سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
امروزه از نظر استاندارد هاي بين المللي موجود ، سرويس ها و تجهيزات آب گرم در منزل اهميت فراواني دارد و معياري براي تعريف خانه محسوب مي شود . با توسعه شبكه گازي شهري در شهرهاي بزرگ در اين شهرها وسايل گرم كننده گازي وجود دارد . البته هنوز در برخي از مناطق كشور از وسايل گرمازاي سنتي مانند بخاري نفتي براي ايجاد گرما استفاده مي كنند كه دودكش اين وسيله تزيين جالبي براي نماي خانه نيست و بايد محل اسقرار دودكش در پشت وسايل بوده و دودكش در داخل ديوار قرار بگيرد و كلاهك آن از نظر ارتفاع در بالاترين نقاط ساختمان قرار بگيرد ، چنانچه در پشت بام ، ديوار يا مانعي بالاتر از دودكش باشد باعث ايجاد كوران و خلأ نسبي مي شود و در صورت وزيدن باد ، دود به داخل وسيله گرم كننده باز مي گردد . نظافت دودكشها و كنترل كاربراتور وسايل گرمايي نفتي مانند آب گرمكن و بخاري از نكات با اهميت است . معمولاً در مخزن آب گرمكن نفتي آب گرم مي شود .
ساختار و عملكرد وسايل گرم كننده
وسايل گرم كننده در حجم ، ابعاد ، طرح و رنگ هاي گوناگون ساخته و ارائه مي شوند . كنترل ژيگرور در وسايل گازسوز و وجود ترموكوپل اهميت فراواني دارد . در صورت قطع شدن جريان گاز، ترموكوپل دستگاه را خاموش مي كند . و در صورتيكه مجدداً جريان برقرار شود قبل از كنترل آن از ورود گاز به درون دستگاه جلوگيري مي كند . امروزه آبگرمكن هاي جديد بسيار كم حجم هستند و همزمان با ورود جريان آب فعال مي شوند . عيب آبگرمكن هاي ديواري آنست كه در صورت كم بودن جريان آب يا گاز در آنها مشكل ايجاد مي شود .
شوفاژ :
از وسايل گرمازا مي توان به سيستم شوفاژ اشاره كرد كه براي گرم كردن فضاي خانه ، آب و سرويس ها بكار مي رود . موتورخانه شوفاژ در زير ساختمان احداث مي شود و مجهز به مشعل ، ديگ و يك منبع ذخيره مي شود و در لوله ها جريان مي يابد . رادياتور علاوه بر گرمازايي ، آب گرم را در يك مدار بسته به داخل ساختمان انتقال مي دهد و در طرح ها و ابعاد گوناگون از آلومينيوم ساخته مي شود .
فن كوئل
در سيستم تهويه مطبوع از طريق فن كوئل گرما و سرما ايجاد مي شود كه درجه حرارت آن به راحتي قابل كنترل است و ابعاد و عملكرد آن نيز متفاوت است .
سيستم حرارت مركزي
سيستم حرارت مركزي ، بهترين و پيشرفته ترين سيستم است كه توسط كانال كولر ، هواي سرد و گرم را جريان مي دهد . در صورت نبودن تهويه مطبوع و سيستم حرارت مركزي براي ايجاد سرما از كولر استفاده مي شود . البته قرار گرفتن كانالهاي كولر در فضاي خانه باعث ايجاد تغييرات در نماي داخلي خانه مي شود كه مي توان با رنگ آميزي و دكوراسيون جالب تزيين نمود .
1. قال الامام علی - علیه السّلام - : اَلإخْلاصُ غایَةُ الدِّینِ.
«غررالحكم، ح 1340»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص، نهایت و هدف دین است.
2. قال الامام علی - علیه السّلام - : أصْلُ الاخلاصِ اَلیأسُ مِمّا فی اَیْدی النّاسِ.
«غررالحكم، ح 398»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: ریشة اخلاص ناامید شدن از چیزهایی است كه در دست مردمان است.
3. قال الامام علی - علیه السّلام - : تَمامُ الاخلاصِ تَجَنُّبُ الْمَعاصی.
«بحارالانوار، ج 77، ص 213»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص كامل، دوری كردن از گناهان است.
4. قال الامام علی - علیه السّلام - : الاخلاصُ مِلاكُ العِبادَةِ.
«غررالحكم، ح 859»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص، ملاك و معیار عبادت است.
5. قال الامام علی - علیه السّلام - : اَلاخْلاصُ اعلی الایمانِ.
«غررالحكم، ح 860»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص، اوج ایمان است.
6. عن رسول الله - صلی الله علیه و آله - : اِعْمَلْ لِوَجْهٍ واحِدٍ یَكْفیكَ الْوُجُوُهُ كُلَّها.
«تنبیه الخواطر، ج 2، ص 119»
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: برای خدا كار كن، تو را از همگان كفایت می كند.
7. قال الامام علی - علیه السّلام - : الاخلاصُ ثَمرةُ الیَقینِ.
«غررالحكم، ح 853»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص ثمره یقین است.
8. قال الامام علی - علیه السّلام - : الأخلاصُ اَشْرَفُ نَهایَةٍ.
«غررالحكم، ح 851»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص عالیترین هدف است.
9. قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : ... وَ ما بَلَغَ عَبدٌ حَقیقَةَ الاخلاصِ حَتّی لا یُحِبَّ اَنْ یُحمَدَ علی شیٍ مِنْ عَمَلٍ لِلّهِ.
«بحارالانوار، ج 72، ص 304»
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: ... بنده به حقیقت اخلاص نرسد مگر آن گاه كه دوست نداشته باشد در برابر كاری كه برای خدا می كند، تمجید و ستایش شود.
10. قال الامام علی - علیه السّلام - : اَلاِخلاصُ عِبادَةُ الْمُقَرَّبینَ.
«غررالحكم، ح 197»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص، عبادت مقربان الهی است.
11. قال الامام علی - علیه السّلام - : الاخلاصُ شیمةُ افاضِلِ النّاسِ.
«غررالحكم، ح 597»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص، خوی برترین مردمان است.
12. قال الامام الصادق - علیه السّلام - : العَملُ الخالِصُ، الذی لا تُریدُ اَنْ یَحْمدَكَ عَلیه اَحدٌ اِلاّ اللهُ عزّوجلّ.
«الكافی، ج 2، ص 16»
امام صادق - علیه السّلام - فرمود: عمل خالص آن است كه نخواهی كسی جز خدای عزوجل، تو را بر انجام آن كار بستاید.
13. قال الامام علی - علیه السّلام - : فی الاِخلاصِ یكونُ الْخَلاصُ.
«تنبیه الخواطر، ج 2، ص 154»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: رهایی و نجات در اخلاص است.
14. قال الامام علی - علیه السّلام - : بِالاخلاصِ تُرفَعُ الاعمالُ.
«غررالحكم، ح 4242»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: به سبب اخلاص، اعمال (به درگاه خدا) بالا می رود.
15. قال الامام علی - علیه السّلام - : عِندَ تَحَقُّقِ الاخلاصِ تَستَنیرُ البَصائرُ.
«غررالحكم، ح 6211»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: چون اخلاص تحقق یابد، دیدة بصیرت روشن شود.
16. قال الامام علی - علیه السّلام - : لَوْ خَلَصَتْ النِّیّاتُ لَزَكَّتِ الاعمالُ.
«غررالحكم، ح 7578»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اگر نیت ها خالص شود، اعمال پاكیزه گردد.
17. قال الامام علی - علیه السّلام - : اِنَّ اخْلاصَ الْعَملِ الْیقینُ.
«تحف العقول، ص 151»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص عمل (برخاسته از) یقین است.
18. قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : أخْلِصْ قَلبَكَ یَكفیكَ الْقَلیلُ منَ العَملِ.
«بحارالانوار، ج 73، ص 175»
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: دلت را خالص گردان که (در آن صورت) كار (خیر) اندك تو را بس است.
19. قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : ما أخْلَصَ عَبدُ لللهِ عَزّوجلّ اربَعینَ صَباحاً الاّ جَرَتْ یَنابیعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلی لِسانِهِ.
«عیون اخبار الرضا - علیه السّلام -، ج 2، ص 69»
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: هیچ بنده ای چهل بامداد برای خدا اخلاص نورزید مگر آن كه چشمه های حكمت از دلش به زبانش جاری شد.
20. قال الامام الصادق - علیه السّلام - : اَلاِبْقاءُ علی الْعَمَلِ حَتّی یَخْلُصَ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ.
«الكافی، ج 2، ص 16»
امام صادق - علیه السّلام - فرمود: پایداری بر عمل تا آنجا كه خالص شود، سخت تر از خود عمل است.
21. قال الامام علی - علیه السّلام - : اَلْعَمَلُ كلُّهُ هَباءٌ الاّ ما اُخْلِصَ فیهِ.
«غررالحكم، ح 1400»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اعمال همه بر باد است، مگر آنچه از روی اخلاص باشد.
22. قال الامام علی - علیه السّلام - : فی إخْلاصِ النَّیّاتِ نَجاحُ الأُمُورِ.
«غررالحكم، ح 6510»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: موفقیت در كارها به خالص كردن نیّت ها است.
23. قال الامام علی - علیه السّلام - : فَرَضَ اللهُ ... الصِّیامَ ابْتِلاءً لاخلاصِ الْخَلْقِ.
«نهج البلاغه، حكمت 252»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: خداوند روزه را واجب كرد تا اخلاص بندگان را بیازماید.
24. قال الامام علی - علیه السّلام - : اَلْعِبادَةُ الْخالِصَةُ اَنْ لایَرجُوَا الرَّجلُ اِلاّ رَبَّهُ وَ لا یَخافُ اِلاّ ذَنْبَهُ.
«غررالحكم، ح 2128»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: عبادت خالص آن است كه آدمی جز به پروردگار خویش امید نبندد و جز از گناه خویش نترسد.
25. قال الامام علی - علیه السّلام - : اَلزُّهدُ سَجِیَّةُ المُخْلِصینَ.
«غررالحكم، ح 662»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: پارسایی، سرشت و خوی مخلصان است.
26. قال الامام علی - علیه السّلام - : اَلْمُخْلِصُ حَرِیٌّ بِالاِجابَةِ.
«غررالحكم، ح 793»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: مخلص، سزاوار اجابت (دعا) است.
27. قال الامام علی - علیه السّلام - : قَلِّلِ الآمالَ تَخْلُصُ لَكَ الاَعمالُ.
«غررالحكم، ح 6793»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: آرزوهایت را كم كن، اعمالت خالص می شوند.
28. قال الامام علی - علیه السّلام - : مَنْ اَخْلَصَ بَلَغَ الآمالَ.
«غررالحكم، ح 7675»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: هر كه اخلاص ورزد، به آرزوهایش برسد.
29. قال الامام علی - علیه السّلام - : مَنْ رَغِبَ فیما عِنْدَ اللهِ اَخْلَصَ عَمَلَهُ.
«غررالحكم، ح 7945»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: كسی كه خواهان آنچه نزد خداست باشد، عمل خود را خالص گرداند.
30. قال الامام علی - علیه السّلام - : كَیْفَ یَسْتَطیعُ اْلاخلاصَ مَنْ یَغْلِبُهُ الْهَوی؟
«غررالحكم، ح 6977»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: چگونه كسی كه هوی و هوس بر او چیره است، می تواند اخلاص داشته باشد؟
31. قال الامام علی - علیه السّلام - : اِخْلاصُ الْعَمَلَ مِنْ قُوَّةِ الیَقینِ وَ صَلاحُ النِّیَّةِ.
«غررالحكم، ح 1301»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص عمل ناشی از نیروی یقین و درستی و پاكی نیت است.
32. قال الامام علی - علیه السّلام - : عَلی قَدْرِ قُوَّةِ الدِّینِ یكونُ خُلُوُصُ النِّیَّةِ.
«غررالحكم، ح 6192»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: خلوص نیت به اندازة شدت دینداری است.
33. قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : بِالاِخلاصِ تَتَفاضَلُ مَراتِبُ المُومنینَ.
«تنبیه الخواطر، ج 2، ص 119»
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: تفاوت و برتری درجات مؤمنان بر یكدیگر به اخلاص است.
34. قال الامام علی - علیه السّلام - : ثَمَرَةُ الْعِلْمِ اِخْلاصُ الْعَملِ.
«غررالحكم، ح 4642»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: ثمره علم، اخلاص در عمل است.
35. قال الامام علی - علیه السّلام - : اَخْلِصْ تَنَلْ.
«غررالحكم، ح 2248»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: اخلاص داشته باش، کامیاب و سعادتمند می شوی.
زمانی كه امیرالمؤمنین (ع) به خلافت رسید، بر آن شد تا عبدالله بن عباس را به حكومت شام بفرستد. قبل از آن نامهای به معاویه نوشت و در آن، ضمن آگاه كردن او از این كه مردم بدون مشورت او عثمان را كشتند، اما اكنون از روی مشورت، او را به خلافت انتخاب كردهاند، از او خواست تا همراه اشراف شام به مدینه بیاید. معاویه پاسخی به نامه امام نداد و تنها نامه سفیدی را كه در آن نوشته شده بود: «از معاویه به علی بن ابیطالب»، برای آن حضرت فرستاد. كسی كه نامه را آورده بود گفت: از طرف مردمی میآید كه معتقدند تو عثمان را كشتهای و جز به كشتن تو رضایت نمیدهند.
این ماجرا همراه شد با آغاز مساله شورشیان جمل كه امام را برای مدتی به خود مشغول داشت. در این فرصت، ماجرای جمل، فرصت تبلیغاتی دیگری برای معاویه فراهم كرد. او توانست با استناد به شورش طلحه، زبیر و عایشه ـ به عنوان همسر پیامبر (ص) ــ دخالت امام را در قتل عثمان، بهتر از پیش در اذهان شامیان تثبیت كند.
پس از خاتمه ماجرای جمل، امام در كوفه مستقر شد. در این زمان، به جز شامات، دیگر بلاد با امام بیعت كرده بودند و امام در كوفه برای مناطق مختلف عراق و ایران، حاكمانی را مشخص كرده و اعزام نمود. امام از كوفه با فرستادن نامهای به معاویه كوشید تا او را به اطاعت از امام مسلمین قانع كند. زمانی كه نامه امام به معاویه رسید، معاویه از مردم خواست تا در مسجد جمع شوند. او گفت:
«من خلیفه عمربن خطاب و خلیفه عثمان بر شما هستم. من ولی خون عثمان هستم كه مظلوم كشته شده است. شما درباره خون عثمان چه میگویید؟»
همه مردم حمایت خود را از او در انتقام خون عثمان اعلام كردند. و این پاسخمعاویه به امام بود.
معاویه در نامهای به امام پیشنهاد كرد كه شام و مصر را به او واگذار کند و زمانی كه درگذشت، بیعت كسی را بر عهده او نگذارد. امام قبول نكرد و فرمود:
«خداوند مرا به گونهای نخواهد دید كه گمراه كنندگان را به عنوان بازوی خود استفاده كنم.»
معاویه از عمروبنعاص كه در این زمان در فلسطین بسر میبرد، خواست تا نزد وی بشتابد. معاویه كار تبلیغاتی خود را در فریب مردم شهرهای مدینه، مكه و نیز رجال سرشناس شهرهای مختلف آغاز كرد. او به مردم مدینه نوشت كه ما برای انتقام خون عثمان برخاستهایم و اگر پیروز شدیم كار را همانند شورایی كه عمر درست كرد سامان خواهیم داد، ما طالب خلافت نیستیم.
در این فاصله، دو نامه مفصل میان معاویه و امام رد و بدل شد كه نكات مهمی را برداشت.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز برجستگان اصحابش كه از مهاجران وانصار بودند، فرا خواند و از آنها خواست تا نظرشان را درباره رفتن به شام بیان كنند.
در خطبهای عمومی مردم را به جهاد فرا خواند. و با نوشتن نامه به ابن عباس و مخفف بن سلیم مردم بصره و اصفهان را با خود همراه كرد.
امام دستور دادند تا جنگجویان در نخلیه، كه اردوگاه نظامی كوفه بود، اجتماع كنند. این امر، معاویه را نیز بر آن داشت تا منبر كوفه را با لباس خونین عثمان، آزین بسته، و در حالی كه هفتاد هزار شیخ پیرامون آن گریه میكردند، مردم شام را برای مقابله با سپاه عراق آماده كند.
امام در راه، به مدائن وارد شد، و از مردم شهر خواست تا به سپاه وی بپیوندند.
سپاه مقدم امام در مرز روم، در شمال عراق و سوریه با سپاه مقدم شام به فرماندهی ابوالاعور سلمی برخورد كرد. امام، مالك را به سوی آنها فرستاد و به او تأكید كرد كه به هیچوجه نباید آغازگر جنگ باشد. با آمدن مالك، سپاه شام درگیری را آغاز كرده و دو طرف مدتی به نبرد با یكدیگر پرداختند. پس از آن، سپاه شام عقبنشینی كرد.
محل درگیری، منطقه صفین بوده که با فرات فاصله کمی داشت. زمانی كه سپاه عراق، به سپاه شام رسیدند، متوجه شدند كه آنان در منطقه مستقر شده و تنها راه سنگفرش به رود را نیز كه از میان باتلاق عبور میكرد در اختیار خود گرفتهاند و تیراندازان و سوارانی را برای جلوگیری از رفت و آمد عراقیان به شریعه در آنجا مستقر كردهاند.
سپاه عراق توانست با رشادت مالك، بر آب مسلط شود و امام دستور داد تا مانع از استفاده از آب برای شامیان نشوند.
با گذشتن محرم، جنگ صفین به تمام معنا، در نخستین روز ماه صفر، میان مالك و حبیب بن مسلمه آغاز شد. در شب آغاز جنگ، امام به همه نیروهای خود، سفارش میكرد:
«تا آغاز به جنگ نكردهاند شما به جنگ با ایشان نپردازید. فرارکنندهای را نكشید و مجروحی را به قتل نرسانید و کسی را برهنه نسازید و كشتهای را مثله نكنید.»
عماد، كه پیامبر فرموده بود تو به دست گروهی متجاوز كشته میشوی و همه مردم نیز این خبر را شنیده بودند، در یكی از روزهایی كه جنگ با شدت در جریان بود، به شهادت رسید.
امام از معاویه خواست تا با یكدیگر مبارزه كنند، تا هر كدام پیروز شدند، حكومت از آن او باشد. معاویه حاضر به پذیرش این پیشنهاد نشد. یكبار نیز با عمرو روبرو شد كه عمرو با آشكار كردن عورت خود و استفاده از حیای امام توانست از معركه بگریزد.
معاویه میكوشید تا سپاه عراق را بشكند. وی نامههای مختلفی به ابوایوب انصاری، عبدالله بن عباس و دیگران نوشت و به بهانه جلوگیری از خونریزی و حتی وعده خلافت به ابن عباس، كوشید تا آنان را به مخالفت با امام وادار كند. به علاوه با بخششهای مالی مكرر او به سپاهیانش، آنان را تشویق به جنگ كرد.
در یكی از آخرین روزهای جنگ، نبرد چنان سخت شد كه از نماز صبح آغاز شد و تا نیمه شب ادامه یافت. این شب را «لیلةالهریر» نامیدهاند. مجدداً جنگ از نیمه آن شب آغاز شد و تا ظهر فردا ادامه داشت. امام ضمن خطبهای فرمود:جز یك نفس از دشمن نمانده است.
معاویه و عمرو كه كار را تمام شده میدیدند و احساس شكست كردند دست به حیله زدند. فردای لیلة الهریر، پانصد قرآن بر سر نیزههای شامیان رفت. فریاد بلند بود كه ای گروه عرب! به زنان و دختران خود بیندیشید، اگر شما نابود شوید، فردا چه كسی در برابر رومیان و تركان و پارسیان خواهد ایستاد؟
این اقدام سبب شد تا كمكم در میان سپاه عراق این ندا شنیده شود كه دشمن حكمیت قرآن را پذیرفته است و ما حق جنگ با آنها را نداریم. امام به شدت در برابر این سخن ایستاد و اعلام كردند كه این كار، جز فریب چیزی نیست. من سزاوارترین افراد برای پذیرفتن حكمیت كتاب خدا هستم.
در این لحظه حدود بیست هزار نفر از سپاه عراق نزد امام آمده از او خواستند تا حكمیت قرآن را بپذیرد. طایفه قراء، كه به خواندن قرآن دلخوش بودند و شماری از آنها در سلك خوراج درآمدند، در میان این افراد بودند. مخالفان جنگ، از امام خواستند تا دستور دهد مالکاشتر برگردد. امام شخصی را دنبال او فرستاد. مالک پیغام داد اكنون وقت بازگشت نیست. مخالفان گفتند: اگر مالک باز نگردد تو را خواهیم كشت. این خبر سبب شد تا مالک برگشته و جنگ متوقف شد.
اشعث كه یكی از منافقان بود و با استمرار جنگ شدیداً مخالفت میكرد، نزد معاویه رفت و از وی درباره چگونگی اجرای حكم قرآن سؤال كرد. او گفت: بهتر است یك نفر از سوی ما و فرد دیگری از سوی شما بنشینند و درباره حكم قرآن در این باره اظهار نظر كنند. او این نظر را به امام منتقل كرد.
پس از آن اهل شام، عمرو عاص را برگزیدند. اشعث و شماری دیگر از كسانی كه بعداً در گروه خوارج در آمدند، ابو موسی اشعری را پیشنهاد كردند. امام به دلیل مخالفت ابوموسی با وی در جنگ جمل، حاضر به قبول وی نشد، اما آنها در این باره اصرار كردند. پیشنهاد امام، ابن عباس و یا مالک بود، اما آنها نپذیرفتند.
قرار شد تا قرارنامهای نوشته شود. در این قرارنامه با اشاره به انتخاب این دو نفر از سوی مردم شام و عراق، حقوق مساوی برای امام و معاویه قرار داده شده بود.
عمروبن عاص، در ملاقات با ابوموسی فصلی از فضایل! معاویه را برشمرد و تاکید کرد که معاویه ولی دم عثمان است. ابوموسی هم بر احیای سنت عمر در امر شورا تكیه داشت.
زمانی كه ابوموسی بر بالای منبر، خلع فرمانروایی امام علی(ع) را اعلام كرد، عمروبن عاص اعلام كرد: او تنها حق خلع علی را داشت و من خلافت را به معاویه واگذار میكنم! (برگرفته از تاریخ خلفاء، رسول جعفریان)
جنگ نهروان
بعد از آن كه سپاه حضرت علی(ع) در اثر دسیسههای عمر و عاص در صفین دست از جنگ كشیده و حضرت امیرالمؤمنین (ع) را مجبور به پذیرش حكمیت كردند، درست همان زمان كه اشعث بن قیس قرارنامه تحكیم را برای گروههای مختلف سپاه میخواند، گروهی از سپاهیان، در برابر او فریاد زدند: «لاحكم إلا الله». و گفتند: «حكمیت تنها سزاوار خداوند است». سؤال آنان این بود: تكلیف كشتگان ما چیست؟ خداوند تكلیف معاویه را روشن كرده و حكم خدا چیزی جز سركوب سپاه شام نیست.
آنها از امام خواستند تا با رها كردن مسأله حكمیت كه به پندار آنان منجر به كفر شده، توبه كند. امام با استناد به آیۀ «اوفوا بالعقود» فرمودند:
چارهای جز صبر تا پایان مدت قرارنامه نیست. میبینید كه بیشتر این جمعیت، موافق با جنگ نیست.
در راه بازگشت از صفین، مردم به دو گروه تقسیم شده گروهی مخالف حكمیت و گروهی موافق آن بودند. تا اینكه در نزدیكی كوفه، كمكم جماعتی از سپاه جدا شده و به منطقه "حروراء" رفتند.
اینان در كوفه نزد امام آمدند و از آن حضرت خواستند تا "ابوموسی" را برا ی حكمیت نفرستد. امام فرمود:
ما چیزی را كه پذیرفتهایم نقض نمیكنیم. من از آغاز با این حكمیت مخالف بودم، و به اجبار مردم به آن تن دادم، و در اصل ما حكمیت قرآن را پذیرفتهایم نه حكمیت رجال را.
اعتراضات خوارج كه شش ماه ادامه داشت، سبب شد تا امام "عبدالله بن عباس" و "صعصعة بن صوحان" را برای گفتگو نزد آنها بفرستد. آنان تسلیم خواسته این دو نفر برای بازگشتن به جماعت نشدند زیرا كه پذیرفتن حكمیت را كفر تلقی میكردند و بدین ترتیب از امام میخواستند تا بر كفر خود شهادت داده و از آن توبه كند، به هر حال صحبتهای مكرر امام و اصحاب ، نتوانست خوارج را، بازگرداند.
خوارج در شوال سال 37 در منزل "زید بن حصین"، با انتخاب "عبدالله بن وهب راسبی" به رهبری خود، وضعیت سیاسی و نظامی خود را سامان بخشیدند. پس از حكمیت، آنها با ترك كوفه، به مدائن رفته و از آنجا همفكران بصری خود را نیز به سوی خود دعوت كردند. برخی از آنها مدائن را به دلیل وجود شیعیان امام امیرالمؤمنین (ع) صلاح ندانسته و نهروان را برگزیدند. پس از اعلام نتیجه حكمیت، امام امیرالمؤمنین (ع) مخالفت خود را با نتیجه حكمیت اعلام كرده و از مردم خواستند تا برای جنگ با قاسطین اجتماع كنند. امام به خوارج فرمود: كار این دو حكم بر خلاف قرآن بوده و من به سوی شام در حركت هستم، شما نیز ما را همراهی كنید.
آنها ضمن مخالفت با امام به سمت دمما حركت كردند در مسیر خود به "عبدالله بن خباب" برخوردند. و از او درباره علی سؤال كردند. او گفت: علی، امیرالمؤمنین است. آنها عبدالله و همسرش را كه باردار بود به قتل رساندند. خوارج در طول راه به هر كسی برمیخوردند، درباره حكمیت سؤال میكردند. اگر با آنها موافق نبود او را میكشتند. این حركت سبب شد تا امام تصمیم به مقابله با آنها بگیرد. آن حضرت در نامهای خوارج را به بازگشت دعوت كرد. "عبدالله بن وهب"، در پاسخ امام، همان سخن پیشین خود را دربارۀ لزوم توبه آن حضرت یادآور شد. "قیس بن سعد" و "ابو ایوب انصاری" از آنان خواستند تا برای جنگ با معاویه به آنان بپیوندند. خوارج گفتند در صورتی حاضرند كه كسی چونان عمر آنها را رهبری كند. زمانی كه امام دریافت كه اینان تسلیم پذیر نیستند، سپاه چهارده هزار نفری خویش را در برابر خوارج آراست. خوارج جنگ را آغاز كردند. آنها با سرعت بسیار زیادی مضمحل شده و رهبرانشان كشته شدند. از سپاه امام، كمتر از ده نفر كشته شدند. این درگیری در نهم صفر سال 38 بود.
واقعه جنگ جمل
حضرتعلی علیه السلام در نخستین روزهای حكومت خویش، مشغول پاكسازی محیط جامعهاسلامی از حكام خود كامه ای شد كه بیت المال مسلمانان را تیول خویش قرارداده، بخش مهمی از آن را به صورت گنج در آورده بودند و بخش دیگر را در راهمصالح شخصی خود مصرف می كردند و هر كدام در گوشه ای، حاكمی خود مختار وغارتگر شده بودند.
همزمان با این پاكسازی ، عده ای از اصحاب توقعداشتند كه حضرت مسئولیت هایی از حكومت را به آنان بسپارد. از جمله طلحه وزبیر را می توان نام برد. آنان از این كه در حكومت علی علیه السلام بهاستانداری منطقه ای منصوب شوند ناامید شدند. از طرف دیگر، از جانب معاویهبه هر دو نفر آنان نامه ای، به یك مضمون رسید كه آنان را " امیرالمومنین" خوانده و یادآور شده بود كه از مردم شام برای آن دو بیعت گرفته است وباید هر چه زودتر شهرهای كوفه و بصره را اشغال نمایند، پیش از آن كه فرزندابوطالب بر آن دوشهرمسلط شود و شعار آنان در همه جا این باشد كه خواهانخون عثمان هستند و مردم را برگرفتن انتقام او دعوت كنند ، این دو صحابیساده لوح، فریب نامه معاویه را خوردند و تصمیم گرفتند كه از مدینه به مكهبروند و در آنجا به گردآوری افراد وساز و برگ جنگ بپردازند. آنان برایاجرای نقشه معاویه به حضور امام علیه السلام رسیدند و گفتند: ستمگری هایعثمان را درامورمربوط به ولایت و حكومت مشاهده كردی و دیدی كه وی جز بهبنی امیه به كسی نظر و توجه نداشت. اكنون كه خدا خلافت را نصیب تو ساختهاست ، ما را به فرمانروایی بصره وكوفه منصوب نما. امام فرمود: آنچه خدانصیب شما فرموده است به آن راضی باشید تا من در این موضوع بیندیشم. آگاهباشید كه من افرادی را برای حكومت می گمارم كه به دین و امانت آنان مطمئنو از روحیات آنان آگاه باشم."
طلحه و زبیربا شنیدن این سخن، بیش ازپیش مأیوس شدند، چرا كه امام اعلام كرده بود كه به آن دواعتماد ندارد. لذاجهت سخن را دگرگون كردند و گفتند: پس اجازه بده ما مدینه را به قصد عمرهترك كنیم. امام علیه السلام فرمود:" در پوشش عمره هدف دیگری دارید؟" آنانبه خدا سوگند یاد كردند كه غیر از انجام عمره هدف دیگری ندارند. امامفرمود:" شما در صدد خدعه و شكستن بیعت هستید. آنان سوگند خود را تكراركردند و بار دیگر با امام بیعت نمودند. وقتی آن دو خانه علی علیه السلامرا ترك كردند، امام به حاضران در جلسه فرمود:" می بینم كه آنان در فتنهای كشته می شوند."(1)
ابن قتیبه می نویسد:
" هر دو پس از خروجاز خانه علی در مجمع قریش گفتند:" این پاداش ما بود كه علی به ما داد! مابر ضدعثمان قیام كردیم و وسیله قتل او را فراهم ساختیم، در حالیكه علی درخانه خود نشسته بود. حال كه به خلافت رسیده است دیگران را بر ما ترجیح میدهد.
طلحه و زبیر با آن كه سوگندهای شدیدی در خانه امام علیه السلامیاد كرده بوند، پس از خروج از مدینه در میان راه مكه به هر كس رسیدند،بیعت خود را با علی علیه السلام انكار كردند.(2)
بازگشت عایشه از نیمه راه مدینه به مكه
درهنگاممحاصره خانه عثمان از طرف انقلابیون مصری و عراقی، عایشه مدینه را به عزمحج ترك گفت و در مكه بود كه خبر قتل عثمان را شنید ، ولی خبر نرسید كهمسئله خلافت پس از قتل خلیفه به كجا منجر شد. از این جهت تصمیم گرفت كهمكه را به عزم مدینه ترك گوید.
در مراجعت از مكه، در منزلی به نام" سرف " با مردی به نام "ابن ام كلاب"ملاقات كرد و از اوضاع مدینه پرسید. ویگفت كه محاصره خانه خلیفه هشتاد روز به طول انجامید و سپس او را كشتند وبعد از چند روز با علی علیه السلام بیعت كردند.
وقتی عایشه از اتفاقمهاجرین و انصار بر بیعت با امام آگاه شد، سخت برآشفت و گفت: ای كاش آسمانبرسرم فرو می ریخت. سپس دستور داد كه كجاوه او را به سوی مكه باز گردانند،در حالی كه نظر خود را درباه عثمان دگرگون كرده بود و می گفت: به خداسوگند، عثمان، مظلوم كشته شده است و من انتقام او را از قاتلان او میستانم.
آن مرد ِ گزارشگر به او گفت: تو نخستین كسی بودی كه به مردممی گفتی عثمان كافر شده است و باید اورا بكشند. اكنون چه شده كه از سخننخست خود بازگشتی ؟ وی در پاسخ گفت: " قاتلان عثمان او را توبه دادند وسپس كشتند. درباره عثمان همه سخن می گفتند و من نیز می گفتم، اما سخن اخیرمن بهتر از سخن پیشین من است."(3)
پایگاه مخالفان امام علیه السلام
پساز قتل عثمان و بیعت مردم با امام، سرزمین مكه مركز مخالفان آن حضرت بهشمار می رفت و افرادی كه با علی علیه السلام مخالف بودند یا از دادگری اومی ترسیدند ، خصوصاً فرمانداران و استانداران عثمان كه می دانستند امامدارایی آنان را مصادره می كند و آنان را به سبب خیانت هایی كه مرتكب شدهاند بازخواست خواهد كرد، همه و همه در مكه در پوشش حرمت حرم خدا گرد آمدندو نقشه نبرد جمل را طراحی نمودند.
هزینه جنگ جمل
هزینه جنگجمل را استانداران عثمان، كه در دوران حكومت او بیت المال را غارت كرده وثروت هنگفتی به دست آورده بودند، پرداختند و هدف این بود كه دولت جوان علیعلیه السلام را سرنگون كنند و اوضاع به حال سابق باز گردد.
اسامی برخی از این افراد عبارت است از:
1- عبدالله ابی ربیعه، استاندارعثمان در صنعای یمن. او از صنعا به منظور كمكبه عثمان خارج شد. و چون در نیمه راه از قتل او آگاه گردید به مكه بازگشت. وقتی شنید كه عایشه مردم را برای گرفتن انتقام خون عثمان دعوت می كند ،وارد مسجد شد و در حالی كه روی تخت نشسته بود فریاد زد: هر كس كه بخواهدبرای گرفتن انتقام خون خلیفه در این جهاد شركت كند من هزینه رفتن او راتامین می كنم . او گروه كثیری را برای شركت در نبرد مجهز كرد.
2- یعلی بن امیه، یكی از فرمانداران سپاه عثمان. وی به پیروی از عبدالله پولهنگفتی در این راه خرج كرد. او ششصد شتر خرید(4) و در بیرون مكه آمادهحركت ساخت و گروهی را بر آن حمل كرده و ده هزار دینار در این راه پرداخت.
وقتیامام از بذل و بخشش " یعلی" آگاه شد فرمود: فرزند امیه ده هزار دینار رااز كجا آورده است؟ جز این است كه از بیت المال دزدیده است؟ به خدا سوگند،اگر به او و فرزند ابی ربیعه دست یابم ثروت آنان را مصادره می كنم و جزءبیت المال قرار می دهم.(5)
طبری متن ندای خروج كنندگان را چنین نقل می كند:
" آگاه باشید كه ام المؤمنین و طلحه و زبیر ، عازم بصره هستند. هر كس میخواهد اسلام را عزیز گرداند و با كسانی كه خون مسلمانان را حلال شمردهاند، نبرد كند و آن كس كه می خواهد انتقام خون عثمان را بازستاند با اینگروه حركت كند و هر كس مركب و هزینه رفتن ندارد، این مركب او و این هزینهمسافرت او. " (6)
شهادت دروغ
بالاخره سپاه آماده حركتشد و به راه افتاد. در راه به سرزمینی به نام "حوأب" رسیدند. وقتی عایشهاز نام سرزمین آگاه شد به فرزند طلحه گفت: من باید برگردم، زیرا رسول خداروزی در میان همسران خود كه من نیز در جمع آنها بودم فرمود:" می بینم كهیكی از شما از سرزمین " حوأب" می گذرد و سگان آنجا براو پارس می كنند." سپس رو به من كرد وفرمود:" حمیرا ، مبادا توآن زن باشی." در این هنگامفرزند طلحه درخواست ادامه مسیر را كرد ولی مؤثر نیفتاد. خواهر زاده او،عبدالله بن زبیر، منافقانه سوگند یاد كرد كه نام این سرزمین " حوأب " نیست. ما حوأب را اول شب پشت سر نهاده ایم . این نوع شهادت دروغ، در نوعخود، در تاریخ اسلام بی سابقه است. پس كاروانیان به مسیر خود ادامه دادندو در نزدیكی بصره برای تسخیر این شهر، كه عثمان بن حنیف از طرف علی علیهالسلام استاندار آنجا بود، فرود آمدند.(7)
پی كردن جمل
واقعهجمل در دهم جمادی الثانی سال سی و ششم هجری قمری، رخ داد و هنوز آفتابغروب نكرده بود كه آتش نبرد با افتادن جمل عایشه وسرنگون شدن كجاوه او بهپایان رسید. جمل عایشه برای نیل به مقاصد شوم به كارگرفته شده بود و باگذاردن هودج عایشه بر آن، نوعی قداست به آن بخشیده بودند. سپاه بصره درحفاظت و بر پا نگاه داشتن آن كوشش ها كرد و دست های زیادی در راه آندادند. هر دستی كه قطع می شد، دست دیگری زمام شتر را می گرفت . اماسرانجام زمام شتر بی صاحب ماند و دیگر كسی حاضر نبود كه آن را به دستبگیرد. در این هنگام فرزند زبیر زمام آن را به دست گرفت، ولی مالك اشتر باهجوم بر وی او را نقش بر زمین كرد و مردم از اطراف شتر عایشه پراكندهشدند. امام علیه السلام برای اینكه دشمن با دیدن شتر بار دیگر به سوی اوبازنگردند، فرمان پی كردن جمل را صادر كرد. پس،شتر به زمین خورد و كجاوهسرنگون گردید. علی علیه السلام خود را به كجاوه عایشه رسانید وفرمود: " ایعایشه، آیا رسول اكرم صلی الله علیه و آله تو را به این كار سفارش كردهبود؟" او در پاسخ امام گفت:" ای اباالحسن، حال كه پیروز شدی ، مرا ببخش"(8)
حضرتعلی علیه السلام پس از جنگ ، عایشه را به همراه برادرش محمدبن ابی بكر وتعدادی از زنان كه مبدل به لباس مردانه بودند راهی مكه نمود.
عایشه در حالی كه بر مركبی سوار می شد، گفت:" افتخار آفریدید و پیروز شدید، همانا تقدیر خدا انجام گرفتنی است."
سرنوشت طلحه و زبیر نیز به مرگ ختم شد كه باعث تأسف حضرت علی علیه السلام شد.
سپسامام علیه السلام باقی مانده روز را در میدان نبرد به سر برد و مردم بصرهرا دعوت كرد كه كشتگان خود را به خاك بسپارند. به نقل طبری، امام بركشتگانناكثان از بصره و كوفه نمازگزارد وبر یاران خود كه جام شهادت نوشیده بودندنیز نماز گزارد و آنان را به خاك سپرد. سپس دستور داد كه تمام اموال مردمرا به خودشان باز گردانند به جز اسلحه ای كه بر آنها علامت حكومت باشد.(9)
و اینگونه بود كه ناكثان در جنگ با حضرت علی علیه السلام با شكست مواجه شدند.
جراحى پلاستيك از رشته هاى پيچيده علم پزشكى است كه شاخه هاى بسيارى دارد. در حال حاضر در جامعه ما بقيه شاخه هاى آن كمتر جا افتاده و مردم آن را صرفاً جهت ايجاد زيبايى و رفع معايب ظاهرى و با عنوان «جراحى زيبايى» مى شناسند. در حالى كه همه رشته هاى پزشكى جنبه نجات بيمار از درد و ناراحتى و بعد درمانى دارند. با اين همه به دليل بافت جوان مردم كشور ما، گرايش به جراحى هاى زيبايى گسترش پيدا كرده و بحث هايى مثل جراحى بينى، ليفتينگ صورت، درمان با ژل و تزريق ژل در ناحيه سينه ها و گونه ها باب شده است كه ميزان عوارض و تبعات ناخوشايند آن به تدريج بروز پيدا مى كند.
•جراحى پلاستيك شامل چه زيرشاخه هايى است؟
اين رشته فوق تخصصى شامل جراحى ميكروسكوپى، دست، فك و صورت، ترميم و بازسازى سوختگى ها و ناهنجارى هاى مادرزادى در قسمت هاى مختلف بدن از جمله شكاف لب و كام و جراحى هاى زيبايى است. اعمالى مثل جوان سازى چهره كه اصطلاحاً به آن ليفتينگ مى گوييم. كشش پوست و اصلاح افتادگى لايه هاى زيرين پوست كه از سخت ترين جراحى هاى پلاستيك محسوب مى شوند، نيز در اين مجموعه مى گنجد.زير پوست صورت، عروق عصبى زيادى وجود دارد و به همين جهت بايد دقيق و باحوصله دست به انجام چنين اعمالى بزنيم.ليفتينگ ناحيه اخم و ابرو ها و بالا كشيدن ابروها، از بين بردن چروك هاى كنار چشم و اعمال اصلاح اطراف پلك ها كه شامل برداشتن پوست، عضله و پف دور چشم مى شود، اثر بسيار زيادى در تغيير و زيبا سازى چهره دارد.در موارد زيادى بيمار براى ليفتينگ كل صورت مراجعه مى كند. ولى ما به او پيشنهاد مى دهيم فقط دور چشم را اصلاح كند. پوست و چربى دور چشم را برمى داريم و مى بينيم كه رضايت بسيارى در وى ايجاد شده است.
•از ميان شاخه هاى مختلف جراحى پلاستيك، جراحى زيبايى در جامعه ما شناخته شده و رواج زيادى پيدا كرده است. در مورد اين نوع از اعمال توضيح بدهيد.
جراحى هاى زيبايى را مى توانيم به دو دسته كلى تقسيم كنيم. جراحى هاى زيبايى كه در ناحيه گردن و صورت انجام مى شود. از جمله بينى، پلك ها، كشيدن پوست صورت و گردن يا همان ليفتينگ و دسته دوم جراحى هايى هستند كه به منظور تنظيم حدود بدن روى تنه و اندام ها انجام مى شوند. از جمله اعمال جراحى سينه، شكم و ليپوساكشن چربى هاى اضافى بدن.
•در موارد زيادى شنيده ايم كه صورت فرد طى يك عمل چربى بردارى و ليفتينگ، دچار چين و چروك شديد و افتادگى پوست شده است. عامل اين عارضه چيست؟
تكنيك عمل در اين مسئله بسيار دخيل است. اگر افتادگى ها و چين و چروك و چربى ها به شكل دقيق و با حوصله برداشته شوند، رضايت زيادى در فرد ايجاد مى كند و تا سال ها تاثير آن بر چهره فرد مى ماند. ولى بعضى از پوست ها قوام خوبى ندارند و پزشك بايد به بيمار خود بگويد و او را در اين زمينه آگاه كند كه چند ماه بعد از عمل اوليه بايد پوست هاى آويزان هم برداشته شوند. در واقع كار به مرحله دوم مى رسد. ضمن اينكه عمل جوان سازى تاريخ دارد و بعد از مدتى به دليل پير بودن بافت چهره فرد دوباره چين و چروك ها ايجاد مى شوند و مجدداً بايد عمل جراحى صورت بگيرد. البته معمولاً بعد از دوازده سال اين چروك ها مجدداً برمى گردند كه بايد عمل اصلاحى صورت بگيرد و عمل دوم معمولاً ساده تر بوده و طى زمان كوتاه ترى انجام مى شود. •براى افزايش حجم گونه ها چه روشى پيشنهاد مى شود؟
گذاشتن پروتز و تزريق چربى به ترتيب روش هاى مطلوب و مناسبى هستند.
ولى تزريق ژل را به هيچ وجه پيشنهاد نمى كنم. در بسيارى از كشور هاى اروپايى و آمريكايى به عوارض آن پى برده اند و ديگر از تزريق ژل استفاده نمى كنند. شكل هاى غيرقابل كنترلى كه در محل تجمع ژل ايجاد مى شود، برجستگى هاى نخودى شكلى كه باعث آزار بيمار مى شود و بعد از مدتى زيرپوست به وجود مى آيد و حتى عوارض درازمدت آن باعث شده كه پزشكان حاذق از تزريق ژل اجتناب كنند. البته هنوز مشخص نيست شايد تا سال ها بعد طى تحقيقاتى كشف كنند كه ژل باعث بروز سرطان يا بيمارى هاى پوستى ديگر خواهد شد. هنوز پژوهش جدى در اين زمينه صورت نگرفته و من اكيداً توصيه مى كنم كه از اين روش دورى كنند.براى «چانه» افرادى كه دچار عقب رفتن چانه، كوچكى آن يا مشكلاتى از اين دست هستند، مى شود عمل جراحى روى استخوان فك انجام داد تا استخوان فك، جلو آورده شود.
•چه افرادى براى جراحى بينى مراجعه مى كنند؟
در مورد مراجعات بيماران براى عمل بينى هم در موارد زيادى افراد پيش مى آيد كه دچار تصادف، زمين خوردگى يا ضربه وارده به صورت و به ويژه ناحيه بينى مى شوند و استخوان شكسته بينى، كج جوش مى خورد يا انحنا پيدا مى كند و عدم تقارن و زيبايى در صورت فرد ايجاد مى شود. كه در اين صورت عمل را ضرورى مى دانيم و با برداشتن استخوان اضافه يا اصلاح شكل بينى، آن را به فرم دلخواه درمى آوريم. البته بيمارى هاى مادرزادى هم هست كه بينى فرد از داخل انحراف دارد و سبب تنگى نفس يا احساس ناراحتى در موقع خواب مى شود كه فرد حتماً بايد تحت عمل قرار بگيرد و مطمئناً اگر عمل توسط فرد متخصص و دوره ديده مجرب و تحصيل كرده انجام بشود عوارضى مثل عفونت، خونريزى، عدم تقارن در صورت و... كمتر به وجود مى آيد. •به طور كلى عوارض جراحى هاى پلاستيك چگونه بروز مى كند؟
از جمله اين عوارض مى تواند عفونت باشد. مورد بعدى خونريزى است كه بعد از هر عمل جراحى تا حدودى وجود دارد ولى در جراحى هاى پلاستيك اگر تكنيك درست انتخاب شود، احتمال اين دو عارضه به صفر مى رسد. گاهى بعد از آن ورم هاى مربوط به عمل فروكش مى كنند ناهموارى ها و پستى و بلندى هايى در بعضى از قسمت هايى كه ساكشن شده اند ايجاد مى شود كه به دليل عدم رعايت اصول درست جراحى و ساكشن ممكن است اين وضعيت رخ بدهد و بيمار متوجه شود كه قسمت هاى ساكشن شده يكنواخت و يكدست نيستند كه با اصلاح مجدد، اين عارضه برطرف مى شود.در مورد جراحى پستان، ممكن است قسمتى يا كل نواحى نوك سينه طى جراحى آسيب ببيند كه البته اگر جراح با تجربه و با دقت كافى كار كند، اين احتمال كاهش مى يابد. اما هر چه سينه بزرگتر باشد احتمال آسيب ديدگى نوك و يا نواحى اطراف آن بيشتر است.
•در چند درصد موارد اين قبيل عوارض بروز مى كند؟
در حدود پنج درصد احتمال بروز چنين مشكلاتى وجود دارد كه اگر پزشك مجرب باشد و تكنيك درستى را در پيش بگيرد اين موارد نادر هم بروز نمى كنند. در صورتى كه ناهموارى زيرپوست به وجود بيايد بايد پنج ماه از عمل اوليه بگذرد و فرد تحت عمل اصلاحى قرار بگيرد. در بعضى موارد اگر كيفيت پوست، خوب نباشد و يا قوام خوبى نداشته باشد، ممكن است بعد از ساكشن در آن ناحيه به صورت آويزان بماند كه البته اين موارد به بيمار توضيح داده مى شود.مى توان به طور همزمان با ساكشن يا چند ماه بعد عمل اصلاحى را انجام داد و پوست هاى آويزان را برداشت.
•به عقيده شما اگر مشكلى يا بيمارى خاصى وجود نداشته باشد، باز هم نيازى به اصلاح حدود بدن يا زيباسازى چهره فرد هست؟
ممكن است اندام خانم بيش از حد چاق بشود و يا تحليل برود و از شكل طبيعى خارج بشود و يا تصادفات و سوختگى ها ممكن است شكل پوست و فرم بينى را عوض كند كه اين وضعيت به لحاظ روانى مى تواند به فرد آسيب برساند و بايد در درجه اول به عنوان بيمارى در نظر گرفته شود.دليل اينكه اين نوع جراحى ها افزايش پيدا كرده و مردم به آن رو مى آورند تمايل به رفع عيوب و بالا رفتن فرهنگ شهرنشينى است. در كشور هاى اروپايى اعمالى كه روى بدن انجام مى شود بسيار زياد است و مردم در اروپا و آمريكا تمايل زيادى به تنظيم حدود بدن دارند و عكس اين وضعيت در كشور ما شيوع دارد. به دليل پوشش و فرهنگ خاصى كه داريم، خانم ها صورتشان پوشيده است و فقط بينى آنها جلب توجه مى كند و تمايل به جراحى بينى هم از همين جا نشات مى گيرد.
•شما به عنوان جراح پلاستيك چه اعمالى را ضرورى مى دانيد؟
معتقدم كه هر بيمارى و هر مراجعه كننده اى نبايد تحت عمل جراحى قرار بگيرد. او بايد كاملاً مورد بررسى قرار بگيرد. هدف او ارزيابى بشود و اگر مشكل جدى دارد، پزشك او را كمك كند. چون هميشه هم اعمال جراحى زيبايى فرد را به رضايت نمى رسانند. او بايد بداند كه با عمل جراحى به خواسته خود مى رسد. اگر پوست شل و نامناسبى داشته باشد قطعاً از عمل سودى نخواهد برد يا ممكن است بيمارى كه براى جراحى بينى مراجعه كرده چهره اش تغيير مثبت و رضايت بخش پيدا نكند. بايد يك تغييرى در نتيجه عمل جراحى ايجاد شود كه به ريسك عمل بيارزد. من همه اين موارد را خالصانه به بيمارم مى گويم و اگر مطمئن باشم كه از عملى سود نمى برد، حتى اگر اصرار زيادى داشته باشد او را عمل نخواهم كرد.مسلماً بيمارى كه شكم يا سينه درشتى دارد و روى گردن و شانه هاى او فشار مى آورد، بايد تحت عمل قرار بگيرد تا از بروز آرتروز يا تشديد آن و فاصله پيدا كردن مهره هاى گردن و نخاع جلوگيرى شود كه با بالا رفتن سن اين عوارض بيشتر مى شوند و فرد بايد زودتر اقدام كند. به همين دليل تقريباً از هر پنج بيمارى كه براى جراحى بينى مراجعه مى كنند، فقط دو نفر را مى پذيرم اولويت با كسانى است كه دچار مشكل هستند و واقعاً به جراحى نياز دارند. با بيمارم صادقانه صحبت مى كنم و در اغلب موارد مى پذيرند كه بدون جراحى هم مى توانند زندگى خوبى را سپرى كنند. شايد وقتى از اين مطب بيرون مى روند به پزشك ديگرى مراجعه كنند. ولى من آنچه را كه به مصلحت بيمارم باشد به او گوشزد مى كنم.
•داشتن وزن بالا و افزايش تجمع چربى در بعضى از نواحى بدن چه آسيب هايى را ايجاد مى كند؟
آرتروز و درد هاى عضلانى از مهم ترين تبعات افزايش وزن هستند.در مواردى كه سينه يا شكم فرد حجم بزرگى از چربى را دارد، درد كمر، درد كتف و گردن ايجاد مى كند. گاهى پوست ساييده مى شود يا عفونت هاى قارچى در قسمت هاى چين خورده آن به وجود مى آيد و حتى به دليل فشار وارده روى ريشه هاى عصبى در ناحيه گردن عوارض عصبى در فرد بروز مى كند كه با كاهش حجم سينه و شكم اين موارد تقريباً بهبود پيدا مى كند.
•در باور عوام به اين شكل جا افتاده كه ممكن است جراحى سينه باعث بروز سرطان يا افزايش احتمال آن شود. در علم پزشكى براى اين باور توجيهى وجود دارد؟
در خانم هايى كه سينه هاى بزرگى دارند احتمال وقوع سرطان، بيشتر است لذا برعكس آنچه درباره عامه شايع است كاهش اندازه سينه ها مى تواند ميزان بروز سرطان را كاهش بدهد. در واقع ما مقدار زيادى از مراكز سرطانى بالقوه را برمى داريم و آن را به حد متناسب مى رسانيم كه در اين صورت، معاينه راحت تر شده و به دليل حجم بافتى كمتر، امكان تشخيص بالاتر مى رود ضمن اينكه نمونه هايى برداشته شده از سينه ها جهت بررسى آسيب شناسى ارسال مى شود و چنانچه بيمارى مخفى وجود داشته باشد، سريع تر مشخص مى شود.فرد بعد از عمل به دليل كم شدن حجم چربى اضافى بدنش بيشتر به ورزش و تحرك گرايش پيدا مى كند و همين براى سلامتى وى و كاهش درد هاى ستون فقرات و پشت نتايج مثبتى به بار مى آورد.
•علت بزرگ شدن غيرطبيعى سينه ها در اندام زنان چيست؟
علت واقعى آن مشخص نيست. سابقه فاميلى مى تواند مهم ترين نقش را داشته باشد. اين افراد معمولاً از نظر آزمايشات هورمونى سالم هستند ولى سينه ها به طور غير طبيعى رشد مى كنند و با ساير اندام ها هماهنگى ندارند. •در مواردى گفته مى شود خانم ها بعد از جراحى سينه قادر به شيردهى نيستند. در علم پزشكى اين گفته صحت دارد؟ درصدى از زنان كه تحت جراحى سينه قرار مى گيرند بعد ها قادر به شيردهى نخواهند بود. چون قسمت زيادى از بافت پستان را چربى و بافت هاى ناسالم تشكيل مى دهد و اين مسئله به دليل عدم وجود بافت شيرده كافى رخ مى دهد و معمولاً به دليل جراحى اين عارضه ايجاد نمى شود.
•اين باور در مورد گذاشتن پروتز هم شايع است به اين معنى كه مى گويند گذاشتن پروتز براى بزرگ كردن سينه توانايى شيردهى را كم مى كند؟
توانايى فرد براى شيردهى به بافت پستان بستگى دارد. اگر بافت شيرده كافى در سينه خانم باشد، قادر به شيردهى خواهد بود و با گذاشتن پروتز چيزى از بدن و يا سينه فرد كاسته نمى شود. بنابراين اگر بافت كافى باشد، مشكلى براى شيردهى نخواهد داشت. گذاشتن پروتز اثرى بر شيردهى فرد ندارد و قطعاً از تزريق ژل بى خطرتر است تزريق ژل در مواردى باعث تخريب بافت طبيعى سينه ها مى شود. چندين مورد به دليل عوارضى مثل چسبندگى ژل و ايجاد درد و غيره مراجعه كرده اند و فوراً آنها را تحت عمل جراحى قرار داده ايم. به خانم ها توصيه مى كنم براى درمان مشكلات خود حتماً با جراحان فوق تخصص پلاستيك مشورت كنند و مطمئناً تنها راه و بهترين طريق درمان گذاشتن پروتز است.
•ارتباط گذاشتن پروتز با ايجاد سرطان سينه به چه شكل است؟
پروتز به هيچ وجه خطر ايجاد سرطان را افزايش نمى دهد. ميزان بروز سرطان در خانم هايى كه پروتز مى گذارند برابر ميزان بروز آن در خانم هايى است كه پروتز ندارند. گاهى به دليل تغييرات حسى به صورت كاهش يا افزايش يا از بين رفتن حس در ناحيه اى كه پروتز گذاشته شده، بيماران مراجعه مى كنند كه البته اين مسئله تا چند ماه بعد از عمل، رفع مى شود و بيمار به وضعيت عادى برمى گردد. عدم تقارن در شكل سينه هم گاهى تا يكى دو درصد ايجاد مى شود و اگر توسط جراح پلاستيك واقعى انجام شود احتمال وقوع آن به حداقل مى رسد.عارضه اختصاصى پروتز، تشكيل كپسول دور پروتز است كه البته به صورت طبيعى در همه بيماران به وجود مى آيد اما در درصد كمى از بيماران كپسول ضخيم تر از حد عادى مى شود و ممكن است سبب درد يا تغيير شكل ظاهر سينه شود كه البته اين مورد معمولاً چند سال پس از عمل رخ مى دهد و راه درمان آن برداشتن پروتز و تعويق آن است
جراحى پلاستيك از رشته هاى پيچيده علم پزشكى است كه شاخه هاى بسيارى دارد. در حال حاضر در جامعه ما بقيه شاخه هاى آن كمتر جا افتاده و مردم آن را صرفاً جهت ايجاد زيبايى و رفع معايب ظاهرى و با عنوان «جراحى زيبايى» مى شناسند. در حالى كه همه رشته هاى پزشكى جنبه نجات بيمار از درد و ناراحتى و بعد درمانى دارند. با اين همه به دليل بافت جوان مردم كشور ما، گرايش به جراحى هاى زيبايى گسترش پيدا كرده و بحث هايى مثل جراحى بينى، ليفتينگ صورت، درمان با ژل و تزريق ژل در ناحيه سينه ها و گونه ها باب شده است كه ميزان عوارض و تبعات ناخوشايند آن به تدريج بروز پيدا مى كند.
•جراحى پلاستيك شامل چه زيرشاخه هايى است؟
اين رشته فوق تخصصى شامل جراحى ميكروسكوپى، دست، فك و صورت، ترميم و بازسازى سوختگى ها و ناهنجارى هاى مادرزادى در قسمت هاى مختلف بدن از جمله شكاف لب و كام و جراحى هاى زيبايى است. اعمالى مثل جوان سازى چهره كه اصطلاحاً به آن ليفتينگ مى گوييم. كشش پوست و اصلاح افتادگى لايه هاى زيرين پوست كه از سخت ترين جراحى هاى پلاستيك محسوب مى شوند، نيز در اين مجموعه مى گنجد.زير پوست صورت، عروق عصبى زيادى وجود دارد و به همين جهت بايد دقيق و باحوصله دست به انجام چنين اعمالى بزنيم.ليفتينگ ناحيه اخم و ابرو ها و بالا كشيدن ابروها، از بين بردن چروك هاى كنار چشم و اعمال اصلاح اطراف پلك ها كه شامل برداشتن پوست، عضله و پف دور چشم مى شود، اثر بسيار زيادى در تغيير و زيبا سازى چهره دارد.در موارد زيادى بيمار براى ليفتينگ كل صورت مراجعه مى كند. ولى ما به او پيشنهاد مى دهيم فقط دور چشم را اصلاح كند. پوست و چربى دور چشم را برمى داريم و مى بينيم كه رضايت بسيارى در وى ايجاد شده است.
•از ميان شاخه هاى مختلف جراحى پلاستيك، جراحى زيبايى در جامعه ما شناخته شده و رواج زيادى پيدا كرده است. در مورد اين نوع از اعمال توضيح بدهيد.
جراحى هاى زيبايى را مى توانيم به دو دسته كلى تقسيم كنيم. جراحى هاى زيبايى كه در ناحيه گردن و صورت انجام مى شود. از جمله بينى، پلك ها، كشيدن پوست صورت و گردن يا همان ليفتينگ و دسته دوم جراحى هايى هستند كه به منظور تنظيم حدود بدن روى تنه و اندام ها انجام مى شوند. از جمله اعمال جراحى سينه، شكم و ليپوساكشن چربى هاى اضافى بدن.
•در موارد زيادى شنيده ايم كه صورت فرد طى يك عمل چربى بردارى و ليفتينگ، دچار چين و چروك شديد و افتادگى پوست شده است. عامل اين عارضه چيست؟
تكنيك عمل در اين مسئله بسيار دخيل است. اگر افتادگى ها و چين و چروك و چربى ها به شكل دقيق و با حوصله برداشته شوند، رضايت زيادى در فرد ايجاد مى كند و تا سال ها تاثير آن بر چهره فرد مى ماند. ولى بعضى از پوست ها قوام خوبى ندارند و پزشك بايد به بيمار خود بگويد و او را در اين زمينه آگاه كند كه چند ماه بعد از عمل اوليه بايد پوست هاى آويزان هم برداشته شوند. در واقع كار به مرحله دوم مى رسد. ضمن اينكه عمل جوان سازى تاريخ دارد و بعد از مدتى به دليل پير بودن بافت چهره فرد دوباره چين و چروك ها ايجاد مى شوند و مجدداً بايد عمل جراحى صورت بگيرد. البته معمولاً بعد از دوازده سال اين چروك ها مجدداً برمى گردند كه بايد عمل اصلاحى صورت بگيرد و عمل دوم معمولاً ساده تر بوده و طى زمان كوتاه ترى انجام مى شود. •براى افزايش حجم گونه ها چه روشى پيشنهاد مى شود؟
گذاشتن پروتز و تزريق چربى به ترتيب روش هاى مطلوب و مناسبى هستند.
ولى تزريق ژل را به هيچ وجه پيشنهاد نمى كنم. در بسيارى از كشور هاى اروپايى و آمريكايى به عوارض آن پى برده اند و ديگر از تزريق ژل استفاده نمى كنند. شكل هاى غيرقابل كنترلى كه در محل تجمع ژل ايجاد مى شود، برجستگى هاى نخودى شكلى كه باعث آزار بيمار مى شود و بعد از مدتى زيرپوست به وجود مى آيد و حتى عوارض درازمدت آن باعث شده كه پزشكان حاذق از تزريق ژل اجتناب كنند. البته هنوز مشخص نيست شايد تا سال ها بعد طى تحقيقاتى كشف كنند كه ژل باعث بروز سرطان يا بيمارى هاى پوستى ديگر خواهد شد. هنوز پژوهش جدى در اين زمينه صورت نگرفته و من اكيداً توصيه مى كنم كه از اين روش دورى كنند.براى «چانه» افرادى كه دچار عقب رفتن چانه، كوچكى آن يا مشكلاتى از اين دست هستند، مى شود عمل جراحى روى استخوان فك انجام داد تا استخوان فك، جلو آورده شود.
•چه افرادى براى جراحى بينى مراجعه مى كنند؟
در مورد مراجعات بيماران براى عمل بينى هم در موارد زيادى افراد پيش مى آيد كه دچار تصادف، زمين خوردگى يا ضربه وارده به صورت و به ويژه ناحيه بينى مى شوند و استخوان شكسته بينى، كج جوش مى خورد يا انحنا پيدا مى كند و عدم تقارن و زيبايى در صورت فرد ايجاد مى شود. كه در اين صورت عمل را ضرورى مى دانيم و با برداشتن استخوان اضافه يا اصلاح شكل بينى، آن را به فرم دلخواه درمى آوريم. البته بيمارى هاى مادرزادى هم هست كه بينى فرد از داخل انحراف دارد و سبب تنگى نفس يا احساس ناراحتى در موقع خواب مى شود كه فرد حتماً بايد تحت عمل قرار بگيرد و مطمئناً اگر عمل توسط فرد متخصص و دوره ديده مجرب و تحصيل كرده انجام بشود عوارضى مثل عفونت، خونريزى، عدم تقارن در صورت و... كمتر به وجود مى آيد. •به طور كلى عوارض جراحى هاى پلاستيك چگونه بروز مى كند؟
از جمله اين عوارض مى تواند عفونت باشد. مورد بعدى خونريزى است كه بعد از هر عمل جراحى تا حدودى وجود دارد ولى در جراحى هاى پلاستيك اگر تكنيك درست انتخاب شود، احتمال اين دو عارضه به صفر مى رسد. گاهى بعد از آن ورم هاى مربوط به عمل فروكش مى كنند ناهموارى ها و پستى و بلندى هايى در بعضى از قسمت هايى كه ساكشن شده اند ايجاد مى شود كه به دليل عدم رعايت اصول درست جراحى و ساكشن ممكن است اين وضعيت رخ بدهد و بيمار متوجه شود كه قسمت هاى ساكشن شده يكنواخت و يكدست نيستند كه با اصلاح مجدد، اين عارضه برطرف مى شود.در مورد جراحى پستان، ممكن است قسمتى يا كل نواحى نوك سينه طى جراحى آسيب ببيند كه البته اگر جراح با تجربه و با دقت كافى كار كند، اين احتمال كاهش مى يابد. اما هر چه سينه بزرگتر باشد احتمال آسيب ديدگى نوك و يا نواحى اطراف آن بيشتر است.
•در چند درصد موارد اين قبيل عوارض بروز مى كند؟
در حدود پنج درصد احتمال بروز چنين مشكلاتى وجود دارد كه اگر پزشك مجرب باشد و تكنيك درستى را در پيش بگيرد اين موارد نادر هم بروز نمى كنند. در صورتى كه ناهموارى زيرپوست به وجود بيايد بايد پنج ماه از عمل اوليه بگذرد و فرد تحت عمل اصلاحى قرار بگيرد. در بعضى موارد اگر كيفيت پوست، خوب نباشد و يا قوام خوبى نداشته باشد، ممكن است بعد از ساكشن در آن ناحيه به صورت آويزان بماند كه البته اين موارد به بيمار توضيح داده مى شود.مى توان به طور همزمان با ساكشن يا چند ماه بعد عمل اصلاحى را انجام داد و پوست هاى آويزان را برداشت.
•به عقيده شما اگر مشكلى يا بيمارى خاصى وجود نداشته باشد، باز هم نيازى به اصلاح حدود بدن يا زيباسازى چهره فرد هست؟
ممكن است اندام خانم بيش از حد چاق بشود و يا تحليل برود و از شكل طبيعى خارج بشود و يا تصادفات و سوختگى ها ممكن است شكل پوست و فرم بينى را عوض كند كه اين وضعيت به لحاظ روانى مى تواند به فرد آسيب برساند و بايد در درجه اول به عنوان بيمارى در نظر گرفته شود.دليل اينكه اين نوع جراحى ها افزايش پيدا كرده و مردم به آن رو مى آورند تمايل به رفع عيوب و بالا رفتن فرهنگ شهرنشينى است. در كشور هاى اروپايى اعمالى كه روى بدن انجام مى شود بسيار زياد است و مردم در اروپا و آمريكا تمايل زيادى به تنظيم حدود بدن دارند و عكس اين وضعيت در كشور ما شيوع دارد. به دليل پوشش و فرهنگ خاصى كه داريم، خانم ها صورتشان پوشيده است و فقط بينى آنها جلب توجه مى كند و تمايل به جراحى بينى هم از همين جا نشات مى گيرد.
•شما به عنوان جراح پلاستيك چه اعمالى را ضرورى مى دانيد؟
معتقدم كه هر بيمارى و هر مراجعه كننده اى نبايد تحت عمل جراحى قرار بگيرد. او بايد كاملاً مورد بررسى قرار بگيرد. هدف او ارزيابى بشود و اگر مشكل جدى دارد، پزشك او را كمك كند. چون هميشه هم اعمال جراحى زيبايى فرد را به رضايت نمى رسانند. او بايد بداند كه با عمل جراحى به خواسته خود مى رسد. اگر پوست شل و نامناسبى داشته باشد قطعاً از عمل سودى نخواهد برد يا ممكن است بيمارى كه براى جراحى بينى مراجعه كرده چهره اش تغيير مثبت و رضايت بخش پيدا نكند. بايد يك تغييرى در نتيجه عمل جراحى ايجاد شود كه به ريسك عمل بيارزد. من همه اين موارد را خالصانه به بيمارم مى گويم و اگر مطمئن باشم كه از عملى سود نمى برد، حتى اگر اصرار زيادى داشته باشد او را عمل نخواهم كرد.مسلماً بيمارى كه شكم يا سينه درشتى دارد و روى گردن و شانه هاى او فشار مى آورد، بايد تحت عمل قرار بگيرد تا از بروز آرتروز يا تشديد آن و فاصله پيدا كردن مهره هاى گردن و نخاع جلوگيرى شود كه با بالا رفتن سن اين عوارض بيشتر مى شوند و فرد بايد زودتر اقدام كند. به همين دليل تقريباً از هر پنج بيمارى كه براى جراحى بينى مراجعه مى كنند، فقط دو نفر را مى پذيرم اولويت با كسانى است كه دچار مشكل هستند و واقعاً به جراحى نياز دارند. با بيمارم صادقانه صحبت مى كنم و در اغلب موارد مى پذيرند كه بدون جراحى هم مى توانند زندگى خوبى را سپرى كنند. شايد وقتى از اين مطب بيرون مى روند به پزشك ديگرى مراجعه كنند. ولى من آنچه را كه به مصلحت بيمارم باشد به او گوشزد مى كنم.
•داشتن وزن بالا و افزايش تجمع چربى در بعضى از نواحى بدن چه آسيب هايى را ايجاد مى كند؟
آرتروز و درد هاى عضلانى از مهم ترين تبعات افزايش وزن هستند.در مواردى كه سينه يا شكم فرد حجم بزرگى از چربى را دارد، درد كمر، درد كتف و گردن ايجاد مى كند. گاهى پوست ساييده مى شود يا عفونت هاى قارچى در قسمت هاى چين خورده آن به وجود مى آيد و حتى به دليل فشار وارده روى ريشه هاى عصبى در ناحيه گردن عوارض عصبى در فرد بروز مى كند كه با كاهش حجم سينه و شكم اين موارد تقريباً بهبود پيدا مى كند.
•در باور عوام به اين شكل جا افتاده كه ممكن است جراحى سينه باعث بروز سرطان يا افزايش احتمال آن شود. در علم پزشكى براى اين باور توجيهى وجود دارد؟
در خانم هايى كه سينه هاى بزرگى دارند احتمال وقوع سرطان، بيشتر است لذا برعكس آنچه درباره عامه شايع است كاهش اندازه سينه ها مى تواند ميزان بروز سرطان را كاهش بدهد. در واقع ما مقدار زيادى از مراكز سرطانى بالقوه را برمى داريم و آن را به حد متناسب مى رسانيم كه در اين صورت، معاينه راحت تر شده و به دليل حجم بافتى كمتر، امكان تشخيص بالاتر مى رود ضمن اينكه نمونه هايى برداشته شده از سينه ها جهت بررسى آسيب شناسى ارسال مى شود و چنانچه بيمارى مخفى وجود داشته باشد، سريع تر مشخص مى شود.فرد بعد از عمل به دليل كم شدن حجم چربى اضافى بدنش بيشتر به ورزش و تحرك گرايش پيدا مى كند و همين براى سلامتى وى و كاهش درد هاى ستون فقرات و پشت نتايج مثبتى به بار مى آورد.
•علت بزرگ شدن غيرطبيعى سينه ها در اندام زنان چيست؟
علت واقعى آن مشخص نيست. سابقه فاميلى مى تواند مهم ترين نقش را داشته باشد. اين افراد معمولاً از نظر آزمايشات هورمونى سالم هستند ولى سينه ها به طور غير طبيعى رشد مى كنند و با ساير اندام ها هماهنگى ندارند. •در مواردى گفته مى شود خانم ها بعد از جراحى سينه قادر به شيردهى نيستند. در علم پزشكى اين گفته صحت دارد؟ درصدى از زنان كه تحت جراحى سينه قرار مى گيرند بعد ها قادر به شيردهى نخواهند بود. چون قسمت زيادى از بافت پستان را چربى و بافت هاى ناسالم تشكيل مى دهد و اين مسئله به دليل عدم وجود بافت شيرده كافى رخ مى دهد و معمولاً به دليل جراحى اين عارضه ايجاد نمى شود.
•اين باور در مورد گذاشتن پروتز هم شايع است به اين معنى كه مى گويند گذاشتن پروتز براى بزرگ كردن سينه توانايى شيردهى را كم مى كند؟
توانايى فرد براى شيردهى به بافت پستان بستگى دارد. اگر بافت شيرده كافى در سينه خانم باشد، قادر به شيردهى خواهد بود و با گذاشتن پروتز چيزى از بدن و يا سينه فرد كاسته نمى شود. بنابراين اگر بافت كافى باشد، مشكلى براى شيردهى نخواهد داشت. گذاشتن پروتز اثرى بر شيردهى فرد ندارد و قطعاً از تزريق ژل بى خطرتر است تزريق ژل در مواردى باعث تخريب بافت طبيعى سينه ها مى شود. چندين مورد به دليل عوارضى مثل چسبندگى ژل و ايجاد درد و غيره مراجعه كرده اند و فوراً آنها را تحت عمل جراحى قرار داده ايم. به خانم ها توصيه مى كنم براى درمان مشكلات خود حتماً با جراحان فوق تخصص پلاستيك مشورت كنند و مطمئناً تنها راه و بهترين طريق درمان گذاشتن پروتز است.
•ارتباط گذاشتن پروتز با ايجاد سرطان سينه به چه شكل است؟
پروتز به هيچ وجه خطر ايجاد سرطان را افزايش نمى دهد. ميزان بروز سرطان در خانم هايى كه پروتز مى گذارند برابر ميزان بروز آن در خانم هايى است كه پروتز ندارند. گاهى به دليل تغييرات حسى به صورت كاهش يا افزايش يا از بين رفتن حس در ناحيه اى كه پروتز گذاشته شده، بيماران مراجعه مى كنند كه البته اين مسئله تا چند ماه بعد از عمل، رفع مى شود و بيمار به وضعيت عادى برمى گردد. عدم تقارن در شكل سينه هم گاهى تا يكى دو درصد ايجاد مى شود و اگر توسط جراح پلاستيك واقعى انجام شود احتمال وقوع آن به حداقل مى رسد.عارضه اختصاصى پروتز، تشكيل كپسول دور پروتز است كه البته به صورت طبيعى در همه بيماران به وجود مى آيد اما در درصد كمى از بيماران كپسول ضخيم تر از حد عادى مى شود و ممكن است سبب درد يا تغيير شكل ظاهر سينه شود كه البته اين مورد معمولاً چند سال پس از عمل رخ مى دهد و راه درمان آن برداشتن پروتز و تعويق آن است
البته منظور، حریم زمینی و جغرافیایی مورد نظر نیست، بلکه حریم حقوقی و آسایش و آزادی افراد، منظور است.
زندگی شخصی افراد و اوضاع خصوصی داخل خانه و روابط درونی، حدّ و حریمی دارد که باید پاس داشته شود، تا روابط دوستی و صفا نیز محفوظ بماند، چرا که تعدّی به این حریم و مراعات نکردن این حق، کدورتها و دشمنیهایی را در پی دارد.
بگذارید سخن را این گونه آغاز کنیم، با طرح یک سؤال:
آیا شما دوست دارید کسی سرزده و بی خبر، وارد خانه شما بشود؟
آیا ناراحت نمی شوید اگر دیگران، بدون رضایت شما درِ کیف و کمد یا اتاق و محل کار شما را باز کنند؟
آیا از دید زدنِ دیگران به دست خط و نوشته های محرمانه یا خصوصی تان، بدتان نمی آید؟
آیا اگر کسی از اسرار شما مطلع شود، یا آنکه خودتان رازی را با کسی در میان بگذارید، بخصوص اگر راز خانوادگی و مربوط به زندگی خصوصی شما باشد، او هم به دیگران برساند، خوب است؟
آیا خوشتان می آید که بدون رضایت شما، کسی در اموال و وسایل شما تصرّف کند؟
دید زدن به درون خانه دیگران چطور؟
اینها و مسایلی از این قبیل، نشان می دهد که شما برای زندگی و خانه خویش، حریمی قایل هستید و دوست ندارید که آنها نادیده گرفته شود. مراعات یا عدم مراعات این نکات نیز، از جمله موضوعاتِ «اخلاق معاشرتی» است که در اسلام برای آن قانون و حکم خاص وجود دارد. این مسأله را کمی بازتر با شما خوانندگان عزیز، مطرح می کنیم:
خانه، یا محل آرامش و ایمنی
به محل مسکونی هر فرد یا خانواده ای، «مسکن» هم گفته می شود. یعنی اینکه خانه، محل قرار و استقرار و آرامش و سکون نفس و اطمینان خاطر است. از این رو، انسان باید در محل سکونت خویش، احساس امنیت و آرامش داشته باشد. برای تأمین این «احساس آرامش» نیز، اقدامهای گوناگونی لازم است. از طرز معماری خانه و نداشتن اِشراف بر آن و مناسب بودن همسایه ها گرفته، تا نحوه ارتباط دیگران و همسایگان و تردّدکنندگان به خانه.
در اتاق خصوصی، نباید کسی واهمه ورود ناگهانی دیگران را داشته باشد.
در خانه شخصی هم، نباید دیگران بی اجازه یا بی رضایت یا سرزده وارد شوند. اگر خانه ای مصون از دید زدنِ دیگران و چشم چرانی نگاههای آلوده نباشد، «مسکن» نیست، بلکه عامل تشنّج و اضطراب است.
اینکه باید بر درِ خانه یا اتاق، «پرده» باشد، برای جلوگیری از افتادن نگاه ناروا به درون خانه است. اینکه قبل از ورود به خانه ای باید در زد، اجازه گرفت و خبر داد، برای همین نکته است. البته، هم صاحب خانه باید در تجهیز خانه اش و تأمین وسایلی که به این «ایمنی» و «آرامش» و «آسایش» کمک می کند بکوشد، هم رهگذران، همسایگان، طبقاتِ بالا و خانه های مُشرِف باید نگاه خود را کنترل کنند.
اگر بر درِ خانه ای پرده نباشد، باید کنار راست یا چپ ایستاد و در زد و یا صاحبخانه را صدا کرد، تا چشم به درون خانه نیفتد.
بگذارید از اُسوه اخلاق بیاموزیم:
پیامبر اکرم(ص) که رفتارش مایه درس و الگو برای همگان است، وقتی به در خانه کسی می آمد، رو به روی در نمی ایستاد؛ بلکه سمت راست یا چپ قرار می گرفت و می فرمود: «السلام علیکم». با این سلام دادنِ بلند، اجازه ورود می گرفت. زیرا آن روزها هنوز معمول نشده بود که همه در برابر خانه شان پرده بیاویزند.(1)
یک بار هم «ابوسعید خدری» روبه روی خانه حضرت ایستاد و اذن ورود طلبید. حضرت فرمود: روبه روی در، اجازه ورود مگیر!(2)
وقتی اشخاص به خانه شخصی خود وارد می شوند، نوعی «پناهگاهِ» امن و آسوده را برگزیده اند تا استراحت کنند و آزاد باشند. این نکته ایجاب می کند که حریم و حرمت داخله منزلها حفظ شود و بی اجازه، کسی وارد خانه ها نگردد.
استیذان
در اینجا با یک واژه قرآنی و حدیثی که به همین مسأله مربوط می شود آشنا می شویم. استیذان یعنی «اذن طلبیدن»، اجازه گرفتن و رخصت خواستن هنگام ورود به خانه یا اتاقِ کسی دیگر.
همچنان که گذشت، خداوند خانه ها را محلّ آسایش افراد قرار داده و برای آنها احکام ویژه ای مقرّر کرده است. چه بسا کسی خسته یا بیمار یا بی حال است و آمادگی پذیرش کسی را ندارد.
یا در خانه اش کسی است که با وجود او، نمی خواهد دیگری را پذیرا باشد.
یا اوضاع خانه به نحوی است که دوست ندارد دیگران، آن حالت و وضع را ببینند.
یا از نظر لباس و وضع پوشش در شرایطی است که آماده آمدنِ کسی نیست، یا وقت و هنگامی است که لباسها را در آورده و به استراحت نیم روز یا شبانه پرداخته و مایل یا مهیای آن نیست که کسی مزاحم یا وارد شود یا ... یا ...
به هر دلیلی، گاهی شرایط به گونه ای است که بی اذن وارد شدن، صاحبخانه را ناراحت می کند. در چنین مواقعی باید «اجازه» گرفت.
دیده اید که افراد یک خانه، وقتی از پیش، در جریان آمدن کسی باشند یا خودشان مهمان دعوت کرده باشند، خانه را مرتب و خود را مهیای پذیرش و پذیرایی می کنند. ولی وقتی کسی بی خبر و سرزده وارد می شود، هر کدام به گوشه ای فرار می کنند، یا با شتاب و عجله، به جمع و جور کردن وسایل خانه و سامان دادن به وضع ظاهری منزل می پردازند. این یعنی چه؟ یعنی اینکه افراد، همیشه آمادگی پذیرش دیگران را ـ بخصوص بی خبر و ناگهانی ـ ندارند.
در چنین مواردی وظیفه داریم که «استیذان» یا «استیناس» کنیم و بدون خبر دادن و سرزده وارد نشویم، تا به حریم امنیت شخصی افراد در درون خانه، تعدّی نکرده باشیم.
نحوه خبر دادن متفاوت و بسته به شرایط و محیطها و اشخاص گوناگون است.
با «در زدن»، «اجازه گرفتن»، یا اللّه گفتن، زنگ زدن، سرفه کردن، پا بر زمین کشیدن یا به هر وسیله ممکن باید صاحب خانه یا ساکن اتاق و محلی را خبر داد. اگر اجازه ورود داده شد، وارد می شویم، و گرنه، بدون هیچ ناراحتی برمی گردیم. همچنان که اگر ما در شرایط نامساعد بودیم و برای ورود کسی به خانه یا محل کار، تمایل نشان ندادیم، انتظار داریم که نرنجد و این را «توهین» تلقّی نکند.
از پیشوایان بیاموزیم
پیامبر اکرم(ص) همواره برای ورود به خانه دیگران، اجازه می گرفت. اجازه گرفتنش هم به این صورت بود که با صدای بلند، به اهل خانه سلام می داد و منتظر جواب مثبت می ماند. حتی برای ورود به خانه دخترش فاطمه زهرا(س) نیز بیرون خانه می ایستاد و با صدای بلند سلام می کرد. شنیدن جواب از داخل خانه به معنای آمادگی آنان برای ورود پیامبر بود و آن حضرت داخل می شد.(3)
به نظر برخی فقها، این اجازه گرفتن سه بار لازم است. برخی هم یک بار را کافی می دانند. ولی رعایت جنبه اخلاقی اقتضا می کند سه بار، اعلان قبلی شود.
امام صادق(ع) می فرماید:
برای ورود به خانه ای، اذن گرفتن و اعلام، سه بار است: بار اول، تا بشنوند. بار دوم برای آنکه خود را جمع و جور کنند. در مرتبه سوم اگر مایل بودند اجازه دهند، والاّ، اذن نمی دهند و اجازه گیرنده برمی گردد: «الأستیذانُ ثلاثةٌ: اوّلهنّ یسمعون، والثانیةُ یَحْذَرونَ و الثالثةُ اِنْ شاؤوا اَذِنوا و اِنْ شاؤوا لم یَفْعَلوا، فَیَرْجِعُ المستأذِنُ»(4)
در سیره پیامبر نسبت به حضرت زهرا(س) نوشته اند که گاهی در خانه آنها می آمد، سلام می داد، پاسخ نمی شنید. تا بار سوم، که می خواست برگردد، آنان جواب می دادند. حضرت می پرسید: چرا جواب نمی دادید؟ می گفتند: یا رسول اللّه ، دوست داشتیم که صدای تو را بشنویم (این نمونه و شبیه آن در مورد قیس بن سعد بن عباده هم نقل شده است).
سرزده وارد خانه شدن، حتی خانه خود نیز ناپسند است. در آداب سفر آمده است که پیامبر اکرم(ص) نهی کرد که اگر کسی شبانه از مسافرت برگشت، سرزده وارد خانه شود، مگر آنکه قبلاً اعلام کند و خبر دهد: «نهی رسولُ اللّه ِ(ص) اَنْ یُطرِقَ الرّجُلُ اهلَهُ لیلاً اِذا جاءَ مِنَ الغیبةِ حتّی یُؤذِنَهُم».(5)
از زبان قرآن
گفتیم که موضوع «استیذان»، در قرآن هم آمده است و نشان دهنده اهمیت این مسأله در روابط اجتماعی و خانوادگی است. جایگاه این مسأله در آیات قرآن، بیشتر مسایل جنسی و نگاههای ناخواسته است و آیات قبل و بعدش نیز به کنترل چشم و نگاه مرتبط است. چه بسا سرزده وارد اتاق یا خانه یا محلی شدن، سبب می شود که نگاه به چهره یا اندام یا صحنه ای بیفتد که ابلیس وسوسه گر، انسان را به دام و کام فتنه بکشد. از این رو اجازه ورود گرفتن، یک پیشگیری احتیاط آمیز از هر نوع نگاه ناروا یا دیدن صحنه های ناپسند یا غیر حلال است.
از زبان قرآن بشنویم که می فرماید:
«ای ایمان آورده ها! به خانه هایی جز خانه خویش وارد نشوید؛ مگر آنکه قبلاً خبر دهید و اذن بگیرید و بر اهل خانه سلام کنید. این برایتان بهتر است؛ باشد که پند بگیرید. اگر در خانه، کسی را نیافتید، وارد خانه نشوید تا آنکه به شما اجازه دهند و اگر به شما گفتند: «برگردید»، شما هم برگردید. این برایتان پاکیزه تر (و رشددهنده تر) است».
اگر اجازه داده نشد، بدون ناراحتی باید برگشت. دلیلی بر ناراحت شدن نیست. خانه، خانه دیگری است و آماده و متمایل نبوده که وارد شویم. این «ادب قرآنی» است که خدا به ما یادآوری می کند که نحوه ورود به خانه دیگران، هم با اجازه باشد، هم همراه با سلام،
هم بدون ایجاد وحشت و اضطراب، به نحوی که آنان احساس «انس» کنند؛ استیناس!
به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی: این اجازه گرفتن برای ورود به خانه، کمک می کند که ساکن خانه خود را بپوشاند و از خودش ایمن و خاطرجمع باشد و این روش پسندیده، کمک می کند تا اخوّت و برادری و الفت و تعاون عمومی در مسیر آشکار کردن خوبیها و پوشاندن ناخوشایندیها استمرار یابد.
ابوایّوب انصاری از پیامبر خدا می پرسد که یا رسول اللّه ، این استیناس که در آیه قرآن مطرح است، چیست؟ حضرت پاسخ می دهد: گفتن سبحان اللّه ، الحمدللّه ، اللّه اکبر، سرفه کردن برای اهل خانه.
روایت است که مردی به رسول خدا عرض کرد: آیا من برای وارد شدن نزد مادرم نیز اجازه بخواهم؟
پیامبر فرمود: آری. آن مرد پرسید: مادرم خدمتکاری جز من ندارد، آیا لازم است هر بار که بر او وارد می شوم، اذن و اجازه بگیرم؟ حضرت فرمود: آیا دوست داری که مادرت را عریان ببینی؟ مرد گفت: نه. فرمود: پس اجازه بگیر و وارد شو!
آموزش قرآن در باره استیناس و اذن گرفتن، هم در باره خانه های خودمان است، هم خانه دیگران و در هر دو مورد، احترام گزاردن به حرمت ساکنان خانه و محترم شماردن حقوق شخصی آنان است.
حشیش مادهایست که از ترشحات چسبنده گل، برگ و ساقه گیاه شاهدانه مؤنث به صورت صمغ به دست میآید، رنگ آن معمولا قهوهای و گاه سبز تیره، سیاه یا حنایی است و شکل خمیری و قابل انعطاف دارد.
ترکیبات مؤثر در حشیش کمابیش همان ترکیبات سایر قسمتهای گیاه شاهدانه با خلوص بالاتر است. برگ و جوانه این گیاه گراس نامیده میشود. روغنی که از صمغشاهدانه تهیه میشود، خالصترین حالت ماده توهمزای مصرفی است که از شاهدانه به دست میآید. تأثیر حشیش، ناشی از تتراهیدروکانابینولها (THC) است که یک توهمزای طبیعی به شمار میرود.
روشهای گوناگونی برای مصرف حشیش وجود دارد. کشیدن حشیش با استفاده از پایپ، قُلقُلی، قرار دادن بر روی قاشق داغ، به روش چیلیم و شایعتر از همه به صورت سیگاری در ترکیب با توتون یا گراس. استفاده خوراکی از حشیش هم ممکن است. آن را میتوان به تنهایی خورد یا با حل کردن در روغن پخت به عنوان یک ماده افزودنی در انواع کیک و شیرینی مصرف کرد.
حشیش با فاصله بسیار پرمصرفترین داروی غیرقانونی در دنیا است. برآورد میشود که حدود ۱۶۲ میلیون نفر در سال ۲۰۰۴ دستکم یک بار حشیش مصرف کردهاند. مصرف این ماده بیش از همه در اقیانوسیه و سپس در آمریکای شمالی و آفریقا شایع است. مراکش و پاراگوئه مهمترین تولیدکنندگان حشیش هستند و گینه نو با ۳۰٪ جمعیت بزرگسال، بیشترین جمعیت مصرف کننده را داراست.[
نخستین اشاره به تأثیر درمانی حشیش به نوشتهای از دوران شن نانگ امپراتور چین در سال ۲۷۳۷ پیش از میلاد باز میگردد که بیشتر بر قدرت آن در درمان روماتیسم، نقرس و مالاریا تأکید داشتهاست. در این متن به تأثیر لذتآور حشیش نیز اشاره شده، اما قابلیتهای درمانی آن را مهمتر دانسته است. البته مصرف شاهدانه به عنوان غذا در چین به ۸ هزار سال پیش و پارچهبافی از الیاف این گیاه به ۶ هزار سال پیش باز میگردد.
حشیش در سدههای میانه در جهان اسلام در ابعاد وسیعی مورد مصرف بود. کشیدن حشیش احتمالا قبل از آشنایی با توتون رایج شدهاست. یافتههای باستانشناسانه در اتیوپی استعمال حشیش به وسیله قلیان در سده چهاردهم میلادی را نشان میدهد. البته سابقه مصرف دارویی حشیش در شرق مدیترانه به اواخر هزاره دوم پیش از میلاد باز میگردد، حشیش در این دوران به عنوان دارویی برای آسان ساختن زایمان مورد استفاده بود. بقایای تتراهیدروکانبینول در گورستانی متعلق به سده چهارم میلادی در نزدیکی اورشلیم پیدا شدهاست. مصرف دارویی حشیش احتمالا تحت تأثیر اسلام به مصرف تفننی و لذتجویانه تبدیل شد. حشیش و سایر داروهای مخدر جایگزینی برای الکل بودند که در قران ممنوع اعلام شدهبود
مصرف پزشکی
حشیش به عنوان مسکن و ماده رفع بی خوابی که ایجاد آرامش میکند و THC و دیگر مشتقات برای درمان برخی از بیماریها از جمله آسم و صرع میتواند مورد استفاده قرار گیرد، ولی در حال حاضر فقط در درمان حالت تهوع و استفراغ ناشی از شیمی تراپی در درمان سرطان، استفاده میشود.
از نظر طبقه بندی فارماکولوژی، تضعیف کننده یا محرک سیستم اعصاب مرکزی است.
نامهای دیگر
اصطلاحات عامیانه (به جای حشیش): بنگ، سیگاری
بنگ: به سرشاخههای گلدار یا بهمیوهنشسته و خشکشده بوته شاهدانه هم میگویند.
در کشور افغانستان نوعی مخلوط نوشیدنی از مواد مختلف و روغن شاهدانه ماده میسازند و مصرف میکنند که نشئگی آن با مصرف دودی متفاوت و طولانی و از ماندگاری بیشتری برخوردار است و مطابق با فتوای علمای مسلمان حلال است. در رسالات مختلف در مورد حشیش آمدهاست: حشیش را چنانچه در آن چیزی بریزند که روان شود، پاک است.
چرس: حشیشی که از رزین آماده شده از سرشاخههای گلدار و به میوه نشسته گیاه بالغ شاهدانه تهیه میشود و از انواع دیگر آن مرغوبتر است
اثرات مصرف
توهم ذهنی
تغییر در درک رنگ و صدا
افزایش اشتها
سرخی چشمها
گیجی و بیتوجهی به اطراف
تند شدن ضربان قلب و افزایش اضطراب
احساس تشنگی، خشک شدن و کف کردن بزاق دهان
اثرات کوتاه مدت:
باید دانست که اثرات حشیش با توجه به مقدار و نوع استفاده (کشیدن یا خوردن) متفاوت است. وضعیت جسمی و سلامت فرد از جمله وزن، اندازه، خلق و خوی فرد، درجه تحمل و... فرق میکند. اثرات کشیدن حشیش در عرض چند دقیقه پس از مصرف ظاهر میشود و ۲ تا ۴ ساعت باقی میماند. در صورت خوردن هضم آن به طور بطی و کند صورت میگیرد. لذا اثر آن به تدریج و طولانی تر میگردد، معمولا فرد پس از مصرف حشیش احساس آرامش و راحتی میکند، قوه درک و احساس او افزایش مییابد، رنگها به نظرش شفاف تر و روشن تر میآیند، صدها به نظر از فاصله دورتر به گوش میرسد. به هر حال در ادراکات حسی به خصوص بینایی و شنوایی تحریف به وجود میآید، اشتها افزایش مییابد، مخصوصا در مورد غذاهای شیرین.
از اثرات کوتاه مدت دیگر مصرف حشیش عبارتند از: خواب آلودگی، قرمز شدن چشمها، افزایش ضربان قلب، خشکی دهان و گلو، گشادگی مردمک چشم، مختل شدن قوه حافظه و تمرکز فکری به طور موقت، اختلال درک زمان و مکان، اضطراب، افسردگی، هیجان، تحرک زیاد، تحریک پذیری، تند مزاجی، بی قراری، پر حرفی، خندههای بی دلیل، احساس طرد شدگی، ترس و وحشت، دگرگونی و تغییر شکل فضا و زمان – اختلال در هماهنگی و تعادل در راه رفتن، احتمالا اوهام که اغلب توام با حالت پارانویایی به خصوص در مصرف مقدار زیاد آن همراه است. دوز معمولی آن، مهارتهای کاربردهای ماشینی را لطمه میزند، از این رو به خصوص رانندگی در حین مصرف حشیش بسیار خطرناک است، ماده T. H. C. که ترکیب فعال حشیش است در بدن افرادی که تصادفات شدید رانندگی داشتهاند و منجر به جراحات سختی گردیده، دیده شدهاست. اثرات عمده بلند مدت:
تحقیقات نشان میدهد که اثرات سوء مصرف حشیش به خصوص در بین جوانان و بزرگسالان حتمی است از جمله: از دست دادن انگیزه و علایق، آسیب به حافظه و تمرکز فکر، عدم قابلیت رانندگی، کاهش قوای دفاعی بدن در برابر عفونتها و بیماریها، گیجی و سردرگمی، فقدان انرژی و... در اثر استفاده مرتب و مداوم حشیش پیش میآید.
هم چنین خطر ابتلا به برونشیت مزمن، سرطان ریه و بیماریهای دستگاه تنفسی در مصرف کنندگان منظم حشیش بیش از دیگر گروههاست. کشیدن سیگار ماری جوانا و حشیش آسیب شدیدی به دستگاه تنفسی میزند، زیرا تار موجود در آن، دو برابر قوی تر از تار موجود در سیگار معمولی است. هم جنین عوامل ایجاد کننده سرطان در تار موجود در حشیش خیلی بیش از سیگارهای معمولی است.
مطالعات و تحقیقات نشان میدهد که رشد طبیعی بک نوزاد به وسیله مصرف مرتب حشیش یا ماری جوانا به وسیله مادر، در دوران بارداری میتواند به طور جدی آسیب ببیند. آزمایشات بر روی حیوانات نشان داد که نوزادان حیوانات آزمایشگاهی که در دوران بارداری تحت مصرف این ماده قرار گرفته بودند، دارای برخی از ناهنجاریها و رفتار غیر عادی بودند، در اثر مصرف مداوم وابستگی روانی و تحمل ایجاد میشود، نشانههای ترک شامل اضطراب، عصبانیت، از دست دادن اشتها و بی خواب و بد خوابی است
در میان شیعیان، از وی با القابی همچون «اباعبدالله»، «ثارالله» و «سیدالشهدا» نام برده میشودسجاد، امام چهارم شیعیان فرزند وی بوده و بنا بر روایتی حاصل ازدواج او با شهربانو، دختر یزدگرد سومساسانی میباشد.
زندگی
حسین بن علی هنگام زمامداری پدرش علی بن ابی طالب او را در جنگهای جمل و صفین و نهروان همراهی کرده بود. سال ۵۰ هجری وقتی که برادرش حسن پسر علی را به قتل رساندند، معاویه حدود ۱۰ سال به عنوان خلیفه باقی بود. معاویه سال ۶۰ هجری درگذشت و پسرش یزید را به جانشینی انتخاب کرد. حسین از همان ابتدا بیعت با یزید را نپذیرفت. یزید نامهای به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از حسین برای یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. حسین که حاضر به بیعت کردن با یزید نبود با خانواده خود برای حج از مدینه به مکه رفت.
در این هنگام عدهای از مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده بودند نامههایی برای حسین نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. حسین نیز که مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاده بود، خود مراسم حج تمتع را به عمره تبدیل کرد و بطرف کوفه حرکت نمود. ابتدا شماری از مردم کوفه با مسلم بن عقیل همراه شدند؛ اما با ورود عبیداللّه پسر زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شده بود و خبر آورده بود که حسین بن علی مراسم حج را نیمه کاره گذاشته و شریح قاضی فتوای قتل او را داده است و مردم کوفه را تهدید کرده بود مسلم را ترک کنند تا بلکه حسین را از ترک حج و آمدن به کوفه منصرف کرده و مانع بیعت مردم کوفه با وی شوند، مردم کوفه بیعت خود را از حسین بن علی پس گرفتند و به روی او شمشیر کشیدند.
حکومت وقت
حسین بن علی خود گفته است:«من برای اصلاح و سامان دادن در امت جدم رسول خدا قیام کرده ام، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نموده و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب عمل کنم.» حسین بن علی موافق راه و روش حکومت هم عصر خود نبود
انگیزه
میان شیعیان در مورد انگیزه وی از حرکت به سوی کربلا دو نظر متفاوت وجود دارد. گروه اول معتقدند حسین بن علی با توجه به دریافت تعداد زیادی نامه (که تعداد آن را تا هفتاد هزار ذکر کرده اند) از سوی مردم کوفه و پس از حصول اطمینان از اصالت آنها با تایید مسلم بن عقیل، و با اتکا به حمایت آنان به منظور سرنگونی حکومت منحرف و جایگزینی حکومت اصیل اسلامی به سوی کوفه حرکت کرد ولی به دلیل عهد شکنی مردم کوفه نتوانست به منظور نهایی خود برسد ولی با این حال تبدیل به الگوی مبارزه گردید علی شریعتی میگوید:«پس این امام حسین که خودش را، زندگی اش را و خانواده اش را و همه و همه را با این شکل نابود کرد برای زندگی من و تو نبود؟ برای اینکه پیروش از زیر بار ستم و ظلم و بیعت دروغ و جور خلاص شود نبود؟ برای این بود که ما اینجا گناه کنیم و بعد برای او گریه کنیم که در قیامت از ما شفاعت کند؟ در دنیا به درد ما نمیخورد؟»
گروه دیگر معتقدند که با داشتن علم به غیب، وی از ابتدا میدانست که چه اتفاقی خواهد افتاد ولی با این وجود پای در این راه گذاشت. این گروه انگیزههای گوناگونی مانند الگو شدن برای شیعیان و یا بخشایش گناهان کسانی را که به وی ارادت دارند یا بر وی سوگواری میکنند را انگیزه اصلی حسین بن علی میدانند این دو عقیده گاه در تاریخ تشیع و میان دانشمندان شیعه بحث هایی به دنبال داشته است که آخرین مورد آن در زمان انتشار کتاب شهید جاوید بوده است. این کتاب نظر گروه اول را تایید میکند، حسینعلی منتظری به اتفاق علی مشکینی برای کتاب شهید جاوید یادداشت تأیید آمیزی نوشتند که به عنوان تقریظ در ابتدای کتاب آمده است. صالحی نجف آبادی نویسنده کتاب گفته است «یک کتاب نوشته ام که بیش از ۴۰ کتاب ردیه علیه آن چاپ شده است.»
آرامگاه
آرامگاه حسین بن علی در کربلا، عراق. شیعیان خصوصاً در تاسوعا و عاشورا این مکان را زیارت میکنند.
قبر او در کربلا قرار دارداما همچنین در شهرستان صاحب استان کندز آرامگاهیاست که عدهٔ کمی از شیعیان افغانستان، آن را محل دفن سرِ بریدۀ حسین بن علی امام سوم شیعیان میدانند.همچنین مقبره ای به نام راس حسین(سر بریده حسین )در مصر وجود دارد
در میان شیعیان، از وی با القابی همچون «اباعبدالله»، «ثارالله» و «سیدالشهدا» نام برده میشودسجاد، امام چهارم شیعیان فرزند وی بوده و بنا بر روایتی حاصل ازدواج او با شهربانو، دختر یزدگرد سومساسانی میباشد.
زندگی
حسین بن علی هنگام زمامداری پدرش علی بن ابی طالب او را در جنگهای جمل و صفین و نهروان همراهی کرده بود. سال ۵۰ هجری وقتی که برادرش حسن پسر علی را به قتل رساندند، معاویه حدود ۱۰ سال به عنوان خلیفه باقی بود. معاویه سال ۶۰ هجری درگذشت و پسرش یزید را به جانشینی انتخاب کرد. حسین از همان ابتدا بیعت با یزید را نپذیرفت. یزید نامهای به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از حسین برای یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. حسین که حاضر به بیعت کردن با یزید نبود با خانواده خود برای حج از مدینه به مکه رفت.
در این هنگام عدهای از مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده بودند نامههایی برای حسین نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. حسین نیز که مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاده بود، خود مراسم حج تمتع را به عمره تبدیل کرد و بطرف کوفه حرکت نمود. ابتدا شماری از مردم کوفه با مسلم بن عقیل همراه شدند؛ اما با ورود عبیداللّه پسر زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شده بود و خبر آورده بود که حسین بن علی مراسم حج را نیمه کاره گذاشته و شریح قاضی فتوای قتل او را داده است و مردم کوفه را تهدید کرده بود مسلم را ترک کنند تا بلکه حسین را از ترک حج و آمدن به کوفه منصرف کرده و مانع بیعت مردم کوفه با وی شوند، مردم کوفه بیعت خود را از حسین بن علی پس گرفتند و به روی او شمشیر کشیدند.
حکومت وقت
حسین بن علی خود گفته است:«من برای اصلاح و سامان دادن در امت جدم رسول خدا قیام کرده ام، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نموده و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب عمل کنم.» حسین بن علی موافق راه و روش حکومت هم عصر خود نبود
انگیزه
میان شیعیان در مورد انگیزه وی از حرکت به سوی کربلا دو نظر متفاوت وجود دارد. گروه اول معتقدند حسین بن علی با توجه به دریافت تعداد زیادی نامه (که تعداد آن را تا هفتاد هزار ذکر کرده اند) از سوی مردم کوفه و پس از حصول اطمینان از اصالت آنها با تایید مسلم بن عقیل، و با اتکا به حمایت آنان به منظور سرنگونی حکومت منحرف و جایگزینی حکومت اصیل اسلامی به سوی کوفه حرکت کرد ولی به دلیل عهد شکنی مردم کوفه نتوانست به منظور نهایی خود برسد ولی با این حال تبدیل به الگوی مبارزه گردید علی شریعتی میگوید:«پس این امام حسین که خودش را، زندگی اش را و خانواده اش را و همه و همه را با این شکل نابود کرد برای زندگی من و تو نبود؟ برای اینکه پیروش از زیر بار ستم و ظلم و بیعت دروغ و جور خلاص شود نبود؟ برای این بود که ما اینجا گناه کنیم و بعد برای او گریه کنیم که در قیامت از ما شفاعت کند؟ در دنیا به درد ما نمیخورد؟»
گروه دیگر معتقدند که با داشتن علم به غیب، وی از ابتدا میدانست که چه اتفاقی خواهد افتاد ولی با این وجود پای در این راه گذاشت. این گروه انگیزههای گوناگونی مانند الگو شدن برای شیعیان و یا بخشایش گناهان کسانی را که به وی ارادت دارند یا بر وی سوگواری میکنند را انگیزه اصلی حسین بن علی میدانند این دو عقیده گاه در تاریخ تشیع و میان دانشمندان شیعه بحث هایی به دنبال داشته است که آخرین مورد آن در زمان انتشار کتاب شهید جاوید بوده است. این کتاب نظر گروه اول را تایید میکند، حسینعلی منتظری به اتفاق علی مشکینی برای کتاب شهید جاوید یادداشت تأیید آمیزی نوشتند که به عنوان تقریظ در ابتدای کتاب آمده است. صالحی نجف آبادی نویسنده کتاب گفته است «یک کتاب نوشته ام که بیش از ۴۰ کتاب ردیه علیه آن چاپ شده است.»
آرامگاه
آرامگاه حسین بن علی در کربلا، عراق. شیعیان خصوصاً در تاسوعا و عاشورا این مکان را زیارت میکنند.
قبر او در کربلا قرار دارداما همچنین در شهرستان صاحب استان کندز آرامگاهیاست که عدهٔ کمی از شیعیان افغانستان، آن را محل دفن سرِ بریدۀ حسین بن علی امام سوم شیعیان میدانند.همچنین مقبره ای به نام راس حسین(سر بریده حسین )در مصر وجود دارد
حسن ظن در لغت به معنای "گمان نیک و خوش بینی"؛ در مقابل سوء ظن به معنای "بد گمانی و بد بینی" میباشد. در تعریف اصطلاحی "نیک انگاری درباره خداوند، فعل و انفعالات جهان و نیز پندار، گفتار و کردار انسانها، خوش بینی، مثبت نگری يا به تعبير روايات اسلامی حسن ظن نام دارد."
اسلام با ایجاد نیروی ایمان در قلوب پیروان خود اصل خوشبینی و اعتماد را در میان آنها گسترش داده و مسیر اجتماع را به محیط مطلوبی که مملو از اطمینان و آرامش است سوق میدهد. البته اسلام، خوش گمانیِ ساده انگارانه را نمیپذیرد و آن را فریب خوردن شخص میداند، ولی در جایی که هیچ دلیل آشکاری بر بدگمان شدن به دیگران وجود ندارد، سفارش اسلام، خوشبینی و خوشگمانی است. تا بدین گونه، شخص از پیامدهای برآمده از بدگمانی همانند قضاوتهای شتابزده، بدگویی، درگیری و اختلاف در امان بماند و جامعه دچار تنش نشود. در روایتی حضرت علی(ع)، یکی از ارکان مهم و روابط حسنه اجتماعی و امنیت کامل را در پرتو خوشبینی دانسته و میفرمایند:
"اعمال برادر دینیات را بر نیکوترین وجهی تفسیر و توجیه کن، مگر این که دلیلی بر خلاف آن قائم شود و هرگز نسبت به سخنی که از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر تا هنگامی که می توانی برای آن توجیهی مناسب و راه صحیح داشته باشی."
اهمیت و ارزش حسن ظن
از جمله مهمترین فضائلی که در رشد و تکامل انسان و نیز در وحدت و تکامل مادی و معنوی جامعه نقش بسزائی دارد، حسن ظن می باشد. ارزش این فضیلت وقتی معلوم میشود كه بدانيم اميد و نشاط در زندگی و جامعه در سايه آن حاصل میشود. پيشوايان دين اين موضوع را در روايات خود تأكيد كردهاند و بزرگان و فقها نيز بابی مستقل برای آن گشودهاند. در مقابل اسلام به طور صریح با مسئله بدبینی و بدگمانی مبارزه میکند و مسلمانان را از این بیماری خطرناک برحذر داشته و به حسن ظن رهنمون میسازد. قرآن کریم و احادیث معصومین(ع) کاملا روشنگر این مطلب میباشند که بدبینی و سوء ظن در میان مسلمانان امری مذموم و حسن ظن که نقطه مقابل آن است امری نیکو و مورد تایید و تاکید است.
امام علی(ع) می فرمايند:
"خوشگمانی از برترین سجایای اخلاقی و بهترین عطایاست."
وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد، با صفا وصمیمیت ودر زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان ، سپری کرد . درسال 1352، به مدرسه رفت وکلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی واول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه دراین شهر گذراند. درهمین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. شخصیت او با داشتن خانواده ای متدین ومذهبی و شرایط خاص شهر مقدس قم و نیز زمینه مساعد روحی به گونه ای شکل گرفت که سرشار از دین و فرهنگ غنی اسلام بود.
از عوامل مهم دیگر د رشکل گیری شخصیت او ، نوارها واعلامیه های امام بود که قبل از انقلاب به دست او می رسید.
شهید فهمیده ، نوجوانی خوش برخورد، شجاع ، فعال ، کوشا بود که به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود این که به سن تکلیف نرسیده بود، نماز می خواند و احترام خاصی برای والدینش قایل بود و هرگز به آن ها بی احترامی نمی کرد. شیفته و عاشق امامقدس سره بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امامقدس سره داشت . او می گفت :امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم .
هنگام ورود اما مقدس سره به ایران به دلیل مصدوم بودن ، موفق به زیارت امامقدس سره نگردید، اما پس از بهبودی دراولین فرصت به شهر مقدس قم رفته و موفق به دیدار شد.
شهید فهمیده ، یکی از هزاران دانش آموز بسیجی کشور است که با نثار خون خود برطراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در حالی سپری کرد که هر روز آن همراه حادثه ای بود که در شکل گیری شخصیت او موثر واقع می شد. او با سرمایه عظمیی از فهم و درک انقلابی واسلامی به دنبال طوفان حوادث انقلاب، واردجنگ شد و با وجود سن کم ، خود را به خونین شهر قهرمان رسانید و با اقدامی آگاهانه و شجاعانه ، نام خود را در دفتر شهیدان زنده تاریخ ثبت کرد.
این دانش آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق واستوارخود در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت ، درس شجاعت ، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت، امام بزرگوارمان از این نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر یا د فرموده و بدین گونه نام و یاد او، منشا حماسه های بزرگ شد و تحول عظیمی در شیوه های دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد کرد و راه پیروزی وسرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت . امروز شهید فهمیده به حق الگوی شایسته ای برای دانش آموزان بسیجی و جوانان و نوجوانان کشور می باشد و یاد آوری این حماسه می تواند یادآور دوران دفاع مقدس و ارزش های والای آن زمان باشد.
عزیمت به سوی جهاد
فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد.او که عشق انقلاب وامامقدس سره را در سر داشت ، خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را بازمی گردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگراز شهرستان کرج خارج نشود. ولی او رضایت نمی دهد و خطاب به آنان می گوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم . من باید به مملکت خدمت کنم و اضافه می کند:من نمی نویسم و اگربنویسم حرفی دروغ زده ام . حتی با تهدید به زندان حاضر نمی شود تعهد بدهد و بالاخره تنها از مادرش امضا می گیرند.
درهمان روزهای نخست جنگ تحمیلی ، محمد حسین تصمیم می گیرد که به جبهه برود وبا متجاوزان بعثی بجنگد . زمزمه رفتن را در خانواده و بین دوستانش می افکند. دریکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، می رساند و با او خداحافظی می کند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد می کند.
یک روزکه به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود ، مبلغ 50 تومان را به دوستش می دهد واز او می خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او می گوید و از وی می خواهد که تا سه روز به خانواده اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند وسپس آن ها را مطلع کند . دوست ا و یکی ، دو روز بعد خبر را چنین می دهد که :
من رفتم جبهه نگران من نباشید.
در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او می شده و با وی صحبت و سعی می کند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود . شهید فهمیده که درعزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می کند که همراه گروه یا دسته ای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود واز او می خواهد که وی را با خود ببرند. فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراین مدت کوتاه هر کاری که پیش می آید حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را درهمه کارها نشان می دهد. درهمین مدت کوتاه حضور درخرمشهر با دوستی که درآن جا پیدا کرده بود، یعنی محمد رضا شمس ، هر دو مجروح می شوند وآن دو را به بیمارستان منتقل می کنند و علی رغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحیت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر بر می گردد. درحین برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وی از حضور درخط مقدم، چشمان حسین پراز اشک شده و با ناراحتی به فرمانده می گوید:
من به شما ثابت می کنم که می توانم به خط بروم ولیاقت آن را دارم.
او برای اثبات لیاقت خود یک با ر به تنها یی به میان عراقی ها رفته ولباس و اسلحه ای از عراقی ها به دست می آورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک می شود،به طوری که رزمندگان مشاهده می کنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید! می خواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان می گوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم . هنگامی که نزدیک می شود، می بینند حسین است که خواسته ثابت کند کهمی تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت ولیاقت حضور در خط مقدم را دارد.
مسوول گروه که به توانمندی و توانایی واراده پولادین حسین برای رزم د رجبهه اعتماد واطمینان پیدا می کند، به او اجازه ماندن د رجبهه را می دهد.
کیفیت شهادت
از آن پس او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس ، دریک سنگر قرار داشتند تا درهجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره می شوند.
محمد رضا شمس ، دوست و هم سنگر حسین زخمی می شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می رساند و به سنگر خود بر می گردد و می بیند که تانک ها ی عراقی ( ظاهرا 5 دستگاه ) به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده ودر صدد محاصره آن ها هستند.
حسین درحالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در د ستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت می کند. تیری به پای او می خورد واز ناحیه پا مجروح می شود. اما زخم گلوله نمی تواند از اراده محکم و عزم پولادین او جلوگیری نماید. بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی می کند واز لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند وآن را منفجر می کند و خود نیز تکه تکه می شود . افراد دشمن گمان می کنند که حمله ای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است ، جملگی روحیه خود را می بازند و با سرعت تانک ها را رها کرده و فرار می کنند. در نتیجه ، حلقه محاصره شکسته می شود و نیروهای کمکی هم می رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی می کنند.
فهمیده در بیان رهبری
رهبر معظم انقلاب ، می فرمایند:
زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی ، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس می باشد .
مقام معظم رهبری د ردیدار با خانواده او در رابطه با فداکاری و شجاعت او فرمودند:
بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح واصالت های خانوادگی است ، صرفا درمحیط های اسلامی جلوه گری و نور افشانی می کند.
فهمیده از نگاه آوینی
سید شهیدان اهل قلم ، حاج مرتضی آوینی ، در قسمتی از برنامه پنجم روایت فتح با نامشهری درآسمان شهادت محمد حسین فهمیده را این گونه زیبا ترسیم می کند:
خرمشهر، از همان آغاز خونین شهر شده بود. خرمشهر، خونین شهر شده بود. آیا طلعت را جز از منظر این آفاق می توا ن نگریست ؟ آنان درغربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهای شان زیر تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست . اما... راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند. گردش خون در رگ های زندگی شیرین است . اما ریختن آن در پای محبوب ، شیرین تر.
... شایستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانانند. حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی انتهای نور، که پرتوی از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشنی بخشیده است.
خبر شهادت حسین فهمیده
صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه های خود اعلام می کند که نو جوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است . امام قدس سره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می کنند، جملات معروف خود را پیرامون او می فرمایند:
رهبر ماآن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.
به این ترتیب و با این کلمات ، حسین و فداکاری و شجاعت او جاودانه شد. بقایای پیکر شهید حسین فهمیده دربهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، به خاک سپرده می شود.
سال شمار زندگی
(هـ . ش) 1346: (اول ادریبهشت) ولادت – در شهر قم (هـ . ش) 1352: ورود به کلاس اول دبستان- دبستان روحانی قم (کریمی) (هـ . ش) 1356: (خرداد) پایان دورة ابتدایی (هـ . ش) 1356: (مهر) ورود به کلاس اول راهنمایی- مدرسه راهنمایی حافظ قم (هـ . ش) 1356: (مهر) ورود به کلاس دوم راهنمایی- مدرسه راهنمایی حافظ قم (هـ . ش) 1357: پخش اعلامیههای رهبرکبیر انقلاب اسلامی (هـ . ش) 1357: (دوازدهم بهمن ماه) دیدار با مقام معظم رهبر انقلاب اسلامی (هـ . ش) 1358: (تابستان) هجرت به شهرستان کرج و جدایی از زاد و بوم خود. (هـ . ش) 1358: (تابستان) نام نویسی در کلاس سوم راهنمایی- مدرسة راهنمایی شهید «محمد خیابانی» کرج (هـ . ش) 1358: (پنجم آذر ماه) عضویت در بسیج دانشآموزی (هـ . ش) 1359: (تابستان) شرکت در آموزشهای رزمی (هـ . ش) 1359: (بیست و پنجم شهریور ماه یک هفته پیش از اعلام رسمی تهاجم نظامی ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران) کسب اجازه از پدر و مادر برای حضور در جبهة جنگ (هـ . ش) 1359: (بیست و پنجم یا بیست و ششم شهریور ماه) اعزام به جبهة جنگ و حضور در خاک خرمشهر روزهای نخستین ورود به جبهة: جلوگیری از او در خط مقدم امتحان اول( نفوذ به خط نیروهای دشمن و …) قبل از گرفتن اجازه حضور در خط مقدم (هـ . ش) 1359: (نخستین روزهای اعلام تجاوز نظامی ارتش عراق غروب سی و یکم شهریور ماه) حضور رسمی در جبهه نبرد، همراه با محمد رضا شمس (هـ . ش) 1359: (هفته اول مهرماه) زخمی شدن و اعزام به بیمارستان ماهشهر چند روزی پس از بهبودی: ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه. پس از مراجعت به خرمشهر: جلوگیری دوباره از اعزام او به خط مقدم. یکی دو روز بعد: بازگشت به خط مقدم و مبارزه در کنار محمد رضا شمس (هـ . ش) 1359: (بیست و هفتم مهرماه) مقاومت در برابر حملههای دشمن (هـ . ش) 1359: (بیست و هفتم مهرماه) زخیم شدن مجدد در خط مقدم روزهای نبرد رو در رو با دشمن: (بیست و هفتم مهرماه) امتحان آخر (هـ . ش) 1359: (بیست و هفتم مهرماه) آخرین پرواز- شهادت در کوت شیخ- نزدیک ایستگاه راه آهن خرمشهر خاکسپاری در بهشت زهرا، تهران.
حيا در لغت به معني خودداري نفس است از زشتيها و به معني شرمساري و خجلت ميباشد و از جمله موضوعات اخلاقي است كه در قرآن از آن ياد شده است، به تعبير ديگر تأثر نفس است از امري كه قباحت آن امر بر انسان ظاهر شود و باعث انزجار او، از آن عمل گردد.
در اصطلاح علم اخلاق، يكي از انواع دوازدهگانه جنس عفت به شمار ميآيد، چون انسان بنگرد كه انجام دادن كردارهاي زشت و پرداختن به كارهاي ناروا موجب نكوهش او ميگردد به ترك آن كردارها همت ميکند.
حيا مانع از آن ميشود كه انسان هر چيزي را كه از قلبش ميگذرد بر زبان آورد، حيا براي هر انساني نيكو است اما در بانوان نيكوتر و زيبندهتر ميباشد، لذا در روايات، حيا به ده قسمت تقسيم شده است كه نُه قسمت آن، از آن زنان و يك قسمت از آن مردان شمرده شده است.
كساني كه پردۀ حيا را دريده و در ملأ عام مرتكب گناه ميشوند از نظر اسلام آبرو و احترام و شخصيتي ندارند و لذا غيبت چنين افرادي جايز شمرده شده است.
«شرم نوري است كه گوهر آن سينۀ ايمان است، معناي شرم اين است كه در برابر هر آنچه با توحيد و معرفت ناسازگار است خويشتن داري كني.»
علماي اخلاق حيا را دو گونه دانستهاند:
1- نفساني وايماني: نفساني حيايي است كه در سرشت و نهاد انسان نهاده شده است مثل شرمساري از عريان شدن و خجلت از آميزش ميان مردم.
2- حياء ايماني: خصلتي است كه مؤمن را به سبب ترس از خدا از انجام دادن كردارهاي گناه آلود باز دارد، بنابراين پرهيز از محرمات معلول حياء ايماني است.
حيا در قرآن:
زماني كه موسي (ع) از چنگال ظلم فرعون رها يافته و از راه دور خسته و گرسنه به كنار چاه مدين رسيده بود دختران شعيب را ديد كه براي سيراب كردن گوسفندان به آنجا آمدهاند، حضرت موسي (ع) با دلوآب گوسفندان آنها را سيراب كرد، به دنبال آن قرآن ميفرمايد:
«ناگهان يكي از آن دو زن، به سراغ او آمد در حالي كه با نهايت حيا گام بر ميداشت گفت: پدرم از تو دعوت ميكند...»
پيدا بود كه از سخن گفتن با يك جوان بيگانه شرم دارد وقتي به سراغ موسي آمد تنها اين جمله را گفت: پدرم از تو دعوت ميكند تا پاداش و مزد آبي را كه براي گوسفندان ما، از چاه بيرون كشيدي به تو دهد.
مراد از اينكه راه رفتن او بر استحيا بوده، اين است كه عفت و نجابت از طرز راه رفتنش پيدا بود. (در اين داستان حيا را ميتوان به حياي گفتار و حياي رفتار تقسيم كرد و دختران شعيب یکی از بهترین الگويهای قرآني براي زنان مسلمان در برخورد با نامحرمان باشند.)
«خداوند از اين كه به (موجودات ظاهراً كوچكي مانند) پشه و حتي كمتر از آن، مثال بزند شرم نميكند...»
مثال بايد موافق مقصود باشد و مثال وسيلهاي است براي تجسم حقيقت، گاه در مقام تحقير و بيان ضعف مدعيان است، بلاغتِ سخن ايجاب ميكند كه براي نشان دادن ضعف آنها موجود ضعيفي را براي مثال زدن انتخاب كند.
«... اين عمل، پيامبر را ناراحت مينمايد: ولي از شما شرم ميكند (و چيزي نميگويد) اما خداوند از (بيان) حق، شرم ندارد...»
هنگامي كه پيامبر(ص) با "زينب بنت جحش" ازدواج كرد وليمۀ نسبتاً مفصلي داد، مردم دسته دسته ميآمدند و غذا ميخوردند و از اطاق خارج ميشدند، بعد از پايان مهماني سه نفر همچنان در اطاق پيامبر (ص) ماندند و مشغول گفتگو شدند و سخنان آنها به طول انجاميد، آيۀ فوق نازل شد و دستورات لازم را در برخورد با اين مسائل به آنها تفهيم كرد، براي نزول اين آيه روايات ديگري نيز وجود دارد.[16] (كه ناظر به قسمتهاي ديگر اين آيه است) البته پيامبر خدا (ص) نيز از بيان حق در مواردي كه جنبۀ شخصي و خصوصي نداشت هيچ ابا نميكرد اما در اين مورد شخصي اصول اخلاقي ايجاب ميكرد كه پيامبر (ص) به دفاع از خود نپردازد.
دستگاه عصبی یا سیستم عصبی یا سامانهٔ عصبی (Nervous System) در بدن جانوران به هماهنگی فعالیتهای ماهیچهها پرداخته، اندام گوناگون را تحت نظارت درآورده، و ایجاد و توقّف ورودیهای مربوط به حواس مختلف را باعث میشود. وظیفه کنترل اعمال بدن بر عهدهٔ دو سامانهٔ عصبی و غدهای درونی میباشد، که از این میان، سامانهٔ عصبی، از یاختههای عصبی و یاختههای کمکی تشکیل شدهاست.
به این ترتیب دستگاه عصبی، با ساختار و کار ویژهای که دارد، در جهت ایجاد هماهنگی بین اعمال سلولها و اندامهای مختلف بدن تمایز و تکامل یافتهاست. خواص ویژهٔ آن عبارت اند از تأثیرپذیری نسبت به محرکهای خارجی، ایجاد یک جریان عصبی که نمایانگر تأثیر محرک است، هدایت جریان عصبی از یک نقطهٔ دستگاه به نقطهٔ دیگر و سرانجام انتقال آن از یک واحد عصبی به یک واحد دیگر.
تقسیمبندی دستگاه عصبی
تقسیمبندی دستگاه عصبی معمولاً بر دو مبنای کالبدشناختی (آناتومیک) و کارکردی صورت میگیرد.
دیدگاه کالبد شناختی
دستگاه عصبی را از دیدگاه کالبدشناختی به دو بخش تقسیم مینمایند، که عبارتاند از:
دستگاه عصبی مرکزی: از مغز و نخاع تشکیل گردیدهاست.
دستگاه عصبی محیطی: از۱۲ جفت رشتههای عصبی مغزی و ۳۱ جفت رشتههای عصبی نخاع تشکیل گردیدهاست که مغز و نخاع را به سایر قسمتهای بدن ارتباط میدهند. دستگاه عصبی محیطی شامل دو بخش اصلی حسی و حرکتی است. بخش حسی اطلاعات اندامهای حس را به دستگاه عصبی مرکزی هدایت میکند (حس پیکری و حس احشایی)، و بخش حرکتی ارسال پیام عصبی را به اندامهای حرکتی بر عهده دارد و خود شامل دو دستگاه مستقل میشود: دستگاه عصبی پیکری و دستگاه عصبی خودمختار.
دیدگاه کارکردیاز دیدگاه کارکردی سامانهٔ عصبی را به دو بخش تقسیم مینمایند:
دستگاه عصبی پیکری: بخش ارادی سامانهٔ عصبی بوده و به ماهیچههای اسکلتی و همچنین ماهیچه زبان عصبدهی مینماید. برخی از فعالیتها در این دستگاه همچون انعکاسهای نخاعی، غیر ارادی اند.
سامانه عصبی خودگردان و یا خودمختار [۵]: همانطور که از نام آن مشخص است، سامانهٔ عصبی کاملاً غیر ارادی بوده که بر اعمال اندام درونی بدن، غدهها و... نظارت دارد و شامل دو گروه رشتههای عصبی سمپاتیک و رشتههای عصبی پاراسمپاتیک میباشد که حالت پایدار بدن را حفظ میکنند. عمل این دو بخش به طور معمول برخلاف یکدیگر است.
وظیفه دستگاه عصبیسامانهٔ عصبی سه وظیفه اصلی دارد: دریافت پیامهای حواس، ترکیب دادهها واعمال حرکات. این فعالیتهای عصبی به طور کلی در دو جهت انجام میگیرند: تنظیم فعالیتهای درونی بدن و تنظیم موقعیت جانور نسبت به محیط اطراف. البته در اغلب موارد، هر دو نوع تنظیم عصبی داخلی و خارجی با هم کار میکنند.[۱] دریافت حواس هنگامی اتفاق میافتد که بدن از راه نورونها، گلیا و سیناپسها به گردآوری اطلاعات و دادهها میپردازد. دستگاه عصبی از سلولهای عصبی قابل تحریک و سیناپسهایی پایه ریزی میگردد که سلولها را به یکدیگر یا به مراکز سراسری و یا به دیگر نورونها متصل میکنند. کارکرد این نورونها بر پایه تحریک و بازدارندگی است. روش ارتباط میان سلولهای عصبی است که تعیین کننده کارکرد آنها میباشد.
رشتههای عصبی آوران محرکهای عصبی را از گیرندههای حسی به مغز و نخاع هدایت میکنند. پردازش اطلاعات درنهایت با ترکیب دادهها و فقط درمغز صورت میپذیرد. پس از پردازش اطلاعات درمغز، فرمانهای عصبی ازطریق مغز و نخاع به ماهیچهها و اندامها هدایت میشوند که به این فرایند اعمال حرکت گفته میشود. سلولهای گلیا داخل بافت عصبی یافت میشوند و قابل تحریک نیستند.
جنینشناسی دستگاه عصبیدر هفته سوم پس از لقاح، در ناحیه پشتی جنین، نوار طولی از اکتودرم ظاهر شده که دارای دو پایانه سری و دمی میباشد، این صفحه، صفحه عصبی گفته میشود، از آنجایی که رشد اطراف صفحه بیش از نواحی مرکزی آن میباشد پس از مدتی صفحه بصورت ناودان مانند موسوم به ناودان عصبی و با ادامه روند رشد، سرانجام بصورت لوله در امده که به آن لوله عصبی گفته میشود.
دستگاه عصبی مرکزی
نمایی کلی از دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز و نخاعدستگاه عصبی مرکزی با از دو قسمت مغز و نخاع (medulla spinalis) تشکیل شدهاست. مغز در داخل حفره جمجمهای جای دارد و توسط کپسولی استخوانی محافظت میشود. نخاع نیز در داخل حفره نخاعی جای دارد و توسط ستون مهرهها حمایت میشود. هم مغز و هم نخاع در داخل پوششی بنام مننژ قرار دارند و مایع مغزی نخاعی نیز فضای بین این اعضا و مننژ را پر کرده است.
دستگاه عصبی مرکزی از دو بخش ماده سفید و خاکستری تشکیل یافتهاست. ماده خاکستری حاوی سلولهای عصبی و قسمت ابتدایی زواید آنها است و ماده سفید حاوی الیاف عصبی است.
مغز
مغز در داخل حفره جمجمهای جای دارد و از راه سوراخ ماگنوم به نخاع متصل میشود. قسمت پایینی مغز را که به طناب نخاعی متصل میشود را بنام ساقه مغز (Brain Stem) میشناسند و قسمت جلویی مغز را جلومغز (پروزانسفالون) (Prosencephalon) مینامند.
در رویان ۵ هفتهای جلومغز از دو قسمت تشکیل شدهاست: تلانسفال (Telencephalon) و دیانسفال(Diencephalon). تلانسفال که نیمکرههای مغزی را میسازد و دیانسفال که چشمها، هیپوفیز، تالاموس، هیپوتالاموس و اپی فیز (جسم پینه آل) را میسازد.
ساقه مغز از دو تشکیل شدهاست: مغز میانی (مزانسفالون Mesencephalon) و مغز پسین (رومبانسفالون Rhombencephalon).
نمای از تمایز دستکاه عصبی مرکزی در دوران جنینیرومبانسفالون نیز از دو بخش تشکیل شدهاست: متانسفالون (Metencephalon) که در آینده پل مغز (Pons) و مخچه (Cerebellum) از آن منشا میگیرد و میلانسفالون (Myelencephalon) که در آینده پیاز مغز (Medulla oblongata) را میسازد.
وزن مغز: وزن مغز در انسانها بطور متوسط بین ۱۲۵۰ تا ۱۶۰۰ گرم میباشد. وزن مغز با وزن بدن نیز ارتباط دارد و معمولاً افراد سنگین وزن تر دارای وزن مغز بیشتری میباشند. متوسط وزن مغز در مردان ۱۳۵۰ گرم و در زنان ۱۲۵۰ گرم میباشد. در سن ۲۰ سالگی وزن مغز به حداکثر میزان خود میرسد. در سنین پیری وزن مغز به علت آتروفی وابسته به سن کاهش مییابد. باید توجه داشت که میزان وزن مغز افراد با میزان هوش آنها ارتباطی ندارد.
برش عرضی از نخاع
نخاع درون ستون مهرهها از پیاز مغز تا کنار پایینی اولین مهره کمری امتداد دارد و مغز را به دستگاه عصبی محیطی متصل میکند. نخاع در کودکان بلند تر بوده و تا کنار بالایی سومین مهره کمری امتداد دارد. نخاع علاوه بر انتقال اطلاعات حسی به مغز و پیامهای عصبی به ماهیچهها، مرکز برخی از انعکاسهای بدن است. انعکاس، پاسخ ناگهانی و غیر ارادی ماهیچهها در پاسخ به محرکهاست.
۳۱ جفت عصب نخاعی به نخاع متصل است. هر عصب شامل یک ریشهٔ پشتی و یک ریشهٔ شکمی است. ریشههای پشتی محتوی نورونهای حسیاند که اطلاعات را از گیرندههای حسی به دستگاه عصبی مرکزی انتقال میدهند. ریشههای شکمی محتوی نورونهای حرکتی اند که پاسخ حرکتی را از دستگاه عصبی مرکزی به ماهیچهها و غدهها منتقل میکنند.
در برش عرضی نخاع دو بخش دیده میشود: بخشی در وسط که از جنس مادهٔ خاکستری است و شامل جسم سلولی نورونهاست، و بخشی از جنس مادهٔ سفید که محتوی آکسون و دندریت نورونهاست و بخش خاکستری را دربر گرفتهاست. همچنین در بخش خاکستری نخاع، نورونهای رابط وجود دارند که باعث ارتباط نورونها با یکدیگر میشوند.[۱]
محافظت از دستگاه عصبی مرکزی
لایههای مننژدستگاه عصبی مرکزی پستانداران به چند روش محافظت میشود. نخستین عامل، استخوانهای جمجمه و ستون مهرهها هستند که جعبهای محکم و استخوانی برای محافظت از مغز و نخاع به وجود میآورند. افزون بر آن، مغز و نخاع را پردهای سهلایهای به نام مننژ میپوشاند. پردهٔ بیرونی مننژ از نوع بافت پیوندی محکم است و سختشامه نام دارد. در زیر آن لایهٔ عنکبوتیه قرار دارد، و لایهٔ درونی مننژ نرمشامه است که دارای مویرگهای خونی فراوان است و بافت مغزی را تغذیه میکند. میان لایهٔ عنکبوتیه و نرمشامه فضایی هست که از مایعی به نام مایع مغزی نخاعی پر شدهاست و نقش ضربهگیر را دارد.
همچنین، سلولهای پوششی دیوارهٔ مویرگهای مغزی، فاقد منافذی هستند که در سایر بافتها دیده میشود. در نتیجه بسیاری از مواد که در متابولیسم سلولهای مغز نقشی ندارند و نیز میکروبها معمولاً نمیتوانند وارد مغز شوند. به این عامل حفاظتکننده سد خونی مغزی میگویند[۱].نورونهای دستگاه عصبی مرکزی بوسیله انواعی از سلولهای غیر قابل تحریک که نوروگلی نامیده میشوند حمایت میشوند.
نوروگلی
این دسته از سلولها وظیفه حمایت از سلولهای عصبی یا همان نورونها را بر عهده دارند و غیر عصبی هستند. گرچه این سلولها کوچکتر از نورونها هستند ولی از لحاظ تعداد ۵ تا ۱۰ برابر نورونها هستند به طوری که نصف حجم مغز و نخاع را شامل میشوند. این سلولها به ۴ دسته کلی تقسیم میشوند[۸]:
آستروسیتها
الیگودندروسیتها
سلولهای میکروگلی
سلولهای اپاندیم
دستگاه عصبی محیطی
دستگاه اعصاب محیطی از اعصاب مغزی (Cranial nerves)، اعصاب نخاعی (Spinal nerves) و عقدههای مربوط به آنها تشکیل شدهاست.
داستان راستان کتابی است که توسط استاد شهید آیت ا... مطهری برای کودکان نوشته شده است.
استاد شهید آیتا... مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان میگشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی میپردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال میورزد.
در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم میشود. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیتالله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره میگیرد.
ویژگیهای کتاب داستان راستان:
- این اثر شامل دو جلد است که در هر جلد آن 75 داستان گنجانده شده است.
- برنده جایزه یونسکو در سال 1344 هجری شمسی شده است.
- منابع داستانهای کتاب از کتب احادیث، تواریخ و سیره و با زبانی ساده و مفید برای طبقه جوان است.
- داستان راستان کتابی به صورت حکایت و داستان است، نه به صورت بیانی؛ و داستانها نیز براساس واقعیت هستند.
نظر استاد مطهری درباره این كتاب
افراد زیادی، استاد شهید مرتضی مطهری را در هنگام نگارش این اثر ملامت میکردند. دغدغه آنها این بود که نوشتن این اثر از سوی شما مناسب نیست و در سطح بسیار پایینی قرار دارد، ولی استاد مرتضی مطهری جواب آنها را این گونه بیان میفرمودند که: مقیاس بزرگی و کوچکی یک اثر، سختی و پیچیدگی آن نیست و هر کار سادهای کوچک نیست. ملاک، سودمندی و مفید بودن است؛ و همچنین ایشان این نظر را داشتند که اثر باید به حال اجتماع مفید باشد.
استاد مرتضی مطهری، این نظر را درمورد كتاب داستان راستان داشتند که اثر باید به حال اجتماع مفید باشد.
این سخنان استاد مرتضی مطهری، از مطالعه این اثر کاملاً درك میشود؛ زیرا استاد در این کتاب به صورت کاملاً هوشمندانه و با استفاده از داستانهای بسیار ساده، یک دور اصول دین را آموزش میدهند، بدون اینکه خواننده را با کلمات و عبارات پیچیده سردرگم کنند. کتاب داستان راستان مخصوص قشر نوجوان و جوان است، ولی با این وجود، بزرگسالان نیز میتوانند با خواندن این اثر، از بهرمند شدن از آگاهی و معارف، لذت کافی را ببرند.
یك هدیه مناسب
به جرأت میتوان گفت که یکی از موثرترین، روانترین و زیباترین اثرهای استاد شهید مرتضی مطهری، کتاب داستان راستان است. در ضمن اگر میخواهید کتابی را به یک نوجوان هدیه دهید یکی از بهترین اثرها همین کتاب داستان راستان شهید مرتضی مطهری است. خواننده میتواند در حین مطالعه این اثر، به سیر هوشمندانه استاد مطهری، در چینش داستانها و انتقال اصول دینی به سبکی روان پی ببرد.
تا بيش از دهه 1905 بيماري هاي رواني با دارو قابل درمان نبودند. افراد مبتلا به شيزوفرني و كساني كه از بيماري شوريدگي- افسردگي شديد و پريشاني هاي عصبي رنج مي بردند بايد در بيمارستان هاي رواني بستري مي شدند. آنگاه، ظرف مدت حدود 10 سال ، درمان با داروهاي رواني اين بيماران را به داشتن زندگي طبيعي تري اميدوار ساخت، و بيمارستان هاي رواني عملاً خالي شدند.
كلرپرومازين. در اواخر دهه 1940 هنري لابوري ، جراح اعصاب فرانسوي، به دنبال دارويي بود تا بيماران خود را پيش از عمل – حتي پيش از بيهوشي – آرام سازد؛ به نظرش رسيد كه شايد آنتي هيستامين اين هدف را برآورده كند، چون معلوم شده بود كه در اضطراب پيش از عمل در بدن بيماران هيستامين ترشح مي شود. يك شركت دارويي براي دكتر «لابوري» آنتي هيستامين خواب آوري به نام پرومتازين فرستاد. به نظر مي رسيد اين دارو مؤثر واقع شده باشد، بنابراين جراح تقاضاي آنتي هيستامين قويتري كرد. دومين دارويي كه فرستاده شد كلرپرومازين بود. لابوري آن قدر از " آرامش خلسه مانند" ي كه پيش از عمل در بيمارانش ايجاد مي شد راضي بود كه كم كم استفاده از اين دارو را به همكارانش توصيه كرد.
دو روان پزشك فرانسوي ديگر به نام هاي «ژان دله» و «پي يردنيكه» دريافتند كه نه تنها اين دارو در بيماران عادي پيش از عمل جراحي مفيد است، بلكه در آرامش دادن به بيماراني كه در مرحله بيماري شوريدگي – افسردگي متناوب هستند نيز اثر دارد. اين دو روان پزشك و روان پزشكان ديگر آن را در فاصله سال هاي 1952تا 1955 بر بيماران رواني ديگر امتحان كردند و دريافتند كه در درمان شيزوفرني بسيار مؤثر است.
كم كم تا اواخر دهه 1950، كلرپرومازين به طور گسترده در اروپا و ايالات متحده مورد استفاده قرار گرفت. هنوز يك دهه نگذشته بود كه امكان آن فراهم آمد كه مبتلايان به شيزوفرني شديد، كه در اتاقك هاي در بسته نگهداري و دست و پايشان با لباس هاي مخصوص بسته مي شد، از تيمارستان ها مرخص شوند و به مشاغل سازنده و زندگي تقريباً طبيعي خود در جامعه باز گردند. در كلرپرومازين اين امكان را فراهم كرد كه بيماران رواني در منازل و در كنار خويشان و دوستانشان نگهداري شوند و اين امر سبب كاهش تعداد بيمارستان هاي رواني دولتي نيز شد.
استفاده از كلرپرومازين، آغازگر انقلاب دومي در درمان طبي بيماران ذهني بود. آزمايش هاي باليني نشان داد كه تجويز مقادير زياد دارو باعث بروز نشانه هايي شبيه به بيماري پاركينسون مي شود. همين يافته منجر به بررسي اثر داروها بر نواحي مختلف مغز و ناهنجاري هاي مولكولي مغز در بيماري هاي ذهني شد.
بررسي ها نشان داد كه در مغز بيماراني كه بر اثر بيماري پاركينسون مرده اند ، دوپامين تقريباً وجود ندارد. دوپامين يكي از ناقل هاي عصبي است كه در قسمت هايي از مغز كه در هماهنگي فعاليت هاي حركتي نقش دارند به مقدار زياد يافت مي شود. تزريق متيل- دوپا (ماده اي شيميايي كه طي فرايندهاي طبيعي در مغز به دوپامين تبديل مي شود) باعث بهبود چشمگير مبتلايان به بيماري پاركينسون شد.
آرويد كارلسون، داروشناس سوئدي، حدس زد كه شايد داروهايي نظير كلرپرومازين ضمن مهار شيزوفرني، با مسدود كردن گيرنده هاي دوپامين در مغز، عملاً باعث بروز نشانه هاي كمبود دوپامين مي شوند. وقتي در سال 1975 امكان سنجش گيرنده هاي دوپامين در مغز فراهم آمد، در آزمايشگاه هاي دكتر سولومون هـ. سنايدر در دانشگاه جان هاپكينز معلوم شد كه آثار درماني داروهاي ضد شيزوفرني نظير كلرپرومازين به سبب مسدود كردن گيرنده هاي دوپامين است. اين يافته ها حاكي از آن بودند كه اساساً آنچه در مغز مبتلايان به شيزوفزني اشكال دارد يا فزوني تشكيل دوپامين است، يا افزايش حساسيت گيرنده هاي دوپامين.
ايمي پرامين.
موفقيت تصادفي كلرپرومازين در مقابله با شيزوفرني محركي شد براي تهيه و آزمايش انواعي از داروهاي مشابه شيميايي. يكي از اين داروها ايمي پرامين بود كه در شركت دارويي سويسي گايگي تهيه شد. وقتي دكتر رولان كان در كمال شگفتي متوجه شد كه اين دارو در مقابله با شيزوفرني كاملاً بي اثر است، آن را در انواع ديگري از بيماري هاي رواني مورد ارزيابي قرار داد. او در سال 1957 گزارش داد كه اين دارو فعاليت ضد افسردگي چشمگيري دارد، يعني اثري كاملاً عكس اثر كلرپرومازين!
ليتيم.
اين كه ليتيم به عنوان دارويي رواني شناخته شود از همه نامحتمل تر بود. در اواخر دهه 1940 روان پزشك جوان استراليايي به نام «جان كيد» حدس زد كه شايد هيجان همراه با بيماري شوريدگي – افسردگي ناشي از سوخت و ساز غيرطبيعي اسيد اوريك باشد. براي آنكه نظريه اش را امتحان كند اسيد اوريك را- به شكل نمك ليتيمي آن به همراه كربنات ليتيم – به جانوران آزمايشگاهي تزريق كرد و واكنش درماني چشمگيري به دست آورد. گرچه «كيد» يافته هاي خود را در يك مجله استراليايي منتشر كرد، اما تا اواسط دهه 1950 تنها توجه تعداد اندكي از روان پزشكان به آن جلب شد.
از قضا در آن هنگام بود كه يك پزشك دانماركي به نام «موگنس شو» مقاله «كيد» را خواند. او تركيبات پيشنهادي «كيد» را براي درمان شوريدگي امتحان كرد و آنها را مؤثر يافت. اما چندي نگذشت كه روشن شد بخش اسيد اوريك اين دارو هيچ نقشي در تآثير گذاري آن ندارد. اثر درماني آن بدين علت بود كه در آن از نمك ليتيمي اسيد استفاده شده بود؛ معلوم شد كه نمك هاي ديگر ليتيم نيز به همان اندازه مؤثرند.
چون نمك هاي ليتيم رواج گسترده اي دارند و نمي شود آنها را به عنوان دارو به ثبت رساند، شركت هاي دارويي مايل نبودند آن را براي كاربرد باليني در سطح وسيعي توليد كنند. عامل ديگري كه مصرف باليني ليتيم را به تأخير انداخت اين بود كه احتمال داده مي شد يون هاي ليتيم در مقادير زياد دارو بايون هاي سديم بدن كه از لحاظ شيميايي به آن شبيه است رقابت كند، و با آثار سمّي خود خطر آفرين شود.
بدين ترتيب تا سال 1970، يعني بيش از 20 سال پس از شناخت ارزش نمك ليتيم در تخفيف بيماري شوريدگي – افسردگي، ليتيم در آمريكا كاربرد روان پزشكي پيدا كرد. يون ساده ليتيم مؤثرترين عاملي است كه تاكنون براي درمان شوريدگي شناسايي شده است، اما ساز و كار اثرش هنوز در پس پرده اي از ابهام قرار دارد.
ليبريوم و واليوم.
سال 1960 سال پرحادثه اي در تاريخ شيمي درماني بود. در آن سال دو دارو عرضه شدند كه به دو شكل متفاوت پيامدهاي شگرفي در جامعه داشتند: يكي ليبريوم كه نخستين دارو از يك رشته آرام بخش هاي جديد بود و ديگري، قرص ضدبارداري استروژني . در دهه 1970 ليبريوم كه در دهه 1960 بيش از بقيه داروها تجويز شده بود، مقام اول خود را به مشابه شيميايي اش واليوم داد. سرگذشت كشف و به كارگيري اين دو آرامبخش از اين قرار است : لئواشترن باخ از شركت هافمن- لاروش تصميم داشت دارويي براي مقابله با افسردگي بيابد.
اشترن باخ در سال 1908 در دهكده اي از فلات پولا، كه در آن هنگام جزئي از امپراتوري اتريش- مجارستان بود، ( اما امروزه در يوگسلاوي است) به دنيا آمد. ليسانس و دكتراي داروسازي خود را از دانشگاه كراكوف، كه اكنون در لهستان قرار دارد، گرفت. در سال 1940 براي شركت هافمن – لاروش در شهر بال سويس كار مي كرد؛ سال بعد به آزمايشگاه اين شركت در ناتلي نيوجرسي رفت. در سال 1946 تبعه آمريكا شد، و در سال 1973 از سرپرستي بخش شيمي دارويي هافمن- لاروش استعفا داد.
دكتر اشترن باخ در سال 1953 موظف شد دسته جديدي از داروهاي آنزيوليتيك (ضد اضطراب يا آرام بخش) كشف كند. تركيبات مورد نظر مي بايست نسبتاً ناشناخته مي بودند، و تقليد روش تهيه مصنوعي آنها ساده نبود، تا احتمال آنكه رقباي ديگر نيز به همان دارو دست پيدا كنند كم شود. اما بنا به ملاحظات اقتصادي لازم بود كه اين تركيبات از مواد اوليه قابل دسترسي به راحتي تهيه شوند. به علاوه بهتر بود واحد مولكولي اساسي اين تركيبات به نحوي باشد كه بتوان آن را به مشتقات متعددي تبديل كرد، تا احتمال يافتن دارويي مؤثر افزايش يابد. اشترن باخ به ياد پژوهش هاي خود در كراكوف افتاد كه درباره تركيباتي كه مواد اوليه احتمالي در تهيه رنگ هاي مصنوعي بودند تحقيق كرده بود.
اين تركيبات اغلب ويژگي هاي داروي ضد اضطراب مناسب را دارا بودند: گمنام بودند ( چون در 18 سالي كه از تهيه آنها به دست اشترن باخ مي گذشت كسي با آنها كار نكرده بود)، به سهولت تهيه مي شدند، و مانند بسياري از تركيباتي كه به داشتن فعاليت زيست شناختي معروف بودند، يك اتم نيتروژن متصل به يك حلقه آروماتيك داشتند. اما معلوم شد كه يك مشكل عمده وجود دارد: اثر آرام بخشي مورد نظر را نداشتند.
در آوريل سال 1975 اشترن باخ از گروه پژوهشي خود خواست تا تحقيق در زمينه اين تركيبات را پايان دهد و به انواع ديگري بپردازد. ضمن جمع و جور كردن آزمايشگاه، يكي از شيميدانان به او تركيبي نشان داد كه دو سال پيش تهيه كرده، اما از لحاظ دارو شناختي امتحان نشده بود. وقتي آن را آزمايش مي كردند، گمان مي بردند كه به دست آمدن نتيجه منفي ثابت خواهد كرد كه نبايد اميدي به اين نوع تركيبات شيميايي داشته باشند و مي بايست با خيال راحت توجه خود را به انواع ديگر معطوف كنند.
اما اشترن باخ در كمال شگفتي پي برد كه اين تركيب فراموش شده آثار آرام بخشي نيرومندي دارد. وقتي شيميدانان گروهش سعي كردند براي ويژگي هاي غيرعادي اين تركيب ( كه تصور مي كردند از لحاظ شيميايي به تركيباتي كه فاقد آثار آرام بخشي بودند شباهت دارند) توجيهي بيابند، دريافتند كه اين تركيب آن چيزي كه فكر مي كردند نيست. اين تركيب ضمن توليد شدن دچار تغيير غير منتظره اي شده بود كه ساختار كاملاً متفاوتي پيدا كرد. آنان تركيبات ديگري را كه به ساختار واقعي تركيب فراموش شده شباهت داشتند تهيه كردند، اما هيچ يك به اندازه تركيب اوليه مؤثر نبود.
پس از انجام آزمايش هاي باليني دقيق تر، اين" تركيب فراموش شده"، در سال 1960 با نام ليبربوم به بازار آمد، و بي درنگ مورد استقبال قرار گرفت. اما حتي پيش از آنكه ليبريوم به بازار فرستاده شود، شيميدانان هافمن- لاروش متوجه شده بودند كه نتيجه تجزيه آبي ليبريوم كه به نظرآنان در بدن بر اثر تغيير و تبديل دارو توليد مي شد، به همان اندازه مؤثر است. آنان مشتقات گوناگوني از اين فرآورده تهيه كردند و دريافتند كه يكي از آنها از چند جهت برتر از ليبريوم است. اين داروي جديد واليوم ناميده شد. پس از آنكه در سال 1963 واليوم به بازار آمد، چندي نگذشت كه در استفاده به عنوان آرام بخش، جايگزين ليبريوم شد.
جالب اينجاست كه فرمول مولكولي كلرپرومازين ، كه داروي آرام بخش و ضدشيزوفرني نيرومندي است، و ايمي پرامين، كه يك داروي ضدافسردگي به حساب مي آيد – دو دارو با آثار دارو شناختي تقريباً متضاد- به يكديگر شباهت دارند. فرمول هاي ليبريوم و واليوم نيز شبيه به يكديگرند، اما يكسان نيستند.
از زمان عرضه واليوم، 12 داروي ديگر با ساختارهاي شيميايي مشابه در آمريكا توليد و فروخته شده اند، و 21 نوع ديگر در نتيجه نبود مقررات سخت در كشورهاي ديگر جهان مصرف مي شوند. اما از هنگام كشف تصادفي ليبريوم و واليوم، هنوز پيشرفت دارو شناختي چشمگيري در زمينه آرام بخش ها حاصل نشده است.
انواع انتقال دهنده هاي عصبي Neurotransmitter
نورونها از نظر تولید و تركیب مواد شیمایی، سلولی بسیار فعال هستند و فرآوردههای آنها در سوختوساز آنها و ایجاد ارتباط بین نورونها و كاركردهای مختلف عصبی مانند حالات روانی و یادگیری، نقش اساسی دارند. بعضی از این مواد در سیناپسها به عنوان انتقالدهنده و برخی به عنوان تعدیلكننده(Neuromodulators) عمل میكنند. بسیاری از داروهای روانی با تاثیر در این مواد و یا در گیرندههای آنها باعث تغییرات عصبی و روانی میگردند.
جایگاه اصلی این میانجیگرهای عصبی همواره در یك شكاف 200 آنگسترومی، بین آكسون و دندریت نورونها میباشد. انتقالدهندهها كه در سطح یك سیناپس اثر میكنند، منطقه عمل محدودتری دارند. تعدیلكنندههای عصبی در مغز، میدان عمل وسیعتری دارند و میزان ترشح آنها بیشتر است. ساخت و آزاد شدن این مواد به تولید و ترشح هورمونها شباهت دارد. تاكنون دهها انتقالدهنده و تعدیلکننده عصبی شناسایی شدهاند كه مهمترین آنها را نام میبریم.
استیلكولین
استیلكولین ماده ناقلی است كه در صفحه محركه عصبی – ماهیچهای انسان و مهرهداران وجود دارد. صفحه محركه عصبی – ماهیچهای همان ارتباط بین آكسون سلول حركتی با تار ماهیچهای را میگویند كه از ویژگی سیناپس شیمیایی برخوردار میباشد. استیلكولین با مكانیسم انتقال، وارد پایانه عصبی میشود. نیمی از استیلكولین موجود در پایانه عصبی، از آزادسازی و احیای قبلی استیلكولین ناشی میشود و بقیه از پلاسمای خون تامین میگردد. برای تولید استیلكولین، نیاز به آنزیم كولین استیلاز(Choline Acetylase) میباشد. این آنزیم در جسم سلولی نورون حركتی ساخته میشود و در مدت 10 روز از آكسون به پایانه پیشسیناپسی انتقال داده میشود.
استیلكولین ساخته و آزاد شده در پایانه، از طریق انتقال فعال به درون وزیكول یا حبابچههای ناقل موجود در پایانه هدایت میشوند، سپس هر زمان كه پتانسیل عمل وارد پایانه پیشسیناپسی میشود، تعدادی از این وزیكولها در یك زمان، ناقل خود را در عرض یكهزارمثانیه، به داخل شكاف سیناپسی تخلیه میكنند. مكانیسم تخلیه مواد ناقل توسط وزیكولها مربوط به كانالهای وابسته به ولتاژ كلسیم است. به این صورت كه با ورود پتانسیل عمل، كانالهای كلسیمی باز میشود و یونهای كلسیم وارد پایانه میشوند. سپس این یونهای كلسیم، به مولكولهای پروتئینی خاصی متصل شده و باعث میشود كه نقاطی به نام محلهای آزادسازی در درون غشا باز شده و وزیكولها مواد ناقل خود را كه همان استیلكولین است، به شكاف سیناپسی تخلیه كنند. وقتی استیلكولین در شكاف سیناپسی آزاد شد، نورون پسسیناپسی را، تحریك یا مهار میكند.
بعد از غیرفعال شدن گیرندگان غشا زیرسیناپسی و همچنین پایان وظیفه استیلكولین، آنزیمی به نام كولین استراز(ChE) كه در شبكه پروتئوگلیكان شكاف سیناپسی وجود دارد، استیلكولین را به استات و كولین تجزیه كرده كه كولین آن توسط پایانه سیناپس جذب شده و دوباره به استیلكولین تبدیل میشوند.
به نورونها و سیناپسهایی كه استیلكولین آزاد میكنند، استیل كولینرژیك(Acetyl cholinergic) میگویند. استیلكولین دارای دو نوع گیرنده است:
1) گیرندههای موسكارینی(Muscarinic): این گیرندهها به وسیله استیلكولین و مادهای به نام موسكارین كه از یك قارچ به دست میآید فعال میشوند. "آتروپین" گیرندههای موسكارینی را از كار میاندازد.
2) گیرندههای نیكوتینی(Nicotinic): این گیرندهها نیز به وسیله استیلكولین و ماده نیكوتین فعال میشوند. "كورار" باعث از كار افتادن گیرندههای نیكوتینی در بدن میشود.
در سیناپسهای استیل كولینرژیك مغز و نخاع از هر دو نوع گیرنده استیلكولین یافت میشود؛ ولی گیرندههای تارهای عضلات اسكلتی از نوع نیكوتینی هستند. مادهای سمی به نام توكسین بوتولیك كه از نوعی باكتری تولید میشود، با ممانعت از آزاد شدن استیلكولین باعث از كار افتادن سیناپسهای استیل كولینرژیك میشود.
كاتكولامینها(catecholamins)
آدرنالین یا اپینفرین، نورآدرنالین یا نوراپینفرین و دوپامین از جمله ناقلین آدرنرژیك این دسته بوده كه در تمام سیناپسهای پسگرهای دستگاه سمپاتیك به استثنای غدد عرق وجود دارند. همه این كاتكولامینها، از اسیدآمینه تیروزین ساخته شدهاند.
الف. دوپامین: این ماده یكی از مهمترین انتقالدهندههای نورونهای مراكز عصبی است و بسیاری از بیماریهای عصبی و روانی به اختلال در ترشح و عملكرد آن مربوط است. دوپامین برحسب نوع گیرندههایی كه در آن اثر میكند، ممكن است تحریككننده و یا بازدارنده باشد. در نواحی مختلفی از مغز، نورونهای دوپامینرژیك شناخته شدهاند كه یكی از آنها هسته سیاه در مغز میانی است. دوپامین از انتهای آكسون این نورونها به درون اجسام مخطط در قاعده مغز آزاد میشود. آسیب دیدن نورونهای دوپامینرژیك باعث بروز بیماری پاركینسون(Parkinson) میشود. در حقیقت تحلیل این نورونها و در نتیجه كاهش فعالیت دوپامین در مغز، ایجاد كننده علایم بیماری پاركینسون است. عكس این روند در بیماری اسكیزوفرنی یا روانگسیختگی وجود دارد، به این صورت كه فعالیت بیش از حد طبیعی این نورونها باعث افزایش فعالیت دوپامین شده و علایم بیماری اسكیزوفرنی بروز میكند.
چگونگی اندازهگیری فعالیت نورونهای دوپامینرژیك
دوپامین و سایر كاتكولامینها به وسیله یک آنزیم داخل نورونی به نام مونو آمین اكسیداز(MAO) و یك آنزیم خارجنورونی به نام كاتكول اومتیل ترانسفراز(COMT)، تجزیه و بیاثر میشوند. دوپامین پس از تجزیه شدن مادهای به نام هومو وانیلیك اسید(HVA) به وجود میآورد كه با اندازهگیری مقدار آن در مایع مغزی – نخاعی و پلاسمای خون و ادرار، میتوان به میزان فعالیت نورونهای دوپامینرژیك مغز پی برد.
ب. نوراپینفرین(نورآدرنالین): از پایانههای نورونهایی ترشح میشود كه اجسام سلولی آنها در ساقه مغز و هیپوتالاموس واقع هستند. نورونهای ترشحكننده نوراپینفرین، به طور خاص، در لوكوس سرولئوس در پل مغز قرار دارد.
آنزیمی به نام دوپامین هیدروكسیلاز(dopamine hydroxylase) باعث تبدیل دوپامین به نوراپینفرین میشود. در نورونهایی كه این آنزیم وجود دارد، دوپامین به شكل نوراپینفرین آزاد میشود. این نورونها را، نورآدرنرژیك مینامند. نوراپینفرین در اعصاب محیطی سمپاتیك و تعدادی از سیناپسهای مغز نقش انتقال دارد. نوراپینفرین پس از اثر در غشای پسسیناپسی دوباره به وسیله پایانه سیناپس جذب میشود و یا به وسیله آنزیم مونو آمین اكسیداز تجزیه و غیرفعال میشود. نورونهای آدرنرژیك در اغلب نواحی نقش تحریككننده و در برخی سیناپسها اثر بازدارنده یا مهاری دارند. همچنین این نورونها در بیداری و افزایش سطح برانگیختگی و بالا بردن نورونهای مغز شركت دارند.
گیرندههای نوراپینفرین دو دستهاند: 1. آلفا 2. بتا
در اغلب موارد اثر نوراپینفرین در گیرندههای آلفا از نوع تحریكی و در گیرندههای بتا از نوع مهاری است. تنها استثناء در قلب و روده است. یعنی نوراپینفرین در گیرندههای بتا در قلب، اثر تحریككننده دارند و در گیرندههای آلفا و بتای روده باعث مهار حركات روده میشود.
ج. اپینفرین(آدرنالین): این ماده بیشتر در بخش مركزی غده فوق كلیه ترشح میشود كه از نظر جنینی یك گره سمپاتیك تغییر شكل یافته است. به نورونهایی كه این انتقالدهنده را میسازند، آدرنرژیك میگویند. اپینفرین هم مانند نوراپینفرین، پس از آزاد شدن در شكاف سیناپسی، دوباره جذب پایانه سیناپس میشود و مقدار كمی از آن به مواد شیمیایی غیرفعال تجزیه میشوند.
سروتونین
از هستههایی ترشح میشود كه از سجاف میانی(median raphe) ساقه مغز منشأ میگیرند و به درون بسیاری از نواحی مغز و نخاع و هیپوتالاموس میروند.
سروتونین از اسید آمینه تریپتوفان ساخته میشود. سروتونین و ماده دیگری به نام ملاتونین(melatonin) با نام كلی ایندولامین(indolamine) خوانده میشوند. ملاتونین، هورمون غده كاجی یا پینهآل(pineal) است كه از تغییر شكل سروتونین به وجود میآید. سروتونین از مهمترین انتقال دهندهها و تعدیلكنندههای عصبی است. آنزیم مونو آمین اكسیداز، باعث تجزیه و غیرفعال شدن سروتونین میگردد. حاصل تجزیه سروتونین مادهای به نام "5- هیدروكسی ایندول استیك اسید" میباشد كه با اندازهگیری مقدار آن میتوان به میزان سروتونین بدن پی برد. سروتونین در مسیرهای انتقال درد به مراكز عصبی، به عنوان یك مهار كننده عمل میكند. از دیگر اعمال سروتونین میتوان، برقراری حالت خواب، تنظیم رفتارهای تغذیه و نوسانات خلقوخو را نام برد.
گابا یا گاما آمینو بوتیریك اسید(GABA)
این ماده از پایانههای عصبی در نخاع، مخچه، عقدههای قاعدهای و نواحی بسیاری از قشر مخ ترشح میشود.
گابا از اسید گلوتامیك ساخته میشود و یكی از مهمترین واسطههای شیمیایی بازدارنده اعصاب است. گابا از طریق افزایش نفوذپذیری غشای عصبی نسبت به یون کلر عمل میكند. نورونهایی كه گابا را تولید میكنند، گابرژیك نام دارند. تحلیل نورونهای گابرژیك در مغز باعث بیماری داءالرقص یا كره(Chorea) میشود كه در آن حركات غیرارادی وسیعی در بیمار ظاهر میشود. داروهای بنزو دیازپین، عمل گابا در مغز را تشدید و تسهیل میكنند.
گلوتامات، آسپارتات، گلیسین
گلوتامات از پایانههای پیشسیناپسی بسیاری از مسیرهای حسی دستگاه عصبی مركزی و نواحی قشر مخ ترشح میشود.
این ماده نیز مانند گابا از اسید گلوتامیك به وجود میآید ولی برخلاف آن، یك میانجی عصبی تحریككننده بوده و در فرایند یادگیری موثر است. گلوتامات، گابا، آسپارتات و گلیسین جزء گروه اسید آمینهها هستند. گلوتامات و آسپارتات از گوارش مواد پروتئینی در روده به وجود میآیند؛ ولی پس از جذب نمیتوانند از سد بین خون و مغز عبور كنند؛ بنابراین خود مغز این مواد را میسازد. گلوتامات واسطه شیمیایی برخی از نورونهای هیپوتالاموس است كه باعث تنظیم ترشحات غده هیپوفیز میشوند. آسپارتات مانند گلوتامات تحریككننده است. اسید آمینه گلیسین، یك واسطه شیمیایی بازدارنده بوده و باعث مهار نورونهای حركتی میشود.
نوروپپتیدها
نوروپپتیدها یك گروه كاملا متفاوت از ترانسمیترها بوده و فعالیت آنها معمولا آهسته است. این واسطهها در سیتوزول پایانههای پیشسیناپسی ساخته نمیشوند، بلكه در ریبوزومهای جسم سلولی نورونها ساخته میشوند.
نوروپپتیدهایی که در دستگاه عصبی وجود دارند، به وسیله یاختههای عصبی مغز و نخاع ساخته میشوند. تعدادی از این مواد، پپتیدهای شبه افیونی یا اپیوئید نامیده میشوند كه از ماده بتالیپوتروپین به وجود میآیند.
این مواد با اثر در گیرندههای خود باعث تخفیف درد و ایجاد آرامش عصبی میشوند. ورزش شدید، درد و عوامل استرسزا باعث افزایش ساخته شدن این مواد میشوند. نوروپپتیدهای دیگری در مغز ساخته میشوند كه تعدیلكننده و تنظیمكننده حالات روانی بوده و در رفتارهای مربوط به گرسنگی، سیری، تشنگی، حالات هیجانی، افسردگی، تغییرات خلقی، حافظه و یادگیری شركت دارند. تاكنون دهها نوروپپتید شناسایی شده است. بعضی از آنها علاوه بر مغز در غدد درونریز نیز ساخته میشوند. كوله سیستوكینین یكی از هورمونهای دستگاه گوارش است كه باعث انقباض كیسه صفرا و كمك به هضم چربیها میشود؛ ولی همین ماده در مغز موجب احساس سیری و كاهش اشتها میگردد.
هورمونی نیز به نام ADHیا هورمون ضد ادراری در كلیهها باعث كاهش حجم ادرار شده ولی در مغز به روند حافظه و یادگیری كمك میكند.
ورزش، بخش بسیار مهمی از برنامه کنترل وزن است. باانجام ورزش هایی با ریتم آرام مثل شنا، بدن با استفاده از اکسیژن، شروع بهسوزاندن چربی ذخیره شده خود می کند. ورزش کردن برای بدن فواید بسیاری دارد . از آن جمله، افزایش استحکام عروق و در نتیجه کاهش ابتلا به بیماری هایقلبی و عروقی است. ضمنا در اثر انجام تمرینات ورزشی، توان بدن در استفادهاز قندها افزایش یافته و احتمال ابتلا به دیابت کمتر می شود.
بافت های بدن، به مرور زمان، سفتی و فرم طبیعی خود رااز دست می دهند. با انجام ورزش از شل شدن و دفرمه شدن عضلات جلوگیری میکنیم، همچنین اراده قوی تری برای ادامه رژیم غذایی در ما به وجود می آید. با ورزش احساس نشاط و اعتماد به نفس بیشتری می کنیم.
بهترین نوع ورزش برای لاغری انجام حرکات استقامتی و ورزش های ملایم با هم است .
با انجام نرمش های ملایم در ابتدا و سپس انجام ورزشهای استقامتی، مثل دویدن با ریتم آرام و شنا کردن، حتی بدون رژیم، 2 تا 3کیلوگرم از وزن بدن شما پس از مدتی کاهش می یابد و این بهترین راه برایکاهش چند کیلوگرم اضافه وزن است. ولی در افرادی که بیشتر چاق هستند، ورزشو رژیم غذایی توأم مفید است.
شاید در ابتدای شروع ورزش، وزن شما کاهش نیابد که دلیلآن جایگزینی بافت ماهیچه ای به جای چربی است، ولی پس از مدتی با افزایشحجم ماهیچه ها، اکسیداسیون بافتی افزایش یافته، با انجام ورزش گردش خونماهیچه بیشتر می شود و بدن از ذخائر چربی برای تأمین انرژی استفاده میکند. بدین ترتیب حتی درحالت عادی، سوخت انرژی در بدن یک ورزشکار 8 تا 14درصد بیشتر از یک فرد عادی است.
با انجام ورزش با ریتم منظم ، عضلات شما خسته نخواهدشد، چون خستگی عضلات ، به دلیل تجمع مواد زائد حاصل از سوخت چربی هاست وبا درستنفس کشیدن و تأمین اکسیژن کافی برای عضلات،این مواد تجمع نمییابند.
انجام حرکات نرمشی هر صبح به مدت 15 دقیقه بهترین نوع ورزش است .
مدت زمانی که برای ورزش روزانه توصیه می شود ، 15دقیقه است ؛ یا 60 دقیقه ورزش ملایم و یا سه بار ورزش سنگین در هفته کهالبته انجام ورزش روزانه مفید تر می باشد.
لازم نیست برای ورزش کردن مکان خاصی داشته باشید، شمامی توانید در منزل با انجام حرکات نرمشی و پیاده روی، روزانه به مدت 30دقیقه ، حدود 300 کالری انرژی بسوزانید.
نکاتی که باید درباره ورزش کردن بدانید:
1-ورزشی را انتخاب کنید که دوست داشته باشید و بتوانیدبرای مدت زمان طولانی هزینه آن را بپردازید ، ضمنا دسترسی به آن نیز برایشما آسان باشد تا بتوانید برای مدتی آن را ادامه دهید و یک ورزش مقطعیبرای شما نباشد .
2-هرگز خود را مجبور به ورزشی نکنید که مناسب شما نمی باشد .
3-در هنگام ورزش ، به انجام حرکات ورزشی فکر کنید و آنها را با دقت و درست انجام دهید .
4-در شروع با انجام حرکات سنگین و طولانی بدنتان را خسته نکنید ، بلکه ورزش را به مرور زیاد کنید .
چند ورزش مفید برای برطرف کردن چربی های اضافه ران ها :
1- روی زمین بنشینید کف دو پا را به هم بچسبانید. کفدست ها را روی زانوها قرار دهید حالا مثل پاندول ساعت تمام بدن خود را بههمان وضعی که دارید به راست و چپ و تا آنجائی که می شود به زمین نزدیککرده حرکت دهید و از یک تا چهل بشمارید . می توانید جای زانو با دست هایخود شست پاها را بگیرید
2- روی زمین بنشینید. کف هر دو دست را در قسمت عقب بدن، روی زمین بگذارید. در حالیکه زانوها به حال نیمه خمیده در آمده و به همچسبیده اند، زانوها را در طرف راست به روی زمین بیاورید و بعد به همانصورتی که هست از طرف راست به طرف چپ باز تا روی زمین بیاورید. این عمل بهراست و چپ را20 مرتبه تکرار کنید
3- روی زمین بنشینید. دست ها در عقب بدن روی زمین،زانوها را خم کنید. اکنوندو زانوی به هم چسبیده را به طرف راست تا نزدیکزمین ببرید و در همین حال پاها را دراز کرده ، دوباره به حالت اولبازگردانید و در حالیکه زانوها مجدداً خم شده به طرف چپ تا نزدیک زمینببرید. سپس مجددا پاهارا دراز کرده و به حالت اول برگردانید . این عمل را 10 تا 15 بار برای هر طرف ( راست و چپ ) انجام دهید
4- به پشت روی زمین بخوابید. دست راست خود را درازکرده، بالای سر خود روی زمین بگذارید. حالا با تمام بدن و دست و پاها ، بههمان شکلی که بوده تا آنجا که می توانید به راست پیچید و دوباره به حالاول یعنی خوابیده طاق باز برگردید. این عمل را 15 تا20 بار تکرار کنید . سپس به همین نحو با دست چپ بالای سر و طرف چپ انجام دهید
چهار نوع ورزشی که گفته شد ، مانند یک ماساژ قوی عملمی کنند و کمک می نمایند که گره های سلولیت در بالای ناحیه ران ها پارهشده و دفع مواد زائد موجود در آنها مقدور و میسر گردد.
در آغاز این چهار نوع ورزش را که گفته شد 15 تا 20 بارانجام دهید .سپس به تدریج تعداد دفعات را تا آنجا که می توانید زیاد کنید( حدود50 تا100 بار
ورزش مانع چاقی ژنتیکی
الف:تنوع ژنتیکی ژن FTO عامل موثر در چاقی ژنتیکی است . ب:سه تا چهار ساعت ورزش روزانه مانع چاقی ژنتیکی میشود ج:سی درصد از سفید پوستان اروپایی ژن مستعد چاقی دارند. اگرشما چاق هستید ،ممکن است عامل ژنتیکی را مقصر بدانید ،اما برای این مشکلنیز راه حلی وجود دارد و آن پرداختن به ورزش روزانه بطور متوسط سه تا چهارساعت است. نژاد Amish از لنکستر پنسیوانیا تنها نژاد سفید اروپایینیستند که به دلیل تنوع ژنتیکی موجود در بدن خود دارای استعداد چاقی ذاتیهستند بلکه سی درصد کل مردم اروپا دارای چنین استعدادذاتی هستند . درمطالعاتی که اخیرا بر روی این دسته از مردم Amish صورت گرفت ثابت شد که باوجود تنوع ژنتییکی بدن آنها و استعداد ذاتی آنها برای چاقی, تمرینات مستمرروزانه می تواند به عنوان یک اهرم باز دارنده مناسبی عمل نموده و از چاقیافراد جلو گیری نماید. اما مبارزه با ژن عامل چاقی در مردم Amish بسیار ساده است زیرا این مردم از ماشین و سایر وسایل مدرن و رفاهی استفادهنمی نمایند.اکثر مردم کشاورز و یا نجار بوده و زنان انها نیز به عنوانخانم های خانه دار در منزل ضمن انجام کارهای روزمره زندگی نظیر آشپزی ورفت و روب منزل مسئولیت پرورش و تربیت چندین فرزند را نیز بر عهده دارند. تحقیقاتبه عمل آمده اثبات نموده است که میزان افزایش وزن مردم Amish نسبت به سایرمردم که دارای تنوع ژنتیکی هستند بسییار کمتر بوده , مگر آندسته که دارایفعالیت های ورزشی متناوب روزانه باشند. اگرچه پرداختن به ورزش مسئلهای است که برای عموم مردم توصیه می شود اما آن دسته از کسانی که دارایاستعداد چاقی طبیعی هستند توصیه می شود نسبت به این مسئله با اهمیت بیشترینگاه نمایند و پرداختن به ورزش را جزء برنامه های روزانه خود قرار دهند . دکترسورن نیتکر همکار محقق مذکور از دانشگاه مریی لند تاکید کرد که نمی تواناز مردم توقع داشت جهت مبارزه با بیماری چاقی و اضافه وزن همچون مردم قرننوزدهم که فاقد هرگونه وسایل مدرن و رفاهی کنونی بودند،زندگی نمایند .اماهر حرکت کوچکی در این زمینه می تواند راه گشا باشد . به جای تماشا کردنچند ین ساعت تلویزیون بهتر است چند ساعتی از روی فراق خاطر قدم بزنیم،بجای استفاده از آسانسور بهتر داست از پله ها بالا برویم ،بجای رانندگیبهتر است پیاده برویم و بلاخره یکسری ورزش های بنیادی نظیر شنا نیزمیتواند به عنوان عوامل بازدارده فعالیت های ژنتیکی مربوط به چاقی شوند. امیلت یک محقق ژنتیکی که در حال حاضر در گیر این مسئله نیز نمی باشد گفته استمطالعات بیشتری جهت اثبات این فرضیه باید بر روی دیگر نژادها نیز صورتگیرد . تحقیق صورت گرفته بر وری 704 نفر از مردم قبیله Amish باگرفتن نمونه خونی معلوم گردید آندسته از این مردم که دارای فعالیت هایفیزیکی روزانه و بطور متوسط سه تا چهار ساعت هستند 15پوند کمتر از آندستهکه فاقد چنین فعالیت هایی هستند ،اضافه وزن دارند . به گزارش سي انان ،محققین هنوز چگونگی ارتباط ژن FTO را با چاقی کشف نموده اند اما براینباورند که این مسئله از طریق عملکرد پروتئینی که میزان منبع غذایی راتنظیم می کند ،صورت می گیرد نیتکر در ادامه می گوید :عدم پرداختن به ورزشباعث عملکرد منفی ژن FTO در جهت چاقی افراد می گیرد و این در حالی است کهورزش مستمر روزانه باعث توقف عملکرد ژن مورد نظر خواهد گردید. ناگفته نماند که بعضی از متخصصین امور بر این باورند که دیگر تفاوت ژنتیکی نیز می تواند عامل موثر بر چاقی ذاتی باشد بنابرایناکنون بسیار زود خواهد بود که به مردم توصیه انجام چنین آزمایشاتی را بطورعموم بدهیم.
ورزش يا رژيم، كدام بهتر است؟
دردهة گذشته، شيوع چاقي 50 درصد افزايش يافته است. نوع رژيم غذايي و كاهشفعاليت بدني عوامل اصلي اين صعود ارقام شناخته شدهاند. چاقي عارضهاي استكه پيشگيري از آن امكانپذير است. پيشگيري از چاقي بسيار آسانتر،ارزانتر و مؤثرتر از درمان آن است. عارضة چاقي در طي زمان بروز ميكند. بنابراين، درمان آن در مراحل شكلگرفتة بيماري به تلاش زيادي نياز دارد. امروزهچاقي يكي از معضلات زندگي صنعتي براي تمام گروههاي سني است. بيماريهايقلبي و عروقي، ديابت (افزايش قند خون)، پرفشاري خون، سنگ كيسة صفرا، نقرس،آرتروز و نيز سرطانهاي سينه، رودة بزرگ و پروستات به دنبال چاقي شكلميگيرند. همچنين ميزان بستري شدن افراد چاق در بخشهاي مختلف بيمارستانيو نيز زمان لازم براي بهبود كامل آنان تفاوت بسياري با ساير گروهها دارد. چاقي در كودكان نيز، اگرچه در ظاهر ناپسند و مشكلآفرين نيست، نياز به توجه و درمان دارد.
ميزان شيوع چاقي در ايران
طبقپژوهشهاي انجامشده در ايران، ميزان شيوع چاقي در مردان حدود 27 درصد ودر زنان 40 درصد است. همچنين، شايعترين محدودة سني ابتلا به چاقي درمردان 40 تا 50 سالگي و در زنان 50 تا 60 سالگي است. چاقي در ايرانحدود 32 درصد شيوع دارد كه ميزان آن از كشورهاي غربي كمتر است. يك بررسيعمومي نشان داد كه نزديك به 13 درصد از دختران تهراني در زمرة افراد چاققرار دارند و شيوع چاقي در سنين مدرسه در حدود 10 درصد تخمين زده شده است. چاقيدر سنين مدرسه مشكلات متعددي به دنبال دارد. بيماريهاي روحي ـ رواني نظيرافسردگي، اجتماعگريزي، كاهش اعتمادبهنفس و سرخوردگي در اين گروه بهميزان گستردهتري رخ ميدهد. چاقي در دوران كودكي، بخصوص در ميانپسربچهها، با افزايش احتمال وقوع آن در بزرگسالي همراه است. 26 تا 41درصد كودكان چاق در سنين پيش از مدرسه، در بزرگسالي نيز به عارضة چاقيمبتلا خواهند شد. با توجه به مشكلات فراوان حاصل از چاقي، حتي كم كردنمقدار اندكي از وزن نيز عوارض سوء چاقي را كاهش ميدهد يا از شدت آنهاميكاهد. به اعتقاد متخصصان، كاهش 5 تا 20 درصد از وزن بدن در افراد چاقموجب از ميان رفتن بسياري از عوامل خطرساز ميشود.
چرا چاق ميشويم؟
چاقي،در تعريفي ساده، ناشي از نامتعادل بودن ميزان دريافت انرژي از راه غذا وميزان مصرف يا سوخت انرژي در نتيجة فعاليت بدني است. بنابراين، مؤثرترينروش درمان چاقي كم كردن ميزان دريافت انرژي و افزايش سوخت و ساز بدن است. امروزهمتخصصان علت عمدة چاقي را كمتحركي و ورزش ناكافي ميدانند. تغييررفتارهاي جمعي، تنوع زياد وسايل برقي، ساعات طولاني تماشاي تلويزيون وفيلمهاي ويدئويي و بازيهاي كامپيوتري، زندگي مدرن را كمتحرك ساخته است. در كشورهاي پيشرفته، افراد بيشتر غذا ميخورند و كمتر فعاليت ميكنند. خوردن غذاهاي آماده در خارج از منزل به دليل مشغلههاي امروزي دليل ديگريبراي چاقي در دنياي مدرن است. اين غذاها، بدون آنكه تمام مواد غذايي لازمرا به بدن فرد برسانند، ميزان چربي بالايي را به او تحميل ميكنند.
چاقي در كودكان
برايچاقي كودكان، علل مختلف ژنتيكي و هورموني در نظر گرفته ميشود. والدينبهندرت براي بررسي علت چاقي كودك به پزشك مراجعه ميكنند. ارتباط ميانوالدين چاق و كودكان چاق احتمالاً انعكاسي از شيوة مرسوم تغذيه و فرهنگفعاليت در جامعه است. برخلاف تصور عموم، كمتحركي افزايش اشتها و پرخوريرا به دنبال دارد. همچنين، مطالعات باليني ارتباط بسيار نزديكي ميان ميزانتماشاي تلويزيون در كودكان و چاقي آنان نشان داده است. در زمان تماشايتلويزيون، مصرف غذا و تنقلات افزايش مييابد و فعاليت بدني كودك محدودميشود. يك راهحل پيشنهادي براي والدين، دور كردن محل تلويزيون ازاتاقخواب كودك است. بهعلاوه، ميتوان با برنامهريزي مناسب براي پر كردنوقت كودكان، ساعات تماشاي تلويزيون آنها را كاهش داد. گاه چاقي دركودكان به دنبال ابتلا به بيماري بروز ميكند. اگر در كودك چاقي علائمينظير كوتاهي قد نسبت به سن، خشكي پوست، بيطاقتي در برابر سرما، يبوست،زود خسته شدن، پرخوري همراه با پرنوشي، جوش و موهاي زائد صورت، افزايشچربي در ناحية گردن و شكم و نه بازو و ساق، ضربه به سر يا ستون مهرهها وعفونت ديده شد، والدين بايد در صدد پيگيري علل زمينهاي آن برآيند. درتمام گروههاي سني، روشهاي متعددي براي درمان چاقي پيشنهاد ميشود، ازمصرف داروهاي مختلف و ناياب گرفته تا جراحي. اما درمان اوليه و انتخابيبراي افراد دچار اضافهوزن و بيماران چاق، تركيبي از رژيم غذايي، ورزش وتغيير در رفتارهاي روزمره است. حتي مصرف دارو بدون رعايت رژيم غذاييكنترلشده و ورزش، بينتيجه خواهد بود. تأثير ورزش در پيشگيري از چاقي و درمان آن كلانرژي مصرفي روزانه را به سه قسمت تقسيم ميكنيم: مصرف انرژي در حالتاستراحت، مصرف انرژي بعد از صرف غذا و مصرف انرژي بعد از فعاليت بدني. درزمان استراحت، 60 تا 70 درصد از كل انرژي بدن مصرف ميشود و مقدار آن درهر ساعت، حدود يك كيلوكالري به ازاي هر كيلوگرم از وزن بدن است. متغيرترينميزان مصرف انرژي، در زمان فعاليت بدني است. اين ميزان در افراد كمتحرك 10 تا 15 درصد و در افراد فعال 30 تا 40 درصد از كل انرژي مصرفي را تشكيلميدهد. ورزش از دو طريق موجب مصرف انرژي در بدن ميشود: يكي افزايش ميزانسوخت در زمان ورزش و ديگري افزايش مقدار مصرف انرژي در زمان استراحتِ بعداز خاتمة ورزش. براي مورد دوم يك مثال ميآوريم: فعاليت بدني با شدت متوسطبه مدت ده دقيقه، ميتواند مصرف انرژي بدن را در حالت استراحت 5 تا 15درصد به مدت 24 تا 48 ساعت افزايش دهد. در ورزشكاران، ميزان مصرف انرژي درزمان استراحت 5 تا 20 درصد بالاتر از افراد عادي است. بنابراين، يكي ازمهمترين فوايد ورزش و فعاليت جسماني بالاتر رفتن ميزان مصرف انرژي فردفعال در زمان استراحت است. بنابراين، اين باور افراد پرخور كه ورزش وفعاليت بدني باعث افزايش اشتهاي آنها ميشود غلط است. هيچ منبع علمي اينمطلب را تأييد نميكند. برعكس، ورزش سنگين موجب افزايش برخي مواد در بدن وكاهش تمايل فرد به خوردن ميشود. يعني با كاهش موقتي اشتها روبهروميشويم. در زمان استراحت، 50 درصد از انرژي لازم براي سوخت و ساز بدنرا چربيها و بقيه را مواد قندي تأمين ميكنند. در ورزشهاي سبك، همچنانچربيها اين وظيفه را بر عهده دارند. اما با افزايش شدت ورزش، سوخت و سازقندها مشخصتر ميشود. به همين دليل است كه متخصصان ورزشهاي سبك را برايكاهش وزن مفيدتر ميدانند. شايد تعجببرانگيز باشد كه صرف مدت زماني بسياراندك، مثلاً حداقل روزي يك ساعت فعاليت بدني به مدت ده روز، براي افزايشسوخت چربي بدن در حالت استراحت كافي است. براي رسيدن به اين هدف در افرادسالمند، به هشت هفته زمان نياز داريم. يكي ديگر از فوايد ورزش افزايش ظرفيت تنفس عضلات است، يعني افراد ورزشكار ديرتر از سايرين خسته ميشوند. آيا ورزش همراه با رژيم غذايي موجب كاهش بيشتر وزن ميشود؟ درافراد چاق، ورزش به تنهايي موجب كاهش وزن مختصري ميشود. متوسط كاهش وزنگزارششده در 12 بررسي، در حدود دو كيلو و نيم بوده است. در يك فرد هفتادكيلويي، پنج ساعت فعاليت ورزشي در هفته تنها 200 گرم كاهش وزن را به دنبالخواهد داشت. تركيب ورزش و رژيم غذايي نقش مؤثرتري از رژيم غذايي يا ورزشِتنها ايفا خواهد كرد. فرض كنيد يك نفر با رژيم غذايي موفق به حدود دهكيلوگرم كاهش وزن شده است. نزديك به سه كيلوگرم از اين مقدار كاهش وزن درنتيجة حذف مواد غيرچربي به دست ميآيد. حال آنكه يك كاهش وزن ده كيلوگرميبا ورزش و رژيم غذايي توأم، كمتر از دو كيلوگرم از تودههاي غيرچربي بدنرا از بين ميبرد. وجود چربي انبوه در ناحية شكم و احشاء موجب افزايشمقاومت بدن نسبت به آثار انسولين و در نتيجه بالا رفتن قند خون در افرادچاق ميشود. همچنين يكي از عوامل مؤثر در ابتلا به امراض قلبي ـ عروقي بهشمار ميآيد. بنابراين، كاهش چربي شكمي كمك زيادي به حفظ سلامت ميكند. براساس نتايج مطالعات وسيع، ورزش نقش مؤثري در كاهش چربيهاي ناحية شكم ايفاميكند. در افراد كمتحرك، شروع ورزش احتمال افزايش وزن را كاهشميدهد. همچنين ورزش كردن روش كارآمدي در حفظ وزن بدن بعد از درمان صحيحچاقي است. در يك بررسي ثابت شد كه با قطع رژيم غذايي، بعد از 18 ماه 92درصد از وزن ازدسترفته مجدداً بازميگردد. در صورتي كه با تداوم ورزش،افزايش زيادي در وزن بدن نخواهيم داشت. تأثير ورزش در درمان چاقي كودكانبيشتر است. امروزه فعاليت بدني عامل پيشگيري از چاقي اطفال و همچنين درمانآن شناخته شده است.
چه مقدار ورزش كافي است؟
شروعورزش در برنامة روزانه بايد به ميزاني باشد كه از عهدة فرد چاق برميآيد. پس از ايجاد آمادگي جسماني و كاهش وزن اوليه، ميتوان شدت و مدت ورزش راافزايش داد. حداقل سوخت مصرفي بدن براي دست يافتن به آمادگي جسماني، 1000كيلوكالري در هفته تخمين زده شده است. ميزان مطلوب آن براي كاهش وزن، درحدود 2000 كيلوكالري در هفته است. در قدم زدن سريع، سرعت سوختو ساز بدنبه ميزان چهار برابر حالت استراحت افزايش مييابد. با يك محاسبة سادهدرمييابيم كه براي يك فرد 70 كيلوگرمي، حداقل هفت ساعت پيادهروي در هفتهلازم است. در مورد ساير فعاليتها نيز ميتوان ميزان مصرف انرژي رامحاسبه كرد. با اين حال، اغلب افرادي كه دچار چاقي هستند آمادگي كامل برايانجام دادن مقدار تعيينشدة فعاليت بدني را ندارند. گروهي ديگر هم به علتابتلا به امراض قلبي و پرفشاري خون از انجام دادن بسياري از حركات ورزشيمعاف هستند. در نتيجه، شكل و مدت مناسب براي ورزش در افراد چاق به تواناييو وضعيت جسماني آنها بستگي دارد. براي مثال، هرگز به افراد چاق مبتلا بهبيماريهاي قلبي دويدن توصيه نميشود. رايجترين ورزشِ درماني براي اينگروه پيادهروي است. فعاليتهاي بدني ديگري مانند دوچرخهسواري و شنا همگاه جانشين مناسبي براي پيادهروي بهشمار ميآيند. انتخاب نوع ورزشدر درجة اول به علاقة فردي شما بستگي دارد. ميتوانيد تركيبي از انواعورزشها را در برنامة خود بگنجانيد. به خاطر داشته باشيد كه ورزشهاي باشدت زياد و مدت كم باعث بالا رفتن ميزان سوخت و ساز بدن در حالت استراحت ونيز كاهش اشتها ميشوند. در حاليكه ورزشهاي با شدت كم و مدت زياد برسوخت و ساز چربيها اثر ميگذارند. تصميمگيري در مورد شدت و مدت ورزشانتخابي به هدف پزشك و پذيرش بيمار بستگي دارد.
تا بيش از دهه 1905 بيماري هاي رواني با دارو قابل درمان نبودند. افراد مبتلا به شيزوفرني و كساني كه از بيماري شوريدگي- افسردگي شديد و پريشاني هاي عصبي رنج مي بردند بايد در بيمارستان هاي رواني بستري مي شدند. آنگاه، ظرف مدت حدود 10 سال ، درمان با داروهاي رواني اين بيماران را به داشتن زندگي طبيعي تري اميدوار ساخت، و بيمارستان هاي رواني عملاً خالي شدند.
كلرپرومازين. در اواخر دهه 1940 هنري لابوري ، جراح اعصاب فرانسوي، به دنبال دارويي بود تا بيماران خود را پيش از عمل – حتي پيش از بيهوشي – آرام سازد؛ به نظرش رسيد كه شايد آنتي هيستامين اين هدف را برآورده كند، چون معلوم شده بود كه در اضطراب پيش از عمل در بدن بيماران هيستامين ترشح مي شود. يك شركت دارويي براي دكتر «لابوري» آنتي هيستامين خواب آوري به نام پرومتازين فرستاد. به نظر مي رسيد اين دارو مؤثر واقع شده باشد، بنابراين جراح تقاضاي آنتي هيستامين قويتري كرد. دومين دارويي كه فرستاده شد كلرپرومازين بود. لابوري آن قدر از " آرامش خلسه مانند" ي كه پيش از عمل در بيمارانش ايجاد مي شد راضي بود كه كم كم استفاده از اين دارو را به همكارانش توصيه كرد.
دو روان پزشك فرانسوي ديگر به نام هاي «ژان دله» و «پي يردنيكه» دريافتند كه نه تنها اين دارو در بيماران عادي پيش از عمل جراحي مفيد است، بلكه در آرامش دادن به بيماراني كه در مرحله بيماري شوريدگي – افسردگي متناوب هستند نيز اثر دارد. اين دو روان پزشك و روان پزشكان ديگر آن را در فاصله سال هاي 1952تا 1955 بر بيماران رواني ديگر امتحان كردند و دريافتند كه در درمان شيزوفرني بسيار مؤثر است.
كم كم تا اواخر دهه 1950، كلرپرومازين به طور گسترده در اروپا و ايالات متحده مورد استفاده قرار گرفت. هنوز يك دهه نگذشته بود كه امكان آن فراهم آمد كه مبتلايان به شيزوفرني شديد، كه در اتاقك هاي در بسته نگهداري و دست و پايشان با لباس هاي مخصوص بسته مي شد، از تيمارستان ها مرخص شوند و به مشاغل سازنده و زندگي تقريباً طبيعي خود در جامعه باز گردند. در كلرپرومازين اين امكان را فراهم كرد كه بيماران رواني در منازل و در كنار خويشان و دوستانشان نگهداري شوند و اين امر سبب كاهش تعداد بيمارستان هاي رواني دولتي نيز شد.
استفاده از كلرپرومازين، آغازگر انقلاب دومي در درمان طبي بيماران ذهني بود. آزمايش هاي باليني نشان داد كه تجويز مقادير زياد دارو باعث بروز نشانه هايي شبيه به بيماري پاركينسون مي شود. همين يافته منجر به بررسي اثر داروها بر نواحي مختلف مغز و ناهنجاري هاي مولكولي مغز در بيماري هاي ذهني شد.
بررسي ها نشان داد كه در مغز بيماراني كه بر اثر بيماري پاركينسون مرده اند ، دوپامين تقريباً وجود ندارد. دوپامين يكي از ناقل هاي عصبي است كه در قسمت هايي از مغز كه در هماهنگي فعاليت هاي حركتي نقش دارند به مقدار زياد يافت مي شود. تزريق متيل- دوپا (ماده اي شيميايي كه طي فرايندهاي طبيعي در مغز به دوپامين تبديل مي شود) باعث بهبود چشمگير مبتلايان به بيماري پاركينسون شد.
آرويد كارلسون، داروشناس سوئدي، حدس زد كه شايد داروهايي نظير كلرپرومازين ضمن مهار شيزوفرني، با مسدود كردن گيرنده هاي دوپامين در مغز، عملاً باعث بروز نشانه هاي كمبود دوپامين مي شوند. وقتي در سال 1975 امكان سنجش گيرنده هاي دوپامين در مغز فراهم آمد، در آزمايشگاه هاي دكتر سولومون هـ. سنايدر در دانشگاه جان هاپكينز معلوم شد كه آثار درماني داروهاي ضد شيزوفرني نظير كلرپرومازين به سبب مسدود كردن گيرنده هاي دوپامين است. اين يافته ها حاكي از آن بودند كه اساساً آنچه در مغز مبتلايان به شيزوفزني اشكال دارد يا فزوني تشكيل دوپامين است، يا افزايش حساسيت گيرنده هاي دوپامين.
ايمي پرامين.
موفقيت تصادفي كلرپرومازين در مقابله با شيزوفرني محركي شد براي تهيه و آزمايش انواعي از داروهاي مشابه شيميايي. يكي از اين داروها ايمي پرامين بود كه در شركت دارويي سويسي گايگي تهيه شد. وقتي دكتر رولان كان در كمال شگفتي متوجه شد كه اين دارو در مقابله با شيزوفرني كاملاً بي اثر است، آن را در انواع ديگري از بيماري هاي رواني مورد ارزيابي قرار داد. او در سال 1957 گزارش داد كه اين دارو فعاليت ضد افسردگي چشمگيري دارد، يعني اثري كاملاً عكس اثر كلرپرومازين!
ليتيم.
اين كه ليتيم به عنوان دارويي رواني شناخته شود از همه نامحتمل تر بود. در اواخر دهه 1940 روان پزشك جوان استراليايي به نام «جان كيد» حدس زد كه شايد هيجان همراه با بيماري شوريدگي – افسردگي ناشي از سوخت و ساز غيرطبيعي اسيد اوريك باشد. براي آنكه نظريه اش را امتحان كند اسيد اوريك را- به شكل نمك ليتيمي آن به همراه كربنات ليتيم – به جانوران آزمايشگاهي تزريق كرد و واكنش درماني چشمگيري به دست آورد. گرچه «كيد» يافته هاي خود را در يك مجله استراليايي منتشر كرد، اما تا اواسط دهه 1950 تنها توجه تعداد اندكي از روان پزشكان به آن جلب شد.
از قضا در آن هنگام بود كه يك پزشك دانماركي به نام «موگنس شو» مقاله «كيد» را خواند. او تركيبات پيشنهادي «كيد» را براي درمان شوريدگي امتحان كرد و آنها را مؤثر يافت. اما چندي نگذشت كه روشن شد بخش اسيد اوريك اين دارو هيچ نقشي در تآثير گذاري آن ندارد. اثر درماني آن بدين علت بود كه در آن از نمك ليتيمي اسيد استفاده شده بود؛ معلوم شد كه نمك هاي ديگر ليتيم نيز به همان اندازه مؤثرند.
چون نمك هاي ليتيم رواج گسترده اي دارند و نمي شود آنها را به عنوان دارو به ثبت رساند، شركت هاي دارويي مايل نبودند آن را براي كاربرد باليني در سطح وسيعي توليد كنند. عامل ديگري كه مصرف باليني ليتيم را به تأخير انداخت اين بود كه احتمال داده مي شد يون هاي ليتيم در مقادير زياد دارو بايون هاي سديم بدن كه از لحاظ شيميايي به آن شبيه است رقابت كند، و با آثار سمّي خود خطر آفرين شود.
بدين ترتيب تا سال 1970، يعني بيش از 20 سال پس از شناخت ارزش نمك ليتيم در تخفيف بيماري شوريدگي – افسردگي، ليتيم در آمريكا كاربرد روان پزشكي پيدا كرد. يون ساده ليتيم مؤثرترين عاملي است كه تاكنون براي درمان شوريدگي شناسايي شده است، اما ساز و كار اثرش هنوز در پس پرده اي از ابهام قرار دارد.
ليبريوم و واليوم.
سال 1960 سال پرحادثه اي در تاريخ شيمي درماني بود. در آن سال دو دارو عرضه شدند كه به دو شكل متفاوت پيامدهاي شگرفي در جامعه داشتند: يكي ليبريوم كه نخستين دارو از يك رشته آرام بخش هاي جديد بود و ديگري، قرص ضدبارداري استروژني . در دهه 1970 ليبريوم كه در دهه 1960 بيش از بقيه داروها تجويز شده بود، مقام اول خود را به مشابه شيميايي اش واليوم داد. سرگذشت كشف و به كارگيري اين دو آرامبخش از اين قرار است : لئواشترن باخ از شركت هافمن- لاروش تصميم داشت دارويي براي مقابله با افسردگي بيابد.
اشترن باخ در سال 1908 در دهكده اي از فلات پولا، كه در آن هنگام جزئي از امپراتوري اتريش- مجارستان بود، ( اما امروزه در يوگسلاوي است) به دنيا آمد. ليسانس و دكتراي داروسازي خود را از دانشگاه كراكوف، كه اكنون در لهستان قرار دارد، گرفت. در سال 1940 براي شركت هافمن – لاروش در شهر بال سويس كار مي كرد؛ سال بعد به آزمايشگاه اين شركت در ناتلي نيوجرسي رفت. در سال 1946 تبعه آمريكا شد، و در سال 1973 از سرپرستي بخش شيمي دارويي هافمن- لاروش استعفا داد.
دكتر اشترن باخ در سال 1953 موظف شد دسته جديدي از داروهاي آنزيوليتيك (ضد اضطراب يا آرام بخش) كشف كند. تركيبات مورد نظر مي بايست نسبتاً ناشناخته مي بودند، و تقليد روش تهيه مصنوعي آنها ساده نبود، تا احتمال آنكه رقباي ديگر نيز به همان دارو دست پيدا كنند كم شود. اما بنا به ملاحظات اقتصادي لازم بود كه اين تركيبات از مواد اوليه قابل دسترسي به راحتي تهيه شوند. به علاوه بهتر بود واحد مولكولي اساسي اين تركيبات به نحوي باشد كه بتوان آن را به مشتقات متعددي تبديل كرد، تا احتمال يافتن دارويي مؤثر افزايش يابد. اشترن باخ به ياد پژوهش هاي خود در كراكوف افتاد كه درباره تركيباتي كه مواد اوليه احتمالي در تهيه رنگ هاي مصنوعي بودند تحقيق كرده بود.
اين تركيبات اغلب ويژگي هاي داروي ضد اضطراب مناسب را دارا بودند: گمنام بودند ( چون در 18 سالي كه از تهيه آنها به دست اشترن باخ مي گذشت كسي با آنها كار نكرده بود)، به سهولت تهيه مي شدند، و مانند بسياري از تركيباتي كه به داشتن فعاليت زيست شناختي معروف بودند، يك اتم نيتروژن متصل به يك حلقه آروماتيك داشتند. اما معلوم شد كه يك مشكل عمده وجود دارد: اثر آرام بخشي مورد نظر را نداشتند.
در آوريل سال 1975 اشترن باخ از گروه پژوهشي خود خواست تا تحقيق در زمينه اين تركيبات را پايان دهد و به انواع ديگري بپردازد. ضمن جمع و جور كردن آزمايشگاه، يكي از شيميدانان به او تركيبي نشان داد كه دو سال پيش تهيه كرده، اما از لحاظ دارو شناختي امتحان نشده بود. وقتي آن را آزمايش مي كردند، گمان مي بردند كه به دست آمدن نتيجه منفي ثابت خواهد كرد كه نبايد اميدي به اين نوع تركيبات شيميايي داشته باشند و مي بايست با خيال راحت توجه خود را به انواع ديگر معطوف كنند.
اما اشترن باخ در كمال شگفتي پي برد كه اين تركيب فراموش شده آثار آرام بخشي نيرومندي دارد. وقتي شيميدانان گروهش سعي كردند براي ويژگي هاي غيرعادي اين تركيب ( كه تصور مي كردند از لحاظ شيميايي به تركيباتي كه فاقد آثار آرام بخشي بودند شباهت دارند) توجيهي بيابند، دريافتند كه اين تركيب آن چيزي كه فكر مي كردند نيست. اين تركيب ضمن توليد شدن دچار تغيير غير منتظره اي شده بود كه ساختار كاملاً متفاوتي پيدا كرد. آنان تركيبات ديگري را كه به ساختار واقعي تركيب فراموش شده شباهت داشتند تهيه كردند، اما هيچ يك به اندازه تركيب اوليه مؤثر نبود.
پس از انجام آزمايش هاي باليني دقيق تر، اين" تركيب فراموش شده"، در سال 1960 با نام ليبربوم به بازار آمد، و بي درنگ مورد استقبال قرار گرفت. اما حتي پيش از آنكه ليبريوم به بازار فرستاده شود، شيميدانان هافمن- لاروش متوجه شده بودند كه نتيجه تجزيه آبي ليبريوم كه به نظرآنان در بدن بر اثر تغيير و تبديل دارو توليد مي شد، به همان اندازه مؤثر است. آنان مشتقات گوناگوني از اين فرآورده تهيه كردند و دريافتند كه يكي از آنها از چند جهت برتر از ليبريوم است. اين داروي جديد واليوم ناميده شد. پس از آنكه در سال 1963 واليوم به بازار آمد، چندي نگذشت كه در استفاده به عنوان آرام بخش، جايگزين ليبريوم شد.
جالب اينجاست كه فرمول مولكولي كلرپرومازين ، كه داروي آرام بخش و ضدشيزوفرني نيرومندي است، و ايمي پرامين، كه يك داروي ضدافسردگي به حساب مي آيد – دو دارو با آثار دارو شناختي تقريباً متضاد- به يكديگر شباهت دارند. فرمول هاي ليبريوم و واليوم نيز شبيه به يكديگرند، اما يكسان نيستند.
از زمان عرضه واليوم، 12 داروي ديگر با ساختارهاي شيميايي مشابه در آمريكا توليد و فروخته شده اند، و 21 نوع ديگر در نتيجه نبود مقررات سخت در كشورهاي ديگر جهان مصرف مي شوند. اما از هنگام كشف تصادفي ليبريوم و واليوم، هنوز پيشرفت دارو شناختي چشمگيري در زمينه آرام بخش ها حاصل نشده است.
انواع انتقال دهنده هاي عصبي Neurotransmitter
نورونها از نظر تولید و تركیب مواد شیمایی، سلولی بسیار فعال هستند و فرآوردههای آنها در سوختوساز آنها و ایجاد ارتباط بین نورونها و كاركردهای مختلف عصبی مانند حالات روانی و یادگیری، نقش اساسی دارند. بعضی از این مواد در سیناپسها به عنوان انتقالدهنده و برخی به عنوان تعدیلكننده(Neuromodulators) عمل میكنند. بسیاری از داروهای روانی با تاثیر در این مواد و یا در گیرندههای آنها باعث تغییرات عصبی و روانی میگردند.
جایگاه اصلی این میانجیگرهای عصبی همواره در یك شكاف 200 آنگسترومی، بین آكسون و دندریت نورونها میباشد. انتقالدهندهها كه در سطح یك سیناپس اثر میكنند، منطقه عمل محدودتری دارند. تعدیلكنندههای عصبی در مغز، میدان عمل وسیعتری دارند و میزان ترشح آنها بیشتر است. ساخت و آزاد شدن این مواد به تولید و ترشح هورمونها شباهت دارد. تاكنون دهها انتقالدهنده و تعدیلکننده عصبی شناسایی شدهاند كه مهمترین آنها را نام میبریم.
استیلكولین
استیلكولین ماده ناقلی است كه در صفحه محركه عصبی – ماهیچهای انسان و مهرهداران وجود دارد. صفحه محركه عصبی – ماهیچهای همان ارتباط بین آكسون سلول حركتی با تار ماهیچهای را میگویند كه از ویژگی سیناپس شیمیایی برخوردار میباشد. استیلكولین با مكانیسم انتقال، وارد پایانه عصبی میشود. نیمی از استیلكولین موجود در پایانه عصبی، از آزادسازی و احیای قبلی استیلكولین ناشی میشود و بقیه از پلاسمای خون تامین میگردد. برای تولید استیلكولین، نیاز به آنزیم كولین استیلاز(Choline Acetylase) میباشد. این آنزیم در جسم سلولی نورون حركتی ساخته میشود و در مدت 10 روز از آكسون به پایانه پیشسیناپسی انتقال داده میشود.
استیلكولین ساخته و آزاد شده در پایانه، از طریق انتقال فعال به درون وزیكول یا حبابچههای ناقل موجود در پایانه هدایت میشوند، سپس هر زمان كه پتانسیل عمل وارد پایانه پیشسیناپسی میشود، تعدادی از این وزیكولها در یك زمان، ناقل خود را در عرض یكهزارمثانیه، به داخل شكاف سیناپسی تخلیه میكنند. مكانیسم تخلیه مواد ناقل توسط وزیكولها مربوط به كانالهای وابسته به ولتاژ كلسیم است. به این صورت كه با ورود پتانسیل عمل، كانالهای كلسیمی باز میشود و یونهای كلسیم وارد پایانه میشوند. سپس این یونهای كلسیم، به مولكولهای پروتئینی خاصی متصل شده و باعث میشود كه نقاطی به نام محلهای آزادسازی در درون غشا باز شده و وزیكولها مواد ناقل خود را كه همان استیلكولین است، به شكاف سیناپسی تخلیه كنند. وقتی استیلكولین در شكاف سیناپسی آزاد شد، نورون پسسیناپسی را، تحریك یا مهار میكند.
بعد از غیرفعال شدن گیرندگان غشا زیرسیناپسی و همچنین پایان وظیفه استیلكولین، آنزیمی به نام كولین استراز(ChE) كه در شبكه پروتئوگلیكان شكاف سیناپسی وجود دارد، استیلكولین را به استات و كولین تجزیه كرده كه كولین آن توسط پایانه سیناپس جذب شده و دوباره به استیلكولین تبدیل میشوند.
به نورونها و سیناپسهایی كه استیلكولین آزاد میكنند، استیل كولینرژیك(Acetyl cholinergic) میگویند. استیلكولین دارای دو نوع گیرنده است:
1) گیرندههای موسكارینی(Muscarinic): این گیرندهها به وسیله استیلكولین و مادهای به نام موسكارین كه از یك قارچ به دست میآید فعال میشوند. "آتروپین" گیرندههای موسكارینی را از كار میاندازد.
2) گیرندههای نیكوتینی(Nicotinic): این گیرندهها نیز به وسیله استیلكولین و ماده نیكوتین فعال میشوند. "كورار" باعث از كار افتادن گیرندههای نیكوتینی در بدن میشود.
در سیناپسهای استیل كولینرژیك مغز و نخاع از هر دو نوع گیرنده استیلكولین یافت میشود؛ ولی گیرندههای تارهای عضلات اسكلتی از نوع نیكوتینی هستند. مادهای سمی به نام توكسین بوتولیك كه از نوعی باكتری تولید میشود، با ممانعت از آزاد شدن استیلكولین باعث از كار افتادن سیناپسهای استیل كولینرژیك میشود.
كاتكولامینها(catecholamins)
آدرنالین یا اپینفرین، نورآدرنالین یا نوراپینفرین و دوپامین از جمله ناقلین آدرنرژیك این دسته بوده كه در تمام سیناپسهای پسگرهای دستگاه سمپاتیك به استثنای غدد عرق وجود دارند. همه این كاتكولامینها، از اسیدآمینه تیروزین ساخته شدهاند.
الف. دوپامین: این ماده یكی از مهمترین انتقالدهندههای نورونهای مراكز عصبی است و بسیاری از بیماریهای عصبی و روانی به اختلال در ترشح و عملكرد آن مربوط است. دوپامین برحسب نوع گیرندههایی كه در آن اثر میكند، ممكن است تحریككننده و یا بازدارنده باشد. در نواحی مختلفی از مغز، نورونهای دوپامینرژیك شناخته شدهاند كه یكی از آنها هسته سیاه در مغز میانی است. دوپامین از انتهای آكسون این نورونها به درون اجسام مخطط در قاعده مغز آزاد میشود. آسیب دیدن نورونهای دوپامینرژیك باعث بروز بیماری پاركینسون(Parkinson) میشود. در حقیقت تحلیل این نورونها و در نتیجه كاهش فعالیت دوپامین در مغز، ایجاد كننده علایم بیماری پاركینسون است. عكس این روند در بیماری اسكیزوفرنی یا روانگسیختگی وجود دارد، به این صورت كه فعالیت بیش از حد طبیعی این نورونها باعث افزایش فعالیت دوپامین شده و علایم بیماری اسكیزوفرنی بروز میكند.
چگونگی اندازهگیری فعالیت نورونهای دوپامینرژیك
دوپامین و سایر كاتكولامینها به وسیله یک آنزیم داخل نورونی به نام مونو آمین اكسیداز(MAO) و یك آنزیم خارجنورونی به نام كاتكول اومتیل ترانسفراز(COMT)، تجزیه و بیاثر میشوند. دوپامین پس از تجزیه شدن مادهای به نام هومو وانیلیك اسید(HVA) به وجود میآورد كه با اندازهگیری مقدار آن در مایع مغزی – نخاعی و پلاسمای خون و ادرار، میتوان به میزان فعالیت نورونهای دوپامینرژیك مغز پی برد.
ب. نوراپینفرین(نورآدرنالین): از پایانههای نورونهایی ترشح میشود كه اجسام سلولی آنها در ساقه مغز و هیپوتالاموس واقع هستند. نورونهای ترشحكننده نوراپینفرین، به طور خاص، در لوكوس سرولئوس در پل مغز قرار دارد.
آنزیمی به نام دوپامین هیدروكسیلاز(dopamine hydroxylase) باعث تبدیل دوپامین به نوراپینفرین میشود. در نورونهایی كه این آنزیم وجود دارد، دوپامین به شكل نوراپینفرین آزاد میشود. این نورونها را، نورآدرنرژیك مینامند. نوراپینفرین در اعصاب محیطی سمپاتیك و تعدادی از سیناپسهای مغز نقش انتقال دارد. نوراپینفرین پس از اثر در غشای پسسیناپسی دوباره به وسیله پایانه سیناپس جذب میشود و یا به وسیله آنزیم مونو آمین اكسیداز تجزیه و غیرفعال میشود. نورونهای آدرنرژیك در اغلب نواحی نقش تحریككننده و در برخی سیناپسها اثر بازدارنده یا مهاری دارند. همچنین این نورونها در بیداری و افزایش سطح برانگیختگی و بالا بردن نورونهای مغز شركت دارند.
گیرندههای نوراپینفرین دو دستهاند: 1. آلفا 2. بتا
در اغلب موارد اثر نوراپینفرین در گیرندههای آلفا از نوع تحریكی و در گیرندههای بتا از نوع مهاری است. تنها استثناء در قلب و روده است. یعنی نوراپینفرین در گیرندههای بتا در قلب، اثر تحریككننده دارند و در گیرندههای آلفا و بتای روده باعث مهار حركات روده میشود.
ج. اپینفرین(آدرنالین): این ماده بیشتر در بخش مركزی غده فوق كلیه ترشح میشود كه از نظر جنینی یك گره سمپاتیك تغییر شكل یافته است. به نورونهایی كه این انتقالدهنده را میسازند، آدرنرژیك میگویند. اپینفرین هم مانند نوراپینفرین، پس از آزاد شدن در شكاف سیناپسی، دوباره جذب پایانه سیناپس میشود و مقدار كمی از آن به مواد شیمیایی غیرفعال تجزیه میشوند.
سروتونین
از هستههایی ترشح میشود كه از سجاف میانی(median raphe) ساقه مغز منشأ میگیرند و به درون بسیاری از نواحی مغز و نخاع و هیپوتالاموس میروند.
سروتونین از اسید آمینه تریپتوفان ساخته میشود. سروتونین و ماده دیگری به نام ملاتونین(melatonin) با نام كلی ایندولامین(indolamine) خوانده میشوند. ملاتونین، هورمون غده كاجی یا پینهآل(pineal) است كه از تغییر شكل سروتونین به وجود میآید. سروتونین از مهمترین انتقال دهندهها و تعدیلكنندههای عصبی است. آنزیم مونو آمین اكسیداز، باعث تجزیه و غیرفعال شدن سروتونین میگردد. حاصل تجزیه سروتونین مادهای به نام "5- هیدروكسی ایندول استیك اسید" میباشد كه با اندازهگیری مقدار آن میتوان به میزان سروتونین بدن پی برد. سروتونین در مسیرهای انتقال درد به مراكز عصبی، به عنوان یك مهار كننده عمل میكند. از دیگر اعمال سروتونین میتوان، برقراری حالت خواب، تنظیم رفتارهای تغذیه و نوسانات خلقوخو را نام برد.
گابا یا گاما آمینو بوتیریك اسید(GABA)
این ماده از پایانههای عصبی در نخاع، مخچه، عقدههای قاعدهای و نواحی بسیاری از قشر مخ ترشح میشود.
گابا از اسید گلوتامیك ساخته میشود و یكی از مهمترین واسطههای شیمیایی بازدارنده اعصاب است. گابا از طریق افزایش نفوذپذیری غشای عصبی نسبت به یون کلر عمل میكند. نورونهایی كه گابا را تولید میكنند، گابرژیك نام دارند. تحلیل نورونهای گابرژیك در مغز باعث بیماری داءالرقص یا كره(Chorea) میشود كه در آن حركات غیرارادی وسیعی در بیمار ظاهر میشود. داروهای بنزو دیازپین، عمل گابا در مغز را تشدید و تسهیل میكنند.
گلوتامات، آسپارتات، گلیسین
گلوتامات از پایانههای پیشسیناپسی بسیاری از مسیرهای حسی دستگاه عصبی مركزی و نواحی قشر مخ ترشح میشود.
این ماده نیز مانند گابا از اسید گلوتامیك به وجود میآید ولی برخلاف آن، یك میانجی عصبی تحریككننده بوده و در فرایند یادگیری موثر است. گلوتامات، گابا، آسپارتات و گلیسین جزء گروه اسید آمینهها هستند. گلوتامات و آسپارتات از گوارش مواد پروتئینی در روده به وجود میآیند؛ ولی پس از جذب نمیتوانند از سد بین خون و مغز عبور كنند؛ بنابراین خود مغز این مواد را میسازد. گلوتامات واسطه شیمیایی برخی از نورونهای هیپوتالاموس است كه باعث تنظیم ترشحات غده هیپوفیز میشوند. آسپارتات مانند گلوتامات تحریككننده است. اسید آمینه گلیسین، یك واسطه شیمیایی بازدارنده بوده و باعث مهار نورونهای حركتی میشود.
نوروپپتیدها
نوروپپتیدها یك گروه كاملا متفاوت از ترانسمیترها بوده و فعالیت آنها معمولا آهسته است. این واسطهها در سیتوزول پایانههای پیشسیناپسی ساخته نمیشوند، بلكه در ریبوزومهای جسم سلولی نورونها ساخته میشوند.
نوروپپتیدهایی که در دستگاه عصبی وجود دارند، به وسیله یاختههای عصبی مغز و نخاع ساخته میشوند. تعدادی از این مواد، پپتیدهای شبه افیونی یا اپیوئید نامیده میشوند كه از ماده بتالیپوتروپین به وجود میآیند.
این مواد با اثر در گیرندههای خود باعث تخفیف درد و ایجاد آرامش عصبی میشوند. ورزش شدید، درد و عوامل استرسزا باعث افزایش ساخته شدن این مواد میشوند. نوروپپتیدهای دیگری در مغز ساخته میشوند كه تعدیلكننده و تنظیمكننده حالات روانی بوده و در رفتارهای مربوط به گرسنگی، سیری، تشنگی، حالات هیجانی، افسردگی، تغییرات خلقی، حافظه و یادگیری شركت دارند. تاكنون دهها نوروپپتید شناسایی شده است. بعضی از آنها علاوه بر مغز در غدد درونریز نیز ساخته میشوند. كوله سیستوكینین یكی از هورمونهای دستگاه گوارش است كه باعث انقباض كیسه صفرا و كمك به هضم چربیها میشود؛ ولی همین ماده در مغز موجب احساس سیری و كاهش اشتها میگردد.
هورمونی نیز به نام ADHیا هورمون ضد ادراری در كلیهها باعث كاهش حجم ادرار شده ولی در مغز به روند حافظه و یادگیری كمك میكند.
پيشرفتهاي روز افزون علوم ورزشي درسالهاي اخير بسيار چشم گير بوده و آمادگي جسماني نيز به عنوان بخش مهمي از اين علم از تنوع ، تغيير و توسعه به دور نبوده است. بازيكنان فوتبال به قدرت و توان ، دوندگان ماراتن به استقامت ، قهرمانان 100 متر به سرعت و بسياري از ورزشكاران به انعطاف پذيري ، تعادل و چابكي نياز دارند.
خوشبختانه ، اكنون تجربه مربيان به همراه تحقيقات و مشاهدات آزمايشگاهي و ميداني موجب طراحي برنامه هاي نظام دار و در نتيجه ، بهبود آمادگي عضلاني شده است. آمادگي عضلاني شامل قدرت و استقامت عضلاني ، توان ،سرعت ، انعطاف پذيري ، تعادل و چابكي است . در ورزش فوتبال قدرت ، سرعت و تركيب موثر اين دو عامل (توان) از اهميت ويژه اي برخوردار است .
در اين تحقيق سعي شده است كه اثرات دو روش تمرين با وزنه و تمرينات پلايومتريك بر عوامل مذكور مورد مقايسه و بررسي قرار گيرد . تمرينات با وزنه روش مناسبي براي بهبود قدرت قدرت و در نتيجه توان بشمار مي روند.
با توجه به اصل ويژگي تمرين براي توان ، ورزشكارن بايد تلاش كنند تا بار ( وزنه ) را تا حد امكان به سرعت حركت دهند. در انتخاب برنامه تمريني توان، بايد به اين نكته توجه كرد كه سرعت تمرينات تا حد زيادي به سرعت حركات رشته مورد نظر نزديك باشد.
روش تمريني ديگري كه در بسياري از مهارتهاي ورزشي براي بهبود توان موثر است ، تمرينات پلايومتريك است. اهميت اين تمرينات استفاده از «پيش فشار» و كشش ناگهاني عضله مي باشد . در حركات پلايومتريك در طي مرحله اكسنتريك يا مرحله فشار يعني وقتي كه عضله به سرعت كشيده مي شود ،اعضاي كشسان عضله نيز كشيده مي شوند و بخشي از نيروي فشار را به شكل انرژي كشسان ذخيره مي كند ودر حين مرحله كانسنتريك يا غلبه عضله كه با تحريك بازتاب ميوتاتيك روي مي دهد انرژي كشسان ذخيره شده آزاد مي شود . اين تمرينات موجب آمادگي دستگاه عصبي و عضلاني مي شود و در نتيجه به ورزشكار اجازه مي دهد كه در فعاليت هايي كه همره با تغيير جهت مي باشند، به نحو قدرتمند و سريعي اجراي وظيفه نمايد.
تحقيق حاضر نيز با بررسي و مقايسه اثرات اين دو روش تمريني بر ميزان برد شوت ، سرعت و توان انفجاري بازيكنان فوتبال سعي بر اين دارد به اين سئوال كه كداميك از روش ها ورزشكاران را در توسعه و عملكرد ورزش بيشتر ياري مي بخشد جواب دهد.
2-1. بيان مسئله :
دامنه گسترده علم ورزش در جهان امروز ، با تحقيقات و بررسي هاي متعددي كه انجام پذيرفته است بيش از بيش و بطور غير قابل وصفي رو به گسترش مي باشد .كارشناسان و مربيان همواره به دنبال اين بوده اند كه امتيازها و عملكرد ورزش را در ورزشكاران خود توسعه دهند .
بازيكنان فوتبال براي تحمل فشارهاي بدني به هنگام بازي و فراهم آوردن زمينه لازم براي استفاده از مهارتهاي تاكتيكيشان در سرتا سر يك مسابقه ، به سطح بالايي از آمادگي نياز دارند . بنابراين ، تمرين هاي آمادگي بخش مهمي از برنامه كلي تمرين هاست . در اين ورزش قدرت ،سرعت و توان انفجاري از اهميت ويژه اي برخوردار است . بسياري از فعاليت هاي فوتبال مثل تكل كردن ، پريدن ، ضربه زدن ، دويدن و تغيير جهت دادن از نوع فعاليت هاي پر قدرت و انفجاري و از اركان اساسي موفقيت در اين ورزش هستند.
اهداف ويژه ي تمرين هاي قدرتي عضله در فوتبال عبارتند از :
1)بالا بردن بازده توان در جريان فعاليت هاي انفجاري در يك مسابقه فوتبال مثل تكل كردن ، پريدن ، ضربه زدن و شتاب گرفتن .
2) پيش گيري از وقوع آسيب ها.
3) كسب مجدد قدرت پس از يك آسيب
بديهي است كه دست يابي به اين اهداف مستلزم طراحي تمرين بر اساس يافته هاي علمي مي باشد . بدين منظور 20 آزمودني شركت كننده در اين تحقيق به دو گروه تقسيم شده و تمرينات منتخب پلايومتريك و با وزنه را به مدت 8 هفته و كلاً 24 جلسه انجام دادند تا به اين پرسش پاسخ داده شود كه كداميك از اين دو روش تمريني براي بهبود فاكتورهاي مذكور موثر و مفيد واقع مي شود .
3-1 . اهميت و ضرورت تحقيق :
افزايش آگاهي و دانش مربيان و ورزشكاران درباره روشهاي نوين حاكم بر فوتبال از مهمترين عوامل پيشرفت و توسعه فوتبال است. ارائه و اجراي طرح ها و سازماندهي ها توسط مربيان خلاق، زمينه پيشرفت سريع فوتبال را فراهم مي آورد و از جمله ابزارهاي كارايي آموزش مربيان يافته هاي پژوهشي نوين است. بررسي مسابقات انجام شده در سطح اول اين رشته ورزشي بيانگر اين موضوع است كه امرزوه بيشتر گل ها از طريق شوت راه دور به ثمر مي رسد.
همچنين داشتن سرعت زياد از عوامل موفقيت بازيكنان در حال حمله و دفاع مي باشد.
فعاليت هايي نظير پريدن ، تكل زدن و پرتاب كردن نيز مستلزم داشتن توان انفجاري بالايي است بنابراين تقويت فاكتورهاي مذكور از اهميت بسياري برخوردار است و مي بايست از اولويت هاي برنامه تمريني مربيان فوتبال مي باشد . تمرينات پلايومتريك موجب آمادگي تقويت دستگاه عصبي عضلاني مي شود و در نتيجه به ورزشكار اجازه مي دهد تا در فعاليت هايي كه همراه با تغيير جهت مي باشند به نحو قدرتمند و سريعي اجراي وظيفه نمايند . اين تمرينات با درگير كردن بيشتر دوكهاي عضلاني موجب ايجاد قدرت انفجاري بيشتر مي شوند . بنابراين تمرينات پلايومتريك مي تواند به عنوان يك روش تمريني مناسب جهت كسب قدرت انفجاري و نيز افزايش سرعت مورد استفاده مربيان فوتبال قرار گيرد.
از طرف ديگر مطالعات اغلب مؤيد آن است كه تمرينات قدرتي بدون شك روي افزايش هر دو عامل سرعت و قدرت انقباض موثر است . نتايج بدست آمده از اين تحقيق نشان مي دهد كه اجراي كداميك از روش هاي تمريني در بهبود فاكتوهاي مذكور موثرتر مي باشد.
4-1. اهداف تحقيق :
الف) هدف كلي :
بررسي و مقايسه تأثيرات دو روش تمريني پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر ميزان شوت، سرعت و توان انفجاري بازيكنان فوتبال 20-17 سال.
ب) اهداف اختصاصي :
1)بررسي تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر ميزان شوت بازيكنان فوتبال .
2) مقايسه تاثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر ميزان شوت بازيكنان فوتبال .
3) بررسي تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر سرعت بازيكنان فوتبال .
4)مقايسه تاثيرت دو روش تمريني پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر سرعت بازيكنان فوتبال .
5)بررسي تاثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر روي توان انفجاري بازيكنان فوتبال .
6) مقايسه تاثيرت دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر روي توان انفجاري بازيكنان فوتبال .
5-1 . فرضيه هاي تحقيق :
1)تمرينات منتخب پلايومتريك تأثير معني داري بر شوت آزمودني ها ندارد.
2) تمرينات منتخب پلايومتريك تأثير معني داري بر سرعت آزمودني ها ندارد.
3)تمرينات منتخب پلايومتريك تأثير معني داري بر توان انفجاري آزمودني ها ندارد.
4) تمرينات با وزنه تأثير معني داري بر ضربه شوت آزمودني ها ندارد.
5) تمرينات با وزنه تأثير معني داري بر سرعت آزمودني ها ندارد.
6) تمرينات با وزنه تأثير معني داري بر توان انفجاري آزمودني ها ندارد.
7) بين تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر روي ميزان شوت آزمودني ها اختلاف معني داري وجود ندارد .
8)بين تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر روي سرعت آزمودني ها اختلاف معني داري وجود ندارد .
9)بين تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه بر روي توان انفجاري آزمودني ها اختلاف معني داري وجود ندارد .
6-1 . محدوديت هاي تحقيق:
الف ) محدوديت هاي اعمال شده توسط محقق:
1)تحقيق بر روي 20 بازيكن فوتبال پسر زير 20 سال .
2) تحقيق تأثير تمرين پلايومتريك و تمرينات با وزنه را بر روي سه فاكتور ضربه شوت ، سرعت و توان انفجاري بازيكنان فوتبال بررسي نموده است.
ب ) محدوديت هاي خارج از كنترل محقق :
1)ميزان انگيزش آزمودني ها براي شركت فعال در تمرينات و اعمال حداكثر تلاش خود.
2) رژيم غذايي آزمودني ها و شيوه زندگي آنان خارج از زمان تمرين .
3) ميزان آشنايي آزمودني ها با انواع تمرينات اعمال شده .
4) شرايط روحي آزمودني ها .
5) فعاليت بدن و شغل آزمودني ها .
6)آزمودني ها از نظر آمادگي اوليه همگن نبوده و از آمادگي هاي متفاوتي برخوردار بوده اند
7) سابقه بازي فوتبال در افراد يكسان نبوده است.
7-1. اصطلاحات و تعاريف:
پلايومتريك : تمريناتي است كه توانايي عضله براي رسيدن به حداكثر قدرت در حداقل زمان ممكن را توسعه مي دهد.
سرعت حركت بدن : كوتاه ترين مدت زماني كه بتوان بدن را به فاصله مشخصي به حركت در آورد .
تمرينات با وزنه : (ايزوتونيك) خود تمريناتي است كه طول عضله هنگام بلند كردن جسم ثابتي تغيير مي كند . اين تمرينات با استفاده از وزنه هاي آزاد (دمبل ، هالتر و… ) در دستگاه بدن سازي انجام مي شود .
توان : توان عبارت است از اجراي كار معين در واحد زماني است ، بطور دقيق تر توان از طريق اندازه گيري سرعت حداكثر وزنه اي كه جابجا مي شود تعيين مي گردد.
بازتاب ميوتانيك: بازتابي كه هنگام كشيده شدن دوكهاي ماهيچه اي باعث انقباض ماهيچه مي شود ، همچنين بازتاب كششي ( Stretch reflex) نيز ناميده مي شود.
فصل دوم
ادبيات تحقيق
·مقدمه
· زير بناي نظري موضوع
· ادبيات پيشينه
· تاريخچه تمرينات پلايومتريك
· تأثيرات تمرينات قدرتي در فوتبال
· تحقيقات داخلي
· خلاصه تحقيق
(2)
ادبيات تحقيق
1-2 . مقدمه :
با توجه به گرايش عمومي نوجوانان و جوانان كشورمان به ورزش فوتبال كه آنرا بعنوان پرطرفدارترين و محبوب ترين ورزش كشور معرفي كرده است . لزوم باز آموزي و نوآوري در جامعه مربيان و آموزگاران فوتبال و آشنا ساختن با اصول امروزين اين ورزش و جنبه هاي علمي ان كاملاً احساس مي شود كه از جمله ابزارهاي لازم كارآمد در جهت توسعه دانش و آگاهي مربيان ، يافته هاي تحقيقاتي نوين در زمينه مورد نظر است.
در بسياري از تحقيقات نشان داده شده است كه تمرينات قدرتي موجب بهبود عملكردهاي ورزشي مي گردد و همچنين اين تمرينات مطابق با ويژگي هاي رشته ورزشي نيز مي باشد و اما در زمينه تمرينات قدرتي و تأثير آن روي اجراهاي ورزش در فوتبال ادبيات محدودي وجود دارد.
2-2. زير بناي نظري موضوع :
اساس فرايندهاي حركتي ارادي و غير ارادي درگير در تمرينهاي پلايومتريك اصطلاحاً «بازتاب كششي » ماهيچه اي (ميوتاتيك) نيز خوانده مي شود . اين دستگاه دوكي و بازتاب كششي هر دو از عناصر مهم سيستم عصبي هستند كه كنترل همه جانبه حركت هاي بدن را بعهده دارند.
آنچه كه در اين ميان توسط بازيكنان بطور ناخودآگاه انجام مي شود طويل شدن سريع ولي خفيف تارهاي عضلاني آن گروه از عضلاتي است كه مسئوليت توليد توان را براي انجام حركات پرتابي بر عهده دارند. كشش سريع اين عضلات موجب تحريك بازتاب دوكي عضلاني مي شود . بطوري كه يك محرك بسيار قوي از طريق طناب نخاعي به سوي عضلات فرستاده و باعث ايجاد انقباض پر قدرت در آنها مي گردد.
واژه هاي گوناگوني براي بيان و توصيف مراحل بازتاب كششي پيشنهاد شده است . آقاي «چو» در سال 1983 كشش سريع تارهاي عضلاني را قبل از انقباض عضله بعنوان مراحل اكسنتريك «برون گرا » و دوره زماني كوتاه بين شروع اين مرحله و مرحله انقباض بازتابي عضله را به عنوان مرحله توقف و خود انقباض را با نام مرحله كانسنتريك « درون گرا » ناميد .
در تمرينات پلايومتريك لازم است تا قبل از انقباض عضلات يك كشش سريع ( مرحله اكسنتريك يا مرحله فشار ) بر آنها وارد شود . در حركات پلايومتريك در طي مرحله اكسنتريك يا مرحله فشار يعني وقتي كه عضله به سرعت كشيده مي شود . اجزاي كشسان عضله نيز كشيده مي شوند و بخشي از نيروي فشار را به شكل انرژي كشسان ذخيره مي كند و در حين مرحله كانسنتريك يا غلبه عضله كه با تحريك بازتاب ميوتاتيك روي مي دهد انرژي كشسان ذخيره شده آزاد مي شود.
3-2. ادبيات پيشينه :
استفاده از تمرينات قدرتي براي توسعه اجراي مهارتها بين ورزشكاران تا قبل از جنگ دوم جهاني مرسوم نبود . تا آن زمان مربيان و ورزشكاران عقيده داشتند كه برنامه هاي تمرينات قدرتي با وزنه منجر به سفت شدن عضلات مي شود . در خلال جنگ دوم جهاني استفاده از تمرينات مقاومتي با وزنه در نوتواني بازپروري مصدومين جنگ گردد تجارت گرانبهايي به ارمغان آورد.
4-2. تاريخچه تمرينات پلايومتريك :
تاريخچه تمرينات پلايومتريك به شكل جديد و امروزي اش بسيار كوتاه است . انگيزه و دلايل پذيرش رسمي اين روش بعنوان فني سودمند در افزايش توان انفجاري ابتدا از موفقيت هاي ورزشكارن روسي و اروپاي شرقي در زمينه دو و ميداني در اواسط دهه 60 آغاز شد. استدلالهاي اوليه در مورد تمرينهاي پلايومتريك توسط آقاي يوري ورشانسكي مربي روسي كه اينگونه تمرينها را با روزشكاران اين رشته پرش انجام مي داد توضيح داده شد .
تمرينات پلايومتريك به اشكال ساده در تمرينات ساير ورزشكاران دو و ميداني نيز گنجانده شد.
5-2 . تأثير تمرينات قدرتي در فوتبال :
اگر چه در بسياري از تحقيقات نشان داده شده است كه تمرينات قدرتي موجب بهبود اجراهاي ورزشي مي گردد و همچنين اين تمرينات مطابق با ويژگي هاي رشته ورزشي نيز مي باشد . اما در زمينه تمرينات قدرتي و تأثير آن روي اجراهاي ورزش در فوتبال ادبيات تحقيقي محدودي وجود دارد . در تحقيقي كه در سال 1980 توسط آقاي نوگاري انجام گرفت نشان داده شده است كه قدرت ايزوكنتيك بازيكنان ثابت تيم هميشه از ذخيره بيشتر است . بين ضربه شدت در فوتبال و قدرت خم كننده و بازكننده هاي مفصل زانو و ران ارتباط معني دار وجود دارد . وي اهميت تمرينات قدرتي را در بهبود قدرت و سرعت ضربه شوت خاطر نشان ساخت .
6-2. تحقيقات داخلي :
خانم افسانه قوجه لي (1378) تحقيقي تحت عنوان بررسي تأثير يك دوره تمرينات پلايومتريك بر برخي متغيرهاي ساختاري و فيزيولوژيكي و فني دختران شناگر 15 تا 17 سال انجام دادند و نتيجه گرفتند كه تمرينات پلايومتريك تأثير معني داري بر توان بي هوازي و ركورد 34 متر شناي سرعتي دختران داشته است.
خانم مهسا محسن زاده (1379) تحقيقي تحت عنوان بررسي تأثيرتمرينات منتخب پلايومتريك بر ميزان چابكي و توان انفجاري پاهاي كاراته كاران پسر 20-15 ساله تهران انجام دادند و نتيجه گرفتند كه تمرينات منتخب پلايومتريك بر ميزان چابكي و توان انفجاري پاهاي كاراته كاران تأثير گذار بوده است.
فصل سوم
روش تحقيق
·مقدمه
·جامعه آماري و نمونه ها
·مراحل و زمان فعاليت
·متغيرهاي تحقيق
·ابزار و روش اندازه گيري
·مراحل مقدماتي آزمون
·مراحل انجام كار
·روش تحقيق
1-3. مقدمه :
يك فوتباليست بايد از آمادگي بسيار خوبي برخوردار باشد تا بتواند فشارهاي جسمي شديد بازي فوتبال را تحمل كند در صورتي كه يك فوتباليست از آمادگي خوبي برخوردار باشد قادر خواهد بود مهارتهاي تكنيكي فوتبال را در سراسر طول بازي به نمايش بگذارد ، بنابراين تمرينات آمادگي بخش مهمي از كل تمرينات فوتبال است . طرح ريزي يك برنامه تمريني مناسب و صحيح سبب افزايش توانايي و قابليت هاي بالقوه جسماني مي گردد و فرد ورزيده و توانايي لازم براي انجام فعاليت سنگين و طولاني را بدست مي آورد. بنابراين لازم است كه مربيان گرامي گامهاي موثري در جهت كسب دانش مربوط به طراحي برنامههاي تمريني آمادگي جسماني بردارند .
2-3. جامعه آماري و نمونه ها :
جامعه آماري در اين تحقيق 140 بازيكن 20-17 سال شركت كننده در تمرينات انتخابي تيم فوتبال جوانان شهرستان مهاباد مي باشند كه پس از 3 مرحله تمرينات انتخابي تعداد20 نفر از آنان با توجه به كيفيت بازي بصورت گزينشي انتخاب و اين تعداد به صورت تصادفي به دو گروه 10 نفري تقسيم شدند.
3-3 . موقعيت و محل فعاليت :
براي انجام فعاليت ، آزمودنيها به دو گروه تقسيم شده كه گروه تمرينات پلايومتريك ، تمرينات خود را در محل زمين چمن و گروه تمرينات با وزنه نيز جلسات تمريني خود را در سالن بدنسازي انجام مي داند.
4-3. متغيرهاي تحقيق :
الف ) متغير هاي مستقل :
انواع تمرينات پلايومتريك و تمرينات با وزنه اجرا شده در طول تحقيق.
ب) متغير هاي وابسته :
1)ميزان برد شوت بازيكنان
2)سرعت حركت بازيكنان
3) توان انفجاري بازيكنان
ج)متغيرهاي مداخله گير:
1)تغييرات آب و هوايي
2)وضعيت زمين تمرين
5-3. ابزار و روش هاي اندازه گيري:
الف) ابزار تحقيق :
1)توپ فوتبال
2)متر
3)كورنومتر
4)مخروط براي اجراي تمرينات پلايومتريك
5)دستگاههاي بدنسازي براي اجراي تمرينات با وزنه
6) ترازوي پزشكي Seca ساخت آلمان با دقت 1% كيلوگرم براي اندازه گيري وزن بازيكنان
7)قد سنج پزشكيSeca ساخت آلمان با دقت 1% سانتي متر براي اندازه گيري قد بازيكنان
8)جعبه پرش
ب) روش هاي اندازه گيري :
1)آزمون پرش عمومي
2)آزمون توپ كاشته
3)آزمون دو سرعت 45 متر
6-3. مراحل مقدماتي آزمون :
براي انجام اين تحقيق در ابتدا با تشكيل جلسه اي با شركت آزمودني ها ضمن تشريح اهداف چگونگي انجام تحقيق ، اطلاعاتي شامل سن ، قد ، وزن از آنان كسب گرديد . پس از آن جلسه اي جهت انجام پيش آزمون و آشنايي آزمودني ها با شيوه تمرينات دو گروه در نظر گرفته شد .
7-3 . مراحل انجام كار :
قبل از شروع تمرينات از كليه آزمودني ها پيش آزموني شامل پرش عمودي در جا ، ضربه كاشته فوتبال و دو سرعت 45 متر بعمل آمد . پس از آن برنامه تمريني به اطلاع دو گروه رسيد برنامه گروه تمرينات با وزنه شامل حركات زير بود :
1)پرس پا
2)اكستنشن زانو
3)فلكشن زانو
4)بلند شدن روي پنجه پا با وزنه
5)اسكات
6)بلند كردن جفت پا با وزنه
تمرينات شامل سه دوره وتعداد 12 تكرار در هر دوره بود كه طي آن آزمودني ها تمرينات مذكور را با 60% حداكثر قدرت انجام مي دادند . اين دوره ها 1 دقيقه و فواصل بين ايستگاه ها 2 دقيقه استراحت فعال ( نرمش و حركات كششي ) در نظر گرفته شده بود.
تمرينات پلايومتريك در 6 ايستگاه طراحي شده بود و در هرايستگاه يك تمرين در سه دوره و تعداد 12 تا 8 تكرار در هر دوره نجام مي گرفت. بين دوره ها و نيز بين ايستگاهها 2 دقيقه استراحت در نظر گرفته شده بود. با توجه به ميزان آمادگي آزمودني ها تغييراتي از نظر بار مقاومت و زمان تمرين در تمرينات انجام مي گرفت. برنامه تمرينات به مرور از شدت كم به شدت زياد تغيير مي يافت. بدين ترتيب كه در هفته هاي اول تمرينات با شدت كم به صورت حركتها و مهارتهاي متوسط نظير پرش از سطوح هم تراز و پرش بر روي هر دو پا انجام مي گرفت و در هفته هاي بعد بيشتر بر تمرينات با شدت زياد مانند پرشهاي عمقي و پرش بر روي يك پا تكيه مي گرديد. همچنين تعداد پرش ها به مرور افزايش مي يافت ولي به طور كلي تعداد پرشها در جلسات تمرين 140تا120 پرش بود. زمان هرجلسه تمرين براي هر دو گروه پلايومتريك و تمرينات با وزنه حدود 75 دقيقه بود كه 15 دقيقه ابتداي آن صرف گرم كردن ،45 دقيقه صرف اجراي تمرينات و 15 دقيقه پاياني نيز حركات كششي و برگشت به حالت اوليه انجام مي گرفت.
8-3.روش تحقيق:
با توجه به ماهيت موضوع تحقيق ، به دنبال بررسي اثر دو روش تحقيق پلايومتريك و تمرين با وزنه بر روي ضربه شوت، سرعت و توان انفجاري بازيكنان فوتبال است و همچنين نظر به اينكه اين بررسي در قالب دو گروه تمريني اجرا مي گردد روش اين تحقيق تجربي و از نوع طرح دو گروهي با پيش آزمون و پس آزمون مي باشد.
فصل چهارم
يافته هاي تحقيق
·مقدمه
● آزمون فرضيه ها
4-1.مقدمه:
سرعت و قدرت اجزاي مكمل آمادگي جسماني در تمامي حركات ورزشكاران و در درجات مختلف ميباشند. به طور ساده تركيب سرعت و قدرت توان گفته ميشود. براي سالهاي طولاني مربيان و ورزشكاران در صدد برآمدند تا توان را به منظور افزايش عملكرد اجراي حركات افزايش دهند. تمرينات پلايومتريك توانايي عضله براي رسيدن به حداكثر قدرت در حداقل زمان ممكن را توسعه ميدهند. كليد انجام تمرينات پلايومتريك نمايش قدرت باسرعت و نيرومندي هرچه تمامتر مي باشد. ثابت شده است كه تمرينات پلايومتريك يك برنامه ي تمريني ايده آل براي توسعه توان انفجاري و نيز افزايش سرعت مي باشد. اين تحقيق نيز با انجام تمرينات پلايومتريك قصد داشته تأثير اين گونه تمرينات را بر عملكرد سرعت و توان بازيكنان فوتبال بررسي كرده و آن را با تأثير تمرينات با وزنه مقايسه نمايد.
4-2.آزمون فرضيه ها:
براي آزمون فرضيه هاي تحقيق از نرم افزار آماري Spss for windows وروندT-test paired samples براي شش فرض اول و براي فرضيه هاي هفتم ، هشتم و نهم از روند فصT- test two indepent samples استفاده شده است.
4-3.فرضيه اول:
فرضيه تحقيق:( Ho)
ميتوان نتيجه گرفت كه تفاوتي در ميزان ضربه شوت مشاهده ميشود از نظر آماري معني دار است. بنابراين شواهد و مدارك آماري لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات پلايومتريك بر ميزان ضربه شوت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد يافت نشده است.
4-4.فرضيه دوم:
فرضيه تحقيق: ( Ho)
ميتوان نتيجه گرفت كه تفاوتي كه در توان انفجاري مشاهده ميشود تز نظر آماري معني دار است. بنابراين شواهد و مدارك آماري لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات پلايومتريك بر توان انفجاري بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد ، يافت نشده است .
4-5. فرضيه سوم :
فرضيه تحقيق: ( Ho)
مي توان نتيجه گرفت كه تفاوتي كه در زمان لازم براي پيمودن دوي سرعت 45 متر مشاهده مي شود از نظر آماري معني دار است ، بنابراين شواهد و مدارك آماري لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات پلايومتريك بر سرعت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد ، يافت نشده است.
4-6. فرضيه چهارم :
فرضيه تحقيق :( Ho)
مي توان نتيجه گرفت كه تفاوتي كه در ميزان ضربه شوت مشاهده مي شود، از نظر آماري معني دار است. بنابراين شواهد و مدارك لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات با وزنه بر ميزان ضربه شوت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد ، يافت نشده است.
4-7 . فرضيه پنجم :
فرضيه تحقيق : (Ho)
مي توان نتيجه گرفت كه تفاوتي كه در توان انفجاري مشاهده مي شود از نظر آماري معني دار است و بنابراين شواهد و مدارك آماري لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات با وزنه بر توان انفجاري بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد ، يافت نشده است.
4-8 . فرضيه ششم :
فرضيه تحقيق : (Ho)
مي توان نتيجه گرفت كه تفاوتي كه در زمان لازم براي پيمودن دو 45 متر مشاهده مي شود ، از نظر آماري معني دار است . بنابراين شواهد و مدارك آماري لازم و كافي در تأييد اين فرضيه صفر كه اجراي تمرينات با وزنه بر سرعت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ندارد يافت نشده است .
4-9 . فرضيه هفتم :
فرضيه تحقيق : (Ho)
مي توان گفت كه فرضيه صفر پذيرفته مي شود و بين دو روش تمريني منتخب پلايومتريك و تمرين با وزنه بر روي ضربه شوت بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري وجود ندارد .
4- 10 . فرضيه هشتم:
فرضيه تحقيق : (Ho)
مي توان گفت كه فرضيه صفر پذيرفته نمي شود و بين دو روش تمريني منتخب پلايومتريك و تمرين با وزنه بر روي توان انفجاري بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري وجود دارد .
4-11 . فرضيه نهم :
فرضيه تحقيق : (Ho)
مي توان گفت كه فرضيه صفر پذيرفته نمي شود و بين دو روش تمرين منتخب پلايومتريك و تمرين با وزنه بر سرعت حركت بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري وجود دارد و در اين ميان تمرينات پلايومتريك بر سرعت بازيكنان تأثير بيشتري داشته است.
فصل پنجم
بحث و نتيجه گيري
·مقدمه
·خلاصه يافته ها
·بحث و نتيجه گيري
·توصيه و پيشنهادات
5-1 . مقدمه :
آماده ساختن ورزشكار جهت كسب نتايج مطلوب به عوامل متعددي بستگي دارد كه ممكن است نزد هر ورزشكاري متفاوت باشد . توصيه مي شود كه مربيان در شناخت و توسعه قابليت هاي جسماني ورزشكاران خود كوشش نمايند. اين امر زماني ميسر مي گردد كه مربيان دانش لازم جهت شناسايي خصوصيات فردي و نقاط ضعف ورزشكار را داشته باشند . به همين دليل عملي بودن تمرين ، موضوعي است كه در سالهاي اخير هر چه بيشتر مورد توجه قرار گرفته است و امروزه ثابت شده است كه استفاده از تجربيات به تنهايي موفقيت ورزشكاران را تضمين نخواهد كرد ، بنابراين برنامه ريزي و تنظيم تمرين بر اساس متد علمي اهميت زيادي پيدا كرده است . تحقيق حاضر در جهت دستيابي به دانش برنامه ريزي و تنظيم تمرين گامي كوچك برداشته است ، در اين فصل تجزيه و تحليل اطلاعات بدست آمده نيز بحث و تفسير اين نتايج ارائه شده است .
5-2 . خلاصه يافته ها :
افزايش آگاهي و دانش مربيان و ورزشكاران درباره روشهاي نوين حاكم بر فوتبال از مهمترين عومل پيشرفت و توسعه فوتبال است . با توجه موارد ذكر شده و نظر به اهميت قدرت ، سرعت و توان انفجاري در ورزش فوتبال محقق را بر آن داشت كه اثر دو روش تمرين پلايومتريك و تمرين با وزنه را بر فاكتورهاي مذكور بررسي نمايد.
به منظور دستيابي به اين هدف و اجراي تحقيق فوق از تعداد 140 بازيكن شركت كننده در تمرينات تيم فوتبال جوانان شهرستان مهاباد ، پس از انجام تمرينات انتخابي تعداد 20 نفر از آنان بصورت گزينشي انتخاب و اين تعداد بصورت تصادفي به دو گروه 10 نفري تقيسم شدند. پس از انجام پيش آزمون هاي شامل تست شوت كاشته فوتبال ، پرش عمودي در جا و دو سرعت از دو گروه، تمرينات دو گروه پلايومتريك و با وزنه بصورت 8 هفته يعني 24 جلسه انجام شده است و پس از انجام پس آزمون از دو گروه و جمع آوري اطلاعات خام ، تجزيه و تحليل آماري آنها نشان داد كه:
1-اجراي تمرينات پلايومتريك بر ميزان شوت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است .
2-اجراي تمرينات پلايومتريك بر پرش عمودي بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است .
3-اجراي تمرينات پلايومتريك بر سرعت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است .
4-اجراي تمرينات با وزنه بر ميزان شوت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است.
5- اجراي تمرينات با وزنه بر پرش عمودي بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است.
6-اجراي تمرينات با وزنه بر سرعت بازيكنان فوتبال تأثير معني داري ( 5%P< ) داشته است.
7- بين تأثيرات دو روش تمريني پلايومتريك و تمرين با وزنه بر ميزان شوت بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري وجود ندارد.
8- بين تأثيرات دو روش تمرين پلايومتريك و تمرين با وزنه بر روي پرش عمودي بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري ( 5%P< ) وجود دارد. در اين ميان تمرينات پلايومتريك بر توان انفجاري بازيكنان فوتبال تأثير بيشتري داشته است.
9- بين دو روش تمرين پلايومتريك و تمرين با وزنه بر سرعت بازيكنان فوتبال اختلاف معني داري ( 5%P< ) وجود دارد . در اين ميان تمرينات پلايومتريك بر سرعت بازيكنان تأثير بيشتري داشته است.
5-3 . بحث و نتيجه گيري :
تجريه و تحليل نتايج بدست آمده از تحقيق بيانگر اين موضوع است كه اجراي تمرينات منتخب پلايومتريك بر ميزان شوت ، سرعت ، توان انفجاري بازيكنان تأثير معني دار دارد . بر اثر اجراي اين تمرينات ميانگين شوت و توان انفجاري آزمودني ها از پيش آزمون به پس آزمون به ترتيب 5 و 9/14 درصد افزايش و ميانگين زمان دو سرعت 08/6 درصد كاهش يافت .
در خصوص اثرات فيزيولوژيكي تمرينات پلايومتريك ، بر سيستم عصبي ـ عضلاني مي توان گفت كه يك از مراحل بسيار با اهميت عمليات حركتي در تمرينات پلايومتريك ، مرحله كششي است .
تمرينات پلايومتريك موجب تغييرات زيادي در سيستم عصبي ـ عضلاني مي گردد كه به نوبه خود توانايي عضلات را براي پاسخ سريعتر همراه با قدرت بيشتر فراهم مي آورد.
در حركات پلايومتريك توالي انقباض اكسنتريك به كانسنتريك به سرعت شكل مي گيرد. تجزيه و تحليل اطلاعات بدست آمده از تحقيق بيانگر آن است كه اجراي تمرينات با وزنه بر ميزان بر شوت، سرعت و توان انفجاري بازيكنان فوتبال تأثير معني داري دارد.
بدين ترتيب كه ميانگين ميزان شوت و توان انفجاري آزمودني ها از پيش آزمون به پس آزمون به ترتيب 7/14 و 1/8 درصد افزايش و ميانگين زمان دو سرعت 07/2 درصد كاهش يافت .تجزيه و تحليل اطلاعات بدست آمده از تحقيق نشان مي دهد كه تمرينات پلايومتريك و با وزنه هر دو بر ميزان برد شوت ، سرعت و توان انفجاري سرعت بازيكنان فوتبال تأثير دارند.
اما تأثير تمرينات پلايومتريك بر سرعت و توان انفجاري بازيكنان بيشتر از تأثير تمرينات با وزنه بوده در حاليكه بين اثرات دو روش تمريني بر ميزان برد شوت بازيكنان اختلاف معني داري وجود ندارد . تأثير بيشتر تمرينات پلايومتريك بر سرعت و توان انفجاري بازيكنان را مي توان ناشي از ويژگي اين نوع تمرين دانست .
5-4 . توصيه و پيشنهادات :
الف) پيشنهادات برخاسته از تحقيق :
1-توصيه مي شود جهت پيشرفت ورزشكاران و افزايش انگيزه هاي آنان درطول دوره تمرينات تستهاي آمادگي جسماني از آنان بعمل آيد .
2- پيشنهاد مي شود جهت حصول بهترين نتيجه از تمرينات پلايومتريك ، طراحي و اجراي اين تمرينات توسط مربيان گرامي با دقت كافي انجام گيرد .
ب) پيشنهادات براي تحقيق آينده :
1-پيشنهاد مي شود تحقيقاتي در مورد بررسي تأثير تمرينات پلايومتريك براي گروه هاي ورزشكاران در ساير رشته هاي ورزش انجام گيرد.
2- پيشنهاد مي شود كه در تحقيقات بعدي ، تأثير اين روشهاي تمرين در مدت زمان بيشتري مورد مطالعه قرار گيرد.
3-پيشنهاد مي شود تأثير تمرينات پلايومتريك و با وزنه بر فاكتورهاي ديگر آمادگي جسماني مورد بررسي قرار گيرد.
4- توصيه مي شود چنين تحقيقي بر روي ورزشكاران رده هاي سني مختلف انجام گيرد.
5-توصيه مي شود تحقيقاتي درباره مقايسه تأثير تمرينات پلايومتريك بر زنان و مردان انجام گيرد.
پيوست ها :
نكات ايمني در تمرينات پلايو متريك:
1)در اجراي تمرينات پلايومتريك اصل پيشرفت تدريجي بايد رعايت شود و بدن به تدريج به اين فشارهاي وارده عادت مي كند.
2)قبل از پرداختن به اين تمرين ها ورزشكار بايد سرشار از انرژي باشد تا حركات با اعمال قدرت كافي اعمال شود.
3)ورزشكاراني كه به دستور مربي خود توجه نمي كنند خطر بزرگتري براي آسيب ديدگي و كم تمريني يا پرتمريني دارند.
4)تمرينات پلايومتريك تنها بايد بر روي سطوحي كه توانايي جذب ضربه را دارند اجرا شود مانند زمين چمن، چمن مصنوعي و تشك و هرگز تمرينات پلايومتريك را بر روي آسفالت يا كف ورزشگاه انجام ندهيد.
5)براي اجراي اين حركات بدن بايستي به خوبي گرم شود تا از بروز صدمات به مفاصل جلوگيري شود.
6)اين تمرينات بايد قبل از تمرينات ديگر انجام پذيرد.
رهنمودهايي جهت انجام تمرينات پلايومتريك:
1)گرم كردن و سرد كردن ـ ورزشكار بايد قبل و بعد از انجام تمرينات پلايومتريك با حركاتي نظير ؛ آهسته دويدن، تمرينات كششي، ورزشهاي سوئدي سبك ،بدن خود را آماده نمايند.
2)تمرينات بايد متناسب با شكل،كار عضله و دامنه حركت ورزش يا فعاليت مورد نظر باشد.
3)اصل اضافه بار ـ تمرينات پلايومتريك بايد از نظر مقاومت، زمان و فاصله اجراي حركات وكلاً بر اساس اصول اضافه بار تنظيم گردد.
4)تكرار فعاليتهايي كه نياز به تلاش بيشتري دارند، بهتر است دفعات كمتري انجام شود و بالعكس.
چكيده: در اين پايان نامه روش هاي مختلفي ازجمله كاربرد مواد لخته زن ، تبخير، تقطير ،مواد رنگبر ،جهت تصفيه سپاب مورد بررسي قرارگرفته هم چنين جهت كاهش كف در تقطير گليسيرين روش جديد به كار گرفته شده است.
در اين روش سپاب شامل كليسرول ، ابتداPH آن با افزون هيدروكسيد كلسيم به حد متوسط 10-8 مي رسد. سپس تحت فشار 5-2 اتمسفر و دماي C150-130 در ظرف تحت فشار قرار مي گيرد وعمل تبخير تحت فشار انجام مي شود. پس از آن محلول نسبتاً غليظ شده تحت خلأ كامل تغليظ مي گردد.
درمقايسه با مواردي كه تبخير در مرحله تحت فشار اتمسفر انجام مي گيرد . مقدار كف ايجاد شده در تبخير وتقطير تحت خلأ به ميزان زيادي كاهش مي يابد . برتري اين روش در عدم استفاده از مواد ضد كف ،سر كاهش ميزان كف است.
2-4) اندازه گيري رطوبت در گلسرول (روش كارل نيشه ).................................
مقدمه : در بازيافت وخالص ساز گليسرول از سپاب مقالات وپپتيت هاي زيادي وجود دارد در اين مقدمه سعي شده است كه به ترتيب انجام كارهي مختلف برروي سپاب مقالات وپتنت ها طبقه بندي شوند. مثلاً چون بازيافت و افزايش مقدار بازيافت قبل از خالص سازي مطرح مي شود ابتدا مقالات آورده شده وبه ترتيب موضوعات ديگر آمده است.
فصل اول
بازيافت در مورد بازيافت گلسيرول از سپاب در صنعت صابون سازي تحقيقاتي صورت گرفته است همچنين براي بازيافت يك روش پيوسته ابداع شده است . در اين روش ستوني با صفحات داراي سوراخ به كار برده شده است صابون و محلول قليايي به صورت دو جريان مخالف در ستون حركت نموده و بهتري بازيافت گلسيرول از صابون انجام مي گيرد. به طوريكه صابون خروجي از ستون (بالاي ستون)فقط داراي 501% گلسيرول مي باشد. صابون به طور معمول حدود 0.1% گلسيرول را در خود نگه مي دارد .مشخصات ستون :قطر 120 سانتي متر، ارتفاع 57 متر وشامل 46صفحه با 5000 سوراخ 3 ميلي متري است. در بازيافت به تعيين ثابت توزيع گلسيرول بين صابون خام ولايه آبكي نيز پرداخته شده است. بحث اقتصادي بازيافت هم مورد مطالعه قرار گرفته است . در اين تحقيق بربازده توليد گلسيرول به عنوان تابعي از غلظت بحث شده است.
تصفيه اوليه
براي خنثي كردن قلياي باقي مانده در سپاب از اسيدهاي چرب با پايه اسيدهاي چرب ماهي استفاده شده است . براي اين كار در دماي در مدت 10 دقيقه قليا و اسيد چرب بر هم اثر كرده وقليا خنثي مي شود. اين كار در ژاپن به ثبت رسيده است.
در تحقيقات ديگري براي خالص سازي اوليه از دستگاه اسمز معكوس استفاده شده است. صافي ساخته شده براي اين كار از جنس پلي اكريلونيتريل است. محلول سپاب با فشار 5-20 اتمسفر روي صافي فرستاد ه مي شود ودر نتيجه سديم كلريد از سپاب جدا مي شود. اين روش در شوروي سابق به ثبت رسيده است.
براي صاف كردن رسوبات تشكيل شده در مراحل اوليه از فيلتر مخصوص نيز استفاده شده است . در اين روش بر روي سطوح صافي مواد مختلف نظير كربن اكتيو وآزبست قرار داده واثر آن را در صاف كردن محلول بررسي نموده اند. بهترين نتيجه با نسبت 1:3 آزبست – كربن اكتيو به دست آمده است همچنين تعيين شده كه استفاده داراي نوسان (Palsation ) بر روي صافي ها ميزان صاف كردن را افزايش نمي دهد.
جهت تصفيه اوليه از تصفيه با جريان برق هم استفاده شده است . براي رسيدن به اين هدف گلسيرول (پساب)در معرض جريان برق D.C با اختلاف پتانسيل 10-70 ولت در دمايقرار مي گيرد. از ورقه هاي آلومنيوم به عنوان كاته وآنه استفاده مي شود. در اين روش آنه حل شونده ايست. برتري اين روش كاهش محتوايي خاكستر وكاهش باقي مانده مواد آلي است. درمرجع ديگر از تصفيه در تانك هاي هوادهي استفاده شده است. در اين كار عمل اكسيد اسيون مواد آلي وناخالصي ها با هوا انجام مي شود. در طول آزمايش ها BOD . COD. PH. و غلظت لجن فعال اندازگيري مي شود.
1: Cnemicul Oxygen Demand Demand
2: Biogical Oxygen Demand
در تحقيقي اثر مقادير مختلف نسبت به اسيدهاي چرب موجود در سپاب بركيفيت كسيرول به دست آمده مطالعه شده است. در اين روش جامد بانسبت ها ي مختلف در دماي پساب اثر داده مي شود ظاهراً نتيجه در 66% مقدار نياز براي خنثي كردن اسيدهاي چرب به دست آمده است.
علاوه بر اين از تقطير آزئوتروپيكي براي آبگيري وحذف مواد معرفي محلول در سپاب استفاده شده است به عنوان معرف آزئوتروپيك از Z-ethyl-I-hexo?nal كمك گرفته اند با افزودن معرف وانجام عمل تقطير. آب محلول جدا مي شود در نيجة جدا شدن آب ، به مرور كلريد رسوب مي كند رسوب نمك با دستگاه سانتريفوژ بطور پيوسته جدا مي شود گليسرول خامي كه با اين روش تغليظ شده داراي فقط 5/1% آب و 5/3 % نمك مي باشد.
استفاده از زرين هاي تبادل يوني:
از رزين هاي تبادل يوني سرصنعت گليسرول براي اهداف مختلفي استفاده مي شود. اهداف عمدة استفاده از رزين بي رنگ كردن ، بي بوكردن ، نمك زدايي ، يون زدايي ،وغيره مي باشد. در ذيل بعضي از كاربردها ي رزين در خالص سازي گليسرول آمده است . در تحقيقاتي از رزين به همراه اولترافليتر اسيون وهم چنين استمر معكوس جهت خالص سازي وتغليظ استفاده شده است گليسرول به دست آمده در اين روش از نظر شميايي خالص است. از رزين تبادل يوني جهت حذف بو و تركيبات اسيدي وغيره نيز استفاده شده است كاربرد زرين براي حذف بو موثر مي باشد.
در موارد خالص ساز ي گليسرول با استفاده از رزين هاي تبادل يوني به حد موثر است كه بافر آيند تقطير مقايسه شده است در بعضي موارد استفاده از رزين هاي تبادل يوني به جاي تقطير توصيه شده كه اين جايگزيني باعث كاهش 10% نيز مي شود. هم چنين روشهايي شرح داده شده است كه با استفاده دو از رزين تبادل يوني ديگر نياز به فرآيند تقطير و حتي فيلتر اسيون وجود ندارد محصول گليسرول به دست آمده از اين روش به حدي خالص است كه در مصارف دارويي مي تو ان از آن استفاده نمود.علاوه بر استفاده هاي معمولي از رزين در خالص سازي ، شكل ستون حاوي رزين نيز بررسي شده است . و مشخص شده كه استفاده از ستون مخروطي با زاويه كم در تصفيه محلوي سپاب مؤثرتر از ستون استوانه اي مي باشد.
استخراج :
استخراج گلسيرول ودي گلسيرول از مخلوط گليسريدها در آلمان تحقيق شده و به ثبت رسيده است هم چنين براي حذف ناخالصي ها ، از استخراج با حلال استون و اتانول در دماي پايين ( 60-تا40-) براي جدا كردن ناخالص ها استفاده شده است كه در ژاپن به ثبت رسيده است.
در كارديگري با استفاده از استخراج، بازيافت گليسرول از پساب شيميايي يا اكتروشيميايي پوليش كردن فلزات مورد بررسي قرار گرفته است حلال اكتانول به عنوان معرف استخراج كننده استفاده مي شود. مقدار اوليه گليسرول در پساب در 10 گرم بر ليتر است وبا استخراج مقدار گليسرول به 05% گرم بر ليتر كاهش مي يابد اين روش در آلمان غربي سابق به ثبت رسيده است. جهت خالص سازي محلول هاي آبي گليسرول از استخراج نيز استفاده شده است حلال استخراج ، روغن كوكونات يا Rapesedoil انتخاب گرديده است. محلول آبكي باقي مانده پس از استخراج كدر مي شود بنابراين محلول كدر با استخراج ( براي مثال با BUOA صاف مي شود. اين روش در آلمان غربي سابق به ثبت رسيده است. روش استخراج را براي خالص سازي گليسرول صنعتي هم به كار برده اند (50) در اين روش گليسرول صنعتي با چربي به نسبت 2-1:1 هر دماي اثر داده مي شود در مرحله بعد گليسرول تقطير مي شود مقدار قليا در گليسرول به دست آمده كاهش مي يابد روش فوق در شوروي سابق ثبت شده است.
علاوه براينها استخراج محلول آبي گليسرول با حلال ايزد بوتانول نيز بررسي شده است اين روش در لهستان به ثبت رسيده است. تغليظ ، اسمز معكوس يكي از روش هايي است كه در غليظ كردن محلول هاي آبي گليسرول مورد بررسي واقع شده است. ( 53-49) در مرجع (53) فشار 50 اتسمفر به كار برده شده و محلول تا 70% گليسرول تغليظ شده است در اين آزمايشها سيستم Spiral – Wand بهترين نتيجه راد اده است. در شوروي سابق تجهيزات در دستگاههاي فرايندي كه در دور مرحله تغليظ انجام شده به ثبت رسيد ه است (54) در اين فرآيند ؟:؟/ در ؟؟, مرحله تغليظ انجام شده بر ثبت رسيده است (54) در اين فرآيند ؟؟؟ ؟ مرحله يكي فشار 2/0 – 133/0 اتمسفر؛,درگيري در 4/0-2/0 اتمسفر انجام مي شود. استفاده از دستگاههاي FUlling Film Evaporaror- Rotory Film Evaporator
Transfer sarfacs در تغليظ محلول آبي گليسرول آزمايش شده است.
جاذب ها جاذب ها مختلفي در تصفيه و خالص ساز ي گليسرول گزارش شده است كربن اكتيو به عنوان مهمترين جاذب ، كه بطور گسترده مورد استفاده قرار مي گيرد مطرح است . هم چنين روش هاي حذف ناخالص ها ، خواص جاذب كربن اكتيو ، صافي ها جدا سازي . موثر جاذب و سيستم هاي پيوسته ناپيوسته اثر جاذب تحقيق شده است در گزارش ديگر جهت خالص سازي گليسرول ،آن را در دماي به مدت 30 با كربن اكتيواثر داده اند . با اين حال بعضي كربن اكتيو را سر مراحل اوليه تصفية شيميايي سپاب به كار برده اند . در اين مورد سپاب باكربن اكتيو وكلسيم اكسيد در دماي اثر داده شده وسپس از آن رسوب كربن اكتيو صاف مي شود. استفاده از كربن اكتيو جهت خالص سازي گليسرول بعد از مرحله تقطير نيز گزارش شده است. دريك تحقيق شامل دو مرحله تغليظ د رمرحله اول با استفاده از Tular Evaporator تواسته اند محلول آبي گليسرول را در دماي از 10% گليسرول به 30%-40 گليسرول تغليظ نمايند. درمرحله دوم با استفاده از Rorary Film Evaporator در دماي كمتر ازمحلول تا 86%-93% تغليظ شده است.
Thin Film Evaporator دستگاه ديگري است كه مورد استفاده قرار گرفته . در اين دستگاه تلفات گليسرول به حدود 3%كاهش مي يابد. در سيستم هاي معمول 6%-10% گليسرول هدر مي رود استفاده از Multipul Effect Evaporator به صورت جريان معكوس باعث صرفه جويي در انرژي شده است. با اين دستگاه به ازاء مصرف 263kg بخار در سيستم معمول 180 كيلوگرم بخار استفاده مي شود.
تقطير
در يك بررسي حالت هاي استاندارد تقطير گليسرول در انگلستان ، ژاپن ، هند، و آمريكا مقايسه شده است. تجهيزات تقطير مولكولي براي نرول از حالت فيلم موضوع تحقيقات ديگري در اين ز مينه است در اين كار تقطير مولكولي دردماهايي براي بررسي رفتار وبه دست آوردن ارتباط بين متغيرهاي عمل كننده ( دما ،, سرعت، تغذيه و…) مورد آزمون قرار گرفته است . منحني تقطير گليسرول از معادله تبعيت مي كند (دماي تقطير ،×حجم تقطير شده وa,b مقادير ثابت هستند)
با افزايش در تقطير تشكيل تركيبات قابل احيا تسريع مي شود . براي اثبات اين قضيه متراكم كننده هايي در دماي تعبيه شده است و مقدار مواد قابل احيا اندازه گيري شده است. بهترين دماي مناسب براي تقطير تعيين شده است.
تقطير گلسيرول صنعتي در حضور بخار فوق العاده داغ (Supper Heat) استفاده از ستون تقطير در خلأ بسيار بالا با افت فشار ناچيز تقطير پيوسته گلسيرول در دو ستون مجزا ، وتجهيزات لازم براي تقطير پيوسته گلسيرول از تحقيقات ديگر در اين زمينه است.
فصل دوم
آزمايش هاي مربوط به بازيافت و خالص سازي گلسيرول
بازيافت وخالص سازي گليسرول شامل مراحل مختلفي است كه درشماي ذيل آمده است.
تصفيه شيميايي اوليه : صاف كردن فيزيكي: پساب صابون سازي داراي معلق صابون مي باشد در اين مرحله بايستي اين ذرات معلق جدا شوند.بنابراين بساب در اولين مرحله به يك حوضچه منتقل مي شود بس از مدت زماني كوتاه ذرات وتكه هاي صابون روي سطح محلوي قرار مي گيرند بمب مناسبي در ته حوضچه تعبيه شده كه پساب عاري از ذرات صابون را به مخزن ذخيره روي حوضچه منتقل مي كند در سر راه بمب داخل حوضچه ومخزن ذخيره يك صافي ساده قرار داده شده است كه ذراتي كه احتماً عبور كرده اند جدا مي نمايد . به وسيله بمبي ديگر بساب از مخزن ذخيره به همزن 1 پمپاژ مي شود
خنثي نمودن قلياء
همزن 1 داراي يك بهمزن با دوتند وكند است . دروكند بهمزن 30-35 دوردر دقيقه ودور تند 120دور در دقيقه مي باشد. مقداري از قلياي مصرف شده در توليد صابون د ربساب باقي مي ماند. مقدار قلياء بستگي به روش توليد صابون و واحدهاي توليدي مختلف متفاوت است. در واحدهايي كه براساس تكنولوژي بيشرفته توليد انجام مي شود. مقدار سديم هيد روكسيد در حدود 5/0- % مي باشد ( 14 اما اولاً به علت اين كه شيوه صابون سازي در خيلي از واحدهاي توليدي ايران چندان پيشرفته نسيت وثانياً در طراحي كارخانه هاي صابون سازي ، بازيافت گليسرول در نظر گرفته نشده است مقدار قليا بسيار بيشتر بوده است . جدول (2-1)
براي خنثي كردن قليا از اسيد هاي مختلفي مي توان استفاده نمود كلريد ريك اسيد وسولفور يك اسيد دو اسيدي هستند كه براي اين كار مناسب مي با شند در اغلب مقالات استفاده كلريدريك اسيد توصيه شده است. اما در اين جا به دليل زياد بودن مقدار قليا سولفوريك اسيد انتخاب شده است اما مشكلات استفاده از سولفوريك اسيد درهمين فصل در قسمت تغليظ بررسي خواهد شد. افزودن اسيد به آرامي ودرحالي كه همزن روي دور تند روشن است انجام مي گيرد. همزمان افزودن اسيد دائماً PH كنترل مي شود. اضافه كردن اسيد تا زماني كه PH محلول به حدود 6-5 برسد ادامه مي يابد ( در پسابي كه مقدار قلياي آن خيلي بيشتر از اندازه معمول است 70-80 كيلوگرم سولفوريك اسيد غليظ براي 1000 ليتر سپاب مصرف شده است)
اندازه گيري قلياي پساب هاي مختلف وبررسي پسابها درهمين فصل و فصل 4 آمده است.
اثر با لخته زن ها :
افزودن لخته زن :
بعد از تنظيم PH در محدوده 6-5 مقدار 500 گرم محلول 40% -38% به 1000 ليتر سپاب اضافه مي شود. افزون آهن ( III) كلريد مخلوط شود در اين مدت زمان به علت بالا بودن شدت به هم زدن ما فقط هسته هاي تشكيل رسوب ايجاد مي شود. آهن ( III )كلريد داراي اثرات مختلفي مي باشد. اولاً كه در اثر يونيزه شدن ايجاد مي شود مي تواند با تركيبات صابوني واسيد هاي چرب واكنش راه وصابون هاي نامحلول آهن را ايجاد نمايد. ثانياً در اثر هيدروليز آن رسوب پرحجم وتشكيل مي شود. كه جاذب خوبي براي مواد رنگي و تركيبات آلي مي باشد. در اين مرحله با جذب سطحي مقدار زيادي از ناخالصي ها از محيط خارج مي شوند. اثبات شده كه آهن ( III)كلريد مي تواند تا 80% رنگ پسابها را حذف نمايد. البته تمام اين اثر مربوط به جذب سطحي نمي باشد ولخته زني در آن دخالت دارد.
ثالثاً اثر لخته زني اين تركيب است . لخته زن ها اثر خوبي در حذف مواد مگوييدي محلول دارند . مكانيسم اين اثر بدين طريق است كه : در مرحله اول يونيزه مي شود و ذرات ايجاد مي كند. در مرحله دوم به علت اين كه 3 بار مثبت روي يك يون وجود دارد ذرات كلوئيدي كه اغلب داراي بار منفي هستند. جذب مي شوند. نيروي دافعه الكترو استاتيكس بين ذات كلوئيدي باعث جلوگيري از رسوب اين تركيبات مي شود.
شماي ذرات كلوئيدي با بار منفي در پيرامون يون آهن
پس از جذب ذرات بار دار منفي در اطراف هسته اندازه ذره بزرگ مي شود. پس از اينكه يك دقيقه زمان سپري مي شد. درو همزن راكند مي كنيم در اين حالت به مدت 10-15 دقيقه با دور كند كار مي كند و سپس آنرا خاموش مي كنيم. درمدت زماني كه همزن با دور كند كار مي كند هسته هاي (فلوك هاي)تشكيل شده فرصت كافي و شرايط مناسب را خواهند داشت تا با يكديگر برخورد نموده و به يكديگر به پيوندند با به هم پيوستن ذرات تشكيل شده اندازه آنها بزرگ وبزرگتر مي شود. هرچه اندازه فلوك ها درشت تر شوند رسوبگيري و جدا سازي آنها موثرتر و راحتتر انجام خواهد شد. اگر در اين مرحله دور همزن زياد باشد همزن سريع باعث شكستن فلوك ها شد. و مانع درشت شدن آن ها مي شود. البته تركيبات آهن داراي عيوبي نيز مي باشند:
1) رسوب تشكيل شده بسيار حجم مي باشند. حچم زياد رسوب مشكلاتي را در صاف كردن محلول به وجود مي آورد. همچنين زمان وهزينه جداسازي بيشتر خواهد بود.
2) خورنده بودن تركيبات آهن III از عيوب ديگر اين تركيبات است. يكي از عوامل موثر در پيدايش خوردگي حفره اي وجود تركيبات آهن است.
شكل 3-1 شماي همزن او 2-همزن داراي دور كند ( 35-30) دور در دقيقه و دور تند 120 دور در دقيقه مي باشد. (زير نويس شكل)
جدا سازي رسوب در مرحله اول :
پس از اين كه همزن را خاموش شد، ذرات رسوبي كه تشكيل شده به آرامي شروع به ته نشين مي كند هرچه فلوكها درشت تر باشند ته نشيني رسوب سريعتر وبهتر انجام مي شود علاوه بر اين درشت تر بودن فلوكها باعث عملكرد بهتر در حذف ناخالصي هاي آلي و مواد رنگي مي شود. همان گونه كه در شكل مربوط به همزن مشاهده مي شود ،در همزن دو مسير B,A تعبير شده است.
محل خروجي A طوري انتخاب شده كه پس ازته نشيني رسوب، سطح رسوب پايين تر از خروجي A قرار مي گيرد. در ابتدا مسير A باز شده و محلول به فيلتر پرس منتقل مي شود 0 (فيلتر پرس نوعي صافي تحت فشار است كه در صنعت براي جدا سازي رسوب از محلول در حجم زياد مورد استفاده وقرار مي گيرد) انتخاب مسير A در ابتدا به اين دليل است كه حجم زيادي رسوب كه سر ته همزن ته نشين شده در شروع كار وارد صافي نشود. قرار گرفتن رسوب در ابتدا بر روي صافي اولاً باعث صرف انرژي بيشتر
براي صاف كردن تمام محلول مي شود. ثانياً : زمان لازم براي صاف كردن را افزايش مي دهد بعد از اين كه محلول تا سطح مسير A از صافي عبور كرد، مسير B باز مي شود و در اين مرحله محلول همراه رسوب جدا مي شود.
وزن رسوب روي صافيط در اين مرحله حدود 5/1 كيلورم است وزن رسوب نشان دهنده كاهش در ناخالصي ها به ميزان كمتر 15/0% است محلول صاف شده در اين قسمت به همزن 2 فرستاده ميشود.
افزودن لخته زن آلومنيوم سولفات:
PHمحلولي كه از همزن 1 به همزن 2 پمپ مي شده درحدود 4-5 است . علت كاهش PH بعد از افزون لخته زن هيدروليز Fecl است هيدروليز آهن III كلريد توليد تركيبات اسيد مي كند كه تا حدودي باعث كاهش PH مي شود.
در ابتدا با افزون سود PH محلول را در محدود 7.5-8.5 تنظيم مي كنيم نحوه عمل افزون اسيد در قسمت قبل است. سود به آرامي اضافه شده و PH محلول هر لحظه مورد سنجش قرار مي گيرد علت افزايش PH اين است كه آلومنيوم سولفات كه به عنوان لخته زن دوم انتخاب شده در اين PH بهتر عمل مي نمايد. سپس مقدار 1000-1500 گرم محلول 10% آلومنيوم سولفات كه معادل 100-150 ppm است به محلول همزن 2 افزوده مي شود. آنگاه همزن 2 به مدت 10-15 دقيقه با دور كند. (30-35) دور در دقيقه كار مي كند.
تركيبات آلومنيوم نيز مانند تركيبات آهن جهت حذف ذرات كلوييدي وتركيبات رنگ موثر هستند. البته در اين مكان موارد تاثير تركيبات آلومنيوم كمتر از تركيبات آهن است.
قليايي كردن محلول :
در اين مرحله با افزايش مقدار كمي سود PH بساب صاف شده را به 8-10 مي رسانيم . براي رسيدن به اين هدف مقدار تقريبي 500gr محلول سود 50% وزيني به 1000 ليتر پساب اضافه مي شود و PH پساب سپس از اين مرحله با PH متر مورد سنجش قرار مي گيرد. پساب در اين حالت براي تغليظ آماده است افزايش قلياست محلول دلايل مختلفي دارد با قليايي شدن محيط مقادير ناچيز اسيد چرب كه در اين شرايط ( PH حدود 7) به فرم اسيدي وجود دارند تبديل به نمك (اسيد چرب مي شود. نمك اسيد چرب ( صابون ) در تقطير كلسيرول در باقي مانده (Residue) باقي مي ماند.
تغليظ
تغليظ در فشار اتمسفر:
در اولين مرحله غليظ كردن در فشار اتمسفر انجام مي گيرد. غلظت گليسيرول در ابتدا امر حدود15%-5% مي باشد نقطه جوش محلول در اين قسمت وابسته به غلظت نمك ، گليسرول وديگر ناخالصي ها تغيير مي كند. به طور معمول نقطه جوش ( در محلي كه نقطه جوش آب است) است با تبخير آب غلظت مواد مختلف درون سپاب به تدريج افزايش مي يابد. نقطه جوش محلول نيز با افزايش غلظت افزايش مي يابد. عمل تغليظ تا رسيدن نقطه جوش به ادامه مي يابد در اين مرحله غلظت گليسرول 40%-30% ( وابسته به ميزان ناخالصي )مي باشد.
با توجه به اين كه غلظت نمك قبل از شروع تغليظ 15%-9% بوده است ، پس از غليظ شدن مقدار نمك درمحلول از اشباع گذشته ( آب نمك اشباع در دماي محيط داراي NaCl 26% است) ومقداري از آن در دستگاه تغليظ ( EvaporaHor ) از محلول جدا مي شود. اگر در مرحله خنثي كردن قليا از سولفوريك اسيد استفاده شود، سديم سولفات توليد شده به علت حلاليت زياد هنوز رسوب ننموده است بلورهاي فقط زماني تشكيل مي شوند كمه دماي محلول به كمتر از برسد. شماي دستگاه تغليظ ، غليظ كردن محلول تحت فشار اتمسفر تحت خلأ را مي توان در اين دستگاه انجام داد. اين بلورها در دماي C 32 ذوب مي شوند. بنابراين يك راه اين است كه محلول غليظ شده حدودي سرد نماييم در اين دما بلورهاي سديم سولفات كه داراي 10 آب تبلور هستند تشكيل شده و مي توان آنها را از محلول جدا نمود. بلورهاي سديم سولفات همچنين مقداري آب همراه خود از محيط حذف مي نماييد.راه دوم اين كه به تغليظ ادامه داده و با گذشتن از حد اشباع سديم سولفات بدون آب يا با آب تبلور خيلي كمتر وهمچنين سديم كلريد جدا مي شوند.
اگر در مرحله خنثي كردن قليا كلريدريك اسيد استفاده شود قليا تبديل به سديم كلريد شده است . سديم كلريد جزء املاحي است كه حلاليت آن با افزايش دما تغيير ناچيز مي كند به اين جهت بلوري كردن راه مناسبي براي جدا كردن سديم كلريد نمي باشد.هر دو روش فوق آزمايش شده است. خنثي كردن با سولفوريك اسيد مشكلات بيشتري دارد . اولاً سديم سولفات رسوب چسبنده اي بر روي سيستم هاي مبادله گرما ايجاد مي كند. ثانياً همراه بلورهاي آن مقداري گلسيرول به هدر مي رود. جداكردن سديم كلريد با ادامه تغليظ و جدا شدن بلورهاي آن با توجه به چسبندگي كمتر آن راه مناسب تر مي باشد. البته مشكل در مورد پساب هايي كه داراي حد متعادل ونمك باشد كمتر است .
تغليظ در خلاء
يكي از تكنيك هايي كه به طور گسترده در فرآٍيند تغليظ گلسيرول ومواد ي كه نقطه جوش آن ها بالاست مورد استفاده قرار مي گيرد تبخير در خلا مي باشد.
محلول تغليظ شده اي كه نقطه جوش آن در مرحله قبل به رسيده بود به دستگاه تبخير در تحت خلأ منتقل مي شود. در اين دستگاه خلأ مطلق 50-70mmHg بر محلول اعمال مي شود. دراين شرايط محلول در دماي شروع به جوشش مي نمايد . تغليظ در اين مرحله تا رسيدن به غلظت 90% گلسيرول ادامه مي يابد.
در ابتدا سنجش درصد خلوص با نمونه گيري وسنجش هاي شيميايي ( روش پريدك اسيد) انجام مي شود. اما به جاي سنجش هاي شيميايي مي توان از دماي راكتور نيز استفاده نمود. در تبخير تحت خلأ نيز با غليظ شدن محلول مقداري املاح از محلول جدا مي شوند ،مقدار املاحي كه دراين مرحله جدا مي شود. كمتر از مرحله ي قبلي مي باشد. همچنين با اعمال خلأ عملأ به دو هدف مي رسيم . اولاً با كاهش نقطه جوش اختلاف دماي بين منبع گرمايي ومحلول افزايش مي يابد. ثانياً امكان تغليظ گلسيرول و حذف آب محلول در دماي پايين تر به وجود مي آيد. در غير اين صورت براي غليظ كردن محلول گلسيرول نياز به افزايش درجه حرارت كه باعث تجزيه مواد مي شود مي باشد.
تقطير گلسيرول :
در اين مرحله گلسيرول 90% به ستون تقطير شكل فرستاده مي شود با اعمال خلأ مطلق ImmHg تقطير در دماي 185-170 انجام مي شود. البته فشار اعمال شد . بر روي سطح محلول به علت افت خلا مرسيستم بيشتر از ImmHg مي باشد بنابراين در دين گونه سيستم ها بايستي تا حد امكان طراحي سيستم طوري انتخاب شود كه ؟؟؟خلأ ناچيز باشد در اين موارد مراجعي در فصل مربوط به تغليظ وتقطير آمدوشد ه است.
اثر با كربن اكتيو:
گلسيرول به دست آمده در مرحله قبل داراي مقدار كمي مواد رنگي و بودار مي باشد كربن اكتيو به طور موثري مي تواند براي حذف رنگ ديود به كار برده شود. گلسيرول تقطير شده به يك بهمزن كه با دور خيلي آهسته ( 10 دور دقيقه )كار مي كند منتقل مي شود. دماي گلسيرول ( از دماي محيط ) به () افزايش داده مي شود. مقدار 4-3 كيلوگرم ( براي 200 كيلوگرم گلسيرول كه معادل 2%- 5/1% وزني مي باشد) گرانول كربن اكتيو ( مش 70) به گلسيرول گرم شد اضافه مي شود در اين حالت به مدت 2-1 ساعت همزن به طور آهسته كار مي كند. سپس در همان دما كربن اكتيو از گلسيرول صاف مي شود. صاف كردن سرصافي كه تلفات گرمايي آن ناچيز است انجام مي گيرد. كربن اكتيو به صورت پودر وگرانول موجود مي باشد. علت استفاده از نوع گرانول صاف كردن راحت تر وسريعتر آن مي باشد .كربن اكتيو نوع پودر اغلب در عمل تقطير يك بار ديگر هم تكرار شود ( به علت عبور مقادير ناچيز .كربن اكتيو) هم چنين دور بهمزن و نحوة عمل آن خركردن ذرات كربن اكتيو موثر مي باشد.
شما همزن مورد استفاده در اثر با كربن اكتيو همزن دوجدار دارد كه بخار گرم مي شود.
بررسي مشكلات روش وانجام تغيرات:
يكي از مشكلات دركار كه خيلي هم به روش كار ارتباط ندارد ولي برآن تاثير مي گذارد كيفيت پساب است. در اولين گام پساب چند كار خانه صابون سازي مورد آزمايش قرار گرفت . مقدار درصد گلسيرول در صد نمك وجرم حجمي از عوامل مورد آزمايش بودند.
اغلب نمونه هاي دريافتي از نظر كيفيت مانند شماره هاي 1و 2 بودند. نمونه 2 از محلي تأمين شده كه از روش هاي قديمي براي تهيه صابون استفاده مي نمودند قليا در اين نمونه حداكثر است.
نمونه شماره 1 از كارخانه اي كه روش صابون سازي آن پيشرفته بوده تامين شده است درصد نمك در اين نمونه نسبتاً پايين تر است. دراين كارخانه به علت عدم طراحي اوليه جهت باز يافت گلسيرول آبها شستشوي صابون هم كه داراي گلسيرول واملاح كمتري مي باشد. پساب مخلوط مي شوند بنابراين ميزان نمك آن خيلي كمتر از نمونه 1 است /نمونه شماره 3 حاصل هيد روليز چربي مي باشد. در اين روش چربي ها و روغن ها در فشار و دماي بالا با آب واكنش داده مي شوند.
( درتري گلسريد ممكن است R ها با هم متفاوت باشند )
به غير از نمونة 2 كه پساب ناشي از صابون سازي به طريق سنتي است، كيفيت گليسيرول استحصالي از بقية نمونه ها تقريبا يكسان است. تفاوت نمونه هاي او3 و مشابه آن در هزينه مصرف شده براي استحصال گلسيرول ٍآنها . در نمونه 2 و مشابه آن به علت استفاده از چربي ها و روغن هاي تصفيه نشده ،سپاب داراي رنگ زياد بوده ودر تصفية آن اغلب به مشكل بر مي خوريم. علاوه بر اين استحصال گلسيرول از نمونه هايي مثل نمونة2 به خاطر وجود قلياي زياد در صد گلسيرول پايين و ناخالصي ها ي اضافي اقتصادي نمي باشد.
علاوه بر مشكل فوق ، تشكيل كف هنگام تقطير از مسايل ديگر مي باشد. معمولاُ گلسيرول تغليظ شده قبل از تقطير به خاطر منشا اوليه آن (كارخانجات صابون سازي) حاوي مقداري صابون مي باشد. صابون ها خاصيتي كه دارند. (كاهش كشش سطحي آب)يكي از عوامل مهم ايجاد كف درتقطير گلسيرول مي باشند. يكي از راههاي حل اين مشكل استفاده از ضد كف هاي مناسب استري ويا سيكيلوني مي باشد. اما در تحقيقي كه بر روي ضد كف انجام شد ونيز اطلاعاتي كه از بافت محلول ( بافت محلول شامل گلسيرول ، مواد صابون و….)وجود داشت فكر جديدي مطرح گرديد.
در كتاب كف وضد كف بيان شده كه تركيبات استري نظير استرهاي تري گليسيديد در سيستمهاي معمول مرسيستم هائي) به عنوان ساده ترين ضد كف مي توانند عمل كنند. هم چنين مشاهده شد كه در بافت محلول مواد اوليه مورد نياز براي تشكيل استر وجود دارد بنابراين اگر بتوانيم به طريقي شرايط مناسب براي واكنش اين دو تركيب را ايجاد كنيم. ،براي كاهش كف بسيار موثر خواهد بود.
همان طور كه گفته شد اثر با لخته زن ها حذف گرديده رنتها از كليسم اكسيد كه بيشتر اثر رسوب دهندگي دارد استفاده شده است. اين تغييرات به منظور آشكارتر شدن اثرات ضد كفي در روش داده شده است. در بخش رفع معايب ابتكار جديدي ، براي حذف رنگ گلسيرول نيز به كار برده شده است . امر مفصل 5 مقايسه اي بين گلسيرول به دست آمده با اين روش چند نوع گلسيرول موجود آورده شده است. سنجش گلسيرول آزاد ( روش اسيد پريديك - يدومتري )
فصل سوم :
آزمايش گلسيرول وپساب
معرف هاي مورد نياز :
الف) محلول پتاسيم دي كرومات استاندارد. N0.1 ، ب ) محلول يديد پتاسيم ج)محلول استاندارد سديم تيو سولفات N 0.1
الف)دي كرومات پتاسيم يك استاندارد اوليه است. بنابراين مقدار 4.9.35 گرم پتاسيم دي كرومات ( آزمايشگاهي )كاملاً نرم خشك را در بالن ژوژه يك ليتري مي ريزيم. با افزودن مقداري آب مقطر به بالن ژوژه پتاسيم دي كرومات را حل مي نماييم. سپس با افزودن آب مقطر آن را تا علامت مشخصه به حجم مي رسانيم. دماي آب ومحيط بايستي باشد . بدين ترتيب محلول استاندارد N0.1 تهيه مي شود .
ب) 150 گرم يديد پتاسيم را درمقداري آب حل نموده وبا افزون آب مقطر حجم آن را به يك ليتر مي رسانيم .
ج) در ابتدا 24.8 گرم سديم تيو سولفات را در مقداري آب مقطر حل مي نماييم وسپس به حجم يك ليتر مي رسانيم.
استاندارد كردن سديم سولفات :
با بست حسابدار 20 ml از محلول استاندارد پتاسيم دي كرومات 0.1 نرمال را درون يك بشر400 ميلي ليتري مي ريزيم سپس 5 ميلي ليتر كلريد ( يك اسيد و10 ميلي ليتر محلول پتاسيم پديد اضافه مي كنيم . محلول ها را به هم زده تاخوب مخلوط شوند به مدت 5 دقيقه صبر مي كنيم . و آنگاه 100 ميلي ليتر آب مقطر اضافه مي كنيم. قطعه مغناطيسي را درون بشر قرار داده وبشر راروي همزن مغناطيسي مي گذاريم . محلول تيوسولفات را درون بورت ريخته و به وسيلة آن محلول داخل بشر را ناپديد شدن رنگ زرد تيتر مي كنيم .سپس مقدار 2-1 ميلي ليتر معرف چسب نشاسته اضافه كرده وتيتراسيون را با از بين رفتن رنگ آبي ادامه مي دهيم . تيتراسيون را حداقل 3بار تكرار مي كنيم واز نيايج ميانگين مي گيريم.
د) محلول اسيد پريديك :4 گرم اسيد پريديك را در 100 ميلي ليتر آب مقطر حل نمونه وسپس 1900 ميلي ليتر اسيد استيك گلاسيال اضافه نموده و سريعاً مخلوط مي كنيم محلول به دست آمده را در شيشه در بسته و در محل تاريك نگهداري مي كنيم.
روش كار سنجش گلسيرول :
1-مقدار 5ميلي ليتر از سپاب با دانسيتة 03/1 بوسيله پيت حبابدار به بالون روژه 250 منتقل مي كنيم .
2-بالون ژوژه را با آب مقطر به حجم مي رسانيم. 3-50 ميلي ليتر از محلول اسيدپريديك را كه از قبل تهيه نمونه ايم به وسيلة يك پيپت حبابدار به بشر 400 منتقل مي كنيم.
4-5 ميلي ليتر از محلول تهيه شده در بند را به بشر اضافه نموده وبه هم مي زنيم. 5- مدت 30دقيقه صبر كرد وسپس به محلول 20 ميلي ليتر محلول پتاسيم يديد 15% اضافه مي كنيم .
6- (5-1) دقيقه بعد با افزون آب مقطر بشر آن را تا 200 ميلي ليتر رقيق مي كنيم . دراين حالت بشر نبايد در معرض نور مستقيم خورشيد قرارگيرد.
7- محلول داخل بشر را با تيوسولفات سديم 1/0 نرمال در حضور معرف چسب نشاسته تا از بين رفتن رنگ آبي تيتر مي كنيم حجم مصرفي سديم تيوسولفات را با S نمايش مي دهيم.
8- تيتراسيون را براي محلول شاهد نيز انجام مي دهيم . درنمونه شاهد به جاي 5 ميلي ليتر از نمونه رقيق شده 5 ميلي ليتر آب مقطر اضافه مي كنيم حجم مصرفي تيوسولفات براي شاهد را با B نمايش مي دهيم.
جدول 4-2 نتايج تيتراسيون با سديم نيوسولفات براي سنجش گلسيرول
فرمول واكنش هاي اين آزمايش بدين قرار است : واكنش اسيد پريديك با گلسيرول:
واكنش يديد پتاسيم با پريديك اسيد اضافي
تيتراسيون يد آزار باتيوسولفات:
درصد گلسيرول از فرمول زير به دست مي آيد:
= درصد گليسرول
حجم مصرفي براي تيتراسيون نمونه = S
حجم مصرفي براي تيتراسيون شاهد = B
2.303 =M(10 n)
92.12 = جرم موكلولي گليسرول = M
0.1001 = نرماليته تيوسولفات سديم= N
وزن نمونه مورد سنجش كه در تيتراسيون وارد شده است = W
4= تغيير عدد اكسيداسيون گلسيرول = n
وزن نمونه در تيتراسيون *250 /(جرم حجمي * حجم نمونه اوليه) = W
محاسبات :
= درصد گليسرول
8.8%= درصد گليسرول
سنجش ميزان NaCl در پساب با استفاده از روش مور:
PH قابل قبول براي نمونه در حدود 6.5-10 ميباشد. در PH<6.5 حلاليت نقره كرومات افزايش مي يابد وباعث نقطه پاياني دير رس مي شود. در PH هاي بالاتر از 10 نقره هيدروكسيد نيز رسوب مي كند. بنابراين اگر محلول شديداً قليايي باشد با افزون اسيد نيتريك اسيد مي شود. همچنين اگر محلول اسيد بود با بي كربنات سديم يا بوركس خنثي مي شود. اگر در محلول مقدار محسوسي نمك هاي آمونيوم وجود داشته باشد PH محلول نبايستي بيشتر از 7.2 باشد.
PH محلول را همان گونه كه گفته شد تنظيم كرده به ازاي هر 100 ميلي ليتر محلول نهايي ،يك ميلي ليتر معرف پتاسيم كرومات اضافه مي كنيم. تيتراسيون اين محلول رابا نقره نيترات استاندارد انجام مي دهيم. محلول را خوب وموثر به هم مي زنيم و تيتراسيون راتا به وجود آمدن جزئي رنگ پايدار نارنجي متمايل به قرمز ادامه مي دهيم. مناسب است نمونه اي كه تا نقطه پاياني پيش رفته تهيه نماييم. اين محلول براي مقايسه رنگ نقطه پاياني در تيتراسيون به كار مي رود. اين روش براي سنجش مقادير كر بون كلريد مفيد است .
روش آزمايش :
براي مثال نمك در نمونه شماره 1 را بيان ميكنيم.
1- مقداري پساب را برداشته ودر بشر مي ريزيم با افزون اسيد نيتريك به محلول PH آن را به كمتر از 9 پايين مي آوريم. PH محلول با PH متركنترل مي شود.
2- مقدار 10 ميلي ليتر از محلول بند 1 را به بالن روزه 1000 ميلي ليتر منتقل نمونده .وبا آب مقطر عاري از كلر به حجم مي رسانيم.
3-مقدار 10ميلي از محلول بند 2 را به بشر 400 ميلي منتقل مي كنيم . به اين محلول مقدار آب مقطر اضافه مي كنيم تا حجم تقريبي 100 ميلي ليتر پيدا كند. سپس مقدار را ميلي ليتر محلول معرف كرومات پتاسيم مي افزاييم .
4- درحالي كه محلول بر روي همزن مغناطيسي قرار دارد وبهمزن مي شود. با نقره نيترات استاندارد N 1/0 تيتر مي شود.
جدول –3 نتايج تيتراسيون جهت تعيين سديم كلريد
محاسبات
متوسط مصرف نقره نيترات (ميلي ليتر ) 56/14 = V1
جرم حجمي پساب = d 1/0 = نرماليته نيترات نقره =
443/58= جرم ملكولي سديم كلرايد = Eq
حجمي از پساب كه در تيتراسيون وارد شده است =
ميلي ليتر نقره نيترات مصرفي =
1/8% = درصد سديم كلرايد = = درصد سديم كلرايد
اندازه گيري قليا درپساب:
اين آزمايش با هدف تعيين مقدار NaoH آزاد در سپاب انجام مي گيرد براي بررسي كيفيت سپاب وهم چنين تعيين مقدار اسيد مورد نياز براي خنثي كردن قليا اين آزمايش لازم است. در اين آزمايش مقدار قليا با تيتر اسيون بوسيلة اسيد استاندارد در حضور معرف فنل فتاليش اندازگيري مي شود.
روش كار
1- مقدار 5 ميلي ليتر از پساب را با پپيت حبابدار به بالن ژوژه شده 100 ميلي ليتري منتقل نموده و با آب مقطر به حجم مي رسانيم.2- از نمونه 25 ميلي ليتر را برداشته به بشر 100 ميلي ليتري منتقل مي كنيم. چند قطره فنل فتالئين به محلول اضافه ميكنيم 3- محلول را با HCl ،N5/0 t از بين رفتن رنگ ارغواني تيتر ميكنيم.
محاسبات
جرم مولكولي هيدروكسيد 40 =M 10/ M =4
حجم اسيد مصرفي = 5/0= نرماليته اسيد =
حجم پساب كه در تيتراسيون به كار رفته =
25/1 = دانسيته پساب= d
درصد قليا ( سديم هيدروكسيد)
درصد قليا
اندازه گيري رطوبت در گلسيرول (روش كارل فشير )
معرف مورد نياز : محلول كارل فيشر استاندارد () كه به صورت آماده در بازار وجود دارد.
روش كار : مقدار 10 گرم گلسيرول را وزن كرد . به بشر 75 ميلي ليتر منتقل مي كنيم سپس با افزودن مقداري متانول بدون آب (حدود 10ميلي ليتر ) گلسيرول را رقيق مي نماييم. محلول به دست آمده را با محلول كارل فيشر تيتر كنيم. تيتر اسيون را تا به وجود آمدن رنگ پايدار قرمز مايل به قهوه اي ادامه مي دهيم.
محاسبات:
درصد رطوبت (آب)
10.0 = وزن گلسيرول مورد سنجش (گرم) W=
6.4 = ميلي ليتر مصرفي محلول كارل فيشر = V
معادل حجم محلول كارل فيشر :
= درصد رطوبت
0.32%= درصد رطوبت
فصل چهارم
مقايسه كيفيت گليسرول :
يك نمونه ازگلبسرول استحصال شده براي انجام آزمون ها مختلف به صنايع دفاع ارسال گرديد. آزمون هاي مختلف انجام شده ونتايج آن درجدول آمده است. جهت انجام مقايسه نتايج آزمايش چند نمونه گلسيرول ديگر نيز از آن محل دريافت گرديد. همان گونه كه مشاهده مي شود درصد خلوص گليسرول شده تا حد بسيار مطلوبي بالا رفته است. رطوبت مجاز گليسرول در مصارف نظامي ماكزيمم 5% است كه در گليسرول توليد شده است رطوبت تا 3% كاهش يافته است.
در مورد واكنش با سود0.1N كه هدف تعيين تركيبات اسيدي باقي مانده در گليسرول است گرچه مقدار مصرفي سود نسبت به اغلب نمونه ها زيادتر است اما تا حد مجاز كه در مورد گليسرول آلمان آورده شده هنوز خيلي كمتر است وهمينطور نتايج نشان دهنده گليسرول با خلوص مناسب مي باشد.
جدول مقايسه نتايج چند آزمونهاي 1 مختلف براي گلسيرول به دست آمده وچند نمونه گليسرول ديگر
1-روشهاي اجمالي انجام اين آزمون ها و همين فصل آورده شده است.
2- مقدار همه فلزات سنگين حداكثر بايستي ppm 5 باشد.
روش هاي انجام آزمون جدول ( 4-1)
روشهاي اندازه گيري در صد خلوص، رطوبت ، واندازگيري كله سرفصل قبل بررسي شده اند اكنون به بررسي تهيه آزمون هايي مي پردازيم.
عدد صابوني : تعريف :مقدار ميلي گرم ،پتاسيم هيدكواسيد مورد نياز براي صابوني كردن را گرم نمونه .
روش انجام آزمون:
مقدار 5 گرم گليسرول را درقيقاً وزن نموده و به ؟؟؟؟300 ميلي ليتري منتقل مي كنيم . مقداري الكلي اتيليك 95 درجه داغ ، دوبار تقطير خنثي شده و مقدار 50 ميلي ليتر محلول پتاس الكلي N7/0 به آن اضافه مي كنيم . بطريقي مشابه ، يك نمونه شاهد ونيز تهيه مي كنيم كه درآن افزون گليسرول حذف شده است . يك عدد قيف را از تست لوله زير آن ،به طوري كه لوله وارد ؟؟؟شود. سوي اران قرار مي دهيم. دقيقاً يك ساعت به محلول اجازه مي دهيم تا صابوني گردد و در اين مدت علاوه بر اين كه محلول را گرم نگه مي داريم ، آن را چندين بار به هم مي زنيم. سپس محلول را كاملاً سرد نموده ودوحضور فنل نتالئين ، با كلريدريك اسيد N 5/0 تيتر مي كنيم . تيتراسيون براي نمونه شاهد نيز انجام مي گيرد.
روش محاسبه صابوني
6/5 * (S-B) = عدد صابوني
5/ (109/56*5/0) = W/= 61/5
109/56 = جرم مولكولي پتاسيم هيدروكسيد =
نرماليته كلريدريك اسيد = N
حجم اسيد مصرفي براي نمونه ( ميلي ليتر ) = S
حجم اسيد مصرفي براي شاهد ( ميلي ليتر) = B
وزن نمونه (گرم) = W
واكنش با سود N از :
اين آزمون جهت تعيين ميزان اسيد چرب وتركيبات اسيدي باقي مانده در گليسرول انجام مي گيرد. روش كارد مقدار 100 ميلي ليتر( 26 ) گرم 1 گليسرول را به اردن 400 ميلي ليتر منتقل نموده و با افزودن مقداري آب مقطر ، گليسرول را رقيق مي نماييم. سپس محلول را با سود N 0.1 در حضور فنل فنالئين تا بوجود آمدن رنگ ارغواني كم رنگ تيتر مي كنيم . البته در بعضي موارد مقدار مورد سنجش 100 گرم ( به جاي 100 ميلي ليتر )انتخاب مي شود.
واكنش با نقره نيترات :
اين واكنش نا كيفي است وبراي شناسائي تركيبات هالوژن دار مفيد است ( اين آزمون بيشتر براي گليسرول سنتري مفيد است)
روش كار :
مقدار 2 ميلي ليتر گليسرول را در لوله آزمايش ريخته و حدود 2 ميلي ليتر محلول نقره نيترات به آن اضافه مي كنيم . محلول را به هم زده و براي 5 دقيقه صبر مي كنيم اگر محلول كدر نشده آن را حرارت داده و مجدداً ظاهر محلول را بررسي مي كنيم تركيباتي تقطير اگر محلول وجود داشته باشند فوراً محلول را كدر مي كنند.
نكته 1: انسان براي انجام پيشانديشهي كارها، نياز به «تفكر» و «طرحريزي» دارد و همچنين، براي ساختن همهي مصنوعات بزرگ و كوچك مورد نياز خود، نيازمند «تفكر»، «تصور» و «طراحي كردن» است. «طراحي»، وسيلهي ساختن، آباداني و تمدن است.
نكته 2: ما مي توانيم با استفاده از قدرت «حافظه» و «تخيل»، آن چه را كه قبلاً ديدهايم «تجسم» كنيم و نيز مي توانيم به كمك «تفكر» و «تخيل» و «قدرت خلاقيت»، دربارهي آن چه كه «ممكن است باشد» تعمق كنيم و تصويري از آن چه كه مي تواند باشد، مجسم سازيم و آن را ترسيم نموده، با ديگران در ميان بگذاريم.
نكته 3: طراحي تلاشي انديشمندانه، خلاقانه است كه از تفكر، شروع و به ارائهي محصولي زيبا، كارآمد و اصيل ختم ميشود. و طرح نهايي هميشه عمق انديشه و بصيرت طراح را در خود باز مي تاباند و حكايتگر عمق انديشه و بصيرت طراح را در خود باز مي تاباند و حكايتگر عمق و سليقهي اوست.
فصل دوم
«ابعاد مختلف طراحي و مفاهيم آن»
معماري طبيعت:
هريك از اين عناصر، با محيط خود رابطهاي سنجيده و توازني دقيق دارند و هر جزء از اجزاي آنها در عين كمال، بخوبي در خدمت كل قرار مي گيرند و تركيب منسجم اجزا به كليتي منسجم، واحد، كارآمد و زيبا منجر ميشود.
تركيب، شكل و ساختار آنها، هماهنگ با طرز زندگي و بودباش موجود و هدف آنهاست.
معماري عناصر مصنوع:
همهي آنها از موادي بخصوص و با تكنيكهاي ويژه ساخته ميشوند. هر كدام اندازه، شكل و هندسهي خاص خود را دارند و متناسب با نياز انسان، ابعاد جسماني و نيازهاي رواني او شكل مي گيرند. در عين حال هر يك از اين مصنوعات به تناسب محيطي كه در آن واقع ميشوند (مثلاً در فضاي باز يا بسته) و نوع نيروها و عواملي كه بر آنها اثر ميگذارد ساختار خاص خود را پيدا ميكنند و در هر صورت، اين مصنوعات گرايش به كمال كارآيي و زيبايي دارند و متناسب با امكانات و محدوديتهاي مالي و تكنيكي موجود، شكل مي گيرند.
ابعاد مختلف در طراحي
1- ابعاد عملكردي:
در معماري هر فضايي براي استفاده و عملكردهاي خاصي طراحي ميشود.
2- ابعاد جغرافيايي و محيطي:
طرح و سيماي ساختمانهاي مناطق مختلف با هم متفاوت است.
3- ابعاد هنري و ذوقي:
معماري ما شاهكارهايي از زيبايي هستند و طرحها و آثار معماري نيز در كمال ذوق و زيبايي طراحي و ساخته ميشوند.
4- ابعاد فني و تكنيكي:
هر قسمت از يك ساختمان، اعم از بخشهاي پيدا و ناپيداي آن، با استفاده از ماده و صنعت به وجود مي آيد.
5- ابعاد اجتماعي و فرهنگي:
سابقهي تاريخي، ارزشهاي اجتماعي، اهداف و ارزشهاي فرهنگي و ديني هر جامعه، عامل وحدت، تحول و تداوم حيات جامعه است و از عوامل اثر گذار در طراحي معماري به شمار مي رود. ايجاد حريم، حفظ امنيت و ايجاد فضايي مأنوس و … در معماري ضروري است.
فصل سوم
«عوامل مؤثر در طراحي معماري و صورت عقلاني طرح»
يكي از گيراترين و مهمترين مباحث در مباني طراحي معماري «روند طراحي معماري» ميباشد.
«هر پروژه، يك صورت منطقي و عقلاني دارد كه اهداف، ويژگيهاي كيفي و ابعاد كمي آن را بيان ميكند و اصول و احكام حاكم بر طراحي را روشن مي سازد.»
انسان در سايهي نگرش زيبا، هدفدار و مسئولانه است كه روش زندگي و مناسبات اجتماعي، اقتصادي و نظام ارزشي خود را سازمان مي دهد و طرز تفكر، معيارهاي گزينش، نحوهي انتخاب و عملش را معين كرده، برنامهريزي و يا طراحي مي نمايد.
معماري در پي ايجاد رابطهاي متوازن با طبيعت است؛ براي ايجاد محيط مناسب براي زندگي، رشد، تربيت و بالندگي مي كوشد و در پي ساختن فضا و محيطي متناسب با شأن و رسالت انسان است.
2- تعداد برنامهي فيزيكي طرح
تعداد فضاهاي مورد نياز هر پروژه، به همراه مساحت و مشخصات هر فضا، برنامهي فيزيكي آن پروژه است. قبل از طراحي پروژه برنامهي فيزيكي آن را تهيه مي كنيم.
3- بررسي عوامل جغرافيايي و محيطي
معماري بومي در مناطق مختلف كشور، با توجه به شرايط خاص هر منطقه، مختصات جغرافيايي، ارتفاع آن از سطح درياهاي آزاد، نزديكي و دوري نسبت به دريا، ميزان رطوبت و بارندگي، به خوبي شكل گرفته و در طول زمان به كمال رسيده است.
4- شرايط اقليمي
قبل از شروع طراحي هر ساختمان ابتدا، شرايط اقليمي، مورد مطالعه قرار ميگيرد و نتايج آن به صورت خلاصه ترسيم و نمايش داده ميشود. اين نمودارها مي توانند به عنوان يكي از اصليترين عوامل مؤثر در ايدههاي طراحي مورد استفاده قرار گيرند.
5- بررسي و تجزيه و تحليل زمين و هم جواري
شكل و مساحت، ميزان و جهت شيب زمين كاربريهاي زمينهاي اطراف، امكانات دسترسي به زمين، ديد و منظر مناسب زمين، عوارض مصنوعي يا طبيعي موجود را مطالعه مي كنيم و همچنين خاك را بررسي مي نماييم.
6- بررسي مصالح، تكنولوژي و سازهي ساختمان
در سواحل شمالي، از چوب و در مناطق كويري از آجر، در مناطق كوهستاني شمال و غرب از سنگ، آجر و چوب براي ساختن استفاده ميشود. استفاده از سازههاي فولادي يا بتني در كنار مصالح بومي نيز معمول است.
7- ابعاد انساني و فضاي معماري
نياز به داشتن فضاي شخصي، رعايت فاصله مناسب بين افراد در زندگي خانوادگي و يا دوستانه و تنظيم فاصله و حفظ حريم فضاي شخصي در روابط و فعاليتهاي اجتماعي، از آن جمله است.
فضا، متناسب با ابعاد انسان، ابعاد لمس كردني، شنيدني و بوئيدني نيز پيدا ميكند اين ابعاد بر نحوهي احساس و نوع برداشت ما از فضا تأثير گذارند.
8- مقياس انساني در فضاي معماري
ابعاد و نحوهي حركت بدن انسان، از اصليترين عوامل تعيين فضا در معماري است.
9- الزامات تأسيساتي
سيستمهاي تأسيسات مكانيكي و الكتريكي ساختمان نيز شرايط محيطي لازم را براي ايجاد فضايي راحت و قابل سكونت ايجاد مي نمايد.
برخلاف سيستم سازه، سيستمهاي تأسيساتي در عين اهميت، معمولاً در فضاي معماري ديده نمي شوند.
مهندس معمار، قبل از طراحي بايد با مشورت مهندس مكانيك و مهندس برق، در مورد سيستمهاي فوق تصميم گيري كرده باشد و امكانات لازم براي استقرار تجهيزات و حركت كانالها و لولهها و … را پيش بيني نموده باشد.
فصل چهارم
«شناخت اجزاي پروژه، مقدمه طراحي است»
شناخت عرصههاي مختلف در خانه مسكوني
1- عرصهي زندگي خانوادگي
اين عرصه شامل فضاهاي خصوصي از قبيل نشيمن خانوادگي، آشپزخانه و فضاي غذاخوري خانوادگي است.
2- عرصهي زندگي خصوصي و فردي
اين عرصه شامل اتاقهاي خواب، حمام و كتابخانه است.
تعدادي از فضاها و عملكردهاي سازگار را كه با هم وابستگي دارند و در بخش مشخصي از نقشه طرح، مكانيابي ميشوند عرصه مي گوييم.
3- عرصهي پذيرايي و مراسم
اين عرصه شامل اتاق پذيرايي و اتاق نهار خوري و فضاي ورودي ميباشد.
4- عرصهي خدمات
شامل فضاهاي، پاركينگ، انباري، موتورخانه و … ميشود.
5- عرضه فضاهاي باز و حياط
1- عرصهي زندگي خانوادگي
شامل فضاي نشيمن خانوادگي و آشپزخانه است، در خانهاي بزرگتر، فضاي صبحانه خوري نيز به اين مجموعه اضافه ميشود.
مهمترين بخش خانه و قلب زندگي خانوادگي، فضايي خصوصي، خودماني، آزاد و راحت است، فضايي غير رسمي است كه در صورت امكان بهتر است در بهترين موقعيت قرار گيرد، رويه آفتاب و فضاي حياط باشد و در صورت امكان، دسترسي مستقيم به حياط و بالكن داشته باشد.
الف) اتاق نشيمن
نكته ا: اتاق نشيمن، محل زندگي خانواده و مهمترين قسمت خانه است.
نكته 2: فضاي نشيمن، اغلب مستقل از فضاي پذيرايي طراحي ميشود و حالتي خصوصي دارد. فضاي نشيمن بايد آفتاب گير باشد و ارتباط راحتي با بالكن و حياط و ورودي آشپزخانه و غذاخوري داشته باشد و ضمن نزديكي به فضاي خواب، مستقل از اتاقهاي خواب باشد. بايد به نحوي طراحي شود كه فعاليتهاي مختلفي مانند نشستن، صحبت كردن، تماشاي تلويزيون، بازي بچهها، مطالعه و … را علمي سازد.
نكته 3: مساحت اين فضا معمولاً بين 15 تا 35 متغير است.
ب) مبلمان و تجهيزات
نكته 1: در زندگي سنتي براي مبلمان كردن اتاق نشيمن، از قالي و پشتي استفاده ميشود. به همين منظور در طراحي سعي ميشود ابعاد اتاق با ابعاد قالي ها هماهنگ باشد. در مبلمان فضاهاي نشيمن معمول از كاناپه، مبل دسته دار و ميز، براي صرف ميوه و چاي استفاده ميشود. تلويزيون و ديگر لوازم و ديگر لوازم صوتي و تصويري، از ديگر عناصر اين بخش از خانه هستند كه به همراه قفسهي كتاب در يك بدنه جاسازي ميشوند.
اگر چه شومينه در اغلب خانهها به كار نمي رود، اما در صورت پيش بيني آن در طرح، معمولاً جنبه سمبليك دارد و در فضاي نشيمن پيش بيني ميشود.
نكته 2: نحوهي مبلمان اتاق نشيمن و استقرار شومينه و تلويزيون بايد به گونهاي باشد كه از غذاخوري خانوادگي و آشپزخانه قابل روئت باشد.
نكته 3: در صورتي كه از اتاق نشيمن به عنوان پذيرايي نيز استفاده ميشود بهتر است، آشپزخانه، جدا و مستقل از نشيمن طراحي گردد.
ج) آشپزخانه
آشپزخانه، يكي از مهمترين عناصر عملكردي خانه است.
نكته 1: آشپزخانه بايد به فضاي ورودي و گاراژ دسترسي راحتي داشته باشد و با بالكن، يا پاسيو مرتبط باشد. دسترسي آشپزخانه به اتاق نشيمن، فضاي صبحانه خوري بايد راحت باشد.
نكته 2: هر آشپزخانه نياز به سه عنصر اصلي دارد. يخچال براي نگهداري مواد غذايي، سينك ظرفشويي براي آماده كردن و شستشوي مواد غذايي و ظروف و اجاق گاز براي پختن غذا.
1- سينك ظرفشويي
نكته 1: سينك ظرفشويي، معمولاً از جنس استيل يا فايبر گلاس در اندازههاي مختلف ساخته ميشود. ممكن است يك لنگه يا دو لنگه باشد.
نكته 2: ماشين ظرفشويي در صورت لزوم بايد از محل سينك ظرفشويي قابل دسترس باشد. در صورتي كه ماشين ظرفشويي در زير كابينت جاسازي شده باشد، از قسمت بالايي آن ميتوان به عنوان ميز كار در كنار سينك استفاده كرد. سينك ظرفشويي نياز به 90-60 سانتي متر، ميزكار و در هر طرف خواهد داشت.
نكته 3: در واحدهاي مسكوني كه داراي فضاي مستقل براي پذيرايي از مهمان هستند.
ميتوان رابطهي بين نشيمن خانوادگي و آشپزخانه را به نحوي طراحي كرد كه امكان ديد از فضاي آشپزخانه به نشيمن وجود داشته باشد.
نكته 4: در واحدهاي مسكوني كوچك كه از يك فضاي واحد براي نشيمن خانواده و پذيرايي از مهمان استفاده ميشود. بهتر است فضاي آشپزخانه از محل نشستن مهمانان قابل رؤيت نباشد.
2- يخچال و نگهداري مواد غذايي
از يخچال با ظرفيت مناسب، و براي نگهداري دراز مدت مواد غذايي، از فريزر يا انباري آشپزخانه استفاده ميشود. به همين دليل بعد از سينك ظرفشويي، يخچال يكي ديگر از لوازم مهم آشپزخانه ميباشد.
رابطه يخچال با سينك:
پيش بيني ميزكار به طول حداقل 90 سانتي متر در كنار يخچال مفيد ميباشد.
3- اجاق گاز
اجاق گاز، سومين عنصر مهم از لوازم آشپزخانه است.
نكته 1: سينك ظرفشويي، اجاق و يخچال به عنوان اصليترين عناصر آشپزخانه بايد با هم رابطهي منطقي داشته باشند.
وجود فاصلهي زياد، باعث رفت و آمد اضافي استفاده كننده و خستگي ميشود.فاصلهي سه عنصر فوق، از طريق محيط مثلثي كه آنها را به هم وصل مي كند، كنترل ميشود كه اصطلاحاً به آن «مثلث كار آشپزخانه» مي گويند.
در شرايط متعارف، محيط اين مثلث از 80/4 تا 6 متر تغيير ميكند.
نكته 2: در طراحي آشپزخانه سعي ميشود عناصر غير مرتبط، در داخل مثلث كار قرار نگيرند تا كارآيي آشپزخانه افزايش يابد.
سعي ميشود آرايش لوازم آشپزخانه به صورت L و يا موازي باشد.
نكته 3: حداقل ابعاد فضاي صبحانه خوري 3*3 است. اين فضا مي تواند با فضاي آشپزخانه تركيب شده، رابطهي راحتتري با آشپزخانه برقرار نمايد.
د) غذاخوري خانوادگي
اين فضا بايد به آشپزخانه نزديك باشد و نيز، بايد از ديد و منظر مناسب برخوردار بوده، با نشيمن خانوادگي رابطهي راحتي داشته باشد.
نكته: در خانههاي كوچك ممكن است براي غذاي خانواده و مهمان از يك فضا استفاده شود. در اين صورت، فضاي غذاخوري بايد جداي آشپزخانه طراحي شود.
فرهنگ صرف غذا و پذيرايي از مهمان در مناطق مختلف كشور با هم متفاوت است.
2- عرصهي زندگي خصوصي و فردي
عرصهي خواب شامل اتاق خواب بچهها، اتاق خواب اصلي، اتاق مطالعه و گاه، شامل اتاق خواب مهمان ميشود.
نكته 1: اين بخش از خانه به عنوان خصوصيترين و آرامترين بخش خانه، ضمن نزديكي به فضاهاي خانوادگي مانند نشيمن و آشپزخانه معمولاً به صورت مستقل و دور از فضاي پذيراي مهمان، طراحي ميگردد.
نكته 2: اتاقهاي خواب بهتر است به بالكن و حياط دسترسي داشته باشند. آفتاب گير بوده، از ديد و منظر خوبي برخوردار باشند. به خوبي تهويه شوند.
در واحدهاي مسكوني دو طبقه معمولاً بخش خواب در طبقهي اول طراحي ميشود.
در صورتي كه براي خواب مهمان، اتاق مستقلي مورد نياز باشد بهتر است اين اتاق در نزديكي ورودي و فضاهاي زندگي خانوادگي باشد تا ضمن استفاده براي مهمانان، به عنوان يك اتاق دنج براي مطالعه، انجام كارهاي روزانه بتواند در اختيار خانواده نيز قرار گيرد.
نكته 3: اندازهي اتاقهاي خواب بسته به تعداد افراد استفاده كننده نوع فعاليتها، مبلمان و لوازم مورد نياز معمولاً از 12 متر تا 20 متر تغيير ميكند. ابعاد اتاق خواب، به نحوهي مبلمان نيز بستگي دارد.
نكته 4: بهتر است تخت خواب در موقعيتي پيش بيني شود كه مستقيماً در مقابل در ورودي اتاق و در معرض ديد و يا چسبيده به پنجرهي اتاق نباشد. و در عين حال، بتواند از ديد و منظر بيرون استفاده كند.
الف) اتاق خواب والدين
اتاق خواب اصلي مي تواند شامل پنج حوزهي خواب، محل نشيمن، كمدهاي لباس، رخت كن و حمام باشد.
در صورت وسيع بودن اتاق خواب ميتوان بخش خواب و نشيمن را با استفاده از شومينه يا مبلمان از هم تفكيك كرد.
اتاق خواب اصلي، برحسب مورد مي تواند داراي يك سرويس كامل بهداشتي (شامل وان حمام، دوش و توالت) و يا داراي يك رختكن و دوش ساده باشد.
ب) اتاق خواب فرزندان
خواب فرزندان مي تواند به صورت يك مجموعه واحد و مرتبط (شامل اتاقهاي خواب و حمام و توالت) در نظر گرفته شود.
نكته 1: استقرار كمدها در بدنههاي حمام مي تواند مانع انتقال صداي حمام به اتاقها شود پيش بيني پنجرههاي مناسب، ضمن تأمين نور به تأمين ديد و منظر اتاق كمك ميكند.
نكته 2: هر اتاق معمولاً شامل تختخواب، كمد لباس و ميزمطالعه است و مساحت اتاق خواب فرزندان بين 12 تا 15 متر تغيير ميكند.
ج)اتاق مطالعه
در خانهي بزرگتر فضاي مستقل را ميتوان به كتابخانه و مطالعه اختصاص داد. اين فضا مي تواند در نزديكي ورودي و نشيمن قرار گيرد.
3- عرصه پذيرايي و مراسم
فضاهاي عمومي خانه، شامل پذيرايي، غذاخوري و ورودي، وسيلهي ارتباط اعضاي خانواده با افراد فاميل، دوستان و همسايگان هستند. به علاوه، اين فضاها محل برگزاري جشنها، مهمانيها، برگزاري مراسم مذهبي و … نيز هست.
الف) ورودي
ورودي خانه اولين جايي است كه ساكنان خانه و مهمانان با آن موجه شده، تحت تأثير كيفيات مثبت يا منفي آن قرار مي گيرند، ورودي خانه بايد خوانا و دعوت كننده، اذب و زيبا باشد.
طراحي فضاي ورودي، قبل از رسيدن به بنا، از خارج ساختمان و جلو خان ورودي شروع ميشود. پس از عبور از فضاي مكث قبل از در ورودي، به فضاي ورودي رسيده، به بخشهاي مختلف دسترسي مي يابد.
ورودي خانه، بايد ضمن تأمين دسترسي مناسب به خانه، حريم داخلي خانه را از فضاهاي عمومي جدا كند.
ورودي بايد دسترسي ساده به نشيمن، پذيرايي، پلههاي طبقات آشپزخانه داشته باشد.
در واحدهاي مسكوني متعارف بهتر است توالت و دستشويي، مستقل از هم طراحي شوند.
نكته: محل دستشويي بايد از وسعت كافي حداقل 110*120 برخوردار باشد.
ب) فضاي پذيرايي
اين فضا جزو فضاهاي رسمي و بيروني خانه است.
نكته: وسعت فضاهاي پذيرايي، حداقل 12 متر است و بسته به شرايط اقتصادي و نياز خانواده مي تواند افزايش يابد.
فضاي پذيرايي بايد با ورودي و غذاخوري ارتباط نزديك داشته باشد. اين فضا نياز به نور و تهويهي طبيعي و منظر مناسب دارد.
در بعضي طرحها، فضاي پذيرايي و نهار خوري با هم تلفيق شده است.
ج) غذاخوري
در خانههاي بزرگ، فضاي مشخصي به عنوان غذاخوري پيش بيني ميشود. اين فضا ممكن است مستقل از پذيرايي بوده، يا با آن ادغام شده باشد.
ديد و منظر زيبا، فضاي دل باز، تناسبات خوشآيند و مبلمان مناسب مي تواند بر كيفيت اين فضا بيفزايد.
ميز غذاخوري و بوفه براي نگهداري ظروف و مواد غذايي مورد نياز، از لوازم اصلي اين فضا هستند.
فضاي غذاخوري بايد با پذيرايي و آشپزخانه ارتباط نزديكي داشته باشد.
چنانچه براي غذاخوري فضاي مستقلي در نظر گرفته شود ميتوان آن را با استفاده از پله، دست انداز، دكور يا ديوار، از پذيرايي جدا نمود.
نكته 1: ابعاد اتاق غذا خوري، بسته به تعداد افراد استفاده كننده و استانداردهاي موجود معين ميشود. اين فضا را ميتوان با يك ميز شش نفره در ابعاد 420*350 طراحي كرد.
نكته 2: فضاي نهار خوري بايد از نور طبيعي و مصنوعي مناسبي برخوردار و داراي ديد و منظر مناسب باشد. فضاي غذاخوري بهتر است در مجاورت بالكن و با امكان دسترسي به حياط، طراحي گردد.
4- عرصهي خدمات و پشتيباني
عناصر خدماتي مورد نياز از قبيل پاركينگ، رختشويي، انبار، زيرزمين و موتورخانه ميباشد.
الف) پاركينگ
پاركينگ مورد نياز خانهها ممكن است به صورت جمعي باشد، و يا هر خانه از پاركينگ شخصي برخوردار باشد.
نكته 1: مكان پاركينگ در خانه بسته به ابعاد شيب زمين، نوع طرح خانه و شبكهي دسترسي سواره، معين ميشود.
پاركينگ ممكن است جدا از ساختمان اصلي و يا چسبنده به آن و يا در زيرزميني و يا زير ساختمان طراحي شود.
نكته 2: دسترسي راحت از پاركينگ به داخل خانه، مخصوصاً آشپزخانه يا فضاي ورودي، مهم است.
ب) موتورخانه
فضايي براي استقرار لوازم و تجهيزات گرمايش و سرمايش مورد نياز است كه به آن، «موتورخانه» مي گويند. موتورخانه را ميتوان در زير زمين خانه يا در مجاورت پاركينگ مكانيابي كرد.
در خانههاي كوچك از يك دستگاه كوچك كه مي تواند در كنار آشپزخانه يا رخشورخانه واقع باشد براي اين منظور استفاده ميكنند.
ج) اتاق مفيد و رختشويي
در خانههاي پرجمعيتتر و بزرگتر، فضاي مستقلي را در كنار سرويس خواب اصلي، حد فاصل پاركينگ و آشپزخانه و يا در زيرزمين پيشبيني ميكنند. اين فضا معمولاً شامل ماشين لباسشويي،ماشين خشككن. سينك لباسشويي است. با توجه به صداي ماشينها، اين فضا را بدون عنصر واسط، دركنار فضاهاي خواب طراحي نمي كنند.
5- عرصهي فضاهاي باز و حياط خصوصي
فضاهاي باز و نيمه باز خانه، بسته به اين كه در تركيب با كدام يك از حوزههاي خصوصي و خانوادگي يا عمومي قرار گيرند به دو دستهي عمومي و خصوصي تقسيم ميشوند.
ايجاد رابطهي منطقي بين آشپزخانه و نشيمن با حياط خصوصي، امري ضروري است.
از ايوان ميتوان به عنوان يك فضاي واسط بين فضاي داخل و خارج استفاده كرد.
الف) ايوان
ايوان، يكي از رايجترين عناصر معماري مسكن مخصوصاً در معماري ايراني است.
دسترسي راحت از مي افزايد. عرض ايوان بايد به نحوي پيشبيني شود كه هم مناسب با فعاليتهاي مورد نياز باشد و هم عمق پوشش سقف ايوان، مانع رسيدن نور به فضاها نباشد.
ب) فضاي باز عمومي
براي حفظ آرامش و حريم فضاهاي داخلي، بين ساختمان و خيابان، فضاي باز محوطهسازي شدهاي قرار ميگيرد تا هم بر غناي منظر شهري بيفزايد و هم ورودي ساختمان را جذاب تر كند و بر ايمني ورود و خروج افراد پياده و اتومبيل بيفزايد.
عقب نشيني بدنهي پاركينگ نسبت به بدنهي ساختمان و تقويت ورودي پياده مي تواند بر كيفيت اين فضا و نماي ساختمان بيفزايد.
فصل پنجم
«طراحي و معماري»
1- برنامهي فيزيكي پروژه
به فهرست فضاهاي مورد نياز هر پروژه كه تعداد، مساحت و ويژگيهاي اصلي آن را در بر مي گيرد، اصطلاحاً «برنامهي فيزيكي پروژه» مي گويند.
2-تحليل سايت و مكانيابي ساختمان
در تحليل زمين پروژه عوامل مختلفي از قبيل اندازه و شكل زمين، شيب، عوارض موجود، جنس خاك، امكانات دسترسي و همسايههاي مجاور، مناظر مناسب و ديدهاي مزاحم و غيره مورد مطالعه واقع ميشوند.
3- بررسي روابط فعاليتها و فضاها
ميزان و نوع رابطهي بين فضاهاي پروژه را، به روشهاي مختلف ميتوان تنظيم كرد و نمايش داد:
1-جدول روابط فضاها
2-دياگرام حبابي
در ترسيم دياگرام ارتباطي فضا سعي ميشود از نمايش روابط فرعي خودداري گردد. عناصر مرتبط در كنار هم قرار گيرند و دياگرام به سادهترين صورت ممكن تبديل شود.
4- روش هاي مختلف طراحي معماري
يكي از روشهاي طراحي معماري با تأكيد بر عملكرد فضاها و روابط منطقي آنها با دياگرام ارتباطي فضاها شروع ميشود.
نكته 1: در دياگرام فضاها داراي معناي مكاني نيستند.
نكته 2: طراحي، يك فعاليت منظم از پيش برنامهريزي شده نيست يك فعل شخصي و انساني است و حالت مكانيكي ندارد.
5- طراحي گزينهها
اگر به متغيرها و عاملهاي اصلي پروژه مانند عملكرد، زمين، شاخصترين فضا، اقليم و … توجه كنيم با مبنا و محور قرار دادن هر يك از آنها ميتوان نقطهي شروع و مبناي جديدي براي طراحي پيدا كرد.
گزينه 1: طراحي با تأكيد بر تفكيك عرصهها
توجه به تفكيك عرصهها و حركت خانواده و مهمان در اين گزينه قابل توجه است.
گزينه 2: طراحي براساس فضاهاي بسته و فضاهاي شفاف
طراحي براساس دسته بندي فضاها به دو دستهي فضاهاي بسته و فضاي باز و شفاف يه گزينهي جديد منجر ميشود.
فصل ششم
«بررسي ارزشهاي فضايي در گزينههاي طرح»
يكي از نكات بسيار مهم كه در طراحي و ارزشيابي گزينههاي پروژه مطرح است، كيفيت فضاهاي هر يك از گزينهها است.
1- مفهوم فضا
نكته 1: فضا، اصلي ترين عامل در طراحي معماري است. ما در ميان فضاهاي بسته يا باز حركت و فعاليت مي كنيم.
فضا ذاتاً شكل خاصي ندارد و با وجود عناصر مادي و رابطهي متقابل آنها با ما و با يكديگر، تعريف ميشود و معني پيدا ميكند.
عناصر هندسي مانند نقطه، خط، صفحه و حجم مي توانند با هم تركيب شوند و فضا را محدود و مشخص كنند. در مقياس معماري، اين عناصر اساسي تبديل به تيرها و ستونهاي خطي، كفها، ديوارها و بامهاي صفحهاي و احجام معماري ميشوند.
در شكل گيري فضاي معماري، كيفيت فضاهاي بيروني و نمود خارجي ساختمان و هماهنگي آن با شرايط زمين، طبيعت منطقه، به اندازهي فضاهاي داخل اهميت پيدا ميكند و بايد مورد توجه قرار گيرد.
2- فضاي معماري
ورود به فضاي معماري احساس از محفوظ بودن، سرپناه و بسته بودن را ايجاد ميكند.
نكته: فرم، شكل و كيفيت عناصر تعريف كنندهي فضا، الگوي پنجرهها و درها و نحوهي تركيب آنها با يكديگر و فضاي خارج، كيفيت فضاي معماري را مشخص سازد.
3- فرم و عناصر تشكيل دهندهي آن
1-نقطه، سازندهي همهي فرمهاست.
2-وقتي نقطه حركت مي كند، خط را به وجود مي آورد كه يك بعدي است.
3-وقتي خط در جهتي غير از امتداد خود حركت ميكند سطح به وجود مي آيد كه دو بعدي است.
4-از جابه جايي صفحه، حجم سه بعدي ايجاد ميشود.
5-نقطه، خط، سطح و حجم، عناصر تشكيل دهندهي فرم هستند.
6-همه فرمهاي قابل رؤيت در واقع سه بعدياند و تمايز عناصر فوق فقط بستگي به تناسب طول و عرض و ارتفاع هر يك پيدا ميكند.
الف) نقطه:
نشانگر يك موقعيت خاص مانند انتهاي عناصر خطي يا گوشه احجام در فضاست و ممكن است ابعاد و اشكال مختلف داشته باشد. اما در هر صورت بايد نسبت به زمينهي خود كوچك، متمركز و بي جهت باشد.
ب) خط:
1-خط، عنصر بصري يك بعدي است. برعكس نقطه كه ايستا و بي جهت است.
2-خط، نشانگر حركت، جهت، رشد و پويايي بصري است.
3-خط مي تواند از نظر ضخامت و وزن، ظرافت و خشونت، نرمي و سختي، صافي يا زبري، حالات مختلفي به خود بگيرد. خط مستقيم نشانگر كشش متقابل بين دو نقطه است. ويژگي اصلي آن جهت آن ميباشد.
4-يك خط مستقيم افقي مي تواند بيانگر، ثبات، استحكام، استقرار و آرامش و پايداري باشد.
5-يك خط قائم بيان كننده تعادل موازنهي نيروهاي ثقلي است.
6-خط مايل، بسته به نزديكي به خط قائم يا افق، مي تواند بيانگر حالت افتادن يا بلند شدن باشد، در هر حال بيانگر حركت ميباشد و فعال و پوياست.
7-مفهوم خط مي تواند از طريق دو نقطه و يا تكرار كافي عناصر مشابه، ايجاد و القا شود.
8-خط ممكن است حتي بافت و نقش نيز داشته باشد.
9-خط منحني مي تواند احساس يك نيروي در حال تغيير را منتقل كند و حالتي از تغيير ندريجي، حركت نرم و لطيف را بيان نمايد. مي تواند حالتي برآمده و صلب، و يا برعكس، حالتي فرو رفته داشته باشد و سبك و آويزان به نظر آيد. قوسهاي كوچك مي تواند بيانگر پويايي بصري، تحرك و رشد بيولوژيك باشد. براي نمونه ميتوان به طرحهاي اسليمي در كاشي كاري و گچ بري هنر ايراني توجه كرد.
ج) سطح:
1-«سطح» عنصري دو بعدي است كه «شكل آن» اصليترين ويژگي آن را بيان ميكند.
2-شكل واقعي يك سطح، فقط زماني رؤيتپذير است كه عمود بر سطح آن، به نگاه كنيم.
3-كيفيت سطح، تابع كيفيت مادهاي است كه از آن ساخته شده است.
4-كيفيت سطح، مي تواند بر ويژگيهاي بصري آن يعني:
-وزن و استحكام بصري
-اندازه تناسب و موقعيت در فضا
-انعكاس نور
-تأثيرات آكوستيكي تأثير گذار باشد.
5- سطوح، اصليترين عناصر معماري، در شكلگيري كفها، ديوارها، سقف مي باشند، كه خود شكل دهنده فرم ساختمان و فضاهاي آن هستند.
نكته: حجم، يك عنصر بصري سهبعدي است، كه «فرم» اصليترين ويژگي آن است.
فرم، ويژهي يك حجم، شكل ظاهري و ساختار بصري آن را نشان مي دهد.
از نظر معماري، حجم به عنوان يك عنصر سه بعدي، مي تواند توپر و يا تودهاي باشد كه با ماده اشغال شده است. و يا به صورت فضاي خالي باشد كه با سطوح، محدود و تعريف شده است.
«توده» و «فضا» دو مفهوم و ساختار مكملاند كه تركيب آنها به معماري واقعيت ميدهد.
4- شكل
به خط پيراموني و دور ظاهري يك سطح يا حجم، «شكل»، مي گوييم كه آن را از زمينه يا فضاي اطرافش جدا ميكند. شكلها انواع مختلف دارند.
1-فرمهاي طبيعي
2-اشكال غير مادي
3-اشكال هندسي
نكته: مثلث، مربع و دايره، اصليترين اشكال هندسي هستند، اين اشكال در بعد سوم هرم، معكب، مخروط، استوانه و كره را ايجاد ميكنند.
الف) دايره و اشكال منحني
دايره، شكليست، متمركز و درونگرا كه بر مركز خود تأكيد دارد. اين شكل بيانگر وحدت، تداوم و خلوص است و مانند خطوط منحني، احساسي از نرمي و لطافت را القا ميكند. اشكال دايرهاي شكل معمولاً پايدار و در زمينه خود، خود مركز هستند.
اشكال و فرمهاي دايرهاي شكل، بيانگر نرمي در فرم و سياليت در حركتاند و رشد بيولوژيك را القا مي نمايند.
ب) مثلث
مثلث، بيانگر استحكام و پايداريست و عموماً در فرمهاي سازهاي ساختمان به كار مي رود زيرا بدون تخريب اعضاي آن، شكل آن تغيير نمي كند.
نكته: مثلث وقتي متكي بر قاعدهاش قرار گيرد از نظر بصري پايدار است و بر روي رأس ناپايدار و پويا به نظر مي رسد.
مثلث از نظر ادراكي و بصري مي تواند بيانگر تحرك، انقباض و تقابل باشد.
ج) مربع و مستطيل
مربع به عنوان يك عنصر بصري بيانگر خلوص و عقلانيت است. تساوي چهار ضلع و چهار قائمه، بيانگر قانونمندي و وضوح آن است. اين شكل، بر هيچ جهت خاصي تأكيد ندارد. با استقرار بر روي يك ضلع پايدار به نظر مي رسد و بر روي رأس، ناپايدار و پويا مي نمايد.
مربع، در حالت قائم بيانگر ثبات و صداقت و نمايشگر جهت افقي و عمودي ست، كه براي انسان، مهمترين مرجع براي حفظ تعادل و حركت است.
مستطيل را ميتوان فرم تغيير شكل يافتهي مربع در نظر گرفت كه از يك جهت بزرگتر شده است.
مستطيل، غالبترين شكل در آثار معماري ست.
اشكال مستطيل، با عناصر سازهاي ساختمان، مبلمان و لوازم خانه به راحتي تطبيق مي يابد.
5- رنگ
رنگي كه ما به اشياي پيرامون خود نسبت مي دهيم، ناشي از نوريست كه بر اشيا مي تابد و فرمها و فضاها را روشن ميكند. بدون نور رنگي وجود نخواهد داشت.
در طيف نوري كه از تجزية نور سفيد به دست مي آيد رنگهاي مختلفي ظاهر ميشود. نوع رنگ، بستگي به طول موج پيدا ميكند كه از بلندترين طول موج با رنگ قرمز، شروع ميشود و پس از نارنجي، زرد، سبز، آبي و نيلي به بنفش با كوتاهترين طول موج مي رسد.
نكته 1: كف فضا تيرهترين رنگ را دارد و رنگ ديوارهاي اطراف از كف روشنتر است و سقف بالاي سر، رنگ روشن و سبكي مانند آسمان دارد.
نكته 2: سطوح اصلي وسيع معمولاً رنگ ملايم دارند و عناصر ديگر مانند مبلمان و قالي پر رنگ تر هستند.
نكته 3: از رنگهاي تندتر و زندهتر معمولاً براي لوازم خانه و اشياي كوچك استفاده ميشود تا تعادل و تنوع لازم در فضا ايجاد شود.
نكته 4: رنگهاي روشن، معمولاً فضا را وسيعتر نشان مي دهند و برعكس، رنگهاي تيره سطوح را نزديكتر و فضا را كوچكتر مي نمايانند.
نكته 5: رنگهاي گرم مانند قرمز، زرد و نارنجي تحرك و پويايي در فضا ايجاد ميكنند در حالي كه رنگهاي سرد مانند سبز و آبي، حالتي آرام و ساكن دارند.
براي مثال، در يك خانه مي توان براي فضاهاي خواب از رنگهاي سرد و روشن مانند مغز پستهاي، براي آشپزخانه از رنگ گرم مانند كرم، قهوهاي و يا نارنجي روشن و براي پذيرايي از شكلاتي يا قهوهاي روشن استفاده كرد.
6- بافت
بافت، يعني ويژگي خاص يك سطح، كه به ماده و ساختار آن مربوط ميشود. بافت، بيانگر نرمي يا سختي نسبي سطح است و گوياي كيفيت ظاهري مصالح مانند، زبري و صلابت سنگ، گرما و لطافت چوب، نرمي لاستيك صيقلي بودن و صافي شيشه و سختي فولاد و … مي باشد.
بافت بر دو نوع است:
1-«بافت لمسي» كه واقعيت فيزيكي دارد و با لمس كردن درك ميشود.
2-«بافت بصري» كه از طريق چشم مشاهده ميشود. بافت لمسي شامل بافت بصري نيز ميشود. بافتهاي بصري ممكن است واقعي و يا غير واقعي باشند.
نكته 1: سطوح با بافت ريزتر، نرمتر از بافتهاي درشت به نظر مي رسند. سطوح با بافت درشت و خشن نيز، وقتي از فاصلهي دور ديده شوند نرمتر و ظريف تر احساس ميشوند. بافت با خطوط موازي، بر بعد و جهت تأكيد ميكند.
نكته 2: بافت با رنگ روشن، سبكتر از همان بافت با رنگ تيره به نظر مي رسد.
نكته 3: نور متمركز كه از يك جهت به يك بافت لمسي مي تابد تأثير بصري آن را تقويت و بافت را ملموس تر ميكند. برعكس نور غير متمركز و پراكنده از تأكيد بافت مي كاهد.
نكته 4: سطوح صاف و صيقلي، نور را منعكس كرده، جلب توجه ميكنند. سطوح با بافت درشت نور را شكسته، تيرهتر به نظر مي رسند.
نكته 5: سطوح خيلي شكسته در مقابل نور متمركز، الگوهاي شكلي از نور و سايه ايجاد ميكنند.
انتخاب مناسب بافت، مي تواند بر تنوع، خوانايي و هماهنگي فضاهاي معماري منجر شود و يكدستي فضا را از بين ببرد.
7- نور
نور، اصليترين عامل كيفيت، پويايي و سرزندگي فضاي معماري است هم از نظر مفاهيم كيفي و سمبليك و هم از نظر كاركرد عملي، از جايگاه ويژهاي در ميان عناصر تشكيل دهندهي فضا برخوردار است.
بدون نور، هيچ فرم، رنگ يا بافتي وجود ندارد. اولين وظيفهي نور، روشن كردن فضا و فرمهاي ساختماني است.
نورپردازي فضا، به سه روش انجام مي پذيرد: نورپردازي و روشنايي عمومي، روشنايي موضعي و روشنايي متمركز.
نكته 1: روشنايي عمومي، از طريق توزيع متوازن نور طبيعي يا مصنوعي در كل فضا انجام ميگيرد.
در اين روش سعي ميشود از ايجاد گوشههاي تاريك يا ورود نور خيره كنند جلوگيري گردد.
نكته 2: از نورپردازي موضعي براي تأمين نور فعاليتهاي خاص مانند، مطالعه صرف غذا و انجام كارهاي ظريف استفاده ميشود. اين نور، معمولاً قابل تنظيم است؛ باعث تقسيم فضا و تنوع در روشنايي فضا ميشود؛ بر جذابيت فضا مي افزايد و با روشنائي عمومي فضا، تركيب و هماهنگ ميگردد. اين نور مي تواند بر حوزهي خاصي از فضا مثلاً حوزهي غذاخوري يا محل نشيمن خانواده تأكيد نمايد.
نكته 3: از روشنايي متمركز براي ايجاد يك نقطهي كانوني، مورد تأكيد در فضا استفاده ميشود مانند نورپردازي يك تابلو يا مجسمه در يك موزه.
8-عناصر سازندهي فضاي معماري
الف) كفها
كفها، سطوح افقي هستند كه حد تحتاني فضا را مشخص مي كنند.
ساختار و سازهي اين سطوح، بايد از استحكام كافي براي تحمل و انتقال بارهاي وارده برخوردار باشد و در مقابل سايش و رطوبت مقاوم بوده، عملكرد مناسبي از نظر انعكاس و انتقال صدا، گرما و سرما داشته باشد.
كف سازي فضاها به دو صورت نرم (مانند چمن، فرش و موكت) و يا سخت مانند سنگ، آجر و سراميك) انجام ميشود.
اختلاف سطح دركف سازي فضاها مي تواند به تقسيم و تفكيك فضا منجر گردد.
ب) ستون و ديوارها
نكته 1: ستون و ديوارها از اصليترين عناصر معماري هر ساختمان هستند.
جهت فضا، درجهي باز يا بسته بودن فضا، نوع رابطه با فضاهاي مجاور، همه و همه، به نحوهي استفاده ما از ديوارها و ستونها بستگي پيدا ميكند.
بازشوها و ديوارها، تداوم بصري و حركت در بين فضاها را ممكن ساخته، امكان انتقال حرارت نور و صدا را فراهم مي آورند.
نكته 2: با وسعت يافتن بازشوها، حس بسته بودن فضا كاهش و عمق ديد و وسعت بصري فضا افزايش مي يابد و فضاها يا هم تركيب ميشوند.
ج) سقف و عناصر بالاي سر
نكته 1: سقف و بام، از تكنيكي ترين قسمتهاي ساختماناند. به همين دليل، تناسبات و هندسهي بام تابع نوع سيستم سازهايست كه بار بام را تحمل و منتقل مي نمايد.
كيفيت پوشش ساختمان معمولاً از شرايط محيطي و جغرافيايي و نيز، امكانات تكنيكي قابل دسترس تأثير مي پذيرد و بيشترين نقش را در تعيين هويت ويژهي بناهاي هر منطقه دارد.
نكته 2: شكل سقف و ارتفاع آن، تأثير اساسي بر كيفيت فضا دارند. ارتفاع سقف تابع عملكرد و مقياس فضاست. سقف بلند و متناسب، حالتي دل باز، آزاد و رسمي به فضا مي دهد. شكستگي و تغيير ارتفاع سقف مي تواند باعث تقسيم فضا گردد. با استفاده از سقف كاذب كه در زير سقف اصلي اجرا ميشود هم ميتوان تناسبات و كيفيت فضا را بهتر كرد و هم مي توان، فضاي لازم براي حركت كانالها و سيستمهاي تأسيساتي را فراهم آورد.
د) پنجره
پنجره، نشانهي زندگي و رابط فضاهاي داخل و طبيعت زيباي خارج است.
پنجره با توجه به نيازهاي فضاي داخلي، شرايط اقليمي و تناسبات نماهاي خارجي ساختمان طراحي ميشود.
تأمين روشنايي طبيعي مورد نياز فضاها وظيفهي ديگر پنجره است.
نكته 1: وجود پنجرهي كوچك فقط در يك ديوار فضا، ضمن بستن فضا، تضاد نوري شديدي را در تقاط مختلف اتاق ايجاد كرده، باعث خيره شدن چشم ميگردد.
پنجره، وسيلهي مهمي براي تنظيم شرايط محيطي ساختمان، جذب انرژي، تأمين نور، تبادل حرارت و تهويهي طبيعي است.
در، رابط دو فضا با كاركرد يا ويژگي متفاوت است.
درهاي اصلي، سمبل ساختمان و محل ورود به آن هستند. درهاي خارجي مانند پنجرهها، ديوارهاي خارجي و سقف، سدي هستند در مقابل عوامل نامطلوب بيروني، از اين رو بايد داراي ويژگيهاي اساسي زير باشند:
1-مقاومت و دوام در مقابل شرايط محيطي
2-پايداري شكل
3-حفظ حريم خصوصي و تأمين امنيت
4-عايق بندي صوتي و حرارتي
5-ضد حريق و آتشپاد بودن
نكته 2: اندازهي يك در معمولي يك لنگه cm90*205 ميباشد.
نكته 3: دو در روبهرو در كنار فضا، ايجاد يك فضاي عبوري در كنار فضاي عملكردي ميكند.
نكته 4: استقرار دو در ورودي متقابل در وسط فضا، آن را به دو فضاي عملكردي تقسيم ميكند.
نكته 5: استقرار نامناسب درهاي ورودي فضا را خرد كرده، امكان استفاده از آن را كاهش ميدهد.
فصل هفتم
«ارزيابي تركيب و ارزشهاي بصري و ادراكي در گزينههاي طرح»
1- قواعد طراحي و تركيب
طراحي معماري شامل انتخاب عناصر معماري و تنظيم و تركيب آنها براي ايجاد فضا و كيفيات مورد نظر براي تأمين عملكرد مناسب، زيبايي و انتقال مفاهيم و معاني است.
ارتباطي كه بين عناصر معماري برقرار ميشود. از قواعدي پيروي ميكند كه مي توانيم به آنها «قواعد طراحي و تركيب» بگوييم.
الف) وحدت و تضاد
اگر شكل ظاهري و كيفيت يك گل زيبا را در نظر بگيريم در مي يابيم كه اجزاي آن از نظر شكل رنگ، اندازه و تناسب، در وحدت و هماهنگي كامل با هم قرار دارند.
نكته 1: هر مفهومي فقط در مقابل ضد خودش معنا پيدا ميكند. بدون سرما، گرمايي وجود ندارد و بدون پستي، بلندي نيست. تضاد (كنتراست) موجود در پديدهها، باعث حساستر شدن قواي حسي ما نسبت به كيفيت يا معناي آنها ميشود.
نكته 2: «وحدت در عين كثرت» لازمهي ايجاد هر كليت واحد و منسجم است.
نكته 3: در معماري با استفاده از قاببندي، شبكهي مدولار، استفاده از زمينه و الگواي پيوسته، ميتوان حس هماهنگي را در اجزا افزايش داد و با تفاوت در ريتمها و مدولها، استفاده از شبكههاي چند گانه، بر هم زدن هندسه غالب ايجاد تنوع نمود.
تضاد در رنگ و نور
نور، شرط اول ديدن است. درجات مختلف سايه روشن و رنگ باعث ديده شدن اشيا ميشود. از طريق كنتراست بصري، اشيا، وضوح و روشني بيشتري پيدا ميكنند.
هماهنگي يا تضاد در شكل
نياز انسان به تشخيص و فهم محيط، اصليترين انگيزهي ديدن است. وجود ابهام، بزرگترين مانع را براي درك محيط فيزيكي و معماري ايجاد مي نمايد. ذهن از طريق سادهكردن نقوش، كامل كردن خطوط ناتمام، دستهبندي اشكال مشابه، اقدام به درك محيط ميكند.
ب) تناسب
تناسب، از نظر مفهومي اشاره، به شخصيت ذاتي و از نظر شكل، به نسبت يك جز به جزء ديگر و يا نسبت يك جزء به كل مربوط مي شود، و يا به رابطهي يك چيز با چيز ديگر، از نظر بزرگي و اندازه، تعداد و يا و ميزان و كيفيت اشاره دارد.
نكته: قدما براي تناسب ايدهآل اشيا، تناسب هندسي خاصي به نام «تناسبات طلايي» را پيشنهاد كردهاند.
براي درك تناسب، به مفهوم مقابل آن يعني تضاد ميتوان توجه كرد. تضاد و عدم تناسب، در ابعاد رويه و پايهي ميز قابل توجه است.
ج) تعادل و ناپايداري
عناصر مختلف فضا و فرم معماري مانند ديوارها سقف، درها و پنجرهها، مبلمان و لوازم با اندازهها، شكل ها و رنگهاي مختلف در كنار هم قرار مي گيرند. اين عناصر متنوع، بايد در قالب يك تركيب بصري متعادل و متوازن سازمان پيدا كنند و وزن و نيروهاي بصري كه به وسيلهي هر يك از عناصر فوق ايجاد ميشود به توازن، آرامش و تعادل برسند. اندازه، شكل، رنگ، بافت، جهت و محل قرارگيري عناصر، وزن بصري عناصر و ميزان جلب توجه به آنها را در فضا مشخص ميكند.
ناپايداري، حالتي است در مقابل تعادل. ناپايداري از نظر بصري، بسيار ناآرام و تحريك كننده است و در مقياس معماري و احجام بزرگ ميتواند احساس ناامني و تزلزل ايجاد نمايد.
بايد تعادل بين عناصر تشكيل دهندهي فرم و فضا، در سه بعد مورد توجه قرار گيرد و از انسجام، استحكام و خوانايي كافي برخوردار باشد با تغييراتي كه در فضا ايجاد ميشود انسجام و توازن آن را از بين نبرد.
ج-1) سه روش ايجاد تعادل
براي ايجاد تعادل، از سه روش زير ميتوان بهره چيست: تعادل محوري، شعاعي و تعادل نامتقارن
الف: تعادل محوري: در تعادل محوري، عناصر فضايي با اشكال، اندازهها، جهات و كيفيات مختلف به صورت متقارن نسبت به يك محور سازماندهي ميشوند. تعادل محوري، به تقارن، آرامش، سكون و موازنهي كامل بين عناصر منجر ميشود.
نكته: در تقارن محوري عنصر انتهايي محور تقارن مورد تأكيد قرار ميگيرد. به همين جهت در اين نوع سازمان دهي، معمولاً، در انتهاي محور عناصر با ارزش و مهم جايابي ميشوند. اين نوع سازماندهي در معماري سنتي ايران كاربردي وسيع دارد. در اين سازمان دهي، علاوه بر عنصر انتهايي محور، ممكن است ناحيهي مياني واقع بر روي محور و حد فاصل عناصر فضاي موجود نيز مورد تأكيد قرار گيرند. بهترين نمونههاي آن را ميتوان در استقرار آبنما در حياطهاي مركزي معماري ايراني مشاهده كرد.
ب: تعادل شعاعي: در اين شيوهي ايجاد تعادل، عناصر فضايي به صورت شعاعي حول يك نقطهي مركزي سازمان مي يابند و يك تركيب متمركز ايجاد ميكند كه نقطهي مركزي، كانون آن است. اين نوع از تعادل ممكن است متقارن يا نامتقارن باشد.
ج- تعادل نامتقارن: در تعادل نامتقارن، تشابه عناصر فضاي الزامي نيستند بلكه هر يك از عناصر، ويژگي، وزن و تأثير بصري خاص خود را دارند. در ايجاد تعادل بين اين عناصر نامتجانس نيرو و وزن بصري هر يك از عناصر در نظر گرفته ميشود و از قانون اهرمها كه در فيزيك كابرد دارد براي يافتن محور تعادل و سازماندهي عناصر استفاده ميشود. عناصر جذاب، مانند اشكال غير متعارف، رنگهاي براق، اجسام تيره و بافتهاي رنگارنگ جذاب تر و سنگينتر، و برعكس، سطوح بزرگ ساده و كمرنگ كه كه دورتر قرار ميگيرند سبكتر در نظر گرفته ميشوند.
تعادل نامتقارن، پوياتر و تغييرپذيرتر است.
د) هماهنگي، تنوع و يكنواختي
قاعدهي هماهنگي سعي در انتخاب عناصر يا ويژگي هاي، شكل، رنگ، بافت و يا مصالح مشترك دارد، تا از تكرار يك ويژگي مشترك، وحدت و انسجام لازم را بين فرمها و عناصر فضايي ايجاد نمايد.
ايجاد توازن بين يك نظم خشك و بي نظمي، وحدت و تنوع، آشفتگي و انسجام، به گونهاي كه هماهنگي و تنوع را با هم جمع كند، در طراحي معماري و آثار هنري بسيار مهم است.
هـ ) ريتم، حركت و سكون
ريتم، به عنوان يك قاعدهي طراحي، براساس تكرار عناصر در فضا و زمان شكل ميگيرد.
ساده ترين نوع ريتم تكرار منظم عناصر معماري در امتداد يك خط مستقيم است. اگر چه اين ريتم كاملاً يكنواخت است اما مي تواند به عنوان پسزمينهاي براي استقرار عناصر اصلي فضا مورد استفاده قرار گيرد.
حركت نتيجهي طبيعي تجزيهي ريتم از سوي انسان است و سكون حاصل فقدان ريتم و حركت ميباشد.
ويژگي ريتمهاي بصري در يك ساختمان به شكل، اندازه و جهت قطعات و فاصلهي تكرار آنها بستگي دارد.
و) تأكيد و يك نواختي
قاعدهي تأكيد، امكان حضور عناصر مهم و با ارزش را در كنار ساير عناصر معماري فراهم مي آورد. طرح بدون عنصر مورد تأكيد، يك نواخت و بي تحرك به نظر مي رسد.
نكته 1: نقطهي كانوني و نور كافي، دو روش براي تأكيد بر روي يك عنصر بخصوص و مهماند.
نكته 2: يك عنصر ممكن است به دليل موقعيت ويژهاش يا به خاطر استقلالش از عناصر ديگر، مورد تأكيد قرار گيرد.
نكته 3: انتهاي يك محور مي تواند محل استقرار مناسبي براي عنصر با ارزش باشد و بر اين ارزش تأكيد شود.
فصل هشتم
«توسعهي گزينهها، ارزيابي و تكميل طرح»
1- توسعهي گزينههاي طرح
طراحي هر گزينه از مراحل ذهني متعددي عبور مي كند، ابتدا تعداد زيادي طرحهاي مقدماتي و آزمايشي و آزاد كشيده ميشوند. اين طرحها به تدريج قوام يافته، به يك گزينهي طراحي تبديل ميشوند.
2- ارزيابي گزينهها
براي هر پروژه بايد براساس ابعاد عملكردي، محيطي، ساختاري و ارزشهاي كيفي مورد انتظار، ملاكهاي ارزيابي معين شود.
3- انتخاب و تكميل گزينهي نهايي
گزينهي نهايي بايد واجد كاملترين جوابها به نيازها و خواستهاي طرح باشد.
به منظور تكميل گزينهي نهايي، آن را مجدداً بررسي و نقاط ضعف و كمبودهاي آن را رفع ميكنيم.
نكته: از طريق ترسيمات پلان مقطع، نما و ترسيمات سهبعدي ابعاد مختلف را كنترل و تكميل ميكنيم. در صورت لزوم، مدل طرح ساخته و طرح را كنترل مي كنيم.
4- ارائهي پروژه و نقشههاي فاز يك
پس از تكميل گزينهي نهايي و قطعي كردن طرح ساختمان، نقشههاي ساختمان را به طور دقيق با مقياس يا ترسيم مي كنيم. به اين نقشهها كه ويژگيهاي معماري ساختمان، از جمله نحوهي استقرار كيفيت و روابط فاها، مشخصات نماهاي ساختمان را نشان مي دهد اصطلاحاً «نقشههاي فاز يك معماري» مي گويند. از اين نقشهها ميتوان براي معرفي ساختمان به كارفرما و استفادهكنندهها و اخذ نظر آنها استفاده كرد، امكانات مربوط به اجراي سازه و تأسيسات ساختمان را ارزيابي نمود و هزينه و زمان اجراي پروژه را برآورد كرد.
نكته: چون نقشههاي فاز يك، مبناي قضاوت، ارزيابي و تصميم گيري كارفرمايان، استفادهكنندگان و سرمايهگذاران هستند، دقت در كيفيت ترسيمات و ارائهي درست طرح، اهميت پيدا ميكند.
با توجه به اين كه درك نقشههاي فني براي همگان مقدور نيست با استفاده از ماكت، ترسيمات سه بعدي و بهرهگيري از امكانات رنگ و سايه روشن، پروژه بايد به نحو ملموس و قابل دركي معرفي شود.
از اين رو، سرنوشت هر طرحي، به نحوة ترسيم و ارائهي آن بستگي پيدا ميكند.
معمولاً براي ايجاد حس عمق در پلانها، داخل ديوارها را پر رنگ نموده، براي قابل دركتر شدن فضاها، مبلمان فضاها را ترسيم ميكنند.
5- نقشههاي فاز 2 ساختمان
نكته: نقشههاي فاز يك ساختمان فاقد دقت و اطلاعات لازم براي اجراي ساختمان است.
به همين دليل، براي اجراي هر ساختمان با استفاده از نقشههاي فاز يك، نقشههاي اجرايي (فاز دو) آن را تهيه ميكنند. نقشههاي فاز دو ساختمان شامل موارد زير است.
الف) نقشههاي فاز دو معماري كه از سوي مهندس معمار تهيه ميشود و شامل مشخصات مصالح و جزئيات اجرايي قسمتهاي مختلف ساختمان است.
ب) نقشههاي فاز دو سازه كه از سوي مهندس محاسب تهيه ميشود و مشخصات فونداسيونها، ستونها، تيرها و پوشش سقفها را معرفي ميكند.
ج) نقشههاي تأسيسات مكانيكي كه از سوي مهندس مكانيك تهيه ميشود و سيستم آب رساني، دفع فاضلات، نحوهي گرمايش و سرمايش ساختمان را نشان مي دهد.
د) نقشههاي تأسيسات مكانيكي كه از سوي مهندس مكانيك تهيه ميشود و مشخصات سيستم روشنايي، كليد و پريز و تلفن ساختمان را معرفي ميكند.
مجموعهي نقشههاي فوق، زير نظر مهندس معمار كنترل و هماهنگ ميشود و مجموعاً به عنوان نقشههاي اجرايي ساختمان مورد استفادهي برنامهريزان و مجريان پروژه قرار ميگيرد.
تشكلهاي داوطلبانه مردمي كه سابقه فعاليت آنها به سال هاي دور ميرسد، يكي از عوامل اصلي توسعه كشورها ميباشد. در شرايط كنوني، تحقق ا هداف دولت در زمينه توسعه از نظر اجتماعي، اقتصادي، سياسي ،بدون مشاركت و همياري آحاد جامعه بوجود نخواهد آمد. سازمانهاي غيردولتي زاييده يك چنين نيازي براي مشاركت جامعه و دولت است. اين سازمانها از طريق همكاري مردمان با هم و با دولت وبخش خصوصي در بسياري از زمينه ها بستر ساز توسعه و رشد جامعه ميباشند. در مقاله حاضر كوشش شده تا ضمن بيان مفهوم وتعريف سازمانهاي غيردولتي، نقش آنها در توسعه در ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي، سياسي توصيف شود.
واژگان كليدي: توسعه، سازمان هاي غيردولتي، توسعه اجتماعي، توسعه اقتصادي، توسعه سياسي
مقدمه
اصطلاح توسعه در معناي جديد آن تنها پس از جنگ جهاني دوم فراگيري رشد، در مباحث اوليه، توسعه مترادف با نوسازي جامعه و به مرور زمان در قالب رشد اقتصادي تلقي ميشد اما امروزه، توسعه كشورها را در ابعاد مختلف اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي مورد بررسي قرار ميدهند ( مقدس: 1378-40)
مايكل تودارو معتقد است كه توسعه را بايد جرياني چند بعدي دانست كه مستلزم تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي، طرز تلقي عامه مردم و نهادهاي ملي ونيز تسريع رشد اقتصادي، كاهش نابرابري و ريشه كن كردن فقر مطلق دانست.( ازكيا: 1380،8)
سيرز، توسعه را جرياني ميداند چند بعدي كه تجديد سازمان، وسعت گيري متفاوت كل نظام اقتصادي و اجتماعي به همراه دارد وي دربارة توسعه كشورها مطرح كردهاست، اينكه فقر چه تغييري كرده است؟ بيكاري چه تغييري كرده است؟ نابرابري چه تغييري كرده است؟ چنانچه كليه سه پديده فوق در طي يك دوره كم شده باشد، بدون شك اين دوره براي كشور مورد نظر يك دوره توسعه بوده است. (كيا، 1382، 6)
در شرايط كنوني ،از نظر اقتصادي، سياسي، امكان تحقق اهداف دولتها در زمينه توسعه، بدون مشاركت و همياري تمام آحاد جامعه وجود ندارد. سازمانهاي غيردولتي زاييده يك چنين نيازي براي مشاركت جامعه و دولت هستند ( الواني؛ 1381،8)
تعريف، سازمانهاي غيردولتي (NGO)
NON-Government organizations
سازمان هاي غيردولتي به عنوان بخش سوم، در كنار بخش دولتي و بخش خصوصي نيز مطرح ميگردد. بخش سوم اصطلاحي است براي بيان بخشي كه متفاوت با بخش خصوصي و دولتي و داراي ماهيتي داوطلبانه است. سازمان هاي غيردولتي هم در كشورهاي در حال توسعه و توسعه نيافته مورد توجه قرار گرفته و بخشهاي دولتي و خصوصي توانسته اند با همكاري اين سازمانها در تحقق اهداف خود توفيق بيشتري داشته باشند. ( الواني؛ 1381،9) چنانچه درتمام كشورها، حتي كشورهاي در حال توسعهاي همچون هند وبنگلادش سازمان هاي غيردولتي را به عنوان يكي از بازوهاي توسعه به رسميت شناخته و از نقش آفريني آنها در حل مشكلات اقتصادي اجتماعي و زيست محيطي استفاده مي شود ( جمشيدي، 1383،21)
كاربرد وسيع سازمان غيردولتي گاه باعث ابهام و سردرگمي ميشود، لذا سعي شده است به تعاريفي پرداخته شود كه مفهوم وسيع و پيچيده سازمانهاي غيردولتي را براي خواننده به وضوح بيان نمايد.
طبق تعريف اول هر سازماني كه بخشي از دولت نيست و در محدوده جامعه مدني فعاليت ميكند، سازمان غير دولتي (NGO) مي باشد. اين تعريف شامل سازمانهايي مثل اتحاديههاي كارگري، جوامع و نهادهاي مذهبي، گروههاي سياسي، باشگاههاي ورزشي، جوامع هنري، فرهنگي و انجمنهاي شغلي و تجاري نيز ميشود. ( بيل، دان، 1995)
-تعريف ديگر در زمينه توسعه، سازمانهاي غيردولتي را سازمانهايي مي داند كه براي بهبود بخشيدن وضعيت اجتماعي و اقتصادي مردم، به نفع آنها كار ميكنند( بيل، دان:1995)
-طبق آئين نامه اجرايي تأسيس و فعاليت NGO مصوبه 9/11/81، سازمان غيردولتي، به تشكلهايي اطلاق ميشود كه توسط گروهي از اشخاص حقيقي يا حقوقي غيرحكومتي به صورت داوطلبانه با رعايت مقررات مربوط تأسيس شده و داراي اهداف غيرانتفاعي و غيرسياسي است.
-سالامون لستر، سازمان هاي غيردولتي را تشكلي مستقل، منعطف، دموكراتيك، و غيرانتفاعي كه فعاليتهاي خود را براي كمك به تقويت بنيه هاي اقتصادي و يا اجتماعي گروههاي حاشيهاي، حل معضلات عامه يا حتي مسائل قشري خاص متمركز كرده، تعريف نموده است. (نوروز ، 1380،1)
به طور كلي سازمانهاي غيردولتي در زمينه ارائه خدمات به بخشهاي نيازمند در جامعه ميپردازند و سعي ميكنند تا تسهيل كننده فرآيندهاي تحول اجتماعي- اقتصادي- سياسي در سطوح گروهها و افراد جامعه باشند و همچنين ميكوشند تا ميان واحدها و سازمانهاي مختلف نوعي هم افزايي و اتحاد ايجاد كنند و روحية مشاركت جمعي ميان سازمانها را عملي سازند. ( الواني:1381،9)
نقش سازمان هاي غيردولتي در توسعه:
سازمان هاي غيردولتي در حال حاضر جايگاه عمده اي در توسعه پيدا كرده اند. زيرا سازمانهاي مذكور ميتوانند با ايفاي نقشهاي مختلف، بخش دولتي را در امور توسعه ياري دهند و به طور موثري در فرآيند توسعه عمل كنند.
توماس به چهار جزء اصلي در فرآيند توسعه اشاره ميكند كه سازمانهاي غيردولتي به طور موثري مي توانند در انجام دادن آنها ايفاي نقش كنند، اين چهار جزء عبارتند از :
1)جهت دادن به تلاش هاي افراد براي تحقق اهداف
2)تاكيد بر ايجاد تغيير در جامعه
3)رعايت اصول ارزشي در امر توسعه
4)استقرار در امر توسعه
سازمانهاي غيردولتي با توجه به نزديكي آنها به جامعه اي كه توسعه در آن تحقق پيدا ميكند به خوبي قادرند در اين فرآيند انجام وظيفه كنند (الواني، 1381، 8)
سازمان هاي غيردولتي با دسترسي وسيع به آحاد مردم و جلب اعتماد آنان از جهت رفع معضلات و كاستي هاي جامعه در كنار دولت و به عنوان مكمل طرح هاي توسعه اي فعاليت مي كنند. اين نهادها با شناختي كه از مردم دارند، مي توانند سطح آگاهي هاي عمومي را در زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي بالا برده و در عين حال به پيشبرد برخي برنامه هاي دولت و جلوگيري از برنامه هاي بدون توجه، با رعايت موثرترين شيوهها اقدام كند.
(نظري: 1384، 21)
با توجه به توضيحات مطرح شده، حال به نقش سازمان هاي غيردولتي در هر يك از ابعاد توسعه (اجتماعي، اقتصادي، سياسي) مي پردازيم:
نقش سازمان هاي غيردولتي در توسعه فرهنگي، اجتماعي:
هرچند كه توسعه فرهنگي و اجتماعي با يكديگر متفاوت مي باشد ولي به دليل اينكه توسعه اجتماعي و توسعه فرهنگي مكمل و پيوسته، يك پديده اند و هر دو نوع الزاماً بر ايجاد و وجود تمايز فراينده جامعه منجر مي شوند، در اين مقاله در يك عنوان مشترك قرار گرفته اند. (توسلي، 1373، 15)
مفهوم توسعه فرهنگي از اوايل دهه 1980 به بعد از طرف يونسكو به عنوان يك سازمان فرهنگي در مباحث توسعه مطرح شده و از مفاهيمي است كه تاكيد بر نيازهاي غيرمادي افراد جامعه دارد.
توسعه فرهنگي، فراگردي است كه در آن سنتها و تجارب گذشته از نو و براساس نيازها و شرايط تازه بازانديشي وبازسازي ميشوند و از اين طريق خود را بارور ميكند و تواناييهاي بالقوه انسانها شكوفا ميشود. (اسدي، 1370،7)
توسعه اجتماعي از مفاهيمي است كه با چگونگي شيوه زندگي افراد يك جامعه پيوندي تنگاتنگ دارد و در ابعاد عيني بيشتر ناظر بر بالابردن سطح زندگي عمومي از طريق ايجاد شرايط مطلوب و بهينه در زمينههاي فقرزدايي، تعذيه، بهداشت، مسكن، اشتغال، آموزش و چگونگي اوقات فراغت مي باشد. ( توسلي؛1373،15)
سازمانهاي غيردولتي با اهدافي اخلاقي و ارزشي مدار، چون كار سخت و رايگان، فعاليتهاي بشردوستانه و حمايت از ناتوانان، كار ميكنند وبدنة سازماني آنها متشكل از افراد داوطلب و متعهد و وفادار به آرمانهاي سازمان ميباشد. اين گونه سازمانها براي تحقق آرمانهاي ارزشي و اجتماعي تلاش ميكنند(الواني: 1381،10) همچنين اين سازمانهاي در مواردي چون، بچه هاي خياباني، دختران فراري، حقوق بشر، تساوي جنسي ، اعتياد، ناامني اجتماعي،بي تفاوتيهاي اجتماعي، آلودگي محيط زيست، بيسوادي، سالمندي، عدم رعايت حقوق شهروندي، آسيب هاي اجتماعي، بي خانماني، مفاسد اجتماعي، ازدياد جمعيت، اتلاف وقت، بي حرمتي ، بي اعتمادي، ناآگاهي، معلوليت جنسي و ذهني و ديگر معضلات فرهنگي و اجتماعي كه در قالب وچارچوب هزينههاي اجتماعي قرار ميگيرد، از طريق آگاه سازي، فرهنگ سازي و توانمندسازي مردم وحساس نمودن آنها نسبت به معضلات اجتماعي و تقويت صحيح مسئوليت در آنها، ميتوانند هزينههاي اجتماعي را به سرمايه هاي اجتماعي تبديل كرده و زمينه ساز توسعه همه جانبه كشور و مخصوصاً توسعه فرهنگي و اجتماعي شوند.
نقش سازمانهاي غير دولتي در توسعه اقتصادي :
توسعه اقتصادي عبارت است از رشد مداوم اقتصادي يك جامعه و بهبود وضعيت رفاهي افراد جامعه، كه ناشي از دگرگوني در بنيانهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، علمي و فرهنگي جامعه است و دستيابي به غايات مطلوب نوسازي اقتصادي فراهم ميآيد(نراقي، 1375، 33)
نظريه اقتصادي نئوليبرال براي سازمانهاي غيردولتي در اقتصاد جامعه نقش قائل مي شود و معتقد است كه اين سازمانها قمستي از « بخش خصوصي غيرانتفاعي هستند يعني سازمانهايي كه خدماتي را ارائه مي دهند. بدون آنكه سودي دريافت كنند. سازمانهاي غيردولتي با ابداع و نوآوري به رقابت مي پردازند و بنابراين عملكرد بازار را در رابطه با كالاها و خدمات خاصي كه تامين مي كنند. بهبود ميبخشند و موجب پديد آمدن محيطي مي شوند كه در آن سازمانهايي موثرتر و كارآتر رشد يابند.
بانك جهاني و سازمان كمك هاي اقتصادي آمريكا از طرفداران سرسخت اين مكتب فكري هستند. جايگاه اين مكتب در گزارشي كه ناظر بر چگونگي ارتقاي توسعه در آفريقاست ، بخوبي نشان داده شده است. بخشي از اين گزارش را در زير مي خوانيم:
مشاهده موانع موجود بر سر راه تكيه بيش از حد به بوروكراسيهاي دولتي امكان استفاده بيشتر ازبخش خصصوي در استراتژيهاي توسعه آينده را فراهم مي سازد. اين كار در سطح توده مردم به معناي تشكيل بيشتر انجمنهاي روستاها، بخشها و در سطح مياني به معناي ايجاد اتحاديههاي محلي غيردولتي و تعاونيهاست. تبلور اين استراتژي در سطح ملي، تشكيل اتاقهاي بازرگاني و صنعتي، انجمنهاي تجاري، سازمانهاي غيردولتي با پوشش زياد، انجمنهاي حرفه اي بانكداران، پزشكان ، حسابداران و نظاير آن است. اين گروهها و اجتماعات ميتوانند براساس سنت آفريقايي خودياري، فعاليت كنند.(منوريان:1379،278).
نقش سازمانهاي غيردولتي در توسعه سياسي:
توسعه سياسي از مفاهيمي است كه پس از جنگ جهاني دوم در ادبيات توسعه مطرح شده است و حوزه بحث مهمي را در علوم سياسي و جامعه شناسي سياسي تشكيل مي دهد . در ارتباط با فضاي مفهومي اين واژه ديدگاههاي مختلفي وجود دارد ( محمدي: 1370،41) توسعه سياسي را مي توان شامل ارزشهايي مانند : حقوق بشر، آزادي سياسي، حق راي و دموكراسي دانست. (منوريان:1379،14)
در اساسنامه NGO بارها از جمله غيرسياسي بودن سازمان هاي غيردولتي نام برده شده است اما آنچه مشخص است ابعاد اجتماعي، اقتصادي و سياسي با هم در ارتباط مي باشند و برهمديگر تاثير مي گذارند.
يكي از مهمترين وظايف سازمان هاي غيردولتي، تحقق «مسئوليت سياسي» در جامعه مدني است. آنها ميتوانند تاثيرگذاري خود را در جامعه حفظ كنند و ضمن استفاده از تمام ابزارهاي اجتماعي و فرهنگي در جهت اهداف سازمان خود، نگران متهم شدن به فعاليت سياسي نباشند، درست است كه NGO ها نميتوانند اعلام موضع كنند و كانديدايي را براي انتخابات رياست جمهوري و يا ساير انتخابات معرفي كنند ولي اين امر باعث نمي شود كه حق «مسئوليت سياسي» آنها را در جهت بسيح افكار عمومي در مسير وارد كردن دولت با بخش هايي از جامعه با توجه به خواسته ها و نيازهاي شهروندان از آنها سلب شود كه به طور حتم اين يكي از كاركردها و وظايف سازمان غيردولتي است كه بر مبناي آن شكل پيدا كرده اند. اين بدان معني است كه سازمان هاي غيردولتي بنا به حوزه فعاليت و تفحص خود به عنوان يكي از گروههاي مرجع، مي تواند نقش اساسي در فرآيند اجتماعي ايفا كنند.
به عنوان مثال يك سازمان غيردولتي كه در مورد آسيبهاي اجتماعي فعاليت ميكند، معتقد است كه فلان كانديدا هيچ برنامه حمايتي در مورد آسيب ديدگان اجتماعي ندارد. اين سازمان به هواداران واعضاي خود اعلام مي كند كه فلان فرد يا گروه داراي برنامهاي در زمينه حمايت مجموعه آنها نيست و در مورد وي هشدارهاي لازم را به آنها ميدهد، بدون اين كه به صورت مستقيم از حزب و يا فردي حمايت كند و فقط در راستاي تحقق اهداف مجموعه خود فعاليت خواهد كرد كه در نهايت منجر به تقويت جامعه مدني ميشود.
نبايد از ياد برد كه جامعه مدني نيرومند، شرط اساسي دوام و استقرار دموكراسي است و جامعه مدني خود مجموعهاي از نهادها، انجمن ها و تشكيلاتي است كه وابسته به دولت وقدرت سياسي نيستند ، ولي نقش تعيين كننده اي در صورت بندي قدرت سياسي دارند. جامعه مدني زماني قوام مي يابد كه نه تنها از قدرت سياسي استقلال داشته و خود مختار باشد، بلكه بر نهاد دولت نيز اعمال قدرت يا نفوذ كند. (نظري؛ 1384،21)
نتيجه گيري :
سازمانهاي غيردولتي به عنوان نهادهايي خودجوش قادرند تا با ايفاي نقشهاي مختلف به همراه سازمانهاي دولتي و خصوصي راههاي توسعه را هموار سازند، اين سازمانها با ارائه خدمت به بخشهاي نيازمند در جامعه، تسهيل كننده فرايندهاي تحول در ابعاد اجتماعي، اقتصادي، سياسي در سطح جامعه ميباشند.
در كشور ما بهره گيري از اين نوع سازمانها و كمك به شكل گيري و بهينه سازي آنها ميتواند كمك مؤثري در تسريع و تسهيل تحقق اهداف توسعه باشد. اميد است مديران ما در بخش دولتي و خصوصي با دريافت اين نكته، بكوشند تا با جلب مشاركتهاي مردمي و سازماندهي به چنين تحركاتي ، مسير توسعه را براي شهروندان به ياري خود آنان هموار سازند وبا اين رويكرد در جهت تحقق آرمانهاي جامعه به گونه اي موثر گام بردارند.
منابع:
1)ترنر ، مارك، هيوم ، ديويد – حكومتداري، مديريت و توسعه ، ترجمه عباس منوريان، انتشارات آموزش مديريت دولتي –1379
2) نظري، محمد رضا – سازمان هاي غيردولتي در سياست- شماره 504 روزنامه شرق – 1384
3) جمشيدي، مژگان. تشكلهاي زيست محيطي در مسير توانمندسازي- شماره 317 روزنامه شرق –1383
4) ؟ - سازمان هاي غيردولتي و انبوهي از مشكلات- نشريه نوروز 30/7/80
5) مقدس، جلال- مديريت و توسعه- انتشارات مركز آموزش مديريت دولتي – 1378
6) الواني، سيد مهدي- سازمانهاي غير دولتي و توسعه- شماره 14 نشريه مديريت و توسعه –1381
7) كيا،كريم- مديريت و توسعه ( جزوه چاپ نشده) دانشگاه آزاد اسلامي واحد نوشهر و چالوس –1382
پروفسور پيتر دراكر در كتاب جديد و ارزنده خود، پس از كتاب مشهور «جامعه پس از سرمايه داري» الگوهاي جديد را در مديريت مورد بررسي قرار داده است، به نحوي كه توانسته اند برداشت ها و تصورات اساسي ما را درباره كارهاي مديريتي و اصول مديريت تغيير دهند.
پروفسور دراكر، واقعيت هاي مطرح در استراتژي را مورد تجزيه و تحليل قرار داده، نشان ميدهد كه در دورهاي از دگرگونيهاي سريع چگونه ميتوان «رهبري» و «پيشگامي» را يدك كشيد. دراكر «انقلاب نوين اطلاعاتي» را تشريح ميكند. و روي اطلاعات مورد نياز مديران اجرايي و نيز اطلاعاتي كه مديران اجرايي بايد به ديگران بدهند، بحث ميكند.
او بهره وري كارگران علمي را مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهد كه براي دستيابي به بهره وري بيشتر به تحولاتي دربرداشتهاي اساسي افراد و سازمانها و نيز به تغييراتي ساختاري در خود كار نياز است. دراكر در پايان آخرين چالش را كه «مديريت برخورد» است عنوان ميكند، كه فرد ضمن حفظ وضع موجود در فكر برنامه ريزي نيمه دوم و البته متفاوت عمر خود باشد. خلاصه اينكه نظريه هاي انقلابي وچشم اندازهاي جديد، پيرامون مسايل عمده مديريت «فردا» همان چيزهايي است كه پيتر دراكر، مهمترين متفكر زنده عصر حاضر در علوم اجتماعي و مديريت در اين كتاب عرضه كرده است.
اين كتاب با مقدمه اي از مترجم و نويسنده شروع ميشود و پروفسور داكر بيان ميدارد كه اين كتاب منحصراً با «موضوعات داغ فردا» سر و كار دارد. مطالبي بسيار حياتي كه بي ترديد ، چالشهاي عمده فرداي ما را تشكيل خواهد داد.
« اين كتاب، نه كتابي است درباره آينده و نه يك كتاب پيشگويي، چالش ها و مطالبي كه در اين كتاب مورد بحث قرار گرفته ، هم اكنون مبتلا به تمامي كشورهاي توسعه يافته فعلي و غالب كشورهاي توسعه يافته در حال ظهور است.»
مطالب كتاب از يك نظم منطقي برخوردار است و ترجمه كتاب سليس و روان ميباشد. نويسنده در تمامي مباحث، مثالهايي روشن و عيني براي تفهيم بهتر مطالب بيان مي دارد كه اين مثالها به درك بهتر خواننده كمك ميكند.
كتاب مذكور متشكل از شش بخش است كه عبارتند از:
1)الگوهاي جديد مديريت
2) استراتژي – قطعيت ها و تضمين هاي نوين
3)پيشگامان دگرگوني
4)چالش هاي اطلاعاتي
5)بهره وري كاركنان علمي
6)مديريت برخورد
نويسنده مباحث را با فرضياتي كه در گذشته مورد قبول عموم بوده مطرح كرده و سپس با ذكر دلايلي روشن و واضح فرضيات مذكور را رد كرده و فرضيه صحيح را عنوان مي دارد :واژه كارگران علمي (knowledge worker) اولين بار توسط اين نويسنده و در اين كتاب مطرح شده كه يكي از واژههاي كليدي اين كتاب ميباشد.
نويسنده بيان ميدارد كه «اين كتاب يك كتاب صرفاً مديريتي است و نه يك كتاب مديريت بازرگاني و صنعتي. هر چند كه چالش هاي مطرح شده در اين كتاب كليه سازمان هاي جامعه امروز را تحت الشعاع قرار ميدهد.»
در نهايت اينكه خواندن مطالب اين كتاب سودمند به همگان توصيه ميشود. همانگونه كه دراكر اظهار داشت كه « خواندن اين كتاب بسياري را منقلب و مضطرب خواهد كرد، همانطوري كه نوشتن آن مرا مشوش كرد.»
دانشجوي دكتراي مديريت دولتي، هئيت علمي دانشگاه آزاد اسلامي ( واحد بندر انزلي)
تير1384
چكيده
با وجود آنكه زنان نيمي از جمعيت فعال جهان را تشكيل مي دهند، اما از آنها به طور مساوي در اداره امور سازمانها استفاده نميشود. البته در سالهاي اخير حضور زنان در محيط كار چشمگيرتر شده است وروز به روز بر تعداد آنها افزوده ميشود، اما ميزان پيشرفت آنها در مشاغل سطوح بالا متناسب با تعداد آنها در سازمانها نيست. زنان در محيط كار با مسايلي نظير تبعيض شغلي روبرو هستند و پيش داوري هايي كه نسبت به آنها وجود دارد از نگرش هاي فرهنگي جامعه ناشي ميشود. زنان يكي از سرمايه هاي مهم و پرارزش كشورهاي جهان بويژه در كشورهاي درحال توسعه هستند. رهبران سازمانها بايد بدانند كه براي پاسخ به بازار متغير مشتريان و رقابت بينالمللي بايد از استعداد زنان و مردان متخصص در همه سطوح استفاده كنند.
اين مقاله مسايلي را در مورد اشتغال زنان در روند توسعه، فضاي فرهنگي حاكم بر اشتغال زنان، موانع فرهنگي و نگرش موجود در اشتغال زنان را بيان كرده و همچنين پيشنهادهايي براي هموار شدن زمينه اشتغال زنان ارايه ميدهد.
مقدمه
هرگز در تاريخ به اندازه امروز توافق در مورد اينكه مهمترين پيشتاز توسعه، مشاركت همه انسانهاست، وجود نداشته است و براي رسيدن به اين نقطه راه درازي پيموده شده است. در اين ميان زنان چون مردان به عنوان منابع ارزشمند سازماني در توسعه پيشرفت جامعه خود نقش تعيين كننده اي دارند. زنان ومردان به همراه هم قادرند تا جامعه و كشور را در مسير رشد و توسعه قرار دهند و از نيروهاي خود، به گونه اي هم افزا جامعه را بهره مند سازند. جوامعي كه توانسته اند با تفكر راهبردي موفق به تدوين قوانيني براي بهره برداري از انديشه هاي خلاق و قدرت سازندگي زنان بشوند و در واگذاري فرصت براي ابراز شايستگي و لياقت به كليه شهروندان اعم از زن و مرد، مساوات را رعايت كنند، بيش از ساير جوامع پيشرفت كردهاند. ( الواني،ضرغاميفرد، 1380،2)
زنان نيمي از جمعيت فعال جهان را تشكيل مي دهند . تخمين هاي آماري نشان مي دهد كه 60 درصد از افزايش نيروي كار در دهه آينده را زنان تشكيل خواهند داد. از سال 1970 تعداد زنان در مشاغل اجرايي، اداري و مديريتي به طور چشمگير افزايش يافته اما نسبت زناني كه در سطوح بالاي شغلي به كار گرفته ميشوند، هنوز پايين است.
در ايران نيز طبق سرشماري مركز ايران در سال 1355، نرخ مشاركت زنان 9/13 درصد بوده است. اين رقم در سال 1365 به 2/8 درصد كاهش يافته است و در سال 1375 به نرخ 1/9 درصد افزايش يافته است. زنان مدير و كارمندان رده بالاي سازمان در سال 1370 معادل 1533 نفر بودند كه در سال 1375 به 41420 نفر رسيده است هر چند اين رقم نشان دهنده افزايش تعداد زنان در پستهاي مديريتي است اما در مقايسه با تعداد شاغلان زن رقم ناچيزي است. ( جزئي ،1380، 70)
اشتغال زنان در روند توسعه:
درگزارش هاي توسعه انساني سازمان ملل نوشته شده كه زنان بهره وري بسيار كمي را از منافع توسعه داشتهاند. اگر چه نيمي از جمعيت دنيا را تشكيل مي دهند ولي سهم آنان در جمعيت فعال اقتصادي حدود سي درصد و در برخي از كشورهاي بسيار كم تر از اين رقم برآورد مي شود و اضافه مي كنند كه در كشورهاي در حال توسعه زنان فرصت هاي شغلي كمتري داشته و غالباً در بخش غيررسمي بدون هيچ گونه دستمزدي به كار مشغول هستند. زنان وقتي هم كه در بخش رسمي شاغل مي شوند دستمزد كمتري نسبت به مردان به آنان پرداخته مي شود و امكان خود اشتغالي زنان نيز به دليل عدم دسترسي به نهادهاي مورد نياز محدود است. آنان ساعت طولاني تري نسبت به مردان كار مي كنند ولي نتيجه كارشان محاسبه نمي شود و در واقع زنان در آمارهاي ملي كشورهاي در حال توسعه گم شده اند( عبداللهي ،1381، 188)
در دو دهه اخير تحولات چشمگيري در اين مورد رخ داده است و كاهش نابرابري هاي جنسيتي جزء جدايي ناپذير فرايند توسعه شده است و يكي از مهمترين تحولات، تغيير در ديدگاه حاكم نسبت به زنان در اين فرايند ميباشد.
تقريباً در سالهاي پيش از 1975 در جهت كمك به جمعيت زنان، بيشتر مسايل رفاهي مطرح ميگرديد و تمامي تلاش ها در جهت فراهم نمودن امكاناتي براي تامين حمايت از طريق اجراي پروژه هاي كوچك و برآورده نمودن مهمترين نيازهاي اساسي آنها بود. در سالهاي اخير اين ديدگاه به نگرش جديدتري متحول شده است. در اين نگرش زن تنها دريافت كننده كمك ها نيست بلكه خود توليد كننده، مشاركت كننده و در عين حال برخوردار شونده از امكانات بدست آمده در فرايند توسعه نيز ميباشند. (شادي طلب، 1381، 175)
فضاي فرهنگي حاكم بر اشتغال زنان:
تجربيات چند دهه گذشته در كشورهاي كم توسعه، ثابت كرده است كه در فرآيند توسعه آمادگي فضاي فرهنگي نه تنها براي پذيرش تغييرات برون زا ضروري است بلكه خود مهمترين عامل براي زمينه سازي تغييرات درون زا در همه بخش هاي اجتماعي و اقتصادي ميباشد.
شايد در برخي از تغييرات بسيار سطحي و كوتاه مدت بتوان از عوامل فرهنگي چشم پوشي نمود ولي به طور يقين در چشم انداز بلندمدت و تحولات ريشه اي و همه جانبه در پايگاه اجتماعي- اقتصادي زنان، فضاي فرهنگي حاكم بر اشتغال زنان نقش بسيار اساسي و زيربنايي دارد.
(شادي طلب، 1381،176)
بررسي ها و نظرسنجي هاي انجام شده توسط مركز سنجش برنامه هاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در سالهاي 74-1372 از مردم تهران در خصوص اشتغال زنان نشان مي دهد كه 5/66 درصد معتقد بودند كه مهمترين وظيفه زن خانه داري است. در خصوص وزير شدن زنان 33 درصد پاسخ گويان كاملاً مخالف و يا مخالف و معتقد بودند كه زنان به دليل مشكلات و ويژگيهاي خاص براي پست وزارت مناسب نيستند. در اين ميان، مردان بيش از زنان با وزير شدن زنان مخالف بودند( مركز سنجش برنامهاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و نظرسنجي درباره اشتغال زنان 74-1372)
در مورد فوايد اشتغال براي خود زنان و براي خانواده آنان يافته هاي تحقيقاتي نشان ميدهد كه مساله اقتصادي درتأمين بخشي از هزينههاي خانواده، 81 درصد و استقلال مالي براي زنان 57 درصد بيشترين سهم راداشته است و نزديك به 34 درصد به بهبود پايگاه اجتماعي خود در جامعه و 8 درصد به تاثيرآن در امور فرهنگي و اجتماعي خانواده اشاره داشتهاند.
و به طور خلاصه عامل اقتصادي در اشتغال زنان، واجد بيشترين اهميت است ولي فرهنگ رايج و پذيرفته شده در جامعه نظرات خاصي نسبت به اشتغال زنان داشته و طبق پاسخهاي ارايه شده براين باور است كه در صورت عدم موافقت شوهر با كار زن، حتي در صورت تمايل زن به ادامه كار، او بايد از كار خود چشمپوشي كند.( شادي طلب ،1381، 179)
موانع فرهنگي و نگرشي موجود در اشتغال زنان:
الف ) موانع فرهنگي:
يكي از موانع فرهنگي مهم كه براي اولين بار توسط مجله وال استريت در سال 1986 مطرح شد اصطلاح سقف شيشه اي Glass ceiling است. اين واژه براي توصيف موانع نامرئي ناشي از تعصب هاي مسئولان و سازمانها عليه زنان شكل گرفت. موانعي كه در عمل زنان را از دستيابي به فرصتهاي برابر استخدامي و حقوق و دستمزد باز ميداشت. بنا به تعريف اداره كار ايالات متحده، سقف شيشهاي حاكي از نگرشهاي آميخته به تعصبي است كه زنان را از پيمودن به مدارج عالي در يك سازمان باز ميدارد.
سقف شيشه اي نتيجه اسطوره ها و برداشتهاي مشترك است. بعضي از اين برداشتهاي پذيرفته شده توسط عموم به شرح زير است:
1.زنان توانايي كافي براي كار را ندارند.
2.مردان ويژگيهايي دارند كه آنها را براي تصدي مقامهاي رهبري مناسبتر ميسازد.
4. زنان قادر به انجام امور فني و دشوار نيستند. (united Nation – women,1955,45)
در ايران نيز هر چند در برخورداري از فرصتهاي برابر اشتغال در برنامه توسعه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي تاكيد شده است اما در عمل شاهد نگرشهاي تبعيض آميز و به تبع آن تصميمگيريهاي تبعيض آميز نسبت به زنان شاغل هستيم. اصطلاح سقف شيشهاي گر چه براي اولين بار در امريكا شكل گرفت ولي در شرايط كنوني اين واقعيت قابل تفهيم به تمام موقعيتهايي است كه زنان در عمل براي رسيدن به مشاغل سطوح بالا با آن روبرو هستند. مفروضاتي مانند اينكه زنان در شرايط بحراني بسيار احساساتي تصميم ميگيرند و منطقي نيستند و .. مسايل كليشهاي هستند كه از توجه عادلانه به شرايط احراز فردي جلوگيري كرده است. (جزني،1380،71)
ب ) موانع نگرشي:
1.زنان مانند مردان در مورد مسير شغلي شان جدي نيستند، و خانواده براي آنها در اولويت قرار دارد.
2. اگر يك زن در مقام در مقام ارشد شكست بخورد، پس نبايد هيچ زني را در مقام مشابه قرار داد.
3.سازمانها زنان را براي شكست خوردن نميخواهند پس ريسك استخدام و ارتقاي آنها را قبول نميكنند. (منبع : اينترنت)
پيشنهادهايي براي هموار شدن زمينه اشتغال زنان:
1. شكستن سقف شيشهاي : بهترين راه براي شكستن سقف شيشهاي آموزش و شكستن چارچوب باورهاي سنتي در رابطه با شغل هاي زنان و تقويت خودباوري زنان ميباشد. سازمان بينالمللي كار، براي شكست سقف شيشهاي توصيههايي ارايه كرده است كه بعضي از آنها به شرح زير ميباشد:
آموزش، ايجاد شبكههاي ارتباطي، اتخاذ سياست هاي سازگار با مصالح خانوادگي، اصلاح قوانين استخدامي، پرداختهاي مساوي براي مشاغل مشابه، افزايش آگاهي عمومي نسبت به نقش وسهم اقتصادي رو به رشد زنان( منبع اينترنت)
2. افزايش مشاركت زنان در جامعه از طريق تشكيل سازمانهاي غيردولتي (NGO).
3. يكي از اقداماتي كه هماكنون در دنيا براي فراهمآوردن زمينه مناسب براي فعاليت زنان مورد توجه قرار گرفته است بحث سازمان «دوستدار خانواده» Friendly organization است . ساختار اين سازمانها به گونهاي است كه زنان شاغل بتوانند حافظ كيان خانواده خود نيز باشند.در نظر گرفتن امكاناتي چون ساعات كار شناور، محلهاي كار غيرمتمركز تهيه امكانات مهد كودك و .. از جمله تمهيداتي است كه در اين سازمانها پيشبيني ميشود.
نتيجهگيري:
تعداد زنان در سالهاي اخير در محيط كار رو به افزايش است اما اشتغال زنان در جامعه ما هنوز با موانع فراواني از جمله موانع فرهنگي و نگرشي رو به رو است.
و رسيدن به اهداف هر سازمان و در نهايت رسيدن به توسعه اقتصادي و اجتماعي هر كشوري ، در گروه استفاده بهينه از نيروي انساني آن ميباشد. سازمانها بايد از زنان و مردان متخصص به دور از تعصبات فرهنگي، به شكل صحيحي استفاده كرده و سقف شيشه اي را از ميان بر دارند. و اشتغال زنان نيازمند تغيير رفتار و نگرش هاست و هم زنان بايد با اعتماد به نفس بيشتري در محيط جامعه وسازمان ظاهر شوند و روز به روز به توانمندي هاي خود بيفزايند.
منابع و ماخذ :
1.الواني، مهدي. ضرغامي فرد، مژگان. “موفقيت زنان در كار راهه مديريتي” ، نشريه مديريت دولتي، شماره 54و53، 1380.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن