دانش آموزی - 12

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره قلیان چیست؟ و چه مضراتی دارد

بازديد: 1283

 

قلیان چیست؟

قلیان یک لوله آبی است که برای کشیدن تنباکو از طریق آب سرد استفاده می‌شود. تنباکو در کاسه‌ای که در بالای آن قرار می‌گیرد و از طریق زغال‌هایی که روی کاسه تنباکو قرار داده می‌شود، داغ شده و دود از طریق آب که در پایین آن قرار دارد، فیلتر می‌شود.

تنباکوی مورد استفاده برای قلیان، تنباکویی مرطوب و چسبناک است که در عسل و شیره خیسانده می‌شود.

تنباکوهای قلیان طعم‌های مختلفی دارند مثل سیب، هلو، نارگیل، انبه، نعناع و توت‌فرنگی.

باورهای نادرست و واقعیات مربوط به قلیان

باور 1: ازآنجا که تنباکوی قلیان از طریق آب فیلتر می‌شود، کلیه مواد مضر آن تصفیه می‌شود.

واقعیت 1: کشیدن تنباکو از طریق آب مواد شیمیایی سرطان‌زای آن را تصفیه نمی‌کند. این دود می‌تواند به اندازه دود سیگار اثر مخرب بر بر ریه و قلب داشته باشد.

باور 2: استنشاق دود قلیان ریه‌ها را نمی‌سوزاند به همین دلیل مضر نیست.

واقعیت 2: دود قلیان وقتی استنشاق می‌شود، ریه‌ها را نمی‌سوزاند زیرا از طریق آبی که در پایین آن قرار دارد خنک می‌شود. بااینکه دود خنک می‌شود اما هنوز هم حاوی مواد سرطان‌زایی است که برای بدن مضر است.

باور 3: کشیدن قلیان سالم‌تر از کشیدن سیگار است.

واقعیت 3: دود قلیان به همان اندازه دود سیگار مضر است. قلیان به طریقی متفاوت دود تولید می‌‌کند: دود سیگار از سوختن تنباکو ایجاد می‌شود، درحالیکه دود قلیان از طریق گرم شدن تنباکویی که در کاسه‌ای بالای آن قرار دارد از طریق زغال تولید می‌شود. محصول نهایی یکسان استدود، که حاوی مواد سرطان‌زا است.

باور4: کشیدن قلیان به اندازه کشیدن سیگار اعتیادآور نیست زیرا نیکوتین در خود ندارد.

 

واقعیت 4: تنباکوی قلیان هم مثل تنباکوهای معمولی حاوی نیکوتین است. درواقع، در یک جلسه 60 دقیقه‌ای قلیان، فرد در معرض حجم دودی 100 تا 200 مرتبه بیشتر از یک سیگار قرار می‌گیرد.

باور 5: تنباکوی گیاهی قلیان سالم‌تر از تنباکوی معمولی است.

واقعیت 5: این هم مثل کشیدن سیگار گیاهی یا “طبیعی”، فرد را در معرض مواد سرطان‌زا قرار می‌دهد.

بررسی محتوای گمراه‌کننده:

77 درصد از بسته‌هایی که از لبنان جمع‌آوری شدند درصد قطران را 0%، 28 درصد آن محتوای نیکوتین را 5/.% و 36 درصد 0.05% اعلام کردند. از محصولاتی که از سایر کشورها جمع‌آوری شد، 77% محتوی قطران را 0%، 54% محتوی نیکوتین را 5/.% و 25% 0.05% اعلام کرده بودند. این یافته‌ها آشکارا نشان از اطلاعات گمراه‌کننده این بسته‌ها دارد.

تاثیرات قلیان بر سلامت انسان

مصرف قلیان آشکارا نشان داده است که تاثیراتی جدی بر دو عضو حیاتی بدن به نام ریه‌ها و قلب دارد. سرطان ریه، سرطان مری، بیماری ریوی انسدادی مزمن، آمفیزم، پایین بودن وزن تولد نوزاد، افزایش حملات آسم و ذات‌الریه برخی از خطرات مربوط به کشیدن قلیان هستند.

سایر خطراتی که در دود سیگار مشاهده نشده است بیماری‌های عفونی است که از استفاده اشتراکی شلنگ قلیان و افزودن الکل یا داروهای روان‌گردان به تنباکوی قلیان می‌باشد. دود قلیان حاوی صدها فلز سنگین مثل ارسنیک، کوبالت، کروم و سرب می‌باشد. با مصرف متوسط قلیان، دود تولیدشده از یک لوله تقریبا نیکوتین و قطران برابر با 20 سیگار در خود دارد. تحقیقات همچنین نشانداده است که پس از 45 دقیقه استفاده از هوای منقضی‌شده، مونوکسید کربن، نیکوتین پلاسما و ضربان قلب به شدت بالا می‌رود.

جدی‌ترین تاثیرات مضر

استفاده از قلیان درکنار سرطان ریه با افزایش احتمال ابتلا به سرطان دهان و مثانه نیز همراه است.

همچنین شواهدی وجود دارد که اعلام می‌کند قلیان می‌تواند میزان اسپرم را در مردان کاهش دهد.

مصرف‌کنندگان مداوم قلیان عملکرد ریه‌ای تقریبا 25% پاینتر از آنهایی که قلیان نمی‌کشند دارند. یک تحقیق نشان داده است که کشیدن قلیان خطر ابتلا به سل ریوی را افزایش می‌دهد.

کودکان مخصوصا بیشتر درمقابل تاثیرات مضرف قلیان آسیب‌پذیر هستند.

اگر در محلی باشند که در آن قلیان کشیده می‌شود، احتمال ایجاد عفونت‌های ریوی، آسم و سندرم مرگ ناگهانی کودک در آنها افزایش می‌یابد.

کشیدن قلیان چطور بر میزان اسپرم مردان تاثیر می‌گذارد:

کشیدن قلیان می‌تواند تحرک و طول‌عمر اسپرم را کاهش داده و موجب تغییرات ژنتیکی شود که بر بچه تاثیر می‌گذارد. ازآنجاکه قلیان حاوی فلزات سنگینی چون آرسنیک، کروم، سرب و کوبالت است، اینها موجب کاهش تولید اسپرم می‌شوند.

کشیدن قلیان چه تاثیراتی بر زنان باردار و جنین دارد:

ازآنجا که لوله قلیان حاوی میکروارگانیسم‌های عفونی زیادی است و زنان باردار سیستم ایمنی ضعیفی دارند، احتمال گرفتن بیماری بیشتر خواهد بود. قلیان هم مانند سیگار می‌تواند احتمال وضع‌حمل پش از موعد، مرده به دنیا آمدن نوزاد و سایر مشکلات را افزایش دهد. همچنین می‌تواند بر رشد جنین نیز تاثیر منفی داشته باشد. نوزادانی که در معرض دود تنباکو قرار دارند بیشتر در خطر مرگ در رختخواب هستند. نوزادان و کودکانی که در دود تنفس می‌کنند، معمولا بیشتر دچار سرماخوردگی، آسم و عفونت‌های گوش می‌شوند. دود قلیان غلظت اکسیژن را در بدن مادر کاهش داده و نهایتا موجب تنگی نفس جنین شده و او را به سمت مرگ می‌کشاند.

کشیدن قلیان چه ضررهایی برای سلامتی دارد:

اگر فویل آلومینیومی که در قلیان استفاده می‌شود کیفیت خوبی نداشته باشد، با زغال در حال سوختن واکنش داده و موادسرطان‌زایی تولید می‌کند که موجب سرطان می‌شود.

میزان دی‌اکسیدکربن که از طریق قلیان استنشاق می‌شود درمقایسه با سیگار بسیار بالا است و این مسئله باعث می‌شود که کشیدن یک قلیان برابر با 7 تا 10 سیگار باشد.

افرادیکه قلیان می‌کشند باید از این واقعیت مطلع باشند که دود قلیان چون از آب رد می‌شود و مرطوب است مدت زمان بیشتری در ریه‌ها می‌ماند. برخی میکروب‌ها، عمدتا باکتری‌هایی که موجب سل می‌شوند، در لوله قلیان وجود دارند.

 

هوشیاری اجتماع:

نیاز به آموزش فوری در رابطه با خطرات مصرف قلیان وجود دارد.

متخصصین مذهبی و سازمان‌های غیردولتی باید جلو آمده و مردم را در رابطه با مضرات قلیان آگاه کنند.

سیمنارهای ویژه‌ای در مدارس و دانشگاه‌ها در رابطه با خطرات استفاده از قلیان باید برگزار شود.

دولت می‌بایست رستوران‌ها را برای سرو قلیان به مشتریان محدود کند.

نتیجه‌گیری:

قلیان باعث می‌شود جوانان نتوانند از اوقات فراغت خود خلاقانه استفاده کنند و به کارهای مفید بپردازند و کسانیکه تصور می‌کنند قلیان در مقایسه با سیگار بی‌ضرر است، باید از این تفکر اشتباه خود بیرون آیند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 03 اردیبهشت 1396 ساعت: 17:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره ريتم چیست

بازديد: 265

 

ريتم چیست

ريتم عبارت است از تكرار هر گونه شكل، رنگ، موقعيت و حركت شبيه به هم بر طبق نظمي معين. با اين تعريف ”ريتم“ اصل و بنياد تمامي جريانات و مراحل تكامل طبيعت است

«. انسان خود را با ريتمهاي گوناگون طبيعت، در جريان زندگي هم‌آهنگ ساخته است. ريتم،‌ شبها و روزها،‌ فصلها، ضربان قلب، ريتم تنفس، ريتم تولد و مرگ، ريتم رشد و باروري و خلاصه ريتم تحرك و سكون، همه از عناصر بنيادي طبيعت و زندگي بشرند. اين ريتمهاي ممتد و تكراري، در حقيقت منشأ ادراك زندگي است كه در آثار هنري انعكاس مي‌يابد.

ريتم يكي از عناصر مهم بصري است، كه در تمام رشته‌هاي هنرهاي تجسمي، مورد استفاده هنرمندان قرار مي‌گيرد و سازمان و ساختمانهاي گوناگوني دارد. يك حركت ريتميك زماني اتفاق مي‌افتد، كه عناصر شبيه به هم، با فاصله‌هاي مرتب، تكرار شوند. ريتم ساده از تكرار هر شكل، رنگ، حركت و ديگر نيروهاي بصري شبيه به هم، به علت وجود نظم و منطق در نفس ”تكرار“، از لحاظ بصري انضباطي ويژه مي‌آفريند و در ايجاد حس استواري بين تمام عناصر موجود در يك اثر هنري سهم مؤثري دارد. از طرف ديگر وجود ريتمهاي متضاد و متفاوت، انرژي و زندگي بيشتري به يك اثر هنري مي‌بخشند و علاوه بر القاي نظم و ترتيب، نوعي تنوع و راحتي بصري در مقابل خشكي و سردي ”يك‌نواختي“ ايجاد مي‌كنند. بايد توجه داشت كه وجود هنر دو نوع ريتم مشابه و متضاد، براي ايجاد حس ”وحدت“ در يك اثر هنري لازم و ضروري است. ريتم از عوامل بنيادي تكامل و رشد طبيعت است و در تمام جنبه‌هاي زندگي بشر، ‌تأثيري اساسي دارد. به طور كلي ريتم، چه در طبيعت و چه در هنر، سه جنبه اصلي و بنيادي دارد؛ تكرار، تناوب و رشد. جنبة ”تكرار“ را به طور مستمر و مداوم در ضربان قلب و جريان تنفس انسان، مي‌بينيم. جنبة ”تناوب“ در تغيير فصلهاي سال،‌ گردش شب و روز و جزر و مد آب دريا و امثال آنها، مشاهده مي‌شود. جنبه ”رشد“را در رشد و تكامل درختان و گياهان و يا مثلاً نحوة تشكيل رودخانه‌هاي بزرگ‌، كه از به هم پيوستن جويهاي بسيار كوچك صورت مي‌گيرد مي‌توان ديد

«ريتم يا ضرب‌آهنگ»، از تكرار با قاعدة عناصر،‌ يا اجزايي از يك حركت يا فعل، در جريان يا نظارة آن ريتم با زمان رابطه دارد. اما در مورد ديدن (ارتباط بصري) هم مستلزم صرف وقت است و از ديدگاه ناظر اگر نحوي موزون و ريتميك بگيرد، خوشايندتر

«ريتم در هنرهاي بصري،‌ به شكلهاي مختلف ارائه مي‌گردد، كه به آنها اشاره مي‌شود:

 

الف) ريتم ممكن است،‌ از شكلها و فرمهايي مشابه، كه از نظر اندازه، جهت، فاصله و موقعيت نيز يكسان‌اند، به وجود آمده باشد، در اين صورت، آن را ريتم ”تكراري“‌ مي‌ناميم.

ب‌) ‌شكلها و فرمهاي مشابه، كه فاصله آنها از يكديگر يكسان نباشد، ممكن است باعث ايجاد نوعي ريتم گردند.

ج) ‌شكلهاي مشابه و هم‌خانواده، كه از نظر رنگ، اندازه، جهت و موقعيت، با هم تفاوت داشته باشند ممكن است ريتم ايجاد كنند.

د) ‌ ريتم ممكن است تركيبي از دو نوع ريتم مختلف باشد.

هـ)‌ تكرار شكلهاي مشابه، ‌كه اندازة آنها،‌ تدريجاً كم يا زياد مي‌گردد و در سطح تصوير باعث ايجاد عمق مي‌شود، ‌ريتم دارند

انواع ريتم

«ريتم تكراري: تكرار يك شكل، رنگ يا خط معين، ريتمي را به وجود مي‌آورد كه مي‌تواند جلب توجه كند. در فعاليتهاي گروهي، نظير رژه رفتن، كشيدن يا بالا بردن يك جسم سنگين و نظاير آن، هرگاه حركت افراد داراي نظم و ضرب ريتميك (آهنگين) باشد آثار خستگي ديرتر ظاهر مي‌شود. مردم معمولاً براي اجراي كارهاي تكراري، سعي مي‌كنند ريتمي آرامش‌بخش داشته باشند. نمدمالان هنگام نمدمالي با وزن و ريتمي يكسان نمد مي‌مالند و يا قالي‌بافان هنگام بافت با ريتمي يكسان كار مي‌كنند.‌ اين گونه ريتمهاي تكراري، از يك‌نواختي كار مي‌كاهد، اما اگر بيشتر از حد معين بگذرد، خسته‌كننده مي‌گردد. زيرا ارگانيسم انسان از فعاليت تكراري خسته مي‌شود و با شكستن ريتم در مقابل آن مقاوت مي‌كند.

ريتم متناوب: در هنرهاي بصري، هنرمند براي اينكه به نحوي از كيفيت آرامش‌بخش ريتم استفاده كند و در عين حال باعث خستگي نشود، از تكرار توأم با تنوع استفاده مي‌كند (در تكرار تنوع ايجاد مي‌كند).

ريتم تصاعدي: توأم با يك تغيير است. اين نوع ريتم با عنصر قبل و بعد از خود رابطه و تناسب دارد كه در مجموع يك ريتم يكساني را القا مي‌كند. اين نوع ريتم احساس حركت را نيز به وجود مي‌آورد.

ريتم پيوسته: ريتمي است كه در آن اجزاء ‌تشكيل‌دهنده به نحوي آرام و ملايم به يكديگر متصل شده باشند، مانند حركت موج دريا

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 27 فروردین 1396 ساعت: 18:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره کمک های اولیه

بازديد: 403

 

کمک های اولیه

مقدمه

علیرغم پیشرفت علم و تکنولوژی انسان هنوز درمقابل عوارض سوانح و بلایای طبیبعی ناشی از دگرگونیهای طبیعت آسیب‌پذیر است. و با توجه به ازدیاد روز افزون حوادث مختلف ، بخصوص جنگ ، تصادفات رانندگی ، سوختگیها ، خفگی به دلائل مختلف ، برق گرفتگی ، سقوط از ارتفاعات ، گزش حیوانات و حشرات ، مسمومیتهای مختلف و غیره ، اصولی‌ترین کار کسب آمادگی به منظور مقابله با حوادث و سوانح و بکارگیری آن جهت حفظ سلامتی و نجات جان خود و اطرافیان در لحظات اولیه وقوع یک حادثه است.

اهداف کمکهای اولیه

نجات و زنده نگهداشتن شخص مصدوم یا بیمار

جلوگیری از شدت یافتن عارضه

کمک به بهبود حال بیمار تا رسیدن و یا انتقال او به مراکز درمانی

خصوصیات امدادگر

شخص کمک دهنده نیازی به داشتن اطلاعات پزشکی یا پرستاری ندارد. همه افراد می‌توانند با آموختن اصول کمکهای اولیه و انجام کمک صحیح و به موقع ، چه بسا باعث جلوگیری از مرگ حتمی مصدومین و یا ازدیاد و شدت یافتن عوارض مختلف گردند.

امدادگر باید سرعت عمل داشته و در هر حادثه به سرعت از وضع بیمار و نوع حادثه اطلاعاتی کسب نموده و اقدام به نجات بیمار نماید.

در هر حادثه خونسردی خود را حفظ نموده و با آرامش دست بکار شود.

به روحیه بیمار توجه نموده و سخنانش تسلی‌بخش بوده و رفتارش اطمینان بخش و توام با دلسوزی می‌باشد.

در کارش وارد بوده و با اصول کمکهای اولیه آشنا باشد و بداند که در هر حادثه به چه نحو باید عمل کند.

وظایف اصلی امدادگر

در هر حادثه آنچه بسیار ضروری بوده حفظ ترتیب عمل در کمکهای اولیه است. بدین ترتیب که امدادگر باید هنگام رسیدن به بالین مصدوم یا بیمار به ترتیب زیر اقدام نماید:

دورکردن شخص مجروح یا مصدوم از محیط خطر در صورت لزوم (مثل ریزش کوه و آوار ، آتش‌سوزی ، غرق‌شدگی و غیره

بازرسی راههای تنفسی و کنترل علایم حیاتی بدن (مثل نبض ، فشارخون و تنفس)

جلوگیری از خونرزی

کنترل علایم مسمومیت و اقدام به نجات مسموم

کنترل شکستگیها و انجام کمکهای اولیه لازم

تشخیص نوع حادثه

در هر حادثه باید نوع عارضه را تشخیص دهید تا بتوانید اقدام صحیح را انجام دهید. برای تشخیص ابتدا باید از سابقه مصدومیت آگاه شد و اینکه حادثه یا بیماری چگونه اتفاق افتاده و یا شروع شده است. در صورتیکه فرد بیهوش باشد، وضع ظاهری محل حادثه هم ممکن است به تشخیص کمک کند. ممکن است در جیبهای بیمار کارت یا مدارکی وجود داشته باشد که نشاندهنده بیماری قلبی و یا بیماری قند (دیابت) باشد که دانستن این موضوع در امر درمان و کمک به ادامه حیات بیمار نقش مهمی دارد.

نکات مهم در کمک به بیماران

در ارزیابی مصدوم ، در ضمن کنترل علایم حیاتی بدن ، به رنگ چهره بیمار توجه داشته، وضع مردمک چشمهای او را کنترل کنید.

از دادن هر نوع دارو یا مواد غذایی یا مایعات به بیمار بیهوش خودداری کنید مجروحین را معمولا به پشت می‌خوابانند ولی در مواقعی که حالت تهوع داشته و استفراغ می‌کند و یا بیهوش است (بدون داشتن صدمات دیگر بدن) باید او را به حالت ایمنی دراز‌کش و به پهلو بخوابانید.

 

دهان بیمار بیهوش را فورا بررسی کرده و دندانهای مصنوعی ، آدامس ، سیگار و یا اشیا خارجی دیگر را اگر در دهان او وجود داشته باشد خارج نموده و ترشحات لزج را با دستمال پاک نمایید. دقت کنید زبان بیمار در جلو دهان قرار گرفته و راه تنفسی او را مسدود نکند.

در صورتیکه بدن بیمار سرد و رنگ پریده است باید او را با پتو یا وسیله دیگری گرم نگاهداشت.

اگر کوچکترین تردیدی در مرگ بیمار دارید، باید کمکهایتان را تا رسیدن پزشک و یا اطمینان از مرگ بیمار ادامه دهید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 27 فروردین 1396 ساعت: 17:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره ادبیات بومی شهرستان اسفراین و خراسان شمالی (زبان کرمانجی )

بازديد: 873

ادبیات بومی شهرستان اسفراین و خراسان شمالی ( کرمانجی )

گونه های ادبیات بومی در کرمانجی
ادبیات عامیانه ( کرمانجی ) یا فلکور بر مبنای تحقیقات امروزی تنها متشکل از ادبیات فولکلور یا علم ادبیات فولکلور نیست، بلکه همه ی فرهنگ و میراث قدیمی یک ملت که در درازای تاریخ ساخته و پرداخته شده و به جای مانده است را شامل می شود، به عبارت دیگر باقی مانده های پوشش قدیمی، همچنین اسباب و وسایل منزل، نقش و نگار، خوراکی و بسیاری از چیزهای دیگر که اثر هنر ملی در آن به چشم می¬خورد، را در بر می¬گیرد.
همچنین فولکلور در بر گیرنده ی زبان و ادبیات مردم کوچه و بازار است که خود زاده و حاصل اندیشه ی نیاکان و اجدادمان می باشد که سینه به سینه منتقل شده و باقی مانده است و با آداب و رسوم جدید ترکیب شده است.
قوم جلیل کرد کرمانج خراسان با جمعیتی بالغ بر یک ونیم میلون نفر با گستره جغرافیایی :: چناران .کلات نادری .درگز . قوچان . شیروان . فاروج . اسفرایین . مانه و سملقان . بجنورد و محلاتی از تربت جام و حیدریه،نیشابور ،سبزوار ،جوین و جغتایی و کلان شهر مشهد مقدس قرن هاست که در کنار دیگر برادران و خواهران خراسانی خویش در کمال آرامش و دوستی حافظ و وارث این نقطه از سرزمین پر گهر ایران شده اند . آنها همانند سایر ملل شرقی از فولکلور غنی برخوردارند. ادبیات و زبان کرمانجی فولکلوری سرشار و غنی . اگر ادبیات فولکلور آنها را یکی از پربارترین ادبیات فولکلور جهان بدانیم، اغراق نکرده ایم بسیاری از محققین داخلی و خارجی وقتی خطه خراسان را محور تحققیق وبازدید قرار می دهند پی به حضور قوم کرد می برند . از خاستگاه آنها و قدمت مهاجرت و استقرار انها می شوند از اینکه چگونه این قوم با وجود پراکندگی فاصله وزیستگاه های ایشان به شگفت اند که چگونه در گذر زمان و هجوم هجمه های مختلف پایدار مانده اند که هیچ بر محیط اطراف تاثیر گذار هم بوده اند . اینک که در سال ۲۲۱۳ میلادی قرار داریم باید خدمت شما بزرگواران و اصحاب فرهنگ عرض نمایمم که کرمانجی از توانا ترین زبان ها در ایران است . زبان شیرین وفصیح کرمانجی برای اهل خراسان نیک آشناست با وجود این فرهنگ وادبیات این زبان باستانی جای تحقیق و پژوهش دارد باید گفت همین فرهنگ وادبیات شفاهی موجب ماندگاری زبان هم شده است … شرق شناس و روشنفکر بزرگ ارمنی “ابوفیان” می نویسد:

“در همه ی کردها حتی پیرمردان بیسواد، نوعی حس شاعرانه در عمق وجودشان وجود دارد به طوری که همه ی آن ها در آواز خواندن توانا هستند و در اوج سادگی با فصاحت آواز می خوانند و زیبایی معشوقشان و کوه و دشت و آبشار و رود و گل را توصیف می کنند و شجاعت و غیرت و دلاوری های ملت خود را تحسین می کنند، که همه ی این ها زایده ی عمق وجود و هوش خدادادیشان می باشد”.
مار،“Mar” زبان شناس مشهور طی نوشته هایی که در سال ۱۹۱۱ منتشر کرده، عنوان می کند:

“آنچه واضح و غیر قابل کتمان است، این است که فولکلور کردی نه تنها در میان خود کردها بلکه در میان ملت های دیگر شرق همچون عرب، ترک، فارس، ارمنی و آشوری هم رایج می باشد”.
به دور از هر گونه کلی گویی باید گفت عشق و علاقه کردها به فرهنگ خویش و انتقال آن به نسل های بعدی بصورت سینه به سینه منتقل شده و بر گنجینه ی ادبیات فولکلوری افزوده می شود.
تقسیم بندی ادبیات فولکلور کردی:
تقسیم بندی ادبیات فولکلور کردی به مانند ادبیات فولکلور دیگر ملل جهان عبارت است از:
۱-افسانه ها «چیروک ها »
۲)داستان¬ها که خود به چندین بخش بخش عارفانه وحماسی و عاشقانه و..تقسیم می شود.«ـنقل ها »
۳)حکایت و سرگذشت: داستان¬های عامیانه ،اجتماعی، عاشقانه، مذهبی و …
۴)ترانه های مردمی «سه خشتی ها »
۵)ضرب¬المثل و سخنان ارزنده «اوگت ها»
۶) چیستان
۷) مشاعره

بخش نخست :
ضرب المثل های کرمانجی

ضرب المثل ها در میان مردم و از زندگانی مردم پدید می آید و با مردم پیوند ناگسستنی دارد. این جملات کوتاه زاییده ی اندیشه و دانش مردم ساده و میراثی از غنای معنوی نسل های گذشته است که دست به دست و زبان به زبان به آیندگان می رسد و آنان را با آمال و آرزوها، با غم و شادی، با عشق و نفرت، با ایمان و صداقت و با اوهام و خرافات پدران خود آشنا می سازد.
زبان شیرین کرمانجی در نتیجه ی فکر موشکاف و باریک بین و طبع بذله گو و نکته سنج ، از لحاظ امثال و حکم از غنی ترین زبان های دنیاست.
امثال و حکم کرمانجی نیز مانند دیگر بخش های فولکلور ایران از مدت ها پیش توجه فرهنگ دوستان ومحققین را به خود جلب کرده است :
قصه ها و افسانه های کرمانجی
افسانه خواندن و افسانه شنیدن یکی از نیازمندی های روح آدمی است. نیروی تخیل و تصور مردم و باورهای عامیانه افسانه هایی می سازد و گویندگان و نویسندگان و خیال پرستان آن ها را قالب ریزی می کنند. حتا در کتاب های آسمانی هم قصه ها و افسانه هایی برای ارشاد و تنبیه مردم نقل شده است.
افسانه ها در ادبیات کرمانجی جایگاه بلندی دارند. یادگار گذاشته اند. قصه ها و افسانه های زیبای بسیاری، چون گنجینه های گران بها، در سینه ی مردم کرمانج خراسان از روستاییان و کوه نشینان و پیرزنان مدفون است که چون آن که پیش از این گفتیم، تا روزگاران اخیر جزو ادبیات شمرده نمی شده و تنها با پیشرفت ادبیات نو و آغاز پژوهش و مطالعه در انواع ادبیات، میل و علاقه به گردآوری و نشر آن ها در میان مردم پدید آمده است.

ترانه های مردمی
(ترانه های عامیانه)
یکی از ابعاد بسیار مهم ادبیات عامه، ترانه‌هایی است که در میان عامه مردم رایج بوده است؛ این ترانه‌ها که اغلب سبکی ساده و دلنشین دارد و از لحاظ فکر و زبان و احساس و قالب به کلی با اشعار رسمی متفاوت است، تشبیهات و استعارات پیچیده و صور خیال مبهم ندارد و از هر گونه تصنع و تکلف ادبی به دور است. سرایندگان آن معمولاً افرادی گمنامند که از سواد و دانش چندانی بهره‌مند نیستند.
مشهورترین قالبی که برای سرودن اشعار عامیانه و محلی در زبان کرمانجی استفاده شده، دارند که در مراسمی مثل تعزیه، به مطالعه فولکلورها توجه زیادی می‌شود زیرا آشنایی با آن می‌تواند به شناخت تاریخ ملت‌ها کمک کند و سفیر حسن نیت و پیام آور دوستی یک ملت نزد سایر ملت‌ها باشد. نمونه‌هایی از ترانه‌های عامیانه را ذکر می‌کنیم:ترانه های عامیانه، یعنی شعرهایی که در میان توده ی مردم رواج دارد و اغلب همراه با ساز و آواز خوانده می شود، نیز یکی از ذخایر گنجینه ی ادبیات کرمانج خراسان است.
گوینده و سراینده ی این ترانه ها و تاریخ پیدایش آن ها معلوم نیست. این ها در مزارع ، زیر سقف گوم های دهقانان، در دامن کوه ها و کوچ راه های گلیل ،شاهجهان ،اتک و کال ایمانی در میان گله های گاو و گوسفند همراه با نی شبانان و زنگ قطار اشتران قبایل و طوایف پدید آمده است. گاهی در شب تار یا لب جویباری ناله ی هجر یا فریاد شوق دیداری از سینه ی مرد یا زنی برخاسته و به زبان ها افتاده و دیگران آن را زمزمه کرده اند و این ترانه ها یا در حقیقت “ناله ها و فریادها” زبان به زبان و سینه به سینه گشته و اغلب دچار تغییرات و تحریفات شده و اینک به صورتی که دارند، به دست ما رسیده اند.
این جملات ساده و پر شور و آهنگ دار که همچون شعرهای رسمی زیاد در بند وزن و قافیه نیستند، روح آزاد و زندگی ساده و بی تکلف مردم را تجلی می دهند و با عشق ها و امیدها و عواطف و هیجانات این مردم ساده و یا با وصف جلوه ها و زیبایی های طبیعت موج می زنند.
ترانه ها هم مانند افسانه ها و دیگر دانش های مردم، در ایران مورد توجه نبوده اند و کسی آن ها را گردآوری و طبقه بندی نکرده است. در این رشته هم کار و کوشش استادان و خاورشناسان بیگانه، اگر چه زیاد نبوده است، ولی به هر حال قابل ستایش است. سه خشتی در سه مصراع و در هشت هجا سروده می شود.دارای وزن و قافیه است .کرمانج ها به هجا (شلپه) می گویند سه خشتی ها گاه به هایکوهای ژاپنی می ماند گاه خودش است .گاهی برشی از یک تصویر بزرگ است- گاه عبور بادی است در علفزار- گاه رعدی در آسمان . سه خشتی بازمانده شعر خسروانی عهد ساسانی است که بعد از حمله عرب به ایران رفته رفته خاصه در زبان پهلوی و فارسی از بین رفت . اما کرمانج ها توانستند آن را حفظ کنند وتا امروز ادامه دهند زنده یاد مهدی اخوان ثالث شاعر بزرگ امروز و زنده یاد ملک الشعرای بهار این قالب را یکی از زیباترین قالب های شعری دانسته اند .اغلب این اشعار به دلیل وزن قافیه و هجای کوتاه این ویِژگی را دارند که هر کس به فراخور دل خویش به هر آهنگی و مقامی آن را بخواند .شعر کرمانج هم نفس موسیقی رقص و زندگی آنهاست .سرایندگان این نوع شعر از دیر باز مردم عادی و بی سواد بوده اند زنان و مردان -دختران و پسران جوان- چوپانی در تپه ها – پیری در ایل- آواز خوانی در راه – نوازنده ای در کوه .
سه خشتی ها علاوه بر زندگی سینه به سینه نخستین بار در سال ۱۹۲۷ پس از سالها تلاش و گردآوری توسط ایران پِژوه و کرمانج پِژوه روسی ایوانف در مجله آسیایی بنگال منتشر و سپس در قالب کتابی به چاپ رسید.

حکایت وسرگذشت ها :

بیان سرگذشت در بین کرمانج ها خیلی رایج است . علاقه انها به شنیدن نکات عبرت آموز بسیار است این حکایات که از ادبیات شفاهی انان راه به نوشتار ورسانه باز نموده بسیار تاثیر گذار بوده در این مورد استاد با با صفر مرادی توانست در پانزده سال برنامه های رادیویی را بصورت سریالی تهیه نماید .که برای مخاطبان کرمانج جذاب بود و تاثیر گذار بوده که به نوعی سرمشق تالیف مقالات کتاب های همانند خشم و غارت .الامانی و.. توسط نویسندگان گردید .

مشاعره
شعر، ریشه در فرهنگ کرمانجی دارد و کمتر فرد کرمانجی را می توان پیدا کرد که شعری را حفظ نباشد و در زندگی از آن استفاده نکند. شعر، فارغ از حکمت هایی که در آن نهفته است، کارکردهای روان شناختی دارد و باعث ایجاد آرامش می شود. از طرفی بسیاری از پند و اندرزها، درس های زندگی و گاه اندیشه های بلند، به واسطه یک بیت شعر به انسان منتقل می شود و بر افراد تاثیر می گذارد. واقعیت این است که ذائقه و طبع شاعرانه و علاقه به شعر و ادبیات در ذات اکراد وجود دارد.
مشاعره از نخستین فنونی بوده که در بین اهل ادب و شاعران رواج داشته است.
مشاعره و زنده نگه داشتن ادبیات شفاهی بخشی ها
یکی دیگر مواردی که تأثیر خوبی بر حفظ زبان داشته مشاعره است که بیشتر مختص بخشی هاست انها با برپایی جلسات مشاعره به تبادل داشته ها می پردازند این امر به نوعی ایجاد انگیزش فرهنگی و هنری محسوب می شود که می توان آن را هنری فی البداهه هم نامید.
فن مشاعره باعث تقویت ذهن می شود
مشاعره از نخستین فنونی بوده که در که در بین بین اهل ادب و شاعران کرد رواج داشته است. مشاعره می تواند به ترویج حکمت اخلاق مورد نظر اهل دین، محققان و پژوهشگران عرصه ادبیات کمک شایانی کند، از این رو در ادوار مختلف این فن در مجامع فرهنگی، علمی و ادبی مورد عنایت کارگزاران اهل فرهنگ بوده است. در این گونه مشاعره ها، ادبیات اقلیمی و موضوعی می تواند مورد توجه بیشتری قرار بگیرد و اهل فن، ادیبان و مدرسان مسلط می توانند به رونق این محافل در هنگام اجرا بیفزایند، به گونه‌ای که استفاده از اشعار فولکلوریک و ادبیات بومی می تواند چاشنی محافل مشاعره شود.
فولکلور بر حفظ زبان ها تاثیر گذار است و از آنجا که فولکلور کرمانج ها پر بار تاثیرات خوب وشگرفی را نهاده است حفظ فولکلور حفظ زبان خواهد بود.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 18 فروردین 1396 ساعت: 11:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره نقش زنان در دفاع مقدس

بازديد: 611

 

 

در زمان انقلاب اسلامی :

در زمان حکومت جابر وقت شیرزنان مسلمان همراه با دلاور مردان با تکبیر دشمن انداز الله اکبر فضای اختناق را شکستند و خواب خوش را از دیدگان کاخ نشینان ربودند و زنجیر اسارت را گسستند و درد و کین و آه و فغان خود را تبدیل به فریاد و بر سر دیوسیرتان بر آوردند. زنانی که چون گداخته های آتش و چون طوفان خشمگین سینه سخت و بی روح جور زمان را می شکافتند و جان خود را فدای راه اسلام و انقلاب اسلامی نمودند و از خون سرخ آنها لاله های آزادی جوانه زد.

حضور زنان در صحنه انقلاب اسلامی
حضور پرشور در صحنه انقلاب اسلامی از افتخارات بزرگ زنان مسلمان ایران اسلامی است. انان در همان روزهای نخستین انقلاب وارد میدان مبارزه شدند و با جهاد خود قدم به قدم، انقلاب اسلامی را یاری کردند. زنان با عزمی استوار علیه طاغوت و استکبار جهانی به صحنه مبارزه امدند و دین خود را نسبت به اسلام و انقلاب به خوبی ادا کردند

تحول سیاسی
بانوان به برکت انقلاب اسلامی و هدایتهای پیامبرگونه امام خمینی چنان از بینش سیاسی برخوردار شدند که دشمنان اسلام و انقلاب از گمراه ساختن انان ناامید و درمانده شدند. زنان با شناختی که از ماهیت و ترفندهای دشمنان اسلام پیدا کردند گام در میدان مبارزه و سیاست نهادند و خصم دون را از صحنه بیرون راندند.

تحول اجتماعی
زنان در انقلاب اسلامی شیفته کمک رسانی به محرومان و مستضعفان بودند و به شوق یاری رساندن به کشاورزان و قشر محروم جامعه و شرکت در جهادسازندگی سر از پا نمی شناختند. حضرت امام خمینی فرمود:
«در این جهادسازندگی که گاهی وقتها می بینم خانمها رفتند و مشغول شدند، خوب، البته از خانمها ساخته نیست که مثل یک رعیتی، مثل اشخاصی که ورزیده اند، در امور کار کنند، لکن همان رفتنشان در بین ان رعایا و بین کشاورزان، همان رفتن و اشتغال پیدا کردن، به همان مقداری که می توانند، این باعث می شود که قدرت انها چند مقابل بشود

ایثار مال
زنان در ایثار جان و فرزند در انقلاب پیشقدم بودند. در ایثار مال هم بر مردان سبقت جسته بودند. انان انچه ذخیره داشتند و با قناعت جمع کرده بودند، در طبق اخلاص گذاشته، تقدیم مستضعفان و محرومان کردند

چند نمونه از فداکاری های زنان ایرانی در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس

نقش زنان در دفاع مقدس

درهنگام بروز جنگ و دفاع یک ملت در برابر حمله ی دشمن، تنها اعزام مردان به صحنه ی نبرد ضامن پیروزی نخواهد بود، بلکه حمایت و پشتیبانی از نبرد، تحریک و تشویق مردان به حضور مداوم در جبهه، مراقبت از کودکان و حفظ کانون گرم خانواده، مراقبت و پرستاری از مجروحین و مداوای زخمی ها، قبول مسؤولیت و انجام وظیفه به جای مردان و آزادسازی ایشان برای شرکت در جنگ، حفظ سنگرهای پشت جبهه و حتی تشکیل، اداره و توسعه ی نهضت های مقاومت و بسیاری موارد دیگر که جزو وظایف زنـان محسوب می شوند از جمله عوامل مهمی هستند که تأثیر مستقیمی بر روحیه ی رزمندگان و سرنوشت جنگ خواهند داشت.

پس زنان، به عنوان بخشی از جامعه ی انسانی، مسلماً در هر یک از صحنه های مختلف اجتماع، خصوصاً در عرصه ی دفاع، ایفاگر نقشی اساسی، می باشند

زنان در عرصه های دفاعی و رزمی در ادبیات حماسی ما نیز جایگاهی خاص دارند چنان که « فردوسی » شاعر حماسه سرای ایران، در« شاهنامه» از زنی دلاور به نام « گردآفرید» نام می برد که در مرز ایران، برای جلوگیری از ورود سهراب، به مبارزه و نبرد با او می پردازد و یا در « داراب نامه»ی طرسوسی، « پوراندخت» نام زنـی رزمجوست که تن به مبارزه می سپارد.

پس زنان از دیرباز، در نبردها و مسایل نظامی و دفاعی کشور ما ایفای نقش می کردند. در حماسه ی مقاومت مردم مسلمان ایران در برابر هجوم وحشیانه ی ارتش بعثی عراق به خاک میهن اسلامی که زمینه ی حضور گسترده ی زنان را در خطوط مقدم فراهم نمود نیز، زنان فداکار با حضور مؤثر و گسترده ی خویش در بخش های گوناگون سهم خود را در دفاع از کیان انقلاب اسلامی و میهن ایفا نمودند. زنان ایثارگر ایرانی برای این که عدم حضورشان در جبهه ها را جبران نمایند، در پشت جبهه با ابتکاراتی که از خود نشان می دادند فعالیت کرده و از هر راهی به جبهه ها کمک می نمودند.جنگ توانسته بود در زنان این روحیه را به وجود آورد که به کارهایشان جهت و حرکت بدهند. آن ها همه چیز را در رضایت خدا می دیدند و از آسایش و آرامش خود مایه می گذاشتند تا بدین وسیله خدمتی به نفع جبهه ها و برای خشنودی خدا انجام دهند.لذا در طول دفاع مقدس زن را باید به صورت عنصری فعال، مبارز، ایثارگر و صبور بدانیم.

 

بررسی نقش زنان در دفاع مقدس

1ـ حضور زنان در میدان نبرد و خط مقدم

زنان مسلمان ایرانی با الهام از تعالیم اسلامی با شجاعت و شهامت وصف ناشدنی، در صحنه های مختلفی حتی در میدانهای رزم حضور یافتند. خواهران بسیج و سپاه خرمشهر از جمله زنانی بودند که در منطقه عملیاتی باقی ماندند و به کارهایی از جمله حفاظت از انبار مهمات و رساندن آن به رزمندگان اسلام، کندن سنگر، تهیه و طبخ غذا برای رزمندگان مشغول شدند. زنان غیور و شجاع ایرانی گاه با دست خالی و یا چوبدستی مزدوران بعثی را به اسارت گرفتند. یک شیرزن سوسنگردی با چوبدستی خود چند سرباز عراقی را به اسارت گفت و قهرمان دیگری تعدادی از آنان را در یک اتاق محبوس کرد و به سربازن اسلام تحویل داد. آنان در شهرهای مرزی دلیرانه مقاومت کردند گویی ترس را از یاد برده بودند و فقط به حق میندیشیدند و بس.آنان آیینه تمام نمای ایثار و فداکاری و اسطوره های شهادت و شهامت بودند، فرار از دشمن برای ایشان مفهومی نداشت و بر این عقیده بودند که تا آخرین نفس نباید پشت به دشمن کرد. شیرزنان سلحشور ایرانی خاطره مجاهدات و فداکاریهای زنان مجاهد صدر اسلام را زنده کردند آنان تا سرحد جانبازی و شهادت پیش میرفتند و آرزوی شهادت داشتند. در حالات مرحومه فهیمه بابائیانپور، همسر شهید غلامرضا صادقزاده، گفته اند که وقتی امام خمینی از فهیمه برای جاری ساختن صیقه عقد درخواست وکالت کردند، فهیمه با کلامی رسا به امام عرض کرد: جواب مثبت من مشروط است! اطرافیان با تعجب پرسیدند: چه شرطی؟ فهیمه به امام گفت: «به شرط دعای شما برای شهادت هر دوی ما در این دنیا و قبول شفاعت ما در آخرت.» همین روحیه شهادت طلبی است که امام خمینی را به پیروزی مطمئن می سازد و می فرماید: «من هر وقت بانوان محترم را می بینم که با عزم و اراده قاطع در راه هدف ما حاضر به همه طور زحمت بلکه شهادت هستند، مطمئن میشوم که این راه به پیروزی منتهی می شود.» و نیز می فرماید: «... بعضی از خانمها قسم میدهند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم من دعا میکنم که آنها ثواب شهادت را ببرند و پیروز بشوند

حضور و شرکت زنان در میدانهای نبرد علتهای مختلفی داشت که بعضی از آنها عبارتند از :

الف ـ پرستاری و امداد رسانی به مجروحین

یکی از خواهرانی که خود در حماسه مقاومت خرمشهر حضور داشته است، می‏گوید: «در آن روزها خواهران دو دسته بودند، عده‏ای برای مهمات رسانی تعیین و تعدادی هم برای امدادگری راهی بیمارستان شدند. ما به بیمارستان رفتیم. پشت سر هم مجروح می‏آوردند. دست و پاها و بدن‏های پاره پاره، که در پتو و حصیر پیچیده شده بودند. اوائل جرأت نمی‏کردیم به آن‏ها دست بزنیم؛ ولی کم‏کم عادت کردیم. خواهران هر کار نیاز بود، می‏کردند، از تخلیه مجروحین و پرستاری تا کار در آشپزخانه و نگهبانی از بیمارستان. امکانات بسیار کم و مختصر بود. مجبور بودیم سِرُم‏ها را به میخ آویزان کنیم، روز به روز وضع بدتر می‏شد... آب و برق نبود و آب از شط می‏آوردیم و یا شستشو را کنار شط انجام می‏دادیم. این باعث شد که آب، عده‏ای از خواهران را تا وسط شط ببرد... که تعدادی از آن‏ها غرق شدند.

«جنگ شروع شده بود که به اتفاق چند نفر از خواهران پرستار داوطلبانه به مریوان رفتیم. یک روز خواهری را برای عمل آوردند که دستش سفید سفید شده بود. حالت غش و بیهوشی داشت و از ضعف مفرط رنج می‏برد. ما بلافاصله به مداوای او مشغول شدیم. بعد که حالش بهتر شد، و از وضعش پرس و جو کردیم، فهمیدیم این خواهر اهل شمال است. چندی پیش که عملیات شروع شده، نیمه شب به منطقه رسیده و اظهار داشته که می‏خواهم در یک مرکز درمانی در کنار پرســتاران کـار کنم. او به مدت 72 ساعت، بی آنکه چیزی بخورد، در اتاق عمل پنس‏ها را می‏شسته و دسته بندی می‏کرده است. از بس که دستش داخل آب بوده، خون به دستش نرسیده و دست کاملاً سفید شده بود. این خواهر شمالی پس از بهبودی، مجدداً در منطقه ماند و به صورت تجربی به پرستاری مجروحین جنگی پرداخت

خواهر 18 ساله ای که خانه و کاشانه خود را رها کرده و راهی مناطق جنگی شده ، چه هدفی جز رضای خدا و حفظ اسلام می تواند داشته باشد؟ او با چه بینشی به تمامی امیال و خواسته های نفسانی خود پشت پا زده که شب ها تا صبح به پرستاری از مجروحان می پردازد؟ او در خاطرات خود می گوید :« در آبادان و بیمارستان طالقانی به عنوان امدادگر ، بیست شب به طور مرتب نخوابیده بودیم ، شب ها مجروح بیش تری می آوردند ، این کار را به خاطر عشق و علاقه می کردیم ، زمانی که بچه های مجروح را در آن حالت می دیدیم ، همه چیز را از یاد می بردیم

حضور زنان در نقش پرستار و پزشک در بیمارستان‏های صحرایی و پشت جبهه بسیار پررنگ بود و ما در اینجا تنها به چند نمونه کوتاه اشاره کردیم.

ب ـ شرکت مستقیم در عملیات‏ها

خواهر جانباز، آمنه وهاب‏زاده چنین می‏گوید: «روز دهم جنگ، همراه سیصد نفر از خواهران به جبهه اعزام شدیم. وقتی به ماهشهر رسیدیم، بعضی همانجا ماندند و من همراه بقیه راهی خط مقدم شدم. آن زمان خط مقدم خرمشهر و آبادان بود. این مدت همراه دکتر چمران بودیم و چون ایشان و همسر گرامیشان قبلاً به ما آموزش چریکی داده بودند، حتی قرار شده بود همراهشان به لبنان هم برویم. خرمشهر که سقوط کرد، ما تا پشت کشتارگاه عقب کشیدیم و در بیمارستان ولی عصر (عج) مستقر شدیم. چون خرمشهر خالی از سکنه شده بود، از ما نیز خواستند تا شهر را ترک کنیم. ما جزء آخرین نفراتی بودیم که از خرمشهر خارج می‏شدیم. بعدها در عملیات ثامن الائمه و بیت المقدس شرکت کردم. در والفجر یک شیمیایی شدم... هفت بار مجروح شدم. پای چپم ترکش خورده و تا به حال سه بار عمل شده و احتمالاً آخر هم قطع خواهد شد...»

برادر جانباز، ایران خواه، چنین می‏گوید: «خانم فاطمه نواب صفوی، نوه شهید نواب صفوی، به عنوان دیده‏بان به طرف بهمن شیر رفته بود. او با اطلاعات مؤثر و مفیدی که از موقعیت دشمن می‏داد، در موفقیت عملیات نقش تعیین کننده‏ای را ایفا کرد. در آخرین دیدار او را در حالی دیدم که پیکر شهیدی را با خود حمل می‏کرد. معلوم شد که از یک عملیات موفق چریکی بازمی‏گردد

خواهر نوشین نجار نیز ادامه می‏دهد: « گونی‏ها را پر از شن می‏کردیم و در نقاط حساس خرمشهر می‏چیدیم. شب‏ها روی پشت بام مسجد جامع با اسلحه ام نگهبانی می‏دادیم و هر چند ساعت یکبار پست خودمان را عوض می‏کردیم

«در جریان خرمشهر تعدادی از خواهران واقعاً رشادت شان خیلی بیش از مردها بود. خواهر شهناز حاجی شاه، از نظر اخلاق، شجاعت ایثار و تقوا و طهارت الگوی ما بود. مردانه می‏جنگید. با وجود شدت درگیری‏ها در این چند روز، کسی تار مویی از ایشان ندید و کلامی به جز سلام نشنید. وقتی برای استراحت به عقب برمی‏گشتیم، او به سرعت مشغول آماده کردن غذا می‏شد.

شهناز حاجی شاه، سرانجام به آرزویش رسید و جلو مقرّ همیشگی‏اش مکتب قرآن، زمانی که آمده بود برای سنگرها غذا ببرد، همراه یکی از دوستانش شهناز محمدی، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن، به شهادت رسید و از برادرش حسین حاجی شاه که دوّم آبان 59 به این فوز نائل شد، سبقت گرفت

زهره حسینی، دختری پانزده ساله بود، که در هفته اول جنگ پدر شهیدش را با دست خود دفن کرد و یازدهم مهر 59 نیز بدن قطعه قطعه شده برادرش علی را که در مدرسه به شهادت رسیده بود، دفن کرد. مادر شهیدان شهناز، حسین و محسن حاجی شاه، برای آنکه پیکر دخترش به دست مزدوران دشمن نیفتد، خود برای او قبر کند و او را دفن نمود.

خانم بدیعی نوعروس پانزده ساله بود. تنها چهل روز از ازدواجش می‏گذشت، وقتی جنازه شوهرش را آوردند، خودش او را کفن کرد؛ با دستان خودش، با دست‏هایی که هر کسی آن را ندارد)

ج ـ عکاسی و خبرنگاری جنگ

خانم خدامرادی یکی از خبرنگارانی است که در طول جنگ عکس‏هایی به یادماندنی تهیه کرده است. وی در این مورد می‏گوید: «اوایل انقلاب ویزیتور روزنامه اطلاعات بودم. بعد از مدتی خبرنگار شدم. اواخر شهریور 59، وقتی عراق به زادگاهم کرمانشاه حمله هوایی کرد، جهت تهیه عکس و گزارش به سمت کرمانشاه رفتم... بمباران مدرسه پسرانه‏ای را به خاک و خون کشیده بود....»

د ـ اسارت در جنگ

فاطمه ناهیدی آن روزها دختری بیست و چهار ساله بود که پس از فارغ التحصیلی در رشته مامایی، با سفر به مناطق محروم، می‏کوشید تا در این عرصه آن چه می‏تواند، انجام دهد. در یکی از همین سفرها، در شهر بم، خبر جنگ را شنید و عازم جبهه شد. خیلی زود نام او در سیاهه اولین کسان و اولین زنانی که به اسارت عراق درآمدند، ثبت شد.9 او و هم ‏بندانش، معصومه آبادی 17 ساله، مریم بهرامی و حلیمه آزموده، 40 ماه در اسارت به سر بردند. در دوران اسارت 17 روز تمام اعتصاب غذا کردند تا آنان را از زندان سیاسی الرشید به اردوگاه‏های مخصوص اسرا ببرند. برادران اسیر هم باورشان نمی‏شد که آنان بتوانند تحمل کنند. سرمشق اسرا بودند؛ با حجابشان، کلامشان و استقامتشان.

3- نقش زنان در حفظ آثار و ارزش‏های دفاع مقدس پس از جنگ

زنان و به خصوص مادران، همسران، خواهران و دختران شهدا، جانبازان و اسرا، نقش به سزایی در ترویج ارزش‏ها و فرهنگ روزهای آتش و خون دارند. انتشار نامه‏های خانواده رزمندگان در آن روزها، سخنرانی‏ها، مراسم یادبود و... همگی در بزرگداشت یاد آن روزها اثرگذار می‏باشند. کتاب «نامه‏های فهیمه» که پس از فوت وی چاپ شد، یکی از هزاران نمونه‏ای است که موجب تشجیع و آسودگی خیال مردان از ناحیه زنان می‏شد. در قسمتی از این نامه‏ها می‏خوانیم:

«سلام مرا از این راه دور بپذیر؛ سلامی که از سینه‏ای برمی‏خیزد که دوری تو آن را سخت تنگ کرده. سلامی که از قلب مصیبت دیده‏ام بیرون می‏آید و بر قلب مصیبت دیده‏ات می‏نشیند؛ ولی بدان که امام صادق (علیه‏السلام) فرموده است: «اگر مؤمن پاداشی را که برای مصیبت‏ها دارد، بداند، آرزو می‏کند که او را با مقارض‏ها تکه تکه کنند.... »

«غلامرضا! خیلی دلمان برایت تنگ شده، ولی چه کنیم که اسلام را بیشتر و بیشتر از تو دوست داریم. چه کنیم که ما حسین (علیه‏السلام) را بیشتر از تو دوست داریم. چه کنیم که عشق حسین (علیه‏السلام) قبل از عشق تو در وجودمان نقش بسته است؛ چرا که اول چیزی که در ابتدای زندگی‏ مان چشیدیم، تربت پاک حسین (علیه‏السلام) بود... .»

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 30 بهمن 1395 ساعت: 17:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره نقش زنان در شاهنامه

بازديد: 859

 

نقش زنان در شاهنامه

به نظر می‌رسد دست کم ۲۴زن در شاهنامه به نقش آفرینی می‌پردازند. این زنان عبارتند از آرزو، آزاده، آزرمی‌دخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانوی مهبود، پوراندخت، تهمینه، جریره، رودابه، سودابه، سهی، سیندخت، شهرناز، فرانک، فرنگیس، کتایون، گردآفرید، گلشهر، ماه آفرید، منیژه و همای. با این‌حال «تئودور نولدکه»، پژوهشگر نام‌آور آلمانی درباره «زن» در شاهنامه چنین می‌نویسد:

در شاهنامه زنان نقش فعالی ایفا نمی‌کنند، تنها هنگامی ظاهر می‌شوند که هوس یا عشقی در میان باشد. (تئودور نولدکه: حماسۀ ملی ایران)

برای بررسی دیدگاه نولدکه نخست باید ببینیم که او شاهنامه را با چه چیزی مقایسه می‌کند و بدین نتیجه می‌رسد؟ فردوسی هزار سال پیش می‌زیست. در عصری که نه فقط در ایران، بلکه در همه جهان نقش‌های بیرون از خانه ویژه مردان بود. اگر شاهنامه را با ایلیاد و اودیسه، اثر سرشناس حماسی یونان باستان بسنجیم، بی‌تردید، زنان در شاهنامه نقش‌های بیشتر و پررنگ‌تری ایفا می‌کنند و از آنچه نولدکه هوس و عشق ‌می‌نامد، دورترند. چنین نتیجه‌ای به هنگام مقایسه شاهنامه با آثار «ویلیام شکسپیر»، «ویکتور هوگو» و «چارلز دیکنز» به دست می‌آید.

ما همچنان با نگاهی به رمان‌ها و داستان‌ها و فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌های سده بیستم و بیست و یکم نیز هنوز مردها را سوار بر اسب قدرت می‌بینیم. نگاهی به پرفروش‌ترین کتاب داستانی چند سال گذشته یعنی «هری پاتر» که باز هم قهرمان اصلی و ضدقهرمان اصلی مرد هستند، به خوبی نمایانگر این موضوع است. و شگفت اینکه نویسنده‌ی این اثر برجسته، خودش یک زن اسکاتلندی به نام «جی. کی. رولینگ» است. حال به خود شاهنامه باز می‌گردیم. در شاهنامه درباره بانوی جنگاور ایرانی «گردآفرید» در جنگ با «سهراب» چنین می‌خوانیم:

کجا نام او بود گردآفرید/ که چون او به جنگ اندرون کس ندید

بپوشید درع سواران جنگ / نبود اندر آن کار جای درنگ

نهان کرد گیسو بزیر زره / بزد بر سر ترگ رومی گره

فرود آمد از دژ بکردار شیر / کمر بر میان باد پای بزیر

به پیش سپاه اندر آمد چون گرد / چو رعد خروشان یکی ویله کرد

که گردان کدامند و جنگ آوران / دلیران و کار آزموده سران

که بر من یکی آزمونرا به جنگ / بگردد بسان دلاور نهنگ

 

ز جنگ آوران لشکر سرفراز / مر او را نیامد یکی پیش باز

درباره «گردیه» خواهر «بهرام چوبین» در جنگ با «خاقان» چنین میخوانیم:

بدو گردیه گفت کاینک منم/ که بر شیر درنده اسب افکنم

همان خواهر پهلو نامدار / بنیزه در آمد بنزد سوار

یکی نیزه زد بر کمر بند اوی / که بگذاشت حفتان و پیوند اوی

چون از پشت باره در آمد نگون / همه ریگ شد زیر او جوی خون

یلان سینه با آن گزیده سپاه / برانگیخت اسب اندر آن رزمگاه

همه لشکر چین همی برشکست / بسی کشته افکند و چندی بخست

دو فرسنگ لشکر همی شد ز پس / بر اسبان نماندند بسیار کس

سراسر همه دشت شد رود خون / یکی بی سر و دیگری سرنگون

چو پیروز شد سوی ایران کشید / بر شهریار دلیران کشید

بروز چهارم به آموی شد / ندیدی زنی کو جهانجوی شد

به نظر نمی‌رسد که «گردآفرید» و «گردیه» برای هوس در شاهنامه حضور داشته باشند. اما نقش زنان شاهنامه‌ای به جنگ‌اوران و لشکرداران محدود نمی‌شود. «فرانک» مادر فریدون با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پرورانده و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دست زهاک آماده می‌‌کند. دیگر زنان شاهنامه نیز هرکدام نقشی کوچک یا بزرگ در رویدادهای سیاسی ایران بازی می‌کنند. در بخش ساسانیان شاهنامه -که نقش فردوسی به کمترین اندازه رسیده و شاهد روایت جز به جز تاریخ هستیم- باز حضور زنان را در سیاست می‌بینیم. دلیل رسیدن به دوران تاریخی ساسانی است. دورانی که چند زن بر تخت پادشاهی می‌نشینند. هرچند که در بخش‌های پیشین شاهنامه نیز شاهد به ارث رسیدن «فر ایزدی» و «خون شاهی» از طریق دختر «ایرج» یعنی «ماه آفرید» و در بخشی دیگر شاهد به شاهی رسیدن «همای» دختر «بهمن» بودیم. این نگاه انسان‌دوستانه به زن که در شاهنامه می‌بینیم، از ویژگی‌های فرهنگی ایران باستان است.

البته در شاهنامه داستان‌های عشقی بسیار زیبایی نیز می‌یابیم. با همسنجی این داستان‌ها از جمله «زال و رودابه»، «بیژن و منیژه»، «کیکاوس و سودابه»، «کتایون و گشتاسب»، «خسرو و شیرین» و «رستم و تهمینه» و با نمونه‌های دیگر تمدن‌ها -باستانی و مدرن- باز هم می‌بینیم که در نمونه‌های ایرانی، زنان «محترم‌تر»، «نیرومندتر» و به ویژه «کنشگرتر» هستند. به طوری‌که حتی گاهی این زنان هستند که عشق خود را به مردان ابراز کرده و خواستگاری می‌کنند. آنچه از کلیت شاهنامه نسبت به موضوع زنان ‌برمی‌آید چنین است. ولی جزئیات نیز همواره بحث‌های گوناگونی را در پی داشته است. همانطورکه می‌دانیم در منطق، تعمیم جزء به کل نادرست است. در هنگام نتیجه‌گیری درباره یک اثر بزرگ و سترگ نباید به یک مورد کوچک بسنده کنیم. اینکه از شاهنامه ۵۰هزار بیتی، یک بیت را برگزیده و با بهره از آن برای کل شاهنامه و فردوسی حکم صادر کنیم، نه منطقی است و نه منصفانه. این نوع داوری درباره هرچه باشد ناپذیرفتنی است. چه درباره تاریخ باشد و چه درباره ادبیات. چه به ایران مربوط شود و چه به جایی دیگر. همچنین هنگام مواجه شدن با برخی بیت‌های به ظاهر مشکل‌دار شاهنامه، همواره یک نکته را باید در نظر بگیریم و آن اینکه شاهنامه‌ای که امروز در دست ماست، همانی نیست که فردوسی سروده است. بنابراین به هنگام مواجه شدن با هر بیتی باید از افزوده یا الحاقی نبودن آن مطمئن شویم. اما راه یافتن ابیات "افزوده" چیست؟ نخست «نسخه‌شناسی» و دوم «سبک‌شناسی». در دانش نسخه‌شناسی، پژوهشگران با همسنجی دست‌نویس‌های گوناگون که در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون نوشته شده‌اند، تلاش می‌کنند تا به اصل دست یابند. کمیت و اعتبار دست‌نویس‌ها دو فاکتور مهم برای بازیابی حقیقت است. در دانش سبک‌شناسی، یک پژوهشگر چنان با سبک کار یک نویسنده اخت می‌شود که با نگاهی به ابیات، می‌تواند سره را از ناسره جدا کند. در اینجا به چند بیت مشهور شاهنامه که ظاهری زن‌ستیز دارند می‌پردازیم.

زن و اژدها هر دو در خاک به/جهان پاک ازین هر دو ناپاک به

این بیت در ۱۵دستنویس از کهن‌ترین و معتبرترین دست‌نویس‌های شاهنامه که تصحیح جلال خالقی مطلق براساس آنها استوار است، موجود نیست و در چاپ‌های معروف ژول مول و مسکو و بروخیم نیز دیده نمی‌شود. اما در چاپ کلکته که بنیاد آن دستنویس‌های کم اعتبار شاهنامه بوده، آمده و از همان طریق به برخی از چاپ‌های ایران مانند شاهنامه چاپ امیربهادر، شاهنامه‌ای که انتشارات ایران باستان به یادگار جشن هزارمین سال فردوسی منتشر کرده، شاهنامه چاپ محمد رمضانی و چاپ دبیر سیاقی راه یافته است. بنابراین می‌بینیم که این اشتباه از سوی خود ایرانی‌ها در چاپ شاهنامه‌های نوین رخ داده و بدین ترتیب بیتی افزوده، به سرشناسی رسیده است. ....

زنان را از آن نام ناید بلند/که پیوسته در خوردن و خفتنند

این بیت از میان ۱۵دست‌نویس مبنای تصحیح خالقی مطلق تنها در یک دست‌نویس «لوسه» آمده و بی‌شک الحاقی است. گذشته از این، این بیت در شاهنامه چاپ مسکو نیز الحاقی تشخیص داده شده است. چراکه هم به لحاظ لفظ و هم از نظر معنی سست‌ بوده و به شکل مصنوعی با باقی ابیات پیوند خورده است. ....

دل زن همان دیو را هست جای/ز گفتار باشند جوینده رای

این بیت از میان ۱۵دستنویس مبنای تصحیح خالقی مطلق در هفت دست‌نویس کم‌اعتبار آمده و البته به چاپ ژول مول نیز راه یافته است. ولی به جهت نبودن در دستنویس‌های معتبرتر باید گفت الحاقی است. ....

 

به اختر کس آن دان که دخترش نیست/چو دختر بود روشن اخترش نیست

به تشخیص شورای مصححان شوروی مشکوک و به تشخیص خالقی مطلق، افزوده است. ....

کرا دختر آید به جای پسر/به از گور داماد ناید بدر

این بیت در هشت دستنویس که کهن‌ترین دستنویس شاهنامه (ف) در رأس آنهاست، نیست و خالقی مطلق نیز آن را افزوده تشخیص داده است.

از دید سبک شناسی نیز خود حکیم توس در جایی وارون آن می‌فرماید:

چو فرزند را باشد آیین و فر/گرامی به دل بر چه ماده چه نر

تو آن را جز از باد و بازی مدان/گزاف زنان بود و رای بدان

به وضعیت دست‌نویس‌ها درباره مصراع دوم توجه فرمایید:

ل: «گزاف جهاندیده آزی مدان»، ق۲: «گزاف زنان بود و رای بدان»، لی: «گزاف جهان بی‌درازی مدان»، ل۲:«گزار جهان‌بین درازی مدار»، ل۳: «گزاف جهان بین دراز مدار»، س، ق، لن، پ، لن۲و ب: «گزاف جهان‌بین درازی مدان».

بنابراین می‌بینیم که چگونه بیتی که تنها در یک دست‌نویس وجود دارد و ساخته‌ی شاعری گمنام و زن ستیز است به نام فردوسی بزرگ زده می‌شود! از دید سبک‌شناسی نیز می‌بینیم که فردوسی در جایی وارون گفتار بالا را می‌گوید:

ز پاکی و از پارسایی زن/که هم غمگسارست و هم رای زن

.... زنان را ستایی سگان را ستای این بیت زن‌ستیزانه و سخیف از هر دو سو یعنی نسخه‌شناسی و سبک‌شناسی صد درصد بدون هیچ شک و شبهه‌ای مردود و افزوده شناخته شده است. چراکه در هیچ‌یک ‌از دستنویس‌ها -چه کهن و چه نو- نبوده و در هیچ‌کدام از چاپ‌های شاهنامه نمی‌توان آن‌را یافت. یگانه ماخذ آن نه شاهنامه، بلکه «امثال و حکم» علامه دهخدا (تهران، ۱۳۱۰ش، ج ۲، ص ۹۱۹، س ۲۵) است. در بخشی از شاهنامه درباره زنان از قول انوشیروان می‌خوانیم:

چنان دان که چاره نباشد ز جفت/ز پوشیدن و خورد و جای نهفت اگر پارسا باشد و رای زن/یکی گنج باشد پر آگنده زن به ویژه که باشد به بالا بلند/فرو هشته تا پای مشکین کمند خردمند و هوشیار و با رای و شرم/سخن گفتنش خوب و آوای نرم برین سان زنی داشت پر مایه شاه/به بالای سرو و به دیدار ماه

 

در داستان بیژن و منیژه توصیف دیگری از زنان _همسر فردوسی_ را داریم که این‌بار زائیده اندیشه خود استاد است و بازگویی نیست و به ما نشان می‌دهد که حکیم نسبت به زنان چه دیدی داشته است:

شبی چون شبه روی شسته به قیر/نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر‌ نه آوای مرغونه هرای دد/زمانه زبان بسته از نیک و بد نبُد هیچ پیدا نشیب از فراز/دلم تنگ شد ز آن درنگ دراز بدان تنگی اندر بجستم ز جای/یکی مهربان بودم اندر سرای خروشیدم و خواستم زو چراغ/بیاورد شمع و بیامد به باغ می ‌آورد و نار و ترنج و بهی/ز دوده یکی جام شاهنشهی مرا گفت شمعت چه باید همی/شب تیره خوابت نیاید همی بپیمای می تا یکی داستان/ز دفترت برخوانم از باستان پر از چاره و مهر و نیرنگ و جنگ/همه از در مرد فرهنگ و سنگ بدان سرو بن گفتم ای ماه روی/مرا امشب این داستان بازگوی مرا گفت گر چون ز من بشنوی/به شعر آری از دفتر پهلوی همت گویم و هم پذیرم سپاس/کنون بشنو ای یار نیکی شناس

تحقیق دوم معرفی زنان شاهنامه :

برخلاف آثار عرفانی و عاشقانه ادبیات کلاسیک ایران، چون حافظ و سعدی و مولوی، در شاهنامه که اثری حماسی است، زن دارای نقشی تاریخی و عینی است. به نظر می‌رسد دست کم ۲۴ زن در شاهنامه به نقش آفرینی می‌پردازند. این زنان عبارتند از آرزو، آزاده، آزرمی‌دخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانوی مهبود، پوراندخت، تهمینه، جریره، رودابه، سودابه، سهی، سیندخت، شهرنواز، فرانک، فرنگیس، کتایون، گردآفرید، گلشهر، ماه آفرید، منیژه و همای که در این مطلب با مهم ترین آن ها آشنا خواهیم شد.

ارنواز و شهرنواز

ارنواز و شهرنواز که از نزدیکان جمشید پادشاه اسطوره ای ایران زمین هستند، به همسری ضحاک درآمده بودند. پس از قیام کاوه آهنگر و پیروزی فریدون بر ضحاک، او این دو را به ازدواج خود درمی آورد. فریدون از شهرنواز صاحب دو پسر به نام های سلم و تور و از ارنواز صاحب پسر دیگری به نام ایرج می شود. چون این فرزندان به سن رشد می رسند، فریدون تمامی قلمروی خود را میان آنان تقسیم می کند. سلم و تور که به قلمروی ایرج یعنی ایران چشم دارند، برادر کوچکتر خود را به نامردی به قتل می رسانند. این دو برادر بعدها به دست منوچهر فرزند ایرج و به تحریک فریدون کشته می شوند. برخی معتقدند که نام ایران برگرفته از نام ایرج است.

تهمینه

دختر پادشاه سمنگان و همسر رستم و مادر سهراب بود. در پس زمینه ازدواج تهمینه و رستم و برخی ازدواج های دیگر شاهنامه مساله بسیار مهمی وجود دارد. پیش از آن باید یادآوری کنیم که شاهنامه فردوسی در واقع برگرفته از خداینامه یا خودای نامک دوره ساسانیان است که توسط ابن مقفع به عربی ترجمه می شود. هر چند شاهنامه فردوسی عینا همان خدای نامه نیست؛ اما به خوبی فرهنگ حاکم بر جامعه آن روز ایرانیان را نشان می دهد. فرهنگی که از آزادی دختران در انتخاب همسر سخن می گوید. رضایت زنان برای ازدواج از ارکان اصلی پیوند زناشویی است. از سوی دیگر می بینیم که هیچ مانعی برای ازدواج با مردان یا زنان خارج از قوم وملیت وجود ندارد. در واقع هدف ازدواج، پیوندی است از روی محبت و صمیمیت و تشکیل خانواده ای براساس دوستی و عشق که می تواند فرزندانی صالح و پرهیزگار پرورش دهد.
رودابه

رودابه دختر مهراب کابلی و سیندخت و همسر زال و مادر رستم، پهلوان بزرگ ایران است. رودابه از زنان پاکدامن و پرآوازه شاهنامه است. این زن نماد عشق به همسر و فرزند است. زال که به دلیل داشتن موی و بدن سپید هنگام تولد مورد بی مهری پدرش سام قرار می گیرد، به کوهستان انداخته می شود تا طعمه درندگان شود اما سیمرغ یا سَئنَ مرغ دانا، او را همچون فرزند خود می پروراند و نه تنها زال بلکه همسر و فرزند او را نیز در پناه و حمایت خود قرار می دهد. عشق رودابه به زال سپید موی و وفاداری او به همسرش داستانی دلکش و پراحساس است. نکته مهمی که در داستان زندگی رودابه باید مورد توجه قرار گیرد این است که او اولین زن تاریخ است که از طریق عمل سزارین فرزند خود را به دنیا می آورد. (البته رومیان قرن ها بعد این نوع زایمان را به مادر سزار امپراتور روم نسبت دادند) رودابه که رستم را باردار است، قادر به وضع حمل عادی فرزند خود نیست و چون در حال مرگ قرار می گیرد، سیمرغ به زال می آموزد که چگونه با شکافتن پهلوی همسرش، جان او و فرزندش را نجات دهد. با تولد رستم، زال با کشیدن پر سیمرغ به محل جراحات آن را التیام می دهد. این زن بنا بر روایت شاهنامه زمانی طولانی می زید ولی پس از مرگ رستم به حال دیوانگی می افتد و از آن پس راه تسلیم و جدایی را در پیش می گیرد.

تحقیق درباره یکی از زنان شاهنامه فردوسی فارسی نهم صفحه ۹۱
سودابه

سودابه یا سودآوه دختر پادشاه هاماوران و همسر کیکاوس است. سودابه در شاهنامه نماد زنی است که اسیر کج اندیشی و وسوسه های اهریمن می شود. نقش سودابه در شاهنامه آن هنگام برجسته می شود که تبدیل به عامل اصلی در جاودانه شدن سیاوش می شود. نقشی که زلیخا در داستان یوسف بازی می کند و نقشی که ملکه چینی دا چی در داستان شاهزاده بو یی گائو ایفا می کند: بدنام کردن ناپسر و عبور پسر از آتش و مراسم سوگندو سربلند بیرون آمدن پسر از این آتش. سیاوش هر چند از این آزمون با نیکنامی بیرون می آید؛ اما بدگمانی های اهریمنی پدر و دسیسه های نامادری، او را از وطن و خانه آواره کرده و موجبات مرگی جانسوز را در تنهایی برای او رقم می زند. اهریمن به خواسته خود رسیده؛ ولی پیروزی اهریمن دیری نمی پاید و رستم به خونخواهی سیاوش، سودابه را با شمشیر به دو نیم می کند. سودابه در شاهنامه نماد زنی اغواگر است که نه تنها خودش بلکه تمامی خانواده را به ورطه نابودی می کشاند.

گردآفرید

گردآفرید در شاهنامه دختر جنگاور گژدَهَم از پهلوانان دژ سپید است که در زمان لشکرکشی سهراب به ایران در لباس مردانه به جنگ با سهراب رفت. در میان نبرد چون سهراب به زن بودن او آگاه شد، گردآفرید تدبیری کرد و توانست با اندیشه از دست سهراب برهد. گردآفرید نماینده همان زنان دلیر و جنگاور ایرانی است که نمونه آنان را در سپاهیان هخامنشی و اشکانی و حتی ساسانی می بینیم.

او به عنوان یک زن چند صفت برجسته را همزمان به نمایش می گذارد. او پاکدامن است و اسیر وسوسه نمی شود. از سوی دیگر او دلاوری و شجاعت و بی باکی و وقار یک سردار بزرگ را دارد. همچنین او با تدبیر و با خرد است. عقل او بر احساسش غلبه دارد. داستان او در شاهنامه باز هم بازتابی است از آزادگی زنان در جامعه ایران باستان.

همای چهرآزاد

همای دختر بهمن پسر اسفندیار و معروف به چهرآزاد است. در کتب باستانی از او به عنوان هفتمین پادشاه سلسله کیانیان یاد شده است . در بندهش آمده است که همای بعد از بهمن مدت ۳۰ سال پادشاهی کرد و داراب پسرش را ولیعهد خود کرد. او را سازنده شهر جزفادقان یا گلپایگان می دانند. حمزه اصفهانی نیز نوشته است که خمیهن شهری بود زیبا و شگفت آمیز در راستای تیمره در اصفهان که همای چهرآزاد دختر بهمن آن را ساخت و اسکندر آن را ویران کرد.

تحقیق درباره یکی از زنان شاهنامه فردوسی فارسی نهم صفحه ۹۱

معرفی زنان شاهنامه: رودابه

باشگاه شاهنامه پژوهان (زنان شاهنامه _ سمیه ارشادی) : رودابه یکی از شخصیت های محوری زن شاهنامه است که زندگی اش را در جایگاه همسر و مادرِ دو قهرمان کلیدی و تأثیرگذار شاهنامه، یعنی زال و رستم می توان به چهار بخش اصلی تقسیم بندی نمود: ۱٫ پیش و پس از ازدواج  با زال؛ ۲٫ زادن رستم؛ ۳٫ زندگی رودابه در جایگاه مادر پهلوان بلامنازع شاهنامه؛ ۴٫ پس از مرگ فرزند.
بر این مبنا، در هر یک از این مراحل، با کنشی متفاوت و مختص جایگاه و شرایطی که رودابه در آن قرار دارد، شاهد نوعی پویایی و دگرگونی نسبت به مرحله قبل در این شخصیت هستیم. در مرحله نخست او دختری است مطیع، همگام با هنجارهای اجتماعی و خانوادگی پیرامون خود؛ اما در مرحله بعد به دلیل غلبه احساس و عاطفه، این محدودیت های اجتماعی را در هم می شکند و سپس در مراحل بعدیِ زندگی اش رفتار او به حالت عادی و مطابق آنچه که انتظار می رود بازمی گردد؛ اما پس از مرگ فرزند دوباره دچار نوعی تنش و شوک درونی می شود و در نهایت این بحران را نیز پشت سر می گذارد.

پیش و پس از ازدواج با زال
رودابه از دیدگاه فردوسی در همان اشارات نخست، دختری بسیار زیبا توصیف شده است؛ آن چنانکه زال، نادیده دل بدو می بازد و پدرش نیز با دیدن زیبایی او نام یزدان را بر زبان می راند تا فرزندش از چشم زخم درامان باشد:
شگفتی به رودابه اندر بماند
همی نام یزدان بروبر بخواند
(دفتر اول، پادشاهی منوچهر، ۱۸۶: ۳۳۰)
گذشته از ویژگی های ظاهری بسیار چشمگیر، رودابه از آن دسته دخترانی است که در شخصیت اش نوعی نترسی و بی پروایی عجیب و وصف ناشدنی و گاه ستودنی دیده می شود. دختری با احساساتی شورانگیز و وصف ناپذیر که تنها با یک توصیف عاشق زال شده و در پیشبرد هدف بسیار پویا، با اراده و با اعتمادبنفس، تلاشگر، جسور، سنت شکن، سنت گریز و مصمم است و با وجود آنکه از یک سو در بند و حصار یک جامعه سنتی با افکار و محدودیت های فرهنگی است و از سویی دیگر، پدرش به جهت پایبندی به سنت های جامعه و محدودیت های سیاسی با دربار ایران، مانعی بزرگ بر سر راهش است، باز هم دست از تلاش نمی کشد و تسلیم نمی شود. رودابه دختری منفعل و ترسو نیست که در اثر ضعف درونی خویش و موانع محیطی و فرهنگی پیش رو نتواند از خواسته قلبی و درونی خود پشتیبانی و محافظت نماید؛ او با اعتماد بنفسی کامل، موانع موجود را نادیده می گیرد و در عین استقلال و خودکفایی در پیشبرد هدف، بدون هیچ گونه سرکشی، گستاخی و ضعف شخصیتی، از محرک های بیرونی و محیطی از جمله «مادر» و «کنیزکانش» نیز استفاده می کند و همین حمایت کنیزکان (در مرحله نخست) و مادر (در مرحله بعد) اند که در پیشبرد هدف او بسیار نقش آفرین واقع می شوند؛ به واقع می توان گفت رودابه با یک برنامه ریزی کاملاً آرام و حساب شده، هدف خود را پیش می برد و در این میان از سایرین هم کمک می گیرد و لجوجانه و بدون فکر عمل نمی کند.
بی پروایی و جسارت رودابه افزون بر افشای راز میان خدمتکارانش و درخواست یاری از آنان در فراهم آوردن امکان دیدار با زال و نوع رابطه با او نیز مشخص است. او دختری است که با جسارتی کامل یک شب را با معشوقش به بوس و کنار می گذراند؛ بدون آنکه خویشتنداری و در پی آن عفت خویش را از دست بدهد؛ با این توصیف، این داستان نیز همچون عاشقانه های دیگر شاهنامه بازگوکننده روابط آزاد میان دختر و پسر است؛ اما با حد و حدود لازم خود؛ زیرا فردوسی تأکید می کند که میان زال و رودابه آمیزش جنسی صورت نگرفت، مگر بوسیدن و در آغوش گرفتن و شراب نوشیدن
همه بود بوس و کنار و نبید
مگر شیر کو گور را نشکرید
در یک نگاه کلی و با دقت در نوع رفتار و عملکرد رودابه در این ماجرا می توان گفت، حرکت رودابه در مسیری توأم با صبر، تأمل و درایت کامل است؛ چراکه با وجود حدت و حرارت بیشمار عشق در وجودش، برعکس زال، حرکت عملی چندانی برای پیشبرد هدف و راضی ساختن پدر از او مشاهده نمی گردد، بلکه با یک برنامه ریزی کاملاً آرام و حساب شده، هدف خود را پیش می برد و در این میان از کنیزکان و مادرش نیز یاری می طلبد و خودسر و لجوجانه عمل نمی کند که علت این امر را در چند عامل می توان تفسیر نمود: رودابه در جامعه ای زندگی می کند که تابع مقررات و هنجارهای مختص به خود است و از طرفی او و زال در تبار و نژاد، دین و مذهب و نگرش های اجتماعی و محیطی متفاوت اند. موانع سیاسی نیز مهم ترین دلیل است؛ بنابراین رودابه ترجیح می دهد تا با معشوق دیداری مخفیانه داشته و صبوری پیشه کند تا مادرش با درایتمندی، اوضاع را به نفع او پیش ببرد.
البته با تمام این ها، عکس العمل های او در مواجه با خود زال این گونه نیست و جسارت بیشتری در آن دیده می شود؛ چراکه در ابتدای ماجرا این رودابه است که با ترفندی خاص، خدمتکارانش را به نزد زال فرستاده و نخستین ارتباط را رقم می زند و پس از موافقت سام نیز این اوست که ابتدا انگشتر نامزدی را به سوی پسر می فرستد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 30 بهمن 1395 ساعت: 17:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگی نامه طاهره صفارزاده

بازديد: 587

 

زندگی نامه طاهره صفارزاده

دکتر طاهره صفّارزاده شاعر، نويسنده‌، محقق و مترجم در 27 آبان 1315 در سيرجان در خانواده‌اي متوسط كه پيشينه‌اي عرفاني داشتند متولد شد. در 6 سالگي تجويد و قرائت و حفظ قرآن را در مكتب محل آموخت‌. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در كرمان گذرانيد. نخستین شعر را در 13 سالگي سرود كه نقش روزنامه ديواري مدرسه شد. اولين جايزه شعر را كه يك جلد ديوان جامي بود در سال چهارم دبيرستان به پيشنهاد دکتر باستاني پاريزي كه آن زمان از دبيران دبيرستان بهمنيار بود، از رئيس آموزش و پرورش استان دريافت كرد.

نزد ملت ايران شهرت طاهره صفّارزاده با شعر "كودك قرن‌" پديد آمد. در امتحان ورودي دانشگاه در رشته‌هاي حقوق‌، زبان و ادبيات فارسي، و زبان و ادبيات انگليسي قبول شد و چون ترديد در انتخاب داشت خانواده‌اش به استخاره رجوع كردند و در نتيجه در زبان و ادبيات انگليسي ليسانس گرفت‌.

 مدتي به عنوان مترجم متون فني در شركت نفت كار كرد و چون به دنبال يك سخنراني در اردوي تابستاني فرزندان كارگران مجبور به ترك كار شد، براي ادامه تحصيل به انگلستان و سپس به آمريكا رفت‌. در دانشگاه آيوا، هم در گروه نويسندگان بين‌المللي پذيرفته شد و هم به كسب درجه MFA نايل آمد. MFAدرجه‌اي مستقل است كه به نويسندگان و هنرمنداني كه داوطلب تدريس در دانشگاه باشند اعطا مي‌شود و نويسندگان به جاي محفوظات و تاريخ ادبيات به آموختن نقد به‌صورت تئوري و عملي و انجام پروژه‌هاي ادبي متنوع مطالعات وسيع درباره آثار نويسندگان و شاعران مي‌پردازند. دوره آن يك سال بيش از فوق ليسانس است و استخدام دارنده اين مدرك در دانشگاههاي آمريكا با پايه دكتري انجام مي‌پذيرد.

طاهره صفّارزاده براي دروس اصلي "شعر امروز جهان‌"، "نقد ادبي‌" و "نقد عملي ترجمه‌" را انتخاب كرد و در مراجعت به ايران اگرچه به دلیل فعاليتهاي سياسي در خارج، مشكلاتي براي استخدام داشت اما چون در كارنامه‌اش از 48 واحد درسي 18 واحد ترجمه ثبت شده بود و كمبود و نبود استاد ترجمه براي رشته‌هاي زبان خارجي باعث گله‌مندي گروههاي زبان بود، در سال 1349 با استخدام او در دانشگاه ملی (شهید بهشتی) موافقت گرديد.

دکتر طاهره صفّارزاده پايه‌گذار آموزش ترجمه به عنوان یک علم و برگزارکننده نخستین "نقد عملي ترجمه‌" در دانشگاههاي ايران محسوب مي‌شود. اگرچه سابقه برگردان آثار ادبي و مذهبي به 200 سال قبل از ميلاد مسيح مي‌رسد اما تا اوايل سالهاي 1960، ترجمه‌، حرفه‌اي ذوقي و غير آكادميك به شمار مي‌رفت و تدريس آن به برنامه‌هاي آموزشي دانشگاههاي مغرب زمين راه نيافته بود. دانشگاه آيوا بنا به درخواست شاعران و نويسندگان «كارگاه نويسندگي‌»، اولين مركزي بود كه به گنجاندن اين درس در برنامه آموزشي رشته‌هاي زبان و ادبيات اقدام ورزيد. صفّارزاده حدود 3 سال بعد در كنار نويسندگان دانشجو به بهره‌منديهايي از اين آموزش جديد دست يافت‌. در كلاس به سبب تنوع زبانهاي خارجي در بين شركت كنندگان‌، بررسي متون ترجمه شده‌، در سطح صحّت وبلاغت زبان انگليسي‌، فارغ از مقايسه با متن اصلي از سوي استاد انگليسي زبان انجام مي‌شد كه در عين حال امري اجتناب‌ناپذير بود. امّا صفّارزاده از ابتدای تدريس خود در ايران متدي مبني بر شناخت و تطابق مفهومي‌، دستوري و ساختاري دو زبان مبدأ و مقصد ابداع كرد و اين شيوه پيشنهادي در درسي كه سابقه‌ي تدريس قانونمند نداشت نزد بسياري از همكاران وی الگو قرار گرفت‌. پس از انقلاب اسلامي تعيين كتاب "اصول و مباني ترجمه‌" اثر وی به عنوان كتاب درسي در زمينه شناخت نظريه‌ها و نقد عملي ترجمه به ويژه براي دانشجويان رشته‌ي "ترجمه‌" مفيد افتاد.

طاهره صفّارزاده در زمينه شعر و شاعري نیز به دليل مطالعات و تحقيقات ادبي به معرفي زبان و سبك جديدي از شعر با عنوان شعر "طنين‌" توفيق يافت كه در آغاز بسيار بحث‌برانگيز شد زيرا شعر مقاومت و طنز سياسي‌، حكومت‌پسند نبود. سرانجام در سال 55 به اتهام نوشتن شعر مقاومت ديني از دانشگاه اخراج و برای دومین بار به خانه‌نشينی و فراغت اجباری رفت. و در ايام تنهايي و مشاهده پاره‌اي خيانتهاي سياسي و اجتماعي، درونِ‌‌مذهبي او بيش از پيش متوجه حمايت خداوند گرديد و تحوّلي شديد در وی ايجاد شد آن گونه كه در زمان خانه‌نشيني، تمام وقت خود را وقف خواندن تفاسير و مطالعات قرآني كرد. كتاب "سَفَر پنجم‌" او كه دربرگيرنده اشعار مقاومت با مضامين ديني است در سال 56 در دو ماه به سه چاپ با شمارگان سي هزار رسيد.

در آغاز نهضت اسلامي‌، به كمك نويسندگان سرشناس و متعهّد مسلمان به تأسيس مركزي به نام "كانون فرهنگي نهضت اسلامي‌" اقدام كرد. در مدت مسئوليت او حدود 300 هنرجو در رشته‌هاي سينما، عكاسي‌، تئاتر، نقاشي‌، گرافيك‌، شعر و داستان‌، در آن مركز پرورش يافتند كه بعداً از دست‌اندکاران و مسئولان فرهنگي و هنري انقلاب شدند.

دکتر طاهره صفّارزاده پس از انقلاب از سوي همكاران خود در دانشگاه شهيد بهشتي به عنوان رئيس دانشگاه و نيز رئيس دانشكده ادبيات انتخاب شد. همزمان با سرپرستي دانشكده ادبيات "طرح بازآموزي دبيران‌" را به اجرا درآورد. در سال 59 پيرو نشر مقالات انتقادي او درباره آموزش زبانهاي خارجي در ايران از سوي ستاد انقلاب فرهنگي براي مسئوليت برنامه‌ريزي زبانهاي خارجي از وی دعوت به عمل آمد. در اين مسئوليت با همكاري استادان باتجربه تغييرات مفيدي در برنامه‌ها پديد آورد و پيرو طرحي كه از سوی او تقديم ستاد انقلاب فرهنگي گردید و به تصويب رسيد براي نخستین بار براي كليه رشته‌هاي علمي دانشگاهها كتاب به زبانهاي انگليسي‌، فرانسه‌، آلماني و روسي تأليف شد كه اين امر در آموزش علوم و پژوهشهاي علمي در سالهاي بعد از انقلاب بسيار مؤثر بوده است‌. وي حدود 16 سال سرپرست اجرايي طرح بود و 12 سال از آن مدت را به‌ويژه علاوه بر سرپرستی به ويراستاري متون علمي براي كتابهاي زبان تخصصي مشهور به كتابهاي "سمت‌" فعّاليت مؤثر داشت‌. 36 عنوان از آن كتابها برخوردار از ويراستاري دکتر طاهره صفّارزاده است‌.

خانه‌نشینی سوم در پایان این خدمت، به پرداختن تمام‌وقت به ترجمه قرآن حکیم به زبانهای فارسی و انگلیسی انجامید. او از این خانه‌نشینیها و فراغتهای ناخواسته همواره به عنوان الطاف بزرگ الهی یاد کرده و خداوند را سپاس گفته است.

دکتر صفّارزاده تئوريها و فكرهاي ارزنده‌اي در زمينه نقد ادبي‌، نقد ترجمه و "ترجمه تخصّصي‌" به جامعه ادبي و علمي عرضه كرده است‌. تئوري "ترجمه تخصصي‌" كه تأثير آن توفيق در آموختن رشته‌هاي مختلف علمي به سبب تمركز ذهن بر روي واژگان تخصصي است‌، به تأييد متخصصان مغز و اعصاب رسيده است‌. تمرينهاي "معادل‌يابي واژگان تخصصي‌" جهت تأمين هدف آموزشي ذكر شده‌، از سوي مؤلفان در كليه كتابهاي زبان تخصصي گنجانده شده است‌. در "فستيوال بين‌المللي داكا" در سال 67 وي به عنوان يكي از 5 عضو بنيانگذار كميته ترجمه آسيا برگزيده شد.

رئيس فستيوال درباره اين انتخاب گفت‌: «ما معتقديم كه يك نفر در اين سر دنيا از علم ترجمه حرف زده و اصولي عرضه كرده و آن يك نفر خانم طاهره صفّارزاده است‌

دكتر صفّارزاده در سال 71 از سوي وزارت علوم و آموزش عالي "استاد نمونه" اعلام گرديد و در سال 80 پس از انتشار ترجمه "قرآن حكيم‌" به افتخار عنوان "خادم‌القرآن‌" نایل شد.

در زمان همكاري با فرهنگستان زبان و ادب فارسي طرح تهيه "فرهنگهاي تخصصي‌" وی كه با ضوابط علمي و پيشنهادهای جديد تدوين شده، به تصويب رسيد و مورد بهره‌برداري اهل علم قرار گرفت‌.

تاكنون علاوه بر مقالات و مصاحبه‌هاي علمي و اجتماعي از طاهره صفّارزاده بیش از 14 مجموعه شعر و 10 كتاب ترجمه یا درباره نقد ترجمه در زمينه‌هاي ادبيات‌، علوم، علوم قرآني و حدیث منتشر شده وگزیده سروده‌های او به زبانهای گوناگون جهان ترجمه شده‌اند.

وي در كتاب "ترجمه‌ي مفاهيم بنيادي قرآن مجيد" به كشف يكي از كاستي‌هاي مهم ترجمه‌هاي فارسي و انگليسي - يعني عدم ايجاد ارتباط نامهاي خداوند (اسماءُ الحسني‌) با آيات قرآن - دست يافته است كه اين تشخيص مي‌تواند سرآغاز تحولي در ترجمه كلام الهي به زبانهاي مختلف باشد. ضمن برنامه‌ريزي زبانهاي خارجي‌، به پيشنهاد او درسي با عنوان "بررسي ترجمه‌هاي متون اسلامي‌"در برنامه گنجانده شد و تدريس اين واحد درسي موجب توجه اين استاد ترجمه به اشكالهای معادلیابي ترجمه‌هاي فارسي و انگليسي قرآن مجيد گرديد. اين برخورد علمي او را برانگيخت كه به خدمت ترجمه قرآن به دو زبان انگليسي و فارسي همّت گمارد. قرآن حكيم حاصل 27 سال مطالعه قرآن مجيد، آموختن زبان عربي و تحقيق و يادداشت‌برداري از تفاسير و منابع قرآني است كه از رجوع به كلام الهي براي كاربرد در شعر شروع شد و با ترجمه آن به دو زبان پايان گرفت‌. شرح اين توفيق در مقدمه كتاب "ترجمه‌ي مفاهيم بنيادي قرآن مجيد" و نيز دو مقدمه فارسي و انگليسي "قرآن حكيم‌" آمده است‌.

دكتر طاهره صفّارزاده در ماه مارس 2006 همزمان با برپائي جشن روز جهاني زن‌، از سوي سازمان نويسندگان آفريقا و آسيا (Afro - Asian Writers' Organization) به عنوان شاعر مبارز و زن نخبه و دانشمند مسلمان برگزيده شد.

در بخشی از نامه این سازمان آمده است: "از آنجا که دکتر طاهره صفارزاده ـ شاعر و نویسنده برجسته ایرانی ـ مبارزی بزرگ و نمونه والای یک زن دانشمند و افتخارآفرین مسلمان است، این سازمان ایشان را به پاس سابقه طولانی مبارزه و کوششهای علمی گسترده به عنوان شخصیت برگزیده سال جاری انتخاب کرده است."

سُپور صبح مرا ديد

كه گيسوان درهم و خيسم را

ز پلكان رود مي‌آوردم‌

سپيده ناپيدا بود

دوباره آمده‌ام‌

از انتهاي درّه‌ي سيب‌

و پلّكان رفته‌ي رود

و نفس پرسه‌زدن اينست‌

رفتن‌

گشتن‌

برگشتن‌

ديدن‌

دوباره ديدن‌

رفتن به راه مي‌پيوندد

ماندن به ركود

در كوچه‌هاي اوّل حركت‌

دست قديم عادل را

بر شانه‌ي چپ خود ديدم‌

و بوسيدم‌

و عطر بوسه مرا در پي خواهد برد

طاهره صفارزاده شاعر و استاد دانشگاه پس از یك دوره بیماری در بیمارستان ایرانمهر تهران در سن 72 سالگی درگذشت

 آثار دکتر طاهره صفارزاده :

قصه

پیوندهای تلخ، 1341 (چاپ اول)

شعر

 رهگذر مهتاب، از 1341 (چاپ دوم)

The Red Umbrella (سروده‌هایی به زبان انگلیسی)، آیووا 1967م. = 1347ش.

 طنين در دلتا [و دفتر دوم]، از 1349(چاپ چهارم)

 سدّ و بازوان، ‌از 1350 (چاپ سوم)

 سفر پنجم،‌ از 1356 (چاپ ششم)

حرکت و دیروز، از 1357 (چاپ دوم)

بيعت با بيداري، از 1358 ‌(چاپ سوم)

مردان منحني، ‌(چاپ اول)

دیدار صبح، از 1366 (چاپ دوم)

Selected Poems (گزيده اشعار: فارسي و ‌انگليسي‌)، 1987م. = 1378ش. (چاپ اول)

در پيشواز صلح (در دست انتشار)‌، 1385 (چاپ اول)

گزیده ادبیات معاصر- 1: طاهره صفارزاده، از 1378 (چاپ دوم)

هفت‌سفر، 1384 (چاپ اول)

روشنگران راه،‌ 1384 (چاپ اول)

انديشه در هدايت شعر، 1384 (چاپ اول)

 اصول ترجمه، نقد ترجمه، ترجمه

اصول و مباني ترجمه: تجزیه و تحلیلی از فن ترجمه ضمن نقد عملی آثار مترجمان، از 1358(چاپ هشتم)‌

ترجمه‌هاي نامفهوم،‌ 1384(چاپ اول)

ترجمه مفاهيم بنيادي قرآن مجيد (فارسی و انگلیسی)، از 1379(چاپ دوم)

ترجمه قرآن حکیم (سه زبانه - متن عربی با ترجمه فارسی و انگلیسی)، از 1380(چاپ هفتم)

ترجمه قرآن حکیم (دو زبانه متن عربی با ترجمه فارسی)، از 1382(چاپ دوم)

ترجمه قرآن حکیم (دو زبانه متن عربی با ترجمه انگلیسی)، 1385(چاپ اول)

لوح فشرده قرآن حکیم (سه زبانه - متن عربی با ترجمه فارسی و انگلیسی)، از 1383 (نشر دوم) کامل وجزء 30 .

دعای عرفه (دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه (متن عربی با ترجمه فارسی)، از 1381 (چاپ دوم)

دعای ندبه و دعای کمیل (متن عربی با ترجمه فارسی)، از 1383 (چاپ دوم)

مفاهيم قرآني در حديث ‌نبوی : گزیده‌ای از نهج‌الفصاحه با ترجمه فارسی و انگلیسی، از 1384 (چاپ دوم)

دعای جوشن کبیر، 1385 (چاپ اول)

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت: 18:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره جنگ الکترونیک

بازديد: 461

 

جنگ الکترونیک

جنگ الکترونیک یا جنگال (کوتاه‌شده جنگ الکترونیک) اصطلاحی نظامی و بیانگر کاربرد الکترونیک و امواج الکترومغناطیس در نبردهاست و شامل ارتباطات رادیویی، ایجاد اختلال در ارتباطات رادیویی دشمن و شنود (استراق سمع) گفتگوهای دشمن است.

امروزه کاربردهای نوین دیگری مانند هدایت نفرات و موشک‌ها با دستگاه‌های الکترونیکی به جنگ الکترونیک افزوده شده‌است. دستگاه پارازیت‌انداز شعاع اصلی از این جمله دستگاه‌هاست که با ایجاد چگالی از انرژی در مسیر سیگنال فرستاده می‌شود و با افزودن نوفه (نویز) به آن، رادار را مختل می‌کند. البته می‌توان آن را شناسایی کرد.

افراد یگان جنگال می‌کوشند تحرک هر فرستنده‌ای را کشف، صدای هر گوینده‌ای را ضبط و هرگونه سامانه الکترونیکی تهدیدآمیز را نابود کنند.

بکارگیری سایت‌های شنود متحرک مجهز به سامانه‌های رهگیری مراقب، استراق سمع، ضبط و ثبت فرستنده‌های فعال دشمن، پخش پارازیت شنود و فریب الکترونیکی اهمیت ویژه‌ای در این‌گونه عملیات دارد. تجهیزات شنود، سامانه‌های اختلالگر، جهت‌یاب‌های مختلف، رادارها و سامانه‌های کشف و رهگیری و رمزشکن از لوازم یگان جنگال است.

باتوجه به این مطالب، می توانیم جنگ الکترونیک را اینگونه تعریف کنیم:

" استفاده ازانرژی الکترومغناطیسی باهدف تشخیص، بهره برداری و اختلال درطیف الکترومغناطیسی دشمن و جلوگیری از اقدامات مشابه آنها،جنگ الکترونیک نامیده می شود."

باتوجه به تعریف فوق وهمچنین وابستگی سیستم های الکترونیکی به تکنولوژی روز،تهاجم به مدارهای الکترونیکی نیزدر برنامه های نظامی قرارگرفته وحتی درشبکه های مخابراتی و کامپیوتری ممکن است تهاجم بصورت نرم افزاری انجام شود.

براین اساس می توان شرایطی رافرض کرد که درآن سیستم های اطلاع رسانی مخابراتی،

 سیستم های کامپیوتری وسیستم های الکترونیکی برخی از تجهیزات نظامی دریک جنگ الکترونیکی کارآی خود را ازدست بدهند.

بنابراین،می توان گفت اهداف عمده ی جنگ الکترونیک عبارتنداز:

1-    رهگیری بهره برداری ازامواج الکترومغناطیسی شمن که به صورت عمدی یا سهوی پخش گردد.

2-    ایجاد اختلال درطیف الکترمغناطیسی دشمن، به طوری که توانایی آن را خنثی نماید.

3-    حفاظت از طیف الکترمغناطیسی خودی در برابر جنگ الکترونیک دشمن، به نحوی که برتری توان نیروی خودی در این زمینه حفظ شود. کلام آخر این که به رغم وجود شرایط ناهم طراز و نابرابری فناوری تسلیحاتی در جنگهای مدرن امروزی " آنکه اولین ضربه را می زند ،برنده نیست؛ بلکه آنکه آخرین ضربه را تحمل میکند، پیروز میدان است."

 

کاربرد های نوینی:

الف)هدایت موشک ها و هواپیماهای بدون سرنشین.

ب)دستگاه پارازیت انداز فرکانس ها و سیگنال ها.

ج)از کار انداختن رادارها با نوفه یا همان نویز.

د)رمز شکن و قفل شکن الکترونیکی.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت: 18:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره روش های انتقال گرما

بازديد: 546

 

روش های انتقال گرما

 همرفت:

انتقال گرما از طریق همرفت فقط وقتی رخ می دهد که ماده سیال باشد (مایع یا گاز) تا در این مواد سیال بخش گرم ماده بتواند از بین بخش های سردتر بالا رود. سیال می بایستی از پایین گرما و یا از بالا سرد شود.

 در منازل، بخاری نزدیک کف اتاق قرار دارد و این در حالی است که سرد کن یخچال های خانگی در قسمت بالای آن قرار دارند. امروزه فضای بین دیوارهای خانه را با اسفنج پر می کنند.

 کلمن های مسافرتی معمولاً از اسفنج ساخته می شود. زیرا آزمایش های گوناگون نشان داده است که هوا رسانای ضعیف گرماست. راه های انتقال گرما را بشناسید

آن گاه اگر بتوانیم هوا را در جایی گیر بیندازیم، می توانیم مانع از انتقال همرفتی گرما شویم.

تابش:

گرما از خورشید با عبور از فضای خلأ و تهی به زمین می رسد. هر جسم داغ، حتی بدن انسان از خود اشعه هایی گسیل می کند که این گسیل ها توسط اجسام سردتر جذب می شوند. راه های انتقال گرما را بشناسید

 جالب است بدانید که گرمایی که از طریق تابش انتقال می یابد. روی خط مستقیم منتقل می شود. برای همین است که وقتی در هوای باز مقابل آتش می نشینیم، صورت ما از گرمای انتقالی از طریق تابش سرخ می شود، در حالی که پشت ما سرد است.

توانایی جذب گرما از طریق تابش به رنگ سطح نیز بستگی دارد. جسم سیاه هر تابشی را با سرعت و با کارایی زیاد جذب می کند. راه های انتقال گرما را بشناسید

جسم سیاه هم چنین هنگامی که گرم است، یک تابنده ی عالی است. به همین خاطر است که پرده های خنک کننده موتور ها همواره به رنگ سیاه می باشد.راه های انتقال گرما را بشناسید

 رسانایی:

اگر قسمتی از یک میله ی آهنی راروی اجاق گاز قرار دهیم، بعد از مدتی خواهیم دید که انتهای دیگر آن نیز گرم شده است. گرما از طریق بدنه ی میله ی آهنی از انتهای داغ به انتهای سرد منتقل می شود.

 شارش گرما از طریق ماده رسانش گرمایی نام دارد. فلزات رسانای خوبی برای گرما هستند و نافلزات رسانای ضعیف گرما هستند. ماهی تابه مسی گرما را به صورت یکنواخت و در تمام جهات در ته ماهی تابه پخش می کند، دسته پلاستیکی ماهی تابه نیز رسانای ضعیف گرماست و به عنوان عایق حرارتی نام گذاری شده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 11 بهمن 1395 ساعت: 17:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

علت های خشک شدن دریاچه ارومیه

بازديد: 253

 

علت های خشک شدن دریاچه ارومیه

چند عامل اصلی در این رابطه وجود دارد، یکی بحث یک دهه خشک سالی مستمر که در حوزه داشتیم که این عامل میزان آبهای سطحی حوزه را به شدت کاهش داده است و طبق بررسی های انجام شده حدود 60 درصد عامل در نتیجه این مسئله بوده است و مابقی، عوامل انسانی بوده است، عواملی نظیر ساخت و ساز آبی سدها در سطح حوزه، بهره برداری های مستقیم از سطح حوزه ،برداشتهای مجاز و غیر مستقیم از سطح حوزه.

بنابر این فقط یک عامل به تنهایی نبوده است و مجموعه ای از عوامل باعث ایجاد خشک شدن بخشی از دریاچه ارومیه شدند که 60 درصد آن مربوط به عوامل خشکسالی بوده و بقیه آن هم عوامل انسانی سطح حوزه بوده است که قسمتی از آن مربوط به بهره برداری ها و قسمتی هم مربوط به سازه ها و سدهایی که آب را کنترل می کردند بوده است، البته صحن سدها طبق بررسی مشترکی که با وزارت نیرو انجام شده بسیار کم بوده است در حد 5 الی 6 درصد ولی بهره برداری یکی از عوامل اصلی و تاثیرگذار بوده است.

از جمله زیان های روند خشک شدن این دریاچه برای محیط زیست منطقه چیست؟

یک نوع از زیان ها، زیانهای تنوع زیستی است، به هر حال پرنده هایی که به منطقه می آمدند و زاد آوری می کردند ،الان تعداد جمعیت آنها کاهش پیدا کرده است.همچنین به دلیل شور شدن دریاچه و افزایش شوری آن جمعیت آرتمیا هم به شدت کاهش پیدا کرده است.دریاچه ارومیه دومین دریاچه آب شور جهان بوده است که با این شوری هایی که در حال حاضر به شوری حد اشباع، بیش از 330 گرم در لیتر رسیده است، متاسفانه حدس می زنیم شاید به مقام اول رسیده باشیم.و نوع دیگر زیانها اقتصادی است.

به هر حال پهنه های نمکی که در اطراف دریاچه ایجاد می شود به تدریج با خشک شدن و با وزش بادی که وجود دارد باعث پخش شدن نمک در منطقه می شود و پخش شدن نمک هم باعث شور شدن خاک های حاصلخیز کشاورزی منطقه می شود و از آنجا که استانهای آذربایجان شرقی و غربی، استانهای کشاورزی محسوب می شوند و تولیدات گیاهی زیادی دارند این خطر وجود دارد که اگر این روند ادامه پیدا کند و در بلند مدت باقی بماند بر روی محصولات کشاورزی و گیاهان تاثیر گذار باشد که در نتیجه باعث تهدید معیشت مردم خواهد بود.

راهکارها

یکی از راهکارهای اصلی، بحث مدیریت آب در سطح حوزه است، اینکه ما آب را به گونه ای مدیریت کنیم و آبی که دریاچه نیاز دارد و مشخص شده است، دریاچه به آن برسد.نیاز آبی که برای دریاچه ارومیه محاسبه شده و در هیات دولت به تصویب رسیده است سالانه سه و یک دهم میلیارد متر مکعب است و این تصمیم به عنوان یک مصوبه وجود دارد.

راهکارهای برون رفت از شرایط کنونی در غالب برنامه جامع مدیریت دریاچه ارومیه تشکیل شده است که توسط سازمان محیط زیست و با همکاری سایر دستگاهها در غالب طرح حفاظت از تالاب های ایران نوشته شده است و در حال حاضر یک ستاد ملی برای اجرای برنامه مدیریت وجود دارد که به تصویب هیات دولت نیز رسیده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 06 بهمن 1395 ساعت: 17:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تاریخچه مصر باستان

بازديد: 85

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

تحقیق درباره تاریخچه مصر باستان

دبیر گرامی :

 

تهیه و تنظیم :

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 05 بهمن 1395 ساعت: 19:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

حماسه بسیج و بسیجیان در طول هشت سال دفاع مقدس

بازديد: 4455

 

حماسه بسیج و بسیجیان در طول هشت سال دفاع مقدس

تشکیل بسیج مستضعفین ارتش بیست میلیونی به فرمان امام خمینی (ره)هوشیاری ودرایت بی نظیر حضرت امام خمینی (ره) ازجمله اساس ترین عوامل در جهت خنثی سازی توطئه‌ها به حساب می‌آید که به برکت این دوراندیشی وهدایت انقلاب در مسیر اصلی خود، زمینه انقلاب دوم فراهم آمد و باسقوط لانه جاسوسی آمریکا، شیطان بزرگ با ضربه ای سخت و جبران ناپذیر روبرو شد.اسناد بدست امده از لانه جاسوسی واظهارات صریح حکام آمریکایی مردم و رهبران کشور بویژه حضرت امام را با این حقیقت آشکار مواجه ساخت که احتمال مداخله نظامی‌آمریکا و هجوم وی به جمهوری اسلامی، امری بعید و غیر ممکن نبوده و باتوجه به سوابق این کشور در جهان لزوم آمادگی مردم جهت مقابله و رویارویی را در کوتاهترین زمان ممکن آشکار می‌ساخت.

براین اساس امام امت در پنجم اذر ماه سال ۵۸، یعنی در مدتی کمتر ازیک ماه بعد ازانقلاب دوم، فرمان تاریخی تشکیل بسیج را صادر فرمودند.یک مملکت بعد از چند سالی که بیست میلیون جوان دارد باید بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتش داشته باشد و یک چنین مملکتی آسیب پذیرنیست و مردم دلسوخته و مسلمان پاکباخته که دل در گرو عشق به انقلاب و هدفهای والای آن داشتند، با آمادگی و قصد و اراده خلل ناپذیر جهت پاسداری از دستاورهای انقلاب گروههای مقاومت مردمی‌رادر پایگاهای بسیج و در آن زمان در مساجد سراسر کشور تشکیل دادند.

  این تجربه آنها به صورت عملی یاری رساندن به سپاه و کمیته در قالب رویارویی با ضد انقلاب و خنثی سازی توطئه‌های آنها بوده و ازاین راه نقش موثری در خدمت به انقلاب و اهداف الهی آن هم نشان دادند.با هجوم و تجاوز ارتش عراق به کشور اسلامیان در شهریور ۵۹این اعتقاد که یک سازماندهی جهت تشکیل بهتر نیروهای مردمی‌بوجود آید، قوت گرفت و آز آن پس نیروهای مردمی‌صاحبان اصلی انقلاب اسلامی‌جهت حضور گسترده د رجبهه گروه گروه به بسیج ملحق گردیدند و عملیاتهایی چون طریق القدس، حصر آبادان، فتح المبین، ثامن الائمه و الفجر ۸وکربلای ۵و.از دستاوردهای عظیم این تشکیل الهی بود.

رزمنده بسیجی ، ضمن توان رزمی بسیار بالا در نبرد نامنظم، جنگجوی قابلی در دفاع منظم بحساب می آید تاحدی که سلاحهای سنگینی چون توپ و تانکهای پیشرفته را به حرکت در آورد و روبروی دشمن قرارداد. هدف از تشکیل واحد بسیج مستضعفین، ایجاد توانایی لازم در کلیه افراد معتقد به قانون اساسی و اهداف انقلاب اسلامی به منظور دفاع از کشور، نظام جمهوری اسلامی و همچنیین کمک به مردم به هنگام بروز بلایا وحوادث غیرمترقبه با هماهنگی مراجع ذیربط می باشد.

        بسیج، جایگاهی ملکوتی است؛  مکانی برای درس چگونه زیستن انسانها؛ جایگاه عشق و صفا و صمیمت و دریک کلام، شهید جبهه ها و قهرمان یا مظلوم پشت جبهه هاست.

        بیش از یک سال از صدور فرمان امام خمینی ( رحمه الله علیه) مبنی بر تشکیل بسیج نگذشته بود که رژیم بعثی عراق در تحقق اهداف پلید نظام سلطه جهانی، هجوم همه جانبه خود را به مهین اسلامی ما آغاز کرد. انقلاب اسلامی در آن اوضاع بحرانی ناشی از دگرگونی ها و تغییر و تحولات آن زمان، هیچ گونه آمادگی لازم  برای مقابله با متجاوزان بعثی نداشت. ارتش جمهوری اسلامی ایران که با حمایت امام خمینی ( رحمه الله علیه ) توانسته بود جایگاه خودراپیدا نماید، در حال خودسازی وتثبیت نظم و انظباط بود. سپاه پاسداران هم که نهادی نوپا و برای حفظ امنیت شهرها به وجود آمده بود، فاقد هرگونه تجهیزات لازم و تجربه کافی برای مقابله با تجاوز خارجی بود.

 

       از آن سو، دشمن هم با ارتشی تا بن دندان مسلح و برخوردار از پشتیبانی قدرتهای استعمار گر، کشور را مورد هجوم قرارداد. دراین اثنا بودکه نقش بسیج به عنوان یک نیروی جوشیده از مردم انقلابی، در صحنه دفاع مقدس ظهور پیدا کرد. دشمن که سودای فتح سه روزه را در سرمی پروراند، در همان روزهای نخستین با مردمی مواجه شد که با دست خالی به دفاع از کیان مقدس نظام اسلامی خود برخاسته بودند و از ایثار خون خویش دریغ نمی کردند. جوانان سلحشوری که به فرمان امام ( رحمه الله علیه ) در پایگاهای مقاومت تحت نام ((بسیجی )) گرد آمده بود و باکوچکترین اشاره ایشان به جبهه های نبردمی رفتند و تاآخرین قطره خون خویش ایستادگی و مقاومت می کردند.

        درطول هشت سال دفاع، بسیج آنچنان درخشید که دشمنان اعتراف کردند: "قدرتی در بسیج نهفته است که می تواند با یکایک ارتش های کلاسیک جهانی مقابله کند."

بسیج، علاوه بر حضور در خط مقدم نبرد، وظیفه جذب ، آموزش و سازماندهی نیروهای مردمی و اعزام آنها به جبهه های نبرد را برعهده داشت و دراین مدت توانست جمعیت مومن و صاحب ارزشی را از امت حزب الله، در درون بپروراند و پایه ریزی ارتش مردمی رادنبال کند و سرانجام پس ازهشت سال دفاع مقدس ، بسیجیان مظلوم و سلحشور جبهه های توحید به همراه امت شهید پرور، از این آزمایش الهی سربلند و پیروز بیرون آمدند . ( حکایاتی ازجبهه)

        امام راحل، این چهره مظلوم را باشایستگی تمام به تصویر کشیده و فرمودند: "شما آئینه مجسم مظلومیت ها و رشادت های این ملت بزرگ درصحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سیر حوادث این کشورید."

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 05 بهمن 1395 ساعت: 19:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی

بازديد: 326

 

نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی

مقدمه

از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب از راهبردها، فنون و شگردهای متنوع و متعددی بهره جست تا هم از گسترش دامنه­ی نفوذ انقلاب در بین ملل دیگر جلوگیری کند، و هم زمینه را برای سلب هویت اسلامی و انقلابی قشرهای مختلف، به­ویژه قشر جوان، و مسخ باورها و ارزش­های بنیادی جامعه مهیا سازد. برای تحقق هدف اخیر، به ویژه در سال­های پس از پایان تهاجم نظامی عراق، با برخورداری از حمایت غرب، از روش پراثری به نام «تهاجم فرهنگی» سود جست.

غرب در تهاجم فرهنگی خود علیه ایران، تلاش کرد تا با اقدامات از پیش تعیین شده و منظم « نظام فرهنگی» برخاسته از انقلاب اسلامی را تضعیف، و به جای آن «نظام فرهنگی حاکم بر جهان غرب» را جایگزین نماید. و برای تحقق این هدف کلان، با بهره­گیری از روش­های متعدد آموزشی، تبلیغی، تهییجی و انتشاراتی، برای تضعیف ارزش­های دینی مردم ایران ( از طریق تضعیف روحانیت، با اشاعه فساد، ترویج ایدئولوژی­های غیر دینی)، تغییر نگرش جوانان نسبت به دنیای غرب و تحقیر فرهنگی (از طریق تحقیر مفاخر ملی، معرفی و ترویج الگوهای غربی، تحقیر توانمندی­های مردم ایران، ترویج از­خود­بیگانگی و ...) تلاش­ها و اقدامات گسترده­ای طراحی و اجرا کرد. آشکار است که غرب به دلیل بهره گیری از ابزارها و رسانه­های مختلف نظیر شبکه­های ماهواره­ای، فیلم­ها، تصاویر و محصولات صوتی مختلف ومغایر با فرهنگ اسلامی، خبرگزاری­های جهانی ( استکبار خبری) و رادیوها، و برنامه­ریزی حساب­شده برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، توانسته است حجم وسیعی از نوجوانان و جوانان کشورمان را مخاطب قرار دهد و برارزش­ها، هنجارها و نگرش­های آنان تاثیر گذارد.

اما در مقابل نیروی مقاومت بسیج نیز با فعالیت­ها و اقدامات فرهنگی و آموزشی خود به مقابله با تهاجم فرهنگی غرب پرداخته است. این نیرو، برای مقابله با تهاجم فرهنگی از راهبردها، فنون و روش­های مختلفی استفاده نموده است. از جمله راهبردها و فنون مورد استفاده بسیج می­توان به راهبردهای «ایمن سازی»، «مبارزه مستقیم فرهنگی» و «ترویج اندیشه­های نو»، و از میان فنون، به «تقویت بنیه فرهنگی»، «رعایت بهداشت فرهنگی»، «تقویت عزت نفس و خودباوری»، «غنی­ساختن اوقات فراغت»، و «ممانعت از ترویج ابزارهای ضد­فرهنگی» اشاره نمود. همچنین، نیروی مقاومت بسیج برای مقابله با تهاجم فرهنگی و افزایش طراز و غنای فرهنگی جوانان از روش­های مختلفی نظیر آموزش، اردو، تبلیغات و...استفاده نموده است.

با وجود این، میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج تاکنون به صورت دقیق و منظم مورد بررسی قرار نگرفته است. از همین روی، مسئولان فرهنگی بسیج برای بررسی میزان اثر بخشی اقدامات و فعالیت های خود شرایط را برای اجرای این پروژه مهیا ساختند. مطمئناً نتایج این تحقیق آنان را از میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی آگاه خواهد ساخت.

 پس از تشدید تهاجم فرهنگی غرب، مجلس شورای اسلامی در مهرماه سال 1370 با تصویب لایه ای بخشی از ماموریت « مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی» را به نیروی مقاومت بسیج واگذار نمود. بسیج، نیز که در دوران تهاجم نظامی به شکلی اعجاز انگیز با عاملین استکبار جهانی به مبارزه و مقابله برخاسته بود، بلافاصله پس از تصویب مجلس در پی چاره برآمد، اما، این بار به خوبی می دانست که دشمن به شکلی فراگیرتر و عمیق تر، هرچند به صورت پنهان، ارزشهای فرهنگ و انقلاب او را مورد یورش قرار داده است. از همین روی، تلاشهای استکباری و فراگیر بیشتری فراسو نهاد.و برای مثال، از همان آغاز مبادرت به تشکیل کانونهای متعددی نمود و طرحهای فرهنگی و آموزشی مختلفی، از جمله طرح میثاق، را اجرا نمود.

بسیج با انجام اقدامات فرهنگی توانست سالیانه چند میلیون جوان را که بیش از همه آماج تهاجم فرهنگی اند، تحت پوشش قرار دهد. و هر یک را به فراخور استعدادها، نیازها، علائق و ... در یک یا چند مقوله فرهنگی، هنری، عقیدتی، سیاسی، علمی و ... تحت آموزش قرار دهد.

بسیج در تمام این فعالیتها در صدد آن بود تا ارزشهای دینی را در جوانان تقویت کند، هنجارهای مختلف را به آنان بیاموزد، اعتماد به نفس آنان را نیرومند سازد، پیوند آنان را با رهبری نیرومند سازد، و روحیه سلحشوری و مبارزه با استکبار را در آنان ایجاد کند.

اما، اگرچه چند سال از شروع ماموریت بسیج در مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی غرب می گذرد، گستره اثر بخشی فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای دینی، گسترش هنجارهای مذهبی و اخلاقی، جلوگیری از رسوخ هنجارها و ارزشهای غربی و ممانعت از تغییر نگرشهای نوجوانان و جوانان نسبت به فرهنگ اسلامی و ... همچنان ناشناخته مانده است.

پیشنهاد های پژوهشی

1- با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر روشن شد که  میزان فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان موثر نمی باشد حال پیشنهاد می‌شود با برگزاری کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزشی تخصصی مختص جوانان آگاهی‌های مربوط به ارزشهای جوانان را بالا ببرند. همچنین خانواده به‌عنوان یکی از عوامل اصلی مؤثر در اجتماعی‌کردن فرزندان و رشد هویت دینی ایشان می‌تواند از دوران کودکی نقش مؤثری داشته باشد. در این زمینه نیاز هست ابتدا تحقیقاتی راجع به عملکرد خانواده‌ها در امر پرورش دینی فرزندانشان صورت گیرد، سپس متناسب با نتایج حاصله و نیاز جوانان، برنامه‌های آموزشی برای خانواده‌ها تدوین شود و از سوی ارگان‌های رسمی تبلیغ و اجرا گردد.

2- با توجه به این که دانشگاه اصلی ترین مکانی است که دانشجویان به ارزشهای فرهنگی آشنا می شوند در نتیجه به مسئولین و افراد مربوطه پیشنهاد می‌شود طی جلسات یا ابلاغاتی از اساتید دانشگاه درخواست شود قسمتی از زمان کلاس خود، هرچند کوتاه را به آموزش مسائل فرهنگی دانشجویان اختصاص دهند.

3- پیشنهاد می شود جهت افزایش جاذبه بسیج برای نسل جوان  اولا ، جوانان را از خودمان جدا نکنیم بلکه همه را جذب نماییم و بتوانیم آنها را در مسیر کمال تربیت نماییم زیرا اگر کسی را طرد کردیم یک دشمن به دشمنان خود اضافه نموده ایم در حالی که اگر همین فرد با برخورد مناسب جذب شود حتما رشد و کمال می یابد و هم برای سازمان بسیج می تواند موثر باشد. در ثانی تدوین برنامه منظم و منسجم بر اساس معیار های منطقی در جهت توسعه فرهنگ بسیجی از اولویت کاری کانون بیسج فرهنگیان باشد.

4- برای آشنایی نسل امروز با بسیج پیشنهاد می شود مسئولان اطلاع رسانی در مورد سابقه درخشان بسیج و بسیجیان در دوران انقلاب و خصوصا دفاع مقدس با استفاده از شیوه های مناسب هنری بدون تکیه بر یک جنبه خاص ،ساخت زندگی نامه و ثبت فعالیت الگو های عملی بسیج یعنی رزمندگان و شهدا به صورت فیلم ارائه نمایند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 05 بهمن 1395 ساعت: 19:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره ویژگی های گلیم

بازديد: 137

 

گلیم

گلیم دست بافته ای ساده است از (تار پنبه یا پشم) و پود (بشم) که معمولا از پشم حیوانات اهلی بر دار افراشته بافته شده که هر منطقه طرح مختص به خود را داراست و عموما به عنوان فرش کاربرد داشته است. ممکن است بافت گلیم با تغییراتی کاربردهای دیگری غیر از فرش در بین عشایر داشته باشد: از جمله نمک دان ، جل اسب، نوار چادر.

ویژگی های فنی گلیم:

جنس الیاف: الیاف مورد استفاده در گلیم ها باید از پشم صد در صد خالص، نو ، شسته شده و یا پشم هایی كه به روش صحیح از پوست جدا شده اند باشند.

قطر الیاف: قطر الیاف باید از 20 تا 50 میكرون باشد.

در صد چربی: حداكثر چربی موجود در خامه ها ( بعد از كلاف شدن ) نباید از 5/1 در صد بیشتر باشد.

ضد بید: گلیم ها باید با مواد شیمیایی مخصوص ضد بید شوند و این عمل به وسیلة برچسب بر پشت گلیم ها ذكر شود.

ثبات رنگ در مقابل آب: گلیم های دست بافت هنگامی طبق این استاندارد پذیرفته خواهند شد كه ثبات رنگ آنها در برابر آب از ارقام زیر كمتر نباشد:

الف- درجة تغییر رنگ نمونة اصلی حداقل 4 باشد.

ب- درجه لكه گذاری روی پارچه پنبه ای وپشمی روی استاندارد باشد.

ثبات رنگ در مقابل شستشو یا صابون: گلیم های دست بافت هنگامی طبق این استاندارد پذیرفته خواهند شد كه ثبات رنگ آنها در مقابل شستشو با صابون از ارقام زیر كمتر نباشد:

الف- درجه لكه گذاری روی پارچه پشمی حداقل (4-3) باشد.

ب- درجه تغییر رنگ نمونه اصلی و درجه لكه گیری روی پارچه پشمی باید روی استاندارد باشد.

ثبات رنگ در مقابل نور: گلیم های دست بافت هنگامی طبق این استاندارد پذیرفته خواهند شد كه ثبات رنگ آنها در مقابل نور حداقل 4 باشد.

ثبات رنگ در مقابل مالش مرطوب و سایش خشك: گلیم های دست بافت هنگامی طبق این استاندارد پذیرفته خواهند شد كه ثبات رنگ آنها در مقابل مالش مرطوب و سایش خشك حداقل 4 باشد.

نمونه خامه گلیم: نمونة خامه گلیم های دست بافت بر مبنای یك لا در سیستم تكس باید از 200 تا 340 باشد كه سیستم متر یك برابر 3 تا 5 است در تار گلیم به منظور استحكام بیشتر باید از نخ دو لا استفاده شود.تاب خامه می تواند به شكل S یا Z باشد.

طول الیاف: طول متوسط الیاف نباید از 7 سانتی متر كمتر باشد.

تاب خامه: خامه باید در هر سانتی متر حداقل 20 تاب داشته باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 05 بهمن 1395 ساعت: 18:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره ویژگی های گلیم

بازديد: 0

 

گلیم

گلیم دست بافته ای ساده است از (تار پنبه یا پشم) و پود (بشم) که معمولا از پشم حیوانات اهلی بر دار افراشته بافته شده که هر منطقه طرح مختص به خود را داراست و عموما به عنوان فرش کاربرد داشته است. ممکن است بافت گلیم با تغییراتی کاربردهای دیگری غیر از فرش در بین عشایر داشته باشد: از جمله نمک دان ، جل اسب، نوار چادر.

ویژگی های فنی گلیم:

جنس الیاف: الیاف مورد استفاده در گلیم ها باید از پشم صد در صد خالص، نو ، شسته شده و یا پشم هایی كه به روش صحیح از پوست جدا شده اند باشند.

قطر الیاف: قطر الیاف باید از 20 تا 50 میكرون باشد.

در صد چربی: حداكثر چربی موجود در خامه ها ( بعد از كلاف شدن ) نباید از 5/1 در صد بیشتر باشد.

ضد بید: گلیم ها باید با مواد شیمیایی مخصوص ضد بید شوند و این عمل به وسیلة برچسب بر پشت گلیم ها ذكر شود.

ثبات رنگ در مقابل آب: گلیم های دست بافت هنگامی طبق این استاندارد پذیرفته خواهند شد كه ثبات رنگ آنها در برابر آب از ارقام زیر كمتر نباشد:

الف- درجة تغییر رنگ نمونة اصلی حداقل 4 باشد.

ب- درجه لكه گذاری روی پارچه پنبه ای وپشمی روی استاندارد باشد.

ثبات رنگ در مقابل شستشو یا صابون: گلیم های دست بافت هنگامی طبق این استاندارد پذیرفته خواهند شد كه ثبات رنگ آنها در مقابل شستشو با صابون از ارقام زیر كمتر نباشد:

الف- درجه لكه گذاری روی پارچه پشمی حداقل (4-3) باشد.

ب- درجه تغییر رنگ نمونه اصلی و درجه لكه گیری روی پارچه پشمی باید روی استاندارد باشد.

ثبات رنگ در مقابل نور: گلیم های دست بافت هنگامی طبق این استاندارد پذیرفته خواهند شد كه ثبات رنگ آنها در مقابل نور حداقل 4 باشد.

ثبات رنگ در مقابل مالش مرطوب و سایش خشك: گلیم های دست بافت هنگامی طبق این استاندارد پذیرفته خواهند شد كه ثبات رنگ آنها در مقابل مالش مرطوب و سایش خشك حداقل 4 باشد.

نمونه خامه گلیم: نمونة خامه گلیم های دست بافت بر مبنای یك لا در سیستم تكس باید از 200 تا 340 باشد كه سیستم متر یك برابر 3 تا 5 است در تار گلیم به منظور استحكام بیشتر باید از نخ دو لا استفاده شود.تاب خامه می تواند به شكل S یا Z باشد.

طول الیاف: طول متوسط الیاف نباید از 7 سانتی متر كمتر باشد.

تاب خامه: خامه باید در هر سانتی متر حداقل 20 تاب داشته باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 05 بهمن 1395 ساعت: 18:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره آلودگی آب های زیر زمینی

بازديد: 257

 

به نام خدا

موضوع : آلودگی آب های زیر زمینی    تهیه و تنظیم :

آلودگی آب های زیر زمینی

آلودگی آبهای زیرزمینی در اثر نفوذ آلودگی از سطح زمین و یا اطراف منبع آن صورت می‌گیرد و در این میان ، ریشه‌های درختان و یا گیاهانی که به منبع راه یافته‌اند نیز مورد توجه است.

موارد مورد توجه در یک منبع آب زیرزمینی

در یک منبع آب زیرزمینی ، عواملی چون عمق آب ، عمق ایستایی ، تغییراتی که ممکن است در اثر پمپاژ حاصل گردد، باید تعیین شود و تجزیه آب چاه و آبهای اطراف آن ، نشان خواهد داد که این منبع زیرزمینی از یک محل یا بیشتر تغذیه می‌شود.

علل آلودگی آبهای زیرزمینی

آلودگی آبهای زیرزمینی ممکن است از آبهایی که به آن وارد می‌شود و یا از منابع دور دست باشد و اگر این آلودگی از منابع دور دست وارد آب شود، تعیین محل آلوده کننده بسیار مشکل است. اگر بعد از پمپاژ ، آلودگی در آب مشاهده شود، باید مطالعه‌ای در منابع آلودگی اطراف چاه ، مثل چاههای توالت به عمل آید. عوامل موثر در ممانعت از آلودگی آبهای زیرزمینی به عمق چاه ، وضع طبیعی محلی که چاه در آن قرار دارد و جهت حرکت آبهای زیرزمینی مربوط است.

در هر صورت ، شعاعی که تحت اثر آن ممکن است آب زیرزمینی آلوده گردد، معمولا از حدود 20 برابر تغییرات سطح ایستابی دراثر پمپاژ چاه بیشتر نیست. و اگر زمین اطراف چاه از سنگهای شکسته باشد، این مهم کمی زیادتر است. به عنوان مثال اگر تغییرات ایستابی چاهی ، 0.5 متر باشد، شعاع آلودگی آن 10 متر خواهد بود.

منابع آلودگی در آبهای زیرزمینی:

الف- مسایلی که بر روی سطح زمین ایجاد می‌شوند:

۱-   نفوذ آب سطحی آلوده

۲-   دفع مواد جامد و مایع بر روی سطح زمین

۳-   دفع لجن مایع و جامد تصفیه خانه‌های آب و فاضلاب

۴-   پخش نمک بر روی جاده‌ها در مناطق سردسیر و در فصول سرد سال

۵-   آلودگی توسط دامداری‌ها

۶-   کود‌ها وسموم شیمیایی مصرفی در کشاورزی

۷-   ریخته شدن مواد سمی وآلاینده بر اثر تصادفات جاده‌ای

ب- مسایلی که منشا ان‌ها در بالای سطح ایستابی است:

 ۱- تانک‌های سپتیک وچاه‌های توالت

 ۲- انبار کردن مواد زائد در بالای سطح ایستابی

 ۳- دفع فضولات در گودال‌ها

 ۴- نشت مواد از مخازن ذخیره زیرزمینی (نظیر پمپ بنزین‌ها)

 ۵- نشت از لوله‌های مواد آلاینده

 ۶- تغذیه مصنوعی سفره‌های زیرزمینی

 ۷- چاه‌ها وقناتهای متروکه خشک

 ۸- گورستان‌ها

ج- مسایلی که منشا آن‌ها در زیر سطح ایستابی است:

 ۱-دفع فضولات در گودالهای مرطوب

 ۲- زهکشی اراضی کشاورزی

 ۳- دفع فضولات در چاه‌های عمیق

 ۴- ذخایر آلاینده‌ها در زیر سطح ایستابی

 ۵- معادن

 ۶-چاههای متروکه، چاه‌های اکتشافی وچاه‌های آزمایشی

 ۷- هجوم آبهای شور دریا به طرف آبهای شیرین ساحلی در اثر پمپاژ

 ۸- عبور آب از گنبد‌های نمکی وهجوم آبهای شور مناطق کویری به طرف آبهای شیرین چاه‌ها دراثر ازدیاد برداشت از آبهای زیرزمینی شیرین.

 

سرعت واقعی جریان آب به چاه

سرعت واقعی  جریان آب از هر نقطه به چاه ، با فاصله آن از چاه تغییر می‌کند و این سرعت در هر نقطه برابر است با سرعت واقعی جریان آب در موقع ورود به چاه تقسیم بر مجذور فاصله. مثلا اگر سرعت حرکت آب در موقع ورود به چاه 50 میلیمتر بر ثانیه باشد، در فاصله 10 متری، 0.5 میلیمتر و در 5 متر، 2 میلیمتر در ثانیه خواهد بود.

باید توجه داشت که این رابطه ، یک رابطه تجربی تقریبی است، وگرنه برای محاسبه سرعت واقعی بطور دقیق ، به آزمایشات محاسبات بسیار طولانی و پیچیده‌ای نیاز است.

تاثیر عمق چاه در تصفیه آب

اقشار مختلف زمین ، خود عامل مهمی در تصفیه آبهای آلوده است، اگر عمق چاه 10 متر باشد، این ضخامت زمین نمی‌تواند چاه را از آلودگیهای موجود در سطح زمین مصون نگهدارد، ولی اگر این عمق به 20 تا 25 متر برسد، باید انتظار داشت که تصفیه طبیعی صورت بگیرد و آلودگیهای موجود در سطح زمین عملا قادر به نفوذ در آب چاه نشوند. در صورت تماس فاضلاب با آبهای زیرزمینی ، مقادیر اکثر آنیونها بویژه نیترات و کلرورها در آنها بالا خواهد رفت و این امر یکی از بهترین علائم هشدار دهنده است.

بدیهی است در صورت این آلودگی علاوه بر آنیونها و کاتیونها بعضی از انواع باکتریها و ویروسهای فاضلاب نیز می‌توانند وارد جریان آبهای زیرزمینی شوند. می‌توان انتظار داشت که در شرایط مطلوب ، زمین ، قادر به تصفیه طبیعی 99 درصد آلودگیها باشد. ولی برای اینکه زمین قادر به این تصفیه طبیعی باشد، باید نحوه و چگونگی دفع فاضلاب را با دقت تمام با احتساب جوانب امر صورت گیرد.

انواع آلوده کننده‌های آبهای زیرزمینی و نحوه از بین بردن آنها

متاسفانه ، ورود آلوده کننده‌های فاضلاب ، باعث فعالیتهای غیر هوازی خواهد شد، ولی اگر آلودگی در حین نفوذ رقیق شده باشد، مشکلات ناشی از آنها کمتر خواهد بود. تخلیه فاضلابهای صنعتی در زمین نیز با ورود فلزات سنگین که اغلب خاصیت سمی دارند، آلودگیهای شدید شیمیایی و احیانا" میکروبی در آبهای زیرزمینی تولید می‌نماید و چه‌بسا اتفاق می‌افتد که دیگر از این آبهای زیرزمینی نتوانیم در مصارف عمومی استفاده کنیم و باید برای مصرف مجدد ، متحمل هزینه‌های گزافی گردیم.

برای جلوگیری از فعالیت باکتریهای بی‌هوازی در تخلیه مواد جامد دفعی در گودال ، می‌توانیم از محلول 20 میلی‌گرم در لیتر ، کرومات و یا ترکیبات نیتراتی استفاده کنیم، البته مقدار معرف آنها با در نظر گرفتن جوانب امر باید تعیین شود. نفت یکی از آلوده کننده‌های آبهای زیرزمینی است.

این ماده ممکن است حتی آب زیرزمینی را برای همیشه غیر قابل استفاده نماید و در امر پمپاژ هم بعلت حل پوششهای قیری ، مشکلات جدی ایجاد می‌کند. آلوده کننده‌هایی که در ضمن فعالیتهای کشاورزی ممکن است وارد آبهای زیرزمینی گردند (نظیر حشره کشها) ، گاها فاجعه‌های بزرگی به بار می‌آورند. مثلا ممکن است ضمن کلرینه کردن آبهای زیرزمینی با ایجاد ترکیبات جدید کلردار مواد جدید که مسومیت آنها به مراتب از خود حشره کشها زیادتر است، ایجاد نمایند (نظیر کلرور فنیل).

جمع‌ بندی نکات مهم

باکتریها و ویروسها در حین نفوذ آب و یا حرکت آن ، به آبهای زیرزمینی می‌پیوندند، ولی این عوامل هیچگاه در خلاف جهت جریان آبها حرکت نخواهد نمود.

حرکت عوامل مندرج در فوق ، در حین پمپاژ آبهای زیرزمینی تشدید می‌شود.

وضع باکتریها و ویروسها بعد از پیوستن به آبهای زیرزمینی مشابه وضع آنها در آبهای سطحی است.

مقدار باکتریها و ویروسهایی که قبل از رسیدن به منابع آب زیرزمینی قابل حذف هستند، متناسب با عوامل مختلف از همه مهمتر فاصله آنها از منبع و قابلیت نفوذپذیری زمین است.

بهترین نوع زمین مواد برای حذف باکتریها ، زمین با دانه بندی یکنواخت از ماسه‌های ریز با درصدی رس می‌باشد.

حداکثر مسافتی که باکتریها و ویروسها در حالت عمودی می‌توانند حرکت نمایند تقریبا 10 فوت است.

غالب مواد شیمیایی نظیر نفت ، حشره کشها ، و دترجنتها می‌توانند همراه آب به زمین نفوذ و به آبهای زیرزمینی داخل گردند.

منابع  :

http://ghanat-shareza.persianblog.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 05 بهمن 1395 ساعت: 16:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره اثرات نماز بر انسان

بازديد: 567

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

اثرات نماز بر انسان

دبیر گرامی :

 

تهیه و تنظیم :

 

زمستان 95

 

فهرست مطالب

مقدمه :3

تأثیر نماز بر رفتار انسان و زندگی روزمره او3

1.تعظیم به خدا و تحقیر تمام قدرت های دنیوی.. 3

2.ضبط نفس و زدودن گناهان. 4

3.رعایت حقوق. 4

4.خودسازی.. 4

5.وحدت جهت و مکان شناسی.. 4

6.تمرکز حواس و حضور ذهن.. 5

تاثیرات جسمی نماز بر انسان. 5

1- یافته های جدید درباره سجده کردن. 5

2- "اضطراب" بیماری شایع قرن اتم و كهكشان است.6

3- تاثیرات نماز بر جسم انسان. 6

تأثير نماز بر سلامت کليه ها8

تأثير نماز بر بيماري فشار خون. 9

منابع :10

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه :

نماز در لغت به معنای پیوند، ارتباط، دعا و درخواست است.از نماز در قرآن با نام های مختلف یاد شده است.از جمله: 1ـ صلاة، آیه 8 سورە انفال 2ـ ایمان، آیه 2 سورە بقره 3ـ تسبیح، آیه 30 سورە روم 4ـ قرآن، آیە 17 سورە بنی اسرائیل 5ـ حسنه، آیه 11 سورە هود 6ـ ذکر، آیه 238 سورە بقره 7ـ کتاب موقوت آیه 103 سورە نساء

خداوند متعال در آیە 103 سورە نساء می فرماید:

﴿انّ الصلاة کانت علی المؤمنین کتاباً موقوتاً «نماز برای مؤمنان، واجبی همیشگی و تبدیل ناپذیر است

در این آیه نماز برای اهل ایمان به عنوان کتاب موقوت معرفی شده است یعنی برنامه ای که باید در وقت خود اجرا شود.نماز یک نوع پرستش مشترک درمیان تمام ادیان است.

نماز موجب نزدیکی انسان به پروردگار خود می شود و با توجه به آیات و روایات بالاترین و عالی ترین حالت قرب انسان به خدا سجده بر خاک است که این کار بارها در نماز تکرار می شود.

تأثیر نماز بر رفتار انسان و زندگی روزمره او

اثرات نماز بر رفتار و زندگی یک نماز گزار واقعی به خوبی قابل مشاهده است. مهمترین آثار نماز بر زندگی انسان شامل:1ـ تعظیم به خدا و تحقیر تمام قدرت های دنیوی 2ـ خود سازی 3ـ ضبط نفس 4ـ زدودن گناهان 5ـ رعایت حقوق 6ـ وحدت جهت 7ـ صلح و مسالمت طلبی 8ـ تمرکز حواس و حضور ذهن 9ـ توسعه و رشد اقتصادی 10ـ وقت شناسی 11ـ جهت گیری در کار 12ـ حساب و کتاب داشتن 13ـ حفظ نظافت و می شود.که در این مقاله برخی موارد توضیح داده می شود.

1.تعظیم به خدا و تحقیر تمام قدرت های دنیوی

گاهی اوقات انسان وقتی یک صاحب قدرت را مشاهده می کند ممکن است دچار ترس و وحشت زیادی بشود ولی کسی که نماز می خواند و تکبیر (الله اکبر) می گوید، هرگز از بزرگی و عظمت هیچ صاحب قدرتی نمی ترسد.انسان نماز گزار با گفتن الله اکبر به خودش تلقین می کند که خداوند بالاتر و بزرگتر از همه چیز و همه کس است و تمام قدرت های دنیوی در مقابل او حقیر و ناچیز است انسان نمازگزار در برابر خداوند سجده می کند و فقط از دستورات خداوند اطاعت می کند و هیچ صاحب قدرت و هیبتی نمی تواند او را از اطاعت و بندگی خدا باز دارد.همچنین نماز به انسان درس تربیت، آزادگی، استقلال و رشد می دهد.

2.ضبط نفس و زدودن گناهان

در جریان زندگی، انسان باید در برخی از موارد خود را به رعایت نظم در برنامه ها اجبار نماید و الزاماتی در برنامه خود تحمیل کند.عبادت و بندگی و در یاد خدا بودن وجدان مذهبی انسان را پرورش می دهد و تیره گی های ناشی از گناهان را زایل می کند.چون نماز جنبه عملی دارد توان اجرایی آن در دوری از فساد و به یاد آوردن خدا بیشتر از وحی است.باز داشتن از گناه، جزئی از طبیعت نماز است و نماز، انسان را به یاد مبدأ و معاد می اندازد و به این صورت باعث جلوگیری از فحشا و منکر می شود.

3.رعایت حقوق

به منظور قبول واقع شدن نماز انسان باید شرایطی را رعایت کند از جمله لباس نمازگزار، مکان نماز، آب وضو باید مباح باشد، همچنین باید به مواردی مثل رعایت حقوق مردم از قبیل پرداخت زکات، پرهیز از دروغ و غیبت و تهمت و توجه به حقوق دیگران و نیز پرداخت قرض و دین خود به مردم نیز توجه داشته باشد.در اینجا در کنار نماز و عبادت، توجه به حقوق دیگران نیز دارای اهمیت می شود و خداوند می فرماید اگر می خواهی مرا پرستش کنی باید حقوق مردم را نیز محترم بشماری و من نمازی را که در آن به رعایت حقوق انسانها توجهی نشود قبول ندارم.

4.خودسازی

نماز باعث خودسازی انسان می شود.خداوند در آیه 153 سورە بقره در این باره می فرماید:﴿یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر والصلاة إنّ الله مع الصابرین ای اهل ایمان در راه خودسازی خویش از دو چیز کمک بگیرید: 1ـ صبر و تحمل در برابر سختی ها و از جا در نرفتن 2ـ نماز و توجه به خدای یگانه که به او ایمان دارید و محققا خدا با کسانی است که در راه حق استقامت دارند و سختی ها را تحمل می کنند تا به اهداف انسانی خود برسند.نماز به انسان درس آزادگی، استقلال، صبر و استقامت می دهد.

 

5.وحدت جهت و مکان شناسی

با توجه این که طبق آیات قرآن نماز خواندن به سمت مغرب و مشرق، شمال و جنوب فرقی نمی کند و به هر طرف رو کنیم در همه سو و همه طرف خدا هست. ﴿اینما تولو فثم وجه الله(سوره بقره، آیه 115).ولی در اسلام خداوند به خاطر مصلحت تربیتی نماز می فرماید که همه مردم به یک طرف نماز بخوانند تا انسانها یاد بگیرند که در تمام افعال و کارهای خود وحدت و هماهنگی داشته باشند.بنابراین آنان باید قبل از نماز قبله را بشناسند.

6.تمرکز حواس و حضور ذهن

در اسلام دستور داده شده از هر کاری که موجب حواس پرتی و عدم تمرکز حواس در نماز می شود، پرهیز شود.مثلا ایستادن در مقابل درب باز، مقابل آیینه، در برابر هرگونه تصویر و تابلو و نماز خواندن در جای باز و خیابان و جایی که باعث مزاحمت شود.

امام علی(ع) نیز در این مورد می فرمایند:

«هیچ کس از شما با حالت کسالت و خواب آلودگی به نماز نایستد و در حال نماز به افکار خود مشغول نشود چرا که نمازگزار در برابر پروردگار بزرگ است و جز این نیست که خدا به بنده به اندازه ای سود می دهد که به او رو کرده باشد

نماز روزانه پنج نوبت فکر را در تمرکز حواس قرار می دهد و پرورش تمرکز ذهن را آسان می کند.تأثیر نماز در این مورد این است که بهتر است در محیط کار شرایط تمرکز حواس کارکنان فراهم آید.زیرا حواس پرتی کارگر و کارمند نه تنها سبب اتلاف وقت بلکه سبب ایجاد نقص در محصول کار نیز می شود.

تاثیرات جسمی نماز بر انسان

1- یافته های جدید درباره سجده کردن

هر اندازه که محور طولی انسان کاهش یابد، میزان در معرض اشعه‌های الکترومغناطیسی قرار گرفتن او نیز کم می‌شود.

در زمان سجده کردن هم محور طولی انسان و هم به دنبال آن میزان تاثیرگذاری الکتریسیته‌ها کم می‌شود و سپس عمل تخلیه از طریق تماس پیشانی با زمین صورت می‌گیرد، البته در زمان سجده به دلیل آنکه دیگر نقاط بدن هم با زمین ارتباط می‌یابند، عمل تخلیه آسان تر انجام می‌شود و انسان از بیماری‌های روحی، جسمی و حتی سرطان در امان می‌ماند.

شیوه درست تخلیه الکتریسیته‌ی بدن به همان شیوه‌ای است که انسان در زمان نماز گزاردن دارد و به سوی مکه نماز می‌خواند، چرا که این حالت بهترین حالت است و شخص احساس آرامش و راحتیبیشتری خواهد داشت. الا بذكر الله تطمئن القلوب (سوره رعد/آیه 28)

2- "اضطراب" بیماری شایع قرن اتم و كهكشان است.

 پیشرفت سریع و پیچیده تمدن و در عین حال بی توجهی به ارزش های مذهبی و خانوادگی هر روز بیش از پیش برای افراد و اجتماع اضطراب های جدید به وجود می آورد. از نظر روان پزشكان، اضطراب با یك احساس منتشر و مبهم دلواپسی كه اغلب ناخوشایند و بدون دلیل استمشخص می شود كه معمولا با یك یا چند مشكل جسمی همراه می گردد. از جمله شخص ممكن است علامت های جسمی چون احساس تپش قلب، تنگی نفس و درد قفسه سینه، خالی شدن سردل، تعریق، سردرد، تكرر ادرار، اسهال، گزگز دست و پاها، لرزش و را نیز به همراه داشته باشد.

اضطراب، گاهی به شكل طبیعی در اشخاص سالم بروز می كند و گاهی به صورت بیمارگونه و دائمی در می آید كه نیاز به درمان و مراقبت پزشكی دارد. با اینكه دلایل علمی گوناگونی از دیدگاه های مختلف به عنوان دلایل بروز اضطراب و تشدید آن ارائه شده است اما همچنان دور شدن از ایمان مذهبی، به عنوان یك عامل مهم در بروز اضطراب نقش غیرقابل انكاری داردو به این ترتیب نقش پیشگیری كننده و حتی درمانگر مذهب درمورد اضطراب قابل بررسی است. آرامش حاكم بر روح و روان و در نتیجه آن سلامت جسم اشخاص مذهبی، در مقایسه با آشفتگی روانی و جسمی و اضطراب لامذهب ها از دیر باز مورد توجه پزشكان بوده است.

به این ترتیب در بعد پیشگیری از اضطراب و برای آرامشدائمی جسم و روان، "نماز" نقش خارق العاده ای را ایفا می كنددر مورد اضطراب، بد نیست به این نكته اشاره كنیم كه شخص نمازگزار با ایمان به قدرت لایتناهی پروردگاری كهدر مقابلش كرنش می كند، خود را در مقابل هر عاملیكه قصد به خطر انداختن و ترساندن (و در نتیجه مضطرب ساختن) او را داشته باشد ایمن می یابد و ضمن تكرار باور اعتقادی خود طی نمازهای پنجگانه یومیه این ایمنی همه جانبه را، به روان خود تلقین می كند و سرانجام آرامش عمیق را در وجود خود ملكه می سازد.در راستای این موضوع تحقیقات علمی در برخی كشورهای مسلمان نشان می دهد كه بیماران مضطربی كه در كنار درمان های رایج ضد اضطراب، به خواندن نماز و قرآن و حتی احادیث نبوی مشغول شده اند، از بهبودی بالاتری نسبت به سایرین برخوردار بوده اند.

 3- تاثیرات نماز بر جسم انسان

برخی از کارشناسان معتقدند نماز خواندن تنها غذای روح انسان نیست , بلکه جسم انسانها را نیز تقویت می کند و آنها را در مبارزه با مشکلات روزمره یاری می دهد . وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند جریان فکر هم خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی مانند نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی این حالت باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بی خوابی و افکار ناآرام را از انسان دور می کند.

ایستادن در حالت نماز باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است را تقویت می کند و این عمل باعث می شود فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات بعدی بپردازد.

نماز قسمت فوقانی بدن را پرورش داده و ستون مهره ها را تقویت کرده و آن را در حالت مستقیم نگاه می دارد. تقویت احشاء و ماهیچه های شکم , حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن سوء هاضمه و بی اشتهایی از دیگر خواص نماز خواندن و رکوع در نماز است. کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود که در متعادل و آرام کردن سمپاتیک موثر است. مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیزباعث تقویت عضلات صورت و گردن ساق پا و رانها می شودو به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد.

تنظیم متابولیسم بدن فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماری ها از بدن , کمک به افزایش حالت استواری و استحکام مغز و بهبود ناراحتی های تناسلی و نارسایی های تخمدان از دیگر خواص رکوع در نماز است. سجده نیز ستون مهره های بدن را تقویت کرده و دردهای سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه ,پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند.

سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر با تغذیه این غدد باعث حفظ شادابی , زیبایی و طراوت پوست می شود. حالات سجده به واسطه بازشدن مهره ها از یکدیگر باعث کشیده شدن اعصابی کهقسمتهای مختلف بدن را به مغز وصل می کند,شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این امر برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیت است سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد.

استحکام بخشیدن و تقویت عضلاتپاها و ران ها , کمک به نفخ معده و روده , بهبود فتق , از خواص نشستن بعد نماز است. روشن است که نماز فلسفه خاص خود را دارد که معراج مومن و مایه ی قرب به حق است و آن را باید فقط برای خداوند تعالی خواند و نه به انگزه فواید و آثاری از این دست, ولی آگاهی ازاین دست نظرات علمی نیز می تواند برای برخی مفید باشد. عوامل عفوني مختلف اعم از باکتري ها، ويروس ها و انگل ها، مي توانند باعث درگيري دستگاه گوارش انسان و مشکلات متعدد ناشي از آن شوند. اين مشکلات مي توانند از يک خارش ساده شبانه بر اثر ابتلا به نوعي انگل، تا اسهال هاي وحشتناک تظاهر کنند. اما يکي از برجسته ترين مواردي که در آن شعار معروف علم طب: " پيشگيري هميشه مؤثرتر از درمان است " صدق مي کند، همين مورد عفونت هاي گوارشي است.

دانش پزشکي، امروزه عامل انتقال بسياري از عوامل عفوني را اصطلاحاً Fecal Oral (مدفوعي ـ دهاني) شناسايي کرده است که يک گروه عمده از اين عوامل عفوني داراي اين ويژگي هستند که پس از اجابت مزاج بر روي دست باقي مي مانند و بعداً در موقع غذا خوردن و از طريق دهان وارد بدن مي شوند و ايجاد بيماري مي نمايند . از اين جهت امروزه در همه ممالک پيشرفته اولين اصل بهداشتي که براي مقابله با عفونت هاي گوارشي به همگان (به خصوص کودکان) آموزش داده مي شود، شستشوي دست ها قبل از غذا خوردن و پس از اجابت مزاج است و به اين ترتيب تأثير نظافت دست ها در پيشگيري از گروه زيادي از بيمار هاي عفوني، باور نکردني است. فرمان وضو که در آيه شريفه ۶از سوره مبارکه مائده در قرآن مجيد-، صادر شده است، به سادگي و صراحت امر به شستشوي دستان (تا آرنج) مي کند و ۱۴قرن پيش با بيان دستوري پيرامون نماز ، پيام آور نکته اي مي شود که علم بشري در آستانه قرن ۲۱به اهميت بيش از پيش آن، دست يافته است.

مقارنت اوقات نماز با سه وعده معمول غذايي (صبحانه و نهار و شام) يا حتي وعده هاي غذا هنگام روزه داري (سحر و افطار) سبب مي شود که شخص نماز گزار، موقع انجام وضو (که معمولا متعاقب اجابت مزاج نيز هست) خود به خود به شستشوي دست ها بپردازد و هر گونه عامل بيماري زاي عفوني را از دست هاي خويش بزدايد و در نتيجه موقع صرف غذا، هيچ عامل عفوني ناشي از دست هاي آلوده موفق به ايجاد بيماري در بدن او نشود.

تأثير نماز بر سلامت کليه ها

سلامت دستگاه ادراري انسان، به خصوص کليه ها، تأثير بي ن هاي ت مهمي در ادامه حيات انسان دارند و بيماري کليوي از دردناک ترين و پر مخاطره ترين، گرفتاري هاي جسمي است.

در اين ميان عفونت دستگاه ادراري که يکي از شايع ترين علل مراجعه بيماران به مطب پزشکان مي باشد، علاوه بر آن که خود بخود و به تن هاي ي بيماري آزار دهنده اي است، گاهي سبب بروز بيماري هاي ديگر نيز در بدن انسان مي شود. به عنوان مثال برخي عفونت هاي دستگاه ادراري مي توانند، گاهي باعث نارسا شدن و از کارافتادگي کليه شوند يا عفونت کليوي در خون و در نتيجه در تمام بدن پخش شود يا برخي عفونت ها ممکن است به ايجاد سنگ کليه در بيماران منتهي شوند، که همه اينها نشانه اهميت موضوع است.

ادرار پس از آنکه توسط دو کليه انسان توليد شد، توسط دو لوله موسوم به " حالب" که کليه ها را به مثانه وصل مي کنند، به مثانه تخليه مي شود تا بدان وسيله از بدن دفع گردد. حال چنانچه مثانه به موقع از ادرار خالي نشود، ادرار از مثانه به حالب ها و حتي کليه باز مي گردد و همين "برگشت ادرار از مثانه به حالب ها، سبب ايجاد استعداد در فرد براي ابتلا به عفونت کليه مي شود" و به اين ترتيب کساني که در شبانه روز، بنا به هر علتي به ندرت ادرار مي کنند به طور جدي در معرض خطر هستند. اما در رسايل فقهي توضيح المسائل، يکي از مبطلات وضو و نماز ، خروج بول و غائط و نفخ کليه (گاهي کليه ها را دردي مي گيرد شبيه به درد کليه اما شن يا سنگي در کليه ها يا مجاري ادراري وجود ندارد. اطباء سنتي معتقدند گاهي مقداري از گازها و حباب هاي هواي داخل خون از راه مويرگ ها به کليه منتقل شده و تجمع تعدادي از آنها در کليه ها حالتي را به نام نفخ کليه به وجود مي آورد)، از بدن انسان درج شده است و اين موضوع سبب مي شود که شخص نماز گزار و احياناً "دائم الوضو"، براي پرهيز از ابطال عبادتش به طور معمول و بر حسب عادت ، قبل از وضو ، به تخليه ادرار بپردازد.(تعبيه توالت در مجاورت وضو خانه مساجد در واقع به منظور پاسخ به اين عادت پسنديده و سلامت ي بخش صورت مي گيرد)

به اين ترتيب حداقل سه بار، دفع ادرار از بدن، در زمان هاي ي به فواصل مناسب نسبت به يکديگر و در حدي که براي يک انسان طبيعي لازم است، فرد را در مقابل ابتلا به عفونت هاي کليه و دستگاه ادراري مصون مي سازد و مي تواند به عنوان نکته اي مهم پيرامون نماز مورد توجه قرار گيرد.

تأثير نماز بر بيماري فشار خون

افزايش فشار خون يکي از شايع ترين دلايل مراجعه به پزشک در سرتاسر دنياست. به علت عوارض خطرناک و متعددي که اين بيماري براي بسياري از اعضاي بدن از جمله قلب، مغز، کليه و چشم و .. دارد، سعي و اهتمام فراواني در دانش پزشکي براي پيشگيري و کنترل اين بيماري وجود دارد.

در تمامي منابع معتبر علمي، براي پيشگيري از ابتلا به افزايش فشار خون و همچنين کنترل تعداد زيادي از بيماران که افزايش فشار خون ي در حد خفيف يا متوسط دارند، رعايت برخي اصول و استفاده از درمان هاي غير دارويي توصيه مي شود. درمان هاي غير دارويي ضمن آن که هزينه چنداني را بر بيمار تحميل نمي کنند، در پايين آوردن فشار خون و ممانعت از بروز و پيشرفت آن مؤثرند.

چهار درمان اوليه و بسيار مهم غير دارويي که در منابع جديد علمي براي کنترل فشار خون مورد توجه قرار مي گيرند ، عبارتند از:

۱)کاهش اضطراب و استرس

۲)کاهش يا عدم مصرف الکل

۳)کم کردن وزن

۴)انجام ورزش هاي سبک به طور منظم در شبانه روز

اما با توجه به نقش بسيار مهمي که نماز هاي واجب يوميه، در ايمن کردن انسان در مقابل استرس ها و مشکلات گوناگون زندگي ايفا مي کنند( از جمله تأثير نماز بر اضطراب که در قسمت هاي بعدي مورد توجه قرار خواهد گرفت ) و نيز با توجه به الزامي که نماز به شخص نماز گزار مبني بر عدم مصرف مشروبات الکلي مي دهد، مي توان اين امر را قدم مؤثري در پيشگيري و کنترل فشار خون تلقي کرد. از طرفي نماز با حرکات موزون و قيام و قعود و رکوع و سجود منظمي توأم است که قابل مقايسه با يک نرمش سبک روزانه مشابه آنچه که در درمان هاي غير دارويي فشار خون توصيه مي شود، مي باشد. همچنين اگر به ياد آوريم که مسلمان نماز گزار، رو به قبله مکتبي نماز مي خواند که خداي آن مکتب از پُرخوري و شکم پارگي بيزار است و مثلاً "عالمان فربه و چاق را دشمن مي انگارد " متوجه خواهيم شد که هر چهار درمان غير دارويي مذکور، براي کنترل و پيشگيري افزايش فشار خون ، در وراي احکام نوراني نماز نهفته است. 

منابع :

www.sid.ir

www.asemankafinet.ir

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 20 دی 1395 ساعت: 10:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تهدید و امنیت

بازديد: 16435

 

 

موضوع :

راه هاي مقابله با تهديد امنيت اجتماعي از دیدگاه قرآن

درس  :

آمادگی دفاعی

دبیر گرامی :

 

تهیه و تنظیم :

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

چکیده4

نکات کلید :4

مقدمه. 5

ضرورت جهاد از نگاه علي(ع)5

راهكارهاي مقابله با تهديدات.. 6

اصول اساسي وحدت.. 7

نتیجه گیری.. 8

منابع :8

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

راه هاي مقابله با تهديد امنيت اجتماعي از دیدگاه قرآن

چکیده

بي گمان امنيت از مهم ترين دغدغه بشر است. از اين رو در همه بخش هاي زندگي، امنيت را به شكلي تعريف و از آن دفاع مي كند تا جايي كه آن را مولفه اي از دو مولفه اصلي خوشبختي مي شناسد و براي دست يابي به آن به عنوان هدف اصلي، برنامه ريزي هاي دقيقي انجام مي دهد.

امنيت جان و امنيت غذايي و امنيت شخصي تا امنيت جمعي را مي توان به عنوان مهم ترين انگيزه بشر و هدف از حركت ها و كنش ها برشمرد. اين گونه است كه بهشت كامل انساني جايي است كه انسان در آن از همه نوع امنيت و آرامش برخوردار باشد. اگر دغدغه آرامش روحي و رواني براي هر فردي، دغدغه و هدف اصلي است، آرامش و امنيت جمعي نمي تواند از اين دايره بيرون باشد و لذا امنيت و آرامش به شكل لايه هاي در هم تنيده خودنمايي مي كند. بنابراين تلاش انسان دست يابي به همه انواع و اقسام آرامش و امنيت و حفظ و نگهداشت آن است.

امنيت اجتماعي و امنيت ملي نيز شاخه اي از شاخه هاي اين درخت عظيم است كه به نظر مي رسد به عللي يكي از شاخه هاي مهم واساسي آن مي باشد. از اين رو هر كسي كه بخواهد امنيت و آرامش شخصي و فردي خويش را تامين كند به امنيت اجتماعي و ملي نيز توجه و اهتمام ويژه اي پيدا مي كند، زيرا بي تامين امنيت اجتماعي و ملي شايد حداقل در جوامع امروزي سخن گفتن از امنيت و آرامش شخصي لغو و بيهوده باشد.

برپايه اين نظريه و رويكرد به امنيت ملي و اجتماعي است كه هر كسي حتي براي تامين امنيت و آرامش شخصي، به امنيت اجتماعي و ملي توجه پيدا مي كند و در مقابل تهديدات مي ايستد تا امنيت جامعه و كشور به هر شكلي حفظ شود و در سايه سار آن از امنيت شخصي بهره مند شود.

در این مقاله به بررسی راهكارهاي قرآني مقابله و برخورد با انواع تهديدات نسبت به امنيت ملي و جمعي می پردازیم .

نکات کلید :

امنیت تهدید فرامین قرآن

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

شايد در دوران بسيار قديم كه تاريخ از آن چيزي حكايت و گزارش نمي كند، اشخاص، امنيت و آرامش را در امنيت و آرامش شخصي تعريف مي كردند، ولي ديگر در جهان معاصر نمي توان از امنيت شخصي سخن گفت و از امنيت اجتماعي، امنيت جمعي، امنيت جامعه و يا امنيت ملي سخني به ميان نياورد؛ زيرا امنيت و آرامش شخصي چنان با امنيت ملي در هم تنيده شده كه اگر اين دومين تامين نشود سخن گفتن از امنيت شخصي و آرامش حتي روحي و رواني فردي، امري گزاف و لغو خواهد بود.

كساني كه در كشوري چون عراق و افغانستان زندگي مي كنند، ازهيچ آرامشي برخوردار نيستند؛ زيرا هر آن در انتظار وقوع رخدادي چون تجاوز به حريم خصوصي، غارت اموال و هتك حرمت، عرض و آبرو و از دست دادن جان به شكلي از اشكال چون حملات انتحاري هستند.

در چنين فضايي امكان سرمايه گذاري بلندمدت براي افراد و يا شركت ها نيست. از اين رو تنها در انديشه گذران زندگي و عبور از فاجعه امروز مي باشند. آنان تنها براي حفظ جان و كمي سرمايه و توشه براي فردا زندگي مي كنند و هيچ گونه سرمايه گذاري فكري و مالي و بدني حتي براي ميان مدت انجام نمي دهند، چه رسد به آن كه براي آينده اي طولاني و بلندمدت برنامه ريزي كنند.

حضور مهاجمان بيگانه و عناصر تخريب گري كه همه بنياد جامعه و ملت را هدف قرار داده و بي توجه به كرامت و شرافت انساني تنها در انديشه قتل و غارت و تجاوز به نواميس مي باشند، نمي تواند مجالي براي فكر و برنامه و آينده و سرمايه به جا گذارد. وضعيت زيست در جوامع بي دولتي چون سومالي يا دولت هاي نيم بندي چون عراق و افغانستان، بسيار فاجعه بار است به گونه اي كه نمي توان حتي آن را با جنگل و جانوران آن مقايسه كرد، زيرا در جنگل، جانوراني زيست مي كنند كه دست كم قوانين تكويني طبيعت را رعايت مي كنند و حدود و ثغوري براي رفتارهاي خويش دارند. و لذا در هنگام سيري متعرض كسي نمي شوند. اما انسانهايي كه از مقام انسانيت سقوط كرده و در مقام «بل هم اضل» نشسته اند از جانوران جنگل نيز خطرناك تر و بي باك تر هستند. درنده خويي انسان به سبب همان وجود كمالات خاص و ويژه انسان به وي اين امكان را مي دهد كه بسيار زشت تر و پست تر عمل كند. از اين رو قتل و كشتار انسان هاي بي گناه به شكل ميليوني و بمب هاي خوشه اي، اتمي و حملات كوركورانه و بي هدف، نه تنها داستان روزانه مردم است كه بدان عادت كرده اند بلكه بازيچه كودكان است تا در بازي هاي رايانه آن را تمرين كنند و در يك فرآيند عادي سازي بدان عادت نمايند.

در چنين فضا و موقعيتي سخن گفتن از امنيت رواني، يا امنيت شخصي، سخن گفتن از افسانه هاست. بنابراين اگر كسي در انديشه امنيت شخصي و رواني و روحي براي خود است مي بايست نخست به امنيت جمعي و اجتماعي و ملي توجه و در تأمين آن اقدام كند.

ضرورت جهاد از نگاه علي(ع)

اميرمؤمنان علي(ع) در نامه هاي بسيار و متعددي كه براي مردم فرستاده و در سخنراني هاي زياد خود به ايشان گوشزد مي كند كه اگر بخواهند امنيت شخصي خود را تأمين كنند نمي توانند با بي توجهي به مسئله جهاد و تأمين امنيت جمعي، آن را تأمين نمايند. ايشان در نامه سرگشاده كه در آن عموم مردم را مخاطب خويش مي سازد مي فرمايد براي تأمين امنيت شخصي و عدم تجاوز به عرض و مال و ناموس خويش مي بايست از خانه و شهرها بيرون رفت و به مقابله با دشمن در بيرون مرزها برخاست؛ زيرا هر قومي كه دست از اسلحه بشويد و جامه رزم بر كناري نهد و در خانه خويش سكونت يابد مورد تجاوز قرار مي گيرد و هستي اش بر باد مي رود. ايشان حتي تبيين مي كند كه براي تأمين امنيت خانه و شخص مي بايد به امنيت عمومي و جمعي انديشيد، زيرا دشمن اجازه نمي دهد كه شخصي ولو بي گناه از امنيت برخوردار باشد. به اين معنا كه اگر شخص بخواهد با كنار كشيدن خود از مسايل و موضوعات اجتماعي جامعه، خود را در دژ امنيت و آرامش قرار دهد، خيالي باطل كرده است؛ زيرا دشمن در هنگام حمله، به جداسازي نمي پردازد و با حملات كوركورانه و يورش هاي بي امان همگان را به تيغ مي كشد و جان و مال را مي برد.

آن حضرت(ع) در نامه اي مي نويسد: گزارش ها نشان مي دهد كه دشمنان وارد خانه زنان مسلمان و زنان اهل كتاب و هم پيمان وارد شده و خلخال از پا و گوشواره از گوش كنده و بي هيچ مزاحمتي رفته اند حضرت در همان نامه در جايي ديگر مي نويسد: ملتي در خانه هايشان مورد هجوم دشمن قرار نگرفتند مگر آن كه خوار و ذيل شدند.

به نظر امام(ع) اگر ملتي براي مقابله با هجوم و يورش هاي دشمنان، خود يورش پيشگيرانه نداشته باشد، دشمنان خود را از مرزها مي گذرانند و به داخل شهرها و خانه هاي شما مي آيند و با غارت و تجاوز و تعدي، شما را خوار و ذليل مي كنند و كشور را اشغال كرده و مالك جان و مال و عرض شما مي شوند.

در حقيقت امام(ع) به اين مهم توجه مي دهد كه امنيت و آرامش شخصي در خانه و كاشانه زماني تأمين مي شود كه امنيت ملي و جمعي تأمين شده باشد. بنابراين هيچ كسي نمي تواند خود را از تعرضات مصون بداند، چه اين شخص طرفدار اين گروه باشد يا آن گروه، چه از اهل ايمان و اسلام باشد يا اهل پيمان و اهل كتاب، همه در هنگام يورش هاي دشمن به شهرها و درون كشور از امنيت بي بهره خواهند بود و آثار و تبعات آن گريبانگير همه خواهد شد.

راهكارهاي مقابله با تهديدات

بي گمان علت اصلي گستاخي دشمنان را مي بايست در تفرقه و اختلاف امت و ملت دانست و تا زماني كه مردم از اتحاد و وحدت برخوردار و بهره مند هستند دشمن نمي تواند در ملتي نفوذ كند و از راه حملات و يورش هاي بيروني آسيب جدي بر ايشان وارد سازد.

خداوند در آياتي چند تبيين مي كند كه اختلاف هاي كوچك و بزرگي كه در امت پديد مي آيد موجب مي شود تا دشمن از رخنه پديد آمده استفاده كند و با بزرگ نمايي و يا بزرگ كردن رخنه براي خود راهي فراهم آورد و به اهداف خود دست يابد.

اين سنت و قانون الهي است كه هر ملتي كه در دام اختلاف افتاد، از درون و بيرون تحت فشار قرار گرفته و از ميان رفته و جز نام و نشاني از آن ها باقي نمانده است. در برخي از آيات از برباد رفتن سخن مي گويد و مي فرمايد كه اختلافات موجب مي شود تا «يذهب ريحكم». اين بدترين تعبير درباره از ميان رفتن و نيست شدن است كه در فرهنگ قرآن و ادبيات عربي گفته شده است.

بنابراين مهم ترين عامل نه تنها در مقابله با تهديدات بلكه عامل بازدارنده از حملات، حفظ وحدت اجتماعي و انسجام ملي است. از اين رو دشمن مي كوشد پيش از هر حمله فيزيكي نخست اين سد استوار را بشكند و با ايجاد اختلافات و تفرقه در صفوف ملت و امت آنان را به خود سرگرم سازد.

از ديگر راهكارهاي قرآني براي مقابله با تهديدات، آمادگي كامل نظامي و روحي و معنوي از سوي ملت است، لذا فرمان مي دهد تا از نظر منابع انساني و مالي و تداركاتي خود را تجهيز كنيد به اندازه اي كه در دل دشمن ترس و وحشت بيفتد: واعدوا لهم ما استطعتم من قوه... ترهبون به عدوالله و عدوكم.

شايد بسياري از تجهيزات هرگز به كار گرفته نشود ولي هر عامل ارعابي كه بتواند ترس و رعب در دل دشمن افكند مي بايست از عامل انساني و غيرانساني فراهم آيد تا در نقش عامل پيشگيرانه عمل كند. به سخن ديگر، آمادگي كامل و درحد نهايي مي بايست همواره به گونه اي باشد كه دشمن از هر نظر در وضعيت پايين تر و پست تر باشد تا وسوسه حمله را به دل راه ندهد و همواره از شما در ترس و وحشت به سر برد.

در حقيقت سياست هاي تهاجمي دولت اسلامي و ملت و امت اسلام مي بايست به عنوان يك راهبرد اساسي در برنامه ها وجود داشته باشد. دشمن نبايد فرصت اين را بيابد كه ترس و وحشت از وي دور شود و احساس امنيت كند. بنابراين ايجاد ناامني روحي و رواني در دشمن بايد به عنوان سياست اصلي مورد توجه امت و دولت اسلامي باشد تا دشمن به خود اجازه ندهد در انديشه تجاوز باشد چه رسد كه آن را عملي سازد و يا حتي به درون شهرها و خانه هاي مسلمانان وارد شود؛ زيرا چنان كه ديديم و امير مومنان علي(ع) نيز گوشزد كرده هرگاه دشمن به شهرها و خانه هاي شما به هر شكلي وارد شده باشد، امنيت و آرامش و آسايش را از شما سلب مي كند.

اصول اساسي وحدت

در جهان معاصر، دشمن خود را از نظر تجهيزات و نفرات در آمادگي بالاتري قرار داده است و بلكه با ابزارهاي پيشرفته مخابراتي حتي در خانه هاي مسلمانان آشيانه كرده و حضور بيست و چهار ساعته دارد. رسانه هاي آنان تفرقه و اختلاف را دامن مي زنند و وحشت و هراس در دل مسلمانان مي افكنند تا مالكيت و تسلط آنان را بپذيرند.

براي تامين اتحاد و وحدت مي بايست نخست به اصول اساسي وحدت امت يعني توحيد و يكتاپرستي بازگشت و در سايه رهبري و امامت امام گام برداشت. از اين رو خداوند بازگشت به اصول اساسي دين و پيروي و اطاعت از آن و هم چنين رهبري را به عنوان مهم ترين عامل وحدت مورد تاكيد و توجه قرار مي دهد و در آياتي بسيار بر اطاعت و پيروي از خدا و رسول پافشاري مي كند.

البته مومنان براي اين كه وحدت را در ميان خويش تقويت كنند مي بايست رفتارهاي ملايم و ملاطفت آميز را درپيش گيرند و نسبت به يكديگر سخت گيري نكنند، زيرا نرمي و ملاطفت بين مردم موجب مي شود تا انسجام و وحدت تقويت شود و كينه ها و كدورت ها از ميان برود.

از آن جايي كه دشمن در درون دل ها لانه مي كند و با وسوسه هاي خويش مردم را مي هراساند و دل هايشان را خالي مي كند، لازم است تا با اين پديده با استفاده از ذكرالله و يادكرد دايم او مبارزه شود. در جهان امروز دشمن با استفاده از ابزار رسانه به طور شبانه روز در درون خانه ها ترس و واهمه را تلقين مي كند. بنابراين تنها با ذكرالله و نام اوست كه آدمي مي تواند طمأنينه به دست آورد و قدرت مقاومت و دفاع را بيابد.

در آيات 32 و 33 سوره يوسف، خداوند از ذكرالله به عنوان يكي از مهم ترين علل و عوامل مقابله با هرگونه تهديدي ياد مي كند و به مردم گوشزد مي كند كه چگونه مي توان با دشمن كه از راه وسوسه دروني وارد مي شود مقابله كرد و تهديدات او را از ميان برداشت.

در شرايط سخت و دشوار كه اميد هر كسي بريده مي شود لازم است كه انسان ياد خدا را بر زبان و دل داشته باشد و با توكل به خدا به مقابله با دشمن برخيزد.

(آل عمران آيه 172)

بي گمان هر كسي بر اين باور باشد كه اگر كشته شوم و يا پيروز در هر دو حالت پيروز ميدان است نمي توان چنين كسي را هرگز شكست داد. انسان مسلمان و مومن به سبب باور به وظيفه و تكليف مي داند كه اگر به وظيفه خويش به عنوان تقرب الي الله عمل كند، در هر دو حالت پيروزي و شكست، اوست كه پيروز مي باشد، زيرا به وظيفه و تكليف خود عمل كرده و در صورت پيروزي، از نعمت هاي بزرگ و كمال بخش دنيا چون آرامش و آسايش بهره مند مي شود و اگر شهيد شود نيز در بهشت رضوان الهي جاي مي گيرد و از آسايش و آرامش ابدي برخوردار مي شود. بر اين اساس هرگز ترسي به نام شكست او را نمي آزارد و نمي هراساند. اين درحالي است كه دشمن تنها به پيروزي در دنيا مي انديشد و اگر احتمال شكست دهد هرگز به جنگ نمي آيد، زيرا كشته شدن را عين نابودي و هلاكت مي داند و به جهان آخرت و پاداش باور و اعتقادي ندارد.

بنابراين براي مقابله با تهديدات دشمن مي بايست روحيه و باور مردم را افزايش داد و به آنان فهماند كه آن چه وظيفه بشر است انجام تكليف و مسئوليت است و اين كه انسان مأمور به وظيفه مي باشد نه مأمور به نتيجه. بنابراين چه كشته شود و چه پيروز گردد او قطعا پيروز واقعي است.

گاه لازم است كه انسان نسبت به تهديدات دشمن بي اعتنايي كند و آن را در دايره جنگ رواني قرار دهد؛ زيرا دشمن تنها به خالي كردن دل ملت توجه دارد و با ابزارهاي رواني مي كوشد تا دل ها را بهراسند. در اين جا است كه مومنان مي بايست تنها از خداوند هراسناك باشند و از غير او ترسي به خود راه ندهند و تهديدات دشمن را به عنوان جنگ رواني ارزيابي كرده و به آن بي توجهي كنند؛ زيرا توجه كردن به اين گونه تهديدات ممكن است دشمن را به اين فكر بيندازد كه در كار خويش مي تواند موفقيت كسب كند. اما هرگاه تهديدات وي با بي اعتنايي مواجه شود دشمن در مي يابد كه اصولا ملت در يك فضا و موقعيت برتري قرار دارد كه براي تهديدات وي پشيزي ارزش قايل نيست. اين روش را پيامبراني چون ابراهيم(ع) در برابر دشمنان خويش به كار مي بست كه آيات 80 و 81 گزارشي از اين سازوكار به دست مي دهد.

نتیجه گیری

در شرايط كنوني كه تمام كفر در برابر تمام ايمان و اسلام ايستاده و در تمامي سرزمين هاي اسلامي مومنان را تهديد مي كند مي بايست با حفظ وحدت و توكل به خدا و فراهم آوري عوامل بازدارنده، دشمن را نه تنها به بيرون مرزها برانيم بلكه مي بايست كاري كنيم كه ديگر وسوسه حمله به خود راه ندهد.

منابع :

www.sid.ir

www.noormags.com

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 11 دی 1395 ساعت: 9:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تاریخچه علم فیزیک

بازديد: 257

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

تاریخچه علم فیزیک

دبیر گرامی :

 

تهیه و تنظیم :

 

پائیز 1395

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

مقدمه. 3

1 - فیزیک در قرون اولیه :4

1-1 فیزیک افلاطون :4

2-1 فیزیک آناکساگوراس:5

3-1 فیزیک لئوکیپوس و دموکریتوس :5

4-1 فیزیک ارسطو. 6

5-1فیزیک در چین :7

6-1فیزیک عربابن هیثم ،8

7-1فیزیک هند:9

2-2 فیزیک در قرون وسطی(نور شناسی مکانیک ومغناطیس)10

مکانیک و مغناطیس   :11

3-فیزیک در قرون اخیر:13

1-3 فیزیک در قرن هفدهم و هجدهم  :13

منبع. 16

 

مقدمه

علم فیزیک رفتار و اثر متقابل ماده ونیرو را مطالعه می کند . مفاهیم بنیادی پدیده های طبیعت تحت عنوان قوانین فیزیک مطرح می شوند .این قوانین توسط ریاضی فرمولبندی می شوند به طوری که قوانین فیزیک و روابط ریاضی با هم در توافق بوده و مکمل هم هستند .

از روزگار باستان مردم سعی می کردند رفتار ماده را بفهمند و بدانند که چرا مواد مختلف خواص متفاوت دارند ؟ چرا برخی مواد سنگینترند و..... و همچنین جهان ، تشکیل زمین و رفتار اجرام آسمانی مانند ماه و خورشید برای همه معما بود .

در این تحقیق سیر تاریخی علم فیزیک را در دوره های زمانی مورد بررسی قار می دهیم :

1-فیزیک در قرون اولیه :

1- 1فیزیک افلاطون

2- 1فیزیک آناکساگوراس

3- 1فیزیک لئوکیپوس و دموکریتوس

4- 1فیزیک ارسطو

5- 1فیزیک در چین

6- 1فیزیک در عرب

7- 1فیزیک در هند

2- فیزیک در قرون وسطی و  رنسانس

1-2 فیزیک در قرون وسطی( نور شناسی- مکانیک و مغناطیس)

     2-2فیزیک از رنسانس تا انقلاب علمی(مکانیک مغناطیس نور شناسی)

 

3 - فیزیک در قرون اخیر:

1-3 فیزیک در قرن هفدهم و هجدهم 

2-3 فیزیک در قرن نوزدهم

3-3 فیزیک در قرن بیستم

1 - فیزیک در قرون اولیه :

1-1 فیزیک افلاطون :

نظریات فیزیکی افلاطون در تیمائوس ، یگانه محاوره "علمی "  افلاطون ، مندرج است . احتمالا این رساله وقتی نوشته شده است که افلاطون در حدود هفتاد سالگی بود و طرح آن برای اینکه  نخستین اثر سه بخشی ،تیمائوس و کریتیاس  و هرموکراتس، باشد  ریخته شده بود .

افلاطون بی شک دلیل مهم دیگری برای نوشتن تیمائوس داشت ، یعنی نشان دادن  اینکه جهان منظم و سازمان یافته کار و اثر"عقل" است و نیز اینکه انسان هم از جهان معقول و هم از جهان محسوس بهره مند است وی مسلم میداند که " عقل همه چیزها را نظم می بخشد ".

افلاطون به ارائه بیانی از پیدایش جهان می پردازد . دنیای محسوس در حال شدن است " آنچه می شود بالضروره باید به واسطه فعل علتی بشود " .فاعل مورد بحث صانع الهی یا دمیورژ است . او آنچه را در بی نظمی و در حرکت نا منظم " بر گرفت " و به نظم در آورد و دنیای مادی را بر طبق نمونه ازلی و ابدی و ایدئال شکل داد و آن را به صورت "یک موجود زنده دارای نفس و عقل " از روی نمونه "مخلوق زنده "ایدئال ساخت یعنی صورت یا مثالی که حاوی صور "نژاد آسمانی خدایان "موجودات بالداری که در هوا پرواز می کنند آنچه در آب سکونت دارد و نوعی که با پای خود بر زمین خشک حرکت می کند ".

افلاطون خاطر نشان می کند که از چهار عنصر (خاک ، هوا ، آتش و آب ) از آنجا که دائماٌ تغییر می کنند نمی توان به عنوان جواهر سخن گفت : "زیرا آنها از دست ما می گریزند و منتظر نمی مانند که به عنوان "آن " یا "این " یا  با هر عبارتی که آنها را دارای وجودی پاینده نمایش دهد توصیف شوند ." بهتر است که آنها را کیفیات نامیده شوند ،که در "پذیرنده " ظاهر می شوند ، که در آن پذیرنده همه آنها پیوسته به وجود می آیند ، پدیدار می شوند و دوباره از آن ناپدید می شوند " . افلاطون به چهار عنصر نخستین شکل هندسی می دهد او اشیا را تنها تا آنجا که به مثلث بر می گردند در نظر می گیرد و بدین منظور قائم الزاویه متساوس اساقین (نصف مربع ) و قائم الزاویه مختلف الضلاع یا نصف متساوی الاضلاع را انتخاب می کند، که از آنها مربع و سطوح متساوی الا ضلاع اجسام ساخته می شود . (اگر کسی بپرسد چرا افلاطون با مثلثها آغاز می کند ،او جواب می دهد که "مبادی و اصولی از این ذورتر را خدا می داند و کسانی که نزد خدا گرامی اند " در قوانین اشاره می کند که تنها وقتی اشیا   "برای حس قابل درک " میشوند که به بعد سوم دست یافته شود . بنابراین برای مقاصد شرح و نمایش کافی است که با سطح یا بعد دوم آغاز کنند ،و کاری به اصول دورتر نداشته باشد .) آنگاه اجسام ساخته شدند ،مکعب به خاک تخصیص و نسبت داده شده است (زیرا از همه بیحرکت تر است یا حرکت آن دشوار است ) هرم به آتش (زیرا متحرکترین است که دارای "تیزترین لبه های برنده و تیز ترین نوک در هر جهتی است ") هشت وجهی به هوا ، و بیست وجهی به آب . این اجسام به قدری کوچکند که هیچ یک از آنها به تنهایی برای ما درک کردنی نیست،هرچند توده گرد آمده ای از آنها نا محسوس است...

 اجسام یا اجزا ء ابتدائی به یکدیگر تبدل می یابند ،زیرا مثلاً  آب می تواند تحت تاٌثیر عمل آتش به مثلثهای مقوم خود تجزیه شود و این مثلثها ممکن است دوباره در "مکان " به همهان شکل (خاک ) یا به اشکا ل دیگر به هم برسند و ترکیب شوند . اما خاک مستسنی است زیرا ، هر چند می تواند تجزیه شود ، مثلثهای مقوم آن (متساوی الساقین یا نصف مربع که مکعب از آن پدید می آید )تنها مخصوص به آن است ، به طوری که اجزاء خاک "هرگز نمی توانند به صورت نوع دیگری در می آیند " . 

2-1 فیزیک آناکساگوراس:

آناکساگوراس (انکساغورس )که اهل کلازومنای یونیا بود به دعوت پریکلس (پادشاه آتن ) نزدیک به سی سال از عمر خود را در آتن گذراند و دوست و راهنمای پریکلس شد . دیدگاه او در فیزیک مادیگرایانه بود در فیزیک آناکساگوراس عناصر عجیبی از همه نوع یافت می شد . عناصری مانند آتش ،خون ، رنگ و سرب . روح نیز از جمله عناصر وی بود . به عقیده او روح از عوامل سازنده موجودات زنده به شمار می رفت . اما آناکساگوراس تا آنجا که می توانست تبیین مادی را برتر می داشت و تا حد امکان عنصر روح را کمتر دخالت می داد .سقراط و افلاطون  به دلیل اینکه روح را متعالی از هر چیز دیگری می شناختند ، نظر خوشی به آناکساگوراس نداشتند .

3-1 فیزیک لئوکیپوس و دموکریتوس :

لئوکیپوس و دموکریتوس (ذیمقراطیس) که به اصالت جزء لایتجزی (اتمیسم ) اعتقاد داشتند ، به تکوین نظریه هایی پرداختند که به آرای مادیگرایانه سده نوزدهم شباهت داشت .

در باب لئوکیپوس اطلاع زیادی در دست نداریم جز اینکه از مردم میلتوس (ملطیه ) بوده و حدود سالهای 440 ق م ، سالهای شکوفای عمر خود را می گذرانده است . او بنیانگذار نظریه اتمی  یود.

دموکریتوس ار آبدرا واقع در ترکیه بر خاسته بود و هنگامی که آناکساگوراس دوره پیری را می گذراند ، او به آستانه جوانی رسیده بود . دموکریتوس عامل گسترش و معروفیت نظریه اتمی است .

دیدگاه اتمی از این قرار است : اجزای لایتجزا (اتمها ) تجزیه نا پذیر و فنا نشدنی  اند و تقریباٌ در همه سو در فضا ی خالی حرکت می کنند . اجزای لا یتجزا و فضا تنها پدیده های موجودند و انواع مختلفی دارند که بر پایه اختلاف شکل از هم متمایز می شوند . اجزا لا یتجزای منفرد ریزتر از آن هستند که با حواس تشخیص داده شوند . آنچه ما می بینیم و لمس می کنیم ، از تشکیل اجزای لایتجزا  پدید آمده است .این اجزا پیوسته به حرکت خود ادامه می دهند ، تاذاینکه به مانعی برخورد کنند این نظریه امکان هر علت دیگری را برای حرکت مردود  دانسته است و این نکته مهمترین اندیشه مکتب اتمی و پیش درآمد قانون لختی است .

قانون لختی : حرکت در تداوم خود نیازی به علت ندارد .علت ، تنها برای ایجادتغییرات  حرکت لازم است(اگر چیزی در حرکت باشد ، بدون تغییر در شتاب یا سمت حرکت ، به حرکت خود ادامه می دهد ، مگر اینکه عاملی از سرعت آن بکاهد ، حرکتش را شتابان کند ، یا مسیر حرکتش  را بگرداند .

این عقیده که مکانیک نیوتنی بر بنیاد آن استوار شده ، مخالف دیدگاه ارسطویی است . در دیدگاه ارسطویی همه چیز ساکن است ، مگر آنکه علتی آن را به حرکت وا دارد . بدبختانه دیدگاه ارسطویی نزدیک به 2000 سال تسلط داشت . اگر پیروان مکتب اتمی میدان را به دست می داشتند ، مکانیک و فیزیک پیشرفتی شتابناکتر می داشت . اما چرا چنین نشد ؟

 چرا اتمیان که به کشف قانون لختی ، مفهوم عام علت و معلول ، و نظریه ای مشابه تظریه جنبشی توفیق یافتند اما نادیده گرفته شدند ؟ نباید متعجب شد هر نظریه ای هر چند مناسب باشد ، به خودی خود فایده ای برای علم  نداردمگر آنکه مردم ترغیب شوند و آن را به عنوان فرضیه کار بپذیرند . پیروان مکتب اتمی امکانات لازم را برای ترغیب مردم نداشتند چون نه دلایل قانع کننده ای برای نظریه خود داشتند و نه آن اعتبار شخصیت افلاطون و ارسطو را داشتند .

4-1 فیزیک ارسطو

ارسطو به سال 384 ق م در استاگیرا به دنیا آمد . پدرش پزشک پادشاه مقدونیه بود . او در آکادمی افلاطون مدت 20 سال به تحصیل اشتغال داشت و پس از آن به سفر رفت و معلم اسکندر شد . سرانجام به آتن بازگشت تا به کار تالیف اشتغال ورزد و در مدرسه خود که لوکئون نام داشت ، تدریس کند . مکتب او را مشایی نامیده اند ، چون ارسطو به حسب عادتی داشت به هنگام تقریر درس قدم می زد .

ارسطو و همکاران وشاگردان جوان وی بایستی قسمت عمده وقت خود را به مسائل فیزیکی مصروف می داشتند این یک سنت قدیمی تحقیق و تجسس ایونی بود که درباره طبیعت به جستجو بپردازند ، گو اینکه پیش از ارسطو نیز بیشتر به این جنبه از علم اهمیت می دادند .

مرکز فیزیک ارسطو نظریه حرکت او می باشد او به چهار نوع حرکت قائل بود :

1- حرکت موضعی ، مانند حرکت خود ما که انتقال از محلی به محل دیگر است .ارسطو این گونه حرکات را اساسی می دانسته ، این حرکت ممکن است در انواع دیگر موجودات نیز حاصل شود .

2- آفرینش و هلاکت ، دیگر گونی، چون چنین تغییراتی ابدی است ، پس باید در جهت عکس نیز صورت گیرد و یک دوره تناوبی داشته باشد . اگر این نوع حرکت در یک جهت انجام می شد دیگر نمی توانست بصورت ابدی ادامه پیدا کند .

آفرینش : عبور از کمال کمتر به کمال بیشتر (تولد یک موجود زنده)

هلاکت : عبور از درجه بلند تر به درجه پست تر (عبور از زندگی به مرگ)

 3- تغییر ، که در جوهر اثری ندارد . ممکن است اشیا اشکال دیگر پیدا کنند ولی از لحاظ جوهر و ماده همان که بوده اند بمانند ، مانند اینکه بدن انسان ممکن است به واسطه آسیب یا بیماری تغییر کند . 

4- کاهش  و افزایش .

هر چه اتفاق می افتد نتیجه نوعی از حرکات چهار گانه است که در بالا شرح آن گذشت .عالم فیزیک این حرکات را تنها از لحاظ خود آنها مورد بحث قرار می دهد ، ولی بهتر آنست که جوهر و ماده ای را محمل این حرکات است نیز بشناسد .با وجود این امکان ندارد که جهان تنها از راه "حرکات مادی "  شناخته شودبلکه باید افکارکلی نیز از قبیل تدبیر کلی و جهانی در نظر گرفته شود : خدا (یا طبیعت ) هیچ چیز را بیجهت و بیهوده ایجاد نمی کند .هر حرکت جهتی و مقصدی دارد، جهت به طرف بهتری و زیباتری است .

در مکانیک ارسطو سایه یی  از اصل اهرم و تعادل سرعتها و متوازی الاضلاع نیرو ها و مفهوم مرکز ثقل و مفهوم وزن مخصوص وجود دارددر مکانیک ارسطو بیشتر بحث در اطراف مبحث تعادل نیروها دور می زند ، ارسطو مفهوم خلاء را باور نداشت( او در کتاب تنفس می گوید : انکساگورس می گوید که وقتی ماهیان آب را از نفس کش پشت گوش خود خارج می کنند در دهان ، هوا تشکیل می شود ، زیرا خلاء ممکن نیست وجود داشته باشد .) حرکت در خلاء برای وی غیر قابل تصور بود ، و به همین جهت چون ارسطو حرکت اجسام را در نظر می گرفت لازم بود که این حرکت در ملاء دارای مقاومتی صورت بگیرد . او بر پایه مشاهدات سطحی به این نتیجه رسیده بود که سرعت جسم متناسب است  با نیرویی که آن را

 می راند ( یا می کشد ) و با مقاومت محیطی که حرکت در آن صورت می پذیرد نسبت معکوس دارد . هر جسمی که در محیط با مقاومتی حرکت کند ناچار باید زمانی متوقف شود ، مگر اینکه نیرویی بر آن تاثیر گذارد ( در خلاء مقاومت صفر است و سرعت بی نهایت خواهد شد ) و نیز چنین تصور می کرد که سرعت جسم ساقط شونده متناسب با وزن آن است و هر چه از نقطه رها شدن دورتر و به مکان طبیعی خود نزدیکتر باشد این سرعت افزونتر خواهد بود و به همین دلیل سرعت چنین جسمس را متناسب با طول مسافت سقوط می دانست .

خطاهای ارسطو را می توان به سه مورد زیر تفکیک کرد :

1- لختی ، که در فیزیک اتمیان بررسی کردیم و دیدیم که عقیده ارسطو درست بر خلاف اتمیان بود و امروزه می دانیم عقیده اتمیان و قانون لختی آنها کاملاٌ درست بوده است .

2-ارسطو عقیده داشت که  اجسام سنگین همیشه با شتابی بیشتر از اجسام سبک سقوط می کند که می دانیم چنین نیست ، البته  می توان گفت این عقیده ارسطو از اعتقاد او به عدم وجود خلاء نشات می گیرد .

3- پرتابه افقی حرکت می کند تا از حرکت بایستد،  سپس عمودی می افتد

5-1فیزیک در چین :

امروزه در علم غربی جدید ، حرکت موجی و چرخه ای از اجزای لا ینفک تضیح ما بر تغییرات عالم است .این فقط یک جنبه از نظریه اتمی سنجیده و نیرومند است ، ولی این از اهمیت آن در تفکر علمی نمی کاهد . جالب است دریابیم که چینی ها نیز از اعصار بسیار قدیم از نوعی بظریه موجی برای تبیین تغییرات جهان طبیعت استفاده می کردند .

چینی ها  در اندازه گیری های علمی نیز ورزیده بودند ، آنهااز گذشته های دور صاحب یک سیستم متریک بودند . در قضایای استاتیک نیروها ، اوزان ، اهرم ها ، تعادل ها و.... از نخستین ها بودند ، چرا موئیست ها در قرن چهارم پیش از میلاد در این زمینه کمکهای شایانی کردند .

به علاوه موئیست ها بودند که مطالعات نور شناسی را در چین آغاز کردند ، سایه ها  را مورد بحث قرار دادند و به زودی دریافتند که نور در خط مستقیم حرکت می کند . آنان همچنین با "محفظه تاریک "   تجربه کردند و فهمیدند که چرا اگر نور از یک روزنه کوچک عبور کند، تصویر منظره وارونه می افتد.

در چین ، آینه های مقعر سوزان مورد استفاده علمی قرار گرفت .همچنین  استفاده  از آینه های فلزی واقعاٌ بزرگ در دوره هایی معمول بود.، ولی در چین نیز مانند غرب آینه شیشه ای هنوز ناشناخته بود. چینی ها با عدسی های سوزان نیز آشنا بودند . آنها تا قرن دهم توانسته بودند عدسی هایی به اشکال مختلف بسازند ، و می دانستند که گرچه بعضی عدسی ها تصویر درشت حاصل می کنند ، عدسی های دیگری نیز هستند که تصویر کوچک در اختیار می گذارند ( عدسی های کاهنده ) .اما این موجب استفاده آنها از عینک یا ساخت تلسکوپ نشد .

در همه تمدن های اولیه ، موسیقی به عنوان انگیزه مطالعه صدا بود .وقتی که یونانیان بیشتر به تحلیل صدا می پرداختند ، چینی های اولیه بیشتر به روابط توجه داشتند ، زیرا این با طرزفکر آنان بیشتر همخوانی داشت و با نظر منسجم آنها که طبق آن هر چیزی با چیزهای دیگر رابطه ای داشت همسوتر بود از این رو در حالی که یونانیان مثلاٌ این نکته را بررسی می کردند که چرا شکل لوله میزان زیر و بم صدای آن را تغییر می دهد ، چینی ها به صداهای همساز یا به عبارت امروزی به تشدید امواج توجه داشتند . چنین صداهایی موقعی شنیده می شود که فی المثل کشیدن و رها کردن یک سیم ساز زهی در سیم های دیگرش ارتعاش ایجاد می کند . برای چینی ها این صرفاٌ نمونه ای از یک رابطه طبیعی در جهان طبیعت بود . هیچ چیز شگفت انگیزی در آن وجود نداشت . چون نت هایی که سیم ها  طبق آن کوک شده بودند با یکدیگر رابطه خاصی داشتند ، نا گزیر بودند در یکدیگر طنین بیاندازند ریا، چون این اصلاٌ بنای دنیا نبود .

چینی ها همچنین می دانستند که صدا همان ارتعاش است . فقط آنها نبودند که این را می دانستند ، اما کمکی که آنها کردند و از کار علمی شان در زمینه صدا نتیجه شد تکمیل "ردیف تعدیل فواصل " بود .این ردیف که هم اکنون در غرب به کار می رود ، انتقال سریع از یک مایع به مایع دیگر را امکان پذیر می سازد . آن را "ی.س. باخ"در قطعه ردیف خوش خلق به کار برد .

مهم ترین کار چینی ها در فیزیک ، که عرصه بسیاری از کارهای مهم آنان بود ، اختراع قطب نمای مغناطیسی بود . این به خصوص از آن رو جالب توجه است که نمونه ای برجسته از اعمال جادویی است . آنها نیز مانند بسیاری دیگر از تمدن های اولیه خواص مغناطیسی و طبیعی آهن ربای کانی (نوعی اکسید آهن معروف به مغناطیس ) را می دانستند . در قرن ششم چینی ها پی بردند که سوزن های آهنی کوچک اگر به تکه ای  از آهنربا مالیده شوند ، خاصیت آهنربایی پیدا می کنند ، و بعد ها در قرن یازدهم در یافتند که با ملتهب ساختن آهن و سرد کردن آن در راستای شمال و جنوب می توانند آن را مغناطیسی کنند .

قطب نمای مغناطیسی " جادویی"در آغاز در تخته پیشگویی و در امور عام المنفعه و ساختمان های خصوصی به کار می رفت سپس دریانوردان به آن رو آوردند ، و احتمالاٌ در قرن دهم و قطعاٌ تا قرن یازدهم وسیله ای عادی در دریا نوردی چینی ها شد .

6-1فیزیک عربابن هیثم ،

 که  علمای غربی در قرون وسطی او را از الهازن  می خاندند ، در سال 965 میلادی در شهر بصره ایران به دنیا آمد و در دوره حکومت حاکم ، خلیفه فاطمی ، به قاهره رفت .کار ابن هیثم در قاهره لااقل در ظاهر مصیبت بار بود گویا هنگامی که او به مصر رسید و طغیان سالانه و منظم رود نیل را دید گمان کرد که وقوع آن،  به علت نبود چیزی برای مهار آب رودخانه است از این رو با کسب اجازه از خلیفه هیئتی مهندسی را به مسئولیت خود راهی جنوب مصر کرد . قصد او یافتن ارتفاعاتی بود که گمان می کرد سر چشمه نیل است ، تا بعد ، اقداماتی برای مهار رودخانه انجام دهد . اما وقتی به بالای رودخانه سفر کرد و ساختمان های عظیمی را به خصوص در جنوب اسوان دید ، کم کم پی برد که اگر کای می شد انجام داد مصریان باستان  انجام می دادند ، پس طرح آبیاری که وی اندیشیده است  محکوم به شکست است ، و مجبور شد برگردد و به خطای خود اعتراف کند . هنگامی که ابن هیثم مجال کسب معرفت یافت در سالهای آخر دهه پنجاه عمر خود بود و ظاهراٌ همان موقع یا کمی بعد پس از استفسار بسیر در مذهب ، به این نتیجه رسید که حقیقت را باید تنها در  " تعالیمی که ماده شان محسوس است و صورتشان معقول "جست .این تعالیم را او در ارسطو و رشته های ریاضی و فیزیک یافت ودر دومی (فیزیک ) بود که ، با مطالعات اصیل در نور شناسی ، مهر خود را کوبید . گرچه کار ابن هیثم در نور شناسی محتوی عناصری یونانی به خصوص از بطلمیوس است، اما او همه چیز را به گونه ای از نو سامان داده و از نو بررسی کرده است که نتایجی کاملاٌ تازه بدست آورده است . مصداق این به خصوص  نظرات او در باب نور ودید است که تماماٌ از آن خود اوست و مطلقاٌ چیزی به افکار عتیق یا عقاید اسلامی پیشین بدهکار نیست.

.نور ، به ادعای ابن هیثمچیزی است که از هر منبع منیری صادر می گردد ،

 این" صدور اولیه"است . او به" صدور ثانویه" ای نیز معتقد بود که از چیزی که خود وی آن را " منبع عرضی " می نامید سرچشمه می گرفت . او می گفت این منبع "به صورت کروی " (یعنی در همه جهات)  صادر می شود  . این مفهوم "منبع عرضی " ثانویه به این معنا بود که از هر ذره غبار در شعاعی از آفتاب یا از هر جسم کدر منور نیز نور ساطع می شود . او معتقد بود که این نور نیز مانند نور منبع اولیه در خط مستقیم حرکت می کند ولی از آن ضعیف تر است .

ابن هیثم رنگها را واقعی و متمایز از نور دانست و گفت که اجسام رنگی نور خود را در خط مستقیم در همه جهات می پراکنند . رنگها همیشه با نور حضور دارند ، در آن آمیخته اند و بدون آن هرگز به چشم نمی آیند . مسلما ص این نظریه ای نیست که امروز ما بتوانیم آن را بپذیریم ، اما در قرن یازدهم تلاش جسورانه ای بود برای توضیح پدیده گیج کننده ای که برای حل نهایی اش باید قرن ها انتظار می کشید .

آنجا هم که ابن هیثم به بحث درباره انعکاس نور بر سطوح براق می پرداخت انسجام فکری خود را حفظ کرد . او مطابق نظریه خویش اعلام داشت که این سطوح نور را " دریافت " نمی کنند بلکه آن را مستقیماٌ بر می گردانند ، و برای اثبات دعوی خود مثال هایی آورد .

 مفهوم فوق العاده سودمند "پرتو نور " را نیز ما به ابن هیثم مدیونیم او از این پرتو تصویری واقعاٌ فیزیکی در ذهن داشت.

کار ابن هیثم مهم بود میزان اهمیت آن را می توان نه تنها از نقل قول های پیوسته توسط عالمان غربی قرون وسطی فهمید ، بلکه همچنین از اینجا دریافت که نتیجه گیری او مبنی بر اینکه شکست نور ناشی از اختلاف سرعت پرتوهای نور در مواد مختلف است و نیز قوانین او برای شکست نور در قرن هفدهم مورد استفاده کپلر و دکارت قرار گرفت . پس ابن هیثم نماینده فیزیک دانان جدید در حالت جنینی بود کار او مرتفع ترین قله فیزیک اعراب بود .

7-1فیزیک هند:

از قرن چهارم تا قرن یازدهم میلادی علم در هندوستان بیشترین پیشرفت خود را کرد ، جنبه ای از فیزیک هندی که در اینجا باید ذکر گردد نظریه قوه محرکه است که برای تبیین حرکت پیوسته اجسام مطرح شد .این از  مسائلی بود که یونانیان نیز با آن در آویختند ، ولی کامیابیشان کم تر از حد معمول آنان بود . ارسطو به علت طرح مفاهیم حرکت طبیعی و قهری ناچار شده بود فشار هوا را عامل تداوم حرکت جسم ، پس از دریافت نیروی اولیه بداند . آنچه در نظریه هندی مطرح می شد این بود که وقتی جسم ، در آغاز ، نیرویی را در یافت می کند که به حرکتش وا می دارد ، کاربرد این نیرو موجد کیفیتی  موسوم  به "وگا "یا همان قوه  محرکه می گردد که باعث می شود ، جسم به همهان صورت به حرکت ادامه دهد .هنگامی که جسم با مانعی برخورد می کند ، یا می ایستد یا به حرکت ادامه می دهد ، ولی با سرعتی کم تر . مقدار کاهش سرعت بستگی به این دارد که مانع تا چه اندازه قوه محرکه را خنثی کرده است البته خنثی شدن کامل آن منجر به ایست کامل می گردد. این نظریه قوه محرکه کمک بزرگی به اندیشه ها و توضیحات مربوط به حرکت اجسام بود . در غرب آموزه ارسطو با همه کژی هایش تا سده چهاردهم میلادی باورمی شد.

2-2 فیزیک در قرون وسطی(نور شناسی مکانیک ومغناطیس)

نور شناسی :  در قرن سیزدهم علم کائنات جو (هوا شناسی ) و نور شناخت یک موضوع مفرد نا متجانس را تشکیل می داد ، زیرا چنان تصور می کردند که سر و کار این علوم با نمود هایی است که بنا به فرض در ناحیه عناصر آتش و هوای قرار گرفته میان ماه و کره زمین بود به این ترتیب نور شناخت ، موضوعی بود که در قرنهای سیزدهم و چهاردهم برجسته ترین پیشرفت را داشت .

در میان نویسندگان قرن سیزدهم ، گروستست بیشتر به خاطر تلاشی که برای توضیح رنگین کمان به کار برد ، در زمینه علم نور شناخت مشهور است ، وی از راه یک نمود واحد که مطالعه تجربی آن برای او امکان پذیر بود ، یعنی شکست نور در یک عدسی کروی ، به این کار پرداخت . ارسطو بر آن بود که رنگین کمان از بازتاب نور بر قطره های آب موجود در ابر به وجود می آید ، ولی گروستست آن را نتیجه شکست نور می دانست ، هر چند که دلیل این شکست را از تمام ابر به عنوان یک عدسی بزرگ تصور می کرد . وی با این اعتقاد که رویت ، نتیجه ای از خروج پرتو های نور از چشم است ، قانونی در مورد شکست نور پیشنهاد کرد که بر اساس آن ، هنگامی که پرتو از محیطی رقیق وارد محیطی غلیظ تر می شود (مثلاٌ از هوا به شیشه ) پرتو به طرف خط عمودی می شکند ، این خط عمودی بر سطح فصل مشترکی ، روی خط دو نیم کننده زاویه حاصل از این با امتداد شعاع دید رسم شده است .

وی همچنین پیشنهاد می کرد که از عدسیها برای بزرگتر نشان دادن چیزهای کوچک و نزدیکتر ساختن چیز های دورز به چشم ، استفاده شود ، عینک در شمال ایتالیا در پایان قرن سیزدهم ساخته شد .سهم دیگر گروتست در پیشرفت نور شناخت ، کوشش و تلاشی بود که برای تدوین مفهوم هندسی و تقریبا  مکانیکی انتشار مستقیم الخط نور و صوت به میانجیگری یک رشته از امواج یا از ارتعاشات انجام داد. وی در شرح خود در کتاب تحلیلات ثانی نشان داده است که چگونه هنگامی که یک جسم صدادار به شدت ضربه ببیند ،برای مدتی به سبب حرکت شدید و یک قدرت طبیعی که به صورت متناوب اجزای آن را به پس و پیش می فرستد و از وضع طبیعی خارج می کند ، به حالت نوسان در می آید .این نوسانها همچون نخستسن "صورت جسمانی " در جسم صدادار ، به نور بنیادی تجسم یافته انتقال می یابد .بنابر این هنگامی که جسم صدادار ضربه ببیند و به نوسان در آید ، باید نوسان و حرکت مشابه ای در هوای محیط بر آن به وجود آید ،و این تکوین نوسان در تمام جهتها به خط مستقیم پیش می رود .اگر انشار به مانعی برخورد کند ، ناگزیر است دوباره خود را با بازگشت به عقب ، احیا کند .زیرا اجزاء در حال گسترش هوا که با مانع برخورد می کنند  ، لزوما بایددر جهت عکس گسترش پیدا کنند و بنابراین انعکاس به نور نیز گسترش پیدا می کند که در هوای بسیار تمیز صدای برگشتی است و این همان پژواک صداست ، درست به همان گونه که پژواک به وسیله نور بنیادین که اصل اساسی حرکت تجسم یافته در هواست ، منتشر می شد . بنابراین تصویر بازتابیده ، توسط "انعکاس " مشابه یک نور مرئی ، به وجود می آید و شکست نور از راه مشابهی توضیح داده می شود.

شاگرد بزرگ گروستست ، یعنی راجر بیکن سهم کوچکی در افزایش شناخت بازتاب و شکست داشت ، او به بعضی از اندازه گیری های تجربی اصیل از جمله تعیین فاصله کانونی آینه "کاو " (مقعر )ی که بوسیله خورشید که بهزمین می رسد ، باید متوازی با یکدیگر در نظر گرفته شود نه اینکه آنها را تابیده از یک نقطه در نظر بگیرند ، بدین ترتیب امکان توضیح بهتری برای طرز کار عدسیهای سوزان و آینه های سهمی فراهم می شود .

کوشش راجر بیکن برای کشف کردن علت رنگین کمان ، مثال خوبی از تصویر وی نسبت به مفهوم روش استقرا است . وی جمع آوری نمود هایی شبیه به رنگین کمان را آغاز کرد : رنگ در بلورها،  در شبنم بر روی چمن ، در افشانه آسیاهای آبی یا آب پاشیده شد پس از پارو زدن که خورشید آن را روشن کند ، یا آبی که از پشت یک پارچه یا از میان مژه های چشم دیده شود . وی پس از آن به مطالعه خود رنگین کمان پرداخت و متوجه شد که همیشه در ابر یا مه پدید می آید . از ترکیب مشاهدات خود با نظریه نجومی و اندازه گیری با اسطرلاب ، توانست ثابت کند که کمان همسشه بر روی یک خط مستقیم قرار دارد . وی ثابت کرد ، پرتوهایی که از رنگین کمان یه چشم باز می گردند ، با پرتو تابشی که از خورشید به رنگین کمان می رود ، زاویه 42 درجه می سازد .براساس این نظریه رنگین کمان قاعده مخروطی را می سازد که راس آن در خورشید قرار دارد و محور آن از خورشید و چشم ناظر و مرکز کمان می گذرد . قاعده مخروط بالا و پایین می رود و از این راه ، رنگین کمان بر حسب ارتفاع خورشید بزرگتر یا کوچکتر می شود . اگر خورشید به اندازه کافی بالا باشد ، تمام دایره در بالای افق آشکار  خواهد شد ، همچون رنگین کمان که در افشانه ها دیده می شود . وی از این نظریه برای بیان ارتفاع کمان در عرضهای جغرافیایی و زمانهای متفاوت سال ، استفاده کرد .

مکانیک و مغناطیس   :

عمل مکانیکی و خاصیت آهنربایی ، تنها علتهای غیر زنده حرکت موضعی در ناحیه زمینی بود که در قرن سیزدهم مورد توجه قرارمی  گرفت . و تنها علتهای مکانیکی طبیعی ، عبارت بود از سنگینی و سبکی . علم مکانیک قسمتی از علم فیزیک یا علم طبیعی محسوب می شد که غیر از علمهای نجوم و نور شناخت بود . در حقیقت تمام مجموعه مکانیک که به قرن سیزدهم رسید مبتنی بر اصلی بود که در کتاب ارسطو(مکانیکا )  توضیح داده شده بود : این اصل که حرکت موضعی مانند انواع دیگر تغییر ، فرایندی بود که به وسیله آن یک امکان حرکت ، حالت فعلیت پیدا می کرد . چنین فرایندی لزوماٌ نیاز مند به عمل پیوسته یک علت بود و هنگامی که این علت از عمل باز می ایستاد ، معلول نیز چنین می شد . بنابر این همه اجسام متحرک برای حرکت خود یا به یک اصل "طبیعی " درونی یعنی "طبع " یا "صورت " نیازمند بودند که مسئول و جوابگوی حرکت طبیعی آن اجسام بوده باشد و یا به یک محرک بیرونی متمایز از جسم که لزوماٌ مصاحب جسمی بود که آن را به حرکت در می آورد .

ارسطو تصویری از جرم جسم ، یعنی مقاومت درونی که خاصیتی از خود جسم متحرک است و بعد هاشالوده مکانیک قرن هفدهم شد ، نداشت . در اجسام در حال سقوط ، وزن ، نیرو یا قدرت سبب حرکت بود ، به همین جهت ، از اصلهای یاد شده در بالا چنین نتیجه گیری می شد که در هر محیط شناخته شده ، سرعت جسم ساقط شونده متناسب با وزن آن است و علاوه بر این ، اگر جسمی در محیطی حرکت کند که هیچ مقاومتی نداشته باشد ، سرعت آن به بی نهایت  می رسد . چون این نتیجه گیری به امری محال می انجامید ، ارسطو در آن برهانی اضافی برضد وجود خلاء یافت .

در قرن سیزدهم آنچه که به نحو چشمگیر رشد و گسترش یافت ، نیرو شناسی نبود ، بلکه ایستاشناسی و تا حدی حرکت شناسی یعنی تحقیق در میزانهای حرکت بود ، که تحولات چشمگیر تر آن به ویژه در مکتب جوردانوس نموراریوس( دومین استاد کل جامعه کاهنان متوفی در سال 1237 )  آشکار است.

 اصل موضوع جوردانوس : قدرت محرکی که می تواند وزن معینی را تا مقداری ارتفاع بالا برد ، وزن k  سنگینتر از آن را به اندازه 1/k  آن ارتفاع بالا خواهد برد و همین گفته نطفه اصل جابجا شدنهای بالقوه است .

مکانیک همچنین بر اندیشه  ترکیب حرکتها مشتمل بود . ثابت شده بود که اگر یک جسم با دو سرعت همزمان که نسبت ثابتی با یکدیگردارند ، حرکت کند در امتداد قطر مستطیلی حرکت خواهد کرد که با خطهایی متناسب با آن سرعتها ساخته شده است و نیز اگر نسبت سرعتها تغییر کند ، حرکت برآیند در امتداد یک خط مستقیم نخواهد بود ، بلکه در امتدا یک خط منحنی است . 

جوردانوس ، این اندیشه را در حرکت جسمی که در امتداد یک مسیر مایل حرکت می کند به کار برد و ثابت کرد که یک نیروی موثر یا قدرت محرک را که به وسیله آن ، جسمی به حرکت در آمده ، در هر لحظه می توان به دو نیرو تجزیه کرد که یکی گرانش طبیعی رو به مرکز زمین است و دیگری یک نیروی پرتاب افقی . وی جزء گرانشی را "  گراویتاس سکوندوم سیتوم" یا" گرانش وابسته به وضع " نامید .و نشان داد که هر چه مسیر ، میل بیشتری داشته باشد ، یعنی به خط افق نزدیکتر باشد ، این مولفه کوچکتر است .

 در رساله دیگری از جوردانوس مطالبی  مربوط به اهرم زاویه دار و اجسام قرار گرفته بر روی سطح شیبدارآمده است : وزنه ها هنگامی  در تعادل قرار خواهند گرفت که فاصله های افقی آنها از خط قائمی که بر نقطه اتکا گذشته است ، با یکدیگر برابر باشد . .به نظر می رسد وی از این اصل کلی تر آگاه بود که همه وزنها در آن هنگام تعادل پیدا می کنند که به فاصله های افقی نسبت  معکوس داشته باشند و این اصلی است که اندیشه بنیادی گشتاور ایستاشناختی را در بر می گیرد . همچنین در مورد نسبت وزنها ، هنگام بحث از مولفه گرانشی که بر روی اجسام قرار گرفته بر سطح شیب دار تاٌ ثیر می کند ، به این نگته اشاره کرده است که : گرانش وابسته به وضع یک جسم ، در همه نقاط سطح ، یکسان است و نتیجه گیری وی چنین است : اگر دو وزن بر سطح هایی با شیبهای متفاوت فرود آیند و وزنها ، با طولهای دو سطح شیبدار ، نسبت مستقیم داشته باشند ، قدرت محرک این دو وزن در فرود آمدن آنها با یکدیگر برابر است .

از این اندیشه های ارسطویی و باز مانده هایی از مکانیک اسکندرانی که تنها مشتمل بر آثار کوچک ارشمیدس است ،جوردانوس و مکتب وی ،  تعدادی از اندیشه های مهم مکانیکی را استخراج کردند که بعد ها در قرن هفدهم گالیله و دکارت به آن پرداختند .

فیزیک از رنسانس تا انقلاب علمی :

جنبش علمی اواخر قرون وسطی بر علم فیزیک تمرکز پیدا کرد ، زیرا این زمینه ای بود که در آن می شد دقت نظر و آزادی اندیشه را که در رشته های دیگر دشوارتر و یا  حتی محال بوود اعمال کرد . کاری بود که در قرون بعد دنبال می شد ، در عصری که رنسانس نام گرفته است .و ادامه می یافت تا دوره ای که غالباٌ دوران انقلاب علمی خوانده می شود .  البته پیشرفت فیزیک در دوره رنسانس تا اندازه ای نومید کننده است.

 مکانیک : پیشرفت مکانیک در رنسانس عمدتاٌ مدیون تلاش های یک نفر بود : سیمون استه وین ، او در سال 1548 در بروگه به دنیا آمد . او فرزند نا مشروع والدینی ثروتمند بود . برجسته ترین آثار او عبارتند از :" استاتیک و اصول هیدرواستاتیک"  . او در کتاب اصول استاتیک خود کاری را که هجده قرن پیش ارشمیدس آغاز کرده بود دنبال کرد . او به بحث در نظریه اهرم ها ، مرکز ثقل اجسام و مهم تر از همه قضیه رفتار اجسام بر روی سطح شیبدار پرداخت . با همین آخری بود که او مهم ترین کشف خود یعنی قانون سطوح شیبدار را اعلام کرد. این قانون را او با "کلوت کران ها " یا رشته گوی ها به اثبات رساند .قانون استه وین: کشش رو به پاین به سوی مرکز زمین با طول سطح شیبدار نسبت معکوس دارد .یا به گفته دیگر هر چه طول  سطح کمتر باشد ، نیرو بیشتر است . کار او را شاید بوان یک "آزمایش فکری"  دانست که نتایجش شالوده چیزی شد که ما اکنون " متوازی الاضلاع نیروها " می نامیم و در حل مسائل استاتیک بسیار ضروری است . هنگامی که او به این نتیجه دست یافت اظهار داشت : "آنچه شگفتی می نماید شگفتی نیست " .

اصول هیرو استاتیک استه وین نخستین کتاب منسجم در این باب از زمان ارشمیدس به بعد بود و جابجایی در اثر غوطه ور شدن جسم در آب را به خوبی و سادگی توضیح می داد . توضیحی نیز برای " پارادوکس هیدرواستاتک " داشت ، بنا بر این قانون : نیرویی که مایع داخل ظرف بر کف آن وارد می کند فقط به سطح تحت فشار و ارتفاع مایع بستگی دارد و هیچ رابطه ای با شکل ظرف ندارد .

افزون بر این استه وین چند رساله کوتاه درباره موارد استفاده عملی از برخی اصول مکانیک منتشر ساخت . کارش در ارتش نیز او را بر آن داشت که مطالبی هم درباره استحکامات نظامی و ادوگاه های صحرایی ، آب بند ها و حوضچه های واسط برای انتقال کشتی ها از سطحی به سطح دیگر ، و نیروی باد و آسیای بادی بنگارد .

مغناطیس و نور شناسی :  برجسته ترین کار در دوره رنسانس ، در زمینه قوه مغناطیسی ، یقیناٌ کار ویلیم گیلبرت بود که در سال 1540 در کلچستر به دنیا آمد و بعد ها در کمریج درس طب خواند . گیلبرت شهرت خود را مدیون کتابی با عنوان " دماگنت " است که در سال 1600 در لندن انتشار داد .در آن کتاب کل مطلب را به تفصیل مورد بحث قرار می دهد و نه تنها قطب نمای مغناطیسی بلکه رفتار خود آهنربا و نیروی جذب و دفع آن را نیز بررسی می کند .

گیلبرت جاذبه کهربا (جاذبه الکترواستاتیک ) و جاذبه مغناطیسی را به روشنی از یکدیگر تمیز داد. او گفت که  هرآهنربایی در پیرامونش یک " حوزه نفوذ نامرئی " دارد و بر هر  چیز آهنی در مجاورش اثر می گذارد . پس از بحث در خواص دیگر ، او پیش تر رفت و نشان داد که هر آهنربای کروی شکل کوچکی می تواند نمونه کره زمین باشد .او همچنین با استفاده از آهنربا های کوچک ، چیزی را در مورد زمین نشان داد که ما امروزه آنرا "میدان مغنلطیسی می نامیم  . او با فرض اینکه زمین خود یک آهنربای عظیم است ، انحراف و شیب مغناطیسی و تمایل عقربه قطب نما به ایستادن در راستای شمال و جنوب را توضیح داد. این بی تردید فکر بکری بود ،اما آنچه گیلبرت احساس کرد ، باید با شواهد تجربی مهر تایید می خورد . فکر او در قرون بعدی میوه داد و توسعه چشمگیری پیدا کرد.

شاخه دیگری از فیزیک که در دوره رنسانس مورد توجه قرار گرفت نور شناسی بود . عینک برای کمک به دید در اواخر قرن سیزدهم در ایتالیا ساخته شد و در قرن شانزدهم در سراسر روپا مورد استفاده بود ، شاید به این دلیل که با انتشار کتب چاپی تعداد با سوتد ها افزایش یافته بود . جالب اینکه در این زمان عینک نشانه با سوادی و حتی تقدس به شمار می آمد.         

3-فیزیک در قرون اخیر:

1-3 فیزیک در قرن هفدهم و هجدهم  :

اینک به دوره ای می رسیم که در آن علم نوین سر انجام پا به میدان نهاده  و فتوحات بی سابقه خود را آغاز  کرد . از ابتدای قرن هفدهم تا انتهای قرن هجدهم نگرش عمومی به جهان طبیعت به گونه ای تغییر کرد که بی شک  کپرنیک را به حیرت فرو برد . انقلابی که او آغاز کرده بود، چنان  سریع و چنان وسیع ریشه دواند که نه تنها اختر شناسی بلکه فیزیک را نیز دگرگون ساخت  واین که رخ داد، جدایی از آخرین ذرات  عالم  ارسطویی کامل شد .

نور شناسی:

علم فیزیک در قرون هفدهم و هجدهم تحرک زیادی یافت  و در پاره ای زمینه ها  پیشرفت چشمگیری کرد ،به خصوص در نور شناسی ، بررسی ماهیت خلاء ،مطاله حرارت ، الکتریسیته ونیروی مغناطیسی در نور شناسی، از اختراع تلسکوپ پیش از این سخن رفته است ،اما تاکنون چیزی  درباره آن صورت  دیگر ترکیب عدسی ها میکروسکوپ گفته نشده است .

مهم ترین پیشرفت های علمی در نور شناسی  در قرون هفدهم و هجدهم  در زمینه شکست نور و نظریات مربوط به ماهیت  خود نور به دست آمد .از دیر باز  دانسته  بود که عدسی ها نور را  می شکنند  ومسیر آن را تغییر  می دهند، اما نسبت  دقیق میان زاویه پرتو ورودی به شیشه یا آب و زاویه خمش یا  چرخش آن روشن نبود. در حدود سال 1621  ویلبرارت اسنل در لایدن این نسبت را کشف کرد. نسبت مذکور  از آنجا که با استفاده از سینوس  زوایا  به دست می آید به " قانون سینوس" معروف است. اما انتشار این  نتیجه  مهم  به دوش کسان دیگری افتاد ، به  ویژه کریستیان هویگنس و  رنه دکارت .

قانون اسنل با زبانی ساده ولی  دقیق  توضیح می داد  که چه اتفاقی می افتد  وقتی نور از یک محیط شفاف (هوا،آب،شیشه،وغیره)به محیط شفاف دیگری میرود ،اما بیان علت آن به مراتب  دشوار تر  بود .از دکارت،با فلسفه  فراگیرش  درباره جهان طبیعت ، می شد انتظار داشت  که نظری درباره نور وعلت شکست آن داشته  باشد ، وبی شک داشت. او معتقد بود که نور، نیروی  ناشی از لرزش ذرات تشکیل  دهنده اجسام است . دکارت همچنین  باور داشت که نور ، گرچه در محیط  شفافی که همه فضا را اشغال کرده است  با سرعت بی نهایت  سفر می کند ، ولی  در محیطی مثل  آب آهسته تر ئدر هوا از آن هم آهسته تر حرکت می کند ، زیرا هوا  غلظت کم تری دارد و لرزش ها را  کم تر منتقل می کند . امروزه ما می دانیم که  این نظر نادرست است . هر چه غلظت محیط بیشتر  باشد ،سرعت نور در آن  کم تر خواهد بود . ولی  دکارت  تنها  کسی نبود که قضیه  را با لرزش پیوسته  ذرات  اجسام توضیح  داد و به جواب غلط رسید . رابرت هوک  و  کریستیان  هویگنس نیز به همین نتیجه رسیدند.

به استناد هویگنس، نور عبارت  از یک رشته امواج انفجاری است که  درون ماده ای نامریی به نام  اثیر راه خود  را می گشایند .سرعت این امواج  بسیار است ،ولی بر خلاف تصور رایج ، بی نهایت نیست . این نظر درست در مورد سرعت  نور را هویگنس از کار تازه اله رومر اختر شناس  دانمارکی  نتیجه گرفت.

امواج هویگنس تابع  هیچ نظم و قاعده ای نبودند و به گمان او از هر نقطه جسم نورانی  ساطع می شدند . او همچنین معتقد به وجود "موجک های ثانویه " بود و باور داشت که هر نقطه در جلوی هر موج انفجاری او منشا ظهور امواج انفجاری دیگری می گرددو این تا به آخر ادامه می یابد .این موجک های ثانویه برای شکست و باز تابش نور به کار می رفت .

نظریه هویگنس به ویژه در انگلستان با انتقادات سختی روبرو شد . هویگنس ادعا کرده بود که امواج نوری در محیط غلیظ تر آهسته تر حرکت می کند و اینک هالی می پرسید اگر چنین است ،وقتی دوباره وارد محیط رقیق تر می شود با چه نیرویی از نو شتاب می گیرد ؟ این ایراد در آن زمان ، با توجه به نوع امواجی که هویگنس مجسم ساخته بود ،کاملاٌ بجا به نظر می رسید . اما مهم تر از این انتقادات نیوتن بود که می خواست بداند اگر نور توسط امواج فشاری منتشر می گردد ، چرا دور اجسام نمی پیچد ؟ خمچنین می پرسید که چرا نظریه هویگنس نمی تواند پدیده "شکست مضاعف " را توضیح دهد که آن را اراسموس بارتولینوس به تلزگی کشف کرده بود . (این پدیده در بلور های ماده ای مانند سنگ آهک ایسلندی یا کلیست به چشم می خورد که پرتو نور را به دو مولفه مجزا تجزیه می کند ) اما این انتقاد،چندان منصفانه نبود ، چون نظریه خود نیوتن نیز نمی توانست توضیحی برای آن ارائه دهد .

نظر خود نیوتن این بود که نور جریانی از" ذرات"  است توضیح او برای این حقیقت که نور گاهی بعضاٌ می شکند و بعضاٌ باز می تابد (مثل حالت " ویترین "  مغازه  که نه تنها  می توان  از آن به داخل  نگاه کرد  بلکه  می توان  تصویر خود  را نیز  در آن دید ) این بود  که ذرات نور، در هنگام عبور از یک ماده شفاف  به ماده ای دیگر ،درگیر "حملات بازتاب ساده  و حملات شکست ساده " می شود او می اندیشید که این حملات ناشی از نحوه لرزش  ذرات است  در موقعی که از منبع نور خارج  پرتاب  می گردند . همین لرزش است که، درلبه  اجسام ، باعث می شود که ذرات نور، موجد آن اثرات رنگی حاشیه ای گردد که گریمالدی  مشا هده  کرده و نیوتن در آزمایش های خود تا حدی مورد تایید قرار داده بود.

حرارت :حرارت همیشه چیزی مرموز نموده بود ، ولی تا زمان تاسیس آکادمیا دل چیمنتو  آزمایش هایی انجام گرفته بود که دستکم راه را برای برداشتن نخستین  گام ها در راستای  برخوردی علمی با موضوع  از طریق طرح ابزار های ی برای اندازه گیری دما باز کرده بود . روشن نیست دماسنج را چه کسی اول اختراع کرد :

گالیله ،رابرت فلاد هرمسی ، کرنلیوس در بل  فیزیکدان هلندی (که یقینا یک دما پا برای ثابت نگه داشتن دمای کوره اختراع کرد ) یا سانتوریو  پزشک ایتالیایی . در هر حال این پیش از آن بود که دریافته شد مقیاس دماسنجی باید دو نقطه ثابت یک "نقطه انجماد " و یک " نقطه جوش "- داشته باشد تادر علم به کار آید .

دو مقیاس دماسنجی معروف  دیگر در قرن  هجدهم پدید آمد : مقیاس  سیلسیوس یا درجه  سانتیگراد و مقیاس رئومور . در اولی که طرح آندرس سلسیوس بود و در سال 1742 به وسیله جامه سلطنتی سوئد منتشر شد ، نقطه جوش آب در یک انتها (صفر) و نقطه انجماد آن در انتهای دیگر (100) قرار گرفته بود .

تقریبا در همان زمان ، رنه آنتوان رئومور سر گرم آزمایش با یک دماسنج  الکلی بود . او متوجه شد کخ الکل در فاصله  نقطه انجماد آب تا نقطه جوش آن ،80  قسمت از یک مقیاس هزار قسمتی را با انبساط خود طی  می کند .او در سال 1730 یک مقیاس دماسنجی 80  درجه ای فراهم آورد که تا مدت ها در برخی کشور های اروپایی غربی مورد استفاده بود .

دماسنجی  تلاشی برای اندازه گیری درجه حرارت بود ، ولی خود حرارت چه بود ؟ دانشمندان بسیاری در قرون شانزدهم و هفدهم کوشیدند به این پرسش پاسخ دهند . در مجموع ، دو نظر عمده وجود داشت: یکی می گفت حرارت ناشی از ارتعاش اجزای ماده است ، و دیگری می گفت حرارت یک سیال "سنجش ناپذیر " است (سیالی که نه می توان وزنش کرد و نه پیمانه اش کرد .) پی یر گاسندی ، اختر شناس و فیلسوف فرانسوی ، نیز می گفت ذرات گرم و سردی وجود دارد که حضورشان علت گرما و سرماست .

جوزف بلک متولد شده در سال 1728در گلاسگو بزرگترین کار او درک این نکته بود که اجسام مختلف از ظرفیت های حرارتی متفاوتی برخوردارند . پیش از آن مطرح شده بود که اجسام ، در دمای یکسان همه ، دارای یک مقدار حرارتند ، ولی بلک مخالف بود ، او مدعی شد که تکه نمدی از جنس پشم آهن ، گرم تر از قطعه چوبی به همهان اندازه در همان دماست ، زیرا آهن دارای گرمای بیشتری است به عبارت دیگر ،ظرفیت آن برای اندوختن گرما بیشتر است . این در دهه1760 او را به سوی مفهوم "گرمای ویژه" ظرفیت جذب حرارت سوق داد  و او توانست برای اندازه گیری آن روشهایی ارائه دهد .بلک همچنین حرارت لازم برای تغییر حالت جسم فی المثل تبدیل یخ به آب و آب به بخار را بررسی کرد .

آزمایش هایی که در این زمینه انجام داد او را به سوی مفهوم دیگری بردند که آن را "گرمای نهفته " نامید ، یعنی گرمایی  که برای ایجاد تغییر حالت جسم لازم بود . این مفاهیم ، هر دو ،بسیار اهمیت داشتند و موجب برخوردی کمی با موضوعی شدند که در آغاز قرن هفدهم رام ناشدنی به نظر رسیده بود . همچنین کاربرد های علمی مهمی داشتند که قابل ذکر ترینشان ساخت متراکم کننده جداگانه ای برای ماشین بخار بهدست جیمز وات بود، اختراعی که ماشین بخار را متحول ساختاین نتیجه مستقیم کار نظری بلک بود زیرا وات چندی ابزار ساز علمی دانشگاه گلاسکو بود و با بلک و نظرات وی آشنا شده بود .

برق : 

سومین تحول بزرگ درفیزیک در قرون هفدهم و هجدهم مطالعه برق بود .اثرات الکتریکی از قدیم شناخته بود (اصلاٌ خود لغت "الکتریسیته " مشتق از وازه یونانی الکترون به معنی کهرباست ، چون ظاهراٌ تنها چیزی که از برق می دانسته اند این بوده که اگر کهربا مالش داده شود می تواند برگ های کوچک را جذب کند .) از آنجا که کهربا از جهتی همانند سنگ مغناطیس عمل می کرد که تکه های آهن را جب می کند ، تمایز میان خاصیت مغناطیسی و آنچه که امروزه ما آن را الکتریسیته "ساکن " می نامیم و الکتریسیتهای است که از مالیدن بعضی مواد ناشی می شود تا حدی در ابهام بود.

ویلیام گیلبرت مطالعاتی در مورد الکتریسته ساکن انجام داد ، ولی به این نتیجه رسید که موضوعی پیش پا افتاده است و شاید پیش پا افتاده می ماند اگر" ماشین الکتروستاتیک " پدید نمی آمد. اصل اختراع آن را به یک دیپلمات و مهندس آلمانی به نام اتوفون گیریکه نسبت می دهند . یکی از نظراتی که او را به خود مشغول ساخت این بود که اجرام آسمانی با نیرویی مغناطیسی بر یکدیگر اثر می گذارند . او به فکرافتاد که آزمایش های گیلبرت با  آهنربای کروی را اصلاح کند ،از این رو کره های از جنس مواد معدنی و به زعم خود از جنس کره زمین ساخت . کره مقدار زیادی گوگرد داشت او بعداٌ کره ای از گوگرد خالص ساخت و با چرخاندن و به طور همزمان مالیدنش دارای نیروی کششی می شد و جرقه می زد . او درنیافت که اینها ناشی از تولید الکتریسیته ساکن است .

در رشته برق همچون در سایر رشته های فیزیک ، آزمایشگران علاقه مند بودند برخوردی کمی در پیش گیرند .

 آخرین تحول در رشته برق در قرن هجدهم  توسط یک استاد مامائی به نام لوئیجی گالوانی شروع شد او شروع  به آزمایش هایی برای بررسی واکنش پاهای عقبی قورباغه در موقع اتصال جریان الکتریسیته ساکن به آنها نمودنخست او پی برد که پاهای در موقع ورود بار الکتریکی به ستون فقرات قورباغه در در ناحیه بالای پاها دفعتاٌ جمع می شدند. او به این نتیجه جالب نیز رسید که پاهای قورباغه حتی اگر کاملاٌ عایق باشند باز هم جمع می شوند تا زمانی که اعصاب مربوط با زمین ارتباط الکتریکی داشته باشند . گالوانی این نتایج را ناشی از "الکتریسیته حیوانی " دانست . او گمان کرد نظری را در قرن هجدهم بارها مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته بود به اثبات رسانده است :  این که اعصاب و عضلات حیوانات دارای سیالی غیر قابل توصیف مانند سیال الکتریکی است . ولی آن نتایج ابداٌ ربطی به این نداشت و اصلاٌ چنین سیالی وجود نداشت . اتفاقات عجیب و غیر منتظره ای که او مشاهده کرده بود ناشی از تماس دو فلز ناهمسان در محیطی مرطوب بود این علت  واقعی را آلساندرو ولتا استاد فیزیک تجربی دانشگاه بولونیا کشف کرد که در سالهای 1792 و 1793 در خلاصه مذاکرات فلسفی جامعه سلطنتی چنین نوشت : " فلز مورد استفاده در آزمایش ، وقتی با بدن مرطوب حیوان تماس پیدا می کند ، می تواند خود ...تحریک کند و سیال الکتریکی را به حرکت در آورد ..." بحث با گالوانی ادامه پیدا کرد ، ولی ولتا در سال 1799 با ساختن وسیله ای که واقعاٌ از خود برق بیرون می داد مقصود خویش را به اثبات رساند . این وسیله از تعدادی صفحه از جنس مس و روی تشکیل می شد که لابلاشان صفحات مقوایی مرطوبی گذاشته شده بود . این نه تنها نخستین باطری الکتریکی بلکه همچنین نخستین منبعی بود که جریان الکتریکی پیوسته ای در اختیار می گذاشت . 

منبع

:http://hosc.blogfa.com/

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 23 آذر 1395 ساعت: 18:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره فرابورس

بازديد: 229

 

 فرابورس

مقدمه

در راستاي توسعه فعاليت بازار سرمايه در تاريخ 22/08/1387 با مجوز سازمان بورس و اوراق بهادار اولين شركت براي اين منظور به نام شركت فرابورس ايران به ثبت رسيد. بازار فرابورس بازاري منعطف و در عين حال تحت نظارت دقيق سازمان بورس و اوراق بهادار خواهد بود. بازار فرابورس بازاري بدون مركزيت مشخص است كه شركت كنندگان از طريق تلفن يا ابزارهاي الكترونيكي ديگر خريد و فروش را انجام مي دهند.

مدل ايجاد فرابورس، الهام گرفته از برخي بورس هاي پيشرفته، بورس هايي با ساختار مشابه و نيز تجربيات موجود در حوزه بورس اوراق بهادار تهران است. شركت فرابورس ايران با هدف گسترش بازار اوراق بهادار و تنوع بخشي به دارايي هاي مالي منتشر و مورد مبادله در بازار سرمايه ايجاد گرديد.

نام اين بازار در ايران از معادل انگليسي ( Over The Counter ) گرفته شده است. به همين دليل به اين بازار اختصاراً ( OTC ) نيز گفته مي شود.

نحوه ورود به فرباورس

ورود به بازار اوراق بهادار ازجمله اهداف شرکت‌ها محسوب می‌شود. اما این واقعیت که دستیابی سریع و آسان به بازار اوراق بهادار برای تعداد عمده‌ای از شرکت‌های سهامی فعال در کشور میسر نبوده و این شرکت‌ها از مزایای بازار سرمایه محروم بوده‌اند قبل از ایجاد فرابورس مشهود بوده است.

 بنابراین فرابورس ایران با ساختار و جایگاه قانونی مشابه بورس ولی با شرایط پذیرش و معامله ساده تر ایجاد گردید تا حوزه شمول بازار سرمایه کشور را گسترش دهد. مهم‌ترین وظیفه فرابورس ایران، ساماندهی و هدایت بخشی از بازار سرمایه می‌باشد که شرایط ورود به بورس اوراق بهادار را نداشته یا تمایل به ورود سریع‌تر به بازار را دارند، لذا رویه‌های پذیرش شرکت‌ها و تنوع شرایط پذیرش به گونه ایست که شرکت‌ها با احراز حداقل شرایط و در سریع ترین زمان ممکن، امکان ورود به بازار را داشته و از کلیه مزایای شرکت‌های پذیرفته شده در بازار اوراق بهادار استفاده کنند. نام این بازار در ایران از معادل انگلیسی آن over the counter گرفته شده است. به همین دلیل به این بازار اختصارا otc نیز گفته می‌شود. قابل ذکر است که سازمان بورس اوراق بهادار به عنوان نهاد ناظر بر فعالیت‌های مالی و عملیاتی شرکت‌های بورس، فرابورس و بورس کالا نظارت کامل دارد.

دستورالعمل پذیرش و عرضه اوراق بهادار در فرابورس ایران، فعالیت آن را در قالب چهار بازار مجزا تبیین کرده است که در  بازار اول، دوم و اوراق مشارکت، انواع اوراق بهادار پذیرفته و در بازار سوم، تنها عرضه اوراق بهادار انجام می شود.

 

  بازار اول

 

دراین بازار اول فرابورس علاوه بر سهام شرکتها ، واحدهای صندوق های سرمایه گذاری بانام هم پذیرش و معامله می شوند. همچنین نوسان سهام شرکتها و اوراق پذیرفته شده در بازار اول فرابورس 5 درصد بدون  حجم مبنا پیش بینی شده است .در آن سهام شرکتهایی معامله می شوند که آخرین سرمایۀ ثبت شدۀ آن حداقل ده میلیارد ریال و یکسال از زمان بهره برداری آن گذشته و زیان انباشته نداشته باشد. در این بازار واحدهای سرمایه‌گذاری صندوق‌های سرمایه‌گذاری قابل معامله و واحدهای سرمایه‌گذاری صندوق‌های زمین و ساختمان  که نزد سازمان بورس ثبت شده اند به شرطی امکان معامله را دارند، که حداقل سرمایه  صندوق‌های سرمایه‌گذاری قابل معامله50 میلیارد ریال و حداقل سرمایه  صندوق‌های زمین ومسکن 200 میلیارد ریال و با نام  باشند.

 

بازار دوم

 

در این بازار ، صرفا سهام شرکتهای سهام عام پذیرفته می شوند. در این بازار سهام شرکتهای زیانده، تازه تاسیس، شرکتهای سهامی خاص که قصد اجرای افزایش سرمایه و تبدیل به سهامی عام را دارند و شرکتهای کوچک پذیرفته شده مورد مبادله قرار می گیرند .در بازار دوم سهام شرکتهایی معامله می شوند که آخرین سرمایۀ ثبت شدۀ آن حداقل یک میلیارد ریال ومشمول مادۀ 141 لایحۀ قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت نباشد.

 

بازارا سوم( بازار عرضه)

 

بازار عرضه محلی ایمن، شفاف و سودمند برای انجام معاملات عمده اوراق بهاداری است که امکان یا شرایط پذیرش در فرابورس را ندارد. انجام پذیره نویسی انواع اوراق بهادار از جمله شرکتهای سهامی عام در شرف تاسیس، دیگر ویژگی مهم بازار عرضه به حساب می آید. انجام عرضه در این بازار مستلزم گذارندن فرایند پذیرش نبوده و با انجام تشریفات اداری در فرابورس، امکان پذیر است.

 

در بازار عرضه فرا بورس بلوکهای سهام شرکت‌های سهامی (عام، خاص، تعاونی و ...) ،حق‌تقدم خرید سهام شرکت‌های سهامی عام،سهام ناشی از افزایش سرمایۀ شرکت‌های سهامی عام،پذیره نویسی سهام و اوراق مشارکت،پذیره نویسی گواهی سپرده سرمایه گذاری بانک ها،املاک و مستغلات ،امتیازبهره برداری وحق ثبت اختراعات در قالب سهام شرکتهای سهامی خاص  می تواند مورد معامله قرار بگیرد.

 

بازار چهارم ( اوراق مشارکت)

 

انواع اوراق با درآمد تضمین شده از جمله اوراق مشارکت، گواهی سپرده بانکی و ...که در زمان پذیرش حداقل سه ماه تا سر رسید آنها باقی مانده  باشد قابل پذیرش در این بازار بوده به شرطی که بعد از پذیرش، معاملات دست دوم آنها منحصرا از طریق فرابورس انجام شود. امکان صدور اوراق مشارکت شرکتی و اوراق مشارکت قابل تعویض سهام از جمله اوراق بهادار قابل معامله در بازار اوراق مشارکت محسوب می شوندکه درکنار اوراق مشارکت رهنی، اوراق مشارکت اجاره، صکوک وگواهی سپرده بانکی سرمایه گذاری عام وخاص در بازار چهارم  امکان معامله را دارند.

انواع فرابورس

فرا بورس سنتی: در این روش معامله گران (خریدار و فروشنده) از طریق تلفن یا اینترنت از قیمت های یکدیگر و میزان تقاضا یا عرضه مطلع می شوند و با توجه به توان مالی یا شرایط اقتصادی مورد نظرشان اقدام به معامله خواهد کرد.

بازار معاملات الکترونیک: این روش تقریبا شبیه همان معامله بورس اصلی است اما از استاندارد کمتری از نظر شفافیت برخوردار است . معامله گران پیشنهادهای خود را در تالاری مجازی ثبت می کنند و طرف مقابل در صورت تمایل به خریدار یا فروشنده تماس گرفته و اقدام به معامله می کنند.

بازار معامله بهینه: این بازار به تازگی به دنیای بورس معرفی شده که در واقع تلفیقی از دو روش قبل است. در این روش قیمت معاملات صرفا به اطلاع فعالان بازار می رسد در این روش معامله گران (کارگزاران) به عنوان طرف معامله عمل می کند و برای مشتری خود خرید یا فروش می کنند خوب بدیهی است در مقابل درصدی هم به عنوان حق الزحمه دریافت می کند.

 

تفاوت‌های فرابورس با بورس

شرکت فرابورس ایران همچون دو بورس فعال کشور بورس اوراق و بورس کالا- با مجوز شورای عالی بورس ایجاد شده و تحت نظارت سازمان بورس اوراق بهادار قرار دارد، با این تفاوت که ورود به بازارهای فرابورس از شرایط و الزامات کمتری برخوردار بوده و شامل بازارهای متنوعی می‌باشد که این تفاوت‌ها را به اختصار در زیر تشریح می‌کنیم.

 الف) تفاوت در بازار‌ها:

الف-1) براساس دستورالعمل پذیرش، عرضه و نقل و انتقال اوراق بهادار در فرابورس ایران، فرابورس دارای پنج بازار (اول، دوم، سوم (عرضه)، ابزارهای نوین مالی و پایه) است. پذیرش شرکت‌های سهامی عام در بازار اول و بازار دوم و پذیرش سایر اوراق بهادار صرفا در بازار ابزارهای نوین مالی صورت می‌پذیرد.

بازار سوم جهت عرضه یکجا و پذیره‌نویسی اوراق بهادار و بازار پایه جهت درج و نقل و انتقال سهام شرکت‌هایی است که بر اساس الزام بند ب ماده 99 قانون برنامه پنجم توسعه، مشمول ثبت نزد سازمان بورس و اوراق بهادار بوده و امکان پذیرش در یکی از بازارهای بورس یا فرابورس را ندارند.

الف-2) شرکت بورس تهران دارای 2 بازار به شرح زیر می‌باشد:

1- بازار اول

2- بازار دوم

 

ب) تفاوت در فرآیند پذیرش:

با توجه به تقسیم‌بندی‌های انجام شده فوق، مقایسه‌ای بین شرایط پذیرش سهام در بازارهای بورس و فرابورس برای آشنایی بیشتر ارائه می‌کنیم: (جدول بالا) بر اساس بند ب ماده 1 قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی جدید سهام شناور آزاد بخشی از سهام شرکت است که دارندگان آن همواره آماده عرضه و فروش آن سهام می‌باشند و قصد ندارند با حفظ آن قسمت از سهام در مدیریت شرکت مشارکت نمایند.

مزایای پذیرش شرکت‌ها در فرابورس

بر اساس مقررات، کلیه مزایای موجود برای شرکت‌های پذیرفته شده در بورس، برای اوراق بهادار و سهام شرکت‌های پذیرفته شده در فرابورس نیز تعریف شده‌اند. این موارد از جمله موارد زیر می‌باشند:

 تامین مالی آسان و ارزان

کارکرد اصلی بازارهای اوراق بهادار، تجهیز، جمع‌آوری و هدایت پس‌اندازهای کوچک مردم برای اجرای طرح‌های بزرگ اقتصادی است تا شرکت‌ها با شرایطی آسان‌تر بتواند از مزایای تامین منابع ارزان قیمت از طریق بازار سرمایه، استفاده کنند. علاوه بر فروش سهام و افزایش سرمایه، راهکارهایی از قبیل انتشاراوراق مشارکت، انتشارگواهی سپرده سرمایه‌گذاری عام و خاص و... برای شرکت‌های پذیرفته شده در فرابورس پیش‌بینی شده است.

 افزایش نقد شوندگی سهام

تا پیش از فعالیت فرابورس فقط سهام شرکت‌هایی که در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده بود، امکان معامله در محیطی شفاف و رقابتی را داشتند و شرکت‌هایی که نمی‌‌توانستند شرایط پذیرش در بورس را احراز کنند از دسترسی به چنین امکانی محروم بودند. اما با ایجاد فرابورس، شرکت‌ها با شرایط ساده تر می‌توانند در این نهاد پذیرش شوند و از مزیت‌های بازار منسجم و شفاف بهره‌مند شوند.

بهره‌مندی از معافیت مالیاتی شرکت‌های پذیرفته شده در فرابورس

بر اساس قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی جدید، شرکت‌های پذیرش شده در فرابورس ایران مشمول مزایای مالیاتی قابل توجهی خواهند شد.به این صورت که بر اساس ماده 143 قانون مالیات‌های مستقیم، 5 درصد از مالیات بر درآمد شرکت‌هایی که سهام آنها برای معامله در بازار خارج از بورس داخلی (فرابورس) یا خارجی پذیرفته می‌شود از سال پذیرش تا سالی که از فهرست شرکت‌های پذیرش شده در این بورسها یا بازارها حذف نشده اند با تایید سازمان بورس بخشوده می‌شود.به گزارش عصر بانک دات آی آر شرکت‌هایی که سهام آنها برای معامله در بازارهای خارج از بورس داخلی یا خارجی پذیرفته شود در صورتی که در پایان دوره مالی به تایید سازمان بورس حداقل 20 درصد سهام شناور آزاد داشته باشند معادل 2 برابر معافیت‌های فوق از بخشودگی مالیاتی برخوردار می‌شوند.

در ماده 143 مکرر اضافه شده است از هر نقل و انتقال سهام و حق تقدم سهام شرکت‌ها اعم از ایرانی و خارجی در بورس‌ها یا بازارهای خارج از بورس دارای مجوز، مالیات مقطوعی به میزان نیم درصد ارزش فروش سهام و حق تقدم سهام وصول خواهد شد و از این بابت وجه دیگری به عنوان مالیات بر درآمد نقل و انتقال سهام و حق تقدم سهام و مالیات بر ارزش افزوده خرید و فروش مطالبه نخواهد شد.

 نقل و انتقال سهام به‌صورت آسان- سریع و کم‌هزینه

هم اکنون برای نقل و انتقال سهم شرکت‌های خارج از بورس فرآیند اداری پیچیده‌ و وقت‌گیری وجود دارد و اجرای کلیه مراحل مستلزم صرف وقت و تشریفات اداری پیچیده است اما با شروع فعالیت فرابورس و پذیرش شرکت‌ها در این بازار نقل و انتقال آنها به سهولت انجام می‌گیرد.

 شفافیت و اعتبار قیمت سهام به واسطه مبادله در فرابورس

با توجه به نظارت و شفافیت مکانیسم عرضه و تقاضا، قیمت سهام شرکت‌ها در فرابورس مبین شرایط روشنی برای وضعیت مالی شرکت است و در همه معاملاتی که شرکت یا سهامداران آن انجام می‌دهند، می‌تواند مبنای عمل قرار گیرد.همچنین می‌تواند مبنای وثیقه‌گذاری و اعتباردهی شرکت‌ها باشد.

 اطلاع رسانی هماهنگ و عادلانه به سرمایه‌گذاران بالفعل و بالقوه

پس از پذیرش سهام شرکت‌ها در فرابورس، مکانیسم قانونی و مراجع رسمی برای اعلام اطلاعات شرکت ایجاد می‌شود و از نتایج ارائه اطلاعات، شفافیت بیشتر عملکرد مدیران شرکت‌ها خواهد بود. همچنین با ارائه گزارش‌های مالی دوره‌ای تحت نظر حسابرسان معتمد سازمان بورس و اوراق بهادار، سهامداران و سایر سرمایه گذاران به اطلاعات حسابرسی شده دسترسی پیدا می‌کنند.

بهره‌گیری از امکان وثیقه‌گذاری سهام و اخذ ساده تر تسهیلات بانکی

پس از پذیرش سهام شرکت‌ها در فرابورس، امکان وثیقه‌گذاری سهام و اخذ تسهیلات بر روی سهام شرکت‌‌های پذیرفته شده در این بازار امکان پذیر می‌باشد. چون با پذیرش سهام شرکت درفرابورس، یک مرجع رسمی بر انجام معاملات شرکت نظارت دارد و قیمت سهام در شرایط عادلانه عرضه و تقاضا تعیین می‌شود، لذا سیستم بانکی با شرایط ساده‌تری اقدام به وثیقه گرفتن سهام شرکت می‌کند. زیرا در صورت وثیقه شدن سهام، امکان انجام معامله روی آن وجود ندارد و ارزش‌گذاری سهام وثیقه شده از سوی یک مرجع رسمی به نام فرابورس صورت گرفته است.

 معرفی شرکت و محصولات به طیف وسیعی از اقشار جامعه و افزایش اعتبار شرکت

با توجه به اینکه فرابورس و بازار سرمایه مخاطبان گسترده‌ای دارد، ورود شرکت به بازار سرمایه موجب آشنایی قشر وسیعی از مصرف کنندگان با خریداران کالا و خدمات شرکت می‌شود وبی شک مخاطبان شرکت را افزایش خواهد داد.

 صدور اوراق مشارکت و گواهی سپرده در فرابورس پذیره‌نویسی وانتشار اوراق مشارکت و گواهی سپرده سرمایه‌گذاری عام و خاص و همینطور انجام معامله دست دوم این اوراق انجام می‌شود.

پیش‌بینی فرآیند ساده خروج از فرابورس

در صورتی که به هر دلیل سهامداران عمده شرکتی تصمیم بگیرند، شرکت خود را از فرابورس خارج کنند، در دستورالعمل پذیرش ساز و کاری به این منظور در نظر گرفته شده است که با گذراندن فرآیند مشخصی امکان خروج ازاین بازار وحتی تبدیل شرکت به شرکت سهامی خاص به سادگی امکان پذیر خواهد بود.

 

 

 

 

http://asrebank.ir/img/files/794175477479844223.JPGجدول مقایسه پذیرش سهام بورس و فرابورس

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 21 آذر 1395 ساعت: 19:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع آسیب های اجتماعی

بازديد: 455

 

مقدمه

مسئله مربوط به آسیبهای اجتماعی از دیرباز در جامعه بشری مورد توجه اندیشمندان بوده است. همزمان با گسترش انقلاب صنعتی و گسترش دامنه نیازمندیها ، محرومیتهای ناشی از عدم امکان برآورده شدن خواستها و نیازهای زندگی موجب گسترش شدید و دامنه‌دار فساد ، عصیان ، تبهکاری ، سرگردانی ، دزدی و انحراف جنسی و دیگر آسیبها شده است.

هر چند اکثر مشکلات اجتماعی انواعی تکراری در طول نسلهای مختلف هستند، اما چنانکه مشاهده می‌شود برخی از این انواع در برخی نسلها اهمیت بیشتری پیدا کرده است و حتی برخی انواع این آسیبها در نسلهای بعدی زاده شده‌اند. از سوی دیگر از آنجایی که یکسری علل غالب در هر جامعه وجود دارند که نسبت به سایر علل اهمیت بیشتری در بروز آسیبها دارند، هر چند از انواع متمایز آسیبها سخن می‌رود، اما عمدتا همپوشیهایی بین آنها دیده می‌شود.

وابستگی دارویی یا اعتیاد

اعتیاد به معنی تمایل به مصرف مستمر یا متناوب یک ماده برای کسب لذت یا رفع احساس ناراحتی اطلاق می‌شود که قطع آن ناراحتیهای روانی یا اختلالات جسمانی ایجاد می‌کند. در گرایش به اعتیاد عوامل مختلفی شناسایی و مطرح شده‌اند. این عوامل هر چه باشند (که البته در مباحث مربوط به علت شناسی حائز اهمیت هستند.) سرچشمه بسیاری مشکلات فردی ، خانوادگی و اجتماعی هستند. اعتیاد به سبب ویژگیهای ذاتی خود ، اغلب با سایر آسیبها همراه می‌شود و موجب هدر رفتن نیروهای ثمربخش جامعه می‌شود.

انحرافات جنسی

غریزه جنسی هم می‌تواند منشأ بروز عالیترین نمودارهای ذوقی و هنری باشد و هم منشأ تشکیل بنیاد یک خانواده و هم منشأ بسیاری از جرائم. عوامل مختلف محیطی و خانوادگی و اجتماعی سر منشأ بروز انواع انحرافات جنسی هستند. هر چند برخی از این نوع انحرافات مشکلاتی فردی هستند، ولی اکثر آنها به آن جهت که در ارتباط با فرد دیگر معنی پیدا می‌کنند عوارض اجتماعی را در بر خواهند داشت.

از سوی دیگر مبارزه با این دسته از آسیبها در برخی موارد نیازمند تغییرات اساسی اجتماعی است و لازم است تحولاتی کلی و برنامه ریزی‌های دقیقی جهت رفع آنها صورت گیرد و این تغییرات با ارائه آموزشهای وسیع اجتماعی برای افراد و خانواده‌ها و رفع عوامل بنیادی امکانپذیر خواهد بود. این دسته از انحرافات نیز اغلب با سایر آسیبها در ارتباط نزدیک هستند و گاهی حتی موجب بروز مشکلات جدی می‌شوند. مثل بیماری ایدز که با انحرافات جنسی ارتباط نزدیک دارد.

سرقت و دزدی

بطور کلی سرقت و دزدی هم از لحاظ عرفی و هم از لحاظ قانونی به عنوان یک آسیب جدی محسوب می‌شوند. هر چند عوامل متعددی در بروز این مشکل شناخته شده‌اند، مثل فقر و بیکاری ، اعتیاد و شیوه‌های تربیتی ، اما باید توجه داشت مبانی شخصیت اهمیت ویژه در ارتکاب دزدی دارند. این افراد معمولا از لحاظ رشد اخلاقی در سطح خیلی پایین و ضعیف هستند و بطور کلی ثبات و استواری و قدرت تحلیل و تفکر درباره پیامدهای رفتار خود را به قدر کافی ندارند. در مباحث مربوط به علل زردی به علل تربیتی تأکید فراوان می‌شود. الگوهای رفتاری خود والدین ، واکنشهای آنها درباره دزدیهای کوچک دوران کودکی ، مسأله پول توجیهی و کمک به شناخت مسأله مالکیت در دوره کودکی در ارتباط نزدیک با رفتارهای دزدی بزرگسالی و نوجوانی دارند.

خودکشی

خودکشی هر چند در وهله اول یک مشکل فردی به شمار می‌رود ولی از آنجایی که فرد در اجتماع زندگی می‌کند و تأثیرات متقابلی همواره بین آنها برقرار است، به عنوان یک معضل اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد. آمار خودکشی معمولا با سایر جرایم و آسیبها ارتباط پیدا می‌کند، بطوری که در میان گروههای مبتلا به اعتیاد خودکشی بیشتر دیده می‌شود. همچنین در آسیبهای مربوط به انحرافات جسمانی بویژه در میان قربانیان این انحراف خودکشی پدیده شایعی است. در میان بیماران روانی بویژه افسردگیهای شدید نیز اغلب خودکشی مسأله قابل توجهی است.

 

به هر حال خودکشی پیوندهایی با متغیرهای اجتماعی دارد بطوری که علاوه بر تأثیری که از شرایط اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. ارائه راهکارهای مناسب در بررسی مشکلات گروههای در معرض خطر مثل معتادین و خانواده‌های آن ، بیماران روانی و خانواده‌های آنها ، خانواده‌های نابسامان و آموزشهای فردی در مواجهه با تغییرات اساسی روشهایی سودمند خواهد بود. در این راستا توجه به گروههای سنی که در معرض خطر بیشتری هستند و خودکشی در میان آنها رواج بیشتری نسبت به سایر گروههای سنی دارد، مثل نوجوانان و جوانان اهمیت زیادی دارد.

مهاجرت

مهاجرت علاوه بر مشکلات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی که دارد مستلزم تغییراتی خاص است که مطابقت و سازگاری با آنها اغلب مشکلاتی را برای فرد و جامعه ایجاد می‌کند. به عبارتی علاوه بر اینکه مهاجرت در برنامه ریزیهای کلان اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی مشکلاتی را ایجاد می‌کند، مثل مهاجرت روستاییان به شهرها که خالی شدن روستاها از سکنه ، کاهش کشاورزی ، افزایش مشاغل کاذب و ... را به دنبال دارد موجب می‌شود، تا فرد برای سازگاری با تغییرات حاصل فشار زیادی را متحمل شود.

شوک فرهنگی یکی از عوارض حاصل از مهاجرت است که با اضطراب و افسردگی ، احساس جدا شدن و مسخ واقعیت و مسخ شخصیت مشخص است. تحقیقات نشان می‌دهد شیوع مشکلات روحی و روانی بین مهاجرین بخصوص در بین مهاجرینی که شرایط مقصد بسیار متفاوت از شرایط مبدأ یا محل سکونت قبلی آنها بوده است شیوع بیشتری دارد. رایجترین اختلال علائم پارانوئید یا سوء ظن است که به احتمال قوی به دلیل تفاوتهای آنان از نظر زبان ، عادات و آداب و رسوم ، چهره ، نوع لباس و غیره است.

بی ‌خانمانی

منابع فزاینده‌ای وجود مسائل ویژه‌ای را در افراد بی خانمان تأیید می‌کنند. چنین کسانی ممکن است در خیابانها سرگردان باشند یا به علل برخی بزهکاریهای دیگر که معمولا توأم با بی خانمانی آنهاست مثل دزدی ، اعتیاد و ... در زندانها یا کانونهای اصلاح و تربیت بسر برند. در بین افراد بی خانمان دسته‌های مختلفی از افراد دیده می‌شود، یک دسته شامل بیماران روانی شدید هستند که اغلب یا مدتهاست از خانواده خود دورند یا بطور موقتی از خانه خارج شده‌اند. معتادین گروه دیگری از این افراد را شامل می‌شوند که معمولا مراحل عمیق اعتیاد خود را می‌گذرانند.

کودکان خیابانی و دختران و زنانی که با بی خانمانی به انحرافات جنسی نیز مبتلا هستند دو دسته دیگر را در بین افراد بی خانمان تشکیل می‌دهند. بسته به مکان جغرافیایی محله فقیر نشین شهر ، پارک شهر ، حومه شهر و نواحی روستایی خصوصیات این جمعیت فرق می‌کند. برخی در محدوده جغرافیایی نسبتا ثابتی می‌مانند در حالیکه عده‌ای از یک قسمت کشور به بخشهای دیگر یا از منطقه شهر به مناطق دیگر مسافرت می‌کنند.

فقر

فقر در واقع مادر تمام آسیبهای اجتماعی است. فقر با بسیاری مسائل زیر پا از جمله ضعف تندرستی و افزایش مرگ و میر ، بیماری روانی ، شکست تحصیلی ، جرم و مصرف دارو رابطه دارد. هر چند خود فقر بطور ذاتی یک مشکل و آسیب است، اما این لزوما به این معناست که تمام افرادی که زیر خط فقر زندگی می‌کنند. افرادی نابسامان و مشکل ساز برای اجتماع هستند. مشکلات اقتصادی ، عدم تأمین نیازهای جسمی و روانی اغلب زمینه‌ای برای بروز و ظهور مشکلات اجتماعی دیگری است.

بیکاری

بیکاری معضل اجتماعی دیگری است که هم آسیبهای جدی فردی و هم آسیبهای قابل ملاحظه اجتماعی را در دامن دارد. بیکاری بویژه در نسل پر انرژی و جوان که انرژی و قدرت و نیروهای آنها راکد و بی‌مصرف باقی می‌ماند نمود بیشتری پیدا می‌کند و زمینه را برای انوع انحرافات اجتماعی فراهم می‌سازد. وجود فرصتهای همیشه خالی ، عدم تحمل بیکاری ، فقدان قدرت تأمین نیازها به دلیل نداشتن درآمد، زمینه‌هایی آماده برای کاشت بذر جرم و انحرافات می‌باشند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 11 آذر 1395 ساعت: 12:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره برچسب انرژی

بازديد: 907

 

به نام خدا

موضوع : برچسب انرژی   تهیه و تنظیم :   

برچسب انرژی

     تنوع و تعدد وسایل برقی خانگی و گرایش مردم به استفاده از وسایل برقی ، بخش خانگی را به یکی از پرمصرف ترین بخش های مصرف کننده در کشور تبدیل کرده است. بطوری که این بخش حدود  33 درصد ازمصرف برق درکشوررابه خود اختصاص داده است، با بررسی های انجام گرفته  مشاهده می شود که  عمده هزینه برق خانواده های ایرانی به استفاده از لوازم روشنایی و وسایل  برقی خانگی اختصاص دارد و انتخاب و استفاده نادرست از این لوازم مهمترین دلیل افزایش هزینه برق در خانواده هااست .

       برچسب انرژی امروزه بر روی کلیه وسایل وجود دارد و مصرفکننده را با میزان کارایی و مصرف انرژی هر یک از وسایل برقی آشنا میکند. مصرف کنندگان در صورت خرید و استفاده از وسایل برقی دارای رتبه های بالا (A وB) می توانند مصرف برق خود را بطور قابل توجهی کاهش دهند.   توجه به برچسب مصرف انرژی و خرید وسایل دارای برچسب مصرف انرژی،  باعث کاهش مصرف و هزینه برق مصرفی تا حدود  15درصد خواهد شد.

 

    برچسب انرژی

            برچسب انرژی امروزه در اغلب کشورهای جهان وجود دارد و مصرفکننده را با میزان کارایی و مصرف انرژی هر یک از وسایل انرژی بر خانگی آشنا میکند. همچنین اطلاعات مشترکین درخصوص همه وسایل و اطلاعات اختصاصی مربوط به هر وسیله انرژی بر را در اختیار مصرفکنندگان قرار میدهد.

            برچسب انرژی از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است که هر قسمت نمایانگر اطلاعاتی است. که به طور مثال خریداران ماشین لباسشویی میتوانند با توجه به این اطلاعات در هنگام خرید، دستگاهی را انتخاب کنند که در مقایسه با سایر مدلهای مشابه دارای کارآیی و بازدهی بیشتری باشد.Barchasb e Energy     

سه بخش اولیه این برچسب که در تمامی وسایل برقی خانگی مشترک میباشد به ترتیب نمایانگر علامت تجاری، نام شرکت سازنده و مدل دستگاه میباشد. بخش چهارم برچسب انرژی بوسیله 7 حرف لاتین از A تا G در هفت رنگ درجهبندی شده است که هر یک از حروف و رنگ­ها معرف درجهای از کارایی ومصرف انرژی دستگاه میباشد . حرف A‌ مندرج درروی فلش با رنگ سبز پررنگ نشانگرکمترین مصرف انرژی و بیشترین بازدهی دستگاه و حرف G مندرج درروی فلش با رنگ قرمز نشانگر بیشترین مصرف انرژی و کمترین بازدهی دستگاه است. بنابراین هر چه رتبه دستگاه بالاتر باشد کارایی آن نسبت به میزان انرژی که مصرف میکند بیشتر است، لذا مصرفکنندگان میتوانند در هنگام خرید وسایل برقی خانگی با دقت و توجه به حرف لاتین و یا رنگ درج شده در این قسمت از میزان کارایی و بازده دستگاه اطلاع یابند.

            بخش پنجم، نمایانگر مصرف انرژی دستگاه بر اساس استاندارد ملی تدوین شده در بخش آزمون استاندارد میباشد و سایر بخش­ها بیانگر اطلاعات اختصاصی در مورد هر یک از وسایل است.  بطور مثال بخشهای ششم و هفتم در ماشین لباسشویی نشانگر میزان قدرت پاککنندگی و آبگیری دورتند دستگاه میباشد و آخرین بخش نیز آرم مؤسسه استاندارد را نشان میدهد.

فواید استفاده از برچسب انرژی

استفاده از برچسب انرژی مزایا و فواید گوناگونی برای مصرفکنندگان اینگونه وسایل دارد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

-    انتخاب درست و آگاهانة مردم در هنگام خرید وسایل خانگی

-    آشنا ساختن مصرفکنندگان با میزان کارآیی و بازدهی وسایل برقی خانگی

-    بهینهسازی و کاهش مصرف وهزینه انرژی در خانوادهها

-    کاهش آلودگی محیط زیست

-    آشنا سازی مصرف کنندگان نسبت به اطلاعات اختصاصی ویژه ومشترک هر وسیله انرژی بر

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 04 آذر 1395 ساعت: 17:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره غرور و راه های جلوگیری از آن

بازديد: 713

 

غرور

غرور»؛ یعنى اطمینان و آرامش قلب نسبت به آنچه که با هواى نفس موافق بوده و طبیعت انسان به آن تمایل داشته باشد. منشأ این گرایش، جهالت یا وسوسه‌هاى شیطانى است. غرور از صفات زشتى است که هر گروه می‌توانند به نوعى گرفتار آن باشند.

برخی از پیامدهاى غرور که زندگى انسان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و دنیا و آخرت را تباه می‌کند، عبارت‌اند از: حجاب ضخیمى بر عقل و فهم انسان، شکست در زندگی، و سبب فساد و تباهى عمل.

غرور به هیچ وجه پسندیده نیست، اما ویژگی‌های مثبتی که در برخی انسان‌ها وجود دارد نباید با این رذیلت اخلاقی اشتباه شود؛ مانند عزّت نفس؛ کسی که گوهر ارزشمندى در اختیار دارد، از او سخت مراقبت می‌کند. هرچه ارزش دارایى بیشتر و توجه انسان به ارزش آن افزون‌تر باشد، مراقبت و هوشیارى او در صیانت از آن گوهر بیشتر خواهد بود؛ بویژه آن‌که بداند اگر این گوهر با شیوه‌اى صحیح در مسیر تراش قرار گیرد و صیقل یابد؛ ارزش آن چندین برابر می‌شود. براى نگاه‌دارى از این سرمایه خدادادى باید خود را به صفتى آراست که در ادبیات دینى از آن به عزّت نفس تعبیر می‌شود. ‏انسان عزیز احساس ارزشمندى و سرفرازى می‌کند و هرگز خود را خوار و درمانده نمی‌یابد. چنین اشخاصی اگر دارای حالات و رفتار خاصی باشند، نباید کسانی که از این ارزش و فضیلت انسانی محروم هستند، آنها را متهم به تکبر و غرور و خودبینی کنند.

 پاسخ تفصیلی

واژه «غرور» در کلمات عرب بویژه در آیات قرآن مجید و روایات به‌کار رفته و در گفت‌وگوهاى روزمرّه فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به‌کار می‌رود. در کتاب‌های لغوی غرور به معانی زیر آمده است:

1. «غَرور»(به فتح غین) و «غُرور»(به ضم غین)؛ به معناى هر چیزى است که انسان را می‌فریبد و در غفلت فرومی‌برد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان.[1]

2. «غَرور»؛ چیزى است که ظاهر جالب و دوست داشتنى دارد ولى باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است.[2]

3. ریشه اصلى این واژه به معناى حصول غفلت به سبب تأثیر چیز دیگرى در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و... می‌باشد[3].

معنای اصطلاحی غرور

در کتاب‌های اخلاقی چنین می‌خوانیم: «غرور»؛ یعنى اطمینان و آرامش قلب نسبت به آنچه که با هواى نفس موافق بوده و طبیعت انسان به آن تمایل داشته باشد. منشأ این گرایش، جهالت یا وسوسه‌هاى شیطانى است.[4] بنابراین، کسى که براساس اوهام و شبهات، خویشتن را بر خیر و صلاح می‌داند، در واقع فریب‌خورده و مغرور گشته است و ارزیابى درستى از خود و کار خویش ندارد. مانند این‌که‏ کسى از راه حرام مالى به‌دست آورد و آن‌را در راه‌هاى خیر از قبیل ساختن مسجد و مدرسه و سیر کردن گرسنگان مصرف نماید، به این خیال و اطمینان به این‌که در راه خیر و سعادت گام برمی‌دارد؛ حال آن‌که فریب‌خورده و مغرور است.[5]

نکوهش غرور در قرآن مجید

در قرآن کریم می‌خوانیم: «این روى گردانى به خاطر آن است که گفتند: هرگز آتش [دوزخ در روز قیامت] جز چند روزى به ما نمی‌رسد و آنچه همواره افترا و دروغ [به خدا] می‌بستند، آنان را در دینشان مغرور کرده است‏».[6]

«اى مردم! از پروردگارتان پروا کنید، و بترسید از روزى که هیچ پدرى چیزى [از عذاب دوزخ را] از فرزندش دفع نمی‌کند، و نه هیچ فرزندى برطرف کننده چیزى از [عذاب] پدر خویش است. بی‌تردید وعده خدا حق است، پس زندگى دنیا شما را نفریبد، و مبادا شیطان شما را به [کرم و رحمت] خدا مغرور کند».[7]

«مؤمنان را ندا می‌دهند: آیا ما [در دنیا] با شما نبودیم؟ می‌گویند: چرا، ولى شما خود را [به سبب نفاق و دشمنى با خدا و رسول] در بلا و هلاکت افکندید و به انتظار [خاموش شدن چراغ اسلام و نابودى پیامبر] نشستید و [نسبت به حقایق] در تردید بودید و آرزوها [ى دور و دراز و بی‌پایه،] شما را فریفت، تا فرمان خدا [به نابودى شما] در رسید و [شیطان] فریبنده، شما را فریب داد».[8]

راه های جلوگیری

اگر انسان در رعایت ادب در شئون زندگی خود بکوشد، می‌تواند کبر را از درون خویش بزداید. مصداق کاربردیِ این امر، سلام کردن است. در روایت آمده است: «مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَى مَنْ لَقِیتَ»[1] یکی از راه‌های شکستن گردن تکبر آن است که انسان به هرکس رسید سلام کند. ادب، کبر را در وجود انسان کمرنگ می‌کند و به از بین رفتن آن یاری می‌رساند.

کاهش سطح توقع                                                                                      

راهکار دوم برای شکستن بت تکبر در وجود انسان کاهش سطح توقع از دیگران است. زیرا توقعات این پیش‌شرط ذهنی را در انسان ایجاد می‌کند که دیگران باید به او احترام گذارند و یا خدمت کنند و چنین اندیشه‌هایی زمینه‌ساز گرفتاری انسان در دام تکبر است.

فرهنگ نقدپذیری

این مورد در عمل از همة موارد پیش گفته مشکل‌تر است و مفهوم آن این است که انسان نظر مخالف خود را بپذیرد و تحمل کند. وجود تکبر در وجود انسان همان مانع اصلی در این پذیرش است و جایی که «من» گام در میان می‌نهد جایی برای انتقادپذیری باقی نمی‌ماند. اما اگر سعی کنیم نقدشنو باشیم و دیدگاه‌های مخالف را تاب بیاوریم، به سوی ریشه‌کن کردن تکبر در وجود خود گام بر خواهیم داشت.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 02 آذر 1395 ساعت: 19:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

معرفی جنگل های حرا در جنوب ایران

بازديد: 185

 

معرفی جنگل های حرا در جنوب ایران

جنگل هاي حرا يا مانگرو ریختارهای گیاهی ساحلی در مناطق جزر و مدی نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری به شمار می آیند که اغلب بين مدارهاي 30 درجه شمالي و 30 درجه جنوبي عرض جغرافيايي هستند.اجتماعات گیاهی مانگرو در محیط هایی به رشد و ادامه زندگی می پردازند که شوري بالا است، جزر و مدهاي مکرر محیط را فرا می گیرد، متوسط دماي سالانه بالا است و شرایط بی هوازي در بستر رویشگاه وجود دارد. در چنین شرایطی اغلب گونه های گیاهی رویشگاه هاي خشکی توانایی سازگاري ندارند.از آن جا که در بسترهای نرم و لجنی با شرایط بی هوازی میزان اکسیژن و مواد قابل جذب محدود می باشد از ریشه های درختان حرا، نماتوفورهایی(pneumatophore) به صورت انشعاب به سمت بالای رسوب ایجاد می شود. این نماتوفورها به همراه ریشه های هوایی که از درختان حرا منشعب می شوند در جذب ازت و سایر مواد مغذی از هوا فعال هستند.

زندگی درختان حرا در کنار آب شور دریا باعث شده که با مكانيزم هايي با شوري مقابله كنند. سطح برگ هاي حرا بوسیله یک پوشش شفاف پوشیده شده که از تبخیر و تعرق می کاهد. نماتوفورها علاوه بر جذب مواد مغذی اندامهای اضافی هستند که در خود آب ذخیره می کنند. همچنين بعضی گونه های حرا داراي غدد دفع نمک هستند.

رویش هاي حرا در ایران در جنوب کشور و در سواحل خلیج فارس و دریاي عمان حد فاصل مدارهای 25 درجه و 11دقیقه تا 27 درجه و 52 دقیقه عرض شمالی گسترش یافته اند که ساحل سه استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر از خلیج گواتر در سیستان و بلوچستان تا بردخون در بوشهر را شامل می شود. از مناطق واجد حرا در ایران چهار منطقه تحت عنوان تالاب بین المللی و یک منطقه با عنوان پارك ملی ساحلی دریایی و هشت منطقه تحت عنوان منطقه حفاظت شده و یک منطقه به عنوان ذخیره گاه زیست کره تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته اند.

 

رویشگاه های حرا در استان هرمزگان

- در حوزه شهرستان جاسک در خورهاي گابریک، جگین، دهانه رودخانه شهرنو در سواحل روستاي لاش، یکدار و سورگلم و همچنین مانداب هاي رودخانه کاشی

- در حوزه سیریک در خورهاي نخل زیارت، پاچور، زیارت، گارندهو، گناري و کرتان

- در حوزه تیاب و کلاهی در خورهاي مشدر، بهینه، کرگان و میناب

- در حوزه کولقان در خورهاي جلابی و حسن لنگی و مصب رودخانه شور

- در خورهاي شمال غربی جزیره قشم بر جزایر رسوبی واقع در خور خوران و ترعه خوران، جزایر ماسه اي مقابل روستاهاي طبل و لافت کهنه، لافت نو، گوران، گورزین و چاهو

- در خورهاي بخش خمیر (از سواحل پهل، جزیره مردو تا غرب لشتقان) و در دهانه ورودي رودخانه مهران به خلیج فارس

- در منطقه سایه خوش از توابع بندر لنگه و در امتداد رویشگاه بندر خمیر در اراضی غربی دلتاي مهران

 

گونه های حرا در استان هرمزگان

جنگلهاي مانگرو در ایران عمدتاً از گونهAvicennia marina تشکیل شده اند. گونهAvicennia Nitida كه به حرای سیاه معروف است نيز در جنوب ايران يافت مي شود. گونه ای دیگر از حرای بومی ایران به نامAvicennia officinalis   نیز در منطقه وجود دارد. در منطقه سیریک و مناطقی در اطراف جزیره قشم و بندر خمیر گونه چندل Rhizophora mucronata  نیز دیده می شود.

 

موجودات زنده جنگل های حرا

موجودات زنده جنگل های حرا به طور عمده شامل گیاهان و جانوران می باشند. قارچ ها نقش مهمی در تجزیه شاخ و برگ خشک و بقایای درختان حرادارند. جلبک های میکروسکوپی روی تنه و شاخه و برگ و نیز سطح رسوبات رشد می کنند. جلبکHormosira banksii  در جنگل های حرا به نماتوفورها متصل مي شود. همچنین جلبک های قرمز و جلبک های رشته ای سبز نيز به نماتوفورهاي حرا متصل مي شوند. جانوران جنگل های حرا از نظر منشأ به دو دسته تقسیم می شوند.

الف) جانوران با منشأ خشکی: بسیاری از پرندگان مانند مرغ ماهیخوار، حواصیل، لک لک، پلیکان، مرغابی و مرغ دریایی روی درختان حرا زندگی می کنند. پرندگان مهاجر نیز برای تغذیه از حشرات یا آبزیانی مثل خرچنگ ها و میگوها و ... وارد جنگل های حرا می شوند. پرندگان ماهیخوار معمولاً بر روی این درختان لانه هایی می سازند و از آنجا برای شکار ماهی وارد دریا می شوند. اما فراوان ترین جانوران جنگل های حرا حشرات و عنکبوت ها می باشند. حشرات جنگل هاي مانگرو بیشتر شامل انواع پشه Mosquito، مگس Sand Fly، کرم حرا Caterpillar Of mangroveو مگس میوه حراMangrove Fruit Fly  مي باشند.

ب) جانوران با منشأ دریایی به دو دسته درون رسوب زی شامل پرتاران و سخت پوستان و بیرون رسوب زی ثابت مانند اویسترها، کرم های لانه گزین و بارناکل ها تقسیم می شوند. بیرون رسوب زی متحرک شامل حلزون ها و خرچنگ های گرد، ماهیانی مثل گل خورک ها، لارو میگوهای خانواده پنائیده و مارهای دریایی هستند.

 

اهمیت اکولوژیکی و اقتصادي جنگلهاي مانگرو

این اکوسیستم در زمره غنی ترین و حاصلخیزترین اکوسیستم هاي دنیا به حساب می آید و اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت،22 کاربري عمده را براي این اکوسیستم ها تعیین کرده است. سیستم ریشه اي جنگل هاي حرا  باعث پایداري رسوبات می شود و اجتماعات آنها انرژي امواج را کاهش می دهد و در ایجاد جزایر، توسعه ی سواحل و جلوگیری از تخریب و خوردگي سواحل و فرسايش خاك آنها نقش دارند. مانگروها داراي بیوماس غنی می باشند که نسبت به سایر جوامع گیاهی از جهات مختلف پر بارتر است، بنابراین به عنوان منبع غذایی مهمی در محدوده استقرار خود محسوب می شوند. اکوسیستم هاي مانگرو به عنوان ذخیره گاه، پناهگاه، محل هاي تغذیه و منطقه نوزادگاهی براي بسیاري از گیاهان وحیوانات غیر آبزی و آبزی عمل می کنند. حدود ٨٠ درصد آبزیان خلیج فارس، دوره تخم ریزی خود را در این منطقه می گذرانند. بیش از 80 درصد میزان صید در کل دنیا وابسته به وجود اکوسیستم غنی مانگرو، مصب ها و زیستگاه هاي مرجانی برآورد شده است. اكوسيستم جنگلهاي حرا از جهات تامین علوفه دام اهالی بومی و تامین سوخت اهميت دارند. مانگروها از نظر گردشگري و دارويي نيز بسيار مهم هستند.

 

با توجه به اهمیت اکولوژیکی و اقتصادي جنگلهاي مانگرو که به برخی از آنها اشاره گردید، ضرورت انجام تحقیقات مدون و بلند مدت به منظور حفظ این جنگلها و آشکارسازی اهمیت آنها در حوزه های مختلف احساس می شود. با تصویب شورای گسترش آموزش عالی، مرکز پژوهشی جنگل های حرا در سال 1391 با سه گروه پژوهشی علوم طبیعی و زیست محیطی، گروه پژوهشی فناوری های نوین و گروه پژوهشی مطالعات اقتصادی و اجتماعی تاسیس شد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 25 آبان 1395 ساعت: 17:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره شكوفایی علوم و فنون در دوره ی اسلامی

بازديد: 6849


هیچ یك از ادیان و مكاتب به اندازه اسلام، بر كسب معرفت و دانش اندوزی تأكید نكرده اند. این تأكید نه فقط مؤمنان بلكه كافران و مشركان را نیز در بر گرفته است. نه در منابع اندیشه و عمل اسلامی و نه در تاریخ ظهور این دین الهی نشانه ای از علم ستیزی و تعارض بین دین و علم یافت نمی شود. اگر آنچه را كه در آیات و اخبار درباره فضیلت علم و معرفت آمده بدون هیچ تفسیر و توضیحی كنار هم قرار دهیم خود چندین مجلد می گردد
. 
اصل كلمه علم هشتاد بار در قرآن در مواضع گوناگون تكرار شده و مشتقات آن مانند یعلمون و یعلم و غیره بارها بكار برده شده است. 
نكته جالب این است كه قرآن كریم در زمینه دانش اندوزی فقط به كلیات اكتفا نكرده است، بسیاری از آیات به طور خاص بشر را به ژرف نگری در آثار خلقت و طبیعت می خواند. 
منبع اصلی علوم عقلی كه به جهان اسلام راه یافت، یونان و محافل آن بود. از جمله زمینه علمی كه مسلمانان در فراگیری آن از علوم یونانی بهره زیادی گرفتند عبارت بودند از ریاضی، نجوم و پزشكی و علوم طبیعی، مسلمانان همچنین از راه كتاب صوره الارض بطلمیوس در ترسیم نقشه های جغرافیایی توفیق یافتند. 
مسلمانان در نیمه دوم سده دوم هجری از گنجینه های پزشكی یونان استفاده های زیادی كردند و كشفیات جابر درباره سموم نمونه بارزی از این بهره مندی بود. 
نكته حائز اهمیت این است كه تنها شیوه آشنایی مسلمانان با علم طب از راه ترجمه آثار یونانی ها نبود بلكه از طریق پزشكانی انجام گرفت كه پیش و پس از فتوحات اسلامی در سرزمین های یونانی زندگی می كردند. درباره علوم طبیعی یونانی و اثرپذیری جهان اسلام از آن باید گفت مسلمانان با استفاده از كتاب دیسقوریس در زمینه علم گیاه شناسی كه نزد یونانیان حائز اهمیت زیادی بود و به دست اعراب دقیقاً ترجمه و تكمیل شد به مقام درخور توجهی در این علم رسیدند.بخشی از علوم هم از طریق هند به جهان اسلام راه یافت. 
این ارتباط علمی در اوایل دوره خلفای عباسی برقرار شد و ترجمه هایی از متون هندی در پزشكی و نجوم و دیگر رشته ها صورت گرفت. به عنوان مثال در كتاب الفهرست ابن ندیم دوازده كتاب در طب هندی به زبان عربی ثبت شده است. 
پس از فتح ایران كارگزاران در ایران كار ترجمه متون پهلوی به عربی را آغاز كردند. در ایران فعالیت های علمی در دوره خسرو انوشیروان به اوج خود رسیده بود و كانون این نشاط علمی شهر گندی شاپور بود. مهمترین علومی كه از طریق ایران به جهان اسلام انتقال یافت علم نجوم و پزشكی بود. 
بسیاری از مورخان علم بخصوص اندیشمندان غربی این رشته بر این نظر متفقند كه مسلمانان در تكوین مسیر دانش و میراث بشری و انتقال دانش از عصر یونان به عصر رنسانس مهمترین نقش را داشته اند. 
از مهمترین خدمات تمدن اسلامی به علوم طبقه بندی آن است كه توسط مسلمانان به صورت دقیق و منظمی صورت گرفت . اولین طبقه بندی به دو بخش علوم نظری و عملی بود كه در علوم نظری تنها اصل شناخت و معرفت مطرح بود و علوم عملی به معنای سلوك بود كه به سه دسته اخلاق، تدبیر و سیاست تقسیم می شد. این طبقه بندی برگرفته از علوم در یونان بود. طبقه بندی دومی كه از سوی مسلمانان صورت گرفت تقسیم علوم براساس ارتباط شان با هدف اصلی بود. در طبقه بندی سوم علوم به علوم اسلامی و غیراسلامی تقسیم شد. 
منظور از علوم اسلامی علومی بود كه به طور خالص برگرفته از تفكر مسلمانان بود و دیگران در آن دخالتی نداشتند مانند علم تفسیر. در طبقه بندی چهارم علوم براساس شرعی و غیرشرعی تقسیم شدند علوم شرعی شامل علومی بودند كه از سوی پیامبر و ائمه به ما رسیده و خود به ۴ قسمت تقسیم می شوند. اصول، فروع، مقدمات و متممات و علوم غیرشرعی در این طبقه بندی علوم عقلی محض بودند مانند ریاضیات. 
در آخرین طبقه بندی، علوم به دو بخش عقلی و نقلی تقسیم شدند. منظور از علوم عقلی همان حكمت و فلسفه و غیرنقلی هم امور شرعی و فقهی و دیگر علوم مرتبط با آن بود. 
از جمله اندیشمندانی كه در طبقه بندی علوم در كتب خود نقش اساسی داشته اند ابونصر فارابی است. او نخستین اندیشمند اسلامی می باشد كه به طبقه بندی علوم توجه ویژه ای كرد و كتاب احصاءالعلوم مورد توجه دانشمندان غربی و شرقی قرار گرفت. 
ابوعبدالله محمدبن احمد بن یوسف خوارزمی هم در كتاب مفاتیح العلوم شكل نوینی از طبقه بندی علوم را ارائه می دهد. 
از جمله علومی كه در حوزه تمدن اسلامی شكوفا شد می توان به ریاضیات، نجوم، فیزیك و مكانیك، طب، كیمیا، فلسفه، منطق، تاریخ و تاریخ نگاری، جغرافیا و ادبیات اشاره نمود.

ریاضیات

عرب ها در صدر اسلام علاقه چندانی به آموختن حساب نشان نمی دادند اما همین كه شهرنشینی گسترش یافت و نیاز به حساب برای امور مالی ضرورت یافت كم كم اعداد هندی و عدد صفر وارد عرصه ریاضیات مسلمانان شد و شكوفایی این علم آغاز شد. 
احمدبن عبدالله مروزی ملقب به حبش حاسب از ریاضی دانان بنام جهان اسلام بود كه علم مثلثات مسطحه و كروی را وارد مرحله شگرفی نمود. وی در محاسبات مثلثات كروی نشان می دهد كه سینوس، كسینوس و تانژانت و كتانژانت را می شناسد و به درستی از آن بهره می گیرد. 
مهمترین مایه ترغیب مسلمین به تاریخ آموزی و تاریخ نگاری آموزه های قرآنی و حدیثی بود، لذا مسلمانان نخستین موضوعی را كه در تاریخ مورد توجه قرار دادند سیره پیامبر بود. نیاز مسلمانان به آگاهی و شناخت زندگی پیامبر و چگونگی پیشرفت اسلام و نبردهای آنها با دشمنان اسلام همراه با فتوحات و افزایش قلمرو سرزمینی اسلام بر حجم مطالعات و تنوع موضوعات تاریخی افزود. 
از دیگر اندیشمندان رشته ریاضیات ابوعبدالله محمد بن موسی خوارزمی است كه از برجسته ترین دانشمندان و بزرگترین عالم عصر خود در زمینه ریاضیات، نجوم و تاریخ و جغرافیا بوده است. بیشترین شهرت خوارزمی به سبب نگارش كتاب الجبر و المقابله است كه در قرون وسطی نزد اروپاییان از اهمیت خاصی برخوردار بود و پایه مطالعات اروپا در این علم گشت. واژه الگوریتم به معنی فن حساب یا محاسبه از نام خوارزمی گرفته شده و وارد زبان اروپایی گشته است. 
از دیگر دانشمندان برجسته ریاضیات جهان اسلام در عصر شكوفایی علوم ابوالعباس فضل بن حاتم نیریزی، موسی بن شاكر، ابوالحسن ثابت بن قره بن زهرون حرانی، ابونصر محمدبن طرخان فارابی معروف به ابونصر فارابی، ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا، غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیامی نیشابوری معروف به عمرخیام و ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن معروف به خواجه نصیرالدین و محمود طبیب كاشانی هستند كاشانی ریاضی دانی بود كه عدد (پی) را حساب كرد. 
دانشمندان مذكور را می توان جریان های علم سازی در حوزه دانش ریاضی در جهان اسلام خواند. 

نجوم

در حوزه نجوم دانشمندان اسلامی ٍآثار ارزشمندی از خود باقی گذاشتند از جمله این بزرگان نجوم می توان به ابوعبدالله محمد بن جابر بن سنان رقی حرانی بتانی، ثابت ابن قره صابی حرانی، عبدالجلیل سجزی وابوالحسن بن یونس اشاره نمود. مهمترین دانسته های نجومی اسلامی چه در موضع نظری و چه در زمینه داده های رصدی از طریق ترجمه مهمترین كتاب نجومی بطلمیوس، مجسطی به دست آمد. مطالعه مجسطی در جهان اسلام باعث به وجود آمدن مكتبی شد كه عمده كار آن ارصاد ستارگان و تهیه جدول های ستارگان (این جدول ها در جهان اسلام زیج نامیده می شدند) بود. انجام رصدهای پیاپی برای تهیه زیج ها باعث دست یافتن ستاره شناسان اسلامی به یافته های نجومی مختلفی شد كه از یافته های مهم آن تقویم اعتدالین بود. 

فیزیك و مكانیك

دانش مكانیك نزد مسلمانان علم الحیل خوانده می شد. یعنی دانش ابزارهای شگردساز كه دنباله سنت خاورمیانه و مدیترانه بوده است. 
از جمله نخستین مكانیك دانان مسلمان موسی بن شاكر است كه در كتاب الحیل او یك صد دستگاه شرح داده شده اند كه بیشتر آنها به صورت خودكار و با استفاده از خواص مكانیكی سیالات كار می كنند.از دیگر دانشمندان مكانیك دان مسلمان بدیع الزمان ابوالعزبن اسماعیل بن رزاز الجزری است .كارهای جزری حلقه ای از زنجیره ابداعات و اختراعات مهندسان مسلمان و مهندسان پیش از آنان از تمدن های پیش از اسلام است. 
كتاب الجامع بین العلم و العمل النافع فی صناعه الحیل بهترین نوشتار درباره ابزارهای مكانیكی هیدرولیكی در سده های دیرینه و میانه است. در سال ۱۹۷۶ سه دستگاه از ماشین های جزری را برای جشنواره جهان اسلام در لندن ساختند كه شامل تلمبه، یكی از وسائل خون گیری و ساعت آبی بزرگی بود. 
از مهمترین دستاوردهای دانشمندان اسلامی در حوزه مكانیك در تبادل بین اسلام و غرب آشنا ساختن اروپا با باروت و سلاح آتشین است. 

طب

علم طب هم مانند نجوم از نخستین فنونی است كه در بین مسلمانان رواج یافت. این علم در دوره اسلامی با ترجمه كتابهای یونانی و هندی آغاز شد. 
علم پزشكی بعد از تطور در سده های سوم تا پنجم منتهی به تألیف ۴ دانشنامه جامع پزشكی عربی در اوایل سده پنجم شد. دو فقره از این آثار بنیادی را ابوبكر محمدبن زكریای رازی و یك فقره را نیز ابن سینا تألیف كرده است. 
مسلمانان در دو رشته پزشكی یعنی چشم پزشكی و داروشناسی پیشرفت فوق العاده ای داشته و خلاقیت های چشمگیری نشان دادند.در داروشناسی به دلیل گستردگی جغرافیای قلمرو اسلامی دانشمندان این رشته با داروهای ملل گوناگون كه تا آن زمان ناشناخته مانده بود آشنا شدند. معتبرترین كتاب در داروشناسی را ابن بیطار با نام الجامع المفردات الادویه والاغذیه تألیف كرد. الجامع راهنمایی است الفبایی برای بیش از ۱۴۰۰ دارو كه بعدها این تألیف عظیم اساس بسیاری از كتب بعدی در این رشته شد. 
نكته مهمی كه در رشته طب در جهان اسلام باید مورد توجه قرار گیرد این است كه رشته مذكور خیلی زود ماهیت بومی گرفت. 

كیمیا

مقوله كیمیاگری تدریجاً شكل اولیه شیمی را از بطن خود بیرون داد. در كیمیاگری از فلزات و كانی ها استفاده می شد. 
این رشته پس از ظهور اسلام در سده نخست هجری مورد توجه قرار گرفت و مهمترین مجموعه در این رشته توسط جابربن حیان تدوین گردید و سپس دانشمندان بزرگی از جمله رازی و ابن سینا و فارابی و خوارزمی آثار مهمی در قلمرو این رشته تألیف كردند. 

فلسفه و منطق

در جهان اسلام فلسفه عموماً به دو بخش تقسیم می شود؛ فلسفه مشایی كه منسوب به ارسطو است بر اساس استدلال و اعتبار عقل ایجاد شده و توسط ابویعقوب اسحق كندی، ابونصر فارابی، ابوالحسن عامری، ابوعلی سینا، امام فخررازی و ابن رشد پیگیری و سپس در غرب دنبال شده است.فلسفه اشراق كه ابتدایی ترین و قدیمی ترین حكمت و پیشگام آن شهاب الدین سهروردی است. 
در جهان اسلام ابویعقوب بن اسحق كندی اولین فیلسوف مسلمان به حساب می آید. او نخستین مسلمانی بود كه به پژوهش و مطالعه در علم و فلسفه پرداخت؛ از این رو او را فیلسوف العرب نامیدند. فیلسوف دیگر جهان اسلام محمدبن زكریای رازی است كه قائل به اصالت عقل بود. پس از رازی بزرگترین فیلسوف مسلمان كه در تاریخ علوم عقلی مقام شامخی دارد ابونصر فارابی است. 
دیگر فیلسوف جهان اسلام ابن سینا است كه دارای یك نظام فلسفی استوار و درخشان است. او صاحب نظریه در زمینه های رابطه نفس و بدن، شناخت، نبوت، خدا و جهان است. 
از دیگر فیلسوفان اسلامی می توان از غزالی، خیام، ابن ماجه، ابن طفیل، سهروردی، فخرالدین رازی، خواجه نصرالدین طوسی، میرداماد، میرفندرسكی و ملاصدرا نام برد. در باب منطق هم می توان گفت برای نخستین بار در جهان اسلام ابن مقفع به ترجمه عربی مقولات و عبارات و قیاس مبادرت ورزید و افراد دیگری از جمله الكندی، فارابی، ابن سینا، بهمنیار و لوكری در این فن كار كرده اند. فارابی در زمینه منطق مطالعات گسترده ای داشته است كه بیشتر در حوزه شرح ارغنون ارسطو استوار است. 
با ظهور ملاصدرا در سده دهم و یازدهم فعالیت فكری و عقلی در تمدن اسلامی به اوج خود می رسد. او از برجسته ترین چهره های حیات فكری تشیع بوده و در دوره ای كه علوم عقلی به ضعف و ركود افتاده بود با هماهنگی فلسفه یونانی با حكمت مشایی و اشراقی و تعالیم اسلامی، مسیر تازه ای را در شكوفایی علوم عقلی می گشاید. 

تاریخ

مهمترین مایه ترغیب مسلمین به تاریخ آموزی و تاریخ نگاری آموزه های قرآنی و حدیثی بود، لذا مسلمانان نخستین موضوعی را كه در تاریخ مورد توجه قرار دادند سیره پیامبر بود. نیاز مسلمانان به آگاهی و شناخت زندگی پیامبر و چگونگی پیشرفت اسلام و نبردهای آنها با دشمنان اسلام همراه با فتوحات و افزایش قلمرو سرزمینی اسلام بر حجم مطالعات و تنوع موضوعات تاریخی افزود. حاجی خلیفه نویسنده كشف الظنون می نویسد از مجموع ۱۸۵۰۰ جلد كتابی كه مسلمین تا سده ۱۱ به نگارش درآورده اند ۱۳۰۰ مجلد آن به تاریخ و تاریخ نگاری اختصاص داشته است.از مورخان بزرگ اسلامی می توان از ابن اسحاق، وافدی، بلاذری و ابن مسكویه نام برد. 

جغرافیا

تأكید قرآن بر شناسایی آفاق و سیر در ارض در كنار ضرورت تدوین اطلاعات دقیق از قلمروهای دیگر به ویژه سرزمین های مجاور دولت اسلامی و قلمرو اسلامی توجه به جغرافیا را در میان مسلمانان افزایش داد. 
مسلمانان در زمینه دانش جغرافیا نیز مانند رشته های دیگر علوم به میراث تمدن های پیشین تكیه كردند اما با ترجمه و مطالعه آثار آنها ابواب جدیدی از این دانش را گشوده و در آن تعمق كردند. 
از جغرافیادانان بزرگ اسلامی می توان از ابن خرداذبه، یعقوبی، مسعودی، ابوزید بلخی و ابن بطوطه نام برد. 

ادبیات

در آغاز گسترش اسلام، ادبیات عرب به ویژه شعر مورد اهتمام قرار گرفت. از روزگار خلافت امام علی (علیه السلام)شعر دینی و دینی- سیاسی با شاعران پیرو امام آغاز شد و با شهادت امام حسین به موجی از خشم و خونخواهی مبدل شد. 
شعر مذهبی به طور عام و شیعی به طور خاص با هاشمیات كمیت شاعر شجاع شیعی به صورت مكتبی استوار درآمد و روحانی تر شد.در زمان بنی امیه شعر و شاعری به دلایل سیاسی مورد توجه قرار گرفت زیرا آنان در صدد جذب مردم به خود با ابزار شعر بودند.بر اثر آزادی نسبی كه با روی كار آمدن عباسیان پدید آمد شاعران بزرگی به تشیع گرویدند؛ این شاعران باورهای خود را در ستایش اهل بیت بیان می كردند. شعر دینی در آثار شریف رضی به اوج خود رسید و سپس توسط مهیا و دیلمی كه دست پرورده رضی بودند دنبال شد.در مغرب جهان اسلام یعنی اندلس نیز شاعران برجسته ای وجود داشتند كه نامشان در تاریخ ثبت شده است. 
ادبیات فارسی كه از سده سوم هجری پیدایش و توسعه یافت ادبیاتی اسلامی به شمار می آید؛ این ادبیات در عهد صفاریان و در آغاز دوره طاهریان شكل گرفت. در پی تشویق بی سابقه شاهان در سده چهارم و نیمه نخست سده پنجم ادب فارسی به اوج خود می رسد. از ویژگی های شعر فارسی در این عهد می توان به فزونی شمار شاعران، مهارت گویندگان و قدرت آنان در تلفیق كلام، كثرت شعر و سادگی و روانی كلام و فكر گوینده و دگرگونی اوزان شعر اشاره نمود.از بزرگان شعر فارسی می توان از رودكی، فردوسی و عنصری بلخی نام برد. از شاعران مشهور سده پنجم و ششم هم می توان به منوچهری دامغانی، مسعود سعد لاهوری، امیر معزی و خیام نیشابوری اشاره كرد. 
در پایان سده ششم دگرگونی بزرگی در سبك شعر فارسی پدید آمد. از پیشروان سبك جدید می توان به غزنوی، خاقانی شروانی و نظامی گنجوی اشاره كرد. در سده هفتم و هشتم قصیده جای خود را به غزل داد و شاعران معروف این دوره، مولوی، سعدی و حافظ هستند. شعر فارسی در سده نهم به علت بی ثباتی اوضاع سیاسی و اجتماعی و كسادی بازار علم و ادب و نادر بودن امرا و شاهان شاعردوست از رونق افتاد. از شاعران برجسته این دوره می توان به وحشی بافقی، محتشم كاشانی و عرفی شیرازی اشاره كرد.در كنار شعر فارسی نثر فارسی هم تحت تأثیر عوامل گوناگون از سده سوم هجری آغاز و در سده چهارم به شكوفایی رسید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 آبان 1395 ساعت: 11:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(1)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 165

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس