سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
سوال :مقررات ملی ساختمان چند مبحث دارد؟ موضوع مبحث 13 آن چیست؟
جواب :
برای ساختمان ها استانداردهای 20 گانه ای تدوین شده است که مبحث 13 این مقررات و استانداردها، با عنوان"طرح و اجرای تأ سیسات برقی ساختمان ها" تدوین شده است.
تأسیسات برقی ساختمان های مسکونی و تجاری - اداری - درمانی - آموزشی - عمومی - صنعتی - کشاورزی و دامداری و نمایشگاه های دائمی و موقت،پارک های تفریحی،کارگاه های ساختمانی باید با رعایت مفاد این مقررات و نیز آئین نامه ها و استانداردهای ذکر شده در این مبحث اجرا شوند
در ادامه با بندهایی از این مبحث آشنا می شوید.
مقررات ملی ساختمان ( مبحث 13 )
1-نقشه های نشان دهندهٔ محل فیزیکی لوازم، وسایل و دستگاه ها، باید در زمینه نقشه معماری به نام پلان تجهیزات پیاده شود. مقیاس نقشه ها نباید کمتر از یک صدم باشد.
2- نقشه ها و نمودارها باید خوانا و واضح باشد و به نحوی تهیه شده باشد که بین خطوط و اجزای برقی و زمینه نقشه معماری هیچ گونه ابهامی وجود نداشته باشد.
3- نمودارها، جزییات، توضیحات، رایزر و جداول که احتیاج به پلان معماری ندارند باید بر روی نقشه های مجزا و یا در صورت وجود حواشی خالی، در کنار پلان ها ترسیم شوند.
4-در ساختمان هایی که آپارتمان های مشابه در طبقات دارند می توان به تهیه نقشه برق یک طبقه اکتفا کرد و لزومی به طرح نقشه های مختلف برای طبقات دیگر نیست.
5-برای نمایش اجزاء نقشه های برق باید از علایم ترسیمی استاندارد مطابق (IEC)استفاده شود و اندازه علایم باید متناسب با مقیاس نقشه های زمینه (پلان) انتخاب شود.
6- درکنار علایم باید قدرت مصرفی و سایر مشخصات مهم دستگاه ذکر شود این کار می تواند با استفاده از نوعی کد قبلاً در جدول علایم ذکر گردد.
7- هر مدار روشنایی نباید بیش از 12 چراغ یا نقطه روشنایی را تغذیه کند.
8-مدارهای تغذیه کننده چراغ ها یا نقاط روشنایی نباید پریزها یا هر گونه وسیله دیگر را تغذیه کنند.
دوستان ، همکاران و دانش آموزان گرامی شما می توانید کتاب کامل مبحث 13 مقررات و استانداردها را با عنوان : طرح و اجرای تأ سیسات برقی ساختمان ها را از ادامه مطلب دانلود نمایید.
مهم ترین اجزای ضروری برای سیم کشی مدارات برق ساختمان
سیم ها و انواع آنها
ساختمان سیم ها
سیم ها از دو قسمت هادی و عایق تشکیل شده اند. هادی سیم ها عموماً مسی یا آلومینیومی هستند. ولی از مس، به دلیل داشتن حجم کم و هدایت بهتر (نسبت به دیگر فلزات) بیشتر استفاده می شود. عایق سیم ها از موادی پلاستیکی هستند که آن را به صورت لایه ای روی هادی روکش می کنند.
هادی های مورد استفاده در سیم کشی
چون در مدارهای الکتریکی از انواع مختلف هادی ها استفاده می شود لازم است که اشکال و مشخصات الکتریکی متداول ترین آنها را بشناسید برای مقایسهٔ مقدار مقاومت و اندازهٔ فیزیکی یک هادی با هادی دیگر باید واحد استانداردی در دست باشد. برای اندازه گیری قطر یک سیم، میلی متر وبرای طول آن واحد متر، در نظر گرفته شده است. استاندارد سطح مقطع سیم ها به میلی مترمربع است و از آن برای شماره گذاری سیم های روکش دار استفاده می شود. مثلاً سیم شمارهٔ یک و نیم به معنی آن است که سطح مقطع سیم 1/5 میلی مترمربع است.
انواع سیم ها
معمولاً جنس، عایق و نوع کاربرد سیم ها با حروف مشخص و استانداردی روی روکش خارجی آنها نوشته می شوند. به طوری که طبق استاندارد هر حرف معنی خاص خود را دارد. هر یک از حروف مفهوم به خصوصی دارد. مثلاً N علامت سیم مسی است Y به معنی روکش پلاستیک (P.V.C) است.
کابل کواکسیال
مورد مصرف: برای سیم های آنتن تلویزیون و رابط دستگاه های صوتی و تصویری.
کلیدها
برای متوقف کردن جریان، باید حداقل یکی از سیم های حامل جریان الکتریکی قطع شود. یعنی مدار الکتریکی باز شود. برای به کار انداختن مجدد دستگاه باید مسیر قطع شده به حالت اول برگردد، یعنی مدار بسته شود. وسیله ای که عمل قطع و وصل را در مدار انجام می دهد کلید نام دارد. کلیدها متناسب با نوع عملکرد در مدار به انواع مختلف تقسیم بندی می شوند.
کلید یک پل
این کلید دارای یک پل، به عبارت دیگر یک دگمه برای قطع و وصل مسیر عبور جریان است. دگمهٔ قطع و وصل ممکن است به صورت فشاری، بالا و پایین یا چرخشی باشد. محفظه و سایر قسمت های عایق این کلید از جنس پلاستیک است. کلید یک پل در دو نوع توکار و روکار ساخته می شود.
شمای حقیقی و فنی این کلید در شکل زیر نشان داده شده است.
کلید دو پل
این کلید از دو کلید یک پل تشکیل شده است، که در مجاورت هم قرار گرفته و در یک محفظهٔ پلاستیکی گذاشته شده اند. با کلید دو پل می توان دو دسته لامپ را به دلخواه روشن و خاموش کرد.
شمای حقیقی و فنی این کلید در شکل زیر نشان داده شده است.
کلید تبدیل (تعویض)
این کلید دارای دو مسیر جریان است که با تغییر وضعیت این کلید می توانیم این دو مسیر را برای عبور جریان انتخاب کنیم. معمولاً از کلید تبدیل در راهروها و سالن ها که دارای درب های ورودی و خروجی هستند استفاده می شود تا بتوان از دو نقطهٔ ورودی و خروجی، روشنایی را کنترل کرد.
شمای حقیقی و فنی این کلید در شکل های زیر نشان داده شده است.
پریز برق
هرگاه بخواهیم انرژی الکتریکی ر ا مستقیماً مورد استفاده قرار دهیم، نیاز به وسیله ای داریم که بتوانیم انرژی الکتریکی موجود در خانه، مغازه، کارگاه یا کارخانه را به دستگاه مورد نظر (مانند یخچال، بخاری و…) برسانیم. این اتصال توسط جزئی از مدار به نام پریز انجام می شود. پریزها به دو دسته توکار و روکار، تقسیم می شوند. پریزهای برق با اتصال زمین دارای سه پیچ هستند که یکی از آنها مربوط به اتصال سیم زمین می باشد.
شمای حقیقی و فنی پریز در شکل های زیر نشان داده شده است.
پریز تلفن
برای تلفن پریزهای مخصوصی ساخته شده است که علائم مربوط به دستگاه روی آن ترسیم یا نوشته شده است؛ مثلاً علامت گوشی تلفن روی پریز تلفن نوشته می شود. از انواع دیگر پریز ،می توان از پریز آنتن هم نام برد
جعبه تقسیم
در سیم کشی اغلب لازم است که از سیم ها انشعاب گرفته شود. به همین دلیل در مسیر سیم ها جعبه ای به نام جعبهٔ تقسیم قرار داده می شود. جعبه تقسیم در دو نوع روکار و توکار ساخته می شود. جعبهٔ تقسیم در شکل زیر نشان داده شده است.
لامپ ها
لامپ وسیله ای است که انرژی الکتریکی را به انرژی نورانی تبدیل می کند و برای روشنایی استفاده می شود. امروزه لامپ های روشنایی در انواع مختلف ساخته شده اند. تصاویر چند لامپ متداول را در قسمت زیر مشاهده می کنید.
رلۀ زمانی
رله های زمانی در انواع مختلف و با ساختمان های گوناگونی ساخته می شوند. برای این که تعدادی لامپ را از چند نقطه روشن و خاموش کنند (مثلاً راهروهای طویل و دارای خروجی های متعدد و یا در راه پلهٔ ساختمان ها) از نوعی رلهٔ زمانی استفاده می شود که به آن رلهٔ راه پله می گویند. در مدار روشنایی راه پله با رلهٔ زمانی، با فشار به یک شستی که به جای کلید به کار گرفته شده است، رله شروع به کار می کند و لامپ های راه پله روشن می شوند و پس از گذشت زمان معینی که از قبل تنظیم شده است، خاموش می شوند.
بر روی رله های راه پله معمولاً دکمه ای وجود داردکه سه حالت خاموش، روشن دائم و روشن زمان دار توسط آن انتخاب می شود. معمولاً زمان تنظیمی بر روی رله به گونه ای است که فرد پس از ورود به راه پله بتواند با روشنایی لامپ ها به آخرین واحد آپارتمان برسد. محل مناسب برای نصب این رله در ورودی ساختمان کنار کنتور برق است.
دیمر
دیمر وسیله ای است که توسط آن می توان ولتاژ را تغییر داد و شدت نور لامپ را کم یا زیاد کرد. دیمر ولتاژ ورودی مصرف کننده را کنترل می کند. دیمر از نظر ظاهری شبیه به یک کلید معمولی است.دیمر معمولاًبرای کاهش یا افزایش نور لامپ های لوستر در سالن های پذیرایی و لامپ اتاق خواب مورد استفاده قرار می گیرد. دقت داشته باشید که از دیمر برای کنترل روشنایی لامپ های کم مصرف نمی توان استفاده کرد.
سیم ارت (earth) به معنای سیم زمین می باشد که در صنعت برق به آن سیستم اتصال زمین می گویند . وظیفه اصلی سیستم ارتینگ این است که هر جریان الکتریکی که وارد این سیستم شد را به طور کامل به زمین منتقل کند.سیستم ارتینگ متشکل از چاه ارت و سیم متصل به چاه میباشد . اگر ما بدنه تمام دستگاه های برقی اعم از صنعتی و مخابراتی و خانگی و...و یا به طور کلی هرنوع مصرف کننده برق را توسط یک رشته سیم به سیم اتصال به زمین متصل کنیم،یک سیستم ارتینگ ایجاد کرده ایم .
هدف از ایجاد این سیستم این است که اگر هریک از سیم های فاز و یا سیم نول به هر طریقی به بدنه دستگاه اتصال یابد و مدار الکتریکی مورد نظر دچار نشتی جریان شود؛این نشتی جریان توسط سیم ارت به زمین منتقل شده و از برق گرفتگی و یا در مواردی اتصالی دستگاه جلوگیری می شود .
در مواردی به اشتباه بدنه مصرف کننده های خانگی را به لوله های آهنی آب و یا گاز و یا حتی به اسکلت ساختمان اتصال می دهند که این کار بسیارخطرناکی است که منجر به برق گرفتگی های کشنده می شود . درهنگام اتصال کامل سیم های فاز به سیم ارت فیوز مربوط به آن فاز عمل کرده و جریان را قطع می کند ودر هنگام اتصال کامل سیم نول به سیم ارت اگر مدار ارتینگ دارای فیوز محافظ جان باشد،این فیوز از 30 میلی آمپر نشتی جریان به بالا را قطع می کند وباعث قطع کامل جریان فاز و نول می شود .
لازم به ذکر است که سیم ارت و سیم نول به ظاهر از نظر اینکه بی برق هستند بسیار به یکدیگر شبیه هستند ولی در عمل دوسیم مستقل از هم وعملکردی متفاوت از یکدیگر دارند؛و هیچگاه نمی توان از یکی بجای دیگری استفاده کرد . سیستم ارتینگ امروزه کاربردی همانند خود برق را داراست و از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است.چنانکه در مخابرات به سیستمهای ارتینگ بسیار حساس و دقیق برای جلوگیری نویز در شبکه نیاز است و نیز در شبکه های انتقال و توزیع برق کاربرد فراوان دارد؛شبکه های برق گیر بدون سیم ارت عملا بلا استفاده هستند .
سیم زمین یا اتصال به زمین برای وسایلی مؤثر است که دو شاخة آ نها سه سیم فاز، نول و ارت دارد. این گونه وسایل برقی در صورت داشتن اتصال داخلی و یا هر مشکل الکتریکی دیگرکاملاً ایمن هستند چون برقِ بدنة آنها از طریق همان سیم ارت به زمین اتصال کوتاه می شود و اگر این اتصال کوتاه کامل باشد، فیوز عمل کرده و جریان برق را قطع می کند. برای داشتن یک ارت مناسب، وجود یک چاه ارت الزامی است چاه ارت چاهی است که در زیر زمین با رعایت قوانین خاصی حفر می شود. سپس درون آن یک شبکة فلزی قرار می دهند و آن را با استفاده از سیم های ضخیم به تمام پریزها برق می رسانند.
پریزهای برق از نوع ارت دار علاوه بر دو سوراخ مربوط به دوشاخه، یک فنر فلزی هم در محیط گودی پریز دارند که سیم ارت به آن متصل می شود.
ارت می توان در دو معنای متفاوت به کار برد. زمانی که زمین در یک مدار الکتریکی نقش یک مبدأ را دارد، از واژه ارت استفاده می گردد. این نقطه مبدأ بقیه ولتاژهای الکتریکی را اندازه گیری می کند. همچنین سیم ارت را برای مسیر کلی برگشت جریان به منبع نیز به کار می برند.
همچنین از واژه ارت به منظور اتصال مستقیم به زمین نیز استفاده می شود. برای اتصال مدار الکتریکی به زمین می توان دلایل متفاوتی را منظور کرد. در مدارهای قدرت برای مراقبت از افراد یا دستگاه (از فدبک معیوب بودن عایق کاری هادی) و افزایش ایمنی از سیم اتصال به زمین استفاده می شود.
وظیفه اصلی سیستم ارتینگ اینست که هر جریان الکتریکی که وارد سیستم شد را بهطور کامل به زمین منتقل کند. سیستم ارتینگ متشکل از چاه ارت و سیم متصل به چاه است. اگر ما بدنه تمام دستگاههای برقی یا به طور کلی هرنوع مصرف کننده برق را توسط یک رشته سیم به سیم اتصال به زمین متصل کنیم، یک سیستم ارتینگ ایجاد کردهایم.
وجود کابل ارت در سیم کشی ساختمان که در پریزها قابل مشاهده و استفاده است؛ به این طریق می باشد که اگر در سیم فاز خرابی پیش بیاید؛ مثلا بدنه سیم فاز خورده شده باشد،
می تواند باعث اتصال شده و حتی باعث سوختن سیم کشی گردد. ولی وجود سیم یا کابل ارت مانع از چنین اتصالاتی شده و به نوعی جایگزین سیم منفی می گردد و برق سیم مثبت را به سمت خروجی هدایت می کند تا اتصال و برق گرفتگی بر اثر خرابی سیم فاز در سیستم سیم کشی ساختمان اتفاق نیفتد.
اگر سیم ارت نباشد مشکلات فراوانی ممکن است از نظر الکتریکی پیش بیاید که در ساختمان های قدیم شاهد چنین حوادثی بوده ایم. برای همین است که در سیستم سیم کشی که امروزه چه برای ساختمان ها و چه برای دستگاه های برقی وجود دارد
سیم ارت حتما مورد استفاده قرار می گیرد و در همین ابتدا در طراحی در نظر گرفته می شود تا مشکلات برقی اعم از اضافه بار و یا اتصالات را به حداقل برساند و مانع از حوادث گردد.
آیا به ساز و کار حرکتی شیرهای برداشت توجه کرده اید؟در گروه خود با جست و جو در اینترنت، کتاب ها و منابع دیگر، در این خصوص تحقیق کنید و نتایج آن را در کلاس ارائه دهید.
جواب:
سازوکار به کار رفته در تمام شیرهای چرخان از نوع سازوکار پیچ حرکتی است که در آن با گشتن و چرخش یک پیچ یا فلکه حرکت عمودی در دل شیر ایجاد شده و مجموعه آب بندی را به جلو و عقب می راند و باعث بستن و باز شدن شیر می شود.
اما شیرهای دیگری نیز هستند که مکانیزم های دیگری دارند و جهت کارهای خاص یا ...... استفاده می شوند و نحوه آب بندی آنها به صورت مخروطی - کره ای - ساجمه ای - لغزان و ......... است
سازوکار به کار رفته در تمام شیرهای چرخان از نوع سازوکار پیچ حرکتی است که در آن با گشتن و چرخش یک پیچ یا فلکه حرکت عمودی در دل شیر ایجاد شده و مجموعه آب بندی را به جلو و عقب می راند و باعث بستن و باز شدن شیر می شود.
اما شیرهای دیگری نیز هستند که مکانیزم های دیگری دارند و جهت کارهای خاص یا …… استفاده می شوند و نحوه آب بندی آنها به صورت مخروطی – کره ای – ساجمه ای – لغزان و ……… است
مطلب مرتبط:
جنس مغذی شیر برداشت از جنس سرامیک بوده و مناسب برای آب تصفیه شده می باشد و اگر آب با سختی و TDS بالا وارد این مغذی شود به سرعت معیوب می شود.
شیر برداشت در رنگ ها
سازوکار به کار رفته در تمام شیرهای چرخان از نوع سازوکار پیچ حرکتی است که در آن با گشتن و چرخش یک پیچ یا فلکه حرکت عمودی در دل شیر ایجاد شده و مجموعه آب بندی را به جلو و عقب می راند و باعث بستن و باز شدن شیر می شود.
شیر تصفیه آب خانگی
از آنجایی کیفیت آب تصفیه شده با آب لوله کشی تفاوت بسیار دارد از این رو باید توسط یک شیر جداگانه در اختیار مصرف کننده قرار گیرد.
شیر دستگاه تصفیه آب خانگی گردن قویی
این شیر برداشت دستگاه تصفیه آب خانگی از جنس استیل بوده، فانتزی و به صورت اهرمی باز و بسته می شود.
شیر دستگاه تصفیه آب خانگی مدل گردن قویی از جنس بدنه این شیر کروماته و ضد زنگ می باشد و بیشتر دستگاه تصفیه آب خانگی ها از این مدل شیر استفاده می نمایند
در گروه خود با جست و جو در اینترنت، کتاب ها و منابع دیگر در خصوص مایع خنک کنندهٔ موتور و ویژگی های آن، تحقیق کنید و نتایج آن را در کلاس ارائه دهید.
جواب :
مایع خنک کننده موتور یا ضدیخ، یک ترکیب شیمیایی است شامل اتیلن گلیکول، ضد خوردگی، مواد ضد کف، و رنگ که مخلوطی از آن با آب به عنوان پایین آورنده نقطه انجماد مایع خنک کننده موتورخودرو به کار می رود.
انواع سیستم های خنک کاری موتور:
دو نوع سیستم خنک کاری برای انتقال حرارت بلوک سیلندر و سرسیلندر وجود دارد. سیستم های هوا خنک و آب خنک،
در سیستم های آب خنک، گرما با استفاده از یک واسط خنک کاری مایع، توسط کانال های خنک کاری داخلی به بیرون منتقل می شود.
سیستم های آب خنک بسیار کم سر و صداتر از سیستم های هوا خنک می باشند، زیرا کانال های خنک کاری صدای فرآیندهای احتراق را جذب می کند،
سیستمهای مایع در معرض مشکلاتی چون یخ زدن، خوردگی و نشتی هستند، در حالی که این مشکلات در سیستم های هوا خنک وجود ندارد.
پس : مایع خنک کاری باید ویژگی های زیر را داشته باشد.
- روان و سیال باشد.
- درجه جوش بالا و درجه انجماد پایینی داشته باشد.
- انتقال حرارت بالایی داشته باشد.
- براحتی در دسترس باشد.
- باعث خورندگی و زنگ زدگی نشود. بلکه باید باعث رسوب زدایی شود
- از نقطه جوش بالایی برخوردار باشد و در درجه بالا، تولید رسوب نکند.
- حرارت را به خوبی منتقل کرده و اثر تخریبی روی سیستم خنک کننده نداشته باشد.
- درجه احتراق آن پایین باشد.
- بوی زننده و بد نداشته باشد.
- باعث خوردگی نشود همچنین در صورت نشتی روی رنگ خودرو اثر نامطلوب نداشته باشد.
توجه : نقطه جوش مایع خنک کاری را می توان با افزایش فشار یا با اضافه کردن مواد افزودنی با دمای جوش بالاتر مثل اتیل گلیکول افزایش داد.
تحقیق صفحه 63 کاروفناوری نهم ضرر شکستن لامپ های مهتابی و کم مصرف
جواب :
با توجه بر اینکه "جیوه" ماده سمی ا ست، و از آن در لامپ های کم مصرف استفاده شده انتشار این ماده در محیط ، اثرات نامطلوبی بر روی مغز جنین، عقیم شدن، سردرد و کاهش حافظه دارد. از این رو در حال حاضر در دنیا استفاده از این ماده در تولید "ترموستات " و "دماسنج"ها ممنوع اعلام شده است.
مشکل اصلی این ماده سمی زمانی است که لامپ های کم مصرف شکسته می شود و جیوه آن در محیط منتشر می شود پس زمانی که لامپ های فلوروسنتی فشرده شکسته می شود پودر جیوه بر روی و سایل و اشیای موجود در محیط می نشیند که در این صورت لازم ا ست ضمن استفاده از دستکش و دستمال های تنظیف، سیستم های تهویه، برودتی و جاروبرقی خاموش شود تا از انتشار آن در محیط زیست جلوگیری شود.
علاوه بر این، لامپ های کم مصرف باید در مراکز بازیافت ویژه ای جمع آوری شود تا با زباله های معمول معدوم نشوند .لامپ های کم مصرف از تغییر فرکانس شدت و ضعف نور برخوردار هستند که این امر موجب آسیب رساندن به چشم و ایجاد بیماری هایی چون آب مروارید می شود .
می توان یونیزاسیون را از دیگر معایب این لامپ ها نام برد به طوری که یونیزاسیون نور لامپ های فلور سنتی در دراز مدت اثرات تخریبی بر روی بافت های پوست ایجاد می کند از این رو بر اساس پروتکل های جهانی استفاده از این لامپ ها در سوله های جوجه کشی، مرغداری ها، گاوداری ها و صنایع تبدیل چون پوست و چرم که زمینه فساد آنها را فراهم می کند جلوگیری می شود .
شاید بتوان لامپ های کم مصرف را "بمب های شیمیایی" معرفی کرد و یادآور شد: خطرات زیست محیطی لامپ های فلورسنتی به گونه ای است که اگر لامپ فلورسنتی بر روی خاک شکسته شود تا چند سال هیچ گیاه و درختی در آن منطقه قادر به رشد نیست.
توانمندی تحصیلی حرفه ای چیست؟ چرا باید توانمندی های خودتان را بشناسید؟
توانمندی تحصیلی حرفه ای چیست؟
چرا باید توانمندی های خودتان را بشناسید؟
جواب :
توانایی یا توانمندی یعنی احساس یا قادر بودن دانش آموز در انجام یک کار یا اینکه دانش آموز احساس توانستن و توانایی در موفقیت یا انجام یک کار را داشته باشد. این احساس می تواند بر اساس تجربیات یا شناخت از خود یا آموخته های قبلی در یک فرد ایجاد شود.
همچنین دانش آموز این توانایی ها را می تواند از نمرات درسی چندین ساله خود نیز پیدا کند مثلا اگر نمرات خوبی از ریاضی می گیرد و علاقمند نیز باشد پس می تواند در رشته های ریاضی موفق شود حال اگر به کارهای فنی نیز علاقمند است یا تجربیاتی نیز در این باره دارد در رشته های فنی و مهندسی می تواند بسیار موفق باشد. یا فردی که توانمندی و استعداد در رشته های ادبی و شعر و .... دارد مسلما در رشته های انسانی موفق تر است.
پس دانش آموز عزیز برای موفقیت بیشتر در آینده لازم است توانایی های اکتسابی و ذاتی خود را کشف نمایید و بر اساس آن به انتخاب رشته بپردازید.
هدف کلی درسدانش آموزان با حرکات زمین و نتایج آن آشنا می شوند .
اهداف جزئی درس1-آشنایی با حرکت وضعی زمین2-آشنایی با مفهوم سال های رسمی و کبیسه
3-آشنایی با حرکت انتقالی زمین و نتایج آن4-آشنایی با پیدایش فصول
5-آشنایی با مفهوم انقلاب تابستانی و زمستانی6-آشنایی با ساعت واقعی و رسمی
-فایل بصورت ورد و قابل ویرایش - تعداد صفحات :چهار صفحه - قیمت : فقط دو هزار تومان :
برای اطمینان شما عزیزان:
فایل پی دی اف کامل این طرح درس فقط برای مشاهده در زیر آمده است . ابتدا فایل پی دی اف را مشاهده نمائید و در صورت رضایت فایل ورد و قابل ویرایش و بدون آرم این طرح درس به قیمت دو هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .ابتدا فایل پی دی اف را مشاهده نمائید :
در صورت رضایت فایل ورد و قابل ویرایش این طرح درس را از لینک خرید زیر و با قیمت دو هزار تومان دریافت نمائید :
راهنمای خرید : برای خرید آنلاین و دریافت بلافاصله فایل ورد ابتدا بر روی لینک خرید زیر کلیک نمائید . تا وارد صفحه خرید و دانلود سایت علمی و پژوهشی آسمان شوید .لینک خرید :
توجه :
همچنین می توانید سایر طرح درس های مطالعات اجتماعی متوسطه اول (هفتم و هشتم و نهم )را از لینک های زیر دریافت کنید :
شکل روب هرو مدل اتمیبور برای اتم عنصرهای اکسیژن )8O )و)16S )را نشان میدهد؛ تشابه و تفاوت این دو مدل اتمی را بیان کنید )در سرتاسر این فصل در مدل اتمی، هسته اتم نشان داده نشده است(.
مقدمه: برای ما هرروزمان گویی برگی تازه از زندگیمان ورق می خورد و در حال آزمون و آزمایش هستیم به طوری که انگار هر روز سر جلسه ی امتحان نشسته باشیم.
تنه انشاء: جلسه ی امتحان همیشه برای همه لحظه ایی استرس زا و پر از ترس بوده که آیا از امتحان موفق بیرون می آییم و یا سرافکنده و شکست خورده می شویم و یا امکان دارد به دلایل زیاد که خیلی ها آن را بهانه تلقی می کنند از خواندن امتحان خود کوتاهی کرده باشیم و آن چه را که باید ارائه کرده باشیم از آن کاسته ایم و موفق به دست یابی نمرات بالا و بهتر نشده ایم اما این پایان راه نیست بلکه همیشه راهی برای جبران داریم
ولی بهتر و آسان تر این است که همیشه در امتحانات خود چه از نظر درسی و چه از نظر زندگی تمام تلاش خود را برای پیروزی بکار گیریم تا روز به روز مسیر موفقیت و پیشرفت ما هموارتر شود و به درجات بالاتر برسیم اما همانطور که گفته شد جلسه امتحان همیشه یک معضل بزرگ برای همه بوده است به خصوص برای دانش آموزان که حس رقابت بین آن ها خیلی بیشتر است و هر چه رقابت بین آن ها بیشتر باشد میزان تنش نیز بین آن ها بیشتر خواهد بود.
من نیز در این بین استثناء نیستم و سر جلسه ی امتحان همیشه ضربان قلبم تندتر از دیگر مواقع می تپد و عرق سرد از پیشانی ام می چکد و نامحسوس دستانم می لرزد به طوری که گرفتن خودکار برایم گاهی اوقات سخت می شود ، شب های قبل از امتحان دائما خواب های ترسناک می بینم، گاهی خواب می بینم که سرجلسه ی امتحان دیر رسیدم یا از سوالات امتحان هیچ چیزی نمی دانم و برگه ام سفید باقی مانده و ترس سراسر وجودم را در بر می گیرداما کم کم در تلاشم که این ترس را از خود دور کنم زیرا هر چه بیشتر بترسی زندگی برای خودت کامش تلخ تر می شود.
نتیجه گیری: ما هر روز مورد امتحان قرار می گیریم، گاهی از نظر علمی و گاهی در زندگی، مهم نیست که چه نمره ایی از این امتحان ها بگیریم، مهم این است که چه درسی از این امتحان ها گرفته ایم و با این فکر جلسه ی امتحان برایمان روز به روز تبدیل می شود به مکانی برای یادگرفتن نه برای ترس و اضطراب.
در دوران مدرسه معلم ها از دانش آموزان امتحان می گیرند برای این که مطمعن شوند دانش آموزان مطالب درس هفته های قبل داده شده را آموخته اند یا نه .
جلسه امتحان فضای استرس زایی دارد که در هر صورت که دانش اموزان درس خوانده باشند یا خیر استرس خاص خود را دارد . گاهی این استرس موجب شب بیداری یا غش و ضعف و یا افت فشار خون در وسط جلسه امتحان می شود .سر جلسه امتحان مراقب هایی برای جلوگیری از تقلب و ایجاد فضایی ساکت و عادلانه برای برگزاری امتحان گذاشته می شود تا با خیال راحت و آرامش دانش آموزان امتحان خود را به خوبی پشت سر هم بگذارند.
در ایام امتحانات سال پیش یکی از هم کلاسی های بازیگوش در حال تقلب بود که یکی از مراقب ها تقلب او را دید و به شدت عصبانی شد و برگه ی امتحانی او را گرفت و به او نمره صفر داد و گفت که با تقلب حق دیگران را که وقت گذاشتن و در خواندن و تلاش کردن رو پایمال میکنی و در آینده در زندگی خود نیز دنبال تقلب هستی تا اینکه از روش های درست زندگی به مشکل خود را بر طرف کنی بنا بر این این نمره تو صفر می شود تا درس عبرتی برایت شود تا هرگز چه در امتحان درسی و یا در امتحان زندگی تقلب نکنی
نتیجه گیری :
و من و دوستانم از این تجربه درس بزرگی گرفتیم و همیشه تلاش می کنیم که تقلب نکنیم و از روش های درست استفاده کنیم
با تشکر از این که انشا مرا گوش کردید
انشاء سه:
جلسه امتحان جایگاهیه واسه.دانش آموزان که شاید بدترین و درعین حال دشوارترین مکان دنیاست .
فصل امتحانات که شروع میشه دردسر،ما دانش آموزان هم شروع میشه ، هیچ تفریح و یا کاری،برایمان پیش نمی یاد ولی همینکه این فصل شروع میشه همه این برنامه ها بدونه هماهنگی و جالبتر از همیشه جلو راهمون قرار میگیره . بعضی وقتا خودمو به بی خیالی میزنم و به خاطره استرسی که سر جلسه امتحان بهم دست میده میشینم و فقط تمرکزم رو میدم به خوندن درس ، ولی خب بعضی اوقات نمیشه وسوسه میشم و وای به روز امتحان که وقتی میخام وارد جلسه امتحان شم همه استرسم اینه که ایا میتونم این درس رو قبول شم یا نه
خدا خیرشون بده این مراقبا رو اخه.کسی نیست بگه عزیزان به اندازه کافی اینجا نگرانی و استرس موج میزنه اخه نمیشه شما با رفت و امدتون اونو بیشترش نکنین و یه جایی یه گوشه اروم بشینید .
جالب تر اینکه که وقتی سر جلسه هستی فقط به فکره یه امداد غیبی یا یه چیزی هستی که بهت کمک کنه ،و همش زیر چشمی به اطراف نگاهی میندازی و حسرت اونایی رو میخوری که سرشون پایینه و دارن مینویسن و با نگاهت بهشون میفهمونی که کمکت کنند یعنی تقلب برسونند
بعضی وقتا هم وقتی مراقب از کنارت میگذره یا نگاهت میکنه با چشمان و قیافه ای مظلوم نگاهی بهش میندازی تا شاید دلش به رحم بیاد و یه اشاره ای یا کمکی بهت بکنه ، یا لحظه ای که دبیر اون درس میاد میگه مشکلی ندارید و دانش اموزان ازش سوالایی می پرسن ویا میخان راهنمایی کنند که اصلا سردر نمیاری واسه کدوم سواله ،ویا وقتی تا میبینی که داره نگاهت میکنه سریع خودتو مشغول میکنی که مثلا دارم می نویسم .
اینجور وقتا که هیچی بلد نیستم یا چیزی به ذهنم نمیرسه فقط دوست دارم زمان امتحان تموم شه و بگن برگه ها بالا اخه خجالت میکشم زودتر برگه رو تحویل بدم اخه ازینکه برگه خالیمو مراقب نگاه بندازه خجالت می کشم ، یکی نیست بگه خب اخه ادم خجالتی بشین بخون که نه دیگه استرس روز و جلسه امتحان رو نداشته باشی و نه دیگه واسه اینکه کسی برگه رو نبینه مجبور شی تمام ساعت امتحان بشینی
و وقتت رو تلف کنی ، البته اتفاق افتاده بعضی وقتا هم که سوالا رو بلدم و مشغوله نوشتنم یهو وقت کم میارم
ولی خب تصمیم گرفتم دیگه اجازه ندم این استرس و ترس جلسه امتحان به سراغم بیاد و با خوندن و پشتکارم باهاش یه دوست خوب شم تا یه خاطره خب برام بمونه .
انشاء چهار
کلاس ششم بودم و از آن جایی که اوایل سال تحصیلی بود معلم ها زیاد از وضعیت تحصیلی دانش آموزان آگاهی نداشتند. من عادت داشتم درس های حفظی را خط به خط حفظ کنم و عیناً بدون کم و کاست در امتحان تکرار کنم. سر جلسه امتحان علوم اجتماعی بود که معلم شروع به توزیع برگه های امتحانی کرد. منتظر بودم بلافاصله پس از دریافت برگه، متون ضبط شده در حافظه ام را عیناً بر روی برگه امتحان منتقل کنم.
برگه سوالات به دستم رسید، نگاه کلی به برگه انداختم، خوشبختانه پاسخ تمام سوالات را می دانستم. بدون درنگ شروع به نوشتن پاسخ ها کردم. سوالات را یکی پس از دیگری با سرعت زیاد پاسخ می دادم. همگی هم عین جملات کتاب! خیالم راحت بود که نمره کامل خواهم گرفت. فقط نگرانیم کمبود وقت بود. چون پاسخ ها را کامل می نوشتم وقت زیادی صرف هر سوال می شد.
ساعات پاپانی امتحان بود که صدای مراقب شنیده شد. وقت تمام! برگه ها بالا!
در حال نوشتن آخرین کلمات بودم که مراقب اسمم را صدا زد. آقای… برگه ات را بالا بگیر!
برگه را بالا آوردم و مراقب شروع به جمع کردن برگه ها کرد.
هفته بعد، معلم برگه های تصحیح شده را آورده بود. من یکی که خیالم راحت بود! چند دقیقه اول معلم شروع به نصحیت کرد و گفت در ابتدای جلسه امتحان اعلام کرده بودم که هر دانش آموزی تقلب کند، در طول سال با او درگیر خواهد بود و…
نوبت به اعلام نمرات رسید. اسامی را از بیشترین به کمترین نمره مرتب کرده بود! از نمره های بالا شروع شد. آقای… ۱۹ / آقای… ۱۸٫۵ / آقای… ۱۵
اسامی دانش آموزان یکی پس از دیگری خوانده می شد ولی نام من جزء اسامی نبود! با خودم می گفتم من که پاسخ تمام سوالات را کامل داده بودم و در بدترین حالت نمره من ۱۸ یا ۱۹ بود. خلاصه اسم تمام دانش آموزان خوانده شد، جز اسم من!
در آخر آقای معلم گفتند: “خوب به نظرتون با این آقای… که به نظر می رسه کتاب رو سر جلسه با خودش آورده بوده و دقیقاً از روی جملات کتاب کپی کرده، چیکار کنیم؟” به محض شنیدن اسمم ترس و اضطراب سراسر وجودم را فرا گفت و از جایم بلند شدم و با کلمات بریده بریده، شروع به دفاع از خودم کردم. معلم حرف هایم را زیاد باور نداشت تا اینکه شروع به پرسیدن چند تا از سوالات امتحان به صورت شفاهی کرد و وقتی پاسخ های نسبتاً دقیق من را شنید قبول کرد که تقلبی وجود نداشته است. سایر دانش آموزان نیز شروع به حمایت از من کردند و تایید کردند که توانایی خوبی در به خاطر سپردن جملات دارم. در آخر معلم دستی به سرم کشید و گفت “پسر خوب، آخه کسی پاسخ سوالات رو اینقدر شبیه جملات کتاب می نویسه؟ هدف از درس خواندن حفظ عین جملات نیست، بلکه هدف، درک مفهوم جملات و توانایی بیان و به کار بردن آنهاست.”
این اتفاق باعث شد که از آن به بعد به جای به خاطر سپردن دقیق جملات، بیشتر مفاهیم آنها را به خاطر بسپارم تا بتوانم در آینده از آنها استفاده کاربردی و عملی کنم.
انشاء پنج
آن روز زنگ آخر امتحان داشتیم. امتحان سخت و دشوار ریاضی ! امتحان که شروع شد صدای پچ پچ از دور و بر کلاس به گوش می رسید. برگه را که نگاه انداختم از همان اول ضربان قلبم تند و تند تر شد. سوال هایش سوال های المپیک را هم در جیب گذاشته بود.
خلاصه من را که به عنوان شاگرد زرنگ می شناختند، از موشک و کاغذ گرفته تا جامدادی سمتم پرت می کردند تا کمکی به آن ها کمک کنم. آن از همه جا بی خبرها هم که نمی دانستند دیروز مهمانی بودم و چیز زیادی نخوانده ام.
هی با حرکات چشم و گوشم طوری که مراقب نبیند تلاش می کردم به همکلاسی هایم بفهمانم که من هم دست کمی از شما ندارم تازه یکی باید به خود من جواب بدهد، اما انگار نه انگار. چشمتان روز بد نبیند. چند نفر از دوستانم را مراقب کلاسمان درحال تقلب کردن دید و از کلاس پرت کرد بیرون!
بقیه هم که دست و پایشان را گم کرده بودند، به ناچار ادای نوشتن را در می آوردند و الکی قلم را در دستشان تکان می دادند! آن روز امتحان ما را هم پنج کیلو لاغر کرد هم فشارمان را زیاد!! اضطراب و نگرانی در چهره دوستانم به خصوص خود من، موج میزد. عرق جبین هم که بماند!!
به ناچار هرچیزی را که معلم در کلاس درس داده بود و به خوبی گوش سپرده بودم را نوشتم. البته اضطراب و استرس ما شاگرد زرنگ ها برای بیست گرفتن است و به نوزده و هیجده گرفتن راضی نمی شویم ولی اضطراب همکلاسی هایم برای این بود که مبادا نمره شان ۱۰ نشود!!
صدای زنگ به گوشمان خورد و برگه هایمان را جمع کردند. عده ای با بی خیالی به خانه رفتند و عده ای هم مثل من بی سر و صدا کلاس را پیچاندند و عده ای هم نشسته بودند و غصه می خوردند. خلاصه جلسه امتحان آن روز ما داستانی بود برای خودش.
آدم باید در امتحان زندگی شکست نخورد وگرنه امتحان مدرسه را که با خواندن هم می توان پیروز شد! این بود انشای من
انشا ششم
اسم امتحان که میاد ناخوداگاه به یاد تقلب می افتم ، البته فقط من اینطوری نیستم ، خیلی ها مثل من هستند و به محض اینکه اسم امتحان میاد به فکر تقلب می افتند. من وقتی سر جلسه امتحان هستم و چیزی هم بلد نیستم که بنویسم ، استرس همه وجودمو فرا میگیره و با خودم میگم نکنه مراقب امتحان مچ منو بگیره و ابروم بره . البته در این مواقع ابرو خیلی مهم نیست و اون چیزی که مهمه یه صفر کله گندس. البته یک چیز هست که از صفر کله گنده هم بدتره ، و اون چیزی نیست جز اینکه بعد از امتحان همه میگن خاک تو سرت که عرضه یه تقلب هم نداشتی. به خاطر همین وقتی سر جلسه امتحان تقلب میکنم خیلی حواسمو جمع میکنم که مراقب مچ منو نگیره. من خیلی تقلب میکنم و اکثر مواقع موفق میشم که یک نمره قابل قبول بگیرم حتی یک دفعه از روی دوستم تقلب کردم و نمره من از دوستم بیشتر شد. فقط یک بار کتابو زیر میز گذاشته بودم و با ترس خیلی زیاد داشتم کتابو باز میکردم که مراقب از چهره ام متوجه شد ، اومد بالای سرم و کتابو ازم گرفت و با کمال خونسردی برگمو پاره کرد ، اونجا بود که طعم صفر کله گنده رو چشیدم.
از این انشا نتیجه میگیریم که تقلب و امتحان از هم جدا نمیشوند و فقط باید با خونسردی تقلب کرد تا پله های ترقی را یکی یکی طی بکشیم.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
صبح بعد از بیدارشدن از خواب و خوردن صبحانه و پوشیدن لباس به سمت مدرسه حرکت کردم، در راه یکی از دوستانم را دیدم و همراه همدیگر به مدرسه رسیدیم و خیلی زود کلاس درس شروع شد، معلم وارد کلاس شدو بعد از حضور و غیاب کلاس که سه نفر از دوستانم غایب بودن درس را شروع کرد، ساعت اول قرآن داشتیم و معلم با صوت زیبا و دلنشین خود برای ما آیه های قرآن را تلاوت کرد و اول روز خود را آرامش صدای قرآن شروع کردیم و کمی بعد برای ما از پیامبران و دین و مذهب ما سخن گفت و چند سوالی از دیگر هم کلاسی هایم پرسید و خیلی زود اولین زنگ تفریح صدا خورد و همه به سمت حیاط رفتیم تا کمی در هوای آزاد قدم بزنیم و از مواد خوراکی که با خود آورده ایم بخوریم.
اما این زنگ تفریح ۱۵ دقیقه ایی خیلی زود تمام شد و مجبور به رفتن به کلاس های خود شدیم، زنگ دوم زبان انگلیسی داشتیم، درسی که خیلی ها به آن علاقه داشتند و خیلی ها از آن خوششان نمی آمد .
اما برای من ما بین این دو حس بود یعنی نه برایش مشتاق بودم و نه متنفر بودم. با آمدن معلم و شروع درس قرعه به نام من خورد و من باید درس جدید را با صدای بلند در کلاس می خواندم، تمام تلاشم را کردم تا به درستی کلمات را تلفظ کنم و ایرادی نداشته باشم، تا حدودی موفق شدم و توانستم نمره ی مثبتی را در جلوی اسم خود ثبت کنم.
زنگ تفریح دوباره به صدا درآمد و این بار به دلیل خواندن درس خیلی تشنه بودم، به سمت آبخوری رفتم و با لیوان مخصوص خود یک دل سیر آب خوردم و با کمی صحبت با دوستانم زنگ آخر به صدا درآمد اما این زنگ درسی داشتیم که من اصلا به آن علاقه ایی نداشتم، درس ریاضی! درسی که همیشه در آن به مشکل برمی خوردم و برایم هر لحظه اش ساعت ها طول می کشید انگار که یک قرن طول ی کشد تا معلم درس را به اتمام برساند
اما با هزار زور و صبر بسیار این درس هم با امتحانی که اصلا خوب به آن پاسخ نداده بودم ، تمام مدت پوست لبانم را می کندم تمام شد و با خوردن زنگ پایانی انگار نفسی تازه در ریه هایم جاری شد و دوان دوان به سمت خانه رفتم تا شاید فردا روز بهتری برای درس و سرکلاس داشته باشم.
کلاس اول راهنمایی بودم.فردای آن روز معلم می خواست حرف (ن) را درس بدهد.روز قبل از بچه ها خواسته بود تا فردا با خودشان نان سنگک سر کلاس بیاورند.ولی این مطلب از یادم رفت حدودا ساعت ۱۰یادم افتاد که من این کار را انجام ندادم.خلاصه در آن زمان هم که حرف معلم مثل وحی از طرف خدا بود.من خیلی ناراحت شدم.باز پدرم رفت ولی نانوایی ها بسته بود.خلاصه در این زمان بود که هنر نقاشی مادرم کمکم کرد.مادرم وقتی اوضاع را دید گفت سریع آن مقوا های توی کمد را بیاور تا برایت نقاشی اش را بکشم.ولی من هم راضی نمی شدم وقتی دیدم دستم از همه جا کوتاه است مقوا ها را برای مادرم بردم و او مشغول کشیدن نقاشی شد و من رفتم و خوابیدم…
فردا صبح به همراه کیفم نایلکس مقوای را باخودم بردم.معلم گفت نان ها را روی میز بگذارید.من دستم را بردم بالا و ماجرا را برای معلم تعریف کردم.او هم وقتی مشمبا را باز کرد و مقوا را بیرون آورد حیرت زده شد.
کل کلاس در حیرت ماندند.
خلاصه ان روز خیلی روز خوبی بود چون هم کارم را انجام داردم و هم خیلی عالی.
خلاصه آن نقاشی سال ها در آن جا روی دیوار کلاس اول ماند و وسیله ای برای یاددادن حرف (ن)برای معلمم شد.پارسال هم که مادرم به مدرسه سرزده بود گفت آن نقاشی هنوز روی دیوار کلاس اول ماندگار شده است
انشاء چهارم
روزی از روز ها بود که معلم ما وارد کلاس شد و بعد از کلی حرف زدن و مقدمه چینی که شمادیگر بزرگ شدید! و بچه های سال های پایین تر رفتار شما را می بینند و درس می گیریند، گفت: ما می خواهیم شما را به اردو خارج از شهر ببریم. ما کلی تحریک شدیم که بفهمیم به کجا می رویم و معلمان گفت که به شهر مقدس قم خواهیم رفت. بعد گفت که شما جز معدود کسانی هستید که در دبستان از تهران خارج می شوید!! تمام این حرف ها ما را به وجد می آورد و باعث می شد که ما تاروز موعد اردو لحظه شماری کنیم. سپس با دوستان به اردو شهر مقدس قم رفتیم. مطمئنم که همه ی ما سفرو اردو با دوستان را درک کردیم و می دانیم که چه حس و شور خاصی دارد.در پایان این اردو وقتی که به مذرسه آمدیم و خانواده هایمان به ما زیارت قبولی گفتند من واقعا احساس کردم که بزرگ شدم و وارد دنیایی جدید یعنی ارتباط با خدای خودم شده ام و درک کردم که خدا مرا می بیند.
انشاء پنجم
کلاس اول راهنمایی بودم.فردای آن روز معلم می خواست حرف (ن) را درس بدهد.روز قبل از بچه ها خواسته بود تا فردا با خودشان نان سنگک سر کلاس بیاورند.ولی این مطلب از یادم رفت حدودا ساعت ۱۰یادم افتاد که من این کار را انجام ندادم.خلاصه در آن زمان هم که حرف معلم مثل وحی از طرف خدا بود.من خیلی ناراحت شدم.باز پدرم رفت ولی نانوایی ها بسته بود.خلاصه در این زمان بود که هنر نقاشی مادرم کمکم کرد.مادرم وقتی اوضاع را دید گفت سریع آن مقوا های توی کمد را بیاور تا برایت نقاشی اش را بکشم.ولی من هم راضی نمی شدم وقتی دیدم دستم از همه جا کوتاه است مقوا ها را برای مادرم بردم و او مشغول کشیدن نقاشی شد و من رفتم و خوابیدم…
فردا صبح به همراه کیفم نایلکس مقوای را باخودم بردم.معلم گفت نان ها را روی میز بگذارید.من دستم را بردم بالا و ماجرا را برای معلم تعریف کردم.او هم وقتی مشمبا را باز کرد و مقوا را بیرون آورد حیرت زده شد.
کل کلاس در حیرت ماندند.
خلاصه ان روز خیلی روز خوبی بود چون هم کارم را انجام داردم و هم خیلی عالی.
خلاصه آن نقاشی سال ها در آن جا روی دیوار کلاس اول ماند و وسیله ای برای یاددادن حرف (ن)برای معلمم شد.پارسال هم که مادرم به مدرسه سرزده بود گفت آن نقاشی هنوز روی دیوار کلاس اول ماندگار شده است.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
تاکنون به خط و خال پروانه دقت کرده ایی؟ یا به گلبرگ ها و ترتیب قرارگرفتن گل ها؟ یا که نه تاکنون به خلقت چگونگی این همه زیبایی اندیشیده ایی؟ کمی که به اطرافت نگاه کنی کاملا متوجه می شویی که خالقی عالم و حکیم داری که برای رفاه و آسایش ما همه چیز خلق کرده و همه چیز را با نظم و ترتیب در کنار هم و مکمل هم قرار داده است
همین فصل بهار را در نظر بگیر که برگ ها ریخته شده ی درختان باری دیگر جوانه می زنند و شگوفه ی درختان همه جا را رنگی می کند و عطر خوشش را همه جا پر می کند و از پس همین شگوفه های زیبا میوه هایی رشد می کنند که شیرینی اش طعم عسل دارد و زیبایی اش همچون جواهرات چشم را نوازش می دهد.
آیا این ها همه نشان دهنده ی خالقی علیم و حکیم نیست که اینگونه جهان را خلق کرده و زیبا آراسته که من و شما در هوایی که بدون آن حتی نمی توانیم دقیقه ایی زنده بمانیم و نفس بکشیم و زندگی کنیم، همین زندگی که روزانه از خواب بیدار می شویم، راه می رویم، کار می کنیم،
غذا می خوریم،می خندیم و گریه می کنیم. این ها همه احساسات و حالاتی است که خداوند در وجود هر کدام از بندگانش نهاده و اینگونه انسان را خلق کرد تا انسان هر ثانیه و هر لحظه اش را با انتخاب خودش زندگی کند زیرا به او عقل داده تا قدرت تصمیم گیری و تفکر و تامل داشته باشد و دست به سوی پروردگار دراز کند و از او کمک و مدد بطلبد. در این مسیری که پیش روی مخلوق خود گذاشته تا اینگونه انسان ها و تمام آفریده ها خلقت او را کامل سازند و در نهایت روزی آن را به اتمام رسانند.
خلقت خداوند آنقدر مبحث طولانی و وسیعی است که هرچه از خلقت های بی شمار آن بگوییم باز کم گفته ایم زیرا که پروردگاری داریم که همه چیز را در اختیار ما گذاشته تا ما کمی در این مسیر پیچ و تاب خورده ی زندگی از آن کمک بگیریم و مقصود هدف نهایی که قربت و رضای خداست دست یابیم. آیا این همه خلقت و آفرینش شکر و سپاس از مخلوقی بی همتا و بی مانند به نام الله ندارد؟
همه میگویند کاش میشد سرنوشت را از سر نوشت اما این را بدان گذشته ها گذشته و دیگر هیچ چیزی مانند قبل نمیشود سنوشت چیزی نیست که بتوانیم از آن فرار کنیم سرنوشت را با بهترین رنگ های دنیا بنویس هنگامی که قرار شد سرنوشتم را بنویسم خودکاری به دستم دادند اما من از آن ها مدادی خاستم اما جولب دادند هر اشتباهی پاک شدنی نیست پدرم همیشه میگوید زندگی شوخی نیست با اشتباهاتی که از روی نادانی انجام میدهی زندگی ات را تباه نکن میگویند اولین اشتباه نادانی است اگر باز دوباره آن را انجام دهی دیگر انتخاب است به قول ضرب المثل: مار گزیده یه بار از یه سوراخ نیش میخوره چشم و گوشت را باز کن و دوست و دشمنت را بشناس خوشبخت کسی نیست که مشکلی نداشته باشد خوشبخت کسی است که با مشکلش مشکلی نداشته باشد خوشبخت کسی نیست که خوب و بد را تشخیص بدهد خوشبخت کسی است که از میان خوب و بد خود را انتخاب کند
ما فقط یک بار زندگی میکنیم بگذار بعد از مرگت اسمت بر روی زبان همه باشد و از تو به خوبی یاد کنند نه این که با شنیدن اسمت فرار کنند
به قول شاعر:
تو نیر شعر خواهی چون ندانی / که باید خویشتن را خود بخانی
تا حالا درباره زندگی فکر کرده ای؟ درباره این که با چه کلماتی ربط دارد چه طور؟ معنی آن چیست؟
زندگی با کلمات حیات و وجود و زیستن مرتبط است حال زندگی چیست؟ اگر خنده است چرا گریه می کنیم؟ اگر گریه است چرا خنده می کنیم؟ اگر مرگ است چرا زندگی می کنیم؟ اگر زندگی است چرا می میریم؟اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم؟ اگر عشق نیست چرا عاشقیم؟
زندگی معجزه حیات است زندگی با کلمه های من و تو ساخته می شود پس می توانیم زیبایی زندگی را با کلمات خودمان بسازیم.
شاخه های درخت زندگی موجب حیات و زیستن ما می شوند زندگی خوردن چای و دیشلمه نیست! زندگی غبار کدورت ها نیست! زندگی شکر آب کردن ارتباط خودمان با دیگران نیست! بلکه جریان رود خانه حیات است.رشته های زندگی ما در چه اثری گسیخته می شوند؟
آری زندگی این است،می خواهم آن را به زیباترین گونه ممکن،ببینموقتی ناراحتی زندگی لبخند می زند وقتی خوشحالی پس زندگی کن.
وقتی ناراحتی باز هم زنگی کن اما صادقانه نه خبیسانه ! زندگی یعنی جان یعنی حیات،عمر،زنده بودن و….ما جان داریم پس به درستی باید از زندگی استفاده کرد.
زندگی فراز و فرودهایی دارد باید با صبر و توکل به خداوند خود را از مشکلات متعدد زندگی رها کنیم و با پرداختن به راز و نیاز با خداوند بلند مرتبه و تعالی خود را در نزد حق تعالی عزیز و عزتمند گردانیم.
الا بذکر الاه لا یتمعن القلوب
آگاه باشید دل ها تنها با یاد خدا آرام می شوند.
زنده بودنمان یکی از نعمت های است که مردگان در حسرت و افسوس در تجربه دوباره آن هستند زندگی جورچینی است که ثانیه ها آن را می چینندپس هر ثانیه را فرصت بدانیم واز آن به درستی و مفید استفاده کنیم.
به سخنی از سهراب سپهری درباره زندگی توجه کنید:
تا شقایق هست زندگی باید کرد
مقدمه:احساسات درونیت چیست؟ آنچه که مغزت فرمان می دهد! آیا مسیری را که پیش می روند را می پسندی؟ آیا اینگونه درست است؟
تنه انشا: از زمانی که چشم گشودیم توانستیم اطراف خود را تشخیص دهیم و خواندن و نوشتن را بیاموزیم به ما گوش زد کرده اند، دیکته کرده اند و ما هزار بار حتی به زبان آورده ایم که باید از طبیعت خود مراقبت کنیم. باید آن را بپرورانیم و به درستی از آن استفاده کنیم. اما همانطور که مشاهده می کنیم برخلاف این گفته ها در مسیری اشتباه پیش می رویم. روز به روز طبیعت روبه ویرانی و نابودی سوق پیدا می کند و زباله ها بیشتر می شوند، دریا تیره تر و جنگل بی شاخ و برگ تر می گردد. طوری شده است که حیوانات هم از ما رو برمی گردانند و از ما می ترسند. چه می شد اگر ما و هم نوعانمان کمی بیشتر به دنیای اطرافمان توجه نشان دهیم و دست در دست هم هر کدام رشته ی طویل این مسیر را بگیریم و با اتحاد و میهن دوستی، میهن خود را سربلند و زیباتر کنیم. به کجای دنیا برمی خورد اگر زباله ایی روی زمین دیدیم برداریم و در سطل زباله بریزیم. اگر شاخه های درختان را قطع نکنیم و در جنگل ها آتش روشن نکنیم و یا اگر روشن کردیم آن را به امان خدا نگذاریم. درخت بکاریم و درختی را قطع نکنیم زیرا این ها سرمایه های ما چه اکنون و چه در آینده هستند. چه برای تامین اکسیژن ما چه برای امرار معاش زندگی ما و آیندگان ما. بیاییم کمی خودخواهی را کنار بگذاریم و بیشتر به فکر زیبایی های جهان باشیم و برای حفظ زیبایی و بقای آن بیشتر تلاش کنیم و دست از ناامیدی و افسوس خوردن برداریم. بیاییم با هم فکری راهی برای این معضل بیندیشیم. نظر شما چیست؟ آیا شما تاکنون راهی برای این معضل اندیشیده اید؟
همچنین از انشاهای زیر با موضوعات مختلف می توانید استفاده کنید بر روی هر کدام خواستید کلیک کنید :
اتوبوس ها از وسایل نقلیه ی عمومی پر کاربرد در عین حال دارای مشقت فراوان هستند .
تنه یا بدنه : زمستان سختی است پاهایم از زور و سوز سرما قرمز و کرخ شده است ، تنها چند متر دیگر با ایستگاه اتوبوس فاصله دارم به ایستگاه که می رسم با صف طولانی مسافران روبه رو می شوم .
مسافران از همین حالا محل احتمالی توقف اتوبوس را نشانه گرفته اند . تا با باز شدن درهای آن نبرد سر سختانه ای را برای بالا رفتن از پله ها آغاز کنند . سر انجام پس از انتظاری نسبتا طولانی ، اتوبوس بی آر تی نمایان می شود .
انبوه جمعیت به سمت اتوبوس هجوم می آورند . هوا بسیار سرد است ، وقتی صف مسافران خالی شد ، به سرعت خود را به داخل اتوبوس می رسانم و روی تنها جای خالی اتوبوس می نشینم .
داخل اتوبوس جای سوزن انداختن نیست . همه ی صندلی ها پر شده است . در ایستگاه بعدی نیز تعداد بی شماری از مردم سوار اتوبوس می شوند . جمعیت جدید مجبور اند سر پا بایستند ؛ بعضی ها با حسرت به آنهایی که روی صندلی اند نگاه می کنند و بعضی دیگر نیز از مسافران می خواهند تا آنها را کنار خود جای دهند .
اتوبوس آنقدر شلوغ است که اگر کسی بخواهد پیاده شود باید از یک ایستگاه قبل خود را آماده کند . در گوشه ای از اتوبوس بحث و درگیری بین چند مسافر پیش آمده و ظاهرا به دلیل انبوه جمعیت نتوانسته در مسیر مورد نظر پیاده شود .
همه ی جمعیت مشغول گفت و گو هستند و به گونه ای خود را سرگرم کرده اند . هوای داخل اتوبوس به دلیل انبوه جمعیت و همچنین روشن بودن بخاری ها گرم است و صورت یخ زده ام را آب میکند .
مسافران ایستگاه بعدی برای سوار شدن مسافران داخل اتوبوس را هل می دهند . صدای داد راننده اتوبوس بلند می شود : هل ندهید تا چند دقیقه ی دیگر اتوبوس بعدی می آید . اما با کمال تاسف کو گوش شنوا .
نتیجه : اتوبوس خلوت و صندلی های خالی برای ساکنان کلانشهرها رویایی است که شاید با ساعت ها انتظار در ایستگاه اتوبوس هم ، رنگ واقعیت به خود نگیرد ، اما با با این حال هم برای بسیاری مسئله ناچاری است
طبق عادت روزانه صبح زود برای انجام کاری از منزل خارج و سوار اتوبوس شدم. اتوبوس شلوغ بود.
جمع کثیری در داخل اتوبوس و همچنین در ایستگاه، ایستاده بودند. سوار شدم. با یک نگاه سریع به داخل اتوبوس بسادگی مشخص می شد از این جمعیت کثیر بعضی خوشحال و برخی نگران، جمعی ایستاده و عده ای نشسته، بعضی در حال فکر کردن و تعدادی مشغول چرت زدن هستند.
در همین لحظه مشاجره دو نفر توجه مرا به خود جلب کرد.
آقا این چه جور ایستادنه؟ پاهام رو له کردی
و دومی می گفت: ببخشید حضرت آقا اگه مثل بقیه درست بشینی پاهات هم طوری نمیشن
خیلی جالب بود دونفر با هم معامله می کردند. اولی آدرس بنگاهش را و دومی شماره همراهش را روی کاغذ یاداشت می کرد.
چند لحظه بعد نفر کناریم با چند نفر دیگر پیاده شدند. با خودم گفتم شاید اتوبوس کمی خلوت تر شود ولی در همان ایستگاه افراد دیگری سوار شدند. اتوبوس دوباره حرکت کرد و بحث و مشاجره ها دوباره شروع شد. یکی که از ظاهرش کاملا پیدا بود اهل درس و بحث نیست، درست مانند یک کارشناس ارشد رشته علوم سیاسی وقایع و رخدادهای سیاسی منطقه را تجزیه و تحلیل می کرد و افرادی هم غرق در صحبت هایش، سراپا گوش شده بودند. یکی از گرانی ها و یکی از دامادش نالان بود. یکی بلیط می فروخت، یکی در پی فرصتی بود تا جیب مسافری را خالی کند و …
که ناگهان صدای راننده بلند شد “ملک آباد جا نمونی”
یک بنده خدایی که از ابتدا ساکت نشسته بود با شنیدن این جمله عینک دودی خودش را جابجا کرده به نفر کناریش گفت: آقا من تقی آباد پیاده میشم. عده ای با صدای بلند خندیدند، اما یک نفر که عاقل تر از بقیه نشون میداد گفت: آقا همینجا پیاده بشین، چند ایستگاه رد شده.
تقریبا آخرهای مسیر متوجه شدم اتوبوس خلوت و سروصداها کمتر شده و همه نشسته اند. تا اینکه در ایستگاه آخری همه پیاده شدیم. یادم هست همانجا یک نفر هنوز خواب بود. راننده با صدایی که بی شباهت به فریاد نبود گفت: نکنه می خوای برگردی خونه ننه جون، خوش تیپ آخرشه… بلاخره همه به جزء راننده پیاده شدیم.
همان لحظه با خودم گفتم راستی، وقتی اتوبوس آخرین سرویس را می رود راننده هم پیاده می شود. از آن فراتر زمانیکه بازنشسته شود هم از آن پیاده خواهد شد و تنها تفاوت آنها در دیرتر پیاده شدن آنهاست. فکر می کردم واقعا داخل اتوبوس عجب دنیای عجیب وبزرگ و شگفتی است.
همیشه شلوغی و بی نظمی انسان را میازارد و ذهن اورا بهم می ریزد و گاهی نیز باعث تاخیر میشود اما انسان همیشه به دنبال راهی بوده که خود را از شلوغی رها کند وبه آرامش برسد . مانند همیشه برای رسیدن به محل کارم باید سوار اتوبوس میشدم به ایستگاه اتوبوس رسیدم کمتر زمانی میشد که ایستگاه خلوت باشد و امروز مثل همیشه پراز انسان های مختلف بود پیر وجوان کودک و بزرگسال تا که بعد از چند دقیقه اتوبوس رسید در اتوبوس باز شد و همه خود را به آن رساندند و سوار شدند .چند ثانیه نگذشته بود که صندلی ها پر شدند وجایی برای نشستن نبود برای نشستن صندلی ها را نگاه می کردم اما دریغ از یک صندلی هوا خیلی گرم بود برخی از پنجره های اتوبوس باز بود و باد گرمی به صورتم می خورد اما حداقل بهتراز گرمای طاقت فرسای داخل اتوبوس بود .راننده هر از چند گاهی با دستانش صورتش را باد میزد. کودکی از شدت گرما و شلوغی گریه میکرد تصمیم گرفتم خودم را سرگرم کنم روز نامه ای برداشتم و شروع به خواندن کردم با هر ترمز اتوبوس تکان می خوردم و حواسم پرت میشد دستم را به میله اتوبوس گرفتم تا سر جایم ثابت بمانم .به ایستگاه بعد رسیدیم برخی از افراد پیاده شدند واز شلوغی کمی کاسته شد سکوتی بر فضای اتوبوس حاکم شد. روی صندلی نشستم از شیشه به بیرون نگاه می کردم مردم پراز شورو هیاهو هرکس به کاری مشغول بود میدویدند روی چرخ زندگی در تکاپوی امید وخوشبختی. کم کم به محل کارم نزدیک میشدم دیگر از شلو غی آن روز کلافه نبودم دیگر خسته نبودم از آن همهمه با دیدن آن انسان ها امیدی دوباره یافتم. بالاخره رسیدم و از اتوبوس پیاده شدم ومن نیز به جمع آنها پیوستم شاید هرروز اتفاقاتی مانند امروز پیش میامد وزندگی تکراری به نظر میرسید اما هر وقت که با دقت به زندگی و جزئیات آن توجه میکردم یک روز خاص وجدید بود .
داخل اتوبوس جای سوزن انداختن نیست، همه صندلی ها پر شده و چند برابر آن جمعیت، سرپا ایستاده اند و با حسرت آنها را که نشسته اند، تماشا می کنند و در دل خدا خدا می کنند که در ایستگاه بعدی مسافری که روی صندلی نشسته پیاده شود تا شاید شانس بیاورند و از فشار جمعیت خلاص شوند. اتوبوس آنقدر شلوغ است که اگر کسی بخواهد پیاده شود باید از یک ایستگاه قبل خودش را آماده کند. در این میان خیلی وقت ها پیش می آید که به دلیل ازدحام جمعیت، مسافری نتواند در ایستگاه مورد نظر پیاده شود و آن وقت است که گاهی کار به بحث و درگیری لفظی بین مسافر و راننده می انجامد. آن پایین وضع به مراتب بدتر است. آنها که به هیچ قیمتی حاضر نیستند تا رسیدن اتوبوس بعدی انتظار بکشند، خود را به درهای اتوبوس در حال حرکت چسبانده اند، که شاید دل مسافران به رحم بیاید و کمی مهربان تر بایستند تا آنها بتوانند خودشان را به داخل بکشند. راننده با دیدن این وضع فریاد می زند: «هل ندهید تا چند دقیقه دیگر اتوبوس می آید»، اما مسافران بی اعتنا به گفته راننده همچنان در تلاشند حتی به قیمت ماندن بین درها و به جان خریدن خطر سقوط از اتوبوس در حال حرکت خود را به مقصد برسانند. تجربه به آنها که مسافر اتوبوس های شهرمان هستند ثابت کرده، اتوبوس خلوت و صندلی خالی رویایی است که شاید با ساعت ها انتظار در ایستگاه اتوبوس هم رنگ واقعیت به خود نگیرد.
انشا شماره ۳ :
با مامانم داشتیم توی خیابونای شلوغ میگشتیم.مامانم که هر لحظه یکبار جلوی هر ویترین مغازه وامیستاد و مغازه ها رو نگاه می کرد.یکی نیست بگه مادر من اگه نمی خوای چیزی بخری چرا نگاه میکنی؟به مامانم گفتم که می رم تو ایستگاه اتوبوس تو هم بیا.راه افتادم سمت ایستگاه که با دیدن صف نانوایی نه ببخشید اتوبوس کلم پوکید.آخه مگه داریم می ریم دیدن رئیس جمهور که این صف طویل و طولانی رو تشکیل دادین؟؟؟!!!! بالاخره اتوبوس اومد و آدم ها شروع به حرکت کردن و سوار شدن.منم سوار شدم و مامان هم پشت سرم.به به! اتوبوس چه تمیز و خلوته.ایستگاه بعدی اتوبس نگه داشت و ۲ تا دختر موفشن و مد روز سوار شدن.وایی خدای من نگاه کن اینارو.کی میره این همه راهو.معلوم نیست پشت اون همه رنگ و روغن چه قیافه هست.ولش کن بابا،اصلاً ارزش فکر کردن ندارن. ما هم قرار بود آخر خط پیاده شیم و حالا حالا مهمون اتوبوس بودیم.اتوبوس رفته رفته شلوغ تر می شد.من و مامان هم صندلی جلو نشسته بودیم و این خوب بود که می تونستم تولحظه ورود فرد اونو آنالیز کنم.تو یکیی از ایستگاه ها یه پیر زن سوار شد که بار سنگینی داشت.من هم احساس انسان دوستانم گل کرد و هیچی جامو دادم به پیر زن،اونم تشکر کرد و نشست.وای خدا عجب غلطی کردم.من کار خوب میکنم،بکنم هم تو بدترین شرایط میکنم. تقریباً همه جای اتوبوس پر شده بود و جا واسه سوزن انداختن نبود.یکی عین منگولا از اول که سوار اتوبوس شده بود،زل زده بود به من.خودشو رسود بهم و ساعتو پرسید و منم گفتم.دیگه از جاش تکون نخورد و منمم سرم و انداختم پایین و به کفشای چهل تیکه دختره مسکن مهر خیره شدم.اتوبوس نگه داشت و اون دختره که ساعتو ازم پرسیده بود،پیاده شد.آخیش!یه نفس راحت کشیدم،عین بختک چسبیده بود بهم.دختره مسکن مهر بهم گفت:یارو ساعتتو قرض گرفت.وای خدای من نامرد ناکس ساعتمو برد.تو فکر ساعت نازنینم بودم که اتوبوس نگه داشت و منم که تعادل نداشتم،تلپ شدم رو بغل دستیم و همینجوری روی هم افتادیم.وای الاناست که فاجعه منا رخ بده.اگه اون جوری بشه چی میگن؟فاجعه اتوبوس؟فاجعه ترمز ناگهانی؟فاجعه تلپ شدن؟نمیدونم. تو یکی از ایستگاه ها بودیم که یه زن از آخر اتوبوس قصد پیاده شدن داشت.آخه زن حسابی یا ابوریحان بیرونی مگه الان با هزار زحمت خود تو به آخر اتوبوس نرسوندی که خاله شوهر عمه دختر عمو همسایه دخترر خالتو ببینی؟ما خالۀ خودمونو نمیشناسیم اونوقت ایشون… هیچی نگم بهتره.داشت میومد سمتم که جاخالی دادم رد شه که یکی زد پسه کلم و گفت بکش کنار و آرنجشو کرد تو پهلوم و رفت. بعد از اون یه زن اومد پیشم واستاد.هی حرف زد از زندگیش و مشکلاتش گفت.زن خوبی بود ولی یه مشکل داشت،اونم این بود که انگار سیر یا پیاز خورده بود.تا پیاده شم هفت جد و آبادم رو جلوی چشمم دیدم کهه برای من دست تکون می دادن. وقتی پیاده شدم تازه فهمیدم که کیفم و دستبندم نیست.
انشا شماره ۴ اتوبوس شلوغ
از کلاس برگشتم و در ایستگاه اتوبوس منتظر شدم چند لحظه بعد اتوبوس اومد وسوارشدم. وقتی سوار شدم دیدم که اتوبوس پر از آدمه نمیتونی رد شی باید بزور خودتو میکشیدی و میرفتی خلاصه وقتی رسیدم آخر اتوبوس از یه دستگیره گرفتم نیفتم سر و صداهایی که توی اتوبوس بود سرمو به درد می آورد. یه بچه داشت از گرما گریه میکرد. کنارم دو تا مرد داشتن درباره معامله ماشین حرف میزدند پشتم دوتا دختر داشتن درباره امتحان ترم حرف میزدند. هنوز خستگی کلاس از تنم بیرون نرفته بود و درد سرم هم امانم را بریده بود.که از شانسم یه دختر بچه بلند شد و گفت شما بشینید لبخند زدم و نشستم سرجاش ایستگاه بعدی چند نفر پیاده شدن وای نه همینو کم داشتیم چند پسربچه مدرسه ای سوار شدن این ور اون ور میپریدن و تو سر و کله همدیگه میزدن خوب شد رسیدم وقتی از اتوبوس پیاده شدم هنوز همون سروصداها تو ذهنم بود و انگار باز تو اتوبوس بودم ولی واقعا خوشحالم که از شرشون خلاص شدم.
همچنین از انشاهای زیر نیز می توانید استفاده نمائید :
موضوعی را انتخاب کنید و با دانش خود به آن گستره و عمق ببخشید پایه نهم صفحه ۹۳
پایه نهم صفحه۹۳ موضوعی را انتخاب کنید و با بهره گیری از اطلاعات و دانش خود به آن گستره و عمق ببخشید؟
زندگی
زندگی مانند یک دفتر بزرگ است که هر لحظه ما در آن در حال ثبت اتفاقات گوناگون پیرامون خود هستیم. برگی از آن سیاه و تیره و برگی دیگر سفید و پاک و برگی دیگر خط خطی و ژولیده. هر روزش به نوعی و هر ثانیه اش به طریقی متفاوت می گذرد و بازیگر اصلی آن خود ما هستیم. خود ما هستیم که دفتر زندگیمان را می نویسیم و به آن حادثه می بخشیم که اگر ما همیشه یک جا بنشینم و کاری انجام ندهیم زندگی مانند نوار قلبی که به اتمام رسیده به خطی صاف و ممتد تبدیل می شود.
ما باید حرکت کنیم تا زندگی نیز جریان یابد و تپش های بلندش به آن صعود و سقوط ببخشد. زندگی مانند یک پازل به هم ریخته است که باید در طول زندگی پازل های درست را در کنار یکدیگر بچینیم تا زندگیمان در جای اصلی خود قرار بگیرد و به هدف اصلی خود که هر انسانی که همان کودکی و نوجوانی برای خود در نظرگرفته است دست یابد. گاهی در این زندگی زمین می خوریم و از دنیا و آدم هایش ناامید می شویم و گاهی دیگر در صعود از قله ی پیشرفت شادمانیم و در آسمان آرزوهایمان پرواز می کنیم اما مهم این است که در اوج ناامیدی و در اوج شادمانی فراموش نکنیم که چه بودیم و تبدیل به چه کسی شده ایم.
زمانی که ناامید شدی به یاد بیاور تو همان کودکی بودی که راه رفتن نیز بلد نبود و این افتادن های مکرر تو را سرپا کردند و به تو آموختند که چگونه گام برداری. تو هنوز همان کودکی. اما با ابعادی بزرگتر، تو باز هم در زندگی می افتی اما باید بلند شوی که اگر بلند نشوی هرگز به آرزوهایت دست نمی یابی و حسرت همیشه راه گلویت را می گیرد و آنگاه شوق رسیدن داری یه یاد بیاور که با چه سختی هایی دست و پنجه نرم کردی و چه فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشتی آنگاه است که متوجه می شوی امید همیشه بهترین روش برای دست یابی به آرزوهاست و زندگی بدون امید همچون دریایی بزرگی است که یک قطره در آن آب وجود ندارد و دریای خشک یعنی بیابان بی آب و علف.
عمق انشاء: امید در زندگی معجزه می کند. تو را بزرگ می کند . تو را پرورش می دهد، زندگی بدون امید پوچ است و این خود ما هستیم که با امید و تلاش برگ های زندگیمان را پر از اتفاقات زیبا و به یاد ماندنی می کنیم. زندگی بودن ایمان مانند دفتری ای است که هر ورقه اش خطی از بطان به رویش کشیده شده است. خط بطلان تمام آرزوهایمان
قدرت خداوند را بیشتر مشاهده می کنیم.و چقدر هیجان انگیز است.
به درخت رو به رو نگاه میکنم.درخت افتاده بر روی زمین ریشه هایش در ابرها فرو رفته است. ریشه هایش در اسمان در ذکر و ثنای خداوند است. با تمام وجود خداوند را ستایش میکند. و در حال حمد و ثنای اوست.
و هر چه میگذرد بالا و بالاتر میرود.و دست هایش را بیشتر به عرش میبرد. و پیوسته در حال مناجات با معبود است.
برگ هایش را میبینم که چطور فروتن و متواضع در حال سجده اند و نیایش خدای بی همتا را به جا می اورند.
درخت شاخه هایی پر از برگ را در روی زمین گسترانیده و ریشه هایش همچون مار در هم پیچیده است. و در داخل ابر ها فرو رفته ..
ریشه های قطور درخت گویا با یکدیگر مسابقه گذاشته اند تا ببینند کدام یک زودتر به خدا میرسند. با نیروی هر چه تمام تر و با سرعت بی اندازه در شتابند تا به اسمان برسند.
جای ریشه و برگ های درخت عوض شده است.
و ریشه درخت که همیشه در قعر زمین قرار داشته الان در اسمان هاست.
پس از این درخت میتوانیم درس بگیریم همان گونه که این درخت وارونه شده و جای ریشهبا شاخه ان عوض شده دنیا هم اینگونه است.
وقتی پرنده ای زنده است مورچه را میخورد .وقتی میمرد مورچه ها اورا میخورند .زمان و شرایط در هر موقعیتی میتواند تغییر کند یک درت میلیون ها چوب کبریت میسازد. ولی تنها یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیون ها جنگل کافیست.
پس اگر روزی قدرتمند بودی و همانند شاخه های درخت در عرش صعود کردی یادت نرود که دنیا در چرخش است .
درختان فایده های زیادی دارند از جمله چوب آن. از آن می توان وسایل زیادی تهیه کرد، مثل در، پنجره، میز، صندلی و حتی مداد و کاغذ. این وسایلی است که می شود از چوب درخت ساخت. بعضی ها می گویند که نباید درخت را قطع کرد، این درست است چون طبیعت آن زیبایی را از دست می دهد، دیگر اکسیژن کم می شود و گاز کربن دی اکسید در هوا پخش می شود، ولی اگر درخت را قطع نکنیم نمی توان وسایل چوبی را ساخت. بیایید پیشنهاد من را بشنوید، من می گویم که باید درختها را قطع کرد اما به اندازه و در کنار قطع درختان، درخت هم بکاریم. اینگونه هم طبیعت و اکسیژن داریم، هم وسایل چوبی. خلاصه ما از درختان استفاده های دیگری هم می کنیم، مثلا هر خانواده ای یک خانه دارد و در هر خانه یک باغچه، و در هر باغچه درختان و گیاهانی روئیده اند و هر درخت و گیاه به اندازه خود اکسیژن تولید می کند، به علاوه هر درخت میوه و هر گیاه مواد خوراکی تولید می کند، به اینگونه غذایمان و هوای پاکیزه را به دست می آوریم.
نتیجه گیری:
نتیجه می گیریم که اگر درختان نبودند اکسیژن نبود، جنگل نبود، میوه نبود و حتی دیگر طبیعت زیبا هم نبود.
درخت یكی از زیباترین مظاهر خلقت و جلوه ای از تجلیات آفریدگار عالم است.
درخت نماد آبادانی و شاخص سبزی و خرمی و مظهر زندگی و باعث تلطیف هوا و موجب آسایش و رفاه مردم و صفا و پاكی طبیعت می باشد.
در دین مقدس اسلام، بنابر آیات و روایات و سیره معصومین(ع) می توانیم به نقش و اهمیت این نعمت و موهبت عظیم پروردگار عالم پی ببریم.
بر اساس آیات قرآن، یكی از مواهب و نعمت های خداوند در آخرت و یكی از ویژگی های بهشت كه در آیات كریمه و روایات شریفه بارها به آن اشاره شده است، درخت می باشد:« در بهشت باغ هایی وجود دارد كه از زیر درختانش نهرها جاریست».
در میان این درختان بهشتی، درختان میوه نیز وجود دارد، میوه هایی كه به تعبیر قرآن « و فاكهه مما یتخیرون » است.
بسیاری از پیامبران و امامان معصوم (ع) ما كشاورز و باغدار بودند و خود با دست خود به کاشت و برداشت درختان اقدام می كردند و به این وسیله در عمران و آبادانی زمینی كه خداوند به آن امر فرموده، اهتمام می ورزیدند، مثلاً حضرت علی(ع) چندین نخلستان را با دست مبارك خود احداث كرد و یا امام محمد باقر (ع) در کاشت درختان و كشت و زراعت حتی در گرمای تابستان، كوتاهی نمی فرمود.
پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) نیز علاوه بر دامداری و تجارت، به کشت درختان و زراعت اقدام می فرمود و در حفظ درختان، حتی در جنگ با دشمنان و اشغال سرزمین آنها، به سربازان اسلام تاكید می فرمود.
در اهمیت درخت و درختكاری همین بس كه در روایتی معتبر از یكی معصومین (ع) منقول است كه: «حتی اگر دیدید قیامت بر پا شد و شما مشغول كاشتن درختی بودید، ازاین عمل نیك خود دست برندارید». و این نشانگر تاكید و توصیه اولیای اسلام به حفظ و حراست از درختان و اهمیت درختكاری است. گرچه متاسفانه با پیشرفت تكنولوژی، تخریب جنگل ها و نابودی درختان رو به افزایش است، اما جای خوشبختی است كه بشر امروز به این عمل زشت خود اقرار دارد و سازمان هایی را برای حفظ و حراست و گسترش پارك ها و ازدیاد درختان به وجود آورده است.
در کشور ما نیز در حفظ و حراست درختان و جنگل ها كوشش های چشمگیری انجام گرفته، از جمله هر ساله ۱۵تا ۲۲اسفند ماه به عنوان هفته درخت و درختكاری اعلام شده و مردم و دولت به انجام این امر مهم مبادرت می ورزند.
فواید درخت و درختکاری:
برای پی بردن به اهمیت درخت و درختکاری و نقش آنها در حفظ طبیعت و زندگی انسان ، تعدادی از فواید آن را برای شما بیان می کنیم:
۱- طبیعت بدون درخت، ناموزون و زشت می گردد. وجود جنگل و درخت در صحنه طبیعت و زندگی انسان، باعث زیبایی، شادی، سبزی، آسایش، رفاه، صفا، پاكی و طراوت می شود.
۲- درختان نبض زمین هستند و مایه حیات انسان و حیوان و حتی بعضی از گیاهان، زیرا درختان با جذب گازهای سمی از جمله دی اکسید کربن و تولید اكسیژن كه یكی از اساسی ترین نیازهای حیات انسان و حیوان است، باعث دوام حیات انسان و سلامت چرخه طبیعت می شوند. كمبود درختان و تخریب و نابودی جنگل ها به ویژه در این عصر دود و زندگی ماشینی، موجب انقراض نسل انسان و حیوان خواهد شد.
۳- برگ و شاخه های درختان بخش مهمی از تغذیه حیوان و گاه انسان را فراهم می سازند و در تولید گوشت مصرفی انسان ( با تغذیه دام ها از گیاهان) نقش اولیه را دارند.
۴- میوه بسیاری از درختان مورد استفاده انسان و حیوان است، به طوری كه می تواند در تغذیه انسان و تأمین ویتامین های مورد نیاز او تأثیر به سزایی داشته باشد. در فواید گیاه و گیاه خواری در دستورات پزشکی و حتی دینی توصیه های زیادی شده است.
۵- چوب درختان در صنایع چوب بُری و تأمین بخش مهمی از وسایل مورد نیاز زندگی انسان نقش اساسی دارند.
۶- درختان می توانند در جلوگیری از فرسایش خاك کشاورزی و مفید زمین در هنگام سیل نقش مهمی داشته باشند.
۷- درختان در تغییر و تبدیل آب و هوا و اعتدال آن نقش به سزایی دارند. تشكیل جنگل و توسعه آن، نه تنها تاثیر اساسی در روند آب و هوا دارد، بلكه در حشر و نشر پرندگان، چرندگان و دیگر حیوانات اهلی و وحشی و نهایتا تعادل در چرخه طبیعت نقش ارزنده ای دارد.
۸- سایه و ریشه ی درختان، در حفظ و رشد گیاهانی كه نمی توانند ریشه ی خود را برای جذب آب به اعماق زمین بفرستند و یا طاقت تحمل تابش مستقیم نور خورشید را به ویژه در فصل گرما و تابستان ندارند و یا نمی توانند در مقابل باد و باران های تند مقاومت نمایند، تأثیر به سزایی دارند.
۹- در فصل پاییز كشاورزان، باغداران و گل و گیاه كاران از كود ساخته شده از انبوه برگ درختان استفاده لازم را می نمایند.
در پاییز، انبوه برگ ریخته شده از درختان می تواند «ابركود» متراكمی بسازد كه هوموس یا سیاخاك (گیاخاك) نامیده می شود. این ماده خاصیت «گلوئیدی» دارد و نگهداری آب توسط خاك را افزایش می دهد. هوموس، مواد معدنی خاک را نیز جذب می کند و از هرز رفتن آنها جلوگیری می نماید. لذا هوموس را با خاك مخلوط می كنند تا مواد مغذی ضروری برای رشد گیاه را تأمین نماید.
۱۰- بسیاری از درختان از قدیم الایام، در صنعت داروسازی و عطاری و حتی به دست آوردن نوعی چسب مورد استفاده قرار می گیرند، مثلا بهترین ماده ضدعفونی كننده از برگ درخت سدر و سنجد، بهترین رنگ مو از درخت حنا، بهترین مواد خوشبوكننده از چوب درخت عرعر و بهترین نوع عطر برای رفع خستگی در كارگاه هایی كه می خواهند ظرفیت تولیدی شان را بالا ببرند، از درخت سرو به دست می آید.
,انشا درخت پا در هوا,انشا درختی پا در هوا,انشا درخت وارونه,انشا درخت برعکس,انشا درخت تنها,انشا درختان,انشا درخت تشنه,انشا درخت دانش,انشا درختكاري,انشای درختکاری,انشا روز درختکاری,انشا درباره درختکاری,موضوع انشا درختکاری,انشا فواید درختکاری,انشا در مورد درختکاری,انشا درباره روز درختکاری,انشا درباره ی درختکاری,انشا درباره درختان,انشا در مورد درختان,انشای درختان,انشا برگ درختان سبز,انشا درباره ی درختان,انشا از زبان درختان,انشا درباره برگ درختان,انشا جویبار و درخت تشنه,انشا گفتگوی جویبار و درخت تشنه
انشا درباره درخت
درختان هم یک نوع موجودات زنده هستند و خوبی های فراوانی دارند مانند تصویه کردن هوا و زیبایی کردن آن منطقه و سایه البته برای بعضی ها هم خوبی نوشتن یاددگاری که این کار بسیار ناپسند است.
من یک درخت تنومند بودم با شاخه ای درشت و برگ های سبز رنگ. من کنار دوستان و همسایگانم به خوبی زندگی میکردیم و در روز ها چند نفری زیر سایه ی ما استراحت میکردند و به ما آب میدادند.تا این که سالها گذشت و من پیر شدم و چند انسان آمدند من را قطع کردند و در ماشین خودگذاشتند و مرا به یک محل بزرگ بردند روی درب ورودی آن محل نوشته بود کارخانه ی چوب بری.من ترسیده بودم اما کمی هم خوشحال ، خوشحالی خود را میدانم برای چه بود… و مرا روی دستگاه چوب بردی انداختند و قطعه قطعه ام کردد و بخشی از قسمت هایم را به کارخانه ی کاغذ سازی و بیشتر قسمت هایم را به کارخانه ی ایی بردند که قسمت های بدن من را به هم با میله ایی آهنی میچسباند.
و من از شدت ترس به خواب رفتم وقتی بیدار شدم دیدم در اتقاقی هستم نگاهی به خودم کردم و لبخندی زدم و گفتم: چه میز خوشگلی شده ام و نگاهی به کنار خود کردم چند ها میز دیگر را دیدم و با آن ها گفت و گو کردم که شما اهل کجایید و …
تا بعد از مدتی مرا به ساختمانی بزرگ بردند کار میز های قدیمی.از آنان پرسیدم که من کجا هستم گفت شما در مدرسه ایید و به داش آموزان خدمت میکنید و سهمی در آینده ی کشور دارید و باید به خودمان افتخار کنیم من خیلی خوشحال شده بودم اما تا این که یکی از آنان گفت باید رنج های زیادی را تحمل کنی که بعد از گذشت روز ها به آن ها عادت میکنید.
از اون پرسیدم چه رنجی؟
او گفت داش آموزانی هستند که دوست دارند روی ما خط بکشد و نقاشی بشکند آیا میتوانی این ها را تحمل کنی؟
من به اون گفتم آری من پیر شده ام و از پس مشکلات زیادی برآمده ام و برای آینده ی کشورام هر سختی را تحمل میکنم.
تا این که مدرسه ها شروع شدند و دانش آموزان میزهای خود را انتخاب کردند.و میز هم خیلی خوشحال و کنجکاو بود زیرا زندگی اش از این به بعد برای دانش آموزانی بود که سرمایه کشور هستند و هر سال با شور و کنجکاوی منتظر دانش آموزان جدید تری
به نظر میرسد دست کم ۲۴زن در شاهنامه به نقش آفرینی میپردازند. این زنان عبارتند از آرزو، آزاده، آزرمیدخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانوی مهبود، پوراندخت، تهمینه، جریره، رودابه، سودابه، سهی، سیندخت، شهرناز، فرانک، فرنگیس، کتایون، گردآفرید، گلشهر، ماه آفرید، منیژه و همای. با اینحال «تئودور نولدکه»، پژوهشگر نامآور آلمانی درباره «زن» در شاهنامه چنین مینویسد:
در شاهنامه زنان نقش فعالی ایفا نمیکنند، تنها هنگامی ظاهر میشوند که هوس یا عشقی در میان باشد. (تئودور نولدکه: حماسۀ ملی ایران)
برای بررسی دیدگاه نولدکه نخست باید ببینیم که او شاهنامه را با چه چیزی مقایسه میکند و بدین نتیجه میرسد؟ فردوسی هزار سال پیش میزیست. در عصری که نه فقط در ایران، بلکه در همه جهان نقشهای بیرون از خانه ویژه مردان بود. اگر شاهنامه را با ایلیاد و اودیسه، اثر سرشناس حماسی یونان باستان بسنجیم، بیتردید، زنان در شاهنامه نقشهای بیشتر و پررنگتری ایفا میکنند و از آنچه نولدکه هوس و عشق مینامد، دورترند. چنین نتیجهای به هنگام مقایسه شاهنامه با آثار «ویلیام شکسپیر»، «ویکتور هوگو» و «چارلز دیکنز» به دست میآید.
ما همچنان با نگاهی به رمانها و داستانها و فیلمنامهها و نمایشنامههای سده بیستم و بیست و یکم نیز هنوز مردها را سوار بر اسب قدرت میبینیم. نگاهی به پرفروشترین کتاب داستانی چند سال گذشته یعنی «هری پاتر» که باز هم قهرمان اصلی و ضدقهرمان اصلی مرد هستند، به خوبی نمایانگر این موضوع است. و شگفت اینکه نویسندهی این اثر برجسته، خودش یک زن اسکاتلندی به نام «جی. کی. رولینگ» است. حال به خود شاهنامه باز میگردیم. در شاهنامه درباره بانوی جنگاور ایرانی «گردآفرید» در جنگ با «سهراب» چنین میخوانیم:
کجا نام او بود گردآفرید/ که چون او به جنگ اندرون کس ندید
بپوشید درع سواران جنگ / نبود اندر آن کار جای درنگ
نهان کرد گیسو بزیر زره / بزد بر سر ترگ رومی گره
فرود آمد از دژ بکردار شیر / کمر بر میان باد پای بزیر
به پیش سپاه اندر آمد چون گرد / چو رعد خروشان یکی ویله کرد
که گردان کدامند و جنگ آوران / دلیران و کار آزموده سران
که بر من یکی آزمونرا به جنگ / بگردد بسان دلاور نهنگ
ز جنگ آوران لشکر سرفراز / مر او را نیامد یکی پیش باز
درباره «گردیه» خواهر «بهرام چوبین» در جنگ با «خاقان» چنین میخوانیم:
بدو گردیه گفت کاینک منم/ که بر شیر درنده اسب افکنم
همان خواهر پهلو نامدار / بنیزه در آمد بنزد سوار
یکی نیزه زد بر کمر بند اوی / که بگذاشت حفتان و پیوند اوی
چون از پشت باره در آمد نگون / همه ریگ شد زیر او جوی خون
یلان سینه با آن گزیده سپاه / برانگیخت اسب اندر آن رزمگاه
همه لشکر چین همی برشکست / بسی کشته افکند و چندی بخست
دو فرسنگ لشکر همی شد ز پس / بر اسبان نماندند بسیار کس
سراسر همه دشت شد رود خون / یکی بی سر و دیگری سرنگون
چو پیروز شد سوی ایران کشید / بر شهریار دلیران کشید
بروز چهارم به آموی شد / ندیدی زنی کو جهانجوی شد
به نظر نمیرسد که «گردآفرید» و «گردیه» برای هوس در شاهنامه حضور داشته باشند. اما نقش زنان شاهنامهای به جنگاوران و لشکرداران محدود نمیشود. «فرانک» مادر فریدون با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پرورانده و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دست زهاک آماده میکند. دیگر زنان شاهنامه نیز هرکدام نقشی کوچک یا بزرگ در رویدادهای سیاسی ایران بازی میکنند. در بخش ساسانیان شاهنامه -که نقش فردوسی به کمترین اندازه رسیده و شاهد روایت جز به جز تاریخ هستیم- باز حضور زنان را در سیاست میبینیم. دلیل رسیدن به دوران تاریخی ساسانی است. دورانی که چند زن بر تخت پادشاهی مینشینند. هرچند که در بخشهای پیشین شاهنامه نیز شاهد به ارث رسیدن «فر ایزدی» و «خون شاهی» از طریق دختر «ایرج» یعنی «ماه آفرید» و در بخشی دیگر شاهد به شاهی رسیدن «همای» دختر «بهمن» بودیم. این نگاه انساندوستانه به زن که در شاهنامه میبینیم، از ویژگیهای فرهنگی ایران باستان است.
البته در شاهنامه داستانهای عشقی بسیار زیبایی نیز مییابیم. با همسنجی این داستانها از جمله «زال و رودابه»، «بیژن و منیژه»، «کیکاوس و سودابه»، «کتایون و گشتاسب»، «خسرو و شیرین» و «رستم و تهمینه» و … با نمونههای دیگر تمدنها -باستانی و مدرن- باز هم میبینیم که در نمونههای ایرانی، زنان «محترمتر»، «نیرومندتر» و به ویژه «کنشگرتر» هستند. به طوریکه حتی گاهی این زنان هستند که عشق خود را به مردان ابراز کرده و خواستگاری میکنند. آنچه از کلیت شاهنامه نسبت به موضوع زنان برمیآید چنین است. ولی جزئیات نیز همواره بحثهای گوناگونی را در پی داشته است. همانطورکه میدانیم در منطق، تعمیم جزء به کل نادرست است. در هنگام نتیجهگیری درباره یک اثر بزرگ و سترگ نباید به یک مورد کوچک بسنده کنیم. اینکه از شاهنامه ۵۰هزار بیتی، یک بیت را برگزیده و با بهره از آن برای کل شاهنامه و فردوسی حکم صادر کنیم، نه منطقی است و نه منصفانه. این نوع داوری درباره هرچه باشد ناپذیرفتنی است. چه درباره تاریخ باشد و چه درباره ادبیات. چه به ایران مربوط شود و چه به جایی دیگر. همچنین هنگام مواجه شدن با برخی بیتهای به ظاهر مشکلدار شاهنامه، همواره یک نکته را باید در نظر بگیریم و آن اینکه شاهنامهای که امروز در دست ماست، همانی نیست که فردوسی سروده است. بنابراین به هنگام مواجه شدن با هر بیتی باید از افزوده یا الحاقی نبودن آن مطمئن شویم. اما راه یافتن ابیات "افزوده" چیست؟ نخست «نسخهشناسی» و دوم «سبکشناسی». در دانش نسخهشناسی، پژوهشگران با همسنجی دستنویسهای گوناگون که در زمانها و مکانهای گوناگون نوشته شدهاند، تلاش میکنند تا به اصل دست یابند. کمیت و اعتبار دستنویسها دو فاکتور مهم برای بازیابی حقیقت است. در دانش سبکشناسی، یک پژوهشگر چنان با سبک کار یک نویسنده اخت میشود که با نگاهی به ابیات، میتواند سره را از ناسره جدا کند. در اینجا به چند بیت مشهور شاهنامه که ظاهری زنستیز دارند میپردازیم.
زن و اژدها هر دو در خاک به/جهان پاک ازین هر دو ناپاک به
این بیت در ۱۵دستنویس از کهنترین و معتبرترین دستنویسهای شاهنامه که تصحیح جلال خالقی مطلق براساس آنها استوار است، موجود نیست و در چاپهای معروف ژول مول و مسکو و بروخیم نیز دیده نمیشود. اما در چاپ کلکته که بنیاد آن دستنویسهای کم اعتبار شاهنامه بوده، آمده و از همان طریق به برخی از چاپهای ایران مانند شاهنامه چاپ امیربهادر، شاهنامهای که انتشارات ایران باستان به یادگار جشن هزارمین سال فردوسی منتشر کرده، شاهنامه چاپ محمد رمضانی و چاپ دبیر سیاقی راه یافته است. بنابراین میبینیم که این اشتباه از سوی خود ایرانیها در چاپ شاهنامههای نوین رخ داده و بدین ترتیب بیتی افزوده، به سرشناسی رسیده است. ....
زنان را از آن نام ناید بلند/که پیوسته در خوردن و خفتنند
این بیت از میان ۱۵دستنویس مبنای تصحیح خالقی مطلق تنها در یک دستنویس «لوسه» آمده و بیشک الحاقی است. گذشته از این، این بیت در شاهنامه چاپ مسکو نیز الحاقی تشخیص داده شده است. چراکه هم به لحاظ لفظ و هم از نظر معنی سست بوده و به شکل مصنوعی با باقی ابیات پیوند خورده است. ....
دل زن همان دیو را هست جای/ز گفتار باشند جوینده رای
این بیت از میان ۱۵دستنویس مبنای تصحیح خالقی مطلق در هفت دستنویس کماعتبار آمده و البته به چاپ ژول مول نیز راه یافته است. ولی به جهت نبودن در دستنویسهای معتبرتر باید گفت الحاقی است. ....
به اختر کس آن دان که دخترش نیست/چو دختر بود روشن اخترش نیست
به تشخیص شورای مصححان شوروی مشکوک و به تشخیص خالقی مطلق، افزوده است. ....
کرا دختر آید به جای پسر/به از گور داماد ناید بدر
این بیت در هشت دستنویس که کهنترین دستنویس شاهنامه (ف) در رأس آنهاست، نیست و خالقی مطلق نیز آن را افزوده تشخیص داده است.
از دید سبک شناسی نیز خود حکیم توس در جایی وارون آن میفرماید:
چو فرزند را باشد آیین و فر/گرامی به دل بر چه ماده چه نر
تو آن را جز از باد و بازی مدان/گزاف زنان بود و رای بدان
به وضعیت دستنویسها درباره مصراع دوم توجه فرمایید:
ل: «گزاف جهاندیده آزی مدان»، ق۲: «گزاف زنان بود و رای بدان»، لی: «گزاف جهان بیدرازی مدان»، ل۲:«گزار جهانبین درازی مدار»، ل۳: «گزاف جهان بین دراز مدار»، س، ق، لن، پ، لن۲و ب: «گزاف جهانبین درازی مدان».
بنابراین میبینیم که چگونه بیتی که تنها در یک دستنویس وجود دارد و ساختهی شاعری گمنام و زن ستیز است به نام فردوسی بزرگ زده میشود! از دید سبکشناسی نیز میبینیم که فردوسی در جایی وارون گفتار بالا را میگوید:
ز پاکی و از پارسایی زن/که هم غمگسارست و هم رای زن”
.... زنان را ستایی سگان را ستای این بیت زنستیزانه و سخیف از هر دو سو یعنی نسخهشناسی و سبکشناسی صد درصد بدون هیچ شک و شبههای مردود و افزوده شناخته شده است. چراکه در هیچیک از دستنویسها -چه کهن و چه نو- نبوده و در هیچکدام از چاپهای شاهنامه نمیتوان آنرا یافت. یگانه ماخذ آن نه شاهنامه، بلکه «امثال و حکم» علامه دهخدا (تهران، ۱۳۱۰ش، ج ۲، ص ۹۱۹، س ۲۵) است. در بخشی از شاهنامه درباره زنان از قول انوشیروان میخوانیم:
چنان دان که چاره نباشد ز جفت/ز پوشیدن و خورد و جای نهفت اگر پارسا باشد و رای زن/یکی گنج باشد پر آگنده زن به ویژه که باشد به بالا بلند/فرو هشته تا پای مشکین کمند خردمند و هوشیار و با رای و شرم/سخن گفتنش خوب و آوای نرم برین سان زنی داشت پر مایه شاه/به بالای سرو و به دیدار ماه
در داستان بیژن و منیژه توصیف دیگری از زنان _همسر فردوسی_ را داریم که اینبار زائیده اندیشه خود استاد است و بازگویی نیست و به ما نشان میدهد که حکیم نسبت به زنان چه دیدی داشته است:
شبی چون شبه روی شسته به قیر/نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر نه آوای مرغونه هرای دد/زمانه زبان بسته از نیک و بد نبُد هیچ پیدا نشیب از فراز/دلم تنگ شد ز آن درنگ دراز بدان تنگی اندر بجستم ز جای/یکی مهربان بودم اندر سرای خروشیدم و خواستم زو چراغ/بیاورد شمع و بیامد به باغ می آورد و نار و ترنج و بهی/ز دوده یکی جام شاهنشهی مرا گفت شمعت چه باید همی/شب تیره خوابت نیاید همی بپیمای می تا یکی داستان/ز دفترت برخوانم از باستان پر از چاره و مهر و نیرنگ و جنگ/همه از در مرد فرهنگ و سنگ بدان سرو بن گفتم ای ماه روی/مرا امشب این داستان بازگوی مرا گفت گر چون ز من بشنوی/به شعر آری از دفتر پهلوی همت گویم و هم پذیرم سپاس/کنون بشنو ای یار نیکی شناس
برخلاف آثار عرفانی و عاشقانه ادبیات کلاسیک ایران، چون حافظ و سعدی و مولوی، در شاهنامه که اثری حماسی است، زن دارای نقشی تاریخی و عینی است. به نظر میرسد دست کم ۲۴ زن در شاهنامه به نقش آفرینی میپردازند. این زنان عبارتند از آرزو، آزاده، آزرمیدخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانوی مهبود، پوراندخت، تهمینه، جریره، رودابه، سودابه، سهی، سیندخت، شهرنواز، فرانک، فرنگیس، کتایون، گردآفرید، گلشهر، ماه آفرید، منیژه و همای که در این مطلب با مهم ترین آن ها آشنا خواهیم شد.
ارنواز و شهرنواز
ارنواز و شهرنواز که از نزدیکان جمشید پادشاه اسطوره ای ایران زمین هستند، به همسری ضحاک درآمده بودند. پس از قیام کاوه آهنگر و پیروزی فریدون بر ضحاک، او این دو را به ازدواج خود درمی آورد. فریدون از شهرنواز صاحب دو پسر به نام های سلم و تور و از ارنواز صاحب پسر دیگری به نام ایرج می شود. چون این فرزندان به سن رشد می رسند، فریدون تمامی قلمروی خود را میان آنان تقسیم می کند. سلم و تور که به قلمروی ایرج یعنی ایران چشم دارند، برادر کوچکتر خود را به نامردی به قتل می رسانند. این دو برادر بعدها به دست منوچهر فرزند ایرج و به تحریک فریدون کشته می شوند. برخی معتقدند که نام ایران برگرفته از نام ایرج است.
تهمینه
دختر پادشاه سمنگان و همسر رستم و مادر سهراب بود. در پس زمینه ازدواج تهمینه و رستم و برخی ازدواج های دیگر شاهنامه مساله بسیار مهمی وجود دارد. پیش از آن باید یادآوری کنیم که شاهنامه فردوسی در واقع برگرفته از خداینامه یا خودای نامک دوره ساسانیان است که توسط ابن مقفع به عربی ترجمه می شود. هر چند شاهنامه فردوسی عینا همان خدای نامه نیست؛ اما به خوبی فرهنگ حاکم بر جامعه آن روز ایرانیان را نشان می دهد. فرهنگی که از آزادی دختران در انتخاب همسر سخن می گوید. رضایت زنان برای ازدواج از ارکان اصلی پیوند زناشویی است. از سوی دیگر می بینیم که هیچ مانعی برای ازدواج با مردان یا زنان خارج از قوم وملیت وجود ندارد. در واقع هدف ازدواج، پیوندی است از روی محبت و صمیمیت و تشکیل خانواده ای براساس دوستی و عشق که می تواند فرزندانی صالح و پرهیزگار پرورش دهد. رودابه
رودابه دختر مهراب کابلی و سیندخت و همسر زال و مادر رستم، پهلوان بزرگ ایران است. رودابه از زنان پاکدامن و پرآوازه شاهنامه است. این زن نماد عشق به همسر و فرزند است. زال که به دلیل داشتن موی و بدن سپید هنگام تولد مورد بی مهری پدرش سام قرار می گیرد، به کوهستان انداخته می شود تا طعمه درندگان شود اما سیمرغ یا سَئنَ مرغ دانا، او را همچون فرزند خود می پروراند و نه تنها زال بلکه همسر و فرزند او را نیز در پناه و حمایت خود قرار می دهد. عشق رودابه به زال سپید موی و وفاداری او به همسرش داستانی دلکش و پراحساس است. نکته مهمی که در داستان زندگی رودابه باید مورد توجه قرار گیرد این است که او اولین زن تاریخ است که از طریق عمل سزارین فرزند خود را به دنیا می آورد. (البته رومیان قرن ها بعد این نوع زایمان را به مادر سزار امپراتور روم نسبت دادند) رودابه که رستم را باردار است، قادر به وضع حمل عادی فرزند خود نیست و چون در حال مرگ قرار می گیرد، سیمرغ به زال می آموزد که چگونه با شکافتن پهلوی همسرش، جان او و فرزندش را نجات دهد. با تولد رستم، زال با کشیدن پر سیمرغ به محل جراحات آن را التیام می دهد. این زن بنا بر روایت شاهنامه زمانی طولانی می زید ولی پس از مرگ رستم به حال دیوانگی می افتد و از آن پس راه تسلیم و جدایی را در پیش می گیرد.
تحقیق درباره یکی از زنان شاهنامه فردوسی فارسی نهم صفحه ۹۱ سودابه
سودابه یا سودآوه دختر پادشاه هاماوران و همسر کیکاوس است. سودابه در شاهنامه نماد زنی است که اسیر کج اندیشی و وسوسه های اهریمن می شود. نقش سودابه در شاهنامه آن هنگام برجسته می شود که تبدیل به عامل اصلی در جاودانه شدن سیاوش می شود. نقشی که زلیخا در داستان یوسف بازی می کند و نقشی که ملکه چینی دا چی در داستان شاهزاده بو یی گائو ایفا می کند: بدنام کردن ناپسر و عبور پسر از آتش و مراسم سوگندو سربلند بیرون آمدن پسر از این آتش. سیاوش هر چند از این آزمون با نیکنامی بیرون می آید؛ اما بدگمانی های اهریمنی پدر و دسیسه های نامادری، او را از وطن و خانه آواره کرده و موجبات مرگی جانسوز را در تنهایی برای او رقم می زند. اهریمن به خواسته خود رسیده؛ ولی پیروزی اهریمن دیری نمی پاید و رستم به خونخواهی سیاوش، سودابه را با شمشیر به دو نیم می کند. سودابه در شاهنامه نماد زنی اغواگر است که نه تنها خودش بلکه تمامی خانواده را به ورطه نابودی می کشاند.
گردآفرید
گردآفرید در شاهنامه دختر جنگاور گژدَهَم از پهلوانان دژ سپید است که در زمان لشکرکشی سهراب به ایران در لباس مردانه به جنگ با سهراب رفت. در میان نبرد چون سهراب به زن بودن او آگاه شد، گردآفرید تدبیری کرد و توانست با اندیشه از دست سهراب برهد. گردآفرید نماینده همان زنان دلیر و جنگاور ایرانی است که نمونه آنان را در سپاهیان هخامنشی و اشکانی و حتی ساسانی می بینیم.
او به عنوان یک زن چند صفت برجسته را همزمان به نمایش می گذارد. او پاکدامن است و اسیر وسوسه نمی شود. از سوی دیگر او دلاوری و شجاعت و بی باکی و وقار یک سردار بزرگ را دارد. همچنین او با تدبیر و با خرد است. عقل او بر احساسش غلبه دارد. داستان او در شاهنامه باز هم بازتابی است از آزادگی زنان در جامعه ایران باستان.
همای چهرآزاد
همای دختر بهمن پسر اسفندیار و معروف به چهرآزاد است. در کتب باستانی از او به عنوان هفتمین پادشاه سلسله کیانیان یاد شده است . در بندهش آمده است که همای بعد از بهمن مدت ۳۰ سال پادشاهی کرد و داراب پسرش را ولیعهد خود کرد. او را سازنده شهر جزفادقان یا گلپایگان می دانند. حمزه اصفهانی نیز نوشته است که خمیهن شهری بود زیبا و شگفت آمیز در راستای تیمره در اصفهان که همای چهرآزاد دختر بهمن آن را ساخت و اسکندر آن را ویران کرد.
تحقیق درباره یکی از زنان شاهنامه فردوسی فارسی نهم صفحه ۹۱
معرفی زنان شاهنامه: رودابه
باشگاه شاهنامه پژوهان (زنان شاهنامه _ سمیه ارشادی) : رودابه یکی از شخصیت های محوری زن شاهنامه است که زندگی اش را در جایگاه همسر و مادرِ دو قهرمان کلیدی و تأثیرگذار شاهنامه، یعنی زال و رستم می توان به چهار بخش اصلی تقسیم بندی نمود: ۱٫ پیش و پس از ازدواج با زال؛ ۲٫ زادن رستم؛ ۳٫ زندگی رودابه در جایگاه مادر پهلوان بلامنازع شاهنامه؛ ۴٫ پس از مرگ فرزند. بر این مبنا، در هر یک از این مراحل، با کنشی متفاوت و مختص جایگاه و شرایطی که رودابه در آن قرار دارد، شاهد نوعی پویایی و دگرگونی نسبت به مرحله قبل در این شخصیت هستیم. در مرحله نخست او دختری است مطیع، همگام با هنجارهای اجتماعی و خانوادگی پیرامون خود؛ اما در مرحله بعد به دلیل غلبه احساس و عاطفه، این محدودیت های اجتماعی را در هم می شکند و سپس در مراحل بعدیِ زندگی اش رفتار او به حالت عادی و مطابق آنچه که انتظار می رود بازمی گردد؛ اما پس از مرگ فرزند دوباره دچار نوعی تنش و شوک درونی می شود و در نهایت این بحران را نیز پشت سر می گذارد.
پیش و پس از ازدواج با زال رودابه از دیدگاه فردوسی در همان اشارات نخست، دختری بسیار زیبا توصیف شده است؛ آن چنانکه زال، نادیده دل بدو می بازد و پدرش نیز با دیدن زیبایی او نام یزدان را بر زبان می راند تا فرزندش از چشم زخم درامان باشد: شگفتی به رودابه اندر بماند همی نام یزدان بروبر بخواند (دفتر اول، پادشاهی منوچهر، ۱۸۶: ۳۳۰) گذشته از ویژگی های ظاهری بسیار چشمگیر، رودابه از آن دسته دخترانی است که در شخصیت اش نوعی نترسی و بی پروایی عجیب و وصف ناشدنی و گاه ستودنی دیده می شود. دختری با احساساتی شورانگیز و وصف ناپذیر که تنها با یک توصیف عاشق زال شده و در پیشبرد هدف بسیار پویا، با اراده و با اعتمادبنفس، تلاشگر، جسور، سنت شکن، سنت گریز و مصمم است و با وجود آنکه از یک سو در بند و حصار یک جامعه سنتی با افکار و محدودیت های فرهنگی است و از سویی دیگر، پدرش به جهت پایبندی به سنت های جامعه و محدودیت های سیاسی با دربار ایران، مانعی بزرگ بر سر راهش است، باز هم دست از تلاش نمی کشد و تسلیم نمی شود. رودابه دختری منفعل و ترسو نیست که در اثر ضعف درونی خویش و موانع محیطی و فرهنگی پیش رو نتواند از خواسته قلبی و درونی خود پشتیبانی و محافظت نماید؛ او با اعتماد بنفسی کامل، موانع موجود را نادیده می گیرد و در عین استقلال و خودکفایی در پیشبرد هدف، بدون هیچ گونه سرکشی، گستاخی و ضعف شخصیتی، از محرک های بیرونی و محیطی از جمله «مادر» و «کنیزکانش» نیز استفاده می کند و همین حمایت کنیزکان (در مرحله نخست) و مادر (در مرحله بعد) اند که در پیشبرد هدف او بسیار نقش آفرین واقع می شوند؛ به واقع می توان گفت رودابه با یک برنامه ریزی کاملاً آرام و حساب شده، هدف خود را پیش می برد و در این میان از سایرین هم کمک می گیرد و لجوجانه و بدون فکر عمل نمی کند. بی پروایی و جسارت رودابه افزون بر افشای راز میان خدمتکارانش و درخواست یاری از آنان در فراهم آوردن امکان دیدار با زال و نوع رابطه با او نیز مشخص است. او دختری است که با جسارتی کامل یک شب را با معشوقش به بوس و کنار می گذراند؛ بدون آنکه خویشتنداری و در پی آن عفت خویش را از دست بدهد؛ با این توصیف، این داستان نیز همچون عاشقانه های دیگر شاهنامه بازگوکننده روابط آزاد میان دختر و پسر است؛ اما با حد و حدود لازم خود؛ زیرا فردوسی تأکید می کند که میان زال و رودابه آمیزش جنسی صورت نگرفت، مگر بوسیدن و در آغوش گرفتن و شراب نوشیدن همه بود بوس و کنار و نبید مگر شیر کو گور را نشکرید در یک نگاه کلی و با دقت در نوع رفتار و عملکرد رودابه در این ماجرا می توان گفت، حرکت رودابه در مسیری توأم با صبر، تأمل و درایت کامل است؛ چراکه با وجود حدت و حرارت بیشمار عشق در وجودش، برعکس زال، حرکت عملی چندانی برای پیشبرد هدف و راضی ساختن پدر از او مشاهده نمی گردد، بلکه با یک برنامه ریزی کاملاً آرام و حساب شده، هدف خود را پیش می برد و در این میان از کنیزکان و مادرش نیز یاری می طلبد و خودسر و لجوجانه عمل نمی کند که علت این امر را در چند عامل می توان تفسیر نمود: رودابه در جامعه ای زندگی می کند که تابع مقررات و هنجارهای مختص به خود است و از طرفی او و زال در تبار و نژاد، دین و مذهب و نگرش های اجتماعی و محیطی متفاوت اند. موانع سیاسی نیز مهم ترین دلیل است؛ بنابراین رودابه ترجیح می دهد تا با معشوق دیداری مخفیانه داشته و صبوری پیشه کند تا مادرش با درایتمندی، اوضاع را به نفع او پیش ببرد. البته با تمام این ها، عکس العمل های او در مواجه با خود زال این گونه نیست و جسارت بیشتری در آن دیده می شود؛ چراکه در ابتدای ماجرا این رودابه است که با ترفندی خاص، خدمتکارانش را به نزد زال فرستاده و نخستین ارتباط را رقم می زند و پس از موافقت سام نیز این اوست که ابتدا انگشتر نامزدی را به سوی پسر می فرستد.
با توجه به آنچه در این فصل درباره نقش مواد در زندگی آموخته اید درباره نقش مواد در زندگی و مسئولیت هر یک از انسانها در قبال آنها گفتگو کنید .
نقش مواد در زندگی و مسئولیت هر یک از انسانها در قبال آنها
دید کلی
همه چیز اطراف ما را مواد تشکیل میدهند این مواد همچنان که در وجود ما قرار دارند در فرهنگ و افکار ما نیز ریشه دواندهاند. در حقیقت مواد آنچنان با ظهور و عروج بشر رابطه نزدیک داشته است که نامهای سنگ ، مفرغ و آهن را به دورانهای تمدن اطلاق کردهاند.
مواد طبیعی و ساخته بشر جزئی لازم در زندگی ما شدهاند ، چنانکه اغلب آنها را رایگان میدانیم و با وجود این مواد به غذا ، فضای زندگی ، انرژی و اطلاعات که منابع اصلی گذران زندگی بشرند نیز اطلاق میشود. مواد در حقیقت دستمایه کار در جامعه است و نه تنها در روش زندگی بلکه در امنیت و آسایش ملتها نقش قاطعی داشتهاند.
مواد چیستند؟ چطور آنها را میشناسیم ، میسازیم و بکار میبریم؟
بخشی از ماده موجود در عالماند ، ولی بطور دقیقتر اجسامیاند که به علت خواص خود در سازهها ، ماشینها ، وسایل یا تولیدات کاربرد دارند. مثلا این اجسام شامل فلزات ، سرامیکها ، نیم رساناها ، ابررساناها ، پلیمرها (پلاستیکی) ، شیشهها ، دی الکتریکها ، فیبرها ، چوب ، ماسه ، سنگ و بسیاری مواد چند سازه میشوند. تولید و تغییر شکل این مواد به کالاهای شناخته شده تقریبا یک پنجم مشاغل و محصولات ناخالص ملی را در ایالات متحده در برمیگیرد.
چرخه مواد
مواد در دسترس نوع بشر را میتوان در حال جریان در چرخه وسیع مواد تصویر کرد. یک سیستم فراگیر گهواره – گور مواد خام توسط کان کنی ، مته کاری ، حفاری و جمع آوری از زمین ، برداشت شده و سپس به مواد حجیمی مانند شمشها سنگهای خرد شده ، مواد پتروشیمی و الوار تبدیل میشود، به دنبال آن برای فرآوری نیازهای اجتماع به محصولات نهایی ، بصورت مواد مهندسی مانند سیمهای برق ، فولاد سازهها ، بتن ، پلاستیکها و تخته چند لا در میآید.
در نهایت پس از انجام وظایف محوله در خدمت بشر ، این مواد در راه بازگشت خود به زمین به شکل قراضه درمیآیند ، یا ترجیحا دوباره وارد چرخه انجام فرآیند مجدد میشوند و قبل از ما از بین رفتن نهایی ، بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند. در نتیجه چرخه مواد سیستمی است که منابع طبیعی و نیازهای بشر را در هم میپیچد. مواد به روشی فراگیر ، رشتههای ارتباطی جهان را تشکیل میدهند که نه تنها در این سیاره ملتها و اقتصاد آنها را بلکه جزئیترین مواد طبیعی را نیز به هم گره میزنند.
علم مواد
جریانهای متقابل درک علمی از یک سو و اطلاعات تجربی از سوی دیگر در علم و مهندسی مواد به نحو بسیار موثری با هم ترکیب میشوند. اگر بخواهیم در این طیف سهم علم مواد را مشخص کنیم ، توجه خود را روی شناخت طبیعت مواد متمرکز میکنیم، این امر بر نظریات و توصیفاتی منجر میشود که چگونگی ارتباط بین ساختار یا ترکیب شیمیایی ، خواص ما و رفتا رمواد توضیح میدهد. از طرف دیگر ، بخش مهندسی مواد در این طیف با سنتز و کاربرد شناخت تجربی و بنیادی سر و کار دارد و بدین وسیله به گسترش ، آماده سازی ، اصلاح و کاربرد مواد در برآوردن نیازهای ویژه میپردازد.
کاربرد مواد
برای نشان دادن انتخاب و کارکرد مواد که با ارزیابیهای حرفهای متعددی صورت میگیرد مثال زیر را دنبال میکنیم: در واکنشگر هستهای ، مثلا سوخت از گندلههای اورانیم اکسید در پوششی در آلیاژ زیر کونیم تشکیل شده است که در مقابل گرما مقاوم است و نوترونها را تلف نمیکند. شار نوترونی و بنابراین دمای سوخت در حین عمل ، توسط وسیلهای از جنس بلور کاربید که میتواند نوترونها را بطور دلخواه جذب کند کنترل میشود ولی این وسیله باید توسط فولاد زنگ نزن در برابر خوردگی محافظت شود.
بخار تولید شده در ظرف تحت فشاری در بیرون جمع آوری میشود ، با این ظرف از فولاد کم آلیاژ ساخته شده تا استحکام کافی را با هزینه معقول تامین کند ، ولی با فولاد زنگ نزن گرانقیمت پوشش داده شده تا در برابر خوردگی محافظت شود. این تبدیل انرژی هستهای ، سیستم مواد پیچیدهای دارد که در آن مواد برگزیده باید دست به دست هم ، ورای کار کرد ویژه خود ، عمل کنند و این ، یک کاربرد شگفت انگیز مواد در تولید انرژی است.
مخروط: مخروط ها اجتماعي از برگ هاي تغيير شكل يافته اي هستند كه پولك ناميده مي شوند. در مخروط داران گامتوفيت نر و ماده بر روي دو نوع مخروط متفاوت به نام مخروط نر و مخروط ماده تشكيل مي شوند. در بسياري از بازدانگان مخروط هاي نر و ماده روي يك گياه ساخته مي شوند. اما بعضي از بازدانگان مخرو طهاي نر و ماده ي خود را روي گياهان مجزايي تشكيل م يدهند.
مخروط نر كاج
مخروط هاي نر كاج، زرد رنگ و باريك بوده و اغلب حالت خوشه اي دارد. مخروط نر مجموع هاي از پولك ها (فلس ها) است كه در زير هر پولك دو كيسه گرده وجود دارد. كيسه هاي گرده محل توليد دانه گرده هستند.
مخروط ماده كاج:
مخروط هاي ماده كاج بزر گتر هستند. ابتدا سبز رنگ هستند سپس قهوه اي رنگ م يشوند. هر مخروط ماده مجموع هاي از پولك هاست كه در سطح بالايي هر كدام دو تخمك توليد م يشود كه منشأ توليد سلول جنسي ماده (تخمزا) هستند.
تنوع زیستی در ایران به علت های طبیعی و انسانی کاهش یافته است. بعضی گونه ها مانند سمندر لرستانی، خرس سیاه و ماهی کور غار در خطر انقراض اند. ماهی کور غار فقط در ایران یافت می شود. با مراجعه به منابع معتبر درباره وضعیت تنوع زیستیِ استانی که در آن زندگی می کنید، مقاله ای بنویسید و در آن پیشنهادهایی برای حفظ زیستگاه های طبیعی و جانداران آن ارائه دهید
روند ترکیب و تکامل گونه های جدید و نیز انقراض گونه هایی که توان سازگاری با تغییرات شرایط محیطی را نداشتند، بیش از چند میلیارد سال به طول انجامید تا سرانجام موسوم به کره زمین به وجود آمد که ارزشمندترین منبع آن تنوع زیستی است . تنوع زیستی ش بکه ای از همه موجودات زنده، اعم از گیاهی و جانوری است و ن ژادهای انسانی، جانوران، گیاهان، قارچها و سایر جانداران تک سلولی را در بر می گیرد. تنوعی که ما امروزه می بینیم شبکه حیاتی است که میوه بیلیونها سال تکامل می باشد و ما جزئی لاینفک از آن هستیم و کاملا به آن وابسته ایم . در حقیقت تنوع زیستی به تنوع حیات بر روی زمین و الگوهای طبیعی آن بر می گردد.
تنوع زیستی بخش حساسی از سرمایه های طبیعی است که خوراک، پوشاک و مسکن و بسیاری از داشته های ما از این سرمایه تامین می شود و روند آن با سرازیر شدن میلیاردها دلار سود به بازارهای اقتصادی جهان، همچنان ادامه دارد. تنوع زیستی علاوه بر آنکه توسعه کشاورزی را ممکن می سازد، امکان سازگاری با شرایط جدید را برای گونه هایی که فاقد چنین امکاناتی هستند، فراهم می آورد. تنوع زیستی علاوه بر آنکه نیازهای ضروری و اولیه انسان ها را نظیر خوراک، پوشاک و مسکن فراهم می آورد، سلامت و شادابی روح و جسم، رونق اقتصادی و پیشرفت روزافزون و همه جانبه ما را نیز تضمین می کند.
در حقیقت تنوع زیستی نوعی بیمه طبیعت در برابر حوادث بد و ناگوار است . با این وجود و به کاری که ما هم اکنون با تنوع زیستی می کنیم، همانند گفته یکی از دانشمندان علوم زیستی ،« سوزاندن شاهکارهای هنری دوره رنسانس برای پختن غذاست. »
تنوع زیستی در سه سطح ژن، گونه و اکوسیستم تعریف می شود. سه مفهوم مرتبط با هم:
1- تنوع ژنتیکی:این تنوع بیانگر تفاوتها و تنوع ژنها در درون یک گونه می باشد و تنوع در سایر سطوح از تنوع ژنتیکی آغاز می شود. تنوع ژنتیکی از جهش های تصادفی که در سطح مولکولها اتفاق می افتد، منشا می گیرد.
2- تنوع گونه ای:این تنوع بیانگر تنوع گونه های مختلف در یک منطقه است.
3- تنوع اکوسیستمی:برآورد تنوع اکوسیستمی نسبت به تنوع گونه ای و ژنتیکی است، زیرا مرزهای میان اکوسیستمها و اجتماعات بسیار گمراه کننده است . تنوع اکوسیستمی به تنوع زیستگاهها، جوامع حیاتی، اکوسیستمها و فرایندهای اکولوژیکی درون آنها گفته می شود .
در هر اکوسیستم مخلوقات زنده بر یکدیگر اثر گذاشته و نیز با آب و هوا و خاک اطرافشان دارای تاثیرات متقابل هستند.
بر اساس تعریف دبیرخانه کنوانسیون تنوع زیستی،تنوع زیستی به معنای قابلیت تمایز بین ارگانیسم های زنده از هر منبع شامل اکوسیستم های زمینی، دریایی و اکوسیستم های آبزی، همچنین شامل ترکیبات اکولوژی که بخشی از اکوسیستم ها را تشکیل می دهند، می باشد.
در نهایت و در یک جمله تنوع زیستی در واقع گوناگونی حیات و حکمت مجسم خالق بی همتاست.
تنوع زیستی پیرامون ما را فرا گرفته است و حتی در شهرها نیز یک بخش جدایی ناپذیر از زندگی محسوب می شود. شاید نتوانیم تنوع زیستی را آنچنان که هست درک کنیم، اما این بخش با اهمیت از زندگی همواره در جهت فراهم آوردن آب آشامیدنی، هوای قابل تنفس، حاصلخیزی خاکها برای رشد محصولات و تمیزی دریاها به ما کمک می کند. در حقیقت، ما در تمام بخش های زندگی به تنوع زیستی اتکا داریم.
تنوع زیستی حافظ سلامت ماست، خوراک و پوشاک ما را فراهم می کند، روح ما را تازه می کند، به هنر ما الهام می بخشد، از فرزندان ما و آینده آنها مراقبت می کند، موجب تقویت و پیشرفت اقتصاد ما می شود و در نهایت سیاره ما زمین را حفظ می کند. برای آگاهی از اهمیت تنوع زیستی باید همواره به یاد داشته باشیم که تخم مرغ و گوشت از جانوران، پیراهن کتان از گیاهان، صندلی چوبی از درخت و گندم از خاک به دست آم ده است وصرفاٌ مصرف کننده ای سهل انگار و بدون اندیشه نباشیم. چالش های موجود امروزه فرایند جهانی شدن از طریق شاهراههای ارتباطی و نظامهای هماهنگ جهانی دنیا را به هم نزدیک نموده است. لیکن وضعیت و روند کنونی محیط زیست جهان، در واقع چالشی نگران کننده در آستانه هزاره سوم است. چالشی میان انسان و طبیعت که به دنبال بهره برداری بیرویه و خطرناک عصر کنونی پدید آمده است. متاسفانه توسعه بیرویه فعا لیتهای اقتصادی انسان از یک سو و اتکای بلاواسطه و وابستگی معیشتی قشر کثیری از جمعیت رو به رشد جهان به طبیعت از سوی دیگر، روز به روز از تنوع طبیعی اکوسیستم ها می کاهد ومحدودیتهای بیشتری برای زندگی و بقای حیات وحش فراهم کرده و همین طور عرصه های زیستی آنها را تنگ تر می کند.
متاسفانه ریشه این روند نگران کننده به نگاه انسان به طبیعت و خلقت باز می گردد. تا زمانی که انسان به جای همراهی با طبیعت، بر آن سلطه و حاکمیت یابد، معضلات زیست محیطی رو به تزاید خواهد داشت. زیرا طبیعت در مسیر خلقت و با حفظ قانونمندیهای خود، واکنشها و عکس العملهای طبیعی خویش را دارد و انسان را گریزی از این واکنشها نیست.
همچنین سلطه دیدگاههای مادی و رشد مصرف گرایی در زندگی ما، منشا گسترش نابسامانیهای اجتماعی، بی عدالتی و فقر در بخشهایی از دنیا شده و با این روند به طور قطع توسعه پایدار امری ناممکن خواهد بود. لذا بشر امروز به نگاهی متعادل نیازمند است، نگاهی که خالی از فلسفه حیات و نقش معنویت نبوده و ضامن رویکردی جدید به جایگاه انسان و طبیعت در عالم خلقت باشد، نگاهی توام با قدردانی و قدرشناسی از مواهب الهی و درک جایگاه حقیقی آنها.
یک میلیون گونه شناسایی شده اند که بیشتر شامل مخلوقات کوچکی نظیر حشرات / تا کنون 75 می باشد. دانشمندان حدس می زنند که در حقیقت حدود 13 میلیون گونه وجود داشته باشد. با آن که سیر تکاملی این موجودات چند میلیون سال طول کشیده است، امروزه به دلیل بد رفتاری انسان با طبیعت پیرامون خود و تخریب زیستگاهها، پراکندن آفتهای گیاهی و جانوری، تخلیه آلاینده ها در هوا، خاک و آب، روند انقراض گونه ها با سرعت بسیار نگران کننده ای افزایش یافته است.
چنانچه روند تخریبی زیستگاه ها بر همین منوال ادامه یابد، امکان دارد در 50 سال آینده بسیاری از گونه های گیاهان و جانوران منقرض شوند. تا به حال گزارشات زیادی درباره ناپدید شدن بسیاری از گونه ها شنیده ایم. به عنوان مثال، گونه بی نظیر و با شکوه ببر مازندران و یا گونه ارزشمند شیر ایرانی را دیگر نخواهیم دید، چون به دست خودمان برای همیشه از طبیعت حذف شده اند.
این واقعیتی انکار ناپذیر است که تخریب طبیعت و بحران محیط زیست زخم کهنه مدرنیت امروزی است که با هیچ مرهمی جز رجعت احترام آمیز به طبیعت و حفظ میراث گرانبهای آن برای نسلهای آینده، التیام نمی یابد.
کل گیری چهره های متفاوت طبیعت در این مرز و بوم زاییده شرتیط متعددی نظیر وضعیت زمین شناسی، عوامل ادافیکی، اقلیمی، روند تکامل حیات و عوامل زیستی موثر بوده است. ایران در میان تمام کشورهای جنوب غربی آسیا متنوع ترین و پر جاذبه ترین شرایط را از نظر پوشش گیاهی داراست که 20 درصد از گونه های موجود، انحصاراٌ بومی ایران می باشند.
اجتماعات مختلف گیاهی در توالی هم نه به طور اتفاقی بلکه بس یار طبیعی و قانونمند به یکدیگر متصل شده و طوری این سرزمین را آراسته اند که تنوع حیرت آوری از زیستگاههای مختلف شکل گرفته و شرایط زیست برای سازگاری تنوع وسیعی از حیات وحش فراهم آمده است . این تنوع زیستی در بخش مهره داران شامل 165 گونه پستاندار، 517 گونه پرند ه، 209 گونه خزنده، 174 گونه ماهی و 22 گونه دوزیست می باشد.
روند انقراض گونه ها در کشور ایران ( حدود گونه ها) گرچه تهدید آمیز است و موجب نگرانی، اما باید با روند انقراض جهانی گونه ها که نسبتی در حدود است مقایسه شود، چرا که کشور ما نمی تواند از این تهدید و مخاطره جهانی کاملا در امان بماند و از این رو است که سعی بر آن دارد به عنوان عضوی از نهاد های بین المللی نظیر کنوانسیون تنوع زیستی، رامسر، سایتس و ... گام هایی هماهنگ با تلاش های جهانی در جهت نیل به هدف حفاظت از تنوع زیستی جهان بردارد.
علایم خطری که سبب تهدید تنوع می شوند، بیش از آنچه که تصور شود قابل لمس است . تنوع زیستی کشورمان در معرض تهدیدات متعددی قرار دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
1- عدم توجه به ارزشهای زیست محیطی و تنوع زیستی و عدم مدیریت صحیح منابع
2- افزایش جمعیت و گسترش فعالیتهای انسانی به ویژه در مناطق حساس اکولوژیکی
3- تغییر کاربری اراضی و تجاوز به عرصه های جنگلی
4- مصرف بیش از حد سموم، کود های شیمیایی و آفت کشها
5- بهره برداری بیش از حد از منابع گیاهی و جانوری
6- آلودگی آب و خاک در اثر فعالیتهای مختلف صنعتی و کشاورزی
7- ضعف قوانین و مقررات و عدم اجرای صحیح قوانین موجود
8- انتقال و معرفی گونه های غیر بومی
9- تجارت غیر قانونی حیوانات و بذرهای گیاهی
10- شکار غیر قانونی
11- وفور سلاح غیر مجاز
12- به کار گیری بدون مطالعه گونه های دستکاری شده ژنتیکیGMO
1- حفاظت در سطح گونه : این روش عبارت از شناسایی گونه ها، برآورد احتمال انقراض،حراست و مدیریت زیستگاههای گونه های مورد نظر، حمایت قانونی، تکثیر گونه ها در اسارت و معرفی مجدد گونه ها به زیستگاههای مطلوب می باشد.
2- تشویق به بهره برداری پایدار از منابع زیستمند : تحقق این روش در آینده نزدیک مورد تردید است.
3- حفاظت از اکوسیستم ها ( بوم سازگان): این روش عملی ترین و بهترین راه برای حفاظت از تنوع زیستی است. وقتی اکوسیستمی را حفاظت می کنیم، تمامی گونه های موجود در آن و حتی گونه های ناشناخته موجود در بطن اکوسیستم، به طور خود به خود حفظ می گردند.
علی رغم تهدیدات مختلف وارده به گونه ها از یک سو و موانع و مشکلات و محدودیت های سازمانی از سوی دیگر، مسئولین ذیربط دست بر روی دست نگذاشته و اقدامهای مثبتی در این راه وردهای سازمان حفاظت محیط زیست - انجام گرفته که در ذیل به گوشه ای از تلاشها و دست معاونت محیط طبیعی و تنوع زیستی اشاره می گردد:
آنچه امروز به عنوان شبکه مناطق حفاظت شده تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست در کشور ایران تحت عناوین مختلف شکل گرفته و روز به روز نیز گسترش می یابد، مقابله آگاهانه ای است برای حفاظت از گونه ها در زیستگاههای طبیعی باقیمانده در برابر رئند تهدیدات و تخریب طبیعت. در همین راستا و به منظور حفاظت از گونه ها در زیستگاه، سازمان حفاظت محیط 4 دهه گذشته اقدام به تکمیل و توسعه شبکه مناطق حفاظت شده در سطح کشور - زیست طی 3 نموده است. حاصل این تلاش مستمر، افزایش تعداد مناطق حفاظت شده به 19 پارک ملی، 19 اثر طبیعی ملی، 93 منطقه حفاظت شده و 34 پناهگاه حیات وحش می باشد . همچنین ایران دارای 9 ذخیره گاه زیستکره ثبت شده در لیست ذخیره گاههای جهان تحت برنامه انسان و کره مسکون یونسکو و نیز 22 تالاب دارای اهمیت بین المللی می باشد. مطابق با معیارهای بین المللی و یکی از اهداف کنوانسیون تنوع زیستی تا سال 2010 ، می بایست 10 درصد از کل مساحت هر کشور تا پایان سال 2010 میلادی تحت حفاظت قرار بگیرد، که هم اکنون این نسبت در کشور ما٢/٧ درصد از کل کشور ( در وسعتی معادل 11859045 میلیون هکتار) است که این آمار نسبت به استانداردهای جهانی قابل قبول می باشد. از آن جاییکه شبکه مناطق تحت مدیریت سازمان بر ای حفاظت از گونه ها، همه تنوع زیستی کشور را پوشش نمیدهد، سازمان حفاظت محیط زیست در خارج از شبکه مناطق حفاظت شده، تنها نقش هشدار دهنده و کنترل تخلفات و آگاه نمودن اذهان عمومی را دارد که این مهم نیز یکی از مسئولیت های خطیری است که با کمک رسانه های عمومی دنبال می گردد.
برسی گونه های مهم حیات وحش، پایش جمعیت پرندگان درمعرض تهدید کشور، سرشماری گونه های حیات وحش کشور در رده پرندگان مهاجر و پستانداران بزرگ جثه، بررسی گونه های در معرض خطر ( نظیر گیلانشاه خالدار، هوبره آسیایی، گور ایرانی، پرندگان در معرض خطر دریاجه ارومیه، لاک پشتهای دریایی، تمساح تالابی . ماهی قزل آلای خال قرمز )، علامتگذاری جانوران وحشی به منظور تعیین مسیرهای مهاجرت و تعیین مناطق زمستان گذرانی، بررسی و مطالعه بیماریهای گونه هایی از علفخواران و گوشتخواران وحشی و پرندگان مهاجر آبزی، اجرایپروژههدایت طرحها وپروژههای تمامی استانهای کشور در زمینه محیط طبیعی ( مشتمل بر مطالعه گونه های نادر گیاهی و جانوری در 25 استان، مطالعه در خصوص بهره وری پایدار از مناطق تحت مدیریت در 10 استان، مطالعه لیمنولوژیک و حفظ تعادل اکولوژیک آبهای داخلی در 24 استان، مطالعه و بررسی گونه های آسیب رسان در 2 استان
تکثیر در اسارت گونه هایی چون مرال و جبیر، ابقائ حیات گوزن زرد در دشت ناز، ایجاد مرکز تحقیقات هوبره در شهرستان خاتم، تدوین دستورالعملهای مورد نیاز ( پرورش پرندگان و پستانداران وحشی در اسارت، روز آمد کردن ضوابط باغ وحش ها، قرق های اختصاصی)، احداث و ساخت اولین مرکز تحقیقات و موزه دیرینه شناسی ایران در مراغه، معرفی حدود 1026 هکتار از مناطق فسیلی مهره داران مراغه به عنوان اولین اثر طبیعی ملی فسیلی، احداث ساختمان تحقیقات موزه ملی تاریخ طبیعی، ایجاد و راه اندازی موزه تنوع زیستی، ایجاد سیستم اطلاعات مدیریت تنوع زیستی، ارتقائ و به روز نمودن هرباریوم گیاهی، تهیه بانک اطلاعاتی سرشماری نیمه زمستانه پرندگان آبزی، ساماندهی و شناسایی حدود 10000 نمونه از حشرات در موزه تاریخ طبیعی، جمع آوری حداقل 20000 نمونه از گیاهان و جانوران ( زنده و غیر زنده )، تاکسیدرمی حدود 1000 نمونه از گونه های مختلف حیات وحش، تلاش در جهت ایجاد مکانیزم تسهیل تبادل اطلاعات تنوع زیستی کشور، راه اندازی آزمایشگاه بیوتکنولوژی، همکاری با مرکز مهندسی ژنتیک در خصوص بانک ژن و کانون تفکر ایمنی زیستی، مشارکت در تدوین و تصویب سند زیست فناوری، تشکیل کمیته فرعی زیست فناوری محیط زیست، آغاز مطالعه ژنتیکی و کاریولوژیک پستانداران. از دیگر اقدامات معاونت محیط طبیعی و تنوع زیستی در راستای حفا ظت از تنوع زیستی در سه سطح اکوسیستم، گونه و ژن، موارد زیر قابل ذکرند:
تلاشهای مستمر در زمینه پر کردن خلاهای قانونی مانند حفاظت از 10 درصد عرصه های جنگلی کشور، تدوین دستورالعمل نحوه تعیین حقابه تالابها از آب ذخیره شده در سدها، مصوبه هیات وزیران مبنی بر مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست بر منابع آبی در داخل مناطق چهارگانه، تدوین معیارها و شاخصهای صیانت از جنگلها ، تدوین استراتژیها و برنامه عمل ملی حفاظت از تنوع زیستی، قانونگذاری در خصوص مطالعات دیرین شناسی بخصوص فسیلهای مهره دار در سطح کشور، مصوبه هیئت وزیران در خصوص مقررات توسعه گردشگری طبیعی، آئین نامه طرح های مشمول ارزیابی پیامدهای زیست محیطی در سواحل کشور، استقرار نظام مدیریت کیفیت ایزو 9001 و ایزو 14001 مدیریت زیست محیطی، تعیین گونه های جانوری وحشی مشمول مصوبه 170 شورایعالی از لحاظ مطالبه ضرر و زیان ، قانون شکار و صید و طبقه بندی آنها از جمله افزایش ضرر و زیان شکار یوز پلنگ بالغ بر 150.000.000 ریال، تدوین برنامه مدیریت مناطق چهارگانه در فازهای توجیهی و تفصیلی برای 52 منطقه از 165 منطقه، تهیه شناسنامه و تهیه تصویر نقشه مناطق حفاظت شده، اولویتGISاطلس مناطق چهارگانه، ایجاد و تجهیز بخش بخشی به اکوسیستم های حساس نظیر اکوسیستم های تالابی و اکوسیستم های کوهستانی ( ثبت 22 تالاب با اهمیت بین المللی در کنوانسیون رامسر)، مدیریت اکوسیستمهای حساس، اجرای طرحمدیریت اکوسیستم های بحرانی ( با اولویت در مدیریت اکوسیستم های کوهستانی و تالابی) ،ارزشگذاری اکوسیستمها، توسعه مطالعات دیرین شناسی.
در کنار فعالیتهای ملی فوق الاشاره،پروژههای بین المللی چندی نیز در معاونت محیط طبیعی وتنوع زیستی برنامه ریزی شده که در حال انجام می باشند و یا با موفقیت به پایان رسیده اند .
تدوین استراتژی و برنامه عمل اقدام ملی حفاظت از تنوع زیستی، حفاظت از تالابها، حفاظت از یوز پلنگ آسیایی و زیست بومهای مرتبط با آن، مدیریت تالاب حرا، حفاظت از تنوع زیستی اکوسیستمهای کوهستانی زاگرس، حفاظت از درنای سیبری، مطالعه تالاب گمیشان، همکاری با جایکا در مورد مطالعات تالاب انزلی، خواهر خواندگی موزه تنوع زیستی با موزه تاریخ طبیعی .IUCNاتریش به مدت 10 سال و تهیه سند همکاری با همچنین سازمان حفاظت محیط زیست به توجه به تعهدات کشورمان در قبال کنوانسیون تنوع زیستی و نیز در راستای وظایف قانونی خود در برنامه چهارم توسعه، موارد زیر را تصریح نموده است:
ماده 58 : دولت موظف است برای تسریع در اجرای برنامه عمل حفاظت و بهره برداری از تنوع زیستی کشور، هماهنگی لازم را بین دستگاههای ذیربط ایجاد نماید. شاخصهای تنوع زیستی کشور می بایست تا پایان برنامه چهارم به سطح استانداردهای جهانی نزدیک شود و وضعیت مناسب یابد.
ماده 67 بند الف: برنامه مدیریت زیست بومی در زیست بومهای حساس، به ویژه دریاچه ارومیه، تهیه و به مرحله اجرا در می آید.
ماده 69 بند ی: بهره برداری از جنگل صرفاٌ بر اساس تعدیل اکولوژیک و ضروریات حفظ جنگل صورت می گیرد.
گاه بعضی گونه های تازه وارد، با رشد سریع و استفاده بیشتر از منابع، مانع از رشد گونه های دیگر و درنتیجه سبب کاهش تنوع زیستی می شوند.به نظر شما استفاده از گونه های بیگانه، یعنی گونه هایی که به طور طبیعی در یک منطقه نبوده اند، برای توسعهٔ فضای سبز چه زیان هایی ممکن است در برداشته باشد و چه چیزهایی را برای این کار باید در نظر گرفت؟
این نکته را باید بدانیم که هر گیاه می تواند خانه و محل زندگی جانوران دیگری باشد و کاشت گیاهان بیگانه در دراز مدت می تواند ترکیب بوم سازگان را تغییر دهد و در نتیجه بر زندگی انسان تاثیر بگذارد مثلاً کاج از خود ماده ای تولید می کند که جلو رشد گیاهان دیگر را می گیرد.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن