تحقیق رایگان دبیران و معلمان - 21

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

کودکان و شکل گیری اعتماد به نفس

بازديد: 159

منشاء بسیاری از مشکلات رفتاری انسان نداشتن اعتماد به نفس است.  امروزه جوامع تاوان سنگینی را به علت نداشتن اعتماد به نفس افراد خود، متحمل می شود. بزهکاری های اجتماعی و انحرافات دختران و پسران و ناراحتیهای روحی و روانی، همه و همه با اعتماد به نفس مرتبط هستند و در همه این افراد نوعی احساس بی ارزشی  و عدم پذیرش خود که از مشخصات نداشتن اعتماد به نفس است موج می زند و اغلب آنها احساس می کنند که دوست داشتنی نیستند.

تحقیقات نشان می دهد که اغلب افراد از دوران کودکی مشکلاتی در رابطه با اعتماد به نفس خود دارند. لذا وقتی افراد بزرگ می شود و به خود شناسی می رسند سعی در جبران کمبود ها بر می آیند و کوشش می کنند اعتماد به نفس را در خود بوجود بیاورند. اما واقعیت این است که اگر این افراد قادر باشند که واقعا در خود اعتماد به نفس بوجود بیاوند مثل آن افرادی نخواهند بود که از دوران کودکی با اعتماد به نفس تربیت شده اند.

اگر بطور ساده بخواهیم اعتماد به نفس را تعریف کنیم باید بگوئیم که اعتماد به نفس زمانی در کودک شکل می گیرد که وی احساس دوست داشتنی بودن و احساس کفایت و شایستگی کند. و این هم در درجه اول از طریق کیفیت رابطه ما با فرزندان نضج می گیرد.

والدین در ابتدای زندگی کودکان، برای آنها حکم خدا را دارند. آنچه والدین در باره کودکان می گویند وحی منزل است و کودک باور می کند. به عنوان مثال انواع بر چسب هایی که به بچه ها زده می شود، برای کودک این باور را به همراه دارد که آنها نه تنها آن بر چسب ها را دارا می باشند بلکه کم کم احساس ارزشمندی خود را از دست داده و تصور منفی از خود پیدا خواهند کرد. اینکه فرزندان ما چه افرادی هستند مهم نیست آنچه مهم است این است که آنها چه تصوری از خود دارند. لذا برای داشتن اعتماد به نفس در کودکان قبل از هر چیز باید انتقاد لفظی و بر چسب های مختلف راکنار بگذاریم.

برای شکل گیری اعتماد به نفس بالا چهار عامل زیر ضروری است:

1-     احساس تعلق داشتن: احساس تعلق برای کودکان امنیت و آرامش را به دنبال دارد. تعلق داشتن به خانواده و دوستان و عضو گروهی شدن و در باشگاهها عضو بودن و داشتن تاریخچه و گذشته، همه اینها برای کودک احساس تعلق داشتن را به همراه دارد. در همین رابطه است که کودکان از شنیدن خاطرات گذشته خود توسط والدین احساس لذت و غرور می کنند چون فکر می کنند ریشه دار و دارای پیوستگی هستند. وظیفه ما والدین این است که احساس تعلق را در فرزندانمان بوجود بیاوریم  و آن را تقویت کنیم.

2-     منحصر به فرد بودن: بچه ها کم کم که بزرگ می شوند به طور ذاتی پی می برند که با دیگران متفاوت هستند. وظیفه ماست که این تفاوت را در آنها انکار نکنیم بلکه آن را تقویت کنیم، اینکه او با دیگران فرق می کند و یک موجود بی همتا و بی نظیر است و نباید سعی کند، مثل دیگران باشد. او باید مثل خودش باشد و به آن افتخار کند.

3-     قدرت: بچه ها همانطور که رشد می کنند محیط را دست کاری می کنند و بزودی می فهمند که قدرت کنترل بسیاری از رویداد ها را دارند و می توانند به قدرت و استقلال شخصی برسند. والدین هم باید به این فرایند کمک کرده و به آنها این موقعیت را فراهم آورند. ما در این رابطه می توانیم به آنها مسئولیت دهیم تا احساس شایستگی کنند. بچه ها در صورت احساس موفقیت در کارها بیشتر احساس قدرت خواهند کرد.

4-     آزادی بیان: کودکان باید بتوانندخواست های خود را بیان کرده و نیاز های خود را طلب کنند و در این راه نباید احساس تهدید و تمسخر نمایند. همچنین بچه ها باید قادر باشند که احساسات خود را  به راحتی بیان کنند و این احساسات نباید مورد انکار والدین قرار گیرد چون احساس هیچ بچه ای اشتباه نیست.

نقص در هر کدام از موارد بالا نه تنها موجب شکسته شدن اعتماد به نفس می شود بلکه یکپارچگی درونی بچه ها را از بین برده و کودک برای جبران آن از طریق هدایت ضمیر ناخودآگاه و بطور خودکار دست به هر اقدامی می زند. عدم سازش با دوستان، بهانه گیری، تمسخر دیگران، آزار و اذیت والدین، کارشکنی، عزلت و گوشه گیری، اقدامات پست برای جلب توجه دیگران و غیره نمونه هایی از این اعمال هستند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

کشف فضایی از مغز مرتبط با درون نگری

بازديد: 155

ورولوژیستهای انگلیسی فضایی از مغز را کشف کردند که در افراد با قوه درون نگری بالا بسیار توسعه یافته است.

به گزارش خبرگزاری مهر، دانشمندان دانشگاه کالج لندن ناحیه ای تخصصی از مغز را یافتند که ویژه پردازش درون نگری است.

درون نگری عمل تجزیه افکار و یک جنبه کلیدی از هوشیاری بشر است که می تواند در افراد مختلف با درجه های مختلف ظهور پیدا کند به طوریکه توانایی درون نگری از فردی به فرد دیگر متفاوت است. درون نگری در واقع فکر کردن فرد به تفکرات خود و آگاهی ذاتی فرد از آن چیزی است که در درونش میگذرد.


اکنون نتایج این کشف می تواند به درک بهتر این عنصر مهم هوشیاری انسان کمک کند.

این دانشمندان کشف کردند که حجم ماده خاکستری کورتکس جلوپیشانی پیشین می تواند به عنوان یک شاخص مهم در توانایی درون نگری افراد مورد استفاده قرار گیرد. درحالیکه ماده سفید متصل به این فضای ماده خاکستری مغز با فرایندهای درون نگری ارتباط دارد.

این محققان برای 32 فرد سالم یک سری آزمایش را تجویز کرده و همزمان فعالیت مغزی این داوطلبان را با رزونانس مغناطیسی تحت کنترل قرار دادند.

با اندازه گیری فرایند درون نگری و محاسبه ابعاد این دو فضای مغزی داوطلبان، این تیم به این نتایج دست یافت.

 

براساس گزارش ساینس، این دانشمندان در این خصوص توضیح دادند: "دو بیمار متاثر از یک بیماری روحی را تصور کنید که یکی از آنها به بیماری خود واقف است و دیگری متوجه آن نیست. فرد اول تصمیم می گیرد تحت درمان پزشکی قرار گیرد اما فرد دوم تمایلی به این کار ندارد. اگر ما بتوانیم خودآگاهی را در سطح نورولوژیکی درک کنیم شاید بتوانیم درمانهایی را برای بیمار دوم نیز توسعه دهیم در حقیقت ما می خواستیم بدانیم چرا ما از بعضی از فرایندهای روحی و ذهنی خود آگاهیم درحالیکه این حس خودآگاهی در دیگران وجود ندارد."

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

چگونه یک مدرسه زیبا داشته باشیم؟

بازديد: 269

عصری که ما در آن زندگی می کنیم به کلی متفاوت از زمان های گذشته است پدیده های جدید متنوع و به هم پیچیده آنچنان فراوان و نو به نو شده اند که دانایی ها، توانایی ها و امکانات را اجتناب ناپذیر می کند. البته این دانستنی ها و مهارت ها باید قادر باشند امنیت روانی و احساس زیبایی دوستی را در مواجهه با مشکلات زندگی تضمین کند. در روند استفاده از امکانات در راه مقابله منطقی و فراگیر مسایل دنیای جدید به خصوص نگرش های جوانان باید از اصول بهداشت روانی استفاده نمود، چرا که نوجوانان ما نیازمند فضای شاد برای شاداب زیستن هستند. در شرایطی که اکثر منازل در مناطق شهری تبدیل به آپارتمان های کوچک و تاریک و به دور از فضاهای بازی و حرکتی برای کودکان است حداقل کاری که می توان در تامین بهداشت جسمی و روحی آنان داشته باشیم ایجاد فضای مفرح و شادی بخش در مدرسه است چرا که دانش آموزان چندین ساعت از روز را در مدرسه می گذرانند و اگر فضاسازی مناسبی در مدارس انجام شود مسلما به شاد زیستن فرزندان خود کمک بسیار مهمی خواهیم کرد.

 

چگونگی دستیابی به تحقق آرمان های شاداب نمودن مدارس

برای بهره گیری مناسب از شرایط و امکانات برای ظهور استعدادها و خلاقیت های نوجوانان باید تحولات جدی در نگرش مدیران و مسوولان نظام آموزش و پرورش ایجاد کرد چرا که در تعریف مدیریت به عنوان یک رشته علمی «فرایند به کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی و سازماندهی - بسیج منابع و امکانات و هدایت و کنترل است برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.»مدیر وظیفه دارد با هماهنگی و اتخاذ تصمیمات پیش برنده ای که براساس مقررات و اصول پذیرفته شده در نظام ارزش ها شکل می پذیرد حیات مادی و معنوی سازمان و افرادش را تدارک ببیند و یک مدیر آموزشی مسوولیتی بس اساسی تر و مهم تر بر عهده دارد، چرا که با روح و روان و جسم کودک و نوجوان سر وکار دارد و بالندگی جامعه و جوانان امروز و سرافرازی و اقتدار فردای آنان به حرف و شعار تنها پیش نمی رود. برخورداری از نسلی جوان و کارآمد و اصرار در به کارگیری مناسب جوانان در چرخه کار و فعالیت های جامعه و پذیرش مسوولیت از سوی آنان در فردایی نه چندان دور می تواند بسیار کارساز و اثربخش باشد.  واضح است که انجام چنان ماموریت مهم به آسانی محقق نمی شود و رشد تعالی آنان به تصادف حاصل نمی شود. باید نوجوانان و جوانان را به خوبی بشناسیم و از جامعه و شرایط دیروز و امروز و فردای آنان درک درستی داشته باشیم، راه ها و روش های مناسب علمی و پیش  برنده برای مجهز نمودن آنان به تربیت دانایی و توانایی و مهارت یابی را فرا بگیریم.

چگونگی ایجاد فضای شاداب در مدارس

در تبیین موضوع شاداب سازی را از ابعاد مختلف می توان بررسی نمود چرا که در ابتدا شاداب کردن محیط مدرسه در کلام  به ایجاد فضای مناسب و فضاسازی ظاهری منتج می شود. لیکن با نگاهی دقیق تر باید عنوان کرد که شاداب نمودن فقط جنبه ظاهری ندارد چون داشتن بهداشت روانی سالم نیازمند رعایت اصولی است که هم جنبه مادی و هم جنبه معنوی دارد و در واقع شاداب سازی را در ابعاد ظاهری و ابعاد معنوی جست و جو کرد که هر یک از این موارد شامل بررسی موضوعات و مواردی مهم است که با در نظر گرفتن آن ها مطمئنا می توانیم روح و روان و جسم و جان نوجوان را شاد کنیم چرا که نوجوان باید ابتدا از درون وجودش احساس شادمانی داشته باشد و این احساس شادمانی همان ایجاد رضایت از زندگی است که باید در تمام ابعاد وجودش رخنه کند.

شاداب سازی درونی و معنوی در مدارس

الف- تربیت معنوی و دینی (آشنایی با لطافت طبیعی و...)

بی تردید تربیت روحی و معنوی نوجوانان باید از آغاز حیات آنان مدنظر گرفته شود لیکن چون در سنین نوجوانی می خواهند هویت شخصی پیدا کنند کم کم از والدین خود جدایی بیشتری پیدا می کنند و وابستگی کمتری می یابند و همین امر باعث می شود هدایت معنوی ویژگی خاصی پیدا کند. آشنایی آنان با لطافت طبیعت (آب و هوا و آفتاب و کوه و دریا و... می تواند نشاط و شادابی را با ادراک طبیعت خداوندی به دست آورد به طوری که نوجوان با دیدن هر یک از ابعاد طبیعت حتی با دیدن یک گل احساس لذت و شادمانی کند.

ب- شرکت دادن نوجوان در فعالیت های گروهی

فعالیت های گروهی و جمعی نوجوانان جزو لا ینفک از زندگی اجتماعی آنان به شمار می رود و اگر خوب هدایت شود می تواند آثار سازنده ای را در پی داشته باشد و در واقع می تواند احساس لذت درونی را برای او به وجود آورد.

ج- جذب مشارکت دانشآموزان در اداره مدارس

شکی نیست که یکی از وظایف مهم تربیتی مدیریت مدارس تشویق نوجوانان به مشارکت و تعاون در همه امور است و آنان می توانند با تدوین برنامه های مناسب به جلب مشارکت دانشآموزان در امور مختلف مدرسه اقدام کنند و این موضوع می تواند به احساس مفید بودن و دور شدن از انزوا و کسالت در نوجوانان کمک کند و خود یکی از موارد شاد زیستن است.

شاداب سازی ظاهری در مدارس

در این بخش اکثرا مواردی مورد توجه قرار می گیرد که قابل رویت و قابل لمس کردن باشد و در واقع اموری که لذت بصری ایجاد می کند یا دیدن فضا و محیط زیبا باعث ایجاد نشاط می شود مورد توجه قرار می گیرد.

1- فضاسازی و زیباسازی حیاط مدارس، از جمله دیوارها، سطح زمین، کاشت درخت و گل و گیاه گذاشتن نیمکت های رنگی و زیبا در حیاط مدرسه، تابلوی زیبای سر در مدرسه، دیوارهای تمیز و زیبا و تزیین شده با نقاشی های زیبا، نماسازی های مختلف.

2- زیباسازی مناسب ساختمان مدارس از جمله هماهنگی کاشی و سرامیک و سنگ - رنگ آمیزی در و دیوارها، پرده های زیبا جهت کلا س ها، زیباسازی راهروهای کلا س ها، دفتر معلمان، اتاق مشاوره و...

 

3- زیباسازی و تمیز بودن نمازخانه استفاده از خوشبوکننده ها، استفاده از نوشته ها و خطاطی های زیبا و استفاده از گلدان های زیبا، استفاده از فرش های زیبا و هماهنگ با پرده ها تمیز بودن و زیباسازی دستشویی ها و وضوخانه (حتما فضای وضوخانه از کاشی و سرامیک زیبا و تمیز استفاده گردد) محل آبخوری ها سنگ شده باشد و در وضوخانه ها از لوله کشی آب گرم استفاده شده باشد.

4- زیباسازی راهروها و ورودی ها با استفاده از گلدان های گل طبیعی و مصنوعی.

5- زیباسازی کتابخانه ها استفاده از کمدهای یکرنگ و یک مدل جهت نگهداری کتاب ها (ترجیحا استفاده از کمدهای چوبی زیبا) استفاده از گلدان های طبیعی در فضای کتابخانه، میز و صندلی های یک رنگ و زیبا، قفسه های زیبا جهت در دسترس قرار دادن مجلا ت و روزنامه ها.

6- تشویق دانش آموزان جهت آوردن گل و گیاه طبیعی و استفاده از آن در محیط کلا س ها.

7- پوشش ظاهری دانش آموزان، استفاده از روپوش های خوش رنگ و شاد .

8- پوشش ظاهری معلمان، مدیر و معاونان که با رعایت تمامی موازین شرعی می توان از رنگ های شاد و رنگ های روشن استفاده کنند.

9- استفاده از قاریان با صوت و لحن زیبا در صبحگاه مدرسه (اگر به صورت زنده باشد بهتر است وگرنه از نوارهای مناسب می توان استفاده کرد.

نتیجه گیری:

 

شاید در اولین نگاه احساس کنیم که انجام همه امور فوق در مدارس مستلزم پرداخت هزینه های سنگین باشد و مسلما در مدارس دولتی چنین امکانی وجود ندارد لیکن با کمی تامل به این نتیجه می رسیم که انجام بسیاری از این پیشنهادات فوق می تواند با درایت و مدیریت صحیح با حداقل بودجه و امکانات انجام شدنی باشد و به اشکال مختلف می توان شادابی و طراوت را به کودکان و نوجوانان این مرز و بوم هدیه دهیم و در نهایت جامعه شاد داشته باشیم که این خود باعث بروز و رشد استعدادها و خلا قیت ها در جوانان ما خواهد شد.

  منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تاثیر ویژگیهای شخصیتی و علمی معلم بر تدریس

بازديد: 359

اساسی‌ترین عامل برای ایجاد موقعیت مطلوب در تحقق هدف‌های آموزشی ، معلم است. اوست که می‌تواند حتی نقص کتاب‌های درسی و کمبود امکانات آموزشی را جبران کند یا برعکس ، بهترین موقعیت و موضوع تدریس را با عدم توانایی در ایجاد ارتباط عاطفی مطلوب به محیطی غیر فعال و غیر جذاب تبدیل کند. در فرایند تدریس ، تنها تجارب و دیدگاه‌های علمی معلم نیست که موثر واقع می‌شود، بلکه کل شخصیت اوست که در ایجاد شرایط یادگیری و تغییر و تحول شاگرد تاثیر می‌گذارد.

دیدگاه معلم و فلسفه‌ای که به آن اعتقاد دارد، در چگونگی کار او تاثیر شدیدی می‌گذارد، بطوری که او را از حالت شخصیتی که فقط در تدریس مهارت دارد خارج می‌کند و به صورت انسان اندیشمندی در می‌آورد که مسئولیت تربیت انسان‌ها را بر عهده دارد. بر شمردن ویژگی‌های معلم کار چندان آسانی نیست. زیرا جوامع مختلف با فلسفه‌ها و نگرش‌های مختلف ، انتظارات متفاوتی از معلم دارند. ولی می‌توان کم و بیش به مشترکاتی که معلمان در همه جا لازم است داشته باشند، اشاره کرد.

 

 

ویژگی‌های شخصیتی معلم و نقش آن در تدریس

*معلم شاگرد نگر (شاگرد نگر فردی - شاگرد نگر جمعی )

*معلم درس نگر ( علمی و فلسفی)

معلم شاگرد نگر

این گروه از معلمان ، شاگردان را هسته مرکزی فعالیت خود قرار می‌دهند. آنان را محور اصلی فعالیت‌های آموزشی می‌دانند. آنان فعالیت و رشد همه جانبه شاگردان را در نظر می‌گیرند و مواد درسی و انتقال دانش را برای پرورش آنها به کار می‌برند. این گروه به طور کلی ، به پرورش استعداد شاگردان شوق فراوان دارند. البته نباید تصور کرد که معلمان دیگر هیچ توجهی به شاگردان ندارند.

بلکه می‌توان گفت که این دسته از معلمان بیشتر از دیگران ، شاگردان را در نظر می‌گیرند و رفتارشان نسبت به شاگردان به گونه‌ای است که توجه هر مشاهده کننده‌ای را در نخستین برخورد به خود جلب می‌کنند. گروه شاگرد نگر را می‌توان به دو دسته کوچکتر در شاگرد نگر فردی و شاگرد نگر جمعی تقسیم کرد.

شاگرد نگر فردی و شاگرد نگر جمعی

شاگرد نگر فردی به ویژگی‌های فردی شاگردان ، بیشتر توجه دارد و یکایک آنان را شناسایی و با هر کدام مطابق خصوصیات فردی‌اش رفتار می‌کند.در حالیکه شاگرد نگر جمعی بیشتر به جمع شاگردان و پرورش جمعی آنها توجه دارد. این گروه از معلمان با استفاده از روان‌شناسی پرورشی و روان‌شناسی نوجوانی در جهت تربیت و پیشرفت کلی همه شاگردان تلاش می‌کنند. رفتار این معلمان نسبت به رفتار معلمان شاگردنگر فردی رسمی‌تر است. این دسته از معلمان چندان به عواطف و در خواست‌های شاگردان توجه ندارند.

معلمان درس نگر

معلمان درس نگر بیشتر به درس اهمیت می‌دهند تا پرورش شاگرد. تمام کوشش آنها بر این است که به هر طریقی که شد، درس را به شاگرد انتقال دهند. گروه درس‌نگر ، به شاگردان و تفاوت‌های فردی آنها توجه ندارند، یا آن را چندان مهم تلقی نمی‌کنند. به نظر این گروه شاگردان موظفند که درس را بطور کامل یاد بگیرند و به معلم پس دهند.

به اعتقاد افراد این گروه ، حقایق علمی شاگردان را برای زندگی اجتماعی آماده می‌سازند و به همین دلیل ، کسب دانش در درجه اول اهمیت قرار دارد. گروه درس نگر را نیز می‌توان به دو گروه کوچکتر درس نگر علمی و درس نگر فلسفی تقسیم کرد.

درس نگر علمی

گروه درس نگر علمی بیشتر به رشته‌های علمی علاقه‌مند هستند و می‌کوشند تا از این نظر دانش خود را رور بروز گسترش دهند. با آنکه مطالب درسی آنها گیرایی درس‌های فلسفی و اجتماعی را ندارند، به سبب اطلاعات وسیعی که در رشته‌های علمی دارند، می‌توانند شاگردان را به سوی خود جلب کنند. تاثیری که معلمان درس نگر علمی در شاگردان می‌گذارند، ناشی از شخصیت آنان نیست، بلکه زاده وسعت اطلاعات آنهاست.

چنین تاثیری معمولا تعلیمی است نه تربیتی ، ولی بطور غیر مستقیم شاهد تاثیر تربیتی هم هستیم. اگر چه علاقه این گروه از معلمان بیشتر به رشته‌های علمی و مواد درسی است تا شاگردان ، دلبستگی آنها به علم باعث می‌شود که گاهی شاگردان با علاقه فراوان در کلاس درسشان حاضر شوند.

درس نگر فلسفی

گروه درس نگر فلسفی با اینکه به درس بیشتر از شاگردان توجه دارند، اما چون اغلب به مسائل کلی و اجتماعی می‌پردازند، کلاسشان گیرا می‌باشد. شاگردان نسبت به این معلمان گرایش بیشتری دارند. این گروه با شخصیت بارزی که دارند، به عنوان سرمشق و انسان آرمانی مورد توجه شاگردان واقع می‌شوند.

چنین معلمانی به فردیت شاگردان توجه نمی‌کنند و به روش تدریس هم اعتنایی ندارند، اما به علت آرمانگرایی خاص و شخصیت بارز و نافذی که دارند، شاگردان جذب آنها می‌شوند. و گاه تمام رفتار و عقاید معلمان خود را مو به مو اجرا می‌کنند و هیچ گونه ابتکار و نوآوری از خود نشان نمی‌دهند.

تاثیر شخصیت علمی معلم بر فرایند تدریس

معلم هر اندازه دارای رفتار انسانی مطلوبی باشد، ولی از نظر علمی ضعیف و ناتوان تلقی شود، مورد قبول شاگردان واقع نخواهد شد. شخصیت متعادل همراه با تسلط علمی معلم ، او را از نظر شاگردان با ارزش و اعتبار می‌سازد. معلمی از نظر علمی قوی است که به روش‌های ارائه محتوا و چگونگی برقراری ارتباط، آگاه و بر آنها مسلط باشد.

روش تدریس باید متناسب با اصول و پرورش و خصوصیات شاگردان انتخاب شود. زیرا وظیفه اصلی معلم فقط درس دادن و پس گرفتن درس نیست، بلکه مهمترین وظیفه او همکاری و راهنمایی یکایک شاگردان برای رسیدن به هدف‌های مطلوب تعلیم و تربیت است.

کاربردها

تسلط بر محتوای درس ، از ویژگی‌های معلم است، با وجود اینکه دامنه علوم حتی در یک رشته خاص بسیار وسیع و گسترده شده است و کمتر کسی می‌تواند به همه آنها دست یابد، لازم است که معلم حداقل بر مطالبی که تدریس می‌کند، مسلط باشد. آموزش و پرورش هر جامعه با توجه به تاریخ و فرهنگ آن جامعه شکل خاصی به خود می‌گیرد.

معلم آگاه و مسلط باید با تاکید بر آن فرهنگ خاص و با توجه به شرایط تاریخی جامعه کوشش کند تا شاگردان را به ارزش‌های والای جامعه پیشرفته و انسانی آشنا کند.

معلم علاوه بر داشتن محتوای غنی علمی ، باید از فنون و مهارت‌های آموزشی آگاه باشد. او باید هدف‌های آموزش و پرورش را بشناسد و با این شناخت به فعالیت‌های آموزش خود جهت بدهد.

معلم ، باید علاوه برداشتن محتوای غنی علمی و آشنایی با روش‌های تدریس ، با برنامه‌ریزی طراحی آموزشی آشنا باشد.

معلم باید در زندگی اجتماعی نیز راهنمای شاگردان باشد. راهنمایی معلمان سبب می‌شود که زندگی واقعی در نظر شاگردان معنی پیدا کند.

معلم چه شاگرد نگر باشد چه درس نگر ، ممکن است در رفتار خود با شاگردان رفاقت‌طلب یا اقتدار‌طلب باشد. اما در حالت کلی باید میانه‌روی را نیز مدنظر داشته باشد تا دچار مشکل نشود.

ارتباط با سایر علوم

عوامل موثر بر تدریس و از جمله عامل شخصیت رفتاری و علمی معلم از مباحث بسیار مهم در علوم تربیتی و روان‌شناسی ، مهارت‌های آموزشی ، فنون تدریس و حتی علوم اجتماعی و... می‌باشد.

چشم انداز

آشنایی با ویژگی‌های شخصیتی معلمان ، برای کلیه دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت و دانشجویان که می‌خواهند در آینده به شغل شریف معلمی اشتغال ورزند، بسیار مفید خواهد بود. زیرا باعث می‌شود که آنان در درجه اول ، خود را از دریچه چشم دیگران ببینند و ارزیابی کنند و پس از شناسایی خود بکوشند تا خود را اصلاح کنند و هر روز گامی به جلو بروند و از این واقعیت غافل نباشند که شخصیت معلم همانند شخصیت شاگردان به مرور زمان کامل خواهد شد.

 

منبع:دانشنامه رشد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

آموزش آزاد، انقلابی در آموزش و پرورش

بازديد: 171

آموزش آزاد، پیشرفت دانش جمعی را به کمک فناوری منبع باز، محتوای آزاد و دانش آزاد فراهم می کند.    

آموزش و پرورش در حال تغییر است. شیوه منبع باز که به شکل فزاینده ای در روزنامه نگاری، تولید نرم افزارها، اقتصاد و فعالیت های مشابه رواج یافته، در حال سازگاری با جوامع آموزشی است. مقالات منتشرشده در کتاب «آموزش را آزاد کنید» ارایه دهنده مثال ها، فرصت ها و ایده هایی عملی برای استفاده از منابع آموزشی رایگان و به اشتراک گذاشته شده در فضای مجازی است. این کتاب که انتشارات ام.آی.تی آن را منتشر کرده، از سه بخش تشکیل شده است: نرم افزار، محتوا و فن تعلیم و تربیت.

 

 

نرم افزار های آموزشی که در سایر زمینه ها برای پاسخ گویی به نیاز های خاص به خدمت گرفته می شوند، هم زمان به دو شکل منبع باز و تجاری موجود می باشند. آموزش های منبع باز و تجاری در سیستم های مدیریت یادگیری که به معلمان اجازه می دهد محتوای آنلاین را به دانش آموزان انتقال دهند و فرایند آموزش را مدیریت کنند، یکسانند. نرم افزارهای منبع باز و پروژه های معرفی شده در این کتاب عبارتند از:

پروژه درک بصری محیط در دانشگاه تافت، ماساچوست؛

▪ نسخه تطبیقی دانشگاه آکسفورد از نرم افزار پیشرفته سیستم آموزش الکترونیکی متن باز «بادینگتون» در دانشگاه لید، انگلستان

▪ درس افزار منبع باز از مؤسسه فناوری ماساچوست، ام.آی.تی

این کتاب، خصوصیات منابع باز در دسترس را با نمونه های تجاری مقایسه نمی کند یا فهرستی از نرم افزارهای آموزشی منبع باز را به خواننده ارائه نمی دهد. در این مقالات، متخصصان آموزش در مورد طراحی با کیفیت بالا و اجرایی کردن نتایج کار بحث می کنند؛ که به عنوان مثال، شامل بهبود سازگاری نرم افزار با معلمان و دانش آموزان و مدیریت خط مشی های تعریف شده برای دسترسی کاربران است.

نویسندگان این کتاب در مورد منابع باز آموزشی فعلی و تغییرات آنها در آینده بحث و گفتگو می کنند. بخش محتوای باز به اضافه درس افزار های رایگان ام.آی.تی که منابع چندرسانه ای آموزشی برای یادگیری و آموزش رایگان را نیز شامل می شود، با یکدیگر مرتبط هستند. همچنین تمام ایده های ابتکاری یادگیری آزاد در هر زمینه ای، از آموزش های رایگان کوتاه مدت گرفته تا دوره های کامل تحصیلی که رایگان یا با پرداخت شهریه تدریس می شوند، ارائه شده اند.

بحث اصلی در اینجا مدیریت استعدادهای خاص است. به عنوان مثال، استفاده از مجوز اشتراکی سی.سی.ال توسط خالق اثر که به کاربران اجازه باز نشر قسمتی از نوشته یا تحقیق او را می دهد، در این کتاب توسط دیوید وایلی به طور کامل شرح داده شده است.

کنترل کیفی محتوای آموزشی هم از اهمیت خاصی برخوردار است. روش های متنوعی برای این منظور به کار گرفته می شوند، اما یکی از بهترین آنها، بازخوانی مطالب به طور غیر مستقیم و توسط شخص سومی است که از لحاظ علمی هم پایه تهیه کنندگان مطالب است. بسیاری از مقالات کتاب به طور مداوم، کارایی و کیفیت سیستم را برای ایجاد و مدیریت محتوای آزاد از بالا به پایین یا از پایین به بالا مورد بررسی قرار داده اند.

رشد روز افزون دسترسی به محتوای آزاد و با کیفیت بالا، با مدل تجاری سنتی و مخصوصا منافع ناشران کتاب های درسی در تقابل است. دیان هارلی کسانی را به خاطر می آورد که سعی می کردند، جلوی پذیرش محتوای باز و دیجیتال را توسط اعضای هیأت علمی بگیرند. او می گوید: « این کار علاوه بر صرف وقت، هزینه، دسترسی به ساختارهای حمایتی و ماهیت علمی محیط دانشگاهی، نیاز به تلفیق سیستم سنتی آموزش با فرم جدید محتوایی آن و تحقیقات این سال ها دارد. »

ریچارد برانیوک تلاش می کند با مبنا قرار دادن تحولات دنیای مجازی، آینده آموزش آزاد را پیش بینی کند. او با به کارگیری واژگان تخصصی ناشران کتاب های شبکه و وب، می گوید: «ساختار وب ۱.۰ آغازگر ظهور آموزش و پرورش آزاد بود، در حالی که تولید محتوا در وب ۱.۰ ساده نبود. امکان انتشار مطالب اولین بار توسط این سیستم امکان پذیر شد. با ظهور وب ۲.۰ که فرصت تعامل بیشتری را برای کاربران فراهم می کرد، ایجاد محتوا و تلفیق مجدد آن آسان شد. استفاده از شبکه های اجتماعی و تولد محتوا در وبلاگ ها و ویکی ها امکان ارتباط نزدیک تری را فراهم کرد. در حال حاضر دانش آموزان هم می توانند تولید محتوا کنند. نقش معلمان و اساتید دارد تغییر می کند. ما شاهد قد علم کردن سیستم جدیدی در برابر روش های سنتی آموزش هستیم. اغلب دانش آموزان حاضر به پذیرش سیستم آموزشی یکپارچه در طول دوران تحصیلشان نیستند. آینده، ظهور وب ۳.۰ را نوید می دهد که فرصت های بهتری را با هدایت خودکار و بهره گیری از هوش مصنوعی به ارمغان خواهد آورد. شاید برای بهبود کارآیی یادگیری و سنجش آن در روش تازه هنوز زود باشد، اما آن چه در حال حاضر حائز اهمیت است، تغییرات معنی دار یادگیری است. »

بخش پایانی کتاب به مقایسه روش های تازه ای می پردازد که برای درک چگونگی فرایند یادگیری تلاش می کنند. این پروژه ها عبارتند از:

▪ بخش تحقیقاتی آموزش و یادگیری آکادمی کارنگی، SoTL

پروژه سنجش دانش شامل سه بخش ثبت نتایج، ثبت فرایند های یادگیری و تفکر و تمرین های دانشگاهی

پروژه « کیپ تول کیت» یا لابراتوار چندرسانه ای آموزشی مبتنی بر منبع باز و سیستم مدیریت فرایندهای یادگیری

این پروژه ها الزاما شامل فناوری های به روز و متعدد نیستند، اما روش های متفاوتی را برای بهبود فرایند یادگیری دروس استاندارد به کار گرفته اند، مانند بحث و تبادل نظر در جمع های کوچک دانش آموزی، باز خوانی مطالب به عنوان یکی از بخش های استاندارد در یادگیری و جلساتی برای بحث و تبادل نظر که در حضور معلمان برگزار می شوند. این فعالیت ها نیازمند زمان و انرژی هستند. ما قبل از این که خواهان سازگاری دانش آموزان و معلمان با روش های جدید تدریس باشیم، نیازمند برتری بخشیدن آنها به روش های قدیمی تشویق و تنبیه هستیم.

برنادین چاک فانک، مدیر سابق کالج فوت هیل درکالیفرنیا، فعالیت های این کالج را به عنوان یکی از پیشروان آموزش آزاد و آنلاین به این شرح توضیح می دهد: «رهبری کلید اصلی حمایت از چنین ایده های تازه ای است. باید برای تمامی اساتید و اعضای کالج به وضوح مشخص شود که صداقت، تعهد، امانت داری و گذشت از ارزش بسیار بالایی در این مؤسسه برخوردار هستند.» بسیاری از نویسندگان این کتاب معتقدند هیچ چیز به اندازه داشتن روحیه خوب کار گروهی در انتقال بهتر تجربیات مربیان به گروه حائز اهمیت نیست.

 

نشریه نیچر، شماره ۴۵۷ ژانویه ۲۰۰۹- ترجمه : محبوبه عمیدی  

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تقویت اعتماد به نفس در دانش آموزان با شروع مدرسه

بازديد: 151

شروع مدرسه زمان خوبی برای تقویت اعتماد به نفس است، زمانی که قصد داریم به کودکمان بیاموزیم چه اهدافی را در زندگی داشته باشد و برای رسیدن به آنها چگونه تلاش کند، باید احساساتی را که باعث تقویت تفکرات منفی در آنها می شود کاهش دهیم.به این منظور باید باورها و توقعات سختی که از خود دارد و باعث ضعیف شدن عزت نفس می شود و به آن شدت می بخشد را تغییر دهیم و:

 

 

- از احساسات خود و دیگران با وی صحبت کنیم.

- او را مطمئن سازیم که احساسش را درک می کنیم.

- به او بیاموزیم که برای ابراز احساساتش روش منطقی به کار ببرد.

کودکی که عزت نفس اندک دارد دائم نگران است، زیرا فکر می کند اگر در کاری شکست بخورد بدون شک تنبیه و یا تحقیر می شود، بنابراین علاقه ای به آزمودن موضوعات جدید ندارد و فقط در موقعیت های امتحان شده و آشنا احساس آسودگی خیال می کند. برای این که بتواند احساس عدم اعتماد به نفس را در خود از بین ببرد، پیرو برنامه ای خشک و انعطاف ناپذیر و تشریفاتی می شود تا به خود قیافه کنترل و نظم داشتن بدهد زیرا نسبت به توانایی هایش اعتمادی ندارد. هرگاه مرتکب اشتباهی شود خودش را مرتب سرزنش می کند در نتیجه بیشتر احساس بی لیاقتی کرده و دیگر لزومی نمی بیند تلاش کند و انگیزه اش را هم از دست می دهد و پس از زمانی که انگیزه در او از بین رفت چیزی وجود نخواهد داشت که او را خشنود سازد. بیشتر اوقات تکالیف مدرسه، کودک را دچار تشویش می کند و این نگرانی اعتماد به نفس او را از بین می برد. برای این که کودکانمان هنگام انجام دادن تکالیف مدرسه شان دچار اضطراب و نگرانی نشوند، باید تکالیف خود را در اتاقی آرام و بی سروصدا که حواسشان پرت نشود انجام دهند، چرا که آشفتگی ذهنی باعث تشویش و اضطراب شده و ترسی غالب بر آنها مستولی می شود که تمرکز حواس را از آنها می گیرد.

 والدین برای کمک به فرزندان خود باید:

1) برای فرزندان خود وقت کافی در نظر بگیرند و دقیقا توضیح دهند که چرا رفتاری پذیرفتنی است در حالی که رفتاری دیگر چنین نیست و هنگام سرزنش فرزند خود آن رفتار خاص را مورد خطاب قرار دهند نه شخصیت کودک را.

2) وقتی اشتباهی صورت می گیرد تا جایی که امکان دارد برای اصلاح آن وقت کافی بگذارید زیرا عجله کودک را نگران می کند.

3) سعی کنید از راه های گوناگون به کودک خود آموزش دهید. مثلایک کودک ممکن است آموزش ها را تنها به صورت شفاهی درک نکند بنابراین کاری را که باید او انجام دهد هر قدر هم که ساده باشد کاملاشرح داده و به طور عملی انجام دهید مثلاپیام تلفنی گذاشتن را به طور عملی به او بیاموزید.

4) والدین برای این که کودکشان را از نگرانی برهانند باید او را دائم تشویق یا تحسین کنند البته تشویق، اغراق آمیز و ناپخته نباشد. کودکان معمولااز کارهای خود خیلی انتقاد می کنند و از آنچه که انجام می دهند زیاد راضی نیستند.

5) برخی از کودکان هر نوع تعریف و تمجید را یک جور مزاحمت تلقی می کنند. واکنش فرزندتان نسبت به تعریف و تمجید را مشاهده کنید و وقتی متوجه شدید که کودکتان حتی هنگام تعریفی مثبت آشفته خاطر و مضطرب می شود تا جایی که امکان دارد او را به حال خود بگذارید و کاری به کارش نداشته باشید.

6) والدین کودکی که نمی تواند خشم خود را کنترل کند باید او را تشویق کنند تا روی یک کار ـ نه چند کار همزمان- وقت بگذارد و از بار اضافی و اضطراب ناشی از خستگی و گرسنگی بپرهیزد زیرا ممکن است امیدش را در راه رسیدن به اهدافش از دست بدهد.

7) والدین باید از کودک بپرسند که چه اهدافی دارد.

8) وقتی هدف کودک مشخص شد باید به او کمک کنند که تشخیص دهد آیا هدفش با واقعیت همخوانی دارد یا خیر و اگر چنین بود برای رسیدن به آن، او را تشویق کنند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

چه کسی در هزاره نوین باسواد است؟

بازديد: 157

تمامی اندیشمندان و صاحبنظران بر این باورند که شکوفایی و تعالی هر جامعه در گرو وجود شهروندانی باسواد است. تجربیات کشورهای مختلف نیز مؤید این نظر است. تمامی جوامع عقب مانده جهان، یعنی همان کشورهای جهان سوم، همواره از بی سوادی مردم و حکومت مداران خود رنج می برند. افراد بی سواد به چندین علت پیشرفت نمی کنند:

علت اول اینست که ”نمی دانند“ و ”نمی فهمند“ پس در نتیجه ”نمی خواهند“. دومین علت آن اینست که ”نمی توانند“.

 

توجه و اولویت دادن به سواد و سوادآموزی برای هر جامعه ای که می خواهد مسیر رشد و تعالی را طی کند و همواره به سمت کسب رفاه بیشتر و ارتقای کیفیت زندگی خود گام بردارد، ضروری و حیاتی است. به همین علت شاهدیم که چشم انداز مطلوب تمامی کشورهای پیشرفته (از سالیان دور)، داشتن شهروندانی باسواد بوده است. اما نکته شایان توجه اینست که مفهوم سواد نیز به مرور زمان تکامل یافته است و امروز شاهد مفهوم ”چندسوادی“ هستیم.

از آنجاییکه دنیای امروز به سرعت در حال تغییر و پیشرفت است، مقوله سواد نیز دایماً در حال تغییر و پویایی بوده است. همگام با پیشرفت های گسترده و پرشتاب علم و فناوری، مفهوم، کیفیت، گستردگی و استانداردهای سواد نیز دایماً درحال تغییر و تکامل است.

متاسفانه شتاب رشد و تغییر جهان بگونه ای بوده است که انسان (اکثریت جوامع)، از آن عقب مانده اند. این نکته هم اکنون به دغدغه ای جدی برای خود کشورهای پیشرفته نیز مبدل شده است. پژوهشگر و اندیشمندی به نام بورک، بعد از بررسی های گسترده ای که راجع به فناوری و سواد در دهه ۱۹۶۰ انجام داد، با شگفتی بیان داشت: ”هرگز این همه انسان، درباره فناوری تا این حد نادان نبوده اند“. او این وضع را فاجعه آمیز می دانست و بر این اعتقاد بود که دیگر نمی توانیم نسلی جدیدی از افراد ”بی سواد در فناوری“ تربیت کنیم. از همان زمان مفهوم ”سواد فناوری“ متولد شد و محققین مختلف به این نتیجه رسیدند که باید روش های آموزش و یادگیری (بخصوص در مورد علم و فناوری) در مدارس، دانشگاه ها و حتی محیط کار اصلاح گردد.

در سال ۱۹۸۲ پژوهشگر بزرگی به نام هیرش، مفهوم ”سواد فرهنگی“ را برای آمریکاییان ابداع کرد. او در کتاب معروفش، سواد فرهنگی را با یک جمله تعریف کرد: ”هر آنچه یک آمریکایی باید بداند“. او مجموعه ای از دانش، اطلاعات و توانمندی ها را که باید یک فرد برای بقا و رشد در عصر حاضر بداند تعریف کرد. این اطلاعات در حوزه های مختلفی همچون ادبیات، تاریخ، علم و فناوری، زبان های مختلف، فرهنگ ها، هنر، رسانه ها، سیاست و غیره قرار دارند (در واقع چندین سواد مختلف را در دل خود جای داده است). او در سال ۲۰۰۱ کتاب ”دایره المعارف کامل سواد فرهنگی“ را منتشر کرد که به طور مفصل و در قالب یک فرهنگ لغات و اصطلاحات به تعریف تمامی موضوعات موردنیاز افراد پرداخت.

اما جالب است بدانیم کانون تمامی این دغدغه ها و تحقیقات گسترده ای که راجع به سواد و انواع آن انجام شده است، کشور آمریکا است. کشوری که مهد نوآوری و پیشرفت است به خوبی می داند که برای تداوم رشد خود نیازمند سواد و آگاهی های بالای شهروندان خود است.

هم اکنون این دغدغه ها در آمریکا در اوج خود قرار دارد. بیش از ۳۰ نوع مفهوم سوادی مختلفِ موردنیاز کشف شده و مورد بررسی و تحلیل واقع شده است. استانداردهای بعضی از آن ها تدوین شده است و نظام آموزشی این کشور، در حال گنجاندن آن ها در دروس دوره تحصیلی دانش آموزان است. به علاوه رسانه های جمعی این کشور، سایت های اینترنتی اطلاع رسانی، دانشگاه ها، مراکز تحقیقاتی، اندیشگاه ها و از همه مصمم تر دولت آمریکا، عزم خود را جزم نموده اند تا سطح سواد و آگاهی های مرتبط و موردنیاز مردم خود را در کوتاه ترین زمان ممکن، یا بهتر است بگوییم قبل از اینکه دیر شود، افزایش دهند.

سواد“ در واقع شالوده آگاهی ها، ظرفیت و توان افراد در کسب دانش و زیربنای اعمال و امور زندگی آنان است. ذهنیت سنتی همه در مورد سواد، همان توانایی خواندن و نوشتن است. اما تعریف سنتی جامع تر آن مطابق قانون ملی سواد آمریکا (۱۹۹۱) عبارتست از :

”توانایی یک فرد در خواندن، نوشتن و صحبت کردن (به انگلیسی)، و توانایی محاسبه و حل مسایل با کارایی لازم برای فعالیت در کار و جامعه در راستای دستیابی به اهداف خود و توسعه دانش و پتانسیل فردی خویش و جامعه“.

مطابق تعریفی از سواد که در انگلستان و ایرلند مورداستفاده قرار می گیرد، سواد همان مهارت های پایه و اساسی موردنیاز هر فرد است که عبارتند از:

”توانایی ارتباط برقرارکردن به وسیله حرف زدن (صحبت) و گوش دادن، خواندن، نوشتن و استفاده از ریاضیات از طریق مجموعه ای از رسانه ها و فناوری ها، در راستای ارتقای زندگی روزمره و مشارکت جمعی“.

"سواد" توانایی به رمز درآوردن (کُدکردن) و رمزگشایی (دی کُدکردن) پیام هاست (تعریف علمی). در واقع این تعریف، سواد عمومی یعنی خواندن و نوشتن را نیز در بر می گیرد. پس سواد فناوری نیز، توانایی به رمز در آوردن و رمزگشایی پیام های فناورانه است. به رمز در آوردن و رمزگشایی با در نظر گرفتن زبان، یعنی همان توانایی فهم، درک و استفاده از کلمات و معانی آن ها؛ و به قول شیکزن میهالی (۱۹۹۰)، پیش فرض سواد، وجود مجموعه نشانه های مشترکی است که بسان رسانه ی انتقال اطلاعات بین ذهن افراد و رخدادهای خارجی عمل می کند.

دو مفهوم سوادی عمده برای حرکت به سمت یک جامعه دانش بنیان عبارتند از ”سواد فناوری“ و ”سواد اطلاعاتی“. اگرچه تعاریف بسیار مختلفی راجع به سواد فناوری وجود دارد اما مفهوم کلی آن ناظر بر ”درک و فهم فناوری و ویژگی های آن، فرآیند توسعه و بکارگیری، و ارزیابی پیامدها و تاثیرات آن“ است. تعریف ساده سواد اطلاعاتی نیز عبارتست از ”توانایی و هنر فهم اطلاعات، جستجو و یافتن آنان، تجزیه و تحلیل اطلاعات، بکارگیری فناوری اطلاعات و شبکه های کامپیوتری“.

آنچه ما باید بدان توجه داشته باشیم تربیت نسل نوینی از افراد باسواد برای آینده کشور است.

منبع:محمدرضا میرزاامینی، اندیشگاه شریف      

سایت سیمرغ ( www.senmerv.com ) 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

نخوردن صبحانه و حواس‌پرتی دانش‌آموزان

بازديد: 293

دکتر "مرتضی صفوی" متخصص تغذیه در این باره گفت: نخوردن صبحانه می‌تواند، اثرات منفی بر یادگیری داشته باشد، زیرا ناشتایی در شرایط طبیعی مکانیسم هموستاتیک گلوکز خون را در سطحی ثابت نگه می‌دارد تا بر عملکرد طبیعی مغـز لطمه نزند.

وی افزود: اگر مدت زمان نخوردن صبحانه طولانی‌تر شود، نگهداری قند خون در سطحی که مغز قادر به فعالیت طبیعی خود باشد، دشـوارتر و یادگیری و تمرکز حواس، مختل می‌شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گفت: حفظ قند خون در محدوده طبیعی، سبب بهبود عملکرد مغـز و یادگیری کودکان مدرسه‌ای می‌شود.

دکتر "صفـوی" گفت: یکی از علل افزایش یادگیری، ساخته شدن "استیل کولین"، و نقش آن در تقویت حافظه، ثابت شده است.

این متخصص تغذیه افزود: کودکانی که صبحانه نمی خورند، در انجام تکالیف ریاضی، کارایی کمتری دارند و قدرت خلاقیت و ابتکار آن‌ها در دروس دیگر نیز کاهش می‌یابد.

وی افزود: دانش آموزان افزون بر سه وعده اصلی غذایی به میان وعده هم نیاز دارند.

دکتر "صفـوی" تصریح کرد: دانش آموزان به ویژه در دوره ابتدایی باید هر 4 تا 6 ساعت برای نگهداشتن غلظت قند خون در حد طبیعی، غذا بخورند تا فعالیت سیستم عصبی و عملکرد مغز آنها در حد مطلوب باقی بماند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گفت: کبد مسئول ذخیره گلوکز به صورت گلیکوژن و آزادسازی آن در خون در صورت نیاز است و در کودکان و دانش‌آموزان ابتدایی فقط برای حدود 4 ساعت گلیکوژن ذخیره می‌کند، به همین علت کودکان و دانش‌آموزان ابتدایی به خوردن غذا در وعده‌های بیشتر نیاز دارند و باید بین صبح تا ظهر و ظهر تا شب میان وعده مصرف کنند

منبع: سایت کنکاو

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

احساسات بچه ها را انکار نکنیم

بازديد: 159

به دو نمونه از برخورد دو مادر با فرزندشان توجه کنید.

علی! مادر من از مرتضی بدم می آید.

مادر! اشتباه می کنی. تو باید با او دوست باشی. چرا پسر عموت با او مشکلی نداره؟

همین جمله را وحید به مادرش می گوید. اما مادر وحید می گوید: پسرم درسته! درک میکنم که چرا از مرتضی بدت می آید، تو قبلا با او یکبار دعوا کردی، دیروز هم تو را مسخر می کرد.

نحوه برخورد های این دو مادر واقعا می تواند برای دو فرزند بسیار سرنوشت ساز باشد. مادر علی احساس فرزند خود را انکار میکند و سعی می کند او را نصیحت کرده و با مقایسه او با پسر عمویش به او بگوید که در احساس خود اشتباه میکند. این مسئله به طور ضمنی به علی این پیام را می دهد که او قادر نیست ارزیابی درستی از موقعیت خود داشته باشد و کسی هم با او همدلی نمی کند و تنهاست.

اما مادر وحید احساس او را قبول می کند و با او همدلی میکند و میگوید درک می کند که چرا از مرتضی بدش می آید. این برخورد به طور ضمنی این پیام را به وحید می هد که  احساس تو درست است من به تو احترام می گذارم و و حامی تو هستم و تو تنها نیستی و در آنچه که میگویی شک و تردید نداشته باش.

چرا فرزندانمان گاهی بدون توجه و صادقانه احساسات خود را بیان می کنند؟

نباید فکر کنیم که آنها از ما راه حل می خواهند یا می خواهند نصیحت های ما را بشنوند بلکه آنها از ما گوش شنوا می خواهند تا ببینند آیا حامی دارند و آیا کسی با آنها همدردی می کند. آیا کسی را دارند که به آنها تکیه کنند. اگر از آنچه که می خواستند مطمئن شدند و حرف دل خودشان را خالی کردند آن وقت می توانند با مشکلات خود کنار آمده و سر فرصت آن را حل کنند.

انکار احساس آن را خاموش نمی کند بلکه احساس سرکوب شده و ممکن است شدت آن چند برابر شود و این مسئله موجب میشود تا مشکلات ناشی از آن از جایی دیگر خود را نشان دهد. همچنین نفی مکرر احساسات فرزندان موجب رفتار های غیر اصیل میشود و  رفتارهایی که در نهایت شخصیت های دروغین را شکل میدهند همان کسانی که برای خود زندگی نمیکنند بلکه برای رضایت دیگران تلاش میکنند و قادر نیستند احساسات خود را بروز دهند و با انواع سرکوب های درونی زندگی میکنند.

نکته مهم در رابطه با احساسات فرزندانمان این است که نباید تلاش کنیم با عقل و منطق با احساسات آنها برخورد کنیم و سعی کنیم که با استدلال احساس آنها را زیر سوال ببریم چون احساس و منطق دو چیز جداگانه است و با هم تلفیق نمی شوند .

ما احساس خوب و بد نداریم بلکه احساس خوشایند و ناخوشایند داریم. ممکن است ما احساس فرزندمان را تایید کنیم اما به این معنی نیست که با او موافق هستیم. لذا برخی موارد ضمن پذیرش احساسات آنها، جلو رفتارهای اشتباهشان را می گیریم.

به عنوان مثال، سمیرا به مادرش می گوید: مادر من خیلی دلم بستنی می خواهد برام بستنی بخر. مادر میگوید: سمیرا جان درسته دلت بستنی می خواهد، اما امروز از بستنی خبری نیست چون گلوت درد می کند تا خوب شدن آن باید صبر کنی.

شما در مورد  این رفتار زهرا چه فکر می کنید؟

او یک نقاشی کشیده و خوب رنگ کرده حالا با ناراحتی به نقاشی خود نگاه می کند و می گوید خیلی زشته!

 

شما چگونه با او برخورد می کنید؟ آیا سعی می کنید تا به او بقبولانید که نه خیلی قشنگه یا...

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

مشکل کم رویی در دانش آموزان

بازديد: 269

اکثر معلمان و مسوولان مدارس، در طول خدمت آموزشگاهی خود با دانش آموزانی برخورد می کنند که رفتارهایی متفاوت با سایر همکلاسان از خود نشان می دهند. یکی از این رفتارها که نگرانی بزرگترها را برمی انگیزد مشکل کمرویی و گوشه گیری دانش آموزان است که در گستره وسیعی جای می گیرد که با سکون، سکوت، غمگینی و درخود فرورفتگی و انزوا همراه است. 

روان شناسان کمرویی و گوشه گیری را رفتاری ناسازگارانه تلقی می کنند که بعضا مزمن و با دوام است. این رفتارها سازگاری کودک را با مشکلات زیادی مواجه می کند و برای زندگی سایر اشخاص که به نوعی با کودک در تماس هستند، عامل مزاحمی به حساب می آید.


 

 

● تعریف کمرویی

کمرویی و کناره گیری کودک، کوششی برای خودداری از ارتباط با محیط اطراف است. کودک کمرو و گوشه گیر ممکن است از برقرارنمودن تماس با افراد و شرکت در فعالیت های اجتماعی، تقلیل یافتن علائق ذهنی و عاطفی به محیط خارج همراه باشد. این دسته از کودکان ممکن است از موقعیت هایی مانند؛ شکست، انتقاد، کمبود، اعتماد به نفس، دستپاچگی یا تحقیر ترس داشته باشند.

کودکان کمرو و گوشه گیر معمولا از داشتن دوست محروم هستند و یا تک دوست بوده و بسیار به آنها وابسته می باشند و به طور کلی از بودن در کنار هم سن های خود لذت نمی برند و به فعالیت های گروه علاقه نشان نمی دهند. متاسفانه کودکان کمرو و کناره گیر معمولا موردتوجه قرار نمی گیرند، علت نیز آن است که نسبت به کودکان دیگر، کمتر توجه اطرافیان را به خود جذب می کنند. روابط اجتماعی این دسته از کودکان در مقایسه با همسالان در عملکردهایشان دچار کمبود و کاستی است و احتمالا حالت هایی از افسردگی و ناشادی را تجربه خواهند کرد و با مشکلات آموزشی خود، مواجه خواهند گردید.

● مشخصه های رفتاری کودکان کمرو و گوشه گیر

رفتار گوشه گیری یا انزواطلبی به عنوان یکی از مشکلات عمده در کودکان و نوجوانان محسوب می شود و متاسفانه برای آنکه در مدرسه ایجاد دردسر و مشکل نمی کنند دیرشناخته شده و گاه به عنوان فردی مودب و بی دردسر از طرف دیگران معرفی می گردند. در نتیجه تشخیص و شناخت آنها به تاخیر می افتد و زمانی متوجه مشکل می گردند که کار درمان سخت تر و وضعیت شاگرد حادتر شده است.

این کودکان و نوجوانان دارای احساس بی کفایتی بوده و به دنیای درون خود پناه می برند و بیش از حد متواضع هستند و حتی اگر با مسئله ای مخالف باشند جرات بیان مخالفت یا نظرات خود را ندارند.این افراد نسبت به مسائل اطراف خود حساسیت بیش از حدی دارند و اگر مسئله ای مخالف نظر آنها باشد یا مجبور به شرکت در کار جمعی باشند، در گوشه ای کز کرده و با کسی حرف نمی زنند و گاه در هنگام شدت ناراحتی ناخن های خود را می جوند.رفتار چنین کودکانی همواره با شک و تردید همراه است و دور از اطمینان که جهش های ناشیانه و پس روی های ناگهانی به دنبال دارد.

همه این حرکات این تصور را ایجاد می کند که شخص کمرو بین دو نیروی متضاد در کش و واکش است.هر کودک کمرویی دارای خصوصیاتی است که ناتوانی او را در نظر خودش بزرگ تر و در نظر دیگران نمایان تر جلوه می دهد. مثل این است که کودک با کمرویی خود می خواهد بگوید؛ «می بینید که من چقدر رنج می برم، پس راحتم بگذارید!»بدین ترتیب کودک با رفتار تردیدآمیز خود به جایی می رسد که از ارتباط های اجتماعی که برای او رنج آور و دشوار است پرهیز می کند، زیرا می ترسد نتواند به صورت مناسبی با آنها روبه رو شود.

● نشانه های دیگر

دست های کودک کمرو غمناک است. کودکی که از کمرویی خود به ستوه آمده است جرات نمی کند دست کسی را که به سوی او دراز شده است بفشارد، زیرا می ترسد که او متوجه غمناک بودن دست هایش بشود. دشواری دیگر برای بعضی از کودکان انزواطلب احساس نیاز رفتن به دستشویی است، زیرا می ترسند برای رفتن به دستشویی از معلم اجازه بگیرند و معلم اجازه ندهد، این دسته از کودکان گاهی موقع حرف زدن دچار دشواری هایی می شوند. از ترس اینکه نتوانند منظور خود را شرح دهند، به لکنت زبان دچار می شوند.

این نقص بیشتر در مقابل کسانی مطرح می شود که کودک از قضاوت ایشان بیمناک است. حرف زدن با کسی که مورد اطمینان اوست و به او محبت دارد برایش آسان است. بعضی از معلمان گاهی دیده اند که کودک کمرویی که مورد پرسش قرار گرفته، چنان دست و پای خود را گم کرده است که به ادعای خود سوال را نشنیده است. کودک کمرو با کناره گیری از گروه کودکان، از بازی هایی که به فعالیت گروهی نیاز دارد خودداری می کند و این رفتار او را از آموختن اصول زندگی اجتماعی باز می دارد و مانع رشد احساس اجتماعی بودن در او می شود.

کودک کمرو از نوعی احساس حقارت رنج می برد، او به توانایی هایی که دارد اعتماد ندارد و آنها را ناچیز می شمارد. خود را برای زندگی ضعیف و نامجهز می بیند و چنین می پندارد که برای دفاع در مقابل مشکلات آماده نیست.

● سبب شناسی مشکل

گاه گفته می شود که کمرویی نوعی بیماری خانوادگی است. اما این گفته صحت کامل ندارد. کمرویی در اغلب موارد یک نقص موروثی نیست (به جز در مواردی که با نشانه هایی از بیماری اسکیزوفرنی همراه است) بلکه رفتار نامناسبی است که کودک از محیط کسب می کند که سبب شناسان برای آن عللی را برشمرده اند.

مشکلات و اختلافات ریشه دار خانوادگی، محرومیت از محبت، فعالیت های اجتماعی بیش از حد پدر و مادر، نقص عضو یا بیماری های دیگر جسمانی، شکست های متعدد در زندگی، تحقیر کودک در مقابل جمع، انتقاد و تمسخر در حضور دیگران، نداشتن معیارهای خاصی که کودک و نوجوان برای محبوب شدن، برای خود در نظر بگیرد، توقع بیش از حد داشتن از کودک، تغییراتی که در خانواده پیش می آید مانند تولد خواهر یا برادر کوچک تر از جمله عواملی است که منجر به گوشه گیری و کمرویی در کودک خواهد شد.

● راهکارهایی برای معلمان

۱) سعی کنید علت اصلی کمرویی و کناره گیری کودک را پیدا کنید. از یادداشت های روزانه، نمایش، ایفای نقش، جملات ناتمام، قصه گویی یا فنون مشاوره استفاده کنید تا کودک را بهتر بشناسید.کودکان اغلب احساسات خود را در اینگونه از فعالیت ها واضح بیان می کنند.

۲) برای جلب اعتماد کودک و ایجاد یک ارتباط خوب تلاش کنید.

۳) از کودک خجالتی بخواهید که به دانش آموز دیگر، در نقش یک معلم کمک کند. هر توانایی و نکته جالب را که باعث بهبود روابط کودک می شد را اصل قرار دهید.

۴) کودک کمرو و گوشه گیر را در فعالیت های گروهی کوچک یا در فعالیت های کودکان دیگری که با آنها دوست است درگیر سازید. یک کودک خجالتی بیشتر دوست دارد در گروه های کوچک صحبت کند. او را برای انجام کارهای خاص با کودکان دیگر همرا کنید.

۵) به کودک کمرو و گوشه گیر مسوولیت های مختلفی واگذار کنید. مانند انتقال پیام ها، کمک به مسوولان مدرسه، کمک به دفتردار مدرسه، تدارک وسایل آزمایشگاه و ... از واگذاری کارهای سخت به کودک و همچنین کارهای اجرایی و نمایشی مانند صحبت کردن در مقابل کلاس که او را دستپاچه می کند خودداری کنید.

۶) از کارهایی که کودک خجالتی دوست دارد و قادر به انجام آن است از قبیل شرکت کردن در گروه دوستان، صحبت کردن با شخصیت معروف و یا بازی در یک گروه، فهرستی تهیه کنید و به کودک فرصت دهید تا یکی از این کارها را انتخاب کند و برای رسیدن به هدف شایستگی خود را نشان دهد. از رفتارهای تمرینی استفاده کنید.

۷) با صحبت کردن در مورد کمرویی و گوشه گیری کودکان آنها را ناراحت نکنید. همچنین از صداکردن و دعوت آنها برای اجرای فعالیت های خاص در مقابل دیگران بدون هماهنگی قبلی اجتناب کنید. یک روش مناسب برای تشویق کودک شرکت در کلاس طرح تمرین و پرسش و پاسخ با کودک است. در این روش کودک و معلم قبلا سوال و جواب را تمرین کرده اند سپس زمانی که معلم کودک را پای تخته فرا می خواند، کودک احساس می کند که این فعالیت (پرسش و پاسخ) راحت و آسان است و اعتماد به نفس پیدا می کند.

۸) خودپنداره مثبت را در کودک تقویت نمایید.

۹) برای آموزش کودک کمرو از روش «ابراز وجود» استفاده کنید. از کودک بخواهید موقعیت هایی را که دوست دارد در آنها موثر باشد و راه های تماس برای برخورد با هر موقعیتی را بررسی کند، سپس طبق برنامه ای تعیین شده با کودک کار کنید.

۱۰) زیمباردو(۱۹۷۷) پنج مرحله را برای تغییر رفتار کودک گوشه گیر پیشنهاد می کند؛ درک خود، فهم دلایل گوشه گیری، عزت نفس، گسترش فعالیت های اجتماعی و کمک به دیگر افراد کمرو (برای غلبه بر کمرویی خود و دیگران)

روزنامه جوان 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

خصوصیات یک معلم

بازديد: 271

معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد. دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید. در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمه الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت . شرافت و مرتبت معلم، زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق کند و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف، شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که تمامی تلاش های علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد.

 

 

▪ هنر معلمی: معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است. معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی است.در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:

اقرا باسم ربک الذی خلق...

خداوند، خود را "معلم" می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است. نباید تنها با این توجیه که معلمی شغل انبیاست، از توجه به نیازها و سختی هایی که معلمان تحمل مـی کننـد چشـم پـوشیـد. اگـر معلمی شغل انبیاست، باید این را نیز به خاطر داشته باشیم که انبیا بر انسان منت گذارده اند. در آیات وحیانی نیز حقی که آنان بر گردن ما دارند گوشزد شده است، پس چرا از حق وارثان انبیا غافلیم؟ معلمی نیاز به توانایی و صرف انرژی فراوان دارد. معلم باید جامعه شناس باشد که با شناخت مقتضیات زمان، دانش آموز را برای ورود به جامعه آماده کند. باید روان شناس باشد که با درک نیازهای روحی و مسائل روانی، دانش آموز را به عنوان فردی از نظر روح و روان، سالم تحویل اجتماع دهد و معلم نیاز به مهارت های ارتباطی دارد تا بتواند با دانش آموز ارتباطی سازنده برقرارکند. معلم با انسانی سر و کله می زند که از قضا در دوران رشد و تغییر و تحول است. معلم باید به مثابه مردم شناسی که در قلمرو ناشناخته ای پا می گذارد، وارد دنیای کودک و نوجوان شود و آداب و رسوم کودکی و اقتضائات این دوران را بشناسد. معلم با ورود به قلمرو کودکی، در معرض خطر خروج از بزرگسالی قرار می گیرد و با فاصله گرفتن زیاد از فضای کودک و نوجوان، توانایی ارتباط و تاثیر را از دست خواهد داد. قرارگرفتن در چنین وضعیتی، نیازمند تمرین و سخت کوشی است. معلم باید تاثیر گذار نیز باشد و به عنوان الگویی که رفتار و گفتارش در برابر چشمان تیزبین کودک مورد ارزیابی دقیق قرار می گیرد، مسلماً او را در موضعی قرار دهد که می بایست کنترل زیادی بر کردار خود داشته باشد و این کنترل بر نفس، او را هر چه بیشتر در تنگنا قرار می دهد و چه بسا منجر می شود که معلم از بسیاری از امور مورد علاقه اش که حق شرعی و قانونی اوست محروم شود. نکات ذکر شده، تنها گوشه ای از اضطرارها و ملزومات معلمی است و مسائل بیشتری وجود دارد که این حرفه را هرچه بیشتر دشوار می کند.

▪ کاهش استرس در معلم ها : استخدام معلم های حق التدریس، کمبود فضای آموزشی، کمبود نیروی انسانی، سلامت دانش آموزان، مشکلات مالی و استاندارد نبودن ساختمان مدارس،همه از موضوعاتی است که در خبرها زیاد به چشم می خورد، اما به سلامت معلم ها و سختی کارشان کمتر توجه می شود. شاید تصور کنید معلمی شغل آسانی است. ساعت های کاری کم، تعطیلات زیاد، نداشتن ارباب رجوع و کار کردن با بچه ها که همه اینها باعث شده این شغل به نظر آسان بیاید، اما برخی بررسی ها نشان داده معلمی و تدریس، یکی از شغل های پُراسترس است. اما آیا واقعاً معلم ها استرس بیشتری نسبت به شغل های دیگر دارند؟هر معلمی از استرس شکایت نمی کند. اما در بررسی تعیین سطح استرس مشاغل که توسط اداره ایمنی و بهداشت کشور انگلستان انجام شد، معلمی در راس مشاغل پُراسترس قرار گرفت.

▪ استرس تدریس: آن چیزی که این شغل را سخت و پراسترس می کند، خود کار نیست، اتفاقاً این شغل، شغل لذت بخشی است، اما شرایط است که کار را مشکل می کند. کری کوپر متخصص بهداشت و روانشناسی سازمانی و عضو گروه علم و تکنولوژی دانشگاه منچستر این شغل را به بمبی در دست یک فرمانده ارتش تشبیه می کند. به عقیده او، معلمی به خودی خود استرس زا نیست، اما شرایط خاص مانند تغییرات مداوم سیستم آموزشی،تغییر نیازهای آموزشی، ساعات کار طولانی و حقوق کم، زمینه بروز استرس را فراهم می کنند. چه باید کرد؟ کم کردن وظایف اضافی مانند سرپرستی اردوها و کارهای گروهی که دیگران هم می توانند آن را انجام دهند، استفاده بیشتر و کمک گرفتن از سایر کارکنان مدرسه، استفاده از تکنولوژی برای کاهش فشارهای کاری و آزادی عمل در تغییر ساعات مدرسه برای بیشتر شدن کارآیی، استفاده از سیستم تشویق و پاداش، بالا بردن جایگاه اجتماعی و ارائه خدمات حمایتی به معلم ها، می تواند در کاهش استرس آنها موثر باشد. استفاده از تکنولوژی و امکان استفاده از شبکه های کامپیوتری و اینترنت در مدارس، یکی از اقدامات موثر در بالا بردن کیفیت تدریس و کاهش فشار کار معلم هاست. محدود شدن کارهایی مانند کپی گرفتن، بردن و آوردن جزوات از مدرسه به خانه و از خانه به مدرسه، امکان استفاده از تجربه معلم های دیگر و افزایش خلاقیت از مزایای این روش است. برای استفاده بهتر، لازم است به ازای هر ۷ تا ۱۱ دانش آموز، یک کامپیوتر با امکان اتصال به شبکه اینترنت در نظر گرفته شود.

● توصیه هایی به معلم ها:

۱) بعضی معلم ها عادت کرده اند که همیشه بگویند، بله. مهارت "نه" گفتن را یاد بگیرید وهر وقت لازم است از "نه" استفاده کنید.

۲) برای تدریس خوب به جز معلم، چیزهای دیگری هم لازم است. از خودتان توقع زیادی نداشته باشید.

۳) کافئین، سیگار و داروهای خواب آور به شما کمک نمی کند. مراقب باشید در مصرف آنها زیاده روی نکنید.

۴) ورزش را فراموش نکنید. ورزش یکی از سالم ترین و بهترین راه های رفع استرس است.

 

۵) محیط سالم و بهداشتی در سلامت شما موثر است. نسبت به شرایط محیط مدرسه احساس مسئولیت کنید و در کارهایی که به بهتر شدن محیط مدرسه کمک می کند مشارکت کنید.

۶-) وقتی را برای استراحت در نظر بگیرید. استراحت و اوقات فراغت، بخش لازم و ضروری یک زندگی سالم است.

 

۷) موفقیت های تان را در معرض دید قرار دهید. نشان دادن و مطرح کردن موفقیت های شما علاوه بر ایجاد انگیزه در خودتان، برای دیگران هم مفید خواهد بود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

نظام‌ آموزشی و رشد خلاقیت در دانش‌آموزان

بازديد: 205

آموزش و پرورش با قرار گرفتن در عرصه تحولات پرشتاب جهان امروز، دستخوش تغییرات وسیعی شده است. لازمه ماندگاری در این عصر توجه به کیفیت نظام آموزشی است

نظامی که در مسیر سفری به مقصد رشد، بالندگی، ارتقاء دانش و مهارت علمی سرمایه‌های این مرز و بوم قرار گرفته است و هرچه در این سفر به جلو می‌رود، تصمیم‌گیریها سریع‌تر، تعداد دانش‌آموزان زیادتر و دگرگونی‌ها در یافته‌های علمی و نیاز‌های علمی فراوان‌تر می‌شود.

 

 

ما با انفجار دانش رو به رو هستیم و باید همسفران خود را نو‌آور، خلاق و دارای استقلال فکری بار آوریم و آنها را در محیطی قرار دهیم که آنها را خلاق بار آورد‌. این سرمایه‌ها هستند که منجر به ‌نوآوری، رشد و توسعه جامعه خواهند شد. بدین‌منظور پنجره دانش را باید باز کرد و به تربیت نسلی خلاق پرداخت.

خلاقیت عبارت است از به کار‌گیری توانایی‌های ذهنی به منظور دستیابی به یک اندیشه‌ نو و تفکر جدید در هر زمینه‌ای، که این امر خود پایه و اساس رسیدن به نوآوری در آن زمینه می‌باشد.

همه افراد تمایل دارند نسبت به محیط زندگی خود شناخت داشته باشند تا بر اساس آن برای زندگی خود تصمیمی گرفته و تلاش نمایند. این خواسته منجر به ایجاد حس کنجکاوی و بوجود آمدن افرادی جستجوگر نسبت به پیرامون خود می‌شود که این امر در برگیرنده همان نیاز به خلاقیت و خلاق بودن در برخورد با موقعیت‌های زندگی است.

آموزش و پرورش نقش مهمی در فراهم آوردن زمینه برای رشد خلاقیت دارد که در این خصوص می‌تواند با فراهم کردن موقعیت مناسب و آموزش درست استعدادها و توانایی‌های افراد را شکوفا سازد.

 

تربیت دانش‌آموز خلاق تنها به این منظور نیست که فقط بتواند یک اثر هنری خلق یا دست به اختراع جدیدی بزند، بلکه علاوه بر آن در برخورد با مسائل و مشکلات در زندگی شخصی و اجتماعی خود خلاقانه برخورد نماید.

آنها باید بیاموزند در برخورد با مسائل مختلف تنها یک راه حل وجود ندارد و بتوانند در مواجهه با تنگناها یا در تصمیم‌گیریها خود راه حلها و موقعیت‌های گوناگون را بررسی و بهترین آن را به کار ببرند، تا در کلیه مراحل زندگی اعم از زندگی تحصیلی، شغلی، ازدواج، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی رفتار خلاقانه داشته و تبدیل به یک شهروند حرفه‌ای شوند.

تمام دانش‌آموزان می‌توانند خلاق باشند، کسی که از نظر هوشی در سطح بالایی قرار دارد ملاکی برای خلاق بودن او نیست. باید شرایط مناسب فراهم باشد تا خلاقیت افراد بروز کند. در بروز خلاقیت علاوه بر عوامل فردی، عوامل اجتماعی و محیطی نقش بسزایی دارند.

خلاقیت زمانی به وجود می‌آید که دانش‌آموز با یک موقعیت مبهم روبرو شود و با توجه به تجربیات قبلی، پشتکار فراوان و پیگیری‌های مداوم به اقدام به حل آن مسئله کند. در اینجا دانش آموز بدون نظارت کامل باید به خلق ایده‌های جدید و ارائه راه حل‌های مختلف بپردازند.

از عواملی که در رشد خلاقیت بسیار تاثیر گذار هستند می‌توان عوامل زیر را نام برد که همه آنها در این امر در تعامل با یکدیگر می‌باشند و تاثیر ‌پذیر هستند:

نظام آموزشی:

باید فضای کافی برای ظهور خلاقیت را در سیاست‌گزاری‌های آموزشی فراهم و آن را جزء محور فعالیت‌های آموزشی نهادینه کند.

برنامه‌ریزان:

هدف‌های آموزشی را درجهت رشد خلاقیت دانش آموزان و متناسب با فلسفه اجتماعی و تربیتی حاکم بر جامعه تدوین کنند.

محتوای آموزشی:

نباید آموزش‌ها تنها جنبه تجویزی و تحمیلی داشته باشند. توجه بیش از اندازه محتوای آموزشی ما به حفظیات مانع از بروز خلاقیت می‌شود. برنامه‌ریزان درسی در تدوین محتوای دروس در جهت رشد این زمینه توجه کافی داشته باشند.

مدارس:

با فراهم آوردن امکانات لازم جهت ارائه آموزش‌های مباحث درسی در خارج از محیط کلاس درس و در محیط واقعی و استفاده از معلمان خلاق و پذیرفتن ایده‌های نو آنان و تشویق دانش‌‌آموز خلاق و رشد آنها زمینه‌ساز این امر خواهند بود.

معلمان:

شخصیت معلم و روش تدریس او تاثیر بسزای در ایجاد این امر دارد. شاید بتوان گفت یک معلم خلاق روش تدریس خود را به گونه‌ای انتخاب می‌کند که منجر به رشد خلاقیت دانش آموزان شود. چنین معلمی کلاسی پویا دارد و متناسب با هر مبحثی روش خاص بر می‌گزیند و آموزش خود را با طرح سوالاتی که بحث برانگیز هستند و منجر به تفکر در دانش‌آموز می‌شود، آغاز می‌کند و به جای اینکه شرایط را برای انتقال اطلاعت فراهم کند آنان را در موقعیتی قرار می‌دهد تا خود به جستجوی اطلاعا‌ت بپردازند.

 

همچنین ایده‌ها و نظرات دانش آموزان را پذیرا می‌باشد و برای هر فکری ارزش قائل است و از ایده‌های دانش آموزان در هر مسئله‌ای استقبال می‌کند و آنها را تشویق می‌نماید. فراهم آوردن شرایطی که دانش آموزان به فعالیت‌های گروهی ترغیب شوند، به تبادل افکار و نظریات خود بدون هیچگونه ترسی بپردازند، از عوامل مهم می‌باشند. می‌بایست دانش‌آموزان را به ارزشیابی در خصوص مطالب و مسائلی که می‌شنوند و می‌خوانند تشویق کرد و ساعت‌هایی را به بحث‌های آزاد و گروهی اختصاص داد.

والدین:

والدین نقش بسزای در این امر دارند. خصوصا قبل از شروع آموزش رسمی. والدینی که کودکان خود را به مطالعه کردن تشویق کردن و آنها را عادت می‌دهند و با فراهم آوردن شرایط مناسب، سهیم کردن آنها در ارائه راه حل‌ها و نظرخواهی و پذیرفتن ایده‌های نو، در رشد خلاقیت فرزندان خود تاثیر بسزایی دارند.

با فرارسیدن فصل تابستان می‌توان زمینه را برای این امر فراهم کرد. این امر می‌تواند توسط دست‌اندر‌ کاران آموزشی با برگزاری کارگاه‌های آموزشی، و ارائه برنامه‌های متناسب جهت بروز خلاقیت صورت پذیرد. کلاسهای هنری، هنرهای تجسمی، حجم‌سازی، مقاله ‌نویسی، داستان نویسی و ... آموزش‌هایی هستند که منجر به بروز خلاقیت می‌شوند. البته می‌توان برنامه‌های دیگری جهت خلاقت در مهارت‌های زندگی و شیوه برخورد با موقعیت‌های مختلف تدارک نمود.

در آموزش مهارت‌های زندگی مهمترین امر، آموزش حل مسئله و داشتن تفکر خلاق به دانش آموزان است که اجرا این امور خود مستلزم همکاری و همکفری متخصصان در این زمینه می‌باشد.

 

*کارشناس ارشد برنامه ریزی آموزشی

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

وضعیت نابرابر آموزش و پرورش در ایران

بازديد: 195

نظام آموزش و پرورش در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ با تغییراتی جدی مواجه شده است که البته اجتناب ناپذیر است. آهنگ این تغییرات پرنوسان بود. اما می توان تغییر مدام را ویژگی بارز این نظام برشمرد. این تغییرات به اشکال مختلفی نظیر تلاش برای ایجاد نظام تربیت و پرورش اسلامی، تغییر نظام متوسطه، طرح ادغام، طرح احیا و بالاخره اخیراً در شکل انقلاب فرهنگی و اسلامی سازی نظام آموزش و پرورش پس از حدود ۳۰ سال از عمر انقلاب اسلامی دیده شده است. تازه ترین این بحث ها به اشارات وزیر جدید آموزش و پرورش و برنامه های وی برای تغییر نظام آموزشی و محتوای کتاب ها مربوط می شد. قدر مسلم آنکه سیاست، بخشی از ویژگی های نهادهای جامعه ایرانی از جمله نظام آموزش و پرورش است که در قالب تغییر افراد یا تغییر رویه ها بروز می یابد. در هر دو حالت نتیجه یکی است؛ نبود تثبیت و استقرار نهاد در جامعه.

 

 

اما این موضوع همه تهدیدها و چالش های پیش روی نظام آموزش و پرورش نیست. تعلیم و تربیت در ایران دچار برخی ناسازه هایی است که به ویژه بنیان های تربیتی آن را با چالش هایی جدی مواجه ساخته است. در ادامه کوشش شده به برخی از این ناسازه ها اشاره شود.

آموزش و پرورش در ایران مانند همه نظام های آموزشی مبتنی بر بنیانی ایدئولوژیک است. اما ایدئولوژی امری صرفاً ذهنی نیست بلکه از طریق دستگاه های مادی در کردارهای زندگی روزمره و مادی ما جریان دارد. کارایی یا نبود کارایی دستگاه های ایدئولوژیک امری تجربی است که عموماً به اشتباه مفروض گرفته می شود. چه بسا نظامی ایدئولوژیک به دلیل ناتوانی مادی به ابزار نمایشی - تبلیغاتی صرف تبدیل شود، بدون آنکه قدرت نشر و پس از آن درونی و طبیعی سازی منویات خود را داشته باشد. چنین نظامی صرفاً دستگاه تبلیغاتی وسیع اما با قدرت نفوذ و تاثیرگذاری اندک است. نظام آموزش و پرورش در ایران نمونه یی از چنین نظام های ایدئولوژیک است که در آنها امکانات حداقلی قادر به برآوردن تقاضاهای حداکثری نظام نیست. وضع بودجه اختصاص یافته برای امر پرورش یکی از شاخص هایی است که نحوه توجه به امر پرورش و در نتیجه عملکرد ایدئولوژیک دستگاه آموزش و پرورش را نشان می دهد. مساله این است که سهم برنامه های امور تربیتی و پرورشی از کل اعتبارات آموزش و پرورش بسیار ناچیز است. به طوری که در سال ۷۹ فقط به طور کلی ۲/۳ درصد از کل بودجه آموزش و پرورش صرف امور تربیتی و پرورشی شده است. سهم برنامه امور تربیتی و پرورشی در عملکرد اعتبارات جاری سازمان آموزش و پرورش در سال ۸۱ نسبت به سال ۸۰ استان ها، ۱۳ درصد رشد منفی را نشان می دهد. سهم برنامه امور تربیتی و پرورشی در این سال ۹۹/۰ درصد از کل عملکرد اعتبارات سازمان گزارش شده است. (نگاه کنید به عملکرد اعتبارات هزینه یی وزارت آموزش و پرورش در سال های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱)

تاریخ تحولات آموزش و پرورش در ایران حاکی از تلاش بسیار برای تولید پیام های ایدئولوژیک صریح است. اما امروزه، اولیا و متولیان مدارس صورت های اولیه ایدئولوژیک که به دنبال ساخت انسان اسلامی بوده است را جدی نمی گیرند. واکنش اولیای مدرسه در قبال صورت های یادشده لزوماً محصول مقاومت یا موضعگیری آنها نیست، بلکه اساساً نوعی تحول گفتاری در سطح مدرسه رخ داده که محصول تحول شرایط اجتماعی - فرهنگی در جامعه ایران است.

بخشی از تحولات گفتار پرورشی در مدرسه محصول دخالت والدین در عملکرد پرورشی مدارس است. زمانی مدرسه دستگاهی صرفاً ایدئولوژیک بود که ابزاری برای دولت محسوب می شد. واقع امر این است که امروزه مدارس تا حد زیادی در خدمت خانواده ها هستند. گذشته از آنکه والدین از مدرسه انتظار دارند موفقیت تحصیلی فرزندان آنها را تضمین کند، همواره نگران آن هستند که در مدرسه نسبت به انحرافات اخلاقی فرزندانشان توجه شود. صورت های متصلب ایدئولوژیک ناظر بر پرورش نیروهای حزب اللهی انقلاب و زمان جنگ است در حالی که انتظار والدین از مدارس حداقلی است. آنها فقط نمی خواهند فرزندانشان در زمانی که در اختیار مدرسه قرار دارند با کسانی حشر و نشر کنند که احتمالاً زمینه های فساد و انحرافات در آنها پررنگ تر است. ارتباط پسر و دختر در مدارس پسرانه و دخترانه، مواد دخانی و احتمالاً مخدر و تبادل سی دی و فیلم های مبتذل مخاطراتی است که سبب شده نقطه تمرکز مسوولان پرورشی از صورت های ایدئولوژیک پرورشی به سمت شرایط زندگی دانش آموزان معطوف شود. در چنین فضایی است که حتی گفتمان نظم خود را در قالب گفتمان پرورشی باز می یابد. بخش وسیعی از تلاش های مسوولان مدرسه صرف آن می شود که دانش آموزان به موقع در مدرسه حاضر باشند و از مدرسه فرار نکنند.

وجه بارز تحول یاد شده در مدرسه را می توان در تغییر نمادهای مرکزی گفتار پرورشی مدرسه دید. نمازخانه و اجرای نماز جماعت و برنامه های مذهبی و به بیان کلی تر مراقبت از ارزش های اسلامی در مدرسه جای خود را به مراقبت از پوشش و موی دانش آموزان داده است. به این ترتیب، می توان گفت مدرسه گرفتار نوعی ناهمخوانی کارکردی است.

در واقع مشارکت مالی رو به تزاید والدین در امور مدرسه که اتفاقاً بر خلاف قانون اساسی نظام است مدارس را بیش از پیش از سلطه حکومت خارج می سازد.ناهمخوانی کارکردی گفتار پرورشی در مدرسه به ناسازه یی دیگر در گفتار پرورشی دامن می زند. دور شدن از صورت های ایدئولوژیک و افتادن در دامن امورات روزمره در مدارس سبب شده تا جنبه های ادراکی و انگیزاننده یا ترغیب کننده گفتمان پرورشی تحلیل رفته و در عوض بر جنبه های رفتاری تاکید مفرط صورت گیرد. این تاکید یک سویه بر جنبه های رفتاری سبب می شود گفتار معنویت و پرورشی به گفتار نظم تحویل و ترجمه شود. در مدارس دولتی می توان از «مناسک موفقیت نمایی» سخن گفت که حاصل این صورت گرایی در مدرسه است. در حالی که اساساً گفتار پرورشی باید ناظر بر تغییر اعتقادات درونی به نفع آموزه های اسلامی باشد. مشکل دیگر این ترجمه و تحویل آن است که ظاهرگرایی و تاکید مسوولان بر حفظ ظواهر دقیقاً بر موضعی فشار می آورد که نقطه حساس نوجوانان در مدرسه است. به همین دلیل مقاومت در برابر خواسته های مدرسه شدت می گیرد. نتیجه این مقاومت ها آن است که مدرسه با ظاهرگرایی خود هیچ یک از خواست های ایدئولوژیک و خواست والدین را تامین نمی سازد.

همه این شواهد حاکی از آن است که پیام های تولید شده ایدئولوژیک در نهاد آموزش و پرورش با ناسازه هایی در درون خود مواجه هستند که مصرف تضمین شده آن را با چالش های جدی مواجه می سازد. عامل دیگر در ناکارآمدی یاد شده، مقاومت دانش آموزان است. اساساً، تطابق تضمین شده یی میان ذهنیت دانش آموزان و پیام های پرورشی وجود ندارد. میزان و نحوه تعارض میان دو سطح یاد شده امری از پیش معین نیست. متغیرهای بسیاری در سطح دانش آموزی بر ویژگی های این تعارض تاثیر می گذارند. یکی از مهم ترین این متغیرها دسترسی دانش آموزان به گفتمان های مختلف است که از آن به دسترسی گفتمانی یاد می کنیم. نقش گفتمان در رمزگشایی های دانش آموزان و تاثیر متغیرهای اجتماعی نظیر خانواده، طبقه و منزلت اجتماعی در دسترسی دانش آموزان به گفتمان های مختلف، دو فرض بنیادی مفهوم یاد شده اند.

 

روشن است که توزیع نابرابر توانایی های فرهنگی یا شیوه هایی که دستگاه های فرهنگی، دسترسی مردم به دانش و شیوه اندیشیدن یا گفتمان ها را تنظیم می کنند به افراد اجازه می دهند که انواع خاصی از انتخاب ها و گزینش ها را اختیار کنند. مقاومت در برابر گفتمان مدرسه محصول فرآیندی است که در آن دانش آموزان در جریان زندگی روزمره خود در مدرسه با تاکید بر گفتمان های دیگری غیر از گفتمان مدرسه، با متون و کردارهای مسلط برخورد می کنند. دسترسی به گفتمان های متعارض، امکان رمزگشایی های متفاوتی را برای دانش آموزان فراهم می سازد. نتیجه آنکه، دانش آموزان از پذیرش مواضع سوژه یی مورد نظر نهاد آموزش و پرورش و گفتمان مدرسه امتناع می ورزند. در یک ارزیابی کلی می توان گفت که نظام آموزش و پرورش در ایران دچار نوعی نوسان است که کارآمدی آن را به شدت تهدید می کند، مطالعه تاریخ نه چندان طولانی این نظام نشان می دهد عمده این تغییرات با انگیزه های ایدئولوژیک آغاز می شود اما به تغییرات در حوزه آموزش ختم می شود. عمده ترین عامل برای این نوسان پرمخاطره، تناقض اصلی در نظام آموزش و پرورش ایران است که حول کشمکش میان دو تراز پرورش (ایدئولوژیک) و آموزش وجود دارد. مساله این است که پیوند موثری از این دو تراز پدید نیامده و لذا، سیاست و خواست تغییر مدام، چهره نامتغیر نظام آموزش و پرورش شده است. چه بسا، ایده تلفیق بنیانی مستحکم تر برای آشتی میان دو تراز یاد شده باشد.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

الزامات تحول بنیادی در آموزش و پرورش

بازديد: 177

تحول در نظام و ساختار آموزش و پرورش در سال های اخیر مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بوده است و همه صاحب نظران بر این ضرورت تاکید دارند. منتها ابتدا باید شورای عالی انقلاب فرهنگی، متولی اصلی مباحث فرهنگی کشور با استفاده از ظرفیت کارشناسی کشور، هدف، ابعاد و الزامات تحول در نظام آموزش و پرورش را خوب تبیین کند. باید مسوولان و مردم بر ضرورت این تحول به یک گفتمان مشترک برسند. رسانه ها بویژه رسانه ملی باید این نظام تحول و الزامات آن را تبیین کنند تا به یک عزم و باور ملی تبدیل شود. همه این مطالبه را از مسوولان پیگیری کنند. 

محور توسعه و پیشرفت، منابع انسانی است. نقش تربیت در حوزه آموزش، مهارت، دانش و بینش وظیفه همیشگی آموزش و پرورش است و سوال این است که تحول بنیادی در آموزش و پرورش چه الزاماتی دارد و در چه حوزه ای باید صورت گیرد.

 

 

۱) اولین و مهم ترین الزام، باور و اعتقاد مشترک همه برنامه ریزان و مدیران و تصمیم گیران کشور بویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی است، منتها این باور باید در تمام رده های فرهنگی بویژه آموزش و پرورش اتفاق بیفتد، در این میان معلم نقش کلیدی و محوری دارد. در کنار معلمان مدیران راهبردی و عملیاتی آموزش و پرورش باید بستر و زمینه های ایفای این نقش کلیدی را فراهم کنند.

۲) در حال حاضر آموزش و پرورش بخش اعظم برنامه و همت خود را صرف آموزش مفاهیم حتی در حوزه دینی می کند، در حالی که جای تربیت دینی به شدت خالی است. تربیت دینی برنامه روشن و مشخص می خواهد که بار آن بر دوش مدیران و معلمان در مدرسه است. باید معلم و مدیر با تمام وجود به مبانی اسلامی، ارزشی باور داشته باشند و دغدغه تربیت و انتقال مفاهیم دینی در افکار و رفتار دانش آموزان را دنبال نمایند. تعارض رفتار معلم با گفتار یا بی تفاوتی معلم به مبانی ارزشی یا خدای ناکرده ضدیت با مبانی، کار را سخت و تقریبا دشوار می کند. معلم باید انگیزه لازم برای تربیت را داشته باشد، ایجاد بستر انگیزشی، ایجاد سیستم تقویت و تشویق و الگوسازی الزاماتی می طلبد که در تغییر ساختار آموزش و پرورش و نظام جبران خدمت و نظام ارزیابی عملکرد باید آن را دنبال کرد. امروز قوانین به ما اجازه می دهد مدرسه محوری با محوریت مدیران و معلمان را پیاده کنیم. اجرای ماده ۱۳ و ۱۶ قانون مدیریت خدمات کشوری این بستر را فراهم می کند.

در ماده ۱۳، استفاده از توان مردم بویژه فرهنگیان به ۴ روش مورد تاکید قرار گرفته است:

۱) واگذاری صددرصد مدرسه به بخش غیردولتی با اولویت تعاونی متشکل از نیروهای فرهنگی

۲) مشارکت با بخش غیردولتی از سوی دولت

۳) اختصاص امکانات و واگذاری بخشی از امکانات به بخش غیردولتی

۴) خرید خدمات از بخش غیردولتی از حداقل تا حداکثر خدمات با توجه اقتضا و شرایط، اما نکته مهم این است جذب، گزینش، بررسی صلاحیت و تربیت معلم از سوی دولت انجام می شود.

نیروهای متدین، مجرب و باانگیزه و توانمند از سوی دولت به سیستم آموزش و پرورش بخش غیردولتی و دولتی کشور تحویل داده می شود. آنچه مورد تاکید ماده سیزدهم است، نحوه اداره مدرسه با رویکرد عملکرد ـ پاداش است. در این رویکرد معلم در قبال کار و تلاش بیشتر فرهنگی، تربیتی، آموزشی پاداش می گیرد. بستر فکر، خلاقیت، مشارکت برای او فراهم می شود، جایگاه و منزلت او افزایش می یابد. در عین حال زمینه برای تامین معیشت، افزایش حقوق و مزایا به تناسب عملکرد بر مبنای عدالت فراهم می شود.

اگر به هر دلیل دولت باید خود تصدیگری در آموزش و پرورش را دنبال کند، ساز و کار و افزایش بهره وری مدیریت در ماده ۱۶ قانون مدیریت خدمات کشوری با چند ساز و کار دیده شده است:

۱) برای فعالیت های تربیتی، فرهنگی و آموزش شاخص عملکرد و استاندارد تعریف شود.

۲) هزینه یا قیمت تمام شده یا سرانه هر یک از فعالیت ها محاسبه شود و براساس تعداد فعالیت، دانش آموز، پراکندگی، دشواری کار، حساسیت، مهارت و... با توجه به تاکید بر امر تربیت و رشد معنوی و فکری دانش آموز به مدیر یا هیات مدیره یا هیات امنا براساس یک توافقنامه پرداخت می شود.

۳) مدیران یا مدیر واحد آموزشی از بین نیروهای باصلاحیت که از سوی آموزش و پرورش گزینش اخلاقی، علمی، مهارتی، صلاحیتی شده اند انتخاب می شوند و براساس شاخص های عملکردی در حوزه تربیت و آموزش فعالیت می کنند. بدون شک مدیر و معلمی که انگیزه الهی، معنوی خدمت دارد، به یک خود کنترلی می رسد و از تمام ظرفیت های فکری و علمی برای انجام کار خوب استفاده می کند. امر تربیت صرفا با افزایش حقوق و امکانات رفاهی حل نمی شود. باید معلم و مدیران آموزش و پرورش به شغل معلمی عشق بورزند، با این ماموریت به صورت تکلیفی برخورد کنند، البته دولت هم زمینه حداقل معیشت، امنیت شغلی، ارتقا و رشد، حفظ کرامت انسانی و پرداخت متناسب با عملکرد را در ساختار کار ایجاد کند که در فصل های مختلف قانون مدیریت خدمات کشوری مانند توانمندسازی، استخدام، به کارگیری و نظام پرداخت دیده شده است.

۴) در چارچوب ماده ۱۶ اختیارات لازم مالی، اداری به مدیر داده می شود و عملکرد او براساس شاخص ها ارزیابی سنجش و مورد تشویق و ترغیب قرار می گیرد. این روش ساختارهای پیچیده بروکراسی که ضدخلاقیت و مشارکت است را کاهش می دهد و امکان مدیریت نتیجه گرا را فراهم می کند.

۵) از مساله ساختاری و مدیریتی که در بندهای قبلی مورد تایید قرار گرفت که بگذریم مساله مهم دیگر محتوا و برنامه ریزی آموزش است. محتوا و روش های آموزشی باید از آموزش صرف به سمت تربیت دینی، افزایش مهارت و توانمندی تغییر کند، ظرفیت و استعداد دانش آموزی با روش های سنجش استعداد بررسی شود، در مقطع ابتدایی و راهنمایی بنیادهای اعتقادی فرد تقویت شود، تربیت دینی جدی گرفته شود، فرد با کمک خانواده به یک فرد باایمان و معتقد به باورهای دینی تبدیل شود، دوران دبیرستان به عنوان دوران تقویت و حفظ باور دینی و افزایش دانش، مهارت و بروز استعداد و توانمندی طراحی شود. این مهم باید در برنامه ریزی آموزشی، محتوای آموزشی، باور مدیران آموزش و پرورش و معلمین به طور پررنگ ایجاد شود. 

خلاصه کلام این که باید برای تحقق این فرمایش گهربار تحول بنیادین در آموزش و پرورش با نگاه استراتژیک و سیستماتیک در ۳ سطح برنامه ریزی را شروع کرد:

۱) برنامه های بلندمدت: که با تشکیل کمیته ها و کارگروه های کارشناسی، استفاده از نخبگان و صاحب نظران و کرسی های نظریه پردازی نقشه راه این تحول در قالب مهندسی فرهنگی کشور طراحی شود.

۲) برنامه میان مدت: بررسی ظرفیت های موجود بویژه قانون برنامه پنجم و تدوین احکام و تکالیفی در قالب این برنامه برای حرکت به سمت نقشه راه تحول در میان مدت. در عین حال، بخشی از این تحول بنیادین روشن است. باید برنامه اجرایی و عملیاتی را برای اقدام تدوین نمود.

۳) برنامه کوتاه مدت شامل تغییر در برخی روش ها، اجرای تکالیف قانونی مانند فصل دوم قانون مدیریت خدمات کشور بویژه مواد ۱۳، ۱۶، ۱۸، ۱۹ و ۲۲ انعطاف پذیری، تربیت معلم، مشارکت بخش خصوصی، پیمان سپاری مدیریت، استفاده از ظرفیت فرهنگیان عزیز و کاهش ماموریت های غیرضروری آموزش و پرورش طی یک برنامه با توجه به تکالیف قانون بودجه سال ۸۹.

 

لطف الله فروزنده دهکردی

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

در جستجوی طرحی برای پرورش خلاقیت و نوآوری در مدارس

بازديد: 289

بررسی ها و گزارش های موجود نشان می دهند که کشور ما در سال های گذشته از وضعیت مطلوبی در زمینه های گوناگون نوآوری های علمی برخوردار بوده است و توفیقات و دستاوردهای ارزشمندی را کسب نموده است.         

بررسی ها و گزارش های موجود نشان می دهند که کشور ما در سال های گذشته از وضعیت مطلوبی در زمینه های گوناگون نوآوری های علمی برخوردار بوده است و توفیقات و دستاوردهای ارزشمندی را کسب نموده است. برخی از این دستاوردها عبارتند از:

- دستاوردها و نوآوری ها در دانش های نوین.

- بومی سازی برخی از فن آوری ها و دانش های برتر.

- بهبود و کسب رتبه های جهانی در زمینه تولیدات

- کسب نشان ها و رتبه های برتر جهانی در زمینه اختراعات و اکتشافات.

 

 

با وجود این پیشرفت های ارزشمند، و درحالی که آمارها، گزارش ها و مستندات، حاکی از موفقیت های گسترده کشورمان است، این سؤال اهمیت پیدا می کند که، در کنار این پیشرفت ها، وضعیت شاخص های کلی خلاقیت و نوآوری در بین دانش آموزان چگونه است و آیا ساختار تعلیم و تربیت و به طور خاص مدرسه، متناسب با خلاقیت و نوآوری طراحی شده است یا نه؟ 

برای این منظور، می توانیم پرسش هایی را مطرح کنیم که مبنای فرضیه پردازی در این حوزه باشد.

● مهارت های تفکر خلاق

یکی از اولین پرسش ها این است که وضعیت مهارت های تفکر خلاق و نوآوری در بین دانش آموزان چگونه است؟ آیا ما برای توسعه مهارت های تفکر خلاق و خلاقیت، به ویژه در بین کودکان و نوجوانان مان موفق بوده ایم؟ آیا در بین دانش آموزان، برای استفاده از مهارت های تفکر خلاق، زمینه و انگیزه لازم وجود دارد؟ آیا دانش آموزان نسبت به استفاده از خلاقیت و ضرورت بکارگیری آن، خوش بین هستند؟ آیا دانش آموزان توانایی و ظرفیت استفاده از خلاقیت و نوآوری را دارند؟

● نوآوری های علمی در بین دانش آموزان

پرسش دیگر، به وضعیت نوآوری های علمی در مدارس برمی گردد. سؤال این است که آیا ما در زمینه های گوناگون علمی در مدارس، از رشد قابل قبولی در زمینه نوآوری و ایده پردازی برخوردار هستیم؟ آیا مدارس ما این قابلیت را دارند که مرکزی برای رشد، نوآوری و نظریه پردازی برای دانش آموزان تبدیل شوند؟ آیا ما به نظریه ها، روش ها و قواعد جدید برای درک موضوعات و حل- مسائل دست یافته ایم؟

● حل مسئله خلاق در بین دانش آموزان

آیا دانش آموزان، توانایی این را دارند که بتوانند تحلیل خلاقی را از وضعیت خود ارائه کنند، مسائل و وضعیت خود را بشناسند، مسائل خود را ارزیابی و تحلیل کنند و برای آن مسائل، راه حل های خلاق و نوآورانه ای را ارائه نمایند؟ دانش آموزان باید بتوانند حل- مسئله را به عنوان یک مهارت با زندگی خود ادغام کنند و این قابلیت را کسب کنند که برای مسائل و مشکلات خود راه حل های خلاق جستجو نمایند و برای این کار کوشش کنند تا آن مسائل را از زوایای جدیدی تحلیل نمایند.

● کارآفرینی و منابع نوآوری

دانش آموزان باید بتوانند از توانایی ها و مهارت های خود در زمینه خلاقیت و نوآوری برای طراحی کسب و کار جدید استفاده نمایند. این از اهمیت زیادی برخوردار است که دانش آموزان، توانایی ایجاد کسب و کارهای جدید و کارآفرینی داشته باشند، و برای این منظور، واضح است که خلاقیت و نوآوری می تواند در درک درست مسائل، فرصت ها، راه حل ها و ابزارها که زمینه کارآفرینی هستند نقش قابل ملاحظه ای دارند. علاوه بر این باید به منابع کارآفرین هم توجه نمود. این که آیا فرصت ها و منابع لازم برای خلاقیت و نوآوری که زمینه کارآفرینی و ایده پردازی هایی که موجب ایجاد سود، بهره وری و ارزش افزوده برای جامعه می شوند، فراهم شده است.

● مدرسه به مثابه محیط نوآور

فرضیه دیگر در مورد محیط های خلاقیت و نوآوری است. می توان این سؤال و فرض را مطرح نمود که آیا محیط مناسبی را برای نوآوری و خلاقیت ایجاد کرده ایم؟ محیط نوآور و خلاق می تواند، همچون یک چشم انداز مهم در تبیین آینده و افق نوآوری و خلاقیت، تأثیرگذار باشد. به همین دلیل، پرسش از محیط خلاق و نوآور می تواند فرضیه ها و حدس های مختلفی را برای مطالعه و پژوهش های آینده نگر و ارزیابی اثربخشی فراهم نماید.

 

بر همین اساس، خوشبختانه وزارت آموزش و پرورش، از جمله معاونت پرورشی و تربیت بدنی، کوشش های گسترده ای را برای این منظور آغاز کرده است تا ساختار ستادی و برنامه ای و نیز چارچوب برنامه های درسی و فعالیت های تربیتی و تکمیلی آن، همچنین چگونگی مدیریت و برنامه ریزی فضاهای فرهنگی و تربیتی و مراکز مکمل مدرسه با این جهت گیری باشد.

بخصوص این که با رهنمودهای مقام عالی وزارت، معاونت پرورشی درحال تدوین چارچوب مأموریت ها و استراتژی های خود می باشد و در قالب آن، چگونگی اداره مراکز مکمل مدرسه نیز مورد بحث و تبادل نظر قرار می گیرد. به عنوان مثال، برخی از راهبردهای ما برای اداره این مراکز، به طوری که با رویکرد رشد نوآوری هم تناسب داشته باشد، به این صورت است:

۱) باز تعریف چارچوب مراکز مکمل و توجه به ضرورت اثربخشی مراکز مکمل

براساس این مأموریت، معاونت پرورشی و تربیت بدنی، کوشش می کند تا چارچوب نظری و راهبردی مراکز مکمل را به گونه ای بازتعریف و طراحی نماید که منجر به جهت گیری آن ها به سمت پرورش خلاقیت و نوآوری در دانش آموزان گردد.

۲) تحول در ساختار مراکز مکمل

با طراحی ادبیات و چارچوب جدید مراکز مکمل، که همان توجه به جهت گیری رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری در آن ها می باشد. به تناسب و متناظر با این بازتعریف، ساختار آن ها نیز متحول خواهد شد، به طوری که مأموریت های جدیدی به آن ها اضافه می شود و یا در مأموریت های موجود آن ها بازنگری می شود. همینطور، با در نظر گرفتن این نکته که ساختار مراکز مکمل مدرسه نیز باید متناسب با «فرایندنوآوری» باشد، رابطه این مراکز و جایگاه آن در فرایند رشد خلاقیت و نوآوری در دانش آموزان متحول می شود. به عنوان مثال، تبدیل اردوگاه های دانش آموزی به پارک های رشد، یکی از تحولات ساختاری است که در جریان احیاء معاونت پرورشی دنبال می شود.

۳) طراحی و توسعه زیرساخت های نوآوری در مراکز مکمل

علاوه بر این، ما در جریان بازتعریف مراکز مکمل مدرسه، به زیرساخت هایی نیز برای بهبود عملکرد آن ها نیاز خواهیم داشت که برپایه آن ها، الزامات فنی و تسهیلات پایه و زیرساختی را برای تشویق دانش آموزان به نوآوری و توسعه قابلیت های آن ها فراهم نمائیم.

۴) توجه به گرایش مسئله- محوری در مراکز

همچنین یکی از اولویت های ما، اداره مراکز مکمل مدرسه، براساس گرایش های مسئله- محور در کنار گرایش های عمومی است. به عبارتی، ما کوشش می کنیم تا این مراکز، علاوه بر مهارت آموزی، مرکزی برای شناسایی مسائل موجود، پذیرش سفارش ها و نیازهای مطالعاتی و فنی و نظریه پردازی و خلاقیت در مورد راه حل های نوآورانه برای حل مسائل باشد، به طوری که این اولویت ها، به طور مستمر، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته و روزآمد شوند.

۵) هم افزا کردن مراکز مکمل مدرسه

کوشش خواهیم کرد تا مراکز مکمل مدرسه با سایر بخش ها، زیرساخت ها و ظرفیت های درونی و بیرونی وزارت آموزش و پرورش مانند پارک علوم و فناوری، هماهنگی و پیوند داشته باشد، به طوری که از آن امکانات برای هم -افزایی در ظرفیت های مراکز مکمل مدرسه استفاده کنیم.

 

امید است که این کوشش ها و تلاش های مشابه، به اثربخش و کارآمدتر شدن مدارس با رویکرد پرورش خلاقیت و نوآوری منجر شود.

 

علی اصغر یزدانی     

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

آموزش و پرورش و توسعه ملی

بازديد: 127

شاید هیچ موضوعی به اندازه آموزش و پرورش برای توسعه کشور اهمیت نداشته باشد. مساله ای که تمام پیشرفت ها در گرو پیشرفت آن است، زیرا هر تحولی تنها در سایه علم و اعتقاد به خدمت ملی در کشور تحقق پیدا می کند. دانش بشر به دو دسته معارف هست ها و بایدها تقسیم می شوند، معارفی که هستند و آنها را می شناسیم و معارفی را که می خواهیم آنها را ایجاد کنیم. بنابراین معارف اخباری و انشایی، تمام معرفت ها و دانش های بشری را دربرمی گیرد.

معارف هست ها در دانش های واقعی و عقلی و معارف بایدها در دانش های اعتباری، نفسی ریشه دارد. گزاره های اخباری شامل موضوع های واقعی فیزیکی، حتی فیزیکی و ریاضی است و گزاره های انشایی شامل موضوع های تحقق فعل یا ترک فعل در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی است. آموزش و پرورش در معنای کلی و عمومی شامل هر دو دسته گزاره علوم اخباری و انشایی می شود که هم اکنون در کشورمان توسط دو سازمان مهم آموزش متوسطه و عالی در مدرسه و دانشگاه و معارف اهل بیت و علوم وابسته به آن در سطح متون و خارج متون در حوزه انجام و اجرا می شود

 

 

.

آنچه که در این دو قلمرو دانش از گزاره هست های خبری و بایدهای انشایی آموزش داده می شود، زیرساخت های توسعه ملی را می سازد، توسعه ای که همه جوانب سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را شامل می شود. دانش آموز و دانشجو در مدرسه و دانشگاه و طلبه و روحانی در حوزه سطح و خارج به دنبال شناخت گزاره های خبری و انشایی در قلمرو عقل و نفس انسان هستند، تا بر اساس آموزش یافتن آن گزاره ها در علوم واقعی و عقلی و اعتباری بتوانند خود و جامعه خود را بر پایه دانسته های خبری و انشایی بشناسند و مدیریت کنند، بنابراین کانون آموزش و پرورش فرزندان و جوانان ما دو کانون اصلی مدرسه، دانشگاه و حوزه علمیه است.

آموزش برای دانستن گزاره های علمی از هست ها و بایدها و فهمیدن عمق و روابط آنهاست و پرورش برای تربیت نفس جهت خود و خانواده و جامعه ساختن است، آموزش، تعلیم می دهد و می فهماند و تربیت می کند و می سازد و در نهایت جامعه کشورمان با دو گروه خروجی از حوزه و دانشگاه در دو دسته معارف اخبار و انشا ساخته خواهد شد. چنانچه تعلیم و تربیت در دو کانون موفق باشد، آینده کشورمان از بزرگ ترین سرمایه جهانی یعنی نیروی متخصص و متعهد برخوردار خواهد بود که هر غیرممکنی را ممکن می سازد و آثار درخشانی را در تاریخ بشریت برجای خواهد گذاشت.

● مدرسه و دانشگاه

فراگیری علوم واقعی، حقیقی، اعتباری و انتزاعی در مدرسه و دانشگاه سعی دارد تمام قلمرو معارف علوم عقلی، طبیعی و اعتباری را پوشش دهد و هر اندازه این مهم در مدارس ابتدایی، راهنمایی، متوسطه سپس دانشگاه ها در گرایش گوناگون کامل تر باشد، افراد جامعه از سطوح تحصیلی وسیع تر و عمیق تری برخوردار خواهند بود و رفته رفته سطح جامعه از افراد بی سواد و کم سواد تهی خواهد شد و هر اندازه تکنولوژی جهان پیشرفت کند، دانش آموختگان کشورمان سریع تر با معارف پیشرفته جهان جدید آشنا می شوند و هرگز از قافله علم دنیا عقب نمی افتند و آخرین دستاوردهای علمی خود را طی مقالات و کتاب های تخصصی به اطلاع همنوعان و نسل های آینده می رسانند، نکته بسیار مهم در دانشگاه، کاربردی بودن تحصیلات در رشته های تخصصی و زیرمجموعه های گرایش های ریاضی، طبیعی و انسانی است و چه بسا تجارب آموخته شده در همان رشته علمی بسیار کارآمدتر از مطالب خوانده شده باشد اما، هم خوانی مطالب و کارکردها برآیند بسیار کارآمدی برای شخص می سازد.

● حوزه علمیه

اساس معارف علمی حوزه های علوم اسلامی، حفظ و صیانت از کتب خدا و سنت رسول(ص) است که تامین کننده معارف اصولی گزاره های خبری و انشایی جهت اصول اعتقادی و فروع عملیاتی انسان در زندگی فردی و اجتماعی است، بی تردید ضروری که شماری از مسلمانان می بایست علوم و البته کتاب خدا و سنت رسول(ص) را فرا بگیرند تا مردم در اعتقاد و عمل از گزاره های درست اسلام ناب آگاه شوند و آنها را عمل کنند از خرافه ها پرهیز کنند، زیرا در غیراین صورت با گذشت زمان معارف نظری و عملی اسلام ناب، دستخوش بدعت ها و انحراف های غیرمنطقی خواهد شد که سرانجام تنها پوسته ای از دین اسلام خواهد ماند که هیچ مغزی برای اندیشه و عمل نخواهد داشت، اهتمام و توجه به سنت رسول خدا(ص) از دیدگاه اهل بیت (ع) این ره آورد مهم را برای مسلمانان خواهد داشت که تفسیر کلام خدا و باید و نبایدهای الهی بعد از عصر نبوت پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه جانشینان پیامبر اسلام(ص) انجام شود تا بالندگی و توسعه و تعمیق معارف اسلام ناب و اجتناب از خرافه گرایی با سال ها تدریس، تعلیم، پژوهش و تحقیق در علوم اسلامی امکان یابد و چنانچه معارف اهل بیت(ع) از گزاره های خبری و انشایی حذف شود، معارف مستقل اسلام ناب، هویتی ممتاز و غیروابسته نخواهد داشت بلکه وامدار زور قدرت داران و تزویر مزوران خواهد شد.

 تربیت نفس

چنانچه در دانشگاه یا حوزه تحصیل شود و به بالاترین مدارج علمی رسیده شود باز این مهم باقی می ماند که نفس تحصیل شده در این دو کانون علمی تا چه اندازه ای تربیت شده است.

تربیت نفس و ساختن خود، غایت تحصیل علم است تا انسان در خدمت به خلق به منظور جلب خشنودی خالق به تواضع و فروتنی برسد، کسی که علم و قدرت را برای تفاخر و پول و ثروت را برای تکاثر می خواهد، نه تنها به آرامش نمی رسد، بلکه سرانجام به استکبار و جاه طلبی می رسد که مایل است دیگران به او توجه کنند و از او تعریف کنند. تربیت نفس سرانجام به انسان می فهماند که قدرت، ثروت و علم به تنهایی وسیله ای مفید برای بشر به بار نمی آورد که حتی ممکن است فسادآفرین باشد، چنانچه جنایت ها همه در سایه علم، دانش و قدرت برتر بدون خودسازی تحقق پیدا کرده است، بنابراین علاوه بر علم و ثروت و قدرت نیاز به تربیت هم است تا نفس تربیت شده با گرایش های منطقی و معتدل بدون افراط و تفریط عقل را به تفکر و تدبیر و سرانجام به تصمیم عادلانه بر پایه گزاره های اعتباری اسلام ناب برساند.

نفس فاسد بر عقل، غالب می شود و آن را به خدمت می گیرد. تربیت نفس و دوری از فحشا و منکر جهت استفاده از علم، قدرت و ثروت برای صلاح فرد و جامعه ضرورت انکارناپذیری دارد.

 

احمد اسماعیل تبار

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

    

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

خودماندگی در دانش آموزان ابتدایی

بازديد: 159

گاهی معلّمان و اولیای مدارس دوره ابتدایی به ویژه مدارس پسرانه در کلاس درس و حیاط مدرسه با دانش آموزانی مواجه می شوند که در خود فرو می روند و به محیط اطراف توجهی ندارند، در برقراری ارتباط با دیگران ناتوان هستند و نه فقط با کسی تعامل ندارند بلکه از تماس با دیگران احساس بیزاری می کنند و نسبت به دیگران رفتار خشونت آمیز دارند. آنها دارای حرکات تکراری و یکنواخت سروبدن هستند، بی ربط صحبت می کنند، رفتارهای همراه با شکلک های چهره ای دارند، در کاربرد مفاهیم انتزاعی ناتوان هستند، در یادگیری مقاومت زیاد به خرج می دهند و منفی گری فراوانی دارند. این معلّمان و اولیای مدارس باید با مشاهده این علائم در دانش آموزان، احتمال بیماری در خودماندگی یا اوتیسم را بدهند و درصدد کمک به این قبیل دانش آموزان برآیند.

 

● خودماندگی یا اوتیسم چیست؟

حدود ۶۵ سال پیش «کانر»، روان پزشک کودک، برای نخستین بار اختلال اوتیسم را مطرح کرد. معنی لغوی اوتیسم در خود فرورفتن و بی توجهی به جهان خارج است. تعاریف مختلفی از خودماندگی ( Autism) وجود دارد. یک تعریف این که خودماندگی اختلال عصبی یا مغزی است که با کاهش برقراری ارتباط و تعامل های اجتماعی مشخّص می شود.

مجموعه جدید فرهنگ واژگان انگلیسی «وبستر» (۱۹۹۱) خودماندگی را به عنوان اختلال روان پزشکی تعریف می کند که در آن شخص گوشه گیری اختیار می کند، نسبت به وقایع خارجی حساسیت نشان نمی دهد و به افراد و حوادث بی تفاوت است. ۷۵ تا۸۰ درصد این کودکان از نظر آموزشی و تحصیلی عقب ماندگی دارند به طوری که عقب ماندگی ذهنی بیشتر از مسئله اختلالات رفتاری باعث ناراحتی می شود. بقیه این افراد ممکن است هوشبری تا حد طبیعی پیدا کنند و بتوانند در فعالیت های عادی زندگی سهمی داشته باشند ولی با وجود این رفتارهای عجیب و غریب خود را دارا هستند همان طور که ملاحظه می شود تقریباً یک سوم مبتلایان به اوتیسم به سازگاری متوسط نائل می شوند و می توانند زندگی نسبتاً عادی داشته باشند.

هرچند در ایران پژوهش همه گیری برای شناسایی مبتلایان به اوتیسم وجود ندارد امّا اگر میزان شیوع این بیماری در کشورمان تفاوتی با پراکندگی آن در دیگر کشورها نداشته باشد با این حساب فراوانی آن در ایران هم باید حدود ۶ در ۱۰ هزار نفر باشد و در بین پسربچه ها به میزان سه تا پنج برابر بیشتر از دختران وجود دارد.

● علل بیماری خودماندگی

درباره علل پیدایش خودماندگی در کودکان دیدگاه های متعددی وجود دارد. به طور کلی وجود اختلالات عضوی در مغز، عوامل نابسامان خانوادگی و آموزش و پرورش نامناسب در ایجاد آن مؤثر است. برخی از علل اوتیسم عبارت است: نارسایی دستگاه عصبی مرکزی، ناهنجاری های بیوشیمیایی، رشد کم یا آسیب نیمکره چپ مغز، طرد کودک توسط والدین، اختلالات شخصیتی والدین، از هم گسستگی و کشمکش های شدید خانوادگی، فشارهای روانی خانواده، وجود والدین بی توجه و سرد و غافل از تربیت صحیح کودک.

تمامی شواهد حاکی از آن است که خودماندگی اساساً منشاء زیست شناختی دارد که موجب اختلال کارکرد سوخت وسازی مغز می شود. چون تقریباً یک چهارم کودکان در خودمانده نشانه های اختلال عصبی را بروز می دهند، این احتمال وجود دارد که آنان درجه ای از آسیب مغزی را داشته باشند، مسمومیت مادر در دوران بارداری، اختلالات متابولیک، اثر امواج رادیویی و غیره همگی در بروز اوتیسم در کودکان مؤثرند با این حال ژن ها و وراثت در بروز آن حرف اول را می زند.

● ویژگی ها و علائم و نشانه های کودکان مبتلا به اوتیسم

علائم اوتیسم در کودکان معمولاً از بدو تولد ظاهر می شود. ویژگی های زیر لزوماً در یکایک کودکان مبتلا به خودماندگی ملاحظه نمی شوند، اما تمامی این ویژگی ها در مجموعه افراد خودمانده قابل توجه است.

مشکل ارتباط با افراد و اشیاء و رویدادها، تعامل نداشتن با کودکان دیگر، نداشتن آگاهی یا ابراز احساس نسبت به حضور دیگران، علاقه بسیار به اشیای بی جان و نه اشخاص، بی تفاوتی نسبت به تشویق دیگران، ناتوانی در محبت پذیری، احساس بیزاری از تماس با دیگران، اصرار بر اینکه آرایش محیط و روال معمول انجام امور بدون تغییر باقی بماند، خودبرانگیختگی در رفتار، رفتار خودآسیب رساندنی مانند زدن به سر خود یا خود را گاز گرفتن یا کتک زدن، ایجاد قشقرق اغلب بدون دلیل مشخص، اختلال شدید مهارت های ارتباط کلامی و غیرکلامی، تکرار بی معنی کلمات، سرگرمی یا بازی کردن با دست ها، داشتن حالات رویایی، سرازیر شدن بزاق دهان، کم توقعی از والدین، شکستن اشیاء و رفتارهای تهاجمی، لجاجت، دور خود چرخیدن، حرکات اضطراری و وسواسی و تکراری، تنهایی فوق العاده، نداشتن تماس چشمی با مردم، بی توجهی به قراردادها و قوانین اجتماعی، تأخیر در یادگیری تکلم، بی ربط صحبت کردن، معکوس سازی ضمایر و برگردان آنها به خودش، حرکات بدنی ریتمیک، رفتارهای همراه با شکلک های چهره ای، ترس شدید از صداهای مشخص و حرکت اشیا نظیر جارو برقی و آسانسور، پاسخ های نامناسب به محرک های سمعی و بصری و ناتوانی در کاربرد مفاهیم انتزاعی و اشکال در تشکیل مفاهیم ذهنی، پیچیدن نخ و سیم به دور انگشت و همچنین حرکات تکراری و یکنواخت سر و بدن از علائم اوتیسم در کودکان است.

● راهبردهایی پیرامون خودماندگی به معلمان و اولیا مدارس

معلمان و دیگر اولیای مدارس باید از مشکلاتی که والدین کودکان در خودمانده با آن مواجه می شوند آگاه باشند و پیرامون این بیماری اطلاعات لازم را کسب نمایند تا بتوانند هنگام برخورد با کودکان مبتلا به اوتیسم، به نحو مقتضی به آنها کمک کنند و راهنمایی های لازم را دراختیار والدین آنها بگذارند، چرا که این والدین ممکن است در جستجوی کمک تخصصی نیاز به توصیه داشته باشند. در این خصوص می توان به نکات زیر توجه کرد.

ـ در تعلیم و تربیت کودکان درخودمانده، باید به آنان کمک کرد که روش های برقراری ارتباط را بیاموزند و محیط آنان را طوری بنا نهاد که ثابت و قابل پیش بینی باشد.

ـ بسیاری از دانش آموزان مبتلا به خودماندگی بیشتر با نگاه کردن یاد می گیرند استفاده از وسایل کمکی دیداری ملموس مانند تصاویر و نمودارها در آموزش ایشان ضروری است. بسیاری از موادی که برای دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری مورد استفاده قرار می گیرند برای دانش آموزان درخودمانده مناسب هستند.

ـ برخی از دانش آموزان مبتلا به خودماندگی در نقاشی، موسیقی و ریاضیات مهارت دارند و اغلب آنان در این موضوعات کفایت عادی یا پیشرفته نشان می دهند معلم باید استعدادهای این دانش آموزان را تشویق کند. فرصت های یادگیری اضافی را در این زمینه ها فراهم کند و همواره تقویت مثبت ارائه دهد.

- آگاهی از مشکلاتی که کودک در خود مانده باید برآنها غلبه کند برای دانش آموزان کلاس عادی مفید است. بینش ها در مورد مشکلات را می توان از داستان ها و کتاب هایی که والدین کودکان در خود مانده و نیز مؤلفان مشهور و کسانی که خود با وجود داشتن اوتیسم موفق شده اند بدست آورد.

- شایسته است کودکان خودمانده را در کلاس های عادی ثبت نام کنند آن دسته از کودکان مبتلا به اوتیسم که در کلاس های عادی مشغول شده اند عملکرد بهتری نسبت به کودکان مشابهی که در کلاس های جداگانه و ویژه ثبت نام نموده اند از خود نشان داده اند.

- باید با کودک در خودمانده رابطه حسنه و پذیرا برقرار کرد و ضمن آشنا ساختن کودک با محرک های محیطی، از اضطرابش کاست و اعتماد به نفس او را افزایش داد.

- بیشتر کودکان مبتلا به اوتیسم از یک راه حسی می توانند چیزی را یاد بگیرند در صورت تقویت حواس، از طریق چند حس بهتر می توانند مطالبی را بیاموزند ولی در شروع درمان نباید از انواع رفتارهای مختلف با یکدیگر به کودک آموخته شود.

- برای هماهنگی بین چشم و دست کودک، ورزش هایی نظیر پرش، بالانس و کوهنوردی مفید است.

● نتیجه گیری

اوتیسم یکی از اختلالات دوره ی کودکی است و علائم آن در کودکان معمولا از بدو تولد ظاهر می شود با این حال گزارش هایی نیز وجود دارند که براساس آنها کودکان تا یک ماه و چند ماهگی رشدی طبیعی داشته اند و ناگهان به اوتیسم و واپس روی ذهنی دچار شده اند افراد مبتلا به اوتیسم کسانی هستند که فاقد توانایی در برقراری ارتباط با افراد دیگر هستند. و چون از تنش های متقابل اجتماعی اجتناب می کنند به سرعت از نظر رشد عقب می افتند. این کودکان ممکن است با تغییرات در روند معمولی روزانه شان یا تغییر در محیط اطرافشان آشفته شوند. این کودکان به علت تعدد و تنوع علائم ظاهری و رفتاری و مشکلات حسی، گاهی با کودکان کرولال و عقب مانده ذهنی اشتباه می شوند این بیماری ظاهراً در طبقات اقتصادی اجتماعی بالاتر دیده می شود و معمولاً نیاز به آموزش و پرورش ویژه ای دارند. معلمان باید خود را به آموزش های لازم مجهز کنند تا در وقت مقتضی به مبتلایان و خانواده آنها کمک کنند.

غلامرضا آتش دامن - کارشناس علوم تربیتی

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

نگاهی اجمالی به ارزشیابی توصیفی در نظام جدید آموزش ابتدایی

بازديد: 213

آموزش و پرورش رسمی در ایران با قدمتی بیش از یک قرن در ادوار مختلف به دنبال تحول و دگرگونی بوده لکن به دلیل کم توجهی به مبانی ارزشی ویژگی های فرهنگی و نیازهای اجتماعی در این زمینه کمتر توفیق داشته است

 آموزش و پرورش رسمی در ایران با قدمتی بیش از یک قرن در ادوار مختلف به دنبال تحول و دگرگونی بوده لکن به دلیل کم توجهی به مبانی ارزشی ویژگی های فرهنگی و نیازهای اجتماعی در این زمینه کمتر توفیق داشته است . با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و جاری شدن ارزش های اسلامی در ارکان حکومت تغییرات گسترده ای در بنیادهای نظری اهداف محتوی روش ها و دیگر اجزای نظام آموزشی آغاز شد اما به دلیل حاکمیت دیدگاههای گذشته و عادت شدن روش ها آنگونه که بایسته نظام جمهوری اسلامی است این تغییرات نهادینه نشده و ضرورت آن همچنان به قوت خود باقی است .

رهبر معظم انقلاب با نگاه عمیق همه جانبه و پایدار نسبت به رسالت آموزش و پرورش در نظام اسلامی بر ناکافی بودن تغییرات در نظام آموزشی تاکید کرده و بر لزوم استمرار آن به صورت دقیق تر و عمیق تر امر فرموده اند. در جهت پاسخگویی به فرامین رهبری معاونت آموزش و نوآوری به دنبال ایجاد تغییر در عناصر مختلف نظام آموزشی ازجمله سیستم ارزشیابی تحصیلی برآمده است . سیستم ارزشیابی جدید (توصیفی ) مرحله مطالعاتی و آزمایشی خود را در سال های گذشته (۱۳۸۱ الی ۱۳۸۶ ) طی کرده و از سال تحصیلی ۸۸ ـ۸۷ وارد مرحله جدیدی شده که بدون هماهنگی و همراهی آموزگاران مدیران دانش آموزان و والدین گرامی به موفقیت نخواهد رسید. ارزشیابی توصیفی در صدد است با تغییر در دیدگاه ها نگرش ها و روش های دست اندرکاران نظام آموزشی و خانواده ها محیط پربار بانشاط و جذابی را برای کودکان فراهم نماید. مجموعه حاضر برای آشنایی کلی والدین گرامی تنظیم شده و امید است بتواند به بخشی از سوال های این عزیزان پاسخ دهد.

یکی از مهمترین دغدغه های والدین در امر تعلیم و تربیت فرزندان موفقیت آنان در امور تحصیلی است . نظام آموزش و پرورش با درک این دغدغه ارزشمند خود را ملزم می داند تا حداکثر تلاش خود را برای فراهم آوردن شرایط مناسب یادگیری و رشد و بالندگی فرزندان ایران عزیز اسلامی فراهم نماید.

آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که انتظارمان از مدرسه چیست

به این سوال مهم هر کسی پاسخی می دهد. عده ای اعتقاد دارند مدرسه باید علوم مختلف را به دانش آموزان آموزش دهد. عده ای دیگر به آموزش مهارت های زندگی گروهی نیز بر رشد ارزش ها و ویژگی های اخلاقی و... تاکید می نمایند. پاسخ هیچ گروهی نادرست نیست . اما کامل هم نیست مدرسه وظیفه دارد فرصت های مناسبی برای تعلیم و تربیت اسلامی به معنای واقعی فراهم نماید و نباید هیچیک از موارد فوق مورد کم توجهی قرار گیرد.

کودکان باید مهارت های پایه و اساسی را با جذاب ترین روش ها در محیط آرام و دلنشین بیاموزند و با مشارکت فعال و موثر در این فرایند آماده زندگی در جامعه فردا شوند . دوره ابتدایی در نظام آموزشی ایران دانش آموزان گروه سنی ۱۰ ـ۶ ساله را دربرمی گیرد و این دوره به دلیل ویژگی ها و شرایط سنی کودکان از اهمیت و حساسیت بیشتری نسبت به دوره های تحصیلی دیگر برخوردار است زیرا :

کودکان در این دوره بیشترین آمادگی را برای یادگیری دارند.

انگیزه و علاقه کودکان به آموختن با توجه به گرایش فطری آنها به جستجوگری و پرسشگری و کسب شناخت بالاست .

دوره ای است که شخصیت دانش آموزان شکل می گیرد و آینده آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.

در این دوره کودکان هنوز قالب شخصیتی پیدا نکرده اند و شرایط لازم را برای کسب تجارب ارزشمند دارند.

تصورات دانش آموزان نسبت به معلم کتاب مدرسه آموختن و... شکل می گیرد.

تغییرات در این دوره بیشتر در ابعاد کیفی انجام می شود و امکان سنجش آنها به صورت کمی و دقیق وجود ندارد.

آیا به نظر شما با وجود ویژگی های دوره ابتدایی و انتظاراتی که از مدرسه می رود با روش های محدودی که در حال حاضر برای شناخت کودکان و کسب اطلاعات لازم استفاده می شود. می توان به یادگیری درونی و فعال امیدوار بود قطعا پاسخ شما به این سوال منفی است . لذا برای رسیدن به اطلاعات کامل هستند. معتبر و دقیق درخصوص دانش آموزان به ویژه در یادگیری های آنان نیازمند ایجاد تغییر در روش های سنجش و ارزشیابی هستیم .

● ارزشیابی تحصیلی چیست

همه ما با امتحان آشنا هستیم وقتی دانش آموز بودیم مکرر در امتحان شرکت کرده ایم اما آیا براستی خود امتحان هدف است یا امتحان وسیله ای است برای تشخیص ویژگی ها توانمندی ها تغییرها تفاوت ها پیشرفت ها موفقیت ها و... و آیا باز صرفا تشخیص مواردی که ذکر شدند هدف هستند یا انتخاب برترین ها توانمندترین ها کمک به رفع نیازها پاسخگویی به احتیاجات ارایه رهنمودها توجه به تفاوت ها و در آموزش و پرورش کمک به رشد تعالی و پیشرفت از طریق یادگیری

آیا امتحاناتی که در حال حاضر وجود دارد خود به هدف تبدیل نشده اند آیا این امتحانات اطلاعات لازم در ابعاد مختلف را به ما می دهند و آیا این اطلاعات در زمینه های مورد نیاز برای تصمیم گیری جامع و معتبر هستند اینجا نیز پاسخ ها می تواند متفاوت باشد. اما هیچیک از ما نمی توانیم مشکلاتی را که اینگونه امتحانات داشته و دارند را انکار کنیم . آیا چاره کار در این است که امتحان را حذف کنیم یا باید نگاه خودمان و روش های برگزاری امتحان و استفاده ای که از نتایج آن می شود را تغییر دهیم بله درست است ما برای اینکه به دانش آموز کمک کنیم تا بهتر یاد بگیرد و از یادگیری لذت ببرد و آن را در زندگی به کار گیرد نیازمند شناخت او هستیم بنابراین به روش هایی نیاز داریم که بتوانند این شناخت را فراهم نمایند. ارزشیابی تحصیلی این کار را انجام می دهد. یعنی معلم با استفاده از امتحان گرفتن تکلیف دادن کار عملی خواستن پرسش کردن و... اطلاعات لازم را بگیرد و بر اساس آن وظیفه خود را که همان فراهم کردن زمینه رشد پیشرفت و تعالی در ابعاد مختلف است انجام دهد. بنابراین امتحان یکی از روش هایی است که معلم انجام می دهد تا دانش آموز را بشناسد و البته نباید تنها روش جمع آوری اطلاعات باشد. روشهای دیگری نیز باید توسط معلم برای شناخت همه جانبه دانش آموزان انجام گیرد که به آنها سنجش و ارزشیابی می گویند.

● چرا ارزشیابی تحصیلی دوره ابتدایی باید تغییر کند

شاید این سوال مهمترین سوال برای والدین گرامی باشد. چه مشکلاتی در روش های فعلی وجود دارد وقتی به اهداف و انتظارات خودمان از مدرسه و آموزش و پرورش دقیق تر شویم متوجه خواهیم شد برای ایجاد این انتظارات و در فرزندانمان به نگرشی نو روش ها و افراد جدید نیاز داریم در حالیکه اشکالات نظام نمره ای در دوره ابتدایی عبارتند از :

۱دانش آموزان را با اضطراب و نگرانی روبه رو می کند و محیط مدرسه را از نظر روانی و عاطفی تهدید می کند ۲ ) بیشتر به اطلاعات و دانش جزیی و حفظیات توجه می شود تا درک و فهم و یادگیری های عمیق .

۳ ) کودکان را به رقابت های نابرابر و ناسالم می کشاند و نظام برنده و بازنده را ترویج می کند .

۴ ) گرفتن نمره بالا و یا قبولی به جای یادگرفتن و به دست آوردن تجارب مفید تبدیل می شود .

۵ ) به آنچه که دانش آموزان خارج از کلاس و یا مدرسه کسب می کنند کم توجه است .

۶ ) به دانش آموزان القا می کند فقط مطالبی را مطالعه کنند که در امتحان به آنها توجه می شود .

۷ ) باعث نگرانی کاذب در اولیا می شود .

۸ ) شناخت مناسبی از وضعیت تحصیلی و تربیتی دانش آموزان ارائه نمی دهد .

مشکلات فوق و سایر مشکلاتی که در این مجموعه امکان طرح آنها وجود ندارد لزوم تغییر در روش های ارزشیابی تحصیلی دوره ابتدایی را ضروری و اجتناب ناپذیر کرده است . این تغییرات در قالب طرحی تحت عنوان « ارزشیابی توصیفی » ارایه گردیده است تا بخشی از این نگرانی ها را برطرف نماید.

● ارزشیابی توصیفی چیست

ارزشیابی توصیفی شکلی از ارزشیابی تحصیلی ـ تربیتی است که در آن معلم با مشارکت فعال و دانش آموز و اولیای ایشان بااستفاده از ابزارهای مختلف به جمع آوری اطلاعات در زمینه تلاش ها پیشرفت ها و موفقیت های دانش آموزان می پردازد و با طبقه بندی تحلیل و تفسیر اطلاعات به آنها کمک می کند تا بهتر یاد بگیرند و مشکلات یادگیری خود را به کمک اولیا و معلمان برطرف کنند.

هدف اصلی در ارزشیابی توصیفی بهبود شرایط یادگیری دانش آموزان با از بین بردن اضطراب های نامطلوب ناشی از برگزاری امتحانات و بازخوردهای عددی است .

● ویژگی های ارزشیابی توصیفی

۱ ) در ارزشیابی توصیفی به جای دادن نمره به دانش آموز از عبارت های کیفی مثل تلاش خوبی داشته ای با تلاش به موفقیت رسیده ای برای موفقیت باید بیشتر تلاش کنی با انجام تمرین بیشتر مشکل شما برطرف می شود و... استفاده می شود.

۲ ) ارزشیابی توصیفی به زمان خاص محدود نمی شود این ارزشیابی در محیط های یادگیری فعالیت های خارج از کلاس و محیط زندگی نیز جریان دارد.

۳ ) تلاش و رشد کودکان همانند موفقیت آنان ارزشمند است و فقط به موفقیت ها امتیاز داده نمی شود بلکه تلاش و پیشرفت نیز امتیاز دارد.

۴ ) همانگونه که یادگیری دانش آموزان در حوزه های مختلف و سطوح متفاوت است سنجش و ارزشیابی آن نیز باید بااستفاده از ابزارهایی باشد که بتواند این یادگیری ها را بسنجد. پوشه کار آزمون ها مشاهدات ازجمله ابزارهایی است که در ارزشیابی توصیفی مورد استفاده قرار می گیرد.

۵ ) در ارزشیابی توصیفی اصل بر ارتقا دانش آموزان بر پایه های بالاتر است مگر در موارد بسیار نادر و زمانی که دانش آموزان به دلایل خاصی به اهداف مدنظر نرسیده باشند.

۶ ) کارنامه دانش آموزان علاوه بر عملکرد درسی عملکرد اجتماعی و عاطفی و جسمانی ـ فیزیکی را منعکس می نماید .

ارزشیابی توصیفی یا ویژگی های فوق راهکارهایی را برای برطرف کردن بخشی از مشکلات فراروی ارزشیابی تحصیلی ارائه داده است که در ادامه به آنها اشاره می شود.

● برتری ها یا ویژگی های ارزشیابی توصیفی نسبت به روش کمی

الف ) مهمترین هدف ارزشیابی توصیفی ایجاد تغییر در دیدگاه ها و نگرش های مسئولان مدیران آموزگاران و والدین نسبت به ارزشیابی تحصیلی است . زیرا اصلی ترین عامل کارآمدی پایین روش های فعلی نگاه نادرست به هدف های مستتر در هر یک از روشهاست که منجر به استفاده نادرست از آنها می شود. به عنوان مثال آزمون و آزمودن اگر با هدف شناخت تغییرات حاصل از یادگیری که بیانگر تلاش ها و فعالیت های معلم دانش آموزان و والدین گرامی است به کار رود و از نتایج آن ;

۱ -برای کمک به دانش آموزان در جهت تلاش بیشتر و فعالیت دقیق تر

۲- ) توسط معلم و والدین در جهت برنامه ریزی مناسب تر استفاده شود این عمل نه تنها ناپسند نیست بلکه عین صواب است .

ب ) - راهکار دیگری که پیش بینی شده جایگزینی بازخوردهای کیفی و توصیفی به جای بازخوردهای نمره ای است . نمره برای دانش آموز بیشتر به عنوان علامتی است که برخی از رفتارهای خوشایند و یا ناخوشایند دوستان معلمان اولیا و دیگران را به دنبال دارد. اما کمتر وسیله ای برای شناخت نقاط قوت ضعف توانمندی ها و محدودیت ها به کار گرفته می شود. اما بازخوردهای کیفی به دانش آموزان انگیزه و تلاش بیشتر در یک فضا و شرایط آرام و برای معلم توجه دقیق بر ابعاد یادگیری دانش آموزان و برای اولیا آگاهی از وضعیت تحصیلی و وظیفه و مسوولیتی که در قبال آن دارند می دهد. نباید حذف نمره را از بازخوردهایی که به دانش آموز داده می شود با حذف ارزشیابی یکسان تلقی کرد. ارزشیابی به صورت دقیق تر کامل تر با ابزارهای مناسب تر با هدف یاری به دانش آموز و اولیا آنان در طول سال تحصیلی انجام می شود; اما نتیجه با کلمه عبارت جمله و... اعلام می گردد.

اگر یادتان باشد گفته شد ازجمله مشکلات ارزشیابی فعلی کم توجهی به تمامی آموخته ها و یادگیری های دانش آموزان مثلا در زمینه علاقه انگیزه احساسات نگرش ها توانایی ها مهارت ها کارهای عملی و.. است . مواردی که به جرات می توان گفت هدف اصلی و اساسی دوره ابتدایی رشد و شکوفایی آنهاست که در ارزشیابی توصیفی برای هر یک از آنان ابزار و روش مناسب پیش بینی شده است . مثلا برای سنجیدن عمل و رفتار دانش آموزان در جمع و گروه روش مشاهده و ابزاری تحت عنوان سیاهه رفتار در نظر گرفته شده است . بنابراین معلم گرامی ضمن توجه به این بعد یعنی بعد اجتماعی آن را با روش و ابزار درست ارزشیابی می کند و اطلاعات حاصله را بررسی تجزیه و تحلیل کرده و از نتایج آن برای تصمیم گیری درخصوص تنظیم برنامه آموزشی خود و اطلاع به والدین برای فراهم کردن زمینه تلاش و فعالیت بیشتر همراه با انگیزه لازم به کار می برد.

ج ) باتوجه به اینکه در حال حاضر در روش کمی برگزاری امتحانات در زمانی غیر از زمان آموزش و یادگیری انجام می شود فاصله زمانی بین آموزش و ارزشیابی و امتحان آن را به یک موضوع اضطراب آور و نگران کننده تبدیل کرده است . از طرف دیگر براساس نتایج یک یا چند امتحان در مورد آینده دانش آموز تصمیم گیری می شود و این امر باعث شده هم والدین و هم دانش آموزان و حتی معلمان دچار ترس و اضطراب شوند. برای رفع این مشکل در ارزشیابی توصیفی امتحان و آموزش به شکل مستقل و در زمان خاص وجود ندارد. بلکه در زمانی که معلم و دانش آموز در حال فعالیت های یاددهی ـ یادگیری هستند. آزمون های مورد نظر اجرا شده و همزمانی ارزشیابی و آموزش و یادگیری ضمن حذف اضطراب ناشی از حضور در جلسات امتحانی آن را به مرحله ای از یادگیری و جز فرایند یادگیری تبدیل می کند.

د ـ مشارکت و همکاری در هر کاری علاقه و تعهد افراد را به آن کار افزایش می دهد. از آنجایی که ارزشیابی تحصیلی در طرح ارزشیابی توصیفی یک فرصت یادگیری تلقی می شود و برای یادگیری و بهبود شرایط آن انجام می گیرد مشارکت دانش آموز و والدین در این موضوع در کنار معلم بسیار ارزشمند و حیاتی است . زیرا دانش آموز با بررسی روند تلاش خود از همان ابتدا مدیریت فرآیندهای یادگیری خود را بتدریج برعهده می گیرد و والدین نیز با مشارکت در امر ارزشیابی فرزندشان ضمن احساس وظیفه بیشتر برنامه ریزی های آگاهانه تری برای بهبود وضعیت تحصیلی آنها انجام می دهند.

هـ ) و بالاخره در ارزشیابی توصیفی تمام تلاش معلم والدین و خود دانش آموز در طول سال صرف فرایند « ارزشیابی از وضعیت یادگیری ـ تلاش برای یادگیری بهتر ـ ارزشیابی شناخت بیشتر و دقیق تر ـ تلاش برای یادگیری بهتر » می شود و دانش آموزان فرصت جبران کاستی های احتمالی را دارند و این ضعف ها کاستی های احتمالی متراکم نشده و تا پایان نوبت اول یا سال حفظ نمی شوند بلکه هر زمان که شناسایی شوند تدبیر شده و یا مشارکت معلم دانش آموز و والدین برطرف می گردد. فلذا در این طرح اصل بر ارتقا دانش آموز به پایه بالاتر است و فقط معدود دانش آموزانی که مشکل جدی در یادگیری و... دارند بنابر اصل هر دانش آموزی با توجه به تفاوت های فردی به زمان متفاوتی برای یادگیری نیاز دارند تکرار پایه می نمایند.

● وظایف دانش آموزان در ارزشیابی توصیفی

مشارکت دانش آموزان در ارزشیابی تحصیلی و آگاهی از پیشرفت کار و تلاش برای آنها جذاب و انگیزشی است . خود ارزیابی براساس مشاهده عملکرد در فعالیت های ثبت شده به ویژه پوشه کار به دانش آموز فرصت گرانبهایی را می دهد تا آگاهانه تر تلاش و کوشش نماید. به برخی از وظایف و مسئولیت های دانش آموزان نیز در اجرای ارزشیابی توصیفی اشاره می شود.

۱ -همکاری با معلم در تشکیل پوشه کار (در این پوشه نمونه هایی از کارهای دانش آموزان قرار داده می شود تا با مراجعه به آن از میزان تلاش پیشرفت و موفقیت های خود آگاه شوند

۲ -انجام تکالیفی که معلم در کلاس و یا خارج از کلاس متناسب با اهداف درس و توانایی دانش آموزان تعیین می کند .

۳- )تلاش برای جبران ضعف های احتمالی با همکاری والدین .

۴- ) ابراز توانمندی ها مهارت ها و عملکرد خود در موقعیت هایی که معلم برای او در نظر می گیرد .

۵ -حفظ و نگهداری پوشه کار .

● وظایف والدین در ارزشیابی توصیفی

ارتباط نزدیک مداوم و مستمر دانش آموز با والدین و تمایل و علاقه وافر پدران و مادران در کمک به فرزندان خود در امور تحصیلی و تربیتی همچنین ضرورت هماهنگی و همکاری بین معلم و والدین به ویژه در ارزشیابی توصیفی نقش و جایگاه آنها را در این موضوع ممتاز کرده است . به برخی از مهمترین وظایف والدین در ارزشیابی توصیفی اشاره می شود :

۱ )حضور منظم مستمر و فعال در مدرسه برای آگاهی از وضعیت تحصیلی فرزندشان

۲ ) ارایه اطلاعات مربوط به فعالیت های دانش آموز در منزل به معلم .

۳ )کمک به دانش آموز در انجام وظایف و تکالیف خارج از کلاس و مدرسه و راهنمایی و هدایت آن .

۴ ) کمک به معلم در تولید پوشه کار و حفظ و نگهداری آن .

۵ اجرای پیشنهادهای معلم درخصوص فرزند خود متناسب با شرایط و ظرفیت های خانواده .

۶ ) ارزشیابی از عملکرد فرزند در منزل با روش های توصیفی و ارایه نتیجه به معلم در مدرسه .

۷ ) مطالعه جزوات بروشورها و مشاهده فیلم ها و یا نرم افزارها درخصوص طرح .

۸ ) شرکت در برنامه ها و جلسات توجیهی که برای این منظور برگزار می شود .

● وظایف معلم در ارزشیابی توصیفی

ارزشیابی تحصیلی ـ تربیتی دانش آموزان از وظایف مهم آموزگاران و معلمان است . با انجام این وظیفه ضمن شناسایی و بررسی موقعیت و وضعیت یادگیری دانش آموزان و موانع احتمالی موجود در مسیر یادگیری آنها برای کمک به دانش آموزان در فعالیت بیشتر برای یادگیری دروس بروز احساسات اصلاح و تقویت بینش ها مهارت ها و... تلاش می شود. به کمک ارزشیابی معلم دانش آموز را می شناسد و به او کمک می کند تا یاد بگیرد و تلاش کند تا بهتر یاد بگیرد. (و یا تلاش کند یاد بگیرد که چگونه بهتر یاد بگیرد

برخی از مهمترین وظایف معلم در ارزشیابی توصیفی عبارت است از :

۱ ) تهیه و تدوین نقشه ارزشیابی تحصیلی ـ تربیتی متناسب با اهداف و انتظارات .

۲ ) تهیه و تنظیم ابزارهای مناسب برای سنجش و ارزشیابی مثل آزمون پوشه کار ثبت مشاهدات و ...

۳ ) ارزشیابی دانش آموزان در زمان انجام فعالیت های یادگیری و ارائه نتیجه (ارائه بازخورد) به آنها برای آگاهی از وضعیت تلاش و پیشرفت خود.

۴ ) ثبت و نگهداری اطلاعات جمع آوری شده به وسیله ابزارهای مختلف و تجزیه و تحلیل آنها به منظور ارائه راهنمایی لازم به اولیا و دانش آموزان .

۵ ) تعیین تکالیف مناسب با رعایت شرایط و ویژگی های سنی و روحی بررسی آنها به منظور شناسایی میزان تلاش پیشرفت و موفقیت دانش آموزان.

۶برگزاری آزمون های مورد نیاز با رعایت این نکته که آزمون فقط برای جمع آوری اطلاعات است و جدای از فرایند یاددهی ـ یادگیری دیده نشود بدور از هرگونه شرایط اضطراب آور و نگران کننده باشد و از نتیجه آن فقط برای رفع موانع یادگیری و کمک به دانش آموز استفاده شود.

۷تنظیم گزارش های مناسب برای والدین و ارائه آن به صورت حضوری یا مکتوب حداقل هر ۲ ماه یکبار .

۸ ) تنظیم گزارش پیشرفت تحصیلی (کارنامه ) در هر نوبت و ارائه اطلاعات دقیق در زمینه فعالیت و کوشش دانش آموزان برای والدین .

۹ ) تصمیم گیری در مورد ارتقا یا تکرار پایه در صورت عدم کسب شرایط لازم (باتوجه به تمام تلاش هایی که معلم والدین و دانش آموز انجام داده اند)

تمام این کارها برای این است که :

فرزندان گرامی این آینده سازان عزیز با کمال آرامش و با برخورداری از شرایط و فرصت های مناسب با اشتیاق فراوان و امید به آینده در سایه قوانین مترقی نظام مقدس جمهوری اسلامی در خصوص حقوق کودک و وظایف و کارکردهای آموزش و پرورش بتواند لذت آموختن را به همراه تعمیق آن معارف بچشند و آمادگی خود را برای موفقیت در مراحل مختلف زندگی رشد دهند.

« نظام نمره محوری فعلی دانش آموزان را با اضطراب و نگرانی روبرو و محیط مدرسه را از نظر روانی و عاطفی تهدید می کند زیرا کودکان را به رقابتی نابرابر و ناسالم می کشاند که گرفتن نمره بالا و یا قبولی به جای یادگرفتن و کسب تجربه های مفید آموزش می نشیند

در ارزشیابی توصیفی به جای دادن نمره به دانش آموز از عبارت های کیفی مثل « تلاش خوبی داشته ای » « با تلاش به موفقیت رسیده ای » « برای موفقیت باید بیشتر تلاش کنی » « با انجام تمرین بیشتر مشکل شما برطرف می شود » و... استفاده می شود

در نظام ارزشیابی توصیفی کارنامه دانش آموزان علاوه بر عملکرد درسی که می تواند شامل مردودی هم شود عملکرد اجتماعی و عاطفی و جسمانی ـ فیزیکی دانش آموز را منعکس می نماید

مشارکت دانش آموز در ارزشیابی تحصیلی و آگاهی از پیشرفت کار و تلاش برای آنها جذاب و انگیزشی است.»

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

چرا دانش آموزان درس را فراموش می کنند؟

بازديد: 117

بسیاری از دانش آموزان از اینکه درس ها را فراموش می کنند گله مند هستند.

اما چرا آنها درسهایی را که ادعا می کنند یاد گرفته اند فراموش می کنند؟

آیا آنها قدرت و توانایی لازم را برای یادگیری ندارند؟

چگونه می شود آنها فراموشی خود را به حداقل برسانند؟

از آنجاینکه حافظه انسان درگیر یادگیری و به خاطر سپردن مطالب است. در واقع فراموشی هم به حافظه انسان مرتبط است، نخست کمی درمورد حافظه صحبت می کنیم سپس به نحوه مطاله درست که منجر به فراموشی نشود می پردازیم.

 یک برداشت عامیانه حافظه را مخزنی تصور می کندکه اطلاعات آنجا ریخته شده و نگهداری میشود و در مواقع لزوم اطلاعات استخراج شده و یادآوری می شود.

 از نظر علمی حافظه عنوانی است در مورد توانایی انسان در یادگیری، نگهداری، یاآوری و استفاده از آن اطلاعات و دانش در مواقع لزوم.

تقسیم بندی حافظه

بطور کلی انسان سه نوع حافظه دارد:

1- حافظه حسی: اطلاعات در این حافظه یک تا سه ثانیه دوام می آورد و گنجایش آن نسبتاً زیاد است و درصورتی که به ورودی این حافظه توجه و دقت صورت گیرد وارد حافظه کوتاه مدت میشود.

2- حافظه کوتاه مدت: اطلاعات دراین حافظه 15تا30ثانیه نگهداری می شود. گنجایش آن 5 تا 9 قطعه است و نوع اطلاعات آن شنیداری، رویدادی و معنایی است و دلیل عمده فراموشی دراین حافظه جانشین سازی یا محو شدن اثر است. درصورتی که اطلاعات موجود دراین حافظه تکرار یا رمزگردانی شود به حافظه ی بلند مدت انتقال پیدا می کند.

3- حافظه بلند مدت: اطلاعاتی که به این نوع حافظه انتقال پیدا می کند ماندگاری نامحدود دارد و گنجایش آن هم نامحدود است و اطلاعات ذخیره شده هم عمدتا ًمعنایی و قدری هم شنیداری و دیداری است.

 از آنجایکه تمام مطالبی که درک شده و ابعاد معنایی ان برای دانش آموز روشن شده در این حافظه قرار میگیرد لذا درک معنایی مطالب برای آنها بسیار مهم و بخاطر سپاری آنهم آسان است.

البته فراموشی در این حافظه هم به علل سرکوبی، تداخل و مشکلات بازیابی رخ می دهد، اما مقایسه میزان بازیابی آن با فراموشی قابل مقایسه نیست. بنابر این تلاش براین است که دانش آموزان با شیوه های مناسب اطلاعات را به حافظه بلندمدت بسپارند.

 دانش آ موزان چگونه درس بخوانند تا فراموشی آنها به حداقل برسد؟

حقیقت این است که بسیاری از دانش آموزان درست درس خواندن را نمی دانند. بسیاری از آنها کلی تلاش میکنند و زحمت می کشند اما زمان یادآوی مطالب دچار مشکل می شوند. در یک مطالعه خوب و سازگار با کشفیات علمی بهتر است موارد زیر را مد نظر داشته باشیم تا ضمن یادگیری صحیح، فراموشی را به حداقل برسانیم.

1- درک معنای مطالب: مطالبی که فهمیده و استنباط می شود بهتر در حافظه می ماند. لذا باید روی معنا و مقهوم مطالب تمرکز شده و تفکر صورت گیرد.

2- درک کل و جزء: دانش آموز هر مطلبی را که می خواند ممکن است جزئی از یک کل باشد. لذا مطالبی که زیر مجموعه یک عناوین کلی هستند بایدارتباط ذهنی داده شوند و دانش آمو بتواند بفهمد که مطالبی را که می خواند مربوط به کلیتی است که این بخش مربوط به آن است.

3- بازگویی مطالب برای خود: مطالبی که از حفظ برای خود بازگو می کنیم ماندگاری بیشتری پیدا می کند.

4- تمرین و تکرار: این شیوه ای است که مطالب حتی اگر برای شخصی بی معنی باشد از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت انتقال پیدا می کند.تمرین و تکرار باید به تدریج و با فاصله های زمانی خاص صورت گیرد.

5- استراحت قبل از یادگیری و بعد از یادگیری: تحقیقات نشان داده است که بعد از یک استراحت و خواب آرام انسان مطالب را بهتر یاد می گیرد. همچنین اگر بعد از یادگیری مطلبی کمی استراحت کنیم یا به  خواب برویم یادگیری با دوامتر است.

6- یاد گیری تدریجی: تحقیقات نشان می دهد که یادگیری باید تدریجی و در زمانهای مختلف باشد. سعی در یادگیری مطالب زیاد در وقت کم منجر به فراموش می شود. برخی از دانش آموزان از اینکه سعی می کنند مطالب انباشته شده را بدون استراحت و در وقت کوتاه بخوانند جز فراموشی چیزی عایدشان نمی شود.

7- ایجاد تصویر ذهنی: از آنجایکه انسانها خالق تصاویر ذهنی هستند می توانند در دنیای ذهن خود برای مطالب آموخته شده تصاویر ذهنی خلق کنند که خود مبتکر آن هستند.

8- ارتباط اموخته ها به هم: انسان هرمطلبی را که می آموزد می تواند دردنیای آموخته های ذهنی خود مفاهیم و مطالب به آنها مرتبط سازد.

9- وجود نظم و آهنگ: اگر برخی از مطالب درسی را به صورت شعر و آهنگ موزون در بیاوریم یادگیری و ماندگاری آن هم آسان و هم طولانی می شود. انسان ذاتا گرایش به هارمونی و نظم و آهنگ دارد برای همین است که بچه ها خیلی زود مطالب را که درقالب شعر و آهنگ باشند یاد گرفته و به خاطر می سپارند.

10- البته تمام مطالبی گفته شد فرض بر این بود که انسان برای یادگیری انگیزه و علاقه کافی داشته باشند و گرنه بدون انگیزه و علاقه مطالب بالا هم جایگاه خود را از دست خواهند داد.

همچنین اضطراب و نگرانی و ترس اجازه نمی دهد که انسان به درستی مطالب را یاد بگیرد و در صورت یادگیری زود فراموش می شوند. بنابراین انگیزه و آرامش روحی و روانی مقدمه ای برای طی فرایندی یادگیری است.

 یک قدرت نهفته در دانش آموزان زرنگ

یک نکته مهم این که:

 برخی از دانش آموزان از راه تجربه و تکیه بر هوشمندی خود و به مرور زمان با موارد بالا برای یادگیری و یادسپاری و مقابله با فراموشی آشنا می شوند.

 شاید با اصطلاح فرا شناخت آشنا باشید؟ فراشناخت یعنی انسان می داند که باید چگونه بداند. برای همین برخی از دانش آموزان در وجود خود یک قدرت نهفته دارند و بتدریج با گذشت زمان به این مسئله پی می برند که چگونه و از چه راههایی باید برای یادگیری اقدام کنند. یعنی آنها به چگونه یادگیری خود متمرکز میشوند. فرق این دانش آموزان با دیگر دانش آموزان این است که به یک نوع خود آگاهی دست یافته اند که طی آن روش های یادگیری و یادآوری را ناخودآگاه می دانند. در حالی که همسالان آن، گویا آب در هاونگ می کوبند و از ناتوانایی خود شکوه می کنند.

مواد غذایی که حافظه را تقویت می کند

بدون شک داشتن حافظه قوی ضمن اینکه ارثی است شدیداً به نوع تغذیه مرتبط است. لذا استفاده از آنها حافظه انسان را برای جلوگیری از فراموشی تقویت می کند.   

استفاده بیشتر از مواد گلوکز مثل خرما، عسل و شیرینی های طبیعی، همچنین غذاهای حاوی کلسیم و فسفر مثل،  لبنیات، روغن ماهی و جگر و ... و یتامین ها مثل پرتقال، هویج، گوجه فرنگی و سبزیجات تازه و همچنین خوردن برخی از حبوبات خصوصا عدس توصیه  شده است .

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

کدام معلم کارآمد است؟

بازديد: 147

معلمی  شغل  مهمی  است  که  ضرورت  آن  بر  کسی  پوشیده   نمی  باشد .این  ضرورت از  نظر  مولفین،عمدتا شکل  دهی تجربیاتی  است  که  منجر  به  تغییرات  مطلوب  رفتاری  در  دانش  آموختگان  می شود .بخاطر  همین  ضرورت  آشکار  است  که نقش  معلم  جنبه  نهادی  پیدا  کرده  و  بسیاری  از  گروههای  اجتماعی  و  افراد  و  دانشجویان  و  دانش  آموختگان  مختلف ،انتظارات  کلی  مشخصی  از آنچه  که  یک  معلم  هست   و  باید  باشد  دارند .اما  به  نظر  می  رسد انتظارات  کلی  مورد نظر در  عمل  دچار  مشکل  می گردند . زیرا  همه  ما  در طول  حیات  تحصیلی  یا حرفه  ای  خود  با  معلمان  و  اساتیدی  مواجه شده  ایم  که  از آنها  با  کلمات  خوب  یا  بد  یاد  کرده  ایم !

 

بنابراین  یک  سوال  اساسی  پیش  می  آید  که  آیا این  دو معلم  با  یکدیگر اصولا  یکسان  هستند  یا  اینکه  تفاوتی  بین  آنها وجود  دارد؟

آیا  همه  معلمان  باهوش و کارآمد  هستند؟آیا  می  توان  ملاکهایی  برای  شایستگی یک  معلم  تصور  کرد  یا  اینکه  معلمان  همگی  یکسانند و ملاک  مشخصی  برای  شایستگی  یکی  بر  دیگری  وجود  ندارد؟آیا  ذاتا  برخی  از افراد  معلم  به  دنیا  می  آیند یا  معلمی  حرفه  ای  است  که بعضی  ها آنرا  بهتر  یاد  می  گیرند؟ این  سوالات ،مطالب مهم  و  حیاتی  می  باشند  که  می  بایست  به  آنها  پاسخ  خهای  دقیق  داد. بطور کلی  تحقیقات  اخیر نشان  داده  که  هوش   و  شخصیت  معلم  در مقایسه  با  توان  عملی  و  کاربردی   او  در  کلاس  درس  از  اهمیت  کمتری برخوردار است .به  عقیده  برونینگ  و  گلاور(1375)، این  تحقیقات ،بسیاری  از  مهارتهایی را  که  موجب تفاوت  کیفی تدریس  می  شود  مشخص ساخته  اند.

به  عقیده  مک دانلد  معلمان خوب  قادرند  یادگیری   دانش  آموزان  را  افزایش  داده  و  از  طریق  پاداش  دادن  به  دانش  آموزان  و  دادن  امکانات بیشتر برای  آموختن  ،سطح  انگیزه  آنها  را  بالا  ببرند. به  عقیده  برونینگ  و  گلاور ،در  کنار  نقش  های مورد  نظر ، معلمان  خوب  که  از  آنها  به نام  معلمان  کارآمد  نام  می  بریم،قادرند قدرت  تفکر  دانش  آموزان  را  پرورش  داده ،رشد  او  را  تسهیل  سازند  و  به  خوبی  از  عهده  اداره کلاس  برآیند .به  منظور  بررسی  ویژگیهای مورد  نظر  شاید  صلاح  باشد  آنها  را  با  تعمق  بیشتری  بنگریم. زیرا  چناچه  فونتانا   تصریح نموده علیرغم  پژوهشهای  انجام  شده  در  خصوص  ویژگیهای  معلمان  کارآمد  و  موفق ،هنوز  یافته  ها  و  اطلاعات اندکی  موجود  است .این  مسئله البته  تعجب  آور نیست  زیرا  عوامل  زیادی  در  بیرون  از  معلم  وجود  دارند  که  وضعیت  را  پیچیده  می  سازند،مانند : سن، توانایی  و  زمینه  های اجتماعی ،اقتصادی ،دانش آموزان ،موضوع  تدریس ،محیط مدرسه و... به  عقیده  فونتانا  آنچه   برای یک  معلم  به  صورت  مجموعه  ای  از  شرایط عمل  می  کند  می  تواند  برای  معلم   دیگر  یا  همان  معلم  در  شرایط  دیگر ،کارایی  نداشته  باشد .با  این  حال  خصوصیات  و  کیفیات مهم  و مشخصی  وجود  دارد  که  می  توانیم   در  مورد  آنها  بحث  نموده   و  به  تعمیم  هایی  دست  بزنیم .این  کیفیات  عبارتند  از :

1- توانایی  جذب  دانش  آموزان   و  دانشجویان :  به  عقیده  دکتر  سیف ،یکی  از  ویژگیهای  معلمان کارآمد جذب  شاگردان  به جلسات  درس  و ادامه  شرکت آنان  در  فعالیتهای  یادگیری  می  باشد.به  عقیده  برونینگ  و  گلاور ،معلمان  کارآمد قادرند آنچه  را  دانش  آموزان  ایشان  باید  فرا گیرند  به آنها  منتقل  سازند .آنها سازمان  یافته  تر  عمل  کرده  و  شاگردان  خود  را  خیلی  روشن  توجیه  نموده  به  نحوی  که شاگردان  آنها  م ی دانند   چه  کاری  را  باید  انجام  دهند .توانایی انتقال  اهداف  درس  به  دانش  آموزان ،تاثیرات  عمیقی  بر  آمادگی دانش  آموزان  برای  شرکت  در کلاس ، بر کار  ایشان  در کلاس  و  نیز مطالعاتی  که  باید   انجام  دهند  دارد . معلمان  با کفایت  می  دانند  که  برای  هر  دانش  آموزی  درس  را باید  از  کجا  شروع  کرد  و  هر  جا  که  لازم  آید  به آموزش  انفرادی   رو ی می  آورند  و  سرعت  تدریس   را  متناسب   با پیشرفت  دانش  آموزان تنظیم  می  کنند،به  همین  دلیل  همه  دانش  آموزان ، چون  مطالب  با  مهارتهای  متفاوت  ایشان  تناسب  دارد،به  فعالیت  برانگیخته  می  شوند.

2-پرورش  معارتهای  فکری :  به  عقیده  برونینگ  و گلاور  ،شاید  بتوان  هدف  تعلیم  و  تربیت  را پرورش  قوه تفکر  دانش  آموزان   دانست  و  چون یادگیری  معنا  دار،به  ویژه  برای  رشد  قوای  فکری  دانش  آموزان  با  اهمیت  می  باشد ،معلمان   موفق می  توانند  فعالیتهای  آموزشی را  معنا دار سازند.بدین  منظور  یک  معلم  کارآمد  یادگیری  جدید  دانش  آموزان را  طوری  هدایت  می کند  که  با  دانش  قبلی  آنها  همسانی  داشته باشد  تا  دانش  آموزان  بتوانند دانش   جدید  را به  نحوی   منطقی  در حافظه  خود  سازمان  دهند.زیرا  یادگیری  مداوم  محتاج  سازماندهی منطقی  مطلب  با  یکدیگر  است .

3- یادگیری و  ارزیابی  آن : یکی دیگر  از خصوصیات  یک  معلم  کارآمد  توجه  به  پیشرفت  تحصیلی  شاگردان  و  ارزیابی  یادگیری  آنها می باشد.مطابق  با  آنچه  گفته  شد  تدریس  خوب  با  دقت  و  وسواسی  در خور  توجه  ارزیابی  می  شود ،به  شکلی  که  دایما  می  توان  تغییرات لازم  را  در آن  صورت  داد .در  این  وضعیت  دانش  آموزان  در مورد  یادگیری  خود  فیدبک  سریع  و  مطلوبی  دریافت می  کنند.به  عقیده  برونینگ و گلاور  ،معلمان کارآمد  از  مهارتهای  لازم  برای  ارزیابی  دانش  آموزان  برخوردار  بوده   و  قادرند   میزان   یادگیری  ایشان   را  تعیین  کنند . و وسایل اندازه  گیری  و  ارزیابی  بطور  عمده  عبارتند  از  امتحانات  کلاسی ،تکالیف  درسی  ،پروژه  های  تحقیقاتی  و  آزمون های   استاندارد  شده .اطلاعات بدست  آمده   از ابزار  ها  و  وسایل  بالا  معلمان  خوب  را  کمک  می  کند تا  روش   تدریس  خود  را  تنظیم  کنند. یادگیری  دانش لآموزان  با  دریافت  پسخوراند(فیدبک ) ناشی  از ارزیابی  دقیق ،تسهیل  می  گردد.

4- یادگیری  مداوم :  به  نظر  می رسد می  توان  بهترین  معلمان  را کسانی دانست  که  اوقات  خود  را  صرف  یادگیری  می  کنند.به  نظر می رسد  متاسفانه برخی  از  معلمان  با  شروع  تدریس ،یادگیری را متوقف می سازند  و  به  جزوه هایی که  روزگاری  تهیه  کرده  اند  بسنده می سازند.به  همین  دلیل  جهان  در حال  تغییر از کنار  آنها  می گذرد و  به  سرعت  ایشان  را در  وضعیتی  قرار  می  دهد  که  دیگر  آمادگی  تدریس کارآمد  را  ندارند .یک  معلم  کارآمد معمولا  تحولات  مربوط  به  رشته  خود  را  تعقیب  می  کند و  دائما  مهارتهای  خویش  را  بهبود  می بخشد .آنها همواره  در  حال آموختن  هستند. به  عبارتی  دیگر  آنها دائما  در حال شاگردی  کردن  هستند.

5- اداره کلاس : معلمان  کارآمد  معمولا دارای  کلاسی  مطلوب ،منسجم  و  پربار  هستند.معلمان  کارآمد  نسبت  به آنچه  در کلاس ایشان  اتفاق می  افتد  بسیار حساس  هستند و  قادرند  مشکلات  را  رفع  کنند.این  معلمان  اغلب  توجه  کافی  به  شاگردان  داشته  و حساس  اند که  به همه  افراد  فرصتها  و  کمک  مساوی   داده  شود .از این  نظر  معلمان  خوب ،راحت  و  قابل اعتماد  و  اطمینان  جلوه  می  کنند.اینان  معلمانی صبور  و  بردبارند و  الگویی  عالی  از اجرای  نقش خود هستند. آنها  به  موقعیت  دانش آموزان  توجه  کرده  و  به  عقیده  گینات  نسبت  به  دانش آموزان  توجه  و مراقبت  نشان  داده  و  به  شاگردان  کمک  می کنند  تا  فراگیرند  که چگونه  می  توان  با  دیگران  همکاری  جمعی  داشت  و  در عین  حال  خوشحال  و مفید  بود .آنها  محیطی  ایجاد  می کنند لذت  بخش  شادی آفرین  که  در  آن  شوخی  و  تفریح  مشترک  مرزهای  میان معلم  و  کلاس را  تقلیل  داده  و  به  شرطی که  در  آن زیاده  روی  نشود  به  کلاس  کمک  می  کند  که  معلم  را  بیشتر  به  صورت  یک  دوست  و همراه  تصور  کنند. همین  نحو ،آمادگی  همکاری  با  دوستان  در کلاس  افزایش  یافته  و  بدین  ترتیب  تعداد  حوادثی  که  به  مشکلات  موجود  در کنترل کلاس می  انجامد ،تقلیل می  یابد.

6- آخرین  ویژگی  معلمان کارآمد که  در  اینجا  مورد  بحث قرار می گیرد رفتارهای  کلاسی  معلمان  است . به  عقیده  بسیاری  از  پژوهشگران آموزشی ،همبستگی  معناداری  بین  بعضی  از  رفتارهای  معلمان  و  پیشرفت  تحصیلی  شاگردان  آنها  وجود  دارد.دکتر  سیف  به  نقل  از رونشناین  و  فرست ( Rasenshine   & Furst ) ،    هشت  متغیر  آموزشی  یا  رفتار  کلاسی  معلمان  را  که با  یادگیری شاگردان  رابطه  و همبستگی  معنی دار  نشان  داده  اند  معرفی  کرده  اند.این  متغیر ها  عبارتند از :

  الف -روشنی  توضیحات  معلم در کلاس .

  ب - انعطاف پذیری  در  روش آموزش

  ج - اشتیاق در کار ،شامل  تحرک  در کلاس ،حرکات  سرو  دست  و نوسان  صدا .

  د- احساس  مسوولیت  در عمل ،شامل  تاکید  بر  یادگیر ی و  فعالیت  شاگردان

  ه- فرصت  یادگیری  دادن  به  شاگردان  برای  یادگیری  مطالب تا  سرحد  تسلط

  و- استفاده  از  عقاید  شاگردان ، شامل  تشویق شاگردان  به  اظهار  نظر  و  تایید نظریات  آنها.

  ز- استفاده  از مطالب  سازمان  دهنده  شامل  مرور  کردن  مطالب  و  ایجاد  ارتباط مطالب درسی  با  یکدیگر

  ح - طرح  سوالهای  دارای  سطوح  مختلف ،از  جمله  سوالهایی که  با  چه ،کجا، چرا و  چگونه  شروع  می  شود .

مطابق تحقیقات  به  عمل  آمده  به  نظر  می  رسد  که مهمترین  متغیر  آموزشی  معلم  که  بیشترین  همبستگی  را  با  یادگیری  شاگردان  دارد روشنی  توضیحات  و مطالبی  است  که  معلم  در  آموزش  خود  در اختیار  شاگردان  قرار می  دهد. WWW.ZIBAWEB.COM

معلم اثر بخش

معلمان باید استانداردهایی برای موفقیت  تعیین کنند و دانش  آموزان  را آگاه  سازند  که از همه آنها  انتظار میرود  به این استانداردها دست یابند. این توصیه ، دو موضوع بسیار با اهمیت  را  به یکدیگر  پیوند می دهد:

یکی تعیین استانداردهای  هدفمند ، یعنی  استانداردهای  مهم، چالش  برانگیز  و قابل حصول  و دیگری  انتقال انتظارات معلم به دانش آموز،یعنی انتظار دستیابی آنان به این استانداردها ،  این توصیه  از این رو اهمیت  دارد که  علاوه بر پیشنهاد دستیابی  به بعضی   استانداردها ،پیشنهاداتی نیز برای  اجتناب  از استانداردهای  دلخواه (1)  و ناپایدار  (هوس  برانگیز)  (2)  دارد. همچنین  توصیه  می کند، از استانداردهایی  که برای دانش آموزان قابل حصول نیستند ،  دوری  شود و از استانداردهایی  که دانش آموزان  بدون هیچ تلاشی  می توانند  به آنها دست  یابند نیز پرهیز شود و سرانجام این که نباید  انتظارات زیادی  از دانش آموزان به خصوص  گروه های کوچک تر دانش آموزی داشت . 

تشویق

دانش آموزان را باید  به خاطر توجه و تلاشی که برای  یادگیری  می کنند، تشویق کرد.

دانش آموزان ، اغلب نه برای توجه  و تلاش بیش تر ترغیب می شوند و نه به خاطر توجه  و تلاشی که برای یادگیری می کنند ، تشویق کرد.

دانش آموزان اغلب نه برای توجه و تلاش  بیشتر ترغیب می شوند و نه به خاطر توجه و تلاشی  که برای یادگیری می کنند، پاداش می گیرند.تحسین ساده رفتارهای مطلوب ، در بسیاری از موقعیت ها  و برای  بسیاری از دانش آموزان موجب تحیر و شگفتی  می شود.

در صورت لزوم می توان  از تقویت  کننده هایی  همچون کربن (3) ( token)که می توانند  در ازای  کالا یا خدمات  معاوضه  شوند و یا دادن  وقت اضافی  به دانش آموزان برای  تمام کردن  کاری  که می خواهند  انجام دهند ، استفاده  کرد

یادآوری

باید به دانش  آموزان کمک کرد تا راهبرد هایی  را برای یادگیری  اتخاذ  کنند.به ویژه  برای یادآوری  آنچه تدریس  شده است  و به کارگیری  آنچه یادگرفته اند.به دفعات به دانش آموزان  گفته می شود  که چه چیزهایی  را باید یاد بگیرند و برای  یاد گرفتن ، لازم  است چه چیزهایی را بدانند یا انجام دهند. حتی  ممکن است به آنها گفته شود  که چرا مجبورند بعضی چیزها را یاد بگیرند.در حالی  که اغلب ،چگونه یاد گرفتن به آنها  آموخته نمی شود.

راهبردهای زیر از جمله  راهبردهایی  هستند که می توان  آنها را  به دانش آموزان  آموخت :

1-راهبردهای  تمرین  ذهنی (   rehearsal  ) :یعنی به طور فعال برشمردن یا نام بردن چیزهایی که قرار  است یاد گرفته شوند.

2-راهبردهای  تشریحی  (    elaboration  strategies  )   : روش های  افزودن  یا بسط دادن آنچه قرار است آموخته  شود.

3-راهبردهای  سازمانی (     organizational  strategies) :  شیوه های قرار دادن  آنچه یاد گرفته می شود ، در چارچوبی بزرگ تر.

4-راهبردهای پایشی (    monitoring  strategies ) :  طریقه های  رسیدگی به پیشرفت خود در جهت یادگیری

معلمان کارا باید بتوانند ، زمینه  همه  یا هریک از راهبردها را برای  دانش آموزان  فراهم آورند.

نگه داشتن  دانش آموز در فضای  یادگیری

 معلمان باید موقعیت هایی را در کلاس  به وجود آورند که باعث  حفظ و نگه داری (   holding  power   ) دانش آموزان در فضای یادگیری شوند.

چنین موقعیت هایی این امکان را فراهم می سازند که دانش آموزان  به طور  پیوسته  در فرآیند یادگیری  درگیر  شوند و این  درگیری تداوم یابد.به عبارت دیگر  ، این موقعیت ها ، قدرت نگاه داری و حفظ توجه  و درگیری دانش آموزان را از مزاحمت ها و عوامل پرت کننده  حواس حفظ می کنند. در این موقعیت ها،  دانش آموزان به طور مداوم  در یادگیری خویش مشارکت می کنند و نیازی نیست که برای آموزش ، منتظر مساعدت دیگران بمانند. چنین موقعیت هایی متضمن فعالیت هایی هستند که از طریق آنها دانش آموزان می توانند  ، چیزهایی بسازند یا انجام دهند. به این طریق است که دانش آموزان به طور فعال درگیر یادگیری می شوند.

جلب توجه

در جریان ارائه مطالب ، معلمان باید از  راهکارهایی  که توجه دانش آموزان را جلب و آنها را درگیر یادگیری  می کنند، بهره بگیرند.

معلمانی  که در پی بهبود کارایی خود هستند، می توانند از راهکارهای متعددی  استفاده کنند.آنها می توانند  سوال هایی  بپرسند  و تکالیف کوتاهی بدهند برای این که شاگردانشان درباره  آنچه ارائه می شود ، فکر کنند. در این مورد می توان  به استفاده از تمرین های  محاسبات ذهنی (  emental  computation  exercises   )   در کلاس  های  ریاضی  و همچنین  طرح سوال هایی  که پاسخ  آماده ندارند و سوال هایی که ایجاب می کنند  دانش آموزان  عقیده ای  را بیان کنند و از آن دفاع نمایند ،اشاره کرد. پاسخ به این گونه سوال ها  معمولا مستلزم آن است  که دانش آموزان  به جای  اتکاء  به پاسخ های برنامه ریزی  شده و  طوطی وار ،درباره آنها فکر کنند .گاهی معلمان می توانند  از دانش آموزان  درباره  پاسخی  که دانش آموز دیگری  داده است ،  سوال کنند.در این  صورت ، دانش آموزان باید  از آنچه  در کلاس  مورد بحث  قرار گرفته  است ،آگاه شوند و هر لحظه  ، آماده مشارکت  در گفت و  شنود  کلاس  باشند.

حرکت  در بین دانش  آموزان 

در جریان انجام تکلیف های  انفرادی ، معلمان باید  بین دانش  آموزان حرکت کنند  و بر کار آنها  نظارت  داشته  باشند. این توصیه به دو منظور  صورت می گیرد، اول این که  حضور فیزیکی  معلم  در کنار  دانش آموزان ، دقت و توجه  آنها را  به تکلیفی که در دست دارند  ، افزایش  می دهد .دوم  که مهم تر از اولی  است ، این است  که معلم با نظارت  بر کار  دانش  آموزان می تواند در صورت نیاز  مساعدت های  لازم را به آنها بکند.

محبت به دانش آموزان

معلمان  باید علاقه و محبت خود را هم به صورت  کلامی  و هم از  طریق  ابزارهای  غیر کلامی  چون : توجه  تمام  و کمال به دانش آموزان ، حفظ و تداوم  ارتباط  چشمی با آنان ، لبخند زدن و ایماء و اشاره  نشان دهند.

ما اغلب فراموش  می کنیم  که اکثر دانش آموزان برای  معلمانی که برای  آنها محبت می کنند  و معلمانی که آنها را  مورد احترام  قرار می دهند ، هر کاری  را انجام می دهند. در بیش  تر موارد، دانش  آموزان حاضرند هر کاری   بکنند  تا تایید چنین معلمانی  را به دست آورند. آشکار است  که معلمان  باید  در ابراز  علاقه  و محبت خویش  نسبت  به دانش آموزان  صادق  باشند و گرنه ، احترام  آنان  نزد دانش آموزانی که ریاکاری  و دورنگی می بییند ، رو به افول می گذارد.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

منبع:   WWW.ZIBAWEB.COM

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

چگونه فرایند یادگیری خود را مدیریت کنیم؟

بازديد: 259

درآمدی بر دانش «فراشناخت» ....        

● چند سؤال!

▪ یادگیری در ما چگونه صورت می گیرد؟

▪ یادگیری چه مراحلی دارد؟

▪ چگونه می توانیم نسبت به یادگیری خود اشراف داشته باشیم؟

▪ موفقیت تحصیلی، چه ارتباطی با مهارتهای فراشناختی می تواند داشته باشد؟

● شناخت و فراشناخت؟!

روش و مهارتهای یادگیری به راهبردهای شناختی و فراشناختی تقسیم می شود.

یادگیرنده ماهر، کسی است که هم به روشهای شناختی مجهز است و هم به روشهای فراشناختی.

شناخت و فراشناخت، دو مفهوم مکمل یکدیگرند. شناخت به فرایندهایی اشاره می کند که ما به کمک آنها یاد می گیریم، فکر می کنیم و به یاد می آوریم. اما فراشناخت به دانش ما درباره فرایندهای شناختی خودمان و چگونه استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به هدفهای یادگیری گفته می شود. به دیگر سخن، فراشناخت به دانش یا آگاهی از نظام شناختی خود و یا به دانستن درباره دانستن گفته می شود.

دانش فراشناختی می تواند به فرد امکان دهد که یادگیری خود را مدیریت کند؛ چرا که راهبردهای فراشناختی، تدبیرهایی هستند برای نظارت بر راه های یادگیری و هدایت آن راه ها. این راهبردها به ما می گویند که برای سهولت بخشیدن به فرایند یادگیری، یادآوری و سازمان دادن داشته ها، از چه راه هایی استفاده کنیم .

درست همان گونه که کار یک مدیر عامل در سازمان، اداره سازمان است، کار یک فرد نیز مدیریت بر تفکر و اندیشه خود است و دانش فراشناختی این امکان را به فرد می دهد تا این توانایی را به دست آورد.

● دانش «فراشناختی» چه کمکی به ما می کند؟

▪ ما را یاری می دهد تا به هنگام یادگیری و دانستن، پیشرفت خود را زیرنظر بگیریم؛ همچنین این دانش به ما کمک می کند تا نتایج تلاشهایمان را ارزیابی کنیم و میزان تسلط خود را بر مطالبی که آموخته ایم، بسنجیم.

▪ فرد با یادگیری این دانش به این درک می رسد که مثلاً بهتر است شماره تلفنها را بنویسد؛ و گرنه آنها را فراموش خواهد کرد؛ یا اینکه لازم است پاراگراف های پیچیده را دوباره بخواند یا آنها را خلاصه کند تا منظور نویسنده را بهتر بفهمد؛ یا اینکه از مطالب یادداشت برادری کند.

● دانش «فراشناخت» به سه مطلب مهم اشاره می کند:

۱) دانش مربوط به خود یادگیرنده؛

مانند آگاهی از رجحانها، علاقه ها، نقاط ضعف و عادتهای مطالعه و مثل آگاهی یادگیرنده از اینکه او نمی تواند در محیط شلوغ و پرسروصدا مطالعه کند و یا اینکه اگر در شب مطالعه کند، بهتر یاد می گیرد.

۲) دانش مربوط به تکلیف یادگیری؛

مانند اطلاعات مربوط به دشواری تکالیف مختلف و مقدار کوشش مورد نیاز برای انجام تکالیف تحصیلی.

مثلاً اینکه یادگیرنده بداند بحث مقدمه واجب در اصول فقه به دلیل دشواری و مغلق بودن، نیازمند صرف زمان و کوشش بیشتری جهت درک دقیق آن است.

۳) دانش مربوط به راهبردها و یا تکنیک های یادگیری و چگونگی استفاده از آنها؛

مثلاً یک یادگیرنده، باید از تکنیک های مختلف یادگیری مانند خواندن سؤالی، روزنامه خوانی، خواندن اجمالی و دقیق خوانی و … آگاهی داشته باشد تا در موقع لزوم به هنگام یادگیری، از آنها استفاده کند.

● راهبردهای «فراشناختی» بر راهبردهای یادگیری، اعمال کنترل می کنند و به آنها جهت می دهند.

به سخن دیگر، می توان به یادگیرندگان، راهبردهای یادگیری بسیاری را آموزش داد؛ اما اگر آنان از مهارتهای فراشناختی لازم بی بهره باشند و ندانند در یک موقعیت معین، کدام راهبرد یا تکنیک یادگیری مورد استفاده قرار می گیرد و چه وقت باید تغییر استراتژی داد، هرگز یادگیرندگان موفقی نخواهند شد.

تحقیقات نشان می دهد فراگیرانی که دارای آگاهی فراشناختی هستند، در مقایسه با فراگیران ناآگاه، از خود عملکرد بهتری نشان می دهند. این برتری به خاطر این است که آگاهی فراشناختی به فرد امکان می دهد تا برای یادگیرد خود برنامه ریزی کند و به گونه ای بر آن نظارت داشته باشد که مستقیماً باعث بهبود عملکردش شود.

خوانندگان حرفه ای از توانایی فراشناختی بالایی برخوردارند؛ بدین صورت که ….

آنها بر مطالعه خویش نظارت می کنند و تغییرات لازم را به وجود می آورند؛ یعنی برای متون مشکل، سرعت مطالعه خود را آهسته می کنند؛ مقالات انتزاعی را دوباره می خوانند و از گزارشهای پیچده، یادداشت برمی دارند.

خوانندگان خوب با کمترین تلاش آگاهانه، بر جریان مطالعه خویش نظارت و آن را تنظیم می کنند. این افراد زمانی از نظارت بر مطالعه خویش آگاهی می یابند که با مشکل روبه رو می شوند؛ مثلاً به جمله ای بی معنا برخورد می کنند و تلاشی که برای اصلاح و فهم درست صورت می دهند، نظارت ایشان بر درک عبارات و جملات را آشکار می کند.

برخلاف گروه اول، خوانندگان غیرحرفه ای اغلب از وضعیت خویش در جریان مطالعه آگاه نیستند. آنها ممکن است متون مختلف را به شکل یکسان بخوانند.

این افراد معمولاً به صورت موثری بر جریان مطالعه خویش نظارت ندارند و آن را تنظیم نمی کنند. به نظر می رسد که خوانندگان غیرحرفه ای، زمانی که مطلبی را درک نمی کنند، از عدم درک خویش آگاه نیستند و اگر هم متوجه شوند، ممکن است که از راه حل مشکل و نحوه استفاده از آن بی اطلاع باشند.

● تمایز بین راهبردهای شناختی و فراشناختی

با ذکر یک مثال، سعی می کنیم این تمایز را نشان دهیم:

▪ من تصمیم می گیرم معانی اصطلاحات مربوط به درس اصول فقه را بیاموزم؛ انتخاب هدفی که فکر می کنم از عهده آن برمی آیم. (یک تجربه فراشناختی)

▪ به مطالعه مطلب مورد نظر خود می پردازم. (فعالیت شناختی)

▪ بعد از خواندن چند سطر، مکث می کنم؛ احساس مبهمی از اینکه چیزی را نفهمیده ام، به من دست می دهد. (تجربه فراشناختی)

▪ آن دو سطر را دوباره می خوانم.(فعالیت شناختی)

▪ حال احساس می کنم که دارم می فهمم. (تجربه فراشناختی)

▪ به خواندن ادامه می دهم و به هر تعریفی که برمی خورم، یکی دوبار آن را برای خودم تکرار می کنم. (مرور ذهنی، یک راهبرد شناختی)

▪ احساسی به من دست می دهد، حاکی از اینکه دارم یاد می گیرم. (تجربه فراشناختی)

▪ کارم را به پایان می رسانم. به هر یک از اصطلاحات نگاه می کنم و به آرامی، تعریف آن را تکرار می کنم. (فعالیت شناختی)

▪ از اینکه مطالب را می فهمم و تا امتحان فردا آنها را به یاد خواهم داشت، احساس رضایت می کنم. (تجربه فراشناختی)

● معرفی سه راهبرد مهم فراشناختی

▪ راهبردهای برنامه ریزی

این راهبردها شامل موارد زیر است:

۱) تعیین هدف برای یادگیری

۲) پیش بینی زمان لازم برای مطالعه

۳) تعیین سرعت مناسب مطالعه

۴) تحلیل چگونگی برخورد با موضوع

۵) انتخاب راهبردهای یادگیری مفید

دانش پژوهان موفق، آنهایی نیستند که فقط سر کلاس حاضر می شوند و به درس گوش می دهند؛ یادداشت برمی دارند و منتظر می مانند تا تاریخ امتحان فرا برسد؛ بلکه دانش پژوهان موفق، کسانی هستند که زمان مورد نیاز برای انجام تکالیف درسی را پیش بینی می کنند؛ درباره تحقیقاتی که باید انجام دهند، اطلاعات لازم را به دست می آورند و به هنگام ضرورت، گروه های کاری تشکیل می دهند و از سایر رفتارهای نظم دهی نیز استفاده فراوان می برند.

به دیگر سخن، دانش پژوهان موفق، یادگیرندگانی فعال اند؛ نه منفعل.

● راهبرد کنترل و نظارت

منظور از کنترل و نظارت، ارزشیابی یادگیرنده از کار خود و آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت و هدایت آن است.

از جمله، می توان نظارت بر توجه در هنگام مطالعه و کنترل زمان و سرعت مطالعه را نام برد. این راهبرد به یادگیرنده کمک می کند تا هر وقت به مشکلی برمی خورد، به سرعت آن را تشخیص داده و در رفع آن بکوشد.

به مثال زیر توجه کنید:

شما مشغول مطالعه و آماده شدن برای امتحان درس اصول فقه هستید. از خود درباره این درس سؤالهایی می پرسید و متوجه می شوید که بعضی قسمتهای کتاب را خوب نفهمیده اید.

به عبارت دیگر، درمی یابید که روش خواندن و یادداشت برداری شما برای این قسمتهای کتاب موثر نبوده است و لازم است راهبرد یادگیری دیگری را به کار ببندید.

 راهبرد نظم دهی

راهبردهای نظم دهی، موجب انعطاف پذیری در رفتار یادگیرنده می شوند و به او کمک می کنند تا هر زمان که ضرورت داشته باشد، روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد.

راهبردهای نظم دهی با راهبردهای کنترل و نظارت، به طور هماهنگ عمل می کنند. به عنوان مثال، وقتی که یادگیرنده از راه کنترل و نظارت متوجه می شود که در یادگیری، موفقیت لازم را به دست نمی آورد و این مشکل، ناشی از کم یا زیادی سرعت مطالعه یا راهبرد غیرموثر یادگیری است، بلافاصله سرعت خود را تعدیل می کند یا راهبرد موثرتری را برمی گزیند.

بنابراین، یادگیرندگان بهره مند از راهبردهای نظم دهی، حاضر نمی شوند که به روشهای ناموفق یادگیری و مطالعه ادامه بدهند؛ بلکه همواره از راه نظارت بر کار خود، نواقص روشها و راهبردهای یادگیری شان را شناسایی می کنند و به اصلاح و یا تعویض آنها، اقدام می نمایند.

با توجه به توضیحات فوق، از جمله مهم ترین راهبردهای نظم دهی، تعدیل سرعت مطالعه و یادگیری و نیز اصلاح یا تغییر راهبردهای یادگیری است.

 

منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از مجموعه بروشورهای خشت اول، شماره

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

۷

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

چرا دانش آموزان ایرانی درس نمی خوانند؟!

بازديد: 263

آنچه باعث ارتقاء سطح علمی دانش آموزان مقاطع مختلف ( دبستان ، راهنمایی ، دبیرستان ) می شود، علاوه بر برخورداری از آموزگارانی بامعلومات و باتجربه برخورداری ازکتبی است که بتواند نیازهای علمی دانش آموزان را برطرف کند، در این مقوله نمی خواهیم به مسئله سطح کیفی کتب درسی بپردازیم که این خود نیازمند بررسی های تخصصی فراوان است...

 

اما آنچه در این مبحث کوتاه به آن پرداخته می شود ، عمکرد نا درست در برخورد با دانش آموزان ضعیف است ،دانش آموزانی که برای ادامه تحصیل بی انگیزه هستند و این بی انگیزگی باعث شده است که نه تنها به درس و مدرسه علاقه نشان ندهند بلکه از آن به نوعی فراری باشند و مدرسه را تنها مفری بدانند برای دوست یابی و تفریح و وقت گذرانی و البته مسائل حاشیه ای دیگر که باز هم پرداختن به آنها مورد بحث ما نیست.

اما همین دانش آموزان ضعیف و فراری از مدرسه که شاید در طول مدت تحصیل خود حتی یک بار هم بعضی از دروس را نمره خوبی نگیرند به راحتی در پایان سال نمره قبولی می گیرند و به سطوح بالاتر می روند ، مسئله و سوال اصلی این است ، چرا چنین اتفاقی می افتد و چرا باید زمینه ای برای چنین فاجعه ای وجود داشته باشد؟

در حال حاضر مسئله ای در مدارس به شکل رقابتی مطرح است به عنوان "درصد قبولی"، که این موضوع بین مدارس مختلف شهر ، شهرستان ، استان و کشور به صورت معضلی در آمده است، آموزگاران زیادی می توانند شهادت بدهند که مدیر مدرسه از آنان خواسته است همه دانش آموزان را "قبول" کنند و "نمره" بدهند تا شاخص درصدقبولی-به عنوان ملاک رسمی موفقیت یک مدرسه و مدیر- بالا برود!

در حالی که اهمیت دادن به موضوع نمره فی نفسه اشکالی ندارد اما بدیهی است که نمره و آزمون یک ابزار است و نباید هدف یک سامانه آموزشی قرار گیرد، به جای آنکه نمره و آزمون و ... باعث شود که مسولین مدارس برای به دست آوردن درصد قبولی بیشتر به سطح علمی دانش آموزان توجه کنند و در جهت ارتقاء آن بکوشند ، عملا تبدیل شده است به معضلی به نام نمره دادن ، نمره دادن های بی دلیل . کما اینکه بارها و بارها شنیده شده دانش آموزانی که طول تمام دوران تحصیل یک ساله خود حتی یک نمره بالاتر از 10 هم ندارند به راحتی به آنهانمره قبولی را می دهند که علاوه بر اینکه در صد قبولی مدرسه بالا برود دیگر بار اضافی مالی بر دوش دولت و خانواده و مدرسه نباشد، رویه ای خطرناک که کم کم به عنوان یک عرف در ساختار نظام آموزشی ایران درآمده است و در دهه های آینده باید منتظر ضربات و لطمات فاجعه انگیزی از قبل آن باشیم.

مسئله دیگری که باعث شده دانش آموزان بدون داشتن سواد علمی مناسب به پایه های بالاتر ارتقاء پیدا کنند ، منظور کردن "نمره مستمر" است ، این نمره مستمر در طول سال به دانش آموز کمک می کند تا به اصطلاح اگر در طول سال درس خوانده اما شب امتحان مشکلی برایش پیش آمده و نتوانسته در بخواند بانمره مستمر که به واقع حق اوست ، حقی از او ضایع نشود ، اما چند سالی است که مشاهده می شود برای شهریور ماه هم نمره مستمر در کارنامه دانش آموزان منظور می شود!در حالی است که دانش آموزان در طول تابستان اصولا به مدرسه نمی آیند که نمره مستمر داشته باشند که بخواهد به آنها کمک کند و دبیران و معلمان می مانند که این نمره مستمر را باید از کجا به دانش آموز بدهند .

مسئله دیگر استفاده از تبصره که همان تک ماده است ، که این تبصره که در دوران سابق،با شرایط خیلی سخت و استثنایی بکار می رفت، اما اینک به صورت یک راه حل ساده و آسان درآمده است که هم دانش آموزان را از مرارت درس خواندن نجات می دهد، هم معلمان را از تصحیح برگه و دردسر اصرار دانش آموزان برای نمره خلاص می کند و هم "درصد قبولی" مدرسه را بالا می برد که این هم مورد پسند مدیر و رئیس منطقه و مراتب اداری آموزش و پرورش خواهد بود!

هرچند که امروز "تک ماده" به "جفت ماده" تبدیل شده، بلکه تمامی شرایط آن ، از جمله نمره بالاتر از 7 ، دروس غیر شفاهی ، و معدل بالای 12 از آن برداشته شده است! راستی کجای دنیا چنین تسامح و تساهل بی دلیلی که بیشتر به "دوستی خاله خرسه" شبیه است در مورد آموزش و پرورش آینده سازان یک مملکت اعمال می شود؟

 

به گزارش پارسینه، باتوجه به این توضیحات می شود به بعضی از ابهامات پاسخ داد که حقیقتا چرا دانش آموزان ما بعد از فارغ التحصیل شدن از مدرسه توان علمی بالایی ندارند؟ چرا اساسا به شهادت آموزگاران و صاحبنظران آموزش و پرورش، اصولا "دانش آموز درسخوان" کمتر و کمتر می شود؟ جواب کاملا روشن است، یک دانش آموز برای چه باید خود را به زحمت بیندازد و با چه انگیزه ای در درس خواندن سختکوشی کند وقتی که راه حل های آسان برای نمره گرفتن و رفتن به مقطع بالاتر در دسترس اوست؟

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

کودکان حواس‌پرت در مدرسه

بازديد: 237

انواع اختلالات در کودکان

نوع غالبا بی‌توجه، نوع غالبا بیش‌فعال (تکانشگر) و نوع مرکب؛ کود‌کان مبتلا به نوع اول بیش‌فعالی د‌ر توجه و د‌قت و تمام کرد‌ن کارها مشکل د‌ارند‌ و کود‌کان حواس‌پرت و آشفته‌ای هستند، محققان د‌ریافته‌اند‌ که این کود‌کان د‌ر انجام کارهای تحصیلی نیز مشکل د‌ارند‌.

د‌ر نوع بی‌توجهی، کود‌ک بیشترین مشکل را د‌ر نگهد‌اری توجه و تمرکز د‌ارد‌. به نظر می‌رسد‌ که او هیچ توجهی به صحبت‌های طرف مقابل نمی‌کند‌، د‌ر اتمام کارهایش حتی آن کارهایی که خود‌ش د‌وست د‌ارد‌، مشکل د‌ارد‌، به جزئیات بی‌توجه است، هنگام بازی یا انجام تکالیف تمرکز کافی ند‌ارد‌، وسایل خود‌ را مد‌ام گم می‌کند‌ یا د‌ر خانه و مد‌رسه جا می‌گذارد‌. د‌ختران بیشتر از پسران به این نوع اختلال د‌چار می‌شوند‌.

د‌ر نوع پرتحرکی، کود‌ک بسیار پرتحرک بود‌ه وعمد‌تا د‌ست به کارهای خطرناک ازجمله بازی با وسایل برقی، بالا رفتن از د‌یوار یا کمد‌‌ها و... می‌زند‌، پرحرف است، رفتارهای پرخاشگرانه از خود‌ نشان می‌د‌هد‌، د‌ائما می‌خواهد‌ جلب توجه کند‌، سر جای خود‌ مد‌ام وول می‌خورد‌، حرکت‌های بیجا از خود‌ نشان می‌د‌هد‌، با د‌ست‌هایش زیاد‌ بازی می‌کند‌، برای انجام هر کاری عجله د‌ارد‌ و همیشه د‌ر حال د‌وید‌ن است. این نوع اختلال بیشتر د‌ر پسران د‌ید‌ه می‌شود‌. در نوع مرکب کودک هم نسبت به اطراف بی توجه است و هم از پر تحرکی برخوردار است.

نشانه‌های ابتلا به اختلال کمبود توجه ـ بیش‌فعالی

کودکان مبتلا به این اختلال نمی‌توانند بیش از چند دقیقه با یک تکلیف به سر برند، آنها معمولا مقررات را نادیده می‌گیرند و در صورت ناکامی، واکنش خصمانه نشان می‌دهند؛ هوش این کودکان عادی است، اما در تکالیفی که به توجه مستمر نیاز دارند ضعیف عمل می‌کنند.

آنها فعالیت حرکتی بیش از اندازه‌ای دارند، به همین دلیل والدین و معلمان را خسته می‌کنند و سایر کودکان را می‌رنجانند.

انجام کارهای خطرناک بدون آن که به پیامد آنها فکر کند، رفتارهای آزاردهنده، نافرمانی و عدم همکاری، خودآزاری (کندن مو و پوست خود، تصادف کردن به میزانی بیش از دیگران، داشتن عزت‌نفس پایین و احساس ناکامی، نشان دادن بسیاری از مشکل‌های خود حتی در خواب (تکان‌خوردن پیاپی و جابه‌جا شدن)، داشتن مشکل‌های اجتماعی مانند گوشه‌گیری یا پرخاشگری، اختلال‌های زبان و گفتار، اختلال در خواندن و نوشتن، مشکل سازگاری در موقعیت‌های جدید، نارسایی‌های شناختی، اختلال‌های خلقی و افسردگی از دیگر نشانه‌های کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه ـ بیش‌فعالی است.

دکتر کتایون خوشابی، فوق‌تخصص روانپزشکی کودکان در مورد اختلال بیش‌فعالی کودکان می‌گوید: معمولا اختلال از 3 سالگی به بعد تشخیص داده می‌شود و بیشتر در پسران اول خانواده دیده می‌شود.

وی می‌افزاید: کودکان مبتلا در دوره شیرخوارگی اغلب پرتحرک بوده و دست‌ها و پاهای خود را زیاد حرکت می‌دهند، کم‌خواب و کم‌غذا بوده و زیاد گریه می‌کنند.

این متخصص روانپزشکی کودکان معتقد است که این کودکان با ورود به مدرسه بیشتر مساله‌دار می‌شوند؛ چون کودکان پرتحرک برای نشستن سر کلاس مشکل دارند، بسته به شدت اختلال معمولا یک یا دو زنگ اول را تحمل می‌کنند و بیشتر در ساعات نزدیک به ظهر بی‌قراری و پرتحرکی نشان می‌دهند، به عناوین مختلف سر جایشان تکان می‌خورند، با همکلاسی‌های خود صحبت می‌کنند یا درخواست مکرر برای بیرون رفتن از سر کلاس را دارند.

نقش تغذیه در بیش‌فعالی

شکر و چاشنی‌های غذا علائم بیماری را تشدید می‌کنند. برخی محققان معتقدند که حساسیت‌های غذایی، مسمومیت با فلزات سنگین، رژیم غذایی کم‌پروتئین، کمبود مواد معدنی، اسیدهای چرب ضروری، اختلالات تیروئیدی و کمبود ویتامین‌ها خصوصا ویتامین‌های گروه B از عوامل خطر ایجاد اختلال بیش‌فعالی هستند. کمبود منیزیم هم می‌تواند علائم روانی زیادی از قبیل افسردگی، اضطراب، بی‌قراری و تحریک‌پذیری ایجاد نماید. به نظر می‌رسد که کودکان مبتلا به این بیماری دچار کمبود مواد معدنی مثل منیزیم، روی و آهن باشند.

والدین و کودکان بیش‌فعال

والدین این کودکان باید برای فعالیت‌های روزانه کود‌ک مانند‌ بید‌ار شد‌ن، بازی کرد‌ن و وعد‌ه‌های غذای او برنامه منظمی پیش‌بینی کنند و به کودک در مورد قوانین خانه و عواقب رعایت نکردن آنها توضیحاتی دهند و بسیار اهمیت دارد که این قواعد را برای آنها بنویسند و در جایی که کودک ممکن است مرتب آن را ببیند نصب کنند.

چون کودکان پرتحرک برای نشستن سر کلاس مشکل دارند، بسته به شدت اختلال معمولا یک یا دو زنگ اول را تحمل می‌کنند و بیشتر در ساعات نزدیک به ظهر بی‌قراری و پرتحرکی نشان می‌دهند

تقویت با پاد‌اش و تحسین رفتارهای خوب، نظاره کود‌ک هنگام حضور د‌ر جمع د‌وستان، بازخورد‌ مثبت با کلام و د‌اد‌ن جایزه به واسطه تسلط بر مهارت‌های اجتماعی برای کود‌کان مبتلا به بیش‌فعالی، تقد‌م تشویق بر تنبیه، نشان د‌اد‌ن مد‌اوم علاقه به او برای افزایش اعتماد‌ به نفس کود‌ک، فاصله گرفتن از کشمکش، همکاری نزد‌یک با مد‌رسه و آگاهی از پیشرفت تحصیلی کود‌ک، ناد‌ید‌ه گرفتن تخلف‌های کوچک و تماس مرتب با معلم کودک ازجمله وظایف والدین در قبال کودکان بیش‌فعال است.

معلمان و کودکان بیش‌فعال

در مورد کودکان ADHD آنچه که مهم است نحوه برخورد معلمان با این کودکان است و در حقیقت کلید اصلی موفقیت یا عدم موفقیت این دانش‌آموزان در امر تحصیل است و در روش تدریسی که معلمان به کار می‌برند باید میزان عیب‌جویی و انتقاد از این دانش‌آموزان را تا حد امکان کاهش دهند، میزان توجهشان به این کودکان باید مناسب بوده و کم و زیاد نشود، این کودکان باید همکاری مداوم و لازم در برنامه اصلاحی کلاس داشته باشند؛ معلمان باید یک رابطه عاطفی بسیار سازنده و مثبت بین خود و این گونه دانش‌آموز به وجود بیاورند و همزمان با مشاور، مدیر، والدین کودک، روان‌شناس و روانپزشک کودک در ارتباط باشند.

در مورد تدریس، مسلما باید در موقعیت‌هایی ارائه شود که توجه آنها به معلم باشد و در هر بار آموزش فقط یک تکلیف تحصیلی تعیین گردد و تکالیف طولانی و زمان بر باید به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم شود تا حجم فشار به فراخنای توجهشان کاهش یابد، دستور انجام کار و هر تکلیف باید مرحله به مرحله به دانش‌آموز ADHD ارائه گردد و پس از آن باید خواست که آن را تکرار کنند تا از فهمیدن مطلب توسط آنها اطمینان حاصل شود.

معلمان نباید در طول درس‌های شفاهی ارتباط چشم را با این کودکان قطع کنند، درس‌ها را مختصر و واضح تهیه کنند و در دادن درس‌های روزانه پیوسته و ثابت باشند و درس‌های پیچیده را ساده کنند و از درس‌های متعدد و زیاد بپرهیزند و مطمئن شوند دانش‌آموزان قبل از شروع کار درس را فهمیده‌اند.

معلمان باید «جای» دانش‌آموز را تغییر دهند، اما توجه کنند تا او به دلیل کار آنها پی نبرد و او را قانع کنند که دوست دارند به او نزدیک‌تر باشند و او را در نزدیک‌ترین فاصله نسبت به خود بنشانند و سعی کنند دانش‌آموزی آرام و ترجیحا زرنگ را در کنار او بنشانند (کودک بیش‌فعال، باهوش و سریع است) و نگذارند دانش‌آموزان بیش‌فعال در کنار یا نزدیک هم بنشینند.

همچنین این گونه دانش‌آموزان، نباید نزدیک در ورودی کلاس، پنجره، انتهای کلاس و حتی در کنار کلید برق بنشینند. هر عامل کوچکی، وسیله‌ای برای حواس‌پرتی آنها است، حواس آنها حتی با عبور یک پرنده پرت می‌شود!

درمان و عاقبت بیش‌فعالی...

دکتر کتایون خوشابی در مورد درمان و عاقبت بیش‌فعالی در کودکان می‌گوید: معمولا این کودکان با افزایش سن بهتر می‌شوند البته بهبودی قبل از 12 سالگی بعید است ولی بین سنین 12 تا 20 سالگی اکثر افراد مبتلا به این اختلال بهبود می‌یابند.

وی می‌افزاید: در 15 تا 20 درصد موارد علایم تا بزرگسالی باقی می‌ماند، افراد مبتلا به این اختلال در بزرگسالی علایم مربوط به پرتحرکی را ندارند، بلکه بیشتر بی‌قراری دارند، تکانه‌ای عمل می‌کنند و اختلال در توجه و تمرکز را نشان می‌دهند.

حدود 70 ـ 60 درصد کودکان ADHD دچار لجبازی و پرخاشگری هستند که اگر این اختلال درمان نشود لجبازی و پرخاشگری روز به روز بیشتر می‌شود و تا به حدی می‌رسد که در دوران نوجوانی به شخصی بی‌توجه به قوانین اجتماعی و در نهایت «بزهکار» می‌شوند.

اما تشخیص به موقع و زود‌هنگام اختلال و ارجاع سریع کود‌ک به پزشک متخصص امکان کاهش آسیب را فراهم می‌سازد و ‌آنچه که بیشترین تاثیر را بر روند‌ و تاثیر د‌رمان می‌گذارد‌ همین تشخیص به موقع است.

گفتنی است درمان کودک بیمار به تنهایی کافی نیست و لازم است خانواده او نیز آموزش‌های لازم را فراگیرند. یکی از راه‌های حمایت از خانواده، تشکیل گروه‌های حمایتگر است از خانواده‌هایی که فرزندان بیش‌فعال کم توجه دارند، تشکیل شده است.

 

در این گروه خانواده‌ها در تاریخ مشخصی گرد هم می‌آیند و نسبت به مشکلات و دستاوردهایشان صحبت می‌کنند و از حمایت عاطفی و مشورت یکدیگر بهره‌مند می‌شوند بسیار مهم است که اولیا، مدرسه و معلم در جریان بیماری این کودکان قرار گیرند، این مساله به پذیرش کودک در محیط مدرسه کمک شایانی می‌کند

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 22:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

افت تحصیلی از راهنمایی به دبیرستان

بازديد: 141

چند سالی است که در مقطع اول دبیرستان علاوه بر مقاطع دیگر تدریس دارم و با دانش آموزان زیادی که تازه وارد دبیرستان می شوند رو برو شده ام. بعضی از این دانش آموزان شرایطی دارند که کنجکاوی و تعمقی را در من پیش آورد که باعث شد بیشتر از پیش در اوضاع و احوال آنها دقت کنم و جویای شرایط قبل از دبیرستان آنها شوم. حتی بعضی از آنها آن قدر دور از مطالب علمی بودند که انگار چند سال ترک تحصیل کرده اند، در صورتی که ترک تحصیل در کار نبود بلکه ضوابط درست و استانداردی در مورد آنها انجام نشده بود. لذا تصمیم گرفتم نتایج حاصل از تحقیقات خود را طی یک مقاله ارائه کنم تا شاید برای پیشرفت برنامه های آینده آموزش در کشورمان موثر باشد؛

 

 

در سال های اخیر مشاهده می شود دانش آموزانی که از راهنمایی به دبیرستان می آیند از نظر درسی بسیار ضعیف هستند و در محاسبات و مفاهیم اشکالات زیادی دارند. در صورتی که تعدادی از آنها در سال سوم راهنمایی با معدل خوب قبول شده اند. پس اشکال از کجاست؟ آیا آنها افت تحصیلی دارند و یا سیستم آموزش در دوره راهنمایی باید تصحیح شود و مورد بررسی قرار بگیرد؟

از دانش آموزی که مدت هشت سال از شروع دبستان تا پایان دوره راهنمایی تحصیل کرده است، بیش از این انتظار می رود. البته تعدادی از این شاگردان به دلیل اینکه در سال اول دبیرستان در یک سن بحرانی قرار می گیرند و دارای حساسیت ها و ویژگی های خاصی هستند موقتا به درس بی اعتنا می شوند و یا به دلیل مسائل خانوادگی توجهی به درس ندارند و یا بعضی از تفریحات مثل اینترنت و ماهواره و نظایر اینها، آنها را از خواندن درس باز می دارد. ولی به نظر می رسد که اکثریت آنها به خاطر سیستم آموزشی نادرست این مشکل را پیدا کرده اند.

اشکال سیستم آموزشی در دوران راهنمایی چه می تواند باشد و چگونه باید برطرف شود تا دانش آموزان دچار افت تحصیلی نباشند؟

۱) کتاب درسی علوم و ریاضیات باید اولا؛ با زبانی ساده نوشته شود، ثانیا؛ طبق برنامه ریزی های دقیق آموزش و پرورش زمان تدریس آن به گونه ای باشد که دبیر مربوطه فرصت داشته باشد مطالب آن را به دانش آموز تفهیم کند. ثالثا؛ با انجام آزمون های پی در پی مرتبا دانش آموز مورد آزمایش قرار گیرد که اگر کم و کاستی در اطلاعات آنها بود با گذاشتن کلاس های جبرانی، معلومات آنها به حد مطلوب برسد و در ضمن سئوالات آزمون ها به گونه ای باشد که تمام مطالب و نکات درسی را در بر بگیرد.

۲) دبیران دوره راهنمایی با دقت انتخاب شوند که هم علاقه مند به کار باشند و هم معلومات آنها برای تدریس چنین کتبی کافی باشد (چون شنیده ام که خیلی از آ نها فوق دیپلم هستند و خودشان هم معنی بعضی از جملات عمیق علوم را نمی دانند.)

یک بار کتاب علوم یکی از فرزندان اقوام خود را دیدم که جمله ای در مورد فیزیک در آن آمده بود که مفهوم عمیق فیزیکی داشت و برای دوره راهنمایی سنگین به نظر می آمد. مرا به فکر فرو برد که چگونه دبیران راهنمایی چنین قسمتی را تدریس می کنند و وقتی از آن دانش آموز سوال کردم که این قسمت را چگونه یاد می گیرد، جواب داد که به ما گفتند این چند جمله را فقط حفظ کنید تا نمره بگیرید. پس می بینید که این امر خطیر آموزش در دوره راهنمایی چگونه نادیده گرفته می شود و در بعضی مدارس، بی توجه و بدون احساس مسئولیت از کنارش می گذرند. در صورتی که این قسمت ها احتیاج به تجزیه و تحلیل دارد تا دانش آموزان هم آن را بفهمند و هم علاقه مند شوند، نه اینکه به مرور از این دروس گریزان شده و تمایلی به فراگیری آن نداشته باشند.

علوم و ریاضی با تاریخ و جغرافی متفاوت است و نیاز به برنامه ریزی دقیق تری دارد و مسئولین باید به این موضوع توجه بیشتری داشته باشند و این دانش آموزان را که سرمایه های مملکت ما هستند دریابند. اکثر آنها در دبیرستان ضعف پایه دارند و خیلی از مطالب قبلی را نفهمیده اند.

۳) در طرح سوالات امتحانات نهایی سال سوم راهنمایی دقت بیشتری شود تا دانش آموزان خوب و متوسط کاملا تفکیک شوند.(در صورتی که مشاهده می شود دانش آموزانی که تازه وارد دبیرستان می شوند با وجود معدل نسبتا خوب ضعف شدید درسی دارند)

در سال۸۶ با یکی از این موارد برخورد داشتم که با وجود معدل۱۸/۵ معانی اختلاف دما و انبساط یا در هر ثانیه را نمی دانست یا مفهوم صفحه ای به مساحت یک متر مربع را بلد نبود و در محاسبات ضعف شدید درسی داشت که با وجود چنین معدلی این مسئله بعید است. در نتیجه به نظر می رسد امتحانات دوران راهنمایی خیلی سطحی هستند و به عمق نمی پردازند و یا شیوه برگزاری امتحانات ایراد دارد. اگر از معدل۱۸/۵ که در بالا ذکر شد بگذریم، دانش آموزان با معدل۱۵-۱۶ که اکثریت بعدی را تشکیل می دهند در دبیرستان یک دانش آموز ضعیف می باشند.

چهار سال پیش دانش آموزی داشتم که آ ن قدر ضعیف بود که معنی هیچ جمله ای را نمی فهمید و در نتیجه نمراتش از همه کمتر بود و بالاخره مردود شد. وقتی از او پرسیدم که چطور در امتحان نهایی سال سوم راهنمایی قبول شده است، فهمیدم که چند سال پی در پی درس علوم و ریاضی را تک ماده کرده است که این خود نشانگر آسیب درسی برای این دانش آموز است که دیگر هرگز نمی تواند افت خود را جبران کند و این دانش آموز برای دومین سال هم در کلاس اول دبیرستان مردود شد و باید از مدارس شبانه استفاده می کرد.

عقیده شخص من این است که تک ماده کردن به این شکل نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه به مشکلات دانش آموز و همچنین به مشکلات خانواده ها و همین طور به مشکلات آموزش و پرورش و در نهایت به مشکلات دبیران دبیرستان می افزاید و انگیزه را هم از بین می برد.

اگر عقیده مسئولان آموزش و پرورش این است که مردودی را در دوران اولیه دبستان و راهنمایی از بین ببرند چه لزومی دارد چنین دانش آموزانی مجبور باشند که به اجبار از عهده قبولی در امتحانات فیزیک و شیمی و ریاضی سال اول دبیرستان برآیند و تا این دروس را نگذرانند نتوانند انتخاب رشته کنند. چنین دانش آموزی وقتی چندین بار تک ماده کند، چطور می تواند نمره قبولی از این دروس بیاورد و در نهایت باید با مخارج سنگین تدریس خصوصی حداقل نمره قبولی را کسب کند. پس اگر قرار است این دانش آموزان با چنین روشی قبول شوند همین روش را در راهنمایی داشته باشند تا مجبور به تک ماده نشوند و پایه درسی آنها هم تقویت شود. به نظر من تک ماده کردن یک نوع فرار از یادگیری است و فقط بهتر است در آخرین سال تحصیلی از آن استفاده شود که لطمه ای به پایه درسی وارد نشود.

این دانش آموزانی که با این شیوه بالا آمده اند بهتر است که قبل از ورود به دبیرستان انتخاب رشته کنند و با توجه به علاقه آنها در رشته های خاص بدون اجبار در گذراندن ریاضی یا فیزیک در دبیرستان در رشته های مورد علاقه خود ادامه تحصیل دهند.

ما در کتاب هایمان می خواهیم تمام علوم را در عرض زمان کم به دانش آموز یاد بدهیم که نه تنها مثمر ثمر نیست بلکه نتیجه عکس دارد یعنی او دچار افت تحصیلی می شود.

۴) استفاده از ماشین حساب هم یکی دیگر از عوامل افت بخصوص در ریاضیات است که خیلی از دبیرها در سر امتحان بی اعتنا از کنار آن می گذرند و متوجه نیستند که ماشین حساب باعث تنبلی دانش آموز در امر یادگیری محاسبات ساده است و او را از تلاش برای یادگیری محاسبات باز می دارد و آن قدر در این مورد جلو می رود که وقتی در سر امتحانات مانع استفاده او از ماشین حساب می شویم حالت عصبی پیدا می کند و زانوی غم بغل می گیرد که نشانگر این است که آنها را عادت به محاسبه نداده و راحت طلب، بارشان آورده ایم.

۵) به نظر می رسد که یک خلاء دیگر هم در آموزش و پرورش ما وجود داشته باشد؛ نیاز داریم که معلم قبل از اینکه تعلیم بدهد از روحیه دانش آموزان هم با اطلاع باشد و با توجه به شخصیت ها و روحیه های مختلف، شرایط تدریس را مطلوب سازد. پس ضرورت برپایی دوره های آموزشی روانشناسی برای تمام دبیران مقاطع تحصیلی احساس می شود تا دبیران در پرتو چنین مهارتی بهتر بتوانند دانش آموزان را جذب درس کنند و مهارت ها و علایق آنها شناسایی شود و رابطه بین معلم و دانش آموز نزدیکتر از قبل شده و جلوی قسمتی از افت تحصیلی گرفته شود.

۶) در خیلی از موارد به این نتیجه می رسیم که اگر اولیای دانش آموزان به تحصیل فرزندانشان علاقه مند باشند و به طور مرتب نتایج درسی او را پیگیری کنند کمک مهمی به فراگیری درسی در چنین شاگردانی می باشد و فرزندشان در درسی بی تفاوت نمی شود و از افت تحصیلی جلوگیری می شود. پدر و مادرهایی که به دلیل مشغله زیاد توجهی به ضعف درسی فرزند خود ندارند خود به خود او را به سمت فرار از درس پیش می برند. پس لازم است که در انجمن های اولیا و مربیان بر این ضرورت تاکید شود تا هم والدین و هم مربیان و هم خود دانش آموز خشنود باشند (طبق یک ضرب المثل که یک دست صدا ندارد، در این مورد هم اگر همه دست به دست هم ندهند حل چنین موضوعی به سادگی صورت نمی گیرد.)

۷) کلاس هایی که تعداد دانش آموزان آن زیاد است نیز می تواند افت تحصیلی ایجاد کند، بخصوص در سنین پایین چون یک معلم یا دبیر قادر نیست مرتب از همه درس بپرسد و به وضعیت تکالیف آنها رسیدگی کند و تشخیص بدهد که آنها در چه قسمت هایی از درس ضعیفترند، که در این صورت لازم است امکانات مدرسه را بیشتر کنند.

۸) به اولیای دانش آموزان توصیه می شود برای همکاری در پیشرفت فرزندان خود معاشرت ها و مهمانی های زاید خود را در طول سال تحصیلی بخصوص در نزدیک امتحانات قطع کنند تا دانش آموزان در محیط آرام و دور از هیاهو بتوانند از عهده تکالیف درسی برآیند.

۹) خیلی از مواقع در دبیرستان می بینیم که چون چند نفر از دانش آموزان خیلی با هم صمیمی می شوند و وابستگی بین آنها زیاد است و آن قدر در این دوستی ها پیش می روند که از توجهشان به درس می کاهد و تمام حواسشان به یکدیگر است و بخصوص اگر یکی از آنها ضعف درسی داشته باشد مثل یک بیماری به بقیه سرایت می کند، بقیه هم افت تحصیلی پیدا می کنند. که در این موارد باید مربیان با هشیاری، خانواده ها را در جریان این موضوع قرار دهند و به کمک هم از این شرایط جلوگیری کنند. چنین موردی بسیار پیش می آید و با کمال تاسف دانش آموزانی را می بینیم که با وجود استعدادهای خوب به علت افراط در چنین دوستی هایی پس رفت داشته و افت ناگهانی پیدا می کنند.

۱۰) دانش آموزانی که در اثر بیماری یا مسائلی دیگر غیبت مکرر دارند خود به خود دچار افت تحصیلی می شوند که اگر به موقع جبران نکنند نمی توانند از نظر درسی خودشان را به بقیه برسانند و چون مطالب درسی زنجیروار به هم مربوط می باشند و اگر چند حلقه آن سرجایش نباشد (به دلیل غیبت) مطالب بعدی را متوجه نمی شوند باید سریعا از کسی که این درس را می داند کمک بگیرند و مباحثی را که در آن غیبت داشته اند بیاموزند.

● نتیجه گیری

کتاب های درسی ما باید با دقت و با جملات ساده نوشته شود و دارای فشردگی مطالب نباشد به طوری که دانش آموز کشش یادگیری این مطالب را داشته باشد. ضمنا زمان کافی برای تدریس درس ریاضی اختصاص دهند چون فراگیری محاسبات برای هر شخص ضروری است و در زندگی آینده اش به آن احتیاج دارد و از تک ماده کردن این درس حتی الامکان جلوگیری کنند و به جای آن کلاس های جبرانی را با استفاده از دبیران مجرب جایگزین کنند تا پایه دانش آموزان قوی شود و بتوانند از عهده امتحان درس ریاضی و قبولی در آن برآیند و اگر دسته ای از دانش آموزان با وجود کلاس های جبرانی و تقویتی باز هم ضعف درسی دارند و استعداد یادگیری این دروس را ندارند قبل از ورود به دبیرستان بتوانند رشته مناسب مورد علاقه خود را انتخاب کنند تا دبیران دبیرستان با رویارویی با این نوع دانش آموز دچار مشکل نشوند بخصوص چنین دانش آموزانی غالبا به دلیل اینکه از درس سر در نمی آورند مانع پیشرفت علمی بقیه می شوند و آشفتگی در کلاس ایجاد می کنند. به امید آنکه بتوانیم بهترین شیوه آموزش و پرورش را در کشور داشته باشیم و چنین سرمایه هایی باعث افتخار و سربلندی کشورمان در عرصه علم و عمل شوند.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

میترا ایمانیان- منطقه۶ آموزش و پرورش تهران 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تغییر رفتار با روش های غیرکلامی

بازديد: 165

بررسی شیوه های روانشناختی برای تربیت اخلاقی دانش آموزان ...  

یکی از ارکان مهم آموزش و تدریس، ایجاد فضایی سالم و مناسب برای یادگیری و آموختن است. ذهن، روان و رفتار کودکان و نوجوانان نسبت به سال های گذشته دچار تحولات و دگرگونی های بی شماری شده است. دانش آموزان، آموزگارانی را ترجیح می دهند که به شخصیت آنها احترام گذارند، به جای تنبیه آنها را تشویق و حمایت کنند، خوب درس بدهند، انگیزه تلاش و پیشرفت را در آنها زنده نگه دارند، ارزش ها و آرمان هایشان را نادیده نگیرند و آنها را در یافتن اهداف صحیح زندگی یاری کنند. رابطه معلم - دانش آموز رابطه یی ظریف و شکننده است، تا حدی که شکیبایی و بردباری بیشتر آموزگاران و معلمان را می طلبد. گاهی وضعیتی بر کلاس حاکم می شود که احتیاج به مهارت، تسلط و مدیریت آموزگار بر رفتارها و واکنش های هیجانی - احساسی دانش آموزان دارد. بدخلقی های روزانه، اختلاف ها و تعارض های بین بچه ها، بحران های لحظه یی کلاس و... نیازمند توان بالای تصمیم گیری آموزگار است. تحقیقات نشان می دهد ارتباط مستقیمی بین اعتماد به نفس آموزگار برای ایجاد رابطه یی فعال و پویا با دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی کلاس وجود دارد. آموزگارانی که می دانند چه هدفی را دنبال می کنند و با چه شیوه یی قصد دارند برنامه های آموزشی خود را دنبال کنند، با آمادگی بیشتری درس و کلاس خود را اداره می کنند.

 

 

باید اذعان کرد مشکلات آموزشی به یکباره و ناگهان به وجود نمی آید، بلکه همیشه عوامل گوناگون و متنوعی زمینه ساز آن است. خانواده، دوستان، مدرسه، اجتماع و... تاثیرات عمده یی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان می گذارد که گاه آنها را از روند آموزش دور می سازد. در دنیای پرمساله یی که ما زندگی می کنیم، کودکان و نوجوانان نمی توانند مشکلات شخصی شان را (حتی آنهایی را که ارتباطی هم به درس و مدرسه ندارد)، پشت در کلاس جا بگذارند و پس از بازگشت از مدرسه، آنها را با خود به همراه ببرند. برای آنکه بچه ها از مدرسه، کلاس و درس لذت ببرند، استعدادهایشان شکوفا شود و تبدیل به افرادی سرزنده و پویا شوند، باید به تمامی نیازهای عاطفی، عقلانی، جسمانی و اجتماعی آنان توجه شود. تعامل و ارتباط بین معلم و شاگرد و شاگرد و شاگرد بخش مهمی از فرآیند آموزش و یادگیری است. هرچه آموزگاران به اهمیت این تعامل اجتماعی بیشتر پی ببرند، بهتر می توانند محیطی مساعد برای تدریس خود به وجود آورند. رفتارها و پاسخ های آموزگاران، مربیان و مشاوران مدرسه می تواند جوی از تفاهم و توافق یا خودسری و مشاجره در بین کلاس و دانش آموزان پدید آورد.

● انتقادهای آموزگار

انتقادها، بهانه جویی ها و حرف های نیش دار آموزگاران تنها حس تنفر و انزجار را در دانش آموزان ایجاد می کند و موجب کاهش پیشرفت و ضعف عملکرد و راندمان کلاس می شود. اگر دانش آموزی قدری بی نظم، اخلالگر و کند است، طعنه و سرزنش آموزگار نمی تواند تغییری در رفتار او به وجود آورد. معمولاً زمانی که بچه ها در فهم درسی مشکل دارند، بدرفتار و سهل انگار میشوند و از ادامه یادگیری سر باز میزنند. آنها از اینکه از آموزگارشان کمک بخواهند، می ترسند، زیرا احساس می کنند یا آموزگار آنها را توبیخ می کند یا انگشت نما و مسخره دیگر بچه ها میشوند. این در حالی است که آموزگار می تواند با برقراری روابط صحیح و تذکرهای مرتب به دانش آموزان، رفتاری پیشه کند که جو تفاهم و دوستی را در کلاس برقرار سازد. زمانی که احترام و جایگاه واقعی آموزگاران و دانش آموزان در کلاس حفظ شود، اعتماد به نفس، خودپنداره و تصویر ذهنی بچه ها از خودشان تقویت میشود.

کودکان دبستانی و گاه نوجوانان دبیرستانی، کمتر به استعدادها و توانایی های درونی شان اطمینان دارند. کمترین جملاتی که هوش و ذکاوت آنها را مورد حمله قرار دهد (به خصوص توسط آموزگاران و معلمان) کافی است که انگیزه تلاش و پیشرفت را در آنها از بین ببرد و احساس بی ارزشی و ناتوانی را در آنها جایگزین سازد. بسیاری از مسائل آموزش و پرورش ریشه در روابط حاکم بر معلم و دانش آموز دارد. برای اصلاح و بهبود بخشیدن این روابط، باید تغییرات عمده یی در این زمینه صورت گیرد.

زمانی که آموزگار از دانش آموز می خواهد کاری انجام دهد، اگر لحن کلامش انتقادی و سرزنش آمیز باشد، نتیجه آن مقاومت و ستیزه جویی کودک (یا نوجوان) خواهد بود. اما اگر لحنی سازنده و غیرانتقادی داشته باشد، روحیه همکاری و مشارکت را در بین دانش آموزان تقویت خواهد کرد. خوب است معلمان و آموزگاران نسبت به رفتارهای خود هوشیار و حساس باشند و آگاهانه از برانگیختن پاسخ های دفاعی شاگردان بپرهیزند.

● خشم آموزگار

زمانی که آموزگاری عصبانی می شود، در فرآیند تدریس او اخلال به وجود می آید. او باید سعی کند خشمش را به گونه یی ابراز کند که به کسی لطمه یی (چه جسمی و چه روانی) نزند. او باید ضمن اشاره به مشکل درصدد حل وضعیت حاکم بر کلاس باشد. بد و بیراه گفتن، حمله به شخصیت بچه ها، سر و صدا راه انداختن و رفتارهای تکانشی - هیجانی محض، هیچ گاه نمی تواند کلید برتری معلم در کلاس درس باشد.

یکی از استرس ها و اضطراب های حرفه یی آموزگاران اداره و کنترل کلاس و داشتن رابطه یی پویا و فعال با دانش آموزان است. در مواردی بعضی از دانش آموزان می توانند به تنهایی مشکلاتی برای آموزگاران شان به وجود آورند که حتی باتجربه ترین معلمان هم از کنترل و اداره آن ناتوانند. گاهی حضور یک دانش آموز خاطی و اخلالگر می تواند تاثیر زیادی روی عملکرد آموزگار بر تک تک دانش آموزان گذارد. همان طور که نمی توانیم عکس العمل ها و رفتارهای آموزگاران را بدون در نظر گرفتن رفتار دانش آموزان تبیین کنیم، همان طور هم نمی توانیم رفتار دانش آموزان را بدون در نظر گرفتن رفتار آموزگاران درک کنیم. آموزگارانی که برای کنترل کلاس دست به تهدید و ارعاب دانش آموزان می زنند، گاهی متوجه می شوند بچه ها آنها را به عملی کردن این تهدیدها ترغیب می کنند، تا بتوانند موقعیت شغلی آنها را به مخاطره اندازند. درحالی که از این گروه از معلمان باید پرسید؛«آیا واقعاً خواستار رابطه یی رعب انگیز بین خود و دانش آموزان هستند و آیا تنها با ترساندن بچه ها می توانند آنها را به درس خواندن تشویق کنند؟»

دانش آموزان زمانی که آموزگارشان عصبانی است، به رفتار او و آنچه او می گوید، خوب توجه دارند. گاهی بدخویی و رفتار تند معلم، اشارات و حرکات او موجب رنجش، احساس خواری و سرافکندگی دانش آموزان و به دنبال آن نادیده گرفتن اصول اولیه بهداشت روانی کلاس می شود. دانش آموزان به معلمان شان وابسته اند. اگر معلمان نسبت به بچه ها از خود احترام نشان دهند و به عزت نفس و حس ارزشمندی آنها لطمه نزنند، طبیعی است که بچه ها نیز کمتر دست به مقاومت، خودسری و بدرفتاری خواهند زد. رفتارهای مودبانه و حرفه یی آموزگار می تواند مانع از تخلف های انضباطی دانش آموزان شود. اگر آموزگار اجازه دهد بچه های کلاس به سادگی او را خشمناک و عصبانی کنند، خیلی زود کنترل و تسلط خود را بر کلاس از دست خواهد داد.

● تشویق های آموزگار

تشویق باید تایید کننده عمل دانش آموز باشد نه وجود و شخصیت او. زیرا کودک یا نوجوان تصور می کند اگر آن خصوصیت و ویژگی را نداشته باشد، دیگر مورد ارزش و احترام نیست. برای مثال، زمانی که دانش آموز از درسی نمره عالی و خوبی می گیرد، اگر او را به دلیل نمره اش تشویق کنند، او فکر خواهد کرد که اگر بار دوم نمره پایینی بگیرد، دیگر مورد لطف و تمجید کسی واقع نخواهد شد، در حالی که اگر او را برای تلاش و کوششی که به خرج داده است، مورد تشویق قرار دهند، او سعی می کند با تلاشی بیشتر بار دیگر هم نمره رضایت بخشی بگیرد. در حقیقت تشویقی که شخصیت او را ارزیابی نمی کند، احساس امنیت، آرامش و انگیزه بیشتر در او ایجاد می کند.

رفتارهای شایسته و مطلوب دانش آموزان را همواره مدنظر داشته باشید، زیرا رفتارهای آینده آنان را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. در بعضی شرایط شناخت رفتارهای خوب و پسندیده دانش آموزان موجب کاهش رفتارهای نامطلوب و نامناسب آنها می شود. به هر اندازه که نکات مثبت و ارزشمند اخلاقی - آموزشی دانش آموزان بیشتر مد نظر قرار گیرد، به همان اندازه نیز انگیزه تلاش و پیشرفت در آنها پایدارتر خواهد شد.

تشویق نه تنها وسیله یی است که دانش آموز را با رغبت و تمایل به تلاش و پویایی وامی دارد، بلکه موجب تایید و تکرار رفتارهای مطلوب آنان نیز می شود. دانش آموزان زمانی می توانند توانمندی های خود را ارتقا دهند که با استفاده از حمایت های مثبت و داشتن روابط کیفی بالا با مربیان و معلمان شان بتوانند احساس شایستگی و کارآمدی را در خود پرورش دهند.

● تنبیه های آموزگار

در کلاسی که نظم و مقررات حاکم باشد، تنبیه و طرد دانش آموز جایی نخواهد داشت. خشونت با دانش آموز هدف و فرآیند یادگیری را مختل می کند. ارزش ها و مفاهیم اخلاقی گوناگون مثل احترام، مسوولیت پذیری، رعایت حقوق دیگران و... را نمی توان به طور مستقیم به دانش آموزان آموخت، بلکه باید آنها را در موقعیت های عینی و واقعی به بچه ها یاد داد. تهدید و ارعاب کودکان (و نوجوانان) نه تنها مانع از بدرفتاری آنها نمی شود، بلکه تنها زمینه یی برای مخفی کاری او ایجاد می کند. از طرف دیگر، وقتی دانش آموز به دلیل رفتار نامناسبش با شدت عمل روبه رو می شود، کمتر به رفتار خود و خطایش فکر می کند و بیشتر متوجه نحوه خشم و عصبانیت آموزگار می شود.

هنگامی که از دانش آموزی می پرسند؛ «چرا سر کلاس بدرفتاری می کنی؟» او پاسخ می دهد؛«معلم ما اصلاً بداخلاق است.» از آنجایی که کودکان هنوز به خصیصه خودمحوری خود پایبندند، هیچ گاه خود را مورد سوال قرار نمی دهند، بلکه رفتار و واکنش آموزگارشان را علت اصلی اختلاف معرفی می کنند. از این رو بهتر است برای تغییر رفتارهای منفی دانش آموزان، رفتارهای مثبت و سازنده آنان تشویق و تقویت شود. با به کار بردن این شیوه، رفتارهای نامناسب بچه ها به تدریج کاهش می یابد و رفتارهای مطلوب جایگزین آنها می شود. برای برقراری نظم و انضباط آگاهانه در کلاس و اجرای مقررات، بهترین شیوه حمایت، تشویق، توجه، بردباری و تمرکز بر رفتارهای پسندیده دانش آموزان است.

آموزگاران باید پیش از آغاز سال تحصیلی برای برقراری نظم و انضباط در کلاس شان، مقررات و قوانین ساده و شفافی تدوین کنند تا بدین وسیله دانش آموزان را با خواسته ها، انتظارات و اهداف خود آشنا سازند. زمانی که کلاسی به نحو مطلوب اداره و مدیریت شود، شرایطی به وجود می آید که دانش آموزان مشکلات انضباطی کمتری داشته باشند. داشتن روابطی منفی با شاگردان موجب می شود آنها اصول انضباطی کلاس را مستبدانه و خشک بدانند و برای اجرای آنها از خود مقاومت نشان دهند. در حالی که داشتن روابطی مثبت به آنها کمک می کند تا هدف اصلی از انضباط را سازندگی و پیشرفت در کار بدانند. تادیب دانش آموز باید با خونسردی انجام شود تا دانش آموز را متوجه رفتار اشتباهش کند. رفتار صحیح و شایسته آموزگار، آهنگ صدا، ثبات و عدالت او می تواند بهترین الگوی تربیتی دانش آموزان باشد. یکی از روش های کنترل هیجانات منفی دانش آموزان در کلاس، تماس ها و ارتباطات چشمی ، نگاه های اجمالی، خیره شدن و روش های غیرکلامی آموزگار است. از این طریق می توان خیلی ساده و راحت رفتار خلاف کودک (یا نوجوان) را بدون اینکه مزاحمت و اغتشاشی برای بقیه دانش آموزان کلاس ایجاد شود، متوقف کرد.

 

در حقیقت، هدف از پرورش کودکان و نوجوانان باید تغییر رفتار های آنان در جهت اعتلای توانایی ها، استعدادها و ویژگی های مثبت و سازنده آنان باشد.

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت: 14:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 26

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس