سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
بيش از 99درصد كلسيم بدن در سيستم اسكلتي واقع است، سيستمي كه قسمت اعظم اجزاي آن را استخوانها و دندانها تشكيل ميدهند. در حدود 1% كلسيم اسكلي، توانايي تبديل سريع به كلسيم خون را دارد، درصد باقيمانده از ثبات بيشتري برخوردار بوده و به تدريج به كلسيم خون تبديل ميگردد. مقادير كمي از كلسيم، خارج از استخوان و در داخل سرم به گردش درميآيد. بخشي از آن به پروتئين متصل شده و بخشي نيز به صورت يونيزه موجود ميباشد. كلسيم در انتقال ايمپالسهاي عصب نقش اصلي را برعهده داشته و به تنظيم انقباض و استراحت عضلات از جمله عضله قلب كمك مينمايد.
كلسيم عامل موثر در فعال كردن آنزيمهايي است كه بسياري از واكنشهاي شيميايي ضروري را در بدن تحريك مينمايد، همچنين در انعقاد خون نيز نقش ايفا ميكند. از آنجا كه عوامل زيادي ميتوانند بر تنظيم كلسيم تاثيرگذارند، لذا هم هايپوكليسمي و هم هايپركليسمي از جمله اختلالات شايع به شمار ميآيند. در صورت وجود اسيديته طبيعي معده و ويتامين D، كلسيم ميتواند از طريق غذا جذب گردد. كلسيم عمدتاً از طريق مدفوع دفع ميشود و بقيه توسط ادرار از بدن خارج ميگردد. كنترل كلسيم سرم توسط PTH و كلسيتونين صورت ميپذيرد. با كاهش يونهاي كلسيم در سرم غدد پاراتيروئيد PTH ترشح مينمايد. همين امر سبب افزيش جذب كلسم از دستگاه گوارش، افزايش بازجذب كلسيم از توبولهاي كليه و آزاد شدن در استخوان ميگردد. افزايش غلظت يون كلسيم، سبب ميشودتا ترشح PTH پايين آيد. وقتي كلسيم بيش از حد افزايش پيدا ميكند، غده تيروئيد كلسيتونين ترشح مينمايد كه تا حدودي مانع بازجذب كلسيم از استخوان شده و غلظت كلسيم سرم را نيز كاهش ميدهد.
هپاتيت پس از ترانسفوزيون (انتقال خون) هورمون تيروئيد پاراتورمون
هايپوكيسمي به غلظتهاي پايينتر از حد طبيعي كلسيم سرم اطلاق ميگردد كه در اثر وضعيتهاي باليني گوناگوني پديد ميآيد. ممكن است بيمار در كلسيم كل بدن دچار كمبود باشد (مثل پوكي استخوان)، اما ميزان كلسيم سرم در وي طبيعي باقي بماند. استراحت در بستر براي سالمندان مبتلا به پوكي استخوان، ميتواند خطرناك باشد، چون سبب اختلال در سوخت و سايز كلسيم و افزايش بار جذب استخواني در اثر عدم تحرك خواهد شد.
چندين عامل ميتوانند علت هايپوكليسمي باشند: كمكاري اوليه غده پاراتيروئيد ميتواند اين اختلال را ايجاد نمايد. همانگونه كه جراحيهاي انجام شده در رابطه با كمكاري غده پاراتيروئيد سبب بروز اين عارضه ميگردند. نه تنها جراحيهاي پاراتيروئيد و تيروئيد ميتوان هايپوكليسمي را ايجاد كند، بلكه پس از جراحيهاي گردن نيز شاهد بروز اين اختلال خواهيم بود كه احتمالاً 48-24 ساعت اول پس از عمل به وجود ميپيوندد. در اثر تجويز بيش از حد خون حاوي سيترات (مثلاً در تعويض خون نوزادان) نوعي هايپوكليسمي گذرا پديد ميآيد، چون سيترات ميتواند با يونهاي كلسيم تركيب شده و به طور موقت آنها را از جريان خون خارج سازد. التهاب پانكراس موجب متلاشي شدن ملكولهاي پروتئيني و چربي ميگردد.
عقيده بر اين است كه يونهاي كلسيم با اسيدهاي چرب آزاد شده در اثر ليپوليز، تركيب گشته و تشكيل صابون ميدهند. نتيجه اين فرآيند، هايپوكليسمي است كهدر موارد پانكراتيت شايع ميباشد. همچنين اين مساله نيز مطرح است كه هايپوكليسمي ميتوان در ارتباط با افزايش بيش از حد ترشح گلوكاگوناز پانكراس دچار التهاب، در نتيجه افزايش ترشح كلسيتونين (هورموني كه كلسيم سرم را پايين ميآورد)، پديد آمده باشد.
هايپوكليسمي در بيماران دچار نارسايي كليوي شايع است، چون مقادير فسفات سرم در اين بيماران اغلب بالاست. هايپوفسفاتي معمولاً سبب ميشود تا متقابلاً ميزان كلسيم سرم نيز كاهش يابد. ساير علل هايپوكليسمي شامل: مصرف ناكافي ويتامين D، كمبود منيزيم، سرطان قسمت مركزي غده تيروئيد، مقادير پايين آلبومين سرم، آلكالوز و سوء استعمال الكل ميباشد. داروهايي كه زمينه را جهت بروز هايپوكليسمي فراهم ميآروند، عبارتند از:
پوكي استخوان معمولاً ناشي از كمي مصرف كلسيم به مدت طولاني و كمبود كلسيم كل بدن است. حتي اگر ميزان كلسيم سرم نرمال باشد، اين اختلال در ميليونها آمريكايي به ويژه زنان پس از دوران يائسگي ايجاد ميگردد. از ويژگيهاي آن، كاهش توده استخواني و وجود استخوانهايي متخلخل، پرمنفذ و شكننده است كه فرد را مستعد شكستگي استخوان مينمايد.
تتاني از جمله ويژگيهاي مشخصه هايپوكليسمي و هايپومنيزيومي است. تتاني بهمجموعهاي كلي از نشانهها اطلاق ميگردد كه در اثر افزايش تحريكپذيري اعصاب پديد آمدهاند. بروز اين نشانهها، ناشي از تخليه خود به خودي رشتههاي عصبي حسي و حركتي در اعصاب محيطي است. احساس سوزن سوزن شدن در نوك انگشتان دست، اطراف دهان و در پاها (كمتر از معمول است) وجود دارد. ممكن است عضلات صورت و اندامهاي انتهايي دچار اسپاسم گردند. در نتيجه اين اسپاسم درد ميتواند ايجاد شود. از آنجا كه هايپوكليسمي سبب افزايش تحريكپذيري سيستم عصبي مركزي و اعصاب محيطي ميگردد، به همين دليل تشنج نيز ممكن است پديد آيد.
ساير تغييرات بوجود آمده در اثر هايپوكليسمي عبارتند از: تغييرات رواني نظير: افسردگي، اختلال در حافظه، گيجي، هذيان و حتي توم. در ECG نيز فاصله T در اثر طولاني شدن قطعه ST، افزايش مييابد، نوعي تاكيكاردي بطني نيز موسوم به Torsadesde pointedايجاد ميگردد.
هايپوكليسمي حاد داراي علائم، تهديد براي زندگي بيمار محسوب شده و نيازمند درمان فوري از طريق تزريق وريدي كلسيم ميباشد. نمكهاي تزريقي كلسيم شامل: گلوكونا كلسيم، كلرايد كلسيم و گلوسيتات كلسيم هستند. تزريق سريع كلسيم وريدي ابتدا سبب براديكاردي و سپس منجر به ايست قلبي خواهد گردد. براي بيماراني كه از مشتقات ديجيتال استفاده ميكنند، تزريق وريد كلسيم خطرناك ميباشد، چون يونهاي كلسيم نيز اثري مشابه با ديجيتالها اعمال نموده و سبب مسموميت ديجيتالي و عوارض نامطلوب قلبي مي گردد. پرستار بايد نوع نمك كلسيم تجويز شده را با دستور پزشك هماهنگ نمايد، چون كلسيم توليد شده در گلوكونات كلسيم معادل 5/4 ميلياكيوالان و در كلرايد سديم برابر 6/13 ميلي اكيوالان خواهد بود. كلسيم ميتواند موجب هايپوتانسيون وضعيتي گردد. بنابراين براي جايگزيني كلسيم به صورت تزريقي بيمار، بايد بر روي تخت نگاه داشته شودذ و فشار خون وي نيز كنترل گردد. درمان با ويتامين Dنيز ميتواند جذب كلسيم از دستگاه گوارش را افزايش دهد. قسمت آخر، به بيمار توصيه ميشود تا مصرف كلسيم را در رژيم غذايي به ميزان حداقل 1500-1000 ميليگرم/روز افزايش دهد (مواد غذايي حاوي كلسيم شامل: فرآوردههاي شير، سبزيجات برگ دارو سبز، كنسرو ماهي آزاد، ساردين و مصرف خوراكي تازه). از آنجا كه هايپومنيزيومي نيز ميتواند منجر به تتاني شود، بنابراين اگر تتاني به تزريق وريدي كلسيم پاسخ داد، بايد مقادير پايين منيزيم هم به عنوان علتي احتمالي مورد بررسي قرار گيرد.
توجه به هايپوكليسمي در بيماران در معرض خطر حائز اهميت ميباشد. به بيماراني كه در معرض خطر بالاي ابتلا به پوكي استخوان قرار دارند. بايد پيرامون ضرورت مصرف كلسيم در رژيم غذايي آموزش داده و در صورت عدم مصرف كافي آن در رژيم غذايي بايد از مكملهاي كلسيم استفاده شود. ساير موارد آموزش شامل: بحث پيرامون درمان با جايگزين شوندههاي هورموني نظير آلندرونات (فوزاماكس[3]) رزيدرونات (آلكتونل[4]) داموكسي (اويستا[5]) و كالسيتونين براي پيشگيري از تخريب بيشتر بافت استخواني است. همچنين براي كاهش خطر افتادن راهبردهاي نوشتاري ـ گفتاري آموزش داده ميشود.
هايپوكليسمي به معناي بالا رفتن ميزان كلسيم پلاسماست. اين اختلال در نوع شديد خطرناك ميباشد، در حقيقت بحران هايپوكليسمي در صورتي كه به موقع و سريع درمان نشود، داراي ميزان مرگ و ميز بالا و برابر 50% خواهد بود. شايعترين علل هايپوكليسمي عبارتند از: بدخيميها و افزايش ترشح هورمون غده پاراتيروئيد. بروز هايپوكليسمي در اثر تورمهاي بدخيم و ناشي از مكانيسمهاي گوناگوني است. افزايش بيش از حد PTH در موارد هايپرپاراتيروئيديسم منجر به افزايش آزادسازي كلسيم از استخوانها، همچنين افزايش جذب آن در روده و كليهها خواهد شد. وقتي حاصلضرب كلسيم ـ فسفر از 70 بالاتر رود، كالسينيكاسيون بافت نرم ايجاد گردد.
بيشتر مواد هايپوكليسمي ناشي از عدم تحرك پس از شكستگيهاي شديد يا متعدد و آسيبديدگيهاي نخاعي پديد ميآيند. داروهاي مدر تيازيدي ميتوانند به ميزان اندك سطح كلسيم سرم را بالا ببرند. چون سبب تقويت عملكرد PTH بر كليهها شده و دفع كلسيم از راه ادرار را كاهش ميدهند. سندرم شير ـ قليا در بيماراني بوجود ميآيد كه دچار زخم معده يا دوازدهه بوده و تحت درمان طولاني مدت با شير و آنتي اسيدهاي آلكاليني به ويژه كربنات كلسيم قرار داشتهاند. مسموميت با ويتامين A, D، همچنين استفاده از ليتيوم نيز سبب فزوني كلسيم خواهند شد.
به عنوان يك قانون، نشانههاي كليسمي متناسب با درجه افزايش سطح كلسيم شكل شكل ميگيرد. هايپوكليسمي تحريكپذيري عضلاني را كاهش ميدهد، چون سبب فرونشاني و ركود فعاليت در محل اتصال به عضله ميگردد. نشانههايي نظير ضعف عضلاني، عدم هماهنگي و تعادل، بياشتهايي و يبوست ميتواند ناشي از كاهش تونوس عضلات صاف و باشد. تاثير ديجيتالها بر نيروي انقباضي قلب توسط كلسيم تقويت ميشود، بنابراين در اثر بروز هايپوكليسمي، مسموميت ناشي از ديجيتالها نيز شدت مييابد. بياشتهايي، تهوع، استفراغ و تهوع از جمله نشانههاي هايپوكليسمي هستند.
بحران هايپوكليسمي بهافزاي ناگهاني سطح كلسيم و رسيدن آن به ميزان 17 ميليگرم/دسيليتر (3/4 ميليمول در ليتر) با بيشتر اطلاق ميگردد. از جمله ويژگيهاي آن، تشنگي شديد و پراداراي ميباشد. ساير يافتهها ميتواند شامل ضعف عضلاني، تهوع، صعبالعلاج، كرامپهاي شكمي، يبوستهاي بسيار شديد يا اسهال، نشانههاي مربوط به زخم معده و دوازدهه و درد استخواني باشد. خواب آلودگي، گيجي و كما نيز ممكن است ايجاد شود. اين وضعيت فوقالعاده خطرناك بوده و ميتواند منجر به ايست قلبي شود.
اهداف درماني در هايپوكليسمي شامل پايين آوردن ميزان كلسيم سرم و دگرگوني فرآيندهايي است كه سبب افزايش ميزان كلسيم ميگردد. درمان علل اصلي (مثلاً شيميدرماني براي بدخيميها با برداشتن بخشهايي از غده پاراتيروئيد در هايپرپارائيدويسم) از جمله مسائل ضروري به شمار ميآيد.
اقدامات كلي شامل تجويز مايع جهت رقيق كردن كلسيم سرم و كمك به دفع بيشتر آن از طريق كليهها، ايجاد تحرك در بيمار و محدوديت در مصرف كلسيم موجود در رژيم غذايي است. نمكهاي غيرارگانيك فسفات را ميتوان به صورت خوراكي يا از طريق لوله ---- معدهاي، همچنين ------- ركتوم، يا به صورت ------- مورد استفاده قرار داد. تزريق وريدي فسفات جهت درمان هايپوكليسمي بايد با احتياط فراوان انجام گيرد، چون ميتواند منجر به كلسينيكاسيون شديد بافتهاي مختلف، افت فشار خون، تتاني و نارسايي حاد كليوي شود.
مراقبت از بيماران در معرض خطر در رابطه با بروز هايپوكليسمي حائز اهميت ميباشد. تدابيري چون بالابردن ميزان تحرك در بيمار و تشويق به خوردن مايعات ميتواند به پيشگيري از هايپوكليسمي كمك نموده يا حداقل شدت آن را كاهش دهد. بيماران بستري در بيمارستان كه در معرض خطر هايپوكليسمي قرار دارند، تشويق ميشوند تا هرچه سريعتر حركت را آغاز نمايند. به بيماران سرپايي يا افرادي كه در خانه از آنها مراقبت ميگردد، نيز پيرامون اهميت حركت به طور مكرر اطلاعات كافي داده ميشود. بيماراني كه در خانه تشويق ميشوند تا در صورت امكان، روزانه 4-3 پيمانه آب بنوشند. حجم مواد موجود در رژيم غذايي بايد در حد كافي باشد تا بتواند تمايل به يبوست را جبران و تعديل نمايد.
بعد از پتاسيم، منيزيم فراوانترين كاتيون داخل سلولي ميباشد. منيزيم به عنوان فعال كننده بسياري از سيستمهاي آنزيمي درون سلولي عمل كرده و در سوخت و ساز پروتئين و كربوهيدرات نيز نقش دارد. منيزيم بر سيستم قلبي ـ عروقي نيز تاثير گذارده و به صورت ------- سبب اتصاع عروق ميگردد. همچنين تصور ميشود منيزيم اثر مستقيم بر شريانچههاي محيطي دارد كه منجر به كاهش مقاومت كل عروق محيطي ميگردد. اختلالات منيزيم شامل هايپومنيزيومي است.
هايپومنزيمي به غلظتهاي پايينتر از حد طبيعي منيزيم اطلاق ميشود. هايپومنزيمي هنوز هم شايعترين نوع تعادل است كه در وضعيتهاي حاد و بحراني بيماري پديد آمده و مورد بيتوجهي قرار ميگيرد. وقوع آن ممكن است در اثر قطع الكل و تجويز مواد غذايي (تغذيه از راه لوله، TPN) باشد. الكليسم، شايعترين علت نشانهدار هايپومنزيمي است كه در حال حاضر در ايالات متحده آمريكا وجود دارد. اين مساله بويژه طي مدت انجام درمانهاي مربوط به قطع الكل مشكل آفرين ميگردد. ساير علل هايپومنزيمي، شامل مصرف آمينوگليكوزيدها، سيكلوسپورينها، داروهاي مدر، ديجيتالها و آمئوتريسين، همچنين تزريق سريع خون حاوي سيترات به خصوص براي بيماران مبتلا به بيماريهاي كليوي و كبدي ميباشد.
كمبود منيزيم اغلب در موارد كتواسيدوز ديابتي نيز بوجود ميآيد كه ناشي از از افزايش دفع كليوي در اثر ديورزاسموتيك و انتقال منيزيم به داخل سلول همراه با انسولين درماني است. ساير عوامل كمك كننده در بروز هايپومنزيمي عبارتند از:
هايپومنزيمي تا حدود زيادي مربوط به سيستم عصبي عضلاني است. هايپومنزيمي ممكن است با تغييرات خلقي قابل ملاحظهاي همراه باشد. بيتفاوتي، افسردگي، تشويق و نگراني يا سراسيمگي بيش از حد در بيمار وجود داشته و علاوه بر آن آتاكسي[6]، سرگيجه، بيخوابي و گيجي نيز در وي پديدار خواهد شد. همچنين بيمار دچار هزيان، توهمات شنيداري يا ديداري و روان پريشهاي آشكار نيز ميگردد.
كمبود منيزيم در حد ضعيف را ميتوان فقط از طريق رژيم غذايي اصلاح كرد. منابع اصلي منيزيم در رژيم غذايي شامل سبزيجات برگدار سبز، آجيل، ---، غلات كامل و غذاهاي دريايي ميباشد. شكلات و كره بادام زميني نيز سرشار از منيزيم هستند. در صورت ضرورت به منظور جايگزيني منيزيم در موارد فقدان بيش از حد و مداوم آن از نمكهاي منيزيم به صورت خوراكي استفاده ميكنند. علائم آشكار هايپومنزيمي را ميتوان با تزريق منيزيم درمان نمود. سولفات منيزيم از جمله نمكهاي منيزيم است كه بيشترين مصرف را دارد. براي تنظيم دز، از غلظتهاي سريال منيزيم استفاده ميشود.
پرستار بايد مراقب بيمار در معرض خطر هايپومنزيمي باشد، وقوع آن را مورد توجه قرار دهد. آموزش نقش عمدهاي در درمان موارد كمبود منيزيم دارد، بويژه در بيماراني كه هايپومنزيمي آنها به دليل استفاده نادرست از داروهاي مسهل يا مدر بوده است. در چنين نمونههايي، پرستار بايد پيرامون، نياز به مصرف غذاهاي سرشار از منيزيم آموزش دهد.
هايپومنزيمي به غلظتهاي بالاتر از حد طبيعي منيزيم سرن گفته ميشود. وقتي نمونههاي خون هموليز گردند يا براي گرفتن نمونه خون، ------ كه بيش از حد محكم بسته شود، در آن صورت ميزان منيزيم سرم به طور كاذب بالا ميرود. شايعترين علت بروز هايپومنزيمي نارسايي كليوي است. در حقيقت ميزان منيزيم سرم در بيشتر بيماران مبتلا به نارساييهاي پيشرفته كليوي تا حدودي بالاست. فزوني منيزيم ميتواند در اثر تجويز بيش از حد منيزيم جهت درمان اكلاميس يا موارد كمبود منيزيم بوجود ميآيد.
در موارد عدم كارايي بخش غده فوق كليوي، بيماري -------- يا كاهش درجه حرارت بدن نيز، مقادير منيزيم سرم افزايش مييابد. مصرف بيش از اندازه آنتي اسيدها (مانند مالوكس، ريوپان و ميلانتا) و ملينها (شير --------) نيز سبب افزايش مقادير منيزيم سرم ميگردند.
با اجتناب از تجويز منيزيم براي بيماران دچار نارسايي كليوي، همچنين نظارت دقيق و جدي بر بيماراني كه از نمكهاي منيزيم استفاده ميكنند، ميتوان از بروز هايپومنزيمي پيشگيري كرد.
هر رشته ورزشي نماي ويژه اي از آسيبها را نشان مي دهد . اكثريت آسيبهاي فوتباليستها شالم آسيبهاي نسج نرم ( تاندون و عضله ) و مفصلي هستند. كوفتگيها، پيچ خوردگيها( بويژه درمچ پا) و كشيدگي هاي عضلاني 75% كل آسيبها را شامل مي شوند . ايين آسيبها غالبا در اندام تحتاني رخ مي دهند، كه تقريبا 60% يا بيشتر از كل آسيبهاي فوتبال را شامل ميشوند . مفاصلي كه اغلب اوقات درگير مي شوند زانو و مچ پا هستند . البته ورزش فوتبال مصون از آسيبهاي تنه .سر و اندام فوقاني نيست. آسيب كمر ممكن است در مقايسه با آسيب عضلاني اندام تحتاني بيشتر به دور ماندن ورزشكار از صحنه رقابتها منتهي شود آسيب صورت مي تواند در اثر برخورد آرنج يا سر بازيكن حريف در نبردهاي هوايي عاض شود. ضربه مغزي در مورد آخر يك خطر محسوب مي شود. برخي آسيبها باعث بروز تغييراتي در قوانين باز ي اجراي آنها توسط داور شده اند. از آن جمله استفاده از آرنجها در ليگ فوتبال انگليسي ( فصل 1994) و تكل از پشت در جام جهاني 1994) ممنوع اعلام گرديدند.
آسيبهاي فوتبال از نظر علت پديد آورنده به چند دسته تقسيم مي شوند؟
آسيبها ي مستقيم : از آنجا كه فوتبال يك ورزش پر برخورد است ، غالب اوقات ضربة مستقيم به فوتباليستها اصابت مي كند . مثلا در طي تكل بازيكن حريف يا در اثر تصادم با يك بازيكن ديگر. اين ضربات به آسيبهاي كوفتگي ( پارگي عروق خوني داخل نسوج نرم كه به تشكيل هماتوم مي انجامد) يا شكستگيهاي استخوان منتهي مي شوند.
آسيبهاي غير مستقيم : اين آسيبها از نيروهايي كه در يك ساختار عضلاني اسكلتي در طي فعاليت ايجاد مي شوند، ناشي مي گردند. آسيب ممكن است در عضلات تاندونها، رباطها ، مفاصل و استخوانها مشاهده شود. اين نوع از آسيب غالبا در ابتدا يا انتهاي بازي و به خاطر گرم نكردن به ميزان كافي ، انعطاف پذيري ضعيف يا خستگي عارض مي گردد.
آسيبهاي ناشي از استعمال مفرط (Overuse Injuries) : در اثر حركات مستمر يا مكرر يا در نتيجه قرار گرفتن عضو در معرض فشارهايي زياد پديد مي آيند . اين آسيبها در اثر خطاهاي تمريني شامل گرم كردن ناكافي ، برنامه هاي تمريني بسيار شديد ، افزايش ناگهاني در مدت تناوب يا شدت تمرين وباز پروري ناكافي آسيب قبلي هستند. ناهنجاري هاي بيومكانيكي شامل يكسان نبودن طول پاها، عدم انعطاف پذيري نسج نرم ، قرار گيري اندام در وضعيت بيومكانيكي نامناسب و سفتي مفصل ميباشند . مشكلات كفش عبارت از عدم قابليت مناسب در استهلاك نيروي وارده ، محافظت ناكافي يا سايز نامناسب آن هستند. زمين مسابقه ممكن است مسئول بروز آسيبها باشد. به عنوان مثال درصورتي كه زمين ناصاف و يا چمن و كف پوش آن از كيفيت مناسب برخوردار نباشد، شكستگيهاي تنشي( Stress fractures) ( شكستگيهاي ظريف در استخوان قشري ) از فشارهاي شديد ناشي مي شود و ممكن است در رده آسيبهاي استعمال مفرط قرار بگيرد. اين شكستگيها در استخوانهاي كف پا ( متاتارس) . نازك ني ( فيبولا) و درشت ني ( تيبيا) شايعند.
آسيبهاي نسج نرم در فوتبال نام ببريد:
كشش بيش از حد يك رباط به پيچ خوردگي يا رگ به رگ شدن (Sprain) و كشش مفرط يك عضله به كشيدگي عضلاني (Strain) منجر مي گردند. سه رده پيچ خوردگي رباطي و چهار رده كشيدگي عضلاني وجود دارد . در پيچ خوردگي درجه يك تنها تعداد ي از رشته هاي رباط آسيب ديده اند. در پيچ خوردگي درجه يك تنها تعدادي از رشته ها ي رباط آسيب ديده اند. در پيچ خوردگي درجه 2 بيشتر رشته ها صدمه ديده اند و رباط دچار پارگي نسبي شده است. در پيچ خوردگي درجه 3 رباط به طور كامل پاره شده و يكپارچكي مفصل از بين رفته و عمل جراحي مورد نياز ميباشد.
كشيدگيهاي درجه 1 آسيبهاي خفيفي هستند كه در آنها تنها تعداد كمي از رشته ها آسيب ديده اند و غلاف عضله سالم است. در كشيدگي درجه 2 غلاف عضله كماكان سالم است ولي آسيب قابل ملاحظه اي به عروق خوني وارد شده است . در كشيدگي درجه 3 غلاف عضله به طور ناكامل پاره شده است، خونريزي وسيع است و قسمت بزرگي از عضله درگير مي باشد. كشيدگي درجه 4 پارگي كامل بطن عضله است و يك فاصله قابل لمس بين دو قسمت پاره شده وجود دارد و ترميم جراحي ضرورت دارد . پيچ خوردگيها و كشيدگيها ميتوانند مزمن يا حاد باشند .
مرده درد يا درد مبهم در فوتبال به چه دليلي ايجاد ميشود؟
اگر چه آسيب عضلاني ممكن است شام پارگي رشته هاي عضلاني باشد كه به جلوگيري از شركت فرد به مدت چندين روز يا هفته در تمرينات مي انجامد ، ولي آسيب ميكروسكپي و ظريف به عضله احتمالا باعث درد فوريي نمي گردد. مرده درد يا درد مبهم (Soreness) ممكن است تا 72-48 ساعت پس از پايان تمرين به تعويق بيافتد.
كرامپ يا گرفتگي عضلاني چيست .؟
در كرامپ ( گرفتگي) عضلاني ، عضله دچار اسپاسم مي گردد و شل نمي شود . اين مورد اكثرا در حوالي انتهاي بازي يا در وقت اضافه بازي مشاهده مي گردد . عضلاتي كه معمولا درگير ميشوند شامل عضلات پشت ساق پا ( گاستروكنميوس ) و چهار سر ههستند . اين مشكل با كشش عضله مبتلا تسكين مي يابد . اين عارضه به خاطر كاهش ذخاير انرژي و وضعيت هيدراسيون نامناسب در عضله رخ مي دهد.
Shin Splint به چه معناست ؟
Shin Splint يك آسيب ناشي از استعمال مفرط است و اغلب در بازيكناني ديده مي شود كه روي زمين هاي سخت يا با كفش هاي نامناسب تمرين مي كنند. هر چند اين واژه به صورت عمومي براي توصيف درد در قسمت قدامي ساق پا بكار مي رود ، ولي اساسا مترادف قدامي استخوان درشت ني ميباشد.
تفاوت بروز آسيبها در فوتبال با دو و ميداني در چيست؟
اكثر آسيبهاي فوتبال به هنگام مسابقه رخ مي دهند. بر عكس 4/3 آسيبهاي دوندگاه به زمان تمرين آنها بر ميگردد. به هنگام تمرين فوتبال به بازيكنان توصيه ميشود كه از تصادم و برخورد شديد اجتناب كنند. به علاوه بازيكنان اگر از ثابت بودن خود در تركيب تيم اطمينان داشته باشند. ممكن است از شدت تلاش خود در تمرين بكاهند. دوندگان چنين كاري را نمي كنند؟ چرا كه احساس مي كنند كارآيي آنها در مسابقه در اثر اختلال برنامه تمرين كاهش مي يابد .
براساس تحقيقات ، آسيبها درمسابقات حدودا سه برابر شايعتر از مشكلات زمان تمرين ميباشند كه اين مساله چه در مردان و چه در زنان صدق مي كند
قلم بند يا ساق بند چه كاربردي در بازيكنان فوتبال دارد ؟
لگدهاي مستقيم به قسمت قدامي ساق پا در فوتبال كاملا شايعند و ميتوانند به شكستگيهاي استخوان درشت ني منتهي شوند. خوشبختانه استفاده از قلم بند (Shinguard) مي تواند بروز اين آسيبها را به نحو قابل ملاحظه اي كاهش دهد و به همين جهت استفاده از قلم بند امروزه در اغلب مسابقات الزامي است. براساس مطالعات انجام شده قلم بند با پخش كردن نيروي وارده درسطح وسيعتر از شدت نيرو ميكاهد . اگر چه اين اثر قلم بند براي پيشگيري از برخي شكستگيهاي در شت ني كافي است . ولي بيشتر در كاهش ميزان آسيبهاي نسج نرم به هنگام ضربه بيشترين تاثير را دارد.
عليرغم حفاظتي كه توسط ساق بند حاصل مي شود. نيروي حاصله از يك لگد مستقيم به درشت ني هنوز ميتواند براي ايجاد شكستگي كافي باشد و در مواقعي كه بازيكن مصدوم به خاطر درد ساق پا قادر به تحمل وزن خود نيست ، بايد قويا به شكستگي مشكوك شد.
قلم بند مناسب بايد كل طول درشت ني و همچنين قوزك هاي پا را بپوشاند.
درد مزمن كشاله ران در فوتباليستها به چه علت ايجاد مي شود؟
اين درد مزمن كه درميان بازيكنان فوتبال شايع است ، بيشتر در اثر شوت زدنهاي قوي و مكرر ايجاد مي گردد كه عضلات شكم و فلكسورها و ادوكتورهاي مفصل ران را تحت استرس مكرر قرار مي دهند اين درد معمولا مربوط به نقص يا ضعف عضلات جدار شكم در نزديكي رباط مغبني است .
ظهور علائم معمولا بي سرو صداست و به صورت درد پيشرونده در حال دويدن تظاهر مي يابد، ولي معمولا حتي بعد از دوره هاي طولاني مدت استراحت بسرعت با شروع فعاليت عود مي نمايد. درد معمولا محدود به ناحيه كشاله ران است، ولي اغلب به قسمت پايين شكم انتشار مي يابد و ممكن است تعيين دقيق محل درد براي بازيكن دشوار باشد ، خم كردن و چرخاندن فعال تنه ( مثلا انجام حركت دراز و نشست ) معمولا درد تيزي بوجود مي آورد . بررسيهاي تشخيصي نظير راديوگرافي ، اسكن استخواني ، CT اسكن و MRI اغلب منفي هستند.
براساس مطالعات انعطاف پذيري ضعيف كمر ، ران و زانو و ضعف عضلات شكم يا نزديك كننده ران ( ادوكتورها ) به آسيبهاي كشاله ران منتهي مي شوند.
براي پيشگيري از اين عارضه بر گرم كردن مطلوب و حركت كششي مناسب عضلات ران و نيز بازي در زمين استاندارد و با كفش مناسب نتاكيد مي گردد. براي درمان درد مزمن كشاله ران بازيكن بايد مدتي را بنا به صلاحديد پزشك از رقابت دور باشد و از داروهاي ضدالتهابي استفاده نمايد . با اين وجود در پاره اي موارد نياز به جراحي وجود نخواهد داشت .
سياه شدن زيرناخن پا در فوتباليستها به چه دليل ايجاد مي گردد تو در اين مورد چه اقداماتي بايد انجام پذيرد
اغلب بازيكنان فوتبال ازخونريزي و تشكيل لخته در زير ناخن هاي پا رنج ميبرند اين عارضه معمولا در انگشت شست و در اثر له شدگي مستقيم پا توسط پاي بازيكن حريف و يا در پي توقفها و استارتهاي ناگهاني كه باعث فشرده شدن شست در داخل كفش مي شوند ، رخ مي دهد، در بسياري از بازيكنان به خاطر آسيب مكرر به بستر ناخن شكل ناخن ها تغيير ميكند. اگر چه اين مشكل به ندرت يك مساله جدي است، ولي مي تواند به قدري دردسر آخرين باشد كه بعضي ازبازيكنان حرفه اي مجبور مي شوند صرفا به خاطر اجتناب از عود آن ناخن انگشت شست خود را براي هميشه بردارند.
اين عارضه مي تواند كاملا دردناك باشد و درمان ابتدايي آن ، رفع فشار خون تجمع يافته در زيرناخن است. در اين موارد پزشك تيم مي تواند با يك متة خاص كه صرفا براي اين منظور ساخته شده خون زيرناخن را تخليه كند. روش هاي قديمي تر شامل داخل كردن انتهاي يك سنجاق ته گرد و ايجاد يك منفذ در ناخن است.
عموما حتي در صورتي كه ناخن از بسترش جدا شده بايد آن را دست نخورده باقي گذاشت . در اين مواقع بايد درصورت لزوم ناخن را درمحل ثابت نمود تا به هنگام رشد ناخن جديد از بستر ناخن محافظت كند.
آيا ضربات سر مكرر ميتواند در دراز مدت به بروز عوارضي منجر شود؟
هر چند اين مساله مورد اختلاف نظر شديد است، ولي بعضي مطالعات آتروفي مغزي و ناهنجاريهاي امواج مغزي و نيز تسريع تغييرات استحاله اي ( دژنراتيو) در ستون فقرات گردني و كمري را قيد نموده اند . در مطالعه اي كه بر روي بازيكنان قديمي تيم ملي فوتبال نروژ انجام شد، 21% بازيكنان داراي درد يا سفتي مزمن گردن بودند و در 558% دامنة حركات گردن كاهش يافته بود. 8% از بازيكنان آثاري از شكستگيهاي فشاري ترميم شده در جمجمه را داشتند. همچنين در CT اسكن تعدادي از آنها آتروفي مغزي گزارش گرديد.
مهمترين اقدام حفاظتي را اجتناب از اسيبهاي حاد و مزمن سر و گردن ناشي از توپ آموزش تكنيكهاي صحيح سر زدن است . بدين صورت كه سر به جاي آنكه بطور غيرمستقيم ضربه را با كنار يا فرق سر جذب كند، با پيشاني و به طور مستقيم درمقابل انرژي توپ به آن ضربه بزند.
استفاده از توپهاي كوچكتر براي بازيكنان كم سن و سال نيز مي تواند به طور محسوسي خطرات ناشي ازهد زدن را كاهش دهد.
كشتي
آيا تفاوتي در ميزان بروز شدت آسيب هاي زانو دركشتي گيران با ساير ورزشكاران وجود دارد؟
ميزان بروز آسيب هاي زانو در كشتي گيران بالا است ( تقريبا مثل فوتبال ) ، اما شدت آن كمتر است، احتمالا به دليل حركات پيچشي و خم شدن بيش از حد زانوها ، آسيب منيسك ( خصوصا قسمت خارجي آن) در اين ورزش از همه رشته هاي ديگر شايعتر است .
شايعتر ين محل آسيب در كشتي گيران كجاست و اصولا مكانيسم آسيب در ورزش كشتي شامل چه مواردي است؟
زانوها بيشترين احتمال آسيب را دارند. اگر چه صدمات شانه ، سر و گردن هم به طور معمول مشاهده مي شوند . در كل تماس مستقيم با حريف يا تشك كشتي ، ضربات مستقيم به سر و صورت تحت فشار قرار گرفتن يا كشيده شدن گردن و شانه ، برخورد زانو در هنگام زير گيري يا افتادن روي تشك ازجمله علل آسيب در ورزش كشتي مي باشند.
منظور از زمان آسيب يا Injury time چيست؟
در جريان مسابقه به هر كشتي گير صدمه ديده حداكثر 2 دقيقه وقت درمان داده مي شود تا به رقابت بازگردد( و گرنه نتيجه به سود حريف اعلام خواهد شد، مگر اينكه آسيب در اثر مانور غير قانوني حريف باشد).
اين زمان حالات خونريزي دهنده را شامل نمي شود ( مثلا برايخونريزي از بيني ) ، ولي ميزان وقتهايي كه براي مقابله و درمان خونريزي گرفته خواهد شد بر عهده داري مسابقه است. اگر خونريزي بيش از 5 دقيقه طول بكشد. داور مي تواند بازي را خاتمه يافته اعلام كند. پس تصميم سريع و صحيح در مرود توانايي ادامه كشتي توسط كشتي گير برعهده پزشك تيم است .
از سال 1992 به بعد تصويب شد كه استفاده از داروهاي بي خطر در طي اين زمان مجاز باشد: البته گلوكز خوراكي و يا مواد استنشاقي براي آسمي ها هم از جمله استثناء ها هستند. داروهاي غير مجاز ، در اين شرايط غير مجازند و استفاده از هر گونه دارويي در جهت كاستن از شدت درد( مثلا بي حس كنده هاي موضعي ممنوع است.
در مورد نحوة برخورد با پارگي ها و يا بريدگي هاي در حين مسابقه شرح دهيد.
پس ازپاك كردن خون ،براي جلوگيري از خونريزي بيشتر به روي ناحيه فشار وارد مي كنند. سپس مي توان روي زخم را با چسب هاي بيشتر به روي ناحيه فشار وارد مي كنند سپس مي توان روي زخم را با چسب هاي استريل پوشانيد. كشتي گير مي تواند سريعا به مسابقه بازگردد. چون احتمال كنده شدن چسب هاي استريل پوشانيد . كشتي گيري ميتواند سريعا به مسابقه بازگردد . چون احتمال كنده شدن چسب و خونريزي مجدد وجود دارد ، بهتراست ، مقداري از زمان مجاز آسيب را ذخيره كند تا براي دفعات احتمال بعدي مورد استفاده قرار گيرد.
چگونه بايد خونريزي از بيني را متوقف كرد؟
اگر خونريزي شديد و غير قابل كنرتل باشد ، داور حق دارد بازي را متوقف كند براي مقابل با اين معضل. كستي گير را خوانده ( در هر وضعيتي كه راحت تر است ) و از او ميخواهند كه با فين كردن خون و لخته هاي موجود را در دستمالي تخليه كند. ميتوان پس از اين كار ، دستمال را روي پره هاي بيني فشار داد تا مواد باقيمانده تخليه شود. حال با استفاده از پنبه و يا كتان يك تكه و كافي سوراخ بيني را مسدود يا به اصطلاح تامپون مي كنند. در بعضي موارد تامپون را به پماد يا ماده اي روغني هم آغشته مي كنند. اما استفاده از مواد نقض كنندة عروقي ممنوع است.
اصلاح گوش گل كلمي به چه معناست ؟ چگونه نمي توان از ايجاد آن جلوگيري كرد؟
ضربات و تروماهاي مكرر به گوش سبب جدا شدن غضروف از بافت دور آن شده و در فاصله پديد آمده خون و سرم تجمع پيدا مي كند. درصورت باقي ماندن اين وضعيت ، هماتوم بوجود آمده ودر جريان خون غضروف اختلال ايجاد كرده و سبب غضروف سازي جديد در اين ناحيه شده كه خود سبب بد شكل شدن گوش مي شود.
شايد مناسب ترين درمان ، تخليه از راه ايجاد برشي كوچك باشد و پس از آن از مواد فشارنده اي استفاده مي كنند تا اين فضاي بوجود آمده را مسدود نمايد . استفاده از محافظهاي سر در جلوگيري از ضربه هاي مكرر به گوش نقش موثري خواهند داشت .
آيا در كشتي خطر انتقال عفونت از فردي به ديگر وجود دارد ؟ چگونه مي توان از احتمال آن كاست؟
اصولا احتمال انتقال عفونت از كشتي گيري به كشتي گيرديگر اندك است ولي غير مكن نيست ، تماس مكرر بدني در كشتي گيران سبب انتقال آسان عفونت ها به خصوص انواع پوستي آنها مي شود. براي كاستن از احتمال خطر ، رعايت دقيق بهداشت فردي لازم است در صورت مشاهده هر گونه خونريزي بايد آنرا سريعا متوقف كرد و علائم را پاك نمود. تشك كشتي بايد با مادة ضد عفوني كننده شسته شود. لباسهايي كه روزانه پوشيده مي شوند بايد تميز بوده و پس از تمرين يا مسابقه بلافاصله شسته شوند كشتي گيران بايد قبل و بعد از هر مسابقه دوش گرفته وبا صابون خود را بشويند. اگر كشتي گير از لحاظ عفوني علامت دار باشد، تا رفع آن مجاز به انجام مسابقه يا تمرين نخوهد بود.
در مورد عفونت ويروس هرپس ( تب خال) در كشتي گيران توضيح دهيد راه درمان و پيشگيري از آن چيست؟
واژمه Herpes gladiatorum به معني يك عفونت پوستي ويروسي شايع در كشتي گيران است كه در اثر تماس نزديك بدني بين فرد آلوده با فرد سالم ايجاد مي شود . در صورت ابتلا ، طبيعي عموم كننده دارد.
جداسازي فرد مبتلا از ساير كشتي گيران تا رفع علائم اجباري بوده و معاينة دقيق و منظم براي ارزيابي سير ضايعات لازم است داوران هم بايد با نوع ضايعات آشنا شوند و در حين وزن كشي از انجام مسابقه افراد مبتلا جلوگيري شود. براي درمان با تجويز پزشك و براي دوره هاي 10 روزه از داروهاي ضد ويروس استفاده مي شود . درصورت عود با صلاحديد پزشك مي توان براي مدت طولاني تري هم از دارو استفاده كرد.
توجه زياد به كاستن وزن در كشتي گيران سبب بروز اختلالات جسمي ورواني در آنان مي شود. راه صحيح كاهش وزن چيست ؟
اگر كاستن وزن به ميان 5 تا 8% چربي بدون و به صورت تدريچي و با حفظ تغذيه و هيدراتاسيون كافي انجام پذيرد. اصلامضر نخواهد بود. عمده اشكال متوجه روش هاي غلط وسريع كاهش وزن است كه حتي مي توانند در برخي موارد مخل حيات باشند.
از جمله اين موارد استفاده نادرست ازسوناء كاهشميان آب بدن ( با استفاده از داروهاي اداره آور يا مسهل و يا وادار ساختن به استفراغ ) و از همه شايعتر دهيراتاسيون مي باشند . شايد بتواند گفت وزن گشي در فاصله يكساعت مانده به مسابقه هم مانع دهيد ره شدن كشتي گير مي شودو هم از خوردن مايعات بيش از حد در اين فاصله كوتاه جلوگيري خواهد كرد.
چگونه دهيدراتاسيون روي يك كشتي گير اثر خواهد گذاشت؟
بسياري از كشتي گيرا در فاصله 24 تا 48 ساعت به مسابقه مانده حدود 5 تا 10% آب بدن خود را از دست مي دهند پزشكان ، مردم عادي را با اين شدت دهيداتاسيون بستري ميكنند به صورت حاد، دهيدراتاسيون خصوصا از جهت قدرت و سرعت سيبب افت عملكرد ورزشكار مي شود. با مختل شدن سيستم تنظيم حرارت بدن ، گرفتگي هاي عضلاني خستگي و يا شوك گرمايي رخ خواهد داد. اختلالات الكتروليتي پديد آمده روي عمل قلب اثر سوء خواهند گذاشت، در درازمدت هم آسيب هاي كليوي ، تاخير رشد و اختلالات ياديگري ازجمله عوارض دهيدراتاسيون هستند.
دو و ميداني
كدام دست از ورزشكاران دررشته دو و ميداني بيشتر در معرض آسيب قارر دارند؟
دوندگان دو هاي سرعت و نيز آنان كه مسافات طولاني را مي دوند ، بيشتر از سايرين دچار آسيبب مي شوند بيشتر آسيبهاي در جريان ترمين و درصد كمي از آسيبها مربوط به زمان مسابقه است .
شايعترين محل آسيب ورزشكاران بيش از نقاط ديگر دچار آسب مي شود استفاده مفرط از عضو مربوط علت اصلي ايجاد آسيبب است. در اين موارد ،بافت طبيعي در معرض استرس هاي مكرر قرار مي گيرد . اين تروماهاي جزيي ولي مكرر سبب آسيب بافتي شده و با فعال شدن روند التهابي و آزاد گرديدن اسيد آراشيد نيك منجر به ايجاد پروستاگلادين مي شود پروستاگلادين ها واسطة پاسخ التهابي بوده و سبب درد و اختلال عمل عضو مي شوند
عوامل خطر زا و علت ايجاد آسيب هاي ناشي از استعمال مفرط عضو را نام برده و چند مثال از اين نوع آسيب ها را ذكر نماييد
براساس مطالعات اپيدميولوژيك مهم ترين عامل سابقه آسيب قبلي ونداشتن تجربه دويدن است اختلالات قاعدگي در بانوان كه مجر به كاهش دانسيتة استخواني مي شوند، در ايجاد شكستگي هاي تنشي دخالت دارند.
طبيعي نبودن محور قرار گيري عضو نيز به عنوان عامل ايجاد كننده صدمه مطرح شده است . كفش نامناسب هم در ايجاد آسيب دخيل است.
كشيدگي هاي عضلاني ، التههاب تاندوني ، شكستگيهاي تنشي و سندرم كمپارتمان از جمله آسيبب هايي هستند كه در اثر استفاده بيش از حد عضو ايجاد مي شوند . از جمله علل ايجاد اين گونه آسيب ها ميتوان به افزايش ناگهاني در شدت يا ميزان تمرين اشاره كرد.
نحوه درمان آسيبهاي ناشي از استعمال مفرط عضو به چه صورت است؟
استراحت نسبي ، استفاده از يخ ، انجام كشش و تمرينهاي مقاومتي با شدت پيشرونده اساس درمان را تشكيل مي دهند . كاهش ميزان فعاليت و نيز استفاده از داروهاي ضد التهابي و فيزيوتراپي ( مثلا با اولتراسوند) ، بسته به شدت آسيب توصيه مي شود.
منظور از درد زانوي دوندگان (Runner's Knee) چيست؟ درمان اين عارضه چگونه انجام مي شود؟
اصطلاح علمي آن سندرم كشككي - راني ( Patello -Femural Syn.) است كه شايعترين آسيب هاي آنان را دربر ميگيرد. به نظر مي رسد درد از پايانه هاي عصبي در استخوان زير غضروف كشكك و يا التهاب سينوويوم منشا مي گيرد. علامت اصلي ، درد مبهم در زير كشككك زانو است كه به صورت تدريجي شروع شده و در بالا و پايين رفتن از پله ها و يا دويدن در سرازيري تشديد ميشود . مصدوم پس از يك دوره طولاني مدت نشستن ، تدر حين صاف كردن زانو احساس سفتي و ناراحتي مي كند.
هدف اصلي در ردرمان ، تصيحيح اختلالات محوري استخوانهاي اندام تحتاني ، افزايش انعطاف پذيري عضلات ها مسترينگ و تمرينات كششي تبراي عناصر سطح خارجي ران مي باشد.
اين آسيب شايع با درد در قسمت تحتتاني كشكك و در محل اتصال به تاندون ايجاد ميشود. اصطلاح پزشكي آن التهاب تاندون زير كشككي است. درمان ، مشابه ساير آسيب هاي ناشي از استعمال مفرط عضو بوده، ولي روي تقويت عضله چهار سر راني تاكيد بيشتري ميشود.
شايعترين محل شكستگي تنشي در دوندگان كجاست ؟
در كل ، استخوان تيبيا ( درشت ني ) در بيش از 30% موارد در دوندگان درگير مي شود. لته محل صدمه وابسته به نوع رشته ورزشي فرق مي كند، مثلا در دوندگان مسافت طولاني تيبيا شايعترين محل است، در حالي كه در دوندگان دو هاي سرعت و دوهااي با مانع ، شكستگي تنشي در استخوانهاي متاتارس شايعتر مي باشد.
شايعترين آسيب پا در دوندگان را نام برده و راه درمان آن را شرح دهيد.
التهاب فاشياي كف پايي شايعترين نوع آسيب در اين قسمت از اندام تحتاني است در اين حالت ، درد تدريجي در قوس كفل پايي آغاز مي شود. بيمار هر روز صبح و بلافاصله پس از برخاستن از خواب و برداشتن چند قدم درد بسيار شديدي را احساس ميكند. كلا وجود اين فاشيا براي حفظ قوس طولي كف پا لازم است . استرس هاي مكرري كه به اين فاشيا و در حين دويدن وارد مي شود. موجب التهاب ، اسيب بافت و درد خواهد شد.
براي درمان ، علاوه بر مواردي كه در تمام آسيب هاي ناشي از استفاده مفرط عضو به كار گرفته مي شود، ماساژ و كشش بسيار موثر است . در حين خواب مي توان از آتل خلفي استفاده كرد كه مانع جمع شدن فاشياي كف پايي ميشود . درصورت عدم پاسخ دبه درمان ، تزريق استروئيد و يا جراحي بنابر صلا حديد پزشك انجام خواهد شد.
منظو از كم خوني دوندگان چيست؟
اين كم خوني ، يك كم خوني واقعي نيست ، بلكه كاذب و به اصطلاح رقتي است و به علت افزايش حجم پلاسما دراثر ورزش دراز مدت ايجاد ميشود. تدر ايجاد آن سيستم رنين - آنژيوتانسين دخالت دارد. ميزان هموگلوبين در مردان به كمتر از 13 و در زنان به زير 5/11 نمي رسد . درمان خاصي هم لازم ندارد .
شايعترين آسيب در رشته هاي پرتابي را نام ببريد.
شايعترين محل آسيب در اندام فوقاني است كه از جمله مي توان به التهاب اپي كونديل مياني و نيز ناپايداري مفصل شانه اشاره كرد.
واليبال
شايعترين آسيب مزمن در واليباليست ها را نام ببريد ، آيا آسيب هاي شايع ديگري هم وجود دارند؟
التهاب تاندون كشككي شايعترين آسيب مزمن است كه به صورت درد و التهاب در قطب تحتاني كشكك در محل اتصال تاندون كشكك نمود پيدا مي كند. كندرومالاسي كشكك( نرم شدن غضروف آن و مستعد شدن به سائيدگي و آسيب مفصل ) ، بيماري Osgood-Schlatter ( كنده شدن يا التهاب قسمتي از توبروزيتة استخوان تيبيا در اثر كشيده شدن هاي مكرر توسط عضله چهار سر راني كه به اين ناحيه اتصالدارد ) و نيز سندرم درد كشككي - راني هم از ساير آسيب هاي شايع هستند.
از ديگر صدمات شايع اندام تحتاني تعدادي را نام ببريد.
پيچ خوردگي حاد مفصل مچ پا ، شكستگي هاي تنشي در استخوان تيبيا يا استخوانها ي متاتارس ، التهاب تاندون آشيلب، التهاب فاشياي كف پايي، سندروم تونل تارسال ( مدرگيري عصب تيبيال خلفي در ناحيه پا كه با علائم درد و بي حسي كف پا تظاره مي كند) و التهاب بورس خلف استخوان پاشنه از جمله اين صدمات هستندا
شايعترين محل شكستگي تنشي در واليبال كجاست ؟ درمان آن چيست ؟
شكستگي تنه استخوانهاي متاتارس خصوصا در انگشتان سوم و چهارم براي درمان ، عضو آسيب ديده گچ گرفته مي شود پس از بهبود ، تمرين با وزنه در حد تحمل مصدوم و تا جايي كه درد ايجاد نشود، آغاز خواهد شد. در طي روند درمان و براي به حداقل رسانيدن خطر آتروفي ، تمرينات مقاومتي در محدودة حرت انجام خواهد پذيرفت .
شايعترين نوع آسيب در ناحيه قفسه سينه يك وليباليست چيست ؟
پيچ خوردگي مفصل Facet( قسمتي از اتصالات بين مهره اي ) در ناحيه قفسه صدري شايعترين آسيب در اين ناحيه است ، از آنجايي كه اين ورزشكاران حركت جانبي سريعي انجام ميدهند ، چرخش تنه و اندام فوقاني ، مفاصل ياد شده را در معرض نيروهاي جابجا كننده قرار ميدهد.
درد عضلاني ، اسپاسم و محدوديت حركت در تعاقب اين آسيب ايجاد خواهد شد.
آيا دفاع روي تور مي تواند سبب ايجاد صدمه شود؟
شكستگي استخوانهاي كف دست ، انگشتان و ايجاد انگشت Mallet( در اين عارضه بر اثر ضربه مستقيم توپ و خم شدن ناگهاني بند آخر انگشت ، تاندون راست كننده از محل اتصال آن به قاعدة بند آخر پاري مي شود و در نتيجه بند آخر انگشت به شكل خميده در مي آيد كه به طور ارادي صاف نخواهد شد ). از جمله دفاع روي ترو رخ مي دهند.
در جريان مسابقه ، هر بازيكن واليبال چه ميزان مايع احتياج دارد ؟
گاهي در طي يك مسابقه طولاني مدت ، بازيكنان بين 5/1 تا 3 كيلوگرم وزن از دست مي دهند كه بيشاز مقدار مايعي است كه ورزشكار توانايي جبران آن را دارد پس لازم است علاوه بر نوشيدن آب پيش از شروع مسابقه ، در طي مسابقه و هر 15 دقيقه يكبار حدود 150 تا 300 سيسي آب بنوشيند . آب بهترين مايع براي جايگزين كردن حجم مايع از دست رفته است و به سرعت جذب ميشود.
آيا آسيبي هست كه منحصر به واليباليست ها باشد؟
آتروفي يا تحليل عضلاني در عضله اينفرا اسپيناتوس ناشي از آسيب عصب سوپرالسكاپوالار به طرز چشمگيري در واليباليست ها ديده شده است . بيمار در تبالاي كتف احساس درد تخواهد كرد.اگر استراحت و درمان محافظه كارانه مؤثرنباشد برداشتن فشار از روي عصب با كمك جراحي موفقيت آميز خواهد بود.
بسكتبال
در اين رشته كدام قسمت هاي بدن بيشتر دچار آسيب مي شوند؟
در كل ، مچ پا و زانو بيشترين احتمال آسيب ديدگي را دارا يم باشند . به ترتيب قسمت هاي زير هم مستعد صدمه هستند: دست مچج ساعد سر صورت ، گردن ، پشت ، لگن ، زانو ، شانه و آرنج ، آسيب زانو و 50% كل صدمات ناشي از ورزش بسكتبال را شامل مي شود . طبيعت اين رشته كه براساس دويدن ، حركات جانبي ، پرش ، تغيير مسير هاي ناگهاني و تغيير سرعت دويدن است ، سبب مستعد شدن رباطها و استخوانها به اسيب مي شود.
بهترين زمان برگشت به مسابقه پس از پيچ خوردگي مچ پا چه زماني است ؟
اين فاصله زماتي وابسته به شدت آسيبب و سرعت برخورد و انجام مراقبت مناسب از آن است عواملي كه بيشتر از همه تعيين كنندة توانايي برگشت به مسابقه هستند بايد تتضمين كننده حركات بدون درد تدر تمام جهتات مفصل ، عملكرد قدرتي كافي ، بازگشت حس درك موقعيت مفصل و فقدان درد باشند انجام حركات طبيعي مفصل وابستگي تام به شروع زو درس حركات فاقد درد تو تمرين هاي كششي دارد تا احتمال ايجاد محدوديت حركتي در اثر عدم استفاده از مفصل را از بين ببرد ، عملكرد قدرتي كافي با توانايي انجام فعاليتهاي حركت مختلف ( مثل حركات جانبي ، دويدن و …) تعريف ميشود. تاگر ورزشكار صدمه ديده عليرغم درد به مسابقه ادامه دهد ، احتمالا و خيم تر شدن صدمه و اضافه شدنه آسيب هاي ديگر را بالا تيم برد ، اگر چه تا حدد 6 هفته ، وجود تورم و ناراحتي در مفصل انتظار مي رود كه با كمك استفاده از يخ ، فشار و بالا نگهداشتن عضو رفع خواهد تشد.
چگونه مي توان احتمال بروز پيچ خوردگي در مچ پا ويا عود آن ار كاهش داد؟
هم عوامل دروني و هم بيروني در اين قضيه دخالت دارند :
الف - عوامل دروني : آمادگي هاي پيش از فصل كه به تقويت و كشش عضلات قسمت پايين پا بپردازند و سبب ثبات مفصل مچ پا گردن مسلم ناست كه تصحيح صدمات قبلي هم اهميت بسزايي دارند كه در اين راه از برتامه هاي بازتواني استفاده مي شود.
ب - عوامل خارجي : استفاده از وسايل كمك ارتوپدبي در جهت تثبيت و حمايت تثبيت و حمايت مفصل را شامل مي شود. يك عامل مه مرد پيشگيري از اسيب مچ پا، توجه به تمرين در زمين مسطح و خشك ميباشد.
مايا جهيدن و پرش ها مكرر در بسكتبال ليستها قادر به صدمه رساندن به آنها است ؟ در اين صورت عوامل دخيل و مكانيسم ايجاد آن را توضيح دهيد.
بله، اصطلاح Jumper's Knee به همين معناست و در حقيقت آسيب ناشي از استفاده مكرر و بيش از حد زانو است كه با به كارگيري مكانيسم راست كنندة زانو، سبب درگيري بافت نرم زانو هم مي شود. اين آسيب اصولا تاندون كشكك را در گير مي كند، كه محل درگيري يا در قطب تحتاني آن و يا در محل اتصال به تكمه استخوان درشت ني ميباشد ، تروماي جزيي و مكرر كه در اثر جهيدن هاي مكرر به فيبرهاي تاندني وارد يمشود، آغاز گر واكنشي التهابي است كه سبب درد و حساسيت مي گردد.
از عوامل دخيل درايجاد آن مي توان به ضعف عضله Vastus medialis obliqus در مقايسه با Vaastus Lasteralis ، كاهش قابليت انعطاف عضله هامسترينگ ، ضعف عضلات خم كنندة مچ پا به عقب (Dorsiflexors) و انحراف زانوها به طرف خارج اشاره كرد .
شايعترين آسيب هاي چشمي در بستكتباليست ها و راه درمان آنها را شرح دهيد .
مپارگي هاي قرينه يا ملتحمه ، خونمردگي در پلك يا كرة چشم ، پارگي پلك و يا خونريزي زيرملتحمه به وطر شايعي در اين ورزشكاران رخ مي دهند بايد انتظار اين آسيب ها را داشت ، سريعا آنها را تشخيص داد و در صورت وخامت صدمه به پزشك متخصص چشم معرفي كرد.
منظور از شكستگي jonesچيست ؟
با توجه به حركت جانبي و پر قدرت مكرر ، جهيدن ها و ساير انواع حركات ناگهاني ، تاحتمال ايجاد اين شكستگي تنشي بالا مي رود . نيروي زيادي كه در اثر حركات بالا به قاعدة پنجمين استخوان متاتارس وارد ميشود. عامل آن است اين شكستگي اغلب ورزشكار را ناتوان مي كند و بر قرار اتصال مجدد بين تكه هاي شكستگي
گاهي نيازمند جراحي و يا جا انداختن است. درمان آن از وظايف يك ارتوپد مي باشد.
شايعترين آسيب انگشتان در بستگتباليست ها چيست؟
شايعترين محل آسيب ، در مفصل اول بين انگشتي (PIP) است كه مي توان به صورت شكستگي يا در رفتگي باشد. به نظر مي رسد اين آسيب درانگشتان 2 تا 5 شايعتر باشد، انگشت Mallet يا كندگي تاندون عضله راست كننده انگشت در محل اتصال آن به بند آخر هم آسيب شايع ديگر است . براي معالجه اين آسيب ، گچ گيري به مدت 3 تا 5 هفته توصيه مي شود.
شنا
آيا ميدانيد شايع تترين اسب ورزش شنا چيست ؟
آسيب هاي شنا اغلب از نوع آسيب هاي مزمن مي باشند و مكانيسم ايجاد آنها ربه علت استفاده بيش از حد عضو و حركات تكرار مي باشد . شايعترين نو آسيب در شناگران حرفه اي ، درد تشانه به علت حركات چرخشي مكرر است كه در سه شناي كرال سنينه كرال پشت و پروانه وجو داشته و در هنگام شروع ومرحله كشش دست نمود بيشتري دارد . استفاده از كفي هاي دست و تخته كمكي شنا در تمرينات باعث افزايش اين درد مي شود.
علت درد شانه در شناگران چيست ؟
اين اسيب در اثر استفاده بيش از حد و برخورد هاي مكرر تاندون هاي عضلات چرخاننده شانه ( روتاتوركاف) و سر دراز عضله دو سربازويي با زايده آكروميون و رباط كور اكوآكروميال ميباشد. شانه يك شناگر به طور متوسط هر روزه هزاران بار دريك محركت دوراني به انجام حركات ابدوكسيون . فلكسيون رو به جلو و چرخش داخلي مي پردازد ( فرود دست در آب و شروع عمل كشش) . با انجام عمل فوق سر استخوان بازو و در مقابل رباط كوراكوآكروميال و زايده آكروميون قرار ميگيرد و موجب تحت فشار قرار گرفتن تا ندون هاي عضلات فوق خاري (Supraspinatus) و سر دراز عضله دو سر بازويي مي شود كه اين فرآيند منجر به التهاب ، تورم و درد در ناحيه ميگردد.
جهت پيشگريري از درد شانه در شناگران چه اقداماتي انجام مي شود؟
گرم كردن و حركات كششي قبل از تمرين ترمينات قدرتي درجهت متعادل كردن قدرت عضلاني ، عضلات جلويي سينه و پشتي ، اجتناب از تمرين بي شاز حد و تصحيح تكنيك شناگر از جمله اقدامات لازم جهت پيشگيري از درد شانه ميباشد.
براي درمان درد شانه شناگرچه اقداماتي لازم است ؟
درمان بستگي به شدت آسيب ديدگي دارد و بسته به آن بايد از عوامل ذيل بهره جست : استفاده از يخ بعد از تمرين براي كاهش التهاب و تجويز داروهاي ضد درد و ضد التهاب مثل آسپرين وبرو فن ودر موارد تشديدتر معرفي ه فيزيوتراپيست . همچنين بايد به شناگر توصيه كرد كه در هنگام شنا كرال سينه و پشت ، بدن خود را بيشتر بچرخاند تا آرنج ها كمتر از آب بيرون بيايند و در نتيجه فشار كمتري بر روي تاندون هاي درگير وارد شود.
مكانيسم درد زانو در شناگران رشته قورباغه چه ميباشد؟
درشناي قورباغه زماين كه مفصل ران در وضضعيت چسبيده به هم (adduction) و چرخيده به داخل internal rotation ) ميباشد. حركت زانو در يك حالت چرخش به خارج ، ناگان از حالت بسته به حالت باز تغيير وضعيت مي دهد و اين حركت زماني كه با چجرخش به خراج و باز شدن كامل هر دو پا توام يم گردد . كشش قابل توجهي بر سطوح داخلي زانو و كشكك وارد مي كند. اين مشكل نه تنها در شناگران مبتدي به علت تكنيك ضعيفشان ، بلكه در شناگران حرفه اي نيز به خاطر شدت ضربه شلاقي و تعداد ضربات زياد در طي تمرينات ديده مي شد.
جهت پيشگيري از درد زانو در شناگر چه اقداماتي لازم است؟
اصول پيشگيري شامل بهبود و اصلاح تكنيك پاي قورباغه ، اصلاح هر گونه ضعف و عدم تعادل عضلاني در نواحي زانو و ران و اجراي برنامه هاي كششي ثابت و نرم براي عضلات اندامهاي تحتاني ، به نحوي كه رباطهاي داخلي زانو تحت كشش قرار گيرند، مي باشد.
جهت درمان درد زانو بايد چه اقداماتي انجام گيرد ؟
براي درمان از اصل PRICESكمك مي گيريم ( مبراي توضيح بيشتر به مبحث اقدامات اوليه درماني مراجعه شود) پس از آسيب بايد زانوي دردناك را تحت مداواي با يخ قرار دهيم ، همچنين استفاده از آسپيرين و ساير داروهاي ضد التهاب و روشهاي فيزيوتراپي نظير اولتراسوند نيزبايد مد نظر قرار گيرند . دربعضي مواقع جلوگيري از زدن پاي قورباغه از ديگر اصول درمان ميباشد.
علت كمر درد در برخي شناگران چيست ؟
متاسفانه كمر درد به طور فزاينده اي در شناگران شيوع پيدا كرده است . اين شيوع، بيشتر در افرادي كه شنا قورباغه انجام مي دهند و به علت لوردوز ( افزايش قوس كمر ) ناشي از حركت كششي با آرنج بسته و افزايش ابدوكسيون بزو يم باشد كه در طي اين حركت به علت بالا بودن آرنج ها و همچنين قسمت سر وسينه نسبت به نايحه كمري ، فشاري در نواحي انتهايي مهره هاي كمري ايجاد مي شود كه درصورت تكرار و عدم پيشگيري منجربه شگستگي هاي تنشي (Stress fracture) مي شود . اين هيپراكستانسيون مكرر درشناي پروانه نيز رخ مي دهد كه در صورت عدم پيشگيري منجر به اسپوند لوليستزيس ( جابجايي مهر ه هاي كمري) ميشود . براي پيشگيري بايد اجراي صيحح تكنيك ، كشش عضلات پشتي و شكمي و تمرينات قدرتي عضلات اطراف لگن و اندام تحتاني به شناگر آموزش داده شود.
آيا اسكموليوز ( خيمدگي جانبي ستون مهر ها ) در شناگران بيشتر از افراد عادي ديده مي شود؟
بل، تاين مشكل حدودا در 7% شناگران گزارش شده است . اين امر ناشي از عدم تعادل عضلاني بين عضلات قدامي و خلفي شناگر م، چرخش هاي مكرر بدن درطي شنا و غالب بودن يك دست ودر شناگر مي باشد كه ممكن است به مرور زمان باعث انحراف ستون مهره ها از حالت طبيعي گردد.
منظور از گوش شناگر چيست ؟
گوش شناگر يا التهاب كانال گوش خارجي ناشي از عفونت باكتريال يا قارجچي ميباشد. كه غالبا بر اثر سهل انگاري شناگر در خشك كردن اين مجرا ايجاد مي شود شناگران معمولا با درد و خارش گوش با يا بدون ترشح مراجعه تمي كند. فشار موضعي بر اطراف مجراي گوش خارجي يا كشيدن لاله گوش باعث درد مي شود. عل اين بيمارري رطوبت بيش ا ز حد مجراي گوش مي باشد كه باعث كاهش سرو من موجود در مجرا و افزايش PH به سمت قليايي ميشود. كه اين امر موجب تضعيف عوامل حفاظتي در مقابل عوامل با كتريال و قارچي مي شود.
براي پيشگيري، بهترين راه خشك كردن مجرا پس از شنابه وسيله تكان دادن سر يا استفاده ازمو خشك كن مي باشد . بهتر است از گوش پاك كن استفاده ننشود . براي درمان بايد از قطر ه هاي گوش حاوي آنتي بيوتيك و داراي PHپايين ، با يا بدون هيدروكورتيزون استفاده كرد.
ورزش هاي رزمي
چگونه مي توان از ميزان بروز آسيب در ورزش هاي رزمي كاست ؟
استفاده از پوشش هاي محافظتي نقش موثري در كاهش ميزان بروز صدمات ايفا ميكند. اين پوشش ها براي ساعد ، دست ها ، قفسه سينه ،
گونه ها و پا در دسترس هستند. حتي محافظ دهاني براي حفاظت از دندانها و پوششي براي محافظت از دندانها و پوششي براي محافظت از بيضه ها نيز وجود دارد.
در اين ورزش ها چه نوع آسيبهايي بيشتر مشاهده ميشوند؟
به طور كلي آسيب هاي دست و صورت نه و اندامهها را مي توان نام برد. در تمامي مطالعات انجام شده ، شايعترين آسيب ها به صورت خونمردگي ، پيچ خوردگي و كشيدگي بوده اند. آسيب هاي ارتو پديك ناشي از ضربه هاي مستقيم ، تكرار زياد حركات و مانورهاي بالستيك و چرخشي مي باشند. موارد شديد آسيب مثل پارگي احشاء ، فلج و ضرببه مغزي هم مشاهده شده اند.
شايعترين آسيب هاي ناحيه سرو گردن را شرح دهيد .
پارگي ها ، خونريزي از بيني ، هماتوم دور چشم از جمله اين موارد هستند. خراشيدگي قرنيه در اثر برخورد ناخن انگشتان رخ مي دهد. ضربه به مغز در اثر ضربات بلند و يا چرخشي ايجاد مي شود. اگر ورزشكار ناك اوت شد . بايد تشخيص آسيب ستون فقرات گردني را مد نظر داشت .
آيا استفاده از وسيله محافظتي سر تضمين كننده جلوگيري از آسب ها ي فوق است ؟
اين پوشش ها جلوي بسياري از صدمات به بافت نرم صورت ( يعني پارگي ،بريدگي و آسيب به بافت نرم گوش و جمجمه ) را ميگيرند. اما متاسفانه بر ععكس عقيده بسياري از افراد ، براي جلوگيري از آسيب هاي مغزي مناسب نيستند.
اثر ضربات وارد شده به مغز چيست؟
بعضي شواهد نشان مي دهند كه آسيب هاي مكرر مغزي ، چه با بيهوشي و چه بدون آن ، سبب نوع خاصي از صدمات مغزي شده و سبب كاهش توانايي انجام فعاليت فرد مي شود. اگر چه يك ضربه ميتواند شديدتر از ديگري باشد. اما هيچ ضربه اي جزيي و ناچيز تلقي نمي شود و در حقيقت اثر هر ضربه اي بر روي اثر ضربات قبلي اضافه خواهد شد. ضربات بسته به سر سبب اعمال فشار هاي پاره كننده اي برفيبرهاي عصبي و نورونها مي شود كه در ضربات جانبي بسيار خطر ناك تر است . چون جانه به عنوان اهرم عمل مي كند، ضربه به اين ناحيه حداكثر نيرو را ايجاد خواهد كرد. پارگي عروق خوني درمغز سبب ايجاد خونريزي مغزي (Intracerebral hematoma) و يا بين مغز و پرده هاي پوشاننده آن(Subdural hematoma) خواهد شد.
استفاده از وسايل محافظتي دست و پا سبب كاهش شدت ضربه به مغز خواهد شد، اما احتمال پارگي فيبر هاي عصبي را افزايش خواهد داد.
چه نوع آسيب هايي در اندامها رخ مي دهند؟
اين آسيب ها متعدد هستند. پيچ خوردگي ، كشيدگي ، شكستگي ، تدر رفتگي و پاره شدن تاندون ها از جمله اين صدمات مي باشند . شايعترين آسيب ، ايجاد هماتوم در ساعد، ران ، پشت ساق و پا است.
آيا ورزش هاي رزمي مثل كاراته و تكواندو سبب استنوآرتريت در استخوانهاي دست مي شوند؟
درمطالعه اي كه در انگلستان انجام شده ، مدرگي به نفع شروع زودرس استئوآرتريت و يا تنوسينوويت به دست نيامده است . اما تبه هر حال چهار حركت ذيل توان بالقو ه اي براي ايجاد اين گونه آسيبها را دارند: حجركت شنا روي مشت بسته ، مشت زدن مكرر به اجسام سخت ، تبوكس و شكستن اجسام .
نحوة آسيب ديدگي زانو در ورزش هاي رزمي چگونه است ؟
چون در اين ورزشها از حركات بالستيك و چرخشي به وفور استفاده ميشود. آسيب ها معمولا در اثرراست شدن بيش از حد زانو ، چرخش ، خم شدن و حركات جانبي بيشاز حد ايجاد مي شوند . آسيب در منيسك ها ، رباطها، تاندون كشكك و شكستگي هاي اپي فيز نيز شايعند . در رفتگي زانو بسيار نادربوده و اورژانسي جدي است.
شايعترين نوع و محل آسيب در ورزش هاي رزمي كدام است؟
هماتوم شايعترين نوع آسيب است كه مي تواند در هر عضوي ايجاد شود ، اما شايعترين محل آن عضله چهار سر راني است . درد تشديد مانع ادامه فعاليت ورزشكار خواهد شد. يك عارضه ديررس آن، استخوانسازي درون بافت عضله در اثر التهاب ميباشد (Myositis Ossificans)
چه آسيب ها يي در مچ پا و پا رخ مي دهند؟
پيچ خوردگي مچ شكستگي ، آسيب به پشت پا ، انگشت دوم و پنجم هم شايع هستند و احتمال ايجاد استئوآرتريت در سالهاي بعد را افزايش ميدهند.
چرا در ورزش هاي رزمي به ضربه هاي ناحيه اپي گاستر ( بالاي شكم ) اهميت داده ميشود؟
هدف از اين گونه ضربات ، اثر گذاري بر روي شبكه خورشيدي است كه گانگليون سلياك را احاطه كرده است . ضربه به اين منطقه باعث اختلال تنفسي گذرا در حريف شده و لذا شخص براي ضربات بعدي آمادگي دفاعي لازم را ندارد ( براي حدود 20 تا 40 ثانيه ) و اني فرصت خوبي براي فرد حمله كننده است تا ضربات نهايي بعدي را وارد نمايد.
شايعترين اسيبهاي ناحيه تنه را نام ببريد.
دنده ها ، شبكة خورشيدي ، پانكراس و بيضه ها درمعرض آسيب ناشي از ضربه واقع ميشوند.
آسيب هايي را نام ببريد كه مانع ادامه مسابقه مي گردند؟
1) شكستگي ها ، 2) ضربات مغازي كه منجر به فراموشي ، اختلال درك زمان و مكان و خصوصصا از دست رفتن سطح هوشياري شوند، 3) صدمات چشمي كه سبب اختلال ديد شوند مثل هماتوم ، پارگي و آسيب هاي دور كرة چشم ، 4) صدمات خاصي كه به بيضه ها وارد مي شوند و هماتوم اسكروتوم ( كيسه بيضه) ايجاد مي نمايند.
به نظر مي رسد برنامه تمرينات منظم ورزشي اثري مثبت روي كنترل تشنج خواهد گذاشت ، گزارشي از تشديد و يا آغاز حملات صرعي مكرر (Status epilepticus) با ورزش وجود ندارد . تصميم قطعي در مورد اجازه دادن به ورزشكار براي شركت در تمرين و مسابقه بسيار سخت است و بايد موارد زير را در نظر داشت :
الف - به نظر نمي رسد وجود تشنج در طي تمرين يا مسابقه ورزشكار را درمعرض آسيب ججدي مغز و يا نخاع قرار دهد.
ب - ضربات منفرد يا مكرر به سر سبب غير قابل كنترل شدن تشنج و يا ايجاد آن نمي شوند، اما بهتر است كه به علت وجود خطرات بالقوه ، از ضربه زدن به سر خودداري شود.
درصورت وجود چه نوع اختلالاتي ، ورزشكار مجاز به شركت در مسابقه نخواهد بود؟
كارديت يا لتهاب قلبي ،فشار خون بالاي كنترلنشده ، بيماريهاي شديد مادر زادي قلب ، فقدان يك چشم يا اختلال عملكرد بينايي ، فقدان يك كليه ، بزرگي كبد و طحال، صرع كنترل نشده ، نارسايي ريوعي ، عفونت هاي پوستي مثل زرد زخم ، گال و يا هر پس از جمله بيماريهايي هستند كه ورزشكار درصورت ابتلا به آنها نبايد درمسابقات شركت نمايد.
چنانچه ضربه به ناحيه اپيگاستر باععث افت فشار خون و كاهش تعداد ضربان قلب و تنگي نفس در ورزشكار شود، اقدامات اوليه شامل چه مواردي مي باشد؟
اقدام درماني بايد در راستا ثابت نگاه داشتن فشار خون انجام گيرد. به همين جهت ورزشكار را به پشت خوابانده و پاهاي وي را بالا مي آوريم تا خون از اندام تحتاني به سمت قلب سرازيرشده و متعاقب آن با افزايش برون ده قلبي ، فشار خون بالا رود.
همچنين درصورت گرفتگي عضلات ديواره شكم ، ورزشكار بايد زانو هاي خود را به سمت قفسه سينه در داخل شكم جمع كند تا درد و گرفتگي رفع شود. اين عمل به بهبود نفس و برگشت به حالت عادي نيز كمك خواهد كرد.
درصورت ضربه به بيضه در ورزشكار رزمي چه اقداماتي لازم است؟
درچنين وضعيتي فرد بايد به پشت خوابانده شود و زانو هايش را به سمت سينه جمع كند. سپس تكه هاي يخ بر روي كيسه بيضه قرار داده شود تا تورم و خونريزي اطراف آن كاهش يابد . در صورت ادامه تورم و درد بايد مصدوم را فورا به بيمارستان ارجاع كرد.
يك آسيب شاعي در اندام فوقاني ورزشكاران تنيس و بدمينتون وجود دارد كه خود فرد از آن به عنوان خواب رفتگي يا عدم قدرت و توان در بازو ياد ميكند. در مورد آن توضيح دهيد.
آسيب به مكانيسم گلنوهومرال، خصوصا عضلات چرخاننده شانه(Rotator Cuff) بيش از آنكه ايجاد درد كند سبب كاهش قدرت عضلانيم و ايجاد حس خواب رفتتگي مي شود. گاهي هم ورزشكاران از درد در محل اتصال عضلة دلتوئيد شكايت دارند. اگر چه تاندوتن دلتوئيد سالم است ؟ درد در اين محل حس مي شود.
منظور از آرنج تنيس بازان( Tennis elbow) چيست ؟ چگونه ميتوان از ايجاد آن پيشگيري كرد؟
كسيدگي عضله اكستانسور كارپي رادياليس برويس (ECRB) را اصطلاحا آرنج تنيس بازنمي نامند. عوامل خطر زاي ايجاد آن شامل موارد زير است :
الف ) سن بالتر از 30 سال
ب ) استفاده از راكت هاي فلزي و سفت
ج) تمرين طولاني مدت ) بيش از 2 ساعت در روز )
د) تكنيك هاي نادرست زدن ضربات بك هند با آموزش صحيح و استفاده از وسايل مناسب مي توان ا ميزان بروز اين آسيب ها كاست .
درمان آسيب بالا چيست ؟
به صورت فهرست وار مي توان از بيحركت نگاهداشتن ، استفاده از سوسايل كمك ارتوپدي مثل مچ بند ، انجام حركات خاص و در بعضي از موارد تزريق استروئيد و جراحي نام برد.
علت ايجاد كمر درد در ورزش هاي راكتي چيست؟
زدن ضربات سرويس و بالاي سر بستگي به جايگيري صحيح ورزشكار در زمين دارد ، به طوري كه توپ در جلوي وي واقع شود. در غير اين صورت برايرسيدن تبه توپ ورزشكار مجبور است قسمت تحتاني پشت را بيش از حد چرخانده و نيز قوس بيش از حدي به طرف عقب ايجاد كند. اگر شانه هم قابليت انعطاف اندكي داشته باشد.
از ميزان چرخش رو به خارج شانه ههم براي رسيدن به توپ كاسته خواهد شد. تمام اين حركات جبراني فشار اضافه اي را بر مفاصل ناحيه كمري اعمال خواهد كرد كه در بعضي مواقع سبب پارگي ديسك هم مي شود.
ايا فقدان انعطاف پذيري در اندام فوقاني مي تواند سبب ايجاد آسيب در قسمت تحتاني پشت شود؟
بله. حركت راكت دربالاي سر وابسته به ظرفيت شانه براي چرخش به خارج و عقب كشيدن استخوان كتف تاست. كاهش قابليت انعطاف عضلات جرخاننده شانه وسينه اي كوچك سبب چرخش بيش از حد ستون فقرات درسطح T12-T1 شده و باعث قوس برداشتن بيش از حد ستون فقرات درسطح L4-S1ميشود.
ايا نوع زمين تنيس در ايجاد اسيب دخالت دارد ؟
زمين هاي سخت استرس بيشتر به اندام تحتاني وارد مي كنند. زمين خاك رس به علت كاستن از سرعت توپ و كاهش ميزان انرژي مورد نياز براي زدن مضربه ، بر روي اندام فوقاني استرس كمتر وارد مي كند.
از خصوصيات منحصر به فرد كفش تنيس در مقايسه با كفش دو و ميداني چه مي دانيد؟
در ورزش هاي راكتي بر خلاف دو و ميداني ، ميزان قابل ملاحظه اي حركت جانبي در پا ايجاد مي شود. بنابراين وجود يك Heel cup ( قسمت نگهدارنده اطراف پاشنه ) و نيز Heelj Counter قوي ( قسمتي از كفش كه پشت تاندون آشيل قرار گرفته و باعث محافظت آن مي شود) از خصوصيات كفش تنيس است . به علاوه قسمت پنجه كفش بايد ماده سخت تري مثل چرم تشكيل شده باشد تا در هنگام كشيده شدن پا به روي زمين مانع آسيب ديدن انگشتان شود.
اصفهان در زمان صفویه یکی از مراکز عمده قالی بافی بود ، در این شهر تعداد زیادی کارگاه وجود داشت که در آن قالی های زربفت می بافتند . دورة شگفتی صنعت فرش ایران و گسترش بازرگانی آن به سده های دهم و یازدهم هجری مربوط می شود .
با توجه به هنرمندان و گسترش امکانات از یک سو و همکاری استادادن تذهیب و پیشرفت صنعت رنگرزی از سوی دیگر باعث شد که قالیبافی همچون معماری و پارچه بافی ، در این زمان مقامی ویژه در زمینة هنر و صنعت پیدا کند از جمله دلایلی که باعث شکوفایی فرش در دوران صفوی شد عبارتند از :
1)شهری شدن فرشبافی .
2)بزرگ پارچه شدن فرش ها جهت دربارها ، کاخ ها ، مساجد .
3)صادرات انبوه به کشورهای اروپایی .
4)حمایت مستقیم حاکمان از هنرهای ایرانی به خصوص فرشبافی (شاه عباس ، شاه طهماسب) .
قالی بافی در دوران صفویان
دوره شگفتی صنعت فرش ایران (و گسترش بازرگانی آن) به سده های دهم و یازدهم هجری در زمان سلسله صفویان مربوط می شود . با توجه به هنرمندان و گسترش امکانات از یک سو همکاری استادان تذهیب و پیشرفت صنعت رنگرزی از سوی دیگر باعث شد که قالیبافی همچون معماری و پارچه بافی ، در این زمان مقامی ویژه در زمینة هنر و صنعت پیدا کند . کارگاه های بزرگ برای بیشتر هنرها در اصفهان دایر شد و قالی هایی که امروزه به فرش های نفیس ایران در موزه های علوم و خصوصی جهان نگهداری می شود و تعداد آن ها تقریباً 1500 اثر است ، نشانی از استادی ایرانیان در نقش و بافت دارد ، ثمرة تلاش بافندگان ، طراحان و رنگرزان این دوره است. شاه تهماسب که به روایتی خود نیز در کار طراحی فرش دست داشت ، هنرمندان و صنعتگران بزرگ ایران را در تبریز گردآورد و برای پیشرفت کارشان به ایشان کمک کرد . در همین زمان است که تبریز به مرکز بزرگ هنر و صنعت ایران تبدیل می شود و فرش ایران به دورة طلایی خود می رسد و به عنوان هدیه به پادشاهان و امیران کشورهای دیگر داده می شود . «نصرالدین محمد همایون» پادشاه هند که چندی به دربار شاه تهماسب پناهنده شده بود ، تحت تأثیر این صنعت در بازگشت عده ای از هنرمندان و بافندگان قالی را نیز با خود به هندوستان برد که بخشی از نتیجه کار ایشان در هندوستان در آن دوران ، امروزه به صورت یازده تخت فرش در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می شود . در همین زمان کارگاه های دولتی قالی بافی نیز در برخی از شهرستان ها دایر شد ، سفیر مجارستان در درباره شاه تهماسب در گزارش خود دربارة اهداف فرش به وسیله این پادشاه به مسجد "صنعان" بزرگ در استامبول (جامع سلیمانیه امروز) می نویسد که این قالی ها در همدان و در جزین بافتند . در زمان شاه عباس ، شکفتگی هنر قالیبافی ایران بیشتر شد . وی به تشویق و دلگرم کردن مردم به تماس و مبادله با اروپا مشغول گردید و پایتخت خودش که اصفهان بود را به یکی از مجلل ترین و عظیم ترین شهرهای ایران تبدیل نمود . هنرمندان تهذیب کار برای طراحی نقش ها ، چه برای قالی و چه برای تزئینات معماری مانند کاشی کاری ، گچبری و آثار آجری ، آغاز به کار کردند . کارهای این هنرمندان و همچنین هنرمندان خاتم کار مورد بهره برداری طراحان قالی قرار گرفت و طرح های قالی نیز در نقش های تذهیب بازتاب یافت . شاه عباس یک کارگاه دولتی در پایتخت جدید ـ اصفهان ـ دایر کرد که براساس نوشته های تاورینه و شاردَن ـ جهانگردان فرانسوی ـ و رابرت شیرلی ـ جهانگرد انگلیسی و همچنین وقایع نویس دربار ـ این کارگاه نزدیک کاخ سلطنتی و بین چهلستون و میدان نقش جهان قرار داشته است . در این کارگاه برای نیازهای دربار ، خانه های اشراف و صاحب منصبان بزرگ ، فرش می بافته اند . به نوشته «کروزینسکی» (Krusinski) کشیش لهستانی که از 1116 تا 1143 شمسی در ایران می زیست این بافندگان فرش هایی نیز برای تجارت می بافته اند که به همراه سوداگران دولتی برای فروش به اروپا و هندوستان فرستاده می شد تا بر ثروت خزانة شاهی افزوده شود . گسترش پایتخت و ساختمان های تازه از سوی دیگر نیاز به قالی را بیشتر کرد و فرش بافی (همچون پارچه بافی) از رشته های مهم اقتصادی برای مردم شد . همچنین در استرآباد ، شیروان ، قره باغ ، کاشان ، گیلان و مشهد به دستور شاه عباس کارگاه هایی دایر شد . به نوشته شاردن ، به دستور شاه عباس هر کانون بافتِ فرش می بایست فرش را به شیوة خود ببافد . کرمان نیز در زمان صفویه از کانون های قالی بافی بوده است و در زمان «جلال الدین اکبر شاه» از سلسلة تیموریان هند ، فرش کرمان به هندوستان نیز صادر می شده است . اسکندر بیگ ، منشی دربار شاه عباس اول نیز در کتاب خود تاریخ عالم آرای عباسی از قالی این دیار یاد می کند و همچنین آنتونی شرلی برادر رابرت شرلی ، که سال ها در دربار شاه عباس به سر برده است در کتاب خود از مهارت مردم کاشان در بافتن قالی های ظریف و همچنین مخمل و اطلس و حریر گلدار سخن می گوید . «ریچارد هکلوت» (Richard Hakluyt) ، جهانگرد انگلیسی که در قرن دهم هجری می زیسته است در کتاب خود به نام «جهانگردان» در نامه ای به یکی از بازرگانان هموطن می نویسد :
«در ایران فرش هایی از پشم زبر که در اطراف ، دارای رشته های نخی است خواهی دید . این فرش ها بهترین نوع فرش عالم و رنگ های آن بهترین و زیباترین رنگهاست . تو باید به این کشور بروی و به انواع وسایل باید متوسل بشوی تا بتوانی از مردم آن ها ، طرز رنگ کردن (خامة) قالی را یاد بگیری زیرا این ها به طوری رنگ شده که باران و سرکه و شراب در رنگشان تأثیر نمی کند و چون تو این علم را از آن ها آموختی و به اسرار آن دست یافتی خواهی توانست در رنگ کردن قماش ، آن را به کار بری و به دوام آن اطمینان داشته باشی . زیرا رنگی که در رشته های زیر ثابت باشد ، قطعاً در رشته های باریک منسوجات ثابت تر است . البته در ضمن باید از رنگ های مایع و وسایل رنگرزی و بهای آن ها آگاه شوی» .
دورة شگفتی قالی بافی که در زمان صفویان پیدا شد کوتاه بود ، شورش افغان و انقراض سلسلة صفویه و هرج و مرجی که به دنبال آن پیدا شد ، اقتصاد ایران و در نتیجه صنعت قالی بافی آن را از هم پاشید ، رفاه عمومی ، سرمایه و امنیت برای تشویق قالیبافان به کار از میان رفت .
شاه عباس بزرگ یک کارگاه قالی بافی سلطنتی در پایتخت خود واقع در اصفهان ایجاد کرد . تاروئید[1] محل کارگاه شاهی اصفهان را به دقت ذکر کرده و نوشته است که در طلب عالی قاپور پشت میدان بزرگ نقش جهان در یکی از حیاط های شاهی واقع بوده است . از فرش های کار اصفهان هم تعداد زیادی در موزه های اروپایی و آمریکایی نگهداری می شود و در ردیف درجه اول و گرانبها ترین قالی های موجود است زمینه آن ها بیشتر لاکی یا گل سرخ بوده و به ندرت نیلی ، سرمه ای یا رنگ های روشن تر هم دارد .
طراحان و بافندگان این نوع فرش ها جنبه تزئینی آن ها را با تناسب رنگ آمیزی و طراحی در نظر گرفته اند .
نتیجه
دوران صفوی عصر مشعشع احیای هنر در تمام زمینه هاست . نمونه های ارزنده موجود در موزه های مشهور جهان نظیر قالی مشهور اردبیل که جهت مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی جد بزرگ صفویان بافته شده و اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت مضبوط است ، اکثراً حاصل کارگاه های قالی بافی شاهی در این دوران است . حمایت سلاطین با کفایت صفوی ، و ابراز علاقه آنان به این حرفه سبب شد تا صنعت قالی بافی از حد یک پیشه و حرفه روستایی تا مقام یکی از هنرهای زیبا ارتقاء یابد . شاه عباس از این مهم سهم بسزایی داشت ، زیرا وی با تأسیس کارگاه قالی بافی در جوار قصور سلطنتی خود بین چهل ستون تا میدان شاه بافندگان را مستقیماً زیر نظر داشت تا از کیفیت بافت و ظرافت آن ها مطمئن شود . یادداشت های سیاحانی چون تارونیه، شاردن، رابرت، شرلی تأیید بر این گفتار است .
ایجاد روابط تجاری با کشورهای اروپایی و ورود جهانگردان و سیاحان و سفرا به ایران زمینة گسترش روابط فهنگی ، تجاری را با دیگر کشورها فراهم ساخت و استقبال از قالی های نفیس ایرانی در اروپا بر اهمیت دستبافی و رونق سفارشات افزود .
از این زمان کاشان به واسطة مرغوبیت و ظرافت قالی های تولیدی خود پذیرای سفارشات بسیار شد و تولید فرش های زربفت که حاصل بافت با نخ های طلا و نقره بود ، بنا به سفارش دربار لهستان ، بر رونق آن شهر افزود . این فرش ها که بعداً به فرش های لهستانی یا پولونز Pilonaisa معروف شدند یادگارهای این دورانند و اکنون مایه فخر و مباهات موزه های مالک آنند .
شاه عباس با گردآوری بهترین نقاشان و طراحان و بافندگان از اقصی نقاط کشور و تجمع آن ها در کارگاه های سلطنتی شاهکارهای بی نظری را در هنر فرشبافی سبب شد و نقش های قالی با الهام از نقوش مینیاتور تذهیب توسط هنرمندان دگرگون شد ، با انقراض صفویان افول هنر فرشبافی نیز آغاز گردید . تاخت و تاز افاغنه همه چیز را به ناگهان از بین برد و خاطره دردناک حمله مغولان را در اذهان عموم زنده کرد .
نادرشاه جهت حفظ انسجام و یک پارچگی کشور فرصت آن را نیافت تا به مسائل هنری بپردازد لیکن رفته رفته با حفظ امنیت و آرامش ایجاد شده در سایة شجاعت و دلاوری ایرانیان ، هنری که در خفا به حیاتش ادامه می داد در دوره زندیه اعتبار بیشتری یافت و مورد توجه فرمانروایان قرار گرفت .
منابع و مآخذ
·حشمتی رضوی، فضل ا...، تاریخ فرش، سیر تحول و تطور فرشبافی ایران، انتشارات سمت
·گردینی، گلرخ، پایان نامه شماره 159، بررسی فرش شکارگاه دوره صفویه، 83-84
·سایت های اینترنتی
[1]- سیاح فرانسوی که در زمان شاه عباس اول به ایران سفر کرده بود .
مفهوم و معنای طراحی صنعتی : طراحي صنعتي رشته اي آميخته از علم و هنر است و در اصطلاح طراحي صنعتي يك چند رشته اي است اين به اين منظور است كه طراحي صنعتي رشته اي است كه تعداد زيادي رشته ها را در خود جاي داده است. علم و هنر هر دو در طراحي صنعتي دخيل هستند پس با حذف هر كدام طراحي صنعتي مثل ماشين بدون سوخت است. وقتي در دنيا مي خواهد محصولي توليد شود اين طراحان صنعت هستند كه با فكر و ايده و سليقه خود محصول را توليد مي كنند. امروزه در واقع مردم آن چيزي را مي پسندند كه طراحان صنعت آن را مي پسندند زيرا آنها اولين كساني هستند كه يك محصول را به سليقه ي خود طراحي مي كنند بنابراين مردم عام هر كدام به سليقه ي خودشان به اين محصولات علاقه مند مي شوند. در واقع طراحان صنعتي اولين حلقه از توليد يك محصول صنعتي هستند. كار طراحان صنعتي به اين علت همچنان ادامه دارد كه افراد تنوع طلب هستند. بنابراين اين روند همچنان ادامه دارد و سليقه ي افراد هميشه در حال تغيير و تكامل است. براي مثال: طراحان صنعتي اگر بخواهند براي يك آرايشگر يك قيچي طراحي كنند سعي مي كنند قيچي را طوري طراحي كنند كه به دست آسيب نرساند و تمام عوامل انساني و ارگونومي را در آن رعايت مي كنند كه بعد از مدت طولاني اين وسيله به دست آسيب نرساند و حالت هاي انگشت را تغيير ندهد. طراحي صنعتي بسته به نيازهاي مختلف به شاخه هاي مختلفي تقسيم مي شود. 1- طراحي محصول 2-طراحي محيطي 3- طراحي خودرو 4- طراحي بسته بندي 5- طراحي جواهرات 6- طراحي لوازم داخلي منزل 7- طراحي دكوارسيون داخلي 8- طراحي اصلاحي طراحي اصلاحي در ايوان كاربرد دارد اين طراحي به اين معني است طراحي يك محصول را به منظور و بهينه كردن كيفيت محصول تغيير مي دهند. یک طراح صنعتی ممکن است در شرکت شخصی یا شرکت دولتی مشغول به کار باشد و اگر در جایگاه درست خود به کار گرفته شده باشند، مهم ترین وظیفه آنها ایده پردازی برای نوآوری است. شرکت های طراحی داخلی، تولیدات وسایل خانگی و اداری و ورزشی، شهرداری ها و سازمان زیباسازی، شرکت های تبلیغاتی، صنعت خودرو، کارخانه هایی که نیاز به بسته بندی های متعدد و متنوع دارند و سایر شرکت هایی که به امر برند (هویت سازمانی) اهمیت می دهند، عمده جاهایی هستند که طراحان صنعتی جذب آنها می شوند. زمینه هایی که طراحان صنعتی معمولا به دلیل جنبه های هنری در آنها بیشتر فعالیت دارند به طور جزئی تر شامل موارد زیر است: طراحی محصول (شامل لوازم خانگی، مبلمان اداری و خانگی، وسایل صوتی و تصویری، موبایل، ماشین های اداری، نوشت افزار، اسباب بازی، پوشاک و غیره.) طراحی دکوراسیون: شامل دکوراسیون خانگی، اداری، فروشگاه ها، مراکز تجاری و غیره. طراحی محیطی: فضا، مبلمان و چیدمان شهری و کلیه فضاهای زیر مجموعه آن نظیر پارک ها، نمایشگاه ها، مراکز خرید، ایستگاه های اتوبوس و تاکسی و کلیه محیط های عمومی، تأسیسات ترافیکی، تبلیغات شهری، فضای سبز، زیباسازی شهری و.... طراحی خودرو: طراحی بدنه و نمای داخلی خودرو و سایر وسایل نقلیه. طراحی بسته بندی: بسته بندی کالاهای مصرفی و محصولات مختلف. طراحی اصلاحی: اصلاح خصوصیات عملکردی یا فرمی یک محصول به منظور بهبود کارایی آن. طراحی هویت: به دلیل توانایی های طراحان صنعتی در ایده پردازی، فارغ التحصیلان این رشته بعضا به عنوان مشاور در شرکت های بزرگ و کوچک ظاهر می شوند. طراحی هویت سازمانی (برند) برای مجموعه های صنعتی نیز از توانایی های برخی فارغ التحصیلان این رشته است.
زمینه های کاری طراحان صنعتی
یک طراح صنعتی ممکن است در شرکت شخصی یا شرکت دولتی مشغول به کار باشد و اگر در جایگاه درست خود به کار گرفته شده باشند، مهم ترین وظیفه آنها ایده پردازی برای نوآوری است. شرکت های طراحی داخلی، تولیدات وسایل خانگی و اداری و ورزشی، شهرداری ها و سازمان زیباسازی، شرکت های تبلیغاتی، صنعت خودرو، کارخانه هایی که نیاز به بسته بندی های متعدد و متنوع دارند و سایر شرکت هایی که به امر برند (هویت سازمانی) اهمیت می دهند، عمده جاهایی هستند که طراحان صنعتی جذب آنها می شوند. زمینه هایی که طراحان صنعتی معمولا به دلیل جنبه های هنری در آنها بیشتر فعالیت دارند به طور جزئی تر شامل موارد زیر است:
طراحی محصول (شامل لوازم خانگی، مبلمان اداری و خانگی، وسایل صوتی و تصویری، موبایل، ماشین های اداری، نوشت افزار، اسباب بازی، پوشاک و غیره).
طراحی دکوراسیون: شامل دکوراسیون خانگی، اداری، فروشگاه ها، مراکز تجاری و غیره.
طراحی محیطی: فضا، مبلمان و چیدمان شهری و کلیه فضاهای زیر مجموعه آن نظیر پارک ها، نمایشگاه ها، مراکز خرید، ایستگاه های اتوبوس و تاکسی و کلیه محیط های عمومی، تأسیسات ترافیکی، تبلیغات شهری، فضای سبز، زیباسازی شهری و….
طراحی خودرو: طراحی بدنه و نمای داخلی خودرو و سایر وسایل نقلیه.
طراحی بسته بندی: بسته بندی کالاهای مصرفی و محصولات مختلف.
طراحی اصلاحی: اصلاح خصوصیات عملکردی یا فرمی یک محصول به منظور بهبود کارایی آن.
طراحی هویت: به دلیل توانایی های طراحان صنعتی در ایده پردازی، فارغ التحصیلان این رشته بعضا به عنوان مشاور در شرکت های بزرگ و کوچک ظاهر می شوند. طراحی هویت سازمانی (برند) برای مجموعه های صنعتی نیز از توانایی های برخی فارغ التحصیلان این رشته است.
درباره آینده رشته طراحی صنعتی در ایران بیشتر بدانید
با توجه به موارد بالا، مشخص است که یک طراح صنعتی می تواند با توجه به علاقه و گرایش خود در زمینه های متعددی حتی فراتر از موارد ذکر شده مشغول به کار شود. حقیقت این است که در ایران به دلیل وارداتی بودن کالاهای فراوانی که نیاز به طراحی خلاقانه دارند، نیاز به طراحی از مرحله صفر، از طرف کارفرمایان و کارخانه داران خیلی کم احساس می شود. بنابراین طراحانی که به دنبال استخدام در یک محل مشخص هستند، بیشتر برای طراحی های اصلاحی به کار گرفته می شوند.
اگر قصد فعالیت شخصی در شرکت های خصوصی دارید، تنها عاملی که باعث موفقیت شغلی است، توانایی های شخصی شماست و می توان گفت که اسم رشته طراحی صنعتی هنوز برای کارفرمایان به اندازه ای جا نیافتاده است که به صرف داشتن این مدرک علاقه ای به جذب افراد داشته باشند. یک طراح در صورتی در بازار کار موفق است که بتواند توانایی های خود را در عمل ثابت کند که این موضوع نیاز به چند سال وقت و اجرای پروژه های موفق دارد.
کدام دانشگاه ها طراحی صنعتی دارند؟
دوره کارشناسی: دانشگاه تهران، دانشگاه هنر تهران، دانشگاه الزهرا، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه هنر تبریز، دانشگاه اصفهان، دانشگاه آزاد تهران و مشهد
دوره کارشناسی ارشد: دانشگاه تهران، هنر تهران، هنر تبریز، آزاد تهران و امیرکبیر.
در دوره کارشناسی طراحی صنعتی، چه مباحثی تدریس می شود؟از سال ۱۳۷۴ وزارت فرهنگ و آموزش عالی یک چارچوب کلی برای دروس کارشناسی طراحی صنعتی در قالب ۱۳۵ واحد درسی ارائه داده است که به شرح زیر می باشد.
دوره کارشناسی رشته طراحی صنعتی
دروس عمومی (۲۰ واحد)
دروس پایه (۴۲ واحد)
دروس اصلی (۳۶ واحد)
دروس تخصصی (۳۷ واحد)
دروس پایه شامل مبانی هنرهای تجسمی، کارگاه طراحی پایه، کارگاه عکاسی، هندسه، حجم سازی، مهندسی عوامل انسانی (ارگونومی)، هنر و تمدن اسلامی و آشنایی با هنر در تاریخ، مدل سازی، ریاضی، فیزیک و فرم و فضا است.
دروس اصلی شامل استاتیک، فیزیک نور و الکتریسیته، نقشه کشی صنعتی، تاریخ طراحی صنعتی، ارگونومی، ارزیابی تولیدات صنعتی، طرح اشیاء در تمدن اسلامی، اقتصاد و مدیریت تولیدات صنعتی، مواد و روش ساخت، جامعه شناسی صنعتی، طراحی با کامپیوتر و طراحی فنی است.
دروس تخصصی شامل مبانی طراحی صنعتی، فرم و فضا، مدل سازی، کارگاه طراحی، و ۹ عدد پروژه طراحی صنعتی (شامل روند طراحی صنعتی، طراحی بسته بندی، طراحی سریع، طراحی مبلمان، حال و آینده، جامعه شناسی صنعتی، کار با کارخانه و…) و پروژه نهایی است. از میان دروس ذکر شده تعداد زیادی از جمله فرم و فضا، حجم سازی، و کارگاه های طراحی (کارگاه های پلاستیک، چوب، فلز و…) از دروسی هستند که نیاز به فضای کارگاهی و کار عملی دارند.
معمولا پروژه ها به گونه ای انتخاب می شود که مقدمات انجام پروژه نهایی فراهم شود.
آیا طراحی صنعتی در ایران دوره دکترا دارد؟
خیر. به دلیل نوپا بودن این رشته، در دانشگاه های ایران دکترای طراحی صنعتی وجود ندارد. ضمن اینکه به دلیل تخصصی شدن گرایش ها و تنوع علاقه ها و زمینه فعالیت افراد، در دانشگاه های خارج از کشور نیز دوره های دکترای طراحی به صورت گرایش های تخصصی ارائه می شود و رشته جامعی به عنوان طراحی صنعتی که در برگیرنده همه مباحث طراحی باشد، وجود ندارد.
در فرهنگ غنی ایرانی ازدواج و پیوند زناشویی پايه و اساس يك خانواده و در نتيجه يك جامعه موفق و اخلاقي است . بزرگان اين سرزمين به موجب جلوگيري از سست شدن اخلاقيات در جامعه و كنترل انحطاط و فحشا و همچنین استواری تفکر و اندیشه زنان و مردان ایرانی , ازدواج را یکی از مهم ترين ارکان جامعه بر شمرده اند . از ديدگاه اجتماعي چه در حيات اقتصادي , چه مادي , چه معنوي و روحاني اين سنت نتايج پر ثمري دارد كه مهم ترين آن قوام خانواده ها و در نتيجه یک اجتماع است . هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند . به طور کلی میتوان گفت که انسانی موفق و پویا است که هر روز زندگی اش از روز گذشته اش کاملتر باشد . سير طبيعي گيتي چنين است كه دختران و پسران خردمند در پی رسیدن به استقلال فکری هستند و در نتیجه برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی تکامل و دانش و راهکارهای رسیدن به کمال هستند . ازدواج وگزینش همسر مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل زنان و مردان را فراهم میکند . متاسفانه در این میان نیز دختران و پسرانی هستند که مستثنی می باشند , زیرا با عدم درک درست و منطقی از فلسفه ازدواج نه تنها به تفکر , اندیشه و روان خود ضرر می رسانند بلکه در دراز مدت به سهم خود بروی یک جامعه نیز تاثیر منفی میگذارند . گاتها چنین پند می دهد :
خواسته شما از خداوند , خانواده ای خوب با راستی و پارسایی در کشوری آباد است .
از این روی در تمدن کهن ایرانی که یکی از پایه های تمدن بشری محسوب می شود بر این سنت نیک و اهورایی پافشاری شده است . در گاتها و متون پهلوی ایرانیان باستان در این مورد سخنها و پندهای بسیاری بیان شده است که ما باید برای بازگشت به آن شکوه و جامعه اخلاقی گذشته خود کوشش بسیار کنیم . بر طبق باور ایرانیان کهن نخستین انتظار پسران ايراني برای ازدواج با دختران نجابت و پاکدامنی زن بوده است :
عفت و نيك نامي و دوشيزگي پيش از ازدواج براي زنان ضرورت داشته است خانمان سعادمتند اجر شوهر نيك و زن نيكو است و جايگاه اهورامزدا و امشاسپندان
و یا این سخن نیک از گاتها که مهم ترین سند ارزشمند اخلاقی و دینی ایرانیان باستان و جامعه کنونی ایرانیان راستین محسوب می شود :
پاکدامنی و پارسایی از ارزش های ویژه زنان است .
شخصیت زن يا مرد پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تبدیل میشود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگی و تربیت و آینده فرزندان تلقی میکند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار میگیرد و خود را مسئول آينده وي مي داند ؛ به عبارت دیگر، مهم ترین احساس مسؤولیت اجتماعی در او براي نخستين بار شکل میگیرد و بسیاری از شایستگیها و توانمندیهای نهفته در درونش را شکوفا میسازد. تا بتواند مسئولیتهای سنگین تری را نیز در جامعه بر عهده بگیرد . همچنین زنان و مردان میتوانند در کنار یک همسر خردمند و مهرورز میتوانند در راه درست و منش نیک ایرانی گام برداند و نواقص یکدیگر را برطرف سازند و در نتیجه جامعه ای اخلاق گرا , دانش پژوه و متمدن را نیز بنا سازند . به درستی که زرتشت فرمود :
زن و شوهر باید کوشش کنند تا در راه راستی و پاکی از یکدیگر پیشی جویند . مسابقه زندگی در پیمودن راه راستی است . (4)
بنابراین، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست . در واقع خداوند انسان را به گونه ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است . یعنی در کنار جنس مخالفش کامل میشود . مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی , جسمی , جنسي و معنوي به هم وابسته اند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل میکنند .
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین
گزينش همسر در فرهنگ ايراني موجب آرامش و امنیت خاطر میگردد و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است . از سوی دیگر عشق و مهر آریایی ایرانیان که شهره خواص و عام در جهان است میتواند در پرتو پیوندهای درست و خردمندانه تبلور یابد و به اوج کمالات برسد و الگویی برای نسلهای بعد نیز گردد . چنانکه زرشت بزرگوار فرموده است :
عشق و وفاداری ریشه دار , در هر زندگی زناشویی نیاز است .
عشق و دلدادگی که جلوه ای از هنجار راستی است , بر شما نیایش کنندگان فزون باد . جلوه با ارزش اشا عشق و دلدادگی است
روانشناسان در بسیاری از موارد به این نتیجه رسیده اند که پس از دوره جوانی , آن هنگامی که زندگی تنهایی را برای خود برگزیده اند سایه تنهایی , بیهودگی و نداشتن پناه گاهی مستقل و همیشگی را بر زندگی خود احساس میکنند . ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته , دلسوز و هم اندیش این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت می انجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانیشان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد . در نسكهاي ايران زمين , از چهار هزار سال پيش تاكنون به اين امر سفارش بسيار شده است :
5 - در زن گرفتن و پيوند گيتي را برقرار كردن كوشا باشيد و از آن دوري نگيريد .
50 -در زن خواستن و فرزند داشتن و ديگر خويشكاري كوشا باشيد .
در همین راستا گزینش همسر ایده آل باید در سن مطلوب ازدواج مطرح و عملی شود , زیرا پیش از سن مذکور و یا پس از آن انتخاب ها در بیشتر موارد اشتباه , ناخواسته و یا دلخواه کامل یا نسبی نخواهد بود . این سن که به زمان مطلوب ازدواج شهرت دارد , برای پسران در زندگی امروزی بین 24 تا نهایت 30 سال دیده شده است و برای دختران 20 تا 26 سال . در کمتر از آن پختگی لازم و انتخاب درست کمتر دیده می شود و در بیشتر از این سن نیز انتخاب ها دشوارتر و توقع ها بالاتر می شود که بطوریکه در بسیاری موارد به عدم انتخاب منطقی و درست می انجامد . از این روی بایستی ازدواج در سنین مطلوب آن صورت گیرد حتی اگر زوجهای ایرانی سالهای نخست زندگی را با مشکلات مادی زیادی مواجه باشند . همدلی در فرهنگ ایرانی یکی از ارکان اساسی به شمار می آید . در سایه همدلی برای زنان و مردان ایرانی هر غیر ممکنی , ممکن خواهد شد و مشکلات یکی پس از دیگری برطرف می گردد . مولانا عارف بزرگ ایران زمین :
پس زبان خود محرمی دیگر استهمدلی از هم زبانی بهتر است
ایرانیان کهن پیوند دختران و پسران را فرخنده و پراهمیت می شماردند . به صورتیکه از عدد مقدس هفت برای شادمانی در جشنهای آنان بهره می بردند . ( هفت شبانه روز جشن و شادمانی و پایکوبی ازدواج ) عدد هفت یکی از اعداد آسمانی در نزد ایرانیان است که تا همین چند دهه پیش نیز اجرا می شده است و متاسفانه با گسترش شهره نشینی و گرفتاریهای زندگی مدرن کم کم به فراموشی سپرده شد . بیشتر از سوی دیگر ایرانیان مفتخر هستند که نامش به عنوان نخستین پایه گذاران عهد , پیمان و اخلاقیات جهان مطرح است . در سنگ نگاره های فره وشی یا فروهر که قدمتی بیش از چهار هزار سال دارد حلقه یا چمبره ای در دست انسان بالدار قرار دارد که از دیرباز تا کنون به حلقه پیمان زناشویی در نزد ایرانیان شناخته می شودو این مایه مباهات ملت کهن ایران زمین است . نمایی از فروهر باستانی موبدان زرتشتی پس از پشت سر گذاشتن هزاران سال فراز و نشیب در فرهنگ ایرانی همچنان به باورهای نیک نیاکانشان پایبند هستند و دختران و پسرانی را که میخواهند با یکدیگر پیوند زناشویی برقرار سازند , با توجه به آنچه که اشو زرتشت برای ما به یادگار گذاشته است , چنین پند می دهند :
" پند و اندرز مي دهم شما را اي دوشيزگاني كه در آستانه زناشويي هستيد و هم شما اي نوجوانان , زيرا كه نيك ميدانم , به گوش هوش بشنويد , زندگي آسوده و انديشه آسوده را در سايه دين و احترام و فرامانبرداري از پدران و مادران بجوييد . چون در سايه پرهيزكاري است كه عشق و مهر و محبت شما هر روز عميق تر و نيرومند تر خواهد شد و تنها در اين صورت است كه به لذت و خوشي سالم دست خواهيد يافت . "
همچنين ازدواج در يكي از كهن ترين سندهاي تاريخي ايران و جهان كه به اوستا مشهور است اشاره شده است . در يشتهای اوستا , ارت ايزد خانواده خوب و نماد شوكت و جلال است . ايزد ارت سفارش به پيوند ميان دختران و پسران ميكند و از زناني كه فرزند بدنيا نمي آورند و يا سقط جنين ميكنند شكايت ميكند . اشاره شده است كه فروغ اهورايي به چنين افرادي نمي تابد . ارت يشت از خانواده هايي كه مانع از ازدواج دختران و پسران مي شود شكايت ميكند و چنين مي گويد :
اين زشت ترين كاري است كه دشمنان آيين اهورايي انجام ميدهند و دوشيزگان را از زناشويي و ازدواج باز ميدارند و در خانه ها نگاه ميدارند . اين امر در مهر يشت , آبان يشت , رام يشت , فروردين يشت وهوم بيان شده است :
چون دوشيزگان به سن ازدواج رسند براي به دست آوردن همسران نيرومند و شوهران دلير به سوي تو روي آورند . اردويسور اناهيتا پشتيبان و ياور دختران ايراني است كه در سن ازدواج قرار دارند . (8)
با پاي گذاشتن به عرصه زندگي مدرن در چند سال اخير و در نتيجه گسترش تمدن غربي در جامعه ايراني اين سنت نيك كم رنگتر شده است و در نتيجه شوربختانه پايه هاي اخلاقي جامعه ايراني نيز متزلزل شده است . از عواملي كه موجب شده است ازدواج در ايران طي اين چند سال اخير سير نزولي داشته باشد ميتوان به موارد زير اشاره كرد :
1 ) عدم مسئوليت پذيري در ميان دختران و پسران و تربيت غلط در خانواده های ایرانی
2 ) عدم اعتماد به نفس نزد دختران و پسران جهت آغاز يك زندگي مشترك
3 ) افزايش تحصيلات اجتماعي و رشد توقعات كاذب و غیر منطقی در ميان برخی دختران و پسران
4 ) تفريحات آزادانه دختران و پسران و تلقين به اين امر كه نيازي به زندگي مشترك نمي باشد
5 ) اعتقاد بر اين امر كه پس از ازدواج آزاديهاي زودگذر اجتماعي از آنان سلب مي شود
6 ) تجملگرايي ميان خانواده هاي ايراني و چشم و هم چشمي ميان بستگان
7 ) دوري گزيدن از زندگيهاي معنوي و روي آوردن به زندگي هاي تک بعدی ماشيني
8 ) اعتقاد بر اين امر كه از ديد دانش و تفكر , توانايي لازم جهت تربيت فرزندشان را ندارند
9 ) اعتقاد بر اينكه توانایی برطرف کردن نيازهاي همسرشان را ندارند
10 ) تفکر شبه روشنفکری در میان جوانان بی هویت و عمدتا سطی نگر , در نتیجه باور به زندگی و دوستی های موقت غربی
هنگامي كه دختران و پسران با ناهنجاری ها اجتماعی مرزهاي اخلاقي زندگي معنوي را بشكنند و آنرا به صورت يك عادت روزانه براي خود تلقي كنند , هرگز نميتوانند نقش يك مادر و يا يك پدر موفق را در زندگي اجتماعي پسين خود ايفا كنند . چنين افرادي چه زن و چه مرد هرگز در تربيت فرزندان خود موفق نخواهند بود . زيرا آنها به اصول انساني و اخلاقي پايبند نبوده اند و نا خواسته فرزندانی که در آینده از آنان بوجود می آید نيز مانند خودشان با پايه هاي سست اخلاقي و اجتماعي تربيت مي شوند و اين امر در نسلهاي بعد نيز گسترش مي يابد و به سادگي ميتواند موجب ويراني يك جامعه كهن و اخلاقي همچون ايران شود . در ايران زمان هخامنشيان كه کشورمان اوج شكوه و عظمت خويش را يافته بود و نخستین امپراتوری احترام به ادیان و ملتها در جهان پایه گذاری شد , ازدواج و بدنيا آوردن فرزند از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است . به طوريكه داريوش بزرگ هخامنشي در كتيبه جهاني بيستون كرمانشاه براي آنكه شرح خدمات حکومتش به ايران از گزند حوادث محفوظ بماند از اهورامزدا بركت فرزندان بسيار طلب ميكند تا به درستی به نسلهای بعد برسد .
تا جاييكه شاهنشاهان هخامنشي به خانواده هايي كه فرزند بيشتري و یا پسر بيشتري داشته باشند هدايا ارزاني ميكردند .
مادران ايراني در دوره هخامنشيان به دليل آنكه فرزندان را تا سن پنج سالگي به طور كامل جهت تربيت درست براي شركت در آموزشگاه هاي رسمي در اختيار داشتند نقش بسيار مهم تربيتي را ايفا مي نمودند .
از سوي ديگر گزينش همسر نبايد به صورت بسته و ناشناخته صورت بيگرد . زيرا ازدواجهاي ناخواسته و بی منطق که بر پایه احساسات زودگذر پایه گذاری می شود نه تنها ميتواند موفق نباشد بلكه نقش ويرانگری نيز در جامعه ایفا میکند و زن و مرد نیز شکست بزرگی را در زندگی تجربه میکنند که ممکن است به تباهی زندگی شان بیانجامد . گزینش همسر با اتکا بر خرد , منطق , تکیه بر فرهنگ ها و باورهای طرفین و بینش صحیح موفق و سازنده و آموزنده خواهد بود . همانطور که زرتشت بزرگوار فرمود :
همسر خویش را با خردمندی برگزینید .
گزينش همسر معيارهاي فراواني دارد . كه بايستي به آن دقت بسيار كرد . مهم ترين آن را ميتوان چنين دانست :
1 ) هم فكري , تفاهم و سليقه هاي نسبتا نزديك به هم در اساس پايه هاي زندگي مشترك
2 ) نزديكي سطح اجتماعي و تربيت دختر و پسر
3 ) نزديكي سطح خانواده هاي طرفين
4 ) نزديكي سطح تحصيلات , فرهنگ و شعور اجتماعي
5 ) نزديكي مسائل اعتقادي و باورهاي ديني دختر و پسر
6 ) نزديكي سني و يا پايين تر بودن سن دختر از پسر
در اندرز انوشه روان آذرباد مارسپندان خطاب به مردان آمده است كه :
50 - زن شرمگين را دوست باش و او را به زني به مرد زيرك و دانا ده . چه ( چراكه ) مرد زيرك و دانا همچون زميني نيك است كه وقتي تخم نيك در آن افگنده ( كاشته ) شد حاصل نيك به دست آورد .
همچنين خطاب به زنان ایرانی اشاره شده است كه :
ببخشاي بر ما اين نيكي را تا همسري به دست آوريم , همسري جوان و نام آور , از زيباترين آنها تا ما را در پناه خود گيرند و بتوانيم خانواده اي تشكيل دهيم , تا به ما فرزنداني زيبا و دلبر و زبان آور بخشايند , شوهراني كه از همه خوش بيان تر باشند .
آداب و رسوم ازدواج ایرانی نیز بر پایه مهر و همبستگی خانواده ها بنا نهاده شده است . رسم ايرانيان بر اين است كه پیش از ازدواج مراسم خواستگاري انجام دهند و اگر دختر و خانواده وي پذيرفتن مراسم ازدواج اجرا مي شود . خواستگاري و ديگر مراسم هاي كهن ما نيز قدمتي بيش از دو هزار سال دارد . چنانچه كه كيكاووس فرستاده اي نزد شاه هاماوران فرستاد و دخترش را براي همسري خواستار شد . در صورتیکه میتوانست از قدرت و نفوذش برای گرفتن دختر هاماوران استفاده کند :
بجنيد كاووس را دل ز جايچنين داد پاسخ كه اي نيك راي
من او را از پدر خواستاركه زيبنده به مشكوي ما آن نگار
خسرو پرويز نيز هنگام ازدواج با شيرين معشوقه خود بر اين رسم تاكيد نموده است :
به موبد چنين گفت شاه زمانكه بر ما مبر جز به نيكي گمان
مر اين خوب رخ را به خسرو دهيدجهان را بدين مژده نو دهيد
مر او را به آيين پيشين بخواستو آيين بود آنگاه راست
از مهم ترين پيامدهاي مخرب دوري گزيدن از اين سنت كهن که هرکدام میتواند به نوبه خود موجب زیانهای جبران ناپذیر اجتماعی گردد ميتوان به اين موارد اشاره نمود :
1 ) توقف يا کاهش چشم گير رشد جمعيت کشور و در نتيجه افزایش سن جامعه
2 ) افزايش زندگي هاي موقت , مشترك یا زندگی های دوستی در پيش از ازدواج
3 ) پيدايش فرزندان ناخواسته در جامعه و سرنوشت نامشخص آنان در آينده
4 ) گسترش روابط بیش از حد و غیر اصولی با جنس مخالف كه تنها براي ارضاي نيازهاي جنسی , اجتماعي و تفريحي طرفین صورت ميگرد
5 ) احساس پوچي و بي انگيزگي و روان پریشانی پس گذشتن از سن جوانی
6 ) بي اعتنايي به پايه هاي اخلاقی و معنوي زندگي انساني
7 ) افسردگي و احساس تنهایی دردوره پس از جواني
8 ) گسترش فساد اخلاقي و جنسي در جامعه و رشد بيماريهاي مربوطه
9 ) نبود پشتوانه معنوی در سنین بالاتر
آداب و رسوم:
انواع ازدواج در ایران باستان
در دین زرتشتی تعدد زوجات روا نیست و گفته شده همانگونه که یک زن نمیتواند در یک زمان بیش از یک شوهر داشته باشد مرد نیز نمیتواند در آن واحد دو یا چند زن داشته باشد. اختیار زن دوم در شرایطی خاص و سخت که در آیین نامه زرتشتیان آمده جایز است نظیر اینکه زن اول فوت شده باشد. در ایران باستان تنها در صورتی فرد زرتشتی میتوانست با وجود زن اول زن دیگر اختیار کند که زن اول به تشخیص پزشک عقیم بوده و خود موافقت خویش را برای این کار اعلام کند و رضایت داشته باشد هدف از این عمل نیز بقا نسل و پرورش فرزندانی نیک برای دین و دنیاست.
در مورد انواع پیوند زناشویی در ایران باستان گفتنی است که زن و مرد زرتشتی به 5 صورت و تحت عناوین پادشاه زن- چاکر زن- ایوک زن- ستر زن- خودسر زن پیوند زناشویی میبستند که هر یک جداگانه به شرح زیر است:
1-پادشاه زن: این نوع ازدواج به حالتی گفته میشد که دختری پس از رسیدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسری ازدواج میکرد و پادشاه زن از کاملترین حقوق و مزایای زناشویی برخوردار بود و کلا" همه دخترانی که برای نخستین بار و با رضایت پدر و مادر ازدواج میکردند، پیوند زناشویی آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت میشد..
2-چاکر زن: این نوع ازدواج به حالتی اطلاق میشد که زنی بیوه به عقد و ازدواج با مرد دیگری در میآمد. این زن با زندگی در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزایای پادشاه زن را در سراسر زندگی مشترک دارا بود، ولی پس از مرگ آیین کفن و دفن و سایر مراسم مذهبی اش تا سی روزه توسط شوهر دوم یا بستگانش برگزار میشد. ولی هزینه های مراسم بعد از سی روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنیای دیگر این زن از آن نخستین شوهر خود خواهد بود و به همین علت پیوند دوم او تحت عنوان چاکر زن یاد میشد.
حال برای برخی ناآگاهان پیوند زناشویی از نوع چاکر زن را اختیار کردن زن صیغه ای توسط پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدی بیان میکنند که صحت ندارد.
3-ایوک زن: این نوع ازدواج زمانی اتفاق میافتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت میشد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در میآمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش میآوردند و این نوع ازدواج باعث شده که برخی افراد غیر مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتیان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج میکرده است. اینک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم کاملا" مردود است.
4-ستر زن: وقتی که فرد بالغی بدون ازدواج در میگذشت، پدر و مادر یا خویشان این فرد موظف بودند به خرج خود و به یاد فرد درگذشته دختری را به ازدواج پسری در میآورند. شرط این نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد میشدند که در آینده یکی از پسران خود را به فرزند خواندگی فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند.
5- خودسر زن: اگر دختری و پسری پس از رسیدن به سن بلوغ برخلاف میل والدین خود خواستار ازدواج با یکدیگر میشدند و مصر بر این امر نیز بودند، با وجود مخالفت والدین ازدواج آنها منع قانونی نداشت و زیر عنوان خودرای زن ثبت میگردید و در این بین دختر از ارث محروم میشد، مگر اینکه والدینش به خواست خود چیزی به او میدادند یا وصیت مینمودند که بدهند.
این نوع ازدواج ها در ایران باستان انجام میشد امروزه ازدواج ها تحت این عناوین ثبت نمیشود.
گفتنی است که طلاق در آیین زرتشتی مطرود و منفور است و تحت شرایطی ویژه و در مواردی نادر و خاص طبق آیین نامه زرتشتیان مجوز داده میشود.
فرجام سخن :
امید است فرزندان این سرزمین که نیاکانشان از پایه گذاران دانش و فرهنگ و تمدن جهان بشمار می روند , امروز نیز آنان چنین باشند و با استحکام باورهای اجتماعی , دینی و ملی باردیگر نام بزرگ ایران زمین را در جهان پرآوازه و جاوید نمایند . همچنین به سنت نیک ازدواج که بخش لاینفک فرهنگ غنی ایرانی است پایبند باشند . تا اخلاقیات ایرانی بیش از پیش زنده و پابرجا بماند و جامعه و فرهنگ جهانی ایران از این هجمه ضد اخلاقی غربی که بر اساس سیاست های اسعتماری , سایه به روی این سرزمین افکنده است مصون بماند و دانش و پیشرفت و فرهنگ ایرانی را بیش از پیش گسترش دهند . به امید پیوندهای نیک برای دختران و پسران ایران زمین که همسرانشان دوست و عاشق آنان خواهند بود . ایدون باد ...
محمد ابراهیم همت (۱۲ فروردین ۱۳۳۴ در شهرضا - ۲۴ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون)، از فرماندهان سپاه پاسداران ایران در جنگ ایران و عراق بود. او پیش از پیروزی انقلاب از فعالان ضد حکومت پهلوی بود. پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را در جبهه جنگ لبنان و اسرائیل گذراند، و سپس به ایران بازگشت و در جبهههای جنگ ایران و عراق در عملیاتهای مهمی همچون فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان و خیبر مسئولیتهای مهمی را عهدهدار بود. او در اسفند ۱۳۶۲ در طول عملیات خیبر شهید شد.
زندگی و فعالیت آغازین
محمد ابراهیم همت و بعدها حاج ابراهیم همت در روز ۱۲ فروردین سال ۱۳۳۴ در شهرضای اصفهان بدنیا آمد. پس از دریافت مدرک دیپلم در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی به خدمت سربازی رفت.
پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید و در روستاها مشغول تدریس شد. در آن دوران او کوشید دانشآموزان را با افکار سید روحالله خمینی آشنا کند و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) به او اخطار شود.
سخنان و افکار او مأمورین شاه را به تعقیب وی واداشته بود، به گونهای که او شهر به شهر میگشت تا از دستگیری در امان باشد. نخست به شهر فیروز آباد رفت و مدتی در آنجا تبلیغ کرد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که در صدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید.
پس از پیروزی انقلاب
وی پس از پیروزی انقلاب در ایجاد نظم و دفاع از شهر و راهاندازی کمیته انقلاب اسلامی شهرستان شهرضا نقش اساسی داشت. او از جمله کسانی بود که سپاه شهرضا را با کمک دو تن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشکیل داد.
اواخر سال ۱۳۵۸ به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و کنارک (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت کرد و به فعالیتهای عقیدتی پرداخت. همت در خرداد سال ۱۳۵۹ به منطقه کردستان اعزام گردید.
شهید شدن
در جریان عملیات خیبر، همچنان که نیروهای ایرانی در برابر ارتش عراق مقاومت میکردند هنگامی که همت برای بررسی وضعیت جبهه جلو رفته بود بر اثر اصابت گلولهٔ توپ در نزدیکیاش همراه با معاونش اکبر زجاجی، در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۶۲ شهید شود.
آرامگاه
ابراهیم همت قرار بود در قطعه ۲۴ بهشت زهرا دفن شود ولی به اصرار خانواده در زادگاهش و در کنار امامزاده شاهرضا دفن شد. با این حال در (قطعه: 24 ردیف:77 شماره:524) بهشت زهرا و در کنار مصطفی چمران، رضا کریمی و عباس چراغی سنگ مزاری برای وی نصب کرده اند و بسیاری تصور می کنند که او در بهشت زهرا دفن شده است.
نوری خیره کننده و صدایی مهیب و کوبنده ! ؛ معمولا اینها تنها شاخصه هایی هستند که ما از صاعقه می شناسیم . اسم هایی که ساکنان مناطق مختلف روی این پدیده گذاشته اند نیز اغلب بر گرفته از همین دو محصول صاعقه است ؛ شیرازی ها می گویند " غّره تراق "، تهرانی ها "رعد و برق " ، افغانی ها "تانا " و اروپاییان " تندر" صدایش می کنند .
صاعقه، نوعي تخليه الكتريكي است كه براي ايجاد تعادل بين بارهاي مثبت و منفي درون يك ابر، بين دو ابر، يا بين ابر و زمين توليد ميشود.
بار منفي پائين ابر جذب بار مثبت سطح زمين مي شود اين بار روي اجسام واحد يا بلند ، همچون درختان و ساختمان هاي بلند شديدتر است، وقتي اختلاف بين اين بارها به قدر كافي زياد مي شود خواص عايق بندي معمولي هوا از بين رفته و صاعقه ايجاد مي شود.
آنچه به صورت برق ناگهاني به چشم انسان مي خورد، در واقع، حاصل يك سري حوادث پيچيده است. نخست ، تخليه الكترون ها از ابر اتفاق مي افتد كه معمولا نامرئي است. اين حركت رو به پائين و داراي الكتريسيته منفي است كه موجب تخليه الكتريسته مثبت از سطح زمين مي شود.
اين بار الكتريكي دوم به بالا حركت مي كند تا با باري كه پايين مي آيد برخورد كند و اين همان وقتي است كه برق الكتريسيته را كه به عنوان صاعقه مي شناسيم، مشاهده مي كنيم كه ظرف شايد 1/1000 ثانيه از زمين به طرف ابر مي رود مرحله نهايي در فرايند ايجاد صاعقه، «انتقال بار در جهت عكس» است.
در حين صاعقه، نه تنها زمين بار الكتريكي مثبت دارد بلكه هر چه روي آن است نيز بار الكتريكي مثبت دارد به احتمال زياد صاعقه به بلندترين جسم موجود در منطقه برخورد مي كند چه يك ساختمان باشد چه يك درخت يا شخصي كه به تنهايي در يك مزرعه ايستاده است.
صاعقه (رعد و برق)
بر اثر برخورد ابرهاي داراي بارهاي غير هم نام، واكنشهاي الكتريكي شديدي به صورت نور و صداي شديد بنام صاعقه يا رعد و برق توليد ميگردد كه با نور و صداي شديد همراه است.رعد و برق قادر است صدماتي جدي وارد آورد، ميتواند به راحتي انسان و يا حيوان را از پاي درآورد، زيرا از جريان الكتريكي بسيار بالايي برخوردار است كه مدت آن كم بوده ولي قدرت آن زياد است. براساس مطالعات و بررسيهاي به عمل آمده توسط متخصصين امر تعداد رعد و برق در هر لحظه در سراسر دنيا بين 1500 تا 2000 بار ميباشد. به عبار ديگر حدود 6000 جرقه الكتريكي در هر دقيقه در دنيا زده ميشود. يكي از خطرناكترين ورزشها كه برقزدگي را آسان ميكند، شنا در محيط باز است. شدت جريان الكتريكي در رعد و برق ممكن است بين 10000 تا 40000 آمپر باشد (درحالي كه حداكثر شدت جريان قابل تحمل معمولاً ازچند صد متر متجاوز نميكند). تخليه بار الكتريكي از يك ابر به ابر ديگر و يا به زمين بوجود ميآيد، ميتواند قلب انسان را از كار بياندازد، ششها را پاره كند، مغز و ساير ارگانهاي حيات بدن را از بين ببرد و سبب سوختگيهاي جدي در بدن شود. هوايي كه نور برق از ميان آن ميگذرد به شدت گرم ميشود. جريان الكتريكي شديد ميزان حرارت هوا را در كانالي كه برق از آن عبور ميكند براي مدت يك ميليثانيه و يا كنرت از 30000 درجه سانتيگراد بالا ميبرد. هوايي كه به طور ناگهاني اين ميزان گرم ميشود به سرعت منبسط شده و ضربهاي به هواي اطراف ميزند و امواجي را با فشار بين 10 تا 30 اتمسفر بوجود ميآورد. اغلب فلزاتي كه به عنوان وسايل زينتي به كار ميروند مانند گردنبند و دست بند نيز ميتوان هنگام رعد و برق خطرناك باشند. در موقعي كه رعد و برق شديد رخ ميدهد بهترين كار براي حفظ سلامتي اين است كه هر نوع وسيله فلزي كه در دست داريد را فوراً رها كنيد و از ريسك كردن بپرهيزيد
صاعقه چگونه رخ مي دهد؟
هنگام طوفان يا حركت بادهاي بزرگ ، بار الكتريكي زيادي در ابرها ذخيره مي شود و به اصطلاح ابرها باردار مي شوند. بدين ترتيب ابر تبديل به يك منبع انرژي بسيار عظيم مي شود كه بر فراز آسمان در حركت است . اين ذخيره انرژي آنقدر ادامه پيدا مي كند تا ابر از انرژي الكتريكي اشباع شده و در اولين فرصت ممكن ، انرژي خود را تخليه مي كند . معمولا بهترين محل براي اين تخليه زمين است زيرا زمين آنقدر بزرگ است كه هرگز از الكتريسيته اشباع نمي شود . بنابراين ابر ابتدا هواي اطراف خود را با " يونيزه " كردن مستعد عبور جريان برق كرده ، سپس انرژي خود را از ميان هواي يونيزه شده عبور داده و در زمين تخليه مي كند.
صاعقه يكي از قدرتمندترين ، خطرناكترين و عجيب ترين پديده هاي طبيعي است . پديده اي با ميلياردها " وات " انرژي و اثراتي متعدد و باورنكردني مانند توليد هزاران درجه حرارت ، توليد گازهاي مسموم ، ايجاد امواج نيرومند و ...
تندر (رعد)
طبق تعريف، تندر صداي بلندي است كه وقتي گازهاي جو ناگهان بر اثر تخليه شدن الكتريكي صاعقه گرم مي شوند به گوش مي رسد. تندر همچنين يك تصادم عظيم است كه در انسان موجب ميشود آدرنالين وارد سياهرگ ها شده، بويژه وقتي كه به دنبال يك صاعقه آزار دهنده باشد.رعد از يك سري ارتعاشات صوتي تشكيل شده كه بر اثر صاعقه به وجود مي آيد، شما هميشه رعد را بعد از برق صاعقه مي شنويد و اين علت دارد.
برق صاعقه با سرعت نور حركت مي كند يعني حدود 300 هزار كيلومتر در ثانيه با يك مايل در 3/5 ميليونيم ثانيه. اما صوت در مقايسه با سرعت نور، حركتي لاك پشتي دارد، يعني فقط 1088 فوت در ثانيه يا يك مايل در حدود 5 ثانيه.
براي پيدا كردن فاصله صاعقه از محلي كه در آن قرار داريد كافي است تعداد ثانيه هاي بين زماني كه برق را مي بينيد و وقتي كه صداي رعد را مي شنويد، بشماريد، اگر اين عدد را بر پنج تقسيم كنيد، فاصله بر حسب مايل به دست مي آيد. (هر مايل معادل حدودا 8/4 ثانيه است).
به اين ترتيب فاصله تقريبي بين شما و صاعقه اي كه ديده ايد، به دست مي آيد. گوش شما تازه دارد صداي قسمت هاي ديگر تخليه الكتريكي را مي شنود كه برق تندر بعدي را مي بينيد ، صداي قسمتي از صاعقه كه به شما نزديك تر است زودتر شنيده مي شود و قسمت دورتر، ديرتر.
صاعقه چه مشخصاتي دارد ؟
صاعقه ويژگي هاي منحصر به فردي دارد كه آنها را در هيچ رخداد طبيعي ديگري نمي توان يافت . ويژگي هايي كه عمدتا از الكتريسيته خاص صاعقه نشات مي گيرند . مهمترين اين خصوصيات عبارتند از : ولتاژ صاعقه ، جريان صاعقه ، قدرت صاعقه ، سرعت صاعقه و دفعات تكرار صاعقه
ولتاژ صاعقه
ولتاژ صاعقه معمولا بين 10 تا 20 ميليون ولت در نوسان است و بعضا تا 100.000.000 ولت هم افزايش پيدا مي كند . بزرگي اين رقم را وقتي بهتر درك مي كنيد كه آن را با برق شهر ( 220 ولت ) مقايسه كنيد . به عبارت ديگر ولتاژ صاعقه آنقدر زياد است كه مي تواند بر مقاوت بسيار زياد " هوا " در برابر عبور جريان برق ، غلبه كرده و از آن بگذرد !
جريان صاعقه
اين جريان در حدود 10.000 آمپر شدت دارد . اما اين مقدار هميشگي نيست و گاه تا 200 هزار آمپر هم مي رسد ( كنتور منزل شما حداكثر 25 آمپر را از خود عبور مي دهد ).
قدرت صاعقه
با توجه به مطالب بالا مي توان نتيجه گرفت كه صاعقه به طور معمول حدود 100 ميليارد وات(!) انرژي توليد مي كند و مي تواند اين مقدار را تا 16000 ميليارد وات (!) نيز بالا ببرد . نيرويي كه در هيچ كجاي ديگر يافت نمي شود
سرعت صاعقه
صاعقه با تمام نيروي عظيمش تنها در يك لحظه خود را از ابرهاي آسماني به زمين مي رساند . اما زمان دقيق اين لحظه چقدر است ؟ مشاهدات و محاسبات دقيق سازمان فضايي آمريكا ( ناسا ) نشان مي دهد كه تخليه الكتريكي ابرها معمولا در مدت زماني كمتر از چند صدم تا چند هزارم ثانيه رخ مي دهند . صاعقه گاه مي تواند تا 40 هزار كيلومتر در ثانيه سرعت بگيرد ! يعني مي تواند در يك ثانيه 20 بار مسير رفت و برگشت تهران - مشهد را طي كند.
دفعات تكرار صاعقه در يك محدوده مشخص
وقتي در منطقه اي صاعقه اي روي مي دهد ، اين احتمال هست كه صاعقه چندين بار ديگر نيز به آن حوالي برخورد كند اما نمي توان تعداد دقيق آن را تعيين كرد. با اين وجود مي توان گفت در مناطق كويري و كوهستانهاي مرتفع ، احتمال برخورد پي در پي صاعقه بيش از ديگر مناطق است. همچنين برخي از نقاط كره زمين ، صاعقه خيز تر از جاهاي ديگر هستند ؛ امروزه ماهواره هاي هواشناسي با عكس برداري هاي دقيق و مداوم از تمام كره زمين ، دفعات بروز صاعقه را در نواحي مختلف شمارش مي كنند . اين شمارش نشان مي دهد كه مناطق قطبي با ميانگين 3 بار صاعقه در ساعت ، كمترين و رشته كوه آلپ با 1000 صاعقه در ساعت ، بيشترين آمار بروز صاعقه را دارد . مناطق هيماليايي هم از جمله سرزمين هاي صاعقه خيز جهان محسوب مي شوند. همچنين كوههاي "البرز" در ايران و كوههاي "هندوكش" در افغانستان نيز از مناطق پر صاعقه جهان هستند.
از ديگر خصوصيات صاعقه ، زاينده بودن آن است ؛ به اين معني كه صاعقه مي تواند نور ، صدا ، حرارت و ... توليد كند و همه اينها تاثيرات چشم گيري بر محيط اطراف خود دارند.
صاعقه به غير از نور و صدا چه چيزهاي ديگري توليد مي كند ؟
صاعقه علاوه بر پيامدهاي مشهودي چون نور و صدا ، بسياري توليدات ديگر نيز دارد كه برخي از آنها خطرناك و بعضي ديگر تنها پديدههايي جالب توجه و عجيب اند . از جمله توليدات صاعقه مي توان ؛ حرارت ، نور ، صدا ، موج ، گاز ، برق زميني ( ولتاژ گام ) ، خلاء و ... را نام برد.
صاعقه چگونه و چه مقدار حرارت توليد مي كند ؟
عبور جريان برق از هر جسمي حرارت توليد مي كند ، حال هرچه مقدار جريان برق و مقاومت آن جسم در برابر عبور جريان برق بيشتر باشد ، حرارت توليد شده هم بيشتر است . صاعقه نيز هنگام شكافتن هوا و پس از آن ، هنگام برخورد با زمين حرارت توليد مي كند كه با توجه به جريان هزاران آمپري صاعقه ، مقدار اين گرما بسيار زياد است ؛ صاعقه در زمان برخورد با زمين 200.000 درجه سانتي گراد گرما توليد مي كند . اين مقدار حرارت مي تواند يك آجر نسوز را ذوب كند ! البته اين رقم هميشه يكسان نيست و با توجه به جنس خاك ، ميزان رطوبت آن و ساير عواملي كه مقاومت زمين را در برابر جريان برق ، كم يا زياد مي كند متفاوت است . در نظر داشته باشيد كه زمين در برابر جريان عادي برق بسيار مقاوم و كاملا عايق (نارسانا) است و تنها جريانهاي فوق العاده زيادي مانند صاعقه مي توانند از زمين عبور كنند. حرارت حاصل از صاعقه مي تواند انساني را در يك لحظه به ذغال تبديل كند يا مشتي از خاك را با ذوب كردن به سنگ تبديل كند و يا درخت تنومندي را به آتش بكشد .
صاعقه چگونه و چه مقدار نور توليد مي كند ؟
همانطور كه گفته شد صاعقه يك قوس الكتريكي يا به عبارت ديگر يك جرقه بسيار بزرگ است و با شكافتن ملكولهاي هوا نور توليد مي كند . نوري كه صاعقه توليد مي كند از فاصله 100 كيلومتري قابل رؤيت است. اين نور مي تواند تا شعاع چند كيلومتري اطراف خود را روشن كرده و كساني را كه از نزديك آن را ببينند به طور موقت يا دائم كور كند.
صداي صاعقه
صدا از پيامدهاي هميشگي صاعقه است . اين صدا بر اثر شكافته شدن هوا ايجاد مي شود و در حقيقت صداي انفجار ناشي از برخورد صاعقه است . صداي صاعقه هميشه چند ثانيه پس از ديده شدن برق آن به گوش مي رسد ؛ علت اين مساله بيشر بودن سرعت نور به نسبت سرعت صوت است . يعني هر چند صدا و نور صاعقه همزمان توليد مي شوند اما ما اول نور صاعقه ( برق ) را مي بينيم ، بعد صداي آن ( رعد ) را مي شنويم. سرعت نور : 360 هزار كيلومتر در ثانيه و سرعت صوت : 330 متر در ثانيه است .
موج ناشي از صاعقه
همانطور كه گفته شد صاعقه را مي توان نوعي انفجار نيز محسوب كرد ، خصوصا وقتي به زمين برخورد مي كند. بنابراين صاعقه هم موج انفجار توليد مي كند ، موجي كه گاه مي تواند انساني را به هوا پرتاب كند.
صاعقه ، گاز توليد مي كند
شايد يكي از عجيب ترين پيامدهاي صاعقه ، توليد گاز باشد و بيشتر تعجب مي كنيد وقتي كه بدانيد اين گاز " اوزون " است . همان گازي كه با قرار گرفتن در لايه هاي بالايي جو ، سدي در برابر تشعشعات زيانبار كيهاني ايجاد مي كند. "اوزون" در حقيقت همان اكسيژن است ولي به جاي 2 اتم ، داراي 3 اتم اكسيژن است مولكول اكسيژن به علت مشكلات پيوندي نمي تواند به راحتي به صورت 3 اتمي در آيد و به همين دليل مقدار گاز اوزون در طبيعت بسيار محدود است اما صاعقه اين كار را به زور و اجبار انجام مي دهد و اتم هاي اكسيژن را سه به سه به هم پيوند مي زند و " اوزون " توليد ميكند . اوزون بر خلاف اكسيژن يك گاز سمي است و تنفس آن مي تواند خطرناك باشد.
برق زميني (ولتاژ گام)
برق زميني يا " ولتاژ گام " يكي ديگر از عواقب خطرناك صاعقه است ؛ برق زميني ، جرياني است كه پس از وقوع صاعقه ، براي لحظاتي در زمين باقي مي ماند تا جذب زمين شده يا تبديل به گرما شود. ش ولتاژ گام در زمين حركت مي كند اما مسير حركت مشخصي ندارد . معمولا قسمت عمده برق زميني در اعماق فرو مي رود اما اگر سطح زمين مرطوب ، داراي بستر سنگي يا پوشيد از خاك مناسب يا علفزار باشد ، ترجيح مي دهد كه روي سطح زمين و در جهات مختلف ، حركت كند . اين پديده را ولتاژ گام مي نامند زيرا با وارد كردن برق از راه گامهاي شخص ( پاهاي او ) ، باعث برق گرفتگي او مي شود. ولتاژ گام تا شعاع چندين متر در اطراف محل اصابت صاعقه پراكنده شده و اشخاصي كه در مسير حركت او قرار گرفته باشند را دچار برق گرفتگي مي كند. اينكه ولتاژ گام دقيقا چقدر برد دارد قابل محاسبه نيست و به ميزان رسانايي خاك آن محل ( موارد ذكر شده در بالا) بستگي دارد ولي به ندرت ديده شده برق زميني بيشتر از 100 متر در سطح زمين پيش برود. ولتاژ گام مختص صاعقه نيست و در حوادث صنعت برق مانند افتادن كابل هاي فشار قوي برق بر روي زمين نيز ايجاد مي شود . البته به طور حتم ولتاژ گام ناشي از صاعقه بسيار قوي تر است.
ايمني در برابر صاعقه
صاعقه 125000000 ولت برق دارد. اين مقدار برق براي روشن كردن يك لامپ 100 وات به مدت بيش از سه ماه يا براي مصدوميت جدي يا كشتن يك نفر كافي است. در موقع بروز صاعقه بايد مواظب بود وقتي در معرض صاعقه قرار گرفتيد به نكات ايمني زير توجه كنيد:
› در داخل منزل بمانيد يا به داخل منزل برويد اگر صداي صاعقه را شنيديد، بيرون نرويد مگر اينكه واقعا ضروري باشد توجه كنيد كه با شمردن تعداد ثانيه هاي بين برق و صداي رعد و تقسيم آن بر 5، مي توانيد فاصله خود از صاعقه را (بر حسب مايل) به دست آوريد.
› از هر چيري كه رساناي برق است دور شويد. اين شامل اجاق گاز، رادياتور، بخاري، لوله هاي فلزي ، دستشويي فلزي و تلفن نيز ميباشد .
› از وسايل الكتريكي متصل شده به پريز، همچون سشوار، مسواك برقي، يا ريش تراش برقي استفاده نكنيد. اگر صاعقه به خانه شما برخورد كند اينها مي توانند برق آن را به شما منتقل سازند.
› در موقع توفان، از تلفن استفاده نكنيد، صاعقه ممكن است به خطوط تلفن در بيرون از منزل اصابت كند.
› اگر در داخل اتومبيل در حال حركت هستيد از آنجا بيرون نياييد. اتومبيل ، شما را در برابر صاعقه به خوبي محافظت مي كند.
› از اجسام فلزي در فضاي آزاد همچون قلاب ماهيگري و ميله فلزي دوري كنيد.
› اگر در آب هستيد از آب بيرون بياييد اين شامل خارج شدن از قايق هاي كوچك روي آب نيز هست.
› اگر در فضاي آزاد هستيد براي حفاظت در برابر صاعقه سرپناهي را جستجو كنيد! بهترين سرپناه، ساختمان است ولي اگر بنايي پيدا نكرديد، مي توانيد به درون يك غار، گودال يا دره پناه ببريد. درختان پوشش خوبي براي صاعقه ايجاد نمي كنند! درختان بلند صاعقه را به سوي خود جلب مي كنند.
› اگر نتوانستيد سرپناهي پيدا كنيد از بلندترين شئ در محلي كه هستيد دور شويد و اگر در نزديكي شما فقط درختان پراكنده يافت مي شود بهترين راه براي حفاظت از خودتان اين است كه در فضاي آزاد دولا دولا رفته و به اندازه دو برابر ارتفاع درختان پراكنده از آنها فاصله بگيريد.
› هر وقت بار الكتريكي را حس كرديد وقتي كه موهاي سرتان سيخ سيخ شد يا در پوست خود احساس مور مور كرديد ممكن است صاعقه شما را بزند فورا روي زمين دراز بكشيد.
در صورت برخورد صاعقه به فرد:
› اشخاص صاعقه زده ، جريان برق در بدن خود ندارند و مي توان با خيال راحت به آنها دست زد.
› درخواست كمك كنيد، شماره آتش نشاني (125) يا اورژانس (115) را بگيريد.
› شخص مصدوم برق زده شده و ممكن است سوخته باشد هم در جايي كه صاعقه زده و هم در جايي از بدن كه برق از بدنش خارج شده است. در هر دو نقطه مزبور به دنبال سوختگي بگرديد.
› به مصدوم كمك هاي اوليه بدهيد. اگر نفس او بند آمده است به او تنفس مصنوعي بدهيد اگر قلبش از كار ايستاده است بايد يك نفر آموزش ديده او را احياي قلبي كند.
پزشكان اتاق فوريت هاي پزشكي محل يكي از پيشرفته ترين سيستم هاي مراقبت قبل از مراجعه به بيمارستان در كشور را ارائه مي دهند.
قرآن کتاب آسمانی ما مسلمانان است که در حدود 1400 سال پیش به پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) نازل شده است .این کتاب شریف منبع وسیعی از علوم و معارف دنیایی و آخرتی می باشد که به نکات شگفت انگیزی در این مورد اشاره کرده است هر چند این اشارات مختصر و کوتاهی می باشد ولی دارای تفاسیر متعددی می باشند و هر کدام برای خود جای بحث دارند درباره میوه ها :
در 1- سوره ی بقره – آیه 25 :
ترجمه آیه : «..... و کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند مژد ده که برای آنان بهشت هایی است که از زیر(درختان) آن نهرها جاری است ؛ هرگاه از آن بهشت ها میوه ای آماده به آنان روزی دهنده گویند : این همان است که از پیش روزی ما شده است، و از انواع میوه ها که[در طعم و گوارایی] شبیه هم است نزد آنان آورند در آنجا برای ایشان همسرانی پاکیزه است و در آنجا جاودانه اند.
تفسیر آیه :
می دانیم باغهایی که آب دائم ندارند و باید گهگاه از خارج ، آب برای آنها بیاورند طراوت زیادی نخواهند داشت طراوت از آن باغی است که همیشه آب در اختیار دارد.آبهایی که متعلق به خود آنست و هرگز قطع نمی شود خشکسالی و کمبود آب آن را تهدید نمی کند و چنین است باغهای بهشت سپس ضمن اشاره به میوه های گوناگون این باغها می گوید : «در هر زمان از این باغها میوه ای به آنها داده می شود و می گویند : این همان است که از قبل به ما داده شده است؟ » برای تعبیر این جمله فی المثل سیب و انگوری را که در این دنیا می خوریم در هر مرتبه همان طعم قبل را احساس می کنیم حال آنکه میوه های بهشتی هر چند ظاهراً یک نوع بوده باشند هر بار طعم جدیدی دارند و این از امتیازات آن جهان است که گوئی تکرار درآن نیست.
2- سوره ی بقره – آیه 35 :
ترجمه آیه : «.... و گفتیم : ای آدم تو و همسرت در این بهشت سکونت گیرید و از هر جای آنکه خواستید فراوان و گوارا بخورید، و به این درخت نزدیک نشوید که[اگر نزدیک شوید] از ستمکاران خواهید شد.»
تفسیر آیه :
این آیه به ماجرای فریب آدم و حوا توسط ابلیس اشاره دارد که با وسوسه گری به آند و گفت که اگر از این درخت (درخت ممنوعه) بخورد او و همسرش فرشتگانی خواهند شد و جاویدان در بهشت زندگی می کنند و حتی قسم یا د کرد که من خیرخواه شما هستم . و با تناول از آن درخت ممنوعه آن دو از بهشت بیرون شدند . در بعضی تفاسیر از درخت ممنوعه آن را به گندم نسبت داده اند . چون اعراب شجره را تنها به درخت اطلاق نمی کنند بلکه به بوته های گیاهان نیز شجره می گویند.v 3- سوره ی بقره- آیه 266 :
ترجمه آیه: «آیا یک از شما دوست دارد که او رابوستانی از درختان خرما و انگور باشد که از زیر[درختان] آن نهرها جاری است و برای وی درآن بوستان از هر گونه میوه و محصولی باشد در حالیکه پیری به او رسیده ودارای فرزندان ناتوان [و خردسال] است پس گردبادی که در آن آتش سوزانی است به آن بوستان برسد و یک پارچه بسوزد؟[ریا و منت و آزار به همین صورت اتفاق را نابود می کند] این گونه خود آیاتش را برای شما توضیح می دهد تا بیندیشید.»
تفسیر آیه :
این آیه مثالی جالب برای اتفاقهای آلوده به ریا و منت است و ترسیمی بسیار زیبا از حال اشخاص که با ریا و منت و آزار خط بطلان به اتفاق خویش می کشند. پیرمرد سالخورده ای را در نظر تجسم میکند که فرزندان خردسال و کوچکی اطراف او را فراگرفته اند و تنها راه تامین زندگی حال و آینده ی آنان ، پاسخ سرسبز و خرمی است با درختان خرما و انگور و میوه های دیگر درختانی که پیوسته آب جاری از کنارش می گذرد وزحمتی برای آبیاری ندارد. ناگهان گرد باد آتشباری می وزد قرآن را مبدل به خاکستر می کند چنین انسانی چه حسرت و اندوه مرگباری دارد؟ حال چه کسانی که اعمال نیکی انجام می دهند و سپس با ریا ومنت و آزار آن را از بین می برند. چنین است. زحمت فراوانی کشیده اند و در آن روز که نیاز به نتیجه ی آن دارند همه را خاکستر می بینند . خداوند بیشتر از مثال های زراعی استفاده کرده است چرا که نه تنها مردم مدینه زراعت پیشه بودند درهمه کشورهای جهان این عمل زراعت انجام می شد.
4- سوره ی نسا- آیه 77 :
ترجمه آیه : «....... بگو : متاع دنیا اندک و آخرت برای آنان که تقوا ورزیده اند بهتر است و به اندازه رشته میان خسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.»
شفق قطبی یا نور شمالگان ، به نور های رنگارنگی گفته می شود که بعضی شب ها در مناطق قطبی و نزدیک به قطب لحظاتی مانند گازهای متحرک رنگی پدیدار می شوند و آسمان سیاه و سفید شب را روشن و جادویی می کنند. با این که این پدیده زیبا در کشور ما قابل رویت نیست اما دانستن چگونگی پیدایش جالب و لذت بخش است . خورشید برخلاف ظاهر آرام و پایدارش ، یک ستاره طوفانی و فعال است . فعالیت ها و انفجار های سطحی و جوی خورشید به طور پیوسته جریانی از ذرات پر انرژی باردار شامل الکترون ها ، پروتون ها و یون ها را در فضا منتشر می کند که به آن باد خورشیدی گفته می شود . ذرات باردار باد خورشیدی با سرعتی حدود 1.5 میلیون کیلومتر در ساعت فضا را می پیمایند و پس از چند روز به زمین می رسند . زمینی که با میدان مغناطیسی خود ، منتظر پذیرایی از آنهاست . میدان مغناطیسی بر الکتریکی متحرک نیرو وارد می کند و این نیرو در هر لحظه بر مسیر حرکت ذره عمود است . حالا اگر ذره بارداری را در یک میدان مغناطیسی شلیک کنید ، این نیرو باعث می شود تا ذره دور یکی از خطوط میدان ، شروع به چرخش کند . عین همین اتفاق برای ذرات باردار باد خورشیدی می افتد . زمین مانند آهنربایی است که قطبهای آن در نزدیکی قطب شمال و جنوب جغرافیایی قرار دارند و خطهای میدان آن از قطب به قطب کشیده شده اند . به این ترتیب ، وقتی ذره بارداری به محدوده میدان مغناطیسی زمین می رسد ، به دام یکی از خطوط میدان می افتد و بسته به جهت سرعتش شروع به حرکت مارپیچی به طرف یکی از قطب های زمین می کند. حالا تصور کنید وقتی پس از یک فوران خورشیدی شدت و انرژی باد خورشید چندین برابر می شود و انبوه ذرات باردار پر سرعت با همدیگر و در راستای خطوط میدان وارد جو مناطق نزدیک به قطب شمال و جنوب می شوند و در ارتفاع حدود 30 تا 400 کیلومتری زمین به اتمهای اکسیژن و نیتروژن جو برخورد می کنند ، چه اتفاقی می افتد . ذرات پر سرعت در برخورد با اتم ها ، آنها را برانگیخته می کنند و اتم برانگیخته هم ، طبق معمول انرژی خود را به صورت یک فوتون آزاد می کند. یعنی عین همان چیزی که در صاعقه و لامپ نئون( یا فلورسنت ) اتفاق می افتد.رنگ این نوع تابش به نوع گاز تحریک شده و فشار ( ارتفاع) آن بستگی دارد . اتم اکسیژن برانگیخته تا ارتفاع 220 کیلومتری نور سبز و از آن به بالا نور قرمز تابش می کند. در حالی که نور تابیده از اتم نیتروژن تا ارتفاع 100 کیلومتری ، آبی و در ارتفاعات بالاتر بنفش است.
همه این فرایند های فیزیکی و شیمیایی دست به دست هم می دهند تا رقص مواج رنگ ها ، آسمان شبهای طولانی قطب را برای لحظاتی روشن کند. اسکیمو بودن همین خوبی ها را هم دارد!!
انسان به برزخ با مرگ آغاز می شود. مرگ به معنی قطع تعلق نفس از بدن می باشد و با رهایی نفس بسیاری از حجاب ها کنار می رود و نفس به بسیار از معارف حقیقی دست می یابد. اما این قطع تعلق با بسیاری از سختی ها حو فشار ها همراه است زیرا همواره چشم پوشی و مفارقت از وابستگی ها و عادت ها بسیار سخت است چه برسد به مفارقت از چیزی که از بدو وجود همراه انسان بوده است.
هنگام مرگ و انتقال انسان به عالم مذکور، رابطه وی با مخلوقات عالم آخرت برقرار می شود و حجاب مرتفع می گردد و مقامات آخرتی و غیبی به مرحله شهود و حضور می رسند و شخص محتضر تمامی حقایق غیبی را مشاهده می نماید. انبیا و ائمه اطهار (ع) و حضرت عزرائیل را می بیند در صورتی که از درد ها و از امراض و از مفارقت احبا و دوستان رنج می برد، و در همان حال کسانی که در اطراف وی هستند فشار نزع و جان کندن را مشاهده می نمایند. در همین هنگام ملائکه حاضر گردیده و بزودی مژده بهشت و سایر مواهب الهی و یا جهنم و سایر عقوبتها را وعده می دهند. اگر فرد محتضر از اهل شقاوت باشد با توجه به آینده مخوفی که پیش رو دارد بسیار سخت از این دنیا می رود و نزع بر او بسیار دشوار می گردد. و اگر اهل سعادت و فلاح باشد، با مژده ملائکه به راحتی چشم از دنیای مادی می پوشد و جان کندن برای او آسان می شود. قرآن در این زمینه می فرماید: «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون الذین امنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیاه الدنیا و فی الآخره لا تبدیل لکلمات الله ذلک هو الفوز العظیم.» (یونس، 62)
آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده ی عالم) و اندوهی (از وقایع گذشته) در دل آنها نیست. آنان که اهل ایمان بوده و همواره خدا ترس بودند، در حیات دنیا و هم در آخرت پیوسته بشارت باد. سخنان خدا را تغییر و تبدیلی نیست و این همان رستگاری بزرگ است.
قران ، مرگ و حیات را در کنار هم و به طور یکسان مخلوق خدا می داند. «الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا» (ملک، 2) این آیه در کمال صراحت روشنگر این حقیقت است که مرگوحیات دو امر وجودی هستند.
در فرهنگ قرآن مرگ به معنای«وفات» است، نه«فوت»؛ زیرا فوت به معنای زوال و نابودی است، ولی وفات به معنای اخذ تام و در اختیار گرفتن تمام و کمال یک حقیقت و انتقال آن به سرای دیگر است. این کار توسط فرشتگان مأمور وفات صورت می گیرد: «قل یتوفکم ملک الموت الذی و کل بکم ثم الی ربکم ترجعون» (سجده، 11) پس مرگ وفات است، نه فوت و انسان، «متوفی» است، نه «ضال» و مرگ توفی است، نه ضلالت و گم شدن در زمین. بنابراین، انسان با انتقال به سرای دیگر سفر جدیدی را آغاز می کند و به مقصد نهایی خود می رسد.
انتقال از دنیا به برزخ مرگ اول است و انتقال از برزخ به قیامت مرگ دوم. بنابراین، برزخ حیات اول و قیامت زندگی دوم او خواهد بود؛ زیرا مرگ و حیات امری نسبی و قیاسی است. مرگ مطلق به معنای تباهی و نابودی مطلق اصلا وجود ندارد؛ چنان که شر مطلق اصلا وجود ندارد و سراسر جهان خیر است. پس مرگ نسبی است؛ چنان که شر نسبی است. اما حیات نفسی است؛ یعنی سراسر عالم زنده است. یک موجود زنده چون از جایی به جای دیگر منتقل شود نسبت به مکان «منقول عنه» می میرد و نسبت به محل «منقول الیه» زنده می شود. آدمی هنگامی که وارد برزخ شد نسبت به دنیا مرده و نسبت به برزخ زنده است و وقتی به قیامت کبری انتقال یافت از برزخ مرده و نسبت به قیامت کبری زنده است. در همه ی این سیر و حرکت، مرگ به معنای تخلل و عدم، نابودی و فنای محض بین متحرک و مقصد محال است.
الحق ان النفس تنفصل عن البدن بسبب استقلالها فی الوجود علی التدریج، و تنقطع شیئا فشیئا من هذه النشاه الطبیعیه الی نشاه ثانیه، لما مر من اثبات الحرکه الذاتیه للوجود فی الجواهر المتعلقه بالمواد الهیولانیه، فالنفس تتحول فی ذاتها من طور الی طور، و تشتد فی تجوهرها من ضعف الی قوه، و کلما قویت النفس و قلت افاضه القوه منها علی البدن لانصرافها عنه الی جانب آخر ضعف البدن و قواه، و نقص و ذبل ذبولا طبیعیا حتی اذا بلغت غایتها فی الجوهر و مبلغها من الاستقلال ینقطع تعلقها عن البدن بالکلیه و تدبیرها ایاه و افاضتها علیه فعرض موت البدن.
سوال قبر
در رابطه با سوال قبر و کیفیت آن مطالب زیادی گفته شده، در این مورد که ماهیت سوال و جواب چیست و آیا واقعا این سوال و جواب در همان قبر اصطلاحی یعنی جایی که بدن در آن قرار می گیرد صورت می گیرد و یا اینکه منظور از قبر چیز دیگری است؟
مطابق مضمون و دلالت صریح و محکم بسیاری از روایات بعد از آنکه انسان وارد قبر شد، دو نفر ملک «نکیر و منکر یا بشیر و مبشر» وارد قبر شده و بعضی از مسائل اعتقادی را از وی سوال می کنند. مسائل مورد سوال عبارتند از: رب، نبی، دین، کتاب، قبله و امامت اهل بیت علیهم السلام و اگر نتواند به یکی از ائمه علیهم السلام اقرار کند و زبانش بند آید مسلما دین او مورد رضایت خداوند نبوده و سایر اقرارات او نیز فایده بخش نخواهد بود. بنابراین اعتقاد به سوال قبر را یکی از مسلمات و ضروریات دین شمرده اند.
امام باقر علیه السلام می فرماید: اذا وضع الرجل فی قبره اتاه ملکان ملک عن یمینه و ملک عن یساره و اقیم الشیطان بین عینیه... زمانی که انسان را در میان قبر می گذارند دو فرشته یکی از طرف راست و دیگری از طرف چپ می آیند و شیطان در برابرش قرار داده می شود.
معلوم می شود انسان پس از مرگ توانایی درک سخن دیگران و پاسخگویی به آنان را نیز دارد و این مستلزم قدرت بر تکلم است بنابراین استفاده می شود که قبر دو معنی داشته باشد. یکی محلی که شخص در آنجا مدفون است و دیگری جایی که روح در آنجا موجود است و در مقام سوال و جواب است و منظور از قبر اصلی و فشار قبر همین قسم اخیر است نه آن قبر ظاهری.
از بعضی از روایات استفاده می شود که سوال در قبر اختصاص به کسانی دارد که ایمان خود را خالص نموده و از مومنین صرف هستند، و یا کفر خود را خالص نموده و از کفار صرف هستند، و سایر فرق و دستجات را در قبر سوالی نمی شود و از مواخذه و سوال آنان صرف نظر می شود. امام باقر علیه السلام فرمودند: «لا یسال فی القبر الا من محض الایمان محضا او محض الکفر محضا. فقلت له: فسائر الناس؟ فقال یلهی لهم.»
در قبر از کسی سؤال نمی شود مگر آن کسی که ایمان خود را کاملا خالص نموده باشد، و یا آن کسی که کفر خود را خالص نموده باشد؛ و اما بقیه ی افراد از سؤال قبر آن ها صرف نظر می شود.
و علامه مجلسی رضوان الله علیه پس از ذکر این روایات در بیان آن فرموده است: «من» به فتح میم، اسم موصول است، و اگر به کسر میم به عنوان حرف جر گرفته شود و محض هم مصدر گرفته شود تا مفادش این شود که در قبر از اعمال سؤال نمی شود، بلکه از محض ایمان و کفر که عقائد باشد سؤال می گردد؛ این صحیح نیست زیرا که تصحیفی است که صریح اخبار بر خلاف آن است. و باید معنای آن را چنین دانست: از سؤال قبر مستضعفین متوسطین بین ایمان و کفر صرف نظر شده است.
و شیخ مفید رحمه الله علیه، به این معنی که در قبر از سؤال متوسطین بین ایمان و کفر صرف نظر می شود و سؤال اختصاص به مؤمنین محض یا کفار محض دارد تصریح فرموده و گفته است: راجع به این مسائل و سؤال در قبر و کیفیت آن دلیل عقلی نداریم بلکه دلیل منحصر در ادله ی سمعیه است و آن ها این چنین دلالت دارند.
فیض کاشانی در مورد قبر نظری دارد که عین عبارت او نقل می شود:
بخطر بالبال ان المنکر عباره عن جمله الاعمال التی فعلها الانسان فی الدنیا فتمثلت فی الاخره بصوره مناسبه لها، ما خوذ مما هو وصف الافعال فی الشرع اعنی المذکور فی مقابله المعروف و النکیر هو الانکار لغه، و لا یبعد ان یکون الانسان اذا فعله المنکر و تلک الحال انکره، و وبخ نفسه علیه، فتمثل تلک الهیئه الانکاریه او مبدئها من النفس بمثال مناسب لتلک النشاه.
و قد علمت: ان قوی النفس و مبادی آثارها کالحواس و مبادی اللحم و غیر ذلک یسمی فی الشرع بالملائکه ... و قال بعضی العلماء: انه لما کانت السعاده و الشقائه الجاعلین للنفس انما یحصل من جهه قوتین النظریه و العملیه، جعل ما یکتسب من کل واحده منهما ملکا، فان کان المکتسب جهلا مرکبا و رذائل اخلاق فمنکر و نکیر، و ان کان علما و مکارم الاخلاق فمبشر و بشیر، و من تصور ثواب القبر و عذابه یتصور ثواب الجنه و عذاب النار.
ترجمه: منکر (که یکی از فرشتگان مامور به سوال قبر است) عبارت از آن دسته اعمالی است که انسان در دنیا انجام داده، و در آخرت به صورتی مناسب آنچه در شرع توصیف شده مجسم می گردد، مثلا: وقتی که انسان افعال ناشایست و قبیح را انجام می دهد، آن عمل که از نفس سرچشمه گرفته، خود نفس که (سر چشمه آن است) از آن تنفر می کند، و خود را ملامت می کند پس همین حالت در قبر مجسم می شود و نفس از آن تنفر می جوید. در شرع چنین حالت «نکیر و منکر» نامیده شده است، زیرا: انکار و نکیر و منکر همه به یک معنی آمده است که عبارت از تنفر و انکار می باشد، و سابقا گفته شده که قوای نفس و غرایز انسانی در شرع ملائکه نامیده شده است.
آنگاه صاحب عبارت سخنان بعضی از علماء را شاهد گفتار خود قرار داده ومی گوید:
بعضی از علما گفته اند: سعادت و شقاوت که در نفس حاصل می شود از ناحیه قوه نظریه و عملیه است و این دو قوه در زبان شرع «ملک» معرفی شده است پس اگر حاصل از این دو قوه رذائل اخلاقی و جهالت ها، مخصوصا جهل مرکب باشد، شرع او را منکر و نکیر معرفی می نماید و اگر مکارم اخلاقی و علم بر نفس انسان حاصل گردد در شرع او را مبشر و بشیر معرفی می کند. اگر کسی توانست ثواب و عقاب را در قبر تصور نماید بطور مسلم ثواب بهشت و عقاب جهنم را نیز می تواند تصور کند زیرا این دو از یک قماش است.
در نظر نویسنده ی این عبارت، سوال قبر همان تصورات نفس است که بعد از مفارقت از بدن در قبر مجسم و متمثل می شود و این تمثلات اگر علم و ملکات دیگر اخلاقی باشد به صورت بهشت و باغ و اگر جهالت و جهل مرکب باشد به صورت مار و عقرب متمثل می گردد و در شرع از چنین تصورات و ایجادات به (مبشر و بشیر و منکر و نکیر) تعبیر آورده شده است.
اما روایاتی که در این زمینه از حضرات معصومین علیهم السلام وارد شده دلالت بر حضور ملائکه در قبر است نه تجسم اعمال و این روایات بسیار زیاد است که به حد تواتر رسده و بنابراین سوال قبر از دیدگاه کتاب و سنت یک موضوع مسلم و ضروری است. اما این روایات دو گونه اند، عده ای از آنان دلالت بر این دارند که از جمیع افرادی که می میرند سوال خواهد شد اما عده دیگر از احادیث بیانگرند که سوال قبر برای همه نبوده و مخصوص کسانی است که مومن محض یا کافر محض باشند. و چون این ادله خاص و مقید هستند احادیثی را که دلالت بر عموم دارند و یا مطلق هستند را مخصص و مقید می سازند. بنابراین سوال قبر شامل افرادی مانند اطفال و دیوانگان و کسانی که حجت خدا بر آنها تمام نشده یعنی دعوت انبیا به آنها نرسیده نمی شود. اینگونه افراد در حال خواب و سبات می مانند و در حال رجاء (مرجون لامر الله) یعنی امیدوار به رحمت و قضاوت حکیمانه الهی مانده و در حال خاموشی عالم برزخ را به پایان می رسانند.
آیه الله جوادی معتقد است که سوال قبر برای همه انسان ها است:
به عقیده گروهی از دانشمندان سوال قبر ویژه ی افرادی است که ایمان محض دارند یا کافر محض هستند. اما از سایر مردم موقتا دست کشیده می شود و انان به حال خود رها می شوند ... لیکن قول حق مفاد روایاتی است که همه ی انسان ها را مشمول سوال و جواب می داند، گر چه شدت و ضعف دارد، برخی کمتر و بعضی بیشتر مورد سوال قرار می گیرند.
موضوع سوال در برزخ معنی عمیق و بخصوصی دارد و همانند همه ی مسائل و موضوعات دیگر از عمق خاصی برخوردار است و نقش اساسی تکوینی در تعیین مسیر حرکت انسان در برگشت به سوی قیامت دارد. ... با توجه به اینکه برزخ و قبر و عالمی که روح انسان بعد از مرگ در آن قرار می گیرد باطن همین حیات دنیوی است، و به تعبیر بهتر ظهور باطن انسان است و باطن هر انسانی با مرگ و ورود به برزخ برای او ظاهر می گردد، و آنچه در برزخ برای انسان پیش می آید در حقیقت ظهور و توسل باطن خود اوست و حیات باطنی هر انسانی در زندگی دنیوی حیات ظاهری او در برزخ خواهد بود، با توجه به این حقیقت می توان گفت که سوال ملکین در برزخ و قبر نیز ظهور همان سوال است که در باطن انسان در حیات دنیوی وجود دارد. ... این وضع باطنی انسان ها در زندگی دنیوی در برابر سوالات مطرح شده از ناحیه ملکین است و همین وضع باطنی است که در برزخ و در قبر ظاهر می گردد. کسی که در دنیا سوالات ملکین را جدی گرفته و به حقیقت نائل گردیده است و در جواب سوال «من ربک» جواب «الله ربی» گفته است در برزخ هم در برابر این سوال همین جواب را خواهد داد یعنی همین جریان باطنی در نظام برزخی به ظهور خواهد رسید و کسی که در حیات دنیوی سوالات ملکین را جدی نگرفته و با اباطیل به جواب پرداخته است در برزخ هم جواب او همان اباطیل و ندانم کاری خواهد بود یعنی باطن در آنجا ظاهر خواهد شد. ... بعد از سوال ملکین و جواب صحیح از انسان، وضع به خصوص و شرایط خاصی که توام با نعمت و آرامش و وسعت است برای انسان پیش می آید و در بهشت به روی او باز می گردد، و همین طور بعد از سوال ملکین و عجز انسان از جواب صحیح، وضع دیگر و شرایط مخصوص که توام با فشار و عذاب و ضیق است برای انسان پیش آمده و در آتش جهنم به روی او باز می شود.
ضغطه یا فشار قبر
یکی از ویژگی های عالم برزخ «فشار قبر» است و معنای آن این است که وقتی جنازه انسان را در میان قبر می گذارند او خود را در تنگنای تاریک و وحشت آور قبر می نگرد و در فشار و زحمت بسیار سختی قرار می گیرد، حال آیا روح او در فشار قرار می گیرد مانند شخصی که حکم اعدامش صادر شده و شب آخر عمر، خود را در فشار سخت روحی می بیند و یا اینکه قالب مثالی یعنی روح و جسم لطیف او در فشار قرار می گیرد و یا اینکه روح با همین جسد دنیوی رابطه برقرار کرده و خود را در فشار می نگرد؟ هر سه قول گفته شده است.
البته نمی توان پذیرفت که این فشار بر بدن جسمانی وارد آید زیرا در این صورت سوالی مطرح می شود که پس افرادی که به دار آویخته شده و در میان قبر نرفته اند یا کسی که سوخته و خاکستر شده فشار قبر ندارند. اما اینگونه نیست. از امام صادق علیه السلام در این مورد سوال کردند حضرت پاسخ دادند که: پروردگار زمین همان پروردگار هواست. خداوند به هوا وحی می کند، هوا او را سخت تر از فشار قبر، فشار می دهد.
بنابراین باید پذیرفت که این فشار سختی ها و آلامی است که بر روح او وارد می آید. در حقیقت فشار نوعی تجزیه و تصفیه است. فشار عبارتست از نیرویی که در اثر غلبه، اجزای بیگانه و خارجی جسمی یا موجودی را خنثی کرده و از میان بردارد تا با رفع آن عوارض، ماهیت و جوهر اصلی آشکار گردد. فشار وارده بر روح در عالم دیگر نیز برای تجزیه و تصفیه ی آن است.
افرادی که در دنیا به تصفیه ی نفس خود از رذائل اخلاق و ذمائم اعمال نپرداخته اند و در انجام حسنات و اکتساب ملکات فاضله کوتاهی کرده اند و در نتیجه روحشان تزکیه نشده و روشنی و صفا نیافته تا انکشاف حقایق در آن حاصل شود بلکه در اثر گناهان و افعال قبیحه از انوار الهی محروم مانده اند، بعد از مرگ برای طی مراحل تکامل، ناچار از فشار قبر یعنی عالم برزخ هستند.
از دلایلی که در رابطه با فشار قبر وارد شده بدست می آید که کسانی فشار و ضغطه قبر ندارند، نیز سوال قبر هم ندارند. البته این به آن معنی نیست که هرکس مورد سوال واقع می شود فشار قبر نیز دارد زیرا از برخی احادیث بدست می آید که زمین مشتاق بعضی از مومنان است که در حال عبادت روی زمین معصیت خدا را نکرده و پروردگار را از خود راضی نموده اند و آماده پذیرایی از آنان بوده و نسبت به آنها از مادر مهربان تر می باشد. اما اینان عده ی کمی هستند زیرا پیامبر (ص) در سر مزار رقیه دختر خود که به دست عثمان به قتل رسیده بود، ایستاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرده و فرمود: «اللهم هب لی رقیه من ضغطه القبر»یعنی خداوندا به خاطر من رقیه را از فشار قبر و عذاب معاف بدار.
بنابراین در جایی که دختر رسول خدا از فشار قبر مصون نباشد وضع دیگران ناگفته پیداست.
سختی ها و فشار و وحشت اول قبر یا اول برزخ در خصوص همه ی مؤمنین و اهل هدایت با اختلاف مراتب وجود دارد و تنها ارباب معنی و مهذّبین و اهل انقطاع و مجاهدین هستند که از این مسئله مستثنی می باشند. و علت آن هم همان انقطاع از دنیا و از مأنوسات و مألوفات آن و انس و الفت با عوالم بالاتر و در اصل انس و ارتباط با حضرت حق است که به مجرد انتقال از دنیا با بهجت و سرور خاص به نظامی که با تمام وجود مشتاق آن بوده اند و به سوی آن کشیده می شدند وارد می گردند و به شهود جمال وجه حق که مجذوب آن بودند بیش از پیش نایل می شوند و با کنار گذاشتن حجاب ماده و بدن بزرگترین مانع از موانع را از سر راه خود در طلب مقصود بر می دارند.
در آیات وروایات، مرگ وعالم برزخ به خواب تشبیه شده است. قرآن کریم می فرماید:«خداوندجان ها را به هنگام مرگ می گیرد ونفسی(انسانی) که هنوز اجلش فرا نرسیده در خواب، روح او راقبض می کند. کسی که مرگش فرا رسیده باشد،روحش را نگه می دارد وکسی که هنوز زمان مرگش فرانرسیده تا وقت معین رهایش می کند.»
در این آیه شریفه مرگ به خواب موقت ولی طولانی تشبیه شده است. درهمین رابطه درروایتی از امام باقر(علیه السلام) سوال شد مرگ چیست؟ حضرت فرمود:« همان خوابی است که هر شب به سراغتان می آید ولی طولانی تر . به طوری که شخص از آن بیدار نمی گردد مگر روزقیامت .» حضرت در ادامه فرمود: «حالت شادی وصف ناپذیر ویاترس ومناظر هولناکی که شخص در خواب می بیند چگونه است؟! مرگ نیزهمانطوراست پس خود رابرای مرگ آماده نما.»
دراین تشبیه می توان ارواح رابه سه گروه تقسیم کرد.همانطور که سه نوعخواب داریم، یکی خوابهایی که شخص به هنگام آن ازاطراف خود بی خبر است ودرخواب نه چیزی می بیند ونه چیزی می فهمد وتنها پس ازبیداری متوجه می شود خواب بوده؛ دوم خواب هایی خوش که فردتمام آرزوهای خود را در عالم خواب ودر مرحله وجودمشاهده می کند وسوم خواب هایی که به آن خواب پریشان می گویند به گونه ای که آنقدر وحشتناک وطاقت فرساست که شخص در خواب فریادش بلند می شود، زبانش می گیرد،تمام بدنش می لرزد تاجایی که از صدای دادوفریادخود بیدار می شود؛ عالم برزخ هم ،این چنین است. لهذا اکثر مردم که نه ایمان خالص دارندونه کافر محضند در عالم برزخ دربی خبری به سرمی برند؛ حتی درمواردی بیان شده که سوال و جواب از آنها هم ، در قیامت خواهد بود.اما درموردمومنین محض خداوندمی فرماید : « فروح وریحان وجنت النعیم» ارواح مومنین عالم برزخ را در« روح وریحان برزخی »می گذرانند تا اینکه تکامل لذت ورضایت رادرقیامت دربهشت پر نعمت که برای اصحاب یمین هم سلام است وهم سلامتی سپری کنند . اما در مورد ارواح کافرین محض درعالم برزخ، قرآن مجید می فرماید:« اما ان کان من المکذبین الضالین فنزل من حمیم وتصلیه الجحیم » که مقصود از « نزل حمیم» پیش غذایی ازآب چرک جوشان (پذیرایی درقبر ) واز « تصلیه الجحیم» فرو افتادن در آتش آخرت است. با نگاهی بر ادله قرآنی بر اثبات وجود برزخچند نکته رابه دست می آوریم اول اینکه عذاب برزخ وقیامت از یک سنخند .اما دربرزخ دیدن ونزدیک شدن به عذاب است . دومین نکته این است که اهل برزخ با صبح وشام دنیا در ارتباطند . چرا که برزخ ،عالم بین دنیا و آخرت است . پس مردگان نه تنها از صبح وشام دنیا به کلی منقطع نشده اند بلکه بهشت وجهنم برزخی آنها از حین مرگ وخارج شدن روح از بدن شروع می شود و به محض جداشدن روح از بدن ،بشارت به بهشت یا وعید عذاب آتش را دریافت می کنند وبه دنبالش آنان که جهنمی هستند تقاضای بازگشت به دنیارا دارند تا گذشته راجبران کنند اماهرگزبرگشتی به دنیابرایشان نخواهد بود.
شب اول قبر وسوال وجواب از اموات:
یکی از وحشتناک ترین مواقف انسان اولین شب ورود به عالم برزخ است .ازآن جایی که وحشت به معنای عدم آشنایی وبیگانگی انسان با وضعیت جدید است لذا هر چه روح با عالم معنویت بیگانه باشد وبه عکس به دنیا تعلق خاطر داشته باشد درجه وحشت وتنهاییش بیشتر است.
به تصریح روایات فشار قبر همان فشار بدن انسان بوسیله دو جسم است. اما این فشار به وسیله دیوارهای مثالی بر بدن مثالی صورت می گیرد واگر روح به جسم مادی اش سخت علاقه داشته باشد هیچ مانعی ندارد که این عذاب جانکاه علاوه بر وساطت بدن مثالی ، شامل بدن دنیوی هم بشود.درروایتی راوی درباره فشار قبر کسی که به دارآویخته می شود ازحضرت رضا علیه السلام سوال می کند وحضرت می فرماید:«او هم فشار قبر دارد،خدا هوا را امر می کند که اورا بفشارد.»
فشار قبر،تنها شامل کافران وفاجران نمی شود، بلکه مومن هم - در صورتی که مرتکب گناهان شده باشد-مشمول این عذاب دردناک خواهد شد واین عذاب رحمتی است از جانب خداوند، برای مومنان زیرا موجب خروج مومن از گناه شده وبعد از آن در نعیم برزخ و قیامت به سر خواهد برد .
اما در مورد سوال در قبر، اباعبدا...(علیه السلام) می فرماید: «در قبر سوال نمی شود مگر از ایمان محض وکفر محض و خالص (یعنی از عقاید سوال می شود) ودیگران را متعرض نمی شوند.»
شهیدثانی -رحمه الله علیه-فرمودند: « در قبر وعالم برزخ از مومن وکافر محض به تفصیل سوال خواهد شد یعنی این که از کلیه اصول عقاید وفروع آن ، مثل نماز ، روزه ،حج ،جهاد و...سوال می شود. اما از کسانی که ضعیف العقل هستند ویا حجت الهی در ایمان بر آنها ثابت نشده به طوراجمال از کفر و ایمانشان بازجویی می شود.»
از بیانات علما وبزرگان بدست می آید که چهارگروه ( اطفال- افراد کم عقل- جاهل قاصر وکسی که فسق عملی ندارد)عذاب برزخی ندارند . زیرا یا امکان دسترسی به عقاید صحیح ولوازم ایمان رانداشته اند ویا مستضعف فکری ، فرهنگی ویاعقب افتادگان فکری هستند.نکته مهم دیگری که باید درآن تامل کرد این است که پس از مرگ ، دفتر اعمال انسان بسته نمی شود زیرا بعضی از اعمال متوفی اعم از سیئه وحسنه می تواند اثرات منفی ویا مثبت ماندگاری برفرد ویا جامعه بگذارد . وتا زمانی که آن اثر باقی است به مناسبت آن اثر روح هم در عذاب ویا آرامش باقی می ماند . لذا ثواب کارهای خیر انسان بعد از مرگ هم برای میت نافع است .در روایتی از اباعبدالله (علیه السلام) به پنج خصلت اشاره شده که پس ازمرگ به میت نفع می رساند :
▀فرزند صالح میت که برای او طلب مغفرت می کند.
▀کتابی که میتی نوشته وموجب هدایت جامعه شده.
▀چاهی حفر کرده باشد که مردم از آن نفع ببرند.
▀نهالی کاشته باشد که مردم از میوه وسایه آن استفاده ببرند .
▀صدقه جاریه ای که بعد از مرگ برای میت جاری باشد سنت حسنه ای که بعد از مرگ او باقی باشد.
علاقه روح به قبر ودیدار اموات از خانواده:
براساس روایات فراوان بدون هیچ تردیدی می توان گفت که روح به قبر ومدفن خویش عنایت وتوجه خاصی دارد وعلتش می تواند چند چیزباشد:
← محل دفن، آخرین مرحله ازنشئه دنیا واولین مرحله از سفر اخروی اوست لهذا این خاطره را روح هرگز فراموش نمی کند.
← قبر متوفی محل اجتماع خویشان است که به یاد او گرد هم جمع می شوند وکارهای خیر چون تلاوت قرآن وخیرات ومبرات انجام می دهند .
← متوفی عنایت خاصی به زائرین قبرش دارد.بنا براین مردگان از آنچه بر بندگان میگذرد بی خبر نیستند به خصوص زمانی که زندگان بر مزارشان می آیند وآنهارا با کارهای خیرشان شادمان می سازند.
در زمینه دیدار اموات از خانواده ،«اسحاق بن عمار»ازابی الحسن (علیه السلام) سوال کرد:« آیا شخص مومنی که از دنیا می رود پس از مرگ از خانواده خود دیدارمی کند؟» حضرت پاسخ می دهند. « بلی»، بعد پرسید :«چه مدت وهر چند وقت یکبار؟» حضرت درپاسخ فرمودند: «به اندازه فضیلت ومنزلتی که نزد خدا دارد، بعضی هر روز ، بعضی دو روز یک باروبعضی هرسه روز یک بار.»اسحاق می گوید: من درضمن کلام حضرت فهمیدم که کمترین مدت درهرجمعه است. بعد سوال کردم درچه ساعتی ؟ فرمودند:« در نزد زوال شمس ، یعنی ظهر ویا قبیل آن»(شاید منظور اوقات نماز باشد) سپس فرمودند:« خداوند ملکی را همراه میت می فرستد که به او آنچه را شادش می گرداند نشان دهد وآنچه را موجب کراهتش می شود ازاو بپوشاند ، لذا بر می گردد در حالتی که چشمش به دیدار آنها روشن است. ›› امام صادق (علیه السلام) می فرماید :«هیچ مومن وکافری نیست مگر این که بعد از زوال شمس نزد کسانش می آید واگر مومنی ببیند اهلش کارهای نیک انجام می دهندخدارا شکرمی گویدواگر کافر ببیند اهلش کارهای ناپسند انجام می دهند حسرت وافسوس می خورد.
اموات از خیرات ومبراتی که به آنها داده می شود آگاهند. چه بسا سبب نجات آنها از عذاب برزخی شود . حضرت صادق (علیه السلام) می فرماید:«همانا میت به سبب ترحم واستغفاری که برایش انجام شده شاد می شود همانطوری که انسان زنده به سبب هدیه ای که به او می دهند خوشحال می شود.» وفرمودند:«هر مسلمانی که عمل صالحی برای میتی انجام دهد، ثواب آن عمل برای خودش مضاعف می گردد ونفعش به میت هم می رسد.»
«حبه العرنی» می گوید:« با امیرالمومنین به طرف پشت شهر (کوفه) روان شدیم. حضرت دروادی السلام توقف نمود، (در وضعیتی بودند) که گویی اقوامی را مورد خطاب قرار داده اند. من هم با ایشان ایستادم تا خسته شدم و...بالاخره بلند شدم وعبایم را جمع کرده وعرض کردم یا امیرالمومنین! من از این طول قیامتان دلم به حال شما می سوزد (لطفا) ساعتی استراحت کنید. آن گاه عبایم را پهن کردم تا حضرت روی آن بنشینند ، فرمود : « یا حبه ( این جایی که ما هستیم ) یا محل گفتگوی مومن است یا محل نشست و برخاست او . » عرض کردم راستی آن ها چنینند (دراین جا حضور دارند ) ؟ فرمود:« آری . اگر پرده از چشم تو برداشته شود خود خواهی دید آن ها دسته دسته دور هم گرد آمده و باهم به گفتگو نشسته اند » عرض کردم : « جسمند یا روح ؟» فرمود : « روحند . مومنی نمی میرد مگر آنکه به روحش گفته می شود به وادی السلام ملحق شو . زیرا آنجا سرزمینی است متصل به بهشت عدن »
بنابراین مومنین به بقاء روح در عالم برزخ معتقدند و مرگ را تولد تازه ای می دانند که اموات در هر مرحله ای از آن آگاهتر و بیناتر از زندگی دنیوشان هستند به گونه ای که ارتباط روحی آن با بازماندگانشان قطع نمی شود . و حتی از طریق خیرات و صدقات و کارهای نیک آن ها بهره هم می برند .اما در مقابل کفار و کسانی که به بقاء روح اعتقاد ندارند ، عدم ارتباط ارواح مردگان را با دنیا ناشی از طول زمان و بعد مکان می دانند آن هم به علت جام مرگی است که مردگانشان نوشیده اند که دیگر پس از آن حرکاتشان به سکون تبدیل می شود .
اِختِلالِ وَسواسی جَبری یا اختلال وسواس فکری عملی (به انگلیسی: Obsessive-compulsive disorder، به اختصار OCD)، یک اختلال اضطرابی است.
اختلال وسواسی جبری نوعی اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمالطلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطافپذیری، صراحت و کارائی میانجامد.
در اختلال وسواسی-اجباری افکار وسواسگونه و اضطرابآور با وسواسهای عملی همراه میشود. این وسواسهای عملی کارهایی وسواسگونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواسهای فکری خود انجام میدهد. این کردارها تکراری و کلیشهای و تا اندازهای غیرارادی هستند.
وسواس شامل احساس ، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکنندهاست . ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز میکند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر میشود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس میشوند که معمولاً نشانههای آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است.
فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم، دست به انجام عملی می زند که اضطراب او را کاهش دهد که این خود می تواند به شدت اختلال کمک کند.
تحقیقات نشان می دهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند.
وسواس فکری
وسواس فکری در مبتلایان به این بیماری عقیده، هیجان یا تکانهایست که مکررا و مصرانه برخلاف میل شخص خود را وارد ضمیر هشیار او میکند. این افکار، تکانهها یا تصاویر ذهنی به طور مکرر و مقاوم برای شخص اتفاق افتاده، ناراحتی و اضطراب بارزی را در او بر میانگیزند.
معمولا شخص میکوشد آنها را نادیده گرفته، از ذهن خود بیرون کند و یا با عمل و فکر دیگری خنثی کند و البته آگاهی دارد که این پدیدههای مزاحم حاصل ذهن خود او هستند و مثل تزریق افکار از خارج تحمیل نمیشوند.
وسواس عملی
وسواس عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیر منطقی (مانند شستن مکرر) است.
روانکاوی
واکنشسازی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیلتراشی مهمترین دفاعهای روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند.
همهگیری
مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسی جبری مبتلا شوند. اما ابتلا به این اختلال در مردان عمدتن در سنین پایین تری نسبت به زنان روی می دهد
احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است.
درمان
درمان رفتاری( behavioral therapy )، درمان شناختی رفتاری (cognitive behavioral therapy) و درمان دارویی(medications)از روشهای متداول در درمان این اختلال می باشد. ار تکنیک های موثر که در دو روش اول از آن استفاده می شود می توان به ممانعت از پاسخ به افکاروسواس گونه و انجام این اعمال، اشاره نمود. برای مثال ممکن است شخصی با تصور اینکه یک وسیله مانند یک پارچه آلوده می باشد از لمس آن خودداری نماید. در حالیکه آن پارچه تنها به پارچه ای دیگر که باته یک خلال دندان تماس داشته، برخورد داشته است. این یک رفتار وسواس گونه می باشد که برای ممانعت از پاسخ دادن به آن می توان از شستن آن پارچه خودداری نمود و به تدریج بر اضطراب ناشی از انجام ندادن رفتارهای عادت شده،غلبه کرد. با دارو و روان درمانی تلاش در بهبود بیماری می شود. از موثرترین راهکارهای تجربه شده جهت رهایی از این اختلال فکری ، درمان شناختی رفتاری یا Cognitive behavioral therapy است. از داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین مانند فلوکستین و ضدافسردگیهای سه حلقهای به خصوص کلومیپرامین نیز استفاده میشود.
ای پروردگار بزرگ ، خداوند نیاکان من ، ای آفتاب و ای خدایان این قربانیها را از من بپذیرید و سپاس و نیایش مرا نیز در ازای عنایاتی که نسبت به من فرموده و در همه زندگانیم به وسیله علایم آسمانی ، نوای پرندگان و ندای انسان ارشادم کرده اید که چه باید بکنم و از چه کارها احتراز نمایم .به خصوص قدر شناسی بی حد و قیاس دارم که هیچ گاه مرا از یاری و حمایت خود محروم نداشته اید و هرگز حتی در حین نهایت کامیابی باز مقهور غرور نشده ام . اکنون از درگاه متعال شما در خواست دارم زندگی فرزندانم ، زن ، دوستانم و وطنم را قرین نیکی و سعادت بدارید و مرگ مرا هم مانند زندگانیم توام با عزت و افتخار .
پسران من و شما ای دوستانم ، پایان عمر من فرا رسیده است . من این حالت درگذشت را بنا بر آثار و قراینی درک می کنم . وقتی که از میان شما رفتم باید به وسیله گفتار و عمل نشان دهید که مرد سعیدی بوده ام .هنگامی که کودک بودم و باز در اوان جنوانی و روزگار سالخوردگی از نعمتها و خوشیهای هر یک از آن مراحل نیک برخوردار شده ام ، با مرور زمان بر قدرتم پیوسته افزوده شده است اما در زمان کهولت نا توان تر از عهد جوانی نبوده ام و به خاطر ندارم اقدام به کاری کرده باشم و یا چیزی طلب نموده باشم ولی کامیاب نشده باشم .به علاوه دوستانم را به وسیله نیکیها بهره مند و خوشبخت و دشمنان خود را خوار و زبون کرده ام و این سرزمین نیاکان خویش را که پیش از من نام و نشانی در آسیا نداشت به اوج ترقی و تعالی رسانیده ام و حتی یکی از کشورهای مسخر خویش را از دست نداده ام . در سراسر زندگی به آنچه خواسته ام رسیده ام و همواره نگران که مبادا به شکستی دچار آیم یا خبر نکبت باری بشنوم و همین بیم و نگرانی مانع از آن شد که به شیوه سبک سران زیاده از خود راضی و غره شوم . اینک که از میان شما می روم پسرانم را باز می گذارم ،همان فرزندانی که هدیه خدائی اند . وطن خود و دوستانم را سرفراز می گذارم و می گذرم . شکی نیست که همگان مرا خوش بخت خواهند پنداشت و یاد مرا ارجمند و گرامی خواهند داشت . اکنون باید دستوراتی راجع به کشورم و دستگاه پادشاهی خویش بدهم تا پس از درگذشتم میان شما اختلافی پیش نیاید . ای پسرانم ، من هر دو شما را یکسان دوست دارم . اما فرزند ارشدم را که بر اثر عمر طولانی تر تجربیات بیشتری دارد رهبر جرگه آزاد مردان و راهنمای کار و عمل بر می گزینم . خودم نیز در وطنم که خانه عزیز همه ماست به همین گونه بار آمده ام که در قبال بزرگتران ، برادران و هم وطنانم در شهر یا جلسات و یا در حین مذاکرات گذشت و مدارا نمایم . هر دو شما را هم به همین سان پرورش داده ام که نسبت به بزرگتران خود احترام نمایید و دیگران که از شما جوان ترند شرط و ادب و احترام را رعایت نمایند . اینها موازین و قواعدی است که به دست شما می سپارم و آن حاصل تجربه های زندگی و موافق با عادات و رسوم ملی و جزو آیین ماست .
ای کمبوجیه ، پادشاهی توراست و این عین مشیت خداوندی است و تا آنجا نیز که به خودم مربوط است و به تو ای تانا اوکسار ( بردیا )حکومت خطه های ماد ، ارمنستان و کادوسیان را می سپارم . هر چند که پهناوری حصه برادر ارشدت بیشتر است و او عنوان شاهی نیز دارد تو با یان سه قطعه سهم خویش به عقیده من خوشی بیشتری خواهی داشت و گمان نمی کنم که از اسباب کامیابی و رفاه چیزی کم و کسر داشته باشی . آنچه دل و جان آدمی را وجد و جلا می بخشد در اختیار توست اما به آنچه دور از اختیار و دسترسی است ولع نمودن و غم گرفتاریهای بسیار داشتن ، از رشک کامیابیهای من دمی نیاسودن ، در راه دیگران چاه کندن و یا خود در دام بلا افتادن ، اینها نصیب و بار برادر تاج دار توست و موانعی است که مجال و فراغتی برای آسایش او باقی نخواهد گذاشت و تو ای کمبوجیه خود بهتر می دانی و گفتن من لزومی ندارد که آنچه تخت و تاجت را حفظ کند این عصای شاهی من نیست بلکه وجود یاران صدیق و وفا دار است . صداقت آنها نگهبان حقیقی تو وو مایه اقتداری است که هیچگاه بی هوده نخواهد بود . ولی همیشه در این اندیشه باش که درستی و وفا مانند علف صحرا به خودی خود رشد و نما ندارد ، زیرا اگر نهادی بود در همه افراد یکسان مشاهده می گردید . چنان که خاصیت تمام مواد طبیعی نسبت به همه افراد بشر مساوی است . هر رهبری باید پیروانی صدیق برای خود فراهم سازد و این منظور با تهدید و زور حاصل شدنی نیست بلکه لازمه آن احسان و مهربانی است .خداوند رشته محکم برادری را استوار فرموده است که اثرات و نتایج بی شمار دارد . شما نیز رفتار خود را بر این قاعده آسمانی نهاده آن را وسیله مهر ورزی متقابل قرار دهید . هر گاه چنین کنید هیچ قدرتی دیگر بر نیروی دو برادر چیرگی نخواهد یافت . آن کسی که در فکر برادر است به خویش نیکی می رساند . چه کس دیگری به قدر برادر خواستار بزرگی و سربلندی برادر است ؟ و چه کسی به وسیله ای دیگر مگر اقتدار برادر مصون از خطر ؟ ای تانا اوکسار مبادا هیچ کس بهتر و بیشتر از تو نسبت به برادرت اطاعت نماید و در حمایت وی از تو کوشا تر باشد . برکات قدرت او و یا ادبار و بدبختی او زودتر از هر کس به تو خواهد رسید . پس خودت انصاف بده که در ازای کمترین محبت از کدام ناحیه خیر و خوشی بیشتری انتظار توانی داشت و در مقابل مدد و حمایت خودت یاری و حمایت بیشتر ؟ آیا سخت تر از سردی و برودت بین دو برادر چیزی هست ؟ کدام قدر و احترامی گرامی تر از احترام متقابل دو برادر می شود ؟ ای کمبوجیه تو نیز بدان که فقط برادری که در قلب برادر کانون محبتی دارد از مکر و فسون مردم زمانه مصون خواهد بود . ای هر دو فرزندم شما را به خدایان اجداد خویش سوگند می دهم که اگر به خوشنودی خاطرم علاقه دارید با هم خوب باشید و خیال نکنید چون از میان شما بروم پاک نیست و نابود شده ام . شما با دیدگان ظاهری خود هیچگاه روحم را ندیده اید اما همواره شاهد اثراتش بوده اید . ایا ندیده اید که روح مقتولان چه اتشی در جان جنایت کاران می افکند و شراره انتقام چه طوفانی در وجود تبهکاران بر می انگیزد ؟ آیا خیال می کنید اگر آدمیان می دانسته اند که ارواح آنها هیچگونه قدرتی ندارد باز احترام و ستایش مردگان دوام می یافت ؟
ای فرزندانم بدانید که هستی روح انسان فقط تا وقتی نیست که در این تن فانی است و تا از بدن رفت ، نابود می شود . نه ، به عقیده من تا موقعی که روح در کالبد ماست مایه زندگی تن است و این تصور به نظر من دور از امکان که با جدایی از بدن بی جان ، روح نیست و نابود می گردد . برعکس پس از رهایی از تن که سرانجام پاک و منزه و از بندها آزاد می شود به عالی ترین مدارج عضم و تعالی خواهد رسید . وقتی که بدن ما به حالت انحلال افتاد هر یک از اجزای ترکیبی آن به عنصر اصلی خود باز می گردد . در هر حال خواه روح فانی شود یا باقی بماند ، باز دیدنی نیست . ملاحظه کنید این دو عامل توامان کامل ، یعنی مرگ و خواب چه شباهت عظیمی با هم دارند . در خواب است که روح انسان حد اعلای جنبه ملکوتی خود را باز می یابد و آنچه را که شدنی است و در پیش است در می یابد زیرا که در حالت خواب بیش از هر موقع دیگر روح آزاد است . پس اگر آنچه می گویم حقیقت باشد و روح فقط از بدن جدا و آزاد می شود بر شما است که در تکریم و نیایش روح من بکوشید و به آنچه اندرز می دهم رفتار کنید و اگر هم چنین نباشد و هستی روح به بقای تن بسته باشد و فانی می شود ، خداوند همواره جاودانی است و بر همه امور عالم ناظر و قادر متعال و نگهبان نظم کرداری جهان است و عظمت و خیر او به وهم و خیال در نیاید .
ای فرزندان ، پس از خدا بترسید و هرگز در پندار و گفتار و رفتار به راه گناه نروید .بعد از پروردگار ، انتظارم از شما این است که به افراد بشر که در نتیجه زاد و ولد جاودانی هستند احترام بگذارید ، زیرا که خدایان شما را در ظلمت مستور نمی دارند بلکه کردار شما در انظار نیک هویدا است . هر گاه اعمال شما قرین نیکی و داد باشد نفوذ و قدرت شما درخشان خواهد نمود ، اما اگر در صدد صدمه و آزار یکدیگر برآیید اعتماد همگان از شما سلب خواهد شد ، چون تا معلوم شود که نسبت به کسی که بیش از همه باید احترام و محبت ورزید اندیشه آزار دارید ، هیچ کس اگر خود نیز مایل باشد باز به شما اطمینان نخواهد داشت .پس اگر سخنانم به اندازه کافی خوش اثر و نافذ باشد و به رعایت وظایف خود نسبت به یکدیگر آشنا می شوید چه بهتر و گرنه تاریخ که بهترین مربی است به شما درس عبرت خواهد داد . زیرا که والدین همواره درباره فرزندان خویش علاقه دارند و برادران نسبت به یکدیگر . اما مواردی هم بر خلاف این قاعده طبیعی پیش آمده است . از این رو خود درست بنگرید که کدام راه نتیجه بهتری داشته است و ار آن پیروی کنید که عین صلاح و رستگاری است .
وقتی که از دنیا رفتم بدنم را در تابوت زر یا نقره و یا هر گونه حفاظ دیگری نگذارید ، بلکه هر چه زودتر دفن کنید و چه بهتر که در آغوش خاک که مادر همه نعمتهای نیک و نازنین است و نگهبان چیزهای خوب و سودمند ، آرام گیرم . من در همه عمر خود خواستار خیر و صلاح آدمیان بوده ام و بس نیکو است که در دل خاک که ولی نعمت بشر است بمانم . ایرانیان و یارانم را بر مزارم فرا آورید تا شریک آسودگی و سعادتم باشند و تهنیتم گویند که سرانجام ، رستگار از دنیا رفته ام و دیگر بار غصه و ادبار ندارم . خواه من با خدایان قرین شوم و یا نا کام به همه آنها که هنگام دفن جنازه ام حضور دارند ، پیش از فرا رفتن به خاطر وجودی که سعادتمند زیسته است بخششها کنید و این آخرین حرفم را نیز در خاطر یسپارید : « اگر بخواهید دشمنان خود را خوار کنید ، با دوستان خویش خوبی کنید »
اقدامات کوروش
اقدامات کوروش براي اينکه به ايراني بودن خود افتخار کنيم
کلمه شاهراه از راهي که کورش کبير بين سارد پايتخت کارون و پاسارگاد احداث کرد گرفته شده است .
کورش کبير در شوروي سابق شهري ساخت به نام کورپوليس که خجند امروزي نام دارد .
کورش پس از فتح بابل به معبد مردوک رفت و براي ابراز محبت به بابلي ها به خداي آنان احترام گذاشت و در همان معبد که بيش از 1000 متر بلندي داشت براي اثبات حسن نيت خود به آنان تاج گذاري کرد .
اولين هنرستان فني و حرفه اي در ايران توسط کورش کبير در شوش جهت تعليم فن و هنر ساخته شد .
ديوار چين با بهره گيري از ديواري که کورش در شمال ايران در سال 544 قبل از ميلاد براي جلوگيري از تهاجم اقوام شمالي ساخت ، ساخته شد
اولين سيستم استخدام دولتي به صورت لشگري و کشوري به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگي و گرفتن مستمري دائم را کورش کبير در ايران پايه گذاري کرد .
کمبوجبه فرزند کورش بدليل کشته شدن 12 ايراني در مصر و اينکه فرعون مصر به جاي عذر خواهي از ايرانيان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ايراني در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از ميلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدليل آمدن قحطي در مصر مقداري بسيار زيادي غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر يک نقاشي ديواري وجود دارد که کمبوجيه را در حال احترام به خدايان مصر نشان ميدهد . او به هيچ وجه دين ايران را به آنان تحميل نکرد و بي احترامي به آنان ننمود .
داريوش کبير با شور و مشورت تمام بزرگان ايالتهاي ايران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهي برگزيده شد و در بهار 520 قبل از ميلاد تاج شاهنشاهي ايران رابر سر تهاد و براي همين مناسبت 2 نوع سکه طرح دار با نام داريک ( طلا ) و سيکو ( نقره ) را در اختيار مردم قرار داد که بعدها رايج ترين پولهاي جهان شد .
داريوش کبير طرح تعلميات عمومي و سوادآموزي را اجباري و به صورت کاملا رايگان بنيان گذاشت که به موجب آن همه مردم مي بايست خواندن و نوشتن بدانند که به همين مناسبت خط آرامي يا فنيقي را جايگزين خط ميخي کرد که بعدها خط پهلوي نام گرفت . ( داريوش به حق متعلق به زمان خود نبود و 2000 سال جلو تر از خود مي انديشيد . )
داريوش در پايئز و زمستان 518 – 519 قبل از ميلاد نقشه ساخت پرسپوليس را طراحي کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندين تن از معماران مصري بروي کاغد آورد .
داريوش بعد از تصرف بابل 25 هزار يهودي برده را که در آن شهر بر زير يوق بردگي شاه بابل بودند آزاد کرد ..
داريوش در سال دهم پادشاهي خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسري آسيا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چين ميرفت که بعدها جاده ابريشم نام گرفت .
اولين بار پرسپوليس به دستور داريوش کبير به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترين کاخ آسيا شبيه سازي شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپوليس 3 سال طول کشيد و کل ساخت کاخ 65 سال به طول انجاميد .
داريوش براي ساخت کاخ پرسپوليس که نمايشگاه هنر آسيا بوده 25 هزار کارگر به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز يکبار يک سکه طلا ( داريک ) مي داده و به هر خانواده از کارگران به غير از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن – کره – عسل و پنير ميداده است و هر 10 روز يکبار استراحت داشتند
داريوش در هر سال براي ساخت کاخ به کارگران بيش از نيم ميليون طلا مزد مي داده است که به گفته مورخان گران ترين کاخ دنيا محسوب ميشده . اين در حالي است که در همان زمان در مصر کارگران به بيگاري مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نيز همراه بوده است .
تقويم کنوني ( ماه 30 روز ) به دستور داريوش پايه گذاري شد و او هياتي را براي اصلاح تقويم ايران به رياست دانشمند بابلي “دني تون” بسيج کرده بود . بر طبق تقويم جديد داريوش روز اول و پانزدهم ماه تعطيل بوده و در طول سال داراي 5 عيد مذهبي و 31 روز تعطيلي رسمي که يکي از آنها نوروز و ديگري سوگ سياوش بوده است .
داريوش پادگان و نظام وظيفه را در ايران پايه گزاري کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزير بايد به خدمت بروند و تعليمات نظامي ببينند تا بتوانند از سرزمين پارس دفاع کنند .
داريوش براي اولين بار در ايران وزارت راه – وزارت آب – سازمان املاک –سازمان اطلاعات – سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنيان نهاد .
اولين راه شوسه و زير سازي شده در جهان توسط داريوش ساخته شد
داريوش براي جلوگيري از قحطي آب در هندوستان که جزوي از امپراطوري ايران بوده سدي عظيم بروي رود سند بنا نهاد .
فيثاغورث که بدلايل مذهبي از کشور خود گريخته بود و به ايران پناه آورده بود توسط داريوش کبير داراي يک زندگي خوب همراه با مستمري دائم شد .
در طول سلطنت داريوش کبير 242 حکمران بر عليه او شورش کرده بودند و او پادشاهي بوده که با 242 مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جاي خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ايران بسط داد . او در سال آخر پادشاهي به اندازه 10 ميليون ليره انگلستان ذخيره مالي در خزانه دولتي بر جاي گذاشت
همچنين :
اولين ارتش سواره نظام در دنيا توسط سام ايراني اختراع شد با 115 سرباز
اولين مردماني که مس را کشف کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که آتش را در جهان کشف کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که ذوب فلزات را آغاز کردند ايرانيان بودند در شهر سيلک در اطراف کاشان .
اولين مردماني که حروف الفبا را ساختند در 7000 سال پيش در جنوب ايران ، ايرانيان بودند .
اولين مردماني که کشاورزي را جهت کاشت و برداشت کشف کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که نخ را کشف کردند و موفق به ريسيدن آن شدند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که سکه را در جهان ضرب کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که عطر را براي خوشبو شدن بدن ساختند ايرانيان بودند
اولين مردماني که کشتي يا زورق را ساختند ايرانيان بودند به فرمان يکي از پادشاهان زن ايراني
اولين مردماني که شيشه را کشف کردند و از آن براي منازل استفاده کردند ايراينان بودند .
اولين مردماني که به کرويت زمين پي بردند ايرانيان بودند(به دستور جمشيد بزرگ در هر نوروز سيب در يه کاسه پر از آب مي گذاشتن که نشانه چرخش زمين به دور خورد و خورشيد مي باشد( .
اولين مردماني که زغال سنگ را کشف کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که مقياس سنجش اجسام را کشف کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که قاره آمريکا را کشف کردند ايراينان بودند و کريستف کلب و واسکودوگاما بر اثر خواندن کتابهاي ايراني که در کتابخانه واتيکان بوده به فکر قاره پيمايي افتادند .
سخنان کورش بزرگ پس از فتح بابل
کورش بزرگ پس از فتح بابل در میان جمع شکست خوردگان ائم از سپاهیان و مردم شهر بابل چنین سخن گفت :
**ای مردم بابل ما همه بندگان اهورا مزداهستیم، ما نه پیروزیم و نه شکست خورده! ما امروز در سراسر این سرزمین پهناور همگی با هم برابریم، همگی آزادیم و همگی پاکیم** !
ما همگی دوستیم ما تنها یک دشمن داریم و دشمن همه ی ما اهریمن است و جز او دیگر سایه ای نیست.ما همگی انسانیم… سربازان اهورامزداییم.از این لحظه من پادشاهی ام را براین مبنا در سراسر این خاک پهناور که به فرمان من است اعلام میکنم.ازاین پس نام شاهنشاهی ما هخامنشی خواهد بود و این را به یاد پدر بزرگ عزیزم که بخشی از اندیشه های نیک او به من به ارث رسید به عاریه بر می دارم.ما از این لحظه اندیشه و دین هر کس را محترم خواهیم دانست.هر کس به دین خودش خواهد پرداخت هر کس نتیجه ی انتخاب خود را خواهد دید.هیچکس حق تجاوز به حقوق دیگری را ندارد از این لحظه تمام بردگان آزادند.من تمامی گناهکاران را از این لحظه بخشیدم هیچکس مغضوب من نیست هیچ بابلی از آن چه بوده نترسد این یک بخشایش عمومی است.و زنان بالشاسر که در حرمسرای بابل بوده اند از این لحظه آزادند مال و اموالی در حد بازرگانی ثروتمند به هر یک از شما داده می شود و بعد شما می توانید به هر جای ایران پهناور از هند تا مصر و از توران تا یونان که خواستید بروید...شوهر شما مرده و شما وارثان او هستید داشته های شخصی خودتان را بردارید و از کاخ خارج شویدتمامی خزانه ی بالشاسر در میان مردم همین شهر به مساوات تقسیم خواهد شد.میان مرد و زن پیر و جوان و کودک تمایزی نیست.هر کس درقلمروی من به لطف اهورا مزدا زندگی میکند از حقی مساوی با همه برخوردار است.تمامی تبعیدیان با هزینه حکومت هخامنشی به شهر و کشورشان باز خواهند گشت.و با هزینه ی هخامنشی شهر ها و معابدشان دوباره راه خواهدافتاد.من تا زمانی که به تمام سخنانم جامه ی عمل بپوشانم در این شهر خواهم ماند.آری زمین مقدس است…ما نیز یک به یک مقدسیم…این اهورا مزداست که مارا مقدس آفریده..و ما جهان زیبا را زیبا تر خواهیم کرد برای چنین هدفی همگان کار خواهند کرد…همه به دین و زبان خویش خواهند پرداخت و همه آزادخواهند بود.
هنگام فتح ایران بدست سپاهیان اسلامی همچنانکه پیش از این گفتیم ، در شاهنشاهی ساسانی آیینهای زردشتی و مسیحی و مانوی و مزدکی و بودایی و یهود رواج داشت .
خلاف آنچه تصور می رود همین که مسلمین ایران را تصرف کردند آیین اسلام سراسر این سرزمین را فرا نگرفت بلکه در آغاز کار جز عده ای از کشاورزان و اهل حرف و صنایع باقی دین خود را حفظ کردند و به تدریج تا اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم به جهات مختلف به دین اسلام در آمدند و اهم این اسباب عبارتست از فرار از تادیه جزیه سنگین به مسلمین.
در دوره بنی امیه فشار اقتصادی عرب به ملتهای تابع علی الخصوص به ایرانیان افزایش یافت چنانکه ایرانیان غیر مسلمان می بایست به عناوین مختلف به حکام اموی خراج دهند و این امر باعث ضعف بنیه مالی آنان گردید.
به نحو یکه از اواسط دوره بنی امیه رها کردن دین قدیم و قبول اسلام امری متداول شد. رخی از خلفا و عمال حکومت اموی از این امر راضی نبودند زیرا مایه نقصان عواید آنان می شد لیکن بعضی دیگر مانند عمر بن عبدالعزیز از این امر استقبال می نمودند و بر اثر آن عده کثیری از نامسلمانان قبول آیین اسلام کردند و از بار سنگین جزیه و خراج رهایی یافتند.
امر دیگر که ایرانیان را به قبول کیش اسلام ترغیب می کرد ورود در خدمات اداری ودرباری و سیاسی در اوایل عهد بنی العباس است . بسیاری از اشخاص را می شناسیم که برای ورود در خدمت اداری تظاهر به اسلام می کردند و واقعاً مسلمان نبودند و یا متهم به الحاد و زندقه بوده اند.
عده کثیر دیگری هم اندک اندک در طول این سه چهار قرن بر اثر تبلیغ ائمه متعزله و اسمعیلیه و فرق دیگر یا بر اثر معاشرت و مجاورت با مسلمین بدین اسلام در آمدند و تنها این دسته است که می توان افراد آن را مومنان و معتقدان واقعی دین اسلام در آن روزگار دانست.
پیداست که اعقاب و اخلاف این دسته اخیر و دسته های دیگر نیز به تدریج بر اثر عادت و وراثت مسلمانان پاک اعتقادی به بار آمدند و بدین جهت است که ملاحظه می کنیم در اواخر قرن چهارم اکثریت ایرانیان قبول اسلام کرده و دست از ادیان پیشین برداشته اند.
با این همه نباید فراموش کرد که در پایان قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هنوز عده کثیری از زرتشتیان و عیسویسان و پیروان برخی ادیان دیگر در ایران خاصه در فارس و خراسان و ماوراء النهر و طبرستان و دیلمان به آزادی تمام مراسم دینی خود را ادا میکرده اند.
هرچه بر عمر اسلام در ایران افزوده شد بر درجه اعتقاد مردم و تعصب عامه به این آیین اضافه گشت و از شماره پیروان ادیان دیگر کاسته شد.
آغاز اختلافات مذهبی
اینک باید دید که وضع داخلی ایران از حیث مذاهب اسلامی چه بوده است؟ میدانیم که اسلام خیلی زود تر از بعض ادیان دیگر دچار تشعب و تفرق گردید و دیری از رحلت حضرت رسول نگذشت که چندین فرقه بزرگ پدید آمدند و هر یک از فرق به شعب جدید منقسم گردیدند. کشور ایران هم مانند سایر ممالک اسلامی عرصه کشاکش و مبارزات این فرق و شعب مختلف بود. مهمترین شعبی که در سه قرن اول هجریدر ایران اهمیت داشت مذاهب اهل سنت ،مذاهب اهل تشیع و مذاهب خوارج بوده است.
اختلافات مذهبی که در میان مسلمین بروز کرد سه مبنای اساسی دارد:
نخست مساله جانشینی (خلافت – امامت)
دوم اختلاف در روش فقهی (فروع احکام )
سوم اختلاف در اصول عقاید.
ظهور هر یک از این فرق و بحث ومشاجره در صحت یا بطلان معتقدات آنها در میان مسلمانان ایران سه قرن اول هجری و قرون بعد در افکار اجتماعی و ادبی این ملت نیز موثر بوده و از هر یک آثاری در ادبیات فارسی باقی مانده است. به همین سبب تحقیق مختصری در این باب بر ما لازم است .
نخستین موضوعی که سبب ایجاد اختلافاتی میان مسلمانان شد موضوع جانشینی حضرت پیغامبر است که اهم فرق اسلامی بر اثر آن پدید آمدند یعنی اهل سنت و شیعه و خوارج این فرق د رآغاز کار بیشتر رنگ سیاسی داشتند ولی اندک اندک معتقدات سیاسی و مذهبی آنها طوری در اذهان رسوخ کرد که دیگر جنبه سیاسی امر از میان رفت و جنبه خالص مذهی در آن باقی ماند . در امر جانشینی حضرت رسول مسلمین در ساعات رحلت آن حضرت بر دو دسته شدند: گروهی معتقد بودند که پیغامبر اسلام جانشینی برای خود تعیین نکرده بلکه این کار را بر عهده امت گذاشت و امت باید از میان نخستین یاران پیغامبر از مهاجرین یا انصار کسی را بجانشینی بر گزیند . اجتماعی که از اکثر بزرگان صحابه به این قصد تشکیل شد در سقیفه بنی ساعده بود که در آنجا اختلافات سختی بین مهاجرین و انصار در گرفت و عاقبه الامر ابوبکر صدیق از طایفه قریش و پدر زن حضرت رسول که از صحابه ذی نفوذ بود از میان مهاجرین به خلافت انتخاب شد. وقتی این خبر بعلی بن ابیطالب علیه السلام که از آن مجلس غایب بود در خاندان نبی باشد و چون بعد از رحلت رسول که از صحابه ذی نفوذ بود از میان مهاجرین به خلافت انتخاب شد. وقتی این خبر به علی بن ابی طالب علیه السلام که از آن مجلس غایب بود رسید بر این سخن اعتراض کرد و نظر ثالثی را اظهار نمود که خلافت باید در خاندان نبی باشد و چون بعد از رحلت رسول نزدیکترین کسان بدو عمش عباس بن عبدالمطلب و پسر عمش علی ابن ابی طالبند یکی از این دو نت باید به خلافت برسد. در حقیقت علی بن ابی طالب به قول مهاجرین که میگفتند ما اقرب به رسول هستیم تمسک می کرد و همین احتجاج گروهی از بزرگان صحابه را مانند عده یی از بنی هاشم و زبیربن العلوم و سلمان فارسی و باذر غفاری و عماربن یاسر بر گرد او جمع کرد .
به این ترتیب پس از رحلت حضرت رسول سه دسته بر سر جانشینی او در برابر یکدیگر صف آراستند:مهاجرین ، انصار ، معتقدین به امامت علی بن ابیطالب طرفداران انتخاب جانشین از میان انصار به زودی ضعیف شدند و از میان رفتند لیکن دو دسته دیگر در تمام تاریخ اسلام با یکدیگر مشغول زدو خورد شدند.
تا اواخر عهد عثمان طرفداران جانشینی علی بن ابیطالب علیه السلام بر اثر قوت شیخین و فتوحات سپاه اسلام در عهد آنان چنانکه باید فعالیتی نداشتند لیکن بعد از و بعد از قتل عثمان (35 هجری) بر او بیعت کردند. بر اثر این امر اختلافات شدید تازه ای میان بنی امیه که عثمان خود از آنان بود و بنی هاشم بروز کرد و کار به جنگ شدید و طولانی سفین و موضوع حکمیت کشید
خوارج
بعد از داستان حکمیت مخالفت سختی از جانب دسته یی از طرفداران علی بن ابیطالب علیه السلام نسبته به رای حکمین اظهار شد و بر اثر این اختلاف دسته خاصی به نام خوارج ظهور کردند که آنها را حَر وریّه و مُحکمه و شُراه نیز گویند. خوارج علی الخصوص در دوره بنی امیه قدرت بسیار بدست آوردند و بدو قسمت شدند: قسمتی د رعراق و فارس و کرمان تسلط پیدا کردند و دسته ای در جزیره العرب. این فرقه عظیم در عهد امویان یکی از مشکلات بزرگ دولت اسلامی بودند و در دوره بنی عباس هم تا چندی کروفری داشتند ولی به تدریج غالب شعب آن ا زمیان رفتند. با همین شرح مختصر معلوم می شود که خوارج یک دسته سیاسی هستند که در اسلام ظهور کردند ولی به تدریج از جنبه سیاست و ظواهر امر بیرون رفتند و د رمسائل اصولی و امور مربوط به مبانی معتقدات اسلامی هم وارد بحث گردیدند.
از تعالیم مشترک بین تمام دسته های مختلف آنها این است که اولاً راجه به خلافت ابوبکر و عمر و عثمان تا اواخر خلافت و علی بن ابیطالب تا موقعی که به حکم تن درنداد معترف و موافق بودند و بعد از موضوع حکمیت با علی بن ابیطالب و بعد از وی نسبت به همه خلفای اموی و عباس مخالفت شدید داشتند و علی الخصوص از بنی امیه به دشنامهای زشت یاد می کردند. ثانیاً راجع به خلافت معتقد بودند که انتخاب خلیفه باید از روی اختیار مردم از میان مسلمین خواه قرییش و عرب و خواه از هر قوم و ملت دیگر صورت گیرد و بدین ترتیب خوارج بعد از انتخاب مطلقاً نژاد را در موضوع خلافت شرط نمی دانستند.ثالثاً میگفتند خلیفه بعد از انتخاب باید اوامر الهی را اطاعت کند و الا باید معزول شود.
بعد از آنکه خوارج به فرق متعدد منقسم شدند هریک از آنها برای خود بحثهایی راجع به مسائل معنوی در پیش گرفتند. از مهمترین بحثهای این فرق یکی بحث راجع به ایمان بود. تقریباض همه فرق خوارج میگفتند عمل به احکام دین جزء ایمانست و ایمان تنها به اعتقاد نیست پس کسی که به وحدانیت خداوند و نبوت محمد اقرار داشته باشد ولی به فرائض عمل نکند و مرتکب معاصی گردد کافر و واجب القتل است.بعد از آنکه در میان خوارج شعب متعدد دیگری پدید آمد همه در همین اصل و اصول سه گانه مذکور با یکدیگر شرکت کردند از مهمترین فرق خوارج یکی فرقه ازارقه و دیگر فرقه النجدات و دیگر الاباضیه و دیگر الصفریه اند.
خواجه از حیث تاثیر در اوضاع مسلمین فرقه بسیار مهم و موثری محسوب می شوند. این قوم مردمی متعصب و سختگیر و خشن بودند، در دین و اجرای احکام آن نهایت شدت را بکار می بردند و خود مردمی پاک اعتقاد و شجاع و جنگاور و بی باک بودند. اینان همواره با عامه مسلمین و با خلفای اسلامی خاصه با بنی امیه و بنی العباس در مبارزه و زد و خورد به سر می بردند و بر اثر همین مبارزات سخت طبعاً در ایجاد ضعف حکومت های محلی و خلافت موثربودند. یکی از خلفای راشدین یعنی علی بن ابیطالب بدست همین خوارج مقتول شد و چون باقی خلفا را غاصب و کافر می شمردند با آنان نیز همواره در جنگ بوده و از قتل آنان در صورت امکان امتناع نداشته اند. اینست که وجود ایشان مایه رعب و هراس بزرگی در سراسر ممالک اسلامی بود.
اهمیت خوارج در تاریخ ایران بیشتر است. خوارج ایران بیشتر در سیستان و خراسان قدرت داشتند و در سه قرن اول هجری غالباً تشکیل دسته های بزرگ میداده و تسلط خلفا را بر این نواحی دشوار میساخته اند چنانکه خلفا گاه مجبور میشدند بتن خود برای رفع مزاحمت آنان لشکر کشی کنند و حتی باید گفت روش خوارج در نواحی شرقی ایران وسیله ای برای مخالفت با حکومت مرکزی اسلام شده بود و اشخاصی بسیار معروف از میان خوارج مشرق ظهور کرده اند که در راس همه آنان حمزه بن عبدالله خارجی قرار داشت و ما در تاثیر این فرقه در ظهور یعقوب وتحصیل استقلال سیاسی ایران پیش از این سخن گفته ایم.
شیعه
گفتیم که چون بعد از رحلت حضرت رسول خبر انتخاب ابوبکر صدیق از باب انتساب بقبیله قریش و نسبت با رسول و تقدم در پذیرفتن دین منتشر شد عده ای با این امر از در مخالفت در آمدند زیرا شرایط کور را در علی بن ابیطالب بیشتر جمع می دانستند.
از جمله این معترضین نخست علی بن ابیطالب بود و جماعتی از صحابه مانند عمار بن یاسر، اباذر غفاری ،سلمان فارسی، جابربن عبدالله، عباس بن عبد المطلب، ابی بن کعب ، حذیفه و جز آنان با او موافقت کردند و بدین طریق درست در اوان رحلت حضرت رسول یکدسته کوچک از سایر مسلمین در امر جانشینی جدا شدند و هسته ایجاد یک فرقه با همین اعتراض ساه شروع شد ولی به تدریج در تعلیمات این فرقه توسعه حاصل گشت و بر روی هم این اعتقاد به وجود آمد که امر امامت در صلاحیت عامه نیست یعنی حق تعیین امام و جانشین ندارند بلکه این موضوع مانند نبوت امری الهی ور کن دین و قاعده اسلام است و به همین سبب هم نبی نسبت به آن غفلت نمی نمود و حتی باید گفت که تعیین امام از باب حفظ صلاح امت بر او واجب بود و او هرگز چنین امر خطیری را به امت تفویض نمیکرد. کسی که پیغمبرمی بایست به جانشینی خود برگزیند لازم بود که معصوم از صغایر وکبایر و از خاندان رسالت باشد و چنین کسی علی بی ابیطالب است که پیامبر او را در غدیر خم علی روس الاشهاد به امامت امت معرفی کرد. شیعه در اثبات این مطالب نصوصی دارند که غالباً مقبول ائمه اهل سنت نیست. شیعه می گویند علی وصی پیغامبر و امام به تعیین و نص است و این امر یعنی تعیین و نص شرط اصلی امامت می باشد چنانکه سایر ائمه نیز هر یک جانشین خود را تعیین و تصریح کردند.
جانشینان علی یعنی باقی ائمه نیز معصوم از معاصی هستندو خطا برآنان جایز نیست هر کس با امام مخالفت کند دشمن خدا و مانند کفار و منافقین دوزخی است مگر آنکه توبه کند. نسبته به شیخین هم که سبب خروج خلافت صوری از دست علی شدند همین عقیده را دارند، دسته ای آنها و اعوانشان را کافر و دسته ای دیگر خطاکار می شمرند.
فرقه شیعه بر روی هم به دو دسته مقتصد و غالی تقسیم می شود: غلات شیعه دسته ای هستند که به الوهیت علی رای داده و نسبت به امام و اعمال و اقوال و افکار او غلّو و مبالغه شدید پیش گرفته اند. غلات شیعه می گویند که جزء الهی در علی حلول کرد و با جسدش متحد شد و بدین علت است که از آن حضرت خوارج عادات سر می زد. عالم بغیب بود، با کفار می جنگید و ظفر می یافت و در خیبر را از جا می کند... و به همین سبب بود که آن حضرت می فرمود : والله ما قلعت باب خیبر بقوه جسدانیه و لا بحر که غذائیه و لکن قلعته بقوه ملکوتیه. غلات معتقدندن که علی (ع) نمرده است و گاه ظهور می کند. تندر آوای او و درخش خده اوست. موسس این فرقه را غالباً عبدالله بن سبا می دانند. که اصلا از یهودیان یمن و از مخالفان جدی عثمان و مبلغ خلافت و امامت و وصایت علی در بلاد اسلامی بوده است. مدتی در بصره و چندی در کوفه سرگرم تبلیغ بود و آنگاه به مصر رفت.
مهمترین اصول تعالیم وی دو اصل وصایت و رجعت بود و در این موضوع اخیر نخست به رجعت محمد و سپس به رجعت علی قائل گردید. و چون آن حضرت شربت شهادت نوشید و خبر به عبدالله بردند گفت اگر هزار بار خبر قتل او را بیاورند. باور نمی داریم و او نمیمیرد تا آنگاه که جهان را پر از عدل و داد کند (یعنی بعد از رجعت) گویند او فکر رجعت علی را از یهود گرفت زیرا یهود می گویند الیاس نبی به آسمان رفت و در آخر الزمان بر می گردد و دین و قانون از دست رفته را باز می آورد.
راجع به عیسی بن مریم هم چنین فکری وجود داشت. این فکر بعدها در فرق مختلف شیعه به موضوع غیبت و رجعت منتهی شد مثل اسمعیلیه و قرامطه و کیسانیه و امامیه و جعفریه (معتقدین به غیبت امام جعفر) و جز آنها.
در ایران قدیم نیز این عقیده معمول بود چنانکه زردشتیان به چند موعود وعده یی جاویدانان که بعد از رها شدن ضحاک از دماموند و بالا گرفتن کار ظلم و اعمال اهریمنی او ظهور خواهند کرد، معتقدند و موعود واقعی و بزرگ آنان سوشیانس است.
در موضوع اطلاع امام از مغیبات، شیعه می گویند که امام از ما کان و ماسیکون الی یوم الدین مطلع است ودر این باره برای این فرقه روایات و شواهد بسیار است.اساس نظر شیعه بر تعیین امام به وسیله پیغامبر و تسلسل امامت در میان فرزندان و جانشینان او استوار است. امام در نزد شیعه غیر از خلیفه در نزد اهل سنت است زیرا خلیفه فقط مامور اجرای احکام قرآن و سنت رسول است اما امام معلم اول و مطلغ از غیبت و وارث علوم نبی و شخصی فوق بشر و معصوم از خطاست.
علم امام به علم ظاهر وعلم باطن تقسیم می شود و علی (ع) هر دو علم را از پیغامبر گرفت چنانکه از ظاهر و باطن قرآن خبر داشت و اسرار کون و خفایای مغیبات را می دانست و هر امامی در این مراتب وارث او بود و هر کدام مردم عهد خود را به قدر استطاعت آنان از علوم خود مطلع و با خبر کرده اند . این است که شیعه به روایت و حدیثی عقیده ندارند مگر آنکه از امام نقل شود.
رئیس جمهور «پس از مقام رهبری» عالیترین مقام رسمی كشور است.
بخش مهمی از مسؤولیت ها و وظایف دولت و رئیس دولت در نظام اسلامی در قانون اساسی آمده است . در این مقال نگاهی گذرا به این وظایف از دریچه قانون اساسی داریم تا از سویی حد و مرز انتظار امت اسلامی از کارگزاران دولتی و رئیس قوه مجریه روشن شود . و از دیگر سو فهرستی از وظایف مهم رئیس جمهور برگزیده، در دیدرس یاران و همکاران و وزیران و مشاوران و معاونان ایشان و همه امت قرار گیرد . این فهرست فقط شامل وظایفی است که در یک مرور سریع از قانون اساسی کنونی مصوب ششم مرداد ماه 1368 هجری شمسی استخراج شده است .
چگونگى برگزارى انتخابات رياست جمهوري
تدوين كنندگان قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران براى هر چه بهتر برگزار شدن انتخابات رياست جمهورى اصولى را به اين امر مهم اختصاص دادهاند كه اجراى دقيق آنها شرط لازم و كافى براى صحت انتخابات است در اين جا به برخى از اين اصول اشاره خواهد شد .
1.اصل نظارت شوراى نگهبان
يكى از شرايط مهم انتخابات، اصل نظارت بر آن و مشخص بودن نهاد نظارت كننده بر انتخابات است. وجود اصل نظارت بر اين دليل است كه اگر مجريان انتخابات به هر دليل قصد اعتمال نفوذ و تقلب در انتخابات را داشت باشند از آن جلوگيرى شود. نظارت بر اجراى انتخابات را داشته باشند ازآن جلوگيرى شود. نظارت بر اجراى انتخابات رياست جمهورى براساس قانون اساسى به شوراى نگهبان واگذار شده است به طور كلى شوراى نگهبان دو وظيفه مهم در انتخابات رياست جمهورى بر عهده دارد. اول تائيد صلاحيت داوطلبان رياست جمهورى از جهت شرايطى كه در قانون اساسى پيش بينى شده است. اين امر، پيش از آغاز انتخابات صورت مى گيرد دوم نظارت بر تمام مراحل انتخابات رياست جمهورى اسلامى ايران كه در حين انتخابات انجام مى شود.
نظارت شوراى نگهبان بر مراحل انتخابات رياست جمهورى به اين معنا است كه ناظران شورا تمام مراحل اجرايى انتخابات را زير نظر مى گيرند و صحت يا عدم صحت اجراى آن را به شوراى نگهبان گزارش مى دهند. هرگاه شورا به اين نتيجه برسد كه در هر مرحله اى از روند انتخابات تخلف يا تخلفاتى صورت گرفته است مى تواند آن را متوقف و باطل كند. نظر شوراى نگهبان در مورد تائيد توقيف يا ابطال انتخابات قطعى و غير قابل تجدىد نظر است پس اگر صلاحيت داوطلبان قبل از انتخابات مورد تاييد شوراى نگهبان قرار نگرفته باشد و يا مراحل اجراى انتخابات زير نظر ناظران مورد تاييد شوراى نگهبان انجام نشود انتخابات خود به خود باطل است.
2.اصل انتخاب با راى مستقيم
انتخاب رئيس جمهور در ايران بدون واسطه و باراى مستقيم مردم است بدين معنا كه مردم به صورت مستقيم پاى صندوقهاى راى حاضر مى شوند و نامزد مورد نظر خود را به صورت مخفى بر مى گزينند. در نتيجه هيچ مرجع قانونى نمى توانند قانونى وضع كند كه رئيس جمهور به صورت غير مستقيم و با واسطه انتخاب شود در چنين صورتى انتخابات خود به خود باطل و از درجه اعتبار ساقط است اين موضوع در اصل 114 قانون اساسى به صورت صريح آمده است.
3.برگزارى انتخابات پيش از اتمام دوره رياست جمهورى پيشين
در قانون اساسى در اين مورد آمده است : انتخابات رئيس جمهور جديد بايد حداقل يك ماه پيش از پايان دوره رياست جمهورى قبلى انجام شده باشد و در فاصله انتخاب رئيس جمهور جديد و پايان دوره رياست جمهورى سابق رئيس جمهور پيشين وظايف رئيس جمهور را انجام دهد با توحه به اين اصل جايگاه رياست جمهورى هيچ گاه نبايد خالى باشد و رئيس جمهور جديد يك ماه پيش از پايان مدت رياست جمهورى پيشين انتخاب شده باشد و به محض پايان دوره پيش حكم او توسط رهبر تنفيذ و به طور رسمى مشغول كار مى شود.
4.اصل تعدد نامزدهاى رياست جمهوري
معناى انتخابات اين است كه يك نفر از بين چند نفر توسط مردم انتخاب شود و اگر شمار داوطلب انتخابات رياست جمهورى يك نفر باشد در اينحالت موضوع انتخابات منتفى است به همين دليل قانونگذار بر اين كه به مردم توان انتخاب بدهد متذكر شده است كه چند نفر بايد خود را نامزده انتخابات رياست جمهورى كنند بنابراين هر گاه فقط يك نفر داوطلب احراز اين مقام گردد شوراى نگهبان نمى تواند با انجام انتخابات موافقت كند و بر چنين انتخاباتى نظارت نمايد اصول 116 و 117 و 120 قانون اساسى بيان كننده چنين نظرى است.
5.اصل انتخاب رئيس جمهور با اكثريت مطلق
هر چندقانون اساسى چگونگى برگزارى انتخابات را به قانون عادى ( قانونى كه مجلس تصويب مى كند و تاييد شوراى نگهبان مى رسد ) واگذار كرده است اما برخى موارد را مشخص كرده است كه ازجمله آنها انتخاب رئيس جمهور با اكثريت مطلق آرا، يعنى مجموع نصف به علاوه يك راى تعداد شركت كنندگان در انتخابات است. ولى هر گاه در مرحله اول هيچ يك از داوطلبان نتواند چنين اكثريتى را به دست اورد انتخابات به مرحله دوم كشيده ميشود در اين مرحله فقط دو نفرى كه در دوره اول داراى راى بيشترى بودهاند در انتخابات شركت مى كنند و مردم از بين آن دو يكى را بر مى گزينند در اين مرحله نياز به اكثريت مطلق نيست و هر كس راى بيشترى را كسب كند به عنوان رئيس جمهور منتخب مردم معرفى مى شود اين موضوع در اصل 117 قانون اساسى به صراحت بيان شده است .
در كشور ما از تفكیك قوا میشود.لازم به ذكر است كه تفكیك قوا برای جلوگیری از تمركز قدرت در فرد یا گروه واحد میباشد تا از یكهتازی و استبداد فردی جلوگیری شود.در تفكیك مطلق قوا هر قوه مستقلا و منحصرا به انجام وظیفه قانونی خود میپردازد و قوای دیگر حق دخالت در امور این قوه را ندارند.در تفكیك نسبی نیز هر قوه منحصرا وظیفه محوله قانونی خود را انجام میدهد، بدین معنی كه تقنین حق انحصاری قوه مقننه، اجراء حق انحصاری قوه مجریه و قضاوت نیز حق انحصاری قوه قضائیه است و در این صورت، هیچ یك از قوا حق انجام وظیفه انحصاری قوه دیگر را ندارد، اما در این تفكیك نسبی، امكان نفوذ و اقتدار قوا بر روی یكدیگر وجود دارد.نمونه بارز آن حق نظارتی است كه قوای مقننه و قضائیه كشور ما بر روی قوه مجریه دارند.پس حق نظارت قوا بر روی یكدیگر در نظام تفكیك قوا منتفی نیست.اگر اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی اعلام میدارد كه «این قوا مستقل از یكدیگرند» ، منظور استقلال و انحصار در انجام وظیفه است، نه نفی نظارت بر یكدیگر.حال از آنجا كه همه قوا و اعضای آن باید از قانون اساسی تبعیت كنند،نظارت بر این تبعیت امر لازمی است كه به هر حال فرد یا مقامی باید این وظیفه را بر عهده بگیرد.با توجه به مقام و موقعیت رسمی و اجتماعی برتری كه رئیس جمهور، پس از مقام رهبری بر دیگران دارد، حق نظارت وی بر تمام نهادها و مقامات قابل قبول و منطقی است.وانگهی، اگر رئیس جمهور ریاست قوه مجریه را به ترتیب اصل یكصد و سیزدهم بر عهده دارد، همان اصل سمت دیگری را تحت عنوان «مسؤولیت اجرای قانون اساسی» برای وی قائل شده است و ربطی به قوه مجریه ندارد كه بخواهند به بهانه تفكیك قوا این سمت را مخدوش كنند.
رئیس جمهور، علاوه بر آنكه مسؤولیت نظارت بر اجرای قانون اساسی را بر عهده دارد، خود نیز شخصا مجری بسیاری از اصول قانون اساسی است.صرفنظر از التزام اخلاقی كه رئیس جمهور برای آن سوگند یاد كرده است، عملا موضوع مراقبت نسبت به اجرای آن اصول توسط وی منتفی است.در این خصوص، حق قانونی دیوان عالی كشور نسبت به محاكمه و محكومیت رئیس جمهور، به خاطر تخلف وی از وظایف قانونی تا سر حد عزل توسط مقام رهبری میتواند ضمانت اجرای مطمئنی برای اجرای صحیح قانون اساسی به شمار آی
از آنجا كه رياست جمهورى در نظام جمهورى اسلامى ايران داراى موقعيت حساس و مهمى است و از اختيارات گستردهاى برخوردار است قانون اساسى براى احراز اين مقام شرايط سختى در نظر گرفته است كه در اصل 115 به آن اشاره شده است در اين اصل آمده است :
رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبى و سياسى كه واجد شرايط زير باشند انتخاب گردد: ايرانى الاصل،تابع ايران ،مدير و مدبر ،داراى حسن سابقه و امانت و تقوى ،مومن و معقتد به مبانى جمهورى اسلامى ايران و مذهب رسمى كشور پس ،با توجه به اين اصل ،كسانى مى توانند به مقام رياست جمهورى ايران برسند كه داراى شرايط و ويژگى هاى مهمى باشند كه عبارتند از :
1.از رجال مذهبى و سياسى كشور باشند
براساس اين شرط رئيس جمهور بايد داراى سه ويژگى مهم باشد: اول كه بايد از رجال باشد يعنى مرد بودن نخستين شرط داوطلبان رياست جمهورى در ايران است و زنان نمى توانند در ايران رئيس جمهور شوند. دوم اين كه كسى مى تواند به مقام رياست جمهورى ايران انتخاب شود كه از رجال سياسى برجسته و صاحب نظر و عنوان و داراى سوابق اجرايى يا مديريتى باشد و لياقت و شايستگى خود رابراى چنين مقام برجسته اى نشان داده باشد سوم اين كه بايد از نظر مذهبى فردى شناخته شده و صاحب تشخيص و نظر در اصول اعتقادى اسلام باشد
2.ايرانى الاصل باشد
داوطلبان مقام رياست جمهورى بايد از حيث اصالت ملى ،ايرانى باشند. براى مثال كسى كه پدر او از سرزمين ديگرى به نام ايران آمده و در ايران ساكن شده باشد، نمى تواند نامزد اين مقام شود، زير اين شرط در چنين افرادى نيست.
3.تابع ايران باشد
براساس اين شرط، كسانى مى توانند نامزد احراز رياست جمهورى در ايران وند كه نه تنها ايرانى باشند، بلكه رابطه تابعيت خود را با ايران حفظ كرده باشند، زيرا ممكن است كسى ايرانى الاصل باشد، اما در حاضر به تابعيت كشور ديگرى در آمده باشد چنين فردى نمى تواند به مقام رياست جمهورى اسلامى ايران نايل گردد.
4.مدير و مدبر باشد
با توجه به اين به رئيس جمهور پس از انتخابات از سوى مردم،مسئوليت امور اجرايى كشور را براساس قانون بر عهده ميگيرد و امور ادارى و اجرايى كشور بسيار گسترده و وسيع است،كسى بايد عهده دار چنين مقامى شود كه از توان مديريتى بالا و حسن تدبير و آينده نگرى نيز برخوردار باشد تا بتواند اوضاع و احوال آينده را در تصميم هاى خود مد نظر قرار دهد.
5.داراى حسن سابقه و امين باشد
چون وظايف و اختيارات رئيس جمهور همانند امانتى است كه به مدت چهار سال به يك فرد واگذار مى شود شخص داوطلب احراز اين مقام بايد از نظر حسن سابقه و امانتدارى مشهور باشد تا بتواند از امانت مهمى كه به طور موقت به او سپرده مى شود به گونه احسن نگهدارى ونگهبانى كند. از اين رو نبايد هيچ نقطه تاريكى در اين موارد در سوابق داوطلب وجود داشته باشد.
6.مومن به مبانى جمهورى اسلامى و مذهب رسمى كشور باشد
اصول و مبانى نظام جمهورى اسلامى ايران عبارتند از : اسلامى بودن نظام ،عدم مغايرت قوانين و مقررات مصوب مجلس شوراى اسلامى با موازين اسلامى ،جمهورى بودن نظام ولايت امر و امامت امت ،اداره امور كشور با اتكا به آراى عمومى و دين و مذهب رسمى كشور ، كه در بند آخر اصل 177 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران به آن ها اشاره شده است . با توجه به تغيير ناپذير بودن مبانى نظام ،كسى مى تواند به اين مقام انتخاب شود كه از لحاظ نظرى و عملى به آنها معتقد باشد.
1- پاسداری از مذهب رسمی کشور «در برابر تشکیک و تحریف و تحقیر و تعطیل قوانین دینی .»
2- پاسداری از نظام جمهوری اسلامی با همان تفسیر که در اصل دوم قانون اساسی آمده است .
3- پاسداری از قانون اساسی به عنوان میثاق مورد توافق همه شهروندان کشور .
4- به کارگیری همه استعداد و صلاحیت ها در راه ایفای مسؤولیت های قانونی .
5- وقف خود برای خدمت به مردم، اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق .
6- پشتیبانی از حق و گسترش عدالت .
7- پرهیز از خودکامگی .
8- حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق قانونی آنان .
9- حراست از مرزها، استقلال سیاسی، اقتصای و فرهنگی و نظامی کشور و تمامیت ارضی .
10- استعانت از خدا در انجام وظایف .
11- پیروی از پیامبر بزرگوار اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام در نگهداری از امانت «قدرت » و سپردن آن به منتخب ملت پس از خویش .
12- پاسخگو بودن در برابر «ملت » و «رهبر» و «مجلس شورای اسلامی » .
13- جلوگیری از تصویب و اجرای هر گونه قانون و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و سایر موارد که براساس موازین اسلامی نباشد و تلاش جهت لغو و عدم اجرای آن . تشخیص موافقت و مخالفت با شورای محترم نگهبان است .
14- به کار گرفتن همه امکانات برای ایجاد محیطی مساعد برای رشد فضائل اخلاقی براساس ایمان، تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی .
15- جلوگیری از رباخواری، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه کاری ها، و معاملات دولتی، فروش زمین های موات و مباحات اصلی، دائر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع و بازگرداندن ثروت های ناشی از امور فوق به صاحبان حق و یا بیت المال در صورت ناشناخته بودن صاحبان آن .
16- دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه متقابل ملت و دولت .
17- پاسداری از قداست خانواده و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی .
18- تلاش پیگیر برای اتحاد و ائتلاف ملل اسلامی و وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام .
19- پاسداری از حقوق زنان و حمایت از آنان طبق اصل 21 قانون اساسی .
20- فراهم کردن امکان اشتغال و کار و تامین شرائط مساوی برای احراز مشاغل .
21- تامین اجتماعی همگان در برابر بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی، درمانی و مراقبت های پزشکی از طریق بیمه و غیره .
22- تامین آموزش و پرورش رایگان برای همه تا پایان دوره متوسطه و تامین وسائل تحصیلات عالی تا سرحد خودکفایی کشور به صورت رایگان .
23- تامین مسکن هر فرد و خانواده به ویژه روستانشینان و کارگران .
24- گردآوری و بهره برداری و نظارت بر انفال و توزیع عادلانه ثروت های عمومی .
25- رفتار عادلانه و رعایت اخلاق انسانی در رفتار با اقلیت های دینی که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی توطئه و اقدام نکرده اند .
26- پاسداری از زبان و خط و پرچم رسمی کشور و تاریخ هجری شمسی و قمری در کلیه اسناد و مکاتبات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات زبان قرآن و معارف اسلامی در دوره های ابتدایی تا پایان دوره متوسطه و رعایت تعطیلی روز جمعه در سراسر کشور .
27- خودداری و جلوگیری از استخدام کارشناسان خارجی مگر در موارد ضرورت و با تصویب مجلس شورای اسلامی .
28- رعایت قانون در کلیه دریافت ها و پرداخت های دولتی .
29- خودداری و جلوگیری از دادن هر گونه امتیاز تشکیل شرکت ها و مؤسسات به خارجیان در امور تجاری، صنعتی، کشاورزی، معادن و خدمات طبق اصل هشتاد و یکم .
30- خودداری از گرفتن هر گونه وام خارجی و داخلی و کمک بلاعوض از داخل و خارج بدون تصویب مجلس شورای اسلامی .
سی نکته فوق بخش مهمی از وظایف رئیس دولت و همه دولت مردان نظام اسلامی است که از دیدگاه حقوقی و با توجه به قسم شرعی بر عهده رئیس محترم جمهور اسلامی است .
رئیس جمهور ،نماینده منتخب و مستقیم مردم و یكی از مظاهر برجسته حاكمیت ملی است .
رئیس جمهور از نظر بین المللی، پس از مقام رهبری، عالیترین مقام رسمی كشورمحسوب میشود.به همین جهت در روابط بین المللی اختیاراتی را داراست:
الف ـ امضای قراردادهای بینالمللی
در اصل یكصد و بیست و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی بدین شرح مورد توجه قرار گرفته است:
«امضای عهدنامهها، مقاولهنامهها، موافقتنامهها و قراردادهای دولت ایران با سایردولتها و همچنین امضای پیمانهای مربوط به اتحادیههای بینالمللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی با رئیس جمهور یا نماینده قانونی او است»
با توجه به اصل مذكور ملاحظه میشود كه رئیس جمهور:
اولا، در مقام ریاست قوه مجریه، موظف به امضای «قانون قرارداد بین المللی»میباشد؛
ثانیا، پس از تصویب مجلس، در مقام اعمال حاكمیت و اقتدار ملی در روابط بین المللی، به عنوان طرف متعاهد «اصل قرارداد بین المللی» را امضاء مینماید و یا امضای آن را به نماینده قانونی خود میسپارد.در این خصوص باید توجه داشت كه ابتكار انعقاد با قوه مجریه است، نه قوه مقننه و تصویب آن توسط مجلس شورای اسلامی در مقام نظارت استصوابی و صرفا به منزله صدور مجوز انعقاد میباشد.بنابراین پس از تصویب مجلس، رئیس جمهور (یا نماینده قانونی وی) صلاحیت اختیاری امضاء یا عدم امضای قرارداد را خواهد داشت و از این بابت دولت پاسخگوی مجلس نخواهد بود.
روابط بین كشورها از طریق زمامداران و یا نمایندگان و مأموران آنها برقرار و تنظیم میشود.در این خصوص، رئیس كشور و به تبع آن، وزیر امور خارجه به موجب قوانین داخلی و سیاستهای مدون، با توجه به میزان علاقمندی و تفاهم متقابل، خطوط اصلی روابط كشور با هر كشور بیگانه را ترسیم مینمایند و بر این اساس، مأموران اعزامی دركشور میزبان وظایف اجرایی لازم را بر عهده میگیرند.این مأموران به دو گروه «مأموران دیپلماتیك» و «مأموران كنسولی»تقسیم میشوند كه به همراه كاركنان و مأموران سیاسی، اداری و فنی، بر اساس نظام حقوقی مشخص، وظایف خویش را انجام میدهند.
سفیران، به عنوان بالاترین مقام دیپلماتیك، برای كسب پذیرش به كشورهای پذیرنده معرفی میشوند.پس از بررسی و اعلام موافقت، «استوارنامه» آنان با امضای رئیس دولت متبوع صادر و طی تشریفات رسمی به رئیس كشور میزبان معرفی میشوند.
اصل یكصد و بیست و هشتم اصلاحی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در این خصوص مقرر میدارد:
«سفیران به پیشنهاد وزیر امور خارجه و تصویب رئیس جمهور تعیین میشوند.رئیس جمهور استوارنامه سفیران را امضاء میكند و استوارنامه سفیران كشورهای دیگررا میپذیرد» .
محتواى سوگند رياست جمهورى كه رئيس جمهور پساز انتخاب مردم و تنفيذ حكم توسط رهبرى ياد مى كند بيان كننده نقش حساس و مهم وى در پاسدارى از قانون اساسى حفظ نظام ،دين ،ميهن ، تضمين حقوق و آزادى هاى مردم و حراست از استقلال كشور است انجام اين وظايف مهم مستلزم اختيارات لازم است كه رئيس جمهور نيازمند آن است بر هيمن اساس تدوين كنندگان قانون اساسى بويژه در هنگام بازنگرى آن در سال 1368 ه. ش. اختياراتى گسترده به رئيس جمهور واگذار كردند كه در اين جا به چند مورد مهم آن اشاره مى شود .
1.رياست قوه مجريه
قانون اساسى در اين مورد به صراحت بيان كرده است پس از مقام رهبرى رئيس جمهور عالى ترين مقام رسمى كشور است ومسئوليت اجراى قانون اساى و رياست قوه مجريه را جز در امورى كه مستقيماً به رهبرى مربوط مى شود بر عهده دارد.
2.رياست هيات وزيران
در اصل 134 قانون اساسى آمده است :رياست هيات وزيران با رئيس جمهور است كه بر كار وزيران نظارت دارد و با اتخاذ تدابير لازم به هماهنگ ساختن تصميمهاى وزيران و هيات دولت مى پردازد و با همكارى وزيران، برنامه و خط مشى دولت را تعيين و قوانين را اجرا مى كند. بر همين اساس، رئيس جمهور پس از مراسم تنفيذ و سوگند اعضاى هيات وزيران خود را به مجلس معرفى مى كند و پس از راى اعتماد مجلس كابينه تشكيل مى شود و در مقابل اقدامهاى هيات دولت در برابر مجلس، مسئول است و عزل وزيران هم در اختيار او است.
3.امضاىمصوبات مجلس و نتيجه همه پرسي
طبق اصل 123 قانون اساسى رئيس جمهور موظف است مصوبات مجلس يا نتيجه همه پرسى را كه پس از طى مراحل قانونى به وى ابلاغ شده اند، امضا كرده ،براى اجرا در اختيار مسئولان و مجريان مربوط قرار دهد.
4.رئيس جمهور عالى ترين مقام رسمى نظام در خارج از كشور است
امضاى تمام عهد نامه ها ،مقاوله نامه ها ،موافقت نامه ها و قراردادهاى دولت ايران با ديگر دولتها پس از تصويب مجلس با رئيس جمهور و يا نماينده قانونى او است . همچنين ،انتصاب سفيران ايران در خارج از كشور با پيشنهاد وزير خارجه و تصويب رئيس جمهور است و امضاى استوار نامه سفيران ايران و پذيرش و اختيارات مهم رئيس جمهور است به همين دليل است كه مى گويند رئيس جمهور عالى ترين مقام رسمى نظام در خارج از كشور و روابط بينالملى است. علاوه بر اين ها رئيس جمهور داراى وظايف و اختيارات ديگرى نيز هست كه در اين ميان ،اعطاى نشانهاى دولتى ، عضويت در شوراى موقت رهبرى ،رياست شوراى عالى امنيت ملى ،رياست شوراى عالى انقلاب فرهنگى ، رياست شوراى عالى اقتصاد، مسئوليت تشكيل شوراى بازنگرى قانون اساسى به دستور رهبري،تعيين دو نماينده براى شوراى نظارت بر صدا و سيما از جمله مسئوليت هاى ديگر رئيس جمهورند.
با توجه به وظايف و اختيارات گستردهاى كه براساس قانون اساسى و قوانين عادى براى رئيس جمهور اسلامى ايران پيش بينى شده است مسلم است كه او به تنهايى توان انجام همه اين وظايف را ندارد و نيازمند به همكارانى متخصص و مدير در زمينهها و رشتههاى گوناگون است مهمترين گروه همكاران رئيس جمهور ، وزيران هستند كه هر كدام در راس وزارتخانهاى قرار گرفته اند و مجموعه آنها هيات وزيران يا هيات دولت را تشكيل مى دهد ،از جمله وظايف و اختيارات هيات وزيران كه رياست آن با رئيس جمهور يا معاون اول او است عبارتند از:تهيه و تصويب لوايح مورد نياز در هيات دولت و تقديم آن به مجلس شوراى اسلامي، تهيه و تصويب آيين نامه هاى اجرايى و تصويب نامهها تصويب صلح دعاوى اموال عمومى يا ارجاع آن به داورى تهيه و تنظيم لايحه بودجه و ارسال به موقع آن به مجلس شوراى اسلامى ،حضور در مجلس براى دفاع از لوايح دولت يا پاسخ به سوال يا استيضاح نمايندگان مجلس و ...
دومين گروه از همكاران رئيس جمهور معاونان او هستند بر اساس اصل 124 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران رئيس جمهور مى تواند براى انجام وظايف قانونى خود معاونانى داشته باشد و معاون اول با موافقت او مى تواند اداره هيات دولت و مسئوليت هماهنگى ديگر معاونتها را بر عهده گيرد در حال حاضر رئيس جهور علاوه بر معاون اول داراى شش معاون با عنوانهاى اجرايى ، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست ، رئيس سازمان انرژى اتمي، رئيس سازمان تربيت بدنى و معانت برنامه ريزى و نظارت راهبردى و معاون حقوقى و پارلمانى هستند.
سومين گروه از همكاران رئيس جمهور مشاوران او هستند براساس اصل 70 قانون اساسى رئيس جمهور مى تواند يك يا چند مشاور نيز داشته باشد و در امورى كه لازم بداند نظر مشورتى آنها را اخذ نمايد. مشاوران رئيس جمهور مى توانند تصدى بخشى از وظايف او را بر عهده گيرند يا صرفاً نظريه مشورتى خود را به رئيس جمهور ارائه دهند. در حال حاضر رئيس جمهور داراى چندين مشاور در زمينههاى اقتصادى ،سياسي، فرهنگى ، مطبوعاتى و ... است . افزون بر وزيران ،معاونان و مشاوران رئيس جمهور بر اساس اصل 127 قانون اساسى رئيس جمهور مى تواند در امور خاص با تصويب هيات وزيران ،نماينده يا نمايندگان ويژه با اختيارات مشخص تعيين كند . تصميمهاى اين گونه افراد در حكم تصميم رئيس جمهور و هيات وزيران خواهد بود. نكته قابل توجه اين است كه معاونان مشاوران و نمايندگان ويژه رئيس جمهور هيچ گونه مسئولينى در مقابل نمايندگان مجلس شوراى اسلامى ندارند.
تصور عمومى در جامعه اين است كه رئيس جمهور پس از انتخاب از سوى مردم بى درنگ در مقام خود قرار مى گيرد و كارش را آغاز مى كند اما واقعيت از نظر قانون چيز ديگرى است . به موجب بند 9 اصل 110 قانون اساسى ،امضاى حكم رياست جمهورى ( تنفيذ) پس از انتخاب مردم با مقام رهبرى است. افزون بر اين ،رئيس جمهور منتخب مردم پس از تنفيذ حكمش بايد در مجلس شوراى اسلامى حضور يابد و در جلسه اى با حضور نمايندگان مردم ،رئيس قوه قضائيه اعضاى شوراى نگهبان و ديگر مقام هاى رسمى كشور سوگند ياد كند. به موجب اصل 114 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران مدت رياست جمهورى در ايران چهار سال است و يك فرد فقط دو بار به صورت متوالى مى تواند به اين مقام انتخاب شود اما در مورد انتخاب همان فرد به صورت غير متوالى و با فاصله قانون اساسى هيچ اشارهاى ندارد و ظاهر بدون اشكال است.
پايان دوره رياست جمهورى مى تواند به شكل هاى گوناگونى باشدكه در قانون اساسى پيش بينى شده است مانند پايان دوره چهار ساله ،فوت ،استعفاى رئيس جمهور كه بايد طبق اصل 130 قانون اساسى از سوى رهبرى پذيرفته شود، غيبت يا بيمارى كه بيش از دو ماه طول بكشد،عزل رئيس جمهور پس از حكم ديوان عالى كشور مبنى بر تخلف وى از وظايف قانونى يا راى مجلس شوراى اسلامى به عدم كفايت او كه در هر صورت در اختيار رهبرى است، و يا مواردى كه مدت رياست جمهورى به پايان رسيده است، ولى رئيس جمهور جديد بر اثر موانعى هنوز انتخاب نشده است.
از دیدگاه اخلاقی و مصلحت دید اجتماعی هم قدرتمندان وظایفی دارند که این بخش را از زبان سعدی می آوریم:
یکی از رساله های جالبی که از شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی به یادگار مانده، کتاب کوچکی شامل یک مقدمه کوتاه نیم صفحه ای و یکصد وپنجاه و یک تذکر اخلاقی، عبادی، سیاسی، تربیتی و اجتماعی به قدرتمندان است . این کتاب با عنوان «نصیحة الملوک » ضمن «کلیات سعدی » آمده و هفده صفحه را در برگرفته است .
رساله «نصیحة الملوک » پاسخی است که سعدی به درخواست یکی از دوستان عزیز خود نوشته و براساس خواسته وی به فهم «نزدیک » و از تکلف «دور» است . گرچه سعدی به زبان آن روزگار از قدرتمندان به نام پادشاه و سلطان نام می برد ولی اندرزها و رهنمودهای وی برای همه قدرتمندان در قلمرو نفوذ و اقتدار آنان مفید و معتبر است .
هم اکنون که پس از یک رقابت تنگاتنگ انتخاباتی برای هشتمین دوره ریاست جمهوری از میان ده نامزد فعال، شخصی برای تصدی ریاست قوه مجریه و سکانداری کشتی مدیریت کشور برگزیده می شود، ضروری دیدیم که ضمن احترام به انتخاب امت اسلامی، چهل رهنمود این دانشور جهاندیده را در دیدرس رئیس جمهور محترم و برگزیده قرار دهیم; باشد که سخنان شیوای سعدی که برگرفته از فرهنگ قرآن و حدیث است، چراغ راه همه کارگزاران نظام اسلامی و بویژه ریاست محترم جمهوری اسلامی قرار گیرد .
ملوک جهان را نصیحت رب العالمین بسنده است که در کتاب مجید می فرماید: «و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل »
و دیگر فرمود: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان .»
مجملی فرمود تعالی و تقدس، که مفصل آن در دفترها شاید گفتن .
1- تفویض کارهای بزرگ به مردم ناآزموده نکند که پشیمانی آرد .
2- پادشاهانی که مشفق درویش اند، نگهبان ملک و ملت خویشند .
3- از سیرت پادشاهان یکی آن است که به شب بر در حق گدایی کنند و به روز بر سر خلق پادشاهی .
4- صاحب دولت و فرمان را واجب باشد در ملک و بقای خداوند تعالی همه وقتی تامل کردن و از دور زمان براندیشیدن و در انتقال ملک از خلق به خلق نظر کردن .
5- علماء و ائمه دین را عزت دارد و حرمت، و زیردست همگنان نشاند و به استصواب رای ایشان حکم راند تا سلطنت مطیع شریعت باشد نه شریعت مطیع سلطنت .
6- پادشه صاحب نظر باید تا در استحقاق همگنان بتامل نظر فرماید . پس هر یکی را به قدر خویش دلداری کند، نه گوش بر متوقعان، که خزانه تهی ماند و چشم طمع پر نشود .
7- آثار خیر پادشاهان قدیم را محو نگرداند تا آثار خیر او همچنان باقی ماند .
8- وزارت پادشاهان را کسی شاید که شفقت بر دین پادشاه از آن بیشتر دارد که بر مال او و حیف رعیت بر پادشاه آسانتر گیرد که حیف سلطان بر رعیت .
9- پادشاهان پدر یتیمانند، باید که بهتر از آن غمخوارگی کند مر یتیم را که پدرش; تا فرق باشد میان پدر درویش و پدر پادشاه .
10- فاسق و فاجر را تقویت و دلداری کمتر کند که یار بدان شریک معصیت است و مستوجب عقوبت .
11- بر دوست و دشمن طریق احسان پیش گیرد که دوستان را مهر و محبت بیفزاید و دشمنان را کین و عداوت کم شود .
12- کاروان زده و کشتی شکسته و مردم زیان دیده را تفقد حال به کمابیش بکند که اعظم مهمات است .
13- مردم سختی دیده، محنت کشیده را خدمت فرماید که بجان در راستی بکوشند از بیم بینوایی .
14- لشکریان را نکو دارد و به انواع ملاطفت دل بدست آرد . که اگر دشمنان در دشمنی متفق باشند دوستان در دوستی مختلف نباشند .
15- عامل مردم آزار را «عمل » ندهد که دعای بد بدو تنها نکنند و الباقی مفهوم .
16- از جمله حسن و تدبیر پادشاه یکی آن است که با خصم قوی در نپیچد و بر ضعیف جور نکند که پنجه با غالب افکندن نه مصلحت است و دست ضعیفان بر پیچیدن نه مروت .
17- ظلم صریح از گناه خاصان تن زدن است و عامیان را گردن زدن .
18- هر آنکه نفسش سر طاعت بر فرمان شریعت ننهد فرماندهی را نشاید و دولت برو نپاید .
19- دین را نگاه داشتن نتوان الا به علم و ملک را الا به حلم .
20- هر کس بد اندر قفای دیگری گفت از صحبت او بپرهیز که در پیش تو همچنین طیبت کند و از قفا غیبت .
21- قوت رای خداوندگار مملکت آن است که دخل فردا امروز بکارد و کار امروز به فردا نگذارد .
22- هر نعمتی را شکری واجب است . شکر توانگری، صدقات و شکر پادشاهی، رعیت نوازی و شکر قربت پادشاهان، خیر گفتن مردمان و شکر دل خوشی، غمخواری مسکینان و شکر توانایی، دستگیری ناتوانان .
23- سوز دل مسکینان آسان نگیرد که چراغی شهری را بسوزد .
24- عامل مگر از خدای تعالی بترسد که امانت نگاه دارد و الا به وجهی خیانت کند که پادشاه نداند .
25- مردی نه این است که حمله آورد . بلکه مردی آن است که در وقت خشم خود را بر جای دارد و پای از انصاف بین ننهد .
26- پادشاهان جایی نشینند که اگر دادخواهی فغان بردارد با خبر باشند که حاجبان و سرهنگان نه هر وقتی مهمات رعیت به سمع پادشاه رسانند .
27- تو بر جای آنانی که رفتند و کسانی که خواهند آمدن . پس وجودی میان دو عدم التفات را نشاید .
28- هر که کسی را نرنجاند از کسی نترسد . کژدم که همی ترسد، همی گریزد از فعل خبیث خویش . گربه در خانه ایمن است از بی آزاری و گرگ در صحرا سرگردان از بد فعالی، گدایان در شهر آسوده از سلیمی و دزدان در کوه و صحرا نهان از حرامزادگی .
29- دشمن به دشمن برانگیز تا هر طرف غالب شوند، فتح از آن تو باشد .
30- پیشوای هر ملتی عزیز دارد و به حرمت نشاند .
31- در پادشاهی چنان کند که اگر وقتی پادشاه نباشد جفا و خجالت نبیند همچون زنبور که هر که مر او را ناتوان و افتاده بیند پای در سر مالد .
32- چندانکه از زهر و مکر و غدر و فدایی و شبیخون بر خود است از درون خستگان و دل شکستگان و دعای مظلومان و ناله محرومان برخود باشد . سلطان غزنین گفتی من از نیزه مردان چنان نمی ترسم که از دوک زنان یعنی سوز سینه ایشان .
33- از دیوان زیرزمین چندان بر حذر نباید بود که دیوان روی زمین یعنی آدمیان بد .
34- عیب خود از دوستان مپرس که بپوشانند، تفحص کن که دشمنان چه می گویند .
35- جایی که لطف باید کردن به درشتی سخن مگوی که کمند از برای مهاجم سرکش باشد و جایی که قهر باید بلطافت مگوی که شکر بجای «سمقونیا» فایده ندهد .
36- دوستدار حقیقی آن است که عیب تو را در روی تو بگوید تا دشوارت آید و از آن بگردی و از قفای تو بپوشد تا بدنام نگردی .
37- ضعف رای خداوند مملکت آن است که دشمن کوچک را محل ننهد یا دوست را چندان پایه دهد که اگر دشمنی کند، بتواند .
38- اعتماد کلی بر نوآمدگان مکنید .
39- آن کن که خیر تو در قفای تو گویند، که در نظر از بیم گویند یا طمع .
40- وقتی که حادثه ای موجب تشویش خاطر بود، طریق آن است که شبانگاه که خلق آرام گیرند، استعانت به درگاه خدای تعالی برد و دعا و زاری کند و نصرت و ظفر طلبد . پس آنگاه به خدمت زهاد و عباد قیام نماید و همت خواهد و خاطر به همت ایشان مصروف دارد . پس به زیارت بقاع شریف رود و از روان ایشان مدد جوید . پس در حق ضعیفان و مسکینان و محتاجان شفقت فرماید و تنی چند از زندانیان رهایی دهد پس آنکه نذر و خیرات کند . آنگه لشکریان را نوازشی کند و به وعده خیر امیدوار گرداند . آنگه به تدبیر و مشاورت دوستان خردمند یکدل در دفع مضرت آن حادثه سعی کند .
1. روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خداست، همان «ذکر الله » است که در آيه فوق به عنوان برترين نتيجه بيان شده است . البته ذکري که مقدمه فکر، و فکري که انگيزه عمل بوده باشد، چنان که در حديثي از امام صادق(ع) آمده است که در تفسير جمله « وَ لَذِکرُاللهِ اَکبَر» فرمود: «ذِکرُاللهِ عِندَما اَحَلَّ وَ حَرَّمَ » «ياد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام» (يعني به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد ) . 2. نماز وسيله شستشوي از گناهان و مغفرت و آمرزش الهي است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مي کند، لذا در حديثي مي خوانيم : پيامبر(ص) از ياران خود سئوال کرد : «اگر بر در خانه يکي از شما نهري از آب صاف و پاکيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آيا چيزي از آلودگي و کثافت در بدن او مي ماند؟ » در پاسخ عرض کردند : نه، فرمود : «نماز درست همانند اين آب جاري است، هر زمان که انسان نماز مي خواند گناهاني که در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مي رود » و به اين ترتيب جراحاتي که بر روح و جان انسان از گناه مي نشيند، با مرهم نماز التيام مي يابد و زنگارهايي که بر قلب مي نشيند زدوده مي شود . 3. نماز سدي در برابر گناهان آينده است، چرا که روح ايمان را در انسان تقويت مي کند، و نهال تقوي را در دل پرورش مي دهد، و مي دانيم «ايمان» و «تقوي» نيرومندترين سد در برابر گناه است، و اين همان چيزي است که در آيه فوق به عنوان نهي از منکر بيان شده است و همان است که در احاديث متعددي مي خوانيم: افراد گناهکاري بودند که شرح حال آن ها را براي پيشوايان اسلام بيان کردند فرمودند : غم مخوريد، نماز آن ها را اصلاح مي کند و کرد . 4. نماز، غفلت زداست، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است که هدف آفرينش خود را فراموش کنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند . اما نماز به حکم اين که در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مي شود، مرتباً به انسان اخطار مي کند، هشدار مي دهد، هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي کند و اين نعمت بزرگي است که انسان وسيله اي در اختيار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قوياً به او بيدار باش گويد . 5. نماز خودبيني و کبر را در هم مي شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پيشاني بر خاک در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره کوچکي در برابر عظمت او مي بيند، بلکه صفري در برابر بي نهايت .پرده هاي غرور و خودخواهي را کنار مي زند، تکبر و برتري جويي را در هم مي کوبد . به همين دليل حضرت علي(ع) در آن حديث معروفي که فلسفه هاي عبادات اسلامي در آن منعکس شده است بعد از ايمان نخستين عبادت را که نماز است با همين هدف تبيين مي کند مي فرمايد : «خداوند ايمان را براي پاکسازي انسان ها از شرک واجب کرده است و نماز را براي پاکسازي از کبر». 6. نماز وسيله پرورش، فضايل اخلاق و تکامل معنوي انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مي برد، به ملکوت آسمان ها دعوت مي کند، و با فرشتگان هم صدا و هم راز مي سازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مي بيند و با او به گفتگو بر مي خيزد . تکرار اين عمل د رشبانه روز آن هم با تکيه بر روي صفات خدا، رحمانيت و رحيميت و عظمت او مخصوصاً با کمک گرفتن از سوره هاي مختلف قرآن بعد از حمد که بهترين دعوت کننده به سوي نيکي ها است اثر قابل ملاحظه اي در پرورش فضائل اخلاقي در وجود انسان دارد . لذا در حديثي از امير مؤمنان علي(ع) مي خوانيم که در فلسفه نماز فرمود : «نماز وسيله تقرب هر پرهيزگاري به خداست ». 7. نماز به ساير اعمال انسان ارزش و روح مي دهد- چراکه نماز روح اخلاص را زنده مي کند، زيرا نماز مجموعه اي است از نيت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيک را در جان انسان مي پاشد و روح اخلاص را تقويت مي کند . لذا در حديث معروفي مي خوانيم که امير مؤمنان علي(ع) در وصاياي خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشير ابن ملجم جنايتکار شکافته شد فرمود: «الله الله في الصَّلوﺓِ فَاِنَّها عَمُودُ دينِکُم» «خدا را، خدا را درباره نماز، چرا که ستون دين شماست » مي دانيم هنگامي که عمود خيمه درهم بشکند يا سقوط کند هر قدر طنابها و ميخ هاي اطراف محکم باشد اثري ندارد، همچنين هنگامي که ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهند داد . در حديثي ديگر از امام صادق(ع) مي خوانيم :«نخستين چيزي که در قيامت از بندگان حساب مي شود نماز است اگر مقبول افتاد ساير اعمالشان قبول مي شود، و اگر مردود شد ساير اعمال نيز مردود مي شود. » شايد دليل اين سخن اين باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسيله قبولي ساير اعمال است در او زنده مي شود، و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مي گردد و از درجه اعتبار ساقط مي شود . 8. نماز قطع نظر از محتواي خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازي زندگي مي کند، چرا که مي دانيم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشي که بر آن نماز مي خواند، آبي که با آن وضو مي گيرد و غسل مي کند، محلي که در آن غسل و وضو انجام مي شود، بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاک باشد کسيکه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشي، رشوه خواري و کسب اموال حرام باشد چگونه مي تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراين تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتي است به رعايت حقوق ديگران . 9. نماز علاوه بر شرايط صحت شرايط قبول، يا به تعبير ديگر شرايط کمال دارد که رعايت آن ها نيز يک عامل مؤثر ديگر براي ترک بسياري از گناهان است . در کتب فقهي و منابع حديث، امور زيادي به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مسئله شرب خمر است که در روايات آمده:« نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اين که توبه کند» و در روايات متعددي مي خوانيم : «از جمله کساني که نماز آن ها قبول نخواهد شد پيشواي ستمگر است .» و در بعضي از روايات ديگر تصريح شده است که نماز کسي که زکات نمي پردازد قبول نخواهد شد، و همچنين روايات ديگري که مي گويد : خوردن غذاي حرام يا عجب و خود بيني از موانع قبول نماز است، پيدا است که فراهم کردن اين شرايط قبولي تا چه حد سازنده است ! 10. نماز روح انضباط را در انسان تقويت مي کند، چراکه دقيقاً بايد در اوقات معيني انجام گيرد که تأخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است، همچنين آداب و احکام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعايت آن ها، پذيرش انضباط را در برنامه هاي زندگي کاملاً آسان مي سازد . همه اين ها فوايدي است که در نماز، قطع نظر از مسئله جماعت وجود دارد و اگر ويژگي جماعت را بر آن بيافزاييم که روح نماز همان جماعت است- برکات بي شمار ديگري دارد که اين جا جاي شرح آن نيست، به علاوه کم و بيش همه از آن آگاهيم
تاثیر نماز در تربیت
نماز به عنوان مولفه اصلی تربیت دینی نقش اصلی را در ایجاد هویت دینی ایفا می نماید. واژه تربیت نیز از آنجایی اهمیت پیدا می کند که نماز نقشی تربیتی در زندگی فردی واجتماعی انسان دارد و تداوم این نقش تربیتی منجر به هویت یابی دینی می گردد. اهمیت طرح مسئله فریضه نماز به عنوان نماد و مشخصه اصلی اسلام سیاسی کانون توجه غرب بوده است. آنان در امپراتوری رسانه ای خود هرجا که می خواهند تصویری خشن از مسلمانان نشان دهند صف های طویل نماز جماعت آنان را در کنار صحنه های انفجار و ترور نشان می دهند. ارائه هویتی تمدن ستیز از مسلمان نمازگزار در فیلم های سینمایی و هالیوودی نیز دنبال می گردد. این همان تصویر تحقیر شده ای است که رودلف والنتیو در فیلم معروف “شیخ” ارائه می دهد واین تصور هنوز باقی است. در پس همه این تصاویر تهدید مربوط به جهاد )jihad( پنهان شده است. یعنی تصویری که روزی مسلمانان دنیا را تسخیر کنند.”(1) ارائه چنین تصویری تحقیقا دارای زمینه های فرهنگی بوده است و دانش شرق شناسی که نگاه غربیان به شرق و مسلمانان است درخدمت این استراتژی بوده است. انقلاب اسلامی ایران که انقلاب گل در مقابل گلوله بود و هویتی تمدن ساز از مسلمان نمازگزار ارائه داد ضربه ای کاری بر پیکر این گونه شرق شناسی زد. تلقی اسلام خشونت و تمدن ستیز را به اسلام هویت و تمدن ساز تبدیل نمود. نماز به عنوان نماد عبودیت خدا و نفی سلطه هر موجود غیرالهی پیام اصلی انقلاب اسلامی ایران بود. نماز به عنوان نماد و پیام اصلی انقلاب بزرگ ملت ایران دارای پیام های سیاسی، فرهنگی واجتماعی نیز هست. اثرات اجتماعی و فرهنگی آن در نمازهای جمعه و جماعات بروز بیشتری می یابد. ارتباط متقابل، تعامل و گفتگو میان مسلمانان هم عقیده که به قصد قربه الی الله در صفی واحد گرد آمده اند در انجام این فریضه الهی است که جنبه عملی به خود می گیرد. عملکرد رسانه های ارتباطی در بازتاب فریضه نماز یک کنش فرهنگی هوشمندانه را می طلبد که بتواند مخاطبین و مخصوص نسل جوان را به وادی عمل به فریضه نماز ترغیب نماید. در اینجا نقش تربیتی و هدایتی رسانه های ارتباطی برجسته می گردد. رسانه ارتباط بین هویت و نماز را برجسته می کند و اینکه نماز چه نقشی رادر گفتمان هویت بازی می کند؟ چرا هویت دینی از مباحث عمده مربوط به هویت است؟! 1- تبیین مفاهیم اصلی 1-1 چیستی هویت هویت مجموعه ای از علائم آثار مادی، زیستی، جامعه ای، فرهنگی و روانی است که موجب شناسایی فرد از فرد، گروه از گروه یا اهلیتی از اهلیت دیگر (فرهنگی از فرهنگ دیگر) می شود. هویت را در مقیاس فردی بنا به تقدم تاریخی به هویت خونی، هویت خاکی و هویت فرهنگی تقسیم می کنند. هویت دینی بخشی از هویت فرهنگی است.(2) هویت آگاهی از خود و ویژگی های مشترک در زمینه هایی مانند طبقات اجتماعی، مذهب، قومیت و جنسیت است. امروزه انواع مختلفی از هویت مانند هویت علمی، قومی، جنسی و منطقه ای وجوددارد. آخرین موج هویت سازی که در حال حاضر در جهان مطرح شده “هویت جهانی و بین المللی” است که به واسطه ارتباطات، تعاملات و مبادلات انسانی در سطح دنیا وجود دارد. هویت و نیاز به آن پیامدهای دوگانه ای دارد: از طرفی خودآگاهی و توجه به هویت و آگاهی از مسائل مشترک دینی، ملی و... است و منجر به ارتباط با دیگران می شود و از سوی دیگر همین خودآگاهی و “این همانی” ایجاد شده احتمالا به جدا شدن با دیگران بینجامد. بر این پروسه نام غیریت سازی می شود نهاد یعنی شکل گیری هویتی از خود با برجسته نمودن بیگانه ای دیگر. ادوارد سعید نویسنده برجسته مسلمان و آمریکایی در کتاب مهم شرق شناسی نوع نگاه غرب به شرق (مسلمان) را در جهت ایجاد هویتی برای خویشتن به نحو مبسوط تبیین می نماید. غرب تصویری )Image( از شرق برای خود ایجاد می نماید. این تصویر منفی و مخدوش منجر به ایجاد تصویری منفی از غرب در نگاه شرقیان و در تقابل با آن )Image( می گردد. این تصویر )Image( در راستای هویت سازی به نحو مطلوب به کار می آید. از این رو غرب به نماد قدرت و سرکوب گری در نظر شرقیان جلوه می نماید. نکته مهم این است که تلاشها و جنبش هایی که در زمینه هویت خواهی صورت می گیرد، عمدتا ضد قدرتهای سرکوب گر ودر جهت اجرای عدالت و مبارزه با بی عدالتی است. اما به دلیل ایجاد خرده قدرت هایی در درون خود باعث به وجود آمدن مشکل در برقراری ارتباط و گفتگو با دیگران می شود. در گزارش کنفرانس جهانی یونسکو (مکزیکوسیتی 1982) در مورد سیاست های فرهنگی تعریف مناسبی از هویت به شرح زیر ارائه گردید؛ “هویت هسته مرکزی شخصیت فردی و اجتماعی انسان است و می تواند به اعمال و تصمیمات فردی و جمعی شکل داده و روندی را به وجود می آورد که یک جامعه را در عین حفظ مشخصات خودش قادر به توسعه سازد.”(3) امروزه بحث های مربوط به هویت، بحران هویت، هویت دینی و آگاهی دینی به دلایل تاریخی، روابط نامتناسب قدرت بین فرادستان و فرودستان در عرصه جهانی در کانون توجه قرار گرفته است. در جوامع انقلابی و در حال گذار که دارای هویت دینی هستند از هویت دینی در ساخت کلی اجتماع و تحکیم هویت در حال تحول جامعه استفاده می شود. در جامعه دینی ایران هویت دینی خط قرمز ارزشهاست و فریضه نماز اصلی ترین نماد هویت دینی است. از این رو به تبیین مفهوم دین به عنوان یک امر قدسی و از طرف دیگر به عنوان یک عنصر بنیانی هویت ساز می پردازیم. 1-2- دین اگر به تاسی از دکارت در پی آن باشیم که برای تعریف یک مفهوم به دنبال وضوح و تمایز باشیم،باید گفت که در تعریف دین با مشکلاتی مواجه خواهیم بود. براین اساس تفکیک میان تمایز مفهوم دین و وضوح مفهوم دین ضروری است. در تعریف دین یک بخش سلبی و یک بخش ایجابی وجود دارد. بخش سلبی آن به تمایز مفهوم دین مرتبط است و بخش ایجابی به وضوح آن ارتباط پیدا می کند. دین مفهومی متمایز از معنویت، زیستن اخلاقی، عرفانی نگری، تعبد، ایمان، خشکه مقدسی، خرافه پرستی است. این هفت مفهوم مفاهیم نزدیک به دین هستند ولی یقینا دین نیستند. لذا ثابت می شود که مثلا دین خشکه مقدسی و یا خرافه پرستی نیست. در عرصه وضوح تعریف دین باید تعریفی از دین ارائه شود که نه مانع افراد باشد، نه جامع اغیار، نه خوشبینانه باشد ونه بدبینانه.(4) دین به مجموعه پیچیده ای از وحی، آموزه، کلام، فلسفه، عرفان، فقه و بالاتر از همه اخلاق گفته می شود. به عبارتی دین به الگوهای اندیشه، رفتار و فرهنگ مبتنی بر وحی اطلاق می گردد که معتقد است زندگی در چارچوب و براساس وحی موجب آرامش دنیایی و رستگاری ابدی می شود.(5) دین همراز جوامع انسانی است، دین نظامی اعتقادی و عبادی است که انسان را در بعدی مقدس و استعلایی قرار می دهد. در هستی شناسی انسان دیندار نوع کیهان شناسی )cosmology( درباره منشاء جهان، مناسکی خاص، قواعدی اخلاقی، رابطه ای با امر قدس و خلاصه کلام تمام آنچه ستون های یک دین اصلی را می سازند وجود دارد.(6) دین اصلی ترین نقش را در شکل گیری تمدن بشری داشته است. نام انسان با نام دین در تاریخ کهن بشری گره خورده است. ماکس وبر جامعه شناس شهیر آلمانی با نگارش کتاب “اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری” به ایضاح مبسوط نقش دین در شکل گیری تمدن صنعتی غرب پرداخت. لذا پرداختن به نقش دین در شکل گیری هویت فرهنگی ودینی یک ملت شایسته توجه است. نماز که در لسان رسول خاتم(ص) ستون دین است، الگوی رفتاری مبتنی بر وحی الهی می باشد. با لحاظ نمودن فریضه نماز، دین به مولفه ای هویت بخش تبدیل می گردد. لذا به تبیین مفهوم نماز نیز می پردازیم. 1-3- نماز نماز به عنوان یک فریضه الهی، کنشی هویت بخش است و در درجه اول به یک بنده مومن که فقط در مقابل خدا سر طاعت فرود می آورد، هویت دینی می بخشد. تسلیم و طاعت در برابر خدا مستلزم ایستادگی در مقابل هرگونه نظام سلطه است که آزادی انسان ها را هدف قرار می دهد. بنابراین سجده و طاعت در برابر ذات اقدس الهی مستلزم آزادی از هرگونه نظام سلطه ای است که انسانها را به بند می کشد. نماز به عنوان نماد بندگی انسان در مقابل خدا با نیت قربه الی الله آغاز می گردد و خداوند به بزرگی و عظمت یاد می شود (الله اکبر.) اوست که پدیده ها و انسان را هستی بخشیده و بازگشت همه به سوی اوست. عبارت الله اکبر 85 مرتبه در نمازهای یومیه تکرار می گردد و در آن ضمن یاد کردن خدا به عظمت و بزرگی خط بطلان کشیدن بر طاغوت و هرگونه ساختار سلطه گری است که انسانها را بر خلاف فطرتشان که آزادی از بندگی غیرخدا خلق شده اند، به بند می کشاند. آنجا که در سوره حمد “الحمدلله رب العالمین” می گوییم، بر پرورش و آفرینش هستی و جهان به دست مقتدر خداوند تاکید می نماییم و بر هویت بندگی خود در مقابل خدا تاکید می نماییم. خداوند سایه رحمتش را بر همگان گسترده و در توبه را بر روی غفلت کنندگان باز گذاشته. نماز گزار تنها چنین خدایی را پرستش می کند و تنها از وی کمک می خواهد. فریضه نماز ضمن اینکه یک کنش فردی جهت ارتباط با ذات اقدس الهی است دارای سویه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی نیز می باشد. همگرایی این مولفه های متاثر از نماز منجر به ایجاد یک هویت مشترک برای تمام برپا دارندگان این فریضه الهی می گردد که برخی از آنان تبیین می گردد. 1-3-1- تاثیرات اخلاقی نماز دوری از گناه، تقویت نیروی تحمل مصائب و سختی ها، ادب آموزی، کبرزدایی، احترام به حقوق دیگران، دوری از غیبت و تکبر، معاشرت بری از خشونت با مردم و پایبندی به عدالت از پیامدهای مثبت اخلاقی نماز است. همگرایی مولفه های فوق منجر به ایجاد هویتی با صفت دینی می گردد حال اگر صفات اخلاقی فوق به صورت فصل مشترک افراد یک جامعه درآید در این صورت آن جامعه دارای هویت دینی می گردد. در تاثیرات مثبت نماز در پالایش اخلاق فردی ذکر مثالی از تاریخ صدر اسلام شایسته توجه است. مسلم بن عقیل که در فراز و گریز از دست نیروهای عبیدالله بن زیاد در کوفه بود صاحب یک فرصت تاریخی جهت دفع شر این دشمن قسم خورده اسلام و اهلیت گردید ولی همان موقع به یاد حدیث نبوی “الایمان قید الفنک” ایمان اجازه نمی دهد که مسلمان ولو به کسی که بیرون مرز دینی خودش هست تجاوز کند” می افتد و از کشتن ابن زیاد منصرف می گردد. رویکرد مسلم در اینجا رویکردی آرمان گرایانه، استعلایی و معطوف به اخلاق عملی در اسلام است، این رویکرد آرمانگرایانه مسلم تاثیرات و پیامدهای مهم سیاسی در تاریخ اسلام داشته است. در صورتی که رویکرد واقع گرا در عرصه سیاست معتقد به راه و روش دیگر است. از دیگر ویژگی های اخلاقی نمازگزاران که کنشی معطوف به جمع است رعایت امانت و وفای به عهد نسبت به دیگران است. (والذینهم لامانتهم و عدهم راعون(.)7) البته امانت مفهوم وسیعی دارد. هر یک از نعمت های الهی امانتی از امانات او هستند. پست های اجتماعی و مخصوصا مقام حکومت از مهمترین امانات است خیانت در امانت جزء زشتی ها و بدی هاست که هرگز با روح نمازگزار سازگار نیست. 1-3-2- تاثیرات اجتماعی نماز یکی از جنبه های اجتماعی نماز که در ایجاد هویت مشترک برای مومنان موثر است نظم و انضباط در امور است. قرآن کریم در این باره می فرماید: “فاقیموا الصلاه ان الصلواه کانت علی المومنین کتابا موقوفا. نماز را برپا دارید که به راستی نماز وظیفه ثابت و معینی است برای مومنان.”(8) برگزاری نماز به صورت جماعت و فرادا در ساعات معینی از شبانه روز و به سوی یک قبله مشترک، وحدتی در عین کثرت می باشد که شرط عملی شدن آن انضباط در امور و پیامد طبیعی آن، هم اجتماعی شدن و هم وحدت می باشد. نمازگزاران در عمل معطوف به اجتماع خود حق معلومی از اموالشان را برای تقاضا کنندگان و محرومان در نظر می گیرند، (والذین فی اموالهم حق معلوم. للسائل و المحروم(.)9) مهمترین عامل این کنش اجتماعی نماز است. نماز به نمازگزار می گوید حقوق دیگران را استیفا کن. با خدا رابطه ایجاد نما و وقتی با خدا رابطه پیدا کردی رزق را از او می طلبی. مسلمان نمازگزار برخی از الفاظ ذکر را جمع بر زبان می آورد مثل “نعبد” یا “نستعین”. متکلم مع الغیر آوردن دعاها و خیر دیگران را خواستن و دیگران را در خیر خود سهیم دانستن، انسان را وا می دارد به اینکه در مسائل اقتصادی هم دیگران را فراموش نکند. 1-3-3- تاثیرات سیاسی نماز مسجد درصدر اسلام هم کانون عبادت و یاد خدا بود و هم مکان تجهیز سپاه برای جهاد، ساماندهی به امور جاریه شهروندان، محل جمع آوری وجوهات شرعی و مالیات بردارایی و هم تریبون سیاسی مذهبی جهت روشنگری شهروندان. ادای نماز به جماعت ونمازهای جمعه که امام با تشریفات خاص به ادای نماز وایراد خطبه ها می پردازد و شهروندان را به رعایت تقوی وانضباط در امور فرا می خواند دارای سویه های دقیق سیاسی و فرهنگی است. در این گونه جماعات اجماعی بین مسلمین جهت پرداختن به معضلات گریبانگیر جامعه اسلامی شکل می گیرد. باتاثیرپذیری از فلسفه نماز و نمازهای جماعات و جمعه است که امام خمینی(ره) سیاست را علم هدایت انسانها به صراط مستقیم و در حقیقت راه و روش انبیا(ع) می داند. نکته قابل توجه این است که صف های نماز جمعه و جماعات مسلمین نیز بیشترین پوشش خبری و رسانه ای دولت های غربی را به خود اختصاص داده است و هرجا که درصدد هجمه تبلیغاتی و سیاسی به مسلمین هستند نمازگزاران اهل جمعه و جماعت را به خشونت متهم می نمایند. برجسته نمودن نقش سیاسی نماز در جهان ارتباطات امروزه مسئله ای پیش روی کارشناسان و رسانه های ارتباطی یک دولت دینی است که درصدد تقویت هویت دینی جامعه دیندار است. شبکه های وسیع مساجد در سراسر کشور تاثیری عظیم و شگفت آور، هم در پیروزی انقلاب اسلامی و هم در دفاع از آن در دوران هشت سال جنگ تحمیلی داشت. مسجد تجلی گاه اسلام سیاسی و در حقیقت نماز سیاسی و سلطه ستیز است. مسجد عملا محل تجهیز و آماده سازی نیروهای مردمی در دفاع از انقلاب اسلامی بوده از این رو جمعی از امامان جمعه و جماعات در همین مساجد به دست دشمنان انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند. تامل واندیشه در تک تک آیات و عبارات و انکار در نماز پیوسته یاد نمودن خداوند به یکتایی، عظمت وبزرگی و بخشندگی و مهربانی است. برای عملی نمودن این ذکرها در صحنه زندگی باید دست را بر سینه شیاطین درون و برون زد و در عرصه زندگی اجتماعی و فردی سلطه ستیزی نمود. تفسیر امام خمینی(ره) از نماز و هسته اصلی آن یعنی سوره حمد نیز تفسیری سیاسی است و در اینجا امام(ره) سیاست را علم پیامبران و علم هدایت انسانها می داند. نماز سیاسی کنشی صرفا فردی و منقطع از اجتماع نیست. این نماز روح بخش و حرکت آفرین است. به عبارتی کنش معطوف به جهاد و تلاش در راه خداست. از این رو پیامبر خاتم(ص) رهبانیت و عبادت بریده از اجتماع را مردود اعلام می کند و رهبانیت امت خود را جهاد و تلاش در راه خدا می داند. اگر مطابق تعریف حضرت امام(ره) سیاست را علم هدایت انسان بنامیم، سوره حمد یکی از سیاسی ترین سوره های قرآن کریم است. اگر قدرت را هسته اصلی علم سیاست بدانیم، آیه دوم سوره حمد بر قدرت بی همتای ذات اقدس الهی تاکید می کند. آیات سوم و چهارم ضمن تاکید بر بخشندگی و مهربانی خدای متعال بر بندگانش، عدالت الهی در روز جزا را تبیین می نمایند. در سوره حمد اقتدار الهی ملازم با عدل الهی ذکر گردیده است، یعنی از منظر دینی قدرت سیاسی بدون عدالت نامشروع و حرکت در خط گمراهان است. در آیه پنجم تمام مخلوقات عالم از جمله اشرف مخلوقات (انسان) از ذات اقدس الهی به عنوان تنها منبع قدرت طلب یاری می نمایند. استمداد طلبی انسان از درگاه خدای متعال جهت هدایت به صراط مستقیم و راه نعمت یافتگان است نه راه گمراهان و مغضوبین درگاه الهی. سوره مبارکه حمد در حقیقت درس نامه زندگی بشر است. زندگی بشر بنا به طبع انسانیش یک زندگی اجتماعی است. صورت بندی زندگی اجتماعی انسان نیز در علم سیاست می گنجد، اگر انسان را کانون زندگی اجتماعی بدانیم، این انسان در تمام مراحل زندگی خویش در حیطه اقتدار ذات اقدس الهی است. 2- رابطه دین و هویت یابی انسان جهت ایضاح مسئله واحد تحلیل خود را انسان و هویت یابی او از طریق دین قرار می دهیم. نقطه عزیمت هویت یابی دینی فطرت انسان است. فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله. انسانها دارای فطرت خداشناسی و فطرت عبادت هستند، لیکن این احساس گاهی به صورت شعور ناآگاهانه و گاهی با کمک وحی به شعور آگاه تبدیل شده و به سوی کمال حرکت می کند. حرکت هدفمند انسانها در مسیر فطرت، فصل مشترکی را در بین آنان ایجاد می نماید که در عرصه زندگی اجتماعی نیز خود را بروز می دهد، دغدغه مشترک به هویت مشترک میل پیدا می کند که ما این هویت مشترک را هویت دینی می یابیم. هویت دینی، خود مولفه ای از واحدی بزرگتر به نام هویت فرهنگی است. در تکاپوی هویت بخشی دین به نسل جوان نمی توان حرکت را با انقطاع شروع کرد و از گذشته تاریخی و فرهنگ کهن یک ملت برید. بنابراین در تکاپوی کمال به سوی آینده از منظر فرهنگی باید نگاهی به گذشته داشت. بستر مهم رودخانه هویت ایرانی، دین است. ایرانیان همیشه ذهن مشغول و دل نگران دین بوده اند ومی کوشند که در زندگی شان خدا به وجهی حاضر و ناظر باشد. هویت دینی اساس انسجام جامعه ایرانی در طول تاریخ بوده است. منجی عدالت گستر و دولت عدالت پیشه نیز آرمان ایرانیان خصوصا در شکل تشیع آن بوده است . با نگاهی به گذشته این امر مبرهن و آشکار است که هرگونه موج دین ستیز که در جدال با هویت دینی ایرانیان بوده با شکست مواجه گردیده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی، دین به کانون وحدت و هویت ملت ایران تبدیل گردید. شعارهای آن روز که از رسانه ملی و از زبان جوانان ایرانی شنیده می شد غالبا حول کانون دین است. شهادت در راه دین و الگوپذیری از امام حسین(ع) که در کربلا و به دست دشمنان دین اسلام به شهادت رسید، گفتمان حاکم در هنگامه جنگ تحمیلی بود. شهادت طلبی و آ رزوی لقاء الله فقط با داشتن مبانی دینی است که مفهوم پیدا می کند و ملتی در پی شهادت است که هویت دینی داشته باشد. هویت دینی در هنگامه دیگر ازتاریخ ملت ایران خبرساز و تاریخ ساز گردید. در آغاز دهه 40 خورشیدی که مکاتب لیبرالیسم، ناسیونالیسم و مارکسیسم در قالب جبهه ملی ایران و حزب توده باهمدستی استبداد داخلی واستعمار خارجی سرکوب گردید، هویت یابی دینی در قالب حرکت استعمار ستیزانه حضرت امام(ره) و همچنین روشنفکران بومی و دینی آغاز گردید. در عرصه عمل سیاسی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با ارائه تعریفی از خود دینی و هویت دینی استبداد داخلی و استعمار خارجی را در قالب شاه - آمریکا و اسرائیل به مبارزه طلبید. موج بازگشت به خویشتن و تاکید بر هویت دینی به روشنفکران جامعه ایران گسترش یافت. در تبیین چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی ملت ایران تمامی اندیشمندان غربی بر هویت دینی و فرهنگی آن اشتراک نظر دارند. تا آنجا که میشل فوکو فیلسوف شهیر فرانسوی به گزارشگر بزرگ انقلاب ایران تبدیل شد و انقلاب اسلامی ملت ایران را دارای بعد معنویت گرا و در حقیقت روح یک جهان بی روح نامید. لذا موج هویت یابی دینی که در آغاز دهه 40 خورشیدی با رهبری حضرت امام(ره) آغاز گردید به پیروزی یک انقلاب ضد استبدادی و ضداستعماری در سالهای پایانی دهه پنجاه انجامید. شعار بنیانی “نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی” تاکید بر همین هویت دینی و ملی است که در مقابل “غیر” خارجی فریاد گردید. فرجام سخن در مقاله پژوهشی که از نظر گذشت در پی پاسخ به سوالات زیر بودیم: نماز چه نقشی را در گفتمان هویت بازی می کند؟! و چرا هویت دین ارتباطی ناگسستنی با نماز دارد؟! از آنجا که مطابق روایت معصوم(ص) نماز، ستون دین است و انقلاب ملت ایران انقلابی دینی بود، نماز به نماد هویت بخش حکومت جمهوری اسلامی ایران تبدیل گردید. روایت فوق تاثیر نماز درعرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در ایران و انعکاس آن در جهان بود. به لحاظ فرهنگی و تاریخی نیز ملت ایران همواره ملتی دیندار بوده است و هویت فرهنگی آن مشخصا هویتی دینی است. در نظر گاه ملت ایران دولت عدالت گستر همواره در قامت یک دولت دینی تجلی پیدا می کند. دولت دیندار وعدالت گستر نیز نمی تواند منقطع از فریضه نماز قائم گردد. لذا نماز مولفه اصلی تربیت دینی انسان ایرانی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است و جامعه اخلاقی درسایه گفتمان هویت بخش نماز و دین شکل می گیرد. اصولا هویت دینی با اقامه فریضه نماز شکل می گیرد. با هجوم امواج رسانه ای غرب و موجهای توفنده جهانی شدن داشتن هویت دینی و ملی نقش مهمی در جهت مقابله با این امواج ایفا می نماید. لذا اهمیت اقامه نماز سیاسی - عبادی و هویت بخش از مرز یک واجب شرعی در عرصه خصوصی زندگی عبور می نمایدو به ابزار و سلاح دفاع از هویت دینی و ملی در مقابل امواج تهاجم بیگانگان تبدیل می گردد. از این رو گفتمان هویت بخش دین و باور به اقامه فریضه هویت بخش نماز پیوسته و سینه به سینه و نسل به نسل باید به باز تولید خود بپردازد.برهمگان نیز مبرهن است که نقش اصلی را در باز تولید گفتمان دینی و الهی برعهده اهالی فرهنگ و اندیشمندان است. یکی از بهترین و بارزترین برنامههای تربیتی کار آمد و مطلوب عبادت است، چون عبادت نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد، سبب رشد و کمالات اخلاقی و تربیتی انسان میشود، زیرا عبادت و تقید و تعبّد به مبانی اعتقادی و تربیتی است که استحکام بخش پیوند همیشگی انسان با خدا است. عبادت همان پیوند است که میان بنده و خدا وجود دارد و الزام آور است که همه فروع و شعبههای تربیت از آن سرچشمه میگیرد.
عبادت بدین معنا همه زندگی را شامل و پرتو میافکند، زیرا اسلام این حقیقت را بدرستی درک کرده و به این لحاظ عبادت را پایه اصلی قرار داده و آیین زندگی را بر شالودة آن پایهریزی کرده است و در بسیاری از آیات قرآن، صفت (عبد) برای انبیاء و صالحان ذکر گردیده است و به عنوان برتری اوصاف معرفی شده است. بالاتر از آن هر انسان مؤمن مکلّف در مقام خواندن تشهد نماز حداقل روزانه نه بار بهترین خلاق خدا را با وصف عبودیت یاد آوری کند و آن قدر اهمیت دارد که درود سلام بر صالحان را باید به رسالت بر زبان و دل جاری کند و این اهمیت بیانگر این واقعیت است که مراتب عبودیت مقدّم بر مراتب رسالت است. مفهوم شناسی عبادت «عبادت در لغت به معنای اطاعت خاضعانه است که بنابراین هر نوع اطاعت و پیروی کردنی عبادت نیست، بلکه تنها طاعت و پیروی همراه با خضوع و تسلیم عبادت است». با توجه به این، هر کاری که به قصد اطاعت و پیروی همراه با خاضعانه از دستورات خداوند متعال انجام شود، عبادت است. اما عبادت در معنای دیگری نیز به کار میرود؛ عبادت در این معنا به هر نوع کاری که به قصد اطاعت و پیروی از خدا انجام شود اطلاق نمیشود، بلکه تنها به کارهای اطلاق میشود که فی نفسه بیانگر عبودیت و بندگی هستند. به عبارت دیگر، عبادت به معنای دوم به کارهای اطلاق میشود که انسان از آن جهت که بنده خدا است آنها را انجام میدهد. در واقع، این افغان: «به منظور اظهار عبودیت و بندگی و نهایت خضوع و تسلیم در برابر خداوند و به قصد تقرّب به او انجام میشود». جلوههای عبادت عبادت اقسام مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: الف) نماز نماز نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد، اگر ما به آیات قرآن مجید و سیره تربیتی معصومان (ع) به دقت مطالعه کنیم به خوبی میفهمیم که نماز آثار فراوان مادی و معنوی را به همراه دارد، در همین زمینه قرآن مجید میفرماید: «و اقم الصلاه ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر.... ؛ نماز را بر پادار، که نماز (انسان را) از زشتها و گناه باز میدارد». و در آیه دیگر میفرماید: «اقم الصلاه لذکری ؛ نماز را برای یاد من به پادار.» این آیه میفرماید: علت غایی برای همه عبادتها یاد خدا است، از نظر زبان و یا دل، کسی که به یاد خدا باشد مرتکب گناه نمیشود و این چنین نمازی انسان را از گناه و پلیدی نگه میدارد ولی عملی عبادی که تنها صورتی از نماز داشته باشد از چنین خاصیتی بیبهره است. قرآن کریم در آیه دیگر میفرماید: «و استعنوا بالصبر و الصلاه و انها لکبیره الاّ علی الخاشئین ؛ از صبر و نماز یاری جویید (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجّه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار جز برای خاشعان گران است». فخر رازی در تفسیر کبیر میگوید: «ولعصر ان الانسان لفی خصر... ؛ مراد از عصر، نماز عصر است» و در آنجا چند قولی دیگر را هم نقل میکند، ولی از نظر امام خمینی (ره) مراد از عصر، عصر ظهور امام زمان (عج) است زیرا عصر را به معنای عصاره میدانند یعنی عصاره امام زمان: اما نظر فخر رازی آنست که مراد از «ولعصر» نماز عصر است و یک روایت هم از پیامبر اکرم (ص) به عنوان دلیل میآورد و میگوید: یک روز یک زن صیحه زنان آمد خدمت پیامبر اکرم (ص) و عرض کرد: یا رسول الله! همه اصحاب بیرون بروند من با شما کار دارم پیامبر اکرم (ص) به اصحاب فرمود: شما بیرون بروید و دنبال مطلب را چنین ادامه میدهد و میگوید: زن گفت یا رسول الله من زن شوهرداری بودم و زنا دادم و از این زنا آبستن شدم و بچه که از زنا به دنیا آمد و او را در خمیره سرکه خفه کردم و سرکه نجس شده بود او را هم به مردم فروختم. پیامبر اکرم (ص) در جواب آن زن فرمود: به گمانم نماز نمیخوانی: «انّی ظننت انک ترکت صلاه العصر» پیامبر اکرم (ص) فرمود: میدانی چرا در این چاه افتادهای چون نماز نمیخوانی». آثار تربیتی نماز از این آیات و روایات معصومان دو چیز را میتوان برداشت کرد یکی جنبة منفی و دیگری جنبة مثبت، اما جنبة منفی این روایت میگوید آن زن که نماز نخواند و یا آن مرد که نماز نمیخواند در چاه میافتد و بعضی موقع انسان در چاه که نمیتوان آن را از چاه بیرون آورد یعنی کاری میکند که آبروی پنجاه سالهاش را میبرد اگر زن یا مرد در زنا یا لواط و به بعضی از گناهان کبیره دچار گردد نه تنها حیثیّت خودش را به باد داده بلکه شخصیت اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی خود را نیز برده است. اما جنبة مثبت روایت این است که اگر یک مرد و یا یک زن نماز بخواند و به نماز اهمیت بدهد و نمازش را ترک نکند و این نماز او را از گرفتار شدن به لغزشهای اخلاقی، فرهنگی و تربیتی نجات میدهد، قرآن مجید هم همین را میگوید: «و استعنوا با لصبر و الصلاه ؛ از صبر و نماز یاری جویید». پیشوایان دینی ما درباره نماز بسیار سفارش کردهاند پیامبر اکرم (ص) موقع رحلتش مرتب میفرمود: «امتی الصلاه و ما ملکت ایمانکم؛ یعنی به دو چیز خیلی اهمیت بدهید: یکی به نماز، دیگری به زیر دست امت من». همچنین امام صادق (ع) نزدیک رحلتش تمام بستگانش را جمع کرد و فرمود: «کسی که نمازش را سبک بشمارد شفاعت ما اهل بیت شامل حال او نمیشود». همه ما میدانیم که راه نجات ما داخل شدن در بهشت در سایه شفاعت اهل بیت ممکن است ما باید با شفاعت اهل بین وارد بهشت شویم و امام صادق (ع) میفرماید کسی که نمازش را سبک شمارد شفاعت ما اهل بیت شامل حال او نمیشود، نه این که نماز نمیخواند بلکه نماز میخواند ولی نماز را سبک میشمارد و سهل انگاری در نماز میکند و اهمیت به نمازش نمیدهد. به همین مضمون روایت از پیامبر اکرم (ص) داریم که میفرماید: «کسی که نمازش را سبک شمارد شفاعت ما شامل حال او نمیشود». ب) روزه روزه یکی از عبادات مهم اسلامی است که در متون دینی ما تأکید فراوان بر آن شده است، چون روزه نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد و این مطلب را میتوان از قرآن مجید و روایات معصومان (ع) به خوبی استفاده کرد، که روزه آثار فراوان جسمی، اجتماعی و معنوی را به همراه دارد، زیرا قرآن مجید در همین زمینه میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلّکم تتّقون ؛ این افراد که ایمان آوردهاید، روزه بر شما نوشته شد همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شده تا پرهیزکار شوید». آنچه که از این آیه مبارکه به خوبی استفاده میشود، روزه ابعاد گوناگونی دارد، و آثار فراوانی از نظر مادی و معنوی در وجود انسان میگذارد، که از همه مهمتر بعد اخلاقی و تربیتی آن است.
فلسفه روزه یکی از فوائد مهم روزه این است، روح انسان را تلطیف، و اراده انسان را قوی و غرایز او را تعدیل میکند. روزهدار باید در حال روزه با وجود گرسنگی و تشنگی از غذا و آب و همچنین لذت جنس چشم بپوشد و عملاً ثابت کند که او همچون حیوان در بند اصطبل و علف نیست او میتواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد، بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد. در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانی و معنوی آن است، خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقی داده و به جهان فرشتگان صعود میدهد، جمله (لعلّکم تتّقون ؛ باشد که پرهیزکار شوید) اشاره به همه حقایق است. حضرت علی (ع) درباره فلسفه روزه چنین میفرماید: «خداوند روزه را از این جهت تشریح فرموده که روح اخلاص در مردم پرورش یابد». همچنین رسول خدا (ص) میفرماید: «روزه سیری در برابری آتش دوزخ است» شاید این روایت اشاره به این موضوع باشد. تو همچنین روایت از امام صادق (ع) داریم که میفرماید: «الصوم یسود وجهه...؛ روزه صورت شیطان را سیاه میکند». و نیز در روایت دیگری از پیامبر (ص) میخوانیم که میفرماید: «بهشت دری دارد (سیراب شده) که تنها روزه داران از آن وارد میشوند». آنچه که از این روایات معصومان (ع) به خوبی استفاده میشود که روزه سبب رشد و تکامل اخلاقی و تربیتی انسان میشود. 1/3) آثار تربیتی روزه اثر اجتماعی روزه بر هیچ کس پوشیده نیست روزه یک درس مساوات و برابری در میان افراد جامعه میدهد، با انجام این گونه دستور مذهبی، افراد متمکن هم وضع گرسنگان و محرومان جامعه را به طور محسوب درک کنند و هم با صرفه جوئی در غذای شبانه روزی خود میتوانند به کمک آنها بشتابند. البته ممکن است با توصیف کردن حال گرسنگان و محرومان جامعه، ثروتمندان را متوجه حال گرسنگان ساخت، ولی اگر این مساله جنبه حس و عینی به خود بگیرد اثر دیگری دارد، روزه به این موضوع مهمی اجتماعی رنگ حس میدهد. در همین زمینه روایت از امام صادق (ع) داریم که هشام بن حکم از علت وجوب روزه پرسید، امام (ع) در پاسخ آن فرمود: «روزه به این دلیل واجب شده که میان فقیر و غنی مساوات قرار گردد، این به خاطر این است که غنی طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند، چرا که اغنیاء معمولا هر چه را بخواهند برای آن فراهم است، خدا میخواهد میان بندهای خود مساوات باشد، و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیاء بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند». از این فرمایش امام صادق (ع) استفاده میشود که روزه یک درس مساوات به جامعه میدهد تا این که ثروتمندان جامعه از حال فقیران و محرومان جامعه آگاه شوند و محرومان جامعه را فراموش نکنند و کمک و یاری آن بشتابند. 2/3) اثر بهداشتی و درمانی روزه «در طب و همچنین در طب قدیم اثر معجره آسان امساک در درمان انواع بیمارها به ثبوت رسیده، زیرا میدانیم عالم بسیار از بیمارها، زیاده روی در خوردن غذاهای مختلف است، چون مواد اضافی، جذب نشده به صورت چربیهای مزاحم در نقاب مختلف بدن، یا چربی و قند اضافی، در خون باقی میماند، این مواد اضافی در لابلای عضلات بدنی در واقع لجنزارها متعغّنی برای پرورش انواع میکروبهای بیماریهای عفونی است و در این حال بهترین راه مبارزه با این بیماریها نابود کردن این لجنزار از طریق امساک و روزه است». همچنین روایت از پیامبر اکرم (ص) در همین زمینه داریم که میفرماید: «روزه بگیرید تا سالم شوید» و نیز در روایت دیگری میفرماید: لمعده خانة تمام دردها است و امساک بالاترین داروهای آن است». آنچه که از این روایت فهمیده میشود، که بسیار از مرضهای خارجی و داخلی به واسطة روزه گرفتن خوب میشود و این مطلب در نظام پزشکی امروزی ثابت شده است. ج) دعا چیست؟ یکی از مهمترین برنامههای تربیتی مطلوب و کار آمد دعا است. اگر ما به آیات قرآن مجید و روایات معصومان (ع) نگاه کنیم میفهمیم که دعا آثر فراوان مادی و معنوی دارد، زیرا که قرآن مجید در درسور مزمل به پیامبر اکرم (ص) خطاب میکند که از این نیرو کمک بگیرد. «بسم الله الرحمن الرحیم؛ یا ایها الذین؛ قسم الیل الاقیلا، نصفه او نقصل منه قلیلا؛ اوزد علیه و رتل القران ترتیلا، انّا سنلقی علیک قولاً ثقیلا، انّ ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا؛ ان لک فی النهار سبحاً طویلا؛ و اذکر اسم ربکّ و تبتّل الیه تبتیلا؛ ای جامه به خود پیچیده!، شب راه جز کمی به پاخیز؛ یعنی از شب را، یا کمی از آن کم کن؛ یا بر نصف آن بیفزای و قرآن را با دقت و تأمل بخوان، چرا که ما به زودی سخن سنگین به تو القا خواهیم کرد؛ مسلمانان نماز و عبادت شبانه پا بر جا تر و با استقامتتر است؛ و تو در روزه تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت؛ و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند». آنچه که از این آیات استفاده میشود این است که خداوند به پیامبر (ص) خطاب میکند که اگر میخواهی این بار سنگین را به منزل برسانی نیرو از خارج بگیر و بعد آن نیرو خارج را بیان میکند، اول نماز شب و دوم قرآن خواندن و سوم دعا و ذکر خداست خداوند متعال به حبیب و پیامبرش امر میکند که اگر بخواهی این بار سنگین را به منزل برسانی باید در زندگی تو دعا باشد راز و نیاز با خدا باشد. خداوند متعال در سوره دیگری میفرماید: «قل ما یعبأ بکم ربّی لولا دعاؤکم؛ بگو پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد». دعا از نظر قرآن مجید فوق العاده اهمیت دارد و برعکس از دعا نکردن، با خدا رابطه نداشتن و راز و نیاز نکردن با خدا بسیار مذمت شده است. قرآن مجید میفرماید: «ادعونی استجب لکم؛ پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیریم، و دنبال آیه میفرماید: «ان الذین یستکبرون عن عبادتی سید خلون جهنّم و اخرین؛ کسانی که از عبادت من تکبر ورزند، بزودی با ذلت وارد دوزخ میشوند.» اگر ما روش تربیتی پیامبر (ص) و ائمّه طاهرین (ع) را مطالعه کنیم میبینیم که هیچ چیزی را به اندازه دعا و مناجات با پروردگار خود با ارزش ندانستند، همه خواهشها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان میگذاشت و بیش از آن که به مطلوبهای خود اهمیت بدهند به خود طلبی و راز و نیازها اهمیت میدادند و هیچ وقت احساس خستگی هم نمیکردند. نه تها خود خود آنان به نیایش علاقهمند بودند که با اصحاب و پیروان خودشان نیز بسیار سفارش به دعا میکردند و این روش را برای تربیت اخلاقی و فرهنگی کار آمد میدانستند. امام صادق (ع) میفرماید: «دعا سلاح مومن و ستون دین و نور آسمانها و زمین است» رسول خدا میفرماید: «دعا از نیزه آهنین نافذتر است و نیز میفرماید: دعا نافذتر است از نیزه آهنین».
آثار تربیتی دعا آنچه که از این آیات قرآن کریم و سیره معصومان (ع) استفاده میشود که دعا و ذکر خداوند غیر از آنکه اثار معنوی و پاداش آخرتی دارد اگر مورد اجابت قرار گیرد آثار مادی و معنوی نیز خواهد داشت. در همین زمینه، سیف تمار میگوید: «شنیدم امام صادق (ع) میفرماید: بر شما باد به دعا کردن، زیرا کارسازترین وسیلهای که شما را به خدا نزدیک میسازد دعا است....». و نیز علاء بن کامل از همان امام بزرگوار نقل میکند که به من فرمود: «برتو باد به دعا کردن، زیرا این عمل شفای هر دردی است». ما از تاکیدات پیشوایان دین و به خصوص امام صادق استفاده میکنیم که در دعا و ذکر خدا آثار فراوان نهفته است. هم آثار جسمی و روانی و هم آثار معنوی، زیرا ذکر خداوند در میان بسیاری از بیماریها و اختلالات جسمی به گونه غیر مستقیم است زیرا: «در روان شناسی ثابت شده است که شمار زیادی از مرضهای خاص بدنی منشأ روانی دارد و با دستیابی به رفاء و سلامت روحی مشکلات این چنین از میان میرود». دعا و ذکر خدا به صورتهای مختلف جلوه میکند، همچنان که آثار فردی و اجتماعی بسیار سازنده در تربیت انسانها دارد و از سوی وسیله و ابزار بسیار کار آمد در اختیار پدران و مادران به ویژه مسئولان نظام آموزشی و تربیتی و با جدّی گرفتی دعاهای کمیل، ندبه و توسل و.... است که در بین اقشار جامعه در تمام سطوح مختلف و تشکیل مراسم دعاها و نیایشها و با ایجاد زمینههای این گونه تربیتی مناسب فضای روانی و فکری، جامعه را به سوی کمالات معنوی پیش برده و بدین وسیله راه نفوذ در اخلاق، عقائد دینی و فرهنگی را بر مهاجمان شرور فرهنگی و دشمنان خدا و خلق او سد کنند همچنان که پیشوایان دین (ع) این روش را در زندگی اجتماعی و فرد خودشان داشتهاند.
جمع بندی و نتیجهگیری عبادت در فرهنگی تربیتی پیشوایان معصوم (ع) به ویژه پیامبر اکرم (ص) بالاترین درجات بندگی یک انسان است، عبادت پیمودن راه تقید، پرهیزکاری و گذر از مرتبه ساده عبودیت به مرحله کمال عبودیت است و با این تعبیر پس عبودیت یک وصف حقیقی است که حاصل و ثمر عبادت محسوب میشود. عبادت همان پیوند حقیقی و اقرار قلب و با ارکان بدن به تکالیف دینی و عبادی و اطاعت از دستورات خدا و پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) میباشد این اقرار قلبی مداوم و تلقین مستمر به قلب، در عمل و زبان و اعضا ظهور مییابد رفته رفته نفس مختار را در سطریه خود در مییاورد قلب و دل او را پیوسته متوجه خویش میسازد و از بنده سرکشی عبد مطیع میسازد. بنابراین عبادت انسان را از عبودیت ساده و عمومی به عبودیت تکامل یافته و خاص میرساند و وارد حوزه صالحان و پاکان مینماید و از بندگی فطری و جبری فراتر برده و او را به سوی بندگی از روی اراده و میل هدایت میکند. عبادت الهی در انسان، همان بندگی فطری است که با ظهور و جریان آن در فکر و قلب و عمل افراد بشر، به عنوان موجود مختار در سطح کمال یافته و بسیار عالی تربیتی تحقق مییابد. هیچ چیزی شریفتر، کاملتر و کارسازتر برای انسان، از مقام عبودیت حق نیست و حتی رسیدن به مقام رسالت ولایت نیز متوقف بر بندگی و عبودیت خالصانه میباشد.
ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است : یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می کند و می گوید : نماز از کار بد و زشت باز می دارد. خداوند می فرماید:«اتْلُ مَا أُوحِىَ إِلَيْك مِنَ الْكِتَبِ وَ أَقِمِ الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ تَنهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكبرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصنَعُونَ(عنكبوت/45 )»: آنچه را از كتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت كن ، و نماز را بر پا دار كه نماز ( انسان را ) از زشتى ها و منكرات باز مى دارد و خداوند مى داند شما چه كارهائى انجام مى دهيد .در این آیه براى دلدارى و تسلى خاطر و تقويت روحيه و ارائه خط مشى كلى و جامع - به پيامبر كرده دو دستور به او مى دهد : نخست مى گويد آنچه را از كتاب آسمانى ( قرآن ) به تو وحى شده تلاوت كن .اين آيات را بخوان كه هر چه مى خواهى در آن است : علم و حكمت ، نصيحت و اندرز ، معيار شناخت حق و باطل ، وسيله نورانيت قلب و جان ، و مسير حركت هر گروه و هر جمعيت . بخوان و در زندگيت به كار بند ، بخوان و از آن الهام بگير ، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن كن . بعد از بيان اين دستور كه در حقيقت جنبه آموزش دارد ، به دستور دوم مى پردازد كه شاخه اصلى پرورش است ، مى گويد : و نماز را بر پا دار ( و اقم الصلوة) .
سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى گويد : زيرا نماز انسان را از زشتيها و منكرات باز مى دارد. طبيعت نماز از آنجا كه انسان را به ياد نيرومندترين عامل بازدارنده يعنى اعتقاد به مبدء و معاد مى اندازد داراى اثربازدارندگى از فحشاء و منكر است . انسانى كه به نماز مى ايستد ، تكبير مى گويد ، خدا را از همه چيز برتر و بالاتر مى شمرد ، به ياد نعمتهاى او مى افتد ، حمد و سپاس او مى گويد ، او را به رحمانيت و رحيميت مى ستايد ، به ياد روز جزاى او مى افتد ، اعتراف به بندگى او مى كند ، از او يارى مى جويد صراط مستقيم از او مى طلبد ، و از راه كسانى كه غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه مى برد ( مضمون سوره حمد ) . بدون شك در قلب و روح چنين انسانى جنبشى به سوى حق و حركتى به سوى پاكى و جهشى به سوى تقوا پيدا مى شود . براى خدا ركوع مى كند ، و در پيشگاه او پيشانى بر خاك مى نهد ، غرق در عظمت او مى شود و خودخواهى ها و خود برتربينى ها را فراموش مى كند .
شهادت به يگانگى او مى دهد گواهى به رسالت پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلّم مى دهد .بر پيامبرش درود مى فرستد و دست به درگاه خداى بر مى دارد كه در زمره بندگان صالح او قرار گيرد ( تشهد و سلام ) . همه اين امور موجى از معنويت در وجود او ايجاد مى كند ، موجى كه سد نيرومندى در برابر گناه محسوب مى شود . هنگامى كه آماده مقدمات نماز مى شود خود را شستشو مى دهد پاك مى كند ، حرام و غصب را از خود دور مى سازد و به بارگاه دوست مى رود همه اين امور تاثير بازدارنده در برابر خط فحشاء و منكرات دارد .منتها هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى كند ، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود . ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد ، البته اين گونه نماز تاثيرش كم است ، اين گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از اين هم آلوده تر بودند .بنابراین : نهى از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زيادى دارد و هر نمازى به نسبت رعايت شرايط داراى بعضى از اين درجات است . در دنباله آيه اضافه مى فرمايد ذكر خدا از آن هم برتر و بالاتر است ( و لذكر الله اكبر ) .
ظاهر جمله فوق اين است كه بيان فلسفه مهمترى براى نماز مى باشد ، يعنى يكى ديگر از آثار و بركات مهم نماز كه حتى از نهى از فحشاء و منكر نيز مهمتر است آنست كه انسان را به ياد خدا مى اندازد كه ريشه و مايه اصلى هر خير و سعادت است ، و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منكر نيز همين ذكر الله مى باشد ، در واقع برترى آن به خاطر آنست كه علت و ريشه محسوب مى شود .اصولا ياد خدا ، مايه حيات قلوب و آرامش دلها است ، و هيچ چيز به پايه آن نمى رسد :الا بذكر الله تطمئن القلوب: آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان دلها است ( سوره رعد آيه 28 ) . اصولا روح همه عبادات - چه نماز و چه غير آن - ذكر خدا است ، اقوال نماز ، افعال نماز ، مقدمات نماز ، تعقيبات نماز ، همه و همه در واقع ، ياد خدا را در دل انسان زنده مى كند . در آيه 14 سوره طه نیزاشاره به اين فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى مى گويد :« اقم الصلوة لذكرى» : نماز را بر پا دار تا به ياد من باشى . به هر حال گر چه نماز چيزى نيست كه فلسفه اش بر كسى مخفى باشد ، ولى دقت در متون آيات و روايات اسلامى ما را به ريزه كاريهاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد :
1 - روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خدا است ، همان ذكر الله است كه در آيه فوق بعنوان برترين نتيجه بيان شده است . البته ذكرى كه مقدمه فكر ، و فكرى كه انگيزه عمل بوده باشد ، چنانكه در حديثى از امام صادق (عليه السلام) آمده است كه در تفسير جمله«و لذكر الله اكبر» فرمود : «ذكر الله عند ما احل و حرم »: ياد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام ( يعنى به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد ) .
2 - نماز وسيله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا كه خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى كند ، لذا در حديثى مى خوانيم : پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) از ياران خود سؤال كرد : «لو كان على باب دار احدكم نهر و اغتسل فى كل يوم منه خمس مرات ا كان يبقى فى جسده من الدرن شىء ؟ قلت لا ، قال : فان مثل الصلوة كمثل النهر الجارى كلما صلى كفرت ما بينهما من الذنوب» : اگر بر در خانه يكى از شما نهرى از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد ، آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مى ماند ؟ . در پاسخ عرض كردند : نه ، فرمود : نماز درست همانند اين آب جارى است ، هر زمان كه انسان نمازى مى خواند گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مى رود . و به اين ترتيب جراحاتى كه بر روح و جان انسان از گناه مى نشيند ، با مرهم نماز التيام مى يابد و زنگارهائى كه بر قلب مى نشيند زدوده مى شود .
3 - نماز سدى در برابر گناهان آينده است ، چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت مى كند ، و نهال تقوى را در دل پرورش مى دهد ، و مى دانيم ايمان و تقوى نيرومندترين سد در برابر گناه است ، و اين همان چيزى است كه در آيه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منكر بيان شده است ، و همان است كه در احاديث متعددى مى خوانيم : افراد گناهكارى بودند كه شرح حال آنها را براى پيشوايان اسلام بيان كردند فرمودند : غم مخوريد ، نماز آنها را اصلاح مى كند و كرد .
4 - نماز ، غفلت زدا است ، بزرگترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر كردند ، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف ، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود ، مرتبا به انسان اخطار مى كند ، هشدار مى دهد ، هدف آفرينش او را خاطر نشان مى سازد ، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مى كند و اين نعمت بزرگى است كه انسان وسيله اى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد .
5 - نماز خود بينى و كبر را در هم مى شكند ، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشانى بر خاك در برابر خدا مى گذارد ، خود را ذره كوچكى در برابر عظمت او مى بيند ، بلكه صفرى در برابر بى نهايت . پرده هاى غرور و خود خواهى را كنار مى زند ، تكبر و برترى جوئى را در هم مى كوبد . به همين دليل على (عليه السلام) در حديث معروفى كه فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ايمان ، نخستين عبادت را كه نماز است با همين هدف تبيين مى كند مى فرمايد : «فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك و الصلوة تنزيها عن الكبر ... »: خداوند ايمان را براى پاكسازى انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر .
6 - نماز وسيله پرورش ، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است ، چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مى برد ، به ملكوت آسمانها دعوت مى كند ، و با فرشتگان همصدا و همراز مى سازد ، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مى بيند و با او به گفتگو برمى خيزد . تكرار اين عمل در شبانه روز آنهم با تكيه روى صفات خدا ، رحمانيت و رحيميت و عظمت او مخصوصا با كمك گرفتن از سوره هاى مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترين دعوت كننده به سوى نيكيها و پاكيها است اثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد . به همین خاطر در حديثى از امام على عليه السلام مى خوانيم كه در فلسفه نماز فرمود :« الصلوة قربان كلى تقى» : نماز وسيله تقرب هر پرهيزكارى به خدا است .
7 - نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد - چرا كه نماز روح اخلاص را زنده مى كند ، زيرا نماز مجموعه اى است از نيت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه ، تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقويت مى كند .بنابراین در حديث معروفى مى خوانيم كه امير مؤمنان على (عليه السلام) در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود : «الله الله فى الصلوة فانها عمود دينكم» : خدا را خدا را در باره نماز ، چرا كه ستون دين شما است .
مى دانيم هنگامى كه عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند هر قدر طنابها و ميخهاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد ، همچنين هنگامى كه ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهد داد . در حديثى از امام صادق (عليه السلام) آمده :«اول ما يحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله ، و ان ردت رد عليه سائر عمله» : نخستين چيزى كه در قيامت از بندگان حساب مى شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مى شود ، و اگر مردود شد سائر اعمال نيز مردود مى شود ! شايد دليل اين سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است ، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى شود ، و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مى گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود.
8 - نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاكسازى زندگى مى كند ، چرا كه مى دانيم مكان نمازگزار ، لباس نمازگزار ، فرشى كه بر آن نماز مى خواند ، آبى كه با آن وضو مى گيرد و غسل مى كند ، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى شود بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم ، ربا ، غصب ، كم فروشى ، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد ؟ بنا براين تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعايت حقوق ديگران .
9 - نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول ، يا به تعبير ديگر شرائط كمال دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل مؤثر ديگر براى ترك بسيارى از گناهان است . در كتب فقهى و منابع حديث ، امور زيادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مساله شرب خمر است كه در روايات آمده : «لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعين يوما الا ان يتوب» : نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اينكه توبه كند . و در روايات متعددى ذکر شده که : از جمله كسانى كه نماز آنها قبول نخواهد شد پيشواى ستمگر است . و در بعضى از روايات ديگر تصريح شده است كه نماز كسى كه زكات نمى پردازد قبول نخواهد شد ، و همچنين روايات ديگرى كه مى گويد : خوردن غذاى حرام يا عجب و خود بينى از موانع قبول نماز است ، پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است ؟
10 - نماز روح انضباط را در انسان تقويت مى كند ، چرا كه دقيقا بايد در اوقات معينى انجام گيرد كه تاخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز ، است همچنين آداب و احكام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها ، پذيرش انضباط را در برنامه هاى زندگى كاملا آسان مى سازد .
در زمينه فلسفه و اسرار نماز حديث جامعى از امام رضا (ع) نقل شده که : امام در پاسخ نامه اى كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمود : علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است ، و مبارزه با شرك و بت پرستى ، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع ، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته ، و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار . و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر باشد ، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند ، مست و مغرور نشود ، خاشع و خاضع باشد ، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد . علاوه بر اينكه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مى گردد ، سبب مى شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند ، روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد . و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او ، انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگيرى مى كند .
ارتباط بين رنگ وموسيقي:هنگامي كه هنوز فرهنگ بشري مكتوب نبود و در دوراني كه هيچ يك از آثار موسيقي، ثبت نميشدند، مؤثرترين راه براي دستيابي به فرهنگ موسيقايي، مراجعه به تصاويري است كه از سازها و نوازندگان در نقاشيهاي ديوارههاي غارها بر جا ماندهاند.
اينگونه بررسيها، در رشتهاي به نام «اي كونوگرافي»۱انجام ميشوند. با بررسي تصوير موسيقيدان يوناني روي يك كوزه، فرشتگان آوازهخوان در نقاشي ديواري يك كليسا و بسياري از آثار هنري ديگر، ميتوان به موسيقي دورانهاي مختلف پي برد. مخصوصا ًبراي كساني كه درباره موسيقي باستاني تحقيق ميكنند، تصاوير و مجسمهها، مدارك با ارزشي هستند.
ورنون۲معتقد بود كه از موسيقي واگنر۳رنگهاي زرد و سبز و از موسيقي شوپن۴رنگ سفيد را احساس ميكند. از اين جالبتر آنكه بسياري از شنوندگان سي ـ ماژوررا سفيد و دي ـ ماژور را زرد رنگ ميدانند.
در اواخر قرن نوزدهم، كاستل۵يهودي، ارگي را بازسازي كرد و روي هر كليد آن، كارتي رنگي را قرارداد و كليدها را بهصورت شفاف درآورد. او نام اين ساز را «ارگ رنگي» گذاشت. در سال ۱۹۲۲، يك خواننده آلماني الاصل، نوعي ارگ رنگي را در نيويورك درست كرد و نام آن را كلاوي لوكس۶گذاشت.
در سال ۱۹۲۶، از اين ساز در اركستر فيلادلفيا براي نواختن قطعه شهرزاد ريمسكي كرساكف۷استفاده شد. اين ساز، اكنون در موزه هنرهاي معاصر نيويورك قرار دارد. همچنين آهنگسازي انگليسي به نام ورازير۸اثري به نام سمفوني رنگ را ساخت كه در آن رنگهاي مختلف در هر موومان سمفوني بهعنوان تمهاي فرعي به كار رفتهاند.
موسيقي در عين حال كه مثل نقاشي است، اين تفاوت اساسي را با آن دارد كه اگر در نقاشي مثلاً رنگ آبي و زرد را با هم مخلوط كنيم، رنگ جديدي بهدست ميآيد و رنگهاي قبلي، هويت فردي خود را از دست ميدهند، در حاليكه در موسيقي، نتها هنگامي كه در كنار هم قرار ميگيرند، باز هم داراي هويت فردي هستند و صداي مشخص خودشان را دارند.
ويكتور زوكركاندل۹استاد فلسفه موسيقي ميگويد:
«رنگها براي اينكه استقلال خود را حفظ كنند بايد از نزديك شدن به يكديگر اجتناب كنند و فاصله مطمئني را بين خود رعايت نمايند. آنها نميتوانند در يك فضاي بسيار محدود در كنار هم قرار بگيرند و در هم نياميزند، ولي نتها ميتوانند، يكجا باشند و جدا بمانند
ارتباط بين رنگ وموسيقي:هنگامي كه هنوز فرهنگ بشري مكتوب نبود و در دوراني كه هيچ يك از آثار موسيقي، ثبت نميشدند، مؤثرترين راه براي دستيابي به فرهنگ موسيقايي، مراجعه به تصاويري است كه از سازها و نوازندگان در نقاشيهاي ديوارههاي غارها بر جا ماندهاند.
اينگونه بررسيها، در رشتهاي به نام «اي كونوگرافي»۱انجام ميشوند. با بررسي تصوير موسيقيدان يوناني روي يك كوزه، فرشتگان آوازهخوان در نقاشي ديواري يك كليسا و بسياري از آثار هنري ديگر، ميتوان به موسيقي دورانهاي مختلف پي برد. مخصوصا ًبراي كساني كه درباره موسيقي باستاني تحقيق ميكنند، تصاوير و مجسمهها، مدارك با ارزشي هستند.
ورنون۲معتقد بود كه از موسيقي واگنر۳رنگهاي زرد و سبز و از موسيقي شوپن۴رنگ سفيد را احساس ميكند. از اين جالبتر آنكه بسياري از شنوندگان سي ـ ماژوررا سفيد و دي ـ ماژور را زرد رنگ ميدانند.
در اواخر قرن نوزدهم، كاستل۵يهودي، ارگي را بازسازي كرد و روي هر كليد آن، كارتي رنگي را قرارداد و كليدها را بهصورت شفاف درآورد. او نام اين ساز را «ارگ رنگي» گذاشت. در سال ۱۹۲۲، يك خواننده آلماني الاصل، نوعي ارگ رنگي را در نيويورك درست كرد و نام آن را كلاوي لوكس۶گذاشت.
در سال ۱۹۲۶، از اين ساز در اركستر فيلادلفيا براي نواختن قطعه شهرزاد ريمسكي كرساكف۷استفاده شد. اين ساز، اكنون در موزه هنرهاي معاصر نيويورك قرار دارد. همچنين آهنگسازي انگليسي به نام ورازير۸اثري به نام سمفوني رنگ را ساخت كه در آن رنگهاي مختلف در هر موومان سمفوني بهعنوان تمهاي فرعي به كار رفتهاند.
موسيقي در عين حال كه مثل نقاشي است، اين تفاوت اساسي را با آن دارد كه اگر در نقاشي مثلاً رنگ آبي و زرد را با هم مخلوط كنيم، رنگ جديدي بهدست ميآيد و رنگهاي قبلي، هويت فردي خود را از دست ميدهند، در حاليكه در موسيقي، نتها هنگامي كه در كنار هم قرار ميگيرند، باز هم داراي هويت فردي هستند و صداي مشخص خودشان را دارند.
ويكتور زوكركاندل۹استاد فلسفه موسيقي ميگويد:
«رنگها براي اينكه استقلال خود را حفظ كنند بايد از نزديك شدن به يكديگر اجتناب كنند و فاصله مطمئني را بين خود رعايت نمايند. آنها نميتوانند در يك فضاي بسيار محدود در كنار هم قرار بگيرند و در هم نياميزند، ولي نتها ميتوانند، يكجا باشند و جدا بمانند
مهندسی مکاترونیک (به انگلیسی: Mechatronics engineering) (یا مهندسی مکانیک و الکــترونیک) تلفیق سه رشته مهندسی مکانیک، مهندسی الکترونیک و مهندسی کامپیوتر است. واژه مکاترونیک برای اولین بار در سال ۱۹۶۹ و توسط آقای تتسورو موری (Tetsuro Mori) مهندس ارشد شرکت یاسکاوا (YASKAWA) ژاپن مطرح شد. این رشته سعی بر آن دارد تا نگاهی یکپارچه به سیستمهای تشکیل شده از اجزای مکانیکی - الکترونیکی - کنترلی و نرمافزار داشته باشد∗. واژهمکاترونیک توجه شمارا به علم مکانیک و الکترونیک جلب میکند. اما هدف مکاترونیک ایجاد و استفاده از ارتباط داخلیِ میانرشتههای مهندسی مرتبط با اتوماسیون و خودکارسازی است، تا یک نمایه از کنترلِ پیشرفته را در سیستمهای ترکیبی به خدمت بگیرد.
در اينجا ممكن است اين سئوال پيش بيايد كه منظور از يكپارچه سازى چيست؟
به طور كلى بايد گفت كه يكپارچه سازى در دو بعد مطرح است: طراحى و توليد. در مرحله طراحى اجزا، اگر هماهنگى با ساير اجزاى سيستم در نظر گرفته شود قطعاً نتايج بهترى در پى خواهد داشت. به طور كلى، روند طراحى مكاترونيكى با تحليل بازار و نيازهاى مشترى آغاز و سپس مشخصات مورد نياز محصول براساس تحليل هاى انجام شده، تعيين مى شود. با آغاز روند طراحى، مرزهاى بين حوزه هاى گوناگون مهندسى كم رنگ شده و يكپارچه سازى اين حوزه ها ضرورى مى نمايد چرا كه محدوديت ها و تصميم گيرى ها در يك حوزه در واقع تابعى است از محدوديت ها و تصميم گيرى ها در حوزه هاى ديگر. به عنوان مثال در بحث كنترل موتورهاى الكتريكى، امروزه ديگر براى كاهش زمان و هزينه توليد و بهبود كيفيت، طراحى موتور و درايو الكتريكى و كنترل كننده ديجيتال و حسگرها، همگى با هم در نظر گرفته مى شوند. يكى از مسائل صنعتى _ تحقيقاتى، روش هاى كنترل سرعت بدون استفاده از حسگرهاى سرعت، به منظور كاهش هزينه است، يعنى يك موتور الكتريكى را به يك مهندس كنترل مى دهند تا يك كنترل كننده سرعت بدون استفاده از حسگر سرعت، طراحى كند. كارهاى زيادى در اين زمينه انجام شده ولى بعد از مدت ها به اين نتيجه رسيده اند كه بهتر است از همان ابتدا، هنگام طراحى موتور الكتريكى، استراتژى كنترل بدون حسگر در نظر گرفته شود، يعنى موتور را طورى طراحى كنيم تا كنترل آن بدون حسگر خارجى تا حد زيادى آسان شود. واضح است كه اين يكپارچه سازى باعث كاهش هزينه و زمان توليد محصول صنعتى خواهد شد.
بعد ديگر يكپارچه سازى، در مرحله توليد است. شماى كلى يك سيستم كلاسيك الكترومكانيكى شامل فرآيند مكانيكى، محركه ها و حسگرها و همچنين پردازشگر اصلى است. در واقع الگوريتم كنترلى در پردازشگر اصلى اجرا مى شود. بسيارى از فرآيندهاى صنعتى كلاسيك در قالب فوق نمايش داده مى شوند.
در سيستم هاى مكاترونيكى، يكپارچه سازى اجزا در مرحله توليد، به دو روش انجام مى شود: يكپارچه سازى سخت افزارى و يكپارچه سازى نرم افزارى. در يكپارچه سازى سخت افزارى، فرآيند مكانيكى به همراه حسگرها، محركه ها و پردازشگرها، به عنوان يك سيستم جامع در نظر گرفته مى شوند. در اينجا معمولاً خود حسگرها و يا محركه ها داراى پردازشگرهاى محلى هستند كه عموماً به آنها حسگرها و يا محركه هاى هوشمند اطلاق مى شود. در اينجا اجزاى سيستم داراى ارتباطات محلى بوده كه اين ارتباطات، معمولاً از طريق خطوط ارتباطى باس يا به صورت بى سيم است.
در يكپارچه سازى نرم افزارى، يك سيستم نظارتى يا به عبارتى كنترل كننده مركزى، به منظور مديريت كل فرآيند، تشخيص خطا و بهينه سازى، بر كل سيستم نظارت مى كند كه در واقع به معناى پردازش اطلاعات در يك سطح بالاتر است. معمولاً اين سيستم نظارتى يك سيستم هوشمند است كه اين امر تصميم سازى براى بهبود عملكرد سيستم فيزيكى را قابل اجرا مى سازد. در اينجا مى توان به اين نكته پى برد كه يكى از دلايل منحصر به فرد بودن محصولات مكاترونيكى، به كارگيرى قدرت محاسباتى بالا در خلق سيستم هايى است كه داراى كيفيت و قابليت اعتماد بسيار بالا هستند.
• محصولات مكاترونيكى
فناورى مكاترونيك در بسيارى از زمينه ها كاربرد روزافزونى پيدا كرده است كه در اينجا به بعضى از آنها اشاره مى كنيم. در صنايع خودروسازى، استفاده از موتورهاى با كنترل الكترونيكى به جاى كنترل كننده سنتى آن يعنى كاربراتور، باعث بهبود عملكرد موتور و كاهش مصرف سوخت و آلودگى شده است. همچنين سيستم ترمزهاى ضدقفل، سيستم تهويه هواى اتوماتيك، فرمان هاى با كمك الكتريكى _ هيدروليكى، خودروهاى الكتريكى _ تركيبى و… از ديگر كاربردهاى فناورى مكاترونيك در صنايع خودروسازى هستند.
در زمينه محصولات صنعتى با مصارف خانگى، مى توان به ماشين هاى لباسشويى و يا خشك كن جديد اشاره كرد كه عملكرد آنها با استفاده از كنترل هوشمند به منظور مصرف بهينه انرژى، صرفه جويى در مصرف آب و همچنين افزايش كيفيت، بهبود فراوانى يافته است.
در محصولات صنعتى با كاربرد ادارى، مى توان به چاپگرها و اسكنرهاى ليزرى، دستگاه هاى كپى ديجيتال و يا ديسك درايوهاى جديد اشاره كرد كه از جمله محصولات مكاترونيكى هستند.
در زمينه صنايع دفاعى مى توان به سيستم هاى هدايت موشك و يا سلاح هاى هوشمند اشاره كرد. همچنين از ديگر محصولات مكاترونيكى، دوربين هاى خودتنظيم، ماشين هاى ابزار كامپيوترى و روبوت هاى صنعتى هستند كه تاثير فراوانى در كاهش هزينه و زمان توليد و بهبود كيفيت محصولات توليدى گذاشته اند.
• آموزش مكاترونيك
با توجه به گسترش نياز روزافزون صنعت به استخدام نيروهاى ماهر در مهندسى مكاترونيك، تربيت نيروى انسانى در اين زمينه بيش از پيش اهميت يافته است. نكته مهم و اساسى در آموزش مكاترونيك اين است كه يك مهندس مكاترونيك بايد داراى تخصص هاى چندحوزه اى باشد، بدين معنا كه تسلط به اصول اساسى مهندسى مكانيك، الكترونيك، كامپيوتر و كنترل، براى او ضرورى است چرا كه بايد قابليت طراحى در حوزه هاى مختلف و در نهايت تجميع و يكپارچه سازى اين حوزه ها را داشته باشد. هم اكنون در تعداد قابل توجهى از دانشكده هاى مهندسى برق و مكانيك در دنيا، گرايش مكاترونيك در سطوح كارشناسى و بالاتر ايجاد شده است.
هسته اصلى محتوى آموزشى مهندسى مكاترونيك، تركيبى از دروس اساسى گرايش هاى سيستم هاى كنترل، الكترونيك، كامپيوتر و مهندسى مكانيك است.
دانشگاه های فعال در رشته مكاترونيک ایران
در ایران نیز اولین دانشگاهی که این رشته را تاسیس کرد , دانشگاه آزاد اسلامی قزوین بود که این امر به همت آقای دکتر علیرضا محمد شهری و ریاست دانشگاه آقای دکتر مرتضی موسی خانی صورت گرفت. ایشان دارای دکتری مهندسی مکاترونیک از (دانشگاه ولونگنگ) استرالیا می باشند و در حال حاضر عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران هستند.
این دانشگاه هم اکنون فارغ التحصیلان زیادی در مقطع کارشناسی ارشد داشته است. اولین سال جذب این رشته در دانشگاه قزوین سال 1382 بوده است.
علاوه بر دانشگاه قزوین ، دانشگاه های مطرح و فعال در ایران در این زمینه عبارتند از :
دانشگاه خواجه نصیر ، دانشگاه علم و صنعت ، دانشگاه سمنان ، دانشگاه تبریز و دانشگاه علوم و تحقیقات.
دانشجویان در دوره فوق لیسانس بایستی 32 واحد درسی رو پاس کنند. که 6 واحد آن پروژه است.
دروس رشته مکاترونیک
معمولا فارق التحصیلان لیسانس رشته سخت افزار کامپیوتر و الکترونیک در این رشته موفق تر می باشند. به این دلیل که این گروه خودشونو بهتر با سیستم های مکانیکی وفق میدند و پروژهای نهایی جالبی دارند(یه پروژه مکاترونیکی واقعی). دانشجویان نرم افزار از همه بیشتر دردسر دارند چون معمولا نه مدار می دونند ، نه کنترل و الکترونیک پاس کردند و تقریبا با مشکل مواجه میشند. البته استثنا هم داریم.
دروس اصلی:
مکاترونیک 1 ، مکاترونیک 2 ، رباتیک پیشرفته ، ریاضیات مهندسی پیشرفته ، کنترل پیشرفته (معمولا کنترل دیجیتال درس میدند+ فضای حالت و…. تا فازی هم پیش میرند) ، شناسایی سیستمها ، کنترل محرک های الکتریکی.
دروس اختیاری:
شبکه های عصبی ، سیستم های توزیع شده ، پردازش تصویر (بینایی ماشین) ، اتوماسیون صنعتی ، مدیریت صنعتی (دقیقا یادم نیست چی بود، راجب تیم ورک بود)، کنترل فازی ، سیستم های خبره.
دروس پیش نیاز: (برای کسانی که این دروس را در دوره لیسانس پاس نکردند!)
استاتیک ، دینامیک ، الکترونیک 1و2، ریزپردازنده (ممکن است میکرو کنترلر هم درس بدند) ، کنترل خطی.
مهندسی مکاترونیک (به انگلیسی: Mechatronics engineering) (یا مهندسی مکانیک و الکــترونیک) تلفیق سه رشته مهندسی مکانیک، مهندسی الکترونیک و مهندسی کامپیوتر است. واژه مکاترونیک برای اولین بار در سال ۱۹۶۹ و توسط آقای تتسورو موری (Tetsuro Mori) مهندس ارشد شرکت یاسکاوا (YASKAWA) ژاپن مطرح شد. این رشته سعی بر آن دارد تا نگاهی یکپارچه به سیستمهای تشکیل شده از اجزای مکانیکی - الکترونیکی - کنترلی و نرمافزار داشته باشد∗. واژهمکاترونیک توجه شمارا به علم مکانیک و الکترونیک جلب میکند. اما هدف مکاترونیک ایجاد و استفاده از ارتباط داخلیِ میانرشتههای مهندسی مرتبط با اتوماسیون و خودکارسازی است، تا یک نمایه از کنترلِ پیشرفته را در سیستمهای ترکیبی به خدمت بگیرد.
در اينجا ممكن است اين سئوال پيش بيايد كه منظور از يكپارچه سازى چيست؟
به طور كلى بايد گفت كه يكپارچه سازى در دو بعد مطرح است: طراحى و توليد. در مرحله طراحى اجزا، اگر هماهنگى با ساير اجزاى سيستم در نظر گرفته شود قطعاً نتايج بهترى در پى خواهد داشت. به طور كلى، روند طراحى مكاترونيكى با تحليل بازار و نيازهاى مشترى آغاز و سپس مشخصات مورد نياز محصول براساس تحليل هاى انجام شده، تعيين مى شود. با آغاز روند طراحى، مرزهاى بين حوزه هاى گوناگون مهندسى كم رنگ شده و يكپارچه سازى اين حوزه ها ضرورى مى نمايد چرا كه محدوديت ها و تصميم گيرى ها در يك حوزه در واقع تابعى است از محدوديت ها و تصميم گيرى ها در حوزه هاى ديگر. به عنوان مثال در بحث كنترل موتورهاى الكتريكى، امروزه ديگر براى كاهش زمان و هزينه توليد و بهبود كيفيت، طراحى موتور و درايو الكتريكى و كنترل كننده ديجيتال و حسگرها، همگى با هم در نظر گرفته مى شوند. يكى از مسائل صنعتى _ تحقيقاتى، روش هاى كنترل سرعت بدون استفاده از حسگرهاى سرعت، به منظور كاهش هزينه است، يعنى يك موتور الكتريكى را به يك مهندس كنترل مى دهند تا يك كنترل كننده سرعت بدون استفاده از حسگر سرعت، طراحى كند. كارهاى زيادى در اين زمينه انجام شده ولى بعد از مدت ها به اين نتيجه رسيده اند كه بهتر است از همان ابتدا، هنگام طراحى موتور الكتريكى، استراتژى كنترل بدون حسگر در نظر گرفته شود، يعنى موتور را طورى طراحى كنيم تا كنترل آن بدون حسگر خارجى تا حد زيادى آسان شود. واضح است كه اين يكپارچه سازى باعث كاهش هزينه و زمان توليد محصول صنعتى خواهد شد.
بعد ديگر يكپارچه سازى، در مرحله توليد است. شماى كلى يك سيستم كلاسيك الكترومكانيكى شامل فرآيند مكانيكى، محركه ها و حسگرها و همچنين پردازشگر اصلى است. در واقع الگوريتم كنترلى در پردازشگر اصلى اجرا مى شود. بسيارى از فرآيندهاى صنعتى كلاسيك در قالب فوق نمايش داده مى شوند.
در سيستم هاى مكاترونيكى، يكپارچه سازى اجزا در مرحله توليد، به دو روش انجام مى شود: يكپارچه سازى سخت افزارى و يكپارچه سازى نرم افزارى. در يكپارچه سازى سخت افزارى، فرآيند مكانيكى به همراه حسگرها، محركه ها و پردازشگرها، به عنوان يك سيستم جامع در نظر گرفته مى شوند. در اينجا معمولاً خود حسگرها و يا محركه ها داراى پردازشگرهاى محلى هستند كه عموماً به آنها حسگرها و يا محركه هاى هوشمند اطلاق مى شود. در اينجا اجزاى سيستم داراى ارتباطات محلى بوده كه اين ارتباطات، معمولاً از طريق خطوط ارتباطى باس يا به صورت بى سيم است.
در يكپارچه سازى نرم افزارى، يك سيستم نظارتى يا به عبارتى كنترل كننده مركزى، به منظور مديريت كل فرآيند، تشخيص خطا و بهينه سازى، بر كل سيستم نظارت مى كند كه در واقع به معناى پردازش اطلاعات در يك سطح بالاتر است. معمولاً اين سيستم نظارتى يك سيستم هوشمند است كه اين امر تصميم سازى براى بهبود عملكرد سيستم فيزيكى را قابل اجرا مى سازد. در اينجا مى توان به اين نكته پى برد كه يكى از دلايل منحصر به فرد بودن محصولات مكاترونيكى، به كارگيرى قدرت محاسباتى بالا در خلق سيستم هايى است كه داراى كيفيت و قابليت اعتماد بسيار بالا هستند.
• محصولات مكاترونيكى
فناورى مكاترونيك در بسيارى از زمينه ها كاربرد روزافزونى پيدا كرده است كه در اينجا به بعضى از آنها اشاره مى كنيم. در صنايع خودروسازى، استفاده از موتورهاى با كنترل الكترونيكى به جاى كنترل كننده سنتى آن يعنى كاربراتور، باعث بهبود عملكرد موتور و كاهش مصرف سوخت و آلودگى شده است. همچنين سيستم ترمزهاى ضدقفل، سيستم تهويه هواى اتوماتيك، فرمان هاى با كمك الكتريكى _ هيدروليكى، خودروهاى الكتريكى _ تركيبى و… از ديگر كاربردهاى فناورى مكاترونيك در صنايع خودروسازى هستند.
در زمينه محصولات صنعتى با مصارف خانگى، مى توان به ماشين هاى لباسشويى و يا خشك كن جديد اشاره كرد كه عملكرد آنها با استفاده از كنترل هوشمند به منظور مصرف بهينه انرژى، صرفه جويى در مصرف آب و همچنين افزايش كيفيت، بهبود فراوانى يافته است.
در محصولات صنعتى با كاربرد ادارى، مى توان به چاپگرها و اسكنرهاى ليزرى، دستگاه هاى كپى ديجيتال و يا ديسك درايوهاى جديد اشاره كرد كه از جمله محصولات مكاترونيكى هستند.
در زمينه صنايع دفاعى مى توان به سيستم هاى هدايت موشك و يا سلاح هاى هوشمند اشاره كرد. همچنين از ديگر محصولات مكاترونيكى، دوربين هاى خودتنظيم، ماشين هاى ابزار كامپيوترى و روبوت هاى صنعتى هستند كه تاثير فراوانى در كاهش هزينه و زمان توليد و بهبود كيفيت محصولات توليدى گذاشته اند.
• آموزش مكاترونيك
با توجه به گسترش نياز روزافزون صنعت به استخدام نيروهاى ماهر در مهندسى مكاترونيك، تربيت نيروى انسانى در اين زمينه بيش از پيش اهميت يافته است. نكته مهم و اساسى در آموزش مكاترونيك اين است كه يك مهندس مكاترونيك بايد داراى تخصص هاى چندحوزه اى باشد، بدين معنا كه تسلط به اصول اساسى مهندسى مكانيك، الكترونيك، كامپيوتر و كنترل، براى او ضرورى است چرا كه بايد قابليت طراحى در حوزه هاى مختلف و در نهايت تجميع و يكپارچه سازى اين حوزه ها را داشته باشد. هم اكنون در تعداد قابل توجهى از دانشكده هاى مهندسى برق و مكانيك در دنيا، گرايش مكاترونيك در سطوح كارشناسى و بالاتر ايجاد شده است.
هسته اصلى محتوى آموزشى مهندسى مكاترونيك، تركيبى از دروس اساسى گرايش هاى سيستم هاى كنترل، الكترونيك، كامپيوتر و مهندسى مكانيك است.
دانشگاه های فعال در رشته مكاترونيک ایران
در ایران نیز اولین دانشگاهی که این رشته را تاسیس کرد , دانشگاه آزاد اسلامی قزوین بود که این امر به همت آقای دکتر علیرضا محمد شهری و ریاست دانشگاه آقای دکتر مرتضی موسی خانی صورت گرفت. ایشان دارای دکتری مهندسی مکاترونیک از (دانشگاه ولونگنگ) استرالیا می باشند و در حال حاضر عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران هستند.
این دانشگاه هم اکنون فارغ التحصیلان زیادی در مقطع کارشناسی ارشد داشته است. اولین سال جذب این رشته در دانشگاه قزوین سال 1382 بوده است.
علاوه بر دانشگاه قزوین ، دانشگاه های مطرح و فعال در ایران در این زمینه عبارتند از :
دانشگاه خواجه نصیر ، دانشگاه علم و صنعت ، دانشگاه سمنان ، دانشگاه تبریز و دانشگاه علوم و تحقیقات.
دانشجویان در دوره فوق لیسانس بایستی 32 واحد درسی رو پاس کنند. که 6 واحد آن پروژه است.
دروس رشته مکاترونیک
معمولا فارق التحصیلان لیسانس رشته سخت افزار کامپیوتر و الکترونیک در این رشته موفق تر می باشند. به این دلیل که این گروه خودشونو بهتر با سیستم های مکانیکی وفق میدند و پروژهای نهایی جالبی دارند(یه پروژه مکاترونیکی واقعی). دانشجویان نرم افزار از همه بیشتر دردسر دارند چون معمولا نه مدار می دونند ، نه کنترل و الکترونیک پاس کردند و تقریبا با مشکل مواجه میشند. البته استثنا هم داریم.
دروس اصلی:
مکاترونیک 1 ، مکاترونیک 2 ، رباتیک پیشرفته ، ریاضیات مهندسی پیشرفته ، کنترل پیشرفته (معمولا کنترل دیجیتال درس میدند+ فضای حالت و…. تا فازی هم پیش میرند) ، شناسایی سیستمها ، کنترل محرک های الکتریکی.
دروس اختیاری:
شبکه های عصبی ، سیستم های توزیع شده ، پردازش تصویر (بینایی ماشین) ، اتوماسیون صنعتی ، مدیریت صنعتی (دقیقا یادم نیست چی بود، راجب تیم ورک بود)، کنترل فازی ، سیستم های خبره.
دروس پیش نیاز: (برای کسانی که این دروس را در دوره لیسانس پاس نکردند!)
استاتیک ، دینامیک ، الکترونیک 1و2، ریزپردازنده (ممکن است میکرو کنترلر هم درس بدند) ، کنترل خطی.
تمامی افراد چه آن هایی که عزت نفس پایین دارند چه آن هایی که عزتنفس بالا دارند در مواجههبا شکست دچار خود تردیدی می شوند و در نتیجه از تلاش خود به مقدار قابل توجهی می کاهند. افراد با عزت نفس پایین در مقابل شکست دست از تلاش بر می دارند، در صورتی که افراد باعزت نفس بالا به حال اول خود بر می گردند، درست مثل این که هیچ اتفاقی رخ نداده است.
افراد با عزت نفس پایین خودشان را با افراد با عملکرد بالا مقایسه می کنند و به این نتیجه می رسند که چیز زیادی کسب نکرده اند. در نتیجه، آن ها نمی توانند به خاطر آن چه قبلا انجام داده اند احساس غرور کنند و لذا، شروع می کنند به این که خود را بازنده ببینند.
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند به تمامی مسائل با دید منفی می نگرند و به جای این که مراحل رشد و تکامل شخصیت را با جسارت طی کنند به دوره طلایی آسایش و امنیت زمان طفولیت بر می گردند. آن ها در مواجهه با دیگران احساس ترس دارند، بسیار حساس هستند، دیدی سطحی دارند، بد بین هستند، در خرده گیری و عیب جویی از سایرین افراط می کنند، از تغییر وحشت دارند، از قبول مسئولیت شانه خالی می کنند، کم رو هستند، برای پذیرفته شدن از سوی دیگران عواطف و احساسات شان را بروز نمی دهند، جرات آغاز به کار را به تنهایی ندارند، از مسخره کردن دیگران و سقوط و لغزش آنان لذت می برند و از جنب و جوش و فعالیت زیاد بیزارند.
پژوهش نشان می دهد افراد با عزت نفس بالا بعد از شکست، نهایتا افراد با عزت نفس بالا را برای مقایسه انتخاب می کنند، زیرا افراد با عملکرد بالا در آن ها انگیزه گسترش مهارت ها را به وجود می آورند. توجه داشته باشید که بعضی از مردم هرگز گروه با عملکرد بالا را به عنوان استاندارد مقایسه خود انتخاب نمی کنند، برای افراد با عزت نفس پایین انتخاب افراد با عملکرد بالا ویرانگر خواهد بود.
وقتی عزت نفس پایین باشد، مقاومت در برابر نا ملایمات از بین می رود، این افراد بیش تر تمایل به اجتناب از مشکلات دارند تا این که با آن ها روبه رو شوند و به طور کلی ویژگی های منفی بیش از ویژگی های مثبت در آن ها مشاهده می شود. فردی با عزت نفس پایین به دنبال ارضای هدف های ثابت و بدون چالش است که خود عاملی برای ضعیف تر شدن عزت نفس است.
تحقیق تحقیق درباره خلاصه تست و نکات کنکوری درس عربی در پنجاه و هفت صفحه - بصورت ورد - قیمت : سه هزار تومان بصورت ورد:
عــربي
شامل:
خلاصه تسـت
و نكات كنكوري
برای اطمینان شما
فایل کامل این تحقیق را بصورت پی دی اف و فقط برای مشاهده دریافت نمائید . در صورت رضایت می توانید فایل ورد ان را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید. بعد از خرید موفق حتما دکمه با زگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل دریافت شود: لینک خرید:
فایل کامل این تحقیق را بصورت پی دی اف و فقط برای مشاهده دریافت نمائید . در صورت رضایت می توانید فایل ورد ان را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید. بعد از خرید موفق حتما دکمه با زگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل دریافت شود: لینک خرید:
کشوری که امروزه با نام جمهوری فدرال آلمان میشناسیم، با قرار گرفتن در قلب اروپا و ایستادن بر رتبه نخست اقتصاد این قاره از موقعیتی برخوردار است که علاوه بر مسایل اقتصادی، باعث شده تا آلمان در امور سیاسی و امنیتی اتحادیه اروپا نیز صاحب نفوذ شود.
جایگاه رئیسجمهور در آلمان چیست؟
آلمان هماکنون بر اساس قانون اساسی که اعلامیه جهانی حقوقبشر از ارکان اساسی آن است، اداره میشود. اگرچه عالیترین مقام سیاسی کشور رئیسجمهور (Bundespräsident) است اما وی سمتی تشریفاتی دارد و در حقیقت صدراعظم ( Bundeskanzler ) تصمیمگیرنده نهایی است.
البته رئیس جمهور دارای قدرت خاصی است که در زمان بیثباتی سیاسی به کار میآید. وی راهیئت فدرال آلمان ( Die Bundesversammlung)شامل تمامی اعضای بوندستاگ به همراه چندین نفر از نمایندگان که توسط قوه مقننه شهرها با رای مخفی انتخاب میکنند.
ساختار پارلمان چگونه است؟
پارلمان آلمان متشکل از مجلس (Bundestag) و مجلس مشورتی (Bundesrat) است. همچنین دادگاه قانون اساسی آلمان ( Bundesverfassungsgericht)نیز نقش مهمی در تشکیلات حکومتی و شماری از تصمیمگیریهای اساسی ایفا میکند.
ماده 20 قانوناساسی از نظام سیاسی آلمان با عنوان دموکراتیک، اجتماعی، قانونمند و فدرال تعریف میکند و با تکیه بر سکولاریسم هر نوع دخالت نهادهای مذهبی را ممنوع میکند.
همانطور که گفته شد آلمان ساختاری فدرال دارد به این معنی که نظامی سیاسی از یک واحد سیاسی کل و واحدهای سیاسی جزء تشکیل شده است که در واقعهمان دولت و ایالتها هستند. این واحدها اگر چه هر کدام دارای استقلال هستند، اما در مجموع با هم نظامی سیاسی واحدی را تشکیل میدهند. به این ترتیبمسایل دفاعی، ارزی و پولی و سیاستخارجی مربوط به حکومت فدرال است و ایالتها فقط در مسایلی مانند امور فرهنگی،آموزشی و مالیات میتوانند مستقل تصمیمگیری کنند. این وضع همکاری ایالات و دولت فدرال را به دنبال دارد.
کلمه (Bund) دربرابر قانونی نشان دهنده این است که آن قانون فدرالی است و نه ایالتی. بخش قابل توجهی از قوانینی که در مجلس فدرال تصویب می شوند، باید از رای موافق ایالتها در بوندسرات برخوردار باشند.
این کشور 16 ایالت دارد و در بوندسرات هر ایالتی به نسبت جمعیتی که دارد، 3 تا 6 نماینده دارد که دولتهای ایالتی آنها را انتخاب میکنند.
از آلمان با عنوان کشوری یاد میشود که نظام اقتصادی سوسیال و اجتماعی مبتنی بر بازار را ابداع کرده است.
در جریان انتخابات هر شهروند واجد شرایط 2 برگ رای دارد: یکی به نامزد حوزه خود و یکی به حزب دلخواهش.
نقش احزاب در تشکیل دولت چیست؟
احزاب مطرح آلمان عبارتند ازسوسیالدموکرات (SPD)،دموکرات مسیحی (CDU)، سوسیالمسیحی (CSU)،دموکراتیک آزاد(FDP)، سبز (Bündnis 90/Die Grünen) و حزب چپ (Linke) هستند.
احزابی که در پی برگزاری انتخابات پارلمانی بیشترین میزان رای را به دست آورند با ایجاد ائتلاف دولت آلمان را تشکیل میدهند. هر کدام از این احزاب با رنگی خاص تعریف میشوندکه در نامبردن از ائتلاف حاکم با توجه به ترکیب احزاب به نام رنگها اشاره میشود. مثلا ترکیب ائتلاف احزاب دموکرات مسیحی - سوسیالمسیحی با دموکراتیک آزاد در دولت فعلی آلمان ائتلاف سیاه زرد را به وجود آورد.
برای روشنتر شدن موضوع درباره 5 حزب اصلی آلمانی توضیحاتی ارائه میشود:
سوسیالدموکراتها: حزب سوسیال دموکرات آلمان قدیمیترین حزب سیاسی آلمان و احتمالاً پس از حزب محافظه کار بریتانیا، دومین حزب قدیمی جهان است. البته آلمانیها مدعی هستند که حزب آنان قدیمیتر است. این حزب در 23 ماه مه 2013 سالگرد 150 سالگیاش را جشن گرفت. این حزب با برنامه های تقریباً ده ساله فعالیت میکند که معمولاً به اسم شهری نامیده میشوند که کنگره عمومی آن سال در آنجا برگزار شده... مانند برنامه هامبورگ و غیره. در این برنامهها خط مشی حزب برای سالهای آینده معرفی میشود.
این حزب نقش بسیار موثری در براندازی دستگاه سلطنت آلمان و اعلام جمهوری در سال 1918 ایفا کرد. ویلی برانت، هلموت اشمیت و گرهارد شرودر 3 صدراعظم آلمان پس از جنگ جهانی دوم هستند که از اعضای این حزب بودند.
اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان: بزرگترین حزب محافظهکار این کشور است که در سال ١٩٤٥ تاسیس شد. این حزب را میتوان «راست میانه» دانست. ریاست این حزب با «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان است.
اتحادیه دموکرات مسیحی در ایالت بایرن فعالیت نمیکند و از اینرو در پارلمان، فراکسیون مشترکی را با اتحادیه سوسیال مسیحی بایرن تشکیل میدهد که این اتحادیه تنها در بایرن فعالیت میکند. سیاست های فدرال این دو حزب در قالب یک تفاهمنامهی ائتلاف پارلمانی با یکدیگر هماهنگ میشود، در حالیکه در سیاستهای ایالتی هر دو حزب مستقل از یکدیگر فعالیت میکنند. برای اشاره به هردوی آنها معمولاً از اصطلاح «اتحادیه» استفاده میشود.
در 1990 این حزب با حزب همنام خود در آلمان شرقی ادغام شد.
اتحادیه سوسیال مسیحی بایرن: سومین حزب بزرگ آلمان است که در سال ١٩٤٥ در ایالت بایرن آلمان با مرکزیت مونیخ تاسیس شده و تنها در همین ایالت فعالیت میکند. این حزب در پارلمان فدرال آلمان، بوندستاگ همراه با حزب همپیمان خود اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان فراکسیون مشترکی را تاسیس کرده اند و در امور فدرال به شکل مشترک فعالیت میکنند. از اینرو اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان در ایالت بایرن فعالیت حزبی ندارد. این حزب در قالب فراکسیون مشترک از سال ٢٠٠٥ با حضور حزب سوسیال دمکرات آلمان و از سال ٢٠٠٩ با حضور حزب دمکرات آزاد آلمان با سه وزیر فدرال در دولت ائتلافی آلمان حضور دارد. از سال 1957 تا کنون پست نخست وزیری ایالت بایرن همیشه در اختیار این حزب بوده است. ریاست این حزب و نخست وزیری ایالت بایرن از اکتبر ٢٠٠8 بر عهده ی هورست ز یهوفر است
حزب دموکرات آزاد: حزبی سیاسی لیبرال بازار آزاد در آلمان است. طرفداران حزب آزاد معمولاً از طبقهٔ متوسط و بالا تشکیل میشود که خود را «مستقل» میدانند و به نوعی ادامهٔ سنت لیبرالی در اروپا هستند. گرچه این حزب عموماً رای خیلی قوی ندارد و رای آن بین پنج تا دوازده درصد نوسان داشته است اما از بعد از جنگ جهانی دومدر اکثر دولتها، یا در ائتلاف با اتحادیه دموکرات مسیحی و یا در ائتلاف با حزب سوسیال دموکرات، حضور داشته است. در واقع از 1949 به این طرف تنها 15 سال را خارج از حکومت بودهاند و با این وجود قدرت دولت آلمان هنوز از حد مطلوب دموکراتهای آزاد بسیار بیشتر است.
حزب چپ: این حزب جایگزین قانونی حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان است که تا 1990 در آلمان شرقی بود.این حزب پیش از تغییر نام به عنوان «حزب شرق» شناخته میشد و در غرب آلمان نفوذ کمی داشت. با این حال معمولاً از 15 تا 25 درصد آرا در شرق آلمان را کسب میکرد و دولتی ائتلافی ( با حزب سوسیال دموکرات) در بعضی ایالات شرق آلمان تشکیل میداد.
در 2005 با اتخاد نام «حزب چپ» و شرکت در ائتلافی انتخاباتی با «حزب کارگر و عدالت اجتماعی» (که بیشتر در آلمان غربی پایه داشت) بیش از 8.7 درصد آرا در انتخابات فدرال آلمان را به دست آورد.
حزب سبز: این حزب نماینده اتحاد 90 و حزب سبز است که در سال 1980 تاسیس شد. این حزب در سال 1993 با جنبش حقوق مدنی 90که متعلق به جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR) بود، ادغامشد. این حزب حدود 30 سال در پارلمان آلمان برای حمایت از محیط زیست و توسعه پایدار،دموکراسی، حقوقبشر، عدالت اجتماعی، صلح و سیاستهای بینالمللی چندجانبهای در این زمینه تلاش کرده است.
این حزب از سال 1998 تا 2005 به مدت 2 دور با سوسیالدموکراتها تشکیل دولت ائتلافی (قرمز-سبز) داد.«یوشکافیشر» وزیر خارجه وقت نیز از همین حزب بود.پس از آن این حزب به عنوان مخالف فعالیت داشته است.
اما در آلمان احزاب کوچکی هم فعالیت میکنند. که حزب «دزدان دریایی» و حزب «بدیلی برای آلمان» (AFD) از جمله این احزاب هستند.
احزاب خود را معرفی و اجازه شرکت در انتخابات را دریافت میکنند. کمیسیون انتخابات حق رد صلاحیت هیچ حزبی که وفاداری خود را به قانون اساسی، دموکراسی و اصل حکومت قانونمدار ابراز کند را ندارد.
در انتخابات امسال از 39 حزب معرفی شده پنج حزب انصراف خود را از شرکت در انتخابات اعلام کردهاند. به این ترتیب 34 حزب در انتخابات پارلمانی ِ آلمان در سال 2013 شرکت خواهند کرد. آنها نامزدهای خود را برای گزینش در مجلس معرفی کردهاند.با این حال رقابت اصلی میان مرکل و پیر اشتاینبروک نامزد سوسیالدموکراتها است.
Power Pointابزاري است كه ما را در زيبا تر كردن و اسان تر كردن پروژه ها ، ارائه ها و .. و همچنين در تفهيم هر چه بيشتر به بيننده ياري مي كند . اين نرم افزار نسخه هاي متفاوتي را به بازار عرضه كرده است كه مورد بحث ما 2000 Power Point مي باشد . 2000 Power Point در مورد سازماندهي اطلاعات جهت انتقال به بينندگان ما را ياري مي كند . به وسيله اين ابزار مي توانيم تصاوير بصري ، متحرك سازي شده ، اسناد كمكي و ابزارهاي سمعي را براي بهتر نمودن ارائه كار خود به كارگيريم . عمليات ساخت اسلايدهاي ارائه كارتها كاري نيست كه ميتوانيم از طريقPower Point انجام دهيم بلكه اين محصول تعداد زيادي از ابزارهاي قالب بندي و ايجاد اشياء كه در ساير برنامه هاي نيز موجود مي باشد شامل مي باشد همچنين شامل تعداد زيادي تصاوير و قطعات صدا مي باشد كه ميتوانيد جهت زيباسازي ارائه كار خود از آنها استفاده كنيم .
چند ويژگي وجود دارد كه در نسخه هاي قبلي Power Point نبوده و در نسخه 2000 آن ايجاد شده است اين ويژگيها عبارتند از :
Font Drop – Down list dipboard
نمونه از نوع فونت را نشان ميدهد كه شامل چندين ورودي مي باشد .
Detect and repaire
مانند Help عمل كرده و ما را در رفع و شناسايي خطا ياري مي كند .
Toolbar enhancements
سفارش سازي نوارهاي ابزار اكنون به سادگي انجام مي گيرد و بايتهاي كه ميتوانيد آنها را جدا سازيد نيز اضافه شده اند .
Online Collaboration
يك گزينه جديد تحت منوي Tool كه net meeting را فعال مي سازد .
آنها خطوط ساده ترسيم در رابطه با اشياء تجاري مي باشد . Autoshapes
Normal view نماي تركيبي از Oneline View و Slid View. New normal View ، nots page view بر روي يك صفحه تصوير مي باشد . پس از آشنايي با اين حالت مشاهده از فقدان آن در نسخه هاي قبلي متعجب خواهيد شد .
جهت به نمايش گذاشتن ارائه كار بر روي شبكه Online boardcasting
يك گزينه جهت برقراري يك نمايش اسلايدي به وسيله پروژكتور
projector wizard
جداولي را براي ارائه كار مي توان ايجاد كرد و نيازي به استفاده از جداول دروني سازي شده wordنداشت . enhaneed table
enhanced buldets and new numbring format
براي استفاده از بولت ها جهت قالب بندي مي باشد . نمادها تقريبا معادل نمادهاي نسخه هاي قبل مي باشد .
2000 Power Point علاوه بر ليست گذاري بولت ها ، ليست گذاري شماره ها را نيز فراهم ساخته است.
مراحل انجام كار در Power Point ( شروع 2000 Power Point از طريق دكمه start )
1 ـ دكمه start را كليك كنيد
2 ـ از منوي ورودي program را برگزينيد.
3 ـ microsoft power point را كليك كنيد.
هر بار كه 2000 Power Point را اجرا مينماييد يك پيغام در مورد انتخاب نوع ارائه كار از شما سئوال مي پرسد . در حال حاضر blanx presentention و سپس ok را كليك نماييد.
استفاده از office بر روي Web
يكي از ويژگيهاي 2000 Power Point گزينه Microsoft on the webمي باشد كه بر روي منوي help موجود است . اگر به اينترنت دسترسي داريد گزينه بسيار خوبي براي دستيابي به اشياء رايگان ، خبرهاي جديد جواب به سئوالات متداول ، دريافت كمك و موارد بيشتر مي باشد جهت استفاده از Microsoft on the web گزينه هاي help . officeon the web از نوار منو را انتخاب نماييد توجه داشته باشيد بايد قبل از استفاده از اين گزينه به اينترنت متصل باشيد.
شروع Auto content Wizard
با شروع2000 Power Point كادر مكالمه Power point به نمايش گذاشته مي شود( شكل 1 ) مي توانيد با استفاده از اين كادر مكالمه روش شروع كار را انتخاب نماييد . گزينه هاي اصلي شما ايجاد يك ارائه كار جديد و يا باز كردن يك ارائه كار موجود مي باشد . اين كادر مكالمه در هر بار استفاده از Power Point ظاهر شده و پس از نخستين نوبت ظاهر شدن ناپديد شده تا شروع مجدد power point .
گزينهwizard Auto conrent بهترين شروع يك ارائه كار مي باشد اين گزينه يك راهنما با چندين صفحه تصوير جهت ايجاد يك ارائه كار حرفه اي مي باشد كه شما را به سئوالات مربوطه در مورد ايجاد يك ارائه كار حرفه اي راهنمايي مي كند . مي توانيد از چند الگوي تعريف شده از قبل نيز استفاده كنيد كه شامل ايده ها ، متون شروع ارائه كار قالب بندي و سازمان دهي مي باشد.
نوارها
در Power Point نوارهاي زيادي هر كدام با كاربرد متفاوت وجود دارد ما چندين نوار را در زير توضيح مي دهيم .
1 ـ نوار منو
در اين نوار مي توان فرمانهايPower Point را انتخاب كرد اين نوار شامل دكمه هاي maximize . minimeze . close مي باشد اين دكمه ها بر روي پنجره ارائه كار تاثير گذار مي باشند و بر برنامه Power Point كه دكمه هاي نوار title آن را كنترل مي كند اثر ندارد . در منوهاي فهرستي تحت عنوان insert . view . Edit , file , help , slide , tools, format مي توان اكثر فرمانهايPower Point را پيدا كرد . پس از كليك كردن هر يك از عناوين منوي اصلي مي توان ساير اقلام را تحت آن منو با قرار دادن نشانه گر موس بر روي عناوين مشاهده كرد.
2 ـ نوار عنوان
كار اين مواد به نمايش گذاشتن عنوان ادامه كار شما و نام برنامه كاربردي مي باشد . اين نوار در بالاي صفحه تصوير قرار گرفته است . عنوان يك نام كلي مي باشد . نوار عنوان شامل دكمه هاي restore / maximize . minimize و close درست راست تصوير برنامه كاربردي 2000 Power Point مي باشد.
3 ـ نوار ابزار
نوارهاي ابزار شامل دكمه هاي كوچك با تصاوير گرافيكي بر روي آنها مي شوند . 2000 Power Point شامل چندين نوار ابزار از قبل تعريف شده مي باشد 2000 Power Point انعطاف پذيري كامل را در اختيارتان مي گذارد كه مي توانيد هريك از نوارهاي ابزار سفارشي يا نوار ابزار شخصي خود را ايجاد نماييد . سه نوار ابزار اصلي عبارتند از standrd . formating . drawing .
4 ـ نوارهاي مرور
اين نوارها براي مرور ارائه كار جاري استفاده مي شوند ، با كشيدن دكمه مرور در نوار مرور عموديPower Pointبه به نمايش گذاشتن screen tips اسلايد مورد نظر جهت نمايش را مشخص مي كند.
5 – نواروضعيت
اين نوار در پايين پنجرهPower Point قرار گرفته است و سه نوع اطلاعات را به نمايش مي گذارد .
1 ـ اسلايد جاري كه مشغول كار با آن مي باشيد و تعداد كل اسلايدهاي موجود در ارائه كار را .
2 ـ نوع طرح اسلايد جاري را
3 ـ در صورت فعال بودن speld check as you type يك شمايل كوچك مانند يك كتاب را با يك علامت بازگشت به صفحه كتاب ، در غير اينصورت ، اطلاعاتي را در قسمت سوم مشاهده نخواهيد كرد.
شروع يك ارائه كار جديد
اگر مي خواهيد يك ارائه كار جديد را در بين يكنوبت كاري ايجاد كنيد مراحل انجام كار به شرح زير مي باشد :
شروع كار جديد را وسيله Auro conters wizard شرح مي دهيم : ( شكل 3 )
1 ـ file . new جهت ظاهر شدن كادر مكالمه new presentation را انتخاب كنيد .
2 ـ كليد tab مربوط به General را در صورتي كه قبلا به نمايش گذاشته نشده كليك كنيد.
3 -Auto conrend wizard را كليك كنيد.
4 –OK را جهت شروع wizard كليك نماييد.
طرح ارائه كار
الگوها كه مي توان آنها را طرح ارائه كار نماييد طرح يك دست و ثابتي را براي اسلايدها مرام مي سازد براي انتخاب يك طرح ارائه كار مناسب جهت انجام كارتان مراحل زير را پيش گيريد ( شكل 4 )
1 ـ file . new را جهت ظاهر شدن مكالمه new predentation را از منو انتخاب كنيد.
2 ـ كليد tab مربوط به design templateرا كليك نماييد.
3 ـ طرح مورد نظر را انتخاب كنيد و OK را بفشاريد.
ارائه كار خالي
با شروع يك ارائه كارجديد شايد مجبور باشيدبيش از حد نياز بر روي ارائه كار وقت صرف نماييد از Autocontent wizard ياطرحهاي از پيش ساخته شده مي توان استفاده كرد. در هر حال جهت باز نمودن يك ارائه كارخالي مراحل زير را پيش گيريد.
1file . new راجهت باز نمود كادر مكالمه new persentation از منو انتخاب كنيد.
2ـ كليد tab مر بوطه به generalرا كليك نماييد.
3 ـ blank presentation و سپس ok را كليك كنيد.
ترسيم اشكال درPower Point
ويژگيهاي ترسيمي جالبي در 2000 Power Point موجود مي باشد .
چگونگي ترميم خطوط و متصل كننده ها :
2000 Power Point شامل 6 نوع خط جهت انتخاب مي باشد سه خط مستقيم و سه خط منحني . براي ترسيم يك خط مستقيم به صورت زير عمل مي كنيم :
1 ـ از نوار ابزار drawing گزينه هاي lines , Autoshops را جهت به نمايش گذاشتن زير منوي line انتخاب كنيد.
2 ـ يك سبك خط را كليك كنيدdouble Arrowيا line . Arrow
3 ـ موس را به محدوده اي كه مي خواهيد خط را شروع كنيد انتقال دهيد .
4 ـ كليد چپ موس را كليك نموده و نگه داريد.
5 ـ موس را به مكاني كه خط بايد تمام شود كشيده سپس كليد موس را رها كنيد ،
اگرمي خواهيد يك خط مستقيم يا زاويه دار رسم نماييد كليد shift را هنگام كشيدن موس نگه داريد اين روش ترسيم خط را با زاويه 15 تنظيم مي كند و اينكار باعث سهولت انجام عمليات مي شود . با نگه داشتن كليد ctrl هنگام كشيدن موس باعث مي شود كه خط از دو طرف نقطه شروع ترسيم شود . با نگه داشتن ctrl + shift درحين كشيدن موس يك خط مستقيم از هر دو جهت را ترسيم خواهيد نمود.
جهت متصل نمودن اشياء مي توان از سر نوع خط متصل كنندهPower Point استفاده كرد : مستقيم ، زاويه دار ، منحني ، مراحل زيرا را دنبال كنيد .
1 ـ از نوار ابزار drawing گزينه هاي Auto shapes . conetrs را جهت ظاهر شدن زير منوي connected كليك كنيد .
2 ـ نوع متصل كننده مورد نظر را كليك كنيد.
3 ـ موس را بر روي اولين شكل جهت متصل نمودن قرار دهيد .
4 ـ يك مكان اتصال آبي رنگ را كليك كنيد.
5 ـ موس را بر روي دومين مني قرار دهيد و مكان اتصال آن راكليك كنيد..
كار با خطوط
مي توانيد از صدها روش جهت قالب بندي يك خط استفاده نمود . Power Point امكان تغيير ظاهري هر نوع خط ترسيم شده را فراهم كرده است . خصوصيات مختلف خطوط را در زير بيان ميكنيم :
1 ـ سبكهاي خط : براي تغيير سبك يك خط به صورت زير عمل ميكنيم .
اول خط مورد نظر را جهت قالب بندي انتخاب كنيد.
دوم با انتخاب گزينه هاي formet , Aurher از منو كادر مكالمه format Autoshape را باز نماييد.
سوم : كليد tab مربوط به colors and line را كليك كنيد.
چهارم : در زير قسمت lino از ليست فهرست Color يك رنگ يا يك نقش را انتخاب كنيد.
2 ـ تيركها : به سادگي مي توان تيركهاي بر روي يك خط را قالب بندي نمود شايد نياز به يك تيرك را ديد يا اينكه متوجه شويد تيرك شما پس از ترسيم در انتهاي غلط خط قرار گرفته است . مي توانيد چندين تيرك متفاوت را انتخاب و استفاده نماييد. براي تيركهاي دو سر ميتوانيد سبك و اندهز متفاوت براي دو انتهاي خط داشته باشيد ( شكل 5 )
استفاده از سايه گذاري و جوله هاي سه بعدي
سايه گذاري به اشياء Power Point عمق مي دهد مي توان به هر شي Power Point سايه گذاري اضافه كرد كه اين اشياء مي توانند متن ، clip Art خطوط Auto shap اشكال آزاد ، نموداره و Word Art و .. باشند .
مراحل زير جهت اضافه نمودن سايه گذاري بر روي يك شي را دنبال مي كند:
1 ـ شي مورد نظر را جهت اضافه نمودن سايه گذاري انتخاب كنيد.
2 ـ دكمه shadow را از منو ابزار drawing جهت باز نمودن زير منوي shadow كليك نماييد.
3 ـ سبك سايه گذاري مورد نظر رابه طوري كه در شكل 6 مي بينيد كليك كنيد.
مراحل زير جهت تغيير رنگ سايه گذاري را دنبال كنيد :
1 ـ شي مورد نظر را جهت ويرايش انتخاب كنيد.
2 ـ دكمه shadow از نوار ابزار drawing را جهت باز نمودن زير منوي shadow كليك نماييد.
3 ـ با كليك نمودن shadow setting نوار ابزار shadow setting را به نمايش بگذاريد.
4 ـ تيرك فهرستي shadow color را به طوري كه ( در شكل 7 ) مي بينيد كليك نماييد.
5 ـ يك رنگ انتخاب با more shadow color را كليك و سپس از كارد مكالمه color رنگ مورد نظر را انتخاب كنيد.
ايجاد نمودارها و اشكال گرافيكي به وسيله microsoftGraph
نمودارها و اشكال گرافيكي يك وسيله بصري عالي براي ارائه كار داده هاي ارقامي هستند . 2000 Power Point از برنامه microsoft Graph جهت ايجاد نمودارها و اشكال گرافيكي براي دروني سازي در ارائه كار استفاده مي كند . اكثر نمودارها را مي توان به صورت دو بعدي يا سه بعدي به نمايش گذاشت و تقريبا تمام خصوصيات آنها را طبق نياز خود قالب بندي كرد.
ذخيره سازي يك نمودار به عنوان يك نوع نمودار سفارشي
1 ـ گزينه هاي chart . chart type را از منو جهت باز نمودن كادر مكالمه chart type انتخاب كنيد ( شكل 8)
2 ـ كليد tab مربوط به cusrom type را كليك نماييد.
3 ـ user define را براي نوع نمودار انتخاب نماييد.
4 ـ با كليك نمودن add كادر مكالمه add custom chart type را انتخاب نماييد.
5 ـ در كادر name نمودار را نام گذاري كنيد.
6 ـ در سمت تمايل در كادر describtion توضيحاتي را type كنيدو دكمه ok راكليك كنيد.
هر نموداري از يكسري ايجاد مي شود ، وارد نمودن داده ها در كار برگ آسان مي باشد . اگر اطلاعات را از قبل در كار برگ الكل داشته باشيد مي توانيد به سادگي آنرا به نمودار كپي يا وارد نماييد.
خروج از microsoft Graph
مانند ساير اشياء دروني سازي شده با كليك نمودنخارج محدوده نموداراز microsoft Graph خارج شديد . جهت ويرايش يك نمودار دوبار نمودار راكليك نماييد.
ايجاد صفحات web
2000 Power Point امكان ذخيره سازي ارائه كار را در قالب بندي HTML شبكه جهاني وب فراهم ساخت است تا بتوانيد آنها را بر روي يك پايگاه وب قرار دهيد. اگر چه تبديل يك ارائه كار به قالب بندي استاندارد فايل اينزنت به سادگي يا استفاده ازPower Point صورت ميگيرد بهترين ابزار جهت ايجاد يك پايگاه web نمي باشد .
انتشار يك ارائه كار به عنوان يك صفحه web
قبل از نثر ارائه كار خود به عنوان يك فايل HTML مي توانيد چگونگي وضعيت ظاهري آنرا بر روي يك صفحه وب پيگيري نماييد.پيشگيري يك ارائه كار موجود به عنوان يك صفحه وب مراحل زير را در پيش دارد ( شكل 9 )
1 ـ اگر ارائه كار از قبل باز نمي باشد آنرا با انتخاب file , open از منو باز نماييد . اگر باز مي باشد فايل را با انتخاب file , save از منو ذخيره نماييد.
3ـ ازمنو گزينه هاي از file . Web page prewien انتخاب نماييد. جهت مشاهده هر يك از صفحات ارائه كار عنوان مورد نظر را در پنجره slide navigation كليك كنيد و در پايان مي توانيد از برنامه entetnet explorer خارج شويد . ارائه كاري را كه ايجاد كرده ايد ميتوانيد سريعا بر روي وب قرار دهيد . قبل از قرار دادن بايد فايل ارائه كار را به قالب بندي مناسب تبديل نماييد. يك ارائه كار Enternet مجموعه اي از HTML و فايل هاي گرافيكي مي باشد . Power Point شامل گزينه هايي مي باشد ك به سادگي امكان ذخيره سازي و تبديل يك ارائه كار استاندارد به قالب بندي externet را فراهم مي سازد . البته اين موضوع جاي بحث مفصلي دارد ولي ما بهعلت محدود بودن اطلاعاتمان در اين زمينه از پيگيري آن صرف نظر مي كنيم .
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن