بازنویسی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

بازنویسی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

بازديد: 46697
بازنویسی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

پایه ی دهم-صفحه ی ۳۹-مثل نویسی-تو نیکی می کن و در دجله انداز

بازویسی تو نیکی می کن و در دجله انداز

انشا در مورد تو نیکی می کن و در دجله انداز

مقدمه:بیت کامل شده ی این مصرع این است:

تو نیکی می کن و در دجله انداز             گه ایزد در بیابانت دهد باز  

 

معنی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

۱- به معنای نیکی کردن به دیگران، بی چشمداشت از آنان است، چرا که بازگشت این نیکی و احسان در نهایت به خود فرد است.

۲- نیكی هایی كه انجام می دهیم به ما باز میگردند.

۳- هر که نیکی کند،‌ خدا هم به او نیکی خواهد کرد.

معنا و مفهوم

شهرت این بیت مثلی آن قدر زیاد است که اغلب مردم لااقل یک بار آن را شنیده و یا به کاربرده‌اند. این بیت به یکی از فضائل اخلاقی اشاره دارد که نیکی کردن به دیگران بدون چشمداشت است. همچنین متذکر می‌شود که درصورت انجام این کار در همین دنیا نتیجه کارت را خواهی دید و در نهایت روزی در جایی دیگر که فکرش را نمی‌کنی، آن نیکی به خودت بازخواهد گشت! به علاوه این نکته را نیز در بر دارد که حتی اگر به نظر بیاید که کار نیکت هدر رفته یا بی‌فایده بوده است (در آب انداختن نیکی!)، این چنین نیست و روزی ثمر خواهد داد.

به صورت دیگری نیز می‌شود از این مثل برداشت کرد و آن نگاه آخرتی داشتن به اعمال است؛ اینکه حتی اگر در ظاهر نتیجه عمل خود را در دنیا نبینیم، نباید گمان کنیم که نیکی‌هایی که کردیم بی اثر بوده است، چرا که در نهایت خداوند پاداش آن را به بهترین شکل در دنیایی دیگر خواهد داد.

انشا :

 

 

تنه ی انشا:پیرمردی تنها و سالخورده در کنار دجله خانه ایی فقیرانه داشت و زندگی می کرد.از سر تنهایی و دلسوزی روزانه به کنار دجله می رفت و تکه نانی با خود می برد و کنار ان می نشست و تکه نان را خرد می کرد و در اب می ریخت تا غذایی برای ماهی های درون اب باشد گذشت و گذشت تا اینکه پیرمرد قصد سفر کرد و در مسیر خود باید از بیابان گذر می کرد .به دلیل پیری و سالخوردگی سفر پیرمرد به درازا کشیده شد و مرد زمانی که به بیابان رسید نه ابی داشت  و نه غذایی و نه توانی برای بازگشت به خانه…..پیرمرد تمام تلاش خود را کر تا خود را به جایی برساند.اما چیزی جز صحرا و دشت خالی  افتاب سوزان ندید در حالی که از گشنگی و تشنگی به زمین افتاده بود و با خدا لب به سخن گشود:پروردگارا پیرمردی تنها هستم که ازبد روز گار اینجا اسیر خاک و افتاب سوزان شده ام.ازارم به هیچکس  نرسید ه و تمام تلاشم ان بوده که از هرچه داشتم به دیگران کمک کنم…خداوندا اینجا زمین گیر شده ام و نه راه پیش دارم و نه راه پس،خودت نجاتم ده و مرا از این معصیت رهایی ده.چند لحظه ایی که گذشت از دور مردی را دید که به سمت او می اید .فکر کرد که از ضعف شدید سرابی می بیند.ولی مرد لحظه به لحظه نزدیک تر می شد و پیرمرد متوجه شد که سراب نیست.مرد به پیرمرد رسید و جویای حال او شد و پیرمرد از ضعف و گرسنگی خود گفت.مرد جواب از کیف خود تکه نانی بیرون اورد و به دست پیرمرد دادو پیرمرد لحظه ایی به نان نگاه کرد و با خود اندیشید ،این همان تکه نانی است که برای ماهی ها ی دجله می ریخت و خداوند ان رادر بیابان به ان باز گرداند…

 

داستان :

داستان برای ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

حکایت شده است که متوکل، خلیفه ستم‌کار عباسی به جوانی به نام «فتح» علاقه‌مند شد، به گونه‌ای که تمام فنون زمان را به او آموخت تا اینکه نوبت به شناگری رسید. از قضا، روزی که «فتح» در دجله شنا می‌کرد ناگهان موج سهمگینی برخاست و جوان را در کام خود فرو برد. غواصان به دجله ریختند و رودخانه را زیر و رو کردند، ولی اثری از جوان نیافتند. پس از مدتی کوتاه، شخصی نزد خلیفه آمد و پیدا شدن گم‌‌شده را بشارت داد. وقتی جوان را آوردند، واقعه را از او پرسید.

فتح با خوشحالی پاسخ داد: «هنگامی که موج نا به‌هنگام، مرا برداشت، مدتی زیر آب غوطه خوردم و از سویی به سوی دیگر رانده شدم. در این موقع، موج عظیمی برخاست و مرا به ساحل پرتاب کرد. وقتی چشم باز کردم خودم را در حفره‌ای از حفره‌های دیوار دجله یافتم. ساعت‌ها گذشت. ناگهان چشمم به طبق نانی افتاد که از جلوی من بر روی دجله می‌گذرد، دست دراز کردم نان را برداشتم و رفع گرسنگی کردم.

هفت روز به این ترتیب گذشت. در روز هفتم مردی به قصد ماهی‌گیری به آن منطقه آمد و چون مرا در آن حفره یافت با تور ماهی‌گیری خود بالا کشید. در ضمن بر روی قطعات نان که همه روزه در ساعت معینی بر روی دجله می‌آمد عبارت «محمد بن الحسین الاسکاف» دیده می‌شد که باید تحقیق کرد این شخص کیست و مقصودش از این عمل چیست».

متوکل دستور داد به جست‌وجوی آن مرد بروند. پس از تفحص فراوان، بالاخره «محمد اسکاف» را در بغداد یافتند. اما او در جواب گفت: «مرا با خلیفه کاری نیست. اگر اوامری باشد در اجرای فرمان آماده‌ام.» متوکل با شنیدن این خبر به خانه «محمد اسکاف» رفت و جریان نان‌ها را جویا شد.

او در جواب گفت: «برنامه زندگی من از آغاز تشکیل خانواده این است که روزانه، مقداری نان برای اطعام فقرا کنار می‌گذارم. اکنون چند روزی است که کسی به سراغ نان نمی‌آید. از آنجا که نان صدقه را باید انفاق کرد؛ در این چند روز قطعات نان را چند ساعتی پس از صرف ناهار و عدم مراجعه مستمندان، به دجله می‌انداختم تا لااقل ماهی‌های دجله بی‌نصیب نمانند.»

خلیفه وی را مورد توجه قرار داد. ضمناً در لفافه به او گفت: «تو نیکی را به دجله می‌اندازی بی‌خبر از آنکه خدای سبحان آن را در خشکی به تو باز می‌گرداند».

داستان دوم  :

تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

روزی روزگاری پسرك فقیری زندگی می كرد كه برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می كرد. از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد. روزی متوجه شد كه تنها یك سكه ۱۰ سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود كه شدیداً احساس گرسنگی می كرد. تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا كند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد. دختر جوان و زیبایی در را باز كرد. پسرك با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و به جای غذا، فقط یك لیوان آب درخواست كرد.
دختر كه متوجه گرسنگی شدید پسرك شده بود به جای آب برایش یك لیوان بزرگ شیر آورد. پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر كشید و گفت: «چقدر باید به شما بپردازم؟». دختر پاسخ داد: «چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته كه نیكی کردن قیمت ندارد.» پسرك گفت: «پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می كنم»
سال ها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد. پزشكان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام كنند.
دكتر هوارد كلی، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامی كه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید. بلافاصله بلند شد و به سرعت به طرف اطاق بیمار حركت كرد. لباس پزشكی اش را بر تن كرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد. در اولین نگاه او را شناخت.
سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام كند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یك تلاش طولانی علیه بیماری، پیروزی از آن دكتر كلی گردید.
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دكتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاكتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.
زن از باز كردن پاكت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود كه باید تمام عمر را بدهكار باشد. سرانجام تصمیم گرفت و پاكت را باز كرد. چیزی توجه اش را جلب كرد. چند كلمه ای روی قبض نوشته شده بود. آهسته آن را خواند:
«بهای این صورتحساب قبلاً با یك لیوان شیر پرداخت شده است!» 

انشای دوم :

گسترش تو نیکی میکن و در دجله انداز نگارش دهم

مقدمه : “او با رئفت تمام، قطعات عشق را از قلبش برگزیده و جدا کرده و آنهارا در کاسه محبت ریخته، و وارد هرکوچه و بزرنی میشود، بی هیچ توقع و انتظاری از شخصی، قطعه ای عشقِ آمیخته با محبت را به دیگران تعارف میکند و به امید روزی است که وسعت قلبش به اندازه مردمان شهر شود.”

بدنه : “از نظر من شاید او زیبا ترین عشق و زلال ترین قلب را از میان همه آدمیان داراست. قلبی که بی هیچ چشم داشتی لبریز از عشق و علاقه است و آنقدر این خزانه مملو از دوست داشتن است که تشعاتش هر موجود جاندار و بی جان پیرامونش را، در برمیگیرد.
قلبی که از غلیان امواج عشق در جوشش است، لایق ستایش است. چنین قلبی، پیشکشی خداوند به بندگان خاصِ خود است و خوشا بنده ای که امانتدار تحفه ای چنین گرانبها از جانب پروردگار است. بنده ای برگزیده که قلب و روحش را از ملکوت، به امانت ستانده است.
بنده ای که با قلب پاکش، نه از کسی انتظاری دارد و نه خواسته نابه جایی، زمین توان حمل این حجم از محبتش را ندارد. گویا دوست داشتن و بی توقع بودنش را، توشه راه بهشت برای خود کرده است.”

نتیجه : “کسی که بی توقع مهرمیورزد، خداوند روزی دستگیرش خواهد شد. دستگیر قلبی که قطعه ای از روح خود در آن آرمیده است. و آن محفل عشق، روزی که باز هم توقعش را ندارد، در اعجاز خدا، غرق خواهد شد.”

 

توجه :

برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :

نظر هم یادتون نره

بازنویسی حکایت یکی از حکما شنیدم که می گفت

باز نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

باز نویسی حکایت مردکی را چشم درد خواست

باز نویسی حکایت شخصی به عیادت مریضی رفت

بازنویسی حکایت در مورد دزدی پیراهنی را دزدید و به پسرش داد

باز نویسی حکایت صفحه ۷۰ پایه نهم با موضوع روزی شخصی نزد طبیب رفت

بازنویسی حکایت فردی با سپری به میدان جنگ رفته بود

بازنویسی حکایت شخصی شتری گم کرده بود جدید

بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود

بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران باجمعی از دوستداران

بازنویسی حکایت انوشیروان و وزیرش

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

بازنویسی حکایت بیابان گردی را دیدم در حلقه جوهریان بصره

مثل نویسی به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است

گسترش حکایت سوداگری بار آبگینه داشت

بازنویسی حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت

ساده نویسی حکایت در مورد طاووس و زاغی

داستان ضرب المثل حلّاج ِ گرگ بوده

مورچه سیاه کوچولو ( بر اساس ضرب المثلِ : مور گرد آورد به تابستان تا فراغت بود زمستانش

بازنویسی ضرب المثل در مورد اب که یک جا ماند می گندد

بازنویسی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

بازنویسی ضرب المثل در مورد از تو حرکت از خدا برکت

بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

باز نویسی ضرب المثل فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تر است

داستان نویسی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

بازنویسی ضرب المثل باد آورده را باد می برد

توضیح ضرب المثل عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

بازنویسی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

گسترش ضرب المثل از دل برود هر ان که از دیده برفت

بازنویسی ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

بازنویسی ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد

بازنویسی ضرب المثل زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

بازنویسی ضرب المثل برو کار می کن مگو چیست کار پایه دهم فنی صفحه 21

تحقیق درباره ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر می‌شود

تحقیق درباره ضرب المثلهای فارسی

تحقیق درباره ضرب المثلها

انواع ضرب المثل های ایرانی

بازنویسی شعر در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 20 بهمن 1398 ساعت: 9:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(1)

مطالب مرتبط

نظرات

اين نظر توسط Mostafa در تاريخ 1399/10/30 و 17:03 دقيقه ارسال شده است

Mostafa گفته:

عالی فقط غلط املایی را رفع کنید ممنون


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس