سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
پنبه مهمترين گياهي ليفي است. اين گياه از زمانهاي دور در نقاط مختلف دنيا كه براي رشد و نمو آن ماسب بوده، كشت ميشد. در كتب گياهشناسي و كشاورزي به كشت اين گياه در هندوستان اشاره شده و گزارش گرديده كه حدود 1500 سال قبل از ميلاد در اين كشور گياهي كشت ميشده كه محصول آن مانند پشم سفيد و كيفيت آن به مراتب بهتر از پشم گوسفند بوده است.
عدهاي از گياهشناسان اصل اين گياه را از آفريقا و برخي نيز از هندوچين دانسته و معتقدند كه اين گياه از طريق آفريقا به هندوستان و سپس به چين برده شده و در كشور اخير آن را به عنوان بك گياه زينتي كشت مينمودهاند و پس از گذشت سالها موفق شدند از الياف پنبه پارچه و لباس تهيه نمايند. قديميترين نمونه پارچههاي پنبهاي در دور Mohenjo dava واقع در دره سند پاكستان غربي به دست آمد كه آن را مربوط به 3000 سال قبل از ميلاد ميدانند. الياف پنبه توسط كاروانهاي هندي به كناره درياي سرخ برده شده و درختچههاي دائمي پنبه در نواحي مديترانهاي به مقدار زياد وجود داشته است.
آنچه از مدارك بدست آمده، برميآيد مبداء پنبه به احتمال زياد از هندوستان بوده و هرودوت نيز در نوشتههايش پنبه را جزء عجايب هندوستان به شمار آورده است. پنبه توسط اعراب به اروپا برده شد و احتمالاًٌ اولين كشور اروپايي كه زراعت پنبه در آنجا شروع گرديده، اسپانيا ميباشد، زيرا نام فعلي پنبه در اين كشور با نام عربي آن مطابقت كامل دارد و از طريق اسپانيا به مكزيك برده شد.
پنبه پس از ورود به اروپا در كشورهاي مختلف اين قاره كه داراي شرايط مناسب براي كشت آن بودهاند، زراعت آن رواج يافته و با استفاده از الياف آن از قرن 15تا17 صنعت نساجي در بريتانيا متداول و از قرن 18 نيز كشت و صنعت آن در آمريكا شروع شد. در حال حاضر انواع وحشي پنبه در مناطق گرمسيري برخي از كشورهاي جهان نيز وجود دارد.
اسم پنبه از كلمه عربي «القعلن» گرفته شده كه در زبانهاي مختلف تقريباً مشابه و به شرح زير بوده است:
آمريكا و انگلستان (كشورهاي انگليسي زبان)Cotton
اسپانياAlgodon
ايتاليا Cottone
فرانسه و بلژيكCoton
مكزيكElalgodon
هلندKatoon
هندوستان Kapas
در زبان يوناني و لاتين، نامهاي Karbasus, Karpasos از ريشه سانسكريت «كارپاسا و كارباسا» كه در ايران نيز كرباس نام دارد، مشتق گرديده است. در كشور آلمان اين گياه Baumwoll (درخت پشم) ناميده ميشود.
كلمه قوزه كه كه اصطلاح ميوه يا كپسول پنبه ميباشد و در زبانهاي فارسي، افغاني، تركي و عربي با كمي تفاوت همنام هستند، از Gossypium اقتباس گرديده است.
آبياري پنبه
پنبه محصولي است كه به آب نياز كامل داشته و آبياري به موقع و مرتب در عملكرد آن اثر فراوان دارد.
اين محصول در اغلب نقاط ايران احتياج به آبياري دارد. زيرا غير از مازندران و گرگان، در ساير مناطق كشور ما ميزان بارندگي ساليانه كفاف احتياجات اين محصول را از نظر آب نميدهد.
در ناحيه پنبهخيز شمال بخصوص گرگان و دشت گرچه ممكن است ميزان بارندگي ساليانه از نظر مقدار ريزش مناسب به نظر برسد.
با وجود اين چون همه ساله اين باران در فصول مساعد نميبارد، نميتوان در كشت پنبه فقط به بارندگي اكتفا نمود. تنها زراعيني موفق ميگردند كه آب براي زراعت پنبه در اختيار داشته باشند و در فصل تابستان چنانچه باران نبارد، به آبياري مزرعه خود اقدام كنند.
در مازندران نيز گاهي در تابستان به آبياري نياز پيدا ميشود، ولي غالباً در اين منطقه نزولات آسماني كفاف احتياجات پنبه را ميدهد و بدون احتياج به آبياري پنبه را بطور ديم زراعت ميكنند.
در ساير نقاط كشور پنبه از ابتداي كاشت و در تمام دوره رويش بايد آبياري گردد و براي بدست آوردن حداكثر محصول در آبياري آن دقت زياد لازم است.
در هر ناحيه با درنظر گرفتن شرايط آب و هوايي، جنس خاك و ميزان بارندگي، آبياري پنبه عملي ميگردد و هر زارع بايد بر حسب مقدار آبي كه در مواقع حساس تابستان در اختيار دارد، سطح كشتي براي پنبهكاري در نظر گيرد تا دچار خسارت و زيان نگردد.
استفاده صحيح از آب در مناطقي كه آبياري صورت ميگيرد، مهمترين و دقيقترين قسمت در زراعت پنبه بوده و مسئله آبياري در طرز كاشت، تهيه زمين و ساير عمليات زراعي نيز تاثير مينمايد. واضح است كه برداشت محصول پنبه از يك هكتار در شرايط آبياري و ديم از نظر ميزان مخارج متفاوت بوده و زراعتي كه آبياري ميگردد، پرخرجتر خواهد بود، زيرا علاوه بر قيمت آب، تسطيح زمين، مرزبندي، ايجاد جويهاي آبياري و بالاخره مرز كارگراني كه آبياري مينمايد، بر مخارج زراعت ميافزايد، ولي به طور كلي در زراعتي كه آبياري ميگردد، مقدار عملكرد بيشتر بوده و جبران مخارج را خواهد كرد.
طبق محاسباتي كه صورت گرفته، در شرايط معمولي و با طرز مرسوم، آبياري در ايران در نقاط مختلف بطور متوسط حداكثر 40% از مقدار آب آبياري به مصرف گياه رسيده و بقيه يعني 60% تلف ميگردد. و بدين ترتيب راندمان آبياري پايين است. اين مقدار آب در اثر تبخير سطحي و نفوذ در زمين، جويهاي آبياري و غيره از دست ميرود.
در كشورهاي مترقي مانند آمريكا توانستهاند با اجراي روشهاي صحيح آبياري تا ميزان 75% از مقدار آب مصرفي استفاده برده و بدين ترتيب 25% از آب ناگزير هدر ميرود. با توجه به ارزش و كمبود آب در ايران، سيستم صحيح آبياري و بالابردن راندمان آن بسيار ضروري و لازم به نظر ميرسد.
روابط آب با خاك و گياه
قبل از تشريح آبياري پنبه، دانستن مطالبي در مورد چگونگي استفاده گياه از آب و اينكه به چه طريق آب در زمين ذخيره شده و به مصرف گياه ميرسد، مفيد بوده و مسائل آبياري را روشنتر ميسازد.
خاك تودهاي متخلخل است، باين جهت نسبت به هوا و آب قابل نفوذ بوده و فضاي خالي بين زراعت آن بوسيله اين دو اشغال ميگردد. همينكه زمين آبياري گرديد، هرطبقه از خاك مقداري آب در بين ذرات خود نگه داشته و چنانچه بيش از ظرفيت نگهداري به اين طبقات آب برسد، اين آب به قسمتهاي پايينتر نفوذ كرده و بدين ترتيب هرچه بيشتر آب به زمين داده شود، عمق بيشتري از خاك مرطوب ميگردد.
هيچوقت نميتوان بيش از ظرفيت نگهدراي آب در خاك ذخيره نمود، ولي ميتوان با دادن آب زياد خاك را در عمق بيشتري تا حد ظرفيت نگهداري، مرطوب ساخت.
ظرفيت نگهداري آب از درصد اشباع خاك كمتر است. درصد اشباع خاك عبارت است از تعداد آبي كه لازم است تا 100گرم خاك را به حالت اشباع درآورد و اين مقدار آب در خاكهاي مختلف متفاوت ميباشد. بنابراين ميتوان با اندازهگيري اين عامل نوع خاك را تعيين نمود. در خاكهايي كه درصد اشباع از 20% كمتر باشد، خاك سبك محسوب ميشود و چنانچه 30-45% باشد، خاك متوسط و از 45-60% خاك نسبتاً سنگين محسوب ميشود.
چگونگي گسترش ريشه در پنبه
چون بوته پنبه فقط آب را از ناحيه گسترش ريشه جذب ميكند، باين جهت دانستن طرز گسترش ريشه و عمقي كه در خاك نفوذ مينمايد، در آبياري اهميت دارد.
پس از آنكه بذر پنبه جوانه زد، ريشهها شروع به نمو مينمايند، ابتدا ريشه عمومي ظاهر شده و با چند ريشه فرعي در زمين نفوذ ميكند. به تدريج كه بوته بزرگ ميشود، ريشه اصلي طويل شده و ريشههاي فرعي نيز در خاك گسترش مييابند و تا كاملشدن بوته معمولاً تا عمق 100-150سانتيمتري در داخل زمين گسترده ميشوند.
ميزان آب مورد احتياج پنبه
مقدار كل آبي كه در زراعت پنبه مورد احتياج است، عبارت از مقداريست كه بوسيله بوتهها مصرف ميشود، به اضافه آنچه به طرق مختل از دست ميرود. بنابراين چنانچه آبياري با متدي انجام شود كه راندمان آن بالا باشد، مقدار آب مورد نياز كمتر خواهد بود. بطور كلي آبياري پنبه به جنس خاك، مقدار بارندگي، درجه حرارت محيط، ميزان تبخير و سطح آب زيرزميني بستگي دارد. چون اين عوامل در نواحي مختلف متفاوت است، به اين جهت آبياري پنبه نيز در هر ناحيه كم و بيش فرق ميكند. سطح آب زيرزميني اگر از چهار متر بالاتر باشد، در آبياري پنبه موثر است، وگرنه اثري نخواهد داشت.
مقدار آب مورد نياز در مراحل مختلف زندگي بوته متفاوت ميباشد، بطوريكه در موقع شاخهزدن در هر روز 20-40متر مكعب آب در هكتار بوسيله بوتههاي پنبه مصرف ميگردد و هنگام گل دادن مقدار مصرفي به 65-115مترمكعب ميرسد. همانطوريكه گفته شد، اگر سطح آب زيرزميني حداكثر تا 4متري سطح زمين باشد، بوتهها مقداري از آب مورد نياز خود را از تحتالارض تامين ميكنند. طبق آزمايشاتي كه در روسيه گرديده، ثابت شده است كه اگر آب زيرزميني پايينتر از يك متر باشد، گياه 10-20% از آب مورد نياز خود را از زمين اخذ مينمايد و چنانچه آب تحتالارض در فاصله يكمتري از سطح زمين باشد، 40% آب مورد نياز بوتهها از آن تامين ميشود. در اين صورت تعداد آبياري فقط دو مرتبه و در موقع گلدادن بوتهها خواهد بود و هرگاه سطح آب از يك متر بالاتر باشد، 60% از آب مصرفي بوتهها از اين طريق گرفته ميشود. (2)
عملكرد الياف پنبه رابطه زيادي با كل مصرف آب دارد. اطلاعات حاصل از آبياري در تمام فصل نشان ميدهد كه حداكثر الياف زماني حاصل ميشود كه مقدار آب مصرفي برابر با 68 سانتيمتر ميباشد. (1)
نتايج مربوط به پنبه ديم يا شرايط آبياري تكميلي تا حدودي با نتايج پنبه فارياب متفاوت است. عملكرد الياف با كل آب رابطه خطي دارد. با مصرف 20 سانتيمتر آب عملكردي حدود 400 كيوگرم الياف در هكتار بدست ميآيد.
ماهيت خطي بودن رابطه بين عملكرد مصرف كل آب چنين احتمال را براي موثرترين مصرف آب از تمام منابع تضمين ميكند. به نظر ميرسد مهمترين آنها به قرار زير باشد:
1.كاهش تبخير خاك
2.افزايش ذخيره آب خاك
3.به حداكثر رساندن شاخص برداشت
4.بهبود كارايي فتوسنتزي كه در نتيه افزايش شيب منحني را باعث ميشود. (1)
دفعات و مواقع آبياري
بطور كلي آبياري پنبه چهار مرحله مشخص دارد:
1.آبياري قبل از كاشت
2.آبياري از موقع كاشت تا هنگام گلدادن
3.آبياري در دوره گلدادن و رشد قوزهها
4.آبياري در دوره بازشدن قوزهها (2)
آبياري قبل از كاشت
قبل از كشت پنبه بايستي اراضي پنبهكاري را كاملاً سيراب نمود، معمولاً در نقاطي كه باران ميبارد، زمين به اندازه كافي و تا عمق مناسب مرطوب خواهد بود، در اين صورت احتياج به آبياري نيست. چنانچه در نقطهاي بارانهاي زمستاني كم باشد، بايد زميني را كه براي كشت پنبه درنظر گرفتهاند، آبياري نمايند.
در نقاطي كه تابستان آب به اندازه كافي در اختيار باشد، اين آبياري سبك بوده و بايد به اندازهاي باشد كه پنبه تا آبياري بتواند مقاومت نمايد، اما در جاهايي كه آب تابستانه كم است، اين آبياري سنگين و لازم است زمين را تا عمق 150-180سانتيمتري مرطوب نمايند.
آبياري قبل از كاشت به بوتههاي جوان اجازه ميدهد كه ريشه خود را توسعه داده و در مراحل اوليه زندگي هرچه بيشتر رشد نمايند، به علاوه در تابستان كه بوتهها به آب زياد احتياج دارند، ذخيره آبي در اعماق زمين براي آنها موجود ميباشد.
در بعضي نقاط در فصل زمستان بعد از شخم پاييز، شيارهايي در زمين ايجاد مينمايند تا آب باران در آن نفوذ كرده و از تبخير و جاري شدن آن جلوگيري گردد و بدين طريق مقدار قابل توجهي آب باران در زمين ذخيره ميشود. چنانچه مقدار بارندگي در زمستان زياد باشد، ممكن است از آبياري قبل از كشت صرفنظر نمود. (2)
آبياري از موقع كشت تا هنگام گل دادن
گرچه آبياري به موقع در تمام مراحل رشد پنبه لازم است، ولي آبياري اول اهميت زياد داشته و بايد كمال دقت و مراقبت در آن بكار رود.
طبق آزمايشاتي كه به عمل آمده، بوتههايي كه قبل از گلكردن رشد سريع و كافي داشته باشند، محصولشان از بوتههايي كه بيآبي كشيدهاند، زيادتر است. به علاوه بوتههايي كه در ابتداي زندگي خشكي نديدهاند، زودرستر شده و مقدار برداشت آنها در حين اول زيادتر بوده است.
عدهاي معتقدند كه اگر در اوايل كشت به بوته پنبه تشنگي داده شود، ريشه اين گياه در اعماق فرو رفته و ميتواند رطوبت را از قسمتهاي عمقيتر در مواقع كمآبي تابستان بگيرد، از طرفي چون رشد نبات كمتر است، در فصل تابستان نقصان يافته و احتياج كمتري به آبياري دارد.
آزمايشاتي كه در آمريكا و روسيه به عمل آمده، مويد اين عقيده نبوده و هميشه حداكثر عملكرد از مزرعهاي بدست آمده كه بوتههايش در اول فصل تشنگي نديده و رشدشان سريع بوده است.
در زمينهاي سنگين آبياري اول ديرتر صورت گرفته و يك ماه پس از كاشت بذر انجام ميشود، ولي در خاكهاي شني و سبك اين آبياري بايد زودتر انجام گيرد. در هرحال بايد آبياري آنقدر به تاخير افتد تا بوتهها بپلاسند و اين موضوع در تمام مراحل آبياري بايد رعايت گردد.
آبياري اول كه در غالب نقاط ايران شكرآب ناميده ميشود، بايد سبك بوده و مقدار آبي كه مصرف ميشود، فقط به اندازهاي باشد كه كفاف آب ازدست رفته بوسيله بوتهها را بنمايد.
پس از آبياري اول تا موقع گلكردن بوتهها يك آبياري ديگر لازم بوده و اين آبياري بستگي به جنس زمين و درجه حرارت محيط داشته و 20-25روز پس از آبياري اول انجام ميگيرد. در اين دوره در هر آبياري در نواحي خشك مانند ورامين حدود 600مترمكعب آب در هكتار لازم است. (2)
آبياري در دوره گلدادن و رشد قوزهها
اين دوره حساسترين مرحله دوره آبياري بوده و قسمت اعظم آبي كه به پنبه داده ميشود، در اين دوره مصرف ميگردد. مزرعه پنبه در موقع گلدادن و تشكيل قوزه احتياج زيادي به آب دارد و چون بوتهها در اين موقع حجيم هستند، تبخير زياد بوده و آبياري بايستي مكرر و سنگين انجام شود. در اين دوره تشنگي، گياه را به سختي تحت تاثير قرار ميدهد و كوچكترين غفلت در آبياري سبب ريختن گلها و قوزهها ميشود. آزمايش نشان داده كه آبياري صحيح و مرطوب نگهداشتن زمينكه هميشه خاك داراي رطوبت قابل استفاده براي بوتهها باشد، در مقدار عملكرد و كيفتي الياف پنبه موثر است.
همانطوريكه گفته شد، هيچگاه نبايد آبياري بتاخير افتد كه بوتهها بپلاسند، بلكه بايد قبل از پلاسيدن بوتهها به تشنگي مزرعه پي برده و آبياري انجام گيرد. زماني كه آب محدود است و فقط آبياري تكميلي امكانپذير است، زمان و مقدار آب مصرفي بينهايت مهم هستند. هدف بايد تامين آب در طي بحرانيترين مراحل رشد باشد و اجازه داده نشود كمبود بيشتر در مراحل كمتر بحراني رشد رخ دهد. شواهد فعلي نشان ميدهد كه كاهش بيشتر عملكرد زماني رخ ميدهد كه كمبود در طي دوره حداكثر گلدهي در مقايسه با كاهش دراثر كمبود در مراحل اوليه يا اواخر گلدهي رخ دهد.
در تحقيقات انجام شده روي خاك رسي الوويان در دشتهاي ساحلي اسرائيل، ماراني و فوچس ملاحظه كردند كه كاربرد يكبار آب به اندازه كافي براي مرطوبكردن نيمرخ خاك تا عمق 90سانتيمتري (150م.م آب) در شروع گلدهي باعث توليد مطلوب عملكرد در پنبه Pima32 شد. مصرف مقدار بيشتر آب (200م.م) كه خاك را تا عمق بيشتري مرطوب كرد، رشد رويشي و گلدهي را بيشتر تحريك كرد، ولي عملكرد الياف زياد نشد.
در آزمايشات ديگري كه تحت همين شرايط انجام شد، ماداميكه مقدار آب كل يكسان بود، مشابه زماني بدست آمد كه عمق مرطوبشدن آبياري خاك بين 45-120سانتيمتر متغير بود. در شرايط متنوعتر، عمقي كه نيمرخ خاك بايد مرطوب شود، بايد دقيقاً همسان عمق ريشهدهي باشد و اين عمق ممكن است با تيپ خاك فرق كند.
زمانيكه آبياري مكررتر امكانپذير است، براي استفاده از آب زمانبندي صحيح نيز لازم است. با استفاده از اطلاعات مربوط به واكنش عملكرد در مطالعات زمان آبياري، هيلر و همكاران، مفهوم شاخص روز تنش را پيشنهاد كردهاند كه در آن حساسيت گياه زراعي به كمبود آب با معيار واقعي وضعيت آب گياه يا خاك تركيب ميشود تا زمانبندي آبياري بهتر صورت گيرد. افزايش كارايي آب (تا 38%) ناشي از مقدار كل آب كم بود كه اضافه شده بود و ناشي از افزايش عملكرد نبود. اين موضوع نشانگر اين است كه ممكن است در بعضي شرايط بدون اينكه خساراتي به عملكرد وارد شود، مقدار آب موجود در مدت طولانيتري استفاده شود.
تحقيقات زيادي بر روي دوره آبياري و كل آب براي گياهان زراعي فارياب صورت گرفته است. مثال خوبي بوسيله گرنمير و همكاران ارائه شده است كه در آن عملكرد نسبي الياف در دو خاك داراي مقادير مختلف ازت هستند، را ميتوان از تبخير و تعرص پيشگيري كرد.
صرفهجويي زياد در آب و انرژي را ميتوان با زمانبندي صحيح آخرين آبياري نيز انجام داد. اطلاع از ظرفيت نگهداري آب خاك همراه با تعيين زمان رسيدگي محصول توليدكنندگان را قادر ميسازد تاريخ برداشت را پيشبيني كند و يك يا چند آبياري را حذف كند. (2)
آبياري
آبياري پنبه به سه روش انجام ميشود:
نخست آبياري نشتي كه بيشترين سطح زير كشت پنبه را شامل ميشود. در اين شيوه آب از نهر آبياري وارد جويچههايي ميشود كه دانه پنبه روي پشته و در كنار آن كاشته شده است. طول اين نشتيها (جويچهها) با توجه به شيب و جنس زمين و ميزان آب تعيين ميشود.
روش ديگر آبياري، جوي و پشتهاي است. در اين شيوه دانه پنبه را بالاي خط داغ آب ميكارند. آب از نهر اصلي مستقيم وارد اين جوي ميشود. اين شيوه كشت و آبياري را «غلام گروش»«كوزبند» هم ميگويند. برخي از كشاورزان به جز پنبه محصولات ديگري مانند لوبيا را هم در داخل اين جويهاي آبياري ميكارند. اين شيوه به علت هدررفتن آب به تدريج كنار گذاشته ميشود.
روش سوم كرتي است. در اين شيوه بوته داخل كرت كاشته شده و كرتها به وسيله مرزهاي خاكي از هم حدا ميشوند. آب از كرتي به كرت ديگر ميرود. اندازه كرتها بر اساس جنس و شيب زمين تعيين ميشود. در برخي نقاط بعضي از كشاورزان داخل كرتهاي پنبه محصولاتي مانند آفتابگردان، چغندر علوفهاي و يا ذرت هم ميكارند.
از نظر تعداد دفعات و فاصله آبياري چهار مرحله زير در زراعت پنبه اعمال ميشود:
مرحله اول آبياري پيش از كاشت يا زمان كاشت است. اين آبياري براي آماده كردن زمين براي شخم و ايجاد رطوبت مناسب براي سبزشدن بذر انجام ميشود.
مرحله دوم آبياري از زمان كاشت تا دادن پنبه است. اين آبياري بسته به جنس زمين از 20 روز تا يك ماه پس از كاشت بذر آغاز ميشود و تا زمان گلدادن هر 20-25روز يك بار زمين را آب ميدهند.
مرحله سوم آبياري مرحله گلدادن و رشد غوزههاي پنبه است. در اين مرحله بسته به شرايط آب و هوايي و جنس زمين هر 15-20روز يك بار زمين را آبياري ميكنند.
آخرين مرحله آبياري حدود 20-254روز پس از بازشدن اوليه غوزههاي پنبه است. به اين ترتيب با توجه به شرايط آب و هوايي، بافت و جنس خاك مزراع پنبه را 8-12مرتبه آبياري ميكنند. (3)
امكانات براي آبياري پنبه در ايران
ايران اصولاً از نظر منابع آب، كشوري نيمهخشك و در بعضي نواحي خشك محسوب ميشود و كمبود آب يكي از عوامل عمده محدودكننده زراعت در اين كشور است. بطور كلي منابع اصلي آب در كشاورزي ايران بارندگي، رودخانه، قنوات و اخيراً استفاده از چاههاي عميق و سطحي نيز متداول شده است. متاسفانه ميزان بارندگي كه سرچشمه اصلي آب است، در ايران پايئن و متوسط بارندگي ساليانه حدود 260 م.م و تقريباً 4/1 متوسط بارندگي ساليانه در جهان (860م.م) ميباشد.
اين باران در نقاط مختلف كشور متفاوت است، بطوريكه 3/1 از كل باران ساليانه در سواحل درياي خزر كه مساحت آن 8% از كل مساحت كشور است، ريزش مينمايد.
رودخانهها و قنوات نيز گاه بگاه دچار خشكسالي و كمآبي شده و تقريباً هميشه زراعت بر پايه حداقل امكانات منابع مزبور انجام ميشود. واضح است حفر چاههاي عميق و نيمهعميق و استفاده از منابع آب زيرزميني نيز به مقدار آب اين منابع و حوزه آنها بستگي دارد و با برنامه صحيح و بطور محدود ميتوان از اين منابع استفاده كرد.
با وجود محدوديت منابع آب، غالباً آبياري در ايران ابتدايي بوده و براي انتقال و تقسيم آب از جويهاي روباز و حسابنشده استفاده ميشود و براي آبياري محصولات عمدتاً روشهايي كه بازده آبياري آن پايين است، بكار ميرود و به اين جهت كه صورت گرفته در زراعت آبي بازده آبياري بيش از 35% نميباشد، يعني 65% از آب الزاماً در آبرساني و آبياري تلف ميشود.
طرق مختلف آبياري
معمولاً پنبه را به 3 طريق آبياري ميكنند:
1.آبياري استغراقي يا كرتي
2.آبياري نشتي
3.آبياري باراني
آبياري استغراقي يا كرتي
در اين طريقه مزرعه را برحسب مقدار جريان آب آبياري و شيب زمين به كرتهاي كوچك يا بزرگ تقسيم نموده و هرچند كرت را با يك جوي مرتبط ميسازند. در اين طريقه آب تمام مزرعه را خيس كرده و بدينجهت داراي معايب زيادي از جمله سله بستن زمين، يكنواخت نبودن آبياري، هدر رفتن آب و غيره ميباشد. براي آبياري پنبه اين طريقه توصيه نميشود، فقط در آبياري قبل از كشت ميتوان از اين روش استفاده كرد.
آبياري نشتي
اين طريقه در كشت كوزپشته و رديفكاري استفاده اجرا ميگردد. در اين روش از زير به پاي ريشهها نفوذ كرده و بدون اينكه سطح نزديك بوتهها مرطوب شود، در ناحيه ريشه نشت كرده مزرعه را سيرآب ميسازد. در اين روش راندمان آبياري بيشتر از طريقه استغراقي بوده و از آب استفاده بيشتري ميگردد. به علاوه چون تمام سطح مزرعه خيس نميگردد، علفهاي هرز كمتر از آب استفاده نموده و پاي بوتهها نيز سله نميبندد. رويهمرفته اين طريقه بهترين روش آبياري جهت پنبه است.
چنانچه شكتن رديفي باشد، سيستم آبياري نشتي بهترين طريقه آبياري خواهد بود. براي اينكار بين رديفها، جويچههاي كوچكي ايجاد كرده و آب در آن جريان مييابد. مدت جريان آب در هر جويچه آنقدر طول ميكشد كه آب در تمام فاصله بين رديفها، بخوبي نشت نموده و تا عمق مناسب نفوذ كند.
براي اين منظور، دو جوي بزرگ كه هر دو عمود بر جويهاي بين رديفها هستند، احداث مينمايند كه يكي جهت آب ورودي و ديگري خروجي است. چون اغلب ورود آب به اين جويها باعث فرسايش ميگردد، لذا بايد دهانه روي جويها را با خاك و كاه و غيره محكم نمود. اين عمل را به اصطلاح زارعين «پنبهبندي» گويند.
ممكن است براي واردكردن آب در جويچهها از سيفن يا لولههاي پلاستيكي و لاستيكي براي جلوگيري از فرسايش استفاده نمود. آبياري به طريقه فوق موقعي موفقيتآميز خواهد بود كه سطح مزرعه كاملاً صاف و هموار باشد. اين طريقه در زميني كه بيش از 3درصد شيب داشته باشد، توصيه نميگردد. طوي جويچههاي آبياري معمولاً از 50-100متر ميباشد.
براي هموار نمودن زمين ميتوان آن را با ماشينآلات سنگين كشاورزي صاف و براي اين طرز آبياري مساعد ساخت، ولي هزينه آن زياد است.
آبياري باراني
روش آبياري باراني، روشي كاملاً فني است و در آن راندمان آبياري 75-80درصد است. در اين طريقه آب در لولههاي تحت فشار جريان يافته و مزرعه بوسيله لولههاي فرعي بسيار سبك و قابل حمل آبياري ميگردد.
اخيراً در بعضي از نقاط ايران نظير گرگان، گنبد، خراسان و فارس عدهاي از كشتكاران پنبه از اين طريقه آبياري استقبال نموده و از شن استفاده مينمايند. در اين طريقه آب مورد احتياج بوسيله يك تلمبه از منبع آب كشيده ميشود و با فشار لازم در لولهها جريان و سپس بوسيله آبپاشهايي روي كشت پاشيده ميشود. آبپاشها بوسيله فشار آب لوله به چرخش درميآيد. به اين جهت فشار آب در لولهها بايستي كافي باشد.
لولههاي آبياري باراني، لولههايي سبك بوده و از آلياژ آلومينيوم يا فولاد گالوانيزه و يا از پلاستيك ساخته ميشود. معمولاً طول آنها 6-9متر و قطر آنها از 50-150م.م تغيير ميكند. اين لولهها بوسيله سيستمهاي اتصال ساده به هم وصل ميگردند و زاويه محل اتصال قابل تغيير است. به اين جهت ميتوان آنها را به آساني روي زمينهاي پست و بلند قرار داد.
آبپاشها معمولاً با فشار 2-5 آتمسفر كار ميكنند، فشار بوسيله پمپ تامين ميگردد. در آبياري باراني، بايد دقت گردد كه فشار در تمام آبپاشها برابر باشد. بنابراين در هر بار آبياري، بايستي به تعداد كافي آبپاش نصب گردد و هيچگاه تعداد آبپاشها زيادتر از ميزان تعيينشده نباشد تا فشار در آبپاشهاي آخر كم نگردد. در غير اين صورت مزرعه يكنواخت آبياري نخواهد شد.
در هنگام وزش بايد نبايستي آبياري نمود، زيرا باد باعث پراكندگي آب و هدررفتن آن ميشود. در اين طريقه از آبياري مخارج اوليه برقراري سيستم نسبتاً گران است، ولي چون به كرتبندي و كارگر آبيار احتياج نيست و راندمان آبياري زياد است، هزينه زراعت را تقليل ميدهد و آبياري نيز يكنواخت و به دلخواه انجام ميگردد.
دراين طريقه چون آب روي گلها ميريزد، با آزمايشاتي كه انجام شده، معلوم گرديده است كه ريزش گلها نسبت به آبياري نشتي بيشتر است.
آبياري قطرهاي
در اين روش آبياري با نصب لوله وقطرهچكانهاي مخصوص آب از زير خاك به بوتهها ميرسد و در ناحيه ريشه هميشه آب به اندازه كافي براي گياه وجود دارد. اين روش آبياري داراي بازده فوقالعادهايست و بررسيهاي وسيعي در كشورهاي پيشرفته براي كاربرد آن صورت ميگيرد. چون امكان استفاده از اين روش در زراعت پنبه در ايران بررسي نگرديده است، از شرح آن خودداري ميگردد.
اثر آبياري روي عملكرد و كيفيت الياف
آبياري پنبه علاوه بر بالابردن مقدار برداشت در واحد سطح روي خواص كيفي تار پنبه نيز اثر ميگذارد. الياف پنبهايكه زراعت آن خوب آبياري شده، بطور كلي مرغوبتر و بهتر از پنبهايست كه تشنگي ديده باشد. تفكيك اثرات مستقيم آب بر روي كيفيت بذر و الياف از اثرات غيرمستقيم آن كه در اثر تغيير در بلوغ گياه حاصل ميشود، مشكل است. بسته به الگوي خاصي از كمبود آب كه گياه تجربه ميكند، بلوغ ممكن است متوقف شده يا به تاخير افتد. (1)
يكي از دلايل بالارفتن عملكرد در اثر آبياري اين است كه بوتههاي آبياري شده بهتر از مواد غذايي خاك استفاده ميكنند. اين آبياري در اندازه طول تار پنبه اثر زيادي دارد. طبق آزمايشاتي كه در آمريكا به عمل آمده، طول تار در يك نژاد پنبه در اثر آبياري تا 2م.م اضافه شده است. (2)
تغييرات در رسيدگي براي كيفيت الياف و بذر مهم است، زيرا درجه حرارت در طي توسعه غوزه در ابتدا و انتهاي فصل ممكن است كاملاً متفاوت باشد. الياف حاصل از گياهاني كه در معرض كمبود آب بودند، معمولاً محكمتر بودند، ولي افزايش استحكام در رابطه با كاهش طول بيشتر بود. محتواي روغن بذرهاي توليد شده درشرايط كمبود آب معمولاً كاهش يافته و محتواي ازت ممكن است تا حدودي افزايش يابد. خصوصاً الياف و بذر از سالي به سال ديگر در شرايط مزرعهاي تغيير ميكند، ولي ايجاد يك رابطه مستقيم با كمبود آب گياه يا خاك مشكل است و ممكن است با رقم گياه زراعي فرق كند.
تاثير كم آبي روي پنبه
مهمترين عاملي كه باعث ريزش گلها و قوزههاي جوان ميگردد، كمآبي است. گاهي ريزش گلها به 85-90% ميرسد. در اين صورت عملكرد بهطور قابل ملاحظهاي تقليل خواهد يافت. آبياري پنبه در موقع گلدادن در اين امر بسيار موثر است. در دوره گل دادن بايد هميشه دقت شود كه بوتهها پلاسيده نشوند. پلاسيدگي در بوته پنبه ممكن است موقتي يا دائمي باشد. پلاسيدگي موقتي در اثر تبخير شديد آب از برگها در مواقع گرم روز است كه پس از برطرفشدن گرما آب از دسترفته از زمين گرفتهشده و مجدداً بوتهها شاداب ميشوند. اين پژمردگي در ريختن گلها تاثير زيادي ندارد، ولي پلاسيدگي دائم در اثر تمام شدن رطوبت قابل استفاده ريشه در خاك بوده و در اين صورت بوتهها در تمام مدت روز پژمرده خواهند بود. اين پژمردگي فقط با آبياري زمين برطرف ميشود، ولي اثر آن در ريختن گلها و قوزهها و تقليل ميزان محصول زياد است. (2)
بايد قبول كرد كه در خاكهاي مرطوب گياهان زراعي به روشهاي مختلفي به كمبود معمولي روزانه آب سازگاري پيدا كردهاند. اين بدان معني نيست كه فرآيندهاي فيزيولوژيكي تحت تاثير اين كمبود قرار نميگيرد، اما يك خط پايه كمبود واقعي و حداقل به صورت مفهومي بايد درنظر گرفت تا بدان وسيله عواقب كمبودهاي بيش از حد ارزيابي شود. اين خط پايه كه در اينجا به صورت حداقل پتانسيل آب گياه تعريف ميشود، معمولاً به صورت پتانسيل آب برگهاي كاملاً باز بالا ارزيابي ميشود كه زمانيكه آب آزادانه در دسترس ريشههاست، روزانه ايجاد ميشود. طبق تعريف اين خط پايه كمبود ثابت نيست، ولي با نياز تبخيري نوسان ميكند و دانه آن ميتواند بين 8- تا 15- بار باشد.(1)
يكي از برجستهترين و عموميترين اثرات كمبود آب، كاهش بزرگشدن سلولها در رابطه با وابستگي آنها به آماس ميباشد. روزنه گياهاني كه در مزرعه كشت شدهاند، حساسيت مشابهي را مانند گياهان كشت شده در گلدان به كمبود آب نشان نميدهند. اين موضوع احتمالاً به خاطر كمبود بيشتر آب در روز در رابطه با تشعشع بيشتر و توسعه آهسته به علت حجم بيشتر ريشهدهي يا به علت تنشهاي مكرر است كه مقاومشدن را باعث ميشوند. (1)
مسائل ناشي از آب زياد
در بالا بر اهميت و تاثير كمبود آب در كاشت پنبه اشاره كرديم كه در آن كاهش رشد و رويشي، توليد كمتر محلهاي بالقوه ميوهدهي، افزايش ريزش قوزهها و عملكرد كمتر را باعث ميشوند، در حاليكه براي اكثر گياهان زراعي كه از مرحله گياهچهاي گذشتهاند، آب اضافي زيانآور محسوب نميشود، ولي باعث كاهش شديد عملكرد ميشود. در آزمايشي ملاحظه شد در جايي كه آب فاكتور محدودكننده رشد بوده، ارتفاع گياه با عملكرد رابطه مثبتي داشته است، ولي آب اضافي شرايطي را بوجود آورد كه رشد رويشي بيش از حد را باعث گرديد. رشد رويشي زياد باعث كاهش عملكرد رشد و اين موضوع احتمالاً به علت اين بود كه در اين شرايط بزرگ شدن برگ تقدم بيشتري براي كربوهيدارت موجود نسبت به رشد غوزه دارد. نتايج مشابهي از تحقيقات صورت گرفته است. (1)
بهبود مقاومت به خشكي در گياه
زمانيكه آب عامل توليد است، افزايش خيلي كم در آب قابل استفاده خاك ممكن است عملكرد الياف را بطور قابل ملاحظهاي افزايش دهد. تا به امروز رسيدگي محصول شناخته شده است كه بطور ثابت در رابطه با تحمل به خشكي براي تعدادي از گونههاي زراعي بوده است. زودرسي زماني با عملكرد زياد همبستگي دارد كه پنبه آپلند فقط بر روي خاكي كه داراي ذخيره رطوبت است، كشت شود، ولي اگر بارندگي به موقع در طي فصل حادث شود، همبستگي كم شده و حتي ممكن است معكوس شود.
زمانيكه از تغيير در رسيدگي محصول بطور كامل بهرهبرداري شده باشد، براي بهبود بيشتر در جهت تحمل به خشكي بايد از ديگر صفات استفاده شود. بطور كلي اين صفتها باعث ميشوند كه ارقام بتوانند وضعيت بالاي آب داخلي گياه (پتانسيل آب) را با افزايش جذب آب يا كاهش تلفات آب حفظ كنند يا به گياهان اجازه داده ميشود حتي زمانيكه پتانسيل آب كاهش ميِيابد، انجام وظيفه نمايند. (1)
منابع و ماخذ:
1.زراعت عمومي، مهندسي محمد علي رستگار، 1372
2.زراعت غلات (جلد اول)، دكتر سيد عطاء الله سيادت، دكتر علي كاشاني، 1376
بررسي كاشت غلات و تناوب در استان خراسان (شهرستان بجنورد)
موقعيت و وسعت استان خراسان
مساحت استان خراسان در حدود 313337 كيلومتر مربع و تقريباً يك پنجم مساحت كشور است و بين 30 درجه و 21 دقيقه تا 38 درجه و 17 دقيقه عرض شمالي و 55 درجه و 28 دقيقه تا 61 درجه و 14 دقيقه طول شرقي از نصفالنهار گرينويچ قرار گرفته است. اين استان از طرف شمال و شمال شرق با اتحاد جماهير شوروي، از مشرق به استانهاي يزد و اصفهان و سمنان و گلستان محدود است. طول متوسط آن به خط مستقيم در جهت شمالي ـ جنوبي، 750 كيلومتر و عرض متوسط آن در جهت شرقي ـ غربي، 420 كيلومتر است.
آب و هواي استان
به طور كلي عرض جغرافيايي، بادها، بارش، ارتفاع زمين، جهت كوهها و همچنين درياها و وجود كويرها و صحراي خشك اطراف در آب و هواي هر منطقه موثر است. پس لازم است اثر عوامل فوق بر آن ناحيه مطالعه شود.
خراسان در ناحيه معتدل شمالي واقع است و به طور كلي داراي آب و هواي متغير ميباشد و فصل بارش عمدتاً در اواخر فصل پاييز و زمستان و اوايل بهار است. در تابستان هوا گرم و خشك و زمستانها نسبتاً سرد است و اختلاف دماي روز و شب زياد ميباشد. دماي هوا از شمال خراسان به طرف جنوب افزايش مييابد و از ميزان بارش ساليانه كاسته ميشود. به طور كلي بر اساس مطالعات و آمارهاي اداره هواشناسي، تقسيمات آب و هواي استان خراسان به شرح زير است:
1.آب و هواي سرد كوهستاني
2.آب و هواي معتدل كوهستاني
3.آب و هواي نيمهصحرايي ملايم
4.آب و هواي صحرايي بياباني گرم و خشك
بادهاي مهم
·بادهاي شمالي و شمال شرقي
در فصل زمستان، بادهاي شمالي كه از سيبري به طرف جنوب غربي ميوزند، در مناطق كوهستاني شمال خراسان دما را پايين ميآورد و گاهي موجب ريزش برف ميشود. اين بادها گاهي از كوههاي شمالي گذشته، به دامنههاي جنوبي نيز نفوذ ميكنند و سبب سردي هوا ميگردد.
·بادهاي غربي
در زمستان و فصل بهار، بادهاي بارانآور غربي پس از عبور از آذربايجان و شمال ايران، به خراسان رسيده باعث اعتدال دماي هوا ميشود و ريزش باران و برف را سبب ميگردد.
·بادهاي جنوبي و كويري
اين بادها از جنوب ايران به طرف شمال ميرود و از جانب كوير گذشته به خراسان ميرسد كه هوا را گرمتر ميكند و معمولاً همراه با گرد و غبار است.
·بادهاي 120 روزه سيستاني
از شرق در تابستان به جنوب شرقي خراسان ميوزد و سبب برپاشدن طوفانهاي شن و ريگهاي روان ميشود و سرعت وزش آن در جنوب، گاه به 110 كيلومتر در ساعت ميرسد و اثر منفي بر پوشش گياهي و كشاورزي و تبخير و دما در مسير وزشش دارد.
بارش
بارش سالانه بين 75 تا 500 م.م به صورت باران و تگرگ است و در سالهاي مختلف اين ميزان تغيير ميكند و در خشكسالي به حداقل ميرسد. بيشتر بارش در فصل زمستان و بهار صورت ميگيرد كه قسمتهاي شمالي استان نسبت به مناطق جنوبي اين استان داراي بارش بيشتر است.
ارتفاع زمين
در ارتفاعات شمالي استان، دماي هوا به مقدار زيادي كمتر از مناطق پست جنوبي است. در اين مناطق پست، اختلاف دماي حداقل و حداكثر مطلق در طي يك شبانهروز زياد است. در تابستان سال 1361، حداكثر مطلق دما تا 49 درجه بالاي صفر (در طبس) بالا رفته است و در زمستان همان سال تا حداقل 5/21- درجه (در اسدآباد بيرجند) گزارش شده است.
اثر درياها
فاصله زياد استان از درياها، با توجه به جهت كوهها، موجب به حداقل رسيدن نقش آنها بر آب و هواي خراسان شده است و فقط درياي مازنداران اثرات مثبتي در ميزان رطوبت و بارندگي نواحي شمال غرب دارد.
منابع آب
منابع آب در خراسان به دو خش آبهاي جاري و آبهاي زيرزميني تقسيم ميشود.
الف: آبهاي جاري عبارتند از رودخانهها و نهرها
1.رودخانه زنگلانلو و درونگر
2.رود اترك
3.كشف رود
4.رود قرهسو
5.رودخانه جوين و كالشور
ب:آبهاي زيرزميني:
اين آب به صورت قنوات و چاههاي عميق و نيمهعميق و چشمهها مورد استفاده قرار ميگيرد.
پوشش گياهي
الف)جنگل: در ارتفاعات شمال غربي اين استان (غرب شهرستان بجنورد)، جنگلهاي تنك و جنگلهاي خزري انبوه كه رفته رفته به جانب غرب بر انبوهي آن افزوده ميشود، وجود دارد.
پوشش گياهي استپي خراسان بسيار متنوع است، بطوري كه بيشتر گياهان ايران را در اين استان ميتوان ديد. مهمترين آنها عبارتند از:
1.خارشتر كه در تمام استان خراسان، بخصوص در جنوب آن يافت ميشود.
2.تلخك كه در بيشتر نقاط سرخس و تربتجام و تايباد و قسمتهاي جنوبي ديده ميشود.
3.درمنه در غالب نقاط استان خراسان، بخصوص در نواحي سرخس، فراوان است.
4.گون و همچنين تعداد زيادي از خانوادههاي مختلف مانند كنگر، مخلصه و ريواس و ... در نقاط مختلف خراسان، بويژه در جنوب ديده ميشوند. بعضي از اين گياهان در مقابل عوامل نامساعد طبيعي، مقاومت عجيبي به خرج ميدهند و همينها هستند كه براي بهبود وضع مراتع اميدواركننده ميباشند.
ب)مراتع: مراتع استان خراسان اعم از مرطوب و غيرمرطوب را 5/12 ميليون هكتار تخمين زدهاند.
تفسر نمودارهاي بجنورد
با توجه به نمودار چندضلعي، ميتوان نمودارهاي Max. temp, High. temp, Low. temp, Min. temp, Dally. tempرا تفسير نمود.
نمودار Temp.High آن نشان ميدهد كه حداكثر دما در ماه آگوست با دماي 3/42 درجه و حداقل آن در ماه ژوئن با 17 درجه اتفاق افتاده است.
نمودار Max. Temp آن نشان ميدهد كه حداكثر دما در ماه جولاي با 11 درجه و حداقل آن در ماه فوريه با دماي 19- درجه اتفاق افتاده است.
نمودار Dally. Tempآن نشان ميدهد كه حداكثر دما در ماه جولاي با دماي 86/25 درجه و حداقل آن در ماه ژوئن با دماي 46/1 درجه اتفاق افتاده است.
نمودار Min. Temp آن نشان ميدهد كه حداكثر دماي آن در ماه جولاي و با دماي 8/33 درجه و حداقل آن در ماه ژوئن با دماي 6/3 درجه اتفاق افتاده است.
پس با توجه باينكه دما به زير صفر درجه نزول پيدا كرده است، پس داراي عصر يخبندان ميباشد.
با توجه به نمودار گراديان بارش بجنورد ميتوان گفت گه بيشترين بارش در طي اين 5 سال مربوط به ماه فوريه كه ميزان بارش آن 06/36 م.م ميباشد و كمترين ميزان بارش در ماه آگوست با ميزان بارش 44/1 م.م اتفاق افتاده است.
با توجه به نمودار كليموگرام بجنورد، ميتوان گفت كه تغييرات درجه حرارت بيشتر از تغييرات بارش بوده است.
با توجه به نمودار آمبروتيك، اين نمودار نشان ميدهد كه از اواسط ماه نوامبر تا اواسط ماه آوريل، دوره مرطوب ميباشد، زيرا نمودار بارش بالاتر از نمودار درجه حرارت قرار گرفته است و از اواسط ماه آوريل تا اواسط ماه نوامبر دوره خشكسالي ميباشد.
تناوب
گندم ـ جو ـ آيش ـ گندم ـ جو
اكولوژي گندم
كشت و كار و رشد نمو اين نبات در تمام نقاط دنيا و در آب و هواهاي مختلف، امكانپذير ميباشد.گندم گياهي است كه در نيمكره شمالي و جنوبي كشت ميشود، ليكن براي هر محيط آب و هوا، نژاد بخصوصي را بايد كشت كرد كه با آن محيط سازگار باشد و به همين دليل است كه نژادهاي گوناگون و بيشمار گندم در تمام نقاط مختلف دنيا وجود دارد.
عوامل جوي كه در رشد و توليد محصول گندم موثر ميباشد، عبارتند از:
حرارت:
گندم در مراحل مختلف رشد، به مقادير حرارت نياز داشته و به طور كلي در برابر سرما و گرما مقاومت مناسبي از خود نشان ميدهد. بذر اين گياه هرگاه در شرايط مناسب رطوبت و اكسيژن قرار گيرد، در حدود 4 درجه سانتيگراد شروع به جوانزدن مينمايد. لكن در ابتداي رشد، بويژه در نژادهاي پائيزه، هرگاه درجه حرارت محيط به حدود 4 تا 5 درجه كاهش يابد، رشد گندم به خواب رفته و در چنين شرايطي هيچگونه فعاليتي از نظر رشد نخواهد داشت.
در مناطق گرم، اين گياه قادر است گرماي 50 تا 55 درجه را به خوبي تحمل نمايد. اين گياه از نزديك خط استوا تا حدود 60 درجه عرض شمالي و 40 درجه عرض جنوبي رشد مينمايد. مقدار حرارت مورد نياز در مورد گندم پاييزه از كاشت تا رسيدن كامل برابر 2300 كالري (گياهان به طور كلي حرارت مورد نياز را به صورت كاليري جذب مينمايند و مقدار كالري لازم براي آنها با درجه حرارت روزانه متناسب ميباشد)، به شرح زير ميباشد:
از مرحله كاشت تا توليد جوانه حدود 150-120 كالري
از مرحله جوانه زدن تا توليد پنجه حدود 500 كالري
از مرحله پنجه زدن تا گل دادنحدود 850كالري
از مرحله گل دادن تا رسيدن حدود 800كالري
گندمهاي بهاره نسبت به گندمهاي پائيزه براي رسيدن به هر يك از مراحل فوق، به گرماي كمتري نياز دارند و جمع گرماي مورد نياز آنها حدود 1265 تا 1550 كالري (درجه سانتيگراد) ميباشد.
در مناطق استوائي كه درجه حرارت خيلي زيادتر از حد تحمل گندم ميباشد، نميتوان گندم كشت نمود. لكن در نقاط مرتفع استوا كه بين 900 تا 3900 متر از سطح دريا ارتفاع داشته باشد، به علت كاهش درجه حرارت ميتوان نسبت به كشت گندم اقدام نمود.
حداقل درجه حرارت براي توليد جوانه نيز در ارقام مختلف است، ولي به طور كلي در اين مرحله بين 3 تا 5 درجه تغيير كرده و مناسبترين درجه براي توليد جوانه 6 تا 8 درجه سانتيگراد است.
مقاومت گندم در برابر سرما نسبتاً زياد است و نژادهاي پائيزه كه در مناطق سرد كشت ميشوند، ميتوانند سرماي تا 35- درجه سانتيگراد را تحمل نمايند، ولي حد متوسط تحمل گندم در برابر سرما حدود 10- تا 17- درجه ميباشد. اين گياه در صورتي ميتواند تغييرات درجه حرارت هر فصل را به خوبي تحمل نمايد كه دامنه تغييرات حرارت، سريع و ناگهاني نباشد، زيرا در اين صورت صدمه شديدي به اندامهاي هوايي گندم وارد خواهد شد. مقاومت گندم در برابر سرما نسبت به سن گياه و مراحل مختلف رشد آن تغييرمينمايد و در مراحل اوليه رشد حساسيت آن بيشتر ميباشد.
خاكهاي مناسب براي كاشت گندم
در تعيين نوع خاك، جهت كاشت گندم ميبايد در درجه اول عوامل محيطي را درنظر گرفت، زيرا در نقاط مرطوب جنس زمين نسبت به نقاط خشك فرق مينمايد. در اين صورت، زمين بايد شي و يا شني هوموسي باشد. هرگاه در مناطق مرطوب زمين رسي باشد، چون قابليت نفوذ خاك كم است، زمين به تدريج در اثر آبياري و جذب رطوبت باران به باتلاق تبدبل خواهد شد، لكن در مناطق خشك براي كشت و توليد گندم بايد اين گياه را در زمينهاي سنگين رسي و يا رسي هوموسي كشت نمود.
به طور كلي، گندم نباتي است كه كشت آن در هر خاكي امكانپذير است، مشروط برآنكه خاك شور و باتلاقي نباشد، زيرا در اين حالت امكان رشد گياه و برداشت محصول مناسب از آن، فوقالعاده كاهش مييابد.
خاكهاي خيلي قوي از نظر هوموس، با تهويه كافي مواد غذايي كامل براي كشت گندم بسيار مناسبند. در خاكهاي خيلي سنگين و رسي، جوانهزدن خيلي دير انجام ميشود و به علت آنكه در زمستان و بهار رطوبت را به مقدار زياد و به مدت طولاني در خود نگهداري مينمايد، احتمال از بين رفتن بذر و يا گياه جوان وجود دارد. در خاكهاي آهكي، خطر يخبندان زمستان در مناطق معتدل و سرد زياد است. همچنين خاكهايي كه سطح آنها در اثر كار ادوات كشاورزي بالا آمده و پوك شده باشند، براي كشت گندم مناسب نيستند، بنابراين گندم بايد در خاكهايي كشت گردد كه كاملاً نشست كرده و خاك زياد نرم و پودر نباشد.
بهترين و مناسبترين خاك برا كشت گندم، خاكهاي ليموني رسي و ليموني شني كه از رسوب رودخانهها تشكيل شدهاند و يا خاكهاي رسي و سيليسي، با عمق كافي و مواد غذايي كافي ميباشند. همچنين زمينهاي شني هوموسي و خاكهاي هوموسي و در نقاطي كه زمينها شني رسي و يا رسي شني و يا رسي آهكي و يا آهكي شني باشند، كشت گندم در آنها امكانپذير بوده و PH مناسب براي رشد خود اين گياه حدود 7 ميباشد.
گندم چون داراي ريشههاي افشان و سطحي است، بنابراين احتياج به خاكهاي عميق ندارد و حدود 90 درصد ريشه آن در عمق 20 تا 25 سانتيمتري خاك پخش ميگردد، لكن در اين عمق، خاك نبايد زياد نرم و پوك باشد، زيرا نه تنها كشت گندم در چنين خاكي نتيجه خوبي دربر نخواهد داشت، بلكه در مورد ارقام پابلند، ورس بوجود ميآيد، بنابراين لازم است نسبت به حاصلخيزي خاك، وجود و نگهداري رطوبت كافي در اين عمق توجه گردد.
تناوب (گردش زراعي گندم)
براي بالا بردن راندمان محصول گندم در هر هكتار و به طور كلي در سطح كشور، عوامل مختلفي موثر ميباشند كه مهمترين آنها عبارتند از:
·آب و هوا
·خاك (جنس زمين)
·چگونگي عمليات تهيه زمين
·لوازم و وسايل آماده كردن زمين
·نوع بذر (نوع گياه)
·روش كاشت (مكانيزه يا سنتي)
·نوع زراعت (آبي يا ديم)
·تجزيه و عادت و يا آموزش كشاورزان
·ساير عمليات كاشت، داشت و مانند مقدار و نوع مواد غذايي مورد نياز گياه
·آبياري مناسب
·برداشت به موقع و صحيح
با درنظر گرفتن عوامل بالا و انتخاب صحيح لوازم تهيه زمين و كاشت گندم، ميتوان مقدار محصول را به نحو مطلوبي بالا برد.
در بعضي از نقاط كه گندم كاشته ميشود، اغلب كشاورزان عادت دارند كه چند سال متوالي در يك زمين گندم بكارند، البته كشت گندم به مدت چند سال در يك زمين محصول توليد خواهد نمود، ولي اين كار از نظر تكنيك زراعتي، مناسب و صحيح نيست، زيرا خطر مبتلا شدن محصول در اثر كشت مداوم به بيماريهاي مختلف گياهي، زياد است و از طرف ديگر، به علت آنكه ريشههاي گندم سطحي است، فقط نبات از قسمت سطح خاك تغذيه نموده و اين قشر از خاك بتدريج در اثر كشت متوالي گندم، ضعيف ميشود. به علاوه انواع علفهاي هرز مزارع گندم و آفات آن زياد خواهد شد. بنابراين بهتر است براي براي توليد يك محصول خوب، تناوب زراعتي صحيحي برقرار شود. بهترين نبات قبل از گندم، طبق تجارب زيادي كه حاصل شده، گياهي است كه خواص فيزيكي خاك را اصلاح نموده و سبب بالارفتن حاصلخيزي خاك شود.
اين نباتات عبارتند از: سيبزميني، چغندرقند، حبوبات، سبزيجات و نباتات روغني. در نواحي خشك ميبايد مسئله تناوب را طوري برقرار نمود كه از هيچ نظر ضرري به محصولات وارد نشود.
به طور كلي كشت هر نبات بعد از محصولي كه از نظر مصرف كود و ساير عوامل محيطي با قدتر سازش گياه قبلي (در تناوب) و نكات ديگر رابطه مثبتي داشته باشد، علاوه بر افزايش محصول، گام موثري است براي حاصلخيزي خاك زراعتي و بهبود وضع مزرعه، اين خود اهميت فوقالعادهاي براي زراع و بالارفتن درآمد از نظر مقدار محصول برداشته شده، دارد.
تناوبهايي كه در نقاط مختلف براي گندم برقرار ميشود، بستگي كامل به شرايط جوي، نوع زراعت از نظر ديمي يا آبي و مقدار آب موجود در منطقه خواهد داشتف هرگاه منطقه سردسير باشد، بهتر است براي كشت گندم آبي، تناوب سه ساله و يا دوسالهاي به شرح زير برقرار گردد:
سال اول:چغندرقند، سيبزميني يا ساير نباتات وجيني مناسب با آب و هواي منطقه
سال دوم:آيش
سال سوم:گندم
و يا:
سال اول:گندم
سال دوم: آيش
در مناطق سردسير پس از برداشت چغندرقند، چون سرماي پاييز زود شروع ميگردد، به علت شروع سرما و احتمالاً يخزدن زمين، ممكن است نتوان گندم را در پاييز كشت نمود. بنابراين يا بايد زمين را آيش گذاشت و يا گندم بهاره كشت كرد. در اين صورت تناوب دوساله برقرار شده و به صورت زير است:
سال اول:چغندرقند
سال دوم:گندم بهاره
در نقاطي كه آب و هواي معتدل داشته و زراعت آبي كشت ميگردد، تناوب سه ساله زير عمل ميشود:
سال اول:نباتات وجيني
سال دوم:گندم
سال سوم: آيش
اجراي گردش زراعي چغندرقند ـ گندم پاييزه نيز براي اين گياه مناسب است.
در مناطقي كه پائيز معتدل، لكن كم آب باشد، ميتوان با درنظر گرفتن مواد غذايي ذخيره و جنس زمين تناوب چهارساله و يا سه ساله به صورت زير برقرار نمود:
زمينهاي نسبتاً قوي: در اين نوع زمينها تناوب چهارساله به صورت زير است:
سال اول:چغندرقند، ذرت، سيبزميني و ساير گياهان وجيني مناسب با آب و هواي منطقه
سال دوم:گندم
سال سوم:آيش
تهيه زمين گندم
خاكي كه براي كشت گندم درنظر گرفته ميشود، بايد به اندازه كافي عمق داشته و در قسمت سطحي نرم و حاصلخيز بوده، زياد پوك نباشد و از وسايل و ادوات كشاورزي بيش از اندازه مورد نياز در زمين استفاده نشود.
هرگاه در گردش زراعي قبل از گندم، نوعي غله باشد، لازم است باقيمانده كاه و كلش حاصل از گياه قبلي به خوبي نرم و خرد شده و با خاك كاملاً مخلوط شود. در مناطق خشك و كمآب، بهتر است كاه و كلش را تا حد امكان جمعآوري و از زمين خارج نمود، زيرا به علت كمي رطوبت، به كندي و سختي پوسيده شده و در مدت طولاني از بين خواهد رفت. در مناطق گرم و خشك، هرگاه اضافه نمودن كاه و كلش به خاك زراعتي ضرورت داشته باشد، اين كار ميبايست به تدريج و در مدت نسبتاً طولاني صورت گيرد. طبق بررسيهاي انجام شده، هر تن كاه و كلش حدود 6 تا 7 واحد ازت به خاك اضافه مينمايد.
به طور كلي هدف از تهيه زمين گندم عبارتند از:
-زير خاك كردن كاه و كلش
-از بين بردن علفهاي هرز
-زيرخاك كردن مواد تقويت كننده
-حفظ رطوبت موجود در خاك
-نفوذپذيري خاك
-نرم كردن و افزايش عمق خاك زراعتي
تهيه زمين گندم شامل مراحل مختلفي است كه با درنظرگرفتن روش زراعت (آبي يا ديم، مكانيزه يا سنتي) متفاوت ميباشد. به طور كلي مراحل مختلف تهيه زمين گندم عبارتند از:
شخم ديسك هرس تسطيح يا صاف كردن زمين و ساير عمليات
شخم: گندم گياهي است كه احتياج به شخم عميق نداشته و با درنظر گرفتن بافت خاك، معمولاً شخمي به عمق 12 تا 15 و حداكثر 18 سانتيمتر براي اين گياه كافي ميباشد. در خاكهاي غيرقابل نفوذ و در مواردي كه از ادوات كشاورزي بيش از اندازه استفاده شده و خاك فشرده شده باشد، لازم است عمق شخم به20 تا 22 سانتيمتر برسد، زيرا خاكي كه داراي عمق لازم بوده و به اندازه كافي نرم شده باشد، آب باران را بهتر و به مقدار بيشتر ذخيره كرده، نه تنها بذر گياه در چنين خاكي بهتر جوانه توليد مينمايد، بلكه گياه حاصل نيز در اين خاك رشد بهتري خواهد داشت. همچنين براي تهيه زمين بايد به وضع تناوب و نبازقبلي نيز توجه نمود. به طور كلي، اصول آماده كردن زمين براي كاشت گندم، بستگي به نوع گياهي دارد كه در گردش زراعي قبل از گندم قرار گرفته و براي هر يك از اين گياهان عبارتند از:
تهيه زمين گندم بعد از آيش:
در مناطقي كه به دلايل مختلف مانند كمبود آب، سردي هوا و شروع سرماي زودرس در پائيز، همچنين ضعف زمينهاي زراعتي از نظر مواد غذايي، كمبود يا عدم وسايل تهيه زمين و لوازم كاشت و غيره، نتوان همه ساله زمينهاي زراعتي را زير كشت محصولات مختلف قرار داد.
زارعين ناگزير يك سال و به ندرت چند سال يك بار و يا به فواصل زماني ديگر را براي جذب رطوبت، تقويت، مبارزه با علفهاي هرز و غيره بدون كاشت باقي ميگذارند. با اتخاذ اين رويه كه به آن آيشبندي ميگويند، بهتر است در شروع سا آيش (سالي كه زمين كاشت نميشود)، زمين را شخم نسبتاً عميق زد تا رطوبت حاصل از باران و احتمالاً برف بهتر و بيشتر در زمين ذخيره شود و در سال بعد، موقع شروع عمليات تهيه زمين و قبل از كاشت گندم، احتياجي به اجراي شخم عميق نباشد.
البته لازم است با ديسك و يا گاوآهن، زمين را شخم متوسط زد تا علفهاي هرزي كه در سال آيش در زمين رشد و نمو كردهاند، زير خاك رفته و كلوخهاي موجود در سطح خاك نيز كاملاً نرم و خر شده، سپس زمين تسطيح و براي كاشت بذر گندم آماده گردد. در صورتي كه از كودهاي دامي و شيميايي براي تقويت زمين استفاده شود، كود دامي و كود شيميايي فسفره و قسمتي از كود شيميايي ازته را قبل از كاشت گندم و پيش از اجراي شخم يا ديسك در زمين پخش نمود تا در موقع انجام عمليات تهيه زمين در عمق معين از خاك قرار بگيرند. باقيمانده كود شيميايي ازته را ميتوان در اوايل بهار و هنگام شروع رشد بهاره و تشكيل ساقه، به زمين اضافه نمود تا ساقههاي قوي و سنبلههاي كافي بوجود آيد.
روشهاي مختلف كاشت گندم
كاشت گندم و روشهاي مختلف آن در مناطق مختلف ايران، تحت تاثير عوامل و شرايط مختلف، متفاوت بوده و بستگي كامل به عوامل زير دارد:
·تجربه و عادل كشاورزان. بطور كلي آموزش و يا فراگيري مسائل زراعت
·وسعت زمينهاي زراعتي كه هر كشاورز در اختيار دارد.
·شيبدار بودن و يا مسطح بودن زمين.
·مقدار آب موجود در منطقه
·شرايط جوي محيط و مقدار ريزش نزولات آسماني در هر منطقه
·وسايل و ماشينآلاتي كه كشاورز در اختيار دارد.
·گردش زراعي يا تناوب محصولات. با توجه به شرايط آب و هوايي منطقه.
·استفاده از ساير عوامل مانند كودهاي دامي و شيميايي، نوع بذر، سموم دفت آفات و بيماريهاي گياهي، مبارزه با علفهاي هرز.
·دستمزد كارگران كشاورزي.
شكل
شكي نيست كه اغلب زارعين، اصول عمليات كشاورزي را از پدران و اجداد خود به ارث بودهاند و همان روشها را براي كاشت و توليد محصولات مختلف كشاورزي دنبال و مراعات كرده و به همان طريق نيز زراعت مينمايند. البته اين پيروي موجباتي هم دارد:
به علت آنكه سطح زمينهاي زراعتي آنها زياد نيست و از طرف ديگر، وسايل و ماشينآلات كامل نيز در اختيار ندارند، ناگزير گندم و يا ساير محصولات خود را به روش قديمي و در داخل كرت ميكارند.
در طريق كرتي، هزينه تهيه زمين و مدت زمان لازم براي تهيه زمين، بيشتر و طولانيتر از ساير روشها بوده و مقدار مصرف آب هم زيادتر است و گياهاني كه در داخل كرت، رشد و نمو مينمايند، شرايط نامساعدتري را نسبت به طريقه خطي تحمل ميكنند.
به طور كلي، روشهاي مختلف كاشت گندم در نقاط مختلف كشور به شرح زير است:
طريقه كرتي:
روش كرتي كاشت گندم در اكثر روستاهاي ايران اجرا شده و اغلب كاشت گندم بعد از آيش صورت ميگيرد. براي كاشت گندم به اين روش از حدود اوايل پائيز (بسته به درجه حرارت محيط) در صورتي كه كود دامي در اختيار كشاورزان باشد، آنها در سطح زمين پخش ميكنند و همراه با شخم، كه در بيشتر روستاها، توسط گاوآهن ايراني كه به وسيله يك جفت گاو يا ساير چهارپايان مانند اسب، الاغ، شتر يا قاطر كشيده ميشود و يا توسط گاوآهنهاي خارجي كه با تراكتور عمل ميكنند، زير خاك كرده، سپس توسط مرزكش و يا كلدر (بيلهاي مخصوص دونفره كه در نقاط مختلف، اسامي محلي مخصوص دارد) اقدام به مرزكشي در اطراف كرتها مينمايند.
در موقع مرزكشي، مخصوصاً موقعي كه توسط بيل يا كلدر انجام ميشود، بايد دقت نمود كه كنارههاي كرتها، زياد گود نشود، زيرا موقع آبياري، آب به مقدار زياد در كنار مرزها جمع شده، نه تنها گياهان به طور يكسان از آب استفاده نخواهند كرد، بلكه تراكم نباتات نيز به سبب جابجاشدن بذرها در اثر حركت و سرعت آب در داخل كرتها، يكسان و برابر نخواهد شد.
طول و عرض كرتها، بستگي كامل به شكل و وسعت و شيب زمين دارد، در زمينهاي مسطح، گاهي اوقات بعضي از كشاورزان طول كرتها را حتي تا 40 متر انتخاب مينمايند. در اغلب مناطق، طول كرت بين 8 تا 15 متر ميباشد. عرض كرتها حداقل 3 و بطور متوسط 5 و حداكثر 8 تا 10 متر است. در مناطق كوهستاني و يا زمينهايي كه شيب زياد داشته باشند، زمين را پلهبندي كرده و گندم را در سطح پلهها كه وسعت نسبتاً مناسبي دارند، ميكارند.
روش خطي:
اين روش براي كاشت گندم در زراعتهاي مكانيزه (آبي يا ديم) كه در سطح وسيع صورت ميگيرد و يا در زراعتهاي آبي كه زمين داراي شيب كافي براي آبياري ميباشد و از ماشينآلات مختلف كشاورزي مخصوص اين كار كاملاً استفاده به عمل ميآيد، انجام ميشود.
در طريقه خطي (آبي) براي آنكه گياهان به خوبي و به طور يكنواخت از آب استفاده نمايند، طول هر قطعه را در جهت شيب و نسبت به شيب زمين انتخاب ميكنند كه معمولاً بين 110 تا 150 و حداكثر 200 متر ميباشد. مناسبترين طول براي هر قطعه در زمينهايي كه شيب طبيعي (1-5/0 در هزار) داشته باشند، حدود 120 تا 150 متر و حداقل طول هر قطعه 75 متر است.
شكل
عرض هر قطعه، بستگي به عرض زمين دارد، در صورتي كه مساحت زمين زياد باشد، براي سهولت كار و رسيدگي بيشتر به محصول، زمين را قطعهبندي ميكنند تا عمليات مختلف زراعتي در هر قطعه به طور جداگانه و به موقع انجام شود، از طرف ديگر، هرگاه در زمين قطعهبندي دقيق صورت گيرد، اجراي تناوب و يا گردش زراعي در داخل هر قطعه امكانپذير بوده و سادهتر انجام خواهد شد.
در مورد زراعتهاي ديم مكانيزه احتياجي به قطعهبندي زمين نيست و شيب زمين نيز تاثيري در عمليات زراعي ندارد.
در زراعتهاي كه گندم به روش خطي كاشته ميشود، براي تامين آب مورد نياز گندم در مراحل مختلف رشد، لازم است در جهت ظيب زمين، جويچههايي ايجاد گردد تا آبياري به سهولت و با دقت انجام پذيرد، براي اين كار با كمك وسائل بخصوص، اقدام به ايجاد فارو يا جويچههاي آبياري ميشود و اين عمل معمولاً پس از كاشت بذر صورت ميگيرد.
در صورتي كه از بذرپاشهاي مخصوص كه داراي وسيله ايجاد فارو نيز ميباشند، استفاده شود، ميتوان گندم را كاشته و همزمان با كاشت، جويچههاي آبياري را احداث نمود.
موقع كاشت گندم
به علت آنكه شرايط جوي و درجه حرارت در نقاط مختلف ايران متفاوت است، بنابراين، زمان كاشت گندم نيز در مناطق مختلف، متغير بوده و در يك زمان انجام نميشود. به طور كلي در مناطق گرم در ماههاي خيلي گرم و در مناطق سردسير در ماههاي خيلي سرد امكان كاشت گندم وجود ندارد. گندم از نظر زمان كاشت به گندمهاي پاييزه و بهاره تقسيم ميشود.
گندمهاي پاييزه را زماني بايد كشت كرد كه گرماي تابستان تمام شده و سرماي زمستان نيز شروع نشده باشد.
بالعكس، گندمهاي بهاره را موقعي بايد كشت نمود كه سرما و يخبندان زمستان وجود نداشته و گرماي نسبتاً شديد اوايل بهار شروع نشده باشد.
كاشت گندم در بهترين زمان از حدود اواسط تا اواخر شهريور صورت ميگيرد و نوع زراعت آن، آبي ميباشد.
مشخصات گياهشناسي، طبقهبندي و گروههاي جو
مشخصات گياهشناسي جو
جو مانند گندم از خانواده گندميان، يكساله، علفي و داراي آرايشي به شكل سنبل ميباشد. بر روي محور سنبل و در محل گرهها سه سنبله وجود دارد. هر سنبله از يك گل كه مستقيماً بر روي گرهها اتصال دارند، تشكيل شده است. پس بر روي هر بند، سه گل و در دو طرف سنبل 6 گل وجود دارد. در برخي از انواع جو، هر شش گل تبديل به دانه ميشوند و تشكيل سنبلهاي شش رديفه ميدهند.
در بعضي ديگر فقط گل مياني هر بند تبديل به دانه ميشود و تشكيل سنبلهايي با دو رديف جو بر روي محور سنبل ميدهند. دسته اول به جوهاي شش رديفه و دسته دوم به جوهاي دو رديفه موسوم است. طول سنبل جو بين 15-7 سانتيمتر متغير است.
پوشهها (لگومها) در جو آنقدر كوچك شدهاند كه مانند موئي به نظر ميرسند و به همين علت دانههاي جو به طور وضوح بر روي محور سنبل ديده و تشخيص داده ميشوند. معمولاً پوشهها داري ريشك نميباشند، لكن تقريباً در مورد تمام ارقام جو، ريشك بر روي پوشينه خارجي (لگوم) وجود دارد.
جوها را بر اساس دارابودن و يا فاقدبودن ريشك، طول ريشك، نرمي و زبري (مضرس بودن) ريشك رنگ و تعداد رديفهاي دانه بر روي محور سنبل تقسيمبندي ميكنند. ريشك جزئي از پوسته جو را تشكيل ميدهد. طول ريشك معمولاً در حدود 5/7-5 سانتيمتر ميباشد. ريشكها در جو اغلب در يك امتداد قرار دارند. ريشكهاي جو چون معمولاً زبر و مضرس ميباشند، براي حيوانات توليد زحمت ميكنند، چون ممكن است در دهان آنها گير كنند، ريشكها به هنگام خرمنكوبي شكسته ميشوند.
محققين آمريكايي از جو را كه فاقد ريشكهاي زبر و مضرس است، ايجاد كردهاند. ارقامي از جو وجود دارد كه فاقد ريشك ميباشند، اما ميزان محصول آنها كم است. محققين خاصيت بدون ريشك بودن را از جوهاي نپالي و ريشكهاي نرم داشتن را از ارقام روسي گرفتهاند. ارقام جو را بر اساس كيفيت وضعيت ريشك آنها به سه دسته ريشكدار، بدون ريشك و كاكلدار تقسيم ميكنند.
ارقام زيادي از جو، ريشك خود را به هنگام رسيدن نگه ميدارند، اما ريشك برخي از ارقام جو به هنگام رسيدن دانه ميافتد. ارقام بدون ريشك نبايد با جوهاي كاكلدار اشتباه شوند. در مورد ارقام كاكلدار، به جاي ريشك معمولي يك كاكل سه شاخهاي قرار دارد.
پوشينههاي جو شامل لما و پالئا ميباشند. پوشينهها در دو سمت دانه، به دانه جو چسبيده و در طول خرمنكوبي از دانه جدا نميگردند. در داخل انواع مختلف جو ارقاني از جو وجود دارد كه پوشينههاي آنها مانند گندم به هنگام خرمنكوبي از دانه جدا ميگردد. به اين دسته از جوها، جو لخت اطلاق ميگردد.
در داخل هر گل جو مانند گندم سه پرچم و يك مادگي دو برچه وجود دارد. جو نيز مشابه گندم خودبارور است. از اين رو كشت گونه و يا ارقام مختلف جو در نزديك يكديگر به منظور اصلاح نباتات و يا انتخاب ارقام برتر اشكالي ندارد.
رنگ دانه ارقام اصلاح شده جو معمولاً سفيد، آبي و سياه ميباشد. اما ارقام دانه قرمز و دانه ارغواني نيز وجود دارد. رنگ سياه دانهها، مربوط به يك ماده شبيه ملانين است. رنگ آبي مربوط به يك ماده رنگي به نام آنتوسيانين است. اين ماده در دانههاي جو در لايه آلورن به رنگ آبي و در پريكارپ و پوست به رنگ قرمز به نظر ميرسد. دانه جو به صورت گندمه است. وزن متوسط هر هكتوليتر جو، 60 كيلوگرم است.
برگهاي جو مانند گندم از دو قسمت پهنك و غلاف تشكيل شده است. در محل اتصال پهنك به غلاف جو دو زائده نسبتاً بلند به نام گوشوارك وجود دارد. در جو گوشواركها به طوري بلند هستند كه يكديگر را قطع ميكنند و يا به عبارت ديگر، يكديگر را در آغوش ميكشند. از اين رو جو از ساير غلات تميز داده ميشود. زبانك نيز در جو بلندتر از گندم و به طول 3-2 م.م است. نوك برگهاي جو تا حدودي دايرهاي و كند است.
ريشههاي جو مانند گندم سطحي و افشان است و قسمت عمده ريشهها در عمق 25 سانتيمتر خاك قرار دارد. گره كلئوپتيلار در مورد جو طويل ميشود. در حالي كه در گندم معمولي طولاني نميگردد.
تعداد كروموزومهاي ارقام مورد كاشت جو 2n=14 و تعداد كروموزم ارقام وحشي كه به صورت علف هرز و گياه چندساله ميباشند، 2n=28 است.
گردش زراعي جو
جو به علت خصوصيات زراعتي مشابهي كه تقريباً با گندم دارد، ميتواند در گردش زراعتي هر منطقه در رديف گندم قرار گيرد. اصولاً جو براي رشد و نمود خود احتياج به خاكهاي نسبتاً عميق و قابل نفوذتر نسبت به گندم دارد. تهويه خاك نيز بايد به طور كامل انجام شده، جنس خاك مناسب باشد و خاك، رطوبت و آب را به مدت زياد در خود نگهداري نكند.
جوهاي بهاره به علت آنكه داراي ريشههاي ضعيفتر نسبت به جوهاي پايزه ميباشند، قادر به جذب مواد غذايي و آب موجود در اعماق زمين نيستند، بنابراين بايد جوهاي بهاره را در زمينهايي كه داراي مواد غذايي كافي در قسمت سطحالارض ميباشند، كشت نمود و نسبت به تناوب گياه قبل از جو توجه كافي مبذول داشت. هرگاه محصول جو به مصرف تهيه نوشابههاي الكلي ميرسد، زمين بايد داراي ازت كمتري باشد و از كشت گياهان خانواده لگومينوز مانند يونجه، شبدر، نخود، باقلا، عدس و غيره در تناوب قبل از اين نوع جوها خودداري گردد.
بهترين تناوب براي جوهاي بهاراه، در صورت مناسب بودن شرايط خاك، آب و يا باران و غيره، كشت چغندرقند و يا سيبزميني در سال اول ميباشد و پس از برداشت اين گياهان، ميتوان نسبت به كشت جو اقدام نمود.
چون جوهاي پاييزه معمولاً زودتر از ساير غلات پاييزه كاشته ميشوند، لذا در تناوب قبل از جو، بايد گياهاني را قرار داد كه دوره زندگي آنها طولاني نباشد، اين گياهان عبارتند از:
سيبزميني زودرس، دانههاي روغني، ذرت علوفهاي سيلواي، گوجهفرنگي و گندم.
هرگاه بافت خاك و شرايط جوي مساعد باشد، ميتوان مدت چند سال در يك زمين به طور متوالي جو كشت نمود. چون جو معمولاً در آخر تناوب قرار ميگيرد، بهتر است بعد از جو هميشه يك نبات علوفه اي كشت نمود. در مناطقي كه شرايط مناسب باشد، ميتوان جو و يونجه پاييزه و جو و شبدر را همزمان و يا جو جو پائيزه و يا بهاره را به موقع خود و در بهار در داخل اين زراعت يونجه و يا شبدر كشت كرد.
در مناطق گرم و معتدل، ميتوان تناوب جو ـ ذرت را اجرا كرد و پس از برداشت جو، بلافاصله نسبت به كشت ذرت اقدام كرده و در مدت يكسال، دو محصول از يك زمين برداشت نمود.
در خاكهاي ضعيف و در مناطق خشك، نيتجه كاشت جوهاي پاييزه بهتر از جوهاي بهاره است و در اين مناطق ميتوان جو را بعد از آيش در تناوب قرار داد.
در بعضي از مناطق، تناوب دوسالهاي به صورت گندم پاييزه و جو بهاره برقرار مينمايند. در مناطق سردسير و يا در زراعتهاي آبي كه مقدار آب كم و شرايط زمين از نظر مواد غذايي مناسب نيست، بهتر است تناوب چهارساله، شامل گندم پاييزه، آيش، جو بهاره، آيش برقرار نمود. در بعضي از كشورها، جو را در تناوب بعد از يولاف و يا بعد از جو قرار داده و نتيجه خوبي بدست ميآورند. در صورتي كه منظوز از توليد جو، تامين غذا برا ي دام و پرندگان باشد، معمولاً جو را در تناوب بعد از گندم قرار ميدهند.
آمادهكردن زمين
زميني كه جو در آن كاشته ميشود، هرگاه به نحو مطلوب و يا و سايل كمال آماده شود، در بالابردن مقدار محصول تاثير زيادي خواهد داشت. جو احتياج به خاكهاي خيلي عميق ندارد و اگر عمق خاك حدود 25 سانتيمتر باشد، جهت رشد و نمو آن كافي است. بنابراين جو احتياج به شخم خيلي عميق نداشته و در عمق 25 سانتيمتري بايد عمليات به خوبي انجام شود.
به علت آنكه در تناوب معمولاً جو بعد از گندم و يا ساير غلات قرار ميگيرد، هرگاه كاه و كلش در زمين زياد باشد، بهتر است مقدار اضافي را از زمين خارج كرده و بقيه را خرد نموده و زير خاك كرد. افزودن كاه و يا كلش غلات در مناطق خشك به زمين، موجب بالارفتن قدرت نگهداري آب و املاح خاك ميگردد.
عمق شخم همانطوريكه بيان شد، با درنظر گرفتن عمق و بافت خاك زراعتي براي جو حدود 22 تا 25 سانتيمتر ميباشد و مهم آن است كه شخم به موقع انجام شود. در مناطق خشك و در مورد جوهاي بهاره، شخم بايد قبل از فراررسيدن زمستان و در اواسط پائيز انجام شود تا در طول زمستان كلوخها در اثر سرما و يخبندان خرد شده و رطوبت باران و يا برف در خاك به خوبي ذخيره شده و تهويه خاك كامل گردد.
در مناطق مرطوب ميتوان شخم را جهت كشت بهاره در اواخر زمستان اجرا كرد و كلوخها را به وسيله ديسك و هرس خرد نمود، در اين مناطق جذب اكسيژن و تهويه خاك به اندازه ساير مناطق كه در آنها شخم پائيزه اجرا ميشود، نخواهد بود.
در مورد جوهاي پائيزه، عمليات تهيه زمين مانند گندم است، لكن چون اغلب در تناوب، جو بعد از گندم و يا ساير غلات قرار ميگيرد، پس از برداشت گندم و يا ديگر غلات لازم است باقيمانده غلات را كاملاً از زمين خارج كرده و باقيمانده آن را در اوايل پائيز با شخم زير خاك نموده و به وسيله ديسك و هرس، كاملاً خرد كرد تا مشكلي براي كاشت و يا رويش بذر وجود نداشته باشد. كودهاي مورد نياز را بايد همراه با شخم پائيزه در زمين پخش نمود تا در تمام سطح زمين بطور يكسان پخش شده و در عمق مناسب قرار گيرد تا گياهي كه بعداً كشت ميگردد، به خوبي بتواند از آن استفاده نمايد.
مواد غذايي مورد نياز جو
نوع و مقدار مصرف هر يك از مواد غذايي كه براي رشد و نمو، تغذيه و يا بالابردن عمكلرد جو به زمين اضافه ميشود، بستگي كامل به نوع مصرف جو و تناوب آن دارد.
هرگاه جو بعد از گندم در تناوب قرار گرفته باشد، پس از برداشت گندم و در موقع تهيه زمين و همراه با شخم پاييزه، 70 تا 100 كيلوگرم فسفر در زمين پخش و زير خاك مينمايند. در مورد جوهاي بهاره بهتر است 3/2 اين مقدار كود را در پائيز و3/1 آن را در اوايل بهار پخش نمود. در صورتي كه زمين از نظر پتانسيل ضعيف باشد، همزمان با پخش كود فسفره، در خاكهاي آهكي، مقدار 60 تا 70 و حداكثر تا 100 واحد پتاس (به صورت K2O) جهت توليد كاه كافي است. همچنين در مناطق گرم و خشك، مقاومت جو در برابر خشكي زيادتر خواهد بود.
با استعمال كودهاي فسفره، نشاسته جو افزايش يافته و نمو آن بهتر صورت گرفته و مقاومت نبات زياد ميگردد. با افزايش فسفر، دانه دادن بهتر انجام شده و دانهها زودتذ ميرسند. همچنين در مناطق گرم و خشك، مقاومت جو در برابر خشكي زيادتر خواهد شد.
مصرف كود ازته و مقدار آن بستگي به عوامل مختلفي مانند: رقم، شرايط زمين، مقاومت به ورس، تناوب و غيره دارد. در خاكهاي آهكي و شني، ميتوان كود ازته بيشتري مصرف كرده و مقدار كود را 10 تا 20 واحد افزايش داد و هرگاه جو بعد از گياهان وجيني در تناوب قرار گرفته باشد، مقدار كودهاي مصرف شده به خصوص ازت 15 تا 20 كيلوگرم كمتر بايد درنظر گرفته شود.
ازت را در موقع كشت بذر بايد به وزمين اضافه كرده و در موقع افزودن ازت به خاك، به وضع زمين از نظر رطوبت و مقدار مواد غذايي و نوع مصرف جو توجه داشت.
زمان كاشت جو
زمان كاشت جو در هر منطقه بستگي به شرايط جوي، بافت خاك و نوع زراعت دارد. در مورد جوهاي پائيزه، زماني بايد اقدام به كشت بذر نمود كه گرماي تابستان تمام شده و سرماي پايئز و زمستان شروع نشده باشد. معمولاً جو را هميشه قبل از گندم پائيزه بايد كاشت تا قبل از شروع سرما، كاملاً پنجه توليد نمايد. پس از پايان زمستان، جوهاي پائيزه فوراً شروع به رشد نموده و به ساقه ميروند.
هرگاه در مناطق سرد و يا معتدل نسبت به كاشت جوهاي پائيزه ديرتر از موعد مقرر اقدام گردد، به علت شروع سرما در اواسط يا اواخر پائيز، جو پنجه توليد نموده كه در نتيجه در چنين حالتي در بهار پنجه توليد نميكند، لذا در چنين شرايطي بايد در پاييز زود كاشته شود تا قبل از شروع سرما، پنجه كافي از آنها بوجود آيد. در مناطق سردسير معمولاً جوهاي پاييزه را در اواخر تابستان و اوايل پائيز و در مناطق معتدل حدود 15 روز ديرتر ميبايد كشت كرد.
در مورد جوهاي بهاره، زماني كه يخبندان و سرماي زمستان تمام شد، كشت بايد انجام شود تال سرما به رشد اوليه جوانه صدمه نزند. جوهاي بهاره در مقابل سرما، مقاومت كمتري نسبت به جوهاي پاييزه داشته و مقاومت متوسط آنها 5- تا 7- درجه است. از طرف ديگر قدرت توليد پنجه در جوهاي بهاره كمتر از جوهاي پائيزه ميباشد. اصولاً جوهاي بهاره هرچه پنجه كمتري توليد نمايد، به همان نسبت مقدار محصول آنها بيشتر شده و دانهها درشتتر ميگردند. به عكس، هرچه در بهار پنجه زيادتري توليد شود، دانهها كوچك مانده و مقدار محصول كاهش مييابد. زمان كاشت جوهاي بهاره با درنظر گرفتن شرايط جوي، از اسفند تا اواسط ارديبهشت است. مناسبترين زمان كاشت جو در بجنورد، از حدود اوايل مهر تا اوايل آبان ميباشد.
برداشت
جو را بايد زماني برداشت نمود كه اندامكهاي مختلف گياه، به خصوص دانهها رسيده و از حالت شيري خارج شده و تقريباً سفت شده باشند. همچنين رنگ برگها و ساقهها و سنبلهها كاملاً زرد شده باشند و قبل از آنكه سنبلهها كاملاً خشك شوند، بايد نسبت به برداشت اقدام نمود تا خطر شكستن و افتادن سنبلهها و ريزش دانهها پيش نيايد، بهترين موقع برداشت، زماني است كه رطوبت گياه مخصوصاً دانهها به حدود 15% رسيده باشد.
نحوه برداشت معمولاً در مناطق مختلف بوده و مانند گندم و يا وسايل مختلف، نسبت به برداشت جو اقدام ميشود. بهترين وسيله براي برداشت سريع جو، همچنانكه در گندم بيان شد، استفاده از كمباين است. مناسبترين زمان برداشت جو در مناطق مختلف، بستگي به شرايط جوي در بجنورد، از حدود اوايل تا اواسط تير ميباشد.
ترديدى نيست كه بعد از اصول دين, اولين و بزرگ ترين دستور الهى كه ستون دين, معراج مومن, نورچشم پيامبر(ص), سازنده ترين اعمال و جلوه شكوه دين ـ كه بيانگر اوج بندگى انسان در پيشگاه خدا است ـ نماز است. نماز آن چنان مهم است كه در قرآن 46 بار با تعبيرات مختلف از اقامه آن سخن به ميان آمده است.
آرى نمازى كه با قيام آميخته باشد ـ به گفته مفسران كه منظور از اقامه, آن است كه نماز بايد سازنده و بالنده باشد, تنها به اوراد و اذكار اكتفا نشود, بلكه آن را به گونه اى برپا داريد كه آثار آن در همه زواياى زندگى شما آشكار گردد ـ موجب پاك سازى و به سازى روح و روان و محيط جامعه در ابعاد گوناگون و در عرصه هاى مختلف مى گردد.
از اهميت نماز همين بس كه حضرت رضا(ع) فرمود: ((إول ما يحاسب العبد عليه, الصلاه, فان صحت له الصلاه صحت له ما سواها, و ان ردت ردت ما سواها; نخستين چيزى كه انسان (در قيامت) با مطرح كردن آن حساب رسى مى شود نماز است, اگر صحيح بود, ساير اعمال نيز صحيح است, و اگر رد شد ساير اعمال نيز رد مى شود.))
مطابق روايت مشهور ديگرى از امام صادق(ع) آمده: ((اگر نماز پذيرفته شد, ساير اعمال پذيرفته مى شود و اگر مردود شد ساير اعمال نيز مردود خواهد شد)).
همه پيامبران و امامان و اولياى خدا, حرمت نماز را به احسن وجه حفظ مى كردند و آن را با كيفيت بسيار عالى اقامه مى نمودند و پس از معرفت به خدا و اصول اعتقادات, بر همه چيز او را مقدم مى داشتند. دليل اعتقادى و عملى خداشناسى و پيوند مقدس خلق با خالق مى دانستند. با اين اشاره, به چند نمونه از سيره پيشوايان بسنده مى كنيم
اشاره:همه پيامبران الهي، راز و نياز و مناجات و تسليم در برابر ذات مقدس پروردگار عالم داشته اند و در راه عبوديت و بندگي و نماز و اطاعت خداوند جهان، هجرت و جهاد و فداكاري نموده و عمر خود را سپري كرده اند.
ما در اين نوشته، به آن دسته از پيغمبراني خواهيم پرداخت كه قرآن كريم، داستان نماز خواندن آنان را مطرح ساخته است. ذكر اين نكته ضروري است كه وقتي سخن از «نماز پيامبران الهي» به ميان مي آيد، موضوع اصل نماز آنان مطرح است، كه با نماز تكامل يافته اي كه امروز آن را انجام مي دهيم، تفاوت فراواني داشته است.
آري، اين طور نبود كه آنان هم مثل ما، در هر شبانه روز هفده ركعت نماز واجب بخوانند، بلكه قرآن كريم، اصل نماز آنان را، كه شامل خضوع و خشوع و كرنش در برابر خداوند عالم بوده، مطرح نموده است. نماز ابراهيم(ع)
قهرمان توحيد، پيامبر بزرگ، ابراهيم خليل(ع) حدود دو هزار سال قبل از ميلاد، در «اور» از توابع «كلده» در مشرق «بابل» كه بين دجله و فرات قرار داشت، به دنيا آمد.(1)
اين پيامبر بزرگ، تمام عمر دويست ساله خود را صرف اطاعت خدا و مبارزه با شرك و بت پرستي نمود و در اين راه هجرتها و آوارگيها كشيد. قرآن كريم، ابراهيم(ع) را به عنوان الگو و اسوه براي ما معرفي كرده است.(2)
همسر ابراهيم «ساره» نام داشت و در يك مسافرتي كه آنان از مصر به فلسطين انجام دادند و خدمتگزار خود «هاجر» را نيز همراه برده بودند، ساره كه تا آن سن و سال فرزندي نداشت، به شوهر خود ابراهيم(ع) پيشنهاد كرد با «هاجر» ازدواج كند، تا ابراهيم(ع) كه بسيار شوق فرزند شدن داشت، از اين ناحيه فرزند دار گردد.
اما وقتي ازدواج انجام شد و ابراهيم(ع) از هاجر داراي فرزند پسري به نام اسماعيل گرديد، ساره گرفتار رقابت و ناراحتي شد و براي كاستن از اين ناراحتي، به همسر خود ابراهيم(ع) پيشنهاد كرد هاجر و فرزند نو رسيده را از وطن و زندگي دور گرداند.
در چنين وقتي، خداوند به ابراهيم(ع) دستور داد مادر و كودك شيرخوار را به سرزمين مكه منتقل كند. ابراهيم(ع)، زن و فرزند را از فلسطين حركت داد و به مكه آورد و آنان را در كنار خانه كعبه گذاشت. سرگذشت وحشتناكي است، مادر جواني با فرزند نو رسيده اش، در دره اي كه كوههاي خشك سر به فلك كشيده قرار گرفته اند. نه از آب خبري هست و نه از آزادي، بلكه حرارت شنهاي داغ، آن سرزمين را به كانون سوزان و طاقت فرسايي تبديل كرده است.
باري، مطلب از نظر جريان طبيعي، بسيار سخت و دلخراش است؛ اما پشتيبان آن خداوند تواناست، كه هر مشكلي را آسان و هر رنجي را مقدمه پيروزي قرار مي دهد. بدين جهت، با همه سختيها، بايد دل به لطف او بست و ابراهيم هم چنين زمزمه سر مي دهد:
«پروردگارا! من تعدادي از اعضاي خانواده ام را، به سرزمين بي كشت و زراعتي، نزد خانه محترم تو مسكن دادم. پروردگارا! منظور من اين است كه آنان نماز را به پاي دارند. خدايا! دلهاي مردم را به سوي آنان متوجه گردان و با انواع ميوه ها به آنان روزي برسان، تا شكر و سپاس تو را انجام دهند.(3) روزهايي كه اسماعيل(ع) بزرگ شده بود، در هشتم ذيحجه اي، ابراهيم(ع)، فرزند را برداشت و لبيك گويان راه «منا» را پيش گرفتند و با پيروان موحدي كه همراه آنان بودند، ابراهيم(ع) براي ظهر و عصر و مغرب و عشاء، نمازهاي جماعتي تشكيل داد و پيروانش به او اقتدا كردند. از آن تاريخ تاكنون، حدود چهار هزار سال مي گذرد، ولي ابراهيم(ع) و پيروانش با نماز خود، دره «منا» و بعد صحراي عرفات را با نور توحيد و نماز جماعت، جلوه شكوهمندي بخشيدند.(4)
نماز اسماعيل(ع)
اسماعيل، فرزند ابراهيم(ع) بزرگ شد و براي بالا بردن ديوارها و ساختمان خانه كعبه، با ابراهيم(ع) همكاري كرد.(5) از سوي ديگر، ابراهيم(ع) از قبل نيز از درگاه الهي تقاضا كرده بود: «خدايا! مرا و ذريه ام را، از نمازگزاران قرار بده.»(6)
اين دعاها و درخواستها به ظهور رسيد، ابراهيم(ع) و اسماعيل(ع) دو پيامبر بزرگ، پايه گذاران حج و عبادت و دعا و نماز در آن سرزمين گرديدند، با شرك و بت پرستي مبارزه نمودند و از امتحانهاي سخت، سرفراز بيرون آمدند(7) و به تطهير خانه خدا براي ركوع و سجود كنندگان و طواف گزاران اقدام نمودند و راه توحيد و عبادت را براي انسانها هموار كردند.
خداوند متعال در قرآن كريم، خطاب به پيامبر اعظم(ص)، ضمن تجليل فراوان از اين پيامبر بزرگ مي فرمايد(8)
«داستان اسماعيل را در كتاب خود ياد كن، زيرا او پيامبري بود كه در وعده ها و قرارهاي خود بسيار صادق و درست كردار بود. افزون بر اين، اسماعيل پيوسته اعضاي خانواده خود را به انجام نماز و پرداخت زكات وادار مي كرد و او در نزد پروردگار خويش، بنده اي پسنديده و رضايتبخش بود.»(9) نماز شعيب(ع)
چهار تن از پيامبران الهي، عرب بودند، كه ترتيب آنان بدين قرار است: هود، صالح، شعيب و محمد(ص).
شعيب پيغمبر(ع)، از نسل ابراهيم خليل(ع) بود كه بعد از هود و صالح و اندكي پيش از حضرت موسي(ع) مي زيست. او از سرزمين «مدين» نزديك «تبوك» فاصله بين «مدينه» و شام برخاسته بود.(10) قرآن كريم نام سرزمين شعيب را آورده و مي فرمايد: «ما براي مردم «مدين»، برادر آنان شعيب را فرستاديم، او گفت: اي مردم! خداوند را عبادت كنيد، زيرا غير از او خدايي وجود ندارد...»(11) شعيب(ع)، براي راهنمايي ملت خود به توحيد و عبادت خداوند و مبارزه با كم فروشي و انحرافهاي مالي و اقتصادي جامعه، تلاشهاي فراواني انجام داد، سخنراني هاي فصيح و بليغي ايراد نمود، تا جايي كه او را «خطيب پيامبران» ناميدند.(12)
اما مردم، همچنان به ناداني و لجبازي خود ادامه مي دادند، اين پيامبر الهي را مسخره مي كردند و حتي مي گفتند: «اي شعيب! آيا اين نمازي كه مي خواني به تو دستور داده كه ما را از پرستش خدايان پدرهايمان و نيز از دخل و تصرف در اموالمان - هرطور مي خواهيم- باز داري؟ اما خداوند، رسالت و دعوت و عبادت شعيب(ع) را كه همراه با صبر و مقاومت و درستكاري بود، مورد تمجيد و ستايش قرار داده است.»(13) آن مردم تأثير سازنده نماز را روي شعيب پيامبر و ياران و پيروان او مشاهده كرده و ديده بودند نماز، روحيه انسان را عوض مي كند، وجدان را منقلب مي سازد، احساسات و مشاعر او را به سوي تقوا و خدابيني سوق مي دهد، از عبادت غيرخدا باز مي دارد و از لغزشهاي اعتقادي و كم فروشي و حرامخواري، كه از خصلتهاي خطرناك و نابود كننده آن مردم بود، انسان را باز مي دارد.(14)
نماز موسي(ع)
موساي كليم(ع) فرزند «عمران» از مادري به نام «يوكابد» يا «آناحيد» در مصر به دنيا آمد.(15) بيش از سه روز از ولادت و شيرخوارگي او نگذشته بود كه مادر به دستور خداوند، كودك جگر گوشه خود را در صندوقچه قيراندودي گذاشت و او را به دريا انداخت.
علت اين بود كه به فرعون، فرمانرواي مصر خبر داده بودند در بني اسرائيل كودكي به دنيا مي آيد كه اساس شرك آلود فرعونيان را در هم مي ريزد و فرعون هم كه از اين معنا سخت ناراحت بود، هر كودكي را كه از مادر متولد مي شد، مي كشت، تا جايي كه شمار كودكان مظلومي را كه از اين ناحيه كشته شدند، تا بيست هزار كودك نوشته اند.»(16)
زندگاني حضرت موسي(ع) را سه دوره چهل ساله، يعني حدود يكصد و بيست سال دانسته اند، كه چهل سال اول به طور ناشناس در دستگاه فرعون پرورش يافت، در دوره چهل سال دوم، روزگار وارد شدن او به سرزمين «مدين» و دعوت به آيين ابراهيم(ع) و ازدواج با «صفورا» دختر شعيب پيامبر بود و از سن هشتاد سالگي به مقام بلند نبوت رسيد و تا آخر عمر يكصد و بيست ساله خود، اداي رسالت نمود.(17)
حضرت موسي(ع) زندگي سراسر مبارزه و پرماجرايي داشته، در برابر فرعون بت پرست، اقدامهايي انجام داد، تا وي و ملت او را از شرك و كفر رها سازد و به توحيد و خداپرستي و عبادت پروردگار، دعوت نمايد؛ ولي آنان زير بار دعوت و هدايت او نمي رفتند.
آن طور كه قرآن كريم بيان مي دارد، حضرت موسي(ع) با عنايت خداوند معجزه هايي انجام داد كه تحت عنوان «تسع آيات» (18) به نه مورد آن اشاره شده و به تفصيل آن در آيات ديگر قرآن آمده است. اهميت موضوع نماز در نبوت حضرت موسي(ع) آن گاه روشن تر مي شود كه داستان برانگيخته شدن او به نبوت را مطالعه كنيم.
در تاريخ مي خوانيم شعيب(ع)، دختر خود «صفورا» را به ازدواج موسي درآورده بود، تا موسي به عنوان مهريه، مدت ده سال براي او شباني كند.(19)
وقتي مدت قرارداد موسي(ع) با شعيب(ع) به پايان رسيد، موسي همسر و فرزند و گوسفندان خود را برداشت و از «مدين» به سوي شام و مصر حركت كرد.
موسي به وضع مسير و راه آشنايي نداشت، بدين جهت مسير «طور غربي» را پيش گرفت و راه را گم كرد، شب تاريك فرا رسيد، رعد و برق شديد درگرفت و باران تندي مي باريد. طوفان سخت مي وزيد و هواي بسيار سرد و ناراحت كننده اي بود. گوسفندان او متفرق و گم شدند و مشكل ديگري كه بر سختيهاي او افزود، اين بود كه همسرش نيز به درد زايمان مبتلا گرديد!
موسي(ع)، اندكي سرگردان و درمانده شد، به اين فكر افتاد كه آتشي بيافروزد، تا خود و زن و فرزندش اندكي گرم شوند، اما طوفان و باران نمي گذاشت هيزم روشن شود و همه از وحشت تاريكي و سرماي شب ظلماني به وضع دردناك و هولناكي مبتلا شدند.(20)
قرآن كريم، در بيش از هشتاد آيه، قسمتهايي از داستان موسي(ع) را يادآور شد.
«اي پيامبر! آيا داستان موسي را شنيده اي؟ آنگاه كه از دور آتشي را مشاهده نمود و به خانواده خود گفت: اندكي صبر كنيد، من آتشي را ديدم، شايد بتوانم شعله اي از آن را براي شما بياورم، يا در كنار آتش، راهنمايي را پيدا كنم.»
وقتي موسي(ع) نزد آتش آمد، ندا داده شد: اي موسي! من پروردگار تو هستم، كفشهاي خود را بيرون بياور كه در سرزمين مقدس «طوي» هستي و من هم تو را براي نبوت برگزيدم.
اكنون به آنچه به تو وحي مي شود، گوش فرا بده. من «خدا» هستم. معبودي غير از من نيست. مرا پرستش كن و نماز را به پاي دار، تا به ياد من باشي.(21)
بدين ترتيب، با نبوت موسي(ع)، نماز هم همراه آن بود، تا در پرتو اين عبادت و اجراي اين دستور خداوندي، قلب ناآرام و جان پريشان و مضطرب وي هم، آرامش و سكون مطمئن يابد.
نماز زكريا(ع)
زكريا نيز از پيامبران الهي بود كه سراسر عمر خود را به دعوت و هدايت مردم به سوي خداوند و عبادت پروردگار عالم گذرانيد، اما زكريا در حالي كه به سن نود سالگي رسيده بود و موي سر و صورتش سفيد شده بود، هنوز از نعمت فرزند بهره اي نداشت، نگراني اين پيغمبر از بي اولادي اين بود كه پس از خود وارثي نداشت كه مردم را هدايت كند تا آنان به گمراهي مبتلا نشوند.
زكريا، پيوسته دست به دعا برمي داشت: «خدايا! از جانب خود به من فرزند صالحي عطا كن، كه وارث من و وارث آل يعقوب بوده و بنده پسنديده تو باشد.»(22)
زكريا هرگاه در محراب عبادت قرار مي گرفت، اين دعا را انجام مي داد و از خداوند درخواست فرزند مي كرد، تا اين كه دعاي او مستجاب شد و خداوند به او مژده داد:
«اي زكريا! بزودي داراي فرزند پسري مي شوي، كه اسم او «يحيي» است و كسي هم تاكنون به اين اسم ناميده نشده است.»(23)
طبق فرموده قرآن: «زكريا در محراب عبادت و در حال نماز بود كه فرشتگان به او ندا دادند: بزودي داراي فرزند پسري مي شوي كه به نبوت عيسي(ع) گواهي مي دهد و خود او هم فرزندي بزرگوار و پارسا مي باشد و نيز پيغمبري از شايستگان است.»(24)
نماز عيسي(ع)
حضرت مريم(س)، دختر عمران، كه قرآن كريم او را بانوي برگزيده ناميده،(25) با عنايت و معجزه الهي، پسري به دنيا آورد كه عيسي فرزند مريم(ع) ناميده مي شود.
همسر «عمران» وقتي آبستن بود، با خداوند عهد و نذر بست كه فرزند خود را پس از ولادت، خدمتگزار بيت المقدس قرار دهد، اما آن گاه كه فرزند به دنيا آمد، دختر بود و نام او را هم «مريم(س)» انتخاب كرد.(26)
مريم(س) دختر كوچكي بود، كه پدرش را از دست داد و زكرياي پيامبر در بيت المقدس سرپرستي او را بر عهده گرفت و اين دختر جوان در حالي كه خداوند از نزد خويش روزي او را مي رسانيد، پيوسته در محراب عبادت، به نماز و عبادت مي پرداخت.(27)
مدتي بر اين روزگار گذشت، تا اين كه مريم(س)، از جانب خداوند مژده ولادت فرزندي را دريافت كرد كه نام او «عيسي» بود، اما مريم(س) كه شوهري نداشت، از اين مژده تعجب كرد، ولي خداوند فرمود: «خدا هر چه را بخواهد، مي آفريند، اين يك دستور و معجزه الهي است.»(28)
قرآن كريم، داستان خلقت عيسي(ع) را به داستان آدم(ع) كه از خاك آفريده شده تشبيه نموده(29) و بالاخره عيسي(ع) با فرمان الهي، چشم به دنيا گشود.
وقتي عيسي(ع) به دنيا آمد، مريم مورد سرزنش اطرافيان قرار گرفت، زيرا برخلاف جريان طبيعي، صاحب فرزند شده بود، بدين جهت در پاسخ ملامت كنندگان به كودك اشاره كرد تا راز و رمز مطلب را از او جويا شوند! ولي آنان گفتند: كودكي كه در گهواره قرار دارد، چگونه مي تواند با ما سخن بگويد؟ در همان حال كودك لب به سخن گشود و گفت: «من بنده خدا هستم. خداوند به من كتاب هدايت داده، مرا پيامبر قرار داده و من در همه حال عنصر پاك و مباركي هستم.
اضافه بر اين، پروردگار عالم به من سفارش كرده تا زنده هستم، نماز بخوانم و زكات پرداخت كنم و به مادر خود با نيكويي رفتار نمايم و خداوند هرگز مرا عنصر ستمگر و نامباركي قرار نداده است.»(30)
حضرت محمد(ص)
نماز در مكه معظمه، بر رسول خدا(ص) واجب شد و خداوند به پيامبر اعظم(ص) دستور داد: «آنچه را از كتاب آسماني به تو وحي شده، تلاوت كن و نماز را به پاي دار، زيرا نماز انسان را از زشتي ها و اعمال خلاف بازمي دارد.»(31)
در تاريخ مي خوانيم: آن گاه كه نماز براي رسول خدا(ص) واجب شد، جبرئيل از سوي خداوند نزد آن حضرت، كه در بالاي مكه بود آمد. چشمه آبي پديدار شد. جبرئيل با آن آب وضو گرفت، رسول خدا(ص)، هم وضو گرفتن جبرئيل را مشاهده كرد و آموخت كه چگونه بايد براي نماز وضو بگيرد. آنگاه رسول خدا(ص) مثل جبرئيل وضو گرفت و سپس جبرئيل نماز را به او آموزش داد.(32)
«ابن عباس» مي گويد: «وقتي نماز براي رسول خدا(ص) واجب شد، جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و نماز ظهر و سپس نماز عصر را به او آموخت، چون خورشيد، غروب كرد، نماز مغرب را به او آموخت، بعد نماز عشا را به او تعليم داد و چون سفيده صبح طلوع نمود، نماز صبح را به آن حضرت آموخت...»(33)
«عفيف كندي» مي گويد:مدتي قبل از ظهور اسلام، براي خريداري عطر و لباس افراد خانواده به مكه آمده بودم. براي اين منظور نزد «عباس بن عبدالمطلب» كه مرد تاجري بود رفتم. با او در مسجد الحرام نشسته بوديم و عباس به خانه كعبه نگاه مي كرد، كه خورشيد در وسط آسمان قرار گرفت. در همان حال ديدم جواني وارد مسجد شد، نخست نگاهي به آسمان انداخت و سپس رو به خانه كعبه قرار گرفت، طولي نكشيد كه نوجواني وارد شد و اندكي عقب تر، در طرف راست او قرار گرفت. چند لحظه بيشتر نگذشت، كه زني به آنان پيوست و عقب سر آنان ايستاد و آنان شروع به نماز خواندن كردند. آري، مرد به ركوع رفت و آن دو هم به پيروي از او ركوع كردند، مرد ايستاد و به سجده رفت و آنان هم در قيام و سجود از او متابعت نمودند.
گفتم: ابن عباس! چيز تازه اي مي بينم!
عباس گفت: برنامه تازه اي به وجود آمده است. مي داني اين جوان كيست؟
گفتم: نه.
عباس گفت: اين مرد، «محمد بن عبدا...» پسر برادر من، آن نوجوان، پسر برادر ديگر من و آن زن هم «خديجه دختر خويلد» همسر پسر برادر من محمد(ص) است.
پسر برادر من - محمد(ص)- مي گويد: خداي او خداي آسمان و زمين است. آن خدا او را به آوردن اين دين دستور داده و تاكنون جز اين سه نفر در روي زمين، كسي اين دين را نپذيرفته و چنين عبادت و نمازي را انجام نداده است.(34)
از آن پس، هرگاه خانه كعبه در اثر آزارها و مزاحمتهاي كافران براي او ناامن و غيرقابل تحمل مي گرديد، رسول خدا(ص) و علي(ع) به دره هاي اطراف مكه مي رفتند و به دور از چشم دشمنان، نماز به پاي مي داشتند.(35)
به هر حال، نماز رسول خدا(ص) كه بدين شكل شروع شده بود، در همه مراحل به هنگام آرامش و جنگ و در همه مراحل زندگي همچنان ادامه داشت و در ماه شعبان سال هشتم هجرت هم كه مكه را فتح نمود، بعد از شكستن بتها، با «بلال» داخل خانه كعبه شد، سپس از بيت خارج شدند و به بلال دستور داد، اذان بگويد، آنگاه با تعدادي از مسلمانان نماز جماعت انجام دادند.(36)
پيامبر اكرم(ص)، به نماز آنقدر اهميت مي داد كه به محض اينكه وقت نماز مي رسيد، شيفتگي و دلدادگي به او دست مي داد و شوق و حال معنوي خاصي به او روي مي آورد.
همچنين روايت شده است: «پيوسته اخلاق رسول خدا(ص)، اين بود كه با ما به گفتگو مي پرداخت، سخن مي گفت و ما هم با آن حضرت صحبت مي كرديم، اما همين كه وقت نماز مي رسيد، چنان منقلب مي شد كه ديگر او ما را نمي شناخت و ما هم او را نمي شناختيم.»(37)
در روايت ديگري مي خوانيم:
«پيامبر(ص) هرگاه به نماز مي ايستاد، رنگ صورت او از خوف خداوند متعال سخت تغيير مي كرد و سينه و درونش چنان از ناله تحت فشار قرار مي گرفت، كه مانند انساني مي شد كه در حال وداع با دنياست.»(38)
در حديث ديگري آمده:
«روش هميشگي رسول خدا(ص) اين بود كه هرگاه به نماز مي ايستاد، چنان آرام و در حال خشوع بود كه مانند لباسي كه به درختي آويزان باشد، حركتي نداشت.»(39)
بنابراين، نماز يك دستور آسماني كهن است. براساس آنچه گفتيم، روشن شد كه اين فريضه الهي، تنها يك حكم اسلامي و مخصوص شريعت مقدس اسلام نيست، بلكه همه پيامبران الهي، آن را به پاي داشته و بر آن ارج نهاده اند و با توسل به آن، صبر، ايستادگي و مقاومت خود را در مقابل سختيها و مشكلات بالا مي برده اند.
خبرگزاري فارس: بعد از اصول دين, اولين و بزرگ ترين دستور الهى كه ستون دين, معراج مومن, نورچشم پيامبر(ص), سازنده ترين اعمال و جلوه شكوه دين ـ كه بيانگر اوج بندگى انسان در پيشگاه خدا است ـ نماز است. نماز آن چنان مهم است كه در قرآن 46 بار با تعبيرات مختلف از اقامه آن سخن به ميان آمده است.
جلوه هاى رفتارى پيشوايان در مورد نماز
سال نهم هجرت بود, كافران گروه گروه به مدينه مىآمدند و مسلمان مى شدند. يكى از اين گروه ها از طايفه ثقيف بود. آنها با پيامبر(ص) به مذاكره پرداختند, پيامبر(ص) به آنها فرمود: ((يكى از دستورهاى اسلام نماز است, نماز بخوانيد
آنها گفتند: در نماز, ركوع و خم شدن هست و ما خم شدن را عار و ننگ مى دانيم, بنابراين دستور نماز را بردار و ما را از انجام اين دستور معاف بدار.
پيامبر(ص) در پاسخ آن ها فرمود: ((لا خير فى دين ليس فيه ركوع و لا سجود; دينى كه در آن ركوع و سجود نباشد, خير و بركتى در آن نيست
به گفته بعضى از مفسران اين آيه در سرزنش آن ها نازل شد: ((واذا قيل لهم اركعوا لا يركعون; و چون به آنها گويند ركوع كنيد, ركوع نكنند.))
پيامبر(ص) همواره از هر فرصت و فراغتى در شب و روز و نيمه هاى شب به نماز مى ايستاد و به مناجات و راز و نياز مى پرداخت. همسران و بعضى از اصحاب به آن حضرت مى گفتند: ((اى رسول خدا خودت را آن همه به زحمت نينداز)) در پاسخ آنها مى فرمود: ((إلا اكن عبدا شكورا; آيا بنده سپاسگزار خدا نباشم؟))
روزى يكى از اصحاب به پيامبر(ص) عرض كرد: مگر نه اين است كه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده است, پس چرا خود راآن همه به زحمت مى اندازى و نماز مى خوانى؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: ((آيا بنده شاكر خدا نباشم؟... سوگند به خدا اگر بر اثر نماز و عبادت, اعضاى پيكرم قطعه قطعه شوند و چشمانم از كاسه درآيند و بر روى سينه ام بريزند هرگز نمى توانم شكر يك دهم, از يك دهم يك نعمت خدا را ادا كنم, با اين كه همه شمارش كنندگان قادر به شمارش نعمت هاى الهى نيستند. )
ام سلمه (يكى از همسران نيك رسول خدا((ص))) مى گويد: شبى پيامبر(ص) در حجره من بود. در بستر خواب آرميد, نيمه هاى شب بود كه ديدم آن حضرت در بستر نيست, هراسان شدم, برخاستم و در تاريكى شب به جست و جوى او پرداختم, او را در كنج حجره ايستاده يافتم كه دست هايش به سوى آسمان بلند بود و مى گريست و دعا مى كرد, از جمله مى گفت: ((اللهم لا تكلنى الى نفسى طرفه عين ابدا; خدايا مرا هرگز به اندازه يك چشم به هم زدن به خودم وانگذار
به آن حضرت عرض كردم: با اين كه خداوند, عالى ترين مقام را به شما داده, و گناهان گذشته و آينده شما را بخشيده, چرا آن همه خود را به رنج مى اندازى و چنين مى گويى؟ آن بزرگوار در پاسخ من فرمود: ((اى ام سلمه! هرگز خود را ايمن نمى دانم, خداوند يك لحظه برادرم يونس(ع) را به خودش واگذاشت, او به آن همه بلاها (مانند غرق شدن در دريا و در شكم ماهى قرار گرفتن و...) گرفتار شد.))
پيامبر(ص) آنقدر به نماز عشق مى ورزيد و آن را به جا مىآورد كه پاهايش آماس مى كرد و ساق پاهايش متورم مى شد.
اين مطلب در روايات اهل تسنن نيز آمده است.(
حضرت على(ع) بسيار به نماز اهميت مى داد, او مى فرمود: ((لكل شىء وجه و وجه دينكم الصلاه; هر چيزى داراى صورت است, صورت دين شما نماز مى باشد.))(
در شإن آن حضرت در مورد نماز آمده: ((كان على اذا إهاله امر فزغ قام الى الصلاه ثم تلى هذه الايه; واستعينوا بالصبر والصلاه; حضرت على(ع) هرگاه با كار سختى رو به رو مى شد, به نماز مى ايستاد, و اين آيه را تلاوت مى فرمود: ((از صبر و نماز يارى بجوييد))(10) آن حضرت به اول وقت نماز به قدرى اهميت مى داد كه در سحر 19 رمضان سال 40 (همان سحر كه ضربت شهادت بر سرش وارد شد) پشت بام مسجد كوفه رفت و با صداى بلند اذان گفت و قبل از اذان به آسمان مى نگريست تا دميدن سپيده سحر را ببيند. وقتى سپيده سحر دميد, خطاب به آن فرمود: ((اى سپيده سحر! آيا يك بار در زندگى على پيش آمد كه تو خود را آشكار سازى, ولى على(ع) در آن هنگام در خواب باشد
نيز روايت شده است كه حضرت على(ع) هنگام فرارسيدن وقت نماز, متغير و رعشه بر اندام مى شد, از او مى پرسيدند: چه شده است؟ در پاسخ مى فرمود: ((وقت نماز, وقت امانت الهى فرا رسيده است, كه خداوند آن را به آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرد, آنها از تحمل آن شانه خالى كردند, ولى انسان آن را ـ با ضعفى كه دارد ـ پذيرفت و من نمى دانم كه آيا آن را كه پذيرفته ام نيكو ادا مى كنم؟))(
آن بزرگوار به قدرى به نماز عشق مى ورزيد كه هر شبانه روز, هزار ركعت نماز مى خواند. علامه امينى مى نويسد: ((طبق روايات بسيار, حضرت على(ع) در شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند))(12) آنگاه به شبهه هاى معاندان در اين راستا پاسخ داده است. بنابراين نماز على(ع) با خشوع و حضور قلب كامل بود, آن گونه كه در نماز تير را از پايش خارج نمودند, در حال نماز متوجه نشد و بعد از نماز اطلاع يافت.
در روايات مى خوانيم كه دو شتر چابك و ارزشمند را براى پيامبر(ص) به هديه آوردند, آن حضرت به اصحاب فرمود: ((هر كس كه دو ركعت نماز بخواند و در اين دو ركعت به هيچ چيز از امور دنيا توجه نكند, اين دو شتر را (به عنوان جايزه) به او مى بخشم
هيچ كس از حاضران پاسخ مثبت نداد, جز على(ع) كه فرمود: ((من چنين نمازى مى خوانم)). لذا پيامبر(ص) هر دو شتر را به آن حضرت عطا كرد.
نماز على(ع) نمازى است كه براى طمع بهشت و يا خوف از آتش دوزخ نبود, بلكه عرض مى كرد: ((الهى ما عبدتك خوفا من عقابك, و لا طمعا فى ثوابك, ولكن وجدتك اهلا للعباده فعبدتك; خدايا تو را از خوف عذاب و طمع پاداشت, عبادت نمى كنم, بلكه تو را شايسته و سزاوار عبادت يافته ام و بر اين اساس تو را عبادت مى كنم.))(
مناجات و راز و نيازها و نمازهاى على(ع) در نيمه هاى شب نيز فصل ديگرى از شدت علاقه آن حضرت را به نماز نشان مى دهد, تا آن جا كه خود فرمود: ((از آن زمانى كه از رسول خدا(ص) شنيدم كه نماز شب نور است, هرگز آن را ترك نكردم
يكى از منافقان به نام ((ابن كوا)) كه در آن جا حاضر بود, پرسيد: حتى در ليله الهرير؟ (شب سخت زمستانى جنگ صفين كه صدها نفر كشته شده بودند و هزارها نفر زخمى كه از شدت درد ناله مى كردند و بسيار شب طاقت فرسايى بود) فرمود: حتى در ليله الهرير.(
عجيب اين كه در همين جنگ هنگام شدت درگيرى, على(ع) به نماز جماعت ايستاد, بعضى اعتراض كردند كه چرا اين وقت؟ فرمود: ((ما براى نماز با دشمن مى جنگيم. ))
حضرت زهرا (س) در محراب عبادتش آنقدر به نماز مى ايستاد كه پاهايش ورم مى كرد. نور آن حضرت هنگام نماز وعبادت, در ملكوت اعلى براى اهل آسمان مى درخشيد; چنان كه ستارگان براى اهل زمين مى درخشند.(
. نماز امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و علاقه آنها به نماز نيز شبيه پدرشان حضرت على(ع) بود. علامه امينى(ره) مى نويسد: براساس روايات, حضرت على(ع)و امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و امام سجاد(ع) در شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواندند.
امام حسن(ع) هنگام نماز, زيباترين لباس هاى خود را مى پوشيد, شخصى از علت آن پرسيد, در پاسخ فرمود:
خداوند در قرآن مى فرمايد: ((خذوا زينتكم عند كل مسجد; زينت خود را هنگام رفتن به مسجد برگيريد.))
از اين رو دوست دارم تا زيباترين لباسم را بپوشم.
آن حضرت هرگاه به سوى مسجد براى نماز حركت مى كرد, وقتى به در مسجد مى رسيد, سرش را به سوى آسمان بلند مى كرد و با خشوع مخصوص مى گفت: ((الهى ضيفك ببابك...; خدايا مهمان تو به در خانه ات آمده, اى نيكوبخش, گنهكارى به محضرت راه يافته, پس به لطف و كرمت از گناهانم بگذر, اى خداى بزرگوار.))
. نماز امام حسين(ع) نيز همانند نماز پدر و جدش بود, در زيارت نامه هاى متعدد آن حضرت كه از امام صادق(ع) و امام كاظم(ع) نقل شده اين جمله آمده: ((إشهد انك قد اقمت الصلاه; گواهى مى دهم كه تو نماز را برپا ساختى.))
آن حضرت در ماجراى كربلا, در همه جا نماز را با جماعت خواند و چهره ملكوتى نماز و شكوه آن را در همه فراز و نشيب ها به نمايش گذاشت. او در كربلا نزديك شب عاشورا, حتى به خاطر نماز از دشمن مهلت خواست و به برادرش عباس (ع) فرمود: ((اگر مى توانى كه امروز اينان را از جنگ منصرف كنى, چنين كن, شايد امشب را در پيشگاه الهى به نماز بايستم, زيرا خدا مى داند كه من نماز براى خدا و تلاوت قرآن را دوست دارم.)) شب عاشورا تا صبح با فرزندان و برادران و يارانش مشغول نماز و مناجات بود: ((و لهم دوى كدوى النحل بين راكع و ساجد و قائم و قاعد; صداى زمزمه و ناله آنها همانند آواى بال زنبور عسل شنيده مى شد, بعضى در ركوع, برخى در سجده, جمعى در حال ايستاده و گروهى نشسته, عبادت مى كردند.)) همين سوز و گداز آنها چنان دشمن را تحت تإثير قرار داد كه سى و دو نفر از آنها همان شب به لشگر امام حسين(ع) پيوستند.
از فاطمه (دختر امام حسين((ع))) نقل شده:حضرت زينب(س) شب عاشورا تا صبح به نماز و مناجات مشغول بود.)) نيز روايت شده است كه امام حسين(ع) در روز عاشورا هنگام وداع با زينب(س) به او فرمود: ((خواهرم! مرا در نماز شب فراموش نكن)) حضرت زينب(س) حتى در شب شام غريبان نماز شب خواند.(
امام حسين(ع) هنگام درگيرى شديد روز عاشورا, با ياران اندكش نماز جماعت ظهر را اقامه نمود و به ابوثمامه صيداوى ـ كه آن حضرت را به ياد نماز انداخته بود ـ فرمود: ((خدا تو را از نمازگزاران ذاكر قرار دهد كه نماز را ياد كردى, آرى وقت نماز فرا رسيده است.))
كوتاه سخن آن كه اين ها تربيت شده پيامبر(ص) و قرآن هستند كه وقتى اين آيه (132 طه) نازل شد: ((وامر اهلك بالصلاه; اى پيامبر! خاندانت را به نماز فرمان بده)) آن حضرت هر روز صبح (اول وقت نماز صبح) به در خانه على(ع) و فاطمه(س) و حسن و حسين(ع) مىآمد و با نداى بلند خطاب به آنها مى فرمود: ((سلامت و رحمت خدا بر شما باد)) آنها جواب سلام مى دادند, پيامبر(ص) در اين وقت با صداى بلند مى فرمود: ((الصلاه الصلاه يرحمكم الله; نماز! نماز! خدا شما را رحمت كند.)) آن گاه آيه تطهير (33 احزاب) را تلاوت مى فرمود. مطابق روايت ديگر, پيامبر(ص) نه ماه اين برنامه را اجرا كرد.
از مباني محكم حكما، اول ماخلق الله موجود اشرف است. در اخبار تعبيرات مختلفه اي وجود دارد. اول ماخلق الله العقل، اول ماخلق الله العلم، اول ماخلق الله النور، اول ماخلق الله الماء.
جابربن عبدالله از پيغمبر اكرم سوال كرد: اول ماخلق اللهچيست، پيامبر(ص)پاسخ داد: نور نبيك يا جابر، سپس افزود: اي جابر، عقل، قلم، نور وآب پيغمبر است. اول ماخلق الله پيامبر است. پس وجود پيغمبر اكرم اول ماخلق الله است.زماني که علت غائي عالم بشر يعني پيامبر اكرم، چشم به جهان گشود. غرائبي پديد آمد. از جمله: آتشكده پارس كه هزار سال خاموش نشده بود خاموش شد. وادي ساوه كه سالها بود آبي در آن نبود آب در آن جاري شد، هر بتي كه در هر جايي از جهان بود سرنگون شد. طاق كسري شكسته شد و چهارده كنگرهآن فروريخت و برجهاي آن با خاك يكسان شد و شياطين از آسمان رانده شدند و نوري در شب ولادت آن حضرت از طرف حجاز ظاهر شد.
دين جامع و كاملي كه پيغمبر اكرم پرچم آن را به دست گرفته و بشر را به پيروي و اطاعت از آن دعوت مي كرد، پي ريزي و اساس محكمي براي آن ايجاد كرده است. اولين پايه اي كه بنا نهاده، اصل توحيد و يكتاپرستي بود كه با آن، اساس بت پرستي را در هم ريخت و مردم را به بندگي و عبادت خداوند قادر و قاهر و توانا دعوت كرد.
دومين پايه، كلمه عدل بود كه مقام الوهيت را از آلايش ظلم و قساوت منزه دانسته و خدا را عادل و رؤف و مهربان معرفي كرد.
سومين پايه، معاد بود كه پاداش سعيد و مجازات شقي به عالم قيامت محول و اعلام فرمود هر كسي عملي طبق اوامر و نواهي خداوند انجام دهد، سعادتمند و مستحق پاداش و نجات است و برعكس هر كسي در اين چند روزه زندگاني تابع ميل و هوي و هوس بود عذاب ابدي در انتظار او خواهد بود.
از موضوعاتي كه پيامبر اکرم (ص) به آن بسيار اهميت داده، كمك و مساعدت افراد مسلمان نسبت به يكديگر است كه دوستي و محبت بين تمام افراد مسلمان برقرار نموده و آن مردم متفرق را متحد ساخته و اهل الفت و اتحاد را شعار خود قرار داده و فرمودند: هر شريعتي كه اساسآن از بين رفت به دليل تفرق و نفاق بود.
بنابراين پيامر (ص)شعار قرآني را گوشزد نمودند و فرموده است: انما المؤمنون اخوه. به واسطه اهميت ائتلاف و اتحاد، امر به نماز جماعت فرمودند زيرا افراد نمازگذار از حال يكديگر با اطلاع هستند. امر به فريضه حج براي اتحاد است. امر به صله رحم و نهي از رهبانيت براي آن است كه مسلمانها با يكديگر متحد شوند.
عثمان بن مظمون زن خود را ترك كرد و شبها بيدار بود. زن او شكايت كرد به پيغمبر. حضرت با حالت غضب نزد عثمان آمد. او نماز مي خواند: فرمود: خداي متعال نفرستاده مرا به رهبانيت بلكه مرا مبعوث فرمود بدين سهل و آسان روزه مي گيرم و نماز مي خوانم با زن هاي خود معاشرت دارم كسي كه مرا دوست دارد بايستي سنت مرا رعايت كند. نكاح از سنت من است.
الفت قلوب با خدا است. تعلف در قلوب و دلها براي كسي ممكن نيست جز براي خدا. پيغمبر خدا فرمود: شب معراج ملكي عجيب ديدم نصف بدن او ازبرف و نصف آن از آتش که براي تأليف قلوب بندگان دعا مي كرد.
اي خدايي كه بين برف و آتش الفت ايجاد كردي قلوب مومنين را به هم نزديك كن (اللهم يا مؤلف بين الثلبح والنار الف بين قلوب عبادل المومنين). پيغمبر اكرم بر اثر توحيد و خداشناسي ائتلاف و وحدت ايجاد كرده مردماني كه داراي رذائل بودند پاك كرده به فضائل زينت داد و بين خالق و مخلوق رابطه معنوي ايجاد كرد و بدون ملاحظه مليت هاو نژاد ها را در پيشگاه پروردگار مساوي دانسته كه فرمود بعنت علي العرب والعجم والديلم والابيض والاسود. من پيامبر همه هستم بله او رحمت العالمين است.
آري پيامبر خدا وسيله ارتباط بين مسلمانان و مومنين را نماز و عبادت و بندگي و تبعيت از امور دين و خضوع در پيشگاه پروردگار دانسته و وسيلهدوستي و محبت را مشاركت در امور خيريه و مساعدت و دستگيري از يكديگر و اغماض و گذشت از بدي ها قرار داده است.اتيان واجبات و اجتناب از محرمات را نصب العين خود قرار داده تا آلوده به سيئات اخلاقي و عملي نگردند و همواره مي فرمود : ان اكرمكم عندالله اتقواكم
نژاد، رنگ، مقام وثروت ملاك برتري و امتياز نيست بلكه معيار برتري، تقواي الهي است.
خداوند را به محمد و آل محمد قسم مي دهم كه ما را در مسير خودش هدايت بفرمايد
نماز، سرآمد عبادت هايىاست كه بر انبيا و اوليا از آدم ابوالبشر(عليه السلام) تا خاتم انبيا حضرتمحمّد(صلى الله عليه وآله)و عموم بندگان خداى تعالى در هر دوره اى از حيات بشر واجبشده است. اگر چه از چند و چوننمازپيامبران و امت هاىپيشين اطلاعى نداريم، اما بر اساس آيات قرآن، عبادتى به نامنمازدر ميان آنان رواج داشتهو مردم را به آن سفارش مى كرده اند.2در شريعت اسلامى نيزنمازاز وظايف روزمرّه هرمسلمان شمرده شده كه اهميت آن بى نياز از توضيح است.
اما نمازهاى يوميّه در اسلام از چه تاريخى و در چه زمانى آغاز شد؟ آيا مى توانتاريخ تشريع نمازهاى واجب را مشخص كرد؟ نخستيننمازواجب كدامنمازبود؟ نمازهايى كهپيامبر(صلى الله عليه وآله) در دوران پيش از بعثت يا اوايل دعوت خويش برگزار مى كرد، چگونه بوده است؟
از آن جا كه در برخى آيات مكىِ قرآن نكته هايى در باب تشريعنمازو ديگر مباحث مرتبط باآن مطرح شده و در روايات معصومان و گزارش هاى تاريخى نيز بدان اشارت رفته است،نگاهى قرآنى ـ تاريخى مى تواند در روشن شدن پاسخ برخى از پرسش ها در اين باب سودمندافتد. گرچه اين بحث با مباحث كلامى نيز مرتبط است و به همين دليل برخى از متكلمانمسلمان به آن اشارتى كرده اند، ولى پژوهش حاضر نگاهى كلامى به مسئله ندارد و فقط برمحور آيات و روايات و گزارش هاى تاريخى به بررسى موضوع مى پردازد.
در منابع روايى و تاريخى مسلمانان گزارش هاى متعددى در باب اوليننمازيوميّهپيامبر(صلى الله عليه وآله) وكميت و كيفيت آن مطرح شده است. اين گزارش ها با يكديگر همسو نيست و نيازمند بحث وبررسى است. در يك نگاه، مى توان گفت سه ديدگاه در اين منابع مطرح شده است:
. نخستين بار نمازهاى يوميّه در سفر معراج واجب شد;
. نمازظهر روز پس ازباز آمدنپيامبر(صلى اللهعليه وآله) از سفر معراج، نخستيننمازبوده است;
. پيامبر(صلى اللهعليه وآله) قبل از بعثت يا دست كم در آغاز بعثت، نمازهايى (واجب يا مستحب) مىخواند، اما نمازهاى پنج گانه در سفر معراج برپيامبرو امت اسلامى واجبشد.
دو ديدگاه نخست، در واقع يكى بيش نيست و مبدأ وجوبنمازبرپيامبر(صلى الله عليه وآله) ومسلمانان را پس از واقعه معراج مى داند، جز آن كه يكى اوليننمازرانمازدر شب معراج مى داند وديگرىنمازظهر روز بعد ازآن را. ناگفته نماند كه روايات مربوط بهنمازپيامبر(صلى الله عليه وآله) در شب معراج نيز متفاوت است: يكى،نمازخواندن ايشان را درپيشگاه الهى باز مى گويد، در حالى كه روايات ديگر به نمازهاى وى پيش از عروج بهپيشگاه الهى، در بيت المقدس و طور سينا و مسجد كوفه و آسمان هاى مختلف و نيز بهامامت ايشان بر انبيا و فرشتگان اشاره كرده اند.
برخى روايات، اوليننمازپيامبر(صلى الله عليه وآله) رانمازدر جريان معراجدانسته است. يكى از آن ها روايتى است كه برقى در محاسن بدين گونه نقل نمودهاست:
احمد بن محمد بن خالد برقى از پدرش، از فضاله و از حسين بن ابى العلاء نقلكرده كه وى مى گويد: به امام صادق(عليه السلام)عرض كردم: دهريان مى گويندچرانمازدر هر ركعت دوسجده دارد و دو ركعت با دو سجده نيست؟ حضرت فرمود: آن گاه كه سؤال كردى قلبت رابراى فهم آن آزاد (و آماده) كن. مردم گمان مى برند كه اولين نمازى كهپيامبر(صلى الله عليهوآله) برگزار كردند در زمين بود و جبرئيل براى ايشان آورد، و دروغ مى گويند. همانا نخستين نمازى كه ايشان گزارد در آسمان، در پيشگاه خداى تعالى و در مقابل عرشاو جلّ و علا بود. به ايشان وحى كرد و فرمان داد كه به چشمه صاد نزديك شو و وضوبگير و وضويت را كامل كن و مواضع سجده هايت را پاك كن و براى خداوندگارتنمازبگذار... .
امام صادق(عليه السلام) در ادامه سخن خود به بياننمازپيامبر(صلى الله عليه وآله) ومحتواى قرائت و كيفيت ركوع ايشان پرداخته و افزودند:
خداوند بهپيامبر(صلى الله عليهوآله) وحى كرد كه براى خداوندگارت سجده كن. ايشان به سجده افتاد. خداوند وحى كردكه بنشين اى محمد! ايشان نشستند. هنگامى كه سر از سجده نخستين برداشت، خداوند بر اوتجلى كرد و ايشان از پيش خود به سجده افتاد، نه آن كه خداوند ايشان را امر كردهباشد، و اين سجده دوم به عنوان فضل الهى و سنتپيامبرجارى (و مقرر) شد.3
برخى روايات نيز به صراحتنمازبه شكل كنونى را بهحادثه معراج مرتبط دانسته اند. امام باقر(عليه السلام) در اين باره فرمودند:
هنگامى كهپيامبر(صلى الله عليهوآله) را به معراج بردند و خداى سبحان اذان و اقامه ونمازرا به او ياد داد، وقتىبهنمازايستاد خداوند بهاو فرمان داد كه در ركعت اول حمد و توحيد بخواند و فرمود: يا محمد! اين (بيان گرمنزلت و) وصف من است، و در ركعت دوم حمد و سوره قدر بخواند و فرمود: يا محمد اين (بيان گر منزلت و) وصف تو و اهل بيت تو تا روز قيامت است.4
از اين روايت به خوبى برمى آيد كهنمازبه صورت كنونى، پيش ازمعراج وجود نداشته و نخستين بار در واقعه معراج برپيامبر(صلى الله عليهوآله)واجب و ايشان در اين سفر با آن آشنا شده و ياد گرفته است. البته در عين حالنمى توان با استناد به آن، وجود نمازهايى را به شكلى ساده تر كه نمادى از پرستشخداوند بوده، نفى كرد. شواهد برگزارى اين نمازها توسطپيامبراسلام(صلى الله عليهوآله)حتى سال ها پيش از بعثت فراوان است كه به آن ها اشاره خواهيم كرد، اما محوربحث مانمازواجب به شكلكنونى است.
از برخى روايات ديگر نيز بر مى آيد كه وجوبنمازدر شب معراج بوده است. روايات زير از آن جمله است:
. روايتى كه بيان گر تخفيف گرفتنپيامبراسلام(صلى الله عليهوآله)در باب نمازهاى واجب يوميه است. طبق اين روايت، شبان گاه معراج پس از آن كهپنجاهنمازبرپيامبر(صلى الله عليهوآله)واجب شد، ايشان (در بازگشت) از كنار حضرت موسى(عليه السلام) گذشتند و از ايشانپرسيد: چندنمازبر امتتواجب شد؟ پاسخ فرمودند: پنجاهنماز. موسى گفت: به سوىخداوندگارت بازگرد و از او بخواه كه به امت تو تخفيف دهد. پيامبراسلام(صلى الله عليهوآله)رفت و پس از باز آمدن به موسى(عليه السلام) برخورد. وى گفت: چندنمازبر امتت واجب شد؟محمد(صلى الله عليه وآله)فرمود: فلان مقدار. موسى گفت: امت تو ضعيف ترين امت هاستبه سوى خدا بازگرد و از او بخواه كه به امتت تخفيف دهد، زيرا من در ميان بنىاسرائيل بودم، آنان جز به كمتر از اين مقدار قدرتى نداشتند. پس از آنپيامبر(صلى الله عليهوآله)هماره از خداوند درخواست تخفيف مى نمود تا آن كه پنجنمازمقرر شد. اين بار نيز دربرخورد با موسى(عليه السلام) همان سؤال تكرار شد و حضرت در پاسخ فرمودند: پنجنماز. موسى(عليه السلام)گفت: به سوى خداوندگارت بازگرد و از او براى امتت تخفيف بخواه. پيامبرفرمود: از خداوندگارمحيا مى كنم از اين كه در اين باب به او مراجعه كنم.5
در روايت ديگرى امام صادق(عليه السلام) در ادامه نقل اين مطلب فرمود: «خداوند ازطرف ما به موسى جزاى خير دهد.»6
مفاد اين روايت در منابع روايى شيعه و اهل سنت آمده و بعضى از عالمان، آن را درحد روايت متواتر مى دانند.7در برخى روايات نيز از مفاد آن دفاع شده و راز تخفيفگرفتن در شمارگان نمازهاى واجب، تبيين شده است.8اين روايت و روايات هم سو با آن، مؤيد آن است كه تا زمانمعراج، نمازى برپيامبرومسلمانان واجب نبوده است، چنان كه روايتى از امام باقر(عليه السلام) نقل شدهاست:
«هنگامى كه رسول خدا را به معراج بردند،نمازرا ده ركعت فرود آورد،دو ركعت دو ركعت... .9ياد كرد اين نكته بايسته است كه ركعت هاى سوم و چهارمنمازبعدها در مدينه واجبشد، اما درباره مسافر همان حالت نخست (دو ركعت) باقى ماند.
. رواياتى كه اوليننمازپيامبر(صلى الله عليه وآله) رانمازظهر معرفى كرده وهمان رانمازوسطاى سفارششده در قرآن مى داند.10در برخى از اين روايات، به جاىنمازظهر،نمازجمعه (كه به جاىنمازظهر در روز جمعه بهجماعت اقامه مى شود) آمده است. اين روايات هم پرشمارند و هم در برخى مواردمعتبرند.11
فرزندم! براىنمازظهر اين روز (جمعه) شرافت بزرگى است. ايننمازاولين نمازى است كه برآقاى ما رسول خدا(صلى الله عليه وآله) واجب شد و در روايت است كهنمازوسطى همين است... .12
يعقوبى نيز اين نكته را كهنمازوسطى ظهر است، ونمازظهر جمعه اوليننمازپيامبربوده، گزارش كردهاست.13
سيد بن طاووس در اين باره فرموده است:
آن چه در اين باب، روايت كرديم و به نظر ما نزديك تر به درستى و صواب است آناست كه اولين نمازى كه بر بندگان واجب شدنمازظهر و دو ركعت بود. اخبار در اين باب، فراوان است، بنابراين نيازى به بيان آن ها نيست... .14
چنان كه پيشتر گفتيم ديدگاه قبلى با اين ديدگاه، امكان سازگارى و اتحاد دارند. در اين ديدگاه دو نوع گزارش وجود دارد، يكى مربوط به نمازگزاردن خود حضرت و ديگرىدر بابنمازديگران است. گزارش هاى مربوط بهنمازخود ايشان در منابع متعدد روايى و تاريخى بيان شده است، چنان كه در حديثى از ابنعباس و جابر آمده است: «جبرئيل نزد كعبه دو بار بر من امامت كرد».15ولى در بابنمازاصحاب، برخى عالمان گفتهاند كهپيامبر(صلى اللهعليه وآله)پس از معراج، اصحاب خود را جمع كردند، سپس خود به جبرئيل اقتدا كردند وديگران به ايشان. ابن كثير در اين باره مى گويد:
زمانى كهپيامبر(صلى الله عليهوآله) شب معراج را صبح كردند جبرئيل هنگام ظهر نازل شد و كيفيتنمازو اوقات آن را براىايشان تبيين كرد. پيامبر(صلى الله عليهوآله) به يارانش فرمان داد همه جمع شدند. جبرئيل تا روز بعد براى (تعليم) پيامبرنمازگزارد و مسلمانان بهپيامبراقتدا مى كردند، درحالى كه او خود به جبرئيل اقتدا مى كرد.
اين سخن گوياى آن است كه مقصود از ايننمازهميننمازمعهود فعلى است، زيرا بهيقين،پيامبرپيش از معراجنمازگزار بوده و در آن زمان صحابه اى نداشته تانمازجماعت به اين وصف برگزاركنند. و بر اساس گزارش هاى تاريخى، دست كم تا سه سال، دعوت علنى نمى كردند و به طورطبيعى پيروانى نداشتند جز حضرت على و خديجه(عليهما السلام) كه از همان آغاز بعثت بهوى ايمان آورده و با ايشاننمازمى خواندند.16احمد بن حنبل در مسند،روايتى از على(عليه السلام) نقل كرده كه ايشان فرمود: «همانا من هفت سال پيش از آنكه مردمنمازبگزارند،نمازگزاردم».17برخى محققان معتقدند كه مقصود ازعبادت در اين روايت، عبادت هايى است كه على(عليه السلام) به همراهپيامبر(صلى الله عليه وآله)دويا پنج سال پيش از بعثت برگزار مى كرده است، زيرا در آن مقطعِ زمانى ارهاصات نبوتآغاز شده بود.18
در روايتى از عفيف بن قيس كندى نقل شده است:
پيش از آن كه دعوتپيامبر(صلى الله عليهوآله) علنى شود، روزى در مكه با عباس بن عبدالمطلب نشسته بودم، جوانى آمد و بهآسمان نگاه كرد و چون آفتاب بالا آمد در برابر كعبه بهنمازايستاد.19آن گاه نوجوانى آمد ودر سمت راست او ايستاد و سپس خانمى پشت سر آن دو ايستاد. جوان به ركوع رفت، آن دونيز ركوع كردند. سپس ايستاد و به سجده رفت، آن دو نيز سجده كردند. به عباس گفتم: امر بزرگى است. عباس نيز گفت: امر بزرگى است. ميدانى اين جوان كيست؟ اين پسر برادرممحمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب است. ميدانى اين نوجوان كيست؟ پسر برادرم على بن ابىطالب است. ميدانى آن زن كيست؟ خديجه دختر خويلد است. فرزند برادرم به من گفت كهخداوندگار او، خداوندگار آسمان ها و زمين، او را به اين دينى كه بر آن است فرمانداده است. به خدا قسم جز اين سه نفر كسى در روى زمين چنين آيينى ندارد.20
برخى عالمان براساس شواهد تاريخى و قرآنى معتقدند كهپيامبر(صلى الله عليه وآله) وبرخى نزديكانش مانند على(عليه السلام) و خديجه(عليها السلام) پيش از معراجنمازمى گزارده و خداى راعبادت مى كردند، اما وجوب اوليننمازرا بر امت از هنگاممعراج مى دانند. در اين جا نخست به بيان شواهد قرآنى مى پردازيم و سپس رواياتتاريخى مربوط به آن را بيان خواهيم كرد.
در آيه 9 و10 سوره علق در باب بازداشتن يكى از كافران از نمازخواندنپيامبر(صلى الله عليهوآله)آمده است: «أرأيت الذى ينهى* عبداً اذا صلى; آيا نديدى آن كه باز مىدارد بنده اى را آن گاه كهنمازگزارد؟»
در سوره مدثر آمده است: «قالوا لم نك من المصلين; گفتند ما از نمازگزاراننبوديم».21
در سوره مزمل نيز آمده است: «يا أيّها المزمل قم الليل إلّا قليلاً; اىجامه به خود پيچيده، شب را (بهنماز) برخيز مگر اندكى».22
پرسش مهم در باب اين آيات، زمان نزول آنها است. در صورتى كه آيات ياد شده درابتداى بعثت نازل شده باشند نشان از وجودنمازدر زمانى پيش از آندارد.23بر اين اساسبرخى معتقدند كه اصلنمازبه وحى الهى (غير قرآنى) برپيامبرواجب شده بود و ايشانپيشتر نيز نمازگزار بوده اند. ـ و چنان كه گذشت ـ رواياتى هم بر اين مطلب دلالتدارند. علامه طباطبايى(قدس سره) با استناد به همين نكته معتقدند كه چون سوره علق درآغاز بعثت نازل شده و در آن زمان هنوز آيه اى در بابنمازنيامده بود، معلوم مىشود پيش از وحى قرآنى، فرمان بهنمازبر ايشان آمده، و مقصوداز بنده نمازگزار،پيامبر(صلى الله عليه وآله)،و بازدارنده ازنمازاونيز ابوجهل بوده است.24اين نكته در روايات اسباب نزول سوره علق مطرح شده و اكثر قريب به اتفاق مفسران وراويان اسباب نزول، آن را پذيرفته اند.25بنابراين، استدلال به اين آيه با اين پيشفرض استكه:
. اين سوره در ابتداى بعثت نازل شده و در روايات ترتيب نزول، در زمره اولينسوره هاى نازل شده معرفى شده است.26هم چنين علامه طباطبايى(قدس سره)معتقد است كه پنج آيهاول سوره علق، گواه تقدّم نزول اين سوره بر ديگر سوره هاى قرآن است.27
. همه اين سوره با هم نازل شده است و هيچ يك از قرآن پژوهان ادعاى نزول پراكندهآيات اين سوره نكرده و در روايات ترتيب نزول، آيه اى از آن استثنا نشده است و دستكم احتمال نزول جملگى آيات سوره با يكديگر وجود دارد.28
با فرض اجماعى بودن شروع نزول قرآن با سوره علق، نكته ديگرى نيز به دست مى آيد وآن، معهود بودننمازبراىمخاطبان قرآن است كه گزارش بازداشتن ازنمازو فرمان به سجده را (بهعنوان يكى از اجزاىنماز29در اين سوره) براى آنانقابل فهم مى سازد.
دو آيه ديگر در سوره مزمّل30و مدثّر نيز بر وجودنمازاز ابتداى بعثت دلالتدارند، زيرا اين دو سوره نيز از اولين سوره هاى قرآن بوده و به يقين سال ها پيش ازمعراج نازل شده اند. كمترين فاصله زمانى بيان شده در روايات براى دو واقعه بعثت ومعراج، دو سال، و بيشترين آن يازده يا دوازده سال است.31توضيح آن كه در باب زمان معراج بيشاز ده ديدگاه مطرح شده است. عسقلانى در فتح البارى ده قول شمرده كه نخستين آن هامعراج را مربوط به دوره زمانى پيش از بعثت مى داند و نه قول ديگر از كسانى است كهتاريخِ معراج را سال ها پس از معراج گزارش كرده، اما در تعيين زمان دقيق آن، اختلافنظر فراوان دارند. اين اقوال عبارت است از شش ماه، هشت ماه، يازده ماه، يك سال، يكسال و دو ماه، يك سال و سه ماه، يك سال و پنج ماه، پنج سال و شش سال پيش از هجرتپيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه.32قطب راوندىروايتى از اميرالمؤمنين(عليه السلام) نقل كرده كه زمان معراج را سال سوم پس از بعثتمى داند.33برخى تاريخپژوهان معاصر، اين ديدگاه را بر ديگر اقوال ترجيح داده و مؤيدهايى به شرح زير براىآن بيان كرده اند:
. سوره نجم كه حادثه معراج در آن بيان شده، بعد از نزول 22 يا 23 سوره قرآن،فرود آمده و پس از آن نيز 64 سوره در مكه نازل شده است، بنابراين به طور طبيعى درفاصله ثلث اول و دوم سال هاى پس از بعثت (پيش از هجرت) نازل شده است; يعنى در پايانسال سوم يا ابتداى سال چهارم پس از بعثت;
. پرسش و پاسخ هاى فرشتگان در شب معراج كه در روايت معراج آمده، متناسب با فضاىاوايل بعثت است. بعضى از آنان از جبرئيل مى پرسيدند همراه تو كيست؟ و زمانى كهمحمد(صلى الله عليه وآله) را معرفى مى كرد، سؤال مى كردند كه آيا او مبعوث شده است؟و پس از پاسخ مثبت جبرئيل مى پرسيدند كه آيا عهده دار رسالت شده است؟ اين گونه پرسشها نشان از گذشتِ زمان زيادى از بعثتپيامبر(صلى الله عليه وآله) در هنگامه معراج ندارد;
3. رواياتى كه فريقين درباره حضرت زهرا(عليها السلام) ازپيامبرنقل كرده اند مبنى براين كه جوهره وجود فاطمه(عليها السلام) از ميوه اى بوده كه در شب معراج از دستجبرئيل تناول كرده و به صورت نطفه درآمده است.34با توجه به اين كه بر اساس قول مشهور ميلاد حضرت زهرادر سال پنجم بعثت بوده، معلوم مى شود كه معراج در فاصله نه ماه پيش از ميلاد ايشانيا اندكى پيش تر واقع شده است. بدين ترتيب بعد از گذشت سه سال، معراج واقع شده واندكى پس از آن، يعنى در سال چهارم، حضرت خديجه به فرزندش فاطمه باردار گرديده و دراواخر سال چهارم و اوايل سال پنجم ميلاد زهرا(عليها السلام) واقع شده است.35
ابن اسحاق مى گويد: يكى از دانشمندان براى من حديث كرد كه جبرئيلنمازرا برپيامبر (فرود) آورد آن گاه كهبر او(صلى الله عليه وآله)واجب شد، درحالى كه ايشان در بلندى هاى مكه بود. پاشنه پارا به گوشه اى از دره زد كه چشمه اى از آن جارى شد. جبرئيل وضو گرفت و رسول خدا بدومى نگريست اين براى آن بود كه طهارتنمازرا به او ياد دهد. سپسپيامبر(صلى الله عليهوآله)وضو گرفت همان گونه كه از جبرئيل ديده بود. آن گاه جبرئيل برخاست و براى اونمازگزارد. پيامبرنيز به همراهنمازاونمازگزارد. جبرئيل رفت وپيامبر(صلى الله عليه وآله) به سوى خديجه آمد تا همان گونه كه جبرئيل به او ياد داده بود، طهارتنمازرا به خديجه ياد دهد. خديجه نيز چونان وضوىپيامبر(صلى الله عليهوآله)وضو گرفت. سپسپيامبر(صلى الله عليهوآله)براى او، همان گونه كه جبرئيل برايشنمازگزارده بود،نمازگزارد، آن گاه خديجه نيزمانند اونمازگزارد.36
على بن ابراهيم گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) چون به 37 سالگى رسيد، در خواب مى ديد كه كسى به او «يا رسول الله» مى گويد، زمانزيادى بدين منوال گذشت تا آن كه در ميان كوه ها مشغول شبانى گوسفندان ابوطالب بودكه نگاهش به فردى افتاد كه به او مى گفت «يا رسول الله». به او گفت تو كيستى؟ پاسخداد: جبرئيل، خداوند مرا به سوى تو فرستاده تا تو را به عنوان فرستاده خويشبرگزيند. پيامبر(صلى اللهعليه وآله)موضوع را به خديجه خبر داد .... پيامبراين خبر را از ديگرانمخفى مى كرد تا آن گاه كه جبرئيل بر او نازل شد و آبى از آسمان فرود آورد و گفت: اىمحمد برخيز و براىنمازوضو بگير! جبرئيل او را وضو گرفتن (بر صورت و دست ها تا آرنج و مسح سر و پاها تا برآمدگى روى پا) آموخت و به او ركوع و سجود ياد داد. هنگامى كه چهل ساله شد او را بهنمازفرمان داد و حدودنمازرا به او آموخت، اما وقتنمازرا بر او نازل نكرد. بنابراين،پيامبر(صلى اللهعليه وآله) هر از گاهى دو ركعت، دو ركعتنمازمى گزارد و على بن ابىطالب(عليه السلام)همدمپيامبر(صلى الله عليه وآله) بود، در رفت و آمدش همراه او بود و از او جدا نمى شد. بارى زمانى على(عليهالسلام)برپيامبر(صلى اللهعليه وآله) وارد شد و او را در حالنمازديد. وقتىنمازگزاردن او را ديد پرسيد: اى ابوالقاسم! اين چه كارى است؟ پاسخ داد: اين نمازى است كه خداوند مرا بدان فرمانداده است. پيامبر(صلى اللهعليه وآله) على(عليه السلام) را به اسلام دعوت كرد و او اسلام آورد و با اونمازگزارد و خديجه نيز اسلامآورد. در آن هنگام كسىنمازنمى گزارد جزپيامبر(صلى الله عليه وآله) وعلى(عليه السلام) و خديجه پشت سر او (نمازمى خواندند)... .37
ابن شهرآشوب نيز در مناقب در بيان درجات بعثتپيامبر(صلى الله عليه وآله) هفتمين آن ها را عبادات مى داند و بر اين باور است كه در زمانى كه ايشان در مكهبودند فقط طهارت ونمازتشريع شد، (در آغاز) نمازبر ايشان واجب بود و بر مسلمانان مستحب. سپس نمازهاى پنج گانه بعد از اسراء واجب شدو اين در سال نهم بعثت ايشان بود.38
چنان كه پيشتر اشاره كرديم، در بعضى روايات به نمازهايى كهپيامبر(صلى الله عليه وآله) در مسير عروج خود برگزار كرده اند، اشاره شده است. على بن ابراهيم قمى از پدرش و اواز محمد بن ابى عمير، و او از هشام بن سالم از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كندكهپيامبر(صلى الله عليهوآله) در اين باره فرموده اند:
...جبرئيل مرا فرود آورد و گفت: نمازبگزار،نمازگزاردم. سپس گفت: ميدانىدر كجانمازخواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طيبه (مدينه) نمازگزاردى كه محل هجرت توخواهد بود. سپس سوار شدم و به اندازه اى كه خدا خواست گذشتيم جبرئيل گفت: فرود بياونمازبگزار. فرود آمدم ونمازگزاردم. جبرئيل گفت: ميدانى در كجانمازخواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طور سينانمازخواندى; جايى كه خداوندبا موسى سخن گفت. سپس سوار شدم و به مقدارى كه خداوند خواست گذشتيم، جبريل گفت: فرود بيا ونمازبگزار. فرود آمدم ونمازخواندم. گفت: ميدانى در كجانمازگزاردى؟ گفتم: نه. گفت: در بيت لحم; ناحيه اى در بيت المقدس، جايى كه عيسى(عليهالسلام) به دنيا آمد. سپس سوار شدم و گذشتيم تا به بيت المقدس رسيديم ... واردمسجد شدم در حالى كه جبرئيل همراه و در كنارم بود. در آن جا ابراهيم و موسى و عيسىرا در جمع پيامبرانى كه خداوند مى خواست، درك كرديم. آنان به سوى من آمدند ونمازبرپا شد. شك نداشتم كهجبرئيل بر ما امامت خواهد كرد، اما زمانى كه صف ها را منظم كردند، جبرئيل بازويم راگرفت و مرا جلو انداخت و من بر آنان امامت كردم و بر اين كار فخر نميكنم!39
در روايت ديگرى هارون بن خارجه از امام صادق(عليه السلام)در بيان فضيلت مسجدكوفه چنين نقل كرده است:
... هيچ فرشته مقرب وپيامبرمرسلى نبوده مگر آن كهدر مسجد كوفهنمازگزاردهاست، حتى حضرت محمد (صلى الله عليه وآله)در شب اسراء زمانى كه جبرئيل به اوگفت: يا محمد اين مسجد كوفه است، ايشان گفت: براى من اجازه بگير تا دو ركعتنمازبگزارم. جبرئيل براى اواجازه گرفت و او را فرود آورد و دو ركعتنمازدر آن بگزارد.40
اين روايات به روشنى بر وجودنماز، در مقطع زمانى پيش ازمعراج دلالت دارند، زيرا مفروض روايات آن است كه هنوزپيامبر(صلى الله عليهوآله)معراج را درك نكرده ونمازبه شكل كنونى بر او عرضهنشده بود.
در ميان روايات شيعى كه در مستندات ديدگاه نخست آورديم، روايتى بود كه در آن، بهصراحت ديدگاه سوم تكذيب شده است و بنابر آنپيامبر(صلى الله عليه وآله) هيچ نمازى پيش از بعثت و نزول وحى قرآنى نخوانده بودند، اما مى توان گفت كه روايتيادشده به رغم تعارض ابتدايى با ديدگاه سوم، با آن منافاتى ندارد. در تبيين سازگارىو عدم تعارض اين روايت با ديدگاه سوم دو احتمال قابل طرح است:
نخست، آن كه آيه دهم سوره علق و ديگر آياتِ قابل استناد در اين بحث، درهمان آغاز بعثت نازل نشده باشند; يعنى زمانى نازل شده باشند كه آياتى پيش از آنمبنى بر تشريعنمازفرودآمده بوده است و درنتيجه، آننماز، معهود به سابقه باشد. اين احتمال به دليل اجماعى بودن نزول سوره هاى علق، مزمّل و مدثّر در ابتداى بعثت،دور از ذهن است و دليلى بر آن نداريم، مگر آن كه ثابت شود آيات مورد استناد در اينسوره ها در مقطع زمانى متأخر از نزول اصل سوره نازل شده اند كه اين احتمال نيزبسيار بعيد است، زيرا هيچ يك از دانشمندان علوم قرآنى چنين ادعايى نكرده و در ترتيبنزول سوره ها علق اولين سوره بوده و سوره هاى مدثّر و مزمّل نيز با فاصله يك سورهدر پى آن، نازل شده اند41و كسى آيات مورد استناد در اين بحث را از آن ها استثنانكرده است.42بنابراين،وجود عبادتى به نامنمازدر آن مقطع زمانى قطعى است، هر چندنمازبا شرايط و اوقات مشخص،بعدها در سفر معراج تشريع شد. بنابراين، سخن آلوسى كه مى گويد: «خلافى در اين نيستكهنمازدر شب اسراء واجبشد»43و به دنبال آننتيجه مى گيرد كه اخبارنمازخواندن على(عليه السلام) و جعفر باپيامبر(صلى اللهعليه وآله)در سال هاى نخست دعوتپيامبر (صلى الله عليه وآله) و تجليل ابوطالب از آنان نادرست است، بر خلاف آيات قرآن و اجماع عالمانى است كهسوره هاى پيشگفته را نازل شده در اوايل بعثت مى دانند، و از معيارهاى علمى دور شدهو بين دو نوعنمازفرققائل نشده است.
دوم،آن كه مقصود ازنمازدر اين روايت،نمازمعهود كنونى باشد نهنمازى كهپيامبر(صلى اللهعليه وآله) پيش از نزول قرآن مى خوانده اند. با اين احتمال، بين اين دو مطلب هيچتنافى نخواهد ماند. توضيح اين كه ممكن است مقصود ازنمازدر اين دو ديدگاه متفاوتباشد. يكى به معناى عبادت ويژه و معروفى كه اكنون مى شناسيم و اجزا و مقدمات وشرايط و وقت خاصى دارد، و ديگرى عبادتى كهپيامبر(صلى الله عليهوآله)پيش از بعثت و پس از آن تا زمان معراج، انجام مى داده و كيفيت آن بر ما معلومنيست. بنابراين، تكذيب در اين روايت، به وجودنمازبه شكل فعلى باز مى گرددو اِخبار به وجود آن در روايات ديگر به معناى وجود عبادتى است به اين نام كهپيامبر(صلى الله عليه وآله) از ابتداى انجام مناسك عبادى خود، خداى را با آن مى پرستيد.
اكنون كه به اجمال نمازگزار بودنپيامبر(صلى الله عليه وآله) پيش از معراج و وجوب نمازهاى يوميه در سفر معراج روشن شد، بحث فشرده و كوتاه خود رابا بيانى از علامه مجلسى(قدس سره)به پايان مى بريم. ايشان در اين باب مى گويد:
آن چه از اخبار معتبر و آثار مستفيض بر من آشكار شده، اين است كهپيامبر(صلى الله عليهوآله)پيش از بعثت از زمانى كه خداوند عقلش را به كمال آورد، نبى و مؤيد به روحالقدس بوده و فرشته با او سخن مى گفته و او صدا (هاى وحيانى) را مى شنيده و خوابِوحيانى نيز مى ديده است ... و همواره پيش از بعثت، خدا را به انواع عبادات پرستشكرده است. [اين عبادات ]يا موافق با آن چه بعدها به مردم ابلاغ كردهو يا به صورت ديگر، يا طبق با شريعت ابراهيم يا ديگر پيامبران پيشين بوده است، نهبه گونه اى كه تابع آنان و عامل به شرايع آنان به شمار آيد، بلكه به اين معنا كه آنچه به او وحى مى شد، طبق بعضى از شرايع گذشته بود و با آن چه بعد از رسالت بر اونازل شد نسخ گرديد.44
نتيجه آن كه آغاز نمازهاى واجب يوميه بر مردم پس از معراج بوده است، اماپيامبر(صلى الله عليه وآله) وبعضى از نزديكانش، مانند حضرت على و خديجه(عليهما السلام) پيش از آن نيزنمازمى گزاردند. اگرچه مىتوان از برخى آيات قرآن مانند: «كلا لا تطعه و اسجد و اقترب»45نيز بر واجب بودن نمازى كهپيامبرپس از بعثت (و پيش ازمعراج) مى خوانده دليل آورد، ولى به يقين آننماز،نمازواجب يوميه نبوده وايشان هر از گاهى دو ركعت مى خواندند. حتى با توجه به رواياتى كه برخى از آن ها راپيش تر گزارش كرديم، و با عنايت به اخبارى كه علامه مجلسى در اين گفته خويش بداناستناد كرده است،پيامبر(صلى الله عليه وآله پيش از بعثت نيز نمازگزار بودند، اما چگونگى و واجب يا مستحب بودن آن بر ما روشننيست.
در آخرين سخن در اين گفتار نظر شما را به دو ماجراى زير جلب مى كنيم
الف: فاطمه (يكى از دختران حضرت ((على))) نزد جابر بن عبدالله انصارى رفت, و چنين گفت: ((اى همنشين رسول خدا! ما بر گردن شما حقوقى داريم, يكى از حقوق ما اين است كه هر گاه شما يكى از افراد خانواده ما را ديديد كه بر اثر عبادت و رياضت در راه خدا, خود را به خطر انداخته, نزد او برو و دل سوزى كن و تذكر بده تا او خود را از خطر حفظ نمايد, لذا اين على بن الحسين(ع) (يادگار پدرش امام حسين((ع))) است كه بر اثر نماز و عبادت بسيار, بينى اش زخم شده, پيشانيش پينه بسته و زانوها و كف دست هايش آسيب ديده, و بدنش بر اثر عبادت, نحيف و فرسوده گشته است
جابر به خانه امام سجاد(ع) آمد و پس از كسب اجازه وارد خانه شد, او را در محراب نماز و عبادت ديد, به طورى كه عبادت بسيار, او را خسته و كوفته نموده بود. كنارش نشست و چنين عرض كرد: ((اى فرزند رسول خدا! آيا نمى دانى كه خداوند بهشت را براى شما و دوستان شما آفريده و دوزخ را براى دشمنان شما؟ بنابراين چرا در نماز و عبادت, آنقدر خود را به رنج و زحمت مى اندازيد
امام سجاد(ع) به او فرمود: اى همنشين رسول خدا(ص) آيا نمى دانى كه خداوند گناه گذشته و آينده جدم رسول خدا (ص) را آمرزيده, در عين حال آن حضرت آنقدر نماز خواند و عبادت كرد كه پاهايش ورم نمود و ساق پاهايش باد كرد و شخصى به او گفت: با آن همه مقام چرا خود را آن همه رنج و زحمت مى اندازى؟ در پاسخ فرمود: ((آيا بنده سپاس گزار خدا نباشم
جابر عرض كرد: ((اى پسر رسول خدا(ص)! جان عزيزت در خطر است, با اين كه شما از خانواده اى هستيد كه بلاها به خاطرآنها برطرف مى گردد و آسمان به سبب آن ها پابرجاست
امام سجاد(ع) فرمود: ((اى جابر! من همواره راه پدرانم (پيامبر و على و...) را پيروى مى كنم و آنها را الگو قرار مى دهم تا به آنها بپيوندم.))
ب: آن گاه كه حضرت رضا(ع) در خراسان بود, روزى يكى از دانشمندان بزرگى كه منكر خدا بود (عمران صابى) به مجلس آن حضرت آمد و بين آن دو مذاكره و بحث شروع شد و ادامه يافت. بحث به جاى داغ و باريكى رسيده بود, در همين هنگام صداى اذان, فرا رسيدن وقت ظهر را اعلام كرد, امام هماندم براى نماز آماده شد و به مإمون عباسى گفت: ((الصلاه قد حضرت; وقت نماز فرا رسيد.)) عمران صابى با احساسات پرشور به امام عرض كرد: ((اى آقاى من, قلبم رام و آماده شده, بحث خود را قطع نكن, بنشين پس از پايان بحث براى نماز برو.)) امام رضا(ع) (تحت تإثير احساسات عمران قرار نگرفت و نماز اول وقت را فداى آن نكرد, و) با كمال قاطعيت فرمود: ((نصلى و نعود; نماز را برگزار مى كنيم سپس براى بحث برمى گرديم.)) امام با همراهان برخاست و نماز خواندند, پس از نماز به همان مجلس بازگشت و به بحث ادامه داد.
استان قزوين كه در حوزه مركزي ايران با مساحتي معادل 15821 كيلومتر مربع بين 48 درجه و 45 دقيقه تا 50 درجه و 50 دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 37 دقيقه تا 36 درجه و 45 دقيقه عرض شمالي قرار دارد از شمال به استانهاي مازندران و گيلان، از غرب به استانهاي همدان و زنجان، از جنوب به استان مركزي و از شرق به استان تهران محدود ميشود. سلسه جبال البرز مركزي و كوههاي رامند و خرقان از سه جهت استان را فرا گرفته و دشت گسترده اي را به وجود آورده اند كه از شمال به جنوب 75 كيلومتر و از شرق به غرب حدود 95 كيلو متر است. ارتفاعات شمال استان به بيش از 4000متر و جنوب غربي به 2700 متر از سطح دريا ميرسد و كوههاي معروف آن سيالان، شاه البرز، خشچال، سفيد كوه، شجاع الدين، اله تره ،رامند، آق داغ، خرقان، ساري داغ، سلطان پير، سياه كوه و... هستند كه سيالان با 4175 وشاه البرز با 4056 متر بلندتر از ديگرانند. محدوده مركزي و شرق استان كه دشت پهناور قزوين را تشكيل داده داراي شيبي است كه از شمال غرب به جنوب شرق امتداد يافته و در پايين ترين نقطه 1130 متر است. كمترين نقطه استان از سطح دريا با 300 متر در منطقه تارم سفلي و كنارههاي درياچه سد سفيد رود واقع شده كه تفاوت آشكاري را از نظر توپوگرافي به وجود آورده است.
ساختار توپوگرافيكي متفاوت، شرايط اقليمي مختلفي را در پهنه جغرافيايي استان به وجود آورده كه با نوسان آشكاري همراه است. اين گونه گوني برحسب عوامل و عناصر متاثر در شرايط آب و هوايي چهار محدوده جغرافيايي را برجسته ميسازد : الف : آب و هواي سرد كوهستاني كه نواحي شمالي و نيز ارتفاعات جنوب غربي استان را در بر ميگيرد. ب : آب و هواي معتدل كوهپايهها و دامنه ها. پ : آب و هواي نسبتا خشك تانيمه خشك نواحي مركزي دشت قزوين و بوئين. ت : آب و هواي مرطوب گرمسيري در بخشهايي از تارم و دره شاهرود. ميانگين بارندگي استان در حدود 330 ميلي متر در سال است. بررسي كليموگرام نشان ميدهد باراني ترين ماه سال فروردين و خشك ترين ماه تير بوده، ميزان بارش با شرايط توپوگرافيكي متغير است به نحوي كه مناطق كوهستاني نسبت به پايكوهها و اراضي واقع در دشت از بارش بيشتري برخوردارند.
دو جريان عمده باد گرم وسرد در استان وجود دارد كه آن را " باد مه " و " باد راز "مي نامند. جريان باد گرم – شره – كه از جهت جنوب شرقي به شمال غربي ميوزد موجب افزايش دما و تبخير و كاهش چشمگير رطوبت ميشود. باد سرد مه كه از شمال و شمال غربي جريان مييابد تحت تاثير سيستمهاي پر فشار عمل ميكند به افزايش سردي و رطوبت ميانجامد. آبهاي سطحي استان در2 حوزه آبريز جاري است : الف : حوزه شمالي كه از رودخانههاي طالقان رود و الموت رود كه در منطقه شير كوه به هم ميپيوندند و رود پر آب شاهرود را به وجود ميآورند.
رودخانههاي خارود، نينه رود، اربديان، وجينك، سردرود، تارولات، گرما رود و اندج رود نيز در مسير به سوي سد سپيد رود به آن ميريزند. شاهرود با ميزان حدود 1150 ميليون متر مكعب در شهر لوشان از استان خارج ميشود. ب : حوزه آبريز جنوبي (شور) كه رودخانههاي حاجي عرب، ابهر رود و خر رود را شامل ميگردد و بيش از چهل رود فصلي دامنههاي جنوبي البرز از جمله ارنزك و ديزج نيز در آن جاري هستند
به گواهي تاريخ، اين سرزمين همواره خاستگاه دانشمندان، انديشه ورزان و هنروراني بوده كه نام هر يك از آنان بر تارك فرهنگ ايران اسلامي درخشنده است. بزرگان و نام آوراني همچون : ابوعبدا… قزويني، ابومحمد عبدا… بن عمران بن شاپور، داودبن سليمان بن غازي، ابوغانم خادم، احمدبن ابراهيم قزويني، - از ياران ائمه اطهار و محدثين موثق شيعي- ابن ماجه - محدث بزرگ اهل سنت و گردآورنده سنن - عبدالجليل قزويني، امام الدين رافعي، زكريا بن محمدقزويني، حمدا… مستوفي، عبيدزاكاني، نجم الدين كاتبي، شرف جهان قزويني، ملا خليلا، آقارضي، واعظ، سالك، وحيد،آصف، ميرعماد، ملك محمد، عماد الكتاب، شهيد ثالث، علامه دهخدا، سيد اشرف الدين حسيني( نسيم شمال)، عارف، ملا آقا حكمي، سيد موسي زرآبادي، شيخ مجتبي قزويني، علامه رفيعي، شهيد رجايي، سرلشگر بابايي و … كه طلايه داران خرد و روشنايي و پاسداران حريم فرهنگ و پارسايي اند.آوازه مكاتب و مدارس فلسفي، فقهي، عرفاني و هنري قزوين در سدههاي مختلف، اقاليم گوناگون را درنورديده و جويندگان معارف را به سوي خود كشانده است. حضور بزرگاني همچون صاحب بن عباد و امام احمد غزالي، خواجه نصير طوسي، اميرمعزّي ،قطب الدين شيرازي، شيخ بهائي، ميرداماد، ملاصدرا، فيض كاشاني، سيد جمال الدين اسد آبادي، ميرزاي شيرازي و … نشان از اعتبار حوزههاي علمي فرهنگي قزوين دارد. هم اينك نيز استقرار دانشگاه بزرگ و بين المللي امام خميني(ره)، علوم پزشكي، كار، پيام نور، آزاد و مجتمعهاي آموزشي ديگر مهر تاييدي بر شايستگيها و تواناييهاي فرهنگي اين خطّه از ايران عزيز است
با اين كه شهرنامه نگاران و جغرافي نويسان براي نامگذاري شهر قزوين به نكات فراوان و متفاوتي اشاره كرده اند، به نظر ميرسد وجه تسميه اي كه استاد دكتر دبير سياقي از علامه علي اكبر دهخدا نقل ميكنند علمي تر و به حقيقت نزديك تر باشد:
قزوين مركب از “ كزو” به معناي پسته كوهي و “ ين ” نسبت است، يعني سرزمين پسته. محصولات كشاورزي و باغي قزوين از گذشتههاي بسيار دور – با وجود كم آبي شهر – مشهور بوده و به نقاط ديگري صادر ميشده، ولي پسته آن به دليل مرغوبيت، سبزينگي و روغني بودنش از آوازه بيشتري برخورداراست و در آثار سخنوران و شاعران نامدار پارسي انعكاس يافته است:
بناي مسجد جامع قزوين
اين بنا در محله دباغان در حاشيه غربي خيابان شهدا (سپه) واقع گرديده و يكي از ارزشمند ترين بناهاي تاريخي ايران است. بناي اين مسجد با نقشه چهار ايواني شامل شبستان گنبد دار، مناره و ايوانهاي رفيع، محراب و گچبريهاي نفيس و صحن و رواق است كه در مجموع، معرف آثار معماري دورههاي مختلف اسلامي است در بررسي سابقه تاريخي اين مسجد، در روايتهاي تاريخي ميخوانيم كه هارون الرشيد به هنگام عزيمت به خراسان در سال 192 ه. ق، در قزوين دستور ساخت بارو و مسجدي را داده است كه بر طبق بعضي از روايتها و شواهد، اين مسجد در محل آتشكده اي از دوره ساساني بنا شده است. در روايت ديگري نيز آمده كه به دستور هارون الرشيد، قاضي ابوالحسن محمد بن يحيي بن زكريا و صاحب ابي العباس بن سريح، آن جامع را ساختند و پرداختند كه بعدها به " طاق هاروني " معروف گرديد. در ثلث اول سده چهارم، اسماعيل بن عباد طالقاني يا رازي - معروف به صاحب بن عباد، وزير فخرو الدوله ديلمي - مدرسه اي در مجاورت جامع بنا كرد و در اواخر سده چهارم، فخروالدوله ديلمي شروع به كشيدن ديوار مسجد كرد، ولي ناتمام ماند.
به واسطه آسيبي كه به مسجد رسيده بود، در سال 393 هجري، به دستياري " ابواحمد كسائي " و " ساوه منادي " جامع مزبور تجديد بنا شد و تعمير گرديد. در سال 413 هجري، به فرموده " سالار ابراهيم مرزبان "، طبقات فرو ريخته صحن بزرگ را از نو ساختند و مال فراواني صرف آن شد. در شوال سال 500 ه. ق، امير زاهد خمار تاش بن عبدالله عمادي، ساختمان مقصوره بزرگ و گنبد و صحن و مدرسه و خانقاه و چاه خانه مسجد را آغاز كرد و در رجب سال 509، آنها را به پايان رسانيد و مستغلاتي برآن وقف كرد. پس از آن، ملك مظفرالدين الب ارغون بن تعش، سراچه جداگانه ديگري رو به قبله بنا كرد كه در آن، مجلس تفسير و حديث منعقد ميشد و در سال 548 هجري از عمارت آن فراغت يافت. در دوره مغول، صدماتي متوجه مسجد گرديد كه در دورههاي بعد تعمير يا تجديد شدند. در زمان صفويه، بخشهاي وسيعي به اين مسجد افزوده شد كه از آن ميان به ايوان ها، منارهها و اكثر رواقها ميتوان اشاره كرد. در دوره قاجار نيز ساخت و سازهاي قابل توجهي در اين مسجد به انجام رسيد. در دوره معصر نيز بخشي از تعميرات و مرمتهاي مسجد انجام شده است. حال به شرح قسمتهاي مختلف مسجد ميپردازيم:
درهاي مسجد
اين مسجد در قرن هفتم هجري، درهاي متعدد داشته، اما امروزه تنها دو در تودر تو در مشرق و در ديگري در شمال غربي دارد.
در شرقي و اصلي مسجد كه در كنار خيابان شهدا قرار گرفته، سر دري با شكوه و مجلل دارد. كتيبه تاريخي اين سر در فرو ريخته و تنها عبارات زير بر جاي مانده است: "بسر كاري كيخسرو غلام خاصه شريفه باتمام رسيد كتبه حاج محمد صالح قزويني 1074". از آنجا كه ايوان جنوبي مسجد به تاريخ 1069 و از كارهاي شاه عباس دوم (1052 - 1077 ه. ق) است، به نظر ميرسد كه سر در مزبور نيز از كارهاي وي باشد. با توجه به ديگر كتيبههاي سر در، اين بخش از بنا در سال 1191 هجري از طرف محمد صادق خان نامي تجيدي و كتيبه اي از كاشي با اشعاري به تاريخ فوق بر آن نصب شده است.
همچنين در سال 1251 هجري قمري، شاهزاده علي نقي ميرزاي ركن الدوله - پسر فتحعلي شاه و فرماندار قزوين - اين سر در را مرمت و كتيبه اي از سنگ مرمر بر آن نصب كرد كه در آن، اشعاري به خط نستعليق ممتاز منقور است. آخرين بار كه سر در مزبور رو به ويراني گذاشته بود، حاج مهدي معمار قزويني - معروف به سنمار - به سال 1353 ه. ق، سر در و هشتي آن را با آجر تراش به صورت مجلل و زيبايي بازسازي كرد. اين سر در به وسيله فضاي وسيع روبازي به عرض 10 و طول حدود 50 متر به در ديگري ميرسد كه از آنجا به وسيله دو راهرو ميتوان به صحن اصلي مسجد راه يافت. در دو سمت فضاي ورودي روباز، حجره هايي قرار داشته كه مسدود شده اند.
دومين در مسجد، در اصل از پشت ايوان غربي بوده كه بعدها مسدود گشته و در ديگري به سال 1272 ه. ق در جهت آخرين طاقنماي شمالي به خارج باز شده است. بالاي اين درگاه كه بسيار كوچكتر از در شرقي است، كتيبه اي قرآني از كاشي لاجوردي به تاريخ 1272 ه. ق نصب گرديده است
صحن مسجد
اين صحن به صورت مستطيل بزرگي به مساحت متجاوز از چهار هزار متر مربع، از بزرگترين صحنهاي مساجد ايران است. در چهار جهت اين صحن، چهار ايوان و در اطراف آنها، رواقهاي متعددي واقع شده است. در وسط صحن، حوض بزرگي قرار دارد و در فاصله بين حوض و ايوان شرقي، آبخوره اي است كه با ده پله به قنات خمار تاش ميرسد. در شمال غربي مسجد، حياط كوچك و در شمال شرقي آن، حياط ديگري واقع است. در پشت رواقهاي جنوبي مسجد، دو قطعه زمين جهت برف انداز مسجد و همچنين آب انبار و زير زمين مسجد واقع گرديده است.
ايوان و رواقهاي مسجد
مهمترين و زيباترين ايوان مسجد، ايوان جنوبي است كه از نظر عظمت و رفعت بنا و اسلوب ساختمان و تزيينات متناسب، از بناهاي كم نظير به نظر ميآيد. اين ايوان به سال 1069 ه. ق توسط شاه عباس دوم صفوي ساخته و به شبستان سلجوقي الحاق شده است. دهنه اين ايوان، 14/56‚ عرض آن، 12/48 و ارتفاع آن حدود 21 متر است. ازاره ايوان با سنگ و بقيه قسمتهاي آن با آجر تراش بنا شده است. در فواصل آجرها، به جاي بند كشي با گچ، كاشيهاي باريك لاجوردي رنگي به كار برده اند. رو كار قسمت مهمي از ايوان، كاشي بوده كه اكنون بيشتر آنهاريخته و از بين رفته است. نماي دروني ايوان به صورت دو طبقه ساخته شده و در طبقه پايين آن، سه درگاه جهت ورود و خروج به مقصوره و در غرب و شرق آنها، دو درگاه ديگر جهت دسترسي به رواقهاي طرفين شبستان تعبيه گرديده است.
مطابق درگاههاي پايين در طبقه دوم ايوان، پنج غرفه بنا گرديده كه راه دسترسي بهآنها از طريق يك پلكان است. بين اين دو طبقه، كتيبه اي باريك و سرتاسري به خط نستعليق و به رنگ لاجوردي در كاشي ليمويي رنگ قرار دارد كه متن آن، گوياي ساخت اين ايوان به سال 1069 ه. ق توسط شاه عباس دوم است. بالاي غرفههاي فوقاني، كتيبه ديگري به خط نسخ عالي است كه بر آن، سوره جمعه به رنگ طلايي در كاشي لاجوردي نقش شده و در آخر آن، عبارت " غلام شاه ولايت شريف كاشي پز " آمده است. در طرفين درگاههاي مقصوره زير گنبد، لوحه هايي از سنگ مرمر نصب شده كه برآن، كتيبههايي از دوره صفويه و قاجاريه در خصوص معافي و رفع پاره اي تحميلات و عوارض و بدع نوشته شده است ايوان غربي مسجد نيز از آثار دوره صفوي است و به نظر ميرسد كه در سال 1081 ه. ق توسط شاه سليمان صفوي ساخته شده باشد. در طرفين اين ايوان، دو راهروي شمالي و جنوبي است كه به هشتي پشت ايوان ميرفته و در نخستين مسجد در جانب غربي، در اين قسمت بوده كه مسدود شده است.
كاشيهاي زيباي اين بخش از مسجد فرو ريخته و تنها دو بيت شعر به خط نستعليق در كاشي لاجوردي با اين مضمون بر جاي مانده است " فيضش چو ديد افزون ز حد گفتا به تاريخش خرد اين طاق گل نبود بود طاق دل و روشندلان (1081) كتبه الفقير كاوس مصور غلام شاه ولايت شريف كاشي پز " دهنه اين ايوان، 8/32و طول آن، 10/44 متر است و از آن يك راه به رواق جنوبي و يك ارسي سه چشمه هم به رواق شمالي راه دارد ايوان شرقي مسجد بين سالهاي 1312-1313 ه. ق توسط باقر خان سعد السلطنه - فرماندار وقت قزوين - و به دستور و هزينه ميرزا علي اصغر خان اتابك از نو عمارت شده، ولي روكار و تزيين آن انجام نشده است.
ايوان شمالي به نظر ميرسد كه در اصل ساخته شاه تهماسب صفوي باشد كه در دوره قاجار بازسازي، تزيين و تعمير اساسي شده است. منارههاي ايوان نيز در دوره قاجار بازسازي گرديده است. اين ايوان كه قدري از صحن مرتف تر است، به دهنه 11 و عرض 11/5 متر است و ارتفاع منارههاي آ نيز به 25 متر ميرسد. طرفين جبهه ايوان ن با كاشي خشتي زيبا و عباراتي منقوش شده است در دو سوي هر ايوان، رواق هايي طولاني ساخته شده كه هر كدام به نام امام جماعت يا پيشنمازي كه سالها در آنجا نماز ميخوانده، نامگذاري شده است. رواقهاي شرقي، از همه باريكتر، و رواقهاي جنوبي، بزرگتر و وسيع تر است.
ازاره رواقهاي شمالي و رواق هايي كه در شمال ايوان شرقي و غربي واقع شده اند، در دوره اخير با سنگ تراش پو شيده شده و ارسي آنها نيز برداشته شده است و به جاي آنها، درهايي به سبك جديد قرار داده اند، اما رواقهاي ديگر به حالت اوليه خود باقي ماندهاند. نماي خارجي رواقهاي جنوبي، از هر طرف ايوان، چهار طاقنما، و نماي رواقهاي شرقي و غربي، سه طاقنما دارد، ولي نماي خارجي رواقهاي شمالي از هر طرف ايوان، پنج طاقنما دارد كه با آجرهايي ظريف ساخته شده و ستونها و لچكي آنها با كاشي تزيين گرديده است.
آخرين طاقنماي غربي در طرف جنوب، در بزرگي دارد كه راهروي رواق غربي و در زيرزمين يا سرداب مسجد است. در بين رواقهاي جنوبي، دو صفه، يكي به نام طاق هاروني و ديگري به نام طاق احمديه يا طاق حلاج قرار دارد. رواق واقع در مغرب ايوان جنوبي و همچنين سرداب و زيرزمين مسجد را سعدالسلطنه به سال 1312-1313 ه. ق به امر ميرزا علي اصغر خان اتابك، و رواق واقع در جنوب ايو.ان غربي را حاج محمد علي به بم - از تجار قزوين - در حدود سال 1320 ه. ق ساخته اند طاق هارونيه : اين بخش، متصل به دهليز ورودي شرقي مسجد و از خشت خام قطع بزرگ و گل - و همچنان كه اشاره شد - در سال 192 هجري به دستور هارون الرشيد ساخته شده كه البته چيز زيادي از بناي اوليه بر جاي نمانده است مقصوره خمار تاشي يا طاق جعفري ك اين مقصوره در پشت ايوان جنوبي قرار گرفته و از نفايس هنر دوره سلجوقي است كه در دوره ملك شاه سلجوقي به دست امير خمار تاش ساخته شده است.
فضاي مقصوره به صورت مربعي به ابعاد 14/56*14/56 متر است. مقصوره داراي ازاره ساده و بلندي با طاقنماهايي در اطراف است. در بدنه جنوبي اين مقصوره، محرابي از سنگ مرمر صيقلي قرار دارد كه اطراف آن با كاشيهاي رنگارنگ تزيين شده است. در جبهه اين محراب، كتيبه مختصري است كه آن را به دستور شاهزاده علي نقي ميرزاي ركن الدوله در سال 1238 با خط نستعليق در متن ساروجي گچبري كرده اند و ظاهرا مربوط به تعميراتي است كه به وسيله نامبرده در اين محل به محراب به عمل آمده است.
در جنوب غربي محراب نيز منبري سنگي تعبيه كرده اند. بخش فوقاني ديوارهاي داخلي شبستان، مزين به يك سلسله طرحهاي هلالي و تزيينات متنوع و نقوش مختلف هندسي و نوارهاي مارپيچ و حواشي شاخ و برگ با حالاتي خاص است و بالاخص زيبايي و جذابيت نقش انواع و اقسام برگهاي آن، از موضوعات بسيار قابل توجه اين بناست. در متن اين تزيينات و نقوش گچبري كه با آرايشهاي گوناگون تزيين يافته، اختلاط قطعات كاشيهاي كوچك لوزي شكل كه از نمونههاي قديم كاشيكاري به شمار ميرود، جلوه درخشنده اي به اين شبستان بخشيده است.
از طرف ديگر‚ مجموعه خطوط كتيبههاي تاريخي آن كه به انواع و اقسام خطوط رايج آن زمان - كوفي ريحاني و گلدار و خط ثلث و رقاع و طغري - گچبري و حكاكي شده است، چنان در تكميل و شهرت اين گنجينه هنري تاثير و دخالت داشته كه هم اكنون با اينكه قريب نه قرن از تاريخ نقوشآن ميگذرد، اصالت آن محفوظ مانده و در حكم مستند ترين ودايع هنري و معرف رسم و روش كتابت اين خطوط و آيين حاشيه سازي توام با نقش و نگاراست. تنظيم سطور و مقياس متناسب حروف و انواع حكاكي و سطر بندي كه براي جاودان ساختن متن كتيبههاي تاريخي در داخل نوارهاي مارپيچ و گل و بوتههاي متن كتيبه منظور شده و به كار رفته است، حاكي از نهايت قدرت و مهارت و استادي كارگران و نقاشان قلم به دست اين بنا است.
حروف كتيبههاي شبستان، يا به هم پيوسته اند، يا به برگ و غنچه زمينه گلدار ختم ميشوند. زيبايي و تنوع نقش و نگار متن اين كتيبهها به قدري است كه هر بيننده اي را شگفت زده ميكند در اين بخش از بنا، پنج رشته كتيبه به خطوط مختلف گچبري شده است كه هر كدام از كتيبهها از لحاظ هنر حسن خط و زيبايي، ارزش و مقام خاصي دارند. مفاد هر يك از كتيبهها مختلف بوده، به طور كلي شامل آيات قرآني و تاريخچه ساختمان شبستان و موقوفات و متعلقات آن است كتيبه اول به خط ثلث با قلم درشت در هشت ضلع گنبد گچبري شده و خلاصه متن آن چنين است : " بسم الله الرحمن الرحيم (....) تعيينه في ايام دوله (يوله) الملك العادل السلطان المعظم مالك العرب و العجم عماد الدنيا و (غياث) الدين ابي شجاع محمد بن ملكشاه (...) في ولايه اامير الاسفهسالار مجدالدين اتبع الوصي الا بالله عليكم ولله (اسقاطي) املعوست (شايد اين كلمه، اللقفشت بن توران يا پوران باشد) بن بوران نصر (شايد نصير باشد) (...) ذلك علي يدالله الموفق لمرضيين الافعال المجاهد في الله ابو منصور خمارتاش بن عبدالله عمادي ابتغا لمرضات الله و طلبا لثوابه (...) في مده تسع سنين اوله شهور سنه خمسائه و آخرها انتها سنه ثمان و خمسائه (...) ".
با توجه به متن اين كتيبه، ساختمان گنبد و شبستان آن در زمان ابي شجاع محمد بن ملك شاه و به دست ابو منصور خمار تاش بن عبدالله العمادي كه از بزرگان اين دوره بوده، در بين سالهاي 507 و 514 هجري ساخته شده است كتيبه دوم به خط كوفي مورق جلي به عرض 68 سانتي متر و با حاشيههاي تزييني به طرز بديع و ظريفي گچبري شده است. اين كتيبه از ضلع غربي و پايين تر از كتيبه نخستين آغاز ميشود، از طول ديوار غربي تا مقداري از ديوار جنوبي امتداد مييابد و در اينجا كه جبهه محراب است، قطع و مجددا از شرق محراب آغاز ميشود و تا انتهاي ديوار شرقي ادامه پيدا ميكند.
در ديوار شمالي قسمت وسط كه معبر ايوان به گنبد است، باز هم يك قسمت بريده ميشود و در طرفين اين بريدگي، خطوط ريزتر ميگردد و در هر طرف، سه سطر گچبري گشته، سرانجام كتيبه در انتهاي ضلع شمالي ختم ميشود. اين كتيبه، به غير از دو قسمت مختصر ريخته شده، به خوبي محفوظ مانده است. متن كتيبه حكايت از وقف مدرسه متصل به مسجد، زمينها و بستانهايي توسط امير خمارتاش به اين مسجد دارد كتيبه سوم به خط كوفي مارپيچ است كه از شرق محراب شروع و در سمت غرب آن تمام ميشود و مشتمل بر آياتي از سوره بقره است و خط آن از حيث ظرافت و زيبايي، از نوادر صنعت خط محسوب ميشود.
كتيبه چهارم به خط نسخ عالي و خوش، از نزديك محراب شروع و به انتهاي ضلع غربي شبستان ختم ميشود و مانند كتيبه قبلي، متن آن حاكي از نام رقبات موقوفاتي است كه به منظور داير نگهداشتن مسجد و تامين هزينه روشنايي و لايروبي قنات، وقف بر مسجد شده است كتيبه پنجم به خط نسخ، از ضلع غربي شبستان شروع ميشود و در آخر همان ضلع پايان مييابد و متن آن، وقف نامه و شرح تقسيم آب خمارتاش است : " بسم الله الرحمن الرحيم يقول العبد الضعيف المنتظر لعفو ربه خمارتاش ابن عبدالله ما القناه خمارتاشيه (...) ان آثارنا نذل علينا فانظروا بعدنا الي الاثار تمت عماره هذاالقبه في آخر سنه تسع و خمسائه (509) " نكتهاي كه در اينجا لازم است بدان اشاره شود، وجود اختلاف در سنوات ثبت شده در كتيبهها و كتاب ابن فقيه است.
با توجه به اينكه تاريخ آغاز ساختمان (507 هجري)، در متن كتيبه موجود شبستان سلجوقي ثبت است، نوشته ابن فقيه (500 هجري) صحيح به نظر نمي رسد، ليكن درباره تاريخ پايان بنا، با اينكه تاريخ ثبت شده از طرف ابن فقيه با تاريخ سال اتمام ساختمان در دومين كتيبه مسجد (509 هجري) يكي است، چنين به نظر نمي رسد كه تاريخ دقيق تكميل ساختمان، همان سال 514 هجري باشد، زيرا به طوري كه در انشاي اين قبيل ابنيه مهم تاريخي متداول بوده و هست، براي اتمام هر بناي عظيمي، دو تاريخ منظور ميشود : يكي، تاريخ اتمام اصل بنا و تكميل استخوان بندي و سفت كاري آن، و ديگري، تاريخ پايان ظرافت كاري و تزيين آن بدين ترتيب بايد سال 509 هجري را زمان اتمام بنا و سال 514 را تاريخ تكميل ظرافت كاري و تزيين آن دانست، البته با تذكر اين نكته كه 5 سال براي چنين تزيينات غني و پر كاري چندان زياد به نظر نمي رسد همچنان كه قلا اشاره شد، بر فراز اين شبستان، گنبد با شكوهي از دوره سلجوقي قرار دارد كه به شيوه دو پوش ساخته شده است. اين گنبد از نظر تناسب شكل و شيب ملايم، در زمره ابنيه اي به شمار ميرود كه حاوي مشخصات و نمونه كامل معماري دوره سلجوقي و از لحاظ ساختماني مانند آرامگاه سلطان سنجر در مرو و بناي مدرسه خارحرد خراسان كه در زمان نظام الملك وزير ساخته شده، است.
ساختمان اين گنبد عظيم آجري، بر روي چهار پايه قرار دارد و نيم طاقهاي زيبايي در چهار گوشه داخلي طاق ساخته شده كه در نتيجه، فشار و سنگيني گنبد به طور مساوي بر روي چهار پايه و ديوارهاي آن تقسيم ميشود. همچنين براي حفاظت گنبد، در چهار گوشه بدنه آجري آن، پشتيبانهاي مثلث شكلي ايجاد گرديده كه مانع تزلزل و توليد شكاف در بنيان بنا ميشود. در حد فاصل بين جدار خارجي گنبد و پوشش داخلي آن، فواصلي تعبيه شده كه در اين فواصل، جدولهايي آجري تعبيه شده است، بدين منظور كه فشار پوشش بيروني گنبد را با نهايت دقت و محاسبات رياضي، بر روي جداول آجري استوار سازند. براي اينكه حفاظ و نقاط اتكايي براي پوشش زيرين گنبد فراهم گردد، در اينجا معمار كوشش كرده كه فشار وارد شده از جدولهاي درون خالي فضاي گنبد را با تناسب و مقياس دقيقي حتي الامكان برروي پايه ديوارهاي قطور آجري و نيم گنبدهاي طاق شبستان وارد سازد.
رعايت همين نكات دقيق و مهارت و عاقبت انديشي سازندگان اين گنبد و شبستان موجب شده است كه گنبد عظيم سلجوقي با وزن سنگين، در مقايسه با ساير گنبدهاي دوره سلجوقي - مانند گنبد مسجد گلپايگان و گنبد مسجد جامع اصفهان - كمتر دچار خرابي و شكست و شكاف گردد. سطح خارجي گنبد، با كاشيكاري و طرحهاي زيبايي پوشش يافته و در راس آن، قبه اي استوانه اي شكل با سطح كاشيكاري ساخته شده است از شبستان مزبور، دو راهرو به رواقهاي طرفين و همچنين سه چشمه درگاه به ايوان جنوبي مسجد راه پيدا ميكند. ايوان جنوبي مسجد كه بر طبق كتيبه تاريخي آن، توسط شاه عباس دوم به سال 1069 ه. ق ساخته شده، نمونه كاملي از ايوانهاي مدارس و مساجد دوره صفوي است.
اين ايوان - كه به نظر ميرسد اصل آن مربوط به دوره سلجوقي باشد و در دوره صفوي تجديد يا بازسازي و تزيين شده باشد - به وسيله ساختمان يك نيم گنبد كه هلال ان جناغي است، با جبهه اي پهن به پايه گنبد سلجوقي اتصال و پيوند يافته است و مركز اتكاي نيم گنبد - كه مانند گنبد سلجوقي دو پوشه است - با استادي به شبستان چسبيده و قفل و بست شده است. داخل دو پوش نيم گنبد صفوي را با يك رشته كلاف بندي چوبي و جداول آجري و شمشك سازي به يكديگر متصل ساختهاند.
پوشش زيرين نيم گنبد كه داراي سطحي يزدي بندي است، با دو رومي بزرگ، به پيشاني بنا و رومي زير ايوان منتهي ميشود. همچنين محل تقاطع نيم گنبد سقف، از درون ايوان به بدنه ايوان متصل گشته و در حد فاصل آن، يك رشته كتيبه كاشي خشتي با متن لاجوردي قرار گرفته است در طرفين شبستان زير گنبد، امير خمارتاش، دو شبستان ديگر نيز بنا كرده كه محل آنها امروزه، به آتشكده معروف است در اضلاع شرقي و غربي بنا، رواقي به عرض 5 متر قرار گرفته كه هر كدام، 11 دهنه طاق روبه سوي صحن دارند. جرزهاي اين طاقها با كاشي معرق، و لچكيهاي آنها با كاشي خشتي پوشش يافته است.
در پشت رواق شرقي، شبستان كوچك يا شبستان شرقي مسجد به ابعاد 25*20 متر واقع شده كه پوشش چشمه طاق آن بر روي 12 ستون سنگي ساده و يكپارچه، هر كدام به ارتفاع 5 متر، قرار گرفته است. ازارخ شبستان به ارتفاع 1/5 متر با سنگهاي صاف و ساده پوشيده شده و بقيه سطوح، آجري و فاقد تزيينات است. در شمال شرقي مسجد، حياط كوچكي به ابعاد 35*20 متر و در وسط آن حوضي به طول و عرض 12*7 متر واقع است كه از طريق دالان بدان ميرسند و خود در جداگانه اي نيز دارد
منارههاي متحرك، پديده اي شگفت انگيز
مسجد جامع قزوين، از قديمي ترين مسجدهاي كشور است كه بتدريج و در طول تاريخ، تكميل شده است. بنابر روايات تاريخي، هنگامي كه لشكري 4 هزار نفري از سوي حضرت علي (ع) براي جنگ به منطقه ديلم ميرفته اند، در قزوين، ربيع يكي از فرماندهان اين لشكر مسجدي بنا ميكند، كه به احتمال زياد بناي اوليه مسجد جامع قزوين بوده است. در سال 192 هجري نيز هارون الرشيد عازم خراسان بود و وقتي به قزوين آمد، دستور داد حصاري بر گرد شهر بكشند و مسجدي هم در آنجا بنا كنند. اين مسجد، با نام طاق هارونيه شناخته ميشود و در ضلع جنوب شرقي مسجد جامع قرار گرفته است. اين بخش را از آنجا كه قديمي ترين قسمت مسجد جامع به شمار ميآيد، مقصوره كهن ميخوانند.
در سال 373 هجري قمري، صاحب بن عباد، وزير فخرالدوله ديلمي كتابخانه و مدرسه اي نزديك مقصوره كهن ميسازد، كه در روزگار خود يك مركز فرهنگي قابل توجه به شمار ميآمده است.
در سال 500 هجري قمري و در زمان ملكشاه سلجوقي امير خمارتاش اقدام به ساختن مقصوره اي عظيم كرد و بر فراز آن گنبدي رفيع و زيبا بنا كرد. در سال 509 هجري قمري، بناي اين ساختمان به پايان رسيد. اين بنا هم به نام طاق جعفري شهرت يافته است. طاق جعفري، مربعي شكل و هر ضلع آن 15 متر است. اين مكان، محرابي از سنگ صيقلي شده و منبري سنگي با كاشيهاي رنگارنگ و كتيبههاي نفيس دارد كه در نهايت ظرافت گچبري شده است.
در كتيبه اول به خط ثلث نام سازنده آن و مدت ساختن مقصوره ذكر شده است.
در سال 617 هجري قمري كه مغولان به قزوين حمله كردند، اين مسجد را به آتش كشيدند. مسجد، بعدها به صورت جزيي و به صورت كامل در سال 1065، زمان حكومت شاه عباس صفوي بازسازي شد. حياط مسجد جامع به شكل مربع مستطيل است و بيش از 4 هزار متر مربع مساحت دارد و در 4 طرف، 4 ايوان بزرگ قرار گرفته است كه ايوان جنوبي، بلندتر و زيباتر است و يكي از منحصر به فردترين بناهاي اسلامي جهان به شمار ميآيد. اين ايوان، 5 ضلعي و 2 طبقه است كه بخش جلوي مقصوره خمارتاش متصل به آن است. بر اساس كتيبه اي كه بين طبقه اول و دوم قرار گرفته است، زمان ساخت اين ايوان، سال 1069 هجري قمري است و سازنده آن شريف كاشي پز است. ايوان آن 5/13 متر عرض و 22 متر ارتفاع دارد و كاشيهاي هفت رنگ داخل ايوان سطح پايههاي تاق رومي را تا پاتاق تزيين كرده است. بر پيشاني طبقه دوم و زير تاق آفتابي ايوان، دور تا دور، كتيبهاي به خط ثلث بزرگ طلايي و روي كاشي لاجوردي قرار گرفته است كه در آن، سوره مباركه جمعه به نگارش درآمده است.
ايوان غربي در دوره شاه سليمان صفوي ساخته شده و به رواقهاي اطراف راه دارد. ايوان شرقي دقيقا معلوم نيست كه چه زماني ساخته شده است، اما در سال 1312 و 1313 هجري قمري باقرخان سعد السلطنه، حاكم قزوين آن را از نو ساخته است. ايوان رفيع شمالي با 2 مناره شكوهمند و كاشيكاري زيبا، مربوط به زمان شاه طهماسب صفوي است. اين منارهها 5/10 متر عرض و 26 متر ارتفاع دارند. كيفيت و دقت در ساخت اين منارهها شگفت انگيز است. بدين معني كه ميتوان هر يك از اين منارهها را به حركت درآورد و آسيبي نيز به بنا وارد نشود. چگونگي ساخت اين منارهها هنوز مشخص نشده است. بين ايوانها، در 4 طرف، رواقهايي قرار گرفته است كه با ستونها و تاقهايي هلالي مزين شده اند. وسط صحن مسجد، حوض بزرگي قرار گرفته و بين حوض و ايوان شرقي، آبخوره اي است كه قنات خمارتاشي از آن ميگذشته است.
بنابر تاكيد منابع تاريخي، از جمله كتاب التدوين، اين مسجد قرن هفتم هجري، درهاي متعددي داشته است. اما اكنون تنها 2 در از آن باقي مانده است.
يكي در شمال غربي كه مربوط به سال 1272 هجري قمري است كه به محله باغان ميپيوندد و ديگري در شرق است كه پس از عبور از راهرويي به عرض حدود 10 متر ميتوان به يك هشتي بزرگ وارد شد و به خيابان شهدا رسيد. اين در نيز در سال 1074 هجري قمري ساخته شده است. در قسمت بالاي هشتي، در ورودي شرق، اين بيت كه ميتواند توصيف كننده وضعيت مسجد جامع قزوين باشد، درج شده است.
اين مسجد جامع كه بود در قزوين الحق نبود قرينه اش روي زمين
مونيرو بوشناكي، معاون فرهنگي مدير كل يونسكو پس از بازديد از گنبد خمارتاش مسجد جامع قزوين از اعزام هنرمندان ايتاليايي به ايران خبر داد. هنرمندان ايتاليايي قرار است در مرمت اين بناي تاريخي مرمتگران ايراني را ياري دهند.
گنبد خمارتاش يكي از بينظيرترين بناهاي دوره اسلامي است. آن گونه كه شواهد نشان ميدهد اين بنا را سلجوقيان حدود هزار سال پيش ساختهاند. گنبد خمارتاش كه يكي از بزرگترين گنبدهاي ايران نيز محسوب ميشود به علت داشتن گچبريهاي بينظير يكي از شاهكارهاي هنر اسلامي است.
پيش از انقلاب كار مرمت گنبد خمارتاش به عهده متخصصين گروه، «ايزمئو» ايتاليايي به سرپرستي «سن پائولزي» از اساتيد مرجع و درجه يك بينالمللي بود. پس از وي نيز «متا سهجيو» يكي ديگر از اساتيد اين موسسه روي تزيينات آن كارهايي انجام داد؛ اما پس از انقلاب كار متوقف باقي ماند و در حال حاضر نيز داربستهاي موسسه ايزمئو در داخل صحن گنبد وجود دارند و به اعتقاد برخي كارشناسان برداشتن آنها باعث ميشود تا تزيينات گنبد فرو ريزد به همين دليل بيش از 25 سال است كه اين داربستها همچنان صحن مسجد را اشغال كردهاند.
منيرو بوشناكي معاون فرهنگي مدير كل يونسكو پس از بازديد از گنبد خمارتاش در گفت و گو با ميراث خبر گفت: «سي سال قبل مرمتگران ايتاليايي كار مرمت اين بنا را آغاز كرده بودند كه با وقوع انقلاب و وقفهاي كه در كار آنها افتاد، مرمت اين گنبد تاريخي نيمه كاره رها شد.»
وي در ادامه گفت:«به تازگي صحبتهايي شده است تا درباره مرمتگران ايتاليايي از جمله هنرمندان خبره اين كشور براي مرمت اين بنا باز گردند و كار را از سر بگيرند.»
به گفته بوشناكي؛ يونسكو قصد دارد با اعطاي اعتبارات لازم بخشي از شرايط مالي مرمت گنبد خمارتاش را تامين كند تا اين گنبد هر چه سريعتر مرمت شده و براي بازديد عموم آماده شود. بوشناكي درباره گنبد خمارتاش گفت: «اين گنبد در دنيا شناخته شده است و از آن به عنوان يكي از شاهكارهاي هنر اسلامي ياد ميشود. نمونه اين گنبد در جهان اسلام كمتر ديده شده است و زيباييهاي نزيينات داخل آن به واقع شگفت انگيز است. بجاست كه هر چه سريعتر داربستها برداشته شود و چهره واقعي صحن اين مسجد بر همگان آشكار شود.
معاون فرهنگي مدير كل يونسكو با اشاره به نحوه مرمت اين بنا گفت:«كاري كه مرمتگران ايراني روي گنبد سلطانيه انجام دادهاند نشان ميدهد كه ايرانيها در امور مرمتي بناهاي خود بسيار كار كشته هستند و نميتوان نقصي در كار آنها مشاهده كرد. اما از آنجايي كه مرمت اين بنا ايتالياييها شروع كرده بودند بد نيست كه تيم متشكلي از مرمتگران ايتاليايي و ايراني مرمت اين بناي بينظير را به پايان برسانند.»
چندي پيش نيز طي اقدامي از سوي اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري استان قزوين طرح مرمتياي براي گنبد خمارتاش تهيه شده است. «محمد محمدزاده» رييس اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري استان قزوين با اشاره به اين موضوع گفت: طرح مرمتي اين بنا توسط يكي از بهترين مرمت گران ايراني آقاي «سيد مهدي مجابي» تهيه شده است و تا پايان امسال نيز قرار است تا طي جلسهاي با آقاي بهشتي آن را به تصويب برسانيم.»
محمدزاده در خصوصي همكاري هنرمندان ايتاليايي با اين پروژه گفت: «اروپاييها كمتر از ما نسبت به گنبدهاي آجري كشور آگاهي دارند و ما در اين رشته مرمتگران خبرهاي داريم؛ اما از همكاري آنها استقبال خواهيم كرد و اميدواريم كه تيم ايراني و ايتاليايي بتوانند هر چه زودتر صحن اين گنبد را از دست داربستهاي آن خلاص كنند.»
گنبد خمارتاش مهمترين و زيباترين بخش مسجد جامع كبير قزوين است كه طول دهانه آن چهارده ذرع و داراي پنج كتيبه گچبري به خط كوفي است. در گوشه شمال غربي اين بنا منبر سنگياي قرار گرفته است كه در نوع خود بينظير است. همچنين گچبريهاي منحصر به فرد داخل صحن مسجد نيز آن را در زمره شاهكارهاي هنر اسلامي قرار داده است. صحن اين مسجد 30 سال است كه در ميان داربستها محصور مانده و به همين علت بازديدي از آن صورت نميگيرد.
كتيبه كوفي مسجد جامع قزوين
در اين مجموعه مصور، خطوط كوفي «كتيبههاي مسجد جامع قزوين» معرفي و كاربرد آنها در گرافيك تشريح شده است.
قديمي ترين بخش مسجد، بعد از آثار چهار طاقي ساساني که در زير مقصوره قرار گرفته، طاق هاروني است که در زمان " هارون الرشيد " در سال 192 ه – ق ساخته شد. مهمترين و زيباترين بخش مسجد، مقصوره و گنبد سلجوقي آن است ؛ طول دهانه آن چهارده ذرع و داراي پنج کتيبه گچبري به خط کوفي است. در وسط ديوار جنوبي مقصوره، محرابي از سنگ مرمر صيقلي ديده ميشود و طرفين آن با کاشيهاي رنگارنگ تزيين شده است و در گوشه شمال غربي آن، منبر سنگي قرار دارد.
ساير قسمتهاي مسجد، مربوط به دورههاي بعد تا پايان دوره قاجاريه است. ايوان شمالي و دو مناره کاشيکاري شده آن در زمان شاه تهماسب و ايوان غربي آن در دوره شاه سليمان صفوي ساخته شدند. ايوان جنوبي که زيباترين ايوان مسجد است در زمان سلطنت "شاه عباس دوم" به مدخل مقصوره اضافه شد.
اين مسجد داراي دو ورودي است. ورودي شرقي در سال 1047 ه – ق و ورودي غربي در سال 1272 ه – ق ساخته شد.
اين قرارداد در هفت فصلعيناً مانند قرارداد گمركى ايران و روس با همان شرايط منتها به نفع دولت انگليستهيه و تنظيم گرديد. اين قرارداد بهجاى فصل نهمعهدنامهپاريسمورخ چهارم مارس۱۸۵۷بود! و براى ايران همان معايب و مضار قرارداد گمركى ايران و روس راداشت.
نكته درخور توجه اينكه آنچه را كه دولت روس در سال ۱۸۲۸/ ۱۲۴۳ ه.ق به موجبمعاهده تركمانچاى به ايران تحميل كرد دولت انگليس در سال ۱۸۵۷/۱۲۷۳ ه.ق براساسعهدنامهپاريسبهدست آورد. اگرروسها قفقاز را از ايران مجزا كردند انگليسها افغانستان را از ايران منتزع نمودندو همه امتيازات تجارتى كه دولت انگليس با بستنعهدنامهپاريساز آن برخوردار شدهمانها بود كه روسها طبقعهدنامهتركمانچاى نصيبشانشده بود! و قراردادهاى گمركى منعقده دولتين روس و انگليس با ايران آنچنان ظالمانه ومنطبق با منافع اين دو دولت استعمارى بود كه جانشين پارهاى از موادعهدنامههاى منحوستركمانچاى وپاريسقرار گرفت!
اگرچه انگليسىها توانستند همزمان با اجراى تعرفه گمركى ايران و روسعين آن را براى خود بهدست آورند و از اين نظر از روسها عقب نمانند ولى برترى نفوذروسها در ايران نسبت به انگليسىها محرز و مسلم بود و اين بستگى به چند عامل مهمداشت كه يكى از اين عوامل وجود نيروى بريگاد قزاق تحت نظر روسها بود كه عنصرايرانى هيچ نقشى در آن نداشت و براى اجراى مقاصد روسها در ايران وسيله بسيار موثربهشمار مىرفت. عامل مهم ديگر بانك استقراضى روس بود كه نفوذ فوقالعادهاى درشئون سياسى و اقتصادى ايران داشت. اين بانك در ايران تجارت نمىكرد و دنبال سودنبود و فقط سياست دولت استعمارى روس را در ايران ترويج مىنمود. اين بانك با قرضدادن پول به درباريان و شخصيتهاى صاحب نفوذ با شرايط ساده و طولانىمدت اين اشخاصرا وامدار و زير نفوذ دولت متبوع خود قرار مىداد و چهبسا اتفاق مىافتاد كه «مبلغ قرض چند برابر از اعتبار مالى طرف زيادتر بود و در اين راه بانك مزبور چنانبه افراط رفتار مىكرد كه وقتى در سال ۱۳۲۲ ه.ق وزارت دارايى روسيه اعتبار سياسىبانك را گرفت معلوم شد كه از ۳۰ ميليون منات سرمايه اوليه بانك فقط ۳ ميليون مناتدر صندوقهاى آن باقيمانده و بقيه در محلهاى بىاعتبار در قرض دادن به اعيان وتجار و علماى ايران به مصرف رسيده و تنها در شهر تهران طلب بانك از اشخاص شانزدهميليون منات بوده است۱۷ و سومين عامل برترى نفوذ روسها نسبت به انگليسها در ايرانشخص ميرزا على اصغرخان اتابك صدراعظم ايران بود كه پس از رنجش از انگليسىها روابطبسيار نزديكى با روسها پيدا كرد و با اخذ دو فقره وام پياپى از روسيه تماماختيارات حكومت ايران را در دست دولت روس قرار داد! گرچه اتابك قلباً علاقهاى بهروسها نداشت و پس از بريدن از انگليسىها مىخواست به هر حيله رهى در دل دوستانسابق خود پيدا كند كه برقرارى روابط نزديك با سرآرتور هاردينگ وزير مختار انگليس ودادن امتياز استخراج نفت جنوب ايران به يك تبعه انگليسى به نام «ويليام فاكس. دارسى» براى بهدست آوردن دل رميده زمامداران انگليس بود. اتابك براى برقرارىتوازن سياسى با دولتهاى روس و انگليس حتى حاضر بود وام دوم را از انگليسىها بگيردكه براى منع استقراض از دولتهاى خارجى به جز دولت روسيه راهى پيدا مىشد چنانكه دراواخر صدارتش وامى از انگليس دريافت كرد كه عنوان آن را «مساعده» گذاشت! اتابك براىگرفتن اين وام بارها با هاردينگ محرمانه به گفتوگو نشست و هاردينگ بسيار كوشيد كهاين مقصود عملى شود ولى لندن با اتابك كنار نيامد!
روسها در نتيجه تفوقى كهنسبت به حريف خود در ايران داشتند توانستند برترى تجارى انگليس در ايران را به سودخود تغيير دهند. امتعه روسى در همه نقاط ايران از آذربايجان در غرب گرفته تا خراسانو سيستان و بلوچستان در شرق و جنوب شرق بهطور فراوان توزيع مىشد و كشتىهاى روسىبه تدريج راه خود را بهطرف خليج فارس باز مىكردند و محصولات كارخانههاى روسى رابه سواحل خليج فارس مىرسانيدند و «روزنامههاى روسيه پيشنهاد مىكردند كه دولتتزارى بايد از فرصت استفاده نموده و با دادن پولى به دولت ايران در سواحل خليج فارسپايگاه جنگى ايجاد كند و چون انگليسىها در آن موقع گرفتار جنگ با بوئرها در جنوبآفريقا بودند۱۸ و مجالى براى جلوگيرى از نفوذ روسها نداشتند اين فكر روز به روزبيشتر قوت مىگرفت۱۹ در همين ايام بود كه يك كشتى جنگى روسيه به خليج فارس وارد شدو داخل شطالعرب گرديد و تا بصره پيش رفت و متعاقب آن يك كشتى جنگى ديگر به مسقط،بوشهر، لنگه و بندرعباس سفر كرد.
اين كمتوجهى انگليسىها نسبت به مسئله ايرانمورد اعتراض لرد كرزن فرمانفرماى مقتدر هندوستان قرار گرفت. وى نظرش بر اين بود كه «موضوع كروگر (قائد و رهبر بوئرها) چندان قابل اهميت نيست اين شخص در دريا حكم حبابرا دارد و به زودى محو خواهد شد اما مسئله ايران داراى اهميت است كه طرف توجهنيست.»۲۰ و نيز به لردلنزداون وزير امورخارجه انگليس نوشت «شما بايد تصميم بگيريدتا كجا راضى خواهيد شد روسها به طرف جنوب ايران تجاوز كنند و شما در مقابل آنهامقاومت نكنيد...»۲۱
همين اعتراضات و پيگيرىهاى بيش از حد لرد كرزن براى اقداماتمتقابل، نسبت به عمليات روسها در خليج فارس بود كه در اوايل سال ۱۹۰۲ لرد لنزداونبه وزير مختار انگليس در ايران دستور داد كه به دولت ايران خاطرنشان كند كه «دولتانگليس به هيچوجه اجازه نخواهد داد كه روسها به نواحى جنوبى ايران دستاندازىكنند كه اگر با اين اخطار باز هم دولت ايران توسعه نفوذ روسها را در اين مناطقتشويق كند دولت پادشاهى انگليس مجبور خواهد بود در سياست خود كه تا اين تاريخ حفظبقاى ملى و تماميت ارضى كشور ايران است تجديد نظر كند.»۲۲ و عين اين اظهارات را خودلنز داون در موقع مسافرت شاه به لندن كه چند ماه بعد صورت گرفت با او درميان گذاشتو پارلمان انگليس نيز بيانيهاى مبتنى بر اهميت منافع سياسى و بازرگانى انگلستان وهندوستان در خليج فارس منتشر نمود و در آن خليج فارس به عنوان «كليد بازرگانىهندوستان» نام برده شد و بهدنبال بيانيه پارلمان لردلنز داون وزير امور خارجهاعلاميه بالفور را بهنام دولت بريتانيا در پارلمان انگليس به شرح زير قرائت كرد: «دولت بريتانياى كبير برقرارى يك دژ محكم ساحلى يا يك پايگاه دريايى در خليج فارسرا اقدامى خصمانه نسبت به منافع خود تلقى خواهد كرد و بدون ترديد با تمام وسايل كهدر اختيار دارد از آن جلوگيرى بهعمل خواهد آورد.»۲۳
انگليسىها كه در اين موقعاز جنگ با بوئرها فراغت حاصل كرده بودند به تحكيم مواضع خود در جنوب ايران پرداختندو روسها با همه كوششى كه به كار بردند موفق به گرفتن پايگاه دريايى در خليج فارسنشدند و در نوامبر سال ۱۹۰۳ لردكرزن با موافقت دولت متبوع خود براى بهنمايشدرآوردن قدرت دريايى انگليس و بازديد از شيخنشينهاى تحت حمايت بريتانيا با چندكشتى عازم خليج فارس شد. و نخست از مسقط ديدار كرد و طى مراسم باشكوهى در عرشهكشتى، نشان صليب اعظم ستاره هند را به امام مسقط اعطا نمود و در ضمن نطق موثرى وىرا فرمانرواى مطلق مسقط معرفى كرد و بعد به هر جاى ديگر كه وارد شد بر عرصه كشتىدربارى تشكيل داد و قدرت و نفوذ و جلال و شوكت امپراتورى بريتانيا را به رخ شيوخعرب كشيد و به هر يك از آنها كه مورد نظرش بود نشان و يا تحفهاى مخصوصداد. كرزن در سخنرانىهاى خود براى شيوخ عرب به عمد از بهكار بردن نام صحيح ايندريا كه خليج فارس باشد خوددارى مىكرد و بهجاى آن «كلمه بسيط خليج»۲۴ را بهكارمىبرد و اين شيوخ را مطيع و دستنشانده انگليس معرفى مىنمود و به آنها اطمينانمىداد كه دولت بريتانياى كبير! هميشه حافظ و پشتيبانشان خواهد بود.
كرزنمهمترين سخنرانى خود را در اجتماع شيوخ تحت حمايت انگليس در سواحل خليج فارس كه درشارجه تشكيل گرديد ايراد نمود و در آن به پيشينه خدمات يكصد سال دولت انگليس وحكومت هند در سركوبى دزدان دريايى و استقرار امنيت در خليج فارس كه به انعقاد پيمانسال ۱۸۲۰ ميان دولت بريتانيا و شيوخ ساحلى انجاميد و به دنبال آن به پيمانهاىمشابهى (از جمله پيمان سال ۱۸۵۳ معروف به پيمان صلح پايدار) كه بسته شد اشاره كرد۲۵و سپس چنين ادامه مطلب داد:
ايهاالشيوخ: از خلال روابطى كه بدين سان بهوجودآمد، وظيفه پاسدارى و ايجاد صلح و آرامش در اين منطقه با رضايت خود شما برعهدهبريتانياى كبير واگذار شد و پيوندهاى سياسى ميان حكومت هندوستان و فرد فرد شماجوانه زد و رشد كرد. در نتيجه اين پيوندها بود كه انگلستان سالار اين خليج و نگهبانرسمى شما شناخته شد. بهطورى كه اكنون هيچكدام از شما با هيچ دولتى غير از ما رابطهنداريد. هركدام از شما كه اصطلاحاً «شيوخ متصالح» اين كرانهها ناميده مىشويد،چنانچه خودتان نيز مىدانيد تعهد سپردهايد كه وارد هيچگونه قرارداد يا مكاتبه بادولتهاى ديگر جهان نشويد. كارگزاران هيچ دولت خارجى را به خاك خود راه ندهيد و هيچنقطهاى از خاك كشورتان را به ديگرى واگذار نكنيد. اين تعهدات برگردن فرد فرد شماستو همهتان موظف به رعايت آن هستيد كما اينكه همهتان نيز تاكنون به تعهداتتان عملكردهايد. قراردادهايى كه به آنها اشاره كردم يكطرفه نيستند بلكه در همانحال كهتعهداتى براى شما ايجاد كردهاند، تكاليفى نيز برگردن ما گذاشتهاند. از جمله اينكهتا موقعى كه شما به تعهدات و قولهاى خود عمل كنيد هرگز نبايد اين ترس و واهمه راداشته باشيد كه بريتانياى كبير بگذارد كسى از خارج مخل و مزاحم آزادىهاى شمابشود.۲۶ لرد كرزن در اين سفر به بازديد از سه بندر ايرانى بندرعباس، لنگه وبوشهر نيز اظهار تمايل كرد و اين تمايل به وسيله سر آرتور هاردينگ در تهران بهآگاهى وزارت امور خارجه ايران رسيد. در بندرعباس و بندرلنگه تشريفات استقبال انجامشد و رضاقلىخان سالارمعظم۲۷ حكمران كل بنادر در كشتى به ديدار نايبالسلطنه هندرفت و از سوى شاه ايران خوشامد گفت ولى در بوشهر نظر به موقعيت مهمى كه داشت زمينهبرگزارى تشريفات باشكوهترى فراهم آمد و چون برنامه نايبالسلطنه هند توقف در بندربوشهر بود بنا به مشورتى كه با مظفرالدينشاه و صدراعظمش عينالدوله (جانشينميرزاعلى اصغرخان اتابك) صورت گرفت مقرر گرديد كه دولت ايران دو ساختمان مناسب درحوزه بندر بوشهر يكى براى پذيرايى از نايبالسلطنه و همراهان و ديگرى براى اقامتميرزا احمدخان علاءالدوله حكمران فارس ۲۸ كه ميزبان تعيين شده بود در نظر گرفتهشود. طبق برنامه تنظيمى قرار بر اين بود كه حكمران بنادر در كشتى از فرمانفرماى هنداستقبال نمايد و پس از پياده شدن از كشتى علاءالدوله در اسكله بوشهر به لرد كرزنخيرمقدم بگويد و سپس او را تا منزلى كه برايش در نظر گرفته شده همراهى نمايد. سپسفرمانفرماى هند به علاءالدوله بازديد پس بدهد و در ضيافتى كه حاكم فارس به افتخارشترتيب خواهد داد شركت نمايد كه نايبالسلطنه خودخواه و متكبر هند در آستانه ورود بهبوشهر به بهانه كسالت همسرش ليدى كرزن اين برنامه از پيش تنظيم شده را برهم زد۲۹ واز كنسولگرى انگليس در بوشهر به مقامات ايرانى اطلاع داده شد كه طبق نظرنايبالسلطنه برنامه هرگونه ديدار از ايشان در عرشه كشتى و كنسولگرى انگليس انجامخواهد گرفت! چون اين برنامه با برنامه تصويب شده قبلى كه با نظر مقامات سفارتانگليس تهيه شده بود مغايرت داشت علاءالدوله از مركز كسب تكليف كرد و ميرزانصراللهخان مشيرالدوله وزير امور خارجه ايران تلگراف حكمران فارس را به نظرمظفرالدينشاه رسانيد. شاه تغيير برنامه را نپذيرفت و پس از گفتوگو با عينالدولهچنين دستور داد: «... يك ماه قبل با اطلاع سفارت انگليس پروگرامى و قراردادى شدهاست و ما هم نظر به دوستىاى كه با دولت انگليس داشتيم تماماً را قبول كرديم... حالا اين عنوانات نمىدانم براى چيست؟ آن قرارداد تغيير نمىكند در صورتى كهبخواهند در بوشهر پياده شوند بايد مطابق همان پروگرام و قرار سابق باشد والا ميلپياده شدن را نداشته باشند ميل خودشان است. مقصود اين است آن پروگرام نبايد تغييركند. امضاء شاه» ۳۰
وصول اين تلگراف نگرانى اعضاىسفارت و كنسولگرى بوشهر را فراهم آورد و سرآرتور هاردينگ كه براى شركت در استقبالاز نايبالسلطنه هند در بوشهر به سر مىبرد كوشيد مشكل پيش آمده را به گونهاى حلكند! در حالى كه گفتوگوها ادامه داشت كشتى ويژه لرد كرزن به نام «ناو هاردينگ»۳۱ ورزمناوهاى اسكورت او در آبهاى بوشهر نمايان شد. علاءالدوله و هاردينگ ازگفتوگوهاى خود نتيجه نگرفتند. علاءالدوله فرصتى خواست تا بار ديگر از مركز كسبتكليف نمايد كه صدراعظم عينالدوله در جواب تلگراف علاءالدوله نظر شاه را درتلگرافى كوتاه چنين اعلام كرد:
«برنامه همان است كه قبلاً توافق شده جنابفرمانفرماى هندوستان ميل دارند پياده شوند ميل دارند پياده نشوند.»۳۲
بدينگونهبه مصداق «عيب او جمله بگفتى هنرش نيز بگوى» مظفرالدين شاه كه يكى از خصوصياتاخلاقىاش ترس بىاندازه بود، در اينجا بىآنكه از قدرت و توانايى نايبالسلطنهمقتدر هندوستان بيمى به خود راه دهد با شجاعت در برابرش ايستاد و حاضر نشد دربرنامه پذيرايى پرهزينه او۳۳ تغييرى صورت گيرد كه اين تغيير برنامه اهانتى بود بهشاه و دولت ايران! لرد كرزن پس از توقفى ۴۸ ساعته در كشتى ويژه خود بدون آنكه پابه خشكى گذارد در چهارم دسامبر ۱۹۰۳ برابر با ۱۴ رمضان ۱۳۲۱ آبهاى ساحلى ايران راترك كرد و رهسپار هند شد. پى نوشتها:
۱۷- كتاب گنج شايگان محمدعلى جمالزادهبه نقل از كتاب عصر بىخبرى يا تاريخ امتيازات ص ۳۴۸.
۱۸- بوئرها اصلاً هلندىهستند كه در آفريقاى جنوبى در ترانسوال براى خود دولتى تشكيل دادند. انگليسىها بهوطن آنها طمع ورزيدند و جنگ بين اين ملت جسور با امپراتورى انگليس قريب سه سال (۱۸۹۹تا ۱۹۰۱) طول كشيد. در اين مدت به ارتش انگليس شكستهاى سخت وارد آمد و خونزيادى از انگليسىها به زمين ريخته شد و دولت انگليس تلفات مالى و جانى زيادى رامتحمل شد. عاقبت بوئرها از پا درآمدند و سرزمينشان ضميمه امپراتورى انگليسشد.
۱۹- عصر بىخبرى... ص ۲۴۵.
۲۰تا ۲۳- تاريخ روابط سياسى انگليس و ايرانبه ترتيب جلد پنجم ص ،۴۲۶ جلد ششم ص ،۲۵۷ جلد پنجم ص ۴۴۳ و جلد ششم ص ۳۶۴.
۲۴- خاطرات سياسى هاردينگ ضميمه ۲ ص ۳۲۲.
۲۵- پيمان ۱۸۲۰ كه اولين گام استقراربريتانيا در خليج فارس به شمار مىرود پيمانى است كه حكومت هند با شيوخ عرب ساحلىخليج فارس امضا كرد كه به موجب آن اين شيوخ تعهد سپردند كه از راهزنىهاى دريايى وغارت اموال يكديگر دست بردارند و مزاحم امنيت خليج فارس نشوند كه بعدها بعضى از اينشيوخ تعهدات خود را زيرپا گذاشتند و باز هم به حرفه ديرين خود ادامه دادند. بريتانياى كبير ناچار به مداخله شد و همه آنها را منكوب و مجبورشان كرد پيمان متممىرا كه به پيمان صلح پايدار معروف است امضا نمايند (سال ۱۸۵۳)* پيمان ۱۸۲۰ و پيمانمتمم آن و همچنين پيمانهاى محلى ديگر تا سال ۱۹۷۱ يعنى زمانى كه نيروهاى انگليسىمستقر در خليج فارس از آنجا خارج شدند ادامه داشت.
۲۶- خاطرات سياسى هاردينگضميمه ۲ ص ۳۲۵.
۲۷- رضاقلىخان سالار معظم برادرزاده حسينقلىخانم نظامالسلطنهمافى از رجال معروف قاجار است كه پس از درگذشت او نامبرده ملقب به نظامالسلطنهگرديد. در جنگ جهانى اول كه موضوع مهاجرت پيش آمد حكومت موقت ملى تحت رياست همينرضاقلىخان نظامالسلطنه در كرمانشاه تشكيل شد.
۲۸- ميرزااحمدخان علاءالدوله پسرمحمدرحيمخان قاجاردولو كه به خشونت طبع و قساوت مشهور و معروف بود همان كسى است كهوقتى حاكم تهران بود نظر به گران شدن قند كه علت آن وقوع جنگ روس و ژاپن بود (۱۹۰۴) عدهاى از تجار واردكننده قند را به دارالحكومه احضار كرد و پس از پرخاش زياد چندتناز آنان را به چوب بست و همين عمل باعث تعطيل شدن بازار و اجتماع بازاريان در مسجدشاه گرديد و زمزمه خواستن عدالتخانه از اينجا برخاست كه سرانجام به مشروطيت منتهىگرديد.
۲۹- كسالت همسر لرد كرزن براى تغيير برنامه بهانهاى بيش نبود وگرنه بهنوشته سرآرتور هاردينگ «سادهترين راهحل قضيه بدون شك اين بود كه لرد كرزن همسرشرا كه كسالت داشت براى يك شب در عرشه ناو هاردينگ بگذارد و خودش بقيه تشريفاتپذيرايى را طبق همان برنامهاى كه قبلاً تنظيم شده بود اجرا كند.» صفحه ۲۴۲خاطرات.
۳۰- لرد كرزن در خليج فارس از انتشارات دفتر مطالعات سياسى و بينالمللىوزارت امور خارجه ص ۵۵.
۳۱- ناو هاردينگ به نام پدربزرگ سرآرتور هاردينگوزيرمختار انگليس در ايران در سلطنت مظفرالدينشاه كه زمانى فرمانرواى كل هندوستانبود نامگذارى شده بود.
۳۲- لرد كرزن در خليج فارس ص ۶۲.
۳۳- تعمير و تزئين ومبلمان دو عمارت معروف به چهار برج و كلاهفرنگى كه براى اقامت دوروزه لرد كرزن وهمراهان در نظر گرفته شده بود از جمله اين هزينهها بود كه «از روز يكم تا ششمرمضان بيش از يكصدنفر بنا، نقاش، نجار و شيشهبر در عمارت چهاربرج مشغول به كاربودند و پس از تعمير و تزئين ساختمانهاى چهاربرج به نصب پرده و ميز و مبل و آمادهكردن وسايل پذيرايى اشرافى پرداختند، مقدارى از اين وسايل را علاءالدوله از شيرازآورده و مقدارى هم از هندوستان خريدارى شده و در همان روزها با كشتى به بوشهر رسيدهبود. تالار پذيرايى و تالار غذاخورى با فرشهاى ابريشمين و گرانقيمتترين ميز و مبلو صندلى و پردههاى مخمل آراسته گرديده بود...» لرد كرزن در خليج فارس ص۳۵.
*پيمان اخير همه شيوخ ساحلى را متعهد مىكرد براى هميشه از دزدى دريايى وتجاوز به اموال هم دست بردارند و اگر اختلافى بينشان پيش آمد مسئله را به نظرنماينده دولت هند در خليج فارس برسانند و طبق نظر او عمل نمايند
مدرسه چهارباغ كه به نام مدرسه مادرشاه نيز ناميده مىشود، آخرين بناى تاريخى باشكوه عهد صفويه در اصفهان است كه براى تدريس و تعليم طلاب علوم دينى در دوره شاه سلطان حسين از سال 1116 تا 1126 هجرى ساخته شده است.
مدرسه چهارباغ از لحاظ كاشىكارى انواع مختلف اين فن را در خود جاى داده و در حقيقت موزه كاشىكارى اصفهان مىباشد كاروانسراى مادرشاه كه مجلل ترين اقامتگاه مسافرين سه قرن پيش بوده هم اكنون تبديل به مهمانسراى عباسى شده و از لحاظ سبك معمارى در بين هتل هاى دنيا در زمان حاضر بىنظير و منحصر به فرد است.
مدرسه چهارباغ كه به نام مدرسه سلطانى و مدرسه مادر شاه نيز ناميده مىشود آخرين بناى تاريخى با شكوه عهد صفويه در اصفهان است كه براى تدريس و تعليم طلاب علوم دينى و در دوره آخرين پادشاه صفويه شاه سلطانحسين از سال 1116 تا1126 هجرى ساخته شده و درختهاى چنار كهنسال و نهر آبى كه در آن جريان دارد بر زيبايى تزئينات نفيس كاشيكارى آن افزوده و بناى مزبور را بسيار فرحبخش و روحنواز نموده است.
گنبد مدرسه چهار باغ بعد از گنبد مسجد شيخ لطف الله قرار دارد ولى در مجلل آن كه با طلا و نقره تزيين شده از لحاظ زرگرى و طلاكارى و طراحى و قلمزنى در نظر استادان بزرگ امروز اين فن شاهكارى از صنايع ظريفه است و نظير ندارد. مدرسه چهارباغ از لحاظ كاشيكارى هم انواع مختلف اين فن را مانند كاشيهاى هفت رنگ و معرق و گره سازى و پيلى و معقلى واجد است. محراب با شكوه و منبر يكپارچه مرمرى و حجره مخصوص شاه سلطانحسين كاشيكارى معرق اطراف گنبد و داخل مدرسه و درها و پنجره هاى چوبى آلب برى شده از قسمت هاى بسيار جالب و تماشايى اين بناى نفيس تاريخى است.
مدرسه چهارباغ آخرين بناي تاريخي با شكوه عهد صفوي در اصفهان و از بهترين مدارس بنا شده در ايران است . مدرسه چهارباغ واقع در ضلع شرقي خيابان چهارباغ است كه به نام مدرسه سلطاني و مدرسه مادرشاه نيز ناميده ميشد .
براي تدريس و تعليم و تربيت طلاب علوم ديني در اواخر حكومت شاه سلطان حسين صفوي از سال هزار و صد و شانزده تا هزار و صد و بيست و شش هجري قمري ساخته شد .
از نظر تناسبات معماري و زيباييهاي كاشيكاري ، گنبد مدرسه چهارباغ بعد از گنبد مدرسه شيخلطفالله جاي ميگيرد . در مجلل آن كه با طلا و نقره تزئين شده است از لحاظ زرگري ، طلاكاري ، طراحي و قلمزني در نظر استادان بزرگ امروز اين فن از شاهكارهاي هنري كمنظير است .
درختهاي كهنسال و جوي آبي كه در آن جريان دارد بر زيبايي تزئينات نفيس كاشيكاري آن افزوده و بناي مزبور را بسيار فرحبخش و روحنواز كرده است .
نظر تناسب معماري و زيبايي طرح كاشيكاري، گنبد مدرسه چهارباغ بعد از گنبد مسجد شيخ لطف الله قرار دارد، ولي در مجلل آن كه با طلا و نقره تزئين شده است ، از لحاظ زرگري، طلا كاري، طراحي و قلم زني در نظر استادان بزرگ امروز اين فن نيز ، شاهكاري از صنايع ظريفه است و نظير ندارد.
مدرسه چهارباغ از لحاظ كاشيكاري هم، انواع مختلف اين فن را مانند كاشيهاي هفت رنگ، معرق، گره سازي و پيلي را در خود جاي داده است و در حقيقت موزه كاشيكاري اصفهان مي باشد.
محراب با شكوه، منبر يكپارچه مرمري، حجره مخصوص شاه سلطان حسين، كاشيكاري بي نظير مد خل مدرسه، خطوط نستعليق كتيبه ها و پنجره هاي چوبي آلت بري شده از قسمتهاي بسيار جالب و تماشايي اين بناي نفيس تاريخي است .
كاروانسراي مادر شاه كه مجللترين اقامتگاه مسافرين سه قرن پيش بوده و متصل به ساختمانهاي مدرسه چهارباغ ، در ضلع شرقي آن است، هم اكنون تبد يل به مهمانسراي باشكوهي به نام مهمانسراي عباسي شده است و يقيناً از لحاظ سبك معماري در بين هتلهاي درجه اول دنيا در زمان حاضر بي نظير و منحصر به فرد است و احيا و ايجاد اين مجموعه عظيم معماري، خود عامل مؤثري در جلب جهانگردان بسوي شهر تاريخي اصفهان شده است.
از نظر تناسب معماري و زيبايي طرح كاشيكاري، گنبد مدرسه چهارباغ بعد از گنبد مسجد شيخ لطف الله قرار دارد، ولي در مجلل آن كه با طلا و نقره تزئين شده است ، از لحاظ زرگري، طلا كاري، طراحي و قلم زني در نظر استادان بزرگ امروز اين فن نيز ، شاهكاري از صنايع ظريفه است و نظير ندارد.
مدرسه چهارباغ از لحاظ كاشيكاري هم، انواع مختلف اين فن را مانند كاشهاي هفت رنگ، معرق، گره سازي، پيلي و معقلي را در خود جاي داده است و در حقيقت موزه كاشيكاري اصفهان مي باشد.
محراب با شكوه، منبر يكپارچه مرمري، حجره مخصوص شاه سلطان حسين، كاشيكاري بي نظير مد خل مدرسه، خطوط نستعليق كتيبه ها و پنجره هاي چوبي آلت بري شده از قسمتهاي بسيار جالب و تماشايي اين بناي نفيس تاريخي است .
كاروانسراي مادر شاه كه مجللترين اقامتگاه مسافرين سه قرن پيش بوده و متصل به ساختمانهاي مدرسه چهارباغ ، در ضلع شرقي آن است، هم اكنون تبد يل به مهمانسراي باشكوهي به نام مهمانسراي عباسي شده است و يقيناً از لحاظ سبك معماري در بين هتلهاي درجه اول دنيا در زمان حاضر بي نظير و منحصر به فرد است و احيا و ايجاد اين مجموعه عظيم معماري، خود عامل مؤثري در جلب جهانگردان بسوي شهر تاريخي اصفهان شده است.
در ابتداي بازار قيصريه و در زير چهارسوي زيبايي كه در دوران صفويه چهارسوي شاه ناميده مي شد مدرسه ملاعبدالله قرار دارد. اين مدرسه به دستور شاه عباس اول صفوي ساخته شد و به تدريس حاج ملا عبدالله شوشتري كه يكي از روحانيون برجسته آن عهد بود اختصاص يافت.
مدرسه ملاعبدالله در دو طبقه ساخته شده كه در هر دو طبقه حجره هاي طلاب واقع شده اند. پشت بغل هاي بالا و پايين مدرسه با تزئينات كاشيكاري معّرق آراسته شده اند. مدرسه ملاعبدالله تاريخ ساخت مشخص ندارد، اما با توجه به نحوه كاشيكاري معرق و منابع و مآخذ موجود قطعاً در زمان شاه عباس اول ساخته شده است.
در ايوان جنوبي مدرسه لوحي از سنگ پارسي نصب شده كه به خط نستعليق برجسته به تاريخ 1088 هجري قمري نوشته شده است. مفاد اين كتيبه حاكي از اين است كه شخص نيكوكاري موقوفاتي براي مدرسه تعيين كرده است. كتيبه سر در مدرسه ملاعبدالله نيز به خط ثلث سفيد بر كاشي خشت لاجوردي مورخ به سال 1218 هجري قمري است.
در اين كتيبه به تعميراتي اشاره شده است كه در زمان حكمراني محمدحسين خان صدر اصفهاني بر اصفهان در اين مدرسه انجام گرفته است. مدرسه ملاعبدالله درزمان حيات ملاعبدالله از مدارس پر رونق و باشكوه اصفهان بوده كه بسياري از دانشمندان و روحانيون برجسته اصفهان از آن فارغ التحصيل شده اند.
در بازار بزرگ اصفهان و در نزديكي بازار زرگرها دو مدرسه از زمان شاه عباس دوم باقي مانده كه از مدارس بزرگ و باشكوه دوران صفوي است. اين دو مدرسه در طول دهها سال حيات خود، دانشمندان و روحانيون برجسته اي را در خود پرورش داده اند. اين دو مدرسه به جده بزرگ و جده كوچك معروف هستند.
مدرسه جده بزرگ كه در دو طبقه ساخته شده در بازار اصلي اصفهان واقع است و نهر آبي از ميان آن مي گذرد. وجه تسميه آن به اين علت است كه جده بزرگ شاه عباس آن را ساخته است. كتيبه اي كه در سر در مدرسه است با خط ثلث با كاشي معرق بر زمينه كاشي لاجوردي است. تاريخ از 1058 هجري قمري و خطاط آن محمدرضا امامي است.
در اين كتيبه به نام شاه عباس دوم و جده او اشاره شده است. تزئينات داخل مدرسه جده بزرگ كاشيكاري است. در ضلع شرقي صحن مدرسه لوحه كوچكي است كه با خط نستعليق مشكي تاريخ تعمير مدرسه را به سال 1334 ذكر كرده است.
مدرسه جده كوچك در بازار بزرگ اصفهان واقع شده است. اين محل به نام (بازار قهوه كاشيها) معروف است. همانگونه كه از نام اين مدرسه مشخص مي شود جده كوچك شاه عباس دوم باني آن بوده است. كتيبه بزرگي كه بر يك لوح سنگ مرمر بر ديوار يكي از غرفه هاي شمالي مدرسه نصب شده است و با خط ثلث برجسته تاريخ 1057 هجري قمري را نشان مي دهد بيانگر اين مطلب است كه جده شاه عباس دوم به نام (دلارام خانم) باني ساختمان اين مدرسه بوده است. عمارت مدرسه جده كوچك دو طبقه است و حجره ها مخصوص اقامت طلاب علوم ديني است.
پشت بغل هاي نماي اطراف سر در اين ساختمان تزئينات كاشيكاري دارد. كتيبه اي كه به خط ثلث سفيد معرق بر زمينه كاشيكاري لاجوردي رنگ به تاريخ 1056 هجري قمري نوشته شده به نام شاه عباس دوم و پدر او شاه صفي اشاره كرده است. اين كتيبه را محمدرضا امامي خوشنويس مشهور عصر صفوي نوشته است. مدرسه جده كوچك از مدارس بسيار نفيس اصفهان است كه از مدرسه جده بزرگ مساحت بيشتري دارد.
در گوشه جنوب غربي مسجد امام مدرسه سليمانيه واقع شده است. اين مدرسه قرينه مدرسه (ناصري) و برخلاف آن فاقد حجره براي طلاب است. اين مدرسه با يك در ورودي به خارج از مدرسه و مسجد راه دارد. اين در ورودي كه به كوچه پشت مسجد باز مي شود داراي كتيبه اي است كه به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشي لاجوردي نوشته شده است. خطاط اين كتيبه محمدرضا امامي و تاريخ آن 1078 هجري قمري است. در اين كتبيه به سلطنت شاه سليمان اشاره شده است. در يكي از دو مدخلي كه مدرسه را به صحن مسجد وصل مي كند دو لوح سنگي از زمان فتحعليشاه قاجار به سال 1212 و ناصرالدين شاه قاجار به سال 1268 هجري قمري است.
سنگ شاخص معروف مسجد كه محاسبه و نصب آن بوسيله شيخ بهائي دانشمند بزرگ عصر صفويه صورت گرفته است در قسمت پايين يكي از جرزهاي صحن اين مدرسه تعبيه شده است. مدرسه سليمانيه به شيوه دو ايوانه ساخته شده كه يكي در جنوب غربي و ديگري در شمال شرقي مدرسه واقع شده است. تزئينات مدرسه عبارتند از كاشيكاري، مقرنس كاري، حجاري و كتيبه كه به بهترين شيوه در اين مدرسه انجام شده اند.
مدرسه آقا كافور يكي ديگر از آثار دوران شاه عباس دوم مي باشد كه بوسيله آقاكافور يكي از خواجه هاي حرم شاه عباس در مجاورت بازار توپچي باشي و محمد امين ساخته شد.
به نوشته مؤلف كتاب "گنجينه آثار تاريخي" از اين مدرسه جز كتيبه سر در آن كه بر يك لوح سنگ مرمري نوشته شده و در يكي از غرفه هاي مسجد خان نگاهداري مي شود اثري بر جاي نمانده است. در اين كتيبه نفيس كه به خط بسيار زيباي نستعليق برجسته بر سنگ مرمر حجاري شده به نام شاه عباس دوم صفوي اشاره شده، اما آقا كافور، را حاجي كافور نوشته شده است. نويسنده اين كتيبه محمدرضا امامي و تاريخ آن 1069 هجري قمري است.
يكي از مدارس قديمي اصفهان مدرسه ميرزا حسين است. اين مدرسه كه در نزديكي مسجد سيد و در محله بيد آباد واقع شده از آثاري است كه در زمان شاه سليمان صفوي ساخته شده است.
سال ساخت مدرسه به موجب كتيبه سردر، سال 1099 هجري قمري است. اين كتيبه كه به خط نستعليق سفيد بر زمينه كاشي خشت لاجوردي است حاوي اشعاري است كه مصراع آخر آن سال 1099 هجري را بيان مي دارد. در اين اشعار به نام باني مدرسه و شاه سليمان صفوي اشاره شده است. سنگاب نفيس مدرسه نيز به خط نستعليق برجسته بر سنگ پارسي تاريخ 1275 هجري قمري (زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار) را با نام نويسنده برخود دارد. مدرسه ميرزا حسين 4 ايوانه است و حجرات طلاب در يك طبقه ساخته شده اند.
مدرسه كاسه گران از بناهائي است كه در آخرين سال سلطنت شاه سليمان و آغاز حكومت شاه سلطان حسين صفوي در نزديك مسجد جامع اصفهان در بازار ساخته شد، باني مدرسه اميرمحمد مهدي حكيم اردستاني است. مدرسه كاسه گران در دو طبقه و بصورت دو ايوان در جناح هاي شمال شرقي و جنوب غربي ساخته شده است. حجره ها در يك حياط مركزي به شكل 8 گوش نامنظم ساخته شده اند.
كتيبه سر در مدرسه به خط ثلث با كاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي به تاريخ 1105 هجري قمري به قلم "عبدالله رجال" است. در اين كتيبه به نام شاه سليمان صفوي و حكيم الملك اردستاني اشاره شده است. بر سكوهاي طرفين سر در مدرسه نيز با خط بنائي آيات قرآن به تاريخ 1103 هجري قمري نوشته شده است. در اشكال مربع طرفين سر در مدرسه هم، با خط نستعليق و خط بنائي و خط ثلث ضمن اشعاري نام " محمد مومن بنا اصفهاني" و"محمد ابراهيم اصفهاني" با تاريخ 1103 نوشته شده است.
در اطراف ايوان شمالي مدرسه كاسه گران كتيبه اي به خط ثلث سفيد بر روي زمينه قهوه اي گچبري شده است. اين كتيبه طولاني كه روايتي از حضرت رسول (ص) است به خط جعفر بن عبدالله نوشته شده است. تاريخ اين كتيبه نيز 1103 هجري قمري است.
در اطراف سردر داخلي مدرسه كاسه گران كتيبه اي بصورت قرينه كتيبه ايوان شمالي وجود دارد كه آن نيز ثلث لاجوردي بر زمينه سفيد نوشته شده است. به نوشته منابع و مآخذ مختلف، حكيم الملك اردستاني كه از اطباء حاذق بوده است به هندوستان رفته و پس از مدتي به ايران مراجعت مي نمايد و بناي مدرسه را آغاز مي كند. بنابراين اين مدرسه در ابتدا شمسيه و سپس به حكيميه معروف مي شود.
به هرحال مدرسه كاسه گران به دليل در برداشتن تزئينات گچبري و خطوط بنائي در عداد آثار بسيار زيباي دوره صفويه به شمار مي آيد.
يكي از مدارس قديمي اصفهان مدرسه نيم آورد است كه در بازار اصفهان و در يكي ار محلات شهر كه به همين نام معروف است قرار دارد. وجه تسميه مدرسه دقيقاً معلوم نيست اما آنچه مسلم است اينكه اين مدرسه را يكي از زنان نيكوكار زمان شاه سلطان حسين صفوي به نام زينب بيگم در سال 1117 بنا كرده است. اين زن همسر حكيم الملك اردستاني باني مدرسه كاسه گران بوده است.
مدرسه نيم آورد به صورت 4 ايوانه بنا شده و از نظر تزئينات كاشيكاري و گچبري بي نظير است. كتيبه سردر مدرسه نيم آورد به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشي لاجوردي شامل آيات قرآني است. تاريخ اين كتيبه 1349 هجري قمري است و به نظر محققين از بناي ديگر به اين مدرسه منتقل شده است. خطوط بنائي موجود در سردر مدرسه نيز شامل آياتي از قرآن و احاديث است. در داخل مدرسه نيم آورد نيز قطارهاي گچبري به خط نستعليق مشكي اشعاري نوشته شده كه كاتب آنها ابوالفتوح گلستانه است.
مدرسه نيم آورد علاوه بر شهرتي كه از نظر تزئيناتي دارد به لحاظ وجود بزرگان و علماء و فضلائي نام آور است كه در طول دهها سال در آن به كسب علم و يا تدريس مشغول بوده اند. بطوري كه مدرسه نيم آورد يا نم آورد اصفهان با نام بزرگاني همچون مرحومين ملاحسن نائيني و آقا سيد محمدباقر درچه اي و آقا عبدالكريم جزي و... همراه است. در زمان معاصر نيز اسوه هاي علم و دانش همچون آيت الله بروجردي و مرحوم جلال همائي در اين مدرسه حجره داشته اند و سالها در اين مكان به كسب علم و دانش مشغول بوده اند.
مدرسه جلاليه در اواخر عصر صفوي در زمان شاه سلطان حسين به سال 1114 هجري قمري بنا گرديده است. اين مدرسه كه به وسيله جلال الدين محمد حكيم (طبيب شاه سلطان حسين) ساخته شده در محله احمد آباد واقع شده است.
كتيبه سردر مدرسه جلاليه سال 1114 هجري قمري را بيان مي دارد اما برخي از محققين سال اتمام بنا را 1115 هجري قمري ذكر مي كنند. مدرسه جلاليه با دو ايوان در شمال و جنوب و حجره هائي كه در جناح هاي ساختمان انسجام يافته اند با كتيبه هائي كه با خط ثلث و كوفي نوشته شده اند و تزئينات كاشيكاري و معقلي و مقرنس كاري و گچبري در عداد بناهاي جالب توجه اواخر دوره صفويه به حساب مي آيد. در ايوان شمالي مدرسه جلاليه باني مدرسه (جلال الدين محمد حكيم) دفن شده است.
در گوشه جنوب شرقي مسجد امام (مسجد شاه) مدرسه اي است كه بناي آن را به اواخر دوره شاه عباس اول يا اوائل دوره شاه صفي نسبت مي دهند. اما با توجه به كتيبه هائي كه به دست آمده است تزئينات كاشيكاري و كتيبه هاي مدرسه مربوط به زمان شاه عباس دوم است.
در ايوان جنوبي مدرسه ناصري كتيبه هائي است كه يكي از آنها به خط ثلث مشكي بر زمينه زرد به قلم محمدرضا امامي، صلوات بر 14 معصوم را با امضاء محمدرضا امامي و تاريخ 1077 هجري برخود دارد. در اطراف محراب اين ايوان نيز آيات قرآن با همان تاريخ و امضاء همان خطاط آمده است.
كتيبه داخل محراب در زمان سلطنت شاه سليمان صفوي به خط ثلث سفيد بر روي زمينه كاشي لاجوردي نوشته شده است. اين كتيبه شامل رواياتي از حضرت رسول (ص) با تاريخ 1095 و امضاء محمد حسن امامي است. علت اينكه اين مدرسه را ناصري هم مي نامند اين است كه در زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار تعمير و مرمت شده است. اين مدرسه داراي حجره هائي است كه در ضلع جنوب شرقي مدرسه قرار دارند. مدرسه داراي دو ايوان در شمال شرقي و جنوب غربي است. تزئينات به كار رفته در مدرسه كاشيكاري، مقرنس كاري، حجاري و خط نوشته است.
در گوشه جنوب غربي مسجد امام مدرسه سليمانيه واقع شده است. اين مدرسه قرينه مدرسه (ناصري) و برخلاف آن فاقد حجره براي طلاب است. اين مدرسه با يك در ورودي به خارج از مدرسه و مسجد راه دارد. اين در ورودي كه به كوچه پشت مسجد باز مي شود داراي كتيبه اي است كه به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشي لاجوردي نوشته شده است. خطاط اين كتيبه محمدرضا امامي و تاريخ آن 1078 هجري قمري است. در اين كتبيه به سلطنت شاه سليمان اشاره شده است. در يكي از دو مدخلي كه مدرسه را به صحن مسجد وصل مي كند دو لوح سنگي از زمان فتحعليشاه قاجار به سال 1212 و ناصرالدين شاه قاجار به سال 1268 هجري قمري است.
سنگ شاخص معروف مسجد كه محاسبه و نصب آن بوسيله شيخ بهائي دانشمند بزرگ عصر صفويه صورت گرفته است در قسمت پايين يكي از جرزهاي صحن اين مدرسه تعبيه شده است. مدرسه سليمانيه به شيوه دو ايوانه ساخته شده كه يكي در جنوب غربي و ديگري در شمال شرقي مدرسه واقع شده است. تزئينات مدرسه عبارتند از كاشيكاري، مقرنس كاري، حجاري و كتيبه كه به بهترين شيوه در اين مدرسه انجام شده اند.
يكي از آثار بسيار نفيس و مشهور دوران قاجار در اصفهان مدرسه صدر است كه در بازار بزرگ اصفهان واقع شده است. اين مدرسه كه از زمان احداث تا كنون پيوسته دائر بوده و در هر زمان محل تدريس علماء و دانشمندان طراز اول اسلام بوده است. از آثار مرحوم حاج محمد حسين خان صدر اصفهاني است.
صدر اصفهاني از رجال بزرگ و نيكنام اوائل عصر قاجار است كه در زمان حكومت اصفهان و در دوراني كه صدر اعظم ايران بود به دليل علاقه بسيار به شهر اصفهان و ميراث هاي فرهنگي علاوه بر تعمير و مرمت بناهاي زمان صفويه و نجات بسياري از آنها از انهدام و نابودي قطعي؛ در اصفهان آثاري ساخت كه يكي از آنها به مدرسه صدر بازار معروف است.
ساختمان مدرسه و تزئينات نماي خارجي مدرسه به علت فوت مرحوم صدر ناتمام مانده است اما پس از اتمام به دليل وجود درختان سر به فلك كشيده و ساختمان جالب، پيوسته در بين طلاب طرفداران فراوان داشته است.
در قسمت فوقاني سر در مدرسه صدر با خط نستعليق سفيد بر زمينه مشكي معرق جمله "بسم الله الرحمن الرحيم" و عبارات ديگر مذهبي نوشته شده است. خطاط اين كتيبه عبدالجواد خطيب است. در سر در مدرسه نيز اشعاري به خط نستعليق سفيد بر زمينه مشكي معرق نوشته شده كه تاريخ آن 1342 هجري قمري است. سراينده اين اشعار مرحوم جلال همائي است. بر سنگاب نفيس و زيباي مدرسه نيز كتيبه اي به خط نستعليق برجسته با تاريخ 1275 هجري قمري وجود دارد كه برآن نام واقف سنگاب نوشته شده است. در سر در كتابخانه نيز با خط نستعليق سفيد بر زمينه كاشي خشت لاجوردي نام باني كتابخانه، آيت اله خراساني و تاريخ 1364 هجري قمري نوشته شده است.
علاوه بر آن، اشعاري اثر طبع مرحوم جلال همائي و نام استاد كاشي ساز آن نوشته شده است. آنچه مدرسه صدر را در عداد مدارس معروف اصفهان معرفي مي كند علاوه بر معماري زيباي دوران قاجار وجود دانشمندان بزرگي همچون مرحوم جهانگيرخان قشقايي و آيت اله دهكردي و آيت اله شمس آبادي و ديگر روحانيون برجسته اي است كه در اين نهاد عظيم ديني و فرهنگي به تدريس اشتغال داشته اند.
ذكر اين نكته مناسب است كه مدرسه صدر در زماني در اصفهان ساخته شد كه شهر اصفهان پس از حملات افعانها و تغيير پايتخت از عظمت دوران صفوي عاري گرديده بود بطوري كه ساخت مساجدي همچون مسجد سيد و مسجد حاج محمد جعفر آباده اي و مدارسي مانند مدرسه صدر شروع مجدد عظمت اصفهان به شمار مي رود.
مدرسه امامي از مدارس بسيار قديمي و زيبا و معروف اصفهان است كه در مجاورت مقبره بابا قاسم واقع شده است. ساختمان بنا دو طبقه است كه با نقشه چهار ايواني براي سكونت و درس طلاب علوم ديني ساخته شده است. مدرسه امامي داراي تزئينات كاشيكاري بسيار زيبا است و قسمت هائي از ايوان و طاقهاي آن با كاشي هاي معرّق و 7 رنگ پوشانده شده است.
اين مدرسه با نقشه 4 ايواني ساخته شده كه اين ايوان هاي 4 گانه با كتيبه هائي به خط بنائي تزئين شده است. اين كتيبه ها شامل سوره هائي از قرآن مجيد، مطالبي درباره اصحاب حضرت رسول (ص) و احاديث مذهبي است. مهمترين بخش اين مدرسه از نظر كاشيكاري، ايوان و گنبد جنوبي آن است. نام كاشيكار اين قسمت، شيخ محمد عمر نوشته شده است. محراب مدرسه زيباترين بخش اين بنا را تشكيل مي داده كه با كاشي هاي رنگي تزئين شده بود. كه در حال حاضر در مدرسه نيست. اين مدرسه به نام مدرسه بابا قاسم و اماميه نيز ناميده مي شود.باباقاسم يكي از عرفاي اصفهان بود كه يكي از مريدان او اين مدرسه را براي تدريس او ساخت.
معروف به: مدرسه سلطاني، مدرسه مادرشاه، مدرسه امام جعفرصادق(ع)
موقعيت: خيابان چهارباغ عباسي
سال تاسيس: 1116 هجري (دوره شاه سلطان حسين صفوي)
آخرين بناي با شكوه عهد صفويه است كه براي تدريس و تعليم طلاب علوم ديني ساخته شده است. درختهاي چنار كهنسال و نهر آبي كه در آن جريان دارد بر زيبايي تزئينات نفيس كاشيكاري اين بنا افزوده است.
قسمتهاي ديدني مدرسه عبارت است از:
معماري و طرح زيباي كاشيكاري گنبد مدرسه
درب مجلل تزئين شده با طلا و نقره
محراب با شكوه
منبر يك پارچه مرمري
حجره مخصوص شاه سلطان حسين
كاشيكاري بي نظير مدخل مدرسه
خطوط نستعليق كتيبه ها و پنجره هاي آلت بري شده
در ضلع شرقی خيابان چهارباغ بنای باشکوه و نفيسی است که می توان آن را آخرين بنای مهم و با عظمتی دانست که در عصر صفويان در اصفهان ساخته شد.
اين مدرسه که «مدرسه سلطانی» و «مدرسه مادر شاه» نيز ناميده می شده در زمان سلطنت شاه سلطان حسين آخرين حکمران سلسله صفوی احداث گرديد.
تاريخ شروع عمارت 1116 هجری قمری و سال اتمام آن 1126 هجری قمری است. هيچ يک از آثار موجود در اصفهان به اندازه مدرسه چهارباغ، (کلکسيون کاشيکاری ايران) جهانگردان و سياحان و بازديد کنندگان خارجی را تحت تأثير جاذبه های خود قرار نداده است.
اين مطلب را نوشته ها و خاطرات آنان تأييد می کند. بطوريکه برخی از آنها مدرسه را با عبارتی همچون سحر آميز، جذاب و دلپذير توصيف کرده اند.
از جمله اين سياحان: اوژن فلاندن، ديولافوا، کنت دوگوبينو هستند که مدرسه چهارباغ را شاهکار مسلم معماری دوران صفوی به حساب آورده اند.
وجه تسميه مدرسه به سلطانی به اين علت است که در زمان شاه سلطان حسين ساخته شده و بدين جهت مدرسه چهارباغ ناميده می شود که در خيابان چهارباغ واقع شده است. و دليل آنکه مدرسه مادر شاه گفته می شود اين است که مادر شاه سلطان حسين چند کاروانسرا و بازار و ساير نهادهای اقتصادی را وقف بر آن کرده است.
مدرسه چهارباغ به صورت چهار ايوانی است. نمای خارجی عمارت شامل سردری رفيع و با شکوه و زيبا است هفده طاق نمای دو طبقه آجری در اطراف در ورودی خودنمايی می کنند. سردر ساختمان مزين به کاشيهای ريز و ظريف همراه با مقرنس های پر نقش و نگار و خطوط مختلف است که بخش ورودی بنا را تشکيل می دهد.
کتيبه سردر به خط نستعليق سفيد بر زمينه کاشی لاجوردی است که تاريخ 1112 را بر خود دارد و به وسيله عبدالرحيم جزايری کتابت شده است.
دو دهانه سردر با کاشی های فيروزه ای تزئين شده و بر روی دو پايه سنگ مرمری، گلدانی به شکل بسيار زيبا قرار گرفته است در طرفين سر در دو سکوی مرمر بسيار نفيس و عالی وجود دارد.
در اصلی مدرسه که با طلا و نقره تزئين شده نمونه بارز هنر زرگری و قلمزنی است که در دوران صفويه به نهايت تعالی و تکامل رسيده است.
بر دو لنگه چپ و راست اين در به خط نستعليق بسيار زيبا و به صورت برجسته، اشعاری نوشته شده است. خطاط اين اشعار محمد صالح اصفهانی خوشنويس برجسته آن عصر است. قسمت داخلی مدرسه شامل هشتی، ورودی، حيات داخلی، گنبد، مناره و اطاقهاست. زيباترين قسمت مدرسه از نظر کاشيکاری هشتی ورودی آن است.
در وسط دالان مدرسه سنگاب نفيسی قرار دارد که صلوات بر چهارده معصوم با تاريخ 1110 هجری بر روی آن حجاری شده است. اين سنگاب شاهکار هنر سنگتراشی و خوشنويسی است.
ايوان ها و حجره های صحن چهار ايوانه مدرسه رو به باغی پر درخت قرار دارد که جويباری از ميان آن می گذرد. اين نهر به نام فرشادی است (در اصفهان اين گونه نهرها را مادی می گويند).
مادی فرشادی شعبه ای از زاينده رود است. صحن مدرسه چهارباغ نمونه کامل يک معماری درون گرا و بومی به شمار می رود.
حجره هايی که در دو طبقه و در فواصل ايوان های مدرسه ساخته شده که اختصاص به سکونت طلاب علوم دينی داشته است. اکثر اين حجره ها دارای نقشه يکسانی است که از يک اتاق نشيمن در جلو و قسمتی به صورت صندوقخانه در عقب و قسمتی به نام بالا خانه تشکيل می شود. در جلوی اين حجره ها ايوان زيبا و خوش طرحی قرار دارد.
در جبهه شمالی مدرسه، ايوان شمالی با دهانه نسبتاً عريض و ارتفاع زياد قرار دارد. که در جبهه مقابل آن گنبد و مناره های ايوان جنوبی ديده می شود. کتيبه فوقانی داخل گنبد به خط عبدالرحيم جزايری خوش نويس عصر صفويه می باشد.
تمامی سطوح داخلی بنا به قطعات کوچکی تقسيم می شود که با کاشی تزئين شده است. منبر دوازده پله مدرسه که يکپارچه از سنگ مرمر ساخته شده از بهترين نمونه های هنر حجاری و سنگتراشی آن روزگار است. در کنار اين منبر، محراب نفيس و بسيار زيبای مدرسه قرار دارد که کتيبه بالای محراب و منبر نيز به خط عبدالرحيم جزايری است.
اشعاری که در اطراف سرسرای مدرسه به خط نستعليق بسيار زيبا به رنگ سفيد بر زمينه کاشی خشت لاجوردی نوشته شده به خط محمد صالح اصفهانی و مورخ به سال 1119 هجری است.
کتيبه افقی داخل گنبد نيز به خط عبدالرحيم جزايری و تاريخ 1121 هجری است. شبستان مسقف مدرسه چهارباغ که در ضلع شرقی مدرسه واقع شده با درب منبت کاری بسيار نفيسی به محوطه زير گنبد مربوط می شود در اين شبستان سه محراب وجود دارد که کتيبه های اطراف آنها را محمد مؤمن الحسينی به سال 1118 هجری کتابت کرده است.
در شمال مدرسه چهارباغ بازارچه ای زيبا و مرتفع وجود دارد که در عصر صفويه بازارچه بلند و بازارچه شاهی نيز ناميده می شد. اين بازارچه نمونه ارزنده ای از بازارهای عصر صفوی است. در شرق مدرسه چهارباغ کاروانسرای مادر شاه واقع شده که مهمانسرای عباسی امروز است.
مدرسه چهارباغ دارای کتابخانه کم نظير و با ارزشی بوده که در حمله افغانها نابود شده است اين کتابخانه با کتب بسيار نفيس و کمياب در اختيار طلاب علوم دينی و ساير پژوهشگران و محققين آن روزگار بوده است.
مدرسه چهارباغ موقوفاتی بسيار نيز داشته است که شامل باغها، مزارع، روستاها، املاک، دکانها، کاروانسراها و ساير مستغلات بوده است که چگونگی آنها با حمله افغانها نامعلوم مانده است به طور کلی مدرسه چهارباغ که به قول بسياری از محققين هم مدرسه و هم مسجد بوده است، با 8500 متر مربع مساحت از آثار مهم و با ارزش عصر صفوی است که در اواخر حکومت اين خاندان در اصفهان ساخته شده است.
مدرسه چهارباغ اصفهان که پس از پيروزی انقلاب اسلامی «مدرسه علميه امام صادق (ع)» نامگذاری شد در حال حاضر به آموزش طلاب علوم دينی و حجره های آن نيز همانند عصر صفويه به اقامت طلاب اختصاص دارد
در ابتداي بازار قيصريه و در زير چهارسوي زيبايي كه در دوران صفويه چهارسوي شاه ناميده مي شد مدرسه ملاعبدالله قرار دارد. اين مدرسه به دستور شاه عباس اول صفوي ساخته شد و به تدريس حاج ملا عبدالله شوشتري كه يكي از روحانيون برجسته آن عهد بود اختصاص يافت.
مدرسه ملاعبدالله در دو طبقه ساخته شده كه در هر دو طبقه حجره هاي طلاب واقع شده اند. پشت بغل هاي بالا و پايين مدرسه با تزئينات كاشيكاري معّرق آراسته شده اند. مدرسه ملاعبدالله تاريخ ساخت مشخص ندارد، اما با توجه به نحوه كاشيكاري معرق و منابع و مآخذ موجود قطعاً در زمان شاه عباس اول ساخته شده است.
در ايوان جنوبي مدرسه لوحي از سنگ پارسي نصب شده كه به خط نستعليق برجسته به تاريخ 1088 هجري قمري نوشته شده است. مفاد اين كتيبه حاكي از اين است كه شخص نيكوكاري موقوفاتي براي مدرسه تعيين كرده است. كتيبه سر در مدرسه ملاعبدالله نيز به خط ثلث سفيد بر كاشي خشت لاجوردي مورخ به سال 1218 هجري قمري است.
در اين كتيبه به تعميراتي اشاره شده است كه در زمان حكمراني محمدحسين خان صدر اصفهاني بر اصفهان در اين مدرسه انجام گرفته است. مدرسه ملاعبدالله درزمان حيات ملاعبدالله از مدارس پر رونق و باشكوه اصفهان بوده كه بسياري از دانشمندان و روحانيون برجسته اصفهان از آن فارغ التحصيل شده اند.
كوهپيمايي، ورزش يا سرگرمي يا مهارت راهپيمايي، پيادهروي و بالا رفتن از كوه ميباشد. اين ورزش را گاهي اوقات به صورت alpinism نيز ميشناسند، خصوصاً در اروپا. ميتوان گفت كه اين ورزش شامل دو جنبه اصلي، مهارت در صخره و مهارت در برف كه بسته به شرايط آب و هوايي مسير صخره، يا روي برف يخ انتخاب ميشود. در هر دو مورد به قابليتهاي انعطافپذيري تكنيكي نياز است، اما تجربه نيز بخش مهم ديگري است.
خطرات
مهارت در صعود براي جلوگيري از دو نوع اصلي از خطرات مهيا شده است. خطر افتادن اشياء روي كوهنوردان وخطر افتادن خود صعود كننده. چيزهايي كه ممكن است سقوط كند، عبارتند از صخره يحو برف. كوهپيما نيز ممكن است بر روي صخرهها، يخ يا برف يا درون شكافهاي يخ و برف سقوط كند. خطرات مربوط به آب و هوا نيز وجود دارد. بنابراين در اينجا 8 خطر اصلي وجود دارد. سقوط صخرهها، سقوط يخ و بهمن برفي، افتادن از صخرههاي مشكل، افتادن از شيبهاي يخي، افتادن از شيبهاي برفي، افتادن درون شكافها و خطرات ناشي از آب و هوا. انتخاب يك مسير بدون برخورد با اين خطرات، بستگي به مهارت صعود كننده در تجربه دارد و در كوهنوردي دارد.
ريزش صخرهها
هر كوه صخرهاي به تدريج به دليل خوردگي، تكه تكه ميشود. اين پديده بخصوص در بالاي خط برف سرعت ميگيرد (چهره صخره به طور ثابت، با افتادن سنگهايي كه معمولاً احتمال اين سو و آن سو رفتن دارند، پيچ خورده ميشود). افتادن صخرهها باعث ايجاد شيارهايي در ظاهر كوه ميشود واين شيارها بايد در هنگام صعود مورد دقت قرار گيرند. اطراف آنها معمولاً وقتي وسط افتادن سنگ ميباشد، ايمن است. صخرهها بعضي از روزها بيشتر از روزهاي ديگر سقوط ميكند. البته بسته به هواي روز گذشته دارد. يخ تشكيل شده در طي شب ممكن است باعث بر هم خوردن موقتي صخرهها شود، اما گاهي روز و اشعه مستقيم آفتاب به راحتي، اين صخرهها را از هم جدا ميكند. شناخت محيط كمك ارزشمندي به برآورد سقوط صخرهها روي چنين مسيرهايي ميكند. جهت سرازيري، سير صخره اغلب به اين صورت كه آيا اين خطرناك است يا نه، محاسبه ميشود.
اين ويژگي نيز در صخرهها بايد درنظر گرفته شود. جايي كه سنگهايي كه پشت سر هم سقوط كرده و روي هم آوار ميشوند. در زير پيدا خواهند شد. ضمن اينكه در شيبهاي برفي و سقوط صخرهها، شيارهاي قابل رويتي را در يك مسافت بزرگ ايجاد ميكند. در نقشهريزي يك صعود توسط كوهپيمايان جديد بايد به چنين مواردي توجه كرد.
وقتي سقوط سنگها با حجم قابل توجهي از برف آبكي مخلوط شود، بهمن تشكيل ميشود (در هيماليا عادي است). پيشبيني محل كمپينگ در خطوط احتمالي سقوط حياتي ميباشد.
بهمن
بهمن، بزرگترين خطر قابل انتظار در زمستان ميباشد. مردم عموماً فكر ميكنند كه آنها قادر به شناخت خطرات و حفظ جان خود هستند، اما داستان در واقعيت كمي فرق ميكند. هر سال 150-120 نفر در بهمنهاي كوچك فقط در آلپ ميميرند.
اكثريت اسكيبازان باتجربه بين 35-20 ساله هستند، ولي شامل اسكيبازها، راهنماها نيز ميشود. در اينجا معمولاً خطر زيادي تقاطع برفي وجود دارد. عقبنشيني وقت و زحمت زيادي ميگيرد. راهنماي خوب و با اهميتترين چيز اين است كه در اينجا به ندرت يك بهمن جهت اثبات تصميمگيري درست ايجاد ميشود. تصميم به بازگشت هنگامي خيلي سخت ميشود كه بقيه كوهنوردان به شيب رسيده باشند، اما هر شخص ديگري ميتواند مورد اعتماد واقع شود.
دو نوع بهمن وجود دارد:
1.بهمن لزج: اين نوع از بهمن وقتي اتفاق ميافتد كه يك لايه از برف بشكند و به سمت پايين سر بخورد. اين نوع بهمن، بزرگترين و خطرناكترين نوع است.
2.بهمن لزج سخت: به همراه برف فشرده شده سخت باريم چسبندگي زياد تشكيل ميشود. اين چسبندگي به سادگي قابل شكستن نيست، زيرا دور تپهها را گرفته، در نتيجه قطعات بزرگي از كوه به سمت پايين سقوط ميكند.
3.چسبندگي نرم: دوباره بوسيله لايه چسبندهاي از برف به هم چسبيد تشكيل ميشود. اين چسبندگي تمايل به شكستن راحتتري دارد.
اسلايدهاي خطرناك نيز ممكن است در روي همان مسيرهايي كه توسط اسكيبازها انتخاب گرديدهاند، رخ دهد. حفره بزرگ و وسيع، چند درخت يا صخره بزرگ با زاويه 30 تا 40 درجهاي به مقدار زيادي از برف تازه، بلافاصله بعد از يك طوفان بزطرگ روي يك شيب «خوابيده زير طوفان».
حرارت و اشعههاي خورشيدي ميتوانند اسلايدها را به خوبي فعال كند. اين نوعاً ميتواند نقطه رها شدن يا نوع لزج خيس از بهمن ميباشند. وزن اضافه شده اسلايد خيس ميتواند يك بهمن لزج توليد كند. 90درصد از قربانيان گزارش شده مربوط به بهمنهاي ايجاد شده توسط خودشان يا يكي ديگر از اعضاء گروهشان باشد.
در هنگام سفر به مناطق آلپي، گروهها داراي وسايل مربوط به جلوگيري از مرگ و مير ميباشند كه با خود معمولاً حمل ميكنند.
1.برجهاي ديدهباني در بهمن؛
2.كاوشگرها؛
3.بيلچهها (گرفتن قربانيان با يك بيلچه به جاي دستهايشان 5 برابر سريعتر ميشود).
افتادن از صخرهها
مهارت ضخرهنوردي بوسيله انتخاب شخص جهت نگهداشتن با با دست يا پا نشان داده ميشود و اين بسته به گزينش خود او دارد كه كدام را انتخاب كند. بيشتر به برآورد صحيح از ثبات و استحكام صخرهاي دارد كه وزن شخص به آن متصل ميشود. بعضي از صخرههاي شل، داراي استحكام كافي براي تحمل وزن شخص هستند، اما شناخت اينكه به كدام ميتوان اعتماد كرد، به تجربه نياز دارد و انتقال وزن به آنها بدون انقباض شديد در ماهيچه به مهارت نياز دارد.
در صخرههاي شكننده، طناب بايد با دقت حمل شود تا مبادا سنگهاي شل روي سرازيريها قرار بگيرند. توجه مشابهي بايد به دست نگهدارها و پانگهدارها بدليل مشابهي داده شود. وقتي يك تراورس افقي در عرض يك صخره خيلي سخت قرار ميگيرد، يك موقعيت خطرناك ممكن است پديد آيد، مگر اينكه در هر دو انتهاي تراورس موقعيتها محكم شوند.
كمكهاي دوجانبه روي صخرههاي سخت به روشهاي مختلفي صورت ميگيرد. دو يا حتي سه مرد روي شانههاي هم بالا ميروند يا براي نگهداشتن پاي از ميخهاي فولادي توسط ديگران در صخره فرو رفته است، استفاده ميكند. همكاري مهمترين اصل است. همه اعضاء گروه صعود كننده بايد با هم همكاري كنند و نبايد به صورت واحدي و يا مستقل عمل كنند. هر كس در هنگام حركت بايد بداند شخص جلويي و پشت سرش چه ميكند؟
بعد از يك شرايط جوي بد، حفرههايي كه روي سطح هستند، اغلب با لايههايي از يخ پوشيده ميشوند كه ممكن است آنها را غيرقابل دسترسي سازد. در چنين اوضاعي Cromponsمفيد هستند.
شيبهاي يخي
براي حركت روي شيبهايي شامل يخ يا برفهاي سفت، Crompons يك بخش استاندارد از تجهيزات كوهنوردي ميباشند كه در هنگام قدم گذاشتن گاهي اوقات روي شيبهاي يخي بازاويه كممورد استفاده قرار ميگيرند. اين كار ميتوان يك پروسه آرام و خسته كننده باشد كه امنيت بالاي Crompons را مهيا نميسازد. به هرحال، در برف نرم يا پراري Crompons به راحتي به گلوله شدن برف كمك ميكند كه ميتواند تاثير آنها را كاهش دهد. در اين مورد يك ميخ يخي نه تنها به ايجاد تعادل كمك ميكند، بلكه به صعود كننده اين امكان را ميدهد كه در هنگام سرخوردن يا افتادن خودش را نگهدارد.
روي يك شيب يخي واقعي، يك ميخ يخي به ندرت توانايي نگهداشتن را مهيا ميكند كه به عنوان يك نگهدارنده ايمن روي شيبهاي يخي تند طنابهاي كوهنوردي به ميخهاي يخي فرو رونده در برف مجهز شده است. شيبهاي يخي تند در اروپا نادر هستند. اگرچه در مناطق استوايي اين نوع شيبها معمول ميباشند، جايي كه برفهاي تازه شستهاند سريع روي سطح آب ميشوند، به سرعت زيرشان خالي ميشود، زيرا كه شب قبل اين برفها به صورت ورقهاي از يخ نيمه جامد، يخ بستهاند.
شيبهاي برخي خيلي عادي بوده و معمولاً براي صعود آسان ميشود. در پاي يك شيب برفي يا يخي معمولاًٌ يك شكاف بزرگ وجود دارد كه Bergschrund ناميده ميشود. جايي كه شيب نهايي كوه از يك زمين برفي يا يخ بسته ايجاد ميشود. چنين Bergschrund معمولاً براي قدم برداشتن از روي آنها بزرگ هستند و بوسيله يك پل برفي پوشيده شدهاند كه بايد به دقت آزمايش شوند و استفاده طاقتفرسا از طناب را شامل ميشود. يك شيب برفي تند در شرايط بد ممكن است خطرناك باشد، چون خود سطح برف ممكن است باعث بهمن شود. از چنين شيبهايي اگر بطور مستقيم صعود شوند خطر كمتري دارند. براي يك مسير افقي يا مورب، بسته مسير صورت عرضي بريده ميشود و حركت تسهيل ميشود. برف جديد باريده شده روي يخ خصوصاً خطرناك است.
به تجربه زيادي براي تصميمگيري در مورد صلاح بودن پيشروي روي برف در شرايط خطرناك نياز ميباشد. برف روي صخرهها معمولاً عميق و استوار و محكم است، مگر اينكه سحطي باشد. يكي دو روز آب و هواي خوب معمولاً برف جديد را در شرايط استحكام قرار ميدهد. برف نميتواند در زاويههاي خيلي تند باقي بماند، اگرچه اغلب چشم با شيب آن گول ميخورد.
شكافها
پرتگاهها، شكافها يا پرتگاههاي عميقي هستند كه در اثر عبور يك توده يخ روي يك مسير غيرعادي ايجاد شدهاند. آنها ممكن است باز يا پوشيده شده باشند. در قسمت پاييني يك يخچال درهها باز هستند. بالاي خط برف آنها معمولاًٌ با تجمع برف زمستاني پنهان شدهاند. رديابي پرتگاههاي پنهان نيازمند تجربه و دقت است.
بعد از يك بارش شديد برف آنها را ميتوان فقط با محكم كردن ميخ يخي يا نگاه كردن به چپ و راست در جايي كه باز شدن حوزه يك پرتگاه مخفي احتمال رديابي دارد. از لحاظ ايمني در مقابل حوادث، طناب ميباشد و كسي نميتواند از يك پل يخچال پوشيده از برف عبود كند، مگر اينكه به يك نفر ديگر يا بهتر از آن به دو نفر همراه با طناب بسته شده باشد. هر كس اقدام به رفتن درون پرتگاه ميكند، بايد با امداد پرتگاه آشنا باشد.
گام برداری صحیح در صعود کوه
پیش از هر چیز باید کفش مناسب بپوشید. مطلب «راهنمای خرید و نگهداری کفشهای کوهنوردی» راهنمای شما در این زمینه خواهد بود.
در هنگام حرکت فاصله پاها باید به اندازه عرض شانهها باشد و نباید بیش از حد باز شود.
بدن در هر حالتی ایستاده بر سطح افق عمود باشد.
ابتدا پنجه و بعد پاشنه پا روی زمین قرار گیرد.
در هر گام، پای تکیهگاه صاف سپس پای بعدی از زمین برداشته شود. با زانوی خم نباید صعود کرد.
تمامی کف پا روی زمین قرار گیرد؛ استفاده از نوک پا موجب خستگی زودرس عضلات پا میشود. البته در شیبهای تند، با نوک پا گام برداشته میشود.
گام برداری صحیح قدمهای یکسان با ریتم منظم و یکنواخت است.
در شیبهای بالای 20 درجه بهتر است، به صورت زیگزاگی صعود شود. البته هر چه شیب بیشتر میشود باید زاویه بین دو خط زیگزاگ کمتر و طول مسیر زیگزاگ با توجه به پهنای منطقه مانور، بیشتر میشود.
برگرداندن عضله به حالت اولیه بسیار مهم است؛ چون هر اندازه عضله فشردهتر و در حالت انقباض باشد، انرژی بیشتری جذب میکند.
گام برداری باید آهسته و پیوسته باشد.
با تنظیم تنفس و گام خود، از بالا رفتن ضربان قلب و در نهایت خستگی زودرس جلوگیری کنید. در حالت عادی هر دو گام یک دم و بازدم و تنفس باید به وسیله بینی و کامل صورت گیرد (در اصطلاح دیافراگمی باشد).
تنفس از طریق بینی انجام شود زیرا تنفس از دهان باعث خشگی گلو، تشنگی و در هوای سرد سرماخوردگی و عفونت گلو میشود.
در شیبهای تند و ارتفاعات بالا با هر گام دم و با گام بعدی عمل باز دم را انجام دهید.
پس از هر یک ساعت حرکت، پنج دقیقه استراحت لازم است.
برای هر صعود، مهمترین مسئله تقسیم صحیح انرژی است.
تنيس ورزشي است كه بين دو بازيكن (انفرادي) يا دو تيم نفره (دوبل) بازي ميشود. بازيكنان معمولاً با يك راكت محوري شكل به يك توپ، توپ پلاستيكي توخالي پوشيده از پرز از روي يك تور داخل زمين مقابل ضربه ميزنند. در بعضي جاها تنيس هنوز تنيش روي چمن براي تشخيص از تنيس واقعي ناميده ميشود (تنس واقعي سلطنتي يا تنيس خاكي ناميده ميشود). يك شكل قديمي از اين بازي، اين است كه بازيكنان روي يك نوع زمين خيلي متفاوت بازي ميكنند. اين بازي در انگلستان در اواخر قرن نوزدهم رواج گرفت. اين بازي ابتدا در دنياي انگليسي زبانها گسترش يافت، بخصوص بين قشر بالاي جامعه.
تنيس حالا يك ورزش المپيكي است. در همه سطوح اجتماعي، در همه سنها و در بيشتر كشورهاي دنيا. قوانين اين بازي بطور مشخصي تا اوايل سالهاي 1900 بدون تغيير باقي ماند. همراه با ميليونها بازيكن، ميليونها نفر نيز بازي تنيس را به عنوان ورزش جذب كننده تماشاچي خصوصاً در چهار تورنمنت Grand Slamدنبال ميكنند.
تاريخچه
تنيس داراي تاريخچهاي طولاني است (مشتق شده ا زjeu de paume')، اما تثبيت آن به يك ورزش مدرن به دو ريشه جداگانه برميگردد. در سال 1856 سرهنگ توماس هنري جم، يك وكيل و دوشس Batista Pereira يك تاجر اسپانيايي كه هر دو در بيرمنگام زندگي ميكنند، در انگلستان يك بازي كه آنها آنرا pelota ميناميدند. بعد از يك توپبازي اسپانيايي به راه انداختند. اين مسابقه روي چمن در راوباستون انجام شد. در سال 1872هر دو نفر به Leamington.اسپانيا رفتند و با دو دكتر از بيمارستان دارنفورد روي چمن پشت هنل مانور (حالا آپارتمانهاي ديدني است) بازي كردند.Pereiraبا دكتر فردريك و دكتر آولسلي تاكينز جهت يافتن اولين باشگاه تنيس روي چمن دنيا پيوستند و اين بازي را روي چمنهاي nearby انجام دادند.
در سال 1874 آنها باشگاه تنيس ليمينگتون را تشكيل دادند و قوانين اصلي تنيس را تنظيم نمودند. در 23 ژولاي سال 1884، سرگرد والتر كلاپتون وينگفيلد بازي مشابهي براي سرگرمي مهمانانش در يك مهماني در باغ در املاك خودش در نانتل ويد ويلز ترتيب داد. اولين بازي را بر مبناي ورزش قديمي تنيس داخل زمين يا تنيس واقعي (تنيس سلطنتي) كه در فرانسه قرن 12 اختراع شده بود و بوسيله اريستوكراتهاي قبل از انقلاب فرانسه بازي ميشد، بنا نهاد. مطابق با بيشتر تاريخنويسان، ترمينوسوارهاي تنيس مدرن از اين دوره مشتق شده است، چون وينگفيلد هم اسم و هم بيشتر لغات فرانسوي تنيس رويال را قرض گرفته بود و آنها را در اين بازي جديد بكار گرفته بود.
تنيس از كلمه فرانسوي tenez شكل امري فعال tenir نگهدار. اين فريادي بود كه بازيكن سرو زننده در تنيس رويال از آنها استفاده ميكرد، به اين معني كه: «من در حال سرو زدن هستم» (مشابه با فرياد Fore در بازي گلف). راكت از كلمه roquette كه از كلمه عربي rakhat مشتق شده به معني «نخل است».
Deuce از كلمه Deuzlejeu به معني «هر دو همبازي هستند» (يعني دو بازيكن امتيازات برابري دارند).
بك هند:
براي بازيكنان راست دست، بكهند ضربهاي است كه از قسمت چپ بدنشان شروع ميشود. در امتداد بدنشان به طوري است كه با توپ تماس پيدا كند، ادامه مييابد و روي سمت راست بدنشان پايان مييابد.اين ضربه ميتواند با يك دست يا هر دو دست زده شود و معمولاً براي نسبت به فورهند تسلط به آن مشكلتر است. بيشتر در قرن بيستم با يك دست نواخته ميشود. با استفاده از گريپ كونيتنانتال يا غربي.
اولين بازيكنان مطرحي كه از دو دست استفاده كردند، در سالهاي 1930، استرالياييهايي بهنام ويويان مك گراس و جان برومويچ بودند، اما آنها استثناء بودند.گريپ دورست در سالهاي 1970 محبوبيت يافت، به طوري كه جرج بورگ، گريس اورت، جيمي كانورز و بعداً متز ويلاندر از آن استفادههاي موثري آورد و امروزه توسط تعداد زيادياز بهترين بازيكنان دنيا از جمله آندره آغاسي مورد استفاده قرار ميگيرد.
اندي راديك، از كريپ «شديد غربي» براي خلق مقدار زيادي از تاپ اسپين استفاده نمود. دو دست به بازيكن قدرت بيشتري ميدهد، در حالي كه يك دست ميتواند شدت تيزتري ايجاد كند. بكار بردن يك اسپين روي توپ براي ايجاد يك خط سير پرشي ميباشد. بازيكن بلندتر در همه زمانها بهترين بكهند را دارد. دان بورج يك ضربه يك دست خيلي قوي در سالهاي 1930.40 داشت كه تاپ اپيس را روي توپ منتقل مينمود. كن روزوال بازيكن ديگري بود كه بخاطر بكهند يك دستش، مورد توجه بود و از يك بكهند دقيق مرگبار با آندرا پين در سالهاي 1950.60 استفاده مينمود. تعداد كمي از بازيكنان مثل مونيكا سلز از دو دستش هم در بكهند و هم در فورهند استفاده مينمود.
امتيازگيري
يك مسابق تنيس معمولاً شامل 1 تا 5 ست ميباشد. هر ست شامل تعدادي گيم ميباشد و هر گيم شامل چند امتياز است. مسابقات شامل يك عدد منفي از ستهاي چندگانه ميباشد. برنده مسابقه، كسي است كه بيشتر از نيكي از ستها را برنده شده باشد. مسابق وقتي اين شرايط پيروزي حاصل شود، پايان مييابد. بعضي مسابقات ممكن است شامل 5 ست باشد (برنده كسي است كه سه ست اول را برنده برشده باشد)، در حالي كه بيشتر مسابقات سه سته هستند (برنده كسي است كه 2 ست را برده باشد).
يك ست شامل يك سكانس از گيمهاي بازي شده با سرويس رد و بدل شده مابين گيمها ميباشد و وقتي شمارش گيمهاي برنده شده به حد بحراني ميرسد، پايان مييابد. بطور مثال يك بازيكن يك ست را ميبرد. وقتي او در حداقل 6 گيم برنده شده باشد، و حداقل 2 گيم بيشتر از حريفش برده باشد. وقتي دو بازيكن هر دو شش گيم را ببرند، بازي يك «تساوي شكن 12 امتيازه» يا «تساوي شكن» معمول ميباشد. يك تساوي شكن، ست يك ست جدا از قوانين بازي ميشود. به يك بازيكن اجازه برد يك گيم يا بيشتر داده ميشود و بنابراين يك ست، يك ست فينال با 6-7 امتياز ميباشد (امتيازگيري تنيس را براي توضيح امتيازگيري تساويشكن و تاريخچهاش را ببينيد).
يك گيم شامل يك سكانس از امتيازات بازي شده با همان بازيكن سرو زننده ميباشد و اولين بازيكني كه در حداقل 4 امتياز پيروزي داشته باشد و حداقل 2 امتياز بيشتر از حريفش داشته باشد، برنده خواهد شد. امتيازگيري در هر گيم به ارزش خاص در تنيس شرح داده شده است:
امتياز صفر تا 3به صورت love يا صفر «پانزده، سي و چهل» به ترتيب شرح داده شدهاند. وقتي كه حداقل سه پوئن در هر طرف بدست آورده شود و بازيكنان داراي عدد امتياز يكسان باشد، امتياز dence ميباشد. وقتي حداقل 13 امتياز بوسيله هر طرف جمع شود و بازيكن يك امتياز يا بيشتر از حريفش داشته باشد. امتياز آن گيم advantage به نفع بازيكن برنده خواهد بود.
فورهند، براي ديگر بازيكنان راستدست، بكهند (در قسمت beckjand توضيح داده شده)
ديگر پرتابها
يك ضربه والي در هوا قبل از پرش توپها، معمولاً نزديك ساخته ميشود و معمولاً با يك حركت سفت كردن مچ است جهت انداختن توپ در فضاي خالي زمين حريف ساخته ميشود. والي نيمه، بوسيله ضربه زدن به توپ براي بالا انداختن آن درست پيش از آنكه دوباره بپرد. در نزديكي تور ايجاد ميشود. در يك موقعيت دفاعي ضعيف در خط پايه لوب به عنوان ضربهاي دفاعي يا تهاجمي ميتواند مورد استفاده قرار گيرد. بالا انداخت توپ و محكم كوبيدن در زمين حريف، لوب زننده را قادر ميسازد موقعيت دفاعي بهتري پيدا كند يا با انداختن توپ به طرف 2 حريف امتياز بگيرد. اگر لوپ به سمت زمين حريف به قدر كافي عمق نباشد، به هر حال، حريف ممكن است يك اسمش بالاي سر كه ضربهاي سرو مانند و شديد ميباشد، براي گرفتن امتياز نهايي، بزند. سرانجام اگر يك حريف در عمق زمين خودش باشد، يك بازيكن امكان دارد يك ضربه دراپ غيرمنتظره بكار گيرد. ضربهاي ملايم توي سر توپ درست بالاي تور، به طوري كه حريف قادر به دويدن سريع به سمت توپ براي رد كردن آن نباشد.
بازي يك امتياز انفرادي
بازيكنان (يا تيمها) در جهتهاي مخالف تور شروع به بازي ميكنند. يك بازيكن سرو ميزند و بازيكن مقابل، يا در دوبل يكي از بازيكنان مقابل، دريافت كننده ميباشد. سرويس مابين دو نيمه زمين رد و بدل ميشود. براي هر امتياز، سرور پشت خط اصلي خودش، مابين علامت مركز و خط بغل سرو ميزند. دريافت كننده در هر جايي روي خط خودش نسبت به تور، معمولاً پشت باكس سرويس قرار ميگيرد. وقتي رسيور آماده شد، سرو خواهد زد.
در يك سرويس منطقي، توپ روي تور (بدون لمس آن) حركت ميكند و در زمين سرويس مقابل به صورت مورب مينشيند. اگر توپ به تور برخورد كند، اما در منطقه سرويس بنشيند، اين يك سرويس مجاز است كه پذيرفته است و سرور دو سر و يا بيشتر را بدست ميآورد. اگر اولين سرو به هر طريقي خطا شود، يك فضاي دوگانه است و دريافت كننده برنده امتياز خواهد شد.
به هر حال، اگر سرويس اينگونه باشد، به عنوان يك سرويس منطقي درنظر گرفته ميشود. يك سرويس منطقي يك رالي را شروع ميكند، به طوري كه بازيكنان ضربات توپ را در امتداد تور، رد و بدل ميكنند. يك برگشت منطقي شامل ضربه زدن بازيكن يا تيم به توپ درست يكبار قبل از اينكه براي بار دوم توپ بپرد يا ضربه به هر وسيله ثابت ميباشد. بازيكن سپس از كنار تور عقب برميگردد و روي زمين در جهت مخالف قرار ميگيرد. اولين بازيكن يا تيكي كه بازگشت منطقي را خرا كند، امتياز از دست ميدهد.
تورنمنتها
تورنمتها اغلب بر اساس جنس و تعداد بازيكنان ترتيتب داده ميشوند. اشكال معمولي تورنمنتها شامل انفرادي مردان، انفرادي زنان، دوبلها (دو بازيكن همجنس در هر طرف بازي ميكنند و دوبل مخلوط (با تعدادي از هر جنس در هر طرف) ميباشد. تورنمنتها ممكن است براي سنين خاص ترتيب داده شوند. با حدود سني بالاتر براي جوانان و حدود سني پايينتر براي بازيكنان نوجوان. تورنمنتهايي نيز براي بازيكنان معمولي وجود دارد. در گرندا مهمهاي چهار، 128 نفر شركت دارند (مقدار حداكثر بازيكنان مجاز در هر طبقه خاص را از تورنمنت draw ناميده ميشود).
بيش از 99درصد كلسيم بدن در سيستم اسكلتي واقع است، سيستمي كه قسمت اعظم اجزاي آن را استخوانها و دندانها تشكيل ميدهند. در حدود 1% كلسيم اسكلي، توانايي تبديل سريع به كلسيم خون را دارد، درصد باقيمانده از ثبات بيشتري برخوردار بوده و به تدريج به كلسيم خون تبديل ميگردد. مقادير كمي از كلسيم، خارج از استخوان و در داخل سرم به گردش درميآيد. بخشي از آن به پروتئين متصل شده و بخشي نيز به صورت يونيزه موجود ميباشد. كلسيم در انتقال ايمپالسهاي عصب نقش اصلي را برعهده داشته و به تنظيم انقباض و استراحت عضلات از جمله عضله قلب كمك مينمايد.
كلسيم عامل موثر در فعال كردن آنزيمهايي است كه بسياري از واكنشهاي شيميايي ضروري را در بدن تحريك مينمايد، همچنين در انعقاد خون نيز نقش ايفا ميكند. از آنجا كه عوامل زيادي ميتوانند بر تنظيم كلسيم تاثيرگذارند، لذا هم هايپوكليسمي و هم هايپركليسمي از جمله اختلالات شايع به شمار ميآيند. در صورت وجود اسيديته طبيعي معده و ويتامين D، كلسيم ميتواند از طريق غذا جذب گردد. كلسيم عمدتاً از طريق مدفوع دفع ميشود و بقيه توسط ادرار از بدن خارج ميگردد. كنترل كلسيم سرم توسط PTH و كلسيتونين صورت ميپذيرد. با كاهش يونهاي كلسيم در سرم غدد پاراتيروئيد PTH ترشح مينمايد. همين امر سبب افزيش جذب كلسم از دستگاه گوارش، افزايش بازجذب كلسيم از توبولهاي كليه و آزاد شدن در استخوان ميگردد. افزايش غلظت يون كلسيم، سبب ميشودتا ترشح PTH پايين آيد. وقتي كلسيم بيش از حد افزايش پيدا ميكند، غده تيروئيد كلسيتونين ترشح مينمايد كه تا حدودي مانع بازجذب كلسيم از استخوان شده و غلظت كلسيم سرم را نيز كاهش ميدهد.
هپاتيت پس از ترانسفوزيون (انتقال خون) هورمون تيروئيد پاراتورمون
هايپوكيسمي به غلظتهاي پايينتر از حد طبيعي كلسيم سرم اطلاق ميگردد كه در اثر وضعيتهاي باليني گوناگوني پديد ميآيد. ممكن است بيمار در كلسيم كل بدن دچار كمبود باشد (مثل پوكي استخوان)، اما ميزان كلسيم سرم در وي طبيعي باقي بماند. استراحت در بستر براي سالمندان مبتلا به پوكي استخوان، ميتواند خطرناك باشد، چون سبب اختلال در سوخت و سايز كلسيم و افزايش بار جذب استخواني در اثر عدم تحرك خواهد شد.
چندين عامل ميتوانند علت هايپوكليسمي باشند: كمكاري اوليه غده پاراتيروئيد ميتواند اين اختلال را ايجاد نمايد. همانگونه كه جراحيهاي انجام شده در رابطه با كمكاري غده پاراتيروئيد سبب بروز اين عارضه ميگردند. نه تنها جراحيهاي پاراتيروئيد و تيروئيد ميتوان هايپوكليسمي را ايجاد كند، بلكه پس از جراحيهاي گردن نيز شاهد بروز اين اختلال خواهيم بود كه احتمالاً 48-24 ساعت اول پس از عمل به وجود ميپيوندد. در اثر تجويز بيش از حد خون حاوي سيترات (مثلاً در تعويض خون نوزادان) نوعي هايپوكليسمي گذرا پديد ميآيد، چون سيترات ميتواند با يونهاي كلسيم تركيب شده و به طور موقت آنها را از جريان خون خارج سازد. التهاب پانكراس موجب متلاشي شدن ملكولهاي پروتئيني و چربي ميگردد.
عقيده بر اين است كه يونهاي كلسيم با اسيدهاي چرب آزاد شده در اثر ليپوليز، تركيب گشته و تشكيل صابون ميدهند. نتيجه اين فرآيند، هايپوكليسمي است كهدر موارد پانكراتيت شايع ميباشد. همچنين اين مساله نيز مطرح است كه هايپوكليسمي ميتوان در ارتباط با افزايش بيش از حد ترشح گلوكاگوناز پانكراس دچار التهاب، در نتيجه افزايش ترشح كلسيتونين (هورموني كه كلسيم سرم را پايين ميآورد)، پديد آمده باشد.
هايپوكليسمي در بيماران دچار نارسايي كليوي شايع است، چون مقادير فسفات سرم در اين بيماران اغلب بالاست. هايپوفسفاتي معمولاً سبب ميشود تا متقابلاً ميزان كلسيم سرم نيز كاهش يابد. ساير علل هايپوكليسمي شامل: مصرف ناكافي ويتامين D، كمبود منيزيم، سرطان قسمت مركزي غده تيروئيد، مقادير پايين آلبومين سرم، آلكالوز و سوء استعمال الكل ميباشد. داروهايي كه زمينه را جهت بروز هايپوكليسمي فراهم ميآروند، عبارتند از:
پوكي استخوان معمولاً ناشي از كمي مصرف كلسيم به مدت طولاني و كمبود كلسيم كل بدن است. حتي اگر ميزان كلسيم سرم نرمال باشد، اين اختلال در ميليونها آمريكايي به ويژه زنان پس از دوران يائسگي ايجاد ميگردد. از ويژگيهاي آن، كاهش توده استخواني و وجود استخوانهايي متخلخل، پرمنفذ و شكننده است كه فرد را مستعد شكستگي استخوان مينمايد.
تتاني از جمله ويژگيهاي مشخصه هايپوكليسمي و هايپومنيزيومي است. تتاني بهمجموعهاي كلي از نشانهها اطلاق ميگردد كه در اثر افزايش تحريكپذيري اعصاب پديد آمدهاند. بروز اين نشانهها، ناشي از تخليه خود به خودي رشتههاي عصبي حسي و حركتي در اعصاب محيطي است. احساس سوزن سوزن شدن در نوك انگشتان دست، اطراف دهان و در پاها (كمتر از معمول است) وجود دارد. ممكن است عضلات صورت و اندامهاي انتهايي دچار اسپاسم گردند. در نتيجه اين اسپاسم درد ميتواند ايجاد شود. از آنجا كه هايپوكليسمي سبب افزايش تحريكپذيري سيستم عصبي مركزي و اعصاب محيطي ميگردد، به همين دليل تشنج نيز ممكن است پديد آيد.
ساير تغييرات بوجود آمده در اثر هايپوكليسمي عبارتند از: تغييرات رواني نظير: افسردگي، اختلال در حافظه، گيجي، هذيان و حتي توم. در ECG نيز فاصله T در اثر طولاني شدن قطعه ST، افزايش مييابد، نوعي تاكيكاردي بطني نيز موسوم به Torsadesde pointedايجاد ميگردد.
هايپوكليسمي حاد داراي علائم، تهديد براي زندگي بيمار محسوب شده و نيازمند درمان فوري از طريق تزريق وريدي كلسيم ميباشد. نمكهاي تزريقي كلسيم شامل: گلوكونا كلسيم، كلرايد كلسيم و گلوسيتات كلسيم هستند. تزريق سريع كلسيم وريدي ابتدا سبب براديكاردي و سپس منجر به ايست قلبي خواهد گردد. براي بيماراني كه از مشتقات ديجيتال استفاده ميكنند، تزريق وريد كلسيم خطرناك ميباشد، چون يونهاي كلسيم نيز اثري مشابه با ديجيتالها اعمال نموده و سبب مسموميت ديجيتالي و عوارض نامطلوب قلبي مي گردد. پرستار بايد نوع نمك كلسيم تجويز شده را با دستور پزشك هماهنگ نمايد، چون كلسيم توليد شده در گلوكونات كلسيم معادل 5/4 ميلياكيوالان و در كلرايد سديم برابر 6/13 ميلي اكيوالان خواهد بود. كلسيم ميتواند موجب هايپوتانسيون وضعيتي گردد. بنابراين براي جايگزيني كلسيم به صورت تزريقي بيمار، بايد بر روي تخت نگاه داشته شودذ و فشار خون وي نيز كنترل گردد. درمان با ويتامين Dنيز ميتواند جذب كلسيم از دستگاه گوارش را افزايش دهد. قسمت آخر، به بيمار توصيه ميشود تا مصرف كلسيم را در رژيم غذايي به ميزان حداقل 1500-1000 ميليگرم/روز افزايش دهد (مواد غذايي حاوي كلسيم شامل: فرآوردههاي شير، سبزيجات برگ دارو سبز، كنسرو ماهي آزاد، ساردين و مصرف خوراكي تازه). از آنجا كه هايپومنيزيومي نيز ميتواند منجر به تتاني شود، بنابراين اگر تتاني به تزريق وريدي كلسيم پاسخ داد، بايد مقادير پايين منيزيم هم به عنوان علتي احتمالي مورد بررسي قرار گيرد.
توجه به هايپوكليسمي در بيماران در معرض خطر حائز اهميت ميباشد. به بيماراني كه در معرض خطر بالاي ابتلا به پوكي استخوان قرار دارند. بايد پيرامون ضرورت مصرف كلسيم در رژيم غذايي آموزش داده و در صورت عدم مصرف كافي آن در رژيم غذايي بايد از مكملهاي كلسيم استفاده شود. ساير موارد آموزش شامل: بحث پيرامون درمان با جايگزين شوندههاي هورموني نظير آلندرونات (فوزاماكس[3]) رزيدرونات (آلكتونل[4]) داموكسي (اويستا[5]) و كالسيتونين براي پيشگيري از تخريب بيشتر بافت استخواني است. همچنين براي كاهش خطر افتادن راهبردهاي نوشتاري ـ گفتاري آموزش داده ميشود.
هايپوكليسمي به معناي بالا رفتن ميزان كلسيم پلاسماست. اين اختلال در نوع شديد خطرناك ميباشد، در حقيقت بحران هايپوكليسمي در صورتي كه به موقع و سريع درمان نشود، داراي ميزان مرگ و ميز بالا و برابر 50% خواهد بود. شايعترين علل هايپوكليسمي عبارتند از: بدخيميها و افزايش ترشح هورمون غده پاراتيروئيد. بروز هايپوكليسمي در اثر تورمهاي بدخيم و ناشي از مكانيسمهاي گوناگوني است. افزايش بيش از حد PTH در موارد هايپرپاراتيروئيديسم منجر به افزايش آزادسازي كلسيم از استخوانها، همچنين افزايش جذب آن در روده و كليهها خواهد شد. وقتي حاصلضرب كلسيم ـ فسفر از 70 بالاتر رود، كالسينيكاسيون بافت نرم ايجاد گردد.
بيشتر مواد هايپوكليسمي ناشي از عدم تحرك پس از شكستگيهاي شديد يا متعدد و آسيبديدگيهاي نخاعي پديد ميآيند. داروهاي مدر تيازيدي ميتوانند به ميزان اندك سطح كلسيم سرم را بالا ببرند. چون سبب تقويت عملكرد PTH بر كليهها شده و دفع كلسيم از راه ادرار را كاهش ميدهند. سندرم شير ـ قليا در بيماراني بوجود ميآيد كه دچار زخم معده يا دوازدهه بوده و تحت درمان طولاني مدت با شير و آنتي اسيدهاي آلكاليني به ويژه كربنات كلسيم قرار داشتهاند. مسموميت با ويتامين A, D، همچنين استفاده از ليتيوم نيز سبب فزوني كلسيم خواهند شد.
به عنوان يك قانون، نشانههاي كليسمي متناسب با درجه افزايش سطح كلسيم شكل شكل ميگيرد. هايپوكليسمي تحريكپذيري عضلاني را كاهش ميدهد، چون سبب فرونشاني و ركود فعاليت در محل اتصال به عضله ميگردد. نشانههايي نظير ضعف عضلاني، عدم هماهنگي و تعادل، بياشتهايي و يبوست ميتواند ناشي از كاهش تونوس عضلات صاف و باشد. تاثير ديجيتالها بر نيروي انقباضي قلب توسط كلسيم تقويت ميشود، بنابراين در اثر بروز هايپوكليسمي، مسموميت ناشي از ديجيتالها نيز شدت مييابد. بياشتهايي، تهوع، استفراغ و تهوع از جمله نشانههاي هايپوكليسمي هستند.
بحران هايپوكليسمي بهافزاي ناگهاني سطح كلسيم و رسيدن آن به ميزان 17 ميليگرم/دسيليتر (3/4 ميليمول در ليتر) با بيشتر اطلاق ميگردد. از جمله ويژگيهاي آن، تشنگي شديد و پراداراي ميباشد. ساير يافتهها ميتواند شامل ضعف عضلاني، تهوع، صعبالعلاج، كرامپهاي شكمي، يبوستهاي بسيار شديد يا اسهال، نشانههاي مربوط به زخم معده و دوازدهه و درد استخواني باشد. خواب آلودگي، گيجي و كما نيز ممكن است ايجاد شود. اين وضعيت فوقالعاده خطرناك بوده و ميتواند منجر به ايست قلبي شود.
اهداف درماني در هايپوكليسمي شامل پايين آوردن ميزان كلسيم سرم و دگرگوني فرآيندهايي است كه سبب افزايش ميزان كلسيم ميگردد. درمان علل اصلي (مثلاً شيميدرماني براي بدخيميها با برداشتن بخشهايي از غده پاراتيروئيد در هايپرپارائيدويسم) از جمله مسائل ضروري به شمار ميآيد.
اقدامات كلي شامل تجويز مايع جهت رقيق كردن كلسيم سرم و كمك به دفع بيشتر آن از طريق كليهها، ايجاد تحرك در بيمار و محدوديت در مصرف كلسيم موجود در رژيم غذايي است. نمكهاي غيرارگانيك فسفات را ميتوان به صورت خوراكي يا از طريق لوله ---- معدهاي، همچنين ------- ركتوم، يا به صورت ------- مورد استفاده قرار داد. تزريق وريدي فسفات جهت درمان هايپوكليسمي بايد با احتياط فراوان انجام گيرد، چون ميتواند منجر به كلسينيكاسيون شديد بافتهاي مختلف، افت فشار خون، تتاني و نارسايي حاد كليوي شود.
مراقبت از بيماران در معرض خطر در رابطه با بروز هايپوكليسمي حائز اهميت ميباشد. تدابيري چون بالابردن ميزان تحرك در بيمار و تشويق به خوردن مايعات ميتواند به پيشگيري از هايپوكليسمي كمك نموده يا حداقل شدت آن را كاهش دهد. بيماران بستري در بيمارستان كه در معرض خطر هايپوكليسمي قرار دارند، تشويق ميشوند تا هرچه سريعتر حركت را آغاز نمايند. به بيماران سرپايي يا افرادي كه در خانه از آنها مراقبت ميگردد، نيز پيرامون اهميت حركت به طور مكرر اطلاعات كافي داده ميشود. بيماراني كه در خانه تشويق ميشوند تا در صورت امكان، روزانه 4-3 پيمانه آب بنوشند. حجم مواد موجود در رژيم غذايي بايد در حد كافي باشد تا بتواند تمايل به يبوست را جبران و تعديل نمايد.
بعد از پتاسيم، منيزيم فراوانترين كاتيون داخل سلولي ميباشد. منيزيم به عنوان فعال كننده بسياري از سيستمهاي آنزيمي درون سلولي عمل كرده و در سوخت و ساز پروتئين و كربوهيدرات نيز نقش دارد. منيزيم بر سيستم قلبي ـ عروقي نيز تاثير گذارده و به صورت ------- سبب اتصاع عروق ميگردد. همچنين تصور ميشود منيزيم اثر مستقيم بر شريانچههاي محيطي دارد كه منجر به كاهش مقاومت كل عروق محيطي ميگردد. اختلالات منيزيم شامل هايپومنيزيومي است.
هايپومنزيمي به غلظتهاي پايينتر از حد طبيعي منيزيم اطلاق ميشود. هايپومنزيمي هنوز هم شايعترين نوع تعادل است كه در وضعيتهاي حاد و بحراني بيماري پديد آمده و مورد بيتوجهي قرار ميگيرد. وقوع آن ممكن است در اثر قطع الكل و تجويز مواد غذايي (تغذيه از راه لوله، TPN) باشد. الكليسم، شايعترين علت نشانهدار هايپومنزيمي است كه در حال حاضر در ايالات متحده آمريكا وجود دارد. اين مساله بويژه طي مدت انجام درمانهاي مربوط به قطع الكل مشكل آفرين ميگردد. ساير علل هايپومنزيمي، شامل مصرف آمينوگليكوزيدها، سيكلوسپورينها، داروهاي مدر، ديجيتالها و آمئوتريسين، همچنين تزريق سريع خون حاوي سيترات به خصوص براي بيماران مبتلا به بيماريهاي كليوي و كبدي ميباشد.
كمبود منيزيم اغلب در موارد كتواسيدوز ديابتي نيز بوجود ميآيد كه ناشي از از افزايش دفع كليوي در اثر ديورزاسموتيك و انتقال منيزيم به داخل سلول همراه با انسولين درماني است. ساير عوامل كمك كننده در بروز هايپومنزيمي عبارتند از:
هايپومنزيمي تا حدود زيادي مربوط به سيستم عصبي عضلاني است. هايپومنزيمي ممكن است با تغييرات خلقي قابل ملاحظهاي همراه باشد. بيتفاوتي، افسردگي، تشويق و نگراني يا سراسيمگي بيش از حد در بيمار وجود داشته و علاوه بر آن آتاكسي[6]، سرگيجه، بيخوابي و گيجي نيز در وي پديدار خواهد شد. همچنين بيمار دچار هزيان، توهمات شنيداري يا ديداري و روان پريشهاي آشكار نيز ميگردد.
كمبود منيزيم در حد ضعيف را ميتوان فقط از طريق رژيم غذايي اصلاح كرد. منابع اصلي منيزيم در رژيم غذايي شامل سبزيجات برگدار سبز، آجيل، ---، غلات كامل و غذاهاي دريايي ميباشد. شكلات و كره بادام زميني نيز سرشار از منيزيم هستند. در صورت ضرورت به منظور جايگزيني منيزيم در موارد فقدان بيش از حد و مداوم آن از نمكهاي منيزيم به صورت خوراكي استفاده ميكنند. علائم آشكار هايپومنزيمي را ميتوان با تزريق منيزيم درمان نمود. سولفات منيزيم از جمله نمكهاي منيزيم است كه بيشترين مصرف را دارد. براي تنظيم دز، از غلظتهاي سريال منيزيم استفاده ميشود.
پرستار بايد مراقب بيمار در معرض خطر هايپومنزيمي باشد، وقوع آن را مورد توجه قرار دهد. آموزش نقش عمدهاي در درمان موارد كمبود منيزيم دارد، بويژه در بيماراني كه هايپومنزيمي آنها به دليل استفاده نادرست از داروهاي مسهل يا مدر بوده است. در چنين نمونههايي، پرستار بايد پيرامون، نياز به مصرف غذاهاي سرشار از منيزيم آموزش دهد.
هايپومنزيمي به غلظتهاي بالاتر از حد طبيعي منيزيم سرن گفته ميشود. وقتي نمونههاي خون هموليز گردند يا براي گرفتن نمونه خون، ------ كه بيش از حد محكم بسته شود، در آن صورت ميزان منيزيم سرم به طور كاذب بالا ميرود. شايعترين علت بروز هايپومنزيمي نارسايي كليوي است. در حقيقت ميزان منيزيم سرم در بيشتر بيماران مبتلا به نارساييهاي پيشرفته كليوي تا حدودي بالاست. فزوني منيزيم ميتواند در اثر تجويز بيش از حد منيزيم جهت درمان اكلاميس يا موارد كمبود منيزيم بوجود ميآيد.
در موارد عدم كارايي بخش غده فوق كليوي، بيماري -------- يا كاهش درجه حرارت بدن نيز، مقادير منيزيم سرم افزايش مييابد. مصرف بيش از اندازه آنتي اسيدها (مانند مالوكس، ريوپان و ميلانتا) و ملينها (شير --------) نيز سبب افزايش مقادير منيزيم سرم ميگردند.
با اجتناب از تجويز منيزيم براي بيماران دچار نارسايي كليوي، همچنين نظارت دقيق و جدي بر بيماراني كه از نمكهاي منيزيم استفاده ميكنند، ميتوان از بروز هايپومنزيمي پيشگيري كرد.
دانه هاي روغني پس از غلات ، دومين ذخاير غذايي جهان را تشكيل مي دهند . اين محصولات علاوه بر دارا بودن ذخائر غني اسيد چرب ، حاوي پروتئين نيز مي باشند در اين ميان كلزايه عنوان يكي از مهمترين گياهان روغني در سطح جهان مطرح مي باشد . آخرين ارقام منتشره از سوي سازمان خواربار و كشاورزي جهاني ( FAO ) در سال 1999 نشان مي دهد ، كلزا پس از سويا و نخل روغني ، سومين منبع توليد روغن نباتي جهان به شمار مي رود .
مبدأ اوليه كلزا Brassica napusبه خوبي روشن نمي باشد اما به احتمال قوي خواستگاه آن ناحيه آسيا و اروپا است ، كلمه Rapeseed در زبان انگليسي به كلزا اطلاق مي شود داراي ريشة Rapum به معني شلغم مي باشد .
زراعت كلزا از 300 سال قبل در هندوستان رواج داشته و از آنجا به چين و ژاپن راه يافته است ،در اروپا استخراج روغن از دانه كلزا و دانه ساير گونه هاي متعلق به جنس Brassica دست كم از قرن 16 رواج داشته است ، اين روغن ابتدا به عنوان روغن چراغ استفاده شد و سپس به عنوان روغن خوراكي مرسوم گرديد .
توليد تجارتي كلزا در سال 1942 به عنوان منبع تأمين كننده روغن روان ساز در جنگ جهاني دوم آغاز گرديد اما به دليل قحطي و گرسنگي و كمبود منابع روغن خوراكي مقداري از آن به مصرف غذايي رسيد و پس از آن با توجه به امكان استفاده خوراكي از اين روغن اصلاح آن مورد توجه قرار گرفت .
گونه ها و ارقام :
گياهان جنس براسيكا برحسب ميزان اسيداوريك به دوگروه عمده تقسيم مي شوند:
دسته اول كه با علامت اختصاري HEAR مشخص مي شوند داراي مقادير زيادي اسيد اروسيك بوده ( درحدود 55 درصد ) و مصرف خوراكي ندارند . در سال 1974 روغنهايي كه كمتراز5 درصد اسيد اروسيك داشتند تحت عنوان LEAR نامگذاري شدند ، بعدها محققين كانادايي نام كانولا را براي ارقام اصلاح شده كلزا ( داراي حداكثر 2 درصد اسيد اروسيك ) انتخاب نمودند . علاوه بر ماده مضر فوق يك ماده مضر ديگر در كنچاله و علوفه كلزا وجود دارد كه تحت عنوان “ گلوكز اينولات “ شناخته مي شود و باعث طعم تند و بوي گزنده مي گردد . فيبر نيز از موادي است كه باعث افت كيفيت كنجاله مي گردد . ترتيب تكامل اصلاح در اين گياه روغني به قرار زير بوده است :
ارقام ( 0 ) : در اين ارقام ميزان اسيد اروسيك به حد بسيار كمي تقليل يافته بطوريكه در ارقام امروزي تقريباً به صفر رسيده است .
ارقام ( 00 ) : در اين ارقام علاوه بر ميزان اسيد اروسيك ميزان گلوكز اينولات نيز بسيار كاهش يافته است .
ارقام ( 000 ) : در اين ارقام هر سه ماده نامطلوب اسيد اروسيك ، گلوكز اينولات و فيبر به حداقل رسيده اند .
تجزيه مواد تشكيل دهندة بذر كلزا
تركيبات
پروتئين
روغن
رطوبت
هيدارات كربن
مواد معدني
كلوكز
اينولات
مقدار %
25-17
45-40
3/7-5/5
25-20
3/5-2/3
4-1
روغن كلزا در مقام مقايسه با روغن حاصله از دانه هاي روغني ممتاز آفتابگردان ، ذرت و سويا به دليل حضور اسيدهاي چرب اشباع نشده و فاقد كلسترول از كيفيت تغذيه اي بالايي برخوردار است .
ارقام كلزا داراي دو تيپ بهاره و پائيزه مي باشند كه ارقام بهاره به دليل دوره رشد كوتاهتر از عملكردكمتري برخوردارند و در ضمن نيازي به بهاره سازي(ورناليزاسيون) ندارند ، درحاليكه ارقام پائيزه نيازمند گذراندن يك دوره سرما مي باشند . جدول زير برخي ارقام رايج در ايران و ويژگي هاي آنها را نشان مي دهد :
نام رقم
نوع رقم
كد رقم
عملكرد
دانه ton/ha
درصد روغن
سازگاري
طلايه ( كبري )
پائيزه
00
3/4-1/2
3/41-41
سرد و معتدل سرد
زرگل ( سرز )
پائيزه
00
8/4-2
45-42
سرد
PF7045/91(ساري گل)
بهاره
00
8/4-2
45-42
معتدل و گرم و مرطوب
Okapi
پائيزه
00
3
43
معتدل سرد و سرد
Fornax
پائيزه
00
3
43
سرد
SLM0461
پائيزه
00
3
43
سرد
Orient
پائيزه
00
9/2-7/2
44-42
معتدل سرد
Colvert
پائيزه
00
9/2-7/2
53
معتدل سرد
Option501
بهاره
00
7/2-5/2
44-43
گرم و مرطوب
هيبريد Hyola401
بهاره
00
2/3-8/2
45-43
معتدل و گرم و مرطوب
هيبريدHyola308
بهاره
00
9/2-7/2
46-44
معتدل و گرم ومرطوب
گياه شناسي :
كلزا از تيره شب بوئيان يا چليپائيان ، گياهي علفي با دوره رشد يكساله مي باشد داراي ريشه عمودي و بلند است كه در شرايط مناسب تا عمق 80 سانتي متري خاك وحتي بيشتر نيز نفوذ مي كند .
كلزا داراي يك ساقةاصلي و تقريباً مدور مي باشد كه پس از به گل نشستن ساقه اصلي رشد ساقه هاي فرعي آغاز مي شود و تعداد زيادي شاخه فرعي منشعب مي شود ارتفاع نهايي بوته بين 200- 50 سانتيمتر است . برگهاي كلزا به سه فرم چسبيده به آغوش ، چسبيده معمولي ، و داراي دمبرگ مشاهده مي شوند . گل آذين به شكل خوشه بلندي است كه در آن گل ها از قسمت پايين خوشه شروع به شكفتن مي كنند . كلزا گياهي عمدتاً خود گشن است كه ميزان خود گشني آن بيش از 70% مي باشد . ميوه كلزا غلاف يا به عبارت عامي خورجيني به طول 5 تا 10 سانتي متر است كه فاقد كرك بوده و در انتها به يك منقار منتهي مي شود .
شرايط اقليمي :
كلزا محصول مناطق معتدله است ، اما با اصلاح ارقام جديد سازگاري اين گياه به مناطق سرد نيز گسترش يافته است . آزمايشات نشان داده اند بيش از 90% بذور كلزا در دماي 20 تا 25 درجه سانتيگراد ( دماي مطلوب ) درمدت 1 تا 2 روز جوانه ميزنند در حاليكه در دماهاي 2 تا 3 به 34 تا 67 درصد كاهش مي يابد .
كلزا در تمام مراحل رشد تا حدودي نسبت به سرما مقاوم است و در حالت روزت تحمل آن بسيار زياد مي گردد . درجه حرارت پايه براي اين گياه معمولاً 5 درجه سانتيگراد در نظر گرفته مي شود . درجه حرارت مطلوب براي رشد و نمو كلزا 30-25 درجه مي باشد ولي قادر به تحمل دماي 40 درجه سانتي گراد براي دوره هاي كوتاه نيز مي باشد و چنانچه درجه حرارت مرحله رويشي بالاتر از مرحله گلدهي و دانه بستن باشد عملكرد نهايي افزايش خواهد يافت .
دامنه فنوپريود براي كلزا بسيار گسترده است به طوري كه مي تواند در دامنه 10 الي 24 ساعت روشنايي قادر به رشد باشد . بطور كلي كلزا يك گياه روز بلند مي باشد و روزهاي بلند رشد رويشي آنرا كوتاه مي كنند و يا افزايش طول روز گاهي تسريعمي شود .
عوامل مهم تشكيل عملكرد و كيفيت محصول عبارتند از : شدت تشعشع ، طول روز و تركيب طيف نوري بعلاوه عوامل آب و هوايي افزون بر تأثير مستقيم بر عملكرد به طور معني داري در عمليات برداشت مؤثر است . چرخه زندگي كلزاي پاييزه داراي دو مرحله مشخص است . مرحله رويشي كه اندامهاي رويشي در پاييز شكل مي گيرند و با گذشت مرحله خواب زمستانه ، گياه رشد سريع خود را در بهار شروع كرده كه اين مرحله همراه با تمايز اندامهاي زايشي است . كلزا طي فرايندهاي سازگاري در فصل پائيز به درجه حرارت هاي پائين مقاوم مي شود وقتي درجه حرارت در اوايل بهار تغيير مي كند به ويژه وقتي كه يخبندان هاي مجدد پس از يك دوره كوتاه گرما حادث مي شود اغلب باعث كاهش اين مقاومت شده وايجاد خسارت مي كند(6-تا12- درجه سانتي گراد). بسته به وضعيت رشد و نمو و درجه سازگاري و رقم كلزا مي تواند سرماي 15- تا 20- درجه را تحمل نمايد و حتي وقتي توسط برف پوشيده شده اند به سرماهاي پائينتر نيز مقاوم هستند . دماهاي كمتر از 7- تا 15- درجه سانتيگراد براي برگها كشنده است اما گياهاني كه سيستم ريشه آنها به خوبي توسعه يافته و نقاط رشدي توسط برگها پوشيده شده است در دماهاي پائين نيز زنده مي مانند .
سرماي ديررس دراواخر فروردين و اوايل ارديبهشت ماه در مناطق سرد طي رشد طولي گياه ساقه ها را به حالت S در آورده و همچنين درهنگام گلدهي با از بين بردن گل آذين بويژه گل آذين اصلي خسارت عمده اي به محصول وارد مي سازد .
ركود زمستانه از زماني كه متوسط درجه حرارت روزانه به زير 2 درجه سانتيگراد مي رسد شروع و در بهار زماني كه متوسط دما به بالاي درجه سانتي گراد ميرسد گياه از حالت ركود خارج مي شود . با اين حال مرحله روزت نمي تواند به مفهوم رشد مطلق باشد تعداد مطلوب برگهاي حقيقي در پايان رشد پائيزه 10-8 عدد است . در بين تمامي عوامل آب و هوايي دما بيشترين اثر را روي كيفيت دانه كلزا دارد . بيشترين مقدار روغن تحت شرايط روزهاي كوتاه ، درجه حرارت هاي معتدل و رطوبت نسبي پائنتر توليد ميشود و بيشترين ميزان پروتئين وقتي توليد ميشود كه روزها كوتاه و درجه حرارت بالا است .
مراحل فنولوژي :
براي تشريح مراحل رشد و نمو كلزا مي توان از روش كدگذاري توسط دانشمنداني همچون هارپر بركن كمپ ( HB) و سيلوستر وبرادلي (SB) صورت گرفته است . براساس آخرين روش كدگذاري كه توسط انجمن كلزاي كانادا ( 1998 ) انجام گرفته است اين مراحل به صورت زير تقسيم بندي شده است :
كد مرحلهنام مرحلهمراحل فرعي
0جوانه زني
1گياهچه ( سبز شدن )
2روزت
1-2نخستين برگ حقيقي گسترش مي يابد
2-2 دومين برگ حقيقي گسترش مي يابد
3-2سومين برگ حقيقي گسترش مي يابد
3غنچه دهي
1-3گل آذين در وسط روزت قابل رويت مي شود
2-3گل آذين به بالاتر از سطح روزت رشد مي كند
3-3غنچه هاي پاييني به زردي مي گرايند
4گلدهي
1-4نخستين گل مي شكند
2-4تعدادزيادي گل مي شكندوغلافهاي پاييني درازمي شود
3-4غلافهاي پاييني شروع به دانه بندي مي كند
4-4پايان گلدهي و متورم شدن دانه غلافهاي پاييني
5رسيدن
1-5دانه هاي غلافهاي پاييني به حد نهايي رشد رسيده و حالت شفاف دارند
2-5دانه هاي غلافهاي پاييني سبز رنگند
3-5دانه هاي غلافهاي پاييني زرد متمايل به قهوه اي يا
سبزمتمايل به زرد شده اند .
4-5دانه هاي غلافهاي پاييني زرد يا قهوه اي شده اند
5-5دانه هاي كليه غلاف ها قهوه اي شده و بوته مي ميرد
بعضي ازمراحل فوق در شكلهاي 1الي10 ديده مي شود.
علل عمده انتخاب كلزا و توسعه كشت آن در ايران :
1- تجارب ارزنده كشورهاي پيشرفته جهان وموفقيت چشمگير آنها ، درنتيجه امكان دسترسي سريع به يافته هاي تحقيقاتي و اجرايي آنها .
2-پاييزه بودن آن و درنتيجه امكان استفاده از نزولات آسماني و نياز كمتر به آبياري.
3-در تناوب زراعي با غلات و تعدادي از محصولات زراعي موجب افزايش عملكردمي شود و تا 27%امكان مبارزه مطلوب با علف هاي هرز نازك برگ غلات را به وسيله علف كش هاي اختصاصي نازك برگ كش فراهم مي سازد .
4-در توسعه صنعت زنبورداري نقش مهمي ايفا مي كند . ( در انگلستان سطح زيركشت كلزا از درختان ميوه فراتر رفته و اين گياه را به منبع اصلي تغذيه زنبورهاي عسل تبديل نموده است . )
5- در مقايسه با بعضي از دانه هاي روغني مرسوم ، درصد روغن بالايي دارد و همچنين از كيفيت تغذيه اي مطلوبي برخوردار است .
كشت كلزا در ايران و جهان :
سه كشور چين ، هند و كانادا به ترتيب توليد كنندگان عمدة كلزا درجهان بوده و 7/70 درصد از كل اراضي زيركشت كلزاي جهان را در سال 2000 در اختيار داشته اند . طبق آمار سال 2000 ايران با 17240 هكتار اراضي زيركشت كلزا06/0 درصد از كل زمين هاي زيركشت كلزا جهان را در اختيار دارد كه با توليد 17010 تن سهمي برابر 04/0 درصد كل توليد جهان را به خود اختصاص داده است . يعني عملكرد كلزاي ايران 987 كيلوگرم در هكتار بوده كه نسبت به متوسط جهاني 67 درصد ميباشد . در بين استانهاي كشور بيشترين ميانگين ميزان عملكرد كلزا در سال زراعي 79-78 كيلوگرم در هكتار مربوط به دشت مغان و كمترين آن با 129 كيلوگرم در هكتار مربوط به استان كرمانشاه بوده است .
سابقه كشت كلزا در استان چهارمحال و بختياري :
دراستان چهارمحال و بختياري كشت كلزا تقريباً از سال زراعي 74-73 آغاز و در سال زراعي 79-78 سطح زيركشت به 20 هكتار و متوسط عملكرد 333 كيلوگرم درهكتار افزايش يافته است . در سال زراعي 80-79سطح سبز اين محصول در استان به 80 هكتار فزوني يافته و سهميه استان در سال زراعي 81-80 از سوي شركت دانه هاي روغني 200 هكتار تعيين گرديده است .
اين تعيين سهميه در حاليست كه از لحاظ تطبيق شراي آب و هوايي و اقليمي اين محصول در استان چهارمحال وبختياري اطلاعات چنداني در دست نمي باشد . در اين راستا با توجه به اهميت استراتژيك كاشت دانه هاي روغني در سطح كشور اميد است با مطالعه تأثير شرايط آب و هواي استان بر اين محصول و شناخت بيشتر واكنش كلزا به تغييرات پارامترهاي جوي گاهي هر چند كوچك در اين زمينه برداشته باشيم .
خلاصه آبي از فعاليت ايستگاه بر روي كشت كلزاي پاييزه در سال زراعي 80-79:
با توجه به در دستور كار قرارگرفتن كشت اين گياه براي بررسي مراحل فنولوژي وتفكيك دريافت واحدهاي حرارتي بر اين اساس ، كار روي اين محصول آغاز شد . در ابتداي امرلازم بود از بين رقمهايي كه كاشت مي شوند دو رقم كه مخصوص مناطق سردسيري مي باشندانتخاب گرددكه دو رقم اكاپي (Okapi) و اس ال ام 046 (SLM 046) به پيشنهاد كارشناسان مركز تحقيقات كشاورزي در نظر گرفته شد به دليل عدم كشت هرگونه محصول ازديادي در ايستگاه مزرعه مربوط به طرح بررسي سازگاري و مقايسه عملكرد ارقام جديد كلزا در 25 واريته مختلف داخلي و خارجي انتخاب گرديد.
استفاده از طرح هاي مقايسه عملكرد محصولاتي كه هيچگونه تيمار ديگري (آبياري، كود و …) به جز رقم در آن منظور نشده است و تا حدود زيادي شرايط شبيه كشت ازديادي مي باشد ميتواند جهت مطالعات هواشناسي كشاورزي نيزمفيد واقع گردد . لذا بصورت ابتكاري دراين مزرعه اين مطالعات آاز شد تا در صورت نياز وهمچنين مفيد بودن نتايج بتوانيم در آينده دراين گونه طرحها نيز به بررسي و مطالعات هواشناسي بپردازيم .
پس از آماده سازي زمين و اضافه كردن كودهاي مختلف به خاك كشت كلزا به صورت رديفي به ميزان 150 بذر درمتر مربع در عمق 2 الي 3 سانتي متري خاك در تاريخ 19 سپتامبر 2000(29/06/79) با ميانگين دماي 9/18 درجه سانتي گراد انجام و بلافاصله آبياري مزرعه صورت گرفت . روز 26 ام ماه مزرعه با دريافت 8/121 درجه - روز دماي بالاتر از صفر در رقم اس ال ام 046 ، 75% و در رقم اكاپي 88% بذور وارد مرحله جوانه زني شده بودند و درهمين روز با ميانگين دماي 2/16 درجه سانتي گراد آغاز مرحلة سبزشدن در نظر گرفته شد .
در روز دوم ماه اكتبر 2000 مرحله ظهور اولين برگ حقيقي با متوسط دماي 2/13 و دريافت 7/219 درجه - روز دماي بالاتر از صفر را آغاز نمود و اين مرحله تا روز 14/10/2000 ادامه داشت و دراين روز با متوسط دماي 2/13 درجه سانتي گراد و دريافت 9/368 درجه - روز دما ، مزرعه وارد مرحله افزايش برگها يعني روزت گرديد اين مرحله تا ماه نوامبر ادامه و تعداد برگ بوته ها بطور متوسط به 6 برگ رسيد و با توجه به روندكاهش دما و در نظر گرفتن آستانه فعاليت متوسط 5 درجه سانتي گراد اين گياه از روز 17/11/2000 با نزول ميانگين دما به 1/3 درجه سانتي گراد عملاً رويش گياه متوقف گرديد . تا اين تاريخ مزرعه 1/681 درجه - روز واحد حرارتي بالاتر از صفر و 7/388 درجه - روز واحد حرارتي بالاتر از 5 درجه سانتي گراد كسب نمود. طي مشاهداتي كه بعد از اين تاريخ در ماههاي دسامبر ، ژانويه و فوريه صورت گرفت ، تنها چيزي كه جلب توجه مي كرد تغيير رنگ برگ بوته ها و بعضاً از بين رفتن آنها بر اثر سرمازدگي بود اين روند ادامه داشت تا اينكه در روز 8/3/2001 ماه مارس با ميانگين دماي 3/6 درجه سانتي گراد و دريافت 1/970 درجه - روز دماي بالاتر از صفر و 9/10 درجه - روز بالاتر از 5 درجه آثار رويش مجدد در بوته ها ملاحظه گرديد . رنگ 40 تا 50% برگها در اين روز زرد و يا خشكيده بودند .
در تاريخ 22/3/2001 ماه مارس با ميانگين دماي 3/8 درجه سانتي گراد و دريافت 0/1064 درجه - روز دماي بالاتر از صفر و 9/34 درجه - روزدماي بالاتر از 5 درجه بوته ها وارد مرحله ساقه رفتن شدند كه همزمان غنچه هاي گل آذين درمنطقه رويشي گياه مشخص بود . در روز دوازدهم ماه آوريل با ميانگين دماي 9/8 درجه و دريافت 0/1286 درجه - روز دماي بالاتر از صفر و 3/552 درجه دماي بالاتر از 5 مزرعه كلزا براي هر دو رقم وارد مرحله گلدهي گرديد . با كاهش دماهايي كه از اين تاريخ در اين مرحله حساس رخ داد گل آذين شاخه اصلي تقريباً تمامي بوته ها از بين رفت و اين مرحله 32 روز به طول انجاميد . مرحله غلافبندي از روز 14/05/2001 با ميانگين دماي 4/17 و دريافت 1/1707 درجه - روز دماي بالاتر از صفر و 4/813 درجه - روز بالاتر از 5 آغاز شد كه از روز هيجدهم اين ماه با بهتر شدن شرايط دمايي و رطوبتي خاك سرعت بيشتري يافت . مزرعه ماه ژوئن 2001 را در مرحله غلافبندي براي هر دو رقم آغاز نمود كه با گسترش تدريجي غلافها بوته ها برگهايشان را از دست دادند تا به متوسط 2 الي 3 برگ رسيد . در تاريخ 18/6/2001 آغاز مرحله رسيدن بذرها با دريافت 2/2356 درجه - روز دماي بالاي صفر و 5/1278 درجه دماي بالاتر از ميانگين 5 ثبت شد . اين مرحله براي رقم اس ال ام 046 تا روز بيست و هشتم ژوئن ودريافت 0/2580 درجه - روز دما و براي رقم اكاپي تا روز سي ام ماه با كسب 4/2627 درجه - روز دماي بالاتر از صفر و ميانگين دماي 9/23 درجه در اين روز ادامه داشت و درهمين تاريخ مزرعه برداشت شد .
عملكرد بذر در رقم اكاپي 2140 كيلوگرم درهكتار و در رقم اس ال ام 046، 1718 كيلوگرم در هكتار محاسبه شد و در صد روغن استحصالي براي اين دو رقم به ترتيب 29/50 % اكاپي و 65/48% اس ال ام 046بود كه در رقم اكاپي عملكردها بهتر به نظر مي رسند پس با توجه به موارد ذكر شده مراحل فنولوژي كه براي اين گياه در نظر گرفته شد عبارت بودند از : جوانه زني - سبز شدن - ظهور اولين برگ حقيقي - افزايش برگها يا روزت - ساقه رفتن - گلدهي - غلافبندي و رسيدن كامل بذرها ، كه درجه - روزهاي دريافتي تجمعي و به تفكيك هر مرحله به ترتيب در نمودارهاي 1 و 2 آورده شده اند .
پيشنهاد دستور العمل نحوة انجام ديده باني هاي فنولوژي و بيومتري كلزا:
در سال زراعي 80-79 با توجه به بعضي تقسيم بنديها و كدگذاري مراحل فنولوژي و در نظرگرفتن فرمهاي موجود 15 محصول كه در حال حاضر در بخش هواشناسي كشاورزي مورد استفاده مي باشد مراحل اصلي فنولوژي زيرجهت اين محصول در طي كار در نظر گرفته شد :
كدمرحله
1جوانه زني و سبز كردن
2توليد اولين برگ حقيقي
3افزايش برگها ( روزت )
4طويل شدن ساقه
5گلدهي
6توسعه غلاف
7رسيدن كامل
اما در عمل و با توجه به طولاني بودن برخي مراحل و مبهم بودن مراحل فوق از لحاظ تفكيك ، تقسيم بندي براساس كدگذاري انجمن كلزاي كانادا جهت سال زراعي81-80در نظر گرفته شد كه مناسبتر مي باشد و در اين تقسيم بندي پنج مرحله اصلي در نظر گرفته و مراحل 2 و 3 و 4 و 5 بخاطر تفكيك بهتر آنها از لحاظ مشاهده ايي به مراحل فرعي تقسيم شده اند و جهت تطبيق با فرمهاي هواشناسي كه در حال حاضر استفاده مي شود در فرمF6 مراحل فرعي و در فرم AGXBدهه فقط كد مرحله اصلي ثبت مي شود . ( به نظر مي رسد لازم است سيستم كد دهي ساير محصولات مورد مطالعه در بخش هواشناسي كشاورزي مورد تجديد نظر قرار گرفته و براساس روش هاي رايج كد دهي گردد ) با توجه به هماهنگي با ادارة هواشناسي كشاورزي سازمان براي محصول كلزا كد 18 تعيين گرديد . لازم به ذكر مي باشد مطالب پيشنهادي با توجه به يكسال كار عملي بر روي كلزا و همچنين منابع موجود تنظيم گرديده است كه عاري از نقص نخواهد بود و پس از تجربيات بيشتر در سال زراعي آينده و استفاده از پيشنهادات و اطلاعات ساير ايستگاه هاي هواشناسي كشاورزي كشور داراي تجربه در اين زمينه تكميل خواهد شد .
جزئيات انجام ديده باني هاي فنولوژي :
0-جوانه زدن : براي تعيين ميزان جوانه زدن دانه ها بايد خاك را در دومحل از هريك از چهار طرف مزرعه كنار زده و اين كار آنقدر ادامه داده تا حداقل در دو محل بذر كلزا جوانه زده باشد كه نسبت بذرهاي ريشه زده بصور كسر هشتم ( يعني براي هر بذر جوانه زده 5/12% در نظر مي گيريم )در فرم F6 درج مي نماييم .
1-سبزكردن : ابتدا چهار ميكروپلات 1*1 را انتخاب مي كنيم و با پيدايش و باز شدن دو برگ اوليه ( لپه ها ) تعداد گياهان وارد شده به اين مرحله شمارش و متوسط آنرا در هر ميكروپلات در فرم F6 درج مي كنيم . پس از شكل گرفتن رديفها در هريك از قطعات چهارگانه 10 گياه نمونه انتخاب و ديده بانيهاي بعدي را روي آنها ادامه مي دهيم .
2- روزت :
1/2- توليد اولين برگ حقيقي (هربرگ به درازاي حداقل 2 سانتي متر مورد
شمارش قرار گيرد )
2/2- افزايش برگها مانندمرحله قبل شمارشها انجام و اين كار تا گلدهي ساقه
اصلي ادامه مي يابد .
3- غنچه دهي :
1/3 - گل آذين در وسط روزت قابل رويت مي شود . ( غنچه هاي گل وجود
دارند ولي هنوز به وسيله برگهاي آخرين تا حدودي پوشيده شده اند).
2/3 -طويل شدن ساقه ( گل آذين به بالاتر از سطح روزت رشد مي كند ) . از
شروع اين مرحله اندازه گيري بيومتري ارتفاع شروع شده وهمچنين تعداد
ساقه هاي فرعي تشكيل شده شمارش مي شود .
4- گلدهي :
1/4 - نخستين گل مي شكفد ( منظور از شكفتن نخستين گل هنگاميست كه حدود
10% غنچه هاي گل آذين ساقه اصلي شكفته باشند ) .
2/4 - تعداد زيادي گل مي شكفد و غلافهاي پاييني دراز مي شود .
3/4 - غلافهاي پاييني شروع به دانه بندي مي كند .
4/4 - پايان گلدهي و متورم شدن دانه غلافهاي پاييني .
5- رسيدن :
1/5 - دانه هاي غلافهاي پاييني به حد نهايي رشد رسيده و حالت شفاف دارند.
2/5 - دانه هاي غلافهاي پاييني سبز رنگند .
3/5 - دانه هاي غلافهاي پاييني زرد متمايل به قهوه اي يا سبز متمايل به زرد
شده اند .
4/5 - دانه هاي غلافهاي پاييني زرد يا قهوه اي شده اند .
5/5 - دانه هاي كليه غلاف ها قهوه اي شده و بوته مي ميرد .
تعيين تراكم در كلزا :
تعيين تراكم در چهار نوبت زير صورت مي گيرد ونتايج در فرم F8 پيوست ثبتمي گردد :
1- در پايان سبز شدن و آغاز پيدايش اولين برگ حقيقي
2-درهنگامي كه رشد رويشي گياه در آغاز دوره ركود ( تقريباً اوايل زمستان ) متوقف مي گردد .
3-در مرحله ايي كه گل آذين در بيش از 50% بوته ها به بالاتر از سطح روزت رشد ميكند ( 50% ساقه رفتن )
4-رسيدن كامل و هنگام برداشت محصول
اندازه گيري بيومتريك :
1-ارتفاع بوته : اندازه گيري ارتفاع از زمين تا نوك طويلترين ساقه روي همانبوته هايي كه براي ديده باني هاي فنولوژي انتخاب شده اند انجام مي شود . شروع اندازهگيري از هنگاميست كه در 10% بوته ها گلآذين به بالاتر از سطح روزت رشد كرده باشد و تا شروع رسيدن ( هنگاميكه در 10% بوته ها دانه هاي غلاف هاي پاييني به حد نهايي رشد رسيده اند وحالت شفاف دارند ) هر چهار روز در ميان ادامه مي يابد و نتايج در فرم < yzq_eh(); (window.yzq_eh) if else yzq4(); window.yzq4) && (window.yzq_gb ?P="EBZ5TELaRQsbeLWdBncw0QIb2du1J0SqtAcACkuh&T=13tl5mgt7%2fX%3d1152037896%2fE%3d96062901%2fR%3dyahoosrch%2fK%3d5%2fV%3d1.1%2fW%3d9%2fY%3dYAHOO%2fF%3d528133255%2fS%3d1%2fJ%3d1047DA42');" p?,>
تربيت بدني و فعاليتهاي تفريحي از اجزاي اصلي زندگي و ساختار جوامع نوين هستند, به همين دليل آسيبهاي ورزشي كه در حين تمرينهاي آمادهسازي يا مسابقه واقعي پديد ميآيند، اجتنابناپذير و فراوان ميباشند. مطالعه، تشخيص و درمان آسيبها و جراحات مذكور باعث پيدايش رشته چند گرايشي و جامع پزشكي ورزشي شده است، كه پزشكان، فيزيوتراپيستها و ساير شاغلان حِرف وابسته را دربر ميگيرد.
بروز آسيبهاي ورزشي در ورزشكاران حرفهاي رو به افزايش است و در ميان ورزشكاران غير حرفهاي نيز به علت اصرار و تاكيد مداوم بر زيبايي و تناسب اندام و پيشگيري از بيماريهاي قبلي عروقي، كه به تمرينات سنگين و تحمل فشارهاي سخت و اغلب ناصحيح ميانجامد، رو به ازدياد ميباشد. علاوه بر سن، جنس و وضعيت جسماني فرد،نوع رشته ورزشي نيز ميتواند در بروز و شدت جراحات سهيم باشد. به عبارتكلي, آسيب ورزشي، به آسيبي اطلاق مي شود كه در اثر ورزش يا فعاليتهاي بدني مشابه ايجاد ميگردد و شخص را از كار فعاليت تمريني يا شركت در مسابقه در روز بعد از جراحت باز ميدارد و يا هرگونه آسيبي كه نيازمند مراقبت پزشكي باشد.
آسيبهاي ورزشي ممكن است حاد يا مزمن باشند. آسيب ورزشي حاد ناشي از ماكروتراما و آسيب ورزشي مزمن ناشي از ميكروتراما ميباشند(5). آسيبهاي ماكروترامايي، آنهايي هستند كه در اثر تروماي ناگهاني مستقيم و يا غير مستقيم موجب جراحات آني شديدي، از جمله پيچخوردگي، كشيدگي، دررفتگي و شكستگي ساختمانهايمختلف ميشوند. دسته آسيبهاي ميكروترامايي در مجموع به سندرمهاي فعاليت مفرط و نادرست اطلاق ميگردد و امروزه در كودكان نيز به اندازه بزرگسالان شايع است. اين آسيبها، مشكلات درازمدت و ديرپا يا عود كننده عضلاني اسكلتي هستند كه در پي ضربه يا جراحت حاد به وجود نيامدهاند.
آسيبهاي ورزشي, دستگاه عضلاني اسكلتي را بيش از ساير دستگاههاي بدن گرفتار ميكنند. به طور كلي دستگاه عضلاني اسكلتي را به دو قسمت اندامهاي تحتاني و فوقاني تقسيم مينمايند. آسيبهاي اندامهاي تحتاني، در مجموع بيشتر هستند و در افراد بالغ، مفصل زانو شايعترين نقطه آناتوميكي است كه گرفتار ميشود. در ورزشهايي كه با اندام فوقاني سر و كار دارند، شانه به علت دامنه حركتي گسترده و پايداري ذاتي بسيار كم، كانون اصلي آسيبهاي ورزشي ميباشد.
ورزش عامل 12% از كل آسيبهاي فك و صورت ميباشد. شكستگيهاي فك و گونه در ورزشهاي تماسي (نظير مشتزني، كشتي و ...) شايعتر هستند. با وجود استفاده گسترده از وسايل پيشرفته محافظ مثل كلاهخود، ماسك صورت, سپر چشم و محافظ دهان كه بروز آسيب در ناحيه سر و صورت را كاهش ميدهند، وقوع شايع آسيبهاي بزرگ و كوچك در ساختمانهاي حساس اين ناحيه آناتوميكي به هيچ وجه از بين نرفته است. در حقيقت مشكل آنجاست كه بهبود وسايل و شيوههاي حفاظتي سر و صورت در برخي از ورزشها به ورزشكاران احساس كاذب آسيبناپذيري بخشيده است و موجب بازي بيپروا و خطرناكتر و انتقال محل آسيب از صورت به دستگاه اعصاب مركزي و نخاع شده است. با اين حال بسياري از ورزشكاران به ورزشهايي ميپردازند كه محافظت صورت در آنها متداول نبوده و يا دست كم كامل نيست (مثل كشتي كه در ايران جايگاه ويژهاي دارد) و به همين دليل، احتمال آسيبهاي فك و صورت وجود دارد.
آسيبها و نحوه برخورد باآنها در ژيمناستيک
ژيمناست ها اغلب نوجوان هستند و نسبت به ساير ورزشکاران از بلوغ اسکلتي کمتري برخوردارند . آنها بايد اندام متناسب داشته باشند و توجه وافر به اين امر مي تواند زمينه ساز اختلالات تغذيه اي گردد . به دنبال تغذيه ناکافي و تمرينات زياد ممکن است در دختران ژيمناست عادت ماهانه قطع شود و عواقب جدي به دنبال داشته باشد .
ژيمناستيک با شيوع بالاي صدمات حاد و مزمن همراه است . طبق گزارشات حدود ۱۳٪ ژيمناست ها طي يک دوره رقابت دچار آسيب بارز مي شوند . آسيب ها اغلب در حرکات مرتبط با زمين حادث مي شوند و ناشي از نيروي زياد ايجاد شده در مانورهاي هوايي هستند .
ضربه حاد معمولاً ساختارهاي غضروفي ، ليگاماني يا استخواني را درگير مي سازد . فشارمزمن در ابتدا واحد عضلاني و تاندوني را متأثر مي نمايد .
الگوي حرکات به تشخيص علت اخلال کمک مي کند . براي مثال صدمات حاد ، فرد را از انجام مطلوب حرکات بازداشته و همواره با درد است . آسيب هاي مزمن اجازه انجام حرکت را مي دهند اما حرکت کافي و کامل نيست .
بروز آسيب مجدد در ژيمناست ها به طور قابل توجهي بالاست . علت آن مي تواند ناديده گرفتن شدت آسيب اوليه ، فيزيوتراپي ناکافي و بازگشت پيش از موعد به فعاليت کامل ورزشي باشد . همچون ديگر ورزش ها ، زانو و مچ پا شايع ترين نواحي آسيب هستند . ميزان بروز صدمات اندام فوقاني ، تنه و ستون مهره ها نيز در ژيمناست ها بالاست . به طوري که آسيب اندام فوقاني و ستون مهره ها تقريباً ۲۷٪ و ۲۰-۱۵٪ آسيب ها را تشکيل مي دهند . در اين نوشتار مروري بر صدمات شايع در ژيمناستيک داريم و تا حدودي با تدابير درماني آنها آشنا مي شويم .
ستون مهره ها
در طي ژيمناستيک ستون فقرات کمري دستخوش انحناي مکرر و قوي در طي پرش ها مي گردد : حرکات وسيع ستون مهره ها در ژيمناستيک کشش و فشارزيادي برساختارهاي استخواني ، ليگاماني و عضلاتي پشت وارد مي سازد . به دنبال شکستگي ناشي از فشار ، درد موضعي در ستون فقرات کمري که با انحناي آن بدتر مي شود وجود خواهد داشت . در ابتدا ، درد با استراحت تخفيف مي يابد . ادامه فعاليت باعث پيشرفت شکستگي و تداوم درد مي شود . درمان شامل بي حرکت کردن با کرست کمري به مدت ۳ ماه و پس از ان حرکت دادن پيشرونده است . اگر ورزشکار مايل به ادامه رشته خود در سطح بالا باشد . جراحي به عنوانآخرين راه در نظر گرفته مي شود . اگر چه بي حرکت ساختن توسط جراحي ، فشار و تغييرات در ژنراتيور در بالاي ناحيه دستکاري شده افزايش مي دهد . در مواردي که شکل به وجود آمده در ستون مهره ها درد و اختلال بيشتري را برانگيزاند ممکن است ورزشکار به تغيير رشته ورزشي خود تشويق گردد .
شانه
آسيب هاي شانه که بيشتر به صورت کشيدگي عضلات است در مردان ژيمناست بيش از زنان رخ مي دهد . اين صدمات در حرکاتي که سرعت بالا و شدت زياد دارند و فشار زيادي به مفصل شانه اعمال مي کنند ديده مي شوند .
مچ دست
شکستگي ناشي از فشار و استرسهاي انتهاي زنداسفل ( راديوس ) يا صفحه رشد آن ، نيمه دررفتگي و آسيب هاي ليگاماني در ناحيه مچ دست گزارش شده است . در اين حالات حرکات مچ دردناک است . آسيب هاي ليگاماني خفيف با استفاده از آرتز پشت مچ که بازشدن مچ را محدود مي سازد درمان مي شوند . آسيب هاي شديدتر ممکن است به مدتي بي حرکتي نياز پيدا کنند .
آرنج
در حرکاتي که دست با زمين برخورد دارد ، زمين نيز نيروي متقابلي به دست وارد مي سازد . ژيمناست ها که اين حرکات را بدون حرکت قابل ملاحظه ساير مفاصل انجام ميدهند ، نيروي زياد با سرعت زياد به دست وارد مي نمايند . ژيمناست هاي مبتدي آرنج را بيشتر تا مي کنند بنابراين نيروي برخورد دست با زمين پراکنده مي شود . ژيمناست هاي حرفه اي تر آرنج را راست نگه مي دارند و لذا در تماس با زمين نيرو افزايش مي يابد . يک آرنج محکم و کمي تا شده نيروي فشاري حدود ۳/۲ ۴/۲ برابر وزن بدن اعمال مي کند . آسيب هاي آرنج در ژيمناست ها ناتوان کننده است . برخي از اين آسيب ها فعاليت حرفه اي ژيمناست را خاتمه مي دهند . صدمات ناشي از تمرين زياد باعث درد مبهم و منتشر آرنج همراه با سفتي و تورم آن مي شوند . صدمات مکرر يا مزمن به ويژه در ورزشکاران نوجوان در حال رشد باعث شکستگي ناشي از فشار و استرس مي گردند .
صدمات زانو
در ژيمناستيک صدمات زانو شيوع بسيار دارد اما ماهيت و نوع آنها از ديگر ورزش ها متفاوت است .
ليگامان طرفي زانو
آسيب هاي ليگامان طرفي - داخلي زانو در سه درجه مي تواند رخ دهد :
کشيدگي ليگامان بدون پارگي ( درج ۱ )
پارگي ناکامل ( درجه ۲ )
قطع کامل ليگامان ( درجه ۳ )
ورزشکاري که دچار آسيب حاد يا مزمن ليگامان طرفي - داخلي زانو شده است مي تواند با زانوي مبتلا در وضعيت خم شده بيشتر نسبت به زانوي سالم راه برود و بدود . اين شيوه راه رفتن يک تطابق اوليه در جهت کاهش فشار نيروهاي ليگاماني در زمان باز شدن کامل زانو مي باشد . ليگامان طرفي - داخلي زانو از تغذيه خوني خوبي برخوردار مي باشد و توان بالايي براي بهبود دارد .
درمان فوري در درجه ۱ شامل استراحت ، يخ وداروهاي ضدالتهاب است . درجه ۲ به قالب هاي گچي مخصوص که اجازه حرکت زانو را در خم شدن ۳۰ تا ۹۰ درجه بدهد نياز دارد . بازکردن کامل زانو به لحاظ اعمال فشار بر ليگامان در حال بهبود ممنوع است . تحول قسمتي از وزن بدن با استفاده از چوب زيربغل به کنترل تورم و بهبودي کمک مي کند . درجه ۲ و ۳ نياز به بي حرکتي نسبي در گچ لولاي به مدت ۲ تا ۳ هفته دارند . از آنجا که ژيمناست ها نيازمند استحکام کامل سخت داخلي مفصل زانو هستند روند بازگشت به تمرينات نبايد آن قدر سريع باشد که موجب آسيب مجدد گردد . در زمان نقاهت تمرينات اندام سالم صورت مي گيرد .
تمرينات ايزومتريک در زمان بازکردن گچ انجام مي شود . مفصل راني - کشککي التهاب تاندون هاي کشکک و عضله چهارسر راني از شايع ترين صدمات درژيمناستيک است . علت شايع آن فشار ناشي از کاهش سريع سرعت در حرکات است . درد اغلب در زمان فرودآمدن به زمين پس از پرش يا پس از مدتي بي حرکتي ( مثل زمان منتظر بودن براي اجرا ) گزارش مي شود .
مچ پا
نيمه دررفتگي استخوان مکعبي مچ پا ، اغلب تشخيص داده نمي شود يا اشتباه تشخيص داده مي شود . درد در وسط کنار خارچي پا وجود دارد و خم کردن مچ به سمت کف پا بدون ايجاد درد ممکن نيست . اين علايم ممکن است اشتباهاً به تاندونيت عضلات مجاور نسبت داده شود . اما در نيمه دررفتگي درد موضعي تر است . تورم ندارد و در لمس حساس تر است . راه رفتن محدوديت دارد . درمان آني جا انداختن استخوان است . بانداژ حمايتي پا ، محافظت بيشتري از پا به عمل مي آورد . نيمه در رفتگي مکرر يا مزمن ممکن است نياز به استفاده از وسائل کمکي در کفش براي جلوگيري از چرخش پا داشته باشد . ندرتاً جراحي ضرورت مي يابد .
فاسياي کف پا
در ژيمناستيک هنگام فرود به زمين پس از پرش ، فاسياي کف پا مکرراً تحت فشار قرار مي گيرد . در صورت درد شديد استفاده از داروهاي ضدالتهاب غيراستروئيدي و يک بالشتک پاشنه ۵/۱ سانيتمتري مفيد است . اين بالشتک فشار روي فاسيا را کم مي کند . به بيمار توصيه مي شود از تکرار اين فشارها نظير آنچه در ژيمناستيک رخ مي دهد براي يکي دو هفته خودداري کند . بانداژ در کاهش علايم مفيد است . توان بخشي شامل کشش عضلات داخلي پا و عضلات ساق خواهد بود . قبل از بازگشت ورزشکار به فعاليت کامل ورزشي ارزيابي نهايي و مشاوره با تيم توان بخشي لازم است .
شست پا
گاهي تاندون خم کننده شست پا دچار التهاب مي شود . درد معمولاً درست پشت قوزک داخلي احساس مي شود و با تاندونيت عضله خلفي ساق قابل اشتباه است . درمان ، استفاده از يخ اولتراسوند و تمرين در محدوده بدون درد حرکات است . استفاده از بالشتک علائم حاد را تخفيف مي دهد . تمرينات کششي و انعطاف پذيري در حد تحمل داده مي شود .
تاندون آشيل
درد پشت مچ پا ممکن است ناشي از تاندونيت يا پارگي تاندون آشيل باشد . فرود آمدن به زمين با کنترل ضعيف پا زمينه ساز اين آسيب است . تاندونيت با استراحت نسبي يخ و واولتراسوند مداوا مي شود . استفاده از بالشتک زيرپاشنه در کفش يک وسيله کوتاه مدت مناسب براي کاهش فشار روي تاندون است . اما استفاده طولاني از آن موجب کوتاهي تاندون مي شود . ندرتاً جراحي لازم مي شود . پارگي آشيل نياز به ترميم جراحي دارد ، يک آسيب ناتوان کننده است و ممکن است نيازمند فيزيوتراپي طولاني پس از ترميم باشد . ورزشکار در حال دويدن يا پريدن احساس دردي شديد و ناگهاني در پشت مچ پا مي کند . قادر به راه رفتن است ولي مي لنگد . براي تشخيص پارگي تاندون از مصدوم بخواهيد در حالي که تنها روي پاي صدمه ديده ايستاده است پاشنه پا را از زمين بلند کند . در صورتي که تاندون پاره شده باشد انجام اين کار ممکن نيست .
فوري صدمات شامل تدابير درماني استاندارد مي باشد . پس از فروکش کردن مرحله حاد ، توانبخشي صورت مي گيرد و تحمل و قدرت عضلاني موضعي براي پيشيگري از خستگي يا آسيب مجدد تمرين مي شود . ورزشکار تدريجاً به شرکت فعال در ژيمناستيک هدايت مي شود . ضمن آن که به طور منظم مورد ارزيابي قرار مي گيرد . در اين مرحله به منظور تشخيص و اصلاح تکنيک و اشتباهات حرکات دقيقاً توسط مربي نظارت مي شود .
نانوتكنولوژيبه عنوان يك فناوري قدرتمند، توانايي ايجاد تحول در سيستمكشاورزيو صنايع غذايي آمريكا و سر تاسر دنيا را دارد. نمونه هايي از كاربردها و پتانسيلهاي بالقوهنانوتكنولوژيدركشاورزيو صنايع غذايي، شامل سيستم هاي جديد آزاد كننده دارو براي درمان بيماريها،ابزارهاي جديد بيولوژي سلولي و مولكولي، امنيت زيستي و تضمين سلامتيمحصولاتكشاورزيو غذايي و توليد مواد جديد مورد استفاده براي شناسايي عوامل بيماريزا وحمايت از محيط زيست مي باشد. تحقيقات اخير، امكان استفاده از نانوشلها ونانوتيوپها را در سيستمهاي جانوري براي تخريب سلولهاي هدف، به روشني ثابتنموده است. امروزه از نانوپارتيكل ها كه اجرام بسيار كوچكتر از حد ميكرونهستند، براي رها سازي داروها و يا ژنها به داخل سلولها استفاده مي كنند ومورد انتظار است كه اين تكنولوژيها در 10 الي 15 سال آتي مورد بهره برداريكامل قرار گيرد. با روند رو به رشد تحقيقات اخير، اين پيش بيني منطقي استكه در دهه آينده، صنعتنانوتكنولوژيبا توسعه بي نظير خود، منجر به ايجاد انقلاب عظيم در بخش پزشكي و بهداشت و همچنين توليدات دارويي دام و آبزيان گردد.
كلمات كليدي:سيستمهاي آزاد كننده دارو، نانوپارتيكل،نانوتكنولوژي، شناسايي اجرام بيماري زا
مقدمه:
نانوتكنولوژيبه عنوان يك فناوري قدرتمند نوين، توانايي ايجاد انقلاب و تحولات عظيم را در سيستم تامين مواد غذايي وكشاورزيايالت متحده آمريكا و در گستره جهاني دارد. نانوتكنولوژيقادر است كه ابزارهاي جديدي را براي استفاده در بيولوژي مولكولي و سلولي وهمچنين توليد مواد جديدي، براي شناسايي اجرام بيماري زا معرفي نمايد وبنابراين چندين ديدگاه مختلف درنانوتكنولوژيوجود دارد كه مي تواند در علومكشاورزيو صنايع غذايي، كاربرد داشته باشد. به عنوان مثال امنيت زيستي توليداتكشاورزيو مواد غذايي، سيستمهاي آزاد كننده دارو بر عليه بيماريهاي شايع، حفظسلامتي و حمايت از محيط زيست از جمله كاربردهاي اين علم مي باشد.
علمنانوتكنولوژيچيست؟ انجمن ملي نوبنيادنانوتكنولوژيكه يك نهاد دولتي در كشور امريكا مي باشد ، واژهنانوتكنولوژيرا چنين توصيف مي كند: "تحقيق و توسعه هدفمند، براي درك و دستكاري واندازه گيريها مورد نياز در سطح موادي با ابعاد در حد اتم"، مولكول وسوپرمولكولها رانانوتكنولوژيمي گويند. اين مفهوم با واحدهايي از يك تا صد نانومتر، همبستگي دارد. دراين مقياس خصوصيات فيزيكي، بيولوژيكي و شيميايي مواد تفاوت اساسي بايكديگر دارند و غالبا اعمال غير قابل انتظار از آنها مشاهده مي شود. درسيستمكشاورزيامروزي، اگردامي مبتلا به يك بيماري خاص شود، مي توان چند روز و حتي چندهفته يا چند ماه قبل علائم نامحسوس بيماري را شناسايي كنند و قبل ازانتشار و مرگ و مير كل گله، دامدار را براي اخذ تصميمات مديريتي و پيشگيريكننده آگاه كند و بنابراين مي توان نسبت به مقابله با آن بيماري اقدامنمايد. نانوتكنولوژيبه موضوعاتي در مقياس هم اندازه با ويروسها و ساير عوامل بيماري زا ميپردازد و بنابراين پتانسيل بالايي را براي شناسايي و ريشه كني عواملبيماري زا دارد. نانوتكنولوژيامكان استفاده از سيستمهاي آزاد كننده داروئي را كه بتواند به طور طولانيمدت فعال باقي بماند، فراهم مي كند. به عنوان مثال استفاده از سيستمهايآزاد كننده دارو، مي توان به ايمپلنتهاي ابداع شده مينياتوري در حيواناشاره كرد كه نمونه هاي بزاقي را به طور مستمر كنترل مي كنند و قبل ازبروز علائم باليني و تب، از طريق سيستمهاي هشدار دهنده وسنسورهاي ويژه، ميتواند احتمال وقوع بيماري را مشخص و سيستم خاص ازاد كننده دارو معيني رابراي درمان موثر توصيه كنند. طراحي سيستمهاي آزاد كننده مواد دارويي، يكآرزوي و روياي هميشگي محققان براي سيستمهاي رها كننده داروها، مواد مغذي وپروبيوتيكها بوده و مي باشد.
نانوتكنولوژيبه عنوان يك فناوري قدرتمند به ما اجازه مي دهد كه نگرشي در سطح مولكولي واتمي داشته و قادر باشيم كه ساختارهايي در ابعاد نانومتر را بيافرينيم.
براي تعيين و شناسايي بسيار جزئي آلودگيهاي شيميايي، ويروسي يا باكتريايي دركشاورزيو صنايع غذايي معمولا از روشهاي بيولوژيكي، فيزيكي و شيميايي استفاده مي گيرد. در روشهاي اخيرنانوتكنولوژيبراي استفاده توام اين روشها، يك سنسور در مقياس نانو طراحي كرده اند دراين سيستم جديد، مواد حاصل از متابوليسم و رشد باكتريها با اين سنسورهاتعيين مي گردد.
سطوح انتخابي بيولوژيكي، محيطي هايي هستند كه عمدهواكنشهاي و فعل و انفعالات بيولوژيكي و شيميايي در آن محيط انجام مي شود. چنين سطوحي همچنين توانايي افزايش يا كاهش قدرت اتصال ارگانيزمها وملكولهاي ويژه را دارد. از جنبه هاي كاريردي استفاده از اين سطوح، طراحيسنسورها، كاتاليستها، و توانايي جداسازي يا خالص سازي مخلوطهايبيومولكولها مي باشد. نانومولكولها موادي هستند كه اخيرا از طريقنانوتكنولوژيبه دست آمده اند و يا در طبيعت موجودند و بوسيله اين ساختارها، امكاندستكاريهاي درسطح نانو و تنظيم و كاتاليز واكنشهاي شيميايي وجود دارد. نانو مواد از اجزاي با سايز بسيار ريز تشكيل شده اند و اجزا تشكيل دهندهچنين ساختارهايي بر خواص مواد حاصل در سطح ماكرو تاثير مي گذارد. ساختارهاي كروي توخالي (buckey balls ) كه با نام ديگر فلورن هم شناختهشده اند، مجموعه از اتمهاي كربن متحدالشكل به صورت كروي هستند كه در چنينساختاري هر اتم كربن به سه اتم كربن مجاورش متصل شده. دانشمندان اكنون بهخوبي مي دانند كه چگونه يك چنين ساختاري را به وجود آورند و كاربردهايبيولوژيكي آن امروزه كاملا شناخته شده است. از جمله كاربردهاي چنينساختارهايي براي رها سازي دارو يا مواد راديواكتيو در محلهاي مبتلا بهعوامل بيماريزا مي باشد. ايده استفاده از60 اتم كربن به جاي 80 اتم،ساختارهاي توخالي را براي آزاد سازي دارو فراهم مي كند. هدف از اين كار درنهايت رسيدن به گروهاي قابل انحلال پپتيدها در آب مي باشد كه نتيجتا اينمولكولها به جريان خون راه پيدا مي كنند. نانوتيوپها ساختارهاي توخاليديگري هستند كه از دو طرف باز شده اند و گروههاي اتمي ديگري به آنها اضافهشده اند و يك ساختار شش گوشه را تشكيل مي دهند. نانوتيوپها مي توانند بهعنوان يك ورقه گرافيت در نظر گرفته شوند كه به دور يك لوله پيچيده شده اند.
كاربردپلي مرهاي سنتزي در داروسازي پيشرفتهاي چشمگيري داشته است. سبكي، نداشتنآثار جانبي و امكان شكل دهي پلي مرها، كاربرد آنها را در زمينه پزشكي ودامپزشكي افزايش داده است. در روشهاي دارورساني مدرن، فرآورده شكل داروييموثر خود را با يك روند مشخص شده قبلي براي مدت زمان معلوم بطور سيستماتيكبه عضو هدف آزاد مي كند. پليمرها نه تنها به عنوان منابع ذخيره دارو و غشاو ماتريكس هاي نگهدارنده عمل مي كنند بلكه مي توانند سرعت انحلال آزادسازي و تعادل دفع و جذب آزاد را در بدن كنترل كنند.
دندريمر(پلي مر) يكطبقه جديد از مولكولهاي سه بعدي مصنوعي هستند كه از مسير و راه نانوسنتزيبه دست آمده اند كه اين دندريمرها از تواليها و شاخه اي تكراري حاصل آمدهاند. ساختار چنين تركبيباتي از يك درجه بالاي تقارن برخوردار است
نقاطكوانتومي، كريستالهايي در مقياس نانومتري هستند كه اساسا در اواسط 1980براي كاربردهاي اپتوالكترونيك به كاربرده شدند. آنها در طي سنتز شيمياييدر مقياس نانو ايجاد مي شوند و از صدها يا هزاران اتم در نهايت يك مادهنيمه هادي معدني تشكيل شده اند كه اين ماده به اتمها خاصيت فلورنس مي دهد. وقتي يك نقطه كوانتومي با يك پرتو نور برانگيخته مي شود آنها دوباره نوررا منتشر مي كنند. ميزان يك طيف نشري متقارن باريك مستقيم به اندازهكريستال بستگي دارد. اين بدان معني است كه اجرام كوانتومي مي توانند بهخوبي براي انتشار نور در طول موجهاي مختلف طراحي شوند. نانوشلها يك نوعجديد از نانوذرات كه از هسته دي الكتريك مانند سيليكا تشكيل شده اند كه بايك لايه فلزي فوق العاده نازك(به عنوان مثال طلا) پوشش داده شده اند. نانوشلهاي طلا، داراي خواص فيزيكي مشابه به آنهايي هستند كه از كلوئيدهاطلا ساخته شده اند. پاسخهاي نوري نانوشلهاي طلا به طور قابل توجهي بهاندازه نسبي هسته نانوذرات و ضخامت لايه طلا بستگي دارد. دانشمندان قادرندنانوشلهايي را بسازند كه ملكولهاي آنتي ژنها بر روي آنها سوار شوند و درمجموع سلولهاي سرطاني و تومورهاي موجود را تحت تاثير قرار دهند. اين ويژگيمخصوصا در رابط با نانوشلها مي باشد كه اين ساختارها قادرند فقط تومورهايموجود را تحت تاثير قرار دهند و سلولهاي مجاور تومور دست نخورده باقي ميماند. از طريق حرارتي كه به طور انتخابي در سلولهاي توموري ايجاد مي كندمنجر به از بين بردن اين سلولها مي شود.
كاربردهاينانوتكنولوژيدر علوم دامي
سلامتي دامهاي اهلي از جمله مسائلي است كه با اقتصاد دامداريها در ارتباط مي باشد. يك دامپزشك مي نويسد كه "علمنانوتكنولوژيتوانايي و پتانسيل بالقوه اي بر روي رهيافتهاي آتي دامپزشكي و درماندامهاي اهلي خواهد داشت". تامين اقلام غذايي براي دامهاي اهلي همواره باافزايش هزينه و نياز به مراقبتهاي خاص دامپزشكي و تجويز دارو و واكسنهمراه بوده است ونانوتكنولوژيتوانايي ارائه راهكارهاي مناسب براي حل اين معضلات را دارد.
سيستمهاي سنتيتيك آزاد كننده مواد داروئي
امروزهمصرف آنتي بيوتيكها، واكسنها، پروبيوتيكها و عمده داروها از طريق واردكردن آنها از راه غذا يا آب دامها و يا از راه تزريق عضلاني صورت مي گيرد. رها سازي يك مرحله اي دارو در برابر يك ميكروارگانيزم علارغم تاثيراتدرماني و اثرات بازدارنده پيشرفت يك بيماري معمولا با بازگشت مجدد علائمبيماري وتخفيف اثرات دارويي مصرفي همراه است. روشهاي موجود در سطح نانو،قابليت تشخيص و درمان عفونت،اختلالات تغذيه اي و متابوليكي را دارا ميباشد. سيستمهاي سنتتيك رها سازي دارو مي تواند خواص چند جانبه براي حذفموانع بيولوژيكي در افزايش بازده درماني داروي مورد استفاده و رسيدن آن بهبافت هدف داشته باشد كه از جمله اين خواص مي توان به موارد ذيل اشاره كرد.
1-تنظيم زماني مناسب براي آزاد سازي دارو
2-قابليت خود تنظيمي
3-توانايي برنامه ريزي قبلي
بنابراين در آينده نزديك پيشرفتهاي بيشتر تكنولوژي امكانات زير را فراهم مي كند:
1.توسعه سيستمهاي سنتيتيك رها سازي داروها،پروبيوتيكها، مواد مغذي
2.افزايش سرعت شناسايي علائم بيماري و كاربرد روشهاي درماني سريع
3.توسعه سيستمهاي رها سازي اسيدهاي نوكلئيك و مولكولهاي DNA
4.كاربرد نانومولكولها در توليد واكسنهاي دامي
5.تشخيص بيماري و درمان دامها
تصورامكان تزريق نانوپارتيكها به دامها و فعال شدن تدريجي ماده موثر همراه بااين نانوذرات در بدن حيوان براي از بين بردن و تخريب سلولهاي سرطاني، افقتحقيقاتي جديدي را به روي محققان بازكرده است. محققان دانشگاه رايس مراحلمقدماتي كاربرد نانوشلها را براي تزريق به جريان خون ارزيابي كردند. اينذرات نانو به گيرنده هاي غشاسلولهاي سرطاني متصل مي شوند و با ايجاد امواجمادون قرمز باعث بالا رفتن دماي سلولهاي مذكور به 55 درجه و تركيدن و ازبين رفتن تومورهاي موجود مي گردند. همچنين نانوپارتيكهايي كه از اكسيدهايآهن ساخته مي شوند، با ايجاد امواج مگنتيك در محل استقرار سلولهاي سرطانيباعث از بين بردن اين سلولها مي شوند. يكي از اساسي ترين محورهاي تحقيقاتيكنوني، توسعه سيستمهاي رها سازي DNA غيرزنده، با بازدهي مناسب و با حداقلهزينه و عوارض جانبي و سمي مي باشد، كه در ژن درماني مورد استفاده قرار ميگيرند.
اصلاح نژاد دام
مديريت تلاقي و زمان مناسب جفتگيريدامها، از جمله مواردي است كه در مزارع پرورش گاوشيرده به هزينه و زمانطولاني نياز دارد. از راهكارهايي كه اخير مورد استفاده قرار گرفته است،استفاده از نانوتيوپها خاص در داخل پوست مي باشد كه زمان واقعي پيك هورموناستروژن و وقوع فحلي را دار دامها نشان مي دهد و لذا با علائمي كهسنسورهاي موجود به دستگاه مونيتور مي فرستد، زمان دقيق و واقعي تلقيح رابه دامدار نشان مي دهد.
انو تكنولوژي وكشاورزي
نانوتكنولوژی به عنوان یك فناوری قدرتمند، توانایی ایجاد تحول در سیستم كشاورزی و صنایع غذایی آمریكا و سر تاسر دنیا را دارد. نمونه هایی از كاربردها و پتانسیلهای بالقوه نانوتكنولوژی در كشاورزی و صنایع غذایی، شامل سیستم های جدید آزاد كننده دارو برای درمان بیماریها، ابزارهای جدید بیولوژی سلولی و مولكولی، امنیت زیستی و تضمین سلامتی محصولات كشاورزی و غذایی و تولید مواد جدید مورد استفاده برای شناسایی عوامل بیماریزا و حمایت از محیط زیست می باشد.
تحقیقات اخیر، امكان استفاده از نانوشلها و نانوتیوپها را در سیستمهای جانوری برای تخریب سلولهای هدف، به روشنی ثابت نموده است. امروزه از نانوپارتیكل ها كه اجرام بسیار كوچكتر از حد میكرون هستند، برای رها سازی داروها و یا ژنها به داخل سلولها استفاده می كنند و مورد انتظار است كه این تكنولوژیها در ۱۰ الی ۱۵ سال آتی مورد بهره برداری كامل قرار گیرد. با روند رو به رشد تحقیقات اخیر، این پیش بینی منطقی است كه در دهه آینده، صنعت نانوتكنولوژی با توسعه بی نظیر خود، منجر به ایجاد انقلاب عظیم در بخش پزشكی و بهداشت و همچنین تولیدات دارویی دام و آبزیان گردد.
تصور امكان تزریق نانوپارتیكها به دامها و فعال شدن تدریجی ماده موثر همراه با این نانوذرات در بدن حیوان برای از بین بردن و تخریب سلولهای سرطانی، افق تحقیقاتی جدیدی را به روی محققان بازكرده است.
● مقدمه:
نانوتكنولوژی به عنوان یك فناوری قدرتمند نوین، توانایی ایجاد انقلاب و تحولات عظیم را در سیستم تامین مواد غذایی و كشاورزی ایالت متحده آمریكا و در گستره جهانی دارد. نانوتكنولوژی قادر است كه ابزارهای جدیدی را برای استفاده در بیولوژی مولكولی و سلولی و همچنین تولید مواد جدیدی، برای شناسایی اجرام بیماری زا معرفی نماید و بنابراین چندین دیدگاه مختلف در نانوتكنولوژی وجود دارد كه می تواند در علوم كشاورزی و صنایع غذایی، كاربرد داشته باشد.
به عنوان مثال امنیت زیستی تولیدات كشاورزی و مواد غذایی، سیستمهای آزاد كننده دارو بر علیه بیماریهای شایع، حفظ سلامتی و حمایت از محیط زیست از جمله كاربردهای این علم می باشد.
● علم نانوتكنولوژی چیست؟
انجمن ملی نوبنیاد نانوتكنولوژی كه یك نهاد دولتی در كشور امریكا می باشد ، واژه نانوتكنولوژی را چنین توصیف می كند: "تحقیق و توسعه هدفمند، برای درك و دستكاری و اندازه گیریها مورد نیاز در سطح موادی با ابعاد در حد اتم"، مولكول و سوپرمولكولها را نانوتكنولوژی می گویند. این مفهوم با واحدهایی از یك تا صد نانومتر، همبستگی دارد. دراین مقیاس خصوصیات فیزیكی، بیولوژیكی و شیمیایی مواد تفاوت اساسی با یكدیگر دارند و غالبا اعمال غیر قابل انتظار از آنها مشاهده می شود. در سیستم كشاورزی امروزی، اگردامی مبتلا به یك بیماری خاص شود، می توان چند روز و حتی چند هفته یا چند ماه قبل علائم نامحسوس بیماری را شناسایی كنند و قبل از انتشار و مرگ و میر كل گله، دامدار را برای اخذ تصمیمات مدیریتی و پیشگیری كننده آگاه كند و بنابراین می توان نسبت به مقابله با آن بیماری اقدام نماید.
نانوتكنولوژی به موضوعاتی در مقیاس هم اندازه با ویروسها و سایر عوامل بیماری زا می پردازد و بنابراین پتانسیل بالایی را برای شناسایی و ریشه كنی عوامل بیماری زا دارد. نانوتكنولوژی امكان استفاده از سیستمهای آزاد كننده داروئی را كه بتواند به طور طولانی مدت فعال باقی بماند، فراهم می كند.
به عنوان مثال استفاده از سیستمهای آزاد كننده دارو، می توان به ایمپلنتهای ابداع شده مینیاتوری در حیوان اشاره كرد كه نمونه های بزاقی را به طور مستمر كنترل می كنند و قبل از بروز علائم بالینی و تب، از طریق سیستمهای هشدار دهنده وسنسورهای ویژه، می تواند احتمال وقوع بیماری را مشخص و سیستم خاص ازاد كننده دارو معینی را برای درمان موثر توصیه كنند. طراحی سیستمهای آزاد كننده مواد دارویی، یك آرزوی و رویای همیشگی محققان برای سیستمهای رها كننده داروها، مواد مغذی و پروبیوتیكها بوده و می باشد.
نانوتكنولوژی به عنوان یك فناوری قدرتمند به ما اجازه می دهد كه نگرشی در سطح مولكولی و اتمی داشته و قادر باشیم كه ساختارهایی در ابعاد نانومتر را بیافرینیم.
برای تعیین و شناسایی بسیار جزئی آلودگیهای شیمیایی، ویروسی یا باكتریایی در كشاورزی و صنایع غذایی معمولا از روشهای بیولوژیكی، فیزیكی و شیمیایی استفاده می گیرد. در روشهای اخیر نانوتكنولوژی برای استفاده توام این روشها، یك سنسور در مقیاس نانو طراحی كرده اند در این سیستم جدید، مواد حاصل از متابولیسم و رشد باكتریها با این سنسورها تعیین می گردد.
سطوح انتخابی بیولوژیكی، محیطی هایی هستند كه عمده واكنشهای و فعل و انفعالات بیولوژیكی و شیمیایی در آن محیط انجام می شود.
چنین سطوحی همچنین توانایی افزایش یا كاهش قدرت اتصال ارگانیزمها و ملكولهای ویژه را دارد. از جنبه های كاریردی استفاده از این سطوح، طراحی سنسورها، كاتالیستها، و توانایی جداسازی یا خالص سازی مخلوطهای بیومولكولها می باشد. نانومولكولها موادی هستند كه اخیرا از طریق نانوتكنولوژی به دست آمده اند و یا در طبیعت موجودند و بوسیله این ساختارها، امكان دستكاریهای درسطح نانو و تنظیم و كاتالیز واكنشهای شیمیایی وجود دارد. نانو مواد از اجزای با سایز بسیار ریز تشكیل شده اند و اجزا تشكیل دهنده چنین ساختارهایی بر خواص مواد حاصل در سطح ماكرو تاثیر می گذارد.
ساختارهای كروی توخالی (buckey balls ) كه با نام دیگر فلورن هم شناخته شده اند، مجموعه از اتمهای كربن متحدالشكل به صورت كروی هستند كه در چنین ساختاری هر اتم كربن به سه اتم كربن مجاورش متصل شده. دانشمندان اكنون به خوبی می دانند كه چگونه یك چنین ساختاری را به وجود آورند و كاربردهای بیولوژیكی آن امروزه كاملا شناخته شده است. از جمله كاربردهای چنین ساختارهایی برای رها سازی دارو یا مواد رادیواكتیو در محلهای مبتلا به عوامل بیماریزا می باشد.
ایده استفاده از۶۰ اتم كربن به جای ۸۰ اتم، ساختارهای توخالی را برای آزاد سازی دارو فراهم می كند. هدف از این كار در نهایت رسیدن به گروهای قابل انحلال پپتیدها در آب می باشد كه نتیجتا این مولكولها به جریان خون راه پیدا می كنند. نانوتیوپها ساختارهای توخالی دیگری هستند كه از دو طرف باز شده اند و گروههای اتمی دیگری به آنها اضافه شده اند و یك ساختار شش گوشه را تشكیل می دهند. نانوتیوپها می توانند به عنوان یك ورقه گرافیت در نظر گرفته شوند كه به دور یك لوله پیچیده شده اند.
كاربرد پلی مرهای سنتزی در داروسازی پیشرفتهای چشمگیری داشته است. سبكی، نداشتن آثار جانبی و امكان شكل دهی پلی مرها، كاربرد آنها را در زمینه پزشكی و دامپزشكی افزایش داده است. در روشهای دارورسانی مدرن، فرآورده شكل دارویی موثر خود را با یك روند مشخص شده قبلی برای مدت زمان معلوم بطور سیستماتیك به عضو هدف آزاد می كند. پلیمرها نه تنها به عنوان منابع ذخیره دارو و غشا و ماتریكس های نگهدارنده عمل می كنند بلكه می توانند سرعت انحلال آزاد سازی و تعادل دفع و جذب آزاد را در بدن كنترل كنند.
دندریمر(پلی مر) یك طبقه جدید از مولكولهای سه بعدی مصنوعی هستند كه از مسیر و راه نانوسنتزی به دست آمده اند كه این دندریمرها از توالیها و شاخه ای تكراری حاصل آمده اند. ساختار چنین تركبیباتی از یك درجه بالای تقارن برخوردار است.
نقاط كوانتومی، كریستالهایی در مقیاس نانومتری هستند كه اساسا در اواسط ۱۹۸۰ برای كاربردهای اپتوالكترونیك به كاربرده شدند. آنها در طی سنتز شیمیایی در مقیاس نانو ایجاد می شوند و از صدها یا هزاران اتم در نهایت یك ماده نیمه هادی معدنی تشكیل شده اند كه این ماده به اتمها خاصیت فلورنس می دهد. وقتی یك نقطه كوانتومی با یك پرتو نور برانگیخته می شود آنها دوباره نور را منتشر می كنند. میزان یك طیف نشری متقارن باریك مستقیم به اندازه كریستال بستگی دارد.
این بدان معنی است كه اجرام كوانتومی می توانند به خوبی برای انتشار نور در طول موجهای مختلف طراحی شوند. نانوشلها یك نوع جدید از نانوذرات كه از هسته دی الكتریك مانند سیلیكا تشكیل شده اند كه با یك لایه فلزی فوق العاده نازك(به عنوان مثال طلا) پوشش داده شده اند. نانوشلهای طلا، دارای خواص فیزیكی مشابه به آنهایی هستند كه از كلوئیدها طلا ساخته شده اند. پاسخهای نوری نانوشلهای طلا به طور قابل توجهی به اندازه نسبی هسته نانوذرات و ضخامت لایه طلا بستگی دارد.
دانشمندان قادرند نانوشلهایی را بسازند كه ملكولهای آنتی ژنها بر روی آنها سوار شوند و در مجموع سلولهای سرطانی و تومورهای موجود را تحت تاثیر قرار دهند. این ویژگی مخصوصا در رابط با نانوشلها می باشد كه این ساختارها قادرند فقط تومورهای موجود را تحت تاثیر قرار دهند و سلولهای مجاور تومور دست نخورده باقی می ماند. از طریق حرارتی كه به طور انتخابی در سلولهای توموری ایجاد می كند منجر به از بین بردن این سلولها می شود.
● كاربردهای نانوتكنولوژی در علوم دامی
سلامتی دامهای اهلی از جمله مسائلی است كه با اقتصاد دامداریها در ارتباط می باشد. یك دامپزشك می نویسد كه "علم نانوتكنولوژی توانایی و پتانسیل بالقوه ای بر روی رهیافتهای آتی دامپزشكی و درمان دامهای اهلی خواهد داشت". تامین اقلام غذایی برای دامهای اهلی همواره با افزایش هزینه و نیاز به مراقبتهای خاص دامپزشكی و تجویز دارو و واكسن همراه بوده است و نانوتكنولوژی توانایی ارائه راهكارهای مناسب برای حل این معضلات را دارد.
● سیستمهای سنتیتیك آزاد كننده مواد داروئی
امروزه مصرف آنتی بیوتیكها، واكسنها، پروبیوتیكها و عمده داروها از طریق وارد كردن آنها از راه غذا یا آب دامها و یا از راه تزریق عضلانی صورت می گیرد. رها سازی یك مرحله ای دارو در برابر یك میكروارگانیزم علارغم تاثیرات درمانی و اثرات بازدارنده پیشرفت یك بیماری معمولا با بازگشت مجدد علائم بیماری وتخفیف اثرات دارویی مصرفی همراه است. روشهای موجود در سطح نانو، قابلیت تشخیص و درمان عفونت،اختلالات تغذیه ای و متابولیكی را دارا می باشد. سیستمهای سنتتیك رها سازی دارو می تواند خواص چند جانبه برای حذف موانع بیولوژیكی در افزایش بازده درمانی داروی مورد استفاده و رسیدن آن به بافت هدف داشته باشد كه از جمله این خواص می توان به موارد ذیل اشاره كرد.
1)تنظیم زمانی مناسب برای آزاد سازی دارو
2) قابلیت خود تنظیمی
3) توانایی برنامه ریزی قبلی
بنابراین در آینده نزدیك پیشرفتهای بیشتر تكنولوژی امكانات زیر را فراهم می كند:
▪ توسعه سیستمهای سنتیتیك رها سازی داروها،پروبیوتیكها، مواد مغذی
▪ افزایش سرعت شناسایی علائم بیماری و كاربرد روشهای درمانی سریع
▪ توسعه سیستمهای رها سازی اسیدهای نوكلئیك و مولكولهای DNA
▪ كاربرد نانومولكولها در تولید واكسنهای دامی
● تشخیص بیماری و درمان دامها
تصور امكان تزریق نانوپارتیكها به دامها و فعال شدن تدریجی ماده موثر همراه با این نانوذرات در بدن حیوان برای از بین بردن و تخریب سلولهای سرطانی، افق تحقیقاتی جدیدی را به روی محققان بازكرده است. محققان دانشگاه رایس مراحل مقدماتی كاربرد نانوشلها را برای تزریق به جریان خون ارزیابی كردند.
این ذرات نانو به گیرنده های غشاسلولهای سرطانی متصل می شوند و با ایجاد امواج مادون قرمز باعث بالا رفتن دمای سلولهای مذكور به ۵۵ درجه و تركیدن و از بین رفتن تومورهای موجود می گردند. همچنین نانوپارتیكهایی كه از اكسیدهای آهن ساخته می شوند، با ایجاد امواج مگنتیك در محل استقرار سلولهای سرطانی باعث از بین بردن این سلولها می شوند. یكی از اساسی ترین محورهای تحقیقاتی كنونی، توسعه سیستمهای رها سازی DNA غیرزنده، با بازدهی مناسب و با حداقل هزینه و عوارض جانبی و سمی می باشد، كه در ژن درمانی مورد استفاده قرار می گیرند.
● اصلاح نژاد دام
مدیریت تلاقی و زمان مناسب جفتگیری دامها، از جمله مواردی است كه در مزارع پرورش گاوشیرده به هزینه و زمان طولانی نیاز دارد. از راهكارهایی كه اخیر مورد استفاده قرار گرفته است، استفاده از نانوتیوپها خاص در داخل پوست می باشد كه زمان واقعی پیك هورمون استروژن و وقوع فحلی را دار دامها نشان می دهد و لذا با علائمی كه سنسورهای موجود به دستگاه مونیتور می فرستد، زمان دقیق و واقعی تلقیح را به دامدار نشان می دهد.
انقلاب نانوتكنولوژی در زمینه تولید غذا
نانوتكنولوژی یاهنر ساخت مواد از اتم ها ، توانایی كپی كردن دقیق اتم ها بصورت منحصربه فرد وقراردادن آنها در جای دلخواه می باشد.
نویدنانوتكنولوژی در خصوص كشاورزی وتولید غذا ، بازگشت 90 % اززمین هایكشاورزی به وضعیت طبیعی ، ایجادگلخانه های دارای عملكرد بالا كه تقریباً 10% از زمین های كشاورزی فعلی را در برمی گیرد و جمعیت جهان را تغذیه میكند واز انقراض ونابودی بیشتر جانوران وگونه های گیاهی جلوگیری میكندودخالت آگاهانه وعالمانه انسان در جهت تسریع روندتكامل گیاهان می باشد
نانوتكنولوژیعلمی جدیداست كه می خواهد مضراتی راكه علوم مصنوعی به عالم فعلی گذاشته ازبین برده واز راه طبیعی جهان را به بهشت تبدیل كند بطوری كه زندگی را برایتمامی مردم از كوچك تا بزرگ لذت بخش وراحت سازد.
مادرآستانه ورود بهجهانی آرمانی هستیم، تولید محصولات كشاورزی برمبنای نانوتكنولوژی مثل سیبزمینی كه فقط پروتئین های موجود درآن بانفوذ براتم های گرد وغبار، هوا وآبنمونه هایی مشابه خودرا ایجاد می كند ، تاسیب زمینی شكل گیرد. یا تولیدغذا برمبنای نانوتكنولوژی مانند استیك جوجه یا بره نیم پزشده به كمك ملكولهاواتم ها توسط خودمان بدون اینكه حیوانی ذبح شود ، همه نمونه هایی ازرسیدن به جهان آرمانی است . در نتیجه می توان یك طرح زیبا از پایان دادنبه قحطی وگرسنگی ارائه داد كه درآن سیاره ای با درختان مو سبزرنگ وزیباومیوه های كشاورزی كه خاك طبیعی وكاملی ندارند ، ترسیم می شود .
مقدمه:
بهپیوند اجباری شیمی و مهندسی ، نانوتكنولوژی یا دومین انقلاب صنعتی گفته میشود. نانوتكنولوژی یا هنر ساخت مواد از اتم ها ،با تولید جدید از محصولاتیكه پاكیزه تر،نیرومندتر ،سبك وزنتر و سالمتر از مواد قبلی است ، همراه میباشد. نانوتكنولوژی سعی در یكی كردن اكتشافات و پروژه ها از بیوتكنولوژی ومهندسی ژنتیك با شیمی،فیزیك ، الكترونیك و علم مواد دارد. (1)
بااستفاده از نانوتكنولوژی هر چیزی می تواند به شكل هر شی قابل تصور دیگریمتصور شود و 92 عنصر جدول تناوبی می توانند بی نهایت با هم تركیب شوند تاملكول های متفاوتی از ابعاد نانوگرفته تا یك سیاره را بسازد . (1)
درسال 1959 ریچارد فینمن تئوری تكنولوژی برتر را ارایه داد در سالهای آتی باذكر جزئیات بیشتر این تئوری،مطالبی توسط اریك دركسلر تحت عنوان موتورهایآفرینش در سال 1986 و نامحدود ساختن آینده در سال 1991 ارایه گردید ، ویتنها درجه دكتـری در نانونوتكنولوژی را در همین سال از دانشگاه MIT دریافتنمود . (3)
هدف از انتخاب این موضوع آگاهی دادن به افراد جامعه درمورد پیشرفت علم در زمینه تولید غذا در عصر نانوتكنولوژی می باشد،زیرا درآن برهه از زمان به طور نمایی همراه با دقت اتمی، در همان نانو عمومی غذامی تواند از اتم های خام سنتز شود تا به اهداف آلودگی كمتر و پاك كردناتوماتیك آلودگی موجود دست یابیم و پایانی برای قحطی و گرسنگی داشتهباشیم.
تاریخچه پیدایش كشاورزی و انقلاب صنعتی
درحقیقت اگر هر 100 میلیون سال را یك سال در نظر بگیریم كره زمین سیاره ای 46 ساله است كههیچ اطلاعاتی راجع به 7 سال اول آن وجود ندارد ودر مورد سالهای میانی آناطلاعات كم و بیش پراكنده و نامطمئنی وجود دارد. درسن 42 سالگی گیاهان وجنگل ها پدیدار شده و شروع به رشد كرده اند،انسان جدید حدود 4 ساعت رویزمین است كه طی همین یك ساعت گذشته كشاورزی را كشف كرده و انقلاب صنعتیفقط یك دقیقه پیش اتفاق افتاد. حال ببینیم كه در این یك دقیقه انسان چهبلایی بر سر این كره 46 ساله آورده است.
نانوتكنولوژی چیست؟
نانوتكنولوژییا هنر ساخت مواد از اتم ها،توانایی كپی كرده دقیق اتم به صورت منحصر بهفرد و قرار دادن آنها در جای دلخواه می باشد. در حقیقت به پیوند اجباریشیمی و مهندسی شیمی نانوتكنولوژی گفته می شود. نانوتكنولوژی یا دومینانقلاب صنعتی جهان،رقیب سایر تكنولوژی ها نیست ، بلكه مكمل و پایهآنهاست.این علم در واقع مهمترین كلید پتانسیل اقتصادی در قرن بیست و یكمبه حساب می آید. نانوتكنولوژی علمی جدید است ،كه می خواهد مضراتی راكهعلوم مصنوعی در عالم كنونی گذاشته از بین ببرد و از راه طبیعی جهان راتبدیل به بهشت كند،به طوری كه زندگی را برای تمام مردم از كوچك تا بزرگلذت بخش و راحت سازد،با این علم گرسنگان سیر می شوند و دیگر قحطی از بینمی رود و ما شاهد اتفاقات بسیاری كه هم اكنون قادر به تصور آن نیستیم،میباشیم. نانوتكنولوژی یك رشته جدید نیست،بلكه رویكردی جدید در تمام رشتههاست. اطلاعات ما از طبیعت آن را آخرین مقیاس تولید می داند. (1)
وعده های نانوتكنولوژی در تمام رشته ها به جز كشاورزی و تغذیه:
جهاندر آستانه یك انقلاب تكنولوژی جدید ، برترازتجربه هرانسانی می باشد.اینانقلاب صنعتی قدرتمندجدیدظرفیت آوردن سلامتی،سعادت و تعلیم و تربیت،بدونآلودگی برای هر انسان در سیاره خاكی را دارد (6) ، جاودانگی و طول عمر،اولین نتیجه نانوتكنولوژی می باشد. . نانوتكنولوژی پزشكی به مرگ،پیری زودرس و بیماریهای حاد خاتمه می دهد (2) . نانوتكنولوژی كامپیوتر هایی راطراحی می كند كه در هر ثانیه قادرند ساختارهای جدیدی از اتم ها و مولكولها را به وجود آورند. همواره با پیشرفت نانوتكنولوژی،روش زندگی مردم بهطور اساسی عوض می گردد و رفتارهای مردم به شدت تحت تأثیر این سیستم جدیدقرار می گیرد. مسافرت فضایی مطمئن و ارزان و قابل استطاعت برای همه خواهدشد (1) . نانوتكنولوژی احتمال خطرات مربوط به موجودات زنده دنیا را به صفرمی رساند.در نتیجه با پیشرفت نانوتكنولوژی تمام كالاهایمصرفی،بادوام،جدید،پرثمر،ارزان و فراوان خواهد شد. در اثر این تكنولوژیكانال های تلویزیونی زیادی در این خصوص به وجود می آیند و عناوین روزنامهها و مجلات با موضوع نانوتكنولوژی آغاز می شود. یك ابر كامپیوتر،از یكسلول انسان بزرگتر نیست،یك سفینه فضایی چهار نفره از یك ماشین خانوادگیگرانتر نخواهد بود، با این دلایل و سایر دلایل شیوه زندگی جهانی از بنیادتغییر خواهد كرد. نانوتكنولوژی،كالاها را از مواد بازیافتنی بسیار بی ارزشمی سازد،متخصصان در نانوتكنولوژی از ذرات ریز اتمی و مولكولی،ربات هایبسیار پیچیده ای می سازند. نانوتكنولوژی با به كار گیری خاصیت های شیمیاییاتم ها و مولكول ها و اینكه چگونه ملكول ها به هم نزدیك شده و خاصیتچسبندگی پیدا می كنند،ساخت مولكول های جدیدی را پیشنهاد می كند،كه اینملكول های ساخته شده خواص فوق العاده ای دارند .نانوتكنولوژی امكان ایجادساختار های زیستی عجیبی را فراهم می سازد (7). مثلاً می توانیم بافت هایآنچنان مقاومی در بدن بسازیم كه با افتادن از یك ساختمان بلند كوچكترینخدشه ای در عملكردشان وارد نشود و سلامت خود را حفظ كنند. با استفاده ازنانوتكنولوژی دیگر نیازی به پاك سازی شهرها نداریم . نانوتكنولوژی مشكلزباله های هسته ای را تماماً مرتفع می سازد،یعنی باقیمانده واكنش هایشكافت هسته ای،مواد عادی،كاربردی و از همه مهمتر غیر رادیواكتیو هستند. نانوتكنولوژی از جمله اصولی می باشد كه در شیمی تكاملی مطرح بوده و میتواند موجب انجام میلیون ها آزمایش هم زمان در مدت كوتاهی شود. تولید لباسهایی كه به شرایط مختلف آب و هوایی حساسندو به سیستم های اطلاعاتی متصل میشوندتا علایم حیاتی را كنترل كنند، همچنین قادر به ترشح مواد دارویی هستندو جراحات را محافظت می كنند. درنانوتكنولوژی ساختمان ها و وسایط نقلیه بهطور خودكار با شرایط آب و هوایی سازگار می شوند.نانوتكنولوژی تغییر دهندهمبنای كامپیوترهای كنونی و نوید بخش كامپیوترهای كوانتومی می باشد. دیگریك ابركامپیوتر ، از یك سلول انسان بزرگتر نیست ، یك سفینه فضایی چهارنفره از یك ماشین خانوادگی گرانتر نخواهد بود (11) ، بااین دلایل شیوهزندگی جهان از بنیاد تغییر خواهد كرد و تحلیل آزمایشگاهی روی یك تراشه وهمچنین بیو انفورماتیك را فراهم می سازند. شناسایی مجرمان از طریقDNA باقیمانده در محل جرم، فاكتوریل گیری از اعداد بزرگ،جمع شدن تمام اطلاعاتموجود در كتابخانه كنگره و تعبیه در یك فضایی به اندازه یك حبه قند . ازبین بردن بیماری سرطان توسط نوشیدن دارویی كه حاوی نانوربات هاست و درآنآب میوه مورد علاقه شما حل شده باشد امكان پذیر می شود ، زیرا نانوربات هابرای حمله و ترمیم ساختار مولكولی سلول های سرطانی و بی خطر ساختن ویروسها برنامه ریزی شده اند و می توان به گونه ای نانو ربات ها را برنامه ریزیكرد كه جراحی های بسیار حساس و دقیق را انجام دهند. كه این جراحی هایكهزار بار دقیق تر از تیزترین چاقوهای جراحی عمل می كنند. یك نانو ربات باكاركردن در چنین مقیاس كوچكی می توانند بدون ایجاد زخم هایی كه جراحی هایمتداول بر جای گذارد،كارآیی بالایی داشته باشد. در آینده پزشكی قادر خواهدبود با تهیه رسانه دقیق تشخیصی كه توسط نانوكامپیوترها تفسیرخواهد شد وتوسط ذخایر دارویی كه در دستگاه های بسیار ریز ساخته می شوند مصونیت نهانیرا در مقابل بیماری ها برای انسان ایجاد كنند. این ربات ها ماشین های قابلبرنامه ریزی هستند كه می توانند وظایف نامحدودی را در جهان فیزیكی انجامدهند،می توانند سطل آشغال را از منزل خارج كنند،ماشین شما را رنگ كنند یایك ساختمان اداری بسازند و سپس پنجره های آن را بشویند یا یك لحظه همانندربات ترمیناتور در فیلم آرنولد عمل كنند یا اینكه به شكل یك صندلی باغ درآیند [4] . اگر می خواهید فولاد بسازید ماشین های نانو را در یك محلاوراقی رها كرده بدون سوخت زغال سنگ جهت ذوب فلزات و برجای گذاشتن زبالهاین كار را انجام می دهند. ابعاد كارخانه ها در اندازه یك میز تحریر استكه قادر به تولید هر چیزی خواهند بود. احتمالاً در صبح كارخانه آخرین مدلطراحی شده ساعت را برایمان می سازد،بعداز ظهر ممكن است حافظه بیشتری برایرایانه امان بخواهیم كه كارخانه آن را خواهد ساخت و غروب برخی از جدیدترینابزارهای نانوپزشكی را می سازد. با تغییر آرایش اتم های زغال سنگ میتوانیم الماس بسازیم یا اگر آرایش ماسه (شن و سنگ) را تغییر داده و به آنمواد دیگری اضافه كنیم می توانیم تراشه های كامپیوتری بسازیم. می توانیمموادی بسازیم كه 80 تا 100 مرتبه محكم تر و سبك وزنتر از فولاد باشد واتومبیل های شخصی بسیار امن،بی سرو صدا با كارایی بسیار بالا را طراحیكنیم كه می توانند به صورت عمودی در هوا پرواز كنند. همچنین پل ها و جادهها توانایی احساس ترك و مرمت را دارا می باشند. (3)
وعده های نانوتكنولوژی در كشاورزی و تغذیه
مولكولهای پروتئین نوعی مولكول هستند كه در مواد خوراكی مانند سیب زمینی وجوددارند، درعصر نانوتكنولوژی این مولكول ها برای تولید مولكول های شبیه بهخود اتم های موجوددرخاك ،آب و هواراجذب می كنندوسیب زمینیسازند،تولیدغذاهای مولكولی و خاتمه دادن به خشكسالی و قحطی، بطور نمایی ،همراه با دقت اتمی ، غذا می تواند از اتم های خام در همان نانو عمومی سنتزشود . استیك جوجه ویا بره نیم پز را خودمابه كمك مولكول ها و اتم ها بوجودمی آوریم ، بدون آنكه حیوانی را ذبح كنیم (5) . بوجودآوردن گیاهان وحیواناتی كه نسل آنهامنقرض شده اند، همه نمونه هایی از وعده هاینانوتكنولوژی می باشد (10). در آینده می توان ویژگی های مطلوب را از طریقمهندسی ژنتیك در مورد خوراكی جاسازی كرده وازاین طریق طعم غذاها را بهبودبخشید، هم چنین می توان مقاومت گیاهان رادربرابربیماری افزایش داد و عمرآنهارادرمحل كشت ومصرف ، طولانی تركردورشدآن هاراسریعترنمود وحتی درمحیط هاینامساعدكاشت.تادر شوره زارها،باآب كمتریا آب و هوای سرذتررشدكنند. ماحتیتوانایی تغییر شرایط آب وهوایی را خواهیم داشت و شاهدابداع درختانی خواهیمبودكه رشدآن هابهینه و ساختارشان برای كاربردهای ویژه ای همچونالوار،خمیركاغذ،میوه یا جداكننده های كربن(برای كاهش پدیده گرم شدن كرهزمین)مناسب باشد.درنتیجه موادغذایی اصلاح شده به روش ژنتیك ، تغذیه رابهبود بخشیده ودرعین حال مصرف آفت كش ها و آب راكاهش می دهند.غذاهایی كهمصرف می كنیم روز به روز از حالت طبیعی خارج شده و مهندسی تر می شوند (6).نانوتكنولوژی بهروری كشاورزی را برای جمعیت های بالاتر میسر میكند.بازگرداندن 90% از زمین های زراعی به وضعیت طبیعی خود و به كارگیریگلخانه ها با كاركردبالاكه تقریباً 10% زمین های زراعی فعلی رامی پوشانندوجمعیت جهان را تغذیه می كنند ، فیزیكی دیگر از وعده های نانوتكنولوژی میباشد . درعصر نانو میلیون ها مایل مربع زمین به ساكنین بومی جهانبرگردانده می شودو از انقراض ونابودی بیشتر جانوران وگونه های گیاهیجلوگیری می شود (9) . نانوتكنولوژی علمی جدید است كه می خواهد مضراتی كهعلوم مصنوعی در عالم كنونی گذاشته را از بین برده واز راه طبیعی جهان راتبدیل به بهشت كند ، بطوری كه زندگی برای تمام مردم ازكودك تابزرگ لذت بخشوراحت شود (8) . انقلاب صنعتی برای اشخاص ساكن روی این سیاره این تواناییرا ایجاد می كند . كه ازاین پس نیازی به بریدن درختان جنگل ها و فرستادندودشان به هوا نشوند و این پیمان نانوتكنولوژی است . آیا شما چوب میخواهید ؟ كدام یك را ترجیح می دهید : چوب درخت ماهون ، ساج ، آلبالو ، چوبسخت وراه راه یا هرچیز خارجی دیگر هیچ مشكلی نیست ، فقط نرم افزار خود رابرای چوب مورد دلخواه پاك كنید ومواد خام تغذیه ای را روشن كنید ودكمهGO را فشار دهید . (6)
نتایج وپیشنهادات :
1.نانوتكنولوژیماراقادربه ساختن هر چیزی با كوچكترین مقیاس طولی ممكن ( اتم به اتم ،مولكول به مولكول ) با دقت وظرافت هرچه تمام تر می كند .
2.نانوتكنولوژی صدمات بوجود آمده از انقلاب صنعتی را جبران می كند
3.نانوتكنولوژی پایان آلودگی ، بریدن جنگل ها ، گرسنگی وقحطی را ترسیم می نماید
4.نانوتكنولوژینوید كالاهای مصرفی بادوام ، جدید ، پرثمر ، ایمن تر ، ارزان ، فراوان ،انعطاف پذیر ، محیطی قابل تحمل ، آرامشی ثابت ، پیشرفتی سالم ، بهبودیمواد قبل از تبدیل شدن به مواد زائد ، سلامتی ، ثروت ودانش را می دهد
5.نانوتكنولوژی بهره وری كشاورزی را برای جمعیت های بالاتر میسر می سازد .
6.سیب زمینی را با استفاده از اتم های گرد وغبار ، هوا و آب می توان تولید كرد .
7.استیك جوجه یا بره نیم پز را به كمك مولكول ها واتم ها بدون ذبح حیوان می توان تولید كرد
8.تولید غذاهای مولكولی
9.بوجود آوردن گیاهان وحیواناتی كه نسل آنها منقرض شده اند .
10.بهبود طعم غذاها ، افزایش عمر مصرف آنها ومهندسی شدن غذاهای مصرفی
11.تولید انواع درختان مهندسی شده به كمك نرم افزار خود برای چوب مورد دلخواه
12.بازگرداندن 90 % از زمین های كشاورزی به وضعیت طبیعی واستفاده از 10 % اززمین های كشاورزی در قالب گلخانه هایی با عملكرد بالا وتغذیه جمعیت جهان
13.تغییر شرایط آب وهوایی جهان
14.نانوتكنولوژی روش زندگی مردم را بطوراساسی عوض می كند ورفتارهای مردم را به شدت تحت تاثیر این سیستم جدید قرار می دهد
15.نانوتكنولوژی مضراتی كه علوم مصنوعی در عالم كنونی گذاشته را از بین برده واز راه طبیعی جهان را تبدیل به بهشت می كند
16.پایان قحطی وگرسنگی را نانوتكنولوژی با ترسیم سیاره ای با درخت های مو سبزوزیبا ومیوه های كشاورزی كه خاك طبیعی وكامل ندارند ، ارائه می دهد
17.در نانوتكنولوژی كامپیوتر های بسیار بزرگ وپیچیده می توانند به اندازه سلول بدن انسان ها ساخته شوند
18.قراردادن اطلاعات انبوه در یك فضای بسیار كوچك مانند اطلاعات بزرگترین كتابخانه های دنیا در یك حبه قند
19.جایگزین شدن نانوتكنولوژی با كارگر ، مدیریت وحتی خود كارخانه
20.نانوتكنولوژی مهمترین كلید پتانسیل اقتصادی در قرن بیست ویكم است
21.هرچیزی می تواند به شكل هر شی قابل تصور دیگری شكل بگیرد
22.دیگر نیازی به شخم زدن هیچ مزرعه ای برای تهیه نان روزانه نیست .
23.در پایان اطمینان دارم كه تمام اتم ها ومولكول های هستی در هر تركیبی كهباشند وهر تغییری را كه بپذیرند ، اما ستایشگر خالق خود هستند و در آنتردیدی نیست .
منابع :
1.. http: // www . nanozine . com / WHATNANO. HTM
2.Uracil as an Alternative to 5-Fluorocytosine in Addressable Protein Targetingby : John A. Wendel and Steven S. Smith
هر کودکی حق دارد که از آموزش بهره مند گردد. لذا کلاس های چند پایه فرصت یادگیری برای بسیاری از کودکان مناطق روستایی و عشایری را فراهم می آورد. مدارس چند پایه به دلایل کاهش جمعیت و مهاجرت به شهر و موقعیت جغرافیایی قابل توسعه نمی باشند. تدریس در کلاس های چند پایه یکی از روشهای آموزشی است که می تواند نیازهای بسیاری از افراد واجب التعلیم را تامین نماید......
تدریس در این کلاس ها نیازمند برخورداری از مهارتهای ویژه و روش های مناسب سازماندهی کلاسی است. بسیاری کلاس های چند پایه را معضل می دانند و مشکلات متعددی وجود دارد که این کلاس بازده خوبی ندارد، این مشکلات به دو بخش آموزشی و فیزیکی تقسیم می شود.
راهکارهای اثربخش جهت مدیریت کلاس های چند پایه 1- استفاده از رایانه به عنوان معلم کمکی در کلاس به کمک CD های آموزشی . 2- استفاده از آموزگارانی که دوره های ویژه دیده و با روشهای فعال آشنا باشند. 3- تدریس همشاگردی – استفاده از دانش آموزان قوی برای اعضای ضعیف گروه – این کار باعث می شود دانش آموزان قوی بر مطالب درس مسلط شوند. 4- تقسیم مناسب وقت بین پایه ها و توجه به همه پایه ها . 5- گروه بندی دانش آموزان – معلم دانش آموزان را به گروه های مختلف تقسیم می کند و برای هر گروه یک مسئول انتخاب می نماید. معلم به گروه ها کمک می کند. بین گروه ها رقابت و دوستی بوجود می آید. 6- استفاده از روشهای مناسب تدریس- در کلاس های چند پایه معلم نباید فقط از یک روش به ارائه محتوا بپردازد. 7- آموزش خاص و جداگانه معلمان – تاکنون هیچ گونه آموزش خاصی وجود ندارد و معلمان با توجه به تجربه و آزمایش خود ناچاراً روش هایی را مورد استفاده قرار می دهند . کم تجربه ترین افراد در دسترس (سرباز معلم – آموزشیار نهضت سواد آموزی و ...) برای اداره این کلاس ها استفاده می شود که علاقه چندانی هم ندارند . 8- سازماندهی کلاس – فرصت تدریس موثر در کلاس های چند پایه – اگر معلم نتواند کلاس را بخوبی سازماندهی کند هر چند طرح درس داشته باشد اما موفق نخواهد بود . 9- بالا بردن حقوق معلمان کلاس های چند پایه و اختصاص دادن وقت بیشتری به این کلاس ها به شیوه حق التدریس . 10- تعداد دانش آموزان در کلاس های چند پایه باید متناسب با آموزش چند پایه ای باشد . 11- استفاده از نیروهای بومی بخاطر دوزبانه بودن دانش آموزان در کلاس های چند پایه 12- برخورداری از امکانات و تجهیزات آموزشی از قبیل کتابخانه – آزمایشگاه حیاط بازی و وسایل کمک آموزشی 13- مناسب بودن فضای کلاس ، در اختیار داشتن میز ، صندلی و نحوه بهره گیری ازفضای کلاس و مجزا بودن آن با دفتر آموزشگاه . 14- استفاده از نیروهای انسانی – با توجه به شلوغی کلاس های چند پایه تعداد معلمان را در این کلاس ها بیشتر کنند تا به امر آموزش کمک بیشتری شود . 15- استفاده از معلمان علاقمند – از معلمانی که علاقمند هستند که در کلاس های چند پایه کار کنند استفاده شود . 16- تشویق اولیاء به امر سواد آموزی ، این کار در دراز مدت به امر آموزش در کلاس چند پایه کمک و یاری خواهد کرد . 17- کم کردن وظایف معلمان در امور کارهای اداری و نامه نگاری های بیربط – و انجام وظایف خاص و کوچک 18- طراحی و ساخت کلاس های ویژه با قابلیت جابه جایی دیوارها و نصب چند تخته در آن . 19- تدوین راهنمایی تدریس و مقررات ویژه امتحانی برای کلاس های چند پایه . 20- استفاده از ورزشکاران (دانشجویان) توانمند روستا با هماهنگی اداره متبوع و همکاری شورای مدرسه و روستا به عنوان معلم ورزشی می تواند کمبود وقت معلم را در این کلاس ها جبران کند . 21- استفاده از مربیان بهداشت روستا در امر بهداشت دانش آموزان تا اندازه ای از وظایف معلم کاسته می شود . 22- فعالیت های فوق برنامه – با همکاری اولیاء کلاس های تقویتی برگزار نمایند . 23- تغییر شیوه ی فعلی آموزش در کلاس های چند پایه ای 24- آشنایی با طرح درس کلاس های چند پایه و استفاده مناسب آن در کلاس درس .
منبع:عوض حقایق پور سر گروه پایه پنجم شهرستان دشتستان
در همین زمینه مطالب زیر را درباره کلاس های چند پایه بخوانید :
در مدارس امروز، تلاش براي برقراري ارتباط با دانشآموزاني كه علاقه شان را به يادگيري از دست داده اند، يا دانشآموزاني كه بنا به دلايلي، دچار شكست تحصيلي يا ترك تحصيل شده اند، براي تمامي معلمان تجربهاي مايوس كننده و بسيار معمول است. در تجارب حرفه اي خودمان به عنوان معلم نيز براي برانگيختن حس سخت كوشي دانش آموزانمان ناكاميهايي را تحمل كرده ايم كه ناشي از كمبود وقت، زيادي تعداد دانش آموزان داراي نيازهاي هيجاني و يادگيري، احساس مسووليت در قبال خواسته هاي مسوولان مدرسه و والدين و ساير موقعيت هاي ايجاد كننده فشار رواني بوده است. از اين رو، با در نظر گرفتن اينكه در حال حاضر براي برانگيخته ساختن دانش آموزان به تحصيل و يادگيري چه ديدگاهي داريم؛ اين مقاله مي تواند مبنايي در اختيارمان قرار دهد كه ممكن است، پس از خواندن آن تغيير كند.
مفهوم انگيزش
نظريه هاي انگيزشي معاصر، انگيزش را ظرفيت طبيعي مي دانند كه در تمامي دانش آموزان، به طور بالقوه وجود دارد كه نياز به پرورش يافتن دارد تا بنياد نهادن (ابراهيمي قوام، 1384). با توجه به چنين ديدگاهي، دانشآموزاني كه به نظر مي رسد فاقد انگيزه يادگيري هستند، مي توانند مجدداً اين ظرفيت طبيعي را بدست آورند و به طرق مثبتي رشد و گسترش دهند تا به اهداف شخصي خود دست يابند.
تغيير ديدگاه ها درباره نقش معلمان
بر اساس ديدگاه هاي رايج يادگيري، مسووليت به يادسپاري و كاربرد اطلاعات، به گونهاي كه تغييرات دايمي در دانشها و مهارت ها را بهوجود آورد؛ با دانشآموزان است. دانشآموزان، يادگيرندگاني خود هدايت گر، خود نظم بخش و خود انگيخته در نظر گرفته ميشوند كه از لحاظ اشتياق و توانايي متفاوت هستند و معلم نقش مهمي در پرورش دادن و افزايش انگيزه طبيعي آنان بر عهده دارد (ابراهيمي قوام، 1384).
به چه وسيلهاي ميتوان دانشآموزان را براي تحصيل ترغيب كرد؟
برخي از اصول اساسي بدست آمده از تحقيقات در اين مورد عبارتند از:
1) دانشآموزان از طريق يادگيري شرايط و فعاليتهايي برانگيخته ميشوند كه به آنها اجازه داده شود تا دست به انتخابهاي شخصي بزنند و مقتضيات تكاليف را با ظرفيتهايشان هماهنگ سازند.
2) انگيزش دانش آموزان در صورتي افزايش مييابد كه دريابند تكاليف يادگيري بهطور مستقيم يا غير مستقيم با نيازها و علايق و اهداف شخصي آنها مرتبط است و سطوح دشواري آن بهگونهاي است كه ميتوانند به صورتي موفقيتآميز آنها را انجام دهند (ابراهيمي قوام، 1384). بنا به نظريه اتكينسون (1957)، اشخاص در تكاليفي كه داراي درجه دشواري متوسط هستند (نه خيلي دشوار و نه خيلي آسان) توفيق زيادي بدست مي آورند. يعني تكاليفي كه انجام دادن آنها مستلزم قدري خطر كردن است (سيف، 1387).
3) انگيزش ذاتي دانشآموزان به يادگيري ميتواند در محيطي امن، اعتماد بخش و حمايتگرانه پرورش يابد، كه داراي اين ويژگيها باشد:
الف- بزرگسالان، در روابط كيفي توام با توجه، توانمنديهاي بالقوه جوانان را دريابند. زيرا كه، كيفيت روابط بين بزرگسالان و جوانان اساس برنامههاي موفق است. از اين رو، به والدين، معلمان و ساير افراد مؤثر در زندگي دانش آموزان توصيه مي شود كه تجارب يادگيري و آموزشي مثبت را به گونه اي با ملاحظه، دلسوزانه و احترام آميز براي دانش آموزان فراهم سازند، تا آنان از احساس شايستگي و داشتن كنترل بر شرايط برخوردار شوند. بهعنوان مثال براي آنكه معلمان بر خلاقيت و انعطافي كه لازمه كار معنادار با دانشآموزان است، تسلط يابند؛ مي بايد از سوي كاركنان و مسوولان اجرايي مدرسه، مورد احترام و حمايت قرار گيرند. بنابراين اصل توانمند سازي ناشي از روابط دوجانبه، براي تمام افراد درگير در سيستم صدق ميكند.
ب- نيازهاي منحصر به فرد دانش آموزان از نظر يادگيري و آموزشي مورد حمايت قرار گيرد.
ج- فرصت هايي براي خطر كردن (ريسك پذيري)، بدون ترس از شكست خوردن براي دانش آموزان فراهم شود.
يافته هاي پژوهشي نشان مي دهند كه بخشي از ضرورت هاي ايجاد فضاي امن و مطمئن براي دانش آموزان، بر ساختارهاي غير رقابتي- مشاركتي و آن نوع اهداف آموزشي تاكيد دارد كه مغاير با ساختارهاي رقابت آميز است. تحقق اهداف نبايد به صورتي باشد كه در بازي يادگيري برخي دانش آموزان برنده و برخي ديگر بازنده باشند (ابراهيمي قوام، 1384).
5) انگيزه دانش آموزان به تحصيل در صورتي افزايش مي يابد كه به آنها كمك شود تا خود را درك كنند و به خويشتن خويش احترام بگذارند. دانش آموزاني وجود دارند كه پس از شكستهاي پياپي در يادگيري، به خود پنداره ضعيفي از خود دست مي يابند و بين اين موفقيت ها و اعمال خود رابطه نزديكي نميبينند و تمام شكستهاي خود ر ا به فقدان توانايي نسبت مي دهند. در نتيجه چنين ديدگاهي اين دانشآموزان دست از تلاش و كوشش بر ميدارند و به اين نتيجه ميرسند كه تلاشهاي آنها فايدهاي نخواهد داشت. از اين رو، معلمان بايد به اين گونه دانشآموزان آموزش دهند كه ممكن است تفسيرهايشان واقعيت نداشته باشد و بايد ساير احتمالات را هم در نظر بگيرند. در نتيجه تغيير چنين ديدگاهي و آموزش تغيير تفسير واقعيتها، شكست در دانشآموزان را بايد از فقدان توانايي به فقدان كوشش در آنان تغيير دهند (سيف، 1387).
6) تشويق دانش آموزان به استفاده از رويكردعمقي مطالعه چنانچه تكاليف و خواسته هاي آموزشگاهي و محيط اجتماعي دانش آموزان، گرايش به رويكرد سطحي مطالعه را تشويق كنند؛ يادگيرندگان نيز بر اساس اين خواسته ها رويكرد مطالعه خود را شكل مي دهند (نعمتي، 1386). از اين رو، شكل گيري رويكرد سطحي مطالعه جهت بدست آوردن نمرات قبولي و گذراندن امتحانات كلاسي باعث كاهش انگيزه دانش آموزان خواهد شد.
7) خلق فضاي مثبت يادگيري، كمك به دانش آموزان در تعيين اهداف و علايق، معرفي الگوهاي مناسب و الگوسازي و سرمشق دهي و بكار گيري تشويقهاي مناسب (بيروني و دروني) از ديگر راهبردهاي مناسب براي ترغيب تحصيل در دانشآموزان است.
بحث و نتيجه گيري:
اين مقاله يك چشم انداز كوتاهي بود بر ماهيت انگيزه يادگيري و شيوهاي كه بتوان آن را در دانشآموزان بيرغبت به تحصيل افزايش داد؛ بر اساس تحقيقات و نظريههاي رايج، اطلاعات و پيشنهادهايي ارايه شد. اين نظريهها انگيزههاي يادگيري در تمام افراد را ذاتي ميدانند و بر اين اعتقادند كه انگيزه بايد در حالت طبيعي در دانشآموزان پرورانده شود نه اين كه آن را بهوجود آورد. همچنين نمونه پيشنهادهايي كه ارايه شد، بهعنوان يك محركي است براي بروز خلاقيت اوليا و معلمان و ترغيب آنان به تحصيل در طرح راهبردها و فعاليتهاي ويژه براي رفع نيازهاي منحصر به فرد دانشآموزان.
بطور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یکطرف ستون مهره ها و زیر دنده های تحتانی واقع شده اند. کلیه ها به رنگ قرمز متمایل به قهوه ای بوده و از نظر شکل شبیه لوبیا می باشند. هر کلیه به اندازه مشت بسته فرد است. اکثر اعضائ بدن برای عملکرد مطلوب وابسته به کلیه ها هستند
وظایف کلیه ها
مهمترین وظیفه کلیه ها برداشت مواد زائد از خون و بازگرداندن خون تصفیه شده به بدن می باشد. هر دقیقه حدود یک لیتر خون (یک پنجم خونی که توسط قلب پمپ می شود) از طریق سرخرگ کلیوی وارد کلیه ها می شود. پس از اینکه خون تصفیه شد خون تصفیه شده از طریق سیاهرگ های کلیوی به بدن باز می گردد.
داخل هر کلیه متجاوز از یک میلیون واحد بسیار ریز عملکردی بنام نفرون وجود دارد. هر نفرون از یک صافی بسیار کوچک بنام کلافه (گلومرول) که به یک لوله کوچک (توبول) متصل است تشکیل می شود. آب و مواد زائد توسط این صافی از خون جدا می شوند و به داخل لوله های کوچک (توبول ها) جریان پیدا می کنند.
قسمت عمده این آب توسط لوله های کوچک باز جذب می شود و مواد زائد بصورت غلیظ وارد ادرار میشوند تا دفع گردند.
ادرارهای جمع شده از لوله های کوچک وارد قسمت قیفی شکل بنام لگنچه کلیه شده و سپس از طریق لوله ای بنام حالب وارد مثانه می شود. مثانه ادرار را تا زمانی که ادرار کنید نگهداری می کند. پس از مثانه ادرار از طریق لوله ای بنام پیشابراه از بدن خارج می شود. کلیه سالم بطور معمول یک تا ٢ لیتر ادرار در روز و بر اساس میزان مایعات دریافتی تولید می کند. کلیه سالم قابلیت افزایش فعالیت خود را دارد بطوریکه اگر یک کلیه از دست رود کلیه دیگر بزرگ شده و کار دو کلیه را انجام خواهد داد.
سه وظیفه اصلی کلیه ها:
1کلیه ها آب بدن را تنظیم می کنند:
برای اینکه بدن شما بدرستی و به نحو مطلوب فعالیت کند لازم است که دارای حجم مناسب آب باشد. یکی از مهمترین وظایف کلیه ها برداشت آب اضافی یا حفظ آب بدن در موارد ضرورت می باشد.
2کلیه ها مواد زائد را برداشت می کنند:
بسیاری از مواد در خون و مایعات بدن باید در اندازه مناسب وجود داشته باشند تا بدن به درستی عملکرد داشته باشد. برای مثال: سدیم و پتاسیم مواد معدنی هستند که از مواد غذایی بدست می آیند. این مواد معدنی برای سلامتی لازم هستند اما باید در حد معینی نگهداشته شوند. زمانیکه کلیه ها بدرستی فعالیت کنند، مواد زائد از بدن داخل ادرار ترشح می شوند همچنین کلیه ها در تنظیم سایر مواد معدنی در بدن مانند: کلسیم و فسفر که برای تشکلی استخوان لازمند، کمک می کنند مواد زائد مانند: اوره و کراتی نیز باید از بدن خارج شوند . اوره و سایر مواد زائد زمانی که بدن پروتئین ها مانند: گوشت را تجزیه می کند، تشکیل می شوند. کراتی نین یک محصول زائد عضلات است. اگر فعالیت کلیه ها کاسته شود، اوره و کراتی نیز در خون افزایش می یابند بسیاری از محصولات زائد اگر از مایعات بدن جدا نشوند برای بدن سمی هستند برای مثال، وقتی فردی دارویی مصرف می کند، مواد زائد شیمیایی که از مصرف این دارو در بدن بوجود می آیند، عمدتا توسط کلیه ها از بدن خارج می شوند.
٣- کلیه ها هورمون می سازند:
کلیه های سالم پیک (پیغام بر) های شیمیایی مهمی بنام هورمون ها را نیز می سازند. این هورمون ها در جریان خون گردش کرده و بعضی از عملکردهای بدن مانند: فشار خون، ساخت گویچه های قرمز و برداشت کلسیم از روده ها را تنظیم می کنند.
علائم بیماری کلیوی
بیماری کلیوی معمولا بی سر و صدا پیشرفت می کند و قبل از ایجاد هر گونه شکایت موجب تخریب قسمت عمده ای از فعالیت و عملکرد کلیه می گردد. بنابراین افراد در معرض خطر پیشرفت بیماری کلیوی باید بطور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرند. این افراد کسانی هستند که مبتلا به بیماری قند - دیابت - پرفشاری خون، بیماری عروقی و وابستگان نزدیک افراد مبتلا به بیماریهای ارثی کلیه می باشند
گاهی اوقات افراد با بیماری شدید کلیوی نیز بدون علامت می باشند. این موضوع اهمیت آزمایش خون یا ادرار را در بررسی مشکلات کلیوی روشن می کند. بهرحال شکایات و علائم زیر می توانند نشانگر بیماری کلیوی باشند که در صورت وجود، انجام آزمایشات و بررسی های بیشتر توصیه می شود
بعضی از علائمی که می تواند نشانگر بیماری کلیوی باشد عبارتند از:
•خستگی
•پرفشاری خون
•ورم چشم ها، دست یا پا
•دفع ادرار خونی، تیره یا رنگ چای
•شب ادراری(بیشتر از یک بار در موقع خواب)
•کاهش اشتها(کاهش وزن)
•خارش سراسری پایدار
زمانی که کلیه ها نارسا شوند مواد زائد و مایعات در بدن تجمع پیدا کرده و شما نیاز به درمان دیالیز (برای تصفیه خون یا به وسیله ماشین یا از راه شکم و بصورت دیالیز صفاقی) یا پیوند کلیه دارید چگونه می توانید در پیشگیری از بیماریهای کلیوی موثر باشید.
فشار خون خود را بطور منظم چک کنید. فشار خون بالا و کنترل نشده سرعت طبیعی هر گونه بیماری کلیوی را افزایش می دهد. اگر شما مبتلا به بیماری قند، دیابت می باشید، باید بیماری شما تحت کنترل درآید. تعداد زیادی از بیماران کلیوی مبتلایان به بیماری قند می باشند به خصوص و حتی الامکان از مصرف داروهایی که توسط پزشک تجویز نشده اند ماند مسکن ها خودداری کنید. قبل از مصرف هر دارو حتما با پزشک خود مشورت نمائید
سایر داروهای خاص مانند سموم، آفت کش ها و مواد مخدر و ...- نیز می توانند موجب آسیب کلیه شوند. پزشک شما مشکلات و عوارض ناشی از مصرف طولانی مدت و بدون مجوز این داروها را بیان می کند
بیماری كلیه
اگر چه كلیه ها، عضوهای كوچكی هستند ، ولی از وظایف حیاتی زیادی از جمله تصفیه نمودن مواد زاید و مایعات اضافی از خون را به عهده دارند كه در حفظ سلامتی عمومی بدن موثر است. بیماری شدید كلیه، ممكن است منجر به نارسایی كامل آن شود، كه نیازمند درمان با دیالیز یا پیوند كلیه برای جلوگیری از مرگ است . اگر چه درمانهای موثری برای بسیاری از بیماریهای كلیه وجود دارد ولی مردم هنوز نمی دانند كه بیماریهای كلیه قابل پیشگیری اند.
ده عامل اصلی بیماری كلیه
معمولاً دو علت مهم برای نارسایی كلیه ها( یا مرحله نهایی بیماری كلیه) دیابت( دیابت نوع 2 یا دیابت بزرگسالان) و فشار خون بالا وجود دارد. زمانی كه این دو بیماری با درمان مراقبت شوند، بیماری های كلیه مرتبط با آنها می توانند پیشگیری شوند یا سرعت شان كاهش یابد. داروهای موثر زیادی برای درمان فشار خون بالا وجود دارند. علاوه براین، تغییرات سلامت بخش در شیوه زندگی، مانند كم نمودن وزن و ورزش مرتب در مراقبت از فشار خون بالا و حتی پیشگیری از آن موثر است. نظارت دقیق بر قند خون در بیماران دیابتی از سایر مشكلات مانند بیماری كلیه، بیماری كرونر قلب وسكته پیشگیری می كند. زمانی كه بیماران دیابتی، همزمان به فشار خون بالا مبتلا شوند، داروهای خاصی كه بازدارنده های آنزیم تبدیل كننده آنژیوتنسین نامیده می شوند، برای حفظ عملكرد كلیه ها موثرند. سومین علت اصلی مرحله نهایی بیماری كلیه گلومرولونفریت( بیماریی كه به واحدهای تصفیه كننده كلیه بنام گلومرول ، آسیب می رساند) است . در بسیاری از حالات، علت این بیماری ناشناخته است ، اما در برخی موارد ممكن است ارثی باشد یا در اثر عفونت به وجود آمده باشد.
برخی از بیماریهای دیگری كه ممكن است بر كلیه اثر بگذارند شامل عفونت ها، سنگ های كلیوی و بیماریهای ارثی، می شوند. استفاده بیش از اندازه قرص های ضد درد یا مصرف مواد مخدر مانند هروئین می تواند به كلیه ها صدمه بزند . برخی از این بیماریها قابل درمان هستند. برخی موارد، درمان می تواند سرعت پیشرفت بیماری را كاهش و طول عمر را افزایش دهد.
مرحله نهایی بیماری كلیه زمانی رخ می دهد كه حدود 90 درصد از عملكرد كلیه از بین برود. افراد مبتلا به نارسایی كلیه ممكن است دچارتهوع، استفراغ، ضعف، خستگی، گیجی، مشكل در تمركز و از دست دادن اشتها شوند، نارسایی كلیوی با آزمایش خون و ادرار قابل پیشگیری است.
نشانه های هشدار دهنده بیماری های كلیوی و دستگاه ادراری.
1- فشار خون بالا
2- پیدایش خون با پروتئین در ادرار.
3- آزمایش كراتینین خون، بالاتر از 2/1 میلی گرم در دسی لیتر در زنان و 4/1 میلی گرم در دسی لیتر در مردان(كراتینین ماده دفعی است كه توسط كلیه های سالم از خون خارج می شود. ) در بیماریهای كلیوی ، سطوح كراتینی در خون ممكن است افزایش یابد.
4- تكرار ادرار به ویژه در شب .
5- مشكل در ادرار كردن یا ادرار درد آور.
6- تورم در چشم ها، تورم دست ها و پاها به ویژه در كودكان
کلیه ونشانه های بیماری آن
کلیه (فارسی قدیمیتر گُرده) یکی از اندامهای درونی بدن انسان و برخی دیگر از جانداران است.
بطور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یکطرف ستون مهره ها و زیر دنده های تحتانی واقع شده اند. کلیه ها به رنگ قرمز متمایل به قهوه ای بوده و از نظر شکل شبیه لوبیا می باشند. هر کلیه به اندازه مشت بسته فرد است. اکثر اعضاء بدن برای عملکرد مطلوب وابسته به کلیه ها هستند
وظایف کلیه ها
مهمترین وظیفه کلیه ها برداشت مواد زائد از خون و بازگرداندن خون تصفیه شده به بدن می باشد. هر دقیقه حدود یک لیتر خون (یک پنجم خونی که توسط قلب پمپ می شود) از طریق سرخرگ کلیوی وارد کلیه ها می شود. پس از اینکه خون تصفیه شد خون تصفیه شده از طریق سیاهرگ های کلیوی به بدن باز می گردد. داخل هر کلیه متجاوز از یک میلیون واحد بسیار ریز عملکردی بنام نفرون وجود دارد. هر نفرون از یک صافی بسیار کوچک بنام کلافه (گلومرول) که به یک لوله کوچک (توبول) متصل است تشکیل می شود. آب و مواد زائد توسط این صافی از خون جدا می شوند و به داخل لوله های کوچک (توبول ها) جریان پیدا می کنند. قسمت عمده این آب توسط لوله های کوچک باز جذب می شود و مواد زائد بصورت غلیظ وارد ادرار میشوند تا دفع گردند. ادرارهای جمع شده از لوله های کوچک وارد قسمت قیفی شکل بنام لگنچه کلیه شده و سپس از طریق لوله ای بنام حالب وارد مثانه می شود. مثانه ادرار را تا زمانی که ادرار کنید نگهداری می کند. پس از مثانه ادرار از طریق لوله ای بنام پیشابراه از بدن خارج می شود. کلیه سالم بطور معمول یک تا ٢ لیتر ادرار در روز و بر اساس میزان مایعات دریافتی تولید می کند. کلیه سالم قابلیت افزایش فعالیت خود را دارد بطوریکه اگر یک کلیه از دست رود کلیه دیگر بزرگ شده و کار دو کلیه را انجام خواهد داد.
سه وظیفه اصلی کلیه ها
1-کلیه ها آب بدن را تنظیم می کنند: برای اینکه بدن شما بدرستی و به نحو مطلوب فعالیت کند لازم است که دارای حجم مناسب آب باشد. یکی از مهمترین وظایف کلیه ها برداشت آب اضافی یا حفظ آب بدن در موارد ضرورت می باشد.
2-کلیه ها مواد زائد را برداشت می کنند: بسیاری از مواد در خون و مایعات بدن باید در اندازه مناسب وجود داشته باشند تا بدن به درستی عملکرد داشته باشد. برای مثال: سدیم و پتاسیم مواد معدنی هستند که از مواد غذایی بدست می آیند. این مواد معدنی برای سلامتی لازم هستند اما باید در حد معینی نگهداشته شوند. زمانیکه کلیه ها بدرستی فعالیت کنند، مواد زائد از بدن داخل ادرار ترشح می شوند همچنین کلیه ها در تنظیم سایر مواد معدنی در بدن مانند: کلسیم و فسفر که برای تشکلی استخوان لازمند، کمک می کنند مواد زائد مانند: اوره و کراتی نیز باید از بدن خارج شوند . اوره و سایر مواد زائد زمانی که بدن پروتئین ها مانند: گوشت را تجزیه می کند، تشکیل می شوند. کراتی نین یک محصول زائد ماهیچه است. اگر فعالیت کلیه ها کاسته شود، اوره و کراتی نیز در خون افزایش می یابند بسیاری از محصولات زائد اگر از مایعات بدن جدا نشوند برای بدن سمی هستند برای مثال، وقتی فردی دارویی مصرف می کند، مواد زائد شیمیایی که از مصرف این دارو در بدن بوجود می آیند، عمدتا توسط کلیه ها از بدن خارج می شوند.
٣- کلیه ها هورمون می سازند: کلیه های سالم پیک (پیغام بر) های شیمیایی مهمی بنام هورمون ها را نیز می سازند. این هورمون ها در جریان خون گردش کرده و بعضی از عملکردهای بدن مانند: فشار خون، ساخت گویچههای قرمز و برداشت کلسیم از روده ها را تنظیم می کنند.
نشانههای بیماری کلیوی
بیماری کلیوی معمولا بی سر و صدا پیشرفت می کند و پیش از ایجاد هر گونه شکایت موجب تخریب قسمت عمده ای از فعالیت و عملکرد کلیه می گردد. بنابراین افراد در معرض خطر پیشرفت بیماری کلیوی باید بطور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرند. این افراد کسانی هستند که مبتلا به بیماری قند - دیابت - پرفشاری خون، بیماری عروقی و وابستگان نزدیک افراد مبتلا به بیماریهای ارثی کلیه می باشند گاهی اوقات افراد با بیماری شدید کلیوی نیز بدون علامت می باشند. این موضوع اهمیت آزمایش خون یا ادرار را در بررسی مشکلات کلیوی روشن می کند. بهرحال شکایات و علائم زیر می توانند نشانگر بیماری کلیوی باشند که در صورت وجود، انجام آزمایشات و بررسی های بیشتر توصیه می شود بعضی از علائمی که می تواند نشانگر بیماری کلیوی باشد عبارتند از:
•خستگی
•پرفشاری خون
•ورم چشم ها، دست یا پا
•دفع ادرار خونی، تیره یا رنگ چای
•شبادراری (بیشتر از یک بار در موقع خواب)
•کاهش اشتها(کاهش وزن)
•خارش سراسری پایدار
زمانی که کلیه ها نارسا شوند مواد زائد و مایعات در بدن تجمع پیدا کرده و شما نیاز به درمان دیالیز (برای تصفیه خون یا به وسیله ماشین یا از راه شکم و بصورت دیالیز صفاقی) یا پیوند کلیه دارید چگونه می توانید در پیشگیری از بیماریهای کلیوی موثر باشید. فشار خون خود را بطور منظم چک کنید. فشار خون بالا و کنترل نشده سرعت طبیعی هر گونه بیماری کلیوی را افزایش می دهد. اگر شما مبتلا به بیماری قند، دیابت می باشید، باید بیماری شما تحت کنترل درآید. تعداد زیادی از بیماران کلیوی مبتلایان به بیماری قند می باشند به ویژه و حتی الامکان از مصرف داروهایی که توسط پزشک تجویز نشده اند ماند مسکن ها خودداری کنید. پیش از مصرف هر دارو حتما با پزشک خود مشورت نمائید دیگر داروهای ویژه مانند سموم، آفت کش ها و مواد مخدر و ...- نیز می توانند موجب آسیب کلیه شوند. پزشک شما مشکلات و عوارض ناشی از مصرف طولانی مدت و بدون مجوز این داروها را بیان می کند.
کليه ها چند کارکرد مهم و اساسي دارند:
1- آنها آب بدن ما را تنظيم مي کنند. بدن براي اينکه بتواند درست کار کند، درست مثل ماشين، به تنظيم آب احتياج دارد. کليه ها آب اضافي را از بدن خارج مي کنند. گاهي هم جسم ما به آب بيشتر احتياج دارد، در اين موقع هم باز اين کليه ها هستند که آب لازم را حفظ مي کنند.
2- آنها هورمون توليد مي کنند. اين هورمونها وارد گردش خون مي شوند و فشار خون ما را تنظيم مي کنند. اين هورمونها در خون جريان مي يابند و کارهاي خيلي مهمي مي کنند مثل تنظيم فشار خون، ساختن گلبولهاي قرمز و جذب کلسيم از روده کوچک اگر يک کم زيست شناسي سرتان بشود، حتماً مي دانيد هر کدام از اينها چقدر حياتي است!
3- کليه هاي سالم مواد زايد را از بدن خارج مي کنند. مواد معدني مثل پتاسيم و سديم براي کارکرد سلولها خيلي ضروري هستند. اما زياد شدن هر کدام از آنها هم برايمان خطرناک است. مقدار اضافي از هر کدام آنها بايد توسط ادرار، که فرآورده اساسي کليه است، به بيرون فرستاده شود. کليه ها حتي به استخوانها هم کار دارند! تعجب مي کنيد؟ مقدار کلسيم و فسفر که مهمترين مواد در ساخت استخوانها هستند، توسط کليه ها کنترل مي شود. از شکستن و مصرف شدن مواد غذايي پروتئيني مثل گوشت در سلولها، موادي مثل اوره و کراتينين تشکيل مي شود. اين دو ماده همين طوري خطرناک نيستند، اما اگر در بدن باقي بمانند و زياد شوند مثل يک سم مهلک باعث مرگ، مي شوند. بدين ترتيب وقتي کليه ها دچار نارسائي و بدکاري مي شوند، عاقبت کار معلوم است!!
اما چرا کليه ها از کار مي افتند؟
وقتي کارکرد کليه به 10% مقدار معمولي اش مي رسد، ديگر نمي تواند آب، نمک يا مواد زايد را از بدن بيرون کند. در اثر اين اتفاق بافت هاي بدن مثل بادکنک پر از آب مي شوند و ورم مي کنند. اين تازه علاوه بر مسموميت خوني است که از سموم و مواد زايد انباشته شده است. فشار خون بالا مي رود و بومب ...!! اينجا را ببينيد.
بيماريهايي که باعث از کار افتادگي کليه مي شوند، عبارتند از:
• گلومرولونفريت
• ديابت
• بيماري پلي کيستيک کليه
• عوارض جنبي داروها
• پيلونفريت
• انسداد مجاري ادرار
• فشار خون بالا
وقتي کليه از کار افتاد چي؟
حالا بايد به سراغ يک روش درماني رفت. معمولاً اولين درمان ممکن دياليز کردن است. دياليز يعني تصفيه کردن خون از راه مکانيکي. به کمک اين روش مواد زايد و آب اضافي از خون خارج مي شوند و بدن نظم و ترتيب پيدا مي کند. اتفاقي که در هنگام دياليز مي افتد شبيه کار کليه است. يعني فيزيک يکساني دارد ولي در دياليزور به شکل ساده تري رخ مي دهد.
اينجا را نگاه کنيد! و دقت کنيد که دياليز چه اصولي دارد. آنها را به خاطر بسپاريد تا بتوانيد با کار يک کليه طبيعي مقايسه کنيد.
اما وقتي دياليز ديگر جواب نمي دهد، وقت پيوند کليه است! براي ادامه دادن مطلب بهتر است اول يک کمي درباره کليه بدانيم. چطور همه اين اتفاقات مهم در کليه روي مي دهند؟
خوب آخرين تصويري را که ديديد به خاطر داريد؟ هنوز کنجکاويتان سيراب نشده؟ حق داريد!! حالا به اين يکي مطلب توجه کنيد. اما براي استفاده بهتر، موقع ديدنش، سعي کنيد مهمترين نکته ها را به خاطر بياوريد. مثلاً چيزهايي که بايد دفع شوند يا بايد تنظيم شوند و دقت کنيد هر کدام از کجا وارد مسير اصلي جريان مي شوند، به خون مي روند يا به سمت لوله هاي ادراري و چرا؟ اگر هنوز بيشتر در اين فلش پيش برويد، مي توانيد مکانيسم دقيق مولکولي هر کاري را هم کشف کنيد.
کلیه و پیوند کلیه برای ناواردها!
وقتی کارکرد کلیه به ۱۰% مقدار معمولی اش می رسد، دیگر نمی تواند آب،نمک یا مواد زاید را از بدن بیرون کند. در اثر این اتفاق بافت های بدن مثلبادکنک پر از آب می شوند و ورم می کنند. این تازه علاوه بر مسمومیت خونیاست که از سموم و مواد زاید انباشته شده است. فشار خون بالا می رود و بومب ...!!
کلیه ها، اعضای لوبیا شکلی هستند که در پشت ما، درست زیر کمر قرارگرفته اند. هر کلیه یک آدم بزرگ تقریباً به اندازه یک مشت است و حدود صدگرم وزن دارد. درون هر کلیه، خون از ف*ی*ل*ت*رهای نازکی به نام نفرون ردمی شود. در هر کلیه هم حدود یک میلیون از این واحدهای کوچک تصفیه وجوددارد. به دلیل وجود نفرون هاست که دو کلیه سالم می توانند هر دو دقیقه یکبار، تمام خون بدن را تصفیه کنند.
● کلیه ها چند کارکرد مهم و اساسی دارند:
۱- آنها آب بدن ما را تنظیم می کنند. بدن برای اینکه بتواند درست کار کند، درست مثل ماشین، به تنظیم آب احتیاج دارد. کلیه ها آب اضافی را از بدن خارج می کنند. گاهی هم جسم ما به آب بیشتر احتیاج دارد، در این موقع هم باز این کلیه ها هستند که آب لازم را حفظ می کنند.
۲- آنها هورمون تولید می کنند. این هورمونها وارد گردش خون می شوند و فشار خون ما را تنظیم می کنند. این هورمونها در خون جریان می یابند و کارهای خیلی مهمی می کنند مثل تنظیم فشار خون، ساختن گلبولهای قرمز و جذب کلسیم از روده کوچک اگر یک کم زیست شناسی سرتان بشود، حتماً می دانید هر کدام از اینها چقدر حیاتی است!
۳- کلیه های سالم مواد زاید را از بدن خارج می کنند. مواد معدنی مثل پتاسیم و سدیم برای کارکرد سلولها خیلی ضروری هستند. اما زیاد شدن هر کدام از آنها هم برایمان خطرناک است. مقدار اضافی از هر کدام آنها باید توسط ادرار، که فرآورده اساسی کلیه است، به بیرون فرستاده شود. کلیه ها حتی به استخوانها هم کار دارند! تعجب می کنید؟ مقدار کلسیم و فسفر که مهمترین مواد در ساخت استخوانها هستند، توسط کلیه ها کنترل می شود. از شکستن و مصرف شدن مواد غذایی پروتئینی مثل گوشت در سلولها، موادی مثل اوره و کراتینین تشکیل می شود. این دو ماده همین طوری خطرناک نیستند، اما اگر در بدن باقی بمانند و زیاد شوند مثل یک سم مهلک باعث مرگ، می شوند. بدین ترتیب وقتی کلیه ها دچار نارسائی و بدکاری می شوند، عاقبت کار معلوم است!!
تغذيه در بيماران پيوند کليه
پيوند کليه در مراحل پاياني بيماري ESRD ( نارسايي کليه در مرحله آخر ) براي بيماراني انجام مي گيرد که ميزان تصفيه گلومرولي آنها بسيار کم شده و 90% کليه آنها از کار افتاده است بنابراين کليه
نمي تواند فعاليتهاي طبيعي خود را مثل دفع مواد زائد انجام دهد .
مشکلات تغذيه اي بيماران قبل از پيوند
1- افزايش قند خون : براي اصلاح و کاهش دادن قند خون بايد قندهاي ساده مثل شکر ، عسل ، شکلات ، نوشابه ، قند و کيک و کل کربوهيدرات غذايي را محدود کنيد .
2- افزايش پتاسيم خون : بايد غذاهاي حاوي پتاسيم بالا را محدود کرد سبزيهاي مانند اسفناج، بروکلي ، نخود ، رب ،
آب گوجه فرنگي ، گوجه فرنگي ، هويچ ، لوبيا سفيد وقرمز و عدس و سيب زميني و ميوه هايي مانند موز ، خرما ، طالبي ، پرتقال ، کيوي ، انجير ، زردآلو ، شليل ، کشمش ، هندوانه ، ريواس
3- افزايش فسفر : بايد غذاهاي حاوي فسفر زياد را محدود کرد شامل شير ، ماست ، پنير ، انواع گوشت و حبوبات و دانه هاي روغني ( آجيل ) ، جگر ، تخم مرغ ، نوشابه
4- افزايش سديم : غذاهاي حاوي نمک زياد مثل کالباس ، سوسيس ، خيارشور ، ترشي ، زيتون ، آجيل شور ، چيپس ، پنير و نمک را بايد کاهش داد .
عوارض تغذيه اي پس از پيوند در ابتدا (وقتي پيوند تازه انجام گرفته است )
1- افزايش دفع پرتئين : بنابراين بايد پروتئين و انرژي رژيم غذايي را افزايش داد
2- افزايش پتاسيم خون : بايد غذاهاي حاوي پتاسيم بالا را محدود کنيد و از سبزيجات و ميوه جات با پتاسيم کم و متوسط استفاده کنيد
3- افزايش چربيهاي خون: براي کاهش دادن چربيهاي خون بايد کل چربي رژيم و کلسترول محدود شود . بنابراين ازمصرف مواد غذاي چرب مثل کره ، روغن جامد ، و تخم مرغ بيش از 3 بار در هفته خودداري شود
- در اين زمان محدوديت زياد کربوهيدرات رژيم نياز نيست .
عوارض و مشکلات تغذيه اي پس از پيوند براي مدت طولاني :
1-افزايش قند خون : به خاطر استفاده از داروهاي استروئيدي قند خون افزايش
مي يابد بنابراين بايد قندهاي ساده را محدود کرد . همچنين کل انرژي مصرفي را نيز بايد کاهش داد ( در صورت چاقي )
از غذاهاي غني از پتاسيم که قبلاًذکر کرديم کمتر استفاده شود .
- در 6 ماه اول پس از پيوند وزن بيماران افزايش مي يابد بنابراين پس از پيوند بايد ميزان انرژي مورد نياز تعديل شود و براي جلوگيري از عوارض سوء چاقي بيمار بايد فعاليتهاي خود را با انجام ورزشهاي سبک شروع کند و در مصرف غذا زياده روي نکند .
- مواد غذايي با چربي بالا مثل کره ، خامه ، روغن جامد ، پنير حامه اي بايد محدود شود .
- کلسترول بايد mg300 در هر روز استفاده شود بنابراين از خوردن کله پاچه ، کره ، دل ، قلوه و بيش از 3 تخم مرغ در هر هفته بايد خودداري شود.
عوارض داروها :
کورتيکوستروئيدها مثل پردنيزون عوارضي مانند افزايش وزن و افزايش چوبي خون را به دنبال دارد . بنابراين غذا در تعداد دفعات بيشتر و با حجم کمتر مصرف شود.
اين داروها باعث تحليل عضلاني نيز
مي شوند بنابراين انجام ورزش مي تواند در حفظ بافت عضلاني موثر باشد .
سيکلوسپورين باعث ايجاد پرفشاري خون مي شود بنابراين مواد غذايي با نمک بالا بايد محدود شود . اين دارو باعث ايجاد حالت تهوع ، استفراغ ، کمبود اشتها و افزايش پتاسيم خون نيز مي شود .
دياليز ( Dialysis )
دیالیز نوعی درمان است که برخی فعالیتهای کلیه طبیعی را انجام می دهد.این درمان زمانی که کلیه های شما قادر به برآوردن نیازهای بدنتان نباشد مورد احتیاج است.
چه موقع دیالیز مورد نیاز است؟
زمانی که دچار نارساییانتهایی کلیه شوید به دیالیز نیاز خواهید داشت—معمولاًزمانی که 85 تا 90 درصد عملکرد کلیه هاتان از بین برود.
دیالیز چه کار انجام می دهد؟
شبیه کلیه های سالم،دیالیز تعادل بدنتان را حفظ می کند.دیالیز اعمال زیر را انجام می دهد:
•مواد زائد،نمک و آب اضافی را به منظور جلوگیری ازانباشته شدنشان در بدن دفع می کند
•سطح برخی مواد شیمیایی بدن مثل پتاسیم،سدیم و بی کربنات را در خونتان ثابت نگه می دارد
•به تنظیم فشار خون کمک می کند
آیا نارسایی کلیه دائمی است؟
نه همیشه.بعضی انواع نارسایی حاد کلیه با درمان بهتر می شوند.در برخی انواع نارسایی حاد کلیه ،دیالیز ممکن است تنها برای دورۀ کوتاهی از زمان ،تا بهتر شدن عملکرد کلیه ها نیاز باشد.
در نارسایی مزمن یا انتهایی کلیه ها ،کلیه هاتان بهتر نخواهند شدو شما برای باقیمانده زندگیتان به دیالیز نیاز خواهید داشت.اگر پزشکتان تشخیص دهدکه کاندید دریافت کلیه جدید هستید،ممکن است در لیست انتظار عمل قرار گیرید.
دیالیز کجا انجام می شود؟
دیالیز ممکن است در بیمارستان،در بخش دیالیزغیر بیمارستانی ،یا در خانه انجام شود.شما و پزشکتان بسته به وضعیت بالینی و علاقه تان تصمیم می گیرید کدام محل بهتر است.
آیا دیالیز انواع گوناگون دارد؟
بله،دو نوع دیالیز وجود دارد—همودیالیز و دیالیز صفاقی
همودیالیز چیست؟
در همودیالیز ،یک کلیه مصنوعی(همودیالیزر)برای تصفیه مواد زائد ، مواد شیمیایی، و مایعات اضافی از خون شما بکار می رود.برای فرستادن خونتان به درون کلیه مصنوعی ،پزشک نیاز به یک راه دسترسی(ورودی)به رگهای شما دارد.این امر با یک جراحی کوچک به درون بازو یا ساق شما امکان پذیر است.
گاهی اوقات ،این راه با اتصال یک سرخرگ به ورید در ناحیه زیر پوستتان و تشکیل یک رگ خونی بزرگتر بنام فیستول عملی می شود.
با این وجود در صورتیکه رگهای شما برای فیستول کافی نباشند،پزشک از یک لوله پلاستیکی برای اتصال یک سرخرگ و یک سیاهرگ زیر پوستتان استفاده می کند.این امر پیوند نامیده می شود.
گاهی راه ورودی توسط یک لوله پلاستیکی باریک بنام کاتتر ایجاد می شود،که درون وریدهای بزرگ گردنی تان قرار می گیرد.این روش دسترسی موقتی است،ولی گاهی برای درمان دراز مدت بکار می رود.
درمان همودیالیز چقدر طول می کشد؟
زمان مورد نیاز برای دیالیز شما بستگی دارد به :
•میزان کارآیی کلیه های شما
•مقدار مایعاتی که بین درمانها در بدنتان انباشته می شود
•چقدر مواد زائد در بدنتان دارید
•چثه شما چقدر است
•نوع کلیه مصنوعی مورد استفاده
معمولاً هر درمان همودیالیز حدود 4 ساعت طول می کشدو سه بار در هفته انجام می شود.
یک روش همودیالیز بنام دیالیز با جریان بالاممکن است زمان کمتری ببرد.شما می توانید با پزشکتان مشورت کنید که ببیند آیا این درمان می تواند برای شما مناسب باشد.
دیالیز صفاقی چیست و چگونه کار می کند؟
در این نوع دیالیز ،خون شما درون بدنتانتصفیه می شود.پزشک یک عمل جراحی انجام خواهد داد تا یک لوله پلاستیکی بنام کاتتر را درون شکمتان جاسازی کند(کاتتر بِلی) و یک راه ورودی ایجاد کند.در طول درمان ،محدوده شکم (یا حفره پریتوئن )به آرامی از راه کاتتر با یک مایع دیالیز(دیالیزات) پر می شود.خون در سرخرگها و سیاهرگهایی که حفره صفاقی شما را پوشانده اند نگاه داشته می شود.مایعات اضافی و مواد زائد خارج از خون به درون دیالیزات کشیده می شوند.دو نوع عمدۀ دیالیز صفاقی وجود دارد.
انواع مختلف دیالیز صفاقی چیست و چگونه عمل می کنند؟
چندین نوع دیالیز صفاقی وجود دارد ولی دو نوع عمده عبارتند از:دیالیز صفاقی مداوم سیار(CAPD)ودیالیز صفاقی مداوم گردشی(CCPD).
دیالیز صفاقی مداوم سیار(CAPD) تنها نوع دیالیز صفاقی است که بدون ماشین انجام می شود. معمولاً چهار یا پنج بار در روزدر خانه یا محل کار خودتان انجامش می دهید.یک کیسه دیالیز (حدود دو لیتر) را از طریق کاتتر وارد حفره پریتوئنخود می کنید.مایع دیالیز برایحدود چهار یا پنج ساعتآنجا می ماند،قبل از اینکه به داخل کیسه برگردد و دور ریخته شود.این کار تعویض نامیده می شود.هر بار که عمل تعویض را انجام می دهید یک کیسه جدید دیالیز مصرف می کنید.درزمانی که دیالیز در حفره صفاقی شماست ،می توانید مشغول فعالیتهای روزمرهخود در محیط کار ،مدرسه یا در خانه باشید.
دیالیز صفاقی مداوم گردشی(CCPD) معمولاً در خانه با استفاده از یک ماشین بنام سیکلر انجام می شود.اینروش شبیه دیالیز صفاقی مداوم سیار(CAPD) است با این تفاوت که چندین سیکل(تعویض) صورت می گیرد.هر سیکل معمولاً 1-2/1 ساعت طول می کشد و تعویض ها در طول شب وقتی خوابیده اید انجام می شود.
آیا دیالیز به بهبود بیماری کلیوی کمک می کند؟
خیر.دیالیز برخی اعمال کلیه سالم را انجام می دهد،ولی بیماری کلیوی را بهتر نمی کند.شما نیازمند درمان دیالیز برای تمام عمر هستید مگر اینکه بتوانید پیوند کلیه انجام دهید .
آیا دیالیز ناراحت کننده است؟
ممکن است حین ورود سوزن به داخل فیستول یا گرافت کمی ناراحتی داشته باشید،ولی بیشتر بیماران مشکل دیگری ندارند.خود دیالیزبدون درد است.با وجود این برخی بیماران ممکن است افت فشار خون داشته باشند.اگر این مورد رخ دهد،ممکن است احساس ناراحتی در معده،استفراغ،سردرد یا دل پیچه داشته باشید.با دیالیزهای پی در پی، اینمشکلات بر طرف می شود.
از چه زمانی دیالیز وجود داشته است؟
همودیالیز و دیالیز صفاقی از اواسط دهۀ 1940 انجام می شده است.دیالیز ،بعنوان یک درمان معمول از سال 1960 شروع گردید و هم اکنون یک درمان استاندارد در همه جای دنیا است. CAPDاز سال 1976 شروع شد.هزاران بیمار با این درمانمداوا شده اند.
چه مدت می توانید با دیالیز زنده بمانید؟
هنوز دقیق نمی دانیم چه مدت بیماران روی دیالیز زنده می مانند.فکر می کنیم برخی بیماراندیالیزی ممکن است مثل افراد بدون ناراحتی کلیه عمر کنند.
آیا دیالیز گران قیمت است؟
بله.دیالیز هزینه زیادی بر می دارد.البته دولت 80٪ کل هزینۀ دیالیز اکثر بیماران را پرداخت می کند.بیمه های درمانی خصوصی یا سازمانهای همیاریپزشکی در پرداخت هزینه کمک می کنند.
آیا بیماران دیالیزی احساس طبیعی دارند؟
بسیاری بیماران بجز زمان دیالیز زندگی طبیعی دارند.دیالیز معمولاًاحساس بهتری به شما می دهد زیرا بسیاری مشکلات مربوط به نارسایی کلیه را رفع می کند.شما و خانواده تان برای استفاده از دیالیز به زمان نیاز دارید.
آیا بیماران دیالیزی باید رژیمشان را کنترل کنند؟
بله.شما ممکن است روی یک رژیم خاص باشید.ممکن است قادر نباشید هر چه دوست دارید بخورید،و ممکن است لازم باشد مقدار مایعات مصرفی را محدود کنید.تغذیه شما ممکن است بسته به نوع دیالیز تغییر کند.
آیا بیماران دیالیزی می توانند مسافرت کنند؟
بله .مراکز دیالیز در هر نقطه از آمریکا و بسیاری کشورهای خارجی وجود دارد.درمان استاندارد شده است.شما باید قبل از مسافرت در مرکز دیگری وقت دیالیز بگیرید.پرسنل مرکز دیالیز شما می توانند به شما برای وقت گرفتن کمک کنند.
آیا بیماران دیالیزی قادر به ادامه کار هستند؟
بسیاری بیماراندیالیزی پس از انجام دیالیز قادر به بازگشت به کار هستند.اگر کار شما فعالیت بدنی زیادی را می طلبد(بلند کردن اجسام سنگین،حفاری و غیره)،ممکن است نیاز به تغییر شغل داشته باشید.
دياليز ( Dialysis )
دیالیز نوعی درمان است که برخی فعالیتهای کلیه طبیعی را انجام می دهد.این درمان زمانی که کلیه های شما قادر به برآوردن نیازهای بدنتان نباشد مورد احتیاج است.
چه موقع دیالیز مورد نیاز است؟
زمانی که دچار نارساییانتهایی کلیه شوید به دیالیز نیاز خواهید داشت—معمولاًزمانی که 85 تا 90 درصد عملکرد کلیه هاتان از بین برود.
دیالیز چه کار انجام می دهد؟
شبیه کلیه های سالم،دیالیز تعادل بدنتان را حفظ می کند.دیالیز اعمال زیر را انجام می دهد:
•مواد زائد،نمک و آب اضافی را به منظور جلوگیری ازانباشته شدنشان در بدن دفع می کند
•سطح برخی مواد شیمیایی بدن مثل پتاسیم،سدیم و بی کربنات را در خونتان ثابت نگه می دارد
•به تنظیم فشار خون کمک می کند
آیا نارسایی کلیه دائمی است؟
نه همیشه.بعضی انواع نارسایی حاد کلیه با درمان بهتر می شوند.در برخی انواع نارسایی حاد کلیه ،دیالیز ممکن است تنها برای دورۀ کوتاهی از زمان ،تا بهتر شدن عملکرد کلیه ها نیاز باشد.
در نارسایی مزمن یا انتهایی کلیه ها ،کلیه هاتان بهتر نخواهند شدو شما برای باقیمانده زندگیتان به دیالیز نیاز خواهید داشت.اگر پزشکتان تشخیص دهدکه کاندید دریافت کلیه جدید هستید،ممکن است در لیست انتظار عمل قرار گیرید.
دیالیز کجا انجام می شود؟
دیالیز ممکن است در بیمارستان،در بخش دیالیزغیر بیمارستانی ،یا در خانه انجام شود.شما و پزشکتان بسته به وضعیت بالینی و علاقه تان تصمیم می گیرید کدام محل بهتر است.
آیا دیالیز انواع گوناگون دارد؟
بله،دو نوع دیالیز وجود دارد—همودیالیز و دیالیز صفاقی
همودیالیز چیست؟
در همودیالیز ،یک کلیه مصنوعی(همودیالیزر)برای تصفیه مواد زائد ، مواد شیمیایی، و مایعات اضافی از خون شما بکار می رود.برای فرستادن خونتان به درون کلیه مصنوعی ،پزشک نیاز به یک راه دسترسی(ورودی)به رگهای شما دارد.این امر با یک جراحی کوچک به درون بازو یا ساق شما امکان پذیر است.
گاهی اوقات ،این راه با اتصال یک سرخرگ به ورید در ناحیه زیر پوستتان و تشکیل یک رگ خونی بزرگتر بنام فیستول عملی می شود.
با این وجود در صورتیکه رگهای شما برای فیستول کافی نباشند،پزشک از یک لوله پلاستیکی برای اتصال یک سرخرگ و یک سیاهرگ زیر پوستتان استفاده می کند.این امر پیوند نامیده می شود.
گاهی راه ورودی توسط یک لوله پلاستیکی باریک بنام کاتتر ایجاد می شود،که درون وریدهای بزرگ گردنی تان قرار می گیرد.این روش دسترسی موقتی است،ولی گاهی برای درمان دراز مدت بکار می رود.
درمان همودیالیز چقدر طول می کشد؟
زمان مورد نیاز برای دیالیز شما بستگی دارد به :
•میزان کارآیی کلیه های شما
•مقدار مایعاتی که بین درمانها در بدنتان انباشته می شود
•چقدر مواد زائد در بدنتان دارید
•چثه شما چقدر است
•نوع کلیه مصنوعی مورد استفاده
معمولاً هر درمان همودیالیز حدود 4 ساعت طول می کشدو سه بار در هفته انجام می شود.
یک روش همودیالیز بنام دیالیز با جریان بالاممکن است زمان کمتری ببرد.شما می توانید با پزشکتان مشورت کنید که ببیند آیا این درمان می تواند برای شما مناسب باشد.
دیالیز صفاقی چیست و چگونه کار می کند؟
در این نوع دیالیز ،خون شما درون بدنتانتصفیه می شود.پزشک یک عمل جراحی انجام خواهد داد تا یک لوله پلاستیکی بنام کاتتر را درون شکمتان جاسازی کند(کاتتر بِلی) و یک راه ورودی ایجاد کند.در طول درمان ،محدوده شکم (یا حفره پریتوئن )به آرامی از راه کاتتر با یک مایع دیالیز(دیالیزات) پر می شود.خون در سرخرگها و سیاهرگهایی که حفره صفاقی شما را پوشانده اند نگاه داشته می شود.مایعات اضافی و مواد زائد خارج از خون به درون دیالیزات کشیده می شوند.دو نوع عمدۀ دیالیز صفاقی وجود دارد.
انواع مختلف دیالیز صفاقی چیست و چگونه عمل می کنند؟
چندین نوع دیالیز صفاقی وجود دارد ولی دو نوع عمده عبارتند از:دیالیز صفاقی مداوم سیار(CAPD)ودیالیز صفاقی مداوم گردشی(CCPD).
دیالیز صفاقی مداوم سیار(CAPD) تنها نوع دیالیز صفاقی است که بدون ماشین انجام می شود. معمولاً چهار یا پنج بار در روزدر خانه یا محل کار خودتان انجامش می دهید.یک کیسه دیالیز (حدود دو لیتر) را از طریق کاتتر وارد حفره پریتوئنخود می کنید.مایع دیالیز برایحدود چهار یا پنج ساعتآنجا می ماند،قبل از اینکه به داخل کیسه برگردد و دور ریخته شود.این کار تعویض نامیده می شود.هر بار که عمل تعویض را انجام می دهید یک کیسه جدید دیالیز مصرف می کنید.درزمانی که دیالیز در حفره صفاقی شماست ،می توانید مشغول فعالیتهای روزمرهخود در محیط کار ،مدرسه یا در خانه باشید.
دیالیز صفاقی مداوم گردشی(CCPD) معمولاً در خانه با استفاده از یک ماشین بنام سیکلر انجام می شود.اینروش شبیه دیالیز صفاقی مداوم سیار(CAPD) است با این تفاوت که چندین سیکل(تعویض) صورت می گیرد.هر سیکل معمولاً 1-2/1 ساعت طول می کشد و تعویض ها در طول شب وقتی خوابیده اید انجام می شود.
آیا دیالیز به بهبود بیماری کلیوی کمک می کند؟
خیر.دیالیز برخی اعمال کلیه سالم را انجام می دهد،ولی بیماری کلیوی را بهتر نمی کند.شما نیازمند درمان دیالیز برای تمام عمر هستید مگر اینکه بتوانید پیوند کلیه انجام دهید .
آیا دیالیز ناراحت کننده است؟
ممکن است حین ورود سوزن به داخل فیستول یا گرافت کمی ناراحتی داشته باشید،ولی بیشتر بیماران مشکل دیگری ندارند.خود دیالیزبدون درد است.با وجود این برخی بیماران ممکن است افت فشار خون داشته باشند.اگر این مورد رخ دهد،ممکن است احساس ناراحتی در معده،استفراغ،سردرد یا دل پیچه داشته باشید.با دیالیزهای پی در پی، اینمشکلات بر طرف می شود.
از چه زمانی دیالیز وجود داشته است؟
همودیالیز و دیالیز صفاقی از اواسط دهۀ 1940 انجام می شده است.دیالیز ،بعنوان یک درمان معمول از سال 1960 شروع گردید و هم اکنون یک درمان استاندارد در همه جای دنیا است. CAPDاز سال 1976 شروع شد.هزاران بیماربا این درمانمداوا شده اند.
چه مدت می توانید با دیالیز زنده بمانید؟
هنوز دقیق نمی دانیم چه مدت بیماران روی دیالیز زنده می مانند.فکر می کنیم برخی بیماراندیالیزی ممکن است مثل افراد بدون ناراحتی کلیه عمر کنند.
آیا دیالیز گران قیمت است؟
بله.دیالیز هزینه زیادی بر می دارد.البته دولت 80٪ کل هزینۀ دیالیز اکثر بیماران را پرداخت می کند.بیمه های درمانی خصوصی یا سازمانهای همیاریپزشکی در پرداخت هزینه کمک می کنند.
آیا بیماران دیالیزی احساس طبیعی دارند؟
بسیاری بیماران بجز زمان دیالیز زندگی طبیعی دارند.دیالیز معمولاًاحساس بهتری به شما می دهد زیرا بسیاری مشکلات مربوط به نارسایی کلیه را رفع می کند.شما و خانواده تان برای استفاده از دیالیز به زمان نیاز دارید.
آیا بیماران دیالیزی باید رژیمشان را کنترل کنند؟
بله.شما ممکن است روی یک رژیم خاص باشید.ممکن است قادر نباشید هر چه دوست دارید بخورید،و ممکن است لازم باشد مقدار مایعات مصرفی را محدود کنید.تغذیه شما ممکن است بسته به نوع دیالیز تغییر کند.
آیا بیماران دیالیزی می توانند مسافرت کنند؟
بله .مراکز دیالیز در هر نقطه از آمریکا و بسیاری کشورهای خارجی وجود دارد.درمان استاندارد شده است.شما باید قبل از مسافرت در مرکز دیگری وقت دیالیز بگیرید.پرسنل مرکز دیالیز شما می توانند به شما برای وقت گرفتن کمک کنند.
آیا بیماران دیالیزی قادر به ادامه کار هستند؟
بسیاری بیماراندیالیزی پس از انجام دیالیز قادر به بازگشت به کار هستند.اگر کار شما فعالیت بدنی زیادی را می طلبد(بلند کردن اجسام سنگین،حفاری و غیره)،ممکن است نیاز به تغییر شغل داشته باشید.
دنياي آينده پيام خوشبختي و رفاه براي مردمي دارد كه خوب و سريع ياد ميگيرند.
هدف تدريس، بادآوري اسفنج جذب سخنان معلم نيست، بلكه تداوم يادگيري پس از ترك كلاس است. واژه تدريس معادل عمل كردن و واژه يادگيري معادل واژه ياد گرفتن است. بايد تدريس منجر به يادگيري شود. مديران آموزش و معلمان عزيز ما عنوز هم ايثارگرانند. از خود مايه ميگذارند تا اميد جامعه به آموزش و پرورش مطلوب را زنده نگهدارند. توجه و حمايت همه جانبه از كساني كه اين راه خطير را برگزيدهاند، پرصوابترين راه زيستن است. اعتلاي كيفيت اثربخش خدمات در ايران و معلمان براي بهبود يادگيري شاگردان در گرو حرفهاي شدن آنان است.
منتقدان بسياري معتقدند كه آموزش خوب است كه بتواند به شاگردان كمك كند تا مطالب كتابها را به صورت مفهومي بياموزند، ولي به نظر ما آموزش خوب است كه فرد را در يادگيري مفهومي مستقل سازد و حصول با اهداف آن از جمله رشد جسمي، ذهني، هنري، عاطفي، اجتماعي، اخلاقي، معنوي، روحي، پرورش استعدادها، قابليت فردي، شغلي، تحصيلي، حرفهاي و ... دانشآموزان و دانشجويان را تسهيل كند.
به نظر شما وقتي نوجوان 12 سالهاي با استفاده از آزمايشگاه زبان، لغات و مفاهيم جديدي را در يك زبان بيگانه فرا ميگيرد و از پيشرفت خود راضي به نظر ميرسد، چه حادثهاي رخ داده است؟
يا اينكه وقتي دانشجوي تاريخ با استفاده از بيشتر تاريخي خود به تحليل روند سياسي ـ اجتماعي جامعه ميپردازد، و يا دانشجوي رشته فني مهارتهاي لازم را در كار كردن با موتورها و دستگاههاي فني پيچيده كسب ميكند و به اين مهارت خود ميبالد، چه تحولي صورت گرفته است.
هر يك از مثالهاي فوق، بيانگر نوعي از انواع يادگيري در مدرسه است. اما آيا يادگيري شما در مدرسه رخ ميدهد؟ خير. يادگيريدر همه جا اتفاق ميافتد: منزل، كارخانه، كوچه، خيابان و ..... در واقع يادگيري شامل تمام مهارتها، گرايشها، دانشها و معلوماتي است كه انسان در طول زندگي خود كسب ميكند. اگرچه همه روانشناسان تربيتي و متخصصان تعليم و تربيت مفترفند كه يادگيري شما در مدرسه رخ نميدهد، اما معمولاً به بررسي آن نوع از يادگيري كه در مدرسه رخ ميدهد، بيشتر علاقه نشان ميدهند.
براي يادگيري تعاريف متعددي ارائه شده است. اكثر مردم و بسياري از معلمان يادگيري را عبارت از كسب اطلاعات، معلومات يا مهارتهاي خاص ميدانند.
عدهاي از مربيان آن را انتقال مفاهيم علمي از فردي به فرد ديگر تصور ميكنند. در چنين برداشتي از يادگيري، ذهن شاگرد به منزله انبار يامخزني خالص تصور ميشود كه بايد بوسيله معلم پر شود. در فرآيند اين نوع يادگيري، معلم نقش اساسي دارد. او علاوه بر آنكه مفاهيم علمي را به شاگرد انتقال ميدهد، تعليم را نيز برعهده دارد. اما در اين ميان، شاگرد چندان فعاليتي از خود بروز نميدهد و بيشتر حمايتپذيرندگي و انفعالي دارد و تنها وظيفهاش گوش دادن به سخنان معلم و به خاطر سپردن مطالب درسي است. در اين نوع يادگيري، هرچه شاگرد مطالب علمي و ادبي را بيشتر با خاطر بسپارد، پيشرفت بيشتري نصيب او ميشود، اما يادگيري از طريق حفظ و تكرار موجب يادگيري معنادار ندارد و اغلب مطالب علمي براي شاگرد، نامفهوم ميماند، زيرا ارتباط و تناسبي با تجارب زندگي واقعي او ندارد. در اين نوع فعاليت آموزشي به نيازها و رغبتها و علائق شاگردان اصولاً توجه نميشود.
بنابراين اين شيوه تحصيل چندان تغييري در طرز تفكر عادات و تمايلات و اعمال شاگردان ايجاد نميكند. عادات ناپسند، طرز تفكر نادرست و غيرمنطقي، قضاوتهاي بيپايه، خشم و ترس بيجا، ضعف و تزلزل دائم، كمي رشد اخلاقي و اجتماعي و دارا نبودن روح همكاران حاصل چنين برداشتي از يادگيري و معلول روشهاي نادرسي است كه با چنين تفكري در مدارس اعمال ميشود.
رفتارگرايان، رفتار را تغيير در رفتار قابل مشاهده و اندازهگيري تعريف كردهاند. يادگيري با هر بينشي كه تعريف شود، اساس رفتار انسان را تشكيل ميدهد و نخستين صفت بارز آن تغيير است. البته يادگيري كه به تدريج رخ ميدهد و نسبتاً ثابت و پايدار است و بر اثر تجربه حاصل شود. از طريق يادگيري فرد با محيط خود آشنا ميشود و در مقابل محيط مقاومت ميكند، محيط را تغيير ميدهد، براي تامين احتياجات خود از آن استفاده ميكند، گاهي تحت تاثير آن قرار ميگيرد و زماني خود را با آن سازگار و منطبق ميسازد. در واقع يادگيري فرآيندي است كه طي آن رفتار موجود زنده بر اثر تجربه تغيير مييابد. بنابراين اگر بخواهيم تعريفي همه جانبه و درخور از يادگيري ارائه دهيم، ميتوانيم از تعريف هيلگارد و ماركوئيز استفاده كنيم:
يادگيري عبارت است از فرآيند تغييرات نسبتاً پايدار در رفتار بالقوه فرد بر اثر تجربه. در اين تعريف با 5 اصطلاح مواجه ميشويم، يعني: فرآيند، تغيير، نسبتاً پايدار، رفتار بالقوه و تجربه.
فرآيند بر وقايع و روابط پويا، جاري، مستمر و پيوسته در حال تغيير اطلاق ميشود. بنابراين از ويژگي بارز فرآيند، حركت و پويايي آن است. اين امر بر اثر تعامل دائم اجزاء و متغيرهاي موجود در آن صورت ميگيرد و در واقع يك فرآيند آغاز و پاياني ندارد. پس ميتوان گفت كه يادگيري يك فرآيند است، چون تمامي مشخصات يك فرآيند را داراست، يعني بر اثر تعامل دائم فرد با محيط صورت ميگيرد و هميشه و در همه جا به طور پيوسته و مستمر صورت ميگيرد.
يادگيري نوعي تغيير است كه در فرآيند تجربه اتفاق ميافتد، اما نه هر تغييري، بلكه تغييري يادگيري محسوب ميشود. اولاً به تدريج حاصل شود و ثانياً نسبتاً ثابت و پايدار باشد. بنابراين تغييرات ناشي از رشد و بلوغ و تغييرات فيزيولوژيك (مثل تغيير اندازه مردم چشم در تاريكي) و تغييراتي كه بر اثر عوامل مكانيكي يا شيميايي (مانند گرفتگي ماهيچهها بر اثر خستگي و استعمال داروها) بوجود ميآيد، يادگيري نيست.
كاربرد مفهوم نسبتاً پايدار به اين دليل است كه تغييرات موقت رفتار از نوع انگيزش، انطباق حسي يا خستگي ناشي ميشوند. از حيطه يادگيري بيرون هستند، زيرا تغييرات حاصل از يادگيري، تغييرات نسبتاً پايدارند. به عبارت ديگر، يادگيري دربر گيرنده تغييرات نسبتاً دائم است و رفتار موردي، لحظهاي و يا متعادلي به هيچ وجه يادگيري ناميده نميشود.
كاربرد عبارت رفتار رفتار بالقوه، دليل بر تفاوت بين مفهوم يادگيري و عملكرد است. يادگيري تغييراتي است كه در ساخت ذهني فرد ايجاد ميشود و در حال حاضر، قابل اندازهگيري نيست. مقداري از تغييرات حاصل از يادگيري، ممكن است به علت مساعد بودن شرايط به رفتار بالفعل تبديل شود كه در اصطلاح به آن عملكرد ميگويند، ولي هميشه نبايد انتظار داشت كه آثار يادگيري بلافاصله در رفتار بالفعل يا عملكرد يادگيرنده پديدار شود. گاهي اوقات بدون اينكه در رفتار بالفعل فرد تغييري حاصل شود، يادگيري بوقوع ميپيوندد. مثلاً ممكن است دانشجويان رشته علوم تربيتي، مفاهيم مربوط به درس «روشها و فنون تدريس» را ياد بگيرند، اما فرصت تدريس براي آنان فراهم نگردد و رفتار بالقوهشان به عملكرد تبديل نشود. از همين روست كه هيلگارد و ماركوئيز در تعريف يادگيري به جاي تغيير در رفتار، اصطلاح تغيير در رفتار بالقوه را برگزيدهاند.
كاربرد كلمه تجربه در تعريف، حاكي از اين است كه تنها آن دسته از تغييرات رفتار را ميتوان يادگيري ناميد كه محصول تجربه، يعني تاثير متقابل فرد و محيط در يكديگر باشد. اگر تجربه را تعامل ميان فرد و محيط، يعني تاثيرپذيري فرد از محيط و تاثيرگذاري فرد در محيط به دنبال يك سلسله فعل و انفعالات بدانيم، يادگيري را حاصل تلاش، حركتف فعاليت و مشاركت شخص يادگيرنده خواهيم دانست. در برخورد فرد با محيط براي يادگيري، اعضاي حسي، دستگاه عصبي، تجربههاي قبلي، تمايلات و گرايشها و هدفهاي يادگيرنده، نقش موثري بر عهده دارند. در واقع، كل شخصيت فرد در تمام ابعاد خود، در فرآيند تعامل قرار ميگيرد و تغيير پيدا ميكند.
با توجه به تعريفي كه از يادگيري ارائه كرديم، اگر عملكرد را تجلي تغييرات ناشي از يادگيري در قالب رفتارهاي آشكار شده و قابل مشاهده يا تبديل رفتار بالقوه و رفتار بالفعل بدانيم، بايد بپذيريم كه يادگيري و عملكرد با يكديگر متفاوتاند. در اغلب موارد، تغييرات حاصل از يادگيري بلافاصله در عملكرد يا رفتار بروز نميكند. عملكرد متاثر از عوامل متعددي مانند انگيزش، گرايش، مقتضيات و موقعيات مختلف محيط است. به اقتضاي اين عوامل، عملكرد ممكن است براي يادگيري يك شاخص صحيح يا ناصحيح باشد، زيرا يادگيري تغييري نامشهود است. در هر صورت، عملكرد شاخصي است كه گاه يادگيري را به درستي وگاه به طريق نادرست نشان ميدهد. لذا براي دريافت ميزان يادگيري افراد هميشه نميتوان به آزمايشها يا امتحاناتي كه به عنوان شاخصهاي يادگيري بكار ميروند، اعتماد داشت. ارزشيابي بستگي به شرايط محيط، گاه تصويري نسبتاً واقعي و گاه غيرواقعي از يادگيري آزمايش شونده بدست ميدهد. در واقع، امتحان و ارزشيابي، به ندرت يادگيري شاگردان را به تمامي منعكس ميكند. با چنين محدوديتي تنها راه اندازهگيري ميزان يادگيري توسل به مشاهده دقيق رفتار يادگيرنده با وسايلي است كه امكانات مشاهده دقيق را فراهم ميآورد. براي اين كار بايد رفتار يادگيرنده پيش از تجربه و پس از آن مقايسه شود.
اگر رفتار او پس از قرار گرفتن در يك موقعيت يادگيري (تجربه) در مقايسه با پيش از آن گوياي تغيير باشد، يادگيري صورت گرفته است. به عنوان مثال، بذر گياهي را درنظر بگيريد كه قدرت رويش و محصولدهي آن در ايستگاه كشاورزي با فعل و انفعالات خاص تغيير داده شده و به عبارت ديگر اصلاح شده، اين اصلاح به اين معني نيست كه بذر اصلاح شده در هر جا و هر شرايطي محصول خوبي خواهد داد، بلكه به رغم تغييرات بالقوه به فعل درآوردن آنها مستلزم فراهم شدن شرايط مطلوب است. چنانچه بذر اصلاح شده در انبار بماند، هرگز محصول نخواهد داد و در وضعيت نامساعد نيز محصول خوبي از آن حاصل نخواهد شد. رويش بالقوه هنگامي به رويش بالفعل و محصولدهي مطلوب تبدل خواهد شد كه در محيط مناسبي صورت پذيرد. البته در چنين شرايطي نيز نميتواند انتظار داشت كه تمام تغييرات بالقوه ايجاد شده به رشد بالفعل تبديل شود.
دانشجويي را درنظر بگيريد كه در كلاس فيزيك مباحث مربوط به نور و آزمايشهاي آن را فرا گرفته است. روشن است وي تا زماني كه موقعيت و امكانات آزمايشگاهي فراهم نشده است يا جلسه امتحاني پيش نياورده باشد، نميتواند رفتار بالقوه خود را به شكل رفتار بالفعل ظاهر سازد. در اين وضعيت نيز نميتوان مطمئن بود كه كليه آموختههاي دانشجو به فعليت برسد.
چيزي كه در انتها بايستي به آن توجه كرد، اين است كه آنچه مورد مطالعه، قضاوت و ارزشيابي قرار ميگيرد، عملكرد دانشجو در جلسه امتحان يا آزمايشگاه است نه تمامي يادگيري وي.
البته نكته مهم اينكه تا انسان نخواهد ياد بگيرد، يادگيري صورت نميپذيرد. به عبارت ديگر تا در يادگيرنده حالت طلب و نياز و كوشش بوجود نيايد، يادگيري به وقوع نميپيوندد. احساس نياز و كوشش به يادگيري اولين و اصليترين شرط يادگيري در جريان آموزش و پرورش است.
يعني يادگيرنده بايستي از لحاظ جسمي، عاطفي، ذهني و عقلي به اندازه كافي رشد كرده باشد تا بتواند آموختنيهاي معيني را فرا گيرد. به عنوان مثال، آموختن رنگها تا قبل از 4 سالگي براي كودك سخت است.
2. قانون اثر
انسانها ميل دارند تجاربي كه مطلوب و رضايتبخش است را بپذيرند و تكرار كنند و از آنهايي كه اثر ناخوشايند دارند، بپرهيزند. در امر آموزش مهمترين عاملي كه باعث رضايت خاطر دانشآموزان ميشود، فهم و درك درس است، زيرا يادگيري درس علاوه بر اين كه به طور مستقيم وي را خشنود ميسازد، چون موفقيت او در درس كه ياد گرفته تحسين معلم، همكلاسان و افراد خانواده را به همراه دارد، به طور غيرمستقيم هم تشويق ميشود كه بهتر و بيشتر ياد بگيرد.
3. قانون تمرين
اين قانون عنوان ميكند كه تكرار و تمرين در يادگيري و دوام آن تاثير فراوان دارد، زيرا هرقدر عملي بيشتر تكرار شود، آن عمل زودتر به صورت مهارت و عادت درميآيد و در اثر تكرار درست، تبخير ايجاد ميشود. تمرين غلط نيز عادت غلط ايجاد ميكند و ترك عادت نادرست و دشوار است. به عنوان مثال اگر دانشآموزي در كلاس اول ابتدايي نوشتن اعداد را از سمت راست تمرين كند و معلم به موقع او را راهنمايي نكند، ترك اين عادت براي او مشكل ميشود.
4. قانون تقدم
معمولاً نخستين خاطرات كلاس درس بيشتر در ذهن باقي ميمانند. در همين جهت در اوايل سال تحصيلي و در نخستين روز تشكيل كلاس بايد رفتار و برخورد معلم با دانشآموزان صحيح و منطقي باشد، به ويژه كه در اغلب موارد دانشآموزان با معلمان جديد روبرو ميشوند و چون به كلاس بالاتري رفتهاند و با درسهاي تازه هم آشنا نيستند، ممكن است اين عوامل در آنها توليد نگراني و اضطراب ميكند. از اين رو لازم است كه در جلسات اوليه اعتماد آنان جلب شود و اطمينان حاصل كنند كه يادگيري درس برايشان مفيد و آسان است.
5. قانون شوت
يك واقعه مهيج و جذاب بيشتر از واقعهاي عادي و كسل كننده در ذهن باقي ميماند. به همين دليل درسهاي آن عده از معلميني كه با حالتي با روح و مهيج تدريس ميكنند، بيشتر جلب توجه ميكند و در خاطر ميماند. البته منظور اين نيست كه كلاس درس به سيرك يا سينما تبدل شود، بلكه هدف آن است كه معلم با آوردن مثالها و نمره هاي زنده و استفاده از فناوري آموزشي و به فعاليت واداشتن دانشآموزان حالتي پرتحرك و جذاب در كلاس ايجاد كند.
6. قانون عدم كاربرد
مهارت و دانشي كه بكار گرفته نشود، به تدريج و به ميزان زيادي فراموش خواهد شد، يعني معلم بايستي موقعيتهايي تدارك ببييد تا دانشآموزان بتوانند آموختههاي خود را بكار گيرند.
عوامل زيادي وجود دارند كه يادگيري را براي دانشآموزان راحتتر و آسانتر ميكند، به طوري كه مطالبي كه ياد گرفته شده به طور عميق در ذهن آنها باقي خواهد ماند. بنابراين بايد به اين عوامل اهميت خاصي داده شود كه معلم، مربيان، مدير، اوليا و .... نقش بسزايي در ايفاي آنها دارند. تعدادي از عوامل در يادگيري دانشآموزان به قرار زير است كه توضيحات مختصري در مورد آنها داده شده است.
1. آمادگي
اولين و مهمترين عامل براي يادگيري دانشآموزان، مساله آمادگي آنهاست. يك دانشآموز بايد آمادگي لازم را از نظر جسمي، عاطفي، عقلي و ... داشته باشد تا بتواند خوب ياد بگيرد. مثلاً كودكي كه نتواند مواد را در دستش بگيرد، يعني از لحاظ جسمي آمادگي كافي را بدست نياورده باشد، يادگيري نوشتن برايش امري دشوار خواهد بود و او را نسبت به يادگيري دلسرد ميكند. همچنين اگر دانشآموزان از لحاظ عقلي و عاطفي نيز آمادگي كافي را براي يادگيري بدست نياورده باشد، يادگيري برايش خستگيآور و كسل كننده خواهد بود[1].
2. انگيزه
بعد از اينكه شاگرد آمادگي كافي را براي يادگيري بدست آورد، بايد انگيزه لازم را براي يادگيري داشته باشد و تا در اولين انگيزه حاصل نشود، يادگيري بينتيجه خواهد بود. رغبت و انگيزه شاگرد به آموختن، محركي است كه نيروي فعاليت را در او افزايش ميدهد. بنابراين معلم و اوليا وظيفه دارند انگيزه دروني شاگرد را افزايش و تداوم بخشند تا شاگرد هيچگاه از فعاليتش باز نايستد[2].
يادگيري نيز مانند ساير فعاليتها كار محسوب ميشود و در پارهاي موارد كاري بسيار دشوار است، اما هر كار دشواري اگر با شوق و انگيزه همراه باشد، احساس دشواري آن از ميان ميرود و با علاقه دنبال ميشود. بهترين عاملي كه انگيزه شاگرد را در ادامه فعاليتهاي يادگيري تقويت ميكند، آن است كه درس را خوب بفهمد. شاگردي كه درس را ميفهمد، از عهده امتحانات مختلف به خوبي برميآيد. مورد تشويق قرار معلم و همكلاسان خود قرار ميگيرد و همين امر انگيزه او را تقويت ميكند. به طور كلي، هرگونه رفتار تشويقآميز از سوي معلم و فعاليتهايي كه به موفقيت دانشآموز منتهي شود، انگيزه او را تقويت ميكند[3].
ايجاد جو مناسب صميمي و فضاي راحت در كلاس از مهمترين اركان يادگيري ميباشد كه اضطراب و نگراني يادگيرندگان را كاهش ميدهد. بايد به عقايد دانشآموزان احترام گذاشت. در تصميمگيريهاي خود از آنان نظرخواهي كنيم. اعتماد كردن به يادگيرندگان باعث رشد شخصيت آنها ميشود. ابراز نظر در كلاس توسط فراگيران شور و شوق به يادگيري ايجاد ميكند. بايد به گونهاي عمل شود كه دانشآموزان سرشار از هيجان و شادي شوند، زيرا در اين حالت سختكوشترند كه ميتواند با استنفاده از بيانات شورانگيز، عوامل شاديبخش مثل سرود، نمايش، بازي، سرگرمي، مسابقه و ... اين جو را ايجاد كرد. توجه به علايق آنها نيز مهم ميباشد. همچنين اگر نسبت به ما احساس رابطه نزديكي كنند، گوش دادن به مسائل و مشكلات يادگيرندگان و آشنايي با حالت رواني ـ عاطفي يادگيرنده در ايجاد فضاي بدون فشار در كلاس موثر است. خوش اخلاقي بدون معلم باعث ايجاد آرامش و جذب يادگيرنده به كلاس ميشود[4].
3. تجارب گذشته
الف) هر آموخته جديد ريشه در آموختههاي قبلي دارد. بنابراين هر درس جديدي كه آموخته ميشود، بر پايه اساس درسهاي قبلي نهاده شده باشد، بنابراين كسي كه درسهاي قبلي را نفهميده است، درسهاي جديد را نخواهد فهميد. معلم هم بايد آموختههاي جديد را بر پايه آموختههاي قبلي پايهگذاري كند تا درگيري ذهني با آموختههاي جديد ايجاد شود.
ب) تجارب گذشته همانطور كه ممكن است، باعث ايجاد يادگيري مطالب جديد شوذ، همچنين ممكن است براي يادگيري جديد نوعي مانع باشد. اين زماني است كه تجارب گذشته اشتباه فهميده و يا تجارب گذشته به گونهاي نادرست براي يادگيرنده تفهيم شده باشد و يا تصور نادرستي از تجارب گذشته وجود داشته باشد. بنابراين بهتر است معلم مروري بر درسهاي گذشته داشته باشد تا ابهامات از بين برود[5].
5. موقعيت و محيط يادگيري
موقعيت يادگيري و محيط آن از عوامل بسيار موثر در يادگيري است. محيط ممكن است فيزيكي، عاطفي و ... باشد. به چند نمونه اشاره ميكنيم:
وضعيت فيزيكي كلاس
الف) رنگها: مطالعات و تحقيقات دانشمندان نشان ميدهد رنگها همانگونه كه بر روح و روان آدمي تاثيرات گوناگوني برجاي ميگذارند، جسم او را نيز تحت تاثير قرار ميدهند. محققان بر اين باورند كه هر يك از رنگها فوايد خاص درماني محسوسي براي بدن انسان دارند. برخي از دانشمندان حتي معتقدند تمايل ناخودآگاه ما به يك يا چند رنگ خاص ميتواند نشانهاي از نيازهاي بدن ما در جهت ترميم خود باشد. به عنوان مثال رنگ نارنجي رنگ گرم و صميمي است. نارنجي پرتوهاي شادي آفريني از خود ساطع ميكند كه موجب رفع خستگي است يا رنگ سبز كه انرژيزا و آرامشبخش است، به طوري كه اضطراب را از انسان دور ميكند و موجب رفع تنش و گرفتگيهاي عضلاني ميشود، بخصوص اينكه سبز رنگي ايدهآل براي فضاهايي است كه در آنها تمركز و آرامش مورد نياز است.
ب) چينش صندليها: تحقيقات نشان داده براي ارتباط و تعامل بيشتر دانشآموزان با يكديگر و همچنين ارتباط چهره به چهره معلم با دانشآموزان بهتر است صندليها به صورت دايرهاي شكل لا U چيده شوند تا دانشآموزان درگير مسائل و فعاليتهايي كه در كلاس انجام ميشود، قرار گيرند[6].
6. وضعيت عاطفي
تشويق: تشويق جلوهاي از تحسين و تقدير و نوعي تاثير براي فرد است. در سايه آن شوقي در آدمي پديد ميآيد كه به رفتاري معين اقدام كرده و آنرا مكرر ميسازد. به طور كلي در تعريف تشويق ميتوان گفت: تشويق عامل وادار كنندهاست كه به انسان نيرو و انرژي ميدهد. شخصي كه تشويق ميشود، از كار و زخمت خود احساس رضايت و خشنودي ميكند و اين رضايت خاطر است كه جلوي خستگي و بيميلي او را ميگيرد. حاصل تشويق ممكن است فايدهاي براي آدمي نداشته باشد، ولي همين خودپسندي فرد را امتناع ميكند و به او اطمينان ميدهد كه عملش عاقلانه و مورد تاييد بوده است. در نتيجه موجب دلگرمي و نشاط او ميشود[7].
7. روش تدريس معلم
اينكه معلم براي يادگيري دانشآموزان كدام روش تدريس را برانگيزد، بسيار مهم است. بنابراين روش تدريس معلم در يادگيري دانشآموزان بسيار مهم است. بنابراين روش تدريس معلم در يادگيري دانشآموزان بسيار مهم است. امروزه روشهاي تدريس نوين جايگزين روشهاي تدريس سنتي ميشود. روشهاي تدريس سنتي بيشتر تلاش و كوشش معلم را ميطلبد، اما روشهاي تدريس نوين بر پايه دانشآموز محوري است و معلم بيشتر به عنوان هدايت كننده مطرح ميباشد و دانشآموزان براي يادگيري فعال هستند[8].
موضوع در روش تدريس به ايجاد جاذبه درس منجر ميشود. اختصاص بخشي از وقت كلاس بويژه در انتخاب وقت كلاس به گفت و گو درباره روش تدريس و جو كلاس ميتواند در بهبود و افزايش كيفيت فرآيند يادگيري ـ ياددهي مفيد باشد. ارائه كنفرانس بوسيله فراگيران داوطلب باعث رشد فردي و اجتماعي و ... ميشود. سختگيري در اين كه دانشآموز با تلاش مطلب را فرا گيرد، نه اينكه بوسيله معلم سهل و آسان دريافت كند، يكي ديگر از اقدامات لازم ميباشد. ياددهي شيوه گزارشنويسي و تهيه چكيده مطالب و فعاليتهاي كلاسي در اولين جلسههاي آموزش در امر يادگيري و انتقال تجربههاي آموزشي يادگيرندگان به مدرس و ساير اعضاي گروه كلاس موثر است. آوردن دانشآموزان ضعيف پاي تابلو و همكاري با آنها در حل مشكل، باعث افزايش اعتقاد به نفس آنها ميشود. تهيه چكيده و دستمايه اوليه براي آموزش در قالب جزوهاي كه نكات اصلي و منابع را دربر داشته باشد، باعث همسو شدن يادگيرندگان با معلم در رسيدن به انتظارات آموزشي ميشود[9].
8. رابطه كل و جز
هر جزئي به تنهايي معنايي ندارد. درنظر گرفتن جايگاه هر جزء نسبت به كل است كه آن جزء معني پيدا ميكند. كل قابل تعميم به اجزاست. بنابراين ارتباط اجزا با كل يادگيري را موثر ميكند. هر مطلب درسي بايد در كل شناخته شود، سپس به اجزاء آن پرداخته شود. مثل اينكه كسي تصميم گرفته باشد موقعيت جغرافيايي شهر تهران را مورد مطالعه قرار دهد. اين شخص دو راه پيش رو دارد: يا با سفر به داخل و حومه شهر آن را مورد مطالعه قرار ميدهد تا موقعيت جغرافيايي شهر را درك كند يا ميتواند سوار يك هواپيما شود و از ارتفاع مناسب به نظاره بنشيند و شكل كلي شهر تهران را از بالا ببيند. سپس اطلاعات خود را از پايين دنبال كرده و تكميل كند. راستي كدام روش ميتواندما را به تصوير دقيق شهر رهنمون سازد؟ بنابراين روابط جزء با كل قدرت تحليل را در فراگيران افزايش ميدهد و در نتيجه موجب يادگيري معنيدار ميشود[10]؟
9. تمرين و تكرار
تمرين و تكرار انكارناپذيري بر يادگيري بويژه در حيطه رواني ـ حركتي دارد. هرچه تمرين و تكرار بيشتر شود، يادگيري هم بيشتر ميشود، اما كميت و مقدار اين چگونه بايد باشد، بسيار مهم است. بسياري از آموختههاي ما در مدت زماني كوتاه فراموش ميشوند. بنابراين با تمرين و تكرار و سپردن آموختهها به حافظه بلندمدت، زمان فراموشي ما هم دير صورت ميگيرد[11].
بنابراين بايد منظم، مرتب و طول دورههاي آن مناسب باشد و در شرايط واقعي و طبيعي انجام پذيرد. شاگرد بايد بلافاصله از نتيجه تمرين و كاركرد خود مطلع شود، زيرا اطلاع از پيشرفت او را به كوشش وا ميدارد، ولي تمرينها نبايد زياد از حد باشد، زيرا موجب خستگي شاگرد ميشود و خستگي يادگيري را كاهش ميدهد[12].
بيشتر مربيان و محققان بر اين عقيدهاند كه جو كلاس نقش مهمي در پيشرفت دانشآموزان از نظر شناختي و عاطفي دارد. لوين، معتقد بود كه رفتار انسان در تعامل پيچيده بين او و محيط شكل ميگيرد. موز نيز در سال 1979 تاثير اجتماعي بر رفتار انسان را در محيطهاي گوناگون نظير مدرسه، خانواده و زندان بررسي كرد و به اين نتيجه رسيد كه جو كلاس تاثير زيادي بر رفتار دانشآموزان دارد. بنابراين با بررسي ادراكات دانشآموزان از جو كلاس ميتوان اطلاعات مفيدي درباره وضعيت آموزش آنان پيدا كرد.
ادراك جو رواني ـ اجتماعي كلاس، هفت مولفه دارد. مشاركت، دلبستگي متقابل دانشآموزان، حمايت و پشتيباني معلم، نظم و سازماندهيمطالب، اهميت دادن به كار و تكليف رعايت مقررات و بكار بستن آنها، نوآوري آموزشي.
اين مولفه ميزان فعاليت و رغبت دانشآموزان را در بحثها و امور كلاس ميسنجد. معلماني كه اجازه ميدهند دانشآموزانشان در تصميمگيريهاي كلاس شركت جويند. راهبردهايي براي يادگيري طراحي كنند. در تعيين تكاليف شركت داشته باشند. نگرش مثبت و احساس اعتماد به نفس را در آنان پرورش ميدهند. چنين شرايطي براي معلم فرصت بيشتري فراهم ميكند تا به منظور راهنمايي، ميزان پيشرفت و كمبودهاي يادگيري دانشآموزان خود را بسنجد. به دنبال آن يادگيرندگان براي آموختن معنادار و بيشتر برانگيخته ميشوند. براي جلب مشاركت دانشآموزان در كلاس درس، ميتوان از روشهايي چون بحثهاي گروهي، بازيهاي آموزشي، تحقيق گزارشهاي انفرادي و گروهي استفاده كرد. شركت دادن دانشآموزان در فعاليتهاي يادگيري، منحر به سوال كردن از آنها نيست، بلكه ميتوان آنها را در تمام مراحل تدريس، از جمله شروع درس و ارائه و خلاصه كردن درس فعالانه شركت داد. معلم خوب نه تنها به شيوههاي گوناگون، دانشآموزان را در مراحل تدريس و يادگيري شركت دهد، بلكه درباره نحوه اداره كلاس، چگونگي تدريس و ارزشيابي نيز تا آنجا كه مقدور باشد، با آنان به مشور مينشيند و از نظرات، پيشنهادات و انتقادات آنها استقبال ميكند. معلم در اين زمينه نبايد تبعيض قائل شود، بلكه بايد از همه دانشآموزان سوال كند و به سوالات آنان پاسخ دهد.
بيشتر محققان، روش آموزشي را كه در آن دانشآموزان به صورت موثري در فعاليتهاي كلاس شركت دارند، مناسبترين روش آموزشي تشخيص دادهاند. در اين روش مهارتهاي اجتماعي دانشآموزان توسعه مييابد. مشاركت آنان به بهترين روش صورت ميپذيرد و زمينه براي بحث و اظهارنظر آنها فراهم ميشود. در چنين كلاسي، دانشآموزان سعي ميكنند در فعاليتهاي كلاس شركت جويند و نظرات خود را بيان كنند.
دلبستگي متقابل دانشآموزان
از جنبه ديگر محيط اجتماعي كلاس، دلبستگي بين همكلاسهاست. دلبستگي متقابل به ويژگيهايي نظير: جذابيت كار گروهي در كلاس، انگيزه انجام تكاليف در كلاس و احساس امنيت و راحتي در محيط كلاس و تعامل و ارتباط با همكلاسها را موجب ميشود.
اين مولفه مهم، توصيف كننده نحوه ارتباط و برخورد متقابل دانشآموزان با يكديگر است. انگيزههايي كه دانشآموزان را به دلبستگي متقابل و ايجاد گروه (دو يا چند نفري) تشويق ميكنند، معتقدند گروه به نوجوانان امنيت خاطر ميدهد و موفقيت آنها را در بسياري از فعاليتها تضمين ميكند. همچنين نياز آنها را به رقابت ابراز شخصيت، محبت، دوست، داشتن فعاليتها و زندگي اجتماعي ارضا ميكند. وضعيت گروه در بعضي زمينهها چنان اثري بر افراد ميگذارد كه انجام و تحمل فعاليتهاي گوناگون را بر آنان آسانتر و بهتر ميكند.
پشتيباني و حمايت معلم
معلم در كلاس درس با گروهي از دانشآموزان سروكار دارد كه از نظر سن، تجربه، فرهنگ هوش و نيز از جنبههاي فيزيكي، رواني و اجتماعي با هم تفاوت دارند. اگرچه وجود استعدادو شخصيت متفاوت در دانشآموزان، معلم را واميدارد كه برخوردهاي متفاوتي با آن بكند، اما اين واقعيت نبايد موجب آن شود كه معلم در صميمي شدن با آنها تفاوت و تبعيض قائل شود. وظيفه معلم آن است كه در كلاس جوي بوجود آورد كه همه دانشآموزان احساس امنيت و اعتماد به نفس كنند. البته لازم نيست براي اين كار تلاشي غيرعادي صورت گيرد، بلكه كافي است به دانشآموزان نشان دهيم كه مزاحم ما نيستند و از كار با آنها و كمك به آنها لذت ميبريم.دانشآموزان بايد احساس كنند كه جدايي از تواناييهاي تحصيلي و سوابق انضباطي براي معلمان خود افرادي ارزشمند و مهم به حساب ميآيند.
نظم و سازماندهي مطالب
بينظمي دانشآموزان در كلاس، بيشتر به خاطر ملالآور بودن تكاليف درس است. اگر دانشآموزان مطالب درسي را با معني و بااهميت بيابند، به يادگيري علاقهمند ميشوند و خود را با مسائل شناختي درگير ميكنند. پيش سازمان داد، يكي از سودمندترين فنون آموزشي است كه در بالا رفتن بازده يادگيري آثار چشمگيري دارد. آزوبل، واضع يكي از نظريههاي مهم يادگيري شناختي، پيش سازمان دهنده را عامل مهمي براي موفقيت در يادگيري ميداند.
در روش آموزشي او، پيش سازمان دهنده، مجموعه منظمي از مفاهيم مربوط به مطالب يادگيري است كه بايد پيش از آموزش تفصيلي جزئيات درس، در اختيار يادگيرنده گذاشته شود. پيش سازمان دهنده بايد در يادگيري چارچوبي ذهني ايجاد كند تا اطلاعات بعدي در آن استقرار يابد. مطالب گنجانده شده در پيش سازمان دهنده، ممكن است مطالب بنيادي و اصولي درس يا مطالب ديگري باشد كه به ياد گيرنده كمك ميكند بين درس قبلي و درس تازه، ارتباط برقرار كند.
بايد توجه داشت كه منظور آزويل از پيش سازمان دهنده، مروز درس گذشته يا معرفي درس گذشته يا معرفي درس جديد نيست، بلكه آماده ساختن زمينهاي است براي آموزش درس جديد.
كار و تكليف قسمتي از فعاليت آموزشي است كه دانشآموزان از روي فهم و تشخيص و با آمادگي آن را ميپذيرند و به منزله عاملي موثر در يادگيري به آن ميپردازد. در تعيين تكليف براي دانشآموزان بايد اصولي را به اين شرح رعايت كرد:
·لازم است نوع كار و فعاليتي كه تكليف ميشود، مشخص باشد.
·علاقه و آمادگي دانشآموز مدنظر قرار گيرد و تكليف با ميزان معلومات و اطلاعات او تناسب داشته باشد.
·معلم بايد دانشآموز را راهنمايي كند و مشكلاتي را كه بر سر راه اجراي تكليف او وجود دارند، از ميان بردارد.
·تفاوتهاي فردي دانشآموزان مدنظر قرار گيرد. بنابراين بايد تكليفهاي متنوعي تعيين كرد، به طوري كه با توانايي، علاقه و تجربههاي دانشآموزان تناسب داشته باشد.
·تكاليف يكنواخت نباشند و با هدف ايجاد كنجكاوي و رغبت در دانشآموزان تعيين شده باشند.
·با تجربههاي قبلي دانشآموزان ارتباط داشته باشد.
·به تناسب بين مقدار تكليف و وقت دانشآموز توجه جدي شود.
·با مطالب ماده درسي خاصي كه تعميق يادگيري در آن مدنظر است، انطباق داشته باشد.
·براي انجام آنها فرصت كافي وجود داشته باشد.
·به صورتي تنظيم شوند كه حس كنجكاوي و ذوق و علاقه شاگرد را برانگيزد.
مقررات بايد متناسب با موفقيت دانشآموزان و معلمان وضع شوند و براي اجراي آنها تجربه و سن دانشآموزان مدنظر قرار گيرد. اجراي مقررات به موقعيت كلاس نيز بستگي دارد. معمولاً، مقررات به طور رسمي ايجاد نميشوند، بدين معنا كه معلمان به ندرت به دانشآموزان ميگويند كه اين قاعده را رعايت كنيد. پژوهشهاي متعددي نشان ميدهند كه درك مقررات از سوي دانشآموزان به طور غيرمستقيم و اغلب زماني كه رفتار ناشايستي رخ ميدهد، صورت ميگيرد.
موفقترين اداره كنندگان كلاس، معلماني هستند كه در شروع فعاليت مدرسه ميان دانشآموزان ميروند و آنان را در جريان امور روزمره كلاس قرار ميدهند و رعايت مقررات را به آنان گوشزد ميكنند تا از چگونگي عمل به مقررات و دلايل آن آگاه شوند.
رعايت مقررات و بكار بستن آنها به معناي مطيع كردن دانشآموزان از طريق سرزنش، تنبيه، جريمه و ترساندن نيست، بلكه ايجاد نظمي است كه يادگيري در كلاس را آسانتر و مفيد ميكند. به عبارت ديگر، هدف از بكار بستن مقررات و ايجاد نظم، آموختن است نه برقراري سكوت و آرامش مطلق.
نوخواهي و نوجويي از خصيصههاي طبيعي كودكان و نوجوانان است و طبيعي است كه كلاس درس يكنواخت براي آنان ملالتآور است. آموزش بايد فرصت بيشتري به كودكان دهد تا خود عنان رفتار و تجربههاي خويش را در دست گيرند، اما در عين حال مهم است كه مربي لوازم و شرايطي را در دسترس كودكان قرار دهد تا راه پيشرفت آنان هموار شود. البته منظور اين نيست كه كودكانبه هر كاري كه مايلند، بپردازند، بلكه مقصود قرار دادن آنها در اوضاع و احوالي است كه مسائل تازهاي را در آنان برانگيزد و بينشان ارتباط برقرار كند. بايد در عين آزاد گذاشتن كودكان، بتوان آنها را هدايت كرد. وقتي روش عرضه مطالب نسبت به حالت معمولي تغيير پيدا كند، صدا عوض شود. نحوه سخنراني يا رويكرد تفاوت پيدا ميكند. انواع متفاوتي تكليف داده شود. چارچوب آزمونها تغيير يابد. مثالهاي متنوعي در مطالب درس گنجانده شود و ...
همه اينها نوآوري محسوب ميشود و دانشآموزان را به حركت واميدارند و به سمت يادگيري سوق ميدهند.
يكي از مهمترين نتايج و پيامدهاي آموزشي در جريان تعليم و تربيت، عزت نفس دانشآموزان است. بسيار مطلوب است كه دانشآموزان در مراحل متفاوت تحصيلي، به توانايي، استعداد، رشد فكري، اجتماعي، عاطفي و اخلاقي خود پي ميبرند. دانشآموزاني كه داراي عزت نفس هستند، ميتوانند تصميمات صحيح و معقولي اتخاذ كنند. آنها قادرند براي كارهاي خود اهداف قابل وصول و چالشانگيزي برگزينند. هنگامي كه نتايج كوششي به موفقيت انجامد، خود پنداره افزونتر ميگردد و اعتماد به نفس تقويت ميشود و نظم و انظباط خوبي به دنبال دارد. از طرف ديگر، اگر شخص همواره يك هدف دست نيافتني و غيرقابل حصول را دنبال كند كه به شكست منجر شود، به ياس و نااميدي كه جنبه منفي شخصيت و رشد روحي و يا به عبارتي از پيامدهاي نامطلوب تعليم و تربيت است، مبتلا خواهد شد.
احساس موفقيت، هسته اصلي و حياتي تقويت خود پنداره، عزت نفس و رشد شخصيت است. احساس موفقيت با احساس تعلق آغاز ميشود. دانشآموز بايد بداند كه اهداف، تكاليف آموزشي و راههاي موفقيت را خود او تعيين ميكند. يادگيري بايد به شاگردان تعلق داشته باشد نه به معلمان. در صورتي كه دانشآموز مجبور باشد طريقهاي مشخص و محدودي را در يادگيري دنبال كند، به يادگيري نگرش منفي پيدا ميكند و در پايان، مطيع و سرسپرده معلم خواهد شد.
براي پروردن احساس موفقيت، معلمان بايد در مورد دانشآموزان احساس مسئوليت و تعهد داشته باشند و فعاليتهاي خود ارزشيابي را در آموزش تدارك ببينند. معلم فكور هميشه اين احساس موفقيت را پرورش ميدهد. چنين معلمي تدريس خود را با شناخت هر يك از دانشآموزان آغاز ميكند و با شناخت تواناييها و محدوديتهاي دانشآموزان، آنان را به وضع اهداف آموزشي چالشانگيز، انتخاب تكاليف آموزشي مقتضي و متناسب ترغيب و در اين موارد با ايشان گفتگو ميكند.
معلم فكور دانشآموزان را واميدارد براي خودشان تصميم بگيرند و به آنان اطمينان ميدهد كه اين تصميمات صحيح و منطقي است. او سوالاتي مطرح ميكند تا از اين طريق، دانشآموزان را به خودارزشيابي تشويق كند. در پايان فرآيند يادگيري به احساسات يادگيرندگان احترام ميگذارد و دانشآموزان را واميدارد به پيشرفتهاي خود در زمينه رشد عقلي افتخار كنند.
معلم فكور به جاي اينكه صرفاً به پاسخ صحيح معطوف باشد، چگونه فكر كردن را در مورد سوال قرار ميدهد. شكلگيري تفكر در دانشآموز مهمتر از حل مساله است. معلم فكور تدريس خود را با اين پرسش به پايان ميبرد كه يادگيرندگان چگونه ميتوانند جريان يادگيري را بهتر كنند. معلم فكور خود يك يادگيرنده است. او همواره از منظر آنچه در جريان ياددهي ـ يادگيري براي يادگيرندگان اتفاق ميافتد، به خود و رفتارش بازخورد ميدهد. يادگيري از واكنشها و عكسالعملهاي يادگيرندگان به معلم فكور كمك ميكند. در مورد اهداف خاص و يا دانشآموزان ويژه رفتار موثرتري انتخاب كند.
براي فكورتر ساختن معلمان، بايد جلسات خودارزشيابي تدارك ديد، معلمان بايد از طريق آموزش يا دوبارهآموزي ياد بگيرند كه چگونه تدريس خود را موثرتر و موفقتر سازند. در پايان هر جلسه، بايد احساس موفقيت در تدريس تقويت شود تا موجب گردد كه معلمان از پيشرفت خود احساس افتخار كنند. واضح است كه وجود معلمان فكور در آموزش و پرورش براي رشد واقعي انسان ضروري و اساسي است. آموزش و پرورش كه فقط به انتقال اطلاعات و دانستن معيني اكتفا ميكند، به معلمان فكور نياز ندارند.
وجود معلمان فكور در تعليم و تربيت مردمي بسيار مهم است، زيرا در آن آزادي دانشآموزان هميشه مورد احترام قرار ميگيرد. در يادگيري، فرض بر اين است كه يادگيرندگان افراد در حال رشدي هستند كه بايد سازنده دانش باشند. فرآيند رشد و يادگيري مستلزم دوبارهسازي طبيعت است.
وجود معلمان فكور تنها در صورتي مناسبت دارد كه آموزش و پرورش تواناسازي نيروي انساني را براي دوبارهسازي طبيعت مورد تاكيد قرار دهد، در غيراينصورت بازآموزي معلمان براي اين كه فكور باشند، مقرون به صرفه نخواهد بود.
معلم فكور، معلمي است كه:
بيتعصب، پويا، انعطافپذير، نوآور، خلاق، پرسشگر، به آراء و نظرات ديگران احترام بگذارد. به توانايي خود اعتماد دارد. نسبت به آنچه در كلاس و اجتماع وسيعتر اتفاق ميافتد، حساس است. قادر به تشخيص نقطه قوت و ضعف است. آموزش برنامه درسي و دانشآموزان را به هم پيوند ميدهد. با ديگر معلمان مشورت ميكند. اهل همكاري و تشريك مساعي است. در مورد ياددهي ـ يادگيري، بصيرت دارد. يادگيري فعال را ترغيب ميكند. معلمي است كارآمد و اثربخش.
نقش معلم در مديريت رفتار دانشآموزان..................................................................................................................... 24
پژوهشهاي انجام شده در زمينه ساختمانسازي در ايران، نشان داده است كه عمر مفيد ساختمانهاي ايران، در مقايسه با كشورهاي صنعتي كمتر است. يكي از دلايل اين مساله، پايين بودن كيفيت و عدم مرغوبيت مصالح ساختماني مصرف شده در ساختمانهاست.
به علت پايين بودن كيفيت بسياري از مصالح ساختماني توليد شده در كشور و عدم مطابقت آنها با ويژگيهاي استاندارد، همه ساله خسارتهاي عظيمي به كشور وارد ميشود. از اهم دلايل پايين بودن كيفيت مصالح ساختماني كشور، ميتوان به كنترل نشدن آنها در كارخانه و كارگاههاي توليدي پيش از ورود به بازار مصرف و نيز پايين بودن سطح فنآوري (تكنولوژي) توليد در بسياري از واحدهاي اشاره نمود.
بنابراين با توجه به اينكه ايران از كشورهاي زلزلهخيز بوده و در معرض ساير بلاياي طبيعي مثل سيل نيز قرار دارد و مصرف مصالح ساختماني مرغوبيت و با كيفيت مطلوب ميتواند مقاومت ساختمانها را در برابر اين عوامل مخرب افزايش دهد. بايسته است كه از فرآوردههاي كارخانهها و كارگاههاي توليد مصالح ساختماني، قبل از ورود به بازار مصرف نمونهبرداري به عمل آيد و نمونهها، مورد آزمايشهاي شيميايي، فيزيكي و مكانيكي قرار گيرند تا كيفيت و مرغوبيت محصول و يا عدم آن مشخص گردد تا در صورت نامناسب بودن فرآورده، چارهانديشي شود. ارائه راهحلهاي كاربردي و رهنمودهاي لازم در زمينه بهبود كيفيت مصالح به گونهاي كه با استانداردهاي ملي مطابقت داشته باشد، تنها راه كار اين مساله است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. بديهي است كه با بكار بردن مصالح مرغوب با كيفيت بالا ميتوان طرح دوام ساختمانها را در برابر سوانح طبيعي مثل زلزله، سيل و ... به اجرا درآورد.
بتن يكي از مهمترين مصالح ساختماني است كه در پايداري و دوام سازهها بسيار موثر است و مصرف روزافزون آن در كارهاي مختلف عمراني به سبب دارا بودن خواص مناسب و دوام كافي، لزوم شناخت بيشتر از اجزاي تشكيل دهنده آن را بيش از پيش روشن ميسازد.
آشنايي كامل با خواص سيمان و مصالح سنگي و آب به عنوان مواد تشكيل دهنده بتن از جمله مباحثي است كه امروزه دانستن آن براي مهندسان و دانشجويان رشته عمران و پيمانكاران ضروري و اجتنابناپذير است.
طرح تحقيقاتي بررسي كيفيت مواد تشكيل دهنده بتن (سيمان، شن، ماسه و آب) يكي از چهار طرح تحقيقاتي است كه در قالب طرح «آزمايش و بررسي كيفيت مصالح ساختماني» از طرف بانك جهاني و تحت شماره طرح (2B4) به مركز تحقيقات ساختمان و مسكن محول گرديده است. از اهداف اين طرح، شناخت مشكلات كيفي كارگاهها و كارخانههاي توليد سيمان، شن و ماسه در كشور و تعيين كيفيت آب مورد استفاده در اختلاط بتن است.
تعريف بتن
بتن فراگيرترين مصالح ساختماني است كه توليد مصرف آن به گونهاي فزاينده و جهشوار گسترش مييابد. آمار موثق و معتبر از منابع علمي ـ تخصصي تكنولوژي بتن، بيانگر آن است كه هفتاد و پنج درصد از كل انواع گوناگون مصالح ساختماني مصرفي در بخش صنايع ساختمان و كليه تاسيسات و ساختارهاي عمده زيربنايي مانند راه، فرودگاه، سد، مترو، بندر و اسكله، سازههاي عظيم آبي و دريايي، نيروگاهها، منابع و مخازن آب، تاسيسات آبرساني و كانالهاي آبياري و غيره را بتن تشكيل ميدهد.
با درنظر گرفتن نقش كارساز و تعيين كننده بتن و مصرف گسترده آن در صنايع ساختماني و ساختارهاي زيربنايي و با عنايت به ميزان توليد و مصرف غيرقابل رقابت آن در مقايسه با ديگر مواد و مصالح ساختماني، توجه به كيفيت بتن و چگونگي فرآيندهاي ساخت و كاربرد آن نيز يك ضرورت فني است كه بيترديد از توجه به اجزاي تشكيل دهنده آن كه تاثير به سزايي در ارتقاء و بهبود خواص بتن دارد، جدا نخواهد بود.
از آنجايي كه بتن از سيمان، سنگدانه (شن و ماسه) و آب تشكيل ميشود، چنانچه كيفيت هر يك از اين مصالح مطابق با استانداردهاي شناخته شده نباشد، بتن توليد شده كيفيت مطلوب را نخواهد داشت و دوام آن كمتر از حد متعارف خواهد بود. لذا لازم است كيفيت سيمان، آب و دانههاي سنگ و همچنين دانهبندي آن، در ساختن بتن مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد.
با كنترل كيفي سيمان توليد شده در كارخانههاي كشور و شن و ماسه توليد شده در كارگاهها و آبي كه در ساخت بتن مورد استفاده قرار ميگيرد، ميتوان شناخت لازم را در مورد مواد تشكيل دهنده بتن بدست آورد.
بتن با كيفيت خوب
سوال مهمي كه در اينجا مطرح ميباشد، اين است كه بتن خوب چه بتني است؟ ميتوان با توصيف بتن بد تا حدي مساله را وشن نمود. بتن بد يا ضعيف، بتني است به رواني سوپ كه پس از سخت شدن، كرمو ميشود و غيرهمگن و بسيار ضعيف خواهد بود. اين ماده از اختلاط آب و سيمان و دانههاي سنگي بدست آمده است و با كمال تعجب بايد گفت كه بتن خوب هم از همين مواد ساخته ميشود. ليكن تفاوت در ميزان آگاهي از چگونه ساختن بتن ميباشد.
با آگاهي از چگونگي ساخت بتن خوب دو معيار كلي براي يك بتن خوب تعريف ميشود:
بتن بايد در حالت سخت شده و در حالت تازه، زماني كه از مخلوطكن تخليه شده و در قالبها ريخته ميشود، مورد پذيرش واقع شود. به طور كلي رواني و غلظت بتن تازه بايد طوري باشد كه با وسايل موجود در كارگاه بتوان آن را متراكم نمود. همچنين چسبندگي مخلوط بايد به حدي باشد كه در ضمن حمل و ريختن بتن با وسايل موجود، مواد از يكديگر جدا نشوند. البته موارد فوق مطلق نيست و به حمل بتن با وسايل از پايين باز شونده، دامپر و يا كاميونهاي تخت بستگي دارد. البته حمل بتن با روش اول بسيار مناسب خواهد بود.
انواع تركها
تركها به سه دسته تركهاي خميري، تركهاي حرارتي سنين اوليه و تركهاي جمعشدگي ناشي از خشك شدن تقسيم ميشوند.
تركهاي خميري قبل از سخت شدن بتن (بتن يك تا هشت ساعت پس از ريختن) تشكيل ميشوند و به صورت تركهاي جمعشدگي خميري و تركهاي نشست خميري ميباشند. ايجاد و روش جلوگيري از تركهاي نوع دوم زماني اتفاق ميافتد كه به دليل وجود موانعي، نشست بتن در ضمن آب انداختگي، غيريكنواخت ميباشد. اين غيريكنواختي ممكن است در نتيجه وجود آرماتورهاي قوي و يا حتي عمق غيريكنواخت بتن ريخته شده باشد. براي كاهش وقوع تركهاي نشست خميري، ميتوان از افزودنيهاي هوازا جهت كاهش آب انداختگي استفاده كرد و يا اينكه پوشش ميلگردهاي بالايي را افزايش داد. تركهاي نشست خميري را ميتوان با مرتعش نمودن مجدد بتن در زمان مناسب از بين برد. زمان مناسب، آخرين زمان ممكني است كه ميتوان لرزاننده را داخل بتن نمود و بدون به جاي گذاشتن اثر قابل توجهي از بتن بيرون كشيد.
در قطعات بزرگ، تفاوت جمعشدگي بين سطح و قسمتهاي داخلي بتن باعث ايجاد تنشهاي كششي در سطح ميشود كه توسط قسمتهاي داخلي مقيد شدهاند و در نتيجه تركهاي جمعشدگي ناشي از خشك شدن ايجاد ميشود. اين نوع تركها كه هفتهها يا ماهها طول ميكشد تا ايجاد شوند، ممكن است در اثر قيود خارجي كه توسط قسمتهاي ديگر يا زيراساس اعمال ميشود، نيز پديد آيند. بهترين روش جلوگيري از تركهاي جمعشدگي ناشي از خشك شدن، كاهش ميزان جمعشدگي ميباشد. به علاوه نگهداري كافي براي افزايش مقاومت كششي بتن به همراه حذف قيدهاي خارجي با پيشبيني اتصالات تغيير شكلپذير، از اقدامات اساس جهت كاهش ميزان تركخوردگي ميباشد. با قرار دادن آرماتورها در نزديكترين موقعيت نسبت به سطح، ضمن درنظر داشتن حداقل پوشش، ميتوان عرض تركهاي جمعشدگي را كنترل نمود.
انواع ديگري از ترك خورديگ در نتيجه خوردگي آرماتورها و يا واكنش سيليس سنگدانه و قليايي سيمان ايجاد ميشوند.
يكي از شكلهاي تركهاي جمعشدگي ناشي از خشك شدن، تشكيل تركهاي ريزسطحي در ديوارها و دالها ميباشد كه اگر لايه سطحي بتن داراي مقدار آب بيشتري نسبت به قسمتهاي داخلي باشد، ايجاد ميشود. تركهاي ريزسطحي معمولاً زودتر از تركهاي جمعشدگي ناشي از خشك شدن پديد ميآيند.
عوامل موثر در مقاومت بتنها
نفوذپذيري و پايايي بتن
1.حمله سولفاتي
2.تهاجم توسط آبها
3.حمله اسيدي
4.واكنش قليايي سنگدانهها
5.خوردگي آرماتورها
6.رعايت كردن درصد آب و سيمان و ماسه
سنگدانهها در بتن تقريباً سه چهارم آن را تشكيل ميدهند. از اين رو كيفيت آنها از اهميت خاصي برخوردار است. سنگدانهها نه تنها در مقاومت بتن بسيار موثرند، بلكه تداوم و پايداري بتن نيز تا حد زيادي تحت تاثير اين ماده قرار ميگيرد.
گياهي است عليفي، پايا تا ارتفاع 5/1 و گاهي 2 متر رشد ميكند. ريزوم گياه 2 سانتيمتر ضخامت دارد و چندين ريشه به ضخامت 2-3 ميليمتر به طول 15-10 سانتيمتر از ريزوم منشاء ميگيرند. ساقه كه در سال دوم يا سوم ظاهر ميگردد، قوي، استوانهاي، داراي شيار عميق و توخالي ميباشد. برگهاي آن متقابل و به برگچههاي زيادي تقسيم ميشود. هر برگ 11-7 و گاهي بيشتر برگچه دارد. برگچهها بيضي، نوك تيز با قاعده پهن دندانهدار و فاقد گوشواره هستند. گلهاي اين گياه سفيد رنگ يا صورتي بوده و بوي مطبوع دارند. در اواخر خرداد تا اوايل مرداد نيز به صورت گلآذين ديهيم سه شاخه با ظاهر چتر مانند بر روي ساقه ظاهر ميشوند. جام گل لولهاي، متورم و منتهي به پهنكي منقسم به پنج لوب نامساوي است. داخل آن سه پرچم و يك مادگي مركب از تخمدان سه برچهاي ديده ميشود كه دو تاي آنها به تدريج تحليل ميرود و فقط سومي باقي ميماند. در انتها به ميوهاي فندقه و منتهي به يك دسته تار تبديل ميگردد.
رنگ ميوه قهوهاي روشن است و قسمت بالايي آن داراي تاجي از كاسه گل (پاپوس) به تعداد 15-10 عدد ميباشد كه در پراكندگي بذرهاي سبك اين گياه نقش مهمي دارد. از نظر سطح كروموزومي ديپلوئيدي 14=n2 تتراپلوئيدي 28=n2 و اكتاپلوئيدي 56=n2 در گياهان اين جنس ديده شده است.
پراكنش
سنبل الطيب به حالت خودرو در جنگلهاي كم درخت، كنار رودخانهها و نهرها، مكانهاي باتلاقي و در مراتع ميرويد. پراكندگي آن در مناطق كوهستاني به نحوي است كه به طول معمول از ارتفاع 1000 متري دامنهها بالاتر نميروند، به طوري كه به ندرت ممكن است در ارتفاعات 2000 متري بدان برخورد شود. گياهان اين جنس در ايران، افغانستان، كشمير، آسياي مركز و قفقاز پراكندگي دارند. با اين حال در امريكاي مركزي و جنوبي نيز نمونههايي از اين جنس گزارش شده است. در ايران 6 گونه مختلف از اين جنس وجود دارد كه در نواحي مختلف رشته كوههاي البرز و نواحي شمالي و شمال غربي مانند ميشو داغ يافن ميگردد.
قسمت مورد استفاده
از ريشه سنبل الطيب در فارماكوپه اروپا به عنوان دارو ياد شده است. به ريشه و ريزومهاي خشك شده سنبل الطيب داروي Valerian radix گفته ميشود.
ريشه و ريزوم اين گياه را كه از ريشههاي افشان فراوان پوشيده شده است، در سال دوم رويش از خاك خارج كرده و پس از تميز كردن به سرعت ميشويند. سپس در حداكثر دماي 40 درجه سانتيگراد خشك ميكنند و در بازار، ريزوم را به صورت قطعاتي به طول 5-2 و به قطر 5/1-1 سانتيمتر به فروش ميرسانند. رنگ ريشه سنبل الطيب پس از خشك شدن قهوهاي تيره ميشود و داراي بو و عط نافذي است، به طوري كه اين عطر حتي از فاصله دور گربهها را به هيجان ميآورد. از اين رو به اين گياه علف گربه هم گفته ميشود.
خواص درماني
سنبل الطيب از نظر طبيعت گرم و خشك است و براي درمان ضعف اعصاب، خستگي شديد، اضطراب، بيخوابي، انقباض عضلاني، تحربكپذيري اعصاب مغز، درد عصبي معده و بياشتهايي كودكان استفاده ميشود. همچنين درخشان كننده رنگ صورت، تقويت كنندهي نيروي جنسي، باز كننده عادت ماهيانه، تحليل نفخ و گازها، يرقان، درد طحال، ورمهاي داخلي، رفع بيحسي، تنگي نفس، درد سينه، ترس و شب ادراري است.
ريشه سنبل الطيب داراي اثر ضدتشنج قوي است و از آن در ناراحتيهاي منشاء عصبي، سردردهاي عصبي ناشي از استعمال دخانيات و يا مصرف الكل، دلهره و نگراني، حالات ماليخوليايي و اختلالات زمان يائسگي استفاده ميشود. داروهايي كه بر پايه اين گياه تهيه ميشوند، تحريكات عصبي را كاهش داده، ناراحتيهاي قلبي را كه ريشه عصبي داشته و همچنين تشنجات را تسكين ميدهد. مصرف فرآوردههاي سنبل الطيب، موجب دفع كرم روده ميگردد و ناراحتيهاي مربوط به وجود آن را در بدن به خوبي رفع ميكند. در استعمال خارجي، به منظور از بين بردن درد حاصل از كوفتگي، آن را له كرده و در محل آسيب ديده قرار ميدهند. در ضمن بايد توجه داشت كه سنبل الطيب براي كليه مضر است.
تركيبات شيميايي
ريشه، ريزوم و شيره سنبل الطيب داراي اسانس روغني، تانن، گلوكز، آميدون، اسيد والرنيك و مشتقاتش، اسيد فرميك، اسيد استيك، اسد پروپيونيك، الكالوئيدهايي به نام چاتي نين و والرين و والپوترياتها ميباشد. ريشههاي تازه سنبل اطيب داراي خواص دارويي بيشتري نسبت به حالت خشك شده آن دارد.
ريشه و ريزوم خشك سنبل الطيب حاوي 2-5/0 درصد اسانس ميباشد كه به طور عمده از مونو و سزكوئيترپنها تشكيل يافته است. اين اسانس به مقدار بسيار كم در آب، ولي به مقدار زياد در الكل، كلروفرم و اتر حل ميشود. اسانسها بايد در ظروف به طور كامل در بسته در محل سرد و دور از نور نگهداري شوند. اسانس سنبل الطيب، اگر تازه باشد، رنگ سبز مايل به زرد يا مايل به قهوهاي، حالت به نسبت روان و واكنش اسيدي خفيف دارد، ولي به تدريج كه كهنه ميشود، غلظت پيدا ميكند و حالت اسيدي آن افزايش مييابد. وزن مخصوص اسانس در گرماي 15 درجه بين 96/0-93/0 ميباشد. مهمترين اجزاي تشكيل دهنده و نسبتهاي اسانس سنبل الطيب عبارت است از: 21-20 درصد والرنون، 21-5 درصد كريپتوفائورونول، 5-2 درصد والرنال، 6-1 درصد واريانول و 3-1 درصد بورنيل استات، كامفن چپ، پينن چپ و ليمونن چپ.
اسيد والرينيك به فرمول C5H10O5 و به وزن مولكولي 13/102 مايعي بيرنگ بوده و داراي حالت روغني ميباشد. وزن مخصوص آن در گرماي 20 درجه سانتيگراد در حدود 939/0 است و در حرارت حدود 175 درجه ميجوشد. اين اسيد و مشتقاتش كه عبارتند از: هيدروكسي والرنيك اسيد و استوكسي والرنيك اسيد، از 05/0 درصد (گياه وحشي) تا 9/0 درصد (گياه زراعي) متغير ميباشد. مهمترين خصوصيات اسيد والرنيك و مشتقاتش پايداري زياد آنها است. الكالوئيدهاي چاتي نين كه محلول دراتر و والرين كه در اتر غيرمحلول است، به مقادير 10/0 گرم در هر كيلوگرم ريشه به دست ميآورند.
والرپوترياتها كه از نظر شيميايي پلي استرهاي پلي الكلها هستند، ساختمان ايريدوئيدي دارند. اين تركيبات عبارتند از: والترات، ايزو والترات، آسه والترات، ديدرو والترات و ايزو والروكسي هيدروكسي ديدرو والترات كه مهمترين خصوصيات اين تركيبات ناپايداري در مقابل گرما، شرايط اسيدي يا قليايي محيط و محلولهاي الكلي ميباشد. از اين رو امروزه شاخص چندان مطمئني براي ارزيابي تركيبات موثر سنبل الطيب به حساب نميآيند.
عوامل اكولوژيك
اثر نور
شدت نور مطلوب كه در آن فتوسنتز گياه به طور كامل انجام ميشود، حدود 40000 لوكس در دماي 20 درجه سانتيگراد ميباشد. البته نور شديد باعث كاهش محصول ميگردد، به طوري كه در مناطقي كه شدت نور بالاست، با سايهدهي به گياه باعث افزايش محصول ميشوند.
اثر دما
حداكثر فتوسنتز در سنبل الطيب در دماي 7/17 درجه سانتيگراد انجام ميشود. افزايش دما تا 25 درجه سانتيگراد باعث تسريع و دماهاي بالاتر از 25 درجه سانتيگراد باعث تعويق گلدهي ميشوند، همچنين دما بر روي رشد ريشه به شدت تاثيرگذار است، به طوري كه وزن ريشهها در دماي 10 درجه سانتيگراد كاهش مييابد. بهترين دما جهت رشد ريشهها 20 درجه سانتيگراد است كه در اين دما ساير اندامهاي سنبل اطيب بهترين رشد را دارند.
اثر رطوبت
افزايش ميزان رطوبت در خاك باعث افزايش ريشه ميشود و در بررسيهاي انجام گرفته رطوبت 90-80 درصد ظرفيت زراعي بهترين نتيجه را داشته است. به طور كلي سنبل اطيب در مناطقي كه بارندگي ساليانه 700-600 ميليمتر است رشد، نمو و عملكرد بهتري دارد.
اثر خاك
خاكهاي سنگين، سخت و فشرده با رطوبت خيلي زياد و يا بسيار خشك براي كشت اين گياه مناسب نميباشد، زيرا در خاكهاي خيلي مرطوب و سنگين ريزومها، نميتوانند به قدر كافي رشد كنند و به جاي ريشههاي قوي و ضخيم، ريشههاي نازك، فراوان رشد ميكنند كه بيشتر آنها هنگام شستن و خشك كردن از بين ميروند. خاك مناسب براي كشت سنبل الطيب بايد سرشار از مواد غذايي، بافت لومي يا لومي شني با مقادير متوسط هوموس و pH 5/6-6 باشد. همچنين لازم است رطوبت همراه با تهويه مناسب باشد.
روش كشت
تاريخ كشت
در كشت مستقيم، بذرهاي گياه را در فصل بهار هنگامي كه هنوز رطوبت و بارندگي بالا ميباشد، كشت مينمايند. اين روش بيشتر در مناطقي بكار برده ميشود كه داراي رطوبت كافي هستند. در كشت غيرمستقيم كه به طور معمول در اواسط تابستان صورت ميپذيرد، بذرهايي را كه از قبل در خزانه آماده شدهاند، به صورت نشاء در اوايل پاييز يا اوايل سال بعد به زمان اصلي منتقل ميكنند.
آمادهسازي زمين
تكثير، سنبل الطيب با كشت بذر يا تقسيم ريشه و ريزوم و يا جداسازي استولون صورت ميگيرد. كشت بذرها به دو صورت مستقيم و غيرمستقيم انجام ميشود. در كشت مستقيم بذرهاي اين گياه در فصل بهار در اراضي به طول كامل مسطح كشت ميشوند. اگرچه كشت مستقيم بذرها هزينه كمتري دربر دارد، اما ميزان توليد محصول و موفقيت در توليد تا حدي نقصان مييابد. بذرها هزينه كمتري دربر دارد، اما ميزان توليد محصول و موفقيت در توليد تا حدي نقصان مييابد. بذرها براي جوانهزني به نور و دما در حدود 20 درجه سانتيگراد نياز دارند، جوانهزني بذرها 3-1 هفته به طول ميانجامد و رشد اوليه گياهان كند است. در كشت غيرمستقيم پس از غلطك مناسب، نشاءهايي كه در خزانه به ارتفاع 15 سانتيمتر رسيدهاند، را در اوايل پاييز يا بهار سال آينده به زمين اصلي منتقل ميكنند. در روش تكثير رويشي، گياهان سريع به گل تبديل ميشوند، ولي ريشه توسعه نمييابد. از اين رو خيلي كم از اين روش استفاده ميشود، ولي عدهاي معتقدند كه اين روش بهترين روش ميباشد، به طوري كه در مدت كوتاهي ميتوان از ريزومهاي گياه بهرهبرداري كرد.
نحوهي آمادهسازي خاك بستگي به زمان كاشت و گياهان قبلي دارد. اگر كشت در پاييز و بعد از برداشت زود هنگام گياهان وجيني باشد، يك شخم متوسط يا سطحي لازم است. جهت كشت بهاره لازم است در پاييز سال قبل زمين شخم زده شود و در بهار فقط ديسك مناسبي جهت شكستن كلوخها زده شود. در دوره رويش، به طول معمول يك تا دو شخم سطحي براي نرم كردن خاك بين رديفها، قبل از اينكه رديفها به وسيله شاخ و برگ مسدود شوند، لازم ميباشد.
مقدار بذر مصرفي و تراكم
در كشت مستقيم كه اوايل بهار انجام ميشود، مقدار بذر لازم براي هر هكتار، در اراضي به طور كامل مسطح حدود 3 كيلوگرم ميباشد كه ميتوان با استفاده ازرديفكار در فواصل بين رديفهاي 50 سانتيمتر و فواصل بين بوتهها در هر رديف 35 سانتيمتر كشت كرد.
در كشت غيرمستقيم كه در اواسط تابستان صورت ميگيرد، براي هر هكتار 700-500 گرم بذر در خزانه نياز است كه در رديفهاي 20-15 سانتيمتري و به صورت كاملاً سطحي كشت ميشود. روي بذرها را به ضخامت 1/0 سانتيمتر با خاك برگ بايد پوشاند. نهال لازم براي يك هكتار، در 700-50 مترمربع بدست ميآيد، به طوري كه براي هر مترمربع داخل خزانه در هواي آزاد، يك گرم بذر نياز است. حدود 2 ماه طول ميكشد تا گياهان به ارتفاع 17-15 سانتيمتر برسند. بعد زمان انتقال آنها به زمين اصلي ميباشد. تراكم كشت متداول براي هر هكتار 80-60 هزار نهال است.
تناوب زراعي
گياهاني كه زود از مزرعه برداشت ميشوند، مثل انواع غلات، نخودفرنگي و خردل براي تناوب با سنبلالطيب مناسب ميباشند، ولي گياهاني كه داراي ريشه چند ساله هستند، مانند شيرين بيان، نعنا فلفلي، انجدان رومي و غيره به عنوان گياهان قبلي مناسب نميباشند، حتي خود گياه براي كشت مجدد در يك مزرعه تا 4-5 سال توصيه نميشود.
كوددهي و عناصر غذايي
ازت و فسفر باعث افزايش عملكرد ريشه ميشوند، به طوري كه نقصان اين دو عنصر و ساير مواد غذايي ديگر سبب نازك شدن ريشهها ميگردد، ولي پتاسيم تاثير چنداني بر عملكرد ريشه و رويش ندارد. افزودن 120-100 كيلوگرم در هكتار فسفر عملكرد ريشه موثر ميباشد. همچنين ازت كه تاثير زيادي در افزايش عملكرد دارد، به مقدار 150-100 كيلوگرم به صورت سرك در بهار در دو مرحله يكي در مرحلهي اوليه رويش و ديگري در مرحله به ساقه رفتن توصيه ميشود. كود حيواني به طور كامل پوسيده را بايد در پاييز هنگام آمادهسازي خاك به مقدار 20-15 تن در هكتار به زمين اضافه كرد. در ضمن اگر خاك اسيدي باشد، افزايش آهك نيز مهم است.
آبياري
سنبلالطيب به آب زياد نياز دارد، زيرا رطوبت كافي اطراف ريشه و ريزوم سبب افزايش عملكرد ريشه ميگردد. آبياري در اين گياه بايد هفتهاي يكبار صورت گيرد. البته بايد دقت شود آب ايستايي سبب كاهش عملكرد ميگردد و ميبايست از تجمع آب زياد در اطراف ريشه جلوگيري گردد.
علفهاي هرز
جهت مبارزه با علفهاي هرز در كشت بهاره ميتوان قبل از كاشت نشاءها، از علفكش آرزين به مقدار 3 كيلوگرم در هكتار استفاده كرد. در كشت پاييزه بايد در اوايل بهار سال آينده به طوري كه هنوز گياه به رشد رويشي نرفته از همين علفكش به مقدار 4 كيلوگرم در هكتار استفاده كرد. در سال دوم نيز ميتوان از همين علفكش به مقدار 5/4 كيلوگرم در هكتار استفاده نمود. همچنين از علفكش مالوران به مقدار 3 كيلوگرم در هكتار نيز ميتوان بهره برد.
آفات و بيماريها
از مهمترين آفاتي كه خسارات اقتصادي به سنبلالطيب وارد ميسازد، ميتوان لارو كرم سفيد ريشه را نام برد. اين آفت باعث كاهش شديد يا از بين رفتن محصول ميشود. جهت مبارزه ميتوان از سم ديازينون به همراه آب آبياري استفاده نمود. در بهار نوزاد rub Grass، حشرات علفخوار به طور ذاتي به ريشه گياه صدمه ميزنند، كنترل آنها به وسيلهي حشرهكشها و روشهاي زراعي بايد مدنظر قرار گيرد.
از بيماريهاي سنبلالطيب ميتوان سفيدك سطحي را نام برد. از علايم آن، اين است كه سطح برگها را مواد سفيد رنگ ميپوشانند. جهت پيشگيري از اين بيماريهاي قارچي، بكارگيري روشهاي بهزراعي و استفاده از سموم گوگرددار مفيد واقع ميشود. بيماري ديگري كه ممكن است سنبلالطيب به آن دچار شود، قارچ لكه برگي است كه در شرايط گرم و مرطوب باعث پژمردگي يا شكستن ساقه گل دهنده و كاهش محصول ميگردد. سمپاشي گياهان جوان با محلول 06/0 درصد بنومل و نيز سمپاشي با 4/0 تيرام موثر ميباشد. از بيماريهاي ديگر سنبلالطيب ميتوان به نوعي قارچ زنگ و سفيدك دروغي اشاذه نمود. سمپاشي با قارچكشهاي مناسب باعث 95-70 درصد كاهش خسارت ميگردد. همچنين با تاريخ كاشت مناسب و يا از بين بردن حشرات ناقل ميتوان از آسيب ويروس موزاييك نقطهاي وارد شده به گياه جلوگيري كرد.
زمان برداشت
مقادير اسانس، اسيد والرنيك و مشتقاتش و همچنين والپوترياتها در زمانهاي مختلف سال تغييراتي را نشان ميدهد. چنانچه هدف برداشت جهت استخراج اسانس باشد، اگر نشاءها در پاييز به زمين اصلي منتقل شده باشند، برداشت محصول در اوايل پاييز انجام ميشود و اگر نشاءها در بهار به زمين منتقل شده باشند، بايد در پاييز سال بعد برداشت صورت گيرد. بالاترين مقدار اسيد والرينك و مشتقاتش در بهمن و بالاترين مقدار والپوترياتها در اسفندماه مشاهده شده است. پس از تاريخهاي مذكور مقادير اسيد والرنيك و والپوترياتها كاهش مييابد. اين نتايج از سالي به سال ديگر تغييرات كمي را نشان داده است، به طوري كه در فصل پاييز سال سوم برداشت، مناسب نميباشد، زيرا عملكرد كاهش مييابد. خارج ساختن ريشهها از خاك زماني كه رطوبت خاك كاهش يافته صورت ميگيرد. در سطوح وسيع ميتوان از يك شخم سبك جهت برداشت محصول استفاده نمود. همچنين ميتوان با استفاده از وسايل مكانيكي مخصوص مثل سيبزميني كن چرخداري كه با نيروي گريز از مركز كار ميكنند و يا سيبزميني برداشتكن كامل يا ريشهكن با غربال نوساني يا زنجيرهاي و يا حتي با چغندر برداشتكن كامل، محصول ريشه را برداشت كرد. كمي قبل از بيرون آوردن ريزوم و ريشهها، گياه را از سطح زمين با هرسكن قطع ميكنند.
نگهداري محصول
پس از برداشت محصول، ريشهها را بايد در دستگاههاي شوينده و يا در آب با تكان شديد شست و به قطعاتي تقسيم كرد. جهت خشك كردن مصنوعي ميتوان از خشككنهاي نقالهاي يا فضاي خشككني كه حداكثر حرارت آن 40 درجه سانتيگراد باشد استفاده نمود. زمان خشك كردن در درجه حرارتهاي مختلف فرق ميكند، به طوري كه در حرارت 40 درجه سانتيگراد به مدت 82 ساعت و در دماي 60 درجه سانتيگراد 54 ساعت كافي ميباشد. در يك بررسي روي تركيبات ريشههاي خشك شده در دماي اتاق و نمونههايي كه در دماي 50 درجه سانتيگراد خشك شده بودند، مشخص شد اگرچه قسمتي از سزكوئيترپنهاي فرار پس از خشك شدن در دماي بالا تمايل به از دست رفتن نشان دادند، اما تفاوتها چندان زياد نبود. ميزان والپوترياتها در مواد گياهي خشك شده در دماي اتاق در حدود 50 درصد كمتر از مواد گياهي خشك شده در دماي 50 درجه سانتيگراد بود، زيرا در شرايط خشك كردن آهسته، طول زمان باعث تخريب والپورترياتها ميشود، به طوري كه بايد توجه شود كه خشك كردن طبيعي براي اين گياه مناسب نميباشد. پس از خشك شدن، ريشه و ريزوم سنبلالطيب بايد در انباري كاملاً بسته و محفوظ در برابر نور نگهداري شود. همچنين بايد در دماي پايين محافظت شود تا اسانس خود را از دست ندهد. دماي 20 تا 36 درجه سانتيگراد موجب تجزيه والپوترياتها در مدتي كوتاه ميگردد، در حالي كه در دماي 4 درجه سانتيگراد سرعت تجزيه والپوترياتها تا حد زيادي كاهش مييابد.
عملكرد
ميزان عملكرد سنبلالطيب بسته به شرايط اقليمي و مسائل زراعي، بين 4-2 تن در هكتار ريشه خشك ميباشد (نسبت وزن تر به خشك 5 به 1 ميباشد). در سال دوم محصول به حداكثر عملكرد خود و از سال سوم ميزان محصول كاسته ميشود. سيستم كاشت يكساله به جهت سهولت و اقتصادي بودن امروزه بيشتر توصيه ميشود.
بیان اهمیت،حسّایت،ضرورت مسأله در ابعاد مختلف(آموزشی،علمی،اداری، و برنامه ریزی
ویژگی افرادی که مسأله به انها مربوط است به روشنی،با تجزیه و تحلیل و نقد دقیق و تخصصی بیان و توصیف شود.
عوامل احتمالی ایجاد مسأله بیان شود.
ابعاد و ویژگی های مختلف مسأله را از زوایای مختلف برسی کنید.
عوارض و پیامدهای احتمالی مشکل(مسأله )را برشمارید.
وضعیت یا موقیعتی که باید تغیر کند دقیقاَ مشخص شود.
بیان کنید که انجام این تحقیق تا چه اندازه موجب تغییر،تعدیل یا اصلاح مشکل یا مسأله خواهد شد.
وضعیت کمّی و کیفی محیط تحقیق مورد نظر را دقیقاً تشریح کنید.
برسی های پرسش های که در حل مسأله به ذهن شما رسیده است.
نهایتاًدر تعریف مسأله خواننده باید بتواند از وضعیت مورد نظر تصویر واقعی،بدون ابهام و پرسش به آورد.
8- کلید واژه ها(در سراسر طح اقدام پژوهی هر واژه علمی،تخصصی،فنّی،تکنیکی،نظری(تئوریکی)و یا کلماتی که پایه ،اساسی،مهم و کلیدی محسوب می شوند باید با تعریف و توصیف روشن و عملیاتی شما برای همه خواننگان قابل فهم باشد.
انواع اجرای مصاحبه می تواند به صورت حضوری،تلفنی و یا رایانه ای باشد.
مشاهده
1- مشاهده با استفاده از شیوه آماری2- مشاهده نمودار عمل متقابل 3- مشاهده و تحلیل طرز کار یا عمل 4- مشاهده و تحلیل کنش و واکنش افراد
اسناد ومدارک:
1-اسنادمکتوب (گزارش همایش ها،صورتجلسات کتب،مجلات وروزنامه ها،گزارش های پژوهشی و پرونده ها )2-اسناد تصویری(نقاشیها،فیلمها،نقشه ها،نمودارها،چارتها،عکسها و سی دی ها)3 اسناد شفاهی ماجراها،خاطرها،وقایع،عقاید،باورها،سخنان،و گفته های افراد و گروه ها)
GPS داراي تاريخچه بسيار مهيج و سيرتکاملي جالبي ميباشد و اخيرا استفاده از آن موجب اکتشافات قابل توجهي شده است. اماقبل از اين که بيشتر راجع به GPS بدانيم، لازم است مطالببيشتري در مورد ناوبري(Navigation) بدانيم.
ناوبري(Navigation) چيست؟
از زمان ماقبل تاريخ مردم سعي مي کردند يک راه قابلاطمينان پيدا کنند که به آنها بگويد کجا هستند و حتي آنها را به جاييکه مي روندراهنمايي کرده و سپس به خانه بازگرداند.
مردمان غارنشين وقتي که براي تهيهغذا به شکار مي رفتند، احتمالا از سنگها و شاخه هاي کوچک براي علامتگذاري مسيرخود استفاده مي کردند. ملوانان نيز ابتدا سواحل را به دقت دنبال مي کردند تا از گمشدنشان جلوگيري کنند.
وقتي دريا نوردان اوليه در درياهاي باز(اقيانوس ها) کشتيراني کردند، دريافتند که ميتوانند مسير خود را با دنبال کردن ستارهها ترسيمکنند. فنيقيهاي باستان از ستاره شمالي براي سفر به مصر و جزيره کرت استفادهميکردند. بر طبق گفته هومر الهه آتنا به اوديسه گفته است که هنگام سفر کردن درجزيره کاليپسو "دب اکبر را سمت راست خود قرار بده".
متأسفانه براي اوديسه وديگر دريانوردان ستاره ها فقط در شب و تنها در شبهاي صاف قابل رؤيت هستند.
پيشرفت مهم بعدي در امر ناوبري کشف قطب نماي مغناطيسي و دستگاه زاويه ياب(sextant) بود.
عقربه قطب نما هميشه نقطه شمالي را نمايش مي دهد، بنابراين هميشه دانستنجهت مسيري که در آن حرکت ميکنيم را ممکن مي سازد.
GPS چيست؟
GPS يا (Global Positioning System) سيستم موقعيت ياب جهاني است وتنها سيستمي مي باشد که امروزه قادر است، موقعيت دقيق شما را بر روي زمين در هرزمان، درهر مکان و در هر هوايي مشخص کند. ماهواره هايGPS، بيست و چهار ساعته درمداري به طول 11000 مايل دريايي بالاي زمين در حرکت بوده و پيوسته بوسيلهايستگاههاي زميني در سراسر جهان نظارت ميشوند. ماهواره ها سيگنالهايي ميفرستندکه براي هر کس با يک گيرنده GPS قابل شناسايي ميباشد. با به کارگيري گيرنده GPS ميتوان موقعيت خود را با دقت بالا تعيين نمود(دقت مکاني در هر مکان از يک متر تا 100متر بسته به نوع تجهيزات متفاوت مي باشد).
دسته بندي دستگاههاي GPS:
بطور كلي يك GPS را ميتوان از يكي از 3 گروه ذيل دانست.
GPS MOUSE : هيچ صفحه يا دكمه اي ندارد اما توسط يكpc Laptop با نرم افزار مربوطه قابل استفادة سرويس GPSS مي باشد.
دستگاههاي اين گروه مانند:
Garmin GPS 35
Delorme يا RandMacnalley ( باقيمت هاي پايينتر)
قيمت اين GPS ها حدود 75 تا 150 دلار آمريكا متغير مي باشد.ولي فراموش نكنيد كه اين نوع GPS ها حتماً به Laptop pc نياز دارند.
Hand-Held GPS: اين نوع دستگاهها مي توانند بصورت سيار مورد استفاده قرار گيرند آنها خودشان يكصفحه كوچك جهت نمايش اطلاعات و چند دكمه دارند و در شكل ها و تركيب هاي مختلفي عرضه ميشوند و هيچگونه نيازي بهLaptop ندارند. كه بطور مثال ميتوان مدلهاي با قيمت پائين Garmin شبيه Etrex, GPS12*l , GPS12 يا مدل هاي 315, 310 ازMagellan را نام برد.تعدادي از اينها يك رابط NMEA و يك كابل رابط دارند قيمت با كابل ممكن است حدود 210 دلار به بالا باشد و ممكن است بعضي از كشورها ارزانتر هم موجود باشد.
يك GPS دستي ارزان قيمت با يك كابل رابط براي انتخاب و آغاز كار با GPS مناسب ميباشد, حتي براي سرگرمي يا كار يا آشنايي شما با طرز كار و خدمات GPS.
High-End GPS products: اين دستگاهها شامل يك صفحه نمايشگر بزرگتر و تعدادي نقشه ميباشند و در بعضي از آنها شما بايستي مبلغ بيشتري جهت نقشه ها بپردازيد.
قيمت اين دستگاهها ممكن است بسته به نوع محصول بالاتر از 1500 دلار آمريكا باشد كه نمونه هايي از آن مانند Blaupunkt PhihPs و Alpineميباشد.
GPS چگونه كار ميكند؟
اصول اساسي GPS واقعاً بسيار ساده است، اگر چه سيستم برخي از پيشرفتهترين ابزارهايي كه تا حال ساخته شده را به كار ميگيرد. براي درك آن بيائيد سيستم را به پنج بخش حياتي تقسيم كرده و هر بخش را جداگانه بررسي كنيم. ما با مفاهيم اصلي شروع ميكنيم و بعضي از جزئيات را كنار مي گذاريم، سپس در تمام آنها نكات اصلي را بيان خواهيم نمود.
GPS ) در پنج مرحله ساده
1)مثلثبندي ( اندازه گيري ب روش مثلثبندي ) با ماهوارهها اساس سيستم است.
2)براي اندازهگيري مثلثبندي ، GPS فاصله را توسط زمان طي مسير به وسيله يك پيام راديوئي اندازه ميگيرد.
3)براي اندازهگيري زمان طي مسير، GPS به ساعتهاي بسيار دقيقي نياز دارد.
4)وقتي كه شما فاصله تا ماهواره را دانستيد بايد بدانيد كه ماهواره در كجاي فضا قرار دارد.
5)هنگامي كه سيكنال (پيام)GPS از يونيسفر و جو ( اتمسفر) زمين عبور ميكند در آن تاخير بهوجود ميآيد.
فضا، كاربر، كنترل( Space , User , Control )
سيستم GPS شامل 3 بخش، فضا، كنترل و كاربري ميباشد. بخش فضايي شامل آرايش ماهوارهها در فضا با (Constellation) ميباشد. اولين سري اين ماهوارهها در سال 1978 در مدار قرار داده شد. و در سال 1986 توسعه و تكميل آرايش ماهوارهاي سيستم GPS به علت جلوگيري از خطرات ناشي از عدم مسيريابي انجام پذيرفت. در فوريه 1989 آرايش ماهوارهاي سيستم GPS با 24 يا تعداد بيشتري ماهواره در مدار كامل و فعال گرديد. سيستم كنترل توسط ارتش آمريكا انجام ميگيرد كه رديابي و نگهداري آنها را در مدار كنترل مينمايد.
بخش كاربرها، شامل كاربرهاي نظامي و شخصي هر دو ميباشد. كاربرهاي نظامي از سيستم GPS به عنوان، مسيريابي، شناسايي، و سيستم هدايت موشكي استفاده مينمايند و كاربرهاي شخصي هم ميتوانند همانند نظاميها و براساس نياز از اين سيستم استفاده كنند.
بخش فضايي( Space Segment )
ماهوارههاي GPS در حدود 900 kg وزن و 5 متر با نيلهاي خورشيدي طول دارند. عمر مفيد اين ماهوارهها براي5/7 سال طراحي شده است اما اغلب مدت زمان بيشتري در مدار مورد استفاده قرار ميگيرند. پنلهاي خورشيدي نيروي اوليه را تهيه مينمايند و نيروي (تغذيه) ثانويه توسط باطريهاي Nicod تأمين ميشود.
در هر ماهواره چهار ساعت (Clock) اتمي فوقالعاده دقيق نصب گرديده است. در سپتامبر 2001 تعداد ماهوارههاي مورد استفاده در مدار 27 عدد بوده است.
مدارات ماهوارهها( Satelliteorbits )
شامل 6 مدار با فاصله 60 درجه و در هر مدار 4 ماهواره وجود دارد و اين امكان را فراهم ميسازد كه با وجود اشكال و خرابي 2 ماهواره در هر مدار سيستم كار نرمال خود را انجام دهد. هر سطح مداري شيبي برابر با 55 درجه با سطح مدار استوايي دارد. ارتفاع زياد مدار (km 20000) باعث ثابت ماندن ماهوارهها در مدارشان ميشود. همچنين ارتفاع زياد ماهواره باعث پوشش منطقه وسيعي در روي زمين ميشود.
ماهوارههاي GPS هر نقطه در روي زمين را 2 بار در روز پوشش ميدهند (از هر نقطه در روي زمين دوبار در روز ميگذرند).
سيگنالهاي ماهواره( Satellite Signals )
هر ماهواره يك سيگنال مسيريابي كه شامل عناصر مداري، وضعيت ساعت (Clock)، زمان سيستم و وضعيت پيامها ميباشد را ارسال مينمايد. به علاوه يك تقويم نجومي (almanac) تهيه ميشود كه اطلاعات (تقريبي) را براي هر ماهواره فعال ارسال نمايد. سيگنالهاي راديويي با سرعت نور منتشر ميشوند. سيصد هزار كيلومتر در ثانيه، مدت زمان 06/0 ثانيه طول ميكشد كه سيگنال ارسالي از ماهواره GPS به زمين برسد. اين سيگنالها با قدرت كم (حدود 300 تا 350 وات در طيف مايكروويو) ارسال ميگردند.
كد C/A (Coarse A qwsition Cood) براي استفاده كاربرهاي شخصي در دسترس ميباشد و به عنوان (SPS) (Standard Positining Service)
مسيريابي استاندارد.
PPS يا Precise Positioning Service سرويس مكان يابي دقيق كه منحصراً در دسترس كاربرهاي نظامي و كاربرهاي مجاز ميباشد.
سيگنالهاي ماهوارهبه خط مستقيم جهت رسيدن و استفاده گيرندههاي GPS نيازدارند.
درخت، ساختمان، كوه و حتي دست و يا بدن ميتواند سيگنالهاي ماهوارهها را بلوكه نمايد.
تقويم نجومي يا Almanac شامل اطلاعاتي راجع به مدارات 24 ماهواره ميباشد. يك گيرنده GPS از تقويم نجومي كه در پيامهاي ديتاي ماهواره وجود دارد براي موقعيت هر ماهوارهاي كه رديابي ميكند استفاده مينمايد. نرم افزار mission planning براي تهيه گراف و موقعيت ماهوارههاي قابل رؤيت و بهترين زمان بررسي در منطقه مخصوص، از تقويم نجومي استفاده مينمايد. تقويم نجومي براي مدت 30 روز معتبر ميباشد، اما هر بار كه گيرنده GPS روشن ميشود بطور اتوماتيك تقويم نجومي را دريافت ميكند (در مدت زمان 15 دقيقه). استفاده از تقويم نجومي به روز يا up-to-date براي استفاده از ماهوارههايي كه در ديد گيرندههاي GPS قرار ميگيرند بسيار مهم ميباشد.
بخش كنترل Control Segment
بخش كنترل شامل پنج ايستگاه مونيتور در اقصا نقاط جهان شامل هاوايي، كواجالين، جزيره اسنشن، ديوگوگارسيا و كلورادو ميباشد. ايستگاه (MCS) يا مركز كنترل در كلورادو قرار دارد. ايستگاههاي مونيتور، ماهوارهاي در معرض ديد را رديابي مينمايد و اطلاعات فاصله را جمعآوري و اين اطلاعات را در ايستگاه MCS تجزيه و تحليل و سپس مدارات ماهوارهها را مشخص مينمايد و پيامهاي هر ماهواره مكانياب را به روز مينمايد. اطلاعات به روز شده از طريق آنتنهاي زميني به ماهوارهها ارسال ميگردد. ماهوارههاي GPS1- پيامهاي اطلاعاتي ماهواره (موقعيت و زمان)2- تقويم نجومي3- اصلاح مداري را كه از ايستگاه MCS دريافت مينمايند، ارسال ميكنند و گيرندههاي GPS از تمامي اين اطلاعات جهت محاسبه موقعيت استفاده مينماييد.
بخش كاربري User Segment
بخش كاربري شامل گيرندههاي GPS ميباشد كه موقعيت محل، سرعت و زمان دقيق را در همه جاي دنيا مشخص مينمايد. كاربردهاي GPS تقريباً در تمامي زمينهها، از حمل و نقل و كنترل منابع طبيعي و كشاورزي وجود دارد. بعنوان مثال:
- استفاده از GPS براي هدايت هليكوپترها و مشخص نمودن محلهاي مورد نظر، خصوصاً در عمليات نجات آسيبديدگان.
- استفاده از GPS جهت تهيه نقشههاي كشاورزي.
- استفاده از GPS در مسيريابي هواپيماها و يا علامت گذاري مناطقي كه بايد سمپاشي شود.
- استفاده از GPS براي دريانوردي.
- استفاده از GPS براي مسيريابي در جنگلها.
- تركيبي از GPS/GIS جهت پيدا نمودن سريعترين مسير به مقصد استفاده ميشود. حتي از GPS براي تحويل ساندويچ و پيتزا به منازل استفاده ميگردد.
طريقه كار GPS چگونه است؟
از اندازهگيري فاصله بين گيرنده و ماهواره استفاده مينماييم. ماهوارهها در نقاط مشخصي ميباشند و گيرندههاي GPS در روي زمين و منطقه ناشناختهاي هستند. امواج راديويي با سرعت نور حركت ميكنند. با ضرب زمان حركت سيگنال از ماهواره تا گيرنده GPS درkm/s 300000 فاصله ي بين ماهواره و گيرنده مشخص ميشود. اگر ما از محل 4 ماهواره اطلاع داشته باشيم و مقدار فاصله آنها از گيرنده مشخص گردد، در يك فضاي 3 بعدي ميتوان محل خود را محاسبه نمود.
12000 مايل شعاع كرهاي ميباشد كه مركز آن ماهواره است (پترن ماهوارهها كروي و فاصله آنها تا زمين 12000 مايل است) محل يا موقعيت ما ميتواند هر جاي در روي اين كره باشد.
اندازهگيري دوم (ماهواره دومي)، سطح تقاطع دو كره يك دايره است بنابراين حالا ميدانيم كه محل ما جايي روي دايره است.
اندازهگيري سوم، 3 كره يكديگر را فقط در 2 نقطه قطع ميكند. يكي از دو نقطه به عنوان غيرقابل قبول حذف ميشود. كامپيوترها در داخل گيرندههاي GPS روشها و تكنيكهاي مختلفي براي مشخص نمودن نقطه صحيح از نقطه غيرقابل قبول دارند.
اندازهگيري چهارم، Offset زماني اختلاف بين همزماني Clock ماهواره و Clock گيرنده ميباشد. نصب ساعتهاي اتمي در گيرندههاي GPS باعث گراني بيش از حد آنها ميشود، در گيرندهها از ساعتهاي دقيق كوارتز استفاده ميشود. اندازهگيري چهارم مقدار اين Offset را جبران مينمايد و نقطه صحيح را پيدا خواهد نمود. GPS سرعت را نيز اندازهگيري ميكند كه براي مسيريابي بسيار مهم است.
خطاهاي GPS
مدت زمان عبور سيگنالها از لايههاي يونسفروتروپسفر متغير ميباشد. وجود نويز باعث خطا يا تداخل در گيرنده ميشود. خطاهاي موقعيت مداري ممكن است در پارامترهاي ديتا وجود داشته باشد. پارامترهاي ماهواره بطور خلاصه سيستمي از موقعيتهاي ماهواره GPS در حوزه زمان ميباشد. اين اطلاعات مشخص ميكنند كه ماهواره در كجا و در چه موقع در هر نقطهاي بايد باشد. تغييرات بسيار كمي در ساعتهاي اتمي خطاهاي زيادي را باعث ميشود. خطاي يك نانو ثانيهاي در گيرندههاي GPS در روي زمين 3/0 متر در محاسبه مكان خطا ايجاد مينمايد.
عبور چند مسير سيگنال، محل ماهوارهها در فضا و SA باعث خط مي گردند.
عبور چند مسير سيگنال يا Multipath پديدهاي ميباشد كه آنتنهاي گيرنده سيگنال را از دو مسير يا بيشتر دريافت ميكند. اختلاف مسيري كه سيگنالها طي مينمايند باعث تداخل اين سيگنالها در آنتن گيرنده ميگردد و باعث خطا ميشود.
پيكربندي يا محل ماهوارهها در فضا ميتواند بر دقت مكانيابي ماهواره تاثير گذارد.
GDOP يك اندازهگيري از كيفيت پيكربندي ماهواره ميباشد و اشاره به اين موضوع دارد كه ماهوارههادر فضا با يكديگردر ارتباط هستند.
SA يا Selective Avalibi lity خطاهاي پارامتري و Clock مصنوعي را نشان ميدهد و باعث خطاي عمومي اندازهگيري از 70 الي 100 مترميشود. SA در چهارم جولاي 1991 فعال و در يكم مي 2000 خاموش گرديد.
خاموش نمودن SA باعث بالارفتن دقت اندازهگيري و در نتيجه ايجاد كاربردهاي جديد براي GPS و ارتقاء سطح زندگي مردم در اقصاء نقاط جهان ميشود.
توسعه تكنولوژي جديد اين امكان را ميدهد در مناطقي دقت GPS را كاهش دهند. ضمن اينكه اين كاهش در نقاط ديگر دنيا غير ضروري ميباشد.
ارکان GPS:
يک سيستم GPS داراي سه بخش است:
شکل بالا بخش هاي مختلف يکسيستم GPS را به طور خلاصه نمايش ميدهد بخش فضايي:
اين بخش شامل 24 ماهواره است که هر کدام به تنهايي داراي يکمدار 11000 مايل دريايي در بالاي زمين هستند. هر ماهواره حدودا 10سال يا بيشتر فعالميباشد.
چرخش ماهوارههاي GPS به دور زمين، دو باردر روز و حدود 20200کيلومتر، بالاي سطح زمين مي باشد. در هر زمان از شبانه روز حداقل 4 ماهواره يابيشتر بالاي سر ما در آسمان قرار دارند. براي تخمين موقعيت به وسيله گيرنده بهحداقل 4ماهواره نياز است.
بخش کنترل(نظارت):
بخش کنترل مغز GPS است. اين بخش اداره کننده تمامي ماهوارهها مي باشد. اين بخش از ايستگاههاي زميني تشکيل شده است(پنج عدد از آنها، دراطراف زمين قرار دارند) که ماهواره ها را از کارکرد درست مطمئن مي سازند.
ارتش آمريکا، بخش اصلي سايت کنترل در نيروي هوايي فالکون، واقع در کلورادواسپرينگ(the Falcon Air Force Base in Colorado Springs) در آمريکا را اداره ميکند.
ساختمان بخش کنترل، فالکونAFB.
ايستگاه پيگيري و کنترل زميني،هاوايي.
يک بار گردش به دور زمين در فضا برابر يک مدار مي باشد. هريک ازماهواره هاي GPS دوازده ساعت زمان نياز دارند تا يک بار مدار زمين را طي کنند. هرماهواره به يک ساعت دقيق مجهز شده است که به آن اجازه مي دهد سيگنال هاي زوج را بايک پيام زماني بسيار دقيق مخابره کند(with a precise time message). دستگاه (قسمت) زميني، سيگنال مخابره شده از ماهواره (که با سرعت نور حرکت مي کند) را دريافت ميکند. حتي در اين سرعت، زمان رسيدن سيگنال به گيرنده قابل اندازه گيري مي باشد. تفاوت زماني ميان سيگنال فرستاده شده و زمان دريافت آن، مضربي از سرعت نور مي باشدکه گيرنده را قادر مي سازد تا فاصله از ماهواره را محاسبه کند. براي اندازه گيريدقيق طول و عرض جغرافيايي و ارتفاع، گيرنده زماني را که صرف مي شود تا سيگنال ها ازچهار ماهواره جدا گانه به آن برسند را محاسبه ميکند.
سيستم GPS ميتواندموقعيت هر جايي بر روي زمين يا بالاي زمين را با اندازه تقريبا 300 فوت(90 متر)،نمايش دهد.
بخش کاربر:
اين بخش از گيرندههايي تشکيل شده که مي توان آن را در دست نگهداشت يا بر روي اتومبيل سوار نمود.
با اين که GPS براي ارتش طراحي شده استولي شمار کاربران شهري از کاربران نظامي بيشتر است. بعضي از کاربران اصلي GPS عبارتند از:
- سرويس هاي اورژانس- مانند آتش نشاني، آمبولانس در تعيينموقعيت افراد آسيب ديده.
- پي گيري وسايل نقليه - مانند نگهداري و پي گيريکاميونها، قطارها، اتوبوسها و غيره.
- هوانوردي - خلبانان از آن براي راهبريهواپيماها استفاده مي کنند.
- کشاورزي- کشاورزان از GPS براي کنترل بهترمحصولاتشان استفاده مي کنند.
- جمع آوري داده هاي GIS- شهرها براي موقعيتسرويس هايشان مانند خطوط نيرو و لوله کشي آبها در خيابانها از آن استفاده مي کنند.
ماهيگيران و دريانوردان در دريا از آن جهت هدايت قايقها يا تشخيص يک موقعيت دردريا استفاده ميکنند. در هدايت وسايل نقليه با استفاده از GPS براي رسيدن به مقصد،نياز به نقشه نيست.
گردشگران و کوهنوردان از آن استفاده مي کنند تا ميسر خودرا پيدا کنند
ماهوارهها در فضا:
همانطور که گفته شد سيستم فضايي GPS از 24 ماهواره تشکيلشده است که هر يک از آنها، هر 11000 مايل دريايي در بالاي زمين را در مدت 12ساعت(يکمدار) طي ميکند.
ماهوارهها در فضا به صورتي قرار ميگيرند که ميتوانيمتقريبا 100 درصد از مواقع، سيگنالها را از شش عدد آنها در هر نقطه روي زمين دريافتکنيم، زيرا جهت بدست آوردن بهترين اطلاعات مربوط به هر موقعيت، سيگنالهاي زيادينياز است. همچنين ماهواره ها به ساعتهايي جهت نگهداري زمان دقيق مجهز هستند. ايندقت در حد سه نانو ثانيه(سه ميليارديوم ثانيه 000000003/0) بوده و بسيار مهم ميباشد، زيرا گيرنده بايد به درستي تعيين کند که سيگنالهايي که از هر ماهواره GPS ميرسد، از چه ارتفاعي گرفته شده است( اين اطلاعات براي محاسبه موقعيت گيرنده مورداستفاده قرار مي گيرد
اولين ماهواره GPS در سال 1978 پرتاب شد. 10 ماهواره اول که Block I نام داشتند بهمنظور توسعه اين تکنولوژي(developmental satellites) فرستاده شدند. از سال 1989 تا 1993، 23 ماهواره هاي توليدي (production satellites) به نام Block II پرتاب شدند. پرتاب بيست و چهارمين ماهواره در سال 1994 اين سيستم را تکميل کرد.
24 ماهواره GPS با مدار 11000 مايلي در بالاي زمين، در تمام شبانه روز به نظاميان و غير نظاميان خدمت رساني مي کنند. اين شبکه از ماهواره ها هسته اي از دقيق ترينسيستم ناوبري که تابه امروز ساخته شده است را مي سازد.
ايستگاههاي کنترل زميني و گيرندهها:
ايستگاههاي کنترل زميني:
کنترل GPS يا بخش زميني، از ايستگاههاي محلي اطلاع دهنده اتوماتيک(خودکار) در نواحيمختلف اطراف زمين(هاوايي و ماژالين در اقيانوس آرام، ديگو گارسيا در اقيانوس هند،جزيره اسنشن در اقيانوس آرام و کولورادو اسپيرينگ در کولورادو)، يک ايستگاه اصليدر اشريور (فالکن) پايگاه هوايي کولورادو اسپيرينگ و چهار ايستگاه آنتن بزرگ کهسيگنال ها را به سمت ماهواره ها ار سال مي کنند، تشکيل شده اند. همچنين اين ايستگاهها، ماهواره هاي GPS را رديابي و اطلاع رساني ميکنند
گيرنده ها:
گيرندههاي GPS ميتوانند توسط دست حمل شوندGPS (دستي) يا بر رويهواپيما، کشتي، تانک، زيردريايي، اتومبيل و کاميون نصب شوند. اين گيرنده ها سيگنالهاي ماهواره هاي GPS را دريافت، رمزگشايي و در نهايت آنها را پردازش ميکنند. امروزه بيشتر از 100 مدل گيرنده متفاوت با اندازه هاي مختلف در حال استفادههستند(به اندازه يک تلفن بي سيم در گيرنده هاي دستي و حتي کوچک تر از آن در مدل هايجديد ديده مي شوند).
به عنوان نمونه دستگاه هاي دستي که به نيروهاي ارتشآمريکا در جنگ خليج فارس داده شد تنها 28 اونس وزن داشتند.
GPS درپيجوييهاي صحرايي، اکتشاف نفت و گاز و شرکتهاي خدمات رفاهي (آب و برق و ...) جهتموقعيت يابي دقيق استفاده مي شود.
كاربرد
اخيراً يك محقق در يك نظرسنجي در جهت اهداف تحقيقي سوالي را درباره GPS مطرح كرده است. اين به نظر موضوع جالبي جهت بررسي در اين ماه ميباشد. براي شمايي كه هيچ تجربهاي در اين زمينه نداريد، در فهم كاربردهاي تحقيقي غيرنظامي كمك زيادي ميكند.
سيستم مختصات جهاني (GPS) در اصول بوسيله وزارت دفاع دولت ايالات متحده در جهت كمك به نيروهاي ارتش ايجاد شد. اين سيستم مجموعهاز اين ماهوارههاي فلكي با سيستمهاي الكترونيكي مختلف و ايستگاههاي كنترل زميني است. ماهوارههاي مختلف سيگنالهاي راديويي را كه بوسيله واحدهاي GPS برنامهريزي شده و قابل دريافت است را انتقال ميدهد. پس از بسته شدن نطفه آن در ارتش اين سيستم توسعه يافت و قسمتهايي از آن همچنين در دسترس جامعه جهاني و بخش تجاري غيرنظامي قرار گرفت.
واحدهاي GPSبه طور اساسي 2 گيرنده راديويي هستند، لذا بايد مسير ديدي به سمت ماهوارهها در جهت دريافت سيگنالهاي ماهوارهاي داشته باشد. هر مانعي باعث محدوديت كاركرد و قابليت اطمينان آن ميشود. اولين مانع زمين است. ماهوارهها در مداري به دور زمين هستند، لذا دسترسي آنها در ساعات مختلف روز در نقاط مختلف دنيا تغيير ميكند. برخي از آنها اصلاً در يك مكان خاص قابل مشاهده نيستند. موانع تنها به اين محدود نميشوند. كوهها، تونلها، ساختمانهاي بلند، بدنه اتومبيلها و ....، همه ميتوانند سيگنالهاي راديويي را بلوكه كند و يا لااقل قدرت آنها را كاهش دهد.
اگر واحد GPS نتواند سيگنالهاي راديويي را دريافت نمايد، نميتواند موقعيت را تعيين نمايد. گيرندهها حداقل بايد دو سيگنال راديويي را براي انجام هر محاسبه موقعيتي دريافت نمايند. با دريافت سيگنالهاي بيشتر قابليت اطمينان محاسبات بالا ميرود.
گيرندههاي ماهوارهاي، با اطلاعات اساسي درباره ماهوارهها و مناطق جغرافيايي برنامهريزي ميشوند. واحدهاي كمهزينهتر جهت كار در مناطق محدودتري از قبيل آمريكاي شمالي عمل ميكنند، در حالي كه واحدهاي گرانتر بر روي دكل شبكه جهاني عمل ميكنند. واحدهاي GPS گران قيمت قبل از اينكه بتوانند كار كنند، نياز به ورودي كاربري در رابطه با مناطق جغرافيايي و قارهها دارند و راهنماي دستورالعمل كاربر شامل اين اطلاعات اساسي است.
همانند يك واحد GPSگيرندههاي GPS بوسيله منبع نيرو محدود ميشوند. شرايط محيطي از قبيل گرما و رطوبت ميتواند در عملكرد اين واحد محدوديت ايجاد نمايد. تا اين مرحله ما با محدوديتها آشنا شديم: قدرت ديد منابع، برنامهنويسي بانك اطلاعاتي داخلي، منابع نيرو و ضريب اطمينان اجزاء الكترونيكي.
كاربرد سرمايهگذاري GPS با ملاحظات قانوني آغاز شد و كاربرد سرويسهاي اصلي GPS تحت اين قانون مجاز گرديد. اما آيا اين مانعي براي قانون استراق سمع است؟ پاسخ در بيشتر موارد خير است، اما نه در همه مواقع. سه كليد جهت تفسير مشروعيت آن تعريف حقوقي GPS وسايل ارتباطي و ذخيرهسازي و انتظار منطقي از اختفا در شرح كاربرد آن است.
يك نمونه از كاربرد آن اين است كه زماني كه حركتي وجود ندارد، نميتواند توصيف كند. اين طبقهبندي از آنجايي مهم است كه قانون استراق سمع ابزار حركتي را از تعريف ارتباطات الكترونيكي مستثناء ميكند. تحت 18 USC 2510 يك ارتباط الكترونيكي شامل سيگنالهاي راديويي و سيستمهاي ذخيرهسازي الكترومغناطيسي است.
سيستم ماهواره اي GPS:
24 مارهواره در بخش هاي مختلف فضاي زمين در مداري خاص با فاصله حدود 12000 مايلي بالاي سر ما قرار گرفته است. آنها با يك سرعت ثابت در حركتند و در هر 24 ساعت دوبار دور زمين را با سرعتي معادل 7000 مايل در ساعتمي گردند.
ماهواره هاي GPS توسط انرژي خورشيد تغذيه ميشوند آنها مجهز به باطريهاي قابل شارژ اتوماتيك براي زمانهاي بارندگي يا خورشيد گرفتگي مي باشند. راكتهاي كوچك روي هر ماهواره آنها را دريك مسير پروازي صحيح نگهداري مي كنند.
سيگنالها
بد نيست راجع به سيگنالهاي GPS هم بحثي داشته باشيم:
ماهوارههاي GPS دو سيگنال راديويي كم انرژي را ميفرستد. GPS L1,L2هاي عمومي از L1 با فركانس 1575,42 مگاهرتز در باند UHF استفاده ميكنند. سيگنالها به صورت line of sight حركت ميكنند. به اين معني كه آنها از ابرها، شيشه و پلاستيك عبور ميكنند. اما از جامدات مثل ابرها و ساختمانها نميتوانند عبور كنند.
شبه كد يك ID است كه مشخص ميكند كدام ماهواره اطلاعات را ارسال ميكند. دادههاي موقت (روزانه) كه دائماً توسط ماهوارهها ارسال ميشود، شامل اطلاعات مهمي از وضعيت ماهوارهها (سلامت آن)، تاريخ و ساعت فعلي ميباشد. اين بخش سيگنال براي تعيين وضعيت مرزي ضروري است.
دادههاي عمومي (ساليانه) به گيرنده GPS ميگويد كه هر ماهواره GPS در هر ساعت روز بايد كجا باشد. هر ماهواره GPS، دادههاي عمومي را ارسال ميكند تا اطلاعات چرخشي آن ماهواره و ساير ماهوارهها مشخص شود.
دلايل خطاي سيگنالهاي GPS
فاكتورهايي كه سيگنالهاي GPS را تنزل ميدهد و در نتيجه روي دقت تاثير ميگذارد، شامل موارد زير است:
·تاخيرهاي Ionoshere, troposphere:
سيگنالهاي ماهوارهها به صورت تدريجي اتمسفر را طي ميكنند. سيستم GPS يك مدل داخلي و غيرقابل انتقال را به كار ميبرد كه ميانگين تاخير را براي يك اصلاح اين اشتباه بكار ميگيرد.
·چند مسيره شدن سيگنال:
اين رويداد وقتي اتفاق ميافتد كه سيگنال GPS از اجسام مختلف مثل ساختمانها يا سطوح صخرهاي بزرگ منعكس شود، قبل از اينكه به گيرنده برسد، اين مساله زمان سير سيگنال را زياد ميكند كه باعث توليد اشكال ميشود.
·ايرادهاي زماني گيرنده:
ساعت داخلي گيرنده خيلي دقيق نيست، يعني مثل ساعت اتمي كه در ماهوارهها كار گذاشته شده، عمل نميكند. اين امر موجب اشتباهات ناچيزي ميشود.
·ايرادهاي مداري يا فلكي:
اين مشكل به مشكلات موقتي هم معروف است كه در زمان گزارش وضعيت ماهواره مشكلاتي را ايجاد ميكند.
·تعداد ماهوارههاي قابل مشاهده:
به هر تعداد ماهوارهاي كه گيرنده GPS بتواند ببيند، دقت آن بالاتر ميرود. ساختمانها، عوارض زمين، نفوذهاي الكترونيكي يا حتي برگ درختان موجب اشكالاتي در پيدا كردن موقعيت يا حتي پيدا نكردن موقعيت ميشود. بخشهاي GPS در خانهها، زير آب و زير زمين كار نميكند.
·اشكال هندسي ماهوارهها:
اين مشكل به مكان نسبي ماهواره در هر زماني برميگردد. هندسه مطلوب ماهواره وقتي است كه ماهوارهها در زواياي وسيعي نسبت به هم قرار گيرد. هندسه ضعيف، از قرار گرفتن ماهوارهها در يك خط، يا در جايي كه مانع ورود هواست، ناشي ميشود.
كاربرد GPS و مزايا و معايب آن در فضانوردي
امروزه، تاثيرهاي چند مسيري، يكي از جديترين تهديدها، براي بررسي دقت در RGPSها بر اساس فضانوردي است.
چند مسيري، يك پديدهاي است كه نشان ميدهد يك سيگنال از طريق چند مسير چگونه به مقصد ميرسد كه البته اين كار با توجه به اثر بازگشت و تفاضل موجهاي الكترومغناطيسي صورت ميپذيرد. سيگنال چندمسيري، مسير طولانيتري را نسبت به سيگنال مستقيم براي رسيدن به گيرنده طي ميكند. در نتيجه اگر سيگنال چندمسيري دنبال شود، ممكن است غلطهايي توليد گردد. بنابراين، اين مطالب باعث ميشود كه سيگنال حامل و كد سيگنال GPS خراب شود و نتيجه پاياني ، پايين آمدن دقت و كم شدن بازدهي است.
حامل اتوماتيك انتقال (ATV) از GPS براي مسيريابي در طول كارهاي نزديك و قرارهاي نظامي با ايستگاه جهاني فضانوردي استفاده ميشود.
مفهوم چندمسيري همچنان در اين قرارگاه نظامي باقي است. چون دنبال كننده و هدف آنتنهاي GPS توسط يك سري ديوارهاي بزرگ آهني محاصره شده است. اگرچه مطالعات اين بخش براي فهميدن اعمال كلي GPS است، هدف ATV به ايستگاه جهاني فضانوردي، يك سناريوي ماموريتي واقعي است كه براي مدل كردن مفهوم و تاثيرهاي چندمسيري روي گيرندههاي GPS براي دنبال كردن غلطهاست.
تحليل و بررسي چندمسيري در سطح دريافت كننده، آناليز چندمسيري براي شاتل MIR مربوط به ماموريت RVD و يك سري آناليزهاي مشاهدهاي براي آنتنهاي GPS مربوط به ISS, ATV.
دقت GPSهايي كه بر اساس مسيريابها عمل ميكنند، به مفهوم مطرح شده در مسيريابها، سطوح واقعي در فضانوردهاي ATV, ISS و كارهاي ممكن چندمسيري در تكنيكهاي تقسيم وابسته است.
در آنتنهاي ATV، غلطهاي چندمسيري بالايي اتفاق ميافتد كه در اندازهگيريهاي GPS بدست آمدهاند. غلطها گاهي به بيش از 100 متر در PR و يك چهارم طول موج در سيگنال حامل ميرسد.
ادامه خط سير ATV براي تاثيرهاي چند مسيري آزاد و غيرموثر است. داخل مسير صوري ATV/ISS، مسيرياب نسبي GPS بكار برده شده ميشود تا سنسوري كه در بخش وعدهگاه بكار برده ميشود، بتواند در هدف نهايي بكار رود. با توجه به مقداردهي درست RVS، دقت و صحت RGPS در ايستگاه S3 بايستي براي نيازمنديهاي با دقت بالا تكميل شود.
با مراجعه به گروه ماموريتي ATV/ISS، نقطه نگهداري مرجع S3 در فاصله 250 متري قرار ميگيرد و GPS نسبي بايد دقت 22/2 را در محل برآورده نمايد.
با درنظر گرفتن اين نيازمنديها و باردهي كه با الگوريتمهاي مختلف مسيريابي تعيين ميشود و با تكنيكهاي متفاوت تقسيم چندمسيري، نتايج زير بدست ميآيد:
فقط مفهوم مسيريابي kinematic ميتواند همه نيازهاي مربوط به آناليز سطوح چندمسيري را تكميل كند، البته با يا بدون بكارگيري تكنيكهاي تقسيم چندمسيري.
پردازش مفهوم مسيريابي در SD-RGPS در فاز حامل، ميتواند نيازهاي مربوط به همه سطوح آناليز شده چندمسيري را وقتي كه تكنيكهاي تقسيم چند مسيري بكار رود، تكميل نمايد.
دقت موقعيت يابي GPS:
دقت موقعيت يابي GPS از 10متر تا چند سانتيمتر بسته به نوع گيرنده GPS و استفاده از آن دارد. درحقيقت همه مردم به GPS هاي با دقت بالا نياز ندارند. در واقع هر استفادهاي نياز به يک دقت متفاوت دارد و همچنين هر سطحي از دقت داراي" معايب" و" محاسني" ميباشد.
به طور کلي عوامل مؤثر در دقت موقعيت يابي GPS را مي توان به شرح زير نام برد:
1) نوع و مدل گيرنده GPS(مدلهاي مختلف ميزان دقت متفاوتي دارند که بسته به قيمت آن، دقت بالاتر مي رود).
2) نوع استفاده از GPS(براي برخي کارها نياز به دقت بالا مي باشد، در صورتي که در برخي ديگر اين دقت بالا ضرورتي ندارد).
خطاهاي GPS:
تمامي موقعيتهاي GPS ها، 100% دقيق نيستند، بنابراين بايد خطاهايي در آنها موجود باشد. دو انتخاب وجود دارد تا ميزان خطاها را بسته به نياز کاربر تقليل دهد:
الف) استفاده از گيرنده هاي GPS متفاوت
ب) روشهاي گوناگون بدست آوردن موقعيت
براي مثال، نقشهبرداران نياز به دقت بالايي در اندازه گيري يک قسمت دارند. از سوي ديگر، مکان منزل شما در يک نقشه به دقت پايين تري نياز دارد.
بعضي از خطاها که بر روي دقت موقعيت GPS اثر مي گذارند در ذيل آورده شده اند.
الکسا (Alexa)چیست و رتبه سایت چگونه اندازه گیری می شود
رتبه الکسا! رتبه الکسا چیست؟ رنکینگ السکا مهم است؟ رتبه الکسا چطور محاسبه می شود؟ چطور رتبه الکسای سایت را پیدا کنیم؟ معنی رتبه الکسا چیست؟ چرا مردم به رتبه الکسا اعتماد ندارند؟ آیا رتبه الکسا واقعا اهمیت دارد؟ در این مقاله سئوالات فوق پوشش داده می شود. شما چه فکر می کنید؟ آیا متوجه شده اید که با کاهش رنکینگ الکسا دقت ان بیشتر می شود. چرا وبمسترها به دنبال ارتقای رتبه الکسا هستند؟ آیا شما یک وبمستر هستید؟
رتبه الکسا چیست و چقدر اهمیت دارد
مردم در مجموع اعداد و ارقام را دوستت دارند، معمولا از اعداد و ارقام برای مقایسه و تباین چیزها با موارد مشابه استفاده می کنند. وبسایت نیز از این قاعده مستثنی نیست، در هر حال کدام وبمستری را می شناسید که رتبه و رنکینگ و عملکرد سایت خود را با سایت های رقیب مقایسه نکند؟ یکی از شناخته شده ترین اندازه های مرتبط با وبسایت که افراد به آن اعتماد ندارند ولی حسابی به دنبال آن هستند، رتبه الکسا است. مردم اعتماد ندارند زیرا بیشتر فکر می کنند این رتبه بندی صحت بالایی ندارد و چیزهایی را که اندازه گیری می کند دقیق نیست، اسما عملکرد سایت را دقیق نشان نمی دهد، عملکرد سه ماه گذشته سایت، چیزی که الکسا ادعای آن را دارد. در عین حال بیشتر وبمسترها و صاحبان وبسایت ها از رتبه الکسا به عنوان معیاری برای سنجش عملکرد سایت خود و مقایسه سایت خود با سایت های رقیب استفاده می کنند. حال به رتبه الکسا بپردازیم، مقدمه طولانی شد.
تاریخچه الکسا
الکسا در سال 1996 در کالیفرنیا تاسیس شد و بعدا به شعبه ای از آمازون تبدیل شد و تخصص آن ارائه داده های ترافیک وب است که از طریق نوار ابزارهای مختلف و افزونه های موتور جستجوگر جمع آوری می کند. از مهمترین خدمات الکسا ارائه بانک اطلاعاتی است که به عنوان اساس و پایه ماشین برگشت به عقب (Wayback Machine) عمل می کند و تسهیلات جستجوی مختلفی ایجاد کرده است (هر چند تعداد زیادی امروزه استفاده نمی شوند). البته سرویسی که بخوبی همه می شناسیم، سیستم رنکینگ الکسا است، سنجشی که میزان محبوبیت یک وبسایت یا عملکرد وبسایت در طی سه ماهه گذشته را نشان می دهد.
رتبه الکسا چگونه اندازه گیری می شود؟
طبق گفته وبسایت رسمی الکسا، رتبه سایت با استفاده از ترکیبی از میانگین تخمینی بازدید کنندگان منحصر (unique visitors) وبسایت و تعداد تخمینی صفحات بازدید شده در طی سه ماه گذشته محاسبه می شود. سایت دارای بالاترین امتیاز از این ترکیب بازدید کننده منحصر (بازدید کننده ای که برای اولین بار از سایت دیدن می کند) و صفحات بازدید شده بالاترین رتبه یعنی رتبه 1 را می گیرد (رتبه 1 مدت مدیدی است که رتبه گوگل است). داده ها از زیرمجموعه ای از کاربران اینترنت که از افزونه جستجوگر الکسا استفاده می کنند، جمع آوری می شود. سپس یک الگوریتم سوگیری های بالقوه این اعداد و ارقام را رفع کرده و تلاش می شود که بازدید کنندگان دیگر که در پنل اندازه گیری الکسا نیستند، جبران شود. سپس داده ها براساس منطقه جغرافیایی بازدید کنندگان بهنجار می شود.
چطور رتبه الکسای وبسایت را پیدا کنیم؟
حداقل این بخش کار سرراست است. کافی است به سایت رسمی الکسا سری زده، نام کامل وبسایت (دامین) را تایپ کرده و دکمه Enter را بزنید. اگر صفحه را کامل مرور کنید، اندازه های دیگری مثل میزان بازدید کنندگانی که فقط یک صفحه سایت را دیده اند (Bounce Rate)، میانگین تعداد صفحات بازدید شده توسط هر بازدید کننده در روز (Daily Pageviews)، میانگین زمانی که هر بازدید کننده در سایت سپری کرده است (Daily Time on Site)، درصد ویزیت های ارگانیک و مشخصات فردی بازدید کنندگان را می توانید مشاهده کنید. همچنین لیست سایت هایی که به وبسایت مورد نظر لینک دارند، سرعت بارگذاری سایت و واژه های کلیدی محبوب سایت نیز نمایش داده می شوند. بنابراین برای یافتن رتبه الکسای سایت خود یا سایت دیگران می توانید از آدرس زیر استفاده کنید:
کافی است نام سایت خود را جایگزین بخش asemankafinet.irبکنید.
رتبه الکسا به چه معنی است؟
توافق عمومی در مورد همبستگی بین عملکرد وبسایت و رتبه الکسا وجود ندارد. هر چه رتبه سایت بالاتر باشد (بالاترین رتبه الکسا 1 است و هر چه عدد رتبه بزرگتر باشد، رتبه الکسا ضعیف تر است) دقت رتبه الکسا بیشتر است. البته این روزها الکسا سیستم خود را ارتقا داده و نسبت به گذشته صحبت بیشتری دارد. الکسا در وبسایت رسمی خود اعلان کرده است که اطلاعات رنکینگ سایت های بالای 100 هزار بایستی به عنوان یک برآورد نسبی در نظر گرفته شوند و هر چه رتبه سایت به 1 نزدیک تر باشد، صحت ترافیک و رتبه بندی الکسا بیشتر می شود. رتبه الکسا برآورد نسبی از عملکرد وبسایت است و تغییرات این رتبه می تواند به وبمستر اطلاعات کلی در مورد عملکرد روز به روز سایت ارائه دهد.
چرا رتبه الکسا قابل اعتماد نیست؟
بنظر می رسد افراد و وبمسترهای زیادی که به داده های تحلیلی وب معتبر دسترسی دارند (معروف ترین این داده ها البته مربوط به تحلیل گر گوگل یا Google Analytics است)، کسانی که بیشتر از یک وبسایت را اداره می کنند، اغلب روند رتبه بندی و گزارش ترافیک وبسایت الکسا را غیر منطقی می دانند. البته متاسفانه سیستمی به سرراستی سیستم الکسا برای گزارش رنکینگ سایت دردسترس نیست و اغلب رتبه های الکسا برای سایت های دارای ترافیک بالا صحت دارد.
گرچه بایستی این نکته را در نظر داشت که الکسا قادر نیست داده های همه وب سایت ها را جمع آوری کند (ظاهرا به این گونه اطلاعات دسترسی ندارد) و تنها از زیر مجموعه ای از میلیون ها کاربر برای برآورد ترافیک سایت ها استفاده می کند. نکته دیگر این است که هیچکدام از این سرویس دهندگان بوضوح و آشکارا اعلان نمی کنند که داده های خود را چطور جمع آوری می کنند یا چطور رتبه ها را محاسبه می کنند. مثلا الکسا تنها اعلان می کند که رتبه سایت ها را براساس بازدید و کلیک صفحات در طی سه ماه گذشته حساب می کند که اطلاعات اندکی است. اما من معتقدم که وبمستر می تواند با توجه به هیت مقالات سایت خود، عملکرد ثبت شده در AWSTAT خود و رتبه الکسا به برآورد مورد نیاز خود برای تعیین عملکرد سایت دست یابد.
آیا رتبه الکسا اهمیت دارد؟
از نظر اکثر مالکان سایت ها که می خواهند بدانند عملکرد سایتشان چطور بوده است، بله خیلی مهم است. هرچند زمانی که وبسایت خود را برآورد می کنیم، بهتر است بیشتر به داده های گوگل آنالایتیک متکی باشیم و از رتبه الکسا بصورت تلفیقی استفاده کنیم. هرچند وقتی بخواهیم عملکرد سایت های رقیب را بدانیم، اینجاست که رتبه الکسا و نوار ابزار یا افزونه الکسا به کمک ما می آید. هرچند نمی توان صرفا براساس رتبه الکسا اعلان کرد که سایتی ترافیک بیشتری از سایت دیگر جذب می کند، چون رتبه الکسای بهتری دارد.
مهم ترین اطلاعات برای الکسا شامل :
الف. اطلاعات سایت: رتبه ترافیکی، تصاویر سایت ها، لینک هایی که به سایت هدف می رسند و …
ب. لینکهای مرتبط: سایت ها و محتوایی که شما در حال حاضر مشاهده می کنید….
می باشد.
Audience Geography : در این بخش می توانید مشاهده کنید که بیشترین بازدید کنندگان وب سایت شما از کدام کشورها هستند همچنین درصد آنها نیز نمایش داده می شود . این گزینه زمانی بیشترین کاربرد را دارد که شما دارای یک وب سایت جهانی مثل فیس بوک باشید .
بخش How engaged are visitors to hivawebdesign.com
Daily Time on Site : مدت زمان نمایش داده شده میانگین زمان صرف شده توسط کاربران در سایت را نشان می دهد به نوعی اهمیت و مطلوبیت مطالب را برای کاربران نشان می دهد. هر چقدر شما در سایتتان مطالب جذاب تر و بروزتری قرار دهید این عدد بالاتر خواهد آمد.
Daily Pageviews per Visitor : مدت زمان نمایش داده شده میانگین صفحاتی را نشان می دهد که کاربران در هر روز مطالعه کرده اند. این نمودار جذابیت مطالب قرار داده شده در سایت را بیان می کند. البته دقت کنید نمودار فوق Pageviews / User بسته به عوامل مختلف دیگری دارد. مثلا روز های مختلف هفته کاربران ممکن است تعداد صفحه بیشتر یا کمتری مطالعه کنند. یا بعضی از فصل ها .
Bounce Rate: به طور معمول درصد کاربرانی است که بعد از دیدن یک صفحه از سایت خارج می شوند. ۱- اگر سایت از لحاظ طراحی اشکال داشته باشد و کاربران نتوانند سایت را بدرستی ببینند. ۲- اگر سایت بقدری سنگین باشد که کاربر حوصله اش سر رفته و صفحه را ببندد. ۳- اگر کاربر پس از دیدن صفحه متوجه شود که این سایت موضوعش با چیزی که فکر می کرده فرق دارد. و … Bounce Rate نشان دهنده جذابیت سایت برای بازدیدکننده است و هر چه درصد آن کمتر باشد بهتر است. اگر درصد پرش کاربران یا بانس ریت بالا باشد به این معناست که بازدید کننده های بیشتری بعد از وارد شدن به سایت و بررسی یک صفحه به بازدید سایر صفحات تشویق نشده یا مورد جذابی برای حفظ کاربر در سایت وجود نداشته و کاربران بیشتری بلافاصله بعد از ورود سایت را ترک کرده اند.
بخش Where do hivawebdesign.com’s visitors come from
Search Traffic : نمودار این بخش درصد کاربرانی را نشان می دهد که این سایت را از طریق موتور های جستجو پیدا کرده اند.
Top Keywords from Search Engines : بیشترین یا بهترین کلمات کلیدی که در سایت شما وجود دارد و از طریق موتورهای جستجو باعث شده بازدید کننده وارد وب سایت شما شود.
Upstream Sites : اگر به بخش Upstream Sites در قسمت پایین صفحه مربوط به آمار هر وبسایت در الکسا نگاه کنید، لیست وبسایتهایی که کاربران پیش از بازدید از وبسایت موردنظر شما از آن بازدید کردهاند، نمایش داده میشود.
بخش What sites link to hivawebdesign.com
اگر می خواهید بدانید چند وب سایت یا وبلاگ به سایت شما لینک داده اند بهتر است Total Sites Linking In را مورد بررسی و مشاهده قرار بدهید.
رتبه ترافیکی الکسا چیست؟
رتبه الکسا یا جایگاه در لیست الکسا بر اساس مجموع بازدیدهای ۳ ماه گذشته از یک وب سایت توسط میلیونها کاربری که نوار ابزار یا تولبار الکسا را در مرورگر خود نصب کرده اند می باشد، به نحوی که کاربری که نوار ابزار را نصب کرده به هر صفحه ای که سر می زند یک مورد بازدید برای آن صفحه از آن سایت ثبت می شود و با توجه به نوع ورود به صفحه، اینکه از جایی لینک شده یا مستقیم وارد شده و … این اطلاعات در الکسا ذخیره می شوند. در اولین گام الکسا یک میزان Reach و دوم تعداد بازدید از هر صفحه وب در طول روز را محاسبه می کند و اصل رتبه بندی الکسا بر اساس همین ۲ مورد است.
Reach در الکسا :
Reach (ریچ) میزانی برای اندازه گیری درصد بازدید کل کاربران اینترنت در جهان است.
Pageviewsیا بازدید از صفحات در الکسا :
الکسا تعداد صفحات بازدید شده توسط بازدید کنندگان سایت را pageviews در نظر می گیرد. نکته: چندین بازدید از یک صفحه توسط یک کاربر در طول روز فقط یک بازدید محاسبه خواهد شد.
PageViews/User الکسا چیست؟
PageViews/User الکسا میانگین بازدیدهای منحصر به فرد هر کاربر در طول روز است.
رتبه روزانه ترافیک Daily Traffic Rank الکسا :
نمایانگر اطلاعات بازدید صفحات وب سایت در یک روز است.
مدت زمان لازم برای کسب رتبه الکسا (Alexa):
اگر به تازگی سایت خود را راه اندازی کرده اید، برای اینکه در قسمت نمایش اطلاعات سایت الکسا جایی داشته باشید. پس از عضویت در آن و ثبت آدرس خود، معمولا باید مدتی بین ۱ تا ۳ ماه از ثبت سایت شما بگذرد و از طرفی هرچه بازدیدکننده سایتتان بیشتر باشد، شانس شما بیشتر خواهد بود. لذا می توان گفت بهترین کار برای کسب رتبه بالاتر در الکسا (البته در سیستم الکسا هرچه عدد شما کم تر باشد یعنی رتبه شما بالاتر است!) تلاش در جهت انتشار مطالب بهتر و مفیدتر و اهمیت قائل شدن برای مخاطبان است. به این ترتیب هر چه که فعالیت شما در وب مستمر و با کیفیت باشد، سایت الکسا نیز اهمیت بیشتری برایتان قائل شده و نوع تجزیه تحلیل و آمارهای ارائه شده آن نیز به مرور زمان متفاوت خواهد بود.
امیدواریم که این مقاله ی آموزشی برای شما مفید باشد
نتیجه گیری
من شخصا امیدوارم که الکسا به کار و تلاش خود ادامه دهد و همانطور که عملکرد آن روز به روز بهتر می شود، به بهبود عملکرد خود ادامه دهد. حداقل کمکی که رتبه الکسا به وبمستر می کند، انگیزه دادن به وی است. وقتی رتبه الکسا کم می شود، تلاش می کند اقداماتی برای بهبود رتبه انجام دهد و وقتی رتبه الکسا بهتر می شود، تلاش می کند این تقویت رتبه را حفظ کند. هرچند بایستی از کلیه امکانات موجود برای تقویت و بهینه سازی وبسایت و رتبه وبسایت استفاده کرد.
آیا شما یک وبمستر هستید؟ آیا مالک یک وب سایت هستید؟ نظر شما چیست؟ آیا شما هم معقدید که رتبه الکسا با کم شدن رقم رتبه صحت بیشتری دارد؟ اگر در مقیاس 1 تا 10 بخواهید به الکسا امتیاز بدهید، چقدر به صحت رتبه الکسا اعتقاد دارید؟
Google announced that URLs in Featured Snippets would no longer be appearing as traditional organic results, in line with Google's philosophy that a Featured Snippet is a promoted organic result. This had significant implications for rank-tracking and organic CTR.
Google rolled another core update, with MozCast showing heavy flux across three days and a high temperature of 97°F, in line with the previous three core updates (but smaller than the August 2018 "Medic" core update).
Google confirmed that the BERT natural language processing algorithm was rolling out internationally, in 70 languages. This announcement came after speculation from the SEO community, and the exact timing of the roll-out is unclear.
Google upgraded their algorithm and underlying hardware to support the BERT natural language processing (NLP) model. BERT helps Google better interpret natural language searches and understand context.
SERP trackers registered multiple days of ranking flux, with MozCast showing early signs on October 2 and peaking at 98°F on October 4. Google did not confirm an update, and no details were forthcoming.
Google rolled out another core update. The update measured at 97°F on MozCast (fairly high, but not historically high) and seemed to impact sites affected by previous core updates. Google did not provide many details.
Ranking trackers and webmaster chatter registered a week of heavy flux (MozCast peaked at 95°F on July 16) that was later dubbed the "Maverick" update by the search community. Google did not confirm an update, and details were limited.
Google pre-announced a "site diversity" update, claiming it would improve situations where sites had more than two organic listings. Moz data showed that, while the update did marginally improve SERPs with 3-5 duplicate sites on page one, the impact was relatively small.
Google pre-announced a "core" update, but with limited details. Sites impacted in previous core updates seem to have been affected, in some cases, and some major UK publishers reported heavy losses. On average, the impact was smaller than the August "Medic" update, as measured by MozCast.
یولاف در ابتدا علف هرز مزارع گندم و جو بوده و با گسترش دامنه ی کشتگندم و جو به صورت گیاه زراعی درآمده است.
دلیل اصلی عملکرد بالای این گیاه در عرض های جغرافیایی بالا سازش آن باسرما است.تولید جهانی یولاف در سال 2005 حدود 4/21 میلیون تن بودهاست.دارای گونه های تترا پلوییدو دیپلویید و هگزاپلوییدی می باشد.مهمترینکشورهای تولید کننده ی یولاف آمریکا.کانادا و لهستان می باشند.عمده ترینارقام یولاف زراعی از گونه ی sativa می باشند.دانه یولاف به طور مستقیممورد استفاده ی اسب.گوسفند و پرندگان قرار می گیرد.
ویژگی های گیاه شناسی یولاف:
گیاهی یکساله از قبیله یAvenae بوده و مانند سایر غلات بند بند و تو خالیاست.ارتفاع ساقه از 150-60 cmمتغییر است.گل اذین آن خوشه وانشعاباتممکن است از یک سو یا از دو سو باشدوقدرتپنجه زنی آن کمتر از گندم وجو است.برخی از ارقام بدون ریشک هستند.ریشک در ارقام ریشک دار ازرگبرگ میانی منشا میگیرد.یولاف گیاهی خود گشن است که درصدخودگشنی آن از10-0 درصد متغییر است.
زراعت یولاف:
یولاف مانند سایر غلات معتدله دارای ارقام بهاره و پاییزه است.کمینه ی دمابرای جوانه زنی یولاف3-2 درجه است.یولاف به صورت مخلوط با جو برایتولید دانه به عنوان خوراک دام کاشته می شود.میوه ی یولاف گندمه است.میزان بذر مصرفی 90 کیلوگرم در هکتار است.تا حدود زیادی به شرایط نامساعد محیطی مقاوم است.یولاف را حساسترین گیاه به خوابیدگی است.مناسب ترین زمان برداشت برای مصرفسیلویی در مرحله ی شیری شدن دانه ها و برای سایر موارددر مرحله یخمیری شدن دانه است
در یولاف انرژی پائین است و جسه بزرگی نسبت به دیگر خوراک دانه های غلات عمومی بعد از خرمن کوب کردن با پوسته قابل مصرف است . معمولا پوسته 24 تا 30 % وزن دانه یولاف را تشکیل می دهد . از آنجایی که دانه یولاف تولید شده در فصل خنک اند کرده که کیفیت آن پائین تر از آنهاست .
از آنجایی که در فصل خنک رشد می کنند کیفیت دانه های یولاف تولید شده پائین تر است . این تولید شده است ابتدایی ترین خوراک در قسمت شمالی از بزرگترین گیاهان است . کیفیت ، اندازه گیری وزن آن به وسیله پیمانی است ( که هر پیمانه 36 لیتر است ) . اساسا گونه های آن افزایش یافته اند در طول درجه حرارت های که دانه ها پر شده اند و دوره ای که دانه ها رسیده اند . خوراک یولاف یکی از نمونه قدیمی که تغییریافته است ، با کیفیت بالا و وزن سنگین یولافها و آنها از قسمت ها شمالی به جنوبی انتقال یافته و به راحتی تولید می شوند .
خوراک استارتر :
یولافها یکی از دانه های مهم برای شروع غذایی گاوها است زیرا پوسته آنها بزرگ و حاوی فیبر است . اکثرا توصیه می شود گاوداران قبل شروع غذایی برای گوساله ها فقط از یولاف یا اکثرا از دانه ها استفاده کنند . اساسا تغییر بالا انرژی دانه ها در حیوانات آنها را با مصرف دانه ها سازگار می کند . اندازه بزرگ و انرژی پائین در یولاف ها و ترکیب آن با دیگر دانه ها و ارزش ویژه آن برای کمک کردن به یادگیری گوساله ها در خوردن ، گرفتن گاوهای شروع کننده از دانه ها مطمئن ( بی خطر ) است . یولافها ممکن است حاوی 50 % تا 70 % با دانه ها مخلوط شوند و گاوها هستند عادت داده شده با خوراک کامل . باید سطح یولافها کاهش یابد 20 تا 30 % از خوراکهای جیره .
تغذیه دامهای جوان با شیر مادر و غذای خشک مکمل پوسته کامل یولاف یکی از عمومی ترین و بیشترین تغذیه دامهای جوان با شیر مادر و غذای خشک مکمل استفاده شده آشکار در قسمتهای شمالی می باشد . عملکرد گاو ( // ) می گیرد .
پرورش تلیسه های جایگزین شونده
تلیسه های جایگزین شونده ( گوساله های ماده که برای گله نگهداری می شوند ) نباید به غذا خوری خود کاری که تنها شامل یولاف بوده دسترسی داشته باشند . آزمایش ها نشان داده که این برنامه سبب گردیده تا برخلاف وضعیت مطلوب ، گوساله های ماده جوان چاق شده و این رشد چربی در آنها بر روند شیر دهی گوساله تاثیر گذارده و دوره پروار بندی آنها در گله طولانی تر می سازد . ترکیب علوفه خرد شده با یولاف که بهتر از تغذیه با علوفه تنها بوده ، می تواند این مشکل را کاهش دهد .
پرورش گله پرواری
تکرار استفاده از یولاف در تغذیه و رشد حیوان مطلوب بوده ، اما هنگامی که به عنوان منبع اصلی انرژی جهت گله پرواری مورد کاربری قرار گرفته در مقایسه با ذرت ، جو معمولی ، سورگوم یا گندم دارای ارزش پائین تری است . هنگامی که از آن نیمی از رژیم غذایی پروارها استفاده شده ارزش آن تنها حدود 85% ذرت یا جو در هر تن است . نسبتهایی که شامل مقادیر بالایی از یولاف بوده یا حتی فاقد مواد خشبی است در مقایسه با ذرت یا جو دارای توان افزایش وزن قابل ملاحظه ای نمی باشد . این مخصوصا در 40 تا 60 روز آخر دوره پروار بندی مصداق دارد . یولاف دارای کیفیت ( 35 پوند در هر بوشل یا بیشتر ) می تواند در سطوحی بالاتر از یک – سوم نسبتهای مورد کاربری استفاده شده بدون اینکه عامل کاهش وزن یا پائین آمدن ارزش غذایی گردد . در بین غلاتی که دارای الیاف کمی بوده ، یولاف به عنوان یک مکمل همیشگی در رژیمهای غذایی متراکم محسوب می گردد ( مواد کنسانتره )
به هر حال هنوز هم یولاف یک غذای کنسانتره است . در صورت مصرف بالای آن از سوی حیوانات جوان تر ، این عامل می تواند به شکل مسمومیت اسیدی و آنتر و توکسمی سبب مرگ حیوان گردد . همانند سایر مواد کنسانتره لازم است که از مصرف زیاد آن به شکل اتفاقی پرهیز گردد . مصرف زیاد آن تا حد اشتها می تواند سبب اسهال ، نفخ و حتی مرگ گردد . در نشخوار کننده ها این روند مصرف همراه با مسمومیت اسیدی و آنتر توکسمی بوده که نشانه تاثیر آن می باشد . در مصرف بالای آن در رژیم های غلاتی بالا که یولاف منبع کنسانتره اصلی بوده ، همانند سایر غلات ، آسبه شدن کبد نیز گزارش شده است .
یولاف فرآیند سازی شده
وساله ها تقریبا تا ده ماهگی یولاف را به راحتی نشخوار می نمایند . قبل از این زمان استفاده از یولاف فرآیند سازی شده منفعتی نداشته یا بهره کمی دارد . یولاف آسیا شده هم برای گوساله های جوان ضرورتی نداشته ، مگر اینکه سایر مواد خوراکی هم با یولاف آسیا گردیده و خورده شوند . آسیا کردن باعث شده تا مواد به شکل کاملتری ترکیب گردند . تغذیه با یولاف غلتک شده یا آسیاب شده در نتیجه مربوط به پرورش گوساله یک ساله نسبت به تغذیه با یولاف معمولی تا 5 % بهره وری بهتری دارد . در برخی مطالعات مشخص شده که میزان مصرف روزانه یولاف فرآیند سازی نشده در مقایسه با یولاف آسیاب شده یا غلتک شده بالاتر می باشد . این نشان دهنده مصرف کمتر آن از طریق گله مسن تر می باشد . این احتمالا بدان سبب بوده که گوساله ها نسبت به گاوهای مسن تر ، یولاف را بیشتر نشخوار می نمایند .
یولافی که آسیاب و خرد شده در مقایسه با یولاف غیر فرایند سازی شده ، عملکرد بهتری در پروار بندی گله دارد . مطالعات نشان داده که این دانه ها را می توان تا 11 درصد بهبود بخشیده و در مقایسه با یولاف غیر آسیاب شده تا 13 درصد بهره وری آنرا بالا برد . احتمالا هزینه های مربوط به فرایند سازی و تبدیل آن این امتیاز را تحت تاثیر قرار خواهد داد .
برای پرواربندی ، یولاف دارای رطوبت بالا ( بالای 23 درصد رطوبت ) فرقی با یولاف خشک ندارد . به هر حال ، در ذخیره سازی یولاف دارای رطوبت بالا مشکلات عدیده ای وجود خواهد داشت .
درجات VSDA یولاف
این درجات عبارتند از :
Ibs / pushel plus 36 - - یولافU . S شماره 1
Ibs / pushel plus 33 - - یولاف U . S شماره 2
Ibs / pushel plus 38 - - یولاف سنگین
Ibs / pushel plus 40 - - یولاف فوق سنگین
ترکیب دانه
یولاف معمولا شامل 11 تا 14 درصد پروتئین خام است . به هر حال برخی انواع تولیدی جدید تا 10 درصد یا کمتر پروتئین دارند. میزان فیبر خام یولاف معمولا 11 درصد یا بیشتر بوده که در پوست کنده آن تا 2 درصد می باشد . بررسی های که این میزان با توجه به محتوای غذایی متغیر است .
دانه یا علوفه یولاف در مقایسه با سایر غلات و علوفه ها دارای پتاسیم کمتری است . با توجه به زیاد بودن پوسته یولاف ، آن دارای میانگین محتوایی کلسیم بالاتری در مقایسه با غلات دیگر بوده ، اما سطح کلسیم آن به میزان 1 /. درصد و ناچیزی می باشد . میزان فسفر یولاف حدود 33 /. درصد است .
درصد همه مواد غذایی قابل هضم برای دانه یولاف تقریبا شامل موارد زیر است :
یولاف سبک کمتر از Ibs 30 - - 66 % تی دی ان
یولاف متوسط 30 تا 34 ( Ibs ) - - 69 % تی دی ان
یولاف سنگین Ibs 35 و بالاتر - - 72 % تی دی ان
وزن بوشل
آزمایش وزنی بر مبنای بوشل ( واحد اندازه گیری ) ارتباط نزدیکی با انرژی مواد و رابطه معکوس با میزان فیبر و الیاف را مشخص می سازد . برای هر پوند بوشل از این وزن مورد آزمایش که کمتر از 32 پوند بوده ، میزان ارزش انرژی 5/2 درصد کمتر محاسبه می گردد . برای میزان بالاتر از 32 پوند ، این میزان انرژی برای هر پوند تا 2 درصد بالاتر محاسبه می شود . مثلا اگر وزن در هر بوشل برابر 28 پوند باشد در اینصورت داریم :
کاهش میزان انرژی هر پوند% 10 = 5/2 × ( 28 – 32 )
% 90 = % 10 – 100
T D N % 1/62 = 90 /. × 69
به همین ترتیب اگر انتخاب بین 38 پوند و 32 پوند باشد داریم :
% 12 = % 2 × ( 32 – 38 )
% 112 = % 12 + % 100
T D N % 3/ 77 = 12/ 1 × % 69
هنگامی که این روش کامل نبوده ، آن نیاز به روشی کارآتر داشته تا بتوان میزان انرژی مربوطه را برای مقایسه مقادیر مختلف یولاف محاسبه نمود .
تفاوت های واریته ای
کیفیت و وزن بوشل مورد آزمایش برای گونه های مختلف یولاف با توجه به محل جغرافیایی ، دمای فصل رشد و میزان بارندگی متغیر است . در طول دوره رشد دانه و تکامل گیاه ، دمای بالا و یکسری بیماریهای خاص گیاهی همانند crownrust و برخی عوامل محیطی می تواند بر روی کیفیت دانه های یولاف تاثیر گذار باشد . اطلاعات کسب شده نشان داده که با توجه به تغییرات موجود ، اختلاف کمی در میزان انرژی یولاف جهت حیوانات نشخوار کننده ( گله و گوسفند ) وجود دارد . به هر حال اختلاف واریته ای مرتبط با اختلاف وزنی بوشل و اختلافات محتوای انرژی می باشد .
برخی از گونه های جدید تر یولاف شامل 16 درصد پروتئین در دانه های خود می باشد . این محتوای بالاتر پروتئین در گونه های خاص باید در تناسب فرمول در نظر گرفته شود . چرا که به میزان 5 /. یا 1/3 بیشتر از میزان قراردادی است . این فاکتور با توجه به لزوم کاهش یا حذف مقدار ماده مکمل پروتئین خریداری شده ، حائز اهمیت است .
یولاف جهت مراتع
یولاف از غلات و دانه های کوچکی بوده که عموما به عنوان تغذیه علوفه ای جهت مناطقی که رشد آن مناسب بوده ، مورد استفاده قرار می گیرد . از آن می توان به عنوان محصول علوفه ای اضطراری در طول سال استفاده نموده و در مواقعی که کمبود مواد غذایی و علف خشک برای هر فصل وجود داشته ، آنرا می توان موردی کاربری قرار داد . یولاف را می توان به عنوان محصول رقابتی با سایر محصولات در جلگه های وسیع ( دشت ها ) کاشت . یولاف را هنگامی که به 6 تا 8 اینچ رسید ، می توان در چراگاه برای چرانیدن استفاده کرد . هر هکتار محصول یولاف می تواند در مناطق خشک تا 50 روز مورد چرای هر گاو قرار گرفته که این میزان در مناطق مرطوب 100 روز می باشد . لازم است که چرای مراتع قبل از آن صورت گرفته که گیاه ریشه ای شده یا حدود 60 روزه بودن آن صورت گیرد . یولاف را می توان در اوایل آگوست کاشته و در طول سپتامبر آنرا چرانید . واریته های متوسط تا تکمیلی آن می تواند آنرا به شکل دو واریته مختلف کاشت . این سبب شده تا دوران بالغ شدن گیاه چندین روز طول کشیده و جریب های بیشتری را با ارزش تغذیه ای بالاتر در اختیار داشت . تا وقتیکه گیاه به مرحله اتصالی ( ایجاد گره ) نرسیده ، دانه های آن تحت تاثیر چرا نخواهد بود .
یولاف جهت علوفه خشک
هنگامی که ساقه ها و برگ یولاف هنوز سبز بوده می توان آنها را درو نموده و برای علوفه خشک استفاده نمود . در این موقعیت با توجه به بالا بودن پروتئین آن یولاف دارای ارزش غذایی بالاتری می باشد ، در زمان بالغ شدن میزان انرژی قابل مملا حظه ای در آن ذخیره شده ، اما در صورت تاخیر در برداشت مقدار ریزش و افت آن بالا خواهد رفت .
یولافی که برای علوفه خشک استفاده شده با توجه به شرایط خشکسالی ، آسیب رگبار ( تگرگ ) و سایر عوامل رشدی که سبب توقف الگوهای رشد شده ، در مقایسه با گندم و جو تمایل و پتانسیل بیشتری برای جمع کردن نیترات در گیاه خشک آن دارد . تحت چنین شرایطی لازم است که برای اطمینان از ایمنی و عدم سمی شدن آن ، یکسری تشخیص های آزمایشگاهی برای علوفه خشک یولاف صورت گیرد .
سیلو کردن
گیاه یولاف دارای ساقه هایی تو خالی بوده که این عامل در هنگام سیلو کردن آن با توجه به نگه داشتن اکسیژن در خود ، سبب بروز مشکلاتی می گردد . در سیلوهای افقی این می توان سبب ایجاد مشکلاتی برای ذخیره گیاه گردد . اگر سیلوی عمودی یا لوله ای از جنس پلاستیک در دسترس باشد می توان از آن برای ذخیره یولاف استفاده نموده ، چرا که با توجه به بسته بندی و امحاء اکسیژن ، آن می توان به شکل بهتری در مقایسه با ذخیره افقی ، این گیاه را سیلو نمود .
مقدار مینیمم اکسیژن برای اینکه به محصول سیلو شده آسیب وارد ساخته 55 درصد و میزان رطوبت هم در شکل عمودی یا برج مانند سیلو ، 65 درصد می باشد . لازم است که ذخیره محصول به شکل بسته بندی محکم در سیلو انجام گرفته تا شرایط آنا ایروبیکی محصول حفظ گردد. بسته بندی آن برای جلوگیری از نفوذ هوا مهم است .
جز در موارد سیلوهای برجی ( استوانه ای ) یا فشرده ( مهر و موم شده ) ، لازم است که علوفه یولاف را به شکل ردیفی قرار داده تا اکسیژن از طریق ساقه های تو خالی وارد فضای بسته ها نشده و از این طریق سبب پائین آمدن کیفیت یولاف ذخیره شده گردد .
تحقیقات دانشگاه ایالتی south Dakota نشان می دهد که ذخیره یولاف و سیلو نمودن آن روشی مناسب برای نگهداری مواد تغذیه ای گلع می باشد . علوفه خشک شده یولاف دارای میزان کمتری ( 78/ 1 پوند در روز ) ارزش غذایی در مقایسه با علوفه سیلو شده ( 28/ 2 پوند در روز ) است . از لحاظ درصد وزنی هر دو نوع علوفه دارای نسبتی یکسان می باشند که در نتایج مربوطه مورد لحاظ قرار گرفته است . این نتایج یک امتیاز 8 / 21 درصدی را برای ارزش غذایی علوفه سیلو شده در مقایسه با علوفه خشک اعمال می نماید . با در نظر گرفتن افت های گیاه در هنگام ذخیره و برداشت ، میزان بهره گیری گله از علوفه بسته بندی شده 24 درصد بیشتر از علوفه خشک در میزان معادل و حوزه مساوی بوده است . یک آزمایش دیگر هم نشان داده که امتیاز علوفه سیلو شده در مقایسه با علفوفه خشک تا 48 درصد بالاتر بوده که تحت توجه حوزه و بهره وری گله مورد لحاظ قرار گرفته است .
کاه
در خاورمیانه از کاه و کلش یولاف هم به شکل گسترده ای جهت تغذیه زمستانی گاوهای استفاده می گردد . آزمایشهای تحقیقی که در مرکز تحقیقی N D S U دیکنسون انجام گرفته نشان می دهد که ترکیب علوفه تبدیل شده به کاه به میزان 50 درصد در تغذیه گاوههای آبستن دارای عملکردی رضایتبخش است . یک تحقیقی مشابه در داکتوای شمالی نشان داده که بین گاوهایی که در زمستان نصف جیره غذایی آنها تفاله ذرت یا کاه حاصله از یولاف بوده ، عملکردی مشابه وجود داشته است .
کاه یولاف نسبت به کاه گندم یا جو کمی خوش هضم تر و خوش خوراکتر بوده ، اما در مقایسه با کاه ارزان این میزان خوش خوراکی و قابلیت هضم کمتری دارد .
تاثیرات تکمیلی سیلو کردن
قابلیت هضم پروتئین و انرژی زایی گیاه هنگامی که گیاه به مرحله تکمیلی و بلوغ دانه رسیده ، کاهش می یابد ، اما تا هنگامی که الیاف آن ترد بوده ، این قابلیت بالا می باشد . وقتی که گیاه خوشه و سنبده داده ، دانه های یولاف به مرحله تکامل رسیده و در این صورت در هنگام تبدیل شدن به علوفه خشک ، این خوشه ها ریخته و افت و ریزس گیاه بیشتر می گردد.
اشکال دیگر یولاف
تعداد کمی از واریته های بدون غلاف یولاف وجود داشته ، اما آنها به ندرت پرورش داده می شوند . یولاف پوست کننده ( که از پوست جدا شده ) دارای ارزش غذایی قابل مقایسه ای با ذرت بوده ، اما از نظر هزینه ای معمولا جذابیتی برای تغذیه گله ندارند . نتایج بررسی ها نشان داده که با توجه به تجربیات گله داران ، دانه های یولاف برای پرورش گله خیلی مناسب بوده ، اما در صورت استفاده به عنوان یک غذای کنسانتره جهت پروار بندی دارای عملکرد رضایتبخش کمتری است .
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن