سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
حافظه ROMيک نوع مدار مجتمع (IC) است که در زمان ساخت داده هائی در آن ذخيره می گردد. اين نوع حافظه ها علاوه بر استفاده در کامپيوترهای شخصی در ساير دستگاههای الکترونيکی نيز به خدمت گرفته می شوند. حافظه های ROMاز لحاظ تکنولوژی استفاده شده، دارای انواعمتفاوتی است :
·ROM
·PROM
·EPROM
·EEPROM
·Flash Memory
هر يک از مدل های فوق دارای ويژگی های منحصربفرد خود می باشند . حافظه های فوق در موارد زيردارای ويژگی مشابه می باشند:
·داد ه های ذخيره شده در اين نوع تراشته ها " غير فرار " بوده و پس از خاموش شدن منبع تامين انرژی اطلاعات خود را از دست نمی دهند.
·داده های ذخيره شده در اين نوع از حافظه ها غير قابل تغيير بوده و يا اعمال تغييرات در آنها مستلزم انجام عمليات خاصی است.
مبانی حافظه هایROM حافظه ROM از تراشه هائی شامل شبکه ای از سطر و ستون تشکيل شده است ( نظير حافظه RAM) . هر سطر و ستون در يک نقظه يکديگر را قطع می نمايند. تراشه های ROM دارای تفاوت اساسی با تراشه هایRAMمی باشند. حافظه RAMاز " ترانزيستور " به منظور فعال و يا غيرفعال نمودن دستيابی به يک " خازن " در نقاط برخورد سطر و ستون ، استفاده می نمايند.در صورتيکه تراشه هایROM از يک " ديود" (Diode) استفاده می نمايد. در صورتيکه خطوط مربوطه "يک" باشند برای اتصال از ديود استفاده شده و اگر مقدار "صفر" باشد خطوط به يکديگر متصل نخواهند شد. ديود، صرفا" امکان حرکت " جريان " را در يک جهت ايجاد کرده و دارای يک نفطه آستانه خاص است . اين نقطه اصطلاحا" (Forward breakover) ناميده می شود. نقطه فوق ميزان جريان مورد نياز برای عبور توسط ديود را مشخص می کند. در تراشه ای مبتنی بر سيليکون نظير پردازنده ها و حافظه ، ولتاژ Forward breakover تقريبا" معادل شش دهم ولت است .با بهره گيری از ويژگی منحصر بفرد ديود، يک تراشه ROMقادر به ارسال يک شارژ بالاتر از Forward breakover و پايين تر از ستون متناسب با سطر انتخابیground شده در يک سلول خاص است .در صورتيکه ديود در سلول مورد نظر ارائه گردد، شارژ هدايت شده (از طريق Ground ) و با توجه به سيستم باينری ( صفر و يک )، سلول يک خوانده می شود ( مقدار آن 1 خواهد بود) در صورتيکه مقدار سلول صفر باشد در محل برخورد سطر و ستون ديودی وجود نداشته و شارژ در ستون ، به سطر مورد نظر منتقل نخواهد شد. همانطور که اشاره گرديد، تراشه ROM، مستلزم برنامه نويسی وذخيره داده در زمان ساخت است . يک تراشه استاندارد ROMرا نمی توان برنامه ريزی مجدد و اطلاعات جديدی را در آن نوشت . در صورتيکه داده ها درست نبوده و يا مستلزم تغيير و يا ويرايش باشند، می بايست تراشه را دور انداخت و مجددا" از ابتدا عمليات برنامه ريزی يک تراشه جديد را انجام داد.فرآيند ايجاد تمپليت اوليه برای تراشه های ROM دشوار است .اما مزيت حافظهROM بر برخی معايب آن غلبه می نمايد. زمانيکه تمپليت تکميل گرديد تراشه آماده شده، می تواند بصورت انبوه و با قيمت ارزان به فروش رسد.اين نوع از حافظه ها از برق ناچيزی استفاده کرده ، قابل اعتماد بوده و در رابطه با اغلب دستگاههای الکترونيکی کوچک، شامل تمامی دستورالعمل های لازم به منظور کنترل دستگاه مورد نظر خواهند بود.استفاده از اين نوع تراشه ها در برخی از اسباب بازيها برای نواختن موسيقی، آواز و ... متداول است .
حافظه PROM توليد تراشه های ROM مستلزم صرف وقت و هزينه بالائی است .بدين منظور اغلب توليد کنندگان ، نوع خاصی از اين نوع حافظه ها را که PROM )ProgrammableRead-OnlyMemory) ناميده می شوند ، توليد می کنند.اين نوع از تراشه ها با محتويات خالی با قيمت مناسب عرضه شده و می تواند توسط هر شخص با استفاده از دستگاههای خاصی که Programmer ناميده می شوند ، برنامه ريزی گردند. ساختار اين نوع از تراشه ها مشابه ROM بوده با اين تفاوت که در محل برخورد هر سطر و ستون از يک فيوز( برای اتصال به يکديگر) استفاده می گردد. يک شارژ که از طريق يک ستون ارسال می گردد از طريق فيوز به يک سلول پاس داده شده و بدين ترتيب به يک سطر Grounded که نماينگر مقدار "يک" است ، ارسال خواهد شد. با توجه به اينکه تمام سلول ها دارای يک فيوز می باشند، درحالت اوليه ( خالی )، يک تراشه PROM دارای مقدار اوليه" يک" است . به منظور تغيير مقدار يک سلول به صفر، از يک Programmer برای ارسال يک جريان خاص به سلول مورد نظر، استفاده می گردد.ولتاژ بالا، باعث قطع اتصال بين سطر و ستون (سوختن فيوز) خواهد کرد. فرآيند فوق را " Burning the PROM " می گويند. حافظه های PROM صرفا" يک بار قابل برنامه ريزی هستند. حافظه های فوق نسبت به RAM شکننده تر بوده و يک جريان حاصل از الکتريسيته ساکن، می تواند باعث سوخته شدن فيور در تراشه شده و مقدار يک را به صفر تغيير نمايد. از طرف ديگر ( مزايا ) حافظه ای PROM دارای قيمت مناسب بوده و برای نمونه سازی داده برای يک ROM ، قبل از برنامه ريزی نهائی کارآئی مطلوبی دارند.
حافظه EPROM استفاده کاربردی از حافظه های ROM و PROM با توجه به نياز به اعمال تغييرات در آنها قابل تامل است ( ضرورت اعمال تغييرات و اصلاحات در اين نوع حافظه ها می تواند به صرف هزينه بالائی منجر گردد)حافظه هایEPROM)Erasableprogrammableread-onlymemory) پاسخی مناسب به نياز های مطح شده است ( نياز به اعمال تغييرات ) تراشه های EPROM را می توان چندين مرتبه باز نويسی کرد. پاک نمودن محتويات يک تراشه EPROM مشتلزم استفاده از دستگاه خاصی است که باعث ساطع کردن يک فرکانس خاص ماوراء بنفش باشد.. پيکربندی اين نوع از حافظه ها مستلزم استفاده از يک Programmerاز نوع EPROM است که يک ولتاژ را در يک سطح خاص ارائه نمايند ( با توجه به نوع EPROM استفاده شده ) اين نوع حافظه ها ، نيز دارای شبکه ای مشتمل از سطر و ستون می باشند. در يک EPROM سلول موجود در نقظه برخورد سطر و ستون دارای دو ترانزيستور است .ترانزيستورهای فوق توسط يک لايه نازک اکسيد از يکديگر جدا شده اند. يکی از ترانزيستورها Floating Gate و ديگری Control Gate ناميده می شود. Floating gate صرفا" از طريق Control gate به سطر مرتبط است. ماداميکه لينک برقرارباشد سلول دارای مقدار يک خواهد بود. به منظور تغيير مقدار فوق به صفر به فرآيندی با نام Fowler-Nordheim tunneling نياز خواهد بود .Tunneling به منظور تغيير محل الکترون های Floating gate استفاده می گردد.يک شارژ الکتريکی بين 10 تا 13 ولت به floating gate داده می شود.شارژ از ستون شروع و پس از ورود به floating gate در groundتخليه خواهد گرديد. شارژ فوق باعث می گردد که ترانزيستور floating gate مشابه يک "پخش کننده الکترون " رفتار نمايد . الکترون های مازاد فشرده شده و در سمت ديگر لايه اکسيد به دام افتاد و يک شارژ منفی را باعث می گردند. الکترون های شارژ شده منفی ، بعنوان يک صفحه عايق بين control gate و floating gateرفتار می نمايند.دستگاه خاصی با نام Cell sensor سطح شارژ پاس داده شده به floating gate را مونيتور خواهد کرد. در صورتيکه جريان گيت بيشتر از 50 درصد شارژ باشد در اينصورت مقدار "يک" را دارا خواهد بود.زمانيکه شارژ پاس داده شده از 50 درصد آستانه عدول نموده مقدار به "صفر" تغيير پيدا خواهد کرد.يک تراشه EPROM دارای گيت هائی است که تمام آنها باز بوده و هر سلول آن مقدار يک را دارا است. به منظور باز نويسی يک EPROM می بايست در ابتدا محتويات آن پاک گردد. برای پاک نمودن می بايست يک سطح از انرژی زياد را به منظور شکستن الکترون های منفی Floating gate استفاده کرد.در يک EPROM استاندارد ،عمليات فوق از طريق اشعه ماوراء بنفش با فرکانس 253/7 انحام می گردد.فرآيند حذف در EPROM انتخابی نبوده و تمام محتويات آن حذف خواهد شد. برای حذف يک EPROM می بايست آن را از محلی که نصب شده است جدا کرده و به مدت چند دقيقه زير اشعه ماوراء بنفش دستگاه پاک کننده EPROM قرار داد.
حافظه های EEPROM و حافظه EPROM با اينکه حافظه ای EPROMيک موفقيت مناسب نسبت به حافظه های PROM از بعد استفاده مجدد می باشند ولی کماکن نيازمند بکارگيری تجهيزات خاص و دنبال نمودن فرآيندهای خسته کننده به منظور حذف و نصب مجدد آنان در هر زمانی است که به يک شارژ نياز باشد. در ضمن، فرآيند اعمال تغييرات در يک حافظه EPROM نمی تواند همزمان با نياز و بصورت تصاعدی صورت پذيرد و در ابتدا می بايست تمام محتويات را پاک نمود.حافظه های ElectricallyErasableProgrammableReadOnlyMemory)EEOPROM) پاسخی مناسب به نيازهای موجود است . در حافظه های EEPROM تسهيلات زير ارائه می گردد:
·برای بازنويسی تراشه نياز به جدا نمودن تراشه از محل نصب شده نخواهد بود.
·برای تغيير بخشی از تراشه نياز به پاک نمودن تمام محتويات نخواهد بود.
·اعمال تغييرات در اين نوع تراشه ها مستلزم بکارگيری يک دستگاه اختصاصی نخواهد بود.
در عوض استفاده از اشعه ماوراء بنفش، می توان الکترون های هر سلول را با استفاده از يک برنامه محلی و بکمک يک ميدان الکتريکی به وضعيت طبيعی برگرداند. عمليات فوق باعث حذف سلول های مورد نظر شده و می توان مجددا" آنها را بازنويسی نمود.تراشه های فوق در هر لحظه يک بايت را تغيير خواهند داد.فرآيند اعمال تغييرات در تراشه های فوق کند بوده و در مواردی که می بايست اطلاعات با سرعت تغيير يابند ، سرعت لازم را نداشته و دارای چالش های خاص خود می باشند. توليدکنندگان با ارائه Flash Memory که يک نوع خاص از حافظه های EEPROM می باشد به محدوديت اشاره شده پاسخ لازم را داده اند.در حافظه Falsh از مدارات از قبل پيش بينی شده در زمان طراحی ، به منظور حذفاستفاده می گردد ( بکمک ايجاد يک ميدان الکتريکی). در اين حالت می توان تمام و يا بخش های خاصی از تراشه را که " بلاک " ناميده می شوند، را حذف کرد.اين نوع حافظه نسبت به حافظه های EEPROM سريعتر است ، چون داده ها از طريق بلاک هائی که معمولا" 512 بايت می باشند ( به جای يک بايت در هر لحظه ) نوشته می گردند. شکل زير حافظه BIOS را که نوع خاصی از حافظه ROM مدل Flash memory است ، نشان می دهد.
افسردگي يك اختلال خلقي است كه امروزه در گروه شايعترين بيماريهاي اعصاب و روان جاي گرفته است. به گفته كارشناسان؛ احتمال بروز افسردگي در زنان دو برابر مردان است. به دنبال بروز افسردگي، فرد از جامعه، خانواده يا دوستان كنارهگيري كرده و عملكردهاي وي اعم از شغلي، تحصيلي و خانوادگي مختل ميشود. بنابراين شناسايي علايم اين اختلال و فراهم آوردن زمينههاي درماني مناسب بيش از پيش ضروري است.
دكتر اميد رضائي، متخصص اعصاب و روان و عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي در گفتوگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اين كه افراد به طور معمول طيف وسيعي از حالات خلقي و رواني اعم از شاد و غمگين بودن، خنديدن و غصهدار بودن را تجربه ميكنند، تصريح كرد: افراد به طور طبيعي بر اين حالات خلقي روحي – رواني تسلط داشته و قادر به كنترل آنها هستند. در اختلالات خلقي اين احساس تسلط از بين رفته و فرد از اين بابت دچار رنج فراواني ميشود.
شيوع افسردگي در زنان دو برابر مردان است
اثرات زايمان، تفاوتهاي هورموني و فشارهاي رواني و اجتماعي از علل افسردگي در زنان
به گفته دكتر رضائي، فرد افسرده توانايي كنترل اين روحيه و خلق افسرده را ندارد. افسردگي حدود 10 تا 25 درصد در زنان و 5 تا 10 درصد در مردان شايع است. تفاوتهاي هورموني بين دو جنس زن و مرد، اثرات زايمان و تفاوت فشارهاي رواني و اجتماعي در زنان و مردان از جمله علتهاي شيوع دو برابري افسردگي در زنان نسبت به مردان است.
عوامل ژنتيكي، اتفاقات روانشناختي، عوامل اجتماعي و معنوي در بروز افسردگي موثرند
اين متخصص اعصاب و روان با بيان اين كه افسردگي مانند هر اختلال اعصاب و روان ديگر در چهار حوزه ريشه دارد، تصريح كرد: مسايل زيست شناختي مانند عوامل ژنتيكي در بروز افسردگي موثراست. بنابراين افراد داراي سابقه خانوادگي، اختلالات اعصاب و روان، مستعد بروز افسردگي هستند. اتفاقات روانشناختي نيز در بروز افسردگي نقش مهمي دارند. به عنوان مثال فردي كه شريك عاطفي خود را از دست داده در معرض خطر ابتلا به افسردگي قرار دارد.
وي افزود: برخي از عوامل در سطح اجتماع معمولا به شكلي غيرمحسوس افراد را تحت تاثير قرار ميدهند. عوامل معنوي از ديگر عوامل موثر در بروز افسردگي است. بر اين اساس اختلالات اعصاب و روان در افرادي كه به يك وجود لايزال قدرت معتقدند كمتر مشاهده ميشود.
دكتر رضائي ادامه داد: اين چهار مورد ميتوانند تنظيم و تعادل در محيط مغز را بر هم زده و اختلالات اعصاب و روان را بوجود آورد كه يكي از اين اختلالات افسردگي است. همچنين بسته به اين كه كدام بخش از مغز تحت تاثير بيشتري قرار گرفته باشد، علايم متفاوت بروز ميكند.
به گفته وي، اين خلق افسرده از نظر بيمار مبتلا، كيفيت مشخصي دارد كه ميتوان آن را از يك احساس طبيعي دلتنگي و سوگواري متمايز كرد. به اين ترتيب بيمار احساس ميكند در دورهاي قرار گرفته كه احساس غمگيني و دلتنگي وي متفاوت از احساس غمگيني وي در يك حالت طبيعي است. بيماران افسرده علايم بيماري خود را نوعي درد مشقتبار روحي توصيف كرده و حتي گاهي از اين مسئله شكايت ميكنند كه قادر به گريه كردن نيستند. در مقابل گروهي ديگر نيز قادر به كنترل گريه خود نيستند.
گوشهگيري و كنارهگيري از جامعه، خانواده و دوستان از علايم ديگر افسردگي
حدود دو سوم بيماران افسرده گاهي به خودكشي فكر ميكنند
اين دانشيار روانپزشكي افزود: گاهي بيماران افسرده از جامعه، خانواده يا دوستان خود كنارهگيري كرده و حتي از انجام فعاليتهايي كه زماني مورد علاقه وي بوده، لذتي نميبرد. همچنين ممكن است فرد از اين گوشهگيري آگاهي نداشته و ديگران متوجه آن شوند. حدود دو سوم كل بيماران افسرده گاهي به خودكشي فكر كرده و از اين مقدار 10 تا 15 درصد گاهي اقدام به خودكشي هم ميكنند.
كاهش انرژي از علايم شايع افسردگي
دكتر رضائي كاهش انرژي را از ديگر علايم شايع افسردگي دانست و تصريح كرد: كاهش انرژي سبب ميشود فرد وظايف خود را به خوبي انجام نداده و اختلال عملكرد تحصيلي، شغلي و خانوادگي را به دنبال داشته باشد. در اين صورت فرد انگيزه خود را از دست داده و قادر به ايجاد طرحهاي جديد يا پيش بيني و برنامهريزي براي آينده نيست.
اضطراب،اختلال خواب، كاهش اشتها و وزن از ديگر علايم شايع افسردگي
اين متخصص اعصاب و روان گفت: اختلال در خواب بويژه سحرخيزي در بيماران افسرده شايع است. به اين صورت كه بيمار صبحها زودتراز قبل از خواب برمي خيزد. گاهي بيماران از بيدار شدنهاي مكرر از خواب در طول شب و اين كه به دنبال اين بيدار شدنها دائم به مشكلات خود فكر ميكنند، شكايت دارند.
دكتر رضائي اضطراب را يكي از شايعترين علايم افسردگي عنوان كرد و با بيان اين كه اغلب بيماران مبتلا به افسردگي دچار كاهش اشتها و وزن ميشوند افزود: در مقابل گروه كوچكي از بيماران افسرده با افزايش اشتها و افزايش خواب روبرو ميشوند.
غيرطبيعي بودن قاعدگي و كاهش علاقه جنسي در افراد افسرده
وي افزود: گاهي گروهي از علايم نباتي مانند غيرطبيعي بودن قاعدگي يا كاهش علاقه و عملكرد جنسي در افراد افسرده مشاهده ميشود. اگر دقت نشود كه اين علايم جزيي از علايم افسردگي است، ممكن است بيمار تحت درمانهاي زنان و زايمان و يا مشاورههاي درمان اختلالات جنسي قرار گيرد.
مجموعه عوامل افسردگي سبب تشديد بيماريهاي طبي ديگر ميشود
احتمال ابتلا به سوء مصرف مواد افراد افسرده
به گفته اين متخصص اعصاب و روان، مجموعه عوامل افسردگي سبب ميشوند كه بيماريهاي طبي ديگر مانند ديابت، فشارخون، بيماريهاي قلبي – عروقي و بيماريهاي انسدادي مزمن ريه، در صورت وجود، تشديد شوند.
دكتر رضائي با بيان اين كه گاهي افراد افسرده براي رهايي از حالات ناگوار خلقي به خوددرماني با مواد مخدر يا الكل ميپردازند، افزود: ممكن است سوء مصرف مواد مخدر در افراد افسرده مشاهده شود. همچنين در افراد افسرده ممكن است شكايتهاي جسمي مانند يبوست، درد سينه، دردهاي مختلف بدن مثل سردرد، احساس كرختي و لختي در دست و پا مشاهده شود.
احساس ضعف در تمركز و اختلال در تفكر از ديگر علايم افسردگي
اين متخصص بيماريهاي اعصاب و روان ضعف در تمركز را از ديگر علايم افسردگي دانست و با بيان اين كه حدود 50 درصد بيماران افسرده بر اين باورند كه علايم بيماري در طول روز تغيير ميكند، تصريح كرد: احساس ضعف در تمركز يا مختل شدن تفكر از علايم ديگر افسردگي است. از طرف ديگر بيماران افسرده بر اين باورند كه شدت علايم و حالات ناگوار در صبح بيشتر بوده و هر چه به غروب نزديكتر ميشوند علايم كاهش مييابد.
ضعف عملكرد تحصيلي، رفتار ضد اجتماعي و ترك خانه از علايم افسردگي كودكان و نوجوانان
دكتررضائي، علايم افسردگي در گروه كودك و نوجوان و گروه سالخورده را متفاوت از يكديگر دانست و اين باره به ايسنا گفت: ضعف عملكرد تحصيلي، سوء مصرف مواد مخدر، رفتار ضد اجتماعي، ولنگاري جنسي، فرار از مدرسه و ترك خانه از علايم افسردگي در كودكان ونوجوانان است.
تشخيص سخت و درمان طولاني مدت افسردگي در سالخوردگان
وي با بيان اين كه افسردگي در سالخوردگان به صورت فراوان مشاهده ميشود، تصريح كرد: پايين بودن وضع اقتصادي و اجتماعي، از دست دادن همسر، ابتلاي همزمان به يك بيماري جسمي و انزواي اجتماعي فرد سالخورده را مستعد بروز افسردگي ميكنند. شكايات جسمي مانند سردرد، ضعف دست و پا و اختلال در مراقبت از خود در سالخوردگان افسرده به مراتب بيشتر از جوانترهاست.
دكتر رضائي گفت: معمولا افسردگي سالخوردگان سخت تشخيص داده شده و نيازمند طي زمان بيشتري براي درمان است. گاهي افسردگي در سالمندان با اين باور كه اين علايم طبيعي بوده و اقتضاي سن فرد است، جدي گرفته نميشود. اين در حالي است كه در صورت تشخيص و درمان به موقع، اين افراد از كيفيت زندگي بهتري برخوردار خواهند شد.
اين متخصص اعصاب و روان با بيان اين كه در اختلال افسردگي مجموعهاي از اختلالات دخيل هستند، افزود: هنگامي عنوان افسرده به كار گرفته ميشود كه فرد دو هفته به صورت پي در پي علايم افسردگي را تجربه كرده و در حوزههاي مختلف دچار اختلال عملكرد شده باشد.
به گفته وي، در درمان افسردگي مانند هر اختلال اعصاب و روان ديگر دو بخش عمده دارويي و غيردارويي اعم از روان درماني يا روانكاوي به كار گرفته ميشود.
ابراز نگراني بيماران از مصرف داروهاي اعصاب و روان بيمورد است
دكتر رضائي گفت: در درمان، گاهي افراد نسبت به مصرف داروهاي اعصاب و روان و اين كه به اين داروها عادت كرده و يا بواسطه استفاده از آنها سست و خوابآلود ميشوند ابراز نگراني ميكنند. بنابراين بهتر است درمان تحت نظر متخصص مربوطه انجام شده و نگراني از بابت عوارض درمان به عهده وي گذاشته شود. به طور كلي، معمولا عوارض دارو در مقابل منافع آن سنجيده ميشود و دارو زماني تجويز ميشود كه منفعت آن بسيار بيشتر از ضرر آن باشد.
به هم ريختگي در محيط شيميايي مغز علت اساسي اختلالات اعصاب و روان
عدم استعداد ژنتيكي، حمايتهاي خانوادگي و اجتماعي تا حد زيادي در رفع افسردگي موثر است
اين متخصص اعصاب و روان، علت اساسي اختلالات اعصاب و روان را بهم ريختگي در محيط شيميايي مغز عنوان كرد و گفت: داروهاي مصرفي در درمان اختلالات اعصاب و روان نقش متعادل كننده و ترميم كننده به هم ريختگيهاي مغز است. معمولا داروهاي اعصاب و روان به شكل موقتي و براي چند ماه مصرف شده و بعد از بهبود حالات اعصاب و روان به تدريج قطع ميشود.
دكتر رضائي درمان را وابسته به چند عامل دانست و در توضيح اين عوامل به ايسنا گفت: در صورت عدم استعداد ژنتيكي، شانس بهبودي كامل فرد افسرده زياد است. همچنين حمايتهاي خانوادگي و اجتماعي تا حد زيادي در رفع بيماري موثر است. بهرهمندي از تحصيلات بالا، متاهل بودن، عملكرد خوب قبل از بيماري، نبود اختلالات مربوط به مصرف مواد و نداشتن اختلالات اعصاب و روان ديگر تا حد زيادي در بهبودي فرد افسرده موثر است.
افسردگی از جمله عامترین اختلالهایی است که مردم زیادی، از جمله مردم کشور ما به آن مبتلا هستند. افسردگي يک تغيير حالت رفتار، به صورت مداوم و پايدار است که ميتواند جنبههاي مختلف زندگي انسان را در بر گيرد. این بیماری با احساس بيارزشي، احساس گناه، احساس تنهایي، نااميدي، غمگيني، شک و ترديد مکرر در کفايت و توانایيهاي شخصي مشخص ميشود. گاهي ممکن است افکار خودکشي نيز وجود داشته باشد. دقت شود که همه ما گاهي احساس دلتنگي و غم ميکنيم، باید توجه کرد که حالتهای غمی که بعضاً به ما رخ میدهد، حالتهای طبیعی هستند و ارتباطی به این اختلال ندارند.
افسردگی بیماری بسیار شایع عصر ماست و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد. این در حالی است كه حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبراند و یا بیماری آنها چیزی دیگر تشخیص داده شده است.
افسردگی یك بیماری اختصاصی نیست، بلكه در تمام سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر میشود. این مرض بیماری ساده یی نیست، بلكه انواع گوناگون دارد، به طوری كه در بعضی افراد به صورتهایی ظاهر میشود كه ما عموماً آنها را افسردگی نمیشناسیم. افسردگی پس از آنكه درمان شد، غالباً باز میگردد.
افسردگی مسایل گوناگونی به همراه دارد. غیر از مسایل طبی و اندوه كه بسیار شایع است، فرد مبتلا به افسردگی خود را در كارها مورد تبعیض و از نظر اجتماعی مطرود و حتی منفور خانواده خود میبیند. گاهی انزوای همراه با افسردگی، بیمارانی را كه وضع درمانپذیر دارند، به دوری از مردم یا به سوی مرگ سوق میدهد. درباره افسردگی خبرهای خوشی نیز وجود دارد: بیشتر انواع افسردگی قابل درمان اند.
نشانه ها و عوامل:
یکی از رایجترین علایم و شاخصهای افسردگی، از دست دادن علاقه به امور روزمره طبیعی است. انسان علاقه و خوشحالی خود را در فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت میبرده از دست میدهد، این مورد «بیلذتی» خوانده میشود. از علایم و نشانههای دیگر افسردگی میتوان از گوشهنشینی، عدم حضور در جمع(میل به تنها بودن) بیاشتها شدن، یبوست(قبضیت)، زودرنج بودن و... نام برد.
آنچه میتوان از آن به عنوان عوامل ایجاد کننده و تقویه کننده افسردگی نام برد، در بعضی موارد، شامل از دست دادن اعضای فامیل، جنگ ها، طلاق، ازدواجهای اجباری، فقر، بیسوادی، خشونتهای رایج در جامعه، توهین و تحقیر از سوی دیگران و... میباشد.
درمان: علاوه بر راههای درمانی کیمیاوی و دارویی که برای این بیماری یا اختلال وجود دارد، از راههای دیگری نیز میتوان بر این مشکل غالب شد؛ درمان افسردگی با تکیه بر خداوند و انجام عبادتها، از جمله پاسخ دهندهترین و کارآترین راههای درمان این اختلال است که میتواند بدون کدام عارضه جانبی ریشه این اختلال را در بدن از جا بکند. یکی از ضررهایی که داروهای کیمیاوی به همراه دارند، عارضههای جانبی آنها است.
ایمان به خدا:
روانشناسان بر اين باورند كه در ايمان به خدا نيروي خارقالعادهیی وجود دارد كه نوعي قدرت معنوي به انسان ميبخشد و در تحمل سختيهاي زندگي او را كمك ميكند و از نگراني، اضطراب و در نتيجه پيامدهاي زيانباري چون افسردگي و خودكشي باز ميدارد.
انسان، با ایمان و اعتقاد به خدا و اینکه او را به عنوان یک تکیهگاه مطمین و همیشگی قبول داشته باشد، میتواند اعتمادبه نفس خوبی به دست آورده و از عدم خودباوری به دور باشد. همچنین این کار سبب میشود که او از ابتلا به اختلالی چون افسردگی به دور باشد و یا اگر قبلاً به آن دچار شده باشد، ایمان به راحتی میتواند او را از این مشکل رهایی بخشد.
قرآن: قرآن نیز خود را به عنوان يك درمانگر و درمان معرفي ميكند، چنانچه میفرماید: ای مردم به یقین برای شما از جانب پروردگارتان اندرزی و درمانی برای آنچه در سینههاست و رهنمود و رحمتی برای روی آورندگان [به خدا] آمده است. (یونس/57)
این آیه دلیل مشخص و بارزی برای این نکته است که یکی از اسرار قرآن، درمانگر بودن آن است و آنچه در آیههای آن گنجانده شده و چیزی که در معنای آن نهفته است، آرامش جسمی و روانی خوبی را به همراه میآورد.
خواندن قرآن و یا هم گوش دادن به صدای آن، تأثیر عمیقی در آرامش روان و از بین بردن افسردگی دارد. علاوه بر صوت زیبایی که هنگام خواندن قرآن به وجود میاید، تعمق در معانی آن نیز سبب ایجاد نوعی آرامش عمیق در انسان میگردد.
دعا: برای پیشگیری و درمان افسردگی، بزرگان دین، بر نگرش صحیح افراد از خود، هستی، خدا، زندگی و سنّتهای حاکم بر آن تأکید کرده و آموزشهای لازم را دادهاند.
از آنجا که دعا و نیایش نیز برخاسته از باورهای ویژهیی است، میتواند به پیشگیری و درمان افسردگی کمک کند. دانستن معنا و هدف زندگی، احساس تعلق داشتن به منبع والا و امیدواری به یاری خداوند در شرایط سخت زندگی، همگی از جمله باورهایی هستند که افراد با بهرهمندی از آنها میتوانند از ابتلا به افسردگی پیشگیری کنند. در روایتها، افسردگی را به «غم» تعبیر کرده و البته یادآور شدهاند که از دعا برای درمان آن استفاده کنید.
ديـل كـارنگي، نویسنده و روانشناس امریکایی ميگويد: «دعا كردن سه احتياج اصلي روان شناسي را كـه هـمـهكـس اعـم از مؤمن و مشرك در آن سهيم اند، برآورده ميكند»
الـف) در مـوقع دعا كردن چيزهايي را كه باعث زحمت و ناراحتي مـا شده است بر زبان جاري ميسازيم؛ دعا كردن همان عمل يادداشت كردن روي كاغذ را انجام ميدهد.
ب) هـنـگام دعا كردن اين احساس به ما دست ميدهد كه يك شريك غم پـيدا كردهايم و تنها نيستيم. تمام روانشناسان تأييد ميكـنـند كه وقتي ما گرفتار هيجان و غمهاي فشرده در سينه و درد روحـي هـستيم, براي معالجه لازم است مشكل و گرفتاريهاي خود را بـراي كسي بگوييم و به اصطلاح درد دل خود را خالي كنيم. وقتي كه مـا نميتوانيم این حرفها را به کس دیگری بگوییم، هميشه ميتوانيم خداوند را محرم اسرار خود قرار دهيم و این چیزی است که میتوان آن را بخشی از ناخودآگاه انسان خواند؛ زیرا انسان در وقت مشکل با نیرویی خود به خود نام خداوند را به زبان می آورد و از او طالب کمک میشود.
ج) دعا كردن انسان را وادار به كار ميكند و اینگونه با مصروف شدن، کمتر به چیزهایی که سبب ایجاد افسردگی میشوند فکر میکند.
نماز: هر انسان طبیعی در حدود 3/1 عمر خود را در خواب به سر میبرد و تأثیر خواب بر روان و جسم انسان از دانستههای مسلم علم طب است. به طوری که امروز تغییرات خواب انسان، از عوامل مهم و قابل توجه در زمینه ابتلا به بیماریها به حساب میآید.
در اشخاص مبتلا به افسردگی، میزان خواب به نحو چشمگیری افزایش و یا به ندرت کاهش پیدا میکند. تغییرات خواب انسان در بیماریهای جسمی نیز بسیار چشمگیر است، به خصوص اگر تأثیر ناراحتیهای روان انسان بر جسم او را در نظر داشته باشیم و به یاد آوریم که بیش از 60 درصد مراجعهکنندگان به شفاخانه های عمومی، در واقع از یک مشکل روانی رنج میبرند. به این ترتیب ایجاد صحت خواب، در واقع یک رکن مهم صحت روانی و جسمی به حساب میآید و هر عاملی که در تنظیم صحت خواب مؤثر باشد، پیشگیری کننده و حتی درمانگر بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی است.
امروز نخستین اصلی که در ایجاد صحت خواب، توسط جدیدترین منابع علمی دنیا توصیه میشود، بیدار شدن هر صبح در یک وقت مشخص از خواب است. دانشمندان درباره خواب صبح اطلاعاتی به دست آوردهاند که بسیار منطبق با مبانی دین اسلام میباشد.
یک نگاه کلی به جدول اوقات شرعی نشان میدهد که وقت نماز صبح، در تمام طول سال، با در نظر گرفتن تغییرهای ناشی از حرکتهای وضعی و انتقالی زمین، زمان ثابتی است و اقامه کننده نماز صبح با برخاستن پس از اذان، در واقع اساسیترین گام را در جهت رعایت صحت خواب و در نتیجه آن، سلامت بدنی و تعادل روانی برداشته است.
و اما نکته اصلی تأثير نماز بر پیشگیری و درمان افسردگی:
دانش طب طی چند دهه اخیر موفق به اکتشافهای مهمی پیرامون خواب شده است و آن کشف بخش مهم در طول خواب انسان به نام خواب REM بوده است؛ REM آن مرحله از خواب انسان است که پس از آن که در حدود 45 دقیقه از به خواب رفتن انسان گذشت، آغاز میشود و به مدت کوتاهی حدود 10 تا 15 دقیق ادامه مییابد.
در طول مرحله REM خواب، تمام عضلههای اسکلیتی بدن، به طرز اسرار آمیزی از کار میافتد و شخص کاملاً بیحرکت میشود و نوار مغزی شخص به جای حالت خواب، حالت بیداری کامل را نشان میدهد. به طوری که در این حالت مغز از فعالیت بالایی برخوردار است. کل دوران REM در طول یک خواب 8 ساعتی، در اشخاص طبیعی 90 دقیقه خواهد بود و قسمت اعظم آن در ساعت های نزدیک به صبح به وقوع می پیوندد.
علاوه بر اين يك روش درمانى جديد براى بيماران افسرده، بيدار نگه داشتن آنها براى كاهش ميزان REM است، كه بهترين شكل آن نماز صبح است. زمان نماز صبح كه مورد تأكيد قرآن و همچنين بسيارى از روايت ها بوده، سبب كاهش قابل توجه ميزان خواب REM در اشخاص مىشود؛ زيرا شخص نمازگزاری که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و بايد صبحگاه بيدار شود، پس در حقيقت جلو ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگيرد. از اين جهت بيدارى صبحگاهى براى نماز، خود به تنهايى مىتواند يك عامل مهم بدون عارضه در پيشگيرى از افسردگى به شمار رود كه بر تمام روشهاى درمانیِ دارويى و غيردارويى برتری دارد؛ چرا كه پيشگيرى بر درمان مقدم است.
امروز دانش طب به اثبات رسانده است که در بیماری افسردگی یکی از تظاهرهای مهم، افزایش یافتن طول خواب REM نسبت به میزان طبیعی است. به طوری که شخص افسرده به میزانی بیش از سایر اشخاص خواب میبیند؛ یعنی زمان بیشتری را در مرحله REM بسر می برد. زمان نماز صبح به گونهیی قرار گرفته است که سبب کاهش دادن قابل ملاحظه میزان خواب REM در اشخاص میشود.
از این جهت بیداری صبحگاهی برای نماز، خود به تنهایی میتواند به عنوان واکسینی در پیشگیری افسردگی و حتی دارویی در درمان افسردگی مطرح باشد. لازم به توضیح است که خواب REM در حد تعادل برای سلامت و رفع خستگی لازم است، اما میزان زیاد آن منجر به مشکلات مختلف از جمله افسردگی می شود و نقش نماز به عنوان متعادل کننده میزان REM مطرح است.
پس در نتیجه میتوان گفت، نقش ایمان و عبادتها در جلوگیری، کاهش و حتی از بین بردن افسردگی و سایر بیماریهای روانی، بسیار بارز و پررنگ است. پس بهتر است تا حد امکان در کنار داروهای کیمیاوی، از روشهای معنوی برای کمرنگ کردن و از بین بردن این اختلالها استفاده کرد و تا آنجا که میشود از داروهای کیمیاوی استفاده کمتری صورت گیرد؛ زیرا تأثیر مخرب مواد کیمیاوی بر اعضای بدن، تأثیری گریز ناپذیر و تا حدودی حل ناشدنی خواهد بود.
عوامل شناختی
امروزه روان شناسان نقش عمده ای را برای عوامل شناختی در ایجاد بیماری های عصبی و روان تنی قائل هستند. آنان معتقدند وقتی در فکر، باور و شناخت های افراد انحراف پایدار و مداومی ایجاد شود، او به تدریج دچار بیماری روانی می شود. مثلاً اگر دانش آموزی به این باور رسید که معلم او را تنبیه می کند و یا در امتحان مردود می کند، او دچار اضطراب از مدرسه می گردد. یا اینکه اگر فردی به این نتیجه رسید که او توان درس خواندن یا ابراز وجود ندارد و قیافه و لباس او ازدیگران زشت تر است به تدریج افسرده می شود .
ب: در بعضی از کتاب های مربوطه عوامل بیماری روانی تحت عناوین ده گانه ذیل جمع آوری شده است.
1. برهم خوردن تعادل حیاتی بدن؛ به خاطر خستگی مفرط، ناخوشی، بیمارانگاری، استرس زایمان و بیماری مزمن.
2. نقش سازمانی؛ مهم ترین عوامل فشار روانی در سازمان ها و موءسسات عبارت اند از:
موقعیت شغلی، منزلت اجتماعی، پیشرفت حرفه ای و منزلت اجتماعی ناگهانی.
3. بحران های خانوادگی؛ طلاق، سوگ همسر، مرگ فرزند، سوگ والدین و مسایل اقتصادی و معیشتی.
4. عوامل محیطی؛ عوامل اضطراب و نگرانی در محیط عبارت اند از: سروصدا، آلودگی هوا، قوانین و مقررات حاکم بر زندگی، محیط کار و مهاجرت (تغییر محیط فرهنگی).
5. مسایل سیاسی؛ یکی از عوامل فشار روانی و نگرانی ها درطول تاریخ سیاست و مسایل سیاسی است، لذا عوامل اصلی استرس و نگرانی در جهان سیاست عبارت اند از: عطش قدرت و مقام، که قرار و آرامش را از سیاست مداران می گیرد، رابطه سلطه گر و سلطه پذیر، جنگ روانی و شایعه پراکنی و بحران ها سیاسی و اقتصادی.
6. ساختار شخصیتی؛ ساختار شخصیتی افراد می تواند از عوامل فشار روانی به شمار آید؛ زیرا تیپ شخصیتی انسان در برخوردها و کنش ها و واکنش ها موءثر است. تعبیرقرآن کریم در این رابطه چنین است:
«قُلْ کلٌّ یعْمَلُ عَلی شاکلَتِهِهر کس بر اساس خُلق و خوی و ساختار شخصیتی خود عمل می کند».
اگر انسان شخصیت بدبین داشته باشد، هر صدایی را هر جا بلند شود علیه خود می پندارد.
«یحْسَبُونَ کلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِم»زیرا فرد بدبین از آن جهت که از رابطه خود، اجتماع و هستی، توجیهی عقلانی و منطقی ندارد، حوادث را امور تحمیلی می داند و سنگینی فشار روانی را بر وجود خود هموار می کند، و در رویارویی با مشکلات نومید می شود و توان مقاومت را از دست می دهد. چه زیبا فرمود قرآن کریم: «إذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کانَ یوءُسَاً.
در حالی که خدای مهربان می فرماید به بندگانم بگو هرگز از رحمت من نومید نشوند: «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّه»ولی موءمنِ خوشبین در دشواری ها و بلاها، نه تنها ناامید نمی شود، بلکه مشکلات و حوادثِ به ظاهر ناخوشایند، باعث استواری و ثابت قدمی او می شود: «لِیثَبِّتَ الَّذینَ آمَنُوا...».
7. شک و دودلی؛ هنگام تصمیم گیری در باره انتخاب های مهمی چون ازدواج، شغل، رشته تحصیلی و امثال اینها تردید، سبب ایجاد فشار روانی می شود، شک، علت بسیاری از بیماری های عصبی و روانی است و ریشه آن حس خود کم بینی و احساس نقص است.
8. احساس خلأ اخلاقی؛ از قبیل: احساس گناه، یادآوری خاطرات تلخ زندگی، حسادت و کینه توزی، غیبت و تهمت های ناروا از عوامل نگرانی انسانند. خداوند برای رفع این نوع نگرانی ها به پیامبر می فرماید:
«وَاصْبِرْ عَلَی مَا یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هِجْراً جَمیلاً؛در برابر یاوه گویان شکیبا باش و از آنان دوری کن».
9. احساس خلأ معنوی؛ تمدن بشر در کنار گسترش رفاه نسبی و ارتباطات، فشار روانی و نگرانی های روحی و اضطراب را نیز توسعه داده است. احساس خلأ معنوی از عوامل هم این پدیده به شمار می آید. انسان در این جهان پهناور از بی هدفی و نداشتن تکیه گاه مطمئن رنج می برد. به هر حال مصادیق خلأ معنوی عبارت است از: خلأ وجودی، احساس پوچی و بی هدفی، احساس تنهایی و طردشدگی، احساس بی پناهی و نبود پشتیبان (ضعف ایمان)، خرافات و تصورات باطل.
10. باورهای اعتقادی و دینی؛ باورهای دینی در عین اینکه وسیله ای برای رفع نگرانی هاست، ممکن است از جهتی باعث فشار روانی نیز باشد؛ زیرا ره آورد آن عبارت است از: احساس مسوءلیت و تکلیف، ترس از مرگ و قیامت و امثال اینها که احیاناً عملی برای اضطراب و فشار روانی هستند .
اصل پیدایش وهابیت : پدر بزرگ محمدبن عبدالوهاب، سلیمان تمیمی چوپانی فقیر بوده وی شبی از شبها در خواب دیده که از او شعله های آتش خارج، و بر روی زمین پخش شده و هرکس که در مقابلش آمده می سوزاند، سلیمان تمیمی جویای تعبیر خواب خود شده و از عالمی پرسید. آن عالم گفت : از [نسل] تو پسری بدنیا خواهد آمد که قدرتمند شده و مردمان بی شماری را آتش خواهد زد (هلاک خواهدکرد) آن تعبیر به حقیقت پیوست، سلیمان تمیمی دارای نوه ای شد. آن نوه در سرزمین نجد در شهر عُیَینَه به سال (1111) ه. ق بدنیا آمد. نامش محمد گذاشته شد و پدر او عبدالوهاب مردی متقی و عابد و بر مذهب حنبلی بوده و یکی از علمای برجسته زمان خود بشمار می آمد. محمد بعد از اینکه عاقل و بالغ شد شروع به یادگیری علم از پدرش نمود و بعد از مدتی از شهر عیینه خارج و رهسپار مکه شد پس از به جای آوردن مراسم حج به مدینه رفت. در آنجا از شیخ عبدالله بن ابراهیم تلمذ نمود و در آن مکان شروع به عیبجوئی از زائرین پیامبر نمود سپس به نجد برگشت و بار دیگر از آنجا جدا و ساکن بصره گشت و چند صباحی از شیخ محمد مجموعی درس گرفت و در آن زمان بر مردم بصره خرده گرفته و بر آنها عیب نمود. مسلمانان او را دنبال کرده ازشهر خارج نمودند و او از آنجا فرار کرده و به شهر حریمله از سرزمین نجد آمد. اما در نجد هم شروع به خرده گیری از عقاید مسلمانان نمود که باعث عتاب پدرش شد، عبدالوهاب او را بسیار نصیحت نمود اما او هرگز باز نماند و به سخنان پدرش گوش نمی داد. اوقات بسیاری را با پدرش در نزاع بود. شیخ عبدالوهاب به سال 1153هجری قمری وفات نمود و بعد از وی محمد عقاید خویش را بین مردم شایع نمود و بسیاری را گمراه کرد.
ساماندهی وهابیت بدست انگلیس : در سال(1710) میلادی وزارت مستعمرات انگلیس به 9 نفر از افراد کاردان و زیرک مأموریت داده و برای جاسوسی در دولتهای اسلامی فرستاد پنج نفر از 9 نفر به لندن بازگشتند اما 4 نفر بازنگشتند، شخصی که به مصر رفته بود مسلمان شده و در آنجا ماند و مأمور دوم که به یمن رفته بود مفقود الاثر شد. و نفر سوم به روسیه رفته و چون اصلیت روسی داشت در آنجا ساکن شده و ماند. جاسوس چهارم که به عراق گسیل شده بود در شهر عمّاره به بیماری وبا مبتلا شده و فوت کرد یکی از آن پنج جاسوسی که به انگلیس برگشتند، فرد خبره ای به نام همفر بود، او را برای کشف ضعف های حکومت عثمانی به ترکیه فرستادند. همفر به استانبول آمده و نامش را محمد گذاشت و در منزل احمد افندی بمدت دو سال ماند، در آن دو سال زبان ترک را فرا گرفت و قرآن را به همراه معنایش آموخت. احوال امپراطوری عثمانی را ماه به ماه به اداره مستعمرات بریتانیا خبر می داد. بعد از دو سال که همفر به لندن بازگشت، وزیر مستعمرات او را ارج نهاده و از کارهایش اظهار خرسندی نمود. دومین بار نیز او را به عنوان جاسوس به عراق گسیل داشتند. در آن سفر همفر با محمد بن عبدالوهاب ملاقاتی داشته و با او آشنا شد و با وی گرم گرفت و از علم و عقیده اش مطلع گشت. دانست که [محمد] یک جوان جاه طلب و مقام پرست و از خود راضی است و مخالف شدید حکومت عثمانی می باشد و تعصب مذهبی ندارد، بلکه متکبر و عیبجو از مجتهدین پیشین می باشد. همفر از ملاقات با او بسیار خرسند گشته و اطمینان یافت که دو وظیفه ای را که دولت بریتانیا بر وی امر کرده می تواند به وسیله او عملی نماید، اولین دستور، شوراندن مردم در مقابل امپراطوری عثمانی و مهیا نمودن شخصی برای رهبری، دومین دستور، فتنه انگیزی بین مسلمانان با تأسیس مذهبی جدید. حاصل کلام، همفر [محمدبن عبدالوهاب] را بدون اینکه او بداند در جمع خود کشید و با وی در مسائل بسیاری بحث نمود. هر وقت که محمدبن عبدالوهاب برخلاف مذاهب نظری می داد، همفر او را بخوبی تحویل می گرفت و او را تشویق می نمود. و هر کجا که می رفت همفر نیز با او بود. زمانی که محمدبن عبدالوهاب شروع به خرده گیری از ائمه مذاهب کرد، همفر بدروغ گفت که خواب دیده [و از عالم رؤیا او را بشارتی آورده] گفت : ای محمد من در خواب پیغمبر (ص) را دیدم که بر منبری نشسته و بر مردم سخنرانی می کرد و تمام علماء در چهار طرف ایشان جمع شده بودند و من هیچ کدام را نشناختم در آن هنگام گویا که خورشید طلوع کرده باشد تو با سیمایی نورانی وارد مجلس شدی و پیامبر(ص) برای بزرگداشت تو از جایش برخواست و تو را به آغوش کشیده و بر پیشانی ات بوسه زدند و گفتند : ای همنام من تو وارث حقیقی من در تمام امورات دینی و دنیوی مسلمین می باشی، در آن لحظه تو گفتی یا رسول الله من نمی توانم علم و عقیده خود را برای مردم بر ملا سازم و از شر مردم می ترسم. پیامبر(ص) فرمودند : ای همنام من تو از شناختی که بر خویش داری، برتر هستی، هیچ ترس به دل راه مده. محمد بن عبدالوهاب بعد از شنیدن این خواب از شدت خوشحالی بالا و پائین می پرید و نزدیک بود پرواز کند و بعد از آن [واقعه] بر تأسیس مذهبی مصمم گشت. بعد از اینکه همفر محمدبن عبدالوهاب را به آن حالت [مطلوب] رسانید دوباره از وزارت مستعمرات انگلستان کسب تکلیف نموده و ادامه دستور را خواستار شد. وزارت مستعمرات بریتانیا فرمان گنجاندن 6 ماده در مغز محمد بن عبدالوهاب را صادر نمود تا مفاد آنرا دیر یا زود بین مردم به اجرا در آورد : 1ـ فتوا دهد کسی که مذهب محمد بن عبدالوهاب را نپذیرد کافر شده و جهاد با او فرض خواهد شد. 2ـ تخریب خانه خدا به بهانه [پاکسازی] اثرات بت پرستی. 3ـ شوراندن اعراب بر علیه امپراتوری عثمانی. 4ـ انهدام گنبدهای بارگاه اولیاء و مسطح نمودن آنها و لو اینکه مکه یا مدینه هم باشد. 5ـ ایجاد هرج و مرج در سرزمین های اسلامی 6ـ چاپ قرآنی جدید با کمی دست یازی بر آن و نشر آن بین مردم. همفر بدون عجله دنبال فرصت بود و توانست 4 ماده از شش ماده وزارت مستعمرات را در عقل محمد بن عبدالوهاب جای دهد و برای اجرای آن مواد قول حتمی گرفت، اما محمد بن عبدالوهاب با انهدام خانه خدا و تغییر قرآن موافقت نکرد و به شدت می ترسید. می گفت که اگر ما این عقیده را اظهار نماییم حکومت عثمانی لشکرکشی کرده تمامی ما را نابود خواهدکرد.
فعالیتهای محمد بن عبدالوهاب برای ایجاد مذهب جدید : محمدبن عبدالوهاب از سال(1143) هجری قمری به بعد مذهب تازه ای را تأسیس کرده و در فکر دعوت مردم به آن شد. آخر الامر محمد بن عبدالوهاب با رئیس درعیه (محمدبن سعود) متحد شده و توغ بدعت را در جزیره العرب بر افراشت. محمد بن سعود اولین امیر وهابیون بوده و از سال 1158 تا 1178 هجری قمری امارات را تصاحب کرد. به سال 1765 میلادی امیر وهابیون محمد بن سعود از دنیا رفت و به جای او فرزند ارشدش عبدالعزیز نشست. دولت انگلیس این دو محمد را تحت حمایت قرار داد و تمام امکانات را مهیا ساخت و این دو را بر جان امراء عرب انداخت. توسط آنها بر اهداف عالیه خویش نائل گشت. به سال1206ه.ق محمد بن عبدالوهاب فوت کرد. در آن وقت علماء جمله (بَدَا هَلاکُ الخَبِیثِ) یعنی ( نابودی خبیث آشکار شد) را تاریخ [فوت] او ساخته اند، اگر حروف این جمله بنا بر حساب ابجد جمع کرده شود 1206بدست می آید. هنوز سرزمین های وهابیون توسعه نیافته و شرارت آنها زیاد در اطراف شیوع پیدا نکرده بود که آنها30 نفر از علماء خود را به حرمین گسیل داشتند تا عقاید علماء حرمین را تغییر داده و با نیرنگ، فتنه انگیزی نمایند. اهل حرمین نیز می شنیدند که در مشرق فرقه ای بوجود آمده اما حقیقت آنرا نمی دانستند در آن زمان امیر و گماشته دولت عثمانی در مکه شریف مسعود بود او بین دو طرف، علماء حرمین و علماء وهابی جلسه مناظره ای تشکیل داد که علماي وهابی از علماي حرمین شکست خوردند و چون خرانی که از شیر رمیده اند فرارکرده و متفرق شدند در آن زمان در کوچه های مکه جار زدند، هرکس در عقیده وهابی باشد جان و مال او حلال است. در سال1168ه.ق شریف مسعود از دنیا رحلت نمود و بجای او شریف مساعد منصوب شد.شریف مساعد در دوران امارت خویش وهابیون را وارد حرمین نکرد. به سال 1184ه.ق دولت شریف مساعد نیز خاتمه یافت و به جای او احمد بن سعید [برمنصب امارت] نشست و در آن زمان امیر وهابیون عبدالعزیز بود. او دوباره مثل دوره شریف مسعود جماعتی از علماء وهابی را به مکه فرستاد و علماء مکه آنها را امتحان کرده و بر عقاید آنها مطلع شدند و از آن به بعد حکم دادندکه پا نهادن شخص وهابی بر خاک حرم جایز نمی باشد. درسال1185ه.ق شریف سرور امارت مکه را بدست گرفت در دوره امارت وی وهابیون از حج محروم شدند. به سال 1202ه.ق شریف غالب بر منصب امارت نشست و در زمان او نیز وهابیون را وارد مکه نکردند، بلکه شریف غالب 15سال با آنها در نبرد بود و در آن 15سال،56 بار با آنها جنگیده بود. درشعبان سال1207 ه.ق شریف غالب برای اطلاع رسانی از فتنه وهابیت به دولت مرکزی عثمانی، سید محسن بن عبدالله و سید حسین، مفتی مذهب مالکی را فرستاد وقتی این دو رفته و ماهیت وهابیت را تشریح نمودند دولت مرکزی بر گفتارشان اهمیتی نداد. در سال 1212 ه.ق شریف غالب برای حفاظت از [شر] وهابیت از دولت مرکزی کمک طلبید و شیخ احمد ترکی را فرستاد. آنها بر اخبار او اعتنائی نکردند. گفته های او را اهمیتی ندادند و به ناچار خودش مشغول دفاع شد و به سال1213ه.ق در اواخرماه جمادی الاولی بین شریف غالب و امیر وهابیون عبدالعزیز بن محمد بعد از نامه نگاری صلح شد. و در آن سال از جمله علمای وهابیون احمدبن ناصر به همراه چند تن به حج آمدند، اما امیر وهابیون نتوانست بیاید. در سال 1214ه.ق امیر وهابیون عبدالعزیز از صلح استفاده کرده و به همراه افراد زیادی به حج آمدند و با شریف غالب در چادری که در ابطح زده بودند، نشسته و صحبت کردند. در سنه 1218ه.ق امیر وهابیون عبدالعزیز فوت کرد و به جای او پسرش سعود را جانشین کردند، امارت او تا 1229ه.ق دوام پیدا کرد.
تسلط وهابیون بر مکه : قبل از ظهر هشتم عاشورای سال 1218 ه.ق روز شنبه بود که سعود به همراه لشکر خود داخل مکه شد و روز دوم دستور داد تمامی اهل مکه را کنار کوه صفا جمع کنند بعد از اجتماع تمام مردم کنار کوه صفا، خطاب به آنها گفت : ای جماعت من شما را از شرک بازداشته و به راه راست دعوت می نمایم بیایید و با من بیعت کنید. مردم از ترس با او بیعت کردند و بعد سعود دستور داد تمام قبور را با زمین یکسان کنند مردم کلنگ و تیشه به دست گرفته مرقدهای بلند را تخریب نمودند. گنبدهای ساخته شده بر روی قبر حضرات ام المؤمنین خدیجه (رض) و علامه علی القاری و حضرت آمنه و عبدالمطلب و ابوطالب را تخریب و گنبد بالای زمزم را ویران و بقعه های ساخته شده بر روی سایر اشخاص بزرگ را نیز نابود کردند. وهابیون به هنگام تخریب هرگنبدی شادمانه ترانه می خواندند و موسیقی می نواختند، بر قبور اشخاص بزرگ بی احترامی می کردند حتی بر روی قبر حضرت سید محجوب ، قدس سره ادرار کردند و تا 3 روز تمام قبور را در مکه مسطح نمودند و آثار اولیاء را به کلی نابود کردند امیر وهابیون ، سعود با شریف غالب جنگ های بیشماری کرد و خون مسلمین زیادی را ریخت و از افراد خود هم بسیاری را به کام مرگ فرستاد و این چنین بر مکه و مدینه مسلط شد و مدتی چند بر حرمین حکومت کرد و در آن زمان مردم را از زیارت پیامبر (ص) منع نمود در ینبع و مدینه منوره و اطراف، هر گنبدی را که بر روی اولیاء و اصحاب ساخته شده بود تخریب می کرد و گنبدهای بنا شده بر روی مزار ابراهیم فرزند رسول خدا (ص) دختران ایشان حضرت فاطمه، رقیه ،به غیر از حضرت خدیجه و میمونه را ویران و گنبد قبر عموهای ایشان حضرت عباس و حضرت حمزه و عمه ی ایشان صفیّه را به همراه برادر رضاعی ایشان عثمان بن مظعون و گنبد نوه ی ایشان حضرت امام حسن و بارگاه پدر رسول خدا حضرت عبدالله و نتیجه ی وی امام زین العابدین را تخریب نموده و گنبد نوه ی زین العابدین امام جعفر و بارگاه حضرات عقیل، عبدالله بن مسعود، عبدالرحمن بن عوف، سفیان بن حرث، عبدالله بن جعفر طیار، فاطمه بنت اسد، سعد بن معاذ، نافع غلام آزاد کرده شده ابن عمر، و اسماعیل بن جعفر الصادق، امام مالک(رهبر مذهب)، مالک بن سنان ، پدر ابی سعید خدری و سایر اشخاص والا مقام را خرد و ویران نمودند.
اخراج وهابیون از حرمین : در سال 1807 میلادی برابر با 1222 هجری قمری پادشاه دولت عثمانی (سلطان سلیم خان) به امیر مصر (محمد علی باشا) دستور لشکر کشی و اخراج وهابیون از حرمین را صادر کرد. محمد علی باشا برای نبرد با وهابیون لشکری را مهیا کرد و پسر خود طوسون باشا را رئیس آن لشکر قرار داد و به همراه او (شیخ مهدی) و (سید احمد طحطاوی) و دیگر متبحرین از هر طبقات را جمع کرده و به حجاز فرستاد، لشکر محمد علی باشا از وهابیون شکست خورد و تار و مار شده، برگشت. محمد علی باشا در ماه عاشورا سال 1227 هجری قمری دوباره تدارک زیادی دیده و لشکر انبوهی را فراهم آورد. این لشکر در ماه ذیقعده به مدینه منوره رسید. امیر وقت وهابیون (ابن مضیان) را دستگیر و به مصر روانه داشتند. در این سفر لشکر محمد علی باشا وهابیون را از حرمین فراری و خارج کردند. در آن ایام مفتی مکه عالم برجسته زمان خود (شیخ عبدالملک قلعی) بود. در آن سال شریف غالب به او گفت : امسال سال ریشه کنی وهابیت است آیا می توانی تاریخی را تهیه نمایی؟ شیخ عبدالملک بلافاصله گفت (قُطِعَ دَابِرَالخَوَارِج) یعنی ریشه خوارج قطع شد. آری تاریخ آن جمله به حساب ابجدی سال 1227 می باشد لشکر مصر در مکه و طائف ساکن شده و در مدت باقیمانده، شریف غالب خود رهبری لشکر را به عهده گرفت و کم کم به از بین بردن وهابیون پرداخت و افراد زیادی از آنها را کشت و روسای وهابیون را دستگیر کرد و از آن جمله عثمان مضایفی را با سیم فلزی بسته و روانه مصر کرد. روزی از روزها از طرف حکومت عثمانی دستوری رسید محتوی دستور چنین بود : که شریف غالب دستگیر و روانه دارالسلطنه شود. محمد علی باشا با هزار ترفند شریف غالب را دستگیر کرده و به دارالسلطنه فرستاد...و بعداً به دستور حکومت عثمانی شریف غالب را به همراه اهل و اولاد و جمیع اموالش به شهر سالونیک یونان تبعید کردند. شریف غالب به سال 1231ه.ق در آن شهر فرمان خدا را لبیک گفته و دار فانی را وداع گفت. مدت امارت وی در مکه 27 سال بود. چون محمد علی باشا شریف غالب را با حیله و نیرنگ دستگیر و به دارالسلطنه فرستاده بود. افراد زیادی از او رنجیدند و عقیده اکثر اعراب و اشراف از او برگشت. معتمدین و دوستداران او از کنارش رفتند و به دشمنانش پیوستند لذا حامیان وی کم شده و تورم حاکم شد. برای حمل بارها شتر پیدا نمی شد و محمد علی باشا آذوقه هایی را که از مصر می آمد فقط برای لشکر خود ذخیره می کرد و به سایر افراد نمی داد، بنابر این در مکه تورم و گرانی بوجود آمد.
وقایع پیش آمده بعد از امیر سعود : در ماه ربیع الاول سال 1229 ه.ق امیر درعیه ، رئیس وهابیون سعود بن عبدالعزیز فوت کرد. که او را سعود کبیر هم می گفتند.
نتیجه گفتار وهابیون : اخراج وهابیون حضرات آدم و شیث و ادریس و دیگر پیامبران را از مقام نبوت و اینکه شخص مذهبی و صوفی مسلمان نمی باشد و اینکه آمریکا و روس از درویشان و مشایخ به دین نزدیکتراند ، عصای دستشان را بهتر از محمد (ص) می دانند، گناه صلوات بر پیغمبر را بدتر از زنا می دانند کسی را که یا رسول و یا ولی گوید مشرک گویند و اینکه اهداف همیشگی آنان اولیاء و درویشان و صوفیان و مذهبیون بوده و در تضعیف و تکفیر و نسبت دادن سخنان خائنانه بر آنان کوشیده اند و این خود بیانگر دشمنی آنان با مسلمانان است. اکثر کارهای مسلمانان به نزد وهابیون یا شرک است و یا بدعت، از این احوالات معلوم می شود فرقه وهابیه جمعی هستند که برای ضدّیت با مسلمانان مهیّا شده اند. آنان دشمنی به جز مسلمانان ندارند. فقط بایستی بین مسلمانان تفرقه افکنی کنند و اختلاف بیندازند و بر کارهای مسلمانان عیبجویی نمایند و شرک یا بدعت را بر زبان رانده و اعتقاد آنان را خراب نمایند. آنان کار شیطان را انجام می دهند.
علائم وهابیت : 1. شخص وهابی از توحید سخن می راند و خود را موحد نشان می دهد و مردم را به توحید دعوت می نماید مقصد او اشخاص مقابل را مشرک دانستن است. در فرضیت توحید (یکتا پرستی ) هیچ مسلمانی شک ندارد و تمام مسلمانان موحّد هستند ، هیچ مسلمانی مشرک نمی باشد مشرک مسلمان نیست و مسلمان مشرک نمی باشد (ضِدَّانِ لایَجتَمِعَان) یعنی دو چیز ضد جمع نمی شوند لذا اگر طرف مقابل را مشرک حساب نکنیم احتیاجی نیست که بگوییم موحّد باشید، اگر آیت توحید را خوانده و دعوت بر توحید نماید بدانید که وهابی است
2. شخص وهابی شروع به خرده گیری از مذهب می نماید و مجتهدین را عیب نموده و مذهب را بدعت می شمرد
3 . شخص وهابی زبان بر عیبجویی از طریقت می گشاید می گوید پیر و مریدی چه لزومی دارد؟ و چه نیازی به تصوّف و سیادت می باشد؟ همه اینها خرافات است
4. شخص وهابی میگوید فقط از خدا طلب نمایید و از غیر خدا کمک نخواهید و می گوید ندای اولیاء و سیدها شرک ورزی بر خداست
5.کسی گوید قبور را زیارت نکنید مردگان از شما طمع دارند شما چرا از مردگان طمع دارید، او وهابی است
6. شخص وهابی می گوید خواندن سنت صحیح نمی باشد لذا هم در سفر و هم در اقامت، سنت نمازها را ترک نمایید
7. شخص وهابی می گوید اوراد بعد از نماز پنجگانه لازم نیست و دعا کردن و خواندن قرآن بعد از نماز بدعت است
8. شخص وهابی از اعلان دوم عیبجویی می نماید یعنی بعد از اذان ( قامت، قامت ) گفتن و اعلان دوم کردن را صحیح نمی داند
9. شخص وهابی گوید در جمعه سنن رواتب لازم نیست و خواندن احتیاط ظهر صحیح نمی باشد
10. شخص وهابی منکر آمدن پیش سیّد و سادات می باشد و نیز استفاده از دعا و توسل به اولیاء را نهی می کند
11. علامت دیگر وهابی بدعت دانستن دعای بعد از طعام است
12. شخص وهابی صدقه دادن برای اموات را نهی می کند و خوردن طعام پخته شده برای مرده را صحیح نمی داند.
13. شخص وهابی سال شماری متوفی و دَور اِسقاط را نهی کرده و می گوید که این فریفتن خداست
14. شخص وهابی متبرّک قرار دادن البسه و دیگر اسباب اولیاء و صلحاء را ناجایز و نیز تبرّک جستن از آب دهان آنان را ناروا می داند
15. شخص وهابی منکر شنیدن مردگان است و می گوید که مردگان زوّار خود را نمی شناسند
16. شخص وهابی حیوانات نذر شده برای اولیاء را ناروا دانسته و می گوید خوردن گوشت آنها بعد از ذبح حرام است
17. شخص وهابی جشن تولد گرفتن در روز و یا ماه تولد رسول خدا را صحیح نمی داند و جشن مولودی را بدعت می داند
18. شخص وهابی برپایی حلقه های ذکر و ختم خواجه را بدعت و ناروا می داند
19. علامت دیگر وهابی ناجایز دانستن نمازهای نافله شب قدر، شب برائت و رغائب یعنی اولین جمعه شب ماه رجب است
20. اگر کسی بگوید فتاوی و کتب فقهی که از آیت و حدیث سند نداشته باشد مورد قبول نیست، وهابی است.
انواع وهابیون :
حال که علائم وهابیون را دانسته اید و اکنون شناخت انواع آن لازم است 1. وهّابی جلیّ(آشکار) : وهابیت این نوع، بین مردم آشکار است، این نوع شخص عقیده ی خود را از هیچ کس مخفی نمی کند و علناً می گو ید که مذاهب و طریقت ها را قبول ندارد و تمام کسانی را که در این راه باشند مشرک می داند و آشکارا اعلان می نماید پذیرش و دخول مذهب گمراهی است و صوفی گری خروج از دین می باشد. مثل وهابیون سعودی که در اعیاد و خطبه ها ی جمعه اعلان کرده و در روز نامه ها و مجله ها می نویسند و از رادیو، تلویزیون پخش کرده و در کتب و رسائل می نگارند زیان وهابی جلی نسبت به دو نوع دیگر کمتر می باشد چون که هیچ فرد عاقلی سخن کسی را که به مذهبش اهانت می کند و از مسلک او بدگویی می نماید قبول نخواهد کرد و فریب گفتار او را نخورده و از راه راست خارج نمی شود، در جامعه ی ما وهابی جلی خطری ندارد سپاس خدای را که مردم ما در مذهب و دین خود استوارند
2. وهّابی خفیّ : وهابیت نوع دوم را مردم احساس نمی کنند، این نوع وهابی در باطن معتقد بر مذهب نمی باشد و منکر طریقت است و اکثر مسلمانان در عقیده او مشرک اند اما بهر حال وهابیت خود را به مردم مشخص نمی کند و در معرکه خود را مذهبی نشان می دهد و در سخنرانی های خود ائمه مذاهب و اولیاء را مدح می نماید و در تمام حرکاتش زیرکانه عمل می کند و در جایی که فرصت یابد وهابیت را تبلیغ می نماید و کتب وهابیت را بر معتمدین خود تعلیم می دهد. اشخاص مذهبی را چنین تبلیغ می نماید : ادله احکام را بدانید و سند آنرا از آیات و احادیث بیابید، حکم بدون سند اعتباری ندارد و با این گونه سخنان اذهان مردم را پر می سازد. زمانی که آخوندی گوید در فتاوی دیدم فلان چیز صحیح است و یا ناجایز، بلافاصله سند آنرا جویا می شود و می پرسد سندش آیت است یا حدیث؟ این نوع وهابی خود می داند که در فتاوی دلیل ذکر کرده نمی شود و فقط منحصر احکام است. ادله ی آن نزد مجتهد می باشد همچنین می داند که گفته مجتهد مقلدین را دلیل است، اما با آن سخنان عقیده طرف مقابل را خراب می کند و نظرش را از فتاوی بر می گرداند اگر آن شخص دلیلی از حدیث بیاورد او می گوید این حدیث در صحیح بخاری است یا در صحیح مسلم؟ و اگر طرف مقابل بگوید من آن را در کتاب های دیگری دیدم این نوع وهابی می گوید آن حدیث موضوع است یا ضعیف ، از آن دست بردار. آری این گونه است تخریب عقاید بدست وهابیون. وهابی خفی، مردم را چنین تبلیغ می کند که اگر حکمی را از آخوندی شنیدید بلافاصله از او سندش را جویا شوید، اگر دلیلی از آیت و یا حدیث آورد قبول کنید وگرنه قبول نکنید، چون که امام اعظم هر چه حکم کرده باشد از آیت دلیل داشته، لذا عوامی که بدست این نوع وهابی ها پرورش یافته اند نیز می گویند آخوند جان آیا برای آنچه که گفته اید دلیلی از قرآن وجود دارد؟ اگر دلیلی نداشته باشد بلافاصله عقیده اش از این حکم بر می گردد عوام و اشخاص کم علم را بدین صورت فریفته و از راه راست خارج می کند. اما شخص عالم می داند که ادله ی شرعی چهار نوع است 1. قرآن 2. حدیث 3. اجماع 4. قیاس، مذهب حنفی هر حکمی را دستور دهد حتماً از این 4 دلیل یکی را به همراه دارد. مثل این نوع وهابی ها مثل گرگی است در لباس میش که هلاکت مردم بدست این نوع وهابی از هلاکت بدست وهابی جلی بیشتر است، بسیار آگاه باشید.
3. وهابی غَبّی : این نوع وهابی از شدت نادانی و عدم تمایز بین مذهبش و راه وهابیت به رنگ وهابیت رنگین شده اند، این نوع وهابی خود را حنفی می داند و به خیال خود معتقد فقها و اولیاء است و مخلص مشایخ می باشد البته چنین نیست، در مسائلی چند گمان می کند که وهابیون با حنفی ها یکی هستند اگر حنفی ها عملی را منع کنند از جهت کراهیت است و وهابیون آن عمل را منع می کنند از این جهت که به نظرشان شرک است. حنفیّون صفت بعضی اعمال را منع می کنند و وهابیون اصل آن را منع می نمایند، این نوع وهابی (غبی) به خاطر عدم تمیز ساز وهابیت را می زند، ادعای او حنفی است اما عملش وهابی،کتابهایی که می خواند و یا تدریس می نماید حنفی است اما سخنانش وهابی، و از راه رفتن در مه خبر ندارد. این دو نوع وهابی (خفی و غبی)اند که جامعه ی ما را به خطر می اندازند. نوع اول با مکر و حیله مردم را فریفته و از مذهب دور می سازد نوع دوم از شدت حماقت و کودنی، مصیبت دین شده اند. الحاصل وهابیون موریانه هایی هستند که بر ریشه ی اسلام افتاده اند. هیچ وقت اسلام از کفار شکست نمی خورد. آخر همین مسلمان نماها اسلام را می اندازند کسانی که از اسلام رویگردان شده اند. اینجانب بر عموم برادران مسلمانم نصیحت می کنم که اسلام را بشناسند و دشمنان اسلام را بدانند و بر فرقه ی وهابیت آگاهی یابند و برای درس خواندن فرزندان خود را به عربستان سعودی و یا سایر کشورهایی که عربستان سعودی دانشگاه های آن را بنا نموده نفرستند، اولاً مواظب خود باشید که دو نوع آخر وهابیت شما را فریب ندهد و سپس از فرزندان خود مواظبت نمایید که در دام آنها گرفتار نشوند و از دست نروند در وهابیت حقیقتی وجود ندارد وهابیت سرابی بیش نیست، آب پنداشته و بی درنگ بسویش نروید راه خودمان همانند خورشید نیم روزی درخشان و نورانی است. اما راه وهابیت از شب بی ماه و ستاره نیز تاریک تر است. باطل بودن آن راه را با ادله ی عقلی و نقلی ثابت خواهیم کرد اینجانب [نویسنده] به توفیق خداوند حاضرم خطا بودن راه شخص وهابی را یا متمایل به وهابیت را بیان نمایم انشاءالله تعالی هر کس می خواهد مباحثه نماید کمر همت بسته و دست خود را بالا زده ام هدف اینجانب تکبر یا لاف زدن نمی باشد بلکه هدفم بیان استحکام راه حق و محکم بودن دین اسلام است. اگر نتوانند پیش اینجانب بیایند می توانند کتاب هایی را که در این زمینه نوشته ام (لُزُومُ الاِقتِصَاد فِی العَمَلِ وَ الاِعتِقَاد ) را به عنوان کتاب درسی بخوانند و یا می توانند کتاب (مِیزَانُ الاِعتِدَال فِی بَیَان الحَقِّ وَ الضَّلال) را خوب مطالعه نمایند با مطالعه آنها تاریکی شک و شبهات از دلشان رخت بر بسته و بجایش نور یقین و جزمیت جای خواهد گرفت، با نور ایمان و اخلاص مزیّن خواهد شد. خداوند تبارک و تعالی جمیع امّت محمّد (ص) را از انحراف نگه داشته و اعتقادشان را پاک نگه دارد. آمین ، وَالحَمدُللهِ ربّ العلمین وَصَلی الله علی سیّدنا محمّد و علی آله صحبه اجمعین.
به ضرورت دین مبین اسلام ، هر یک از ما انسانها در بدن خود، یک روح مستقل داریم که هنگام مرگ ، از بدن ما خارج شده و در جهان باقى مى ماند. و چون روز قیامت فرا
رسید، بدنها از خاک مى رویند هر کسى به بدن خود باز مى گردد. و انسان همان انسان دنیایى مى شود. انکار روح مستقل ، موجب کفر است . صریحترین آیه شریفه در این
باره - قطع نظر از آیات نفخ روح - آیه ۴۲ سوره مبارکه زمر مى باشد که مى فرماید:
((الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها فیمسک التى قضى علیها الموت و یرسل الاخرى الى اجل مسمى ان فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون))(۹۲)
یعنى :(خداوند هنگام مرگ ، ارواح را تحویل مى گیرد و آنچه نمرده است آن را هنگام خواب تحویل مى گیرد (چون در خواب تحویل گرفت ) روحى را که بر آن مرگ و تحویل
گرفته شدن ، نوشته است ، نگه مى دارد. و روح دیگر را به بدن مى فرستد. در این سخن ، آیاتى هست براى آنهایى که اهل تفکرند.
از این آیه شریفه چند مطلب به دست مى آید که ذیلا بررسى مى کنیم :
۱ - نسبت(موت)به نفس و روح ، در جمله(لم تمت)و(قضى علیها الموت)به علت تحویل گرفته شدن است . وگرنه براى روح مرگى نیست .(والتى لم تمت)یعنى
روحى که بدنش نمرده است و هنوز روح ، تحویل گرفته نشده است . ۲ -(توفى)به معناى تحویل گرفتن و اخذ کامل است .(الله یتوفى الانفس)نشان مى دهد که مرگ ، نیستى و نابودى نیست ، بلکه تحویل گرفته شدن است . جریان رفتن
از دنیا در قرآن مجید، نوعا با کلمه(توفى ؛ به معناى تحویل گرفته شدن آمده است)بنابراین ، مرگ ، یک امر وجودى است . ۳ - آیه شریفه ، صریح است در اینکه روح یک موجود مستقلى مى باشد و دو بار از بدن خارج مى شود؛ یکى به هنگام مرگ ، و دیگر، هر روز هنگام خواب تا رسیدن اجل
موعود. به عبارت دیگر: دومى پیوسته ادامه دارد.
۴ - از آیه شریفه معلوم مى شود که در بدن انسان دو تا روح وجود دارد یکى روح عقل و روح انسانى و دیگرى ، ر وح زندگى و حیوانى . نهایت اینکه : هنگام مرگ ، هر دو روح از
بدن خارج مى شوند اما هنگام خواب ، فقط روح انسانى خارج مى شود و روح زندگى در بدن باقى مى ماند. این مطلب ، با روایتى که صریح مى باشند، تکمیل مى شود. در
بحار الانوار(۹۳)از امام کاظم - علیه السلام - نقل شده است که فرمود:(وقتى که انسان به خواب مى رود، روح حیوانى در بدن اوست ، آنچه خارج مى شود(روح
عقل)است):
((ان المرء اذا فان روح الحیوان باقیه فى البدن و الذى یخرج منه روح العقل))
. عبد الغفار اسلمى ، راوى حدیث و یا کسى که در محضر امام - علیه السلام - حاضر بود، عرض کرد: خداى تعالى مى فرماید:((ان الله الانفس حین موتها اجل مسمى))آیا
این طور نیست که هر دو روح به طرف خدا مى رود؟ آنچه را بخواهد نگاه مى دارد و آنچه را بخواهد به بدن مى فرستد؟
امام - صلوات الله علیه - فرمود:(نه ، فقط ارواح عقول ، به طرف خدا مى روند و ارواح حیات باقى هستند. آنها فقط با مرگ خارج مى شوند):
((فقال علیه السلام : انما یصیر الیه ارواح العقول فاما ارواح الحیاه فانها باقیه فى البدن لا یخرج الا بالموت)).
سپس فرمود:(اگر روح حیات خارج مى شد، بدن مى مرد و بى حرکت مى ماند):
((و لو کان روح الحیاه خارجا لکان بدنا ملقى لا یتحرک)).
و آنگاه اضافه فرمود: خداوند براى این کار در قرآن مثالى زده و آن فرمان اصحاب کهف است که مى فرماید:((و نقلبهم ذات الیمین و ذات الشمال))(۹۴).
یعنى :(بدن آنها را به طرف راست و چپ ، مى گردانیم . آیا نمى بینى که حرکات بدن ، نشان مى دهد که در آنها ارواح حیات ، بوده است ؟).
همچنین استقلال روح ، از دو آیه ذیل ، کاملا آشکار است که منکران معاد مى گفتند:(آیا وقتى که مردیم و پوسیدیم و در زمین گم شدیم باز در خلقت جدیدى خواهیم
بود؟!((و قالوا اذا ضللنا فى الارض ءانا لفى خلق جدید))(۹۵)
خداوند متعال در جواب آنان فرمود:((قل یتوفاکم ملک الموت الذى و کل بکم ثم الى ربکم ترجعون))(۹۶).
یعنى :((اى رسول ما به آنها) بگو شماى واقعى ، روح شماست ملک الموت که ماءمور روح شماست ، جان شما را تحویل مى گیرد و آنگاه به سوى پروردگار باز مى گردید).
آیه شریفه ، هم استقلال روح را مى فهماند و هم اینکه حقیقت انسان ، روح اوست نه بدن او که مى پوسد و خاک مى شود. ولى(روح)در تحویل و اختیار ملک الموت است
. در این زمینه آیات و روایات ، بسیار زیاد است . تمام آیات برزخ که درباره منعم و معذب بودن انسانها در عالم برزخ است ، و تمام آیات((نفخت فیه من روحى))و((نفخ فیه
من روحه))دلیل بر استقلال و بقاى روح است . مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار(۹۷)، آیات و روایات و اقوال آن را در بابى به نام(باب حقیقه الروح والنفس)آورده است .
در اینجا به عنوان تبریک سه حدیث نقل مى شود:
((عن اءبى جعفر علیه السلام قال : ان العباد اذا ناموا خرجت ارواحهم الى السماء فما راءت الروح فى السماء فهو الحق و ما راءت فى الهواء فهو الاضغاث))(۹۸).
یعنى :(بندگان چون بخوابند، ارواح آنها از بدن خارج شده و به سوى آسمان مى رود، روح ، آنچه را که در آسمان ببیند آن حق است .
و آنچه را در هوا ببیند آن را خیالات آشفته مى باشد.).
۲ -((عن ابى عبدالله علیه السلام قال : مثل المؤ من و بدنه کجوهره فى صندوق ، اذا خرجت الجوهره منه طرح الصندوق و لم تتعب به قال : ان الارواح لا تمازج الابدان ولا
یعنى :(امام صادق - علیه السلام - فرمود: حکایت مؤ من و بدنش ؛ مانند گوهرى در صندوقى مى باشد؛ چون گوهر خارج شود، صندوق انداخته مى شود و گوهر از خارج
شدن خود (یا انداخته شدن صندوق ) ناراحت نمى شود. و فرمود: ارواح با بدنها مخلوط و متداخل نمى شوند بلکه ارواح براى بدنها مانند تاجى هستند و آنها را احاطه کرده اند).
۳ -((قال امیر المؤ منین علیه السلام - : لا ینام الرجل و هو جنب و لا ینام الا على طهور فان لم یجد الماء فلیتیم فان روح المؤ من ترفع الى الله تبارک و تعالى فیقلبها و یبارک
علیها فان کان اجلها قد حضر جعلها فى کنوز رحمته و ان لم یکن اجلها قد حضر بعث مع امنائه من ملائکته فیردونها فى جسدها))(۱۰۰)
یعنى :(امیرالمؤ منین - علیه السلام - فرمود: انسان در حال جنابت نخوابد بلکه همیشه در حال طهارت بخوابد. و اگر آب پیدا نکرد، تیمم نماید؛ چون روح مؤ من (در حال خواب )
به طرف خدا بالا مى رود. پس خداوند آن را قبول کرده و برکت مى دهد. اگر اجلش رسیده باشد آن را در خزانه هاى رحمت خویش ، قرار مى دهد و گرنه ، آن را با ملائکه اى
که امین مى باشند مى فرستند پس ملائکه آن را به جسدش باز مى گردانند).
این سه حدیث شریف ، در استقلال و ورود و خروج ، صریح ، روشن و غیر قابل تاءویل مى باشند.
توليد بتن سبك در ايران تا سالهای اخیر به صورت سنتی با استفاده از دانههای سبكی چون رس شكفته، سنگ پا، پوكه معدنی و يا بتنهای گازی توليد می گردید كه هرکدام معايبی از نظر جذب رطوبت، تخريب طبيعت و محدودیت عرصه كاربرد، دارا می باشند. اما امروزه با تزريق هوا در داخل اختلاط ماسه و سيمان، امکان سبک نمودن وزن آن هرچه بيشتر فراهم و اختلاطهای كم وزن (300 تا 1700 كيلوگرم بر مترمكعب) تحت نام بتن سبك هوادار Foamed Concreteتوليد میگردد.
بتن سبك هوادار (فومبتن) از سال 1923 ميلادی در آمريكا و هلند و بعدها در آلمان مورد توجه قرار گرفته و توسعه وسيع آن از سال 1980 توسط شركت Votonبا همكاری دانشگاههای آلمان و دپارتمانهای مربوطه انجام یافته است. آقای كريستوفر الكساندر از جامعه آكسفوردپرس در كتاب “A Pattern Language” متذكر می شود: «ما مطمئن هستيم كه بتن سبك هوادار بتن آينده جهان خواهد بود.»
در حالیکه در کشورمان ايران، استفاده از محصولات سنتی (آجر فشاری، بتن معمولی، چوب و ...) ، بدون توجه به تخريب طبيعت زیبا (تبديل خاك رس ،به مثابه طلای قرمز، به مصالح ساختمانی) و بلايای طبيعی همچون زمينلرزه، آتشسوزی، اتلاف منابع انرژی پایان پذیر و ... صورت می گیرد، جامعه مهندسی جهان به اين مهم دست یافته است كه برای داشتن نگاهی دقيق به پايداری سازهها - با عمر مفيد حداقل 500 سال- باید از مصالح مرغوب ديگری استفاده نموده و مسكنی كه دارای خصوصيات ضد آتش، ضد پوسيدگی و حشرات، عدم جذب رطوبت، جذب صوت، عايق حرارت، مقاوم در برابر يخ زدگی و راحت و مدرن با عمر قرنها تولید نماید. در این راستا اغراق نیست اگر ادعا شود که تفکر حاضر با شناسايی بتن سبك هوادار “Foamed Light Weight Concrete” به واقعيت پيوسته است.
خصوصيات بتن سبك
بتن سبك ماده اي است با تركيبات جديد و فوق العاده سبك و مقاوم .
مواد تشكيل دهنده بتن سبك عبارت است از ورموكوليت، پرليت، سنگ بازالت و سيمان تيپ 2 و ...
در اين بتن همانند بتنهاي عادي ، از ماسه استفاده نمي شود.
عدم وجود ماسه باعث سبك و همگن شدن ساختار بتن گرديده و باعث مي شود كه مواد تشكيل دهنده كه تقريبا" از يك خانواده مي باشند و بهتر همديگر را جذب كنند .
ساختمان اين بتن متخلخل بوده و اين مسئله پارامتر بسيار موثري است. چون تخلخل موجود در بتن باعث مقاوم شدن در برابر زلزله و عايق شدن در برابر صدا ، گرما و سرما مي گردد .
تركيبات اين بتن به گونه اي عمل مي كند كه حالت ضد رطوبت به خود گرفته و به مانند بتن معمولي كه جذب آب دارد عمل نكرده و آب را از خود دفع مي كند .
اين بتن تحت فشار مستقيم (پرس) ساخته مي شود .
بدليل شكل گيري بتن در فشار، ساختار آن دارا ي يكپارچگي قابل قبولي است .
بتن سبك در قالبهاي طراحي شده توسط متخصصين ، بصورت يكپارچه ريخته مي شود .
بدليل يكپارچگي در نوع ساختمان بتن ، قطعه توليدي از استحكام بالايي برخوردار شده و مقاومت بالايي نيز در برابر زلزله از خود نشان خواهد داد .
براي تقويت اين بتن از يك يا چند لايه شبكه فلزي در داخل بتن استفاده شده كه اين حالت همانند مسلح كردن بتن معمولي بوسيله ميلگرد مي باشد .
هزينه توليد اين نوع بتن از ديگر مواد ساختماني به نسبت ويژگي آن پايينتر است.
زمان بسيار كمتري جهت توليد ديوار هاي بتني سبك يا قطعات ديگر لازم است .
پرت مواد اوليه جهت توليد بتن سبك بسيار كمتر از بتن معمولي است. چون تمام مراحل توليد در محل مشخصي صورت گرفته و جهت توليد پروسه اي طراحي گرديده است .
بدليل طراحي كليه مراحل توليد و وجود نظارت بر تمامي اين مراحل ماده توليدي داراي استاندارد خاصي تعريف شده است . (مهندسي ساز)
خريد مصالح بطور عمده صورت مي گيرد و هزينه كمتري براي سازنده در بر خواهد داشت و در نهايت خانه پيش ساخته با قيمت پائين تري عرضه مي گردد .
قطعات توليدي در كارخانه از آزمايشات كنترل كيفيت گذر كرده و در صورت تائيد به بازار مصرف
عرضه مي گردد .
بتن سبك مسطح بوده كه مي توان با يك ماستيك كاري ساده بر روي آن رنگ آميزي كرد.
مقاومتر شدن بنا در مقابل زلزله و افزایش خمشپذیری ساختمان و قابلیت برگشت به حالت اولیه
صرفهجویی در مصرف موارد یاد شده، جلوگیری از اتلاف سرمایههای ملی و شخصی را موجب و معادل 30درصد تا 40درصد تفاوت رقم هزینه را باعث خواهد شد.
سبکسازی میتواند نیروهای ناشی از زلزله را به مقدار قابل توجهی کاهش دهد و حاشیه ایمنیسازهها را وسعت بخشد. اما متاسفانه این مقوله نه تنها در ساختوساز کشور نقطه شروعی پیدا نکرده است. بلکه بسیاری از ساختمانهای بلند در کشور با مصالح ساختمانهای معمولی و در محدوده همان فرهنگ ساخته میشود. ساخت بنا به روش بتنی قالبی است که به غلط از بعضی کشورها تقلید میشود.
در این رابطه جالب است بدانیم که در سال 1989، زمینلرزهای به بزرگی 1/7 درجه که مرکز آن در حدود 100 کیلومتری برج هرميشکل ترانس آمریکا بود، به وقوع پیوست که در نتیجه آن، این برج بیش از 30 سانتیمتر تاب خورد اما خسارتی به آن وارد نشد. این را هم بد نیست بدانیم که سال گذشته 12 زلزله با قدرت بیشتر از 6 ریشتر و یک زلزله با قدرت 3/7 ریشتر در ژاپن رخ داد که تنها منجر به مرگ 2 نفر شد. دلیل آن را به راحتی میتوان حدس زد. اینک با توجه به مطالب فوق و با عنایت ویژه به نقش و جایگاه مصالح استاندارد و به تبع آن ضرورت توجه به مقاومت و استحکام ساختمانها بیشتر آشکار میگردد.
نقل و انتقال مصالح در کارگاهها
جابهجایی مصالح باید چنان برنامهریزی شود که با دیگر فعالیتها در کار گاه همزمان صورتپذیرد و موفقیتها تنها با در نظر گرفتن موارد زیر به دست میآید:
ـ توجه لازم به شکل بستهبندی
ـ نظارت بر روند وترتیب تحویل مصالح
ـ بهکارگیری تجهیزات مناسب
ـ اتخاذ نظارت درست بر تمام عملکردها
جابهجایی مصالح تنها یک مشکل کارگاهی نیست، بلکه عملکرد طراح، تولیدکننده و پیمانکار بر ر وی آن تاثیر میگذارد و طراحی شکل، وزن و استحکام مصالح را تعیین میکند. نوع بستهبندی بستگی به تولیدکننده دارد و سیاست پیمانکار برای جابهجایی مصالح در کارگاه بر کار تاثیر میگذارد. جابهجایی غیرضروری مصالح هزینه کارگاه را بالا میبرد در حالی که میتوان از اتلاف مصالح به کمک بازرسی مجدد برنامه ماشینآلات و تجهیزات به کار گرفته شده، برای این منظور جلوگیری نمود. مصالح در شکلهای مختلف به کارگاه تحویل داده میشوند. بعضی به صورت انبوه و یا حتی به صورت کیسهایاند در حالی که بقیه در پالتها، بستهها یا جعبهها قرار گرفتهاند. واضح است که این مساله بر روی نحوه توزیع و انبار مصالح در کارگاه تاثیر میگذارد. هنگاميکه مقدار زیادی از مصالح به صورت انبوه تحویل کارگاه میشوند این امکان وجود دارد که مقدار کمياز آن فلهای تحویل داده شود. معمولا پیمانکار و تولیدکننده بر روی روش تحویل توافق میکنند ولی هر گونه تفاوت در روشهای استاندارد تحویل مصالح قیمت آن را افزایش میدهد.
از دیگر خصوصیات بتن سبک :
صرفهجويی در مصرف انرژی و امکان استفاده از نیروی کار ساده و فنی
صرفهجويی در مصرف انرژی مورد نیاز جهت جابهجايی مصالح ساختمان و حمل آن به طبقات مختلف
صرفهجويی در مصرف آهنآلات
صرفهجويی در مصرف مصالح ساختمانی جهت ساخت پی و نیاز کمتر به محکمسازی با هزینههای گزاف برای زیرسازی
صرفهجويی چشمگیر در حملونقل مصالح ساختمانی از کارخانه تولیدی تا محل مصرف
صرفهجويی در موارد فوق خود موجب پايین آمدن قیمت تمام شده ساختمان خواهد شد.
صرفهجويی در مصرف انرژی در طول عمرسازه و ساختمان و بهرهبرداری از آن
متاثر شدن محیط زیست و آب و هوا از صرفهجويی در مصرف انرژی به علت کاهش آلودگی هوا
صرفهجويی در وقت و زمان و مدت احداث بنا
نحوه حفاظت و نگهداری از مصالح
مواد و مصالح ساختمانی به ندرت آن اندازهای که لازم است مورد محافظت و مراقبت قرار میگیرند. باید توجه داشت کیفیت خسارتی که از بابت مجاورت مواد و مصالح ساختمانی با شرایط جوی نامناسب به آنها وارد میشود، تا زمانی که در ساختمان به کار میروند ظاهر نمیشود.
در نتیجه دو جنبه عمده و مجزا در ارتباط با حفاظت مواد و مصالح ساختمانی وجود دارد:
ـ مدت زمان انبار و نگهداری مصالح در کارگاه که تاثیر مهمي روی عملکرد بعدی و کیفیت خواهد داشت.
ـ آسیبپذیری مصالح، اغلب بلا فاصله بعد از به کار رفتن در ساختمان انجام میشود، چون به محض به کار بردن مصالح در ساختمان، نه تنها در معرض هوازدگی و فرسایش ناشی از مجاورت با شرایط آب و هوایی قرار میگیرند بلکه در معرض خطر اصابت و برخورد ناشی از اجرای کارهای بعدی ساختمانی هم واقع میشوند.
در ساختمانهایی که با استفاده از اسکلت بتنی یا فلزی ساخته میشوند عمدتا از مصالح سبک برای ساخت اعضای غیر باربر استفاده میشود که تا حدودی مشابه میباشد. کیفیت ساختمانهای فلزی بیشتر به اجرا به خصوص در قسمت اتصالات باز میگردد. اما در ساخت ساختمانهای با اسکلت بتنی انتخاب بتن و ویژگیهای آن اهمیت بیشتری پیدا میکند. گر چه اغلب در ساخت این ساختمانها از بتن آماده استفاده میشود، اما کیفیت بتن در پای کار ممکن است کیفیت بتن در محل تولید نباشد. بنابراین «علاوه بر انتخاب مصالح مناسب در محل تولید مانند استاندارد بودن کیفیت سیمان، کیفیت شن و ماسه، کیفیت آب، کیفیت مواد افزودنی و کیفیت بتن در محل اجرا نیز توجه خاص به عمل آید.»از میان مصالح مختلف ساختمانی هیچ یک به اندازه سیمان پرتلند عادی، با بی توجهی و سهلانگاری نگهداری نمیشود. چه بسا در اثر بیتوجهی در نگهداری گاه مجبور شده ایم چندین تن سیمان پاکتی را در گودالهای بزرگ دفن کنیم. این مصالح جزو مصالح جاذب رطوبتاند. آنها رطوبت موجود در هوا را جذب میکنند و به سرعت دچار فعل و انفعالات شیمیایی میشوند که این فعل و انفعالات بر ساختمان مولکولی آنها تاثیر میگذارد و در نهایت از استحکام و تاب آنها در اجرا میکاهد. تغییرات شیمیایی ایجاد شده همیشه قابل رویت نیستند و در شکل ظاهری تاثیر چندانی نمیگذارند و فقط به هنگام خودگیری است که این تاثیرات به صورت زودگیری یا کندگیری بروز میکند. سیمان و گچ باید روی بستری از تخته یا الوار، در شرایطی فاقد رطوبت نگهداری شوند. مصالحی که به هر شکل تحت تاثیر رطوبت واقع شدهاند را نباید به هیچ عنوان مصرف کرد. خصوصا سیمانی که برای تولید ملاتها و «مخلوطهای نمونه» مورد استفاده قرار میگیرد باید فاقد رطوبت در یک سیلو، در محوطه دستگاه بتنسا
درجة حرارت
مراجع معتبر كار اندازه گيري و يا ارائة نظريه در ارتباط با درجة حرارت بتن و نحوة عمل آن در مقابل آتش را به انجام رسانده اند.ميزان درجة حرارت تاثير زيادي روي خرد گرديدن بتن دارند و در نتيجه نوع آزمايش سوخت انجام گرديده شده بر نحوة عمل آتش روي بتن LWACدر مقايسة با NDCتاثير مي گذارد.پوشش عايق LWACبهتر ازNDCمي باشد و اين بخاطر رسانايي گرمايي كمتر از آن مي باشد و اساتيدي چند معتقدند كه اين حالت در برابر مقاومت در برابر آتش نتيجة مثبت به همراه خواهد داشت،نتيجة آن مي گردد كه LWACنسبت به NDCبه لحاظ مقاومت در برابر آتش و فشار به آن مقدم مي باشد،درجة حرارت بالا رفته در بتن از قبل فشار ديده شده،به وضوح براي بتن LWACكمتر مي باشد.ديگر اساتيد به درجات پايين تر بتن LWACاشاره نموده اند كه اين درجه حرارت اندكي بالا مي رود،يكي از اساتيد ادعا مي نمايد كه دماي بالا رفته در LWACحداقل ۲۰ درصد مي باشد و اين رقم ۲۰ درصدي در مقايسه با بتن NDCدر برابر سوخت سلولزي مي باشد و يكي ديگر از اساتيد نيز به تفلوت حدود ۱۵ درصدي (بر اساس شبيه سازي) اشاره مي دارد.
سوخت هيدروكربني ميزان دما در لاية خارجي بتن بسيار بيشتر از ميزان درجه حرارت در سوخت ايزو مي باشد، شكل۲ را مشاهده نماييد كه در اين تصوير به قابليت هدايت گرمايي كمتر LWACدر مقايسه با NDCكه منجر به بالا رفتن دما در لاية خارجي LWACمي گردد،اشاره مي دارد.واين باعث شكنندگي و خرد شدگي LWACمي گردد، حتي ”مالهوترا”كه به طور كلي دربارة مقاومت LWACدر برابر آتش نظر مثبت داشت،مي گويد كه اين بتن نسبت به سوخت ايزو بسيار سريع تر گرم مي گردد و اين باعث خرد شدگي وسيع بتن مي گردد،با شبيه سازي ومحاسبة افزايش دما در حين سوخت،دماي بدست آمده، ۱۰ تا ۲۵ دقيقه زودتر از سوخت هيدرو كربن در مقايسة با سوخت ايزو بدست مي آيد.
تني چند از اساتيد با عامل حفاظتي غير فعال در برابر آتش و با سوخت هيدرو كربن ،تحقيقاتي انجام داده اند، و در نهايت هدف كاهش بار آتش مي باشد تا به اين ترتيب از شدت تندي درجه حرارت در نزديك سطح بتن كاسته گردد، نتايج نشان مي دهند كه اگر عامل حفاظتي در برابر آتش در حين آزمايش سوخت شل نگردد، درجه حرارت در بتن افزايش مي يابد و مقاومت آن كاسته مي گردد،يعني اول متوقف و سپس كاسته مي گردد، به عنوان مثال بتن بعد از ۲ساعت سوختن در برابر سوخت هيدرو كربن به ۳۰۰ تا ۴۰۰ درجة سانتيگراد ميرسد، و اين زماني است كه ضد آتش غير فعال مورد استفاده قرار گيرد، و اگر يك عامل غير فعال در برابر آتش مناسب به كاربرده شود ،هيچ خرده شدگي به وجود نمي آيدو اين شكستگي در بتن هاي نروژي ها بسيار مقاوم LWACديده نمي گردد.
مقاومت باقيمانده
اساتيد بزرگوار بر باقيماندة مقاومت بتن در برابر آتش تاكيد نموده و تحقيقاتي را انجام داده اند، و مي گويند كه بتن يكي از مقاوم ترين مواد در برابر آتش را داراست و LWACبهترين مقاومت را نسبت به NDCدر برابر آتش از خود نشان مي دهد، اما اگر در حين سوخت خردشدگي به وقوع بپيوندد، دليل اين عمل احتمالا تضعيف شديد استحكام بتن در برابر دماي بالا مي باشد.
تني چند از اساتيد نيز به نظرية باقيماندة مقاومت بتن در حين سوخت ايزو اشاره مي نمايند، و به نظر مي رسد كه با اين نظر موافقند كه LWACنسبت به NDCدر دماي بالاتر مقاومت بيشتري از خود نشان مي دهند ، و بر اساس كتاب ساختار بتن مولفان داخلي كشور عزيزمان ايران، بتن LWACتا بالاي ۵۰۰ درجة سانتيگراد مقاوم مي باشد و بر اساس محدوديت دما براي NDC، دماي گزارش شده ۳۰۰ ويا ۳۵۰ درجة سانتيگراد ميباشد.
در ادامة بررسي پيشنهادات اساتيد داخلي و خارجي به بخشي ديگر از اين نظريه ها پرداخته مي گردد، و آن پرداختن به فشار متراكم و تعديل شده در دماي پايين تراكم مي باشد، مطابق نمودار فشار كشش LWACتا ۳۰۰ درجة سانتيگراد تغيير مي نمايد، نوع حجم مورد استفاده با توجه به نمودار فشار كشش در حين گرما دهي و بنابراين مقاومت باقيمانده در دماي بالاتر بسيار اهميت دارد،تراكم سيليكوس تاثير اندكي بر نحوة عمل بتن در برابر آتش را به اثبات رسانيده است در حاليكه تراكم ”كالكاروس”بهترين اجراي آزمايش تراكمي را به اثبات مي رساند.
در تمامي نظريه ها و آزمايش ها با بتن بسيار مقاوم =w/c) 0.36 بخار سيليكا ۵درصدي) كاهش فشار مقاوم و تعديل كنندةEدر حدود ۳۵-25 درصد در بتن هايي با درجة حرارت ۲۰۰ تا ۳۰۰ درجة سانتيگراد را ارائه مي نمايد .به تصوير ۳ توجه نماييد كه بر اساس آن كاهش دما تا ۶۰۰ درجه، سبب كاهش ۵درصد مقاومت فشاري و ۶۰ درصد مقاومت تعديل كنندهEگرديده است و برايNDCاندكي بالاتر مي باشد.
تا اين لحظه در كل جهان ،تنها يك برنامة آزمايشي وجود دارد كه قادر به تعيين ميزان سطح مقاومت باقيمانده در يك نمونة بتن سرد شدة LWACبعد از آزمايش سوخت هيدر كربن بر روي آن مي باشد. اندازة باقيماندة مقاومت در حدود صفر مي باشد و اين ميزان در هر دو آزمايشLWACبا مقاومت سيلندر ۶۰-۴۰ مگا پاسكال قابل دسترسي مي باشد، وبا افزودن فيبر PPبهLWACبا سيلندر مقاوم ۷۵ مگا پاسكال باقيماندة مقاومت بعد از سوخت هيدرو كربن در حدود ۵۰-۴۰ درصد مي باشد،با استفاده از محافظ غير فعال در برابر آتش ،مي توان هيچ گونه كاهش مقاومتي را در بتن مشاهده ننماييم.
يادآوري بسيار مهم اين مي باشد كه، در صورتي كه ظرفيت بار واردة به بتن بعد از سوخت ممكن است به طرز قابل توجهي كاهش يابد و به اين ترتيب زيان هاي وارده به حداقل خود كاهش مي يابد.
بتن سبك هوادار
عمده بتن معمولی توليد شده در وزن kg/m32400 میباشد كه با داشتن وزن سنگين، اجرای سخت، عدم هماهنگی با سيستمهای تأسيسات حرارتی و برودتی و از همه مهمتر با خاصيت جذب بسيار بالای آب، هميشه سرد و نمدار بوده و دارای معايب بسيار دیگری میباشد. مقاومت در مقابل يخزدگی و عدم جذب رطوبت این نوع بتن، در صورت افزودن مقدار 7% هوا بدان، تقويت شده، اما هرگز نمی تواند به جای بتن سبك هوادار استفاده گردد.
بتن سبك هوادار مادهای هماهنگ و سازگار با طبيعت است كه تنها با مواد سنگی و سيمان توليد می گردد؛ بطوریکه با 1 مترمكعب از مواد فوق، 2 مترمكعب بتن بدست میآيد و از اين طريق، توان صنعت ساخت و ساز 2 برابر میگردد که این ویژگی موجب توجه اغلب متخصصين عرصه ساختمان به سوی آن شده است. اين محصول در حالتی كه هنوز گيرش نكرده به صورت مايع و به رنگ سيمان بوده و پس از خودگيری به رنگ خاكستری در می آيد.
وجود هوای فشرده به شكل حبابهای كوچك، همگن و يكنواخت در داخل بتن هوادار و دهها مزايای مختلف دیگر در اين محصول، توسعه استفاده از آن را در صنعت ساختمان بسيار مورد توجه قرار داده است؛ بطوریکه این محصول بدلیل ویژگیهای بی مانندی در عرصه معماری، تنوع اختلاط، خصوصيات شيميايی، مهندسی سازه و تكنولوژی اجرا، اغلب استانداردهای مصالح ساختمانی مورد توجه دنيا را دارا می باشد. خصوصياتی از قبيل مقاومت در مقابل آتش، کاهش مصرف مواد اولیه، همسازی با طبيعت، بازيافت ضايعات و پاكسازی محيط زيست، موجب کسب جايگاه بسيار مناسبی در صنعت ساختمان برای بتن سبك هوادار با تركيباتی از آب و تيپهای مختلف سيمان، مواد سنگی سيليسی و مواد كفزای غيرپروتئينی -همگی مطابق با استانداردهای ويژه صنعتی- میباشند.
چکیده
كلية مقاومت بتن در برابر آتش در محدودة زماني بين شروع تا رسيدن به دماي بحراني قابل تعيين مي باشد، و در اين بازة زماني نتايجي بدست مي آيد:
* ساختار LWACنسبت به ساختار NDCداراي مقاومت بيشتري مي باشد و به اين خاطر سبب كاهش رساناي گرماييLWACمي گردد و به اين ترتيب گزينةبهتر دراين ساختار،استفاده از عايق كاري در جهت مقاوم سازي مي باشد.
* در بارهاي سوختي شديد ،مثل هيدرو كربن ،پوشش عايق ممكن است در حين سوختن خرد گردد، دليل اصلي فشار بخار به اضافة فشارهاي ممكن بر بارخارجي –كشش و فشارهاي زيادي بر بتن در نظر گرفته شده است، فشار بخار توسط ميزان آب بخار شدني و نفوذ پذيري بتن و بار سوختي قابل محاسبه وتعيين مي باشد.
* LWACمي تواند محتوي آب بخار شدني بيشتري نسبت به NDCداشته باشد،زيرا آب جذب شده درLWACو مواد آن بيشتر مي باشد،بنابراين خطر خرد شدن درLWACبسيار شديد تر مي باشد و اين چيزي است كه در آزمايش هاي فشار بالاترLWAC(با w/cكم) و در برابر هيدرو كربن نشان داده شده است، ساختارLWACممكن است نسبت به ساختارNDCدر برابر با آتش شديد مقامت كمتري از خود نشان دهد.
ازدواج یکی از مراحل مهم در زندگی انسان به شمار میرود. نتایجاطلاعات متعددی که در مورد ازدواج انجام شده بر اهمیت آن در سلامت جسمانی و روانشناختی تأکیده کردهاند. در دهههای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصانبالینی وخانوادهبه کیفیت روابط زناشویی ، رضایتزوجین و تأثیر آن در سلامت خانواده جلب شده است. بطور کلی آنچه در مباحث روانشناسیازدواج مورد توجه است بررسی عوامل مؤثر بر ازدواج و عوامل ارتقاء دهنده شرایط کیفیازدواج است که مباحثی چون نقش عوامل مادی ، فرهنگی ، روانی ، شخصیتی را بر تصمیمگیری ازدواج و رضایت ازدواج را در بر میگیرد.
تاریخچه روانشناسی ازدواج
ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم مرحلهانتقال به بزرگسالی مقولهای بسیار پیچیده است. شروع مطالعه علمی و دقیق در اینمورد به سال 1930 بر میگردد، که بطور گستردهتر در سال 1950 تغییراتی عمیق درپروژهشهای مربوط به آن صورت گرفت. اولین تحقیق منتشر شده در مورد روانشناسی ازدواجاثرترمنو همکارانش بود. آنها تلاش کردند به این سؤال پاسخ دهند که چهتفاوتهایی میتواند بینازدواج موفق و ناموفقداشته باشد. ممکن است این سؤال پیش بیاید که مگر چه خاصیتی در ازدواج است که با سایر امور متفاوت است ، با اینکه ظاهر امر ازدواج بیانگر این است که باید پول خرج کرد و متحمل هزینه شد ؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا وارد بحثی به عنوان مقدمه جهت پاسخگوئی می شویم . معمولاً کیفیت رفتار ما نسبت به دیگران تابعی از میزان محبت ما نسبت به آنهاست ، به عنوان مثال ، ما وقتی کسی را عمیقاً دوست داشته باشیم ، به او لطف و عنایت بیشتری هم داریم ، دوست داریم او را به منزل خود دعوت کنیم و پذیرایی گرمی از او کنیم ، معمولاً بهترین غذاها و بهترین مکانها را برایش تدارک می بینیم ، حتی سعی در کمکهای مالی یا رفع احتیاجات مختلف او را داریم ، اما وقتی نسبت به کسی محبتی در دل نداشته باشیم مطمئناً هیچ یک از رفتارهای بالا از ما سر نمی زند و رابطه ی ما ممکن است فقط در حد یک سلام و علیک باشد . رفتاری که یک پدر یا مادر با فرزندانش دارد بسیار متفاوت و متمایز است از رفتاری که با بچه های دیگران دارد ، دیده اید که چگونه والدین زحمت ما را کشیده اند ، برای ما تلاش و کوشش کرده اند ، احتیاجات مالی و … ما را رفع کرده اند اما آیا والدین ما نسبت به دوستان ما یا حتی نسبت به دیگر بچه های فامیل این رفتار را دارند ؟ مطمئناً خیر ، علت آن هم مشخص است زیرا محبتی که آنها نسبت به ما دارند بسیار بیشتر از محبتشان به دیگران است ، پس این یک اصل کلی است که کیفیت رفتار انسان نسبت به چیزی یا کسی ، تابعی از میزان محبت فرد نسبت به آن است و هر چه محبت بیشتر باشد تلاش و دلسوزی بیشتر است و بالعکس هر چه محبت کمتر باشد ، تلاش و دلسوزی و وقت گذاشتن کمتر است . همین قاعده نیز در مورد خداوند صادق است ، او نیز ، به هر چیزی محبت بیشتری داشته باشد،عنایت و لطف بیشتری هم دارد ، آیا محبتی که خداوند نسبت به متقین دارد با محبتی که نسبت به کافرین دارد یکسان است ؟ مطمئناً یکسان نیست ، یکی را در بهشت برین با بهترین امکانات جای می دهد و دیگری را در قعر جهنم با آتش های سوزان پذیرایی می کند .
طبق حدیث شریف نبوی :
((ما بنی فی الاسلام احب الی الله عزوجل من التزویج))
((هیچ بنائی در اسلام محبوبتر از ازدواج بنا نشده است)) ازدواج یک امر مورد محبت خداست و طبق قاعده ای که بیان کردیم وقتی اصل ازدواج مورد محبت خدا باشد پس خداوند رحمان نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد ، نمی تواند خود را در این کار شریک نکند ، نمی تواند و یا بگو دلش نمی آید نسبت به مشکلاتی که در امر ازدواج پیش می آید بی تفاوت باشد ، بنابراین خداوند در کاری که مورد محبتش باشد شرکت می کند ، یار و مددکار می شود و از جنبه های مختلف که یکی از آنها مسائل اقتصادی آن است در این کار ، گره گشایی می کند و از راههایی که به ذهن انسان نمی رسد یا کمتر می رسد مدد می رساند . محبتی که خداوند نسبت به موضوع ازدواج دارد با محبتی که نسبت به مسائل شغلی ، تحصیلی و … دارد ، اصلاً قابل مقایسه نیست و عنایتی که خداوند نسبت به آنها دارد یکسان نیست ، حتی خیلی پیش آمده که برخی بعد از مدتها بیکاری به هنگام ازدواج صاحب کار شده اند و این نه به خاطر آن بوده که کار و شغل فرد مورد عنایت خدا بوده و خداوند بدان دلیل کاریابی کرده ، بلکه به خاطر مسئله ازدواج بوده که خداوند کاری را برای وی فراهم کرده تا از لحاظ نیازهای اقتصادی تأمین باشد . علت محبوبیت ازدواج نزد خداوند ، بحثی مفصل و بسیار هم تأمل برانگیز است که از حوزه گفتار ما خارج است اما در اصل محبت خداوند نسبت به ازدواج شکی نیست ، روح آیات و روایات زیادی ، همه بیانگر همان حدیث شریف هستند که ازدواج ، بنای محبوب خداوند است و خداوند به برپا کنندگان این بنا ، نظر لطف و رحمت دارد و خود خداوند متکفل خیلی از کارها می شود و حتی در بعضی موارد ، در یافتن همسر به انسانها نیز کمک می کند و اگر انسانها در یافتن همسر مناسب و رو به راه شدن خیلی از مسائل ازدواج توفیق یافتند نباید هیچگاه از ابعاد پنهانی آن غافل بمانند و از دیدن دست پنهانی خداوند و عنایت او غفلت بورزند. خداوند در این آیه شریفه ، بعد از اینکه وعده غنا می دهد – و همین وعده غنایی که می دهد بیانگر محبتی است که به ازدواج دارد – دلیل آنرا هم بیان می کند که بدین دلیل خداوند آنها را از فقر نجات می دهد که او ((واسع)) است ، او ((وسعت دهنده)) است . امور جهان خارج از کنترل خداوند قرار ندارد که خداوند در تغییر آن دست بسته بماند ، بنابراین او اگر بخواهد می تواند عسرها را تبدیل به یسر کند ، گره ها را باز کند و سختی ها را برطرف کند و در مورد ازدواج ، چون امر مورد محبت خداست پس حتماً این کار را هم خواهد کرد بنا به گفته خود وی . خداوند با اینکه توانایی انجام هر کاری را دارد اما در خیلی موارد ، دخالتی در زندگی انسانها نمی کند ، چون بحث امتحان انسانهاست لذا آنها را به حال خود وا می گذارد تا رفتار آدمیان بروز کند ، اما در مورد مسائل اقتصادی ازدواج ، بحث امتحان نیست تا انسانها به حال خود باشند لذا خداوند از مقام لطف و عنایت با این مسائل برخورد می کند . البته این سخنها بدین معنا نیست که به محض ازدواج پول از زمین و آسمان برایتان فرو می ریزد ، اما می توان گفت که زندگیتان به خاطر مسائل مالی مورد تهدید قرار نمی گیرد و بنای ازدواج به دلیل فقر از هم نمی پاشد ، البته همه ی اینها مشروط بر این است که سایر مسائل را در انتخاب همسر رعایت کرده باشید وگرنه اگر گرفتار همسر طمّاع و حریصی بشوید ، اگر پول هم پارو کنید ، باز هم فقیر می شوید و یا اگر خودتان توقعات زیادی داشته باشید نمی توانید از زندگی لذت زیادی ببرید . اگر این مسائل برایتان خیلی ثقیل است از والدینتان بخواهید تا از اوایل زندگیشان برایتان بگویند و یا از افراد دیگر پرس و جو کنید تا بفهمید که آنها از هیچ شروع کرده اند ، خیلی از آنها ، در ابتدای زندگی آه نداشته اند که با ناله سودا کنند ، با خانه های استیجاری و در آمد بسیار کم شروع کرده اند تا به امروز رسیده اند که ممکن است ثروتی به هم زده باشند که شما در حسرت داشتن همچنین ثروتهایی هستید . درست است که امروزه نیز مشکلات فراوان است اما یادتان باشد که موضوع ازدواج ، موضوع مورد محبت خداست و این نه بدان معناست که هیچ سختی به شما نمی رسد و هم نه بدان معناست که لازم به کوشش و تلاش نیست ، هم تلاش کنید ، هم امید داشته باشید ، هم زحمت بکشید و هم دعا کنید ، هم توکل کنید و هم کار کنید . گفت آری گر توکل رهبرست این سبب هم سنت پیغمبر است گـفت پـیغمبر بـه آواز بـلند بـا تـوکل زانـوی اشـتر بـبند رمز الکاسب حـبیب الله شنو از تـوکل در سـبب کـاهل مشـو زندگی فراز و نشیب و سختیهای فراوانی دارد . گاهی باید با مشکلات دست و پنجه نرم کنی ، گاهی باید برای مدتی با مشکلات کنار بیایی و آنگاه صبر را پیشه کنی تا بتوانی پرنده خوشبختی را به خانه ات بخوانی.
پیامبر اسلام(ص) : بعثتُ بالحنیفیه السمحه و من خالف سنتی فلیس منی. من دینی آسان و ساده آوردهام و هر که با روش من مخالفت کند از من نیست.
حدیث 1092 نهج الفصاحه
مباحث روانشناسی ازدواج
بطور کلی میتوان گفت در روانشناسی ازدواج دو دستهمبحث کلی مورد توجه است. یک دسته مباحثی است که به شرایط قبل از ازدواج و در واقعبه مرحله تصمیم گیری برای ازدواج میشود، در دسته دیگر مطالبی را شامل میشود که بهمراحل حین ازدواج و بعد از ازدواج مربوط هستند. در زیر به برخی از آنها میپردازیم.
تصمیم گیری برای ازدواج
در این مرحله تلاش میشود سؤالاتی از این قبیلپاسخ داده شود که یک فرد چگونه میتواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟ در انتخابزوج چه اولویتهایی را مد نظر قرار دهد؟ آیا شرایط مادی مهمتر هستند یا شرایطخانوادگی و فرهنگی؟ عوامل شخصیتی تا چه اندازه میتواند ازدواج موفقی را پیش بینیکند؟ آیا تناسب و همانندی در صفات شخصیتی مهمتر است یا مکمل بودن این خصوصیات؟چگونه میتوان فهمید دو نفر از لحاظ شخصیتی چقدر با یکدیگر تناسب دارند و غیره. روانشناسی ازدواج تلاش کرده با انجام تحقیقاتی به سؤالات فوق پاسخهای مناسب ارائهداده و نتایج یافتههای خود را در فرآیندمشاوره ازدواجدر اختیار افراد قرار دهد.
آنچه در فرآیند مشاوره ازدواج در این مرحله مورد توجه است، رعایتاصلتناسبواصل اولویت بندیاست. بر اساس اصل تناسب گفته میشود هر اندازهافراد از لحاظ شرایط مادی ، فرهنگی و شخصتی ، تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند ازدواجموفقتری خواهند داشت. به همان اندازه که ازدواج یک فرد از طبقه اقتصادی بسیار بالابا فردی از طبقه اقتصادی پایین عدم هماهنگی و در نتیجه احتمال عدم موفقیت را بههمراه خواهد داشت، عدم تناسب ویژگیهای شخصیتی نیز (حتی بیشتر) مشکلات عمیق را بروزخواهد داد.
تصور کنید ازدواج یک فرد باویژگیشخصیتی برونگراییبا فردی باویژگی شخصیتیدرونگراییرا. با توجه به اینکه افراد برونگرا تمایلات شدید به شرایط بیرونیمثل برقراریروابط اجتماعی، حضور در جمع و غیره دارند وافراد درونگرا برعکس تنهایی را بیشتر میپسندند، به نظر شما ازدواج موفقی خواهندداشت. بر اساس اصل الویت بندی گفته میشود چون در عمل ، امکان ازدواج با فردی که ازتمام جنبهها مطابق با شرایط و مدارکهای فرد باشد پایین است، بنابراین توصیه میشودبا اولویت بندی و امتیاز دهی به هر یک از جنبههای مورد ملاک ، تصمیم گیری راآسانتر انجام دهند. این نوع اولویت بندی در کلیه تصمیم گیریها مورد نظر است.
شروع و تداوم ازدواج
در این مرحله مسائلی مورد بررسی قرار میگیرند کهآغاز یک ازدواج موفق و تداوم آنرا تحت تأثیر قرار میدهند. با توجه به اینکه دوفردی که با امر ازدواج تصمیم میگیرند زندگی مشترکی را زیر یک سقف آغاز کنند،تفاوتهای عمیقی دارند که بخشی از آن بهتفاوتهایزن و مردو بخش دیگر به تفاوتهای اقتصادی ، فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی و ... باز میگردد. رسیدن به یک خط تعادلی مشترک به نظر ، کلی مشکل میرسد. البته دراوایل زندگی با توجه به ویژگی آرمانگرایی که هر دو طرفین دارند، این مشکلات هر چندوجود داردند اما شاید کمتر به چشم بخورند ... در هر حال لازم است افراد در شرفازدواج و زوجهای جوان مطالبی را که معمولا به عنوان عوامل آسیب رسان به رابطههمسران شناخته میشوند بشناسند و در مواردی که به استحکام روابط آنها کمک میکنندآموزش بینند. روان شناسی ازدواج در این مرحله آشنایی با تفاوتهای زن و مرد ، روندحل مسأله ،مواجهه با تغییرات اساسی، شیوه تعاملاتمناسب را آموزش میدهد.
چه عواملی تأثیر منفی بر ازدواج میگذارند؟
عوامل زیر در عدم موفق ازدواجتأثیرات اساسی دارند:
·عدم تناسب فرهنگی ، اجتماعی ، شخصیتی و اقتصادی
·عدم آشنایی زوجها با برقراری ارتباط مناسب و تعاملات سازنده:زوجهایی کهروابط متعادلتری برقرار میکنند، معمولا موفقتر هستند. زوجهای ناموفق افرادیبودهاند که یک یا هر دو آنها توان برقراری رابطه مثبت را نداشتهاند یا بیش از حدبه این روابط بها دادهاند، بطوری که به نوعی وابستگی کشانده شدهاند. به عبارتی بههمان اندازه که سردی در روابط عمدتا مشکل آفرین است، علاقمندی مفرط و خارج از حد کهبه صورت وابستگی و چسبندگی ظاهر میشود مشکل آفرین خواهد بود.
·عدم آشنایی زوجها با فرآیندهای حل مسأله و مواجهه با تغییرات اساسیزندگی:با توجه به اینکه هر فردی در طول زندگی خود با مسائل و مشکلاتی مواجهمیشود، برای حل این مسائل فنونی را بکار میبرد. برخی از این فنون منفی و برخیدیگر مثبت هستند. هر چه زوجها توان حل مشکلات را به شیوه مثبت داشته باشند و مثلابجای قهر ، داد و بیداد و غیره که شیوههای منفی هستند، به شیوه مؤثرتری مثل بحث وگفتگوی آرام و ... مسائل ما بین خود را حل و فصل کنند، موفقتر خواهند بود.
·ازدواج قبل از 20 سالگی و یا پس از 30 سالگی
·زوجین بعد از یک اتفاق یا حادثه ناراحت کننده ازدواج کرده باشند.
·یک یا هر دو شریک زندگی در صدد فاصله گرفتن از خانواده اصلی خود باشند، یا یکییا هر دو آنها به خانواده خود وابسته باشند.
·زوجین دارای منظومهای از برادران و خواهران ناسازگار باشند.
·زوجین در محلی بسیار نزدیک یا بسیار دور از هر یک از خانوادههای اصلی خودسکونت داشته باشند.
·زوجین از نظر مالی ، فیزیکی و یا عاطفی به خانواده خود وابسته باشند.
·زوجین قبل از یک دوره آشنایی 6 ماهه و یا پس از دوره نامزدی سه ساله ازدواجکرده باشند.
·جشن ازدواج بدون حضور اعضاء خانواده یا دوستان برگزار شده باشد.
·زن پیش از ، یا در طول اولین سال ازدواج باردار شده باشد.
·هر یک از زوجین با برادران ، خواهران و یا والدین خود رابطه ضعیفی داشته باشد.
·هر یک از زوجین دوران کودکی یا نوجوانی خود را دوران ناخوشایند تلقی میکنند.
·الگوها در هر یک از خانوادههای زوجین بیثبات باشد.
·ازدواج سنت رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم)
·شرع مقدس اسلام به ازدواج عنايت و تأکيد فوق العاده اي دارد. به طوري که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) مي فرمايند: «ما بُني بِناءً في الإسلام أحبّ إلي الله عزّوجلّ من التّزويج (1)» «هيچ چيزي نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نيست». و از حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) رسيده است: «تَزوّجوا، فَانّ التّزويج سُنّه رسول الله(صلي الله عليه و آله وسلم)، فانّهُ کان يقول: من کان يُحبّ أن يتّبع سُنّتي، فانّ من سُنّتي التّزويج (2)» «ازدواج کنيد، که همانا ازدواج کردن سنت رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) است که همواره مي فرمودند: هر کسي که دوست دارد از سنت من تبعيت کند، همانا «ازدواج کردن» از سنت من است.» اسلام به پسر و دختر امر مي کند که هر چه زودتر ازدواج کنند و آنقدر به اين مهم تأکيد دارد که رسول گرامي (صلي الله عليه و آله وسلم) ازدواج نکردن را اعراض از سنت خويش، يعني خروج از اسلام، مي داند (3) و خانه اي را که در آن «ازدواج» صورت پذيرد بهترين خانه مي داند.
·فقر مانع ازدواج نشود
·اسلام با تأکيد فراوان به پدر و مادر و اجتماع نيز، امر مي کند که دختران و پسرانتان را تزويج کنيد. «و اَنکحوا الأيامي منکُم والصّالحين من عبادکُم و إمائکُم إن يکونوا فقراء يُغنهمُ الله من فضله والله واسعٌ عليمٌ (4)» «زنان بي شوهر و مردان بي زن و کنيزان و بندگان شايسته ي خود را به ازدواج يکديگر درآوريد (تا ميان مؤمنان، مرد بي زن و زن بي شوهر باقي نماند و از فقر مترسيد که) اگر زن و مردي فقير هستند، خداوند به لطف خود آنان را بي نياز خواهد فرمود. خداوند به حال بندگان آگاه است و رحمتش وسيع و لايتناهي است.» يعني نبايد فقر سدّ راه ازدواج شود که اين وسوسه ي شيطاني است. چون از اين وعده ي شيطاني بترسيم، در واقع به خداوند بخشنده سوءظن داريم و سوءظن به خدا حرام است. پروردگار عالم وعده داده است که گره از کار کساني که فقيرند و ازدواج مي کنند بگشايد. خداوند از لطف خود آنان را بي نياز خواهد فرمود. (5)
·مباهات پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم)به ازدواج
·ازدواج و حفظ نسل مسلمانان مورد فخر و مباهات رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) است چنانکه فرمود: «تَناکحوا و تَناسلوا فانّي اُباهي بِکُم يوم القيامه و لو بالسّقط» (6) «ازدواج کنيد و تشکيل خانواده بدهيد و توليد نسل نماييد، که من در روز قيامت به شما مباهات مي کنم، حتي به طفل کوچکي که سقط شده باشد.» رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) فرموده اند: «من که پيغمبر شما هستم ازدواج مي کنم، غذاي لذيذ مي خورم، در ميان اجتماع هستم و با مردم تماس دارم. هر کس از سنت (شيوه) من روي گرداند از من نيست. (7)»
·عدم وجود موانع بر سر راه ازدواج
·از اين رو اسلام براي تسهيل در امر ازدواج موانع و سدّ اين مهم را از سر راه برداشته است. از نظر اسلام هر چه مهريه و جهيزيه کمتر باشد مطلوبتر و بهتر است. اصولاً از روش پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) و ائمه طاهرين (عليهم السلام) و مسلمانهاي صدر اسلام به روشني به دست مي آيد که مانعي در راه ازدواج کردن نيست، چون آنها همه ي موانع را برداشته اند. اسلام مسايل خرافي را دور انداخته و رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) فرموده اند: «خرافات زيرپاي اسلام از ميان رفته است.» ازدواج رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) و به خانه شوهر رفتن دخترش حضرت فاطمه ي زهرا (سلام الله عليها)، نشان دهنده ي اين امر است که اسلام با خرافات و جاهليت مبارزه کرده است.
·ازدواج مولي اميرالمؤمنين (عليه السلام)
·علي (عليه السلام)، در خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) آمدند و پس از گفتگوهاي بسيار به حضرت عرض کردند: «يا رسول الله، تو در دنيا و آخرت براي من ذخيره و پناهگاه هستي و... يا رسول الله من دوست دارم با اين همه رعايتي که نسبت به من فرموده اي همسر و خانواده اي داشته باشم که بدان انس بگيرم، يا رسول الله من نزد شما آمده ام و تقاضا دارم دخترت فاطمه را به عقد من درآوري.» «امّ سلمه» مي گويد: ديدم رخسار مبارک پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) از شدت خوشحالي درخشيد. سپس، به صورت مبارک اميرالمؤمنين (عليه السلام) تبسمي کردند و فرمودند: «يا اباالحسن، آيا تو چيزي داري که من فاطمه را به عقد تو درآورم؟» علي، (عليه السلام) گفتند: «پدر و مادرم بفدايت، اوضاع زندگي من بر شما مخفي نيست، من تنها يک شمشير و يک زره و يک شتر دارم که با آن آب مي کشم و غير از اينها چيزي ندارم.» پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) فرمودند: «يا علي، تو از شمشيرت مستغني نيستي، زيرا مي خواهي در راه خدا با آن جهاد کني و با دشمنان خدا بجنگي و شتر خود را براي آب دادن درخت خرما و آب آوردن و بار سفر را به پشت آن بستن لازم داري، من فاطمه را در برابر زره ات به تزويج تو درمي آورم.» (8)
·جهاز بانوي بزرگ اسلام
·جهيزيه ي حضرت فاطمه ي زهرا (سلام الله عليها) هم عبارت بود از: يک پيراهن به مبلغ هفت درهم، يک نقاب به ارزش چهار درهم، يک قطيفه ي مشکي خيبري، يک تخت که وسط آن را با ليف خرما بافته بودند دو عدد تشک چهار متکّا از پوست طايف، يک پرده ي پشمي، يک حصير حجري، يک آسياب دستي، يک باديه مسي، يک ظرف آب خوري که از پوست بود، يک کاسه ي چوبي براي شير، يک مشک آب، يک آفتابه قيراندود، يک سبوي سبز و کوزه هاي سفالي. (9)
·بخشندگي زهراي بتول(عليها السلام)
·هنگامي که حضرت زهرا (سلام الله عليها) را به خانه ي علي (عليه السلام) مي بردند در راه به محتاجي برخورد کردند، که از حضرت زهرا (سلام الله عليها) طلبي کرد.حضرت پيراهن عروسي خود را به فقير دادند و پيراهن کهنه ي خود را پوشيدند و با پيراهن کهنه به خانه ي شوهر رفتند. صبح روز بعد که پيامبر به منزل آنها تشريف آوردند مشاهده کردند که پيراهن عروسي بر تن دختر عزيزشان نيست. وقتي از علت آن پرسيدند حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فرمودند: ديشب پيراهن عروسي خود را به فقيري دادم.رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) بقدري خوشحال شدند که فرمودند: «پدر و مادرم فداي اين دختر باد»، سپس رو به اميرالمؤمنين (عليه السلام) کردند و فرمودند: «يا علي، فاطمه براي تو زن خوبي است. و اگر او نبود در دنيا زني مناسب تو پيدا نمي شد» و به حضرت زهرا (سلام الله عليها) فرمودند: زهرا جان، علي براي تو، همسر خوبي است و اگر او نبود شوهري مناسب تو يافت نمي شد.» (10)
·تقسيم کارها
·سپس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) فرمودند: «کارهاي بيرون از خانه به عهده ي علي (عليه السلام) است و کارهاي درون خانه وظيفه ي زهراي مرضيه (سلام الله عليها) است». همانجا بود که حضرت فاطمه (سلام الله عليها) آن جمله ي بزرگ را ـ که پيشتر بدان اشاره شدـ فرمودند: «فَلا يَعلم ما داخلني من السُّرور الاّ اللهُ بإکفاني رسول الله(صلي الله عليه و آله وسلم)تَحمُّل رقاب الرّجال» (11) بانوي دو عالم به اندازه ي تمام دنيا خوشحال شدند، که پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) او را از سر و کار پيدا کردن با خارج از خانه يعني نامحرمان معاف کرده است.
·نمونه ي ازدواجهاي صدر اسلام
·در صدر اسلام معمولاً ازدواجها به صورتي بسيار ساده انجام مي گرفته است. زني خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) رسيد و عرض کرد: «يا رسول الله مرا به ازدواج خود درآوريد». اما پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم) مايل به ازدواج با او نبود و از طرفي نمي خواست آن زن را نااميد برگرداند، از اين رو، سر مبارک را به زير انداختند. ناگاه يکي از اصحاب از ميان جمعيت بلند شد و عرض کرد: «يا رسول الله اگر شما مايل به ازدواج نيستيد، او را به ازدواج من درآوريد». حضرت روي به زن کرد و فرمودند: «آيا راضي هستي»؟ آن زن عرض کرد: «آري يا رسول الله سپس به آن مرد فرمودند: «چه داري؟» در جواب عرض کرد: «هيچ چيز ندارم جز اين پيراهني که پوشيده ام.» حضرت سؤال کردند: «قرآن مي داني؟» گفت: «سوره ي واقعه را ياد دارم». سپس حضرت از زن پرسيدند که آيا حاضري در برابر تعليم سوره ي واقعه به همسري او درآيي؟» آن زن پاسخ مثبت داد. به اين ترتيب پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) خطبه ي عقد را خواندند . مرد را فرمودند: «تو را نبينم مگر اين که در حالي باشي که آب غسل از سر تو مي چکد.» (12)
·بدعت در امر ازدواج
·به اين ترتيب، شرع مقدس اسلام تمام موانع ازدواج را از بين برده است، اين موانعي را که ما پيش آورده ايم، بدعتي است که در اسلام گذاشته ايم و روز قيامت بايد پاسخگوي آن باشيم و هر کس که در ابداع اين خرافات و تشديد بدعت ها سهيم باشد گناهکار است. رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) همه ي موانع ازدواج را از ميان برداشتند و به مسلمين در امر مهم ازدواج تأکيد فراوان کردند و از آن طرف مجرد بودن را مکروه شمرده اند.
·همسرداري نوعي جهاد است
·همسرداري اثر مستقيم و بسيار مثبتي بر جامعه و نسلهاي آينده دارد بدين سبب خانه داري براي زن از نظر اسلام جهاد في سبيل الله است چنانکه رسول گرامي اسلام فرمودند: «جهادُ المرأه حُسن التَبعُّل» (13) يعني جهاد زنها نيکو شوهرداري است. هم چنين، همسرداري براي مرد ثواب بسيار فراواني دارد. چنانکه معصوم (عليه السلام) فرموده است: «الکادُ لِعياله کالمجاهد في سبيل الله» مردي که براي آسايش زن و فرزندانش کار مي کند همچون جهاد کننده ي در راه خدا است. هم چنين، در خبر آمده است که: در عوض هر قطره آب غسل که از بدن زن يا شوهر مي چکد فرشته اي تا روز قيامت براي آنها استغفار مي کند. إن شاءالله، در جمهوري اسلامي موانع راه ازدواج و خرافات و بدعت ها از ميان برداشته شود و بر مسؤولين، افراد اجتماع و پدران و مادران واجب است که اين خرافات را به هر نحوي که ممکن است از ميان بردارند.
·نياز به ازدواج، امر تکويني
·تکويناً هر دختر و پسر بالغي احتياج به ازدواج دارد و اگر با اين نياز طبيعي و تکويني مبارزه شود، جز بدبختي و فساد چيز ديگر نتيجه نمي دهد. به حکم تکوين الهي بايد آب نوشيد تا رفع تشنگي شود و اگر کسي با تحمل رنج و مشقت بر خلاف تکوين حرکت کند، سرانجام مجبور به تسليم است يا اين که خود را از بين مي برد. نياز طبيعي پسران و دختران بالغ نيز چنين است و اگر برخلاف تکوين رفتار شود منجر به فساد اجتماع مي گردد. نمونه ي زنده ي اين خلاف تکوين دنياي به اصطلاح مترقي امروزي است که با چنان سرعتي به سوي بدبختي و فلاکت گام برمي دارد که از هيچ کس پوشيده نيست.
·دلايل اهميت ازدواج از نظر اسلام
·دليل اهميت ازدواج در اسلام را مي توان در دو مورد زير جستجو کرد:
·1-ارضاي غريزه
·اهميت ازدواج در اين است که غريزه ي جنسي انسانها از راه مشروع و معقول ارضاء شود تا سر به عصيان نگذارد. زيرا در صورت عدم ارضاء از راه خداپسندانه و معقول فسادهاي بي حدّي به وقوع خواهد پيوست. انسان همان گونه که هنگام تشنگي به آب نيازمند مي شود و هنگام گرسنگي به غذا احتياج پيدا مي کند، به هنگام تحريک غريزه ي جنسي نيز، به ارضاي طبيعي آن نيازمند مي شود و ارضاي طبيعي غريزه ي جنسي تنها به وسيله ي «ازدواج کردن» ميسّر است. از اين رو اسلام طبق فطرت و خواستهاي انسان دستور به ازدواج و تشکيل خانواده داده است.
·2-انسان سازي
·دومين علت تأکيد اسلام بر تشکيل خانواده، بُعد انسان سازي اين امر مهم است. همان طور که قبلاً بيان کرديم، محيط خانه مکتب بسيار سازنده اي است به طوري که منشأ بسياري از صفات خداپسندانه است و بسياري از صفات منفي و ناپسند هم در اثر عدم تشکيل خانواده پيدا مي شود. در خانه و اجتماع بايد يک سلسله از تمايلات خود را فدا کنيم و گر نه زندگي سخت خواهد شد. اين فداکاري و گذشت، خاصه در محيط خانه لازمتر و ضروري تر است. اگر زن و شوهر در خانه براي رضاي خدا بر بداخلاقي و سوء رفتار يکديگر صبر کنند ثواب بسيار مي برند. و در خبر داريم: «مَن صبر علي سوء خُلق المرأة اعطاهُ الله ثواب ايّوب في بلائه، و من صبرت علي سوء خُلق زوجها اعطاها ثواب آسيه» (14) «يعني اگر مردي بر بداخلاقي زنش صبر کند، خداوند ثواب ايوب پيغمبر به او مي هد در بلايي که کشيد و اگر زني بر بداخلاقي همسرش صبر کند، خداوند به او ثواب آسيه (15) را عطا مي کند»
در اندیشه دینی ما، همواره تعلیم، تهذیب، دانایی و دینداری همزاد و همراه اند. هم آن کس که می خواهد از خرمن دانش خوشه برچیند، باید جامه ای از جنس پارسایی بر تن کند و هم آنکه می خواهد کام مشتاقان و مشتریان دانش را به آب علم و اندیشه سیراب سازد، باید دل و جان دانش اندوزان را به طهارت و تابناکی بیاراید تا مبادا در شوره زار، تخم بی حاصل بکارد و رنج بی گنج برد و از کشته خویش هیچ ندروَد.
تأکید مکرر قرآن بر دو رسالت بزرگ پیامبران ـ تهذیب و تعلیم ـ الگوی روشنی فرا روی کسانی می نهد که گام در راه پیامبران می نهند و رسالت آموزش و راهبری را بر دوش می کشند. معلمان جامعه که چنین رسالتی یافته اند، باید مؤکد و مکرر بر دو عنصر تعلیم و تربیت عطف توجه نشان دهند که اگر از تهذیب و پرورش غفلت ورزند، هرگز پیامبرانه نخواهند زیست.
در نظام آموزشی ما که از رویکرد دینی الگو می گیرد، پرورش جان آدمی که البته به لحاظ رُتبی مقدم بر دانایی و آگاهی انسان است، بر عهده معلمان و مربیانی است که بر خردفزایی و رشد آگاهی انسان کمر همت بسته اند؛ برای پیشرفت آموزشی فراگیران، تدابیر کارسازی اندیشیده می شود و از کتاب و کلاس و استاد گرفته، تا فضایی فیزیکی و تکنولوژی آموزشی، همه در خدمت رشد علمی و اندیشه ای فراگیران قرار می گیرد و سرانجام کارنمای آموزشی که میزان رشد یا افت فراگیر را در تحصیل بنمایاند و نیز تمهیداتی که ضعف ها را پوشش دهد، به کار گرفته می شوند تا پیشرفت علمی فراگیر دانش آموز و دانشجوبه سامان رسد.
هم چنین با نمودارهای آموزشی که منحنی رشد یا افت محصلان را آشکار می سازد و نیز نظارتی که بر فرایند یاد دهی استاد و یادگیری شاگردان اعمال می شود، توفیق یا عدم توفیق آموزشی استادان نیز نشان داده خواهد شد؛ اما به حقیقت چه ساز و کاری به کار گرفته می شود، تا رشد تربیتی و پرورشی فراگیر که باید همزاد و همپای رشد آموزشی او سیر تکاملی داشته باشد، مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد و چه تدابیری اتخاذ می گردد تا عملکرد استادان و عنایت آنان به تربیت شاگردان، مورد شناسایی و نقد واقع شود و مشخص گردد که آیا آنان اساساً به این رسالت سنگین و پردشوار، توجه مبارک و مؤثری دارند یا خیر؟
البته در نظام آموزشی ما و در دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی، تنها کار سازمان یافته برای آگاهی از رشد تربیتی فراگیر، گنجاندن نمره انضباط در کارنمای تحصیلی اوست و چنان که می دانیم، نمره کمی آن، در مجموع متأثر از قانون پذیری یا قانون ستیزی دانش آموز (رعایت یا عدم رعایت قوانین آموزشی) است و ارتباط وثیقی با سطح تربیتی وی ندارد. باری اگر توجه به تربیت و اخلاق فراگیر ضرورت دارد، در تحصیلات عالی تر و مقاطع دانشگاهی، این توجه فوریت و ضرورت ویژه ای می یابد؛ از یک سو استادان مقطع تحصیلی دانشگاه، نسبت به دوران اولیه تحصیل، از تکثر، تنوع و تعدد بیشتری برخوردارند، چنان که می دانیم فراگیران دوران ابتدایی، از الگوی واحدی (مثبت یا منفی)پیروی می کنند و چون تنها با یک استاد مواجه اند، در تأثیر پذیری و الگوگیری سر در گم نخواهند بود؛ بر خلاف آنان دانش آموزان راهنمایی، متوسطه و دانشجویان دانشگاه، به دلیل داشتن معلمان و استادان متنوع، الگوهای متفاوتی دارند و داشتن همین الگوهای متفاوت که قطعاً از لحاظ منش و رفتار متفاوت هستند، ممکن است فراگیران را دچار تعارض رفتاری گرداند و در تشکیل شخصیت متعادل آنان مانع ایجاد نماید. با این تفاصیل، تکیه بر جنبه تربیتی و رشد اخلاقی فراگیران؛ ضرورت نام می یابد تا دانشجویان با داشتن الگوی مطلوب و در دسترس، از تشتت و اعوجاج رهایی یابند.
از سوی دیگر؛ دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه، برای سایر هم سن و سالان خود، به خصوص گروه بی شمار و مشتاق ورود به دانشگاه، الگو هستند، بنابراین پرداختن به جنبه پرورش دانشجویان لازم و ضروری است، و نباید از توجه به چنین أمر خطیر، اغماض و اعراض گردد. مهم تر آنکه دانش آموختگان دانشگاه، بی فاصله، پس از تحصیل، وارد بازار کار خواهند شد یا در مدیریت کشور نقشی خواهند داشت، پس اگر به تهذیب آنان توجه خاص نشود، ممکن است مجموعه کشور از نبود چنین أمری متضرر گردد.
گذشته از همه آنچه گفته شد:
توجه یک جانبه به امر آموزش؛
احساس نومیدی از تأثیر گذاری در اخلاق و رفتار دینی دانشجو؛
رشد فزاینده شبکه های ارتباطی و جهت بخش؛
بازار پر غوغای محصولات شبه فرهنگی و مخرب فرهنگ؛
رواج روز افزون الگوهای کاذب و جذاب ؛
ایده سازی و گسترش دائم و رو به افزایش حلقه های معرفتی دین ستیز؛
تلاش جمعی و سازماندهی شده، برای تخریب و سست کردن بنیادهای دین و اخلاق؛
ایجاد موج فراگیر شبهه سازی و شبهه گستری؛
تلاش برای تغییر ذائقه معرفتی و معنوی جوانان و جایگزین کردن فرآورده های مسموم و مهلک؛
تزریق روحیه بی تفاوتی و بی مسئولیتی نسبت به تغییر ارزش ها؛
ایجاد تردید و تشکیک متفلسفانه در آموزه ها و انگارهای دینی؛
بزرگ نمایی نقاط اندک تاریک حکومت و کوچک سازی نمودهای بسیار روشن آن؛
تلاش برای گسست و انقطاع تاریخی نسل جوان از پیشینه پر افتخار تاریخی و تمدن کهن ایرانی؛
و بحران های فروناکاستنی هویت، خانواده و مذهب، همه و همه جوان دانشجو را با کمین گاه های خطر زا و خطا ساز مواجه کرده، چالش های جدیدی را فرا روی او قرار داده است. به همین دلیل توجه جدی و عملی ـ و نه شعاری و سطحی ـ در تحکیم اخلاق و رشد هنجارهای دینی و بومی دانشجویان ضرورتی انکارناپذیر دارد.
افزون بر موارد پیش گفته، دانشجویان و محیط آموزشی پیرامونی آنان، واجد ویژگی هایی است که عطف توجه بدان ها مسئله تهذیب و تربیت را در جایگاه برتر می نشاند و دقت و جدیّت استادان را در پرورش اخلاق دانشجویان به دنبال خواه داشت:
-1 دانشجویان دارای قدرت انتخاب و گزینش شدت و قوّت یافته هستند، بنابراین در کنار حجم و هجوم گسترده الگوهای کاذب و ویرانگر که شبکه های ارتباطی آن را ارائه می دهند، توجه دادن به الگوهای أصیل و منطبق با بن مایه های فطری روح گزینش گر جوان، کاری روا و بجا، بلکه أمری ضروری و اجتناب ناپذیر است و این مسئله، تنها با جدی گرفتن اخلاق و تربیت فراگیران محقق خواهد شد.
-2 تأثیر پذیری در سن جوان دانشجو، پایایی افزون تری دارد و آنی، غیر پایه ای و زود گذر نیست؛ از این رو، توجه به تأثیر بخشی مثبت و تکیه بر رویکرد تربیت تأثیر گذار می تواند دانشجویان را در متن عمر بیمه نماید. همچنین به موازات رشد عقلانی فراگیران، احساسات و کشش های آنان نیز جهت دار یا جهت یاب می گردد و این خصیصه روانی، الگو پذیری را تسریع می کند.
3- دانشجویان برای سایر همسالان خود، به خصوص گروه بی شمار و مشتاق ورود به دانشگاه، الگو تلقی می شوند، بنابراین پرداختن به جنبه پرورشی دانشجویان ضرورت می یابد، تا بتوانند الگویی قابل اعتماد، مطلوب و مبارک باشند.
-4 دانشجویان چنان که تأثیر گذارند، از گروه هم سن خود تأثیرپذیر هم هستند و این تأثیر پذیری، توجه به پرورش و تربیت دانشجو را فوریت ها می بخشد و اگر استادان به این أمر همت نگمارند و دانشجو را در محیط پر غوغا به خود وانهند، جز بذر بی حاصل، چیز دیگری نخواهند کاشت.
5 - دانشجویان در محیط آموزشی، با مشکلات ویژه ای دست به گریبان اند؛ گاه با استادان بی مسئولیت یا بی تفاوتی مواجه اند که نسبت به ارزش ها و هنجارها هیچ حساسیتی ندارند یا اساساً با آن ناسازگارند. از سویی واسطه ها و بازاریابان کالاهای فکری غرب، نه تنها به دانشگاه ها چشم طمع دوخته، بلکه رد پا شان در آن محیط ملموس و آشکار شده است. نهاد آموزشی دانشگاه نیز کنترل مؤثر و نظارت هدفداری بر دانشجویان ندارد. جز آنکه حراست و کمیته های انضباطی ـ آن هم بیشتر بر رفتارهای ساختار شکن ـ نظارت نسبی دارد. از سوی دیگر وجود نهادهای موازی و متنوع در دانشگاه ها که تعمیق باورهای دینی و انقلابی، فلسفه وجودی آنان است، برخی استادان را از قبول مسئولیت و عطف توجه به حیطه تربیتی دانشجویان غافل ساخته، بدین امید که متولیان رسمی، کار به هنگام می کنند و هیچ کم و کاستی در این حیطه ها و حوزه ها نمی نهند یا بر این توهم که ورود به چنین حوزه هایی، دخالت در وظیفه سازمانی دیگران است.
تأسف بارتر آنکه نهادهای موازی و متنوع یاد شده، برخی اوقات به کشمکش ها و مجادلات درونی، دامن می زنند و چون هر یک مشی خود را به صواب و صلاح نزدیک می یابد، انرژی خود را صرف مقابله گری و خنثی سازی می کند و گاه بر یک دیگر بر چسب نا دلچسب می زنند و در این میان تنها دانشجویان به بازی گرفته می شوند. عضوگیری سیاسی و نزاع های دراز دامن جناحی و اصالت دادن به روش ها و تحت الشعاع قرار دادن و غرضی ساختن ارزش ها و تبختر و تفاخر به یک دیگر و فرحمندی احزاب فعال درون دانشگاه ها به داشته های خویش (کل حزب بمالدیهم فرحون)، دانشجویان را گاه از توجه جدی به تعلیم باز می دارد. روشن شده که در این اوضاع و غوغا، تربیت و پرورش دانشجو متروک و مغفول خواهد ماند. بی تردید در چنین جو و جمعی، توجه به أمر تربیت، اراده و همت والایی می طلبد و ضرورت آن را تردیدناپذیر می سازد.
همه این دلایل یا عوامل، توجه به تهذیب، آراستگی اخلاقی و تربیت و پرورش دانشجویان را لازم می نمایاند. با این همه تلقی های نادرستی وجود دارد که موجب شده است، نوعی غفلت و یا سطحی نگری درباره وظایف تربیتی استادان بروز و ظهور کند.
نخست آنکه برخی استادان گمان برده اند، دامن زدن به چنین مسایلی، در حیطه کاری استادانی است که دروس همخوان با اخلاق و تربیت را تدریس می کنند؛ مثلاً ممکن است استادان دروس پایه، پزشکی، مهندسی و... خود را از این رسالت دشوار مستثنا بدانند، زیرا اساساً دروس تدریسی آنان، هیچ ربطی و راهی به این مسایل ندارد. از نگاه آنان استاد ریاضی نمی تواند حدیث اخلاقی بخواند و ممکن است بدین گونه در وظیفه رسمی و سازمانی دیگر استادان محترمی که به صورت مشخص، عهده دار راهبری و رهگشایی در این حوزه ها هستند، دخالت صورت پذیرد؛ از این رو طرح مباحث اخلاقی بر عهده استادان دروس اخلاق و تربیت یا دروس متقارب و متجانس با آن است، چنان که استاد اخلاق بحثی از ریاضی به میان نمی آورد، استاد ریاضی نیز نباید در این حوزه ها دخالت کند.
دیگر آنکه برخی استادانی که در حوزه نشر اخلاق، خود را صاحب مسئولیت می یابند، از حدّ روایتگری و گزاره پردازی فراتر نمی روند و شاید تنها با خواندن چند آیه و روایت اخلاقی، احساس خوشایند و رضایتمندانه ای وجودشان را فرا گیرد. در این صورت، اخلاق تنها جنبه تعلیمی می یابد و این در واقع همان نگرش تعلیم تهی از تربیت است؛ هر چند که مثلاً دروس ارائه شده، مبانی و مباحث و مکاتب تربیت باشد.
به نظر می رسد که برای اصلاح این دو تلقی نامبارک، بهتر است رسالت استادان را در رشد اخلاق دانشجو، سطح بندی کنیم.
ما برای این رسالت سطوح متفاوتی را منظور کرده ایم که بر می شمریم:
-1 نخستین گام در رشد اخلاقی دانشجو، توجه به خود پیرایی و جان آرایی استاد است. استاد نا پیراسته، هرگز پیامبر آراستگی نخواهد بود و چنین ارمغانی را تقدیم جان تشنه مخاطبان نخواهد کرد. از این رو هنگامی که از رسالت تربیتی سخن به میان می آید، مخاطب اصلی خود استادان هستند؛ اگر آنان توانستند به یمن جامه تهذیب، جان خود را از عیب و عریانی برهانند، در دانشجویان نیز تأثیر گذار خواهند شد.
2 - گام دوم، عطف توجه به طرح مسایل اخلاقی و تربیتی و تأکید علمی و تئوری بر مباحث کلیدی اخلاق و تربیت است ؛
بدین معنا که استادان بر نکات اخلاقی پای بفشرند و از طرح آن غفلت نورزند. با این رویکرد، نه تنها استادان اخلاق و تربیت، بلکه سایر استادان نیز می توانند، در مناسبت ها یا به بهانه طرح برخی مباحث درسی و در آغاز یا پایان کلاس، نکته ای از اخلاق و دین عرضه کنند یا با معرفی برخی الگوها و چهره های شاخص و سالم، عملاً فراگیران را به تلاش در حوزه اصلاح ساختار اخلاقی خود ترغیب و تشویق کنند.
3 - سطح سوم و نهایی این رسالت، تبلور و تجلی عینی اخلاق، تا حد توانایی طاقت انسانی، در بروز رفتارهاست. اگر استادان عملاً به اخلاق دینی آراسته شده باشند، به گونه ای که رفتارشان مؤید گفتار آنان باشد، دانشجویان مشتاقانه پذیرای چنین الگویی بوده و تأثیرات استادان نیز ماندگار خواهد بود. این سطح از رسالت دو تلقی پیشگفته را اصلاح خواهد کرد، زیرا منظور از توجه به مسایل اخلاقی، صرفاً طرح تئوری مباحث اخلاقی نیست، بلکه رعایت اخلاق در مجموعه افعالی است که از استاد سر می زند و به نوعی توجه و پای بندی استاد را به پرورش اخلاق دانشجو نشان می دهد. با این نگاه در درس ریاضی نیز می توان بر دانشجویان تأثیر اخلاقی نهاد.
از سویی، اگر در دروس متناسب با اخلاق، تنها به ارائه فرضیه های اخلاقی و تربیتی توجه شود و صرفاً جنبه تعلیمی مسایل اخلاقی مورد تأکید قرار گیرد؛ اما رفتارها متعارض با آن باشد، هیچ نوع تأثیر مطلوب بر جای نخواهد ماند.
با همین رویکرد است که شیخ سخن سعدی، دو صد گفته را با نیمه یک عمل برابر نمی یابد «دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
نتیجه آنکه کردار باید مؤید گفتارها باشد؛ از این رو گفتار و کردار متناقض به تلاش های اخلاقی آسیب می رساند. از اینجا به آسیب شناسی مسئله رهنمون می شویم و آسیب های را که ممکن است در تلاش های اخلاقی یا تأثیر گذاری اخلاقی به ایجاد مانع دامن بزند، بر می شماریم:
-1 نگاه یکسویه به آموزش و تعریف آن در قالب های تهی از تربیت و معنویت
این نگاه در روزگار ما، هم از پشتوانه های معرفتی برخوردار شده و هم به دلیل مشکلات متنوع جوامع بشری که حل آن را تنها در علمی کردن امور می دانند، تشدید و تقویت شده است. ایده دانش تهی از ارزش و دانایی بدون دینداری که سایه ای سخت و سهمگین بر این نگاه افکنده است، به بروز مشکلات بسیار پیچیده در زندگی و مناسبات جاری انسان معاصر دامن زده است. در عصر کنونی که فقر و فقدان معنویت، تا عمق جان آدمی رسوخ کرده است. بازگشت به معنا و درآمیختگی علم و ایمان و انتخاب این مدل در تعلیم و تربیت، می تواند گسست های ایجاد شده را رفع کند.
2 - بی توجهی به مسئله اخلاق و تربیت دینی دانشجو
استادانی که دارای چنین رویه ای هستند، به آموزش نگاه جزیی و تک بعدی ندارند. آنان هم معتقدند که بدون در نظر گرفتن مقوله تربیت، آموزش و تعلیم نیز ناکامیاب خواهد بود؛ اما نسبت به این مسئله بی رغبت، کم توجه و بی تفاوت اند. در حقیقت مشکل آنان، شکل ایده و نظر نیست، بلکه در عمل با مشکل مواجه اند.
3- یأس و نومیدی از تأثیرگذاری و در نهایت وانهادن امر مبارک اخلاق دینی
این دسته از استادان، نه شکل تئوری دارند و نه شکل عملی، بلکه مشکل اصلی آنان روحی و روانی است. آنان ممکن است حتی در این حوزه دیر فرجام به فعالیت و کار توأم با اشتیاق پرداخته باشند؛ اما به دلیل نداشتن تعریف مشخص از کار، افق و چشم انداز معقول و منطقی، یا نداشتن برنامه مدون و مناسب و نیز حجم گسترده تبلیغات جذاب و اخلاق ستیز شبکه های پیدا و پنهان مخرب فرهنگ وتمایل غریزی مخاطبان به جبهه مخالف، از ادامه کار دلسرد و نومید شده یا از آنجا که به دنبال نتایج زودرس بوده اند و در آن توفیق و طراواتی نجسته اند، از تأکید بر اخلاق و باورهای بنیادین اخلاقی مأیوس و دلزده شده باشند.
-4 تعارض در گفتار و رفتار
از آسیب های جدی که تأثر گذاری در اخلاق دانشجویان را دچار وقفه و اختلال می کند، ناهمگونی در رفتار و گفتار استادان است. برای مثال اگر استادی صدها حدیث درباره نظم و نظم پذیری بخواند؛ اما خود همواره دیر در کلاس حاضر شود و در عمل به بی نظمی شهره گردد، هیچ یک از آن گفتارها در مخاطبان تأثیر نخواهد نهاد. به عکس اگر استادی درست رفتاری پیشه کند؛ حتی اگر به مباحث تئوری آن نپردازد، تأثیری مطلوب بر جای خواهد گذارد. دانشجویان به دلیل حس کنجکاوی ،همواره رفتار استادان را زیر نظر دارند و اگر رفتار استاد با تعلیمات او ناموافق بود، دامنه تردید را حتی به حوزه گفتارها نیز تسری و تعمیم می بخشند. اگر استادی از اخلاق ساده زیستی، مناعت و قناعت سخن راند، اما در پوشش، ماشین و مسکن اهل تجمل نشان دهد، دانشجویان با تمسخر و نیشخند، به سخنان او واکنش نشان خواهند داد. این مثال به استادان یادآوری می کند که لازم نیست همه مسایل اخلاقی را در میان نهند، بلکه بهتر است؛ به بیان آن دسته از مسایل اخلاقی بپردازند که جلوه بیرونی رفتارشان با آن متناقض نیست.
-5 موجه سازی رفتارهای غیر اخلاقی
این بدترین نوع آسیبی است که تأثیر گذاری اخلاقی را دچار آفت و آسیب می سازد. اگر از استاد رفتار غیر اخلاقی بروز کرد، بهترین کار و اقدام، پذیرش اشتباه، پوزش طلبی و در صورت امکان جبران مافات است؛ امّا اگر عجب و به اصطلاح کلاس استادی مانع این کار شد و به لطایف الحیل کار خود را موجه و مشروع نشان داد، خود خواسته به ترویج عملی و ناصواب رفتارهای اخلاق ستیز کمک کرده است.
این موجه سازی، گاه با رفتار شخص استاد مرتبط است و گاه با رفتار همکاران او .
اگر استادی به ناروا مرتکب عمل ناتراشیده و نامبارکی شد و استاد دیگری در مقام توجیه آن بر آمد، دچار گناه بی لذتی شده است که التذاذ عصیان آن برای یک نفر و خسران و خذلان آن دامن شخص دیگری را خواهد گرفت.
گاه این دفاع، دفاع صنفی است ؛ اگر کسی از کارگزاران حکومت، مرتکب اشتباه و اعوجاجی شد، استادان محترم نباید به علت تعلقات صنفی، در پی توجیه عمل غیر اخلاقی او بر آیند که هم هنجارهای اخلاقی را به حراج گذارند و هم قدر و منزلت خود را با چنین تفاسیر و توجیهات خرد ستیز، به تاراج نهند.
نکات پایانی و راهکارها
برای تأثیر گذاری بهتر در اخلاق و رفتار دینی دانشجو، نکات کوتاهی را که به کارگیری آن ها می تواند نتایج درخشانی در پی داشته باشد، یادآور می شویم:
1 - گام نخست در اصلاح اخلاق دانشجو، توجه به کمبودها و ناراستی های اخلاقی شخص استاد است. استادی که خود را به صیقل زدگی جان ممارست نداده باشد، یا تأثیر گذار نیست یا تأثیر او ماندگار نخواهد بود.
2 - همان طور که بی توجهی به مسایل اخلاقی، نوعی آسیب به شمار می آید، تأکید و تکرار فراتر از حد اعتدال و تکیه بر نکات تکراری ملال آور، نشان دادن ژست اخلاقی و نصیحت گرا، تذکر مسایل اخلاقی با طعن و گزندگی و سرانجام تبلیغ تحمیلی، آسیب های مهلک تری وارد می آورد.
3 - همان گونه که در طب، مرحله پیشگیری مقدم بر درمان است، در اخلاق نیز مرحله پا پیش بر پالایش مقدم است. استادان باید تلاش کنند که دانشجویان با وسوسه ها و جذبه های مبلغان و مروجان ضد فرهنگ و معنویت، در دام نیفتند؛ اما آلودگی و در دام افتادگی دانشجو، نباید استاد را از تلاش برای اصلاح او مأیوس سازد، زیرا کار استاد درمان است و نمی توان به دلیل بروز بیماری از مداوا سرباز زد.
-4 لازم نیست استاد، حتماً با روایت یا آیه، متذکر نکات اخلاقی شود و وقتی به این دو مجهز نبود، خود را فارغ از مسئولیت بیابد. استفاده از شعر، قصه، حکایت تاریخی، زندگی بزرگان دین و دانش و حتی استفاده از طنزهایی که حامل بار معنایی مثبت است، می تواند ابزار پیام رسانی استاد باشد.
5- در تذکرات اخلاقی، بهره گیری از روش های غیر مستقیم نتایج دلپذیری از شیوه های مستقیم دارد.
6 – اختصاص ساعاتی از کار استاد به مشاوره ؛ دانشجویان که طبیعتاً مشاوره های اخلاقی را نیز در برگیرد، برای برخی استادان صاحب فن، راهکای مناسب و تأثیر بخش است.
-7 معرفی کتاب های مفید و مؤثر اخلاقی، برنامه های سازنده صدا و سیما، لوح های فشرده مناسب، فیلم های جذاب و پرمحتوا، بزرگان اخلاق و تربیت و تشویق به استفاده از محضر آنان، و معرفی الگوهای استوار دفاع مقدس و صاحبان راست کردار علم و اندیشه، می تواند در بر آوردن بخشی از وظایف تربیتی و اخلاقی استادان راهشگا و دانشجویان را مددکار باشد.
8 – اگر استاد میان خود و مخاطب دیوار حائل، فرض یا رسم نماید و روابط طرفینی قرار دادی و تنها دچار چوب استاد و شاگردی باشد، باید از تأثیر گذاری دست شست و به انتظار میوه های شیرین این درخت خشک و فرسوده ننشست. تأثیر گذاری در اخلاق، بی ایجاد جو صمیمانه و محبت آمیز (آن هم در محیط دانشگاه ها) امکان پذیر نخواهد بود.
-9 دانشجو هم هویت دینی دارد و هم هویت ملی و صنفی؛ کسی که چه به لحاظ دینی و چه به لحاظ صنفی و ملی احساس کمبود و بی تشخصی می کند، از درون تهی و بی هویت قلمداد می شود. در نتیجه هیچ جایی برای اندیشیدن و تأثیر پذیرفتن نخواهد یافت، بنابراین استادان باید پیش تر در هویت بخشی به دانشجو همت بگمارند تا تأثیر گذاری شان مثبت و ماندگار باشد.
10- همواره باید مراقب بود که بین اقوال و افعال تعارض، ناسازگاری رخ ندهد. اگر استادی نمی تواند، به هر دلیل در نماز جماعت شرکت کند. از تبلیغ این یک مسئله صرف نظر کند، زیرا همین یک تعارض در ذهن و ضمیر دانشجو جلوه گری می کند و سرانجام تشکیک و تردید او را در باب سایر موضوعات اخلاقی به دنبال خواهد داشت. بنابراین بر آن دسته از نکات اخلاقی تکیه و تأکید شود که جلوه های بیرونی فعل استاد با آنها تعارض مشهود و ملموس نداشته باشد.
11-شناخت روحیه مخاطبان در تأثیرگذاری اخلاقی، نکته ای کلیدی و محوری است. مسلماً دختران از لحاظ روان شناسی با پسران تفاوت هایی دارند و اگر استاد هوشمند به نیکی چنین تفاوت هایی را درک و دریافت کرده باشد، بهتر می تواند در مواجهه با هر جنس، به گونه ای نکات اخلاقی را یادآور شود که زمینه پذیرش مساعدتر گردد. هم چنین توجه به خرده فرهنگ هادر مراکز مختلف دانشگاهی و عنایت به باور داشت های عمومی و ترکیب مذهبی مخاطبان و... می تواند استاد را در پرورش اخلاقی مخاطبان یاری دهد.
ارتباط مستمر و گفتوگوی چهرهبهچهره با دانشجویان، سنت حسنهای است كه رهبر انقلاب از ابتدای انقلاب تاكنون به آن پایبند بوده و همه مسئولان نظام را همواره به آن توصیه كردهاند.
گفتوگوهایی سرشار از صمیمیت، دقت نظر، تنوع و صراحت
به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی رهبر معظم انقلاب، به مناسبت فرا رسیدن روز دانشجو، گزیدهای از اهم این پرسشو پاسخها كه در آنها به وظایف دانشجو نسبت به خود، جامعه و دانشگاه پرداختهشده است، در این پایگاه منتشر میشود. لازم به ذكر است كه ادامه این پرسشها و پاسخها، در مناسبتهای مختلف در همین پایگاه اطلاعرسانی، منتشر خواهد شد.
دانشجوي موفّق چه دانشجويي است؟
به نظر من دانشجوي موفّق كسي است كه خوب درس بخواند؛ خوب تهذيب اخلاق كند و خوب به ورزش بپردازد. من براي دانشجوي موفّق، سه شاخص دارم. البته ممكن است يك جوان موفّق در خانه، معيارهاي ديگري داشته باشد؛ يك كاسب موفّق، يك اداري موفّق، معيارهاي ديگري داشته باشد؛ اما دانشجوي موفّق، به حيث دانشجويي، اين است: بايد خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذيب نفس بپردازد، ورزش هم بكند
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22
عمدهترين وظيفه جوانان حزبالّلهي و انقلابي چيست؟
به نظر من، جوانان انقلابي دانشگاه - چون بحث دانشجو را داريم - سعي كنند خوب درس بخوانند؛ خوب فكر و معرفتشان را بالا ببرند. سعي كنند در محيط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روي محيط خودشان، اثر فكري و رواني بگذارند. اين شدني است. يك جوان گاهي اوقات ميتواند مجموعه پيراموني خودش را - كلاس را، استاد را و حتّي دانشگاه را - زير تأثير شخصيت معنوي خودش قرار دهد. البته اين كار با سياسیكاري بهدست نميآيد؛ با معنويت بهدست ميآيد، با صفا بهدست ميآيد، با استحكام رابطه با خدا بهدست ميآيد. عزيزان من! رابطه با خدا را جدّي بگيريد. شما جوانيد؛ به آن اهميت بدهيد، با خدا حرف بزنيد، از خدا بخواهيد. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجّه، براي شما خيلي لازم است. مبادا اينها را به حاشيه برانيد.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22
نظر شما در مورد ظهور نسل جدید انقلاب و ماموریت این نسل چیست؟
گفتند كه نسل جديدي در حال ظهور است. اين كاملاً درست است. اين نسل كه شما ميگوئيد دارد ظهور ميكند، اين را هم من كاملاً قبول ميكنم؛ تصديق دارم و آن را حس ميكنم.
سؤال ميشود كه مأموريت اين نسل چيست؟ الزاماتش چيست؟ كي ميخواهد او را پيش ببرد و هدايت كند؟ اينها سؤالهاي خوبي است. به نظرم ميرسد اين سؤالها سؤال است، ليكن ابهام نيست. پاسخ به اين سؤالها معلوم است. انقلاب براي ايجاد يك دولت به جاي دولت كه به وجود نيامد، براي ايجاد يك نظام، يك مجموعهي ملي و انساني بر اساس يك تفكر به وجود آمد. آن تفكر، تفكر اسلام است. ادعاي ما اين است - كه اين ادعا را اثبات هم ميكنيم و ثابت شده است؛ قطعي است - ما معتقديم راه سعادت انسانها به دست تعاليم انبياء است، كه كاملترينش هم تعاليم اسلام است. بشر منهاي تعاليم انبياء حتّي پيشرفت مادي هم در اين حدي كه پيدا كرده، پيدا نميكرد؛ چه برسد به تعالي معنوي و بهجت معنوي و آرامش و آسايش رواني كه زمينهساز عروج اوست به معارج والاي ملكوتي انسان. راه سعادت انسان اين است.
براي اينكه تفكر انبياء در جامعه پياده شود، يك حركت بلندمدت و طولاني لازم بود. اين انقلاب با اين هدف به وجود آمد. جامعهي اسلامي، كشور اسلامي، نه فقط دولت اسلامي، نه فقط تشكيل يك نظام اسلامي، بلكه تشكيل يك واقعيت و يك مجموعه مردمي كه بر اساس تعاليم اسلام - كه لبّ لباب تعاليم انبياء است - زندگي ميكنند و آثارش را احساس ميكنند. اين هدف ماست. خوب، ما به اين هدف هنوز نرسيديم، توقع هم نبود كه در ظرف سي سال برسيم. اين هدف، هدف خيلي طولاني مدتي است. بايد تلاش كرد، بايد كار كرد تا به اين هدف رسيد؛ شما مسئوليتتان اين است. مأموريت اين نسل اين است؛ كشور و ملتتان را به آن جايگاهي كه معنايش اين باشد كه يك جامعهي اسلامي به معناي واقعي تشكيل شده، برسانيد. اين را الگو كنيد. اين ميشود بزرگترين وسيله براي گسترش اين فكر و گسترش اين تجربه در عالم؛ اين مأموريت اين نسل است
وظیفهی جنبش دانشجوئی در كنار سایر اقشار جامعه برای رسیدن به جامعه اسلامی الگو چیست؟ جنبش دانشجوئي؛ يعني دانشجوي متحرك، دانشجوي فعال؛ دانشجوئي كه از نيروي فكر و توان جسمي و روحي خودش ميخواهد براي پيشرفت استفاده كند؛ آيا فقط اينها مخاطبند؟ بلاشك نه. سنگينترين مسئوليت بر عهدهي مسئولان و انواع نخبگان جامعه است؛ نخبگان علمي و نخبگان فكري و نخبگان سياسي، ليكن جريان دانشجوئي فعال هم مسئوليت سنگيني دارد. يكي از مسئوليتهاي جريان دانشجوئي، تلاش براي فهميدن است؛ يعني تفكر.
من به نظرم ميرسد يكي از كارهاي لازم، تشكيل جلسات فكري وسيعي است كه مجموعهي دانشجوئي، همراه با مجموعهي حوزوي، با برنامهريزي خوب، ميتواند به وجود بياورد تا بنشينند دربارهي مسائل گوناگون فكر كنند. گسترش فكر و پراكندن فكرِ درست و صحيح ميتواند همان ثمراتي را ببخشد كه ما در زمينههاي مسائل علم و فناوري و پيشرفت علوم از دانشجو توقع داريم؛ يعني شكوفائي، آوردن حرف نو به ميدان انديشه، با يك حركت صحيح و جهتگيري درست. يكي از كارها اين است.
يكي از كارها، مشخص كردن اصول است. ما اصولي داريم كه بايد از اين اصول تخطي نشود. يعني به نام فكرپردازي و انديشهپردازي، از اصول انحراف پيدا نشود. اصول، شاخصهاي راه صحيح و صراط مستقيم است. خطاست اگر اصول را به ديوارههائي تشبيه بكنيم كه انسان از وسط اين ديوارهها بايد حركت كند؛ نه، اصول شاخصند. يك راه مستقيمي وجود دارد، يك صراط مستقيمي هست كه اين، انسان را به هدف ميرساند. اين صراط مستقيم را بايد شناخت، بايد كشف كرد. هيچ كس در محدودهي صراط مستقيم زنداني نشده. اجبار به پيمودن صراط مستقيم در هيچ كس نيست. اين اصول كسي را اجبار نميكند، الزام نميكند، محدود نميكند، بلكه اين اصول انسان را هدايت ميكند و به او ميگويد كه اگر چنانچه بر طبق اين اصول حركت كردي، به آن نتيجهي مطلوب خواهي رسيد؛ اگر از اين اصول تخطي كردي، به هدف نخواهي رسيد. آخر، اشكال بيراهه همين است. بيراهه، دو اشكال دارد: يك اشكال اين است كه انسان به سرمنزل مقصود نميرسد؛ اشكال ديگر اين است كه وقت انسان تلف ميشود؛ فرصتها از دست ميرود
اين كساني كه در طول اين صد سال، صد و پنجاه سال اخير در كشور ما داعيهي اصلاح و پيشرفت و ترقي سر دادند و ما را حقاً و انصافاً به بيراهه كشاندند، اين گناه بزرگ را انجام دادند؛ هم ما در طول اين صد و پنجاه سال به مقصد نرسيديم و عقب مانديم، هم وقتمان تلف شد. چند نسل پيدرپي بايد بيايند، ضايع شوند، در اين تيه(1) سرگرداني بروند و به نتيجه نرسند، تا يك وقت يك نسل متوجه بشود كه اشتباه كردهاند؛ راه را برگردد، شروع كند از نو حركت كردن. گناه آن كساني كه جوامع بشري را به بيراهه ميكشانند، اين است كه وقت آنها و عمر آنها و فرصتهاي آنها را ضايع ميكنند.
جمع میان تلاش برای تعالی و خلوصبخشی به نظام با وحدت حداكثری نیروهای انقلاب كه به حق نیاز شرایط امروز كشور است چگونه ممكن میگردد؟
بعضيها ميگويند وحدت، بعضيها ميگويند خلوص؛ شما چه ميگوئيد؟ من ميگويم هر دو. خلوص كه شما مطرح ميكنيد - كه ما بايست از فرصت استفاده كنيم و حالا كه غربال شد، يك عدهاي را كه ناخالصي دارند، از دائره خارج كنيم - چيزي نيست كه با دعوا و كشمكش و گريبان اين و آن را گرفتن و با حركت تند و فشارآلود به وجود بيايد؛ خلوص در يك مجموعه كه اينجوري حاصل نميشود؛ ما به اين، مأمور هم نيستيم. در صدر اسلام، خوب، با پيغمبر اكرم يك عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابيبنكعب بود، عمار بود، كي بود، كي بود؛ اينها درجهي اول و خالصترينها بودند؛ عدهاي ديگر از اينها يك مقداري متوسطتر بودند؛ يك عدهاي بودند كه گاهي اوقات پيغمبر حتّي به اينها تشر هم ميزد. اگر فرض كنيد پيغمبر در همان جامعهي چند هزار نفري - كه كار خالصسازي خيلي آسانتر بود از يك جامعهي هفتاد ميليوني كشور ما - ميخواست خالصسازي كند، چه كار ميكرد؟ چي برايش ميماند؟ آن كه يك گناهي كرده، بايد ميرفت؛ آن كه يك تشري شنفته، بايد ميرفت؛ آن كه در يك وقتي كه نبايد از پيغمبر اجازهي مرخصي بگيرد، اجازهي مرخصي گرفته، بايد ميرفت؛ آن كه زكاتش را يك خرده دير داده، بايد ميرفت؛ خوب، كسي نميماند. امروز هم همين جور است.اينجوري نيست كه شما بيائيد افراد ضعافالايمان را از دائره خارج كنيد بهانهي اينكه ميخواهيم خالص كنيم؛ نه، شما هرچه ميتوانيد، دائرهي خلّصين را توسعه بدهيد؛ كاري كنيد كه افراد خالصي كه ميتوانند جامعهي شما را خالص كنند، در جامعه بيشتر شوند؛ اين خوب است. از خودتان شروع كنيد؛ دور و بر خودتان، خانوادهي خودتان، دوستان خودتان، تشكل خودتان، بيرون از تشكل خودتان. هرچه ميتوانيد، در حوزهي نفوذ تشكل خود، براي بالا آوردن ميزان خلوصهاي فردي و جمعي تلاش كنيد؛ كه نتيجهي آن، خلوص روزافزون جامعهي شما خواهد شد. راه خالص كردن اين است
وحدت هم كه ما گفتيم - كه بعد سؤالات ديگري هم در اين زمينه شده - منظور من اتحاد بر مبناي اصول است. بنابراين وحدت با كيست؟ با آن كسي كه اين اصول را قبول دارد. به همان اندازهاي كه اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصليم؛ اين ميشود ولايت بين مؤمنين. آن كسي كه اصول را قبول ندارد، نشان ميدهد كه اصول را قبول ندارد يا تصريح ميكند كه اصول را قبول ندارد، او قهراً از اين دائره خارج است. بنابراين با اين تفصيل و توضيحي كه عرض شد، هم طرفدار وحدتيم، هم طرفدار خلوصيم
بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1
معيار و ملاك براي جدايي و مرز اصول و سليقه ها چيست؟ اصول را چگونه ميتوان تشخيص داد؟
اصول، با سليقههاي گوناگون در زمينههاي مختلف، با هم اشتباه نميشود. اصول، پايههاي فكري يك نظام و يك اساس حكومتي است. اسلام، از اصول است؛ استقلال، از اصول است؛ نظام ديني، از اصول است؛ رعايت قوانين اسلامي، از اصول است؛ جهتگيري عمومي ملت و كشور به سمت متديّن شدن و جامعه را به سمت جامعه اسلامي كامل كشاندن، از اصول است. اصول از اين قبيل است. سليقهها اين است كه يك نفر با زيد خوب است، با عمرو بد است؛ يكي از آن خوشش ميآيد، آن ديگري از آن خوشش نميآيد. در زمينههاي اقتصادي، از سليقه هم بالاتر هست؛ اما اصول نيست. فرض بفرماييد كه يك نفر معتقد به سياست «تعديل اقتصادي» است، يكي هم مخالف اين سياست است؛ مثلاً معتقد به سياست نوع ديگر است. اينها از سليقه هم بالاتر است؛ اما با اصول نبايد اشتباه شود. آن كسي كه داراي اين سليقهي سياسي و اين روش سياسي است، وقتي كه مسؤوليتي داشته باشد، بر طبق همان عمل ميكند؛ آن ديگري ميآيد و برطبق چيز ديگر عمل ميكند؛ اما اصول هميشه محفوظ است. الان شما ملاحظه بفرماييد؛ از زمان رياست جمهوري بنده، كه آنوقت رئيس دولت كسي بود، بعد رئيس دولت كس ديگري شد؛ و زمان بعد از رياست جمهوري بنده، كه رئيس دولت كس ديگري شد؛ با اينكه سلايق سياسي و اقتصادي تفاوتهاي گوناگوني كرده، اما درعينحال همواره در اين مدّت، آن پايههاي فكري - يعني اعتقاد به اسلام، اعتقاد به امام، اعتقاد به نظام اسلامي، اعتقاد به مردمي بودن جامعه - همه سر جاي خود محفوظ است. اين اعتقادها چيزهايي كه حتّي با آمدن و رفتن دولتها عوض شود بنابراين قابل اشتباه نيست.
پاسخهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي به پرسشهاي دانشجويان در دانشگاه صنعتي شريف 78/9/1
چگونه ميتوان از خطّ فكري ناب ولايت در مسائل روزمرّه و جاري به صورت واضح مطّلع شد تا افراد نتوانند نظرات حضرتعالي را خلاف وانمود كنند؟
من آنچه كه در سخنرانيها بيان ميكنم، لبّ نظراتم است. اساسيترين نظراتم همانهايي است كه شما در سخنرانيها از من ميشنويد. هيچ نظري درباره مسائل جاري كشور و مسائل اسلام و مسلمين و مسائل اجتماعي وجود ندارد كه من آن را درِگوشي به كسي بگويم و نشود آن را در علن گفت. نظرات من، نظراتي شفّاف و روشن است كه در خطبه نماز جمعه و در سخنراني با گروههاي مختلف، شما اينها را ميشنويد.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران 77/2/22
راه دستیابی به نظرات امام (ره) چیست؟
نظرات امام يك مجموعه است و خوشبختانه بيانات امام ثبت شده است و همين است كه هست. مثل همهي متوني كه از آنها ميشود تفكر گوينده را استنباط كرد؛ منتها با شيوهي درستِ استنباط. شيوهي درستِ استنباط اين است كه همه حرفها را ببينند، آنها را در كنار هم قرار بدهند؛ توي آنها عام هست، خاص هست؛ مطلق هست، مقيد هست. حرفها را بايد با همديگر سنجيد، تطبيق كرد؛ مجموع اين حرفها، نظر امام است. البته كار خيلي سادهاي نيست، اما روشن است كه بايد چه كار كنيم: يك كار اجتهادي است؛ اجتهادي است كه از عهدهي شما جوانها برميآيد. بنشينند واقعاً گروههاي كاري در زمينههاي مختلف، نظر امام را استنباط كنند، از گفتههاي امام به دست بياورند.
ديدار دانشجويان با رهبر انقلاب 87/7/7
آیا ما به عنوان سربازان انقلاب و فعالان جریانات دانشجویی انقلابی باید عینا از همان موضعی سخن بگوییم كه رهبری معظم به اقتضای جایگاه رفیع ولایی و سكانداری كشتی انقلاب از آن سخن می گویند؟ ميگويند آيا ما هم بايد مثل رهبري موضع بگيريم يا نه؟ خوب، رهبري يك تكليفي دارد، ما يك تكليف ديگر داريم. ببينيد، نبادا كسي تصور كند كه رهبري يك نظري دارد كه برخلاف آنچه كه به عنوان نظر رسمي مطرح ميشود، در خفا به بعضي از خواص و خلّصين، آن نظر را منتقل ميكند كه اجراء كنند؛ مطلقاً چنين چيزي نيست. اگر كسي چنين تصور كند، تصور خطائي است؛ اگر نسبت بدهد، گناه كبيرهاي انجام داده. نظرات و مواضع رهبري هميني است كه صريحاً اعلام ميشود؛ هميني است كه من صريحاً اعلام ميكنم.
چند سال قبل كه يك قتلي اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال كردند، تبليغات كردند و گفتند اينها فتوا داشتند، دستور داشتند، و ميخواستند يك جوري پاي رهبري را ميان بكشند، توي نماز جمعه گفتم: اگر من يك وقتي اعتقاد پيدا كنم كه يك نفري واجبالقتل است، اين را توي نماز جمعه علني خواهم گفت. نه جايز است، نه شايسته است كه مواضع ديگري غير از آنچه كه رهبري به صورت علني و صريح به عنوان مواضع خودش اعلام ميكند، وجود داشته باشد؛ نه، هميني است كه دارم ميگويم.
البته ممكن است كيفيت روزه گرفتن شما با بنده، نماز خواندن شما با بنده يك تفاوتهائي داشته باشد. خوب، شما جوانيد، دانشجوئيد؛ فعاليت ديني شما، فعاليت اجتماعي شما جوانانه است؛ با رفتار پيرمردانهي پيرمردها طبعاً تفاوت پيدا ميكند. از اين تفاوتهاي قهري و طبيعي نميشود صرفنظر كرد.
بيانات در ديدار دانشجويان در یازدهمین روز ماه رمضان 89/6/1
به ما بگوييد در اين اوضاع آشفته، وظيفه يك دانشجوي آگاه و آماده در مقابل جريانهاي سياسي مختلف چيست؟
درست فكر كردن، درست تحليل كردن، تحليل درست را به ديگران منتقل كردن و سعي در روشن و آگاه كردن كسي كه فكر ميكنيد ناآگاه است
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي 82/02/22
لطفاً نظر خود را در مورد آينده فعاليتهاي سياسي دانشجويان و سمت و سوي اين حركات بفرماييد من سه، چهار سال قبل از اين گفتم كه دانشجويان بايستي سياسي شوند؛ و بعد هم عليه كساني كه دانشگاه را از سياست دور كردند، تعبير تندي كردم. يك سال بعد از آن، يا همان وقتها، در يك اجتماع دانشجويي گفتم كه اشتباه نكنيد؛ من كه ميگويم فعّاليت سياسي، معنايش اين نيست كه فعاليت سياسي حتماً بايد عليه دولت، عليه مسؤولان و عليه نظام باشد. بعضي از بدخواهان، فعاليت سياسي را اينگونه تعبير ميكنند. فكر ميكنند فعّاليت سياسي، يعني سياسيكاري! اين، يك نوع سياسيكاري و يك نوع تقلّب است كه آدم تصوّر كند فعّاليت سياسي در دانشگاه، فقط با بدگفتن و با فحّاشي كردن و با اهانت كردن به اين و آن حاصل ميشود؛ نه. فعّاليت سياسي، براي پيدا شدن قدرت تحليل در دانشجوست. اين دانشجو اگر قدرت تحليل سياسي نداشته باشد، فريب ميخورد و فريب خوردن دانشجو، درد بزرگي است كه تحمّلش خيلي سخت است. بالاخره اگر دانشجويان بخواهند قدرت تحليل پيدا كنند، بايد فعّاليت سياسي بكنند؛ بايد سياست را بخوانند، بنويسند، بگويند، مذاكره و مباحثه كنند. تا اين كار نشود، دانشجويان توانايي پيدا نميكنند. عقيده من، هنوز هم همين است.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران77/2/22
اولويّتهاي سياسي، فرهنگي در دانشگاهها و راهكارهاي صحيح حركتهاي دانشجويان مسلمان انقلابي را در رسيدن به آنها بيان فرماييد.
به نظر من، اولويّتهاي سياسي امروز، نبايد موضوعات را مشخّص كند؛ روشها را بايد مشخّص كند؛ موضوعات خيلي تفاوتي نميكند. به نظر من، بحثهاي سياسي دانشجويان خوب است. بحث كنند؛ منتها بحثهاي جستجوگر و كاوشگر، نه بحثهاي فرمايشي. ما مثلاً به بعضي از شخصيتها يا افراد يا مقاماتي كه همه چيز را فرمايشي بيان ميكنند، اعتراض ميكنيم؛ اما بعد ناگهان ميبينم كه فلان دانشجو در يك گردهمايي، اجتماع كوچك يا بزرگ، يك فرمايش صادر ميكند! اگر فرمايش بد است، همه جا بد است. بحث دانشجويي بايد باز، قابل كشش، قابل انعطاف، قابل كم و زياد شدن باشد، تا در نتيجه قدرت تحليل سياسي دانشجو بالا برود. هدف بحثهاي سياسي دانشجويي بايد همين باشد تا دانشجو بتواند قدرت تحليل سياسي پيدا كند. در مورد مسائل فرهنگي هم همينطور است. حالا اگر وارد اين بحث شويم، خيلي طول ميكشد؛ اينها بحثهاي طولاني است.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران77/2/22
بهترين شيوه برخورد با منكرات چيست؟
بستگي به اين دارد كه چه كسي بخواهد برخورد كند. اگر شما بخواهيد برخورد كنيد، «زبان» است. شما به غير از زبان، هيچ تكليف ديگري نداريد. نهي از منكر براي مردم، فقط زباني است. البته براي حكومت، اينطور نيست. اگر منكر بزرگي باشد، برخورد حكومت احياناً ممكن است برخورد قانوني و خشن هم باشد؛ ليكن نهي از منكر و امر به معروفي كه در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است.
تعجّب نكنيد. من به شما عرض ميكنم كه تأثير امر و نهي زباني - اگر انجام گيرد - از تأثير مشت پولادين حكومتها بيشتر است. من چند سال است كه گفتهام امر به معروف و نهي از منكر. البته عدّهاي اين كار را ميكنند؛ اما همه نميكنند. همه تجربه نميكنند، ميگويند آقا چرا اثر نميكند؛ تجربه كنيد. منكري را كه ديديد، با زبان تذكّر دهيد. اصلاً لازم هم نيست زبان گزنده باشد و يا شما براي رفع آن منكر، سخنراني بكنيد. يك كلمه بگوييد: آقا! خانم! برادر! اين منكر است. شما بگوييد، نفر دوم بگويد، نفر سوم بگويد، نفر دهم بگويد، نفر پنجاهم بگويد؛ كي ميتواند منكر را ادامه دهد؟
البته به شما بگويم عزيزان من! منكر را بايد بشناسيد. چيزهايي ممكن است به نظر بعضي منكر بيايد؛ در حالي كه منكر نباشد. بايد معروف و منكر را بشناسيد. واقعاً بايد بدانيد اين منكر است. بعضي گفتهاند كه بايد احتمال تأثير وجود داشته باشد. من ميگويم احتمال تأثير همه جا قطعي است؛ مگر در نزد حكومتهاي قلدر، قدرتمندان و سلاطين. آنهايند كه البته حرف حساب به گوششان فرو نميرود و اثر نميكند؛ اما براي مردم چرا. براي مردم، حرف اثر دارد. بنابراين، پاسخ من اين شد كه بهترين روش براي شما كه از من سؤال كرديد، «زبان» است.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران77/2/22
امام فرمودند دانشجويان بايد در مقابل انحرافات، شجاعانه بايستند. اگر ايستادگي دانشجو باعث اصلاح مسؤولان نشد، تكليف چيست؟
چرا، عاملِ اصلاح خواهد شد. البته ايستادگي دانشجو معنايش اين نيست كه مبارزه مسلّحانه كند. انسان به مسؤول بايد بگويد، تذكّر بدهد و بخواهد؛ اين خواستن بايد در روش، برخورد و انتخاب او اثر بگذارد، كه بلاشك اثر ميكند؛ ممكن نيست اثر نكند؛ بنده اين را بهصورت يك امر قطعي عرض ميكنم. اگر روي اين نكته دقّت كنيد، خواهيد ديد امكان ندارد يك مجموعه چيزي را بخواهد و در نظامي مثل نظام ما - كه نظام مردمسالاري و انتخاب است - تحقّق پيدا نكند؛ بالاخره تحقّق پيدا خواهد كرد.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي 82/02/22
اگر اشكالي در سياستها و عملكردها باشد، آيا بايد آن را ابراز كرد؟ چگونه ميتوان اين كار را كرد كه متّهم به مخالفت با فرمايش شما در حمايت از دولت نشويم؟
من البته هيچوقت جلوِ انتقاد را نگرفتهام و كسي را منع نكردهام. انتقاد صحيح و دلسوزانه ضرري ندارد؛ اما اين انتقاد بايستي به تخريب نينجامد. بعضيها طوري انتقاد ميكنند كه تخريب است؛ اين مصلحت نيست. كسي كه مسؤوليت سنگيني در كشور بر دوشش هست و از او توقّع داريم كه فلان كار را بكند - اقتصاد را درست كند و... - اگر ما او را تقويت نكنيم؛ اگر يك وقت ضعفي هم پيدا شد، آن را نپوشانيم؛ آيا ميتوانيم چنين توقّعي داشته باشيم؟ باز هم ميتوانيم اميدوار باشيم كه آنچه كه ما ميخواهيم، انجام خواهد گرفت و آنچه كه وظيفه اوست، انجام ميگيرد؟ به نظر من، وظيفه همه است كه به مسؤولان كشور كمك كنند و آنها را ياري نمايند؛ البته تا وقتي كه در خطّ مستقيم اسلام و امام حركت ميكنند. اگر كسي از خط مستقيم اسلام و امام منحرف شود - هر كسي باشد - او درخور حمايت نيست. اين فرق هم نميكند؛ از بالا تا پايين همه يكسان هستند؛ خود من هم همينطور هستم. اگر خداي نكرده من هم از آن خطّ صحيحِ اسلام تخطّي كنم، بر مردم واجب نيست كه از من حمايت يا تبعيت كنند. البته احياناً يك وقت اشتباه و اختلاف سليقهاي وجود دارد. اين اختلاف سليقه نبايد موجب شود كه ما مسؤولان كشور و مسؤولان بخشهاي گوناگون را از حمايت خودمان محروم كنيم؛ نه، بايد آنها را حمايت كنيم.
شما هم بدانيد عزيزان من! امروز اين كشور اقتدارش به همين است كه دولت و ملت به هم وصلند. هيچ جاي دنيا هم اينگونه نيست. اين را كه عرض ميكنم، با علم و اطّلاع ميگويم؛ يعني حتّي در كشورهاي دمكراتيك، اين حالتي را كه شما در اينجا مشاهده ميكنيد - و خوشبختانه نظاير آن در اين كشور زياد است كه يك مسؤول بنشيند و با مردم، صميمي و خودماني حرف بزند؛ نه آنها از او احساس وحشت كنند، نه او از آنها احساس وحشت و بيگانگي كند - وجود ندارد. اين هم به بركت دين و به بركت اسلام است، والاّ آن حكومتهاي به خيال و به ادّعاي خودشان مردمي - كه بيدين و ملحد بودند - حجابهايشان از مردمشان، خيلي خيلي قطورتر از ديگران هم بود! بنابراين، اين اتّصال دولت و ملت، به بركت دين و اسلام است. اين را نبايد از دست داد؛ اين چيز خيلي مغتنمي است. اين ارتباط بين مسؤولان دولتي و مردم، حمايت اينها از آنها، علاقه و دلسوزي آنها به اينها، چيز بسيار با ارزشي است
تا اوایل سده نوزدهم مفهوم غذاخوردن فقط پرکردن شکم بود و احساس گرسنگی بشر را وادار می کرد تا آنچه را دردسترس خود می دید بدون توجه به کیفیت و کمیت آن مصرف کند. شهرنشینی و تشکیل اجتماعات باعث ایجاد تغییرات زیادی در طرز تغذیه بشرشده است. اولین اختراعات و شهرها در میانرودان، آسیای غربی، مصر و یونان بوجود آمدند شهرنشینی های اولیه کشاورزی و دامپروری را بخوبی می دانستند و برای تغذیه خود از محصولات متنوع استفاده می کردند ایران نخستین کشور جهان است که انسان اولیه در آن به کشاورزی و پرورش دام پرداخته است( دو تن از متخصصین به نام های آرتورکیت و دکترارنست هرتسیلمند در کتابی به نام صنایع ایران ثابت کرده اند که کشاورزی و تمدن از فلات ایران شروع شده است) در حفاری هایی که در بعضی از نقاط ایران نظیر شوشتر، دامغان، تخت جمشید و تپه سیلک کاشان بعمل آمده نشان می دهد که تاریخ کشاورزی در ایران متجاوز از 6000 هزارسال است . تغذیه علمی است که رابطه میان رژیم غذایی و وضعیت سلامت و بیماری را مطالعه می کند نیاز انسان به غذا یکی از احتیاجات ذاتی یا فیزیولوژیک است که مهمترین عامل بقای زندگی و طول عمر می باشد.احتیاج به غذا دائمی است و ارگانیسم را مجبور می کند تا برای بدست آوردن غذا و رفع گرسنگی کوشش کند. تغذیه صحیح و متعادل نه تنها پدیده رشد را میسر می سازد و به تندرستی وطول عمر می انجامد بلکه با تأثیر روی اعصاب وروان سبب رشد فکری و نمو نیروهای روانی می گردد . تغذیه افراد پیوندی ناگستنی با روح و روان آنها دارد. این پیوند از مراحل اولیه زندگی انسان سرچشمه می گیرد و نوزاد نسبت به هر نوع غذا و در مقابل هر یک از اعمال آن یک سلسله عکس العمل هایی از قبیل لذت یا دل زدگی، بی نیازی یا درماندگی و پذیرش یا وازدگی نشان می دهد . آگاهی از اصول صحیح تغذیه برای تمام افراد و آحاد یک جامعه لازم است . غذا با مواد جامد یامایعی گفته می شود که از راه دهانی مصرف می شوند و علاوه بر برطرف کردن حس گرسنگی نیازهای بدن را نیز تأمین می کند . باید توجه داشت که اکثر ناراحتیهای روانی و اجتماعی نتیجه نگرانیهای مداوم و اختلالات عصبی متوالی است و امکان سوءتغذیه مستمر در هر یک از حالات نامبرده موجود است. ناراحتیهای روانی و اجتماعی توام با سوءتغذیه حاد یا مزمن، نشانه آنست که بیمار از اثرات کمبود عوامل متعدد مغذی رنج میبرد و در اینصورت بسیار مناسب و به جا خواهد بود که اینگونه افراد را تحت درمان غذایی و در بعضی موارد تحت درمان غذایی و دارویی به طور توام قرار داد . غذاها از مواد مغذی تشکیل شده اند و تغذیه صحیح یعنی خوردن ودریافت مقدار لازم وکافی از هریک از این مواد مقدار مناسب این مواد مغذی که برای حفظ سلامت لازم است نیازهای تغذیه ای نامیده می شوند این نیازها با توجه به شرایط جسمی،محیطی، و فردی متفاوتن و براساس سن، جنس، شرایط فیزیولوژیک اندازه بدن و میزان فعالیت فرد تعیین می شوند . غذای سالم و به عبارت بهتر تغذیه سالم یکی ازمهمترین و شاید اساسی ترین راه دستیابی به سلامت جسم است گرچه در ارتقاء سلامت رواننیز بی تاثیرنیست. متخصصان تغذیه همواره به افراد توصیه می کنند با اتخاذ عاداتغذایی سالم علاوه بر تامین نیاز بدن به انرژی حتی الامکان خود را از اثرات عواملبیماری زا حفظ کنند.
«تاریخچه غذا»
تا اوایل سده نوزدهم مفهوم غذاخوردن فقط پرکردن شکم بود و احساس گرسنگی بشر را وادار می کرد تا آنچه را دردسترس خود می دید بدون توجه به کیفیت و کمیت آن مصرف کند. شهرنشینی و تشکیل اجتماعات باعث ایجاد تغییرات زیادی در طرز تغذیه بشرشده است. اولین اختراعات و شهرها در میانرودان، آسیای غربی، مصر و یونان بوجود آمدند شهرنشینی های اولیه کشاورزی و دامپروری را بخوبی می دانستند و برای تغذیه خود از محصولات متنوع استفاده می کردند ایران نخستین کشور جهان است که انسان اولیه در آن به کشاورزی و پرورش دام پرداخته است( دو تن از متخصصین به نام های آرتورکیت و دکترارنست هرتسیلمند در کتابی به نام صنایع ایران ثابت کرده اند که کشاورزی و تمدن از فلات ایران شروع شده است) در حفاری هایی که در بعضی از نقاط ایران نظیر شوشتر، دامغان، تخت جمشید و تپه سیلک کاشان بعمل آمده نشان می دهد که تاریخ کشاورزی در ایران متجاوز از 6000 هزارسال است تاریخچه تغذیه در یونان نشان میدهد که مردم یونان باستان برای تغذیه اهمیت زیادی قائل بودند واین جمله به آنان منسوب است که« برای تقویت روح هرگز جسم را نباید فراموش کرد و باید مردم را با غذای مناسب تربیت کرد.شواهد نشان میدهد که درزمان های قدیم مردم یونان بیشتر ازگیاهان تغذیه می کردند و مصرف گوشت گوسفند، پرندگان، شکر، لبنیات، و ماهی نیز در بین بعضی از طبقات اجتماع معمول بوده است.
همچنین روغن زیتون را بسیار دوست داشته و مصرف می کردند در روم قدیم مردم کشاورزی می کردند غلات غذای اصلی آنها راتشکیل می داد ومصرف گوشت منحصر به طبقه اشرافی بود در دورانهای قدیم یعنی پس از استقرار امپراتوری در روم وضع تغذیه مردم تغییر کرد و رومیان بعد از فتوحات مختلف از تغذیه مردم سرزمینهای فتح شده تقلید کرده ودر این راه جانب افراط می پیمودند. البته این طرز تغذیه مربوط به طبقات مرفه و اعیان بود در حالی که مردم عادی تغذیه ساده ای داشتند. در این زمان حتی کتب آشپزی نیز در روم منتشر شده که کتاب Deipnoshistaeاثر Athenoceusدر قرن دوم میلادی چاپ شده و طرز تهیه غذاهای گوشتی سبزیها و اطلاعات دیگری در آن شرح داده شده است.
در مورد رژیم های غذایی آغاز پیدایش آن به لوحه ای متعلق به سال 1900 قبل از میلاد مسیح در ناحیه سومر مربوط می شود که در آن برنامه غذایی یک کودک نوشته شد ه و در حال حاضر در موزه باستانشناسی استامبول نگهداری می شود طی دوران های مختلف تاریخ و از دیدگاه مذاهب گوناگون رژیم های غذایی حائز اهمیت بسیار بوده و در بسیاری از کتب مذهبی مطالبی در زمینه تغذیه در دوران بارداری شیردهی و روزه منعکس شده بقراط غالباً نصایح و توصیه هایی در زمینه مصرف یا عدم مصرف بعضی از غذاها به بیماران خود می کرده است.
زکریای رازی که از دید عده زیادی پدر علم تغذیه و رژیم های غذایی کودک شناخته شده توصیه هایی مختلفی در زمینه رژیم های غذایی دارد. هم چنین در کتاب الصحه اثر اسرف بن محمد در زمینه تغذیه و رژیم غذایی در دوران مختلفی زندگی مطالبی سودمند عنوان شده است با وجود اهمیت زیاد این رشته در حفظ سلامت انسان از گذشته تا حال داشته ولی تا سالهای پایان وضعیت زندگی استاد در جنگ جهانی اول هیچ سازمانی که رسماً در این زمینه فعالیت کند وجود نداشت که در سال 1917 نخستین انجمن مربوط به رژیم شناسان را در سال 1925 منتشر کرد و به تدریج دامنه فعالیت خود را در زمینه مدیریت و خدمات غذایی مراکز تغذیه توسعه داد دانش آموختگان این رشته که رژیم شناس نامیده می شوند باید تمام اطلاعات ودانش خود را در رته کمک به برقراری و بهبود سلامت بشر به کار گیرند.
اصطلاح رژیم درمانی یا درمان با رژیم به معنای استفاده از رژیم غذایی نه فقط برای بیماران بلکه برای افراد سالم نیز است. بدین معنی که افراد سالم نیز باید به نوبه خود از رژیم غذایی مناسب استفاده کنند تا بدین وسیله از ابتلاء به سوء تغذیه مصون مانده و از سلامت کامل برخوردار شوند .
تغذیه
تغذیه علمی است که رابطه میان رژیم غذایی و وضعیت سلامت و بیماری را مطالعه می کند نیاز انسان به غذا یکی از احتیاجات ذاتی یا فیزیولوژیک است که مهمترین عامل بقای زندگی و طول عمر می باشد.احتیاج به غذا دائمی است و ارگانیسم را مجبور می کند تا برای بدست آوردن غذا و رفع گرسنگی کوشش کند. تغذیه صحیح و متعادل نه تنها پدیده رشد را میسر می سازد و به تندرستی وطول عمر می انجامد بلکه با تأثیر روی اعصاب وروان سبب رشد فکری و نمو نیروهای روانی می گردد.
تغذیه افراد پیوندی ناگستنی با روح و روان آنها دارد. این پیوند از مراحل اولیه زندگی انسان سرچشمه می گیرد و نوزاد نسبت به هر نوع غذا و در مقابل هر یک از اعمال آن یک سلسله عکس العمل هایی از قبیل لذت یا دل زدگی، بی نیازی یا درماندگی و پذیرش یا وازدگی نشان می دهد. همه افراد بشر علاقمند هستند که تندرست باشند و از هر گونه بیماری یا ناراحتی در امان باشند زیرا خوشبختی، ظرفیت کار و طول عمر بستگی به سلامتی دارد. علم تغذیه که به سرعت در حال توسعه و پیشرفت میباشد به حقایق و اطلاعات فراوانی درباره غذای مطلوب و چگونگی تاثیر آن در ایجاد یک بدن سالم و نیرومند دست یافته است. آگاهی از اصول صحیح تغذیه برای تمام افراد و آحاد یک جامعه لازم است. بعلاوه باید توجه داشت که هیچ کشوری قادر نیست نیروی لازم برای ثبات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی به دست آورد مگر آنکه برای افراد خود به مقدار کافی غذای مناسب در اختیار داشته باشد. به همین جهت آگاهی از اصول صحیح تغذیه از نظر برنامه و اجرای آن در سطح کشور نیز لازم و حیاتی به نظر میرسد، زیرا بد غذایی و یا سوء تغذیه به مدت طولانی نه تنها اثرات وخیمی روی جسم انسان میگذارد، بلکه موجب تغییرات نامطلوب در ظرفیت کار و رفتار و هوش و استعداد میشود که در نسبت کارآیی جامعه نیز تاثیر فراوان خواهد داشت. غذا از نظر زندگی انسان واجد اهمیت فوق العاده ای است و افراد با برخورداری از غذای مناسب میتوانند نیازهای گوناگون خود را از نظر روانی و اجتماعی و فیزیولوژیک برآورده سازند. تغذیه افراد پیوندی ناگستنی با روح و روان آنها دارد. این پیوند از مراحل اولیه زندگی انسان سرچشمه می گیرد و نوزاد نسبت به هر نوع غذا و در مقابل هر یک از اعمال آن یک سلسله عکس العمل هایی از قبیل لذت یا دل زدگی، بی نیازی یا درماندگی و پذیرش یا وازدگی نشان می دهد .
نقش غذا در بدن
غذا با مواد جامد یامایعی گفته می شود که از راه دهانی مصرف می شوند و علاوه بر برطرف کردن حس گرسنگی نیازهای بدن را نیز تأمین می کند این نیازها عبارتند از:
انرژی که برای ادامه کار دستگاههای مختلف بدن از قبیل: قلب، ریه، دستگاه گوارش وعضلات و همچنین انجام فعالیتهای روزانه مثل ایستادن، راه رفتن، ورزش و درس خواندن لازم است. بروز اختلالات عصبی هم از مسائل واجد اهمیت در این زمینه است. اختلالات عصبی و . . . در دسته بیمایهایی است که در اثر کمبود غذایی یا مصرف الکل به وجود می آید. در این اختلالات، ضایعات مغزی و عصبی و ناپایداری مشاعر، از دست رفتن قدرت حافظه، غش و سرگیجه و بسیاری از عوارض دیگر ظاهر میشود. بر اثر بدغذایی و مصرف الکل، اولا الکل، جایگزین غذا در رژیم غذایی میشود، ثانیا جذب روده ای عوامل مغذی مختل میشود و احتیاجات ویتامینی بدن افزایش می یابد. به هر حال باید توجه داشت که اکثر ناراحتیهای روانی و اجتماعی نتیجه نگرانیهای مداوم و اختلالات عصبی متوالی است و امکان سوءتغذیه مستمر در هر یک از حالات نامبرده موجود است. ناراحتیهای روانی و اجتماعی توام با سوءتغذیه حاد یا مزمن، نشانه آنست که بیمار از اثرات کمبود عوامل متعدد مغذی رنج میبرد و در اینصورت بسیار مناسب و به جا خواهد بود که اینگونه افراد را تحت درمان غذایی و در بعضی موارد تحت درمان غذایی و دارویی به طور توام قرار داد . همین کم خوریها با منشا روانی فرد را به سوءتغذیه و لاغری مفرط سوق میدهد. ترمیم و جانشین کردن سلول ها و بافتهای مختلف بدن که در اثر افسردگی از بین می روند. تغذیه در واقع یک امر ساده عبور مواد غذایی از لوله گوارشی نیست. بلکه بر اثر تحریک دستگاه عصبی توسط غذا، نوزاد در حقیقت یک عکس العمل فیزیولوژیک و روانی عمومی انجام میدهد. در مرحله طفولیت، اگر طفل هم از محبت خانواده و هم از میزان کافی غذا برخوردار گردد، زمینه و فرصت مناسبی خواهد داشت که در زندگی آتیه خود نسبت به غذا و مصرف آن نظری صائب و روشی منطقی داشته باشد ولی اگر قضیه معکوس باشد و طفل جسما از نظر غذا و روحا از جهت برخورداری از محبت گرسنه بماند در ساختمان شخصیت او تغییراتی ظاهر میشود، که در دوران رشد، وی را مجبور می کند که برای جبران کمبود محبت با روشی احیانا غلط غذا بخورد یا غذا بپزد که نتیجه آن چاقی یا لاغری بیمار گونه است.افرادی که احساس می کنند در کانون خانواده یا اجتماع و دوستان هم مشرب خود مورد توجه نیستند، بعضی اوقات چاره ای جز این نمی بینند که خودبینی و خوداندیشی خود را با توسل به ناراحتی های مربوط به درماندگی خود را با پرخوری جبران کنند تا بدینوسیله بر روی احساسات منفی و وازده خود سرپوش بگذارند و همین پرخوریها با منشا روانی است که سرانجام ممکن است یکی از علل بروز چاقی مفرط گردد و متعاقب آن خطر بیماریهای قلبی، تصلب شرائین، بالا رفتن فشارخون و دیابت و . . . را نمایان یا زیاد کند. در مقابل اشخاص پرخور، افراد کم خوراک هم بسیار دیده میشوند. اینان افرادی هستند که ممکن است نیازمند محبت و توجه باشند و چون نیازهای فوق برآورده نمیشود، معمولا از اجتماع کناره گیری میکنند. اینگونه افراد پیوسته اوقات به واسطه همین کناره گیری اجتماعی دچار حزن و اندوه بوده و به صورت افراد افسرده و ناتوان در می آیند. افراد این دسته به تدریج از خورد و خوراک کافی امساک میکنند و این امر را آنقدر ادامه میدهند تا میل و اشتهای طبیعی آنها نسبت به غذا از بین میرود و به کم خوری دچار میشوند . زیادخوردن، ارضاء و امتناع نمایند. کسانیکه به علت درماندگی و ناتوانی سرخورده شده اند، ممکن استتأمین مواد اولیه برای رشد و نمو( بخصوص در کودکان، نوجوانان و زنان باردار ).
مواد مغذی
غذاها از مواد مغذی یعنی کربوهیدراتها، پروتئین ها، چربیها، ویتامین ها، مواد معدنی و آب تشکیل شده اند که همه برای حفظ سلامت بدن مهم هستند این مواد کم وبیش در غذاها وجود دارند نقش مواد مغذی مختلف در بدن عبارتند از:
کوبوهیدارتها و چربیها منابع عمده تأمین انرژی هستند. پروتئین ها نقش سازندگی دارند و برای ساخته شدن و نگهداری سلول ها و بافتهای بدن موردنیاز هستند پروتئین ها بعلت نقش ویژه خود در رشد بدن در برنامه غذایی نوجوانان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
ویتامین ها و مواد مغذی در مقایسه با کربوهیدارتها و پروتئین ها به مقدار کمتری مورد نیازند اما به همان اندازه در حفظ سلامت بدن، تنظیم واکنش شیمیایی و اعمال حیاتی بدن نقش دارند برخی از مواد اجزای ساختمانی بافت ها را تشکیل می دهند مثل کلسیم در استخوانها و دندانها و آهن در خون.
آب سالم و فیبر( الیاف گیاهی) نیز از جمله اجزای یک رژیم غذایی مناسب می باشند .
نیازهای تغذیه ای
غذاها از مواد مغذی تشکیل شده اند و تغذیه صحیح یعنی خوردن ودریافت مقدار لازم وکافی از هریک از این مواد مقدار مناسب این مواد مغذی که برای حفظ سلامت لازم است نیازهای تغذیه ای نامیده می شوند این نیازها با توجه به شرایط جسمی،محیطی، و فردی متفاوتن و براساس سن، جنس، شرایط فیزیولوژیک اندازه بدن و میزان فعالیت فرد تعیین می شوند.
گروههای غذایی
یکی از بهترین راهها برای اطمینان از تأمین نیازهای تغذیه ای استفاده از چهارگروه اصلی غذایی است توصیه می شود در برنامه غذایی روزانه از این گروههای غذایی استفاده شود .
عهد قدیم تا دوران آگاهی عصر جدید :
انسان بعنوان یک موجود همه چیز خوار در طول 250000 سال قبل پدیدار گشت. تغذیه های اول بیشتر دارای سبزیها و هر از چندگاهی گوشت و ماهی در صورت وجود بود. کشاورزی حدود 1000 سال قبل در جهان بوجود آمد که محصولاتی چون گندم،غلات، برنج ،ذرت، نان و لازانیا حاصل آن بود مزرعه داری نیز همچنین برای بوجود آوردن محصولاتی چون شیر و لبنیات و گوشت وانواع سبزیجات دست به کار شد.
اهمیتاول درجه خلوص غذا در زمان تشخیص داده شد که انباشت حجیم محصولات منجمد به ظهور آفات و خطرات الودگی گشت. آشپزی بعنوان یک فعالیت سنتی و مرسوم رایج گردید.
475 سال قبلا از میلاد مسیح« انک گواری» اعتقاد داشت غذا توسط انسان جذب می شود و بنابراین دارای ترکیبات زاید است در نتیجه وجود مواد مغذی را استنباط کرد. 400 سال قبل ازمیلاد مسیح«هیپوراتی»می گوید بگذار غذا داروی تو باشد.
اولین تجربه غذایی ثبت شده ودر کتاب مقدس،کتاب دانیال یافت شده است دانیال نبی و دوستانش توسط پادشاه بابل در زمان حمله اسرائیل دستگیر شدند. آنها که بعنوان خدمه دادگاه بکار گرفته شده بودند بایداز غذاهای خوب و شراب پادشاه میخوردند ولی آنها امتناع می کردند و خوردن سبزیجات وآب را طبق آئین غذایی یهودیان ترجیح دادند مباشر اعظم پادشاه تنها با یک محاکمه موافقت کرد که دانیال نبی ودوستانش قرار شد 10روز رژیم غذایی خود را داشته باشند و بامردان شاه مقایسه شوند، بعد از 10 روز وقتی که سالمتر ازمردان شاه به نظر رسیدند و به آنها اجازه داده شد که هر چه دوست دارند بخورند .
اثر تغذیه سالم بر سلامت جسم و روان غذای سالم و به عبارت بهتر تغذیه سالم یکی ازمهمترین و شاید اساسی ترین راه دستیابی به سلامت جسم است گرچه در ارتقاء سلامت رواننیز بی تاثیرنیست. متخصصان تغذیه همواره به افراد توصیه می کنند با اتخاذ عاداتغذایی سالم علاوه بر تامین نیاز بدن به انرژی حتی الامکان خود را از اثرات عواملبیماری زا حفظ کنند. برای خوشبخت بودن باید جسم سالم و روح آرامی داشت و اگرجسممان را با خوردن غذاهای مفید سالم نگه داریم در نتیجه روحی آرام و سرحال خواهیمداشت . آرامش فکر در واقع باعث نشاط و شادابی می شود و اگر با تحریکاتی که از سویبدن به فرد منتقل شود این آرامش از دست می رود ، در نتیجه انسان نمی تواند با آرامشبه تفکر بپردازد. افرادی که به استرس ، ضعف حاظه ، خستگی ، افسردگی و..... مبتلایند فقط از لحاظ روحی آسیب پذیر نیستند بلکه در معرض ابتلا به انواع بیماریهایجسمی قرار می گیرند . برای رسیدن به جسمی سالم و آرام نیاز به روانی سالماست و روان سالم بدون جسم سالم میسر نیست و جسم هم بدون تغذیه نمی تواند سالم باشد، چرا که سلامت جسمی و روانی انسان به میزان قابل توجهی به نوع تغذیه ، کیفیت موادغذایی و ویتامین ها مربوط است . در این مقاله به رابطه میان تغذیه و سلامت رواناز جمله رابطه تغذیه با یادگیری و حافظه ، افسردگی ، خستگی ، هوش ، استرس و... بهطور مختصر اشاره شده است و برای اصلاح وضعیت راهکارهایی ارائه شده است .
تعریف جامعی از غذای سالم غذای سالم یا ایمن ، غذایی است که از مواداولیه سالم و ایمن تهیه شده باشد. به عبارتی ، غذای سالم عاری از مواد زیانبخش ومضر و متشکل از اجزای مفید برای سلامت مصرف کنندگان است. مراحل تهیه غذا شاملفرآوری ، توزیع و مصرف به صورت یک زنجیره درهم تنیده است و چنانچه هر یک از ایناجزاء دچار نقص یا کمبود شود ، دیگر قسمتها نیز از آن متاثر خواهد شد و به طور کلیسلامت نهایی غذا مستلزم تامین سلامت همه این اجزاست البته ویژگی های دیگری نیز برایغذای سالم در نظر گرفته می شود، از جمله این که حتی الامکان به حالت طبیعی و کاملنزدیک تر بوده ، تحت حداقل پردازش قرار گرفته ، مواد مغذی و فیبر موجود در آنها حذفنشده و فاقد افزودنی های سنتتیک است. تاثیر غذا بر سیستم ایمنی بدن وپیشگیری از بیماری ها به طور کلی غذا و تغذیه نقش مهمی در تقویت یا تضعیف سیستمایمنی بدن دارند. بد نیست بدانید شایع ترین علت ضعف سیستم ایمنی سوءتغذیه است کهممکن است ناشی از کمبود پروتئین ها، ویتامین ها و املاح یا انرژی باشد و در اثرافزایش دریافت انرژی و چاقی صورت گیرد. به عنوان مثال ماهیها به عنوان منابع مهماسید چرب امگا 3 در تعدیل سیستم ایمنی نقش مهمی دارند. برخی بزرگان می گویند مابرآیند آنچه می خوریم هستیم . به عبارتی این که چه می خوریم ، چگونه و چهمقدار می خوریم بر سلامت جسم و روان ما تاثیر بسزایی دارد. امروزه ارتباط بیش خوردنو چاقی با بیماری های قلبی عروقی ، دیابت ، سرطان ها ، بیماری های مفصلی مثل آرتروز، بیماری های کیسه صفرا ، نقرس و غیره کاملا اثبات شده و نگرانی دست اندرکارانسلامت جوامع امروز ، نه بیماری های واگیر و عفونی بلکه بیماری های غیرواگیر هستندکه اکثریت قریب به اتفاق آنها با عادات غذایی مرتبطند. برای پیشگیری از سرطان ها ،بیماری های قلب و عروق و دیابت و بالاخره افزایش طول عمر ، تغذیه مناسب در دستورکار سیستم های بهداشتی سلامت کشورها قرار گرفته است. آیا غذا بر خلق تاثیردارد ؟ از آنجا که آنچه برما می گذرد ماحصل واکنش هایشیمیایی مضری است که دراثر عملکرد واسطه های شیمیایی مغز به وجود می آید ، غذاهایی وجود دارند که بر اینواسطه های شیمیایی مغز یا نور و ترانس میتورهای مثل دوپامین ، نوراپی نفرین وسروتونین تاثیر می گذارند . اعمال برخی تغییرات در رژیم غذایی طی پنجاه سالگذشه نقش مهمی در افزایش بیماریهای روانی داشته است . روشی که در حال حاضر برایتولید غذاها به کار می رود تعادل مواد مغذی مهم مورد مصرف را به هم زده است . گرایش مردم به مصرف غذاهای حاوی قند و چربی بیشتر و اجتناب از مصرف مواد غذاییتازه منجر به افسردگی و مشکلات حافظه و .... می شود . توجه به مشکلات سلامت روانبا تغییرات در رژیم غذایی گاهی اوقات در مقایسه با مصرف دارو یا مشاوره نتایج بهتریدارد. محققان می گویند افزایش کشاورزی صنعتی باعث ورود آفت کش ها به موادغذایی شده و ترکیب چربی بدن حیوانات را به علت تغیه جدید آنها ، تغییر داده است . رژیم غذایی موجب تغییر تعادل اسیدهای چرب مهم امگا ـ سه و امگا ـ شش در مرغ که مغزباید از عملکرد مناسب آن مطمئن باشد ، نیز شده است . در مقابل چربی های اشباعشده که مصرف آنها افزایش یافته است و به مقدار زیاد در غذاهای آماده یافت می شوندروند عملکرد مغز را کند می کنند . یک متخصص تغذیه در این مورد می گوید : درحال حاضر مدارکی که سلامت روان و دریافت مواد غذایی را به هم مربوط می کند اندک استو بنابر این تحقیق و نتیجه گیری قطعی در این باره دشوار است ، اما به طور کلی توصیههای ارائه شده در زمینه مواد غذایی با توصیه های موجود جهت حفظ سلامت مطابقتدارد.
تغذیه و رشد امروزه در جها ن اهمیت زبادی به روشهای تغذیه و طریقآموزش آن داده می شود ، تغذیه یعنی رابطه بین غذاهایی که مصرف می کنیم و کاری کهبدن انجام می دهد ، تمام مراحلی که غذا باید بگذراند تا انسان به رشد کامل جسمی وروانی و ... برسد تغذیه نام دارد. وقتی می خواهیم یک رژیم غذایی مناسب داشتهباشیم باید از تمام گروههای غذایی ، سبزیها و حبوبات ، گوشت و لبنیات و... استفاده کنیم ، زیرا هیج ماده غذایی به تنهایی نمی تواند نیازهای ما را تامین کند .انسان به انرژی و پروتئین ها و...در تمام سنین و عمر خود نیاز دارد و لی مقدارآن و مصرف آن متفاوت است ، در سنین مدرسه انسان به پروتئین بیشتری نیاز دارد ولی درسنین بالاتر به پروتئین و مواد غذایی کمتری نیاز دارد.
تغذیه و رشد فیزیکی بلند شدن قد ، افزایش وزن ، بزرگ شدن دور سر و کشیده شدن استخوانها و .... برای بیشتر افراد به معنی رشد فیزیکی است . رشد فیزیکی در دوران نوزادی از سرعتبیشتری برخورار است ، در حالی که در دوره دوم زندگی یعنی از ٥ تا١٢سالگی این رشدخیلی کندتر انجام می شود. بنابر این باید توجه خاصی به رشد در سنین کودکی داشتهباشیم ، و ببینیم آیا رشد فیزیکی به خوبی انجام می شود یا خیر و تغذیه مناسب درتعادل جسمی ، ذهنی ، روحی و احساسی فرد بسیار موثر است . افزایش وزن و جربی بدنبا خطرات روانی و فیزیولوژیکی همراه است ، در کوتاه مدت ، آثار روانی دردناک تر میباشد، مورد آزار قرار گرفتن ، پذیرفته نشدن در گروههای ورزشی ، مشکل در تهیه لباس ومحدود شدن زندگی اجتماعی برای بسیاری از افراد ناراحت کننده است . افراد پروزن بخصوص زنان ، ممکن است در ورود به دانشکده یااستخدام مورد تبعیض قرار گیرند. بهافرادی که وزن نسبی آنها ٢٠ درصد یا بیشتر از آن ، از میانگین بالاتر باشد ، کاستنوزن توصیه می شود. اضافه وزن و چربی زیاد بدن باعث به وجود آمدن مشکلاتی ازقبیل افزایش فشارخون ، چربی خون بالا و دیابت نوع ٢ و در نتیجه افزایش خطر بروزبیماریهای قلبی ـ عروقی و سکته می شود. حفظ وزن د ر محدوده نرمال از خطر بروز اینبیماریها می کاهد. BMIیا ( body mass index ) شاخص توده بدن به ما کمک می کند تامحدوده وزن نرمال خود را بدانیم و خطر بروز بیماریهای خاص را در خود ارزیابیکنیم. BMI وضعیت وزنی زیر 5/18= کمبود وزن 9/24-5/18= وزننرمال 9/29-25= اضافه وزن 9/34-30= چاقی درجه 1 9/39-35= چاقی درجه 2 بیشتر از 40= چاقی مفرط و مرگبار مجذور قد ( به متر ) / نسبت وزن ( برحسب kg)= ( نمایه بدن(BMI
تغذیه و رشد فکری رشد فکری از سنین پنج، شش سالگی آغاز می شود که این رشد در نوع غذا خوردن کودک تاثیر زیادی دارد ، از سنپنج سالکی کودک مایل است تکیه خود را به دیگران به ویژه مادر کاهش دهد و به استقلالفکری برسد ، این استقلال فکری را می توان در رفتار کودک مثل نخوردن غدا ، نخواستنوسیله ی اسباب بازی دید ، در این سالهاست که کودک توانایی اداره کردن کارهای خود راپیدا می کند.
غذاهای تقویت کننده مغز بر طبق تحقیقات دانشگاهبوستون ، شاه توت به دلیل منابع سرشار آنتی اکسیدان موجود در آن ، خوراکی بسیارمقوی برای مغز می باشد . توت فرنگی نیز بر طبق تحقیقات دانشمندان نورولوژیست دردانشگاه مریلند ، باعث توان فکر و افزایش تمرکز ذهنی می شود.
رابطه تغذیه بااعصاب و روان امروزه ثابت شده که تغذیه تاثیر مهمی بر اعصاب و روانانسان دارد و تغذیه ناکافی و غلط می تواند آثار نامطلوبی بر اعصاب و روان انسانبگذارد و موجب افسردگی شدید و اختلالات عصبی جدی شود. در زیر به فاکتورهای غذایی کهبر سلامت اعصاب و روان تاثیر می گدارند، اشاره مختصری می شود. کربوهیدراتها یامواد قندی ـ نشاسته ای: کمبود این گروه از مواد در اکثر رژیمهای لاغری اتفاق میافتد، به دلیل اینکه سلولهای عصبی انرژی مورد نیاز خود را صرفا از گلوکز تامین میکنند و گلوکز هم فرم ساده ای از کربوهیدرات است که قابل جذب در دستگاه گوارش است . چنانچه در برنامه غذایی روزانه کمبود شدید کربوهیدرات وجود داشته باشد سلولهایعصبی دچار کمبود انرژی شده و نمی توانند کار خود را انجام دهند. همچنین محدودیتشدید کربوهیدرات به مدت طولانی باعث پایین افتادن قند خون می شود که به این حالتهیپو گلیسیمی می گویند و عوارض آن : خستگی ،بیماری ، بی حوصلگی ،اضطراب، کاهش قدرتیادگیری می باشد. مواد پروتئینی کمبود شدید پروتئین موجب بروز عوارضفراوان می شود از جمله : خستگی ، بی حالی و سستی می باشد. مواد غذایی غنی ازپروتئین عبارتند از : گوشت ، مرغ، ماهی ، تخم مرغ، لبنیات ،حبوبات ، مغزها( پسته ،بادام ، فندق ، گردو ، تخمه) ویتامین ها ویتامین گروه B و C در سلامتسیستم عصبی تاثیر زیادی دارند. ویتامین گروه B ( B کمپلکس). در این گروه،ویتامین هایی که در سلامت اعصاب موثرند وکمبود شان ایجاد عوارض عصبی می کند. عبارتند از : ویتامین B1- B6- B12 مواد معدنی ید ، منیزیم ، آهن در سیستمعصبی بسیار موثرند. تاثیر ید بر سیستم عصبی به قدری شدید است که چنانچه مادر دردوران بارداری کمبود ید داشته باشد نوزاد با عقب افتادگی ذهنی متولد می شود. کمبود آهن چون باعث کم خونی می شود و خون لازم به سلولهای عصبی نمی رسد درنتیجه ایجاد خستگی ، بی حالی ، ضعف ، کاهش یادگیری و عصبانیت و بی اشتهایی میکند. بهترین را برای اطمینان از تعادل و تنوع غذایی استفاده از چهار گروه اصلیغذایی است که شامل : الف ـ گروه نان و غلات ب ـ گروه میوه و سبزی ها ج ـ گروهشیر و لینیات د- گروه گوشت ، حبوبات و تخم مرغ . - گروه غذایی میوه وسبزی ها : برای مقاومت بدن در برابر عفونت ها ، ترمیم زخمها ، دید در تاریکی و سلامت پوستضروری است . - گروه لبنیات : برای استحکام استخوان ها ، دندان ها و رشد و سلامتپوست لازم است. - گروه ویتامین ها : توصیه می شود بیشتر از گوشت سفید استفادهشود و پیش از پختن گوشت قرمز ، چربی هایی را که به چشم می خورد جدا کنید. - گروه غلات : برای تامین انرژی ، رشد و سلامت دستگاه عصبی لازم است.
رابطه تغذیه با یادگیری و حافظه حافظه " نگهداری یا ذخیرهسازی اطلاعات است ، با قدرت قابلیت دسترسی به همان صورتی که در وهله ی اول به ذهنسپرده شده است . حافظه نوعی فعالیت ذهنی است که به ما امکان می دهد حالات خودآگاهیاز قبیل لذات ، دردها ، تمایلات ، خواست ها ، احساسات ، دریافت های حسی ، اندیشه هاو قضاوت ها را حفظ کرده ، آن ها را مجددا" در ذهن خویش بازیابیم . حافظه امکان بازشناسی و مراجعه به گذشته را به ما می دهد. " "برخورداری از سلامت جسمی پایه یکحافظه ی خوب است. ذهنی که درگیر بیماری های مختلف و ضعف عمومی است ، قادر به تمرکزنیست و نمی تواند توجه کافی به مطلب داشته باشد ، چرا که توانایی های آن بیش ترمتوجه محافظت از خود می شود . مغز و سیستم عصبی باید به طور معمول ویتامین ها ومواد معدنی ، گلوکز و خون سالم را دریافت کنند و از استراحت کافی برخوردار باشند،به طوری که بتوانند خود را برای ذخیره سازی اطلاعات و کسب نیروی تازه به منظورعملکرد بهتر آماده کنند. " در این ارتباط ویتامین 1B ، به طور کلی مجموعهویتامین های گروه B ، همچنین D-A-C نقشی بسیار مهم بر عهده دارند. تغذیه درفراگیری نقش عمده ای دارد و خانواده ها در طول سال باید از تغذیه متنوع و متعادلبرای فرزندان در حال رشد خود استفاده کنند. برای هر انسان٥٠ ماده حیاتی در روز نیازاست تا ضمن اینکه گرسنگی ظاهری را بر طرف کند ، گرسنگی های سلولی نیز برطرف شود،گرسنگی های سلولی به ظاهر مشخص نمی شوند ، اما آثار آنها به صورتی کند پیش می رود وبر یادگیری نیز تاثیر گذاشته ، موجبات افت توان اندیشه و قدرت دفاعی و فراموشکاریرا به وجود می آورد. نخوردن صبحانه قدرت یادگیری را کم می کند: الگوهای غلطتغذیه ای ضمن کاهش کارایی مغزی می تواند افت تحصیلی را به دنبال داشته باشد. یکی ازعادات غلط غذایی که والدین نیز در شکل گیری آن دخیل هستند حذف وعده صبحانه از رژیمغذایی کودکان است . عمدتا کودکانی که صبحانه صرف نمی کنند قدرت یادگیری و یادآوریضعیف تری نسبت به سایر کودکان دارند. افت قند خون ناشی از عدم مصرف صبحانه قبل ازهر چیز بر کارایی مغز تاثیر سوء می گذارد. کودکانی که صبحانه نمی خورند تمایلبیشتری به استفاده از خوراکی های کم ارزش مثل شکلات ، پفک و چیپس دارند و مصرف اینخوراکی ها موجب از دست رفتن اشتهای آنها برای صرف ناهار و بروز چاقی ظاهری می شود.
تغذیه و فصل امتحانات در فصل امتحانات مهمترین مساله کاهشاضطراب و استرس است ، که آثار آن به صورت بیش خوری و کم خوری نمایان می شود. درصورتی که کم خوری پدیدار شود، انرژی لازم و ویتامین های مختلف به مغز نمی رسد و باانباشته شدن مواد غذایی و پرخوری نیز توانایی مغز از دست می رود. باید از سهوعده غذایی به خصوص صبحانه و علاوه بر آن از میان وعده های غذایی مانند انواع میوه، سالاد، نان و پنیر و گردو استفاده کنید تا قند خون در حالت تعادل باشد . زردهتخم مرغ ، ماهی ، گوجه فرنگی و بادام زمینی نیز مواد خوبی برای افزایش توان یادگیریبه شمار می آیند، متخصصین تغذیه اظهار می کنند مهمترین مواد در کاهش استرس، ویتامینهای گروه Bهستند و مواد غذایی چون شیر ، لبتنیات ، دوغ ، آبمیوه و سبزی به طورموثری استرس را کاهش می دهند. كارشناسان تغذیه همچنین ، مصرف غذاهای نشاستهایمانند ماكارونی، برنج و نان به دلیل تاثیر در كیفیت خواب در شب امتحان را مفیدمیدانند. در زمان كار یا مطالعه غذا نخورید و برای این كار زمان خاصی را در نظربگیرید تا با آرامش بیشتری غذا را میل كنید. بسیاری از دانش آموزان روزهای پیشاز امتحان را تا حد امكان به مطالعه می پردازند و تصور میكنند كه غذا و استراحتمانع مطالعه میشود، در صورتی كه با تغذیه صحیح میتوان بازده فكری را افزایش داد. از مصرف زیاد شیرینی و تنقلات در روزهای امتحان خودداری شود. در نگاه اول ممكن استكه این خوراكیها انرژی زا به نظر برسد ، اما باید توجه داشت كه این قابلیت در آنهابسیار كم دوام است و پس از مدتی احساس خستگی بیشتری به فرد خواهد داد. اینكارشناسان تغذیه به دانش آموزانی كه اضطراب زیادی دارند و نمیتوانند صبحانه مفصلبخورند ، توصیه میكند كه از موز و مقداری كشمش استفاده كنند. استفاده از شیر ،ماست ، سالاد، دوغ و میوه هایی چون هندوانه ، طالبی و زرد آلو در افزایش یادگیریموثر است ، اکر چه مغز نیاز مستقیم به گلوکز دارد خوردن شیرینی ، شکلات و بستنیخامه ای باور غلطی برای تقویت آن است ، به جای این مواد غذایی استفاده ار آجیل ( مغزها ) ، عدس ، لوبیا و نان سبوس دار به همراه پنیر و گردو ، قند را به آرامی دراختیار مغز قرار می دهند و مفیدتر هستند. عسل نیز ارزش غذایی بالایی دارد وبهتر است در صبحانه و به همراه نان مصرف شود. همچنین شیر و خرما انرژی زا هستند وویتامین های فراوانی را در اختیار بدن قرار می دهند. بعضی از دانش آموزان بهدلیل اضطراب زیاد ، امتحانات خود را خراب میكنند ، بنابراین بهتر است برای مقابلهبا آن ، در كنار تغذیهای كه توصیه می كنیم ، پدران و مادران برای بچهها محیط راآرام نگه دارند زیرا هر چه محیط آرام تر باشد و دانش اموز دلگرمی بیشتری داشته باشد، كمتر دچار اضطراب میشود. برای دوری از اضطراب فرد نباید از نوشیدنیهای محرك مثلقهوه استفاده كند و از خوردن غذاهای چرب دوری كند زیرا این نوع غذاها انسان راسنگین و كند میكند و فرد دچار خواب الودگی شده و هوشیاریاش كم میشود. استفاده ازاز غذاهای مناسب مثل استفاده از بعضی از سبزیها از قبیل ریحان، نعنا، كاهو و سیبرا در كاهش اضطراب بسیار مفید است. خوردن نان و پنیر و گردو یا تخم مرغ یا یك ظرفعدسی در روز امتحان كمك می كند تا دانش آموز در طول امتحان آرام باشد. همچنین خوردنعسل و نوشیدنی های حاوی عسل در كاهش اضطراب بسیار موثر است. خوردن جگر، گوشت و ماهیكمك زیادی به كاهش اضطراب میكند زیرا كم خونی نیز یكی از دلا یل كاهش یادگیری وتمركز است. خوردن آجیل مغزدار از قبیل بادام، كشمش، فندق، گردو و نخودچی كهسرشار از منیزیم است و كمبود آن یكی از علل كاهش یادگیری است نیز موثر واقعمیشود. از خوردن زیاد شیرینی ها، چیپس، نمك، تخمه، غذاهای چرب و انواعنوشیدنیهای گازدار در شب امتحان خودداری شود زیرا اینها نمیگذارند در شب امتحانشما خواب راحتی داشته باشید.در ساعات مطالعه از خوردن ماست ترش و دوغ ترش بپرهیزیدو خوردن روزانه شیر و همچنین ماست شیرین را فراموش نكنید. در ایام امتحان ،بیشتر مواظب سلامت خود باشید تا در معرض سرماخوردگی، گرمازدگی، مسمومیتهای غذایی واختلالات هضم ، قرار نگیرید و از خوردن غذا در خارج از خانه جدا خودداریكنید. در طول روز آب كافی بیاشامید. بین غذا آب ننوشید و سعی كنید كه آب رانیم ساعت پیش از غذا و یا یكی دو ساعت پس از غذا میل كنید زیرا آشامیدن آب ونوشیدنیها در وسط غذا سبب اختلال در هضم و ایجاد نفخ میشود. در زمان كار یامطالعه غذا نخورید و برای غذا خوردن زمان خاصی را در نظر بگیرید تا با آرامش بیشتریغذا بخورید . برخلاف تصور عموم ، مطالعه و درس خواندن نیاز بدن به انرژی راافزایش نمیدهد، بنابراین استفاده بیش از حد از مواد غذایی بسیار شیرین و پر چرب درطول دوران امتحانات ، نه تنها مفید نیست بلكه سبب افزایش وزن و بروز چاقیمیشود. وی میگوید تغذیه متعادل و متنوع شامل غلات، انواع سبزی، لبنیات، گوشت ومیوهها سبب كاهش استرس برای امتحان میشود. خواب نیز مانند وعده های غذاییباید به موقع و به اندازه کافی باشد، ساعت٨ صیح تا ٨ شب ساعت بیولوژیک بدن است وافرادی که بیشتر از این ساعت در پایان شب مشغول مطالعه شوند ساعت های مفید خود رادر روز بعد از دست می دهند.
رابطه تغذیه با هوش کودکان هوش واستعداددر رابطه مستقیم با تغذیه فردمی باشد. در کودکان کم وزن به علت عدم تامین حداقل نیازهای انرژی روزانه کودک اولین شاخص در کاهش وزن و کاهش رشد قد خودنمائیمیکند خوب این بدان معنا است که سطح سلولی بدن به علت عدم دریافت مواد غذائینتوانسته به رشد و تکثیر خود ادامه دهد. پس میتوان گفت مغز نیز که یکی از اجزایبدن است به اندازه کافی رشد نکرده و نتوانسته به ظرفیتهای لازم خود دستیابد. البته اگر در دوران رشد کودک خیلی زود به جبران خسارات وارده بپردازیمجای امید هست که بدن و اندامهای آن به ظرفیتهای لازم خود برسند و جبران کاستیهانیز بشو د. اما اگر سو ء تغذیه برای مدت طولانی ادامه داشته باشد کودک دچار یک سریرخدادهای ناخوشایند خواهد شده که مهم ترین آنها عقب ماندگی ذهنی کودک است و درادامه ممکن است برون ده قلب نیز کاهش یافته و درنتیجه ریهها نیز به خوبی نقش خودرا در تامین اکسیژن سلولها تامین نکنند. درجات کمتر خسارت ناشی از سوءتغذیهدر زمانی است که شاخصهای کاهش وزن و قد خیلی تغییر نمیکنند یا به عبارت دیگر شرایطفیزیکی کودک در حدی نیست که والدین و اطرافیان را به فکر تعقیب موضوع بیاندازد وکودک از یک سوءتغذیه مزمن وآرام رنج میبرد. با دیگر کودکان هم سن خود مقایسهمیشود و همان ظرفیتهای دیگران نیز از او انتظار میرود در صورتی که او قادر بهانجام آن کارها و رسیدن به آن ظرفیتها نیست. کودک به علت یک سری مشکلات اعماز کم خونی و یا کاهش مختصر بازده ریوی قادر به تحمل شرایط دیگر همردیفهای خود راندارد. مطالب را آنگونه که باید نمیتواند تحلیل کند. در ضبط و یاد آوری موضوعات بهاندازه دیگران نیست و همه این مشکلات روز به روز زیاد تر میشود چرا که بر مجهولاتاو افزوده شده بدون آنکه کسی وی را درک کند .
از نظر عناصر معدنی بخصوص آهن و روی بسیار غنی است. ۱۰۰ گرم ماکارونی معادل ۱۰۰ گرم گندم، ۲۵۰ کالری دارد. یک متخصص تغذیه گفت: ماکارونی به دلیل داشتن ویتامینهای گروه ب، موجب آرامش بدن میشود و اثرات مثبتی بر روح و روان افراد میگذارد. مرتضی صفوی در گفتگو با فارس افزود: ارزش تغذیهای ماکارونی در اصل وابسته به آردی است که در تهیه آن استفاده میشود. این ماده غذایی غنی از نشاسته است. از نظر عناصر معدنی بخصوص آهن و روی بسیار غنی است. ۱۰۰ گرم ماکارونی معادل ۱۰۰ گرم گندم، ۲۵۰ کالری دارد . وی گفت: کیفیت آرد مصرفی در بالا بردن کیفیت ماکارونی بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از املاح و ویتامینها در فرآیند تولید ماکارونی از دست میرود و با غنی کردن آرد ماکارونی، میزان املاح ازدسترفته جبران میکند. این متخصص تغذیه اضافه کرد: در زمان پخت ماکارونی، اتفاقهایی رخ میدهد که سبب بالا رفتن قند خون اندیس گلایسمی میشود. بالا رفتن اندیس گلایسمی، نشانه بالا رفتن قند خون است، بنابراین ماکارونی برای بیماران دیابتی مناسب نیست . صفوی گفت: در ماکارونی املاحی مانند روی، کلسیم و فسفر وجود دارد. برای تهیه ماکارونی باید از آرد با کیفیت بالا استفاده کرد. ماکارونی حاوی ویتامینهای گروهB است که موجب آرامش بدن میشود، تسکیندهنده است و بر روح و روان افراد اثر مثبت دارد. به دلیل داشتن کلسیم و روی میتواند برای کسانی که کمخون هستند، مفید باشد. کسانی که مشکلات کمبود روی دارند نیز میتوانند از این غذا استفاده کنند .
بیکار در اقتصاد به فردی گفته میشود که در سن کار(۱۵ تا ۶۵ سال)و جویای کار باشد اما شغل یا منبع درآمدی پیدا نکند.کودکان و افراد مسن از آن جهت که قادر به انجام کار نیستند؛ جزو جمعیت فعال به حساب نمیآیند.زنان خانهدار و دانشجویان نیز اگر جویای کار نباشند؛جزو جمعیت فعال شمرده نمیشوند. جمعیت بیکار به تعداد افراد بیکار گفته میشود. بیکار از منظر مرکز آمار ایران، فردی بالای ۱۰ سال است که در هفتهٔ قبل از آمارگیری فاقد کار باشد، و در آن هفته یا بعد از آن آمادهٔ کار باشد و در آن هفته و سه هفته قبل از آن در جستجوی کار باشد. همچنین افرادی که به دلیل آغاز به کار در هفتهٔ آینده یا انتظار بازگشت به شغل قبلی جویای کار نیستند، بیکار محسوب میشوند.
علل بيکاری
افزایش جمعیت و کمبود تقاضای نیروی کار،اتوماسیون، مهمترین علل بیکاری هستند. یک عامل مهم بیکاری،افزایش رقابت بینالمللی در صنایعی است که پیشرفت روزافزون غرب بر پایه آن بنیاد نهاده شده بود.
انواع بیکاری
بیکاری اصطکاکی در مدت زمان بین دو اشتغال در هنگام تغییر شغل
بیکاری فصلی: زمانیکه تقاضا برای کاری در فصل مشخصی وجود نداشته باشد؛ مثلاً برخی آموزگاران که در تابستان نمیتوانند تدریس کنند یا کشاورزان و کارگران ساختمانی
بیکاری پنهان: وقتی است که شخص به کاری مشغول است و منبع درآمدی دارد اما کار او در اقتصاد کشور اثر مثبت ندارد.
آثار بیکاری
تجربه بیکاری برای کسانی که به داشتن شغل ثابت و مطمئن عادت کردهاند،میتواند بسیار ناراحتکننده باشد. مستقیمترین نتیجه بیکاری،از دست دادن درآمد است. فشار اقتصادی برای کسانی که فاقد کارند بسیار زیاد است.
نرخ بیکاری در ایران
نزدیک به یک چهارم از نیروی کار ایران فاقد اشتغال و بیکار است. حدود ۷۰ درصد جمعیت ایران زیر ۳۵ سال سن دارند. مرکز آمار ایران میزان بیکاری جوانان را ۲۱٫۸ درصد اعلام کرده که تقریبا دو برابر نرخ متوسط بیکاری در ایران است. نرخ بیکاری در استانهای مختلف ایران متفاوت است. اما اغلب نرخ بیکاری در استانهای مرزنشین از دیگر نقاط ایران بالاتر است.
بهداشت محيط خانه از ابعاد مختلف، داراي اهميت است. رفع نيازهاي جسمي و روحي افراد ساکن در منزل، جلوگيري از انتشار بيماريها، دفع بهداشتي فاضلاب و زباله، داشتن نور و تهويه مناسب، نبودن سر و صداي بيش ازحد، پيشگيري از حوادث براي کودکان و سالمندان و ... از جمله موارد اهميت بهداشت محيط خانه است. در صورتي که بدانيم کمبود نوز منازل، رطوبت، گرد و غبار، هر يک سبب چه بيماريهايي خواهند شد به اين موارد در بهداشت محيط خانه ها توجه بيشتري خواهيم کرد.
2- معيارهاي مسکن بهداشتي
1. مسکن بهداشتي، حفاظت جسمي و سر پناه انسان را تأمين مي نمايد.
2. جاي شايسته براي کارهاي آشپزي، غذاخوري، شستشو و دفع را تأمين مي نمايد.
3. ساخت و نگهداري آن به گونه اي است که از انتشار بيماريهاي واگير، جلوگيري مي نمايد.
4. ساکنان را در برابر خطر آلودگي و سر و صدا حفاظت مي کند.
5. در ساخت آن از مواد خطرناک و سمي استفاده نشده است.
3- رعايت نکاتي که براي تأمين معيارهاي بهداشتي، ضروري است
1. محل خانه: خانه بايد در جاي مناسب و بالاتر از محيط اطراف باشد.
2. ظرفيت اتاقها: رعايت ظرفيت اتاقها با توجه به تعداد افراد خانواده اهميت دارد.
3. تأمين حرارت و تهويه مناسب: براي تأمين سلامتي افراد خانواده، حرارت داخل ساختمان در فصول سرد سال 18 درجه و در فصول گرم 21 درجه توصيه مي شود.
4. نور و روشنايي: محل ساختمان اتاقها و در و پنجره هاي آن بايد به گونه اي باشد که نور خورشيد بتواند به راحتي به درون اتاق بتابد.
5. پيشگيري از حوادث و سوانح در خانه: کارهاي مربوط به پخت و پز بايد در آشپزخانه يا محل مجزايي انجام گيرد.
6. توالت و دستشويي: منازل مسکوني بايد مجهز به توالت و دستشوييهاي بهداشتي و قابل شستشو باشند.
7. جمع آوري و دفع زباله: جمع آوري و دفع زباله در محل مسکوني بايد به طور صحيح انجام شود.
8. محل زندگي در روستاها: در روستها محل زندگي انسان، بايد از محل نگهداري دامها کاملاً مجزا باشد.
بهداشت در اسلام
امروزه، موضوع بهداشت و ضرورت حفظ آن، از چنان اهميتي برخوردار گرديده است که سازمان ها و نهادهايي در سطح جهاني، منطقه اي وکشوري درباره اين موضوع، مشغول فعاليت شده اند و تلاش وسيعي صورت گرفته است تا با بيان برنامه هاي مناسب، ارائه راه کارها و تشويق افراد، سطح بهداشت را در تمامي زمينه ها بالا ببرند. نگرش جديدي که ميزان بهداشت هر جامعه را يکي از شاخص هاي رشد آن مي داند، ناشي از همين تلاش جهاني است.
در قرن اخير، مسئله بهداشت از ابتدايي ترين موضوع يعني بهداشت فردي و جسمي آغاز گرديد؛ اما به مرور زمان و با روشن شدن ساير ابعاد انسان و زندگي او، موضوعات بهداشتي و شعاع آن، گسترش يافته است. امروزه، اصطلاحات و موضوعاتي مانند بهداشت رواني، بهداشت خانوادگي، بهداشت اجتماعي، بهداشت اقتصادي، بهداشت تغذيه، بهداشت کار، بهداشت محيط و بهداشت مسکن و محيط زيست رايج گرديده و هريک، داراي حيطه تخصصي خود مي باشند. اکنون بايد ديد که دين اسلام، به موضوع مهم بهداشت، چگونه نگريسته است.
دين اسلام در همه ابعاد، پيش رفته و فراگير است. به انسان و اجتماع همه جانبه مي نگرد و آموزه هاي آن شامل همه ضروريات زندگي مي باشد. بنابراين، لازم است به امر بهداشت که يکي از امور مهم زندگي انسان به شمار مي آيد، نيز به طور ويژه، توجه داشته باشد. به همين جهت در آيات و روايات، احکام و راهنمايي هاي فراواني پيرامون اين موضوع وجود دارد که مي توان با کنکاش در آنها نظام بهداشتي دين اسلام را به دست آورد.
در اين نوشتار مختصر نمي توان تمامي جهات نظام بهداشتي دين اسلام را آورد؛ ولي مي توان برخي ويژگي هاي اين نظام را برشمرد:
1. ايجاد انگيزه قوي براي رعايت بهداشت: اسلام بر موضوع بهداشت و نظافت تأکيد فراوان کرده و رساترين تعبير ممکن را در اين زمينه، به کار برده و نظافت را جزئي از ايمان و لازمه ايمان معرفي نموده است. در واقع يکي از ويژگي هاي دين اسلام، تشويق انسان به رعايت پاکي در ابعاد گوناگون زندگي است؛ زيرا خواسته ذاتي و فطري هر انسان، دوري از آلودگي هاي جسمي و روحي است. اسلام با قراردادن نظافت در برنامه عبادي فرد مسلمان، انگيزه لازم را در او ايجاد نموده است تا بهداشت و پاکيزگي را رعايت نمايد.
پيامبر اسلام (صلي الله عليه واله) مي فرمايند:
«تنظفوا بکل ما استطعتم فان الله تعالي بني الاسلام علي النظافه و لن يدخل الجنه الا کل نظيف؛»
به هر مقدار که مي توانيد نظافت را رعايت کنيد؛ زيرا خداوند متعال، اسلام را برپايه نظافت بنا نهاده و هرگز کسي وارد بهشت نمي گردد؛ مگر آنکه پاکيزه باشد.
بنابراين، نظافت و بهداشت در اسلام، ضابطه مند و تحت نظام خاصي است. به طوري که فرد مسلمان، خود را ملزم مي داند بهداشت را امري شرعي و ديني بداند و آن را در هرحال و به طور مستمر رعايت نمايد.
2. جامعيت: نظام بهداشتي اسلام، برنامه اي فراگير مي باشد که از بهداشت فردي در بعد جسمي (شامل بهداشت اعضاي بدن و ابزار و لوازم فردي) و رواني آغاز مي گردد و آن گاه به ارتباط فرد با ساير افراد مي پردازد که با عنوان بهداشت خانوادگي، بهداشت اجتماعي، بهداشت حرفه اي، بهداشت محيط، بهداشت مسکن، بهداشت تغذيه، بهداشت اقتصادي و ... مي توان آموزه هاي فراواني در دين اسلام يافت.
3. داراي ضمانت اجرايي: در نگاهي گذرا به آموزه هاي ديني مي توان دريافت که بسياري از نظام آموزشي اسلام در قالب احکام شرعي (وجوب، استحباب، حرمت و کراهت) بيان گرديده است. اين گونه بيان، مي تواند براي فرد مسلمان به عنوان يک تکليف مطرح باشد که خود را ملزم به رعايت آن بداند. به عبارتي ديگر، قرار دادن مسائل بهداشتي در برنامه عبادي فرد مسلمان، انگيزه لازم را در وي براي اجراي اين امور ايجاد مي نمايد و در حقيقت نوعي ضمانت اجرا است.
4. سازگاري با فطرت: قوانين بهداشتي در اسلام با ظرافتي خاص طراحي و بيان گرديده است تا با طبيعت و فطرت انساني سازگار باشد. شايد قراردادن بهداشت و پاکيزگي در بطن دين به اين جهت باشد که خداوند در فطرت آدمي، طلب پاکي و بيزاري از ناپاکي (اعم از جسمي، رواني، روحي و...) يا ميل و گرايش به پاکيزگي و تنفر از ناپاکي ها را به وديعت نهاده است. توصيه هاي مطرح در آموزه هاي ديني نيز بيانگر اين امر فطري و يادآوري آن به انسان مي باشد
عوامل خانوادگی موثر بر بهداشت روانی
خانواده جایگاه مهمی در رشد شخصیت افراد دارد. اغلب افراد دچار مشکلات مختلف شخصیتی و روانی که فاقد بهداشت و سلامت روانی هستند از خانوادههای ناسالم برخاستهاند. از اینرو در تامین بهداشت روانی افراد خانواده جایگاهی مهمی دارد و ضروری است راهکارهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده شناسایی و به مرحله اجرا گذارده شود. در این راستا ضروریست عواملی که مخل بهداشت روانی خانوادهها هستند شناسایی و روشهای مقابله با آنها توصیه گردد. روشن است عدم تامین بهداشت روانی خانواده ، تلاشهای فردی برای رسیدن به اهداف و پیشرفتهای فردی و اجتماعی را با مانع روبرو خواهد ساخت.
عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی
▪ شیوههای ارتباطی موجود در خانواده
شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوههای ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانوادههای سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانوادههای دارای روابط خصومت آمیز ، شیوههای ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شدهاند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است.
▪ مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده
لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم میکنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد میکنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست.
از اینرو لازم است خانوادهها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوههای صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جراتمندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند.
▪ اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده
وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی میگذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال میکند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده میشوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیمگیری مواجه میشود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان میدهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش مییابد.
طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره میبرند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده میشوند و با کاهش توانمندیهای روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه میسازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر میشوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال میکند.
▪ ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده
در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهرهمند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار میرود و پایههای اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه میشود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج میبرند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود.
بهداشت عمومی
بهداشت مجموعهای از علوم مختلف است و بطور کلی منظور از آن ، انجام کارهایی برای جلوگیری از ابتلای مردم به بیماری و رسیدن به سلامتی است. تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) از بهداشت به صورت زیر است: بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماریها و طولانی کردن عمر و ارتقاء سلامتی بوسیله کوششهای متشکل اجتماعی است.
با فراهم آوردن این امکانات سلامتی مردم تامین میشود. البته امروزه دامنه بهداشت عمومی توسعه یافته است و تامین سلامتی سالخوردگان ، مادران ، تغذیه ، جامعه ، نوتوانی ، آلودگی هوا و آلودگی صوتی جزء وظایف بهداشت قلمداد شده است. در علوم تجربی عوامل در شرایط یکسان نتیجه یکسان بدست میدهند، یعنی از ترکیب دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن ، آب بدست میآید. اما باید توجه داشت که در مورد یک امر بهداشتی مثل واکسیناسیون ، تنها جنبه علمی قضیه کافی نیست. زیرا یک برنامه بهداشتی موفق لزوما در منطقه و فرهنگ دیگر موفق نمیباشد، چون جنبههای اجتماعی ، اقتصادی ، روانی و ... نیز موثرند. پس بهداشت هنر است.
هدف دیگر بهداشت ، طولانی کردن عمر انسان است. عوامل مختلفی بر طول عمر اثر دارند و از آن جمله رفاه اقتصادی ، آرامش فکری ، خدمات پزشکی ، تغذیه ، حقوق بشر ، آموزش ، ارتباط مردم با دوست و با همدیگر ، آزادی و روابط دولت و ملت است. باید توجه داشت باشیم که امروزه اصطلاحات متفاوتی از نظر ظاهر برای بهداشت مطرح است. مثل بهداشت جامعه ، جامعه شناسی بهداشت ، پزشکی اجتماعی ، پزشکی جامعه نگر و ... که در واقع همگی مترادف بهداشت عمومی هستند. باید گفت مفهوم تمام این عناوین یکی است، ولی طرز نگرش آنها باهم متفاوت است، چون نیازهای جوامع باهم تفاوت دارد.
بعد سومی هم مطرح است و آن این که باید آینده افراد را برای پرورش استعدادها در نظر بگیریم که مترادف با هدفهای حیاتیاند و منظور از هدفهای حیاتی این است که انسان چنان تکامل کند که خلیفهالله روی زمین باشد. زمانی این امر محقق میشود که فرد از نظر فیزیولوژیکی ، روانی و عاطفی و بعد فلسفی و ... در سطح عالی باشد و آن سلامتی در موازات اهداف حیات است، چرا که ما هر قدر امکانات بیشتری را بتوانیم ایجاد کنیم، برای تبدیل استعدادهای بالقوه به بالفعل در راستای سلامتی مردم قدم برداشتهایم.
حداقل خدمات بهداشتی اولیه
آموزش همگانی در زمینه بهداشت
بهبود روش تغذیه
تامین آب سالم و کافی و بهسازی
ایمنی سازی علیه بیماریهای عفونی
پیشگیری از بیماریهای شایع بومی
درمان مناسب بیماریها و حوادث
پیش بینی و تدارک داروهای اساسی
ارائه خدمات بهداشتی مادر و کودک و تنظیم خانواده
علاوه بر 8 عامل فوق ، باید عوامل روانی و کنترل عفونتهای تنفسی و اسهال کنترل شود.
اهداف سازمان بهداشت جهانی
کاهش مرگ و میر کودکان زیر یک سال به 50 در 1000
افزایش امید به زندگی که عبارت است از امید زنده ماندن بعد از تولد
افزایش در آمد سرانه تا پانصد دلار
اختصاص پنج درصد از تولید ناخالص به بهداشت که در ایران 4 درصد میباشد.
فراهم آوردن تغذیه که ده درصد متولدین کمتر از دو هزار و پانصد گرم وزن داشته باشند. در کشور ما این شاخص به علت وجود خانههای بهداشت به پنج در هزار کاهش یافته و در کشورهای پیشرفته صفر میباشد. (در یک کودک نرمال وزن طبیعی سه هزار و پانصد گرم ، قد پنجاه سانتیمتر و دور سر سی و پنج سانتیمتر است.)
افزایش میزان باسوادی تا هفتاد درصد
حداقل با یک ربع پیاده روی به آب آشامیدنی دسترسی نداشته باشند. در ایران در سال 1357 پنجاه درصد آب بهداشتی داشته و اکنون این مقدار به هشتاد و سه درصد رسیده است.
حداقل نود درصد بر علیه شش بیماری واکسینه شده باشند. (در ایران حداقل نود درصد روستائیها علیه شش بیماری واکسینه شدهاند.)
مرگ و میر مادران چهل در صد هزار است.
بنابراین وظایف دیگر بهداشت عمومی تهیه آب آشامیدنی سالم در هر منطقه و واکسینه کردن مردم و کاهش مرگ و میر میباشد.
بهداشت
آموزش بهداشت فردی
بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماریها، طولانی کردن عمر و ارتقا سلامتی بهوسیله کوششهای متشکل اجتماعی است. بر همین اساس، تعاریفی برای بهداشت فردی، بهداشت عمومی، بهداشت روانی و بهداشت غذایی وجود دارد.فهرست مندرجات
تاریخچهٔ بهداشت
بیماریها تا حدود ۳۹۰۰ سال قبل از مسیح، صرفاً بلای آسمانی به شمار میآمدند و کسی به درمان و رسیدگی به حال بیماران اقدام نمیکرد
با این وجود، مردم دوران پیشاتاریخ با توجه به تجربیات و نیز، اعتقادات مذهبی یا خرافی خود، به گونهای از بیمار شدن جلوگیری میکردند
در روم باستان، بهداشت به عنوان نماد سلامتی شناخته میشد. به همین منظور، حمامهای عمومی متعددی در شهرهای مختلف ساخته میشدند، که شرق نیز رواج یافتند. علاوه بر استحمام که تا حدودی مفهومی تزکیهکننده داشت، ماساژ و کرمهای معطر نیز مورد استفاده قرار میگرفتند. منشأ کلمهٔ بهداشتنیز به همان دوره، و به الههٔ سلامتی و پاکیزگی، هیجیا (به یونانی باستان: Ὑγιεία)
، دختر اسقلبیوس بازمیگردد.
در ابتدای قرون وسطی، استحمام به عنوان پاککنندهٔ روح، در میان بسیاری از مردم متداول شد. ولی به مرور زمان و با گسترش اعتقادات خرافاتی مبنی بر این که آب موجب باز شدن منافذ پوست و ورود بیماریها به بدن میشود، استحمام از رواج افتاد؛ و حمامهای عمومی منبعی برای ابتلا به بیماریها شناخته شد. در مقابل، چرک بدن لایهٔ محافظی در برابر بیماریها پنداشته شد. بهعلاوه، توالتها در مکان عمومی و در ملأعام قرار داشتند (حتی در قلعهٔ پادشاهان)، و فضولات در کوچهها منظرهای طبیعی شناخته میشد. دستها و صورت تنها بخشهایی از بدن که در این دوره به طور منظم شستوشو میشدند. به این ترتیب، برای پوشاندن بوی بد بدن تنها از انواع عطر استفاده میشد.
این وضع در دوران رونسانس به علت شیوع بیماریهایی خطرناک، چون سیفیلیس و طاعون بدتر شد. مردم برای جلوگیری از ابتلا به این بیماریها، استفاده از آب را به حداقل رسانیدند، و برای شستوشو تنها از پارچههایی خشک استفاده میکردند.
در دورهٔ پادشاهی لویی شانزدهم، استفاده از آب ,دوباره و به تدریج متداول شد. توالت و دستشوییها به اتاقهایی جداگانه منتقل شد و استحمام به دور از چشم دیگران انجام گرفت. داشتن حمام در خانه رواج یافت؛ هرچند هدف از آنها در درجهٔ اول استراحت بود، و نه شستوشو.
در قرن نوزدهم، استحمام لازمهٔ رعایت بهداشت فردی شد و شستن دست و صورت با صابون در میان اغلب مردم رواج یافت. در اواخر قرن نوزدهم، اکثر ساختمانها در اروپا دارای حمام و دستشویی بودند. ایجاد شبکههای فاضلاب زیرزمینی و تصفیهخانه نیز در قرن بیستم موجب ارتقای سطح بهداشت عمومی در شهرها شد. به علاوه، سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۴۶، به منظور هماهنگی و ارتقای وضعیت بهداشت عمومی در سطح جهان تأسیس یافت.
بهداشت در جهان اسلام
با ظهورش در قرن هفتم پس از میلاد، اسلام تأکید زیادی بر رعایت بهداشت و پاکیزگی داشت. علاوه بر ضرورت پاکیزگی در حین نمازهای پنجگانه با وضو و غسل، واجبات و توصیههای دیگری (از جمله رعایت بهداشت غذایی، مسواک زدن، استحمام، تطهیر نجاسات...) در رابطه با رعایت بهداشت در دین اسلام وجود دارد.
سطوح بهداشت
طبق سازمان جهانی بهداشت، بهداشت به بر سه سطح استوار است: پیشگیری سطح اول، سطح دوم و سطح سوم.
پیشگیری سطح اول
این مرحله عبارت است از مجموعهٔ اقداماتی که برای جلوگیری از بروز بیماری انجام میشود. این اقدامات موجب بالا رفتن میزان قدرت جسمی و روانی افراد جامعه و سالمتر شدن محیط زندگی میشود؛ و خود به دو مرحله تقشیم میشوند:
ارتقای بهداشت
آموزش شیوهٔ صحیح مسواک کردن دندان در عراق.
شامل آموزش همگانی بهداشت، بهبود رژیم غذایی بر اساس گروههای سنی، فراهم آوردن شرایط مناسب مسکن، کار، و تأمین تفریحات سالم میشود.
حفاظت ویژه در مقابل وقایع بهداشتی و بیماریها
شامل روشهایی اختصاصی است که از بروز برخی بیماریها جلوگیری میکند؛ همچون تزریق واکسن برای پیشگیری از ابتلا به سرخک، کزاز، سیاهسرفه، فلج اطفال و...، سمپاشی برای مبارزه با پشهٔ مالاریا، استفاده از کپسول ویتامین Aبرای جلوگیری از ابتلا به شبکوری، کم کردن گردوغبار در معادن برای پیشگیری از بیماریهای ریوی نزد کارگران، و مبارزه با آلودگی هوا و استعمال دخانیات برای پیشگیری از سرطان ریه.
پیشگیری سطح دوم
این مرحله شامل تشخیص به موقع بیماری و درمان مناسب و به سرعت است. این اقدامات برای جلوگیری از سیر بیماری به طرف مراحل پیشرفته، به وجود آمدن نقص و ناتوانی و سرایت بیماری به افراد سالم ضرورت دارد.
پیشگیری سطح سوم
در این مرحله، هدف متوقف کردن سیر بیماری و جلوگیری از ناتوانی کامل یا مرگ است. فیزیوتراپی برای برگرداندن حرکت به یک عضو عارضهدیده، نمونهای از این اعمال است. عملهای جراحی، استفاده از عینک، سمعک و ورزشهای مخصوص، مثالهایی دیگر از اقداماتی هستند که برای بازگرداندن قسمتی از تواناییهای از دست رفته یا جلوگیری از ناتوانایی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.
بهداشت فردی
شستن دستها یکی از مهمترین شیوههای رعایت بهداشت فردی و جلوگیری از انتقال بیماریهای مسری است.
بهداشت فردی متشکل از روشها و اصولی جهت پیشگیری از بروز انواع بیماریها و پاکیزه نگهداشتن اعضای بدن است. سادهترین امور اعم از شستشوی دست و یا استحمام کل بدن، نظافت مو و ناخن و رعایت اصول نظافت و پاکیزگی لباس و انواع پوششهای فردی میتواند سلامت یک فرد را تا حدود بسیار زیادی تأمین کند.
بهداشت فردی پایهٔ اصلی سلامت فرد و در نهایت یک جامعه را تشکیل میدهد. با رعایت چندین نکتهٔ ساده و روزمره در زندگی فرد، امنیت بالایی برای وی حاصل میشود که نتیجهٔ آن پیشگیری بهتر از درمان خواهد بود.
بهداشت غذایی
هدف بهداشت غذایی پیشگیری از آلودگی غذایی، گسترش بیماریها، و جلوگیری از مسمومیت غذایی است. قوانین بهداشتی غذایی راههای امنی را برای آماده کردن و نگهداری مناسب مواد غذایی، و خوردن درست غذا ذکر میکنند.[
بهداشت عمومی عبارتست از مجموعه دانش و هنر پیشگیری از بیماری و تامین، حفظ و ارتقای تندرستی و توانمندی بشر با استفاده از تلاش دسته جمعی که منجر به توسعه جامعه شود. این مفهوم در حوزه زندگی انسان گسترش یافته و به طریقی ضامن سلامت فرد و جامعه به شمار میرود.
از اینرو از دیدگاه جهانی مطابق تعریف استانداردی که سازمان جهانی بهداشت (World Health Organization -WHO) از سلامتی ارائه کرده است، میدان رسالتها، سیاستها و وظایف و فعالیتهای بهداشت عمومی، جهان شمول گردیده و از فرد به سمت جامعه جهانی پیشروی میکند.
از دیدگاه فوق، سلامت عبارتست از تامین رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی که معنای آن تنها به نبودن بیماری و نقص عضو، محدود نشده بلکه شامل سه محور جسم، روان و جامعه میشود و لذا هرگونه نقص و آسیبی که به هریک از محورهای سه گانه وارد شود، تعادل فرد را بر هم زده و منجر به نبود سلامت میشود.
از لحاظ تاریخی، بذر بهداشت که حدود ۳۹۰۰ سال قبل از میلاد مسیح کاشته شد و در ۱۹۴۶ بعد از میلاد به عالی ترین ثمره خود که تصویب اساسنامه سازمان جهانی بهداشت بود دست یافت و بدینوسیله هدف غائی بهداشت، تامین، حفظ و ارتقای سلامت بشری اعلام شد.
عمده ترین شاهراه تامین و تضمین توسعه پایدار جوامع بشری برقراری کیفی سلامت افراد جامعه است. لذا رسالت و وظیفه اصلی بهداشت عمومی، استقرار تندرستی جامع و فراگیر و با کیفیت تک تک افراد جامعه است. شایان ذکر است که یکی از عوامل موثر بر بهداشت عمومی، شرایط و مقتضیات گوناگونی است که سلامت فرد و جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد.
به عبارت ساده تر هر عاملی که از نظر جسمی، روانی و اجتماعی، فرد را متاثر سازد بر سلامت او و سایر افراد جامعه موثر خواهد بود و لذا بهداشت عمومی در اجرای وظایف و ماموریت خود تحت تاثیر این عوامل دگرگون و متحوّل میشود و حاصل چنین تعاملی انعطاف پذیری بهداشت عمومی در برابر شرایط و بروز تغییر و تحولاتی است که بر سلامت فرد و جامعه، اثر گذار است.
شایان ذکر است که امروزه با توجه به مفاهیم عمیق و اهداف گسترده بهداشت عمومی، مترادف با این اصطلاح به نحو رایجی از واژه های پزشکی پیشگیری و پزشکی اجتماعی نیز استفاده میشود. زیرا بهداشت عمومی، فقط مجموعه قواعد مدوّن بهداشتی به منظور تامین، حفظ، توسعه و ارتقای سلامت نیست! بلکه وسیلهنیل به این اهداف نیز میباشد.
وظایف بهداشت عمومی
برای تامین، حفظ و ارتقای سلامت، سیستم بهداشت عمومی، وظایف استراتژیک و مهمی را به عهده دارد که ارکان عمده آن عبارتست از :
۱ ـ تعیین نیازهای بهداشتی و شناسایی عوامل و خطراتی که سلامت فرد و جامعه را تهدید کند
۲ ـ اولویت بندی نیازها و تعیین سیاستها و برنامه ها و اقدام برای پاسخ به نیاز مربوطه
۳ ـ ارزشیابی وضعیت بهداشتی جامعه و یافتن نقاط قوت و ضعف آن
۴ ـ تعیین سیاستها و برنامه های کوتاه و درازمدت و هماهنگ با تدابیر سازمان جهانی بهداشت برای تامین، حفظ و ارتقای سلامت فرد و جامعه
۵ ـ تامین منابع و امکانات و تربیت نیروی انسانی حرفه ای برای ارائه خدمات، انجام پژوهش و اجرای آموزش همگانی در راستای سلامت فرد و جامعه
۶ ـ سالم سازی محیط زیست، افزایش سطح آگاهیهای بهداشتی جامعه، بیماریابی و مهار بیماریهای واگیر و پیشگیری از ابتلاء به بیماری
۷ ـ ارتقای سطح و تغییر سبک زندگی و اصلاح رفتارهای خطرساز فردی و اجتماعی در جهت تامین رفاه جسمی، روانی و اجتماعی برای تحقق، حفظ و ارتقای سلامت و توسعه جامعه با توجه به راهبردهای هفتگانه فوق، طیف وظایف بهداشت عمومی، در ایجاد توسعه پایدار جامعه، اهمیت یافته و بر حسب هریک از راهبردهای محوری و برنامه های اعلام شده سازمان جهانی بهداشت تعداد وظایف آن، روز به روز متحوّل شده و گسترش مییابد.
بهداشت عمومی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت در هزاره سوم میلادی
اینک که هزاره سوم میلادی را آغاز کرده ایم با توجه به چالشهای مهم و تهدید کننده سلامتی که در پیش رو داریم، سازمان جهانی بهداشت بر مبنای ویژگیهای جمعیت شناسی، فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی جوامع انسانی در رابطه با ارتقای سطح بهداشت عمومی پیشنهادهایی را ارائه نموده است که ساکنین هریک از قاره ها بر اساس رهنمودهای مزبور، برنامه های جاری و آتی خود را برای نیل به سطح بهداشت عمومی مطلوب، طراحی نموده اند.
مهمترین چالشها و خطرات موجود که در سیاستگذاری بهداشت عمومی باید مدّ نظر قرار گیرد عبارتند از :
۱ ـ افزایش میزان حوادث غیرمترقبه طبیعی (سیل، زلزله، رانش زمین، آتشفشان . . . )
۲ ـ پیر شدن جمعیت (افزایش متوسط سن افراد، بخصوص در جوامع پیشرفته . . . )
۳ ـ بروز جنگهای منطقه ای و تبعات فاجعه بار انسانی آن (بیخانمانی، مهاجرت . . . )
۴ ـ تولید و ترویج افسارگسیخته و غیرقابل کنترل مواد مخدّر و داروهای اعتیادآور
۵ ـ عدم مهار کامل و امیدوارکننده سندروم نقص ایمنی اکتسابی(HIV/AIDS)
6 ـ آلودگیهای رو به افزایش زیست محیطی
لذا به عنوان نمونه توصیه های سازمان جهانی به سیاستگذاران بهداشتی جامعه ای یکپارچه در قاره اروپا (پارلمان اروپا) در عرصه بهداشت عمومی موجب شد که این جامعه با نشستی که در سپتامبر سال ۲۰۰۲ برگزار نمود برنامه های خود را از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ حول محورهای زیر، با نظارت سازمان جهانی بهداشت تدوین و ارائه کند :
۱ ـ اطلاع رسانی مستمر به افراد جامعه برای ارتقای سطح آگاهیهای بهداشتی
۲ ـ آمادگی دائمی سرویسهای خدمات بهداشتی برای اقدام سریع در برابر خطرات آتی و اضطراری که سلامت فرد و جامعه را تهدید میکند
۳ ـ ترویج اصول علمی بهداشت عمومی در جامعه به منظور تغییر سبک زندگی و اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی در مقابله با تهدیدهای سلامتی
۴ ـ پایش مستمر بهداشتی با تعیین نشانگرهای حساس و زودپاسخ در شناسایی خطرات و تهدیدهای تندرستی
۵ ـ غربالگری بیماریهای واگیر (HIV/AIDS، عفونتهای نوپدید و بازپدید . . . ) و بیماریهای غیرواگیر (سرطانها، بیماریهای نادر . . . )
۶ ـ پیشگیری از آسیبها و حوادث و صدمات ناشی از تغییر و دگرگونیهای سریع در سبکهای زندگیو رفتارها با توجه به تاثیر سریع فرهنگها در عصر دهکده جهانی و برقراری ارتباط پُرشتاب از طریق فنآوری اطلاعات (Information technology)
7 ـ کنترل و مهار بیماریهای وابسته به آلودگیهای مختلف زیست محیطی
۸ ـ نظارت و پایش اثرات مواد مخدر و داروهای اعتیادآور در سلامت فرد و جامعه
۹ ـ تاسیس و تقویت و تثبیت سیستمهای آموزشی با فنآوریهای سهل الوصول و ارزانقیمت و قابل دسترس برای ارسال پیامهای بهداشتی به جامعه و گروه های در معرض خطر اجتماع
۱۰ ـ تقویت و استحکام همکاریهای بین کشوری در قاره اروپا و بین قاره ای در سطح جهانی برای مقابله با مشکلات بهداشتی جهانگیر
۱۱ ـ ارتباط مستمر با ایستگاه های دیده وری سازمان جهانی بهداشت برای تضمین نظارت و پایش کیفی مطلوب سلامت عمومی
با توجه به چالشها و برنامه ها و وظایف فوق، دامنه فعالیتهای بهداشت عمومی از محدوده وظایف کلی خود به پهنه عظیم پاسخگویی به مشکلات و خطرات بهداشتی، گسترش مییابد
دامنه فعالیتهای بهداشت عمومی
به طور کلی دامنه فعالیتهای بهداشت عمومی، شامل موارد زیر است :
۱ ـ بررسی آماری، نیازسنجی، مطالعه، پژوهش و ارزشیابی امور بهداشتی
۲ ـ آموزش بهداشت عمومی
۳ ـ بهداشت محیط
۴ ـ بهداشت مادر و کودک
۵ ـ بهداشت سالمندان
۶ ـ پیشگیری از بیماریهای واگیر
۷ ـ ارائه خدمات آزمایشگاهی (غربالگری بهداشتی)
۸ ـ امور جمعیت و تنظیم خانواده
۹ ـ کنترل بیماریهای غیرواگیر
۱۰ ـ نظارت بر مواد خوراکی، بهداشتی و آرایشی
۱۱ ـ پایش و غربالگری مشکلات بهداشتی جاری و جدید
۱۲ ـ تدوین سیاستها و برنامه های ضروری برای ارتقا و بهبود سطح و سبک زندگی فردی و اجتماعی
بهداشت عمومی بصورت كلي
بهداشت مجموعهای از علوم مختلف است و بطور کلی منظور از آن ، انجام کارهایی برای جلوگیری از ابتلای مردم به بیماری و رسیدن به سلامتی است. تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) از بهداشت به صورت زیر است: بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماریها و طولانی کردن عمر و ارتقاء سلامتی بوسیله کوششهای متشکل اجتماعی است.
کوششهای اجتماعی
منظور از کوششهای اجتماعی موارد زیر است:
آموزش بهداشت
بهداشت محیط
تشخیص بیماریها
پیشگیری علیه بیماریهای عفونی
ایجاد یک سیستم اجتماعی که هر فرد بتواند از حق طبیعی خود برخوردار باشد.
با فراهم آوردن این امکانات سلامتی مردم تامین میشود. البته امروزه دامنه بهداشت عمومی توسعه یافته است و تامین سلامتی سالخوردگان ، مادران ، تغذیه ، جامعه ، نوتوانی ، آلودگی هوا و آلودگی صوتی جزء وظایف بهداشت قلمداد شده است. در علوم تجربی عوامل در شرایط یکسان نتیجه یکسان بدست میدهند، یعنی از ترکیب دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن ، آب بدست میآید. اما باید توجه داشت که در مورد یک امر بهداشتی مثل واکسیناسیون ، تنها جنبه علمی قضیه کافی نیست. زیرا یک برنامه بهداشتی موفق لزوما در منطقه و فرهنگ دیگر موفق نمیباشد، چون جنبههای اجتماعی ، اقتصادی ، روانی و ... نیز موثرند. پس بهداشت هنر است.
هدف دیگر بهداشت ، طولانی کردن عمر انسان است. عوامل مختلفی بر طول عمر اثر دارند و از آن جمله رفاه اقتصادی ، آرامش فکری ، خدمات پزشکی ، تغذیه ، حقوق بشر ، آموزش ، ارتباط مردم با دوست و با همدیگر ، آزادی و روابط دولت و ملت است. باید توجه داشت باشیم که امروزه اصطلاحات متفاوتی از نظر ظاهر برای بهداشت مطرح است. مثل بهداشت جامعه ، جامعه شناسی بهداشت ، پزشکی اجتماعی ، پزشکی جامعه نگر و ... که در واقع همگی مترادف بهداشت عمومی هستند. باید گفت مفهوم تمام این عناوین یکی است، ولی طرز نگرش آنها باهم متفاوت است، چون نیازهای جوامع باهم تفاوت دارد.
بعد سومی هم مطرح است و آن این که باید آینده افراد را برای پرورش استعدادها در نظر بگیریم که مترادف با هدفهای حیاتیاند و منظور از هدفهای حیاتی این است که انسان چنان تکامل کند که خلیفهالله روی زمین باشد. زمانی این امر محقق میشود که فرد از نظر فیزیولوژیکی ، روانی و عاطفی و بعد فلسفی و ... در سطح عالی باشد و آن سلامتی در موازات اهداف حیات است، چرا که ما هر قدر امکانات بیشتری را بتوانیم ایجاد کنیم، برای تبدیل استعدادهای بالقوه به بالفعل در راستای سلامتی مردم قدم برداشتهایم.
روشهای مختلف استفاده از بهداشت عمومی
سیستم معاونت بهداشت عمومی (Public Health Asistanse)
تقریبا 55 درصد جمعیت با این سیستم اداره میگردید. مخصوص کشورهای جهان سوم بود که در هر زمانی حالت انتزاعی مخصوصی به خود میگرفتند. در این سیستم مدیریت بر اساس تمرکز بوده ، یعنی مسائل بهداشتی از بالا یعنی از مراکز به سازمانهای کوچک و شهرستانها جاری میشد. یعنی بودجه مدیریت از مرکز به استانها ، شهرستانها و بخشها و روستاها جریان پیدا میکرد. منتها این تصمیمگیری با خصوصیات اقتصادی و فرهنگی هماهنگ نبوده، در نتیجه ، نتیجه مثبت گرفته نمیشد.
از طرف دیگر ، اکثریت منابع مالی و انسانی در شهرها بکار گرفته میشد و روستائیان و شهرهای محروم ، از عدالت و توزیع مناسب برخوردار نبودند. و در سیستم معاونت بهداشتی عمومی حتی 30% کودکان تحت پوشش نبودند و یا مرگ و میر کودکان زیر یک سال قبل از سال 1355 ، یکصد و بیست در هزار بود، ولی امروزه مرگ و میر کودکان زیر یک سال به کمتر از 28 در هزار رسیده است. یکی از عیبهای سیستم ، عدم پوشش منابع بهداشتی و اداری در روستا بود.
طرز ارائه خدمات بهداشتی
از طریق مراکز بهداشتی و درمانی و بیمارستانها
چون در کشورهای در حال توسعه ، تعداد پزشک کم بود، پزشکان در بیمارستانهای دولتی از کارایی چندان برخوردار نبودند و حتی کیفیت ارائه خدمات ناقص بوده و اکثریت مردم بخصوص روستائیان دسترسی به بیمارستانها نداشتند و خود پزشکان از رساندن خدمات به مردم بنا به عللی کوتاه میکردند. چون حقوق کافی دریافت نمیکردند و بیماران را به مطبهای خصوصی عودت میدادند و در مردم این باور بوجود آمده بود که بیمارستانهای دولتی خدمات کافی ارائه نمیدهند.
از طریق بیمه
چون فقر اقتصادی در کشورهای در حال توسعه وجود دارد، بدان جهت همه مردم قدت پرداخت حق بیمه نداشته و تنها کارگران و کارمندان با پرداخت حق بیمه از خدمات بیمه استفاده میکردند و آن هم در عمل با اشکال روبرو بود، زیرا بیمه کننده دولت بوده و حالت مشابه کشورهای غربی را نداشت. بیمه شوندگان نیز از خدمات بیمه ناراضی بودند، اما راه دیگری وجود نداشت.
از طریق طب خصوصی
معمولا همان پزشکانی هستند که روزها در بیمارستانهای دولتی مشغول بوده و در عصر با دریافت حق ویزیت ، خدمات را ارائه میدهند و آنها نیز به عللی از دادن خدمات به بیمه شوندگان به تعرفههای دولتی خوشنود نبوده و اخلال بوجود میآوردند.
سیستم بیمه پزشکی
این سیستم مخصوص کشورهای پیشرفته غربی بود که همه مردم با پرداخت حق بیمه از خدمات درمانی بهداشتی بهرهمند میشوند. البته در کشورهای غربی در آمد سرانه بیشتر است (68% مردم متوسط در آمد را دارند.) و لذا قدرت پرداخت حق بیمه را دارند و چنانچه اشاره شد، رقابت میان شرکتها وجود دارد، اما در کشورهای در حال توسعه ارائهگر خدمات فقط دولت است و کیفیت خدمات نامطلوب میباشد. ولی در کشورهای غربی بیمه شوندگان با اختیار خود بیمهگر را از بین هزاران بیمهگر انتخاب مینمایند و در نتیجه بین بیمهگران رقابت وجود داشته و هر بیمهگر سعی دارد با دادن خدمات بهتر مشتری جذب کند.
سیستم طب ملی
این سیستم مخصوص کشورهای کمونیستی بوده که 18% کل مردم دنیا از این سیستم استفاده میکردند و این سیستم توسط دولت ارائه میشد. مردم بدون پرداخت کوچکترین وجهی از خدمات بهداشتی استفاده میکردند و این کشورها از نظر سلامتی وضعشان بهتر بود. اساس این سیستم بر روی کلونیها یا واحدهای بهداشتی بود که خدمات بر اساس بهداشت و پیشگیری بود که در سطوح روستاها پراکنده شده بودند و خدمات ارائه میدادند.
یعنی تمام مناطق از حداقل امکانات بهداشتی درمانی استفاده میکردند و در اثر آن با وجودی که کشورهای سوسیالیستی از نظر اقتصادی و اجتماعی وضع خوبی از سایر جهات نداشتند، ولی از نظر بهداشتی حتی از کشورهای غربی هم بهتر بودند و اولین کشورهایی بودند که در آنجا به علت رعایت تنظیم خانواده نرخ رشد جمعیت به منفی گرایش کرد.
سیستم شبکه (خدمات بهداشتی اولیه و شبکههای بهداشتی)
به علت پیشرفت سریع و تخصصی شدن علم پزشکی ، امکان دسترسی به خدمات درمانی برای غیر ثروتمندان مشکل بود. بخصوص بدان جهت در کشورهای در حال توسعه ، با پیشرفت علم پزشکی ، در ترفیع سلامتی مردم تفاوتی بوجود نیامده بود و هنوز در کشورهای در حال توسعه مردم از سوء تغذیه ، افزایش جمعیت ، بیماریهای عفونی و عدم دسترسی به آب تصفیه شده در رنج بودند. برای همین ارکان و شرایط خاصی تعیین شد که عمده ارکان وجه اجتماعی ، سیاسی و استراتژیک دارد و برای رسیدن به اهداف زیر تاکید میکند:
همکاری و هماهنگی سایر بخشها اجتناب ناپذیر است، یعنی برای سلامتی تنها وزارت بهداشت درمان نمیتواند سلامتی مردم را تامین کند. سایر نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نیز باید برای ترفیع و تامین سلامتی مردم همکاری نمایند.
تعهد سیاسی دولتها در قبول مسئولیت مردم ضروری است.
بهداشت و تامین سلامتی ، حق و وظیفه انفرادی و اجتماعی و حکومتی است.
مشارکت مردم الزامی است.
توزیع منصفانه در مورد منابع بهداشتی و مالی باید صورت گیرد.
حداقل خدمات درمانی و بهداشتی و توانبخشی جامعیت یابد.
حداقل خدمات بهداشتی اولیه
آموزش همگانی در زمینه بهداشت
بهبود روش تغذیه
تامین آب سالم و کافی و بهسازی
ایمنی سازی علیه بیماریهای عفونی
پیشگیری از بیماریهای شایع بومی
درمان مناسب بیماریها و حوادث
پیش بینی و تدارک داروهای اساسی
ارائه خدمات بهداشتی مادر و کودک و تنظیم خانواده
علاوه بر 8 عامل فوق ، باید عوامل روانی و کنترل عفونتهای تنفسی و اسهال کنترل شود.
اهداف سازمان بهداشت جهانی
کاهش مرگ و میر کودکان زیر یک سال به 50 در 1000
افزایش امید به زندگی که عبارت است از امید زنده ماندن بعد از تولد
افزایش در آمد سرانه تا پانصد دلار
اختصاص پنج درصد از تولید ناخالص به بهداشت که در ایران 4 درصد میباشد.
فراهم آوردن تغذیه که ده درصد متولدین کمتر از دو هزار و پانصد گرم وزن داشته باشند. در کشور ما این شاخص به علت وجود خانههای بهداشت به پنج در هزار کاهش یافته و در کشورهای پیشرفته صفر میباشد. (در یک کودک نرمال وزن طبیعی سه هزار و پانصد گرم ، قد پنجاه سانتیمتر و دور سر سی و پنج سانتیمتر است.)
افزایش میزان باسوادی تا هفتاد درصد
حداقل با یک ربع پیاده روی به آب آشامیدنی دسترسی نداشته باشند. در ایران در سال 1357 پنجاه درصد آب بهداشتی داشته و اکنون این مقدار به هشتاد و سه درصد رسیده است.
حداقل نود درصد بر علیه شش بیماری واکسینه شده باشند. (در ایران حداقل نود درصد روستائیها علیه شش بیماری واکسینه شدهاند.)
مرگ و میر مادران چهل در صد هزار است.
بنابراین وظایف دیگر بهداشت عمومی تهیه آب آشامیدنی سالم در هر منطقه و واکسینه کردن مردم و کاهش مرگ و میر میباشد.
بلایای طبیعی، به مجموعهای از حوادث زیانبار گفته میشود، که منشاء انسانی ندارند. این حوادث معمولاً غیرقابل پیشبینی بوده و یا حداقل از مدتهای طولانی قبل نمیتوان وقوع آنها را پیشبینی نمود.
انواع بلایای طبیعی
بلایای طبیعی دارای انواع گوناگونی است. زلزله، سیل، طوفان، گردباد، سونامی، تگرگ، بهمن، رعد و برق، تغییرات شدید درجه حرارت، خشکسالی و آتشفشان نمونههایی از بلایای طبیعی هستند. برخی از بلایای طبیعی، بطور غیر مستقیم، ناشی از عملکردهای انسانی هستند. برای مثال بلایای ناشی از افزایش آلودگی هوا و یا گرم شدن زمین و همچنین سیل ناشی از تخریب جنگلها بهدست انسان از این جملهاند.
خسارات
تنها در سال ۲۰۰۸ میلادی، ۲۲۰ هزار نفر در سراسر جهان بر اثر بلایای طبیعی جان خود را از دست دادهاند. در این میان، زنان قربانیان بیشتری نسبت به مردان دادهاند. بررسیهای آماری بلایای طبیعی، طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۲ نشاندهنده آن است که این بلایا روندی افزایش یابنده داشتهاند. بر اساس آمار شدت بلایا چهار برابر، جانباختگان هفت برابر، آسیبدیدگان پنج برابر و خسارتهای مالی سی و هشت برابر شدهاند.
گاهی خسارات ناشی از حادثه ثانویه، بیش از خسارات ناشی از یک بلای طبیعی است. برای مثال گاهی خسارات ناشی از وقوع آتشسوزی پس از وقوع زلزله، از خسارات خود زلزله بیشتر است.
آتشفشان
با آنکه اغلب بلایای طبیعی خارج از کنترل انسان به نظر میرسند، ولی خسارات و آسیبهای ناشی از آنها، بطور چشمگیری قابل کنترل است. این موضوع ارتباط مستقیمی با عملیات پیشگیرانه توسط انسان دارد. برای مثال استحکام ابنیه در برابر بارهای افقی جهت کاهش خسارات ناشی از زلزله و یا ایجاد پوشش گیاهی و ساخت بندها و سدها جهت کاهش خسارات ناشی از سیل، از جمله موارد پیشگیرانهاست.[
همچنین عکسالعمل صحیح و اصولی نیز میتواند در کاهش آسیبهای ناشی از بلایای طبیعی موثر باشد. برای مثال آوار برداری اصولی پس از وقوع یک رویداد زمینلرزه، میتواند به کاهش خسارات و آسیبها کمک کند.
یکی دیگر از راههای کاهش آثار مخرب بلایای طبیعی، آموزش است. آموزش همچنین میتواند به کاهش اثرات روانی منفی در بلایای طبیعی نیز کمک کند.
یادبودها
طوفان کاترینا
از سال ۱۹۸۹ میلادی، دومین چهارشنبه ماه اکتبر هرسال، به عنوان روز جهانی کاهش اثرات بلایای طبیعی نامگذاری شدهاست. در کشور ایران نیز، هفتهای به همین عنوان وجود دارد که آغاز این هفته، همان روز جهانی میباشد.[۱۳]
بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است.
نزد اهل معنا، نیرویى نهانى و قوّهاى قلبى است که در شناخت حقایق تا عمق وجود و باطن ذات آن رسوخ مى کند.
برخى از اهل معرفت مىگویند: «بصیرت قوّه قلبى یا نیرویى باطنى است که به نور قدس روشن گردیده و از پرتو آن، صاحب بصیرت، حقایق و بواطن اشیا را در مىیابد. بصیرت به مثابه بَصَر (چشم) است براى نفس».
میان بَصَر که تأمین کننده نور ظاهرى، و بصیرت که آورنده نور باطنى است، تفاوت بسیار است؛ مانند:
1. نور ظاهرى، تنها با بینایى انسان سر و کار دارد. خورشید و ماه و چراغ، بیش از این که فضا را روشن و بینایى انسان را یارى کند، کارى انجام نمىدهد. پس اگر انسانى ناشنوا بود یا در بویایى و لامسه و گویایى خود نقص داشت، با تابش آفتاب و مهتاب و نورهایى از این قبیل، مشکلاتش حل نمىشود. اما نور باطن همه نقصهاى (باطنى و معنوى) انسان را برطرف، و تمام دردهاى او را، درمان مى کند... .
در صورتى که درون کسى را روشن کرد، ساحت جانش چنان نورانى مى شود، که هم صحنههاى خوبى را در خواب و بیدارى مى بیند، هم آهنگهاى خوبى را مى شنود، هم رایحههاى دل انگیزى را استشمام مىکند و هم لطیفههاى فراوانى را لمس مى نماید.
2. انسان دو چهره یا دوجنبه دارد: چهره ظاهرى یا مُلکى و چهره باطنى یا ملکوتى، خداوند براى دیدن ظواهر، بَصَر را به صورت بالفعل به انسان داده، بشر از آغاز تولد به کمک آن هر چه را که در شعاع چشم و منظر او قرار گیرد مىبیند. اما براى دیدن باطن و شهود ملکوت، قوه نورى را در نهاد او نهادینه نموده به نام بصیرت، که تا آن "نور استعدادى" از قوه به فعلیت در نیاید، رؤیت باطن و شهود ملکوت، میسر نخواهد بود.
صاحب جامع الاسرار مىنویسد: معناى سخن خداوند (نور على نور یهدى اللَّه لنوره من یشاء)، (... و من لم یجعل اللَّه له نوراً فماله من نور)، چیزى جز این نیست که تا نور حق حاصل نیاید و به دل و جان سالک نتابد، بصیرت در او پدید نیاید. نور حق سرمه چشم بصیرت است و تمام تلاش اهل مجاهده براى آن است که مورد عنایت حق قرار گیرند و نور حق بر دل و بر جانشان پرتو افکن گردد.
حافظ شیرازى که مىگوید:
گرنور عشق حق به دل و جانت افتد ـ باللَّه کز آفتاب فلک خوبتر شوى
ناظر به همین نور است. با پرتو افکن شدن نور حق است که سالک از تحیر و تردد مى رَهَد و سرانجام به حقیقت مى رسد.
راه تحصیل بصیرت
براى نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازى و اصلاح نفس خویش پرداخت.
مجاهده با هواى نفسانى و تهذیب روح از زنگارهاى گناه، و لطیف و شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمى است که "حجاب دیدگان دل" را مى گشاید و آدمى را در معرض الهامات غیبى و مقام کشف و شهود قرار مى دهد.
1. توبه: اولین گام براى تهذیب نفس و تحصیل بصیرت است. توبه از تقصیرات و گناهان، بلکه از کوتاهىها و جبران حق اللَّه و حق النّاسى است.
2. ذکر خدا: ذکر زبانى، قلبى و عملى، موجب بصیرت مى گردد. امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: »مَنْ ذکر اللَّه استبصر هر کسى به یاد خدا باشد، بینایى و بصیرت یابد«.
3. هم نشینى با علما: مجالست با علما که موجب بصیرت و بینایى است. على(ع) مى فرماید: »جاور العلماء تستبصر؛ با دانایان بنشین تا آگاهى یابى«.
4. خرد ورزى: کسى که هر خبر یا مطلبى را مى شنود، فوراً نمىپذیرد، بلکه پیرامون آن مى اندیشد و آن را از صافى عقل و اندیشهاش مى گذراند، بصیرت و بینایى مى یابد، چنان که آینده نگرى و به کارگیرى خرد در فرجام امور باعث بصیرت و بینایى مى گردد.
5. زهد: زهد و عدم دلبستگى به دنیا، از امورى است که باعث بصیرت مى گردد.
6. ارتباط با خدا: ازدیاد معرفت به خدا، انس با قرآن و معانى و معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب از امورى هستند که موجب بصیرت و بینایى و برخوردارى از الهامات غیبى مىشود.
درجات و مراتب بصیرت
بصیرت باطنى و بینایى دل، درجات و مراتبى دارد. اوج آن مرتبهاى است که ائمه(ع) دارند.
امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً؛ اگر همه پردهها فرو افتد، چیزى بر یقین من افزوده نمیشود».
اگر چه آن مرتبه از یقین مخصوص اولیاى معصوم(ع) است، ولى دیگران نیز مى توانند مراتبى را تحصیل نمایند. هر کسى نور باطنى را از فطرت خدا داد خویش استخراج کند و چشم و گوشش باز شود، مى تواند خدا و نشانههاى او را با »چشم دل« ببیند و صداى تسبیح موجودات هستى را بشنود، که به حکم »یسبّح للَّه ما فى السموات و ما فى الارض«. همه آنان که در آسمان و زمینند، تسبیح خدا مى کنند. بسیارى از واقعیتها را که با ابصر نمىتوان دید، با بصیرت مشاهده مى کند، بلکه توانایى دیدن جهنم و شنیدن صداى زفیر آن را پیدا مى کند، چنان که قرآن مى فرماید: »کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم، ثم لترونّها عین الیقین«.
آثار بصیرت
در حدیث نبوى آمده است که در دل هر بندهاى دو دیده نهانى است که به واسطه آن دو، غیب را مى نگرد و چون خدا بخواهد در حق بندهاى نیکى کند، دو چشم دلش را مى گشاید تا به واسطه آن، آنچه را که از دیدگان ظاهریش نهان است، بتواند دید.
از شمار انسانهاى صاحب بصیرت «حارث بن مالک بن نعمان انصارى» بود. پیامبر اکرم از او پرسید: "چگونهاى و در چه حالى؟" عرض کرد: "مؤمن راستین و اهل یقینم". پیامبر فرمود: "علامت یقین و ایمان راستینت چیست؟" عرض کرد: "زهد و کنارهگیرى نفسم از دنیا و دلبستگى آن، موجب شد که شبهایم را به بیدارى و عبادت و روزهایم را به روزه و تشنگى بگذرانم، از این رو به درجهاى از بصیرت و بینایى رسیدهام که گویى عرش پروردگارم را که براى حسابرسى بر پا شده است، مى بینم و بهشتیان را در حال زیارت یکدیگر مىنگرم و زوزه وحشتناک جهنمیان را از درون آتش میشنوم". پیامبر فرمود: "بندهاى است که خدا قلبش را روشن کرده است. حال به برکت این نور الهى صاحب بصیرت شدهاى پس آن را حفظ کن".
این خاصیت نور باطنى یا بصیرت است که از فطرت انسان پرتو افشان مى شود و اگر منبع الهى آن (فطرت) زنده به گور نشود و غبار آلودگىها و تیرگى هواهاى نفسانى آن را نپوشاند، همواره چشم بصیرت باطن پر فروغ خواهد بود اما اگر در پشت ظلمت گناه پنهان گردد و انسان تبهکار، حقیقت خود را نبیند، از آن رو که نورى ندارد، خود را گم مى کند و پس از مدتى خویشتن را به کلّى فراموش مى نماید.
تابآوری ظرفیت گذشتن از دشواری پایدار و ترمیم خویشتن است. این ظرفیت می تواند به فرد کمک کند پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار زندگی بگذرد و با وجود قرار گرفتن در معرض تنش های شدید، شایستگی های اجتماعی، تحصیلی و شغلی خود را ارتقا ببخشد. حال ببینیم افراد تاب آور چه ویژگی هایی دارند که آن ها را از دیگران متمایز می کند؟
ویژگی های افراد تاب آور
پژوهش های متعدد شماری از ویژگی های مربوط به تاب آوری را گزارش کرده اند. مهم ترین این ویژگی ها عبارت است از:
۱ - احساس ارزشمندی:
پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند، احترام قائل شدن برای خود و توانایی ها، سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آن ها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف و کتمان نکردن آن ها از ویژگی های افراد تاب آور است.
۲ - مهارت در حل مسئله:
افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی - انتقادی نسبت به توانایی های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی در پیدا کردن راه حل های مختلف درباره یک موقعیت یا مسئله خاص دارند.
۳ - مهارت های اجتماعی:
افراد تاب آور مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند. آن ها می توانند در شرایط سخت هم شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهرهببرند، ضمن این که می توانند سنگ صبور خوبی باشند.
۴ - خوش بینی:
اعتقاد راسخ به این که آینده می تواند بهتر باشد و احساس امید و هدفمندی، از ویژگی های دیگر افراد تاب آور است. این افراد باور دارند که می توانند زندگی و آینده خود را کنترل کنند.
۵ - همدلی:
افراد تاب آور توانایی برقراری رابطه توأم با احترام متقابل با دیگران را نیز دارند.
گام هایی برای افزایش تاب آوری
همه ما با تاب آوری ذاتی و با ظرفیت هایی برای بهبود ویژگی هایی که عمدتا در افراد تاب آور دیده می شود، متولد می شویم اما چطور می توانیم میزان تاب آوری خود را تقویت کنیم؟
گام نخست: پرورش مهارت حل مسئله
افراد تاب آور این جمله را خوب دریافته اند که «زهری که مرا نکشد، قوی ترم می کند.»
آن ها در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و تخیل شگفت انگیزی درباره راه حل های احتمالی دارند. دستیابی به این ویژگی ها نیز از طریق یادگیری و پرورش مهارت حل مسئله امکان پذیر است.
گام دوم: پرورش مهارت های اجتماعی
همان طور که گفته شد، افرادی که تاب آوری بالایی دارند، مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند و از آن ها بهره می جویند. برای افزایش تاب آوری خود لازم است این مهارت ها را فرا بگیرید و به نحو شایسته از آن ها استفاده کنید. مهم ترین این مهارت ها عبارت است از:
الف - شوخ طبعی
شوخ طبعی در بسیاری موقعیت ها، سبب می شود فشار روانی ناشی از موقعیت کاهش یابد و راحت تر بتوانید با آن کنار بیایید. البته افراد تاب آور می دانند همه سبک های شوخ طبعی مفید نیست. شوخ طبعی «پرخاشگرانه» (مثل مسخره کردن دیگران) و «خودشکنانه» (مثل دلقک بازی برای خنداندن دیگران) اوضاع را بدتر می کند.
ب- گوش دادن فعالانه
فردی که فعالانه گوش می دهد، ۴ویژگی دارد:
۱ - انگیزه گوش دادن دارد، یعنی مایل است حرف های دیگران را گوش دهد.
۲ - به حرف های دیگران توجه می کند و با همه وجود به آن ها گوش می دهد، مثلا به موقع تماس چشمی برقرار می کند.
۳ - همدلی می کند، یعنی دوست دارد دقیقا بداند طرف مقابل چه احساسی دارد تا در احساسش شریک شود.
۴ - انعطاف پذیر است، یعنی می داند در مقابل افراد گوناگون و در موقعیت های مختلف چطور برخورد کند.
ج- استفاده از حمایت اجتماعی
افراد تاب آور از حمایت دوستان و آشنایان خود، موقع رو به رو شدن با مشکلات، استفاده می کنند. اگر می خواهید مثل آن ها باشید، باید یاد بگیرید به موقع کمک بخواهید.
گام سوم: نگاه رو به آینده
افراد تاب آور اسیر گذشته خود نیستند. آن ها نگاه مثبتی به آینده دارند و برای رسیدن به آینده دلخواهشان هم انگیزه و هم انرژی دارند. برای تقویت مهارت آینده نگری باید چندین مهارت را در خودتان پرورش دهید.
الف- درست به هدف بزنید
هدف های خود را درست انتخاب کنید. هدف های خوب؛ هدف های کوچک، لقمه لقمه شده، کوتاه مدت، دقیق، واقع گرایانه و در عین حال چالش برانگیزند.
ب- با معنا باشید:
با خود خلوت کنید و ببینید واقعا معنای زندگی تان چیست؟!
ج- با انگیزه باشید:
سعی کنید به علت های بی انگیزه بودن خود پی ببرید، اگر افسرده هستید، افسردگی تان را درمان کنید. به هر حال سعی کنید ریشه بی انگیزگی را بخشکانید
بَسکِتبال یک ورزش گروهی با کمک توپ است. هدف هر تیم از انجام بازی کسب امتیاز از طریق انداختن توپ در داخل حلقه تیم مقابل میباشد، لذا تاکید فراوانی بر تقویت مهارتهای پرتاب صورت میگیرد. هر توپی که از حلقه حریف عبور کند و داخل آن برود گل نامیده میشود.
پیدایش بسکتبال
یک بازی بسکتبال در ۱۹۳۴ در بالتیمور
زادگاه بازی بسکتبال آمریکاست . این بازی در اوایل پاییز سال ۱۸۹۱ میلادی توسط شخصی به نام جیمز نای اسمیت پایه ریزی و ابداع شد . اما، از قرنها پیش در میان ساکنان نقاط مختلف قاره آمریکا، به ویژه آمریکای مرکزی و جنوبی انواعی از بازی و مسابقه رایج بوده که کم و بیش به بسکتبال شباهت داشتهاست .
سابقه تاریخی: در کشورایران، نوعی بازی سنتی و قدیمی در میان گله دارها متداول است که آن را (پاتو) (PATO) مینامند . در این بازی، دو تیم سوار بر اسب در میدانی وسیع به تاخت و تاز میپردازند و هر تیم کوشش میکند توپی را که شش حلقه (مانند دستگیره) بر بدنه آن هست، با پرتاب کردن و پاس دادن به یاران خودی، به آن سوی میدان برساند و از حلقه و توری سبدی که در انتهای میدان بر روی ستونی چوبی نصب شده، عبور دهد . این بازی تا حدی شبیه بسکتبال است اما شباهت بازی پوک تاپوک با ورزش بسکتبال بیش از پیش است . پوک تاپوک، در میان اقوام متمدن قاره آمریکای جنوبی و مرکزی رواج بسیار داشت به ویژه اقوام مایا و تولتک (در ناحیه مکزیک کنونی) این بازی با توپ و حلقههای ثابت در میدانی وسیع انجام میشد .
تولد بسکتبال
جیمز نای اسمیت یک پزشک کانادایی بود که با ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و تابعیت آن کشور را گرفت . در سال ۱۸۹۱ یعنی زمانی که دکتر نای اسمیت در دانشگاه ورزش اسپرینگ فیلد (واقع در ایالت ماساچوست آمریکا) درس میداد، رئیس دانشگاه از او خواست ورزشی ابداع و اختراع کند که دانشجویان بتوانند در فصل زمستان در سالن به آن بپردازند تا آمادگی جسمانی خود را برای پرداختن به مسابقات میدانی فوتبال، هاکی و بیسبال، در فصل بهار و تابستان حفظ کند .
نخستین تیم بسکتبال دانشگاه کانزاس در ۱۸۹۹ میلادی
دکتر نای اسمیت پس از بررسی رشتههای موجود ورزشی، دریافت که ورزش جدید باید :
توپ در آن نقش داشته باشد .
به صورت گروهی به اجرا در آید .
اصل رقابت در آن رعایت شود .
و بر مهارت استوار باشد .
هیچ گونه خشونتی و برخوردهای سخت بدنی مبتنی نباشد .
حاصل این افکار و اندیشهها ورزشی شد به نام بسکتبال که امروزه پس از سپری شدن نزدیک به یک قرن و اندی از اختراع آن، از پر طرفدارترین و هیجان انگیزترین رشتههای ورزش بینالمللی است . دکتر نای اسمیت در شروع کار دو سبد که مخصوص حمل میوه بود بر دیوار دو طرف سالن ورزش دانشگاه و در ارتفاعی بلندتر از قد یک انسان قد بلند نصب کرد و به دو گروه از ورزشکاران جوان دانشگاه آموزش داد که توپی را دست به دست بدهند و سعی کنند آن را به درون سبد بیندازند . در این حال، تیم مقابل باید بکوشد که مانع از انجام این کار شود و توپ را هم از چنگ حریف بربایند و تصاحب کند. نخستین مسابقهای که به این ترتیب و به صورتی تجربی ترتیب یافت میان دو تیم ۹ نفره در کالج اسپرینگ فیلد بود و اولین گل تاریخ بسکتبال را هم یکی از بازیکنان به نام «ویلیام چیلس» به سبد انداخت . بعدها شخصی به نام «فرانک ماهان» با توجه به اینکه در زبان انگلیسی سبد را بسکت (به انگلیسی: BASKET) و توپ را بال (به انگلیسی: BALL) میگویند، این ورزش را بسکتبال نامید . دکتر نای اسمیت، برای آنکه بازی بسکتبال خشن نشود، مقررات دقیقی برای آن به وجود آورد . بعضی از مقررات اولیه بسکتبال چنین بود :
بازیکنان حق نداشتند توپ را از دست هم بربایند .
بازیکنی که توپ را در اختیار داشت، نباید با آن راه برود یا بدود .
هل دادن و هر نوع خشونت ممنوع بود .
فقط بازیکنانی که توپ را در اختیار نداشتند میتوانستند به هر طرف بدوند و جا بگیرند .
بازیکن توپ به دست باید توپ را به طرف یاران خود پرتاب کند و به آنها برساند .
تیم بسکتبال زنان دانشگاه ترینیتی در ۱۹۱۵
در آغاز، ته سبد هم بسته بود و هر بار که توپ به درون سبد میافتاد باید کسی به کمک نردبان توپ را از سبد بیرون بیاورد . در سال ۱۸۹۲ شخصی به نام «لئو آلن» سبد بسکتبال را که تا آن روز از ترکه چوب یا الیاف بود و به همین دلیل به زودی پاره و فرسوده میشد، از سیم بافت تا استحکام بیشتری داشته باشد .
دیری نگذشت که این ورزش جدید طرفداران زیادی در میان دانشجویان دانشگاه اسپرینگ فیلد و دیگر دانشگاهها یافت .دکتر نای اسمیت هم مقررات و قوانین بسکتبال را کامل تر کرد و نسخههایی از آن را به هر دانشگاه یا باشگاهی که علاقمند بود ارسال داشت . این مقررات در سال ۱۸۹۲ میلادی به صورت کتابچهای برای استفاده عموم منتشر شد . کشور کانادا نخستین کشور خارجی بود که ورزش بسکتبال به آن راه یافت . دیگر کشورها هم بتدریج و در سالهای بعد پذیرای این ورزش جدید شدند : فرانسه در سال ۱۸۹۳، چین و هندوستان در سال ۱۸۹۴، انگلستان در سال ۱۸۹۴ ژاپن در سال ۱۹۰۰ و .. . نخستین مسابقه رسمی بسکتبال در سال ۱۸۹۶ بین دو تیم از دو دانشگاه شیکاگو و آیوا برگزار شد . نتیجه این بازی تاریخی ۱۵ بر ۱۲ به سود تیم دانشگاه شیکاگو بود . در سال ۱۹۳۰ دکتر نای اسمیت کتابی درباره خواص بسکتبال تالیف کرد تا نشان دهد که بازی بسکتبال گرچه بسیار پر تحرک است اما حتی برای سالمندان هم خطری ندارد و آسیبی متوجه اعضای حیاتی بدن (قلب و کلیه) نخواهد شد .
قوانین ابتدایی
مسابقات المپیک مونیخ ۱۹۷۲
با گذشت زمان قوانینی برای انجام بازی وضع شد. مثلا تعداد بازیکنان هر تیم ۹ نفر تعیین گردید. سپس به ۷ نفر تقلیل یافت و بالاخره این تعداد به ۵ نفر کاهش یافت و تثبیت شد. هر بازیکن میتوانست در موقع وقوع خطا به جای کلیه بازیکنان تیم خود پرتاب آزاد را انجام دهد. هر تیم میتوانست از شروع تا پایان بازی توپ را در زمین خود به طور دلخواه نگهداری نماید. هر بار که توپ گل میشد بازی با بین طرفین یا جامپ بال (به انگلیسی: jump ball) از وسط زمین ادامه مییافت. بازیکنان بلند قد میتوانستند نزدیک سبد قرار گیرند و توپ را به آرامی در سبد جای دهند (قانون سه ثانیه وجود نداشت). در آن زمان سعی شد توجه مدیران مدارس و مسئولان سازمانهای ورزشی را به آموزش بسکتبال جلب نمایند. باوجود این تلاش مداوم و پیگیر، آموزش بسکتبال برای مربیان حالت جنبی داشت و اساساً فعالیت آنها در ورزشهای رقابتآمیز دیگری مانند فوتبال آمریکایی متمرکز بود.
۱۳ قانون اولیهٔ بسکتبال
توپ را می توان با یک یا هر دو دست به هر جهتی پرتاب کرد.
به توپ می توان با یک و یا هر دو دست به هر جهتی ضربه زد (مشت زدن به توپ مجاز نیست).
بازیکنان نمی توانند با توپ بدوند اما می توانند آنرا از محلی که دریافت کرده اند پرتاب کنند. بازیکنی که در حال دویدن با سرعت توپ را دریافت میکند درصورتیکه سعی در توقف کند مستثنی است.
توپ باید در یا بین دستان گرفته شود و از بدن نمی توان برای گرفتن توپ استفاده کرد.
تنه زدن، نگه داشتن، هل دادن، پشت پا زدن و یا ضربه زدن به بازیکن حریف به هر شکل مجاز نمی باشد. اولین تخلف از این قانون توسط هر یک از بازیکنان بعنوان خطا محسوب شده و دومین خطا باعث اخراج وی تا کسب امتیاز بعدی می گردد. در صورتیکه قصد آسیب رسانی مشهود باشد، بازیکن برای تمام طول بازی اخراج شده و حق جایگزینی ندارد.
مشت زدن به توپ خطا محسوب میشود و تخلف از قوانین شماره ۳، ۴ و ۵ خواهد بود.
در صورتیکه هر یک از طرفین ۳ خطای متوالی انجام دهد، یک گل برای حریف منظور خواهد شد (منظور از متوالی اینست که حریف در فاصله این خطاها مرتکب خطا نشود).
گل زمانی اتفاق می افتد که توپ با ضربه و یا پرتاب از زمین به داخل سبد وارد شده و در آن باقی بماند، مشروط بر اینکه مدافعین گل را لمس نکرده و مزاحمتی برای آن ایجاد نکرده باشند. در صورتیکه توپ روی کنارهها باقی بماند و حریف سبد را حرکت دهد، گل محسوب خواهد شد.
در صورتیکه توپ از زمین خارج شود باید توسط اولین نفری که آنرا لمس میکند به داخل زمین پرتاب گردد. در صورت اختلاف نظر، سرداور باید توپ را مستقیما بداخل زمین پرتاب کند. پرتاب کننده، برای پرتاب توپ از بیرون زمین، ۵ ثانیه زمان در اختیار دارد. در صورت تخلف، توپ به حریف واگذار می شود. اگرهر یک از طرفین در تاخیر بازی پافشاری کنند، سرداور خطای آن تیم را اعلام خواهد کرد.
داور مسئول قضاوت برای بازیکنان است و باید خطاها را یادداشت کرده و سرداور را پس از ۳ خطای متوالی مطلع کند. همچنین وی می تواند بازیکنان را بر اساس قانون ۵ اخراج کند.
سرداور مسئول قضاوت روی توپ است و باید در مورد زمانی که توپ در جریان بازی است یا خارج از زمین است و مالکیت توپ و همچنین محاسبه وقت تصمیم گیری کند. سرداور باید گل شدن توپ را تعیین کند، امتیازات را محاسبه نماید و سایر وظائف معمول سرداور را انجام دهد.
زمان بازی دونیمه ۱۵ دقیقهای و یک استراحت ۵ دقیقهای بین دونیمه است.
تیمی که بیشترین امتیازات را در این زمان بدست آورد برنده اعلام میشود. در صورت تساوی، با موافقت کاپیتانهای ۲ تیم، بازی تا کسب یک گل دیگر قابل ادامه است.
پیشرفت بسکتبال بعد از جنگ جهانی اول
بعد از جنگ جهانی اول بسکتبال تبدیل به ورزشی رقابتآمیز و بزرگ شد. با گذشت زمان مربیان بسکتبال وضعیت مناسبی پیدا کردند و فعالیتشان مؤثر واقع شد. بسکتبال شناخته شد و به اروپا گسترش یافت. در سال ۱۹۲۴ نخستین مسابقات جهانی بین تیمهای بسکتبال فرانسه، ایتالیا، انگلستان و آمریکا در پاریس برگزار گردید و از سال ۱۹۳۲ فدراسیون آماتوری بسکتبال در ژنو با نمایندگی چند کشور تشکیل شد. در مسابقات المپیک ۱۹۳۶ برلین برای نخستین بار ۲۳ کشور در مسابقات رسمی بسکتبال شرکت نمودند و آمریکا قهرمان المپیک گردید.
تجهیزات مورد نیاز
لباس
آرون اونز، نمونهای از لباس بازیکنان
لباس بازی برای زنان و مردان بلوز بیآستین و شلوارک است و نام تیم در جلوی بلوز و شمارهٔ بازیکن در پشت و جلوی آن نوشته شدهاست. در بازیهای بینالمللی شمارههای بازیکنان از ۴ تا ۱۵ است. بازیکنان بسکتبال معمولاً از کفشهای ساقدار استفاده میکنند که از مچ پا حفاظت بیشتری میکند.
تخته
تختهٔ ثابت
تختهٔ بسکتبال مستطیلی است به طول ۱٫۸۰ متر و عرض۱٫۰۵ متر که موقعیت آن در فضای بالای زمین در دو انتهای میدان است و باید به گونهای قرار گیرد که به اندازه ۱۲۰ سانتی متر با خط انتهای زمین فاصله داشته باشد. ارتفاع تخته از کف سالن برای بزرگسالان ۲٫۹۰متر و برای نوجوانان ونو نهالان بین ۲٫۷۰ متر و ۲٫۸۰ متر است .
انواع تخته
نوعی از تختهها به کمک میلههایی آهنی از سقف سالن آویزان میشوند که در هنگام عدم نیاز، میتوان آنها را بالا برد و به سقف سالن متصل کرد. این نوع تخته برقی است. نوعی دیگر از تختهها با میلهای به زمین وصل و محکم میشوند. در نوعی دیگر، تخته به وسیلهٔ پایهای متحرک بر روی زمین قرار میگیرد.
حلقه
حلقهٔ بسکتبال در فاصلهٔ ۳۰ سانتی متری قاعدهٔ تخته به آن متصل میشود. قطر حلقهٔ بسکتبال ۴۵ سانتی متر و ارتفاع توری که به شکل سبد به آن متصل میشود ۳۰ سانتی متر است.
توپ بسکتبال
در دو سال نخست که بازی بسکتبال ابداع شد، توپ فوتبال را برای بازی به کار میبردند. اما چون این توپ سبک بود در سال ۱۸۹۴ میلادی اولین توپ مخصوص بسکتبال توسط یک کارخانه دوچرخه سازی تولید شد که اندکی از توپ فوتبال بزرگ تر بود. در سال ۱۹۳۷ نوع دیگری توپ بسکتبال بزرگ تر اما سبک تر به بازار آمد و آنگاه در سال ۱۹۴۹ توپی ساخته شد به همین شکل و اندازه و وزن فعلی که هنوز هم مورد استفادهاست. توپ بسکتبال بزرگتر از توپهای معمولی است و آن را از جنس چرم، لاستیک یا پلاستیک میسازند و هنگام استفاده باد میکنند. میزان فشار هوای داخل توپ باید به حدی باشد که در صورت رها شدن از ارتفاع ۱٫۸ متری، پس از اصابت به زمین کم تر از ۱٫۲ و بیش تر از ۱٫۴ متر از زمین بلند نشود. محیط یک توپ قانونی بسکتبال پس از باد شدن باید حداقل ۷۵ سانتیمتر و حداکثر ۷۸ سانتیمتر باشد. ضمن آنکه در این حال وزن توپ نباید کمتر از ۶۰۰ و بیشتر از ۶۵۰ گرم باشد. توپ این ورزش بزرگترین و سنگینترین توپ بازیهای دستهجمعی است.
قوانین بسکتبال
دفاع
قوانین زمانی
بسکتبال در چهار دوره ۱۰ دقیقهای (بینالمللی) یا ۱۲ دقیقهای (اِن.بی.اِی) انجام میشود. زمان استراحت بین دوره اول و دوم و بین دوره سوم و چهارم ۲ دقیقه و بین دوره دوم و سوم (بین دو نیمه) ۱۰ دقیقهاست. وقت اضافه در بسکتبال ۵ دقیقه میباشد. پس از استراحت بین دو نیمه زمین حمله و دفاع دو تیم عوض میشود. اصطلاحاً به زمین حریف، زمین حمله و به زمین خودی زمین دفاع گفته میشود. زمانهای گفته شده زمان واقعی بازی است. یعنی زمانی که توپ در جریان نیست وقت بازی متوقف میشود. مثلاً زمانی که خطایی رخ دادهاست یا هنگام پرتاب آزاد زمان متوقف میشود. به همین دلیل زمان انجام یک بازی کامل بیشتر از مجموع عددی زمانهای بالا است و معمولاً حدود دو ساعت طول میکشد.
قانون دبل (Double)
دریبل کردن از زمانی شروع میشود که بازیکن کنترل توپ را دراختیار گرفته و با انداختن و زدن آن در تماس با زمین دوباره آن را قبل از اینکه به بازیکن دیگری برخورد کند لمس نماید. زمانی دریبل خاتمه میپذیرد که با دست آن را گرفته و یا اجازه دهد توپ در دست یا دستها استراحت نماید. زمانیکه توپ با دست دریبل کننده در تماس نیست، تعداد گامهای برداشته محدود نخواهد بود. بازیکن مجاز نیست پس از خاتمه دریبل، برای بار دوم اقدام به دریبل نماید. درصورتیکه این عمل را انجام دهد مرتکب تخلف «دبل» شدهاست.
قانون رانینگ (تراولینگ)
بازیکنی که توپ را دراختیار دارد میتواند یک پای خود را به هر سمتی که میخواهد، یک یا چند مرتبه حرکت دهد. درصورتیکه پای دیگرش که آن را پای «پیوت» مینامند ثابت باشد. رانینگ حرکتی است که بازیکن صاحب توپ در داخل زمین یک یا دو پای خود را بدون توجه به محدودیت فوق حرکت دهد یا گامهای او با دریبلهای بازیکن تناسب نداشته باشد.
خطاهای حرکت رانینگ
دویدن با توپ بدون دریبل بیش از یک گام
برداشتن گام اضافه در سه گام، لی آپ و پاور موو ( Power move )
برداشتن گام ریز در سه گام بطوری که قابل تشخیص نباشد
کشیده شدن پا روی زمین برای فاصلهٔ بیش از ۵ سانتی متر در هر حرکت
پرش با توپ و برگشت به زمین بدون رها کردن آن . برای مثال بازیکنی که به قصد شوت، پرش جفت میکند اگر به زمین برسد و هنوز توپ را رها نکرده باشد، رانینگ کرده .
اگر بازیکن در اوت، هنگام پرتاب اوت با توپ حرکت کند .
قانون سه ثانیه
زمانی که تیمی کنترل توپ را در زمین حمله موقعی که ساعت در جریان باشد، دراختیار دارد، هیچ یک از نفرات آن تیم نمیتواند مدت سه ثانیه در منطقهٔ ذوزنقهٔ حریف یا روی خطوط ذوزنقهٔ حریف بماند (بایستد).
قانون ۲۴ ثانیه
اگر تیمی مالک توپ شده باشد. باید در عرض ۲۴ ثانیه توپ را وارد حلقه حریف بکند یا به طرف حلقه تیم مقابل شوت بزند در زدن شوت توپ باید حتماً به حلقه بخورد تا ۲۴ ثانیه صفر شود اگر توپ به تخته بخورد ۲۴ ثانیه ادامه می یابد و اگر توپ توسط تیم مقابل اوت شود باز هم ۲۴ ثانیه ادامه می یابد. ۲۴ ثانیه موقعی صفر میشود که ۱- خطا صورت بگیرد ۲- بازیکن تیم مقابل با پا توپ را به اوت بیاندازد. اگر دستگاه ۲۴ ثانیه بوق بزند و توپ از دست بازیکن رها شده و در هوا باشد، اگر گل شود گل قبول می باشد. اگر در هوا با دست بازیکنی لمس شود و گل شود گل مردود میباشد .
قانون هشت ثانیه
زمانیکه یک تیم توپ را در زمین خودی تحت کنترل میگیرد، باید در عرض ۸ ثانیه توپ را به زمین حمله بفرستد. تخطی از این قانون، تخلف «هشت ثانیه» نامیده میشود و داور توپ را در اختیار تیم مقابل قرار خواهد داد.
قانون ۵ ثانیه
۱-بطور کلی هیچ یک از بازیکنان تیم نمیتوانند توپ را بیش از ۵ ثانیه نزد خود نگه دارند.( در زمان دریبل این شمارش انجام نمیگیرد ) ۲- هر زمانی که بازی با پرتاب توپ از بیرون زمین بخواهد شروع شود بازیکن ۵ ثانیه زمان برای شروع در اختیار دارد. ۳- برای پرتاب هر پنالتی، بازیکن ۵ ثانیه زمان دارد.
قانون نیمه (برگشت توپ به زمین دفاعی)
زمانی که یک بازیکن در زمین حریف (زمین حمله) مالکیت توپ را در اختیار میگیرد، نباید توپ را به زمین دفاعی (زمین خودی) برگرداند. چه با پاس به یاران خود چه با دریبل کردن خودش آن را به زمین خودی برگرداند. این کار یک تخلف است و توپ دراختیار تیم مقابل قرار خواهد گرفت.
تذکری در این رابطه: درهنگامی که فرد حامل توپ به زمین حریف وارد شد حتی اگر پای او یا توپ زیر دستش وارد زمین خودی شود خطای نیمه (half) صورت گرفتهاست. البته نکته بالا [پای او یا توپ زیر دستش وارد اوت (Out) شود] در مورد وارد شدن توپ به اوت (Out) نیز صدق میکند.
انواع خطاها
در طی بازی بازیکنان حق گرفتن یکدیگر و یا هل دادن، حمله کردن و یا دویدن با توپ را ندارند و نمیتوانند جلوی بازیکن تیم حریف را با دست، شانه، سر و یا زانو بگیرند. در صورت انجام خطا داور توپ را به تیم حریف داده و بازی از همان نقطه خطا یا بیرون زمین پیگیری میشود.
اگر توپ دست یکی از تیمها باشد و در هنگام حرکت آن را از بالای سر حریف رد کند به شکلی که دستش در زیر توپ قرار گیرد خطا است و داور توپ را به تیم مقابل داده و بازی را از نزدیکترین نقطه به اوت (Out) شروع میکند.
اگر در هنگام بازی، زمانی که یکی از بازیکنان تیم مقابل در حال پرتاب توپ است دست یکی از بازیکنان به توپ بخورد خطا صورت گرفته است .اگر فرد پرتاب کنندهٔ توپ در موقعیت پرتابهای ۲ امتیازی باشد داور ۲ پرتاپ پنالتی را حکم میدهد و اگر در موقعیت پرتاپ ۳ امتیازی باشد ۳ پرتاب پنالتی حکم داده میشود. البته در این میان باید به یک مورد نیز اشاره کرد که اگر هنگام پرتاب، توپ فردی که روی آن خطا شده وارد حلقه شود، اگر در موقعیت پرتاب دو امتیاز و یا سه امتیاز باشد داور ۱ پرتاب پنالتی را حکم میدهد.
اگر توپ در زمین حریف و در موقعیت ذوزنقه در دست ما باشد وآن را به سوی تخته پرتاب کردیم و توپ به درون حلقه نرود و بدون آنکه به زمین بخورد دوباره به دست ما برسد اگر پرتاب کنیم خطا است وباید از محیط ذوزنقه خارج شویم بعد پرتاب کنیم.
اگر توپ در دست حریف باشد و آن را به پشت خود ببرد ویکی از هم تیمیمان توپ را درآن حالت از او بگیرد خطا صورت پذیرفتهاست.
نحوه پاس دادن
اگر فاصله ما با هم تیمیمان زیاد بود اول از همه باید توپ را با دو دست از دو سمت راست و چپ بگیریم به طوری که دو شصت انگشتان ما به سمت خود باشد و توپ را به دو سوم خود یا یک سوم هم تیمییمان پرتاب میکنیم. طوری که توپ نهایتاً به دست هم تیمیمان برسد. اگر فاصله ما با یار خودی کم بود و حریف در جلوی ما ایستاده بود میتوانیم توپ را از زیر دست حریف به یارمان بدهیم و اگر حریف به سمت ما هجوم بیاورد میتوانیم توپ را از یک سمت به پشت خود برده و از سمت دیگر به جلوی خود آورده و به یارمان بدهیم.
نکته : میتوانیم در خارج از زمین هم به هم تیمیمان پاس بدهیم تا پاس را او که زیر فشار پرس نیست انجام دهد این حرکت معمولاً در زمان پرس شدید بسیار کارساز خواهد بود
انواع پرتاب
نحوه پرتاب شوت
در تمامی پرتابها از جهات مختلف، باید به چند نکته توجه کنیم:
برای پرتاب شوت توپ را باید به شکل Tگرفته شود یعنی دست چپ در کنار توپ ودست راست روی توپ (روی قسمتی که روبروی ماست )قرار داده شود.
برای پرتاب توپ باید با دست چپ به توپ جهت داده شود و با دست راست پرتاب شود؛ به طوری که تنها مچ دست خم شود.
هنگام پرتاب(۲ ثانیه قبل از پرتاب توپ به سبد)باید پاها را مقداری خم کرده و بعد به حالت اولیه در بیاوریم هنگامی که به حالت اولیه درآمد آنگاه پرتاب میکنیم.
به هنگام پرتاب پاها باید به اندازه عرض شانه باز شود.
پرتاب ۳ گام
در هنگام بازی میتوانیم از پرتاپهای سه گام استفاده کنیم. سه گام به این شکل است که وقتی به نزدیکی حلقه حریف رسیدیم درهمان حالت دویدن میتوانیم ۳ گام برداریم و توپ را به داخل حلقه بیندازیم. به شکلی که ۲ گام برداریم و گام آخر را می پریم و توپ را در حلقه بیندازیم. به علت پرش بهتر به صورت سه گام بهترین راه برای انجام دانکینگ میباشد .
پرتاب به وسیله تخته
اگر روبروی حلقه بودید میتوانید با استفاده از مربع روی تخته آن را در درون سبد بیندازید به طوری که آن را دقیقاً به وسط مربع بزنید.
اگر در دو سمت چپ یا راست حلقه بودید میتوانید به ظلع بالایی مربع پرتاب کنید.
اگر زیر حلقه بودید میتوانید از گوشههای مربع استفاده کنید به طوری که مقداری به سمت عقب خم شده (دراین حالت برای بهتر پرتاب کردن میتوانید فقط یک پای خود را به سمت عقب بیاورید) و اگر به سمت چپ خم شدهاید باید توپ را به گوشه چپ مربع بزنید و اگر به سمت راست خم شدهاید توپ را به گوشه راست مربع بزنید.
در تمامی این موارد سرعت توپ نقش مهمی دارد مسلم است که هر چه فاصله نزدیک تر میشود سرعت توپ هم باید کم تر شود.
نکته : معمولاً بازیکنهای حرفه ای بدلیل پایین امدن درصد موفقیت از تخته برای زدن گل استفاده نمیکنند
بلاک Block
در هر پرتاب باید به زاویه توپ توجه داشت. زیرا اگر زاویه پرتاب ما کم باشد و یا پرتاب ما در زمان نادرست صورت گیرد توپ در اصطلاح بلاک (Block) میشود. اکثر مواقع بهترین زاویه برای پرتاب توپ زاویه ۴۵ درجهاست.
پرتاب ریباند
اگر تیم ما توپ را به سوی حلقه حریف پرتاب کرد و آن وارد سبد نشد، میتوانیم با روش ریباند آن را وارد سبد کنیم. روش ریباند اینگونهاست که در هنگامی که توپ توسط یار ما زده شد و به تخته برخورد کرد و درون سبد قرار نگرفت، ما میتوانیم هنگامی که توپ در حال برگشتن است پریده و توپ را در همان حال که پایمان روی زمین نیست با دست آرام به تخته زده و آن را درون سبد جای دهیم .
روش امتیاز دهی
امتیاز هر گل (پرتاب موفق در حلقهٔ حریف) با توجه به موقعیت بازیکنی که اقدام به شوت کردهاست متفاوت است. اگر بازیکن خارج از خط سه امتیازی باشد، گل سه امتیاز و اگر داخل آن باشد دو امتیاز دارد. هر پرتاب آزاد (پنالتی) یک امتیاز دارد. در بسکتبال تساوی وجود ندارد و آن قدر وقت اضافه به بازی داده میشود تا یکی از دو تیم برنده شود. زمان استراحت بین وقتهای اضافه ۱ دقیقهاست.
داوران بسکتبال
داوران بسکتبال لیگ اسپانیا
تعداد داوران یک مسابقهٔ بسکتبال ۵ نفر است. از این ۵ نفر دو داور در درون زمین بر جریان بازی نظارت میکنند که یکی از آنها سرداور و دیگری داور است . در کنار زمین هم ۳ نفر هر یک وظیفهای خاص را انجام میدهند . یک نفر ثبت کنندهٔ امتیازها و خطاها (منشی) یک نفر مسئول ۲۴ ثانیه و هم وقت نگهدار است. خطاهای عمدهای که داوران به آن توجه دارند عبارتند از: خطا در حمله، رانینگ، دبل، سه ثانیه، خطاهای برخورد و سد مسیر.
لیگها و مسابقات
حرفهایترین لیگ بسکتبال انبیای (NBA) میباشد. این لیگ بین تیمهای باشگاههای حرفهای آمریکای شمالی (ایالات متحده آمریکا و کانادا) برگزار میشود.
مسابقات لیگ حرفهای انبیاِی
نوشتار اصلی: اتحادیه ملی بسکتبال آمریکا
نوشتار اصلی: اتحادیه ملی بسکتبال زنان
این لیگ مسابقات به صورت دو دسته در کنفرانس شرق و غرب برگزار میشود که در پایان قهرمان این دو کنفرانس نیز به رقابت با هم میروند. علاوه بر این مسابقات، هر ساله مسابقهای تحت عنوان بازی ALL-STARSانجام میشود که در آن ستارههای کنفرانس شرق و غرب با یک بازی نمایشی به رقابت با هم میپردازند. مسابقه ALL-STARSشامل مسابقه slam dunk - شوت ۳ امتیازی و ... میباشد که طرفداران بسیار زیادی دارد.
بسکتبال نمایشی آمریکا AND ۱
در آمریکا گروهی از بسکتبالیستها که اغلب در بسکتبال رسمی آمریکا شهرت چندانی نیز ندارند (به جز تعداد محدودی از آنها) تحت عنوان AND ۱ فعالیت میکنند. گروه AND ۱ با انجام بازیهای نمایشی و بسیار حرفهای و برگزاری مسابقاتی با جذابیت بسیار بالا هواداران بسیار زیادی را به سمت خود جلب کردهاند. لازم به ذکر است که در این بازیها برای زیبایی بیشتر بازیTبرخی از قوانین رعایت نمیشود. این بازیها در قالب خیابانی (street BALL) و سالنی برگزار میشود ولی هیچ یک از آنها جنبهٔ رسمی ندارند.
بسکتبال خیابانی
نام بسکتبال خیابانی (street BALL) به آن دسته از بازیها اطلاق میشود که در زمینهای سرباز بازی میشود. قوانین آن، قوانین بسکتبال عادی است با تغییرات جزییای که به نسبت محل بازی متفاوت است. این دسته از بازیها دارای حرکات نمایشی اند و بعضی از قوانین بسکتبال واقع در سالن در آن رعایت نمیشود. بازیکنان این بازیها مگر در موارد خاص از لباس هماهنگ با یکدیگر استفاده نمیکنند.
قوانین بسکتبال خیابانی (street BALL)
بسکتبال خیابانی تنها در یک نیمه از زمین بازی میشود حلقههای موجود در این نوع از بازی بسیار محکم و ضخیم است زیرا حرکات نمایشی که در این نوع از بسکتبال صورت میگیرد بسیار روی حلقه اثر میگدارد (مثل دانک) واگر حلقه ضعیف باشد شکسته میشود. قوانین:
بازی از پشت یک نیمه توسط یکی از دو تیم صورت میپذیرد.
تعداد هر تیم نباید از ۳ نفر بیشتر باشد (البته چون این قانون رسمی نیست بیش از ۳ نفر نیز ممکن میباشد اما چون زمین شلوغ و بازی کردن درآن دشوار میشود بهتر است از ۳ نفر در هر تیم استفاده شود)
اگر تعداد یک تیم ۲ نفر و تعداد تیم مقابل ۳ نفر باشد پرتابهای اوت(out) تیمی که ۲ نفر است آزاد است(البته این قانون نیز توافقی است)
هر تیمی که گل زد خودش از پشت نیمه بازی را را شروع میکند یعنی توپ را به تیم مقابل نمیدهد.
اگر یار تیم ما توپ را به حلقه زد و توپ وارد سبد نشد و در موقعیت ذوزنقه به دست ما رسید باید از آن محیط خارج شویم و بعد به سوی حلقه پرتاب کنیم در غیر این صورت خطا صورت پذیرفتهاست.
دراین نوع بازی خطاهای ۲۴و۳و۸ ثانیه وجود ندارد.
اگر توپ از نیمه زمین خارج شود اوت(out) است.
قوانین رانینگ(runnig)ودبل (Double)دراین بازی وجود دارد.
بسکتبال در ایران
دایره المعارف بریتانیکا، سال ورود بسکتبال به کشور ما ایران را ۱۹۰۱ میلادی برابر با ۱۲۸۰ هجری شمسی ذکر کردهاست. اما آنچه مسلم است، اولین نشانههای ورود بسکتبال به ایران در سالهای ۱۳۱۰ و ۱۳۱۱ دیده شده که آن هم توسط کارکنان سفارتخانههای خارجی در ایران بودهاست. در سال ۱۳۱۴، یک مربی ورزش به نام «فریدون شریف زاده» ورزش بسکتبال را به دانش آموزان دبیرستان البرز (کالج البرز) تهران معرفی و پایهگذاری کرد و کم کم دیگر مربیان ورزش به گسترش و آموزش این ورزش پرداختند. در سال ۱۳۲۴، فدراسیون بسکتبال ایران تشکیل شد و نخستین حضور بسکتبال ایران در میدانهای بینالمللی، در بازیهای المپیک لندن (۱۹۴۸) بود.
جستارهای دیگر
هارلم گلوب تراترز
لیگ ان بی ای
بسکتبال در آب
منابع
ویکیپدیای انگلیسی
قوانین بسکتبال (با اندکی اصلاح)
در ویکیانبار منابعی در رابطه با بسکتبال موجود است.
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران در تاريخ 18 مرداد ماه 1339 تأسيس گرديد. برخی از وظايف بانک مرکزی عبارتند از حفظ ارزش داخلی و خارجی پول ملی کشور، انتشار اسکناس و ضرب سکههای فلزی رايج کشور، تنظيم مقررات مربوط به معاملات ارزی و ريالی، نظارت بر صدور و ورود ارز و پول رايج کشور، تنظيم کننده نظام پولی و اعتباری کشور، نظارت بر بانکها و مؤسسات اعتباری و...
رسالت اصلی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران بر آن است که با اجرای سياستهای پولی و اعتباری شرايط مساعد برای پيشرفت اقتصادی کشور را فراهم سازد و در اجرای برنامههای مختلف اعم از برنامههای تثبيت و توسعه اقتصادیپشتيبان دولت باشد.
پيشينه بانک مرکزی
بانکهای مرکزی دنيا وظايف مهمی را بر عهده دارند. امروزه مهمترين هدف بانکهای مرکزی حفظ ارزش پول داخلی يا کنترل تورم است. بطور کلی اصلیترين وظايف بانکهای مرکزی عبارتند از نشر اسکناس، بانکداری دولت، بانکداری بانکها، مديريت ذخاير خارجی کشور و اعمال سياست پولی. بيشتر...
اركان بانك
آشنايی با ارکان پنج گانه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران و وظايف آنها شامل مجمع عمومی، شورای پول و اعتبار، هيات عامل، هيات نظارت اندوخته اسكناس و هيات نظار، معرفی اعضای کنونی هيأت عامل، نمودار و ساختار سازمانی بانک. بيشتر...
باقر خان، مشهور به سالار ملّی، از مبارزان جنبش مشروطهاست. او، فرزند حاج رضا بنا، در سال ۱۲۴۰ شمسی در محله خیابان تبریز زاده شد. او قبل از مشروطیت بنّا بود. پس از مشروطیت مجاهد شد. ریاست مجاهدین محله خیابان تبریز (خیابان یکی از محلات قدیمی تبریز است مشتمل بر بخشهای واقع در جنوب رودخانه آجی در شرق شهر که تا جنوب شرقی نیز میرسید) به دست او افتاد. پس از به توپ بستن مجلس، به دستور انجمن ایالتی مانند ستارخان دست به اسلحه برد و با قشون دولتی که تبریز را در محاصره داشت جنگ کرد. اما پس از اوّلین شکست که از قشون دولتی خورد، سست شده در صدد تسلیم برآمد. تا کار ستّارخان که در امیرخیز، محله دیگر تبریز، با دولتیان جنگ میکرد قوت گرفت، وی نیز سستی را از خود دور ساخته بار دیگر به جنگ با قشون دولتی پرداخت. در اثر همکاری او با ستّارخان کار مشروطهطلبان پیشرفت کرد و تبریز از فشار محاصره راحت شد. مجلس شورای ملی باقرخان را به لقب سالار ملی ملقب ساخت، و از او تقدیر کرد و آوازه اشتهارش در سراسر ایران پیچید.
چنانکه در تواریخ مشروطیت نوشتهاند، در اثر مجاهدت ستّارخان و باقرخان مشروطیّت نجات یافت. اما خود تبریز دیری نگذشت که به دست قشون روس افتاد. سالار ملی و سردار ملی در تبریز نماندند و به تهران حرکت کردند. یک استقبال شاهانه از این دو مجاهد شجاع از طرف دولت مشروطه به عمل آمد.
باقرخان در تهران منزوی میزیست تا قضیه مهاجرت پیش آمد. او دیگر در تهران درنگ نکرد و دنبال مهاجرین رفت. شبی در نزدیکی قصر شیرین عدهای از کردها بر سر او و رفقایش ریختند و سرشان را بریدند. (مرگ باقرخان به همراه هجده نفر از یاران و همراهانش در محرم ۱۳۳۵ قمری آبان ۱۲۹۵ خورشیدی به دست یکی از اشرار معروف کردهای قصرشیرین به نام محمد امین طالبانی به قصد تصاحب اسب و وسائل مهمانان خود، صورت گرفت.)
باقرخان بر خلاف ستّارخان که شیخی بود، از متشرعه بود. از علمای مخالف مشروطیت که متشرعه بودند جانبداری میکرد و به آنها احترام میگذاشت. با ستارخان رقابت داشت و میگفت: مرد آن نیست که در امیرخیز جنگ کند. مرد منم که در ساریداغ با قشون دولتی جنگ کردهام. (علی رغم این سخن این دو بزرگوار دو بازوی قوی و شکست ناپذیر انقلاب مشروطیت بودند)
در هر حال سالار ملّی مردی جسور و ساده بود. حق بزرگی به گردن مشروطیت ایران دارد. او و ستارخان برای مشروطیت با قوای دولتی به جنگ برخواستند و موفق شدند. این دو نفر از توده برخاسته بودند، در سختترین ایام با اتکاء به توده تبریز با شاه مستبد مبارزه کرده بودند؛ یک حرکت و نهضت ملی را رهبری کرده بودند، مسلمان بودند و به مشروطیت ایمان داشتند. این بود که به آسانی قهرمان ملت شناخته شدند.
دمکراتهای آذربایجان که نهضت خود را در دنباله نهضت مشروطیت و مکمل آن و خود را وارث سنن مجاهدین آن دوره میدانستند، مجسمه باقر خان را در میدان شهرداری تبریز تصب کردند. در ۲۴ آذر ماه ۱۳۲۵ پس از سقوط پیشهوری مردم تحت تأثیر احساسات آن مجسمه را که اثر دمکراتها بود برانداختند. از این عمل معلوم میشود که نهضت پیشه وری چقدر به ضرر مشروطیت و آزادی و این قبیل معانی بودهاست.
داماد باقر خان سرتیپ هاشمی است که فرمانده قوای دولتی مأمور آذربایجان بود که در طی جنگی مختصر قوای دمکراتها را در قافلانکوه مغلوب کرد و در میدان جنگ به درجه سرتیپی نایل آمد.
باقرخان پسری داشت بنام صادق خان که هم اکنون نتیجهای از او باقی مانده بنام بامداد طایفه باقرخان فرزند بابک که در تهران زندگی میکند .
آيا دختران نوجوان و جوان در معرض خطر آلوده شدن به ایدز قرار دارند؟
جوانان يکی از گروه هايی بودند که به مراتب در مقابل HIV و ايدز ايمن بودند. اما امروزه بيش از نيمی از افرادی که آلوده می شوند را جوانان زير 25 سال تشکيل می دهند. در اين ميان دختران نسبت به پسران به ميزان بيشتری و در سنين پايين تری در معرض خطر آلودگی به HIV قرار گرفته اند. 2
دختران جوان در هنگام داشتن رابطه جنسی دارای قدرت تصميم گيری کمی هستند. به دليل کمتر بودن سن بلوغ جنسی و شروع فعاليت های جنسی در سنين پايين تر با مسايلی مانند رابطه امن تر معمولاً آگاهی کم تری دارند. و يا در استفاده از وسايل محافظتی مانند کاندوم يا شرايط انتخاب کردن را ندارند و يا آگاهی و دانش لازم در اين باره را ندارند. آنان همچنين برای محافظت از خود در برابر مشکلاتی مانند سوءاستفاده جنسی، بهره برداری جنسی و اعتياد بسيار آسيب پذير می باشند.
چرا دختران در سنين جوان تری درمعرض خطر قرار دارند؟
چرا دختران جوان نسبت به همسالان پسر خود زودتر و بيشتر آلوده می شوند؟
بسياری از دختران جوان به دليل داشتن شريک جنسی مرد بزرگتر از خود و گاه داشتن همسر مسن تر آلوده می شوند. همچنين ناحیه تناسلی يک دختر نوجوان به راحتی دچار زخم می شود و به نسبت يک زن مسن تر برای دريافت آلودگی بسيار مستعد تر می باشد.
دختران جوان بسياری دچار آلودگی شده اند به دليل اينکه در موقعيتی آسيب پذيری قرار داشته اند، برای نمونه کار کردن به عنوان کارمند و يا خدمتکار دختر در بين آشنايان و يا کارفرمايان ثروتمند که آنان را مورد تجاوز قرار داده اند. علاوه بر اين خيلی از دخترهای جوان وقتی به يک رابطه طولانی و يا ازدواج تن می دهند به دليل داشتن نياز و فقدان امنيت لازم به ارتباط با مردهای مسن تر و با اختلاف سنی قابل توجه تن می دهند.
بسياری از دختران جوان نيز ممکن است به علت نياز مالی به رابطه با يک مرد مسن تر تن بدهند که ممکن است از آن ها انتظار عدم استفاده از کاندوم را داشته باشد.
ديگر دلايل آسيب پذير تر بودن دختران جوان
معمولاً دختران جوان به نسبت پسرها و مردان دستيابی کمتری به مراقبت های پزشکی دارند. همچنين آنان معمولاً بايستی برای پرداخت هزينه های پزشکی و مراقبت های بهداشتی از مردان (همسر، پدر و يا برادر) خواهش کنند و از آنان بخواهند که اين هزينه ها را پرداخت کنند.
• هنوز دختران جوان بسياری هستند که به ازدواج ناخواسته و زود هنگام تن می دهند که اين موضوع آنان را از دستيابی به آموزش کافی و مورد نياز باز می دارد. در موارد بسياری برای دختران از سوی اقوام تصميم گرفته می شود که چه زمانی خانه والدين را ترک کنند و به ازدواج تن بدهند.
• مردان بسياری هستند که با داشتن سن بالا به جستجوی دختران باکره و به اصطلاح پاک و دست نخورده می پردازند.
• بسياری از افراد جوان اچ.آی. وی. و ايدز را موضوع خود نمی دانند، بسياری از افراد بين 15 تا 19 سال گمان می کنند که در معرض خطر آلودگی قرار ندارند. (ضرب المثلی قديمی در اين باره می گويد که همه گمان می کنند که مرگ فقط مال همسايه است.)
بنابراين آسيب پذيری در دختران ترکيبی از مسايل طبيعی٬ زيستی٬ اجتماعی و فرهنگی می باشد.
رشد ماهيها : رشد ماهيان و عواملي كه روند رشد تحت تأثير آنهاست براي پرورش دهنده ماهي ، در درجه اول اهميت قرار دارند ، زيرا حداكثر رشد ماهي در حداقل مدت زمان با حداقل مقدار غذا ، هدف اصلي اوست .
ماهي جانوري خونسرد است و جهت حفظ درجه حرارت بدن خود ، مجبور به صرف انرژي نيست ، بدين لحاظ ، يك ماهي نسبت به يك جانور خونگرم ، از لحاظ تبديل مواد غذايي به پروتئين بدن ، از كارآيي و استعداد بيشتري برخوردار است .
تغذيه ماهيان
تغذيه ماهيان انرژي مورد نياز ماهي از غذا تأمين ميشود ، بهر حال اين انرژي در اصل از خورشيد توليد مي شود . انرژي خورشيد به وسيله گياهاني كه براي ساختن كربوئيدرات ها، انرژي مصرف مي نمايند، به غذا تبديل مي گردد. جانوران اين گياهان را خورده و انرژي ذخيره شده را جهت انجام فعاليت هاي خود مورد استفاده قرار مي دهند ، بنابراين گياهان بعنوان توليدكنندگان اوليه مواد غذايي شناخته شده اند ، كه اين مواد به صور ديگر تبديل مي گردد و سپس در اختيار ماهيان قرار مي گيرد. در زير بطور فشرده نيازهاي غذايي ماهيان مورد اشاره قرار مي گيرد.
تركيبات معدني ماهـيان از مـواد مـعدني بيشماري استفاده مي نمايند كه عناصر ذيل ضرورت بيشتري براي آنان دارد كه عبارتند از : كلسيم ، فسفر ، سديم ، موليبدن ، كلر، منيزيم، آهن، سلينيوم، يد، منگنز، مس، كبالت و روي كه عوامل ياد شده از طريق محصولات جنبي كشتارگاهها همچون پودر ماهي در اختيار ماهيان قرار مي گيرد.
تركيبات آلي كه خود شامل مواد زير هستند: پروتئين ها
پروتئين ها تركيبات آلي پيچيده اي هستند كه از واحدهاي اسيد آمينه ساخته شده اند و از طريق اسيدهاي ديواره روده به داخل خون جذب و يا جهت توليد انرژي مي سوزند. منابع گياهي و غالباً حيواني در تأمين پروتئين مصرفي ، در جيره غذايي مصرفي ، تغذيه مصنوعي پرورش دهندگان گنجانده مي شود. چربيها
اين مواد از واحدهاي اصلي به نام اسيدهاي چرب تشكيل مي شوند . اطلاعات در مورد جزئيات نياز ماهي به چربي در دست نيست، لذا در غذاهاي ويژه مصنوعي اهميتشان در درجه دوم قرار دارد. ئيدرات هاي كربن
اين مواد شامل گروه وسيعي از مواد شامل قندها، نشاسته ها و سلولز هستند، ساده ترين ئيدرات هاي كربن، قندها و پيچيده ترين آنها پلي ساكاريدها است . اين مواد غالباً در تغذيه مصنوعي ماهياني به كار مي رود كه از طريق آنزيم آميلاز، قادر به بهره وري از محصولات گياهي هستند. ويتامينها : براي سلامت ماهي ضروري و شامل دو دسته اند
محلول در آب كه شامل موارد زير هستند:
الف) تيامين كه در غلات و حبوبات و سبزيجات و خميرترش (Yeast) و بافت حيواني يافت مي شود و كمبود آن باعث كمي رشد و تشنج ها است.
ب) پيريدوكسين، كه در خمير ترش، غلات وحبوبات موجود است و كمبود آن كم خوني ماهي را به دنبال دارد.
ج) اسيد اسكوربيك كه در سبزيجات و بافت حيواني موجود و كمبود آن باعث خونريزي بافتها مي شود.
محلـول در چربي كه خود شامـل ويتامين هاي A-D- KوEمي باشد الف) ويتامين Aدر روغن ماهي موجود و از طريق گنجاندن پودر ماهي در جيره غذايي تأمين مي شود. ب) ويتامينDاز طريـق تأثير نور ماوراء بنفـش در پوست ماهي ساخته مي شود و كمبود آن اختلال در فرآيند استخوان سازي را باعث مي شود. ج) ويتامين Eو Kدر بافت گياهي و سبزيجات موجود و كمبود آنان باعث كم خوني و اختلال در انعقاد خون مي گردد.
عوامل زير نيز در رشد ماهيان آب شيرين از اهميت برخوردارند : چه در آب شيرين و چه شور ماهي بدليل خونسرد بودن ، ميزان فعاليت بدنش با افزايش حرارت بسرعت زياد مي شود، لذا هرچه درجه حرارت بيشتر، انرژي بيشتري مورد نياز ماهي است . بطور معمول در نقاط گرمسير نسبت به نقاط سردسير رشد ماهيان آب شيرين بيشتر است.
جريان آب :
ماهيان آب شيرين در صورتيكه در آبي با جرياني سريع نگهداري شوند، نسبت به موقعيكه در يك استخر بسر مي برند، مجبور هستند كه براي شنا كردن و موضعگيري در مقابل جريان آب ، انرژي بيشتري مصرف نمايند.
اندازه بدن :
ميزان سوخت و ساز يك ماهي كوچك بالاتر از ميزان مزبور در يك ماهي بزرگ است . بنابراين در عرصه تكثير و پرورش آبزيان، عملاً معلوم شده كه ماهي كوچك ، برحسب واحد وزن بدن به غذاي بيشتر نياز دارد.
ساير عوامل:
افزايش مستمر و ممتد فعاليت بدني يا سوخت و ساز ، نياز به انـــرژي يك ماهي را ترقي ميدهد. اينگونه افزايش عمدتاً نتيجه عواملي هستند كه به عوامل فشار مشهورند كه شامل ازدحام ، سطوح پائين اكسيژن ، آلودگي ، ميزان هاي آمونياك ، همگي عوامل فشار موجود در عرصه تكثير و پرورش محسوب ميگردند كه ميزان نياز به انرژي را افزايش داده و قادرند بطور نامطلوبي بر ميزان رشد تأثير بگذارند.
استحصال تخم و بچه ماهي:
در صنعت تكثير و پرورش آبزيان ، واژه تخم يا بچه ماهي به مراحل جواني حيوان مورد استفاده جهت ماهيدار نمودن استخرهاي پرورش ماهي اطلاق ميگردد. تهيه و تأمين بچه ماهي در زمينه پرورش ماهيان تحت تأثير وجود اختلافي مهم بين رفتار تخم ريزي گونه هاي مختلف ماهيان قرار دارد. به عبارت ديگر برخي از انواع ماهيان آب شيرين از روي ميل در استخرهاي پرورش ماهي تخمريزي ميكنند و تأمين تخم به راحتي صورت ميگيرد و برخي در كارگاه تخم ريزي ميكنند.
بهترين نوع ماهي شناخته شده كه به سهولت در استخر تخمريزي مينمايند ، ماهي تيلاپيا است. نوع ديگري از سيستم تكثير ماهياني كه در آب شيرين استخرها به حد بلوغ و تخمريزي و بهرهبرداري ميرسد ماهي قزلآلا است. البته وجه تمايز آن با ماهيان ديگر آب شيرين ، در استفاده از استخرهاي بتوني بوده كه ويژه اينگونه ماهيان است. در صورت عدم استفاده از اين گونه استخرها لازم است در شرايط حوضچه تخمريزي ماهيان قزلآلاي مولد از استخر برداشته و با استفاده از دست ، از طريق وارد آوردن فشار بر روي بدن ماهي تخم كشي صورت و سپس تخمهاي بارور شده را به خارج از حوضچه ( استخرهاي غيربتوني ) هدايت كرد.
آب:
منـشاء آب شـيرين جـهت پرورش ماهيان، بارندگي است كه با توجه به موقعيت جغرافيايي و آب و هوايي محل تغيير ميكند. چشمهها و چاهها در اثر نفوذ آب باران در زمين بوجود آمدهاند كه جهت پرورش و تكثير ماهيان مورد بهرهبرداري قرار ميگيرند. گاهي نيز از هرز آبهاي جمع شده در زمينهاي شيبدار با منشاء باران در تكثير و پرورش استفاده ميگردد. مردابها، درياچهها و رودخانهها منابع ذخيره هرز آبها هستند.
براي يك استخر پرورش ماهي ، نيازمند يك مقدار آب اوليه جهت آبگيري متناسب با حجم مورد نياز استخر هستيم. مقدار آب مورد نياز براي پرورش ماهي در آبهاي شيرين از مجموع عوامل زير تعيين ميگردد:
الف) حجم استخر در شروع دوره پرورش ماهي
ب ) تلفات نفوذي در طول دوره پرورش ماهي
ج ) تلفات تبخيري در طول دوره پرورش ماهي
در صورتيكه كل آب شيرين مورد استفاده جهت پر كردن استخر در مواقعي از سال براي تأمين آب استخر كافي نباشد، ساختن يك مخزن ذخيره آب، پرورش دهندگان را قادر خواهد ساخت تا در مواقع پر آبي ، آب را جهت زمان خشكسالي و كم آبي ذخيره و استفاده نمايند. اگر استخر به شكل مربع مستطيل باشد با در هم ضرب كردن دو ضلع و ارتفاع كل آب مورد نياز برآورد ميشود. ارتـفاع × عــرض × طــول كــه تـعــيين ارتــفاع از طــريــق تـخـمين ميانگين عمق آب صورت ميگيرد كه بصورت ارتفاعات مختلف سطح استخرقابل استحصال است .
كارگاههاي پرورش ماهي:
مديريت اينگونه استخرها مستلزم تأمين آب كافي و هنر ايجاد شرايط مطلوب محيطي لازم براي حداكثر رشد و حداقل ميزان مرگ و مير جمعيت ماهيان موجود در استخر است. ورود آب به استخر از طريق يك ورودي تحت كنترل انجام ميگيرد كه هدف از آن تأمين جريان مرتب و قابل تنظيم آب ممانعت از فرار ماهيان و جلوگيري از ورود گونههاي نامطلوب به داخل استخر ميباشد. ايـن آب از طـريق يـك خروجي قابل كنترل به نام مانك (Monk) از استخر خارج ميگردد و به توليد كننده امكان ميدهد كه هرگونه لايه آب موجود در كف استخر را كه احتمالاً كيفيت آن پايين آمده و بايستي با آب تازه تعويض گردد را تخليه سازد.
دستورالعملهاي عمومي در رويه پرورش ماهيان آبهاي شيرين:
در اين خصوص پرورش دهندگان ماهي ميتوانند از محيطهاي آبي و تسهيلاتي استفاده كنند كه براي پرورش كپور و ديگر گونههاي ماهي آبهاي شيرين مناسبترند ، تا براي ماهيان قزلآلا، و فنون اين كار در حال حاضر كاملا مرسوم و رايج است. ايجاد استخرهاي ماهي در اصل رويهاي از آبزدايي و كنترل منظم مناطق باتلاقي با استفاده از سدهاي ساده كه به تدريج استخرهايي مناسب توليد ماهي در كنار آن ايجادشد، ريشه گرفته است. از لحاظ فني كليه گونههاي ماهي آب شيرين را ميتوان پرورش داد و اين بسته به انتخاب بازار است. در ذيل برخي از مسايلي كه در رويههاي پرورش و تكثير ماهيان آب شيرين بايد بدانها توجه داشت مد نظر قرار ميگيرد:
ضد عفوني استخر :
استخرها كه در اندازههاي متفاوتي هستند ( از 100 متر مربع براي تخمريزي گرفته تا بيش از 10 هكتار براي پرورش ماهيان استخرهاي نمونه يا در زمين حفر ميشوند و يا بوسيله پشتههاي خاكي ساخته ميشوند كه در هر حال بايد قابل زهكشي باشند و اين كار معمولاً بوسيله سيستم ( مانك ) صورت ميگيرد . بهترين و ارزانترين روش ضد عفوني استخرها خنگ گذاشتن و به آيش در آوردن آن است .
تخمريزي:
بطور معمول ماهيان آب شيرين در دماي حدود 22 درجه سانتيگراد تخم ريزي ميكند و استخرهاي تخمريزي در آغاز ماه مه ، هنگامي كه حرارت آب به سرعت زياد ميشود ، آماده ميگردند . در استخرها بذر علف افشانده ميشود يا گياهان ديگر امكان رويش مييابند ، بطوري كه رستنيهاي مناسب موجود باشد ، تا تخمها به آنها بچسبند. استخرها در اكثر اوقات سال ، خـالي هستند امـا درست قـبل از تخمريزي از آب پر ميشوند و فرصت گرم شدن مييابند. آنها تنها وقتي مورد استفاده قرار ميگيرند كه درجه حرارت آبشان بالاي 18 درجه سانتيگراد باقي بماند . ماهيهاي توليد مثل كننده آب شيرين در دستههايي شامل 2 نر و يك ماده انتخاب ميشوند. نرها به سادگي شناسايي ميشوند. به اين ترتيب كه وقتي كه حفره شكمي آنها به آرامي فشار داده شود، اسپرم از منفذ آن خارج ميشود. مادهها در اين زمان به واسطه حفره شكمي متورم و منفذهاي برجسته قابل تشخيصاند ماهي كپور معمولاً در 4 سالگي بالغ ميشود ، گر چه نرهاي آن ميتوانند زودتر بالغ شوند. دستههاي ماهيان بلافاصله بعد از آبگيري استخر ، وارد آن ميشوند و تخمريزي بعد از حدود 36 ساعت صورت ميگيرد. مادهها روي گياهان مركز استخر تخم ميريزند و هر ماهي حدود 000ر100 تخم به ازاء هر كيلوگرم از وزن بدن توليد ميكند. ماهيهاي توليد مثل كننده را پس از تخمريزي بلافاصله از استخر بيرون ميآورند تا تخمها را نخورند.
مراحل لاروي :
معمولاً تخم ماهيان آب شيرين از جمله كپور پس از گذشت 100 "درجه روز" (يعني 4 روز در دماي 25 درجه سانتيگراد) سرباز ميكند. لاروها به طول 5 ميليمتر هستند و تنها يك كيسه غذايي كوچك با خود همراه دارند. هنگام آماده سازي استخر تخمريزي يا نزديك به اين زمان ، استخرهاي نوزاد پروري بزرگتر از استخرهاي تخمريزي هستند و بايد حدود 2/1 متر عمق داشته باشند. اين استخرها اختصاصاً براي توليد لارو بكار ميروند و بايد تنها حاوي مواد غذايي در چنان اندازه و كيفيتي باشند كـه مـناسب تـغذيه لاروهـا بـاشند. بـراي پرورش پلانكتونهاي حيواني غذايي در استخرها كود آلي يا شيميايي ميپاشند. انتخاب بين كودهاي آلي و غير آلي صورت ميگيرد و كودهاي آلي طبيعي مورد استفاده معمولاً از كودهاي حيواني نظير كود گاو يا اسب هستند . اين مواد را ميتوان به ميزان 1 كيلوگرم در متر مربع بصورت جامد يا مايع ، ترجيحاً در حالت تجزيه كامل كه سطح آمونيم به حداقل ميرسد بكار گرفت. ( سطح آمونيم بسته به طبيعت خاك استخر و سطح موجود مواد تغذيهاي در استخر كاملاً متغير است). هنگام كودپاشي دقت زيادي بايد مبذول داشت تا كود بيش از حد افزوده نشود و حالت بياكسيژني رخ ندهد. به جاي كوددهي گسترده و يك جا، چه بهتر كه اين كار طي چندين نوبت هر چند هفته يك بار در طول تابستان صورت گيرد.
كودهاي غير آلي را ميتوان به جاي كود آلي بكار برد. كودهاي آلي مواد تغذيهاي جلبكي را در سطح قابل پيشبينيتري فراهم مينمايند. در استخرهاي عادي كه داراي مقدار مناسبي خاك در كف هستند ، احتمال دارد كه فسفر ، مواد مغذي را محدود كند كه براي جلوگيري از اين وضع ، از سوپر فسفاتها استفاده ميگردد. شكل رايجتر كودپاشي ، استفاده از تركيب نيتروژن، فسفر و پتاسيم به نسبت 10÷10 ÷ 10 به ميزان 10 كيلوگرم در هكتار ، كمي ديرتر در سال ميتوان بكار گرفت. پس از آنكه كود آلي يا شيميايي افزوده شد و پلانكتون كافي در استخر بوجود آمد لاروهاي تازه سر از تخم درآورده به آن وارد ميشوند. رشد در اين زمان سريع است و لاروها را بايد به منظور جلوگيري از كاهش ميزان رشد كه در اثر ازدحام بيرويه ايجاد ميشود ، پراكنده و كم جمعيت كرد. بطور معمول لاروها را براي بقيه فصل در استخر نگاه ميدارند. همچنين ممكن است در صورت كند بودن ميزان رشد ( كه از طريق نمونه برداري با تور كنترل ميشود) ، از تغذيه كمكي استفاده گردد. در صورتيكه درجه حرارت مناسب باشد، ممكن است ماهيان كليه غذاهايي را كه بطور طبيعي توليد شده مصرف كنند. غذاهاي گندلهاي شكل كه توسط كارخانجات تجارتي توليد ميشوند معمول ترين غذاي ماهيان آب شيرين از جمله كپور هستند. اين مواد از لحاظ غذايي متناسب با نيازهاي ماهي ساخته شدهاند و ميتوان آن را با دست به آنها داد، يا به كمك ابزار اتوماتيك يا تغذيه كنندهها مورد استفاده قرار داد. در صورتيكه هوا به اندازه كافي گرم باشد ميتوان بطور واقعبينانه انتظار داشت كه تا پايان تابستان وزن ماهيان 50 تا 100 گرم باشد. در اينجا بايد بر اهميت بالا بودن دماي محيط تأكيد كرد، زيرا پايين بودن درجه حرارت سبب ميشود كه آهنگ رشد كند يا نابود گردد. حداقل دما براي رشد مناسب ، 18 درجه سانتيگراد است، در حالي كه دماي 25-23 درجه سانتيگراد ايدهآلي را براي تبديلات غذايي و رشد بوجود ميآورد. اهميت درجه حرارت به قدري است كه استفاده از صفحات خورشيدي ، تونلهاي پلي تيني گلكاري شده يا ايجاد پوشش بر روي استخر ، به منظور افزايش درجه حرارت براي بالا بردن آهنگ رشد ، باز هم اقتصادي و بصرفه است.
كنترل بيماري :
كنترل بيماري تا حد زياد مسئلهاي است مربوط به بهداشت استخر. استخرها حتيالامكان بايد در طول زمستان ، خشك نگه داشته شوند و با آهك زنده ، فرمالين يا سود سوزآور ضد عفوني گردند. ماهيان توليد مثل كننده هميشه بايد از بچه ماهيها و ماهيان در حال رشد بزرگتر و جدا نگاه داشته شوند. ماهيان بايد بخاطر انگلها يا ساير علائم بيماري بطور مكرر در فصل رشد و ترجيحاً حداقل ماهي يك بار بطور كامل معاينه شوند و اگر بيماري آنان محرز گرديد، سريع و بطور موثر درمان شوند. دقت در انتخاب ماهيان توليد مثل كننده اهميت فراواني دارد تا در درجه اول موجب انتقال بيماري به مزرعه نشوند.
كنترل شكارچيان :
كنترل شكارچيان ( عمدتاً پرندگان و حشرات آبزي) ، بيشتر با پيشگيري از ورود آنان تا نابود ساختن آنها بايد فراهم گردد. گرين هاوسها واقعاً در مقابل شكارچي مقاوم هستند. مسئله عمده ديگر بويژه در اواخر فصل كه گرماي آب بيشتر و محصول ماهي موجود در آب بالاست. آلودگي استخر بوسيله خود ماهيان ميباشد. در اين حالت اكسيژن مورد نياز ضايعات دفع شده از ماهي ، و همچنين مصرف اكسيژن توسط ماهيان در حال رشد ، سبب كاهش ميزان اكسيژن محيط ميگردد. براي مقابله با اين موضوع ميتوان آب را در طول شب كه ميزان اكسيژن در پايينترين حد خود است ، هوا داد ، يا آب آن را بطور دائم عوض كرد، گرچه مورد اخير با اتلاف حرارت آب همراه است.
چسبناك بودن سطح زبا ن آفتاب پرست و داشتن فررفتگي ها و برآمدگي هاي فراوان ، آن را به يكي از كارامدترين ابزارهاي شكار تبديل كرده است . اما اين امكانات فقط براي شكار جانوران كوچكي مانند حشرات كارايي دارند . حال آن كه بارها ديده شده است آفتاب پرست ها از جانوران بزرگتري مانند سوسمارها و پرندگان كوچك نيز تغذيه مي كنند .
آفتاب پرست براي به دام انداختن چنين شكار هايي ، به زبان بسيار بزرگي نياز دارد كه سطح گسترده اي نيز داشته باشد . چنين زباني دست كم از سر خود جانور بزرگتر خواهد بود .
آفتاب پرست خزنده ای با استعدادهای ویژه
شايد يکي از جالبترين رفتارها در دنياي جانوران قابليت تغيير رنگ خزندگان به خصوص آفتاب پرست ها باشد. قابليتي که آنها را از بقيه موجودات متمايز کرده و جايگاه ويژه اي نيز به آنها نيزد انسان ها بخشيده است. درست است که آفتاب پرست ها در بين جانوران به دليل قدرت تغيير نگ از شهرت خاصي برخورداند اما بدنيست بدانيد که اين توانايي در بسياري از خزندگان شگفت انگيز مناطق حاره يا تروپيکال وجود دارد که البته کارشناسان مي گويند: استتار تنها نيمي از خصوصيات استثنايي خزندگان مناطق حاره است . آنها موجودات بسيار توانمندي هستند.
مکانيز تغيير رنگ
قدرت تغيير رنگ آفتاب پرست ها به وسيله سلول هاي خاصي انجام مي شود که به آنها کروماتوفورس مي گويند. اين سلول ها دقيقاً در قسمت زيرين لايه هاي پوستي آفتاب پرست ها قرار دارند. اين سلول ها خود از بخشهاي مختلفي با انواع پيگمان ها تشکيل شده اند. اما چرا لايه ها؛ خزندگان داراي سه لايه از کروماتوفرها هستند. لايه تحتاني ملانوفر نام دارد که حاوي پيگمان ها سياه است. فضاهاي بين سلولي به اين پيگمن ها اجازه حرکت داده و آنها به راه مي افتند.اين پيگمان ها با اثر بر لايه بالايي باعث تغيير رنگ آن مي شوند. اين لايه که در واقع همان لايه مياني است گرانوفورس ناميده مي شد. اين لايه رنگ آبي دارد. لايه بالايي هم به زانتوروفورس معروف است پيگمان هاي زرد و قرمز را در بر مي گيرد.
تغيير رنگ آفتاب پرست ها کاملاً آگاهانه و ارادي است.
آفتاب پرست ها و محيط پيرامون
پي بردن به اين مسئله که آفتاب پرست ها چطور و چه موقع تغيير رنگ مي دهند موضوعي است که محققان از دهه 1960 به نوعي در پي کشف آن هستند تغيير رنگ خزندگان به شکلي بسيار سريع که در زمان برخورد آن ها با يکديگر در کمتر از 20 ثانيه به وقوع مي پيوندد بسيار شگفت انگيز است.» او اضافه مي کند: « اگر چه اين تغييرات، نقش بسيار مهم را در پنهان شدن يا آميختن آنها با محيط اطرافشان ايفا مي کند ولي اين اتفاق بيشتر وقت ها به منظور شناسايي دشمن به وقوع مي پيوندد.»
بهترين زمان براي پيدا کردن آفتاب پرست ها شب هنگام است . جون رنگ آنها در شب مي پرد و در نور فلش به راحتي نوراني مي شوند.
واليبال درسال 1895 ميلادی مطابق باسال 1274 شمسی توسط ويليام .ج . مورگان مدير Y.M.C.Aدر هوليك ايالت ماساچوست آمريكا ابداع شد. درابتدا اين ورزش مينتونت نام گذاری شده بود ودليل انتخاب اين نام برای همگام نامعلوم بود. تحت تأثیر محبوبیت فراوان بسكتبال در بین عامه، مورگان تصمیم گرفت برای دانشجویان خود ورزشی را به وجود آورد كه بازی ازروی تور انجام گیرد و لذت بخش باشد. مورگان با استفاده ازتوئی توپ بسكتبال كه به دلیل سبكی وزن به دست ها آسیب نمی رساند بازی را شروع كرد. با وجود اینكه به طور آهسته و كند از Y.M.C.Aآغاز شد ولی طولی نكشید كه در كلیه شهرهای ماساچوست و نیوانگلاند عمومیت یافت. دراسپرینگ فیلد، دكتر ت-آهالستیگ با مشاهده بازی، مینتونت را به والیبا ل تغییر نام داد، زیرا قصد اساسی از بازی كردن، فرستادن و برگشت دادن (ردو بدل كردن) توپ از روی تور است كه كلمه والیبال در معنا این نیت را مشخص می سازد. با اینكه والیبال در آغاز ورزش سالنی بود و در محل های سرپوشیده بازی آن انجام می شد و اساساً برای فعالیت های سرگرم كننده پیشه وران و تجّار اختصاص یافته بود ولی كم كم به زمین های روباز كشیده شد و به عنوان یكی از فعالیت های جالب توجه تابستانی درآمد و به شدّت تعقیب می شد. در آغاز برای بازی والیبال قوانین خاصی تدوین نشده بود، هر فرد و در هر كشوری به میل خود و به طریق مختلف با توپ بای می كردند. رفته رفته والیبال در مناطق و نواحی مختلف جهان گسترش می یافت. همچنان كه هر ابداع یا اختراعی در آغاز با نواقص همراه بوده و به مرور زمان تكمیل و رفع نواقص می شود، والیبال نیز ازاین قاعده مستثنی نبود و كم كم قوانین برای این بازی وضع شد و روش ها و حركات تكنیكی جایگزین حركات قبلی گردید.
درسال 1900 پذیرفته شد كه امتیازات هر ست بازی 21 پوئن (امتیاز) باشد.
درسال 1912 سیستم چرخش به تصویب رسید.
درسال 1917 پذیرفته شد كه هر ست بازی 15 پوئن (امتیاز) باشد.
درسال 1918 تعداد بازیكنان هر طرف زمین 6 نقر پیشنهاد شد كه مورد قبول عامه قرار گرفت.
درسال 1921 موافقت شد كه هرتیم با سه ضرب توپ را به طرف دیگر بفرستد.
درسال 1923 اندازه زمین بازی 9×18 متر تعیین شد.
به مرور در سال های بعد، قوانین فراوانی برای این بازی وضع شد و در بسیاری از قوانین قبلی نیز تغییراتی حاصل گشت كه هنوزهم این تغییرات (سال2000) ادامه دارد و هر چهار سال یك بار در كنگره بین المللی والیبال تغییراتی در قوانین بازی به تصویب می رسد و در آخرین كنگره جهانی كه درسال 1998 میلادی (1377 شمسی) هم زمان با برگزاری چهاردهمین دوره مسابقات والیبال جهانی مردان و سیزدهمین دروه زنان در ژاپن برگزار شد با تصویب و تغییر قوانین مانند روش امتیاز گیری با برد رالی، امتیازات 25 برای ست های اول، دوم، سوم و چهارم و امتیازات 15 برای ست پنجم و همچنین تصویب بازیكن دفاعی لیبرو، به كار بردن روش جدید دگرگونی و هیجان فراوانی دربازی والیبال به وجود آورده است. اولین كشور خارجی كه والیبال را پذیرفت، كشور كانادا و به سال 1900 بود. اساساً نهضت Y.M.C.A (سازمان جوانان مسیحی) در معرفی این ورزش به دیگر كشورهای جهان و تعمیم آن سهم فراوانی دارد. بازی والیبال در پایان سال1900 به هندوستان و در سال های 1905 به كوبا، 1909 به پورتریكو، 1910 به فیلیپین، 1912 به اوروگوئه، 1913 به چین و 1917 به ژاپن و به تدریج ازسال 1914 به بعد توسط سربازان قوای آمریكا و مستشاران و اشخاص دیگر به كشورهای اروپائی از قبیل فرانسه، چكسلواكی، لهستان، شوروی و بلغارستان و سایر كشورهای اروپائی معرفی شد و تعمیم یافت. ولی بسبب بیگانه بودن این ورزش برای اروپائیان درابتدا امر قبول آن به كندی صورت می پذیرفت. فرانسه، چكسلواكی و لهستان سه كشوری بودند كه قبل ازدیگران اقدام به تشكیل فدراسیون ملّی والیبال در كشور خود نمودند. كشور شوروی كه در سال1923 اقدام به تأسیس انجمن ملّی والیبال نمود برای پیشرفت و دگرگونی آن فعالیت زیادی به عمل آورد. اصولاً شوروی از كشورهائی است كه در پیشرفت تكنیك و تاكتیك والیبال و تنظیم قوانین درجهان سهم به سزائی دارد و برای قهرمانی در مسابقات است كه قدرت بزرگ جهانی به حساب می آید. كشورهای فرانسه، چكسلواكی و لهستان پس از تشكیل فدراسیون ملّی مصمم شدند كه با كمك كشورهای دیگر فدراسیون بین المللی را تأسیس نمایند و در سال 1936 بینگام بازی های المپیك در برلین آلمان در این زمینه فعالیت زیادی نمودند ولی با آغاز جنگ بین المللی دوّم و طغیان آن در اروپا اقدامات آنان متوقف شد. به طور كلّی تغییرات و پیشرفت والیبال را میتوان به سه دوره تقسیم نمود، دوره اوّل ازسال آغاز تا سال 1918، دوره دوّم ازسال 1919 تا سال 1946 و دوره سوّم از سال 1947 به بعد كه تغییرات و پیشرفت اساسی والیبال در دوره سوم صورت پذیرفته است. پس از جنگ بین المللی دوّم، فعالیت های فراوان برای حركت جدید به والیبا ل مجدداً آغاز شد و اولین مسابقه بین المللی درقاره اروپا بین دو كشور فرانسه و چكسلواكی در شهر پاریس برگزار گردید. پیگیری برای تأسیس فدراسیون بین المللی والیبال ادامه یافت. مذاكرات بین سه كشور فرانسه، چك و لهستان منتج به موافقت در جهت تشكیل كنگره ویژه برای تأسیس اتحادیه بین المللی والیبال گردید.
واليبال درسال 1895 ميلادی مطابق باسال 1274 شمسی توسط ويليام .ج . مورگان مدير Y.M.C.Aدر هوليك ايالت ماساچوست آمريكا ابداع شد. درابتدا اين ورزش مينتونت نام گذاری شده بود ودليل انتخاب اين نام برای همگام نامعلوم بود. تحت تأثیر محبوبیت فراوان بسكتبال در بین عامه، مورگان تصمیم گرفت برای دانشجویان خود ورزشی را به وجود آورد كه بازی ازروی تور انجام گیرد و لذت بخش باشد. مورگان با استفاده ازتوئی توپ بسكتبال كه به دلیل سبكی وزن به دست ها آسیب نمی رساند بازی را شروع كرد. با وجود اینكه به طور آهسته و كند از Y.M.C.Aآغاز شد ولی طولی نكشید كه در كلیه شهرهای ماساچوست و نیوانگلاند عمومیت یافت. دراسپرینگ فیلد، دكتر ت-آهالستیگ با مشاهده بازی، مینتونت را به والیبا ل تغییر نام داد، زیرا قصد اساسی از بازی كردن، فرستادن و برگشت دادن (ردو بدل كردن) توپ از روی تور است كه كلمه والیبال در معنا این نیت را مشخص می سازد. با اینكه والیبال در آغاز ورزش سالنی بود و در محل های سرپوشیده بازی آن انجام می شد و اساساً برای فعالیت های سرگرم كننده پیشه وران و تجّار اختصاص یافته بود ولی كم كم به زمین های روباز كشیده شد و به عنوان یكی از فعالیت های جالب توجه تابستانی درآمد و به شدّت تعقیب می شد. در آغاز برای بازی والیبال قوانین خاصی تدوین نشده بود، هر فرد و در هر كشوری به میل خود و به طریق مختلف با توپ بای می كردند. رفته رفته والیبال در مناطق و نواحی مختلف جهان گسترش می یافت. همچنان كه هر ابداع یا اختراعی در آغاز با نواقص همراه بوده و به مرور زمان تكمیل و رفع نواقص می شود، والیبال نیز ازاین قاعده مستثنی نبود و كم كم قوانین برای این بازی وضع شد و روش ها و حركات تكنیكی جایگزین حركات قبلی گردید.
درسال 1900 پذیرفته شد كه امتیازات هر ست بازی 21 پوئن (امتیاز) باشد.
درسال 1912 سیستم چرخش به تصویب رسید.
درسال 1917 پذیرفته شد كه هر ست بازی 15 پوئن (امتیاز) باشد.
درسال 1918 تعداد بازیكنان هر طرف زمین 6 نقر پیشنهاد شد كه مورد قبول عامه قرار گرفت.
درسال 1921 موافقت شد كه هرتیم با سه ضرب توپ را به طرف دیگر بفرستد.
درسال 1923 اندازه زمین بازی 9×18 متر تعیین شد.
به مرور در سال های بعد، قوانین فراوانی برای این بازی وضع شد و در بسیاری از قوانین قبلی نیز تغییراتی حاصل گشت كه هنوزهم این تغییرات (سال2000) ادامه دارد و هر چهار سال یك بار در كنگره بین المللی والیبال تغییراتی در قوانین بازی به تصویب می رسد و در آخرین كنگره جهانی كه درسال 1998 میلادی (1377 شمسی) هم زمان با برگزاری چهاردهمین دوره مسابقات والیبال جهانی مردان و سیزدهمین دروه زنان در ژاپن برگزار شد با تصویب و تغییر قوانین مانند روش امتیاز گیری با برد رالی، امتیازات 25 برای ست های اول، دوم، سوم و چهارم و امتیازات 15 برای ست پنجم و همچنین تصویب بازیكن دفاعی لیبرو، به كار بردن روش جدید دگرگونی و هیجان فراوانی دربازی والیبال به وجود آورده است. اولین كشور خارجی كه والیبال را پذیرفت، كشور كانادا و به سال 1900 بود. اساساً نهضت Y.M.C.A (سازمان جوانان مسیحی) در معرفی این ورزش به دیگر كشورهای جهان و تعمیم آن سهم فراوانی دارد. بازی والیبال در پایان سال1900 به هندوستان و در سال های 1905 به كوبا، 1909 به پورتریكو، 1910 به فیلیپین، 1912 به اوروگوئه، 1913 به چین و 1917 به ژاپن و به تدریج ازسال 1914 به بعد توسط سربازان قوای آمریكا و مستشاران و اشخاص دیگر به كشورهای اروپائی از قبیل فرانسه، چكسلواكی، لهستان، شوروی و بلغارستان و سایر كشورهای اروپائی معرفی شد و تعمیم یافت. ولی بسبب بیگانه بودن این ورزش برای اروپائیان درابتدا امر قبول آن به كندی صورت می پذیرفت. فرانسه، چكسلواكی و لهستان سه كشوری بودند كه قبل ازدیگران اقدام به تشكیل فدراسیون ملّی والیبال در كشور خود نمودند. كشور شوروی كه در سال1923 اقدام به تأسیس انجمن ملّی والیبال نمود برای پیشرفت و دگرگونی آن فعالیت زیادی به عمل آورد. اصولاً شوروی از كشورهائی است كه در پیشرفت تكنیك و تاكتیك والیبال و تنظیم قوانین درجهان سهم به سزائی دارد و برای قهرمانی در مسابقات است كه قدرت بزرگ جهانی به حساب می آید. كشورهای فرانسه، چكسلواكی و لهستان پس از تشكیل فدراسیون ملّی مصمم شدند كه با كمك كشورهای دیگر فدراسیون بین المللی را تأسیس نمایند و در سال 1936 بینگام بازی های المپیك در برلین آلمان در این زمینه فعالیت زیادی نمودند ولی با آغاز جنگ بین المللی دوّم و طغیان آن در اروپا اقدامات آنان متوقف شد. به طور كلّی تغییرات و پیشرفت والیبال را میتوان به سه دوره تقسیم نمود، دوره اوّل ازسال آغاز تا سال 1918، دوره دوّم ازسال 1919 تا سال 1946 و دوره سوّم از سال 1947 به بعد كه تغییرات و پیشرفت اساسی والیبال در دوره سوم صورت پذیرفته است. پس از جنگ بین المللی دوّم، فعالیت های فراوان برای حركت جدید به والیبا ل مجدداً آغاز شد و اولین مسابقه بین المللی درقاره اروپا بین دو كشور فرانسه و چكسلواكی در شهر پاریس برگزار گردید. پیگیری برای تأسیس فدراسیون بین المللی والیبال ادامه یافت. مذاكرات بین سه كشور فرانسه، چك و لهستان منتج به موافقت در جهت تشكیل كنگره ویژه برای تأسیس اتحادیه بین المللی والیبال گردید.
دریای عمان پهنه آبی است که خلیج فارس را به اقیانوس هند متصل میکند
دریای عمان، پیشروی آب اقیانوس هند است به داخل خشکی در جنوب غربی آسیا.
کشورهای ایران و پاکستان در شمال آن و کشورهای عمان و امارات در جنوب آن قرار دارند.
دریای عمان از سمت غرب توسط تنگه هرمز به خلیج فارس و از سمت شرق و جنوب شرقی به دریای عرب و اقیانوس هند وصل میشود.
در جنوب دریای عمان کشور عمان قرار دارد. طول ساحل ایران در امتداد دریای عمان، از خلیج گواتر تا بندر عباس، 784 کیلومتر است.
سواحل جنوبی ایران از تنگه هرمز تا بندر گواتر مجاور آن است و این مسافت نیمی از سواحل جنوبی ایران را تشکیل میدهد.
مدار رأسالسرطان از شمال آن عبور میکند و از این رو این دریا در منطقه گرم کره زمین واقع است.
حداکثر درجه حرارت سطح آب در مرداد ماه 33 درجه و در دی ماه دست کم 19.8 درجه است. طول آن از تنگه هرمز تا دکن حدود 610 کیلومتر و عرض آن کمتر از عرض آبهای خلیج فارس است.
مساحت آن 903 هزار کیلومتر مربع است در مقابل عمق آن از خلیج فارس بیشتر است.
عمق این دریا در اطراف چاهبهار حدود 3398 متر است. هرچه به سوی غرب پیش برویم، عمق آن به سرعت کم میشود تا جایی که در نزدیکی تنگه هرمز به 73 متر میرسد.
بنادر کوچکی چون جاسک، چاهبهار، گواتر در کنار این دریا دیده میشوند که بیانگر بازرگانی و دریانوردی آن است.
شهرهای مهم حاشیه این دریا در ایران چابهار و جاسک و در کشور عمان مسقط (پایتخت عمان) هستند.
نکته ای که موجب آن شد تا این آیات را متناقض تصور نمایید، ترجمه واژه "السماء" به "یک آسمان" بود، در صورتی که معنای حقیقی آن "آسمان" است و نه "یک آسمان" و حتی در ترجمه فارسی نیز، میان "آسمان" و "آسمان ها" تناقض و تفاوتی وجود ندارد؛ مانند آن که بگوییم "ابر را در آسمان دیدم" یا "ابرهایی را در آسمان ها مشاهده نمودم" که هر دو جمله، یک معنا و مفهوم را رسانده و نه "ابرها" با "ابر" متناقض است و نه "آسمان ها" با "آسمان".
در پاسخ به پرسش شما، ابتدا باید بدانیم که دو جمله، زمانی با هم متناقض ارزیابی می شوند که تمام شرایط تناقض را داشته باشند. به عنوان نمونه، اگر شخصی یک بار بیان دارد که "من نمازم را در مسجد می خوانم" و بار دیگر اظهار نماید که "من در نمازهای جماعت چندین مسجد حاضر می شوم"، نمی توانیم این دو عبارت او را، به دلیل این که در یکی، از کلمات مفرد استفاده نموده و در دیگری از کلمات جمع، با یکدیگر متناقض بدانیم.
به همین ترتیب و با دقت در کاربرد واژه ها در زبان عربی و در رأس آن، قرآن کریم، در می یابیم که کلمه "السماء" به معنای "آسمان" است که با "آسمان ها" تفاوت چندانی ندارد و معنای آن "یک آسمان" نیست، تا با "سماوات"، یعنی "آسمان ها" متناقض به نظر آید و هر کدام از ده ها آیه ای از قرآن که از این واژه استفاده نموده، همین معنا را در نظر گرفته است. به عنوان نمونه، اگر خدا در قرآن فرموده: "و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بینهما باطلا"،[1] معنایش آن است که: ما "آسمان" و زمین و هرچه میان آنها است را بیهوده نیافریدیم. البته، با ترجمه ای که در پرسشتان از واژه "السماء" ارائه نمودید، باید معنای آیه فوق این باشد که: ما "یک آسمان" و زمین و آنچه میان آنها است را، بیهوده نیافریدیم (و طبق این ترجمه، باید آفرینش سایر آسمان ها بیهوده باشد!!) و یا اگر اظهار شود که: "ما یخفی علی الله من شیء فی الارض و لا فی السماء"،[2] آن را چنین ترجمه خواهید نمود که آنچه در زمین و تنها "یک آسمان" است، از نگاه خدا مخفی نخواهد ماند، (ولی ممکن است، خداوند، اتفاقات دیگر آسمان ها را نداند!!). بدیهی است که هیچ فرد آشنا با زبان عربی، چنین ترجمه هایی را نخواهد پسندید.
براین اساس، مطمئن باشید که واژۀ "السماء"، در آیۀ 21 سورۀ حدید، به معنای "یک آسمان" نیست، تا با واژۀ "السماوات"، در آیه 133 سورۀ آل عمران متناقض باشد، بلکه معنای آن "آسمان" است که با "آسمان ها" تفاوتی نخواهد داشت و در مواردی که قرآن خواسته در ارتباط با خصوص برخی آسمان ها و نه مطلق آسمان، مطلبی را بیان نماید، از واژۀ "السماء" استفاده ننموده، بلکه کلماتی؛ مانند "السماء الدنیا"[3] یعنی "آسمان زیرین"، یا "کل سماء"[4] به معنای "هرکدام از آسمان ها" را بکار گرفته است.
بله، اگر در آیه ای بیان می شد که مثلا "جنة عرضها کعرض السماء الدنیا"یعنی بشتابید به سوی بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمان زیرین است، امکان داشت که بوی تناقض با دیگر آیاتی که پهنای بهشت را به اندازه تمام آسمان ها دانسته، از آن به مشام برسد، اما چنین آیه ای وجود ندارد.
مقدمه
نجوم مطالعه مواد و مقدمه ای است درباره فرآیند بوجود آمدن آنچه در آنسوی جو زمین است که این جهان ، آسمان و گوی آسمان را از اتمهای کوچک تا گیتی وسیع شامل می شود. منجمان اجرام آسمانی مانند سیارات ، ستاره ها ، ستاره های دنباله دار ، کهکشان ها ، سحابی ها و مواد بین کهکشان ها را مطالعه می کنند. برای اینکه چگونگی تشکیل شدن ، چگونگی بوجود آمدن و منسب هر کدام را مشخص می کنند و اینکه چگونه بر یکدیگر تأثیر می گذارند و چه اتفاقی ممکن است برای آنها بیفتد.
بخشی از جهان ما ، زمین و آنچه در آن اتفاق می افتد اختر شناسی را شامل می شود، در واقع زمین آزمایشگاه ماست و هر چه که درباره جهان می دانیم از آنچه از زمین می توانیم ببینیم و دریابیم و یا تصور کنیم سرچشمه گرفته است.
چگونه علم نجوم بوجود آمد؟
قبل از اختراع تلسکوپ ، در نزدیکی قرن هفدهم ، نجوم بر مبنای مشاهده با چشم غیر مسلح پایه گذاری شده بود. در ابتدا مردم از محل ستاره ها و سیارات در آسمان نقشه تهیه می کردند. امروزه نجوم از نظریات یونانیان باستان سرچشمه می گیرد. در سال 150 میلادی یک منجم و ریاضیدان یونانی به نام کلودیوس بطلمیوس یک رساله درباره علم نجوم نوشت. او در آن 48 گروه ستاره ای که صورت فلکی نامیده می شدند را فهرست کرد ، مانند جبار ، برساووش و ... که بیشتر از اسامی اساطیر گرفته شده اند.
همانطور که ما هنگام نگاه کردن به ابرها ، آنها را به اشکالی از اجسام آشنا تصور می کنیم، همانگونه بطلمیوس در گروهبندی ستارگان اشکال آشنا را مشاهده کرد. همچنین بطلمیوس متوجه شد که به نظر ستارگان در سرتاسر آسمان حرکت می کنند، او گفت که تمام اجرام آسمانی به دور زمین که مرکز جهان بی حرکت ایستاده حرکت می کنند. این نظریه علمی برای قرنها پذیرفته شده بود. تئوری بطلمیوس راجع به جهان طرح زمین مرکز نامیده شد، زیرا در آن زمین در مرکز عالم قراردارد.
چه موقع کشف شد که زمین بدور خورشید می چرخد؟
قبول این واقعیت مدتها طول کشید. در سال 1543 میلادی یک منجم لهستانی به نام نیکلاس کوپرنیک De Revolutionibusرا منتشر کرد که مشخص می کرد سیارات به دور خورشید گردش می کنند، اما نظریه او با تعلیمات کلیسای کاتولیک مغایرت داشت و کلیسا قدرتمندترین سازمان اجتماعی و سیاسی آن زمان بود. عقیده هایی مانند طرح خورشید مرکزی که در جهان تفکر بدیع بودند سزاوار کیفر مرگ بودند.
بنابراین اگر هم تعدادی دیگر از منجمان طرح کپرنیک را می پذیرفتند از تصدیق کردن آن هراس داشتند. در سال 1632 گالیلئو گالیله ، یکی از برجسته ترین منجمان در طول تاریخ ، سرانجام یک کتاب در حمایت از نظریه کپرنیک منتشر کرد. کلیسای کاتولیک روم گالیله را برای محاکمه بخاطر بدعت گذارن احضار کرد و این منجم برای برگشتن از حرفش یا مرگ حق انتخاب داشت. گالیله دست از عقیده خود کشید اما کلیسا از پذیرفته شدن طرح خورشید در عرف نمی توانست جلوگیری کند (در سال 1992کلیسای کاتولیک روم رسما با گالیله و کپرنیک موافقت کرد).
یکی از مباحث حائز اهمیت در دانشهای اسلامی ، دانش نجوم اسلامی است چرا که اهم مسایل عبادی به این دانش وابسته است. نخستین علومی که ساکنان بلاد اسلامی به آنها توجه کردند، علوم عملی و بخصوص طب و کیمیا و نجوم بود، که احکام این علوم را بر دیگر علوم ترجیح می دادند.
علم نجوم در ایران
علم نجوم در ایران مانند دیگر نقاط جهان سابقه طولانی دارد. در واقع از آنجا که ابزار کار آن آسمانی پاک و دو چشم سالم خداداد است، از اولین علومی است که توسط انسان مورد توجه قرار گرفته است. ستاره شناسان ایرانی عمده ستاره شناسان اسلامی را تشکیل می دهند. پس از دوران خلافت مامون که دارالترجمه مشهور خود را برای ترجمه آثار علمی ملل مختلف بنیان نهاد، پیشرفت نجوم بمانند علوم دیگر سرعت زیادی گرفت.
اولین محاسبات دقیق قطر زمین در همین زمان و توسط برادران بنوشاکر انجام گرفت. یکی از دلایل توجه ویژه به نجوم در دوران اسلامی تعیین تقویم و اوقات شرعی است که مستلزم مشاهدات و محاسبات دقیق نجومی است. هندسه کروی که توسط ابوالوفای بوزجانی معرفی شد این محاسبات را بطور عمده تسهیل کرد.
ارتباط احکام شریعت اسلامی با مسائل نجومی
بر هر کس که حتی اندکی به مسائل دینی اسلامی توجه کرده باشد، این مطلب پوشیده نیست که میان بعضی از احکام عبادتی شریعت اسلامی با برخی از نمودهای آسمانی ارتباطی واضح و آشکار وجود دارد. اوقات نمازهای پنجگانه روزانه ، از یک شهر به شهر دیگر و از یک روز به روز دیگر ، تفاوت پیدا می کند. و محاسبه آن مستلزم شناختن عرض جغرافیایی مکان و حرکت خورشید در دایرة البروج و شفق و فلق است و از شرایط نماز گزاردن رو به قبله ایستادن است.
دانستن جهت قبله خود مبتنی بر حل مسئله ای از مسائل علم نجوم است و به مثلثات کروی مربوط می شود و اینکه نماز کسوف و خسوف واجب است، خود مستلزم آن است که پیش از وقت آمادگی برای شناختن زمان این دو حادثه آسمانی را داشته باشند، که جز از راه شناختن حرکات خورشید و ماه و استفاده از زیجهای صحیح میسر نمی شود.
روزه گرفتن و روزه گشودن در ماه رمضان مسلمانان را به محاسبات فلکی بر می انگیزد. ابتدا و انتهای روزه با رویت هلال است، نه از روی گاهشماری عرفی و ... . خلاصه آنکه ، ارتباط بعضی از احکام شریعت اسلامی با مسائل نجومی ، سبب زیاد شدن توجه مسامانان به شناسایی امور آسمانی و ستارگان شد و علمای دینی را بر آن داشت که سودمندی این علم را مورد ستایش قرار دهند.
شگفتیهای آسمان از منظر قرآن
مناظر زیبا در عالم هستی فراوان است، اما هیچ منظره ای مانند آسمان ، جذاب و دلپذیر نیست. قرآن کریم که نقش بسیار موثری در تربیت غرایز و تمایلات فطری بشر دارد، در میان زیباییهای بسیاری که در عالم آفرینش موجود است، به موضوع "زیبایی آسمانها" تاکید فراوان دارد و در آیات خود از زیبایی کاخ پرشکوه آسمان سخن می گوید:
* (و زیناها للناظرین) ما آسمانها را برای بینندگان زینت دادیم.
* (و زینا السماء الدنیا بمصابیح) ما آسمان نزدیک را به وجود نورافکنهایی آراستیم.
* (و لقد زینا السماء الدنیا ممصابیح) ما آسمان نزدیک را بوسیله چراغهایی تزئین کردیم.
* (انا زینا السما الدنیا بزینه الکواکب) ما آسمان نزدیک را به زیور ستارگان آرایش دادیم.
منظور قرآن مجید از این تذکرات این است که توجه مردم را به شگفتیهای این کاخ با عظمت جلب کند و افکار آنان را برای درک اسرار فضا و ستارگانی که در این اقیانوس پهناور شناور می باشند بکار بیندازد.
در این روش ترسیب گالوانیک یک فلز بر پایه واکنشهای الکتروشیمیایی صورت میگیرد. هنگام الکترولیز در سطح محدود الکترود/الکترولیت در نتیجه واکنشهای الکتروشیمیایی الکترونها یا دریافت میشوند (احیا) و یا واگذار میشوند (اکسیداسیون). برای اینکه واکنشها در جهت واحد مورد نظر ادمه یابند لازم است به طور مداوم از منبع جریان خارجی استفاده شود. واکنشهای مشخص در آند و کاتد همچنین در الکترولیت همیشه به صورت همزمان صورت میگیرند. محلول الکترولیت باید شامل یونهای فلز رسوبکننده باشد و چون یونهای فلزها دارای بار مثبت می باشند به علت جذب بارهای مخالف تمایل به حرکت در جهت الکترود یا قطبی که دارای الکترون اضافی میباشد (قطب منفی یا کاتد) را دارند. قطب مخالف که کمبود الکترون دارد قطب مثبت یا آند نامیده میشود. به طور کلی سیکل معمول پوششدهی را میتوان به صورت زیر در نظر گرفت:
- یک اتم در آند یک یا چند الکترون از دست میدهد و در محلول پوششدهی به صورت یون مثبت در میآید.
- یون مثبت به طرف کاتد یعنی محل تجمع الکترونها جذب شده و در جهت آن حرکت میکند.
- این یون الکترونهای از دست داده را در کاتد به دست آورده و پس از تبدیل به اتم به صورت جزیی از فلز رسوب میکند.
قوانین فارادی
قوانین فارادی که اساس آبکاری الکتریکی فلزها را تشکیل میدهند نسبت بین انرژی الکتریکی و مقدار عناصر جا به جا شده در الکترودها را نشان میدهند.
قانون اول: مقدار موادی که بر روی یک الکترود ترسیب میشود مستقیما″ با مقدار الکتریسیتهای که از الکترولیت عبور میکند متناسب است.
قانون دوم :مقدار مواد ترسیب شده با استفاده از الکترولیتهای مختلف توسط مقدار الکتریسیته یکسان به صورت جرمهایی با اکیوالان مساوی از آنهاست.
بر اساس این قوانین مشخص شده است که 96500 کولن الکتریسیته (یک کولن برابر است با جریان یک آمپر در یک ثانیه) لازم است تا یک اکیوالان گرم از یک عنصر را رسوب دهد یا حل کند.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن