پروژه و تحقیق رایگان - 100

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تجربه معلمی

بازديد: 179

با  خانم امروانی که آموزگار پایه ششم از مدرسه مرحوم بزرگی هستند، مصاحبه ای انجام دادم. ایشان 17 سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش دارند. 

   در هفدهمین سال خدمتشان(سال جاری) ، با چالش یادگیری دانش آموزی روبرو شدند که نمی توانست دروس را به درستی یاد بگیرد، در یادگیری دچار ضعف بود و نمرات جالبی هم نداشت. 

   ایشان احتمال می دادند شاید به دلیل عدم اعتماد به نفس او بود. وقتی چند هفته ای از سال تحصیلی گذشت، این دانش آموز چون نمرات جالبی نداشت، ایشان هم بازخورد" نیاز به تلاش، تلاشت را بیشتر کن، با تلاش بیشتر موفق می شوی "را به ایشان می دادند. 

   در یک امتحان که توانسته بود تا حدی جواب بدهد، ایشان به او بازخورد تا حدی خوب است را دادند. این باخورد چون یک کلمه«خوب» در آن به کار رفته بود، این دانش آموز احساس موفقیت کرد. و از آن به بعد شروع به تلاش کرد و برای او انگیزه ای شد که در فراگیری درس، تلاشش را مضاعف کند. 

   آن دانش آموز روز به روز از ایشان سؤالات درسی می پرسیدند. در کلاس مشارکت می کردند حتی اگر جواب یک سؤال را بلد نبود هم دستش را در کلاس بالا می برد. ایشان او را راهنمایی می کردند و اگر بلد بود، تشویقش می کردند این دانش آموز روز به روز قوی تر شد و تا این که به مرز خوب رسید و برای خوب تر بودن، بهتر تلاش می کند. یک روز هم از ایشان پرسیدند:«اگر نمره من خوب بشه، نماینده کلاس می شم؟» ایشان هم به او قول این کار را دادند.

اکنون این دانش آموز به مرز "خیلی خوب رسیده" و نماینده کلاس است.

در پایان خانم امروانی از معلمان خواهشی دارند. این که نقاط قوت دانش آموزان را تقویت کنند و در بازخورد دهی توجه بیشتری داشته باشند حتی بازخورد کلامی. 




منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 12 شهریور 1396 ساعت: 13:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(1)

تحقیق ارزشیابی درس زبان انگلیسی

بازديد: 103

 

نقدي برشيوه هاي آموزش زبان انگلیسی  درايران و پیشنهاداتی برای بهبود آن:

هرساله مبالغ هنگفتي صرف آموزش زبان انگليسي در نظام آموزشي ايران مي‌شود، اما متاسفانه نتيجه‌اي كه بايد در يادگيري پديد آيد، چندان مطلوب نيست. آمارها نشان مي‌دهد كه كم‌تر از پنج‌درصد ايراني‌ها مي‌توانند به زبان انگليسي تكلم كنند. همچنين بيش از 92درصد از داوطلبان ورود به دانشگاه‌ها كم‌تر از 10درصد تست‌هاي مربوط به درس زبان انگليسي را درست جواب مي‌دهند. اين موارد نشان مي‌دهد كه نظام برنامه‌ريزي آموزش زبان در ايران با معضلات جدي روبه‌رو است. دكتر علي ايماني مدرس زبان انگليسي در دانشگاه در اين مورد مي‌گويد:«در اكثر مدارس تدريس زبان با نوشتن الفباي انگليسي و خواندن از روي كتاب آغاز مي‌شود. درحالي كه بر اساس توصيهء زبان شناسان، يادگيري زبان دوم با يادگيري همزمان مهارت‌هاي چهارگانه گوش دادن، صحبت كردن، خواندن و نوشتن همراه است كه اگر ترتيب و تمام جوانب آن مورد توجه قرار نگيرد، يادگيري صورت نمي‌گيرد

سال‌ها است كه زبان انگليسي به عنوان زبان دوم در مقاطع راهنمايي و دبيرستان تدريس مي‌شود،اما بعد از گرفتن ديپلم دانش آموزان به ندرت مي‌توانند انگليسي حرف بزنند، چرا؟

مهم‌ترين دليل اين امر اين است كه روش تدريس زبان در مدارس ما يك روش قديمي و بدون بازده است و اگر ما‌ سالها هم با همين رويه پيش برويم، هيچ تغييري در كيفيت يادگيري دانش‌آموزان پيدا نخواهد شد. در اين روش جز صرف منابع مالي و انساني فراوان، سود ديگري عايد دانش آموزان و جامعه نخواهد شد.چون اين روشي منسوخ و غيركاربردي است و هم اكنون در دنيا از روش‌هاي جديدتري براي يادگيري زبان دوم استفاده مي‌شود.

وقتي كه يك فرد زبان مادري را ياد مي‌گيرد، در ابتدا فقط از اطرافيان عبارتي را مي‌شنود و بعد صداهايي را توليد مي‌كند و بعد اين صداها به اداي واژه‌ها و آواهاي ناقص تبديل مي‌شود و پس از آن كلمات به‌طور صحيح ادا مي‌شوند و در نهايت كودك جملات را مي‌سازد و به اين طريق كودك زبان مادري خود را ياد مي‌گيرد. اين سيستم يادگيري، سيستمي است كه از طرف زبان شناسان براي يادگيري زبان توصيه مي‌شود ولي ما در دورهء راهنمايي شاهد عكس اين قضيه هستيم.

در روش فعلي تدريس، از اولين روز تدريس حروف الفبا و سپس كلمات را از طريق نوشتن آموزش مي‌دهند كه اين روش ديگر كاربردي ندارد. زبان‌شناسان بر چهار مهارت صحبت كردن، شنيدن، خواندن و نوشتن تاكيد مي‌كنند. اين چهار مهارت بايد به ترتيب به كار برده شوند يعني در دو هفتهء آغازين تدريس نبايد كتابي در كار باشد و معلمين بايد با تصاوير كه به فلش كارت معروف هستند با دانش‌آموزان كار كنند و بعد جملات ساده را آموزش مي‌دهند و سپس پرسش و پاسخ انجام دهند. 6 تا 8 درس اول كتاب اول راهنمايي را مي‌توان با استفاده از مكالمه و بدون رجوع به كتاب تدريس كرد، بدون آن‌كه دانش‌آموزان متوجه شوند كه معلم در حال تدريس از كتاب است. در اين حالت دانش‌آموز مي‌تواند موارد گفته شده را ياد بگيرد و براي او انگيزه‌اي مي‌شود كه به آموزش اشتياق نشان بدهد. به اين ترتيب يك پايه صحيح براي آموزش زبان ايجاد كرده‌ايم. اگر اين روش در سال‌هاي دبيرستان نيز پياده شود در اين حالت مشكل زبــان‌آموزي تا حدود زيادي رفــــع مي‌شود. روش‌هاي جديد، فعاليت بيش‌تري را از طرف معلم و دانش‌آموز مي‌طلبد و نيازمند وسايل كمك آموزشي هستند و اگر آموزش و پرورش ما اين وسايل را فراهم نكنند، اجباراً معلمان با روش‌هاي قديمي كه يك روش منسوخ شده است به تدريس مي‌پردازند.

بايد تاكيد كنيم كه حفظ كردن يكسري كلمات،  زبان‌آموزي نيست. يادگيري زبان بايد با مكالمه و درك همديگر همراه باشد. اگر اين مساله اتفاق بيفتد مهارت‌هاي بعدي را مي‌توان به راحتي آموزش داد. در برخي از كشورهاي آسيايي و آمريكاي لاتين كه زبان اصليشان انگليسي نيست، معلم‌هاي زبان انگليسي با ايجاد همدلي و نزديكي به دانش‌آموزان، كيفيت آموزش را ارتقا مي‌بخشند. مثلاً گاهي اوقات ديده شده كه معلم براي درك بهتر درس با دانش‌آموزان به دامان طبيعت و جنگل رفته و در يك اردو و در جمع دوستانه و صميمي يادگيري زبان را دروني كرده‌اند.

براي بالا بردن سطح آموزش زبان، دوره‌هاي آموزش ضمن خدمت توسط وزارت آموزش و پرورش برگزار مي‌شود ولي اين دوره‌ها از كارآيي بالايي برخوردار نيست.

آموزش و پرورش اين كلاس‌ها را برگزار مي‌كند اما ايراد اين دوره‌ها اين است كه هيچ گونه نظارتي بر اجراي نكاتي كه در اين كلاس‌ها آموزش داده مي‌شود وجود ندارد و اغلب آموزش‌هايي كه به معلمان داده مي‌شود در كلاس‌هاي درسي به اجرا در نمي‌آيد.

اگرچه كتاب‌هاي درسي داراي يكسري ايرادهايي است اماعيب اصلي دركتاب‌ها نيست، بلكه ايراد اصلي در روش تدريس است. اگر حتي بدترين كتاب را با روش صحيح آموزش دهيم، به زبان‌آموزي منجر مي‌شود.

برخي معتقدند كه اين كتاب‌ها در فضاي فرهنگ ايراني تاليف شده‌اند در حالي كه گفته مي‌شود كتاب‌ها بايد به گونه‌اي طراحي شوند كه زبان‌آموز بتواند با فرهنگ آن كشور آشنا شود.

كتاب‌هايي كه براي دورهء راهنمايي تاليف مي‌شود، چون داراي كلمات ساده‌اي است خيلي با مسايل فرهنگي ارتباط ندارد،اما  هر زباني يك فرهنگ جديد است كه پيشينه و قواعد هنجاري و رفتاري خاص خود را دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد.

كتاب‌هاي Stream line و Headways بر اساس مشاركت فعال زبان‌آموز تاليف شده است و در كلاس‌هاي خصوصي و نيمه خصوصي قابل تدريس است، در حالي كه در مدارس ما تعداد نفرات حاضر در يك كلاس فراتر از استاندارد است.در بعضي از مناطق ما شاهد آن هستيم كه يك مدرسه در دو شيفت دانش آموزان را پذيرش مي‌كنند.

در چنين فضاي آموزشي محدود شما هرگز نمي‌توانيد اين گونه سيستم‌ها را پياده كنيد.

همچنين به نظر مي‌رسد برنامه‌ريزي ساعات درسي نيز چندان مناسب نيست

در اكثر مدارس ما زبان به صورت يك جلسهء سه ساعته در هفته تدريس مي‌شود و سپس آموزش زبان تا هفتهء آينده تعطيل مي‌شود و دانش‌آموز مطلبي را كه در هفتهء قبل ياد گرفته است تا شروع جلسهء جديد فراموش مي‌كند. زبان‌شناسان توصيه مي‌كنند كه آموزش زبان بايد به صورت جلسه‌اي يك ساعته باشد و حداقل چهار روز در هفته اين كار انجام شود; زيرا دانش‌آموز بعد از يك ساعت خسته مي‌شود و انگيزهء خود را از دست مي‌دهد و مطالب جديدي ياد نمي‌گيرد.

يكي از مشكلاتي كه زبان‌آموزان با آن مواجه هستند، عدم هماهنگي بين شنيدن و صحبت كردن مدام است و عمدتائ نمي‌توانند هم بشنوند و هم صحبت كنند.

علت اين است كه ما روي قوهء شنيداري دانش‌آموزان كار نكرده‌ايم. اگر مهارت‌ها را به همان ترتيبي كه گفتيم آموزش دهيم و شنيدن دانش‌آموزان را تقويت كنيم، بلافاصله بعد از اين‌كه جمله را شنيد مي‌تواند آن را بفهمد و در جواب ما پاسخ مناسب را ارايه دهد. اين عدم هماهنگي ناشي از اين است كه دانش‌آموز ابتدا فكر مي‌كند و جمله را به فارسي براي خودش ترجمه مي‌كند و بعد جواب را به فارسي مي‌سازد و سپس آن را به انگليسي ترجمه مي‌كند، كه اين امر باعث عدم هماهنگي مي‌شود. به همين دليل است كه زبان‌شناسان تاكيد مي‌كنند ابتدا بايد شنيدن و حرف زدن تواماًآموزش داده شود.

در حال حاضر در سيستم‌هاي آموزش زبان بر استفاده از روش‌هاي سمعي و بصري تاكيد مي‌كنند، كه يكي از دلايل عدم موفقيت در آموزش زبان همين موردمي باشد.

اين ضعف مختص مدارس نيست; بلكه در سطح دانشگاه‌ها نيز چنين امكاناتي وجود ندارد. طبيعي است كه اگر از امكاناتي نظير آزمايشگاه استفاده كنيم، قدرت زبان‌آموزي بالاتر مي‌رود. ما بايد به اولويت‌ها در برنامه‌ريزي آموزشي توجه كنيم. اگر صرفاً بخواهيم فارغ التحصيل در رشتهء زبان انگليسي به يك سقف مشخص برسد، طبيعتاً با افزايش ظرفيت دانشگاه‌ها اين هدف به نتيجه مي‌رسد. اما اگر به جاي كمي‌نگري، به توان‌مندي‌ها و كيفيت آموزش توجه شود، در اين صورت هرگونه سرمايه‌گذاري در زمينهء آزمايشگاه و امكاناتچه در مقطع متوسطه و چه در سطح دانشگاه به نتايج و اهداف مطلوب مي‌رسد.

به نظر مي‌رسد آموزش و پرورش بايد در كنار كتاب‌هاي درسي، كتاب‌هاي ديگري را نيز معرفي كند و يا فيلم‌هايي تهيه كند كه دانش‌آموزان بتوانند در منزل از آن‌ها استفاده كنند، نقش اين فيلم‌ها در آموزش زبان تا چه حد موثر است؟

اگر نواقصي را كه ذكر كرديم، برطرف نكنيم، هيچ چيز درست نمي‌شود. وقتي دانش‌آموز كتاب خود را درك نمي‌كند، دادن كتاب يا فيلم زبان انگليسي چاره كار نخواهد بود. اما اگر در كنار اصلاح سيستم تدريس از اين فيلم‌ها استفاده شود، مي‌تواند بسيار موثر باشد و بايد توجه كرد كه اين فيلم‌ها بايد در سطوح مختلف تهيه شود.اگر دانش‌آموز با روش‌هاي صحيح آموزش ببيند، مي‌تواند در كنار آن خودش از فيلم‌هاي آموزشي نيز استفاده كند.

  از طرف ديگر شيوه هاي ارزشيابي در نظام آموزشي به گونه اي طراحي شده  كه ناخواسته معلمين را به  سمت استفاده از شيوه هاي قديمي ؛كليشه اي و ناكارآمد تدريس سوق ميدهند.

فرض كنيد معلمي با علاقه زياد به فرض وجود امكانات و وسايل و با صرف وقت و انرژي بخواهد شيوه تدريس خود را تغيير دهد ولي وقتي در امتحانات؛بخصـــوص آزمونهايي كه بصورت هماهنگ ونهايي بعمل مي آيد سؤالهابه همان شيو ه هاي قديمي طرح شده باشند ؛هم معلم وهم دانش آموز عليرغم تلاشي كه كرده اند موفقيتي بدست نمي آورند .درمقابل؛ آن دسته ازدانــش آموزان كه در كـلاسي آموزش ديده اندكه به شيوه هاي قديمي وناكارآمد تدريس مي شده نمرات بهتري كسب مي كنند اگر چه در حقيقت يادگيري واقعي در زمينه آموزش زبــان صورت نگرفته باشد.(( يادگيري يعني ايجا دتغييرات نسبتاًً ثابت در رفتار فرد وبصورت اختصاصي تر در اينجا يعني اينكه دانش آموز بتواند به زبان انگليسي صحبت كند.))

 در چنين وضعيتي معلم از شيوه تدريس ودانش آموز از درس زبان انگليسي مايوس ونا اميد ميشود.

   پس لازم  به نظر ميرسد در كنار تغيير در شيوه هاي تدريس شيوهاي ارزشيابي نيز  بصورت هماهنگ مورد بازنگري قرار گيرد.

پیشنهادات

بطور خلاصه بر لذت بردن از يادگيري زبان انگليسي ونتيجه گيري بــهتر دركلاس  وجلوگيري از اتلاف وقت وسرمايه بايد موارد زير مورد توجه قرار گيرد:

1-ايجاد انگيزه وشوق يادگيري دردانش آموزان.

2-ايجاد تغييرات عميق در شيوهاي تدريس .

3-استفاده از امكانات سمعي وبصري كه علاوه بر تاثير آن بر يادگيري براي دانش آموز جذابييت وطبيعتاً لذت ايجاد ميكند.

4-بازنگري در تاليف كتب درسي.

5-لزوم تغيير در شيوه هاي ارزشيابي همزمان با تغيير در شيوه هاي تدريس .

6-باز آموزي وبه روز آوري اطلاعات معلمان ونظارت بر چگونگي بكار گيري شيوهاي مدرن دركلاسها.

7-تغيير در برنامه ريزي ساعات درسي.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 12 شهریور 1396 ساعت: 9:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

گزارش کار امور اداری مدرسه

بازديد: 191

 

اموراداریدبستان

دفترامتحانات:

دفترامتحاناتدبستان  مشتملبرصفحاتی  است  کهدرهرتاریخمعینتوسطکارشناسسنجشوارزشیابیتحصیلیبررسیومسدودوپلمپشدهوتحویلمدیرآموزشگاهگردیدهاست .ایندفترشاملکارنامهنوبتاولودومتمامیدانشآموزانمیباشد.

اگردانشآموزیقبلازنوبتاولازمدرسهبرودکارنامهیاوبراینظمدرصفحاتدفترامتحانقرارمیگیردولیبررویکارنامهیویجملهیمنتقلشدثبتمیگردد.

 

دفترنمودارانظباتی:

دفترنمودارانظباتیتوسطبهوسیلهیکامپیوترطراحیشدهوصحافیشدهوتوسطمعاونمدرسهتماممواردانظباطیازقبیلغیبت,تاخیر,تشویقوتنبیهدرآنثبتمیشود.

 

دفترآمار:

کلیهیاطلاعاتشخصیدانشآموزاندرایندفترثبتمیشود .شامل : نام ,نامخانوادگی,نامپدر ,شمارهشناسنامه ,سریالشناسنامه , محلصدور,تارختولد,تعدادمردودیهایپایهفعلی ,معدلسالقبل,تاریخانتقال ,تاریخترکتحصیل ,آدرسمحلسکونت,تلفنوشغلولیدانشآموز.

دفترآماربعدازثبتنامموقتوبهصورتدستیوکامپیوتریصحافیوبرایتاییدبهادارهارسالمیشودوبعدازتاییدادارهمهروپلمپمیشود.

 

دفترحضوروغیاب:

ایندفترشاملاسامیکادرآموزشیودبیرانمیباشد .درایندفترحضوروغیابکارکنانهرروزبررسیشدهوغیبتوتاخیرآنانثبتوگزارشمیشود.

 

دفتراموال:

ایندفترشاملکلیهیاموالغیرمصرفیاهدایییاخریداریشدهکهشمارهیاموالداشتهباشداست.ایندفتربه21طبقهتقسیممیشودکهطبقه18الی21بهمنظورآشناییمسئولینمیباشد . درایندفتراموالیکهخریداریمیشودطبقطبقهیمخصوصبهخوددرصفحهیجداگانهنوشتهوثبتوضبطمیشود .اموالیکهقبلاخریداریشدهومیخواهدحذفشوددرآندفتربایدعلتحذف,مجوزحذفوتحویلگیرندهقیدشود .ایندفترشاملمواردزیراست :

اموالرسیده,اموالفرستاده,ردیف,شمارهثبت,نحوهتحویل,ناممال,دورهیتاریخی,سایرمشخصات,علتحذف,مجوزحذف,تحویلگیرنده,شماره , تاریخو....

 

دفترارسالالمرسلات:

درایندفترنامههاییکهمیخواهیمازطرفمدرسهبهادارهفرستادهشونددرآنثبت (یعنیشمارهنامه,موضوعنامهوتاریخارسالنامه)وهمراهنامهفرستادهمیشود .ادارهپسازتحویلگرفتننامهایندفترراجایمخصوصامضامیکند.

 

 

 

 

بخشنامهها:

بخشنامههاازطرفادارهیآموزشوپرورشبهمدارسازطریقسامانهارسالمیشوندکهاینبخشنامههادارایکدمشخصیهستند .هرمنطقهدارای50-48کداستکهمدیرمدرسهبایدنسبتبهکدهاآشناییکاملداشتهباشد .مدیرانهرمدرسهپسازدریافتبخشنامههاباید  درحداقلزمانخودبهآنپاسخدهندیابهمعاونآموزشیواگذارکنندورونوشتآنرادربایگانیمدرسهنگهدارند.

 

ثبتنامدانشآموزان:

دانشآموزاندرمدتزمانیمعینی (1خردادتاپایانمردادماه)بامراجعهبهآموزشگاهثبتناممیکنند .ثبتنامدرسامانهبهدوصورتاست :یکیثبتنامپایهیاولکهباحضوریکیازوالدیندرآموزشگاهودریافتکدثبتنامبرایفرزندخودکهبااستفادهازآنکددانشآموزپایهیاولدرپایگاهسنجشوسلامت,سنجشمیشودوسرانجامدرسامانه, ثبتنامنهاییمیگردد.مرحلهیبعدیثبتنامدانشآموزانپایهیدوموسایرپایههابهصورتانتقالیدرپایهیبالاترثبتناممیشوند.

 

صدورکارنامه:

آموزگاردرپایانهرنوبتبااستفادهازپوشهیکاردانشآموزانوفعالیتهایخارجازکلاس,لیستنوبتاولودومتنظیممیکندوباامضادرپایینآنتحویلمعاوناجراییآموزشگاهمینماید .معاوناجراییبااستفادهازلیستدستیمعلمکارنامهیدانشآموزانرادرسیستمامتحاناتواردمیکندوپسازاطمینانازآنهاکارنامهایجهتاطلاعولیصادرمیکند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 07 شهریور 1396 ساعت: 17:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد معرفی بازی های بومی محلی خراسان شمالی و رضوی و جنوبی

بازديد: 701

 

بازیهای محلی استان خراسان

 

پشتک‌بازى

يک نفر خم مى‌شود و ديگران از روى او مى‌پرند.

Description: C:\Users\ava\Desktop\fun1327.jpg

اشتر کجا، پيشتر بيا

بازيکنان به دو گروه تقسيم مى‌شوند و هرکدام براى خود يک استاد انتخاب مى‌کنند. براى تعيين گروهى که بايد بازى را شروع کند دو استاد بين خود تر يا خشک مى‌کنند. استادى که برنده شده افراد خود را مى‌برد و دور از چشم ياران رقيب، در گوشه خرابه يا در مکان تاريکى پنهان مى‌کند و خودش نزد گروه رقيب برمى‌گردد و به آنها مى‌گويد که به دنبال آن بروند. گروه رقيب از او مى‌پرسد: 'اشتر کجا؟' و استاد مى‌گويد: 'پيشتربيا' . به‌همين ترتيب گروه رقيب را کم‌کم به محل مخفى‌شدن ياران خود مى‌برد، وقتى خوب نزديک شدند فرياد مى‌زند: هوى و افراد آن از تاريکى بيرون مى‌ريزند. گروه رقيب فرار مى‌کند. اگر از افراد دسته پنهان‌شده کسى توانست يکى از افراد فرارى را بگيرد تا محلى که بازى از آنجا آغاز شده و 'سرملّه' خوانده مى‌شود از او سوارى مى‌گيرد. گروه فرارى بايد با سرعت خود را به سرمله برساند.

 

 

 

 

 تُشله‌بازى (تيله‌بازي)

به تعداد بازيکنان روى يک خط مستقيم و با فاصله‌اى مساوى چاله‌هاى کوچکى به قطر دو سانتيمتر و عمق ۲ - ۵/۲سانتيمتر روى زمين حفر مى‌کنند. نفر اول بازي، تشلهٔ خود را لب چالهٔ اول مى‌نشاند (در لهجه محلى شوند مى‌گويند). سپس نقطه‌اى را در امتداد چاله‌ها با فاصلهٔ دو خانه به‌عنوان نقطهٔ شروع بازى تعيين مى‌کنند. بازيکنان به‌ترتيب از نقطهٔ شروع تشله‌هاى خود را به‌طرف چاله‌ها مى‌زنند. در اينجا توافق مى‌کنند: لوکلى موکلى از سيخ تا سوزه قبوله (از سيخ تا سوزن قبول است).در اينجا چندين وضع پيش مى‌آيد: يکى اينکه بازيکنى که تشله را زده است تشله‌اش به لبهٔ چاله برمى‌خورد و برمى‌گردد (لوکلي) که در اين حالت دوباره بايد آن را بزند. ديگر اينکه تشله به خانه برود يا به تشلهٔ بازيکن ديگر برخورد کند (تير بزند) در اين‌صورت نيازى به تکرار بازى نيست.شکل ديگر تشله به لبه چاله بخورد و به‌طرف چپ يا راست منحرف شود (موکلي) که در اين‌صورت بازيکن مجدداً بايد تشله را بزند.هربار که تشله بازيکنى به تشلهٔ يکى ديگر از بازيکنان بخورد يک امتياز مى‌گيرد. گاهى بازى بر سر پول انجام مى‌شود. (به ازاء هر تير مبلغى از قبل تعيين مى‌کنند). وقتى اين بازى دو نفره انجام مى‌شود، گرفتن سه خانه برابر با يک تير به‌حساب مى‌آيد. در اين‌صورت وقتى هر چهارخانه گرفته شود بازى تمام مى‌شود.

Description: C:\Users\ava\Desktop\375.jpg

 

سنگ سنگ چليپا

بچه‌ها در يک صف مى‌ايستند و استاد در پشت سر آنها حرکت مى‌کند و سنگ ريزه را به‌ طورى‌که کسى متوجه نشود در دست يکى از بازيکنان مى‌گذارد و مى‌گويد: 'سنگ سنگ چليپا / نه در زمين نه در هوا.' کسى که سنگ ريزه را در دست دارد بايد قبل از اينکه ديگران متوجه شوند و او را بزنند از صف فرار کند و خود را به محلى که قبلاً در خارج از صف تعيين شده برساند. اگر کسى قبل از خارج شدن از صف او را بزند او ديگر نمى‌تواند فرار کند و در صف باقى مى‌ماند. اگر خود را به محل موردنظر برساند آن وقت استاد براى هريک از بازيکنان داخل صف نامى را انتخاب مى‌کند. بعد از بازيکن خارج از صف مى‌خواهد نام بازيکنان را حدس بزند. بازيکن حدس مى‌زند، اگر درست بود از آن کسى که نام آن را درست حدس زده، از فاصلهٔ محلى که ايستاده تا صف کولى مى‌گيرد. اگر موفق نشد دو بار ديگر فرصت حدس زدن دارد اگر در اين دوبار هم نتوانست حدس درستى بزند دوباره به صف برمى‌گردد.

على‌‌لمبک

چوبى ضخيم را روى تکيه‌گاهى قرار مى‌دهند و دو بازيکن در دو سر آن مى‌نشينند و چوب بالا و پائين مى‌رود و بچه‌ها مى‌خوانند: 'على‌لمبک، شاخ‌دمبک' .

Description: C:\Users\ava\Desktop\index.jpg

 کشتى محلي، چوخه (قوچان - بجنورد - اسفراين - فريمان چناران)

لباس مخصوص اين کشتى شلوارى است که تا سر زانو مى‌رسد و روپوشى که از بافته‌هاى پشمى و نخى محکم محلى است و چوخه نام دارد و بدون آستين مى‌باشد و شالى که بازيکن به کمر مى‌بندد.مقررات کشتى شبيه ديگر کشتى‌هاى سنتى است، فقط در اين کشتى نمى‌توان از يک خم و دست انداختن به پائين زانو استفاده کرد. در اين کشتى پُل زدن هم ممنوع است. بازنده کسى است که شانه آن با زمين تماس حاصل کند. قضاوت در اين کشتى با پيشکسوتانى است که باچوخه نام دارند. بنابر رسم محلى جايزه اين کشتى يک قوچ است.

Description: C:\Users\ava\Desktop\index.jpg

 

کيه‌کيه در مى‌زنه؟ (طبس)

بازيکنان به وسط مى‌آيند و حاضران همراه با آهنگ تنبک و دايره دست مى‌زنند و بازى شورع مى‌شود. داستان مربوط به دخترى است که خواستگاران بسيارى دارد و آنها پيوسته به منزل آنها مى‌آيند. مادر از او سئوال‌هائى مى‌کند و جواب‌هائى مى‌شنود.نمونهٔ متن از اين قرار است:مادر: گل پري، نازپرى - ديشب لب بومد که بود؟ کل کل غليوند چه بود؟دختر: مرگ خودت، جون خودت کسى نبود - بچهٔ تاجر بچه بود - تکهٔ چپت آورده بود - بالاى سرم گذاشته بود - وقتى که من بيدار شدم - پدر سگه بجسته بود - گل سرخ و گل زرد و گل ناز - شالا من باشم و يار.

 گرگم و گله مى‌برم

يکى گرگ مى‌شود و ديگرى چوپان. گوسفندان پشت سر چوپان دست‌هاى خود را در کمر يکديگر حلقه کرده و صف مى‌بندند. سپس گرگ مى‌خواند: 'گرگم و گله مى‌برم' چوپان و گوسفندان با هم جواب مى‌دهند 'چوپون دارم نمى‌ذارم' به اين ترتيب هرکدام براى آن ديگرى رَجز مى‌خواند تا گرگ حمله مى‌کند و گوسفندان به اين طرف و آن طرف مى‌دوند. دست گرگ به‌هريک از بازيکنان که برسد بازيکنن مى‌سوزد و از بازى خارج مى‌شود. بازى اين‌قدر ادامه پيدا مى‌کند تا ديگر گوسفندى نماند.

 گوشه‌بازى

چهارنفر در چهار گوشه اتاق مى‌ايستند و يک نفر در وسط باقى مى‌ماند. به‌محض شروع بازى بازيکنان بايد جاهاى خود را با هم عوض کنند و نفر وسط هم بايد سعى کند جاى يکى از آنها را بگيرد. در صورتى‌که موفق شود بازيکنى که جاى خود را از دست داده در وسط مى‌ماند

حیراب حیراب

این بازی با تشکیل دو گروه 7 نفره و یا بیشتر در ایام نوروز در روستاهای خراسان جنوبی انجام می‌شود و در این بازی 2 گروه شرکت کننده یک دایره به قطر 8 تا 10 متر می‌کشند و یک نقطه یا محل را به عنوان محل پایان بازی به فاصله 30 تا 40 متری دایره مشخص می‌کنند و برای شروع بازی با تر یا خشک انداختن یک سنگ صاف مشخص می‌شود که کدام گروه داخل دایره و کدام گروه خارج از دایره قرار گیرد گروهی که خارج از دایره قرار می‌گیرد باید تلاش کند کلاه یا دستمالی که گروه داخل دایره در دست یا بر سر دارند را بردارد وافراد داخل دایره باید مواظب باشند که گروه مقابل نتواند کلاه آنها را بردارد و به وسیله پا زدن به افراد خارج از دایره آنها را از دور بازی خارج کند که اگر این روند به درستی انجام شود، بازی ادامه پیدا کرده واگر افراد خارج از دایره بتواند کلاه افراد داخل دایره را بردارند، کلاه یا دستمال را باید به نقطه مشخص شده رسانده و افراد داخل دایره بازنده و جایش با گروه دیگر عوض می‌شود و گروه بازنده باید در هر مرحله گروه برنده را بر پشت خود کول کند.

 

Description: C:\Users\ava\Desktop\New folder\حیراب حیراب.jpg

چوب بازی، گرگم و گله می‌برم، کو تشنه خرابو، کلاه پس پرانک، لپر بازی، قلعه لون، کلاغ پر، جوز بازی، جفت و طاق، بجول بازی، استا زنجیر باف، تخم مرغ بازی، اراده گردانی، پادشاه بازی، جفتک چارکش، ریگ بازی، قایم باشک، درنه بازی، طناب بازی، تشله بازی، گوک به هوا، شب بازی و ریگ بازی از بازی‌هایی است که در ایام نوروز در خراسان جنوبی انجام می‌شود.

پوشش هر منطقه بسته به شرایط جغرافیایی، نحوه زندگی، اوضاع سیاسی، اقتصادی و اعتقادی مردم متفاوت و متغیر است و لباس سنتی به عنوان فرهنگی هر منطقه همیشه مورد توجه خاص گردشگران بوده و در خراسان جنوبی تنوع در پوشش، رنگ و نوع لباس مردان و زنان بسیار زیبا است که در این قسمت به بخشی از این پوشش‌ها اشاره می‌شود.

مندیل یا ارقچی

سرپوش کلاهی است که بیشتر برای مردان مورد استفاده قرار گرفته و از جنس نمد است، شب کلاه نوعی سرپوش از جنس کرک و پشم و به رنگ‌های سیاه و سفید است که روی شب کلاه مندیل می‌بستند، مندیل همان شال سفیدی یا سیاه است که طول آن 50 سانتی متر است.

کلاه پهلوی، کلاه شاپوری، کلاه قرص و عرقچین کلاه از دیگر موارد و سرپوش‌هایی است که مردان استفاده می‌کردند.

تن پوش

تن پوش یا جلیقه پیراهنی از جنس کرباس به رنگ سفید و خاکستری است و این پیراهن بدون یقه و جلو بسته بوده، نیمه تنه مانند کت امروزی بوده و شلوار جنس آن از کرباس و رنگ‌های متفاوت و پاچه آن گشاد است.

سرپوش زنانه

پوشاک محلی زنان خراسان جنوبی در گذشته شامل سرپوش زنانه، تن پوش زنانه و پواپوش زنانه بوده که هر کدام بخش‌هایی را شامل می‌شود که سرپوش شامل دسمال سر، دسمال خیاته، دسمال کلاقی(دستمال) دسمال نخی است.

روسری بانوان خراسان جنوبی در فصل گرما و سرما تغییر می‌کرد چارقد پارچه‌های ساده گلدار کرباس و یا نخ‌های زری دار وبرقی است.

تن پوش‌های زنانه چندین نوع بود که تلاش شده در این قسمت از گزارش به مختصر اشاره شود، که این تن پوش‌ها شامل پیراهن، پاچین، کت، جلیقه، شال کمر، دامن، جومه، یل وشلیته است و از انواع کفش‌های سنتی با پاشنه اتیخوانی مردمان این خطه می‌توان به گیوه، کفش گرجی، طبلک استخوانیکفش ارسی و گالش اشاره کرد.

امید است در سفر به خراسان جنوبی از تماشای رقص محلی لذت برده از انجام بازی‌های بومی نشاط پیدا کرده و با خریدن لباس‌های سنتی و بومی از این خطه از کویر خاطره‌ای خوش برایتان به یادگار بماند.

گُلّه بَاْزی

گُلّه بَاْزی» بازی با گلوله‌های سنگی و فلزی که پسر بچه‌ها را سرگرم می‌کند.

گُلّه» تلفظ گویشی واژه گلوله فارسی است و بیشتر به گلوله توپ و یا به هر سنگ گرد گونه‌ای که به اندازه یک گلوله توپ باشد، اطلاق می‌شود.

گله بازی دو گونه است که نوع نخست این بازی شباهت تام به «تُشله بَاْزی»(تیله بازی) به ویژه نوع «قُپَّقان» آن داشت و وسیله این بازی چون بزرگتر از «تیله» بود «داو» بزرگتر و خانه‌های بازی گودتر و گشادتر و فاصله خانه‌ها نیز بیشتر بود.

از آنجا که گلوله‌های فلزی سنگین بوده، بازیکنان آن نوجوانان و یا مردان جوان بودند.

در نوع دوم این بازی که بیشتر نوجوانان بازی می‌کردند هر یک از بازیکنان سنگ‌های گردگونه‌ای به اندازه یک گلوله توپ پیدا می‌کردند که تعداد بازیکنان معمولاً سه نفر بود.

نفر اول گله خود را به فاصله چند متر به جلو می‌انداخت و هنگامی که سنگ از حرکت باز می‌ایستاد نفر دوم سعی می‌کرد آن را با گله خود بزند.

اگر آن را می‌زد و به اصطلاح تیر می‌کرد از نقطه حرکت تا جایی که گله او رفته بود صاحب آن گلوله را سوار می‌شد و پس از او نفر سوم همین عمل را انجام می‌داد و باز نوبت نفر اول می‌رسید.

چون برد و باخت این بازی سواری خوردن و سواری دادن بود به این بازی می‌گفتند: «گُلّه بَاْزی وَر سِوَاْری» «گله‌بازی بر سواری»

 

 

«جِنَّت بَاْزی»

«جِنَّت بَاْزی» از بازی‌هایی است که دهه شصتی‌ها با آن خاطره‌های زیادی دارند و این بازی در خراسان‌جنوبی نیز بین دخترها و پسرها رواج داشته است.

این بازی را خَتِّ جِنّی «خطّ جِنّی» نیز می‌نامند و در دو نوع بین دختران و پسران بازی می‌شود.

نوع اول اختصاص به بیرجند نداشت و در بسیاری از جاها معمول بود و بیشتر دختر بچه‌ها آن را بازی می‌کردند.

این بازی بدین سان است که با گچ یا زغال روز زمین با کشیدن سه خط عمودی و چهارخط افقی شش «خانه» مربع ایجاد می‌کردند و پس از خانه ششم یک نیم دایره می‌کشیدند که «دروازه» نام داشت و «داو» بازی درست می‌شد.

بازیکنان هر کدام قطعه سنگ تخت و کوچکی داشتند هریک از بازیکنان به نوبت سنگ خود را در خانه یک می انداخت و پای چپش را از زمین برمی داشت و به عقب تا می زد و با یک پا با جهیدن حرکت می کردند و با نک پا سنگ را به خانه دوم می انداخت و به همین ترتیب آن را تا خانه ششم می برد و از آنجا با یک ضربه به بیرون می انداخت.

در خانه چهارم که نام «آسوده» بود حق داشت دو پایش را چند لحظه روی زمین بگذارد و اندکی استراحت کند و بعد به بازی ادامه بدهد.

اگر سنگ بر روی خطی قرار می گرفت و یا از خانه ها خارج می شد و یا در «دروازه» می‌افتاد بازی کن «می‌سوخت» و نفر بعدی بازی را شروع می‌کرد.

نوع دوم که اختصاص به بیرجند داشت و بیشتر پسرها بازی می کردند نحوه بازی تقریبا مانند نوع اول بود و بازیکن با همان شیوه عمل می‌کردند.

در این «داو» خانه نخستین آستانه و نیم دایره انتهایی «دریا» نام داشت.

بازیکن می‌توانست در خانه‌های 8 و 9 دو پایش را در دو طرف خط «هر پا را در یک خانه» بگذارد و اندکی آسوده بشود این دو خانه بر روی هم «آسوده» نامیده می شد.

 

«لولو بازی»

در این بازی یک نفر با کمی فاصله کنار دیوار می‌نشیند و سنگ کوچک و بزرگی رو به رویش قرار می‌گیرد و یک نفر روی چشم‌های او را با دست می‌پوشاند و بعد حدود 10 تا 20 نفر به فاصله 5 متر از او قرار می‌گیرند.

در ادامه نفری که پشت سر فرد نشسته کلمه «لولو» را 10 تا 12 بار در گوش او می‌گوید و سپس یک نفر از آنهایی که رو به روی او قرار دارد با سنگ کوچک چند ضربه به سنگ بزرگی می‌زند و سر جایش می‌نشیند.

نفر اول که تا آن لحظه چشم‌هایش بسته بود با باز شدن چشم‌هایش باید تشخیص دهد چه کسی ضربه‌ها را به سنگ بزرگ زده است، اگر تشخیص داد باید فردی که ضربه زده او را پشت خودش سوار کند و یک دور، دور جمع به او سواری دهد و سر جای اولش کنار دیوار بنشیند و اگر تشخیص نداد باید فردی که به سنگ ضربه زده پشت طرف اول که چشمانش بسته شده بود سوار شود و دور جمع یک دور بزند و سر جای او کنار دیوار بنشیند و بازی به همین منوال ادامه دارد.

دفتر بازی

دفتر بازی نیز از جمله بازی‌هایی است که با شرکت 2 گروه 8 تا 10 نفره انجام می‌شود.

در این بازی که باید در میدانی باز انجام شود 2 گروه روبه روی هم می‌ایستند و تخته سنگ‌هایی به شکل مکعب مستطیل را جلوی خود قرار می‌دهند، هر گروه باید به تخته سنگ‌های گروه مقابل که به صورت عمودی قرار گرفته است طوری ضربه بزند که تخته سنگ به صورت افقی به زمین بیفتد، هر نفر از 2 گروه که موفق به انداختن تخته سنگ رقیب شود می‌تواند به عنوان جایزه دوباره ضربه بزند و تخته سنگ را بیندازد، اگر همه افراد یک گروه موفق به انداختن تخته سنگ‌های گروه مقابل شوند به‌عنوان گروه برنده اعلام می‌شوند و باید پشت افراد گروه مقابل سوار شوند و در زمین رقیب قرار گیرند، به این ترتیب 2 گروه جایشان را با هم عوض می‌کنند و بازی دوباره ادامه می‌یابد.

اوستا غلوم

یکی از بازی‌هایی که اهالی این روستا در ایام عید انجام می‌دهند «اوستا غلوم» است که در این بازی یک گروه 5 نفره یا بیشتر تشکیل و یک نفر به عنوان اوستا انتخاب می‌شود و بازی را شروع می‌کند.

اوستا باید شیرین کاری‌هایی مثل تکان دادن گوش‌ها یا بینی یا تقلید صدا انجام دهد و بازیکنان دیگر به ترتیب همان حرکت را از نفر کناری اوستا تا دیگران انجام دهند و تکرار کنند.

اگر فردی از بازیکنان بخندد جریمه می‌شود و اوستا تعیین می‌کند فرد خاطی باید به چه صورت جریمه شود و این جریمه می‌تواند کلاغ پر یا بشین پاشو باشد.

بازی به همین منوال ادامه دارد و به ترتیب نفر پهلویی اوستا تا نفر آخر به عنوان اوستا انتخاب می‌شوند که این بازی را در محیط بسته هم می‌توان برگزار کرد.

اِسْتایِ زَنجیلْ باف «استاد زنجیر باف»

چند بچّه حدوداً 10 ساله و تقریباً هم نیرو - دختر یا پسر یا هر دو - در یک صف کنار هم می‌ایستادند و دست‌های یکدیگر را محکم می‌گرفتند.

در دو سر صف دو تا از بچّه‌های بزرگتر یا نیرومندتر می‌ایستادند و دست اوّلین بچّه سرِ صف را می‌گرفتند. این دو بچّه نقش دو «استاد» بازی را داشتند. بچّه‏‌ای که در سر طرف راست صف ایستاده بود «استاد» اصلی بازی بود و آن که در سمت چپ صف بود «اِستایِ زَنجیل باف» (استاد زنجیر باف) خوانده می‌شد. ابتدا «استاد» اوّلی به «استاد زنجیرباف» خطاب می‌کرد و می‌گفت: «اِستای زَنجیل باف» و او در پاسخ می‌گفت: «بَاْله / اَاْله»(بله) و ادامه می‌داد: «زَنجیلِ‏ماره بِباف»(زنجیر ما را بباف) و او می‌پرسد:«با صدای چه» اُستاد مثلاً می‌گفت: «با صدای کلاغ». آنگاه استاد دوّمی می گفت:«اُشتُرُن سَرکار از کَدُو قَلْأه بِرَن (اشتران سرکار) سرکار» عنوانی بود که به «امیرقاین» اطلاق می‌شد.(از کدام قلعه بروند)

و او دست خود و دست بچّه‌ای را که گرفته بود بلند می‌کرد و می‌گفت: «اَزی قَلْأه»(از این قلعه)

«استاد زنجیرباف» در حالی که دست بچّه کناری خود را در دست داشت مرتّباً صدای «کلاغ» در می‌آورد و به راه می‌افتاد و بچّه‏‌های دیگر دست در دست به‌دنبال او حرکت می‌کردند و از زیر بازوان «استاد» اوّلی و بچّه مجاورش می‌گذاشتند و صدای «کلاغ» در می‌آوردند و به جای اولیّه خود برمی‌گشتند، در نتیجه بچّه مجاور «استاد» برمی‌گشت و جهت ایستادنش عوض می‌شد و دو دست او که قبلاً در دو طرف وی بود هر کدام از جلو به سویی دیگر کشیده می‌شد. این گفتگو میان دو «استاد» پیوسته تکرار می‌شد و هر بار «استاد زنجیرباف» با بچّه‏‌های پشتِ سرش از زیر بازوان دو بچّه بعدی رد می‌شدند تا جهت ایستادن و وضع دست‌های همه بچّه‏‌ها عوض می‌شد و «زنجیر بافته می‌شد». آنگاه پرسش‌ها و پاسخ‏‌هایی میان دو «استاد» ردّ و بدل می‌شد.

آنگاه هر یک از دو «استاد» صف را به طرف خود می‌کشیدند و همه می‌گفتند: بکش و ببین و آنقدر این کشیدن را ادامه می‌دادند تا دست یکی از بچّه‌ها از دست بچّه کنارش در می‌رفت و «زنجیر» پاره می‌شد و با این عمل این بازی پایان می‌یافت و اگر می‌خواستند آن را ادامه بدهند همین برنامه را تکرار می‌کردند.

«کیه‌کیه در می‌زنه؟»

بازیکنان به وسط می‌آیند و حاضران همراه با آهنگ تنبک و دایره دست می‌زنند و بازی شروع می‌شود.

داستان مربوط به دختری است که خواستگاران بسیاری دارد و آنها پیوسته به منزل آنها می‌آیند. مادر از او سئوال‌هائی می‌کند و جواب‌هائی می‌شنود.

نمونه متن از این قرار است:

مادر: گل پری، نازپری - دیشب لب بومد که بود؟ کل کل غلیوند چه بود؟ دختر: مرگ خودت، جون خودت کسی نبود - بچه تاجر بچه بود - تکه چپت آورده بود - بالای سرم گذاشته بود - وقتی که من بیدار شدم - پدر سگه بجسته بود - گل سرخ و گل زرد و گل ناز - شالا من باشم و یار.

«گردوبازی»

این بازی به صورت گروهی و پسرانه است و در فضای باز انجام می‌شود هریک از بازیکنان بر اساس قرار قبلی در حالی که تعدادی گردو در دست دارند با قرار دادن دو یا سه عدد گردو روی هم یعنی به تعداد افراد بازیکن گردو در کنار هم قرار می‌دهند.

هریک از بازیکنان یک عد د گردو بزرگتر از گردوهای چیده شده در میدان بازی که اصطلاحاً «شقه» می‌نامند برای ضربه زدن به گردوهای چیده شده در دست دارند شروع‌کننده‌ی بازی که در فاصله 4 تا 5 متری مکان قرار گرفتن گردوها ایستاده است با شیر خط کردن تعیین شده بازی را با نشانه گرفتن با شقه‌ای که در دست دارد شروع می‌کنند.

اگر توانست گردوها را با ضربه‌زدن از داخل دایره‌ای که گردوها چیده شده خارج کند همه‌ی گردوها را تصاحب می‌کند یعنی برنده همه‌ی گردوها می‌شود و افراد بازیکن مجدداً گردو خودشان را داخل مکان بازی می‌چینند در این مرحله برنده بازی علاوه بر گردوی که همراه با دیگر بازی کنان داخل میدان بازی قرار می‌داد یک جفت بیشتر از دیگر بازیکنان در «مته» مکان بازی می‌چیند در این مرحله نیز برنده‌ی بازی، آغازکننده‌ی بازی است در هر مرحله از بازی تعداد ی از گردوها در مکان بازی باقی می‌ماند ونفرات بعدی بترتیب بازی را ادامه می‌دهند.

بازیکنان بخاطر هیجان بخشیدن بازی در هر دوره از بازی سعی می‌کنند تعد اد جفت‌های گردو را بیشتر کنند بدین ترتیب بازی ادامه می‌یابد.

در پایان بازی هریک از بازیکنانی که بیشترین گردو را بدست آورندآن فرد برنده بازی است.

«الک دولک»

ابتدا بازیکنان بین خود دو نفر را به عنوان سردسته انتخاب و سپس دوسردسته از طریق یارگیری، یارهای خود را انتخاب می‌کنند.

درانتخاب یار، سرعت و قوای جسمانی اهمیت دارد. بعد از یارگیری، دو دسته بین خودشان قرعه می‌اندازند تا معلوم کنند، کدام دسته بازی راشروع کنند.

سردسته‌ای که می‌خواهد بازی راشروع کند، در یک محل از زمین بازی دوتا سنگ را به فاصله یک وجب دست، کنارهم قرار می‌دهد. بعد چوب الک راروی آن می‌گذارد و چوب دولک را به دست می‌گیرد. یارانش هم دور سردسته جمع می‌شوند آن وقت بااجازه سردسته دوم بازی را شروع می‌کنند.

ابتدا نوک چوب دولک را زیر چوب الک می‌گذارد و با چند بار حرکت دادن آن به چپ و راست، با یک حرکت چوب الک را به هوا پرتاب می‌کند.

دراین هنگام دسته مقابل که منتظر پرتاب شدن چوب الک درهوا هستند، به دنبالش می‌دوند تا آن را بگیرند. اگرچوب الک را درهوا گرفتند، بازی به نفع آنها تمام می‌شود و گروه بازنده بازی را به گروه دوم واگذار می‌کنند.

اما اگرچوب الک را نگرفتند، یکی از بازیکنان همان دسته اول، چوب الک را برمی‌دارد و از همان محلی که به زمین افتاده است به طرف محلی که از آنجا به هوا پرتاب شده، نشانه‌گیری کرده و پرتاب می‌کند. طوری که درهمان محل به زمین بنشیند.

دراین وقت بازیکنی که الک را به هوا پرتاب کرده است، درآن محل ایستاده تا با چوب دولک مانع به زمین رسیدن چوب الک شود.

حتی می‌تواند با همان چوب دولک به چوب الک بزند و آن را دوباره به هوا پرتاب کند. اما اگرنتواند مانع به زمین افتادن الک شود، این بار نوبت آن بازیکن تمام شده و بازی را به یکی ازیاران خود تحویل می‌دهد که بازی را ادامه دهد.

ولی اگرالک را طوری زد که به هوا پرتاب شد، در محلی دیگر به زمین افتاد، همان بازیکن که الک را به هوا پرتاب کرده باچوب دولک فاصله بین الک تا محلی که چوب الک ازآنجا به هوا پرتاب شده را اندازه‌گیری می‌کند و گروهشان امتیاز می‌گیرد. «هریک بار اندازه دولک، یک امتیازاست» بازی دوباره ادامه پیدا می‌کند تا هردسته که توانست حد نصاب امتیاز را کسب کند برنده بازی می‌شود.

«اسم و فامیل بازی»

هر یک از افراد از افراد شرکت‌کننده برگ سفیدی را خط کشی کرده و در ستون‌های آن اسم، فامیل، گل، حیوان، شهر، غذا و... را می‌نویسند یکی از افراد حرفی از الفبا را مشخص کرده و بلافاصله افراد در هر کدام از ستون‌ها نامی را می‌نویسند. هر کس که زودتر تکمیل کرد با صدای بلند می‌گوید «ایست»

نوشتن متوقف شده و فرد اعلام‌کننده اسامی را یکی یکی می‌خواند. پس از او دیگران اسامی نوشته شده را می‌خوانند و هر یک از نام‌ها که درست باشد، چنانچه با دیگران مشترک باشد 5 امتیاز و در غیر این صورت 10 امتیاز تعلق می‌گیرد در پایان امتیازات جمع‌بندی شده فردی که بیشترین امتیاز را آورده برنده اعلام و رتبه دیگران نیز مشخص می‌شود.

همان طور که گفته شد بازی‌ها برگرفته از فضای فرهنگی و جغرافیایی خود هستند و بنابراین هر منطقه‌ای ارزش ها و آن دسته از مهارت‌ها را از طریق بازی در اعضای خود تقویت می‌کند که لازمه زندگی در آن منطقه است.

به هر حال بازی‌های محلی ریشه در آئین و فرهنگ ما دارند و با بررسی واژه‌های مختلف و اشعار استفاده شده در بازی‌های محلی می‌توان به حلقه‌های گمشده فرهنگ در ادبیات این منطقه پی برد.

چه زیبا می‌شد اگر مراکز آموزشی برای انجام دادن این بازی‌ها ساعت‌هایی را به آموزش و انجام آنها اختصاص می‌دادند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 08 مرداد 1396 ساعت: 12:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

خلاصه کتاب جریان شناسی سیاسی در ایران علی دارابی

بازديد: 1379

 

به نام خدا

جریان شناسی سیاسی در ایران

                                                                      علی دارابی            

 

چکیده:

وجود جریان های سیاسی مختلف در کشور که گاه سابقه آنها حتی به سال های پیش از انقلاب باز می گردد، صحنه سیاسی کشور را تا حدودی پیچیده می سازد. بی شک شناخت جریانات سیاسی امروز کشور، بدون شناخت تاریخچه و اساسنامه و اصولی که بدان خود را ملتزم می کنند، امکان پذیر نیست. مشخص شدن وزن هریک از جریانات و احزاب در کشور نیز نیازمند شناخت دقیق این احزاب و سابقه و تأثیرگذاری آنها در کشور است.

یکی از اهداف خلاصه این کتاب** ، شناساندن و تبیین جریان های سیاسی ایران از دهه 20 تا امروز است. برای این امر، این نوشته در 3 فصل تقدیم می گردد. فصل اول به کلیات پرداخته شده، فصل دوم به تبیین جریان های سیاسی پیش از پیروزی انقلاب می پردازد و فصل سوم به تبیین جریان های سیاسی اسلام گرا در جمهوری اسلامی پرداخته شده است.

 

واژگان کلیدی: ایران، جریانات سیاسی، اسلام گرا، اصولگرا(راست)، اصلاح طلب(چپ)

 

فصل اول. کلیات و مبانی نظری پژوهش

در این فصل به تبیین و تعریف مفاهیم و اصطلاحاتی پرداخته شده که در پژوهش حاضر دارای نقش هستند. جریان سیاسی از مفاهیم مهمی است که در این پژوهش محوریت دارد. بنا به تعریف،

جریان سیاسی عبارت است از یک حرکت سیاسی پویا و زنده که با برخورداری از ایدئولوژی مشخص و گرایش های فکری درونی، به مدد رهبران خود، بر نظام سیاسی و نیز اقشار مختلف جامعه تأثیر می گذارد و جبهه، جناح، حزب، سازمان یا نهاد و گروه ویژه خود را بنیان می نهد.

جریان های سیاسی را می توان به دوگروهمستقل و وابسته تقسیم کرد:

1.       جریان سیاسی فکری مستقل، جریان بر آمده از متن جامعه، مردمی و بدون وابستگی به دولت است مانند جریان اسلام گرا.

2.       جریان وابسته را می توان به دو صورت وابسته به دولت نامشروع داخلی و یا وابسته دولت اجنبی است. بهترین مثال برای نوع اول جریان سلطنت طلب و برای نوع دوم جریان چپ مارکسیستی قدیم است.

 معیارهای مختلفی را می توان برای تقسیم بندی جریان های فکری و سیاسی ارائه کرد. در اینجا به 4 معیار که در این پژوهش مورد توجه است اشاره می شود.

1-    شکاف های اجتماعی: افرادی چون استین روکان نروژی و حسین بشریه در ایران از این معیار برای بستن جریان های سیاسی بهره برده اند. فرضیه اصلی در این نگاه این است که شکاف های اجتماعی تعیین کننده نوع خواسته های نیروها وگروهای مختلف و جریان های سیاسی ترجمان شکاف های اساسی موجود در هر جامعه ای به شمار می روند. این شکاف ها می توانند قومی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و... باشند. از نظر بشیریه زندگی سیاسی در ایران در طی قرن بیستم، به شدت تحت تاثیر منازعه ای ناشی از شکاف سنتی و تجدد قرار داشته است.

2-    استقلال و وابستگی: قدرت های خارجی معمولا تلاش می کنند علاوه بر اعمال نفوذ بر قدرت مرکزی، جناح ها و جریان های مختلف سیاسی را نیز به خود وابسته سازند. در یک سوی این شکاف همه ی آنان قرار دارند که وابستگی به بیگانگان در هر نوع آن مخالفند. در سوی دیگر افرادی هستند که به این وابستگی  ها معتقدند. در تاریخ ایران جریان های ملی گرا و اسلام گرا مخالفین  وابستگی و دولت هایی مانند قاجاریه و پهلوی را می توان موافقین آن دانست. جناح هایی مانند لایه های رادیکال گروه های دوم خرداد نیز از موافقین وابستگی محسوب می شوند.

3-    ایمان، بی ایمانی و خلوص اعتقادی یا ناخالصی آن: مثلا قرآن بر اساس این جریان های پنجگانه کار مومنان و مشرکان، منافقان، کافران و مرتدان آن را مطرح می کند.

4-    حق و باطل: طبق رهنمود های قرآن حق طلبان، حزب خدا را تشکیل می دهند. و باطل گرایان در حزب شیطان گرد آمده اند.

متاسفانه علی رغم تقسیم بندی های ارزشمند و معیار های صحیح قرآنی به دلیل هژمونی فرهنگ سکولار غربی و نفوذ آن در ادبیات علوم سیاسی کشور کمتر این معیار مورد توجه قرار گرفته است.

 

فصل دوم نگاهی به جریان هاو آرایش نیرو های سیاسی در ایران از 1320 تا1357:

در یکصد سال گذشته و قبل از انقلاب اسلامی، ایران شاهد چهار حرکت سیاسی مهم بود:

نهضت تنباکو، انقلاب مشروطه، جنبش ملی شدن صنعت نفت و قیام 15 خرداد 1342.

برای توصیف حرکت نیرو های سیاسی در ایران از سال 1320 هجری آغاز می کنیم. این برهه مساوی است با آغاز سلطنت محمد رضا شاه و پایان یافتن جنگ جهانی دوم.

در اینجا سعی شده است شکلی از تقسیم بندی ارائه شود که به نظر صحیح تر بوده و پیشینه نداشته است.

1.       جریان مذهبی یا اسلام گرا: جریان اسلامی در این زمان در دو سطح فعال بود:

 اول) در سطح مراجع، آیات و علماء دینی که در پی احیای ارزش های اسلامی بودند.

دوم) در سطح گروهای متشکل سیاسی - مذهبی که نمونه ی بارز آن را در فداییان اسلام، حزب ملل اسلامی و هیئت های موتلفه ی اسلامی شاهد هستیم.

جریان سیاسی که اسلام را سرلوحه برنامه و مبارزه ی خود قرار داده بودند برنامه خود را بر موارد تأکید داشتند:

1.       مبارزه با بهاییت؛

2.        مبارزه با بی حجابی؛

3.        دفاع از فلسطین و مخالفت با اسراییل؛

4.       مقابله با مارکسیسم؛

5.       مبارزه با تفکر ضد اسلامی احمد کسروی؛

6.       بحث حکومت اسلامی.

در مرجعیت و روحانیت چند نگاه به سیاست وجود داشت:

1.       گرایش اول: از ورود روحانیت به سیاست پرهیز داشت و تنها در موارد خاصی حاضر به پا در میانی بود. آیت الله خوانساری و آیت الله محمد باقر حلبی، رهبر انجمن حجتیه را می توان نماد این تفکر بر شمرد.

2.       گرایش دوم: گرایش روحانیون میانه رو بود. این جریان در عین حال که  با رژیم شاه و مظاهر فساد مخالف بود، موافق با مبارزه قهر آمیز و تند نبود. حضرت آیت الله گلپایگانی و مرعشی نجفی در این گروه جای می گیرند.

3.       گرایش سوم: روحانیون وابسته به حکومت پهلوی بودند. این گروه هیچ گونه مخالفتی با رژیم شاه نداشت و با جریان انقلاب به رهبری امام (ره) نه تنها همراه نبود که مخالف هم بود. آیت الله شریعتمداری نماد این جریان بود.

4.       گرایش چهارم: که نماد اصلی این گرایش اسلام گرای ناب و انقلابی، امام خمینی (ره) بود. این جریان مبارزات خود را با انجمن های ایالتی و ولایتی و کاپیتولاسیون و... آغاز کرد. و در 15 خرداد به اوج     می رسید. گفتمان اصلی این جریان حضور جدی روحانیت در سیاست و تغییر رژیم پهلوی و برقراری حکومت اسلامی بود. این افراد نیز به دو گروه عمده تقسیم می شوند. عملگرایان: افرادی مانند ربانی شیرازی و منتظری؛ وکسانی که کار فکری می کردند مانند استاد مطهری (ره).

در کنار این گرایش چهار گانه روحانیت، روشنفکران دینی نیز حضور داشتند که نقش مهمی در کنار روحانیت داشتند؛ محمد تقی شریعتی و فرزندش دکتر علی شریعتی از پیشگامان این جریان، و دفتر نشر حقایق اسلام در مشهد و حسینیه ارشاد در تهران از کانون های آنان به حساب می آمدند. مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی نیز در دانشگاه ها نقش قابل توجهی داشتند.

سه جریان فداییان اسلام، حزب ملل اسلامی و هیأت های مؤتلفه اسلامی از گروه های اسلامی بودند که مشی چریکی داشتند. در کنار این گروه ها نیز باید از گروههای هفت گانه ای نام برد که پس از انقلاب نام سازمان مجاهدین انقلاب را برخود نهادند: گروه های المنصورون، بدر، امت واحده، توحیدی صف، توحیدی فلق، موحدین و فلاح. این گروه ها چهار ویژگی مشترک داشتند:

1.       اعتقاد به رهبری امام خمینی(ره)؛

2.       مبارزه مسلحانه؛

3.       ایدئولوژی اسلامی؛

4.        مخالفت با تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق.

2. جریان ملی گرا یا ناسیونالیست: ناسیونالیسم از صد سال پیش در ایران با تفکر اروپایی شدن و تجدد آغاز شد و تلاش خود را بر دو نکته معطوف کرد: اعراض از فرهنگ موجود؛ و بازگشت به قبل از اسلام. آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی از طرفداران این مسلک بودند. از سال 1320 ملی گرایی و ناسیونالیسم به مفهوم آزادی و دموکراسی از دوره سلطنت رضاشاه رشد و با کودتای 28 مرداد افول کرد. آغاز و انجام آن در ظهور و سقوط دکتر مصدق خلاصه شد.

جبهه ملی را می توان جریان مهم در این حوزه به شمار آورد. این جبهه پس از موفقیت در جریان ملی شدن صنعت نفت، به دلیل فاصله گرفتن از روحانیت، تضعیف شد و پس از کودتای 28 مرداد 32 به انزوا گرایید و دچار انشعاب شد. در آستانه انقلاب نیز در 8 شهریور 56 این جبهه به رهبری دکتر کریم سنجابی اعلام موجودیت کرد اما پس از انقلاب و موضعگیری علیه لایحه قصاص، از سوی امام (ره) خمینی مرتد اعلام شدند و رهبران آن به خارج رفته و جبهه منحل شد.

3. جریان چپ یا مارکسیستی: مراد از جریان چپ اعتقادی همانا احزاب و تشکل هایی است که مرام و فلسفه الحادی (بی خدایی) و سوسیالیسم را سرلوحه خود قرار داده بودند. برخی مبانی سوسیالیسم عبارت بود از اومانیسم، اعتقاد به اصل پیشرفت، اعتقاد به مفهوم مدرن کار- سرمایه، اصالت نسبی یا مطلق به اراده جمعی، اعتقاد به اصالت اراده مردم در قانونگذاری و اجرا. حزب توده و سازمان چریک های فدایی خلق، دو نماد مهم این جریان محسوب می شوند.

3-1. حزب توده: در مهرماه 1320، با حضور برخی روشنفکران و تحت سلطه کامل شوروی تأسیس شد. پشتیبانی از دادن امتیاز نفت شمال به شوروی، کارشکنی ها در مقابل دولت مصدق، سکوت در برابر کودتای 28 مرداد، محکوم کردن قیام 15 خرداد 42 و همکاری وسیع با ساواک در آغاز "فضای باز سیاسی" از جمله خیانت های این حزب به شمار می آید. پس از انقلاب با بازگشت کیانوری این حزب دوباره فعال شد. این حزب در ابتدا سعی کرد با حمایت از اشغال سفارت امریکا و تأیید مکرر خط امام (ره) و مخالفت با دولت موقت، چهره ای انقلابی به خود بگیرد و جای پای خود را محکم کند؛ اما در سال های 61 62 بر اثر پیگیری های نهادهای اطلاعاتی کشور و کشف شبکه ارتباطی با ک.گ.ب و توسعه شبکه نظامی، سران این حزب دستگیر و انحلال آن توسط دادستانی کل انقلاب اعلام گردید.

3-2. سازمان چریک های فدایی خلق: این سازمان در سال 50 از پیوند دو گروه جزنی و احمدزاده اعلام موجودیت کرد. اعضای این گروه پس از دستگیری و اعدام رهبرانشان، با نوشتن توبه نامه و تعهد همکاری با                                                        رژیم آزاد شدند. این گروه پس از انقلاب شروع به سازماندهی و مخالفت با انقلاب کرد و از آشوب های کردستان و ترکمن صحرا حمایت کرد که در نهایت با کشف شبکه های خرابکاری آنان، این سازمان منحل شد. نهضت آزادی آن را انشعابی نامشروع از خود می دانست.

4- جریان التقاطی یا ترکیبی: در دوران مبارزه با رژیم پهلوی دو جریان التقاطی در ایران قابل بازشناسی است. یک جریان التقاط اصلاح طلب که نهضت آزادی سخنگوی آن بود و دیگری جریان التقاط رادیکال که سازمان مجاهدین خلق نماد آن تلقی می شود.

4.1- جریان التقاط اصلاح طلب

الف:  نهضت آزادی: در اردیبهشت سال 1340 از دو جناح ملی و مذهبی به وجود آمد که مهندس بازرگان ویداله سحابی از موسسین آن محسوب می شوند و نهضت خود را مسلمان، ایرانی تابع قانون اساسی و مصدقی اعلام کردند. فاصله گرفتن از دین شناسی حوزوی و تکیه بر علم گرایی در تبین دین و نو کردن آن، دو ویژگی بارز نهضت آزادی محسوب می شد. تاثیر این مذهب کشاندن مذهب در میان اقشار تحصیل کرده و دانشگاهیان بود. پایگاه نهضت به عناصر مذهبی در دانشگاه و دانشجویان خارج از کشور محدود بود. ابراهیم یزدی در آمریکا، مصطفی چمران در لندن، صادق طباطبایی در آلمان حسن حبیبی و بنی صدر در فرانسه، قطب زاده در سوریه و نقاط مختلف اروپا جلال الدین فارسی در سازمان های فلسطینی از افراد وابسته به نهضت آزادی در خارج از کشور بودند که تلاش داشتند فعالیت خود را با امام (ره) در نجف هماهنگ کنند. اما نهضت در داخل کشور فاقد تشکیلات سیاسی بود که قادر به سازماندهی جریان و مبارزه باشد.

سران نهضت به دلیل سابقه مذهبی در تشکیل شورای انقلاب و دولت موقت نقش مهمی ایفا کردند. امام (ره) خمینی با صدور فرمانی مهندس بازرگان را مامور تشکیل دولت موقت به دور از هر گونه ملاحظات حزبی کرد. دولت موقت هم به دلیل دیدگاه های خود حضور برخی نیروهای غیر مذهبی در دولت، اختلاف فاحش دیدگاه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی سران نهضت با رهبر انقلاب و روحانیون شورای انقلاب و حضور برخی نیروهای جاسوسی در دولت و مخالفت آشکار با فعالیت نهاد های انقلابی و بالاخره تسخیر سفارت آمریکا از کار کنار کشید. امام (ره) هم فرمود ما از اول هم اشتباه کردیم کار را دست اینها سپردیم.

با توجه به مواضع سازشکارانه نهضت آزادی، امام (ره) خمینی در نامه ای به وزیر کشور وقت در سال 65 نهضت را طرفدار جدی رابطه با آمریکا شمرده و آن را غیر قانونی اعلام کرد.

ب: جنبش مسلمانان مبارز:

این حرکت در ادامه جریان چپ اسلامی سوسیالیست های خدا پرست است که حبیب الله پیمان در سال 37 به بعد به آن علاقه مند شد و در سال 55 مستقل گردید. جنبش فعالیت های خود را در اواخر سال 56 آغاز کرد و نشریه امت را منتشر کرد.

نهضت آزادی آن را انشعابی نامشروع از خود می داند. پیمان دارای گرایش نوگرا بود که تخریب سنت ها به عنوان یک هدف را ایجاد نگرش نوین برای دنیای جدید به عنوان یک استراتژی مورد توجهش بود.

4.2. جریان التقاطی رادیکال:

الف: سازمان مجاهدین خلق ایران: در سال 44 با هدف مبارزه مسلحانه با رژیم شاه شکل گرفت. محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان که از طرفداران جبهه ملی و نهضت آزادی و هوادار برداشت های تاریخی و عارفانه دکتر شریعتی از اسلام بودند، سازمان را پایه ریزی کردند. این سازمان مطالب مارکسیستی را به عنوان علم اقتصاد و مبارزه به اعضای خود آموزش می داد. سازمان در آن ایام، پلی برای جذب جوانان از اسلام به مارکسیست شده بود.

تغییر ایدئولوژی سازمان از سال 52 آغاز شد و هنگامی که مجید شریف واقفی در برابر این انحراف رهبران مقاومت کرد، توسط آنان به قتل رسید. در شهریور 54 سازمان در یک بیانیه رسمی اعلام کرد که ایدئولوژی خود را تغییر داده و رهبران آن نیز اعلام کردند که اسلام از حل تضادهای کنونی جامعه بشری عاجز است.

در اثر چرخش ایدئولوژیک سازمان، برخی اعضا مارکسیست شدند؛ برخی سازمان را رها کرده و به دامان اسلام بازگشتند و گروهی نیز در سازمان باقی ماندند و پس از انقلاب، تجدید سازمان شده و رو در روی انقلاب اسلامی ایستادند. این سازمان، پس از انقلاب شاخه نظامی خود ( میلیشیا) را در کوتاهترین زمان ممکن سازماندهی کرد. سازمان مجاهدین خلق، به دلیل برداشت های خاص خود، وارد جنگ قدرت گردید و به دلیل نقش مخربی در ترور مسئولین و رهبران برجسته انقلاب و مردم عادی داشت، همچنین به دلیل جاسوسی برای بیگانگان و همکاری با دشمن متجاوز، اعضای آن مجبور به فرار از کشور شدند. اعضای این سازمان از نظر مسولین  ومردم غیر قانونی و ضد انقلاب و مردم نیز آنان را منافقین خلق می نامند. حادثه عظیم انفجار حزب جمهوری و شهادت 72 تن از یاران انقلاب بویژه آیت الله بهشتی و انفجار دفتر ریاست جمهوری و ترور مردم عادی در کارنامه آن ثبت است. در زمان جنگ با رژیم عراق همکاری داشته است.

البته می توان گروه آرمان مستضعفین، که به رهبری احسان شریعتی ( فرزند دکتر شریعتی ) و شخص بد سابقه ای به نام برزویی فعالیت می کرد، و گروه فرقان، به رهبری اکبر گودرزی، را نیز از جمله جریان های التقاطی قبل انقلاب محسوب کرد که البته به بعد از انقلاب نیز کشیده شدند. گروه فرقان گروهی بود که رو به ترور آورد که استاد مطهری و ترور نافرجام آیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی از مهمترین آنهاست. با اعدام سران این گروهک پرونده آنها نیز بسته شد.

5- جریان سلطنت طلب: پس از انقلاب جریان سلطنت طلب به عنوان جریان سیاسی و مسلط بر ساخت سیاسی قدرت همواره وجود داشته است. جریان سلطنت طلب از مبانی عقیدتی و ایدلوژیکی همچون دیگر جریان ها برخوردار نیست. با این حال طرفداران نظام سلطنتی برای بقای خود این اصول و مبانی فکری را ترویج کردند: شاه محوری، نظام سلطنتی به عنوان موهبت الهی، باستان گرایی و ناسیونالیسم، رابطه خدایگانی بندگی بین شاه و رعیت، سکولاریسم و غرب زدگی.

از جمله احزاب و گروه های عمده وابسته به این جریان می توان به حزب مردم، حزب ملیون، کانون شرقی، حزب ایران نوین و حزب رستاخیز ملت ایران اشاره کرد. اعضای این تشکل های شاه ساخته اغلب از رجال وابسته به دربار و و همچنین جاسوسان فراماسونری ها و وابستگان به اجناب یعنی آمریکا و انگلیس بوده اند.

با پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از درباریان و سلطنت طلبان به دلیل فساد در زمینه های مختلف محاکمه و به اعدام محکوم شدند. گروهی به کشور های غربی به ویژه آمریکا گریختند. این جریان هم اکنون در دو شاخه سلطنت طلبان استبدادی و سلطنت طلبان مشروطه خواه، رضا پهلوی را به عنوان رهبر خود پذیرفته و به فعالیت ضد نظام جمهوری اسلامی مشغول هستند.

فصل سوم: جریان شناسی سیاسی اسلام گرا:

بخش اول: تبیین مفهومی و جامعه شناختی جریان اصول گرا (راست):

منظور از گرایش به اصول در این جریان، معنا داری زندگی و پایبندی به احکام برای ارتقای منزلت انسانی و درک کرامت انسانی و مسولیت بی بدیلی که انسان در این عالم باید انجام دهد، می باشد. این گرایش مبتنی بر باور و استدلال، موفقیت حیات فردی و جمعی را در گرد پای بندی داوطلبانه و مومنانه به مجموعه ی از اصول می داند. اصلاح طلبی نیز امری در درون اصولگرایی و جزء گفتمان و به تعبیر آیت الله خامنه ای فریضه است. جریانی که امروز به عنوان اصولگرایی شهرت یافته و باید از تاثیر گزارترین جریانات انقلاب دانست که در گذشته با نام هایی راست سنتی و مجافظه کار مشهور بود.

حزب جمهوری اسلامی: جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حزب مؤتلفه ی اسلامی و جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی از مهم ترین سخنگویان و حامیان اصولگرایی هستند.

الف: دیدگاه و مواضع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جریان راست

1.     دیدگاه و مواضع سیاسی

1.1              ولایت فقیه و رهبری: این جریان ولایت فقیه را یک مسئله « تشخیصی » می داند و نه « انتخابی »؛ بدین معنا که مردم در انتخاب آن نقشی ندارند. این جریان رهبری انقلاب را « مستظهر به پشتیبانی الهی »      می داند و مشروعیت تمامی نهاد های جامعه را از ولایت فقیه می داند. از دید این جریان الگوی حکومت اسلامی بیش از آنکه بر پایه جمهوریت باشد بایستی بر پایه اصول اعتقادی اسلام پایه ریزی شود.

1.2              نظام حزبی و فعالیت احزاب: این جریان در عین پذیرش تحزب و تشکل، با گسترش دامنه تحزب به روحانیت مخالف است.

1.3              مشارکت سیاسی: این جریان مشارکت سیاسی مردم را هم از جنبه حق و هم از جنبه « تکلیف » نگاه می کند. این جریان مشارکت سیاسی مردم را در فعالیت های سیاسی به صورت مشروط می پذیرد. ( یعنی تا حدی که اصول اساسی زیر سوال نرود.)

1.4              سیاست خارجی و رابطه با آمریکا: تمایلات این جریان در زمینه سیاست خارجی، ریشه در فرهنگ ضد بیگانه دارد. خصلت ارزش مداری این جریان موجب می شود در رابطه با دنیا خارج به ویژه جهان غرب محتاط باشد. این جریان در رابطه با آمریکا هر گونه تماس مستقیم و یا غیر مستقیم را رد می کند و آمریکا را دشمن درجه یک انقلاب می داند.

2.                   دیدگاه ها و مواضع اقتصادی: ریشه فرهنگی جناح راست آن را در امور اقتصادی به بازار نزدیک    می کند. این جریان طرفدار بخش خصوصی است و از این رو با دخالت دولت در امور اقتصادی مخالف است و دولتی کردن امور را سم مهلکی برای اقتصاد می داند. این جناح همچنین معتقد است رشد و توسعه اقتصادی نباید با ارزش ها در تضاد قرار گیرد و عدالت اجتماعی مقدم بر توسعه است.

3.                   دیدگاه ها و مواضع فرهنگی: خط مشی جریان اصولگرا بیش از هر چیزی ریشه در اندیشه اسلام ناب و تفکرات اصیل شیعی دارد و گرایش ذاتی به حفظ ارزش های معنوی و مسائل ارزشی اسلام دارد. از جمله مهم ترین سیاست های فرهنگی این جریان، مقابله به تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی است. این جریان در عین حال استفاده از موارد مثبت سایر فرهنگ ها را مجاز می شمارد.

 

ب: تحول در مبانی و  دگرگونی از راست سنتی به اصولگرایی: پس از آنکه در اواخر دهه هفتاد، نیروهای جناح دوم خرداد، جریان راست سنتی را اقتدارگرا، انحصار طلب، محافظه کار و... معرفی کردند و این جریان به انزوا کشیده شد؛ نیروهای جوان این جریان به بازسازی هویت آن شتافتند و با ابتکار گفتمان اصولگرایی به عکس العملی همه جانبه دست زدند. این گفتمان سازی بر این مبنا بود که ضمن سلب مشروعیت از گفتمان اصلاح طلبی که بعضی از اصول و مبانی انقلاب و نظام را درنوردیده بود اصولگرایی را به منزله اصل انقلاب و نظام قرار داده و به آرمان های اصلی امام (ره) خمینی و انقلاب مبتنی سازد. از سال 78 گروهی از نیروهای انقلابی همسو با جامعه روحانیت مبارز، در قالب شورای هماهنگی به تجدید سازماندهی اقدام و در مبارزات سیاسی سال 80 این عنوان را برای خود، در مقابل اصلاح طلبان به کار بردند.

 تفاوت اصولگرایان با جناح راست سنتی در این بود که رهبری و مدیریت فکری و عملیاتی شان با نیروهای نسل دوم و سوم انقلاب بود که غالبا تحصیل کرده، نوگرا و دارای سوابق فعالیت در دفاع مقدس بودند و از روش های مرسوم و معمول جناح راست برای مبارزه استفاده نمی کردند. نیروهای باسابقه و انقلابی کشور که در بمباران تبلیغاتی رقیب سیاسی منزوی شده بودند به شکل گیری اصولگرایی کمک کردند. التزام عملی به جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی، آموزه های امام (ره) خمینی و وفاداری به مقام معظم رهبری، اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، عدالت خواهی، تجلیل از دفاع مقدس و عوامل آن، حمایت از فقرا و اقشار پایین، مخالفت با تجملات و مصرف گرایی از جمله اعتقادات این جریان است. این جریان با بازسازی خود ابتدا بصورت خاموش و با تابلوی "آبادگران" و با شعارهای غیر سیاسی، شوراهای شهر و روستا را در دست گرفت؛ سپس به صورت آشکار مجلس هفتم را از آن خود کرد و در ادامه در انتخابات ریاست جمهوری نهم به پیروزی رسید و حاکمیت را در دست گرفت.

ج.اصولگرایی: اصولگرایی در نگاه نویسنده نه "چپ" است و نه "راست"، نه "بنیادگرا" و نه " محافظه کار"، نه با " تحجر " نسبتی دارد و نه به دنبال "تندروی" است. این موارد را  نیز می توان به عنوان شاخصه های اصولگرایی ذکر کرد: اعتقاد به جامعیت دین در اداره جامعه، قانون گرایی، مردم سالاری دینی، شایسته سالاری، پذیرش نظارت عمومی، پذیرش عقلانیت و خرد جمعی، التزام عملی به اصول و مبانی انقلاب اسلامی، عدالت خواهی، اعتدال و میانه روی، توجه لازم به علم و دانش و تولی و تبری.

 

بخش دوم: روحانیت از اتحاد و ائتلاف تا تحول و دگرگونی جریانی- جناحی:

از اصول اساسی اندیشه امام خمینی (ره)، که مردم و روحانیت با نهضت ایشان با همراه شده و اتحاد یافتند،   می توان به این موارد اشاره کرد: مردم، جمهوری اسلامی، ولایت فقیه، استکبارستیزی، حمایت از فلسطین، اسلام  سیاسی و...

در ادامه به بررسی طیف اصولگرا از جریان های سیاسی اسلام گرا می پردازیم:

1. حزب جمهوری اسلامی: بی شک در رأس طیف اصولگرا که بطور اخص متأثر از اندیشه امام (ره) بودند، حزب جمهوری اسلامی قرار دارد. مغز متفکر و تئوریسین این تشکل اسلامی، آیت الله دکتر بهشتی بود. بنیانگذاران آن نیز 5 روحانی برجسته انقلاب یعنی حضرات آیات، بهشتی، خامنه ای، باهنر، هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی بودند. این حزب در ابتدای کار با استقبال عمومی و گسترده و بی نظیری روبرو گردید.

تأکید بر تداوم انقلاب و جلوگیری از تحجر، التزام به همبستگی روزافزون همه نیروهای مبارز مسلمان، تلاش برای حفظ استقلال و اصالت اسلامی حزب، استفاده از همه شیوه های مبارزه و سازندگی که با معیارهای اسلامی سازگار باشد، از جمله اصول و خط مشی حزب محسوب می شود. این حزب جامعه ای را اسلامی  می داند که در آن ارزش های اجتماعی، بر همه روابط اجتماعی حاکم باشد. حزب همچنین نقش فقیه و ولایت فقیه در عینیت یافتن ارزش های اسلامی را بنیادی می داند. از جمله کارکردهای حزب جمهوری اسلامی، ایستادگی و مقاومت در برابر لیبرال ها و مقابله با اندیشه های مخالف برگزاری انتخابات مجلس و تدوین قانون اساسی بود.

به دلیل کثرت اشتغالات رهبران حزب، که رهبران انقلاب نیز بودند، خلأها و نیازهای اساسی حزب و کادرهای حزبی تأمین نمی شد و با شهادت رهبران حزب نیز افت شدیدی در حزب رخ داد. همه عوامل اینچنینی دست به دست هم داد تا در نهایت آیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی، انحلال حزب را بهتر از وجود آن تشخیص دادند و با کسب اجازه از امام امت، حزب منحل گردید.

در همین زمان ها، بحث های اختلافی در مسائل اقتصادی و اختیارات ولی فقیه در سازمان مجاهدین انقلاب نیز بوجود آمد، که در آن جا نیز با نامه نماینده امام (ره) در این سازمان، ایشان با انحلال این سازمان نیز موافقت کردند.

2. جامعه روحانیت مبارز: در اواسط سال 56 روحانیون طرفدار امام (ره) در تهران، تشکلی به نام « روحانیت مبارز» بوجود آوردند که برنامه ریزی راهپیمایی ها، سخنرانی در مساجد، تهیه شعارها و در مجموع سازماندهی نهضت، را برعهده داشتند. از موسسین این تشکل می توان به بزرگانی چون آقایان بهشتی، مطهری، مفتح، باهنر، مهدوی کنی و هاشمی رفسنجانی اشاره کرد. نگاه به سیر اتفاقاتی که در سال های منتهی به پیروزی انقلاب در جامعه رخ داد، اهمیت و تأثیر این تشکل روحانی در مبارزات را به خوبی نمایان می سازد. حضور اعضای برجسته این تشکل در شورای انقلاب نیز اهمیت ویژه ای بدان می بخشد.

ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای و پس از آن هاشمی رفسنجانی، همچنین ریاست قوه قضاییه از سال 68 تا 78 که برعهده آیت الله یزدی بود، از مهم ترین مناصب اعضای جامعه بود. در مجلس نیز، ریاست قوه مقننه در دوره های اول و دوم که بر عهده هاشمی رفسنجانی بود و دوره های چهارم و پنجم که بر عهده ناطق نوری بود -، از دیگر مناصب مهمی بود که در اختیار اعضای جامعه روحانیت بود. اکثریت مجلس نیز، به جز دوره های سوم و ششم، در اختیار نیروهای جامعه روحانیت و هواداران آن بود.  فقهای شورای نگهبان؟؟؟

در مورد مواضع و دیدگاه های این تشکل روحانی نیز باید گفت که از لحاظ سیاسی، ولایت مطلقه فقیه را به عنوان یک عنصر مهم تلقی کرده و مشروعیت نظام را از آن می داند. در اقتصاد نیز به بخش خصوصی و مشارکت مردم و کاهش نقش دولت توجه ویژه ای دارد. در امر فرهنگی نیز یک گرایش سنتی قوی را تجویز و به حفظ ارزش های معنوی انقلاب تأکید می کند. در سیاست خارجی هم نگرشی باز دارند؛ بدین ترتیب که معتقدند ما که عضو جامعه بین الملل هستیم رفتاری داشته باشیم که دیگران ما را تحمل کنند. به جرأت        می توان این تشکل را پدر معنوی جریان اصولگرا نامید.

3. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را باید معتبرترین و تأثیرگذارترین تشکل روحانی برشمرد. هرچند این تشکل سابقه طولانی دارد، اما نقطه اوج فراگیر شدن جامعه مدرسین به معرفی امام (ره) در سال 40 به عنوان مرجع علمی علی الاطلاق جهان تشیع می گردد.

می توان سه دوره تاریخی را برای فعالیت این تشکل برشمرد:

الف) دوره اول به 1340 تا 1342: از زمان مرجعیت امام (ره) و با اهداف همچون اصلاح و تکمیل برنامه های درسی حوزه ی تحقیق در علوم و معارف اسلامی، تبلیغ و گسترش اسلام در داخل ایران و خارج کشور، سعی در اجرای احکام و قوانین سیاسی، اجتماعی و... مبارزه با طاغوت و ستمگران و... پایه گذاری شد. در ایام دستگیری امام (ره)، به کوشش برخی از اعضای جامعه، چند نفر از فقها و مراجع بزرگ طی اطلاعیه ای مرجعیت امام (ره) را تأکید کردند.

ب) دوره دوم: 1342 تا 1357: از آنجا که هدف رژیم از تبعید امام (ره) فراموشاندن وی از اذهان مردم بود، از این رو در این ایام وظیفه جامعه مدرسین سنگین تر شد، چون باید مردم را در صحنه مبارزه نگه می داشت و از تبعید امام (ره) علیه رژیم بهره می برد، جامعه مدرسین در این ایام در 2 بعد فعالیت می کرد: یکی ترویج و گسترش دایره مرجعیت امام (ره) و دیگری افشاگری علیه رژیم شاه

ج)  دوره سوم: از 1357 تا کنون: از این زمان به بعد مسئولیت جامعه مدرسین تغییر کرد. و از مبارزه با رژیم طاغوتی به مشارکت در تأسیس و تثبیت حکومت اسلامی تبدیل شد و در چند جهت به تثبیت نظام کمک کرد: پذیرش مسئولیت های مربوط به نظام، تبیین و تحقیق در مسائل مورد نیاز نظام، اصلاح و برنامه ریزی برای حوزه های علوم دینی، تدریس علوم و معارف اسلامی، کمک به تأمین قضات مورد نیاز و... است.

حضور در عرصه سیاسی انتخابات در تمام دوره ها و معرفی نامزد، از جمله جمله مشارکت های سیاسی جامعه مدرسین است. حکم به نامشروع بودن سازمان مجاهدین انقلاب و معرفی مراجع جایزالتقلید از دیگر اقدامات تأثیرگذار جامعه مدرسین است. برخی از چهره های این تشکل از جمله آیت الله جوادی آملی، آذری قمی و یوسف صانعی، هر یک به دلیل خاصی، به عقیده نویسنده گفتمان ساز نامیده شده اند.

4-  حزب موتلفه ی اسلامی: جمعیت هیات های موتلفه ی اسلامی در سال 1342 از اتلاف گروه هایی از میان بازاریان و اماکن های مذهبی سر برآورد. اعضای هیات های موتلفه ی اسلامی عمدتا از افراد با سابقه در مبارزات سیاسی بودند و محرک اصلی آنها اندیشه دینی و اسلامی بود. این افراد پس از در گذشت آیت الله کاشانی به سوی امام (ره) خمینی جذب شدند. هر چند که این هیات با لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی و رفراندم مخالفت کردند اما نهضت 15 خرداد نقش اصلی را برای سازماندهی موتلفه دانسته است. اعدام انقلابی حسن علی منصور نخست وزیر وقت اولین و عملا آخرین اقدام نظام آنان بود که با اخذ مجوز از آیت الله میلانی صورت گرفت. اعضا و هواداران این جمعیت در طول دوران مبارزه نقش موثری در چاپ و توزیع اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره) و سازماندهی اعتراضات بازاریان و اصناف داشته و در ماه های پایانی عمر رژیم نیز در تدارک راه پیمایی و اعتصابات داشتند.

با انحلال حزب جمهوری اسلامی اعضای موتلفه در سال 67 تمهیدات لازم را برای تشکیلاتی با سازوکار جدید فراهم ساختند. این حزب رهنمودهای ولی فقیه زمان را به عنوان بهترین معیار و راهنما قبول دارد.

در حال حاضر حزب موتلفه را باید با سابقه ترین حزب سیاسی ایران نامید. داشتن دفتر و شعبه در همه استان ها و شهرستان های کشور از ویژگی های این حزب پر سابقه است. ارتباط پیوسته و دائمی با روحانیت و اهتمام در همراهی و و اعلام مواضع با آنان نیز از مشخصات حزب است.این حزب در مجموعه جریان اصولگرا نیز از جایگاه مهمی برخوردار بودند و در نقش هماهنگ کننده و رهبری بیش از 10 حزب و تشکل سیاسی که با عنوان جبهه پیروان خط امام (ره) و رهبری فعالیت می کنند ایفای نقش دارند.

5-  جمعیت ایثار گران انقلاب اسلامی: با توجه به فضای دوقطبی کشور در دهه 70 جمعی از نیروهای انقلاب و جنگ که نمی خواستند در دسته بندی های رایج چپ و راست قرار گیرند برآن شدند تا جمعیت ایثارگران انقلاب را در سال 1375 تشکیل دهند. تلاش برای ایجاد همگرایی و وحدت میان تشکل های سیاسی درون نظام و گفتمان سازی، نظریه پردازی و ارائه تحلیل های نو از جمله ویژگی های جمعیت ایثارگران است. آنان در جهت گسترش دین اسلام و شکل گیری یک جامعه نمونه اسلامی برپایه اندیشه های اسلامی از جمله مواردی است که در اساسنامه حزب آمده است.

تلاش برای تلطیف فضای کشور پس از حادثه 18 تیر 78 و ایجاد همگرایی و وحدت میان تشکل های سیاسی مختلف کشور را باید از اعمال ایثارگران دانست. حمایت از ناطق نوری در انتخابات 76، حمایت از توکلی در انتخابات 80 و حمایت از قالیباف در دور اول و احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری سال 84 از جمله موضع گیری های این حزب است. اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه و تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی از جمله مهمترین مواضع و دیدگاههای این حزب است.

6-  آبادگران حد واسط راست تا اصوگرایی: در دومین دوره انتخابات در شورای شهر بود که «ائتلاف آبادگران ایران اسلامی» اعلام موجودیت کرد. استفاده از نیروهای نخبه که غالبا وابستگی وتعصب جناحی نداشتند. استفاده از نیروهای میانه رو چپ و جریان اصلاحات، گفتمان و شعار های جذاب و نکوهش رفتارهای باندی و جناحی استراتژی این جریان بود. این ائتلاف در انتحابات شورای شهر دوم پیروز شد و شهرداری محمود احمدی نژاد ثمره آن بود. پیروزی در انتخابات مجلس هفتم از دیگر نتایج آن بود. در نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری این جریان تصمیم به باز تعریف هویت و تبین اندیشه و ماهیت خود برای افکارعمومی پرداخت که اصولگرایی محصول این اقدام بود.

بخش سوم: تبین مفهومی و جامعه شناسی جریان چپ یا اصلاح طلب:

الف: جریان چپ از پیدایش تا کنون و دگرکنی منابع.

1-         چپ سنتی: در ایران چپ بر پایه گرایش مذهبی و گرایش اعتقادی کمونیستی شکل گرفت. حزب نیرو های لیبرال و یکدست شدن حاکمیت زمینه را برای خودنمایی اختلافات در سازمان مجاهدین انقلاب سپس حزب جمهوری و سپس جامعه روحانیت مبارز فراهم کرد.؟

گرایش شدید به تضاد های رادیکالی و تند، دفاع از تمرکز گرایی در اداره امور، تجویز دیم حداکثری، دفاع از دولت گرایی حداکثری، مخالفت با خصوصی سازی، طرفداری از محرومان و دفاع از عدالت اجتماعی، استکبار ستیزی، و بالاخره دفاع از ولایت مطلقه فقیه، و وی را فصل الخظاب در تمامی امور دانستن از ویژگی های جریان چپ اسلامی در دهه اول انقلاب اسلامی است. این جریان حاکمیت دهه اول انقلاب را در دست داشت.

چپ سنتی غرب ستیزی و صدور افکار و آرمان های انقلاب را سر لوحه امور می دانست. این جناح هر گونه رابطه با آمریکا را را به شدت رد می کرد. چپ سنتی با خصوصی سازی گسترده واحد های تولیدی مخالف بود وآن را بطور محدود می پذیرفت. در دیدگاه این جناح، توسعه و رشد اقتصادی در مقایسه با عدالت اجتماعی از اولویت کمتری برخوردار است. این جناح عدالت اجتماعی را از طریق نظام سهمیه بندی امکان پذیر می دانست.جناح چپ معتقد وجود به تهاجم فرهنگی بود اما عوامل داخلی را در این امر موثر می داند.

با گذشت زمان و با توجه به برخی از تغییرات در داخل و خارج کشور جناح چپ عملا دیدگاه های خود را (نخست وزیری، مجلس....) از دست داد و جانشین شد. جریان چپ سنتی در این ایام که دوران افول قدرت و انزوا بود به کادرسازی، نطریه پردازی و گسترش فعالیت های رسانه ای و تشکیلاتی روی آورد.

2-         چپ مدرن: جریان چپ سنتی برای انتقال به دوران اصلاحات از دوره ای با عنوان چپ مدرن سود جست. از مشخصات چپ مدرن آن بود که از ریزش های راست سنتی یارگیری کرد و با ایجاد شکاف میان آنها جایی برای نفوذ خود پیدا کرد. تشکیل حزب کارگزاران سازندگی نمادی از این اقدام است. طیف چپ جدید را باید یک جریان نو پا وتازه در عرصه اجتماعی وسیاسی در ایران دانست. این جریان که اغلب از طیف چپ سنتی تشکیل شده، پس از دور ماندن از قدرت در سال 68، با حضور در مراکز علمی و دانشگاهی، رو به سوی تجدد، نوآوری و بازنگری آمد. چپ نو با تند روی و دولتی شدن صرف امور اقتصادی مخالف است و بیش از سایر طیف ها بر عنصر جمهوریت تاکید دارد. اصل سیاست خارجی آنها نیز اصل تنش زدایی می باشد.

برخی مفاهیم و اعتقادات چپ مدرن نسبت به چپ سنتی تغییر کرد که به اجمال ذکر می کنیم. در زمینه ولایت فقیه، چپ مدرن مشروعیت ولی فقیه را از قانون دانسته و اختیارات وی را محدود به قانون اساسی می داند. این جناح همچنین بر ضرورت فعالیت احزاب تاکید می کند و در مورد سیاست خارجی به نقد تمدن غرب معتقد است و نه نفی آنها و مشکل امروز جامعه را عوام زدگی می داند نه غرب زدگی.

3-         جبهه دوم خرداد: جبهه دوم خرداد عنوان گروه های پیروز در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 بود که در برگیرنده طیف گسترده ای از چپ سنتی (مجمع روحانیون) به چپ مدرن (کارگزاران)، اصلاح طلب( حزب مشارکت) و لایه هایی از جریان ملی مذهبی را در بر می گرفت که تنها وجه اشتراک آنها مخالفت و حذف جریان مخالف بود. دیری نپاید که اختلافات آنان بالا گرفت. گروهی پدر سالاری و انحصارطلبی مشارکت و سازمان مجاهدین خلق را بر نمی تابیدند. جمعی بر سر سهم خواهی و کسب قدرت، برخی هم با افراط گرایی مخالف بودند. اما این جریان رادیکال دوم خرداد بود که به دلیل قدرت داشتن در گفتمان سازی، نظریه پردازی و کار تشکیلاتی، به عنوان نماینده کل جریان در سطح جامعه مشهور شد. دیدگاه ها و مواضعی چون «طرح حاکمیت دو گانه» و « لوایح دوگانه » طرح خروج از حاکمیت، رفراندم، تحصن و استعفا، ساختار شکنی و قدرت طلبی از جمله مواضع این جبهه بود. افول قدرت این جریان را باید علاوه بر اتخاذ مواضع رادیکالی، در ابهام داشتن در برخی مفاهیم مانند جامعه مدنی و اصلاحات دانست.

4-         اصلاحات: دوم خردادی ها که خود را اصلاح طلب می خواندند نتوانستند تعریف جامع و مانع از اصلاحات ارئه کنند. علاوه بر وجود ابهام در ویژگی های اصلاحات مورد نظر دوم خردادی ها، اصلاحات مورد نظر آنان از نوع سکولار آن بود. قانون گرایی از مولفه های اصلاح طلبی بود اما به ضد خود تبدیل شد و معلوم شد منظور از آن نادیده انگاشتن فصل الخطاب های قانونی بود. جامعه مدنی نیز که از شعار های این جبهه بودند پایه اصولی چون فرد گرایی، نفع انگاری، سکولاریسم، اومانیسم، پلورالیسم و تکثیر گرایی استوار شد آشکارا مبلغ جدایی دین از سیاست است. اصلاح طلبان افراطی، همچنین با نگاهی نسبی گرایانه از تساهل و تسامح، تفکر گرایی را در جامعه گسترش دادند که می توان آن را رنگ و لعابی برای گذر از عقاید و مقدسات و مرز های نظام اسلامی دانست.

بی شک فقدان راهبرد، بزرگترین معضل جریان اصلاح طلب بود. همچنین فقر فرهنگ اصلاحی، فقدان مانیفست، ضعف نهادی و تشکیلاتی، فقدان منشور و گفتمان قابل اجماع، جناح زدگی مفرط و... را از دیگر معضل های این جناح باید برشمرد.

مهمترین احزاب و تشکل های سیاسی این جریان

1-         سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: سازمان مجاهدین از وحدت هفت گروه سیاسی معتقد به رهبری امام (ره) خمینی و مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه تشکیل شد، امت واحده، توحیدی بدر، توحیدی صف، فلاح، فلق، منصورون و موحدین. این سازمان در دوره اول فعالیت خود (58-61) خدمات مهمی به انقلاب انجام داد: مشارکت فعال در تشکیل سپاه پاسداران، مقابله با ضد انقلاب در کردستان، تلاش برای خنثی سازی کودتا و... امام (ره) خمینی در پی درخواست سازمان آیت الله راستی کاشانی را به عنوان نماینده خود در آن سازمان منصوب کردند. با انتصاب راستی­کاشانی اختلافات میان اعضا در شکل­های جدیدی (مخصوصا حدود اختیارات و جایگاه نماینده امام (ره) ) مطرح شد.

در دوره دوم(61-65) که سازمان از حالت نظامی خارج و علناً فعالیت سیاسی می کرد، به شدت افول کرد. خروج برخی از نیروهای و رفتن آنان به نهاد های نظامی، رفتن به جبهه و... از دلایل این افول است. بالاخره آیت الله راستی کاشانی استعفای خود را اعلام و از امام (ره) درخواست انحلال آن را کرد که مورد موافقت امام (ره) قرار گرفت. دوره ی سوم این سازمان (از سال 70 تا کنون) با اهدافی متفاوت آغاز شد. این سازمان در سال 70 از وزارت کشور مجوز فعالیت گرفت. اعضای این سازمان عمدتا کسانی بودند که در سال 61 به دلیل اختلاف با نماینده امام (ره) از آن استعفا داده بودند. مواضع این دوره بعد از تجدید حیات، عملا انتقاد از برخی عملکردهای دولت هاشمی و جناح راست بود. حمایت آشکار و علنی سازمان مجاهدین از آغاجری و اظهارات هتاکانه او باعث گردید، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با انتشار بیانه­ای خطاب به مردم آن سازمان را فاقد مشروعیت دینی اعلام کند.

 این سازمان که در ابتدا مخالف جدی امریکا بود، امروز سردمدار جریانی است که خود را طرفدار مذاکره و رابطه با آمریکا ست و از واگذاری امور به دست مردم حمایت می کند. نکته و دیگر درباره سازمان مخالفت آنان با روحانیت و عدم التزام آنها به ولایت فقیه (حتی در دوران امام (ره) خمینی ) بوده است.

در پرونده این سازمان برخی نقاط مبهم مانند انفجار دفتر نخست وزریری در سال 60 و حادثه کوی دانشگاه در سال 78 وجود دارد.

2-         مجمع روحانیون مبارز:ریشه انشعاب مجمع روحانیون از جامعه روحانیت تقریبا همان مسایل اختلافی سازمان مجاهدین خلق و حزب جمهوری اسلامی است. به هر حال در سال 67 این انشعاب با تایید امام (ره) خمینی صورت گرفت. با تشکیل مجمع روحانیون مبارز که خود را پرچمدار اسلام ناب محمدی و مبارزه با فقر و غنا و نماینده اصیل خط امام (ره) معرفی می کرد جامعه روحانیت در انزوا و سکوت فرو رفت. مجمع توانست با شعار های خود اکثر کرسی های مجلس سوم را از آن خود کند. در این ایام شاکله اصلی نظام مدیریتی و اجرایی کشور در اختیار چپ بود. اما با گذشت مدت زمان اندکی و به دلیل حضور کادر اصلی حزب در امور کشور، کادر سازی و سامان دادن تشکیلات و همچنین مواضع سلبی مجمع در دوره ی هاشمی، افول آن آغاز شد. با رحلت امام (ره) خمینی را باید از علل اصلی افول مجمع برشمرد. این افول آنقدر واضح بود که در دوره ی چهارم مجلس هیچ یک از اعضای مجمع به مجلس راه نیافتند.

این مجمع پس از افول و کناره گیری در خرداد 76 و با ریاست جمهوری خاتمی از اعضای اصلی خود به قدرت بازگشت؛ مجلس ششم نیز در اختیار این حزب قرار گرفت. در این دوره تغییر جدی در مواضع و دیدگاه های مجمع روحانیون مانند دیگر تشکیلات جناح چپ رخ داد که در گذشته بدان اشاره شد. اما باز هم حضور در قدرت همراه با افراطی گری های این جریان بود که مجددا سبب حذف آنها از صحنه قدرت شد. البته این بار بر خلاف گذشته از صحنه سیاست کنار نرفت و در همه­ی انتخابات ها شرکت می کرد و به تشکیل حزب و انتشار روزنامه و سایت پرداخت. این مجمع اخیرا نیز با انشعاب دیگری روبرو شد و آن خروج مهدی کروبی ازآن و ایجاد حزب اعتماد ملی است.

3-         دفتر تحکیم وحدت: سابقه فعالیت جنبش دانشجویی به بیش از انقلاب بر می گردد. در سال های پیش از انقلاب، جنبش حامیان و سخنگوهای متعددی داشت: از چریک های فدایی خلق تا سازمان دانشجویان مسلمان. پس از انقلاب جنبش دانشجویی با درک درست از شرایط انقلاب به باز تعریف نقش خود پرداخت. جریان هایی مانند چریک های فدایی خلق و مجاهدین خلق با قرار گرفتن روبروی مردم از صحنه حذف شدند. مهمترین اقدام دانشجویان پیروی خط امام (ره) (که دیگر تشکیلات دانشجویی مهمی بود) تسخیر سفارت آمریکا بود. در سال های 60 تا 67 گفتمان اصلی این جنبش عدالت خواهانه بود، از سال 67 تا 76 گرایش های انتقادی به حکومت و علاقه مندی به مسایل صنفی افزایش یافت. دفتر تحکیم در این دوره آشکارا از مواضع مجمع روحانیون دفاع می کرد. در این دوره سخنگویان دیگری هم وارد عرصه فعالیت دانشجویی شدند. «جامعه اسلامی دانشجویان»، «بسیج دانشجویی» و «تشکل دانشجویی به رهبری طبرزدی» از این جمله اند.

پیروزی خاتمی در انتخابات 76 این تشکل را بار دیگر محوریت بخشید اما افراطی گری ها، انحصار طلبی و سیاست زدگی مفرط تیر خلاصی بر پیکر آن وارد کرد و پس از آن انشعاب در انشعاب، انزوا طلبی و از همه بدتر گفتمان سکولار در رویکرد مخالفت با نطام، لایه ای از تحکیم را فرا گرفت. باید گفت اولین انشعاب از دفتر تحکیم و جنبش دانشجویی در سال 65 و با عنوان جامعه اسلامی دانشجویان رخ داد. سپس در سال 71 بسیج دانشجویی به تشکل دانشجویی اضافه شد. در سال 77 اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل شکل گرفت. سپس در سال 80 طیف شیراز دفتر تحکیم وحدت معروف شدند. اکثریت اعضای طیف علامه سکولار هستند. در خود طیف علامه نیز انشعابات فراوانی رخ داد.

4-         حزب کارگزان سازندگی:جریان چپ سابق و راست مدرن در دوران ریاست جمهوری هاشمی و در آستانه پنجمین دوره ی انتخابات مجلی با عنوان کارگزاران اعلام موجودیت کردند. جریان کارگزاران که پس از کناره گیری جریان چپ، خود را رقیبی جدی برای جناح راست می دانست وارد عرصه سیاست شد و حملاتی را علیه جناح راست آغاز کرد. با این حال جامعه روحانیت اکثر کرسی های مجلس پنجم را از آن خود کرد. از مهمترین مواضع و دیدگاه های این حزب می توان به این موارد اشاره کرد: اعتقاد به تشنج زدایی، طرفدار مذاکره و رابطه با آمریکا، طرفدار مشارکت سیاسی و همه جانبه، کمرنگ شدن مظاهر اجتماعی و کاهش تدریجی نقش دین در جامعه. این حزب همچنین خواهان تغییر قانون اساسی برای امکان پذیر شدن تداوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی پس از دوره قانونی بود. با این حال نباید از انصاف دور داشت که کارگزاران سازندگی در سازندگی کشور پس از جنگ و بازتر شدن فضا فرهنگی سیاسی جامعه و تنش زدایی در عرصه بین الملل و خدمات قابل تقدیر داشته است.

5-    حزب مشارکت ایران اسلامی: حزب مشارکت بر شانه های دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) بود، چرا که در میان فهرست 110 تن از موسسان اولیه حزب، اسامی عمده و تاثیر گذار، همان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) بودند که در 13 آبان سفارت آمریکا را تسخیر کردند. حزب مشارکت ازآن دست احزاب دولت ساخته بود که بلافاصله با انقضای دوره قانونی دولت محمد خاتمی افول خود را آغازکرد. در یک نگاه کلی می توان حزب مشارکت را دارای این ویژگی ها برشمرد:

 تشکیلات فراگیر، گفتمان جدید، نهاد مخالفت با وضع موجود و حزبی شخص محور.

در اولین انتخابات شوراها حزب مشارکت در نقش مدیریت و رهبری جبهه دوم خرداد موفق عمل کرد و اکثر قاطع شوراها بدست آنان افتاد. اما عملکرد بسیار ضعیف و قدرت طلبانه آنها، این شوراها را در دوره بعد از آنها گرفت. در مجلس ششم نیز اکثر کرسی ها به دست جبهه دوم خرداد افتاد ولی باز هم با عملکرد خود فضایی بوجود آورد که در نهایت باعث حذف آنان از این صحنه نیز گردید.

چند نقدی که می توان بر حزب مشارکت وارد کرد:

1-    ایدئولوژی: ایدئولوژی ترکیبی بود از طرفداران سروش و شریعتی و برخی نو اندیشان تجدد خواه که با گفتمان سکولاریسم ترویج می شد.

2-    رفتار: این حزب رفتاری افراطی و به نهایت رادیکالی و انحصاری داشت.

3-    مطبوعات: اکثر مطبوعات و نشریات و رسانه های مکتوب که نقش ارگان احزاب سیاسی را برعهده داشتند و تلاش برای بدست گرفتن قدرت را در دستور کار قرار داده بودند و دارای نقش مخرب شده بودند. ایجاد یأس و بدبینی در مردم، تقابل میان نهادهای کشور، تلاش برای تضعیف اندیشه های اسلامی از جمله کارهای این مطبوعات بود.4

4-    بحران تحلیل: شاید بزرگترین نقد وارده بر حزب مشارکت به فقدان تحلیل جامع در خصوص وضعیت داخلی ایران در عصر دوم خردادی ها و آینده جریان و نداشتن برنامه آینده نگرانه برگردد.

6-         مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم: تفاوت در افکار، دیدگاه ها و برداشت ها حتی در رابطه با مسایل فقهی، اعتقادی و آینده نگری در باب حکومت اسلامی و بالاخره ایجاد یک حرکت جمعی در مسایل سیاسی و در برابر جریان رقیب (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) از اصلی ترین انگیزه های تشکیل این گروه سیاسی در حوزه ی علمیه قم بوده است. ریشه های تشکیل مجمع محققین را بایستی در دفتر تبلیغات جستجو کرد. طرفداری از اسلام ناب و پویا از طریق برداشت های پویا از فقه فعالیت در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی ایران از مهمترین اعتقادات این تشکل سیاسی محسوب می شود. این تشکل یکی از اعضای اصلی گردهمایی های 18 گانه جبهه دوم خرداد بشمار می آید. اعتراض به حکم اعدام آغاجری و درخواست از مراجع برای جلوگیری از آن، از مهمترین اقدامات این مجمع است. از دیگر مواضع مجمع مدرسین می توان به انتقاد از دولت نهم، انتقاد به آیت الله مصباح یزدی، طرح شورایی شدن مرجعیت و اعتقاد به محدود بودن اختیارات ولی فقیه اشاره کرد.

7-         حزب اعتماد ملی: 4 ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم، مهدی کروبی به وعده تشکیل حزب خود عمل کرد و با انتصاب 52 عضو شورای مرکزی، خود دبیر کلی حزب اعتماد ملی را به عهده گرفت. کروبی همچنین روزنامه اعتماد ملی را منتشر ساخت اما در راه اندازی کانال ماهواره ای توفیقی نیافت. گرفتن رای چشمگیر در انتخابات نهم آن هم در شرایطی که یاران جناحی و اعضای مجمع روحانیون هم از کروبی حمایت نکرده بودند، زمینه اعتماد بنفس چشمگیری در کروبی بوجود آورد و وی را به راه اندازی حزب و انشعابات تحریک کرد. وی پس از تشکیل حزبش نوک انتقادات را به رأس هرم اصلاح طلبان متمرکز می کرد و از آنها خواست که در درجه اول به اصلاح خودشان بپردازند.

چیزی که برای کروبی ناگوار بود این بود که اعضای مجمع روحانیون نه تنها در انتخابات نهم ریاست جمهوری از وی حمایت نکردند که برخی از آنها علیه وی نیز موضع گیری کردند. کروبی در تلاش است با راه اندازی یک حزب فراگیر و غیر روحانی به کرسی های قدرت در کشور دست یابد.

در مرام نامه حزب و در کنگره دوم آن که به تفضیل از سیاست های داخلی و خارجی سخن گفته شده سخنی از امام (ره) خمینی و ولایت فقیه در رهبری نیامده است.

بخش چهارم: جریان سوم

جریان سوم عنوان اشخاص، احزاب، گروه ها و تشکیل هایی است که همه آنها در یک اصل مشترک مشترک هستند و آن اینکه حاکمیت دو جناح چپ و راست به سر آمده و کشور باید از حاکمیت این دو جناح عمده خارج شود. البته این جریان قابل تفکیک به دو گروه موافق و مخالف نظام است.

الف: موافق نظام

1.         مدرسه حقانی: پایه گزاران مدرسه حقانی در سال های پیش از انقلاب نطام آموزشی سنتی حوزه را با نظام جدید خود تلفیق کردند و سبک جدیدی در نطام آموزشی حوزه بنا نهادند. آیت الله بهشتی و همکارانش در بسیاری از علوم مانند علوم طبیعی، تاریخ ادیان، اقتصاد، جامعه شناسی، فلسفه غرب، زبان انگلیسی و ادبیات فارسی را در برنامه درسی خود گنجاندند. این مدرسه نقش مهمی در حوادث سال های 56 57 قم و همچنین اهمیت فراوانی در تربیت نیرو برای دهه ی اول انقلاب اسلامی داشت. این مدرسه هم اکنون با نام شهیدین (قدوسی و بهشتی) شناخته می شود.

2. آیت الله محمد تقی مصباح یزدی: در استادان و مجتهدان به نام حوزه علمیه قم و از اسنادان سر آمد در حوزه فلسفه می باشد. از ابتدای تاسیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تا کنون عضو ثابت آن بوده است وی در دوران مبارزه، تاکتیک مبارزه فرهنگی را به جای مقابله و درگیری انتخاب کرد. با این وجود در بیش از 118 بیانیه و اطلاعیه در حمایت از امام (ره) و نهضت امضای وی آمده است. انتشار نشریه بعثت با همکاری هاشمی رفسنجانی و باهنر و انتشار نشریه انتقام از جمله کارهای مبارزاتی وی است. نشریه انتقام یکی از تندترین و رادیکالی ترین نشریات علیه رژیم شاه بود. یکی دیگر از مسایلی که در سال های پیش از انقلاب رخ داد انتقادات مصباح از افکار و دیدگاه های شریعتی بود.

مصباح یزدی با پیروزی انقلاب در نقش یک روحانی متفکر و صاحب نظر در حوزه اندیشه و تولید فکر ظاهرشد. جلسات مناطره او در کنار شهید بهشتی با صاحب نطران مادی در اوایل انقلاب از جمله حضور وی در عرصه علمی است. در جریان انقلاب فرهنگی نیز آیت الله مصباح نقش برجسته ای داشت و پس از مدتی موسسه آموزشی و پژوهشی امام (ره) خمینی را به راه انداخت.

اوج حضور مصباح یزدی پس از جریان دوم خردادی ها است. هنگامی که طیف افراطی دوم خرداد با گفتمان و رویکرد سکولار و دارای ادبیات براندازی در بدنه قوه ی مجریه و مقننه نفوذ کرد و به ایجاد شبهه در کلیت نظام و ارکان بنیادی آن پرداخت، مصباح یزدی یکی از سردمداران برجسته ای بود که به مقابله ی با جریان التقاطی و سکولاریستی و سیل شبهات و انحرافات و تحریفات پرداخت. اولین حرکت جدی او در این زمینه بر عهده گرفتن سلسه سخنرانی های قبل از خطبه های نماز جمعه تهران از اواخر 76 بود. وی در این تریبون به انحرافات و شبهات مطرح شده از سوی جناح دو خرداد پاسخ می داد. او همچنین با مسافرت به شهرستان های مختلف و بهره گیری از تریبون های مختلف به روشنگری و رفع شبهات می پرداخت. این ایستادگی مصباح یزدی باعث گردید سیل اتهامات و انتقادات از سوی جریان دوم خرداد و مطبوعات وابسته به سوی وی روانه گردد که شاید میدان را خالی کند اما وی همچنان ایستادگی نمود.

3-  جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی: این جمعیت یکی از نمادهای جریان سوم در دهه 70 کشور بود. پاسخگویی به خلا سیاسی ناشی از فقدان یک جریان مورد قبول مردم و دفاع از ارزش ها از اصلی ترین علت های تشکیل حزب بود. فهرست انتخاباتی این حزب در مجلس هفتم، اشتراکاتی از از لیست های جناح چپ و راست بود و کمتر نامزد مستقلی به چشم می خورد. در انتخابات ریاست جمهوری هفتم، محمدی ری شهری دبیر کل جمعیت دفاع از ارزش ها به عنوان کاندیدای مستقل وارد عرصه شد؛ آراء اندک وی حکایت از چالش ها و مشکلات جدی فرا روی این حزب بود. بدین ترتیب جمعیت در بیانیه ای در سال 77 کثرت مسولیت و انشعابات حزب را بهانه ای برای تعطیلی حزب عنوان کرد.

فراتر بودن ولی فقیه از قانون اساسی، مشروط بودن رای مردم (تا زمانی که با نیاز های واقعی در تضاد نباشد) جامعیت دین در امور، وجود احزاب برای کسب قدرت، طرفداری از جریان آزاد اطلاع رسانی در کشور، لزوم تغییر نظام بین المللی، طرفدار سیاست تهاجمی و مخالف با آمریکا و حود اتکایی اقتصاد از جمله مواضع و دیدگاه های این جمعیت است.

4- محسن رضایی: از اعضای گروه منصورون بود که با شش گروه دیگر، سازمان مجاهدین انقلاب را تشکیل دادند. 25 ساله بود که حکم فرماندهی سپاه پاسداران اسلامی را از امام (ره) در یافت کرد و تا سال 76 (16 سال ) در این سمت بود. وی پس از خروج از سپاه با اخذ مدرک دکتری اقصاد از دانشگاه تهران گام به عرصه فعالیت فرهنگی و سیاسی گذاشت. وی تلاش نمود نیرو های راست و چپ افراطی را که هم جناح بندی معمول چپ و راست را قبول نداشتند و هم پیگیر فعالیت سیاسی بودند به عنوان حلقه اول یاران خود منصوب کند. گفتمان رضایی وفاق نیروهای انقلاب بود. راه اندازی ماهنامه که در اوسط کار از فعالیت باز ایستاد و راه اندازی سایت بازتاب از جمله فعالیت های اوست. اکنون نیز سایت تابناک همان مسیر بازتاب را ادامه می دهد. وی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد اما در ساعاتی مانده به روز برگزاری انتخابات از کاندیداتوری انصراف داد. وی هم اکنون دبیر مجمع تشخیص بوده و دغدغه اصلی خود را اجرای سند چشم انداز 20 ساله توسعه کشور که خود وی نقش اساسی در طراحی و تدوین آن داشته معطوف کرده است.

ب- مخالف و منتقد نظام

1-         نهضت آزادی ایران: اوج فعالیت نهضت آزادی در ایران پس از پیروزی انقلاب تا زمان در گذشت مهندس بازرگان بود نخست وزریری بازرگان و تشکیل یک کابینه جزبی توسط او از موارد حضور نهضت آزادی در کشور است. دولت موقت پس از علنی شدن تفاوت ها و اختلاف هایش با انقلاب و نگاه امام، از آن کناره گیری کرد. این نهضت پس از کناره گیری از قدرت، نقش اپوزیسیون نظام را بدست آورد و در نقش منتقد سیاست دولت های انقلاب ظاهر شد.

اقدامات نهضت آزادی مورد انتقاد امام (ره) قرار گرفت: مخالفت با مجلس خبرگان قانون اساسی و تلاش برای انحلال آن، موضع سکوت در مقابل لایحه ی قصاص و اعتراض و ارتداد جبهه ملی، اعتراض به تسخیر سفارت آمریکا؛ این موارد باعث شد حضرت امام (ره) در نامه ای به وزیر کشور عدم صلاحیت نهضت برای امور دولتی و قانون گذاری و قضایی را اعلام کند.

پس از فوت بازرگان ابراهیم یزدی دبیر کل حزب شد. وی پس از اینکه صلاحیتش برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری 76 رد شد آن را تحریم کرد. تلاش نهضت پس از دوم خرداد 76 ترویج سکولاریسم و طرح دیدگاه های تجدبد نظرطلبانه و در کل تلاش در هرجهتی برای مقابله و تضعیف نظام و قانون اساسی بود.

2-         آیت الله سید کاظم شریعتمداری:وی شاخصترین روحانی دربار و وابسته به رژیم شاه در عرصه پهلوی به شمار می آید و پیش از انقلاب در سال 23 در مراسم آمدن شاه به آذربایجان که علما دیدار با وی را تحریم کردند به دیدار وی رفت و اظهاراتی داشت که باعث شد شاه هزار تومان به وی بدهد. این خوش خدمتی شریعتمداری با واکنش علما مواجه شد. او به قم رفت و پس از رحلت آیت الله بروجردی به مرجعیت رسید. سران جبهه ملی از کسانی بودند که مرجعیت وی را تبلیغ می کردند. رژیم شاه نیز برای تضعیف امام، سعی     می کرد به گونه ای مرجعیت شریعتمداری را مطرح کند. اسناد بسیار زیادی بدست آمده که نشان از مخالفت های صریح شریتمداری با امام (ره) و نهضت و تایید رژیم شاه و همکاری وی با ساواک دارد.

پس از انقلاب شریعتمداری خود را در ظاهر همراه با انقلاب نشان می داد اما در باطن مخالف امام (ره) و انقلاب بود. مخالفت با انتصابات در آذربایجان و حزب جمهوری خلق مسلمان حزبی که تحت حمایت شریعتمداری بود- و کودتای نوژه در سال59 از جمله مخالفت های صریح شریعتمداری و اقدامات وی در جهت براندازی نظام و کسب قدرت محسوب می شود. کودتایی نیز در سال 61 کشف شد که نشان از همکاری قطب زاده و شریعتمداری داشت. کمک 500 هزار تومانی وی به کودتاگران و دخالت مستقیم شریعتمداری در این کودتا، خشم مردم را برانگیخت. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز اعلام کرد شریعتمداری شرایط مرجعیت را از دست داده است و تقلید از او دیگر جایز نیست.شریعتمداری نیز پشیمان و با ظاهری مضطرب در صحنه تلویزیون ظاهر شد و ضمن استعفا تعهد کرد که دیگر در امور مشابه شرکت نداشته باشد. وی تا پایان عمر (1365) در انزوا به سر برد.

3-         آیت الله حسینعلی منتطری: او بی تردید از مبارزان برجسته ی دوران شاهنشاهی و از شاگردان امام (ره) خمینی محسوب می شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دخالت وهمکاری خود را آغاز کرد؛ به گونه ای همه کاره ی انقلاب شد. ریاست مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی، امام (ره) جمعه تهران، عزل و نصب قضات کشور، مسئولیت نهاد نماندگی رهبری در دانشگاه، ارجاع بسیاری از احتیاطات فقهی امام (ره) به وی، از این موارد بود. اوج قدرت نمایی آیت الله منتظری اعلام قائم مقام رهبری او توسط مجلس خبرگان رهبری بود. با این جایگاه، وی محوریت بیشتری در امور کشور یافت: ملاقات هاو دیدار های عمومی به طور منظم، ارائه گزارش کار از سوی مسولین کشور به وی، بازتاب اخبار مربوط به وی در رسانه ملی و روزنامه ها و.... با این  وجود با گذشت زمان وی به تدریج از نظام و امام (ره) فاصله گرفت؛ عواملی چون عدم استقلال شخصیت سیاسی و اجتماعی، سادگی، خود محوری و خود بزرگ بینی، تاثیر پذیری از لیبرال ها و منافقین و... باعث گردید امام (ره) امت بخاطر مصلحت نظام و اسلام وی را کناربگذارد.

وی در این ایام به تضعیف نهادهای انقلاب اسلامی، تضعیف دادگاه های انقلاب، ساختار شکنی و حرمت شکنی در نادیده انگاشتن فصل الخطاب بودن رهنمودهای امام، حمایت بی حد و حصر از باند جنایتکار مهدی هاشمی، تضعیف سپاه و.... پرداخت. این عوامل باعث گردید امام (ره) خمینی تصمیمی در مورد وی بگیرند. منتطری پس از رحلت امام (ره) خمینی به مقابله با نظام پرداخت و عملا به توصیه های امام (ره) راحل توجه نکرد. ارتباطات گسترده با اپوزیسیون، برقراری مصاحبه ها در گقتگوهای مستمر با رسانه های بیگانه، تبدیل کردن دفتر و حسینیه به کانونی برای رفت وآمد ضد انقلاب و رهبری بطور مستمر، از جمله رویکردهای منتطری در این دوران است. وی در بازنگری قانون اساسی به آن رای نداد. همچنین در 23 آبان 76 و پس از ریاست جمهوری خاتمی، در یک سخنرانی به رهبری نظام حمله کرد و تلاش کرد تا خاتمی را علیه رهبری بشوراند که با پاسخ منفی وی روبرو شد. تظاهرات گسترده ای نیز در سر تاسر کشور علیه وی بر پا شد و شخصیت های مختلف سیاسی و مذهبی به اظهارات هتاکانه وی پاسخ گفتند.

شورای امنیت ملی نیز به ریاست خاتمی حصر خانگی وی را تصویب کرد که تا سال 81 به طول انجامید. انتشار کتاب خاطرات و انجام مصاحبه های متعدد و پاسخگویی به پرسش های جهت دار در پوشش استفتاء و پرسش های مردمی نشان ازمواضع کینه توزانه و شدت یافته منتطری علیه امام (ره) و رهبری داشت.

آیت الله طاهری اصفهانی، عبدالله نوری ومحسن کدیور از مرتبطین با منتظری و بیت وی بودند که به مرور به موضع ضدیت و مخالفت با نظام کشیده شدند. طاهری اصفهانی و نوری از کسانی بودند که ابتدا در ردیف موافقان و مدافعان نظام قرار داشتند و سپس به جمع مخالفین نظام پیوستند.

بخش پنجم: دین اندیشان

الف:  سنت گرایان:

1-         سید حسین نصر: نصر پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه های امریکا به ایران بازگشت و هم استاد فلسفه و تاریخ علم دانشگاه تهران و هم رئیس دفتر فرح پهلوی شد. نصر عقیده داشت متدولوژی آموزش فلسفه و علوم انسانی در سرزمین ما باید تغییر کند و از زاویه درون به بیرون باید به مشکل بنگرید. سید حسین نصر نماینده اصلی فکری گفتمان سنت گرایی است. مهمترین آرای فکری نصر عبارتند از: اعتقاد به سنت گرایی، گرایش به تصوف، تلاش برای توجیه سلطنت شیعی، استنباط از سخنان حضرت امام (ره) در کتاب کشف الاسرار (او گمان کرده نظر امام (ره) سلطنت محور بوده است ) و تاکید بر همزیستی دو نظریه وحدت ادیان و پلورالیسم دینی.

ب:  ناقدان سنت و تجدد:

1-         سید جواد طباطبایی: برخی از بن مایه های فکری وی عبارتند از: لزوم خرد گرایی در دین، تاکید بر استقلال عقلانی و عدم التزام عقل به شرع، نقادی جدی از سنت و تاکید بر تجدد خواهی، دست نیافتنی بودن حقیقت دین، نفی مردم سالاری دینی.

2-         مصطفی ملکیان: انتقادات او بیشتر به فلسفه اسلامی است. بسیاری از آرای فکری ملکیان مانند دین حداقلی و قرائت های متعدد از دین با افکار سروش و مجتهد شبستری بیشتر همخوانی دارد. مهمترین دیدگاه های وی نیز پروژه معنویت با دین عقلانیت یافته است و تاکید بر ناممکن بودن دین داری سنتی باز می گردد. وی معتقد است انسان مدرن نمی تواند مانند انسان سنتی دین دار باشد و دو راه دارد یا دست از دین بردارد یا دین را بصورت جدیدی بپذیرد. به اعتقاد وی در دنیا جدید، عقل مستقل است که بر صدر نشسته و معنویت دین عقلانی شده است.

ج تجدد گرایان

1-         عبدالکریم سروش: بی شک از تاثیر گزارترین روشنفکران پس از انقلاب اسلامی محسوب می شود. مناظره های اول او با سران توده و چریک های فدای خلق او را مشهور ساخت. او پس از عضویت در شورای انقلاب فرهنگی، به تدریج از نظام فاصله گرفت و در صف مخالفین برآمد. حلقه کیان کار اصلی نظریه پردازی جدید سروش بود. وی به ایجاد تردید در منابع علوم دین و روایات فقهی پرداخت و آنها را به عنوان بخشی از علوم انسانی معرفی کرد.

با تکیه بر عقلانیت و روش علمی، ایجاد رویکرد سکولاریستی در دین، گرایش پساپوزیتیویستی، تاکید بر پلورالیسم و دموکراسی لیبرال از جمله بنیادهای راهبردی اندیشه سروش است.

2-         محمد مجتهد شبستری: برخی از اندیشه های وی عبارتند از اینکه وی قرآن را به عنوان تجربه بشری معرفی کرد. وی برای اولین بار این نظر الحادگرانه را بیان کرد که قرآن کریم سخن پیامبر است نه محصول وحی.

اهم اندیشه های مجتهد شبستری را در این حوزه می توان بررسی کرد: حقوق بشر ( معتقد است هدف های مصباح و جوادی آملی و علامه جعفری مال فرشته ها است)؛ دین و دموکراسی (تاکید بر دموکراسی- دموکراسی اسلامی دیکتاتوری اسلامی )، وحی قرآن ( قرآن کلام پیامبر است. کلام نبوی کاملا تفسیری است و صرفا حاوی نگاه و بینش پیامبر از جهان و پدیده هاست). در اندیشه شبستری هیچ گونه الزامی به انجام اوامر و نواهی (احکام و.... ) نیست.


 

ضمائم

1. نقد کتاب:

برای نقد کتاب حاضر، ما هم به نقاط مثبت کتاب اشاره خواهیم کرد و هم به برخی اشکالات و معایب آن خواهیم پرداخت. در ابتدا به برخی نقاط مثبت کتاب اشاره می کنیم.

به تحقیق مشخص است که کتاب جریان شناسی سیاسی در ایران، نوشته دکتر علی دارابی، کامل ترین و به روز ترین کتابی است که در عرصه شناخت جریانات مهم و تأثیرگذار در دیروز و امروز کشور پرداخته است. ارائه تقسیم بندی جدید و تا حدودی نیز خالی از اشکال از نقاط مثبت این کتاب است. ارائه اطلاعاتی جدید که تا کنون در هیچ کتابی ذکر نشده، از دیگر ویژگی های این کتاب است.

برخورد منصفانه با بسیاری از جریانات و ذکر ویژگی ها و خدمات بسیاری از آنان در عین وجود تفاوت فکری از مختصات دیگر کتاب است. یکی دیگر از ویژگی های کتاب، بررسی چرایی ناکارآمدی برخی جریانها و احزاب به طور مشخص و مصداقی است. همچنین ارائه راه حل های خوب و دلسوزانه، مخصوصا در مواردی که تفاوت فکری نویسنده با جریان مزبور واضح است، از دیگر ویژگی های این کتاب است.

مطرح کردن تقریبا تمام جریاناتی که از دوره پهلوی دوم تا کنون در کشو مطرح و موثر بوده اند، از دیگر ویژگی های کتاب مذکور است. همچنین ارائه جدولی از فهرست تمامی احزابی که در وزارت کشور ثبت شده اند، از دیگر نقاط مثبت کتاب است. همچنین باید اشاره کرد که چون خود نویسنده در بسیاری از بحث ها و جریانات سیاسی روز بطور مستقیم حضور داشته در برخی موارد از اموری سخن گفته شده که نو و بدیع است.

با این حال کتاب مورد بحث دارای چند ایراد است.

در مورد تقسیم بندی ارائه شده در کتاب باید گفت هرچند این تقسیم بندی جدید و تا حدودی نیز مفید بوده است، اما در برخی موارد، مصادیقی ذکر شده که تأمل برانگیز است. بطور مثال مطرح کردن شخص « محسن رضایی» به عنوان یک جریان، ذیل عنوان « جریان سوم» توجیه چندانی ندارد.

یکی دیگر از اشکالات این کتاب ( در شرایطی که از یک طرف حسن محسوب می شود) اتکای صرف به مشاهدات و اطلاعات تاریخی شخصی است که گاهی به اصل تاریخ آسیب زده است. به عنوان نمونه به موارد زیر اشاره می شود:

نویسنده در صفحه 194 کتاب، آیت الله خامنه ای را دومین رئیس جمهور ایران معرفی می کند، در حالیکه از مسلمات تاریخی است که شهید رجایی دومین رئیس جمهور و آیت الله خامنه ای سومین رئیس جمهور بودند. این ایراد نمی تواند یک غلط تایپی باشد چرا که در چند صفحه بعد از آن نیز بار دیگر همان اشتباه واضح تکرار می شود.

نویسنده در ص 213 فهرست مراجعی را که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سال 73 معرفی کردند با اشتباه نقل می کند. نویسنده از آیت الله صافی گلپایگانی و آیت الله نوری همدانی به عنوان مراجع معرفی شده در این لیست 8 نفره نام می برد. در حالی که در واقع، این لیست تنها از 7 مرجع نام برده بود و به جای نام آیات فوق الذکر، نام آیت الله شبیری زنجانی به چشم می خورد.

نویسنده همچنین در پاورقی ص 217 کتاب، از نامزدهای نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نام برده و نام احمد توکلی را نیز در میان آنان ذکر می کند. در حالیکه وی در این دوره نامزد نشده بود.

نویسنده همچنین در بحث مربوط به آیت الله منتظری، به جریان اتفاقات پیرامون اعدام های سال 67 اشاره کرده و عنوان می کند که منتظری با نوشتن نامه ای به حضرت امام (ره) از منافقین دفاع می کند. البته در نوشتن اصل نامه شکی نیست؛ اما نکته مهم اینجاست که در این قسمت نویسنده، خواسته یا ناخواسته جفایی به آیت الله منتظری کرده است. وی نامه سال 1351 آیت الله منتظری درباره سازمان مجاهدین خلق به امام (ره) و تأیید و تعریف از آنان را به جای نامه اعتراضی وی به اعدام ها نقل می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2. منابع کتاب:

1.       ابراهامیان، یراوند: ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران،: نشر نی، 1377

2.       آشوری، داریوش: دانشنامه سیاسی، تهران، انتشارات شهروردی، 1366

3.       ازغندی، علیرضا: تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، دوجلد، چاپ اول تهران، انتشارات سمت، 1379

4.       اسلامی، محمدتقی: زندگی نامه آیت الله مصباح یزدی، قم، پرتو ولایت، 1382

5.       افروغ، عماد: گفتارهای انتقادی، تهران: سوره مهر1385

6.       امیری، جهاندار: اصلاح طلبان تجدیدنظر طلب و پدرخوانده ها، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386

7.       بادامچیان، اسدالله و علی بنایی: هیئت های موتلفه اسلامی، تهران: اوج، 1363

8.       برزین، سعید: جناح بندب سیاسی در ایران از دهه 1360 تا دوم خرداد1376

9.       برزین، سعید، زندگینامه سیاسی مهندس بازرگان، تهران، نشر مرکز،1374

10.   بشیری، عباس: انصراف، تهران، نشر اساتید قلم، 1380

11.   بشیریه، حسین: دیباچه ای بر جامعه شناسی ایران، دوره جمهوری اسلامی، تهران: نشر نگاه معاصر،1385

12.   جعفریان، رسول: جریان ها و جنبش های مذهبی سیاسی ایران از 1320 تا 1357، چاپ دوم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

13.   حکیمی محمد رضا، تفسیر آفتاب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1357

14.   خواجه سروی، غلامرضا: خاطرات آیت الله مهدوی کنی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385

15.   داوری، رضا: بیم ها و امیدها، تهران: همشهری، 1378

16.   رنجنامه، سید احمد خمینی، تهران، بی نا، 1386

17.   سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: منافقین خلق، رودرروی خلق، تهران: دفتر سیاسی1360

18.   سروش، عبدالکریم: بسط تجربه نبوی، تهران، صراط،1378

19.   شریعتی، علی: اسلام شناسی، تهران: انتشارات چاپخش، 1386

20.   طباطبایی، سید جواد: ابن خلدون و علوم اجتماعی، تهران، انتشارات طرح نو،1374

21.   عمید زنجانی، عباسعلی: انقلاب اسلامی و ریشه های آن، چاپ دوم، تهران: نشر کتاب سیاسی،1386

22.   قوچانی، محمد: برادر بزرگ تر مرده است، تهران: انتشارات نقش و نگار،1381

23.   کدیور، محسن: حکومت و.لایی، تهران، نشر نی،1377

24.   مجتهد شبستری، محمد: هرمنوتیک کتاب و سنت، تهران: طرح نو، 1375

25.   مصباح یزدی، محمدتقی: کاوش ها و چالش ها، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام (ره) خمینی1379، دوجلد

26.   ملکیان، مصطفی: آرای اخلاقی و سیاسی مک اینتایر، تهران: انتشارات بقعه،1379

27.   نصر سید حسین: معرفت و امر قدسی، ترجمه فرزاد حاجی میرزایی، تهران: نشر فرزان، 1383

28.   ارزش های دینی دائما در تغییراند، ماهنامه زنان، س59، 1378

29.   این تذهبون، دوهفته نامه عصر ما، 26 اردیبهشت1375، سال سوم شماره 44

30.   بحران استراتژی، استراتژی بحران، همشهری ماه، شماره یازدهم، بهمن1380، سال اول، ضمیمه شماره 2632

31.   بیانات مقام معظم رهبری در سفر به سمنان، 21/8/85

32.   جیرانی، هوشنگ: در جست و جوی حاملان جدید اصلاحات، روزنامه شرق، دوم تیر1383، سال اول، شماره221

 

 

 



**. کتاب جریان شناسی سیاسی در ایران، علی دارابی، تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 15 تیر 1396 ساعت: 19:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس