تحقیق رایگان دبیران و معلمان - 23

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

قدرت ذهن ناخودآگاه برای فهم بهتر

بازديد: 165

یکی از بهترین راه‌های تقویت توانایی یادگیری و بالا بردن نمراتتان این است که راه و روش کار کردن با قدرت ذهن ناخودآگاهتان را یاد بگیرید.

فرایند فکر کردن ناخودآگاه است و ما آگاهانه از نتایج آن باخبر می‌شویم. همه تغییرات در ناخودآگاه ما صورت می‌گیرد. زمانی که آمادگیش را داشته باشیم، با آگاهی از آن تغییر باخبر می‌شویم.

اما این یعنی چه؟ اگر علاقمندید بدانید این چه مفهومی دارد، مقاله را با ما دنبال کنید…

 

 

 

 

تقریباً دو میلیون بیت ( واحد اطلاعات ) در هر ثانیه وارد سیستم عصبی انسان می شود. تقریباً می توان گفت که ما با بمبارانی از اطلاعات روبه رو هستیم. برای حفظ سلامت عقل، ذهن هوشیار ما اکثر محرک ها را فیلتر می کند و میلر (۱۹۵۶) کشف کرده است که ما فقط می توانیم مثبت هفت یا منفی دو بیت اطلاعات در یک زمان استفاده کنیم.

این ذهن ناخودآگاه است که با سایر اطلاعات بالای هفت بیت (مثبت و منفی دو) سروکار دارد که در یک زمان خاص به آن توجه نمی کنید. به محض اینکه توجهمان را به چیزی می دهیم، آنوقت است که ذهنمان آگاه می شود. بعضی از قسمت های فیزیولوژی شما همیشه ناخودآگاه می ماند. این اصلاً نباید مایه تعجب باشد. ذهن ناخودآگاه ما همیشه مراقب ماست. ما که قلب، ریه ها، کلیه ها و سیستم ایمنی بدنمان را آگاهانه اداره نمی کنیم، می کنیم؟

می خواهیم به شما نشان دهیم که چطور برای دست یافتن به قدرت ذهن ناخودآگاهتان از ذهن آگاهتان بگذرید. ذهن ناخودآگاه تقریباً ۹۰% از کل قدرت ذهن شما را گرفته است، درمقابل ۱۰% از ذهنتان که برای فعالیت های روزمره از آن استفاده می کنید. ذهن ناخودآگاه گنجینه ای بسیار گرانبهاست، گنجینه ای از مهارت ها، حافظه، و تجربه.

قدرت تفکر مثبت را می توان با استفاده از تاییدات و تصدیق ها تقویت کرد. تصدیق یک عبارت کوتاه در زمان حال است که مداوماً برای تاثیرگذاشتن روی ذهن ناخودآگاه تکرار می شود. ایدآلترین آن باید کوتاه و کاملاً واضح باشد. این اهمیت زیادی دارد چون ذهن ناخودآگاه نمی تواند به سادگی عبارات و جملات طولانی و پیچیده را تحلیل کنذ. ذهن ناخودآگاه معمولاً با جملات کوتاه و مناسب بیشتر تاثیر می گیرد.

اما اکثریت مردم عادت به منفی اندیشی دارند. این یعنی بیشتر روی نقاط مشکل دار زندگی خود متمرکز می شوند و مداوماً اتفاقی را که دوست ندارند بیفتد، بر زبان می آورند. این مسئله معمولاً باعث می شود که مشکلات اصلی بیشتر و بیشتر شده و وضعیت حتی بدتر هم بشود. مثلاً یک دانش آموز ممکن است مداوم با خود بگوید:

“من هیچوقت در این امتحان موفق نمی شوم”.

یا “همیشه وقتی می خواهم درس بخوانم حواسم پرت می شود”.

یا “من نمی توانم روی درسم تمرکز کنم”.

دانش آموزی که مداوم این تاییدات منفی را با خود تکرار می کند، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، معمولاً به احتمال کمتری در امتحانات خود موفق می شود و هیچوقت نخواهد توانست روی درس خود تمرکز کند.

پشت هر احساس منفی یک فکر یا باور است و در اکثر موارد اینها افکار و عقایدی ناسالم هستند. از ناسالم منظور این است که نمی توانند به شما برای رسیدن به آنچه در زندگی می خواهید کمک کنند. یعنی هیچ خدمتی به شما نمی کنند.

باور (معمولاً ناخودآگاه) مثل ماشه اسلحه می ماند و باعث می شود که در برخی موقعیت های خاص زندگی شکست بخورید.

این را یادتان باشد: اگر مثبت فکر نکنید و فکرتان را با افکار و باورهای مثبت پر نکنید، آنوقت افکار منفی برای خالی کردن شکاف ها می آیند.

لطفاً هیچوقت توانایی های خودتان را دست کم نگیرید. هیچوقت نباید فکر کنید که توانایی انجام کاری را دارید یا نه. سوال اصلی این است که آیا می خواهید فلان کار را بکنید یا نه!

در مثالهای بالا، آن دانش آموز تاییدات منفی را وارد مغزش می کرد. درحالیکه باید آنرا با تاییدات مشابه اما مثبت آن جایگزین می کرد.

“من می دانم که در امتحاناتم موفق می شوم”.

یا “وقتی برای درس خواندن می نشینم، اصلاً حواسم پرت نمی شود”.

یا “قدرت تمرکزم رو به پیشرفت است”.

شاید انجام اینکار به نظر سخت بیاید، مخصوصاً در انجام کاری که به نظرتان خیلی دشوار است. اما باور کنید، این هم مثل خیلی چیزهای دیگر، فقط تمرین می خواهد.

هرچه این تاییدات را بیشتر و بیشتر با خود تکرار کنید، آگاهانه یا ناآگاهانه، سریعتر به واقعیت تبدیل خواهد شد. اما باید مراقب باشید چون این روش هم برای افکار منفی و هم مثبت به این خوبی عمل می کند. یک زمان عالی برای تکرار تاییدات مثبت قبل از خواب یا بعد از بیدار شدن در صبح است. در این اوقات، ذهن ناخودآگاه شما بیشترین ارتباط را با شما خواهد داشت. اگر بتوانید آن عبارات را در طول روز با خود تکرار کنید یا حتی بنویسید و کپی هایی ازآن را همه جای خانه بگذارید، خیلی بهتر خواهد بود.

یک جایگزین خیلی خوب این تاییدات “پیام های نیمه خودآگاه” است .

قدرت پیام های نیمه خودآگاه در طول سالها به اثبات رسیده است و برای برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه از طریق روش های سمعی و بصری استفاده می شود. درواقع، پیام های نیمه خودآگاه در عملکرد خود در ذهن ناخودآگاه آنقدر قدرت دارند که در سال ۱۹۷۴، دولت امریکا همه انواع تبلیغات رادیو و تلویزیون با روش پیام نیمه خودآگاه را ممنوع کرد.

پیام های نیمه خودآگاه با کار کردن در سطحی که توسط ذهن خودآگاه قابل تشخیص نیست، به ذهن ناخودآگاه می رسند. درنتیجه ذهن خودآگاه هیچوقت فرصتی برای رد کردن آن پیدا نمی کند و ذهن ناخودآگاه می تواند آن را پذیرفته و برحسب آن عمل کند.

استفاده از پیامهای نیمه خودآگاه دو روش دارد: سمعی و بصری

پیامهای نیمه خودآگاه بصری تاییداتی هستند که با سرعت بالایی پیش روی چشم فلاش زده که ذهن خودآگاه قادر به تشخیص آن نیست. درنتیجه این تاییدات مستقیماً وارد ذهن ناخودآگاه می شوند که بلافاصله هم آنرا درک کرده و نسبت به آن عمل می کند.

پیام های نیمه خودآگاه سمعی هم به همان روش عمل می کنند بااین تفاوت که دراین روش، صدایی با فرکانسی که بالاتر از آستانه نرمال شنوایی انسان است، اجرا می شود. در این حالت هم مثل نوع بصری، بااینکه ذهن خودآگاه قادر به تشخیص آن نیست، ذهن ناخودآگاه آن را دریافت کرده و بلافاصله به آن واکنش می دهد.

هر دو نوع آن در رسیدن به قدرت شگرف ذهن ناخودآگاه بسیار نیرومند هستند.

وقتی قدرت ذهن ناخودآگاه خود را درک کردید و شروع به تحت کنترل درآوردن آن کردید، قادر خواهید بود نمراتتان را با سرعت زیادی بالا برده و فرایند یادگیری خود را شدیداً تقویت کنید. آنوقت است که درس خواندن برایتان لذت بخش خواهد بود نه یک فعالیت اجباری.

تکنیک‌هایی برای افزایش فعالیت ذهنی

یکی از مهم‌ترین تکنیکهایی که باعث افزایش قدرت یادگیری می‌‌شود، افزایش فعالیت ذهنی است. میزان واکنش ما نسبت به مطالب تحت تاثیر حالات روحی، علایق، انگیزه‌ها و فنون مورد استفاده در مطالعه تغییر می‌‌کند. هر چقدر این واکنش نسبت به مطالبی که مطالعه می‌‌کنیم بیشتر باشد، آنها بیشتر و بهتر در ذهن ما جای خواهند گرفت. برای ایجاد واکنش فعالانه ذهن می‌‌توانید از روشهای معرفی شده در این مقاله استفاده کنید.

۱- گرم کردن: ذهن ما نیز مانند جسم ما برای اینکه ورزیده تر باشد و کارش را بهتر انجام دهد، نیاز به گرم کردن دارد. در پانزده دقیقه اول مطالعه نیروی ما صرف گرم کردن مغز در جهت تمرکز روی موضوع مورد نظر می‌‌شود. بنابراین کارآیی فرد در ۱۵ دقیقه ی اول کمتر است. حتما تا به حال متوجه شده اید که در دقایق اول امتحان فهم سوالات و پاسخ دادن به آنها تا اندازه ای مشکل است. اما بعد از چند دقیقه با سهولت بیشتری موفق به پاسخ دادن به سوالات می‌‌شوید. پس اگر شروع درسی برایتان مشکل بود، دلسرد نشوید و به مطالعه ادامه دهید. وقتی ذهنتان آماده شد با سرعت بیشتری مطالب را فرا خواهید گرفت.

به طور کلی بهترین راه برای گرم کردن ذهن، مرور مطالب گذشته است. این کار علاوه بر آماده کردن مغز، باعث می‌‌شود که بهتر بتوانید بین معلومات جدید و دانسته های قبلی ارتباط برقرار کنید.

۲- تکرار کردن: همانطور که ذکر شد، مرور و تکرار مطالب گذشته به فهم مطالب جدید کمک قابل توجهی می‌‌نماید؛ چون باعث می‌‌شود ذهن فعال تر شود.

۳- اثر «بالارد»: این اثر مربوط به قسمت ناخودآگاه ذهن می‌‌باشد. در حقیقت بعد از مطالعه قسمتی از مغز هنوز به فعالیت خود در زمینه یادگیری و یادآوری مطالب خوانده شده، ادامه می‌‌دهد. درست مانند وقتی که پا را از روی پدال گاز برمی دارید، اما ماشین هم چنان به حرکت خود ادامه می‌‌دهد.

برای تقویت و ادامه این حرکت ذهنی باید:

اولا، نسبت به مطالب در خود علاقه ایجاد کنید، زیرا ثابت شده مطالب مورد علاقه زمان کمتری می‌‌برد. حتی تظاهر به داشتن علاقه به یک مطلب قدرت یادگیری را افزایش می‌‌دهد.

ثانیا، در خود انگیزه ایجاد کنید. اهمیت یادگیری مطالب را برای خود مشخص کنید تا با هدف و انگیزه بیشتری مطالعه کنید.

ثالثا، پس از مطالعه مطالب مشکل، به ذهن خود کمی استراحت دهید. چون هر چقدر مطالب مشکل تر باشد و قوای ذهنی بیشتری را بکار گیرد، حرکت ناخودآگاه ذهن بیشتر خواهد بود.

 

جالب است بدانید بسیاری از کشفیات مهم مانند کشف انسولین که توسط “بانتینگ” صورت گرفت، در اثر فعالیت قسمت ناخودآگاه ذهن و در خواب حاصل شده است.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

چگونه هوش اکتسابی ‌کودکان را بپرورانیم؟

بازديد: 181

هرگز درباره هوش کودک مستقیما با او سخن نگویید

جام جم آنلاین: هوش همواره موضوعی جالب و جذاب برای پژوهشگران بوده و هست. این که چرا برخی افراد باهوش‌ترند و این هوش چگونه شکل می‌گیرد و از کجا می‌آید.

بر این اساس طی چند دهه انسان‌شناسان و محققان علوم پزشکی عوامل زاینده و فزاینده هوش آدمی را تحقیق و بررسی کرده‌اند. بنا به یافته‌ها بخشی از فرآیند شکل‌گیری هوش، ذاتی است و ریشه‌های ژنتیک دارد. اما بخشی دیگر اکتسابی بوده و بر ‌اثر فرآیند رشد بویژه در سال‌های کودکی و نوجوانی شکل می‌گیرد. فرآیند رشد ذهنی که با رشد جسمی همراه است، خود از عوامل متعدد دیگری نظیر تغذیه، پرورش ذهنی، آموزش، تعلم و تربیت، محیط اجتماعی، اقلیم، محل سکونت و ... تاثیر می‌گیرد. امروزه دانشمندان می‌دانند حتی آب و هوا می‌تواند بر میزان هوش ساکنان یک منطقه جغرافیایی تاثیر بگذارد. حتما شنیده‌اید که سرب موجود در هوای آلوده هوش بچه‌ها را کم می‌کند یا می‌تواند بر سلامت سیستم عصبی مادر و جنین اثر نامطلوب بگذارد.

 

به هر ترتیب این که بخشی از فرآیند باهوش‌شدن اکتسابی باشد، خبر خوبی است و البته یک فرصت بزرگ. محققان می‌پندارند توجه به پرورش ذهنی حتی در سنین بزرگسالی می‌تواند کفه ترازوی هوش را از بازوی ذاتی بودن به بازوی اکتسابی‌بودن سوق دهد. مجموعه یافته‌های متقدم و متاخر در این حوزه نیز می‌تواند در قالب توصیه‌هایی به والدین ارائه شود که دوست دارند فرزندی باهوش داشته باشند. البته کیست که چنین آرزویی در سر نپروراند.

ـ بازی‌های فکری، مغز کودک را تغذیه می‌کنند و هوش وی را پرورش می‌دهند. پرداختن به شطرنج، جدول اعداد، بازی‌های گروهی و استراتژیک و... می‌توانند ذهن کودک را تمرین دهند و دریچه‌های هوش و خلاقیت را پیش‌رویش باز کنند.

ـ به دانش مبتنی بر کنجکاوی، تحقیق و آزمون و خطا اهمیت بدهید. کودک از رفتار والدینش می‌آموزد و در صورتی که آنان را مشتاق یادگیری و علم‌اندوزی و مشوق آن بیابند، امور ذهنی را برای خود به یک ارزش تبدیل می‌کنند.

ـ ورزش و تغذیه وی را فراموش نکنید. ورزش‌کردن متابولیسم بدنی کودک را فعال می‌سازد و این‌که می‌گویند عقل سالم در بدن سالم است در تحقیقات مفصل و جداگانه‌ای اثبات شده است. تغذیه مناسب اصول و قواعدی دارد که باید آنها را‌ آموخت و «زیاد بخور تا قوی شوی!» پنداری عوامانه و سطحی‌نگر درباره تغذیه کودکان است. تغذیه کودک با شیر مادرش، خوردن صبحانه کامل بویژه در سن تحصیل، استفاده از مواد مغذی مانند خشکبار به صورت میان‌وعده، تنظیم کمی و کیفی وعده‌های غذایی و... تنها بخشی از اصول تغذیه‌ای برای کودکان هستند.

ـ فرزند را به پیگیری فعالیت‌های هنری ترغیب کنید. بی‌دلیل نیست که هنر را شاخه‌ای از ریاضی دانسته‌اند. در این میان موسیقی ارزش‌هایی شناخته‌شده برای پرورش هوش کودک دارد.

ـ بازی‌های مجازی را به سمت بازی‌های مجازی استراتژیک سوق دهید. امروزه با وجود آسیب‌هایی که از پرداختن به بازی‌های مجازی برای کودکان متصور است، بخشی از این سرگرمی‌ها مطابق اصول پرورش ذهنی تولید و عرضه می‌شوند. از آنجا که جلوگیری از پرداختن کودکان و نوجوانان به بازی‌های مجازی در عمل غیرممکن است می‌توان در تهیه این نوع بازی‌ها دقت بیشتری به خرج داد.

ـ مطالعه را تشویق کنید. کودکان و نوجوانان به کتاب‌های خوب احتیاج دارند نه صفحه حوادث روزنامه‌ها. در انتخاب کتاب‌ها و منابع مطالعاتی به فرزندتان یاری دهید.

ـ از طرف دیگر بام نیفتید! توصیه آخر این است که درباره افزایش هوش به صورت مستقیم با کودک صحبت نکنید. این کار نوعی توقع آشکار از سوی والدین برای کودک ایجاد می‌کند که بالطبع مخرب است. علاوه بر آن هیچ‌گاه هوش کودک را تحقیر نکنید. کودکان حتی کلام توهین‌آمیز والدین را به عنوان حقیقت می‌پذیرند و در مواجهه با آن تسلیم می‌شوند.

برای ایجاد انگیزه، خودباوری را در فرزندانمان تقویت کنیم

خودباوری کودکان زمانی قوام پیدا می‌کند که آنها مورد اعتماد و احترام باشند، به حرف‌هایشان گوش داده شود و دیگران به توانایی آنان اعتقاد داشته باشند.

نکته: بازی‌های فکری مغز کودک را تغذیه می‌کنند و هوش وی را پرورش می‌دهند. پرداختن به شطرنج، جدول اعداد بازی‌های گروهی و استراتژیک و... می‌توانند ذهن کودک را تمرین دهد و دریچه‌های هوش و خلاقیت را پیش‌رویش باز کند

اگر کودکان هیچ ذهنیتی نداشته باشند که به چه فکر می‌کنند، چه چیزی را دوست دارند یا از چه چیزی خوششان نمی‌آید یا نقاط ضعف و قوتشان چیست، نمی‌توانند خودشان را باور کنند. آنان باید درک روشنی از ماهیت وجودی خویش داشته باشند.

راه های تقویت خود باوری در کودکان

ـ علائق و مهارت‌های تحصیلی و غیرتحصیلی را در کودک تشویق کنند.

ـ برای هرگونه پیشرفت او در هر زمینه، ارزش قائل شوند و به آن پاداش بدهند.

ـ‌ کنجکاوی، خلاقیت و قدرت تخیل کودک را پرورش دهند.

ـ از کودک، رفتاری مسوولانه انتظار داشته باشند و در این زمینه نقش سرمشق را برای او ایفا کنند.

ـ تعهد به کیفیت یادگیری (در دانش‌آموزان)‌ و خودپروری را به کودک نشان دهند.

ـ زمانی را برای سرگرمی و شادی کودک به همراه خانواده تعیین کنند.

ـ در موارد بروز اشتباه از جانب کودک، زیاد سختگیری نکنید.

ـ او را یاری کنید در مورد خودش احساس خوبی داشته باشد.

ـ به تمایلات و علایقش احترام بگذارید.

ـ درباره کاری که ممکن است بتواند یاد بگیرد و انجام دهد به او امید بدهید.

ـ به او کمک کنید تا نسبت به آینده خود احساس امنیت و خوش‌بینی کند.

ـ از انتقادهای آزارنده و مخرب نسبت به فرزند خود بپرهیزید.

چگونگی پرورش انگیزه در دانش‌آموزان

انگیزش ذاتی دانش‌آموزان به یادگیری می‌تواند در محیطی امن، اعتمادبخش و حمایتگرانه، پرورش یابد. زمانی که افراد در محیطی امن و مثبت قرار می‌گیرند و با دیگران روابط کیفی دارند، ترس از شکست و عدم امنیت به طور قابل‌ملاحظه‌ای کاهش می‌یابد.انگیزش دانش‌آموزان در صورتی افزایش میِ‌یابد که دریابند تکالیف یادگیری به طور مستقیم یا غیرمستقیم با نیازها، علایق و اهداف شخصی آنها مرتبط است.دانش‌آموزان از طریق یادگیری شرایط و فعالیت‌هایی برانگیخته می‌شوند که به آنها اجازه داده شود تا دست به انتخاب‌های شخصی بزنید و مقتضیات تکالیف را با ظرفیت‌هایشان هماهنگ سازند.

معلمان ‌باید نحوه مرتبط شدن افکار با خلقیات و انگیزه را به دانش‌آموزان نشان دهند و ثابت کنند که دانش‌آموزان می‌توانند افکاری را که بر انگیزه یادگیری آنها تاثیر می‌گذارد، کنترل کنند، چرا که اگر دانش‌آموزان نسبت به خود و یادگیری‌شان افکار و احساسات منفی نداشته باشند، برای یادگرفتن، با انگیزه می‌شوند.از کارهای مهمی که معلم می‌تواند در کمک به دانش‌آموزان برای افزایش خودانگیزشی به کار گیرد، آموختن این مهم است که خود آنها فرآیند یادگیری و فعالیت‌های ویژه یادگیری را ارزشمند تلقی کنند.

درک اهمیت، هدف‌گزینی برای دانش‌آموزان مهم است، چرا که انتخاب هدف موجب ایجاد انتظارات مثبت و دلایلی می‌شود که هرفرد برای کنترل زندگی‌اش می‌تواند از آن بهره بگیرد.

 

به دانش‌آموزان، برای به عهده گرفتن کنترل و هدایت راهی که می‌خواهند درپیش گیرند و آنچه که می‌خواهند انجام دهند، کمک کنید. می‌توان گفت کودکان موفق در مدرسه تحت تاثیر معلم‌های کارآمد و همچنین خط‌مشی‌ها،‌ محیط، قواعد و مقررات مدرسه کارآمد قرار می‌گیرند. چنین مدرسه‌هایی قادرند وضعیت دانش‌آموزان، معلمان و دیگر کارکنان مدرسه را بهبود بخشند.

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

بررسی نقش انگیزش در تعلیم و تربیت دانش آموزان

بازديد: 563

دنیای پرهیجان یادگیری

 چرا بعضی دانش آموزان ، مشتاقانه به تکالیف آموزشگاهی روی می آورند و در انجام دادن تکالیف آموزشگاهی از خود سختکوشی نشان می دهند، حال آن که بعضی دیگر، از تکالیف آموزشگاهی اجتناب می کنند و از روی بی علاقگی به انجام دادن آنها مبادرت می ورزند؟ چرا بعضی دانش آموزان از یادگیری در مدرسه و خارج از مدرسه لذت می برند و به پیشرفتشان افتخار می کنند، حال آن که بعضی دیگر، نسبت به یادیگری آموزشگاهی دلواپس و ناشادند؟ اینها پرسش های انگیزشی اند و برای یادگیری آموزشگاهی دانش آموزان اشارات مهم در بر دارند.

 

 

انگیزش با یادگیری ارتباط دارد، زیرا یادگیری فرآیندی متعالی است که مستلزم کوشش عمدی و آگاهانه است. حتی اگر دانش آموزانی که از توانایی بالا برخوردارند، هنگام یادگیری توجه کافی نداشته باشند و کوشش از خود نشان ندهند، قادر به یادگیری نخواهند بود. برای این که دانش آموزان بتوانند از برنامه های درس آموزشی حداکثر بهره را ببرند، باید مربیان و پرورشکاران زمینه ای فراهم آورند که در آن دانش آموزان به درگیری در فعالیت های یادگیری برانگیخته شوند.

رابطه میان انگیزش و یادگیری سال ها توجه روان شناسان را به خود جلب کرده است. در این ارتباط می توان گفت برای این که ما چیزی را یاد بگیریم باید:

1- به یادگیری آن راغب باشیم.

2- قدرت و توانایی یادگیری آن را داشته باشیم.

3- فرصت و امکان یادگیری آن به ما داده شود.

4- در آنچه یاد می گیریم راهنمایی لازم شده باشد.

از این 4 عامل ، 3 عامل قدرت ، فرصت و راهنمایی وقتی سودمند خواهند بود که ما یاد گرفتن را بخواهیم ، یعنی محرک یا انگیزه ای ما را به آموختن برانگیزد، زیرا همان طور که می دانیم یادگیری عبارت از تغییر کم و بیش دائمی در رفتار است که در نتیجه فعالیت خود فرد انجام می گیرد.

فرد نیز وقتی فعالیت می کند که عاملی او را به این فعالیت برانگیزد، پس بدون انگیزه و برانگیختگی یادگیری وجود نخواهد داشت بنابر این هرگونه آموزشی باید بر نیازها و انگیزه های اساسی و فرعی در دانش آموزان مبتنی باشد و رغبت های آنها را برای آموختن برانگیزد. وجود انگیزه نه تنها با آغاز یادگیری ضروری است ، بلکه برای ادامه و تقویت آن و حل مسائل و مشکلاتی که پیدا می شود و کاربرد آموخته ها در اوضاع تازه نیز ضرورت دارد و بدین سبب که انگیزه قوی دقت و تمرکز فعالیت ذهنی را زیاد می کند، پیدایش خستگی را به تاخیر می اندازد و پذیرش راهنمایی را در یاد گیرنده بیشتر می کند. به این ترتیب انگیزه یا محرک ، شرط ضروری هرگونه یادگیری است.

درباره تاثیر انگیزش بر یادگیری ، پژوهش های زیادی انجام شده است . در یک مطالعه تازه تر چند محقق آثار عوامل مهم مانند توانایی یادگیرندگان ، آموزش معلمان و انگیزش بر یادگیری را در متجاوز از 25هزار دانش آموز مورد بررسی قرار دادند.

مهم ترین عاملی که مستقیم با میزان یادگیری رابطه مثبت نشان داد، سطح توانایی یادگیرندگان بود. پس از آن ، 2عامل مهم دیگر، یکی آموزش معلم و دیگری انگیزش برای یادگیری بودند. پژوهشگران مذکور (کیت و کول ) در نتیجه گیری از بررسی خود نوشتند به نظر می رسد دانش آموزانی که در یک مدرسه دارای کیفیت و برنامه های سطح بالا به تحصیل اشتغال دارند از انگیزش زیادی برخوردارند.

دانش آموزانی که انگیزش تحصیلی بالایی دارند، فعالیت های تحصیلی بیشتری را می پذیرند، تکالیف درسی بیشتری انجام می دهند و در نتیجه موفقیت بیشتری کسب می کنند.

انگیزش تشویقی

اساسا استفاده از مشوق ها برای تغییر جهت رفتار برانگیخته شده به استفاده از وابستگی های تقویت به طور عاقلانه مربوط می شود، برای مثال ، در کلاس های ابتدایی ، کودک خردسال ممکن است به خاطر فعالیت های اجتماعی تقویت دریافت کند. کار کردن با دیگر کودکان و رابطه برقرار کردن با معلم به شکل مناسب برای یادگیری موثر ضروری است . کودک از راه اشتیاق به کسب تایید دیگران ، پرهیز از عدم تایید آن و برخورداری از یک جایگاه احترام اجتماعی در میان همگان برانگیخته می شود.

انگیزش پیشرفت

یکی دیگر از نیازهایی که پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده نیاز به پیشرفت با انگیزه پیشرفت است . انگیزه پیشرفت را به صورت یک میل یا علاقه به موقعیت کلی یا موقعیت در یک زمینه فعالیت خاص تعریف کرده اند. پژوهش های انجام شده در این زمینه نشان داده اند که افراد از لحاظ این نیاز با هم تفاوت دارند. بعضی افراد دارای انگیزه سطح بالایی هستند و در رقابت با دیگران و در کارهای خود برای کسب موقعیت بسختی می کوشند. بعضی دیگر انگیزه چندانی به پیشرفت موقعیت ندارند و از ترس شکست آماده خطر کردن برای کسب موفقیت نیستند.

پژوهش های انجام شده نشان داده که افراد دارای انگیزه پیشرفت زیاد در انجام کارها و از جمله یادگیری بر افرادی که از این انگیزه بی بهره اند، پیشی می گیرند. بنا به نظریه اتکینسون ، اشخاصی که دارای انگیزه پیشرفت زیاد هستند در تکالیفی که دارای درجه استواری متوسطند و نه خیلی دشوار و نه خیلی آسان توفیق زیادی به دست می آورند، یعنی تکالیفی که این افراد در آن حداکثر جدیت را نشان می دهند تکالیفی هستند که انجام دادن آنها مستلزم قدری تقبل خطر است.

وظایف انگیزشی معلم

ابتدا باید چند نکته ریز درباره یادگیری را همیشه در نظر داشته باشیم : همیشه آنچه را یاد می گیریم خوب نیست . آدمی ، بد را همچون خوب یاد می گیرد. همیشه یادگیری آگاهانه انجام نمی گیرد و گاهی هم بدون این که آگاه باشیم یاد می گیریم . همیشه آنچه را می آموزیم آشکار نیست یا بزودی ظاهر نمی شود، بلکه گاهی ناپیداست یا در بلندمدت ظاهر می شود، مانند آموختن نفرت از یک شی ئ یا یک شخص . در هر صورت پدیده مهم در یادگیری که همیشه ضروری است ، انگیزش یا برانگیختگی است و هر معلم در برانگیختن محصلانش دارای 4وظیفه اساسی است.

1- درگیر کردن محصلان که وظیفه تحریکی است.

2- توصیف و توضیح درست به محصل که آنچه را او می تواند در پایان آموختن انجام دهد (توانایی های تازه ) و این را وظیفه انتظاری گویند.

3- تدارک پاداش هایی برای پیشرفت در راهی که پیشرفت محصل را برمی انگیزد و این وظیفه تشویقی است.

4- کاربرد پاداش ها و تنبیه برای هدایت و کنترل رفتار منحرف و این را وظیفه انضباطی خوانند.

روش های ایجاد انگیزش یادگیری

طرح مطالب درسی به صورت پرسش های جالب : مطالب یا موضوعی را که می خواهیم کودک و نوجوان یاد بگیرد به صورت پرسش یا پرسش هایی روشن و جالب که آنها را به فعالیت ذهنی و پویندگی ترغیب کند، مطرح کنیم.

باید کوشید تا در دانش آموزان احساس نیاز به وجود آید. وقتی دانش آموزی بر اثر شکست در درس تازه نسبت به آن درس نگرش منفی پیدا می کند، باید به او کمک کرد در درس تازه موفقیت کسب کند و در نتیجه به تصویری مثبت تر نسبت به توانایی خود در مورد یادگیری مطلب درسی دست یابد، زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر می شود. آنچه را که از دانش آموزان به عنوان هدف آموزشی انتظار داریم در آغاز درس دقیقا برای آنان بگوییم.

هدف هایی را که مطرح می کنیم باید روشن ، معین و مناسب با توانایی دانش آموزان باشد.در شرایط مقتضی ، از تشویق های کلامی استفاده کنیم . استفاده از کلماتی چون خوب ، آفرین ، مرحبا و عالی پس از عملکرد درست دانش آموز، از تدابیر موثر در ایجاد انگیزه است.

باید شرایطی را فراهم کرد که دانش آموز موفقیت خود را احساس کند، زیرا هیچ چیز مانند خود موفقیت به موفقیت کمک نمی کند.تکالیفی را که ارائه می کنیم باید نه بسیار مشکل باشد و نه ساده .باید از ارائه تکالیف یکنواخت پرهیز کرد، به عبارت دیگر باید از خاصیت برانگیختگی مطالب مختلف استفاده کرد.از آزمون ها و نمره ها به عنوان وسیله ای برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان استفاده کنید.تکالیفی را که به دانش آموزان می دهید، همه را بعدا از آنان بخواهید.

تبادل نظر با دانش آموزان درباره مشکلات درس و شرکت دادن آنان در طرح نقشه های کار و فعالیت ، فواید زیادی دارد. قدردانی از کار دانش آموز او را به انجام کوشش و دلبستگی بیشتر وادار خواهد کرد.

می توان با فعال کردن دانش آموز هنگام تدریس و وادار کردن وی به انجام کارهایی درباره درس ، در او انگیزه قوی ایجاد کرد.

استفاده از علایق موجود یادگیرنده : مربیان و والدین می توانند علایق موجود دانش آموز را بشناسند و از آن استفاده کنند. به این صورت که از موضوع ها، دروس و فعالیت هایی که دانش آموز به آنها علاقه دارد در جهت علاقه مند کردن او به فعالیت هایی که کمتر علاقه دارد، استفاده کرد.

یکی دیگر از راه های ایجاد انگیزش ، تحریک حس کنجکاوی دانش آموزان است . اگر معلم بتواند ضمن درس ، مسائل مربوطی را مطرح یا طرح هایی را ارائه کند که نیاز به دانش و بینش داشته باشد آنچنان که دانش آموزان را برای یافتن پاسخ به تلاش و کوشش فکری وادارد.

 

وقتی درس با تفریح و بازی همراه باشد دانش آموزان به آموختن آن علاقه بیشتری پیدا می کنند. نکته دیگر برای افزایش انگیزش در دانش آموزان عبارت است از فراهم آوردن دروس و فعالیت های جالب.

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

بهترین و بد‌ترین کشور‌ها برای زنان

بازديد: 161
بهترین و بد‌ترین کشور‌ها برای زنان

 

روزنامه بریتانیایی «ایندی‌پندنت» در آستانه هشتم ماه مارس، روز جهانی زن، فهرستی از بهترین و بد‌ترین کشورهای جهان برای زندگی، کار و حقوق زنان را منتشر کرده است

ایندی‌پندنت در مقدمه این مطلب می‌نویسد که در صد و یکمین سالروز روز جهانی زن به دشواری می‌توان گفت که باید از وضعیت فعلی زنان در سطح جهان خوشحال یا مایوس بود. برای مثال، در بریتانیا حداقل ۱۴ انتخابات پارلمانی دیگر طول خواهد کشید تا تعداد نمایندگان زن در پارلمان این کشور با تعداد مردان مساوی شود. اما در قطر شانس زنان برای ورود به دانشگاه شش برابر مردان است.

 طبق آمارهای مجمع جهانی اقتصاد طی سال‌های اخیر وضعیت زنان در ۸۵ درصد از کشورهای جهان بهبود یافته، ولی از نظر سیاسی و اقتصادی هنوز تا برابری حقوق زنان و مردان راه طولانی در پیش است.

 در ادامه این مطلب روزنامه «ایندی‌پندنت» فهرستی از بد‌ترین کشور‌ها برای رعایت حقوق و موفقیت‌های فردی و حرفه‌ای زنان را ارائه می‌دهد

 

 

۱بهترین کشور برای زنان: ایسلند

 ایسلند از تمامی جنبه‌ها از جمله سیاست، آموزش، اشتغال و بهداشت دارای بهترین سطح از برابری حقوق زنان است. بریتانیا از این نظر در مقام شانزدهم قرار دارد و بد‌ترین کشور جهان یمن و خطرناک‌ترین کشور برای زنان افغانستان است.

۲بهترین کشور برای حضور سیاسی زنان: روآندا

 در روآندا اکثریت اعضای پارلمان را زنان تشکیل می‌دهند. از این نظر بریتانیا در مقام چهل و پنجم و بعد از پاکستان و امارات متحده عربی قرار دارد. بد‌ترین کشور عربستان سعودی، یمن، قطر و عمان هستند که هیچ نماینده زنی در پارلمان خود ندارند.

۳بهترین کشور برای مادر شدن: نروژ

 نروژ بهترین کشور جهان برای مادر شدن است. میزان مرگ مادران و زنان باردار از تمام کشورهای جهان کمتر، حدود یک در ۷۰۰ است. بریتانیا از این نظر در مقام سیزدهم قرار دارد. افغانستان بد‌ترین کشور جهان به این لحاظ است و احتمال مرگ زنان باردار به هنگام وضع حمل تقریبا ۲۰۰ برابر احتمال مرگ بر اثر انفجار یا اصابت گلوله است.

۴بهترین کشور از نظر سواد زنان: لسوتو

 میزان باسوادی زنان در لسوتو حدود ۹۵ درصد است، در صورتی که درصد مردان باسواد ۸۵ است. از نظر باسوادی زنان بریتانیا در مقام بیست و یکم قرار دارد. بد‌ترین کشور اتیوپی است که فقط ۱۸ درصد از زنان سواد خواندان و نوشتن دارند، در مقابل ۴۵ درصد از مردان این کشور باسوادند.

۵بهترین کشور برای ریاست دولت: سریلانکا

 حدود ۲۳ سال است که ریاست حکومت در سریلانکا در دست زنان بوده است. از این نظر بریتانیا در مقام هفتم قرار دارد. در بسیاری از کشورهای اروپای غربی از جمله سوئد یا اسپانیا هیچ گاه یک زن مقام ریاست دولت را برعهده نداشته است.

۶بهترین کشور برای زنان و هنر: سوئد

 شورای ملی هنر در سوئد برای برابری مشارکت زنان در زمینه‌های هنری طرح‌های فراوانی را اجرا کرده است. موسسه فیلم سوئد بودجه مربوط به تهیه فیلم‌های سینمایی را به طور مساوی بین زنان و مردان فیلمساز توزیع می‌کند. در بریتانیا فقط ۶ درصد از فیلمسازان و ۱۲ درصد از فیلمنامه‌نویسان را زنان تشکیل می‌دهند.

 

۷بهترین کشور برای مدیران ارشد زن: تایلند

 تایلند صاحب بالا‌ترین درصد از زنان در پست‌های مدیریت ارشد است و حدود ۴۵ درصد از این مشاغل در اختیار زنان است.

۸بهترین کشور برای وضع حمل: یونان

 یونان برای وضع حمل زنان امن‌ترین کشور جهان است، خطر مرگ به هنگام وضع حمل یک در ۳۲ هزار مورد است. بریتانیا از این نظر در مقام سیزدهم قرار دارد. بد‌ترین کشور به این لحاظ تازه تاسیس‌ترین کشور جهان یعنی سودان جنوبی است. در کل این کشور فقط ۲۰ ماما مشغول به کار است.

۹بد‌ترین کشور برای مشارکت اقتصادی: جزایر باهاما

 از نظر مشارکت اقتصادی و فرصت‌های اشتغال برای زنان کشور باهاما در صدر جدول قرار دارد. بریتانیا در مقام ۳۳ قرار دارد. باهاما طی شش سال گذشته حدود۹۰ درصد از نابرابری زنان در عرصه مشارکت اقتصادی را برطرف کرده است. اما در همین مدت کشور یمن فقط توانسته است ۳۲ درصد از نابرابری اقتصادی بین زنان و مردان را کاهش دهد.

۱۰بهترین منطقه برای روزنامه‌نگاران زن: کارائیب

 منطقه کارائیب با حدود ۴۵ درصد بالاترین میزان تولید محصولات رسانه‌ای توسط روزنامه‌نگاران زن را دارد. بد‌ترین منطقه از این نظر در سطح جهان آفریقای غربی است. در اروپا میزان اخبار و محصولات رسانه‌ای که توسط زنان تهیه و تولید می‌شود حدود ۳۵ درصد است.

۱۱بهترین کشور از نظر حق سقط جنین: سوئد

 در سوئد زنان حق دارند بدون هیچ محدودیت و بدون کسب هیچ گونه تاییدیه‌ای از سوی مراجع یا افراد ذی‌ربط تا هفته هجدهم از دوران بارداری عمل سقط جنین را انجام دهند. فیلیپین، ال‌سالوادور و نیکاراگوئه از این نظر بد‌ترین وضعیت را دارند، چون در این کشور‌ها سقط جنین در هر شرایطی و به هر دلیلی ممنوع است.

۱۲بهترین کشور از نظر مشارکت نیروی کار: بروندی

 کشور بروندی در قاره آفریقا با ۹۲ درصد از زنان شاغل در برابر ۸۸ درصد از مردان شاغل از نظر مشارکت نیروی کار زنان در سطح جهان در مقام اول قرار دارد. بریتانیا از این نظر در مقام چهل و هفتم قرار دارد. بد‌ترین کشور جهان به این لحاظ پاکستان است که در آنجا نیروی کار زنان تقریبا یک چهارم نیروی کار مردان است.

۱۳بهترین کشور برای کسب درآمد: لوکزامبورگ

 از نظر میزان درآمد زنان کشورهای لوکزامبورگ و نروژ در صدر قرار دارند. در این کشور‌ها تا سطح درآمدهای ۴۰ هزار دلاری، دستمزد زنان و مردان یکسان است. نازل‌ترین سطح دستمزد برای زنان در عربستان سعودی است که حقوق متوسط زنان تقریبا یک‌پنجم حقوق متوسط مردان است.

۱۴بهترین کشور برای تحصیلات دانشگاهی: قطر

 در قطر تعداد زنانی که در دانشگاه ثبت نام می‌کنند تقریبا شش برابر مردان است. اما نکته در این است که آیا پایان تحصیلات عالی به راهیابی زنان قطر به جامعه منجر می‌شود یا نه. بد‌ترین کشور به این لحاظ چاد است که میزان ورود زنان به دانشگاه‌ها حدود یک سوم مردان است.

۱۵بهترین کشور برای عمر طولانی: ژاپن

 زنان به طور متوسط در ژاپن بیشتر از مردان عمر می‌کنند و عمر متوسط آنها حدود ۸۷ سال است که هفت سال بیشتر از طول عمر متوسط مردان است. طول عمر متوسط زنان در لسوتو حدود ۴۸ سال و دو سال کمتر از مردان است.

۱۶بهترین کشور برای اوقات فراغت: دانمارک

 زنان دانمارک بیشتر از هر کشور دیگری اوقات فراغت دارند. طبق آمارهای بین‌المللی، زنان دانمارک هر روز فقط یک ساعت بیشتر از مردان در خانه کار می‌کنند که نازل‌ترین زمانی است که زنان صرف کارهای بدون حقوق می‌کنند. زنان کشور مکزیک از این نظر بد‌ترین شرایط را دارند و تقریبا هر روز حدود چهار ساعت و نیم را صرف کارهای خانه و بدون مزد می‌کنند.

۱۷بهترین کشور برای زنان ورزشکار: آمریکا

 پنج نفر از ۱۰ ورزشکار زن با بیشترین درآمد طی سال ۲۰۱۱ اهل آمریکا بوده‌اند. از این نظر عربستان سعودی بد‌ترین کشور جهان است که هیچ گاه ورزشکار زن به المپیک نفرستاده و ورزش دختران در مدارس دولتی ممنوع است.

۱۸بهترین کشور برای طلاق گرفتن: گویان

 کشور جزیره‌ای گویان بالا‌ترین رقم طلاق را در سطح جهان دارد و در مقابل گوآتمالا صاحب پایین‌ترین رقم طلاق است.

۱۹بهترین کشور برای رانندگی زنان: هند

 شهر دهلی نو از نظر افزایش تعداد راننده‌های تاکسی زن بیشترین رقم را در سطح جهان دارد. یک نهاد خیریه در این شهر طرحی را به اجرا گذاشته که یک سرویس تاکسی تلفنی که فقط راننده زن خواهند داشت به زودی کار خود را آغاز خواهد کرد. بد‌ترین کشور از این نظر عربستان سعودی تنها کشور جهان است که در آن رانندگی زنان ممنوع است.

۲۰بهترین کشور برای مشاغل تخصصی: جامائیکا

 در جامائیکا حدود ۶۰ درصد از صاحبان مشاغل حرفه‌ای و تخصصی مثل قانون‌گذاران، مدیران ارشد و مقامات عالی‌رتبه دولتی را زنان تشکیل می‌دهند. از این نظر یمن در رتبه آخر قرار دارد و فقط دو درصد از مشاغل تخصصی مهم در اختیار زنان است.

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تغذیه سالم هوش کودکان را افزایش می دهد

بازديد: 109

تغذیه سالم در سنین پایین در افزایش ضریب هوشی موثر است

محققان بریتانیایی می گویند مصرف خوراکی هایی مانند چیپس، شکلات و کیک می تواند به هوش کودکان آسیب بزند.

تحقیقات دانشگاه بریستول نشان می دهد که بین مصرف خوراکی های فراوری شده و کاهش ضریب هوشی در کودکان ارتباط وجود دارد.

محققان این دانشگاه در مقاله ای که در نشریه Journal of Epidemiology and Community Health منتشر کردند، از ارتباط بین فقر تغذیه با رشد مغز خبر دادند.

انجمن تغذیه بریتانیا با اشاره به نتیجه این تحقیقات بر ضرورت آموزش بیشتر والدین جوان درباره اهمیت خورد و خوراک کودکان تاکید کرد
.

محققان دانشگاه بریستول، در مطالعه خود بر ۳۹۶۶ کودک تحقیق کردند.

رژیم غذایی این کودکان در سنین ۳، ۴، ۷ و هشت سال ونیم بررسی شد.

به گفته این محققان، کودکان مورد مطالعه سه رژیم غذایی متفاوت داشتند.

گروه اول، کودکانی بودند که به طور عمده از خوراک فراوری شده تغذیه می کردند. این نوع خوراک سرشار از چربی و قند است.

گروه دوم کودکانی بودند که خوراکی های سنتی مانند گوشت، سیب زمینی و سبزیجات مصرف می کردند.

آخرین گروه، کودکانی بودند که رژیم غذایی سالم شامل سالاد، میوه و ماهی داشتند.

محققان پس از ثبت رژیم غذایی این کودکان، ضریب هوشی آنها را هنگامی که هشت سال و نیمه بودند، بررسی کردند.

رشد مغزی

محققان علاوه بر ارزیابی تغذیه کودکان مورد مطالعه، عوامل دیگری مانند تحصیلات مادر، طبقه اجتماعی و طول دوره شیرخوارگی آنها را نیز بررسی کردند.

به گفته آنها، کودکانی که در سن ۳ سالگی به طور عمده از خوراکی های فراوری شده تغذیه کرده اند، در هشت و نیم سالگی از ضریب هوشی پایین تری برخوردارند.

در این حال، ضریب هوشی این کودکان، مقدار کمی از کودکان دیگر کمتر بود.

به گفته محققان، این مطالعه نشان می دهد عادت های غذایی در سنین پایین ممکن است نتایج منفی طولانی مدت داشته باشند.

دکتر پائولین امت، سرپرست گروه محققان دانشگاه بریستول می گوید با توجه به سرعت بالای رشد مغز در سنین پایین، رخدادهایی که پس از این سنین رخ دهد، از تاثیر کمتری بر هوش برخوردار خواهد بود.

کارشناسان می گویند نتیجه این تحقیق، یافته های پیشین را تایید می کند.

فیونا فورد، سخنگوی انجمن تغذیه بریتانیا گفت: "همه ما با اثرات کوتاه مدت رژیم های غذایی آشنا هستیم. مطالعه آثار طولانی مدت رژیم های غذایی کاری با ارزش است."

 

خانم فورد گفت نتیجه این تحقیق نشان می دهد که باید به والدین جوان درباره اهمیت تغذیه سالم فرزندانشان آموزش داده شود

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تغذیه برای امتحان

بازديد: 87

از آنجایی که فاصله بین شام تا صبحانه بین 10 تا 12 ساعت متغیر است، بنابراین صبحانه برای کودکان مخصوصاً دانش آموزان بسیار مهم است. طفره رفتن از خوردن صبحانه، مخصوصاً به دلیل اضطراب ناشی از امتحان، یکی از مشکلات شما، والدین است اما با تهیه صبحانه ای اشتها برانگیز موفق خواهید شد.

مواد غذایی که می توانید با آنها صبحانه ای کامل و اشتها آور فراهم کنید، شامل:

نان روغنی: یکی از نان های خوشمزه و انرژی زا است. خوردن مقدار کمی از آن، حداقل تا 40 دقیقه، انرژی مورد نیاز بدن را کاملاً تامین می کند. بنابراین چند نکته نان روغنی به همراه پنیر و گردو، صبحانه ای مقوی و مفید است.

یک لیوان شیر( بهتر است گرم باشد، که البته معمولاً بچه ها آن را دوست ندارند!) به همراه دو قاشق عسل یا چند حلقه موز.

سیب و جوانه گندم به تنهایی صبحانه کاملی است. برای جلوگیری از ایجاد حالت تهوع، بهتر است چند تکه نان و پنیر و گردو نیز مصرف شود.

یک کاسه عدسی( لوبیا توصیه نمی شود) به همراه کمی کره در آن، صبحانه مفیدی است.

-سرشیر یا خامه یا عسل به همراه کمی چای یا یک لیوان شیر.

نان و پنیر به همراه خیار یا گوجه فرنگی و یک استکان چای شیرین، صبحانه ای مفید و انرژی زاست.

تخم مرغ، منبع کاملی از پروتئین و سایر مواد مورد نیاز بدن است و به هر شکل که مصرف شود( آب پز، نیمرو، پخته) مفید است و تا مدتی طولانی کودکان را سیر نگه می دارد.

از خوردن غذاهای پرحجم به عنوان صبحانه، مثل قورمه سبزی یا قیمه باقیمانده از شب قبل، آبگوشت و... بپرهیزید. این غذاها، حجم معده را افزایش داده و احساس سنگینی و خواب آلودگی ایجاد می کنند و در روزهای امتحان اصلا توصیه نمی شوند.

به طور کلی صبحانه ای مفید و مغذی است که در عین کم حجم بودن، غنی بوده و حداقل 2 تا 3 ساعت کودک را سیر نگه دارد و مهم تر این که انرژی موردنیاز او را تأمین کند.

خوردن صبحانه را فراموش نکنید. معده خالی اجازه تفکر در جلسه امتحان را از انسان می گیرد.

میان وعده

به دلیل این که اکثر مدارس، ساعت های درسی را در روزهای نزدیک به امتحان با برگزاری کلاس های تقویتی افزایش می دهند، از این رو حتماً نیاز است تا برای زنگ تفریح، مخصوصاً ساعت های پایانی، خوراکی های مغذی به بچه ها داده شود ولی این خوراکی ها نباید اشتهای کودکان را برای ناهار از بین ببرند. بنابراین بهترین خوراکی های زنگ های تفریح، انواع میوه، ساندویچ های بسیار کوچک( به غیر از سوسیس و کالباس) و تنقلاتی مثل انواع آجیل خام است.

ناهار

اگر فرزند شما بعضی غذاها را دوست ندارد، اما برای او مفید است، سعی کنید آن غذا را با چاشنی های مفید، خوشمزه کنید.

انواع غذاهای دریایی مخصوصاً ماهی، انتخاب بسیار خوبی برای ناهار، خصوصاً در زمان امتحانات است." فسفر" موجود در ماهی بهترین ماده مغذی برای " مغز" است. اما متأسفانه اغلب بچه ها، ماهی دوست ندارند و علت آن " بوی" ماهی است. از این رو، ماهی را طوری بپزید که بوی آن از بین برود.

غذاهای سبزی دار، مثل انواع خورشت( کرفس، قورمه سبزی، نعنا، جعفری و...) خوراک مرغ به همراه هویج، کلم و... غذاهای مفید و عالی برای کودکان هستند.

از پختن غذاهای پرحجم مثل آبگوشت در دوران امتحانات بپرهیزید. این قبیل غذاها، حجم معده را افزوده و احساس خواب، سستی و نفخ شدید را ایجاد می کنند. این قبیل غذاها، حداقل 4 تا 5 ساعت زمان لازم دارند تا کمی هضم شوند .

در دوران امتحان، از فرزند خود بخواهید تا غذاهای مورد علاقه اش را به شما بگوید. شما نیز تا حد امکان همان غذاها را تهیه کنید. این مسأله اشتهای فرزندتان را برانگیخته و او با اشتیاق غذا میل می کند و همین امر نتایج مثبتی به دنبال خواهد داشت.

سالاد، سبزی خوردن، ماست و... مواد غذایی خوبی برای تحریک اشتها هستند. آنها را فراموش نکنید.

 عصرانه

پس از صرف ناهار و اندکی استراحت، کودکان و حتی بزرگسالان، نیاز به تجدید نیرو دارند. این مسأله مخصوصاً در بچه ها و در دوران امتحان، نمود بیشتری دارد." مغز" به عنوان فرمانده بدن، هر چند ساعت یک بار نیاز به تجدید قوا دارد و این زمانی مهم تر جلوه می کند که از مغز کار بیشتری طلب کنیم. اما یک عصرانه خوب چیست و چه ویژگی هایی دارد.

از بین خوراکی ها، آنهایی را که مفیدترند، در راس برنامه عصرانه قرار بدهید.

خرید خوراکی های مفیدی چون انواع آجیل های خام، انواع میوه( مخصوصاً آنهایی را که فرزندتان بیشتر دوست دارد)، شیر با طعم های مختلف( اگر در منزل شیر با میوه ها مخلوط شود بهتر است) و... را فراموش نکنید.

نان و پنیر و گردو، کره و عسل، کیک ساده عصرانه به همراه چای، شیر با آبمیوه( ترجیحاً در منزل تهیه شود) عصرانه مفیدی است.

توجه کنید؛ از آنجایی که اوج ساعت های مفید درس خواندن و مرور مطالب برای امتحان روز بعد، بین ساعت 5 عصر تا 9 شب است، بنابراین در این فاصله، هر یک ساعت تا یک ساعت و نیم، یک بار خوراکی مفیدی به فرزندتان بدهید.(بهترین ساعت برای عصرانه، پس از استراحت فرزندتان و قبل از شروع مطالعه و همچنین در میان ساعت های مطالعه است.)

شام

اگر چه پزشکان، عقیده به حذف شام از برنامه غذایی خانواده ( مخصوصاً برای خانواده هایی که استعداد چاقی دارند) دارند، اما در زمان امتحان، کمی باید این رژیم تغییر کند. اگر قبلاً شام بسیار سبکی تهیه می دیدید، بهتر است این یکی، دو هفته برنامه را کمی تغییر دهید.

اگر فرزندتان عصرانه کافی خورده و میلی به شام ندارد، به او اصرار نکنید. شاید پرخوری، باعث ناراحتی او شده ودر اثر ناراحتی ناشی از پرخوری فردا نتواند سرجلسه حاضر شود.

برای تهیه شام، از فرزندتان کمک بخواهید و غذایی را که او دوست دارد تهیه کنید.

جگر، دل و قلوه، یک کاسه سوپ و غذاهایی از این دست، اگر چه کم حجم اند، اما مفید و مقوی اند.

نگذارید فرزندتان به جای شام از تنقلات بی فایده مثل چیپس و پفک، شکلات و... استفاده کند.

برنامه غذایی برای وعده شام را زیاد تغییر ندهید، بلکه بکوشید تا از غذاهای مقوی و کم حجم استفاده کنید.

نکته آخر

 

شب امتحان با شب های دیگر فرقی ندارد. هیجان را کنار بگذارید( اگرچه سخت است، ولی سعی کنید)، خوب بخوابید، به قدر کافی تغذیه کنید، از خوردن تنقلات غیرمفید و احتمالاً بیماری زا بپرهیزید و به یاد داشته باشید که با توکل به خدا موفق خواهید شد

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

آفت تنبلی؛ معلم یا دانش آموز!

بازديد: 169

جام جم آنلاین: «افت تحصیلی» و «مردودی» دانش آموزان، از جمله موانع بر سر راه نظام تعلیم و تربیت کشورمان است است که وقوع آنها، علل گوناگونی دارد ولی همواره نوک پیکان انتقادات ما متوجه «دانش آموز» است و از اثر گذاری سایر عوامل چشم پوشی می کنیم.

دانش آموز وقتی نمره 20 می گیرد، معلم به گونه ای جلوی اولیاء ظاهر می شود که او را تنها عامل برتری فرزندشان تصور کنند و اصلا کاری به هوش و استعداد و ذکاوت و تلاش دانش آموز ندارند ولی اگر معلمی هست که خاک گچ تخته سیاه را می خورد، حتما دانش آموزی هم هست که زحمت می کشد تا بتواند از آنچه می آموزد، بهره بگیرد.

متاسفانه «آفت تنبلی» در نظام تعلیم و تربیت ایران، فقط متوجه دانش آموز است و هیچ گاه نخواسته ایم باور کنیم و بپذیریم که بعضی وقتها «معلم تنبل» هم داریم.

به گزارش مهر، یک نظام آموزشی کارآمد کمترین افت تحصیلی و بالاترین بازدهی را دارد. از آنجا که افت تحصیلی با نظام آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی جامعه ارتباط تنگاتنگی دارد، بررسی آن مستلزم دریافت نظرات و ارزیابی دقیق عوامل بسیاری است.

بسیاری از افراد «افت تحصیلی» را به معنای ناتوانی دانش آموز در یادگیری مواد درسی می دانند درحالی که این تصور نادرست است. ناتوانی دانش آموز در فراگیری درس ممکن است از توانایی های ذهنی محدود و ضعیف ناشی شود در حالی که افت تحصیلی به معنای نزول از یک سطح بالاتر به سطحی پایین تر در تحصیل و آموزش است.

همانطور که گفته شد عوامل زیادی از جمله مشکلات خانوادگی، سواد والدین، عدم توجه معلمان به تفاوتهای فردی دانش آموزان در امر آموزش، دشواری امتحانات، کمبود تجهیزات و... به نحوی از انحاء در بروز افت تحصیلی دانش آموز موثر است اما آنچه دیده نمی شود، کارکرد پایین برخی معلمان در ارتباط با نحوه آموزش و انتقال مفاهیم به دانش آموزان است.

متاسفانه یا خوشبختانه باید به این واقعیت اعتراف کرد که در نظام تعلیم و تربیت ما هنوز هیچ پژوهش و تحقیق علمی و جامع در ارتباط با بررسی سطح کارآیی معلمان انجام نشده و ما نمی دانیم که چه تعداد از صدهها هزار معلم در مقاطع مختلف تحصیلی، از توانایی لازم برای انتقال مفاهیم به دانش آموزان برخوردارند. بنابراین، ادعا برای مواجهه با معضل "معلمان تنبل" فعلا در حد یک فرضیه است و نمی توان برای آن مستندات ارائه داد.

 

ولی چه خوب است، مسئولان نظام تعلیم و تربیت، کمی در این زمینه تامل و تفکر کنند تا شاید بتوان به موفقیت بیش از پیش دانش آموزان امیدوار بود. قطعا کسی منکر مشکلات معیشتی معلمان نیست اما نمی بایست به بهانه ای ، بهای ارزشمند تعلیم و تربیت را از دست داد

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

مسوولیت شکل‌گیری باورهای فرزندانمان با چه کسی است؟

بازديد: 135

همه شنیده‌ایم که خانه، مدرسه ی اول و مدرسه، خانه ی دوم فرزندان ماست. متاسفانه برداشت نادرستی دراین کلام نهفته وآن اینست که شکل گیری باورهای فرزندان این آب وخاک فقط وظیفه ی اولیا و مربیان آنهاست وبس. آیا به راستی چنین است؟ آیا فعالیت سایرنهادها وسیاستگذاری‌های عمومی کشورنمی‌تواند واجد حتی خفیف‌ترین اثر در شکل‌گیری باورها باشد؟

بد نیست روی این معنا قدری تامل کنیم وتوجه داشته باشیم که متاسفانه دربرخورد با کژی‌هاوناشایستها؛ اغلب ازخودسلب مسوولیت کرده ودیگران را مقصر قلمداد می‌کنیم.

آیا تا کنون توجه کرده‌ایم که:

*وقتی درواکنش به رفتارناشایست فرزندمان، مدرسه رامورد خطاب وعتاب قرار می‌دهیم ودرعین حال رفتاراجتماعی خودمان انباشته ازبرخی ناشایست‌هاست.

*وقتی به عنوان مدیر یا آموزگار برای دانش‌آموزان‌مان(یعنی فرزندان‌مان)، سخن از ارجحیت تحصیل علم برکسب ثروت می‌کنیم، ولی درعمل، برخورد دوگانه‌ای با اولیا‌ی آنان ازحیث وضعیت درآمدشان ازخودنشان می‌دهیم.

*وقتی درطراحی بناهای شهری درجامعه‌ای که اساس آن را توجه به مقام انسان باید تشکیل دهد، زیباترین بناها متعلق به موسسات مالی واقتصادی کشور باشد.

*وقتی با تبلیغات رنگارنگ و رشد روز افزون مصرف، باور نسل جوان مبنی برضرورت تولیدات زیربنایی دچارتزلزل شود.

*وقتی درمعرفی محصولات بزرگترین کارخانه‌ی انسان سازی کشوریعنی نظام آموزش و پرورش، فقط به آمارهای کمی وموفقیت در راهیابی به آموزش عالی یاکسب مدال‌های رنگین جهانی اکتفا می‌کنیم.

*وقتی با وجود تشویق و تحریک حساسیت عمومی جامعه نسبت به رفع مشکلات دیگران، حل مشکلات فردی و رشد خودخواهی و به قولی «گلیم خودراازآب بیرون کشیدن » روبه افزایش است.

*وقتی کار و فعالیت را مشارکت درگسترش تولید مادی ومعنوی معرفی می‌کنیم، ولی ازسوی دیگر، بسیارند کسانی که بدون کوچکترین فعالیتی که بتوان نام «کار» برآن نهاد، صاحب درآمدهای هنگفت می‌شوند.

و...

دراین صورت چه بحران عمیقی درذهنیت فرزندان‌مان ایجاد می‌ش.د؟!

 

وظیفه‌ی فرد فرد ماست که رفتار، گفتاروتصمیمات خود را مورد نقد و ارزیابی مستمر و عمیق قرار دهیم. آگاهانه سخن بگوییم، عاقلانه تصمیم بگیریم و اندیشمندانه نصیحت کنیم. باور داشته باشیم در هر مقام و مسوولیت وجایگاهی که هستیم؛ درشکل گیری باورهای نسل جوان این سرزمین(یعنی فرزندان‌مان) مسوول وموثریم.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

ده روش برای بالا بردن مهارتهای علمی کودکان

بازديد: 209

ماریا کاریو تاکیس به مدت 20 سال، علوم را در دبیرستان تدریس کرده است.از درسهای اولیه تا شیمی و فیزیک پیشرفته. در زیر لیستی از استراتژیهایی را  می بینیم که او برای دانش آموزانی که می خواهند در کلاس او خوب باشند توصیه کرده است:

1. صد در صد در کلاس مشارکت داشته باشید:

دانش آموزان فکر می کنند، می توانند با استفاده از زمانی که معلم درس می دهد خود را برای کلاس بعدی آماده کنند و با اینکار در زمان صرفه جویی کنند. برای مثال بسیاری از دانش آموزان در کلاس علوم، لغت می خوانند تا خود را برای امتحان زبان ساعت بعدی آماده کنند.

بهترین زمان یادگیری وقتی است که معلم درس می دهد. این زمان دوبرابر مفید تر از زمانی است که دانش آموز در خانه مطالعه می کند. وقتی شما حرفهای معلم را دنبال می کنید، می توانید صحبتهای او را قطع کنید و راجع به مطلبی که متوجه نشدید دوباره سوال کنید. همچنین  اگر معلم از شما سوال کرد بهتر می توانید نظر خودتان را بیان کنید.

2. قبول کنید که همیشه یک جواب درست وجود ندارد:

امروزه در مدارس به بچه ها یاد می دهند که همیشه یک جواب درست وجود دارد. اما ما هنوز در علوم ( فیزیک، شیمی و ... ) تمام جوابها را نداریم. بعضی وقتها بهترین کار اینست که تئوریها را گسترش دهیم. درعلوم هر  آزمایشی که شامل اطلاعات باشد یک آزمایش قابل اطمینان است. در حقیقت بعضی از بزرگترین کشفیات در زمان ما، از اشتباهات متولد شده اند.

3. در گروه صحبت کنید:

بیشتر پیشرفتهای علوم بوسیله همکاری بین افراد صورت گرفته است. از کارآزمایشگاهی گرفته تا پروژهای گروهی. این مهم است که نظرتان را در گروه بیان کنید. اگر مشکلی هست، ساکت ماندن بدترین کاری است که می توانید انجام دهید. همچنین مطمئن شوید که متوجه حرفی که دیگران می گویند شده اید. مشکلات را نادیده نگیرید و تلاش کنید آنها را حل کنید اما اگر نشد پیش معلمتان بروید و نگرانیهایتان را توضیح دهید. یک معلم خوب به میان گروه می آید تا فعالیت آنها را توسعه دهد. 

 

4. نکات خوب را بنویسید:

کتابهای علوم مقادیر زیادی از اطلاعات را در بر می گیرند اما این برای شما سخت است که بدانید روی چه قسمتهایی از کتاب بیشتر باید تمرکز کنید.مطالبی که شما در کلاس می نویسید نشان می دهد که معلم روی چه قسمتهایی تاکید بیشتری دارد و چه چیزهایی را در امتحان از شما می خواهد.

5. از منابع مختلف تحقیق کنید:

بعد از اینکه معلم در کلاس درس داد، شما نیاز دارید اطلاعات بیشتری در رابطه با درس از منابع مختلف کسب کنید. اینترنت یکی از این منابع فوق العاده است که جدیدترین اطلاعات و تصاویر را دارد. شما به آسانی می توانید دانسته های خود را با چند بار جستجو کردن در اینترنت کامل کنید.

6. از وسایل کمک آموزشی بصری استفاده کنید:

داشتن وسایل کمک آموزشی در خانه بسیار مهم است.( دیدن چیزهایی که به یادگیریتان کمک می کند). شما می توانید با طراحی پوستر، مطالبی که برای امتحان بعدی نیاز دارید بر روی آن بنویسید. با اینکار مطالعات خود را هدفمند می کنید.

7. بفهمید چرا؟

مغز انسان این توانایی را دارد که مفاهیم را حفظ کند تا حدی که فهم شما از این مفاهیم را آسان کند. اما مهم اینست که به روابط بین مفاهیم و علل وقوع آنها پی ببرید. برای مثال تصویر شلیک کردن یک اسلحه می تواند به ما کمک کند تا قانون سوم نیوتن را بیاد بیاوریم. ( هرگاه جسمی نیرویی را به جسم دیگری وارد کند، جسم دوم نیرویی مساوی و بر خلاف جهت به جسم اول وارد می کند). وقتی تفنگ شلیک می کند، گلوله را با نیروی زیادی به فاصله ای دور پرتاب می کند، گلوله نیز نیرویی را به تفنگ وارد می کند بحدی که آن را به اندازه چند اینچ به عقب پرتاب می کند.

8. مهارتهای ریاضی خود را تقویت کنید:

برای اینکه در درس علوم پیشرفت کنید باید مهارتهای ریاضی خود را تقویت کنید. ریاضی ارتباط  زیادی با علوم دارد. هرگز از کلاسهای ریاضی پیش نیاز برای دروس مختلف علوم چشم پوشی نکنید بخصوص کلاسهای علوم پیشرفته ای که به فهم زیادی

از جبر نیاز دارند.

9. با سیستم استاندارد آشنا شوید:

در علوم از وسایل سنجش استاندارد استفاده می کنند که می تواند برای دانش آموزان گیج کننده باشد. والدین می توانند با صحبت کردن راجع به واحدهای استاندارد به فهم دانش آموزان کمک کنند. والدین می توانند هنگام رانندگی درباره تبدیل مایل بر ساعت به کیلومتر بر ساعت، با فرزندانشان صحبت کنند.ویا درباره تبدیل سانتی متر به میلیمتر و اینچ حرف بزنند و یا اینکه وزن خود را به جای پوند به کیلوگرم بگویید.

10. ابزار و وسایل لازم را داشته باشید:

علوم مختلف به داشتن وسایل لازم و مفید متکی است. هر چیزی را که معلم لازم  دارد برایش فراهم کنید. لیستی از وسایل مورد نیاز علوم شامل مدادهای رنگی، ماشین حساب،خط کش استاندارد و یک قیچی کوچک.آشنایی با علوم در دنیای تکنولوژی محور امروز کاملا  ضروری است. دانش آموز می تواند با پیروی از این نکات نه تنها شانس گرفتن  نمره خوب را بالا ببرد بلکه مفاهیمی را درک کند که به او قابلیت درک بهتر جهان طبیعت را بدهد.

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

افراد متعادل در چه شرایط تحصیلی ای بار می آیند

بازديد: 153

دانش‌آموز فنلاندی ای که در سال‌جاری میلادی 11 نفر از دانش‌آموزان مدرسه‌اش را با رگبار گلوله کشت و سپس خودکشی کرد، پیش از واقعه در یک پایگاه اینترنتی پیامی هشدار دهنده فرستاده بود. او فیلمی از خودش ضبط کرده بود که در آن اسلحه کمری ای را به سمت دوربین نشانه رفته و گفته بود:«تو خواهی مرد» و سپس به سمت زمین شلیک کرده بود. یک سال پیشتر هم در همین کشور تیراندازی دانش‌آموز 18 ساله‌ای در دبیرستانی واقع در شهری کوچک منجر به مرگ 9 دانش‌آموز شد. پلیس بعداً دریافت قاتل 18 ساله که قصد داشت مدرسه را نیز به آتش بکشد، تحت فشارهای شدید روحی و روانی بوده است.


 

 

 اخیراً تیراندازی و کشتار در مدارس و مراکز فنی و حرفه‌ای کشورهای اروپایی که از سوی خود دانش‌آموزان انجام می‌شود، مردم این کشورها را بارها در شوک و بهت فرو برده است و رسانه‌ها و کارشناسان را به تأمل و بررسی دلایل این ناهنجاری جدید واداشته است. در مهم ترین واقعه که در ماه‌های اخیر در یک شهر کوچک آلمان به وقوع پیوست، دانش‌آموز 17 ساله‌ای با لباس نظامی و با نقاب بر چهره با استفاده از سلاح‌های پدرش به طرف دانش‌آموزان یک مدرسه راهنمایی شلیک کرد و 15 نفر را کشت و پس از تعقیب و گریز به ضرب گلوله پلیس کشته شد. وی پیشتر دانش‌آموز همین مدرسه بود. روزنامه محلی این شهر پس از واقعه نوشت که این شهر مکان آرامی است و مردم نمی‌فهمند چرا چنین اتفاقی افتاده است. پیشتر در سال ۲۰۰۶ نیز دانش‌آموز ۱۸ ساله‌ای در یک مدرسه در غرب آلمان به سوی دانش‌آموزان تیراندازی کرد و شش نفر را زخمی کرد. در سال۲۰۰۳ نیز دانش‌آموزی در جنوب آلمان معلم خود را کشت و سپس خودکشی کرد.

 در جدیدترین واقعه سوء قصد به جان دانش‌آموزان از سوی دانش‌آموزی دیگر، یک نوجوان گرجستانی الاصل که از مسخره شدن مداوم به وسیله همکلاسی‌هایش به تنگ آمده بود با دو هفت تیر و یک چاقو به دانش‌آموزان مدرسه محل تحصیلش حمله ور شد و دو همکلاسی ای که مسخره‌اش می‌کردند را به همراه یک دانش‌آموز دیگر مجروح کرد و سپس خود را کشت. پلیس پس از خودکشی او نامه‌ای به این مضمون پیدا کرد که:«به دلیل اهانت‌ها صبرم را از دست داده‌ام».

آمریکا از نظر وقوع چنین اتفاقاتی پیشگام است و بارها شاهد این دست از اتفاقات در مدارس این کشور بوده‌ایم تا جایی که مایکل مور مستند ساز مشهور امریکایی با ساختن فیلمی درباره کشتار دبیرستان کلمباین جایزه اسکار بهترین فیلم مستند سال 2003 را دریافت کرد. در این واقعه که در سال 1999 به وقوع پیوست، دو نفر از دانش‌آموزان این دبیرستان با تیراندازی به سوی دیگر دانش‌آموزان و معلمان مدرسه، باعث کشته شدن ۱۲دانش‌آموز و دو معلم شدند.

 این وقایع موجب شده تا اتحادیه اروپا به سخت‌تر کردن قوانین حمل اسلحه بیندیشد. اما نهادهای دولتی بعضی از کشورها نظیر وزارت کشور فنلاند قبول ندارد که حمل اسلحه عامل اصلی وقوع چنین کشتارهایی است. به عبارتی مدتی است که این کشورها درباره عوامل روحی و روانی‌ای که منجر به وقوع چنین فجایعی از سوی نوجوانان و دانش‌آموزان می‌شود به فکر فرورفته‌اند.

 خوشبختانه این دست از وقایع هنوز در کشورهای شرقی از جمله کشور ما به وقوع نپیوسته است، اما از آنجا که بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی مشترک و محصول جامعه مدرن امروزی است، جوامع شرقی هم نمی‌توانند نوجوانان خود را کاملاً مصون از این صدمات بدانند. خارج شدن خانواده‌ها از حالت سنتی و از دست دادن نقش خود‌کنترلی‌شان بر نوجوانان و افزایش از هم گسیختگی‌های خانوادگی و وجود فیلم‌ها و کارتون‌های تلویزیونی و بازی‌های رایانه‌ای خشن و دنیای غیرقابل کنترل ماهواره و اینترنت و... برخی از موارد مشابه در بیشتر کشورها است.

 نقش مدارس در تشدید یا درمان مشکلات روانی نوجوانان

 وقوع حوادث ناگوار و سوء قصدهایی که در مدارس انجام می‌شود نشان می‌دهد که نقش مدارس در تشدید و یا درمان مشکلات روانی نوجوانان برجسته است تا جایی که روانشناسان از نقش مدرسه در ایجاد احساس موفقیت فرد در زندگی و از وجود مهر و محبت در مدرسه به‌عنوان عاملی برای کمک به سلامت روان آنها صحبت می‌کنند. چنین چیزی هم کاملاً به رویکرد مسئولان مدرسه و در پی آن معلمان بستگی دارد.

 مدارسی که رویکرد خود را در آموزش و پرورش بر گسترش ارزش‌های والای انسانی بنا کرده باشند در کشور ما وجود دارند و نتیجه بسیار خوبی هم به جا گذاشته‌اند. به‌عنوان مثال یک دانشجوی پزشکی که دوستان و همکلاسی‌هایش همه به دلیل کمک و همدلی‌اش به خوبی از او یاد می‌کنند و مورد علاقه دوستان و همکلاسی‌هایش است، در یکی از این دبیرستان‌ها پرورش یافته است. او در توصیف مدرسه‌ای که در آن تحصیل کرده می‌گوید: «در مدرسه ما همه چیز بر اساس محبت و عاطفه بود. این طور نبود که بخواهیم خودمان موفق شویم و دیگران شکست بخورند، بلکه دوست داشتیم همه با هم موفق شویم. به خاطر همین من می‌دانم که همه بچه‌های مدرسه ما در هر شرایطی که قرار می‌گیرند چه وارد دانشگاه شوند و چه نه، موفق هستند».

 برعکس ما با نوجوانان و جوانانی مواجه می‌شویم که رفتارشان دیگران را از خود می‌راند. به‌عنوان مثال نوجوانی که در یک مدرسه خاص و مشهور درس خوانده، همه جا می‌خواهد بگوید که از دیگران برتر است چون در این مدرسه درس خوانده. او از نظر دیگران فردی خودخواه است و به هر وسیله ممکن حتی به بهای ناکام کردن دیگران می‌کوشد از همه جلوتر باشد. او هیچ دوستی ندارد و تنها است. او بیشتر یک فرد عصبی است که همه از او گریزانند. او در زمینه درسی فردی موفق است ولی در زمینه ارتباطات اجتماعی و انسانی فردی کاملاً‌ ناموفق است.

 این نمونه‌ها مربوط به نوجوانان موفق در تحصیل است. در حالی که تجربه نشان داده اگر نوجوانان به خاطر زندگی خانوادگی و شیوه رفتاری رایج در مدرسه از نظر تحصیلی و عاطفی دچار سرخوردگی و ناکامی شوند به افرادی با رفتارهای نابهنجار تبدیل می‌شوند و هزینه‌های زیادی را بر جامعه تحمیل می‌کنند. چنان که بیشتر نوجوانانی که به‌عنوان نمونه در کشورهای اروپایی دست به کشتار زده‌اند در مدرسه افرادی منزوی بودند.

 کودکان و نوجوانان می‌توانند دلسوزی و محبت و کمک به یکدیگر را در مدرسه بیاموزند و برای حل مشکلات یکدیگر احساس مسئولیت و دلسوزی کنند. اگر آنها این کارها را نیاموزند و هر کاری را فقط برای خودشان انجام دهند احساس مسئولیت اجتماعی را نمی‌آموزند و نقش محبت هم در محیط زندگی‌شان از جمله مدرسه کم می‌شود.

 سیمین احمدیان راد نیز می‌گوید: «عده‌ای از روانشناسان عقیده دارند که احساسات انسان ایجاد کننده رفتار او است.

 از نظر تربیتی این عقیده اهمیت زیادی دارد. اگر دانش‌آموزی احساس کند که معلمش او را دوست دارد، رفتارش نسبت به آن معلم دوستانه خواهد بود و به درس آن معلم نیز علاقه‌مند خواهد شد. در مقابل اگر احساس کند که معلم او را دوست ندارد، احتمالاً نسبت به درس آن معلم نیز علاقه‌ای نخواهد داشت. معلمانی که رفتار انسانی دارند، دانش‌آموزانی با صفات انسانی و علاقه‌مند به مدرسه به وجود می‌آورند. در حالی که معلمان بی‌توجه به روابط انسانی دانش‌آموزانی افسرده و گریزان از مدرسه تربیت می‌کنند. اعتقاد و پندار معلم درباره نوع رفتار دانش‌آموز و توانایی‌های او و نحوه استفاده از این عوامل می‌تواند شخصیت دانش‌آموز را در مسیر خاصی پرورش دهد».

 وی می‌افزاید:«کمبود محبت اکثراً باعث ایجاد احساس تحقیر و کوچک شمرده شدن می‌شود، در نوجوان عقده حقارت ایجاد می‌کند و وی را حسود و کینه توز می‌کند و یا باعث احساس تنهایی و انزوا می‌گردد. اگر مدرسه تنها به محتوای کتاب بها دهد، دانش‌آموز در مدرسه نحوه سازگاری و ابراز احساسات را فرا نمی‌گیرد. نقش مدرسه به حدی تعیین کننده است که یک نوجوان صرف نظر از زندگی خانوادگی‌اش در صورتی که در مدرسه احساس موفقیت، هویت و دوست داشته شدن کند، می‌تواند تبدیل به فردی موفق در زندگی شود. به عبارتی معلمان و دانش‌آموزان با ایجاد رابطه صحیح با او می‌توانند آلام و سرخوردگی‌هایشان را جبران کنند».

 اما متأسفانه همه مدارس هنوز به نقش تعیین کننده خود پی نبرده‌اند. بسیاری از آنها نقش خود را تنها در موفق شدن نوجوان در تحصیل و یاد گرفتن محتوای کتاب درسی منحصر می‌کنند و در نتیجه اگر نوجوانی در تحصیل احساس ناتوانی کند صدمات جبران ناپذیری می‌خورد. در حالی که مدارس می‌توانند به هر نوجوانی امکان استفاده منطقی از توانایی‌هایش و نیل به موفقیت را بدهند.

 کسی که در مدرسه مورد محبت قرار می‌گیرد و از جانب معلمان و همکلاسی‌ها به او کمک می‌شود و یا می‌آموزد که محبت کند و به دیگران کمک کند، می‌تواند ناکامی‌هایش را در تحصیل و زندگی به فراموشی بسپارد و یا آنها را جبران کند. او فردی متعادل خواهد بود و اجتماع را هم از خود منتفع می‌کند. به این ترتیب دایره افراد بزهکار نیز روز به روز کوچک‌تر می‌شود.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

بهترین کشور‌ها از نظر سطح آموزش عالی

بازديد: 127

با توجه به افزایش چشمگیر هزینه‌های آموزش عالی و درصد بالای بیکاری در میان فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها در سراسر جهان که طی سال‌های اخیر نرخ متوسط آن در جهان به حدود ۵۰ درصد رسیده اکنون مشخص شده است که در سال‌های اخیر گذراندن تحصیلات عالی بهترین راه یا مطمئن‌ترین ضمانت برای اشتغال مناسب نبوده است.

اما با وجود ادامه این وضع و تداوم بحران و رکود اقتصادی در اکثر کشورهای جهان بسیاری معتقدند که پرداختن هزینه‌های آموزش عالی هنوز نوعی سرمایه‌گذاری باارزش است.

روزنامه «وال استریت جورنال» بر اساس نتیجه یک پژوهش بین‌المللی که اخیرا انجام شده می‌نویسد که اکثریت مردم حتی بیشتر از گذشته به آموزش عالی روی می‌آورند و میزان ثبت نام در دانشگاه‌ها در سطح جهان در سال‌های اخیر بیشتر از هر دوره دیگری بوده است.

بر اساس این تحقیقات تعداد فارغ‌التحصیلان مراکز آموزش عالی در کشورهای پیشرفته نسبت به گذشته افزایش یافته و در سال ۲۰۱۰ به سی درصد رسیده است.

اما از میان کشورهای پیشرفته کدام یک از نظر کیفیت و سطح آموزش عالی در مقام‌های بالا قرار دارند؟

بر اساس تحقیقاتی که اخیرا توسط «سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه» انجام شده فهرستی از ده کشور پیشرفته جهان با بهترین کیفیت آموزش عالی انتشار یافته است. یکی از معیارهای اصلی تنظیم این فهرست درصد فارغ‌التحصیلان مراکز آموزش عالی به نسبت کل جمعیت جوان و جویای کار در آن کشور‌هاست.

در صدر این فهرست کانادا قرار دارد که تنها کشور جهان است که با افتخار می‌تواند ادعا کند بیش از نیمی از جمعیت آن تحصیلات دانشگاهی دارند. در سال۲۰۱۰ حدود ۵۱ درصد از جمعیت این کشور دارای مدرک کار‌شناسی یا کار‌شناسی ارشد بودند.

در تحقیقات و سرشماری مربوط به سال ۲۰۰۰ نیز کانادا در صدر این فهرست قرار داشت، ولی در آن زمان تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی آن کشور حدود ۴۰درصد از کل جمعیت بود. این تغییر نشان می‌دهد که کشور کانادا طی ده سال گذشته در این زمینه پیشرفت فراوانی داشته است.

پس از کانادا، اسرائیل با حدود ۴۵ درصد از جمعیت کشور که دارای تحصیلات عالی هستند در مقام دوم این فهرست قرار دارد. در مقام‌های بعدی ژاپن، آمریکا، نیوزیلند و کره جنوبی هر یک با حدود ۴۰ درصد جمعیت تحصیل‌کرده در دانشگاه‌ها در مقام‌های سوم تا ششم قرار دارند.

ده کشوری که از نظر پیشرفت آموزش عالی و درصد جمعیت فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در صدر این فهرست قرار دارند به ترتیب مقام عبارتند از کانادا، اسرائیل، ژاپن، آمریکا، نیوزیلند، کره جنوبی، بریتانیا، فنلاند، استرالیا و ایرلند

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تازه ترین فهرست 400 دانشگاه برتر جهان اعلام شد

بازديد: 103

نشریه آموزش عالی تایمز، تازه ترین رتبه بندی دانشگاه های جهان را از چشم انداز تدریس، تحقیق، انتقال دانش و وجه بین المللی توسط مرکز اطلاعات تامسون رویترز اعلام کرد. 

 نشریه آموزش عالی تایمز رتبه بندی دانشگاه های جهان (The Times Higher Education World University Rankings) برای سال تحصیلی 2012 – 2013 با در نظرگیری 13 شاخص عملکرد رتبه بندی دانشگاه های جهان را اعلام کرده تا جامع ترین و متعادل ترین مقایسه ها را ارائه کند.

 این مقایسه ها معمولا مورد اعتماد دانشجویان، شخصیتهای آکادمیک، روسای دانشگاه ها و صنایع و دولتها قرار دارد.

 برترین های رتبه بندی

 در فهرست منتشرشده مربوط به سال 2012- 2013 ، موسسه فناوری کالیفرنیا از آمریکا با نمره کلی 95.5  در رتبه اول قرار گرفته است. دانشگاه استنفورد با نمره کلی 93.7 در ردیف دوم و دانشگاه آکسفورد بریتانیا با نمره کلی 93.7 در ردیف سوم جدول جای دارند.

 دانشگاه هاروارد، موسسه فناوری ماساچوست، دانشگاه پرینستون و دانشگاه کمبریج در ردیفهای چهار تا هفت این جدول جای گرفته اند.

 کالج امپریال لندن از بریتانیا با نمره 90.6، دانشگاه کالیفرنیا برکلی با نمره کلی 90.5 و دانشگاه شیکاگو با نمره کلی 90.4 در ردیفهای هفت تا 10 این جدول جای گرفته اند.

 رتبه یک دانشگاه ایرانی در میان برترینها

 دانشگاه صنعتی شریف ایران نیز در رده 301 تا 350 این جدول قرار دارد.

 جایگاه دانشگاههای آسیایی

 در میان دانشگاه های آسیایی می توان به دانشگاه توکیو ژاپن اشاره کرد که با نمره کلی 78.3 در ردیف 27 این جدول ایستاده است. دانشگاه ملی سنگاپور با نمره کلی 77.5 نیز در رده بیست و نهم و دانشگاه هنگ کنگ نیز در رده 35 قرار گرفته است. این درحالی است که دانشگاه کیوتو ژاپن با نمره کلی 66.8 در ردیف 54 این فهرست جهانی قرار گرفته است.

 دانشگاه علم و فناوری چین در رده 201 تا 225 و دانشگاه کره در ره 226 تا 250 قرار گرفته اند.

 دانشگاه فنی استانبول در ردیف 276 تا 300 و دانشگاه ملک عبدالعزیز عربستان در رده 301 تا 350 قرار دارند.

 نشریه آموزش عالی تایمز، در رتبه بندی دانشگاه های جهان یک نشریه بین المللی است که توسط مجله آموزش عالی تایمز منتشر می شود و اطلاعات آن را مرکز اطلاعات تامسون رویترز ارائه می کند. انتشار این نشریه از 2004 با همکاری شرکت Quacquarelli Symonds آغاز شده است. نشریه آموزش عالی تایمز در سال 2010 همکاری خود را با این شرکت قطع کرد و از آن پس از اطلاعات ارائه شده توسط مرکز تامسون رویترز استفاده می کند.

 این نشریه یکی از سه معتبر و بانفوذ در زمینه رتبه بندی دانشگاه ها است. رتبه بندی دانشگاه های جهان QS و رتبه بندی آکادمیک دانشگاه های جهان دیگر نشریاتی هستند که این رتبه بندی ها را منتشر می کنند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

آیا هوش به نژاد و قوم مرتبط است؟

بازديد: 83

کدام نژاد در ضریب هوشی برتر است؟ مساله برتری نژادی در هوش، با توجه به تجربیات تاریخی (آپارتاید در آفریقای جنوبی و فجایع هیتلر)، می‌تواند با بیراهه رفتن به مباحث سیاسی، اجتماعی و قانونی، تبدیل به کاربردهای نابه‌جا و غیراخلاقی شود...

بسیاری به خصوص در محافل علمی تصور می‌کنند با توجه به افت و فرودها و خاطرات تلخی که در حافظه تاریخی بشریت در مورد تبعیض‌نژادی به خصوص در قرن بیستم وجود دارد، داستان برتری قوی یا نژادی، داستان تمام شده‌ای است، ولی با نگاهی دقیق‌تر می‌توان زغال‌های گداخته زیر خاکستر عقاید برتری نژادی را در نقاط مختلف دنیا هنوز مشاهده کرد. محافل علمی در مقابل آنچه هواداران برتری نژادی در مورد علت موفقیت‌های اجتماعی، شغلی یا علمی گروه‌های مختلف قومی یا ملی در مقاطعی از زمان مطرح می‌کنند، مطالعات جامعه‌شناسی و یا حتی تاریخی را برای ریشه‌یابی موضوع، ارجح بر آزمون‌های میدانی بهره هوشی می‌دانند

 

.

 بر اساس یک پژوهش مناقشه‌آمیز که در سال ۱۹۶۹ در ایالات متحده آمریکا توسط پژوهشگران انجام شد، عامل «وراثت» به‌عنوان عامل تعیین‌کننده حدود ۸۰ درصد از میزان هوش افراد معرفی شد. ادعای جنجال‌برانگیز فوق که معتقد است بخش اعظم هوش، منشأ زیستی و ژنتیکی دارد، ایده تحقیقات گسترده‌ای را در کشورها و فرهنگ‌های مختلف با هدف مقایسه میزان هوش در نژادهای مختلف پایه‌ریزی کرد.

 این در حالی بود که بسیاری از پژوهش‌های گذشته، عوامل تعیین‌کننده هوش را شامل وراثت، محیط و تعامل این دو عنوان کرده بودند. به این ترتیب خیلی زود مساله تفاوت هوش میان نژادها (مثل نژادهای سیاه و سفید) در محوریت پژوهش‌ها قرار گرفت. نتایج اعلام شده، حیرت‌آور بودند: «بالاتر بودن ۱۰ تا ۱۵ واحد نمره در ضریب هوشی سفیدپوستان در مقایسه با سیاه‌پوستان!» این یافته با شدت گرفتن بیشتر موج تبعیض‌نژادی، موجب وضع قوانین جدید مهاجرت و سوگیری‌هایی در اختصاص منابع و برنامه‌ریزی‌های آموزشی برای گروه‌هایی خاص در فرهنگ‌های مختلف شد، اما مطالعات فرا‌تحلیل در زمینه‌ تحقیقات میدانی هوشی، شواهد دیگری را روشن کردند.

 ● شواهد چه هستند؟

 نخست‌ آنکه در بسیاری از پژوهش‌هایی که به برتری نژادی در هوش صحه گذاشته بودند، فرضیه‌های تحقیق، روش‌های آماری تحلیل داده‌ها و حتی قضاوت‌ها و نتیجه‌گیری‌های نهایی، بیشتر ناشی از تعصبات فردی و طبقاتی پژوهشگران بود تا منعکس‌کننده‌ واقعیات علمی. همچنین آزمودنی‌های این تحقیقات کمتر شامل یک نژاد خالص بودند و از این رو مقایسه تفاوت نژادی در هوش نمی‌توانست اعتبار چندانی داشته باشد. واقعیت دیگری نیز وجود داشت و آن اینکه گرچه آزمون‌های هوش در ظاهر برای کلیه نژادها ساخته شده‌اند، به شکلی غیرملموس و ظریفی، غالبا به نفع سازندگان این آزمون‌ها (که معمولا از نژاد سفیدپوست هستند) طراحی شده‌اند. تمامی این شواهد در حالی آشکار شدند که هانس‌آیزنگ (Hans Eysenk) روان‌شناس مشهور انگلیسی و مدافع سرسخت تفاوت‌های نژادی در بهره هوشی افراد اعلام کرده بود: «انکار وجود تفاوت‌های ژنتیکی در بین نژادها، درحقیقت نادیده گرفتن واقعیت‌های جاافتاده تحقیقاتی است

 دشوار است که تصور کنیم مناقشات و جدل‌ها پیرامون تحقیقات میدانی هوش همچنان و تا به امروز در جریان است، ولی این مساله واقعیت دارد. با این همه به نظر می‌رسد صرف‌نظر از اینکه نتایج این تحقیقات به کجا منتهی شوند و واقعا بهره هوشی برخی از ملیت‌ها بیشتر از دیگران باشد یا نه، انجام این‌گونه پژوهش‌ها نه تنها ضرورتی ندارند، ادامه انجام آنها می‌توانند از مسیر علمی خود خارج شده و مساله برتری نژادی در هوش، با توجه به تجربیات تاریخی (مانند مساله آپارتاید در آفریقای جنوبی و یا فجایع هیتلر در آلمان)، می‌توانند با بیراهه رفتن به مباحث سیاسی و موضوعات اجتماعی و قانونی، تبدیل به کاربردهای نابه‌جا غیراخلاقی شود. شاید از همین روست که در حال حاضر، موسسات پژوهشی و محافل علمی در کشورهای مختلف کمتر از چنین تحقیقاتی استقبال می‌کنند. البته ادعای برتری نژادی در هوش تنها با استناد به نمرات هوش مطرح نمی‌شود و این ادعا بر اساس مستندات دیگری مثل کسب مدارج علمی، موقعیت‌های مالی، توانایی حل مساله، درک، قضاوت و بینش خوب نیز مطرح است.

 ● کلام آخر

 

 کلام آخر اینکه از دیدگاه روان‌شناسان، وقتی چنین توصیف‌هایی کاملا واقع‌بینانه، بدون سوگیری و تعصب بیان شوند، می‌توانند به ایجاد احساسات خوب اعتماد به نفس و رضایت منجر شوند و با ایجاد انگیزه، به رشد و پرورش استعداد بالقوه افراد منجر شوند. با این حال شاید منطقی باشد با در نظرگیری این مساله که در حال حاضر هنوز اطلاعات کافی برای شناخت و کنترل تمام عوامل موثر بر هوش در دست نبوده و شواهد برتری هوش نژادی، اعتبار علمی لازم را ندارند، در بیان این توصیفات محتاطانه عمل کرد

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تاثیر مراسم آغازین در تربیت دانش آموزان

بازديد: 453

مدرسه کارکردهای زیادی در جامعه دارد، یکی از مهم ترین آنها کارکرد تربیتی و پرورشی می باشد. که بر عهده مربیان و معلمین می باشد و در بستر مدرسه  صورت میگیرد برای این منظور موقعیت های متعددی را می توانیم در نظر بگیریم  با توجه به آن موقعیت ها ، دانش آموزان تحت تعلیم و تربیت قرار می گیرند. منظور از تعلیم و تربیت نه شکل سنتی آن، بلکه منظور آماده سازی شرایطی است که طبق
 آن دانش آموزان بتواند آزادانه دست به انتخاب بزنند.
یکی از موقعیت هایی که مدرسه فرصت دارد تا مطالب متنوعی را به دانش آموزان ارائه دهد، مراسم صبحگاهی است.در این مراسم حس هویت ملی و مذهبی مورد تاکید است. لذا مسئولین مربوطه سعی وافری کرده اند تا بتوانند مراسم صبحگاهی را غنی سازند. در این رابطه طرح هایی هم ارائه شده است، که آخرین آن کتاب "ترنم آغازین" همراه سی دی می باشد. محتوای این کتاب شامل ترجمه برخی از آیات و احادیث و مناسبت ها و غیره می باشد . اجرای مراسم آغازین در شیفت صبح 20 دقیقه به 8 شروع میشود. 

در همین رابطه: 

مجریان از بین دانش آموزانی که ترجیحاً از تشکل های دانش آموزی می باشند انتخاب می شوند. اگر چه برخی مدارس اصرار ندارند که حتماً باید مراسم آغازین در قالب تشکل های دانش آموزی اجرا شود بلکه برخی مدارس اصلاً تشکل های دانش آموزی ندارند چون نسبت به آن یا بی اعتقادند یا اراده سازمان دهی دانش آموزان را ندارند.

 شناسایی دانش آموزانی که بتوانند در مقابل بعضاً چند صد دانش آموز قرار بگیرند و قرآن بخوانند یا حدیث قرائت کنند و یا حتی سخنرانی کنند کاری بس مشکل است. اما هرچه آمار دانش آموزان مدرسه زیاد باشد شانس پیدا کردن دانش آموزان مناسب بیشتر است. این دانش آموزان عمدتاً افرادی هستند که در مساجد هم فعال هستند و تجربه ی اداره ی هیئت ها و گروه های قرآنی و فعالیت های فرهنگی را قبلاً کسب کرده اند. برخی از آنها آنچنان  در این زمینه قوی هستند که می توان به آنها اجازه داد برای دانش آموزان سخنرانی کنند.

تاثیرگذاری مطاب  ارائه شده در مراسم آغازین به نظر میرسد که فوق العاده باشد خصوصاً قاریان قرآن که صورت و لحن هیجانی دارند و همچنین دانش آموزانی که برای خواندن دعا صدای جذابی دارند بعضاً اشک برخی از آنها را در می آورند. چون دانش آموزان در سنی به سر میبرند که از احساسات سرشار برخوردار هستند همچنین تمایل به باور ماورا الطبیعی در آن ها زیاد است و برای شنیدن مسائلی که در این رابطه مطرح می شود گوشی شنوا دارند. گرچه در سنین بعد طرز تفکر آنها تحت تاثیر عوامل مختلف پخته تر می شود.

 

مراسم صبحگاهی با پخش سرود جمهوری اسلامی شروع شده سپس قرآن تلاوت میشود در ادامه مطالب انتخابی مدارس  در زمینه های دینی و اعتقادی و اجتماعی  و سیاسی می باشد. در پایان مراسم مسائل روز مدرسه مطرح میشود. مسائلی که مربوط می شود به تذکرات انضباطی و اخلاقی و درسی و همچنین ارسال پیام به اولیا از طریق دانش آموزان و مسائل مربوط به برگزاری اردو و کلاس های قوف برنامه و بخشنامه های ارسالی از منطقه و مسابقات و بسیاری از مسائلی که می تواند وجود داشته باشد.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تاثیرعصبانیت در رفتار فرزندان

بازديد: 107

بررسی ها نشان می دهد، در صورتیکه والدین دائما از اشتباهات فرزندان عصبی شوند در تربیت آنها دچار مشکل شده و ارتباط خوبی نیز با فرزندان خود برقرار نمی کنند.

روانشناسان معتقدند، کودکان از سنین بسیار پایین و حتی قبل از یک سالگی متوجه حالات روحی و احساسات والدین می شوند. به همین دلیل وقتی می خواهید با رفتارتان پیام خاصی به کودک بدهید او در ابتدا بیشتر متوجه احساسات می شود نه آن پیامی که به او می دهید.

به عبارت دیگر وقتی از دست او عصبانی می شوید و با صدای بلند سر او فریاد می کشید او به جای درک پیام شما متوجه عصبانیت تان شده و سعی می کند با اصرار بر کارش به مقابله با عصبانیت و حالت روحی شما بپردازد پس به کار خود ادامه می دهد ، اما چنانچه با صدایی آرام اما قاطع با او صحبت کنید او متوجه پیام شما مبنی بر خودداری از عمل می شود.

بر اساس این گزارش ، نیازی نیست که در مقابل اشتباه کودک برایش با شرح و تفصیل دلایل منطقی آورده شود. چرا که برای کودک ۲ تا ۳ ساله که مهارتهای زبانی مشخصی دارد ، توضیحات خسته کننده و حتی نامفهوم است.

روانشناسان توصیه می کنند ، در چنین مواردی والدین باید سعی کنید از عبارات ساده و مختصر و قابل فهم استفاده کنند و در صورت امکان آنها را تکرار کنند و آرامش خود را نیز حفظ نمایند. 

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

جایگاه تحقیق و فن آوری های نوین در آموزش و پرورش

بازديد: 209

آموزش و پروش نهادی است که مردم جامعه انتظارات زیادی از آن دارند. نهادی که باید  نسل آینده را تربیت کند و به آنها آموزش دهد . در واقع بنیان توسعه یک جامعه از آموزش و پرورش و از مدارس شروع می شود و انتظار می رود که برای این منظور معلمان توانمندی داشته باشیم تا آنها بتوانند دانش اموزان خلاق و توانمند و مسول را تربیت کنند. اما  وضعیت فعلی آموزش و پرورش به ما چه می گوید؟  چند درصد معلمین در امر تحقیق و ترجمه و تالیف کتب و نوشتن مقالات شرکت دارند. آیا دانش آموزان مدارس آموزشهای لازم را می بینند؟

هر سال به مناسبت های مختلف بخشنامه هایی به مدارس فرستاده می شود که بر اساس آن از معلمان و دانش آموران خواسته می شود تا در باره موضوعات مختلف مقالاتی بنویسند. کمتر معلم و دانش آموزی پیدا می شود که انگیزه کافی برای نوشتن مقاله از خود نشان دهند و کسانی هم که در این امر شرکت می کنند مقاله در نطر آنها عبارتند از، جمع آوری کوکورانه از اینترنت و پشت سر هم قرار دادن مطالب است. بدون ذکر منابع و بدون رعایت اصل امانت داری و اخلاق مداری است و گویا امانت و اخلاق اصلا معنی ندارد. واقعیت این است که در بین معلمان ما  کمتر کسی است که می فهمد که مقاله استاندارد باید چگونه نوشته شود. وقتی از مقالات ISI  صحبت می شود بیشتر معلمان از ان سر در نمی آورند.

امروزه در آموزش و پرورش از تولید محتوا الکترونیکی صحبت می شود راستی چند درصد ما تولید محتوا داریم؟ آیا اصلا مفهوم تولید محتوی را می دانیم یعنی چه؟ با این اوصاف تحقیقات علمی و میدانی هم جای خود دارند.

سالهاست آزمایشگاههای مدارس به زباله دان تبدیل شده اند و هیچ نیرویی برای مدیریت و راه اندازی آزمایشگاههای مدارس تعلق نمی گیرد. بسیاری از دانش آموزان از ما می پرسند آقا ما را به آزمایشگاه نمی برند؟

 مشکل  بزرگ دیگری که ما داریم این است که مدارس از نظر تکنولوازیها و فن آوری های جدید  نسبت به نهاد های دیگر عقب می باشد. در همین راستا کامپیوترهای بیشتر مدارس دولتی به هفت یا هشت سال قبل تعلق دارند و پاسخ گوی نرم افزار های جدید که سرعت بالای سی پی یو و گرافیک بالا را می طلبند نیست. و اگر در این مدارس معلمی بخواهد از نرم افزار گوگل ایرث استفاده کند و مثلا وضعیت جغرافیای ایران را توضیح دهد یا کامپیوتر ها جوابگو نیستند یا اینترنت مشکل دارد یا همکار اطلاعات لازم را از نرم افزار ندارد. چنین واقعیت هایی برای نهادهای دیگر ممکن است زیاد ایراد نداشته باشد اما برای آموزش و پرورش مایه تاسف است.

مسئولین سازمان آموزش و پرورش از هوشمند سازی مدارس می گویند  اما واقعیت مدارس به ما چه می گوید؟ ما چه تعریفی از هوشمند سازی داریم؟ مگر چند تا کامپیوتر قدیمی به هم شبکه شدند و چند تا  پروژکتور نصب شد مدرسه هوشمند می شود؟

به نظر می رسد که مدارس ما به علل فراوان هم راستا با رشد تکنولوژی و فن آوری های نوین نیستند و آموزش و پرورش ما نمی تواند افراد آگاه و فرهیخته برای جامعه تربیت کند که بر اساس آن سیستم خروجی ما بتواند بنیان های جامعه را متحول کند. مشکل ما در آموزش و پرورش حقوق نیست بلکه فهمیدن و نفهمیدن است. اگر می فهمیدیم پول هم داشتیم. برای همین است که اگر حقوق ها را ده برابر هم کنیم دردی را درمان نمی توانیم بکنیم و مشکلات سر جای خود باقی خواهد ماند. 

ما در آموزش و پرورش به مسئولین هوشمند و با سواد و با انگیزه نیاز داریم تا توانایی درک و حل معضلات آن را داشته باشند به نظر بنده یک تیم جوان با انگیزه و هوشمند بهتر از پیر ها کار می کنند.

واقعیت این است که تنها چیزی که در مدارس به چشم نمی خورد رویکرد علمی و تحقیقی است. کتابها همانطور که هست تدریس می شوند و زمان به سرعت سپری می شود و زنگ خانه به صدا در می آید. و معلم بعضا فرصت رسیدگی به کارهای معمول خود را هم پیدا نمی کند چون حجم کار زیاد در یک محدوده زمانی کوتاه گنجانده شده است. این در حالی است که بیشتر معلمین شیفت بعد از ظهر بیکار هستند و مدارس هم در شیفت بعد از ظهر خالی می باشند و هیچ استفاده از آنها نمی شود. شاید به خاطر این است که ما نمی خواهیم پژوهش داشته باشیم و نمی خواهیم محیط تحقیقات علمی داشته باشیم و نمی خواهیم این جامعه را از فلاکت نجات دهیم. شایدهم می خواهیم معجزه کار خود را انجام دهد و از این دانش آموزان طلبکار و راحت طلب و شلوغ اعجوبه ای درست کند و برای آنها آینده درخشان به ارمغان بیاورد.

  بسیاری از افراد آگاه به مسائل حوزه آموزش و پرورش می گویند که جامعه ما به درجه ای از کمال نرسیده است که درک کند که برای امور آموزش و پرورش باید اهتمام جدی نشان بدهد. برای همین است که گروهی معتقد هستند که آموزش و پرورش مصرف کننده است نه تولید کننده. و هنوز متوجه نیستند که ارزش کارتدریس را نمی شود با کار یدی و مشاغل دیگر برابر دانست و با آنها مقایسه کرد.

 به نظر میرسد آموزش و پرورش در کار کرد خود برای تربیت افراد جامعه که بتواند به آنها بفهماند که تمام بنیانهای جامعه مترقی بر دوش آموزش و پرورش است کوتاهی کرده است. و همچنین نتوانسته افراد فرهیخته و هوشمندی تربیت کند که بتواند سیستم خودش را تقویت کند.شاهد مثال می تواند تمام قانون گذاران و مسئولین مرتبط با آموزش و پرورش  باشد.

ما طرحها و برنامه های زیادی داریم که در ظرف آموزش  پرورش متولد شده اند و اهداف اغلب آنها متعالی می باشد. اما این طرح ها و برنامه به علل فراوان نتوانسته اند خوب اجرا شوند درنهایت بیشتر آنها به شکل بخشنامه ای و فریبکارانه اجرا می شود.

آخرین تلاشهای امیدوارانه سند تحول بنیادین است امیدواریم که این سند تحول بتواند آموزش و پرورش ما را انبوهی از معضلات نجات دهد. به نظر نویسنده مسائل آموزش وپرورش پیجیده تر از آن است که بخواهیم به این زودی موفقیت را پیش بینی کنیم.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

بیش فعالی چیست؟

بازديد: 95

بیش فعالی چیست؟

این اختلال یکی از اختلالات شایع و در عین حال با تشخیص سخت برای پزشکان است. اختلال بیش فعالی بیماری پیچیده ای است و اغلب تشخیص داده نمی شود. درباره کودکی که با چنین اختلالی تشخیص داده می شود ۳ علامت را نباید از یاد ببرید که شامل پرتحرکی، کمبود توجه و تمرکز و در نهایت اعمال تکانه ای (کارهای ناگهانی و غیرقابل پیش بینی) است. 

در همین رابطه: 

چرا نظم و انضباط (برای کودکان)اهمیت دارد؟

 

 

زمانی که پزشک بتواند جزئیات لازم را از والدین و مدرسه به دست آورد می توان معیارهای لازم را در نظر گرفت. علائم اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی باید در بیشتر از یک مکان دیده شود مثلاً خانه و مدرسه و البته اینکه برای چند ماه این علائم بروز کند. داشتن ۶ علامت یا بیشتر از علائم اختلال کم توجهی یا بیش فعالی که باید دست کم ۶ ماه وجود داشته باشد تا بتوان گفت کودک بیش فعال است.

 

علائم بیش فعالی

تعدادی از علائم مربوط به بیش فعالی و اختلال توجه و تمرکز شامل موارد زیر است:

ـ کودک غالباً با دست هایش بازی می کند و در جایش می لولد.

ـ کودک معمولاً کلاس را ترک می کند.

ـ غالباً می دود یا می پرد.

ـ اغلب بازی یا فعالیت هایش پر سروصداست.

ـ به نظر می رسد کودک همیشه در حال حرکت است.

ـ زیاد صحبت می کند.

ـ از توجه به جزئیات ناتوان است.

ـ اغلب قادر به پیگیری دستوران یا اتمام کارها نیست.

ـ اغلب وسایل خود را گم می کند.

ممکن است کودک شما بیش فعال باشد

برای کودکی با اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی انجام برخی رفتارها ممکن است سخت تر باشد. حال بهتر است این سوال ها را از خودتان بپرسید:

ـ آیا زمانی که از کودک تان می خواهید کاری انجام دهد مشکلی در شنیدن دارد؟

ـ آیا او نسبت به دیگر کودکان سریع تر هیجان زده می شود؟

ـ آیا خانه شما در زمان غذا خوردن، به خواب رفتن، شستن دندان ها و دیگر کارها به میدان جنگ بدل می شود؟

ـ آیا معلم شما نسبت به رفتار کودک شما در مدرسه نگران است.

ـ و زود تمرکزش را از دست می دهد و فراموش کار است؟

این بچه ها مغزشان متفاوت است

اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی یک بیماری عصبی ـ رفتاری است با ۲ مولفه: بیش فعالی و بی توجهی یا نداشتن تمرکز. برخی از این کودکان به صورت واضح فعالیت زیادی دارند و برخی هم توانایی تمرکز ندارند اما بیشتر آنها هر دو مشکل را با هم دارند. این بچه ها مغز ماشین فراری را دارند اما با ترمز دوچرخه. ذهن آنها در حال مسابقه است اما نمی توانند در زمان لازم سرعت شان را کم کنند. اسکن های متعدد نشان می دهد بخشی از مغز کودک دچار اختلال که به کنترل رفتار کمک می کند، موجب تمرکز می شود و آنچه نیاز به انجام آن دارد را طبقه بندی می کند، کمی کوچکتر است. علاوه بر این انتقال دهنده های عصبی شیمیایی مغز مانند سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین که پیام را از یک قسمت مغز به قسمت دیگر می فرستند در آنها دچار کمبود است بنابراین برای مثال اگر معلم یک آموزش ۵ مرحله ای به کودک بدهد، او ممکن است تنها بتواند ۲ مرحله اول را انجام دهد و توالی کارهای بعدی را از دست بدهد.

دلیل بیش فعالی معلوم نیست

بیشتر مطالعات نشان می دهد اختلال بیش فعالی موروثی است. اما در سال های اخیر تحقیقات از ارتباط این اختلال با مواد سمی محیطی مانند بیس فنول A و فتالات (مهمترین مواد در تولید مواد آرایشی، پلاستیک، پرده حمام) و همین طور حشره کش ها خبر می دهد. این علم بسیار جدید است و تحقیقات همچنان باید ادامه پیدا کند. کودکان نسبت به مواد سمی محیط حساس هستند و باید نسبت به مواجهه آنها با این مواد دقت شود. چندین دلیل دیگر برای ابتلای کودک به اختلال بیش فعالی می توان در نظر گرفت که از جمله می توان به ژنتیک، آسیب کوچک مغزی در زمان تولد یا حتی استرس و نگرانی دوران بارداری اشاره کرد.

چطور تشخیص بدهیم

در اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی معدل سنی می تواند از ۲ یا ۳ سالگی باشد. در ۲ سالگی پزشکان به دنبال یافتن علائم هستند و هر چه زودتر این نقص تشخیص داده شود زودتر می توان مداخله کرد. اما در اغلب موارد تا زمانی که کودک به سن مدرسه نرسیده که نیاز به توجه و نشستن طولانی مدت داشته باشد، این اختلال قابل تشخیص نیست. بچه های باهوشی که نشانه های ضعیفی دارند، ممکن است سال ها علائم را داشته باشند تا دوره آموزشی مدرسه که باید برنامه منظم، چند منظوره و مدیریت زمان انجام دهند و اینجاست که دچار مشکل می شوند.

دختران فرق دارند

پسران سه برابر دختران در معرض این اختلال هستند و به طور معمول دختران ۵ سال بعد از پسران تشخیص داده می شوند. دختران بی نظم و ساکت کمتر به چشم می آیند حتی اگر اختلال شان به اندازه پسران باشد. بی توجهی و نادیده گرفتن موضوعات پیرامون از علائم اختلال در دختران مبتلا به بیش فعالی است. در پسران به جای آن انجام و بروز حرکات و رفتارهای متفاوت و غیرمنطقی بدون انگیزه قبلی و برنامه عاری از فکر انتظار می رود. در دوران دبستان دخترانی با اختلال بیش فعالی، کودکانی کم دقت یا بی دقت هستند، همچنین در آموختن مهارت های آموزشی و حل مسائل ضعیف بوده و به جزئیات و موضوعات محیط پیرامون خود توجه ندارند، کمتر توجه می کنند و با تمام کردن کارها مشکل دارند اما آنها معمولاً پرخاشگر نیستند. دختران قرار نیست کیف مدرسه شان را در زمین بازی جا بگذارند یا دفتر مشق شان کثیف باشد.

تشخیص سخت است

هیچ آزمایشی وجود ندارد که با انجام آن بتوان گفت کودک دچار بیش فعالی است. اما اغلب پزشکان با تاریخچه خانوادگی، جزئیات پرسش هایی که انجام می دهند و بررسی رفتار کودکان و میزان اهمیت آن براساس سن و سال او سعی می کنند تشخیص صحیح را داشته باشند. با صحبت کردن با کودک، والدین و معلمان و اگر لازم باشد مادربزرگ و پدربزرگ و اقوام پزشکان می توانند تعیین کنند علائم با توجه به سن کودک متناسب است یا مشکل جدی وجود دارد. آنها باید عواملی مانند عصبانیت، اختلال یادگیری، افسردگی، طلاق یا بیماری یکی از اعضای خانواده را هم در نظر بگیرند.

درمان دارویی برای کدام بچه ها لازم است؟

 

دارو درمانی به همراه روان درمانی و تغییراتی که در زندگی روزانه کودک ایجاد می شود می تواند شرایط را بهبود دهد. داروها زمانی که با رفتار درمانی همراه شوند می توانند پرخاشگری و بی توجهی کودک را به میران زیادی بهبود دهند. دارو درمانی زمانی پیشنهاد می شود که تعداد علائم کودک براساس سنش مشخص شود و تنها زمانی از دارو استفاده می شود که کودک واقعاً نیاز داشته باشد. در کودکانی که علائم متوسط تا شدید این اختلال را دارند دارو درمانی کمک کننده است. در علائم خفیف تر معمولاً از مشاوره درمانی استفاده می شود. اما دارویی که برای یک کودک کارساز بوده است نمی تواند برای دیگری هم همان نتیجه را داشته باشد. به همین دلیل پزشکان نظارت زیادی بر کودک دارند تا بتوانند ترکیب مناسب را پیدا کنند. مشخص نیست چرا اما کودکانی که در یک سن خاص دارویی را تحمل نمی کنند ممکن است چند سال بعد به خوبی به همان دارو جواب دهند.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

حقوق دانش‌آموز

بازديد: 203

حقوق به مجموعه قواعد و مقررات حاکم بر جامعه گفته می شود و حقوق کودک را نیز می توان این گونه بیان کرد: مجموعه قواعد ومقررات بین کودک و هر فرد یا افرادی که با او سروکار دارند. آشنایی با حقوق کودک از این منظر که آنان در آینده نقش صلی و اساسی را در جامعه به عهده خواهند داشت لازم وضروری است.جامعه سالم و عدالت جو در گرو تربیت و آموزش صحیح کودکان خواهد بود. بنابر این در جهت احقاق حقوق کودک باید آموزش هایی الزامی برای افراد و مؤسساتی که در ارتباط با کودکان می باشند مشخص کرد.

پدر و مادر، مهم ترین وظیفه را در تعلیم و تربیت اولیه و آمادگی کودک جهت آموزش حق و حقوق به عهده دارند. خدمتگزار، مدیر، معلمین و هر فردی که با دانش آموز سروکار دارد باید شناختی کافی از حقوق دانش آموزان داشته باشد. حقوق دانش آموز در نظام آموزش و پرورش کشور، حقوقی است که یک فرد در حال آموزش و یا به سبب آموزش از آن بهره مند می شود.‏ در این‏ نوشتار کوتاه به مهم ترین مسائل حقوقی کودک در مدرسه و مواردی که متأسفانه در بعضی مدارس، حقوق کودک اهمیت داده نمی شود، اشاره می گردد؛

 

 

 حق بازی:

روحیه بازی جزء خواسته های ذاتی کودکان است و با توجه به این روحیه حق کودکان محسوب می شود و این حق باید در مدارس رعایت شود و ترتیبی اتخاذ گردد که کودکان از آن بهره ببرند. در بعضی کشورها از این روحیه در جهت آموزش مسائل مختلف و رشد فکری کودک استفاده

می شود. اما متاسفانه در بعضی مدارس نه تنها از بازی کردن استفاده

نمی شود بلکه به دلایل مختلف از جمله فضای کوچک حیاط این حق از کودکان گرفته می شود ویا به دلیل بازی کردن مورد مواخذه قرار می گیرند؛ که این نوعی پایمال شدن حقوق دانش آموز در زمینه بازی است.

 حق توجه و محبت:

تمام انسان ها به توجه و محبت نیاز دارند و این مهم در مراکز آموزشی نیز توسط اولیای مدرسه جهت رشد روانی دانش آموزان ضروری است. اما متاسفانه در بعضی مدارس و توسط برخی افراد نه تنها کودک مورد توجه و محبت قرار نمی گیرد بلکه این حق به اشکال مختلف پایمال و تخریب می شود. از نگاه خشم آلود گرفته تا تنبیه بدنی و روانی. در نتیجه کودک در سال تحصیلی حتی یک بار هم مورد ارتباط کلامی و عاطفی و توجه قرار نمی گیرد!‏

 حق نشاط و شادی:

کودک جهت رشد روانی به نشاط و شاد بودن نیاز دارد‏. متولیان آموزش و پرورش در طرح ها و برنامه های خود باید به این مورد توجه بیشتری داشته باشند. چراکه یکی از ویتامین های روانی هر انسانی بالاخص کودک، شادبودن است. اما گاهی می بینیم دانش آموزی به خاطر چهره خندانش که جزء ویژگی های فردی وی محسوب می شود مورد مواخذه قرار می گیرد واتهام بی انضباط بودن به وی زده می شود!‏

 حق عدالت گری:

عدالت گری ذات هر انسانی است و نباید فرض کرد که کودکان از این قضیه چیزی نمی فهمند. دانش آموز نیز مثل همه انسان ها، بی عدالتی را نمی خواهد و اگر به طور صحیح با او برخورد شود درمی یابیم که به راحتی عیوب خویش را قبول خواهد کرد.

 حق تحصیل:

خوشبختانه در اکثر کشورها حق تحصیل، بسیار شناخته شده است ولی در نحوه اجرا و آموزش آن مشکلاتی وجود دارد. از قبیل کمبود مدارس که موجب دلسردی کودک و والدین وی از تحصیل می گردد و در نهایت گاهی منجر به ترک تحصیل دانش آموز می شود. بعضی وقت ها هم نقص قوانین و آیین نامه های داخلی آموزش و پرورش و مدرسه با بی تدبیری بعضی از مدیران منجر به ترک تحصیل یا اخراج دانش آموز از مدرسه می شود. برای همین با روش های نامناسب در تعلیم و تربیت نباید موجب دلزدگی تحصیلی کودک را فراهم کرد.

 حق بیان و اظهار نظر:

اکثر جوامع‏ دنیا اظهار می دارند افراد جامعه با آزادی بیان و حق اظهار نظر و انتقاد روبه‌رو هستند؛ در حالی که گاهی در مدارس با عکس این قضیه مواجه می شویم. گاهی می بینیم که دانش آموزی انتقاد یا پیشنهادی در مورد عملکرد معلم خویش یا مدرسه دارد ولی اظهار نظر وی به

شکل های مختلف سرکوب می گردد.

چنین برخوردهای دوگانه  در خصوص آزادی بیان و اظهار نظر، این تصور را در ذهن دانش آموز ایجاد می کند که حقی در این خصوص وجود ندارد!

 حق احترام:

رشد شخصیت و بالندگی تمام افراد جامعه خصوصاً کودکان، احترام گذاشتن به آنهاست. در برخی مدارس این حق به شکل های مختلف از جمله با کلمات تخریبی که بیشتر روان کودک را آزرده می سازد، از بین می رود. گاهی توسط بعضی کارکنان مدرسه با دانش آموز شوخی

می شود؛ مثلاً مربی برای ایجاد نشاط در کلاس، شخصیت و احترام

دانش آموزی را نزد دیگران تخریب می کند. متاسفانه اگر آن مربی مورد اعتراض دانش آموز قرار گیرد، شاید به کسر انضباط و احضار ولی و حتی اخراج کودک از مدرسه منجر گردد.

 حق بهداشت:

فضای بهداشت مدارس از بوفه و سرویس های آبخوری و دستشویی و... باید طوری باشد که دانش آموز دچار بیماری نشود. البته تا حد زیادی مشکلات بهداشتی مدارس رفع شده است.‏

حق داشتن وسایل و امکانات تحصیل:

در دنیای مدرن امروز، برای تعلیم دانش آموزان، دیگر وسایل ابتدایی (میز و نیمکت و بعضاً وسایل کمک آموزشی ناقص و اولیه) جوابگوی نیاز کودکا ن نیست. متاسفانه نقاط محروم جامعه ما از همین نیازهای اولیه و ابتدایی نیز برخوردار نیستند. اگر با علم روز خواهان آموزش اصولی و منطقی باشیم؛ نیاز به تجهیز مدارس با امکانات جدید داریم که در غیر این صورت بازدهی و کیفیت آموزش مسلماً افت خواهد داشت.‏

 حق داشتن مربیان کارآزموده:

استاد و معلم باید از آموزش های علمی و روانشناسی برخوردار باشد. لازمه رشد و آموزش دانش آموز وجود افرادی است که توانایی علمی و از آن مهم تر، توانایی و مهارت های آشنایی با مسائل روحی و روانی دانش آموز را داشته باشند. بارزترین مشکل نبود چنین اشخاصی، عدم ارتباط صحیح و منطقی بین دانش آموز و مربی وعدم نشاط کودکان است.

 حق امنیت روانی:

شیوه آموزش باید به صورتی باشد که امنیت روحی دانش آموز تأمین شود. مثلاً در بعضی مدارس تهدید، اخراج موقت و دائم و یا ترساندن از تجدیدی و مردودی و یا جمله معروف «به ولی ات تمام چیزها را خواهم گفت»، توهین و شوخی های مربی در جمع نسبت به دانش آموز و یا... دیده می شود. بنابر این اگر دانش آموزی در مدرسه احساس امنیت نداشته باشد، آموزش لازم را دریافت نخواهد کرد.‏

پس از نقش والدین وعوامل مدرسه در رعایت و آموزش حقوق کودک، نقش جامعه مطرح می شود. وظیفه جامعه در میزان آموزش و حقوق دانش آموز در زمینه های مختلف، اثرگذار است.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

وقت تلف کردن را با تفریح اشتباه نگیریم

بازديد: 99

وقت برخی افراد واقعا برایشان به اندازه طلا ارزش دارد. مردم ژاپن این شعار را در عمل نیز ثابت کردند. به گونه ای  که حتی در مسیر رفت وآمدشان هم وقتشان را تلف نمی کنند و مشغول مطالعه اند اما اگر نگاهی به دوروبرمان  بیندازیم این رفتار در مورد مردم کشورمان خیلی مصداق ندارد که البته ریشه تاریخی و سنتی دارد. ما در طول تاریخ جامعه سنتی داشتیم و همواره دسترسی به کتاب و مطالعه برای همگان فراهم نبود. در واقع نظام های مستبد به مردم اجازه نمی دادند که به سمت دانش پیش بروند.

 

 

 

 

 

حتی تا سال 1300 در ایران مدرسه وجود نداشت بنابراین فرهنگ مردم با کتابخوانی و مطالعه آشنا نبود. به بیان دیگر مسایل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، سنتی و نبود امکانات جامعه را با مطالعه بیگانه کرد. در حال حاضر هم تعداد کتابخوان ها محدود است که البته نمی توان عامل گران بودن کتاب را نادیده گرفت. در هر صورت مردم بیشتر وقتشان را به بطالت می گذرانند و این مساله با عدم مطالعه ارتباط دارد.

این موضوع دلایل مختلفی دارد. رسانه های گروهی به ویژه تلویزیون، برای تشویق مردم به مطالعه و افزایش آگاهیشان تلاش لازم را انجام نمی دهند. از سوی دیگر مدارس نیز دانش آموزان را معطوف به کتاب های درسی می کنند و از آن ها نمی خواهند که مطالعه غیردرسی نیز داشته باشند.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز باید کتابخانه های عمومی بیشتری در سطح شهر تاسیس کند. اما نکته قابل توجه آن است که اتلاف وقت و ارزش ننهادن به زمان، ویژگی جهان سومی هاست. در واقع مردم اهمیتی به گذر زمان نمی دهند، البته وضعیت تهران نسبت به شهرستان ها در این زمینه بهتر است. در جامعه ای که وقت ارزش ندارد، آگاهی مردم کم میشود .و سرانه مطالعه هم پایین می آید.

ورود آسیب های اجتماعی یکی از عوارض این مساله است. به عبارت دیگر درگیری های فکری و اجتماعی، غیبت و تهمت در جامعه بیشتر می شود.

شایعه سازی فیزیکی از تبعات اتلاف وقت در جامعه است. مردمی که  بیکارند و عادت به اتلاف وقت دارند، برای گذراندن اوقاتشان شایعه سازی می کنند و مدام در مورد امور سیاسی و اقتصادی بحث و جدل می کنند.

در چنین جامعه ای تنبلی و کاهلی باب اختلاف های خانوادگی بیشتر می شود و بدبینی سیاسی و فکری نمود پیدا می کند.

در این بین رسانه ها مانند تلویزیون هم برنامه هایی نشان می دهند که به جای بالا بردن آگاهی مردم، وقت آنها را تلف می کند. بنابراین باید جوانان را به سمت مطالعه و به دنبال آن ارزش نهادن به زمانشان سوق دهیم، معلمان و اساتید دانشگاه ها هم نقش بسیار مهمی در ترغیب جوانان دارند.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

هوش هیجانی چیست؟

بازديد: 119

هوش‌بهر و هوش هیجانی قابلیت های متضاد نیستند بلکه بیشتر می توان چنین گفت که متمایزند. همه ما از ترکیبی از هوش و عواطف برخورداریم، افراد دارای هوش بالا و هوش هیجانی پایین و یا هوشبهر پایین و هوش هیجانی بالا ، علی رغم وجود نمونه هایی نوعی، نسبتا نادرند.

 زندگی برای کسانی که فکر می کنند کمدی و برای کسانی که احساس می کنند تراژدی است (هوارس والپول)

 در واقعیت امر ما دو ذهن داریم، یکی که فکر می کند و دیگری که احساس می کند. این دو راه متفاوت شناخت، در کنشی متقابل، حیات روانی ما را می سازند. ذهن خردگرا همان مقام درک و فهم است که به مدد آن قادر به تفکر و تعمق هستیم. ولی در کنار آن نظام دیگری نیز برای دانستن وجود دارد، نظامی تکانشی و قدرتمند و گهگاه غیرمنطقی، یعنی ذهن هیجانی.

 

تقسیم ذهن به دو بخش هیجانی و خردگرا تقریبا مانند تمایزی است که عوام میان «قلب» و «سر» قائلند. احساس یقین حاصل از «گواهی قلبی» بر درست بودن چیزی، متفاوت با گواهی عقلی و تا حدودی عمیق تر از آن است. نسبت کنترل عقلانی ذهن بر بخش هیجانی آن روند یکنواختی دارد; هر چه احساس شدید تر باشد، ذهن هیجانی مسلط تر و ذهن خردگرا بی اثر تر می گردد. به نظر می رسد که این ترتیب، از امتیازی سرچشمه می گیرد که تکامل طی اعصار متمادی به احساسات و ادراک های شهودی ما داده است تا راهنمای پاسخ های آنی ما در موقعیت های مخاطره آمیز باشند; زیرا گاها لحظه ای تامل برای فکر کردن درباره کاری که باید انجام شود، ممکن است به قیمت از دست دادن زندگی ما تمام شود. این دو ذهن در اکثر موارد بسیار هماهنگ عمل می کنند اما با این وجود، دو ذهن خردگرا و هیجانی نیروهای نسبتا مستقل از هم هستند. عملکرد ذهن هیجانی بسیار سریع تر از ذهن خردگراست. ذهن هیجانی بدون آنکه حتی لحظه ای درنگ کند تا بررسی کند که چه می کند، مانند فنر از جا می جهد و دست به عمل می زند. نقطه تمایز ذهن هیجانی از واکنش سنجیده و تحلیل گرایانه ای که مشخصه ذهن اندیشمند است، سرعت عمل آن است. اعمالی که از ذهن هیجانی سرچشمه می گیرند با قطعیت شدید و مشخص همراهند که حاصل روش جاری و آسان گیر ذهن هیجانی در نگریستن به اطراف است که می تواند برای ذهن خردگرا کاملا مبهوت کننده باشد. پس از فرو نشستن گرد و غبار یا حتی در میانه راه متوجه می شویم که داریم از خود می پرسیم «راستی چرا آن کار را کردم؟» این سوال نشانه ای از آن است که ذهن خردگرا در حال آگاهی یافتن از آن لحظه است اما نه با سرعت ذهن هیجانی. از متداول ترین پاسخ های هیجانی سریع و نپخته، ازدواج های غلط است; چرا که در حالات هیجانی (emotional) ذهن انسان از تفکر منطقی خالی می شود و پس از فروکش کردن هیجان ها تازه می فهمیم که چه بلایی سر خود آورده ایم. ذهن هیجانی همانند یک شمشیر دولبه است; امتیاز بزرگ ذهن هیجانی در این نکته است که می تواند واقعیت هیجانی رادر یک لحظه دریابد (او از دست من عصبانی است، او دروغ می گوید، او فکر خطرناکی در کله دارد)، و دریک آن به قضاوتی شهودی دست بزند که به ما می گوید در مقابل چه کسی باید احتیاط کنیم، به چه کسی باید اعتماد کنیم و چه کسی درمانده است. ذهن هیجانی رادار ما برای اعلام خطر است. اگر ما (یا پیشینیان ما در طول دوران تکاملی) در برخی از این موارد منتظر ارزیابی عقل خردگرا می ماندیم نه تنها ممکن بود اشتباه کنیم، که حتی شاید زنده هم نمی ماندیم. اما همین ذهن هیجانی ممکن است دردسرساز شود; مشکل اینجاست که این برداشت ها و قضاوت های شهودی از آنجا که در یک لحظه صورت می گیرند ممکن است اشتباه یا گمراه کننده باشند. حال با این مقدمه بهتر می توانیم مفهوم «هوش هیجانی» را دریابیم.

 

 ● تعریف هوش هیجانی

 زنگ تفریح یک مرکز پیش دبستانی است و عده ای پسربچه روی چمن ها می دوند. امیرعلی زمین می خورد، زانویش زخمی می شود و گریه می کند; اما پسرهای دیگر به دویدن ادامه می دهند به جز اردشیر که توقف می کند. وقتی گریه امیرعلی فروکش می کند، اردشیر نیز خودش را زمین می زند و زانویش را می مالد، وی فریاد می زند «زانویم زخمی شده است!» روانشناسان اردشیر را نمونه ای از افرادی می شمارند که از هوش هیجانی و بین فردی خوبی برخوردار است. به نظر می رسد که اردشیر در «شناخت احساسات» همبازی های خود و برقرار کردن «ارتباط سریع و هموار» باآنان توانایی بالایی دارد. فقط او بود که به درخواست کمک و درد امیرعلی توجه کرد و فقط او بود که سعی کرد دوست زمین خورده اش را تسلی دهد، هر چند تنها کاری که توانست بکند، مالیدن زانوی خودش بود. این حرکت جسمانی جزیی از استعدادی در برقرار کردن ارتباط حکایت دارد، یعنی مهارتی عاطفی که برای حفظ ارتباط های نزدیک در ازدواج، دوستی یا ارتباط حرفه ای اساسی است. این مهارت ها در کودکان پیش دبستانی تازه جوانه زده اند و در طول زندگی شکفته خواهند شد. با این وصف تعریف هوش هیجانی چنین است: «توانایی زیر نظر گرفتن احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمایز گذاشتن بین آنها و استفاده از اطلاعات حاصل از آنها در تفکر و اعمال خود». بنابراین هوش هیجانی مجموعه مهمی از یک سری توانایی هاست: توانایی هایی مانند اینکه فرد بتواند انگیزه خود را حفظ نماید و در مقابل ناملایمات پایداری کند، تکانش های خود را به تعویق بیندازد و آنها را کنترل کند، حالات روحی خود را تنظیم کند و نگذارد پریشانی خاطر، قدرت تفکرش را خدشه دار سازد، با دیگران همدلی کند و امیدوار باشد. هوش منطقی (IQ) و هوش هیجانی (EQ) تضادی با یکدیگر ندارند بلکه فقط با هم متفاوتند. دانستن اینکه شخصی فارغ التحصیل ممتازی است تنها به این معنی است که او در جنبه هایی که با نمره سنجیده می شوند بسیار موفق بوده است و احتمالا فردی با هوشبهر (IQ) بالاست، اما درباره اینکه او به فراز و نشیب های زندگی چه واکنشی نشان می دهد، چیزی به ما نمی گوید و مشکل در همین جاست. هوش تحصیلی - کلا کالا هوشبهر یا IQ - در مواقع بروز بحران و گرفتاری های زندگی، عملا هیچ نوع آمادگی ای در افراد پدید نمی آورد. با وجود آنکه هوشبهر بالا تضمین کننده رفاه، شخصیت اجتماعی یا شادکامی در زندگی نیست، با این حال مدارس و فرهنگ ما صرفا بر توانایی های تحصیلی تاکید می کنند و هوش هیجانی، یعنی مجموعه ای از توانایی ها و صفاتی که بی اندازه در سرنوشت افراد اهمیت دارند را نادیده می گیرند. نتیجه این وضع خیل عظیم فارغ التحصیلان دانشگاهی است که در سطوح بالای دانشگاهی دارای مدرک اند ولی در پیش پا افتاده ترین روابط عاطفی و اجتماعی خود به شدت دارای مشکل اند. زندگی هیجانی حیطه ای است که مانند ریاضیات یا ادبیات می تواند در آن مهارتی کم یا زیاد داشت و مجموعه توانش های خاص خود را می طلبد. میزان شایستگی فرد در آن زمینه برای درک این مطلب که چرا فردی در زندگی پیشرفت می کند و فرد دیگری با همان میزان استعداد، در نیمه راه متوقف می شود. برخلاف هوشبهر که سابقه حدود یک صد سال تحقیق بر صدها هزار نفر را به همراه دارد، هوش هیجانی مفهوم جدیدی است. در حالی که عده ای معتقدند که هوشبهر را نمی توان از طریق تجربه یا آموزش چندان تغییر داد، ولی هوش هیجانی و قابلیت های عاطفی مهم را می توان به کودکان آموخت و سطح آن را در بزرگسالان ارتقا داد.

 ● مولفه های هوش هیجانی

 حیطه های اصلی هوش هیجانی به شرح زیر هستند:

 ۱) شناخت عواطف شخصی:

 خودآگاهی، یعنی تشخیص هراحساس به همان صورتی که بروز می کند سنگ بنای هوش هیجانی است. توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای به دست آوردن بینش روان شناختی و ادراک خویشتن نقشی تعیین کننده دارد. ناتوانی در تشخیص احساسات راستین، ما را به سردرگمی دچار می کند. افرادی که نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری دارند بهتر می توانند زندگی خویش را هدایت کنند. این افراد درباره احساسات واقعی خود در زمینه اتخاذ تصمیمات زندگی، از انتخاب همسر گرفته تا شغلی که برمی گزینند، احساس اطمینان بیشتری دارند.

 بعضی از افراد واقعا در زمینه شناخت عواطف شخصی خود فاقد خودآگاهی اند. این عده وقتی از لحاظ عاطفی و هیجانی به هم می ریزند نمی دانند که آیا خشمگین اند یا غمگین؟ خوشحال ا ند یا صرفا پرانرژی؟ این افراد بهای «بی سوادی هیجانی» خود را در روابط بین فردی و حتی درونی مختل میپردازند.

 ۲) به کار بردن درست هیجان ها:

 قدرت تنظیم احساسات خود، توانایی ای است که بر حس خودآگاهی متکی باشد و به ظرفیت شخص برای تسکین دادن خود، دورکردن اضطراب ها، افسردگی ها یا بی حوصلگی های متداول اشاره دارد. افرادی که به لحاظ این توانایی ضعیفند، دایما با احساس نومیدی، خشم مزمن و افسردگی دست به گریبان اند، در حالی که افرادی که در آن مهارت زیادی دارند با سرعت بسیار بیشتری می توانند ناملایمات زندگی را پشت سر بگذارند. برای مثال بیرون ریختن غضب را برخی افراد به عنوان روشی برای مقابله با عصبانیت به کار می گیرند چرا که این باور در میان عموم مردم رواج دارد که «انجام این کار باعث می شود احساس بهتری پیدا کنی». از دهه ۱۹۵۰ روانشناسان با این روش مخالفت کردند چرا که دریافتند برون ریزی خشم یکی از بدترین راه های خاموش کردن آن است، زیرا انفجار غضب عموما برانگیختگی مغز هیجانی را تقویت می کند و باعث می شود افراد در عوض احساس خشم کمتر، عصبانیت بیشتری احساس کنند. به همین ترتیب بسیاری از افراد در زمینه مدیریت اضطراب و نگرانی های خود دچار مشکل اند. ذهن نگران در زنجیره بی پایانی از ناراحتی های جزیی گرفتار می شود، از یک موضوع به موضوع دیگر می رود و به عقب باز می گردد.

 نگرانی های مزمن و مکرر، شبیه چرخش به دور خود است که هیچ گاه به راه حل مثبتی منجر نمی شوند. توانایی تنظیم هیجانات مختلف - خشم، نگرانی، افسردگی و غیره- از مولفه های هوش هیجانی است و عامل تاثیر گذاری در خدمت بهداشت روان محسوب می شود.

 ۳) برانگیختن خود:

 برانگیختن خود به زبان ساده یعنی کنترل تکانه ها (تکانه هایی مثل خشم، میل جنسی و...) تسلط بر نفس، تاخیر در ارضای فوری خواسته ها و امیال، رهبری هیجان ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب. خویشتن داری عاطفی یا همان به تاخیر انداختن کامرواسازی و فرونشاندن تکانه ها یکی از مولفه های اساسی هوش هیجانی است. افراد دارای این مهارت در هر کاری که به عهده می گیرند بسیار مولد و اثربخش خواهند بود.

 ۴) شناخت عواطف دیگران:

 همدلی، توانایی دیگری بر خود آگاهی عاطفی متکی است و اساس مهارت رابطه بامردم است. افرادی که از همدلی بیشتری برخوردارند به علایم اجتماعی ظریفی که نشان دهنده نیازها یا خواسته های دیگران است توجه بیشتری نشان می دهند. این توانایی آنان را در حرفه هایی که مستلزم مراقبت ازدیگرانند، تدریس، فروش و مدیریت موفق تر می سازد. انسان هایی که در شناخت عواطف دیگران مهارت دارند به راحتی و گاهی بدون دیدن چهره طرف مقابل مثلا از پشت تلفن قادرند حالت روحی دیگران را حدس بزنند. شناخت عوطف دیگران به ویژه در روابط بین زوجین اهمیت دارد. تا هنگامی که انسان در این کشور کویری که زمان و زندگی نام گرفته زندگی می کند، تنهایی و انزوایش نیز پابرجاست.

 پس به ۲ دلیل مهم می بایست توانایی شناخت عواطف دیگران را در خود بالا ببریم: اول اینکه چون ما هرگز نمی توانیم مستقیما وارد تجربه دیگران شویم، هیچ گاه نمی توانیم کاملا بدانیم که طرف مقابل ما چه چیزی را می خواهد به ما برساند. وقتی پی می بریم که هر قدر تلا ش کنیم نمی توانیم چنان با هوش یا حساس باشیم که بفهمیم دیگری چه تجربه ای می کند، احساس گناه می تواند ما را یاری دهد که از روی اصالت، متواضع باشیم. در این بین هر چقدر قدرت و مهارت شناخت و عواطف دیگران در ما بالا تر باشد بیشتر می توانیم در دنیای خصوصی و گاهی درد دیگران سهیم شویم و تنهایی و انزوای آن ها را کم کنیم. دوم اینکه «زبان» نمی تواند تجربه را به خوبی منتقل کند زیرا تجربه نهفته در دل تجارب عمیق انسانی غنی تر از آنند که کلمات توان بازگو کردن آن ها را داشته باشند...

 ۵) برقراری رابطه با دیگران:

 بخش عمده ای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف در دیگران است. افرادی که در این زمینه مهارت دارند، به خوبی و عمیقا به دیگران گوش می دهند، دیگران را می پذیرند و دست به قضاوت نمی زنند، در دیگران احساس ارزش و عزت تولید می کنند نه احساس گناه و در هر آن چه که به کنش متقابل آرام با دیگران بازمی گردد به خوبی عمل می کنند. آنان ستاره های اجتماعی هستند ستاره هایی که حتی در روز نیز درخشان اند!

 البته افراد از نظر توانایی های خود در هر یک از این حیطه ها با یکدیگر تفاوت دارند و ممکن است بعضی از ما مثلا در کنار آمدن با اضطراب های خود کاملا موفق باشیم اما در تسکین دادن ناآرامی های دیگران چندان کارآمد نباشیم. بدون شک زیر بنای اصلی سطح توانایی ما، زیستی و عصبی است اما مغز به طرز چشمگیری شکل پذیر است و همواره در حال یادگیری. سستی افراد را در مهارت های عاطفی می توان جبران کرد، هر کدام از این حیطه ها تا حد زیادی نشانگر مجموعه ای از عادات و واکنش هاست که با تلا ش صحیح می توان آن ها را بهبود بخشید.

 ● ویژگی افرادی که هوش هیجانی بالا دارند

 هوشبهر و هوش هیجانی قابلیت های متضاد نیستند بلکه بیشتر می توان چنین گفت که متمایزند. همه ما از ترکیبی از هوش و عواطف برخورداریم، افراد دارای هوش بالا و هوش هیجانی پایین و یا هوشبهر پایین و هوش هیجانی بالا ، علی رغم وجود نمونه هایی نوعی، نسبتا نادرند. فی الواقع میان هوشبهر و برخی جوانب هوش هیجانی همبستگی مختصری وجود دارد، هر چند این ارتباط آن قدر است که روشن کند این دو قلمرو اساسا مستقل اند.

 گونه خالص دارای هوشبهر بالا ، یعنی کاملا فاقد هوش هیجانی، تقریبا تصویر اغراق آمیزی از روشنفکرانی است که در قلمرو ذهن استادند اما در دنیای فردی ناکار آمدند. نیم رخ های آماری مردان و زنان در این خصوص تا حدودی متفاوت است. مرد دارای هوشبهر بالا با طیف گسترده ای از علا یق و توانایی های ذهنی مشخص می شود که البته جای تعجبی ندارد. این مرد بلند پرواز و مولد، قابل پیش بینی وسرسخت است و در بند علایق فردی خود نیست. او همچنین عیب جو و فخر فروش مشکل پسند و بازدارنده، در تجارب احساسی ناراحت، غیر بیانگر و مستقل و از نظر عاطفی سرد و بی روح است. مردانی که از نظر «هوش هیجانی» بالا هستند، از نظر اجتماعی متوازن، خوش برخورد و بشاش هستند و در مقابل افکار نگران کننده یا ترس آور مقاومند. آنان در زمینه خدمت به مردم یا حل مشکلات، قبول مسوولیت و برخورداری از دیدگاه های اخلاقی، ظرفیتی قابل توجه دارند; در ارتباط خود با دیگران هم حسی و توجه نشان می دهند. زندگی عاطفی آنان غنی اما همخوان است، آنان با خود، دیگران و مجموعه اجتماعی که در آن زندگی می کنند راحتند. زنان دارای «هوشبهر» بالا از اتکا به نفس هوشمندانه ای که از آنان انتظار می رود برخوردارند، تفکرات خود را به راحتی مطرح می کنند، برای موضوعات ذهنی ارزش قائلند و طیف گسترده ای از علا یق ذهنی و زیبایی شناختی دارند.

 آنان همچنین درون نگر هستند، مستعد ابتلا به اضطراب، فرو رفتن در خیالات و احساس گناه بوده و در ابراز آشکار خشم خود درنگ می کنند، هر چند که آن را به طور غیرمستقیم ابراز می دارند. زنان دارای «هوش هیجانی» سرشار با جرات هستند و احساسات خود را به طور مستقیم ابراز می دارند و درباره خودشان احساس مثبتی دارند و زندگی برای آنان سرشار از معنا است. آنان نیز همانند مردان، خوش برخورد و اجتماعی هستند و احساسات خود را به طور مقتضی ابراز می دارند، نه اینکه آن را به صورت انفجارهایی ابراز دارند که بعدها از آن تاسف بخورند. همچنین به خوبی با فشارهای عصبی منطبق می شوند، جایگاه اجتماعی آنان به آنها امکان می دهد تا به آسانی با افراد جدید روبه رو شوند، با خودشان به قدر کافی راحت هستند تا آنکه بتوانند شوخ طبع، خود انگیخته و درمقابل تجارب عاطفی پذیرا باشند. برخلاف زنان دارای هوشبهر بالا و ناب، زنان دارای هوش هیجانی بالا، به ندرت احساس اضطراب یا گناه می کنند یا در خیالات واهی غرق می شوند. البته این تصایر نشانگر دو جنبه افراطی هر حالت است - هوشبهر و هوش هیجانی به درجات مختلف در وجود همه ما در هم آمیخته شده اند.

 ● چگونه هوش هیجانی خود را افزایش دهیم؟

 الفبای یادگیری هوش هیجانی شناخت هیجان های اصلی و ترکیبات فرعی آنهاست. برخی از هیجان ها را می توان «اصلی» تلقی کرد; هیجان هایی که به مثابه رنگ های اصلی آبی، زرد و قرمز اند و سایر ترکیبات از آنها سرچشمه می گیرند. عنوان برخی از خانواده های اصلی و برخی از اعضای آنها از این قرار است:

 ـ خشم: تهاجم، هتک حرمت، تنفر، غضب، اوقات تلخی، غیظ، آزردگی، پرخاش، خصومت، اذیت، تندمزاجی، دشمنی.

 ـ اندوه: غصه، تاثر، دلتنگی، عبوسی، مالیخولیا، دلسوزی به حال خود، احساس تنهایی، دل شکستگی، ناامیدی و در سطح آسیب شناختی افسردگی شدید.

 ـ ترس: اضطراب، بیم، ناآرامی، دلواپسی، بهت، نگرانی، ملاحظه کاری، تردید، زودرنجی، ترسیدن، ترس ناگهانی یا شوک، وحشت و از نظر آسیب شناسی روانی هراس (Phodia) و وحشت زدگی (Panic).

 ـ شادمانی: شادی، لذت، آسودگی، خرسندی، سعادت، شوق، تفریح، احساس غرور، وجد، به هیجان آمدن، خشنودی، رضایت، شنگولی، از خود بی خود شدن و در سطح آسیب شناختی شیدایی (mania).

 ـ عشق: پذیرش، رفاقت، اعتماد، مهربانی، هم ریشگی، صمیمیت، پرستش، شیفتگی.

 ـ شگفتی: جا خوردن، حیرت، بهت، تعجب.

 ـ شرم: احساس گناه، دست پاچگی، حسرت، احساس پشیمانی، احساس پستی، افسوس، دل شکستگی، توبه.

 فهرست مذکور یقینا نمی تواند کلیه سوال های مربوط به طبقه بندی هیجان ها را پاسخ دهد. برای مثال حسادت را که گونه ای از خشم آمیخته با اندوه و ترس است چگونه می توان طبقه بندی کرد. با این حال، قدم اول در این مسیر شناخت دقیق و ظریف انواع هیجانهاست. قدم بعدی خودآگاهی است; خودآگاهی به معنای وسیع کلمه عبارت است از تشخیص احساسات و یافتن واژگانی برای بیان آنها، یافتن پیوند موجود میان افکار، احساسات و واکنش ها، آگاهی بر اینکه در تصمیم گیری فکر یا احساسات غلبه دارد، توجه کردن به پیامدهای انتخاب راه های مختلف و پیاده کردن این بینش ها در تصمیم گیری درباره موضوع هایی نظیر سیگار کشیدن.

 یکی از اقدامات عملی برای غنا بخشیدن به خودآگاهی این است که هنگام هیجانی شدن از خود بپرسیم: «الان دقیقا چه احساسی دارم؟ آیا رنجیده ام؟ آیا حسودی می کنم؟ الان دقیقا چه فکری به ذهنم خطور کرد؟». پس از مدتی تمرین در می یابیم که همیشه برای واکنش نشان دادن نسبت به احساسات، طرق مختلفی وجود دارد. هر قدر شخص برای پاسخگویی به یک هیجان، راه های بیشتری را بداند زندگی پربارتری خواهد داشت. راه دیگر برای بسط خودآگاهی، نوشتن حالات درونی است. بعد از چندین ماه نوشتن حالات روحی مختلف خود - از آنجا که کلمه ها در ذهن گم می شوند نه روی کاغذ - می توانیم خود را در یک نمودار تاریخی بررسی کنیم. مثلا می فهمیم که سال قبل در برابر یک مساله چگونه عصبانی می شدیم و امسال چگونه واکنش نشان می دهیم. همدلی، توانایی اجتماعی و هیجانی مهمی در این زمینه است، یعنی درک احساسات دیگران و خود را در جای آنان فرض کردن و احترام گذاشتن به تفاوت هایی که در احساسات افراد نسبت به چیزهای مختلف وجود دارد. توانایی برقراری ارتباط با افراد دیگر نیز از مولفه های هوش هیجانی است: فرد می بایست تمرین کند تا شنونده و پرسشگر خوبی باشد، بتواند میان آنچه دیگری انجام می دهد و آنچه می گوید تمایز قایل شود و سعی کند به جای رفتارهای نپخته ای مثل عصبانی شدن یا منفعل بودن راه های بالغانه تری مثل جسارت و جرات ورزی را یاد بگیرد.

 شکل گیری اجزای هوش هیجانی، ابتدا در سال های اولیه زندگی کودک انجام می گیرد، اگرچه شکل گیری این ظرفیت ها در خلال سال های مدرسه نیز ادامه پیدا می کند. پیامی که یک دختر کوچک هنگامی که برای درست کردن پازل خود از مادر گرفتارش کمک می خواهد، دریافت می کند، بر حسب نحوه پاسخ دهی مادر متفاوت است. چنانچه پاسخ مادر ابراز خشنودی آشکار از کمک کردن به او باشد، وی یک نوع پیام دریافت می کند و اگر پاسخ مادر این جواب موجز باشد که «مزاحم من نشو، کارهای مهمی دارم که باید انجام بدهم» برداشت کاملا متفاوتی پیدا می کند. تمام مبادلات کوچک میان والد و فرزند، دارای زیرمجموعه ای عاطفی است و تکرار این پیام ها در طی سالیان به شکل گیری دیدگاه ها و توانایی های عاطفی اساسی در کودکان می انجامد.

 تحقیقات نشان می دهند که صرف بی توجهی به کودک، از سو رفتار آشکار بسیار مضرتر است; کودکانی که نادیده گرفته می شوند از همه کودکان دیگر بدتر عمل می کنند، از همه مضطرب تر، بی توجه تر و بی احساس تر هستند و به صورت متناوب پرخاشگر و گوشه گیرند. میزان اجبار به تکرار کلاس اول در میان این کودکان ۶۵ درصد است. سه چهار سال اول زندگی دوره ای است که مغز کودک نوپا حدود دو سوم اندازه کامل خود رشد می کند و به لحاظ پیچیدگی، به گونه ای متحول می شود که در تمام دوران زندگی، هیچ گاه به این میزان رشد نخواهد کرد. در خلال این دوره، نسبت به دوران بعدی زندگی، فراگیری مطالب اساسی با سهولت بیشتری تحقق می پذیرد و فراگیری عاطفی نیز در پیشاپیش تمام آموخته ها انجام می گیرد. در خلال این دوران فشار روانی جدی می تواند به مراکز یادگیری مغز آسیب برساند و از این رو به هوش افراد زیان وارد آورد.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

سن از یاد بردن خاطرات کودکی

بازديد: 127
سن از یاد بردن خاطرات کودکی

روانشناسان آمریکایی در مطالعات خود دریافته‌اند، سن هفت سالگی زمانی است که اولین خاطرات کودک به مرور فراموش می‌شوند.

ناتوانایی در بازیابی خاطرات دوره قبل از دو تا چهار سالگی اصطلاحا فراموشی دوران کودکی (childhood amnesia) گفته می‌شود. محققان دانشگاه اموری با هدف تعیین سن دقیق فراموشی نخستین خاطرات زندگی، پژوهشی را با حضور 83 کودک سه ساله انجام دادند. در این مطالعه، کودکان خاطرات و رویدادهایی را که به تازگی تجربه کرده‌اند، توضیح دادند و بطور همزمان از پدر و مادر در مورد شش رویدادی که کودک طی ماه‌های اخیر تجربه کرده است، مانند سفر، رفتن به باغ‌وحش یا جشن تولد سوال شد. پس از ضبط این خاطرات پایه، در سال بعد کودکان بار دیگر در خصوص خاطراتشان مورد پرسش قرار گرفتند.

در ادامه تحقیق، کودکان به پنج گروه تقسیم شدند و هر گروه تنها یک بار در سن پنج، شش، هفت، هشت یا نه سالگی در آزمون مجدد شرکت کردند. نتایج بدست آمده نشان می‌دهد، کودکان در سن پنج و هفت سالگی 63 تا 72 درصد خاطرات زیر چهارسالگی خود را به خاطر دارند و در کودکان هشت و 9 ساله این میزان تنها 35 درصد است. بر اساس این مطالعه که نخستین آزمایش تجربی بروز فراموشی در کودکان محسوب می‌شود، سن آغاز محو خاطرات کودکی از سن هفت سالگی است.

نتایج این پژوهش در مجله Memory منتشر شده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

آمار نیروهای آموزش و پرورش

بازديد: 135

تعداد کل معلمان و کارکنان آموزش و پرورش در سال تحصیلی 92-93، یک میلیون و 13 هزار و 655 نفر عنوان شده است که از این تعداد 481 هزار نفر را معلمان و کارکنان مرد و 532 هزار نفر را معلمان و کارکنان زن تشکیل می‌دهند به نوشته آرمان، طبق گزارش مرکز آمار و فناوری ارتباطات و اطلاعات وزارت آموزش و پرورش، 358 هزار معلم در مقطع ابتدایی، 232 هزار معلم در مقطع راهنمایی و 307  هزار معلم در مقطع متوسطه فعالیت دارند که 61 هزار نفر دیگر نیز در بخش اداری و آموزش عالی دانشگاه فرهنگیان مشغول هستند. ضمن آنکه تعداد معلمان استثنایی نیز 21 هزار و 500 نفر است

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

آیا باید کودکان را از دنیای دیجیتال نجات داد؟

بازديد: 223

فرزندان من به همان اندازه ای که در عالم واقعیت هستند در دنیای دیجیتال نیز زندگی می کنند.

آنها از طریق پیامک، تماس ویدیویی و یا اینستاگرام با دوستان خود در ارتباط هستند و در این میان به نظر می‌رسد که همیشه یک یا چند مهمان مجازی در خانه حضور دارد.

آرزوها و انتظارات آنها از زندگی در مقایسه با زمانی که من هشت و یا ده ساله بودم کاملا متفاوت است. فرزندان من جزو اولین نسلی هستند که در همان سنین پایین صفحه هر وسیله دیجتیال را با دست لمس می کردند و اگر اتفاقی روی صفحه نمی افتاد سخت تعجب می کردند.

آنها جزء اولین نسلی هستند که وقتی اسباب بازیهای آنها از کار می افتد می گویند:" بی خیال، می توانیم یک بازی تازه تر را دانلود کنیم." آنها اولین نسلی هستند که به خوبی درک کرده اند عالم واقعیت به اشکال گوناگون با جهان دیجیتال گره خورده است.

 

 این بومیان دنیای دیجیتال تمام آداب و رسوم این دنیا مثل نحوه نگارش پیامک، ارسال ای میل، نحوه دسترسی به وای فای و تماشای هر چیزی را در هر کجا و هر زمانی که می خواهند یادگرفته اند. انجام تکالیف مدرسه برای آنها بسیار ساده تر شده و دنیایی از اطلاعات و دانش به ساده ترین شکل روی وب سایت جستجوگر گوگل در اختیار آنها است.

دان تاپسکات نویسنده کتابی با عنوان بزرگ شدن به شیوه دیجیتال، در مورد تفاوت های نسلی که در دوران کامپیوتر متولد شده با نسل های قبلی پژوهش های زیادی انجام داده است. او می گوید:"نسل ام (موبایل) به گونه دیگری رشد می کند و مغز آنها کاملا متفاوت است."

به اعتقاد دان تاپسکات نحوه پرورش بخش های مختلف مغز و ارتباط آنها با یکدیگر به شدت تحت تاثیر شرایطی است که کودکان وقت خود را سپری می کنند.

او می افزاید:"در نسلهای گذشته مشغولیت اصلی کودکان تماشای تلویزیون بود و آنها بیننده و نظاره گر منفعل این وسیله بودند. اما امروزه آنها از وسایل مختلف دیجیتال مثل تلفن موبایل، بازیهای کامپیوتری و امثال آن استفاده می کنند و خود آنها به شکلی فعال تصمیم می گیرند که کدامیک از این کارها را انجام دهند."

پایان عمر حریم خصوصی

تمام اطلاعاتی که فرزندان ما تولید و آن را روی انواع و اقسام دریچه های اینترنتی قرار می دهند و یا برقراری ارتباط زنده ویدیویی با دوستانشان و آوردن آنها به حریم خصوصی خانواده، این سئوال را برای والدین مطرح کرده که آیا نسل امروزی در دنیایی پرورش می یابد که در آن حریم خصوصی دیگر معنایی ندارد؟

فرزندان ما اطلاعات شخصی بسیار زیادی از خود روی شبکه اینترنت به جا می گذارند. ولی آیا آنها به نسبت نسل ما روی شبکه اینترنت کنترل بیشتری خواهند داشت؟

اما کار از مسئولان یک نهاد مدنی مدافع آزادیهای فردی و حریم خصوصی در بریتانیا به نام بیگ برادر واچ می گوید:"در دورانی که تمام جزییات زندگی مردم توسط حکومت ها، موسسات مالی و شرکت های تجاری ضبط و تجزیه و تحلیل می شود آموزش کودکان در مورد اهمیت اطلاعات شخصی و مراقبت از حریم خصوصی موضوع بسیار مهمی است . ما اکنون می بینیم که در برخی موارد صاحب کاران قبل از استخدام حرف رمز صفحه شخصی افراد روی شبکه های اجتماعی را طلب می کنند. زورگویی و آزار افراد روی وب سایت ها و شبکه های اجتماعی به یک مشکل بدل شده و می بینیم که حکومت ها و شرکت های تجاری به اشکال مختلف سعی دارند اطلاعات شخصی ما را جمع آوری و کنترل کنند."

اما کار می افزاید:"آموزش به کودکان در مورد تمام مسایلی که به روشهای جدید ارتباطی و پیامدهای آن مربوط می شود امروزه یک کار مهم و بسیار ضروری است."

اما دان تاپسکات که در مورد رابطه نسل جدید و دنیای دیجیتال تحقیقات فراوانی انجام داده با این نگرانی ها موافق نیست. او می گوید:"این ادعا که حریم خصوصی افراد از بین رفته هیچ مبنا و اساسی ندارد. اما این حقیقت دارد که روشهای حفاظت از حریم خصوصی به طور کلی دگرگون شده اند. کودکان از تمام مسائلی که به حریم خصوصی برمی گردد به خوبی اطلاع دارند و به شکل غریزی استفاده مسئولانه از نشر اطلاعات را درک می کنند."

این نکته برای من کاملا آشنا است . این اواخر هرگاه که من می خواهم عکس بگیرم فرزندانم با لحنی شک برانگیز از من می پرسند:" می خواهی این عکس را در صفحه فیسبوک منتشر کنی؟"

حتی وقتی می خواستم برای این مطلب از آنها عکس بگیرم من را سئوال پیچ کردند و پرسیدند :"موضوع مقاله ای که می خواهی بنویسی چیست؟ " و یا می پرسیدند " چرا از روی سایت گوگل عکس بچه هایی را که با آی پد کار می کنند دانلود نمی کنی؟"

سئوالهای آنها به من نشان داد که فرزندان من به مسئله حقوق معنوی صاحبان عکس ها توجه چندانی نمی کنند ولی در عین حال فهمیدم که آنها با همین سن کم در دنیای دیجیتال، کاربران و مصرف کنندگان هوشیاری هستند.

دان تاپسکات می گوید:"حقیقت این است که کودکان خیلی خوب همه این مسائل را موشکافی و بررسی می کنند. زمانی که نسل ما بزرگ می شد اگر عکسی را می دیدیم برای ما صرفا یک عکس بود. ولی کودکان امروزی وقتی به یک عکس نگاه می کنند اول از همه دقت می کنند که آیا با فتوشاپ دستکاری شده و یا نه."

در مورد نگرانی مربوط به اطلاعات شخصی و خصوصی نیز به نظر می رسد که شرکت های خصوصی به مرور درمی یابند که مردم می خواهند کنترل اطلاعات شخصی خود را که بزرگترین سرمایه هر فردی محسوب می شود از این شرکت ها پس بگیرند. امروزه اکثر موسسات مالی و تجاری نرم افزارهایی ساخته و در اختیار مشتریان قرار می دهند که مردم با استفاده از آن می توانند اطلاعات قابل اشتراک خود را در یک بایگانی آنلاین و نسبتا خصوصی انبار کنند.

برخی معتقدند که حتی در آینده ممکن است افراد اطلاعات شخصی خود را به شرکت های آگهی های تجاری بفروشند چون این موسسات حاضر هستند برای هدفمند کردن تبلیغات خود این نوع اطلاعات را به هر قیمتی به دست بیاورند.

وب سایت جدیدی به نام رسپکت نت ورک اخیرا یک پلاتفورم عمومی تاسیس کرده است که به مردم امکان می دهد خودشان در مورد نحوه اشتراک اطلاعات شخصی خود تصمیم بگیرند.

همزمان مسئله کنترل هر فرد بر اطلاعات شخصی او که در اینترنت قابل دسترسی است به یک چالش جدید بدل شده است.

ماه گذشته دیوان عدالت اتحادیه اروپا رای داد که وب سایت گوگل باید تقاضای افراد برای حذف مطالب مربوط به آنها در این وب سایت را پذیرفته و این مطالب را حذف کند.

مسلما فرزندان ما از چنین اصلاحاتی استقبال خواهند کرد چون به آنها امکان خواهد داد که با رسیدن به سنین بالاتر آنچه را که در دوران کودکی و نوجوانی روی شبکه اینترنت قرار داده اند مرور کرده و زندگینامه دیجیتال خود را به عنوان یک فرد بالغ و مسئول و آنطور که می خواهند تغییر دهند.

مسلما در یک چنین روندی حجم زیادی از اطلاعات که کودکان و نوجوانان در مورد خود منتشر کرده اند پاک خواهد شد. طبق بررسی های موسسه نظر سنجی پیو ( Pew ) حدود نیمی از کودکان آمریکایی از سن شش سالگی تلفن موبایل دارند و تعداد زیادی از والدین نیز برای نوزادان خود حساب ای میل و صفحه ای روی شبکه های اجتماعی راه اندازی می کنند.

شواهد حکایت از آن دارد که بسیاری از والدین به جای اسباب بازیهای نرم و پشمالو برای کودکان خردسال خود تبلت می خرند.

فیلترهای پورنوگرافی

استفاده فعال از فن آوریهای دیجیتال در چنین سنین پایینی باعث شده که این بحث مطرح شود که آیا فرزندان ما به جای بازی و رفت و آمد در دنیای واقعی وقت زیادی را صرف فعالیت هایی نمی کنند که بسیار اعتیاد آور است؟

آیا بین زندگی دیجیتال و آنلاین با فعالیت های خارج از محیط خانه می توان تعادل درستی ایجاد کرد؟

دان تاپسکات معتقد است که این موضوع تا حد زیادی به هوشمندی و نحوه رفتار والدین بستگی دارد. او می افزاید: "والدین باید تصمیم های خیلی مشخصی بگیرند. آنها باید دقیقا برای فرزندان خود مشخص کنند که در چه مواقع و شرایطی حق ندارند از این ابزارها استفاده کنند."

نگرانی دیگر مسئله پورنوگرافی است. به خاطر افزایش نگرانی والدین در این مورد اکنون بسیاری از شرکت های ارائه کننده خدمات اینترنتی در سراسر دنیا به خانواده ها امکان می دهند که در صورت تمایل سایت های پورنوگرافیک را فیلتر کنند.

دان تاپسکات چندان با این روش موافق نیست و می گوید:"بهترین راه مقابله با پورنوگرافی نه سانسور بلکه صحبت کردن با کودکان در مورد این موضوع است. برای اولین بار در تاریخ بشر کودکان به یک مرجع مهم برای تصمیم گیری بدل شده اند و آنها تاثیرگذاری دوران دیجیتال بر نحوه سازماندهی زندگی جمعی و فردی انسانها را تعیین خواهند کرد."

او مطمئن نیست که محیط های آموزشی و مدارس اهمیت این موضوع را به خوبی دریافته باشند و تاکید می کند:"کودکان به شکلی کاملا متفاوت از نسل ما یاد می گیرند ولی روش آموزش در مدارس از زمان انقلاب صنعتی تاکنون هیچ تغییری نکرده است."

با وجودیکه بسیاری از مدارس در کشورهای پیشرفته روشهای نوآورانه ای را برای استفاده از فن آوری جدید به کار بسته اند ولی شواهد نشان می دهد که بسیاری از معلمان از ظرفیت های بالقوه این روشها هراس دارند.

اخیرا انجمن معلمان بریتانیا ازدولت خواست که برای کنترل ساعاتی که کودکان صرف استفاده از وسایل دیجیتال می کنند، مقرراتی وضع کند.

مارک لنگهمر مدیر این انجمن می گوید:"ما گزارشهای متعددی دریافت کرده ایم که نشان می دهد کودکان به خاطر صرف اوقات زیاد با این وسایل وقتی که به مدرسه می آیند کاملا خسته هستند و نمی توانند روی درس و فعالیت های جمعی در مدرسه تمرکز کنند."

اما دان تاپسکات معتقد است نباید دسترسی کودکان را به دنیای دیجیتال محدود کرد. به گفته او تکرار این نکته که "دنیای واقعی خوب و عالم دیجیتال بد است" درست نیست.

 

او می افزاید:" صحبت های زیادی در مورد اعتیاد به اینترنت، کاهش قابلیت ها و تجارب اجتماعی کودکان و تبدیل شدن جوانان امروزی به یک نسل خودخواه و معتاد به فیس بوک مطرح می شود. به نظر من هیچکدام از این ادعاها حقیقت ندارد و نوجوانان و جوانان امروزی هوشمندترین نسل در تاریخ بشر هستند."

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

چرا مردهای بد پرطرفدارترند؟

بازديد: 115

از نظر محققان وقتی شما از چنین ارتباطی لذت می‌برید، نصیحت‌ها و دلیل آوردن‌های دیگران نمی‌تواند به ترک عشق وادارتان کند چراکه مغز شما لجوج‌تر از آن است که لذت‌های غیرمنتظره را فدای سکون یک رابطه آرام کند.

می‌گویند زن‌ها خودآزارند، می‌گویند اگر می‌خواهی یک زن را همیشه در زندگی‌ات داشته باشی، باید زجرش دهی. باید زندگی‌اش را سخت کنی تا به‌خاطر یک لبخندت بال دربیاورد و قدر کوچک‌ترین قدم‌هایی که به سمتش برمی‌داری را بداند. می‌گویند اگر زن‌ها را به رابطه‌ای امن و برابر وارد کنی، قدرت را نمی‌دانند و رهایت می‌کنند. شما چه فکر می‌کنید؟ شما هم با ادعاهای کلیشه‌ای مردهای شکست‌خورده موافقید و تصور می‌کنید زجر کشیدن اصلی‌ترین عنصری است که یک زن را در رابطه‌ای عاشقانه ماندگار می‌کند؟ محققان با این ادعا موافق نیستند. از نظر آنها ماندن در رابطه آزاردهنده دلایل زیادی دارد اما اگر پای یک زن بیمار در میان نباشد، میل به زجر کشیدن در میان این دلایل جایی ندارد.  

می‌دانید راه را اشتباه می‌روید اما نمی‌توانید قلب‌تان را مهار کنید؟ می‌دانید این عشق به شما آسیب می‌زند، حسرت آرامش عاشقانه دوستان‌تان را می‌خورید اما توان دل کندن ندارید؟ دیگران شما را به ضعیف بودن متهم می‌کنند و از آنجا که می‌دانید حرف حساب می‌زنند، جوابی برای‌شان ندارید؟ ریچادر آ فریدمن، استاد روانشناسی و مدیر کلینیکی روانپزشکی‌ در کالج پزشکی «ویل کورنل» می‌گوید، بیهوده تقلا نکنید! چراکه مغز شما امکان بیرون آمدن از یک عشق آزاردهنده را برای‌تان فراهم نمی‌کند. او ادعای برخی پژوهشگران که می‌گویند ما عاشق زجر کشیدن هستیم را رد می‌کند و می‌گوید میل ناهوشیار به زجر کشیدن نیست که قلب ما را به آدم‌های بد پیوند می‌زند بلکه دمدمی‌مزاج بودن و وجود تناقض در عملکردمدار پاداش در مغز ماست که پای این آدم‌ها را به زندگی‌مان باز می‌کند.

چه اتفاقی می‌افتد؟

این ادعای فریدمن شما را گیج کرده؟ اجازه دهید موضوع را بیشتر توضیح دهیم. هر کدام از ما در مغزمان یک شبکه عصبی ابتدایی داریم که به پاداش‌هایی حساس است. این شبکه وقتی به چیزهایی مثل پول، محبت و حتی غذای دلخواهش می‌رسد فعالیتش را بیشتر می‌کند و احساس لذت را در بندبند وجود ما ایجاد می‌کند. شاید برای‌تان تعجب‌آور باشد اما این شبکه وقتی با هیجان‌های غیرقابل پیش‌بینی روبه‌رو می‌شود فعالیتش چند برابر می‌شود و لذتی غیرقابل وصف را برای‌مان ایجاد می‌کند.

وقتی در همان لحظه‌ای که پای تلویزیون نشسته‌ایم، مجری برنامه اسم ما را به عنوان برنده مسابقه پیامکی می‌خواند، وقتی تیم مورد علاقه‌مان قهرمان لیگ می‌شود و البته وقتی عشق را در یک رابطه پرفراز و فرود تجربه می‌کنیم، این مدار حسابی فعال می‌شود و برای ایجاد احساس لذت به اینکه عشق مورد نظر چقدر با آرامش و اطمینان همراه بوده هم اهمیتی نمی‌دهد. بررسی‌های محققان بارها ثابت کرده‌ است که فعالیت مدار پاداش مغز با لذت‌های غیرقابل پیش‌بینی چند برابر می‌شود و به همین دلیل است که تجربه یک عشق توفانی و حتی عذاب‌آور از یک عشق جاودان و آرامش‌بخش لذت بخش‌تر است.

از نظر محققان وقتی شما از چنین ارتباطی لذت می‌برید، نصیحت‌ها و دلیل آوردن‌های دیگران نمی‌تواند به ترک عشق وادارتان کند چراکه مغز شما لجوج‌تر از آن است که لذت‌های غیرمنتظره را فدای سکون یک رابطه آرام کند.

پدر و مادرتان هم مقصرند

 

از قدیم گفته‌اند پدر و مادرها خیر و صلاح بچه‌های‌شان را می‌خواهند. راست گفته‌اند! اما گاهی معادلات روانشناختی با هیچ ادعای منطقی جور درنمی‌آید. از نظر محققان حتی اگر یک پدر بدخلق و سختگیر آرزوی ازدواج دخترش با یک مرد آرام را داشته باشد، باز هم بعید است که به این آرزو برسد و اگر یک مادر خودمحورکه به‌خاطر آرامش خودش فرزندانش را رها کرده، آرزوی سر وسامان گرفتن‌شان را داشته باشد، باز هم بعید است که شاهد تکرار حضورش در زندگی فرزند خود نباشد. منظورمان از تکرار حضور والدین در زندگی بچه، ازدواج آنها با افرادی است که دقیقا نمونه کپی شده خود والدین هستند.

چه اتفاقی می‌افتد؟

پژوهشگران حوزه روانشناسی معتقدند بسیاری از ما، عاشق افرادی می‌شویم که بیشترین شباهت را به آدم‌های کودکی‌مان دارند. شباهت به پدر یا مادر، مهم‌ترین اصلی است که در این شرایط بانی عشق می‌شود و این اصل وقتی باتجربه یک رابطه آزاردهنده با این دو فرد همراه می‌شود، قوت بیشتری هم پیدا می‌کند. از نظر روانشناسان، عشق به معنای جست‌وجوی چیزهایی نیست که همیشه در زندگی‌مان کم بوده و آرزوی داشتن‌شان را داشته‌ایم بلکه گاهی عشق تجربه دوباره همه چیزهایی است که روزی به ما آسیب زده‌اند. روانشناسان به شیوه‌های مختلفی این موضوع را توجیه می‌کنند. عده‌ای از آنها می‌گویند ما به دنبال کسانی می‌گردیم که دقیقا امکان تجربه کردن همان آسیب‌هایی که در کودکی از سوی والدین‌مان دیده‌ایم را دوباره برای‌مان فراهم کنند.

انگار مغز زجردوست ما هیچ‌وقت بی‌خیال این واقعیت‌های آزاردهنده نمی‌شود. البته از نظر این روانشناسان، نوعی خوش‌بینی هم روی این شیوه عاشق شدن تاثیر می‌گذارد. آنها می‌گویند آزارهای کودکی و خاطرات تلخ از ذهن ما پاک نمی‌شوند و همیشه این عقده که باید این مشکلات را حل کنم و به آرامش برسم را در زندگی‌مان باقی می‌گذارند. به گفته روانشناسان درست است که در کمتر موردی فردی که عاشقش شده‌ایم، تغییر می‌کند اما میل به تغییر دادن معشوق آسیب‌زننده در واقع ادامه میل به تغییر دادن پدر یا مادر آسیب‌زننده است. انگار می‌خواهیم با نوعی فداکاری، خود را به چنین رابطه‌ای وارد کنیم و یک‌بار برای همیشه مشکلی که سال‌ها ذهن‌مان با آن درگیر بوده را حل و این داستان کهنه را با پیروزی تمام کنیم.

بله؛ خودشیفته‌ها جذاب‌ترند

حتما این جمله را بارها شنیده‌اید: «عشق نوعی خودآزاری است!» و حتما این ادعا که زنان از مردان خودآزارترند هم به گوش‌تان آشناست. با کمال تاسف باید بگوییم حتی اگر عشق واقعا خودآزاری نباشد، باز هم شمار زنانی که می‌خواهند با وارد شدن به یک رابطه عاشقانه خود را آزار دهند بیشتر از مردانی است که چنین تمایل پنهانی دارند. محققان می‌گویند شخصیت‌های سیاهی مثل خودشیفته‌ها و جامعه‌ستیز‌ها در میان مردان بیشتر از زنان دیده می‌شوند و جالب اینجاست که این مردها در جذب زنان تواناتر از دیگر همتایان‌شان هستند. کتاب بر باد رفته را خوانده‌اید؟ شاید همین موضوع است که اسکارلت را از اشلی سر به راه و عاشق جدا و به رابطه پرنوسان با رت باتلر وارد می‌کند. از نظر محققان این زن تنها نیست و بسیاری از خانم‌ها یک اسکارلت درون دارند.

چه اتفاقی می‌افتد؟

از نظر محققان این موضوع ارتباط چندانی به فرهنگ ندارد و در همه جوامع مردها بیشتر به دامان خودشیفتگی می‌افتند و بیشتر منم‌منم می‌کنند. بر اساس این بررسی‌ها، آغاز کردن یک ارتباط برای خودشیفته‌ها آسان‌تر است و این افراد از قرار گرفتن در رابطه‌های موازی هم ابایی ندارند اما با وجود این چنین شخصیت‌هایی، توانایی بالاتری برای جذب زنان دارند. گرچه این مردها اهل تعهد و رابطه‌های بلندمدت نیستند اما از نظر پژوهشگران اعتماد به نفس، سرسختی و ریسک‌پذیری این آقایان ستودنی است و به همین دلیل بی‌آنکه هوشیارانه از دلیل رخ‌ دادن چنین عشقی باخبر باشند، ناخودآگاه به این مردها بله می‌گویند.

درحالی‌که زنان در جمع‌های دوستانه و حتی پرسشنامه‌های روانشناسی می‌گویند به دنبال یک شریک همیشگی هستند که به آنها آرامش دهد و زندگی‌شان را به بازی نگیرد اما در عمل توان مقاومت در برابر تمایلات ناخودآگاه‌شان را ندارند و به دام این مردها می‌افتند. زندگی با مرد جسوری که شجاعانه در مورد توانایی‌هایش حرف می‌زند، در رابطه به فرد مقابلش باج نمی‌دهد و در همه ابعاد زندگی خود را در اولویت می‌گذارد برای بسیاری از خانم‌ها جالب است و شاید لازم باشد باز هم به اولین یافته‌ای که مطرح کرده‌ایم بازگردیم و این ادعای پژوهشگران که عشق غیرمنتظره حتی اگر زجرآور باشد، باز هم شیرین است را تکرار کنیم. بله! زندگی با یک خودشیفته آسیب‌رسان همیشه بالا و پایین‌هایی دارد که می‌تواند عنصر غیرمنتظره بودن را به عشق وارد کند.

این زن‌ها بی‌عرضه‌اند؟

چرا برخی زن‌ها برای بیرون آمدن از یک رابطه نابرابر و آزاردهنده تلاش نمی‌کنند؟

نمی‌خواهند تنها بمانند

گاهی زن‌ها گرفتار انتخاب‌هایی اشتباه می‌شوند، چون از تنهایی می‌ترسند. چنین افرادی حاضر نیستند به خود فرصت به دست آوردن شناخت مناسب از فرد مقابل‌شان را بدهند یا از میان گزینه‌های پیش رو مناسب‌ترین‌شان را انتخاب کنند. به عقیده روانشناسان برای زنانی که از تنها ماندن وحشت‌دارند، بودن یک مرد در کنارشان کافی است.

راه خروج را نمی‌دانند

گاهی زنان گرفتار رابطه‌هایی آسیب‌رسان می‌شوند و با تمام وجود مایلند به رابطه‌ای که آزارشان می‌دهد، پایان دهند. این افراد تنها نمی‌دانند چطور و از چه زمانی باید رابطه را قطع کنند و به همین دلیل همچنان در ارتباطی که به آنها آسیب می‌زند می‌مانند.میگنا دات آی آر ،آنها همیشه منتظر یک معجزه و یک دست غیبی می‌نشینند تا برای نجات‌شان قدم بردارد و با بهانه‌های مختلف بیرون آمدن از رابطه را به تعویق می‌اندازند.

از دیگران الگو می‌گیرند

این افراد همیشه شنیده‌اند که مردها مثل هم‌اند و همه زندگی‌ها هم همین‌طور هستند. به همین دلیل تلاشی برای تغییر شرایط خود نمی‌کنند. آنها فکر می‌کنند دیگران هم به اندازه خودشان زجر می‌کشند و گاهی با این توجیه که فلانی شرایط سخت‌تری دارد، بهانه‌ای برای خوشبخت جلوه دادن خود دست‌وپا می‌کنند. این زن‌ها حاضر نیستند بپذیرند هرکس خالق سرنوشت خودش است و شکست‌ها و دشواری‌های زندگی شان را به عنوان یک قانون همه‌گیر جلوه می‌دهند.

فکر می‌کنند ناجی هستید

مردهای آسیب‌رسان همیشه در یک رابطه نقش ظالم را بازی نمی‌کنند. این مردها گاهی چهره مظلوم را به خود می‌گیرند و به زنان ضعیفی که فکر می‌کنند ناجی تمام آدم‌های جهان هستند اجازه بیرون آمدن از رابطه را نمی‌دهند. این زن‌ها مدام می‌گویند «بدون من می‌میرد!»، «اگر حالا رهایش کنم یک سال درس خواندنش بی‌نتیجه می‌ماند و امتحان کارشناسی‌ارشدش را خراب می‌کند!»، «او جز من کسی را ندارد!» و

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

...

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

چگونه کودکانتان را تشویق کنید تا به یادگیری عشق بورزند؟

بازديد: 95

در نهایت ما می خواهیم کودکمان به یادگیری عشق بورزد. شور و شوق برای یادگیری کاملا متفاوت از مطالعه فقط برای کسب نمره و یا به خاطرلطفا گفتن والدین و معلم است. کسانی که در سنین پایین عشق به یادگیری را بدست می آورند و این روند در طول رندگییشان ادامه پیدا می کند عموما موفق تر و شادتر از کسانی هستند که به یادگیری علاقه ندارند.

9 نکته برای ایجاد عشق به یادگیری در کودکان:  

1- با فرزندتان در باره چیزهایی که می خوانید یا می شنوید حرف بزنید، خصوصا چیزهایی که برای شما جالب است. از کودکتان بپرسید که چه احساسی در مورد مسائل مختلف مانند امور جاری ، روابط و ارزشها دارند. اجازه بدهید تا آنها بدون هیچ قضاوتی عقاید خودشان را داشته باشند.از فرزندتان بپرسید تا به شما کمک کنند که چرا آنها چنین احساسی را دارند.

2- علایق و سرگرمی های خود را دنبال کنید و این ها را با فرزندتان به اشتراک بگذارید. اما لازم نیست حتما آنها علایق و حرفه شما را دنبال کنند. تشویق کنید تا آنها علایق خوشان را داشته باشند و اگر آنها به یک سرگرمی یا ناحیه یا مطالعه یا ورزش یا ابزاری ، کنجکاوی نشان می دهند تا آنجا که وضعیت مالی شما اجازه می دهد مورد حمایت و تشویق قرار دهید.

3- کتابهای خود را بخوانید تا شما الگوی خوبی باشید و برای آنها هم کتاب بخوانید تا آنها با کتاب مانوس شوند. داشتن کتابهای زیاد در خانه و داشتن قفسه های کتاب نشان می دهد که شما چقدر به کتاب ارزش قائل هستید.

4- فرزند خود را در معرض طیف گسترده ای از تجارب شامل موسیقی تئاتر، موزه ، سفر، خواندن ، رقص ، بازی کردن ، مواد غذایی ، پازل و فعالیت های قومی و غیره قرار دهید. کسی نمی داند چگونه آنچه که در معرض کودکان قرار داده میشود ممکن است انتخاب های زندگی آینده آنها را تحت تاثیر قرار دهد.

5- بازی فکری با فرزندتان انجام دهید. بازی هایی که یک پاسخ ندارند. که نمونه آن شطرنج است. که تاکید بر ارزش حرکت متفکرانه دارد  نه بر اهمیت پیروزی . 

6- به یاد داشته باشید که شما بهترین معلم فرزند خود هستید. مدرسه، بازی های آموزشی و تلوزیون و یک قفسه پراز کتاب و همه اینها نمیتوانند ( تربیت فرزندتان را) به سر انجام برسانند از آنچه که شما می توانید برای تعلیم و تربیت فرزندتان انجام می دهید.

7- وقت آزادی برای فرزندتان فراهم کنید. کودکان برای کشف و اکتشاف به وقت آزاد زیادی نیاز دارند. برنامه متراکمی از پیغامها و فعالیتها در زندگی روزانه نگنجانید. اجازه دهید فرزند شما وقتی آزاد برای بازی، خواب روزانه، و پرسه زدن در اطراف خانه داشته باشد.

8- زود شروع کردن بهتر از دیر شروع کردن است. پرورش دادان استقلال در کودکان برای پیشرفت مغزشان که چه احساسی در مورد یادگیری داشته باشند بسیار مهم است.گاهی اوقات به نظر مرسد که انجام دادن برخی فعالیت ها برای آنها بیش از حد مشکل است چون شما انها  را برای انجام دادن آن کار هرگز مورد تشویق قرار نداده اید. برای مثال، دور انداختن پوست موز، جدا کردن پیراهن برای پوشیدن، غذا دادن به گربه خانه و همه چیزهایی که یک کودک نوپا باید بتواند آن را انجام دهد.

9- اجازه بدهید تا کودکان بدانند که مدرسه برای آنها بسیار مهم است و اگر ممکنه شما با توجه کردن به وظایف مدرسه، داوطلب شدن در امور مربوط به کلاس درس و گفتگو کردن با معلم نقش حمایتی در مدرسه داشته باشید و از معلم بپرسید از آنچه که می توانید به کودکتان کمک کنید.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 13:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 26

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس