جواب سوالات هشتم - 4

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

یکی از خوشه های نمودار زیر را انتخاب کنید و از نگاه او متنی درباره ی کتاب بنویسید؟

بازديد: 7251

انشا در مورد کتاب از نگاه نویسنده پایه هشتم

 

یکی از خوشه های نمودار زیر را انتخاب کنید و از نگاه او متنی درباره ی کتاب بنویسید؟

مقدمه: هر کتابی را که می خوانیم یک آفریننده دارد، آفریننده ایی که از وجود خود به او روح بخشیده و به او جان داده تا با کلام خود با ما سخن بگوید.

تنه انشاء: نوسینده مانند مخلوقی است که با محبت و با درایت فراوان کتاب را در بالین خود می پروراند و مانند کودکی نوپا آن را پرورش می دهد و به او راه و روش درست را می آموزد تا او نیز به زودی به ما بیاموزد و همگی از هرآنچه که نویسنده در ذهن خود دانسته و روی کاغذ آورده مطلع شویم.

نویسندگی شغلی است پر از احساسات ناب پر از تفکرهای بکر و پر از اطلاعات خاص که نویسنده با جان بخشیدن به آن نیمی از روح خود را در آن کتاب مقدسش تزریق کرده است.

ما نویسندگان بزرگ و سرشناسی در سرتاسر ایران که آوازه ایشان در جهان پیچیده است داشتیم و داریم. ما سعدی و حافظ را، ما مولوی و خیام را داریم که هر خط از کتابشان پر است از مفهوم و پر است از داستان های شنیدنی که هر خواننده ایی را مجذوب و مبهوت خود می سازد.

نویسنده ها همین که می بینند که خواننده با خواندن نوشته هایشان حتی یک کلمه به دانسته هایشان اضافه شود سرتاسر وجودشان را شادی و شعف فرا می گیرد.

نتیجه گیری: شاید من و شما هم نویسنده باشیم. حتما در زندگی خود یک سطر از ذهن خود نوشته ایم یا همین انشایی که می نویسم خودش نوعی نویسندگی است و یا شاید در آینده تبدیل به یک نویسنده بزرگ شویم.

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 بهمن 1398 ساعت: 8:49 منتشر شده است
نظرات(2)

بازنویسی حکایت انوشیروان و وزیرش

بازديد: 854

موضوع :

بازنویسی حکایت انوشیروان و وزیرش

پایه هشتم بازنویسی حکایت به روزگار انوشیروان صفحه۹۵

انشا با موضوع انوشیروان و وزیرش

متن  :

« به روزگار انوشیروان روزی وزیرش  بزرگمهر نزد وی آمد. انوشیروان گفت: ای وزیر، همه چیز در عالم، تو دانی؟! بزرگمهر، خجل شد و گفت: نه، ای پادشاه…. انوشیروان گفت: همه چیز، همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند.»   (قابوس نامه)

روزی روزگاری در زمان های قدیم انوشیروان وزیرش را که نامش بزرگمهر بود فراخواند و وزیرش نیز نزد او آمد… انوشیروان گفت: ای وزیر، همه چیزی که در عالم وجود دارد تو از آن آگاهی داری؟!

وزیرش، بزرگمهر خجالت زده شد و گفت: نه ای پادشاه. انوشیروان باری دیگر پرسید: پس همه چیز را در عالم چه کسی می داند؟!

 بزرگمهر گفت: همه چیز را همگان می دانند و کسی به نام همگان هنوز به دنیا نیامده است.

از این حکایت نتیجه می گیریم که انسان هر چند که بزرگ و بلند مرتبه و والامقام باشد باز هم انسانی وجود ندارد از همه چیز و همه کس مطلع باشد. جز خداوند متعال و بزرگ مرتبه هیچ انسانی چنین قدرت و توانایی ندارد.

 

توجه :

برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :

نظر هم یادتون نره

بازنویسی حکایت یکی از حکما شنیدم که می گفت

باز نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

باز نویسی حکایت مردکی را چشم درد خواست

باز نویسی حکایت شخصی به عیادت مریضی رفت

بازنویسی حکایت در مورد دزدی پیراهنی را دزدید و به پسرش داد

باز نویسی حکایت صفحه ۷۰ پایه نهم با موضوع روزی شخصی نزد طبیب رفت

بازنویسی حکایت فردی با سپری به میدان جنگ رفته بود

بازنویسی حکایت شخصی شتری گم کرده بود جدید

بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود

بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران باجمعی از دوستداران

بازنویسی حکایت انوشیروان و وزیرش

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

بازنویسی حکایت بیابان گردی را دیدم در حلقه جوهریان بصره

مثل نویسی به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است

گسترش حکایت سوداگری بار آبگینه داشت

بازنویسی حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت

ساده نویسی حکایت در مورد طاووس و زاغی

داستان ضرب المثل حلّاج ِ گرگ بوده

مورچه سیاه کوچولو ( بر اساس ضرب المثلِ : مور گرد آورد به تابستان تا فراغت بود زمستانش

بازنویسی ضرب المثل در مورد اب که یک جا ماند می گندد

بازنویسی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

بازنویسی ضرب المثل در مورد از تو حرکت از خدا برکت

بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

باز نویسی ضرب المثل فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تر است

داستان نویسی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

بازنویسی ضرب المثل باد آورده را باد می برد

توضیح ضرب المثل عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

بازنویسی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

گسترش ضرب المثل از دل برود هر ان که از دیده برفت

بازنویسی ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

بازنویسی ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد

بازنویسی ضرب المثل زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

بازنویسی ضرب المثل برو کار می کن مگو چیست کار پایه دهم فنی صفحه 21

تحقیق درباره ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر می‌شود

تحقیق درباره ضرب المثلهای فارسی

تحقیق درباره ضرب المثلها

انواع ضرب المثل های ایرانی

بازنویسی شعر در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 بهمن 1398 ساعت: 8:48 منتشر شده است
نظرات(0)

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

بازديد: 1778

موضوع :

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس

 

تصویرنویسی:به دو تصویر دقت کنید و  به تفاوت آن ها بیندیشید و درباره ی آن به صورت جداگانه توصیف کنید به گونه ایی که در کلاس دوستانتان از توصیف شما متوجه ی تصویر موردنظر شوند

تصویر نویسی پایه هشتم صفحه ۸۴ مقایسه عکس ها

۱-تصویر شماره اول

گله ی گوسفند ها با همراهی سگ گله که جلودار گله است در بیابان بی آب و علف با رهبری صاحبان خود که سوار بر اسب ها، یکی نوزاد کوچکش را به کول خود بسته است. دونفر دیگر او را در آغوش گرفته و مردی که با لباس بختیاری خود و اسلحه ی آویزان بر دوش خود جلو دار و رهبری کل کاروان را بر عهده گرفته تا در صورت خطر و حمله ی گرگ ها و دزدان از کاروان و گله ی خود محافظت کند و اما این کاروان به قصد سفر یا مهاجرت با کوچ و بار و بندیل خود از میان دشت و بیابان و کوه گذر می کنند و تمام سختی های راه را برای مقصد خود به جان می خرند.

تصویر شماره۲

اما تصویر شماره دوم دو زن سوار بر اسب را نشان می دهد که لباس های زیبا و خوش رنگی را بر تن کرده اند و هر کدام فرزند خود را در آغوش گرفته اند و مرد به همراه پسر بزرگ خود که در آینده جایگزین مرد خانواده می شود به همراه پدر خود جلودار راه می رود و بار و بندیل خود را به همراه اسب و خر و بز و گوسفند و بره ی خود با خود همراه نموده اند و به قصد سفر یا مهاجرت در کادر تصویر کوچ می کنند.

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 بهمن 1398 ساعت: 8:46 منتشر شده است
نظرات(0)

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

بازديد: 2710

موضوع :

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

پایه هشتم صفحه۸۱ پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

متن :

مقدمه:کورسوی امید می تواند مانند جانی دوباره نفس از دست رفته ایی را بازگرداند و از شوق آن همان نورکم تبدیل شود به خورشید تابان که روشنایی و تابشش یک لحظه هم قطع نمی شود.

تنه انشا: تصور کنید که پروانه ایی هستید که به تازگی از پیله ی خود بیرون آمده اید و چیزی جز تاریکی و سیاهی شب به چشمتان نمی آید و نه قیافه ی خود را دیده اید و نه می دانید در کجا قرار دارید و مقصد و هدف شما چیست اما ناگهان در پس همه ی سیاهی ها یک کورسوی روشنایی می بینید و پران تازه تان رامی گشویید و شتابان اوج می گیرید و با شوق رسیدن به یار پرواز می کنید تا به معبود خود رسید . زمانی که از دور همان روشنایی کم را دیدید امید نیز در دلتان روشن می شود و با تمام امید و آرزو به سمت آن می روید اما هر چه نزدیک تر می شوید احساس خستگی و ناتوانی را از بدن خود خارج می کنید و زمانی که بعد از طی مسافتی که برایتان فرسنگ ها طول کشیده است به مقصد می رسید متوجه ی روشنایی زیاد می شوید. شمعی که مانند ماه تابان تاریکی و ظلمات را روشن نموده و پرده از تاریکی برداشته است که حال به معبود خود رسیده با شادی و شعف فراوان به دور شمع پرواز می کند و از شادی زیاد از این سمت و آن سمت می رود و با دیدن خود در روشنایی بر پرهای خود نگاه می کنم و پرهای رنگارنگ با خال های ریز و درشت که نشان از نقاشی ماهر را یادآور می شود را در زیر هاله ی نور شمع با چشم می کاوم و در حالی که از دیدن زیبایی خود و روشنایی شمع در پوست خود نمی گنجم به سمت شمع می روم تا او را در آغوش بگیرم تا اینگونه شادی خود را به او نشان دهم اما امان از روزی که شمع با شعله ی هرچند کوچکش پرهای لطیف پروانه را بسوزاند. زیرا که شمع کاری را جز سوختن و روشنایی نمی تواند انجام دهد و تنها از غم این درد بزرگ اشک می ریزد و آب می شود و می چکد در حالی که شمع از شوق رسیدن به یار چشم می بندد.

نتیجه گیری:زندگی پر از فراز و نشیب هایی است که روزانه بارها با آن برخورد می کنیم اما زمانی که در زندگی امید گرفتیم باید با تمام دقت و فکر به سمتش برویم اما هرگز با عجله و شتابان نرویم تا که با همان امید در زندگی در میان همه ی تاریکی ها و ناامیدی ها جان بگیریم و در آسمان اوج بگیریم. زیرا که با عجله و شتابان رفتن تنها چیزی که نصیبمان می شود سوختن است و آب شدن در میان همان امید کذایی متوجه ی روشنایی بیشتر می شوید و پرهایتان برای رسیدن به آن جان دوباره می گیرند

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 بهمن 1398 ساعت: 8:45 منتشر شده است
نظرات(0)

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

بازديد: 9076

موضوع  :

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

 

متن انشا :

مقدمه:چه کسی می گوید که یک قطره در زندگی جایی را نمی گیرد و می توان به راحتی از آن گذر کرد مگر اینطور نیست که همین قطره ها جمع می شوند و از پس آن دریایی شکل می گیرد به عظمت دنیا.

تنه انشاء: از تنش ابرها باران تشکیل می شود و از آن قطره های باران هستند که از آسمان خدا بر زمین نازل می شوند از بین این قطره ها که شادی و خنده در کنار یکدیگر فرود می آمدند یکی از آن ها من بودم که همراه با دوستانم قل می خوردیم و می خندیدیم. اما در این بین ناگهان من از دوستانم جداشدم و بر روی برگ درختی چکیدم و روی برگ نشستم و من با وجودم گرد و خاک را از رویش پاک کردم و برگ نیز در حالی که از تمیزی برق می زد به من لبخند زد و من اینکه توانستم با وجودم وجودش را تمیز کنم بسیار خوشحال شدم اما طولی نکشید که روی برگ لیز خوردم به جوی آبی روی زمین چکیدم. آنجا قطرات زیادی مانند من حضور داشتند و دوباره دوستانی پیدا کردم روان شدیم و در راه با تخته سنگ های زیادی برخورد کردیم. گاهی حیوانی یا پرنده ایی از لب جوب آبی می نوشید و گاهی باد می وزید و جریان آب را تندتر می کرد و گاهی ملایم و آرام روان بودیم تا به رودخانه ایی پرخروش رسیدیم و جوی آب که انشعاب باریکی بود به جریان عریض و محکم رودخانه رسیدیم از میان تخته سنگ ها گذر کردیم و به جنگل رسیدیم و از جنگل عبور کردیم و به کوه رسیدیم و از میان کوه ها گذر کردیم تا در نهایت پشت سد بزرگی متوقف شدیم. از آنجا با خیلی ها دوست شدم و تا کمی که صمیمی شدم و کمی ساکن شدم دریچه را باز کردند و وارد لوله های بزرگ شدم، گذر کردم تا به لوله های کوچک رسیدم و باز هم گذر کردم تا در نهایت از شیر آبی خارج شدم و وارد لیوان آبی گشتم ، پسرک کوچکی با دست هایش دور لیوان را گرفته بود و من را نوشید.. این چرخه ادامه دارد و باز می آید و باز می رود مهم این است که این چرخه می آید و می گذرد و زندگی جریان می یابد و ادامه دارد.

نتیجه گیری: زندگی همین است، از یک جایی شروع می شود گاهی در  این میان ضربه ایی می خوری و گاهی از سر لذت ذوق می کنی. گاهی دیگری را شاد می کنی و گاهی اشک را مهمانش می کنی اما مهم این است که ما انسان ها نیز مانند قطرات باران هستیم به تنهایی شاید آن قدر به چشم نیاییم اما همین که در کنار یکدیگر باشیم قطره ها می شوند دریایی بزرگ به عظمت دنیا، زندگی همین است جریان دارد و می گذرد و مهم این است که در میان چه چیزی را به جا بگذاریم لحظات خوب یا بد.

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 بهمن 1398 ساعت: 8:44 منتشر شده است
نظرات(2)

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

بازديد: 29553
انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

در زیر چندین نمونه در مورد اگر معلم نگارش بودید می توانید ببنید :

موضوع :

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم

 

انشا شماره یک :  درباره اگر معلم نگارش بودم

 

مقدمه

اگر من معلم بودم، معلمی می شدم که اجبار در کارش نبود. به جای گذراندن وقت برای خواندن کتاب، درس زندگی می دادم. چون درس رندگی است که به درد ادم ها می خورد. درس زندگی است که روزی جایی پیش کسی به کار می اید.

بدنه

مثلا اداب معاشرت که خود به تنهایی بیشتر از نیمی از سنگینی وزن این درس را بر عهده دارد.
همین که بدانی چگونه با دیگران، صرف نظر از وضعیت مالی و این بحث های پیش افتاده صحبت کنی و رفتاری درست داشته باشی، بزرگترین چیز است.

همین که بتوانی محبت و مهربانی را با یک لبخند هدیه کنی و تخم مهر را در دل هرکس بکای،
همین که بتوانی دوست خوبی باشی و یا پدر و مادر خوب، همین که قدر دان زحمات همه باشی و از هیچکس انتظار نا بجا نداشته باشی و به چیزی که داری قانع باشی ولی دست از رسیدن به هدفت نکشی،
هیمن که سرت در کار خودت باشد و در زندگی مردم سرک نکشی و دخالت نکنی و اینکه ادم ها را از روی ظاهر قضاوت نکنی، بزرگترین و موثر ترین چیزی است که یک معلم می تواند تدریس کند.

نتیجه گیری

اگر معلم بودم، در کنار ورق زدن بیهوده کتابها کمی به تدریس زندگی می پرداختم تا ادمها اینگونه نباشد؛ و ان موقع زندگی بهتری بود و لبخند بر لبها بود حتی اگر از ته دل نبود بالاخره لحظه ای شادی از دلها گذر می کرد.

انشا دوم اگر معلم نگارش بودید کلاس هشتم

مقدمه

ن و القلم و ما یسطرون قسم به قلم و آنچه مینویسد. به نام خداوندی که به قلم سوگند یاد کرد.

بند اول

من اگر معلم نگارش بودم قبل ازهرچیزی به دانش آموزان دانستن ارزش قلم را می آموختم زیرا با قلم می توان کارهای بزرگی انجام داد که چه بسا از عهده ابزارهای پیچیده بر نمی آید.

بند دوم

من اگر معلم نگارش بودم از دانش آموزانم میخواستم درباره حقیقت بنویسند. درباره وجدان ٬ انسانیت و شرف بنویسند. درباره کودکان یتیم سرزمین های جنگ زده بنویسند. درباره نوعروس غلطیده به خون در سرزمین فلسطین بنویسند. میخواستم از مسلمان نماهای روزگار بنویسند که چگونه لکه ننگ بر نام اسلام نهاده اند و برای رسیدن به مقاصد شوم شان از نام اسلام استفاده کرده اند..میخواستم از غیرمسلمان های مسلمان بنویسند که چگونه انسانیت را به رخ مسلمان نماها کشیده اند.

بند سوم

من اگر معلم نگارش بودم از بچه ها میخواستم در موردگناه بنویسند و اینکه گناهکارکیست؟ درباره کسانی که سرای آخرت را قربانی چندروز زندگی دنیوی می کنند بنویسند و اینکه آیا چنین افرادی چیزی به نام شرف و انسانیت می شناسند؟ آیا حرص و طمع شان پایانی دارد؟

بند نتیجه

به امیدآنکه دنیا به سمت عدالت پیش برود و ظالمان و جباران به راه راست هدایت شوند. و یگانه حاکم دنیا زمین را بر زیر گام هایش لمس کند.

انشا سوم : جانشین سازی اگر معلم نگارش بودید

مقدمه

معلمی شغل شغلی که عشق میخواهد و چیزی جز شکیبایی و صبر و مهربانی و محبت نمی طلبد به طوری که بدون این ویژگی‌ها تحمل این شغل بسیار سخت و به نوعی دیگر غیر ممکن است.

تنه انشا

اگر معلم ریاضی و یا معلم علوم باشی هر یک از دروس به نوبه خود سختی ها و ویژگی های مخصوص خود را دارد و معلمین عزیز این رشته ها دارای مهارت های مخصوص به آن رشته می باشند ولی اگر من معلم نگارش بودم به دانش آموزان خودم موضوع آزاد را تعیین می کردم تا ذهنشان پرواز کند و تخیلات شان را با فرود بر روی ورقه کاغذ بنویسند و موضوع مورد علاقه خودشان را بر تکه کاغذ سفیدی پیاده سازی کنند یا برای این دانش‌آموزان  موضوع طبیعت را انتخاب می‌کردند تا قدر اهمیت طبیعت را بدانند و از آن درست استفاده کنند و به آن آسیبی نرساند یا می‌گفتم که درباره خانواده های تان بنویسید که کمی بیشتر قطره خانواده را بدانند و به آنها اهمیت دهند و با تمرکز تمام حرکات خانواده را بررسی کنند و از تک تک دقایق حضور در پیش خانواده خود لذت ببرندیا به دانش آموزانم موضوع خداوند را تعیین می کردم تا درباره خداوند بنویسند و نعمت های بیکران خداوند را بر روی کاغذ ترسیم کنند و قدر لحظات زندگی و قدر داشتن خداوند متعال و بزرگ را بدانند زنگنه آرش زنگی متفاوت و تازه خواهد بود و در هر جلسه چالش‌های جدیدی ایجاد خواهم کرد تا هر بار و در هر زنگ در هفته کلاس نگارش کلاس رنگ و بوی تازه بگیرد و دانش آموزان با شوق و ذوق منتظر زنگ نگارش باشند.

اگر من معلم نگارش بودم دانش‌آموزان قطعه ای از یک کتاب را هر جلسه می خواندم تا آنها را مشتاق به ادامه دادن این کتاب و خرید کتاب و فرهنگ ندن کتاب را در کلاس رواج می‌دادم یا هر روز قطعه ای از کتابی می‌خواندم تا با آن کتاب آشنا شوند یا به دانش آموزان می‌گفتم که خاطرات روزانه خودشان را بنویسند تا با نوشتن ذهنشان باز شود و قدرت تخیل شان افزایش پیدا کند و یا با خواندن این خاطرات در آینده یاد کلاس نگارش بیفتند و خاطرات بد و خاطرات خوب شان را یادآور شوند و از گذشته درس بگیرند تا دیگر این اشتباهات را تکرار نکنند.

 نتیجه گیری

همانطور که در بالا مشاهده می کنید معلم بودن اصلا کار راحت و آسان نیست و چالش های جدی را می طلبد و بسیار شغل پر زحمتی است معلمین نگارش با غم های دانش آموزان غمگین می شوند و با لبخند هایشان خوشحال می‌شوند و در کلاس یک خانواده را تشکیل می‌دهند که پایه های فرهنگ جامعه در آن کلاس تشکیل می شود  حال ما با این ها هم باید تدرس کینم باید درس زندگی و عشق را نیز تدریس کنید این است که پیش از اینکه شغل را سخت می‌کند و قبول این مسئولیت بزرگ را داشوارتر.

 

انشا چهارم  :

متن  :

مقدمه:معلمی شغل انبیاست. شغلی که عشق می خواهد و چیزی جز صبر و شکیبایی و لطف و محبت نمی طلبد به گونه ایی که بدون این خصوصیات تحمل این شغل بسیار سخت و یا به تعبیر دیگر غیرممکن است.

تنه انشا: چه معلم ریاضی باشی و چه معلم فیزیک و فارسی.. هر کدام به نوبه ی خود سختی و مشکلات خاص خود را دارد و هر کدام در رشته ی مخصوص خود دارای مهارت و سر رشته می باشند اما اگر من یک معلم بودم آن هم معلم نگارش، به دانش آموزان خود موضوع آزاد را واگذار می کردم که ذهنشان پرواز کند و در نهایت در موضوعی که مورد علاقه ی آن هاست فرود بیاید و با تمام عشق و محبتشان از آن بنویسند و یا که برای آن ها موضوع طبیعت را انتخاب می کردم تا قدر طبیعت را بدانند و از آن درست استفاده کنند و یا می گفتم که در مورد خانوادهایشان بنویسند که کمی بیش تر به آن ها دقت کنند و با تمرکز و دقت به جزء جزء کارهای آن ها تمام رفتار و حرکاتشان را در ذهن خود ثبت کنند و برای همیشه از آن خارج نکنند و یا می گفتم که انشایی با موضوع خداوند بنویسند که کمی بیش تر شکرگذار آفریدگار خود باشند و قدر نعمت های بی کرانش را بدانند. معلم نگارش بودن شغلی است پر از لحظات متفاوت و متنوع که می توان با هر جلسه به کلاس رنگ و بویی خاص بدهند به طوری که دانش آموزان هرگز از آن کلاس خسته نشوند و همیشه برایشان حس تازگی به همراه داشته باشد.

اگر من معلم نگارش بودم بعضی از جلسات برای دانش آموزان چند پاراگراف از کتابی را می خواندم و آن ها را مشتاق به خرید آن و خواندن ادامه ی آن می کردم تا در آن صورت سنت کتاب خواندن را رواج می دادم و یا برایشان یک داستان کوتاه می خواندم تا با نوشتن و خواندن داستان آن ها را آشنا کنم و یا به آن ها توصیه می کردم که خاطرات روزمره شان را بنویسند تا با این کار هم ذهنشان را باز می کردم و هم آن ها را تشویق به نوشتن می کردم و یا فایده ی دیگر آن این است که بعد از گذر سال ها با خواندن آن خاطرات دفتر زندگیشان را ورق بزنند تا با یادآوری آن لحظات و حس های درونشان لبخندی شیرین را مهمان لب هایشان کنند و یا اشتباهاتشان در گذشته از تجربیات بدست آورده  یشان را یادآور شوند و باری دیگر در ذهن خود این عبرت را یادآور شوند تا باری دیگر آن را تکرار نکنند.

نتیجه گیری:همان طور که گفته شد معلم بودن اصلا کار آسانی نیست بلکه بسیار شغل پر زحمتی است که با لبخند دانش آموزانتان می خندید و با گریه ی آن ها غمگین می شوید و با پیروزی و موفقیت آن ها شاد مان می شوید و از شکست آن ها اندهگین. حال اگر معلم نگارش باشید که باید علاوه بر تحمل همه ی این ها و علاوه بر آموزش درسی آن ها باید به آن ها درس زندگی و عشق نیز دیکته کنید. این است که بیش از پیش این شغل را سخت می کند و قبول این مسئو.لیت بزرگ را دشوارتر.

 

انشا پنجم درباره اگر معلم نگارش بودید صفحه 81 پایه هشتم

************

انشا اول :

من اگر معلم نگارش بودم به دانش آموزانم انشاهایی با موضوعات تخیلی می گفتم تا قدرت تخیلشان را بسنجم و آن ها را در نوشتن انشا توانمند کنم. اصلا معلم هر درسی هم که باشی در هر صورت، معلمی شغل خوبی است زیرا با دانش آموزان در ارتباط هستی و می توانی آن ها را به موجوداتی خلاق تبدیل کنی.

من دوست دارم اگر یک روز معلم نگارش شوم، فضای کلاس را آنقدر مهیج و بانشاط کنم که دیگر تمام عشق شاگردانم زنگ انشا شود و دیدن من! حس معلم بودن حس بسیار خوبی است که حتی هنگام فکر کردن به آن لبخند بر لبانم می نشیند.

معلم نگارش بودن یعنی یک دنیا عشق و علاقه نسبت به زنگ های زیبا و خاطره انگیز انشا در کنار شاگردان خوش ذوق و هنرمند مدرسه. اگر معلم نگارش بودم، در زنگ نگارش وقتی نوبت خواندن انشای هر کسی می شد، کلاس را مملو از سکوت و آرامش می کردم تا دانش آموز عزیزم با آرامش خاطر، انشای خود را با صدای بلند و رسا بخواند.

هیچ گاه اجازه نمی دادم دانش آموزان دیگر انشای آن دانش آموزی را که روی سکو رفته است را مسخره کنند یا به او توهین کنند بلکه به آن ها می آموختم که به انشا و شخصیت دوستانشان احترام بگذارند تا فضای کلاس سرشار از عشق و محبت شود.

**************

انشاششم :

اگر معلم نگارش بودم به دانش آموزان خود آموزش و درس زندگی می دادم . آموزش مقابله با فراز و نشیب و سختی های زندگی . به دانش آموزان خود یاد می دادم که چگونه سر نوشت و زندگی خود را بنویسند و نگارش دهند.

به آنها انشایی در مورد حفظ محیط زندگی و طبعیت میدادم تا چگونه از طبعیت خود محافظت کنند و آن را خراب نکنند تا فرزندان آینده نیز بتوانند از ان استفاده کنند.

به آنها انشایی در مورد همدلی می دادم تا یاد بگیرند چگونه باید همدیگر را دوست داشته باشند و در مقابل سختی ها وآسانی ها در کنار هم بمانند وهیچ وقت همدیگر را تنها نگذارند و یا اگر محتاج یا نیازمندی را دیدند به ان کمک کنند هر چند کوچک و ناچیز .

به آنها انشایی در مورد محبت و دوست داشتن میدادم تا از همان کودکی یاد بگیرند به یکدیگر محبت کنند وهمیشه و همه جا همراه هم بمانند.

*************

انشا هفتم :

اگر معلم نگارش میبودم تا جای ممکن با دانش اموز ها مهربان و دوست بوده
به گونه ای که انها هم از معلم و هم از درس نهایت لذت را ببرند
و درس تکالیف خود را با لذت و هیجان انجام بدهند
و از بودن سر کلاسم لذت کافی را برده باشند
و هیچگاه فکر نکنند درس دشمن انهاست
و در عین مهربان بودن با انها تا جای ممکن به انها سخت میگرفتم
تا درس های خود را همیشه بخوانند
و هیچوقت کار امروز را به فردا نسپارند
و نهایت تلاش و کوشش را انجام دهند تا از موضوعی در درس غافل نشوند
و خدای نکرده نتوانند یاد بگیرند
به راستی اگر روزی معلم نگارش بشوم همین موضوع انشا را به دانش اموزان خود میدهم
و انشا های انها را با دقت میخوانم تا بفهمم دانش اموزهایم از معلم نگارش خود چه انتظاراتی دارند
و تا چه حد توانسته ام انتظارات ان هارا براورده کنم
بخاطر انشا هایی که دانش اموز ها مینویسند معلم نگارش انها را خیلی خوب میشناسد
و به همین دلیل است که به اینکار علاقه بسیاری دارند

 

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 بهمن 1398 ساعت: 8:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

بازديد: 2513

موضوع :

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

برخاستن از خواب در صبح شهر

بازنویسی انشا برخاستن از خواب در صبح شهر

متن  :

در یکی از روزهای بهاری در صبح زود در کلان شهر تهران در زیر آسمان سیاه با صدای بوق ماشین ها و همهمه با کرختی و کسلی از خواب بیدار شدم و با کور سویی امید به سمت پنجره ی اتاق رفتم تا شاید آسمان آبیم را دوباره ببینم اما با گشودن پنجره چیزی جز ابرهای سیاه و دود و هوای کثیف ندیدم اما تا چیزی که چشم می خورد ساختمان های بلند و ماشین های رنگارنگی بود که با صدای بوق و دود شان شهر را در برگرفته بودن و هیچ خبری از درختان سربه فلک کشیده و آسمان آبی و خورشید طلایی نبود بلکه مردمانی بودند که شتابان به این سمت و آن سمت به دنبال کار و زندگیشان می رفتندو چیزی که نصیب ما شهرنشینان می شود تنها بیماری و آلودگی و زندگی یکنواخت است و اینگونه صبح و روز ما شروع می شود و امان از روزی که چنین شروع تلخی دارد.

 

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 بهمن 1398 ساعت: 8:41 منتشر شده است
نظرات(0)

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

بازديد: 5687

انشا پایه هشتم :

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

موضوع :

برخاستن از خواب در صبح روستا

متن :

دریکی از روزهای خوب بهاری درصبح زود در یکی از روستاهای خوب شمال درحالی که زیر لحاف گرم و نرمی که مادربزرگ با دستان پرمهرش دوخته بود با صدای آواز پرندگان و نسیم بهاری که از لا به لایه درختان به شیشه ی پنجره ی اتاقم برخورد می کرد،از خواب بیدار شدم و شتابان با شادی به سمت پنجره ی اتاق رفتم و پنجره را گشودم و با دمی محکم بوی جنگل و گل های روستا و هوای تازه را وارد ریه هایم کردم و بالبخند به خورشیدتابان بالای سرم سلام گفتم و با شورو شوق جوانی به سمت حیاط خانه رفتم و از آب چشمه ی بالای کوه که شیرینی و ناب بودن آب معدنی تازه که زبان زد همه ی شهرو روستا است که جوی روان آن از حیاط خانه ی ما نیز گذر می کند،به صورت خود پاشیدم و باانژی مثبتی که از همه ی زیبایی های اطراف و طبیعت و هوای خوب گرفتم روزم را شروع کردم درحالی که هم چنان لبخند برلب هایم نقش بسته بود و قصد جداشدن از لب هایم را نداشت

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 بهمن 1398 ساعت: 8:40 منتشر شده است
نظرات(0)

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

بازديد: 11869
انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

 

پایه هشتم حمل یک قالب یخ بدون دستکش صفحه۶۲

موضوع انشا :

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

متن انشا :

مقدمه: ما آدم ها در بعضی مواقع مجبور به انجام کارهایی می شویم که با اینکه سخت است و شاید تحمل آن بسیار ناگوار و مشکل به نظر برسد مانند حمل یک قالب یخ بدون دستکش.

تنه ی انشاء: همانطور که در مقدمه گفته شد زمانی که برای کاری یا جلسه ایی و یا مراسم مهمی مثل عروسی یا عزا که به یخ در فصل گرما نیاز داریم، مجبور هستیم و عجله داریم که سریعا به محل مورد نظر برسیم گاهی از فرط فراموشی یا غفلت و حواس پرتی امکان دارد که قالب یخ را بدون دستکش یا پوششی در دست بگیریم و همانطور که همگی می دانیم نگه داشتن یخ به مدت طولانی بسیار سخت و یا غیر ممکن خواهد بود زیرا که سرمای شدید یخ موجب یخ زدگی و بی حسی و قرمزی و یا حتی موجب سوزش و سوختگی دست ها شود به طوری که تا مدتی نمی توانیم از دست خود استفاده کنیم زیرا که عصب های دست به صورت موضعی بی حس شده اند و قادر به انجام کاری نمی باشند و تجربه ی آن تجربه ایی بسیار دشوار و سختی خواهد بود.

خود من نیز تجربه ی چنین چیزی را داشتم که برای عروسی دخترعموی خود موظف به خرید قالب یخ شده ام اما به علت عجله ی زیاد و ترس از آب شدن قالب یخ فراموش کردم که با دستکش یخ را جابه جا کنم و زمانی که با دستان خالی قالب یخ را حمل کردم تا رسیدن به مقصد مجبور شدم که در چند جا باستم و به دستان خود استراحت بدهم. زمانی که به مقصد رسیدم از فرط سرما و یخ زدگی دستانم قرمز و متورم شده بود و حسی در آن نبود و من در آن گرمای تابستان مجبور شدم که دستانم را روی حرارت قرار دهم تا در اثر گرما، تورم و سرخی خود را از دست بدهد اما چون در نهایت کاری مفید و موثر انجام دام از تجربه ی سخت ولی مفید آن خوشحال بودم.

نتیجه گیری: همیشه تجربه های سخت، تلخ نمی شوند گاهی تجربه های سخت تبدیل به یک خاطره شیرین و به یاد ماندنی می شوند.

انشا درباره حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا دوم: توصیف یک صحنه غم انگیز

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

این صحنه‌ای که قصد توصیف کردن آن را دارم، هنوز برای خودم به راستی دردناک است. هر بار با به یاد آوردن آن، بر بی‌عدالتی دنیا، خشم می‌گیرم و از این که نتوانستم کاری برای پسرک کوچکی که قالب یخی را حمل می‌کرد انجام دهم، دلخور می‌شوم. این صحنه مربوط به پسرک کوچکی است که برای مغازه آبمیوه فروشی کار می‌کرد و من او را در حین حمل قالب یخ تماشا کردم.

بندهای بدنه (متن نوشته)

پسرک در حالی که قالب یخ بزرگی به شکل مکعب مستطیل را در دستانش گرفته بود، از کوچه‌ای در سمت راست پیچید. لباس‌هایش کهنه و کلاه رنگ و رو رفته‌ای بر سر داشت. کفش‌هایش از حالت اصلی خود درآمده و کج و وارفته بودند. اما از همه غم انگیزتر دو دست کوچک و نحیفش بود که قالب یخ بزرگی را حمل می‌کردند.

عجیب بود که نه دست‌های پسرک با دستکشی پوشانده شده بود و نه قالب یخ روپوشی داشت! اگر هم نمی‌توانستم حدس بزنم که چه رنجی را از حمل قالب یخ با دست‌های بدون پوشش خود می‌کشد، این از حالت چهره و شکل راه رفتنش کاملا هویدا بود.

پسرک آرام آرام قدم‌ برمی‌داشت. به نظر می‌رسید که هم سنگینی یخ و هم سوز انجماد آن، آزارش می‌داد. چند بار دیدم که دستانش را زیر بار سرمای یخ، کمی جا به جا کرد. انگشتانش از شدت سرما به یخ چسبیده بود و به سختی آن‌ها را از بدنه یخ جدا می‌کرد.

 

انشا سوم: تعریف یک خاطره

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

به خاطر دارم که چندی پیش با دوستانم مسابقه‌ای گذاشته بودیم. مسابقه ما با موضوع حمل یک قالب یخ بدون دستکش بود. همه می‌دانستیم که سرمای شدید قالب یخ، در صورتی که حایلی بین آن و دست ما نباشد، فوق العاده آزاردهنده خواهد بود. با این همه تصمیم گرفته بودیم در این مسابقه دسته جمعی شرکت کرده و میزان مقاومت خود را بسنجیم!

بندهای بدنه (متن نوشته)

سرانجام زمان مسابقه از راه رسید. در یک طرف کوچه، روی سکو، قالب‌های متعدد یخ چیده شده و تعداد بچه‌هایی که قصد شرکت در مسابقه را داشتند به ردیف شدند. قرار بر این بود که یخ‌ها را به اندازه ۲۰ متر روی دست‌ها ببریم و بر سکوی مقابل قرار دهیم. هر کسی که تعداد قالب یخ بیشتری حمل کرده و در جایگاه تعریف شده خود بر سکو قرار می‌داد، برنده این مسابقه می‌شد.

من نیز در شمار شرکت کننده‌ها بودم و عده ای دیگر از بچه‌ها هم به تشویق مشغول شدند. اولین قالب یخ را برداشتم، تماس اولیه مانند یک برق‌گرفتگی بود. سرمای شدیدی به نوک انگشتانم وارد و از آنجا به عمق دست‌هایم دویده شد. خوشبختانه آفتاب به میانه آسمان آمده بود و گرمای آن، تسکینی بر سرمایی بود که در دستهایم احساس می‌کردم. سعی می‌کردم مسیر را سریع‌تر طی کنم و در راه برگشت تا برداشتن تکه یخ بعدی، دست‌هایم را به هم مالیده و به لباسم می‌ساییدم تا گرم شوند و دوباره قدرت پیدا کنند.

رفته رفته برداشتن یخ‌های بعدی راحت‌تر شد. دست‌هایم سر شده بود و انگشتانم احساس زیادی از تماس با یخ نداشتند. اما این باعث می‌شد که در کنترل قالب یخ هم ضعیف‌تر عمل کنم و از سرعتم کاسته می‌شد. سرانجام تمام یخ‌ها به پایان رسید. من نفر دوم شده بودم و به نظر می‌آمد که در حمل یخ ها، به اندازه کافی مقاومت داشتم.

بند نتیجه‌گیری (جمع‌بندی)

مسابقه آن روز جذاب و سرگرم‌کننده بود و شرکت‌کنندگان که ما بودیم، حسابی از طرف سایر بچه‌ها تشویق شدیم. رفته رفته تمام یخ‌هایی که به سکوی دوم آورده بودیم، ذوب شده و آبشار کوچکی از بالای سکو به کف کوچه سرازیر شده بود. این نمای زیبایی بود که برای همیشه در قاب خاطرات من باقی ماند.

بند نتیجه‌گیری (جمع‌بندی)

در نهایت به مغازه آبمیوه فروشی رسید و یخ را در جای خود گذاشت. کمر راست کرد و دستانش را که از سرما قرمز شده بود، به هم سایید و با حرارت نفس خود، سعی به گرم کردن آن‌ها داشت. از خود پرسیدم چرا پسرک حتی دستکشی به دست نداشت تا با آزار کمتری یخ‌ها را حمل کند و یا چرا حتی یک تکه پارچه میان یخ و دست‌های او، استفاده نشده بود؟!

انشا چهارم  :

مقدمه: شاید خیلی از مردم این موضوع برایشان جالب باشد که چگونه ممکن است . آیا واقعا امکان دارد یک قالب یخ بدون اینکه د ستکشی به دست داشته باشیم آن را داخل دست هایمان نگه داریم

متن انشا با موضوع حمل یک قالب یخ بدون دستکش: یک روز تصمیم گرفتم جمعه ی زمستانی خود را در کوه بگذرانم من کوه نوردی را چه در هوای خوب یا بد دوست دارم کوه نوردی حس خوبی به آدم میدهد کوه وقتی سفید پوش می شود زیباتر به نظر میرسد بهار زیباترین ماه سال است اما من برف زمستانی را دوست دارم . روز جمعه هوا خیلی سرد بود و من راهی کوه ها شدم از میان تپه ها که عبور میکردم کم کم احساس میکردم که در حال یخ زدن هستم اما با خود میگفتم راه رفتن گرمم خواهد کرد از تپه ها در حال عبور بودم و به سمت کوه اصلی میرفتم کوه اصلی انگار کوهی از سنگ نبود انگار کوه جنسی از برف داشت راه را به سوی کوه اصلی کج کردم دیگر تپه های برفی پشت سرم مانده بودند ارتفاع زیادی را امده بودم به یک جایی رسیدم که اب چشمه اش یخ زده بود چاقو را کیف خود برداشتم و یخ را شکستم کمی از یخ را برداشتم در دستانم و دستکش هایم را در اوردم میخواستم تا رسیدن به قله این یخ هارا دردستانم نگه دارم کم کم داشتم به سمت قله میرفتم کمی اب شدن یخ را در دستانم حس میکردم اما شدت اب شدن یخ خیلی کند بود با خود میگفتم شاید دستانم به قدری یخ بود که خود یخ نیز دیگر اب شدن در دستانی که یخ بود برایش سخت بود نزدیکتر می شدم به قله دستانم تغییر رنگ داده بودند رنگ طبیعی خود را از دست داده بودند و سفیدتر و سفیدتر شده بودند. دستانم هیچ حسی نداشتند به قدری در سرما فرو رفته بودند موقع برگشت از قله به سمت پایین بود اما این بار یخی در دستانم دیگر نداشتم با دستان سرمازده اما بدون یخ قدم به سمت برگشت گزاشتم به فکر یخی بودم که در موقع رفتن در دستانم داشتم و اذتی که در راه رفتن به دست اوردم احساس میکنم صحنه هایی که گذراندم در تاریخ زندگی خودم باید ثبت شود هم قدم شدن یکه ای یخ و رسیدن به قله در اوج سردی لذت بسیار زیادی دارد زیر لب هایم زمزمه میکنم کاش دوباره برفی باشد و کاش جمعه ی برفی باشد که من فکررفتن به کوه را داشته باشم و ای کاش میان تپه و کوه ها چشمه ای باشد چشمه ای که ابش یخ زده باشد و من همسفر یخ گردم.

نتیجه: گاهی میتوان غیرممکن را ممکن جلوه داد همسفری با یخ را تجربه کرد گاهی در برف بدون دستکش روانه کوه ها شد گاهی بتوان حس خوبی به خطرها داشت شاید تنها راه ممکنی که بتوان با خطرات مقابله کرد این است که بتوان به ان با نگاهی دیگر نگریست نگاهی از جنس تفاوت ها نگاهی از جنس همرنگ نشدن با فکر عموم گاهی باید متفاوت بود.

 

 

انشا پنجم  :

یک روز با دوستانمان جشنی را در مدرسه برگزار کردیم. کارمان را گروهی انجام میدادیم؛ هرکسی مسئول کار جداگانه ای بود و من هم مسئول حمل قالب بزرگ یخ! انقدر عجله داشتم که قالب یخ را بدون دستکش برداشتم.

اولش فقط سرمای معمولی آن را احساس می کردم اما مسیر طولانی حیاط مدرسه را که طی کردم، یخ آن قدر دستانم را سرد کرده بود که از عمق سرمای یخ، دستانم می سوختند! نه می توانستم به راحتی راه را ادامه دهم نه می توانستم یخ را ول کنم و به زمین بیندازمش.

خلاصه گرفتار شده بودم! قالب یخ را کمی با انگشتانم سمت ساعدم هل میدادم تا کمی سوزش انگشتان دستم آرام شود. برای اینکه سوزش دستم یادم برود هر از گاهی به دوستانم که مشغول کارهای دیگری بودند نگاه می کردم.

تا اینکه به سالن مدرسه رسیدم و قالب یخ را کمی شستیم ( تا بهداشتی تر باشد!) و درون ظرف بزرگ شربت آلبالو انداختیم. چه شربتی شود! بعد رفتم به آبدارخانه و انگشتانم را چند دقیقه روی گرمای شعله گاز گرفتم تا کمی آرام شود!

دوستانم هم مرا می دیدند و می خندیدند. من هم چاره ای جز خندیدن همراه آن ها نداشتم! خلاصه روز قشنگ و یخی ای در روز گرم بهاری داشتیم!

 

 

 

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 بهمن 1398 ساعت: 8:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

بازديد: 1455

موضوع انشا پایه هشتم : شامل چندین انشا که در زیر ببنید

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

 

انشا یک  :  انشا درباره طعم بستنی یخی توصیفی و طنز آلود

بند مقدمه (زمینه سازی)

معلم دیروز گفت که باید انشایی درباره طعم بستنی یخی بنویسیم. حتی اسم انشا طعم بستنی یخی نیز جذاب و شیرین است! حال اگر من بخواهم این انشا را بنویسم، باید برای یادآوری طعم‌های گوناگون بستنی یخی، به سراغ فریز خانه‌مان رفته و دلی از عزا دربیاورم. اگر بخواهم در مورد هر یک از طعم‌های بستنی یخی چیزی بنویسم، باید حداقل چند گاز از همان طعم زده باشم.

بندهای بدنه (متن نوشته)

به سراغ یخچال فریزر خانه می‌روم، در طبقه اول فریزر انواع و اقسام بستنی‌ها چیده شده و به نظر می‌رسد که مادر تازه خرید کرده است. یک بستنی یخی با طعم شاه‌توت برمی‌دارم. می‌دانم که این یکی کمی ترش‌مزه است. دانه‌های شاه توت اما در آن پیداست. گاز اول و چه طعمی! طعم خوش ترشی و شیرینی به همراه هم و مزه کردن دانه‌های شاه توت زیر دندان‌هایم عالی است...

طعم بعدی که باید امتحان کنم، طعم بستنی یخی پرتقالی است. بستنی یخی پرتقالی، سنتی‌ترین طعم بستنی یخی است و فکر می‌کنم پدر و مادرهای ما نیز در کودکی بسیار از آن خورده باشند. رنگ نارنجی آن، بعضی وقت‌ها زبانم را نارنجی می‌کند. مادر معتقد است که بستنی‌هایی که رنگ می‌دهند، نامرغوب و بی‌کیفیت هستند و بار دیگر از آن ها خرید نمی‌کند. اما من اتفاقا عاشق بستنی یخی‌های پرتقالی هستم که زبانم را به رنگ نارنجی درمی‌آورند. پس از خوردن این بستنی یخی‌ها، دقایقی جلوی آینه شکلک‌های خنده‌دار درمی‌آورم و رنگ نارنجی زبانم برایم جالب است.

طعم سوم، به بستنی یخی توت فرنگی می‌رسد. اصلا توت فرنگی مگر مزه خاصی دارد که قرار باشد طعم بستنی یخی‌اش را توصیف کنم؟ به نظر من توت فرنگی بیشتر طعمی شبیه به آب دارد و نمی‌توانم توصیف زیادی برای مزه آن داشته باشم. این بستنی را با میل کمتری می‌خورم. حالا یک لیوان آب یخ، مزه می‌دهد. گلویم پر از شیرینی بستنی‌ها شده و باید با یک لیوان پر آب، آن‌ها را بشویم. جایی برای بستنی دیگر نمانده، اما اگر همچنان مایل به دانستن درباره طعم بستنی‌های یخی باشید، باید فداکاری کنم و یک بستنی طالبی هم بخورم، آن وقت بگویم که طعم طالبی هم در نوع خود جالب است. البته بستنی یخی‌ها با طعم طالبی و رنگ سبز، نسل جدیدی هستند که در منزل ما به موفقیت زیادی دست نیافته اند.

بند نتیجه گیری (جمع بندی)

طعم بستنی یخی از آن دسته طعم‌هایی است که با چشیدن آن، احساسات منفی کنار رفته و شادی و شور زندگی به قلب و وجود آدم هجوم می‌آورد. بنابراین توصیه می‌کنم هر وقت دچار ناراحتی و ناامیدی در زندگی شدید، طعم بستنی یخی را امتحان نمایید. این کار معجزه خواهد کرد!

 

انشا دوم :  درباره طعم بستنی یخی به شکل تعریف یک خاطره

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

اگر بخواهم از خاطرات طعم بستنی یخی بگویم، خاطرات ریز و درشت جالب و شادی‌آور زیادی در ذهن دارم. خاطراتی که به سال‌های قبل و حتی همین چند ماه پیش بازمی‌گردند. اما در میان تمام این خاطرات رنگی با طعم بستنی یخی، خاطره‌ای تلخ و ناگوار نیز در ذهنم دارم که هرگز قادر به فراموش کردن آن نیستم. خاطره‌ای که برایم به نوعی درس زندگی بود و باعث شد به حد زیادی از انسان‌نما بودن برخی از هم‌نوعان و هم‌سالان خود، دلگیر باشم.

بندهای بدنه (متن نوشته)

یک روز گرم تابستان از مدرسه تعطیل شده و در گروه‌های چند نفری در حال رفتن به سوی خانه‌هایمان بودیم. چند کوچه آن طرف‌تر، پسری که هم‌سن و سال خود ما بود، کنار جوی آب نشسته و جعبه‌ای بستنی یخی مقابلش بود. پسرک با نگاهی التماس‌آمیز به جمع‌های شاد و شلوغ ما نگاه می‌کرد و پیوسته داد می‌زد: بستنی یخی! آی بستنی یخی خوشمزه! فهمیدم که پسرک، فروشنده دوره‌گرد بستنی یخی است و به نزدیک مدرسه آمده تا از میان همسالان خود، خریدارهای بیشتری پیدا کند.

تصمیم گرفتم که به او نزدیک شوم و یک بستنی بخرم. اما پیش از آن که بتوانم تصمیمم را عملی کنم، گروهی از بچه‌های مدرسه که با آن‌ها آشنایی نداشتم به پسرک نزدیک شده و با او به گفتگو پرداختند. من هم نزدیک‌تر رفتم و به حرف‌هایشان گوش دادم. یکی از بچه‌ها که اندام درشتی نیز داشت، رو به پسرک بستنی فروش کرد و گفت که می‌خواهد در یک مسابقه همراه با دوستانش، تمام بستنی‌ها را خریده و آن‌ها را بخورند.

پسرک بستنی فروش خوشحال شده بود. تمام بستنی‌هایش فروش می‌رفت و دیگر چه چیزی بیش از این می‌خواست؟ هم‌مدرسه‌ای من شروع کرد به باز کردن بستنی‌های یخی با طعم‌های مختلف توت فرنگی، پرتقالی و ... . تمام بستنی‌ها در عرض چند دقیقه به وسیله او و همراهانش خورده شدند. من چشمان پسرک بستنی فروش را می‌دیدم که برقی از شادی در آن‌ها بود. اما وقت پول دادن که رسید، پسر درشت اندام کنار کشید و گفت پولی در کار نیست!

بند نتیجه‌گیری (جمع‌بندی)

پسرک بستنی فروش سینه سپر کرد و به او گفت که باید پول بستنی‌ها را پرداخت کند. اما آن‌ها به جای پول، دسته جمعی یک کتک حسابی به پسرک زدند و از آن جا گریختند. من پسرک را دیدم که درب و داغان کنار جوی نشسته و با نگاهی به دست‌های خالی خود اشک می‌ریزد. کنارش رفتم و سعی کردم دلداری‌اش دهم. اما اشک‎های پسرک بند نمی‌آمد و من در آن لحظه به مرگ انسانیت در وجود بعضی آدم‌ها نفرین فرستادم. دلم سخت گرفته بود. تصمیم گرفت به همراه بستنی فروش به مدرسه بازگردم و این اتفاق را با مدیر در میان بگذارم. به این امید که والدین این دانش‌آموزان شرور، پول بستنی‌ها را بپردازند و با فرزندان خود درباره رفتار غیرانسانی‌شان صحبت کنند.

 

 

انشا سوم  :

متن انشا :

مقدمه: دوران کودکی انسان دورانی شیرین و پر از خاطرات ثبت شده ایی است که با جرقه ایی کوچک آن را به دنیای شیرین پرت می کند و غرق می شود از لحظات شیرینش. جرقه ایی مثل طعم بستنی یخی.

تنه انشاء: بستنی یخی به تنهایی خاطرات بسیاری از پدر و مادر ها و پدربزرگ  و مادربزرگ ها و حتی خود ما را تشکیل داده اند. دقیقا بعد از یک روز گرم تابستانی بعد از سپری کردن روزی سرشار از سختی و گرما، خوردن بستنی یخی صفایی دیگر دارد. طعم های مختلفی مثل پرتقالی و فالوده و طالبی و شاتوت به لذت آن می افزاید و صدای قرچ قرچ آن زیر دندان هایمان روح آدم را جلا می بخشد. طعمش طعم بهشت کوچکی را دارد که با چشیدن مزه ی آن در سرزمین یخی با طعم های مختلف غرق می شویم و طعم آن را در جزء جزء بدن جذب می کنیم و در ذهن و یاد ما این طعم شیرین و یخی ثبت می شود و تبدیل می شود به همان خاطره ی فراموش نشدنی پدران و مادرانمان که دنیای کوچک کودکیمان را شکل می دهند. طعم بستنی یخی حتی در روزهای سرد زمستانی هم به نوبه ی خود لذتی خاص دارد مهم آن است که همراه عزیزانت باشی و تنها دلت گرم باشد آن موقع است که حتی بستنی یخی در برف و سرما و زیر باران هم طعم بی نظیری به خود می گیرد اما بسیاری از آدم ها این را کم عقلی می دانند اما به نظر من این خود نوعی تجربه ی فراموش نشدنی خواهد شد اما این نکته که اصل بستنی یخی در تابستان گرم مورد استفاده است قابل انکار نیست آن طعم خود را دارد و این یک نظر شخصی است. نظر شما چگونه است؟

نتیجه گیری: دقیقا سال ها بعد زمانی که نوه ی عزیزت از سر و کولت بالا می رود تا تو برایش یک بستنی یخی آن هم در گرمای تابستان بخری. تو غرق می شوی در دوران کودکیت و طعم فراموش نشدنی بستنی یخی و آن زمان است که پی به خوشبختی و حال خوب گذشته ات می بری.

 

بستنی یخی یکی از آن دسته بستنی هایی است که خوردن آن در فصل تابستان لذت فوق العاده ای دارد. چه بسا زیر آفتاب گرم و سوزان تابستان بنشینی و با خوردن یک بستنی یخی، گرمای خورشید را به یکباره از تنت بیرون کنی!

همان اولین گاز را که به بستنی میزنی، سردی اش تا تمام مغزت نفوذ می کند و اینجاست که معنای واقعی کلمه یخ را می فهمیم! خوبی بستنی یخی این است که در حال خوردن می توانی هم به کارهایت برسی هم با اطرافیانت حرف بزنی؛ یعنی خیلی زود آب نمی شود و مقاوم است!

بستنی یخی طعمی همانند یخ در شکر دارد و وقتی آن در دهان تو است لایه های یخی آن بین دندان هایت جا خوش میکنند و از خوردن آن میتوانی لذت ببری. در زمان کودکی اکثر بستنی ها یخی بودند اما الان نسبت به گذشته کمتر پیدا می شود ولی با همه این ها باز هم بستنی یخی لذت و طعم بسیار لذیذی نسبت به بستنی های معمولی این دوره دارد. بستنی یخی طعم های پرتقالی و شاتوتی و طالبی و فالوده داردکه با اولین گاز حس می کنی در بهشت پا گذاشته ای.

به همین دلیل جوری دیگر از بستنی یخی را یخ در بهشت می نامند با همین حس گذاری دندان ها و زبان با همان طعم دلپذیر و همان حس پا گذاشتن در بهشت در روز های گرم تابستان و روز های آفتابی. روز های آفتابی که با برداشتن مقدار کمی پول به سمت بازارچه میرویم تا با خرید بستنی یخی کمی از یخ بودن آن برای خنکی تن گرمازده مان استفاده کنیم و با دوستان خود به کوچه برویم و بازی را از سر بگیریم و با همین خنکی لحظه ای بستنی یخی با صدای بلند بخندیم.

انشا شماره چهارم

خوردن بستنی یخی خاطره ای است که برای هیچکس فراموش شدنی نیست. کوچکتر که بودم روزهای تعطیل با پدرم می رفتیم استخر یا فوتبال یا پارک و من آنجا با پدرم و بچه های دیگر کلی بازی می کردم. بعد تشنه و خسته می رفتم و یک گوشه ای می نشستم. می دیدم که پدرم نیست و ابتدا کمی می ترسیدم که نکند گم شده باشم. کمی چشم به اطراف خودم می چرخاندم و یکدفعه پدرم را می دیدم که از دور دارد به من نزدیک می شود و دستانش را پشتش پنهان کرده است.

فکرم به هزار تا چیز می رفت. اما وقتی نزدیک می شد و دستانش را نمایان می کرد می دیدم برایم بستنی خریده است ، آن هم چه بستنی ای ، بستنی یخی...

بعضی وقتها با طعم پرتغالی و گاهی آلبالو. آخ که چقدر بعد از آن خستگی و هوای داغ و خورشید سوزان آن بستنی به من می چسبید.

دهانم خنک می شد و بعد از چند لحظه کل تنم را یک خنکی مطبوع فرا می گرفت. چقدر دلم برای آن روز ها تنگ شده است....

برای خستگی بعد از بازی کردن و دیدن پدرم از دور و بعد خوردن یک بستنی یخی خوشمزه....

 

انشا شماره پنجم

بستنی یخی طعم هم مانند یخ در شکر است و وقتی آن در دهان تو است لایه های یخی آن بین دندان هایت جا خوش میکنند و از خوردن آن میتوان لذت برد.

البته فرق های زیادی هم دارد مثلا بستنی ساده ایی با بستنی با طعم زعفران خیلی فرق میکند طعم زعفران مرا یاد گرونی می اندازد اما طعم بستنی ساده احساس سبکی و راحتی.

یکی از چیزهایی میتواند خوردن بستنی را به گونه ایی عجیب دشوار تر کند مکانی است که در آنجا بستنی میخوریم.مثلا وقتی تنهایی به بالشت لم داده ایی و در حال گوش دادن به موسقی هستیم بستنی را بخوریم خیلی بهتر است و یا یه سری به مطالب سایت فالکده میزنیم .

بستنی هم انواع های مختلفی دارد مانند بستی قیفی بستنی کاسه ایی بستنی به شکل کیمیا ، بستنی خرسی و ...

و شکل های آن ها از لحظ رنگ و دسته بندی و کم یا زیاد بودن آن ها متفاوت است.از نظر من بهترین آن های بستنی کاسه ایی با روکش کاکائویی سیاه و اسمارتیس های رنگارنگ است که آدم نمیتواند از آن دل بکندخوردن آن نه خیلی مفید و مضر است اما فقط باعث خالی شدن جیب پدرمان میشود.

البته از پول بهتر نیست. و وقتی که باید به مهمانی برویم و درحال سریع سریع خوردن یک بستنی هستیم آن موقع بستنی به ما حرام میشود

 

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 09 بهمن 1398 ساعت: 8:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

بازديد: 276
انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

در این مطلب پنج انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ را می توانید ببینید :

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم

 

انشا اول :  با موضوع برداشتن یک ظرف داغ

 

موضوع انشا : برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم

مقدمه : تصور کردن این که ما بتوانیم ظرفی داغ را بدون دستگیره ای برداریم برای همه ترسناک و درد اور می باشد چه برسد حس کردن ان گاهی نیز تصور کردن اسان است اما حس کردن ان کار هر کسی نیست .

تنه انشاء : یک روز ظهر در خانه تنها بودم. غذایم را برای گرم کردن، روی گاز گذاشتم تا سریعتر غذایم را بخورم و به مدرسه بروم. چند دقیقه بعد در حالیکه با گوشی ام کار می کردم، سراغ غذایم رفتم تا آن را از روی شعله گاز بردارم. انقدر حواسم پرت بود که یادم رفت دستگیره را بردارم و بدون دستگیره، قابلمه داغ را برداشتم.چشمتان روز بد نبیند! دستم چنان سوخت که آهم به آسمان رفت! قابلمه هم از دستم پرت شد روی گاز! گوشی را گذاشتم کنار؛ اصلا تقصیر گوشی بود که حواسم را پرت کرد! هنوز دستم داشت می سوخت که سریع انگشتانم را زیر شیر آب سرد فرو بردم.دستم چنان قرمز شده بود مانند لبو! تاول ها هم که سریع روی انگشتانم جا خشک کردند! غذایم را که نخوردم هیچ، که هم دستم سوخت و هم دیر به مدرسه رفتم. حس و حال سوختن، حس عجیب و دردناکی است.از آن روز به بعد درس عبرتی گرفتم تا انقدر غرق گوشی نشوم که یادم برود ظرف داغ را با دستگیره بردارم! روز های زیادی را هم نتوانستم به خوبی با دستانم کار کنم چون چنان می سوختند که اشکم را در می آوردند. درس هایم را که می نوشتم دستکشی را در دستم می کردم که تاول هایم مرا اذیت نکنند. مدتی گذشت اما دستانم هنوز هم زخمی و درد میکرد دیگر توانایی تکان دادن دستانم را نداشتم چند روزی گذشت و دردی احساس نمیکردم اما جای تاول ها و زخم ها روی دستانم مانده بودند امتحان پایان ترم  شروع شده بود و فکر دستانم مجال درس خواندن به من نمیداد اما مجبور بودم درس هایم را بخوانم  اولین امتحانم را که دادم روز چندان خوبی برای من نبود چرا که فکر تاول دستانم فکردیگری را در سرم نمی گنجاند  معلمم امد و از من علت کم بود نمره هایم را پرسید وقتی به او توضیح دادم  به من گفت وقتی دستانت دردی ندارند پس چرا نتوانی درست را بخوانی؟ و واقعا جوابی برای معلمم نداشتم شاید برای دلیل بود که برای اولین بار دستانم را سوزانده بودم و چه بسا دردی نداشت اما احساس و نگاه من به دستانم عوض شده بود و تفکری به سمتم امده بود که دستانم دیگر جای زخمش خوب نخواهد شد .نمیتوانستم خودم را قانع کنم که دستانم مثل قبل خوب می شوند و هیچ زخمی باقی نخواهد ماند . درسم را میخواندم اخر امتحاناتم بود که درسم را خواندم بدون هیچ فکری و سر امتحان رفتم و خوب نوشتم روز جالبی بود وقتی به حیاط مدرسه امدم دستانم صاف و بدون تاول بود و خوب شده بود نمره امتحان اخرم خوب شد وقتی معلمم دلیل ان را پرسید گفتم بدون هیچ فکری درسم را خواندم و به جلسه امدم معلمم خوشحال شد و رفت درس بزرگی آن روز گرفتم درسی که تااخر عمر به یاد خواهم سپرد

نتیجه : ماانسان ها همیشه سعی میکنیم خاطره ها را یاد اوری کنیم برای خودمان چه خاطرات خوب و ناخوشایند اما گاهی اوقات لازم است فراموش کنیم هر انچه را که ذهنمان را درگیر خود می کند و مارا از زمان عقب می اندازد

 

انشا دوم :

متن انشا :

مقدمه: انسان به صورت خودکار در مقابل بعضی از حوادث واکنش نشان می دهد مثل عقب بردن سر هنگام نزدیک شدن جسمی به آن و یا واکنش سریع هنگام تماس دست با جسم داغ و عقب راندن دست از جسم داغ.

تنه انشاء: گاهی در اثر سهل انگاری یا حواس پرتی ظرف داغی را برمی داریم و مغز به صورت خودکار دستور می دهد که دست از جسم داغ فاصله بگیرد اما زمانی که مجبور به حمل آن هستیم و شرایط انداختن ظرف داغ را نداریم در آن صورت پوست دست می سوزد و موجب آسیب به فرد و سوختگی آن می شود. شاید این حادثه برای خیلی از ما اتفاق افتاده باشد و تجربه های مشترک زیادی از چنین حادثه ایی داشته باشیم.

خود من در سال گذشته زمانی که مادرم به من  وظیفه ی مراقبت از غذا را سپرده بود زمانی برای چند لحظه حواسم پرت شد ،

وقتی متوجه شدم که غذا در حال سوختن بود و دود همه ی آشپزخانه را پر کرده بود، به سرعت به سمت ظرف غذا رفتم و با عجله ظرف غذا را بدون هیچ دستگیره یا پارچه ایی برداشتم درد و سوختنی تا مغز استخوانم رسید و از شدت سوزش ظرف غذا را رها کردم و همه ی غذا روی زمین پخش شد.

با آنکه دیگر غذایی نداشتیم و همه ی زحمت مادرم هدر رفت و او کلی زمان برای تمیز کردن آشپزخانه صرف کرد و همچنین دستم به شدت سوخت اما تنها نتیجه و درسی که برایم داشت این بود که هرگز دیگر با عجله و بدون فکر کاری را انجام ندهم زیرا کاری که با عجله انجام می گیرد

چیزی جز ضرر و آسیب به خود ما نمی رساند. با آنکه درد شدیدی را تجربه کردم اما یکی از درس های بزرگ زندگیم را از حادثه ی کوچک گرفتم.

نتیجه گیری: حادثه های کوچک گاهی می تواند درس های بزرگی به انسان بیاموزد مثل برداشتن ظرف داغ، شاید درد داشت اما در کنار آن درس بزرگی نیز به همراه داشت.

 

انشا سوم : توصیفی درباره برداشتن یک ظرف داغ

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

به خاطر دارم که چطور برای اولین بار احساس سوزش و داغی را تجربه کردم. این چیزی بود که بارها و بارها از جانب پدر و مادرم شنیده بودم و همیشه در کودکی‌ام، به من یادآوری می‌شد. اما پس از این که چند سال نخستین زندگی من سپری شده و مراقبت‌های شدید والدینم کمرنگ‌تر شد، فرصت پیدا کردم تا احساس سوزش یک ظرف داغ را شخصا تجربه کنم.

بندهای بدنه (متن نوشته)

اولین باری که سوزش یک ظرف داغ را لمس کردم، چیزی شبیه به یک بی‌حسی آغازین بود و پس از آن جلز و ولزی طولانی به من دست داد! دو انگشت شست و سبابه دست راستم را به ظرف پر از خورشت داغ قرمه سبزی چسبانده بودم. بار اول سوزش بدی را تجربه کردم و احساس من مانند این بود که داغی ظرف تا عمق استخوان انگشتانم نفوذ کرده باشد.

داغی ظرف ابتدا پوست انگشتانم را هدف گرفت و پس از آن به لایه‌های بافت گوشت و بعد به استخوان رسید. فورا انگشتانم را زیر آب سرد گرفتم، این کار نیز سوزشی دوباره ایجاد کرد. عجیب است که هم داغی و هم یخی، هر دو می‌سوزانند! اگر یک قالب یخ داخل ظرف استیل را از فریزر بیرون آورده باشید، سوزانندگی یخ را نیز تجربه کرده‌اید. چیزی درست شبیه به همین سوختن با ظرف داغ است و شاید حتی گاهی از آن آزاردهنده‌تر باشد.

پس از گذشت چند ثانیه‌، حسی عجیب به من فرمان داد که دوباره انگشتم را به ظرف داغ نزدیک کرده و همان حس را تجربه کنم! جالب است که این بار آن قدرها سوزاننده نبود. نمی‌دانم ظرف خنک‌تر شده بوده یا دست من به داغی آن عادت کرده و تجدید شوک بار اول را نداشت. بسیار جالب بود که پوست داغی ظرف را دریافت کرده و آن را به سمت گوشت و استخوان می‌فرستاد. با این حساب پوست و گوشت به عنوان رسانای حرارتی عمل می‌کردند.

بند نتیجه‌گیری (جمع‌بندی)

یک سوزش کوچک دست با ظرفی داغ، اگرچه تجربه‌ای کوچک و به ظاهر بی‌اهمیت است، اما باعث شد که من احتیاط کردن را بیاموزم. ظرفی که ظاهر آن اصلا داغ به نظر نمی‌رسید، کاملا داغ و سوزاننده بود. با این حساب هر چیزی در دنیا می‌توانست علی‌رغم ظاهر خود، خطرناک و آسیب‌رسان باشد و این ما هستیم که باید عاقلانه و با احتیاط رفتار کنیم.

 

انشاچهارم :  درباره برداشتن یک ظرف داغ با تعریف یک خاطره

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

معلم از ما خواسته که انشایی درباره برداشتن یک ظرف داغ بنویسیم و من یاد یک خاطره افتاده‌ام؛ خاطره‌ای که در عین جالب بودن، باعث می‌شود دوباره کف دست‌ها و نوک انگشتانم احساس سوزش کند. به یک میهمانی دعوت شده بودیم. میهمانی در خانه دخترعمه‌ام که تازه ازدواج کرده بود، برگزار شده و من دلم می‌خواست مانند او بزرگ به نظر برسم. اما اتفاقی برایم افتاد که از آن پس سعی کردم همیشه به اندازه سن خودم رفتار کنم و برای وارد شدن به دنیای بزرگترها تا این اندازه عجله نداشته باشم!

بندهای بدنه (متن نوشته)

همه چیز خوب پیش می‌رفت تا این که نوبت به چیدن سفره ناهار رسید. خانم‌های حاضر در میهمانی به آشپزخانه رفتند تا کمک کنند و ظروف و غذاها را در سفره بچینند. مردها نیز همچنین در حال گپ زدن بودند و صدای قاه قاه خنده‌شان فضا را پر کرده بود. من که دلم می‌خواست خود را در میان بزرگترها جا کنم، به آشپزخانه شتافتم.

مادرم به من گفت که نیازی به کمک نیست و بهتر است به سالن بازگردم، اما من اصرار کردم. کاش حداقل ظرف سالاد یا بشقاب‌های خالی را برداشته بودم. اما برای این که توانایی و مهارت خود را به نمایش بگذارم، کاسه بزرگ سوپ جو را برداشتم. در لحظه اول چیزی احساس نکردم، اما به محض این که خوب ظرف در دستانم جا گرفت، کف دست و انگشتانم سوخت.

من که نمی‌خواستم به نوعی از کار خود به عقب بازگردم، بدون این که به روی خود بیاورم، با همان سوزش دست از داغی ظرف سوپ، کاسه را به سفره رساندم. خیلی زود به سرویس بهداشتی رفتم و دستانم را زیر آب سرد گرفتم. فایده‌ای نداشت و قرمزی کف دستم نشان از سوزشی بود که تجربه کرده است.

بند نتیجه‌گیری (جمع‌بندی)

چند روز طول کشید تا دست‌های سوخته من با پمادهای مختلف، التیام پیدا کند. این برایم تجربه‌ای شد تا در کاری که مناسب سن من نیست و هنوز از چند و چون آن اطلاع ندارم، وارد نشده و برای خودم دردسر ایجاد نکنم.

 

 

انشا پنجم  :

یک روز ظهر در خانه تنها بودم. غذایم را برای گرم کردن، روی گاز گذاشتم تا سریعتر غذایم را بخورم و به مدرسه بروم. چند دقیقه بعد در حالیکه با گوشی ام کار می کردم، سراغ غذایم رفتم تا آن را از روی شعله گاز بردارم. انقدر حواسم پرت بود که یادم رفت دستگیره را بردارم و بدون دستگیره، قابلمه داغ را برداشتم.

چشمتان روز بد نبیند! دستم چنان سوخت که آهم به آسمان رفت! قابلمه هم از دستم پرت شد روی گاز! گوشی را گذاشتم کنار؛ اصلا تقصیر گوشی بود که حواسم را پرت کرد! هنوز دستم داشت می سوخت که سریع انگشتانم را زیر شیر آب سرد فرو بردم.

دستم چنان قرمز شده بود مانند لبو! تاول ها هم که سریع روی انگشتانم جا خشک کردند! غذایم را که نخوردم هیچ، که هم دستم سوخت و هم دیر به مدرسه رفتم. حس و حال سوختن، حس عجیب و دردناکی است.

از آن روز به بعد درس عبرتی گرفتم تا انقدر غرق گوشی نشوم که یادم برود ظرف داغ را با دستگیره بردارم! روز های زیادی را هم نتوانستم به خوبی با دستانم کار کنم چون چنان می سوختند که اشکم را در می آوردند.

درس هایم را که می نوشتم دستکشی را در دستم می کردم که تاول هایم مرا اذیت نکنند. بالاخره چند هفته را با سختی گذراندم و فهمیدم که ایمنی حرف اول را می زند!

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 15:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

بازديد: 12607
انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

این مطلب شامل چندین انشا در مورد طعم لبوی داغ در روز برفی می باشد :

موضوع :

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

متن انشا :

مقدمه: بعضی از لحظات ساده ی زندگی هستند که با تمام ساده بودن اما پرارزش ترین لحظات زندگی می شوند مثل طعم لبوی داغ در یک روز برفی، حال دلت را خوب می کند و سرشار می شود از حس ناب زندگی.

تنه انشاء: بعضی لحظات و بعضی از آدم ها می توانند ساده ترین اتفاقات روزمره ی زندگی را تبدیل کنند به بهترین خاطرات زندگی… گرچه ساده اند اما شیرین اند مثل حس کودک تازه به دنیا آمده و لمس دستان ظریف و کوچکش یا تجربه ی قدم زدن در زیر باران نم نم و یا خوردن لبوی داغ در یک روز برفی  در حالی که دستانت سرد است و گلوله های برف دانه دانه روی سر و سرشانه ات می نشیند اما دلت گرم است و از این لحظات ناب همراه با عزیزانت لذت می بری کم کم با خوردن لبوی داغ دستانت جان دوباره می گیرند و با بخار خارج شده از دهانت شکلک های جالب می سازی و از ته دل به آن لحظات می خندی.  یک لحظه تصورش را در ذهن  خود کنید لبوی قرمز آتشین با آن طعم شیرینش و حرارت بلند شده از آن و طعم جان پذیرش در کنار سفیدی برف و سرمای هوا چه لحظه ی فراموش نشدنی را رغم می زند. زندگی همین است و خوشبختی ها از همین اتفاق های ساده به وجود می آیند و زندگی پر پیچ و خم را می سازند. همین خنده های از ته دل و خوردن غذای مورد علاقه ات در بدترین شرایط تبدیل می شود به بهترین لحظات زندگیت. انگار که در کنار بخاری گرم می شوی و شوق دوباره در رگ هایت جریان می گیرد تا دوباره با برف های مرواریدی شکل گلوله های برفی و  آدم برفی بسازی حتما که نباید بهترین و بزرگ ترین اتفاق رخ دهد تا تو بدانی که خوشبختی یا حال دلت خوب است.. همین که لبوی داغ در روز برفی دلت را ، جانت را و لبخندت را گرم می کند یعنی اوج خوشبختی تنها کافی است به دنیا و آدم هایش با دیدی بازتر نگاه کنی تا زندگی روز به روز به کامت شیرین تر شود و حال دلت بهتر.

نتیجه گیری: طوری زندگی کنید که وقتی به گذشته فکر می کنید یک لبخند شیرین از یادآوری آن کنج دلتان بنشیند، نه با تندخویی و اخم از آن یاد کنید. زندگی کوتاه تر از این حرف هاست.

 

انشای دوم :

مقدمه: شاید جالب باشه گفتن این جمله که من لبو رو فقط در تلوزیون دیده بودم وقتی ۹ سالم بود و تعریف ان را شنیده بودم و هیچوقت طعم و خوشمزگی لبو رو حس نکرده بودم شاید طعم خاصی نداشت ولی من مشتاق بودم و همیشه منتظر روزی بودم که لبو بخورم…

متن انشا: اوایل سالهای ورود به دوره دبیرستانم بود دوره ی پر از استرس ، استرس دوران دبیرستانم بقدری زیاد بود که باید به پزشک مراجعه میکردم اما بخاطر درس های سختی که داشتم زمان مراجعه به پزشک به عقب افتاد اخرای ماه اذر بود استرسم زیاد تر شده بود و نزدیک امتحانات دی ماه بود نه میتوانستم به عقب برگردم و نه میتوانستم به جلو بروم هردو به نفع نبود بازگشت به عقب در هیچ تاریخی رخ نداده و زمان توانایی برگشتن به عقب را نداشت خیلی علاقه داشتم زمان به عقب برگردد دریغ از برگشت ساعت و ثانیه ها به عقب..من اماده ی رفتن و مراجعه به پزشک شدم اولای ماه دی بود ماه سرد و زمستانی اماده ی سفر شدم سوار ماشین که شدم و راه افتادیم راه پر از برف و کولاک بود ماشین ها با فاصله های نزدیک به هم راهشان را طی میکردند راه خطر زیادی داشت اما سفر در زمستان حال و هوای دیگری دارد این حال و هوای ابری و زیباییش و جاده ای که لباس سفید بر تن کرده کسی میفهمد که زیبایی برف را در جاده دیده باشد کمتر از یک ساعت به مقصد نمانده بود با خودم میگفتم کاش هوای جایی که میروم نیز برفی باشد رسیدیم و همه جا برف بود سرد بود ولی سردیش هم گرمای دیگری داشت به مطب پزشک که رفتم خیلی منتظر ماندم به پشت پنجره رفتم و هوای بیرون را نگاه کردم خدای من مگر برف چقدر میتواند زیبا خود را جلوه دهد که اینگونه هوایش هواییم کند غرق هوای بیرون بودم که صدایی شنیدم که میگفت خانم ..خانم نوبت شماست. به سمت مطب رفتم و بعد از اتمام کار از پله های مطب پایین می امدم قدم هایم را ارام به پله دیگری میگزاشتم خیلی سردم بود اما زیبایی برف وادار به تحمل سردیش کرده بود مرا به خیابان که رسیدم کمی جلو تر رفتم یک اقایی داشت اتش روشن میکرد کمی به اتش نیاز داشتم و نزدیک تر رفتم و گرمای اتش را حس کردم و چشم هایم به لبوهایی افتاد که ان مرد داشت میفروخت ناخوداگاه خوشحال بودم من لبو را فقط تصویرش را دیده بودم ان مرد نگاه تعجبانه من لبوهارا که حس کرد کمی از لبوهارا به من داد باور نکردنی بود حس اولین بار لبو خوردن ان هم توی برف و زمستان بی نهایت برایم خوشمزگی داشت باور نمیکردم در این برف سنگین و هوای سرد این همه خوردن یک لبو مرا به وجد بیاورد.

نتیجه گیری: گاهی لازم است چیزهایی تجربه کنیم که هیچ وقت تجربه نکرده ایم از لذت و خوب و بد بودنش هییچ خبری نداریم و فقط بدانی که مشتاقی برای چشیدن ان برای تجربه کردنش این تجربه انقدر زیبا و عالی است که دوست داری همیشه این لحظات در زندگی ات ثبت شود.

 

انشای سوم :

مقدمه

زمستان سرد فرا می رسد و یکی از لذت بخش ترین کارها در این سرما خوردن لبوی داغ کنار خیابان است. تنها یا با دوست فرقی نمی کند گرما و طعم دوست داشتنی لبو باعث می شود سرما را از یاد ببریم.

حس و حال طعم لبوی داغ در یک روز برفی

برف می آمد. به خیابان رفتم تا کمی قدم بزنم و برف را تماشا کنم. راه رفتم و از منظره لذت برم، سرد بود و هرزگاهی بادی می وزید و این سرما را چند برابر می کرد.

در میان هیاهوی خیابان صدایی از دور می آمد. دست فروشی که فریاد می زد: لبوی داغ، لبوی داغ و خوشمزه

در این سرما و برف خوردن لبوی داغ می توانست لذت بخش باشد. قدیم هایم را سریع تر برداشتم و کنار بساط دست فروش رسیدم. کمی به لبوی های خوش رنگ و داغی که بخار از آن ها بلند می شد نگاه کردم و از فروشنده خواستم که کمی برایم لبو بریزد.

فروشنده با خوش رویی لبوها را داخل ظرفی چید و به دستم داد. دستم هایم را دور ظرف حلقه کردم … چه گرمای لذت بخشی.

از فروشنده تشکر کردم و به دیوار تکیه دادم و شروع به خوردن لبو کردم، طعم داغ و لذیذ لبو در این سرما واقعا لذت بخش بود.

چند نفری هم کنار من ایستاده بودند و با شوق برف را تماشا می کردند و لبو می خوردند. دانه های برف را می دیدم که وقتی به بخار لبویی که در دستم بود نزدیک می شدند آب می شدند و درون ظرف لبو می ریختندند.

سرخی لبو کنار سفید دانه های برف ترکیب بی نظیری از رنگ ها شده بود.

محو تماشای منظره بودم و لبو کم کم سرد می شد، با سرعت بیش تری لبوها را خوردم و ظرف آن را درون سطل زباله انداختم.

در حالی که از آن جا دور می شدم باز هم صدای فروشنده را می شنیدم که فریاد می زد: لبو… لبوی داغ…

 

سایر انشاها  :

موضوع انشا: طعم لبوی داغ در یک روز برفی

موضوع انشا: طعم لبوی داغ در یک روز برفی، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

هوای برفی، آدم برفی های درست شده از برف تازه، لمس سوز و سرما، صدای هوهوی باد، دیدن سفید پوش شدن درختان همه و همه لبریز از یک حس شیرین است.
هوا حسابی سرد است. طولی نمی کشد که زمین از دانه های برف سفید میشود.شاخه های نازک درختان از باد می لرزد. از پشت کنار میروم. پاراوان را می پوشم و بیرون میروم.
در حیاط روی صندلی می نشینم و به دانه های برف که کم کم روی زمین می نشینند نگاه میکنم.
بوی شیرینی مرا به خودم می آورد،بوی لبو است. کمی بعد مادرم با یک طرف لبوی داغ از خانه بیرون می آید.طرف لبو را به دستم می دهد.
از لمس داعی طرف در آن هوای سرد و برفی حس شیرینی به من دست می دهد. بخار های بلند شده از لبو که به صورتم میخورد گونه های یخ کرده ام را نوازش می کند.
کمی از لبو را در دهانم می گذارم. واقعا فوق العاده است. انگار که سرما تمام و کمال از بدنم بیرون میرود . سرم را بلند میکنم تا از مادرم تشکر کنم ولی به داخل خانه برگشته است.
هوای برفی چیزی است که خیلی کم پیش می آید پس بهتر است به جای فرار از سرما به تماشای آن بنشینیم.

نویسنده: زهرا عمیدی پایه هشتم

انشا موضوع در مود باره - چگونه انشا بنویسیم - نوشتن انشا - دانلود

موضوع انشا: خوردن لبوی داغ در یک روز برفی

موضوع انشا: طعم لبوی داغ در یک روز برفی، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

دی با برف شادی وارد خانه می شود.
اوکه پیشتاز قندیل بستن ها است، او که میاید و زمان طبیعت را یک ماه به عقب می کشد؛ دیگر رود ها به جلو نمی روند، دیگر درختان رشد نمی کنند و دیگر گل ها زنده نیستن تا با گلدان هم صحبت شوند.
دیگر قلب ها در دل انسان ها نیست بلکه آنها را فقط می توان در دستان مردک لبو فروش دید.آنها همان قلب های هستند که شکسته اند و تیری از میانشان عبور کرده.
من هم یکی می خواهم چون که دی قلبم را همانند زمین سرد و بی روح ساخته.
من هم یک قلب شکسته خوش بو می خواهم.
قلبم را که درون کاسه می بینم متعجب می شوم! چرا که دیگر دی عصبانیتش را از من زدوده و دیگر دستانم سردشان نیست!
درست که می بینم انگار که لبو از پشت کاسه دستانم را دیده و به او ابراز محبت کرده و دستانم از خجالت عرق کرده اند.
آرام، آرام برف به من می رسد ولی انگار که قلبم آنها را به شدت دوست می دارد که به سرعت آنها را در آغوش می گیرد.
ولی آغوش پرمحبت قلبم آنچنان سوزان است که صدای ناله بلور های برف بلند می شود و به سرعت سرخ می شوند.
نباید بیشتر از این قلبم را به انتظار بگذارم،حال وقت این است که من نیز محبتش را حس کنم.
آه چه عال است که محبتش وجودم را گرم می سازد و چه بد که دهان را می سوزاند.

انشا موضوع در مود باره - چگونه انشا بنویسیم - نوشتن انشا - دانلود

موضوع انشا: طعم لبوی داغ در یک روز برفی

موضوع انشا: طعم لبوی داغ در یک روز برفی، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

ها؛ها!وای خدای من ! عجب سرمایی فقط یک چیز می چسبد، یک چیز داغ که دست به دست کنی! لبو فروش:«لبو دارم، لبوهای داغ،لبوهای سرخ خوشگل،بیا بخر، صد گرم ،هزار تومان یک کیلو، ده هزار تومان،لبو دارم.» آره بهترین کا همین است، لبوی داغ آدم وقتی لبوها را می بیند یاد لواشک های سرخ می افتد. من: ببخشید آقا هزار تومان به من لبو می دهید؟ لبو فروش: بله بفرمائید. من: ممنون. وای خدا چه قدر داغه! فو فو فو ،حالا بهتر است کمی سرد شده و آنقدر داغ نیست که بسوزی! چشمتان روز بد نبیند،خوردن من همانا و سوختنم همانا! یادم نبود اول یک گاز بزنم تا وسطش هم سرد بشود! ولی عجب روزی بود بعد از سرمای سوزناک بالاخره یک چیز گرم خوردم! فکر کنم برای اولین بار بود که مزه لبویی به آن خوشمزگی بود و از خواب بیدار شدم!
دور و اطرافم را نگاهی کردم،داخل اتاقم بودم و هوا بارانی بود. آری تمام این داستان فقط یک خواب خوش بود.

انشا موضوع در مود باره - چگونه انشا بنویسیم - نوشتن انشا - دانلود

موضوع :طعم لبوی داغ در یک روز برفی

موضوع انشا: طعم لبوی داغ در یک روز برفی، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشادر خیابان دارم قدم به قدم جلو می روم و به پشت سر نگاه می کنم و با خودم چیز هایی می کشم .
از کنار پارک رد می شوم بچه ها دارند آدم برفی درست می کنند و حاضرند خودشان از سرما یخ بزنند ولی آدم برفی آنها شال و کلاه داشته باشد.
دست هایم بسیار یخ زده اند و می لرزند و دماغم مانند لبو قرمز شده است .
دستانم را جلوی دهانم می گیرم وهر جور که شده آنها را گرم می کنم .
درخت کاج کنار خیابان هم که هیچ فصلی از سال رنگ سبزی خود را از دست نمی دهد این بار
در برابر برف کم آورده است و رنگ سفیدی را به خود گرفته است .ناگهان بوی خیلی خوبی به مشامم می خورد به دنبالش به این طرف و آن طرف می روم از دور نقطه کوچکی از نور را می بینم به طرفش می دوم پیر مردی با شال و کلاه قدیمی لبو می فروشد .
از دور انگار تکه های قلب را به سیخ زده است .
تمام فکرم در کنار آنهاست به طوری که دیگر سرمای انگشتانم را احساس نمی کنم که یک تکه لبو در جلوی چشمانم ظاهر می شود .
سریع آن را می گیرم و و با گرمای لبو تمام سرمای زندگی را فراموش می کنم .
بسیار داغ ....
بسیار شیرین ......
لذت بسیار خوبی دارد ولی بسیار حیف است که این روزها سریع می گذرد.....

انشا موضوع در مود باره - چگونه انشا بنویسیم - نوشتن انشا - دانلود

موضوع :طعم لبوی داغ در یک روز برفی

موضوع انشا: طعم لبوی داغ در یک روز برفی، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

خسته وبی رمق ازموسسه بیرون میام.تضادهوای داخل وخارج موسسه لرزه ای به بدنم میندازه وباعث به هم خوردن دندونام به هم وبه وجوداومدن صدایی عجیب میشه.

مقنعموجلوترمیکشم وباخودم میگم:خداکنه سینوزیتم شب برام دردسرسازنشه چراکه این چندوقت سخت مشغول ویراستاری یه کتاب بودم وخواب درست حسابی ای نکرده بودم.
سعی میکنم فکرموازاین افکاربیهوده خالی کنم ونفس عمیقی میکشم، نگاهی به کفشام میندازم ،افتضاح برفی شده بودن ومیترسیدم برف به درون کفشام نفوذکنه برای همین قدماموروی ردپاهای باقی مونده ی برفامیزارم وکمی بیشتراحتیاط میکنم.
یهواستدلال عجیبی به ذهنم میرسه:ازکی تاحالاسالم موندن کفشاتوبه به قدم زدن برروی برفاودرک اون حس دوست داشتنی ترجیح دادی؟!
نفسموبه صورت آه حسرت باری خارج میکنم ومیگم:نمیدونم،ولی راسته که میگن شادیاهم باگذشت سن تغییرمیکنه....
به قدری درفکرواحساساتم غرق شده بودم که دیگه حتی حواسم به قدمامووکثیف شدن کفشامم نبود!!
طوری که باگذشت چن دقیقه صدای بلند فروشنده ای باعث شدبه خودم بیام:لبودارم.چه لبویی!!داغ،خوشمره.تواین هوامیچسبه هااااا،بیایه ظرف بخرپشیمون نمیشی.
چنان دادمیزدکه برای لحظه ای توجه همه مردم روبه خودش جلب کرد،حتی توجه خودمن!!!
کمی که دقت کردم متوجه پیچیدن بوی لبوتوی خیابون شدم،بوی خیلی خوبی داشت،چشاموبستم وبوشوبالذت حس کردم،بوی خوبش به قدری دیوونه کننده بودکه برخلاف خواسته قلبیم که میخواستم زودتربه خونه برگردم وخودموازسرمانجات بدم به سمت لبوفروش به راه افتادم ویه ظرف لبوازش خریدم.
لمس ظرف داغ لبوارامش خوبی روبه تک تک اندام های بدنم تزریق کردولبخندزیبایی روبرروی لب هام نشوند.
میخواستم به پارکی که دراون نزدیکی بودبرم وباخیال اسوده لبوموبخورم که دیدن صندلی های برف نشین منوازتصمیمم منصرف کردوهمونطورلبوبه دست به سمت خونه به راه افتادم،یه تیکه ازلبورودردهانم گذاشتم وهمونطورکه سعی داشتم طعمشوخوب به خاطربسپارم زیرلب زمزمه کردم:هیچی مثل یه ظرف لبوی داغ تویه روزبرفی نمیتونه حالتوجابیاره!!!!

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 15:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

بازديد: 18723
انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

شامل چندین انشا در زیر ببنید :

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

متن انشا :

مقدمه: غذای مورد علاقه اکثر ما ایرانی ها قورمه سبزی است زیرا با استشمام بوی عطر آن غرق می شویم در دنیای خاطرات شیرین.

تنه انشا: بوی عطر قورمه سبزی ما را به غروب جمعه زمانی که همه ی بچه های فامیل دور هم جمع شده ایم و بازی می کنیم می کشاند. به لحظه ایی که مادربزرگ ملاقه به دست ما را به صرف شام دعوت می کند و با شادی و سر و صدا به آغوش او می رویم تا تشکری کوچک گفته باشیم و دل مهربانش را شاد کنیم. طعم خورشت قورمه سبزی برای من حداقل یکی از بهترین طعم های زندگی است که به زیر دندان می کشم و ذره ذره ی آن را جذب جان و تنم می کنم. مگر می شود ایرانی باشیم و عاشق غذای مخصوص مرز و بوم خود نباشیم! غذای محبوبی که اگر نظرسنجی برگزار شود گزینه ی اول هر ایرانی می شود و رتبه ی اول را به خود اختصاص می دهد. البته بسیاری از غذاهای پرچرب اما لذیذ جایگزین غذاهای مفید و قوی شده اند مانند پیتزا و لازانیا. اما همه ی غذاها یک طرف و طعم لذیذ خورشت قورمه سبزی یک طرف دیگر که با خوردن آن گویی در بهشت گام بر می دارم و سفر می کنم به لحظات خوب زندگی. می دانم که در آینده این روزهایم تبدیل می شود به یکی از بهترین خاطرات نوجوانی ام که در کنار عزیزانم طعم دلنشین قورمه سبزی را لمس می کردم و مادر بزرگ و مادرم لبخند زنان از شوق و ذوق غذای مورد علاقه ام به من لبخند می زنند و اما  من عجولانه غذایم را می خورم تا نکند غذایم سرد شود یا کسی از من آن را بگیرد. من هرگز طعم لذیذ غذای مورد علاقه ام را با غذاهای دیگر عوض نمی کنم با اینکه می دانم هر غذایی به نوبه ی خود خوشمزگی و لذت خاص خود را دارد اما طعم خورشت قورمه سبزی ایرانی چیز دیگری است.

نتیجه گیری: خیلی از اتفاق ها با آدم ها با طعم غذاها برایمان می تواند در گوشت و استخوانمان ثبت شود و با فکر به آن و یادآوری آن  حال خوب و حس دلنشینی ما را سرشار کند مثل طعم خوب خورشت قورمه سبزی.

 

انشای دوم : بنام خدا

مقدمه: غذای اصیل ایرانی و عالی خورشت قورمه سبزی غذایی است که بیشتر ما ایرانی ها ان را دوست داریم و در مهمانی ها و جمع از ان استفاده می کنیم سبزی هایی که داخل این غذا ریخته می شوند بسیار خوش بو خوش طعم هستند.

متن انشا: خورشت قورمه سبزی غذای مورد علاقه من و شاید بسیاری از مردم و اهل ایرانی است این غذا از طعم بسیار عالی برخوردار است تا جایی که به یاد می اورم و تااکنون مااز خورشت قورمه سبزی در مهمانی ها و جمع های دوستان و اشنایان از ان اسفاده می کنیم این خورشت فواید بسیاری برای بدن انسان دارد از جمله مواردی که میتوان به ان اشاره کرد مفید بودن ان برای کم خونی و … است طعم خوشمزه این غذا در همه جای ایران شناخته شده می باشد و غذای منطقه ی خاصی نیست بلکه همه ی کسانی که طرز پختن این غذای خوشمزه را بلد هستند می توانند درست کنند و ان را نوش جان کنند . اما در میان خوشمزگی این غذا باید بگم که مادر بزرگ من جزو کسانی هست که به این غذا هیچ علاقه ای ندارد و وقتی در یک جمع کنار سفره می نشینیم برای او غذای مخصوص دیگری درست می کنند و او حتی کمی نیز از طعم خوب این غذا نمی چشد وقتی دلیل نخوردن این غذا را از مادربزرگ میپرسیم او می گوید که از بوی ان خوشش نمیاد در حالیکه بوی قورمه سبزی بویی بسیار لذیذ و عالی دارد اما مادر بزرگ من عادت کرده است و این عادت خود را نمی تواند کنار بگذارد مثلا نزدیک عید رسم و رسوماتی داریم از جمله رسومات خوبمان شب چهارشنبه سوری ما غذایمان خورشت قورمه سبزی است و این غذا پخته می شود و کمی داخل قابلمه ای ریخته و ان را به نزدیک ترین همسایه خود می دهیم و بقیه ی غذا را نوش جان می کنیم پدرم علاقه ی خاصی به این غذا دارد ما معتقدیم کنار هر غذایی که میخوریم باید سبزی جات و ماست باشد چرا بسیار خوب است اما در کنار این غدای عالی ماست و سبزی معنی ندارد یعنی از ماست و سبزی جداگانه استفاده نمی کنیم یعنی این که ماست خاصیت خورشت قورمه سبزی را از بین میبرد وقتی در کنار هم استفاده می شود چون خاصیت هردو تقریبا یکی است و این دو در کنار هم حالت خنثی کننده دارند اخرین خاطره ای که با این غدای اصیل و خوش طعم دارم تابستان سال قبل است که در کنار همه فامیل و خانواده جمع شدیم و این غذا را میل کردیم و خیلی شب عالی بود در حیاط بزرگ خانه پدر بزرگ عزیزم فرش ها را در حیاط پهن کردیم و سفره را چیدیم و غذای خوش طعم خورشت قورمه سبزی را ان شب با خطره ای زیبا خوردیم.

نتیجه: توصیه میکنم حتما این غذای خوش طعم رو توی اولویت غذاهایی که میخورید قرار بدهیدچرا که این غذا طعم بسیار عالی و خوبی دارد و همچنین مفید هست برای تمام کسانی که دچار کم خونی هستند

 

انشا در مورد خورشت طعم قورمه سبزی شماره سوم

در مورد طعم قورمه سبزی نوشتن واقعا کار سختی ست. اصلا دل آدم غش می رود و صدای غار و غورش به گوش همه می رسد. فکر کردن به قورمه سبزی و طعم خوشمزه آن هم لذت بخش است و هم آزار دهنده است.

لذت بخش است چرا که قورمه سبزی یکی از بهترین غذاهای ایرانی است. مخصوصا با سالاد شیرازی اگر همراه باشد. و از طرفی آزار دهنده است چرا که اگر قورمه سبزی جا افتاده در دسترس آدم نباشد، دیگر نمی توان آن میل دیوانه کننده را مهار کرد و هر غذای دیگری را خوردن، حال آدم را می گیرد.

اما تصورش هم فوق العاده است که فکر کنی در خانه ای و کاری هم نداری، تکالیف مدرسه ات را هم انجام داده ای و فردا هم جمعه است. بعد مادرت برایت قورمه سبزی ای پخته آنچنانی....

با دوغ محلی نعنایی و سالاد شیرازی با آب لیمو تازه.....

دیگر طاقت نوشتن از این غذای رویایی را ندارم. باید همین الان بروم و به هرشکلی که می شود قورمه سبزی و سالاد شیرازی و دوغ محلی نعنایی پیدا می کنم و....

 

انشا در مورد خورشت طعم قورمه سبزی شماره چهارم

روز تعطیلمه دارم قورمه سبزی درست میکنم و کارای درسیمو انجام میدم! بوی قورمه سبزی خونه رو برداشته تازه الان دارم بیشتر احساس میکنم چقدر تنهایی زندگی کردن سخته و ادم انگیزه هیچ کاری رو نداره! با مامانم حرف میزنم و همزمان کارامو میکنم. دلم میخاد یه خواب طولانی داشته باشم...چایی درست کردم و دارم چایی با دونات میخورم و به تابستون فکر میکنم ! دلم برای تابستون خیلی تنگ شده! برای افتاب! برای هوای خوب و دریا! شاید با میم فردا بریم دریا...اقیانوس اطلس.

 

انشا در مورد طعم خورشت قورمه سبزی شماره پنجم

خورشت قورمه سبزی غذای اصیل ایرانی و طعم خوب ان خورشت قورمه سبزی از قدیمی ترین و پر طرفدار ترین غذا های ایرانی است

که در اکثر خانواده های ایران غذای مورد علاقه ان ها خورشت قورمه سبزی است

و همچنین در اکثر برنامه های اشپزی خورشت قورمه سبزی را بهترین غذای ایران میدانند

که در بین همه ی مردم بسیار محبوب است

و طعم و بوی بسیار خوبی دارد

معمولا در هر خانه ای که خورشت قورمه سبزی درست شود

تمام در و همسایه بوی ان را حس میکنند

و متوجه میشوند که کسی در حال درست کردن قورمه سبزی است

این خورشت قورمه سبزی مواد اصلیش سبزی خشک و لوبیا و گوشت برنج هستند

به اضافه ی مقداری ادویه های لازم که به همین خاطر است بو و طعم بی نظیری دارد

خورشت قورمه سبزی از معدود غذا هایی است که برای همه ایرانی ها تازگی دارد

و هیچوقت برایشان تکراری نمیشود

و در خانه ما سر هر چند مدت یک بار خورشت قورمه سبزی درست میکنند

و طبق رسم های قدیم مقداری برای همسایه هم میفرستیم

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 15:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(1)

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

بازديد: 590
انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

     شامل چهار انشا درباره بوی سیر:

انشا اول : پایه هشتم با موضوع بوی سیر

متن :

مقدمه:سیر یکی از مواد غذایی است که سالانه بسیاری از مردم آن را خریداری و مصرف و صادر می کنند . چه در تهیه غذا و چه به صورت خام کاربرد دارد.

تنه انشا: سبزیجات و صیفی جات در سبد کالای روزانه ما نقش پر رنگ و پر تاثیری را ایفا می کنند و سیر یکی از آن دسته مواد غذایی است که مردم ایران مخصوصا شمال کشور از آن استفاده می کنند زیرا که به نظر عده ایی غذا را خوش طمع و پرخاصیت می کنند و از آنجایی که از زمان قدیم   تا به اکنون همیشه به مصرف سیر تاکید شده است و دلیل  این امر وجود آلیسن و خاصیت ضدمیکروبی که دارد است. درمان خیلی از بیماری ها نیز می باشد.

با همه ی این اوصاف عده ایی از مردم بوی سیر را مطبوع و خوش عطر می دانند و عده ایی دیگر بوی آن را نامطلوب و ناخوشایند می دانند و بستگی به قشر مخصوص جامعه ایی ندارد بلکه  به سلیقه ی هر انسانی بستگی دارد اما باید توجه کرد که بوی سیر با اینکه شاید نامطلبوع تلقی شود اما فواید آن و اثرات مثبت آن بسیار بیشتر می باشد. حتی دانشمندان بوی سیر را بسیار مفید می دانند زیرا که در زمان قدیم مسواک و خمیردندان های متنوع وجود نداشت و مردم با خوردن سیر بسیاری از میکروب های دندان و دهانشان از بین می بردند و دندان های قوی تری نسبت به الان داشتند.

در زمان قدیم بر این باور بودند که سیر می تواند بسیاری از حشرات گزنده را دور کند و یا زمانی که سفر می کنند در میانه ی راه چه در بیابان و یا چه در جنگل شب خود را بگذرانند به کمک سیر و بوی سیر از شر حیوانات گزنده و حشرات موذی در امان بمانند و یا خاصیت درمانی ضد میکروبی  که سیر داشت خیلی از بیماری ها توسط سیر درمان می شد.

اگر به این نکته ها توجه کنیم و اولویت زندگی خود را سلامتی جان بدانیم بوی سیر برای ما تبدیل به بوی خوش عطر و دلنشین می شود شاید در ابتدا تصور آن کمی سخت یا مسخره به نظر برسد اما رفته رفته با قدم گذاشتن در مسیر زندگی به سلامتی و تندرستی بیشتر توجه می شود تا بوی سیر یا هر غذای دیگری.

نتیجه گیری:در پس هر چیزی ناممکن یا سختی گنجی گران بها پنهان شده است. شاید به دلیل ناآگاهی ما آن را بیهوده یا کم اهمیت تلقی کنیم اما زمانی که دایره ی آگاهیمان را گسترده تر نماییم به ارزش وجودی و فواید آن پی خواهیم برد و  از همه ی چیزهای ناپسند پرده بر داشته می شود و ما به گنج وجودی آن پی خواهیم برد.

 

انشا دوم در مورد بوی سیر

انشا اول (تعریف یک خاطره)

بند مقدمه (زمینه سازی)

از وقتی معلم گفته که باید یک انشا در مورد بوی سیر بنویسیم، خاطره‌های زیادی در ذهنم با این موضوع آورده می‌شوند. بوی سیر! اسمش هم که می‌آید، می‌توانم بوی ناخوشایند آن را در ذهنم تداعی کنم. برای نوشتن این انشا قصد دارم به سراغ خاطره‌ای از پدرم، البته با مشارکت خودم بروم. یادم می‌آید دو سال قبل، تعطیلات آخر هفته بود و پدر به عنوان چاشنی، همراه غذا سیر ترشی 7 ساله‌ای سر سفره آورده بود.

بندهای بدنه (متن نوشته)

سیر ترشی ظاهر جذابی داشت و رنگ قهوه‌ای آن و رسیدگی که پدر درباره‌اش می‌گفت، وسوسه انگیز بود. پدر پشت سر هم گل‌های سیر ترشی را کنار بشقاب غذایش گذاشته و از آن‌ها با ولع زیاد می‌خورد. او پیوسته مرا نیز دعوت می‌کرد که سیر ترشی همراه با غذایم بخورم. اما من که می‌دانستم پس از خوردن آن، دهانم بوی سیر خواهد داد؛ امتناع می‌کردم. من باید روز بعد به مدرسه می‌رفتم و مایل نبودم در جمع دوستانم با بوی ناخوشایند سیر از دهانم، حاضر شوم.

پدر دست بردار نبود و مرتب مرا تشویق می‌کرد که سیر بخورم. او به من گفت که با خوردن سیر ترشی امکان ندارد دهانم بوی سیر بگیرد. رفته رفته حرف پدر را باور می‌کردم. خلاصه راضی شده و با باور کردن حرف پدر، یک گل سیر ترشی به تقلید از او کنار بشقابم گذاشتم و مشغول خوردن آن‌ شدم. واقعا خوشمزه بود. چند ساعتی گذشت و من از خوردن سیرها عذاب وجدان گرفته بودم. می‌دانستم که دهانم بوی سیر خواهد داد. به پدر گفتم! او مرا دلداری داد و گفت دهانش را بو کنم. بوی سیر نمی‌داد. به من اطمینان داد که دهان من هم بوی سیر نمی‌دهد.

من نیز که دیدم دهان پدرم با خوردن آن همه سیر، بویی نمی‌دهد؛ خوشحال به تختخواب رفته و راضی بودم که فردا مشکلی در مدرسه نخواهم داشت. صبح روز بعد با اعتماد به نفس کامل به مدرسه رفتم، اما مدتی نگذشته بود که احساس کردم دوستانم از من فاصله می‌گیرند. خیلی زود متوجه شدم که ماجرا از چه قرار است؛ دهانم بوی سیر می‌داد! پس چرا دهان پدر بوی سیر نمی‌داد؟ یکی از دوستانم که پسر عاقل و مهربانی بود، از من پرسید که چرا روز قبل از مدرسه سیر خورده و باعث این ماجرا شده‌ام. من برایش توضیح دادم که ماجرا چه بوده و دهان پدر بو نمی‌داد. دوستم که تجربه‌ای در این خصوص داشت، به من گفت که وقتی کسی خود سیر خورده باشد، بوی سیر دهان دیگری را متوجه نخواهد شد.

بند نتیجه گیری (جمع بندی)

آن وقت بود که فهمیدم پدرم چه کلاه گشادی سرم گذاشته است! پدرم که می‌خواست من از خواص بی‌نظیر سیرترشی بهره‌مند شوم، به این کلک مرا وادار به خوردن سیر کرده بود. آن روز به خانه بازگشته و تا چند روز از دست پدرم ناراحت بودم. او لبخندی خاص بر لب داشت و به نظر می‌رسید که از سیر خوردن من همچنان احساس رضایت می‌کرد و این ناراحتی چند روزه برایش آن قدرها ناراحت کننده نبود.

 

انشا سوم (طنز)

بند مقدمه (زمینه سازی)

وقتی قرار به انشا نوشتن درباره بوی سیر باشد، پیش از هر چیزی لحظات صبحگاهی در اتوبوس به خاطرم می‌آید که عطر ناخوشایند آن فضا را پر می‌کرد. به هر سمت که می‌چرخیدم، کسی بود که رایحه‌ای از بوی سیر داشته باشد. ناچار سرم را در شکم پدر فرو می‌بردم، اما پوست و گوشت پدر هم بوی سیر می‌داد. یادم می‌آمد که دیشب همراه با غذا سیر خورده بود.

بندهای بدنه (متن نوشته)

در مدرسه بعضی از بچه ها بوی سیر می‌دادند. اوضاع ناظم از همه بدتر بود. هر بار که از کنارش عبور می‌کردم، بوی سیر در فضای اطرافش معلق بود. شکر خدا معلم ما پاک بود و خبری از بوی سیر در اطراف او ندیدم. آرزو داشتم که یک نامه سرگشاده نوشته و در جای جای مدرسه آویزان کنم و از همه بخواهم که قید سیر خوردن را به کلی بزنند تا این عذاب دائمی به پایان برسد. باور کنید که این کار را هم کردم، اما چاره‌ساز نبود. به جای آن تصمیم گرفتم که ترفندی به کار بگیرم. از فردای آن روز یک ادکلن همراه خود داشته و هر ساعت یک بار دو اسپری از آن زیر بینی‌ام می‌زدم. به این صورت تمام طول روز بوی خوش عطر در مشامم بود و می‌توانستم با روی خوش با اطرافیانم روبرو شوم. دیگر با دیدن ناظم، به فکر سیر نمی‌افتادم و از نشستن کنار دوستم که همیشه بوی سیر می‌داد، دلخور نبودم.

همه چیز خوب بود و به نظر می‌رسید که همه خوشبو هستند. رفته رفته من یاد سیر را از سر بیرون کرده و دیگر کابوس روزها و شب‌هایم نبود. سیر فکر می‌کرد که خیلی زرنگ شده و می‌تواند با بوی آزاردهنده خود، لحظات من را تلخ کند! من از او زرنگ‌تر بودم و با یک ترفند کوچک به کلی شکستش دادم. باور کنید که به این شکل خودم هم کم کم به خوردن سیر علاقه‌مند شده بودم و بعید نیست که به این زودی‌ها به یکی از طرفداران پر و پا قرص آن تبدیل شوم.

بند نتیجه‌گیری (جمع‌بندی)

با استفاده از ترفند عطر زیر بینی، برای همیشه راحت شدم و تصمیم دارم در سال‌های آینده نیز از همین کلک برای رهایی خودم از بوهای ناخوشایند استفاده کنم. بوی سیر دیگر چیز ناراحت کننده‌ای برای من نیست، چون اصلا احساسش نمی‌کنم و از این جهت مشکلی نیز با هر کدام از شما که علاقه به سیر خوردن دارید، نخواهم داشت.

 

انشا چهارم حس و حال بوی سیر نگارش هشتم

مقدمه :

سیر یکی از اقلام غذایی است که هر ساله خیلی از افراد آنرا خرید و مصرف و صادر میکنند. سیر در تهیه غذا چه به صورت خام و یا چه به صورت پخته به کار می رود.

تنه انشا :

صیفی جات و سبزیجات در سبد کالای روزانه ما نقش مهم و اصلی را بازی می کنند و سیر مواد غذایی است که بسیاری از افراد مخصوصا افراد شمال کشور آن را در تهیه غذا به کار میبرند بخاطر اینکه غذا را عطر دار و پر خاصیت میکند از زمان های قدیم پدران و مادران ما همواره بر مصرف سیر تاکید داشتند و دلیل آن وجود ماده ای به نام آلیسین است که خاصیت ضد سرطان و ضد میکروبی دارد سیر درمان بسیاری از بیماری هاست به صورتی که با مصرف مداوم سیر از بیماری های قلبی ریوی و معده جلوگیری میکند. به هر حال برخی از مردم از بوی سیر خوششان می آید و آن را بوی مطبوع میدانند ولی برخی دیگر از بوی سیر خوششان نمی آید و ارتباطی با قشر مخصوص جامعه ندارد بلکه به سلیقه ی هر فردی بستگی دارد اما باید به این نکته توجه کنیم که هرچند شاید بوی سیر  نا مطبوع به نظر برسد ولی فواید آن بسیار بیشتر از مضرات آن است بسیاری از دانشمندان بوی سیر را بسیار مفید میدانند چون باعث پاکیزگی دهان و روده و معده میشود و بوی سیر میکروب های داخل بدن را نابود میکند.

در زمان قدیم مردم بر این باور بودند که سیر میتواند حشرات موزی و گزنده را از انسان دور کند به خاطر همین وقتی به جنگل یا مناطق دیگر سفر میکردند همیشه همراه خود سیر داشتند و با استفاده از بوی آن حشرات را از خود دور میساختند و برای درمان بیماری های عفونی از آن استفاده میکردند.

اگر به نکات مثبت سیر فکر کنیم و اولویت های زندگی خودمان را بر پایه سلامتی بچینیم بوی سیر برای ما به بوی مطبوع و دلنشین تبدیل شود شاید اول کار این یک امر غیر ممکن به نظر برسد ولی رفته رفته وقتی که به دنیای سلامتی قدم گذاشتیم بوی سیر بیشتر از بوی های دیگر توجه ما را به خود جلب کند.

نتیجه گیری :

در پشت هر چیز سخت و تاریک گنجی پنهان شده است. البته شاید به دلیل نا آگاهی آن را بیهوده و ناچیز تلقی کنیم ولی موقعی که دانش خود را بیشتر کنیم به ارزش و قیمت اصلی آن پی خواهیم برد و از همه چیز های تاریک و ناپسند پرده برداشته خواهد شد و با نور دانش به گنج وجودی آن آگاه خواهیم شد.

جواب بچه ها در نظرات پایین سایت

پریچهر : مقدمه: همه ما از لحظه ای که پا به این جهان گذاشتیم با بوهای مختلفی مواجه شدیم. بوهایی که برخی مطلوب و برخی نامطلوب هستند و یکی از این بوها بوی سیر است.
بدنه: بوی سیر مرا همیشه تا آخرین اتاقک خاطره در گوشه ذهنم آنجا که هنوز بوی آش رشته های مادربزرگم می پیچد می کشاند. عجب آش رشته ها و سیر داغی بود! خیلی به سیر علاقه چندانی نداشتم اما مگر آش رشته بدون سیرداغ می شود؟ از آش رشته ای مادربزرگ هم بگذریم همیشه شنیدم نام سیر و بوی سبر مرا یاد مادرم می اندازد که پاییز ، سیر سرخ می کرد. با صرف نظر از اینکه سیر در خیلی از غذاها استفاده می شود خواص درمانی بسیار زیادی هم دارد. یکی از دوستانم همیشه در جیب خود یک حبه سیر دارد که سرما نخورد. برخی ها قبل از خوردن صبحانه یک حبه سیر خام می بلعند می گویند برای سلامتی مفید است. با وجود تمام خواص سیب و حس و حالی که موقع شنیدن بوی آن داریم باز هم بعضی ها هستند که از بوی سیر بدشان می آید .در کتابی خواندم که هرچیزی که به آن علاقه نداشته باشی و به اجبار آن را بخوری از سم هم بدتر است.
نتیجه: گاهی اوقات چیزهای خیلی ساده حتی بوی سیر حس و حالی به انسان میدهد که شاید چیزهای خیلی باارزش تر و گران قیمت تر ندهن. کاش یادبگیریم قدر چیزهای خیلی باارزش زندگی مان را بدانیم هرچند اگر ظاهری باارزش نداشته باشند و بتوانیم زیباتر از پیش و شادتر زندگی کنیم.

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 15:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

بازديد: 46605
انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

موضوع شامل چندین انشا می باشد تا اخر نگاه کنید و نظر بدهید :

انشا اول با موضوع بوی خاک پس از بارش باران

متن :

مقدمه: بعضی از لحظه ها و بعضی از ثانیه ها تبدیل می شوند به بهترین و شیرین ترین خاطره ها، که با هر بار تکرار آن غرق می شوی در لحظه ها و خاطره ها ، مثل استشمام بوی خاک پس از بارش باران.

تنه انشا: در روزهایی که خورشید دامن پرچینش را بر روی زمین پهن می کند و به همه نور و روشنایی و آفتاب هدیه می دهد. دقیقا در همان روزهای آفتابی گرم که خورشید هنرنمایی می کند و آدمی را از نعمت خود سیراب می کند ابرهای آسمان نیز به جنب و جوش می افتند و دست در دست همدیگر می دهند و جرقه ایی ایجاد می شود و خورشید را احاطه می کنند و باران رحمت را بر زمین نازل می کنند. باران بر خاکی فرود می آید که آفتاب آن را طلایی کرده بود و با بارش باران بوی خاک برمی خیزد رنگ از رخسارش می رود و گلگون می شود و به خدا سلام می گوید و همه جا پر می شود از عطر بوی بهشتی که انسان را غرق می کند در دنیایی پر از عشق و لحظه های ناب. بوی خاک پس از  بارش باران آنقدر لذت بخش است که برای هزارمین بار انسان را وادار به شکر پروردگار می کند. آنقدر شیرین و ناب است که با هر بار استشمام آن و پر کردن ریه ها از بوی دلنشین آن گویی انسانی دوباره از دل خاک نم گرفته متولد می شود. دقیقا مانند لحظه ایی که نوزادی پا به جهان می گشاید و هیچوقت آن لحظه و آن لبخند جا گرفته روی لب ها فراموش نمی شود.(در این قسمت خاکی که باران روی آن باریده شده است و خاک طلایی به قهوه ایی تبدیل شده است و از آنجایی که انسان از گل آفریده شده است لحظه ی تولید انسان به خاک و گل تشبیه شده است)

بوی نم خاک مانند آن است که بوی بهشت به مشامت رسیده و تو را به خلسه ایی می کشاند که زیر باران خدا قدم بر می داری و باران نم نم روی سرشانه و موهایت می نشیند و عطر خوش دل انگیزی به مشامت می رسد. مگر زیباتر و بهتر از این لحظه و این ثانیه ها هست.

نتیجه گیری: نتیجه می گیریم که هر ثانیه و هر لحظه ای زندگی به ما این را می آموزد که زندگی مانند جریان رودخانه ایی در حال گذر است. مانند بارانی نم نم می آید و بر زمین خدا می نشیند و عطر و بوی بهشتی همه جا را سرشار می کند. آیا آن لحظه نباید شکر گفت.برای لحظه هایی که می توانند بهترین باشند و با ناشکری به ابطال کشیده می شوند.

انشا دوم  : بوی خاک پس از بارش باران چه حسی میدهد

مقدمه

بنام خداوند ی که انسان را آفرید وبرای او نعمتهای بیشماری را قرار داد تا از این نعمتها استفاده کند و به دیگران هم سود برساند . یکی ازاین نعمتهای بزرگ و بیمانند باران است

بدنه

واقعا باران چقدر کلمه زیباییاست هیچکس نیست که باران را دوست نداشته باشد . هر کس این نعمت الهی را به دلیلی دوست دارد باران وبوی خاک پس از باران برای خیلی از افراد حس آرام بخشی را بوجود می آورد مثلا بعضی که عاشق هستند ، یا غمگین هستند و یا عزیزی را از دست داده اند باران و بوی خاک پس از بارش نم نم باران حس زندگی را در آنان بوجود می آ ورد.
بعضی بوی خاک را در مزارعی که در اثر کمبود بارش و خشکسالی به زمینهای لم یزرع تبدیل شده اندرا دوست دارند وآ ن بو را سر منشا رویش ،منشا سرسبزی و منشا خیر و برکت می دانند در این حالت آنان مشتی از خاک را در دست میگیرند وآنقدر آن را بو میکنند تا مشامشان سرشار از شادی وشعف شود .
وقتی برای اولین بار باران را در کوچه های قدیمی می بینیم شاید یاد روزهایی می افتیم که با چکمه های بلند باید کلی راه را پیاده طی میکردیم تا به مدرسه مان برسیم که پشت بامهای کاهگلی داشت وگاهی اوقات سقف کلا سها چکه میکرد و بوی خاک پس از باران تداوم بخش خاطرات آن روزها است . روزهایی که دیگر نیستند و تنها یاد و خاطره اش برای ما مانده است .

گاهی اوقات بوی خاک پس از باران ناخوشایند است زمانی که نم نم باران به سیل وبوی خاک به بوی گل ولا ی تبدیل میشود و خانه های کاهگلی و خشتی را با خود از جا میکند وبه نا کجا آباد میبرد.در این حالت دیگر بوی خاک خوشایند نیست ، آرامبخش نیست بلکه آزار دهنده است چه بسا عاشقانی را از هم جدا کند ویا مادر ی را از فرزندش برای همیشه دور کند و یا عزیزی را به کام مرگ بکشاند .

نتیجه گیری

آری بوی خاک پس از بارا زیباست مصلحت ما را خدا می داند وبس گاهی شیرین و لذت بخش و گاهی تلخ و رنج آور . پس بیایید بوی خاک را همانطور که هست دوست داشته باشیم و خداوند بزر گ را به خاطر تمام نعمتهایش شاکر و سپاسگزار باشیم

انشا سوم : بوی خاک پس از بارش باران با رعایت ساختمان بند

مقدمه

بعضی از لحظه های زندگی و حتی ثانیه ها به یک واقعیت و خاطره های شیرین و بهترین است که با یاد اوری آن غرق لذت می شوی.مثل نفس عمیقی میکشی که بوی خاکی ک به ان اب زده باشند بوی مطبوعی دارد.

بند بدنه

در روزهای که خورشید لباس زیبای زرد رنگش را بر آسمان پهن می کند و به همه ی مخلوقات الهی نور و روشنایی آفتاب گرم را هدیه می دهد.دقیقا در همان روزهای گرم تابستانی که خورشید در آسمان بی کرانش خودنمایی می کرد و آدمی را از نعمت خود بی نیاز می کند ابرهای بزرگ و قشنگ آسمان نیز در حال جنب و جوش می افتند و با کمک همدیگر جرقه ایی ایجاد میکنند و خورشید را دور تا دور او را احاطه می کند و باران الهی که جزیی از رحمت و نعمت الهی است شامل حال زمین می شود. باران بر خاکی قطره قطره از ابرهای اسمان چکه میکند. که آفتاب با تابش نور خودش آن را سرخ و سفید کرده است با بارش باران رنگ از رخش می پرد و به خدا سلام می کند ومی گوید که همه جا پر می شود از عطر و بوی خوش بهشتی که انسان را در آن غرق می کند در دنیایی پر از عشق و محبت لحظه های بی همتایی.بوی خاک خیس شده از بارش باران آنقدر خوب و دلپذیر است که برای هزارمین بار انسان را وادار ب شکر گذاری خدای مهربان کرده است. که هربار با استشمام آن و پر کردن ریه ها از بوی دلنشین آن گویی انسانی دوبارا از دل خاک نم گرفته متولد شده است. دقیقا مثل یک نوزادی که پا به هستی گذاشته است. هیچوقت آن لحظه و آن لبخند ناب روی لب ها فراموش نمی شود.
بوی خاک خیس شده باعث می شود که بوی بهشت به مشامت رسیده و تورا به یک حس و حالی می کشاند که زیر باران الهی قدم بگذاری و با خدایت راز و نیاز کنی و باران نم نم با مهربانی و عطوفت بر سر و رویت ببارد و عطر دل انگیزی را به مشامت برساند.

نتیجه گیری

نتیجه می گیریم که هر ثانیه و هر لحظه ایی از زندگی خودمان به ما این را می اموزد که زندگی مانند جریان رودخانه ایی که در حال گذر است. مثل نم نم بارانی که همه جا را پر می کند. عطر و بوی بهشتی همه جا را سر شار میکند. آیا اون لحظه نباید از این رحمت و نعمت های الهی را شکر بگوییم.برای لحظه های که میتوانیم به بهترین شکل ان را بگذرانیم و با ناشکری ان را خراب نکنیم

انشای بچه ها :

مهدی : مقدمه: باران یعنی بوی کاهگل خانه مادر بزرگ، باران که می بارد بوی کاهگل به مشام می رسد و آدمی را مدهوش و افسونگر می کند این بوی خاک.
بدنه کلی: باران که میبارد همه خوشحال میشوند و من خوشحال تر. چون عاشق بوی باران هستم، وقتی نم نم باران میبارد و بوی خاک در هوای لطیف بارانی پراکنده میشود چنان احساس ارامش میکنم که گویی دنیا مال من است. نفس های عمیق میکشم و زندگی را با تمام وجود حس میکنم. انگار تا قبل از باران مرده بودم، الان زنده هستم و زندگی میکنم. بوی خاک که به مشامم میرسد، غرقِ خالق هستی میشوم و همچنان که نفس های عمیق و ارام بخش میکشم خدا را شکر میکنم بابت این بوی خاک، این بوی ناب. وقتی بوی خاک به مشمامم میرسد در خاطراتم به روستا سفر میکنم، جایی که بوی خاک باران خورده با دیوارهای کاهگلی معنی پیدا میکند. ای کاش یک دهاتی بودم و حداقل سالی چند بار میتوانستم بوی خاک را با قلبم احساس کنم. ای کاش میشد بوی خاک باران خورده را در شیشه های عطر محصور کرد چون بوی خاک از بهترین عطرهاست، عطری که یاداور خداست.
نتیجه: باران زیباست، بوی خاک باران خورده زیباست، بوی باران مرا می برد به دوران کودکی، به آن زمان که خانه ها کاهگلی بود، ان زمان که خدا در همین نزدیکی بود.

رضوان محمدی : صدایی دل انگیز به گوش می رسد.صدایی ازجنس مهربانی کلام مادر و گرمی دستان پر مهر پدر؛صدایی که زندگی در آن جاریست. فنجان قهوه ام را روی میز مطالعه ام قرار می دهم و به سمت پنجره می روم پنجره را می گشایم.آری حس خوبیست،حسی که تمام خاطره های زیبای گذشته را برایم تداعی میکند. منتظرم.منتظر به پایان رسیدن سفر این دانه های زیبا و درخشان.شدت باران کاهش می یابد،دیگر صبری برایم باقی نمانده،عجله دارم،عجله ای که برای بوییدن خاک باغچه صبرم را بلعیده است‌. دلم میخواهد خودم را در آغوش این خاک نرم و خیس قرار دهم.بوی خوبیست،بویی از جنس گل های ارکیده،بویی ازجنس ابر،بویی از جنس کلوچه یزدی های مادر بزرگ.باران و دانه های ریز و درشتش لطافت خاصی به خاک بخشیده اند.آری بویش را حس میکنم،بوییست از جنس لبخند خدا. خاک نم گرفته چه حس زیبا و شیرینی دارد،حسی همانند تولد یک پروانه و رشد یک جوانه،واقعا چه چیزی میتواند بویی به این خوش آیندی داشته باشد؟بویی که سرچشمه اش زندگیست. ‌ ‌ گلها هم غرق شادی اند و از شدت نرمی و لطافت این خاک خیس ،بالا و پایین می پرند و از این هوایی که بوی خاک در آن آمیخته شده است لذت می برند. آری همین است ،این ها همه نشانه ی لطف و زیبایی پروردگار هستند.

بهار جمالی : هوا سرد بود.خورشید در لابه لای ابرها کم کم چشم از جهان فرو می بست.قطرات باران،آرام آرام به سروصورتم بوسه میزد.کمی که در کوچه های کاهگلی روستا قدم زد،باران بند آمد.یکدفعه بوی خاک در هوا پخش شد،نفسی عمیق کشیدم و بوی آن را با مشام دل،بوییدم.چه بوی خنک و تازه ای!! بوی او مثل…مثل… بوی خاک را نمیتوان توصیف کرد!!قدرت این نعمت خداوند در کلمات نمی گنجد…! به شیرینی خواب بعد از ظهر و به خنکی نسیم بهاری و به دلنشینی لای لای مادر بود!!خم شدم و کمی از خاک را در دستانم گرفتم، و دوباره آن را بوییدم…همان بوی خوب را نمی داد!!! چرا؟! برایم عجیب بود،خاک به تنهایی آن بوی دلپذیر را نمی داد…این بار،هوای نیمه بارانی را بوییدم و عجیب تر که هنوز همان بوی خوب را می داد!!!حدسم درست بود،این بو تلفیقی از خاک و باران بود.چقدر خداوند،زیبا نعمت هایش را در هم آمیخته بود..! باران دوباره شروع به باریدن کرد و من هم پرذوق تر از قبل به قدم زدنم در روستای رویایی ادامه دادم.. چه غروب عجیب و خوشبویی بود آنروز..!!

زهرا : مثل موش آبکشیده شده بودم از مدرسه بدو بدو به خانه بازگشتم.سگرمه های ابرها درهم رفته بود وعصبانی بودند وبا هم در حال جنگ بودند.صدای باران وشالاپ وشلوپ آب به گوش میرسید واردخانه شدم،مادرم سوپ پخته بود،آن راخوردم وشال وکلاه کردم ورفتم بیرون.باران بند آمده بود.بوی خوش خاک نم خورده به مشام میرسیدوخیلی لذت بخش بودوهوا خنک خنک بود که گونه هایم مثل سیبی سرخ شده بود.بوی خاک،چه بوی خوبی بود،ووقتی هم که با بوی سبزه های تازه جوانه زده آمیخته میشد بوی فوقالعاده به وجود می آمد.قدم زنان حرکت کردم،خورشید مهربان با نور گرم وصمیمی اش دوباره مهمان خانه های همه شده بود و رنگین کمان هفت رنگ از هر سو به من سلام میداد و رنگ های زیبای خود را در آسمان به تصویر کشیده بودند و قطرات بارانی که روی شیشه باقی مانده بودآرام لیز میخوردند ومانند بچه ای که از سر سره سر بخورد سر میخوردند.هوا تمیز وپاک بود و بوی خاک در هوا پیچیده بود،بوی خاک نم خورده را با تمام وجود حس میکردم چقدر لذت بخش بود به جرئت میتوانستم بگویم که،بوی خاک به قول معروف یک دست از بوهای دیگر بالا داشت و دست بالای همه بوها بود.روی چمن های خوش رنگ و گل های سرخ روی زمین نشستم و خم شدم وشاخه گلی برداشتم و بوییدم،چه بوی خوبی میداد،خاک را هم بوییدم واز خداوند بی همتا بابت این همه نعمت های فراوان و وصف نشدنی تشکر کردم.‌‌

امیرحسین نیک پیران : بوی باران رایحه ای فراتر از بهترین رایحه های شناخته شده دنیا است. زمانی که اولین قطرات باران گونه های زمین را می بوسد و بوی خاک باران خورده، هوا را عطرآگین می کند احساس می کنم روحم از کالبد زمینی خارج می شود، در این لحظات دوست دارم همه وجودم دم شود و هیچ بازدمی نداشته باشم که مبادا ثانیه ای، استشمام این عطر آسمانی را از دست بدهم. باران بهاری و پاییزی هم رنگ و هم عطر و هم جنس نیستند، یکی بوی شکوفه و سبزه و خاک به مشام می رساند و رنگارنگی گل های بهاری را در ذهن تداعی می کند و آمده است تا جان تازه ای به طبیعت ببخشد و زمین را برای رویش و باروری آماده سازد و دیگری از عطر دل انگیز برگ های زرد و خشک باران خورده و خاک، سرشار است و سوز و سرمایش نوید فصل سپیدپوش و خواب زمستانی را به طبیعت می دهد. و صدای باران که خوش آهنگ ترین موسیقی طبیعت است: زمانی که به پشت پنجره خانه برخورد می کند یا صدای شرشر آب از ناودان به گوش می رسد، یا وقتی آسمان با صدای سهمگین می غرد و برق آن ناخوداگاه دلهره به جانم می اندازد. خداوند از طریق باران با ما حرف می زند … از همان لحظه آغاز، که ابرهای تیره آسمان را می پوشاند، اولین قطرات باران به زمین می افتد و رقص گل ها و گیاهان آغاز می شود، تا زمانی که باران قطع می شود، ابرهای تیره به کنار می روند و درخشش گلبرگ های خیس و رنگین کمان ما را به وجد می آورد … همه و همه به زبان باران در گوش ما پچ پچ می کنند تا پیام خداوند را به گوش ما برسانند که می گوید: “بنده من ببین که چه بی منت نعمتم را بر سر طبیعت و انسان ها جاری می سازم، شکر من را به جای آور و از این جشن آسمانی که روی زمین برپا کرده ام لذت ببر.” و صدها پیام دیگر. چقدر حیف که بسیاری از ما صدای باران را می شنویم اما زبان باران که از خوش آواترین و گویاترین زبان های دنیای ماوراست را درک نمی کنیم … انشا در مورد بوی خاک پس از باران و صدای باران آسمان پر از ابرهای تیره است، باران می بارد، قطره های ریز باران روی برگ های زرد و ارغوانی پهن شده روی زمین، می خورد، این صدای دلنشین باران است. چشمانم را می بندم و دستانم را رو به آسمان باز می کنم قطرات باران روی دستانم می لغزد. صدای باران و نوازش قطره های باران، لذت بخش ترین لحظه ی من است. باران می بارد، قطره های ریز باران روی دیوارهای کاهگلی روستای مادری ام می خورد این بوی خاک است، عطر طبیعت و باران و خاک که همه ی فضا را پر می کند. نفس عمیق می کشم، بوی آشنای خاک مرا مست می کند. فکر می کنم آیا بوی بهترین عطرها در دنیا بهتر از بوی خاک باران خورده است؟! بدون شک برای من این طور نیست..از خاک آمدیم و سرشت ما از خاک است، شاید به همین خاطر تا این اندازه بوی خاک را دوست دارم. باران که می بارد بخشش بی دریغ آسمان است. بخشش آسمان به زمین و انسان. باید از خانه بیرون بیاییم و به دل طبیعت برویم و زیر باران باشیم، به صدای باران گوش کنیم و نفس های عمیق بکشیم و لذت ببریم. معجزه ی باران همیشه مرا شاد می کند. روزهای بارانی همیشه برای من از بهترین روزهای زندگیم است. بعضی وقت ها به خیابان می روم به آدم ها نگاه می کنم که تندتند حرکت می کند تا از خیس شدن در امان باشند به آن ها لبخند می زنم و زیر بارش باران شروع به دویدن می کنم تا صدای قدیم هایم با صدای چک چک قطره های باران یکی شود، تا من و باران با هم یکی شویم. در روزهای بارانی بیش تر سپاس گذار خداوند مهربان و بخشنده هستم. او بهترین ها را برای ما آفریده، و یکی از بهترین نعمت هایش همین باران است.

حسین : صدایی دل‌انگیز به گوش می‌رسد. صدایی از جنس مهربانی کلام مادر و گرمی دستان پرمهر پدر. صدایی که زندگی در آن جاری‌ست. فنجان قهوه ام را روی میز مطالعه‌ام قرار می‌دهم و به‌سَمت پنجره می‌روم. پنجره را می‌گشایم. آری، حس خوبی‌ست. حسی که تمام خاطره‌های زیبای گذشته را برایم تداعی می‌کند. منتظرم. منتظر به‌پایان‌رسیدن سفر این دانه‌های زیبا و درخشان. شدت باران کاهش می‌یابد. دیگر صبری برایم باقی نمانده. عجله دارم. عجله‌ای که برای بوییدن خاک باغچه صبرم را بلعیده است‌. دلم می‌خواهد خودم را در آغوش این خاک نرم و خیس قرار دهم. بوی خوبی‌ست. بویی از جنس گل‌های ارکیده. بویی ازجنس ابر. بویی از جنس کلوچه‌یزدی‌های مادربزرگ. باران و دانه‌های ریز و درشتش لطافت خاصی به خاک بخشیده‌اند. آری، بویش را حس می‌کنم. بویی‌ست از جنس لبخند خدا. خاک نم‌گرفته چه حس زیبا و شیرینی دارد! حسی همانند تولد یک پروانه و رشد یک جوانه. واقعاً چه چیزی می‌تواند بویی به این خوشایندی داشته باشد؟ بویی که سرچشمه‌اش زندگی‌ست. ‌ ‌ گل‌ها هم غرق شادی‌اند و از شدت نرمی و لطافت این خاک خیس، بالا و پایین می‌پرند و از این هوایی که بوی خاک در آن آمیخته شده است لذت می‌برند. آری، همین است. این‌ها همه نشانهٔ لطف و زیبایی پروردگار هستند.

باران : واقعا بوی خاک پس از باران پر از آرامش ، انگار از راه بینی هامون وارد و زمینه ساز رویاها و آرزو هامون میشه و دیواره ذهنشون را با آرامش بخش ترین جز ها زینت میده.

انشا شماره چهارم

چه حس و حال عجیبی دارد، پاییز باشد یا بهار بعد از پنجره اتاق نم نم باران را ببینی و ذوق کنی.

آدم در این لحظات ته دلش می خواهد برود بیرون و باران را بو کند، برخورد قطرات باران با صورت و تنش را احساس کند ، اما یکدفعه عقل پا جلو می گذارد و می گوید نه نرو. می روی بیرون خیس می شوی، باد می خورد به سر و کله ات سرما می خوری.

اما اگر زیر باران نرویم و خیس نشویم که دیگر انسان بودنمان خیلی خیلی شکل ماشینی به خودش می گیرد.

پس دلت را می زنی به دریا و می روی بیرون...

وارد حیاط می شوی می بینی کلی شبنم زیبا روی گل های یخ باغچه نشسته است. دلت غش می رود.

یکدفعه احساس می کنی بوی عجیبی به مشامت می رسد.

وه، که بوی خاکی است که باران خورده. هیچ عطری یارای برابری با بوی سرمست کننده خاکی که باران درونش غلت زده را ندارد. حس زندگی کردن و زیبایی درونت جوش می زند.

عجیب است. آن باران، این خاک و این تویی که سرشار از طراوتی....

 

انشا شماره پنجم

باران یعنی بوی کاهگل های خانه مادر بزرگ ، باران که می بارد بوی کاهگل به مشام می رسد و آدمی را مدهوش و افسونگر می کند این بوی خاک …

باران که میبارد همه خوشحال میشوند و من خوشحال تر. چون عاشق بوی باران هستم ، وقتی نم نم باران میبارد و بوی خاک در هوای لطیف بارانی پراکنده میشود چنان احساس ارامش میکنم که گویی دنیا مال من است. نفس های عمیق میکشم و زندگی را با تمام وجود حس میکنم. انگار تا قبل از باران مرده بودم ، الان زنده هستم و زندگی میکنم.

بوی خاک که به مشامم میرسد ، غرقِ خالق هستی میشوم و همچنان که نفس های عمیق و آرام بخش میکشم خدا را شکر میکنم بابت این بوی خاک ، این بوی ناب.

وقتی بوی خاک به مشمامم میرسد در خاطراتم به روستا سفر میکنم ، جایی که بوی خاک باران خورده با دیوارهای کاهگلی معنی پیدا میکند. ای کاش یک دهاتی بودم و حداقل سالی چند بار میتوانستم بوی خاک را با قلبم احساس کنم.

ای کاش میشد بوی خاک باران خورده را در شیشه های عطر محصور کرد چون بوی خاک از بهترین عطرهاست، عطری که یاداور خداست.

باران زیباست ، بوی خاک باران خورده زیباست ، بوی باران مرا می برد به دوران کودکی ، به آن زمان که خانه ها کاهگلی بود ، ان زمان که خدا در همین نزدیکی بود.

 

انشای شماره ششم

به نام خدا. بوی خاک باران خورده منو می برد به رویای دنیایی که توش عاشق بودم و کودک.

آزاد و بی پروا. دنیایی که خودم رنگش می زدم.

عاشقی هایی که خودم می ساختمش.

خنده هایی که طراحش من بودم و گریه هایی که پاک کنش قلب من بود و دامان مادرم.

این همون بوی همیشگی بود که هر لحظه که می خورد به مشامم، یادم مینداخت که چه شجاع بودم و نترس!

قدیم ترا چه راحت تصمیم می گرفتم عاشق بارون شم و چه راحت کاخ رویاهامو می ساختم. چه راحت بال پرواز واسه خودم می خواستم.

اما حالا که بزرگ شدم خندم می گیرد چون فهمیدم که این بو همان بوی باکتری هاییست که زیستگاه آنها خاک بوده و پس از برخورد باران تولید هاگ کرده و باعث آزادشدن ترکیبی شیمیایی میشود که بوی معطر خاک مانندی دارد.

شاید خنده دار باشد ولی به آدم یاد میدهد که همه ی چیزها اونجور که به نظر میرسن نیستن و حتی باکتری هایی که شاید سالی یک بار هم بهشون فکر نکنیم در روز های مختلف کودکیمان حس و حال عجیبی به ما دادند که همه این ها شگفتی های دنیا و نشانه ی قدرت عظیم خداوند هستند.

 

انشای شماره هفتم

باران یعنی بوی کاهگل های خانه مادر بزرگ ، باران که می بارد بوی کاهگل به مشام می رسد و آدمی را مدهوش و افسونگر می کند این بوی خاک …

باران که میبارد همه خوشحال میشوند و من خوشحال تر. چون عاشق بوی باران هستم ، وقتی نم نم باران میبارد و بوی خاک در هوای لطیف بارانی پراکنده میشود چنان احساس ارامش میکنم که گویی دنیا مال من است. نفس های عمیق میکشم و زندگی را با تمام وجود حس میکنم. انگار تا قبل از باران مرده بودم ، الان زنده هستم و زندگی میکنم.

بوی خاک که به مشامم میرسد ، غرقِ خالق هستی میشوم و همچنان که نفس های عمیق و آرام بخش میکشم خدا را شکر میکنم بابت این بوی خاک ، این بوی ناب.

وقتی بوی خاک به مشمامم میرسد در خاطراتم به روستا سفر میکنم ، جایی که بوی خاک باران خورده با دیوارهای کاهگلی معنی پیدا میکند. ای کاش یک دهاتی بودم و حداقل سالی چند بار میتوانستم بوی خاک را با قلبم احساس کنم.

ای کاش میشد بوی خاک باران خورده را در شیشه های عطر محصور کرد چون بوی خاک از بهترین عطرهاست، عطری که یاداور خداست.

باران زیباست ، بوی خاک باران خورده زیباست ، بوی باران مرا می برد به دوران کودکی ، به آن زمان که خانه ها کاهگلی بود ، ان زمان که خدا در همین نزدیکی بود.

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 15:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

بازديد: 525
بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

موضوع :

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

پایه هشتم حکایت نگاری حاکمی دو گوشش ناشنوا شد…

متن :

«حاکمی دو گوشش ناشنواشد. مداوای طبیبان هم اثری نکرد. حاکم از این پیشامد که باعث شد او دیگر صدای هیچ مظلومی را نشنود بسیار ناراحت بود و نمی دانست چه کند. روزی شخص دانایی، نزدش رفت و با اشاره و به کمک نوشتن به او گفت: ای سلطان، چرا غمگین هستید؟ شما یکی از حس های خود را از دست داده اید، خداوند به شما حواس دیگر هم داده است که سالم اند، آنها را به کارگیر. حاکم، کمی اندیشید و گفت: ای حکیم، راست می گویی من از نعمت های دیگر غافل بوده ام».

پادشاه شهری ناگهان دو گوشش ناشنوا شد و دیگر هیچ حرفی را نمی شنوید. همه ی پزشکان و دکتران شهر نیز پادشاه را معاینه کردند اما هیچ کدام از راهکارها نتیجه نداد و پادشاه درمان نشد. حاکم از این اتفاق که موجب شده بود دیگر صدای هیچ انسان مظلوم و نیازمندی را نشنود تا به آنها کمک رساند بسیار ناراحت بود و نمی دانست برای این بیماری چه کند؟! روزی شخص دانا و باهوش و دنیادیده ای به پیش پادشاه رفت و با اشاره و نوشتن منظور و کلام خود را به پادشاه رساند و به او اینگونه گفت: ای سلطان، چرا غمگین و ناراحت هستید؟ شما یکی از حس ها و توانایی های خود را از دست داده اید در حالی که خداوند بزرگ مرتبه به شما حواس دیگر هم داده است که سالم هستند. آن ها را در انجام کارهای خود مورد استفاده قرار دهید. پادشاه کمی فکر کرد و گفت: ای دانشمند، درست می گویی. من از نعمت های دیگر خود غافل بوده ام و آنها را فراموش کرده بوده ام.

 

متن حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد مداوای طبیبان هم اثری نکرد حاکم از این پیش آمد که باعث شد او دیگر صدای هیچ مظلومی را نشنود بسیار ناراحت بود و نمی‌دانست چه کند روزی شخص دانا این از دست رفت و با اشاره به کمک نوشتن به او گفت ای سلطان چرا غمگین هستید شما یکی از اعضای خود را از دست داده اید خداوند به شما حس دیگری هم داده است که سالمند آنها را بکار بگیر ها کمک می اندیشید و گفت هر راست میگویی من از نعمت های دیگر غافل بودم.

بازنویسی حکایت صفحه 66 نگارش هشتم

روزی پادشاهی گوش هایش ناشنوا شد. و پزشکان نتوانستند او را درمان کنند. پادشاه به علت اینکه ناشنوا شده و نمیتواند سخنان مردم مظلوم را بشنود بسیار ناراحت بود و نمیدانست چه کاری انجام دهد. یک روز شخصی باخرد به ملاقات پادشاه رفت و به کمک زبان اشاره و نوشتن حرف هایش بر روی کاغذ به پادشاه گفت:درست است که شما حس شنوایی خود را از دست داده اید اما حواس دیگر شما ( بینایی٬بویایی…) سالم هستند و شما میتوانید از آنها کمک بگیرید. پادشاه فکر کرد و گفت: درست میگویی من به یاد سایر نعمت هایی که دارم نبودم.

بازنویسی حاکمی دو گوشش ناشنوا شد گام به گام

حاکمی دو گوشش کر شد درمان دکترا هم هیچ تاثیری نداشت. حکم از این اتفاق که موجب شده بود که او هیچ صدایی از آدم مظلومی را نشنود خیلی ناراحت بود و نمی‌دانست چه کار کند روزی یک آدم دانا به پیش حاکم رفت و با اشاره و نوشتن به او گفت ای سلطان چرا غمگین هستی ؟ شما فقط یکی از حس های خود را از دست داده خداوند به شما حساب دیگری هم داده است که سالمند از آنها استفاده کنید تا کم کمی فکر کرد و گفت ای مرد دانه حرف درستی میگویی من از این نعمت های دیگر خود غافل بودم یا به نعمت های دیگر خود بی توجه بودم.

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد به نثر ساده

در زمان های قدیم در یکی از سرزمین ها فرمانروای خوب و دلسوزی می زیست. آن پادشاه همیشه صدای مظلوم را می شنید و به مستضعفین کمک می‌کرد و از نظر معیشتی به مردم بسیار کمک می کرد.به خاطر این کارهای پادشاه این سرزمین به سرزمین خوبی ها نام گرفته بود بسیاری از مردم به داشتن همچین فرمانروایی افتخار می‌کردند.

در یکی از روزهای عادی مردم مظلومی که برای احقاق حق خود به پیش پادشاه آمده بودند درخواستی از پادشاه کردند ولی پادشاه متوجه شد که دیگر هیچ صدایی نمی شنود و قدرت شنوایی خود را از دست داده است. حدود پس از یک سال طبیب ها و دکترهای زیادی برای درمان فرمانروا تلاش کردند ولی نتوانستند حس شنوایی پادشاه را برگردانند به خاطر همین پادشاه بسیار ناراحت و غمگین شده بود. در یکی از روزها در کنار این فرمانروایی یک حکیمی می‌گذشت که ماجرای پادشاه را فهمید و به پیش پادشاه رفت حکیم پس از فهمیدن مشکل فرمانروا به فرمانروا خواندن و نوشتن یاد داد و به او فهماند که شما می توانید با حرکات اشاره با مردم ارتباط برقرار کنیم و یا با نوشتن می توانید درد های مردم را بفهمی و به پادشاه یادآوری کرد که شما نعمت های دیگری نیز دارید که از داشتن آنها بی خبرید و غافل هستید. از آن پس پادشاه بسیار خوشحال شد و حمید که چگونه می تواند دوباره به مردم کمک کند پادشاه نیز به آن حکیم پاداش خوبی داد تا بتواند تا آخر زندگی خود به دیگران نیازی نداشته باشد.

جواب دانش آموزان در نظرات پایین سایت

مهدی : حاکمی دوگوش داشت که براثرحادثه ای کرشد. حاکم تمام پزشکان شهر را صداکردولی هیچ فایده ای نداشت چون که دیگرکرشده بودو دیگر نمیتوانست صدای مردمان فقیر رابشنود و به همین خاطر بسیار از این موضوع ناراحت شد و نمی دانست راه چاره چیست ، تااینکه مرد دانایی نزد حاکم آمد و با اشاره به اوگفت درست است که توکر شده ای اما هنوز چشم، پا و دست داری پس به زندگی ات امیدوار باش و از نعمت های خدا غافل مشو.

متین : روزی روزگاری در یکی از شهر ها پادشاهی بود که به مردمان فقیر کمک میکرد یک روز که از خواب بلند شد و رفت که به فقرا کمک کند فهمید که دیگر هیچ صدایی را نمی شنود و طبیب ها را فرا خواندند تا پادشاه را درمان کننداما طبیبان هر چه تلاش کردند نتوانستند پادشاه را معالجه کنند تا اینکه شخص دانایی از آن شهر می گذشت و حال پادشاه را که فهمید رفت به پیش پادشاه و خواندن و نوشتن را به پادشاه آموخت و به پادشاه گفت فقط یکی از حس های خود را از دست داده ای خداوند به شما حواس دیگری هم داده که میتوانی با کمک آنها به فقیران کمک کنی پادشاه کمی فکر کرد و گفت آری تو درست میگویی من از نعمت های دیگر غافل بوده ام.

نویسنده : روزی مرد خردمندی داشت به شهری زیبا که حکومت دلسوزی نسبت به مظلومان بود رفت مرد خردمند داشت در خیابان شهر قدم میزد که صحبت های مردم را شنید که میگفتن و می گریستنند از انها پرسید چه شده است انان گفتند حاکممان کرشده است مرد خردمند رفت دم در دروازه قصر و با سختی وارد قصر شد پیش حاکم حاضر شد و با اشاره و ونوشتن به حاکم فهماند چرا ناراحت هستیدحاکم گفت از این ناراحت هستم که دیگر صدای مردمان مظلوم را نمیشنوم ودیگر نمیتوانم به انها کمک کنم مرد خردمند گفت شما نعمت های دیگری هم دارید که خداوند به شما عطا کرده شما می توانید ببینید و نعمت های زیاد دیگری حاکم در این هنگام به فکر فرو رفت.

 

توجه :

برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :

نظر هم یادتون نره

بازنویسی حکایت یکی از حکما شنیدم که می گفت

باز نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

باز نویسی حکایت مردکی را چشم درد خواست

باز نویسی حکایت شخصی به عیادت مریضی رفت

بازنویسی حکایت در مورد دزدی پیراهنی را دزدید و به پسرش داد

باز نویسی حکایت صفحه ۷۰ پایه نهم با موضوع روزی شخصی نزد طبیب رفت

بازنویسی حکایت فردی با سپری به میدان جنگ رفته بود

بازنویسی حکایت شخصی شتری گم کرده بود جدید

بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود

بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران باجمعی از دوستداران

بازنویسی حکایت انوشیروان و وزیرش

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

بازنویسی حکایت بیابان گردی را دیدم در حلقه جوهریان بصره

مثل نویسی به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است

گسترش حکایت سوداگری بار آبگینه داشت

بازنویسی حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت

ساده نویسی حکایت در مورد طاووس و زاغی

داستان ضرب المثل حلّاج ِ گرگ بوده

مورچه سیاه کوچولو ( بر اساس ضرب المثلِ : مور گرد آورد به تابستان تا فراغت بود زمستانش

بازنویسی ضرب المثل در مورد اب که یک جا ماند می گندد

بازنویسی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

بازنویسی ضرب المثل در مورد از تو حرکت از خدا برکت

بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

باز نویسی ضرب المثل فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تر است

داستان نویسی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

بازنویسی ضرب المثل باد آورده را باد می برد

توضیح ضرب المثل عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

بازنویسی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

گسترش ضرب المثل از دل برود هر ان که از دیده برفت

بازنویسی ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

بازنویسی ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد

بازنویسی ضرب المثل زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

بازنویسی ضرب المثل برو کار می کن مگو چیست کار پایه دهم فنی صفحه 21

تحقیق درباره ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر می‌شود

تحقیق درباره ضرب المثلهای فارسی

تحقیق درباره ضرب المثلها

انواع ضرب المثل های ایرانی

بازنویسی شعر در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 15:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

داستان نویسی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

بازديد: 34617
داستان نویسی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

این مطلب شامل چند داستان و بازنویسی است تا اخر ببینید و نظر بدهید :

داستان درباره ضرب المثل ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

ضرب المثل پایه هشتم  صفحه/۴۶ کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.

 

معنی ضرب المثل کلاغ و کبک

۱- اشاره به تقلید کورکورانه دارد.

۲- تقلید کورکورانه باعث می شود انسان کارهای درست خود را هم فراموش کند.

۳- خداوند در وجود هر کسی استعدادهایی را نهادینه کرده تا او استعداد های خویش را بپروراند و در جهت درستی از آنها استفاده کند نه اینکه آن ها را نادیده بگیرد و با استعداد های دیگران مقایسه کند.

۴- تقلید اشتباه ، پشیمانی به بار می آورد.

 

بازپروری ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

روزی روزگاری در یکی از روزهای خوب بهاری کلاغی به رنگ شب در آسمان آبی پرواز می کرد و از پس دشت ها و کوه ها گذر می کرد تا که چشمش به گوشه ایی از کوهی زیبا که آبشار از میانه کوه جاری بود و گل های رنگارنگ وخوش عطر دیده می شد نظرش را جلب کرد و به سمت خود کشید. کلاغ به سمت آن منظره ی زیبا رفت و در گوشه ایی فرود آمد. در حالی که بسیار مجذوب آن تصویر زیبا شده بود. ناگهان چشمش به کبکی زیبا و خوش رنگ که هر پرش رنگی و جلوه ایی زیبا داشت خورد. کبک بسیار خرامان خرامان راه می رفت و با ناز و عشوه گام های خود را بر زمین می گذاشت. کلاغ از دیدن چنین منظره ایی بسیار متحیر شد به طوری که نمی توانست چشم از کبک بگیرد. اما به دلیل ظاهر زشت و سیاهش خجالت کشید که جلو رود و با کبک طرح دوستی بریزد. با خود گفت: من نیز باید شایسته و سزاوار کبک باشم تا او نیز با من دوست شود. در گوشه ایی پنهان شد و خود را لابه لای شاخ و برگ استتار کرد تا از دور تماشای هنرنمایی کبک باشد و از کبک نوع راه رفتن او را بیاموزد. روزها گذشت و هر روز کلاغ به تماشای کبک می پرداخت و هر چه که کبک انجام می داد کلاغ نیز سعی در تکرار تقلید او می کرد، اما هر چه بیشتر تلاش می کرد کمتر به نتیجه ی دلخواهش می رسید تا اینکه گذشت و گذشت و کلاغ هیچ یک از کارها و شیوه های کبک را نیاموخت. تصمیم گرفت که از آنجا برود و از دوستی با کبک صرف نظر کند اما کمی که راه رفت متوجه شد که حتی راه رفتن عادی خودش را نیز فراموش کرده است و اینگونه بود که کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خود را هم فراموش کرد. بیاییم زندگی و روش خود را طی کنیم و از تقلید و تکرار کارهای بیهوده دست بکشیم زیرا با اینکار شخصیت و خود واقعیمان را نیز از یاد می بریم. خداوند در سیرت و وجود  هر کسی هدف و استعداد خاصی نهاده و با تقلید از دیگران تنها این استعدادها زیر خاکستر پنهان می شوند. بلکه تنها کارهای ناخوشایند  و نادرست شعله می کشند و در نهایت ذات و خود انسان را می سوزاند.

داستان :

کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد

کبکی بود که خیلی زیبا راه می‌رفت. همه پرندگان، مجذوب خرامان راه رفتن او بودند. وقتی کبک از دور دیده می‌شد، پرنده های دیگر دست از پرواز و جست و خیز بر می‌داشتند، روی شاخه‌ای می‌نشستند تا راه رفتن او را ببینند. در میان همه پرندگانی که از راه رفتن کبک خوشش می‌آمد، پرنده‌ای هم بود که فکرهای دیگری به سرش زده بود. این پرنده کسی جز کلاغ نبود.

ضرب‌المثل33(کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن) 

در ابتدا کلاغ هم مثل سایر پرنده‌ها، به راه رفتن کبک نگاه می‌کرد و مثل همه لذت می‌برد. اما چند روزی که گذشت، کلاغ با خود گفت: " مگر من چه چیزی از کبک کم دارم ؟ او دو تا بال دارد، من هم دارم. دو تا پا دارد و یک منقار، من هم دارم. قد و هیکل ما هم که کم و بیش به یک اندازه است. چرا من مثل کبک راه نروم ؟ " این فکرها باعث شد که کلاغ طور دیگری عمل کند. او که می‌دید توجه همه پرنده‌ها به کبک است، حسودی اش شد و تصمیم گرفت هر طور که شده نظر پرنده‌ها را به خودش جلب کند. با این تصمیم، نگاه کلاغ به کبک عوض شد. او به جای اینکه مثل همه پرنده‌ها از راه رفتن کبک لذت ببرد، به راه رفتن کبک دقیق می‌شد تا بفهمد او چطوری راه می‌رود که همه آن را دوست دارند. کلاغ هر روز در گوشه‌ای سر راه کبک می‌نشست و سعی می‌کرد با نگاه به او، شیوه راه رفتنش را یاد بگیرد. بعد از آنکه کبک از کنار کلاغ می‌گذشت، کلاغ بلافاصله راه می‌افتاد و سعی می‌کرد مثل کبک راه برود و راه رفتن او را تقلید کند. چند روز گذشت.

ضرب‌المثل33(کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن) 

کلاغ خیلی تمرین کرده بود و فکر می‌کرد که شیوه راه رفتن کبک را یاد گرفته است. یک روز که همه پرندگان منتظر آمدن کبک بودند، کلاغ از جایی که بود بیرون آمد و سعی کرد پیش چشم همه پرنده‌ها مثل کبک راه بود. پرنده‌ها که تا آن وقت کلاغ را با آن حال و روز ندیده بودند، کم مانده بود از تعجب شاخ درآورند. آنها نگاهی به یکدیگر انداختند و شروع کردند به مسخره کردن کلاغ. کلاغ که منتظر تحسین پرندگان بود، با شنیدن حرفهای مسخره آمیز پرنده‌ها و دوستانش دست و پایش را گم کرد و روی زمین افتاد. پرزه پرانی پرنده‌ها شروع شد. یکی می‌گفت: " کلاغ را ببین بعد از سالها پرواز، بلد نیست دو قدم راه برود. " یکی دیگر می‌گفت: " کلاغ جان، نمی‌خواهد مثل کبک راه بروی. بهتر است همان طور که قبلاً راه می‌رفتی، راه بروی. " این حرف، کلاغ را هوشیار کرد. تصمیم گرفت از راه رفتن مثل کبک دست بردارد و مثل گذشته راه برود. اما هر کاری کرد، نتوانست. انگار راه رفتن خودش را فراموش کرده بود.

ضرب‌المثل33(کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن) 


از آن به بعد، به کسی که صرفا ًتقلید می‌کند و ادای دیگران را درمی‌آورد و شیوه درست زندگی خودش را هم از یاد می‌برد، می‌گویند: " مثل کلاغی شده که می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.
 

انشا در مورد ضرب المثل کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد

موضوع انشا: در مورد ضرب المثل کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

کلاغ چندروزی بودعاشق کبک قهوه ای رنگ شده بودومی خواست با او ازدواج کند. بنابراین باپدرش به خواستگاری خانم کبک رفت.

خانم کبک که خواستگارهای زیادی داشت ازجغدو پرستو و فاخته برایش غیرباوربود که کلاغی به خوداجازه دهد که ازاو خواستگاری کند،بنابراین خانم کبک تصمیم گرفت که به کلاغ بگویداگرتوانست راه رفتن خودرادرست کندوکبک هاراه بروداوباکلاغ ازدواج می کند.

کلاغ به لانه یشان برگشت هرروزصبح به کبک ها نگاه می کردوسعی می کردکه مثل آنهاراه برودهمه می گفتند:اودیوانه شده وبه اجدادکلاغ برخورده بود که می خواست یکی ازآنهاراه رفتن خود را فراموش کند و از روی کبک ها تقلید کند تا این که یک روز کلاغ به دیدن کبک رفت.

کبک گفت:حالاچندقدمی راه بروولی تاکلاغ آمدراه بروددیدکه مانندروزهایی شده است که بچه کلاغ بودونه تنها راه رفتن خانم کبک را یاد نگرفته بودبلکه راه رفتن خودش را هم فراموش کرده بودوفهمید که هرکس بایدباکسی مثل خودش ازدواج کندوهرگز نباید به خاطرازدواج رفتاروچیزی که دراجدادش رواج است رازیرپابگذارد.

از آن به بعداین ضرب المثل بوجودآمدکه به کلاغ می خواست راه رفتن کبک رایادبگیردراه رفتن خودش راهم فراموش کرد.

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

موضوع انشا: در مورد ضرب المثل کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد کبکی بود که خیلی زیبا راه می‌رفت. همه پرندگان، مجذوب خرامان راه رفتن او بودند. وقتی کبک از دور دیده می‌شد، پرنده های دیگر دست از پرواز و جست و خیز بر می‌داشتند، روی شاخه‌ای می‌نشستند تا راه رفتن او را ببینند. در میان همه پرندگانی که از راه رفتن کبک خوشش می‌آمد، پرنده‌ای هم بود که فکرهای دیگری به سرش زده بود. این پرنده کسی جز کلاغ نبود. ضرب‌المثل33(کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن) در ابتدا کلاغ هم مثل سایر پرنده‌ها، به راه رفتن کبک نگاه می‌کرد و مثل همه لذت می‌برد. اما چند روزی که گذشت، کلاغ با خود گفت: " مگر من چه چیزی از کبک کم دارم ؟ او دو تا بال دارد، من هم دارم. دو تا پا دارد و یک منقار، من هم دارم. قد و هیکل ما هم که کم و بیش به یک اندازه است. چرا من مثل کبک راه نروم ؟ " این فکرها باعث شد که کلاغ طور دیگری عمل کند. او که می‌دید توجه همه پرنده‌ها به کبک است، حسودی اش شد و تصمیم گرفت هر طور که شده نظر پرنده‌ها را به خودش جلب کند. با این تصمیم، نگاه کلاغ به کبک عوض شد. او به جای اینکه مثل همه پرنده‌ها از راه رفتن کبک لذت ببرد، به راه رفتن کبک دقیق می‌شد تا بفهمد او چطوری راه می‌رود که همه آن را دوست دارند. کلاغ هر روز در گوشه‌ای سر راه کبک می‌نشست و سعی می‌کرد با نگاه به او، شیوه راه رفتنش را یاد بگیرد. بعد از آنکه کبک از کنار کلاغ می‌گذشت، کلاغ بلافاصله راه می‌افتاد و سعی می‌کرد مثل کبک راه برود و راه رفتن او را تقلید کند. چند روز گذشت. ضرب‌المثل33(کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن) کلاغ خیلی تمرین کرده بود و فکر می‌کرد که شیوه راه رفتن کبک را یاد گرفته است. یک روز که همه پرندگان منتظر آمدن کبک بودند، کلاغ از جایی که بود بیرون آمد و سعی کرد پیش چشم همه پرنده‌ها مثل کبک راه بود. پرنده‌ها که تا آن وقت کلاغ را با آن حال و روز ندیده بودند، کم مانده بود از تعجب شاخ درآورند. آنها نگاهی به یکدیگر انداختند و شروع کردند به مسخره کردن کلاغ. کلاغ که منتظر تحسین پرندگان بود، با شنیدن حرفهای مسخره آمیز پرنده‌ها و دوستانش دست و پایش را گم کرد و روی زمین افتاد. پرزه پرانی پرنده‌ها شروع شد. یکی می‌گفت: " کلاغ را ببین بعد از سالها پرواز، بلد نیست دو قدم راه برود. " یکی دیگر می‌گفت: " کلاغ جان، نمی‌خواهد مثل کبک راه بروی. بهتر است همان طور که قبلاً راه می‌رفتی، راه بروی. " این حرف، کلاغ را هوشیار کرد. تصمیم گرفت از راه رفتن مثل کبک دست بردارد و مثل گذشته راه برود. اما هر کاری کرد، نتوانست. انگار راه رفتن خودش را فراموش کرده بود.

از آن به بعد، به کسی که صرفا ًتقلید می‌کند و ادای دیگران را در می‌آورد و شیوه درست زندگی خودش را هم از یاد می‌برد، می‌گویند:

مثل کلاغی شده که می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

موضوع انشا: در مورد ضرب المثل کلاغ می‌خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

موضوع: کلاغ خواسا راه رفتن کبک را یاد بگیر راه رفتن خود را هم فراموش کرد.

روزی روزگاری بود که اقا محسن خانه ای بسیار بزرگ برای زندگی کردن حود و خانواده اش در دهکده ای دوردست ساخت.
او قسمتی از خانه خود را محل نگهداری پرندگان کرده بود و همچون درختان و گل های بسیار زیبا و خوش بو کاشته بود.
در این مکان پرندگانی همچون: کبک، کلاغ، مرغ، خروس و... نگهداری میکرد.
اقا محسن هر روز صبح ، ظهر وشب غذای مورد نیاز انها را تامین میکرد.
روزی از روزهای بهار بود که کلاغ داشت روی درخت اواز میخواند که یک لحظه چشمش به کبک افتاد که داشت در محوطه قدم میزد و این اقا کلاغ با عجله به سمت او رفت و گفت :(( ببخشید میتوانم سوالی از شما بپرسم؟))
کبک گفت:(( بفرمایید، امری داشتید؟))
کلاغ گفت:(( من علاقه بسیاری به راه رفتن شما پیدا کرده ام، آیا تو میتوانی راه رفتن خود را به من بیاموزی؟

کبک هم گفت:(( آری،اما در یک جلسه که نمیشود، باید روزها تمیرین کنی.))
خلاصه داستان کلاغ قبول کرد و هروز صبح به ملاقات کبک میرفت و تمرین میکرد و بعداز چندین جلسه اقا کلاغ بسیار خسته و ناتوان شد و گفت:(( ببخشید من دیگر نمیتوانم ادامه دهم و از این همه زحمتی که برایم کشیده اید متشکرم.))
بعد کلاغ به پیش دوستانش رفت، دوستانش به او گفتند:(( آهای، تو چرا بد راه میروی؟ تو که راه رفتنت تغییر کرده است، راه رفتنت مثل ما نیس.
کلاغ هم پاسخ داد:(( من میخواستم راه رفتن کبک را بیاموزم که متوجه شدم که دیگر راه رفتن خود را هم فراموش کرده ام.))
دوستانش او را مورد تمسخر خودشان قرار دادند ک به او می .
خندیدند.
تا اینکه پس از روزها کلاغ توانست به حالت اولیه(عادی) راه رود.
نتیجه گیری: با توجه به این داستان نتیجه میگیریم که خداوند تمام موجودات را با خصوصیات منحصر به فردی افریده است که هرچه تلاش کنند مثل هم که نمیشود هیچ شاید اداب و رسوم خودشان را هم نیز فراموش میکنند.

 

توجه :

برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :

نظر هم یادتون نره

بازنویسی حکایت یکی از حکما شنیدم که می گفت

باز نویسی حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت

باز نویسی حکایت مردکی را چشم درد خواست

باز نویسی حکایت شخصی به عیادت مریضی رفت

بازنویسی حکایت در مورد دزدی پیراهنی را دزدید و به پسرش داد

باز نویسی حکایت صفحه ۷۰ پایه نهم با موضوع روزی شخصی نزد طبیب رفت

بازنویسی حکایت فردی با سپری به میدان جنگ رفته بود

بازنویسی حکایت شخصی شتری گم کرده بود جدید

بازنویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود

بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران باجمعی از دوستداران

بازنویسی حکایت انوشیروان و وزیرش

بازنویسی حکایت حاکمی دو گوشش ناشنوا شد

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

بازنویسی حکایت بیابان گردی را دیدم در حلقه جوهریان بصره

مثل نویسی به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است

گسترش حکایت سوداگری بار آبگینه داشت

بازنویسی حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت

ساده نویسی حکایت در مورد طاووس و زاغی

داستان ضرب المثل حلّاج ِ گرگ بوده

مورچه سیاه کوچولو ( بر اساس ضرب المثلِ : مور گرد آورد به تابستان تا فراغت بود زمستانش

بازنویسی ضرب المثل در مورد اب که یک جا ماند می گندد

بازنویسی ضرب المثل تو نیکی می کن و در دجله انداز

بازنویسی ضرب المثل در مورد از تو حرکت از خدا برکت

بازنویسی ضرب المثل در مورد کار نیکو کرن از پر کردن است

باز نویسی ضرب المثل فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تر است

داستان نویسی ضرب المثل کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد

بازنویسی ضرب المثل باد آورده را باد می برد

توضیح ضرب المثل عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

بازنویسی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

گسترش ضرب المثل از دل برود هر ان که از دیده برفت

بازنویسی ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

بازنویسی ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد

بازنویسی ضرب المثل زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

بازنویسی ضرب المثل برو کار می کن مگو چیست کار پایه دهم فنی صفحه 21

تحقیق درباره ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر می‌شود

تحقیق درباره ضرب المثلهای فارسی

تحقیق درباره ضرب المثلها

انواع ضرب المثل های ایرانی

بازنویسی شعر در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه

بازنویسی حکایت سوداگری بار آبگینه داشت یکی از باج گیران عنان بارگیرش

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 15:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(1)

انشا پایه هشتم صدای باران

بازديد: 88717
انشا پایه هشتم صدای باران

این مطلب شامل 15 انشا در مورد صدای باران می باشد.تا اخر ببینید و نظر بدهید :

موضوع :

انشا پایه هشتم صدای باران

 

پایه۸ درس۴ صدای باران صفحه۵۳

انشا پایه هشتم صدای باران

متن انشا :

مقدمه:باران یکی از  با ارزش ترین نعمت های خداوند است. این نعمت اگر روزی نباشد بشر نیز نابود می شود

تنه انشا: باران همواره نعمت با ارزش خداوند است که از ابرها حاصل می شود. باران از برخورد ابرها و ارتعاشاتی که در آن ها صورت می گیرد حاصل می شود. در بعضی از نقاط ایران به دلیل نزدیکی به دریا باران بیشتری می بارد مانند مناطقی چون گیلان و مازندران. اما مناطق مرکزی ایران به دلیل خشکی و دوری از دریا همواره با کمبود باران و کم آبی رو به رو هستند. صدای باران برای این مناطق بسیار دلنشین تر است هر چند که باران برای مناطق شمالی نیز سرشار از شعف و سرور است. وقتی باران می بارد صدای نم نم باران که بر برگ های درختان می خورد احساس بسیار زیبایی در من ایجاد می کند. باران وقتی می بارد بوی خاک را بلند می کند که با آن صدا، من را به زیباترین رویاهایم می برد. صدای باران همواره این احساس را تلاقی گر است که اگر روزی نباشد بشر چه خواهد کرد باران باعث رویش درختان و مزارع و پر شدن آب های زیرزمینی است و نقش بسیار مهمی در تامین آب شیرین زمین دارد. باران گاه به صورت نم نم است و گاه انقدر شدید می شود که باعث آب گرفتگی معابر و سیل می شود. سیل یک بلای طبیعی است که گاهی گریبان گیر انسان ها می شود و صدمات جبران ناپذیری را به بار می آورد. صدای باران هرگاه بسیار شدید  شود. در من ترسی را ایجاد می کند که مبادا به سیل منجر شود. ولی در بیشتر مواقع از صدای نم نم باران لذّت می برم و احساسی سرشار از آرامش را به روح ام تزریق می کند.

نتیجه گیری: باران یکی از با ارزش ترین نزولات خداوند است. صدای آن بسیار دلنشین است، زیرا نمایانگر حاصل خیزی و رشد گیاهان و درختان است. باران سرشار از عشق و محبت است.

 

انشا صدای باران – پایه هشتم

نزدیک صبح بود، همه جا صدای باران پیچیده بود، قطره های کوچک باران به روی سقف شیروانی خانه ی روستایی بر خورد می کردند و پس از اندکی به طرف پایین سرازیر می شدند.

ساکنان خانه خوشحال از این باران کنار بخاری گرم نشسته، به صدای باران گوش می کردند و خدا را شاکر بودند.

در بیرون از خانه کف زمین به خاطر بارش باران، گِلی شده بود و جوی های کوچک پر شده از آب باران را همه جا دیده می شد.

خانه در وسط جنگل قرار داشت و اطراف پر از درخت هایی بود که دیگر برگی برای شان نمانده بود و باران آخرین برگ ها را هم از شاخه ها جدا کرده و بر زمین فرش می کرد.

این بار صدای باران را می شد از بر خوردشان با شاخه های درخت، برگ های روی زمین و جوی های کوچک آب شنید.

در امتداد جنگل، ساحل زیبا و سپس دریا قرار داشت. باران این جا هم حضور داشت و صدایش در فضا طنین انداز شده بود.

شن های ساحل خیس از باران بودند و دریا نا آرام بود. هر چند لحظه یک بار موج های بزرگی روی آب دریا شکل می گرفتند و خود را به ساحل رسانده و دوباره به دریا بر می گشتند.

قطره های باران از آسمان به روی دریا می چکیدند و با موج ها یکی می شدند.

هیچ قایقی در دریا دیده نمی شد و تمام ماهیگیران در خانه های شان منتظر آرام شدن دریای متلاطم بودند.

ساعت ها گذشت تا بالاخره باران بند آمد و دریا آرام گرفت. صدای باران قطع شد و این بار صدای پرنده ها بود که در دریا، ساحل و جنگل طنین انداز شد.

خورشید طلوع کرده بود و انوار طلایی اش طراوت و تازگی طبیعت پس از باران دیدنی تر کرده بود.

 

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۱  —————————–

 

 

صدای نم نم باران خواب را از چشمانم ربوده بود . هر کاری کردم نتوانستم چشمان منتظرم را با شهر خواب آلود همراه سازم . از جايم بلند شدم . آرام آرام به سمت حياط حرکت کردم . صدای چک چک باران نزديک و نزديکتر می شد . فضا مملو از بوی باران شده بود . وقتی به حياط رسيدم با آهنگ باران همراه شدم. 

چشمها را بايد شست       جور ديگر بايد ديد
چترها را بايد بست           زير باران بايد رفت
فکر را ، خاطره را       زير باران بايد برد 
با همه مردم شهر      زير باران بايد رفت
دوست را زير باران بايد ديد     عشق را زير باران بايد جست
هرکجا هستم باشم         آسمان مال من است 
پنجره ، فکر ، هوا          عشق ، زمين مال منست

وقتی همنفس باران شدم خودم را بدستش سپردم . حال برخورد قطرات باران را به صورتم حس ميکردم . هر قطره از باران جان تازه ای به کالبدم می دميد و زخمهای دلم را با هر ترنمش تسكين می داد . سر مست باران گشته بودم احساس عجيبی داشتم يك نوع احساس سبکی …

دستانم را به سوی خدا بلند كردم و چشمانم به آسمان دوخته شد . ناگهان درهای آسمان باز گشت . صيحه ای از دل آسمان بلند شد و بر قلبم نشست . برخيز و روحت را با باران نگاهت جان تازه ای بخش . نوری از آسمان بر قلبم فرود آمد و قطرات اشك بر بستر خشك تنهايی ام جاری گشت .
حرفهايم را با او زدم و تمام دردها را با او گفتم …

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۲  —————————–

 


 

وقتی باران به صدا درمی آید…

آیا تا کنون به بارش باران فکر کرده ایم ؟

باران که می بارد ، بعضی ها دلشان می گیرد وخیلی ها شاعر می شوند. آخر تازه یادشان می افتد که احساسات فطری پاک و زلالی هم هست که در لابه لای افکار مادّی و تکراری روزمره ، فراموشش کرده بودند.

 

وقتی باران می آید، دیگر، مردم ، خودشان را برای چیزهای کم ارزش و بیهوده معطل نمی کنند، حتی جلوی زیباترین ویترینهای مجللترین مغازه ها هم خالی است.هر که را می بینی با عجله به سوی مقصد حرکت می کند یعنی باران باعث می شود که انسان مقصدش را فدای زرق و برقها نکند.

 

سواره ها نیز در بارش باران بیشتر از قبل ، دلشان برای پیاده ها می سوزد و زودتر آنها را سوار می کنند. یعنی باران ، مردم را سخاوتمندتر و سخاوتمندان را دلسوزتر می کند.

 

باران که می بارد، مردم صمیمی تر ، متحدتر و فداکارتر می شوند. چرا که خیلی ها را می شود دید که یک نفر دیگر را زیر چتر خود گرفته اند.

 

باران ، زمین را پاک می سازد ، هوا را تصفیه می کند و برخی ویروسها را از بین می برد و شاید آن وقت مردم کمی پاکتر زندگی کنند!

 

وقتی باران بر خاک ، کشتزارها و کوهها فرو می ریزد ، حیات ، جان می گیرد و همه به تداوم زندگیشان امیدوارتر می شوند و ممکن است برای یک بار هم که شده صاحب باران را شکر گویند.

 

در بارش باران عدالت را هم می توان دید. چرا که قطره ها ، در همهء محله های یک شهر و یا بر بام همهء خانه های یک محله ، با یک نواخت مساوی فرو می ریزند.

 

وقتی که باران می‌آید، گاهی سالهای کودکی ، قیل و قال آرامش بخش مدرسه! و درس «‌باران آمد ، آن مرد ، در باران آمد » در ذهنها رژه می روند و آن وقت تازه یادمان می افتد که آن مرد ، در باران نیامد. پس می شود کمی هم برای آمدن او (روحی فداه) دعا کرد.

 

باران ، سرشار از خیر و برکت است و آن باران نیز، آن باران سرنوشت سازی که از هوای ابری چشمها بر گونه هایمان می نشیند و سبب می شود که بهتر بتوانیم مسیر زندگیمان را عوض کنیم. زیرا باران کمیاب اشکها، توفیق توبه را سهل الوصول تر می کند.

 

قطره های اشک می توانند بغض سنگین تاریخ معصومان مظلوم را نیز بشکنند و آموزه های بی بدیل مردان شهید روز دهم را در سینه ها زنده و بالنده نگهدارند. چرا که حسین علیه السّلام بیش و پیش از آن که تشنهء آب باشند تشنهء اندیشهء انسانهای زمانها هستند.

پس ای باران عزیز! ما را تنها نگذار.

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۳  —————————–

 


 

دیگر آسمان دارد تیره و خاکستری می شود و باران نم نم وکم کم شروع به بارش می کند.

باران مانند اشک های حضرت زینب(س)همچنان میبارد.

ناگهان صدای مهیبی به گوش میرسد.!!! این صدا صدای رعد و برق ها هستند.

باران تندتر و تندتر میشود.همه ی مردم درخیابان به دنبال پناهگاهی میگردند.!

چترهای مردم و بالکن های مغازه ها مانند یک پناهگاهی اند که به مردم درخیابان آغوش بازمیکنند تا مردم زیر این رحمت الهی خیس نشوند.!!!

با گذر زمان خیابان ها خلوت شده وتعداد کمی از انسان ها در خیابان پیدا می شود و باران سرد شده و به تگرگ تبدیل می شود و با شکل و شمایلی خاص مانند سنگ های یخی به زمین فرو میریزند.

-باران باغبانی میشود که به گل و گیاهان و درختان و سبزه ها آب می دهد.

-کشاورزی میشود که به کشاورزان کمک می کند.

-و باران رفتگری خواهدشود که خیابان را تمیز می کند.

-و سقایی میباشد همچون(ابوالفضل<ع>)که به تشنگان آب میرساند.

باران آهسته وآهسته تر می شود.

کم کم رنگین کمان نمایان می شود رفته رفته پر رنگ تر و پر رنگ تر می شود و خیابان ها باز هم رو به شلوغی برمی گردند.

تا چندین ساعتی زمین نم خواهد داشت ولی زمین خشک خواهد شد.

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۴  —————————–

 


 

وقتی ترانه ی دلپذیر باران درگوش هایم جاری می شود ،وقتی ناله ابر را می شنوم به رویاها پرواز می کنم .چشمانم را می بیند ،پیچک هایی که در دل وروح انسان بی روح می پیچد ودل سرد او را پر از مهر ومحبت می کند.

 

نغمه های چک چک باران را که با هماهنگی خود را بر سرزمین سرد می اندازند وچه زیباست ابرهای تیره ای که از حسادت خود را روبه روی ماه درخشان گرفته است ودر جاده های عشق جلوه نمایی می کنند.

 

وقتی قطره های باران را به دور دست ها می برد ،جایی که دور از دغدغه های روز ماست .صدای باران همانند صدای گیتار است که وقتی شروع به نواختن می کند باید تا انتها بنوازد تا تمام هستی را از خواب غفلت وسر درگمی بیدار بیدار کند ،مانند آن روزی که وقتی امام حسین (ع) بارانی از سخنان خود را جاری کرد و باعث بیداری اسلام شد.

 

هنگامی که ابروآسمان وباران وترانه های آن دست به دست داداند تا دنیایی را بیدارکنند .صدای باران مرا به یاد شعر کودکی هایم می اندازد که در دوران ابتدایی با همکلاسی هایم زمزمه می کردیم .

 

باز باران

با ترانه

باگوهرهای فراوان

می خورد بربام خانه…..

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۵  —————————–

 


 

در دل من شور و هیجانی تازه جان میگیرد .وقتی قطرات باران بروی شیشه ها می نشیند انگار مهمان جدیدی به خانه ما می آید به طوری که با امدنش نشاط و طراوتی که به همراه دارد به خانه ما نیز وارد می شود.

 

وقتی صدای چک چک باران به گوش می رسد تازه به یاد می اورم که خداوند چه زیبایی های فراوانی آفریده ونعمت های بیکرانی را در اختیار ما قرار داده تا به نهایت از انها استفاده کنیم .

 

وقتی دانه های بلورین بر روی زمین می افتد ،دل زمین شسته می شود؛ای کاش ما هم همین گونه بودیم . ای کاش با باریدن باران تمام بدیها از دل ما شسته می شد واز بین می رفت .

 

وقتی باران می بارد درختان ،گل ها ،چمن ها جانی دوباره می گیرند گویی دوباره متولد شده اند ،سرشان را به آسمان بلند می گیرند واز خدا به خاطر این نعمت تشکر می کنند .ما انسانها نیز با شنیدن صدای باران با طراوت می شویم واز این نعمت خداوند نهایت استفاده رامی بریم .

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۶  —————————–

 


 

رحمت الهی به سوی زمین و زمینیان سرازیر می شود ،جوی ها ونهرها پر آب می گردد ،زمین سیراب می شود و درختان و گیاهان طراوتی دوباره می یابند ،غبار ها وآلودگی ها زدوده شده وهوا تمیز می شود،عطر باران همه جا را فرا گرفته وطبیعت جلوه ای زیبا پیدا می کند .

 

وقتی صدای باران می اید،دلهای آدمیان به ویژه مومنین خدا روشن وشاد می گردد گویی قطرات باران غبار درون را نیز از وجود آنان شستشو داده وجان خسته اشان را حیاتی دوباره می بخشد.

 

صدای نم نم باران ترنم دلنشینی است در گوش جان آدمیان که درهای عظیم رحمت الهی به رویتان گشوده شده وعشق با بندگان خویش آغاز گردیده است .پس بخوانید تا استجابت کند شما را.

 

صدای باران که می آید دل ها به حضرتش نزدیک تر می شود واحساسی زلال آدمی را به سویش فرا می خواند انگار که دستان پر مهر او این بار می خواهد با قطرات باران نوازش گر سر و روی بندگان خویش باشد. آن گونه که مادری مهربان عاشقانه کودک دلبند خود را نوازش می کند .

 

باران نه تنها رحمت ،که مایه تطهیر است ؛نشانه است ،نشانه ای محکم برای آنانی که می خواهند قلب ها را جلا دهند ودل ها را از هر چه سیاهی ،پاک کنند تا در سایه ی این پاکی بتوانند پاک بخورند پاک بیاشامند، پاک ببینند،پ.اک بشنوند،پاک بیندیشندوپاک زندگی کنند تا رستگار شوند.

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۷  —————————–

 


 

هوا گرگ و میش بود و من با دلی گرفته در کنار پنچره ی اتاقم نشسته بودم .از شدت بغض احساس خفگی می کردم .چشم هایم آنقدر تار شده بود که دیگر حتی دست هایم را هم نمی دیدم .

 

کم کم اولین قطره اشکم مانند رودی که از کوهی جاری می شود، گونه هایم را لمس کرد وبه پایین غلتید . جویی از اشک برگونه هایم جاری شد .شروع به گریه کردم وپاهایم را به جای همدم نداشته ام در آغوش گرفتم .همزمان با گریستن من آسمان هم شروع به گریه کرد .با هم ودرکنار هم به گریه پرداختیم.

 

آوای دلنشین باران مرا وادار کرد از خانه خارج شوم .به محض خارج شدن از خانه قطره ای از اشک آسمان برروی پوست داغ و تب دار صورتم فرود آمد و احساسی باور نکردنی به من داد، احساسی که به من می گفت:”من نیز در غمت شریکم “.

 

چشم هایم را بستم وبه سال های پیش باز گشتم .زمانی که کودکی بیش نبودم، زمانی که نمی فهمیدم مهر چیست ودل شکسته کیست؟ اما اکنون نه تنها می فهمم بلکه با تمام وجودم احساسش می کنم. احساس غریبی است ، همان قدر که مهر ورزیدن شیرین است ، دل شسکستگی بسی تلخ وناگوا ر است .

 

کاش می شد آسمان بود ،کاش می شد آنقدر مهربان می بودیم که حتی گریستنمان هم سبب تولد غنچه ای زیبا ودوست داشتنی و ابریشمین می شد . در افکارم غرق شده بودم که متوجه شدم گریه آسمان پایان گرفته است و نسیم دست نوازشگر خود را برگونه هایم می کشید .چشمانم را گشودم وبه آسمان نگریستم ودیدم لبخند ی هفت رنگ برلبان آسمان نقش بسته است.

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۸  —————————–

 


 

دست اگر برای لمس قطره ای باران پیش می رفت . نشان از طراوت دل زلال تودارد ….

بدان که هنوز آغاز راهی و باران از باریدن باز نمی ایستد .پس تو نیز مایوس مشو و ببار تا به زندگی وهدفت جلای دوباره بخشی .باران نیز مثل تو از شکاف ابرهای تیره برخاسته است ،مشکلاتت را پشت سر بگذار ولذت طهارت را بچش ،صبر را از باران بیاموز وعشق بارش را در خودت باورکن باران تنها یک پدیده نیست ،بلکه معجزه است .

 

در دنیا هیچ بویی لذت بخش تر از بوی خاک های بارن خورده نیست .

هنگامی که قطره های بلورین بر درخانه ی وجود ت ،دلت را می کوبند فرصت را از دست نده ودست در دست او برای شکفتن قدم بگذار و همراه با آوای دلنشینش رویشت را تکمیل کن و اورا واسطه ای بین خود وخدای خود قرار ده که بی شک این قطرات اشک شوق خدا به سبب موفقیتش در آفرینشت خواهد بود.

 

ای اشرف مخلوقات او وقتی تو را آفرید به خود آفرین گفت . پس تو چطور می توانی از بهترین نعمتهایش همانند باران چشم پوشی کنی وخود را بنده کسی جز او بخوانی.

 

باران در فصلی می بارد که همه ی رخدادها دم از تواضع وفروتنی می زنند.پاییز فصلی است که برگهای سبز با وجود اینکه به رنگ طلا تغییر می کنند اما با خشوع وفروتنی به زمین می افتند ؛شگفت در این آفرینش که باران هم با عظمتش می بارد تا گلی زنده شود وزمینی را تازه کند تا دل خاک خورده ی انسانی را از غم بشوید بارانی که از خود می گذرد تا شاعر با آهنگ دلنشینش شعری بسراید ،اما شاید باران هم می ترسد ،می ترسد از اینکه روزی تنها شود وبه همین دلیل می بارد .گاه باران همه ی دغدغه اش بارش نیست ،گاه از غصه ی تنها شدنش می بارد.

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۹  —————————–

 


 

حس عجیبی به انسان دست می دهد ،او حس می کند خداوند نعمت الهی برایش را به ارمغان می فرستد در این حال است که انسان باید به خاطر این نعمت عظیم و بزرگ که سر منشا تمام موجودات عالم است راه خوشبختی را پیدا کندوبا توسل به اهل بیت وقرآن کریم به سعادت اخروی برسد .

 

وقتی باران به گوش انسان میرسد احساس آرامش به او دست میدهد،وسقف وسر پناهی بالای سر خود می بیند واین چقدر عاشقانه است.

 

وقتی باران به صدا در می آید شایداین قطره های باران اشک های کودکانی باشد که تشنه لبان در صحرای کربلا شاهد شهادت عزیزان خود بودند واشک می ریختند ،شاید این باران می توانست روی خیمه های که کفار آنها را آتش زدند در حالی که نگاهی به گریه های معصومانه کودکان نینداختند که چگونه گریه می کردند ،می بارید! کافران زیورآلات آن ها را زیر عباهایشان ویا چادرهایشان از گوشهای کودکان در آوردند وبه غنیمت می بردند در حالی که نمی دانستند این گریه ها می تواند همان بارانی باشد که قطره قطره از چشمان کودکان به زمین ریخته می شود!اه وافسوس این صحنه ها چه قدر غم انگیز وتاسف بار است.

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۱۰  —————————–

 


 

امروز سر صف بودیم که ناظم خوبمان موضوعی رابرای نوشتن انشا پیشنهاد داد .موضوع عجیبی بود .اگر باران به صدا در بیاید …ذهنم را خیلی مشغول کرد تمام طول روز را فکر می کردم ؛حتی سر کلاس هم حواسم به درس نبود از پشت پنجره کلاس به آسمان نگاه می کردم .هوا ابری بود ؛ابری سیاه که هرلحظه منتظرش بودم ومن فکر می کردم که اگر باران به صدا در بیاید ….

 

نمی دانم چگونه زمان گذشت .زنگ آخر زده شد با دوستانم خداحافظی کردم تا منزل نگاهم به آسمان بود که شاید ابر ی باریدن می گرفت اما باران نیامد ومن در حسرت بارش باران ماندم.

 

ایکاش می بارید تا من راحت می نوشتم شاید با من حرف میزد؛چه می گفت؟چقدر دلم می خواست ان بالا پیش ابرها بودم .راستی اگر من باران بودم ؟

 

راستی اگر من باران بودم دلم می خواست کجا ببارم ؟به کدام سرزمین تشنه ؟به کجای این هستی پهناور؟

 

آری؛ من باران شدم با هزاران ،نه با میلیون ها قطره ی دیگر همراه شدم تا به زمین برسم.زمین آغوش باز کرده بود وما را به گرمی می فشرد ،لبخند گل ها دیدنی بود ،نمی دانم کدام نسیم مرا از دشت پر از گل به شهر آورد .

 

آدم ها ،این موجودات که خود را اشرف مخلوقات می دانند برای اولین دیدار جالب به نظر می رسیدند .هواچقدر کثیف بود، وسنگین؛ماموریت داشتم هوا را تمیز کنم…. هوا تمیز شد.

 

من در جوی آبی روان شدم ،ای کاش نمی شدم تا نبینم ونشنوم آنچه را دیدم وشنیدم …جوی مرا با خود برد،بردوبرد ،شدیم جویبار ، رودخانه تا به دریا برسیم . دریا؟

 

دوستانم می گفتند دریا آخر این قطره ها چند بار باریده بودند وبازبخار شده بودند وراه را از بیراهه می شناختند .ماهی ها همراه ما می آمدند .چیز های نوک تیزی در آب بود دوستانم می گفتند انها قلاب هستند .ماهی ها در قلاب ها گرفتار انسانها می شدند ؛چقدر دردناک بود جدای آنها از ما .

 

ناگهان راکد شدیم ،ایستادیم .دوستانمان گفتند:ای بابا !ادم ها سد جدید ساختند ؟!چند روزی آنجا بودیم من از روی کنجکاوی به کنار سد رفتم ؛ناگهان دستان کوچکی وارد آب شد مرا به اتفاق دوستانم تنگ آبی که یک ماهی کوچکی درونش بود ریختند .تنگ آب را به کنار سفره اشان بردند .ماهی درون تنگ بی تابی می کرد وکودک به ماهی کوچک زندانی خیره بود .

 

آدم هر چه بود خوردن و زباله هایشان را همان جا رها کردند و رفتند . من درون تنگ احساس خفگی کردم دستان کودک تنگ را سخت می فشرد .اتومبیل انها حرکت کرد ؛صدای رادیو شنیده می شد ،ادم ها گفتند :ساکت اخبار می گوید.صدایی می گفت:دریاچه ارومیه در حال خشک شدن است .زاینده رود دیگر رود نیست .دریاچه ها در حال مرگ هستند …دریاچه ها…..؟

 

از شنیدن این اخبار به تنگ آمدم ؛دیگر صدایی نمی شنیدم ساعت ها گذشت .اتومبیل ایستاد ؛آدم ها پیاده شدند ،ناگهان تنگ از دستان کودک برزمین افتاد وما روی زمین داغ که آسفالت نامیده می شد رها شدیم ماهی کوچک به درون جوی آب پرید .کودک اشک می ریخت وما داشتیم بخار می شدیم .من اززمین جدا شدم وبه طرف اسمان رهسپار می شدم ،از این بالا زمین چقدر زیبا به نظر می رسید ؛ای کاش همان پایین هم به اندازه این بالا زیبا بود .دیگردوست ندارم ببارم ،دیگر زمین را دوست ندارم وبه باران می گویم نبار ،زمین جای قشنگی نیست.

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۱۱  —————————–

 


 

چقدر لذت بخش است هنگامي كه با طنين دلنشين باران كه از پشت پنجره با باد رقصان ضربه هاي آرام به شيشه ي آن ميزند صبح خود را آغاز كنيم…..

 

-صبحي كه سرآغاز آن نعمت گواراي پروردگار باشد باراني كه گاه آرام و بي صدا گونه گلهارا نوازش ميدهد و گاه با بي رحمي بالها پرندگان را خيس ميكند…..

 

-باران با دانه هاي نگين مانند خود” آسمان را به زمين وصل ميكند. وقتي باران به صدا در مي آيد دلم ميگيرد…..

– كاش من هم مانند كودكاني كه آمدن باران را به يكديگر خبر ميدهند و به دنبال چترهاي رنگي خود ميگردند شور شوق بازي در زير اشك هاي آسمان را داشتم…..

 

لحظه هاي زيباييست وقتي كه دختر بچه اي آرام با جعبه ي شكلاتش كنار جاده زير قطره هاي باران نشسته است ولي پسرك او را با سايه ي چتر خود مواجه ميكند…..

 

-باران رحمت اتهي را از معصيت پاك و منزه ميكند كاش مي شد دلهايمان هم با بارش باران همچون گلي نو شكفته تازه و پاك ميشد…..

 

-كاش قلب هايمان صاف و آينه مانند قلب كودكان بود كه با آواي دلنشين باران همخواني مي كردند و در هنگام برق آسمان يكديگر را در آغوش مي كشيدند به گمانم آماده ي عكس انداختن آسماني بودند…..

 

-صداي تپش قلب آسمان به وسيله قطرات ريز باران به زمين ميرسد…..

-كاش زودتر برسد روزي كه همه ي ما بدون چتر در زير باراني كه به يمن ظهور امام مهدي (عج) مي بارد بايستيم…..

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۱۲  —————————–

 


 

در دل و جانم روح و روان تازه ای دمیده می شود ، هنگامی که قطره های ریز باران بر گونه ها و لب هایم می نشیند…

آن زمان است که معنای  زندگی کردن و در عین حال خوشبخت بودن را تجربه می کنم . کمی گوش فرا ده …

کمی بیشتر دقت کن . گوش هایت  را تیز کن . به راستی که صدای باران چه زیبا و دلنشین  است . این قطره های زیبا و با طراوت که با ملاطفت دست نوازش برصورتمان می کشند ، هدیه های گران بهای خداوند به ماهستند .

آیا خداوند را شکر می کنی ؟ می بینی که چگونه قطره ، قطره در دل زمین فرو می روند ؟

او می بیند که چگونه ما انسان ها در دنیای مادی زندگی خود غرق شده ایم . آری او این باران را به صدا در می آورد تا ما به خود بیاییم و از همین جا به دنبال زندگی روانه شویم . به راستی که چقدر خداوند ما را دوست دارد.

وقتی باران به صدا در می آید ما انسانها تنها موجوداتی نیستیم که از آمدنش شاداب می شویم . بلکه دیگر مخلوقات زمین هم از شنیدن صدای آهنگین و گوش نواز باران به وجد آمده و ثناگوی خداوند می شوند .

هنگامی که قطره های باران در دل زمین فرو می روند زمین از اعماق وجودش نفس عمیقی می کشد و تمام آلودگی ها ی درونش را با بازدمی بیرون می راند باران که به صدا در می آید دوست داری زیر باران راه بروی . با او سخن بگویی ، با خدایت سخن بگویی . دوست داری هرگزپایانی برای آن نباشد . برخلاف میل ما باران می رود . امام هیچ نگران مباش . زندگی هم چنان جاریست و باز هم باران به صدا در می آید …

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۱۳  —————————–

 


 

مقدمه :

در کنار یک دریای پرتلاطم روی صخره ای نشسته بودم ، غرق در تفکرات خویش بودم ، البته به دنبال یک موضوعی می گشتم که انشاء خود را با آن آغاز کنم که ناگهان صدای امواج خروشان دریا مرا به سمت خود کشاند ، در همین حین چشمم به صدفی خورد که موج دریا با خود آورده بود ، هنگامی که صدف را در دستانم گرفتم یک نور زیبایی از آن به چشم می خورد ، در لابه لای نور زیبای این صدف کلمه ای چون « باران » می درخشید ، آری اینگونه تلنگری بر من وارد شد که موضوع انشاء خودم را باران انتخاب کنم .

 

بدنه کلی :

«ب» باران یعنی بوی کاهگل خانه مادر بزرگ ، باران که می بارد بوی کاهگل به مشام می رسد و آدمی را مدهوش و افسونگر می کند این بوی خاک …

 

«الف» باران یعنی آسمانی دلگیر ، باران که می بارد انگار آسمان دلش گرفته است ، انگار آسمان بغض دارد و می خواهد اشک بریزد بر سر زمینیان ، چقدر بغض آسمان آبی دلنشین است …

 

«ر» باران یعنی رنگین کمان هفت رنگ ، باران که می بارد رنگهای قشنگ رنگین کمان صفای دیگری دارد ، وقتی که نور آفتاب وارد قطرات در حال بارش می خورد به رنگهای اصلی تجزیه می شود و رنگین کمان را تشکیل می دهند ، رنگهایی چون : قرمز ، نارنجی ، زرد ، سبز ، آبی ، نیلی و بنفش…

 

«الف» باران یعنی آرامش ، باران که می بارد آرامش سرتاسر وجود آدمی را فرا می گیرد ، قدم زدن زیر نم نم باران آدمی را به وجد می آورد ، صدای چکیدن قطره قطره های باران کودکیم را زنده می کند ، به روحم ! به احساسم ! طراوت می بشخد …

 

«ن» باران یعنی ناودان های خونه هامون ، نسترنهای باغچه هامون ، باران که می بارد ناودان ها یک خودی نشان می دهند ، نسترنها جان می گیرند …

 

نتیجه :

باران خوب است ، زندگی زیباست ، باران مرا می برد به دوران کودکی ، به آن زمان که خانه ها کاهگلی بود ، دورهمی ها سادگی بود ، قصه رنگین کمان توأم با شادی کودکی بود …
به نظرشما ناقص نیست نتیجش؟

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 15:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(2)

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

بازديد: 70090
انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

این مطلب شامل چندین انشا در مورد وزش شدید باد می باشد لطفا تا اخر ببینید و نظر بدهید :

موضوع :

 

پایه۸ درس۴ صفحه۵۳ صدای وزش شدید باد

انشا شماره 1 :

متن انشا :

مقدمه: باد یکی از دل انگیز ترین و زیباترین نعمت های خداوند است. باد جریان هوا است.

تنه انشا: وقتی باد می وزد یکی از دلنشین ترین احساس ها  در من ایجاد می شود. احساسی سرشار از شعف و شور در  دلم پر می شود. این احساس همواره برایم دل انگیز بوده است. گاهی احساس می کنم باد با من سخن می گوید. گاهی صدای باد بسیار شدید می شود، به گونه ای که پنجره ها  به صدا در می آیند و صدای بلند باد مانع خوابیدنم می شود. باد برایم همواره عظمت خداوند را گوشزد می کند. باد وقتی شدید می شود بسیاری از درختان را می شکند و خرابی هایی به بار می آورد که به نوبه ی خود مخل است و موجب آزار انسان ها می شود. در بعضی از مناطق دنیا باد سرعت بیشتری دارد. باد در مناطق ساحلی همراه با باران همیشه شدید تر بوده است. بعضی از بادهای شدید گرم بوده و بعضی باد سرد است. بعد از باد گرم معمولا هوا طوفانی می شود. در بسیاری از مناطقی که باد شدید است مانند: منطقه منجیل گیلان توربین های بادی تعبیه شده است تا با کمک سرعت باد، برق تولید شود. در واقع انسان همواره حتی از باد شدید که یکی از نعمت های خداوند است به نحو احسن بهره می برد. در گذشته ها به کمک باد، آسیاب به حرکت در می آمد و آرد تولید می شد. همیشه از  صدای شدید باد می ترسم. اما خیلی وقت است بر ترسم غلبه پیدا کرده ام؛ زیرا به این نتیجه رسیده ام که بعضی چیزها به ظاهر ترسناک و مضر هستند اما در باطن فوایدی نیز دارند. در قاره آسیا همواره با بادهای موسمی روبه رو هستیم. این بادهای شدید که به واسطه اختلاف درجه حرارت دریاها و قاره ها در  زمستان و تابستان تولید می شوند . در بین شاعران بزرگ  ایران زمین باد همواره به عنوان پیغام بر شناخته شده است.

نتیجه گیری: باد هر چند در ظاهر ترسناک است اما یکی از نعمت های با ارزش خداوند است که بهره های زیادی از آن می توان برد و نباید از صدای شدید باد خوفی در دل راه داد.

 

انشا در مورد صدای وزش شدید باد

انشا دوم: کنسرت باد و درختان پاییزی

بند مقدمه (زمینه سازی)

در خواب خوشی بودم که صدایی که شبیه به هیچ چیز نبود به گوشم رسید. در همان حالت خواب و بیداری کمی بهتر گوش دادم، چیزی شبیه به های و هوی عجیبی بود که گویی از دوردست آمده و به جایی کوبیده می‌شد و بازتاب می‌یافت. چراغ خواب اتاقم با نوری کم سو می‌تابید و می‌توانستم با کنار زدن پرده، نگاهی به بیرون داشته باشم. به علاوه از آن جایی که به سحرگاه نزدیک می‌شدیم، از سیاهی اولیه شبانگاهی کاسته شده بود و اندکی فضای بیرون قابل رویت بود.

بندهای بدنه (متن نوشته)

به کوچه نگاه کردم. درختان با پیچ و تابی غریب، شاخ و برگ خود را تکان داده و گویی سعی در ترکیب بندی رقصی موزون داشتند که تا حدودی نیز در آن موفق بودند. شاخه‌های درخت از این سو به آن سو تاب می‌خوردند و یک هارمونی زیبا و دیدنی به وجود آورده بودند. این صدای وزش شدید باد بود که از دوردست‌ها پیش آمده و به شیشه پنجره می‌کوبید.

پرده را سر جای خود برگرداندم و سعی کردم باز بخوابم. اما صدای پیچش باد بین برگ‌های خشک پاییزی که روی آسفالت کوچه به هم پیچیده و در تکاپوی باد می‌چرخیدند، به صدای قبلی اضافه شد.  رفته رفته داشت چیزی شبیه به یک کنسرت بزرگ می‌شد که یک به یک نوازندگان آن از راه می‌رسیدند. باد با قدرت خود میان برگ‌های خشک پاییزی که پیش از این کف کوچه سرگردان بودند، پیچیده بود و آن‌ها را در یک دور باطل، دور هم می‌چرخاند.

منظره جالبی بود؛ صدای وزش باد همگام با رقص شاخه درختان و صدای خراش برگ‌ها روی آسفالت، در حالی که دور نقطه‌ای مبهم در گردش بودند. از خود می‌پرسیدم که این باد از کدام سرزمین و یا شهر با این شتاب پیش آمده و در این نقطه این گونه خودنمایی می کند.

بند نتیجه (جمع بندی)

به جای خوابیدن، راه جالبی پیدا کردم. سر بر بالشت گذاشتم و چشمانم را بستم. گوش دادن به صدای وزش شدید باد و خش خش برگ‌ها روی آسفالت، برایم تبدیل به یک لالایی جذاب شد. گوش می‌دادم و خود را در میان زمین و آسمان، در دست باد رها احساس می‌کردم...

 

انشا سوم: نقاشی باد

از مدرسه تعطیل شده بودم و باید سریع به خانه می‌رفتم. مادر صبح به من گفته بود که امروز هوا ابری خواهد بود و نباید در مسیر خانه به مدرسه، معطل کنم، زیرا هر لحظه احتمال باران گرفتن وجود داشت. البته من به راه رفتن زیر باران و خیس شدن از قطرات آن علاقه‌مند بودم، اما مادر این را زمینه سرماخوردگی و مشکلات پس از آن می‌دانست.

از درب مدرسه بیرون آمدم و چند قدمی که پیش رفتم، احساس کردم چیزی مرا از پشت سر به جلو هول می‌دهد. صدای عجیبی نیز به گوشم می‌رسید که فهمیدم صدای وزش بادی شدید است. باد با سرعت تمام از مسیر پشت سر من پیش می‌آمد و قدرت ارادی قدم‌هایم را از من گرفته بود. این صدای باد در گوشم ادامه داشت و من با گام‌هایی که دیگر چندان ارادی نبودند به سمت خانه پیش می رفتم.

کمی جلوتر دیدم که شاخه تنومند درختی شکسته و میان خیابان افتاده است. این تقصیر باد بود یا سستی شاخه درخت، نمی‌دانم! گربه‌ای هراسان به زیر ماشینی دوید. گویی او نیز از صدای باد وحشت کرده بود. مردم پنجره خانه‌هایشان را یک به یک می‌بستند و من دیدم که برخی در حال چسباندن چسب ضدشکستن به پنجره‌ها بودند. باد شدید و شدیدتر می‌شد و خیال آرام گرفتن نداشت.

صدای آن نیز همچنان با من و قدم‌هایم همراه بود و رفته رفته به جای آزردگی ابتدایی، از صدای آن لذت می‌بردم. صدای وزش شدید باد، مانند آن بود که کسی می‌خواست چیزی بگوید، اما قدرت تکلم کامل نداشت و حروف را بیش از اندازه می‌کشید. به این خیال دل بستم و سعی می‌کردم کشف کنم باد چه چیزی می‌خواهد بگوید.

در این احوال و خیالات به منزل رسیدم. باد و صدای وزش شدید آن همچنان با من بود. مادر در را باز کرد و وقتی داخل شدم و در را بستم، صدای وزش باد تغییر کرد. حالا مبهم‌تر به نظر می‌رسید و با خود گفتم دیگر شانس این که بفهمم این موجود بی‌زبان چه چیزی می‌خواهد بگوید را به کلی از دست داده‌ام.

سراغ میز تحریر و دفتر و مداد رنگی‌هایم رفتم. می‌خواستم باد را نقاشی بکشم، اما هر آن چه به وجودش فکر می‌کردم چیزی به ذهنم نمی رسید. به یاد تنه درخت شکسته افتادم و برگ‌هایی که در هوا لغزان بودند. با خود گفتم به جای کشیدن نقاشی باد، این‌ها را می‌کشم که معنای باد را تداعی می‌کنند.

 

 

انشا شماره چهارم

شب سردی نبود، البته قبل از آنکه از خانه به بیرون بیایم، برنامه هواشناسی تلویزیون گفته بود که امشب سردترین شب سال در 7 سال گذشته است. من اما یک پیراهن بیشتر به تنم نبود. درونم یک حس عجیب و غریبی جریان داشت، حسی مملو از عشق، مملو از بی اعتنایی به همه چیز غیر از همان «عشق»...

داشتم از خیابان طولانی ای که روبرویم امتداد یافته بود، پایین می رفتم. دو طرف خیابان پر از درختان قدیمی و بلند بود. درختانی که شاهد چند نسل از آدمهایی بودند که از آنجا رد شده بودند.

پوست تنم چیزی شبیه سرما را حس می کرد،شاخ و برگ درختان را می دیدم که قدرتی عجیب تکانشان می داد.هیاهویشان آدم را در جای خودش میخکوب میکرد. من اما با همه ی این اوصاف تکان نمی خوردم، سردم نمی شد، لرز نمی کردم ....

چیزی درونم داغ داغ بود، می شورید و می جوشید. هیچ هم نمی خواست آرام شود.

باد بود، وحشتناک هم بود. اما من فقط صدای وزیدنش را می شنیدم. صدای جریانش لابلای برگهای درختان، صدای پیچیدنش درون کیسه های پلاستیکی ای که چند عابر بی فرهنگ و بی خیال روی زمین انداخته بودند.

من تنها صدای باد را می شنیدم، به گمانم باد هم صدای شراره هایی که درون من بالا و پایین می پریدند و هر چه یخ و سرما بود را ذوب می کردند را می شنید.

خلاصه باد می وزید، و درون برگها می خزید.

 

انشا شماره پنج

در روز های سرد و بارانی که گاهی همراه با طوفان و باد های شدید است صدای هوی هوی باد وقتی شیشه را تکان و می لرزاند صدای خوفناکی راه به وجود می اورد که من از این صدا می ترسم.

در شب های کودکی که با باد شدیدی می وزید و من در اتاق تنها بودم با حرکت پرده های اتاق و ضربه های شیشه پنچره و ایجاد صدای بلند من تصور می کردم که موجود ترسناکی پشت پنچره اتاقم در حال تقلا کردن برای وارد شدن به اتاقم است و من بعضی اوقات از این تصور کودکی خود تا صبح بیدار می ماندم و نمی توانستم بخوابم گاهی این وزش باد شدید باعث خراب شدن سقف خانه ها و ریزش پل ها که مانع عبور و مرور مردم می شود و افتادن تیر برق و یا پایه های تلفن و پاره شدن سیم های ان می شود

که با قطعی برق و تلفن را به همراه دارد وگاهی درختی را می اندازد که این درخت امکان دارد روی سر رهگذری بیوفتد یا وسط خیابان و یا خانه ای را خراب کند در کل باد شدید خسارت مالی زیادی را بر جای می گذارد اما بر خلاف باد شدید باد ملایم و بهاری فواید بسیاری دارد از جمله آوردن ابر های باران خیز و باروری بر درختان به شگوفه بستن و فضایی زیبا و دلنشین تبدیل می کند.

 

انشا شماره شش

وقتی باد می وزد یکی از دلنشین ترین احساس ها در من ایجاد می شود. احساسی سرشار از شعف و شور در دلم پر می شود. این احساس همواره برایم دل انگیز بوده است. گاهی احساس می کنم باد با من سخن می گوید. گاهی صدای باد بسیار شدید می شود، به گونه ای که پنجره ها به صدا در می آیند و صدای بلند باد مانع خوابیدنم می شود. باد برایم همواره عظمت خداوند را گوشزد می کند. باد وقتی شدید می شود بسیاری از درختان را می شکند و خرابی هایی به بار می آورد که به نوبه ی خود مخل است و موجب آزار انسان ها می شود. در بعضی از مناطق دنیا باد سرعت بیشتری دارد. باد در مناطق ساحلی همراه با باران همیشه شدید تر بوده است. بعضی از بادهای شدید گرم بوده و بعضی باد سرد است. بعد از باد گرم معمولا هوا طوفانی می شود. در بسیاری از مناطقی که باد شدید است مانند: منطقه منجیل گیلان توربین های بادی تعبیه شده است تا با کمک سرعت باد، برق تولید شود. در واقع انسان همواره حتی از باد شدید که یکی از نعمت های خداوند است به نحو احسن بهره می برد. در گذشته ها به کمک باد، آسیاب به حرکت در می آمد و آرد تولید می شد. همیشه از صدای شدید باد می ترسم. اما خیلی وقت است بر ترسم غلبه پیدا کرده ام؛ زیرا به این نتیجه رسیده ام که بعضی چیزها به ظاهر ترسناک و مضر هستند اما در باطن فوایدی نیز دارند. در قاره آسیا همواره با بادهای موسمی روبه رو هستیم. این بادهای شدید که به واسطه اختلاف درجه حرارت دریاها و قاره ها در زمستان و تابستان تولید می شوند . در بین شاعران بزرگ ایران زمین باد همواره به عنوان پیغام بر شناخته شده است.

باد هر چند در ظاهر ترسناک است اما یکی از نعمت های با ارزش خداوند است که بهره های زیادی از آن می توان برد و نباید از صدای شدید باد خوفی در دل راه داد.

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 15:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

انشا در مورد صدای لالای مادر

بازديد: 1404
انشا در مورد صدای لالای مادر

در این مطلب بیشتر از ده نوع انشا در باره لالایی مادر می توانید ببینید : همه را ببینید و خوشحال میشم درپایان نظر بدهید :

 

پایه۸ درس۴ صفحه۵۳ صدای لالای مادر

انشااول :  پایه هشتم در مورد صدای لالای مادر

متن انشا :

مقدمه:مادر یکی از گران قدر ترین عشق ها است. بدون مادر  نمی شود زندگی کرد. مادر ما را به وجود می آورد و با ما پیر می شود  و یکی از دل انگیز ترین نغمه ها، لالایی مادر است.

تنه انشا: مادر برایم   با ارزش ترین کلامی است که همواره تلاقی گر دردها و نگرانی است. مادر برایم چشمانی بی قرار است. مادر همیشه پشوانه ای است که در شادی و غم می توان به آن تکیه کرد. مادران سرزمین من هر کدام به زبانی سخن می گویند. زبان هایی چون:کردی، لری، ترکی و…. و لالایی های آن ها که بیانگر عشق آن ها به کودکانشان است به زبان شیرین محلی شان است.  لالایی مادران در واقع اولین شعرهای نانوشته آن ها است که برای خواباندن فرزندانشان می گویند. آن ها با صدایی محزون و دلنشین که سرشاراز محبت مادری است لالایی هایی به زبان می آورند و فرزندانشان را سرشار  از عشق و شور شیرین خواب می کنند. این سخن بسیار زیباست که گفته اند بهشت زیر پای مادران است. مادر یگانه موجودی است که عشق زیبا را به فرزندش می آموزد و او را با دنیای تازه ای آشنا می کند. لالایی های مادران سرزمین ام سرشار از مفاهیم با شکوهی چون مهر و محبت است. مادر زیباترین پیوند خانوادگی است که در باب آن صدها و هزاران سخن می توان گفت. مادر یا ننه یا مامان که والد طبیعی یا اجتماعی مونث است. واژه ننه که با مادر برابری می کند از ریشه هند و اروپاییnan به معنی مادر و پرستار است. مادر چه درون شکمش و چه بعد از تولد همواره مراقب ما است و همیشه با سخنان زیبایش به ما درس احساس و نیکی می دهد. مادر بعد از تولد کودک با شیر خود او را تغذیه می کند. معمولا شیر مادر تنها غذای نوزاد برای حداقل یک سال است. مادر علاوه بر سرزمین ایران در دیگر کشورها مقدس بود، چه در اساطیر و تاریخ کهن ما و چه حالا که همه جا پیشرفت کرده است. در طول سال روزی که تولد حضرت فاطمه است به عنوان روز زن و مادر شناخته شده است که نشانگر اهمّیت زنان در جامعه است.

نتیجه گیری: همواره باید قدر مادران سرزمینمان را بدانیم. آن هایی که با تمام جانشان از فرزندانشان دفاع می کنند. احترام پدر و مادر یکی از بزرگترین وظایفی است که بر عهده هر فرزند می باشد.

 

انشای دوم :  توصیف صدای لالایی مادران

لالایی برگرفته از واژه‌های «لالا» یا «لَله» (غلام، بنده، خادم) به معنای ” نوای دلنشین ” است.

حس و حال صدای دلنشین مادر یکی از آرامش بخش ترین صداهای جهان است و لالایی های مادر که همه ی ما آن را در کودکی تجربه کرده ایم یکی از لذت بخش ترین قسمت از زندگی ما بوده است.

در واقع اولین آشنایی کودک با شعر و موسیقی از طریق لالایی خواندن مادر بوده، مادرانی که در طول تاریخ هیچ آشنایی با وزن و قافیه نداشتند اما شعر می گفتند و آن ها را به زیباترین شکل برای فرزند دلبندشان می خوانند.

این شعرها که با آوای خاصی خوانده می شدند برای همیشه در ذهن کودک نقش می بستند و ماندگار می شدند.

مادرها از زمانی که متوجه می شوند باردار هستند با فرزندشان صحبت می کنند، برای او خاطره می گویند، شعر می سرایند و گاهی با او درد و دل می کنند.

جنین صدای مادر را تشخیص می دهد و با آن آرامش می گیرد، او با صدای پرهیجان مادر دچار هیجان می شود و با طنین آرام صدای مادر آرامش می گیرد و به خواب می رود.

همه ی مادرها زمانی که فرزندشان هنوز کوچک است برای بهتر خوابیدن و آرامش کودک برای او لالایی می خوانند. این موضوع در تمام دنیا مرسوم است.

هر مادر با توجه به منطقه ای که در آن بزرگ شده با عشق و علاقه شعری را با لهجه و زبان خودش زیر لب زمزمه می کند.

این شعرها بعضی اوقات دارای معنی خاص هستند و بعضی مواقع فقط آوای خوبی دارند و بی معنی هستند.

لالایی ها نسل به نسل از طریق گفتار به مادران آینده منتقل می شوند.

اگر از مادرها بخواهیم الان نیز برایمان لالایی بخوانند می بینیم که بیشتر آن ها هنوز لالایی های کودکی ما را به یاد دارند.

آن ها به هر طریقی به فرزندانشان عشق می ورزند و لالایی گفتن یکی از این راه هاست.

می توانیم از مادرهای مهربان بخواهیم باز هم برایمان لالایی بخوانند چون همیشه به آرامش صدای آن ها محتاج هستیم و صدای لالایی آن ها بهتر از هر موسیقی در دنیاست.

صدای لالایی آن ها ما را به روزهای زیبای کودکی می برد و تمام خاطرات آن روزها را برایمان زنده می کند و احساس بسیار خوبی به ما می دهد.

می توانیم صدای زیبای آن ها را مانند یک موسیقی ارزشمند ضبط کنیم و تا همیشه آن را همراه داشته باشیم و در زمان دلتنگی آن ها را گوش کنیم.

انشا سوم :  در مورد حس و حال شنیدن صدای لالایی مادر

موسیقی از بهترین راه های رسیدن به آرامش است، بدون شک خداوند می دانسته لحظاتی از زندگی هر انسانی وجود دارد که هیچ چیز جز گوش دادن به موسیقی او را آرام نخواهد کرد و به همین دلیل موسیقی را خلق کرد، چه موسیقی های دل انگیز طبیعت مثل آواز پرندگان یا صدای خوب آب یا آهنگ های ساخته انسان که بعضی از آن ها به طرز شگفت انگیزی در اعماق روح ما نفوذ کند …

صدای لالایی مادر یکی از زیباترین صداهای دنیا است، من موسیقی را با صدای لالایی مادرم درک کرده ام، صدایی سرشار از عشق و مهربانی که از اولین روزهای زندگی در شب های تاریک همراهی ام کرده و هر بار با شنیدن آن به خوابی شیرین و رویایی عمیق فرو می رفتم.

لالایی مادر صدایی قوی و در عین حال پراحساس است که به هر نوزادی آرامش می دهد و در ذهن او ثبت می شود به طوری که در همه روزهای زندگی، چه کودکی، یا نوجوانی یا بزرگسالی و حتی پیری با به یاد آوردن آن، به یاد مادر و فداکاری ها و خواب های خوش کودکی می افتد.

صدای لالایی مادر علاوه بر به خواب رفتن کودک، به سلامت جسم و روان او هم کمک زیادی می کند، کودکانی که با صدای لالایی مادرشان به خواب می روند تغذیه بهتر دارند و لالایی روی هوش و مهارت صحبت کردن بچه ها اثر خوبی می گذارد.

مادران خوب ایرانی از روش های مختلفی برای خواندن لالایی استفاده می کنند، بعضی از آن ها فقط با چند کلمه، آهنگ زیبای لالایی را می خوانند، بعضی دیگر فقط آهنگی بی کلام را زمزمه می کنند و بعضی مادرها از شعرهای کودکانه استفاده می کنند و جالب است که همه این لالایی ها به یک اندازه زیبا و تاثیرگذار و آرامش بخش هستند.

به نظر من آهنگ لالایی مهم نیست بلکه این مادر است که باعث می شود آن زمزمه لالایی برای نوزادش آرامش به همراه بیاورد.

آهنگ های زمینی معمولا در همان لحظه احساس خوبی به انسان داده و بعد از مدتی فراموش می شوند به جز بعضی آهنگ هایی که در تاریخ ماندگار شده اند و لالایی مادر یکی از آن موسیقی های جاودان در تاریخ زندگی هر انسانی است.

لالایی مادر یک صدای زمینی نیست، این صدا به بهشت تعلق دارد و هدیه خداوند به نوزادان و کودکان است تا دلتنگ فرشته ها و بهشت نشوند و هدیه ای برای بزرگسالان است که در شرایط سخت زندگی که استرس دارند و دچار بی خوابی می شوند با به یاد آوردن صدای لالایی مادر مثل دوران کودکی به رویای خوش فرو بروند.

“لالالالا گلم لالا بخواب ای بلبلم لالا”

 

انشا چهارم : درباره صدای لالایی مادر به سبک داستانی

این صدای مهربان مادر من است. صدایی که از همه صداهای دنیا گوش‌نوازتر است و مرا به خوابی شیرین دعوت می‌کند.

چشم‌هایم بسته است. صدای لالایی مادرم می‌آید. مادرم را نمی‌بینم اما چهره مادرم در ذهنم می‌آید. دوست دارم در واقعیت هم مادرم را ببینم. چشم‌هایم را می‌گشایم.

با چشم باز همه اطراف را نگاه می‌کنم. احساس خطر می‌کنم. حواسم جمع نیست. نمی‌توانم بخوابم. سیاهی و تاریکی همه‌جا را گرفته و هیچ چیزی دیده نمی‌شود‌. چهره مادر که همیشه با دیدنش آرامش می‌یافتم، نیست و اگر سکوت هم بر آن افزوده شده بود، وحشت‌زده می‌گریستم اما صدایی هست که به من آرامش می‌دهد.

چند دقیقه‌ای چشم‌هایم را باز می‌گذارم. چشم‌هایم به تاریکی عادت کرده ولی هنوز هم فقط سایه تاریکی از مادر می‌بینم. صدا را واضح می‌شنوم:«لالا لالا لالا...» احساس می‌کنم که دیگر سیاهی نیست. هست اما تاریکی را حس نمی‌کنم. بلکه گویا باغ پرگلی در برابرم است که دست در دست مادر در آن قدم می‌زنیم.

مادر در دست من گلی می‌گذارد و زمزمه می‌کند:«لالا لالا گل پونه...» صدای او باغ پر گل است و یکی یکی گل‌های خوشبو را به دستم می‌دهد و من گل‌ها را توی ذهنم می‌کارم.

حالا نوبت «گل چایی» است و بعد نوبت «گل پنبه»... ذهنم از تاریکی به سمت گلستان شدن می‌رود. مادر می‌خواند:«لالا لالا گلم باشی، انیس و مونسم باشی...»

حالا من یک باغ هستم. حرکاتم آهسته شده و با صدای زیبای مادر پلک‌هایم روی هم می‌آید. صدای لالایی مادر دوباره گوش‌هایم را پر می‌کند. آرام آرام خواب مرا می‌رباید.می‌خوابم و تا صبح خواب گل می‌بینم.

کودکانی که مادرشان برایشان لالایی می‌خوانند بسیار خوشبخت هستند.

 

انشا پنجم : درباره صدای لالایی مادر

هر صدایی حس و حالی را در وجود انسان زنده می‌کند. یکی از صداهای گرم و لطیف که به خصوص به نوزادان و کودکان حس امنیت می‌دهد، صدای لالایی مادر است. کودک به شنیدن صدای مادر نیاز دارد. به بیان دیگر همان‌گونه که برای پرورش جسم به شیر مادر نیاز دارد، برای پرورش روح به صدای مادر نیاز دارد.

صدای لالایی مادر برای نوزادان از همه صداها خوشایندتر است. دو دلیل عمده برای خوشایند بودن آن وجود دارد؛ اول اینکه صدا، صدای نزدیک‌ترین فرد به نوزاد است و دلیل دوم اینکه لالایی شعری آهنگین و ساده است و این موزون بودن کلام دلنشین است.

موسیقی بر روح و روان آدمی اثر خوشایند دارد و طبق تحقیقات محققان به افزایش هوش کمک می‌کند. شنیدن صدای لالایی نیز مانند موسیقی است و می‌تواند کودک را با آواها آشنا کند. وقتی کودکان از شنیدن صدایی لذت می‌برند، تنفس آنها منظم شده و بهتر نفس می‌کشند.

کودکی که قبل از خواب در آن سیاهی و تاریکی شب هیچ جا را نمی‌بیند، باید از طریقی آرامش یابد تا هم بتواند به خواب برود و هم بتواند آسوده باشد و این آسودگی را شنیدن صدای لالایی مادر برای او فراهم می‌کند. صدای لالایی به کودک کمک می‌کند که بخوابد و این او را از افسردگی در دوران بزرگسالی نجات می‌دهد.

صدای لالایی فقط به رشد عاطفی کودک کمک نمی‌کند، شنیدن صدای لالایی مادر مهارت‌های کلامی را افزایش می‌دهد. همچنین صدای لالایی مادر باعث رشد عقلی کودک می‌شود.

در تمام فرهنگ‌ها و ملل مادران برای کودک خود لالایی می‌خوانند این لالایی مخصوصاً برای کودکانی که حساس هستند، منبع آرامش است. چرا که کودک به طور طبیعی از همان آغاز زندگی، با بعضی صداها و آواها آرام می‌شود.

دلیل غمگین بودن لالایی‌ها غمگین بودن مادران نیست. بلکه تحقیقات ثابت کرده که یک صدای شاد و پرانرژی باعث می‌شود کودک به جنب و جوش درآید. اما صدای غمگین حرکات او را آهسته کرده و کودک را برای خواب عمیق آماده می‌سازد.

صدای لالایی مادر فایده‌های زیادی دارد اما از همه این‌ها مهم‌تر داشتن یک موسیقی شخصی و اختصاصی و منحصر به فرد در تمام دنیا است.

انشای ششم کودکانه درباره لالایی مادر

همه مادرها برای کودکان خود لالایی می خوانند: “لالا لالای لالا لالایی لالا لالایی لالا لالایی  گنجشک لالا مهتاب لالا لالا لالایی …”

مادر من می گوید من شب ها خیلی گریه می کردم و تنها چیزی که من را آرام می کرد این بود که مادرم من را در آغوش بگیرد و برایم لالایی بخواند و وقتی صدای مادرم قطع می شد زود متوجه می شدم و چشم هایم را باز می کردم و دوباره گریه می کردم. مادرم آن قدر برای من لالایی می خوانده تا با خیال راحت به خواب عمیق بروم.

دیشب باز هم از مادرم خواستم برایم لالایی بخواند، البته این بار دیگر گریه نمی کردم! او دست های مهربانش را لای موهایم برد و من را نوازش کرد و لالایی قشنگی را برای من خواند. چه حس خوبی داشت.

لالایی مادر باعث می شود نوزادان شب ها راحت تر بخوابند و خواب های قشنگ ببینند همان طور که من با صدای مادرم کم کم به آسمان رفتم، انگار همراه مادرم پرواز می کردم و دست در دست او وارد آسمان ها شده بودم.

همان طور که مادرم لالایی می خواند وارد باغی از گل های خوش بو و زیبا شدم، پروانه ها بالای گل ها پرواز می کردند و انگار بهشت را در خوابم می دیدم. آهنگ لالایی مادر در باغ پیچیده بود و دست های پر مهرش همراهم بود.

ناگهان از خواب پریدم و دیدم مادر هنوز با لبخند مهربانش بالای سرم نشسته و برایم می خواند و با دست هایش من را نوازش می کند.

من یادم نمی آید اما فکر می کنم وقتی نوزاد کوچکی بودم هم با صدای لالایی مادرم این احساس به من دست می داده و خواب بهشت را می دیدم که گریه ام قطع می شده است.

انشا هفتم  : در مورد لالایی مادر برای نوجوانان

خداوند فرشته ای مهربان را برای ما فرستاده تا با قشنگ ترین موسیقی عالم روح ما را نوازش دهد و ما را برای ورود به دنیای بزرگ و پیچ در پیچ زمینی آماده سازد.

زمانی که به کلمات لالایی مادرم می اندیشم هیچ کلمه عجیب و غریب و پیچیده ای در آن نمی بینم، پس راز این تاثیر عمیق و این دریای شکوه و زیبایی در لالایی مادرم چیست؟ چرا تا این حد شیفته این ترنم دلنشین مادرم هستم؟

وقتی خوب فکر می کنم علتش را کشف می کنم. بله! آن داروی شفابخش نا آرامی های شب و روز عشق مادر است، عشق مادر هدیه ای است که خود خداوند آن را به صورت ذره ای از وجودش و در قالب یک موسیقی دلنشین بر دهان فرشته مادر جاری می سازد و آن شگفتی بزرگ را رقم می زند.

مادر با گریه های نوزادش ترانه های زیبایش را همزمان که گهواره را به آرامی تکان می دهد می خواند و می سراید و آرامش را به تک تک سلول های بدن نوزادش تزریق می کند.

و همه ما که لالایی مادر را در دوران نوزادی خود شنیده ایم امروز و فردا و فرداهای دیگر و آن هنگام که دستخوش خط خطی این دنیای هزار چهره می شویم و در این تو در توهای تاریک گیر می افتیم کافی است در این جعبه موسیقی معجزه آسا را باز کنیم تا تمام زخم های مان التیام یابد.

لالایی مادر به ما عشق بخشیده، عشقی واقعی و پایدار و ما را به سر منشا اصلی اش یعنی خود خدا می رساند … مادر تو را سپاس

 

 

بقیه انشاها :

موضوع: صدای لالایی مادر

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

صدایی آشنا مرا به خود می آورد صدایی که یاد آور خاطرات ساده و کودکانه ام است
صدایی سرشار از عشق ومحبت
که آرام آرام ذره ذره وجودم را لبریز از عشق می کند صدایی که تمام خستگی ام را از بین می بارد خستگی این دنیا ی بی رحم
آری این همان صداست صدای تک دانه فرشته زندگیم مادرم
مادرم قهرمان زندگیم است
وعاشقانه می پرستمش
او همان کسی است که زیر این آسمان بی مهری ها تنهایم نگذاشت
ببخشید اگر سرت داد زدم ببخشید
خسته ام از این دنیا خسته خسته

میگویند خدا در زمین نیست اما من خدا را در چشمان مادرم دیدم.

نوشته: یاسمن

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

موضوع انشا: صدای لالایی مادر

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

به نام کیمیاگر هستی
یادش بخیر! نیمه های شب بود.سقف دنیا مشکی شده بود و چراغ های اسمان هم خاموش بودند.خانه گلی که ،بادست پدربناشده بود توان مقابله با هیاهوی بادی را که فضای خانه را پر کرده بود نداشت.

خشم عجیبی در باد بود.جرقه های اسمان وحشت و ترس ،طفل چند ماهه را دوچندان می کرد،وحشت و ترس در دل کودک شعله ور بود از تاریکی شب ؛از تنهایی بیم داشت.

ناگهان،مویه کردن های کودک خاموش شد،نجوای خاموشی از کنار گهواره به گوش می رسید.بر چهره معصومش خنده گنگی نقش بسته بود.صدای گام های کسی ب گوش می رسید باهرقدمی که بر میداشت هیاهوی باد را شرمنده میکرد،مگر ان شخص چه کسی بود؟ناگهان در چشمان معصومش تصویر مهربانش نقش بست.مادر با چشم های مهربانش با محبت و هزاران ارزو ،باعشق ،با عشق خدایی،با عشقی که خدا در دلش گذاشته بود به صورت پاکش می نگریست.

مگر مادر در صورت جگر گوشه اش چه می دید؟لحظه ای در فکر فرو رفتم و با خودم گفتم:ایا کسی که تمام امیدهای مادر است اگر روزی مادر پیر و ناتوان شود در نیمهوهای شب،فرشته مهربانی پرستار کودکی ها،در خواست اب کند او با دل و جان اب در دست او می گذارد؟

ایا این شب ها را به یاد می اورد؟نکند فراموش کند؟ وای خدای من نکند تکه ای از مروارید درونش بشکند؟خشم خدا را چه کند.چ کسی جلوی مویه کردن های اسمان را بگیرد؟؟

با دیدن مادر تنها می توان ثابت کرد در جسم ما قلب وجود دارد. وقتی کسی مادر می شود همه از عشق او به پاره وجودش،مهربانی ها و فداکاری او سخن می گوین ایا زمانی هم که اسم فرزندی در میان می یاید یاد عشق فرزندی می افتند؟یا شاید هم یاد لرزش های اسمان یا مویه کردن های اسمان بیفتند؟ نمی دانم!.....

دلم گرفت و با بغض به مادر می نگریستم،لحظه عجیبی بود مادر کودکش را بر روی پاهایش گذاشت و از شیره وجودش به او طعام داد .همه چیز به سجده به پاهای مادر افتاده بودند!
چه کسی تمامی وجودش متعلق به توست.


اری،اینجا بود که واژه مادر برایم معنا شد.مادر مانند مادرخورشیدی است که تمام وجودش را وقف فرزندانش می کند.خورشید مادری هیچگاه غروب نخواهد کرد.الان میتوانم درک کنم لالایی های مادرم برای چه بود؟؟

برای زپانی بود اگر خواستم درشتی کنم به یاد بیاورم چه کسی تا نیمه های شب در کنارم بود،پرستارم بود؟چه کسی با من می نگریست چه کسی با من می خندید؟چه کسی زمانی که مریض بودم او هم با من مریض می شد؟

کسی که تمامی وجودش وقف من شد جوانی اش.زیبایی اش و تمام زندگی اش.کسی که چین و چروک های روی صورتش دفتر خاطرات بچگی هایم است. کسی که همیشه وقتی غذا روی سفره کم بود مادرم جلوتر ازهمه کنار می کشید و سیر بود.کسی که لا عشق به به نگاه می کرد و من با خشم به چهره ان می نگریستم!

مادر فرشته روی زمین است که نه تکرار میشود ک نه تکرای.شجاع کسی است که جلو همه دست و پدر و مادرش را می بوسد نه سنگ قبر ان ها را!چون می داند سنگ قبر احساس ندارد.

مادر وقتی پیر می شود مانند بناهای قدیمی می شود که ارزشش از همه اپارتمان و برج های جدید بیشتر است پس محبتت را به پای کسی به ریز که با تمام بدی هایت صدایت می کند دخترم.دوستت دارم فرشته زمینی.

مادر ای پرواز نرم قاصدک مادر ای معنای عشق شاپرک

ای تمام ناله هایت بی صدا مادر ای زیباترین شعر خدا

به سلامتی همه مادران که خدای روی زمین هستند

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

موضوع انشا: صدای لالایی مادر

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

صوت دلنوازی گوش هایم را نوازش می‌کرد، آن صوت، لبریز بود از عشق و محبت، مهر و صداقت و فر و فرزانگی، آری! این صدا، صدای لالایی مادرم بود.

مادر، این نعمت بلند آوازه وارجمند،انیس و یاور دلبندش، از همان آغاز حیات کودکش، دلبندش را با این صوت پرورش میدهد.
این صورت شامل :راه و رسم زندگی، پستی و بلندی هایش و اندوه وخوشحالی زندگی را، با زبان کودکانه فرزندش را نصیحت می‌کند.
این صوت برای رسیدن به زندگی ای جمیل و زیبا تا انتهای حیات بسنده است.
اگر با این اصول پیش بروید، می‌توانید به رستگاری دست پیدا کنید، و عطای پروردگار و مرحمت اطرافیان را نصیب نفس خود کنید.
مادر فرشته ای است، که از آسمان برای آموختن اخلاص به زمین آمده و مانند شمعی می‌سوزد و می سوزد و میسوزه تا نور و گرمای وجودش را به ما بتاباند.

ما باید، به حرمت وجود این فرشته فرهیخته، اورا پاس بداریم.
حال خامه را بردار و پندار زود. که چه سرودی خوش تر از صدای لالایی مادر پیدا میش

 

 

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 15:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

درباره صفات ثانویه در جانوران دیگر اطلاعاتی را جمع آوری و گزارش آن را به صورت تصویری

بازديد: 54

سوال  :

درباره صفات ثانویه در جانوران دیگر اطلاعاتی را جمع آوری و گزارش آن را به صورت تصویری یا پاورپوینت در کلاس ارائه کنید

پاسخ :

صفات ثانویه در حیوانات : این صفات در حیوانات هم شامل تغییراتی در شکل و ظاهر می شود مثلا در حیوانات نر بوجود آمدن یال در شیر یا تاج در خروس یا دم در قرقاول و شاخ در گوزن مثال زد.

 یکی از مزایای صفات ثانویه جنسی در جانوران نر،خودنمایی برای جنس مخالف یا زهره چشمی به همجنس های خود جهت انتخاب جفت مناسب می باشد.این صفات را می توان به فراوانی در طبیعت مشاهده کرد همانند شاخ در گوزن یا شاخک در سوسک.

در نوعی خرچنگ با نام خرچنگ نقب زن(نقب به معنی گودال یا حفره) این صفت ثانویه طوری دیگر جلوه گر می شود. در جنس نر دو نوع چنگال متفاوت دیده می شود.یکی بزرگ(اصلی) و دیگری کوچک. چنگال بزرگ تقریبا نیمی از وزن بدن جانور را تشکیل می دهد.

 به طور کلی بلوغ جنسی حیوانات ماده چون سگها و گربه ها معمولا زودتر از بلوغ جسمی آنها اتفاق می افتد. بلوغ جسمی تقریبا در سن ۱۲ ماهگی بوده و در این زمان رشد استخوان ها. مفاصل و عضلا ت کامل می گردد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 07 بهمن 1398 ساعت: 17:58 منتشر شده است
نظرات(0)

بررسی کنید که آیا نمک موجود در خانه شما یددار است؟

بازديد: 2060

پزشکان سفارش می کنند که برای جلوگیری از ناهنجاری های تیروئیدی بیشتر از نمک یددار استفاده کنید. ید موجود در نمک، ناپایدار است و به مرور کاهش می یابد. بررسی کنید که آیا نمک موجود در خانه شما یددار است؟ برای جلوگیری از کاهش ید در نمک ید دار چه روش هایی را باید اجرا کرد؟

 

برای جلوگیری از کاهش ید در نمک ید دار چه روش هایی را باید اجرا کرد علوم هشتم

-برای حفظ ید در نمک، باید نمک را دور از نور و رطوبت و در ظرف در بسته پلاستیکی، چوبی، سفالی و یا شیشه های رنگی و تیره نگهداری کرد و جهت اضافه کردن آن به غذا در زمان طبخ، نمک را در انتهای پخت اضافه نمود تا ید آن در حداکثر مقدار حفظ شود.

-فقط نمک هایی قابل مصرف و مجاز هستند که شماره پروانه ساخت بر روی بسته بندی آنها درج شده باشد. دقت کنید که عبارت “نمک ید دار تصفیه شده “بر روی بسته بندی نمک درج شده باشد و از هر گونه نمک با عنوان “صادراتی صنعتی” که مصرف خوراکی ندارد و یا “نمک دریا” که ید کافی ندارد خودداری نمایید.

-نگهداری و ذخیره نمک یددار بیش از یک سال،. موجب از دست رفتن بخشی از ید آن می‌شود.

-نمک یددار تصفیه شده نمکی است که ناخالصی‌های نامحلول مانند فلزات سنگینو آهک، شن و ماسه طی فرآیندی در کارخانه حذف شده و ید به آن اضافه شده است.

-نمک دریایی به علت داشتن ناخالصی‌های مختلف و حتی فلزات سنگین مثل سرب، جیوه، کادمیوم و یا آرسنیک خاصیت سرطان زایی داشته و مصرف مداوم آن در افراد سالم منجر به بروز ناراحتی های گوارشی، کلیوی، کبدی و حتی کاهش جذب آهندر بدن می شود.

-مقدار مصرف نمک روزانه ۵ گرم است ولی در حال حاضر مصرف نمک در کشور ما بالا بوده و حدود ۳-۲ برابر مقدار توصیه شده سازمان جهانی بهداشت است.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 07 بهمن 1398 ساعت: 17:56 منتشر شده است
نظرات(0)

این تغییر را با دگرگونی سنگ ها مقایسه کنید

بازديد: 43

سوال  : این تغییر را با دگرگونی سنگ ها مقایسه کنید


سنگ ها اگر تحت فشار، گرما و محلول های داغ قرار گیرند، ساختمان و ترکیب کانی های آنها عوض شده و دگرگون می شوند. فرایند دگرگونی سنگ ها مانند تهیه آجر است با این تفاوت که در آجر فقط از حرارت استفاده می شود و نوعی دگرگونی مصنوعی است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 07 بهمن 1398 ساعت: 17:52 منتشر شده است
نظرات(0)

چه عاملی باعث تغییر خشت خام به آجر شده است

بازديد: 45

سوال  : چه عاملی باعث تغییر خشت خام به آجر شده است

 

پاسخ : حرارت زیاد در کوره های آجرپزی

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 07 بهمن 1398 ساعت: 17:51 منتشر شده است
نظرات(0)

با توجه به شکل بالا تفاوت وشباهت دو سنگ کنگومرا و ماسه سنگ را بنویسید.

بازديد: 52

سوال  : با توجه به شکل بالا تفاوت وشباهت دو سنگ کنگومرا و ماسه سنگ را بنویسید.

 

پاسخ : ماسه سنگ و کنگومرا:شباهت ها:۱-هر دو رسوبی آواری هستند۲-ذرات آنها با سیمان طبیعی به هم چسبیده اند.

تفاوت ها:۱-ذرات تشکیل دهنده کنگلومرا درشت ترهستند.۲-ذرات تشکیل دهنده ماسه سنگ ریزتز هستند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 07 بهمن 1398 ساعت: 17:49 منتشر شده است
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 16

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس