سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
در مسير جاده اي مشهد، شانديز، منطقه اي قرار دارد كه به ويراني معروف است اين منطقه داراي زمستان هاي سرد و تابستان هاي معتدل مي باشد و خاك آن نيز به لحاظ نزديكي به رودخانه اي شانديز و بستر گسترده ي آن شني و شيستي مي باشد و هم چنين از نفوذ پذيري مناسبي برخوردار است و از نظر كشاورزي چنان چه از خاك حاصلخيز مخلوط گردد وضعيت مناسبتري خواهند داشت.
اين منطقه و همچنين روستايي كه در آن نواحي شكل گرفته قدمتي چند صد ساله دارد اين طيف با وجود بناهاي تاريخي و رباطي كه در همين منطقه قرار دارد روشن مي شود كه در قرون هفتم و دهم هـ . ق پرشوري در عرصه هاي اسلامي از جمله تصرف، وقف، و تاريخ و ... داشته است.
به طور كلي اين منطقه از اواخر سده ي هفتم هجري محل آمد و شد عرفاي خط ي توس قرار گرفت و به محلي شناخته شده و معروف مبدل گشته است كه به ظاهراً از اوايل سده ي نهم در متون و اسناد معتبر درج شده است.
در دهه ي اوليه سده ي هشتم (اواخر دروه ايلخاني) خانقاهي در اين منطقه احداث گرديده اين مكان محل استقرار و زندگي برخي عرفا و صوفيه از نسل شانزدهم امام سجاد عليه السلام گرديد و در ادوار بعدي پس از دفن يكي از همان شيوخ در سكوي غربي آن تغيير كاربردي يافته.
به آرامگاه يا زيارتگاهي در نظر مردم مبدل گشته است.
اصل بنا از حالت گچ و آجر مي باشد كه بر روي پي اي به ابعاد cm 60Î60 بنا شده است مصالح اين پي لاشه و ملات ماسه آهك مي باشد دور تا دور بنا تا ارتفاع تقريباً 80 cm سنگ هاي لاشه قرار گرفته كه فاصله آن با خود بنا به وسيله خاك هاي دست ريز پر شده است و بر روي آن آسفالت اجرا شده است اين سكو كه در دوره هاي اخيرا اجرا شده كاملاً الحاقي بوده و از ابعاد آن m 22Î19 مي باشد. اين سكو با توجه به اجراي غير اصولي كه دارد به بنا آسيب هاي زيادي وارد كرده است. به اين ترتيب كه خاك هاي دستي اطراف بنا رطوبت را در خود نگه داشته و به آجرهاي پاي بنا منتقل مي كرده اند و آجرها نيز اين رطوبت جذب شده را به آجرهاي بالاتر منتقل مي كرده اند به اين ترتيب بنا از پايين دچار نفوذپذيري شديد رطوبت شده است. طرح اصلي بنا تقريباً چهار گوش و به ابعاد m5/21Î8/18 مي باشد. و به طور كلي به يك گنبد و فضاي زير آن و همچنين چهار ضلع در چهار جهات خلاصه مي شود كه سه ضلع شمالي و جنوبي و شرقي آن داراي سردر ورودي و ايوان مي باشد و ضلغ غربي طرحي متفاوت از ديگر انواع اضلاع دارد و فاقد ايوان و سردر مي باشد.
دو ضلع شمالي و جنوبي كه در جهت مخالف هم قرار دارند قرينه يكديگرند ولي بر روي هر يك از اين دو ضلغ قرينگي در ديوارهاي طرفين ايوان به چشم نمي خورد و ارتفاع اين ديوارها نيز در يك تراز قرار ندارند. احتمال مي رود ورودي هاي موجود در اين ضلغ در گذشته با تيغه هاي چوبي يا طرح هاي مشبك خاصلي عامه مردم مي باشد كه ورود به چنين مكاني بايد از جهت انتهاي قبر باشد. بدين منظور ورودي بنا در ضلغ شرقي كه روبروي سكوي قبر قرار دارد تعبيه شده است كه قطعاً ايواني رفيع تراز ديگر اضلاع داشته است ولي هم اكنون داراي ايواني همانند ديگر اضلاع مي باشد.
در طرفين مدخل شرقي دو پلكان به منظور ورود به پشت بام تعبيه شده است كه در طول مدت حيات اين بنا پله سمت چپ به طول كلي تخريب شده و به و به فضاي خالي مكعبي شكل كه تا روي بام ادامه دارد تبديل شده است به منظور حفظ ايمني سقف آن با تيرهاي چوبي و آجرهاي مربع به ابعاد cm30Î30 شكل پوشش داده شده است اما در سمت راست ايوان كليه پله ها به استثناي چندين پله ي اول در جاي خود باقي هستند در اين ضلع قرينه سازي در ديوارهاي طرفين ايوان به چشم مي خورد ولي ارتفاع اين ديوارها در يك تراز قرار نمي گيرد.
ضلغ غربي كه روبه روي مدخل اصلي بنا (ضلع شرقي) قرار دارد داراي سكويي در وسط و دو اتاقك معروف به چله نشين در طرفين مي باشد ديوارهاي هر دو اتاق تا زير قوس سقف با اندود گچ پوشش داده شده اند و ريز سقف آجر كاري تزئين شده كه به روش پر گرديده است و همچنين اجراي قوس ها و دورهاي پوشش دهنده ي اتاق ها به روش رومي مي باشد. در ديوارهاي انتهايي هر دو اتاق بر روي دو پايه بنا شده كه در زير اين قوس راه ارتباطي اتاق ها با فضاي زير گنبد نمايان مي شود اين مسير ارتباطي با ارتفاعي بسيار كوتاه و عرضي باريك تعبيه شده به گونه اي كه به ظاهر مي تواند بي ارتباط با فضاي داخلي بنا باشد و در سكوي مياني اين ضلع (غربي) مقبره اي فاقد سنگ و كتبيه قرار دارد كه به انتهاي آن به نسبت مدخل اصلي بنا (ضلع شرقي) ختم مي شود. ديوارها و سقف اين سكو با اندود گچ پوشش داده شده اند. و سقف اين سكو نيز قوس وارد مي باشد كه در روي بام از ساير قسمتها كمي بلندتر مي باشد.
علاوه بر سكوي مياني ضلع غربي، فضاي زير گنبد كه توسط چهار ديوار محصور شده است نيز مي توان جزء فضاهاي داخلي بنا به حساب آورد اين فضا در حال حاضر از سه ضلع شمالي و جنوبي و شرقي به بيرون راه مي يابد و سقف غرب به واسطه دالان هاي ارتباطي اتاق هاي چله نشين به بيرون راه مي يابد گنبدي كه اين فضا را پوشش داده دو پوسته مي باشد كه به روش عرق چين اجرا گرديده و از نوع گنبدهاي سه بخشي تند به حساب مي آيد.
بناي مورد نظر در طول تاريخ حياتش بارها مورد مرمت قرار گرفته است كه متاسفانه در همه موارد غير اصولي بوده و آسيب هايي را به بنا وارد آورده بدين علت بسياري از آثار اوليه مربوط به ساخت بنا از بين رفته است و آنچه باقي مانده نشان مي دهد كه مصالح اصلي بنا از جنس آجر و ملات گچ مي باشد و فاقد هرگونه تزئينات كاشيكاري است. تنها تزئينات بنا را مي توان در، چند اختلاف سطح در نماي خارجي به خصوص اطراف سردرها و ايوان ها و ورودي هاي بنا و هم چنين رسمي بندي هاي گچ بري شده موجود در زير گنبد دانست كه اين رسمي بندي هاي مربوط به بناهاي دروه ي تيموري مي باشد.
از ديگر تزئينات بنا مي توان به آجركاري هاي اجرا شده به روش پر در زير قوس اتاق هاي طرفين ضلع غربي و هم چنين طاقچه هاي موجود در ديوارهاي طرفين اين اتاق ها و ايوان ها اشاره كرد الحاقاتي كه در ادوار مختلف به اين بنا شده آسترهاي سيماني و گچي بر روي نما و همچنين استفاده از تيغه هاي آجري در برخي قسمت ها مي باشد ضلع شرقي و جنوبي آستر گچي كه بر اثر گذشت زمان و وجود عوامل جنوبي قسمت هايي از آن تخريب شده است به منظور حفاظت از بنا در برابر باد غالب مضر جهت بارش باران و برف ضلع شمالي و غربي با آستر سيماني پوشش داده شده است كه اين امر آسيب هاي فراواني را به بنا وارد كرده به اين ترتيب كه رطوبت هاي جذب شده از طريق خاك هاي دست زير سكو، به پاي بنا به قسمتهاي بالاتر منتقل شده و از طرفي رطوبت هاي نفوذ كرده از روي بام نيز به قسمت هاي پايين تر انتقال داده شده كه با وجود آسترهاي سيماني بر روي سطح اين دو ضلع، جريان هم به اين قسمت ها راه پيدا نمي كرده است و به اصطلاح بنا جاي تنفس نداشته است كه اين امر موجب فرسودگي مصالح شده است.
از ديگر الحاقات تيغه هاي آجري هستند كه در ضلع غربي به بنا اضافه شده اند اتاق ها طرفين اين ضلع به طور كامل با تيغه هاي آجري مسدود شده اند و از فضاي محصور شده داخلي اتاق ها به عنوان انباري استفاده مي شود. طاق موجود بر روي نماي سكوي مياني با تيغه هاي آجري مسدود شده و در بالاي آن يك پنجره مربع شكل به عنوان الحاق بندي به اين قسمت اضافه شده است پوشش بام نيز به اين صورت است كه روي سازه ي پوشش سقف كه آجري مي باشد با خاك دست زير تا ارتفاع ؟؟؟ پر شده است و روي آن نيز آسفالت اجرا شده كه كاملاً غير اصولي بوده و در حال حاضر اين آسفالت داراي ترك هايي مي باشد كه رطوبت را به واسطه ي اين ترك ها به زير سقف انتقال مي دهد سطح گنبد دو پوسته اين بنا روش عرق چين اجرا گرديده نيز با آسفالت پوشش داده شده است و روي آن آستر سيماني اجرا گرديده است. اين آستر كاملاً غير اصولي بوده و آسيب هاي قابل توجهي را به اين قسمت وارد كرده است.
به علت آسفالت اجرا شده بر روي سطح گنبد رطوبت به قسمت داخلي گنبد نفوذ كرده و با وجود آستر سيماني اين رطوبت در داخل مصالح باقي مانده كه موجب فرسودگي اندودهاي گچي زير گبند و هم چنين تخريب قسمت هايي از رسمي بندي هاي موجود در چهار كنج قرار گرفته در زير گنبد، شده است.
گزارش كارگاه و شرح مختصري از مراحل اجراي كار:
1 – بام سازي
2 – بازسازي گبند
3 – نماسازي
4 – كف سازي
5 – نورپردازي
1 – بام سازي
1 – 1 برداشت خاك هاي دست ريز
1-2 دو غاب ريزي
1-3 اجراي غوره گل
1-4 ريختن خاك كوبيده شده و اجراي پاره چيني
1-5 اجراي اندود سيماني
1-6 اجراي ايزوگام
1-7 اجراي آجر فرش و دوغاب ريزي
سطح بام كمتر تا ارتفاع خرندها با خاك دست ريز پوشيده شده بود و بر روي آن قيرگوني فرسوده اي قرار داشت كاملاً پاكسازي شده پس از آن ملات ها و آجر هاي فرسوده اي كه سازه ي بام را تشيكل مي دادند در بعضي قسمتها برداشت شدند آجر هاي سالم در اين قسمت ها جايگزين شدند و به منظور بندكشي از ملات ماسه گچ استفاده شد در مرحله بعدي يك لايه غوره گل cm20 بر روي سطوح ترميم شده اجرا شد. (آب و خاك رس ورز داده شد).
و روي آن خاك كوبيده شده ريخته شد سپس پاره چيني به وسيله آجر چيني اجرا گرديد كه در اينجا پاره چيني با مصالح جديد نقش پركننده دارد. پس از اجراي اين مراحل يك لايه اندود سيماني بر روي سطح در نظر گرفته شد كه بستر مناسبي را براي ايزوگام به وجود آورد.
در مرحله نهايي آجر فرش با آجرهاي مربع شكل به ابعاد 30Î30 سانتي متر اجرا شد و به منظور پوشش بندهاي آجري از ملات شن و گچ استفاده شد.
باسازي خرند ها نيز به اين ترتيب مي باشد كه ابتدا خرندهايي كه به منظور افزايش شيب سطح بام در بعضي قسمتها بر روي يكديگر اجرا شده بودند برداشت شدند. در مرحله بعدي پس از حذف اين الحاقات از روي خرندهاي هم پيوند با بنا، ترميم هاي خرندهاي موجود صورت گرفت به اين ترتيب كه كليه بندهايي بين آجرها با قلم و چكش تراشيده شوند و با ملات سالم مجدداً بند كشي شوند.
2 – بازسازي گنبد
2-1 برداشت ايزوگام فرسوده
2 – 2 برداشت خاك هاي اضافي و آجرهاي فرسوده
2-3 اجراي دوغاب شن گچ
2-4 اجراي رينگ بتني دور گنبد
2-5 اجراي اندود سيماني
2-6 بدست آوردن تناسبات گنبد
2-7 اجراي آجر فرش و دوغاب ريزي
ايزوگام فرسوده ي موجود بر روي سطح خارجي گنبد برداشت شد (كه اجراي آن بر روي گنبد غير ضروري و غير اصولي بوده به دليل اينكه شيب گنبد آب باران و برف را به سمت پايين هدايت مي كند) و همچنين خاك هاي اضافي و آجرهاي فرسوده از روي سطح گنبد پاك سازي شوند پس از انجام اين مراحل سازه اصلي گنبد كه آجري مي باشد و به روش عرق چين اجرا گرديده نمايان شد سپس عمليات بازساي بر روي آن به اين ترتيب آغاز شد كه در مرحله اول بندهاي بين آجرها به وسيله ي قلم و چكش تراشيده شدند و سپس از گرد و غبارزدايي سطح تراشيده شده، از دوغاب شن گچ براي بندكشي آنها استفاده شد سپس يك لايه اندود سيماني بر روي سطح سيماني ترميم شده اجرا گرديد به منظور جلوگيري از كمانش و از هم پاشيدگي سازه گنبد، دور تا دور آن در قسمت انتهايي به وسيله يك رينگ بتني پوشيده شد. در مرحله بعدي به منظور بدست آوردن تناسبات قوس گنبد و تشخيص نوع آن از يك شمشه ي سه متري به عنوان سطح تراز و مبناي اصلي ارتفاع استفاده شد به اين ترتيب كه شمشه بر روي بلندترين نقطه گنبد به شكل افقي قرار داده شد و با استفاده از آن ارتفاعات متغير، از روي سطوح شيبدار قوس گنبد، تا ارتفاع قرارگيري شمشه اندازه گيري و مشخص شد بر طبق مشخصات تناسبات بدست آمده و تطبيق آن با بناهاي گنبدار ساخته شده ي همزمان با ساخت اين بنا رباط ويراني و مسجد شا، مشخص شد كه نوع گنبد «سه بخشي تند» مي باشد.
پس از مشخص شدن نوع گنبد در مرحله بعدي به منظور بازسازي قدس گنبد به شكل فني و اصولي، از يك قالب چوبي به عنوان الگوكار (شابلون) استفاده شد.
اين قابليت از راس گنبد تا پاي آن قرار داده شد با قرارگيري اين قالب در محل مذكور و چرخاندن آن به دور گنبد كرم هايي بدست آمد كه فاصله اين كرم ها در تمام نقاط از راس و مركز گنبد به يك اندازه بودند در مرحله بعدي بين اين كرم ها با ملات سيمان پر شد سپس روي سطح سيماني ايجاد شده، آجر كاري و دو غاب ريزي با ملات شن گچ اجرا گرديد.
3 - نماسازي
3-1 نماسازي داخلي
3-1-1 برداشت لايه هاي گچي از روي ديوار
3-1-2 ترميم نواحي رطوبت زده
3-1-3 بازسازي رسمي بندهاي سقف
ديوارهاي داخلي نيز مانند ساير قسمت ها در طول دروه هاي مختلف تاريخي مورد مرمت قرار گرفته است و در هر دوره الحاقاتي داشتند كه در اين قسمت مي توان به هفت لايه گچ اجرا شده بر روي يكديگر اشاره كرد كه به علت ناپيوند بودن لايه ها با سطح زيرين ترك هاي عميقي بر روي سطح ديوار ايجاد شده است.
در هنگام برداشت لايه ها از روي يكديگر، اسناد تاريخي پراكنده اي يافت شدند اين اسناد دست خط هايي هستند كه در سده هاي متوالي قمري بر روي ديوار به يادگار نوشته شده اند كه مشخص كننده قدمت اين بناي تاريخي مي باشند.
به منظور حفظ و ماندگاري اين اسناد طلق هاي يك تكه ي شفافي انتخاب شد و در جلوي ديورها با فاصله ي مناسبي، تا ارتفاع لايه هاي گچ قرار داده شد كه در همين فاصله پرژكتورهاي كف نيز قرار دارند. ترك هاي ايجاد شده به سطوح داخلي- ديوارها در زير طاق ها- نيز با ملات مخصوص پر شدند (چسب چوب و چتايي) و سطح آن ها با ملات گچ اندود شد.
سطوح گچي رطوبت زده ي زير سقف خروخي و برخي قسمت ديوار كه دچار فرسودگي شده بودند به طور كلي تراشيده شدند و با ملات سالم ترميم سازي شدند.
بازسازي رسمي بندي هاي قرار گرفته در چهار كنج زير سقف نيز به اين ترتيب بود كه تناسبات هندسي موجود به وسيله شاقول بر روي زمين منتقل شدند كه بر اساس اين تناسبات نقشه هاي آن نيز با ابعاد و اندازه هاي دقيق و فني تهيه شدند. طبق همين نقشه هاي كليد رئوس و الاع كچ بري هاي مذكور، به وسيله ميلگردهاي خم خورده، به سقف و قسمت هايي از ديوار محكم شدند سپس فضاي بين اين ميلگردها را با رابيتس پوشش داده شد و سطح روي آنها با ملات گچ اندود شد.
3-2 نماسازي خارجي
3-2-1 حذف الحاقات
3-2-2 برداشت آجرهاي فرسوده و جايگزيني آجرهاي سالم (پيوندي)
3-2-3 بندكشي
به طور كلي الحاقات بنا شامل آسترهاي گچي و سيماني بر روي سطح نما و همچنين تيغه هاي آجري مسدود كننده در بعضي از قسمتها مي باشد. كه با برداشت و حذف اين تيغه ها، قسمت هاي مورد نظر (باز شوها و بالاي سردرها) به كاربري اوليه خود مبدل شدند.
از ديگر الحاقات آسترهاي گچي و سيماني بودند كه با حذف آنها نماي آجري نمايان شد. اين نماي آجري يا به عبارت ديگر سازه ي اصلي بنا، به علت نفوذ رطوبت هاي صعودي و نزولي و ماندگاري اين عوامل در داخل مصالح و همچنين عدم تنفس بنا به خاط وجود آسترهاي سيماني، هميشه مرطوب بوده كه اين امر موجب فرسودگي مصاحل در اكثر قسمتها شده است.
آجرهاي فرسوده كه ابعاد آنها 30Î30 سانتي متر بود تا عمق 5 سانتي متري از داخل ديوار به وسيله ي قلم و چكش تراشيده شدند پس از آن آجرهاي سالم با همين ابعاد كه به دو يا سه قسمت تقسيم شده بودند به صورت نمايي و روكار با ملات گچ در قسمت هاي تراشيده شده ي ديوار جايگزين شدند. در مرحله ي بعدي بندكشي بين اين آجرها اجر اشد. پس از نماسازي كليه سطوح به روش مذكور، به علت عدم تناسب و سازگاري، جنس مصاحل توكار و روكار، لكه هايي روي سطح نما پديدار شدند كه براي از بين بردن اين لكه ها، نما كلاً از بالا تا پايين با چرتكه ي سيمي شسته شد و پس از آن به منظور يك دست كردن رنگ آجرهاي روكار بر سطح نما خاك منطقه ريخته شد.
3-2-1 شرح مختصري از نماسازي بر روي ضلع غربي:
الف: حذف تيغه هاي الحاقي اتاقهاي طرفين (چله نشين)
ب: حذف تيغه ي الحاقي سكوي مياني
ج: پوشاندن پنجره مربع شكل قرار گرفته در بالاي طاق سكوي مياني سطح نماي اين ضلع با آستر سيماني پوشش داده شده بود كه به طور كلي برداشت شد. سپس عمل پيوندي بر روي نم و سطوح فرسوده ي اين ضلع انجام گرفت.
از ديگر الحاقات حذف در اين ضلع، تيغه هايي بودند كه اتاق هاي طرفين (چله نشين)، اين ضلع را مسدود كرده بودند پس از حذف آنها، نماي داخلي اين اتاق ها تا قبل از شروع قوس پوششي سقف با ملات گچ اندود شدند. طبق شواهد و قرائن موجود در گذشته نيز با همين ملات پوشش داشته سقف اين اتاق ها با آجركاري پوشش داده شده اند كه به منظور ترميم آن بندهاي آجري فرسوده با قلم و چكس تراشيد شدند و به وسيله ملات گچ بندكشي شدند.
تيغه مستطيل شكلي نيز، بين اين اتاق ها بر روي نما سكوي مياني، قرار داشت كه پس از بررسي گمانه زني و همچنين شواهد يافت شده از روي در آجرهاي چيده شده مشخص شد اين قسمت در ابتدا طاق بوده كه، با يك تيغه آجري مسدود شده است به همين دليل در بالاي آن يك پنجره ي مربع شكل به عنوان الحاق بعدي به اين قسمت اضافه شده است:
تيغه ي مستطيل شكل آجري برداشت شد سپس طرح مشبك آجري جايگزين آن شد. پنجره ي بالايي آن نيز در هنگام نماسازي با يك تيغه آجري پوشانده شد.
3-2- شرخ مختصري از نماسازي بر روي ضلع شرقي
الف: حذف الحاقات گچي
ب: برداشت آجرهاي فرسوده و جايگزيني آجرهاي سالم
ج: بندكشي
د: بازسازي پله ها
در مرحله اول آستر گچي موجود بر روي سطح اين ضلع حدف شد، پس از آن آجرهاي فرسوده تراشيده شدند و جاي خالي آن ها به وسيله آجرهاي سالم برش خورده پر شد. كل سطح نماي اين ضلع به همين ترتيب با آجرهاي سالم جايگزين شدند سپس عمل بند كشي انجام گرفت.
قسمت هاي داخلي ايوان-زير طاق يا سقف ايوان، ديوارهاي طرفين و همچنين طاقچه ها- با ملات گچ اندود شدند كه طبق شواهد موجود قبلاً نيز با همين ملات پوشيده شده بودند. در طرفين طاق بالاي ورودي دو حفره ي مربع شكل قرار دارد كه در قديم نقش سازه اي داشته است كه اكنون نيز اين حفره ها مسدود نشدند و به عنوان شواهد تاريخي در جاي خود باقي هستند.
از ديگر اقدامات صورت گرفته بر روي اين ضلع، پر كردن شكاف ايجاد شده در قسمت بالاي ايوان سر تيزه ي طاق مي باشد كه به منظور ترميم آن، شكاف موجود با ملات مخصوص چسب چوب و چتايي پر شد و سطح روي آن به وسيله آجرهاي سالم با قسمتهاي ديگر پيوند داده شد.
بر روي كنج ديوار سمت راست ايوان نيز دو خرند بر روي يكديگر اجرا شده بودند كه اين امر به دليل افزايش شيب سطح بام بوده است. اقدامي كه در اين زمينه صورت گرفته است برداشت خرند اجرا شده از روي خرند قبلي و همچنين ترميم و بازسازي خرند اوليه به وسيله ي آجرهاي سالم و بندكشي با ملات جديد مي باشد.
در طرفين ايوان، اين ضلع دو راه پله به منظور دسترسي به پشت بام تعبيه شده است كه پله هاي سمت راست تا ارتفاع پله ي دوم به وسيله خاك پر شده بودند و اولين پله در اين قسمت تخريب شده بود كه پس از تخليه خاك ها، اولين پله به ارتفاع يك خرند بازسازي شد. و پس از آن بقيه پله ها از ابتدا تا آخرين پله كه به پشت بام ختم مي شود، با آجرهاي سالم جايگزين و بند كشي مجدد، ترميم شدند.
پله هاي سمت چپ ايوان به طور كلي تخريب شده بودند و به يك نماي فضاي معكبي شكل كه تا روي پشت بام امتداد داشت، تبديل شده بودند و به لحاظ ايمني، سقف اين قسمت با تيرهاي چوبي و آجرهاي مربع شكل پوشيده شده بود كه پس از حذف اين الحاقات و آماده سازي فضا براي اجراي پله ها، مراحل بازسازي آغاز گرديد.
با توجه به قرينه سازي پله ها در طرفين ايوان، راه پله ي تخريب شده ي سمت چپ بر اساس پله هاي موجود در سمت راست از ابتدا تا روي بام به صورت كاملاً قرينه بازسازي شدند. بر روي ديوار اين راه پله در جهت همين ضلع (شرقي) حفره ي مستطيل شكل باريكي قرار دارد كه نقش هوا كش را براي پله ها ايفا مي كند به همين مسدود شده و در جاي خود باقي است.
3-2-3 شرح مختصري از نماسازي بر روي ضلع شمالي
الف: حذف الحاقات سيماني
ب: ترميم شكاف هاي ايجاد شده بر روي سطح نما
ج: برداشت آجرهاي فرسوده و جايگزيني آجرهاي سالم
د: بندكشي
در مرحله اول آستر سيماني كه بر روي سطح نما وجود داشت تراشيده شد و پس از آن آجرهاي فرسوده تا عمق پنج سانتي متر از داخل ديوار تراشيده شدند و آجرهاي سالم جايگزين آنها شدند سپس بندكشي با ملات سالم اجرا گرديد.
ديوار سمت راست ايوان نيز از قسمت خرند بام تا روي پي دچار شكاف نستباً عميقي شده بود كه پس از پر كردن شكاف به وسيله ملات مخصوص چسب چوب و چتايي سطح روي آن با آجرهاي سالم به طرفين شكاف پيوند داده شد. سپس قسمت بالاي اين شكاف كه خرند و قوس اجرا شده بر روي ديوار را نيز دچار آسيب كرده بود ترميم شد.
از ديگر اقدامات انجام شده بر روي اين ضلع برداشت خرندي مي باشد كه بر روي خرند قبلي در قسمت كنج ديوار سمت چپ ايوان اجرا شده بود. اقدامات منظور شده در اين زمينه به اين ترتيب مي باشد كه دومين خرند اجرا شده بر روي سطوح قبلي كاملاً حذف شد و آجرهاي بندكشي هاي خرند اوليه به طور كامل با مصالح جديد جايگزين شدند. ديوار سر در ايوان ديوار بالاي تيزه ي طاق نيز با آجرهاي سالم جايگزين و ملات جديد بندكشي شد قسمت داخلي ايوان كه شامل زير طاق، ديوارهاي طرفين و همچنين طاقچه ها مي باشد با ملات گچ اندود شد و كف آن نيز با آجر فرش پوشش داده شد.
در قسمت داخلي ايوان در حفره ي مربع شكل در طرفين طاق بالاي ورودي موجود است كه اين حفره ها در گذشته نقش سازه اي داشتند و هم اكنون نيز به عنوان شواهد تاريخي در جاي خود باقي اند در هنگام نماسازي مسدود نشده اند.
3-2-4- شرح مختصري از نماسازي بر روي ضلع جنوبي
الف: حذف الحاقات گچي
ب: ترميم شكاف هاي ايجاد شده بر روي سطح نما
ج: برداشت آجرهاي فرسوده و جايگزيني آجرهاي سالم
د: بندكشي
در مرحله اول آستر گچي كه بر روي سطح نماي اين ضلع قرار داشت تراشيده و برداشت شد و پس از آن به منظور ترميم سطوح آجري فرسوده شده ي زير آستر، كليه مصالح فرسوده تراشيده شدند و آجرهاي سالم با بندكشي جديد جايگزين آنها شدند.
خرندهاي ديوارهاي طرفين ايوان و همچنين خرند خود ايوان كه فرسوده و در برخي قسمتها تخريب شده بودند با آجرهاي سالم و بندكشي مجدد، ترسيم شدند.
در سمت چپ ايوانع سطح روي ديوار دچار شكافي از قسمت خرند بام تا روي پي شده بود كه به منظور پركردن اين شكاف از ملات مخصوص چسب - چوب و چتايي استفاده – و روي آن نيز با آجرهاي سالم پوشش داده شد. به اين ترتيب شكاف ترميم شده به ديوارهاي طرفين پيوند داده شد.
قسمت داخلي ايوان كه شامل زير طاق يا سقف ايوان و همچنين ديوارها و طاقچه هاي طرفين مي باشد همگي با ملات گچ پوشيده شدند. طبق شواهد و قرائن موجود ملات پوشش قبلي نيز گچ بوده است و كف اين قسمت نيز همانند ساير قسمتهاي داخلي با آجرهاي مربع شكل به ابعاد 30Î30 سانتي متر فرش شد.
در طرفين طاق بالاي ورودي دو حفره ي مربع شكل موجود است كه وجود اين حفره ها در ايوان هاي شمالي و شرقي نيز تكرار شده است كه در هر سه مكان نقش سازه اي را داشتند و هم اكنون نيز به عنوان شواهد تاريخي در جاي خود باقي هستند و در هنگام نماسازي مسدود نگرديده اند.
4 – كف سازي
4-1 كف سازي داخلي
4-1-1 برداشت خاك دست ريز
4-1-2 جايگزيني مصالح مناسب
4-1-3 آجر فرش و دوغاب ريزي
كف بنا تا عمق 70 سانتي متر گودبرداري شد خاك حاصل از گودبرداري را كه خاك دست ريز بود به خاج از بنا انتقال داده شد و پس از آن مراحل كف سازي با مصالح جديد صورت گرفت به اين ترتيب كه پنجاه سانت قلوه سنگ و لاشه سنگ ده سانت گراويه و همچنين ده سانت ديگر ماسه سيمان قرار داده شد و پس از آن آجر فرش اجرا گرديد كه سطح بدست آمده با دوغاب ماسه و سيمان بندكشي شد. به اين ترتيب نفوذ رطوبت از كف در قسمت هاي داخلي كاهش يافت.
كف ايوان ها و همچنين اتاق هاي طرفين ضلع غربي نيز با آجر فرش پوشش داده شدند. با توجه به شواهد موجو د در كف آجرفرش براي كف پوش داخلي انتخاب شد.
4-2 كف سازي خارجي
4-2-1 برداشت سكوي قبلي
4-2-2 اجراي كانال زهكش
4-2-3 ساخت سكو
به منظور كاهش سطح آب هاي زير زميني و همچنين جلوگيري از نفوذ روطوبت با كف بنا اطراف آن به عمق يك متر و هفتاد سانت و عرض شصت سانت گودبرداري شد كه فاصله اين كانال تا خود بنا حدوداً يك متر در نظر گرفته شده است كف آن با بتن مگر به ضخامت ده سانتي متر پوشش داده شد كه اين بتن اجرا شده از طرفين به سمت پايين شيبدار مي باشد. دو طرف كانال نيز ديوار سي پنج سانتي متري چيده شد و سقف آن با طاق خوبي پوشش داده شد. در چهار كنج اين كانال چهار دريچه بازديد در نظر گرفته شده است. به منظور ايجاد بستري مناسب براي كف بيروني بنا و همچنين دسترسي مناسبتر به فضاي داخلي بنا سكويي به ارتفاع يك خرند و طول 22 متر و عرض 21 متر اجرا گرديد در قسمت پايين و دور تا دور آن آبرويي به منظور هدايت آب باران و برف در نظر گرفته شده كه اين آبرو به كانال زهكش مرتبط است. اين سكو كاملاً الحاقي است به همين منظور بين سكوي اجرا شده و بنا فاصله اي در نظر گرفته شده است. اين فضا نيز توسط لوله هايي به آبروي پايين سكو مرتبط است. كه آب باران و برف از داخل آن به آبرو و از آنجا به داخل كانال زهكش منتقل مي شود.
براي اينكه جريان هوا به داخل كانال راه پيدا كند لوله هايي از داخل كانال به بيرون از سكو مرتبط شده است به اين ترتيب هوا دائما دور تا دور بنا در جريان است در نتيجه رطوبت ايجاد شده در اين قسمت با هوارساني اين سيستم از بين مي رود.
طرح آجري روي سكو كه با قلوه سنگ تزئين شده طرح قابل فهمي است كه با توجه به طرح موجود، بر روي ديوار داخلي منظور گرديده است.
در هنگام برداشت سكوي قبلي، در جلوي ضلع شمالي چندين قبر با ديوارهاي سالم يافت شد كه همگي خالي بودند با اين شواهاد مشخص مي شود كه از 60 سال پيش در اين مكان كسي مدفون نشده است.
نورپردازي
نورپردازي خارجي به اين ترتيب اجرا شد كه در چهار كنج سكو روبروي هر پايه ي بنا يك پرژكتور داخل باكس آجري قرار داده شد. به اين ترتيب نور به مقدار كافي و غير مستقيم از پايين بنا را روشن مي كند.
روشنايي ايوان ها با چراغ هاي آويزي مخصوص در سقف تامين شده است. طاقچه هاي طرفين آن نيز از قسمت پايين گود شدند و نور مهتابي به صورت غير مستقيم داخل آنها تعبيه شده است. در قسمت كف ايوان ها نيز دو پرژكتور با فاصله مناسب از كنج ديوارهاي طرفين در نظر گرفته شده است. با اين عمل از سمت پايين روشنايي اين قسمت را تامين مي كند.
به منظور نور پردازي محل، چهار پرژكتور درچهار كنج كف با فاصله مناسبي از ديوارهاي طرفين در نظر گرفته شد به اين منظور كه نور از سمت پايين، ديوارهاي طرفين و رسمي بندهاي چهار كنج سقف را نمايان كند.
روشنايي سقف نيز با قراردادن چراغ آويزي مخصوص در مركز گنبد تامين شده است.
2-4 بررسي چگونگي و نحوه عملكرد خدمات موجود در روستا هاي حوزه نفوذ
2-5 بررسي موقعيت ايلات و عشاير و تاثيرات ناشي از آنها
3) آشنايي روستا
3-1 موقعيت جغرافيايي
3-2 تعيين محدوده اراضي كشاورزي و منابع طبيعي
3-3 بررسي منابع آب
3-4 بررسي ويژگي هاي جمعيتي
3-5 بررسي ويژگي هاي اقتصادي
3-6 شناخت عوامل موثر در پيدايش روستا
3-7 شناخت و تعيين نحوه كاربري فضاهاي موجود
3-8 بررسي چگونگي مالكيت اراضي روستا
3-9 شناخت كيفيت ابنيه و بررسي مصالح ساختماني
3-10 بررسي شبكه هاي ارتباطي
3-11 تعيين مراكز اوليه روستا و مراكز محلات فعلي
3-12 بررسي تا سيسات و تجهيزات در روستا
3-13 بررسي ويژگي هاي معماري و تركيب فضاهاي مسكوني در روستا
3-14تجزيه و تحليل و پيش بيني روستا
مقدمه:
رابطه شهرو روستا موضوعي است جغرافيايي كه در شكل دهي نظام اسكان جمعيت و سلسله مراتب سكونتگاهي و در نهايت توسعه جغرافيايي متوازن از طريق انتشار امواج توسعه از كانون هاي توسعه (شهر) به نقاط پيراموني (روستا) نقش به سزايي دارند اما هنگامي كه اين توسعه روند يك طرفه پيدا كند منجر به مهاجرت روستائيان و تخليه روستاها مي گردد . خالي شدن روستا مترادف با از بين رفتن سرمايه هاي انساني و مالي كشور است در صورت ادامه اين فرآيند روستائيان روز به روز فقيرتر مي شوند براي برقراري عدالت اجتماعي و فقرزدائي رشد و توسعه يكپارچه نواحي كشور روستا و روستائيان در الويت هستند در اين راستا برنامه ريزان و كارشناسان توسعه در سال هاي اخير اقدام به طرح هاي مختلف توسعه در مناطق روستايي نمودهاند كه از آن جمله مي توان به طرح هاي بهسازي ،طرح تجميع ،طرح هادي روستايي اشاره نمود اين مسئوليت خطير به عهده نهاد ها و سازمان هاي عمراني كشور است كه در راس آنها بنياد مسكن انقلاب اسلامي قرار دارد . طرح هادي روستايي كه از مهمترين پروژه هاي روستايي است در سال هاي اخير در روستاهاي زيادي به اجرا درآمده است بر اساس تعريف ارائه شده . طرح هادي عبارتند ازفراهم آوردن بستر تجديد حيات و هدايت روستا به لحاظ ابعاد اجتماعي ،اقتصادي و فيزيكي حيات روستا به ويژگي هاي محيطي (كوهستاني ،دره اي،دشتي بودن روستا)،اجتماعي(ميزان و خصوصيات جمعيتي ،سواد ،بهداشتي ودرمان)و اقتصادي(درآمد، چگونگي اشتغال و فعاليت هاي اقتصادي) بستگي دارد . طرح هادي روستا با در نظر گرفتن پتانسيلهاي موجود كه در بالا به ذكر آن پرداختيم سعيدر هدايت اقتصادي و اجتماعي آينده روستا دارد حال با توجه به زيرساختهاي موجود ارائه خدمات و امكانات تسهيلي و رفاهي به روستا ضروري به نظر مي رسد مهمترين اهداف طرح هادي عبارتند از :
1 - ايجاد زمينه توسعه و عمران روستاها با توجه به شرايط فرهنگي ،اقتصادي، اجتماعي و فيزيكي .
2 - تامين عادلانه امكانات از طريق ابعاد تسهيلات اجتماعي ،توليدي و رفاهي هدايت و توسعه كالبدي .
شهرستان مشهد در موقعيت رياضي بين 35 درجه و 43 دقيقه تا 37 درجه و8 دقيقه عرض شمالي و59 درجه و 4 دقيقه تا 60 دقيقه طول شرقي قرار گرفته است . اين شهرستان در بين ارتفاعات هزار مسجد بينالود و چهل تن و يك تن در شمال شرقي استان خراسان واقع شده است. اين ناحيه از شرق به شهرستان سرخس از جنوب شرقي به شهرستان تربت جام از جنوب و جنوب غربي به ارتفاعات چهل تن و يك تن در شمال تربت حيدريه از غرب به شهرستان قوچان و از شمال و شمال شرقي به شهرستان درگز و كشور تركمنستان محدود مي شود وسهت اين شهرستان 13500كيلو متر مربع مي باشد.
1 – 2 – 1 تقسيمات سياسي :
شهرستان مشهد بر اساس قانون اداري و تقسيمات كشوري سال 1385 يكي از ولايات هجده گانه خراسان بوده و مركز آن شهر مشهد بوده است در سال 1316 با اجراي قانون تقسيمات كشوري جزءهفت شهرستان استان خراسان گرديد كه شامل بخش هاي حومه، ارداك، طرقبه، فريمان ،تربت جام، جنت آباد، سرخس و تايباد بوده است در سال 1339 بخش هاي تايباد ،تربت جام و جنت آباد در سال 1369 بخش هاي چناران و سرخس در سال 1372 بخش فريمان و در سال 1382 بخش كلات نادر از اين بخش متزع شدند. بر اساس آخرين تقسيمات كشوري انجام شده اين شهرستان داراي 4 بخش ( مركزي، احمد آباد، رضويه و طرقبه) 13 دهستان (تبادكان، طوس، كارده).
شهرستان
بخش
دهستان
تعداد آبادي
وسعت دهستان
مركز دهستان
مسكوني
غيرمسكوني
مشهد
مركزي
تبادكان
88
33
886
فاز
طوس
89
38
500
كاظم آباد
كارده
17
48
873
كارده نو
كنويست
45
32
785
كنويست
ميان ولايت
81
46
220
عسگريه
درزآباد
50
20
801
گوارشك
احمد آباد
پيوه ژن
41
190
936
امام تقي
سرجام
42
79
661
ملك آباد
رضويه
ابروان
27
17
973
ابروان
پايين ولايت
24
29
1693
كلاته منار
ميامي
35
38
1210
رضويه
طرقبه
شانديز
27
40
315
ارچنگ
طرقبه
50
122
686
حصار گلستان
جمع
616
732
10538
جدول تقسيمات اداري و سياسي شهرستان مشهد
1-3ويژگي هاي طبيعي:
1-3-1 توپوگرافي:
بلند ترين ارتفاعات مشهد در ارتفاعات بينالود با 3211 متر و پست ترين نقطه در امتداد كشف رود در جنوب شهر مشهد با ارتفاع 500 متر از سطح دريا واقع شده است ارتفاع شهر مشهد به طور متوسط 970 متر مي باشد . اين شهرستان بر روي جلگه ارتفاعات بينالود و هزار مسجد واقع شده است . دشت مشهد سرزميني است هموار كه در ميان كوه هاي هزار مسجد در شمال كوه هاي بينالود در جنوب قرار دارد و با جهت شمال غرب ،جنوب شرق امتداد مي يابد عرض اين دره قسمتي كه در شهر مشهد قرار دارد به 28 تا 30كيلومتري مي رسد.
رودخانه كشف رود و در آبراهه هاي متعدد آن و همچنين اراضي هموار پايكوهي و حاصلخيزي خاك ، سبب وجود سكونتگاه هاي روستايي و شهري متعدد و در دشت مشهد گرديده است . اراضي منطقه با هم متفاوت هستند داراي خصوصيات زير مي باشد:
1- دشت هاي مسطح در طول كشف رود و فرورفتگي هاي مركزي و جنوبي منطقه كه داراي خاك هاي شور بوده و زهكشي نا مناسب دارند
2- مخروطه افكنه ها در غرب و در جنوب شهر مشهد قرار دارند كه در قسمت مرتفع تقريبا با نوك تيز در قسمت تحتاني تقريبا مسطح مي باشد و داراي خاك سنگريزه اي و كم عمق است و قسمت پايين آن منحصرا از قلوه سنگ هاي آذرين و دگرگوني تشكيل شده است .
3- تپه ها و دشت هاي كوهپايه در امتداد كوه ها و فلات هاي كوهپايه قرار دارند در قسمت هاي پايين دست كه شيب زياد تر است داراي خاك هاي عميق تري مي باشد .
4- تپه هاي كوهپايه اي، دشت هاي كوهپايه كه در مركز منطقه قرار گرفته اند كمي شيب دار مي باشند و قابل آبياري بدون محدوديت ظاهري است اما در قسمت هاي مرتفع تر با شيب بيشتر و خاك كم عمق تر آبياري با محدوديت همراه است.
5- فلات ها كه در امتداد رشته كوه ها قرار دارند و به علت شيب زياد و عمق كم خاك براي كشت هاي آبي مناسب نمي باشد.
1-3-2 ناهمواري ها :
دشت مشهد بيشتر لايه هاي آن در دوران چهارم زمين شناسي شكل گرفته است و شامل كنگلومراهاي پليمو ، پليمستوسن، مخروطه افكنه ها ، پادگا نه هاي آبرفتي قديمي و جديد ، رسوبات آبرفتي بستر رودخانه ،رسوبات دشت ها و بالاخره پهنه هاي پوشيده از مس مي گردد.
1-ارتفاعات سمت راست كشف رود كه جزءرشته كوههاي بينالود و اكثرا از سنگ هاي زير تشكيل شده است سنك هاي رسوبيكه بيشتر شامل آهك هاي ژوراسيك و كرتاسه با مسيل هاي زيادي از دو كنه ها مي باشد و همچنين ماسه سنگ و مارن و كنگلومراي بختياري نيز ديده مي شود . سنگ هاي دگرگوني بيشتر شامل شيست هاي لياس (ژوراسيك)و مرمر است كه ضخامت زيادي را داراست و منشا بسيارياز خاك هاي سمت راست كشف رود مي باشد . سنگ هاي آذرين بيشتر شامل سنگ هاي دروني و گرانيت و پريدوتيت مي باشد.
2- ارتفاعات سمت چپ رودخانه كشف رود كه جزء كوه هاي هزار مسجد و بيشتر شامل ماسه سنگ هاي سرخ و طبقات مارن و گچ و منشا اصلي خاك هاي منطقه مورد مطالعه و آهك هاي ژوراسيك است كه بر روي آنها تشكيلات آهكي مزدوران قرار دارد.
1-3-3 اقليم شهرستان:
الف) رطوبت:
رطوبت متوسط مشهد 4/56 درصد و متوسط حداقل و حداكثر سالانه 5/36 درصد در تير ماه و 19/7 درصد در دي ماه است.
ب)درجه حرارت:
درجه حرارت در طي دوره آماري 1330-1380 4/14 درجه سانتي گراد و اختلاف ميانگين درجه حرارت در سرد ترين ماه و گرم ترين ماه 35 درجه است ميانگين حداكثر دماي سالانه 4/26 درجه مربوط به ماه تير و ميانگين حداقل دماي سالانه 4 درجه مربوط به ماه دي است.
ج)بارندگي:
متوسط بارندگي در طي دوره آماري 1380-1330 در شهرستان مشهد 64/259 ميليمتر است حداكثر ميانگين ماهانه بارش در شهرستان مشهد 8/55 ميليمتر در اسفند ماه و حداقل ميانگين ماهانه بارش 7/0 ميليمتر در مرداد ماه مي باشد . به طور كلي ميزان نزولات در اين شهرستان كم است.
رديف
ماه هاي سال
ميانگين درجه حرارت ماهيانه
ميانگين بارش ماهيانه
1
فروردين
7/14
2/50
2
ارديبهشت
4/19
8/28
3
خرداد
9/24
5/6
4
تير
2/27
1/0
5
مرداد
3/25
1
6
شهريور
4/20
5/3
7
مهر
2/14
4/6
8
آبان
9/9
4/10
9
آذر
2/4
3/27
10
دي
3/2
3/33
11
بهمن
5/3
8/40
12
اسفند
8/7
6/57
ميانگين سالانه
5/14
1/266
جدول وضعيت اقليمي شهرستان مشهد در سال هاي 1361-1375
د)باد:
جريان هوا در مشهد تحت تاثير توده هاي هواي متفاوتي است كم سهم تريت آنها عبارتند از توده هواي پر فشار سيبري- جريان هاي مديترانه اي – جريان هاي شمالي و غربي
ر)تابش خورشيد:
ميانگين مجموع سالانه ساعات آفتابي مشهد 2500 ساعت است كه از اين ميزان كم ترين ساعات آفتابي در بهمن ماه بيشترين آنها در تيرماه است . زاويه تابش خورشيد در عرض جغرافيايي 37 درجه در ظهر محلي ، اول تير ماه برابر 90 درجه و در ظهر محلي دي ماه 45 درجه است . عوامل تاثير گذار بر اقليم مشهد عبارتند از عرض جغرافيايي، هواي گرم وخشك كوير قره قوم.
1-3-4 آب و هواي شهرستان:
اگر چه بخش هاي جنوبي و شمالي شهرستان مشهد كوهستاني مي باشد و اين باعث شده تا اين نواحي از آب و هواي معتدلي برخوردار گردند ليكن ارتفاع كم دشت مشهد و همچنين نفوذ توده هاي گرم و خشك دشت هاي مركزي ايران در فصل گرم سال و نفوذ توده هاي سردو خشك در فصل سرد سال باعث شده است تا بخش هاي عمده اي از اين شهرستان از اقليم گرم و نيمه خشك برخوردار شوند.
نتايج بدست آمده از ايستگاه هواشناسي مشهد در سال هاي 1361تا 1375 نشان مي دهد شهرستان مشهد داراي ميانگين درجه حرارت سالانه 5/14 درجه سانتي گراد مي باشد كه تير ماه با ميانگين 2/27 درجه سانتي گراد گرمترين ماه سال و ماه بهمن با 3/2 درجه سانتي گراد سردترين ماه سال مي با شند همچنين ميانگين ساليانه بارش در اين شهرستان حدود 266 ميلي متر در سال است.
1-3-5 منابع آب:
شهرستان مشهد عمدتا در حوزه آبريز رودخانه كشف رود قرار دارد مهمترين رودخانه اين شهرستان رودخانه كشف رود است كه متوسط دبي ساليانه آن حدود 87 ميليون متر مكعب مي با شد ساير منابع آب هاي سطحي اين شهرستان رودخانه هاي كارده با حدود 24 ميليون متر مكعب رودخانه شانديز با حدود 22 ميليون متر مكعب رودخانه طرق با حدود 26 ميليون متر مكعب رودخانه جاغرق با حدود 15 ميليون متر مكعب رودخانه ميامي با حدود 11 ميليون متر مكعب و سدهاي كارده با گنجايش 36 ميليون متر مكعب طرق با گنجايش 31 ميليون متر مكعب چالي دره با گنجايش11 ميليون متر مكعب و بند گلستان با گنجايش5 ميليون متر مكعب مي باشد ضمن آنكه طبق برنامه ريزي ها و اقدامات انجام شده در سال هاي آتي بخش عمده آب شرب مورد نياز شهر مشهد از طريق سد در دست احداث واقع در مرز ايران و تركمنستان تامين خواهد شد .
علاوه بر آب هاي سطحي منابع آب هاي زيرزميني اين شهرستان از طريق 766 رشته قنات ، تعداد 246 دهنه چشمه ،تعداد 2510 حلقه چاه عميق و تعداد 1109 حلقه چاه نيمه عميق مورد بهره برداري قرار مي گيرد .
منابع آب سطحي شهرستان مشهد : مهمترين رود هاي شهرستان مشهد عبارتند از كشف رود ،كارده، ماه نساء، ميامي ،شانديز، طرقبه، طرق، سنگ بست ،جاغرق، مراغه، مايان،برگ ،زشك، چشمه گيلاس، قره تيكان، چهچهه ، كلات، ارچنگان . علاوه بر رئدهاي فوق ميلي هايي مانند كال شريف آباد و كال سرغايه كه حالت فصلي دارند و نيز در بخشي از سال داراي آب مي باشد.
منابع آب هاي زيرزميني شهرستان مشهد: آب هاي زيرزميني كه به صورت قنوات و چاه هاي عميق و نيمه عميق چشمه ها مورد استفاده قرار مي گيرند به دليل حفر چاه هاي عميق اكثر قنات ها خشك شده و آب رودهايي چون كشف رود ،جام، رود اترك به حداقل رسيده است .آب خوان هاي دشت مشهد به مصرف گياهان زراعي و محصولات باغي مي رسد زيرا به طور متوسط در فصل زمستان و مهار بارندگي صورت مي گيرد . هر ساله 1071 ميليون متر مكعب آب از اين دشت تخليه مي شود . ييلاق آب منفي (كسري مخزن) اين دشت 136 ميليون متر مكعب است.
1-3-6 خاك ها :
از نظر اقتصادي خاك وسيله و عامل اصلي توليد محصول زراعي به شمار مي آيد به كارگيري ساير عوامل توليد مانند سرمايه ، كار ،مديريت به طور نسبي به حاصلخيزي و قابليت بهره دهي آن افزوده مي شود . انواع خاك هاي شهر مشهد به شرايط توپوگرافي نوع و جنس رسوبات و ليتولوژي زمين و نيز فرآيند اقليمي و فرسايش متفاوت است مهمترين مشكل خاك درشهرستانمشهد به ويژه در نواحي كوهستاني فرسايش شديد خاك هاي سطحي مي باشد كه اين مسئله اثرات زيست محيطي زيادي مانند : آلودگي خاك ،شستشوي خاك ،تخريب پوشش گياهي و حتي خطرات جانبي را به همراه داشته و دارد .
جهت دقت مطالعه و شناسايي نسبتا كامل خاك هاي مشهد از نظر توزيع جغرافيايي خاك ها كه در 4 ناحيه و شهرستان مورد بررسي قرار دارد كه هر يك معرف مشخصه هاي خاك از نظر تيپ و استعداد در قسمت هاي شرقي و شمالي است.
الف)خاك هاي دشت مشهد كه عمدتا شامل قسمتهاي جلگه اي و دشت آبرفتي است .
ب)خاك هاي نقاط شهري طرقبه و شانديز كه نمونه هاي كوهستاني در جنوب شهرستان است.
ج)خاك هاي شهر كلات نادري نمونه خاك هاي كوهستاني در شمال شهرستان مشهد.
د) خاك هاي بخش شرقي و شمال شرقي كنويس كه محدوده استقرار كوره هاي آهك پزي و گچ پزي است همانطور كه گفته شد شهرستان مشهد بر روي آبرفت كوه هاي هزارمسجد واقع شده است جنس خاك دره سطحي بسيار نرم و قابل نفوذ مي باشد . ضخامت عمق خاك در ناحيه مشهد بين 150 تا 200 متر مي باشد كه دشت مشهد را به همين خاطر از مرغوب ترين و مستعدترين زمين هاي كشاورزي استان كرده است.
1-3-7 پوشش گياهي:
پوشش گياهي هر منطقه به ميزان بارش و اقليم آن مي باشد با وجودي كه قسمت وسيعي از مناطق خشك كشت و زرع شده اند ولي نبايد چنين تصور كرد كه پوشش گياهي آنها ثابت بوده و دستخوش اثرات حاصله از انسان واقع نشده اند اين موضوع در مورد بيابان ها كه در آنها تعادل بين پوشش گياهي و محيط بسيار متزلزل است بيشتر صدق مي كند . گياهان اين منطقه شامل بوته اي از نوع گون ،زنبق وحشي ،اسپند،درمنه، چرفه يا مشكمبه گاو ميباشد . درخچه اي از نوع زرشك وحشي ،بادام وحشي ،گز، كلپوره،قياقمي باشد اما وسعت جنگل هاي شهرستان مشهد براساس آمار اداره منابع طبيعي شهرستان مشهد 29750 هكتار برآورد شده است .كه شامل جنگل هاي پسته ،ارس، ارغوان مي گردد و مراتع آن وسعتي معادل1886000 هكتار را به خود اختصاص مي دهد كه 3/1 آنها مراتع درجه 2 و مابقي مراتع درجه 3 هستند.
1- 4ويژگي هاي انساني:
جمعيت شهرستان مشهد در سال 1375 معادل 1887405 نفر برآورده شده است كه اين رقم در سال 1365 معادل 1463508 نفر بوده است با توجه به جمعيت اين شهرستان در دو دهه اخير رشد آن برابر 5/2 درصد در سال محاسبه شده است وسعت شهرستان مشهور بالغ 13500كيلو متر مربع مي باشد و تراكم نسبي آن در سال 1375 معادل 8/139 نفر كيلومتر مربع بوده است .
1-4-1 توزيع فضايي جمعيت :
بر اساس آمار 1375 از مجموع 1887405 نفر جمعيت شهرستان مشهد 51/85 درصد در نقاط شهري برابر 16139200 نفر و 49/14 درصد معادل 2738484 نفر در نقاط روستايي سكونت داشتند
مكان
تعداد خانوار
تعداد جمعيت
مرد
زن
شهرستان مشهد
482746
2247996
1137632
1110364
مناطق شهري
412781
1908083
967837
940246
مناطق
روستايي
بخش
مركزي
تبادكان
10959
52749
26725
26024
ميان ولايت
3249
15734
7858
7876
طوس
15712
75879
38378
37501
كارده
1674
8310
4018
4292
كنويست
4733
23562
11758
11804
درزآباد
2902
15028
7481
7547
بخش طرقبه
شانديز
2951
13253
6722
6531
طرقبه
3583
15446
7675
7771
بخش
احمدآباد
پيوه ژن
4081
18821
9225
9596
سرجام
5758
27254
13456
13798
بخش
رضويه
پايين ولايت
1158
6316
3128
3188
آبروان
2341
12186
6027
6159
ميامي
8286
42878
21392
21416
جدول توزيع جمعيت در شهرستان مشهد در سال 1375
1-4-2سواد و اشتغال :
از مجموع جمعيت شهرستان مشهد در سال 1375 معادل 1965903 نفر را افراد واقع در گروه سني بالاي 6 سال تشكيل مي داده است كه از اين تعداد 993884 نفر مرد و 972519 نفر زن بوده اند كه از اين تعداد 1732369 نفر باسواد بوده اند كه در مقايسه با جمعيت بالاي 6 سال 1/88 درصد را شامل مي شود از كل جمعيت بالاي 10 سال كه معادل 573487 نفر مي شوند و 79/33 در صد جمعيت را در برمي گيرد كه 18 /33 درصد در نقاط شهري 49/37 درصد در نقاط روستايي بوده از كل جمعيت شهرستان 538212 نفر شاغل و 35275 نفر بيكاران و افراد جوياي كار تشكيل مي دهد.
1-5ويژگي هاي اقتصادي :
فعاليت هاي اقتصادي شهرستان مشهد را مي توان به سه بخش : كشاورزي ،صنعت ، خدمات تقيسم بندي كرد.
1-5-1زراعت :
بر اساس آمار سال 1379 ادره كشاورزي شهرستان مشهد سطح زير كشت محصولات زراعتي شهرستان مشهد 143794هكتار بوده است از اين ميزان غلات (گندم و جو) 91328 هكتار(5/63) درصد سطح زير كشت را به خود اختصاص داده اند از سطح زير كشت محصولات اين شهرستان 65941 هكتار (9/45) درصد مربوط به كشت آبي و 77813 (1/54) درصد را كشت هاي ديم به خود اختصاص داده اند . محصولات عمده شهرستان شامل :گندم،جو، چغندرقند، محصولات جاليزي و نباتات علوفه اي مي باشد كه به صورت آبي و ديم كشت مي شود .
نوع محصول
سطح زير كشت
مقدار توليد (تن)
گندم و جو
55000
98418
هندوانه و خربزه
8123
41028
چغندر قند
3300
90750
پنبه
450
1035
علوفه
3620
53380
صيفي جات
7969
242886
ساير
1087
1500
حبوبات
1965
1203
زيره سبز
48
61
جمع
88990
530261
جدول سطح زير كشت و ميزان توليد محصولات زراعي شهرستان مشهد در سال1380
باغداري: باغات شهرستان مشهد شامل سيب ،گيلاس ،آلبالو و گردو مي باشد كه در بخش هاي مختلف شهرستان واقع شده اند سطح زير كشت محصولات باغي شهرستان 12955 هكتار مي باشد كه 12532 هكتار (7/96) درصد آن را اراضي آبي و 423 هكتار (3/3) درصد آن اراضي ديم باغي تشكيل مي شود .
دامداري: شيوه دامداري در اين شهرستان به دو صورت سنتي و صنعتي بود كه شيوه غالب به صورت صنعتي مي باشد بر اساس اطلاعات شبكه پست دامپزشكي شهرستان در سال 1379 مجموعا 2396093 واحد دامي معادل 67/11 درصد از كل واحد دامي استان است.
1-5-2صنايع:
صنايع اين شهرستان را در دو بخش صنايع دستي و صنايع سنگين مورد بررسي قرار مي دهيم .
الف) صنايع دستي : اين صنايع كه با استفاده از مواد اوليه محلي و اتكاء به نيروي دست در نواحي روستايي شكل مي گيرند در سطح شهرستان مشهد از اهميت زيادي برخوردار است . مهمترين صنايع دستي شهرستان قاليبافي و صنايع چوبياست كه در بخش هاي مختلف شهرستان توليد مي شوند كه صنعت فرش بافي به تنهايي 1077 نفر را مشغول به كار كرده است .
ب) صنايع بزرگ: معم.لا مواد اوليه آن از خارج منطقه تامين شده و در توليد آنها انرژي جايگزين كارگر مي شود . شهرستان مشهد در پايان سال 1378 داراي 1997 واحد صنعتي فعال بوده است كه پروانه بهره برداري تحت پوشش اداره كل صنايع سازمان جهاد سازندگي و اداره كل معادن و فلزات استان را اخذ كرده هند و در واحدهاي فوق الذكر تعداد 59140 نفر مشغول به كار بوده اند كه اين رقم 66 درصد از شاغلين واحدها صنعتي استان را دربر مي گيرد . مهمترين صنايع شهرستان مشهد شامل : صنايع غذايي ،صنايع نساجي و چرم، صنايع چوبي و سلولزي ،صنايع شيميايي ، صنايع فلزي ،صنايع برق و الكترونيك و صنايع ماشين سازي و ساخت تجهيزات مي باشد.
ج)معادن :در شهرستان مشهد 27 معدن با توليد سالانه 27540تن در حال بهره برداري مي باشد اين معادن در سطح شهرستان عبارتند از: معدن آهك،معدن مارن، معدن گچ خاكي و سنگ گچ ، سنگ لاشه ، معدن سنگ تزييني ، معدن سنگ نمك ،معدن فلدسپات و معدن سنگ آهن.
1-5-3 خدمات:
خدمات مهمترين سهم را در بين فعاليت هاي مزبور بخش خدمات به خود اختصاص داده خدمات اين شهرستان شامل : عمده فروشي ،تعمير وسايل نقليه موتوري ، موتور سيكلت و كالاهاي شخصي و خانگي و هتل و رستوران ،حمل و نقل، انبارداري و ارتباطات ، واسطه گرهاي مالي ،مستغلات و اجاره و فعاليت هاي كار و كسب ، اداره امور عمومي و دفاع و تامين اجتماعي و شخصي ،خانوار هاي معمولي و داراي مستخدم سازمان ها و هيئت هاي برون مرزي و دفاتر و ادارات مركزي . اين بخش در نقاط شهري تمركزبيشتري دارد تا نقاط روستايي به طوري كه فعاليت هاي خدماتي در نقاط شهري 3/61 درصد و در نقاط روستايي برابر 55/21 درصد مي باشد در مجموع شاغلين بخش خدمات شهرستان مشهد 92/54 درصد از كل شاغلين را به خود اختصاص داده است.
2)شناخت حوزه نفوذ:
مطالعه و بررسي وضعيت سكونتگاهي روستايي نشان مي دهد بعضي از روستاها به دليل برخورداري از موقعيت اداري ،ارتباطي ،خدماتي،اقتصادي و... مناسب در چنان شرايطي قرار مي گيرند كه ساير روستاهاي پيرامون آنها بخشي از خدمات مورد نياز خود را از اين روستاها تامين مي نمايد در چنين وضعيتي روستاهاي پيرامون اثرات خاص خود را در روستا ي نافذ به جاي مي گذارند كه مهمترين آنها تقويت هر چه بيشتر موقعيت روستاي مركزي در نظام سلسله مراتب خدماتي روستاها و جذب خدمات بيشتر تقويت موقعيت اقتصادي روستا و ... مي باشد بدين جهت مي توان گفت شناخت حوزه نفوذ و نافذ روستاها در مطالعات و برنامه ريزهاي توسعه روستايي از جهت والايي برخوردار است براي حوزه نفوذ تعاريف مختلفي تا كنون ارائه شده است مهمترين آنها عبارتند از حوزه نفوذ يك روستا فضايي است كه ساكنين سكونتگاه هاي پيرامون براي انجام امور روزمره و با تامين خدمات مورد نياز به آن روستا مراجعه مي نمايند.
در مطالعات حاضر به منظور شناخت تاثيرات روستاهاي حوزه نفوذ ر روستاي خادم آباد وضعيت حوزه نفوذ اين روستا به شرح ذيل مورد بررسي و مطالعه قرار گرفته است تا با درك هر چه بيشتر شرايط حاكم بر اين روستا نسبت به تهيه طرح هادي روستا اقدام گردد.
2-1 تعيين حوزه نفوذ :
براي تعيين حوزه نفوذ روستاي خادم آباد از روش ضريب برخورداري از خدمات عمومي مورد نياز جوامع روستايي و همچنين ميزان وابستگي روستاهاي پيرامون خادم آباد به يكديگر و موقعيت اين روستا در سلسله مراتب خدماتي تعيين شده در طرح هاي بالا دست (طرح هاي سطح بندي خدماتي و طرح جامع شهرستان مشهد) استفاده شده است .
الف) خدمات موجود در روستاي خادم آباد :
اين روستا در حال حاضر با برخورداري از 860 نفر جمعيت داراي :
1-دبستان ابتدايي پسرانه و دخترانه . 2- مدرسه راهنمايي پسرانه و دخترانه .3- دبيرستان و پيش دانشگاهي پسرانه .4- حمام عمومي.5- خانه بهداشت.6- غسلخانه .7- دفتر پست و مركز تلفن .8- برق سراسري .9- لوله كشي آب .10- پايگاه مقاومت بسيج و شوراي اسلامي
ب)در حال حاضر ساكنين هيچ يك از روستاهاي پيرامون جهت بهره برداري از خدمات موجود در روستاي خادم آباد به اي روستا مراجعه نمي نمايند به جز دبيرستان و پيش دانشگاهي كه تعداد زيادي از اطراف روستا به اين دبيرستان مشغول به تحصيل هستند.
ج)روستاي خادم آباد فاقد حوزه نفوذ مي باشد و خدمات موجود در اين روستا صرفا مورد استفاده مردم خود روستا مي باشد ضمن آنكه اين روستا وضعيت در آينده كماكان ادامه خواهد داشت در طرح هادي روستاي خادم آباد خدمات در نظر گرفته شده صرفا براي جمعيت ساكن در اين روستا خواهد بود .
3)آشنايي روستا
3-1 موقعيت جغرافيايي روستا:
روستاي خادم آباد واقع در دهستان ميامي از بخش رضويه شهرستان مشهد مي باشد اين روستا در طول جغرافيايي 59 درجه 48 دقيقه و در عرض جغرافيايي 36 درجه 13 دقيقه قرار گرفته است و فاصله اش به مركز شهرستان كيلومتر مي باشد اين روستا در 13 كيلومتري جاده مشهد واقع شده است و از نظر توپوگرافي اين روستا جلگه اي است.روستاي خادم آباد از سمت شمال به ارتفاعات و از سمت جنوب به باغات و از سمت شرق به بخش رضويه محدود مي گردد .
3-2 تعيين محدوده اراضي كشاورزي و منابع طبيعي:
وسعت روستا ها تا حد زيادي بيانگر ويژگي هاي محيط طبيعي و شرايط اجتماعي و اقتصاديآنهاست در نواحي كه مسطح بوده و خاك حاصل خيز و آب كافي در دسترس است . روستاها معمولا بزرگ و برعكس در نواحي تپه ماهوري و كوهستاني كه قشر خاك ناچيز مي باشد و در نتيجه حاصلخيزي خاك و بهره دهي پايين است روستا ها كوچك مي باشند . اكنون روستاي خادم آباد داراي وسعت كمي است و محدوده اراضي كشاورزي اين روستا است كه از نظر حاصل خيزي خاك و آب كافي در سطح خيلي پاييني است .
3-3 بررسي منابع آب :
اصولا در كشور ايران هر جايي كه روستايي شكل گرفته قطعا منبع آبي داشته و تعيينتوسعه روستا تا حد زيادي با ميزان كيفيت آ ب و در مراحل بعدي با زمبن و پيشرفت هاي فني جوامع انساني مرتبط است .
تنها يك قنات در روستا وجود دارد كه تقريبا 10 سال پيش مردم روستا از همين قنات براي آشاميدن و براي كشاورزي استفاده مي كردند اكنون آب آشاميدني اين روستا از طرف دولت لوله كشي شده و آب مورد نياز مردم از طريق لوله كشي تامين مي گردد كه تنها از آب قنات براي كشاورزي استفاده مي كنند كه طبق مقررات افراد روستا هر 6 ساعت به 6 ساعت حق استفاده از آب را دارند و گاهي كه مردم با كمبود آب يا قحطي آب مواجه مي شوند افرادي كه وسيله نقليه دارند از شهرك رضويه آب تهيه مي كنند و افراد ديگر هم مجبور هستند از آب قنات كه كمي شور است استفاده كنند.
3-3-1اقليم روستا :
الف) رطوبت:
رطوبت متوسط مشهد 4/56 درصد و متوسط حداقل و حداكثر سالانه 5/36 درصد در تير ماه و 19/7 درصد در دي ماه است.
ب)درجه حرارت:
درجه حرارت در طي دوره آماري 1330-1380 4/14 درجه سانتي گراد و اختلاف ميانگين درجه حرارت در سرد ترين ماه و گرم ترين ماه 35 درجه است ميانگين حداكثر دماي سالانه 4/26 درجه مربوط به ماه تير و ميانگين حداقل دماي سالانه 4 درجه مربوط به ماه دي است.
ج)بارندگي:
متوسط بارندگي در طي دوره آماري 1380-1330 در شهرستان مشهد 64/259 ميليمتر است حداكثر ميانگين ماهانه بارش در شهرستان مشهد 8/55 ميليمتر در اسفند ماه و حداقل ميانگين ماهانه بارش 7/0 ميليمتر در مرداد ماه مي باشد . به طور كلي ميزان نزولات در اين شهرستان كم است.
د)تابش خورشيد:
ميانگين مجموع سالانه ساعات آفتابي مشهد 2500 ساعت است كه از اين ميزان كم ترين ساعات آفتابي در بهمن ماه بيشترين آنها در تيرماه است . زاويه تابش خورشيد در عرض جغرافيايي 37 درجه در ظهر محلي ، اول تير ماه برابر 90 درجه و در ظهر محلي دي ماه 45 درجه است . عوامل تاثير گذار بر اقليم مشهد عبارتند از عرض جغرافيايي، هواي گرم وخشك كوير قره قوم.
آمارهاي به دست آمده نشان مي دهد كه روستاي خادم آباد داراي آب و هواي معتدل و مرطوب مي باشد و وضع طبيعي ان به صورت جلگه اي است . باد روستا از سمتشمال به جنوب است به همين دليل خانه ها تقريبا به صورت شرقي غربي ساخته شده اند ولي بايد براي طرح پيشنهادي بادقت بيشتري طراحي را ارائه داد. و همچنين به دليل رطوبتي بودن روستا باد مزاحمي ندارد.
3-4 بررسي ويژگي هاي جمعيتي :
جمعيت مهمترين عامل انساني در شكل گيريروستا و همچنين توزيع و تراكم و معيشت و توسعه آنهاست بنابراين آگاهي از كميت و كيفيت جمعيت ساكن در منطقه از ضروريات برنامه ريزي مي باشد . چنانچه هدف از مطالعه اجراي يك پروژه عمراني باشد اين امر مضاعف مي شود چرا كه با مطالعه دقيق عناصر مختلف جمعيت مي توان نسبت به توانايي مشاركت فكري و دستي و قدرت ريسك و عواملي از اين دست آگاهي لازم را به دست آورد .
3-4-1 تعداد جمعيت و بعد خانوار:
واضح ترين نوع سنجش در جمعيت شناسي شمارش ساده تعداد افراد جمعيت است ولي دانستن رقم كل جمعيت به تنهايي كافي نيست و بايد رابطه اي ميان اين رقم و بعضي عوامل ديگر مثلا تعداد خانوار برقرار كرد كه به اين ترتيب بعد خانوار بدست مي آيد.
تعداد خانوار
تعداد جمعيت
= بعد خانوار
سال سرشماري
1345
1355
1365
1375
1384
جمعيت
385
469
938
752
853
تعداد خانوار
90
125
160
114
138
بعد خانوار
27/4
75/3
8/5
6/6
18/6
تعداد جمعيت و بعد خانوار بر اساس آمارهاي 45 تا 75 جمعيت اين روستا به ترتيب 385،469،938،752 نفر بوده است كه بعد خانوار همين سال ها به ترتيب عبارتند از 27/4 ،75/3،8/5 ، 6/6 بوده است . براي شناخت وضعيت جمعيت و خانوار روستا از نتايج سرشماري هاي عمومي ومسكن نشان مي دهد روستاي خادم آباد در سال 45 در قالب 90 خانوار با بعد خانوار 27/4 اين روستا در سال 55 داراي 469 نفر در قلب 125 خانوار با بعد خانوار 75/3 و در سال 65 داراي 938 نفر در قالب 160 خانوار با بعد خانوار 8/5 و در نهايت در سال 75 با 752 نفر جمعيت در قالب 6/6 بوده است.
3-4-2 بررسي تحولات جمعيتي و روند مهاجرت :
در بررسي روند افزايش و كاهش جمعيت اين روستا تنها مواليد و مرگ و مير تاثير ندارد بلكه درون كوچي و برون كوچي نيز جمعيت در اين امر نقش مهمي ايفا مي كند از اين افزايش جمعيت يك منطقه با محاسبه نرخ رشد مطلق و نرخ رشد طبيعي و نرخ مهاجرت مواجه است .
نرخ رشد مطلق:
در مطالعه نرخ رشد مطلق جمعيت يك روستا از آمارهاي سرشماري فرهنگ آبادي در دوره هاي مختلف و همچنين از آمار خانه بهداشت استفاده شده است تحولات جمعيت روستا را طي دوره هاي مختلف زماني در يك جدول نشان داده شده است.
Pt = po (1+r) *100
سال
1345
1355
رشد 5545
1365
رشد65-55
1375
رشد 75-65
رشد 75-45
جمعيت
385
469
9/1
938
1/7
752
1/2-
02/2
دليل عدم تعلدل:
به طور كلي با بررسي هاي انجام شده در اين روستا روند كلي جمعيت در سال 45-55
جمعيت رو به كاهش است به دليل اين كه قبل از انقلاب بوده و مردم روستا به اطراف
مهاجرت كرده بودند و همچنين در سال 55-65 جمعيت افزايش يافته كه روال طبيعي خود
را دارد ولي جمعيت در سال 65-75 روند جمعيت بايد كاهش داشته باشد به دليل سواد كم و زاد و ولد بيش از حد و همچنين به دليل ورشكستگي افراد از شهر به روستا مهاجرت كرده بودند و به همين دليل از روال طبيعي خود خارج شده ولي در سال 75-84 به دليل آگاهي دادن به افراد روستا از طريق خانه بهداشت و به وجود آمدن فرهنگ در روستا جمعيت روستا رئ به كاهش بوده و روند جمعيت را به طور طبيعي به وجود آورده است.
نرخ رشد طبيعي:
نرخ رشد طبيعي بر اساس آمار تولد و مرگ و مير جمعيت روستا محاسبه شده است با توجه به نرخ رشد طبيعي و نرخ رشد مطلق مي توان نرخ هماجرت را مشخص كرد.
سال
جمعيت
جمعيت ميانه
تعداد متولدين
تعداد فوت شدگان
نرخ رشد طبيعي
نرخ رشد مطلق
نرخ مهاجرت
1379
842
865
12
4
9/0
3/3
38/2
1380
870
5/860
18
2
8/1
1/2-
9/3-
1381
851
5/868
9
3
7/0
03/2
33/1
1383
886
873
13
0
4/1
72/3-
12/5-
1384
853
5/869
14
4
2/1
ميانگين
8/861
75/866
2/13
25/3
2/1
08/0
3/1-
3-4-3ساخت جمعيت:
3-4-3-1تركيب سني :
در برنامه ريزي هاي اقتصادي ، آموزشي ،بهداشتي آگاهي از ويژگي هاي طبقاتي سني جمعيت الزامي است اين آگاهي ها سبب مي شود تا نياز به تعداد مشاغل در آينده را فراهم نمود و از قبل به تعداد مورد نياز براي جوانان وارد بازار كار مي شوند وبه افزايش جمعيت پي برد در مطالعات جمعيتي روستاي خادم آباد از اطلاعات و آمار خانه بهداشت در سال 84 استفاده شده است بر اساس اين آمار جمعيت روستاي خادم آباد 860 نفر مي باشد از مجموع اين افراد 47/29 درصد از گروه سني كودكان و نوجوانان ، 15/43 درصد از گروه سني جوانان ،46/22 درصد در گروه سني بزرگسالان و 92/4 درصد از گروه سني سال خوردگان واقع شده اند .
سال
گروههاي سني
14-0
34-15
64-35
65+
جمع
1375
تعداد
263
464
25
752
درصد
97/34
7/61
33/3
100
1384
تعداد
252
369
192
42
855
درصد
47/29
15/43
46/22
92/4
100
3-4-3-2تركيب جنسي:
آمارهاي ارائه شده از سوي خانه بهداشت روستاي خادم اباد نشان مي دهد كه نسبت جنسي اين روستا در سال 1385 26/649 محاسبه شد كه نشان دهنده عدم تعادل بين زنان و مردان روستا است البته اين وضعيت در طبقات مختلف سني متفاوت از هم مي باشد به طوري كه در جدول نشان مي دهد نوعي عدم تعادل در نسبت جنسي طبقات مختلف مشاهده مي شود بررسي هاي انجام شده نشان مي دهد اين اصل بنا به دلايلي از قبيل عدم تعادل در زمان تولد و مهاجرت در سالهاي بعد ايجاد شده است.
گروه سني
مرد
زن
نسبت چنسي
درصد از جمعيت
4-0
34
35
14/97
08/8
9-5
38
41
68/92
26/9
14-10
66
38
68/173
19/12
19-15
73
57
07/128
24/15
24-20
49
56
5/87
3/12
29-25
39
26
150
6/7
34-30
40
29
93/137
08/8
39-35
20
21
23/95
8/4
44-40
25
18
88/138
04/5
49-45
21
16
25/131
3/4
54-50
13
17
47/76
5/3
59-55
10
11
9/90
4/2
64-60
8
10
80
1/2
69-65
13
6
6/216
2/2
74-70
7
6
6/116
5/1
79-75
4
2
200
7/0
84-80
1
3
3/33
46/0
جمع
461
392
38/2046
100
در مي يابيم كه در سنين 9-0 سال گروه دختران بر پسران برتري دارد ولي نسبت جنسي در گروه 14-10 افزايش زيادي يافته است اختلاف زيدي ارقام اين دو گروه سني و افزايش پسران نسبت به گروه سني قبلي ناشي از اختلاف ميزان مرگ ومير بين دو جنس مي باشد . از علاقه بيشتر خانواده هاي روستايي به جنس پسر مراقبت بيشتري از آنها به عمل آمده در نتيجه مرگ ومير پسرها مقابل دخترها با كاهش مواجه مي باشد .نسبت جنسي در گروه24-15 افزايش يافته در اين بين نسبت جنسي مربوط به گروه سني 24-20 كاهش يافته به دليل اينكه اين گروه سني شامل نيروي جوان مي باشد براي دستيابي به امكانات و خدمات بيشتر از قبيل فرصت هاي شغلي و برخورداري از خدمات رفاهي بيشتر اقدام به مهاجرت نموده اند در گروه سني 49-25 نسبت جنسي افزايش يافته است و به دليل نداشتن در آمد كافي وورشكستگيمردان به روستاي خود بازگشته اند و همچنين در سنين84-50 نسبت جنسي به دليل عدم تعادل درآمد دچاد اختلال شده است.
3-4-4سواد و تحصيلات:
عمده ترين دلايل عقب ماندگي سرزمين ها ريشه در ككم سوادي و ضعف آموزشي آنها دارد و جمعيت ها در سايه دانش و تخصص بالا تر آنها عملي مي شود فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي يك جمعيت متاثر از سطح سواد و ميزان تحصيلات جمعيت است . جمعيتي كه از نظر تحصيلات در ستون پايين قرار دارد ناگزير به مشاغل ساده و بي اهميت مي باشد چنين جمعيتي داراي خلاقيت و نوع آوري كمتري مي باشد پس بايد براي سطح سواد كوشيد زيرا هرگونهتحول و رشد وتوسعه در جامعه متزمل دارا بودن يك جمعيت با سواد مي باشد بنابراين آگاهي از ميزان كميت و كيفيت سواد هر جامعه نقش مؤثري در ميزان پذيرش يافته هاي جديد و افزايش قدرت ريسك و مسائل اجتماعي دارد هر جه ميزان باسوادي در يك جامعه بيشتر باشد علاوه بر اين كه آگاهي افراد نسبت به طرح هاي عمراني بيشتر مي شود ميزان مشاركت فكري آنها در به ثمر رسيدن طرح ها نيز بيشتر خواهد شد .
عوامل سواد پايين:
1-پايين بودن سطح در آمد
2-موقعيت جغرافيايي روستا
3-عدم وجود مراكز آموزشي در روستا در زمان گذشته
نام مكان
با سوادي نقاط روستايي
مردان
زنان
ايران
74/76
41/62
روستاي خادم آباد
25/54
27/23
همان طور كه در جدول مشاهده مي كنيد وضعيت باسوادي مردان بيشتر از زنان است به خاطر اين كه دبيرستان اين روستا فقط پسرانه است و همچنين اين دبيرستان به عنوان قمر حساب مي آيد .
3-4-4-1اشتغال به تحصيل:
مقطع تحصيلي
پسران
دختران
جمع
درصد
دبستان
41
33
74
34/64
راهنمايي
16
15
31
27
متوسطه
10
0
10
69/8
جمع
67
48
115
100
نرخ اشتغال به تحصيل عمومي برابر است با:
100 ×
3-4-5 وضعيت فعاليت و اشتغال:
رشد و توسعه اقتصادي هر سرزمين متكي به قدرت توليدي آن سرزمين است قدرت توليدي خود عامل عمده در تفاوت هاي فضايي است جمعيتي كه از قدرت توليدي بالايي برخردار است علاوه بر تامين نيازهاي مصرفي جمعيت خود مازاد توليد را صادر مي نمايدو از طريق آن پول كافي را براي تامين وارددات بدست مي آورد مسلما براي رسيدن به سطح بالايي از توليد به يك نيروي فعال كاري و داراي مهارت و تخصص كافي نياز است كل جمعيت بالاي 10 سال را مي توان به دو گروه فعال اقتصادي و غير فعال اقتصادي تقسيم نمود جمعيت فعال شامل افراد شاغل و بيكاران جوياي كار است جمعيت غير فعال اقتصادي شامل دانش آموزان ،دانشجويان ،زنان خانه دار ،افراد داراي درآمدهاي بدون كار و بازنشسته ها مي باشد.
همچنين بار تكفل خالص در روستا نيز محاسبه گرديده است بار تكفل نشا ن دهنده بار حقيقي و اقتصادي است كه از نظر تامين معاش زندگي افراد غير شاغل بر دوش افراد شاغل جامعه قرار دارد.
جمعيت شاغل – جمعيت كل = بار تكفل خالص
751= 134-752 = بار تكفل خالص روستاي خادم آباد (سال75)
3-5 ويژگي هاي اقتصادي:
توان اقتصاد روستايي به عنوان عامل موثر در جذب و دفع جمعيت مي تواند نقش موثري در چگونگي پيش بيني جمعيت و در نهايت طراحي روستاداشته باشد . به طور كلي فعاليت هاي روستا در سه محور اصلي كشاورزي ،صنعت و خدمات قرار دارند.
3-5-1 كشاورزي:
كشاورزي به طور كليبه سه بخش باغداري ،زراعت و دامداري تقسيم ميشود ولي در اين روستا به دليل كمبود آب بخش باغداري در اين روستا وجود ندارد.
الف)زراعت:
در هر منطقه با توجه به نوع اقليم ،خاك،وضعيت ناهمواري ها و ساير عوامل طبيعي يك يا چند محصول زراعي داشته و ساير محصولات را تحت تاثير خود قرار مي دهد .
نام محصول
سطح زير كشت
راندومان
(kg)
كل توليد
(kg)
قيمت هر كيلو(ريال)
هزينه در هكتار(ريال)
هزينه كل(ريال)
درآمد ناخالص
درآمد خالص
گندم آبي
5/169
2790
472905
1500
1100000
18900000
709357500
523457500
گندم ديم
12
290
3480
1500
300000
3600000
5220000
1620000
جو ديم
33
280
9240
1350
300000
9900000
12474000
2574000
جو آبي
5/14
2100
30450
1350
1300000
18850000
41107500
22257500
يونجه
2
68000
136000
1000
100000
200000
136000000
135800000
اسپرس آبي
2
68000
136000
1000
100000
200000
136000000
135800000
نباتات جاليزي
5
800
4000
4500
800000
4000000
18000000
14000000
گوجه فرنگي
2
2200
44000
2500
2000000
4000000
11000000
7000000
جمع
240
226650000
29000000
84259000
ب)دامداري:
در هر روستايي با توجه به اقليم ، آب و هوا و ساير عوامل طبيعي داراي تعداي دام است.كه در جدول زير موقعيت دامي روستاي خادم آباد را مورد بررسي قرار داده شده است.
نوع دام
تعداد دام
درآمد نا خالص هر راس(ريال)
درآمد خالص هر راس(ريال)
كل درآمد خالص
(ريال)
گاو
67
4000000
2500000
167500000
گوسفند
610
500000
350000
213500000
بز
101
400000
300000
30300000
جمع
778
4900000
3150000
411300000
3-5-2 صنعت:
در اين روستا متاسفانه صنعتي كه قابل محاسبه باشد و همچنين در اقتصاد آنها تاثير بگذارد ندارند.
3-5-3 خدمات:
در هر روستايي با توجه بهنيازهاي افراد روستا امكاناتي وجود دارد كه در اين روستا خدمات آن را مورد بررسي قرار داده ايم.
نوع اشتغال
تعداد شاغلين
درآمد ماهانه
(ريال)
درآمد سالانه
(ريال)
خانه بهداشت
1
1200000
14400000
مخابرات
1
1000000
12000000
نانوايي
1
900000
19200000
فروش نفت
1
1000000
12000000
مواد غذايي
2
1000000
12000000
جمع
6
5100000
69600000
3-5-4 درآمد حاصل از بخش هاي اقتصادي:
بخش هاي اقتصادي
ميزان درآمد
درصد از كل درآمد
روستا
درآمد سرانه
جمعيت
درآمد سرانه
خانوار
زراعت
842509000
66 /63
713/1120357
825/7390429
دامداري
411300000
07/31
4894/546941
737/3607894
خدمات
69600000
25/5
19149/92553
3158/610526
جمع
132340900
100
3939/259282
88/11608850
3-5-5 سرانه درآمد جمعيت و خانوار از كل درآمد روستا :
درآمد سرانه
سالانه
درآمد سرانه
ماهانه
جمعيت (سال75)
752
3939/259282
86616/21606
خانوار
114
88/11608850
24/967404
3-6 شناخت عوامل موثر در پيدايش روستا :
شكل و نحوه استقرار و در مجموع علت وجودي سكونتگاه هاي وستايي نازمند يك بررسي همه جانبه و دقيق است چرا كه ب پايه سكونتگاه هاي انساني عوامل و نيروهاي گوناگون اعم از محيطي،اجتماعي ،اقتصادي،فرهنگي و سياسي در محل استقرار و وسعت سكونتگاه ها تاثير گذارند كه تاثير اين عوامل در گذر زمان تفاوت مي نمايد نه تنها عوامل و نيروهاي دروني بلكه نيروهاي بيروني نيز در گستره دخل و تصرف گروه هاي انساني در محيط و نهايتا شكل بخشي به فضاهاي زيستي معيشتي تاثير به سزايي داشته است بر اين اساس گروه هاي انساني به نوعي آرامش مكاني ،فضايي و طبيعي دست مي بابند كه عمدتا كل محور منابع طبيعي به ويژه آب و خاك مي گرد.
الف)عوامل طبيعي:
ب)عوامل فرهنگي ،اجتماعي و اقتصادي:
روستاي خادم آباد از نظر جمعيتي ،اقتصادي از روستاهاي تقريبا كم جمعيت شهرستان مشهد به شمار مي آيد همچنين بنا به مطالعات انجام شده اين روستا از قدمت زيادي برخوردار مي باشد علي پيدايش اوليه اين روستا در محل فعلي آن وجود آب و فضل و بخشش ارباب روستا به نام آقاي هاشم زاده بوده است كه سند بيشتر زمين ها و خانه ها به نام ارباب بوده . مطالعات انجام شده نشان مي دهد روستاي خادم آباد در سال حدود 300 ه.ق وجود داشته است سنگ قبر هايي در گورستان عمومي اين روستا تاريخ آن را در سال هاي 389 ه.ق نشان مي دهد.
3-7 شناخت وتعيين نحوه كاربري وضع موجود:
شناخت و تعيين فضاهاي وضع موجود و آگاهي از ميزان هر يك از آنها كمك شاياني به بررسي و ارائه پيشنهاد جهت رفع مشكلات فضاهاي مورد نياز روستا مي نمايد لذا بررسي نوع و مساحت و سرانه كاربري هاي مختلف در روستا ضروري است.
كاربري موجود
مساحت m2
سرانهm2
درصد از وسعت
مسكوني
32/33664
46/39
46/67
تجاري
52/46
05/0
08/0
آموزشي
8/861
01/1
72/1
بهداشتي –درماني
74/261
3/0
51/0
مذهبي –فرهنگي
66/308
36/0
61/0
تاسيسات و تجهيزات
86/290
34/0
58/0
ارضي باير
22/12519
67/14
09/25
معابر
6/1941
27/2
88/3
جمع
72/49894
46/58
95/99
3-8 بررسي چگونگي مالكيت اراضي:
با بررسي هاي انجام شده مي توان مالكيت اراضي را به چهار گروه مالكيت خصوصي ،مالكيت دولتي، مالكيت وقفي و مالكيت عمومي تقسيم بندي كردكه خانه هاي خصوصي در اصل به نام ارباب بوده كه اكنون به عنوان خصوصي استفاده مي كنند . مالكيت دولتي اين روستا مدرسه ،خانه بهداشت و اداره پست است .مالكيت وقفي آن دو فضاي مذهبي است كه وقف شده است و در نهايت مالكيت عمومي اين روستا را ميتوان حمام و گورستان نام برد.
3-9 شناخت كيفيت ابنيه روستا و بررسي مصالح ساختماني:
در بررسي كيفيت ابنيه عوامل مختلفي همچون شرايط اقليمي ،اقتصادي،فرهنگي ،نوع مصالح ساختماني موجود در روستا و امكان دسترسي به مصالح خارج روستا نقش دارد مجموعه اين عوامل ابنيه موجود درروستا را به چهار گروه با دوام ،نيمه با دوام، كم دوام و بي دوام (مخروبه)تقسيم بندي مي كنيم.
3-10 بررسي شبكه هاي ارتباطي:
شبكه ها امكان مبادله را درون يك اجتماع و اجتماعات مختلف فراهم مي آورد روستاها واسطه شبكه در هم تنيده اي كه تار و پود آن را يكي از عناصر اساسي ادغام فضاها در ميان فضاي مسكوني تشكيل مي دهد سازمان مي يابد.
جابه جايي انسان ،حيوان از نقطه اي به نقطه ديگر از مسائل مهم هر جامعه استاگر سيستم حمل .نقل كافي در اختيار نباشد مسلما امكان اتصال نواحي توليد و مصرف امكان نداشته بنابراين سيستم حمل ونقل مناسب نتايج مثبت و پراهميتي را براي بهره دهي بهينه ايجاد مي نمايد.
بسياري از نواحي منزوي و دور افتاده هنگامي كه از امكانات ارتباطي مناسب برخوردار مي گردند از انزواي جغرافيايي خارج شده و ارزش اقتصادي مناسبي را كسب مي نمايند در جوامع روستاي شبكه هاي ارتباطي به حيث تنوع محدود مي باشد عمدتا داراي شبكه هاي ارتباطي داخل روستا ،شبكه هايي كه روستا را به مزارع سوق مي دهد و شبكه هايي كه روستاهاي مجاور را به يكديگر مرتبط مي نمايد و به اصطللاح راه بين روستايي ناميده مي شود.
3-11 تعيين مراكز اوليه روستا و مراحل توسعه:
مطالعات و بررسي هاي انجام شده در اين زمينه نشان مي دهد اولين مساكن روستا در قسمت شمال غربي و حاشيه باغات و اطراف مسجد به وجود آمده و پس از آن در جهات مختلف گسترش يافته شكل فعلي خود را پيدا مي كند.
همچنان كه اشاره گرديد هسته اوليه روستاي خادم آباد در حاشيه باغات و اطراف مسجد روستا به وجود آمده و در طي زمان ،توسعه پيدا نموده است . مراحل مختلف توسعه روستاي خادم آباد در سه دوره زماني :
1- توسعه روستا قبل از سال 42 كه در بالا اشاره گرديد.
2-توسعه روستا در سال هاي 42 تا75 كه روستاي خادم آباد در بين اين سال ها شمال شرق آن شكل گرفت.
3- توسعه روستا پس از پيروزي انقلاب اسلامي سال 57 و بعد از آن كه روستاي خادم آباد به تدريج با شكل گرفتن قسمت مركزي شكل فعلي خود را به وجود آورده است.
3-12 وضعيت شيب روستا:
مي دانيم كه شيب هر منطقه با توجه به وضعيت توپوگرافي بايد با دقت كامل در نظر گرفته شود شيب روستاي خادم آباد از سمت جنوب به شمال شكل گرفته است كه در زمان بارندگي آب باران به سمت باغات سرازير مي شود و خانه هايي كه در اين مسير قرار داشته باشند باعث مزاحمت افراد خانه مي شود .به طوركلي با در نظر گرفتن شيب روستا مي توان طرح هاي پيشنهادي خود را ارائه داد كه در مسير شيب روستا قرار نگيرد.
3-13 بررسي معماري و تركيب فضاهاي مسكوني و واحدهاي همسايگي:
اگر چه نياز انسان تامين مواد غذايي است اما نياز به محافظت از خود ،يافتن سر پناه نيازي بنيادي و همه گير است اگر چه تامين سر پناه و چهار ديواري بسيا ر مهم است و اگر همه ساختمانهاي مسكوني نيز با توجه دقيق به استاندارد هاي فني و ضوابط معماري بنا شوند بسياري از معضلات امروزي از قبيل ناپايداري ساختمانها در طول زمان ،هزينه هاي غير منطقي تعمير مداوم و عدم مقاومت در مقابل زلزله بر طرف خواهند شد وظيفه معماري فقط تامين اين نيازهاي عملي نيست به طور كلي تقليل معماري به چنين سطحي نه فقط با رسالت معماري در تضاد است بلكه عملا به ناچيز شمردن همان حداقل هاي فني و كاربردي منجر مي شود.
به طور كلي انتخاب جهت استقرار ساختمان به عواملي چون وضع طبيعي زمين ،ميزان نياز به فضاهاي خصوصي ،كنترل و كاهش صدا و دو عامل باد و تابش آفتاب بستگي دارد مهمترين وظيفه آ ن است كه با توجه به شرايط حرارتي ،بهداشتي و رواني مورد نياز ساختمان را در جهتي قرار دهد كه بيشترين استفاده از نور خورشيد حاصل شود همان طور كه فصل هاي مختلف سال به دليل تغيير محور زمين نسبت به خورشيد از يكديگر متمايزاند جهت يك ساختمان نيز تحت تاثير مقدار انرژي خورشيدي تابيده به ديوارهايآن در ساعات مختلف قرار دارد.
شكل ساختمان نيز مي تواند تاثير زيادي در هماهنگ ساختن ساختمان با شرايط اقليمي همچنين در تعديل انتقال شرايط بحراني هواي خارج به داخل ساختمانداشته باشد بهترين فرم ساختمان فرمي است كه كمترين مقدار حرارت را در زمستان از دست بدهد و در تابستان نيز كمترين مقدار حرارت را از آفتاب و محيط اطراف دريافت كند بنابراين پلان مربع بهترين فرم ساختمان محسوب مي شود زيرا با وجود بيشترين حجم كمترين سطح خارجي را دارد . البته اين مسئله در مورد ساختمان هاي قديمي كه معمولا پنجره هاي كوچكي دارند و به همين دليل مي توان نفوذ بسار كم آفتاب به داخل آنها را ناديده انگاشت صدق مي كند ولي در مورد ساختمان هاي امروزي كه داراي قسمت هاي شيشه خور بزرگي است اين مسئله صادق نييست تعيين بهترين فرم براي ساختمان ها با توجه به تاثير دماي هوا و تابش آفتاب در شرايط حرارتي هواي داخلي ساختمان صورت گيرد.
در تمامي نظريه هايي كه در مورد ارتباط جهت ساختمان با تابش آفتاب ارائه شده جهت جنوبي بهترين جهت براي ساختمان ها اعلام شده است البته بي ترديد اين جهت باعثدريافت بيشترين مقدار انرژي خورشيدي در زمستان و كمترين آندر تابستان مي شود . عمده ترين و قابل توجه ترين ويژگي مصالح ساختماني ظرفيت و مقاومت حرارتي آن است مهمترين ويژگي مصالح ساختمان به شرايط اقليمي محيط آن بستگي دارد از اين رو ويژگي لازم براي مصالح ساختماني در مناطق اقليمي گوناگون متفاوت است . در فصل گرم به دليل اختلاف زياد دماي هواي شب و روز مصالح ساختماني بايد با دقت بيشتري انتخاب شود بنابراين بهترين نتيجه زماني حاصل مي شود كه قسمت هايي از ساختمان كه هنگام روز مورد استفاده قرار مي گيرد با مصالح ساختماني سنگين مورد استفاده هنگام عصر و شب با مصالح سبك و با ظرفيت حرارتي كم ساخته شوند .
در طراحي خانه ها ي روستايي بايد مصالح فضاي مسكوني با فضاي دامي تفاوت داشته باشد و همچنين بايد ورودي فضاي مسكوني با فضاي دامي جدا باشد . در طراحي خانه هاي روستايي بايد دقت كرد كه در مسير وزش باد و همچنين در مسير شيب قرار نگيرد و بايد با توجه به فرهنگ و معيشتي كه دارند خانه ها طراحي شود.
3-14 تجزيه و تحليل و پيش بيني جمعيت آينده:
اسامي هر گونه برنامه ريزي اقتصادي ،فرهنگي ،اجتماعي .... تحولات جمعيتي است به دليل تغييرات اجتماعي ،فرهنگي و معيشتي در روستا و مراكزي كه با آن روستا مرتبط هستند افزايش جمعيت متغير است بنابراين نمي توان به طور قطع نسبت به تعيين تعداد جمعيت در سال هاي آينده اقدام كرداما به جمعيت اينكه به طور تقريبي شرايط آتي جمعيت مشخص شده است .
پيش بيني جمعيت 10سال آينده :
الف)توجه به نرخ رشد 30 ساله روستا =02/2
ب)توجه به نرخ رشد طبيعي 5 دوره اخير=44/2
ج)توجه به عامل مهاجرت كه نرخ رشد واقعي در آن محاسبه شده است=08/0
80224/1039 = (02/0 +1) 853 =94p
افراد افزايش يافته8022403/186 =853 -80224/1039
خانوار افزايش يافته36/37=8022403/186
نرخ رشد پيشنهادي2
بعد خانوار پيشنهادي5
كاربري موجود
مساحت m2
سرانهm2
درصد از وسعت
مسكوني
6/5435
37/6
67/41
حمل و نقل
48/1012
18/1
7/7
صنعتي
1240
45/1
48/9
تاسيسات
1580
85/1
1/12
بهداشتي- درماني
720
84/0
49/5
تجاري
30
035/0
22/0
ورزشي
1040
21/1
9/7
اداري
880
03/1
7/6
دامداري
260
3/0
9/1
فرهنگي -آموزشي
1040
21/1
9/7
فضاي سبز
708
83/0
43/5
جمع
08/13946
285/15
100
جدول وضع موجود پيشنهادي
نقد پلان:
اين بنا يك ساختمان نيمه با دوام است كه به صورت شرقي غربي در داخل روستا واقع شده است از آنجا كه مي دانيم تابش خورشيد هميشه براي روشنايي طبيعي در ساختمان لازم است ولي از آنجا كه اين نور در نهايت به حرارت تبديل مي شود ميزان تابش مورد نياز براي ساختمان بايد با توجه به نوع آن و شرايط اقليمي محل آن تعيين شود و اين بنا از لحاظ تابش خورشيد ضعيف است .
ديوار هاي شرقي غربي در زمستان پرتوي آفتاب كمتر از تابستان به اين ديوارهامي تابد.اين ساختمان داراي فضاهاي داخلي :دو اتاق خواب ،آشپزخانه كهفضاي مناسبي براي آشپزخانه وجود ندارد و همچنين داراي يك سرويس است كه در خارج از ساختمان قرار دارد و داراي يك فضايي براي نگهداري مرغ و همچنين فضايي براي نگهداري دام وجود دارد و قسمتي از اين ساختمان به صورت مخروبه است كه استفاده اي جز انباري نشده است از معايبي كه در اين ساختمان وجود دارد اينكه ورودي حيوانات و افراد خانه يكي است كه بايد ورودي را جدا كرد . اين ساختمان تقريبا در جهت مخالف وزش باد قرار گرفته است به طور كلي ايجاد تهويه طبيعي در ساختمان به اختلاف فشاري كه وزش باد در جداره هاي خارجي آن به وجود مي آورد بستگي دارد و جريان هواي ايجاد شده در اثر اختلاف دماي سطوح مختلف ساختمان در فضاي داخلي آن ناچيز و قابل اغماض است و فقط وزش باد در چگونگي تهويه طبيعي و دماي هواي داخل يك ساختمان و در نتيجه آسايش آن تاثير مي گذارد . بنابراين نياز به تهويه در ساختمان لازم است كه به نوع اقليم بستگي دارد و بر اساس فصل هاي مختلف سال در منطقه مورد نظر تغيير مي كند در اين بنا بسته به نوع اقليم و كمبود امكانات تهويه مناسبي وجود ندارد و همچنين اندازه پنجره هاي اتاق در شرايط تهويه داخل آن تا حد زيادي به وجود يا عدم وجود كوران در اتاق بستگي دارد در اتاق هايي كه پنجره هاي آن در يك طرف ديوار قرار دارد و اندازه پنجره ها تا حد بسيار كمي در سذعت جريان هوا در آن اتاق تاثير دارد كه در اينساختمان متاسفانه از پنجره چنداني استفاده نشده است .
مصالح اين ساختمان قسمتي آجر و قسمتي كه محل نگهداري دام است از كاه گل استفاده شده است عمده ترين و قاب توجه ترين ويژگي مصالح ساختماني ظرفيت و مقاومت حرارتي آن است مهمترين ويژگي مصالح ساختماني به شرايط اقليمي محيط آن بستگي دارد از اين رو ويژگي لازم براي مصالح ساختماني در مناطق اقليمي گوناگون متفاوت است.
نقد پلان نوساز
با توجه به اينكه مسير باد در روستا شمالي –جنوبي است جهت بازشوها در سمت شرقي – غربي قرار مي گيرد . فضائي كه مربوط به نگهداري دام است در حياطي كه پشت نماي اصلي لست قرار گرفته كه باعث شده تا اين قسمت از فضاي مسكوني ساختمان جدا شود و داراي ورودي مجزا مي باشد . حياط ديگر براي رفت و آمد افراد مورد استفاده قرار مي گيرد . اين بنا در دو طبقه طراحي شده است كه طبقه پايين فضاهاي آشپزخانه ،اتاق نشيمن و اتاق قرار دارد و در طبقه بالا حال پذيرايي ،حمام و آشپزخانه و اتاق قرار دارد حال پذيرايي نسبتا وسيع است كه البته وسيع بودن فضاها در ابنيه قديمي كمتر ديده مي شود كه دليل آن اين بوده تا فضاها به آساني گرم شوند و تبادل حرارتي كمتري داشته باشد كه در پلان هاي نوساز اين امر كمتر ديده مي شود
نقد پلان با دوام
اين خانه به صورت شمالي مي باشد تقريبا خانه به دو بخش مساوي دامي و مسكوني تقسيم شده كه يكي از معايب آن نيز همين است بنا براين حداقل حدود 60 درصد مسكوني و بقيه دامي است يكي ديگر از معايب آن محل سرويس مي باشد كه خارج از خانه در حياط مي باشد حمام نيز ندارد يكي از اتاق هاي داخل خانه تهويه ندارد آشپزخانه نيز همين طور يكي از محاسن آن فيلتر ، تقسيم فضاست كه داراي نورگير مي باشد.
كف سازي با سنگ به دو صورت خشك چيني و با ملات انجام مي شود.
با ملات
ملات سيمان كه حالت رواني دارد را در كف مورد نظر مي ريزيم سپس سنگ هاي شكسته (آماده شده در كارخانه) را كه ضخامت آنها نبايد كمتر از سه سانتيمتر باشد طوري قرار مي دهيم كه سطحي از سنگ كه داراي برجستگي است در داخل ملات (براي پيوستگي بهتر) و سطح صاف آن به بيرون باشد و سنگ ها را چيده طوري كه درزها روبروي هم قرار نگيرند سپس با شمشه بر روي سنگ هايي كه قرار گرفته مي زنيم به طوري كه دو طرف آن تراز شده باشد بنابراين سنگها به طور همسطح قرار مي گيرند (تراز) خشك شدن اين ملات سه تا چهار روز طول مي كشد.
كف سازي با موكت
موكت در منازل و بعضي از ادارات مورد استفاده قرار مي گيرد و به صورت رولهاي موكت در ابعاد مختلف در بازار موجود است كه با توجه به ابعاد فضاي مورد نظر خريداري مي شود ولي رولهاي معمول آن به ابعاد 25 ×3 متر است براي استفاده از موكت بايد سطح زير آن را با كف سازي سيمان تسطيح كرد. در هنگام نصب موكت بايد به اين نكته توجه داشت كه از ابعادي استفاده شود كه كمترين ضايعات را داشته باشد. موكتها را چسب موكت به كف سيماني مي چسبانيم. از مزيتهاي موكت مي توان نرمي بي صدايي ولي جايگزين مناسبي براي فرش نيست.
كفسازي با پاركت
Kornotex نوعي پاركت ساخته شده از الياف طبيعي چوب (درخت كاج) است كه به طور مكانيكي در هم فشرده شده است و يك طرف آن با روكش مخصوص و طرف ديگر آن با يك لايه محافظ ملامينه طرح چوب و يك لايه محافظ Overlay پوشانده شده است.
مواد تشكيل دهنده
پاركت كرونوتكس از پنج لايه تشكيل گرديده است كه لايه نهايي بسيار مقاوم بوده و داراي استانداردهاي NALFA آمريكا EPLF اتحاديه اروپا RAL اتحاديه اروپا DIN آلمان بوده و قابليت هاي زير را دارا مي باشد. پاركت KRONOTEX قابل نصب در منازل، ادارات، هتل ها، فروشگاههاي زنجيره اي و ساير نقاط مي باشد.
ويژگي ها:
بدون تغيير رنگ حتي در مقابل نور مستقيم خورشيد
مقاوم در برابر فرورفتگي
مقاوم در برابر خراش، نم، موريانه و ضد رطوبت
بي نياز از پوليش و نگهداري
ضد آلرژي
نصب سريع و آسان با قابليت جمع آوري و نصب مجدد
مقاوم در برابر آتش سيگار و كبريت روشن
مقاوم در برابر سايش
مقاوم در برابر مواد شيميايي
پاركت ها با توجه به نوع استفاده از آنها داراي ابعاد وضخامت هاي گوناگي هتسند: طرح سنگ ابعاد بزرگ ضخامت 8mm ابعاد
-نصب در منازل و محيط هاي اداري ضخامت 8mm ابعاد
-مقاوم ترين پاركت در هتل ها و فروشگاههاي زنجيره اي و سالن هاي ورزشي مانند ژيمناسيتك و بيليارد و نظاير آن ضخامت 12mm ابعاد
از ديگر انواع پاركت ها پاركت با مارك patt است كه مزيت آن نسبت به ساير پاركتهاي توليد در جهان دارا بودن سوكت مي باشد. كه در اتصالات ارضي باعث تركيب شدن پاركت مي شود.
ويژگي ها:
1-نصب و سريع و آسان بدون نياز به چسب و تنها با استفاده از سيستم Joint
2 – مقاوم در آب و مايعات و مناسب براي محيط هاي مسكوني
3 – مقاوم در برابر فشار در محيط هاي اداري و عمومي
4 – مقاومت زياد در برابر سايش
5 – مقاومت در برابر رطوبت و حرارت
6 – سبك بودن مصالح و كاهش قابل توجه وزن سازه و ساختمان
7 – نگهداري اسان
8 – امكان جمع آوري پس از نصب و قابليت استفاده مجدد
پاركت patt در دو سايز و همچنين توليد شده است.
آيا صداي پايي مي شنويد؟
آخرين نوآوري در پاركت دنيا لايه اي جديد كه در زير پاركت اضافه مي گردد و تا حدود 80% صدا را كاهش مي دهد.
طريقه نصب و اجرا
براي زير سازي پاركت ابتدا نصف پاكت سيمان را با سه بسته پودر خاك سنگ (هركيسه 25 كيلو) و چسب چوب مخلوط مي كنند و به آن آب اضافه مي كنند سپس شمشه را كنار ديوار مي گذارند و ملات را جلوي شمشه مي ريزند و شمشه را مي كشند.
سيمان روي سيمان زمين مي تركد براي جلوگيري از اين كار چسب چوب و پودر سنگ را اضافه مي كنند.
اتصال پاركت هاي بوسيله قفل و بست است.
كف سازي گرانيت
سراميك گرانيتي در ايران از سال 1374 با ويژگي هايي كه تا آن روز در صنايع كاشي و سراميك مشابهتي نداشت توليد خود را در اصفهان تحت عنوان پديده اي جديد در مصالح ساختماني آغاز كرد. در آن سال از ابداع صنعت كاشي گرانيتي در ايتاليا بيش از يك دهه نمي گذشت و انتقال اين تكنولوژي نوخاسته اروپايي به ايران آن هم با اين سرعت از شگفتي هايي بود كه بازگوكننده حس قوي زيبا شناسي و سليقه ايراني به عنوان مصرف كننده از يك طرف و انتخاب بهترين هاي جهاني بوسيله صنعت گران ايراني از طرف ديگر بود.
ويژگي هاي كه اين محصول را از ساير انواع كاشي را متمايز مي نمايد از جمله بدون لعاب وضد اسيد بودن و جذب آب ناچيز مقاومت بالا در برابر سايش تحمل تنش زياد در گرما و سرما مقاومت در برابر فشار قابليت برش پذيري وسيع را مي توان نام برد.
ابعاد كاشي سراميكي عبارت است از:
ويژگي هاي بارز كاشي سراميكي
1 – براق بودن بدون استفاده از لعاب و روكش در مورد سراميك هاي صاب خورده (polished)
2 – تحمل فشار و وزن بالا (مناسب براي محيط هاي صنعتي و نمايشگاههاي اتومبيل و صنايع سنگين)
3 – قابليت استفاده همه محيط ها و كف در كف ديوارهاي عايق و كف كاذب
4 – مقاومت و ثبات رنگ در برابر بيشتر اسيدها و بازها (مناسب براي محيطهاي آزمايشگاهي و تعميرگاه)
5 – تنوع رنگ طرح و سايز و پذيرش فرمهاي مختلف چيدن (به خاطر خصوصيات ويژه كاشي گرانيتي در طرحها و رنگهاي توليد شده به راحتي آنها را به قطعات كوچكتر تقسيم و در اندازه هاي متعدد استفاده نمود.)
6 – عدم استفاده از مواد شيميايي و غير طبيعي در توليد آن (طبيعت متعلق به نسلهاي آينده است پس توليد محصولات طبيعي چرخه زيست را بر هم نمي زند و محيط براي نسلهاي بعدي باقي مي ماند) .
7 – مقاومت در مقابل سايش مناسب براي محيط پر رفت آمد مانند فرودگاهي متروها ايستگاههاي راه آهن و غيره
8 – جايگزين مناسب به جاي ساير پوشش ها
9 – جذب آب كمتر از پنج در هزار
10 – تداوم كيفيت در طول زمان به دليل استفاده از تكنولوژي پيشرفته
11 – مقاوم در جذب آلودگي ها و بهداشتي (مناسب براي محيط هاي بيمارستاني و پزشكي)
12 – تحمل تنش تغييرات دما (مقاومت در مقابل شوكهاي حرارتي و برودتي عوامل جوي و تغييرات شديد دماي محيط)
13 – مقاومت بالا در برابر يخ زدگي و مناسب براي محيط هاي بيروني ساختمان
14 – ضخامت و وزن كم در مقايسه با سنگ بويژه براي نماي ساختمان
كفپوش PVC
كفپوش هاي معمولاً از جنس PVC هتسند. با آنكه از نظر شكل شبيه پاركت است ولي اصلاً نمي تواند به خوبي پاركت عمل كند.
اگر روي كفپوش آب بريزد باد مي كند در حالي كه اين اتفاق براي پاركت نمي افتد. كفپوش هاي بوسيله چسب به زمين مي چسبند.
فكر كنيد: در مطالعه تاريخچه زمين، سنگ هاي رسوبي بهتر از بقيه اقسام سنگ ها هستند دليل چيست؟ زيرا بيشتر شواهد از لايه هاي سنگ رسوبي و فسيل هاي دورن آنها بدست مي آيد. سنگ هاي رسوبي معمولاً به صورت موازي روي هم انباشته شده اند.
فكر كنيد.
يك جاندار پس از مرگ بايد دور از چه عواملي قرار گيرد تا همه يا قسمتي از جسد آن باقي بماند، در مجاورت هوا يا زير آب تجزيه گرديده قرار نگيرد و خوراك جانوران ديگر نشود.
يك ران مرغ پخته يا جسد مرده ي حيوان را در عمق 20 سانتي متري خاك در هواي آزاد قرار دهيد پس از دو هفته آن را از زير خاك خارج كنيد. چه تغييراتي مشاهده مي نماييد؟ چه عواملي سبب اين تغييرات شده است؟ آن گنديده مي شود و بوي خاصي دارد و حشرات از آن جسد تغذيه مي كنند.
به كمك جاي پاي يك جاندار چه اطلاعاتي درباره آن جاندار مي توان كسب كرد.
وجود زغال سنگ را در يك منطقه، چه اطلاعاتي درباره ي آب و هواي گذشتهي آن جا مي توان در بر داشته باشد؟ برخي از فسيل ها مانند زغال سنگ و نفت- كه به آن ها سوخت هاي فسيل هم گفته مي شود به طور مستقيم در تامين انرژي و برخي كاربردها فراوان دارند.
آيا مي توان به كمك فسيل ها مناطق مختلف درياهاي گذشته را از نظر عمق شناسايي كرد؟ بله به كمك فسيل ها مي توان اطلاعاتي درباره خشكي ها درياها، درياچه ها و ... به دست آورد.
از ترتيب پيدايش جانداران در روي زمين چگونه مي توانند به قديم يا جديد بودن لايه هاي رسوبي چين خورده پي برد؟ بله به همين ترتيب توانسته اند اولاً با نوع تحولات و تغييرات جانداران در گذشته آشنا شوند ثانياً نوع جدول زماني را به كمك فسيل ها تنظيم كنند كه راهنماي مناسبي براي تعيين قدمت لايه هاي رسوبي مجهول هم هست.
آيا مهاجرت مي تواند يكي از عوامل ايجاد تغيير در جمعيت هاي جانداران باشد؟ براي گفته ي خود دليل بياوريد؟ اگر محيط سازگار باشد جمعيت زياد مي شود و اگر ناسازگار باشد جمعيت كم مي شود.
فشار
درباره ي عبارت هاي زير فكر كنيد. آيا مي توانيد اين پديده ها را به مفهومي كه در ذهن خود از فشار داريد مربوط نماييد؟
لبه تيز چاقو گوشت را به راحتي مي برد اما لبه ي پهن آن نمي برد؟ زيرا فشار در لبه تيز چاقو است.
مرتاض هاي هندي روي يك تخت چوبي پوشيده از ميخ مي خوابند اما نمي توانند روي آن بايستد؟ زيرا وقتي مي خوابند نيروي در بدن بخش مي شود و هيچ دردي ندارد اگر نيرويي كه در آزمايش صفحه ي قبل بر ديوار وارد مي شود حدود 20 نيوتون و مساحت نوك انگشت شما حدود يك سانتي متر مربع باشد محاسبه كنيد كه به وسيله ي نوك انگشت شما به ديوار وارد مي شود چه قدر است؟ چون هر چه مساحت سطح كم تر باشد فشار بيشتر است مساحت سطح چاقو خيلي كم است.
در اين قسمت از يكاي نيوتون بر سانتي متر مربع به عنوان واحد سنجش فشار استفاده كرديم آيا مي توانيد مفهوم اين يكا را در چند جمله براي دوستان خود بيان كنيد؟ نيوتون به متر مربع است كه به افتخار پاسكال فيزيكدان مشهور فرانسوي 1666-1623 ميلادي به نام او ناميده شده است و آن را به علامت pa نشان مي دهند يك نيوتون بر سانتي متر مربع برابر است با 10000 پاسكال.
در يك قوطي فلزي نوشابه ي خالي، مقداري آب داغ بريزيد. سپس آب داغ را خالي كنيد و بلافاصله با انگشت خود در قوطي را مسدود نماييد مواظب باشيد لبه تيز فلزي دست شما را نبرد حالا روي قوطي آب سرد بريزيد چه اتفاقي مي افتد؟ قوطي فلزي جمع مي شود.
فشار هوا روي سطح زمين كنار درياهاي آزاد حدوداً برابر 100000 نيوتن بر متر مربع (10 نيوتون بر سانتي متر مربع) است. هر چه از سطح زمين بالاتر برويم مقدار فشار هوا كمتر مي شود فشار هوا بر فراز قله ي اورست آن قدر كم است كه كوهنوردان بايد براي تنفس از مخازن هواي فشرده استفاده كنند.
بار الكتريكي
1 – دو بادكنك و يك تكه پارچه پشمي تهيه كنيد به داخل بادكنك ها بدميد و دهانه آن را محكم ببنديد.
2 – يكي از بادكنك هاي را با پارچه پشمي مالش دهيد سپس يك بار پارچه و بار ديگر بادكنك را به تكه هاي كاغذ نزديك كنيد. چه روي مي دهد؟ كاغذ ها به بادكنك مي چسبند.
3 – بادكنك را توسط يك نخ آويزان كنيد و آن را با پارچه مالش دهيد اكنون پارچه را بدون تماس با بادكنك به آن نزديك كنيد چه روي مي دهد؟ بادكنك به آن مي چسبد.
وقتي دو جسم را به يكديكر مالش مي دهيم (مثلاً ميله ي پلاستيكي را به پارچه ي پشمي يا مليه شيشه اي يا كسيه نايلوني) يكي از آن ها داراي بار الكتريكي مثبت مي شود و ديگري به همان اندازه بار الكتريكي منفي به دست مي آورد. با توجه به ساختمان اتم توضيح دهيد كه هنگام مالش دو جسم به يك ديگر چه پديده اي رخ مي دهد؟ آنها با تماس به هم جرقه الكتريسته به وجود مي آيد).
گاهي طول جرقه بين ابر و زمين (با دو قطعه ابر) به چند كيلومتري مي رسد. اين عمل را تخليه الكتريكي مي نامند (به تخليه الكتريكي بين ابر و زمين «آذرخش يا صاعقه» گفته مي شود».
بهمن يعني حركتي توده بزرگ برف كه بر روي دامنه كوهها به طرف پايين سقوط مي كند.
به نظر مي رسد انتخاب نام بهمن از نام يازدهمين ماه سال بوده باشد كه احتمال ريزش برف در نواحي كوهستاني در اين ماه از سال بيش از ساير ماهها مي باشد. در هر صورت بعمن در لغت به معني ماه يازدهم سال خورشيد و نام روز دوم هر ماه خورشيدي و نام فرشته اي در كيش زرتشت و گياهي است كه سابقاً ريشه آن را به نام بهمن به عنوان دارو به كار مي برند و بالاخره برف انبوهي است كه از كوه فروافتد.
اين توده برف ضمن حركت ممكن است يخ، آب، خاك، سنگ و گياهان را به طرف پايين حمل كنند. بهمن مخصوص مناطق كوهستاني پر شيب و داراي برف سنگين است.
بنا به مقدار برف متحرك خسارات جاني و مالي و محيطي متفاومت ايجاد مي كند. مناطقي كه برف دائمي دارند نيز داراي بهمن هستند ولي خسارت آنها قابل توجه نيستند.
باد، امواج صوتي، ارتعاشات زلزله اي، عبور انسان و حيوانات و ناپايداري برف ناشي از سستي هاي لايه هاي زيرين در اثر ذوب.
اساساً بهمن در شيبهاي كمتر از 20 درجه به حركت در نمي آيد اما بيشترين ريزش بهمن در شيبهاي 20 الي 40 درجه مي باشد. كه اين ريزشها بسيار خطرناك بوده زيرا حجم بيشتري از برف را با خود به طرف پايين سرازير مي نمايد.
1 – اين نوع بهمن از برف تازه و خشك حاصل مي شود و ضمن حركت معمولاً همراه با باد بوده و يا هوا را با خود به حركت در ميآورد.
ممكن است در اغلب موارد ظاهر شود و در آن فقط قسمت سطحي برف جا به جا ميشود و معمولاً مسير مشخصي ندارد. خسارت اين نوع بهمن از ديگر انواع آن كمتر است.
2 – در اين لايه برف به طور كامل از جا كنده شده و به پايين حركت مي كند و حتي مقادير خاك را نيز با خود حمل مي كند. اين بهمن وقتي ظاهر مي شود كه هوا كمي ملايم تر شده و كمي ذوب انجام گرفته باشد. مثل اوايل بهار و مسير نوع بهمن ثابت است.
طبقه بندي بر اساس نوع برف:
1 – پودري 2 – قطعه اي 3 – مرطوب
1 –بهمن هاي پودري:
وقتي كه لايه هاي برف فاقد چسبندگي يا داراي چسبندي كم باشند، ذرات برف از يك ناحيه كوچك شروع به ريزش نموده و رفته رفته توسعه مي يابد. در اين نوع بهمن نمي توان خط شكستگي برف با شناسايي كرد. وزن مخصوص برف معمولاً كم است.
دماي برف خيلي پايين تر از صفر درجه است و اگر سرعت حركت زياد باشد حدود 60 تا 80 كيلومتر در ساعت با هوا مخلوط شده و به شكل گاز در مي آيد كه به آن گاز سنگين مي گويند.
در اين حالت بهمن قادر است درختان را ريشه كن كند و ضمن حركت هواي مقابل خود را به حركت در آورد و قبل از رسيدن بهمن مانند طوفان تخريب ايجاد كند به آن اصطلاحاً موج شوك گفته مي شود. خسارت اين نوع بهمن زياد است.
در اين نوع بهمن به دليل وجود لايه هاي مرطوب برف با بلورهاي چسبنده، قطعات بزرگ برف از قطعات همجوار جدا مي شوند.
وزن مخصوص برف معمولاً بيشتر از 200 كيلوگرم در متر معكب است. دماي برف مني و نزديك صفر درجه سانتي گراد برف در موقع حركت حالت جامد داشته و شكننده مي باشد. باد به حركت و امواج صوتي در تشكيل اين نوع بهمن نقش موثر دارند. و اين بهمن هوا را به حركت در نمي آورد. (موج شوك ندارد).
سرعت آنها بين 20 تا 50 كيلومتر در ساعت بسته به شكل زمين تغيير مي كند.
اين بهمن ها به دليل رطوبت زياد داراي چسبندگي كم هستند و با وجود سرعت كم داراي قدرت تخريب بالا مي باشند. وزن مخصوص برف بيش از 200 كيلوگرم در متر معكب و دما در حد صفر درجه است. در موقع حركت حالت خيمري داشته و ضمن حركت بر وزن مخصوص برف افزوده مي شود. و تا 600 كيلوگرم در متر مكعب ميرسد.
زمان وقوع آن وقتي است كه گرماي ناگهاني باعث ذوب برف شده و يا باران ببارد. و اغلب در اوايل بهار اين نوع بهمن رخ مي دهد.
سرعت آن حدود 10 تا 20 كيلومتر در ساعت است و داراي قدرت تخريب بالاست.
تا كنون هيچ مدل رياضي يا رايانه اي براي پيش بيني بهمن به دست نيامده و با توجه به مشكل بودن پيش بيني بهمن لازم است كه خطرات آن به وسيلة كاهش اثرات تغيير در شدت آن مهار شود.
وقتي عمق برف كم باشد نيروي لازم براي تحرك توده برف وجود ندارد و در نتيجه بهمن تشكيل مي شود.
بهمن اغلب در برف تازه پديد مي آيد و برف كهنه فاقد بهمن است.
بيش از 80% سقوط بهمن ها در خلال بارش و يا بلافاصله پس از بارش برف افتاق ميافتد.
عمق برف كمتر از CM15 فاقد بهمن
عمق برف بين 15 تا CM30 لغزش كوچك برف
عمق برف بين 30 تا CM60 بهمن متوسط عامل مسدود شدن
راهها
عمق برف بين 60 تا CM120 بهمن خيلي بزرگ خطرناك
عمق برف بيش از CM120 بهمن خيلي بزرگ كه همه چيز را در
سر راه خود تخريب مي كند.
در صورتي كه يك لايه برف تازه بر روي برف كهنة سرد و صاف قرار گيرد، خطر ريزش بهمن بسيار زياد خواهد بود- در حالي كه اگر برف تازه با برف زيرين آب دار تماش داشته و بچسبد هيچ گونه امكان تشكيل بهمن وجود ندارد. به ويژه اگر سطح زيرين ناهموار نيز باشد يك اتصال قوي به وجود مي آيد.
قشرهاي يخي كه در اثر تابش خورشيد يا بارش و سفت شدن لايه برف در اثر ذوب شدن و يخ زدگي متناوب به وجود آمده است سطوح لغزشي بهمن ها مي باشند.
جرم مخصوص يا جرم ويژه برف به مقدار هوا در داخل برف بستگي دارد، برف تازه داراي جرم مخصوص كم است زيرا بين 85 تا 95 درصد حجم آن هوا است. مقاومت برف به تراكم آن بستگي دارد، برف با تراكم زياد بسيار مقاومتر از برف كم تراكم است.
مثلاً برف كوهستان به طور معمول داراي تراكم كم مي باشد بنابراين در اين شيب ها در معرض سقوط قرار دارد.
به طور معمول يك تودة برف به صورت لايه لايه توسعه مي يابد، لايههاي تفاوت هاي فيزيكي و ساختماني مي باشد.
مجزا شدن لايه هاي برف موجب بروز بهمن مي شود.
مثلاً وقتي يك لايه چسبنده برف روي يك لايه ضعيف قرار گيرد اغلب باعث بهمن قعطه اي مي شود- در حالي كه اگر پوشش برخي از سطح زمين تا سطح برف يكنواخت باشد خطر بروز بهمن قطعه اي وجود ندارد.
لايه هاي برف به هم چسبيده و محكم بسيار پايدار بوده و هيچ گونه خطر بهمن ندارند.
شكل بلورهاي برف در حال بارش بستگي به دماي هوا دارد. دماي هوا بر وزن مخصوص، تراكم، خصوصيات گرمايي وقتي ذوب و تبخير برف تاثير دارد.
2 - باد:
باد ضمن بارش و پس از بارش برف عامل تحرك برف و جابجايي و تجمع آن مي باشد. باد با غلتاندن و انباشتن برف نشسته باعث تشكيل توده هاي بزرگ شده و گاهي باعث شروع حركت بهمن مي گردد.
باد تاثير بسيار زيادي روي تغيير شكل بلورهاي برف تازه دارد و مي تواند آنها را به قطعات كوچكتري شكسته و به هم فشرده نمايد.
3 – باران:
بارش باران سبك باعث ايجاد قشر يخي (يك لايه لغزشي) در زير برف هاي جديد مي شود. و موجب بارش باران هاي سنگين باعث سفتي برف شده و خطر ريزش بهمن را تشديد ميكند.
4 – ارتفاع:
ارتفاع از سطح دريا روي هوا و ريزش باران و برف تاثير نداشته و روي كيفيت برف موثر است. همچين باعث به وجود آمدن نوعهاي خاصي از گياهان و فراواني آنها مي شود به همين سبب بهمن در ارتفاعات خاص پديد مي آيد.
5 – تندي شيب
بين شيب زمين و سقوط بهمن ارتباط وجود دارد و محتواي آب مايع برف اثر شيب را بيشتر مي كند. برخي كه از آب اشباع باشد حتي در شيب هاي كم نيز قادر به سقوط است.
برف خشك و دانه درشت تا زاويه شيب هيچ خطر سقوط ندارد.
در حالت عمومي شيب هاي بين 30 تا 45 درجه بيشترين خطر سقوط بهمن را دارا ميباشد.
در شيب هاي كند استحكام و اصطكاك برف زياد است و خطر ريزش بهمن كم مي باشد و در شيب هاي بيشتر اثر نيروي ثقل افزايش يافته و خطر ريزش بهمن كاهش مي يابد.
6 – ناهمواري:
سطوح ناهموار مانند اراضي سنگلاخي با سنگ هاي بزرگ و پراكنده در زمان كم برف قادر به ايجاد بهمن نيست ولي وقتي برف زياد انباشته شد اثر ناهمواري كم مي شود و احتمال سقوط بهمن زياد است .
زمين هاي ناصاف و همواره با پشته هاي برجسته نيز كمتر توانايي توليد بهمن را دارند. در حالي كه زمين هاي صاف و بدون برجستگي داراي خطر زياد سقوط بهمن حتي در شرايط كمي برف مي باشند.
7 – اثر پوشش گياهي:
گياهان بسته به شكل تراكم، و اندازه داراي اثرات متفاوتي در سقوط بهمن مي باشند.
اگر ميزان برف كم باشد، بوته ها و گياهان علفي مي توانند از سقوط بهمن جلوگيري كند. اما با انباشته شدن زياد برف گياهان بوته اي و علفي نه تنها نمي توانند جلوي بهمن را بگيرند بلكه احتمال آن را زيادتر مي كنند زيرا آنها باعث نفوذ هوا در زير برف شده و بر دگرگوني مي افزايند.
درختان متراكم جنگلي مي توانند از سقوط بهمن به طور موثر جلوگيري كنند.
و جنگل كاري مي تواند از اقدامات موثر در مهار بهمن به حساب آيد.
البته بايد توجه داشت كه درختان جوان مانند بوته عمل مي نمايند لذا لازم است در سالهاي اول كشت اقداماتي براي حفظ درختان و جلوگيري از بهمن به طرق ديگر به عمل آيد.
درختان پراكنده به هيچ وجه نمي توانند از سقوط بهمن جلوگيري كنند و گاهي حتي خطر بهمن با بيشتر مي كنند.
شيمانسكي محققي است كه معتقد مي باشد اراضي شيب داري كه در تابستان از چمن پوشيده است، در زمستان محل تاخت و تاز بهمنهاي خطرناك مي باشد.
رسم قوس ها در روشهاي مختلف و طبق ضوابط خواص خود به وجود مي آيد كه از آنها به شكل هاي مختلف و براي كارهاي گوناگون تزييني و باربر به عنوان پوشش در نعل درگاه استفاده مي شود . رسم قوس ها در اشكال مختلف ممكن بوده كه اگر ضوابط و مراكز ترسيم در چهار چوب طول دهانه (L)باشد شكل كار اصولي خواهد بود.
اشكال بعدي تعداد قوس ها چه به صورت تزييني و چه به شكل باربر مورد بحث و بررسي ترسيم خواهد بود.اين قوس ها نموداري از قوس هاي مادر و اصلي مي باشد كه نحوه ترسيم آنها در ضوابط دهنه بررسي مي كنيم بديهي است كه در چهارچوب همين ترسيم ها مي توان خود قوس هايي نيز رسم كرده و مورد استفاده قرار دارد.
پوشش قوس نعل درگاه:
پس از ساختن ديوار و ستون تا ارتفاع لازم و يا جرزهاي باربر در بين درها و پنجره ها از وجود قوس هاي كماني ؛ دايره و يا تيز آن هم نسبت به نيروهاي وارد بير قوس؛ زمينه بنايي آن فراهم شود. پس از انتخاب نوع قوس و ساخت قالب قوس و استقرار آن در تكيه گاه ها به طوري كه در بناهاي خشتي از آن بحث گرديد بناي قوس با رعايت پيوند_ شاقول و شمشه كش كردن جوانب قوس برابر با اصول پوشش قوس اجرا شده و اماده بهره گيري مراحل بعدي از جمله كونال سازي و دست انداز چيني و در نهايت آماده شدن كلاف بندي چهارديواري جهت پوشش سقف و طاق مي گردد .
پوشش قوس هاي تزييني:
در مواردي پوشش نعل درگاه وسيله قوسهاي تزييني انجام مي گردد معمولاا اين قوس ها باربري كم داشته مسلما براي بارور شدن اين دسته از قوس ها در محل مياني و روي اين قوس ها ؛ قوس مخفي باربر ساخته مي شود كه نيروهاي مراحل بعدي را قوس باربر متحمل مي گردد.
ضوابط ساخت قوس:
براي دهانه ها از قالب گچي استفاده مي شود. چنانچه عرض ديوار يك آجره باشد از وجود يك قالب و اگر عرض ديوار بيشتر باشد از وجود دو قالب ؛ يكي در سمتا جلو و ديگري در سمت عقب استفاده مي شودكه از اجراي جز به جز بنايي آن مي گذريم و فقط به آن اشاره كوتاه مي كنيم چنانچه فاصله و دهانه قوس طويل باشد وزن قوس نيز بيشتر بوده كه در اين حالت از قالب بندي چوبي و قالبهاي دوبله به همراه كلاف بندي وپايه هاي باربر استفاده مي شود.
قوس تخت:
كاربرد اين قوس در نماي آجري و براي دهنه مي باشد وسط دهنه به اندازه دو تا سه سانتيمتر خيز در نظر گرفته مي شود كه به علت ناچيز بودن آن بدان قوس تخت مي گوييم.
بنايي قوس تخت:
ابعاد اين قوس معمولا به ارتفاع 1 تا 2 آجر و به اندازه عرض ديوار كه نبايد كمتر از 1 آجر باشد ساخته مي شود در وسط قوس تير مقاوم چوبي با گير لازم به اندازه 50 سانتيمتر از هر طرف بر روي دو سر پايه نصب مي گردد جهت نگهداري قوس تخت شمشه اي هم طراز دو سر پايه نصب شده و وسط آن با ملات گچ به اندازه دو تا سه سانتيمتر دور داده مي شود انگاه نماي كار ريسمان كشي مي گردد محاسبه رجهاي قوس انجام شده و بنايي قوس با رعايت همگن از دو جهت به وسيله ملات گچ مقاوم و آجر آب خوار با اصول پيوند و عمودي رجها و چرخش آجرها در اطراف تير مقاوم چوبي انجام مي گردد.در اين پوشش وزن قوس تخت به وسيله تير چوبي تحمل مي گردد.
قوس مخفي(دزد):
زماني كه دست انداز بالاي قوس تخت زياد باشد بر روي قوس تخت قوس مخفي با دور كافي ساخته مي شود. پاي اين قوس روي ستون آجري مي باشد. از اين رو نيروهاي وارده از قوس مخفي به ستون منتقل شده و بر قوس تخت اثر نمي كند .
اين قوس به وسيله ملات مقاوم و آجر آب خوار سبز و زرد بنايي مي شود. عرض قوس مخفي يك كلوك كمتر از عرض ديوار و ستون هاي آجري مي باشد يك كلوك جهت آجرهاي قلمداني نما تا ارتفاع قوي مخفي خواهد بود.
ساختمان : عبارت است از بنائي كه بوسيله ديوار از ديگر بناهاي همجوار خود ، يك بناي مستقل و مجزا و استواري را تشكيل مي دهد و شامل يك يا چند اطاق و يا هر نوع فضاي مسقف ديگر مي باشد كه بمنظور سكونت ، كسب و يا استفاده توأم و يا ديگر مقاصد ساخته شده باشد . منظور از مستقل بودن داشتن درب ورودي و خروجي مستقل به گذرگاه عمومي و منظور از جدا بودن و داشتن ديوارهاي خارجي مشترك يا مستقل است.
هزينه ساختمان : عبارت است از مجموع عمليات اساسي تكميل بنا تا هنگامي كه ساختمان آماده اشتغال و سكونت مي گردد اين ارقام شامل هزينه نقشه ، تهيه پروانه ساختمان ، و مصالح ساختمان ، وسائل و ابزار كار و كارگر ، حق الزحمه معمار ، هزينه تأسيسات حرارت مركزي ، روشنائي ، آب و فاضلاب مي گردد .
انواع ساختمان :
الف ـ واحد مسكوني : عبارت است از يك ساختمان و يا قسمت مستقلي از يك ساختمان كه در آن يك يا چند خانوار سكونت دارند .
ب ـ واحد مسكوني و بازرگاني : ساختمانهائي كه قسمتي از ساختمان به كارهاي بازرگاني اختصاص يافته و قسمت ديگري از بنا جهت سكونت استفاده مي گردد .
پ ـ واحد بازرگاني : ساختمانهائي هستند كه مورد استفاده موسسات تجاري قرار دارند ، مانند : تجارتخانه ، بيمه و غيره .
ت ـ واحد صنعتي : ساختمان يا قسمتي از ساختمان مي باشد كه براي انجام فعاليتهاي صنعتي اختصاص يافتهاست .
ث ـ واحد آموزشي و بهداشتي : ساختمانهائي كه جهت انجام فعاليتهاي آموزشي و بهداشتي به منظور ارائه يك يا چند خدمت براي عموم بكار گرفته مي شود مانند :ساختمان دانشگاهها ، مدارس و بيمارستانها
مصالح عمده ساختمان : منظور نوع مصالح عمده است كه در ساختن ديوارها ، سقف و پي ساختمان واحد ساختماني بكار رفته است مصالحي كه در رو كار ساختمان به كار رفته جزء مصالح عمده به حساب مي آيد .
ساختمانهاي اسكلت فلزي:
احداث ساختمان بمنظور رفع احتیاج انسانها صورت گرفته و مهندسین ، معماران مسئولیت تهیه اشکال و اجراء مناسب بنا را برعهده دارند ، محور اصلی مسئولیت عبارت است از الف ) ایمنی ب ) زیبائی ج) اقتصاد. با توجه به اینکه ساختمان های احداثی در کشور ما اکثرا" بصورت فلزی یا بتنی بوده و ساختمانهای بنایی غیر مسلح با محدودیت خاص طبق آئین نامه 2800 زلزله ایران ساخته میشود . آشنایی با مزایا و معایب ساختمانها می تواند درتصمیم گیری مالکین ، مهندسین نقش اساسی داشته باشد .
كه در اين تحقيق ما به بررسي مزايا و معايب ساختمانهاي اسكلت فلزي مي پردازيم:
مزایا و معایب ساختمانهای فلزی
مزایا ی ساختمان فلزی :
1- مقاومت زیاد :
مقاومت قطعات فلزی زیاد بوده و نسبت مقاومت به وزن از مصالح بتن بزرگتر است ، به این علت در دهانه های بزرگ سوله ها و ساختمان های مرتفع ، ساختمانهائی که برزمینهای سست قرارمیگیرند ، حائز اهمیت فراوان میباشد .
2- خواص یکنواخت :
فلز در کارخانجات بزرگ تحت نظارت دقیق تهیه میشود ، یکنواخت بودن خواص آن میتوان اطمینان کرد و خواص ان بر خلاف بتن با عوامل خارجی تحت تاثیر قرار نمی گیرد ، اطمینان در یکنواختی خواص مصالح در انتخاب ضریب اطمینان کوچک مؤثر است که خود صرفه جو یی در مصرف مصالح را باعث میشود .
3- دوام :
دوام فولاد بسیار خوب است ، ساختمانهای فلزی که در نگهداری آنها دقت گردد . برای مدت طولانی قابل بهره برداری خواهند بود .
4- خواص ارتجاعی :
خواص مفروض ارتجاعی فولاد با تقریبی بسیار خوبی مصداق عملی دارد . فولاد تا تنشهای بزرگی از قانون هوک بخوبی پیروی مینماید . مثلآ ممان اینرسی یک مقطع فولادی را میتوان با اطمینان در محاسبه وارد نمود . حال اینکه در مورد مقطع بتنی ارقام مربوطه چندان معین و قابل اطمینان نمی باشد .
5- شکل پذیری :
از خاصیت مثبت مصالح فلزی شکل پذیری ان است که قادرند تمرکز تنش را که در واقع علت شروع خرابی است ونیروی دینامیکی و ضربه ای را تحمل نماید ،در حالیکه مصالح بتن ترد و شکننده در مقابل این نیروها فوق العاده ضعیف اند. یکی از عواملی که در هنگام خرابی ،عضو خود خبر داده و ازخرابی ناگهانی وخطرات ان جلوگیری میکند.
6- پیوستگی مصالح :
قطعات فلزی با توجه به مواد متشکه آن پیوسته و همگن می باشد و ولی در قطعات بتنی صدمات وارده در هر زلزله به پوشش بتنی روی سلاح میلگرد وارد میگردد ، ترکهائی که در پوشش بتن پدید می آید ، قابل کنترل نبوده و احتمالا" ساختمان در پس لرزه یا زلزله بعدی ضعف بیشتر داشته و تخریب شود .
7- مقاومت متعادل مصالح :
مصالح فلزی در کشش و فشار یکسان ودر برش نیز خوب و نزدیک به کشش وفشار است .در تغییر وضع بارها، نیروی وارده فشاری ، کششی قابل تعویض بوده و همچنین مقاطعی که در بار گذاری عادی تنش برشی در انها کوچک است ، در بارهای پیش بینی شده ،تحت اثر پیچش و در نتیجه برش ناشی از ان قرار میگیرند . در ساختمانهای بتنی مسلح مقاومت بتن در فشار خوب ، ولی در کشش و یا برش کم است. پس در صورتی که مناطقی احتمالآتحت نیروی کششی قرار گرفته و مسلح نشده باشد تولید ترک و خرابی مینماید.
8- انفجار :
در ساختمانهای بارهای وارده توسط اسکلت ساختمان تحمل شده ، از قطعات پرکننده مانند تیغه ها و دیواره ها استفاده نمی شود . نیروی تخریبی انفجار سطوح حائل را از اسکلت جدا می کند و انرژی مخرب آشکار میشود ، ولی ساختمان کلا" ویران نخواهد گردید . در ساختمانهایی بتن مسلح خرابی دیوارها باعث ویرانی ساختمان خواهد شد .
9- تقویت پذیری و امکان مقاوم سازی :
اعضاء ضعیف ساختمان فلزی را در اثر محاسبات اشتباه ، تغییر مقررات و ضوابط ، اجراء و .... میتوان با جوش یا پرچ یا پیچ کردن قطعات جدید ، تقویت نمود و یا قسمت یا دهانه هائی اضافه کرد .
10- شرائط آسان ساخت و نصب :
تهیه قطعات فلزی در کارخانجات و نصبآن در موقعیت ، شرایط جوی متفاوت با تهمیدات لازم قابل اجراء است .
11- سرعت نصب :
سرعت نصب قطعات فلزی نسبت به اجراء قطعات بتنی مدت زمان کمتری می طلبد .
12- پرت مصالح :
با توجه به تهیه قطعات از کارخانجات ، پرت مصالح نسبت به تهیه و بکارگیری بتن کمتر است .
13- وزن کم :
میانگین وزن ساختمان فولادی را می توان بین 245 تا 390 کیلوگرم بر مترمربع و یا بین 80 تا 128 کیلوگرم بر مترمکعب تخکین زد ، درحالی که در ساختمانهای بتن مسلح این ارقام به ترتیب بین 480 تا 780 کیلوگرم برمترمربع یا 160 تا 250 کیلوگرم برمترمکعب می باشد .
14- اشغال فضا :
در دو ساختمان مساوی از نظر ارتفاع و ابعاد ، ستون و تیرهای ساختمانهای فلزی از نظر ابعاد کوچکتر از ساختمانهای بتنی میباشد ، سطح اشغال یا فضا مرده در ساختمانهای بتنی بیشتر ایجاد میشود .
15- ضریب نیروی لرزه ای :
حرکت زمین در اثر زلزله موجب اعمال نیروهای درونی در اجزاء ساختمان میشود ، بعبارت دیگر ساختمان برروی زمینی که بصورت تصادفی و غیر همگن در حال ارتعاش است ، بایستی ایستایی داشته و ارتعاش زمین را تحمل کند . در قابهای بتن مسلح که وزن بیشتر دارد ، ضریب نیروی لرزه ای بیشتر از قابهای فلزی است . تجربه نشان میدهد که خسارت وارده برساختمانهای کوتاه و صلب که در زمینهای محکم ساخته شده اند ، زیاد است . درحالیکه در ساختمانهای بلند و انعطاف پذیر ، آنهائی که در زمینهائی نرم ساخته شده اند ، صدمات بیشتری از زلزله دیده اند . بعبارت دیگر در زمینهای نرم که پریود ارتعاش زمین نسبتا" بزرگ است ، ساختمان های کوتاه نتایج بهتری داده اند و برعکس در زمینهای سفت با پریود کوچک ، ساختمان بلند احتمال خرابی کمتر دارند . عکس العمل ساختمانها در مقابل حرکت زلزله بستگی به مشخصات خود ساختمان از نظر صلبیت و یا انعطاف پذیری آن دارد و مهمترین مشخصه ساختمان در رفتار آن در مقابل زلزله ، پریود طبیعی ارتعاش ساختمان است .
معایب ساختمانهای فلزی :
1- ضعف در دمای زیاد :
مقاومت ساختمان فلزی با افزایش دما نقصان می یابد . اگر دکای اسکلت فلزی از 500 تا 600 درجه سانتی گراد برسد ، تعادل ساختمان به خطر می افتد .
2- خوردگی و فساد فلز در مقابل عوامل خارجی :
قطعات مصرفی در ساختمان فلزی در مقابل عوامل جوی خورده شده و از ابعاد آن کاسته میشود و مخارج نگهداری و محافظت زیاد است .
3- تمایل قطعات فشاری به کمانش :
با توجه به اینکه قطعات فلزی زیاد و ابعاد مصرفی معمولا" کوچک است ، تمایل به کمانش در این قطعات یک نقطه ضعف بحساب می رسد .
4- جوش نامناسب :
در ساختمانهای فلری اتصال قطعات به همدیگر با جوش ، پرچ ، پیچ صورت میگیرد . استفاده از پیچ و مهره وتهیه ، ساخت قطعات در کارخانجات اقتصادی ترین ، فنی ترین کار می باشد که در کشور ما برای ساختمانهای متداول چنین امکاناتی مهیا نیست . اتصال با جوش بعلت عدم مهارت جوشکاران ، استفاده از ماشین آلات قدیمی ، عدم کنترل دقیق توسط مهندسین ناظر ، گران بودن هزینه آزمایش جوش و ...... برزگترین ضعف میباشد . تجربه ثابت کرده است که سوله های ساخته شده در کارخانجات درصورت رعایت مشخصات فنی و استاندارد ، این عیب را نداشته و دارای مقاومت سازه ایی بهتر در برابر بارهای وارده و نیروی زلزله است .
شبكه وسيع سازه اي از فضاهاي ازاد بدون ستون تامين گرديد سازه نمايان و اشكار اين ساختمان كاملا" با نظريات كارفرما براي يك حضور بصري قوي ، گرايش به فن اوري جديد را مورد تاكيد قرار مي دهد 0 طراح با ايجاد سازه اي كه با تاكيد بسيار بيان كننده عملكرد سازه اي طرح در بخش خارجي ساختمان مي باشد، در تضاد با فضاي خشك و بي روح اطراف ، وجود چنين مركز تحقيقاتي را در اطراف پرينستون به خوبي مشخص مي كند ، بدين ترتيب به نياز كارفرما پاسخ داده است0 ( بروكز و گرچ،1990) ( تصاوير 2-3تا5-3) 0 ايده اي اصلي طرح استفاده از يك ستون فقرات مركزي به عرض 5/29 فوت (9متر) و ايجاد مجموعه اي از سازه هاي 000شكل با نماي شيشه اي مي باشد0
سيستم هاي تاسيساتي ساختمان به طور مستقيم مركزي ساختمان و قابهاي معلقي كه از سازه اصلي ساختمان اويزان هستند، قرار گرفته اند0
دو طرف اين ستون فقرات ارتباط مركزي ساختمان را تامين مي كند دو فضاي بزرگ يك طبقه به ابعاد 74*236 فوت (5/22*72متر) قرار گرفته اند كه براي انجام تحقيقات مورد نظر به كار مي روند براي ايجاد انعطاف پذيري لازم در بخشهايتحقيقاتي از يك سازه كابلي خاص ( با اعضاي كششي فولادي باريك ويژه ) با زيبايي هاي بصري كه دهانه هاي سقف را مي پوشاند و فضاهاي وسيع و عريضي را در بين ستونها فراهم مي كند ، استفاده شده است در سازه اصلي يك قاب فولادي مستطيل شكل به عرض 6/24 فوت ( 5/7متر ) كه به عنوان پايه اي براي تير 000 شكل لوله اي بلند به طول 49 فوت (15متر) عمل مي كند، استفاده شدده است 0 اين سيستم تكيه گاه عمودي اصلي براي كل ساختمان مي باشد0
اصلي سطح پل يك تير فولادي جعبه اي با مقطع شش ضلعي است كه به كابل هاي مهاري متصل شده است0 سطح پل كه داراي سه خط ماشين رو در هر طرف مي باشد در طرفين اين تير اصلي مي باشد به صورت طره اي اجرا شده است( فرامپتون و ديگران ،1993)
در حقيقت مجموعه طراحي شده به وسيله بهنيش براي المپيك شامل استاديوم ، يك سالن ورزشي ( با ظرفيت 1400 نفر براي ژيمناستيك ، هندبال ، بسكتبال و ديگر فعاليتهاي داخلي سالن) و يك سالن شنا ( با ظرفيت 8000نفر براي شنا و شيرجه ) است 0 تمامي اين فعاليتها در زيرزمين قرار داده شده است0 فعاليتهاي خدماتي و پشتيباني در زير زمين و در زير جايگاهها قرار گرفته اند0 سقف هاي كابلي يك بخش مركزي براي مسابقات و يك فضاي وسيع براي سايبان در محوطه را فراهم مي سازد 0 با مساحت 800 800فوت مربع ( 74000متر مربع ) ، يكي از بزرگترين سازه هاي كشتي در جهان در زمان ساخت خود به شمار مي ايد 0 طراحي و اجراي اين سقف ، پيشرفت مهم و قابل توجهي در توسعه و گسترش سازه هاي كششي كه براي اولين بار در كتاب فراي اوتو مطرح گرديده بود ، محسوب مي شد(اوتو ، 1954)0
اين ساختمان داراي سازه اي با كابل پيش تنيده است كه خصوصيات كابلهاي مضاعف براي مقاومت در برابر نيروي باد را نيز دارد و متشكل از كابلهاي فولادي با سه قطر مختلف مي باشد 0 شبكه عريض بام ، تركيبي از كابلهايي با قطر يك اينچ ( 25ميليمتر ) است كه به صورت جفت هاي 2 اينچي (50 ميليمتر ) با فاصله 30 اينچ ( 76 سانتيمتر) از يكديگر در هر جهت بايك اتصال گيره ا ي در نقاط تقاطع به يكديگر مهار شده اند0
اين اتصال براي نصب پانل هاي اكريليك نيز استفاده شده است، كه در مجموع 137عدد از انها مورد نياز بوده است0 قطر كابلهاي مورب كناري برابر 1/3 اينچ ( 80 ميليمتر ) مي باشد، قطر بزرگترين كابلها 7/4 اينچ 120 ميليمتراست و به عنوان طنابها ( براي اتصال كابل كناري به پي ) ، مهارها ( اتصال خط الراسهابه بالاي دكل ها) و كابل زنجير واره اصلي با طول1440فوت (439 متر)كه لبه جلويي را نگاه مي دارد به كار رفته است0 كابل اصلي براي تحمل بار كششي بيشتر از 5000 تن ( 4530 تن متريك) طراحي شده است و متشكل از يك دسته 10تايي از كابلهاي بزرگ مي باشد 0
تكيه گاه اصلي عمودي به وسيله 12ستون با لوله فولادي به ارتفاع متغير از 165 تا 262فوت (50تا80متر) و با قطري بيش از 5/11(5/3متر) باضخامت ديوار بيش از 3 اينچ (75 ميليمتر) تامين گرديده است 0 اين ستون هاي عظيم در پشت جايگاه تماشاچيان به منظور ايجاد ديد مناسب قرار گرفته اند0 كابل هاي مهار به صورت قطري از بالاي هر ستون به خط الراسهاي شبكه كابلب كشيده شده اند0 شبكه كابلي از اين خط الراسها براي جايگاه از طريق مجموعه كابل زنجيرواره كه به جهت مخالف استاديوم در هر انتها متصل شده اند، كشيده شده اند 0 در نتيجه سايباني روي جايگاه ايجاد مي شود كه به نظر مي رسد بدون هيچ گونه تكيه گاه نماياني شناور مي باشد0 سخت در جهت مخالف بر روي جايگاه قرار دارد كه فاصله انها در پشت جايگاه كمتر مي شود ، در نتيجه رانش قابل ملاحظه كابل اصلي را در جلو متعادل مي كند 0 دو مسئله مهم در حين اجراي ساختمان به وجود امد كه قبلا" در طراحي ديده نشده بود 0 طرح پيشنهادي اوليه يك پوشش پلي وينيل كلرايد بود كه سقف معلق پلي استر در زير شبكه كابل را مي پوشاند ( مشابه غرفه المان در نمايشگاه بين المللي مونترال )0 گر چه به منظور تامين نور مورد نياز و رضايت بخش براي تلويزيون هاي رنگي ، پانل هاي توپر اكريليك در قابهايي كه در بالاي شبكه كابل قرار دارند ، نصب گرديد
انرژي تابشي
همه ما احساس مطبوعگرما ي خورشيد درليك روز سردزمستاني را تجربهكرده ايم .
وقتي كه در معرض نورخورشيد قرار مي گيريمدماي محيطتغيير نمي كندبلكهاين انرژي تابشي استكه باعث احساس گرما مي شود .
تقريباً 60% از گرماي حاصله در سيستم گرمايش كمي به صورت تابشياست كه به طور مستقيمو به سرعت احساس مي شود .
انتخاب صحصح يك سيستم گرمايشي نقش موثري در تامين آيسايش ساكنين ساختمان دارد .
سيستم گرمايش كف يك سيستم مدرن و امروزي است كه مزاياي غير قابل انكاري نسبت به رادياتور و ساير روش هايگرمايش دارد.
( محيط هاي مسكوني )
نحوه كار :
سيستم گرمايش كمي سوپر پايپ //// در نحوه گرم كردنساختمانها است . در اين سيستم گردش آب گرم از درون شبكه اياز لوله هاي سوپر پايپكه در زير كف نصب شده اند . حرارترابه ارامي توزيعمي كند .
از انجاكه شبكه ايلوله تمامكف را پوشش مي دهد توزيع حرارتكاملاً يكنواخت است .
حداكثر دماي كف در اين سيستم 29 درجه سانتيگراد است آب گرمرورودي با دماي حدود 50 درجه ي سانتيگراد از طريق موتورخانه//// يا پانل هاي خورشيديتامينو از طريق كلكترهاي ويژهتوزيعمي شود .
سيستم گرمايش كفي براي كف هاي مختلف با پوشش هاي متفاوت از جملهسنگ ،سراميك ، پاركت ، و موكت مناسب است .
به غير از محيط هاي مسكوني ،گرمايش كفي از جمله در مكانهاي زير قابل استفاده است .
-گرمايش دور استخر
-سالن هاي ورزشي
-كتابخانه ها
-بيمارستانها
-مساجد
-رستوران ها
-سالن هاي اجتماعات
-هتل ها
-دفاتر اداري
-فروشگاهها
-موزه ها
-زمينهاي فوتبال
-گل خانه ها و محيطهاي صنعتيمانند انبارها سالن هاي توليد
سيستم هاي حرارتي كف
گرمايش كفي يك سيستمسادهبا پيچيدگي هاي بسياري است بنابرايناز ابتدا بايد طراحي آن بدرستي و با دقتانجام شود . محاسبات و طراحي يك خورده مهم از سيستمطراحي كفي استكه بر مبناي نقشه هاي معماري اماده مي شود .
سيستم گرمايشي كفي با چرخش آب گرماز ميان شبكه اياز لوله اي //// پنج لايهسوپر پايپ كه در كف نصب مي شودكاري كند با توجه به اينكهسيستم گرمايش كفي ازكف توزيع كننده حرارتي و همچنين انبار حرارتي استفاده مي كندوبه منظورموثر تر كردناين سيستمبايد انتقال حرارتبه سمت پايين به حداقل برسد .
نگاهيبه برخي از مزاياي سيستم گرمايشي كف :
برخي از مزايا
گرماي يكنواخت به منظورتامينبالاترينشرايط آزمايش و راحتي
طراحي راحت فضاو معماري داخلي
انعطاف پذيري در چيدمان اثاثيه
سياه نشدن ديوارها و پردها
ايمني بالا به دليلعدموججود لبه هاي تيز و داغ برخلاف رادياتور
كاهش مصرف سوخت از 30% تا 50%
مزاياي جانبي
عدم نياز به تعمير و نگهداري
قابليتكاربا انرژي خورشيدي
سلامتي و بهداشتبخاطر حفظ رطوبت و هوا
حفاظتاز محيط زيستبه دليل كاهش و رود آلاينده هاي سوخت به هوا
مزايا ي استفادهاز سيستمهاي حرارتي كف
·گرماي مطبوع و يكنواخت
·معماري راحت تر
·ديوارهاي تميز
·فضاهاي مفيد بيشتر
·ايمني و بهداشت
·صرفه جويي در مصرف انرژي
احساس مطبوعي راكوسيستم گرمايشي كف فراهم مي كند كه تنها با تجربه قابللمس است .
تغييراتدمادر گرمايش با رادياتور بخاطر توزيع نامناسب حرارتبسيار زياد استاما در سيستم گرمايش كفي با موازنه چهار عامل اصليراحتي – معني هاي محيط، گرماي تابشي ، جريان هوا و رطوبت نسبي – براي انساناحساس مطبوعيفراهممي شود .
جانمايي رادياتور ها به صورتي ككه ضمن استفاده ازحداكثر فضا ،به زيبايي طرح لطمه نخورد
از دغدغههاي معماراندر طراحي خانمه هاي مدرن است . درسيستم گرمايش كفي مسطح حرارتي زير كف قرار دارد .
بدين ترتيبضمن استفادهاقتصادياز فضا ، امكان طراحي با جلوه ها و ايده هاي نو فراهممي شود.
سياه شدن ديوارها و پرده هااز اثراتنامطلوبي است كه همه با آنآشنا هستند در سيستم گرمايش كفي لزومي به رنگكردن يا تميزكردن ديوار و خود رادياتور نيست پرده ها تميز تر مي مانند و به دليلحفظ رطوبتهوا و گرد و غباركمتر //// و سايراثاثيه منزل نيز ديرتر كثيف مي شوند نتيجه دردسر كمتر آسايش بيشتر است .
ارزشفضاي مفيددر يك خانه امروزيبيشتراز هر زمانديگري است ودرستنيستكه اين فضا با وسايلي مثل رادياتورها اشغال شوددر سيستم گرمايش كفي امكان بهره برداري حداكثر از فضاي موجود فراهم شدهو محدوديترايج در تعيينمحل اثاثيهمنزل هم ديگر وجود ندارد .
در سيستم گرمايش كفي هيچ سطح داغ و يا لبه تيزي وجود نداردوايمني بيشتري براي كودكان وجود دارد. كف گرم و خشك مانع رشد ئوو تكثير قارچ هاو موجوداتريز ميكروسكوپي كه باعث بروز انواع بيماري هاي پوستي و تنفسي هستند مي شود.
اما رطوبت هوابه طورمطلوبحفظ شدهباعث شادابيو طراوت پوستمي شود .
ميزانذارات غبار نيز كاهش مي يابدبنابراينمشكلات بيماريهاي مانند آسم ،///// آلرژيك وبيماريهاي مفصلي مانند رماتيسم به حداقل مي رسد .
سيستم گرمايش كفي به جاي گرم كردن هوا ، اجسام و ساكنينساختمان را گرممي كند .
بدليلانرژي تابشي ،دماي آب پاينتر ،كاهش اتلاف حرارت و دلايل ديگر مصرف انرژي در سيستم گرمايش كفي بين 30تا50درصد كمتر از ساير روش هاي گرمايش است .
ساختار اين لوله ها در گرمايش كف
ويژگي برجستهو منحصر به فرد اين لوله ها ، چگونگي تلفيق پنج لايه آن است .
لايه هاي دروني و بيروني اين لوله هااز پايمري با عمر بسيار طولاني و مقاوم در برابر حرارت است كه باعث مي شوند لوله ها دربرابر خوردگي زنگ زدگي و رسوب مقاومباشد .
لايه ي مياني يك لوله آلومينيومي با جوش طولي لولتراسونيك است كهمقاومت در برابر فشار حرارت و نفوذ اكسيژن را تامينمي كند .
لايه هاي فلز و پليمر طي يك فرايند دقيق توسط دو لايهچسب مخصوص مي شوند برايند ويژگي هاي پنج لايه ي لوله هاهمراه با به كارگيري تكنيك هاي خاص ،آن رابه لوله هاب يكپارچه با خصوصيات استثنايي و متمايز تبديلمي كند.
لوله اي بابالاترين ضريبكه درعين مقاومت مكانيكي بالاشكل پذيرو سبك است و به سرعت و سهولتنصبمي شود.
ضريب انبساط طولي اين لوله هاكم و تقريباً معادل لوله هاي فلزي است .
سيستم گرمايش كفبراي محوطه هاي استخرمزيتها در يك نگاه
·تامين شرايط بسيار مطبوع
·تامين گرماي يكنواخت دركل محوطه استخر
·سرد نبودن كف محوطه استخر
·مقاوم بودن در برابر خوردگيوپوسيدگيبه علتاستفاده از لوله هاي سوپر پايپ
·صرفه جويي در مصرف انرژي از 30% تا 50%
·هزينه بهره برداري بسيار كم
·عدم نياز به تعمير و نگهداري
·ايمني
·عدم اشغال فضاي مفيد
·كاملاً بي صدا
سيستم گرمايشي :
با بار حرارتي مورد نياز برابر با 5 كيلو وات براي هر واحد بيش از صد واحد مسكوني را مي توانبا يك ////110 ميلي متري تغذيه كرد.
سيستم گرمايش كفي براي محوطه هاي استخر
انتخاب يك سيستم گرمايشمناسب براي محوطه ي استخر كار بسيار مشكل استچرا كه روش هاي متاول و نسبي براي اين منظورنقاط ضعف زيادي دارند .
محوطه استخر به طور يكنواخت گرم نمي شود .
گرماي حاصلهبيشتر زير سقف جمع مي شود
كف محوطه استخر سرد است
رطوبت بالاي محوطه استخر باعث خوردگي در اجزاي آنها مي شود
مصرف انرژي انها زياد است
برخي از آنها آلودگي صوتي دارندو برخي فضاي مفيدرااشغال مي كنند دريك كلام شرايط راحتي انسان را فراهم نمي كنند.
نحوه اجرا :
برخلاف روش هاي سنتي ذر گرمايش كفي گرما از كف –يعني جايي كهبه ان نياز است تامينمي شود .دراين سيستمگردش آب گرمازدرون شبكه اياز لوله هاكه درزير كف نصب شده اندحرارترابه طور يكنواخت توزيع مي كندبدين ترتيبكف محوطه استخر شرايط بسيار مطلوبي رابراي راهرفتن با پاي برهنه و يا دراز كشيدن روي آنفراهم مي اورد. تقريباً 60% از گرماي خروجي به صورتتابشي است كهبه طور مستقيم و به سرعت احساس مي شود .
ومصرف انرژي حتي وقتي كه ارتفاعسقف زياد استبسيار كم است .
-كف استخر سريع تر خشكمي شود كه احتمال ليز خوردن را كم مي كندودر ضمن هيچ سطح داغ يا سردي تيزي هم وجود ندارد
-سيستمگرمايش كفي همين مزايا رابراي گرمايش در محوطه سونا،قسمت رختكن ، و دوش ها نيز به ارمغان مي آورد .
-به غير از سيستم گرمايش كفي براي محوطه هاي استخر ،امكان خدماتكلي براي گرمايش محيط هاي مسكوني لوله كشي آب سرد و گرم . لوله كشي سيستم هاي گرمايشي و سرمايشي و همچنين كاربدهاي گوناگون صنعتي ارايه مي كند .
درب ساختمان :
در: به طور كلي از ساختمانگفته مي شودكه با بازو و بستهشدن فضاهاي داخلي و خارجيرابه هم مربوط مي ناميد .ودر بعضي از مولرد نيز عبور نور و تبادل هوا را ممكن يا نا ممكن مي نمايد. وظيفه اوليه در ايجاد امكان دسترسي است و از جمله مقاومت و پايداري – حفظ حريم خصوصي و ايمني – عايق حرارتي و صوتي – حفظ محيط از باد و باران .
قسمتهاي مختلف در عبارتند از :
لنكه در: قسمتي كه درون چهار چوب قرار مي گيرد .
قاب : همان چهار چوب در .
آستانه : قسمت پتييني قاب در.
كتيبه :قسمتي از در يا پنجره كهدر قسمت بالايي در مانند شكل مقابل قرارمي گيرد و ممكن استبازشو ثابتباشد .
وادار : تقسيم كنندهلنگه دربه دو يا چند قسمت .
بائو : واردار عمودي طرفين در يا پنجره كه قفل و لولا نيز به آن متصل و يا درون آن قرار مي گيرد را بائو مي گويند.
قيدهاي فوقاني و تحتاني : وادارهاي بالا وپايين .
تنكه : قسمت صفحه مانندي از در كه مابين دو وادار قرار گيرد را تنكه گويند.
پاخور : يال پاييني لنگه در كه معمولاً پهنتر از يالهايجانبي بوده و به منظور جلوگيري از صدمه ديدن در از ضربه پيش بيني مي شود .
شيشه خور : قسمتي از يالهايدركه شيشه را بر روي آن تكيهمي دهند .
دماغه : قسمتي از لنگه در كه روي نماي قاب قرار مي گيرد .
زهوار : قسمتي از در كهبه منظور زينت يا درز گيريو يا سهولت نصب شيشه بر روي در يا پنجره نصب مي گردد.
يراق : قسمتي از لوازم در است كهبه منظور باز وبسته شدن و قفل كردن در مانند لولا ،دستگيره ،….. به كار مي رود؟
انواع در :
برحسب شرايط زير داراي انواع مختلفي هستند.
محل قرارگيري : درها از نظر محل قرار گيري به دو دسته كلي درهاي خارجي و درهاي داخلي تقسيم مي گردند.
تعداد لنگه : يك لنگه،دو لنگه3- جهت بازشو : مانند درهاي يك لنگه از نظر محل قرار گيري لولا به درهاي راست كه با دست راست به سمت خارج باز مي شودودرهاي چپ كه با دست چپ به سمت خارجباز مي شوند . معمولاً بازشوها به طرف داخل است و جزء محل هاي كه از 20 نفر بيشتر جمعيت داشته باشد .كه در اين صورتبه سمت خارج باز مي شود .
مصالح مورد استفاده در درها :
درهاي چوبي : معمولاً براي فضاهاي داخلي
درهاي فولادي : به عنوان درهاي خارجي
درهاي آلومينيومي : با توجه به مقاومتي كهدر برابر رطوبتدارند براي فضاهاي مرطوب استفاده مي شوند .
درهاي شيشه اي : اين نوع درها كه از شيشه هاي ضخيم و آبديده ساخته شده اند معمولاً در فضاهاي تجاري و اداريو در مكانهايي كه حفظ محرميت داخلي مورد نظر نباشد پيش بيني مي شوند .
درهاي پلاستيكي : ايننوع مصالح كه به تازگي وارد صنعت ساختمان شود است به سرعت جاي مصالحمختلفرا پر مي كند درهاي ساخته شده از مقاطع pvc مخصوصاً در مكانهاي مرطوب پيشنهاد مي شود .
انواع ديگر درها عبارتند از :
درهاي با لولاي كنار : درها با لولا هاي محوري ـدرها با لولاي دورانه .
درهاي كشويي : اغلب به منظور جلوگيري از به هدر رفتن فضاها از اين نوع درها و بيشتر در كارخانه ها و كارگاههاي صنعتي استفاده مي گردد.
در هاي آكاردئوني : اين درها نيز به منظور جلوگيري از به هدر رفتن فضاها مورد استفاده قرار گرفته و اغلب در مكانهاي صنعتي و گاراژ ها استفاده مي گردد.
موقعيتقرارگيري درها
درهاي داخلي : درهايداخلي بايد در جايي قرار بگيرند كه فضاي قابل استفاده اتاق بيشتر شود . اما درباره اين كه در ،به داخل يابه بيرون ساختمان باز شود ، بايدتصميم گيري درستي اتخاذ گردد كه معمولاً درها به داخل بازمي شونددرها بر اساس نوع ساختار ، مكان گيري و اهدافي كه لذاي آنان طراحي مي شود نامگذاري شده است . در متعادلا يا بالانس شده براي باز شدن به نيروي كمي نياز دارد و براي كريدورها بسيار مناسب است .
پهناي در، براساس نوع كاربردي آن براساس اتاق آن تعيين مي شود و كمترين مقداربازشوي يك دراز داخل 55 است . در ساختمانهاي مسكوني اندازه هاي استاندارد عرض درها در زير آورده شده است :
درهاي يك لنگه : اتاق هاي اصلي تقريباً 170 سانتي متر . درهاي ورودي 140 تا 325 سانتي مترارتفاع بازشوي در حداقل 185 سانتي متراما به صورت معمولي 195 تا 200 سانتي متر .درهاي كشويي و بادبزني معمولاً براي خروج و فرار مناسب نيستند ،زيرا در شرايط اضطراري ،ننكم است راه را ببندد.
اشخاص معمول احتياجات خاصي دارند كمترين پهناي مورد نيازدر، براي اين اشخاص 80 سانتي متر است . كه البتهبراي استفادهكنندگان از صندلي چرخدار بسيار كم است و90 سانتي متر معمولاً كافي مي باشد . ناگفته نماند كه برايعبور صندلي چرخدار بايديك فضاي اضافيدر دو طرف در نظر گرفتهشود . كريدور ها نبايدكمتر از 120 پهنا داشتهباشند . پس استفاده كنندگان از صندليچرخدار مي تواننددر ديوار انتهايي كريدور و يا درديوارهاي كناري ،براي خود دررا باز كنند . در انتهايي بايد جلوتر قرار بگيرد تا فضاي كافي در ،براي دستگيره را فراهم كند. در ضمن هنگامي كه يكدر گوشه اي از يك اتاق قرار مي گيرد ، لولاي آن بايد در گوشه نزديك به ديوار بسته شود .
اندازهها و چهار چوب : اندازه فاصله ها و حفره هاي ديوارها براي درها .
1)اندازه هاي اسمي استانداردساختمان مي باشنداگر در موارد استثنايي ،اندازه هاي ديگري لازم است . اندازه استانداردساختمانبراي آنها بايدمضربي از 125 ميلي متر (براسااستاندارد انگليس ) باشدچهار چوب هاي سمت راست و سمت چپ به كار بردهشوند .
2)درهاي چرخان و كشويي : درهاي چرخان در طرح ها متنوعي ساخته مي شوند و بعضي از آن ها قابل تنظيم هستند هنگامي كه تعدادمصرف كنندگان زيادباشد (بخصوص در تابستان ) پانل ها مي توانند در وسط قرار گيرند تا به هنگام رفت و آمد زياد ،به طور همزمان عده اي بتوانند از يك دو وارد و عده اي از در ديگر خارج شوند. در برخي از طرح ها پانل هايي وجود دارند كه مي توانند هنگامي كه عبورو مرور فقط دريك جهتاست ،به گوشه اي جمع شوند (به عنوان مثال ) هنگامي كه در پايانيك روز تجاري پر رفت و آمد موسسه تعطيل مي گردد وسايل دقيق كنترل كننده مي توانند براي كنترل درهاي اتو ماتيكبه كار بردهشونداين وسايلشامل/////و صفحات الكتريكي و يا ارتباط دهندگان پنوماتيك كف مي باشند . صفحاتتك جهتي و صفحات انعكاسدهنده نور براي كنترل درهايكشويي اتوماتيككه داراي پانل هاي 6تا8 متر پهنا هستندبراي نصب راههافرار در بلوك هاب اداري ساختمان هاي عمومي و سوپر ماركت هاي ايده ال مي باشند .
در،در مكانهاي مختلف :
سينماها : خروجي هاي به بيرونتقريباً بيش از 2 متر از پهناي كل و محاسبه آن شبيهمحاسبهكريدور است . درهاي 5/1 متري اجازهدادهمي شود در صورتيكه يك لنگه اصلي آن يك متر پهنا داشته باشد و اگر لنگه ثابت را بتوانبه داخل توسط لولا باز نمود ارتفاع در 20/1 كافي است و كف گير خودكار براي باز كردن در بايدتعبيهباشددرهاي بدون آستانه بايد به بيرون باز شده ،بتوانبه داخل كريدور تقريباً 150 ميلي متر بريد اما پهنا محدودنيست.
بيمارستانها :تمام درهابايد جزم و كاملاً بستهشوند ( لب كنگره دار توصيهمي شود )
پهناي در براي تخت هاي متحركمساوي يا بزرگتر از 10/1 متر و بهتر آن 20/1 متر مي باشدبرايسرسرا (حال ) درهاي دو لنگهپروانه ايخود بسته شد به پهناي 80/1 متر لازم است . براي محوطه آماده سازي برحسب استفاده معمولاً يك متر است درهاي تخته چند لاي قاب آهني دار لب كنگره ايلاستيكي ضد صدا بسيار مناسب است .
دربهايگاراژ و انباري :
از دربهاي فوقاني و يكطرفهمي تواندرگاراژ ها و مكانهاي مشابهاستفادهعكرد ايندرهامي توانند به صورتدرهايتاشويا درهايبا وزنه تعادلفنري و يا سنگينيتعادلباشند و اينكه به صورتدرهايتك جدارهو دو جدارهمقاوم و نيمه شيشه اي يا تمام شيشه اياستفاده شوند .صفحاتاين نوعدرها ،پلاستيكي ،آلومينيومييا ورقهفولاد گالوانيزه مي باشند . بيشترين ابعاد اين درها 96/1 *82/4 و حداكثر محيط صفحه در m2 10 مي باشد . ازدرهاي طاق ماند هم مي توان در اين نوع استفاده كرد عملكرددرهاي فوقانيو يكطرفهساده است. زيرااين نوع درها تا سقف بالا رفتهو توسطدستگاههاي بي سيم كنترل شود .
1-همچنين درهابالا رونده تاشو.
2-درهاي قسمت ////////
3-درهاي تلسكوپي تاشو.
4-درهاي كركره اي غلتكي و الومينيومي از انواع ديگردرها هستندكه هنگام باز بودنشكل غير معمولي دارند . درهاي تك جدارهيا چند جدارهدر ساختمانهاي صنعتي – شركتهاي حمل و نقل و كارگاههاي استفاده مي شوند . حداكثر اندازهاين درهااز لحاظ پهنا 18 متر و از لحاظ ارتفاع 6 متر مي باشند . اين درهابا يك سوئيچ كشنده صنعتي مانع سبك يك چرخ زنجيردار يا كنترل از راه دور به صورت الكتريكيا با استفادهاز هواي ف فشرده با بالشتك تماس حركت مي كنند . درهاي متحركبايد از جريان برق براي افزايش سرعتباز و بستهشدن استفاده نمايند .درهاي قاب دار پلاستيكي و درهاييك لايهو شفاف pvc در برابر ضربه و سايش مقاومبوده و بدين ترتيب پرده هاي شبكه اي pvc نيز مناسب مي باشند .
درهاي پلاستيكي مثل درهاي /////// درز پلاستيكيو بالشتك پلاستيكي براي باز زدن ويا تخليهبار اندازها وورود و خورج از انبارهاي داروي سيستم حرارتي مناسب هستند اين درها طي عمليات بارزدن و تخليه بار اجناس واز اثرات بادو باران نگه مي دارند .
درهاي ضد حريق T90-T30 وجود داردهريك از درهاي مقاوم در برابر حريق مثل درهاي كشويي ، بالا رونده و يا تابدار بايد از تجهيزات برقي به صورت مستقيم و جداگانه استفاده كنند تا دريك حادثه آتش سوزي به صورت خود ار بسته شوند
توضيح كلي درباره درهاي مقاوم در برابر آتش :
مونتاژ درهاي مقاوم در برابر آتش ، به منظور جلوگيري از پخش دود و آتش ساخته شده اند كه از در مقاوم ،چهار چوب ، يراق آلات ، قفلو گچ بريهاي فلزي تشكيل شده است . هر جزء آن به عنوان عايق آتش عمل مي كند . اين نوع در طبق استاندارد NFPA80 است كه تامين كننده حداقلمعياد پخش دود و آتش دردريچه ها وروزنه هاي ديوار، سقف و كف است . درجه حفاظت برحسب ساعت بيان مي شود .
انواع درتنكه اي : 1)4ساعته و3 ساعته : دريچه هاي ديوار آتش ، ساختمان را بهنواحي مختلف آتش تقسيم مي كند . 2) 1و5/1 ساعته : دريچه هاي ارتباطات عمومي و //////// قسمتهاي مجزا ي افقي را فراهم مي كند .3) سه چهارمساعت و 20 دقيقه اي : دريچه هاي بين اتاقهاو كريدور ها نكته حفاظت ساعتي براي دريچه ها ، بستگي به استفادهاز عايق دارد كه در دريچه هاي عمودي ، ديوارهاي تقسيم كننده ،ديوار كريدور ، عايق دود و مكانهاي خطرناكاستفاده شده است .
انواع در :
1)درهاي مركب : شامل صفحات پلاستيكي ، فولادي و چوبي است كه توسط يك قسمت توپر به همديگر متصل مي شوند. 2) درهاي فلزي مجوف : پانل هايي كه از ريل ، با هو ، قسمت اصلي چوبي با پوشش فلزي فولاد شماره 20 يا سبكتر .3) در فلزي روكش دار : پانل با روكش چوبي و پوشش فولاد شماره 24 .4) درب صفحه فلزي : فولاد با شماره 22 با سبكتر .
5) درفلي با روكش قلع با قسمت اصلي چوب ، پلميت «ترن » فولاد گالوانيزه .
6) درب قسمت اصل يا چوبي : با صفحه روكش پلاستيك ، چوب سخت و يك قسمت خرده چوب
انواع چهار چوب :
چارچوب ها به صورت كارخانه اي يا ساخت در محل كار ، ساخته مي شوندچار چوب بايددر لغاز و كف كاملاً مهار شود .از چار چوب سبك : اعضاي لغاز و سريا كلاهك چارچوب از آلومينيوم (حداكثر45دقيقه ) و يا از فولاد با شمارهسبك (5/1 ساعت)
چارچوب فولاد پرسي مجوف : اعضاي لغاز و سر يا كلاهك چارچوب از فولاد شماره 18 و يا سنگين (3ساعته)
يراق الات : يراق الات نيز به صورتفابريك يابعداً در محل كار ، بروري در نصب مي شوندسازنده در بايديراق الات را امادهكند طوري كه آنها براقي در جاي خود قرار گيرند . در برروي لولاي فولادي بلبرينگي نصب مي شود . بسته شدن و قفل شدن در اتوماتيك صورتمي گيرد .
محل نصب چهار چوبدر بروي ريوارها ي داخلي و خارجي نبايد در گوشه اطاق پيش بيني شود.
حداقل 10 سانتيمتر ودر شرايط خاص مانند قرار گرفتن رادياتور و يا كابينت و كمد در پشت در تا70 سانتيمتر فاصله براي بهتر باز شدن در قرار گرفتن دستگيره در فاصله مناسبي از رايوار الزامي است.
وچون محل گچ نازك كاري يا اندود ذلخلي با چارچوب فلزي يا چوبي ترك برمي دارد. براي رفع اين مسالهدر چهارچوب فلزي (چفت) ودرچارچوب چوبي از روكوب يا فيتيلهاستفاده مي گردد.چارچوب درهاي ورودي بايد به طريقي نصب شوند كه از عبور جريان هواو رطوبت به داخل جلوگيري نمايند. براي منظور درمحل اتصال ديوار به چارچوب لز ماستيك استفاده مي نمايند. ويا نماسازي راتاحداقل 2CM برروي چارچوب در ادامه مي دهند.
پنجره : قسمتي از يك ديوار استكه امكان ورود نور ازطريق شيشه هاي شفاف يا نيمه شفاف فراهم مي آورد. اين وظيفهاوليه پنجره با نصب جام شيشه در قالب پنجره به انجام مي رسد . اين نوعپنجره را پنجره ثابتيا نورگير مي نامند زيرا هيچ يك ازقسمت هاي ان باز است .
پنجره ها بخشمهمي از پوشش ساختمانبه شمار مي روند . وبايد چندين عملكرد را انجام دهند علاوه برعملكرد هاي اوليه پنجرهكه عبارتند از تامين نور طبيعي در داخل ساختمان و ارتباط بصري با خارج – پنجره هاحافظي هستند دربرابر باران باد گرما وسرما وهمچنين عايقي در برابر صداهاي ناهنجار خارج از ساختمان .
وظايف اوليه پنجرهعبارتند از :
1-فراهمساختن امكان ورودنور طبيعي
وظايف ثانويه پنجرهعبارتند از :
1-امكان روئيت منظره خارجي
2-ايجاد تهويه
ديگر وظايف پنجره عبارتند از :
1-مقاومت و استحقام .
2-حفاظت در برابر باد وباران .
3-عايق بندي حرارتي .
4-عايق بندي صوتي .
استفاده از نور طبيعي روز :
وظيفهاوليه پنجرهفراهم ساختنامكان ورودنور كافي براي اجراي موثر فعاليتهاي روزانه استعقل سليم حكم مي كند كه با توجه به هزينه تاميننور الكتريكي و هدررفتن مقدار زيادي از منابع سوخت طبيعي از اين منبع رايگان روشنايي حداكثر استفاده به عمل آيد.
حداقل ميزان نور طبيعي روز براي اجراي فعاليتهايمختلف برحسب عملكردفضاي معماري متفاوت است و بر حسب نياز به نور تعيين مي شود .
ديد مناسب براي دست يابي به ديد مناسب عرض و ارتفاع پنجرهاهميت زيادي دارد . فاصلهكف پنجرهاز كف اتاق ها بسيار مهم است .در مكانهايي كه مبل و صندلي استفاده مي شودارتفاعمناسب كف پنجرهبا فضاهايي كه افراد برروي زمينمي نشينند.
حفاظت دربرابر باد وباران :
باد به سرعت به نماي ساختمان مي كوبد و از منافذ پنجرهوارد اتاقها مي شود . به غير از نفوذ هواي سرد و گرم باد به همراه خود گرد و غبار والودگي هاي مختلف راوارد فضاهاي داخل ساختمانمي نمايد . قطرات آب بارانبه علت اختلاف فشار مابين خارج و داخل از كوچكترين روزنه اي وارد مي شودو باعث خرابيهاي فراواني مي گردد. ناچيزي وجود نداشتهباشد .
درزمان بسته بودن پنجرهجابه جايي هوا از ميانچارچوب پنجرهمحيطي ،شكافهاي ميان شيشه و قاب بنديواز همه بيشتر از شكاف باز ميان لنگه هاي بازشو و چار چوب پنجرهصورت مي گيرد .
از نشت هوادر اطراف چارچوب پنجرهو اطراف شيشهمي توانبا دقت در طراحي جلوگيري كرد . شكاف باز///// اطراف لنگه هاي پنجره بازشورا مي توان با دقتدر طراحي و استفاده از نوارهاي هوا بند تا اندازهمعقوليهوا بندي كرد .
به كمك تعبيه آبچكانو شيارهاي مناسب جهت خروج آب ناشي از تعريف مشكل را مي توان بر طرف نمود .
عايق بندي حرارتي :
-از طريق ضريب هدايت گرمايي شيشه كه حرارتوبرودت رابه راحتي از خود عبور مي دهد .
با توجه به اينكه ضريب هدايت حرارتي شيشه هاي دو جدار- تقريباً نصف يك جداره مي باشد . بنابراين استفاده از اينگونه شيشه ها به منظور جلوگيري از نفوذ حرارتحائز اهميت فراواني مي باشد. عايق بندي صوتي : انتقال سرعت از طريق مواد به وزن آنها بستگي دارد ، به طوريكه هر چه مواد متراكم تر و سنگين تر باشند به هماننسبت در كاهش انتقال صوت نقش موثرتري خواهند داشت .
البته بافت و توانايي جذب امواج صوتي نيز بر كاهش انتقال صوت موثر است كه در مورد شيشه صدق نمي نمايد. به علتنازكي شيشه پنجره هاو شكافهاي باز اطراف لنگه هاي باز شو پنجرهها عايق بندي ضعيفي دربرابر سرو صداي خارجي ايجاد مي كنند. درضمن پنجرههاي باز مسير بدون مانعي براي صداهاي مزاحم فراهم مي سازند و گاهي موجب انعكاس صداهاي خارجي در داخل اتاقهاي مي شوند.
براي كاهش قابل توجه صوت بايد از پنجرهمضاعف استفاده نمودكه فاصله دو جام شيشه در اين حالت 10 تا 30 سانتيمتر مي باشد .
پنجرهها بر حسب نكات زير داراي انواع مختلفي مي باشند .:
1-محل قرار گيري
2-تعداد لنگه و طريقه باز و بسته شدن
3-مصالح
4-نحوه ساخت و مشخصات ظاهري
5-ابعاد و اندازه
6-مشخصات ويژه
براي انتخاب نوع پنجرهبا توجهبه اينكه در نماي خارجي ساختمانبه كار مي رود. رعايت نكات معمارانهاز اهميت زيادي برخودار است .
علاوه برآن به دليلتاثير نيروهاي محيطي(مانند: تابش آفتاب ،اقليم ، صوت، مناظر خارجي ،…) انتخاب پنجرهمناسب را دشوارتر مي نمايد.
مهمترين عامل انتخاب نوع پنجرهمحل قرارگيري پنجرهاست .
در نگاه كلي پنجرهها به دو گروه زير تقسيم مي شوند .
پنجرههاي خارجي :
براياستفاده از نور طبيعي و مناظر و همچنينتهويه پنجرهرا در نماي ساختمان قرار مي دهند . براساس شرايط خاص اقليمي و همچنين قرار گيري پنجرهو ساختمان (شمال ،جنوب ، شرق و غرب ) مشخصات آن مي تواند تغيير كند.
پنجرهداخلي :
بعضي اوقات به منظور استفادهاز نور درجه دوم از ساير فضاهاي ساختماناز پنجرههاي داخلي سود مي بريماين گونهپنجرهها از طريق نورگيرها (پاسيو ) نور را به اتاق مي رسانند.
بعضي از ساختمان ها نورگيري از طريق كتيبه بالاي درها انجام مي شود .
تعداد لنگهو نحوه بازو بسته شدن :
براسا ويژگيهاينما و همچنين به منظور ورود هوا پنجرهرا به لنگه هاي متعددتقسيم مي نماييم . لنگه هاي پنجرهممكن استثابت يا باز شو باشند .
پنجره ها از نظر بازو بسته شدن به چنددسته تقسيم مي شوند كه عبارتند از :
-پنجره هاي لولايي
-پنجرههاي محوري
-پنجره هاي كشويي
-پنجرههاي مركب
مصالح مورد استفاده در پنجره
پنجرههاي چوبي گرانتر و حجيمتر از انواع ديگر هستند و انتخاب آنها بستگي به ساير مصالحبه كار رفته در نما دارد .
پنجرههاي فولادي :
پنجرههاي فولادي به علت استحكام و ///// و همچنين سرعت اجراي كار از محبوبيت زيادي برخودار ند به منظور جلوگيري از زنگ زدن فولاد از رنگ آميزي استفاده مي نماييملكن در اقليم مرطوب و نقاطي كه رطوبت در كنار پروفيلها جمع مي شود و پوسيدگي تقريباً غير قابل جلوگيري است
پنجرهآلومينيومي :
توسعه آلومينيوم در صنعت ساختمان به علتدو ويژگي منحصر به فردآن است .
اول عدم نياز به رنگ آميزي به علت آنكه هرگز آلومينيوم زنگ مخرب نمي شود بنابراين ازآن مي توان در مناطق فوق العاده مرطوب بدون نياز به نگهداري زياد استفاده كرد . دوم به علت توانايي ايجاد پروفيلهاي با اشكال بسيار پيچيدهاز اين مصالحمي توانپنجرههايي با هوابندي بسيار مطلوب ساخت . به منظور افزايش توان مكانيكي اين مصالح معمولاً از ميلگردهاي فولادي استفاده مي نماييم .
پنجرهآلومينيومي به كمك تسمه هاي فولادي به ديوار اطراف محكم مي شوند .
پنجرهپلاستيكي استفاده از پلاستيك در جهان پس از جنگ جهاني دومرايج شد . اين مصالحمزاياي آلومينيوم را با عمر طولاني و فرم پذيري و همچنين رنگ آميزي متنوع خود تكميل مي نمايد .از پي وي سي (p .v.c) خشك پروفيلهاي //// با هوابندي بسيار عالي براي پنجرهها مي سازند. كه به وسيله پروفيلهاي فولادي گالوانيزه تقويت مي شوند . اين پنجرهها نيز به كمك تسمه هاي فولادي به ديوار متصل مي شوند .
ابعاد اندازه پنجره
موقعيت جغرافيايي ساختمان و جهت نورگيري آن در تعيين سطح پنجرهموثر است
گستره كاربرد فلزات و شيوه هاي استفاده از آنها به عنوان پوشش دهي بسيار گسترده است، اما در شرايط عملي براي كيفيت نهايي محصولات خاص، گزينه هاي موجود انتخاب فلز و تكنيك پوشش دهي بسيار محدود است. به علاوه مسئله قيمت از ديگر مواردي است كه محدوديت بيشتري را ايجاد مي كند.
در اين تحقيق تكنيك هاي اعمال پوشش ها مورد بررسي قرار گرفته اند و به 6 يا 7 نوع فلز با كاربرد بيشتر و مهمتر تاكيد و يژه اي شده است.
مكانيزم محافظت پوشش هاي فلزي و آلياژي با توجه به محيط هاي كاري بررسي گرديد. مشخصات نمونه براي ضخامت و محدوديت هاي آن نيز بررسي شد همچنين خاطر نشان شده است كه پوشش هاي آلياژي احتمالا مزيت هاي قابل ملاحظه اي در پيشگيري از خوردگي و ديگر كاربردها دارند كه علاوه بر اين، نقش محافظت كنندگي برخي مزاياي كاربردي پوشش تشريح گرديده است.
طبقه بندي پوشش ها
رده بندي پوشش ها به چند طريق انجام مي گيرد، ولي اساسا در هرسيستم كامل، نوع پوششي كه به كار مي رود بايد در وهله اول مورد تحقيق و بررسي قرار گيرد. الزاما استفاده از هر فرآيندي محدوديت هايي را براي انتخاب نوع پوشش به همراه دارد.
خلاصه اي از كاربرد تكنيك ها و انواع پوشش هاي توليد شده در جدول (1) نشان داده شده است.
در اين جدول تمام روش هاي با اهميت صنعتي به استثناي برخي روش هاي شناخته شده معمولي مانند پرس كاري، حذف شده است. به طور كلي پوشش ها به چهار طبقه تقسيم شده اند اين طبقات عبارتند از:
فلزها و آلياژها
* تركيبات فلزي
* رنگ ها و پوشش هاي آلي حاوي رنگ دانه
* پوشش هاي آلي بدون رنگ دانه
جدول (1) «Coatingtechnizue»
Organic
Paint
Metallic
Metal
coatingtechnizue
آبكاري يا رسوب كاري الكتريكي
الكترولس
الكتروفورز
غوطه وري
فلزپاشي
روكش كاري
خلاء
رسوب در خلاء
سمانته كاري و نفوذ هم جوشي
هم جوشي
پوشش دادن غلتكي
پوشش شيميايي تركيبي
اگر چه اين دسته بندي ممكن است تا حدودي به صورت اختياري باشد، ولي راه صحيح آن برپايه روش هاي علمي تحقيقاتي استوار است. اين روش ها همچنين مي توانند به عنوان معرف اوليه براي مهندسين به كار روند، كساني كه وظيفه اصلي آنها عملي كردن زمينه كاري ومحافظت از دستگاه هايي است كه شرايط كاري آنها معيارهاي انتخاب پوشش را تعيين مي كند. (1)
در مجموع فقط چهار روش مقتضي در زمينه پوشش هاي فلزي وجود دارد كه براي جلوگيري ازخوردگي مناسب است اين چهار روش عبارتند از:
* آبكاري الكتريكي
* غوطه وري داغ
* فلزپاشي
* روكش كاري
انتخاب فلز به عنوان پوشش به عوامل زيادي بستگي دارد، ولي عملا قيمت فلز است كه محدوديت هايي رابراي برگزيدن نوع فلز ايجاد مي كند.
نمودار شكل (2) قيمت 12 نوع فلز را به طور مقايسه اي بيان مي نمايد.
همانطور كه مشاهده مي شود، فلزات ارزان تر به عنوان زيرلايه براي ساختار فلز بيشتر مورد توجه هستند و فلزهاي گران تر صرفا براي پوشش مورد استفاده قرار مي گيرند. البته فلزاتي مانند نيكل ممكن است در هر دو حالت به كار برده شوند.
به كار بردن نوع فلز بستگي به بودجه مورد نظر ونيازهاي تكنيكي دارد. بي شك فلزي مانند طلا به دليل اقتصادي از كاربرد كمتري نسبت به فلزات ديگر برخوردار است، زيبايي، اشرافيت فوق العاده و مقاومتش در برابر كدر شدن موجب قرار دادن اين فلز در جايگاه خاصي شده است. آهن و آلياژهايش، به دليل امكان محافظت آنها به روش هاي مختلف از بيشترين مصرف برخوردار هستند.
با وجود اينكه فولاد پوشش شده با آلومينيوم مجموعه اي از خواص را ارائه مي دهد، اما زمينه كاربرد و تحقيق بسيار محدودي دارد واين امر عملا به خاطر مسائل اقتصادي است زيرا آبكاري الكتريك آلومينيوم در مقياس صنعتي قابل اجرا نيست وضخامت مناسبي از آلومينيوم روي فولاد نسبت به پوشش هاي آبكاري الكتريكي قيمت بالاتري دارد.
صنعت بتن به علل بسيار صنعت پايداري نيست. مصرف حجم بسياري از مواد خام كرة زمين، توليد گازهاي گلخانه اي به علت استفاده از سيمان پرتلند بعنوان چسبانندة اصلي بتن و نتيجتاً افزايش دماي كرة زمين و نيز دوام كم سازه هاي بتني از جمله دلايلي هستند كه بر توليد حاصل از منابع طبيعي اثر منفي دارند.
در اين مقاله، مقصد تشريح موفقيتهاي حاصل از پروژه هاي مهم بتن در ايران، خسارتهاي ناشي از كاربرد بتن كم دوام و دلايل آن، اثرات منفي آن در توسعه، نظراتي چند در جهت افزايش دوام بتن، همچنين جانشينان احتمالي آن در اين صنعت بوده، نيز نقش پژوهش و آموزش در اين صنعت در راستاي نيل به توسعه پايدار، مورد اشاره و بررسي قرار خواهد گرفت.
مصالح بتني بارزترين سازه ساختماني رايج در ساخت و سازهاي ساختماني فعلي در ايران است و مهندسين ايراني موفقيتهاي بسياري در استفاده از بتن در پروژه هاي بزرگ (ساختمان بيمارستان قلب تهران، ايستگاه N2 متروي تهران، تقاطع غير همسطح قائم مشهد و ... ) بدست آورده اند. ليكن مشكلاتي نيز در رابطه با دوام بسياري از سازه هاي بتني وجود داشته است. دوام ضعيف و غير قابل كنترل و نياز به تعمير و نگهداري سازه هاي بتني، انرژي و منابع اقتصادي فراواني طلبيده و طبيعت و محيط زيست را زايل مي نمايد. همچنين مواد زايد باقيمانده، بار سنگيني براي ادامه زندگي و محل زيست مي باشد. يارانه هاي آشكار و نهان دولتي در بخش انرژي نيز مسئولان را از توجه بيشتر در جايگزيني هر نوع انرژي از جمله بتن باز داشته است.
در جهان امروز بتن به سوي جايگزيني محصولي مناسب، در دسترس و تا حد امكان مصنوعي جهت مصالح سنگي مورد استفاده در بتن سوق داده مي شود. بتن خرده لاستيكي با مزيت ارزاني عايق بودن در برابر صدا و حرارت، همچنين مواد بازيافتي اوليه و كاهش افت و ترك بتن بسيار مورد توجه است. صفحات ساندويچي (3D) نيز از ديگر گزينه هاي جانشين است كه در انسجام و تامين يكپارچگي بنا مناسب به نظر مي رسد. بتن كفي نيز با مختصات كاهش وزن و مقاومت در برابر زلزله و عايق بودن ملحوظ نظر قرار دارد.
بيان مشكل:
«بحران در چرخة حيات و افزايش جمعيت كرة زمين از اثرات پيشرفت تكنولوژي است. آلودگي بسيار در محيط زيست بر اثر روند فزاينده مصرف مواد خام موجود در طبيعت و تبديل آن به مواد مصرفي از جمله مشكلاتي است كه اغلب صنايع از جمله صعنت ساختمان داراست و اين صنعت به عنوان مصرف كننده 40% از مواد طبيعي زمين مقام اول راد ارد و بتن در نقش برترين مصالح ساختماني شاگرد اول اين كلاس است.
اين مشكل مسئله نوظهوري نيست، لاكن در كشورهاي در حال توسعه نظير ايران بجهت رشد بي رويه جمعيت و سرعت در روند صنعتي شدن، وخامت اوضاع را افزوده و چنانچه تدابير اساسي انديشيده نشود، چرخه زندگي دچار مخاطره مي شود.» (سخراني دكتر هرمز فاميلي - ارديبهشت ماه 1384 ص 9)
تعريف توسعه پايدار:
«كميسون جهاني محيط زيست و توسعه WCED در سال 1978 توسعه پايدار را چنين تعريف نمود:
(توسعه اي كه پاسخگوي نيازهاي حاضر باشد بدون اينكه بر توانايي نسل هاي آينده براي تامين نيازهاي خود تاثير منفي داشته باشد.)
سمنيار «كره زمين» در سال 1992 در ريودوژانيرو مفهوم توسعه را بصورت زير بيان نمود:
(فعاليتهاي اقتصادي كه با چرخة حيات جهاني هم آهنگ باشد.)
تعريف Mehta در سمينار Concrete Technology for Sustainable Development (فناوري بتن در توسعه پايدار) نيز چنين است:
(تا حد امكان از نعمت هاي خوب و مواد اوليه كرة زمين بهره برداري شود و كمترين مقدار مواد زيان آور به آن بازگردانده شود.)
وي همچنين توسعه پايدار را برقراري تعادل ميان دو نياز هم ارز اجتماعي يعني تامين ساختمانهاي مورد نياز و حفظ منابع طبيعي و محيط زيست مي دانند
توسعه پايدار و فن آوري بتن:
در ايران در دو دهه اخير رشد فزاينده اي در ايجاد ساختمانهاي زيربنايي بوجود آمده است. بتن اصلي ترين مصالح بكار رفته در اين ساختار بوده است. افزايش ميزان توليد و مصرف ساليانه سيمان پرتلند (32 ميليون تن) حاكي از گسترش صعنت بتن و نقش برجسته آن در توسعه پايدار كشور مي باشد. بر اساس نظريه P.K. Mehta ايجاد توسعه پايدار در زمينه تكنولوژي بتن سه اصل اساسي را در بر مي گيرد:
1 – حفظ مواد خام توليد كنندة بتن.
2 – ارتقاء دوام سازه هاي بتني.
3 – ديد منابع جامع در پژوهش و آموزش در زمينه فناوري بتن.» (دكتر فاميلي- دانشگاه علم وصعنت تهران- بهار 84 ص 11)
حفظ منابع طبيعي براي توليد بتن:
«مواد اصلي تشكيل دهندة بتن، سنگدانه ها، سيمان و آب است. با استفاده از فناوري سازگار با محيط زيست ميتوان مقادير قابل توجهي در مصرف اين مواد طبيعي صرفه جويي نمود. در تايوان، از مواد حاصل از خرد نمودن بتن ساختمانهاي تخريبي براي ساخت بتن هاي خود تراكم با مقاومت فشاري 210 تا 350 kg/cm2 استفاده شد. گزارش شده است كه سنگدانه هاي حاصل از خرد نمودن بتن داراي ويژگيهاي مشخص شده در آئين نامه (33ASTM c) مي باشد، و تفاوت بتن حاصله از اين سنگدانه ها با سنگدانه طبيعي بسيار كم است. آب بازيافت شده از كارگاههاي بتن آماده نيز به نحو مطلوب و رضايت بخش جايگزين آب تازه براي مخلوط بتن بكار رفته است. در ايران نيز بعد از جنگ تحميلي از بازيافت مصالح ساختمانهاي ويران شده براي ساخت بتن استفاده شده است، ولي رويهمرفته چندان موفقيت آميز نبود. ظاهراً فراواني و در دسترس بودن سنگدانه طبيعي در ايران اين روش را چندان مطلوب نمي نمايد، گر چه در بازيافت ديگر زباله هاي صعنتي همچون شيشه، كاغذ؛ فولاد و پلاستيك به موفقيتهايي دست يافته ايم.
در بسياري از صنايع، مواد زايدي ايجاد مي شوند كه غير قابل برگشت به توليد اصلي و صعنت مادر است، اما برخي مواد مانند پوزولانها كه در كشور بصورت انبوه وجود دارند را مي توان با هزنيه اندك بعنوان بخشي از سيمان جايگزين كرد كه اگر اين مواد بعنوان مواد خام در صنعت بتن استفاده شود، بدون شك در جهت قانون طلايي توسعه پايدار گام مهمي برداشته مي شود. در حال حاضر اين مواد بصورت بازيافت در توليد سيمانهاي آميخته در صنايع بتن و سيمان كشور متداول است. در بسياري از كشورها تا 60% اين پوزولانها در چرخة صنعت مورد استفاده قرار مي گيرد، لاكن مقدار درصد مصرفي آن در صنايع كشور ما متاسفانه پائين است، (10% درصد) كه نمي توان آنرا در جهت توسعه پايدار تلقي نمود. P.K Mehta در يك پژوهش موفقيت آميز بتني را براي عمر 1000 ساله در فنداسيون يك معبد در هاوايي طراحي نمود. در پژوهش طرح سد جگين در استان هرمزگان از سيمان آميخته با پوزولان طبيعي خاش بتن غلطكلي توليد و استفاده مي شود كه كمك قابل توجهي به حفظ محيط زيست و منابع طبيعي كشور مي باشد. سيمان هاي جديدي مانند ژئوپليمرها و فسفات منيزيم نيز توسعه يافته اند كه از لحاظ مصرف انرژي بازده بهتري داشته و با محيط زيست سازگارند و كاربرد وسيع آنها مي تواند با اهداف توسعه پايدار همسو باشد. بر اساس تحقيقات، اين سيمانها نسبت به سيمان پرتلند خواص بهتري داشته و مقاومت اوليه بيشتري دارند. ثبات حجمي آنان عالي و دوام آن بالاتر، همچنين مقاومت بيشتر در برابر آتش دارند. روش توليد آنها نيز آسان است.
بجاست بخشي از سرمايه گذاري در صنعت سيمان به توسعه اين مهم كه از اميتاز قابل توجهي بويژه از نقطه نظر حفظ محيط زيست برخوردار است، اختصاص يابد.» (دكتر فاميلي، پائيز 1384 ص 10)
بهبود دوام بتن در سازه هاي بتني:
«از بدو ابداع سيمان پرتلند درسال 1756 توسط Smeaton تا اواخر قرن بيستم عمده تحقيقات در بخش بتن معطوف به افزايش مقاومت و كاهش مصرف انرژي لازمه بوده، و دوام بتن كمتر مورد توجه قرار داشته است. فرض اوليه بر اين بوده استكه مخلوط سنگدانه و سيمان و آب بعنوان بتن، هر گونه شرايط محيطي و جغرافيايي را بدون نياز به تعمير و نگهداري تحمل مي نمايد، اما هزينه سنگين تعمير و بازسازي سازه هاي بتني خلاف اين امر را مسجل نمود، مثلاً در سال 1990 در بررسي پلهاي برزگراه هاي امريكا خسارت وارده بيش از 20 ميليارد دلار بوده است. اين معنا مسئله تدوام بتن را به طور جدي مورد توجه قرار داد.
خوردگي ميلگردهاي فولادي، چرخه هاي يخ زدن و آب شدن، واكنشهاي قليايي سنگدانه ها و حمله سولفاتها از عمده دلايل از هم پاشيدن سازه هاي بتني مسلح مي باشند.
Mehta در بررسي تجارب كارگاهي نشان داد كه در كليه موارد فوق نفوذپذيري و اشباع شدن با آب از پيش نيازهاي عمده براي مكانيزم مسئول در انبساط و ترك خوردن بتن مي باشد، بنابراين آب بند نمودن بتن، خط مقاوم دفاع در برابر محيط هاي مهاجم خواهد بود.
Burrows نيز دو عامل عمده ترك خوردگي بتن يعني انقباض حرارتي و جمع شدگي ناشي از خشك شدن را كه سبب ايجاد خسارات مي گردند عنوان نمود كه كمتر مورد توجه قرار مي گيرند.
امروزه سرعت ساخت و ساز موجب شده كه مخلوط هاي بتني اغلب حاوي مقادير زيادي سيمان پرتلند معمولي يا سيمان با مقاومت اوليه زياد باشند. مقاومت در برابر ترك خوردن اين بتن ها بدليل افزايش ناشي از جمع شدگي و خشك شدن، جمع شدگي حرارتي و مدول الاستيسيته از يك طرف و كاهش ضريب خزش آنها از طرف ديگر كم مي شود. معمولاً ترك خوردگي سازه اي بوسيله مصرف مقادير كافي ميلگرد فولادي كنترل مي شود اما تجربه نشان داده است كه جايگزين نمودن تعداد كمي ترك با عرض زياد با تعداد زيادي ريز ترك هاي نامريي و غير قابل سنجش راه حل مناسبي براي دوام بتن نمي باشد. تجربه ديگر نشان داده است وقتي كه ترك خوردگي و دوام از ملاحظات اساسي سازه در نظر گرفته شوند، ضمن رعايت الزامات گيرش و مقاومت در هر كار بتني مورد نظر، اقتصادي ترين راه حل جايگزيني بخشي از سيمان پرتلند در مخلوط بتن، با سرباره كوره آهن گدازي، خاكستر بادي يا ساير مواد پوزولاني، مانند پوزولانهاي طبيعي مي باشند. بتن هاي حاوي اين مواد، فصل مشترك قوي تري در منطقة تماس بين خمير سيمان و سنگدانه هاي درشت دارند. نيز استعداد كمتري براي ايجاد ريزتركها داشته و بدليل آنكه در مرحلة بهره برداري مدت طولاني آب بند باقي مي مانند دوام آنها بهبود مي يابد.» (دكتر فاميلي، ارديبهشت 1384 ص 12)
دلايل كمي دوام بتن در ايران:
«مطالعات در برآورد و تخمين خسارات ناشي از كم دوامي بتن در ايران نامحسوس، لاكن كم دوامي بتن در بخشهاي مختلف محسوس است. در بخش مسكن كه سيمان و بتن مصالح اصلي آن را تشكيل مي دهند عمر ساختمانها كمتر از 40 سال برآورد شده است. در حاشيه جنوبي كشور و سازه هاي فراساحلي در خليج فارس و درياي عمان بعضاً خسارت شديد ايجاد شده در سازه هاي بتني به حدي است كه قبل از شروع بهره برداري نياز به تعمير و گاهي نياز به تخريب و بازسازي وجود دارد كه همگي نشانگر عدم هماهنگي در جهت توسعه پايدار است. عمده دلايل كم دوامي بتن و خرابيهاي ايجاد شده، ناشي از عوامل زير است:
1 – عدم سازگاري مصالح انتخاب شده براي بتن با شرايط محيطي نقاط مختلف كشور: مثلاً سيمان پرتلند نوع 5 كه براي مناطق جنوبي كشور مورد استفاده قرار مي گرفت بدليل حمله توام سولفات و كلريدها در بتن مناسب نمي باشد.
2 – عوامل اجرايي ضعيف و كم تجربه: در سطوح مختلف توليد و كاربرد بتن در كارگاهها، نياز به آموزش و بازآموزي كاملاً محسوس است.
3 – مشخصات فني ناقص: در استانداردها و آئين نامه هاي موجود در ايران، پذيرش بتن بر اساس مقاومت 28 روزه قرار داشته و به دوام بتن توجه نشده است.
4 – كنترل كيفيت ضعيف: در حال حاضر به نقش برجسته تضمين و كنترل كيفيت در صنعت توجه كافي نمي شود.» (دكتر فاميلي، شماره 26 ص 12)
بتن و زلزله:
«حجم بسياري از بتن مصرف شده در ساخت و ساز كشور ايران هر ساله بخاطر زلزله هاي شديد دچار خسارتهايي زياد مي شود و بتن مصرفي در اين ساختمانها از بين مي رود و اين مطلب مغاير با قانون طلايي توسعه پايدار است.
تدوين آئين نامة جامعي كه بتواند ساختمانها را در مقابل نيروهاي زلزله مقاوم نمايد از اقداماتي است كه براي جلوگيري از اين خسارتها الزامي است. در اين ميان آئين نامة 2800 از طرف مركز تحقيقات ساختمان و مسكن گامي مهم در اين زمينه به شمار مي رود. در بررسيهاي زلزله بم ساختمانهايي كه بر اساس ضوابط اين آئين نامه ساخته شده بودند، با خسارت كمتر و يا اينكه بدون خسارت گزارش شده اند. حداقل اينكه در اين ساختمانها هيچگونه خسارت جاني ديده نشد.
نمونه جالب اينكه در يكي از روستاهاي بم، فردي كه ساختمان مسكوني خود را بدون داشتن تحصيلات دانشگاهي يا مشاوره با مهندسين، تنها به تكيه بر استعداد خداداي و تجربه عيني خود از ديگر ساختمانهاي مهندس ساز طراحي و ساخته بود، با رعايت شناژهاي افقي و قائم و فاصله بين ستونها، كيفيت بتن، فاصله مجاز خاموتها و استفاده از بتن سبك توانست اين ساختمان را از هرگونه آسيب ناشي از زلزله بم مصون بدارد در حاليكه ساختمانهاي اطراف آن به ويرانه اي تبديل شده بودند.» (دكتر فاميلي شماره 26 ص 12)
ديد جامع در پژوهش و آموزش تكنولوژي بتن:
«تحقيقات متداول امروزي در كشور عمدتاً بصو رت برخورد جزئي با مسائل بتن بوده است. تصور مي شود كه مي توان كليه جوانب يك سيستم پيچيده را با تجزيه نمودن آن به اجزاء كوچك و هر بار در نظر گرفتن يكي از اجزاء، كاملاً درك و كنترل نمود. نتيجه آنكه، مشخصات و آزمايشهاي دوام بتن (روشهاي آزمايش) مشخص نمي كنند كه دوام بتن به تنهايي يك خاصيت وابسته به مواد تشكيل دهندة بتن و مخلوط آن نباشند. يعني اينكه لازم است عوامل ديگري همچون شرايط محيطي، طراحي سازه و غيره نيز در نظر گرفته شوند. در برخورد جامع تر ضابطة عملكرد توسط عوامل ديگري مانند رويارويي با محيط، طراحي سازه و تكنولوژي فرآيند توليد بتن را نيز بايد در نظر داشت. براي مثال برخورد جزئي، مسئله واكنش قليايي سيليسي سنگدانه ها در آمريكا موجب رد سيمانهاي با قليايي زياد و بسياري از منابع سنگدانه هايي كه در آزمايشگاه واكنش زا تشخيص داده شدند گرديد، در حاليكه در دانمارك و ايسلند كه سيمان با قليايي كم توليد مي كنند و سنگدانه هاي واكنش زا در آنجا بوفور يافت مي شوند با يك برخورد جامع با اين مسئله توانسته اند كه با مصرف اين مواد همراه با يك ماده پوزولاني در شرايط محيطي خاص به نحو موفقيت آميزي از بتن بهره ببرند. بدين ترتيب در برخورد جامع از هدر رفتن مواد جلوگيري شده و از محصولات جانبي صنايع ديگر مانند خاكستر بادي، دودة سيليسي و سرباره كوره آهن گدازي به منظور بهبود بخشيدن دوام بتن استفاده شده است كه اين شيوه برخورد همسو با نيازهاي توسعه پايدار است.
(الف: مقدار قليايي كافي در بتن، ب: مقادير بحراني سنگدانه واكنش زا، ج: رطوبت كافي) سه عامل مهمي هستند كه بايد جهت رخداد واكنش قليايي سيليسي بصورت همزمان در بتن وجود داشته باشند تا ايجاد خسارت كنند. همچنين مشخص شد كه در شرايط مرطوب فشار ناشي از انبساط، ژل واكنش قليايي سيليسي نمي تواند در يك قطعه بتن آرمه كه به نحو صحيح طراحي شده باشد تنش هاي سازه اي مخرب ايجاد كند.
نتيجه آنكه، اگر يك سازه بتني در جريان عمر بهره برداري خود خشك باقي بماند و بنحو مناسبي طراحي و مسلح شده باشد، نيازي به مردود شناختن مواد خام با قليايي زياد براي توليد سيمان يا رد سنگدانه هاي واكنش زا براي مصرف در بتن نمي باشد. اين نمونه اي مناسب از برخورد خوب و جامع با موضوع دوام بتن است كه در آن علاوه بر مصالح ساخت بتن، نسبت اختلاط و روشهاي اجرايي، شرايط محيطي و طراحي سازه نيز مد نظر قرار گرفته است.
حال سوال اين است كه چگونه مي توان از روش هاي جزئي نگر به نگاه جامع در صنعت بتن تغيير روش داد؟ براي اين گرايش لازم است ابتدا تحقيقات فناوري بتن به صورت جامع در آيد. در مخلوط بتن معمولاً امكان ندارد كه بتوان يك جزء را بدون تغيير دادن ساير خواص مخلوط تغيير داد و اين چيزي است كه بعضاً فراموش مي شود. بررسي كردن و تحقيقات بصورت محدود، در بهترين حالت مشكل و در بدترين حالت خطرناك است. تحقيقات فناوري بتن را نمي توان بصورت جامع تدوين نمود مگر آنكه، دگرگوني عمده اي در برنامه هاي آموزشي دانشكده هاي مهندسي عمران بوجود آيد. بحث تحول در دانشكده ها در برخورد جامع تكنولوژي بتن از عمده اقدامات ضروري است. مهندسين و تكنولوژيست ها دانشكده هاي مهندسي حال حاضر كشور به منظور چيرگي بر مسائل دوام بتن و مصرف انبوه مواد زايد صنايع براي حفظ منابع طبيعي و محيط زيست آموزش لازم را نمي بينند و به اندازه كافي با مباحث سيمان و بتن آشنا نمي شوند.
Mehtaمدل ساده شده اي را در ايجاد تكنولوژي در جهت توسعه پايدار ارائه نموده است كه در زمينه تكنولوژي بتن نيز مورد توجه است و در آن رشد مساحت مربوط به توسعه پايدار در صورتي ممكن خواهد شد كه انطباق قابل ملاحظه اي بين سه دايره اي كه فقط در بخش كوچكي بر هم منطبقند،رخ دهد، كه اگر تكنولوژي با ارزش انساني و محيطي آميخته نشوند، نسل بشر به نتايج فاجعه باري دچار خواهد شد.» (دكتر هرمز فاميلي شماره 26 ص 13)
بتن خرده لاستيكي Crwmb Rubber Concrete
«چندي است تحقيق پيرامون ساخت بتن با خرده لاستيك در آمريكا و اروپا آغاز شده است و بزودي استفاده از آن بصورت پانل هاي پيش ساخته و حفاظ در كناره هاي بزرگراهها و كنار پياده روها و پوشش بامها اجرايي شده است. وزن كمتر، عايق بودن در برابر صدا و الكتريسيته، كاهش جمع شدگي و ترك بتن (shrinkage) و نيز عايق بودن در برابر حرارت از مزيات آن است كه مي تواند توجيهي بر مقاومت و باربري كمتر همچنين هزينه توليد بالاتر آن باشد. با توجه به فزوني تايرهاي مستعمل و نيز وسعت موارد استفاده از اين نوع بتن آماده در آينده، انتظار مي رود كاربري اين نوع بتن بزودي در صنعت ساختمان آغاز شود.
با انجام مطالعات در حال حاضر قابليت استفاده از بتن لاستيكي به صورت پيش ساخته ايجاد گرديده است. بدليل قيمت كمتر مواد اوليه امكان كاربرد گسترده آن فراهم شده، در حاليكه در ابتدا استفاده از آن غير معقول مي نمود.» (مهندس كربلائي كريمي، پائيز 1384 ص 40)
«با اطلاع بيشتر از تاريخچه كوتاه توليد آن، مزاياي آن نيز بيشتر نمايان خواهد شد. در اواخر سال 1990 دكتر هان زو مهندس دانشگاه آريفزونا از خرد شدن تعدادي لاستيك مستعمل كه به ناحيه فونيكس ارسال شده بود به فكر افتاد كه راهي جهت تبديل و استفاده آنها در بتن ارائه دهد. با تهيه امكانات آزمايشگاهي و شرايط آزمايش عملي كردن اين ايده آغاز شد. دو يار ديگر يعني جرج وي – و دوك كارسون نيز به او پيوستند و به تدريج تبديل به مهندسين مشاور شدند جرج وي سرپرست طراحي رو سازي بخش حمل و نقل آريزونا و دوك كارسون عضو هيئت امنا مهندسي و پژوهشي چرخ هاي لاستيكي مستعمل بود. بعدها مارك بلسر كه مديرسازه FNF بود به جمع گروه اضافه شد.
ابتدا پروژه بصورت اجراء به روش (بتن درجا) مطرح شد، اما بعداً بصورت كاربردهاي پيش ساخته قبول گرديد، چون در روش بتن درجا به خصوصيات بسياري جهت تهيه خرده لاستيك نياز است. ضمن اينكه در بتن پانلي يا پيش ساخته مقاومت در برابر تغييرات درجه حرارت مناسب تر است و نسبت به بتن معمولي ميزان انقباض و انبساط آن به نصف كاهش مي يابد. ديگر مزيت آن كاهش جمع شدگي بتن و در نتيجه كاهش ترك خوردگي ناشي از آن تا حدود محو كامل تركها ادامه دارد. اين مزايا عالي هستند، اما خصوصيات منفي مانند كاهش محسوس مقاومت نيز وجود دارد و با افزايش مقاومت به سيمان بيشتري در نسبت تركيب نياز است. كاربري فراوان و گسترده بتن خرده لاستيكي مقررات رسمي ADOT را در پي دارد و اولين كاربري آن استفاده از قطعات پيش ساخته مانند جداول كنار خيابانها است كه مي توان آنها را سبك تر، سريع تر و قابل حمل تر ساخت. پانلهاي كنار بزرگراها نيز مقاومت بسيار مناسبي در برخورد اتومبيل ها نشان داده است. ساخت لوله فاضلابها- برق- تلفن و كابل هاي زير پانلهاي پيش ساخته از روياهاي قابل دسترس انسان در آينده است. ساختمانهايي كه كف بام آنها از مصالحي با خاك رس اجرا شده در برابر يخ زدگي مقاومتي ندارند، اما چنانچه بتوان در بام ساختمانها از پانلهاي پيش ساخته استفاده كرد علاوه بر رفع مشكل فوق، به كاهش وزن و كنترل صدا نيز كمك مي شود. آزمايشها و تصاوير دوربين مادون قرمز نشان مي دهد كه بتن خرده لاستيكي داراي عملكرد بهتر از ساير پوششهاي مشابه است. خصوصاً عدم هدايت گرما در اين نوع بتن قطعه پازل گم شده اي است كه كاهش گرماي اماكن مسكوني در جزايرگرمسيري را تامين مي نمايد. شبهاتي نيز موجود است، ليكن متخصصين معتقدند بدليل مزايايي فراوان اين نوع بتن، هزينه هاي ظاهري بالا در توليد آن توجيه پذير و استفاده از آن سريعاً عمومي خواهد شد.» (مهندس كربلائي كريمي، پائيز 1384 ص 40 و 41)
بتن سبك:
«بتن سبك در اثر تداخل حبابهاي فراوان و بسيار ريز هوا يا گازهاي ديگر در درون آنها با استفاده از دانه هاي سبك تهيه و توليد مي شوند. بتن سبك يكي از مصالح ساختماني از جنس بتن است كه وزن مخصوص آن با اعمال روش هايي خاص كاهش يافته است. مزايايي همچون انعطاف پذيري در برابر اثرات زلزله، سهولت در حمل و نقل، نصب، همچنين عايق بودن در برابر صدا، سرما و گرما است.
وزن مخصوص بتن سبك از 400 تا 1300 KG/M3 متغير است. اين ويژگي مخارج ساختمان و ابنيه را به ميزان قابل توجهي كاهش مي دهد، زيرا:
الف: وزن ديوارها و سقفها كاهش مي يابد. ب: وزن اسكلت فلزي كم مي شود. ج: مخارج پي سازي در ساختمان تقليل مي يابد.
با توجه به موارد فوق هر چه ساختمان سبكتر باشد، نيروي وارده ناشي از زلزله بر آن كمتر خواهد بود. همچنين هزينه كمتري را براي ساخت در بر خواهد داشت. وزن مخصوص بتن سبك به روش ساخت، مقدار و انواع اجزاء متشكله آن بستگي دارد. وزن مخصوص كم بتن سبك، حاصل وجود ريز دانه هاي سبك اعم از هوا يا مواد متخلخل در ساختمان داخلي آنها است كه به روش هاي مختلف زير ساخته مي شوند:
الف: جانشين كردن دانه هاي سنگين در بتن معمولي، مواد متخلخل مانند سنگ پا، رس منبسط نشده، فوم پلي استايرن، پوكه صنعتي و ... . اين روش براي توليد بتن سبك با وزن مخصوص بيش از 1200 kg/m3 به كار مي رود. (L, W , A , C)
ب: ايجاد حبابهاي گاز طي فرايند شيميايي در درون ملات سيمان، از متداولترين مواد گاززا مي توان پودر آلومينيوم را نام برد كه در فاز سيمان همراه، با آهك توليد گاز هيدروژن مي كند. در اين روش بتن سبك با وزن مخصوص 650 kg/m3توليد مي شود. (Gas Forming Cocrerte)
بتن كفي با وزن مخصوص 300-1600 kg/m3 توليد مي شود. در اين روش ابتدا در ماشين بتن ساز، ملات سيمان (آب و سيمان يا آب، ماسه دانة ريز و سيمان با نستبهاي وزني مختلف) ساخته مي شود. سپس توسط يك مادة شيميايي كف زا، كف پايداري در ماشين مخصوص كف ساز، آب و هوا توليد و به ملات افزوده مي شود و پس از اختلاط در مدت زمان كافي، بتن كفي در قالبها ريخته مي شود تا پس از سخت شدن مورد استفاده قرار گيرد. اين روش را (Per Formed foam) مي گويند كه رايج تر است، اما در يك مخلوط كننده، تمام اجزاء از جمله محلول ماده كف زا را مي توان با يك همزن دور بالا مخلوط كرد تا بتن كفي حاصل شود. اين روش را (In Situ Foam) مي گويند كه كاربرد كمتري دارد. بتن كفي در مواردي مانند ساخت تيغه، ديوار سبك، شيب بندي بامها، اجزاء ساختماني با بار كم، پركننده و عايق كاربري دارد. بعلت سبكي وزن بتن هزينه كمتري دارد و در حمل و نقل با دست قابل حمل است و بعلت وجود خلل و فرج فراوان و كاهش وزن مخصوص، عايق مناسبي در برابر صدا، گرما و سرما است. با ازدياد وزن مخصوص مقاومت آن افزايش مي يابد. مثلاً وقتي مقاومت فشاري 17 تا 35 kg/cm3باشد، مقاومت خمشي كمي بيش از 3/1 مقاومت فشاري است. و زمانيكه مقاومت فشاري 140 kg/cm3 باشد، اين نسبت حدود 7/1 خواهد بود. افت ناشي از خشك شدن و نفوذ سطحي در بتن كفي بتن غير قابل نفوذ بوده و ايجاد ترك نمي نمايد. مقاومت آن در برابر آتش و حرارت بجهت غلاف شدن فلز غير مقاوم در برابر حرارت در داخل بتن سبك با ضخامت مناسب بيشتر مي شود. همچنين در چرخة يخ زدن و ذوب شدن بعلت وجود مقادير فراوان جبابهاي هوا در درون سيمان مقاومت اين سازه هاي سبك بيشتر از بتن معمولي است.» (مهندس مسعود منصوري سال 1383 ص 588)
صفحات ساندويچي (3D):
«اين صفحات از يك لاية پلي استايرن به ضخامت حداقل 4 سانتي متر و دو شبكه ميلگرد جوش شده در دو طرف اين لايه تشكيل مي شود كه از دو طرف با دو لايه بتن پاشيدني (از نوع تر) با ضخامت حداقل 4 سانتي متر همراه شده است.
با توجه به وجود لايه هاي بتن در دو طرف لايه عايق، بكارگيري اين صفحات علاوه بر خاصيت عايق حرارتي و صوتي بودن ديوارها، باعث سبك سازي بنا نيز بوده و جدا از كاهش حجم مصالح مصرفي، باعث كاهش جرم ساختماني نيز خواهد شد. كه نتيجتاً با ايجاد هزينه كمتر و زايده هاي كم مقدار در جهت ايجاد توسعه پايدار مفيد خواهد بود.
از مزيات غير قابل انكار در كاربرد صفحات (3D) انسجام و يكپارچكي بنا مي باشد، ليكن ساخت و ساز بناهاي مرتفع تا كنون تجربه نداشته و در صورت ساخت و ساز بيش از دو طبقه بايد با مطالعات مهندس طراح با شرايط آئين نامه معتبر باشد. انسجام و يكپارچگي در اين صفحات با اجراي اتصالات مناسب بين صفحات تامين مي گردد. توجه كافي به ضخامت محدود دو لايه بتن طرفين، اعمال دقت كافي بر لانه بندي مصالح و تامين رواني مناسب بدون كاهش مقاومت بتني و بتن پاشي يكنواخت با كمترين فضاي خالي و پوشش كافي براي شبكه ميلگرد مصرفي از ديگر ضروريات در تامين يكپارچگي بنا و انسجام آن خواهد بود.
سازه متشكل از صفحات (3D) به سازه اي اطلاق مي شود كه كليه بارهاي ثقلي و جانبي وارد بر آن توسط صفحات تحمل مي شود. از اين صفحات مي توان به عنوان تغيه هاي غير باربر الحاقي به ساير اجزاي باربر نيز طبق ضوابط مربوط به ديوارهاي جداكننده استفاده نمود.» (مهندس محمد رضواني سال 1382 ص 3)
نتيجه گيري:
üنبايد تامل نمود كه سوانح طبيعي بما بياموزند كه چگونه توسعه پايدار را بدست آوريم پس لازم است زندگي خود را در سطح كره زمين طوري شكل دهيم كه ضمن تامين نيازهاي فعلي خود از به خظر انداختن موجوديت نسل هاي آينده جلوگيري شود.
üبراي رسيدن به توسعه پايدار در تمام اشكال آن منجمله در صنعت بتن كشور لازم است اقدامات جدي در زمينه هاي مختلف ذيل صورت پذيرد:
üدر توليد سيمان پرتلند، با استفاده از مواد زايد صنايع ديگر مثل ذوب آهن و همچنين استفاده از منابع سرشار پوزولان طبيعي موجود در كشور توليد سيمانهاي آميخته و كم هزينه افزايش يابد تا نيازهاي كشور به سيمان از اين طريق تامين گردد.
üبا توجه به استفاده گسترده بتن در صنعت ساختمان در كشور و نياز فراوان اين سازه به شن و ماسه، نيز گسترة عظيم ساخت و ساز در كشور در حال توسعه اي مثل ايران، ايجاد و توليد جايگزينهاي مناسب در اين صنعت همچون بتن هاي آميخته اي مثل خرده لاستيكي و بتن ساندويچي (3D) و ... مد نظر قرار گرفته ، تا در بازيافت مستعملات ديگر نيز كمك شاياني به حفظ منابع طبيعي و محيط زيست حاصل گردد.
üبا توجه به عدم توازن ميان عرصه و تقاضاي مسكن و نياز مبرم به توليد انبوه مسكن در مدت زمان كمتر كاهش هزينه ساخت و جلوگيري از خسارتهاي ناشي از زلزله در بتن معمولي، توسط سبك سازي ساختمانها و كاهش مصرف سوخت به دليل عايق بودن و نيز مزيات برتر، امكان پژوهش و آموزش در سازه هاي جانبي بتن فراهم گردد تا در جهت توسعه پايدار گامي ديگر باشد.
üدر آئين نامه نامه ها و استانداردهاي بتن كشور تجديد نظر شود و به جاي ديد مقاومت بتن كه در حال حاضر مطرح است ديد عملكرد و دوام بتن مد نظر گرفته شود.
üدر برنامه هاي آموزشي دانشكده عمران براي مهندسين اجرايي تجديد نظر كلي به عمل آيد و آموزش دروس مصالح و تكنولوژي بتن به صورت دروس الزامي در حد آشنايي كافي با خواص و كاربرد سيمان و بتن قرار گيرد.
üآموزش در سطوح مختلف براي دست اندركاران صنعت بتن از كارگر ساختماني تا بازآموزي مديران ارشد كارگاهي بنحو شايسته اي از تضييع و هدر رفتن مصالح و انرژي جلوگيري مي نمايد.
üبازباقت مصالح حاصل از بتن هاي تخريب شده و آب پسماند در صنعت بتن مي تواند به حفظ منابع طبيعي و محيط زيست كمك نمايد.
üتجديد نظر كلي در برنامه پژوهشي در دانشكده هاي عمران و مراكز تحقيقاتي در جايگزيني ديد جامع به جاي ديد جزءنگر به دوام بتن و توسعه پايدار كمك خواهد كرد.
üآموزش در زمينة استفاده و كاربرد آئين نامه هاي ساختماني و بويژه آئين نامه 2800 در جلوگيري از خسارتهاي سوانح طبيعي مانند زلزله و از بين رفتن جان و مال ساكنين شهرها و روستاها و بهره گيري بيشتر از منابع موجود كمك خواهد كرد.
منابع:
1 – فصنامه هاي انجمن بتن در ايران به نقل از انتشارات انجمن بتن ايران- دكتر هرمز فاميلي- بهار و پائيز 84
1 – P. K . Mehta, (concrete technology for Sustianable Development)
2 – J . Davidorits , (Jurnal of Materials Education)
3 – Swamy . R. N , "Alkali- Aggregate Reaction"
4 – J. Davidorits, "High Alkali Cement for 21 st Century Concretes"
5 – Qin Weizu , "What Role Could Conctete technology play for sustainability in China"
6 – Mehta . P . K . "Advanced cements in Conerete Technology"
2 – مجموعه مقالات در اولين همايش ملي نظام مهندس ساختمان و ضرورتها سازمان بسيحج مهندسين- انتشارات بلندآسمان- چاپ اول بهار 1383
3 – مقالات و مهندس محمد كربلائي كريمي- فصلنامه انجمن بتن ايران – خردا 84
4 – مجموعه معيارهاي فني براي نظام صفحات (3D)به قلم مهندس رضواني از انتشارات دبيرخانه نظام مهندسي مهندسان ايران- سال 82
5 – ماهنامه عمران و معماري، شماره هفتم سال دوم ارديبهشت و خرداد 84- از انتشارات عمران و معماري ايران.
هر مانعي كه در مسير جريان آب قرار گيرد و باعث شود تا ارتفاع آب در بالادست آن افزايش يافته، مقداري آب ذخيره گردد، سد ناميده مي شود و به عبارتي ديگر «سد» عبارتست از سازه اي كه در عرض رودخانه جهت ذخيره و افزايش ارتفاع آب ساخته مي شود.
2 – هدف از ساخت سد
در يك تقسيم بندي هدف از ساخت سد را يك يا چند مورد از موارد زير تشكيل مي دهد.
الف – كشاورزي (تامين آب مورد نياز كشاورزي، احياء اراضي موات و نميه موات)
ب – تامين آب شرب و بهداشتي
ج – مصارف صنعتي و رفع نيازهاي جريان مربوط
د – كنترل سيلاب و تنظيم جريان رودخانه ها و سيلاب ها
ك – نيروگاه هاي برق آبي
ل – افزايش ارتفاع جهت انحراف آب
م – كشتيراني و حمل و نقل
و – حفظ محيط زيست حيوانات وحشي
3 – انواع سدها بر اساس نوع مصالح بدنه
الف – سدهاي خاكي: كه از خاك ساخته شده اند.
ب – سدهاي سنگي (سنگريزه اي): كه مصالح تشكيل دهندة بدنة آن ها، سنگ هاي درست دانه هستند.
پ – سدهاي بتني: در اين نوع، بدنه سد از بتن و يا بتن مسلح ساخته شده است.
ت – سدهايي با مصلاح بنايي: كه از مصالح بنايي نظير سنگ و ملات ماسه سيمان و گاه روية بتني براي ساخت سد استفاده مي شود.
ث – سدهاي الواري (چوبي) و فولادي: كه به ندرت و براي استفاده هاي محدود و با استفاده از مصالح چوب و يا فولاد ساخته مي شوند.
ج – سدهاي لاستيكي: سدهاي با ارتفاع كم (تا حدود 6 متر) هستند كه اخيراً و به صورت محدود مورد استفاده قرار گرفته اند. سد لاستيكي از ورقه لاستيكي با مقاومت كششي بالا ساخته شده كه با دميده شدن هوا و يا وارد كردن آب به داخل آن متورم شده و به صورت مانعي جلو آب قرار مي گيرد و هر گاه سيال مذكور از داخل دو لايه لاستيكي خارج گردد، و به صورت يك كفپوش در بستر رودخانه قرار مي گيرد.
3 – انواع سدها بر اساس رختارسازه اي
الف – سدهاي خاكي: كه مقاومت برشي خاك، ايستايي آن را در مقابل نيروهاي وارده تامين مي نمايد. عموماً براي جلوگيري از نشست آب از هسته هاي غير قابل نفوذ يا نيمه پذير نظير هسته هاي رسي در داخل بدنه سد استفاده مي كنند.
ب – سدهاي سنگريزه اي: كه مشابه سدهاي خاكي است. با اين تفاوت كه ابعاد دانه ها به مراتب درشت تر و به صورت سنگ مي باشد.
پ – سدهاي وزني: كه وزن بدنه سد تعادل آن را در مقابل مجموعه نيروهاي واده حفظ مي نمايد.
ت – سدهاي پايه داره: كه بارهاي وارده بر سد توسط يك پوست به پايه ها و از آنجا به پي و زمين منتقل مي گردد.
ث – سدهاي قوسي: كه نيروهاي وارده بر سد توسط يك بدنه انحناء دار به فونداسيون و سپس به سنگ زمين (كف و جناحين) منتقل مي گردد.
ج – سدهاي فولادي: كه از يك قالب فولادي و يك صفحة فولادي روي وجه بالادست آن تشكيل شده است. اين نوع سدها مي توانند در شكل هاي گوناگون سازه اي ساخته شوند.
ج – سدهاي چوبي (الواري): كه نظير سدهاي فولادي از يك قالب چوبي و يك صفحة ساخته شده اند از الوار تشكيل شده اند براي انتقال نيروهاي وارده بر سد به زمين از سيستم هاي مختلف مي تواند استفاده گردد.
4 – انواع سدهاي بتني
آن چه سدهاي بتني را بيشتر از ساير موارد از يكديگر متمايز مي سازد، تقسيم بندي بر اساس نوع طراحي و رفتار سازه اي آنهاست كه ذيلاً به آن پرداخته مي شود
الف – سدهاي بتني و وزني
اين نوع از سدهاي بتني كه نيروهاي ثقلي در آن ها مقاومت لازم جهت حفظ تعادل و پايداري سد را تامين مي نمايند و عموما در پلان در راستاي محور متصل كننده جناحين مستقيم هستند خود به انواع زير تقسيم مي گردند:
سد وزني توپر (يكپارچه) كه بدنة آن به استثناء محل زهكش ها و گالري ها توپر و يكپارچه مي باشد. بر اين اساس وزن آنه نسبتاً سنگين تر اما اجراي ساده تر دارند. سد وزني با اين خصوصيات، مهمترين و معمولترين نوع سدهاي وزني بوده، كمترين هزينه تعميرات را لازم دارند. سدهاي وزني توپر براي هر موقعيت مكاني مناسب هستند ولي ارتفاع آن ها تابعي است از مقاومت سنگ كف
ب: وزني توخالي (محوف)
گاه براي كاهش وزن بتن مصرفي در سد و در مناطقي از بدنة سد وزني كه تنش كمتري به آن وارد مي شود، فضاهاي خالي ايجاد مي كنند كه در اين صورت سد را «سد وزني تو خالي يا مجوف» مي نامند. اين نوع سدها شبيه سدهاي پايه دار بوده بيشترين آن ها از بتن مسلح ساخته شده اند. فضاي خالي موجود در بدنه (يا پايه ها) مي تواند براي قراردادن دستگاها و سيستم هاي احتمالي نظير توربين ها و ... مورد استفاده قرار گيرد. اگر چ سدهاي وزني مجوف، بتن كمتري در مقايسه با سدهاي وزني توپر نياز دارند، اما مسائل اجرائي و امكان نياز به مسلح كردن بتن (به دليل مسائل سازه اي)، نسبت به سدهاي وزني توپر، هزينه بيشتري را در بر دارد و لذا لازم است تا جهت مقايسه با دو نوع بررسي هاي كافي و كامل انجام مي پذيرد. در حاضر ساخت اين گونه سدها زياد معمول نمي باشد.
پ: سدهاي وزني داراي هسته (هسته دار)
در اصل همان سد وزني تو خالي است با اين تفاوت كه فضاهاي خالي به جاي آنكه در وسط مقطع قرار گيرند، در حد فاصل درزهاي اجرايي ساخته مي شوند و لذا مقطع هر بلوك بين دو درز اجرايي به شكل I خواهد بود با دو بال در بالا دست و پايين دست و يك جان در وسط.
شايان ذكر است با توجه به مشكلات اجرايي سدهاي وزني تو خالي و هسته دار در حال حاضر عموماً سدهاي وزني توپر ساخته شده اند و هر جا صحبت از سد وزني شد مقصود سد وزني توپره مي باشد.
ت: سدهاي قوسي
سدهاي قوسي در پلان انحناء بوده به گونه اي كه تحدب منحني به سمت بالا دست مي باشد. اين نوع سدهاي كه براي ذره هاي تنگ بسيار مناسب هستند عموماً بيشترين نيروهاي وارده بر سد را به جناحين و قسمت كمي از آنها را به سنك كف در بستر رودخانه منتقل مي نمايد. سدهاي قوسي داراي انواع مختلف بوده و مقطع آنها نيز مي تواند از يك مقطع تقريباً مثلثي تا يك مقطع دارايي انحناء تغيير كند. از نظر سازه اي، گاه سد قوسي به صورت دو سرگيردار (جناحين) و گاه به صورت سه طرف ديگر ساخته مي شود كه تمام اين موارد تابعي از موقعيت دره و مجموع هزينه هاي لازم مي باشد.
ث: سدهاي پايه دار (پشت بنددار)
اگر بال هاي پايين دست سد وزني تو خالي يا هسته دار را حذف كنيد،سد پايه دار يا پشت بند دار تشكيل مي گردد. اين نوع سد، مركب است از يك دال (پوسته) بتني (مسطح يا قوسي) و تعدادي پايه كه بارهاي وارده يا پوسته يا پوسته را به فونداسيون و سنگ كف منتقل مي كنند. اگر چه بتنمصرفي در اين سدها در حدود 60 درصد بتن مصرفي در سدهاي وزني توپر است اما هزينه هاي ساخت و مسطح كردن بتن و مشكلات سازه اي، معمولاً جايگزين مصرف كمتر بتن مي گردد. اين سدها به خصوص براي مناطقي كه سنگ كف از مقاومت يكپارچه برخودار نيست مناسب هستند.
ج: سدهاي بتن غلطتكي
سدهاي بتن غلتكي از جمله سدهاي بتني هستند كه از حدود سال 1970، بيشتر به عنوان يك روش جديد در ساخت سدهاي بتني وزني مطرح و بكارگرفته شدند. از اين روش همچون مي توان بر بازسازي سدهاي موجود استفاده نمود.
اين نوع سدها در حقيقت همان سدهاي بتني هستند كه از نظر اموال اصول طراحي و شكل مقطع بسيار شبيه سدهاي وزني موسوم بوده و تنها به منظور كاهش هزينه هاي آن، در ساخت آن از بتن غلطكي استفاده مي شود.
بتن غلطكي عبارت است از بتني كه اسلامپ آن صفر بوده و به منظور حمل پخش و تراكم آن از ماشين آلات عمليات خاكي استفاده مي شود. لذا ملاحظه مي شود كه بتن غلطكي بايستي آنقدر خشك باشد كه بتوانند تقريباً نظير دانه هاي خاك به راحتي پخش شده و بوسيهله ماشين آلات متراكم كننده نظير غلطك متراكم گردد.
براي يك سد خاص، ساختگاه و محل احداث، تامين تامين كنندة نيازهاي فني و كاربردي ويژه اي باشد و وجود تناسب در ساختگاه مي تواند باعث تعادل بين ويژگي هاي فيزيكي طبيعي آن و اهداف اصلي سد گردد. عواملي هستند كه بر روي تعادل مذكور اثر مي گذارند كه مهمترين آنها عبارتند از:
الف – توپوگرافي منطقه و ظرفيت مخزن
اولين عامل براي تعيين محل محور سد وجود دره اي مناسب است كه بتوان سد را با طول محدود و در داخل آن اجرا نمود. براي اقتصادي بودن و كاهش هزينه ها لازم است تا براي يك ارتفاع معين، طول تاج تا حد امكان كوتاه و در مقابل ظرفيت مخزن حتي المقدور زياد باشد بنابراين از لحاظ توپوگرافي، منطقه اي مناسب خواهد بود كه در محخل تنگه سد كاملاً بسته و بالادست آن كاملاً باز گردد. در صورتيكه دو رودخانه در نقطه اي بهم پيوسته و تشكيل يك رود واحد را بدهند برتر است كه محور سد در پايين دست محل اتصال واقع گردد.
ب: فونداسيون، شرايط زمين ساخت و ژئوتكنيكي
در سدهاي بتني مي باست كف و جناحين رودخانه داراي سنگ مقاوم بوده و همچنين عمق سنگ كف (ضخامت آبرفت) در حد قابل قبولي باشد، بديهي است با استفاده از نتايج آزمايشات سطحي، انفجارهاي آزمايشي و داده هاي حاصل از گمانه ها، پروفيل محور سد تهيه شده و با توجه به ريخت شناسي و ساختار زمين: گسل هاي مهم و ساير گسيختگي ها موجود نظير سيستم درزه و ترك لايه بندي و جهت لايه تعيين مي گردد. مناسب بودن و قابليت تحمل پي در مقابل نيروها و ظرفيت باربري آن، تغيير شكل پذيري و ناتراوايي عواملي هستند كه مي توانند محل و موقعيت و حتي نوع سد را تعيي نمايند.
ج: هيدرولوژي و ميزان رسوب
از جمله عوامل مهم در انتخاب محل سد، مشخصات هيدرولوژي منطقه باشد كه مي بايست استفاده از آن در طول عمر مفيد پروژهوجود داشته باشد. بطور كلي از نظر اقتصادي امكان استفاده از آن در طول عمر مفيد پروژه وجود داشته باشد، بطور كلي هر چه نوسانات خصوصيات هيدرولوژيكي نظير سيلاب و رواناب در سالهاي مختلف كمتر باشد، جهت استفاده دائمي شرايط بهتري را ايجاد مي نمايد. از جمله عوامل ديگري كه در اين زمينه از اهميت قابل ملاحظه اي برخوردار است، ميزان تبخير از سطح آزاد آب مخزن توپوگرافي و ظرفيت مخرن، ميزان پتانسيل بالقوه تخير آب درنظر گرفته شود. ميزان رسوب دانه بندي آن از جمله عواملي هستند كه مستقيماً بر روي حجم مرده و در نتيجه بر روي حجم كل مخزن تاثير گذاشته و لذا در محاسبات بايد تا حد امكان به صورت دقيق برآورد شوند.
بر اين اساس شناسائي كامل حوزه و تعيين پتانسيل رسوب هر شاخة رودخانه مي تواند بسيار مهم تلقي شود، نهايت آنكه بايستي ميزان بار رسوب آورده شده به پشت سد كمترين مقدار ممكنه را دارا بوده، اطمينان كافي از عدم پر شدن مخزن بوسيله رسوبات، در كوتاه مدت وجود داشته باشد.
د: محل سرريز
سرريز ها به طور معمول گرانترين و پرهزينه ترين سازه هاي جانبي سد به شمار مي آيد هر چند كه در اغلب بتني مي تواند سرريز را بر روي خود بدنه ساخت، اما وجود مناطق ديگري در منطقه كه بتوان به راحتي سرريز را در آن قرار داد و يا از آنها براي ساخت سرريز اضطراري استفاده نمود مي تواند امتيازي براي محل احداث سد بشمار مي آيد و لذا در مطالعات مي بايست موقعيت هاي مناسب براي احداث سرريز در نظر گرفته شود.
هـ : وجود مصالح ساختماني مناسب
به طور كلي وجود مصالح مناسب و قابل دسترسي در كاهش هزينه هاي كلي طرح نقشي بسيار مهمي دارند، در سدهاي بتني به لحاظ اينكه مصالح خاصي نظير شن و ماسه با دانه بندي مشخص و سيمان به مقدار نسبتاً زيادي مورد نياز است لذا هر چه منبع تامين اين مصالح به محل سد نزديكتر باشد، علاوه بر كاهش زمان انتقال مصالح، هزينه حمل نيز به ميزان زيادي كاهش مي يابد، در اين راستا بايد امكان استفاده از مصالح طبعي و يا توليد مصالح شكسته از منابع سنگي و را مورد نظر قرار داد و نهايتاً موردي كه ارزانتر بوده و در عين حال مشخصات فني طرح را دارا باشد به كار گفلت.
و: انحراف مسير رودخانه
انحراف مسير رودخانه جهت خشكاندن محدودة كارگاه و هدايت جريان رودخانه به موقعيت مناسب در طول دورة اجراي سد امري ضرروي مي باشد و لذا در مطالعات امكان يابي براي موقيعت احداث سد بايد منطقي را در نظر گرفت كه بتوان با روشهاي مناسب آنها را در مقابل جريان رودخانه حفظ نمود.
بررسي اقتصادي بين گزينه هاي مختلف انحراف و همچنين پيش بيني لازم جهت استفاده از سيستم انحراف در طي دورة بهره برداري به منظور تامين اهداف ديگر نظير تخليه كننده تحتاني يا بخشي از جريان هدايت سرريز و ... مي تواند در تعيين موقيعت مناسب شد و كاهش هزينه هاي طرح مزبور موثر باشد.
ز: آب بندي مخزن و پايداري ديوارها
يكي از مهمترين اهداف سد نگهدراي و ذخيرة آب مي باشد و مي بايست مطالعات لازم جهت اطمينان از آب بندي مخزن و جلوگيري از فرار نامطلوب آن بعمل آيد. به طور كلي ارزيابي كامل زمين شناسي براي اين منظور، بويژه در سازنده هاي كار ستي و موارد مشابه و همچنين در مناطقي كه سابقة معدنكاري وجود دارد لازم است بر حسب ضرورت لازم است كه كناره هاي مخزن، خصوصاً مناطقي كه با اشباع شدن سطوح زير آنها امكان ناپايداري دارند از نظر پايداري كاملا بررسي شوند. ناپايداري در ديوارهاي مخزن مي تواند خطرات بالقوه زيادي از جمله حجم ذخيره و يا توليد امواج بزرگ در مخزن را سبب گردد. ح: خسارات مخزن، حمل مناسب براي تجهيز كارگاه و امكانات رفاهي
در تعيي محل احداث سد، شرايط محلي نظير راه هاي دسترسي، پل ها و ديگر تاسيسات زير بنائي از مسائلي هستند كه مي بايست مورد بررسي قرار گيرند سهولت دسترسي به محل سد وجود راههاي اصلي و راه آهن و همچنين گزينه هاي داراي خسارت كم مي توانند داراي اولويت باشند.
همچنين وجود محل مناسب براي نصب امكانات و تجهيزات مورد نياز و وجود امكانات رفاهي براي پرسنل شاغل در زمان سخت سد نيز جمله عواملي هستند كه مي بايست مد نظر قرار گيرند.
ط: پيامدهاي زيست محيطي
آب هميشه به عنوان يك عنصر كليدي در شكل گيري تمدن ها و استمرار آنها بوده، و همواره عامل اساسي در توسعه كشورها به شمار مي رفته است. سد، به عنوان سازه اي كه حجم و ارتفاع معيني از آب را در يك موقعيت مكاني خاص ذخيره و اهداف متنوعي را دنبال مي كند، مي تواند مسائلي مختلفي اكولوژيكي، فيزيكي و شيمايي و اجتماعي فرهنگي اقتصادي و ... منطقه را تحت تاثير تغييرات جدي قرار دهد و لذا لازم است تا اثرات زيست محيطي ناشي از ساخت، سد بخصصو سدهاي بزرگ مورد توجه قرار گيرد.
ساخت يك سد مي تواند اثرات مثبت و يا منفي زيست محيطي داشه باشد. به عنوان مثال تامين آب مورد نياز كشاورزي شرب و صنعت مردم منطقه افزايش پوشش گياهي رشد اقتصادي اجتماعي فرهنگي مردم تحت پوشش و ... از جمله اثرات زيست محيطي سد مي باشند در حاليكه زير آب رفتن قسمتي از زمين هاي بالادست و آلوده شد آب درياچه مي تواند بر حسب شرايط از جمله موارد اثرات منفي زيست محيطي يك سد محسوب گردند.
بطور كلي مي توان اثرات زيست محيطي يك سد را، بدون آنكه قضاوتي در مورد اثر منفي و يا مثبت آن گردد به شرح زير خلاصه اي آورده و براي هر يك نمونه هائي ذكر مي شود.
1 – اثرات فيزيكي و شيميائي احداث سد
الف: اثر درياچه سد بر آب و هواي منطقه يا محدوده درياچه
ب: خشكي نسبي پايين دست،پس از احداث سد
پ: غلظت مواد محلول آب درياچه و پاياب آن
2 – اثرات بيولوژيكي سدها
الف: كاهش غلظت مواد غذايي مورد استفاده ماهي ها و گياهان
ب: اثر ذخيره آب درياچه هاي و مخازن كم عمق در رشد و نمو پانكتونها
3 – اثرات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي
الف: اثر احداث سد بر روستاهاي مجاور، غرقاب شدن اراضي كشاورزي مراتع، منازل، ساختمان هاي دولتي و ...
ب: اثرات سد بر آباداني توسعه اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي و مردم روستاها اشتغال مردم، بالا رفتن سطح زندگي و ...
پ: توسعه ماهيگيري، تفريحات و ورزشهاي آبي
ت: بهبود كيفيت زندگي و بالا رفتن درآمد، تغييرات مناسب فرهنگي
بررسي عوامل موثر بر انتخاب سد
عوامل بسيار در انتخاب نوع بهينه سد براي يك موقعيت مشخص وجود دارند كه در حالت كلي به دو دره قابليت هاي فني و هزينه احداث و بهره برداري تقسيم بندي مي گردند. در مكان هايي كه به دلايل فني محدوديست انتخاب سد وجود دارد انتخاب نوع سد كار آساني خواهد بود مثلاً در موقعيتي كه سنگ كف يا جناحين از موقعيت ضعيفي برخوردار باشد از ساخت سد قوسي پرهيز مي گردد ولي در بسياري از موارد از نظر فين امكان طراحي گونه هاي مختلف سد وجود دارد كه در اين حال تصميم نهايي براي نوع سد تابعي از اقتصاد طرح خواهد بود
بهر حال از جمله عوامل مهم كه در انتخاب سد تاثير مي گذارند عبارتند از:
1 – شرايط زمين شناسي و پي سد 2 – عوامل هيدروليكي و اقتصاد 3 – عمق آبرفت 4 – مصالح ساختماني
1 – شرايط زمين شناسايي و پي سد
از جمله موارد مهم در اين مبحث ميزان تغيير شكل پذيري پي، ميزان باربري آن و عمق آبرفت مي باشد تنش بوجود آمده باعث تغيير شكل آن گرديدده و بستگي تام به ميزان باربري پي و خصوصيات ژند مكانيكي آن دارد.
به طور كلي مي توان گفت كه در مكان هايي كه تغيير شكل پي زياد است انعطاف پذيري نسبي ساده يك مزيت محسوب شده و لذا سازه اي نظير يك سد خاكي يا سنگريزه اي مناسب تر خواهد بود ولي در مناطقي كه ميزان باربري پي بيشتر است مي توان از سد هايي كه تنش بيشتري به پي وارد مي نمايند نظير سد وزني يا سد قوسي برد.
2 – مصالح ساختماني
با توجه به حجم بتن قابل ملاحظه اي كه در بدنه سدهاي بتني مصرف مي شود وجود مصالح ساختماني مناسب جهت تامين شن و ماسه بتن در نزديكي سد مي تواند عامل تعيين كننده نوع سد بتني باشد. در هر حال اين عامل به عنوان يكي عامل اقتصادي مي تواند مطرح شود كه در اقتصاد طرح تعيين كننده است.
3 – عوامل هيدروليكي
گاهي اوقات مجموعه عوامل هيدروليكي نظير وجود گراديان هيدروليكي مشخصات سرريز، سيستم اهداف و ... مي تواند بر روي نوع سد تاثيربگذارند. به عنوان مثال در سدهاي خاكلي مقادير گراديان هيدروليكي بايد كم باشد در حاليكه مقدار آن براي سدهاي وزني، قوسي و پشت بنددار مي تواند بزرگتر انتخاب شود و يا مشخصات سرريز براي هر نوع سد باعث تغيير هزينه ها خواهد گرديد كه مي تواند به عنوان يكي از عوامل موثر بر اقتصادي طرح بررسي گردد.
4 – شرايط اقتصادي
مهمترين عامل و به عبارتي عامل نهائي تعيين كننده نوع سد بتني (پس از عامل فني) ميزان هزينه احداث سد مي باشد كه عوامل مختلفي بر آن اثر مي گذارنده از آنجا كه مجموع عواملي كه بر اقتصاد طرح تاثير مي گذارند بسيار متنوع مي باشد، لازم است براي هر نوع سد و با توجه به چگونگي تاثير و مشخصات هر عامل، مجموع هزينه احداث برآورد گرديده، وسپس مقايسه اي بين گزينه هاي مختلف به عمل مي آيد. بديهي است بدون توجه به مسائل مديريتي، سياسي و اجتماعي گزينه اي مناسب است كه داراي حداقل هزينه باشد.
فصل سوم
ضوابط و معيارهاي اجرايي
اگرچه ضوابط و معيارهاي اجرايي در ساخت سدهاي بتني و بطور كلي سدها، فراوان است اما در اين قسمت سعي شده به پاره اي از مهمترين آنها پرداخته شود كه عبارتند از:
1- سيستم انحراف
در هنگام طراحي يك سد كه بر روي رودخانه ساخته مي شود و به منظور خشك نگه داشتن محيط كار در زمان احداث سد، مي بايست وضعيت انحراف جريان رودخانه را در طول مدت اجرا بدنه اصلي بررسي نمود. بررسي و تعيين وسعت و ميزان مسائل ناشي از انحراف رودخانه بستگي مستقيم به اندازه جريان و پتانسيل جريان رودخانه داشته، ممكن است در برخي در بعضي مكان ها انحراف رودخانه پرخرج و زمان باشد و بر فعاليت هاي ساختماني سد تاثير گذارد و در برخي مكان ها تاسيسات انحراف بدون بروز مشكل خاصي و با كمترين هزينه بكار گرفته شود. عواملي كه در تعيين سيستم انحراف نقش داشته و مي بايست در هنگام طراحي به كار گرفته شود شامل موارد زير مي باشد.
الف) خصوصيت و وضعيت جريان رودخانه
ب) دوره بازگشت و اندازه سيلاب انحراف
پ) بررسي تاثيرات ناشي از سازه هاي هيدروليكي تنظيم كننده جريان در بالا دست
ت) كنترل ميزان آلودگي و تيرگي جريان رودخانه
ث) روش هاي انحراف
2- املاح پي:
الف) حفاري
كل ناحيه اي كه توسط سد بتني اشغال مي گردد بايد تا رسيدن به يك بستر سنگي مناسب كه قادر به تحمل نيروهاي وارده از ظرف سد، مخزن و تاسيسات جانبي باشد حفاري گشته، قسمت هاي بالايي برداشته شود. در انجام اين عمليات كه بوسيله انفجار صورت مي گيرد. بايد شدت انفجارها به حدي باشد كه از بروز پديده هايي نظير خرد شدن سنگ پي لق شدن و يادگير مسائلي كه سبب كاهش قدرت باربري پي مي گردد كاملا جلوگيري شود. كليه حفاريها بايستي مطابق با نقشه هاي اجرايي باشند.
ب) در شكل دره:
در صورتيكه پروفيل دره محل سد نسبتا باريك و با شيب هاي تند تكيه گاهي باشد، ارتفاع سد، با حركت از مركز آن به سمت جناحين، بتدريج كاهش مي يابد و در نتيجه تغيير شكل ناشي از بار وارده از طرف مخزن در مقاطع مركزي بيش از مقاطع كناري خواهد بود. از طرفي از آنجا كه در اغلب سدهاي بتني، بلوكها از طريق كليد و تزريق به يكديگر متصل شده اند بر اثر اعمال تغيير شكلهاي فوق، يك اثر پيچشي در سازه بوجود مي آيد كه به پي منتقل مي گردد.
پ) بهسازي گوديها
در بسياري از موارد حفاريهاي اكتشافي، گسل ها، شكستگي ها و درزها ران نشان نمي دهند در حاليكه بهسازي اين مناطق ضعيف و برداشت موادضعيف و جايگزيني آن با مصالح مناسب (بتن) لازم مي باشد.
در بسياري از موارد حفاري هاي اكتشافي، گسل ها، شكستگي ها و درزها را نشان نمي دهند در حاليكه بهسازي اين مناطق ضعيف و برداشت مواد ضعيف و جايگزيني آن با مصالح مناسب (بتن) لازم مي باشد.
ت) حفاظت در مقابل رگاب
روشهاي محاسباتي، اعم از تحليلي يا تقريبي ممكن است براي تشريح ضرايب اطمينان، تنش ها و تغيير شكل هاي پي مناسب باشند ولي معمولا نمي توانند پديده رگاب را پيش بيني نمايند. گسل ها يا درزه ها ممكن است توسط مصالحي پر شده باشند كه در اثر جريان آب شسشته شوند و توليد يك مجراي انتقال را بنمايند كه خطرساز خواهد بود لذا براي هر گسل يا درزه مي بايست با ايجاد يك حفره و پر نمودن آن با بتن راه جريان را كاملا مسدود نمود.
ث) تزريق
هدف اصلي از انجام عمليات تزريق در سنگ پي، پر كردن درزها و شكافهاي احتمالي و بوجود آوردن يك مانع موثر در مقابل تراوش از زيربدنه سد و تحكيم پي مي باشد. براي اين امر از چاه هاي تزريق كمك گرفته مي شود كه فاصله، طول و امتداد آن ها و نيز شيوه انجام عمليات تزريق بستگي به ارتفاع سازه و مشخصه هاي زمين شناسي پي دارند. با توجه به وسعت تغييرات پارامترهاي فوق در هر محل لازم است براي هر موقعيت، مطالعات خاص صورت بپذيرد.
ج) زهكشي پي
اگرچه در اثر اجراي مناسب پرده تزريق، مقدار تراوش كاهش مي يابد اما گاهي بدليل نفوذ جريان از اطراف پرده ميزان زير فشار در زيربدنه سد زياد خواهد شد به اين دليل و براي كاهش فشارهاي بالا برنده در پي از تعدادي چاهك زهكشي سود برده مي شود كه در يك يا چند رديف و در پايين دست پرده آب بند حفاري مي شوند. اندازه فاصله و عمق اين گمانه ها نياز به قضاوت فني از خصوصيات سنگ داشته و معمولا داراي قطر 5/7سانتي متر مي باشند. بطور معمول فواصل گمانه ها از يكديگر 3متر و عمق آنها تابعي از مشخصات پرده آب بند است كه بعنوان يك قاعده كلي مي توان عمق آنها را معادل 20تا40درصد عمق آب در مخزن و يا 35 تا 75درصد عمق پرده تزريق در نظر گرفت.
3- درزهاي سازه
تشكيل ترك در سدهاي بتني نامطلوب است و بروز ترك در نقاط مختلف مي تواند يكپارچگي سازه را از بين برده، باعث زوال و خرابي سد گردد. درزهاي يك سازه بتني در واقع يك ترك از پيش طراحي شده مي باشند و در مناطقي واقع مي شوند كه لازم است تا اثرات نامطلوب در آن مناطق، حداقل گردند. سه گونه اصلي درز در سازه هاي بتني مرسوم است كه به درز انقباض، درز انبساط و درز ساختماني مشهور مي باشند.
درزهاي انقباض و انبساط براي كنترل تغييرات حجمي بتن كاربرد دارند و درزهاي ساختماني براي سهولت اجرايي، كاهش تنش هاي ناشي از انقباض اوليه و اجازه دادن براي نصب قطعات مدفون و ... احداث مي شوند.
4- دالان ها و راهروهاي دسترسي
دالان به يك بازشدگي در داخل بدنه سد اطاق مي گردد كه هدف آن دسترسي به داخل بدنه سد است. بدين لحاظ دالان ها مي توانند به صورت افقي، مايل، در جهت طولي و يا عرضي احداث گردند. در صورتيكه از دالان به منظور دسترسي به شيرخانه، آسانسور، نيروگاه و يا ارتباط بين دو يا چند دالان ديگر استفاده شود به آن راهرو اطلاق خواهد گرديد و در صورتيكه ابعاد آن بزرگ باشند و ابزارها و تجهيزات در آن نصب گردد و به آن اتاقك گفته مي شود. اهداف استفاده از دالان متنوع است و از سدي به سد ديگر متفاوت مي نمايد. بعضي از اهداف عبارتند از:
الف: جمع آوري آب تراوش يافته از بدنه يا پي
ب: ايجاد فضاي لازم جهت انجام حفاري و تزريق در پي
پ: ايجاد فضاي لازم جهت نصب ورودي ها و خروجي هاي سيستم سرد كننده و سيستم تزريق درزها
ت: ايجاد راه دسترسي به داخل بدنه سد به منظور انجام بازرسي ها
ث: ايجاد راه دسترسي به اتاقك هاي نصب تجهيزات مكانيكي و برقي
ج: ايجاد مسير براي عبور سيم ها و كابل نيروگاه
چ: ايجاد يك معبر براي بازديدكنندگان
5- ابزار دقيق در سدهاي بتني:
سدها بعنوان منابع ذخيره سازي آب طراحي و ساخته مي شوند، لذا اين سازه ها عامل مهمي در توسعه ظرفيت رودخانه با اهداف كشاورزي ، تامين آب شرب، نيروگاه ها و توليد انرژي. كنترل سيلاب، تفريحات و ساير پروژه هاي اقتصادي سودمند محسوب مي گردند و بدين لحاظ سدها بايد در طول ساليان متمادي در برابر بارهاي نسبتا بزرگ كه توسط آب و ساير عوامل ايجاد مي گردد، بصورت ايمن مقاومت نموده و پايداري لازم را از خود نشان دهند.
در صورت آزاد شدن ناگهاني آب ذخيره شده، بهنگام تخريب سد، پتانسيل
عظيمي بوجود خواهد آمد كه قادر است صدمات جاني و مالي شديدي را به قسمت هاي پايين دست وارد آورد عملكرد مناسب و ايمن يك سد مساله مهمي در سود دهي اقتصادي و ايمني عمومي آن محسوب مي گردد در نظر گرفتن تاثيرات مخرب و ويران شدن سد كه سبب بروز آسيب هاي مالي و جاني شده و رفاه و آسايش عمومي را به مخاطره مي اندازد موجب منتفي شدن سود دهي طرح مي گردد و لذا وجود لوازم و تاسيساتي جهت جمع آوري اطلاعات براي دسترسي به عملكرد صحيح و اطمينان از ايمني سد در حال حاضر و آينده را ضروري مي سازد، بنابراين مي توان گفت كه مهمترين هدف ابزار گذاري در سد، تامين اطلاعات ضروري در مورد دختار سازه است كه در برنامه نظارت و ايمني سد مورد نياز مي باشد.
6 – خصوصيات بتن حجيم
طراحي و اجراء سازه هاي با بتن حجيم و بخصوص سدها، تحت تاثير مسائل مختلف نظير توپوگرافي خصوصيات پي، قابل دسترسي به مصالح، اقتصادي ايمني طرح قرار مي گيرند بطوريكه در برخي موارد رعايت نكات ايمني، عامل اصلي انتخاب بوده و گاهي اقتصاد طرح سبب انتخاب نوع ديگري را سازد خواهد گرديد بدين لحاظ آگاهي از خواص فيزيكي و شيميايي بتن كه خود مهمترين جزء تشيكل سازه است مهم بوده و خواصي نظير مقاومت و استحكام، دوام و مشخصات حرارتي آن بايد با دقت تعيين شوند. برخي خصوصيات ويژه بتن كه مهم بوده عبارتند از:
مقاومت فشاري، مقاومت كششي، ضريب كشساني، نسبت پواسون، خزش، تغييرات حجمي و حرارتي، ضريب پخش و هدايت گرما و نفوذپذيري.
منبع
سدهاي بتني- 1380 دكتر جليل ابريشمي، مهندس ناصر وهاب رجايي.
هوشنگ سيحون متعلق به سومين نسل معماران ايراني است که تحصيلات خود را در اروپا انجام دادند . در همان سالهاي 2507، هنگاميکه سيحون پس از پايان تحصيل در مدرسه بوزار پاريس به ايران آمده و شروع به کار کرد " سبک بين المللي " تا حد زيادي در ميان معماران رواج يافته بود . در تهران به خصوص در محله هاي جديد شمال شهر بيش از پيش الگوهاي اين سبک بويژه در خانه سازي رعايت مي شد .
اما دانشکده هنرهاي زيباي تهران از همان ابتداي تاسيس روش آموزش بوزار پاريس را برگزيد و سيحون نيز خود فارغ التحصيل همين دانشکده بود .
مدت يک ربع قرن ، آنچه که اين معمار و معدود همکاران او در ايران ساختند و آموزش دادند ، سرمشق و نمونه کار نسل هاي بعدي معماران دانشگاه ديده ، حرفه اي هاي قديمي و حتي بساز و بفروشها قرار گرفت . ازبناهاي مجلل و تشريفاتي که داراي ارزش نمودگاري هستند تا ساختمانهاي ساده کوچک در دورترين نقاط کشور هيچيک از اين زبان معماري به دور نماندند.در دهه هاي بعد از جنگ جهاني دوم شيوه هاي معماري سنتي که عبارت بود از تکرار تعداد معدودي نمونه هاي اصلي معمارانه براي بناهاي مختلف ، به خصوص در شهرهاي بزرگ به کلي کنار گزاردهشدهبود .
احداث خيابانهاي سراسري و شبکه جدولي شهري بافت شهري سنتي را دچار دگرگوني اساسي کرده و قطعات مالکيت منظم و مستطيل شکل به وجود آورد .با اين تغييرات ساختي در شکل شهر به دوران معماري درون گرا با حياط مرکزي پايان داده شد و معماران به الگوي تک بناهاي جدا از يکديگر روي آوردند .بدينسان فضاي تاريخي جاي خود را به محيط جديدي مي داد که روحيه مدرنيزم (نوينگرايي ) در آن بيش از پيش ديده مي شد .جهت اصلي معماري که در گذشته روي به سمت يک مرکز روحاني داشت جاي خود را به معماري داد که به سمت تحول و آينده گرايش داشت . بخشهاي مسکوني شبکه راسيوناليست شهري به وجود آوردند . و کاخهاي دولتي و بناهاي عمومي که نمودار تحکيم قدرت مرکزي و دولت بود بيشتر در فضاها و مياديني جاي گرفتند که از ويژگيهاي فضاهاي شهري نئوکلاسيک بهره داشت . اين دو جنبه معماري که يکي ضرورت ايجاد بناهاي ساده و عملي بود و ديگري نياز به نمايش ارزشها و مظاهر فرهنگي نظام زمانه ، زمينه مناسب خود را در دوگانگي آموزش بوزار در سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم يافت .
معرفي کار هوشنگ سيحون فرصتي است مناسب براي آنکه بتوان به جريان پيدايش و تحول معماري نوين در ايران و تاثير مکاتب مختلف فرهنگي بر اين معماري نگريست . بعد از جنگ جهاني دوم اروپا غرق در مسئله بحران مسکن بود .معماران در اين فرصت روي به نظريه هاي فونکسيوناليستي که در سالهاي بين دو جنگ تحول يافته بود آوردند و براي جبران خرابيهاي حاصل از جنگ روي به اميدها و آرزوهاي مدرنيزم آوردند . شهرها و محله ها به اين ترتيب به سرعت ساخته مي شد . ايران در آن هنگام آهسته آهسته گام در راه شهرنشيني متعادلي مي گذاشت و به تدريج بناهاي عمومي يعني بناهاي اداري ، خدمات عمومي گوناگون و بناهاي تشريفاتي جاي خود را در شهرها باز مي کردند . مسکن جديد نيز از جانب گروهي اجتماعي محدود و روشنفکري ساخته مي شد که در آن دوران آداب زندگي فرنگي را کم و بيش آموخته و ميل بر ان داشت که تحول را از خانه خود آغاز نمايد . در اروپا درست به عکس قدرت اقتصادي اين گروه اجتماعي بعد از جنگ جهاني دوم رو به ضعف نهاده بود و الگوي ويلاي وينيVIENNOISE سالهاي بين دو جنگ جاي خود را بيش از پيش به الگوي مسکن اجتماعي و يا به اصطلاح آپارتمان سازي مي داد . چنانکه مي دانيم الگوهاي اخير توانستند در سيسال بعد از جنگ سيماي شهرهاي اروپايي و حومه ها را به کلي زير و رو کنند .
در ايران و بخصوص در تهران نه تنها گروه نوخواسته روشنفکر و متمکن بلکه آن دسته از شهرنشينان سنتي نيز که با افکار جديد تماس حاصل کرده بودند ، متمايل به ترک مرکز مسکوني و تجارتي شهر ( بازار و محله هاي اطراف آن ) شدند و به تدريج خانه هاي خود را در شمال شهر در دامنه کوه البرز بنا نهادند . در اختيار داشتن قطعات بزرگ زمين و نبودن يک بافت شهري پيشين براي شکل دادن به اين قطعات موجب شد که محله هاي جديد تهران نه به صورت يک استخوان بندي شهري بلکه پيرو الگوهايي شبيه به حومه شهرهاي آمريکا شکل بگيرند .
در واقع بايد پذيرفت که پس از بوجود آمدن محورهايي مانند سپه ، فردوسي و شاهرضا ، مکانهاي شهري موفقي که قادر باشند مرکزيت و خصوصيات ويژه اي براي تهران تعريف کنند به وجود نيامد . مرکز شهر در محدوده اي که بين دو جنگ ايجاد شده بود باقي ماند و بخشهاي مسکوني پراکنده در خارج آن شروع به شکل گرفتن کرد .درجريان اين مهاجرت خطي به سمت دامنه البرز معمار تهراني با مسئله تک خانه رو به رو بود ، تک خانه اي که هيچگونه گفتگوي معمارانهبا يک بافت شهري موجود را در برابر خود نداشت .در حاليکه معماران فرنگ ديده نسل اول توانسته بودند تيپولوژي مسکن بسيار قوي شهري بوجود آورند و " سبک بين المللي " را با بافت جدولي تهران هماهنگ سازند ، معماري جديد سرچشمه الهام خود را د ر ويلاي منفرد از نوعرايج حومه SUBURBIAدر آمريکا يافت . اما در بناهاي عمومي که ضرورتا " در نقاط مرکزي شهر بايد ساخته مي شد معماران از الگوهاي فونکسيوناليست پيروي کردند . استفاده از تکنولوژي ساختماني جديد ، ايجاد فضاهاي چند مصرفي و کاربرد زبان معماريراسيوناليست،تيپولوژي جديد را براي بناهاي عمومي به وجود آورد که به تدريج جاي بناهاي عممي پيش از جنگ راکه داراي روحيه نئوکلاسيک بودند گرفت .
بناهاي يادبود سومين گروه ساختمانهاي اين دوره بود و در حقيقت تنها فرصت کامل براي ابراز يک زبان صرف معمارانه . براي معماراني که در مدرسه بوزار فرانسه آموزش ديده بودند کمتر اين موفقيت پيش مي آمد که بتوانند عظمت و ابهت زبان معاري را که در بوزار فرگرفته بودند درساختمانهاي خود به کار گيرند . بناهاي يادبود اين فرصت را براي آنان فراهم آورد . اما بايد به خاطر داشت که مونومانتاليزم بوزار با سبک آکادميک پيش از جنگ که ملهم از جنبشهاي معماري آلماني سالهاي اوليه قرن بيستم بود WERKBUND به کلي تفاوت داشت .
بوزار بعد از جنگ نيز به کلي با بوزار قرن نوزدهم که پيرو سبکي تاريخي گرا بود تفاوتهايي پيدا کرده بود . عطف به جوهر تاريخ جاي خود را عطف به عناصر شکلي تاريخ گذشته داده بود و در نتيجه عطف به عناصر شکلي متعلق به دورانها و سبکهاي متفاوت ، اين برداشت آزاد و التقاطي از دورانهاي گذشته اصطلاحا ECLECTISMEناميده مي شود .از آنجا که ديگر نظم هندسي بيانگر معني و محتوي نظم معماري دوره معيني نبود و در عوض به مفاهيم مجردي مانند تناسب ، تقارن و غيره تقليل يافته بود ، لذا معمار نيز امکان يافته بود که فانتزي هاي هندسي خود را آزادانه به کار اندازد .
از سوي ديگر کتاب معروف لوکوربوزيهVERS UNE ARCHITECTURE تاثير بسياري در محافل معماري گذاشته بود و اهميت تاريخ ، را به عنوان سرچشمه الهام زبان معماري به کلي ضعيف کرده بود . گرچه تاثير اين کتاب هرگز از درگاه بوزار به درون رخنه نکرد ليک در سست کردن پايه هاي تاريخ گراي بوزار نقش موثري را ايفاء کرد .
بدين ترتيب زبان مونومنتال جديدي در معماري بنا هاي يادبود و آرامگاهها نسج گرفت . ترکيب "( کمپوزيسيون ) غير مترقبه نقشه به جاي تکرار الگوي تثبيت شده تاريخي ، به کار بردن نشا نه هاي خارجي معماري سنتي ايران و استفاده التقاطي از تکنولوژي هاي گوناگون ساختماني خصوصيات اصلي معماري مونومنتال اين دوره را تشکيل مي دهند .
توجه اصلي معمار معطوف به ابداع شگردي ها و نوآوريها بود .مفهوم " فضا " در اين معماري چندان جايي نداشت و در عوض " تاثيرها " EFFETS اهميت بسيار يافتند . بدين ترتيب نما اهميت خارق العاده يافت و مهمترين جنبه نمايشي بنا را به خود اختصاص داد .
مي بينيم که در اين سبک ، تاريخ روابط ماهوي ميان شکل ها و حجم هايجاي خود ]را[ به تاريخ موتيف ها MOTIFS داده است و معمار تمام کوشش خود را در راه ضبط و ترکيب موتيف هاي معماري هاي دوران گذشته به ميل و ابتکارشخصي خود به کار برده است .
بدين ترتيب ملاحظه مي شود که در دوران خاصي بحراني که معمار بوزار ناگزير از تسليم به نيازهاي فوري و حياطي جامعه و ساده کردن زبان هنري خود است بناي يادبود موضوع استثنايي و جالبي را تشکيل مي دهد که معمار بتواند در آن به طريق اولي قوانين بازي خود را به کار اندازد ، قوانيني که در غير اين صورت اعتبار تاريخي خود را از دست داده بودند .
معماري هوشنگ سيحون نيز از بيشتر اين خصوصيات برخوردار است . ويلا ها ، بناهاي عمومي شهري و بناهاي يادبود سه فرصت جداگانه را براي کاربرد سه زبان مختلف براي او به وجود آوردند .
ويژگي کار اين معمار را بايد در نحوه استفاده از مصالح ديد . او نخستين معمار ايراني بود که آهن و سيمان را به طور عيان در ساختمان به کار برد . وضوح ساخت و شهامت در بيان بي پرده آن که با بانک سپه و اداره پست آغاز شد در خانه ها نيز شکل خاص خود را يافت .کار سيحون از خانه دکتر بابک که از سبک بين المللي بي تاثير نيست تا منزل خودش در دروس راه مشخصي را طي کرده است .وضوح ساخت ، يافتن حساسيت و سليقه شخصي نسبت به ترکيب سنگ و آهن را بايد در حقيقت موفق ترين بيان او از لحاظ مصالح دانست . سيحون در تحول بعدي خود و به سبب نگاهي که همواره به معماري ايران داشت ارزشهاي ديگري را درکار خود گسترش داد .از آن جمله است استفاده از شکلها و عناصر معماري عاميانه ، استفاده از آجر نه تنها در پوششبلکه هم چنين به منظورهاي نمايشي و تزئيني و توجه به برخي جزئيات . بايد معتقد بود که با وجود همه برداشتهاي التقاطي و تنوع جويي ها ، کار سيحون همواره از نوع خلوص در کاربرد ماده ، برخوردار بوده است . خانه شمشک حد تکامل او درترکيب سنگ و چوب است . همچنانکه ساخت آجري خالص مجموعه آموزشي فرح نمودار پختگي سيحون در رسيدن به يک نوع کمال و حرفه در زبان آجر است .
در نگاه دقيقتربه تصوير برخي آثار او اين جنبه ها از نزديک ملاحظه مي شوند
آقاي هوشنگ سيحون
به راستي جهد درجمع آوري معماران ايراني که در معماري ايران موثر بوده اند ناقص خواهد ماند اگر چيزي راجع به هوشنگ سيحون ننويسيم .هوشنگ سيحون به حق نيمي از معماري و نقاشي دوره پهلوي است چون او در زمينه معماري و نقاشي در دوره پهلوي هم ساخته و هم پرداخته و هم تر بيت کرده به راستي آسمان تاريخ فرهنگ و هنر ايران دگر همچون سيحون را بر تارک خود نخواهد ديد .سيحوني که تکمضرابهاي خوش معماري مدرن ايران را زده است . معماري مدرني که با شکوه وبا رويايي وصف ناپزير شروع شد ولي در ادامه راه از شکوه. جلال .حشمت. معرفت و شعور دور شد و به ....رفت.
هوشنگ سيحون معمار ي صاحب سبک با خطوطي دراماتيک و استوره اي در معماري مدرن ايران است هر گز نمي توان خطوط دراماتيک او را در طراح آرامگاهاي: ابو علي سينا و با با طاهر در همدان و حکيم عمر خيام و کمال الملک را در نيشابور را از ياد برد .ونمي توان از آن خطوط استوره اي در آرامگاه نادر شاه افشار و فردوسي پاکزاددر مشهد ياد نکرد.
او را مي توان در زمره معماران پيشروي معماري مدرن ايران دانست که توانستند که به بياني نوين از تلفيق معماري سنتي و مدرن ايران دست يابندو آثاري به ياد ماندني برجاي بگذارند.
سيحون در سال 1299شمسي در خانوادهاي هنر مند در تهران متولد شد . و در سال 1319 در رشته معماري دانشکده هنرهاي زيباي تهران که در ان سال بوسيله عده اي از معماران و باستان شناسان فرانسوي و عدهاي از شاگردان کمال الملک.تازه تاسيس شده بودثبت نام کرد و مشغول به تحصيل معماري شد.(شايان ذکر است دانشگاه نخبگان ايران .دانشگاه تهران توسط يک معمار فرانسوي طراحي شده و در به وجود آمدن خوشنام ترين وبا سابقه ترين کانون علمي ايران .ايراني نقش چنداني نداشته.) و در سال 1323سيحون جوان با نمره عالي از دانشکده معماري دانشکده هنرهاي زيبا فارغ التحصيل شد.
فارغالتحصيلي سيحون مصادف بود با پايان جنگ جهاني دوم که به گفته خودش، اين مقطع تاريخي از چندين جهت يکي از مقاطع سرنوشتساز زندگي او به شمار ميرود: اول از اين جهت که چون ايران به عنوان پل ارتباطي براي حمل تسليحات متفقين از خليج فارس به روسيه، نقش مهمي در پيروزي متفقين داشت، متفقين پس از پايان جنگ ايران را به عنوان پل پيروزي معرفي و نشان افتخارآميزي به دولت و راهآهن ايران اعطا کردند. راهآهن ايران نيز به مناسبت اين افتخار بزرگ تصميم گرفت در ايستگاه تهران ساختماني بسازد
که طراحي آن را به مسابقه گذاشت و طرح سيحون جوان برنده و در نهايت با تغييراتي، بر خلاف نظر او، ساخته شد. دوم اينکه انجمن آثار ملي که سالهاي جنگ را بصورت مخفي گذرانده بود، با پايان جنگ فعاليت مجدد خود را شروع کرد و به مناسبت جشن هزاره بوعلي سينا تصميم به ساخت آرامگاهي براي او در همدان گرفت که طراحي اين آرامگاه به مسابقه گذاشته شد و سيحون در عنفوان جواني موفق شد تا در اين مسابقه هم برنده شود.و بعد از اين مسابقه بود که هوشنگ سيحون . شاگرد اول دانشکده هنرهاي زيبا .با معرفي ريس وقت دانشکده–آندره گدار- اوبعنوان بورسيه به کشور فرانسه رفت.سيحون جوان مدت 4سال در فرانسه درس خواند وهمزمان با شروع ساخت مقبره بوعلي سينا به وطن بازگشت و در سمت دانشيار دانشكده هنرهاي زيباي تهران و 5 سال بعد به عنوان استاد معماري مشغول تدريس شد. همزمان با تدريس در دانشكده، دفتر كار خود را در سال 1328 تاسيس كرد و در سال 1314 به عنوان سومين رييس دانشكده هنرهاي زيباي تهران انتخاب شد. از همين سال فعاليتهاي زيادي در دانشكده هنرهاي زيبا و از جمله تاسيس سه رشته شهرسازي، تئاتر و موسيقي انجام داد.
و هوشنگ سيحون در سال 1980ايران را به قصد غزيمت در ونکور کانادا ترک کرد. و تا به امروز ما نتوانستيم از وجود و حضور بزرگ مردي همچون او بهره مند شويم . او در سمينارهاي زيادي در اقصي نقاط ايران و جهان شرکت کرده و آثار نقاشي او نيز چه به صورت گروهي و چه بصورت انفرادي به نمايش گذاشته شده.و از سوي کميته برگزار کننده جشن بزرگ جمعاوري اعانه براي دانشنامه ايرانيکا جايزه ويژه معماري و يک عمر فعاليت فرهنگي و هنري را از آن خود کرده است.
طرحهاي او در كتابي به نام نگاهي به ايران در پاريس در سال 1973
مجموعه دستاورد زندگي حرفهاي او (معماري - نقاشي) در كتابي به نام هوشنگ سيحون در كانادا در سال 1999 به چاپ رسيده است.
و حال نگاهي به کارنامه هوشنگ سيحون بيندازيم (البته ممکن است بعضي از آئار او را حقير نتوانسته جمع آوري کند که از يان بابت پوزش مي طلبم.خدايش مارا ببخشد.)سالهاي 1328 - 1333
منزل و مطب دكتر فرهاد، منزل آقاي بابك، ساختمان پست فشار قوي، ساختمان اداري مركز برق ، منزل سرلشكر فيروز، دفتر هوشنگ سيحون و خوابگاهها و گاراژهاي آتشنشاني در تهران و ساخمان آرامگاه بوعلي در همدان.سالهاي 1332 - 1335
منزل آقاي شيبان (دروس)، منزل آقاي محمدي (تپه اماميه)، منزل آقاي مقدم (تپه اماميه)، سازمان نقشهبرداري كل كشور (جاده قديم كرج)، آرامگاه نادر (مشهد)،
كارخانه يخسازي و ريسندگي كورس (جاده شهر ري)، كارخانه كانادادراي (خيابان آزادي)،
پرورشگاه كودكان (خيابان وليعصر)، سينما آسيا (خيابان جمهوري)
سالهاي 1335 - 1340
سينما سانترال (تهران)، كارخانه كانادادراي (آبادان)، لابراتوار عبيدي و شركا (جاده قديم شميران)، منزل آقاي بشارت (الهيه)، منزل آقاي فرازيان (زرگنده)،منزل دكتر كاظمي (شميران)، منزل خانم ابتهاج (زعفرانيه)، مجموعه ويلاهاي آقاسيپور (پاسداران)، منزل آقاي هدايت (دروس)، مجموعه ويلاهاي ايپك چي (حصارك)، كتابخانه مجلس شوراي ملي با همكاري محسن فروغي، كيقباد ظفر بختيار و علي صادق، آرامگاه خيام (نيشابور)، آرامگاه كمالالملك (نيشابور)سالهاي 1340 - 1345
هر چند كه انواع متنوعي از ماشينهاي سنگ تيزكني مخصوص، براي تيز كردن ابزارهاي خاص وجود دارد، ولي غالباً در كارگاهها براي تيز كردن انواع ابزارهاي برشي، از ماشينهاي ابزار تيزكني يونيورسال (Universal cutter and tool grinder) استفاده مي شود. اين ماشينها براي تيز كردن انواع تيغه فرزها، برقوها (Reamers) و قلاويزها (Taps) مناسب هتسند، ولي گاهي اوقات مي توان از آنها براي عمليات سنگ زني گردسايي داخلي و خارجي (استوانه اي و مخروطي) و حتي سنگ زني تخت نيز استفاده نمود. البته قاعدتاً نباي از ماشينهاي ابزار تيزكني، براي اينگونه عمليات استفاده كرد، مگر اينكه ماشين مناسب ديگري در دسترس نباشد.
يك ماشين ابزار تيز كني يونيورسال
ساختمان ماشين هاي ابزار تيزكني يونيورسال
پايه (Bass) اين ماشينها، يك قطعه بزرگ، سنگين و شبيه جعبه است كه معمولاً از چدن ساخته مي شود. در سطح بالاي پايه، كشوييهايي (Ways) براي قرارگيري و حركت زين (Saddle)ماشينكاري شده است. با توجه به وجود انواع غبارهاي مواد ساينده در اين نوع ماشينها ابزار، كشوييها و ديگر سطوح لغزشي ماشين، سختكاري شده و در برابر نفوذ اين غبارها محافظت مي شوند تا دقت عملكرد ماشين در مدت زمان طولاني حفظ گردد.
ستون در قسمت پشت پايه نصب شده كه بر روي آن كلگي سنگ قرار مي گيرد. ستون و كلگي سنگ (Wheelhead) را مي توان توسط فلكه هايي كه در دو طرف پايين نصب شده اند، به طرف بالا و پايين جابه جا نمود. كلگي سنگ را نيز مي توان به صورت 3600 چرخاند و در هر وضعيتي آن را قفل كرد. اسپندل سنگ سنباده يك محور دو طرفه است كه هر دو طرف آن به صورت مخروطي و رزوه دار ساخته شده و مي توان سنگ را به هر يك از اين دو طرف نصب نمود. اسپيندل معمولاً توسط يك تسمه تخت به گردش در مي آيد. تسمه بر روي پوليهاي چند پله قرار مي گيرد و با تغيير موقعيت تسمه بر روي اين پله ها مي توان سرعت اسپيندل را تغيير داد.
زين كه ميز ماشين بر روي آن قرار مي گيرد، توسط فلكه پيشروي، به داخل و خارج (به صورت عرضي) قابل حركت است. فلكه پيشروي نيز دو تا است كه در جلو و عقب ميز قرار گرفته اند. بر روي سطح بالاي زين، كشوييهايي به صورت طولي و براي حركت طولي ميز ايجاد شده است (اين كشوييها عمود بر كشوييهاي پايه هستند). ميز روي اين كشوييها قرار مي گيرد و بدون لقي حركت مي كند.
ميز از دو تكه بالا و پايين تشكيل شده است. تكه پاييني ميز بر روي بستر كشويي زين و توسط بيرنگهاي بدون اصطكاك (Antifriction bearings) در جهت طولي حركت مي كند. تكه بالايي ميز قابل چرخش است و مي توان براي سنگ زني مسيرهاي مخروطي، آن را تحت زاويه مورد نظر منحرف كرد. ميز ماشين را مي توان با استفاده از فلكه حركت طولي، با دو سرعت آهسته و سريع، حركت داد. دو اهرم تغيير جهت حركت ميز نيز در عقب و جلوي ماشين تعبيه شده اند كه توسط آنها مي توان كورس حركت ميز را كنترل كرد. بنابراين حركت ميز را مي توان از چهار موضع مختلف كنترل كرد. در بعضي از ماشينهاي ابزار تيزكني يونيورسال، مي توان با استفاده از پيچهاي قفل كننده، ميز را در جهات طولي و عرضي قفل نمود. كورس حركت ميز و موقعيت آن را مي توان با جابه جا كردن دو قطعه مانع كه در شيارهاي T شكل قرار گرفته اند، تنظيم كرد. قطعات مانع را مي توان در دو حالت صلب و از طرف ديگر به صورت يك بالشتك ضربه گير عمل نمايد.
قطعات جانبي
ماشينهاي ابزار تيزكني يونيورسال معمولاً قطعات جانبي و متعلقات متعددي دارند كه با استفاده از آنها مي توان كارهاي متنوعي را انجام داد.
پايه هاي مرغك چپ و راست
ابزارهاي مانند تيغه فرزها و برقوهايي كه بر روي ماندرل (Mandrel) قرار مي گيرند و يا در دو طرفشان سوراخ مرغك وجود دارد، را مي توان بين دو پايه مرغك چپ و راست مهار كرد و آنها را تيز نمود. پايه هاي مرغك بر روي شيارهاي T شكل ميز نصب مي شوند و مي توان موقعيت آنها را به صورت طولي تغيير داد.
استفاده از بستر كشويي بدون اصطكاك براي حركت روان و بدون لقي ميز ماشين
با استفاده از دو پايه مرغك چپ و راست مي توان قطعات مختلف را بين دو مورد مرغك مهار كرد.
محور نگهدارنده قطعه كار يونيورسال
محور نگهدارنده (Universal workhead) نيز بر روي ميز ماشين نصب مي شود و مي توان ابزارهاي دنباله دار نظير تيغه فرزهاي انگشتي (End mill)، تيغه هاي فرزهاي پشاني تراش (Face mill) و ابزارهاي زاويه اي (Angular cutter) را بر روي آن بست.
محور نگهدارنده را مي توان تحت هر زاويه دلخواه منحرف كرده و زايه هاي آزاد (Clearance angle) و زاويه براده (Rale angle) انواع ابزارهاي برشي را طبق زاويه دلخواه تيز نمود.
اسپيندل محور نگهدارنده، قطعه كار، توخالي است و يك طرف آن به صورت مخروطي (طبق استاندارد مورسهاي خودنگهدار يا Self-holiding morse taper) سنگ زده شده است. طرف ديگر اسپيندل طبق زاويه استاندارد ملي (آمريكا) مخروطها سنگ زده شده است. بنابراين مي توان از انواع تيغه فرزها و ديگر ابزارهاي برشي دنباله مخروطي استاندارد را مستقيماً داخل اسپيندل قرار داد. بدين ترتيب از هيچ قطعه واسطه اي براي بستن ابزار بر روي ماشين استفاده نشده است و هم محوري ابزار و محور سنگ سنباده تضمين مي گردد.
متعلقات سنگ زني دايره اي
از اين متعلقات (Radius griding attachment) براي سنگ زني و تيز كردن لبه هاي برش جلويي تيغه فرزهاي سركروي (Ball end mill) و همچنين تيز كردن گوشه هاي تيغه فرزهاي پيشاني تراش به صورت گرد، استفاده مي شود. اين متعلقات به دقت قابل تنظيم است و با يك بار تنظيم كردن آن مي توان لبه اي برشي ابزارهاي مختلف را طبق شعاع موردنظر تيز نمود.
متعلقات شرح داده شده، تنها تعداد اندكي از متعلقات قابل استفاده بر روي ماشينهاي ابزارتيزكني يونيورسال هستد. درباره بقيه انواع اين متعلقات در بخشهاي آينده توضيحاتي ارايه خواهد شد.
با استفاده از متعلقات سنگ زني دايره اي مي توان لبه هاي برشي تيغه فرزها را بصورت گرد و طبق شعاع دلخواه تيز كرد.
ديگر عمليات قابل انجام توسط ماشين ابزار تيزكني
ماشينهاي ابزار تيزكني در اصل براي تيز كردن ابزارهاي برشي طراحي شده اند، ولي مي توان در بعضي موارد از اين ماشينها براي انجام عملياتي نظير سنگ زني گردسايي، داخلي ونيز استفاده كرد. البته اينگونه عمليات را نمي توان با همان دقت و بازدهي كه بر روي ماشينهاي مخصوص سنگ تخت يا گردسايي قابل انجام هستند، بر روي ماشينهاي ابزار تيزكني انجام داد.
سنگ زني گردسايي بر روي ماشينهاي ابزار تيزكني
در صورتي كه يك ماشين ابزار تيزكني، به تجهيزات مخصوص سنگ زني
گردسايي مجهز باشد، مي توان عملياتي نظير سنگ زني برقوها، سنگ زني سطوح استوانه اي و مخروطي، سنگ زني نوك محورهاي مرغك و سنگ زني پيشاني قطعات استوانه اي را انجام داد. قطعه كار بايد بين دو مرغك و يا بر روي سه نظام يا كولت بسته شود. انتخاب روش بستن قطعه كار بر روي ماشين بستگي به نوع عمليات سنگ زني دارد. مراحل سنگ زني سطح استوانه اي به شرح زير است:
1 – محور نگهدارنده قطعه كار را در سمت چپ ماشين نصب مي كنند.
2 – بر روي محور نگهدارنده قطعه كار، الكتروموتور، پوليهاي مناسب و تسمه نصب كنيد.
3 – يك ميله مرغك در داخل اسپيندل محور نگهدارنده قطعه كار و پايه مرغك را نيز در مقابل آن در طرف ديگر ميز نصب كنيد.
4 – يك سنگ سنباده 150 mm (6 in) استوانه اي ساده بر روي اسپنيدل كلگي سنگ نصب كنيد. جهت گردش سنگ بايد طوري باشد كه برده هاي حاصل از سنگ زني به طرف پايين بريزند.
تنظيم ماشين ابزار تيزكني براي انجام عمليات سنگ زني گردسايي
محور نگهدارنده قطعه كار با استفاده يك الكترو موتور به گردش در مي آيد
و بر روي آن يك سه نظام نصب شده است.
5 – سرعت مناسب گردش سنگ زني را تنظيم كرده و پس از روشن كردن كلگي سنگ، سنگ را با الماس تيز كنيد.
6 – يك ميله سنگ خورده دقيق بين دو مرغك قرار دهيد.
7 – با استفاده از يك ساعت انديكاتور، ميله را در راستاي طولي تنظيم كنيد. با حركت ساعت در طول قطعه كار، در حالي كه ميله حس كننده آن در بالاي ميله قرار گرفته است، مي توان وضعيت محور نگهدارنده قطعه كار را از نظر بالا يا پايين بودن تنظيم كرد. با حركت دادن ساعت در طول قطعه كار، در حالي كه ميله حس كننده در پهلوي قطعه كار قرار گرفته مي توان تمايل جانبي ميله دقيق را به صفر رساند.
8 – با استفاده از يك سنجه تنظيم ارتفاع، محور اسپنديل سنگ را با نوك مرغك ماشين، هم ارتفاع كنيد.
9 – قطعه كار را بين دو مرغك قرار دهيد.
10 – قطعات مانع تغيير جهت حركت طولي ميز ماشين را بر اساس طول قطعه كار تنظيم كنيد، به طوري كه پس از رسيدن سنگ به دو انتهاي قطعه كار، حدود يك سوم پهناي سنگ را طرفين قطعه كار خارج شود.
11 – جهت گردش قطعه كار را به گونه اي تنظيم كنيد كه در محل تماس سنگ با قطعه كار، قطعه كار به طرف بالا بچرخد.
12 – كلگي سنگ را روشن كرده و پس از آن محور نگهدارنده قطعه كار را نيز روشن كيند.
13 – با چرخاندن فلكه حركت عرضي ميز، قطعه كار را با سنگ مماس كنيد.
14 – فلكه حركت طول ميز ماشين را به آرامي بچرخانيد تا سنگ (با سرعت حدود يك چهارم پهناي سنگ در هر دوره گردش قطعه كار) در طول قطعه كار جابه جا شده و سطح آن را سنگ بزند. با تكرار اين عمل و باردادن به سنگ، آنقدر از سطح قطعه كاربر براده برداي كنيد تا همه قسمتهاي آن سنگ زده شود.
15 – قطر قطعه كار را اندازه بگيرد، با اندازه گيري قطر سر و ته قطعه كار مطمئن شويد كه كار به صورت مخروطي سنگ نخورده باشد. در صورت نياز تكه بالايي ميز را بر روي صفر ميزان كنيد.
17 – با تنظيم عمق برداه برداري 0.02 mm (0.001 in) براي هر پاس، آنقدر از قطعه كار براده برداري كنيد تا حدود 0.02 mm (0.001 in) براي سنگ زني نهايي باقي بماند.
18 – با تنظيم عمق براده برداري 0.005-0.007 mm (0.0002-0.003 in) براي هر پاس سنگ زني نهايي، سطح قطعه كار را سنگ بزنيد تا قطر آن اندازه شود و ...
19 – پس از پايان آخرين پاس زني نهايي، با همان تنظيم چند بار سنگ را از روي قطعه كار عبور دهيد تا ديگر جرقه اي مشاهده نشود و سطح قطعه كار پرداخت گردد.
در سنگ زني قطعات مخروطي نيز بايد به همين روش عمل كرد، با اين تفاوت كه تكه بالايي ميز ماشين را بايد به اندازه زاويه يك طرف مخروط منحرف كرد. در سنگ زني مخروطي، هم ارتفاع بودن محور سنگ سنباده و محور طولي قطعه كار خيلي مهم است، در غير اين صورت زاويه مخروط دقيق نخواهد بود پس از پايان سنگ زني و تميز كردن سطح قطعه كار، قبل از باز كردن آن از روي ماشين، بايد ابعاد قسمت سنگ خورده را دقيقاً كنترل كرد و در صورت نياز اصلاحات لازم را براي آن انجام داد.
سنگ زني داخل
با نصب كردن تجهيزات سنگ زني بر روي يك ماشين ابزار تيزكني مي توان عمليات سنگ زني را بر روي سطوح داخلي قطعات نيز انجام داد. با نصب پوليهاي مناسب بر روي محور كلگي سنگ و محور تجهيزات سنگ زني داخلي و ارتباط آن دو با يك تسمه مي توان اسپيندل سنگ داخلي را با سرعت مورد نظر به گردش درآورد. قطعه كار معمولاً داخل سه نظام (كه بر روي محور محركه قطعه كار نصب شده است) مهار مي شود.
مراحل سنگ زني داخلي بر روي يك ماشين ابزار تيزكني به شرح زير است:
1 – حفاظ سنگ را از روي كلگي سنگ باز كرده و سنگ سنباده را از اسپيندل مربوط جدا كنيد.
2 – كلگي سنگ را طوري تنظيم كنيد كه اسپيندل سنگ زني داخلي ببنديد (نوع سنگ بر اساس قطعه كار بايد انتخاب شود).
قطر سنگ سنباده بايد تقريباً 2/3 تا 3/4 قطر سوراخ قطعه كار باشد.
5 – با توجه به قطر سنگ، سرعت مناسب اسپيندل را تنظيم كنيد اين كار اب انتخاب و نصب پوليهاي مناسب بر روي اسپيندل سنگ و محور كلگي سنگ امكان پذير است.
6 – تسمه محركه را بر روي پوليها قرار داده و محكم كنيد و سپس محافظ روي تسمه را ببنديد.
7 – محور محركه قطعه كار (كه از يك پايه، محور سه نظام و يك الكتروموتور تشكيل مي شود) را بر روي ميز ماشين نصب كنيد، پايه مرغك را نيز در سمت ديگر ميز نصب نماييد.
8 – محور محركه قطعه كار و تكه بالايي ميز ماشين را با استفاده از يك ميله سنگ خورده دقيق (كه بين دو مرغك بسته مي شود) و يك ساعت انديكاتور (كه بر روي كلگي سنگ قرار مي گيرد) دقيقاً صفر كنيد، با اين كار، استوانه اي بودن سطح سنگ خورده تضمين مي شود.
9 – پايه مرغك و ميله مرغك نصب شده بر روي محور محركه قطعه كار با برداريد.
10 – بر روي محور قطعه كار، يك سه نظام نصب كنيد.
11 – كلگي سنگ را در موقعيت سنگ زني، داخلي تنظيم كرده و اسپنيدل سنگ را با محور محركه قطعه كار هم ارتفاع كنيد.
12 – قطعه كار را درون سه نظام قرار دهيد. در انجام اين كار مواظب باشيد تا فكهاي سه نظام را بيش از حد محكم نكنيد، زيرا ممكن است باعث تغيير شكل قطعه كار شود.
13 – جهت گردش قطعه كار و سنگ را طوري تنظيم كنيد كه در خلاف جهت هم بچرخند.
14 – كلگي سنگ و محور محركه قطعه كار را روشن كنيد.
15 – با تنظيم قطعات مانع، حركت طولي ميز ماشين را طوري طراحي كنيد كه حدود يك سوم پهناي سوم پهناي سنگ، از دو طرف قطعه كار خارج شود.
16 – سطح داخل قطعه كار را آنقدر سنگ بزنيد تا همه سطح داخل سنگ زده شود.
17 – قطر سوراخ، دقت استوانه اي بودن و گشاده بودن دهانه (Bell- mouthing) سوراخ را كنترل كرده و در صورت نياز تنظيمات ماشين را اصلاح كنيد.
18 – حلقه مدرج فلكه حركت عرضي ماشين را بر روي صفر ميزان كنيد تا تنظيم مقدار براده برداري براي كامل كردن ابعاد قطعه كار ساده تر باشد.
19 – به سنگ حدود 0.001 mm (0.0005 in) با داده و با حركت طولي ميز، سطح داخل سوراخ را سنگ بزنيد.
20 – به تنظيم عمق براده به اندازه 0.01 mm(0.0005 in) در هر پاس، داخل سوراخ را آنقدر سنگ بزنيد تا قطر سوراخ به اندازه نهايي نزديك شود. در اين حالت اجازه دهيد سنگ چندين بار حركت رفت و برگشتي انجام دهد تا ديگر جرقه اي مشاهده نشود. با اين كار اولاً سطح سنگ خورده داغ شده، آنقدر صبر كنيد تا به اندازه كافي خنك شود و
21 – قطعه كار را اندازه گيري كرده و سپس با انجام سنگ زني نهايي، ابعاد سوراخ را كامل كنيد.
يك ماشين ابزار تيزكني كه بر روي آن تجهيزات سنگ زني تخت نصب شده و در
حال تيز كردن يك ابزار برشي كاربايدي مي باشد.
سنگ زني تخت
عمليات سنگ زني تخت سبك را نيز مي توان بر روي يك ماشين ابزار تيزكني انجام داد. تجهيزات مخصوص سنگ زني تخت كه بايد براي اين كار بر روي ماشين نصب شود، از يك بدنه گيره را مي توان در هر جهت دلخواه (بر روي دو صفحه هندسي عمود بر هم) منحرلف نمود. از اين تجهيزات معمولاً براي تيز كردن سطوح ابزارهاي برشي تخت، ابزارهاي ماشين تراش (Lathe)، تكه هاي حديده تخت و ديگر ابزارهاي مشابه استفاده مي شود.
در صورتي كه ابعاد قطعه كار بزرگتر از ابعاد گيره باشد، مي توان يك صفحكه مغناطيس بر روي ميز ماشين نصب كرد. در سنگ زني تخت قطعات برزگتر بر روي ماشين ابزار تيزكني لازم است از يك كلگي سنگ بزرگتر كه معمولاً به همراه اين ماشينها ارسال مي شود، استفاده نمود. بدين ترتيب مي توان از سنگهاي بزرگ تر استفاده كرده و صلبيت ماشين براي عمليات سنگين تر تضمين خواهد شد.
مقدمه:
ماشينهاي سنگ سنترلس (Centerless grinders) در اوايل دهه 1900 ابداع و به بازار عرضه شدند. با اين پيدايش ماشينها، اين امكان فراهم شد كه بتوان قطعات استوانه اي و ديگر فرم هاي دوار را بدون قرار دادن آنها بين دو مرغك ويا بر روي سه نظام يا هر فيكسچر مشابه ديگري سنگ زني نمود. همچنين با استفاده از ماشينهاي سنترلس مي توان قطعات باريك و خيلي بلند را نيز سنگ زد كه تا قبل از آن امكان سنگ زني آنها وجود نداشت. ماشينهاي سنگ سنترلس، ماشينهاي ابزار دقيقي هستند كه مخصوصاً براي عمليات توليد انبوه قطعات دقيق و با فرمهاي مختلف طراحي شدهاند.
استفاده از تجهيزات تيز كردن (پايه الماس) پيشرفته، سيستمهاي اتوماتيك جابه جايي قطعه كار و تجهيزات كنترل ابعادي اتوماتيك، ماشينهاي سنگ سنترلس را به ماشينهاي سنگ زني دقيق و با ارزشي تبديل كرده است. قطعات كوچك مانند گيره هاي جراحي، قطعات بزرگ مانند اكسل واگنهاي قطار و قطعات متنوع ديگر مانند شفتهاي مركزي كمك فنر خودروها، گژن بين (Piston pins)، تپت سوپاپ (Valve tappets)، قطعات داخلي رولر بيرينگها و توپهاي بيليارد و بولينگ را مي توان با ماشينهاي سنگ سنترلس سنگ زد. ماشينهاي سنترلس قابليت سنگ زني مواد مختلف را قبيل چوب پنبه (Cork) شيشه چوب، لاستيك، پلاستيكها، فولادهاي آلياژي و ... را با دقت ابعاد و پرداخت سطحي عالي نيز دارند. سنگ زني سنترلس را مي توان تا 350 بار سريع تر از عمليات سنگ گردسايي انجام داد. وجود يك تكيه گاه صلب در قطعه كار در ماشينهاي سنگ سنترلس، امكان سنگ زني قطعاتي كه در اثر قطعاتي كه در اثر فشار دچار تغيير شكل مي شوند، را فراهم مي كند.
يك ماشين سنگ سنترلس با بستر افقي
تعدادي از قطعات مختلف كه با ماشين سنگ سنترلس، سنگ زني شده اند.
اصول سنگ زني سنتراس
تفاوت اصلي بين سنگ زني گردسايي و سنگ زني سنترلس اين است كه در ماشينهاي سنترلس، قطعه كار بين دو مرغك و يا درون سه نظام مهار نمي شود. اجزاي اصلي يك ماشين سنگ سنترلس عبارتند از: غلتك تنظيم (Rrgulating wheel)، سنگ سنباده و تكيه گاه قطعه كار (Worreset) سنگ سنباده با سرعت محيطي حدود 2250 m/min(7500 sf/min)مي چرخد و جهت گردش آن به گونه اي است كه قطعه كار را بر روي تكيه گاه حفظ مي كنند. غلتك تنظيم با سرعت آهسته تر1-270 m/min (36-900 sf/min) مي چرخد.
اجزاء اصلي يك ماشين سنگ سنترلس
غلتك تنظيم معمولاً يك سنگ سنباده با چسب لاستيكي است كه اصطكاك زيادي ايجاد مي كند و باعث مي شود كه قطعه كار با سرعت محيطي يكسان با غلتك تنظيم به گونه اي است كه يك نيروي محوري رو به جلو (Axial thrust) به قطعه كار وارد شود و به واسطه اين نيرو، قطعه كار با سرعت كنترل شده اي از موضع سنگ زني عبور نمايد. تكيه گاه قطعه كار، يك تيغه تخت است كه قطعه كار بر روي آن تكيه كرده و ارتفاع قطعه كار نسبت به سنگ و غلتك را تنظيم مي كند. تيغه هاي راهنما (Work guides) كه در طرفين قطعه كار قرار مي گيرند، وظيفه هدايت درست قطعه كار در عبور از موضع سنگ زني را بر عهده دارند. فشار براده برداري كه توسط سنگ سنباده تامين مي شود، قطعه كار را بر روي تكيه گاه و غلتك تنظيم فشار داده و نگه مي دارد. سنگ سنباده باعث گردش قطعه كار مي شود، ولي سرعت گردش را غلتك تنظيم تعيين خواهد كرد. بنابراين سرعت محيطي گردش قطعه كار و غلتك تنظيم برابر هستند.
اصول عملكرد
در ماشينهاي سنگ گردسايي،قطعه كار بين دو مرغك قرار گرفته و به گردش در مي آيد. به هنگام گردش، حركت طول ميز سبب مي شود قطعه كار در برابر سطح محيطي سنگ يك حركت طولي انجام دهد بدين ترتيب سطح قطعه كار به صورت استوانه اي براده برداري مي شود. قطر قطعه كار بستگي به فاصله سنگ با قطعه كار دارد.
در يك ماشين سنگ سنترلس، مرغك و سه نظام وجود ندارد و موقعيت قطعه كار كار نسبت به سنگ سنباده را تكيه گاه تعيين مي كند. اگر تكيه گاه طوري تنظيم شود كه محور قطعه كار با محور سنگ و غلتك هم ارتفاع باشد، يك قطر يكنواخت (ولي نه لزوماً استوانه اي) بر روي قطعه كار ايجاد مي شود. هر گاه يك نقطه برجسته در محيط قطعه كار به غلتك برخورد كند، قطعه كار را به طرف سنگ سنباده مي راند و يك نقطه فرو رفته در موضع مقابل نقطه برجسته به وجود مي آيد. در شكل يك تصوير اغراق آميز از سطح مقطع يك قطعه كار (فرم مثلثي با اضلاع منحني) كه بر روي يك ماشين سنگ سنترلس سنگ زني شده است نشانداده شده است.
در صورتي كه قطعه كار به صورت هم ارتفاع با سنگ و غلتك قرار گيرد و بر روي يك تكيه گاه با لبه تخت تكيه كرده باشد، چنين فرمي ايجاد مي شود.
قطعه كار كه در مركز قرار قرار گرفته است.
در اين روش معمولاً قطعه كار بصورت مثلثي با اضلاع منحني در مي آيد.
وقتي قطعه كار بالاتر از خط المركزين سنگ و غلتك قرار گيرد
سطح قطعه كار بصورت استوانه اي كامل در مي آيد.
اگر تكيه گاه را كمي بالاتر ببريد به طوري كه محور قطعه كار بالاتر اي خط المركزين سنگ و غلتك قرار گيرد، اين مشكل حل مي شود. در اين حالت اگر يك نقطه برجسته از يك قطعه كار به غلتك تنظيم برخورد كند، غلتك تنظيم قطعه كار را به طرف سنگ سنباده مي راند و يك نقطه فرو رفته در طرف ديگر قطعه كار ايجاد خواهد شد. هر چه قطعه كار نسبت به سنگ و غلتك بالاتر قرار گيرد، گرد شدن قطعه كار سريع تر خواهد بود. براي تقويت اين اثر، لبه بالايي تكيه گاه نيز بايد به صورت شيب دار ساخته شود.
وقتي ميله هاي بلند بر روي يك ماشين سنگ زني مي شوند، معمولاً محور قطعه كار را كمي پايين تر از خط المركزين سنگ و غلتك تنظيم مي كنند. بدين ترتيب از بروز لرزش در قطعه كار (كه به دليل تاب داشتن آن ممكن است به وجود آيد) جلوگيري خواهد شد. به علاوه در اين روش قطعه كار محكم بر روي تكيه گاه خواهد كرد.
مزايا: با پيدايش ماشين سنگ زني سنترلس، اين امكان در صنعت فراهم شد كه قطعات مدور با فرمهاي نسبتاً پيچيده كه سنگ زني آنها به روشهاي ديگر دشوار بود، بسرعت و با دقت بسيار خوبي سنگ زده شوند. استفاده از ماشينهاي سنگ سنترلس مزاياي زير را دارد:
عمليات سنگ زني قطعا با اين ماشينها يك عمليات پيوسته توليدي است. زيرا زمان قرارگيري و تنظيم كار در موضع سنگ زني در مقايسه با ماشينهاي سنگ گردسايي بسيار كوتاه تر است.
با توجه به اينكه فشار ناشي از سنگ زني، قطعه كار را در موقعيت خود محكم نگه مي دارد مي توان بارهاي زيادتري به هنگام سنگ زني به قطعه كار وارد كرد.
در اين ماشينها، نيرويي به دو انتهاي قطعه كار وارد نمي شود و به همين دليل با ماشينهاي سنترلس مي توان قطعات خيلي بلند، شكننده و قطعاتي كه بسادگي دچار تغيير شكل مي شوند را سنگ زد.
چون قطعه كار در موضع سنگ زني شناور است (Floting)، با حداقل براده برداري مي توان تمام سطح قطعه كار را سنگ زد.
با توجه به حجم براده برداري كمتر، سرعت سنگ سنباده نيز بيشتر خواهد بود.
پرداخت سطح و دقت ابعادي را با اين ماشينها مي توان در حد عالي كنترل كرد.
با استفاده از تجهيزات جلو برنده اتوماتيك قطعه كار، مي توان تعداد زيادي قطعات كوچك را به سرعت و به صورت اتوماتيك سنگ زد و
هزينه نگهداري و تعميرات ماشينهاي سنترلس پايين است، زيرا سطوح در اين ماشينها كم است و سيستم روغنكاري اتوماتيك، تمام قسمتهاي مهم ماشين را روغنكاري مي كند.
انواع ماشينهاي سنگ سنترلس
ماشينهاي سنگ سنترلس جزو مهمترين و دقيق ترين ماشينهاي ابزار توليدي محسوب مي شوند. هر چند تنوع ماشينهاي سنترلس عرضه شده به بازار زياد است، ولي همه اين انواع را مي توان در دو گروه دسته بندي كرد: ماشينهاي سنگ سنترلس با بستر افقي (Horizontal- bed) و ماشينهاي سنگ سنترلس با بستر زاويه دار (Angular-bed). ماشينهاي سنترلس در انواع دستي تا تمام اتوماتيك ساخته مي شوند و دقت سنگ زني آنها در حد ميليونيم اينچ است.
ماشين سنگ زني با بستر افقي
ماشين سنگ سنترلس با بستر افقي، رايج ترين نوع ماشينهاي سنترلس است و اغلب قطعاتي كه احتياج به سنگ زني سنترلس دارند، با اين ماشين سنگ زني مي شوند. در اين نوع ماشين سنترلس، قطعه كار قبل از شروع گردش خود، با سنگ سنباده كه در حال گردش است، برخورد مي كند.
با بستر افقي
ماشين سنگ سنترلس با بستر زاويه دار
اين نوع ماشين معمولاً براي سنگ زني قطعات سنگين مورد استفاده قرار مي گيرند. اين ماشينها طوري طراحي شده اند كه ابتدا قطعه كار با غلتك تنظيم برخورد كرده و توسط آن به گردش در مي آيد و به سرعت مورد نظر مي رسد و سپس عمليات براده برداري آغاز مي شود. در ماشينهاي سنگ سنترلس با بستر زاويه دار اولاً قطعات سنگين بهتر بر روي ماشين قرار مي گيرند و ثانياً هميشه قطعه كار داراي فرم استوانه اي كاملي خواهد بود.
از ماشينهاي سنترلس با بستر زاويه دار براي سنگ زني قطعات سبك با وزن حداقل يك تا دو پوند (نيم تا يك كيلوگرم) كه كيفيت پرداخت سطحي و تلرانس ابعادي دقيق درآنها مهم بوده و ميزان براده برداري در آنها كم باشد، نيز مي توان استفاده نمود.
قسمتهاي مختلف ماشين سنگ سنترلس
همه ماشينهاي سنگ سنترلس، صرف نظر از نوع و تجهيزات جانبي آنها، قسمتهاي مشابهي دارند و اپراتور اين نوع ماشينها بايد با اين قسمتها و سيستماي كنترل ماشين آشنا باشد.
بستر ماشين كه از چدن ساخته مي شود و يك پايه بزرگ و صلب براي نصب ديگر قسمتهاي ماشين محسوب مي شود كلگي سنگ، غلتك و تجهيزات هيدروليك بر روي بستر و در داخل آن نصب مي شوند.
سنگ سنباده و اسپيندل مربوطه در بدنه كلگي سنگ جاي گرفته اند. اسپيندل محل نصب سنگ سنباده است و آن را به گردش در مي آورد.
صفحه گردان (Swivel plate) بر روي بستر قرار گرفته و مي توان آن را به اندازه زاويه دلخواه منحرف نمود. بدين ترتيب مي توان محور غلتك تنظيم را موازي با محور سنگ سنباده و يا با زاويه دلخواه نسبت به آن تنظيم كرد.
قسمت هاي اصلي يك ماشين سنگ سنترلس
كشويي پايين (Lower slide) با استفاده از يك شيار دم چلچله بر روي صفحعه گردان قرار گرفته است و با حركت طولي آن غلتك، تنظيم و تكيه گاه قطعه كار مي توانند به سنگ سنباده نزديك و يا از آن دور شوند. اين حركت با استفاده از فلكه جلو برنده انجام مي شود، كشويي بالا (Upper Slide) نيز با استفاده از يك شيار دم چلچه به كشويي پايين متصل شده و با حركت طولي آن غلتك تنظيم را مي توان بتنهايي منحرف كرد و تحت زاويه دلخواهي قرار داد. با تنظيم زاويه تمايل غلتك مي توان سرعت حركت قطعه كار از بين غلتك و سنگ را به هنگام عمليات سنگ زني تنظيم كرد.
پايه تكيه گاه قطعه كار (Workreset) نيز بر روي كشويي بالا قرار دارد و قطعه كار به هنگام عمليات سنگ زني بر روي آن تكيه مي كند با استفاده از اين تكيه گاه مي توان ارتفاع قرارگيري قطعه كار نسبت به خط المركزين سنگ و غلتك را نيز تنظيم نمود.
متعلقات و تجهزات جانبي
با استفاده از متعلقات و تجهزات جانبي مي توان قابليتهاي يك ماشين سنگ سنترلس را افزايش داد. بعضي از اين متعلقات به صورت استاندارد به همراه ماشين ارسال مي شوند و بعضي ديگر را مي توان براي انجام كارهاي خاص تهيه كرده و بروي ماشين نصب نمود. يكي از متعلقات ماشينهاي سنگ سنترلس، تجهيزات جلوبرنده اتوماتيك الكتروهيدروليك (Electro hydraulics automatic infeed attachment) است. استفاده از اين تجهيزات خاص براي توليد قطعات زياد و با سرعت بالا مفيد خواهد بود. نزديك شدن سريع (Rapid approach) غلتك به طرف سنگ، سرعت پيشروي قابل كنترل، تنظيم زمان پرداخت كاري و برگشت سريع از جمله قابليتهاي اين تجهيزات است.
سنجه اتوماتيك ''Acrasize'' براي كنترل اندازة قطعه كار حين سنگ زني و بعد از آن
تجهيزات جبران كنندة اتوماتيك براي تنظيم موقعيت سنگ بر اساس ميزان سايش آن.
Acrasize از ديگر تجهيزات خاص اين ماشينها است. اين تجهيزات كه در واقع يك سنجه بادي- الكتريكي (Air- electric)است، مي تواند به طور اتوماتيك اندازه قطعه كار را كنترل كند. اين سنجه اتوماتيك قادر است قطعه كار را به هنگام سنگ زني (in-process) و يا پس از سنگ زني (post-process) كنترل نمايد.
وقتي به هنگام سنگ زني، دستگاه ''Accrasize'' قطر قطعه كار را اندازه گرفت و تشخيص داد كه به اندازه مورد نظر رسيده است، دستور برگشت به عقتب را به سنگ خواهد داد. در ماشينهاي سنترلس كه براي سنگ زني قطعات استوانه اي ساده به كار مي روند، قطعات به صورت پشت سر هم از بين سنگ و غلتك عبور كرده و سنگ پس از عبور هر قطعه به عقب بر نمي گردد. در اين گونه موارد سنجبه اتوماتيك ''Acrasize'' پس از عبور از يك قطعه از مقابل سنگ، قطر آن را اندازه گرفته و در صورتي كه تشخيص دهد قطعه كار بزرگ تر از اندازه مطلوب است (به دليل سايش تدريجي سنگ سنباده) از طريق تجهيزات جبران كننده اتوماتيك به سنگ فرمان مي دهد كه به طرف جلو حركت كرده تا ميزان سايش سنگ جبران گردد.
تجهيزات جبران كننده اتوماتيك (Automatic composating device) نيز يك سيستم تنظيم دقيق است كه هماهنگ با تجهيزات سنجه اتوماتيك كار مي كند و در عمليات سنگ زني سنترلس قطعات استوانه اي ساده (كه پشت سر هم از موضع سنگ زني عبور مي كنند) به كار مي رود. سنجه اتوماتيك، مقدار اندازة قطعه كار را به تجهيزات جبران كننده ارسال مي كند و اين تجهيزات (در صورت نياز) كشويي سنگ را به اندازه مورد نياز به جلو مي راند تا ميزان سايش سنگ جبران شده و قطر همه قطعات يكسان باشد.
در بعضي از ماشينهاي سنگ سنترلس،يك مكانيزم بالانس سنگ نيز تعبيه شده است. اين مكانيزم مي تواند به صورت اتوماتيك و با دقت و بدون آنكه لازم باشد سنگ را از روي اسپيندل باز كرد، سنگ را ظرف چند ثانيه بالانس نمايد.
تجهيزات تيز كننده نيز جزو بهترين تجهيزات استاندارد اغلب ماشينهاي سنگ سنترلس است اين تجهيزات به طور دستي يا هيدروليكي مي توانند سنگهاي ماشين سنترلس را به صورت ساده، زاويه دار، يا فرم دار تيز كنند. اگر اين تجهيزات از نوع اتوماتيك باشند، پس از سنگ زني چند قطعه كار، به صورت اتوماتيك، شروع به تيز كردن مجدد سنگ مي كنند.
تجهزات بالانس اتوماتيك سنگ كه خيلي سريع و دقيق سنگ را بالانس مي كند.
تجهيزات تيز كننده مخصوص براي تيز كردن سنگ به صورت ساده يا فرم دار
تجهيزات سنگ زني رينگ بلبرينگها (Race grinding) نيز از جمله تجهيزات مخصوص ماشينهاي سنترلس است كه مخصوصاً براي سنگ زني رينگها و كاسه هاي (Cups) بلبرينگها طراحي شده است. در سنگ زني با اين تجهيزات مي توان از تعامد (Squareness) سطح محيطي و سطوح پيشاني پس از سنگ زني اطمينان داشت. رينگها پشت سر هم، در حالي كه از طرف پيشاني به هم چسبيده اند، با يك نيروي محوري به جلو رانده شده و پشت سر هم از ميان سنگ و غلتك عبور خواهند كرد. تا سطح محيطي آنها سنگ بخورد.
تجهيزات جلوبرنده ميله هاي بلند (Long bars) نيز براي پيش بردن ميله هاي بلند از ميان سنگ و غلتك مورد استفاده قرار مي گيرد. اين تجهيزات با توجه به قطر ميله ها، در ابعاد مختلف ساخته و عرضه مي شوند.
تجهيزات خاص ديگري نيز براي ماشينهاي سنگ سنترلس ساخته شده اند كه كاربردهاي خاصي دارند در صورت نياز مي توان با سازندگان اين ماشينها مشورت كرده و درباره اين تجهيزات اطلاعات كافي دريافت نمود.
پذيرش و ورودي، فضاي انتظار، فضاهاي خدماتي (سرويس بهداشتي – تريا و رستوران – فروش مجلات و ...)
سالن حضار
صحنه (سن) و پشت صحنه (انباري، كارگاه ها، لباس و گريم و تمرين و ...)
بهره سالن هاي سخنراني و تئاتر سنتي نسبت به هزينه اي كه دارند و از نظر تامين فضاهاي مورد نياز پايين است. بنابراين، لازم است طوري طراحي شوند كه براي منظورها و كارهاي ديگري نيز مورد استفاده قرار گيرند. اين نوع فضاها مي توانند براي سخنراني، توليدات صحنه اي، نمايشي و سينمايي مناسب باشند (حداقل مساحت براي هر شخص معادل 46/0 متر مربع است. بر اساس صندلي هاي متحرك و بدون بازو و با فاصله مركز به مركز 45 سانتي متر) اين فاصله بر اساس صندلي هاي ثابت بازو دار و با فاصله مركز به مركز 50 سانتي متر معادل 6/0 متر مربع است.
خطوط ديد در سالن تئاتر:
بعنوان نمونه يك شخص نشسته در سالن تئاتر در تصوير زير نشان داده شده است. ارتفاع چشم حدوداً 112 سانتي متر است. گام بين رديف هاي نشستن (فاصله رديف ها) كه با T نشان داده شده معادل 115-80 سانتي متر انتخاب مي شود. فاصله سر با C نشان داده مي شود. اگر فرض كنيم كه شخص تماشاگر از ميان دو نفر جلويي و از روي سر هر شخصي كه دو رديف جلوتر نشسته به صحنه نگاه كند حداقل سر به ازاي هر رديف 5/6 سانتي متر خواهد بود و در صورتي كه اين اندازه به 13 سانتي متر برسد يك تماشاگر متوسط مي تواند از روي سر تماشاگر جلوي خود صحنه را ببيند. (ديد از رديف حلويي)
شكل سالن تئاتر:
شكل سالن تئاتر همانند اندازه و حجم آن اهميت زيادي دارد. شكل چهار گوش انعطاف پذير و ترجيحا پنكه اي براي سالنهاي بزرگتر مناسب است. فرم پلان اين سالنها به خطوط ديد كافي در نمايشهاي سمعي و بصري مربوط مي شود. سالن سخنراني با ظرفيت كم (تا حدود 80 نفر) با كف مسطح كاملاً رضايت بخش است. كف سالنهاي برزگتر براي حصول ديد كامل به صورت شيبدار يا پلكاني ساخته مي شود. تغيير تراز از ديد چشم در رديف صندلي ها بايد يكسان باشد. حداقل اين تغيير 6 سانتي متر بوده و تراز ديد به طور متوسط 5/12 سانتي متر خواهد بود.
در صورت استفاده از سالن تئاتر به عنوان سينما معيارهايي كه در كيفيت ديد و تماشاي يك صحنه موثرند عبارتند از:
- بيشينه زاويه ديد افقي 30 درجه- بيشينه ديد قائم 35 درجه
- زاويه بحراني پروژكتور 12 درجه - بيشينه فاصله ديد عرض پرده نمايش ×6
خصوصيات صندليهاي سالن تئاتر:
فاصله پشت به پشت در ميان صندليها براي صندليهاي با كف تا شونده 75 سانتي متر مي باشد (عرض صندليها به طور متصل به هم بدون 46 سانتي متر و عرض صندليها بازودار 50 سانتي متر است). اندازه فاصله رديف صندليها به دو عامل بستگي دارد يكي اندازه صندلي و ديگري حداقل فاصله جهت عبور تماشاچيان. رابطه تعدادي صندلي ها و فاصله8 رديف صندلي ها
تعداد صندليها در رديف با دو راهرو در طرفين
تعداد صندليها با يك راهرو در يك طرف
فاصله رديف صندليها (سانتيمتر)
16
8
40
17و 18
9
50
19 و 20
10
60
تذكر: فاصله بين رديف صندليها در طول رديف بايد ثابت باقي بماند.
حداقل اندازه لازم براي حركت در بين رديف هاي صندلي 40 سانتي متر تشخيص داده شده است. اين اندازه است كه شخص براي عبور از پهلو و پشت به تماشاگران نشسته بر صندلي نياز دارد. از طرف ديگر براي حركت افراد به طور معمول حداقل اندازه مورد نياز 40 ساني متر مي باشد. در اين حالت افراد به طور عادي در حداقل فضا حركت مي كنند. با توجه به اين مطلب در مواقعي كه صندليها خالي هستند و كف نشيمن آنها به طور عمودي قرار مي گيرد بايد 20 سانتي متر به فاصله بين دو رديف صندلي افزوده شود تا فضاي حركتي مورد نياز مواقع اضطراري 60 سانتي متر شود و چنانچه كف نشيمن صندلي ها ثابت باشند، بايد فاصله بين رديف صندليها 60 سانتي متر اختيار شود تا حداقل فضاي حركتي وجود داشته باشد. محدوديت تعداد صندليها در رديف از نقطه نظر ايمني، راحتي و سهولت حركت در سطح سالن اهميت دارد. به طور كلي حداكثر تعداد صندليها در رديف هاييكه از دو طرف به راهرو متصل مي شوند به 20 صندلي و در صورتيكه از يك طرف به راهرو متصل باشند به 10 صندلي محدود مي شوند. براي معلولين به ازاي هر 100 صندلي يك فضاي خالي جهت استقرار صندلي چرخدار وجود داشته باشد. همچنين محل استقرار صندليها بايد به گونه اي انتخاب شود كه با قرار دادن صندلي چرخدار در آن محل راهرو بين صندليها مسدود نشود. علاوه بر آن هيچگونه پله اي در راه دسترسي به محل استقرار صندليهاي چرخدار نبايد وجود داشته باشد حداقل سطح صندلي چرخدار سانتي متر مي باشد. سطح اين محل بايد كاملاً افقي باشد.
راهروهاي سالن:
براي ايمني و راحتي تماشاگران حداقل به ازاي هر 100 تماشاچي، 70 سانتيمتر عرض براي راهرو در نظر گرفت. حداقل مناسب براي عرض راهرو 120 سانتي متر مي باشد و از آنجا كه حداقل عرض لازم براي عبور صندلي چرخدار 70 سانتي متر و براي عبور فردي كه دو عصا در زير بغل دارد 83 سانتي متر است اين اندازه مي تواند جوابگوي حركت معلولين نيز باشد. در راهروهايي كه از جلوي رديف صندليها مي گذرد (راهروهاي عرضي سالن) بايد 20 سانتي متر به اين ابعاد اضافه نمود. به اين ترتيب عرض حداقل اين راهروها به 140 سانتي متر مي رسد. حداقل عرض راهروهايي كنار ديوار 100 سانتي متر مي باشد.
در اين حالت پله بايد تمام عرض راهرو را اشغال نمايد پله هاي راهرو نبايد جلو راهروهاي بين رديف ها قرار گيرد.
وروديها و خروجي هاي سالن
وروديهاي سالن بهتر است به گونه اي باشد كه كاملاً در معرض ديد افراد كه در سالن نمايش هستند قرار گيرد و از خروجيها نيز بايد جدا باشد. عرض به بهاي ورودي بايد حداقل برابر با نصف مجموع دربهاي خروجي لازم براي سالن باشد. همچنين وروديهاي سالن بايد به ترتيبي مطرح شوند كه از آنها بتوان به عنوان خروجي اضطراري نيز استفاده نمود. بطور كلي عرض دربهاي سالن و مسيرهاي خروجي براي هر 100 نفر تماشاگر بين 55 تا 85 سانتي متر تعيين شده است.
اتاق پروژكتور:
فضاي اتاق پروژكتور از هر نقطه ديگر قابل ملاحظه بوده و بايد درست قرينه با خط مركزي سالن باشد. كف اتاق پرژوكتور بايد باري را به شدت 1000 كيلوگرم بر متر مربع تحمل نمايد و در زير كف اتاق بايد محلي براي رد كردن كابلها در نظر گرفت. 75 سانتي متر براي ارتفاع اين محل كافي خواهد بود. در ديوار جلوي اتاق پروژكتور بهتر است يك شكاف سرتاسري به ارتفاع 50 سانتي متر ايجاد گردد و بعد تمام دريچه هاي مورد احتياج در آن تعبيه شود. فاصله خط مركزي شكاف تا كف اتاق بايد 119 سانتي متر باشد. بهتر است كه يك اتاق جداگانه در مجاورت اتاق اصلي پروژكتور وجود داشته باشد كه به عنوان محل قرار دادن فيلم ها و در صورت لزوم براي رله كردن فيلم استفاده شود. مابين اين اتاق و اتاق پروژكتور بايد پنجره بزرگي وجود داشته باشد تا ارتباط اين دو كنترل هر دو اتاق را تامين كند.
اكوستيك در سالن تئاتر
اگر اندازه سالن تئاتر كمتر از 300 متر مربع باشد لازم نيست كه از نظر اكوستيكي كاري انجام دهيم. اما با افزايش اندازه و حج. اتاق يا سالن شكل آن اهميت زيادي پيدا مي كند. سطوح محدب و نامنظم در پراكندگي امواج صوتي كمك مي كند. گنبدها، تاقها و ساير سطوح بزرگ مقعر مي توانند مشكلات اگوستكي ايجاد نمايند. در كنسرتها براي طولاني شدن زمان اصوات (انعكاس) لازم است ارتفاع سقف را بيشتر انتخاب كنند.
براي داشتن صندلي خوب صندليهاي مجاور ديوارها (ديوارهاي جانبي و عقب سالن نمايش) بايد حداقل 1 متر از ديوار فاصله بگيرند و صندليهاي كه در گوشه سالن واقع مي شوند بايد 5/1 متر از گوشه فاصله داشته باشند. هنگامي كه تماشاچيان بر روي صندليها نشسته اند خود جاذب صوت در سالن مي باشند. در اين حالت جنس صندلي ها تاثيري در جذب صدا ندارد. اما زماني كه صندليهاي خالي هستند جنس آنها بايد جاذب صوت باشد تا پر و خالي بودن آنها تغييري در كيفيت صدا ايجاد نكند.
يك سالن اكوستيك ايده آل داراي تعداد معيني از انعكاسات طبيعي است با شدت مساوي و اين عمل با ايجاد شكستگيهايي در ديوار مسطح و همچنين ايجاد شيب در سقف و كف و استفاده از مواد جاذب صدا امكانپذير خواهد بود. زير تصاويري از نويرت براي آشنايي با استانداردهاي آمفي تئاتر و پشت سن آمده است.
گالري
برايمردان بلند قد ميانگين 175 سانتيمتر قد و خط ديد آنها 162 سانتيمتر، زنان بلند قد ميانگين 160 سانتي متر قد و خط ديد 147 سانتي متر است. بنابراين خط ديد كلي افراد بالغ بر 155 سانتي متر است. با تغيير اندك چشم افراد مي توانند اشيائي كه حدوداً در مخروط ديد آنها قرار دارند را ببينند و تشخيص دهند. مطالعات نشان مي دهد افراد بالغ محوطه اي حدود 30 سانتي متر بالاتر و 90 سانتي متر پائينتر از حيطه پائينتر از حيطه بينائي خود را در فاصله 60 تا 120 سانتيمتري مشاهده كنند. قرار دادن و آرايش اشياء خارج از اين محدوده ها باعث درد پشت، خستگي پاها، سوزش چشم، ناراحتي گردن و در كل بكارگيري عضلاتي مي شود كه به اكثرا مورد استفاده بدن مي باشند. براي نمايش اشيائي مانند مجسمه هاي مربوط به بت ها و دايناسورها كه در محدوده اي بسيار بزرگتر از حيطه هاي ديد انسان لازم است شخص بيننده فضاي لازم براي عقب رفتن و درك كلي آنها را داشته باشد. جريان بازديد كنندگان مانند جريان آب يك رودخانه است. اگر اشياء با بدنه هاي مارپيچ ملايم سازماندهي شده باشند براي استفاده از مزايايي اينگونه حركت بازديد كنندگان اتقاهاي نمايش را با جذابيت بيشتري پيدا مي نمايند. پيشرفت كار بازديد با دنبال نمودن خط محل هاي نمايش راحت تر صورت مي گيرد. ممكن است آرايش به صورت پله پله باشد كه حالتي رمز گون براي بيننده ايجاد مي شود به منظور اينكه دريابد در گوشه ها و قسمت هايي كه از ديد او پنهان است چه اتفاقي روي مي دهد. همواره براي ورود به يك هال به گشايشي بزرگ ورودي با پهناي زياد احتياج نيست. محل هاي نمايشي كه به گونه اي تنگ تر و نزديك به يكديگر در بدو ورود قرار گرفته اند باعث به وجود آورد اشتياقي در بيننده براي ورود به مركز پهناي هال نمايش مي شود.
محل هاي نمايش:
اولين قدم در طراحي يك محل نمايش آن است كه طراح بداند چه چيزي قرار است در اين محل به نمايش گذاشته شود. چند نمايشگاه در سال برگزار مي شود و چگونه تعويض مي شود. نمايشگاههاي مسافرتي به چه ترتيب برنامه ريزي شده اند. اگر يك مجموعه دائمي وجود دارد چند قطعه از آن نمايش گذاشته مي شود؟ آيا فقط قطعات بزرگ هنري نشان داده ميشود يا مجموعه اي كوچكتر؟ آيا هنري سه بعدي در جعبه هاي مخصوص نمايش داده مي شود يا به روي سكو قرار مي گيرند؟ قطعات چاپي نازك و طراحي نشان داده شده مي شوند؟ با در دست داشتن برنامه اي قطعي طرح مي تواند ميزان تغيير پذيري طرح خويش، اندازه و طرح كلي گالري ها نيز فضاهاي زيست محيطي را معين كند قانونهاي ثابت طراحي اندك است به همين دليل خطوط كلي توضيح داده شده به گونه اي عمومي است.
هدايت بازديد كننده در گالري:
بر خلاف موسيقي و هنرهاي كه با اجراي اثر هنري سر و كار دارند كه در آن تماشاچيان يا شنوندگان در محلي معين نشسته به اجراي اثر هنري بر روي صحنه توجه مي كنند در هنرهاي تجسمي بيننده بايد بتواند در اطراف اثر حركت داشته باشد تا اثر مورد نظر را به انتخاب خود مد نظر قرار دهد. گالري يا مركز هنري طراحي شده بايد به شيوه اي تجربه ديدن و توجه بيننده بر روي تعدادي قطعه يا اثر هنري پشت سر هم را در او بوجود آورد. ورودي و لابي بايد به گونه اي باشد كه بيننده را به گالري ها هدايت كند جايي كه بتوانند به تفحص و گردش پرداخته. نقطه شروع را انتخاب كنند و به باقي نقاط هدايت شوند. از آن نقطه است كه طراح تماشاگر آثار هنري را در يك حركت پيوسته از يك شيء به شيء ديگر و از يك گالري به گالري ديگر هدايت مي كند.
بعضي از نكاتي كه هنگام طراحي گالري بايد در نظر داشت به شرح زير است:
الف: بازديد كننده از موزة بايد بتواند آثار هنري را ببينيد و از ميان آنها به راه خويش ادامه دهد بدون آنكه مجبور شود ميسر پيموده را دوباره طي نمايد و اشياء و آثاري را كه ديده است را دوباره طي نمايد و اشياء و آثاري را كه ديده است را دوباره ببيند.
ب: بايد فضاي مناسب براي بازديد كننده وجود داشته باشد تا با سرعت هاي مختلفي به حركت خود ادامه دهد. بعضي افراد به حركت پيوسته خود ادامه مي دهند حال آنكه ديگران ممكن است در مقابل بعضي آثار قدري تامل كنند و آنرا با جزئيات بيشتري مورد بررسي قرار دهند.
ج: يك بازديد كننده همواره تمايل دارد از همان مسيري كه وارد گالري شده است از آن خارج شود. طراحي سير كولاسيون گالري با توجه به اين مسائل بايد صورت گيرد.
د: توانايي حركت و گشتن در يك گالري به تماشاگران اين امكان را مي دهد تا آنچه كه مورد نمايش قرار گرفته را درك كنند و در مورد آثاري كه از آن پس بازديد مي كنند تصميم بگيرند.
طراحي محيطي دلپذير و پرتنوع:
يك محيط شلوغ، گرم و پر سروصدا مشتاق ترين بازديد كننده را از كوره به در مي برد. طراح بايد آگاه باشد كه فضاها به ميزان كافي داراي اتاقهاي راهرو دار و كرويدور باشد علاوه بر آن فضاهاي حياط دار، نورگير سقفي بر فضاهاي عبور نيز در بهبود موثر است. بازديد كننده احتياج دارد در فضايي مكث كند بنشيند و استراحت نمايد در آن حال بر روي يك اثر دوباره مرور نمايد و تجديد قويا ذهني پيدا كند چون حافظه بصري وي انباشته از اطلاعات شده است. فضاهاي نشيمني كه در فاصله اي مناسب از آثار هنري بزرگتر قرار گرفته اند شانس تمركز و ديدن اثر را در حين استراحت به ببينده اهدا مي كند. امكانات آسايشي ياد شده در فواصل ديدار، نقش مهمي را ايفا مي كند و از نكات بسيار مهم در طراحي فضاهايي است كه با هنرهاي تجسمي سر و كار دارد. تنوع بصري سبب مي شود بازديد كننده همواره مشتاق باشد. سازماندهي چند نور نقطه اي در فضا با نورهاي شديدتر ديگر بخش ها نيز كارآمد است. تنوع و بازي در ارتفاع سقف و نيز رنگ ديوارها در گالري ها مختلف خستگي بيننده را كاهش مي دهد. البته هيچكدام از فاكتورهاي ياد شده نبايد بر روي اثر هنري تاثير مطلوب و منفي بگذارد. در فضاهاي نمايشگاهي كنترل صدا و ارتعاش بسيار مهم است. تهويه مطبوع و ديگر امكانات نيز بايد در اين زمينه به كار گرفته شود. مهندسين مكانيك بر روي طرح يك گالري بايد ميزان كردن صداهاي ناخوشايند را در نظر بگيرند.
نمايشگاه هنري مجموعه مورد نظر:
فضاي نمايشگاه بهتر است بصورت سالن هاي باز و خنثي طراحي شده باشد تا بريا طرح هر گونه نمايشگاهي بتوان با قرار دادن احجام و غيره فضايي مناسب بدست آورد. از نظر نور پردازي، نورگيري بام در تلفيق با نور مصنوعي نتجيه مطلوبي حاصل مي كند. نور مصنوعي ابزاري است در دست طراح كه در هر زمان و هر شرايطي اشياء را از نور مناسب برخوردار مي كند. با توجه به اينكه تكنولوژي خوبي در مورد نورپردازي نمايشگاه وجود دارد ولي با اين حال استفاده از نور طبيعي در برخي موارد خاص ضروري به نظر مي رسد و به طور كلي معماران از هر دو نوع نور براي بهبود بخشيدن كيفيت داخل ساختمان در ارائه بهتر آثار نمايشگاهي استفاده مي كنند.
كتابخانه:
اين فضا در مجموعه مورد نظر مكاني است براي اطلاع يافتن مراجعه كنندگان از خبرهاي علمي و هنري و روز كه ارائه كننده مجلات، بروشورها و طيف محدود و خاصي از كتابهاست و بصورت كتابخانه ملي با مخزن غني و كامل عمل نمي كند در واقع فضاي مورد نظر بعنوان فضايي در كنار ساير امكانات تفريحي در نظر گرفت شده است. تا بازديدكنندگان امكان مطالعه در فضاي بسته را نيز داشته باشند. بنابر هدف ذكر شده فضاي كامپيوتر و ارائه خدمات از طريق CD هاي آموزشي و غيره در كنار كتابخانه ضروري مي باشد.
سالن مطالعه:
ابعاد مناسب ميز مطالعه سانتي متر است. به اين سطح بايد فضاي حركتي مراجعين را نيز افزود. به اين ترتيب سطح منطقي و مناسب براي هر مراجعه كننده با ميز در حدود 35/1 متر مربع است. اگر اين ميزها را كنار ديوار قرار دهند اين رقم به 25/1 متر مربع مي رسد. اگر از ميزهاي متعدد استفاده كنند به 95% متر مربع تقليل مي يابد. البته با احتساب ساير فضاها مانند فضاهاي گذر و مانند آنها سرانه فضاهاي هر نفر به طور عادي به 3/2 متر مربع مي رسد. ميزهاي تكي از مزاياي رواني برخوردارند اما فضاي بيشتري احتياج دارند و ايستايي آن نيز محدود است. ميزهاي دو نفري اگر بدون حايل مياني باشند به خوانندگان امكان تجاوز به حريم خواننده مقايل را مي دهد. حامل مياني نه تنها از تداخل پيشگيري مي كند و احساس خلوت نسبي را فراهم مي آورد بلكه مي تواند داراي يك تكيه گاه براي خواندن كتاب نيز باشد. در ميزهاي دو نفري با حايل مياني تامين نور موضعي نيز آسان است. ميزهاي بلند با صرفه ترين ميزها از نظر صرفه جويي در فضا هستند اما از آنجا كه فضاي راهروهاي مياني بيشتر است اين صرفه چندان چشمگير نيست. در پشت ميزهاي بلند مي توان 4 تا 12 نفر را جاي داد عرض ميز نبايد كمتر از 120 سانتي متر باشد و فضاي جانبي بين افراد نبايد كمتر از 90 سانتي متر باشد.
انواع روشهاي دسترسي به كتاب:
انواع روشهاي دسترسي به كتاب عبارتند از:
الف: مخزن بسته
ب: مخزن باز
پ: دسترسي آزاد
الف: مخزن بسته: در اين روش كتابها در فضايي ذخيره مي شوند كه صرفا دسترسي كاركنان به آنها مسير است و مراجعه كنندگان مي بايست كتاب مورد نظر خود را طريق آنها دريافت نمايند در اين حالت پيش بيني باز شو و راهروهاي بين قفسه اهميت كمتري مي يابند و در نتيجه سطح كمتري اشغال مي شود.
ب: مخزن باز: اين نحوه كتاب عموماً در كتابخانه هاي علمي و تخصصي مانند دانشگاه ها و موسسات آموزشي رواج دارد. اين روش نسبت به روش بسته جاي بيشتري اشغال مي كند زيرا بايد جاي كافي براي عبور خوانندگان و انتخاب كتاب توسط ايشان فراهم شود در اين حالت محاسبه تعداد كتاب در هر متر مربع به شيوه آرايش قفسه ها بستگي دارد.
پ: دسترسي آزاد
در اين روش كتابها به صورت پراكنده چيده مي شوند تا خوانندگان به مطالعه تشويق شوند. در اغلب كتابخانه مدارس، بيمارستانها و كتابخانه هاي عمومي به اين ترتيب كتاب ذخيره مي شود. در اين حالت قفسه ها منحصر به ذخيره كتاب عموما در كتابخانه هاي علمي و تخصصي مانند دانشگاه ها و موسسات آموزشي رواج دارد. اين روش نسبت به روش بسته جاي بيشتري اشغال مي كند زيرا بايد جاي كافي براي عبور خوانندگان و انتخاب كتاب توسط ايشان فراهم شود در اين حالت محاسبه تعداد كتاب در هر مترمربع به شيوه آرايش قفسه ها بستگي دارد.
پ: دسترسي آزاد:
در اين روش كتابها به صورت پراكنده چيده مي شوند تا خوانندگان به مطالعه تشويق شوند. در اغلب كتابخانه هاي مدارس، بيمارستانها و كتابخانه هاي عمومي به اين ترتيب كتاب ذخيره مي شود. در اين حالت قفسه هاي منحصر به فرد نيستند بلكه جزئي از طراحي داخل كتابخانه محسوب مي شوند. در برخي مواقع قفسه ها در فضاي سالن پراكنده شده و ميزها در بين آنها قرار مي گيرند. حال آنكه در برخي كتابخانه ها قفسه هاي به صورت نيمه منظم در گوشه اي چيده شده و فضاهاي مطالعه در جاي ديگر قرار مي گيرند. طبيعي است كه فضاي دور ميزها به ميزان مراجعه بستگي دارد. در صورت بهره گيري از قفسه هاي مجزا بايد به جاي كافي براي بررسي كتاب روي ميزها يا طاقچه هاي نزديك قفسه ها در نظر گرفت.
اهداف در طراحي كتابخانه:
لازم است كه فضا باز باشد و نور كافي و منظر مناسب از فضاي باز بيرون (فضاي سبز) داشته باشد. بطوريكه شخص مطالعه كننده همچنان خود را با محيط بيرون مرتبط حس كند.
مبلمان بخش هاي مطالعه بايد از نوع راحت بوده و جوابگوي مطالعه تفريحي مراجعين باشد.
بخش مجلات و روزنامه ها در اين كتابخانه پرطرفدار و فعال خواهد بود. بايد فضاي كافي به آن اختصاص داد و محيطي مطلوب و مبلماني راحت و نظر و نور كافي براي آن در نظر گرفتم.
بررسي مصاديق معماري
بهره بردن از تجارب مثبت و منفي (پديد آمده در نقاط مختلف جهان) در امر طرحي بسيار مفيد است. از اين جهت چند نمونه از مجموعه هاي فرهنگي و هنري در داخل و خارج كشور مورد بررسي قرار مي گيرند. هدف از اين بررسي بيشتر مطالعه روي اجزاي سازنده اين بناهاي فرهنگي (گالري هاي هنري، سالن هاي اجتماعات، كتابخانه و ...) و نحوه ارتباط متقابلا آنها با همديگر مي باشد و طبيعي است كه هر كدام از اين مجموعه هاي فرهنگي تحت تاثير عواملي همچون شكل زمين آب و هواي منطقه و برنامه طرح از نظر حجم و نماي ساختمان تفاوت هاي قابل توجهي دارند.
براي اين منظور يك نمونه داخلي (فرهنگسراي دانشجو) و دو نمونه خارجي (مركز فرهنگي تجيبائو و مركز پمپيدو) انتخاب و بررسي مي شوند.
نمونه داخلي:
فرهنگسراي دانشجو (شفق):
اين فرهنگسرا در سال 1373 در درون پارك شفق تهران آغاز به كار كرد.
با توجه به اهميت مسائل فرهنگي در بين دانشجويان، بخش عمده فعاليت اين فرهنگسرا در ارتباط با دانشجويان و جوانان در نظر گرفته شده است و با استقبال خوب آنها مواجه شده است.
فعاليت هاي آموزشي اين مركز عبارت است از:
1 – كلاسهاي فرهنگي: شامل علوم قرآني و ...
2 – كلاسهاي هنرهاي تجسمي: طراحي نقاشي، خوشنويسي، سفالگري، تذهيب گل و مرغ و ...
3 - كلاسهاي هنري موسيقي: دف، تبنك، تار، ويولون، گيتار، سنتور، آواز آقايان و ...
4 – كلاسهاي آموزشي ويژه بانوان: خياطي، فوريتهاي پزشكي، گريم، يوگا، كليه كلاسهاي موسيقي غير از آواز
5 – كلاسهاي كامپيوتر
6 – كلاسهاي آموزش زبان انگليسي از متبدي تا پيشرفته
سال اجتماعات فرهنگسرا دانشجو با ظرفيت 200 نفر داراي امكانات مناسب صوتي، تصويري، و اتاق گريم در زمينه تئاتر، كنسرتهاي موسيقي، پخش فيلم (ويدئو و پروجكشن) و ساير برنامه هاي فعال است. گالري (نگارخانه) دانشجو با مساحت حدود 100 متر مربع و گنجايش 70 اثر هنري ميزبان هنرمندان خلاق در زمينه هاي تجسمي، نقاشي، گرافيك، عكاس و پايان نامه هاي دانشجو مي باشد. از فضاي باز مقابل فرهنگسرا نيز به عنوان نمايشگاه فضاي باز تحت عنوان پنج شنبه بازار هنري استفاده مي شود. همان طور كه قبلاً ذكر شد بخش عمده فعاليتهاي اين فرهنگسرا در ارتباط با دانشجويان و جوانان است كانونها و انجمنهاي مختلفي در اين زمينه فعال شده اند كه عنوان آنها به شرح زير است:
1 – كانون دانشجويان نجوم
2 – خانه دانشجوي هنر هفتم
3 – كانون دانشجوي خبرنگاران جوان
4 – انجمن دانشجويي پرستاران
5 – كانون دانشجويي ادبي
6 – كانون دانشجوي مديريت هنري
7 – جمعيت دانشجوي امام رضا (انجمن خيريه حمايت از آسيب ديدگان اجتماعي)
8 – كانون دانشجوي زيست شناسي
9 – كانون دانشجوي كارشناسي ارشد
10 – كانون دانشجوي ترويج گياهان دارويي
از ديگر بخش هاي فرهنگسراي دانشجو مي توان به فروشگاه كتاب، كتابخانه و بخش اداري اشاره كرد.
نمونه هاي خارجي
مركز فرهنگي ژان ماري تجيبائو اثر تجيبتائو اثر رنزوبيانو
ساخت مركزي براي بيان فرهنگي كاناك تصميمي بود كه دولت فرانسه در طي كنفرانس صلح پس از شورشهاي سال 1984 و 1988 در كالدونياي جديد اتخاذ كرد. اين مركز به نام رهبر كاناك كه در سال 4989 كشته شد، نامگذاري شده است. آژانس توسعه فرهنگ كاناك به رياست ماري كلود تجيائو، مسابقه اي بين اللملي برگزار كرد كه رئيس جمهور فرانسه نيز حمايت از آن بر عهده گرفت.
اين مكان بسيار زيبا حدود ده كيلومتري شرق نومه قرار دارد اين پيشامدگي به شكل شبه جزيره اي است بين اقيانوس و تالاب. اين موقعيت تضادهاي قوي ايجاد مي كند زيرا يك طرف آن رو به بادهاي غالب و آبغاي عميق است. حال آنكه جانب ديگر رو به تالاب و بسيار و بسيار آرام است. طرح پروژه از شكل محل و برجستگي آن گرفته شده است. طرح در طول يك ستون فقرات امتداد مي يابد كه تيغه تاج شبه جزيره را دنبال مي كند. همچون در دهكده هاي كاناك، جاده سبب انسجام مجموعه مي شود بناها در دو طرف در سه گروه ساختماني قرار دارند بي آنكه تقارن خاصي داشته باشند و باغهايي آنها را از هم جدا مي كنند به اين ترتيب سه دهكده ايجاد شده است كه هر كدام جزيره اي است با كاركردي معين با فضاهايي براي نمايش فرهنگ سنتي و معاصر كاناك: يك آمفي تئاتر، كتابخانه. رسانه كتابخانه و لابراتوارهاي آموزشي.
تصاوير از مركز تجيائو:
طول جاده 230 متر است. در يك طرف ساخت و سازهاي كوتاه به نرمي تالاب پايين مي روند در طرف ديگر در برابر بادهاي مداوم شرقي بناهاي بلند مي بينيم كه استعاره بصري مسكن سنتي كاناك را به نمايش مي گذارند در طرح برگزيده تعمدي در جلوه فروشي ديده نمي شود تنها اشارت صريح به گذشته را مي توان در مصالح و روش كار با چوب و انحنا دادن به قطعات يافت. اين بناها نه فقط تقليد صرف از صندوقچه هاي سنتي كاناك نيستند. نامي كه به مسكن محلي داده شده بلكه شكل خاص خود را از روش اقتباس كرده اند كه خاص منطقه اقيانوس آرام است و در آن تهويه طبيعي استفاده مي شود.
تهويه از طريق وارد كردن جريان هواي خنك در بخش فوقاني بنا انجام مي شود. صندوقچه ها طوري طراحي شده اند تا بادهايي را كه تقريباً هميشه از يك جهت مي وزند دريافت كنند و پيوسته دماي داخلي را طوري كاهش دهند كه هواي گرم مدام تخليه شود بديهي است كه اين سازه ها طوري طراحي شده اند كه در برابر هر رخداد اقليمي به ويژه توفانهاي گرمسيري تاب آورند. بناهاي كوچك رابطه اي نزديك با محيط طبيعي دور و بر خود ايجاد مي كنند. اهميت دادن به چشم انداز در كالودنياي جديد هنري است كه پيوندي عميق با فرهنگ كاناك دارد. فضاي طبيعي بين صندوقچه ها و اطراف آنها دقيقاً به همان شيوه اي احيا حفظ مي شود كه مردمان مالزيايي به طور سنتي در حفاظت از محيط طبيعي خود به كار مي برند.
تكنولوژي برتر زير بناي تكوين پروژه اي است كه پايه در مفهوم خاطره دارد. اين شيوه تكنولوژي برتر، اجراي ملايم مدرنيته، طبيعت و سنت با هم آشتي مي كنند.
تصاوير از مركز فرهنگي ژان ماوي
مركز فرهنگي پمييدو پاريس
معمار: راجز و پيانوموقعيت: پاريس
تاريخ: 1976 تا 1972 نوع ساختمان: موزه هنر نوين
سيستم ساخت: تكنولوژي جديد شيشه اي و آهنگي
قليم: معتدل شرايط: شهري
سبك: تكنولوژي نوين (هاي – تك)
عكس هايي از مركز فرهنگي پمييدو
مركز جورج پمييدو كه سابقاً به نام مركز بيوبورگ نام داشت اين مركز با همكاري ريچارد راجرز و ورنزوپيانو طراح ريزي شد بناي پمييدو در مركز قديمي و تاريخي پاريس در محدوده يك كيلومتري نتردام در بافت قديمي بسيار متراكم قرار دارد. در زمان طراحي اين ناحيه در بحران به سر مي برد.
يك ميليون متر مربع مركز فرهنگي براي چهار فعاليت زير در نظر گرفته شده است:
موزه هنر، نوين، كتابخانه مرجع، مركزي براي طرح صنعتي و يك مركز براي موزيك و تحقيقات پژواك شناسي. محلي براي مدير شركت، فروشگاه كتاب، رستورانها سينماها، فعاليتها كودكان و محلي براي پارك ماشينها نيز بعداً به ان اضافه شده است.
در مركز پمييدو فعاليت هاي متفاوت براي موقعيت هاي متفاوت و افراد مختلف اعم از پير و جوان و توريست طرح ريزي مي شود كه تمام اين گوناگوني در محيطي تغيير پذير با يكديگر مواجه مي شوند.
او در ۱۲۹۹ در تهران بدنیا آمد. تحصیلات معماری خود را در دانشگاه تهران و دانشکده هنرهای زیبای پاریس (بوزار) انجام داد، وی هم اکنون در ونکوور کانادا زندگی می کند.
هوشنگ سیحون، ژوئن ۲۰۰۷، عکس از آرش آتش
پیشینه معماری
وی زمانی استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و سه دوره رئیس این دانشکده بود. استاد"هوشنگ سیحون" نقاش و معمار 86 ساله ایرانی، به مرد بناهای ماندگار معروف است آن هم به دلیل طراحی و نظارت بر ساخت آرامگاه بزرگانی چون خیام، كمال الملك، بوعلی سینا، نادرشاه افشار، كلنل محمدتقی خان پسبان و ده ها مقبره و آرامگاه دیگر، ضمناً وی طراح بنای موزه توس در سال 1347 و همچنین ساختمان بانك سپه در میدان توپخانه تهران نیز می باشد.
استاد سیحون نقش اندازی است كه در دنیای ابعاد از معانی پر رمز و راز باطن سخن به میان می آورد و معانی و فلسفه نظری و وجودی بزرگانی كه معمار و طراح آرامگاه هر یك از آنان بوده، در نقش مقبره شان متجلی نموده است. به عنوان مثال در 1338 آرامگاه حكیم عمر خیام را مبتنی بر اصول ریاضی و مثلثاتی خیام، محاسبه و طراحی كرده است. او در کتاب « نگاهی به ایران» در مورد بنای آرامگاه نادر شاه افشار می نویسد: ماده اصلی ساختمان از سنگ خارای منطقه کوهسنگی مشهد، مشهور به سنگ هر کاره است، این سنگ یکی از مقاوم ترین سنگ هایِی ست که در ایران وجود دارد، او دلیل این انتخاب را اشاره به صلابت و عظمت نادر شاه افشار می داند». او در ادامه می نویسد: « شکل کلی و مقبره ی نادر به شکل شش ضلعی متناسبی ست که، شکلِ سیاه جادرهایی را تداعی می کند، دلیل این امر همین نکته است که نادر به جای کاخ در زیر چادر زندگی می کرد.
پیشینه نقاشی
در کنار معماری به نقاشی از مناظر و روستاهای ایران میپرداخت و نمایشگاههایی از این آثار خود در ایران و در خارج از ایران برپا کرده است.
آثار وی در نمایشگاهی در دانشگاه ماساچوست در سال 1972 در كنار آثار هنرمندانی چون پیكاسو و دالی به نمایش درآمد. در این نمایشگاه تابلویی از كلافه های خط به نمایش گذاشت كه در آن از خطوط موازی و پر پیچ و تاب كه هیچ همدیگر را قطع نمی كنند، استفاده كرده بود. دانشگاه هایی مثل MZT، هاروارد، واشنگتن و بركلی مجموعه ای از نقاشی های او را گردآوری كرده و نگهداری می كنند.
همسر سابق وی معصومه سیحون نیز نقاش است و بیش از 70 سال سن دارد و شگرد وی در کشیدن نقاشی های مدرن است.
مجموعه فرهنگی باغ آرامگاه فردوسی در فاصله بیست کیلومتری شهر مشهد به طرف قوچان راه دو طرفه می شود و یکی از این راه ها به وسیله بلواری به نام پردیس به طول 7 کیلومتر به باغ آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی می رسد. بنا به شواهد باستان شناسی این منطقه توس تاریخی است که در دوره اساطیری به دست توس پهلوان ایرانی بنا گذاشته شد.سراینده حماسه های بزرگ ایران نیز در همین نقطه به خاک سپرده شد. در سال 1303 همزمان با برپایی جشن هزاره فردوسی قرار شد تا آرامگاه فردوسی به همت انجمن آثار ملی ساخته شود.
انجمن با جمع اوري اعانه از مردم کارهاي آماده سازي براي ساخت بنايي در خور حکيم توس را آماده کرد. برای آغاز ساختمان باید محل دقیق مدفن فردوسی مشخص می شد. نخستین منبعی که از مدفن حکیم توس نام برده در چهار مقاله نظامی عروضی بوده که آن را جایی نزدیک، دروازه رزان توس در محل باغ خانوادگی او ذکر کرده بود.
در اردیبهشت سال 1305 ارباب کیخسرو شاهرخ برای تعیین مکان دقیق مدفن فردوسی راهی توس شد. با تحقیقات به عمل آمده مشخص شد باغ حاج میرزا علی قائم مقام نایب التولیه است. با همکاری مقامات استان سراسر باغ کاووش شد و در باغ تختگاهی یافتند که طولش شش متر و عرضش پنج متر بود و مدفن حکیم توس بود.
نقشه بنا را به اصرار انجمن شبیه آرامگاه کوروش توسط « آندره گدار» و پروفسور هرتسفلد طراحی شد و مهندس کریم طاهر زاده بر ان نظارت کرد. معمار ساختمان نیز حسین لرزاده بود. مساحت ساختمان 945 متر بود و بهترین حجاران تصاویری از شاهنامه را بر دیوارهایش حک کردند. بنای آرامگاه در مهر 1313 به مناسبت جشن هزاره فردوسی افتتاح شد. این بنا در سال 1348 با طراحی که هوشنگ سیحون براساس آرامگاه کوروش انجام داده بود گسترش یافت و باغ اطراف آن به همراه موزه کنارش ساخته شد.
آرامگاه نادرشاه(1958)
قوام السلطنه در اواخر عهد قاجار ( 1296 خورشيدى ) در محل يكى از مقابر ويران شده نادرى آرامگاه جديدى براى وى ساخت(52) و استخوانهاى او را از تهران به مقبره مزبور حمل كردند. اين بناى جديد كه در محل فعلى آرامگاه وى قرار داشت مدتى بر پا بود تا اين كه انجمن آثار ملى ايران در سال 1335 خورشيدى درصدد بر آمد آرامگاهى مناسبِ شأن نادرشاه براى وى در همان محل مقبره ساخته قوام السلطنه احداث نمايد. اين كار از سال 1336 شروع شد و در سال 1342 به پايان رسيد.
مقبره كنونى نادرشاه واقع در ضلع شمال غربى چهارراه شهدا ( نادرى سابق ) كه پس از حرم حضرت رضا عليه السلام مهمترين موضع توريستى ـ تاريخى شهر مشهد تلقى مىشود، در باغى به مساحت 14400 متر مربع ساخته شده است. مقبره شامل سكويى دوازده پله اى، محل گور، پوششى خيمه مانند بر روى قبر، سكويى مرتفع در مجاور قبر با مجسمه نادرشاه سوار بر اسب و سه تن ديگر در پى او، يك غرفه فروش كتاب و دو تالار براى موزه است.
طراح بنا مهندس سيحون بود و مجسمه ها را هنرمند فقيد ابوالحسن صديقى ساخته است. مصالح مقبره عمدةً از سنگهاى خشن و سخت گرانيت كوهسنگى مشهد است.
بعضى از قطعات سنگ بسيار بزرگ انتخاب شده تا تداعى كننده مقبره دوم ساخته خود نادرشاه باشد. پوشش مقبره كاملاً به مانند چادر عشايرى است، كه نادر در آن زاده و هم كشته شده است. پوشش ديوارهاى داخلى مقبره نيز از سنگهاى مرمر اُخرايى رنگ مراغه انتخاب شده تا قتل نادرشاه در داخل چادر را تداعى نمايد.
از موقوفات كرامند نادرى كه از تصرف وقف خارج شده بود روستاى دهشك در مجاور شهر تابران توس احيا شده و در اختيار موقوفه نادرى قرار گرفته است(53) كه احتمالاً به زودى از محل در آمد آن به بخشى از نيّات واقف بر سر قبر وى عمل خواهد شد.[1]
مجموعه باغ و موزه آرامگاه
ساختمان جدید آرامگاه نادر شاه افشار به گزارش میراث خبر در تاریخ 12 فرودین ماه سال 1342 با حضور پهلوی دوم به همت انجمن آثار ملی در باغ نادری بازگشایی شد.
نادر شاه افشار فاتح دهلی در هنگام حیات خود دستور به ساخت آرامگاهی کوچک در بالا خیابان مشهد داد. این آرامگاه کوچک در سال 1145 هجری قمری در مجاور چهارباغ شاهی و روبروی حرم امام ضا از خشت و گل ساخته شد. موزه نادری در قسمت اصلی بنای یادبود آرامگاه افشار در 2 تالار به منظور معرفی آثار تاریخی این دوره شکل گرفته است . این بنا به همت انجمن آثار ملی در سال 1342 خورشیدی توسط مهندس سیحون طراحی و ساخته شده است .
تنديس نادر شاه سوار بر اسب به همراه تني چند از سربازانش بر فراز يک حجم سنگي مرتفع توسط مجسمه ساز شهير ايراني زنده ياد استاد«ابوالحسن صديقي » ساخته شده است . تالار شماره 1 : اين تالار به انواع سلاح هاي دوره افشاريه ، تابلوهاي نقاشي از نادر و صحنه هاي جنگ ، وسايل سوار کاري مانند زين و برگ اسب از دوره افشاريه تا قاجاريه ، چند نسخه خطي از جمله تاريخ جهانگشاي نادري و دو شمشير متعلق به نادراختصاص دارد که روي يکي کلمه«السلطان نادر » حک شده و روي ديگراين بيت شعر طلاکوب شده است: شاه شاهان نادر صاحب قران هست سلطان بر سلاطين جهان اين شمشير در دشت مغان به سال 1148 هجري در روز تاجگذاري نادر از طرف ملت ايران به وي هديه شده است. تالار شماره 2: اين تالار در سال 1373 به مجموعه اضافه شد و در آن انواع سکه، ظروف و ديگر اشياي اهداي از دوره صفويه تا معاصر به نمايش در آمده است. همچنین در گوشه شمالی آرامگاه نادر آرامگاه محمد تقی خان پسیان سردار خراسان قرار دارد.
آرامگاه کمال الملک
در جوار آرامگاه عطار نیشابوری و در میان باغی در حومه شهر نیشابور واقع است و در سمت غرب آرامگاه خیام و به فاصله دو کیلومتری از آن واقع است. طراح این بنای یادبود استاد هوشنگ سیحون است.
این بنا در نقشه از دو مدول (پیمون) مربعی شکل تشکیل شده است و مستطیلی با تناسب 1 بر 2 را میسازند. اضلاع مربع در نما با یک قوس نیم دایره خود نمایی می کنند؛ حجم بنا از قوسهایی متقاطع که بر روی اقطار مربع زده شده اند پدید آمده که این فوسهای متقاطع، "تاقهای چهاربخش" را که در معماری سنتی ایران بسیار دیده شده اند را تداعی می کنند و احتمالا منبع الهام طراح نیز بوده است. طراح با بهرهگیری خلاقانه از قوس و با پیچشی که در ایده کلی آن ایجاد کرده، به نتیجهای ظاهرا متفاوت با هندسه ای پیچیده دست یافته است. این طرح مبتکرانه به مدد سازه پوستهای بتنی اجرا شده است.
در بنای یادبود کمال الملک دو نوع قوس به شرح زیر دیده می شود. شش قوس نیم دایره نما که نسبت دهانه به ارتفاع آنها 1 به 2/1 است، چهار قوس متقاطع که بر روی اقطار دیده می شوند.. لازم به ذکر است که در پایین قوسهای اصلی نما از روبرو دو قوس کوتاهتر نیز وجود دارند که در واقع تلاقی قوسهای متقاطع هستند. شاید بتوان گفت حجم کلی بنا از پوستهای سه بعدی در فضا حاصل آمده است که در یک حرکت نرم دو نوع قوس یاد شده را به هم پیوند می دهند. این قوسها و پوشش آنها در بالا، اشکال هندسی مخروطی شکلی را بوجود آوردهاند که ابتکاری هندسی بوده، اوج خلاقیت معماری را در بهرهگیری از عناصر معماری سنتی ایران در ترکیبی جدید و موزون نشان میدهد. در این بنا نیز همانند آرامگاه خیام هندسه نقشی شایان توجه دارد و پیوند عمیق این بنا را با نظام معماری ایرانی برقرار کرده است.
تزیینات استفاده شده برای آرامگاه کمال الملک کاشی معرق است که نقوش آنها بسیار هنرمندانه بر روی سطوح منحنی نما بکار گرفته شدهاند و به سمت خط تقارن قوسها این نقوش کوچک و کوچکتر میشوند. به گفته طراح، کاشی معرق، معماری کاشان یعنی محل زادگاه کمال الملک را یادآور می شود. فرم کلی بنا و تزیینات و همچنین رنگ کاشی ها، هارمونی بس عجیب با بنای مجاور یعنی آرامگاه عطار دارد، بطوریکه شاید بازدید کننده در بدو ورود به باغ و در نگاه اول آندو را دو جزء از یک بنا درک کند!
سنگ مزار کمال الملک همچون سایر سنگهای مزاری که سیحون در آرامگاه ظهیرالدوله تهران طراحی کرده است، یکپارچه از سنگ گرانیت و با بافت خشن بوده، در قسمت بالای سنگ که مرتفع و زاویه دار تراشیده شده است، نقش برجستهای از کمال الملک توسط شاگرد ایشان مرحوم استاد ابوالحسن صدیقی حجاری گردیده است
اتاقها هتل بين المللي قصر مشهد مجموعا داراي 310 اتاق مجهز به دبل و سوئيت و آپارتمان مي باشد . كه با زيباترين مبلمان و دكوراسيون داخلي تزيين شده و مجهز به
سرويسهاي بهداشتي ، يخچال ، تلويزيون ، سيستم صوتي و تصويري و ویدئوی مركزي ( ماهواره ، كافي نت شبانه روزي، سيستم تهويه مطبوع و پيشرفته ترين سيستم مخابراتي جهان ( تلفن اريكسون ) و ساير امكانات به موازات درجه هتل مي باشد .
پيشرفته ترين سيستم كامپيوتري مجهز به خط ارتباطي X.25 با كليه آژانسهاي معتبر هرستانها و كشور هاي حوزه خليج فارس مرتبط بوده و در آن واحد قادر به رزرو و ذخيره اتاق مي باشدعلاوه بر آن بصورت حضوري و تلفني ، فاكس ، تلگراف ، نامه پستي و پست الكترونيك و غيره آماده دريافت رزرو مي باشد .
سوئيتها سوئيتها ي رويال اين هتل اكثرا مشرف به حرم مطهر و گنبد بارگاه حضرت رضا ع و مناظر زيباي شهر مشهد مقدس مي باشد و با جديدترين وزيباترين مدلهاي روز تزئين شده و داراي
اتاق خواب و پذيرايي و سرويس بهداشتي و آشپزخانه مي باشد .
فروشگاهها بدين منظور در طبقه همكف هتل تعداد شش باب فروشگاه به شرح ذيل پيش بيني شده كه هم اكنون آماده ارائه خدمات مي باشند . الف فروشگاه جواهرات ب- فروشگاه فرش ج فروشگاه صنايع دستي د – فروشگاه لوزام آرايشي ( عطر و ادكلن ) ه – فروشگاه سوغات خراسان ( زعفران و نبات متبرك ) و – فروشگاه بوتيك ( البسه و پوشاك )
امكانات جانبي الف – تاكسي سرويس ، تاكسي سرويس هتل بطور شبانه روزي آماده ارائه خدمات به ميهمانان است ب – صندوق امانات : بدين منظور صندوقهاي مخصوصي در قسمت پذيرش هتل تعبيه شده كه بصورت شبانه روزي ، بطور اختصاصي ، رايگان در مدت اقامت مسافرين در اختيار اين عزيزان قرار مي گيرد . ج – خدمات ويژه : جهت رفاه حال بيشتر براي ميهمانان محترم اين بخش بوجود آمده كه سعي دارد خدمات مورد نياز كلیه مسافرين را به شرح ذيل ارائه نمايد ، پزشك كشيك ، ارائه خدمات درماني در تمام مدت شبانه روز، آبشويي ، خشكشويي ، اطوي البسه ، واكس كفش ، پخش روزنامه ، غيره دفتر پاسخگويي به مسائل شرعي ، خريد ، گردشگاهها ، زيارتگاهها ، آثار تاريخي ، مراكز توريستي، پاركينگ شبانه روزي ،قطار ، گشتهاي درون شهري ، برون شهري ، تور آبي ، مشاوره ، راهنمايي به مراكز ، ميهمانان تهيه ،ارائه سريع ملزومات مسافرين ، نگهداري از كودكان براي زماني معين ،تهيه بليط هواپيما، پارکینگ سرپوشيده هتل با مساحتي بالغ بر 2500 متر مربع داراي امكانات كارواش ، تعميرگاه، در خدمت مسافرين عزيز مي باشد
انسان از بدو تمدن تا كنون و در طول حيات ديرينه ايش هماره با عوامل نامساعد جوي در ستيز بوده است از جمله اين عوامل نامساعد بيماريها و امراض مي باشد كه سلامتي و حيات او را در معرض خطر قرار داده و باعث تلفات و مرگ و مير در كليه ادوار تاريخي گشته اند.
بشر نيز به موازات سير تكاملي عوامل محيطي و بخصوص امراض و بيماريها به مقابله با آن برخاسته و از مواد گوناگون و مختلف استفاده نموده است. گياهان اولين ماده اي بودند كه در ابتدا جهت تغذيه و سپس قسمت هايي از آن جهت مدواي بعضي از بيماريها مورد استفاده انسان قرار گرفته است. اثرات معجزه آساي گياهان در درمان بسياري از امراض از قديم الايام مورد توجه قرار بشر بوده و براي او روشن و آشكار بوده است.
روزگاري بازار حشاشين اصفهان، ري، خراسان و الموت و بعضي از نقاط جهان مراكز بزرگ جمع آوري و پخش گياهان داروئي و حتي الكل استخراج شده از گياهان و عرق بيد و امثال اين بود.
تحقيقات علمي و مطالعات دامنه دار زيادي در جهت شناخت هر چه دقيقتر و كاملتر گياهان داروئي تا كنون انجام يافته است.
گياهان خانواده پاپا وارسه (تيره خشاش) از جمله گونه هاي داروئي هستند كه از روزگاران گذشته بر روي آنها تحقيقات زيادي مي شده است.
آلكالوئيدهايي نظير مرفين، تبائين، كدئين و پاپاورين از گياهان اين تيره بدست آمده اند. مرفين به علت دارا بودن خاصيت ضد درد قوي و همچنين جلوگيري از اسهال در طب مصرف شده است. تبائين هم به علت اثرات تشنج آور استريكنين و هم به علت شباهت و نزديكي ساختمان شيميائي آن به مرفين قابل، تبديل به تركيبات زيادي از جمله كدئين و نالوكسان مي باشد. نالوكسان در درمان معتادين به هروئين مصرف مي شود و تبائين بر خلاف مرفين خاصيت اعتياد آور ندارد.
كدئين به عنوان مسكن سرفه در طب مورد استفاده داشته است و از اين روست كه بررسي گياهان اين تيره مورد توجه مجامع علمي قرار گرفته است.
گلوسيوم جزء گياهان تيره پاپاوارسه بوده و از آلكالوئيدهاي متنوع برخوردار است و براي بيوسنتز آلكالوئيداهي موجود در اين گياهان سيستم هاي آنزيمي متعددي در گياه مي باشد تحقيق در مورد آلكالوئيدها باعث شده كه اين گياهان بر اساس ماده موثره موجود در آنها تقسيم بندي شوند. نتايج متناقض و اختلاف آلكالوئيدهاي موجود در يك نوع گياه نشان دهنده اين مطلب است كه گياهان فوق كه از نظر مورفولوژي يكسان بوده و از نظر تقسيم بندي گياهي در يك طبقه قرار مي گيرند، داراي سيستمهاي آنزيمي متفاوت بوده و اختلافشان در موارد موثره موجود در آنها مي باشد.
تقسيم بندي بر اساس ژنتيك يا تعداد كروموزومهاي گياهان، تقسيم بندي بر اساس ماده موثره را تائيد مي كند چنانكه آزمايشات ژنتيكي انجام شده نتايج زير را نشان مي دهد.
1) Papaver Bracteatom N=7
2) Papaver Orien tale N=14
3) Papaver Psudo Oriental N=21
اين تحقيقات همچنان ادامه داشته و هر ساله در سمينار پاپاور كه بعد از كشف تبائين ايجاد شده نتيجه تحقيقات كشورهاي مختلف اعلام مي گردد.
بررسي منابع
تيره خشخاش Papaver Raceae
گياهاني كه در اين تيره جاي دارند، گياهاني علفي، يكساله، و بندرت درخچه اي داراي 21 جنس و 700 گونه مي باشند. اين گياهان در نواحي معتدله نميكره شمالي بندرت يافت مي شوند. كمتر در مناطق گرم و استوايي و همچنين در نيمكره جنوبي موجود مي باشند.
برگهاي اين گياه منفرد و بدون استيپول و عميق و دندانه دار و اغلب مركب از بردگيهاي باريك و فراوان مي باشند. گلها نر و ماده داراي نهنج برجسته، منفرد يا مجتمع و بصورت گرزهاي باريك و يا دو طرفه مي باشند.
فرمول اجزاء گل آن بصورت زير است: N كاسبرگ +(n+n) گلبرگ + تعداد زيادي پرچ و تخمدان چند پرچه اي ولي يك خانه.
در اين فرمول n معمولاً مساوي 2 و در برخي انواع برابر 3 مي باشد.
كاسبرگ در اين گياهان اغلب به هم پيوسته بطوريكه از اتحاد آنها كلاهكي درست مي شود كه بعداً بصورت قطعه اي جداگانه به زمين مي افتد.
جام گل آها ممكن است مركب از 2 و گاهي 3 حلقه از گلبرگهاي بزرگ باشد، زماني كه گل به حالت غنچه است گلبرگها وضع چين خورده اي دارند و پس از شگفتن كامل گل، گلبرگها صاف مي شوند. دوام آنها بسيار كم است.
نافه گل مركب از تعداد زيادي پرچم و مادگي آنها از دو يا تعداد بيشتري بره تشكيل مي شود كه در مجموع تخمداني فوقاني و يك خانه با تمكن جانبي بوجود مي آورند.
در پاره اي از گياهان نظير گلوسيومها جدار ناشي از جفت، حفره تخمدان را به دو خانه تقسيم مي كند. (2)
ميوه آن پوشينه يا خورجين مانند است. اغلب گياهان تيره خشخاش مجاري ترشحي شيرابه دارند كه از سلولهاي منفرد و يا پشت سر هم با جدار عرضي سورخدار و يا بصورت مشبك تشكيل مي يابد. اين سلولها و مجاري در پارانشيم ها مخصوصاً «در بافت آبكشي بيشتر ديده مي شوند. شيرابه هاي اين مجاري ممكن است كه به رنگ شيري و يا زرد و يا به رنگ قرمز مي باشند. (2)
موقعيت تيره خشخاش از نظر تقسيم بندي گياهي (1)
تيرة خشخاش داراي 21 جنس مختلف در جهان مي باشد كه تنها 5 نوع آن در ايران تا كنون ديده شده است:
الف: دسته اي كه تخمدان مركب از برچه هاي متعددد و ميوه پوشينه دارند:
1 – پاپارو Papaver: گياهان علفي و داراي برگهاي لوب دارو و يا بريدگيهاي عميق مي باشند. گلهاي آنها منفرد يا مجتمع بصورت دو تايي و گاهي بيشتر در انتهاي ساقه وجود دارد. ميوه آن پوشينه و گرز مانند و داراي دانه هاي زيادي است كه بعد از رسيدن ميوه از منافذ زير كلاله خارج مي شود. كلاله بصورت يك صفحه چسبيده به بالاي ميوه، ميوه به شكل يك كپسول كه بوسيله حفره هايي كه زير ديستك قرار دارند باز مي شوند.
ب – دسته اي كه ميوه خورجين مانند دارند:
1 – Romeria Med: گياهاني هستند علفي و يكساله و داراي برگهايي با بريدگيهاي ريز برنگ بنفش و قرمز تيره داراي 10 گونه مي باشد كه بيشتر در مناطق مديترانه اي مي رويند. ميوه آنها با 3 يا 4 درپوش باز مي شود كلاله 3 يا 4 شاخه انتهايي است.
2 – Ghelidonium: گياهاني علفي، گلها به رنگ زرد با مادگي مركب از 2 برچه مي باشند. دانه ها داراي يك زائده سفيد، گلها به صورت چتري، شيرابه گياه برنگ پرتقالي است. داراي 2 گونه مي باشند. يك گونه به نام Gh. Majus L. اي ماميران كه در نقاط شمال و اطراف تهران است.
3 – Glaucim Mill: گياهاني علفي، دو ساله و يا پايا، ميوه بوسيله 2 درپوش باز مي شود. كلاله دو شاخه و در دو طرف بالاي ميوه قرار دارد. برگها برنگ سبز مات و داراي بريدگيهاي عميق مي باشد. گلهاي آن به رنگ زرد و اغلب لكه هاي قرمز رنگ در قاعده گلبرگ ديده مي شود. و بندرت گلهاي برنگ قرمز نيز ديده شده است.
تخمدان از دو برچه تشيكل شده و ميوه خورجين مانندو دراز است. و توسط دو درپوش باز مي شود. اين گياهان مشتمل بر 20 گونه اند و در مناطق مديترانه بوفور يافت مي شوند. در ايران بعضي از گونه هاي آنها بنام لاله كوهي و خشخاش بحري و نام ديگر آن Horn. Poppy مي باشد. (2)
مشخصات جنس Glau Gium:
اين جنس شامل گياهاني است، يكساله، دو ساله و يا چند ساله كه برگهايشان از يك تا چند بار شاخه شده و هر يك از تقسيمات برگ معمولاً لوب دار يا دندانه دار مي باشد. گل در آنها تكي و داراي دو كاسبرگ است.
گلبرگها به تعداد 4 عدد به رنگ زرد، نارنجي و قرمز بوده و اغلب داراي يك لكه تيره در قسمت پائين گلبرگ است. پرچمها به تعداد زياد است و تخمدان باريك و كركدار يا بدون كرك است. ميوه كپسول كشيده و باريك بطول 25-10 سانتيمتر داراي يك ديواره داخلي كه دانه ها به آن چسبيده اند دانه ها به تعداد زياد و بدون زائده مي باشند. (2)
انواع گلوسيومهاي ايران:
دكتر پارسا گلوسيومهاي ايران را به سه دسته و 13 نوع تقسيم بندي نموده است: (2)
دسته اول: گلوسيومهايي كه تخمدان آنها پوشيده است:
1 – G. Gornculatum L. (Gornicu Latum Curt. Chelidonium Corniculatum L.)
2 – G. Arabicum Fresen.
3 – G. Persicum Bang (G. Lateum Var. Fimbrilligerm Trautv. Pl. e. s. G. Fimbrilligerm Boiss).
4 – G. elegams . F. etm . (G. Pamilum Boiss G Squamigern Boiss).
5 – G. Contir tuplicatum , Boiss.
6 – G. Grandiflorum, Boiss.
7 – G. Haussknechtil Fedde.
8 – G. Calcinum Boiss.
دسته دوم: گلوسيومهاي كه تخمدان آنها داراي برآمدگي مي باشد:
9 – G. Flavum Grants (Chelidonium Glaucium L. G . Luteum Scop).
10 – G. Leio Car Pum Boiss (G. Fulvum Boiss).
11 – G. Pulchrum Stapf.
12 – G. Oxylobum Boiss. Et Buhse.
دسته سوم: گلوسيومهايي كه تخمدان آنها صاف مي باشد:
13 – G. Vitellium Boiss. Et Buhse.
CLASSIS = DIGOTYLEDONES
SOU. GL. = DIALYPETALES
ORDO = RANALES
FAMILIA = PAPAVERACEAE«راستة آلاله»
GENUS = GLAUGIUM«تيرة خشخاش»
G. flavum: گياه يكساله يا پايا:
ساقه: به ارتفاع 90-20 سانتيمتر، منشعب، شاخه ها فاقد كرك يا داراي كرك بسيار كم.
برگ: ضخيم، درطوقه و پايين ساقه كركدار- دمبرگدار، داراي بريدگيهاي كم عمق شانه اي و ندانه هاي نامنظم، بالاييها ساقه آغوش با دندانه هاي بزرگ، كركدار يا فاقد كرك
گل: منفرد، انتهايي بزرگ، به رنگ زرد طلايي و كاسة سبز، كم و بيش پرزدار يا پركدار و جام به طور نامحسوس واژ تخم مرغي.
ميوه: كپسول بسيار بلند، معمولاً خميده و كماني، سطح آن داراي برجستگيهاي غده اي يا صاف.
موسم گل: اردبيهشت – تير
انتشار جغرافيايي: البرز. درة سفيد رود بين رودبار و رشت.
در جنوب: شيراز
عكس نمونه: رودبار
CLASSIS = DICOTYLEDONES
SOU. CL. = DIALYPETALES
ORDO = PARIETALES
FAMILIA = PAPAVERACEAE
GENUS = GLAUCIUM
G. oxylobum: گونه اي شقايق گياه يكساله تقريباً فاقد كرك، با 30 – 20 سانتيمتر ارتفاع،
برگ: ساقه آغوش داراي تقسيمات شانه اي، تقسيم نهايي معمولاً «بزرگتر، هر تقسيم دراز پهن، در انتها تقريباً «تيز، دندانه دار تقسيم بالايي سه قسمتي، برگهاي فوقاني تخم مرغي قلبي و داراي دندانه هاي نسبتاً تيز».
گل: قرمز روشن، كاسبرگها فاقد كرك، خرجين پوشيده از غده هاي پراكنده و نستباً كم. كلاله پهن، پيكاني و سه گوش.
موسم گل: ارديبهشت- خرداد.
انتشار جفرافيايي: البرز، تهران و اطراف، ارتفاعات رادكان، شمال: درة تالار بين گدوك و عباس آباد.
عكس نمونه: بين تهران و كرج.
CLASSIS = DICOTYLEDONES
SOU. CL. = DIALYPETALES
ORDO = PARIETALES
FAMILIA = PAPAVERACEAE
GENUS = GLAUCIUM
G. vitellinum: گونه اي شقايق «گياه دو ساله، پوشيده از كركهاي پرز مانند، نسبتاً زبر.
برگ: پاييني ها منقسم شانه اي، با تقسيمات دراز پهن، با بخشهاي سينوسي و نوك دار.
گل: به رنگ زرده اي- نسبتاً ميوه داراي پايه يا دمگل بلند، صاف و فاقد كرك.
موسم گل: ارديبهشت.
انتشار جغرافيايي: بين تهران و كرج، غرب: شكاف ديواره هاي سنگي ارتفاعات گلپايگان، اراك، خوانسار، بشخ مركزي: ارتفاعات يزد.
عكس نمونه: بين تهران و كرج.
CLASSIS = DICOTYLEDONES
SOU. CL. = DIALYPETALES
ORDO = PARIETALES
FAMILIA = PAPAVERACEAE
GENUS = GLAUCIUM
G. fimbrilligerum subsp. Ophyocarpum «گونه اي شقايق» گياه دو ساله، سبز يا سبز متمايل به آبي.
ساقه: متعدد، به ارتفاع، 100-50 سانتيمتر، بسيار منشعب، ضخيم و كم و بيش گوشتي.
برگ: بدون كرك، سبز مات يا متمايل به آبي، با تقسيمات ته شانه اي و تقريباً «چنگي يا چند بخشي شانه اي، با تقسيمات سينوسي چين خورده، دندانه دار، با دندانه هاي بزرگ كند، ساقه ايها، تخم مرغي، ساقه آغوش، با دندانه درشت نامنظم يا چند لبه، با لبه هائي در راس تيز.
گل: قرمز درخشان، بزرگ، غنچه ها تخم مرغي كشيده، بدون كرك، ميوه يا خورجين به طول 30-15 سانتيمتر، پيچ خورده بخصوص در پائين مارپيچي شده، بدون كرك، كلاله پيكاني با لبه هاي افقي.
موسم گل: ارديبهشت.
انتشار جغرافيائي: البرز: بين فيروز كوه و گدوك عباس آباد.
عكس نمونه: البرز: آينه ورزان بين گيلاوند و فيروزكوه
CLASSIS = DICOTYLEDONES
SOU. CL. = DIALYPETALES
ORDO = PARIETALES
FAMILIA = PAPAVERACEAE
GENUS = GLAUCIUM
G. fimbrilligerum«گونه اي شقايق» گياه دو ساله، سبز كم رنگ يا متمايل به زرد و يا سبز متمايل به خاكستري،
ساقه: متعدد، به ارتفاع 60-30 سانتيمتر، منشعب، ضخيم و محكم.
برگ: بدون كرك يا كمي كرك دار. بن رستها همگي طوقه اي، داراي دمبرگ بلند، با تقسيمات ته شانه اي- چنگي، تقريباً چهار گوش، ساقه ايها نسبتاً كوچك، متعدد، ساقه آغوش، تخم مرغي، با دندانه هاي كم عمق درشت و با نوك تيز.
گل: قرمز يا متمايل به زرد، غالباً فاقد لكه در قاعده، تقريباً بزرگ و غنچه ها پهن دار- تخم مرغي كشيده به طول 5/2-5/1 سانتيمتر، نوك تيز، بدون كرك يا پوشيده از كركهاي سوزني، گلبرگها بزرگ 5/2 سانتيمتر، ميوه يا خورجين باندازه 25Î5 سانتيمتر، راست يا كمي كمانه، بدون كرك، كلاله وسيع به عرض 9 ميليمتر، پيكاني، با لبه هاي افقي.
موسم گل: ارديبهشت- خرداد
انتشار جغرافيائي: البر: كلاردشت، پل زنگوله، بين كرج و گچسر، شمال شرقي: كوه سفيد بين ماران و بجنورد.
عكس نمونه: البرز: دليجائي بين فيروزكوه و گدوك عباس آباد.
خواص درماني گياهان جنس Glaucium
قسمت هوايي اين گياه گاهي در طب عوام به عنوان مخدر و خواب آور در اطفال بصورت دم كرده يا جوشانده مصرف مي شود. سابقاً از آن در رفع بيماري قند استفاده به عمل مي آمده است.
دانه اين گياه اثر ملين دارد و داراي 27% روغن قابل مصرف بوده و سابقاً از آن براي مصارف روشنايي استفاده مي شده است. (1)
از نظر طب پيشرفته مواد استخراجي از اين گياه داراي خاصيت پائين آورنده ضربان قلب بوده و ضد اختلالات عضلاني قلب مي باشد. همچنين جريان خون سرخرگ كرونر را افزايش مي دهد. اين مواد سبب تحريك رحم مي شود. ولي مدت اين اثر كوتاه مي باشد. تزريق داخل وريدي آنها به حيوان به ميزان 025/0 گرم باعث پايين آمدن فشار داخليب چشم و ايجاد ميدرياز مي شود و اين اثر آن شبيه مرفين است. همچنين داراي خاصيت ضد سرفه- اسپا سموليتيك و ضد خير بدون خاصيت تضعيف دستگاه مركزي تنفس مي باشد.
از آن در تغيير رنگ و شكل ظاهري از ميكروبها بعلت داشتن آلكالوئيدكريدين نيز استفاده مي شود. و بر اساس مطالعاتي كه در سال 1956 توسط عده اي از محققين در مورد اثرات آلكالوئيد ديگر آن بنام ايزوكريدين بر روي عضلات مخلط و فعاليت عصبي و حركتي انجام گرفت. اين نتايج بدست آمد كه بازكواترنر N- متيل ايزوكريدين در روي خرگوش و وزغ باعث كاهش مستقيم و غير مستقيم قابليت انقباض و تحريك پذيري عضلات حركتي مي شود. اين عمل مشابه عمل ET4N+ ولي بدون اثر كوراري آن مي باشد. ايزوكريدين دخالتي در عمل استيل كولين بر روي قلب و يا عضله مخطط ندارد و اثر آن بر روي قابليت تحريك پذيري قلب مختصر و يا هيچ مي باشد. (2)
آلكالوئيد ديگر آن به نام بولبوكاپنين از طريق مركزي تونوس عضلات مخطط را تغيير مي دهد. اين دارو به عنوان يك عامل مفيد نوروفيزيولوژي در مطالعات روي كاتالپسي بكار رفته است. اين دارو را از غدد ريشه اي انواع Gorydalis Cava بدست مي آوردند كه اغلب به عنوان Dutchman breeches خوانده مي شود. (2)
از مدتها پيش اين آلكالوئيد براي درمان صرع و اعصاب مورد استفاده واقع مي گرديده و به علت خاصيت ضد لرزش اين آلكالوئيد و آلكالوئيدهاي مشابه آن هنوز بطور متفرقه از آن براي اين منظور استفاده مي شود. (2)
در سال 1945، Jong تاريخچه و اعمال دارو را بررسي و نشان داد كه تجويز آن دارو به حيوانات باعث ايجاد خاصيت كاتالپسي در آن مي گردد.
هر گاه مقدار كافي از اين دارو به حيوان (گربه) تزريق مي گردد. در عرض ده دقيقه حالت ثابتي در حيوان بوجود مي آيد، كه اين حالت مدتها ادامه مي يابد. حركات ارادي حيوان از بين مي رود، و سفتي مخصوص در وي ايجاد شده و به حالت خاصي خم مي گردد، و در حالت عجيبي قرار مي گيرد. (2).
در آزمايشاتي كه بر روي خرگوش و خوكچه هندي انجام شده، تسكين و خواب آلودگي در اين حيوانات در اثر تزريق بولبوكاپنين مشاهده شده است. (2)
پس از گذشت 18 ساعت بهبودي حاصل مي شود بدون استفاده عوارض بعدي در برداشته باشد. با تزريق دوز بيشتر از اين دارو تشنجات تونيسك و كلونيك ظاهر گشته و باعث از بين رفتن حيوان مي شود.
اثر اين دارو به احتمال قوي از طريق مركزي مي باشد و در الكتروميوگرافي عضلات مخطط در مرحله سفتي به حالت طبيعي مي باشند. رزرپين و دي فن هيدرامين و بيشتر مضعف ها سيستم عصبي مركزي (CNS) كاتاتوني را تشديد كرده و بر عكس اكثر محركهاي CNS و كوكائين و آمفتامين و محريم محيطي اثر معكوس بر كاتانوني دارند. (2)
بولبوكائين از اثر آدرنالين و 5- هيدروكسي تريپتامين (تريپتوفلان) بر روي فشار خون ممانعت مي كند.
اين آلكالوئيد بر رفلكس هاي نخاعي اثر قابل توجه اي ندارد. با دوز كم اين دارو، سبب تضعيف رفلكس هاي نخاعي شده ومقدار زياد آن باعث تحريك رفلكس ها مخصوصاً رفلكس فلكسيون مي گردد. (2)
در سندرم پاركينسون و بيماري كره (Choreo) به منظور درمان لرزش مصرف مي شود. تزريق 5/3 گرم براي هر كيلوگرم وزن، از اين دارو سبب كاهش بسياري از حركات مزاحم در طول انسفالوپاتي كودكان مي شود. (2)
در كتاب فارماكولوژي دكتر گيتي، بولبوكاپنين در رده داروي ضد پاركينسون طبقه بندي شده است. به عنوان داروي ضد پاركينسون دوز آن 05/0 تا 1/0 گرم است. (2)
تركيبات شيميائي موجود در جنس Glaucium
از انواع گلوسيوم ها تركيبات مختلفي استخراج و شناسائي گرديده كه عبارتند از: الكالوئيد، گلوكزيدهاي سيانوژنيك و اسيدهاي آلي از جمله اسيد دي هيدروكسي مالئيك و اسيد فوماريك كه از انواع G-Luteum بدست آمده است. (2). همچنين داراي مواد رزيني و پكتيكي و نوعي مادة تلخ به نام گلوكوپيكرين مي باشد. (1). گزارش گرديده است كه پيگ مانهاي رنگي لكوآنتو- سيانين در گلوسيوم ها يافت نمي شود.
آلكالوئيدهاي بدست آمده از گياهان اين جنس عبارتند از: (2)
كريدين (گلوسنترين)/ Corydine
كوري توبرين/ Corytuberine
دومستي سين (اپي دي سنترين)/ Domesticine
گلوسين/ Glaucine
ايزوكريدين/ Iso Corydine
ماگنوفلورين/ Magni Florine
بربرين/ Berberine
آلفا- آلوكريپتوپين/-Allocryptopine
پروتوپين/ Protoopine
چلريترين/ Chelerythrine
كليدونين/ Chelerythrine
چيلروبين/ Cheliru bine
سنگينارين/ Sanguinarine
N- متيل لورتتانين/ N- Metrhyllaurotetanine
بولبوكاپنين/ Bulbocapnine
ديسانترين/ Dicentg rine
دهيدروديسانترين/ Dehydrodicentrine
O- متيل فلاوينانتين/ O- Methyl Flavinantine
كلريت رين/ Chelerythrine
شيمي و بيوسنتز آلكالوئيدهاي جنس گلبوسيوم:
همانگونه كه قبلاً نيز اشاره شد متابوليتهاي ثانويه موجود در گياهان جنس كلوسيون را گروه آلكالوئيدها تشكيل مي دهند و بخصوص از تحقيقاتي كه در گذشته نيز صورت گرفته است. الكالوئيدهاي موجود در گلوسيوم كورنيكو لاتوم را مي توان به سه دسته تقسيم بندي نمود كه عبارتند از: (2)
1 – آلكالوئيدهاي پروتوپين
2- آلكالوئيدهاي آپورفين
3 – الكالوئيدهاي هيدروفنانترني
1 – آلكالوئيدهاي پروتوپين: آلكالوئيدهاي اين گروه جزو ايزوكينمولينها نمي باشند ليكن از آنجائيكه از نظر بيوژنتيكي از تتراهيدروپروتوبربرين مشتق مي شوند جزو اين ايزوكينولوين ها بشماري مي آيند.
از مشخصات پروتوپين ها وجود يك حلقة 10 اتمي است كه شامل يك اتم نيتروژن نوع سوم است. و كربن 14 آن بصورت يك گروه كتوني است.
آلكالوئيد اوكروبين (+) – Ochrobrinie يك عامل هيدروكسيل و Corycavidine , Corycavmine كه هم بصورت را سميك و هم زاست گرد هستند يك گروه متيل بر روي كربن شمارة 13 دارند.
همچنين چهار آلكالوئيد 13- اكسوپرتوپين نيز مورد شناسائي قرار گرفته است.
شكل
هستة الكالوئيدهاي پروتئيني
بيوسنتز آلكالوئيدهاي پروتوپيني:
در زير بيوسنتز آلكالوئيدهاي پروتوپين كه مشتق از رتيكولين است و مادة واسط آن استيلوپين و دو تركيب II و III مي باشد آمده است. (2).
شكل
شكل
2 – آلكالوئيدهاي گروه آپورفين:
1 – آرپوفين ها و بزرگترين گروه از آلكالوئيدهاي ايزوكينولئين بعد از سيسم بنزيل ايزوكينولئين ها هستند. در اين اجسام به اتم ازت معمولاً يك گروه متيل متصل است كه باعث تبديل آن به آمين نوع سوم مي شود. اگر آمين نوع دوم باشد، آنرا نورآپورفين گويند. آلكالوئيدهاي آپورفين با ازت نوع كوارتز نيز شناخته شده اند كه به آن در گروه متيل متصل شده اند. (2)
در آپورفينها استخلاف هميشه در موقعيتهاي 1 و 2 صورت مي گيرد، و اين گروههاي استخلافي اغلب هيدوركسيل- متوكسيل و متيل دي اكسي مي باشند در موقعيت كربنهاي 9 و 10 و 11 هم اغلب استخلاف صورت گرفته ولي در موقعيتهاي 3 و 8 بندرت استخلاف انجام مي شود. همچنين روي كربن شمارة 7 بندرت يك گروه هيدروكسيل قرار مي گيرد. Steporphine تنها آپورفين شناخته شده اي مي باشد كه كربن شمارة 4 آن اكسيژنه گرديده است. (2)
گلوسين- كوري توبرين- كريدين- ايزوكرديدن و بولبوكاپنين اولين آپورفينهائي هستند كه ساختمان آنها تاييد شده است. (2)
آنها را به (-)- Norlaudanosoline (IV) , (+)- Reticuline (V) مرتبط مي سازد.
Cohen , Barton دو روش بيوسنتيك پيشنهاد نموده اند كه از طريق آنها تتراها يدورايزوكينولينهاي فنوليك مي توانند به آپورفين ها تبديل گردند و اين عمل ممكن است به دو طريق مستقيم يا غير مستقيم با تشكيل يك جسم بينابيني كه از نظر شيميائي Dienone است انجام شود.
تحقيقات انجام شده هر دو روش مستقيم و غير مستقيم بيوسنتز آپورفينها را تاييد مي كند. (2)
بيوستنز مستقيم آپورفين ها:
اين بيوسنتز مطابق شكل زير انجام مي گيرد:
شكل
بيوسنتز آپورفين ها از طريق اتصال اكسيد اتيو مستقيم رتيكولن
(Direct Oxidative coupling)
در اثر اكسيداسيون رتيكولين IV بطريق In Vitro بوسيلة معرفهائي كه سبب تشكيل راديكالهاي آزاد مي گردند. Isoboldine VI بوجود مي آيد و با بكار بردن ازت كواترنر نتيجة بهتري حاصل مي گردد.
تا كنون از مجموعة اين اركسيونها، جسمي بدست نيامده است كه نشان دهد يك اتصال مستقيم Ortho-Artho در تشيكل آپورفين ها انجام مي شود. (2)
بيوسنتر غير مستقيم آپورفين ها:
در اين طريقه ابتدا مادة اوليه در اثر اكسيداسيون بيك Dienone تبديل مي گردد. در مرحلة بعدي پيدايش تغيير وضع مولكولي در Dienone مي تواند آپورفينهاي مختلفي را بوجود آورد و يا اينكه Dineol منجر به تشكيل آپروفين ها مي گردد. (شكل 1)
Dienone , Dienol هاي دو استخلافي در كربن 4، در اثر گرفتن پروتون و تغيير وضع هاي ملكولي، عطري شده به تركيبات پايداري تبديل مي گردد. مكانيسم آن در شكل 2 نشان داده شده است. (2)
شكل 1 – بيوسنتز غير مستقيم اپورفين ها
شكل 2 – مكانيسم تغيير وضع مولكوي dienol- benzan , dienone- phenol
بولبوكاپنين- ايزوكرديدن- كريدين و –N متيل اورتتانين از جمله آلكالوئيدهاي آپورفين بدست آمده از گلوسيوم كورني كولاتوم گل نارنجي مي باشد.
بيوسنتز نمونه اي از آلكالوئيدهاي آپروفيني در جنس Glaucim
اين آلكالوئيدها در اثر اتصال اكسيداتيو و هيدروكسيله شدن نورلودانوزين بوجود مي آيد. (19)
شكل
آلكالوئيدهاي گروه هيدروفنانترن:
اولين آلكالوئيد جديد كه E. Brochmann- Hanssen توسط ترياك جدا گرديد Reticuline نام دارد. (2)
اسكلت آلكائيدهاي هيدروفنانترن
يك آلكالوئيد از اين نوع بنام O-Methy Flavinantine در گياه گلوسيوم كورني كولاتوم با گل زرد بافت شده است (2)
بيوسنتز آلكالوئيدهاي هيدورفنانترني:
در شكل صفحة بعد بيوسنتز يكي از آلكالوئيدهاي هيدروفنانترني از نظر مي گذرد. (2)
Norlaudanosoline (حاصل از تركيب تيروزين و دوپامين) هسته اصلي بيوسنتز تعداد زيادي از آلكالوئيدها از جمله مرفين شناخته شده است. نورلودانوزولين بطور نسبي متيله شده و توليد (-) Reticuline مي كند. از اتصال اكسيداتيو دي فنل در ناحيه اي كه با ستاره مشخص شده سالوتاريدين حاصل مي شود. از احياء اين دي انون توليد، دي انون سالو تارديدن مي شود كه دراي دو ايزومر مي باشد كه يكي از آنها سالوتاريدينول I ناميده مي شود كه به تبائين تبديل مي گردد. بيوسنتز 5 – متيل فلاوينانتين هم طبق شماي فوق بوده و استخلافها بعلت آنزيمهاي موجود در گياه مي باشد. (2).
توسعه بي رويه شهري بر توان و ظرفيت دولت و شهرداري ها در گسترش زير ساختها و ارائه خدمات پيشي گرفته است و جمعيت شهرنشيني كشور به سرعت در حال افزايش بوده است. اين رشد نشينان شهرنشيني, افزايش ناگهاني جمعيت و گسترش سريع كالبديش رهها از يك سو و پيش آمدن فزاينده نيلزهاي جديد در زندگي شهري از سوي ديگر, درك و احساس تعلق شهروند به شهر آن را كاهش داده است به طوري كه رشد بي رويه وناهماهنگ محيط مصنوع شهري نه تنها ارزش كالبدي شهار را دستخوش تحولات ناخواسته ويرانگر ساخته, بلكه تاثير مستقيم و غير مستقيم بر محيط و مناظر ارزشمند و امكان ادراك فضايي انسان نهاده است. اين نابساماني ها از زمان بحران هاي صنعتي شدن و مناسبات آن و سرازير شدن محصولات ناشي از آن به كشورها آغاز گرديد كه به لحاظ وجود ساختار اقتصادي, اجتماعي و فرهنگي شهرهاي ما كه سنتي بود بر تمامي روابط شهري تاثير گذاشت. توسعه هاي جديد شهري بدون توجه به هويت فرهنگي و عناصر با ارزش در مقايسي وسيع شكل پذيرفت.
در دنيايي كه دائماً در حال تحول است و تغيير و تصحيحي مي شود ذهنيت ها و طرز فكرها هستند كه بار دگرگوني اعم ازسياسي, اقتصادي و يا اجتماعي را به دوش مي كشند. از اين رو تحول فكري دركشورهاي صنعتي به صورت ميلي جمعي به آتيه نگري و شناخت و پيشرفته در همه زمينه ها بروز مي كند و زمينه ترك تدريجي بعضي آداب و رسوم و سنتها, همراه آن نوعي بازسازي و برنامه ريزي براي كل جامعه مدرن را به همراه مي آورد.
به علاوه تحولات پرشتاب اقتصادي, فرهنگي و تكنيكي جديد,/ با شروع انقلاب صنعتي, تغييرات شگرفي در كاركرد و فضاي كالبدي سنتي از جمله بازار پيد آورده است , بازاري كه ستون فقرات شهر محسوب مي شده و توسعه شهر همگان با توسعه آن بوده است .
طرح مسئله :
امروزه يكي از معضلات اصلي در شهرهاي بزرگ ايران پراكندگي فعاليتهاي وابسته, مشابه و يا همسو در سطح شهر است كه اين امر خود موجب اتلاف انرژي و زمان و بار زياد اقتصادي بر دوش مردم و تاخير و سختي در انجام مبادلات اقتصادي و تجاري است .
تمام اين معضلات برنامه ريزان امروز شهرها را بر آن داشته تا با تمركز اين فعاليتها در مجتمع ها ضمن صرفه جويي در زمان و انرژي موجب سهولت و رونق در مبادلات اقتصادي و تجاري گردند .
در پي اقدامي برنامه ريزي شده, هدفمند و منطبق بر برنامه ها و پيش بيني هاي طرح توسعه شهرستان مشهد, اراضي به وسعت 200 هكتار با دسترسي مناسب به كمربندي اطراف شهر به خدمات گمرك و ورود خروج كالاهاي بازرگاني در مقياس وسيع تخصيص يافته است . به اين ترتيب كه ضمن اين كه تبادل كالا و مواد غذايي در مقياس كلان اين محدوده امكان پذير شده است نقاط مركزي مشهد از تراكم وسايل حمل و نقل سنگين رهايي يافته و ناهنجاري هاي اجتماعي ناشي از آن از محيط هاي مسكوني حذف شده است .
به اين ترتيب مي توان روند توسعه شهر مشهد و بلوار خيام مشهد را با وجود قرارگيري مجتمع تجارت جهاني خيام در راسته اين بلوار را بررسي نمود. در اين ميان بايد به بررسي شرايط توسعه و علل توسعه شهري بلوار خيام مشهد پرداخت .
سوالات اساسي تحقيق :
1-نقش مجتمع تجاري ـ اداري سپاد در توسعه بلوار خيام مشهد چگونه است ؟
2-آيا مجتمع تجاري ـ اداري سپاد در توسعه زمينهاي اطراف بلوار خيام مشهد نقش داشته است ؟
3-آيا مجتمع تجاري ـ اداري سپاد توانسته بخشي از نيازهاي شهر مشهد را كه به گسترش تجاري ـ خدماتي و صنعتي و در چهارچوب توسعه اقتصادي ـ اجتماعي شهر مشهد است تاصيف نمايد ؟
4-نقش مكان يابي مجتمع تجاري ـ اداري سپاد در كاهش حجم ترافيك شهري چگونه است ؟
اهداف تحقيق :
5-شناخت چگونگي كيفيت هم جواري فعاليتهاي اداري و تجاري در كنار يكديگر در يك مجتمع
6-شناخت نقش مجتمع هاي تجاري ـ اداري در توسعه شهري
7-شناخت مجموع عوامل تاثيرگذار بر توسعه شهرها
8-شناخت ويژگي هاي عمده كلان شهرها
فرضيه هاي تحقيق :
1-جانمايي مجتمع تجاري ـ اداري سپاد تاثير به سزايي بر توسعه بلوار خيام مشهد داشته است .
2-جانمايي مجموعه تجاري ـ اداري سپاد باعث تشديد ترافيك منطقه مي شود.
3-ميزان سفرهاي جذبي به سپاد تاثير بر ترافيك منطقه دارد .
4-قرارگيري مجتمع تجاري ـ اداري سپاد باعث افزايش ارزش زمين در منطقه شده است .
5-مجموعه تجاري ـ اداري از عوامل ايجاد كننده فرصتهاي شغلي و كسب درآمد در منطقه شده است .
فصل دوم :
كلان شهرها :
كلان شهرها با تعريفي كه امروزه از آنها ارائه مي شود, پديده اي قرن بيستمي هستند , هر چند ممكن است برخي از شاخص هاي آنها بتواند شامل معدودي شهر در مناطق مختلف جهان در دوره هاي گذشته نيز باشد .
معمولاً كلان شهرها را با صفت پيچيدگي روابط و ساختارها معرفي مي كنند, به نظر ((گوتمن)) كلان شهر مدرن بزرگترين و در عين حال پيچيده ترين مصنوعي است كه بشر تاكنون موفق به ساخت آن شده است .
تعريف كلان شهر :
مگالو پليس نيز كه در فارسي از آن به عنوان كلان شهر ياد شده , يك واژه يوناني است و استعمال آن سابقه طولاني دارد. مگالوپليس در يونان قديم نام شهري در حوزه آركاديا بود كه نام آن در كنار شهرهاي ديگر مانند تكئا, اورخومنوس و مانتيئا آورده مي شود . اين اصلاح در دوران جديد براي اولين بار توسط جان گوتمن, جغرافيدان فرانسوي پيشنهاد شد . و عموماً شامل يك ناحيه شهري است كه از چند مادر شهر تشكيل شده باشد. بنابراين مگالوپليس يا كلان شهر مجموعه اي متشكل از چند متروپل يا مادر شهر است كه بدون انقطاع در كنار هم استقرار يافته باشند. همچنين مي توان گفت كلان شهر يا مگالوپليس عبارت از بافت زنجيره اي به هم پيوسته از حوزه هاي مادر شهري است كه شكل يابي خود را زا وجود يكگ سلسله حوزه هاي پر وسعت مادر شهري طلب مي كند. در تعريف ديگر كلان شهر به منطقه شهري گسترده تر و وسيع تري اطلاق مي شود كه داراي بيش از يك مادر شهر است . به بيان ديگر چنانچه حومه هاي يك مادر شهر و شهرك هاي اطراف آن در اثر تكامل و گسترش وسايل ارتباطي و افزايش سرعت وسايل حمل و نقل با حومه ها و شهرك هاي يك مادر شهر ديگر تركيب شده و از حاصل آنها بافت زنجيره اي حوزه هاي متروپليتن با هم اختلاط يابند, حوزه كلان شهر يا مگالوپليس را به وجود مي آيد. چنانچه اين بافت زنجيره اي مشتكل از چند مادر شهر باشد كلان شهر يا مگالوپليس ناميده مي شود كه دارا بودن حداقل جمعيت بيش از ده ميليون نفر از ملزومات آن به حساب مي آيد.
كلان شهرها به دليل نياز به راههاي ارتباطي متصل كننده و سريع السير آنها به يكديگر معمولا از نظر استقرار به صورت خطي شكل مي گيرند كه متشكل از چند مادر شهر است و زمينه را براي بسط و گسترش همه جانبه راهها در محدوده كلان شهري آماده مي كند .
علت گسترش دهنده و فزاينده اغلب كلان شهرهاي جهان حالت مشترك دارد, اغلب مادر شهرهاي واقع در كلان شهرها تحت نفوذ يك مركز بزرگتر مي باشند و يك يا چند حوزه فرعي مادر شهري در هر يك از كلان شهرها نحوه شكل گيري و كيفيت پيوستگي را تعيين مي كنند .
ديدگاههاي مختلف در ارتباط با كلان شهرها :
بررسي هاي آماري نشان مي دهد كه در قرن حاضر (قرن 21) گسترش كلان شهرها چه از نظر تعداد و چه از نظر افزايش جمعيت در كشورهاي توسعه نيافته با شدت بيشتري نسبت به كشورهاي توسعه يافته ادامه خواهد يافت .
نگرش هاي حاكم بر موضوع كلان شهرها را در دو دسته كلي مي توان گروه بندي نمود :
اول ـ ديدگاههاي ضد كلان شهري است كه خود حاصل ديدگاههاي جبرگرايي كالبدي و ضد شهري است .
دوم ـ ديدگاههاي جديدتر كه بيشتر به مزاياي كلان شهر توجه دارد و به ساماندهي كلان شهر به منظور به حداكثر رساندن منافع حاصل از شكل گيري آنها توجه دارد .
نظريات گروه اول براساس فرضياتي شكل مي گيرند كه كلان شهرها را منشا تشكيلات مي داند و به دنبال محدود كردن اندازه شهرها مي باشد . در اين نحوه نگرش , اعتقاد بر آن است كه روستا به شهر يارانه مي دهد و شهرها را موجب انفجار جمعيت مي داند در حالي كه ديدگاههاي نوين شهرها و مخصوصا كلان شهرها را فشانرآوري و رشد اقتصادي مي راند و برخلاف ديدگاههاي قديم تر, معتقد است اين شهرها هستند كه به روستاها يارانه مي رسانند. از طرفي فرضياتي جديد, شهرنشيني را كاه8نده نرخ زاد و ولد مي داند. در اين نظريات حقي به مهاجرين وار شده به شهرها با ديد ديگري نگريسته مي شود و ايشان را ماهرتر و با انگيزه تر از كساني كه مهاجرت نكرده اند مي داند .
انگاره هاي توسعه كلان شهرها :
توسعه در جهت مناطق پيرامون, ناشي از قيمت هاي ارزان تر رفين و هزينه هاي كمتر ساخت است . هزينه ساخت و ساز در رفي بايد و خالي كمتر از هزينه ساخت در محوطه هاي دست و پاگير درون شهر است . ساخت و ساز در درون شهر نياز به صرف هزينه تقريب دارايي هاي موجود و مستلزم از دست دادن دارايي هاست.
تنها هنگامي كه نوسازي , افزايش هاي زيادي را در تراكم بوجود مي آورد و يا تغيير كاربري يك قطعه زمين از مسكوني به كاربري تجاري يا صنعتي باشد از نظر اقتصادي دارايي توجيه است .
تعريف طرح مجموعه شهري :
به طور كلي طرح هاي ويژه اي كه براي كلان شهرهاي كشور (تهران, مشهد, شيراز, اصفهان و تبريز) تهيه مي شود طرح مجموعه شهري نام دارد.
اگر مفهوم مجموعه شهري را عبارت از پهنه اي از سرزمين بدانيم كه در آن تعدادي از مكان هاي سكونت اعم از شهر و روستا داراي ارتباطات كنش و واكنشي با يكديگر يا با مركز مجموعه باشند, به نحوي كه بتوان هويت فضايي مستقلي را براي آن قائل شد.
مي توان گفت كه توجه به اين موضوع با بيش از نيم قرن سابقه در تاليفات افرادي جون لوئيس مامفورد و ديگران قابل مشاهده است . از آن زمان به بعد بالاخص در كشورهاي اروپايي و آمريكا, تلاش هاي متعددي در جهخت اولا تعيين آن و ثانيا تهيه طرح هايي از اين دست انجام شده است . ليكن در ايران به نظر مي رسد كه اولين بار در اين مفهوم تحت عنوان واژه ((منطقه شهري)) در حدود 25 سال پيش در گزارش هاي شركت سيتران براي سازمان برنامه و بودجه وقت استفاده شده است .
به طور كلي مي توان گفت مجموعه شهري پهنه اي جغرافيايي است كه از همبستگي و تعامل كاركردي فعاليت و سكونت بين چندين شهر و كانون جمعيتي به وجود مي آيد. به گونه اي كه نظام يكپارچه فضاي تشكيل دهند .
اصول و اهداف پايه در برنامه ريزي فضايي كلان شهرها:
نظام اسكان بشر در قرن بيستم پديده اي به نام ((مجموعه شهري)) را تجربه كرده است . اكنون بسياري از نظريه پردازان علوم شهري پذيرفته اند كه علاوه بر روستا و شهر, مجموعه شهري نيز به يك فرم جديد از اسكان نوع بشر تبديل شده است .
اين پديده داراي تفاوت هاي عمده ساختاري و عملكردي با روستا و شهر است و به همين دليل رويكردهاي متفاوت و متناسب با شرايط خود را طلب مي كند .
شكل گيري و اثر كلان شهرها و مجموعه هاي شهري نه تنها پديده اي اجتناب ناپذير بلكه پديده اي ضروري محسوب مي شوند. چرا كه اين شهرها و مناطق با استفاده از پتانسيل هاي ذاتي و ارتباطي خو از امكان زيادي براي باز توليد و تكثير عوامل و مولفه هاي توسعه اي برخوردارند .
در اين صورت است كه كلان شهرها و مجموعه هاي شهري مي توانند عنوان موتور رشد و توسعه منطقه اي و ملي را برازنده خود نمايند . اما واقعيت موجود جوامع در حال توسعه مبين آن استك ه بسياري از كلان شهرها و مجموعه هاي شهري موجود در اين كشورها, نه تنها برازنده عنوان مذكور نيستند بلكه به شدت دچار بحران ها و مشكلات عميق و ناكارايي هاي گسترده اند .
نكته بحراني اينجاست كه كلان شهرها در فرآيند توسعه ملي و منطقه اي مي توانند به مثابه يك شمشير دوبله عمل كنند. در صورت رويكرد مثبت و تحقق شرايط مذكور, توسعه , كارايي بيشتر و ارتقاي شرايط زيست در دوران مجموعه شهري و نشست آثار توسعه اي به سطوح ديگر مي تواند آنها را به پيشتازان توسعه تبديل كند. اما در حالت عكس, كلان شهرها و مجموعه هاي شهري به موانع توسعه تبديل خواهند شد .
موانعي كه بحران زايي , بحران سازي, بعيدن منابع توسعه و ناكارايي شديد در استفاده از منابع, جزء ويژگي هاي اساسي آنها به شمار مي رود.
براساس نظر فريدمن, كلان شهرها در مجموعه هاي شهري براي غلبه بر تعارض فوق با سه چالش عمده مواجه هستند. اول ضرورت برخورداري از يك مهارچوب نهادي و سيستم مديريت شهري كارآمد. دوم رعايت ملاحظات پايداري در كليه تحولات شهري و مجموعه شهري و سوم برخورداري از يك نظام برنامه ريزي استراتژيك , فراگير و مشاركتي .
اهداف و رسالت هاي كلان برنامه ريزي فضايي ـ كالبدي براي مجموعه هاي شهري شامل :
1.عدالت فضايي, اقتصادي و اجتماعي
2.كارايي و اثربخشي اقتصادي
3.توسعه پايدار و فراگير محيطي
4.توسعه درون زاي ملي ـ منطقه اي
5.رقابت و كسب جايگاه متناسب در شبكه كلان شهري فراملي
تبصره: در مجتمع هاي مسكوني تراكم متوسط 12% از مساحت كل زمين به معابر داخلي اختصاص مي يابد.
3. حداكثر تعداد واحدهاي مسكوني در يك قطعه زمين با تراكم متوسط درح دي است كه اندازه متوسط زير بناي اخالص يك واحد مسكوني در آن قطعه از 110 مترمربع كمتر نشود. حداقل اندازه زيربناي ناخالص يك واحد مسكوني برابر 75 مترمربع تعيين مي شود.
مقررات ساختماني در منطقه مسكوني تراكم زياد :
تراكم ساختماني در قطعات مسكوني با تراكم زياد برابر 100% مساحت كل قطعه است .
تبصره: تراكم ساختماني در مجتمع هاي مسكوني با تراكم زياد برابر 150% مساحت كل قطعه است .
حداكثر سطح اشغال همكف در قطعات زمين اين منطقه برابر 50% مساحت كل قطعه زمين است .
تبصره: در مجتمع هاي مسكوني در اين مناطق 10% از مساحت كل زمين به معابر داخلي اختصاص مي دهد .
حداكثر تعداد واحد مسكوني در يك قطعه زمين در منطقه با تراكم زياد در حدي است كه اندازه متوسط زيربناي ناخالص يك ودحد مسكوني در آن قطعه از 60 مترمربع كمتر نشود. حداقل اندازه زيربناي ناخالص يك واحد مسكوني برابر 40 مترمربع تعيين مي شود.
مقررات تفكيك اراضي :
تفكيك زمين در منطقه مسكوني تراكم متوسط :
حداقل مساحت قطعه زمين مسكوني در قطعه مسكوني تراكم متوسط 500 مترمربع و حداقل عرض قطعه 15 متر مي باشد .
تفكيك زمين در منطقه مسكوني تراكم زياد :
حداقل مساحت قطعه زمين مسكوني در منطقه مسكوني تراكم زياد (نواحي اسكان گروههاي كم درآمد) 250 مترمربع و حداقل عرض قطعه 10 متر مي باشد .
تفكيك زمين در نواحي مسكوني خارج از محدوده :
در نواحي مسكوني موجود خارج از محدوده, در شمال و شرق مشهد كه گسترش افقي آنها در اراضي كشاورزي اطارف بايد محدود و متوقف شود. حداقل مساحت قطعه زمين مسكوني 100 مترمربع و حداقل عرض قطعه 8 متر است .
ضوابط طرح و اجراي ساختمانها طبق آيين نامه 2800 :
كليه عناصر باربر ساختمان بايد به نحوي مناسب به هم پيوسته باشند تا در هنگام وقوع زلزله عناصر مختلف از يكديگر جدا نشده و ساختمان به صورت يك پارچه عمل كند .
ساختمان بايد در هر دو امتداد عمود بر هم قادر به تحمل نيروهاي افقي ناشي از زلزله باشد .
براي حذف يا كاهش خسارت و خرابي ناشي از ضربه ساختمانهاي مجاور به يكديگر بايد ساختمانهايي كه داراي ارتفاع بيش از 12 متر و يا داراي بيش از 4 طبقه هستند به وسيله درز انقطاع از ساختمانهاي مجاور جدا شده باشد .
حداقل درز انقطاع در تراز هر طبقه برابر 100/1 ارتفاع آن تر از روزي تراز پايه مي باشد .
ضوابط و مقررات نماي شهري:
كليه سطوح نمايان ساختمانهاي واقع در محدوده و حريم شهرها و شهركها كه از داخل معابر قابل مشاهده است اعم از نماي اصلي يا نماهاي جانبي, ماي شهري محسوب شده لازم است با مصالح مرغوب به طرز مناسب و زيبا د هماهنگ نماسازي شود.
صدور گواهي نامه پايان كار ساختمان مشروطه به انجام نماسازي نماهاي اصلي و فرعي است .
اصول كلي ضوابط و مقررات نماي شهري ظرف يك ماه مشتركا توسط وزارتخانه هاي مسكن و شهرسازي تهيه و ابلاغ خواهد شد .
مهندسين مشاور و دارندگان پروانه اشتغال به كار مهندسي موظفند در تهه و اجرا و نظارت بر طرح هاي ساختماني نماسازي كامل كليه سطوح نمايان را رعايت كنند .
بررسي شاخص هاي توسعه :
توسعه اقتصادي سلسله عملياتي است كه به وسيله آن بتوان درآمد ملي شكوري را طي مدتي نسبتاً طولاني افزايش داد.
عواملي كه سبب توسعه اقتصادي مي شوند را مي توان به طور خلاصه به شرح زير برشمرد:
وجود منابع طبيعي و زير زميني گوناگون
وجود نيرويك ار ماهر
امكان سرمايه گذاي براي كارهاي مولد
پيشرفت مديريت در سازمانهاي عمومي و خصوصي .
استفاده از پيشرفت هاي تكنولوژي در توليد .
اجراي سياست هاي صحيح اقتصادي
بهبود وضعي فرهنگي و موسسات اجتماعي
به اين ترتيب گشايش هاي تجاري را كه طي دوره كوتاه رونقي به اقتصاد كشور مي دهد را نبايد به حساب توسعه اقتصادي گذاشت.
مي توان نتيجه گرفت كه توسعه هم واقعيتي مادي است و هم حالتي ذهني كه برحسب آن حابله از طريق تركيب فرآيندهاي اجتماعي, اقتصادي و نهادي وسايلي را براي بدست آوردن زندگي بهتر هر چه باشد توسعه در كليه جوامع بايد حداقل داراي سه هدف زير باشد :
امكان دسترسي بيشتر به كالاهاي تداوم بخش زندگي, ماند غذا, مسكن, بهداشت, وضعيت و توزيع گسترده تر اين گونه كالاها
افزايش سطح زندگي از جمله درآمدهاي ابلاتر, تامين اشتغال بيشتر, آموزش بهتر و توجه بيشتر به ارزش هاي فرهنگي و انساني يعني تمام آنچه كه نه فقط به پيشرفت مادي كمك مي كند بلكه احترام به نفس شخصي و ملي بيشتر تير ايجاد مي كند .
گسترش دامنه انتخاب اقتصادي و اجتماعي افراد ملل از طريق رهايي آنان از قبر بزرگي و وابستگي نه تنها نسبت به ساير افراد و كشورها بلكه همچنين نسبت به نيروي جهل و بدبختي بشري .
كنترل توسعه :
كنترل توسعه شامل فرايندي است كه برحس اهداف برنامه و توسعه , ضامن هدايت توسعه است . علاوه بر آن رويش كنترل توسعه با فراهم آوردن مقررات مربوط به جزئيات توسعه كه برنامه توسعه از ارائه آن ناتوان است نتايج مطلوبتري را به دست مي دهد .
سيستم كنترل توسعه در دو سطح كارايي دارد. ابتدا مسئولان, طرح اوليه و مشخصات توسعه مطلوب يك منطقه را به صورت مداركي كه برنامه توسعه ناميده مي شود ارائه مي دهند. تهيه چنين برنامه اي از وظايف قاهوني مسئولان محليك است. علاوه بر آن براساس قانون سال 1971 مقامات محلي مي توانند در حوزه خود فعاليتهاي عمراني را تحت نظارت داشته باشند و در صورت مغاير با برنامه توسعه از عملي شدن آن پيشگيري كنند.
در چنين سيستمي توسعه و كار عمراني به هر مقياسي كه باشد به كسب مجوز از مقامات مسئول محلي نياز دارد .
مقامات محلي قدرت دارند كه با ملاحظه ضعف و قوت طرح ها آنها را توصيب , رد يا به صورت مشروط قبول كنند. همچنين نوع ديگري از كسب مجوز پيش بيني شده است كه آن را مجوز خلاصه مي گويند. فلسفه مجوز خلاصه اين است كه به منظور پيشگيري از اتلاف وقت و هزينه براي تهيه طرح تفضيلي, ابتدا اهداف و چهارچوب كلي طرح هاي توسعه را افراد يا مقاطعه كاران تسليم مقامات مسئول محلي كنند و در صورتي كه با كليات آن موافقت شد اقدامات بعدي انجام مي گيرد.
كنترل توسعه روش كاملاً انعطاف پذيري است. زيرا برنامه توسعه به تنهايي هيچ چهارچوب متعهدآوري را ايجاد نكرده و دست مقامات محلي را براي هدايت توسعه باز نگذاشته است.
صنعت جهانگردي و نقش آن در توسعه شهري :
به طور كلي جهانگردي فعاليتي انساني است كه اهميت اقتصادي, سياسي و فرهنگي آن بايد مورد بررسي قرار گيبرد تا آثار مثبت و منفي آن روشن شود.
جهانگردي, توسعه اقتصادي و ايجاد فرصت هاي شغلي براي اقشار مختلف جامعه ميزبان است, چون جهانگردي و فعاليتهاي وابسته به آن في نفسه ايجاد كننده اشتغال است. اين صنعت بزرگترين صنعتي است كه در سطح جهان به اين سطح عظيم از نيروي انساني را به كار مي گيرد.
اهميت صنعت جهانگردي و نقش آن در اقتصاد برخي كشورها به گونه اي است كه عوايد حاصل از آن , برابر درآمد ناشي از شاخه هاي توليد تضمين زده مي شود. از مزاياي اين صنعت ايجاد درآمد ارزي و سير آن در تمام رشته هاي اقتصادي كشور است كه بخش هاي مختلف اقتصاد را فعال كرده و ضريب اشتغال را به شدت افزايش مي دهد .
از ديگاه اقتصادي اصلي ترين كاركرد صنعت جهانگردي كسب درآمدهاي ارززي, توزيع مجدد درآمدها, ايجاد زمينه هاي اشتغال, فروش كالاها و خدمات مورد نياز توريست ها و به ويژه صنايع دستي, توسعه حمل و نقل و رونق اقتصادي است.
توسعه صنعت جهانگردي در يك كشور موجب مي شود تمامي سيستمهاي توليدي و خدماتي مانند حمل و نقل, گمرك بانكداري, هتل داري, صنايع كشاورزي, صنايع غذايي, صنايع دستي و ... به گردش درمي آيند و درآمد ارزي كلان را به اقتصادي ملي تزريق مي كنند و در نتيجه باعث افزايش درآمد سرانه مي شود و نهايت رفاه اجتماعي را به بار خواهد آورد.
با توسعه جهانگردي, زير ساختهاي اقتصادي نيز گسترش مي يابد . ايجاد تسهيلات و خدمات عمومي , توسعه راه ها و جاده هاي مناسب با تابلوها و راهنماهاي كارآمد و موثر, وسايل حم.ل و نقل درون شهري, امكانات بهداشتي و ... همه براي توسعه جهانگردي ضروري به شمار مي روند.
بررسي نمونه تطبيقي :
مركز اداري ـ تجاري, فلورانس 1976:
آرشيتكت: JAMES STERLING
همچنان كه فلورانس به سمت غرب گسترش مي يافت. اين پروژه نيز براي قرارر دادن برخي عملكردهاي اين مركز تاريخي طراحي شده عملكردهايي مانند: يك ساختمان ايالتي جديد يك كاخ دادگستري جديد, يك هتل, سينما, ساختمان هاي اداري, تجاري و مسكوني, اتصالاتي در خيابان جديد الاحداث, ترانزيت سريع و تسهيلات راه آهن راي حفظ نمودن گردش هاي اطراف اين طرح تبديل به مجموعه اي فشرده روي پاركينگ و مراكز خدماتي شد كه به وسيله پياده روهاي پوشيده از درخت به Villa Reale قرن شانزدهم و يك ايستگاه راه آهن سريع السير جديد مرتبط مي باشد . پاركينگ چند سطحي در زير يك باغ سنگي و داراي شبكه بندي رومي است كه متصل به چهار برج اطراف ميدان شامل هتل ادارات و فروشگاههاي مختلف مي باشد و همين طوري با شبكه حمل و نقل عمومي يك پياده رو فرعي از عرض جزيره جاي كه ميدان ها, خيابان هاي مغازه دار و كلونادها شهر سنتي را فرا مي خوانند, عبور مي كند ساختمان ايالتي و دادگاه در بين ساختمان هاي عمومي ديگر كه داراي فروشگاه دفاتر اداري و آپارتمان هاي تجملي مشرف بر گردش هاي اطراف هستند مي باشد .
فصل سوم :
وضع اقتصادي اجتماعي شهر مشهد :
شناسايي كلي (جمعيت و توسعه )
شهر مشهد با حدود 2 ميليون نفر جمعيت دومين شهر ايران , مركز اداري سياسي وسيعترين استان كشور و بزرگترين شهر ايارن در سراسر شرق كشور است . ويژگي اخير, شهر مشهد را به قطب اصلي خدم رساني و جاذب جمعيت در شرق كشور تبديل كرده است .
مشهد, به دليل وجود مرقد مطهر حضرت رضا (ع) در آن يكي از مهمترين زيارتگاههاي شيعيان جها است . و به همين جهت سالانه پذيراي بيشتر از 10 ميلون زائر از سراسر ايران و ساير كشورهاي اسلامي جهان مي باشد .
مجموع عوامل فوق الذكر موجب شده است كه جمعيت شهر مشهد در فاصله سالهاي 1335 تا 1365 به طور متوسط سالانه 1/6 درصد افزايش داشته باشد . پيش بيني شده است كه حتي اگر كليه سياستها در برنامه هاي جديد دولت در خصوص كنترل رشد و توسعه شهرهاي بزگر كشور با موفقيت اجرا شود , جمعيت شهر مشهد تا سال 1359 به حدود 8/5 ميليون نفر افزايش خواهد يافت. به طوري كه در اين فاصله جمعيت شهر در تقاطع سالهاي 1380 و 1359 به ترتيب حدود 3 ميليون نفر و 8/5 ميليون نفر خواهد شد . به عبارت ديگر طي سالهاي 1370 الي 1359 نزديك به 4 ميليون نفر به جمعيت شهر مشهد اضافه خواهد شد .
براساس مطالعات مهندسين مشاور طرح و توسعه و عمران شهر مشهد اسكان اين تعداد جمعيت در محدوده فعلي شهر ميسر نيست, لذا توسعه ناپيوسته شهر مشهد , به صورت ايجاد چند شهر كوچك (50 هزار نفري) در فاصله 5 تا 20 كيلومتري و سه شهر بزرگ (500 هزار نفري) در فاصله 40 تا 60 كيلومتري, به عنوان مناسب ترين شكل توسعه عرصه اسكان جمعيت 61 ميليون نفري شهر مشهد تا سال 1359 پيش بيني شده است .
بر آن اساس گسترش شهر مشهد, در آينده, در حاشيه شمال شرقي تا جنوب شرقي و قسمتهاي غرب و جنوب خواهد بود.
وضع اقتصادي شهر مشهد :
ساختار اشتغال شهر مشهد در سال 1365 حاكي است كه 3 درصد جمعيت شاغل در كشاورزي, 35 درصد در صنعت و 62 درصد در خدمات اشتغال داشته اند . اين نسبتها در مورد شهرهاي كل كشور به ترتيب 5 درصد, 29 درصد و 67 درصد برآورده شده است . اگر چه هر دو سوي مقايسه بيانگر نقش برجسته بخش خدمات در اقتصاد شهرها مي باشد , با اين وجود, چنانچه ملاحظه مي شود نسبت شاغلان بخش صنعت در شهر مشهد بالاتر از همين نسبت درساير شهرها مي باشد.
البته شهر مشهد در مقايسه با ساير شهرهاي بزرگ كشور, در زمينه صنايع بزرگ, از اهميت قابل توجه برخوردار نيست و اين وضع, به طور عمده, حاصل گسترش صنايع نسبتا كوچك و وابسته به كشاورزي در شهر مشهد است كه بر زمينه گسترده فعاليتهاي كشاورزي در منطقه متكي مي باشد . در سال 1365 شمار شاغلان شهر مشهد 326 هزار شمارش شده است , كه در 70 هزار كارگاه و مركز توليد فعاليت داشته اند . و در همان سال ارزش افزوده سرانه ايجاد شده در استان (2/191 هزار ريال) و كل كشور (4/265 هزار ريال), در همان سال مي باشد .
در بخش كشاورزي به دليل استقرار فعاليتهاي پر بازده مانند : باغداري, مرغداري و دامداري, ارزش افزوده سرانه 155 هزار ريال (در برابر 6/133 هزار ريال در استان) و در بخش صنعت نيز, به دليل استقرار بيشتر از دو سوم و در برخي فعاليتها, تمام شاغلين صنايع بزرگ و پر بازده در حوزه نفوذ و شهر مشهد, ارزش افزوده سرانه برابر 275 هزار ريال در برابر 167 هزار در استان و 205 هزار ريال در كل كشور است .
در بخش خدمات, ويژگي و جايگاه نسبي شهر مشهد در اقتصادي ملي و منطقه اي شامل, تمركز جمعيت در حوزه نفوذ شهر, موقعيت زيارتي و سياحتي شهر در كل كشور و مركزيت آن از نظر خدمات اداري آموزشي و بهداشتي, موجب ارتقاء جايگاه خدماتي شهر در اقتصاد كشور و استان مي باشد. در سال مورد بررسي بازده سرانه اين بخش در شهر مشهد حدود 363 هزار ريال در كل استان بوده است .
با توجه به اهميت اقتصادي ـ اجتماعي شهرستان مشهد و شهر مشهد در استان خراسان و كل كشور (جدول شماره 1), لازم است توسعه هرگونه فعاليت اقتصادي, يا ايجاد تاسيسات زير بنايي بر پايه افقي گسترده تر از حوزه جغرافيايي شهر يا شهرستان مشهد, يا حتي استان خراسان مد نظر قرار گيرد . زيرا در داخل كشور تقريبا قسمت اعظم توسعه اقتصادي ـ اجتماعي .
شرق كشور در همه زمينه ها و در خارج از كشور و سطح بين المللي, كليه زمينه هاي ارتباط اقتصادي ـ اجتماعي شهرستان مشهد تحقق مي پذيرد.
شهرهايي چون نيشابور, بجنورد و سبزوار, نيز كه به ترتيب بعد ازمشهد مه8مترين مراكز اقتصادي ـ اجتماعي استان به شمار مي آيند به لحاظ اينكه در بخش شمالي استان خراسان و نزديك به شهر مشهد استقرار دارند تحت تاثير توسعه اقتصادي ـ اجتماعي شهر مشهد قرار دارند.
2-1 كاربري زمين مورد مطالعه :
2-1-2- زمينه هاي توسعه صنعتي ـ خدمات شهر مشهد :
در اين قسمت , بررسي وضع اقتصادي ـ اجتماعي مشهد و قنش آن در استان خراسان نشان داد كه اين شهر مهمترين قطب صنعتي ـ خدماتي استان به شمار ميرود به طوري كه :
50 درصد جمعيت شهري استان , 37 درصد جمعيت فعال آن 40 درصد شاغلان صنايع, 70 تا 100 درصد شاغلان صنايع بزرگ (صنايع چوب, كاغذ و شيميايي) و بيشتر از 2 كارگاههاي بزرگ استان در شهرستان مشهد استقرار دارد .
شهر مشهد به دليل وجود مرقد مطهر امام هشتم شيعيان حضرت رضا (ع) آن شهر از اهميت ملي و فراملي بسيار برخوردار است, به طوري كه سالانه بيشتر از 10 ميليون نفر زائر را از سراسر كشور و ساير كشورهاي مسلمان نشين جهان پذير است .
شهر مشهد از انواع شبكه هاي ارتباطي زميني و هوائي درجه يك با مراكز عمده اقتصادي ـ اجتماعي كشور, به ويژه تهران, كشورهاي همسايه در شرق و شمال به شرح زير برخوردار است به طوري كه اين شهر را از موقعيت ترانزيتي برجسته اي برخوردار مي سازد:
جاده آسفالته درجه يك مشهد ـ گرگان ـ تهران به طول 850 كيلومتر
جاده اسفالته درجه يك مشهد ـ سمنان ـ تهران به طول 924 كيلومتر
جاده اسفالته درجه يك مشهد ـ بيرجند ـ زاهدان به 1000 كيلومتر
شبكه راه آهن مشهد ـ سمنان ـ تهران به طول كيلومتر
شبكه هوايي فرودگاههاي مشهد ـ بيرجند
جاده هاي ارتباطي مرزي با كشورهاي افغانستان, پاكستان و شوروي
به رغم موقعيت اقتصادي اجتماعي فوق الذكر و تمركز عمده انواع فعاليتهاي اقتصادي استان, در شهر مشهد, مطالعات طرح توسعه و عمران حوزه نفوذ شهر حاكي است كه اين شهر, هم به لحاظ چگونگي توزيع انواع كاربريها و هم كمبود نسبي فضاهاي لازم تجاري خدماتي, از نارسائي هاي عمده اي برخوردار است كه توجه به آنها در جهت بهبود وضع موجود و توسعه آنها براساس روندهاي توسعه شهر از اهميت اساسي برخوردار است .
به علاوه, تحولات سالهاي اخير در اوضاع سياسي ـ اجتماعي كشورهاي آسياي ميانه و زمينه هاي گسترده همكاري ايارن با اين كشورها, در بخش هاي مختلف اقتصادي ـ اجتماعي و فرهنگي , ايجاب مي كند كه شهر مشهد به عنوان بزرگترين شهر مستقر در شمال شرق كشور و نزديكترين مركز بزررگ اقتصادي ـ اجتماعي به جمهوريهاي تازه استقلال يافته آن قسمت, از موقعيتي ترانزيتي برجسته اي برخوردرا باشد .
چنين موقعيتي ايجاب مي كند كه علاوه بر توجه همه جانبه به توسعه اقتصادي ـ اجتماعي كشور در شرق كشور, شرايط لازم براي ايفاي نقش اساسي در توسعه روابط اقتصادي و فرهنگي با جمهوريهاي همجوار در آن تامين گردد .
در اين زمينه توجه ويژه به فراهم آوردن شرايطس گسترش فعاليتهاي بازرگاني با ساير مراكز عمده اقتصادي كشور و كشورهاي همجوار شامل : ايجاد بازارهاي منطقه اي, تجهيز و توسعه شبكه هاي حمل و نقل كه به رونق بازرگاني در استان و بين استان با كشورهاي همجوار كمك مي نمايد, از اهميت برخوردار است .
2-1-3- كاربري موجود و آينده زمين در شهر مشهد :
چنانكه در بخش پيش ملاحظه شد, موقعيت اقتصادي ـ اجتماعي شهر مشهد و حوزه نفوذ آن , به عنوان مركز استان خراساتن , توامنايي هاي توسعه اقتصادي ـ اجتماعي بسياري را فرا راه آينده اين شهر قرر مي دهد . همين امر باعث شده است كه در طرح جامع شهر مشهد نيز, روند توسعه فيزيكي شهر تا سال 1359, با توجه به زمينه هاي فوق الذكر بررسي و پيش بيني شود. در آن طرح با تقسيم بندي محدوده توسعه آبي شهر به 49 ناحيه و 16 منطقه, انواع كاربريهاي خدماتي در مقياس ناحيه, منطقه شهري در شرايط موجود برآورده شده و سپس با توجه به نقش شهر مشهد و حوزه نفوذ آن در سطح استان و موقعيت فرهنگي ـ مذهبي آن در سطح بين المللي, كاربري هاي تجاري ـ خدماتي شهر در مقاطع 1375, 1380 و 1359 به شرح جدول 2-1 برآورده گردد .
جدول (2-1) سطح سرانه و مساحت كل كاربريهاي موجود و پيش بيني شده شهر مشهد .
جدول (2-1) ـ سطح سرانه و مساحت كل كاربريهاي خدماتي موجود و پيش بيني شده شهر مشهد
75- 80 80-75 95-80
ناحيه ـ محله 435 1033 1991
منطقه 385 321 761
1367
شهر 1554 1808 2188
برگرفته از طرح توسعه و عمران حوزه نفوذ شهر مشهد جلد 26
سال 1395
همانگونه كه ملاحظه مي شود, 3/38 كل جمعيت استان و 3/60 درصد جمعيت شهري استان در شهرستان مشهد سكونت دارند و از نظر اشتغال در بخش هاي عمده فعاليت, 37 درصد از جمعيت شاغل استان, 40 درصد شاغلان بخش كشاورزي و 52 درصد شاغلان بخش صنعت در شهرستان مشهد استقرار دارند.
در زمينه توليدات كشاورزي حدود 20 درصد توليدات غلات استان, 27 درصد توليد حبوبات و 45 درصد توليدات طيور استان از شهرستان مشهد حاصل مي شود. و در زمينه صنعت, نزديك به 60 درصد كل كارگاههاي صنعتي, 59 درصد كارگاههاي خدماتي و 70 درصد واحدهاي بزرگ صنعتي استان در شهرستان مشهد داير است .
مضافاً در سالهاي اخير (72-67) پنج شهرك صنعتي تا شعاع 40 كيلومتري شهر مشهد و به طور عمده در قسمت شمال شهر طراحي و احداث شده است كه عبارتند از: شهرك طوس در 18 كيلومتري مسير جاده قوچان, شهركهاي كلات 1 و كلات 2 در كيلومتر 20 جاده كلات, چرم شهر در كيلومتر 35 جاده سرخس و شهرك سنگ بست در كيلومتر 41 جاده فريمان و در جهت جنوبي شهر مشهد . تاكنون 329 واحد صنعتي متشكل از صنايع غذايي, چرم و نساجي, سلولزي, شيميايي, كاني غير فلزي و برق و الكترونيك در شهركهاي مذكور احداث شده است . اراضي اختصاص يافته به اين شهركها بالغ بر 65 هكتار است .
و بالاخره در زمينه توليدات ناخالص داخلي 58 درصد كل توليد, 68 درصد توليدات صنعتي و معدني, 21 درصد توليدات كشاورزي و 70 درصد توليدات ناخالص خدماتي استان از شهرستان مشهد حاصل مي شود.
بر آن اساس مي توان نتيجه گرفت كه شهرستان مشهد قطب پر اهميت صنعت و خدمات استان مي باشد و نزديك به دو سوم فعاليتهاي اقتصادي در بخش هاي مذكور در حوزه جغرافيايي اين شهرستان صورت مي گيرد. اين موقعيت, علاوه بر وجود زمينه هاي مساعد توليد در بشخ هاي گوناگون فعاليت اقتصادي, از شرايط مناسب ارتباطي شهر مشهد با ساير مراكز عمده اقتصادي ـ اجتماعي كشور, به ويژه شهر تهران در داخل و امكان ارتباط با كشورهاي همسايه در خارج حاصل مي شود.
بررسي جهات توسعه شهر مشهد :
با توجه به قرارگيري مجتمع سپاد در شمال شهر مشهد به بررسي جهات توسعه در شمال شهر مشهد مي پردازيم :
بررسي توسعه پيوسته در شمال :
الف ـ وضع موجود
-وجود اراضي بسيار مرغوب كشاورزي
-وجود نواحي حاشيه نشين نابسامان در خارج از محدوده قانوني و در اطرف خروجي هاي اصلي شهر
ب ـ گرايش هاي موجود توسعه
- گرايش گروههاي كم درآمد شهري به اسكان در اين ناحيه
ج ـ اهداف توسعه (طرح توسعه و عمران )
- حفظ اراضي مرغوب كشاوري
- بهبود وضعيت نواحي مسكوني موجود
- فراهم آوردن امكانات جهت اسكان گروههاي كم درآمد از طريق استفاده بهينه از ظرفيت هاي موجود اين نواحي
د ـ راه حل
ساماندهي نواحي مسكوني موجود با هدف رفع مسائل و مشكلات فعلي و ايجاد ظرفيتهاي لازم جهت پذيرش جمعيت در آينده كه از طريق راه حلهاي زير انجام پذير خواهد بود.
تخصيص اراضي حد فاصل كمربندي صدمتري, كشف رود, غرب خواجه ربيع و شرق گلشهر به فضصاي سبز حفاظتي و الصاق آن به محدوده قانوني شهر
تعيين ظرفيت جمعيتي و حدود فيزيكي مجاز توسعه مسكوني در داخل محدوده فوق
تملك اراضي داخل حدود تعيين شده توسط شهرداري
تهيه و اجراي طرح هاي نوسازي و بهسازي توسط شهرداي با همكاري آستان قدس و ساير سازمانهاي مسئول شهر
اجراي جدي مقررات محدود كنده توسعه شهري در داخل محدوده تعيين شده .
ارزيابي :
در صورت فراهم آوردن امكانات اسكان سازمان يافته9 گروههاي كم درآمد مي توان بدون نياز به كنترل شديد اراضي كشاورزي را حفاظت كرد.
مسائل و مشكلات اصلي ناحيه مشهد :
مهمترين مسائل اقتصادي, اجتماعي و فضايي ناحيه مشهد در حال حاضر علي رغم وجود امكانات و توانهاي مناسب براي توسعه وجود عدم تعادل شديد در توزيع جمعيت, فعاليت و زير ساخت ها در سطح ناحيه است .
شهر مشهد به تنهايي حدود 96 درصد جمعيت شهري و نزديك به 6/77 درصد از كل جمعيت ناجيه و حدود 90 درصد ارزش افزوده كل ناحيه را به خود اختصاص داده است و در حدود 600 هزار نفر جمعيت را به صورت اسكان غير رسمي (حاشيه نشيني) در پيرامون خود جذب كرده است . اين الگو توسعه متمركز عوارض شديدي حل نابرابري اقتصادي, اجتماعي و فشار بر منابع طبيعي آسيب هاي زيست محيطي و مشكلات كالبدي پديد آورده است كه تداوم روند آن بحران ساز خواهد بود.
طرح توسعه كلان شهر مشهد :
طرح هاي ويژه اي براي كلان شهرهاي كشور با عنوان ((طرح مجموعه شهري)) در دستور كار قرار گرفت . بر اين اساس در نواحي كلان شهري تهيه طرح هاي ناحيه و مجموعه شهري به يكديگر وابسته شده است . از اين نظر فرايند تهيه طرح مجمكوعه شهري مشهد را داراي دو مرحلهع است :
مرحله اول شامل تهيه طرح ناحيه مشهد است كه علاوه بر ارائه برنامه توسعه و عمران ناحيه, يكي از وظايف آن تعيين محدوده و چارچوب توسعه مجموعه شهري مشهد است .
مرحله دوم شامل تهيه طرح توسعه و عمران در سطح مجموعه شهري است . در حال حاضر تهيه طرح ناحيه مشهد (مرحله اول طرح مجموعه شهري) انجام شده و به تصويب شوراي برنامه ريزي استان (آذر 1382) رسيده است و اينك تهيه طرح مجموعه شهري مشهد (مرحله دوم) آغاز شده است .
مهمترين ويژگي ناحيه مشهد استقرار كلان شهر مشهد در مركز آن است كه داراي عملكردهاي ويژه در مقياس ملي, فراملي , منطقه اي و ناحيه است (مركزيت زيارتي كشور, قطب توسعه شرق كشور, دومين كلان شهركشور, مركز صنايع و خدمات برتر و ... ) شهر مشهد بيشترين سهم جمعيت و فعاليت زير ساختها و غيره در سطح ناحيه را در اختيار دارد و در عمل تمام ناجيه و منطقه را تحت تاثير شديد قرار داده است .
ناحيه مشهد به دليل موقعيت مرزي و استقرار كلان شهر مشهد در مركز آن يك ناحيه طرح ريزي معمولي نيست و به همين دليل به يك نگرش راهبردي و منطقه اي در ابعاد فراناجيه اي , كلان شهري در مجموعه شهري نياز دارد .
همراه با رشد پديده جهاني شدن, گسترش ارتباطات, اطلاعات, خدمات برتر , رسانه ها از يك طرف و نقش هاي گسترده و برتر كلان مشهد از طرف ديگر لازم است كه طرح توسعه ناحيه مشهد بر محور اغتلاي نقش كلان شهر مشهد و اثرات آن در توسعه پايدار ناحيه تدوين گردد.
به طوري كه تجارب جهاني در زمينه رشد و توسعه كلان شهرنشينان مي دهد اولاً كلان شهر از حالت شهرهاي بزرگ و مجموعه شهري به سمت شهر منطقه تجاري متمايل شده اند كه شبكه وسيعي از سكونتگاههاي شهري و روستايي و مراكز متعدد فعاليت, خدمات و فراغت و تفريح را در بر مي گيرند و ثانياً نقش فزاينده اي در شكل دادن به سازمان فضايي سرزمين و شيوه زندگي جوامع انساني ايفا مي كنند .
اين تحولات اساسي ايجاب مي كند كه روش ها برنامه ريزي و مديريت كلان شهرها و شهر منطقه ها مورد بازنگري قرار گيرد. به طور كلي مي توان رويكگردها و وظايف كلان برنامه ريزي و مديريت ئوسعه و بحران كلان شهرها رابه سه زمينه اصلي تقسيم كرد :
الف ـ نوع كاركرد: پيشتاز در توسعه ملي و منطقه اي , روابط فراملي و صنايع پيشرفته, خدمات عالي توليد و توزيع ارش افزوده در سطح منطقه
ب ـ شكل كالبدي , فضايي : توسعه نيمه متمركز, الگوي چند مركزي , گسترش منطقه اي و شبكه اي توزيع متوازن زير ساخت ها شبكه ارتباطات در زمينه ملي وفراملي .
ج ـ برنامه ريزي و مديريت: برنامه ريزي منطقه اي براساس توسعه پايدار, مديريت يكپارچه توسعه, مشاركت عمومي و خصوصي و ...
راهبرد اصلي توسعه و عمران ناحيه مشهد :
روند توسعه ناحيه مشهد طي دهه هاي اخير طبق الگوي متمركز و خطي (مادر شهر و حوزه نفوذ) انجام شده است و در نتيجه بسيتاري از نقاط بيرون از جاذبه كلان شهر مشهد امكانات و فرصت هاي توسعه خود را به نفع توسعه مادر شهر از دست داده اند .
در حال حاضر مهم ترين مسائل فضايي و اجتماعي ناحيه مشهد به عدم تعهادل شديد در توزيع جمعيت , فعاليت, زير ساخت ها , خدمات و درآمد در سطح ناحيه مربوط مي شود.
ناحيه مشهد برخلاف بسياري از نواحي ديگر كشور از توانهاي توسعه اقتصادي و اجتماعي به قدر كفايت برخوردار است , برنابراين راهبرد اصلي ودر برنامه ريزي و توسعه ناحيه عبارت است از بار توزيع عوامل توليد نيروي كار و جمعيت , اعتبارات و سرمايه گذاري ها و تكميل زير ساخت ها در سحط ناحيه و تمركززدايي از ثقل كلان شهر به عنوان مركز ناحيه .
با توجه به شرايط كنوني ناحيه مشهد و در نظر گرفتن اصول توسعه پايدار و اهداف مزادلت, راهبرد اصلي در آمايش فضايي ناحيه مشهد عبارت است از تغيير الگوي توسعه تك مركزي به الگوي تمركز غير متمركز (توسعه متوازن) در سطح ناحيه در مجموعه شهري مشهد عناصر و محورهاي اصلي تعادل بخشي به الگوي فضايي توسعه ناحيه مشهد با توجه به امكانات و محدوديت ها و در نظر گرفتن مزيت هاي نسبي در سطح ناحيه عبارت است از :
-بازنگري در بار توزيع جمعيت و ساماندهي نظام شبكه شهري و روستايي
-اعتلاي كيفيت نقش كلان شهر مشهد به عنوان مركز منطقه ناحيه و مجموعه شهري با نقش هاي ملي, فراملي
-بازنگري دربار توزيع صنايع و خامات در سطح ناحيه و مجموعه شهري
-اصلاح و تكميلا بسته ارتباطي و زير ساخت هاي توسعه در سطح ناحيه و مجموعه شهري
-تعريف تمركز خدمات زيارتي و گردشگري در مشهد و توسعه مراكز گردشگري در ساير نقاط ناحيه و مجموعه شهري
الگوي عمومي توسعه و عمران ناحيه مشهد :
مطالعات جمعيتي نشان مي دهد كه جمعيت ناحيه از 2600000 نفر و 1380 به حدود 4 ميليون نفر در سال 1400 خواهد رسيد. در همين دوره زماني جمعيت مشهد از حدود 2 ميليون تجربه حدود 340000 نفر خواهد رسيد و فعاليت و اشتغال به تبع آن افزايش خواهد يافت.
الگوي فضايي توسعه ناحيه مشهد از ميان سه الگوي قابل تصور متمركز, چند مركزي و نيمه متمركز با توجه به تجارب جهاني و شرايط ناحيه مشهد به صورت گزينه سوم تمركز غير متمركز انتخاب شده است . همچنين از نظر الگوي عملكرد و فعاليت بخش هاي اقتصادي با توجه به مزيت هاي نسبي هرك دام در ناحيه اولوليت هاي زير به ترتيب انتخاب گرديده است.
اولويت اول ـ خدمات (زيارت, گردشگري, خدمت برتر آموزشي, درماني, بازرگاني و ترانزيت)
اولويت دوم ـ صنعت (صنايع اساسي, صنايع پيشرفته و پاكت, صنايع تبديلي و صنايع خدماتي)
اولويت سوم ـ كشاورزي و دامپروري
3- چارچوب و اولويت هاي توسعه مجموعه شهري مشهد
1. حفاظت و اعتلاي كيفيت محيط زيست (ايجاد شبكه فضاي سبز, كاهش آلودگي, برنامه حفظ ايمني و مقابله با سوراخ )
2. تقويت زير ساخت ها (تكميل شبكه ارتباطي, تقويت شبكه هاي آب , گاز و انرژي , تقويت محورهاي بازرگاني)
3. ساماندهي وضع زائران و گردشگران
4. برنامه سكونتگاهها (اصلاح نظام شبكه شهري و روستايي , تقويت شهرهاي ميانه و كوچك, تقويت روستاها و روستا شهرها, ساماندهي نواحي حاشيه نشين)
5. ساماندهي صنايع و خدمات (تهيه طرح ويژه ساماندهي صنايع, تقويت زير ساخت هاي جديد توسعه صنعتي, توسعه شهركهاي صنعتي و ... )
6. ساماندهي تاسيات بزرگ شهري (فرودگاه, مواد زايد, پايانه ها , گورستان, زندان و ... )
7. سازمان مديريت مجموعه شهري ( تشكيلات سازماني , تقسيم وظايف ضوابط و نظارت )
راهبردهاي عمده توسعه در مشهد :
-هدايت الگوي متمركز توسعه كلان شهر مشهد به سمت الگوي توسعه متوازن در سطح منطقه, ناحيه و مجموعه شهري
-تعادل بخشي به نظام شبكه شهري و روستايي و كاهش نقش جمعيتي مشهد در سطح ناحيه
-ساماندهي فضايي ناحيه براساس تركيب بخش هاي اقتصادي به ترتيب اولويت: خدمات و گردشگري, صنعت و معدهن, كشاورزي با توجه به اولوويت هاي دروني هر بخش
-توسعه و تجهيز شبكه ارتباطي و زير ساخت ها در جهت ايجاد تعال فضايي و تقويت كانونهاي جديد توسعه و روابط ميان آنها
-هدايت تقسيم كار ناحيه اي براساس مزيت هاي نسبي زير ناحيه ها
-تقويت نقش مجموعه شهري مشهد به عنوان كانون و محرك توسعه در مقياس ملي و فراملي
-تقويت نقش شهر مشهد به عنوان مركز فرامنطقه اي در شمال شرق كشور
-هدايت توسعه و ترويج شيوه هاي جديد كشاورزي و دامپروري و صنايع وابسته در چناران , اسكلت , فريمان
-هدايت توسعه و استقرار صنايع جددر در محورهاي فريمان, سرخس, نيشابور
-هدايت توسعه مراكز و محورهاي گردشگاهي در نقاط مستعد مثل كلات, توس, گلمكان و ...
-تقويت شهرهاي ميانه, شهرهاي جديد و تبديل روستاهاي مستعد به شهر در سطح ناحيه و مجموعه شهري
-حفاظت و بهره برداري پايدار از منابع باارزش صليبي و ميراث فرهنگي
-ايجاد مديريت يكپارچه براي توسعه ناحيه .
ويژگي هاي زمين ساختي منطقه سپاد :
طرح سپاد در شمال شهر مشهد واقع است اين طرح از لحاظ زمين ساختي از نوع مفروظه افكنه است. در جنوب شهر مشهد يك رشته گسل فرعي موجود است در شمال شهر مشهد رشته كوه هزار مسجد واقع است و يك رشته گسل تخريبي نيز در ناحيه شمال غربي ديده مي شود.
منطقه در حد فاصل 25/36 تا 50/36 درجه عرض جغرافيايي و نيز 50/59 تا 75/59 درجه طول جغرافيايي قرار دارد .
مشخصات فني منطقه سپاد :
زمين و طرح مذكور در مساحتي برابر 1420496 مترمربع تقريبا 142 هكتار بدون ده كاريزك و به همراه آن 1468827 مترمربع تقريباً 147 هكتار در شمال شهر مشهد واقع است .
زمين مورد مطالعه داراي محدوده هاي زير مي باشد :
از شمال به مسل و اراضي مزرعه اسماعيل آباد از شرق به ده كلات نوغا از جنوب به ده كاريزك و به محور صدمتري كمربندي شمال شهر مشهد از غرب به محوطه بازار ميوه و تره بار سپاد خراسان در امتداد بلوار خيام محدود مي شود .
محدوده مورد مطالعه (سپاد) با توجه به نقشه ( ) منطقه بندي شهرداري مشهد در منطقه 2 و محله 15 طرح جامع مشهد واقع شده است .
3- بررسي وضعيت و خصوصيات مجموعه تجاري ـ اداري سپاد :
مقدمه :
در پي اقدامي برنامه ريزي شده و هدفمند, منطبق بر برنامه ها و پيش بيني هاي طرح توسعه شهرستان مشهد اراضي به وسعت 200 هكتار با دسترسي بسيار مناسب به كمربندي اطراف شهر به خدمات گمرك و ورود و خروج كالاهاي بازرگاني در مقياس بسيار وسيع تخصيص يافته اند .
براي اين مجتمع قضائي تحت عنوان مركز تجاري جهاني ـ خيام عملكرد فراشهري بسيار گسترده پيش بيني شده است و به جهت ساماندهي فعاليت هاي مورد نظر, بخشها و فضاهاي جنبي و خدماتي نيز در نظر گرفته شده اند.
مطابق ضوابط و مقررات ساختماني احداث بنا در قوانين تدوين شده جهت طرح آماده سازي اراضي مركز تجارتي ـ جهاني خيام , ساختمانها با كاربري اداري در حداكثر سطح اشغال 60% و حداكثر تراكم 300% و حداكثر 5 طبقه بر روي زمين قابل احداث مي باشند.
با بررسي مقررات و ضوابط براساس قواعد و معيارهاي طراحي فضاي شهري و با توجه به موقعيت سايت در شهر, شكل ساماندهي توده ها و نيز وضعيت بدنه هاي شهري, الگوهاي جديد جهت ساماندهي توده ها پيشنهاد مي شود.
بنابراين, براسا قواعد و معيارهاي طراحي فضاهاي شهري و به منظور سامان دهي بدنه ها در انتهاي محور شهري خيام ـ كمربندي و واقع شدن مركز تجارتي ـ جهاني خيام در انتهاي اين محور و نيز نياز اين مركز به عنوان يك فضاي شهري با عملكرد شهري و فراشهري در مقياس كلان به عناصر شاخص جهت معرفي و شناسائي در كل شهر , و انتخاب توده هاي اداري مجاور ميدان ورودي مركز تجارتي ـ جهاني خيام به عنوان مناسب ترين الترناتيو جايگيري عناصر شاخص مورد نياز اين مجموعه تجارتي ـ جهاني.
پيشنهاد مي شود :
به جهت اينكه امكان ايجاد فضاهاي باز و وسيع در مقابل توده هاي ساختماني متراكم مركز تجارتي ـ جهاني خيام وجود ندارد و نياز به متمايز كردن عناصر ساختماني به لحاظ معماري (حجم و ارتفاع) وجود دارد و با توجه به اينكه مقررات وضع شده پاسخگوئي نيازهاي بررسي شده خواهد بود, امكان احداث ساختمانهاي اداري حاشيه ميدان ورودي مركز تجارتي ـ جهاني خيام با ارتفاع بيش از حد تعيين شده توسط مقررات موجود (5 طبقه), فراهم گردد و به منظور حفظ تراكم مجاز (300%) ساختمانهاي مورد نظر با سطح اشغال محدودتر و ارتفاع بيشتر بنا شوند .
3-1- بررسي ساماندهي توده ها در امتداد محور خيام :
مطابق نقشه موقعيت شهري سايت, محور خيام, كمربنادي مانند يك آمس مهم شهري به نظر مي رسد كه در لبه هاي آن كاربري هاي اداري به صورت توده هاي عظيم و نسبتا مرتفع در كنار قسمتي محدود از كاربري هاي مسكوني شكل گرفته اند و در حقيقت نوعي تمركز از كاربري خاص (اداري) به صورت سامادهي خطي به چشم مي خورد و به عبارتي در يك تعبير ساده تر, توده ها در لبه يك محور سامان يافته اند .
محور, ابتدائي ترين وسيله ساماندهي فضاهاي شهري مي باشد و براي معنا بخشيدن به آن بايد از ابتدا و انتها و لبه هاي آن تعريف مشخصي ارائه شود .
در آكس مورد بررسي, باغ ملك آباد, به عنوان يك فضاي گسترده نقطه ابتداي محور را تشكيل مي دهد و ميدان ورودي مركز تجارتي ـ جهاني خيام كه توده هاي مورد مطالعه با كاربري اداري در لبه هاي آن قرار دارند به عنان تركيبي از توده و فضا كه توده ها بر آن غالبند نقطه انتهاي محور را تشكيل مي دهد.
بنابراين تعيين شكل و ارتفاع توده ها به عنوان عناصري كه انتهائي ترين نقطه يك آكس مهم شهري را تعريف مي كنند حائز اهميت است زيرا وضعيت بدنه ها در طول محور, سيماي آن را مشخص مي سازد.
در اين محور با تغيير كاربري هاي حاشيه از مسكوني (در مجاورت باغ ملك آباد و با ارتفاع حداكثر 3-4 طبقه) به اداري با افزايش ارتفاع روبرو هستيم و پس از آن مجموعه مرتفع آپارتمانهاي مسكوني (با حدود 12 طبقه ارتفاع) قرار گرفته اند و در انتهاي محور مجموعه اي از توده هاي اداري واقع در ميدان ورودي مركز تجارتي جهاني خيام با ارتفاع 5 طبقه پيش بيني شده اند .
به نظر مي رسد رعايت توالي افزايش توده ها و تداوم حركت ريتميك و تقريبا صعودي خط آسمان درلبه محور به نوعي نظم ختم شده است كه در انتها نياز به توده هاي مرتفع تر نسبت به عناصر مجاور ايجاد مي كند .
قرارگيري بدنه ها با ارتفاع پيش بيني شده 5 طبقه مطابق مقررات موجود در انتهاي محور حركت ريتميك خط اسمان را مخدوش مي سازد و نظم موجود در فضاي شهري را مختل ساخته و هم چنين نقطه پايان مشخص براي اين محور مهم شهري تعريف نمي شود .
با توجه بر اين اساس كه در انتهاي اين محور توده ها بر فضا غالبند و امكان تعريف يك نقطه انتها به صورت فضاي باز (مانند باغ ملك آباد در نقطه شروع محور) وجود ندارد و نيز توده ها بايد به گونه اي پيش بيني شوند كه به عنوان نقاط خاص يك اكس مهم شهري عمل كنند, نياز به قرارگيري توده هائي متفاوت نسبت به بناهاي مهم هم جوار وجود دارد.
الگوي شكل گيري طرح :
بررسي نظام دسترسي و اتصال مجموعه به شهر:
همانگونه كه پيشتر ذكر شد امتداد و محور اصلي شهري در دو جبهه شرقي و غربي زمين و اتصال اين دو محور در شمال زمين با محور شرقي غربي, ايجاد يك كمربندي در پيرامون زمين و اتصال مجموعه به بافت شهري و مركز شهر تامين نموده است . اين شبكه يكپارچه در دو نقطه با كمربندي اصلي در جبهه جنوبي زمين به وسيله دو تقاطع غير همسطه تلاقي نموده و اتصال به كمربندي را نيز به عنوان يك شبكه برون شهري برقرار مي نمايد.
استقرار ستون فقرات شهري :
استقرار بلواري به عنوان ستون فقرات مجموع علاوه بر دو راستاي طولي و عرضي زمين (به تناسب محل قرارگيري ورودي اصلي) در حالات غير متقارن نيز طرح گرديده است, در اين گزينه ستون فقرات مورد نظر نقش اتصاد دهنده و پيوند دادن كل بافت مجموعه را از يك دسترسي منطقي كه در عين حال نقش تنظيم عملكرد جمع و پخش كنندگي ترافيكي را خواهد داشت, برخوردار سازد.
3-1-3- مكان يابي عناصر مورد نياز:
پس استقرار ستون فقرات طرح عناصر مورد نياز مجموعه ( براساس برنامه ريزي كالبدي) به تفكيك واحدهاي تجاري عمده و خرده فروشي, انبارهاي عمومي و خصوصي, صنايع مجاز درون شهري, فضاي سبز, فضاهاي خدماتي مورد نياز و نيز پايانه وسائط نقليه سنگين و خدمات فني عمدتاً درورودي مجموعه مكانيابي گرديده اند.
در اين رابطه الگوهاي متعددي بررسي گرديده كه به اختصار به شرح چند نمونه خواهيم پرداخت .
الگوي مركزي: در اين الگو وجود محور ديگري عمود بر محور ستون فقرات مجموعه ايجاد مركزيتي در محل تقاطع دو محور مذكور نموده و اين دو محور در حقيقت كل بافت مجموعه را به يكديگر پيوند دادده و از انسجام لازم برخوردار خواهد نمود .
الگوي تلفيقي: گزينه هايي كه الگوي تلفيقي دارند سعي نموده اند تا خدمات گوناگون را حتي الامكان در كل مجموعه از طريق يك نظام متعادل توزيع مي نمايند.
اين گزينه ها غالبا ضمن آنكه امكان تمركز خدماتي را كمابيش فراهم مي سازند به طور نسبي از مرغوبيت بخشي از اراضي مجموعه كه به خدمات مركزي نزديك ترند نسبت به نقاط دور از خدمات تا حدود زيادي جلوگيري به عمل مي اورند.
از بين الگوهاي شكل گيري با اهتمام به تجزيه و تحليل هاي به عمل آمده الگوي مركزي به لحاظ بيشترين نقاط قوت و كمترين نقاط ضعف به منزله الگوي بهينه در قالب طرح نهايي ارائه گرديده است .
3-3- سازمان فضايي مجموعه :
سازمان فضايي طرح مورد نظر بر مباني ذيل منطبق مي باشد :
3-3-1- واحدهاي تجاري:
واحدهاي تجاري به دو دسته عمده فروشي و خرده فروشي تقسيم مي گردد, سطح و تعداد آنها به تفصيل در مبحث برنامه ريزي مورد بررسي قرار گرفته است از نظر جايگزيني واحدهاي تجاري خرده فروشي به طور عمده به صورت خطي و درامتداد محورهاي اصلي مجموعه پيش بيني گرديده اند و از نقطه نظر شهري در صورت ساخت و سازهاي منطبق بر اصول و ضوابط, سيماي مطلوبي به مجموعه خواهند بخشيد .
در جبهه پشت خرده فروشيها واحدهاي تجاري عمده فروشي واقع گرديده اند كه ضمن ارتباط با خرده فروشي به صورت مستقل نيز داراي دسترسي هايي در حد فاصل انبارهاي خصوصي مي باشند. اين امر به سهولت انبارداري كالا و دستيابي به موجودي انبارها را نيز تامين مي نمايد .
همچنين درطبقات فوقاني تجاري هايي كه در امتداد محور اصلي مجموعه قرار دارند دفاتر تجاري مربوطه پيش بيني گرديده اند. به طور كلي دراين بشخ از مجموعه, ارتباط بين مراكز عمده فروشي و نگاهداري كالا و نيز عرضه كالا به صورت خرده فروشي به راحتي برقرار بوده و از لحاظ حسي و فيزيكي مركزيتي در داخل مجموعه ايجاد شده است .
در قسمت شمالي محور اصلي دو مركز صنايع دستي به صورت متمركز پيش بيني گرديده كه در صورت ارائه الگوي مناسبي در زمينه معماري, فرضا مشابه الگوي سرها و يا تيمچه هايي كه از دير باز در ماركز سنتي و قديمي تجاري معمول بود هاست, ويژگي خاصي خواهند يافت. اين ويژگي با در نظر گرفتن امتداد شبكه مقابل اين دو مركز و عبور از ميان پارك و فضاي سبز شهري, ازمطلوبيت بيشتر برخوردار خواهد بود.
3-3-2- انبارها :
انبارها به دو دسته تقسيم گرديده اد كه بخش عمده آن به صورت انبارهاي خصوصي و باقيمانده به صورت عمومي خواهند بود.
همانگونه كه قبلا نيز ذكر گرديد انبارهاي خصوصي عموما پيرامون كاربريهاي تجاري پيش بيني گرديده تا جابجايي و نگاهداري كالا به راحتي صورت پذيرد.
انبارهاي عمومي ـ اين دسته از انبارها در قسمت شمالي زمين و در مجاورت صنايع مكانيابي گرديده اند كه ضمن دسترسي از اطراف, در ارتباط عملكردي بيشتري نيز با صنايع قرار مي گيرند.
3-3-3- صنايع:
صنايع پيش بيني شده در منتهي اليه شمالي زمين و در مجاورت شبكه اصلي كمربندي مجموعه جايگزين گرديده اند تا ضمن برقراري ارتباط متقابل با انبارهاي عمومي, از نفوذ و تردد وسائط نقليه سنگين به بخشهاي داخلي مجموعه تا حد امكان پرهيز شود. چگونگي و ضوابط استقرار صنايع مجاز در مجموعه, در بخش برنامه ريزي به تفكيك تعداد و سطوح مورد نياز مورد بررسي قرار گرفته است.
3-3-4- اداري و اداري ـ خدماتي
كاربري اداري در ورودي غربي مجموعه جايگزين گرديده و عملكرد آن عموما در مقياس شهري و اداره مجموعه و نيز بخشي از آن به شعبات و نمايندگي هاي ارگانهاي اداري و تجاري شهر مشهد اختصاص يافته است : مانند شعبات بانكها, گمركات, اداره بازرگاني و ساير ادارات و سازمانها و دفاتر مربوطه .
در بخش جنوبي قسمت اداري كاربري اداري خدماتي با عملكردي كمابيش مشابه و به صورت ذخيره در نظر گرفته شده است كه در صورت نياز به گسترش بخشهاي خدماتي كاربري اداري مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
لازم به توضيح است كه جهت ارتباط هر چه بيشتر بازار مركزي ميوه و تره بار و مجموعه مورد طراحي, قسمت ها اداري و خدماتي بازار نيز به صورت متقارن در آن سوي بلوار اصلي ورودي (امتداد بلوار خيام) واقع گرديده است.
3-3-5- تاسيسات و تجهيزات شهري :
تاسيسات و تجهيزات شهري در نقاط مختلف مجموعه به صورت پراكنده و عمدتا در اراضي شمالي و در حريم مسير اسماعيل آباد پيش بيني گرديده است .
اين مكانيابي بنا به دلايل ذيل صورت گرفته است .
اولا زمينهاي مذكور در بخشهاي نامرغوب مجموعه واقع شده اند (عوارض طبيعي پيچيده و غير اقتصادي بودن آن جهت واگذاري به ساير كاربريها)
ثانيا نياز به سطوح وسيعي از اراضي جهت احداث تاسيسات زير بنايي از جمله تصفيه خانه و حوضچه هاي مربوطه و نيز توجه به جهت وزش باد از ديگر دلايل انتخاب اين اراضي مي باشند.
موارد فوق عمدتا در مورد تاسيسات زير بنايي مجموعه مد نظر بوده و ساير تجهيزات شهري از جمله آتش نشاني در مكاني پيش بيني گرديده است كه در مراحل اوليه ساخت مورد بهره برداري قرار گيرد و براي بازار ميوه و تره بار نيز با كوتاهترين دسترسي ممكن قابل استفاده باشد.
سردخانه نيز از وضعيتي مشابه آتش نشاني برخوردار است و در اولويت اول ساخت قرار گرفته تا هم پاسخگوي نياز مجموعه و هم بازار مركزي ميوه و تره بار باشند.
علاوه بر اين, در بخش شرقي مجموعه زميني به صورت ذخيره جهت گسترش و نياز آتي مجموعه در نظر گرفته شده است كه در بخش اراضي ذخيره بدان خواهيم پرداخت .
3-3-6 خدمات فني و دروازه اي:
بنابر آنچه قبلا در برنامه ريري كالبدي ذكر شد خدمات دروازه اي شامل گهباني و انتظامات و تسهيلاتي براي اقامت كوتاه مدت و مهمانسرا است . اين مجموعه در مجاورت خدمات فني كه شامل تعميرگاههاي مجهز جهت وسائط نقليه سنگين و سبك و پمپ بنزين, باسكول و ترمينال نوبت دهي كاميونها مي باشد, قرار گرفته است . خدمات نگهباني و انتظامات در هرسه ورودي مجموعه پيش بيني شده و خدمات فني فوق الذكر در ورودي جنوبي استقرار يافته است تا ضمن ارتباط عملكردي مناسب با خدمات دروازه اي جنوبي مجموعه بتوان آن را با توجه ترافيك سنگين و الودگي محيطي از كل مجموعه نيز جدا كرد . در فضاي سبز قسمت شرقي زمين نيزيك پايانه وسائط نقليه سنگين به مساحت تقريبي در هكتار پيش بيني گرديده است .
همچنين سطوح وسيعتي از اراضي جهت گسترش آتي مجموعه و نياز بشتر به خدمات عمومي در امتداد بلوار ورودي شرقي و حد فاصل شبكه جنو بي طرح و كمربندي شهر به صورت ذخيره درنظر گرفته شده است .
توضيح اينكه خدمات جنبي مورد نياز روزمره به صورت غير متمركز و پراكنده در داخل مجموعه و عمدتا در امتداد بلوار اصلي و در مجاورت ساير كاربريها استقرار يافته اند و يك مهمانسراي مجهز نيز در اراضي بخش اداري مجموعه مكانيابي شده است .
3-3-7- خدمات فرهنگي مذهبي و ورزشي :
زمين ورزشي پيش بيني شده در مجموعه در مقايس ناحيه و يا حتي فراتر از آن نيز قابل استفاده مي باشد كه هدف از ايجاد آن علاوه بر تامين امكانات رفاهي جخعيت شاغل و ساكن درمجموعه مي باشد, به جگونه اي ايجاد جاذبه جهت استفاده و آشنايي بيشتر مردم ساير مناطق شهري با امكانات مجموعه و در نهايت هر چه بيشتر فعال شدن آن نيز مي باشد .
در مجاورت اولين ميدان از ميادين سه گانه مجموعه يك مركز فرهنگي مذهبي نيز با اهداف فوق الذكر نيز بررسي و پيش بيني گرديده است .
3-3-8- در مجاورت بلوار اصلي يك مركز درماني مجهز پيش بيني گرديده كه از اطراف نيز داراي دسترسي مي باشد .
مكنيابي آن به جهت سهولت دسترسي در موارد اورژانس و حوادث ناشي از تصادفات و سوانح در اينگونه مجموعه ها در اين نقطه توجيه پذير مي باشد .
مساحت و درصد كاربريهاي مختلف به تفكيك.
توسعه اوليه و ذخيره در اراضي فتح آباد مشهد .
3-3- بررسي مركز تجارتي ـ جهاني خيام به عنوان يك فضاي شهري:
استقرار كاربريهاي اصلي در امر تعادل كالا و خدمات تبعي آن در يك مجتمع قضائي مركز تجارتي جهاني خيام را به يك مجموعه با عملكرد شهري و فراشهري در مقياس كلان تبيل ساخته است .
بنابراين مركز تجارتي جهاني خيان به عنوان يك فضاي شهري و به مثابه يكي از اركان اصلي ساخت كالبدي شهر داراي مفهوم عمومي و اجتماعي است .
چنين مجتمع فضائي گسترده اي نياز به عناصر و آلمانها مشخص و قابل تفكيك از ساير عناصر شهري جهت معرفي مجموعه دارد. بنابراين اين عناصر شاخص علاوه بر بهبود سيماي شهري, جهت شناسائي اين مجموعه شهري توسط عموم نيز مناسب است.
امكان ايجاد چنين شاخص هائي در فضاي شهري, به صورت ايجاد فضاهاي باز وسيع با توده ها با معماري خاص وجود دارد در مركز تجارتي جهاني خيام به جهت تراكم توده ها و فقدان فضاهاي گسترده از طريق شاخص كردن توده ها نسبت به وضع كلي موجود يا پيش بيني شده براي كل مجتمع مي توان اين منظور را تامين نمود.
بنابراين بكارگيري توده هائي با معماري خاص به لحاظ (شكل و ارتفاع) و متفاوت با وضعيت كلي موجود در كل مجتمع موجب ايجاد المان هاي شاخص جهت معرفي مركز تجارتي جهاني خيام خواهد شد كه به لحاظ موقعيت شهري و عملكرد گسترده فراشهري اين مركز بسيار مناسب به نظر مي رسد.
3-5- بررسي ميدان ورودي مجتمع تجارتي ـ جهاني خيام به عنوان يك فضاي شهري :
بررسي وضعيت ميدان ورودي مركز تجارتي ـ جهاني خيام به عنوان يكي از عناصر اساسي فضاي شهري و اجزاي اصلي در ساختار كل شهر و نيز فضاي سازمان يافته و واجد نظم به صورت كالبدي باري فعاليت انساني كه براساس قواعد معين استوار است در تعيين وضعيت توده ها بسيار مناسب است .
اين قواعد عبارتند از : ارتباط ميان شكل بدنه هاي محصور كننده يكدست يا متنوع بودن بدنه ها و ابعاد مطلق بدنه ها نسبت به طول و پهناي فضاي در ميانه گرفته شده .
تاثير متقابل و رابطه توده ها با هم, فضاي ميدان را مي سازد و تا وضعيت توده هاي ساختماني محصور كننده فضا مشخص نشود اختصاص سطح دو بعدي به ميدان بي معني است.
در يك ميدان آنچه به عنوان گشايش فضائي مطرح مي شود. نوعي توقف و ايست از نظر بصري و حتي فيزيكي به همراه دارد بنابراين در ميدان همه بدنه هاي محصور كننده واجد اهميت هستند زيرا تا زماني كه اين لبه ها توسط ناظر درك نشود عملا مفهوم ميدان مصداق پيدا نخواهد كرد.
مطابق نقشه, شبكه هاي دسترسي منتهي به ميدان با عرضي حدود 45-35 متر پيش بيني شده اند و با توجه به اصل محصور بودن فضا يعني تناسب ارتفاع توده ها در رابطه با فضاي محصور شده تعيين ارتفاع مناسب براي اين توده ها فاكتور لازم مناسبي به نظر مي رسد.
علاوه بر اين ميدان, در محل ورودي مركز تجارتي ـ جهاني خيام گونه اي معرفي اوليه از كل مجتمع براي ناظر محسوب ميشود مراجعين براي دسترسي به هر قسمت از سايت نيازمند به عبور از ميدان هستند. در حقيقت اين ميدان ورودي مانند مفصل مهم در كل مركز تجارتي ـ جهاني خيام عمل مي كند و توده هاي جاي گرفته در لبه آن كه فضاي ميدان را تعريف مي كند به عنوان المانهائي براي معرفي مجموعه عمل خواهند كرد.
بنابراين وضعيت كالبدي اين توده ها, به لحاظ معماري (حجم توده و ارتفاع) حائز اهميت است و لازم است . مناسب ترين الگوها جهت ساماندهي توده ها در محل ميدان ورودي مركز تجارتي ـ جهاني خيام انتخاب شوند.
3-4- طرح پيشنهادي جهت مجموعه اداري مركز تجارت جهاني خيام :
كليات طرح شامل پاركينگها, مجموعه خدماتي و مجموعه اداري مي باشد .
در اين طرح, طبقات زير زمين از بنا حذف شده اند و كاربري هاي منظور شده براي آن در طبقات جاي گرفته اند.
پاركينگها كه سطح بسيار وسيعي را شامل مي شوند در طبقات ( حداكثر تعداد طبقات مجاز) قرار گرفته و تنها قسمتي از سطح اشغال كل بناها را در بر گرفته اند.
و تنها تاسيسات زير بنايي در قسمتي از يك طبقه زير زمين قرار مي گيرند.
قسمت ديگر از سطح توده ساختماني به فضاهاي خدماتي مورد نياز مجموعه اختصاص يافته و ارتفاع در نظر گرفته شده براي آن نيز برابر پاركينگ ها است.
دفاتر اداري در مساحتي محدود كه نسبت به ديد اصلي چرخيده است قرار گرفته و ارتفاع گرفته اند.
بخش چهارم تحليل و نتيجه گيري
با بررسي هاي انجام شده در مقياس شهر و محدوده مورد مطالعه در بخش شناخت مي توان خصوصيات متفاوت پروژه را در مقياس هاي گوناگون مورد ارزيابي قرار دارد كه از آن جمله مي توان به خصوصيات ساختاري ، عملكردي ، كالبدي ، ترافيكي جمعيتي اقتصادي ، اجتماعي و تعليمي اشاره داشت كه هر يك نتايجي قابل دستيابي به همراه دارند .
نخست – خصوصيات تاريخي :
باتوجه به اينكه كال چهل بازه ومحدوده پيرامون آن درخارج از بافت تاريخي وسنتي شهر مشهد واقع شده است و تنها تاثيرات عوامل و عناصر تاريخي از جمله خيابانها و مناطق خاص همانند وكيل آباد در پيرامون محدوده طراحي مشاهده مي شود، لذا توجه به نقش آنها به عنوان خاطره و ذهنيات ساكنين و مسافران شهر مشهد و لزوم ارتباط پروژه با آنها ضروري به نظر مي رسد .رودخانه گلستان و آب عبوري از كال چهل بازه به عنوان يك عنصر ثابت در طول محور و بعنوان يك عنصر يادماني مي تواند به شكل گيري عناصر و عوامل پيرامون خود كمك شاياني بنمايد . از اين جهت توجه به عنصر آب براي زنده كردن فعاليت ها و خاطرات مردم در محور خطي چهل بازه حائز اهميت مي باشد .
اتصال محور چهل بازه با محور وكيل آباد و در نهايت با منطقه ييلاقي وكيل آباد با توجه به اينكه هر دو در طول زمان شكل گيري شهر مشهد به عنوان يك نقطه قابل اتكاء قلمداد شده اند . مي تواند نقطه اتصال محكمي جهت تاثير پذيري از موقعيت ويژه آنها باشد .
مركز شهر و محل كار و دور ماندن از خدمات و تجهيزات موجود در مراكز شهري مي باشد .
اين مبحث از اين جهت بررسي شد كه متذكر شويم كال چهل بازه با توجه به مقياس و موقعيت بسيار نامناسب خوددر شهرو در بافت جديد و انواع پتانسيلهاي موجود قابليت ايفاي چنين نقشي را در بافت جديد شهر دارا مي باشد و مي تواند با تبديل شدن به شالوده شهري در بخش توسعه يافته و پيش بيني اتصال مستقيم آن با محور بالا خيابان به عنوان راستاي تجاري و شالوده اصلي بافت قديمي تر شهر استخوان بندي و ستون فقراتي محكم و فعال را براي شهر به تصوير بكشد كه هم باعث خوانائي شهر شود و هم گسترش كالبدي شهر را تحت تاثير مستقيم خود در آورده و با جهت دار كردن و هدفمند كردن طرحهاي تفضيلي و آماده سازي با انسجام كالبدي و عملكردي شهر در بخشهاي جديد بيانجامد با چنين ديدي نسبت به پروژه موارد زير مورد توجه قرار مي گيرند .
1- بلامانع بودن و حتي لزوم قرارگيري كاربرهاي اصلي و عمده شهري در طول پروژه .
2- ايجاد و توجه به ميدانها و فضاهاي باز در مقياس شهر با كاربردهاي مختلف (فرهنگي ، اجتماعي ، مذهبي و ....)
3- توجه به سيماي اين مكز و شاخص شدن آن به لحاظ مباحث بصري
4- حركت در جهت هماهنگي و مكمل شدن اين هسته با هسته مركزي شهر براي تقويت آن در طول زمان – مثل توجه كردن به توريسم و زائر و برطرف كردن نيازهاي خدماتي و فرهنگي و فراغتي آنها در اين بخش .
5- توجه به ايجاد كاربريهاي خدماتي ، تجاري مقياس شهر براي مرتفع كردن نيازهاي بخش جديد شهر .
6- ايجاد دسترسهاي و مستقيم به هسته قديمي شهر
7-توجه به عملكرد مفصلي اين پروژه در كل شهر ومطرح كردن آن بعنوان ابتدا يا انتهاي حركت شريانهائي كه در طول شهر حركت مي كنند و يا تداركات لازم براي تغيير جهت اين محورها در جهت هويت بخشيدن به آنها به لحاظ بصري و عملكردي .
با توجه به مطالعات انجام شده در مقياس شهر توجه به نكات زير ضروري است .
توجه به مهمترين محور شرقي غربي شهر (بالا خيابان ) بعنوان بخشي از شالوده شهر مشهد و خارج كردن آن از بن بست فعلي در محدوده ميدان فردوسي و باغ امام رضا .
توجه به تاكيدات طرح جامع مبني بر در نظر گرفتن مركز تجاري خدماتي در مقياسي شهري و فراشهري براي حوزه هاي شمال غربي شهر .
توجه به جايگزين كردن كامل محور بالا خيابان بعنوان ستون اصلي فقرات شهر با توجه به ارزشهاي آ، به جاي محور وكيل آباد و بكارگيري تدابيري در جهت امتداد آن تا بخشهاي جديد الاحداث شهر در غرب و پروژه براي ايجاد ستون فقرات محكمي درشهركه پويايي و خوانائي شهر را بدنبال داشته باشد .
توجه به لزوم ارتباط سريع و راحت عموم با وسايل نقليه شخصي و انواع وسائط نقليه عمومي از محدوده طرح تا مركز شهر .
در گام بعدي جهت رسيدن به ساختاري منسجم تر و پوياتر در محدوده مورد مطالعه مي توان نكات ذيل را مورد توجه قرار داد :
توجه به نقش ساختاري محورهاي شكل گرفته در محدوده مورد مطالعه در جهت ارتباط فضاهاي محدوده طرح با آنها به لحاظ محكم تر كردن ساختار منطقه پيرامون طرح و ارتباط آنها با شهر (آزادشهر ، دانشجو ، فلاحي )
توجه به نقش بلوار وكيل آباد با توجه به نقش ساختاري ويژه اي كه در منطقه و شهر ايفا مي كند و تلاش در جهت متصل كردن محور كال چهل بازه با اين محور قديمي .
ارتباط خدمات وعناصر شاخص شكل گرفته درمحدوده مورد مطالعه با عناصر پيشنهادي طرح كه مي توانند در جهت پيوستگي محدوده طرح با بافت پيرامون نقش قابل توجهي داشته باشد .
توجه به نقش ساختاري كه محور كال چهل بازه بعنوان يك مفصل ميان محلات و مناطق حوزه پيرامون كال ايفا خواهد كرد و مكاني براي اتصال آنها به يكديگر به حساب خواهد آمد .
در نظر گرفتن نقش فضاهاي باز و فضاهاي سبز در تركيب با ساخت و سازهاي پيشنهادي طرح به عنوان عناصر تشكيل دهنده ساختاري طرح و رابطه آنها با بافت شكل گرفته پيرامون .
توجه به محل قرار گيري عناصر شاخص و كاربريهاي عمده در طرح پيشنهادي بطوريكه باعث بر هم خوردن ساختار عناصر شكل در وضع موجود منطقه نشوند .
در نظر گرفتن تاكيد شريانهايي كه در طرح جامع مشهد ، پيشنهاد شده اند و در آينده برساختار محدوده مورد مطالعه تاثير بسزايي مي گذارند .
مشخص كردن حوزه هاي مختلف پروژه از جمله حوزه هاي محله اي ، ناحيه اي ، براي برقراري ارتباطي منطقي و داراي سلسله مراتب با بافت پيرامون كال به عنوان عضوي از ساختار منطقه .
سوم – خصوصيات عملكردي (كاربري )
مي توان عموم مباحث مطرح شده در بخش كاربري ها را به چهاردسته كلي تقسيم نمود .
الف- ارزيابي كاربريهاي عمده :
ارزيابي كاربريهاي مهم و عمده وضع موجود محدوده و حوزه هاي پيرامون كه مي تواند از طرفي كمبودها و قابليتها و از طرف ديگر عدم نياز به ايجاد برخي كاربريهاي جديد را خاطر نشان سازد .
1- توجه به انتقال كاربريهاي ناساگار با تاثير گذاري نامطلوب در محيط مانند زندان ،بخشهاي نظامي و ... به خارج از محدوده مورد نظر .
2- توجه به جاذبه هاي توريستي تفريحي منطقه مثل نمايشگاه پارك بحر آباد و بكار بردن كاربري هاي همخوان و مكمل براي تقويت نقش توريستي محور كال چهل بازه و نزديك تر شدن به اهداف كلي مورد نظر .
3- توجه به محور تجاري بلوار آزادگان بعنوان مرتبط كننده بافت مركزي شهر با محدوده كال چهل بازه به عنوان يك مفصل شهري
4- توجه به همسايگي مناطق مسكوني با محدوده كال و بكار بردن كاربريهاي سازگار با آنها در محدوده مورد نظر .
5- توجه به رابطه كاربريهاي وضع موجود با كاربريهاي پيشنهاد در طرح به لحاظ رسيدن به كاركردي بهينه و مطلوب در كل منطقه و شهر .
6- توجه به مالكيت زمينها و ساخت و سازهاي انجام شده در محدوده كال و تلاش در جهت هماهنگي احداث كاربريهاي اراضي با مالكيتهاي موجود .
ب- ارزيابي سطح و سطوح كاربريها :
در ابتدا لازم به ذكر است سطوح پيشنهادي ما براي كاربري ها با توجه به سطوح پيشنهادي كاربري ها در سال 1350 در محدوده طرح و همچنين پيش نهادهاي طرح جامع 95-70 در مورد سطوح وسرانه در محدوده مورد مطالعه مي باشد .
1- افزايش سطح فضاهاي سبز و فضاهاي شهري با توجه به كمبود سرانه اين گونه كاربريها و مقياس هاي گوناگون ( شهر، منطقه ، ناحيه ...) و با توجه به فرصت ايجاد شده است .
2- ايجاد فضاهاي تجاري در مقياسهاي گوناگون در محدوده طرح با توجه به كمبود سطح تجاري مناطق و نواحي و از طرفي پايين بودن سرانه تجاري شهر مشهد درحال حاضر .
3- كم كردن سطح و سطوح مسكوني موجود در طرح تفضيلي محدوده با توجه به تعريف جديد ارائه شده براي محدوده طرح و افزايش تراكم و رجوع بلند مرتبه سازي براي جبران تراكم پيش بيني شده .
4- افزايش سطح و سطوح خدمات شهري با توجه به موقعيت توريستي منطقه و لزوم افزايش خدمات در جهت جوابگويي به مقياس هاي مختلف محدوده پيرامون .
ج- ارزيابي نوع كاربريها :
باتوجه به بررسي هاي انجام شده در زمينه انواع كاربريهاي شكل گرفته در محدوده مورد مطالعه مي توان دريافت كه عمده ترين كاربري موجود به كاربري مسكوني تعلق دارد و بقيه كاربريها بصورت پراكنده در داخل بافت شكل گرفته اند و در عين حال با كمبود و نارسايي مواجهند . لذا با توجه به قابليت محور چهل بازه ( به عنوان يك محور شهري ) جهت استقرار كاربريهاي متنوع با مقياس هاي گوناگون مي توان به برخي از اساسي ترين آنها اشاره داشت :
كاربري تجاري كاربري اداري
كاربري فرهنگي كاربري ورزشي
كاربري پذيرايي و جهانگردي كاربري خدمات شهري
كاربري تفريحي و گذران اوقات فراغت كاربري مسكوني ومختلط
د- ارزيابي مقياس كاركردي كاربريها :
با توجه به اينكه كاربري هاي شكل گرفته در محدوده مورد نظر جهت جوابگويي به نيازهاي متفاوتي مي باشند و داراي مقياس هاي گوناگوني هستند ، لذا بايستي سعي گردد تا ايجاد كاربريهاي جديد در جهت سازگاري و همخواني با كاربري هاي وضع موجود به لحاظ مقياس و ميزان جوابگويي آنها باشد . بطوريكه هيچكدام باعث نفي و يا ضعيف شدن ديگري نگردد. اين موضوع در محل قرار گيري ، نوع دسترسي ، اندازه ، و تاثير بسزايي دارد .
چهارم – خصوصيات كالبدي
در نظر گرفتن سياست طرح جامع در رابطه با افزايش تراكم و الگوي آپارتماني در منطقه .
وجود بافت درشت دانه در منطقه باعث بالا رفتن كيفيت كالبدي منطقه مي شود كه با افزايش سرمايه گذاري همراه مي باشد .
استفاده از زمينهاي باير بعنوان يك پتانسيل موجود در منطقه در جهت رفع نياز به فضاهاي سبز ، خدمات و انبوه سازي .
رعايت سلسله مراتب سازمان فضايي شامل ساخت و سازها و فضاهاي باز در محدوده طراحي .
شكل گيري هرچه سريعتر معابري كه باعث انسجام كالبدي بافت منطقه مي شود . ( 75 متري و ....)
بدليل عدم پيوستگي فضاهاي سبز در بافت موجود منطقه ايجاد فضاهاي سبز پيوسته اي كه بافت موجود را اشغال ، ارتفاع ، جهت ، ... جهت رسيدن به يك نماي مطلوب و بطور كلي كنترل تراكم هاي ساختماني و مسكوني را رابطه با سيما و منظر عمومي .
توجه به ديد و منظر مطلوب در محلها اتصال معابر پياده و سواره با ساخت و سازهاي بدنه كال و رعايت مسائلي همچون عقب نشيني ، نبش ، ديواره و ... توجه به سلسله مراتب ارتفاعي محدوده كال .
هماهنگي ميان اجزاء و عناصر اساسي كالبدي مجموعه با يكديگر ارتباط ميان شهر و مجموعه مورد نظر به لحاظ پيوستگي كالبدي .
پنجم – خصوصيات ترافيكي
با نگاهي به بررسي هاي انجام شده در مورد وضعيت كلي دسترسي شبكه موجود و طرح جامع و در نظر گرفتن اهداف كلي پروژه نكات زير به نظر مي آيد .
1- تكميل شبكه ارتباطي وضع موجود منطقه و توجه خاص به بلوار معلم ( 38 متري آزادشهر ) با توجه به بررسي ها و نقش حياتي آن در منطقه در ارتباط با بافت مركزي شهر و تصحيح سلسله مراتب شبكه راهها...
2- اصلاح مسير راهها به منظور بهبود و وضعيت شبكه راهها با توجه به نقش جديد منطقه و نقشچهل بازه بعنوان مركز جديدي براي شهر .
3- توجه به منشعب شدن شبكه راههاي توسعه آتي از اين منطقه و رسيدن شبكه راههاي بخش قديمي شهر به منطقه و تعريف مناسب اتصال اين شبكه ها به يكديگر در محدوده مورد مطالعه .
4- توجه به برقراري اتصال مستقيم دو بخش شمالي و جنوبي بلوار وكيل آباد و در نيتجه اتصال مستقيم بخشهاي توسعه آتي به جنوب بلوار وكيل آباد با در نظر گرفتن و امتداد يك يا چند شريان موجود با توجه به شرايط طرح .
5-توجه بايجاد دسترسي هاي كمكي به كاربريهاي مطرح شده در طرح و مخصوصا كاربريهاي كه نياز به دسترسي سواره مستقيم دارند و جلوگيري از ترافيك در خيابان اصلي .
6- توجه به مجزا كردن وظيفه راهها و مشخص كردن نقشهاي ترافيكي و اجتماعي مسيرهاي سواره .
7- توجه به شكل گيري مسيرهاي پياده كه از محدوده پيرامون وارد محدوده طرح مي شود . و درجهت پيوستگي محلات دو سوي محدوده نقش قابل توجهي را ايفا مي كنند . و توجه به تداخل كمتر آنها با محورهاي سواره و پر رفت و آمد .
8- توجه به نقش اجتماعي بلوار وكيل آباد بعنوان پتانسيلي در منطقه و جذب اين پتانسيل براي شكل دادن به موجود در طرح به كمك شريانها و فضاهايي كه ارتباط محكمي ميان ايندو برقرار سازد .
9- توجه به مراجعات شهري و فراشهري از طرثيق بلوار كمربندي 75 متري و ارائه تمهيداتي براي وارد نشدن بار ترافيكي اين مسير بطور بي واسطه بداخل محدود طرح و مغشوش كردن كاربريهاي اطراف وضعيت ترافيكي موجود در آن .
10- جداسازي كامل راه هاي عبوري و محلي در منطقه و ارائه تمهيداتي براي اجراي صحيح سلسله مراتب دسترسي به محلات منازل و جلوگيري از مشكلات ايجاد شده در زمينه تداخل ترافيك عبوري و محلي .
11- توجه به طراحي منطقي انتهاي راههاي منتهي به محدوده كال چهل بازه در هنگام برخورد با راهها ، كاربريها و موانع مختلف در كل طرح .
12- بطور كلي توجه به پيشنهادات و پيش بيني ها و ضوابط تقاطع ها در طرحهاي مصوب در نظر گرفته شود مگر در موارد خاص كه با توجه به اهداف طرح و ايجاد شرايطي تازه تغييراتي در پيشنهادات طرح جامع داده شود .
13- توجه به بلوار 75 متري و تقاطع هاي پيشنهادي مصوب در طرح جديد سازمان ترافيك و هماهنگ كردن آنها با توجه به وضعيت پرتردد طرح .
14- تعريف مشخص تقاطع هاي شريانهاي شاخص كه در طول شهر حركت كردند و در محدوده ي طرح با يكديگر تلاقي مي كنند .
15- توجه به بلوار 75 متري و 35 متري بعنوان خيابانهاي محدوده كننده طرح در قسمتهاي شمالي و جنوبي محدوده مورد نظر .
16- با توجه به عدم شكل گيري نامناسب فضاي پاركينگ در محدوده مورد مطالعه ايجاد هر گونه فضاي خدماتي ، تفريحي و توريستي و ... در محدوده طرح نياز جدي به فضاي پاركينگ دارد و در عين حال اغتشاش شريانهاي عبوري را با احداث پاركينگهاي مورد نياز ، باعث نشويم .
17- پاركينگ ها مي توانند به گونه هاي متفاوت اعم از روباز ، طبقاتي و ...بسته به نياز طرح در نظر گرفته شوند .
18- ارتباط پاركينگهاي در نظر گرفته شده در كنار شريانهاي اصلي بايستي با سلسله مراتب لازم صورت گيرد .
ششم - خصوصيات جمعيتي
نقصان جمعيتي در محدوده مورد مطالعه و تفاوت فاحش آن با پيش بيني هاي طرح جامع از مسائلي بودكه راجع به آن بحث شد و نيز از نكاتي است كه كاملا با پروژه در ارتباط خواهد بود و دلايل اين امر ، تاثير گذاري و نقش تعيين كننده اي است كه در بسياري از اولويت هاي طرح ايفا مي كند .
نكته اي كه مشخص است دلايل نقصان جمعيت در منطقه مورد مطالعه خارج از دلايل و عوامل ياد شده در رابطه با توزيع ناهمگون جمعيت در شهر نيست اما آنچه از اين عوامل در رابطه مستقيم با طرح ساماندهي كال چهل بازه مي باشد و توجه و برنامه ريزي را نسبت به آنها طلب مي كند عموما عوامل كالبدي و عملكردي آن مي باشد و از اين جمله مي توان به كمبود تاسيسات و تجهيزات شهري ، خدمات عمومي ، دسترسيي نامناسب ، وجود كاربريهاي ناسازگاري با محيط نوع الگوي متداول سكونت در منطقه وجود اراضي باير ساخته شده و كيفيت نامناسب فضا اشاره داشت .
توجه به عوامل فوق و پيشنهادات طراحي مناسب در رابطه با اين عوامل از نكاتي است كه براي افزايش جمعيت در اين منطقه كاملا ضروري مي باشد .
ارائه پيش بيني تجهيزات و خدمات شهري .
اتصال منطقي منطقه با شهر با طراحي دسترسي هاي مناسب با استفاده از وسايل نقليه عمومي .
انتقال كاربريهاي ناسازگار با محيط پيرامون به خارج از محدوده .
تغيير در نوع الگوي متداول سكونت در منطقه با توجه به سياست گذاري هاي دولت و تاكيد وزير مسكن و شهر سازي در رابطه با گسترش در ارتفاع و افزايش تراكم با توجه به موقعيت مناسب و برخورداري از پتانسيل هاي لازمه براي بلند مرتبه سازي در منطقه و بخصوص محدوده طرح .
بالا بردن كيفيت فضا با توجه به طراحي مناسب در رابطه با سيماي شهري منطقه .
استفاده مناسب وپيشنهاد كاربري هاي متناسب با هويت طرح در زمينهاي محدوده طرح .
توجه به جمعيت منطقه در دورنماي آن تا سال 1395 و افزايش سطوح كاربري خدمات منطقه و ناحيه با توجه به پيش بيني هاي آن درطرح تفصيلي
توجه به جمعيت شهر تا سال 1395 و در نظر گرفتن كاربريهاي مقياس شهري در پروژه با توجه به هويتي كه در دورنماي طرح براي آن متصوريم .
هشتم – خصوصيات اجتماعي
با طبقه بندي و تجزيه و تحليل مطالعات جامعه شناختي محدوده و هماهنگي با دست آوردهاي مطالعات گروههاي ديگر (شهرسازي ، اقتصاد و...) مي توان گفت .
جامعه ساكن خصوصا در بافت اطراف كال جامعه اي در حال تغيير و شكل گيري است كه ضريب ماندگاري اندكي دارد . در فضاهاي شهري به مانند بستر كالبدي روابط اجتماعي وجود ندارد و آنچه هم كه در طرح پيش بيني شده است ، هنوز تجهيز وآماده بهره برداري نيست .
ساكنان از انسجام كافي برخوردار نيست به عبارتي ديگر نارسايي هاي ساخت و عملكرد نظام در پديده مورد مطالعه آشكار است . بنابراين با هدف سامان دهي شرايط موجود و ندارد و آنچه هم كه در طرح پيش بيني شده است ، هنوز تجهيز و اماده بهره برداري نيست .
ساكنان از انسجام كافي برخوردار نيست به عبارتي ديگر نارسايي هاي ساخت و عملكرد نظام در پديده مورد مطالعه آشكار است .بنابراين با هدف سازمان دهي شرايط موجود و تدارك اقدامات آتي مي توان توصيه هاي زير را براي منطقه لحاظ و در طرح ارائه داد .
الف : توليد فضاهاي شهري مناسب براي برقراري روابط شهروندي و ايجاد احساس تعلق در شهروندان نسبت به محيط زيستي خود احداث فضاهائي مثل مجموععه هاي فرهنگي ، مذهبي و مجموعه هاي ورزشي با امكانات مناسب براي استفاده بانوان و آقايان فضاي سبز و بوستان ها در مقياسهاي مختلف به همراه فضاي امن براي بازي كودكان فضاهاي بهداشتي و درماني لازم ، فضاهاي خدمات شهري ، توسعه و گسترش فضاهاي آموزشي و احداث مجموعه هاي تجاري و خدماتي .
ب: اقدامات بهسازي و امن سازي محيط شهري مانند :
اصلاح شبكه حمل و نقل عمومي گسترش ان در كليه مناطق ، به همراه تكميل آسفالت و روسازي كليه گذرها تامين روشنايي مناسب ، كنترل و هدايت چشم اندازهاي شهري .
ج: توليد فضاهاي باز شهري همراه با عملكرد مناسب براي گذران اوقات فراغت و. برقراري روابط شهروندي ، مانند ميدانها ، محورهاي تجهيزات شده پياده و ...
الگوي رفتاري مردم شهر مشهد در رابطه با استفاده از فضاهاي گذران اوقات فراغت شهري
استفاده مردم شهر مشهد از فضاهاي گذران اوقات فراغت شهري بسته به محل زندگي و مناطق شهر متفاوت مي باشد بطور كلي فضاهاي گذران اوقات رفاغت مشهد كه در مقياس شهر عملكرد دارند از قرار زير مي باشند .
كوهسنگي ، پارك ملت بلوار وكيل آباد ، پارك وكيل آباد ، بند گلستان ييلاقات جنوب غربي مشهد ، بلوار فرودگاه سالن هاي سينما .
در رابطه با استفاده از فضاهاي نامبرده مي توان ساكنين شهر را به دو دسته زير تقسيم نمود :
اول ساكنين شرق و شمال شهر دوم ساكنين بخش غربي شهر كه در هر دو مورد ساكنين اين مناطق براي گذران اوقات فراغت روزانه خود و عموما براي ورزش و خريد و قدم زدن به مراكز موجود در مقياس مناطق ، نواحي ومحلات مراجعه مي نمايند . اما در رابطه با گذران اوقات فراغت آخر هفته و ايام تعطيل موضوع متفاوت مي باشد ، بدين معني كه در ايام فوق الذكره افراد عموما براي تفريح پيك نيك و غيره به فضاهاي گذران اوقات فراغت موجود در مقياس شهر مراجعه مي كنند كه در اين ميان تفاوتي در الگوي رفتاري ساكنين غربي و شرقي مشهد مشاهده مي شود . ساكنين شرقي شهر بدلايل متفاوتي كه از جمله تراكم فضاهاي مورد بحث در غرب و جنوب و همچنين سرويس دهي وسائط حمل و نقل عمومي مثل اتوبوس باي چنين فضاهايي از طرفي گرايش به دور شدن از محل زندگي و روزمرگي در تعطيلات آخر هفته و يا فرصت هاي ايچنيني هميشه مراجعه با هجوم طبقه كم در آمد ساكن در شرق شهر به تفرجگاههاي موجود در غرب و بخشهايي مياني شهر مي باشد .
در حاليكه اولا با توجه به تفاوت سطح فرهنگي و اجتماعي و در آمدي ساكنين غرب با شرق و عدم تمايل به مراودات اجتماعي از سوي طبقه مرفه با طبقه مذكور بالعكس ثانيا بهره مند بودن عموم ساكنين غربي شهر از وسيله نقليه شخصي ، رغبتي براي استفاد از فضاهاي مورد اشاره موجود در غرب شهر در نزد ساكنين غربي نمي باشد و عموما ييلاقات خارج شهر را براي گذران اوقات فراغت خود انتخابي مي نمايند .
پارك وكيل آباد و مجموعه تفريحي اطراف اآن از جمله نقاطي است كه در روزهاي تعطيل شاهد هجوم گسترده ساكنين شرقي شهر مي باشد كه پوشش وسائل نقليه عمومي مثل اتوبوس نقش بسزايي در اين امر دارند . فضاي سبز تجهيز شده فراغتي توريستي كال چها بازه نيز با توجه به تاكيد و برقراري ارتباط راحت و شاخص آن با بافت تاريخي شهر از اين قاعده مستنثي نخواهد بود از اين جهت قرارگيري فضاهاي سبزي كه براي استفاده پيك نيك و كمپينگ در نظر گرفته مي شود ، نظر به استفاده زائرين بايد براي جلوگيري از اغتشاش در فضاي شهري و از بين نرفتن استقلال آرامش و آسايش ساكنين منطقه در بخش هاي مشخص محدود شود .كه مي تواند در بخش هاي غربي كال و در اتصال با پارك وكيل آباد و مجموعه هاي تفريحي آن در منتهي اليه بخش شرقي كال با توجه به وجود جاده سنتو و استفاده زوار در نظر گرفته شود .
با بررسي الگوي رفتاري ساكنين منطقه رابطه با استفاده از پاركها به نكات زير دست مي يابيم .
1- ايجاد امنيت در مسير سبز چهل بازه با ايجاد مراكز شباه روزي در مسير و يا اشراف ساختمانهاي مسكوني و عمومي بستر .
2- كم شدن فاصله ساكنين تا پارك با اجراي طرح ساماندهي در طول منطقه
3- پايين آمدن قيمت خدمات در صورت توجه به تجمع و تراكم آنها در طول طرح .
4- پاسخگويي به علاقه و نياز مردم در رابطه با مراجعه به پاركهاي بزرگ با ايجاد چنين محوري در شهر مشهد .
5- افزايش دفعات مراجعه به پارك در ساكنين منطقه با ايجاد طرح ساماندهي
6- مهيا كردن وسايل نقليه عمومي و تفريحي در طول مسير و مطقه براي مراجعه ساكنين .
7- ايجاد فضاهاي متنوع براي قدم زدن ، دويدن ، ورزش ، درس خواند ، فضاهاي جمعي ، فضاي بازي بچه ها و تفريح .
8- با نگاهي به اين جدول در مي يابيم رغبت شهروندان براي استفاده از چنين پاركهايي بزرگ با افزايش سن كم مي شود . از سوي ديگر ديگر تمايل مصاحبه شوندگان بر استفاده از فضاهايي مانند سينما ، تئاتر ، كتابخانه ، رستوران و غيره با كاهش سن افزايش مي يابد .
بنابراين توجه به ايجاد چنين فضاهايي با توجه با استقبال استفاده كنندگان لازم به نظر مي آيد .
9- توجه به زيبايي محيط ، ايجاد فضاي سبز و تاسيسات رفاهي – تفريحي نيز لازم به نظر مي آيد .
10- ايجاد پاركهايي كوچك با مقياس پاپيين تر و در ارتباط بيشتر با بافت مسكوني براي استفاده افراد مسن تر .
بخش پنجم – ارانه راه حل و طرح
فصل اول – الگوها و تجارب ساماندهي
در اين مبحث با توجه به طرح فرضيات ارائه شده به بررسي تجاربي در اين زمينه در ايران و جهان پرداخته ايم كه در ان نوع برخورد با لبه هاي شهري مثل رودخانه و مسيلها و يا گسترده هاي باز در ابعاد فرم و سيما و عملكرد مورد توجه بوده است .
نخست – بررسي تجارب ايران
1- ساماندهي رودخانه (اهواز ) :
ساماندهي رودخانه كارون – رودخانه كارون با عبور از شمال جنوب شهر اهواز اين شهر را به دو قسمت شرقي و غربي تقسيم كرده است ساماندهي كارون ، طراحي شهري و زيباسازي و طراحي سواحل و اراضي بازيافتي آن يك اقدام زير بنائي هدفهاي طرح به طور كلي در چهار زمينه شكل مي گيرند .
خيابانهاي ساحلي – فضاي سبز ساحلي – لبه آب – اراضي بازيافتي هدفهاي پيش بيني شده در طرح ساماندهي كارون – حفاظت شهر و محدوده از خطر سيل و حل معضلات رودخانه مثل مسائل هيدروليكي – رسوبگذاري – آلودگي و غيره .
دسترسي و استفاده بيشتر از رودخانه در امتداد سواحل آن
احياء اراضي از عرض رودخانه
ايجاد خيابانهاي ساحلي و حل مسائل ترافيكي
احداث فضاي سبز ساحلي ، زيباسازي و سيماي انساني بخشيدن به لبه آب
استقرار كاربريهاي متنوع شهري با معماري مناسب و هماهنگ در امتداد خيابانهاي ساحلي جهت پيوند هرچه بيشتر با شهر ورود . ( تصاوير 131و132).
ساماندهي كريدور اكولوژيك كارون – رودخانه كارون و ساماندهي آن از جهت اهميت موضوع مورد توجه مراكز دانشگاهي نيز بوده است از اين رو اين موضوع در پايان نامه اي تحت عنوان ساماندهي گريدور اكولوژيك كارون بررسي شده است در اين راستا محتوي تلاش طراح در اين پروژه مبني بر مطرح كردن اهميت محيط اكولوژيك در كابرد شهري به عنوان فضائي شهري ، اهميت مفهوم پاركها و فضاي سبز را تشريح كرده و. به لحاظ ارتباط بنيادي اين فضاها با عنصر آب فضاي اكولوژي رودخانه هايي را كادر سطح شهري جريان دارند ، مورد توجه قرار داده و به طراحي بخشي از مركز شهر اهواز پرداخته است تا به عنوان الگوي براي طراحي شهرهائي كه ويژگيهاي به مثابه آنچه در اهواز ديده مي شوند دارند ودر انها رودها ، مسيلها و .... موجود است و لبه هائي در محدوده شهر به وجود مي آورند كه خصوصيات خاصي را داراست مورد توجه قرار گيرند .
ساماندهي مسيل ها ( تهران ) :
ساماندهي مسيل هاي تهران در قالب استفاده صحيح از اين فضاي باز شهري به همراه پيش بيني ايجاد ايمني براي شهروندان تهراني از اقدامات اساسي شهرداري تهران در سالهاي اخير محسوب مي شود زيرا ضمن پيش بيني تمهيدات فني در جهت هدايت سيلابهاي دوره اي در مسير مسيل ها ، از اين فضاهاي باز كه در محورهاي شمالي جنوبي شهر به وجود آمده اند با پيشنهاد تحقق پاركهاي خطي كه حول محور مسيل ها شكل مي گرند به نحو احسن استفاده شده در احداث فضاهاي قابل بهره وري شهروندان براي گذران اوقات فراغت بهره جسته مي شود . زيرا متاسفانه در موارد مشخص اين محورهاي طبيعي و زيبا كه مي توانستند به نحو جالب و جذابي به صورت پاركها و گردشگاههاي عمومي مورد استفاده قرار گيرند به صور گوناگون مخدوش شده به ساختمانهاي تجاري و يا جاده هاي ميان شهري مبدل گشته اند . سازمان پاركها و فضاي سبز با هدف ايجاد فضاهاي قابل استفاده عموم و محلهاي گذران اوقات فراغت كه در كالبد مسيل هاي موجود تهران منطبق گشته و بتواند در القاء كيفي زندگي شهري سهم بسزايي داشته باشد ، مبادرت به طرح ساماندهي مسيلهاي تهران بوده است كه در ذيل دو نمونه آن ديده مي شود
مسيل وسك :
تفكر اصلي طراحي فضاي سبز در چهارچوب يك پارك خطي با توجه به سه رده بندي عملكردي فرا منطقه اي شهري – منطقه اي و محله اي صورت پذيرفته است . اين تفكر با در نظر گرفتن دو عامل مرتبط شده است . عامل كالبدي طرح و عامل عملكردي فعاليتها .
احداث باغ ، پارك خطي فضاهاي سبز متنوع كاربريهاي انتفاعي ، بدنه هايي با عملكردهاي گوناكون و ... از جمله فضاهاي متنوع مسيل وسك مي باشد .
مسيل اوين – دركه :
ساماندهي اين مسيل نيز نمونه بارزي از ايجاد مناظر شهري متنوع با ايجاد كاربريهاي تفريحي – فرهنگي خدماتي در طول مسير خود مي باشد . در اين مسيل با توجه به اختلاف سطح زياد ميان خيابان و خط القعر ( محل عبور آب ) توجه به نوع تراس بندي و استفاده بهينه از شيب طبيعي و همچنين توجه به نقش آب در طول مسير هرچند به ميزان كم و نيز سرپوشيده نمودن كانال آب در صورت لزوم ، قابل توجه مي باشد .
شهستان تهران :
اين پروژه كه در آزمون فرضيه بخش شناخت مورد بررسي قرار گرفت نمونه بارزي از ايجاد يك سيماي متشخص با مناظري بديع در يك مركز اداري – تجاري – فرهنگي شهري مي باشد .
نيروهاي اقتصادي، سياسي، و تغييرات قوانين و جهاني شدن به سرعت محيط رقابتي سازمانها را تغيير ميدهند. در چند دهه گذشته سازمانها با تغييرات ساختاري بسياري مواجه بودهاند. بازارهاي مالي[1] نقش عظيمي در هدايت مسير اين تغييرات ايفا کردهاند. حجم عظيمي از تصاحبها در دهه 60 ميلادي و سپس تجزيه شدن شركتهاي عظيم در دهههاي 70 و 80، موج وحشتناک ورشکستگيها در آغاز دهه 90 ميلادي، جنبش جديد ادغام وبسياري ديگر از مسايلي که در گذشته براي سازمانها اتفاق افتاده است و اکنون نيز پيش روي سازمانها قرار دارد؛ علاوه بر مسايل تکنولوژيک ريشه در مسايل مالي دارد. وجهي که متاسفانه در کشور ما هنوز در تفکرات سنتي تحليل هزينه-فايده[2] به سر ميبرد و هنوز به جنبههاي افزايش بهرهوري، کارآيي و همافزايي نوآوريهاي مالي[3] توجه نشده است. تغيير نرخ ارز، تغيير قيمت کالاهاي اساسي[4]، نرخ بالاي تورم و تغييرات نرخ بهره، شركتها را با ريسکهاي بسياري مواجه کرد. رواج ابزارهاي نوين مالي در دهه 70 و 80 بستري براي مديريت اينگونه ريسکها براي شركتها ايجاد کرد. اين نوشتار، به بررسي ابعاد نوآوريهاي مالي، علل و پيامدهاي آن در دو قسمت تغييرات ساختاري سازمانها و ابزارهاي نوين مالي خواهد پرداخت و لزوم ايجاد تفکري نو در سازمانهاي ايراني را يادآور خواهد شد.
تغييرات ساختاري سازمانها
در دهه 60 ميلادي بسياري از شركتهاي سهامي عام[5] توسط شركتهاي بزرگ تصاحب شدند. در اين دوران تفکر "بزرگ قدرتمند است[6]" بر مديران حکمفرما بود. هر شرکتي که با مشکلات مالي (و به خصوص نقدينگي) مواجه ميشد از طريق شرکتي ديگر تصاحب[7] ميشد. بسياري از اين شركتها مدلهاي کسب و کار و حتي بازار خوبي در اختيار داشتند و اگر ميتوانستند به حيات خود ادامه دهند، در آيندهاي نزديک به سازماني سودآور تبديل ميشدند؛ اما مشکلات مالي و به خصوص سررسيد بدهيها، آنها را به سمت بلعيده شدن ميبرد. شركتهاي تصاحب کننده به اين اميد که بتوانند مشکلات کوتاه مدت اينگونه سازمانها را حل کنند، مديريت آنها را در اختيار ميگرفتند و لذا بدهيها هم به شرکت تصاحب کننده، منتقل ميشد. از اين رو اين دوره را عصر شركتهاي ترکيبي اهرمي[8] ميگويند (D. Chew, Jr, Stern Stewart & Co. ). در اثر همين موج تصاحب، شركتهاي بسيار بزرگي ايجاد شدند که حوزه فعاليت متمرکز و مشخصي نداشتند. بعدها همين عدم تمرکز، مشکلات بسياري براي اين سازمانها ايجاد کرد.
در دهه 70 يکي از ابزارهاي مهم وارد بازارهاي مالي شد. تا پيش از اين دوران شركتهاي کوچک قابليت قرضگيري از بازارهاي مالي را نداشتند. اما در پايان دهه 70 و با رواج اوراق قرضه بنجل[9] شركتهاي کوچک و ريسکي نيز توانستند با نرخ بهره بالاتر اوراق قرضه صادر کنند و منابع مالي مورد نياز خود را از بازار فراهم کنند. از طرفي junk Bondها امکان حضور سرمايههاي کوچک را نيز در بازار پول و سرمايه ايجاد کرد. اين اوراق که با نرخ بهره بالاتري نسبت به اوراق قرضه معمولي صادر ميشد باعث رشد بسياري از شركتهايي شد که در صنايع پر ريسک و سرمايهبر فعاليت ميکردند. (Micheal Jensen(1993))
پيش از اين نيز ذکر کرديم که عدم تمرکز فعاليت شركتها، موجب عدم بهرهوري آنها شده بود. در حقيقت شركتهاي زير مجموعه سازمانهاي بزرگ از دور هدايت و راهبري ميشدند. تخصيص بهينه منابع صورت نميگرفت و بسياري از زيرمجموعهها به ورطه زيان افتاده بودند. مازاد ظرفيتها منابع بسياري را تلف ميکرد. تغييرات تکنولوژيک و گسترش ظرفيتها نيز برمشکل مازاد ظرفيتها افزوده بود. نگراني از رکود اقتصادي و کاهش تقاضا هم شركتها را با چالش مواجه کرده بود. در دهه 80، شركتها به منظور رفع مشکلات بهرهوري و همچنين رفع ظرفيتهاي مازاد که علاوه بر سازمانها، هزينههاي بسياري را بر اقتصاد نيز تحميل ميکرد، به تغيير ساختار[10] پرداختند. شركتهاي غير بهرهور و زيانده به روشهاي گوناگون از بدنه سازمانهاي بزرگ خارج ميشدند و به کارکنان، مديران و Company Raider[11]ها واگذار ميشدند. اين دهه اوج نوآوريهاي مالي بود و دانش مهندسي مالي در اين دوران به اوج شکوفايي خود رسيد. بسياري از روشهاي واگذاري به گونهاي بود که شركتها از طريق وامگيري خريداري ميشدند. در اين روشها خريدار، شرکت را از طريق وام کلان در اختيار ميگرفت و سپس از طريق جريان وجوه نقد حاصل از فعاليت شرکت، اقساط وام را باز پرداخت ميکرد. در اين روشها که به روشهاي اهرمي شهرت يافتند، شرکت با بدهيهاي سنگيني مواجه ميشد. روشهايي مثل خريد اهرمي[12]، خريد اهرمي توسط مديران[13] (که در آن خريداران مديران شرکت بودند.)، Divestitures (روشهايي که در آن شركتها داراييهاي غير بهرهور خود را ميفروختند و به اين ترتيب ترازنامه خود را سبک ميکردند.) و Spin-off (که در آن سهام شركتهاي کوچک به مديران شركتهاي مادر تعلق ميگرفت و اين در حقيقت نوعي وامگيري بود) در اين دوران رواج بسياري داشتند (D. Chew Jr., S. Stewart & Co.). روشهاي تجديد ساختار به دلايل متفاوتي موجب افزايش کارآيي و بهرهوري شركتها ميشد که از آنجمله ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
1. تمرکز فعاليتهاي شرکت باعث شد که تخصيص منابع به نحو کارآتري صورت بگيرد.
2. مديران به علت ترس از بلعيده شدن شرکتشان به اداره بهتر امور شرکت پرداختند.
3. پرداخت وام (که در حقيقت پيامدي از روشهاي تجديد ساختار بود) موجب ميشد شرکت در مورد جريان وجوه نقد خود دقت بيشتري داشته باشد. سررسيد وامها بدون وجود نقدينگي شرکت را به طعمه خوبي براي تصاحب کنندهها و Company Raiderها تبديل ميکرد.
4. در راه بودن سررسيد وامها اجازه سرمايهگذاري نامطلوب (که مديران به انگيزههاي مختلف از جمله وسيع شدن حيطه مديريت، به آن ميپردازند.) را از شرکت ميگرفت.
علاوه بر افزايش ارزشي که به دليل افرايش کارآيي و بهرهوري نصيب سهامداران شرکت ميشد؛ روشهايي مثل Spin-off خود خلق ارزش ميکرد؛ زيرا ارزش شرکت جدا شده از سازمان مادر از کاهش ارزش سازمان مادر بيشتر بود. در حقيقت شرکت به صورت مستقل که به دلايل فوق کارآتر عمل ميکرد؛ از بخشي که در بدنه شرکت مادر بود، ارزش بيشتري داشت.
روشهاي اهرمي اگرچه باعث رشد و توسعه بازارهاي مالي شد و به بهبود کارآيي و بهرهوري سازمانها کمک شاياني کرد اما در پايان دهه 80 و آغاز دهه 90 ميلادي باعث ورشکستگيهاي بسياري شد. بسياري از شركتها که با روشهاي پيشگفته با بدهيهاي سنگيني مواجه بودند، از پس بازبرداخت وامهاي خود برنيامدند و به سمت ورشکستگي رفتند. ورشکستگي اين شركتها، مشکلات بسياري را نيز براي موسسات پسانداز و سرمايهگذاري ايجاد کرد. بحران اعتباري[14] باعث شده بود شركتها از وامگيري مجدد عاجز باشند. از همه مهمتر اينکه مطبوعات و رسانهها، افکار عمومي را به اين سمت سوق ميدادند که نوآوريهاي مالي با شکست مواجه شده است. در همين زمان مرتون ميلر[15]، برنده نوبل اقتصاد در سال 1990، در نوشتهاي اعلام کرد که افزايش ارزش بازار[16] شركتها که از روشهاي اهرمي ايجاد شده است 700 تا 750 ميليارد دلار بوده است و با توجه به ارزش 50 ميليارد دلاري شركتهاي ورشکست شده دوران واگذاريهاي اهرمي بين 650 تا 700 ميليارد دلارارزش ايجاد کرده است. همانطور که پيش از اين نيز ذکر شد، اين ارزش از افزايش کارآيي و بهرهوري و تمرکز فعاليتهاي شركتها حاصل شده بود.
رشد و توسعه تکنولوژي به خصوص تکنولوژي اطلاعات[17] و تکنولوژي مديريت[18] در دهه 90 و همچنين پديده جهانيشدن همزمان نياز و امکان گسترش بازارها را براي شركتها ايجاد کرد. به همين علت شركتهاي بزرگي اقدام به تصاحب[19] و يا بلعيدن (تصاحب خصمانه[20]) شركتهاي ديگر کردند. گسترش عمودي و افقي، گسترش بازار محصولات و خدمات، گرفتن سهم بازار رقبا و ايجاد همافزايي[21] از جمله مهمترين اهداف جنبش ادغام دهه 90 بود. بسياري از اين ادغامها نيز با شکست مواجه بود اما ادغامهاي موفق اين دوران به تشکيل غولهاي بزرگ صنعتي جهان انجاميد. اگرچه رشد و توسعه تکنولوژي از جمله دلايل اين ادغامها بود، اما بدون وجود بازارهاي مالي کامل و کارآ و بدون استفاده از روشهاي کارآمد مالي امکان چنين ادغامهايي وجود نداشت.
در همين مدت علاوه بر روشهاي تجديد ساختار در سازمانها ابزارهاي مالي نيز رواج بسياري پيدا کردند. اگر چه معاملات رسمي ابزارهاي مشتقه مالي[22] به آغاز دهه 70 ميلادي برميگردد اما رشد و توسعه اين ابزارها و بازارها در دهه 80 اتفاق افتاد. تغييرات نرخ ارز، تغييرات ارزش کالاهاي اساسي، تغييرات نرخ بهره و ... شركتها را با ريسکهاي بسياري مواجه کرد. براي پوشش همين ريسکها نوآوريهايي صورت گرفت. در ادامه بيشتر به توضيح اين ابزارها و نقش آنها در مديريت ريسک اشاره خواهد شد.
مقايسه توليد ناب با توليد دستي و توليد انبوه شايد بهترين راه براي توصيف اين سيستم نوين توليد، مقايسه آن با توليددستي و توليد انبوه باشد. يعني با دو سيستم ديگري که بشر براي ساختن مصنوعات ابداعکرده است.......
بعد از بیان تفاوتهای تولید دستی، انبوه و ناب در بخشهایمختلف فکر کنم افزودن این قسمتها بد نیست: تفاوت در زنجيره عرضه : وظيفه كارخانه مونتاژ نهايي كه مونتاژ قطعات به صورتيك محصول كامل است ، تنها پانزده درصد از كل روند توليد را تشكيل ميدهد . چالشي كهشركتهاي مونتاژ نهايي پيوسته با آن روبرو بودهاند ، عبارت است از هماهنگي بخشيدنبه روند عرضه بهگونهاي كه سفارشات به موقع ، با كيفيت و هزينه پايين به خطمونتاژ نهايي برسند . درسيستم توليد انبوه مساله خريد يا ساخت ، ابتدا توسط كاركنان مركز مهندسي طراحيميشود ، سپس شركتهاي مذكور طراحيها را در اختيار عرضهكنندگان قرار ميدهند ؛همچنين تعداد ، كيفيت و زمان ارائه را نيز مشخص ميكنند آنگاه ازعرضهكنندههاميخواهند تا قيمت خود را پيشنهاد دهند ؛ از ميان همه شركتهاي داخلي و خارجي كه دراين مناقصه شركت كردهاند ، شركتي كه كمترين قيمت را داده باشد مناقصه را ميبرد . كارخانه ناب ، شركتهايمختلف عرضهكننده قطعات را در سطوحي با كاركردهاي مختلف سازماندهي ميكند و بهشركتهاي كه در هر سطح قرار ميگيرند ، مسئوليتهاي مختلفي واگذار ميكند . مسئوليتعرضهكنندگان ، نخست آن است كه به عنوان بخش مكمل گروه تكوين محصول ، در امر تكوينمحصول جديد فعاليت كنند . همچنين كارخانه ناب عرضهكنندگان رده نخست را تشويقميكند تا با يكديگر درباره بهتركردن مراحل طراحي مشورت كنند . از آنجا كه اكثرا هرعرضهكننده در يك نوع قطعه تخصص دارد و از اين لحاظ با عرضهكنندگان ديگر گروه دررقابت نيست ، انتقال اطلاعات امري ساده و در عين حال مفيد براي همه است . هرعرضهكننده رده نخست با عرضهكننده رده دومي كار ميكند و وظيفه ساختن هر جزء بهاين شركتهاي رده دوم داده ميشود . اين شركتهاي عرضه تقريبا مستقل بوده و مونتاژگرناب در بخشي از سرمايه اين شركتها سهيم است و به صورت بانكدار گروه عرضهكنندگانشعمل ميكند و نياز مالي آنها را به صورت وام رفع مينمايد و از نيروي انساني خود درصورت نياز شركتهاي عرضهكننده به آنها ، نيروي متخصص و مدير قرض ميدهد . بنابراينمزيت استفاده از توليد ناب براي عرضهكنندگان عبارت است از كاهش موجوديها ، افزايشجريان نقدينگي ، بهبود كيفيت ، تسهيل بازاريابي و ... كه تمام موارد مذكور منجر بهكاهش هزينههاي شركتهاي عرضهكننده ميشود .
تفاوت در طراحي قطعات : روند طراحي در شركتهاي توليد انبوه مرحلهبهمرحله ،به صورت هرگام در يك زمان آغاز ميشود . نخست ، گروه طراحي محصول در شركت مونتاژ ،طرح كلي مدل جديد را مشخص ميكند و مديريت ارشد آن را مورد بررسي قرار ميدهد ؛ سپسجزئيات محصول طراحي ميشود و در مرحله بعد نقشههاي مهندسي دقيق براي قطعه آمادهميشود و موادي كه بايد از آن ساخته شود ، به طور دقيق تعيين ميگردد و در اينمرحله سازمانهاي سازنده اين قطعات از طريق مناقصه مشخص ميشوند ؛ در اين مرحلهمونتاژگرتوليد انبوه يك حد كيفي نيز تعيين ميكند سپس قيمت ، شرايط تحويل و زمانقرارداد مشخص ميشوند . دراين شكل رابطه ، مونتاژگر تكيه بر قيمت دارد. بنابراين ، رمز اصلي در بردن مناقصهبراي عرضهكنندگان ، دادن يك قيمت پايين براي هر قطعه است . بنابراين عرضهكنندگاندر ابتدا سعي ميكنند كه قيمتي حتي پايينتر از بهاي تمام شده بدهند تا مناقصه راببرند ؛ بعد از آنكه مونتاژگر به آنها وابسته شد به دلايل مختلف و بنابر سنت تعديلقيمت سالانه كه تورم كلي را مدنظر قرار ميدهد قيمتها را افزايش ميدهند و اينگونهاست كه قرارداد آنها به قرارداد پولسازي تبديل مي شود . در توليد ناب عرضهكنندگان بر اساس قيمتهايي كهميدهند انتخاب نميشوند بلكه اساس گزينش آنها سابقه همكاري و تجربهايست كه ازعملكرد آنها وجود دارد ؛ در اين سيستم ، ارتباط عرضهكنندگان به صورت هرميشكل استكه عرضهكننده اول طرف اصلي با مونتاژگر است و عرضهكنندگان فرعي به صورت سلسلهمراتبي با هم ارتباط دارند . عرضهكنندگان رده اول پس از شروع روند طراحي دو تا سهسال پيش از توليد ، هياتي را كه مهندسان طراح دائم ناميده ميشوند ، به گروه تكويندرشركت مونتاژ معرفي ميكنند . هنگاميكه طراحي محصول با همكاري پيوسته مهندسانشركتهاي عرضهكننده تكميل شد ، طراحي و مهندسي دقيقتر بخشهاي متفاوت به متخصصانمربوطه در شركتهاي عرضهكننده ارجاع ميشود . ازينرو كل مسئوليت طراحي و ساختقطعات يك سازه به عهده عرضهكننده رده اول است .
تفاوت درشيوههايطراحي :
تفاوتشيوههايطراحي توليدكنندگانانبوه و ناب در چهار مورد است :
1- رهبري :توليدكنندگان ناب از نوعي رهبري به نام (شوسا) كه تويوتا پيشگام آن بود ، استفادهميكنند . شوسا رهبر گروهيست كه وظيفه آن طراحي و مهندسي محصول جديد و آماده كردنآن براي توليد است . شوسا داراي قدرت بسياري است او فرايندي را هدايت ميكند كهنيازمند مهارتهاي بسياريست كه از عهده يك فرد خارج است . توليدكنندگان انبوه نيزداراي رهبر گروه تكوين محصول هستند اما در اين سيستم رهبر بيشتر يك هماهنگكنندهاست كه وظيفهاش متقاعدكردن اعضاي گروه براي همكاري است . اين رهبر داراي قدرتمحدود است . 2- كار گروهي :شوسا گروه كوچكي را براياجراي پروژه تكوين محصول گرد هم ميآورد . اعضاي اين گروه همه از بخشهاي اجراييشركت هستند ؛ نظير بخشهاي ارزيابي بازار ، طراحي محصول ، مهندسي توليد و عملياتكارخانه . البته افراد گروه پيوند خود را با بخشهاي اجرايي مربوطه حفظ مينماينداما در طول عمر برنامه ، آنها مشخصا تحت فرمان شوسا هستند . در مقابل در بيشترشركتهاي توليد انبوه ، يك پروژه تكوين شامل افراديست كه براي مدت كوتاهي از بخشهاياجرايي قرض گرفته ميشوند . همچنين خود پروژه در طول خط توليد كه گستره آن از ابتداتا انتهاي شركت است ، از بخشي به بخش ديگر در حركت است و در نتيجه در هر بخش افرادمتفاوتي روي پروژه كار ميكنند . 3- ارتباط با يكديگر :در توليد ناب ارتباط ميان اعضا بدين شكل است كه اعضاي گروه رسما متعهدميشوند كه دقيقا كاري را انجام دهند كه همه اعضاي گروه بر سر آن به توافقرسيدهاند . اما در توليد انبوه اعضاي گروه از برخوردهاي مستقيم به شدت پرهيزميكنند . آنها بر سر تصميمات مربوط به طراحي ، قولوقرارهاي مبهمي با يكديگر ميگذارند و كاري را تا وقتي انجام ميدهند كه دليلي عليه آن وجود ندارد . در ابتداي طراحي در سيستمتوليد ناب تعداد افراد درگير در بالاترين ميزان خود است ؛ همه متخصصان حاضرند وشوسا رهبري گروه را بر عهده دارد و به ميزاني كه پروژه پيش ميرود از تعداد افراددرگير كاسته ميشود . اما در توليد انبوه ، در آغاز كار تعداد افراد درگير در پروژهكم است و در زمان عرضه محصول به بازار ، تعداد مذكور به اوج خود ميرسد چرا كه اينافراد اكنون بايد مشكلاتي را رفع كنند كه بايد در آغاز رفع ميشد و اين مشابهدوبارهكاري در پايان خط توليد است كه در نتيجه قيمت محصول افزايش و كيفيت نهاييكاهش مييابد. 4 - تكوينهمزمان : به علت ارتباط ميانطراحان بخشهاي مختلف محصول ، اين امكان فراهم ميشود تا بخشهاي مختلف يك محصولبهصورت همزمان حركت كند . به عنوان نمونه در طراحي خودرو ، طراح قالب و طراح بدنهبا تماس و ارتباطي كه با هم دارند اين امكان را ايجاد ميكنند كه به طور همزمان برروي يك پروژه كار كنند . اما در توليد انبوه چون ارتباطات در حداقل است و اعضايگروه به هم اعتماد كمي دارند و بعضا آنها را رقيب خود مي شناسند امكان تكوين همزمانمحصول و ارتباط دقيق و پيش بيني از بين مي رود . پس اين چنين است كه روشهاي تكوينمحصول ناب ، همزمان از ميزان نيرو و زمان لازم براي ساخت محصول مي كاهد و اينبرخلاف آن فرضهاييست كه در توليد انبوه وجود دارد كه : من مي توانم كار را زودترتحويل بدهم ولي هزينه اش براي شما بيشترمي شود ، يا توهم : كيفيت پر هزينهتر است .
تفاوت در طرز كاركارخانه : اوهنو ، سيستمكانبان را ايجاد كرد كه در يك گام تنها قطعاتي ساخته ميشوند كه ميبايد در گامبعدي فورا عرضه شوند . به اين ترتيب كانتينرهاي قطعات را به محل استفاده حملميكنند ، هنگاميكه بار يك كانتينر تماما استفاده شد ، به محل ارسال باز ميگردد وبازگشت آن علامتيست براي ساخت قطعات جديد . طبق اين ايده موجودي انبار در كار نيست و اگر توليديك قطعه با اشكال مواجه شود كل خط توليد متوقف مي شود . همين امر از نقطهنظر اوهنونقطه قوت اين ايده بود ، چراكه در صورت تحقق اين ايده همه شبكههايي كه تدوام توليدرا ضمانت ميكرد ، از ميان ميرفت . در خط مونتاژ نهايي قطعات به طور پيوسته عرضهميشوند و تقسيم كار متوازن است و وقتي كارگري با قطعه معيوب مواجه ميشود آنرا بهدقت برچسب ميزند و به محوطه كنترل كيفي ميفرستد تا قطعه جانشين آن را دريافت كند . كارگران كنترل كيفي ، چراهاي پنجگانه را در مورد قطعه معيوب اعمال ميكنند تارسيدن به منشا اصلي آن ، تا علتيابي شده و ديگر روي ندهد . در سيستم توليد انبوه ، فقطمديران ارشد ميتوانند خط توليد را متوقف كنند و خط غالبا بدليل مشكلات مربوط بهماشينآلات و عدم ارائه قطعات متوقف ميشود ؛ اما در سيستم توليد ناب هر كارگريميتواند خط توليد را متوقف كند و جالب اينجاست كه در اين سيستم تقريبا هيچگاه خطتوليد نميايستد چرا كه مشكلات از پيش رفع ميشود و هيچگاه يك مشكل براي بار دومروي نميدهد. در واقع ، توجه پيوسته به مشكلات و ممانعت از بروز آنها بيشتر دلايليرا كه منجر به باز ايستادن خط مي شود را از بين ميبرد. تفاوت در رفتار با مشتري : در سيستم توليد انبوهفورد ، چون تنوع محصول كم بود و چون مالك خودرو از عهده بيشتر تعميرات آن برميآمد، وظيفه فروشنده اين بود كه آنقدر خودرو و قطعات يدكي دراختيار داشته باشد كهبتواند متناسب با تقاضاي مشتري عرضه كند . رابطه كارخانه و فروشنده رابطهايزورمدارانه بود ، به اين مفهوم كه كارخانه سعي ميكرد براي هموار كردن توليد ،خودروهايش را به فروشنده تحميل كند و رابطه فروشنده و خريدار نيز به همان اندازهزورمندانه بود ، چرا كه فروشنده براي آنكه عرضه و تقاضا را با هم تطبيق دهد قيمتهارا طوري تغيير ميداد كه بيشترين سود را كسب كند . در اين سيستم فروش ، هيچ تعهددرازمدتي از سوي طرفين نبود و همه براي آنكه فرصت چانه زدن را بيشتر كنند ، اطلاعاتخود را مخفي ميكنند و فروشنده اطلاعات درستي درباره محصول نميدهد و مشتري نيزخواستههاي حقيقي خود را مطرح نميكند و بدين ترتيب در دراز مدت همگي ضرر مي بينند . اما در سيستم فروش تويوتا، اين شركت شبكه اي از توزيع كنندگان دارد كه برخي مستقل و در برخي تويوتا مبلغكوچكي سرمايهگذاري كرده است . اين فروشندگان ابداعگر مجموعه جديدي از روشها شدندكه تويوتا آن را فروش فعال (Aggressive Selling)ناميد. ايده اصليفروش فعال ، ايجاد رابطه درازمدت و در حقيقت مادامالعمري بود ميان شركت مونتاژگر ، فروشنده و خريدار ؛ اين رابطه به اينصورت ايجاد ميشد كه فروشنده جزئي از سيستم توليد و خريدار جزئي از روند تكوينمحصول گردد ؛ فروشنده جزئي از سيستم توليد شد به اين صورت كه تويوتا بتدريج توليدرا براي خريداران ناشناخته متوقف كرد و به جاي آن سيستم ساخت سفارشي را قرار داد . يك سيستم كانبان ديگري كه در آن فروشنده نخستين گام حركت بود ، او سفارشات مربوط بهخودروهاي پيشفروش شده را به كارخانه ميفرستاد تا طي دو يا سه هفته به مشتريانعرضه گردد . همچنين در اين سيستم موجودي به اندازه دو يا سه هفته بيشتر نيست ودرچنين شرايطي هزينههاي نگهداري محصول تكميل شده كاهش مي يابد ؛ در اين سيستم ،فروشنده با مراجعه مستقيم به مشتري ، يك پايگاه اطلاعاتي ايجاد ميكند كه اطلاعاتمربوط به خانوادهها و اولويتهاي آنان را تشكيل ميدهد و بدينترتيب شركت انرژي خودرا صرف كساني ميكند كه احتمال خريد آنها بيشتر است و اين چنين است كهاگرتوليدكننده ناب نتواند چيزي را بسازد كه مشتري مي خواهد، آنگاه همه تنوعي كهتوليد ناب ممكن ميكند ، بيهوده است . اما در سيستم توليد انبوه نيازهاي كارخانه در درجه اول اهميت است . درواقع فروشنده و خريدار بايد خود را با كارخانه سازگار كنند . رابطه بخش بازاريابيو فروشندگان نوعا زورمدارانه است ، زيرا بخش بازاريابي وظيفه خود مي داند اطمينانيابد كه ميزان فروش فروشندگان آن قدر هست كه كارخانه بتواند ميزان توليد خود راثابت نگه دارد . فعاليت كليدي بخش فروش آن است كه با تردستي ، فروشنده و مصرف كنندهرا چنان برانگيزاند كه همه خودروهايش فروش رود . در اين سيستم مهارتهاي فروشنده دراين نيست كه اطلاعات را به طراحان محصول برگرداند ، بلكه در مجاب كردن مشتري است . به همين دليل بازخورد قوي براي انتقال نيازهاي مشتري از طرف فروشنده به كارخانهوجود ندارد . همچنين فروشنده قصد دارد معامله را هرچه زودتر قطعي كند وبراي رسيدنبه هدفش اطلاعات كمي درباره محصول به مشتري ميدهد و وقتي معامله صورت گرفت ،فروشنده ديگر كاري با مشتري ندارد . سيستم فروش ناب ، سعي در ايجاد وفاداري مادامالعمر در مشتري دارد وهميشه نگران سهم بازار خود است و سعي ميكند حتي يك مشتري را از دست ندهد . اينسيستم ، فعال است ، نه منفعل و فروشنده مراجعه مستقيم به مشتري ميكند . وقتي كهسرعت فروش كم است ، نيروهاي فروش ساعت بيشتري كار ميكنند و وقتي فروش از يك سطحيپايينتر بيايد كه كارخانه سفارش كافي براي ادامه فعاليت ندارد ، كارمندان توليد بهسيستم فروش منتقل ميشوند . بنابراين مشتري در نظر اين سيستم توليد جزء مكمل روندتوليد است. از ايراداتي كهبه اين سيستم فروش گرفته مي شود هزينههاي بالاي آن است اما شركتهاي ژاپني كاملا ازهزينههاي سيستم خود آگاهند و استدلال آنها چنين است كه اگر كاركرد فروش ناب همچونكاركرد فروش در توليد انبوه باشد ، همه هزينههايي كه براي ناب شدن توليد صرف ميشود ، بيمعني مي شود .
مديريت مشاركتي اگر مديريت مشاركتي را به سان رهيافتي جامع براي جلب مشاركت فردي و گروهي كاركنان در جهت حل مسائل سازمان و بهبود مستمر در تمام ابعاد تعريف كنيم و بر اين باور باشيم كه مديريت مشاركتي ارتباط دائم، متقابل و نزديك بين مديريت ارشد و كاركنان است مي توان گفت كه: مديريت مشاركتي به معناي مشاركت افراد مناسب، در زمان مناسب و براي انجام كار مناسب است. بر پايه اين تعريف، مشاركت كاركنان در كارهايي كه به خود آن ها مربوط مي شود؛ مشاركتي داوطلبانه، ارادي و آگاهانه خواهد بود كه اين درگيري شخص را تشويق مي كند كه به تحقق هدف هاي گروه كمك كند و در مسؤليت ها و پيامدهاي آنها سهيم شود. مديريت مشاركتي دو هدف عمده را دنبال مي كند: نخست، ارج نهادن به ارزش هاي انساني و به ياري طلبيدن افرادي كه به نوعي با سازمان در ارتباط اند. دوم، رسيدن به هدف هاي از پيش تعيين شده به كمك همين افراد. اين هدف ها بر چند اصل اساسي استوار است:
1.هر فرد عضو سازمان جزئي از يك ماشين بزرگ به حساب نمي آيد، بلكه انساني برخوردار از قدرت تفكر، هوش و استعداد و تجربه هاي گرانقدر است كه هر گاه زمينه ها و شرايط مساعد فراهم شود، مي تواند همه چيز را به نفع خود و سازمان خود تغيير دهد. 2.هر كار لزوماً به بهترين و مفيدترين حالت ممكن انجام نمي شود و بي ترديد مي توان هر كار معين را به گونه اي بهتر انجام داد و بهبود مستمر در انجام كار (Continuous Improvement) به كمك اعضاي مجموعه به صورت گروهي انجام مي شود. 3.مشاركت كاركنان كمك مي كند تا مديريت از بسياري كارهاي جزئي آسوده شود و به كارهاي اساسي بپردازد. چنانچه اجراي مديريت مشاركتي و نظام هاي تشكيل دهنده آن با موفقيت همراه باشد، از مزايا و پيامدهاي چون بهبود روابط انساني بين مديريت و كاركنان، تقويت انگيزش در كاركنان، بهبود گردش كار در سازمان، بروز خلاقيت و نوآوري، تقليل هزينه هاي توليد كالا و خدمات، افزايش احساس تعلق سازماني در كاركنان و همسو شدن هدف هاي آنان با هدف هاي سازمان و در نهايت افزايش رضايت مشتري و به دست آوردن سهم بيشتر در بازار برخوردار خواهد بود. براي دستيابي به اين مزايا بايد ابتدا ويژگي هاي افراد مشاركت جو را بشناسيم كه سلامت رواني و ادراكي و توانايي ايجاد انديشه هاي بسيار با سرعت زياد و ارائه آن ها به افراد فرادست؛ ابتكار؛ توانايي ايجاد و ارائه پيشنهادهاي جديد؛ استقلال راي و قدرت داوري؛ متفاوت بودن از همكاران در ارائه ديدگاهها و انديشه هاي نو ومسؤليت پذيري، از جمله مشخصات افـراد مشاركت جو است. معمولاً چنين افرادي را مي توان در سازمان هايي با ويژگي هاي زير يافت: 1.رقابت؛ در آن ها رقابت كامل و فشرده است چرا كه مشاركت در سازماني تحقق مي پذيرد كه رقابت كامل بر آن حاكم باشد. 2.دسترسي مديران به دانش گسترده؛ مديران سازمان هاي مشاركت جو بر اين اعتقادند كه دانش در سطح سازمانشان به وفور پراكنده است و خود به راحتي مي توانند انديشه ها و ديدگاه هاي ديگران را مستقيم و بي واسطه دريافت كنند. 3.حترام به افراد؛ كاركنان اين سازمان ها بر اين باورند كه مي توانند همگام با نيازهاي سازمان رشد كنند. 4.روابط دائمي و بلند مدت كاركنان و در نتيجه برخورداري از امنيت شغلي از ديگر ويژگي هاي اين سازمان ها است. 5.استقبال مديران از عامل تغيير؛ در اين سازمان ها همه مديران تغيير را به عنوان تنها عامل پايداري مي دانند و با خشنودي از آن استقبال مي كنند. طبيعي است در چنين سازماني لازم نيست كه مدير بخش زيادي از وقت خود را با انديشه دربارة چگونگي برخورد با تغييرات بگذراند، زيرا همه به اين باور رسيده اند كه تغيير نوعي ارزش مثبت است. 6.از ويژگي هاي سازمان مشاركت جو، ساختار متغير و تعاملي آن است. در فعاليت هاي از پيش برنامه ريزي شده مناسبترين ساختار، ساختار سنتي و مكانيكي است اما در شرايط مشاركتي، ساختار پويا راهگشاتر است و نظام كنترلي كمتر برقرار مي شود. در چنين شرايطي افراد از آزادي عمل بيشتري برخوردارند، البته با اين فرض كه در سازمان تعادل و موازنه برقرار باشد، زيرا اعضاي چنين سازماني نه محيط كار خود را آشفته و پر هرج و مرج مي خواهند كه افراد به هر كاري دست بزنند و نه اين كه مي خواهند كنترل مستقيم به گونه اي باشد كه هيچ جرقه ذهني متبلور نشود. 7.انعطاف پذيري مشخصه ديگر اين گونه سازمان ها است. در ساختار سازماني انعطاف پذير تحول گرا، تبادل اطلاعات به راحتي انجام مي شود و افراد در فرايند تصميم سازي مشاركت دارند. گسترش فرهنگ مديريت مشاركتي ـ به سان رويكردي نو و جامع به كل مجموعه ـ بخشي از هدف هاي بلند مدت مديريت است كه نظام هاي اجرايي آن را با توجه به شرايط خاص سازمان طراحي و به مورد اجرا مي گذارند و با جابجايي فرد يا بروز اتفاقي خاص، متوقف نمي شود. يكي از عوامل اصلي و مؤثر در اجراي مديريت مشاركتي، صداقت مديريت است. كاركنان سازمان بايد از صداقت مديريت اطمينان كامل داشته باشند و به خوبي از دلايل آن آگاه باشند. در اين صورت با مشاركت دادن كاركنان در امور سازماني مي توان نتايج و پيامدهاي همه جانبه اي را براي سازمان و كاركنان آن فراهم آورد. در نظام مشاركت سازماني، مديران و كاركنان به تبادل نظر با يكديگر مي پردازند و همين امر منجر به ايجاد محيطي دوستانه و توأم با اعتماد و اطمينان متقابل در سازمان مي شود. كاركنان با مشاركت در كارها خود را در سود و زيان سازمان سهيم مي دانند و همه تلاش خود را با كمك مديران در جهت افزايش كارايي و اثر بخشي سازمان به كار مي گيرند. در نظام مشاركت سازماني، مديران براي رسيدن به هدف هايشان با راه حل هاي پيشنهادي بسياري از سوي كاركنان مواجه مي شوند كه پس از ارزيابي آن ها مي توانند بهترين راه حل ممكن را انتخاب كنند. نكته مهم در به كارگيري شيوه هاي مشاركتي توجه به موانع و دشواري هاي فرا روي مديران در سازمان هاست، زيرا با كسب آگاهي در زمينه هاي اجرايي و درك صحيح موانع بهتر مي توان به رويارويي با آنها پرداخت و در صورت تعامل با كاركنان بهتر مي توان به اين مهم دست يافت. ضمن اين كه بايد زمينه هاي لازم اقتصادي، فرهنگي، سياسي، ساختاري و … را براي اجراي موفقيت آميز اين نظام فراهم كرد تا اجراي آن با بحران مواجه نشود. سير تكوين مديريت مشاركتي مشاركت يك مفهوم قديمي است كه ريشه در اداره امور عمومي و افكار مذهبي دارد. به عنوان مثال، مشاركت بر مبناي مشورت در اسلام تحت عنوان «شورا» مورد توجه قرار گرفته است. قرآن كريم به طور صريح مديران را مكلف مي كند در اموري كه نياز به تحقيق و تفحص دارد بر مبناي مشورت به تصميم گيري بپردازند. به هر حال ، مديريت مشاركتي عليرغم قدمت تاريخي خود، بعد از انقلاب صنعتي به صورت علمي مورد بررسي قرار گرفت. پيدايش نظريه هاي كلاسيك، ساختار، تخصص گرايي، عقلايي بودن، و نظم و ترتيب را در سازمانها مورد تاكيد قرار دادند (ويلسون و روز بفلد، 1990). تضادهايي كه فلسفه كلاسيك با روح و روان انساني داشت، موجب گشت توجه به روابط انساني معطوف گردد. در سال 1972 التون مايو (اوبرايان، 1984) و همكارانش سعي كردند بين شرايط كاري و بهره وري رابطه اي پيدا كنند. اين مطالعات برحسب تصادف، اهميت مديريت مشاركتي را كشف كرد و رفته رفته با تاكيد بر جنبه هاي اجتماعي گروه هاي كار، مكتب جديدي با نام»روابط انساني» پايه گذاري شد كه سعي مي كرد مشاركت واقعي را مورد تشويق قرار دهد. مديريت مشاركتي با كار انديشمنداني چون آرجريس (1955) ، ليكرت (1961)، هرزبرگ (1968)و لاولر (1986) رو به رشد نهاد و با اشكال و عناوين مختلف، نظير مديريت بر مبناي هدف، نظام پيشنهادها، گروه هاي بهبود كيفيت، و گروه هاي خود گردان به حيات خود ادامه داد. امروزه مديريت مشاركتي به عنوان يكي از عناصر تئوري نئوكلاسيك مطرح است. تئوريهاي سازماني و مديريتي مختلفي در طول سالها با تاكيد بر تصميم گيري مشاركتي شكل گرفته اند كه مهمترين آنها شامل: مديريت كيفيت فراگير (گرانت و همكاران، 1992) يادگيري سازماني (داگسون، 1993) نظريه قدرت دهي (براون و لاولر، 1999)و دموكراسي صنعتي (در بر، 1969) است. يكي از نظامهاي مديريتي پويا كه نقش مهمي در توسعه منابع انساني و در نتيجه فرآيند توسعه بانك دارد، نظام مديريت مشاركتي است. اين نظام مديريتي به عنوان يك نظام مطلوب و كارآمد هم از لحاظ نظري و هم از لحاظ عملي آزمون هاي موفق خود را گذرانيده است؛ و هم اكنون در كشورهاي پيشرفته و نيز در كشورهاي در حال توسعه كاملا مورد استفاده بوده و از جايگاه مناسبي برخوردار است. از آنجائيكه منابع انساني از عوامل زيربنايي فرآيند توسعه مي باشد و هرگونه توفيق در فرايند توسعه پايدار يك سازمان مشروط به توفيق در توسعه منابع انساني است، از اينرو، اهميت و ضرورت توجه به نظام هاي مديريتي توسعه دهنده منابع انساني آشكار مي شود. نظام مديريت مشاركتي، نظام همكاري فكري و عملي كليه اعضاي يك سازمان با سطوح مختلف مديريتي آن سازمان است. در اين نظام، كليه افراد سازمان، درباره روش هاي حل مسائل و ارتقاء بهره وري سازمان، فعالانه انديشه كرده و حاصل آنرا در قالب طرح ها و پيشنهادها به سازمان ارائه مي كنند. بدين طريق سازمان از يك نظام هم فكري و هم انديشي براي رسيدن به اهداف سازمان بهره مي جويد. نظام مديريتي به تعبيري در واقع نوعي نظام مديريت شورايي با شكل خاص خود است. در اين نظام براي افكار و خلاقيت هاي كليه اعضاي سازمان ارزش شايسته قائل شده و در تصيم گيري از آنها استفاده مي شود. وجود و جريان اين نظام نتايج و پيامدهاي مثبت و مطلوب متعددي در بر دارد كه در مجموع نقش مهمي در فرآيند توسعه منابع انساني ايفاء مي كند. فلسفه و مباني نظري مديريت مشاركتي نياز انسان به احترام و برابري و اظهار وجود انسانها فطرتا خواهان برابري با يكديگرند و تمايل دارند با آنها برخورد محترمانه و مشاركت جويانه شود. خصوصا انسان فرهيخته و متخصص قرن بيستم خواستار اين حق است كه «نظر» من را گوش كنيد، من هم نظر دارم» مشاركت كاركنان در مديريت به اين خواسته انساني پاسخ مثبت مي دهد. حمايت و پشتيباني انسان از نظرات و دستاوردهاي خويش انسانها بطور فطري و طبيعي از چيزهايي كه متعلق به آنهاست حمايت و پشتيباني مي كند، مانند: فرزند، همسر، خانه، پست، نظرات و محصول ساخته شده خود. لذا اگر كاركنان و مشتريان يك سازمان در ارائه نظرات و تصميم گيري ها و اجراي نظرات خود مشاركت داده شوند، اينگونه نظرات از حمايت و پشتيباني جدي و قويتري در سازمان برخوردار خواهد بود. «امروزه بسياري از مسائلي كه سازمانها با آن روبرو هستند، نتيجه مستقيم رقابت هاي بي ثمر در مورد وظايف متقاطع يا وظايفي است كه مشخص نيست چه بخشي مسووليت آن را به عهده دارد. براي كمك به افراد جهت پرداختن به اين موضوعات روش هاي مختلفي ابداع شده است و اين روشها همه به «كار موثر گروهي» وابسته است، زيرا در چنين شرايطي، اين فقط راه حل نيست كه حائز اهميت است، بلكه «ميزان درك و احساس تعهد» كساني كه در فرآيند مورد نظر دخالت دارند و در واقع به آن عمل مي كنند نيز از اهميت بسزايي برخوردار است» كمال جوئي مستمر انسان (بهبود مستمر) ايجاد بهبود مستمر در استانداردهاي كاري سازمانها هميشه اهميت داشته و امروزه با توجه به نياز به افزايش مستمر بهره وري، كاهش هزينه ها و رضايت بيشتر مشتريان و ارباب رجوع و افزايش قدرت رقابت از اهميت بيشتري برخوردار است. اصل بهبود مستمر مي گويد نبايد هيچ روزي را بدون انجام بهبود فعاليتها سپري كرد. بهبود مستمر تعبيري از اين فرمايش امام صادق (ع) است كه مي فرمايد: «كسي كه دو روزش مساوي باشد ضرر كرده است.» اگر بخواهيم دو روزمان در زندگي مساوي نباشد بايد هر روز از روشهاي بهتر، با بهره وري بالاتر، ضايعات كمتر، علم بيشتر، قدرت و تكنولژي بالاتر و ... استفاده كنيم، يكي از روشهاي مناسب ايجاد بهبود مستمر استفاده از ايده ها و نظرات و پيشنهادهاي كاركنان و مشتريان و پيمانكاران است كه مي تواند هر روز دهها و بلكه صدها و هزاران روش كاري سازمان را بهبود بخشد، كه اين همان مشاركت فكري با مديريت است. توسعه نيروي انساني در فرآيند مشاركت مشاركت دادن كاركنان سازمان در اظهار نظر، تصميم گيري و اجراي نظرات آنها فضايي را در سازمان بوجود مي آورد كه موجب توسعه نيروي انساني مي گردد، امروزه سازمانها براي ايجاد هرگونه توسعه اي اعم از فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي نخست به توسعه نيروي انساني نيازمندند. در سازماني كه در سال هزاران پيشنهاد ازطرف كاركنان و مشتريان ارائه مي گردد و مورد بررسي كارشناسي قرار گرفته و درصدي از آنها نيز به اجرا در مي آيد، اين امر موجب توسعه خود جوش كاركنان خواهد شد، زيرا براي انجام اين فعاليتها نياز به مطالعه، مشورت با متخصصين، مراجعه به استاد فني سازمان، بررسي مكانيزم دستگاهها و ... مي باشد كه اين امر موجب افزايش مستمر اطلاعات و كيفيت نيروي انساني گرديده و پايه هاي توسعه سازمان را محكم مي كند. نظام پيشنهادات يكي از ابزارهاي كارآمد در پرورش مغزهاست. «در آينده مزيت رقابتي پايدار بيشتر بر تكنولوژيهاي نوين فرآيند توليد متكي خواهد بود تا بر تكنولوژي توليد محصولات، صنايع نوين آينده بر «قدرت مغزي» انسان تكيه خواهند داشت.» مشورت كه مشاركت در عقول ديگران است مديران بدليل محدوديت وقت و تخصص از بسياري از فعاليتها و مسائل تخصصي كوچك و بزرگ سازمان بي اطلاع هستند. لذا در تصميم گيري هاي صحيح و مناسب آگاهي از نظرات متخصصين و كاركنان و مشتريانشان از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. يكي از روشهاي تصميم گيري صحيح مشورت كردن با صاحب نظران است. خالق انسانها آخرين فرستاده اش حضرت محمد (ص) را فرمان مي دهد كه با مردم مشورت نمايد (و شاور هم في الامر – قرآن كريم) حضرت علي (ع) مي فرمايند: «كسي كه استبداد راي داشته باشد هلاك خواهد شد و كسي كه با مردم مشورت نمايد در عقل هاي آنها شريك شده است.» مشاركت فكري كاركنان و مشتريان با مديريت يكي از بهترين روشهاي مشورت همگاني با مدير است كه با اجراي «نظام پيشنهادها» در كليه سازمانهاي توليدي و خدماتي قابل اجرا مي باشد. نظام پيشنهادها (suggestion system) يكي از شيوه هاي مديريت مشاركتي است كه بعد از جنگ جهاني دوم در دنيا متداول گرديده و ده ها كشور پيشرفته جهان در حال حاضر از آن بهره مي جويند. ماساكي ايمائي (1986) در كتاب «روشهاي بهبود مستمر» (كايزن)، نظام پيشنهادها را يكي از روشهايي معرفي مي كند كه مي توان با اجراي آن بهبود مستمر در سازمان بوجود آورد و شركت ماتسوشيتا را كه با 6 ميليون پينشهاد دريافتي مقام اول را در سال 1985 در بين شركتهاي ژاپني بدست آورده ذكر مي نمايد. همچنين آمار جالبي از ركورد تعداد پيشنهادهاي يك نفر در يكسال نشانگر رقمي بالغ بر 16821 پينشهاد است. هدايت به بهترين تصميم با داشتن نظرات بيشتر يكي از نيازهاي مهم مدير تشخيص بهترين نظر در تصميم گيري ها است. «بهترين راه داشتن يك نظر خوب، داشتن نظرات متعدد است.» در قران كريم نيز خداوند مي فرمايد: فبشر عبادالذين بستمعون القول فيتبعون احسنه اي پيامبر بشارت ده بندگاني را كه گفتارهاي مختلف را مي شنود و از بهترين آنها تبعيت مي كنند. يكي از تكينيك هايي كه در فعاليت هاي هسته هاي بهبود كيفيت (Quality Circles) كه با مشاركت كاركنان سازمان براي حل مسائل آن تشكيل مي گردد، تكنيك طوفان فكري است كه هدف از آن دسترسي به بيشترين نظرات و انتخاب بهترين نظر از بين آنهاست. امر به معروف و نهي از منكر امر به معروف و نهي از منكر دو اصل از فروع دين اسلام و اجراي آن موجب اصلاح جامعه و سازمان مي گردد. زماني كه كليه كاركنان و مشتريان يك سازمان هر نارسايي و مشكلي را در سازمان مشاهده نمايند كه مي تواند كيفيت نامناسب، بهره وري پايين و ضايعات وقت و مواد و مانند اينها باشد و آن را به مديريت سازمان تذكر دهند و پيشنهادهايي جهت رفع آنها ارائه نمايند و همچنين هر روش بهتري كه مي تواند موجب بهبود كيفيت فعاليتها گردد و بعبارت ديگر همه فعاليت هاي سازنده و مخرب را در قالب پيشنهاد كه نوعي امر بمعروف و نهي از منكر است ارائه نمايند سازمان از خطاها مصون مانده و حركت دائمي بسمت كمال خواهد نمود. خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد: بايد از شما گروهي پديد آيد كه دعوت كننده به خير و خوبيها باشند و به كارهاي پسنديده فرمان مي دهند و از كارهاي ناپسند باز مي دارند و اينان، آري تنها چنين كساني به خوشبختي و رستگاري مي رسند. بهبود روابط انساني بين مديريت و كاركنان سازمان يكي از مهمترين عوامل موفقيت سازمانها حاكميت روابط انساني مناسب بين مديران و كاركنان آن سازمان است. در سازمانهايي كه روابط انساني خصمانه و ناعادلانه حاكم باشد كاركنان انگيزه همكاري خود را با مديريت از دست داده و سازمان موفق به انجام وظايف خود نگرديده و به اهداف خود دسترسي نخواهد يافت. مشاركت كاركنان انگيزه آنها را در حل مسائل سازمان افزايش مي دهد و چون كاركنان فضايي براي اظهار نظر پيدا مي كنند و مديريت به اين نظرات گوش مي دهد ارتباط بين مديريت و كاركنان بهبود يافته و عقده هاي رواني كه موجب نارضايتي مي شود كاهش يافته و يا از بين مي رود.
معنی اصلی واژه کایزن ساده و گویاست: کایزن یعنی بهبود مستمر، بهبود مستمری که تمامی افراد یعنی مدیران کارکنان و کارگران را در بر می گیرد: فلسفه کایزن براین اصل استوار است که شیوه زندگی انسان شامل زندگی شغلی، زندگی اجتماعی، و زندگی خانوادگی باید پیوسته و مداوم بهبود یابد . فرهنگ کایزن و تعامل آن در بین لایه ها و سازمانهای مختلف اجتماعی در ژاپن باعث شده است تا کارخانه به دانشگاه تبدیل شود و دانشگاه به کارخانه، کارگر از مدیر بیاموزد و مدیر از ایده های کارگر بهره مند گردد. پژوهشگر لباس کار بپوشد و به جای نشستن در برج عاج به صحنه تولید بیاید و فعالان صحنه های تولید به فکر و تدبیر در باب بهبود کار خویش بپردازند و به پژوهش روی آورند. پیام استراتژی کایزن در این جمله خلاصه می شود که حتی یک روز را نباید بدون ایجاد نوعی بهبود در یکی از بخشهای سازمان یا شرکت سپری نمود.
Top of Form
1
2
3
4
5
Bottom of Form
پروفسور دمینگ چرخه دمینگ را که یکی از ابزارهای مهم کنترل کیفیت جهت بهبود مداوم محسوب می شود را در ژاپن ارائه نمود که به PDCA هم مشهور است (plan– Do – check – Act) به معنای طراحی – اقدام به پیاده سازی کنترل نتیجه به آنچه در طراحی پیش بینی کرده بودیم و در نهایت اقدام اصلاحی جهت رفع نواقصات و خطاها. این سیکل دوباره تکرار می شود و محصول همیشه بهبود می یابد. البته این چرخه در اصل حول یک استوانه رو به بالا حرکت می کند چرا که محصولی که یک دور این چرخه را طی کرده اینک از نظر کیفی در رتبه بالاتری قرار دارد و نواقصاتش رفع شده اند.
انتظارات کایزنی:
در پروژه های کایزنی، از تمامی کارکنان انتظار می رود که در فعالیت های بهبود مستمر نظیر : 1- حذف فعالیتهایی که ارزش افزوده ای ندارد . 2- کشف روشهای بهتر کاری. 3- حل مسائل محیط کار شرکت جوینده. کایزن یک تئوری ایستا نیست بلکه مفهومی است که تفکری عملیاتی و اجرایی را القاء می کند.
کایزن چیست ؟
کایزن در ژاپن به دنبال جنگ جهانی دوم ایجاد شد . لغت کایزن به معنای بهبود مستمر است وتشکیل شده است از دو کلمه ژاپنی : KAI به معنای تغییرو ZEN به معنای خوب .
البته در یکی از مقالات کای به معنی مدرسه وZEN به معنی خرد بیان شده بود . در دایره المعارف ویکی پدیا هم درباره واژه ZEN آمده است :
"واژه ZEN در کایزن بر مفهوم "یادگیری بوسیه انجام دادن (learn-by-doing)" تاکید دارد.
این تعبیر با برنامه های بهبود " دستور و کنترل (command-and-control)" متمایز است که در میانه قرن بیستم مطرح بودند . "
کایزن یکی از آموزه های مذهب شینتو می باشد که مفهوم آن بهبود مستمر نسبت بهوضعیت قبلی است. مشابه این دیدگاه در دین اسلامنیز وجود دارد به گونه ای که حتی در برخی احادیث وارده تاکید فراوانی در عدم شباهت و یکسانی دو روز از زندگی و کار هر مسلمان شده است .
کایزن سیستمی است که همه کارکنان را شاملمی شود : از مدیریت ارشد تا کارگران نظافتی .هرشخص تشویق می شود برای ارائه پیشنهادات بهبود به طور منظم . این رویداد سالانه ، ماهانه نیست بلکه فرایندی مداوم است . در شرکتهای ژاپنی ، به عنوان مثال تویوتا و کنان (CANON) هر کارگر در سال 60 تا 70 پیشنهاد ارائه می دهد و به کار می بندد . در بسیاری از نمونه ها این پیشنهادات موجب تغییرات اساسی نمی شوند .اساس کایزن بر بهبود همیشگی طبقیک روند منظم است . که معمولا موجب ارتقای بهره وری ، ایمنی و اثربخشی و کاهش اتلاف می شود .
پیشنهادات فقط محدود به یک حیطه خاص مانند تولید یا بازاریابی نمی شوند .کایزن بر این پایه است که تغییرات در هر جا امکان دارد اعمال شوند .
فلسفه کایزن عبارتست از:
"DO IT BETTRE , MAKE IT BETTER , IMPROVE IT EVEN IT AIN'T BROKE , BECAUSE IF WE DON'T , WE CAN'T COMPETE WITH THOSE WHO DO "
اما فلسفه غربی درمورد بهبود را می توان در جمله زیر خلاصه نمود :
"IF IT AIN'T BROKE , DON ' T FIX IT"
بنابراین بنا به فلسفه کایزن هر چیزی حتی اگر خراب نباشد قابل بهبود است و یا در تعبیری دیگر :
"بهبود پایان ندارد"
کایزن تفکری است که علاوه بر کسب و کار در فرهنگ ژاپنی نیز وجود دارد . کایزن حتی فعالیت های اجتماعی را نیز در بر میگیرد. کایزن مفهومی است که در تمام جنبه های زندگی یک فرد می تواند به کار گرفته شود .
در حیطه کسب وکار ، کایزن ابزارها و عناصر متعددی را به کار می گیرد . دوایر کیفیت ، کانبان ، نظام پیشنهادات ، 5S از جمله عناصری هستند که در سیستم کایزن وجود دارند .
کایزن درابتدا استاندارد هایی را برقرار می کندو سپس بهبود مداوم این استانداردها را دنبال می کند .
کایزن همچنین باید آموزش ، امکانات ، مواد و نظارت مورد نیاز برای هر شخص را نیز فراهم نماید تا وی بتواند علاوه بر رسیدن به توانایی ارائه پیشنهاد ، قابلیت و امکان پیاده سازی پیشنهادات را داشته باشد به تعبیر ساده تر باید پشتیبانی های لازم را بوجود اورد.
مفهوم کایزن:
استراتژی "کایزن" مهمترین مفهوم در مدیریت ژاپنی و رمز موفقیت رقابتی ایت کشور است. کایزن به معنای بهبود پیوسته و مداوم، توان با مشارکت همه افراد در یک شرکت یا سازمان (مدیریت ارشد، مدیران، کارگران) می باشد. کایزن وظیفه ای همگانی است. راز ادراک تفاوتهای موجود میان روشهای مدیریتی در ژاپن وغرب، کایزن است. کایزن و نظام تفکر روندگرا در ژاپن، در مقابل نوآوری و نظام تفکر نتیجه گرا، رشد جهشی غرب قرار دارد. در فضای رقابتی امروز، تأخیر در بکارگیری آخرین تکنولوژی ها، مستلزم پرداخت بهایی سنگین است. همچنانکه شرکتهای ژاپنی آهسته ولی محکم حرکت می کنند و سرنوشت محتوم آنها پیمودن راه پیشرفت و ترقی است. در سایر کشورها نیز شرکت های برجسته ای وجود دارند که هدفشان ایجاد استانداردهای جدید برای کیفیت تولیدات و خدمات است. این تفاوتها ناشی از اختلافات ملیت نیست بلکه منوط به اختلاف در روحیه و طرز تفکر است. کشورها هم اکنون با بکارگیری کایزن و نوآوری، با بیشترین نرخ رشد در راه توسعه صنعتی گام بر می دارند.
کایزن و کنترل کیفیت جامع (فراگیر) (TQM) هدف کنترل کیفیت جامع، بهبود کارائی مدیریت در تمامی سطوح است.
در راستای این هدف مباحث 9 گانه مورد توجه است که عبارتند از: 1- تضمین کیفیت
2- کاهش هزینه ها
3 - تحقق مقادیر تولید
4 - تحقق جدول زمانی تحویل
5 – ایمنی
6 - ساخت تولیدات جدید
7 - بهبود بهره وری
8 - مدیریت تدارکات
9- بازاریابی و فروش
کایزن و مدیریت: مدیریت از دو عنصر اصلی تشکیل یافته است. نگهداری و بهبود نگهداری به فعالیت های تداوم بخش استانداردهای موجود در تکنولوژی، مدیریت و عملیات اطلاق می شود. بهبود نیز به تدابیری اطلاق می شود که برای بهبود این استانداردها بکار گرفته می شوند.
کایزن و نوآوری : بهبود یعنی کایزن و نوآوری. هر شرکت و یا سازمانی برای بقا و پیشرفت و رشد خود بایستی هم از کایزن و هم از نوآوری استفاده کند. کایزن به اصطلاحات جزئی بعمل آمده در وضع موجود از طریق تلاشهای بی وقفه. و نوآوری به اصلاحات کلی بعمل آمده در وضع موجود از طریق سرمایه گذاری وسیع در تکنولوژی یا تجهیزات جدید اطلاق می شود.
کایزن در برابر نوآوری: برای دستیابی به پیشرفت دو نگرش متفاوت وجود دارد: پیشرفت تدریجی (کایزن) و پیشرفت مبتنی بر جهش بزرگ (نوآوری) در مجموع شرکت های ژاپنی پیشرفت تدریجی را ترجیح می دهند و شرکتهای غربی به نوآوری اعتقاد دارند.
کایزن همراه با نوآوری: یکی از ویژگیهای جالب کایزن، عدم نیاز قطعی آن به تکنولوژی پیچیده یا آخرین دستاوردهای تکنولوژیک است. برای تحقق کایزن "عقل سلیم" همه آن چیزی است که مورد نیاز می باشد. در مقابل نوآوری اغلب به تکنولوژی بسیار و سرمایه گذاری عظیم نیاز دارد
کایزن و QC (کنترل کیفیت): کایزن در کارگروهی بیانگر نگرش دائمی هسته های کنترل کیفیت و سایر فعالیتهای گروهی کوچک است که برای حل مسایل از ابزارهای آماری مختلف استفاده می کنند. این نگرش دائمی به اجرای کامل چرخه برنامه ریزی، اجرا، بررسی نتایج و عملیات نیاز دارد و مستلزم تلاش اعضای تیم در جهت تشخیص مسایل و هم در جهت شناخت علل و تحلیل آنها و نیز آزمایشات و ارائه راه حلهاست. این تلاش ها باید به تثبیت استانداردها و یا دستورالعمل های جدید منجر شوند.
يك راه براي افزايش سطح درگيري كاركنان عبارتست از پياده سازي چرخه كایزن كه در آن گروههاي 6تا8 نفره كارگران در حدود يك ساعت در هر هفته درطول يك بازه زماني ملاقات كرده و راه هاي بهبود را بررسي مي نمايند و در پايان اين بازه زماني ، پيشنهادات خود را به مديرانشان ارئه مي كنند. در اين حالت، تعامل و ارتباط فعالانه مديران نكته اساسي در موفقيت چرخه کایزن خواهد بود . از ابزارهای مورد استفاده در کارگاه های کایزن طوفان مغزی است .
رقابت و تلاش برای بهتر بودن ، و بهتر زیستن پیشینه ای به اندازه تاریخ دارد. در دنیای صنعتی تلاش برای بهتر تولید کردن به معنای تلاش برای بقاست. به طور کلی دو دسته رویکرد یا متد اساسی، برای بهینه سازی وجود دارد.
· نخست روشهای بهینه سازی ریاضی که مبتنی بر آمار و پژوهش عملیاتی (OR) هستند.
· دوم روشهای هیوریستیک (Heuristic) یا نوآورانه.
روشهای مدیریت ژاپنی اعم از نظام پنج اس (5S) یا کایزن - کانبان و غیره همگی را میتوان در دسته دوم جای داد. از همین روست که به نظر بدیهی و پیش پا افتاده می رسند. مفهوم عمیق بهبود مستمر گرچه ساده به چشم می آید اما در واقع سختی های نهفته ای در خود دارد.
مدیران تویوتا مشکل ترین جنبه کایزن را چنین تعریف می کنند:
مشکل ، یافتن مشکل هاست!
روشهای هیوریستیک همگی بر اساس تجربه و مشاهده های مستقیم و اغلب با سعی و خطا پایه ریزی شده اند. شاید به همین دلیل است که مفاهیم اساسی همگی آنها بسیار درگیر با هم می باشد. پیاده سازی JIT بدون عبور از 5S به نظر ناممکن میرسد. بدون مشارکت فعال همه سطوح سازمان نیز، کایزن جایگاهی ندارد.
پیاده سازی سیستمی که لحظه به لحظه به دنبال اشکالهای درونی خود باشد و در عین حال از محیط خود غافل نگردد شاید در سخن ساده باشد، اما در اجرا بی گمان چنین نیست. می گویند کارگر ژاپنی نه تنها از دستهای خود ، بلکه از مغز خود هم استفاده می کند ! کایزن ، تولید ناب ، سیستم پنج اس و کاهش سطح موجودی ها (Jit orStockless) ، همگی یعنی یک چیز:
تولید با کمک اندیشه یا به قول بیل گیتس : کسب و کار بر بال اندیشه
هدف از نگهداری عبارتست از حفظ استانداردهای تکنولوژیکی ، مدیریتی ، و عملیاتی فعلی . کارکرد بهبود نیز ارتقای استانداردهای فعلی است .
تحت عملکرد نگهداری ، مدیریت باید در ابتدا خط مشی ، سیاست ها ، قوانین ، دستورالعمل ها و رویه های کاری را تکمیل کرده و سپس اطمینان یابد که همه کارکنان ازرویه های کاری استاندارد پیروی می کنند .
تحت عملکرد بهبود ، مدیریت مداوما متوجه بازبینی و تغییراستانداردهای ثبت شده فعلی و تکمیل و ثبت استانداردهای جدید است . بهبود می تواند به دو دسته تقسیم شود : نواوری و کایزن
نواوری تحت عنوان یک بهبود رادیکال و جهش از فرایندهای فعلی محسوب می شود و احتیاج به سرمایه گذاری بالا دارد. کایزن نیز همانطور که اشاره شد نماینده بهبود مداومی است که از کنارهمگذاشتن تلاشهای کارگران برای تعداد زیادی از تغییرات کوچک حاصل می شود .
کایزن تمام افرادرا در ایجاد تغییر در گیر می کند که در اغلب موارد تغییرات جزئی و پیوسته هستند . کایزنریشه مشکلات را تعیین نموده و در مبدا ان ها را حل می نماید و سپس استاندارها را تغییر می دهد تا اطمینان یابد که مشکل حل شده باقی می ماند .
تویوتا به عنوان یکی از شرکتهای پیشرو در عرصه تفکر کایزنی شناخته شده است . در یکی از کارخانه های ان در آمریکا درسال 1999، بیش از 75.000 پیشنهاد توسط 7.000 شاغلین ان ارائه شده بود که بیش از 99 درصد از انها پیاده شده بود .
این بهبود های کوجک اما پیوسته منجر به منافع زیادی میشوند . از جمله نتایج انها به طور کلی می توان به بهبود بهره وری ، بهبود کیفیت ، ایمنی بیشتر ، تحویل سریعتر محصول ، هزینه های کمتر ، رضایت روز افزون مشتریان را نام برد . اما فراتر از همه این موارد ، در شرکتهایی که تفکر کایزنی دارند کارگران علاقه بیشتری به کار داشته و کار برای انها جذابتر و رضایت شغلی انها بیشتر است که بواسطه تعامل و درگیری مستقیم انها در پروژه های بهبود است .این مشارکت علاوه بر بهبود روحیه کار گروهی ، نوعی توان بخشی به انها محسوب شده و نسبت به کارگر خود احساس مسئولیت بیشتر و در نتیجه ارتقای کیفیت کاری می شود .
کایزن موجب نتایج فوری می شود . به جای تمرکز بر بهبود های عظیم و سرمایه بر کایزن بر حل خلاقانه تعداد زیادی از مشکلات کوچک تاکید دارد .اگرچه بهبود های ناپیوسته و عظیم نیز باید وجود داشته باشند و گاهی کایزن نیز موجب به راه افتادن چنین تغییراتی می شود اما قدرت واقعی کایزن عبارتست از یک فرایند رو به جلو از ایجاد بهبود های کوچک و مداوم.
بنابراین کایزن بیشتر متکی بر راه حل های خلاقانه است که عموما سرمایه کمی هم نیاز دارند .
بهبود پیوسته کل یک جریان ارزش یا یک فرایند منفرد برای افرینش هرچه بهتر ارزش وکاهش هرچه ممکن اتلاف .
دو سطح متفاوت کایزن وجوددارد :
1- ایزن سیستم که بربهبود کل جریان تولید تاکید دارد . این کایزنی است برای مدیران
2- کایزن فرایند که بربهبود فرایندهای منفرد متمرکز است . این کایزنی است برای گروه های کاری و رهبران گروه
کایکائو : بهبود انقلابی و رادیکال برای افرینش هر چه سریعتر ارزش و کاهش هر چه بیشتر اتلاف
یک نمونه از کایکائو جابه جایی و بازارایی ماشین الات و تاسیسات تولیدی در یک پایان هفته است . گاه گاه در مقایسه به کایزن تدریجی تر یا کایزن گام به گام ، به کایکائو کایزن سریع نیز گفته میشود .
انگيزش موضوع فريبندهاي است و هميشه دربارة اينكه فرد چگونه مي تواند ديگري را بيانگيزد پرسش هايي مطرح بوده است. انگيزش از دورن بر مي خيزد. شما مي توانيد به آنچه كه شخص به خاطرش انگيخته مي شود موثر واقع شويد. و نهايتاً چگونگي تاثير شما بر هدايت انگيزش افراد در جهت علمكرد خوب است.
يك مدير و رهبر خوب مي داند كه افراد براي انجام كارهايي كه به اعتقادشان بهترين منافع را دارد برانگيخته مي شوند. كارمنداني كه به نظر مي رسند انگيزش قابل قبولي براي كار دارند بر اين باورند كه انجام يك كار خوب براي سازمان به نفع آنهاست. آنان سعادتشان را در ارتباط با سعادت سازمان مي دانند.
مديري كه در فراهم سازي چنين وضعيتي موفق مي شود، گروه كاملي از كاركنان با انگيزه را در دسترس خواهد داشت. و آنها نيز در همان حال منافع انگيزش پايدار را در مي يابند.
اين تحقيق توضيح مي دهد كه انگيزش چيست و به چه نحو براي عملكرد بهتر، موثر واقع خواهد شد.
شما ياد خواهيد گرفت:
انگيزش افراد در مسير ارتقاء به سطوح عالي سازمان هدايت كنيد.
به جاي اطاعت محض، تعهد را در كاركنان تشويق كنيد.
از كلام تصويري براي برقراري ارتباط موثر استفاده كنيد.
با هدايت موثر جلسات، افراد را علاقه مند كنيد تا انگيزش بيشتري داشته باشند.
محيطي را ايجاد كنيد تا كاركنان به انجام كار به عنوان پاداش دهند.
خطاهاي كاركنان را به آنكه بر انگيزش آنها لطمه اي وارد آيد اصلاح كنيد.
ما بين خود و كاركنان اعتماد متقابل را ايجاد كنيد.
از اشتباهاتي كه باعث مي شود تا شما يك مدير بد باشيد بپرهيزيد.
چه سابقة مديريتي داشته باشيد و چه از طريق ارتقاء به اين مقام رسيده باشيد نياز داريد تا مطالب مهمي دربارة جهت دهي انگيزش كاركنان براي عملكرد مطلوب بدانيد. شما نمي توانيد تنها با انتقاد يا تشويق، پاداش يا تنبيه، تطميع يا تهديد آن را به ثمر برسانيد.
شما نمي توانيد كسي را براي انجام كاري بيانگيزيد. آنان قبلاً داراي انگيزه شده اند.
انگيزش در واقع كشش دروني، جنبش يا قصدي است كه سبب مي شود تا شخص به روش معيني عمل كند يا به سمت هدف مشخصي حركت كند.
انگيزش از دورن بر مي خيزد و از درون جاري مي شود نه از بيرون. شما انگيزش ايجاد نمي كنيد. شما انگيزشي را كه قبلاً وجود داشته ترسيم نموده و به آن جهت مي دهيد و هدايت مي كنيد. همان چيزهايي كه در شما ايجاد انگيزش مي كنند در افرادي كه با شما كار مي كنند هم ايجاد انگيزه مي كند.
ما به غذا، سرپناه و پوشاك احتياج داريم و براي كسب آنها كار مي كنيم. ما خواستار مزاياي خوب و به ويژه ايمني و سلامت هستيم. ما در پي فرصتي هستيم تا پيشرفت و ترقي كنيم. مي خواهيم امنيت شغلي داشته باشيم، حتي اگر شما نتوانيد در مورد حقوق و مزاياي آنها كاري كنيد مي توانيد استانداردهاي اجرايي را در كمال وضوح و استواري و صداقت به آن ها بشناسانيد و به آنان اختياراتي بدهيد تا وظايفشان را آن گونه كه مي دانند به بهترين نحو انجام دهند.
شما مي توانيد محيطي ايجاد كنيد تا افرادي كه با شما كار مي كنند بتوانند ادعا داشته باشند و از استعداد و توانائي هايشان تا حد ممكن استفاده كنيد. همان طوري كه شما قادر به بروز و استفاده و از توانائي هايتان هستيد.
در واقع اين يعني انصاف در مديريت.
شما بايد محيطي مثبتي را خلق كنيد. نمي توانيد بي تفاوت باشيد. شما با گفتار و اعمال به كاركنان نشان مي دهيد. كه در موردشان به چه مي انديشيد و از آنها چه انتظاري داريد، حتماً نوع ارتباط كاري را كه طالب آن هستيد مشخص كنيد. به ياد داشته باشيد كه از خودتان بپرسيد كه من چه نوع محيط كاري را مي آفرينيم. مطمئن باشيد جوابتان اين است كه محيطي كه باعث پيشرفت و بهبود شود نه اينكه مانع انگيزش و كارائي باشد.
اگر محيط را بر طبق برنامه ايجاد نكنيد باز به نوعي آن را به طور اتفاقي ايجاد خواهيد كرد. به هر حال كاركنان آنچه را كه دريافت مي كنند پس مي دهند. آنها آئينه انگيزش و رفتارتان هستند.
شكل گيري نگرش ها و راهبردها يك حقيقت محض است و حاصل تعاملات روابط انساني، هر چند كه به سطح مطلوبي از آگاهي نرسد.
آنها آن طوري كه عمل مي كنيد، عمل خواهند كرد نه آن طوري كه مي گوييد. از ميان اعمال و گفته ها، آنها اعمالتان را باور مي كنند.
شما بايد به گفته خود عمل كنيد. مي گوئيد در اطاقم هميشه باز است و به آنها اطمينان مي دهيد.
اما در حقيقت بيشتر اوقات بسته است، يا در باز است اما شما در دفترتان نيستيد. يا اينكه آنجاييد ولي در دسترس نيستيد و يا نهايتاً با مراجعان ديدار مي كنيد ولي به آنچه كه مي گويند گوش نمي دهيد.
در واقع چه چيزي را باور كنند. آنچه را مي گوييد يا آنچه را كه بدان عمل مي كنيد. حقيقتاً هر زمان، اعمال هميشه رساتر از الفافظ سخن مي دانند.
در واقع شما در افراد انگيزشي ايجاد نمي كنيد. بلكه آنان قبلاً با انگيزه شده اند. شما در حقيقت انگيزش آنان را هدايت مي كنيد.
اقتدار شما بر گرفته از مقام تان نيست. بلكه از افرادي كه با آنان كار مي كنيد حاصل مي شود. وقتي راه هاي رسيدن به هدف مشترك را بدانيد و در آن جهت حركت كنيد. آنان تصميم به پيروي از شما مي گيرند. رهبر تربيت مي كند، مي آموزد، روشنگري مي كند، متقاعد مي سازد، ترغيب مي كند، هر كاري و هر چيزي كه به ديگران كمك كند تا كارشان را در حد توانشان حتي بعضي اوقات بيشتر از ظرفيت شان به انجام برسانند.
رهبران موثر فقط سخن نمي گويند آنها راه و روش را نشان مي دهند، اصلاح مي كنند و ترغيب مي نمايند. در جستجوي تعهد، روسا خواهان تبعيت و فرمانبرداري رهبر را در جهت كسب موفقيت باور دارند. و اين انگيزش افراد براي عملكرد در سطح بالا سهم بزرگي دارند.
رهبر بودن والاست. اما رهبري موثر، زمان و انرژي كمتري نسبت به رياست صرف مي كنند و در نتيجه به بهره وري و اصول درست مي افزايد.
وقتي شما طالب اطاعت هستيد، چيز ديگري از اطاعت كسب نمي كنيد. اطاعت تعالي را به ارمغان نمي آورد. در بهترين موقعيت، نتيجه متوسط و در بدترين شرايط نتيجه بدي نخواهد داشت.
كاركنان وفادار تحت تاثير اطاعت، مورد رنجش واقع مي شوند و فقط منتظر فرصتي هستند كه شما را تضعيف كنند.
شما مرئوسان مطيع را نمي خواهيد، بلكه همكاران متعهدي را مي خواهيد كه نفع شخصي خود و شما را در گرو نفع سازمان مي بينند. آنها زماني هم تحت نظارت شما نباشند به خوبي و جديت كار مي كنند چون آنان با شما كار مي كنند نه براي شما.
در واقع تعهد قول يا عهدي كه افراد براي رسيدن به اهداف سازماني پايبند مي شوند. و براي دستيابي به آن اهداف وظايفي را عهده دار مي شوند.
همه ما، سرپرستاني داريم كه با افراد طوري رفتار مي كنند گويي آنان تنبل يا غير قابل اعتماد هستند، اين روساي بد، شكايت مي كنند، رشوه مي دهند، تهديد مي كنند، شايعات را تقويت مي كنند و اسنادي را عليه كاركنان جمع مي كنند. همه اين ها را به خاطر اينكه آنها را تحت كنترل نگه دارند انجام مي دهند. آيا اين گونه رفتار شما را بر مي انگيزد. مطمئن باشدي كه همين قدر برانگيخته مي شويد تا از تنبيه به دور باشيد، همچنين وقت خود را به بطالت مي گذرانيد و يك سري كارهايي انجام مي دهيد، تا مشغول شويد و حقوقتان را بگيريد. اين نوع سرپرستان سعي نمي كنند به افراد براي انگيخته شدن كمك كنند. آنان سعي دارند از طريق ترس و تطميع افراد را كنترل كنند. آنها بدترين اعمال را در كاركنان خود مي پرورانند.
شما نمي توانيد اين نوع توافق را تنها با گفتارتان به وجود آوريد. شما بايد با انجام تعهدهايتان زندگي كنيد و اگر اين گونه عمل كنيد به طور خود كار شروع به هدايت انگيزش كاركنان خواهيد كرد.
شما بايد از زباني استفاده كيند كه پيامتان را به وضوح برساند و به تقويت انگيزش همكاران كمك كند. شما نمي توانيد به تنهايي نگرش خود را به واقعيت تبديل كنيد. شما نيازمنديد كه تك تك همكاران با شما همراهي كنند. شما احتياج داريد كه يك حس و مفهوم واحد و يك تعبير و تفسير از واقعيت مشترك را بيافرينيد. و فقط بعد از آن مي توانيد هماهنگي عمل را كسب كنيد.
از گفتار براي تجسم كردن استفاده كنيد. اين موضوع درك پيام هاي شما را واقعي و آسان مي سازد و به عبارت ديگر به هنگام ارتباط سعي كنيد گفتارتان عيني باشد نه ذهني. ساده صحبت كنيد و از زبان ساده و واضح استفاده كنيد. وقتي مي تواند همان اثر را داشته باشد و قابل فهم تر، سخن را طولاني نكنيد.
چه شما رو در رو صحبت كنيد، يا پيامتان را به صورت e-mile به ده نفر بفرستيد يا اينكه در هزاران نسخه گزارش بنويسيد، در هر حال سعي داريد با فرد يا افرادي در يك زمان مشخص در ارتباط مشخص در ارتباط باشيد.
اگر واضح و صريح عمل كنيد، فكر نكنيد كه قدر و منزلت و اختيارتان را از دست خواهيد داد. بر عكس اين قدرت تفهيم شما را ميرسانيد. در واقع طرز بيان كلام و استفاده از آن به طور واضح به همكاران كمك مي كند تا براي انجام همكاري از انگيزش لازم برخوردار شوند.
جلسات موثر هستند. شما به جلسات نياز داريد. اتفاقات خوبي مي تواند در آن رخ دهد كه به سادگي در ديگر انواع ارتباطات مانند e-mile، تلفن، يادداشت ها يا مكالمات خصوصي، به وجود نيايد. در جلسات افراد مي توانند كارشان را با همديگر هماهنگ كنند و فرصتي پيش بيايد كه به همديگر كمك كنند يعني هر چيز مفيدي كه باعث انگيزش فرد در انجام بهتر كار گردد.
بايد مهارتهاي خود را آشكار سازيد. دلايل خود را براي برگزاري جلسه ارائه نماييد، بازدههاي خود را مرور كنيد. هر چه مصمم تر و هدفمند تر باشيد، جلسات هم هدفدار تر خواهند شد. با آرامش خاطر جلسه اي را مجسم كنيد كه در جريان است. اگر افكار مثبتي داشته باشيد با اعتماد بر نفس خود ايجاد كرده ايد، يك اجرا بهتر را جلوه گر خواهيد ساخت.
اگر همه نكات و موارد را رعايت كنيد، جلسات فرصتي خوب براي مبادله نظرات و حل مشكلات خواهد گرديد و يقيناً كاركنان لذت خواهند برد. براي اين كار ممكن است پاداشي نگيريد ولي مي دانيد كه موفق تر هستيد چرا كه تصميمات بهتري گرفته ايد و توانسته ايد تعهد كاري همكاران را بالا ببريد.
در واقع جلسات اتلاف وقت نيستند. و انگيزش همكاران را افزايش داديد.
اگر كاركنان احساس خلاقيت داشته باشند انگيزش آنان افزايش خواهد يافت.
اجازه دهيد كه نزديكترين افراد به مشكل، آن را حل كنند به نظر ساده مي رسد، اين طور نيست. اين ميان كاركنان يك حس مشترك خوبي است اما واقعيت چيز ديگري است. اغلب مديران مشكل را از كارمند دور كرده و با تشكيل انجمن ها، جمع آوري اطلاعات و ... گزارش منتشر مي كنند. و راهكار تحميل مي كنند. عواقب اين كارها ممكن است مشكل را حل كند يا نكند، اما نقشي كه اين روش دارد زماني كه به آنان اعتماد نداريد، آنها هم حس خوبي از مديران نخواهند داشت فقدان اعتماد هميشه به طور منفي به انگيزش كارمندان اثر مي گذارد. و يا شايد هرگز مشكلي بيان نشود چون افراد احساس مي كنند كه شما بر اين باوريد كه آنها توان لازم براي حل آن را ندارند، هر چند كه آنان مي توانند با كفايت ترين افراد براي كشف مشكلات و حمل آنها باشند. بنابراين اگر كاركنان ديگر حل مشكل نباشند چرا بايد تعجب كنيد. به عبارت ديگر، علت آن، اين نيست كه به حد كافي زرنگ نيستيد يا اينكه توجهي نمي كنند بلكه از آنان خواسته نمي شود كه مشكل گشايي كنند.
كاركنان براي ارائه راه حل ها داوطلب نمي شوند چون فكر نمي كنند مديران به آنان گوش كنند.
آنها براي ارائه پيشنهادات مورد قدرداني و تشويق قرار نمي گيرند و به رسميت شناخته نمي شوند.
در واقع به همكاران كمك كنيد تا به صورتي اخلاقي به حل مشكلاتشان مبادرت ورزند و انگيزش آنان افزايش مي يابد.
زماني كه افراد احساس كنند شغل مناسبي دارند براي انجام كار، انگيزش كافي خواهند داشت. ما با انجام كار، شاهد بعضي اتفاقات هستيم و اگر اين اتفاقات خوشايند ما باشند، رغبت بيشتري براي انجام آن نخواهيم داشت. كار وقتي پاداش به وجود مي آورد كه سر شرط براي آن موجود باشد:
افراد آنچه را كه انجام مي دهند دوست داشته باشند.
آنان از اهميت وظايفشان با خبر باشند.
از نظر خود و سايرين كار خوب انجام دهند.
تحت شرايط فوق، كاركنان احساس رضايت و كمال مي كنند. اين ها در مفهومي ديگر تقويت مثبت را تداعي مي كنند تقويت مثبت محرك قوي براي تداوم رفتار است.
رويكرد تقويت را حفظ كنيد، چگونه اين رويكرد را به محل كار ببريم. ساده است، اگر مي خواهيد كاركنان احساس انگيزش كنند، و خوب كار كنند، يكي از بهترين كارهايي كه مي توانيد انجام دهيد اينست كه آنها را با شغل شان متناسب كنيد و به آنان اطمينان دهيد كه ابزار و حمايت لازم براي انجام آن را فراهم خواهيد ساخت.
زماني كه افراد كاري را كه متناسب با آنان است انجام دهند، طبيعتاً براي تداوم عملكرد و رفتار تقويت خواهند شد.
از پاداش ها براي تقويت انگيزش استفاده كنيد تا كاري كه از همكاران انتظار داريد انجام دهند. پاداش ها انگيزشي براي عملكرد هستند.
در واقع ساده است، به عنوان مدير بايد تلاش كنيد كه پاداش مناسب كار را مشخص سازيد. وقتي كه كاركنان احساس كنند كه مورد قدرداني و احترام واقع مي گردند بهتر كار مي كنند.
تقويت بهتر از پاداش است، اما پاداش هم بهتر است خيلي بهتر از هيچي بشرط آنكه آن را به درستي انجام دهيد. در استفاده از انواع پاداش ها دقت كنيد.
ما هم افزايش پرداخت ها را دوست داريم. اما تاكيد ما اين است كه با وظايف كاري در ارتباط باشند. علاوه براي آن حتي اگر پاداش در ارتباط با عملكرد شغل باشد، در شرايط خاص اين پرداخت و پاداش نيز ممكن است با شكست مواجه شود و اين زماني اتفاقي مي افتد كه پاداش خودش به تنهايي هدف باشد.
چه نوع پاداشي موثر است، پاداشي موثر است كه ...
در ارتباط با عملكرد ويژه باشد.
به موقع صورت گيرد.
و مكرر اتفاق بيافتد.
حتي اگر، افزايش پرداخت سالانه را با نوعي ملاك شايستگي ربط دهيد ، تقريبا ممكن نيست به اندازه اضافه پراخت خيلي كم در پايان هفته برانگيزش افراد موثر واقع شود .
هرچه در ارائه پاداش تاخير كنيد همراه با جدا كردن آن از عملكرد ، به مرور اثر آن را نيز كم رنگ تر خواهيد ساخت .
به تلاش ها هم پاداش دهيد، نه فقط به نتايج، به تلاش ها هم ارج نهيد، اگر شما چنين كنيد به افراد مي گوييد كه جستجوي انجام بهتر كار و يادگيري از تجربه براي شما مهم است. اين امر انگيزش فرد را در جهت تلاش براي انجام بهتر كار تقويت مي كند.
در واقع از پاداش ها براي تقويت انگيزش كاركنان استفاده كنيد تا با رضايت خاطر طبق انتقادات و درخواست هاي شما كار كنند.
بايد به كاركنان كمك كنيد تا بر استرس هايي كه در انگيزش تاثير منفي دارند فائق آيند.
استرس يك عكس العمل جسمي و رواني در برابر يك خطر و يا تغيير شرايط محيطي مي باشد، استرس واكنش رواني و عاطفي در برابر تنش هاي زندگي است و اگر بيش از حد گردد و حتي ميتوانند به ما آسيب هاي رواني و جسمي درمان ناپذيري برساند. عوامل استرس زا در همه شرايط زندگي وجود داشته و گاها غير قابل اجتناب مي باشد .كمك كردن به همكاران تنها كاري است كه مي توانيد انجام دهيد. در واقع زماني مي توانيد كه موفق شويد، آنها هم در وجودشان احساس نياز را داشته باشند در نهايت «خواستن» آنها و «كمك» شما، نوميدي آنها را پايين مي آورد. دقت كنيد وقتي مي گويم«چنانچه كاركنان احساس نياز كنند» به اين معني است كه شيوه اي تجويز كنم تا كاركنان به سلامتي خودشان اهميت دهند. تامين سلامتي و تندرستي كاركنان از هر هدفي كه داشته باشيد مهم تر مي باشد و اين يعني يك كارخوب و مديريت هوشمندانه و انسان گرايانه است «كاركنان آسوده خاطر» كارا و موثر كار مي كنند و از انگيزش لازم براي انجام كار بهتر برخوردارند.
ممكن است شما دربسياري ازشرايط وسبك هاي رهبري برتر باشيد اما چنان چه مديران و كاركنان به همديگر اعتماد نداشته باشند هيچكدام از اين توانايي ها و مهارت ها به درد نخواهند خورد. و صد البته اگر اين نشانه ها همراه با دوستي و رفاقت باشد محيط كاري لذت بخش تر هم خواهد شد. كاركنان اگر به مديرشان اعتماد كنند او ميتواند رهبري اثر بخش تري را اعمال كند. بنابراين بايد بگوييم كه اعتماد ضرورت دارد.
براي جلب اعتماد نه تقاضا كنيد و نه خواهش ، بلكه روشي را به كار گيريد.تا در آنها بر شما اعتماد پيدا كنيد. بدين سان مي توانند به شما تكيه كنند و روي كمك شما حساب كنند. اين را با استقلال آنها قاطي نكنيد و در سر راه آنها قرار نگيريد. اجازه بدهيد راحت باشند. اگر اعتمادشان را جلب كنيد تا خود آگاه با شما همراه خواهند شد.
اعتماد دفعتا ايجاد نمي شود. آن به زمان نياز دارد و به آرامي و گذشت روزها به وجود مي آيد كاركنان علاقه مند به رفتار صادقانه هستند و اين، اعتماد آنان را به سوي شما جلب مي كند در غير اين صورت كار از كار مي گذرد و دوباره فرصت جبران پيش نمي آيد.
در چند دهه گذشته جنبشهاي پر تحرك و پويايي در قلمرو مديريت پديده آمده كه هر يك به سهم خود به افزايش دامنه دانش و بينش مديران ياري به سزايي داده اند. جنبش سازماني كه در نيمه دوم سده بيستم پايه ريزي شده و در دهه كنوني به رشد رسايي در خور توجهي رسيده است. بر پايه مفروضاتي استوار است كه با ارزشهاي والاي انساني سازگاري كامل دارد. بالندگي سازماني ريشه هر گونه توانمندي و شكوفايي در قلمرو تلاشهاي انساني را در «بالندگي انساني» جست و جو مي كند و انسان را عامل اصلي و مايه بنيادي هر گونه دگرگوني به شمار مي آورد. اصول و موازين اين جنبش از دورن دانشهاي گسترده اي چون روانشناسي، جامعه شناسي، مردم شناسي، اقتصاد و بسياري ديگر از دانشهاي رفتاري سرچشمه مي گيرد و از به هم پيوستن آنها مجموعه اي فراهم مي آيد كه شناخت انسان و رشد و شكوفايي او را به عنوان برجسته ترين هستي منظومه اي جهان آسان مي سازد.
جنبش بالندگي سازماني دگرگوني، بهپويي، تازه گرداني، و دستيابي به برتريهاي بزرگ را در شمار هدفهاي نخستين خود قرار داده و براي رسيدن به آنها سازو كارهاي مناسب را فراهم آورده است.
تحقيق كنوني مجموعه اي از نوشته هاي علمي بسياري از صاحبنظران دانش مديريت است و با اين انگيزه گرد آوري شده است كه بتواند پيام شكوفايي و برتري جويي را ميان جامعه كاركنان سازمانهاي اداري، صنعتي، بازرگاني و خدماتي برانگيزد و كاركنان و مديران در برگزيدن راهي سزاوار و شايسته ياري دهد.
با آنكه بالندگي سازماني پديده اي به نسبت تازه در قملرو و مديريت به شمار مي آيد و هنوز دستورهاي آن، به گونه اي در خورده صورتبندي و استوار نشده، ولي در چهار دهه كنوني از گسترش بسيار شاياني برخوردار بوده است. هم اكنون موضوع بالندگي سازماني در شمار درسهاي مهم و بنيادي دوره هاي آموزشي بسياري از دانشكده هاي دانشهاي رفتاري به ويژه مديريت در سراسر جهان است. بالندگي سازماني نه تنها در دوره هاي آموزشي دانشگاهي آموخته مي شود، بلكه در بسياري از برنامه هاي ضمن خدمت كاركنان بخش دولتي و خصوصي به گستردگي ارايه مي گردد و از روشهاي آموزشي و پژوهشي آن براي بررسي و شناسايي دشواريهاي سازماني و برتري بخشيدن به كارسازمانها بهره گيري مي شود. به سخن فشرده، بالندگي سازماني پدپدهاي تازهاي در قلمرو كار مديريت و كارگرداني سازماني است كه به رغم كوتاهي زمان پيدايش آن، راهي بلند پيموده و سودمنديهاي بسيار فراهم آورده است.
براي پي بردن به اهيمت بالندگي سازماني و رسالتي كه اين جنبش نويد بخش است شايسته است كه ريشه و خاستگاه آن را در گذشته پيدايش دانش مديريت و كارگرداني سازمانهاي بزرگ جست و جو كنيم.
بي گمان كار را بايد از پيدايش «انقلاب صنعتي» آغاز كرد و برخي از ويژگيهاي آن را همراه با ديگر رويدادهاي گذشته كه سرانجام به پديد آوردن بالندگي سازماني انجاميدند بازكاوي كنيم.
انقلاب صنعتي در سالهاي پاياني سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم ميلادي يك رشته دگرگوني در روشهاي صنعتي و شيوه كارگرداني سازمانهاي اجتماعي و اقتصادي انگلستان پديد آمد.
پژوهشهاي ناب در دانش فيزيك و شيمي در پايان سده هجدهم در قاره اروپا به ويژه در فرانسه و هلند پيشرفت نماياني كرده بود. ولي در انگلستان كاربرد يافته هاي علمي در كارهاي عملي، به ويژه در صنعت آشكار بود. در اين كشور يك وابستگي همگاني به پيشرفتهاي فني ديده مي شود. اوضاع سياسي اجتماعي و حقوقي همراه و هوادار شكوفايي صنعتي بود. آزادي سياسي، آزادي از پيگرد غير قانوني پاس حقوق مالكيت و پيمانها، قانون ثبت اختراع، آزادي دين و فراهم بودن فرصت و بخت بالا رفتن از نردبان ترقي اقتصادي و اجتماعي، فضايي پديد آورد كه براي كارآفريني سازگار و برازنده بود و جست و جوي نيك فرجامي را بر مي انگيخت.
در اين زمان به كار گرفتن يافته هاي علمي در صنعت تلاشي سخت پديدار شد. يك رشته نو آفريني و نوآمدي نمايان در دستگاههاي ريسندگي و بافندگي پديد آمد كه همه فراگرد نساجي را نو كرد.
تراز بازدهي را بالا برد و هزينه توليد را كاهش داد.
براي بهره گيري از دستگاههاي تازه، بايسته بود كه از نيرويي جز نيروي بدني انسان ياري گرفته شود.
تا اين زمان انسان ناچار از به كار بردن وسيله هاي دستي بود كه در اندازه توليد، محدوديت پديد مي آوردند. ولي پس از آنكه دستگاههاي ابزاري و سپس برقي به كار گرفته شدند ديگر براي توليد انسان و توانايي او مرزي باقي نماند. در هم شكفتن مرز توليد به پديد آمدن توليد انبوهه و پديد آمدن توليد انبوهه به سر برافراشتن مصرف انبوهه انجاميد و اندازه و مرز توليد و مصرف انبوهه به ناچار به پيدايش شركتهاي بزرگ بازرگاني و صنعتي انجاميد. توليد در نظام كارخانه سازمان يافت و كارگران و كارمندان بر پايه دستورهاي ويژه در اين كارخانه ها و شركتها سرگرم شدند. با پديد آمدن كارخانه ها و شركتها و سازمانهاي بزرگ توليدي ناگزير دو پديده ديگر به نام مديريت علمي و ديوانسالاري در آغاز سده بيستم ميلادي پديدار شدند و بر نظام توليد و مصرف نفوذ كردند.
در ميان دانشمندان كه به پديد آمدن انديشه هاي فكري بالندگي سازماني ياريهاي كليدي و بنيادي دادند مي توان از «كرت لوين» نام برد. او پيش از آغاز جنگ جهاني دوم به دليل مخالفت با شيوه هاي سياسي حاكم در آلمان نازي از كشور خود به ايالتهاي متحده آمريكا كوچ كرد و در دانشگاههاي اين كشور به آموزش و پژوهش علمي و رفتاري پرداخت. او كوششهاي پژوهشي بسيار عميقي را در علوم رفتاري، به ويژه روانشناسي اجتماعي، بنياد نهاد. همزمان با كوششهاي علمي وي، «جنبش آموزش آزمايشگاهي» و پديد آمدن كنش پژوهشي و باز خورد اطلاعات در شمار عاملهاي كارساز در پديد آمدن فعاليت بالندگي سازماني قرار گرفتند. دلبستگي پرشور آتشين «لوين» به دانش رفتاري كاربردي يك ياري عمده در پديد آمدن جنبش «آموزش آزمايشگاهي» و پژوهشي و ديگر كوششهاي بالندگي سازماني بود. از اين رو لوين را مي توان چهره مركزين در همه جنبشهاي وابسته به اين قلمرو علمي تازه به شمار آورد.
«آموزش آزمايشگاهي» كه در واقع گردهم آيي آزاد و بي قيد و بند گروهي كوچك از افراد است در سال 1946 بنياد گرفت. در پي كوششهاي پراكنده اي كه در قلمرو آموزشهاي گروهي صورت گرفت، سرانجام «آزمايشگاه آموزش علمي براي پرورش گروهي» پديد آمد. در سالهاي 1950 و 1960 نيز كوششهاي پي گير و پر شوري براي به كار بردن مهارتهاي حاصل از «آموزش آزمايشگاهي» و پويايي شناسي گروه در سازمانهاي پيچيده بزرگ پديدار شد. در اين دوره جنبشهاي واقعي و نمايان براي وارد كردن آرمانها و شيوه هاي مردم سالاري به دورن فراگردهاي مديري و تصميم گيري هاي سازماني در سازمانهاي بزرگ آغاز گرديدند و براي بالا بردن توان سازمانها، پايوران و كاركنان جملگي به تصميم گيري با هم درباره هدفهاي مشترك فرا خوانده شدند. از دورن اين تلاشها بالندگي سازماني سرچشمه گرفت و گامهاي بزرگ و گسترده اي در زمينه توانمند كردن سازمانهاي گوناگون صنعتي، آموزشي، بهداشتي و مانند آنها برداشته شد.
سرچشمه پيدايش و رواج عبارت «بالندگي سازماني» به روشني آشكار نيست. ولي بر اساس تجربه اي كه در شركت جنرال ميلز براي دگرگوني سازمان پديد آمد رابرت بكهارت چنين مي نويسد:
در آن زمان مي خواستيم براي برنامه اي كه در جنرال ميلز به كار گرفته شده بود عنوان مناسبي برگزينيم. ما به راستي نمي خواستيم آن را «پرورش مديريت» بخوانيم، زيرا كاري كه صورت گرفته بود تلاشي سراسري در سازمان بود ...
نمي خواستيم آن را «بهتر كردن سازمان» بناميم زيرا اين عنوان را داراي سرشتي ايستايي پنداشتيم. بنابراين، ما آن را «بالندگي سازماني» نام نهاديم كه به تلاش دگرگوني در سراسر سازمان اشاره داشت.
بالندگي سازماني گونه اي از كوشش برنامه ريزي شده براي پديد آوردن نوعي از دگرگوني است كه هدف آن ياري دادن به اعضاي سازمانهاست تا بتواند كارهايي را كه موظف به انجام دادن آن هستند به صورتي بهتر از پيش به انجام برسانند. بدين سان، بالندگي سازماني وسيله اي براي بهگشت و پيشرفت سازمان است.
بالندگي سازماني براي بهتر كردن كار افراد و سازمان از رويكردهاي ديگري ياري مي گيرد، به ساختار و طرح سازماني نظر مي دوزد. فن شناسي و پيرامون سازماني را زير بررسي قرار مي دهد.
ولي توجه بنيادي بالندگي سازماني به جنبه هاي انساني سازمان است. سازماني كه به صورت يك نظام اجتماعي در نظر گرفته مي شود.
بالندگي سازماني را مي توان عمل، فراگرد يا حالتي دانست كه پديد مي آيد و اين به نوبه خود به معني پيش بردن، روان سازي رشد، تحول كردن فرصتها، كامل كردن، برتري بخشيدن يا بالا بردن چيزي است. دو بخش از اين تعريف مهم به نظر مي رسند: نخست آنكه بالندگي مي تواند يك عمل، يك فراگرد يا حالتي نهايي باشد و ديگر آنكه بالندگي به معني «بهتر كردن» چيزي است.
5 – دخالتهاي برنامه ريزي شده در فراگردهاي سازماني، با بهره گرفتن از دانش علوم رفتاري»
«گوردن ليپت» مي گويد: «بالندگي سازماني نيرومند كردن آن فراگردهاي انساني در سازمانهاست كه كاركرد نظام زنده را برتري مي بخشد تا آن سازمان بتواند به هدفهاي خود دست پيدا كند.»
«ريچارد اشماك» و «ماتيو مايلز» مي گويند: «بالندگي سازماني را مي توان يك كوشش برنامه ريزي شده و پايدار دانست كه دانش رفتاري را براي بهگشت نظام، از راههاي به خود نظر دوختن و خود بازشكافي، به كار مي بندد.»
«كريس آرمبريس» مي گويد: «در كانون بالندگي سازماني انديشه زنده ساختن، كار مايه دادن، به راستي رساندن، فعال كردن و نوتوان سازي سازمانها از راه منابع منفي و انساني جاي گرفته است.
با توجه به تعريفهايي كه از سوي دانشمندان علوم رفتاري از بالندگي سازماني شده است و با در نظر گرفتن كاربردي كه از آن بدست آمده است، مي توان بالندگي سازماني را بالندگي انسان مرتبط دانست و اين دو پدپده را پيوسته به يكديگر به شمار آورد. فشرده و چكيده آراي صاحبنظران را درباره بالندگي انسان مي توان در تعريفي به اين شرح گرد آورد:
«انسان بالنده انساني پرورده و متعادل است كه در كليت هستي و ابعاد وجودي خويش به صورت خود فرمان عمل مي كند.»
زماني كه انسان بتواند در همه ابعاد هستي چنان پروده شود كه عنان عقل، عاطفه، اخلاق، و جسم خود را در دست داشته باشد و در برخورد با راه چارههاي گوناگون زندگي با تكيه بر تواناييها و دانش و تجربه خويش بهترين يا مناسبترين راه چاره را برگزيند آنگاه مي توان وي را انساني بالنده به شمار آورد.
انسان بالنده نياز به پشتيباني ديگران ندارد و از ضرورت سرپرستي و نگهباني ديگران هم بي نياز است.
بي گمان بايد يادآور شد كه انسان بالنده هم در بستر سازمان بالنده پرورده مي شود و هم خود به بالنده كردن سازمان ياري مي دهد. سازمان بالنده نيز مانند انسان بالنده داراي ويژگيهايي است كه مهمترين آنها بدين قرارند:
الف: گشودگي و شفاف بودن نظام:
سازمان بالنده راههاي ارتباطي و اطلاعاتي خود را به روي همه كساني كه در آن زندگي مي كنند يا به كاري پردازند گشوده مي سازد و موجبات رشد و شكوفايي و افزايش آگاهي و دانش همگان را فراهم مي آورد. اطلاعات و آگاهيها در انحصار نيست، كه در فضاي گشوده سازمان در اختيار همه كساني است كه خود را به آن سازمان وابسته مي دانند. دسترسي به اطلاعات و بهره گيري از آن و پرسش و جست و جو و كاويدن و يافتن و پي بردن يكي از خصوصيات كساني است كه در سازمان بالنده در شمار عضو شناخته مي شود.
سازمان بالنده اعضاي خود را به كسب و افزايش اطلاع و آگاهي ترغيب مي كند. و سياست هاي باز و گشوده را به اجرا مي گذارد و همه عمليات خود را به گونه شفاف و در برابر كاركنان، مشتريان يا خريداران، صاحبان سهام و حتي مردم جامعه قرار مي دهد.
ب: اعتماد به يكديگر:
اعتماد يعني باور داشتن درستي ديگران. هر گاه اعضاي گروهي يا خانواده اي يا سازماني به يكديگر اعتماد ورزند و درستي انديشه و كنش يكديگر را باور كنند، قدرت و توانمندي آن گروه فزوني مي يابد و حاصل تلاشهاي فردي به صورت مجموعه اي از پي آمدهاي برتر گروهي پديدار مي گردد. اعتماد كردن به يكديگر سبب مي شود تا همه كار مايه افراد در راه سازنده و اثر بخش به كار افتد و راه بدگماني بسته و كور گردد.
اعتماد كردن به ديگران خصوصيتي است كه با گشودگي و باز نمودن نظام مربوط است. بدين معني كه هر اندازه يك سازمان در عمليات خود گشوده و شفاف رفتار كند به جلب اعتماد ديگران مي افزايد و اعتماد كردن به يكديگر را در فضاي كار افزايش مي دهد.
پ: بازخورد از درون و بيرون
پ: باز خورد يكي از سازوكارهاي حفظ حيات و تضمين پايدار ماندن آن است. همه موجودات زنده براي حفظ و دوام هستي خود از اين وسيله حياتي به صورت خودكار يا به صورت ارادي استفاده مي كنند. سازوكار باز خورد در حقيقت وسيله اي است كه از راه آن يك انسان، يك خانواده و يك سازمان مي تواند در درون خود يا از بيرون خود اطلاعاتي را بدست آورد و از آن اطلاعات براي هدايت حركت خود به جلو يا تصحيح حركت خويش در راه رسيدن به هدف بهره گيرد. در نتيجه، توسل به نظام بازخورد، يك ضرورت زيستن اثر بخش و خالي از خطر و زيان است. سازمانهاي بالنده، همانند آدم بالنده از همه منابع و عاملهايي كه بر سرنوشت آنها اثر مي گذارند بازخورد دريافت مي دارند و بر آن پايه اعمال و حركات خود را براي دست يافتن به هدفهاي از پيش تعيين شده تصحيح و تنظيم مي كنند.
ت: مشاركت با ديگران:
مشاركت با ديگران يكي از ابزارهاي نيرومند زندگي جمعي است كه از دير باز جامعه انساني بدان توسل جسته و از آن بهره هاي بسياري گرفته است. مشاركت را مي توان يك پيوند دو سويه يا چند سويه سازنده و سودمند ميان دو تن يا بيشتر از دو تن تعريف كرد. از راه مشاركت راه براي داد و ستد انديشه گشوده مي شود و افراد به پرورش توان تفكر و سازندگي يكديگر ياري مي دهند. سازمانهايي بالنده راه مشاركت و داد و ستد اطلاعات و انديشه را به روي همه اعضاي خود مي گشايد و آنان را در رويارويي با موضوعها و برنامه ها و دشواريهاي موجود در راه، به تعاون و مشاركت با يكديگر بر مي انگيزند. مشاركت با يكديگر سبب مي شود كه نه تنها بار به پيش راندن يك سازمان بر دوش تني چند از اعضاي آنها نهاده نشود بلكه همگان بر حسب قدرت و توان فكري و جسمي خود در پيشبرد كنشهاي سازماني ياري دهند و هدفهاي سازمان را همانند هدفهاي خويش بشمار آورند.
ث: پروردن و اختيار دادن:
سازمان بالنده به پرورش و نيرومند سازي اعضاي خود اهميت مي دهد و با فراهم آوردن موجبات درست، آنان را براي دست يابي به استقلال عمل آماده مي سازد، سازمان بالنده تلاش دارد تا هر يك از اعضاي خود را به درجه اي از توان تشخيص و ادارك فردي برساند تا آنان بتواند به صورت عضوي كارآمد و مولد در فعاليتهاي جمعي سازمان شركت جسته و با كمترين هزينه هاي ممكن به بيشترين درجه سودآوري برسند. آموزش دادن و آگاه كردن و پرورش افراد بصورت هستي هاي مستقل و خود فرمان و سرانجام سپردن اختيار به آنان براي هدايت مستقل و تهي از نظارت و سرپرستي ديگران از ويژگيهاي سازمانهاي بالنده است.
ج: كم لايه بودن ساختار سازماني:
سازمانهاي بالنده بطور طبيعي از رده ها و لايه هاي سازماني اندك استفاده مي كنند و فاصلة ميان رده هاي بالا و پائين را كاهش مي دهند. كاهش رده هاي سازماني موجب مي گردد كه افراد در سازمان با سهولت بيشتر با يكديگر ارتباط پيدا كنند و روابط و مناسبات كاري از سرشت انساني بالاتر برخوردار گردد. فزون بودن رده هاي سازماني كاركنان سازمان را به دور شدن از يكديگر و ناآشنا ماندن از هم سوق مي دهد و در نتيجه به احساس يكپارچگي در سازمان آسيب مي رساند. نظامهاي ديوانسالاري پرلايه، كاركنان سازمان را به حالت بيگانگي از هم هدايت مي كند و تعلق و پيوستگي را كاهش مي دهد.
به سبب آثار ناگواري كه از نظامهاي ديوانسالاري حاصل مي گردد، هم اكنون تلاش بر آن است كه از شمار رده هاي سازماني بكاهند و ساختارهاي عمودي و مرتفع را به ساختار تخت و افتي كم لايه مبدل گردانند.
از بررسي تعريف هاي گوناگون سازماني شده مي توان به شماري از ويژگيهاي كه خاص برنامه هاي بالندگي سازماني است و با خصوصيات برنامه هاي آموزشي عادي تفاوت ژرف دارند، دست يافت به گفته «ديويس» و «نيواستوم» برنامه بالندگي سازماني داراي ويژگيهايي است كه عنوان آنها را مي توان در نمودار زير يافت.
از ديدگاههاي گروهي ديگر از صاحبنظران، بالندگي سازماني از ويژگيهايي به شرح زير بهره مند است.
1. يك برنامه بالندگي سازماني كوششي است دوربرد، برنامه ريزي شده و پايدار كه بر پايه يك راهبرد سراسري استوار است و مي كوشد تا با تشخيص منطقي و منظم دشواريها و با بسيج همه نيروها و منابع موجود در اختيار، به اجراي يك برنامه دگرگوني دست بزند. براي آنكه برنامه بالندگي سازماني در يك سازمان برزگ ريشه گيرد و سودمند افتد، زماني در برابر دو تا سه سال نياز است.
2. يك رايزن (يك يا بيشتر از يك) به كار گرفته مي شود و آن رايزن با نظام سازماني پيوندي يگانه برقرار مي سازد، رايزن مي كوشد تا يك پيوند همكاري با برابري نسبي با اعضاي سازمان پديد آورد. رايزن نقش مشوق دگرگوني در سازمان را بر دوش دارد و براي آنكه خود را به سلسله مراتب سازماني پيوسته سازد، با همه رده ها و واحدهاي سازمان در ارتباط قرار مي گيرد. آشكار است كه رايزن همواره با مديريت سازمان پيوند نزديكي دارد.
3. دخالتهاي بالندگي سازماني سرشتي خاص دارد كه خود بازنگريستن، باز شكافي و خود چيره سازي از آن شمار است.
4. دخالتهاي بالندگي سازماني بر اين گمان است كه گروههايي از افراد بر پايه كار و وظيفه به هم پيوند دارند و شكلهايي از پيوندهاي ميان گروهي بر پايه كار را پديد مي آورند اهرمهاي مهمي براي دگرگوني هستند.
5. بالندگي سازماني از يك پايگاه دانش رفتاري بهره مي گيرد و اصول نظري و عملي چندين شاخه علمي مانند روانشناسي اجتماعي، مردم شناسي اجتماعي، جامعه شناسي، روانپزشكي، اقتصاد و علوم سياسي را به كار مي بندد.
6. كانون برنامه بالندگي سازماني دگرگوني نگرشها و يا رفتارهاست. با آنكه بالندگي سازمان فراگردها، روشهاي كار، دستورها و زمينه هايي از اين شمار دستخوش دگرگوني مي گردند. ولي هدف عمده دگرگوني همواره نگرش و رفتار و كاكرد افراد در درون سازمان توجه و تمركز دارد.
براي پي بردن به آماجهاي بالندگي سازماني، شايسته است ويژگيهاي يك سازمان آرماني اثر بخش و تندرست را روشن سازيم. به گفته «بكهارد» يك سازمان اثر بخش را مي توان سازماني دانست كه در آن ويژگيهاي زير پديدار است:
1. همه سازمان، همه پاره نظامهاي عمده آن و همه افراد سازمان كار خود را در راه دستيابي به هدفها طراحي مي كنند و مي كوشند تا به آن هدفها برسند.
2. ريخت سازمان بدنبال وظيفه سازماني پديد مي آيد، بدين معني كه كار وظيفه و دشواري يا برنامه سازماني مقرر مي دارد كه شكل سازماني چگونه باشد و منابع انساني چگونه به كار گرفته شوند و پيوند ميان آنان چگونه باشد.
3. تصميمها از سوي كساني كه در نزديكترين جا به منابع اطلاعاتي قرار دارند، گرفته مي شوند، زيرا هر چه تصميم گيري، به منابع اطلاعاتي نزديكتر باشد، درستي و كاربري آنها فزون تر مي گردد.
4. نظام پاداشها به گونه اي است كه مديران و سرپرستان براي كارهايي از شمار آنچه در زير مي آيد به طور برابر پاداش مي گيرند يا كيفر مي بييند:
سودهاي كوتاه مدت يا بلند مدت در توليد و ساخت
رشد دادن و پرورندان زيردستان
پديد آوردن گروه كاري زنده و زاينده
5. ارتباطهاي بالا به پائين به بالا يا پهلو در سازمان به گونه نسبي باز و گشوده است و همگان از همه اطلاعات مربوط به كار خود آگاهند و از عواطف و احساسات يكديگر باخبرند. ارتباطهاي بالا به پائين به پيوندهاي شبكه اي گسترده تبديل مي شوند و همه كاركنان و جايگاههاي شغلي از اطلاعات متناسب با كار خود آگاه مي گردند.
6. اندازه كوششهاي نامتناسب برد يا باخت ميان افراد يا گروهها در كمترين تراز است. كوشش پيگرد و پيوسته در همه رده هاي سازماني به كار بسته مي شود تا تعارفهاي سازماني را در حد دشواريهاي كه بايد به شيوه گشودن دشواري از ميان برداشت به شمار آورند.
يك شرط بايسته براي هر برنامه اثر بخش و كارساز دگرگوني آن است كه كسي در جايگاه راهبردي و كليدي سازمان نياز به دگرگوني را به راستي احساس كند. در زير شماري از موقعيتها كه در آنها نياز به دگرگوني و به كار گرفتن برنامه بهگشت سازماني احساس شده است، بر شمرده مي شود:
1. نياز به دگرگون كردن راهبرد مديريت
2. نياز به سازگار ساختن فضاي سازماني با نيازهاي فردي و نيازهاي تازه پيراموني
چنانكه در صفحات پيش گفته شد با آنكه بالندگي سازماني، كوششي علمي به نسبت تازه اي است كه از سالهاي پس از جنگ جهاني دوم پديد آمده است و هنوز دربارة بسياري از ويژگيهاي آن توافق كامل ديده نمي شود، ولي هدفهاي نوعي و كلي آن را مي توان چنين برشمرد:
1. بالا بردن تراز اعتماد و پشتيباي اعضاي سازمان از يكدگير
2. بالا بردن بساور مقابله با دشواريهاي سازماني، چه درون گروهي و چه ميان گروهها
3. پديد آوردن محيطي كه در آن اختيار ناشي از نقش رسمي باختيار حاصل از دانش و مهارت شخصي تقويت مي شود.
4. بالا بردن ميزان گشودگي و باز بودن ارتباطهاي افقي، عمودي، و گوشه به گوشه يا پهلو به پهلو
5. بالا بردن تراز شوق و خشنودي شخصي در سازمان
6. يافتن راه چاره هاي خلاق گروهي براي از ميان بردن دشواريهايي كه بسيار فراوان رخ مي دهند.
7. بالا بردن تراز مسئوليت شخصي و گروهي در برنامه ريزي و به اجرا در آوردن كارها.
شركتها، سازمانها و بنگاههاي اقتصادي امروزي در فرايند جهاني شدن ضمن روبه رو شدن با چالشهاي بي شماري مي بايد با رقباي قدرتمند رقابت كنند. از آنجايي كه رقابت پذيري، نيازمند برنامه ريزي صحيح همهجانبه براي استقرار سيستم هاي مديريتي به منظورارتقاي بهره وري و كيفيت محصولات و خدمات است، لازم است موسسات با شيوه هاي صحيح مديريت آشنايي كامل را داشته باشند. مكتبها و نظريه هاي بسياري ازجمله: مكتب كلاسيك، نئوكلاسيك، تئوري اقتضايي، نظريه هاي انگيزشي، تئوري z (مديريت ژاپني)و... در علم مديريت مطرح شده است كه هريك از آنها شيوه خاصي از مديريت را به همراه خواهند داشت، وليكن چنين به نظر ميرسد كه ژاپن و شيوه مديريتي آن از آغاز دهه 0691 ميلادي به اين سو توانسته است توجه همگان را به خود جلب كند. ژاپن در دو جنگ جهاني شركت جسته، در يكي كامياب و در ديگري ناكام گشته است. برفراز خرابه ها و ويرانيهاي پس از جنگ جهاني دوم، با دگرگون كردن جهت گيري سياسي خود، در راهي تازه گام گذاشته است و با دست آويختن به نظام نوين مديريتي، فراگرد پيشرفت اجتماعي و اقتصادي را در زماني بسيار كوتاه مي پيمايد. اين كاميابي همه جهانيان را بر آن داشته است كه به بررسي دقيق اين نوع مديريت بپردازند و تجربه اي ازآن حاصل كنند.
الگوي شغلي
تئوري Z (مديريت ژاپني)، چگونگي اداره سازمانهاي ژاپني را توضيح مي دهد. ويليام اوچي (WILLIAM OUCHI) بنيانگذار تئوري مزبور معتقد است كه حمايت از كاركنان در تمام دوران خدمت، ايجاد صميميت و تفاهم عميق درميان آنان، اشتراك مساعي در تصميم گيري، مسئوليت مشترك و خودداري از كنترل و نظارت نزديك به كار اعضاي سازمان سبب مي شود كه كاركنان سازمان را متعلق به خود بدانند و صادقانه تمام نيروي فكري و توانائيهاي خود را به منظور بازدهي بيشتر به كار گيرند. براي به دست آوردن تصوير كامل تري از اين تئوري، ويژگيهاي آن را به شرح ذيل موردبحث قرار مي دهيم. 1 - استخدام مادام العمر: هنگامي كه فردي به استخدام يك شركت درمي آيد، درحقيقت او در آن شركت تولد مييابد و همچنان كه هرگز ولادت خود را درخانواده از دست نمي دهد، از حقوق و مزاياي استخدام شدن نيز هرگز بي نصيب نمي ماند كه از آن به «استخدام مادام العمر» تعبير مي شود. 2 - نظام رينگي: واژه رينگي در اصل از دو بخش «رين» به معني «پيشنهاد دادن به بالادست و جلب نظر وي با آن «و» «كي» به معني «انديشه كردن و تصميم گرفتن» تشكيل شده است. درنتيجه نظام رينگي مفاهيم هر دو بخش را در برگرفته است و به معني تصميم گرفتن از راه نوشته و سند به كار گرفته مي شود. بدين صورت كه: مديران رده هاي پايين سازمان روزانه با شماري از تصميم ها روبرو هستند، آنان در سند يا برگه تصميم گيري موضوع موردنظر را به روشني توصيف مي كنند و توصيه خود را نيز براي گشودن آن مشكل عنوان ميسازند و سپس آن را به تمام بخشها و دفاتر گوناگون مي فرستند كه اين تصميم با كار آنها پيوستگي پيدا خواهدكرد و مديران اين بخشها پس از بررسي، چنانچه با آن موافق باشند، مهر خود را در كنار آن برگه نقش مي زنند. اين برگه آرام آرام با گذشتن از مسير گوناگون به ميز رياست مي رسد، هنگامي كه رياست شركت هم مهر خود را بر برگه تصميم گيري نهاد، آن برگه به صورت يك تصميم درمي آيد و براي اجرا به مديري كه آن را در تمام آغاز تهيه كرده بود، بازگردانده مي شود. 3 - ارزشيابي و ترفيع بطئي: درشركتهاي بزرگ ژاپني مسير ترفيع و پيشرفت شغلي از يك كارمند جوان با استعداد تا مديريت شركت معمولا" گذر از همه مشاغل عمده داخل را دربرمي گيرد. به عبارت ديگر، ترفيع به كندي صورت مي پذيرد. در مقابل ارزيابيها نيز به صورت جمعي و در درازمدت انجام ميشود. بدين ترتيب كه گروهي از سرپرستان كه كارمند را مي شناسند به طور ضمني وي را موردارزيابي قرار خواهند داد. 4 - توجه به تمام جنبه هاي زندگي كاركنان: توجه به كاركنان به معناي نگرشي است كه سرپرست نسبت به كارمندانش دارد. در سازمانهاي آمريكايي، سرپرست كارمند را از ديدگاه كار و وظيفه اش مي نگرد و ممكن است تفحص در زندگي خصوصي او را معقول نداند. برخلاف اين نگرش محدود، توجه عميق نسبت به كاركنان براساس تئوري Z قسمتي از نقش مديريت را تشكيل مي دهد. به اين معني كه مدير به آگاهي يافتن از تمام خصوصيات شخصي كاركنان علاقه مند است. براساس چهار ويژگي مذكور الگوي شغلي مديريت ژاپني به صورت زير تدوين گشته است: در ابتداي شركتهاي ژاپني كارمندان خود را از ميان فرهيختگان دبيرستانها يا دانشگاهها برمي گزيند. آنان در يك روز مشترك و عمومي و با حقوق و دستمزد مشابه كار خود را آغاز مي كنند و پس از آنكه در مجموعه متنوعي از فعاليتهاي شركت
در بخشهاي مختلف آن به كار پرداختند و لياقت وكارداني خود را براي گروهي از سرپرستان آشكار كردند، به مقام بالاتر دست خواهنديافت. به عبارت ديگر، تازه واردان تنها زماني ازنردبان ترقي بالا خواهند رفت كه اولا" : در بخشهاي مختلف آن فعاليت كرده باشند و ثانيا" موافقت همگاني را در زمينه شايستگي شغلي به دست آورده باشند. بنابر آنچه ذكر شد، سه عامل اساسي براي دستيابي به پايگاههاي بالاي سازمان به ترتيب اهميت عبارتند از: پيشينه تحصيلي دانشگاهي، سابقه ارشديت در خدمت، لياقت و كارداني فردي. در اين الگو بين مسئوليت مدير و زيردستانش خطي به روشني كشيده نشده است و همه اعضاي شركت در تمام سلسله مراتب سازماني به صورت يك مجموعه به هم پيوسته براي دستيابي به اهداف سازماني به فعاليت مي پردازند.درشكل شماره يك اهميت اين مسئله در سلسله مراتب سازمان هاي ژاپن نشان داده شده است.
مديريت در محل
رابطه عاطفي ميان مديران ژاپني و كارمندان به قدري وسيع است كه هيچ مديري در موسسات ژاپني در يك مجموعه دفتري دورافتاده و پشت درهاي بسته مخفي نمي گردد. بلكه همراه با كارمندان خود در قسمتهاي مختلف كارخانه به فعاليت مي پردازد و از انجام امور و مشكلات و نواقص كار، آگاه مي گردد. اين شيوه رهبري، «مديريت در محل» ناميده مي شود. «هوندا»، مدير بزرگترين شركت ژاپني پس از جنگ جهاني دوم معتقد است كه: «در كف كارخانه دانش بيشتري وجود دارد تا در دفتر كار». مديران ژاپني مي دانند كه دشواريهاي كارخانه به ندرت در پشت ميز يا در اتاق كنفرانس حل مي شود. به آنان توصيه مي گردد: «جايي برويد كه عمل باشد». مديران به محل پديد آمدن مشكل در كارخانه مي روند تا به طور دست اول آن را مشاهده كنند. در آنجا، آنان واقعا" مي توانند بخش ناقص كار را لمس كنند و با همكاران درگير در اين دشواري صحبت كنند. تنها پس از آن است كه مديران مي توانند به طور موثر به حل مشكلات كمك كنند.
هيچ چيز جز تغيير ثابت نيست
گفتن اين جمله كه تغيير امري است ثابت، يك تناقض است؛ اما ازنظر مديريت موفق ژاپني اين صرفا" يك تناقض نماست. در سال 8491 ميلادي، شركت هوندا كه نمونه كاميابي مديريت ژاپني در آمريكاست، با مسئوليت محدود پايه گذاري شد. در آن زمان شركت، موتورهاي بنزيني كوچك و كاركرده را خريداري و بازسازي مي كرد تا روي دوچرخه ها نصب كند. سال بعد، شركت موفق شد موتورهاي 05 سي سي دوهنگامه خود را بسازد و در سال 1591، با ساخت نمونه اي تازه از موتور چهار هنگامه، يك طرح پيشرفته و ابتكاري را ارائه كرد. هوندا، سال بعد شروع به توليد بدنه، زنجير و چرخ دنده موتورسيكلت كرد و در آخر اين دهه، هوندا به صورت بزرگترين شركت سازنده موتورسيكلت دنيا درآمده بود. پس از اين، در سال 0691، اين شركت وارد صنعت اتومبيل شد. هوندا نمونه اي است از تغيير ثابت و دائمي.
نتيجه گيري
بسياري از محققان دليل مشكلات موجود را قبل از هر چيز به ضعف مديريت نسبت ميدهند كه البته كاملا" معقول و منطقي است. مديران درواقع حيات دهندگان سازمان هستند و تصميمات، استراتژي ها و شيوه عملكرد آنها مي تواند موجب كاميابي و يا شكست سازمان گردد. لذا بر ماست كه بهترين و صحيح ترين شيوه مديريتي را در موسسات و شركتهاي مختلف آموزش دهيم. هم اكنون در سراسر جهان مديريت ژاپني به عنوان نمونه اي از مديريت موفق برشمرده مي شود. اين الگو توانسته است به آنچه كه مازلو در سلسله مراتب نيازها، نياز به همبستگي مي خواند تحقق بخشد. به عقيده مازلو تمام مردم براي همبستگي يا عشق و علاقه اي كه مي تواند به واسطه احساس تعلق به گروه يا سازمان ارضا شود نياز دارند. در زندگي صنعتي امروز، كاركنان معمولا" نياز به همبستگي شان ارضا نشده است، چنين مي پندارند كه هيچ تكيه گاهي ندارند و از اين رو احساس سرگشتگي مي كنند. به نظر «اوكي» اين نياز برمبناي تئوري z و با ايجاد همبستگي ميان كاركنان و سازمان تامين مي شود. البته بايد توجه داشت كه هر نوع الگوي مديريتي با فرهنگ آن مرزوبوم مطابقت دارد و نمي توان آن را به ساير كشورها تعميم داد. مديريت آمريكايي با آن فرهنگ مطابقت دارد و مديريت ژاپني با فرهنگ ملت ژاپن و مديريت ايراني نيز بالطبع از الگوي فرهنگي اين مرز وبوم نشأت خواهدگرفت. 14 اصول مدیریت ژاپنی
۱۴اصول مدیریت ژاپنی :
۱. هدف
۲.تغییر ذهنیات مدیران
۳. مواد ارزان قیمت
۴.ترغیب کارکنان برای اینکه تولید داشته باشند
۵. رهبری در سازمانها نه ریاست
۶.ترس از بین برود
۷.ربط واحدها با همدیگر نه انجام امور توسط هر بخش در یک مسیر مجزاء
۸.شعار بی محتوی ندهیم
۹.به آمار و ارقام و کمیت توجه همیشگی نشود
۱۰.احساس غرور و لذت از کار
۱۱.خود اصلاحی
۱۲.از همه کارکنان کمک بگیرید
۱۳.بازرسی باید کلی و از دور و همیشگی باشد
۱۴.همکاری خواستن از افراد در گرفتن تصمیمات
دوست گرامی مشکل عدم پیشرفت یا روند نه چندان شتابان در کشور ما ناشی از کوتاهیدر کدام یک از اصول فوق است و
به نظر شما تشابه اصول فوق با آموزه های دینی ما چگونه است .
خواهشمندم برای آگاهی خودمان نظراتتان را بفرمائید.
مدیران آمریکایی به طور زیرکانه همواره علاقمند هستند تا روش مدیریت ژاپنی را بررسی و کشف کنند که ژاپنی ها چه کارهای متفاوتی انجام می دهند . چه عاملی ژاپنی ها را به سوی موفقیت رهنمون می سازد . آیا فرهنگ است ؟ محیط است یا مهارتها ی مدیریتی یا عقاید مردم ؟
استادان مدیریت و مشاوران مدیریتی این موضوعات را بررسی و نظریاتی را ارائه داده اند.
یک نظریه مشهور را در اوایل سال 1980 توسط ویلیام اوچی ارائه شد که شاملبررسی او بر روی ویژگهایی سازمانها به عنوان مبنایی برای مقایسه متمرکز بود . اوچی یک سری ویژگیها و خصوصیات روشنی را برای سازمانهای ژاپنی عنوان می کند . استفدام دائمی ، ارزیابی و ارتقاء تدریجی ، مکانیزم های کنترلی ضمنی ، تصمیم گیری های جمعی ، مسئولیت جمعی و نگرانی و وابستگی کل نگر برای همه کارکنان .
از سوی دیگر خصوصیات ذاتی سازمانهای آمریکایی شامل استفدام موقتی (کوتاه مدت) ، ارزیابی و ارتقاء سریع ، مکانیزم های کنترلی مستقیم و صریح ، تصمیم گیری های فردی ، مسئوایت فردی و تفکر جزء نگرانه برای کارکنان می باشد.
اوچی مکتب جدید مدیریتی را در آمریکا به نام تئوری Z ارائه داد. او اعتقاد دارد که برخی از خصوصیات سازمان های ژاپنی می تواند به طور موفقیت آمیز در سازمانهای آمریکایی نسخه برداری شود.
تئوری Z در واقع یک ترکیب است که در حقیقت شامل بهترین مفاهیم هر دو مکتب است .
تئوریZ :
- تاکید بر مهارت های بین فردی و نیاز برای تعاملات گروهی
- تاکید بر تصمیم گیری جمعی اما مسئولیت های فردی
- تاکید بر روابط غیر رسمی و دموکراتیک برپایه اعتماد
- نگریستن به افراد به عنوان یک کل و نه به عنوان عوامل تولید
- با اینکه برنامه ریزی بسیار مورد توجه است اما شاخص های کمی به طور کلی مورد توجه قرار نمیگیرند.
پاسکال و آثوز راهبرد متفاوتی از اوچی را بیش گرفتند . آنها یک مدل ساختند تا بر اساس 7 متغیر شرکتهای ژاپنی و آمریکایی را ورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار دهند . یک دسته به نام HARDS’sشامل ساختار ، استراتژی و سیستم ها. دسته دیگر به نام SOFTS’s شامل مهارت ها ، کارکنان ، اهداف فرعی و روش ها است . بدون اینکه به طور جدی و استادانه در مورد این مفاهیم و تعاریف و منطق پشت سر آنها کار کنیم سخت است که ارزش و اعتبار آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم. در این گفته که شرکتهای آمریکایی در قسمت اول بهترین هستند و شرکتهای ژاپنی در قسمت دوم شکی نیست. پاسکال و آثوز که هر دو از پروفسورهای مدرسه عالی بازرگانی بودند درباره تعاملات رفتاری و رفتار با کارگران نمره بیشتری را به ژاپنی ها می دهند .
Coleکه بیش از یک دهه درباره کارگرهای ژاپنی مطالعه کرده و و مشاهدات بسیار خوبی از رفتارها ژاپنی ها و فرهنگ آنها در محیط کار داشته است اظهار میکند که ژاپنی ها در ارتباط برقرار کردن با افراد در محیط کار موفق هستند.
منابع: 1 - دكتر مهدي ايران نژاد پاريزي، پرويز ساسان گهر. «سازمان و مديريت از تئوري تا عمل». موسسات عالي بانكداري، بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران، 0831. 2 - دكتر محمدعلي طوسي، «فراسوي خواستن». نشر شباويز، 4831.
مديريت ضرورتي اجتناب ناپذير براي هر سازمان و اجتماع است كه با فرض فقدان آن، رشته امور از هم ميگسلد و شيرازه کارها به هم مي ريزد. احراز نقش مديريت و شرط کسب توفيق در آن، مستلزم احراز دانش ها و مهارتهايي است که يکي از مهم ترين آنها روابط انساني در مديريت يعني هنر ارتباطات انساني ميباشد و بدون ترديد چگونگي روابط انساني در مديريت، تابع نوع نگرش به انسان خواهد بود.
اهميت و توجه به روابط انساني و نقش غيرقابل انکار آن در جهت اهداف سازمانها و جوامع بشري بر کسي پوشيده نيست ، اين جايگاه بحدي است که بسياري از صاحبنظران علم مديريت ، مديريت را علم، هنر و يا فن برقراري روابط با انسانها معرفي کردهاند. در مکتب انسانساز و حياتبخش اسلام نيز تاکيد ويژهاي بر روابط انساني و ارتباط صحيح و اصولي و توام با اخلاق حسنه با حفظ کرامت انسان در تمامي سطوح گرديده و در اين رابطه مديران بهتر است نخست ديدگاه اسلام در زمينه مديريت و روابط انساني و ارزشهاي حاکم بر آن را شناخته و پس از شناخت و بررسي خصوصيات و ويژگيهاي آن جهت تحقق و عينيت بخشيدن به آن اقدام نمايند.
روابط انساني
روابط انساني از نظر مفهوم شناسي به معناي ايجاد مناسبات انساني سالم، به منظور ارتقاي رضايت خاطر و نيرومند کردن روحيه افراد و ايجاد اشتراک مساعي بيشتر انسانها مي باشد، روابط انساني در مديريت شريان حيات مديريت و قلب تپنده سازمان است، دانش روابط انساني با ايجاد محيط سالم، نشاط انگيز، و آرامش بخش، موجب بيشترين بازدهي باکمترين هزينه ميگردد. در پرتو روابط انساني سالم و سازنده، آثار مثبت فراواني نصيب افراد و سازمان مي گردد که برخي از آنها عبارت است از: محيط کاري و سازماني آرام بخش و نشاط انگيز، ارتقاي احساس امنيت روحي و رواني، توانمندسازي روحي کارکنان، افزايش رضايتمندي از کار و زندگي، شکل گيري فضاي همکاري و همياري، ايجاد صميميت، ايجاد زمينه رشد و بالندگي مادي و معنوي، ارتقاي سطح سلامت عمومي و بهداشت رواني، پيشگيري از هدر رفت انرژيهاي مادي و معنوي، جلوگيري از کم کاري و بي کاري پنهان، ارتقاي بهره وري و سطح توليد.
آكيو موريتا، بنيانگذار شركت سوني، ميگويد كه :
" در موفقيت شركتهاي ژاپني و به ويژه در شركت سوني هيچ سحر يا معجزهاي وجود ندارد. رمز موفقيت آنها در شيوهاي است كه با كاركنان رفتار ميكنند. چراكه مهمترين ماموريت مديران ژاپني اين است كه با كاركنان رابطهاي سالم برقرار نمايند. در درون شركت نوعي احساس خانوادگي بوجود آورند به گونهاي كه كاركنان و مديران احساس كنند سرنوشت يكسان دارند."
فلسفه واقعي مديريت در ژاپن چنين است:
بايد با كاركنان همانند دستيار، همكار يا همتا رفتار كرد و نبايد او را وسيلهاي براي كسب سود به حساب آورد. گرچه سرمايهگذاران مهم هستند ولي آنها تنها يك رابطه موقت يا زودگذر را با شركت تشكيل ميدهند. كاركنان اهميت بيشتري دارند زيرا درست همانند مديريت ارشد شركت از اجزاي دائمي شركت هستند."
مدير يكي از كارخانههاي معروف ايراني كه به اهميت بذل توجه به روابط انساني در مديريت پي برده بود، سعي ميكرد كه به اين طريق از نيازها، کمبودها و گرفتاريهاي افراد مجموعه مديريتي خويش، آگاه و مطلع گردد و بدين وسيله با آنها همدلي و دلجويي کرده، در حد توان در رفع مشکل ايشان اقدام نمايد، تا انگيزه افراد را براي تلاش و همکاري تقويت کند. حتي وي مثل كارگران كارخانهاش در صف غذاي سلف سرويس ميايستاد تا از طريق آشنايي با مشکلات کارکنان، بتواند از مشکلات سازمان نيز آگاه گردد، و با تدابير و اقدامات مقتضي از بروز مشکلات پيچيده و انحراف از اهداف و ماموريت كارخانه جلوگيري كند.
در كشورهاي ديگر نيز از اهميت مبحث روابط انساني غافل نشدهاند. به طور مثال یكی از شركتهای معتبر تركیه به نام CEMTAS اعلام كرده كه یك خانواده بزرگ است. به طوری كه پرسنل را تشویق به ارتباط بیشتر در مناسبات و جشنهای ملی و میهنی می كند. همچنین علاقهمند ایجاد رابطه فامیلی بین پرسنل است. در روز ملی درختكاری هر ساله كلیه پرسنل به همراه مدیریت ارشد و عالی شركت در این جشن شركت كرده واقدام به نهال كاری میكنند. در ضمن در برخی از روزهای سال كلیه افراد به همراه خانوادههایشان در ضیافتهای شام و مسافرتهای دستهجمعی شركت میكنند.
حضرت علي (ع) نيز در زمينه روابط انساني و رفتار با كاركنان فرموده است :
" آن گونه از آنان تفقد نما که پدر و مادر از فرزندانشان تفقد و دلجويي مينمايند".
به عنوان مثال در صورت بروز واقعهاي نظير جشن يا مصيبت، براي هريک از کارکنان، تفقد مدير و حضور وي در مراسم، نمونهاي از بذل توجه و تفقد پدرانه به شمار ميرود.
با اينكه در مديريت از منظر اسلامي روابط انساني برخي از پيش نيازها و لوازم تحکيم نظير عدالت، اعتماد، نرمي و مدارا، محبت، سعهصدر و خيرخواهي را ميطلبد، بياعتنايي به آن پيامدهايي منفي از اين قبيل را در پي خواهد داشت: تقاضاي مرخصيهاي نابهنگام، ابراز کسالت، بي حالي و خستگي، افزايش ضريب اشتباهات و حوادث کاري، بروز تعارض منافع بين افراد، ايجاد کدورت و دشمني بين کارکنان، افزايش جابجاييهاي بي مورد، بي نظمي و سرپيچي از مقررات، افزايش غيبت هاي غير مجاز و اقدام به توجيه آن، آمادگي براي بروز اختلالات رواني، احساس کهتري و درماندگي.
بهداشت رواني
از آنجا كه كاركنان بانكها بیشتر وقت مفید خود را درمحیط كار می گذرانند، ارتقا بهداشت روانی محیط كار به عنوان یكی از مهمترین ابعاد توسعه و بهسازی روابط انسانی توجه خاص مديران دلسوز را به خود جلب نموده است. لذا در ادامه به بررسي مختصر برخي از عوامل مؤثر در بهداشت رواني محيط كار ميپردازيم.
شرایط كاری: كار خسته كننده و تكراری و محیط نامطلوب فیزیكی و روانی موجب اختلال در سلامت روانی میشود.
ابهام نقش: چنانچه اهداف كاری شخص واضح و صریح نباشد و نتواند با این اهداف وانتظارات و مسئولیتهای محوله ارتباط درستی برقرار سازد، این حالت موجب بروز افسردگی ، كاهش اعتماد به نفس ، عدم احساس رضایت از وضع زندگی ،عدم رضایت شغلی و كاهش انگیزه شغلی میشود. تعارض شغلی: اگر شخص در محیط كار خود با وظایف یا نیازهایی مواجه شود كه واقعا علاقهای نسبت به انجام آنها نداشته و یا اینكه قبلا تصوری از انجام آن كارها در ذهن نداشته باشد، بین خواستهها و انتظاراتی كه از وي میرود تعارض بوجود ميآيد.
مسئولیت: هرچه میزان مسئولیت فرد در مقابل دیگران بیشتر شود، باید دقت وزمان بیشتری را در واكنش و برخورد با سایرین صرف كند و درنتیجه استرس وی نیز بیشترخواهدشد.
روابط با مافوق: كاركنانی كه احساس كنند مدير مراعات آنها را نمیكند و نسبت به منافع آنها بیتفاوت است تحت استرس بوده و بیشتر درمعرض فشارهاي روانی هستند.
روابط با همكاران: فقدان روابط خوب بین همكاران عامل اساسی و محور بیاعتمادی بوده و عدم صمیمیت و رقابت ناسالم یكی از تهديدات مهم بهداشت رواني محيط كار ميباشد.
ارتباط خانه و محل كار: شرايط اقتصادي جامعه كنونی، رابطه مستقیم بین خانه و كار را بیشتر كرده است. بررسيها نشان داده اگر كارمندی در خانه با مشكلی روبرو باشد بدون شك آن را با خود به محیط كار خواهدآورد و برعكس اگر در محیط كار با مشكلی روبرو شد بی شك آن را با خود به محیط خانه خواهدبرد. در اینجا باید پرسید: اگر ارتباط بين كار و خانه بیشتر باشد آیا مشكل كاركنان كاهش خواهدیافت ؟ شايد بتوان گفت كه اگر مشكل اقتصادی خانواده برطرف شود، كارمند بدون استرس و با روحیه عالی و پرنشاط در سر كار حاضر می شود ودیگر هنگام كار به فكر اجاره خانه، خرید خانه، خرید وسایل ضروری خانه و هزار مساله دیگر نخواهد افتاد.
نتيجهگيري و پيشنهادات
با توجه به آثار و پيامدهاي موضوع روابط انساني در مديريت، ضرورت دارد با رعايت نکاتي در جهت غني سازي روابط انساني، فضاي کاري مناسب و مطلوب براي ايجاد همکاري و مهرورزي بين افراد فراهم گردد. برخي از نکات کاربردي در اين باره عبارت است از:
توجه علمي به تناسب نظام پاداش و تکليف، توجه علمي و عادلانه به نظام تشويق و تنبيه، ايجاد فضاي رقابت مثبت و سازنده، توجه به نظام آموزش بويژه آموزش و نهادينهسازي مهارتهاي روابط انساني به مديران، توجه عملي به ايدهها و انديشه هاي سازنده افراد.
ساليان متمادي برنامه هاي كاربردي مورد استفاده در سيستمهاي اطلاعاتي به صورت مجزا ارائه مي شدند و هيچ ارتباطي با يكديگر نداشتند. چنين نرم افزارهايي مورد توجه و علاقه شركتهاي كوچك بود و براحتي نيازهاي خود را توسط اين برنامه هاي كاربردي برآورده ميكردند. اما پس از مدتي با گذشت زمان و با شروع فرايند مهندسي مجدد فرايندهاي تجاري در سازمانها، نياز به انواع مختلف سيستمهاي اطلاعاتي احساس شد و توليد سيستمهاي اطلاعاتي يكپارچه كه بتواند نرمافزارهاي حوزه هاي مختلف از جمله حسابداري، توليد ، فروش ، انبار و … را به صورت منسجم و همراه هم به كار گيرد آغاز شد. براي توليد چنين نرمافزاريهايي، ارائه رويكرد هاي جديدي از جمله معماري مبتني بر client /server و همينطور نرمافزارهاي يكپارچه ضروري به نظر مي رسيد. در سال 1992 ساختار يك سيستم اطلاعاتي يكپارچه توسط ياكاهو و راهالي توسعه يافت . در اين ساختار، به اشتراك گذاري دادهها بين كاربران اين امكان را ايجاد ميكرد تا بسادگي و بسرعت داده هاي مورد نياز واحدهاي ديگر را در اختيارشان قرار دهند و همچنين مديران بخشهاي ديگر نيز قادر بودند، به صورت يك سيستم جامع و يكپارچه با يكديگر در ارتباط باشند و گزارشهاي مورد نياز خود را از يك سيستم واحد استخراج كنند.
مقدمه سيستم ERP عبارت است از مجموعه منسجمي از برنامه هايي که براي پشتيباني از فعاليتهاي اصلي سازمان نظير توليد، مالي و حسابداري، فروش و بازاريابي و منابع انساني به کار گرفته مي شود. سيستم ERP قسمتهاي مختلف سازمان را در توزيع و تسهيم اطلاعات و دانش، کاهش هزينه ها و بهبود مديريت فرايندهاي کسب و کار ياري مي دهد. تجربه نشان داده است كه مهمترين عامل ناكامي در پياده سازي و اجراي اين پروژه ، كاركنان استفاده كننده از نرم افزارها در بخشهاي مختلف شركت هستند . اگر آنها نپذيرند كه ERP روند اجراي كارها و فعاليتهاي آنها را نسبت به سيستمهاي قبلي بهبود ميبخشد ، در برابر اجراي آن مقاومت نشان ميدهند و آن را با شكست مواجه ميكنند . بنابراين اجراي مديريت تغيير كه از مباحث عمده در مديريت به شمار ميرود، قادر است روند اين ناكامي و شكست را متوقف سازد به همين دليل در اين مقاله به معرفي راهبردهاي مديريت تحول براي اجراي موفقيت آميز ERP با نگرش رفتاري پرداخته خواهد شد. باوجود مزايايي که سيستم ERP دارد، بسياري از سيستم هاي ERP که در شرکتهاي مختلف به کار گرفته شده اند، شکست خورده و يا به دليل مقاومت کارکنان بسياري از سيستم هاي ERP با مشکلات اجرايي روبرو شده اند. المشادي و زايري ادعا کردند که اجراي اثربخش ERP مستلزم ايجاد قابليتهايي است که از آن ميان به کارگيري راهبردهاي مديريت تحول براي بهبود پياده سازي ERP در سازمان از اهميت زيادي برخوردار است. اگر چه در بعضي از مطالعات تلاش شده است تا اين مسئله با شناسايي آن دسته از راهبردهاي مديريت تحول، که موفقيت اجراي ERP را تسهيل مي کنند، نشان داده شود، اما هنوز بسياري از سيستمهاي ERP با مقاومت و سرانجام شکست روبرو ميشوند.
راهبردهاي اجراي ERP نگاهي گذرا به ادبيات ERP نشان ميدهد که راهبردهاي متفاوتي براي اجراي موفقيت آميز ERP به کار گرفته شده است. که اين راهبردها را مي توان در سه گروه زير طبقه بندي كرد: 1. راهبردهاي سازماني: راهبردهاي سازماني كه براي بهبود اجراي موفق ERP به كار گرفته مي شوند، عبارتند از: استقرار و بهبود راهبرد تغيير، تکنيکهاي مديريت تحول، مديريـت پروژه، ساختار و منابع، ايدئولوژي و سبک مديريت. 2. راهبرد هاي فني: راهبرد هاي فني که براي موفقيت ERP در نظر گرفته مي شوند عبارتنداز: جنبههاي فني نصب ERP، پيچيدگي ERP و زمان و هزينه اجراي ERP. 3. راهبردهاي انساني: نمونه هاي مربوط به راهبردهاي انساني عباتنداز: نگرش و ديدگاههاي مديران و کارکنان، مشارکت آموزش.
راهبردهاي مديريت تحول براي اجراي ERP انتخاب راهبرد هاي مناسب تحول اساسي ترين عامل پيروزي يا شكست برنامه هاي تحول به شمار مي آيند. منظور از راهبردهاي تحول آن دسته از فنون و الگوهايي است كه عملا تغيير و تحول مورد نظر را در زمينهها و گستره تعيين شده به وجود مي آورند. به تعبير ساده تر اينها راهكارها و روشهايي هستند كه به وسيله آنها تغيير و تحول مورد نظر پياده مي شود. همانگونه كه در پيش اشاره شد راهبردهاي تحول را مي توان بر پايه گستره و كاربرد آنها در دو سطح خرد و كلان مورد نظر قرار داد. راهبردهاي كلان بر تمامي سيستم سازماني ناظرند و سمت گيري راهبردي (درازمدت، گسترده، بنيادي) دارند. هدفگيــري اين راهبــردها بيشتر دگرگون سازي بافت فرهنگي مجموع سازمان، زير و رو ساختن ساختار، فرايندها و مجموعه ارتباطهاي رسمي و غيررسمي و همينطور جايگزين كردن فلسفه و شيوه اي نوين در اداره امور سازمان است. راهبردهاي خرد بيشتر متوجه زير سيستم ويژه اي در سازمان است و كاربرد آنها بيشتر در سمت تغيير رفتار فردي و گروهي است. در سطح خرد استراتژيهاي تحول عموما در رابطه با چهار زير سيستم سازماني يعني ساختار، فناوري، وظيفه و رفتار به كار گرفته ميشوند. بايد بدانيم كه چنين زير سيستمهايي معمولا آماج راهبرد هاي كلان نيز قرار مي گيرند. تفاوت كار در اين است كه در سطح كلان معمولا از راهبردهاي چند منظوره بهره گرفته ميشود كه همزمان زير سيستم هاي چندگانه را در بر مي گيرند. سطح خرد به برنامه هاي تغيير مشخصي كه زمينه هاي ويژه را مورد نظر دارد اكتفا مي كند. با توجه به موارد فوق مي توان نتيجه گرفت راهبردهاي تحول براي اجراي موفقيت آميز ERP جزء راهبردهاي خرد هستند، زيرا ERP فناوري است كه ساختار سازماني، وظايف و كاركنان را تحت تاثير قرار مي دهد. راهبردهاي مناسب بهبود(توسعه منابع انساني) به همراه راهبرد هاي اجراي ERP، به طور مشترک منجر به تحول سازماني ميشوند. از اينرو، براي سازماني که ميخواهد از مشکلاتي که در حين تغيير ممکن است روبرو شود اجتناب کند، پاسخگويي به مشتريان داخلي(كاركنان) از اهميت زيادي برخوردار است. براي کمک به مديريت ارشد سازمان به هنگام رويارويي با مشکل سازماني پيچيده اي به نام مقاومت کارکنان در برابر اجراي ERP، پيشنهاد مي شود با تو جه به شكل شماره 1 از چارچوب مفهومي منسجم و فرايندگرايي که شامل سه مرحله: فرمولي كردن دانش، اجراي راهبرد و ارزيابي موفقيت است، استفاده شود. در ادامه به توضيح سه مرحله فوق پرداخته مي شود.
-1 مرحله فرمولي كردن دانش: اولين گام در مديريت تحول مبتني بر IT، شناسايي، ارزيابي و تجزيه و تحليل نگرشهاي فردفرد کاربران و گروههاي با نفوذ در مورد تغيير است. اين تجزيه و تحليل بايستي پاسخ سوالات زير را مشخص كند: -1 چه گروهها و افرادي در مقابل تغيير (اجراي ERP) مقاومت مي کنند؟ -2 آنها چه خواسته و نيازي دارند؟ -3 آنها داراي چه عقايد و ارزشهايي هستند؟ -4 علائق آنها چيست؟ پاسخ به سوالات فوق نقطه شروع خوبي در تعيين علل و منابع مقاومت کارکنان در برابر اجراي سيستم ERP محسوب مي شود. طبق تحقيقات هالتمن عقايد و ارزشهاي کارکنان، شاخص تعيين كنندهاي براي ارزيابي دلايل مقاومت در مقابل تغييرات است. براي مثال، بعضي از کاربران ممکن است با وجود اينكه دقيقا نمي دانند با به كارگيري سيستم ERP چه تغييراتي در شغل و فعاليت آنها به وجود خواهد آمد، مسائلي را درباره ناآشنائي با کامپيوتر، پيش بكشند و يا ادعا كنند که آنها طي سالهاي متمادي کار خود را بدون استفاده از سيستم ERP در حد اعلا انجام داده اند. حتي گروه ديگري از کاربران ممکن است بر روي ارزشهايي همانند اهميت وجود قدرت و ساختار هاي سلسله مراتبي که ممکن است با آمدن سيستم جديدي به نام ERP به خطر افتند و ناديده گرفته شوند، تاکيد كنند.
-2 مرحله اجراي راهبرد: مديران مي توانند از اطلاعات جمعآوري شده در مورد کاربرهاي بالقوه در مرحله قبل براي ايجاد راهبرد هايي که به بهترين نحو مي توانند در زمينه غلبه بر مقاومت کاربران در برابر سيستم ERP به کار گرفته شوند استفاده و تا آنجايي که ممکن است کارکنان را براي انطباق با آن متقاعد كنند. فرايند انطباق سه سطحي (Three-Level adaption process) [فکرکن- احساس کن- عمل کن] چارچوب خوبي براي تشريح اين مرحله ارائه مي كند. در تلاش براي تغيير نگرشهاي کاربران بالقوه نسبت بهERP، مديريت ابتدا بايد تلاش کندتا شناخت و نگرش کاربران در مورد ERP را تحت تأثير قرار دهد. راهبرد اصلي براي رسيدن به اين هدف، ارتباطات است. يکي از راهبردهاي موثر ارتباطي،آگاه کردن کاربران بالقوه از مزاياي ERP است. همانطور که مي دانيم بازاريابان موقع برقراري ارتباط با مشتريان معمولاً در خصوص مزاياي محصول صحبت مي کنند و به ساير ويژگيهاي آن کمتر مي پردازند تا مشتري را مجاب به خريد آن محصول كنند. مديريت ارشد نيز به شيوه فوق ميتواند از طريق اطلاع رساني در خصوص مزاياي ERP براي کارکنان آگاهي موثري به کارکنان بدهد، با اين وجود مديريت بايستي در خصوص انتظارات کارکناني که واقع نگر نيستند، هوشيار باشد، زيرا ممکن است با مقاومت شديد از سوي آنها روبرو شود. راهبرد ارتباطي ديگر عبارت است از توضيح کلي در خصوص اينکه سيستمERP اجرا شده چگونه کار خواهد کرد. انتظار مي رود کاربران ERPاگر با چگونگي کار كردن آن آشنا نباشند، در استقبال از آن بيميلي(مقاومت ) نشان دهند. از آنجايي كه آموزش گروههاي کاربر مختلف در مورد چگونگي کارکرد سيستمERP براي ايجاد آگاهي کاربران از اهميت زيادي برخوردار است. مديريت بايد چگونگي کارکرد ERP را به کاربران بالقوه توضيح دهد. به عنوان مثال مديريت بايد داده ها و ستاده هاي عمومي سيستم را مشخص کند، واحدهايي را که داده ارائه خواهند کرد را تعيين و ميزان دانش کامپيوتري لازم براي اجراي (عمليات) سيستم را مشخص كند. در همه موارد آنچه که بيشترين اهميت را دارد، اين نكته است کــه کارکناني که مسئوليت اجراي اين راهبـــردهاي ارتباطي را بر عهده دارند بايستي داراي مهارتهاي کافي باشند (Aadurani ,1999) تا آگاه كردن كاركنان مسير درستي را بپيمايد. دومين قدم در فاز اجراي راهبرد، نفوذ کردن به جزء عاطفي نگرشهاي کارکنان است. اولين راهبرد که در اين زمينه به وسيله مديريت مي تواند مورد استفاده قرار گيرد، کاهش هزينه است. اگر مديريت ميخواهد که کاربران با سيستم جديد انطباق حاصل كنند، پس در آن صورت هزينه انطباق کاربران بايد در حداقل نگه داشته باشد. علاوه بر اين، اگر عاملان تحول، کاربران را متقاعد كنند که ستاده نهايي آنها از فرايند انطباق مثبت خواهد بود، در اين صورت آنها با انگيزه قوي تري سيستم جديد را قبول و با آن انطباق پيدا خواهند کرد. راهبرد حداقل کردن هزينه، بايد به شيوه اي توسعه داده شود که هم بر فردفردکارکنان و هم بر گروههاي با نفوذ تأثير كند. در سطح فردي، سيستم ERPبايستي هزينه پيش بيني شده براي هريک از کارکنان را به منظور ايجاد يک نگرش انطباقي مثبت حداقل كند. براي مثال اگر کارکنان فکر کنند که سيستم ERP فرصتي براي ارتقاي شغلي آنهاست، در آن صورت آن را با تمايل بيشتري مي پذيرند و هزينه هاي اضافي به حداقل مي رسد. به همين دليل افراد به احتمال زياد علاقه خود به سيستم ERP را تقويت خواهند کرد. همچنين گروههاي با نفوذ در سازمان نيز به جنبه هزينه اي اجراي ERP توجه مينمايند. مثلاً، مارکوس مطالعه موردي را ارائه کرد که در آن سيستم جديدي اجرا شده بود که يکي از پيامدهاي آن تغيير توازن قدرت در سازمان بود و به همين دليل اين سيستم با مخالفتهاي گسترده از سوي افراد و گروههاي با نفوذ مواجه شد كه در نهايت اين مخالفتها منجر به شکست سيستم جديد شد. راهبرد ديگري که مي تواند کمک موثري به انطباق نگرش کاربران با سيستم جديد كند، تمايز است. ادراک کارکنان از تمايزسيستم ERPدر قياس با ساير سيستمها به دليل كيفيت و كارايي بالاي آن مطمئناً تأثير مثبتي بر نگرش آنها به اين سيستم خواهد داشت. بنابراين اگر سيستمهاي ERP داراي کنش کاربري (USER INTERFACE) ضعيفي باشند كه كيفيت اين سيستم را در نظر كاركنان پايين بياورد، در آن صورت بايد تدبيري انديشيده شود تا اين امر باعث بروز مشكل نشود. به طور کلي کاربران سيستم به طور علمي و دقيق ويژگيهاي کيفي سيستم را اندازه گيري نمي کنند، بلکه هر کاربري ادراک مناسب خود را درباره سيستم، مبتني برتجربه واقعي خود (يا تجربه اي كه به طور اجتماعي به وجود آمده است) ايجاد ميکند.
بخش آخر در فاز اجراي راهبرد مرحله ايجاد انگيزه است. اخذ تأييد و حمايت مديران ارشد اولين راهبرد است که در اين مرحله مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. به کارگيري اين راهبرد حمايت رهبران از گروههاي با نفوذ را درپي خواهد داشت. براي موفقيت در بسيج نگرش مديران ارشد، مديريت بايستي بر تلاشهايش به منظور حداقل کردن هزينه هاي سازگاري گروههاي صاحب نفوذ سرمايه گذاري كند. همچنين متقاعد کردن رهبران گروهها، براي درک اينکه آنها بازيگران کليدي تغيير هستند و با تعهدشان به تغيير، همكارانشان را نيز متقاعد خواهند كرد كه بكارگيري سيستم ERP به نفعشان است، اهميت بسياري دارد. راهبرد ديگر، زمانبندي دقيق براي معرفي سيستم جديداست. از نظر ويليامز (1982) اگر فرايند بازاريابي براي ارائه کالا در زمان نا مناسب و بدون مطالعه بازار انجام شود، به موفقيت در فروش منجر نخواهد شد. از طرفي «نگرش» يکي از مهمترين عواملي است که بايستي به هنگام زمانبندي مقدماتي براي ارائه يک محصول مورد توجه قرار گيرد. حال شايد اين سوال مطرح شود كه مثال فوق براي اجراي موفقيت آميز ERP چه كمكي به ما مي كند؟ مثال فوق به مديران اجرايي ERP اين قانون آشکار را يادآوري مي كند که تا زماني که كاربران بالقوه نگرش مثبتي به ERP پيدا نكرده اند، نبايد به معرفي سيستم اقدام كرد. براي مثال زماني که بخش مهمي از کارکنان سازمان احساس کنند که با اجراي سيستم ERP موقعيتشان تهديد خواهد شد و يا باوجود اينكه هيچ اعتماد و تمايلي براي قبول سيستم جديد ندارند اما براي قبول آن از سوي سازمان تحت فشار قرار گرفته اند، معرفي سيستم به منظور اجرا، صحيح به نظر نمي رسد، زيرا حل چنين مشکلاتي قبل از معرفي سيستم به اجراي موفقيت آميز کمک خواهد کرد. آخرين و مهمترين نكتهاي كه در اينجا بايد مورد تاكيد قرار گيرد، اين است كه تعهد مديريت عالي براي موفقيت کل فرايند اجراي ERPبسيار حياتي است. تغيير مستلزم يک نگرش راهبردي است که موفقيت بلند مدت آن را تضمين کند. در تحقيقي که به تازگي توسط زريري و سيکلاير (1995) انجام شده است، رهبري به عنوان اولين تسهيل کننده در فعاليتهاي کلان تغيير(انتقال) رتبه بندي شده است . اجـراي ERP زمانـي امـکان پذير و عملـي است که مديريت ارشد کاملاً متعهد به پيشقدم شدن باشد.حمايت و تعهد مديريت، راهبرد مطلوبي است که شرايط لازم براي معرفي موفقيت آميز تغييري که با به کارگيري ERP در سازمان به وجود آمده است را فراهم مي كند.
-3 مرحله ارزيابي موقعيت فرايند نظارت و ارزيابي راهبرد هاي مديريت تغيير به منظور اجراي ERP آخرين جزء (عنصر) چارچوب پيشنهاد شده است. به عقيده نگارنده داشتن سيستم اندازهگيري عملکرد براي اطمينان از اينکه ستاده هاي کسب و کار مورد نظر به دست آمدهاند، به اندازه داشتن يک سيستم نظارت بر پيشرفت فعاليتهاي مديريت تحول ERP مهم است. بنابراين ضروري است که مديريت عالي از تحت كنترل بودن مقاومت و نگراني کارکنان نسبت به ERP اطمينان حاصل کند. مرحله ارزيابي ، اطلاعات بازخورد را براي مديريت عالي به صورتي پويا فراهم مي آورد و همچنين به منظور مفيد و قابل استفاده بودن، بازخورد بايستي بموقع، دقيق و سيستماتيک باشد. برمبناي نتيجه مرحله ارزيابي موقعيت، مديريت عالي فعاليت مناسب را انجام مي دهد. با توجه به نتايجي که در اين مرحله (مرحله ارزيابي) به دست خواهد آمد، مديريت عالي فعاليتهاي خود را مورد بازنگري قرار ميدهد و سعي در بهبود دادن آنها خواهد كرد. البته بازخورد حاصله ممكن است مثبت يا منفي باشد. مديريت ممکن است به اين نتيجه برسد که هنوز کارکنان مقاومت زيادي درمقابل تغييرات عملياتي نشئت گرفته از اجراي ERP دارند. در چنين مواردي، مديريت عالي بايستي تمام تلاش خود را به کار گيرد تا بفهمد که چه اشتباهي رخ داده است (چه اشتباهي منجر به زياد بودن مقاومت شده است). براي مثال ، مديريت عالي ممکن است به شناسايي دوباره نيازهاي کاربران واجراي راهبرد هاي مديريت تغيير مناسب براي دست يافتن به تناسب قابل قبول بين اين دو اقدام كند.
نتيجه گيري در اين مقاله پيشنهاد شد كه براي غلبه بر مقاومت كاركنان در برابر تغيير، مديريت عالي بايستي اقدامات زير را انجام دهد: -1 مطالعه نيازهاي کاربران و دلايل مقاومت بالقوه آن در برابر تغيير؛ -2 رويارويي با موقعيتها از طريق راهبردها و تکنيک هاي مناسب به منظور معرفي موفقيت آميز ERP ؛ -3 ارزيابي وضعيت فعاليتهاي مديريت تغيير. همانطور كه قبلا گفته شد، اجراي موفق ERP مستلزم مطابقت راهبردهاي مناسب براي غلبه اثربخش بر منابع مقاومت (عادتها، خطرات و ريسکهاي ادراک شده) است. نگرش پيشنهاد شده نشان داد که چگونه اين هدف ممکن است حاصل شود. براي تحقيقات آينده الگويي براي بررسي رسمي پيشنهاد مي شود.( شکل 2) اين مدل براساس ادبيات مربوط به اجراي ERP است. ايده هاي مطرح شده در اين مقاله در شکل فوق خلاصه شده اند که چارچوبي را براي ايجاد بدنه ترکيبي از دانش در حوزه اجراي ERP ، فراهم ميآورد.
منابع:
1- SAP and business process re-engineering, Ian Martin and YenCheung, Business Process Management, Journal, Vol. 6 No. 2, 2000, pp. 113-121.
2- Supply-chain re-engineering using enterprise resourceplanning (ERP) systems: an analysis of a SAP R/3 implementation case, MajedAl-Mashari and Mohamed Zairi , International Journal of Physical, Distribution & Logistics, Management,, Vol. 30 No. 3/4, 2000, pp. 296-313.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن