سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
رژيم غذايي مكمل هاي كراتين وسازگاري عضلاني همراه مقاومت اضافه بار
مكملهاي رژيم غذايي كراتين مونو هيدرات در 5 سال گذشته معمول شده اند . مطالعات تغذيه اي مكملهاي كراتين بطور دو پهلو اثرات انرژي زايي را نشان نداد. اين نظريه كه بارگيري CR به ميزان 30-20 گرم در روز براي 7-5 روز باعث افزايش كارايي درحين تمرينات سنگين خصوصاً تمرينات مقاومتي مي شود. پيشنهاد مي شود كه مكملهاي كراتين ممكن است سازگاري زيادي با پيشرفت تمرينات مقاومتي داشتهباشد. به علاوه مطالعات Vitro , Vivo نشان مي دهد كه مكمل كراتين ممكن است به تنهايي موجب افزايش پروتئين در عضلات اسكلتي شود. مطالعات جديد زيادي اثرات مكملهاي كراتين در طي تمرينات استقامتي را ارزيابي كردند. گزارشهاي مفيدي مبني بر افزايش قدرت يا حجم چربي آزاد پس از مصرف 12-4 هفته اي كراتين بصورت كنترل شده وغير كنترل شده وتحت برنامه هاي R T وجود دارد. مطالعات 4 هفته اي ديگر مقايسه مكملهاي تجارتي كراتين با مكمل آزاد را در افزايش حجم چربي كراتين بر روي ( FFM) وانجام ورزشهاي مقاومتي گزارش مي كند، به هرحال تحقيقات ديگر نشان دادهاست كه مصرف كرادتين برروي FFM هيچ اثري نمي كند يا پيشرفت قابل ملاحظه اي در بعضي والبته نه همه ورزشها ندارد. تمرينات مقاومتي انفرادي بايد همراهانتخاب با مطالعه مكمل كراتين باشد زيرا بيشتر احتمال مصرف CR وجود دارد. با اين حال نقش آنها نشان مي دهد كه عوامل متعددي مطالعه غير معمول جمعيت را توضيح مي دهد. برنامه هاي متفاوت تمريني استفاده مي شود كه هركدام يقين مي رود ارائه كند بهترين محرك تمريني را، آنها بايد متقاعد شوند كه در طي مطالعه كمي تا چندين ماه اين برنامه هيچ صدمه اي به آموزششان نمي رساند، در بهترين حالت اين موجب كاهش در Subject poal و در بدترين حالت موجب تحريك ضعف تمرينات مي شود . آنها مي توانند مقاومت كنند سختي هاي شديد تمرينات را به دليل حالت مشروطشان ممكن است كه نشان دهد افزايش اندازه بافتهاي معموليشان . بنابراين توانايي با اثبات اثرات CR اگر معلوم باشد بستگي پيدا خواهد كرد به توانايي افزايش و حضور اندازه عضله اين ممكن است آشكار بكند نتايج دو پهلوي مطالعات volec و همكارانش منطقه سطح مقطع بخشهاي بزرگ تارهاي ماهيچه اي ازنظر افقي بزرگتر نبوددر گروه كراتين نسبت به PLacebo بعد از تمرينات مقاومتي. همزمان نشان دادند كه كراتين سبب يك افزايش بزرگتر در اندازه تار مي شود. تغييرات ذاتي در اندازه گيريهاي بافت برداري ممكن است توضيح دهد اندازه تار كوچكتر را در گروه CR قبل از تمرينات ومتعاقباً بزرگتر شدن آن را بعد از مصرف CR . بعد از تمرينات اوليه تفاوتهايي به روش آماري بوسيله استفاده ANCOVA در تار ماهيچه اي گزارش شد. گروه كراتين نشان داد افزايش تارهاي عضلاني بزرگ بطور بارزي فقط در نوع تارهاي IIA كه فقط 11% از نمونه هاي فيبر را تشكيل مي دهد. مورد هرچه كه باشد به نظر مي رسد كه خاصيت مكمل كراتين بايد كمك كند در مطالعه اي كه به آزمودنيهاي تحت تمرينات استقامتي نيازي نداشته باشد كه تمريناتشان آن را تغيير بدهد اما بايد بتوان افزايش عضلاني اين را اندازه گيري كرد. بر اساس اين مشاهدات اين مقاله ارزيابي كرده است تأثير مكمل CR برروي پاسخهاي مكانيكي و هايپرتروفي عضله چهار سر ران QF بر روي داوطلبان تمرينات مقاومتي با electromyostimulation بررسي كرده . اين رژيم تمرين افزايش در اندازه عضله در يك زمان كوتاه را نشان مي دهد و تكيه نمي كند به تلاشهاي ارادي و بنابراين اثرات پتانسيلي PL را از بين مي برد ونيازي ندارد كه افراد (آزمودينها) بطور مشخص تمريناتشان را تغيير دهند. زيرا EMS مي تواند موجب كاهش كراتين فسفات شود كه سبب از بين رفتن نيرو مي شود. طرح ما آزمايش شد به گمان اينكه CR باعث كاهش خستگي وافزايش بارگير ي درهر جلسه تمرين مي شود. بنابراين موجب افزايش رشد عضله ميشود. ما استفاده كرديم از يك طرح كنترل شده double blind placebo منطقه سطح مقطع رانها عضله چهار سراندازه گرفته شد با استفاده از تصوير برداري تشديد مغناطيسي. گشتاور در حين هر عمل كانسنتر يك و اكسنتريك از تمرينات EMS ثبت شد براي كمك به بارگيري و خستگي. به دليل اينكه روش تصوير برداري هردوران را اسكن ميكند. همچنين ارزيابي كرديم تغييرات اندازه عضله راست چهار سر را بطور ميانگين بعنوان مصرف كننده فرضي (يعني در طي تمرين مقاومتي بدون برنامه بر طبق يكي از برنامه هاي موجود).
روش ها
موضوع ها و پروتكل هاي عمومي: 32فرد داوطلب به مشاركت شدند. روشها، خطرها و استفاده مطالعه توضيح داده شد و به اطلاع آنها رسيد كه هر يك از آنها بصورت كتبي بايد رضايت دهند. بعد از تصويب به وسيلة مؤسسه پژوهشي به عنوان تحقيق بر روي آزمودنيهاي مرد دانشگاه گيورجيا. براي شركت كنندگان نمايش داده شد كاربرد كراتين مونوهيدرات و تحمل با EMS . هيچ كدام از آنها مكملهاي CR را در طي 2 ماه قبل مصرف نكرده بودند. تصاوير MRI به منظور تعيين سطح مقطع عضله چهار سر ران گرفته شد. سپس به هر يك از آزمودنيها assigned با كراتين مونوهيدرات به مقدار (20 گرم در روز به مدت 7 روز، 5 گرم در روز بعد از اين) يا يك حالت (pl) sucrose placebo در يك طرحduble blind بعد از بارگيري در 8 هفته پروتكل EMS عملي شد با QF چپ. آزمودنيها ادامه دادند RT را بصورت داوطلبانه بر روي دو اندام تحتاني در حاليكه رژيم غذايي آنها مطابق ميلشان بود. به دنبال تمرينات EMS مجموعه ديگري از تصاوير MRI گرفته شد. 14 آزمودني به دلايل شخصي حذف شدند يا به دليل تطابق ضعيفي كه داشتند با اين شرايط نتوانستند ادامه دهند (CR, N=8,40% , PL,N=6 , 50% , P=0.5952) بعنوان نتيجه 17 مرد و 1 زن با سال (متوسط ) كه به طور تفريحي آزمايش RT را انجام دادند براي انتهاي تحتاني مطالعه را تمام كردند.
تصويربرداري MR : آزمودنيها آموزش داده شدند با خودداري كردن از فشار سنگين به وسيله رانها براي دست كم 72 ساعت قبل از تصويربرداري. در امتداد محور رانها تصاوير MR گرفته شد.(TR/TE 2000/30 , 60,1-cm ضخامت برش , 0.5-cmgap, 256×256 matrix, 40-cm FOV,1 NEX)اين تصاوير با استفاده از يك ميدان مغناطيسي ابررسانا به شدت 1.5 تسلا از شركت جنرال الكتريك در شهر ميلواكي گرفته شد. بعد از تنظيم فضايي قبل و بعد از تمرينات EMS تصاوير مقايسه شدند. و منطقه سطح مقطع عضله چهار سر ران معين شد براي هر برش ران با استفاده از يك عمل گر كور با استفاده از نرم افزار NIH. مقادير مربوط به 10 برش اول پايين تر از سمت عضلات سريني بدن ميانگين گرفته شد تا مقدار ميانگين منطقه سطح مقطع QF بدست آيد زيرا اين ناحيه نشان دهنده بزرگترين سطح مقطع QF است. تصويربرداري MR يك اندازه گيري قابل اعتماد منطقه سطح است، با ضريب اطميناني بيش از 0.98 در آزمايشگاه ماست.
مكملهاي غذايي:
در طي هفته بعد از گرفته شدن تصاوير MR، آزمودنيها مصرف كردند يك نوشيدني با طعم شيريني را به مقدار 20 گرم آميخته با 5 گرم CR منوهيدرات ديگر، يا شكر (گروه PL) براي 4 وعده در روز مكملها مخلوط مي شدند با آشاميدنيهاي طعم دار ديگر و در صورت امكان با غذاها مصرف مي شدند. اين روش كه در هر وعده غذايي 5 گرم CR منوهيدرات يا دارونما (PL) مصرف شود در روز در حين تمرينات EMS. مكملها توزيع شدند در يك هفته (بارگيري) و دو هفته (تمرينات EMS) متناوباً در جلسه هايي كه حاوي دستورالعمل مصرف آنها هم بود.
تمرينات EMS
تاثيرات رفتارهاي QF در 8 هفته (16 جلسه اي) تمرينات EMS قبلاً براي افراد توضيح داده شد. قبل از مشاهده تصاوير MR و شروع تمرينات، آزمودنيها گزارش كردند با آزمايشگاه در 3 موقعيت جداگانه در حداقل 24 ساعت براي آشنايي با تست حداكثر انقباض ايزومتريك اختياري (MVC) تحمل آنها نسبت EMS معلوم شود. در آغاز تمرينات، جريان EMS قرار داده شد با بيرون آوردن گشتاور نيروي ايزومتريك در 45 درجه در زير افقي معادل با تقريباً 70% از MVC . بعد از 60 ثانيه برگشت به حالت اوليه، اين روش سپس استفاده شد و موجب شد ارتباط پيدا كند با مراحل تمريني EMS.
براي مطمئن شدن از پيشرفت اضافه بار، گشتاور ايزومتريك در شروع هر جلسه تمرين به ميزان تقريبي 2% در هفته افزايش داده شد به كمك افزايش جريان. حجم تمرينات همچنين افزايش يافت از سه جلسه در طول هفته هاي اول و دوم به چهار جلسه در طول هفته هاي سوم و چهارم و با پنج جلسه در طول سرانجام هفته چهارم از تمرينات.
اطلاعات گشتاور در 100 هرتز جمع آوري و به فرمت ASCII براي تحليل نگهداري شد.گشتاور (Nm) در 45 درجه پايين هوريزنتال براي هر كنسنتريك (Tcon) و اكسنتريك (TECC) توضيح داده شد.نسبت به خط شروع QFCSA براي اندام چپ (NM.cm-2) . مقادير حداكثر و حداقل براي Tcon و TECC در هر دوره استفاده شده بود براي محاسبه شاخص برجستگي
بارگيري بر روي هر دوره محاسبه شد بعنوان ناحيه زير داخل مركز يا خارج مركز منحني گشتاور كه جدا شده بود بوسيله پيش تمرينات QFCSA اندام چپ (: زمان گشتاور لازم)
تمرينات مقاومتي داوطلبانه:
آزمودنيها آموزش داده شدند كه تمرينات داوطلبانه خودشان را بر روي هر دو اندام تحتاني با استفاده از يك رژيم غذايي مورد سليقه خودشان ادامه دهند. در اغلب موارد مقدار مصرف كراتين را به طور تفريحي بالا مي بردند، تمريناتشان تحت نظر نبود و يا تغيير پذير نبود.
تحليلات آماري:
تحليلات آماري اجرا شد با استفاده از نرم افزارstat view 5.0 بر روي كامپيوترهاي Macintosh . مشخصات توصيفي گروه ها و مقادير زمينه اي قدرت (MVC و قدرت مخصوص) تحليل شده با استفاده از ANOVA مستقل يك طرفه. اندازه گيريهاي مكرر ANOVA كه به كار برده شده با دوره هاي 3-1 نخستين و آخرين جلسات تمرين براي تحليل متغيرهاي تمرينات تجربي (روش علمي= حالت × جلسه) بارگيري عضله (دوره×جلسه× وضعيت ؛ TCON , TECC . TTICON , TTIECL) و خستگي عضلاني (كار*دوره * جلسه* حالت؛ FICON , FIECC) منطقه سطح مقطع براي هرQF تحليل شده با استفاده از يك ANOVA دو طرفه با اندازه گيريهاي مكرر روي زمان (زمان*حالت) تغيير درصد در منطقه سطح مقطع QF، و با تغييرات نسبي در TTI , FI (دوره 1 ، اولين VS آخرين نوبت) و متوسط TTICON و TTIECC در طي تمرينات. سطح معني داري براي همه تحليلات دوره اي در نظر گرفته شد كه براي آنها P<0.05 باشد مقادير P گزارش شد بدون تصحيحات مربوط به تخلف در مصرف sphericity . اگر يك برهم كنش معني دار به چشم مي خورد مقادير ميانگين گروه يا جفت هاي آزمون ttest مقايسه مي شد تصحيح Bonferroni-Dunn براساس داده هاي روتر و همكاران.r=0.98) آزمون (=0.80 , Retest نشان داده كه 16 آزمودني براي آشكار كردن برهم كنش زمان x شرايط كافي است تا پاسخ رشد را به EMS نشان دهند. (تفاوت QF CSAتا 50% يا بيشتر در بين گروه ها).
نتايج :
هيچ تفاوتي بين گروه ها در تمرينات مقاومتي وجود نداشت (P=0.5206 : تكرار و P=0.6393 و سالها) سن (P=0.6670) وزن (P=0.7983) يا ارتفاع (P=0.3257). قبل از تمرينات، هيچ يك از MVC(P=0.4109) يا قدرت مخصوص (P=0.4964) اختلافي بين گروه ها فرقي نمي كرد. همه آزمودنيها شفاهاً معين شدند كه مصرف كنند مكملهاي تجويز شده را جريان افزايش يافت از در طي 16 جلسه مربوط به EMS و بين گروه اختلافي گذاشته نمي شد (جلسه * حالات موثر P=0.4968) حداكثر گشتاور نسبت به اندازه عضله بطور برجسته افزايش يافت در پيش تمرينات (TCON , P<0.0001 , TECC P<0.0001 : تاثير جلسه) انتگرال زماني گشتاور انجام شده (TTICON , P<0.0001 , TTIECC ,P<0.0001 : تاثير جلسه). اين نتايج منعكس كننده فعال شدن بيشتر عضله در حين اينكه جريان EMS افزايش پيدا مي كرد. بازگشت به حالت اوليه طولاني تر بين جلسات خستگي كمتر در طي دوره ها در تمرينات بود. (FI : P=0.0002: تاثير جلسه). حداكثر گشتاور (TCON , TECC) در شروع هر دوره در طي هر جلسه تمرين كاهش يافت. (P<0.0001 : تاثير دوره) و اما اين كاهش يافته بود در طي تمرينات (جلسه* برهمكنش دوره : TCON , P=0.0423 , TECCP=0.0003). اين پاسخها بين گروه ها اختلاف نداشت (حالات* جلسه * برهم كنش دوره : TCON , P=0.9380 , TECC P=0.9383 حالات * برهمكنش جلسه : FI , P=0.8093). در هر جلسه تمرين، خستگي كنسنتريك براي هر دوره مشابه بود، اما خستگي اكسنتريك براي مجموع دوره ها زياد بود.
به همين ترتيب استقامت به خستگي در هر دوره در طي اكسنتريك بيشتر شد نسبت به عملهاي كنسنتريك FI , P< 0.0001) : اثرات عمل) post hoc t-tests معين شد كه FICON افزايش مي يابد در طي تمرينات (P<0.0001) ، در حاليكه FIECC تغيير نيافت (P=0.1133) . با وجود اين افزايش مقاومت در برابر خستگي براي عملهاي كنسنتريك در تمرينات، نمونه هاي عمومي خستگي در هر جلسه مشاهده شد. (افت نيروي نسبي در سراسر دوره ها افزايش يافت براي عملهاي اكسنتريك اما كوچكتر از افت نيروي نسبي براي عملهاي كنسنتريك بود (جلسه * دوره * برهم كنش عمل : FI , P=0.6954) .
متوسط CSA عضله چهار سر ران چپ بطور مساوي افزايش يافت در گروههاي PL , CR (حالات * برهم كنش زمان : CSA عضله چهار سر ران چپ ، P=0.2190). افزايش در CSA براي QF چپ رتبه بندي شد از 4.7% تا 18.6% در كراتين و از 4.5% تا 17.6% در PL . ميانگين CSA عضله چهار سر ران راست مختصر تغييري يافت در PL، (3.6% تا 4.4% دامنه تغييرات) اما افزايش قابل ملاحظه اي در CR بوجود آمد (11.7% تا –1.3% دامنه تغييرات) حالات * زمان برهم كنش : سطح مقطع QF راست P=0.0091) .
با در نظر گرفتن مجموعه يك از اولين و آخرين جلسات تمرين، درصد تغييرات اندازه سطح مقطع QF همبستگي نداشت با تغيير در شاخص خستگي FICON , r=-0.06, P=0.0.6, P=0.8059 , FIECC , r=-0.25 , P=0.3193)يا حداكثر گشتاور TCON , r=0.28, P=0.2663 , TECC , r=0.12 , P=0.6279)) زمان گشتاور كل در تمرينات لازم است TTICON , r=0.31, P=0.2216 , TTIECC , r=0.21 , P=0.4184)) و ميانگين TTI براي هر مجموعه (TTICON , r=0.10, P=0.6892 , TTIECC , r=-0.09 , P=0.7195)ارتباط پيدا نكرد با افزايش نسبي در سطح مقطع OF.
بحث و گفتگو:
مطالعه حاضر طراحي شد تا عواملي را كه ممكن است اثرات را تحت تاثير خود قرار دهد بررسي كند. اگر هر يك از مكمل هاي رژيم غذايي CR با پاسخهاي مكانيكي و رشد عضلات اسكلتي در برابر اضافه بار مقاومت كند. تمرينات مقاومتي كه به صورت داوطلبانه انجام داده بودند مطالعه گرديد (سال تجارب) زيرا به نظر مي رسد كه مصرف كراتين به رشد عضلات كمك كند. همچنين انتظار مي رود كه به طور مثبت واكنش نشان دهد در قبال افزايش شدت تمرينات. پروتكل EMS به چند دليل برگزيده شد. اين مي تواند موجب افزايش عضلات شود بطور مؤثر همانگونه كه در اين مطالعه نشان داده شد. بدون نياز به تلاش داوطلبانه يا اينكه از افراد خواسته شود كه تمرينات مقاومتي خودشان را تغيير بدهند. EMS همچنين مي تواند طراحي شود تا بوجود آيد كاهش فسفوكراتين و متعاقب آن همانگونه كه در اين مطالعه ديده شد. بنابراين اگر مكملهاي رژيم غذايي موجب افزايش عضله گردد (CR و فسفات كراتين) و به موجب آن انرژي نامتعادل در تارها در طي اختلال كم مي شود. اين مي تواند منجر به كاهش خستگي ، افزايش بارگيري و سرانجام منتج به هايپرتروفي عضلات شود. پروتكل EMS كه ما استفاده كرديم همچنين توانايي كنترل با دقت و تعيين مقدار بارگيري را در شرايط تمرين ارائه كرد. براي مثال گشتاور اندازه گيري شده بود در هر 100 ms در طي هر عمل كنسنتريك و اكسنتريك.
كربوهيدرات و عملكرد جسمي ، روحي در طي تمرينات متناوب تا مرز خستگي
هدف از اين مطالعه آزمودن اثرات خوردن الكتروليت كربوهيدرات بر عملكرد جسمي وروحي افراد در حين اجراي تمرينات متناوب باشدت بالا( IHI) مانند بسياري از مسابقات ورزشي معمول بوده است.
روش ها:
به اين منظور تعدادي مرد فعال(تعداد 5نفر ) و زن فعال (تعداد 5نفر )درحين اجراي سه نفر جلسه مسابقات فوتبال يا بسكتبال وبه دنبال دو آزمون تجربي متناوب با شدت بالا ، نظير دويدن به ميزان مسابقات بسكتبال مورد بررسي قرار گرفتند.
آزمونهاي تجربي شامل 4 قسمت 15 دقيقه اي ( QTR )بوده است . يعني دويدن متناوب با درصد هاي متفاوتي از Vo2max ( قدم زدن – دويدن آرام – دويدن – دو سرعت وپريدن) كه توسط يك زمان كوتاه دوره استراحت معادل 20 دقيقه در نتيجه ي آزمون ودر انتها، دويدن تا مرز خستگي بوده است .( دوشاتل تامرزخستگي ،حداكثر دويدن با سرعت 20 متر بر ثانيه، حداكثر 10 بار پريدن عمودي ،آزمايش مهارت حركت ( آزمون MS ) نيمرخ تعيين حالات (POMS )وآزمون Stroop color-word كربوهيدرات – الكتروليت(CHO ) يا محلولهايPlacebo (p) قبل ازتمرين نوشيده مي شوند (محلول5ml.kg-1,6%) و در حين تمرين و در ميانه كار از (محلول5ml.kg 18% ) استفاده مي شوند . مقادير كمي از (محلول 6% 3m.kg-1 ) بعد QTR-l.HALF, QTR-3,QTR-4 استفاده شده است .
نتيجه گيري:
نتيجه اين كه مصرف كربوهيدرات – الكتروليت باعث افزايش 37% زمان دوهاي دراز تا خستگي وتند رونده 20-m زمان دو سرعت طي Q TR-4 () اجراي آزمايش تعيين حالات مي شود همچنين باعث افزايش زمان طول مراحل آخر مي شود. در طي تمرينات با نصف گزارشات عملكردهاي خستگي ( S ubscle of POMS) (P<OO5 ) در كربوهيدرات – الكتروليت درمقابل P بوده است. نتيجه مي گيريم كه نتايج اين بررسي مؤيد نقش سودمند مصرف كربوهيدرات – الكتروليت بر عملكرد جسمي و روحي در طي تمرينات متناوب مشابه باخيلي از ورزشهاي تيمي مسابقه اي است.
بهبود عملكرد عضلاتي مكملهاي كراتين در مردان مسن
هدف از اين مقاله اين است كه نشان دهيم مكملهاي كراتين بعد از 5 تا 7 روز باعث افزايش توان و قدرت عضلاني در نوجوانان مي شوند. بنابراين مكملهاي كراتين مي توانند براي افراد مسن هم استفاده شوند . زيرا سالمندان نيز با كاهش قدرت عضلاني وتوان مواجه مي شوند.
روش ها :
اثرات 7 روزه ي استفاده از مكملهاي كراتين را در مردان مسن نسبتاً فعال ( 72ـ59 سال) از طريق استفاده از يك طرح double-blind كه به صورت Placebo كنترل ميشود با اندازهگيري هاي مكرر آزمايش كرده ايم . بعد از يك دوره سه هفته اي وبه منظور به حداقل رسانيدن اثرات يادگيري اوليه ، مجموعه اي از آزمايش ها در سه موقعيت جداگانه به فاصله 7روز ( T1,T2,T3 )انجام شد. بعد از زمان T1 ، افراد بطور تصادفي تقسيم شدند به كساني كه ازكراتين استفاده مي كردند (تعداد 10نفر) و گروهي كه از Placebo استفاده مي كردند (8 نفر ) بعد از T2 افراد مورد آزمايش به مقدار (براي هرنفر 0.3g.kg-1) وبراي 7 روز تا T3 از مكملهااستفاده شود. همه افراد آزمايش شدند براي حداكثر قدرت پويايي (يك تكرار ، با حداكثر در پرس پا وپرس سينه) ، حداكثر قدرت ايزومتريك ( بازوبسته كردن زانوها)، توان انفجاري بالا وپايين بدن ( دوسرعتهاي روي يك چرخ نيرو سنج )وتوانايي عملي اندامهاي تحتاني ( آزمون نشت وبرخاست و گام دونفره). تركيب بدن ازطريق وزنكشي هيدروستاتيكي ( مربوط به فشار آب ساكن) ارزيابي شد. همچنين نمونه گيري خون به عمل آمده با ارزيابي renal وپاسخهاي كبدي وغلظت كراتين عضلات.
نتايج :
هيچ افزايش قابل ملاحظه اي درهريك از عملكرد عضلات از T1 تاT2 مشاهده نشد به استثناي تاشدن زانوي راست ايزومتريك در گروه placebo كه نشان دهندةثبات پروتوكل هاي آزمايش شده است . برهم كنش قابل ملاحظه اي زمان مؤثر بريكديگر گروها ، نشان داده است كه پاسخهاي از T2 تا T3براي گروه مصرف كننده كراتين داراي اهميت بيشتري نسبت به مصرف كننده PLacceboاست ( P<0.05 )به ترتيب ، براي حجم بدن (1.86,1.01kg ) حجم چربي آزاد ( 2.22, 0.00kg) حداكثر قدرت پويايي ( 7-8,1-2%) حداكثر قدرت ايزومتريك ( 9-15,-6-1% ) توان متوسط اندام تحتاني (11.0%).وحد ظرفيت عملي تحتاني ( 6-9,1-2%) هستند. هيچ گونه اثرات زيان آور جانبي هم از مصرف كراتين مشاهده نگرديد . درپايان نتيجه مي گيريم كه اين اطلاعات دلالت بر اين مي كند كه مصرف 7روز ، مكمل هاي كراتين در افزايش چندين شاخص عملكرد عضلات مؤثر بوده است ، شامل آزمونهاي عملي در مردان مسن بدون اثرات جانبي قابل ملاحظه اي. بطور كلي مكملهاي كراتين ممكن است در راهبرد درمان افراد مسن بدون هيچ گونه ضرر و زيان قابل ملاحظه اي سودمند باشد. همچنين موجب جبران كاهش قدرت عضلات وبهبود ارتقاي سطح انجام فعاليت هاي روزمرة زندگي مي شود.
مجموعه حاضر حاصل تلاشي است كه طي آن سعي گرديده است تا جايگاه تاريخي و ساختار اجتماعي و شرايط جغرافيائي و آب و هوائي بندر امام خميني (واقع در استان خوزستان) به خوانندگان و علاقه مندان به تاريخ و فرهنگ اين قطعه ارزشمند از خاك ميهن معرفي شود، از آنجا كه هدف اصلي در آفرينش اين مجموعه شناخت وجوه فرهنگي و تاريخي اين شهر بوده است، سعي بسيار به عمل آمده است تا از ارائه آمار و ارقام كه هم موجب ملال خواننده و هم اينكه گذشت زمان باعث غيرقابل استناد شدن آنها ميشود پرهيز به عمل آيد، اگر درجايي از كتاب آمار و ارقامي آورده شده است در مقام اجراي حكم ضرورت بوده است، ديگر اينكه با توجه به اهداف پيش گفته، در تأليف كتاب، علي رغم نقش انكار ناپذير صنايع و تأسيسات عظيم صنعتي موجود در بندر امام كه هر يك به تنهايي نقش به سزايي درچرخة اقتصاد كشور دارند به هيچ روي قصد ارائه گزارش در مورد آنها را نداريم جز در آنجا كه به طريقي با موضوعات طرح شدهي ما ارتباط پيدا ميكنند.
در همين ابتدا ذكر اين نكته ضروري مينمايد كه : بندر امام همچون مادري مهربان ورنجديده، اين همه كارخانه و مجتمع و تأسيسات صنعتي را در آغوش خويش جا داده است ( كه وجود يك شهر كافيست) و رنج رشد و بزرگي و بلوغ آنها را به جان خويش خرديده است اما اينك و با كمال تأسف شاهد بي مهري اين فرزندان فراموشكاريم كه زحمات طاقت فرساي مام خويش را بر طاق نيسان نهاده اند و قدم شايسته اي براي رفع مشكلات عديدهي وي كه بعضاً معلول وجود خود آنهاست برنميدارند.
بجاست كه فرزندان موصوف در حد وسع خويش در حفظ و نگهداري گاهواره هاي خود بكوشند و سعي بليغ نمايند تا رنگ و روي آن و روي آبرومندي به آن ببخشند.
بدون شك بندر امام خميني و اهالي سختكوش آن نقش ارزندهاي در زنجيره ي اقتصاد كشور داشته و دارند[1] ليكن متاسفانه حركت چشمگير و قدم شايسته اي در جهت شناسايي زواياي فراموش شدهي تاريخي و فرهنگي اين شهر كه يكي از دروازههاي اصل ورود كالا به كشور و بزرگترين بندر ميهمان نيز هست ، صورت نگرفته است، دقيقاً به همين دليل هنگامي كه يكي از اهالي در سفر به خارج از استان قصد معرفي شهر موطن خويش را به ديگران دارد، نيازمند ارائه توضيحات فراواني در اين زمينه است.
نگارنده كه خود در اين خاك تفتيده قدم به عرصهي گيتي نهاده است و هم در اين خاك باليده است در جهت اداي دين به زاد بوم خويش و اهالي مهربان و خونگرم و با فرهنگ آن به كتابت اين مجموعه دست زده است.
براي هر چه پربارتر شدن اين مجموعه سعي بسيار شده است تا هرچند به گونه اي با تاريخ و گذشته بندر امام در ارتباط بوده است (اعم از اسناد مكتوب و خاطرات و اطلاعات شفاهي معمرين) مورد استفاده قرار گيرد.
در اين راه دهها جلد كتاب تاريخ وسفرنامه و مقاله مورد مطالعه و بررسي و كنكاش واقع و با غالب مطلعين در اين زمينه مصاحبه به عمل آمده است.
به عنوان مثال، با صرف بيش از يكسال وقت و از ميان 95 هزار برگ سند تاريخي تعداد 1411 برگ سند تاريخي، اداري استخراج گرديده است كه قدمت بسياري از آنها به بيش از هفتاد سال ميرسد، ما حصل اين كندوكاو انشاء الله در كتابي تحت عنوان ( بندر امام خميني از منظر اسناد تاريخي) به چاپ خواهد رسيد، ضمناً براي تجسم روشن تر بندر قديم، با ياري جستن از اهالي، عكسهايي از بندر در ابتداي تاسيس جمع آوري و در قسمت هاي مختلف كتاب به چاپ رسيده است.
اميد است مكتوب حاضر بتواند، همچون جرعهاي، اندكي از تشنگي ذهن جويا و پوياي جوانان اهل بندر كه از گذشته بندر چيزي نديده و نشيندهاند، بكاهد. از آنجا گفتهاند: فقط ديكته نانوشته، غلط ندارد، مؤلف كار خود را از عيب و نقص و اشتباه بري نميداند، ليكن رجاء واثق دارد كه اهل نظر با سعه صدر و بزرگواري خطاهاي احتمالي را خواهند بخشيد، و درجهت اصلاح در چاپهاي بعدي و تنوير ذهن نويسنده، موارد را متذكر خواهند شد.
در اينجا جا دارد تا از تمامي كساني كه بنحوي با كمك به اين حقير، مرا در تدوين اين مجموعه ياري دادند، از همين ابتدا سپاسگزاري و تشكر خويش را اعلام نمايم.
همزمان با آغاز احداث اسكلههاي ششگانه بندر و همچنين كشيده شدن خط آهن شمال به جنوب در سال 1328 موج كارگران جوياي كار از شهرهاي مختلف كشور و بخصوص از استانهاي همسايه به سوي بندر سرازير شد و ايشان بدين ترتيب شالودة احداث بندر امام خميني را بنيان نهادند، بافت غالب جمعيتي شهر را تركيبي از استانهاي ذيل تشكيل ميداد.
1- استان لرستان (غالباً اليگودرزيها)
2- استان ايلام (كلها)
3- استان همدان (غالباًاسدآباديها)
4- بوشهريها
5- ماهشهريها و هنديجانيها
زيستگاه ساكنان اوليه بندر در پنج محله و يا كمپ بود كه عبارت بودند از :
1- كمپ تركها
2- كمپ الگودرزيها
3- كمپ كردها
4- كمپ (علي جعفر) (تگزاس)
5- بيست فاميلي( ناظم آباد)
لازم به ذكر است كه بجز مهاجريني از استانهاي ياد شده، اقليتي از ساير نقاط كشور در شهر سكونت و اشتغال داشتند، اما به هر حال لرها- كردها- اعراب و تركها اقوام اصلي تشكيل دهنده موزاييك انساني بندر امام هستندكه گذشت زمان آنها را با ظرافت و زيبايي در كنار هم چيده است.
با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران و مهاجرت ساكنان شهرهاي آبادان وخرمشهر به بندر امام (سربندر) آمار هموطنان عرب ساكن بندر امام بنحو چشمگيري افزايش يافت و از حق نبايد گذشت كه وجود آنها به رونق كسب و كار در بندر كمك شاياني كرده است. هر چند افزايش نامتعارف جمعيت شهر، حاشيه نشيني را موجب گرديده است و اين موضوع در نفس خود موجب بروز ناامنيهايي است.
از آنجا كه بر پايي بندر قديم در زميني ناآماده و بدون در نظر گرفتن هر گونه اصول شهرسازي و معماري صورت گرفته بود، شهر بيشتر به يك اردوگاه اسكان موقت شباهت داشت تا مكاني مناسب براي زيست دائم.
مصالح بكار رفته در ساخت بناها غالباً چوبها و الواري بود كه بوسيله كشتي ها و در لابلاي محموله آنها به بندر آورده ميشد.[2]
كف كوچهها و معابر فاقد هر گونه كف پوش و يا زيرسازي و جويهاي روباز آن مملو از لجن و مأمن انواع حشرات و جايگاه جانوران موذي همچون موش بود.
همانگونه كه پيشتر گفتيم شهر از بديهي ترين امكانات و تأسيسات زيربناي همچون آب لوله كشي و سيستم فاضلاب شهري بي بهره بود و آب مصرفي اهالي به وسيله راه آهن توسط واگنهاي تانكر دار از محل رودخانه گرگر به بندر حمل و توسط سقايان در شهر توزيع و به فروش ميرسيد.
در كنار تمامي خانهها نيز جايگاه سرپوشيدهاي به شكل حوض ساخته شده بود كه فاضلاب منزل به آنجا وارد و سپس توسط اشخاصي كه از عهده اين كارشان برميامدند، بوسيله سطل خارج و در دريا تخليه ميشد، همين شيوة دفع فاضلاب بخوبي ميتواند وضعيت بهداشتي شهر درآن روزگار را در مقابل چشمان خوانندگان ترسيم كند.
در چنين شرايطي، اهالي از داشتن وسايل رفاهي همچون كولر، يخچال، تلويزيون و مكانهاي تفريحي و ورزشي نيز بي بهره بودند، ليكن عليرغم تمامي اين محروميتها همانگونه كه در بخشهاي ديگر خواهد آمد، ورزشكاران نامي و اشخاص مستعد و فرهيختهاي از ميان اين مردم برخاستهاند كه وجود هر كدامشان به تنهايي ميتواند مايه افتخار شهري شود. شرايط طاقت فرساي زندگي، چنانكه اشاره شد، بندر را تبديل به يك تبعيد گاه ذبح آور براي مخالفان سياسي حكومت شاه نموده بود كه از ميان آنها مي”وان از آيت الله توسلي نام برد. [3]
در جريان جستجوهاي خود در آثار مكتوب و مجموعة منابعي كه حاوي اطلاعاتي در ارتباط با بندر امام بوده است به نام مرحوم ناخدا عباس دريانورد برخوردم.
اين ناخداي دريادل كاپيتان نخستين ناو نيروي دريايي به نام (مظفري) بوده است، اما ميتوان او را كريستف كلمب بندر نيز ناميد، چرا كه براساس مدارك موجود[4] ايشان كاشف راه دريايي خود موسي منتهي به بندر امام است و پيشنهاد وي منجر به احداث تأسيسات بندري در محل فعلي خود شد و بنا به گفته خود ايشان در خاطرات مكتوبي كه از ايشان بجا مانده است، سالهاي متمادي در بندر بسر برده است وبندر را كه در آن زمان تازه متولد شده بود، براي برداشتن گامهاي نخستين خود ياري داده است.
يكي از وجوه بارز اين شخصيت تاريخي، ادبي، نوحههاي شيوا و دلنشيني بوده است كه اين بزرگوار در رثاي شهداي دشت كربلا سروده است و تا آخرين روزهاي حيات پربار خود آنها را با لحن سوزناك خود در مجالس عزاداري امام حسين و يارانش ميخوانده است.
هم اكنون نيز شاهديم كه نوحههاي ناخدا عباس گرمابخش مجالس عزاداري شهداي كربلا در سرتاسر استانهاي خوزستان و بوشهر ميباشد.
به رغم آنكه ناخدا عباس از تحصيلات آكادميك برخوردار نبوده است از خط خوش و قريحه سرشاري سود مي برده است. در اشعاري كه از وي بر جاي مانده است اشاراتي به سربندر رو بندر قديم ميبينيم از جمله:
گويند به من زود چرا پير شدي وز بندر شاپور چرا پيرشدي
بنگر رفقاي رذل تو مرد شدند تو چون خر وامانده به گل گير شدي
بيزارم از اين رياست و دفتر خويشمأيوسم از اين امور و سربندر خويش
تا چند تحمل و چنين زجر كشماز اين همه موذيان دور و بر خويش
نظر به خدمات تأثير گذار ناخدا عباس به بندر، نگارنده طي نامهاي خطاب به اعضاي محترم شوراي شهر بندر امام، از آن شورا درخواست كردهام كه به خيابان، ميدان و يا محلهاي به ياد مرحوم ناخداعباس دريانورد نامگذاري شود.
اينجانب عليرضا ابن رحمان نويسنده كتاب در دست تاليف ( تاملي بر تاريخ بندر امام خميني )در پي تحقيقات و بررسيهاي خود در اسناد و آثار مربوط به گذشتهي بندر امام، به نام ( مرحوم ناخدا عباس دريانورد) برخوردم كه بنابر شواهد و مدارك موجود فرمانده نخستين ناوجنگي ايران در عهد قاجار و نيز كاشف راه آبي خور موسي، منتهي به بندر امام است و از پيشقراولان تاسيس اين بندر بوده است وجه بارز اين شخصيت تاريخي، ادبي نوحه سرايي و نيز نوحه خواني ايشان بوده است، به طوري كه بسياري از نوحههاي سروده شده توسط اين بزرگوار اينك و در ايام محرم در تكايا و حسينيههاي شهر توسط عزاداران خوانده ميشود، در باب ابعاد اين شخصيت تاريخي به تفصيل در كتاب مذكور سخن گفتهام، علي ايحال به آن شوراي معظم و خدمتگذار پيشنهاد ميشود، به پاس قدرداني و به منظور زنده نگاه داشتن نام ( ناخدا عباس دريانورد) خيابان و محله اي به نام ايشان نامگذاري شود.
دعا گو – عليرضا ابن رحمان
چگونگي ورود ناخدا عباس به بندر در كتاب ( چون پايه پنجم) چنين آمده است:
در زمان حكومت پهلوي بحريه ايران چند فروند كشتي جنگي خريداري كرد و تعدادي از جوانان كه از طبقه خاصي بودند براي تحصيل علوم دريايي به اروپا فرستادند و از آنجايي كه اولياي دريانوردي ايران قدر زحمات و اطلاعات و تجربيات ناخدا عباس را خوب درك نكرده بودند ولي در خلال اين احوال ايجاد راه آهن و احداث بندر شاهپور آغاز گرديد و ابتدا مرحوم دريانورد به رياست راهنمايي بندر شهپور انتخاب شد او كه سري پرشور براي تاسيس بندر شاهپور و راه آهن ايران كه آرزوي ايرانيان بود، داشت با هزاران اميد و آرزو به سوي مأموريت خود شتافت. پيش از ورود او به بندر شاهپور، وظيفه راهنمايي بندر شاهپور به عهده يك ناخداي انگليسي به نام كاپيتان (بيون) بود اين ناخدا كه مايل نبود شغل خود را رها كند بناي كارشكني گذاشت ولي ناخدا عباس زود بر مشكلات فائق آمده ، عليرغم خواسته كاپيتان انگليسي، تأسيسات بندر را كه در آن روز در حد صفر بود تحويل گرفته ، چند نفر راهنما را استخدام و تربيت كرد ولي هر چه براي اصلاحات بندر و ساختن اسكله پيشنهاد ميداد و فرياد مي كرد كسي به حرفش گوش نميداد به حضور رضاخان تلگرافي مستقيم فرستاد كه چون تأسيسات بندري بندرشاهپور صفر است براي پذيرفتن كشتيها عاجز است، اين تلگراف موثر افتاد و اقداماتي براي اصلاح اساسي بندر شاهپور به عمل آمد ولي براي خود ناخدا عباس نتيجه مطلوبي نداشت زيرا كه اولياي امور بندي با آن مرد خدمتگزار و صادق نظر موافقي نداشتند و غالبا براي او موانعي ايجاد ميكردند. نويسنده كتاب شرح حال و اشعار ناخدا عباس دريانورد، مرحوم علي فقهي بهروزي كه مأمور قرنطينه بندر شاهپور بوده ميگويد : درست ر زماني كه رضاخان براي بازديد حوضچه شناور دريايي و تأسيسات بندري به بندر شاهپور سابق و بندر امام خميني فعلي سفر كرده بود اين واقعه را بدين نحو تعريف كرده است. وقتي رضاخان براي بازديد حوضچه شناور به بندر آمده بود ناخدا عباس مأمور كشتي كوچكي بود كه بايد رضاخان را به حوضچه شناور ميبرد و من به علت علاقه زيادي بي كه به دريانوردي داشتم هميشه در كنار ناخدا عباس بودم و در آن سفر كوتاه هم افتخار همراهي او را داشتم. وقتي رضاخان وارد كشتي شد، ناخدا عباس با همان سادگي و صداقت و تهور و شجاعت كه بارها در وجود او مشاهده كرده بودم توضيحاتي در ارتباط با بندر و توسعه آن بيان نمود و جالب توجه است كه در معيت رضاخان در ياد ارباب در نيز بود ولي رضاخان اغلب سوالات را از ناخدا عباس ميپرسيد.
ناخدا عباس براثر تجربياتي كه در امر دريانوردي داشت غالباً اشتباهات به اصطلاح تحصيل كرده هاي غرب را متوجه ميشد و آنها را راهنمايي ميكرد كه براي مثال دو مورد آنرا ذكر ميكنيم.
1- يكي از كشتيهاي 12 هزار تني انگليسي كه محصولات آن بايستي در بندر شاهپور تخليه شود، وارد ميگردد، طبق معمول ناخدا عباس براي پهلو دادن كشتي به اسكله وارد كشتي ميشود، دريانوردان ميدانند وقتي كه آب دريا در حال بالا آمدن است (مد) نمي توان كشتي را مستقيماً به اسكله پهلو داد، در اين حال كشتي بايد دوري زده و برخلاف جريان آب، كشتي را به اسكله نزديك سازند.
در همين حال كشتي نيز ميتواند به مدد پروانه و سكان چرخ بزند و قاعده آن است كه لنگركشتي را مياندازند، آنگاه كشتي به هواي آب، دورلنگري ميچرخد. روي اين اصول، ناخدا عباس دستور ميدهد كه لنگرها انداخته شود ولي ناخداي كشتي اظهار تعجب ميكند كه به چه جهت درآنجا لنگر مياندازند؟
ناخدا عباس جريان را بهايشان خاطر نشان ميسازد ولي كاپيتان مغرور و متكبر انگليسي با تفرعن از آن كار جلوگيري ميكند.
ناخدا ميگويد در اين امر من مسئول ميباشم نه شما!
اما ابتدا كاپيتان با سماجت ميگويد من به مسئوليت خودكشي را تاب مي دهم، ناخدا عباس شانهها را بالا انداخته وبا خونسردي ميگويد:
يا الله ببينيم چكار ميكني.
ناخداي انگليسي فرمانهايي ميدهد و كشتي حركت ميكند ولي همين كه كشتي به صورت افقي به وسط دريا ميرسد، دوباره بي اختيار ميچرخد و سكان و پروانه كشتي در مقابل جريان آب نميتوانستند مقاومت كنند! در اين وقت ناخداي انگليسي گفته ناخدا عباس را تصديق نموده، دستور ميدهد كه لنگرها را بيندازيد، ناخدا عباس با عجله جلوي آن دستور را گرفته و به ناخداي كشتي ميگويد : اگر اينجا لنگر بيندازيد محاسبه كنيد كه پاشنه كشتي به كجا خواهد رفت.
ناخداي كشتي به اشتباه ديگر خود پي برده و ازناخدا عباس تشكر كرده و كشتي را در اختيار او ميگذارد.
2- گمان ميكنم در سال 1309 شمسي بود كادميسيوني از فرانسه براي اندازه گيري طول و عرض و عمق آبهاي خليج فارس و علامت گذاري عازم بندر شاهپور شد كه عمليات را از آنجا شروع كرد.
بنا بود ناخدا عباس هم در آن كادميسيونمزبور، همكاري نمايد ولي مخالفين ناخدا عباس آنقدر در ابلاغ تلگراف به ناخدا عباس خودداري كردند كه ميسيون مزبور وارد بندر شاهپور شد ولي ناخدا عباس در بندر نبود و طبق معمول براي ديدن خانوادهاش به اهواز رفته بود، مسئولين اين امر غيبت ناخدا را اهميت نداده و ميسيون براي اندازهگيري وارد خليج فارس شد. دو سه ماهي طول ميكشد تا از كار خود فارغ شده براي نتيجه گيري به بندر شاهپور بازگشت كرد و ميسيون مزبور نقشههاي خود را براي مطالعه روي ميز بزرگي در يكي از اتاقهاي كشتي (ببريا پلنگ) گسترده، مرحوم دريادار بايندر هم حضور داشت، ناچار ناخدا عباس را كه ميبايستي عامل عهده آن كار باشد فراخواندند تا روي آن نقشه ها نظر بدهند. ناخدا عباس به اتفاق من وارد كشتي شديم، نقشه ها را با دقت بررسي كرد و گفت من روي نقشه ها و كارهاي خليج فارس اظهار نظر نمي كنم ولي به حكم وظيفه ناچارم در مورد بندر شاهپور كه حوزه ماموريتم ميباشد، بگويم كه تمام علائمي كه براي بندر شاهپور در نظر گرفتهايد، به نظرم درست نميآيد آن وقت با دليل و منطقنقشه ها را مردود دانست كه از آن جمله بود، در مورد بويه ها كه زنجيرهاي آنها كوتاه بود و يا اينكه لنگرها كوچك است و هنگام (مد) از جا كنده شده روي آب شناور ميشوند و جاهاي خود را عوض ميكنند و با اينكه لنگرها در گل و لاي گير كرده پايهها را با خود به زير آب ميبرند.
با اينكه دلايل منطقي ناخدا عباس مورد تائيد ميسيون مزبور بود ولي چون بويه ها خريداري و وارد بندر شاهپور شده بود، ناچار بدون توجه به تذكرات ناخدا عباس آنها را در جاهايي كه در نظر گرفته بودند قرار دادند، ولي ديري نپائيد كه بعضي از آنها غرق و بعضي از جا كنده وهمه از خير انتفاع افتادند.
ناخدا عباس صراحت لهجه داشت و نظريههاي نادرست ديگران را هر چند مقامهاي بالاتري داشتند نمي پذيرفت و رد ميكرد و روي همين اصل هميشه با كوتاه نظران و بدانديشان در مبارزه بود و عمليات نارواي ايشان را مورد انتقاد قرار ميداد و به همين جهت او را از ترقيات و ترفيعات محروم ميساختند و حتي بدون استحقاق او را بازنشسته كردند ولي او با تمام اين ناملايمات ميساخت و به ايران و آبهاي ايران و دريانوردي ايران عشق مي ورزيد و در اوقاتي كه او را بازنشسته كرده بودند، لنگر كوچكي از فلز به يقه كت خود زده و از كلاه و لباس ساده دريانوردي خود استفاده ميكرد و بدانها مينازيد. در اينجا نمونههايي از نوحههاي سروده شده توسط ناخدا عباس دريانورد را ميآوريم.
سرانجام اين معمار سختگوش بناي بندر امام در سال 1333 در شهر اهواز به رحمت ايزدي پيوست و در جوار آرامگاه علي بن مهزيار اهوازي به خاك سپرده شد، روحش شاد و روانش با شهداي كربلا كه سخت به آنها عشق مي ورزيد، محشور باد.
هر ساله با فرا رسيدن ماه محرم شور و حال خاصي به محلات بندر حكمفرما ميشد و هئيت هاي عزاداري هر محله (كمپ) به شيوة خود به عزاداري براي شهداي واقعة جانسوز كربلا ميپرداختند اجراي اين مراسم درحسينيه علي جعفر كه نام خود را ازمؤسس حسينيه مرحوم علي جعفر كدخدايي گرفته است از سوي اهالي استقبال گستردهاي روبرو شد.
در اين حسينيه به نوحه خواني ميپرداختند، اصولاً سينه زني بدون حضور نوحه خوان غيرممكن و غيرقابل اجرا است و هم اوست كه با شيوة خواندن نوحه به حركات گروههاي سينه زن نظام ميبخشد، از آنجا كه سينه زني در اين حسينيه و به شيوه اهالي بومي سخت نيازمند تمرين و ممارست فراوان است، براي تازه واردان به منطقه امكان شركت درحلقههاي سينه زن اين حسينه وجود ندارد، از اين رو اين حسينيه قطب عزاداري اهالي به شمار ميآيد، وجه بارز اين حسينيه كه اينك به نام آيت الله طالقاني موسوم شده است، شبيه شيري است كهبر تخت روان گذارده و به همراه هئيت ودستههاي سينه زني در شهر ميگردانند. و شير موصوف در همان حال شبيه پيكر پاك حضرت علي اصغر را بر بالاي دست برده وبه عزاداران نشان مي دهد و گاهي نيز كاه به سر خود مي ريزد و اينگونه به بينندگان القاء مي كندكه جانوران سنگدل نيز در شهادت امام سوم شيعيان عزا دارند، نمايش اين صحنه ها به مراسم سوگواري خامس آل عبا شور و حال عجيبي ميبخشد، از ديگر ابزار و وسايل عزاداري در اين هئيت
[1]- به ياد داشته باشيم، اين نقش ارزنده در اقتصاد كشور، توسط اهالي و در شرايطي ايفا مي شود كه دماي هوا در بيش از شش ماه از سال به بالاي 50 درجه سانتيگراد نيز ميرسد و زندگي كردن در بندر اگر نگوئيم غيرممكن، بايد بگوئيم طاقت فرسا ميكند. بد نيست در اينجا اشاره اي به اين مطلب كه در سفرنامه با نوي سياح انگليسي ( ويتاسكويل) كه در سال 1928 ميلادي سفري كوتاه به منطقه داشته است بنماييم، آنجا كه در مورد شرايط آب وهوايي منطقه سخن ميگويد:
«در بيرون آفتاب سوزاندهات، كلاه آفتابگير بايد بر سر نهاد، هر چند كه در ماههاي فروردين- ارديبهشت ايم، انديشه اينكه اين كارگر (گرما) سراسر تابستان پيگير است شما را ميترساند، در فروردين و ارديبهشت كه گرما چنين است در خرداد، تير، مرداد چگونه خواهد بود؟ اين جا يكي از داغترين جاها در جهان است، گرما به پنجاه و دو درجه مي رسد و از ارديبهشت تا پايان شهريور كاهش نميگيرد، در شهريور باد نمناك (شرجي) هم بر اين كابوس ميافزايد، با اين همه كار سستي نميگيرد»، با توجه به تاثير تعيين كننده وضعيت آب و هواي منطقه بر همه شئون زندگي اهالي در بخش مربوط به آب و هواي منطقه به تفصيل به شرايط آب و هوايي بندر پرداخته ايم.
[2] - وجود همين مصالح نامطمئن كه در ساخت خانه ها بكار گرفته شده بود، در سال 1342 موجب گرديد كه آتش سوزي در يكي از منازل به سرعت در تمام شهر گسترش يافته و بخش قابل توجهي از محلات طعمه حريق شود.
[3] - وجود همين سياسيون تبعيدي در بندر آن زمان ، مشخصاً به ارتقاء سطح بينش اهالي و درك مسائل پشت پرده سياسي حكومت كمك شاياني مينمود.
[4] - كتاب (دريانوردي ايرانيان) اسماعيل رائين ج2 ص 739
[5] - بويه علامت شناوري است كه در دريا و در جاهايي كه عمق آب كم است قرار ميدهند و چون لنگر دارد در يكجا ثابت ميماند و كشتي رانها متوجه ميشدند كه نبايد
1263 -1220/ 1219 ق)، خطاط، عارف و شاعر، متخلص به مستوره. در كردستان به دنیا آمد. وى كه برادرزادهى میرزا عبداللَّه رونق سنندجى، صاحب «حدیقهى امان اللهى»، و همسر خسروخان، والى كردستان بود، در فراگیرى علم به مقدمات اكتفا نكرد و در زمینهى علوم ادبى و دینى بر حسب سعى و پشتكار خود، توفیق حاصل نمود. وى خطوط را استادانه مىنوشت. اشعارش نیز لطیف و دلنشین بود و بیشتر به فارسى شعر مىگفت. «دیوان» مستوره در حدود بیت هزار بیت بوده كه بسیارى از آن نابود شده و فقط قسمتى از اشعار وى، در حدود هزار بیت، در 1304 ش، به چاپ رسیده است. او با یغماى جندقى و ملا خضر نالى معاصر و معاشر بود. وى اشعارى نیز در مدح اهلبیت (ع) دارد كه داراى مضامین عرفانى و اجتماعى است. مستوره در 1263 ق از وطن خود همراه عمو و سایر خویشاوندان خود به سلیمانیهى عراق رفت و در آنجا درگذشت. از آثار وى: «تاریخ كردستان» یا «تاریخ اردلان»، به فارسى، در شرح حال و حكمرانى والیان اردلان كردستانى، از بدو تأسیس این سلسله تا قرن هشتم قمرى؛ «معجم الادباء» یا «مجمع الادباء»؛ «رساله» در عقاید و شرعیات؛ «دیوان» شعر، حدود دو هزار بیت.[1]
1264 / 1263 -1220 / 1219 ق، ماه شرف خانم از زنان خوشنویس، عارف و شاعر. وى دختر ابوالحسن بیگ، فرزند محمد آقا كردستانى، ناظر صندوقخانه والیان كردستان و برادرزاده میرزا عبداللَّه رونق، مولف تذكره حدیقه اماناللهى و همسرش خسرو خان، والى كردستان بود. خانوادهاش معروف به قادرى و پدرش از مقربین آن خاندان و از محترمین مردم كردستان بود. به نوشته تاریخ كرد و كردستان خسروخان پدر مستوره را كه دایى او نیز بود به زندان انداخت و مبلغ زیادى از وى به عنوان جریمه گرفت و بعد به عنوان دلجویى و مصالحه دخترش مستوره را به زنى گرفت. او چهار سال پیش از آن، حسن جهان خانم متخلص به والیه، دختر فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) را به همسرى خود درآورده بود. خسروخان مردى عیاش بود از همین رو والیه و مستوره در اشعارشان از بىمهرى و بىوفایى او شكوه كردهاند. وى در سال 1250 ق درگذشت و مستوره نیز تا سال 1263 در كردستان ماند تا اینكه در آن سال همراه عمو و سایر خویشاوندان خود به میان ایل بابان در شهر سلیمانیه عثمانى رفت و مدتى بعد در همانجا به سن 44 سالگى درگذشت.
به نوشته مجمعالفصحا، مستوره زنى نجیب، عفیف، زیبا و داراى خصایل مردانه بود. میرزا علىاكبر صادقالملك، از عموزادگانش، در كتاب حدیقه ناصریه مىنویسد: «مستوره صاحب فضل و كمال و خط و ربط و شعر و انشاء بوده و دیوان شعرى مشتمل بر بیست هزار بیت غزل، قصیده و... دارد، اما اكثر آنها از بین رفته و مجموع اشعار دیوانش كه در سال 1304 ش به چاپ رسیده از دو هزار بیت تجاوز نمىكند.»
از آثار دیگر مستوره كتاب تاریخ كردستان، به زیان فارسى در شرح حال و حكمرانى والیان اردلان كردستان از بدو تاسیس این سلسله در قرن هشتم هجرى تا زمان حیات اوست. رسالهاى در عقاید و شرعیات و كتابى نیز به نام معجمالادباء داشته است (سنندج، 1328 ش). مستوره با برخى از شعراى نامدار زمان خود مانند یغماى جندقى و ملاخضر نالى (شاعر كرد) در ارتباط شعرى بوده است.
اشعار او در مدح اهلبیت (ع) بوده و داراى مضامین عرفانى و اجتماعى است و بیشتر بصورت غزل، قصیده، قطعه و رباعى است. از اشعار اوست:
هارون الرشید- خلیفه عباسی، به علت حرص و طمع در مملکت داری خویش، سعی داشت مخالفان خود را به هر وسیله و بهانه ای از سر راه خود بردارد برای همین یا آنها را می کشت و یا به زندان می فرستاد. زندانی که رهایی از آن امکان نداشت.
امام موسی کاظم (علیه السلام) دوره ی امامت خود را در زمان این ظالم می گذراندند ایشان مورد احترام و محبوب دل مومنان بودند و به طبع مخالف ظلم.
هارون الرشید، امام را یک خطر خیلی جدی برای خود می دانست. او سعی و کوشش داشت تا علمای برجسته ی اسلامی را ترغیب کند که فتوا دهند امام موسی کاظم از دین خارج شده است. بدین ترتیب زمینه ی اقدام علیه آن بزرگوار آماده گردد.
یکی از علمای آن روزگار بهلول بود و هارون الرشید از او خواست که فرمان قتل امام موسی کاظم(علیه السلام) را امضا کند.
بهلول ماجرا را به اطلاع امام رساند و چاره طلبید.
امام موسی کاظم (علیه السلام) که در زندان هارون الرشید به سر می بردند فرمودند:
خود را به دیوانگان شبیه ساز تا از این خطر رهایی یابی.
بهلول، خود را به دیوانگی زده و به شمشیر طنز و طعنه و مسخرگی، بر حکومت ظالم، حمله آورد.
نام اصلی این مرد بزرگ ((وهب بن عمرو)) می باشد. و چون گشاده رو و خندان و زیبا چهره بود، بهلول نام می گیرد که به معنی همه ی این صفات است.
بهلول از دو ویژگی خاص برخوردار بود:
یکی دارا بودن موفقیت علمی و اجتماعی و دینی در میان مردم و خویشاوندی نزدیک با هارون الرشید.
به سبب همین دو ویژگی، او می توانست آزادانه و بی هراس به سر وقت هارون الرشید و کارگزاران او رفته و هرچه را که می خواهد، به زبان طنز بر آنان وارد سازد. او از همین روش استفاده می کرد تا هارون الرشید را متوجه اشتباهاتش کند.
آرامگاه بهلول در بغداد قرار دارد روی سنگ قبر وی، تاریخ ۵۰۱ قمری دیده می شود.
مقدمه – گر چه براي تشكيل شركتهاي تجارتي و بوجود آمدن واقعي قانوني آنها حضول توافق و تراضي بين تشكيل دهندگان و رعايت و اجراي مقررات عمومي و مواد قانون تجارت دربارة هر يك از شركتها كافي است ولي براي اينكه «شناسائي قانوني» از شركت بعمل آيد و بتواند بعنوان «شخص حقوقي» معرفي شود ضرورت دارد كه كيفيت تشكيل و جريان تأسيس آن با رعايت تشريفات و مقررات قانوني به ثبت برسد.
همانطور كه براي شخص حقيقي در موقع بدنيا آمدن شناسنامه ميگيرند و مشخصات نوزاد را در آن ثبت ميكنند و هر فردي داراي ورقة هويت است شخص حقوقي هم محتاج است كه مشخصات آن در دفتر مخصوصي به ثبت رسيده و گواهي نامة ثبت تحصيل نمايد.
ثبت شركتها نه تنها براي معرفي و شناسائي است بلكه از نظر قانون و حاكميت اجتماع بمنظور كسب وجود قانوني است. بطوريكه پيش از ثبت اعتبار وجود مشخص قانوني را ندارد.
اجراي مقررات مربوط به ثبت شركتها ناشي از اصل حاكميت دولت و مربوط به قوانين آمره است كه رعايت آنها الزامي بوده و توافق يا تراضي تشكيل دهندگان و يا ارادة آنان در اين باب كوچكترين تأثيري ندارد. زيرا همين مقررات قانوني مربوط به ثبت شركتها هم ممثل و نشان دهنده اراده افراد است چه قانون جز نمايش اراده افراد كه بالواسطه آنرا به منصه ظهور رسانده اند چيز ديگر نيست.
قطع نظر از مراتب مزبور كنترل و نظارت دولت در امور شركتها و ثبت آن با تشريفات خاص موجب آن مي شود كه همه از آن اطلاع حاصل نمايند و در روابط با آن دچار ترديد و ناراحتي نشوند. براي همين منظور است كه ماده 26 نظامنامه ثبت شركتها مقرر داشته كه : «مراجعه بدفاتر ثبت شركتها اعم از ايراني و خارجي براي عموم مردم آزاد و هر ذي نفعي كه ميتواند از مندرجات آن سواد مصدق تحصيل كند.»
با اجراي مقررات ثبت شركتها نتايج ذيل حاصل ميشود:
اولا- شركت بعنوان يك شخص قانوني واجد حقوق و تكاليف معرفي وشناخته ميشود.
ثانياً – ميتواند منشاء آثار و اعمال و مصدر معاملات و روابط مالي و اقتصادي بشود.
ثالثاً- رسميت اساسنامه و شركتنامه و ساير اسناد شركت تسجيل ميگردد و مثل اسناد عادي در معرض ايراد و تزلزل نيست.
رابعاً – شركاء و تشكيل دهندگان اطمينان و فراغت خاطراز رسميت شركت و مسئوليت اداره كنندگان و ساير نتايج حاصله از اعمال شركت پيدا ميكنند.
خامساً – افراد ديگر و معامله كنندگان از وضع شركت اطلاع پيدا ميكنند و با اتكاء برسميت آن ميتوانند با آسودگي خيال روابط مالي و اقتصادي با شركت برقرار دارند.
سادساً – در موقع انحلال يا ورشكستگي با مقررات خاصي به وضع مالي شركت رسيدگي ميشود.
علاوه بر مراتب ، قاعده الزامي بودن ثبت شركتها به دولت امكان مي دهد كه تحقيقات و رسيدگي هاي دقيق نسبت به مقدمات تشكيل و كيفيت بوجود آمدن شركت انجام داده و براي حفظ و تنظيم روابط مدني و اجتماعي و صيانت منافع عمومي از تشكيل شركتهائي كه رعايت مقررات نكرده اند و اين عدم رعايت مقررات مسلم التأثير در حقوق و حدود افراد ديگر است كه اعتماد به نظارت دولت دارند جلوگيري نمايد.
انواع ثبت شركتها عبارتند از :
1- شركتهاي تجارتي داخلي.
2- شركتهاي فرعي.
3- شركتهاي تجاري خارجي.
4- شركت داراي امتياز.
5- شركت هاي بيمه .
6- شركت هاي كسبه جزء.
7- مؤسسات غيرتجاري.
ثبت شركتهاي داخلي
مستندات- مقررات مربوط به ثبت شركتهاي ايراني يا داخلي در ضمن قانون راجع به ثبت شركتهاي مصوبه خرداد ماه 1310 و آئين نامه اجرائي آن مصوب در همان تاريخ و قانون تجارت مصوب 12 ارديبهشت ماه 1311 و نظامنامة قانون تجارت مصوب همان تاريخ قيد گرديده است.
بايد توجه داشت كه چون در 1303 و 1304 شمسي قانون تجارت مجموعاً 387 ماده تصويب و شركتهاي تجارتي براي اولين دفعه در آن قانون عنوان پيدا كرده بود قانون ثبت شركتها و آئين نامه آن با توجه به قانون تجارت مزبور تنظيم گرديده و سپس نظامنامه قانون تجارت كه در تاريخ موثر تصويب شده با توجه به قانون تجارت مصوب 1311 تنظيم گرديده است و در هر حال عمر مقررات ثبت شركتها از سال 1310 بيشتر نيست.
ضرورت ثبت– قانون تجارت در ماده 220 ميگويد: « هر شركت ايراني كه فعلا (ارديبهشت 1311 ) وجود دارد يا در آتيه ( از آن تاريخ ببعد) تشكيل شود و با اشتغال بامور تجارتي خود را به صورت يكي از شركتهاي مذكور در اين قانون در نياورد و مطابق مقررات مربوط به آن شركت عمل ننمايد شركت تضامني محسوب شده و احكام راجع به شركتهاي تضامني در مورد آن اجرا ميگردد. هر شركت تجارتي ايراني مذكور در اين قانون و هر شركت خارجي كه بر طبق قانون ثبت شركتها مصوب خرداد ماه 1310 مكلف به ثبت است بايد در كليه اسناد و صورت حسابها و اعلانات و نشريات خطي يا چاپي خود در ايران تصريح نمايد كه در تحت چه نمره در ايران به ثبت رسيدهو الا محكوم به جزاي نقدي از دويست تا دو هزار ريال خواهد بود.
اين مجازات علاوه بر مجازاتي كه در قانون ثبت شركتها براي عدم ثبت مقرر است.»
بنابراين در صورتيكه شركت بصورت يكي از شركتهاي مندرج در قانون در نيايد و به ثبت نرسد اولا شركت مزبور تضامني محسوب خواهد شد كه شركاء عادي حاضر به عدم ثبت و قبول مسئوليت تضامني نيستند و اين خود ضمانت اجراي ثبت است ثانياً غرامت مندرج را بايد بپردازد ثالثاًمجازاتهاي مندرج در قانون ثبت شركتها را تحمل نمايد.
علاوه بر مجازاتهاي مزبور طبق ماده 198 چنين شركتي محكم به بطلان است كه در نتيجه عدم رعايت واجراي مقررات راجعه به ثبت شركت اعلام ميشود ولي «هيچيك از شركاء نميتوانند اين بطلان را در مقابل اشخاص ثالثي كه با آنها معامله كرده اند عذر قرار دهند.»
نتيجه آنكه مستنداً به ماده 195 قانون تجارت « ثبت كلية شركتهاي مذكور در اين قانون الزامي است و تابع مقررات قانون ثبت شركتهاست.»
مرجع ثبت– مرجع ثبت شركتها در تهران «اداره ثبت شركتها و مالكيت صنعتي» و در خارج از تهران اداره ثبت اسناد مركز اصلي شركت است كه دايره و دفتر مخصوصي براي اين كار دارد.
ضمناً بموجب ماده 4 اصلاح آئين نامة ثبت شركتها « در هر محلي كه اداره يادايره يا شعبه ثبت موجود است براي ثبت شركتهاي داخلي… متصدي مخصوصي از طرف اداره محل ثبت تعيين خواهد شد.»
واگر در محل شركت هيچيك از اين مراجع نباشد در دفتر اسناد رسمي يا دفتر دادگاه ثبت مي شود مشروط بر اينكه ظرف سه ماه پس از تأسيس ادارة ثبت در محل شركت به ثبت آن اقدام شود.
تقاضانامه يا اظهار نامه– در قانون و آئين نامه ثبت شركتها «اظهار نامه» تقاضاي ثبت و در نظامنامه قانون تجارت «تقاضانامه » ثبت شركت عنوان شده است . چون نظامنامه قانون تجارت از حيث تصويب موخر است در مراجع ثبتي هم «تقاضانامه ثبت شركت داخلي»اوراق چاپي مخصوص است كه درخواست كنندگان ثبت شركت و نسخه از آنرا تنظيم وتسليم مرجع ثبت ميكنند.
ضمائم– ماده 196 قانون تجارت ميگويد : اسناد و نوشتجاتيكه براي به ثبت رسانيدن شركت لازم است در نظامنامه وزارت عدليه معين ميشود.» و نظامنامة مزبور در مرود هر يك از شركتها ضمائمي ذكر كرده است كه بايد جداگانه نقل شود :
الف – در شركتهاي سهامي ضمائم عبارت از : «يك نسخه طرح اعلامية پذيره نويسي، نسخه طرح اساسنامة شركت، نوشتهاي حاكي از تعهد پرداخت تمام سرمايه در شركتهاي خاص و بيست درصد در شركتهاي عام، اسامي شركاء با تعيين اسم و اسم خانوادگي و عده سهام هر يك از آنها، سواد مصدق از تصميمات مجمع عمومي صاحبان سهام.»
ب – در شركتهاي با مسئوليت محدود : « يك نسخه مصدق از شركتنامه ، يك نسخه مصدق از اساسنامه ( اگر باشد ) ، اسامي شريك يا شركائي كه براي اداره كردن شركت معين شده اند، نوشتهاي بامضاء مدير شركت حاكي از پرداخت تمام سرماية نقدي و تسليم تمام سرماية غيرنقدي با تعيين قيمت حصههاي نقدي»
ج – در شركتهاي تضامني: « يك نسخة مصدق از شركتنامه، يك نسخه مصدق از اساسنامة شركت ( اگر باشد) ، نوشتهاي بامضاء مدير شركت حاكي از پرداخت تمام سرماية نقدي و تسليم تمام سرمايه غيرنقدي با تعيين قيمت حصه هاي غيرنقدي، اسامي شريك يا شركائي كه براي اداره شركت معين شده اند….»
د – در شركتهاي نسبي: «يك نسخه از شركتنامه، يك نسخه مصدق از اساسنامه (اگر باشد)، اسامي مدير يا مديران شركت، نوشتاي بامضاء مدير شركت حاكي از پرداخت تمام سرمايه نقدي و تسليم تمام سرمايه غيرنقدي با تعيين قيمت حصههاي غيرنقدي.»
هـ – در شركتهاي مختلط سهامي: « يك نسخةمصدق از شركتنامه يك نسخة مصدق از اساسنامه، اسامي مدير يا مديران شركت، نوشتهاي بامضاء مدير شركت حاكي از تعهد پرداخت تمام سرمايه سهامي و پرداخت واقعي لااقل ثلث از آن سرمايه،سواد مصدق از تصميمات مجمع عمومي در موارد مذكور در مواد 40 و41 و44، نوشتهاي بامضاء مدير شركت حاكي از پرداخت تمام سرمايه نقدي شركاء ضامن و تسليم تمام سرماية غيرنقدي با تعيين قيمت حصههاي غيرنقدي.»
و- در شركتهاي مختلط غيرسهامي: « يك نسخه مصدقاز شركتنامه. يك نسخه مصدق از اساسنامه( اگر باشد) ، اسامي شريك يا شركاء ضامن كه سمت مديريت دارند.»
ز- در شركتهاي تعاوني: « يك نسخه از شركتنامه، يك نسخة مصدق از اساسنامه ( اگر باشد) .»
بطور خلاصه ضمائم عبارتست از :
1- شركتنامة حاوي مشخصات شركت.
2- اساسنامه.
3- صورت جلسة مجمع عمومي.
4- صورت جلسة انتخاب هئيت مديره و قبولي آنان.
5- رسيد سرمايه.
جريان ثبت– پس از آنكه تقاضا نامه در دو نسخه با ضمائم تسليم متصدي ثبت شد يك نسخه از آن در پرونده ضبط و مندرجات آن را در دفتر مخصوص ثبت شركت هاي ثبت ميكندو نسخة ثاني را با قيد تاريخ و شمارة ثبت امضاء وم هر كرده به تقاضا كننده تسليم ميكند.
وقتي شركتنامه در دفتر مخصوص ثبت شد مؤسسين شركت يا هئيت مديره و صاحبان امضاء مجاز آنرا امضاء ميكنند واين دفتر بمنزلة دفتر ثبت سند دفتر خانة اسناد رسمي است كه در ادارة ثبت محفوظ ميماند و باين ترتيب «شركتنامه» رسمي ميشود. زيرا بموجب ماده پنجم اصلاح آئين نامة ثبت در شركتها: «اداره ثبت شركتها در تهران و دواير ثبت شركتها در شهرستانها در ثبت شركتنامه قائم مقام دفترخانههاي رسمي ميباشند»
سپس بايد خلاصه وضع شركت در دفتر جداگانهاي كه حاوي شماره رديف ثبت شركت و ملخص مفاد شركتنامه و اساسنامه است در صفحه متعلق به همان شركت ثبت گردد.
تصديق مطابقت هر دو دفتر با اصل شركت نامه از طرف تقاضا كنندگان ضروري است.
بالاخره مرحلة انتشار شركتنامه است كه به موجب ماده 197 قانون تجارت و در ظرف ماه اول تشكيل هر شركت خلاصة شركتنامه و منضمات آن… اعلان خواهد شد.»
و نظامنامة قانون تجارت در ماده 6 مقرر داشته است كه خلاصه و منضمات « بايد بتوسط اداره ثبت محل در مجله رسمي عدليه ( روزنامه رسمي كشور) و يكي از جرايد كثيرالانتشار مركز اصلي شركت بخرج خود شركت منتشر شود.»
خلاصهاي كه آگهي ميشود طبق ماده 7 نظامنامه قانون تجارت متضمن نكات ذيل است.
1- نمره و تاريخ ثبت شركت.
2- مقدار سرمايه ( با تشخيص مقداري از آن كه پرداخت شده و مقداري كه شركاء پرداخت آنرا تعهد كرده اند)
3- اسامي مدير يا مديران.
4- تاريخ آغاز و ختم شركت در صورتيكه براي مدت محدود تشكيل شده باشد.
البته نام، نوع، موضوع، مركز و ساير مشخصات هم بايد آگهي شود، علاوه بر اين در شركتهاي تضامني و مختلط بايد اسامي شركاء ضامن نيز منتشر گردد.
تغييرات – به موجب ماده 200 قانون تجارت: «در هر موقع كه تصميماتي براي تغيير اساسنامه شركت يا تمديد مدت شركت زايد بر مدت مقرر و يا انحلال شركت (حتي در مواردي كه انحلال بواسطه انقضاء مدت شركت صورت ميگيرد) و تعيين كيفيت تغيير حساب يا تبديل شركاء يا خروج بعضي از آنها از شركت يا تغيير اسم شركت اتخاذ شود» بايد تصميمات مزبور طي صورت جلسه رسمي شركت تنظيم و بامضاء تصميم گيرندگان برسد و بهمان طريقي كه در ثبت بدوي شركت عمل شده بود ثبت و اقدام به انتشار تصميمات مزبور شود.
و در ماده 9 نظامنامه اضافه شده است كه : « در هر موقعي كه مدير يا مديران شركت تغيير مينمايند» و همچنين در موقع رفع موجبات بطلان بايد تصميمات متخذه ثبت و انتشار يابد.
شعبه– شعبه شركت اگر در بدو تشكيل شركت معين گرديده جزء شركت اصلي ثبت و آگهي ميشود واگر بعداً تأسيس گردد. حكم تغييراتي را دارد كه در شركت بعمل ميآيد و مطابق مقررات تغييرات اقدام به ثبت و نشر ميشود.
در هر دو صورت بايد آگهيهاي لازم بوسيله ثبت محل در محل شعبة شركت انتشار يابد.
شركت فرعي-ممكن است يك شركت كه از اين جهت اصلي ناميده مي شود محتاج به تشكيل شركت ديگري گردد كه از اين حيث فرعي ميناميم.
شركت فرعي ممكن است در داخل شركت اصلي بوجود آيد و همه سرمايه آن متعلق به شركت يا شركاء شركت اصلي بنسبت اوليه باشد و نيز ممكن است كه اكثريت سهام آن تعلق به شركت مزبور داشته باشد. در هر حال شركت فرعي از نظر تشريفات و مقررات ثبتي در حكم شركت اصلي است. يعني با همان ترتيبات بايد به ثبت برسد و فقط در مورد حق الثبت است كه تنها بسرمايه جديد كه به شركت آمده است تعلق ميگيرد.
حق الثبت– علاوه بر تقاضانامه و شركتنامه كه هر كدام قيمت مخصوصي دارند و موقع ثبت شركت بموجب ماده 10 قانون ثبت شركتها و قانون مصوب 1334 راجع به درآمدهاي وصولي حق الثبت مطابق تعرفه زير اخذ ميشود:
تا بيست ميليون ريال سرمايه دو در هزار.
از بيست ميليون تا يكصد ميليون نسبت به مازاد نصف واحد در هزار.
از يكصد ميليون تا پانصد ميليون نسبت به مازاد يك در ده هزار.
ثبت شركتهاي خارجي
ماده 3 قانون ثبت شركتها ميگويد : « هر شركت خارجي براي اينكه بتواند بوسيلة شعبه يا نماينده بامور تجارتي يا صنعتي يا مالي در ايران مبادرت نمايد بايد در مملكت اصلي خود شركت قانوني شناخته شده و در اداره ثبت اسناد تهران به ثبت رسيده باشد.»
بنابراين شركت خارجي وقتي در ايران ميتواند به ثبت برسد كه در كشور مركز اصلي خود به ثبت رسيده و قانوناً تشكيل شده باشد و البته اثبات اين امر و ارائه دليل در اين مورد بعهده شركت تقاضا كننده ثبت است.
بموجب ماده 11 قانون ثبت شركتها «نماينده هر شركت خارجي يا مدير شعبه آن كه بر خلاف ماده 3 قبل از ثبت نمايندگي يا مديريت شعبه شركت در ايران اقدام به عمليات تجارتي يا صنعتي يا مالي نمايد.» مطابق ماده 5 همان قانون «محكوم به جزاي نقدي از 50 تومان تا هزار تومان خواهد شد و بعلاوه محكمه براي هر روز تأخير پس از صدور حكم متخلف را بتاديه پنج الي پنجاه تومان محكوم خواهد كرد و هرگاه حكم فوق قطعي شده و تا سه ماه پس از تاريخ ابلاغ آن تخلف ادامه يابد دولت از عمليات نماينده يا مدير شعبه شركت متخلف جلوگيري خواهد نمود.»
هر گاه شركت خارجي غير از شعبه اصلي بخواهد شعبه هاي ديگري نيز در نقاط مختلف ايران داشته باشد آن شعبه ها هم بايد به ثبت برسند.
مقررات ثبت– براي اقدام به ثبت شعبه يا نمايندگي شركت خارجي بموجب ماده 4 نظامنامه قانون ثبت شركتها اظهارنامه آن « بوسيله شخصي كه از طرف شركت حق امضاء در ايران دارد و يا بتوسط كسي كه از طرف شخص مزبور براي اين تقاضا وكالت دارد تقديم خواهد شد.»
اظهارنامة ثبت بايد به فارسي نوشته شده داراي نكات ذيل باشد:
1- نام كامل شركت.
2- نوع شركت از سهامي و ضمانتي و مختلط و غيره.
3- مركز اصلي شركت و آدرس صحيح آن.
4- تابعيت شركت.
5- مقدار سرمايه شركت در تاريخ تقاضا.
6- آخرين بيلان شركت مشروط به اينكه قوانين خارجه و يا عرف تجاري مملكت اصلي شركت و يا اساسنامه خود شركت انتشار بيلان شركت را تعهد كرده باشد.
7- درچه محل و درچه تاريخ و در نزد كدام مقام صلاحيت دارد ، شركت تقاضا كننده مطابق قوانين مملكت اصلي خود ثبت شده است.
8- شركت بچه نوع امر صنعتي يا تجاري يا مالي در ايران مبادرت ميكند.
9- شعب آن در كداميك از نقاط ايران موجود است.
10- نماينده عمده شركت در ايران كيست و اگر شركت چند نماينده مستقل دارد نمايندگان مستقل شركت در ايران چه اشخاصي هستند.
11- اسم و آدرس صحيح شخص با اشخاصي كه مقيم در ايران بوده و براي دريافت كلية ابلاغات مربوط بشركت صلاحيت دارند.
12- تعهد باينكه همه ساله يك نسخه از آخرين بيلان شركت را در صورتيكه بيان مزبور مطابق فقره ششم اين ماده قابل انتشار باشد بدايره ثبت شركتها بدهد.
ضمائم- ضمائم اظهارنامه عبارتند از :
يك نسخه مصدق از اساسنامه شركت.
يك نسخه مصدق از اختيارنامه نماينده عمده شركت در ايران و در صورتيكه شركت چند نماينده مستقل داشته باشد. يك نسخه مصدق از اختيار نامه هر يك از آنها.
اساسنامه و اختيار نامه وقتي معتبر است كه بامضاي نماينده كنسولي ايران در كشور مركز اصلي شركت تقاضا كننده ثبت رسيده باشد.
ضمناً در صورت تقاضاي ثبت شعبه شركت مواد مصدق سند ثبت خود شركت در ايران كه بگواهي اداره ثبت شركتها رسيده باشد بايد ضميمه مدارك شود.
پس از وصول اظهارنامه و ضمائم ثبت اداره ثبت شركتها آنرا در دفتر مخصوص ثبت شركتهاي خارجي تحت شماره رديف ثبت خواهد كرد و براي هر گونه تغييرات با تاسيس شعب صفحاتي را كه سفيد باقي خواهد گذاشت و هر شركت خارجي يك پرونده ثبت شركتها خواهد داشت.
انتشار– وقتي جريان ثبت در دفاتر پايان يافت بايد طبق ماده 20 نظامنامه ثبت شركتها «ظرف يكماه» از تاريخ ثبت هر شركت خارجي يا شعبه آن در دايره ثبت شركتها بايد مراتب ذيل را به خرج خود شركت در مجله رسمي وزارت عدليه و يكي از روزنامههاي يوميه طهران منتشر نمايد.
1- خلاصه اساسنامه شركت.
2- اسم نماينده عمده شركت در ايران وا گر شركت در ايران چند نفر نماينده مستقل داشته باشد اسم همه آنها.
3- اسم اشخاصي كه از طرف شركت حق امضاء دارند.
4- اسم شخص يا اشخاص مقيم در ايران كه براي دريافت كليه ابلاغات مربوط به شركت صلاحيت دارند.
تصديق ثبت- بعد از انجام تشريفات مزبور «تصديقنامه ثبت شركت» صادر و به متقاضي تسليم ميشود.
تغييرات -ماده 7 قانون ثبت شركتها مقرر داشته است كه : «تغييرات راجع به نمايندگان شركت و يا مديران شعب آن بايد باداره ثبت اسناد كتباً اطلاع داده شود .» و اين اطلاع نبايد از دو ماه تجاوز كند.
و اگر تغييرات در خود شركت باشد مدت اعلان آن سه ماه است درصورتيكه مركز اصلي شركت در اروپا و آسيا ( باستثناي خاور دور ) و آمريكاي شمايل باشد و چهار ماه در ساير مناطق دنيا كه شامل خاور دور هم ميشود.
تغييرات مزبور بايد با اسناد ومدارك مثبته بضميمة اظهارنامه اعلام شود و اداره ثبت هم تا يكماه مكلف به انتشار آن به هزينه تقاضا كننده است.
شركت داراي امتياز-ممكن است شركت خارجي كه در ايران به عمليات تجارتي يا صنعتي يا مالي ميپردازد داراي امتياز نامه رسمي از دولت ايران باشد، در اينصورت طبق تبصره 5 نظامنامه « هرگاه شركت خارجي شركتي باشدكه شرايط عمليات آن بموجب امتيازنامه صحيح و منظمي مقرار گرديده علاوه بر اسناد فوق (اظهارنامه- اساسنامه- اختيارنامه) بايد سواد امتياز نامه با تصديق وزارت امور خارجه مشعر بر صحت آن امتياز نامه نزي تسليم شود.
ثبت شركتهاي بيمه
بموجب ماده 7 قانون ثبت شركتها مصوب خرداد 1310 «شركت هاي بيمه اعم از ايراني و خارجي تابع نظامنامه هائي خواهند بود كه از طرف وزارت عدليه تنظيم مي شود.»
بنابراين تاسيس شركت بيمه تابع نظامنامههاي وزارت عدليه (1) است و از جمله نظامنامهها نظامنامه اجراي قانون ثبت شركتها است كه در ماده 27 ثبت شركت بيمه را شرط لازم براي عمليات آن قرار داده و مي گويد : «شركت هاي بيمه عمر اعم از ايرانيو خارج نمي توانند در ايران اقدام به عمليات نمايند مگر اينكه قبلا از دولت تحصيل اجاره كرده و بعد به ثبت رسيده باشند.»
مقررات ثبت شركتهاي بيمه پس از تحصيل اجازه از دولت همانست كه در قانون و نظامنامه ثبت شركتها مندرج مي باشد و با ساير شركتهاي فرق زيادي ندارد. جز اينكه حداقل دو ميليون ريال سرمايه داشته باشد و وضع مالي آن بتصديق وزارت اقتصاد ملي رضايت بخش باشد و اگر بيش از ده درصد سرمايه در دست خارجي ها باشد ضمانت نامه بانكي براي مبلغ يك ميليون ريال بسپارند كه وثيقه غرامت نقض شرايط يا جرائم قانوني يا مطالبات اشخاص باشد. همچنين حق الثبت آن بطور ثابت سه هزار ريال است.
ثبت شركتهاي كسبة جزء
در مورد ثبت شركتهاي واقعه بين كسبة جزء مقررات ماده 34 الحاقي مورخ 20/4/1313 به آئين نامه اجرائي ثبت شركتهاي تجاري حاكي است كه شركتهاي مزبور بايد بعنوان قرارداد در دفاتر اسناد رسمي طبق مقررات ثبت اسناد رسمي به ثبت برسد.
ثبت موسسات غيرتجارتي
ماده 585 قانون تجارت ثبت موسسات غيرتجارتي را به «نظامنامه وزارت عدليه موكول كرده، وزارت مزبور در سال 1311 شمسي نظامنامهاي در اين مورد تصويب كرد كه سپس تبديل به «آئين نامه اصلاحي ثبت تشكيلات و موسسات غيرتجارتي» در سال 1337 شمسي گرديد.
اينك آيين نامه مزبور كه در شماره 4016 مورخ 5/9/37 روزنامه رسمي كشور انتشار پيدا كرده براي ثبت اين قبيل موسسات مورد عمل و استناد است.
مقدمه،تسليم اظهارنامه مجامع و مؤسسات غيرتجارتي، انحلال تشكيلات و مؤسسات غيرتجارتي، حق الثبت.
ماده اول آئين نامه اصلاحي ثبت تشكيلات و مؤسسات غيرتجارتي كه در واقع تفسير قانوني ماده 584 قانون تجارت است ميگويد:
«مقصود از تشكيلات و مؤسسات غيرتجارتي مذكور در ماده 584 قانون تجارت كلية تشكيلات و مؤسساتي است كه براي مقاصد غيرتجارتي از قبيل امور علمي يا ادبي يا امور خيريه و امثال آن تشكيل ميشود اعم از اينكه موسسين و تشكيل دهندگان قصد انتفاع داشته يانداشته باشند.»
و تبصره اين ماده اضافه ميكند كه «تشكيلات و موسسات مزبور ميتوانند عناويني از قبيل انجمن، كانون يا بنگاه و امثال آن اختيار نمايند. ولي اتخاذ عناويني كه اختصاص به تشكيلات دولتي و كشوري دارد از طرف موسسات مزبور ممكن نخواهد بود»
از مدول اين ماده و تبصره آن پيداست كه مجامع غيرتجارتي ممكن است انتفاعي باشند مثل كانون مشاوره اقتصادي و موسسه بازاريابي و گروه تبليغاتي و غيره وممكن است غيرانتفاعي باشند مثل انجمن ورزش و جمعيت حمايت حيوانات و كانون مطلاعات رواني وجوامع صنفي و احزاب سياسي و نظاير اينها.
براي توضيح بيشتر و تقسيم دقيق تر ماده (2) آئين نامه ميگويد:
الف – موسساتي كه مقصود از تشكيل آن ممكن است جلب منافع مادي و تقسيم آن بين اعضاء خود نباشد.
ب – مؤسساتي كه مقصود از تشكيل آن ممكن است جلب منافع مادي و تقسيم منافع مزبور بين اعضاء خود يا غير باشد مانند كانونهاي فني و حقوقي وغيره.
براي اينكه موسسات غيرتجارتي كه نوعاً نبايد عمليات تجارتي انجام دهند رسميت پيدا نمايند و شخصيت حقوقي داشته باشند بايد به ثبت برسند.
بموجب ماده 3 آئين نامه مزبور ثبت مجامع غيرتجارتي در تهران در ادارة ثبت شركتها و مالكيت صنعتي و در شهرستانها در اداره ثبت مركز اصلي آن بعمل خواهد آمد.
تقاضاي ثبت مجامع غيرتجارتي بوسيله اظهارنامه بعمل ميآيد كه از طرف موسسين تسليم اداره ثبت ميشود.
اظهارنامه كه داراي تاريخ تسليم و امضاء تشكيل دهندگان است متضمن مطالبي است كه موضوع يا هدف موسسه، نام ، تابعيت. اقامتگاه ، دارائي ، مراكز شعب و اسامي موسسين را نشان ميدهد.
اينك نمونه اظهار نامه ثبت موسسات غيرتجارتي:
امضاء كننده ( يا امضاء كنندگان ) ذيل ثبت موسسه را بشرح پائين تقاضا مينمايم ( يا مينمائيم)
1- نام موسسه.
2- تابعيت.
3- مركز اصلي ( اقامتگاه).
4- موضوع موسسه.
5- مراكز شعب مختلف.
6- اسامي مؤسسين.
7- دارائي.
8- نام و اقامتگاه و تابعيت وكيل (در صورتيكه بوسيله وكيل تسليم شود)
ضمائم اظهارنامه كه اسناد و مدارك تشكيل موسسه ميباشند عبارتند از :
صورت جلسه مجمع عمومي.
اساسنامه.
صورت جلسه انتخاب هئيت مديره و قبولي آنان.
برگ رسيد دارائي، برگ رسيد حق الثبت.
بعلاوه در صورتيكه موسسه مزبور غيرانتفاعي باشد اجازه نامه شهرباني هم كه موافقت خود را با ثبت آن اعلام داشته به ضمائم علاوه شود.
پس از آنكه اظهارنامه و مدارك ضميمه مورد بررسي و تحقيق از طرف متصديان امر قرار گرفت در دفتر مخصوص ثبت و سپس خلاصه ثبت در روزنامه رسمي براي اطلاع عمومي آگهي ميشود.
هر تغييري كه بعداً بوجود آيد بايد با استناد مثبته ثبت و طي آگهي انتشار يابد.
موسسات غيرتجارتي خارجي هم كه در ايران فعاليت دارند بايد خود را به ثبت برسانند و شرايط آن همان شرايط موسسات داخلي است الا اينكه بعضي از ضمائم اگر بزيان خارجي باشد ترجمه گواهي شده آن نيز ضميمه ميشود.
انحلال -انحلال تشكيلات و موسسات غيرتجارتي دو حالت ممكن است دارا باشد: اختياري – الزامي.
اولي در صورتيست كه خود موسسه تصميم بانحلال بگيرد و در اينصورت اگر مدير تصفيه در اساسنامه پيش بيني نشده باشد يكنفر انتخاب مي شود والا خود روي امر تصفيه را برعهده خواهد گرفت.
دومي در صورت انحلال موسسه بحكم دادگاه است كه در اينصورت خود دادگاه مدير تصفيه تعيين ميكند.
جريان زندگي همانند رودخانه اي است كه از مبدأ تا مقصد، از كنار سرزمينهاي مختلف و متنوعي مي گذرد و سرانجام به دريا مي پيوندد.
نوجواني و جواني يكي از متنوعترين و پيچيده ترين چشم اندازها را در اين مسير طولاني به خود اختصاص داده است.
برايهمة آنهايي كه به نحوي با جوان سروكار دارند، پاسخ به اين سؤال كه چرا؛ بايد جوانان را بشناسم مهم است كه چه رفتاري را بايد با جوان در پيش گيرند.
نگرش ها و بينش ها هستند كه روش ها را مي آفرينند و هر شيوه رفتاري برآيند چشم اندازهاي ما نسبت به آن موضوع است. از اين رو براي دستيابي به اصول صحيح رفتار با جوانان، ابتدا نيازمند شناخت علمي آنها هستيم. و اين مرحله خود، كليد حل بساري از معضلا ت دوران جواني است، بعنوان مثال. بيشتر مربيان، تغيير و تحولات روحي را امز غيرعادي و نگران كننده توصيف ميكنند و يا اغلب والدين از «منفي گرايي» فرزندان خود رنج مي برند و آن را يك حادثة بزرگ و صرفاً با خود تلقي مي كنند، حال آنكه به اقتضاي سن بيشتر اين امور طبيعي و مرحله اي گذرا و موقتي است، بي ترديد شناخت ، همدلي مي آفريند و در پرتو آن ميتوان به دنياي درون جوانان نفوذ نمود و صبورانه و مسالمت آميز به ايجاد دگرگوني همت گماشت، شخصيتي متكي بر تفاهم و اطمينان متقابل را بنيان نهاد.شناخت اصولي و علمي ما را از درمان، به پيشگيري هدايت مي كند، چه بسا دردها و مشكلاتي كه زاييدة جهل و عدم شناخت است و كار را به مرحله درمان و مداوا مي كشاند. حال آنكه آگاهي از پيچ و خمهاي اين مرحله دشوار، به مربيان و والدين قدرت پيش بيني، برنامهريزي و پيشگيري از مشكلات را مي بخشد ، با توجه به اين واقعيت كه هم اكنون پيش از 30 ميليونجوان و نوجوان در كشور ما زندگي ميكنند و نيروي محركه و پويا ي جامعه را همين جمعيت تشكيل مي دهد، بايد نگرشها، مشكلات، مسايل و خواستهاي آنان را شناخت و زبان ارتباطي صحيح را با ايشان را پيدا و برقرار كرد.در نوشته هاي «پاپيروس» هاي مصري حدود 4000 سال پيش ، نسبت به وضع جوانان و نوجوانان اظهار نگراني شده است و نيز در قديمترين مطالعاتي كه در زمينه جواني بعمل آمده است، فلاسفه بزرگ يونان جايگاه خاصي را به خود اختصاص داده اند، از جمله «افلاطون» در مكالمات خود، صورتي از تمام مريدان جوان «سقراط» را به دست ميدهد.
دانشمندي مانند «ارسطو» جواني را در يكي از صفحات جالب و درخشان اثر خود، به نام «سياست» معرفي ميكند.
از نظر فرهنگ «و بستر»
نوجواني به حالت و يا جرياني از رشد اطلاق مي گردد و ازنظر حقوقي به مرحلهاي از زندگي كه از بلوغ آغاز شده و به كمال خاتمه مي يابد، نوجواني مي گويند و براي اكثر افراد صادق است و در تكامل اين روند در مرحله بالندگي (كمال) جريان جواني شكل ميگيرد.
«اريكسون» توضيح ميدهد يكي از راههاي كه جوانان تلاش ميكنند خود را مانند افراد بزرگسال نشان دهند اين است كه از موقعيتهايي نمادين (سمبليك) بهره گيرند. آنها اميدوارند در اين راه، افرادي قابل توجه و جذاب به نظر برسند.
«كينگزلي ديويس» در نظريه جامعه شناختي»
جواني را سن گرايش به تشكيلات، و دستيجات، احزاب و گروهها تلقي ميكند. ورود به اين گونه نهادها، به ويژه با نفود ترين آنها، براي وي از اهميت ويژه اي برخوردار است و براي ورود به آنها از انجام امور متهورانه و مخاطره آميز روي گردان نخواهد بود.
آسيب پذيري جوانان
«دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط سعي ميكند جوانهاي ما را از دست ما بگيرد»
(مقام معظم رهبري حضرت آيه ا… خامنه اي)
بي شك، دوره جواني و نوجواني از آسيب پذيرترين مراحل زندگي است و اين به دوجهت قابل تبين ميباشد: يكي غلبه احساسات بر وجود فرد و ديگري محدوديت تجربه. زيرا در اين دوره احساسات مالك وجود ادمي ميشود و با قدرت تمام او را مسخر خود مي نمايد. رقت قلب آنچنان است كه حوادث و رويدادها را از دريچة عواطف مي بيند و تفسير مي كند. از سوي ديگر، فقدان تجربيات اجتماعي موجب ميشود كه از گروه سني نتواند معادلات پيچيده محيط ارتباطي خود را بدقت ارزيابي نموده و تحليل كندو لذا در مواجهه با اين گونه مسائل و به ساده انديشي و خوش بيني افراطي كشيده ميشود. فرهنگ مهاجم و منحط غرب با استفاده از اين ويژگيها و شگردهاي تبليعاتي روان شناسانه، سعي در فروپاشي نظام اعتقادي و فكري نسل جوان داشته و از طريق تهي ساختن درون آنها، زمينه جذبشان به مباني فرهنگي بيگانه را فراهم مي آورند.
ابزارهاي تبليغاتي فرهنگ مبتذل همچون كتاب، مجلات، نوار ويدئو،CD ، لباس و نوع پوشش، فيلم و سريال ، موسيقي ، ورزش ، سايتهاي اينترنتي و تكنيكهاي پيشرفته ديگري كه مبتني بر روان شناسي خاص جوان است، تلاش ميكنند تا برتري فرهنگ منحط غرب را بر فرهنگ مولد اسلام به افكار جوانان، تحميل و تلقين كنند و از سوي ديگر با جذابيت ويژه اي كه اين ترفندهاي تبليغاتي از آن برخوردار است، اوقات فراغت نسل جوان و مسلمان ما را در راستاي اهداف توسعه طلبانه شان به نحوي تأمين و تنظيم نمايند كه براي نوجوانان و جوانان حتي فرصت انديشه و تأ مل در بارة معني و ارج زندگي و فلسفة اوقات فراغتباقي نماند.
فرهنگ مهاجم، ابتدا سعي در آن دارد كه ايمان اين نسل را به فرهنگ و معتقداتش سست و متزلزل سازد و در مرحله بعد خلأآرماني و فرهنگي موجود را با جلوه هاي پرزرق و برق و فريبنده اش پر كند و او را به انقياد فرهنگي در برابر غرب بكشاند و نسلي زبون و وابسته به بيگانه، تربيت كند.
غرب علي رغم ظاهر فريبنده و جذابي كه دارد، به طور وحشتناكي از درون دچار زوال و فروپاشي گرديده و پايه هاي تمدن آن در حال فرو ريختن است، اما آنچه باعث ميشود كه پاره اي از نوجوانان و جوانان تسليم گرايشهاي غربي شوند، نداشتن دانش اجتماعي، تجربه زندگي و نيز عدم آگاهي از فرهنگ اصيل و عميق مكتبي است. چه آنكه مارويدادها و حوادث را بر مبناي دانشهاي اجتماعي، تجربه كافي و ساير آگاهيها تحليل مي كنيم و بدون چنين پشتوانه اي، فرد تحت تأثير كششها ي فرهنگي بيگانه، فكر و روح خود را يكسره تسليم ارزشها و ارمانهاي غرب خواهد بود.
خاطرة سرگذشت اندلس هنوز زنده و تازه باقي مانده است. كشوري كه نمونه گويايي از سقوط يك سرزمين قدرتمند و پهناور است كه در اثر سقوط و انحراف جوانانش نابود شد.
عواملي كه موجبات سقوط و نابودي اين كشور اسلامي شد، متعددند و نويسندگان بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه مسيحيان از جوانان مسلمان به عنوان ابزار پيروزي خود بهره بردند و موجبات نابودي كشور اسلامي اندلس و سر برآوردن كشور مسيحي اسپانيا از فراز ويرانههاي يك تمدن اسلامي گرديد.
روش ايجاد بينش در قبال تهاجم فرهنگي به دو عامل متكي است:
غرب شناسي - غرب سيتزي ( نفي غرب باوري)
در فرازي از وصيت نامه سياسي الهي حضرت امام (ره) ضمن اشاره به اهداف ضد اخلاقي و ضد انساني غرب آمده است:
«از جوانان ، دختران و پسران مي خواهم كه استقلال و آزادي و ارزشهاي انساني را ولو با تحمل زحمت و رنج، فداي تجملات و عشرتها و بي بندو باريها و حضور در مراكز فحشا كه از طرف غرب و عمال بي وطن به شما عرضه مي شود، نكنند كه آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهي شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگي كشيدنتان و مصرفي نمودن همت و كشورتان به چيز ديگر فكر نمي كنند».
منادي بزرگ مقاومت در برابر تهاجم فرهنگي، مقام معظم رهبري، حضرت آيتالله خامنه اي است كه با رهنمودهاي روشنگرانه خويش فرياد اعتلاي انسان الهي را در برابر توطئههاي شيطاني غرب سرداده است. تعبير عميق ايشان از شبيخون فرهنگي به جاي تهاجم فرهنگي، نمايانگر عمق توجه و نكته سنجي آن بزرگوار و ماهيت پليد و خائنانه دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامي است و اينك بخشي از گفتار ايشان در ذيل ميآيد:
«كاري كه از لحاظ فرهنگي دشمن مي كند، نه تنها يك تهاجم فرهنگي، بلكه بايد گفت يك شبيخون فرهنگي، يك غارت فرهنگي و يك قتل عام فرهنگي است.»
تا زماني كه در عمق انديشه جوان اين اعتقاد پيدا نشود كه بايد به خودي خود بازگشت، در عمل كاري از پيش نخواهيم برد و اين همان پديده اعتماد به نفس است كه مقدم بر هر عامل ديگري، در مبارزه با تهاجم فرهنگي بايد موردنظر قرار گيرد.
بازيابي هويت:
جواناني كه از معرفت به هويت خويشتن برخوردارند و اين جايگاه را به مدد ارتباط با مربيان خود احراز مي كنند، توان مقابله با تهاجم را دارند. نسلي كه هويت خويش را مييابد نفوذناپذير است و قدرت لازم را براي تحليل و تفسير وضعيت رويدادهاي فرهنگي دارا مي باشد. از اين رو تلاش در جهت باز شناساندن هويت جوانان، از ضروريات مبارزه فرهنگي است.
در حقيقت بايد پرسيد، كسي كه هويت خويش را گم كرده است، چه چيزي را مي تواند بيابد؟
امام علي (ع) در كلامي عميق و ارزشمند به مقايسه اي زيبا و موثر مي پردازد:
«عجبت لمن ينشد ضالته و قد اضل نفسه فلايطلبها»
يعني «تعجب مي كنم از كسي كه در جستجوي گمشده اش برمي آيد و حال آنكه «خود» را گم كرده و در جستجوي آن برنمي آيد.»
امام راحل (ره) در كلامي حساس و مضموني عميق چنين فرموده اند: «اگر اين نسل جوان» «خودي خود» را بيابد و يأس را از خود دور كند و چشمداشت به غير خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه كار و ساختن همه چيز را دارد.»
تقابل فرهنگي احياي ارزشها:
سنگين ترين حملاتي كه از ناحيه بيگانگان متوجه فرهنگ يك جامعه مي شود، ارزشهاي آن فرهنگ را زير ضربات خود قرار مي دهد، به عنوان مثال، زماني كه دشمنان درصدد تخريب فرهنگ اسلامي بر مي آيند، ابتدا ايمان نسل جوان را به اينگونه ارزشها كه جوشيده از عمق اعتقادات و باورهاي اسلامي است، متزلزل مي كنند و سپس او را در برابر جذبههاي خيره كننده فرهنگ خود به يكباره دچار انفعال مي نمايند و نسلي كه درصدد است تا خود را از انفعال سياسي و اخلاقي، به موضعگيري صحيح بكشاند. غالباً مقهور همان ارزشهاي بيگانه شده و آنها را بر ارزشهاي اصيل اسلامي رجحان مي بخشد و نه تنها موضعگيري درستي اتخاذ نمينمايد بلكه به صورت موجودي مسخ شده جلوه مي كند كه حرفي براي گفتن و ارزشي براي دفاع كردن و موضعي براي اتخاذ كردن ندارد.
ترسيم شخصيت جوان از ديدگاه قرآن كريم جايگاه معنوي آنها را بديشان مينماياند و راه را براي تقويت مباني فكري و اخلاقي آنان هموار مي كند. برگزاري گردهماييهايي با همين عنوان از نوجوانان و جوانان و طرح چشم اندازهاي قرآني در زمينه مسائل ذيربط تعادل فرو ريخته آنها را به نفع ارزشهاي معنوي برقرار مي سازد.
بريدگي نسل جوان بخاطر مخالفت آنان با دين و انقلاب و روحانيت نيست بلكه عكس العملهاي انفعالي است كه در برابر برخوردهاي نامناسب انجام مي گيرد. البته مقداري از اين عكس العمل ها ناشي از عملكردهاي نادرست است نه اعتقادي، وقتي آقاي بزرگواري در اجتماعات يا مدارس، خلاف نظر و سلائق جوانان صحبت مي كند و يا خلاف رييس دولت سخن مي گويد طبيعي است كه جوان عكس العمل نشان مي دهد. برخوردهاي منفعلانه در بين نسل جوان جواب نمي دهد بايد در مسائل فرهنگي با برنامه ريزي صحيح و عميق با نسل جوان برخورد كرد از وظايف مهم روحانيت جوان شناسي و زمان شناسي و نياز شناسي نسل جوان است چنانچه صحبت هاي علما با فركانس سليقه و احساسات مشروع نسل جوان همسو و هماهنگ نباشد هر روز شاهد از دست دادن مقبوليت ها و پايگاه ها مي شويم، آشنايي نسل جوان با مسائل سياسي و اجتماعي موجبات پايبندي وي به فرهنگ و جامعه خودي مي گردد و كمتر مورد سوء استفاده فرهنگ بيگانه قرار مي گيرد اگر مسئولين به سئوالات جوانان پاسخ درست منطقي بدهند و به شخصيت آنها احترام كنند حرمت ها حفظ شد؟ و موجب ايجاد جاذبه در جوانان ميشود و انگيزه پيدا مي كند.
يكي از چالشهاي جوانان، چالش ناشي از بحران هويت است كه به لحاظ وضعيت فرهنگي جهان متاثر از چالش بين سنت و مدرنيسم بوجود مي آيد و مشكلات فرهنگي و معنوي را در انديشه و فكر و منش جوانان ايجاد مي نمايد. تلاش غرب در ترويج انديشه سكولاريزم و دين زدايي از عرصه زندگي اجتماعي انسان از مهمترين رسالت هاي او براي مسخ انديشه ها در عصر كنوني است.
امروزه انديشمندان غرب غير ديني شدن را به عنوان يك فرايندي در نظر ميگيرند كه در نتيجه نوگرايي و نوسازي جامعه و نيز پيشرفت به سوي جامعه صنعتي بوقوع ميپيوندد. به نحوي كه در اين فرايند انسان در عرصه انديشه و جهان بيني و هم در ساحت زندگي و معيشت دچار تحول مي شود.
جوانان ما در اين دوره با دو دسته از الگوهاي رفتاري سنتي و مدرن روبرو ميشوند از سوئي الگوهاي سنتي ريشه در فطرت و اعتقادات آنها نهفته است و براي آن تقدس قائلند و از سوي ديگر زرق و برق الگوهاي رفتاري مدرنيسم را در مواجهه با برخي از مسائل جامعه پويا و كارآمد مي بينند. جوان بين دو جذبه و كشش قرار ميگيرد چه بايد بكند؟ آيا سنت گرايي محض را بپذيرد بدون توجه به دستاوردهاي جديد و يا مدرنيسم را الگوي رفتاري مناسبي براي خويش انتخاب كند و به هويت اصيل خويش پشت نمايد و تيشه به ريشه اصالت خويش زند؟
يا اينكه به جوان آموزش داده شود تا نه به سنت گرايي محض و مطلق بدون توجه به دستاوردهاي مثبت روز تكيه كند و نه به تجددگرايي محض و بريدن از پيوندهاي عميق فرهنگي خويش روي آورد بلكه راه سوم را انتخاب كند به اين نحو كه عقل را در كنار نقل ببيند و استدلال را در جوار نص و سنت را در كنار نوآوري تا هم از انحراف تحجر و جمودي تعبد منهاي انديشه مصون بماند و هم از سقوط در ورطه تجددگرايي و لاابالي گري اتكا بر انديشه عقلاني منهاي دين ، خويش را برهاند.
اگر مي بينيم برخي جوانان برخاسته از خانواده هاي مذهبي و متدين، در اجراي موازين اوليه اسلامي ضعيف رفتار مي كنند به خاطر اين است كه والدين از دين، فقط ضعف ها و سختي ها را منتقل كرده اند، به همين دليل آنها به سراغ چيزهاي ديگري ميروند كه با آنان احساس قدرت و نشاط بدهد مثل ماهواره، مد، روابط غيراخلاقي و … اما اگر والدين از كودكي با فرزندان خود به شيوه اي رفتار كنند كه حيا و وقار و عشق به اطاعت از خدا در وجودش ريشه بگيرد، در دوران جواني نياز نخواهد داشت كه به خاطر حجاب و يا خواندن نماز با او سروكله بزنند.
در واقع وقتي پدر و مادرها، به درستي در اجراي زندگي شخصي و خانوادگيشان از الگوهاي مكتبي و ديني پيروي نمي كنند، چه انتظاري از فرزندان خود دارند كه به سمت الگوگيري از غرب، جهت پيدا نكنند؟
شكاف ميان نسل ها را فقط محبت و تفاهم مي تواند پر كند. اگر محبت و عشق ميان والدين باشد هردو بخاطر هم كوتاه مي آيند و مسائل حل مي شود.
يكي از مشكلات اساسي جوانان، ناهمگوني ميان سنت هاي ارائه شده در خانواده و ارزشهاي مورد پسند دوستان و جامعه است و چون هيچ كدام را نمي تواند كنار بگذارد و بايد همزمان با هر دو زندگي كند، جمع ميان سنت هاي خانواده و ارزشهاي مورد علاقه اش سخت مي شود.
بهرحال با پيشرفت جامعه و گسترش فناوري، امكانات ارتباط نيز تغيير و گاه آسان تر ميشود، به عنوان مثال، يكي از دلايل گرايش به گفتگوهاي اينترنتي و برقراري روابط عاطفي الكترونيكي، اين است كه خانواده ها نسبت به اين مسئله، احساس خطر كمتري مي كنند، در نتيجه از سخت گيري و مراقبت شديد مي كاهند. پس جواني كه نميتواند از طريق تلفني يا ارتباط حضوري در محافل عمومي، با جنس مخالف ارتباط برقرار كند، به اينترنت پناه مي برد و در يك فضاي عاطفي مجازي، با جنس مخالف گفتگو مي كند، نمي توان چشم بر واقعيت ها بست و در برابر هر تحولي، موضع منفي مطلق گرفت، بلكه بايد با افزايش آگاهي جوانان، از پيامدهاي منفي ابزار تكنولوژي جديد كم كرد تا راه براي گرايش به سمت فرهنگهاي بيگانه مسدود و يا كمرنگ شود%
تأثير نفس گرم و نفوذ كلام پرشور مولانا جلالالدين محمد مولوي عارف بيبديل سده هفتم هجري، چنان ژرف و گسترده است كه هنوز، با گذشت قرنها از حيات جسماني اين شيخ شوريده، حيات روحانياش آرامبخش ذهن و قلب و روح سالكان و عارفاني است كه جوياي حق و حقيقتاند و ميخواهند به كشف بايستهها و شايستههاي طريقت راه يابند؛ تا آنجا كه حتي مولوي شناسي نزد انسان سده بيست و يكم به شاخهاي مهم در شرق شناسي تبديل شده است.
محققحاضر به هدف آشنايي با جنبههاي مختلف شخصيت مولانا و آثار، سلوك، كرامات و نحوه زندگاني او تدوين شده و در آن، از رابطه او با ساير عرفاي هم عصرشنيز سخن رفته است.
ولادت
ولادت مولانا جلالالدين محمد طبق نوشتههاي تاريخي در ششم ربيعاول سنه 604ق، در شهر بلخ، واقع در افغانستان امروزي بوده است و اين تاريخ را تقريباً همه تذكرهنويسان و كساني كه شرح احوال مولانا را نوشتهاند به اتفاق پذيرفته و آثارشان را ثبت كردهاند.
با اين كه همه تاريخ نويسان و احوال نگاران مولانا به تاريخ مذكور توجه كردهاند و حوادث و آمد و شدها و رويكردهاي او را بر مبناي همين تاريخ برنگاشتهاند، اما گويا با توجه به آثار و اقوال خود مولانا ميتوان به تاريخي پيش از اين، كه شايد به واقع هم نزديكتر باشد، اشاره كرد و براساس اين تاريخ جديد، كه از قول آثار خود مولانا به آن اشارت خواهيم كرد، درست باشد، بديهي است كه همه نوشتههاي پيشينان در احوال مولانا را دچار اشكال خواهد كرد؛ و البته اگر اين تاريخ درست باشد، چه اشكالي است كه به تاريخ گذشته اشكال وارد كند؟!
براي مولانا جلالالدين و اين كه وي به سال 604ق، متولد شده است، دو ماده تاريخي نيز به حساب جمل ترتيب دادهاند ه يكي: «مولوي مهتاب دين» و ديگري «مولوي پير مكرم» است كه با عدد 604 برابري ميكند. اين مقوله نيز از اين بابت ذكر شد تا توجه خواننده را بيشتر به تاريخ مذكور جلب نمايد و چنان چه تاريخ ديگري از بابت تولد او قيد شد بتواند به تحليل بهتر آن را پيدا كند.
وفات مولانا نيز طبق همه گزارشهاي تاريخي و صوفيانه روز يكشنبه به پنجم ماه جماديالآخر سال 672ق، اتفاق افتادهاست و با اين حساب سن مولانا به هنگام عروج 68 بوده است.
چنان كه گفتيم ذكر چند مورد در آثار مولانا تاريخ 604 را مردد ميكند، يكي داستان «حصر سمرقند» است كه مولانا خاطرهاي به اين شرح از آن دوران بيان ميكند:
در سمرقند بوديم و خوارزمشاه سمرقند را در حصار گرفته بود و لشكر كشيده، جنگ ميكرد و در آن محله دختري بود عظيم صاحب جمال چنان كه در آن شهر او را نظير نبود: خر لحظه ميشنيديم كه ميگفت خداوندا كي روا داري كه مرا به دست ظالمان دهي و ميدانم كه هرگز روا نداري و برتو اعتماد دارم. چون شهر را غارت كردند و همه خلق را اسير ميبردند و كنيزان آن زن را اسير ميبردند و او را همچ المي نرسيد؛ و با غايت صاحب جمالي كس او را نظر نميكرد تا بداني كه هر كه خود را به حق سپرد از آفتها ايمن گشت و به سلامت ماند و حاجت هيچ كس در حضرت او ضايع نشد.[1]با توجه به اينكه واقعه لشكركشي خوارزمشاه را حدود سال 4-602ق ذكر كردهاند، چنان چه مولانا متولد آن سال، يعني 604، باشد، اين سؤال پيش ميآيد كه او چگونه ميتوانسته شاهد آن حوادث باشد و حال آنكه هنوز حداقل يك سال به ولادت آن مانده است. براي فهم اين حادثه و اين كلمات آن دختر زيبا و فهم زيبايي را حاصل كرده باشد بايد حداقل او را در حول و حوش پانزدهسالگي تلقي كنيم و اگر او را در اين سال يعني 4-602 پانزده ساله بدانيم حداقل بدانيم 19-20 سال از آن چه گفتهاند بزرگتر باشد.
غير از اين مطلب كه در كتاب خود نوشته مولانا، يعني فيفه مافيه، نقل شده است، در ديوان كبير كه به ديوان شمس تبريزي شهرت دارد نيز مواردي يافت مي شود كه ذكر 604 را در ولادت او خدشهدار ميسازد، چند نمونه از اين موارد بدين شرح است:
كه عمرم شد به شصت و من چو سين و شين در اين شستم[5]
با توجه به موارد فوق كه مولانا ياد ميكند، در بيت نخست و بيت آخر به سالهاي شصت و دو سالگي خود اشاره ميكند كه در اين سال به صيد افتاده است و نيز در بيت دوم به عدد شصت يعني ستين اشاره ميكند و هم به پير بودن خود كه در اين سال شصت باز جوان گشته است و در بيت سوم اشاره به پيري خود ميكند، بديهي استكه اين ابيات مربوط به دوران تحول دروني مولاناست كه با پديدارشدن «شمس تبريزي» براي او حاصل شدهاست؛ و لذا به نقل صريح تاريخهاي صوفيانه شمس تبريزي به سال 642 ق به شهر قونيه آمده است و در همان سال با مولانا برخورد نموده و در او تحول و دگرگوني ايجاد كرده است. اگر در سال 642ق سن مولانا بنابر ابيات مذكور بين شصت و شش و دو سالگي باشد بايد او پيش از سال 604ق متولد شده باشد يعني حدود سال 580ق و براين اساس به هنگام واقعه حصر سمرقند، احتمالاً سن او حدود 24 تا 29 سال بوده و لذا سن آن شريف به هنگام مرگ حدود 92 سال خواهد بود نه 68 سال و اين با حدود سن پدر مولانا و فرزند ارشد مولانا نيز تقريباً مناسب ميايد كه يكي (پدر) 85 سال و آن ديگري (سلطان ولد، فرزند مولانا) 89 سال زيست كرده است.
اگر سال اخير را عمر مولانا تلقي كنيم بديهي است كه بايد تحليلي نو از زندگي و سلوك مولانا داشته باشيم كه راقم اين سطور در رسالهاي ديگر در صدد تنظيم اين متن درآمده است، و اگر به انجام برسد قهراً تحولي در مبحث مولوي شناسي پديد خواهد امد! چه، بسياري از حوادثي كه به دوران كودكي مولانا نسب داده ميشود با طل مي شود و آنچه به جواني او مربوط مي شود، به ميان سالي مرتبط خواهد بود.
به هر جهت طبق هر دو روايت مولانا متولد بلخ بودهو در سال 604ق يا 580ق در خانوادهاي سرشناس و اهل علم و تقوا متولد شده است.نام اين كودك را محمد گذاشتند و جهت تكريم و تجليل او «جلالالدين» لقبش دادند و پدرش بهاءالدين ولد، كه خطيبي بزرگ و شخصيتي سرشناس در زمان خود بوده، اين فرزند محبوب را «خداوندگار» خطاب ميكرد.
كودكي و نوجواني مولانا چنان كه اشارت داديم دردوران بلوا و آشوب سپري شده است، آشوبي كه اسباب مهاجرت خانواده وي از شهر بلخ را به همراه داشت؛ و دراين آشوب، او حادثهها و خشونتها ديده و قتل و غارتها را شاهد بوده است. كلماتي كه بعداً از خود مولانا نقل شده و ابياتي كه در آثارش آورده يادآور آن دوران نامطلوب وخون ريز است. يادآور آشوبي كه مغولان برانگيختندو خامياي كه از سوي خوارزمشاه در اين پديداري آشوب دخيل بود؛ و نتيجه آن نيز فساد، قتل، خونريزي، مرگ و ويراني بود.
مولانا كه گاه حوادث صوري را براي تمثيل تحولات و حالات دروني خود به كار ميگيرد در مورد ماجراي هجران باطني خود كه چگونه خون دل برانگيخته، با خونريزيهاي زمان كودكي خود در كشمكش خوارزمشاهيان و غوريان بيان ميكند.
پيشينه قومي مولانا از سوي پدر به شجره طيبه دودمان خواجه كائنات حضرت محمد مصطفي(ص) ميرسد اما مولانا جزء معدود كساني است كه خويش را از تبار «عشق» ميداند كه زاده آدم و حوا نيست و لذا خويش و آشناي خويش را كسي ميداند كه «عاشق» باشد و از «عشق» متولد شده باشد. در تعدادي از ابيات ديوان كبير با صراحت به اين مقوله اشاره شده است.
اما با آنكه او خود را زاده عشق و متولد شده پيش از پدر ميداند در عين حال از پدري به نام محمدبن حسينخطيبي ملقب به بهاءالدين ولد، كه مشهور و نام آور رمان خود بود، و از مادري كه مؤمنه خاتون ناميده ميشد، كه از خاندان فقيهان و سادات سرخس بود و از سر تقدس و تجليل و تعظيم او را بيبيعلوي خطاب ميكردند، به دنيا آمده است.
جد او حسينبن احمد خطيبي، چنان كه از لحن افلاكي در مناقبالعارفين برميآيد، از افاضل و نوادر روزگار خويش به شمار ميرفتهاست و در حوزه درس اوكسان بسياري حضور داشتهاند؛ از جمله ايشان بزرگي چوم رضيالدين نيشابوري را ميتوان ياد كرد. جده او نيز (مادر بهاءولد) خاتون مهينه كه او را «مامي» ميخواندند بوده است، زني تندخو و بدزبان و ناسازگار ولي در عين حال علاقمند به مولانا جلالالدين. جده پدري مولانا يعني مادر احمد خطيبي است كه فردوس خاتون نام داشت و از سوي مادر فردوس خاتون شجرهاي گسترده است كه ختم به اميرالمؤمنين علي عليهالسلام مي شود.
مولانا و شعر
به راستي نميتوان از مولانا سخن گفت و از شعر او غفلت كرد، و نيز نميتوان از شعر سخن گفت و از مولانا به عنوان كسي كه شعر ميگويد سخني به ميان نياورد. با آنكه شعر يك هنر است و شاعر نوعي هنرمند ولي مولانا بسان ديگر شاعران شاعر نيست. با آنكه شعر ميگويد و بسيار عالي هم شعر ميسرايد و اين از اين بابت است كه او خود نميخواهد شاعر باشد، شاعري براي او فخري نيست و فضلي محسوب نميشود و اين در حالي است كه بسياري خود را به آب و آتش ميزند تا شعر بگويند و به عنوان «شاعر» شتاخته شوند!
مولانا نه براي شعر گفتن، خود را به زحمت مياندازد و نه درگران را زجمت ميدهد كه وي را به عنوان شاعر بپديرند و حال آنكه برجستگيهاي شعري او از هر شاعر ديگر بيشتر و بهتر و بالاتر است، در شعر مولانا نه براي شعر گفتن، خود را به زحمت مياندازد و نه ديگران را زحمت ميدهد كه وي را به عنوان شاعر بپذيرند و حال آنكه برجستگيهاي شعري او از هر شاعر ديگر بيشتر و بهتر و بالاتر است، در شعر مولانا خواصي است كه در شعر هيچ شاعري شايد يافت نشود. اين نيز گفتني است كه بسياري، بسيار شعر ميگويند اما هرگز به عنوان شاعر، با وجود شعرهاي زياد، شناخته نميشوند و برخي هم هستند كه حتي با يك غزل و حتي با يك بيت شعر شاعري خود را ثبت ميكنند. و وزن شعري خود را به همه عالم تحميل مينمايند و اهل شعر و ادب چارهاي جز تسليم در برابر شعر ايشان نمييابند. كساني چون مولانا، فردوسي، حافظ، نظامي، عطار، عراقي، سنايي، وحشي و غيره از اين دست بحساب ميآيند.
باري چنان كه گفتيم مولانا به شعر و شاعري وقعي نمينهد و بهايي براي آن قائل نيست، شعر و لحن موزون اسير قدرت فهم و قلب و انديشه اوست و او براي ساخت شعر تلاش نميكند و خود را به سختي نميافكند، به سهولت و آساني لفظ را به هر گونه كه بخواهد دراختيار ميگيرد. روح خروشان و مواج او و تسلطش بر موسيقي به راحتي ميتواند شعر ريتميك و موسيقايي خلق كند، شعري كاملاً هنري و تأثيرگذار و اين خاصيتي است كه در كمتر شاعري متجلي و پديدار است.
اگر «شاعري» براي يك شاعر اصل و فخر است براي او شايد عار و ننگ باشد چنانكه در كتاب فيهمافيه ميگويد:
من از كجا، شعر از كجا؟ ولله كه من از شعر بيزارم و پيش من از اين بدتر چيزي نيست؛ و نيز در همانجا باز ميگويد: در ولايت و قوم ما از شاعري ننگتر كاري نبود.[11]
و اگر به كسي چون او شاعر بگوييم در حقش جفا كردهايم، كه او شاعر نيست و اگر براي آنكه شعر ميگويد و در جهان ادب به عنوان شاعر شناخته شده است شاعر نگوييم باز در حقش جفا كردهايم. در آنجا با گفتن و در اينجا با نگفتن!
واقع اين است كه شأن مولانا هزاران بار بيشتر از آن است كه شاعرش بدانيم و به شعر و شاعري توصيفش كنيم كه او بدنبال شعر نيست و هرگزدر پي ساختن «قافيه» كه همه انديشه و ذهن شاعر است نميگردد. او به فنوني آراسته است كه شاعران ندارند و غير از فنون شعرا در خود هزاران هنر سراغ دارد، هنرهايي كه در كمتر كسي يافت ميشود.
بر اين اساس او نميتواند و نميخواهد كه شاعر باشد، چگونه ميتوان او را شاعر دانست در حالي كه او خود مغز شعرا را در خورپوست تلقي ميكند و از عروض و قافيه به واقع ناخوش ميشود و از آن خود را در زحمت مييابد. اما نكتهاي كه هست اين كه قدرت روحي او به گونهاي است كه شعر و قافيه و غزل و لفظ موزون را خلق ميكند، سخن گفتن او به خوديخود شعر و موزون است و لذا او نه تنها دنبال قافيه نميرود بلكه همواره به قدرت روحي و جاذبههاي باطني اين قافيه است كه به دنبال لفظ او كشيده ميشود.
قافيه انديشم و دلدار من
گويدم مينديش جز ديدار من
حرف چبود تا تو انديشي در آن
صوت چبود؟ خار ديوار رزان
حرف و صوت و گفت را برهم زنم
تا كه بي اين هر سه با تو دم زنم
آن دمي كز آدمش كردم نهان
با تو گويم اي تو اسرار جهان
اگر شعر به نوعي غليان و طغيان مناسب احساسات پاك و صاف روحي مواج باشد بدون شك مولانا جلالالدين از همه شاعران شاعرتر است و شعر او از همه اشعار احساسيتر مينمايد و رمز تأثيرگذاري آن نيز در همين حالت باطني خود مولاناست.
استاد فروزانفر در سخناني در باب شعر مولوي گفته است:
مولانا درست و راست از 38 سالگي شاعري را آغاز كرد و بدين معني ميتوان گفت كه مولانا نابغه است. يعني ناگهان كسي كه مقدمات شاعري نداشته، شعر سروده است و عجب است كه اين كسي كه سابقه شاعري نداشته، و در مكتب شعر و شاعري مشق نكرده و تلمذ ننموده است، بسيار شعر گفته و همه را زيبا سروده است هرگاه مولانا را با ستارگان قدر اول ادبيات فارسي كه امروز مابين ما مشهورند و عبارتند از استاد طوس مظهر ممكلت ايران و حضرت شيخ اجل سعدي شيرازي و خواجه بزرگوار حافظ مقايسه كنيم مقدار شعري كه از مولانا باقي مانده است به نسبت از همه بيشتر است. مقصود اين است كه شاعري مولانا امري است خارقالعاده و با سابقه تحصيل و كار او مناسبتي نداشته است.[14]
صفت كلام و شعر حقيقي اين است كه در خواننده تأثير كند و خواننده را به عالم شاعر ببرد. در شعر مولانا اين اثر به طور قطع و به حد اشد موجود است يعني هيچ يك از شعراي ما اين اندازه نميتوانند وجد و حال و شور در خواننده ايجاد كنند كه مولانا ايجاد كرده است و از اين حيث يعني از جهت وجد و شور و حال خارقالعاده كه در غزليات مولانا هست غزليات مولانا امتياز دارد. كثرت غزليات او نيز ممتاز است. يعني مولانا 3500 غزل ساخته است. در پنجاه و پنج بحر مختلف شعر ساخته است. در زبان فارسي هيچ يك از شعراي ما نيستند كه اين اندازه توسعه در اوزان داده باشند.
آن اوزان متروكي كه در شعر قديم وجود داشته و متروك شده و شمس قيس آنها را جزء اوزان متروكه نام برده است تمام آن اوزان را مولانا ساخته و بهتر از اوزان معموله ساخته است و اين توسع در وزن مولود موسيقي است. از اين جهت كه مولانا رباب ميزده و در رباب اختراعي داشته است و موسيقي ميدانسته است. دانستن موسيقي كه در حقيقت مايه وزن است به مولانا اين سرمايه را داده كه در اشعارش تفنن در اوزان از هر شاعري بيشتر است و بسياري از اوزان هم در غزليات مولانا است كه در اشعار ساير شعرا نيست.
استاد فروزانفر پديداري شعر مولانا را در 38 سالگي ميداند و آن هم بداهه و غير تمهيدي، يعني يكباره و دفعتاً؛ و اين سن با توجه به تاريخ ولادت مولانا اگر در 604 باشد زمان رويارويي با شمس تبريزي است كه به زعم او شعر را در او پديدار كرده است. البته اسناد و مدارك اين نظر را تأييد و تصديق نميكند و در واقع سخن بي اساسي است، چه مولانا با اشرافي كه بر ادبيات داشته قهراً مشق شعري هم ميكرده است و با توجه به انسي كه با ديوانهاي شعري، بويژه ديوان متنبي داشته و شمس از خواندن آن منع ميكرده است، به خوبي ميرساند كه شعر مولانا دفعتاً و بدون مقدمه نبوده است.
به قول استاد زرين كوب:
شعر مولانا وراي اين احوال است، ترتيب ذوقي و تجربه ادبي او كه مربوط به سالهاي قبل عهد صحبت شمس است او را تاحدي به سنتهاي شعر مرهون ميدارد و پيداست كه طول ممارست او در ديوانهاي شعر و در سفينهها و مجموعههاي منتخب و رايج در عصر او تأثير كلام قدما خاصه شعراي خراسان و ماوراءالنهر را در بناي شعرش بايد قابل تشخيص كرده باشد. اين كه خود او خويشتن را قبل از مولاقات با شمس «عطارد وار دفترباره» ميخواند و از سابقه ارتباط خويش با «اديبان» ياد ميكند تأثير شيوه فكر و بيان شاعران گذشته را در كلام او توجيه ميكند.[15]
باري مولانا به دنبال كلمات نو و تأثيرگذار بوده است لذا بيشترينه شعر او يا تعليمي است يا در حالتيكه سكر بر او غالب شده و در چرخ و سماءع بوده است، هويدا شده است. چون روح او نوبه نو درحال شدن و غليان احساسات پاك بوده است كلام اونيز نوبه نو تازه و شاداب مي نمايد و به قول خود مولانا:
شب در نزد عارفان بسي اسرار نهفته دارد، رازآلود است و جز بيداران و عاشقان كسي از آن بهره نميگيرد، در دل شب هزاران غوغا و حادثه است كه براي عارفان معني و مفهوم دارد. در دل اين شبها ميتوان به حقايقي رسيد و چهرههايي از باطن را مشاهده كرد.
اساساً شب زنده داري، تهجد و بيدار بودن از خصايص اهل عرفان است. ايشان در تعاليمشان بر نومريدان سهچيز را حكم ميكنند و نسبت به آن سخت ميگيرند: كم گفتن، كم خوردن و كم خفتن و اين مورد اخير مورد سفارش قرآن كريم نيز هست كه شبها به پا خيز! آنها كه در خوابند و ميل به خواب دارند از جرگهي عاشقان و اهل درد كه عارفانند خارج و به دورند و لذا از دريافت بسياري از حقايق نيز فارغ و غافلند. شب اعتباري عرفاني و ديني دارد، نماز شب، مناجات شب، دعاي شب، رازگويي و خلوت شبانه، انديشههاي شبانه و ليالي «شبهاي» قدر از جمله مسائل مهم ديني-عرفاني است كه بسيار به آن بها داده ميشود.
آنان كه در بند چرت و خوابند و به راحتي خو كردهاند از جلگه عارفان و عاشقان به دورند، از اين بابت مولانا حكاياتي نغز و خوش در كتاب شريف مثنوي آورده و عاشق خوابآلوده را خام و كودك تلقي ميكند و بيان ميدارد كه عاشقان بيخواب و خورند! مولانا خود از زمره كساني است كه بسيار كم ميخفت و اين كم خفتن وكم خوردن وي از بابت عشقي الهي است كه در جانش افتاده و اورا بي قرار ساخته و مدام به سخنگويي با معشوق كل فرا ميخواند.
مولانا نه تنها كم ميخوابيد بلكه سفارش به درك شب ميكرد و بيان ميداشت كه نخوابيد و رازهاي شب را دريابيد. آن كسي كه شبي را در هواي معشوق راستين بيدار باشد و نخوابد در نظر مولانا چونان روز روشن است كه هوا زو منور است. راستي را كه هر كس بخوابد از اصحاب عشق و معرفت نيست، كه هرگاه چهره و جلوه عشق در نظر و خيال باشد خواب كجا ميآيد و كي مجال مييابد؟
شب در نظر مولانا به واسطه حضور معشوق و خلوت مثابه تتق شاهد غيبيست و از اين بابت روز كجا باشد همتاي شب؟! براي ديگران شب چونان ديگ سياهي است كه خواب ميآرد و بي معناست و لذا چون از حلواي شيرين شب حظ و بهرهاي ندارند و مزه لقاي معشوق و خلوت انس و خيال يار را نچشيدهاند از آن گريزانند. اين شب را هركس دريابد و درك كند خواب به خوديخود ازآن گريزان است و لذا:
به گفته مولانا اگر شبي نخسبي «رو به تو بنمايد گنج بقاء» ولذا در نظر او در دل شب نيز چون روز خورشيد نهاني و غيبي است و اگر شب را بيدار ماني آن خورشيد از خوابت مي كاهد و بر بيداريت مدد مي رساند و گرمي مي بخشدت. درنظر او: جلوه گه جمله بتان درشب است. واز براي سالكان متذكر مي شود آيا موسي عمران نه به شب ديد نور؟ و آيا ني كه به شب احمد معراج رفت؟ پس روز را پي كسب و شب را بهر عشق بايد گذاشت:
دردانش علمي و عملي موسيقي مولانا كسي شك نكرده، و همه ميداند كه در مثنوي بويژه در ديوان شمس دريايي از موسيقي با مفاهيم و اصطلاحات و آلات و ابزار آن است و اگر آشنايي با اصل ساز و نغمههاي متنوع آنها نبود بعيد بود محققي چون مولانا مقلدانه از اين آلات نام ببرد. ني كه آغاز مثنوي با آن شروع شده، به اين آگاهي وقوف ميدهد. به اين كار بردن انواع سازهاي بادي كه نزد شرقيهاي سابقه كهن داشته و ذكر بيشترينه آنها در دفاتر مثنوي و ديوان شمس نشان علاقه مولانا به آنها است.
غير از ني بسياري از سازها به مانند: رباب، كمانچه، طنبور، دف، نيانبان، سرنا، دهل، بربط و عود و غيره را ميتوان در آثار مولانا ديد كه خود به مولانا برخي را به خوبي مينواخته و مابقي را به جد ميشنيده است و البته كه از برخي از اين آلات نيز در مجلس سماع خود بهره ميگرفته اما از همه بيشتر از ني و دف در آن مجالس استفاده ميشدهاست.
مولانا موسيقي را، يا بهتر بگوييم اصل موسيقي را، اين جهاني نميداند بلكه معتقد است كه اين الحان موسيقايي كه ما با آواز خود يا با نغمههاي ساز ايجاد و خلق ميكنيم بازتاب درياي گسترده و ژرف در كيهان است و گويي انعكاس آن صداهاست كه بر برخي گوشها مينشيند و از آنجا به ساز يا به حلق منتقل ميشود؛ و همچنين ميپندارد كه اصل موسيقي از نغمههاي بهشت است و اين كه بر جان عارفان خوش ميآيد نيز درست از همين جهت است و لذا گوش جان ما به زعم مولانا سابقهاي ديرينه در شنيدن آن الحان و اصوات آن هم در بهشت آدم داشته است و پس از هبوط آدم، آن نيز به دست فراموشي سپرده شده است و لذا آنچه كه نزذ خلق نغمه و لحن و موسيقي به حساب ميآيد در واقع ياد كردن و يا به يادآوردن آن نغمههاي كهن است. نغمههايي آن جهاني، كيهاني و بهشتي!
سماع نيز بازتاب فهم شعر و موسيقي است هر جا كه ريتم باشد، فهم باشد، شعر خوب و دلكش باشد سماع هم در ميگيرد. سماع راست كه به زعم مولانا هركس را دست نميدهد چه بسياري رقص ميكنند نه سماع. كه سماع در حال غليان احساسات و وجد معني حاصل ميشود و لذا هرگاه فهم در نقطهاي اشباع و كامل شد و نغمهاي خوش جان را فراگرفت ناخواسته وجد حاصل ميشود و سماع در ميگيرد كه سماع نتيجه موسيقي سالم و خوش است از آنگونه كه مولانا آنرا بهشتي و ديرينه و آشنا با جان آدميان ميداند مولانا نه تنها اهل شعر و موسيقي بلكه اهل سماع هم بوده است از آن نوعي كه خود آنرا راست ميخوانده و لذا درك آن و رسيدن به آن صعب و دشوار است. وي نه تنها سماع ميكرده بلكه در خانقاه خود مجالسي پرشور و سرشار از جمعيت براي سماع داشته است مجلسي كه در آن از همه دست پيدا ميشده، دانشمند و فقيه، صوفي و عارف، متكلم و فيلسوف، امرا و اشراف، و سرمايهداران، فقيران و كسبه، زن ومرد، پير و جوان و كودك و خلاصه از گونهاي بوده كه هركس ميخواست ميتوانست حضور يابد و اين البته بخشي از آن چيزي است كه در سماع مولانا و مجالس سماع اوست.چه سماع مولانا فقط به مجالس سماع خود خلاصه نميشد بلكه گاه در كوچه و بازار نيز به اين مقوله ميپرادخت و به شدت به آن توجه ميكرد؛ و لذا سماع را با حال و جذبه و وجد قرين مييافته و هرجا كه چنين چيزي حاصل ميشد بلافاصله سماع در ميگرفت و از حال مولانا بسياري به وجد و دستافشاني و پايكوبي در ميآمدند و به واقع اين حضور و حال و وجد مولانا بود كه مجلس سماع را خلق و ايجاد ميكرد نه صرف مجلس و جايگاه خاص هرجا كه مولانا بود و حال سماع داشت آنجا مجلس سماع بود و بسياري نيز با او همآوا و هماهنگ در رقص و پايكوبي ميشدند و اما آنگونه كه او ميخواست!
مولانا خود در خلوت گاهي به نواختن رباب مشغول ميشد و حتي از سر ذوق در ساخت آن تصرفهايي انجام داد، با ني نيز بسيار آشنا بود و اين دو، يعني ني و رباب، را پاسخ نياز روحي تلقي ميكرد. علاقه او به موسيقي گاه اسباب آن را فراهم ميساخت تا حتي از بانگ آسياب نيز به تحرك و وجد بيايد و نقل است كه روزي از بازار عبور ميكرد و كسي كه پوست روباه ميفروخت و با صداي بلند ميگفت: دلكو، دلكو، مولانا از آن واژگان آنچه را كه خود ميخواست ميفهميد و با انتزاع دل كو؟ دل كو؟ به وجد و سماع درآمد و ياران را نيز در همان بازار به چرخش واداشت و شور وحالي را در ميانه بازار بپا خواست.
از همه مشهورتر رقص طولاني اوست در بازار زركوبان كه همه چيز از وجد او به تحرك درآمده و همه بازار در سماع او خوش و چرخان شده بود.
ماجراي بازار زركوبان در همان ايام، سماع او را در بازار به يك مجلس شور و حال صوفيانه تبديل كرد. آن روز از بازار زركوبان ميگذشت و جمعي از مريدان نيز با او همراه بودند. از آهنگ تاقتاق پتك و سندان كه در زير سقف بازار ميپيچيد و در آن لحظه هماهنگي جالبي پيدا كرده بود، شور و حالي عجيب در وي پديد آمد. آهنگ غريب اما موزون و ضربي شور انگيز كه در اين صدا بود بياختيار وي را به وجوآورد. مولانا، كه در يك لحظه خود و مريدان و بازار و عابران بازار را از ياد برد بي خودوار در دم به سماع و چرخش مشغول شد، مريدان هم به موافقت برگرد او در سماع آمدند و هنگامه عظيم جمع آمد. صلاحالدين زركوب كه سماع مولانا در مقابل دكان او آغاز شد دراين هنگام با شاگردان خويش سرگرم كار بود. وي با مولانا دوستي و ارادت ديرينه داشت و سالها در خلوت و در جمع با او مربوط بود. وقتي شور و حال وي را مشاهده كرد به شاگردان اشارت كرد تا همچنان به كار خويش ادامه دهند.
زركوبان ديگر، در داخل كارگاهها دست از كار كشيده بودند و با حيرت و شگفتي به وجد و رقص مولانا و مريدان ديده دوخته بودند.
مولانا همچنان گرم سماع بود و صلاحالدين و شاگردان همچنان پتك و چكش بر سندان ميكوبيدند شمشها و ورقهاي زر در زير ضربههاي پتك و چكش خرد ميشد و پارهپاره ميگشت. شاگردان از خستگي عرق ميريختند و همچنان به اشارت استاد زركوب كار خود را ادامه ميدادند. شيخ كه خود از مريدان مولانا و از دوستان شمس بود از دكان بيرون جست و به هنگامه ياران پيوست. همراه ياران هم به رقص و سماع پرداخت و به اشارت او شاگردان اين موسيقي غريب بازاري را ادامه دادند. شيخ به شاگردان گفته بود «تا مولانا سماع ميكند دست از ضربه وامگيريد و اگر زر تلف شود باكي نيست» [29]
به هر جهت سماع جزو عناصر اصلي عرفان و انديشه و سلوك مولاناست و در مثنوي خود از اين بابت سخنان نغزي دارد و در همان جا ماهيت سماع خود را نيز تعريف و معين ميكند، هرچند كه وي سماع را آزاد ميداند و هرجايي كه حالي و جذبهاي باشد را محل سماع ميشناسد، اما اين باور نيز در او هست كه آنان كه مقدمات سماع را از بابت آلات موسيقي فراهم ميكنند بايد صافي و يكدل و پاك باشند و لذا با صراحت درباره دف كه سازي عرفاني و خانقاهي و از اسباب سماع روحانياست ميگويد دف مني هين مخور سيلي هر ناكسي.
حضرت مولانا وصيتي عارفانه اما كوتاه و نغز دارد كه: اوصيكم بتقوي الله في السر و العلانيه، و بقلهالطعام، و قلهالكلام، و قلهالمنام، و هجرانالمعاصي والاثام، و مواظبهالصيام، و دوامالقيام، و تركالشهوات عليالدوام، و احتمالالجفاء من جميعالنام، و ترك مجالسه السفهاء و العوام، و مصاحبهالصالحين و الكرام، فان خير الناس من ينفعالناس، و خيرالكلام ما قل و دل، والحمدلله وحده.
شما را به تقواي الهي در خفا و آشكار سفارش ميكنم و به اينكه كم خوريد و كم گوييد و كم خوابيد و از عصيان و گناه دوري گزينيد همواره روزه را پاس داريد و ترك دائم شهوت و نفس پيش گيريد از جميع خلايق احتمال جفاء را پذيرا باشيد. از همنشيني با عوام نادان و جاهلان برحذر باشيد و تا ميتوانيد با نيكان و صالحان همنشين گرديد كه بهترين مردمان كسانياند كه سودشان بر مردم بيشتر است و بدانيد كه بهترين سخن آن است كه كوتاه و راهبر باشد، وسپاس مخصوص خدايي است كه يگانه و لاشريك است.
باري، بعد از وفات مولانا جلالالدين، علمالدين قيصر كه از اكابر قونيه بود با سرمايه 30 هزار درم همت بست تا بنايي برسر تربت پاك مولانا بنياد كند، اين اهتمام را به قولي همسر معينالدين پروانه و بقولي خود معينالدين پروانه يار و مريد مولانا در دو نوبت يكي هشتاد هزار درم و ديگر باره با پنجاه هزار درم ديگر ياري كرد و مزار حضرتش را به گونهاي خاص بنا كردند بنايي كه زيارتگاه عاشقان و عارفان و عابدان راستين [31]هر زمان است، آنجا كه قبه خضر است و به راستي كه سبز و با طراوت است و اميد كه همواره به مدد اهل عرفان و ايمان سبز و تازه بماند.
نكته 1: انسان براي انجام پيشانديشهي كارها، نياز به «تفكر» و «طرحريزي» دارد و همچنين، براي ساختن همهي مصنوعات بزرگ و كوچك مورد نياز خود، نيازمند «تفكر»، «تصور» و «طراحي كردن» است. «طراحي»، وسيلهي ساختن، آباداني و تمدن است.
نكته 2: ما مي توانيم با استفاده از قدرت «حافظه» و «تخيل»، آن چه را كه قبلاً ديدهايم «تجسم» كنيم و نيز مي توانيم به كمك «تفكر» و «تخيل» و «قدرت خلاقيت»، دربارهي آن چه كه «ممكن است باشد» تعمق كنيم و تصويري از آن چه كه مي تواند باشد، مجسم سازيم و آن را ترسيم نموده، با ديگران در ميان بگذاريم.
نكته 3: طراحي تلاشي انديشمندانه، خلاقانه است كه از تفكر، شروع و به ارائهي محصولي زيبا، كارآمد و اصيل ختم ميشود. و طرح نهايي هميشه عمق انديشه و بصيرت طراح را در خود باز مي تاباند و حكايتگر عمق انديشه و بصيرت طراح را در خود باز مي تاباند و حكايتگر عمق و سليقهي اوست.
فصل دوم
«ابعاد مختلف طراحي و مفاهيم آن»
معماري طبيعت:
هريك از اين عناصر، با محيط خود رابطهاي سنجيده و توازني دقيق دارند و هر جزء از اجزاي آنها در عين كمال، بخوبي در خدمت كل قرار مي گيرند و تركيب منسجم اجزا به كليتي منسجم، واحد، كارآمد و زيبا منجر ميشود.
تركيب، شكل و ساختار آنها، هماهنگ با طرز زندگي و بودباش موجود و هدف آنهاست.
معماري عناصر مصنوع:
همهي آنها از موادي بخصوص و با تكنيكهاي ويژه ساخته ميشوند. هر كدام اندازه، شكل و هندسهي خاص خود را دارند و متناسب با نياز انسان، ابعاد جسماني و نيازهاي رواني او شكل مي گيرند. در عين حالهر يك از اين مصنوعات به تناسب محيطي كه در آن واقع ميشوند (مثلاً در فضاي باز يا بسته) و نوع نيروها و عواملي كه بر آنها اثر ميگذارد ساختار خاص خود را پيدا ميكنند و در هر صورت، اين مصنوعات گرايش به كمال كارآيي و زيبايي دارند و متناسب با امكانات و محدوديتهاي مالي و تكنيكي موجود، شكل مي گيرند.
ابعاد مختلف در طراحي
1- ابعاد عملكردي:
در معماري هر فضايي براي استفاده و عملكردهاي خاصي طراحي ميشود.
2- ابعاد جغرافيايي و محيطي:
طرح و سيماي ساختمانهاي مناطق مختلف با هم متفاوت است.
3- ابعاد هنري و ذوقي:
معماري ما شاهكارهايي از زيبايي هستند و طرحها و آثار معماري نيز در كمال ذوق و زيبايي طراحي و ساخته ميشوند.
4- ابعاد فني و تكنيكي:
هر قسمت از يك ساختمان، اعم از بخشهاي پيدا و ناپيداي آن، با استفاده از ماده و صنعت به وجود مي آيد.
5- ابعاد اجتماعي و فرهنگي:
سابقهي تاريخي، ارزشهاي اجتماعي، اهداف و ارزشهاي فرهنگي و ديني هر جامعه، عامل وحدت، تحول و تداوم حيات جامعه است و از عوامل اثر گذار در طراحي معماري به شمار مي رود. ايجاد حريم، حفظ امنيت و ايجاد فضايي مأنوس و … در معماري ضروري است.
فصل سوم
«عوامل مؤثر در طراحي معماري و صورت عقلاني طرح»
يكي از گيراترين و مهمترين مباحث در مباني طراحي معماري «روند طراحي معماري» ميباشد.
«هر پروژه، يك صورت منطقي و عقلاني دارد كه اهداف، ويژگيهاي كيفي و ابعاد كمي آن را بيان ميكند و اصول و احكام حاكم بر طراحي را روشن مي سازد.»
انسان در سايهي نگرش زيبا، هدفدار و مسئولانه است كه روش زندگي و مناسبات اجتماعي، اقتصادي و نظام ارزشي خود را سازمان مي دهد و طرز تفكر، معيارهاي گزينش، نحوهي انتخاب و عملش را معين كرده، برنامهريزي و يا طراحي مي نمايد.
معماري در پي ايجاد رابطهاي متوازن با طبيعت است؛ براي ايجاد محيط مناسب براي زندگي، رشد، تربيت و بالندگي مي كوشد و در پي ساختن فضا و محيطي متناسب با شأن و رسالت انسان است.
2- تعداد برنامهي فيزيكي طرح
تعداد فضاهاي مورد نياز هر پروژه، به همراه مساحت و مشخصات هر فضا، برنامهي فيزيكي آن پروژه است. قبل از طراحي پروژه برنامهي فيزيكي آن را تهيه مي كنيم.
3- بررسي عوامل جغرافيايي و محيطي
معماري بومي در مناطق مختلف كشور، با توجه به شرايط خاص هر منطقه، مختصات جغرافيايي، ارتفاع آن از سطح درياهاي آزاد، نزديكي و دوري نسبت به دريا، ميزان رطوبت و بارندگي، به خوبي شكل گرفته و در طول زمان به كمال رسيده است.
4- شرايط اقليمي
قبل از شروع طراحي هر ساختمان ابتدا، شرايط اقليمي، مورد مطالعه قرار ميگيرد و نتايج آن به صورت خلاصه ترسيم و نمايش داده ميشود. اين نمودارها مي توانند به عنوان يكي از اصليترين عوامل مؤثر در ايدههاي طراحي مورد استفاده قرار گيرند.
5- بررسي و تجزيه و تحليل زمين و هم جواري
شكل و مساحت، ميزان و جهت شيب زمين كاربريهاي زمينهاي اطراف، امكانات دسترسي به زمين، ديد و منظر مناسب زمين، عوارض مصنوعي يا طبيعي موجود را مطالعه مي كنيم و همچنين خاك را بررسي مي نماييم.
6- بررسي مصالح، تكنولوژي و سازهي ساختمان
در سواحل شمالي، از چوب و در مناطق كويري از آجر، در مناطق كوهستاني شمال و غرب از سنگ، آجر و چوب براي ساختن استفاده ميشود. استفاده از سازههاي فولادي يا بتني در كنار مصالح بومي نيز معمول است.
7- ابعاد انساني و فضاي معماري
نياز به داشتن فضاي شخصي، رعايت فاصله مناسب بين افراد در زندگي خانوادگي و يا دوستانه و تنظيم فاصله و حفظ حريم فضاي شخصي در روابط و فعاليتهاي اجتماعي، از آن جمله است.
فضا، متناسب با ابعاد انسان، ابعاد لمس كردني، شنيدني و بوئيدني نيز پيدا ميكند اين ابعاد بر نحوهي احساس و نوع برداشت ما از فضا تأثير گذارند.
8- مقياس انساني در فضاي معماري
ابعاد و نحوهي حركت بدن انسان، از اصليترين عوامل تعيين فضا در معماري است.
9- الزامات تأسيساتي
سيستمهاي تأسيسات مكانيكي و الكتريكي ساختمان نيز شرايط محيطي لازم را براي ايجاد فضايي راحت و قابل سكونت ايجاد مي نمايد.
برخلاف سيستم سازه، سيستمهاي تأسيساتي در عين اهميت، معمولاً در فضاي معماري ديده نمي شوند.
مهندس معمار، قبل از طراحي بايد با مشورت مهندس مكانيك و مهندس برق، در مورد سيستمهاي فوق تصميم گيري كرده باشد و امكانات لازم براي استقرار تجهيزات و حركت كانالها و لولهها و … را پيش بيني نموده باشد.
فصل چهارم
«شناخت اجزاي پروژه، مقدمه طراحي است»
شناخت عرصههاي مختلف در خانه مسكوني
1- عرصهي زندگي خانوادگي
اين عرصه شامل فضاهاي خصوصي از قبيل نشيمن خانوادگي، آشپزخانه و فضاي غذاخوري خانوادگي است.
2- عرصهي زندگي خصوصي و فردي
اين عرصه شامل اتاقهاي خواب، حمام و كتابخانه است.
تعدادي از فضاها و عملكردهاي سازگار را كه با هم وابستگي دارند و در بخش مشخصي از نقشه طرح، مكانيابي ميشوند عرصه مي گوييم.
3- عرصهي پذيرايي و مراسم
اين عرصه شامل اتاق پذيرايي و اتاق نهار خوري و فضاي ورودي ميباشد.
4- عرصهي خدمات
شامل فضاهاي، پاركينگ، انباري، موتورخانه و … ميشود.
5- عرضه فضاهاي باز و حياط
1- عرصهي زندگي خانوادگي
شامل فضاي نشيمن خانوادگي و آشپزخانه است، در خانهاي بزرگتر، فضاي صبحانه خوري نيز به اين مجموعه اضافه ميشود.
مهمترين بخش خانه و قلب زندگي خانوادگي، فضايي خصوصي، خودماني، آزاد و راحت است، فضايي غير رسمي است كه در صورت امكان بهتر است در بهترين موقعيت قرار گيرد، رويه آفتاب و فضاي حياط باشد و در صورت امكان، دسترسي مستقيم به حياط و بالكن داشته باشد.
الف) اتاق نشيمن
نكته ا: اتاق نشيمن، محل زندگي خانواده و مهمترين قسمت خانه است.
نكته 2: فضاي نشيمن، اغلب مستقل از فضاي پذيرايي طراحي ميشود و حالتي خصوصي دارد. فضاي نشيمن بايد آفتاب گير باشد و ارتباط راحتي با بالكن و حياط و ورودي آشپزخانه و غذاخوري داشته باشد و ضمن نزديكي به فضاي خواب، مستقل از اتاقهاي خواب باشد. بايد به نحوي طراحي شود كه فعاليتهاي مختلفي مانند نشستن، صحبت كردن، تماشاي تلويزيون، بازي بچهها، مطالعه و … را علمي سازد.
نكته 3: مساحت اين فضا معمولاً بين 15 تا 35 متغير است.
ب) مبلمان و تجهيزات
نكته 1: در زندگي سنتي براي مبلمان كردن اتاق نشيمن، از قالي و پشتي استفاده ميشود. به همين منظور در طراحي سعي ميشود ابعاد اتاق با ابعاد قالي ها هماهنگ باشد. در مبلمان فضاهاي نشيمن معمول از كاناپه، مبل دسته دار و ميز، براي صرف ميوه و چاي استفاده ميشود. تلويزيون و ديگر لوازم و ديگر لوازم صوتي و تصويري، از ديگر عناصر اين بخش از خانه هستند كه به همراه قفسهي كتاب در يك بدنه جاسازي ميشوند.
اگر چه شومينه در اغلب خانهها به كار نمي رود، اما در صورت پيش بيني آن در طرح، معمولاً جنبه سمبليك دارد و در فضاي نشيمن پيش بيني ميشود.
نكته 2: نحوهي مبلمان اتاق نشيمن و استقرار شومينه و تلويزيون بايد به گونهاي باشد كه از غذاخوري خانوادگي و آشپزخانه قابل روئت باشد.
نكته 3: در صورتي كه از اتاق نشيمن به عنوان پذيرايي نيز استفاده ميشود بهتر است، آشپزخانه، جدا و مستقل از نشيمن طراحي گردد.
ج) آشپزخانه
آشپزخانه، يكي از مهمترين عناصر عملكردي خانه است.
نكته 1: آشپزخانه بايد به فضاي ورودي و گاراژ دسترسي راحتي داشته باشد و با بالكن، يا پاسيو مرتبط باشد. دسترسي آشپزخانه به اتاق نشيمن، فضاي صبحانه خوري بايد راحت باشد.
نكته 2: هر آشپزخانه نياز به سه عنصر اصلي دارد. يخچال براي نگهداري مواد غذايي، سينك ظرفشويي براي آماده كردن و شستشوي مواد غذايي و ظروف و اجاق گاز براي پختن غذا.
1- سينك ظرفشويي
نكته 1: سينك ظرفشويي، معمولاً از جنس استيل يا فايبر گلاس در اندازههاي مختلف ساخته ميشود. ممكن است يك لنگه يا دو لنگه باشد.
نكته 2: ماشين ظرفشويي در صورت لزوم بايد از محل سينك ظرفشويي قابل دسترس باشد. در صورتي كه ماشين ظرفشويي در زير كابينت جاسازي شده باشد، از قسمت بالايي آن ميتوان به عنوان ميز كار در كنار سينك استفاده كرد. سينك ظرفشويي نياز به 90-60 سانتي متر، ميزكار و در هر طرف خواهد داشت.
نكته 3: در واحدهاي مسكوني كه داراي فضاي مستقل براي پذيرايي از مهمان هستند.
ميتوان رابطهي بين نشيمن خانوادگي و آشپزخانه را به نحوي طراحي كرد كه امكان ديد از فضاي آشپزخانه به نشيمن وجود داشته باشد.
نكته 4: در واحدهاي مسكوني كوچك كه از يك فضاي واحد براي نشيمن خانواده و پذيرايي از مهمان استفاده ميشود. بهتر است فضاي آشپزخانه از محل نشستن مهمانان قابل رؤيت نباشد.
2- يخچال و نگهداري مواد غذايي
از يخچال با ظرفيت مناسب، و براي نگهداري دراز مدت مواد غذايي، از فريزر يا انباري آشپزخانه استفاده ميشود. به همين دليل بعد از سينك ظرفشويي، يخچال يكي ديگر از لوازم مهم آشپزخانه ميباشد.
رابطه يخچال با سينك:
پيش بيني ميزكار به طول حداقل 90 سانتي متر در كنار يخچال مفيد ميباشد.
3- اجاق گاز
اجاق گاز، سومين عنصر مهم از لوازم آشپزخانه است.
نكته 1: سينك ظرفشويي، اجاق و يخچال به عنوان اصليترين عناصر آشپزخانه بايد با هم رابطهي منطقي داشته باشند.
وجود فاصلهي زياد، باعث رفت و آمد اضافي استفاده كننده و خستگي ميشود.فاصلهي سه عنصر فوق، از طريق محيط مثلثي كه آنها را به هم وصل مي كند، كنترل ميشود كه اصطلاحاً به آن «مثلث كار آشپزخانه» مي گويند.
در شرايط متعارف، محيط اين مثلث از 80/4 تا 6 متر تغيير ميكند.
نكته 2: در طراحي آشپزخانه سعي ميشود عناصر غير مرتبط، در داخل مثلث كار قرار نگيرند تا كارآيي آشپزخانه افزايش يابد.
سعي ميشود آرايش لوازم آشپزخانه به صورت L و يا موازي باشد.
نكته 3: حداقل ابعاد فضاي صبحانه خوري 3*3 است. اين فضا مي تواند با فضاي آشپزخانه تركيب شده، رابطهي راحتتري با آشپزخانه برقرار نمايد.
د) غذاخوري خانوادگي
اين فضا بايد به آشپزخانه نزديك باشد و نيز، بايد از ديد و منظر مناسب برخوردار بوده، با نشيمن خانوادگي رابطهي راحتي داشته باشد.
نكته: در خانههاي كوچك ممكن است براي غذاي خانواده و مهمان از يك فضا استفاده شود. در اين صورت، فضاي غذاخوري بايد جداي آشپزخانه طراحي شود.
فرهنگ صرف غذا و پذيرايي از مهمان در مناطق مختلف كشور با هم متفاوت است.
2- عرصهي زندگي خصوصي و فردي
عرصهي خواب شامل اتاق خواب بچهها، اتاق خواب اصلي، اتاق مطالعه و گاه، شامل اتاق خواب مهمان ميشود.
نكته 1: اين بخش از خانه به عنوان خصوصيترين و آرامترين بخش خانه، ضمن نزديكي به فضاهاي خانوادگي مانند نشيمن و آشپزخانه معمولاً به صورت مستقل و دور از فضاي پذيراي مهمان، طراحي ميگردد.
نكته 2: اتاقهاي خواب بهتر است به بالكن و حياط دسترسي داشته باشند. آفتاب گير بوده، از ديد و منظر خوبي برخوردار باشند. به خوبي تهويه شوند.
در واحدهاي مسكوني دو طبقه معمولاً بخش خواب در طبقهي اول طراحي ميشود.
در صورتي كه براي خواب مهمان، اتاق مستقلي مورد نياز باشد بهتر است اين اتاق در نزديكي ورودي و فضاهاي زندگي خانوادگي باشد تا ضمن استفاده براي مهمانان، به عنوان يك اتاق دنج براي مطالعه، انجام كارهاي روزانه بتواند در اختيار خانواده نيز قرار گيرد.
نكته 3: اندازهي اتاقهاي خواب بسته به تعداد افراد استفاده كننده نوع فعاليتها، مبلمان و لوازم مورد نياز معمولاً از 12 متر تا 20 متر تغيير ميكند. ابعاد اتاق خواب، به نحوهي مبلمان نيز بستگي دارد.
نكته 4: بهتر است تخت خواب در موقعيتي پيش بيني شود كه مستقيماً در مقابل در ورودي اتاق و در معرض ديد و يا چسبيده به پنجرهي اتاق نباشد. و در عين حال، بتواند از ديد و منظر بيرون استفاده كند.
الف) اتاق خواب والدين
اتاق خواب اصلي مي تواند شامل پنج حوزهي خواب، محل نشيمن، كمدهاي لباس، رخت كن و حمام باشد.
در صورت وسيع بودن اتاق خواب ميتوان بخش خواب و نشيمن را با استفاده از شومينه يا مبلمان از هم تفكيك كرد.
اتاق خواب اصلي، برحسب مورد مي تواند داراي يك سرويس كامل بهداشتي (شامل وان حمام، دوش و توالت) و يا داراي يك رختكن و دوش ساده باشد.
ب) اتاق خواب فرزندان
خواب فرزندان مي تواند به صورت يك مجموعه واحد و مرتبط (شامل اتاقهاي خواب و حمام و توالت) در نظر گرفته شود.
نكته 1: استقرار كمدها در بدنههاي حمام مي تواند مانع انتقال صداي حمام به اتاقها شود پيش بيني پنجرههاي مناسب، ضمن تأمين نور به تأمين ديد و منظر اتاق كمك ميكند.
نكته 2: هر اتاق معمولاً شامل تختخواب، كمد لباس و ميزمطالعه است و مساحت اتاق خواب فرزندان بين 12 تا 15 متر تغيير ميكند.
ج)اتاق مطالعه
در خانهي بزرگتر فضاي مستقل را ميتوان به كتابخانه و مطالعه اختصاص داد. اين فضا مي تواند در نزديكي ورودي و نشيمن قرار گيرد.
3- عرصه پذيرايي و مراسم
فضاهاي عمومي خانه، شامل پذيرايي، غذاخوري و ورودي، وسيلهي ارتباط اعضاي خانواده با افراد فاميل، دوستان و همسايگان هستند. به علاوه، اين فضاها محل برگزاري جشنها، مهمانيها، برگزاري مراسم مذهبي و … نيز هست.
الف) ورودي
ورودي خانه اولين جايي است كه ساكنان خانه و مهمانان با آن موجه شده، تحت تأثير كيفيات مثبت يا منفي آن قرار مي گيرند، ورودي خانه بايد خوانا و دعوت كننده، اذب و زيبا باشد.
طراحي فضاي ورودي، قبل از رسيدن به بنا، از خارج ساختمان و جلو خان ورودي شروع ميشود. پس از عبور از فضاي مكث قبل از در ورودي، به فضاي ورودي رسيده، به بخشهاي مختلف دسترسي مي يابد.
ورودي خانه، بايد ضمن تأمين دسترسي مناسب به خانه، حريم داخلي خانه را از فضاهاي عمومي جدا كند.
ورودي بايد دسترسي ساده به نشيمن، پذيرايي، پلههاي طبقات آشپزخانه داشته باشد.
در واحدهاي مسكوني متعارف بهتر است توالت و دستشويي، مستقل از هم طراحي شوند.
نكته: محل دستشويي بايد از وسعت كافي حداقل 110*120 برخوردار باشد.
ب) فضاي پذيرايي
اين فضا جزو فضاهاي رسمي و بيروني خانه است.
نكته: وسعت فضاهاي پذيرايي، حداقل 12 متر است و بسته به شرايط اقتصادي و نياز خانواده مي تواند افزايش يابد.
فضاي پذيرايي بايد با ورودي و غذاخوري ارتباط نزديك داشته باشد. اين فضا نياز به نور و تهويهي طبيعي و منظر مناسب دارد.
در بعضي طرحها، فضاي پذيرايي و نهار خوري با هم تلفيق شده است.
ج) غذاخوري
در خانههاي بزرگ، فضاي مشخصي به عنوان غذاخوري پيش بيني ميشود. اين فضا ممكن است مستقل از پذيرايي بوده، يا با آن ادغام شده باشد.
ديد و منظر زيبا، فضاي دل باز، تناسبات خوشآيند و مبلمان مناسب مي تواند بر كيفيت اين فضا بيفزايد.
ميز غذاخوري و بوفه براي نگهداري ظروف و مواد غذايي مورد نياز، از لوازم اصلي اين فضا هستند.
فضاي غذاخوري بايد با پذيرايي و آشپزخانه ارتباط نزديكي داشته باشد.
چنانچه براي غذاخوري فضاي مستقلي در نظر گرفته شود ميتوان آن را با استفاده از پله، دست انداز، دكور يا ديوار، از پذيرايي جدا نمود.
نكته 1: ابعاد اتاق غذا خوري، بسته به تعداد افراد استفاده كننده و استانداردهاي موجود معين ميشود. اين فضا را ميتوان با يك ميز شش نفره در ابعاد 420*350 طراحي كرد.
نكته 2: فضاي نهار خوري بايد از نور طبيعي و مصنوعي مناسبي برخوردار و داراي ديد و منظر مناسب باشد. فضاي غذاخوري بهتر است در مجاورت بالكن و با امكان دسترسي به حياط، طراحي گردد.
4- عرصهي خدمات و پشتيباني
عناصر خدماتي مورد نياز از قبيل پاركينگ، رختشويي، انبار، زيرزمينو موتورخانه ميباشد.
الف) پاركينگ
پاركينگ مورد نياز خانهها ممكن است به صورت جمعي باشد، و يا هر خانه از پاركينگ شخصي برخوردار باشد.
نكته 1: مكان پاركينگ در خانه بسته به ابعاد شيب زمين، نوع طرح خانه و شبكهي دسترسي سواره، معين ميشود.
پاركينگ ممكن است جدا از ساختمان اصلي و يا چسبنده به آن و يا در زيرزميني و يا زير ساختمان طراحي شود.
نكته 2:دسترسي راحت از پاركينگ به داخل خانه، مخصوصاً آشپزخانه يا فضاي ورودي، مهم است.
ب) موتورخانه
فضايي براي استقرار لوازم و تجهيزات گرمايش و سرمايش مورد نياز است كه به آن، «موتورخانه» مي گويند. موتورخانه را ميتوان در زير زمين خانه يا در مجاورت پاركينگ مكانيابي كرد.
در خانههاي كوچك از يك دستگاه كوچك كه مي تواند در كنار آشپزخانه يا رخشورخانه واقع باشد براي اين منظور استفاده ميكنند.
ج) اتاق مفيد و رختشويي
در خانههاي پرجمعيتتر و بزرگتر، فضاي مستقلي را در كنار سرويس خواب اصلي، حد فاصل پاركينگ و آشپزخانه و يا در زيرزمين پيشبيني ميكنند. اين فضا معمولاً شامل ماشين لباسشويي،ماشين خشككن. سينك لباسشويي است. با توجه به صداي ماشينها، اين فضا را بدون عنصر واسط، دركنار فضاهاي خواب طراحي نمي كنند.
5- عرصهي فضاهاي باز و حياط خصوصي
فضاهاي باز و نيمه باز خانه، بسته به اين كه در تركيب با كدام يك از حوزههاي خصوصي و خانوادگي يا عمومي قرار گيرند به دو دستهي عمومي و خصوصي تقسيم ميشوند.
ايجاد رابطهي منطقي بين آشپزخانه و نشيمن با حياط خصوصي، امري ضروري است.
از ايوان ميتوان به عنوان يك فضاي واسط بين فضاي داخل و خارج استفاده كرد.
الف) ايوان
ايوان، يكي از رايجترين عناصر معماري مسكن مخصوصاً در معماري ايراني است.
دسترسي راحت از مي افزايد. عرض ايوان بايد به نحوي پيشبيني شود كه هم مناسب با فعاليتهاي مورد نياز باشد و هم عمق پوشش سقف ايوان، مانع رسيدن نور به فضاها نباشد.
ب) فضاي باز عمومي
براي حفظ آرامش و حريم فضاهاي داخلي، بين ساختمان و خيابان، فضاي باز محوطهسازي شدهاي قرار ميگيرد تا هم بر غناي منظر شهري بيفزايد و هم ورودي ساختمان را جذاب تر كند و بر ايمني ورود و خروج افراد پياده و اتومبيل بيفزايد.
عقب نشيني بدنهي پاركينگ نسبت به بدنهي ساختمان و تقويت ورودي پياده مي تواند بر كيفيت اين فضا و نماي ساختمان بيفزايد.
فصل پنجم
«طراحي و معماري»
1- برنامهي فيزيكي پروژه
به فهرست فضاهاي مورد نياز هر پروژه كه تعداد، مساحت و ويژگيهاي اصلي آن را در بر مي گيرد، اصطلاحاً «برنامهي فيزيكي پروژه» مي گويند.
2-تحليل سايت و مكانيابي ساختمان
در تحليل زمين پروژه عوامل مختلفي از قبيل اندازه و شكل زمين، شيب، عوارض موجود، جنس خاك، امكانات دسترسي و همسايههاي مجاور، مناظر مناسب و ديدهاي مزاحم و غيره مورد مطالعه واقع ميشوند.
3- بررسي روابط فعاليتها و فضاها
ميزان و نوع رابطهي بين فضاهاي پروژه را، به روشهاي مختلف ميتوان تنظيم كرد و نمايش داد:
1-جدول روابط فضاها
2-دياگرام حبابي
در ترسيم دياگرام ارتباطي فضا سعي ميشود از نمايش روابط فرعي خودداري گردد. عناصر مرتبط در كنار هم قرار گيرند و دياگرام به سادهترين صورت ممكن تبديل شود.
4- روش هاي مختلف طراحي معماري
يكي از روشهاي طراحي معماري با تأكيد بر عملكرد فضاها و روابط منطقي آنها با دياگرام ارتباطي فضاها شروع ميشود.
نكته 1: در دياگرام فضاها داراي معناي مكاني نيستند.
نكته 2: طراحي، يك فعاليت منظم از پيش برنامهريزي شده نيست يك فعل شخصي و انساني است و حالت مكانيكي ندارد.
5- طراحي گزينهها
اگر به متغيرها و عاملهاي اصلي پروژه مانند عملكرد، زمين، شاخصترين فضا، اقليم و … توجه كنيم با مبنا و محور قرار دادن هر يك از آنها ميتوان نقطهي شروع و مبناي جديدي براي طراحي پيدا كرد.
گزينه 1: طراحي با تأكيد بر تفكيك عرصهها
توجه به تفكيك عرصهها و حركت خانواده و مهمان در اين گزينه قابل توجه است.
گزينه 2: طراحي براساس فضاهاي بسته و فضاهاي شفاف
طراحي براساس دسته بندي فضاها به دو دستهي فضاهاي بسته و فضاي باز و شفاف يه گزينهي جديد منجر ميشود.
فصل ششم
«بررسي ارزشهاي فضايي در گزينههاي طرح»
يكي از نكات بسيار مهم كه در طراحي و ارزشيابي گزينههاي پروژه مطرح است، كيفيت فضاهاي هر يك از گزينهها است.
1- مفهوم فضا
نكته 1: فضا، اصلي ترين عامل در طراحي معماري است. ما در ميان فضاهاي بسته يا باز حركت و فعاليت مي كنيم.
فضا ذاتاً شكل خاصي ندارد و با وجود عناصر مادي و رابطهي متقابل آنها با ما و با يكديگر، تعريف ميشود و معني پيدا ميكند.
عناصر هندسي مانند نقطه، خط، صفحه و حجم مي توانند با هم تركيب شوند و فضا را محدود و مشخص كنند. در مقياس معماري، اين عناصر اساسي تبديل به تيرها و ستونهاي خطي، كفها، ديوارها و بامهاي صفحهاي و احجام معماري ميشوند.
در شكل گيري فضاي معماري، كيفيت فضاهاي بيروني و نمود خارجي ساختمان و هماهنگي آن با شرايط زمين، طبيعت منطقه، به اندازهي فضاهاي داخل اهميت پيدا ميكند و بايد مورد توجه قرار گيرد.
2- فضاي معماري
ورود به فضاي معماري احساس از محفوظ بودن، سرپناه و بسته بودن را ايجاد ميكند.
نكته: فرم، شكل و كيفيت عناصر تعريف كنندهي فضا، الگوي پنجرهها و درها و نحوهي تركيب آنها با يكديگر و فضاي خارج، كيفيت فضاي معماري را مشخص سازد.
3- فرم و عناصر تشكيل دهندهي آن
1-نقطه، سازندهي همهي فرمهاست.
2-وقتي نقطه حركت مي كند، خط را به وجود مي آورد كه يك بعدي است.
3-وقتي خط در جهتي غير از امتداد خود حركت ميكند سطح به وجود مي آيد كه دو بعدي است.
4-از جابه جايي صفحه، حجم سه بعدي ايجاد ميشود.
5-نقطه، خط، سطح و حجم، عناصر تشكيل دهندهي فرم هستند.
6-همه فرمهاي قابل رؤيت در واقع سه بعدياند و تمايز عناصر فوق فقط بستگي به تناسب طول و عرض و ارتفاع هر يك پيدا ميكند.
الف) نقطه:
نشانگر يك موقعيت خاص مانند انتهاي عناصر خطي يا گوشه احجام در فضاست و ممكن است ابعاد و اشكال مختلف داشته باشد. اما در هر صورت بايد نسبت به زمينهي خود كوچك، متمركز و بي جهت باشد.
ب) خط:
1-خط، عنصر بصري يك بعدي است. برعكس نقطه كه ايستا و بي جهت است.
2-خط، نشانگر حركت، جهت، رشد و پويايي بصري است.
3-خط مي تواند از نظر ضخامت و وزن، ظرافت و خشونت، نرمي و سختي، صافي يا زبري، حالات مختلفي به خود بگيرد. خط مستقيم نشانگر كشش متقابل بين دو نقطه است. ويژگي اصلي آن جهت آن ميباشد.
4-يك خط مستقيم افقي مي تواند بيانگر، ثبات، استحكام، استقرار و آرامش و پايداري باشد.
5-يك خط قائم بيان كننده تعادل موازنهي نيروهاي ثقلي است.
6-خط مايل، بسته به نزديكي به خط قائم يا افق، مي تواند بيانگر حالت افتادن يا بلند شدن باشد، در هر حال بيانگر حركت ميباشد و فعال و پوياست.
7-مفهوم خط مي تواند از طريق دو نقطه و يا تكرار كافي عناصر مشابه، ايجاد و القا شود.
8-خط ممكن است حتي بافت و نقش نيز داشته باشد.
9-خط منحني مي تواند احساس يك نيروي در حال تغيير را منتقل كند و حالتي از تغيير ندريجي، حركت نرم و لطيف را بيان نمايد. مي تواند حالتي برآمده و صلب، و يا برعكس، حالتي فرو رفته داشته باشد و سبك و آويزان به نظر آيد. قوسهاي كوچك مي تواند بيانگر پويايي بصري، تحرك و رشد بيولوژيك باشد. براي نمونه ميتوان به طرحهاي اسليمي در كاشي كاري و گچ بري هنر ايراني توجه كرد.
ج) سطح:
1-«سطح» عنصري دو بعدي است كه «شكل آن» اصليترين ويژگي آن را بيان ميكند.
2-شكل واقعي يك سطح، فقط زماني رؤيتپذير است كه عمود بر سطح آن، به نگاه كنيم.
3-كيفيت سطح، تابع كيفيت مادهاي است كه از آن ساخته شده است.
4-كيفيت سطح، مي تواند بر ويژگيهاي بصري آن يعني:
-وزن و استحكام بصري
-اندازه تناسب و موقعيت در فضا
-انعكاس نور
-تأثيرات آكوستيكي تأثير گذار باشد.
5- سطوح، اصليترين عناصر معماري، در شكلگيري كفها، ديوارها، سقف مي باشند، كه خود شكل دهنده فرم ساختمان و فضاهاي آن هستند.
نكته: حجم، يك عنصر بصري سهبعدي است، كه «فرم» اصليترين ويژگي آن است.
فرم، ويژهي يك حجم، شكل ظاهري و ساختار بصري آن را نشان مي دهد.
از نظر معماري، حجم به عنوان يك عنصر سه بعدي، مي تواند توپر و يا تودهاي باشد كه با ماده اشغال شده است. و يا به صورت فضاي خالي باشد كه با سطوح، محدود و تعريف شده است.
«توده» و «فضا» دو مفهوم و ساختار مكملاند كه تركيب آنها به معماري واقعيت ميدهد.
4- شكل
به خط پيراموني و دور ظاهري يك سطح يا حجم، «شكل»، مي گوييم كه آن را از زمينه يا فضاي اطرافش جدا ميكند. شكلها انواع مختلف دارند.
1-فرمهاي طبيعي
2-اشكال غير مادي
3-اشكال هندسي
نكته: مثلث، مربع و دايره، اصليترين اشكال هندسي هستند، اين اشكال در بعد سوم هرم، معكب، مخروط، استوانه و كره را ايجاد ميكنند.
الف) دايره و اشكال منحني
دايره، شكليست، متمركز و درونگرا كه بر مركز خود تأكيد دارد. اين شكل بيانگر وحدت، تداوم و خلوص است و مانند خطوط منحني، احساسي از نرمي و لطافت را القا ميكند. اشكال دايرهاي شكل معمولاً پايدار و در زمينه خود، خود مركز هستند.
اشكال و فرمهاي دايرهاي شكل، بيانگر نرمي در فرم و سياليت در حركتاند و رشد بيولوژيك را القا مي نمايند.
ب) مثلث
مثلث، بيانگر استحكام و پايداريست و عموماً در فرمهاي سازهاي ساختمان به كار مي رود زيرا بدون تخريب اعضاي آن، شكل آن تغيير نمي كند.
نكته: مثلث وقتي متكي بر قاعدهاش قرار گيرد از نظر بصري پايدار است و بر روي رأس ناپايدار و پويا به نظر مي رسد.
مثلث از نظر ادراكي و بصري مي تواند بيانگر تحرك، انقباض و تقابل باشد.
ج) مربع و مستطيل
مربع به عنوان يك عنصر بصري بيانگر خلوص و عقلانيت است. تساوي چهار ضلع و چهار قائمه، بيانگر قانونمندي و وضوح آن است. اين شكل، بر هيچ جهت خاصي تأكيد ندارد. با استقرار بر روي يك ضلع پايدار به نظر مي رسد و بر روي رأس، ناپايدار و پويا مي نمايد.
مربع، در حالت قائم بيانگر ثبات و صداقت و نمايشگر جهت افقي و عمودي ست، كه براي انسان، مهمترين مرجع براي حفظ تعادل و حركت است.
مستطيل را ميتوان فرم تغيير شكل يافتهي مربع در نظر گرفت كه از يك جهت بزرگتر شده است.
مستطيل، غالبترين شكل در آثار معماري ست.
اشكال مستطيل، با عناصر سازهاي ساختمان، مبلمان و لوازم خانه به راحتي تطبيق مي يابد.
5- رنگ
رنگي كه ما به اشياي پيرامون خود نسبت مي دهيم، ناشي از نوريست كه بر اشيا مي تابد و فرمها و فضاها را روشن ميكند. بدون نور رنگي وجود نخواهد داشت.
در طيف نوري كه از تجزية نور سفيد به دست مي آيد رنگهاي مختلفي ظاهر ميشود. نوع رنگ، بستگي به طول موج پيدا ميكند كه از بلندترين طول موج با رنگ قرمز، شروع ميشود و پس از نارنجي، زرد، سبز، آبي و نيلي به بنفش با كوتاهترين طول موج مي رسد.
نكته 1: كف فضا تيرهترين رنگ را دارد و رنگ ديوارهاي اطراف از كف روشنتر است و سقف بالاي سر، رنگ روشن و سبكي مانند آسمان دارد.
نكته 2: سطوح اصلي وسيعمعمولاً رنگ ملايم دارند و عناصر ديگر مانند مبلمان و قالي پر رنگ تر هستند.
نكته 3: از رنگهاي تندتر و زندهتر معمولاً براي لوازم خانه و اشياي كوچك استفاده ميشود تا تعادل و تنوع لازم در فضا ايجاد شود.
نكته 4: رنگهاي روشن، معمولاً فضا را وسيعتر نشان مي دهند و برعكس، رنگهاي تيره سطوح را نزديكتر و فضا را كوچكتر مي نمايانند.
نكته 5: رنگهاي گرم مانند قرمز، زرد و نارنجي تحرك و پويايي در فضا ايجاد ميكنند در حالي كه رنگهاي سرد مانند سبز و آبي، حالتي آرام و ساكن دارند.
براي مثال، در يك خانه مي توان براي فضاهاي خواب از رنگهاي سرد و روشن مانند مغز پستهاي، براي آشپزخانه از رنگ گرم مانند كرم، قهوهاي و يا نارنجي روشن و براي پذيرايي از شكلاتي يا قهوهاي روشن استفاده كرد.
6- بافت
بافت، يعني ويژگي خاص يك سطح، كه به ماده و ساختار آن مربوط ميشود. بافت، بيانگر نرمي يا سختي نسبي سطح است و گوياي كيفيت ظاهري مصالح مانند، زبري و صلابت سنگ، گرما و لطافت چوب، نرمي لاستيك صيقلي بودن و صافي شيشه و سختي فولاد و … مي باشد.
بافت بر دو نوع است:
1-«بافت لمسي» كه واقعيت فيزيكي دارد و با لمس كردن درك ميشود.
2-«بافت بصري» كه از طريق چشم مشاهده ميشود. بافت لمسي شامل بافت بصري نيز ميشود. بافتهاي بصري ممكن است واقعي و يا غير واقعي باشند.
نكته 1: سطوح با بافت ريزتر، نرمتر از بافتهاي درشت به نظر مي رسند. سطوح با بافت درشت و خشن نيز، وقتي از فاصلهي دور ديده شوند نرمتر و ظريف تر احساس ميشوند. بافت با خطوط موازي، بر بعد و جهت تأكيد ميكند.
نكته 2: بافت با رنگ روشن، سبكتر از همان بافت با رنگ تيره به نظر مي رسد.
نكته 3: نور متمركز كه از يك جهت به يك بافت لمسي مي تابد تأثير بصري آن را تقويت و بافت را ملموس تر ميكند. برعكس نور غير متمركز و پراكنده از تأكيد بافت مي كاهد.
نكته 4: سطوح صاف و صيقلي، نور را منعكس كرده، جلب توجه ميكنند. سطوح با بافت درشت نور را شكسته، تيرهتر به نظر مي رسند.
نكته 5: سطوح خيلي شكسته در مقابل نور متمركز، الگوهاي شكلي از نور و سايه ايجاد ميكنند.
انتخاب مناسب بافت، مي تواند بر تنوع، خوانايي و هماهنگي فضاهاي معماري منجر شود و يكدستي فضا را از بين ببرد.
7- نور
نور، اصليترين عامل كيفيت، پويايي و سرزندگي فضاي معماري است هم از نظر مفاهيم كيفي و سمبليك و هم از نظر كاركرد عملي، از جايگاه ويژهاي در ميان عناصر تشكيل دهندهي فضا برخوردار است.
بدون نور، هيچ فرم، رنگ يا بافتي وجود ندارد. اولين وظيفهي نور، روشن كردن فضا و فرمهاي ساختماني است.
نورپردازي فضا، به سه روش انجام مي پذيرد: نورپردازي و روشنايي عمومي، روشنايي موضعي و روشنايي متمركز.
نكته 1: روشنايي عمومي، از طريق توزيع متوازن نور طبيعي يا مصنوعي در كل فضا انجام ميگيرد.
در اين روش سعي ميشود از ايجاد گوشههاي تاريك يا ورود نور خيره كنند جلوگيري گردد.
نكته 2: از نورپردازي موضعي براي تأمين نور فعاليتهاي خاص مانند، مطالعه صرف غذا و انجام كارهاي ظريف استفاده ميشود. اين نور، معمولاً قابل تنظيم است؛ باعث تقسيم فضا و تنوع در روشنايي فضا ميشود؛ بر جذابيت فضا مي افزايد و با روشنائي عمومي فضا، تركيب و هماهنگ ميگردد. اين نور مي تواند بر حوزهي خاصي از فضا مثلاً حوزهي غذاخوري يا محل نشيمن خانواده تأكيد نمايد.
نكته 3: از روشنايي متمركز براي ايجاد يك نقطهي كانوني، مورد تأكيد در فضا استفاده ميشود مانند نورپردازي يك تابلو يا مجسمه در يك موزه.
8-عناصر سازندهي فضاي معماري
الف) كفها
كفها، سطوح افقي هستند كه حد تحتاني فضا را مشخص مي كنند.
ساختار و سازهي اين سطوح، بايد از استحكام كافي براي تحمل و انتقال بارهاي وارده برخوردار باشد و در مقابل سايش و رطوبت مقاوم بوده، عملكرد مناسبي از نظر انعكاس و انتقال صدا، گرما و سرما داشته باشد.
كف سازي فضاها به دو صورت نرم (مانند چمن، فرش و موكت) و يا سخت مانند سنگ، آجر و سراميك) انجام ميشود.
اختلاف سطح دركف سازي فضاها مي تواند به تقسيم و تفكيك فضا منجر گردد.
ب) ستون و ديوارها
نكته 1: ستون و ديوارها از اصليترين عناصر معماري هر ساختمان هستند.
جهت فضا، درجهي باز يا بسته بودن فضا، نوع رابطه با فضاهاي مجاور، همه و همه، به نحوهي استفاده ما از ديوارها و ستونها بستگي پيدا ميكند.
بازشوها و ديوارها، تداوم بصري و حركت در بين فضاها را ممكن ساخته، امكان انتقال حرارت نور و صدا را فراهم مي آورند.
نكته 2: با وسعت يافتن بازشوها، حس بسته بودن فضا كاهش و عمق ديد و وسعت بصري فضا افزايش مي يابد و فضاها يا هم تركيب ميشوند.
ج) سقف و عناصر بالاي سر
نكته 1: سقف و بام، از تكنيكي ترين قسمتهاي ساختماناند. به همين دليل، تناسبات و هندسهي بام تابع نوع سيستم سازهايست كه بار بام را تحمل و منتقل مي نمايد.
كيفيت پوشش ساختمان معمولاً از شرايط محيطي و جغرافيايي و نيز، امكانات تكنيكي قابل دسترس تأثير مي پذيرد و بيشترين نقش را در تعيين هويت ويژهي بناهاي هر منطقه دارد.
نكته 2: شكل سقفو ارتفاع آن، تأثير اساسي بر كيفيت فضا دارند. ارتفاع سقف تابع عملكرد و مقياس فضاست. سقف بلند و متناسب، حالتي دل باز، آزاد و رسمي به فضا مي دهد. شكستگي و تغيير ارتفاع سقف مي تواند باعث تقسيم فضا گردد. با استفاده از سقف كاذب كه در زير سقف اصلي اجرا ميشود هم ميتوان تناسبات و كيفيت فضا را بهتر كرد و هم مي توان، فضاي لازم براي حركت كانالها و سيستمهاي تأسيساتي را فراهم آورد.
د) پنجره
پنجره، نشانهي زندگي و رابط فضاهاي داخل و طبيعت زيباي خارج است.
پنجره با توجه به نيازهاي فضاي داخلي، شرايط اقليمي و تناسبات نماهاي خارجي ساختمان طراحي ميشود.
تأمين روشنايي طبيعي مورد نياز فضاها وظيفهي ديگر پنجره است.
نكته 1: وجود پنجرهي كوچك فقط در يك ديوار فضا، ضمن بستن فضا، تضاد نوري شديدي را در تقاط مختلف اتاق ايجاد كرده، باعث خيره شدن چشم ميگردد.
پنجره، وسيلهي مهمي براي تنظيم شرايط محيطي ساختمان، جذب انرژي، تأمين نور، تبادل حرارت و تهويهي طبيعي است.
در، رابط دو فضا با كاركرد يا ويژگي متفاوت است.
درهاي اصلي، سمبل ساختمان و محل ورود به آن هستند. درهاي خارجي مانند پنجرهها، ديوارهاي خارجي و سقف، سدي هستند در مقابل عوامل نامطلوب بيروني، از اين رو بايد داراي ويژگيهاي اساسي زير باشند:
1-مقاومت و دوام در مقابل شرايط محيطي
2-پايداري شكل
3-حفظ حريم خصوصي و تأمين امنيت
4-عايق بندي صوتي و حرارتي
5-ضد حريق و آتشپاد بودن
نكته 2: اندازهي يك در معمولي يك لنگه cm90*205 ميباشد.
نكته 3: دو در روبهرو در كنار فضا، ايجاد يك فضاي عبوري در كنار فضاي عملكردي ميكند.
نكته 4: استقرار دو در ورودي متقابل در وسط فضا، آن را به دو فضاي عملكردي تقسيم ميكند.
نكته 5: استقرار نامناسب درهاي ورودي فضا را خرد كرده، امكان استفاده از آن را كاهش ميدهد.
فصل هفتم
«ارزيابي تركيب و ارزشهاي بصري و ادراكي در گزينههاي طرح»
1- قواعد طراحي و تركيب
طراحي معماري شامل انتخاب عناصر معماري و تنظيم و تركيب آنها براي ايجاد فضا و كيفيات مورد نظر براي تأمين عملكرد مناسب، زيبايي و انتقال مفاهيم و معاني است.
ارتباطي كه بين عناصر معماري برقرار ميشود. از قواعدي پيروي ميكند كه مي توانيم به آنها «قواعد طراحي و تركيب» بگوييم.
الف) وحدت و تضاد
اگر شكل ظاهري و كيفيت يك گل زيبا را در نظر بگيريم در مي يابيم كه اجزاي آن از نظر شكل رنگ، اندازه و تناسب، در وحدت و هماهنگي كامل با هم قرار دارند.
نكته 1: هر مفهومي فقط در مقابل ضد خودش معنا پيدا ميكند. بدون سرما، گرمايي وجود ندارد و بدون پستي، بلندي نيست. تضاد (كنتراست) موجود در پديدهها، باعث حساستر شدن قواي حسي ما نسبت به كيفيت يا معناي آنها ميشود.
نكته 2: «وحدت در عين كثرت» لازمهي ايجاد هر كليت واحد و منسجم است.
نكته 3: در معماري با استفاده از قاببندي، شبكهي مدولار، استفاده از زمينه و الگواي پيوسته، ميتوان حس هماهنگي را در اجزا افزايش داد و با تفاوت در ريتمها و مدولها، استفاده از شبكههاي چند گانه، بر هم زدن هندسه غالب ايجاد تنوع نمود.
تضاد در رنگ و نور
نور، شرط اول ديدن است. درجات مختلف سايه روشن و رنگ باعث ديده شدن اشيا ميشود. از طريق كنتراست بصري، اشيا، وضوح و روشني بيشتري پيدا ميكنند.
هماهنگي يا تضاد در شكل
نياز انسان به تشخيص و فهم محيط، اصليترين انگيزهي ديدن است. وجود ابهام، بزرگترين مانع را براي درك محيط فيزيكي و معماري ايجاد مي نمايد. ذهن از طريق سادهكردن نقوش، كامل كردن خطوط ناتمام، دستهبندي اشكال مشابه، اقدام به درك محيط ميكند.
ب) تناسب
تناسب، از نظر مفهومي اشاره، به شخصيت ذاتي و از نظر شكل، به نسبت يك جز به جزء ديگر و يا نسبت يك جزء به كل مربوط مي شود، و يا به رابطهي يك چيز با چيز ديگر، از نظر بزرگي و اندازه، تعداد و يا و ميزان و كيفيت اشاره دارد.
نكته: قدما براي تناسب ايدهآل اشيا، تناسب هندسي خاصي به نام «تناسبات طلايي» را پيشنهاد كردهاند.
براي درك تناسب، به مفهوم مقابل آن يعني تضاد ميتوان توجه كرد. تضاد و عدم تناسب، در ابعاد رويه و پايهي ميز قابل توجه است.
ج) تعادل و ناپايداري
عناصر مختلف فضا و فرم معماري مانند ديوارها سقف، درها و پنجرهها، مبلمان و لوازم با اندازهها، شكل ها و رنگهاي مختلف در كنار هم قرار مي گيرند. اين عناصر متنوع، بايد در قالب يك تركيب بصري متعادل و متوازن سازمان پيدا كنند و وزن و نيروهاي بصري كه به وسيلهي هر يك از عناصر فوق ايجاد ميشود به توازن، آرامش و تعادل برسند. اندازه، شكل، رنگ، بافت، جهت و محل قرارگيري عناصر، وزن بصري عناصر و ميزان جلب توجه به آنها را در فضا مشخص ميكند.
ناپايداري، حالتي است در مقابل تعادل. ناپايداري از نظر بصري، بسيار ناآرام و تحريك كننده است و در مقياس معماري و احجام بزرگ ميتواند احساس ناامني و تزلزل ايجاد نمايد.
بايد تعادل بين عناصر تشكيل دهندهي فرم و فضا، در سه بعد مورد توجه قرار گيرد و از انسجام، استحكام و خوانايي كافي برخوردار باشد با تغييراتي كه در فضا ايجاد ميشود انسجام و توازن آن را از بين نبرد.
ج-1) سه روش ايجاد تعادل
براي ايجاد تعادل، از سه روش زير ميتوان بهره چيست: تعادل محوري، شعاعي و تعادل نامتقارن
الف: تعادل محوري: در تعادل محوري، عناصر فضايي با اشكال، اندازهها، جهات و كيفيات مختلف به صورت متقارن نسبت به يك محور سازماندهي ميشوند. تعادل محوري، به تقارن، آرامش، سكون و موازنهي كامل بين عناصر منجر ميشود.
نكته: در تقارن محوري عنصر انتهايي محور تقارن مورد تأكيد قرار ميگيرد. به همين جهت در اين نوع سازمان دهي، معمولاً، در انتهاي محور عناصر با ارزش و مهم جايابي ميشوند. اين نوع سازماندهي در معماري سنتي ايران كاربردي وسيع دارد. در اين سازمان دهي، علاوه بر عنصر انتهايي محور، ممكن است ناحيهي مياني واقع بر روي محور و حد فاصل عناصر فضاي موجود نيز مورد تأكيد قرار گيرند. بهترين نمونههاي آن را ميتوان در استقرار آبنما در حياطهاي مركزي معماري ايراني مشاهده كرد.
ب: تعادل شعاعي: در اين شيوهي ايجاد تعادل، عناصر فضايي به صورت شعاعي حول يك نقطهي مركزي سازمان مي يابند و يك تركيب متمركز ايجاد ميكند كه نقطهي مركزي، كانون آن است. اين نوع از تعادل ممكن است متقارن يا نامتقارن باشد.
ج- تعادل نامتقارن: در تعادل نامتقارن، تشابه عناصر فضاي الزامي نيستند بلكه هر يك از عناصر، ويژگي، وزن و تأثير بصري خاص خود را دارند. در ايجاد تعادل بين اين عناصر نامتجانس نيرو و وزن بصري هر يك از عناصر در نظر گرفته ميشود و از قانون اهرمها كه در فيزيك كابرد دارد براي يافتن محور تعادل و سازماندهي عناصر استفاده ميشود. عناصر جذاب، مانند اشكال غير متعارف، رنگهاي براق، اجسام تيره و بافتهاي رنگارنگ جذاب تر و سنگينتر، و برعكس، سطوح بزرگ ساده و كمرنگ كه كه دورتر قرار ميگيرند سبكتر در نظر گرفته ميشوند.
تعادل نامتقارن، پوياتر و تغييرپذيرتر است.
د) هماهنگي، تنوع و يكنواختي
قاعدهي هماهنگي سعي در انتخاب عناصر يا ويژگي هاي، شكل، رنگ، بافت و يا مصالح مشترك دارد، تا از تكرار يك ويژگي مشترك، وحدت و انسجام لازم را بين فرمها و عناصر فضايي ايجاد نمايد.
ايجاد توازن بين يك نظم خشك و بي نظمي، وحدت و تنوع، آشفتگي و انسجام، به گونهاي كه هماهنگي و تنوع را با هم جمع كند، در طراحي معماري و آثار هنري بسيار مهم است.
هـ ) ريتم، حركت و سكون
ريتم، به عنوان يك قاعدهي طراحي، براساس تكرار عناصر در فضا و زمان شكل ميگيرد.
ساده ترين نوع ريتم تكرار منظم عناصر معماري در امتداد يك خط مستقيم است. اگر چه اين ريتم كاملاً يكنواخت است اما مي تواند به عنوان پسزمينهاي براي استقرار عناصر اصلي فضا مورد استفاده قرار گيرد.
حركت نتيجهي طبيعي تجزيهي ريتم از سوي انسان است و سكون حاصل فقدان ريتم و حركت ميباشد.
ويژگي ريتمهاي بصري در يك ساختمان به شكل، اندازه و جهت قطعات و فاصلهي تكرار آنها بستگي دارد.
و) تأكيد و يك نواختي
قاعدهي تأكيد، امكان حضور عناصر مهم و با ارزش را در كنار ساير عناصر معماري فراهم مي آورد. طرح بدون عنصر مورد تأكيد، يك نواخت و بي تحرك به نظر مي رسد.
نكته 1: نقطهي كانوني و نور كافي، دو روش براي تأكيد بر روي يك عنصر بخصوص و مهماند.
نكته 2: يك عنصر ممكن است به دليل موقعيت ويژهاش يا به خاطر استقلالش از عناصر ديگر، مورد تأكيد قرار گيرد.
نكته 3: انتهاي يك محور مي تواند محل استقرار مناسبي براي عنصر با ارزش باشد و بر اين ارزش تأكيد شود.
فصل هشتم
«توسعهي گزينهها، ارزيابي و تكميل طرح»
1- توسعهي گزينههاي طرح
طراحي هر گزينه از مراحل ذهني متعددي عبور مي كند، ابتدا تعداد زيادي طرحهاي مقدماتي و آزمايشي و آزاد كشيده ميشوند. اين طرحها به تدريج قوام يافته، به يك گزينهي طراحي تبديل ميشوند.
2- ارزيابي گزينهها
براي هر پروژه بايد براساس ابعاد عملكردي، محيطي، ساختاري و ارزشهاي كيفي مورد انتظار، ملاكهاي ارزيابي معين شود.
3- انتخاب و تكميل گزينهي نهايي
گزينهي نهايي بايد واجد كاملترين جوابها به نيازها و خواستهاي طرح باشد.
به منظور تكميل گزينهي نهايي، آن را مجدداً بررسي و نقاط ضعف و كمبودهاي آن را رفع ميكنيم.
نكته: از طريق ترسيمات پلان مقطع، نما و ترسيمات سهبعدي ابعاد مختلف را كنترل و تكميل ميكنيم. در صورت لزوم، مدل طرح ساخته و طرح را كنترل مي كنيم.
4- ارائهي پروژه و نقشههاي فاز يك
پس از تكميل گزينهي نهايي و قطعي كردن طرح ساختمان، نقشههاي ساختمان را به طور دقيق با مقياس يا ترسيم مي كنيم. به اين نقشهها كه ويژگيهاي معماري ساختمان، از جمله نحوهي استقرار كيفيت و روابط فاها، مشخصات نماهاي ساختمان را نشان مي دهد اصطلاحاً «نقشههاي فاز يك معماري» مي گويند. از اين نقشهها ميتوان براي معرفي ساختمان به كارفرما و استفادهكنندهها و اخذ نظر آنها استفاده كرد، امكانات مربوط به اجراي سازه و تأسيسات ساختمان را ارزيابي نمود و هزينه و زمان اجراي پروژه را برآورد كرد.
نكته: چون نقشههاي فاز يك، مبناي قضاوت، ارزيابي و تصميم گيري كارفرمايان، استفادهكنندگان و سرمايهگذاران هستند، دقت در كيفيت ترسيمات و ارائهي درست طرح، اهميت پيدا ميكند.
با توجه به اين كه درك نقشههاي فني براي همگان مقدور نيست با استفاده از ماكت، ترسيمات سه بعدي و بهرهگيري از امكانات رنگ و سايه روشن، پروژه بايد به نحو ملموس و قابل دركي معرفي شود.
از اين رو، سرنوشت هر طرحي، به نحوة ترسيم و ارائهي آن بستگي پيدا ميكند.
معمولاً براي ايجاد حس عمق در پلانها، داخل ديوارها را پر رنگ نموده، براي قابل دركتر شدن فضاها، مبلمان فضاها را ترسيم ميكنند.
5- نقشههاي فاز 2 ساختمان
نكته: نقشههاي فاز يك ساختمان فاقد دقت و اطلاعات لازم براي اجراي ساختمان است.
به همين دليل، براي اجراي هر ساختمان با استفاده از نقشههاي فاز يك، نقشههاي اجرايي (فاز دو) آن را تهيه ميكنند. نقشههاي فاز دو ساختمان شامل موارد زير است.
الف) نقشههاي فاز دو معماري كه از سوي مهندس معمار تهيه ميشود و شامل مشخصات مصالح و جزئيات اجرايي قسمتهاي مختلف ساختمان است.
ب) نقشههاي فاز دو سازه كه از سوي مهندس محاسب تهيه ميشود و مشخصات فونداسيونها، ستونها، تيرها و پوشش سقفها را معرفي ميكند.
ج) نقشههاي تأسيسات مكانيكي كه از سوي مهندس مكانيك تهيه ميشود و سيستم آب رساني، دفع فاضلات، نحوهي گرمايش و سرمايش ساختمان را نشان مي دهد.
د) نقشههاي تأسيسات مكانيكي كه از سوي مهندس مكانيك تهيه ميشود و مشخصات سيستم روشنايي، كليد و پريز و تلفن ساختمان را معرفي ميكند.
مجموعهي نقشههاي فوق، زير نظر مهندس معمار كنترل و هماهنگ ميشود و مجموعاً به عنوان نقشههاي اجرايي ساختمان مورد استفادهي برنامهريزان و مجريان پروژه قرار ميگيرد.
تبريز يكي از قديمي ترين مناطق ايران است و مجموعة آثار تاريخي و نشانه هاي باستان شناختي كه از محل هاي مختلف آن در نتيجه حفاري هاي مجاز و غيرمجاز به دست آمده است دلالت بر ديرينگي و قدمت تاريخي اين شهر دارد. اين قدمت مباحثات و مشاجرات متعددي بين مورخين و محققين برانگيخته است و هنوز هم اطلاعات جامع و مستندي در مورد قدمت، وجه تسميه و چگونگي پيدايش اين منطقه در دست نيست و كماكان نظرات متفاوتي در اين موارد مطرح است.
قديمي ترين مطلب مربوط به شهر تبريزدر كتيبة سارگن دوم پادشاه آشور (722-750 ق- م) آمده است كه آن را شهري بزرگ و آباد و داراي باروي تو در تو وصف كرده است. سارگن در اين كتيبه از شهري به نام اوشكايا كه شايد همان اسكوي امروز است و نيز از دژ و قلعة محكمي به نام تارويي ياد مي كند كه به احتمال زياد تبريز است. گذشته از اين، در يكي از كتيبه هاي سناخريت پادشاه آشور (705-681 ق- م) از شهري به نام تربيس نام برده شده است كه پادشاه مزبور در آنجا معبدي به نام نركان ساخته بود.
بعضي از مورخين و محققين. تبريز را همان گابريسي مي دانند كه در پنجمين جدول آسيايي بطلميوس اسكندراني (در نيمه دوم قرن دوم ميلادي) ثبت شده است و اعتقاد دارند كه بعدها حرف گ به ت تبديل شده است. بعضي ديگر تروياي معروف و تبريز را يكي مي پندارند. عده اي حتي اين شهر را همان سوز يا شوش قديم و عده اي ديگر آكراتا يا آماتاي ذكر شده در تورات فرض كرده اند. گروهي از جمله كينز انگليسي كه در اوايل قرن نوزدهم به تحقيق پيرامون جغرافياي تاريخي آذربايجان پرداخت، تبريز راكازا يا گنزكه يا گنجك باستان شمرده اند.
تاريخ تبريز بعد از اسلام برخلاف تاريخ كهن آن كه با حدس و گمان همراه است، روشن و واضح است. اين شهر در سال 21 هجري قمري به وسيله اعراب فتح شد و به دنبال آن قبايلي از اعراب مانند ازدها كه از قبايل معروف يمن بودند در اين شهر ماندند و حكومت رواديان را بنيان نهادند.
اغلب منابع بعد از اسلام نيز از بناي اوليه تبريز را به زبيده خاتون همسر هارون الرشيد نسبت داده اند، اما در متون تاريخي قديم مطلبي كه دليل صحت اين ادعا باشد ديده نشده است و اساسا هيچ جا ذكري از اين كه زبيده زن هارون الرشيد به آذربايجان آمده باشد به ميان نيامده است. از جمله كساني كه معتقدند شهر تبريز به امر زبيده خاتون دختر جعفر پسر منصور عباسي و همسر هارون الرشيد به وجود آمده است، حمدالله مستوفي قزويني است. او در كتاب نزهت القلوب، تاريخ بناي تبريز را 175 هجري قمري آورده و اضافه كرده است كه باروي تبريز 6000 گام بود و 10 دروازه داشت.
آنچه كه از مطالعه منابع تاريخي و نتايج پژوهشگران مختلف از جمله نادر ميرزا، كسروي و جكسن آمريكايي به دست مي آيد اين است كه نسبت دادن بناي تبريز به زبيده خاتون نمي تواند صحيح باشد. به طوري كه از كتب تاريخ ارمني نيز برمي آيد، از چند قرن پيش از اسلام شهر تبريز بر پا بوده و عنوان شهر را داشته است. احتمالا علت اينكه در فتوحات تازيان نامي از تبريز برده نشده آن است كه در آن زمان چندان آباد و صاحب نام نبوده است.
پروفسور مينورسكي مولف كتاب تاريخ تبريز بر اين عقيده است كه تبريز فعلي همان شهر تارماكيس است كه در كتيبه سارگن از آن نام برده شده است. سارگن دوم در كتيبه خود از 21 شهر در اين منطقه نام برده است كه نشان دهنده رشد شهرسازي در نواحي اطراف درياچة اروميه در هزاره اول پيش از ميلاد است.
تعيين تاريخ دقيق پيدايش شهرنشيني در دشتي كه تبريز در آن قرار گرفته، دشوار است. همين قدر مي توان گفت كه شرايط اين دشت حاصلخيز به واسطه وجود دو رود آجي چاي و مهران رود، اقليم معتدل، موقعيت ارتباطي بسيار مناسب، وجود منابع زيرزميني غني و موقعيت مناسب استراتژيكي آن، زمينه مساعدي براي تكوين و توسعه زندگي شهري فراهم آورده است.
در جريان كاوشهايي كه توسط هيئت باستان شناسي انگليسي به رهبري چارلز بورني در قارتپه (يانيق تپه) واقع در 30 كيلومتري جنوب غربي تبريز صورت گرفت به خانه هاي دايره اي شكلي برخوردند كه از آجر خام و چينه ساخته شده اند و به اواخر هزارة سوم و اوايل هزاره دوم قبل از ميلاد (اواخر دوره عصر سنگ- مس و اوايل دوران مفرغ) تعلق دارند. در اين خانه ها سنگ اسياب ها، استخوان حيوانات، انبارهاي آذوقه و كارگاه نيز كشف شد. از اين كشفيات چنين استنباط مي شود كه در آن هنگام در حوالي تبريز فعلي گروهي از مردم به امر پيشه وري اشتغال داشتند كه تقسيم كار، زمينة مساعدي براي ايجاد زندگي شهري و شهرها پديد آورد.
به هر صورت، قديمي ترين سند دال بر وجود تبريز (تارويي- تارماكيس) كتيبة سارگن دوم متعلق به اواخر سده هشتم قبل از ميلاد است. به احتمال قوي شهر در جريان حمله نيروهاي ويرانگر آشور منهدم شد. تا قرن هاي سوم و چهارم بعد از ميلاد نام و نشاني از آن در بين نيست، تا آن كه مورخان ارمني از شهري به نام تاورژ سخن گفتند و قرايني دال به وجود شهري در محل تبريز كنوني در دوران ساساني به دست آمد. مي توان حدس زد كه به جاي و يا در جوار شهر ويران شدة تارماكيس و مجموعه دهكده هايي كه در آن حدود پراكنده بوده اند و در كتيبة سارگن از انها سخن رفته است شهر ديگري بنيان نهاده شد و روي به توسعه گذاشت. ولي اين توسعه از لحاظ تاريخي ديري نپاييد و به هر علتي شهر دوباره راه زوال پيمود. چنان كه در اواخر دوره ساساني و در جريان يورش و فتوحات تازيان و تا نيمه اول قرن دوم هجري نامي از آن ذكر نشده است. و تبريز نخستين بار به عنوان قلعه آمده است كه بعدها به شهري بزرگ تبديل مي شود. شهري كه در طي چهارده سده به يكي از شهرهاي معروف آذربايجان و ايران اشتهار يافته است. اين شهر پايتخت چندين سلسله قدرتمند بود. گاهي در نتيجه پيشامدهاي ناگوار طبيعي و يا تاريخي گرفتار فترت مي شد، رونق و جمعيت خود را از دست مي داد تا آنجا كه از آن جز ويرانه اي به جا نمي ماند و باز زماني ققنوس وار از ميان خاكسترش سر بر مي آورد و رونق و توسعه مي گرفت.
در دوره حكومت رواديان تبريز پايتخت آذربايجان شد و به علت موقعيت ممتاز جغرافيايي و نظامي خود بيشتر از ساير شهرها مورد توجه قرار گرفت.
در سال 340 هجري قمري از اتحاد سه گانة تبريز، اشنو (اسنه، اسنق) و دهخوارقان مملكت بني روديني به وجود آمد كه حكام آن قدرت و استقلال كامل داشتند و خلفاي بغداد از دخالت و نفوذ كمي در آن برخوردار بودند.
از قرن دهم ميلادي يا قرن سوم هجري به بعد نام تبريز در رديف شهرهاي بزرگ آذربايجان آمده است كه در آن جا همزمان با پيشرفت صنعت و تجارت، علم و تمدن نيز شكوفا شده است.
در سال 420 هجري امير وهسودان فرمانرواي تبريز شد و از سال 446 هجري، تبريز و آذربايجان تحت سلطة حكومت سلجوقيان قرار گرفت.
اهالي تبريز در سال 616 هجري موفق شدند با دادن هداياي قيمتي و پول فراوان، از هجوم مغولان به شهر و ويراني آن جلوگيري كنند. پس از حمله مغول به ايران براي اولين بار شهر تبريز به دستور آباقاخان (680-663 هجري قمري) پايتخت رسمي ايلخانان شد. در سال 685 هجري در دوران حاكميت آباقاخان در تبريز، زندگي مدني و اقتصادي دوباره شكوفا شد.
سلطان محمود غازان خان معروف ترين شاه مغول در 694 هجري تبريز را مقر حكومت قرار داد و آن را به منتهاي درجة عظمت و بزرگي و آباداني رسانيد. تبريز نه تنها در آذربايجان و ايران، بلكه در شرق نزديك و ميانه نيز مركز بازرگاني و صنعت و جايگاه علم و تمدن شد. در اين عصر غازان خان در روستايي به نام شام در كنار آجي چاي آباداني هاي بزرگي انجام داد و مقبرة باشكوه شام غازان يا شنب غازان را بنا كرد. تجارت و داد و ستد به علت برقراري امنيت و رفاه و ازدياد جمعيت رونق يافت و بازارهاي زيادي ساخته شد.
خواجه رشيد الدين فضل الله همداني در بخش شمالي تبريز در بيلانكوه مركز علمي ربع رشيدي را بنا نهاد. تاج الدين عليشاه جيلاني نيز مسجد عليشاه (اراك تبريز) را در مركز شهر بنا نهاد. تبريز در اين زمان رسما پايتخت ايلخانان مغول بود و تمام مملكت از جيحون تا مصر زير اطاعت فرمانروايان تبريز قرار داشت.
پس از ايلخانان مغول تبريز در عصر جلايريان و تركمانان آق قويونلو و قره قويونلو پايتخت ايران شد و در اين زمان بود كه به دستور جهانشاه بن قره يوسف بن تركمان مسجد كبود (گوي مسجد) بنا گرديد.
يورش هاي اميرتيمور و فرزندان او به تبريز، كوچ دادن اجباري صنعتگران و هنرمندان تبريزي به تركستان و بالاخره زلزله هاي بي امان و پي در پي شكوه و عظمت تبريز را به طور موقت از بين برد و اكثر آثار تاريخي كم نظير آن از بين رفت.
در سال 906 هجري شاه اسماعيل صفوي متخلص به ختايي تبريز را پايتخت ايران كرد. در دوران صفوي شهر تبريز بارها ميدان جنگ ايران و عثماني شد.
در آغاز حكومت قاجار به خصوص زمان فتحعلي شاه، تبريز پايتخت دوم يا وليعهد نشين ايران شد و محل استقرار عباس ميرزا نايب السلطنه گرديد. تمام وليعهدهاي خاندان قاجار در مقام حكومت آذربايجان دوران وليعهدي خود را در اين شهر سپري كردند.
تبريز به علت نزديكي به روسيه تزاري و عثماني و ارتباط با كشورهاي اروپايي مورد توجه قرار گرفت و امور تجاري رونق يافت و شهر به سرعت روي به آباداني و رشد و پيشرفت نهاد و مردم با افكار آزاديخواهي و مظاهر تمدن و علوم و فنون جديد آشنا شدند و دريافتند كه بايد با استبداد و بيدادگري مبارزه كنند و عدالت و برابري را در جامعه حكمفرما سازند.
بنابراين در سال 1906 ميلادي مردم تبريز در انقلاب مشروطيت نقش بزرگي را بر عهده گرفتند.
در دوره استبدا صغير محمدعلي شاه، مردم تبريز به رهبري دو قهرمان ملي ستارخان و باقرخان پس از ماه ها مبارزه و ستيز، ابتدا تبريز و آذربايجان و سپس ايران را از چنگ استبداد رهايي بخشيدند.
در سال 1299 شمسي قيام روحاني مبارز شيخ محمد خياباني در در تبريز بر عليه استعمار انگليس و عهدنامه وثوق الدوله شروع شد و به پيروزي ملت و عقب نشيني استعمار انگليس انجاميد.
در سال 1329 شمسي مردم تبريز و آذربايجان در ملي كردن نفت و خلع يد از استعمار پير انگلستان در صف اول مبارزه بودند.
در 29 بهمن سال 1356 و 22 بهمن سال 1357 مردم مبارز و انقلابي تبريز در پيروزي انقلاب اسلامي ايران نقش اساسي و تاريخ سازي را به عهده داشتند.
دشت تبريز
دشت تبريز حدود 3000 كيلومتر مربع وسعت دارد و مهم ترين رودخانه آن آجي چاي است.
اين دشت به رغم فقدان تاسيسات و خدمات جهانگردي به هنگام تعطيلات و تابستان مورد استفاده گروه كثيري از اهالي اطراف به ويژه شهر تبريز قرار مي گيرد. دسترسي به دشت از طريق راه هاي بين روستايي ميسر است. حاشيه هاي رودخانه آجي چاي كشتزارها و باغ ها اطراق گاه هاي سياحتي مردم هستند. چشم اندازهاي طبيعي و زيباي باغ هاي متعدد و دسترسي راحت و مناسب به آنها از جاذبه هاي مشخص دشت تبريز است.
شبكه هاي محلي بي سيم (Wireless Local Area Network:WLAN) را مي توان در اغلب سازمان هاي بزرگ مشاهده كرد. امروزه هر چه بر عموميت و محبوبيت اين شبكه ها افزوده مي شود دو نكته مهم يعني مديريت و امنيت، بيش از پيش اهميت خود را نشان مي دهد. به خصوص در سازمان هاي بزرگ كه مساله امنيت بسيار حائز اهميت است، نوع خطراتي كه اين شبكه ها را تهديد مي كند و نحوه مقابله با آن ها اهميتي حياتي دراد.
اقدامات امنيتي اوليه بايد به نحوي انجام گيرند كه مزاياي شبكه هاي بي سيم همچنان پابرجا و محفوظ بماند و راهكارهاي امنيتي آن قدر دشوار نباشند كه علت وجودي شبكه بي سيم را زير سوال ببرند. به همين منظور در اين نوشتار ابتدا مباني شبكه هاي محلي بي سيم مورد بررسي قرار مي گيرند و در ادامه نحوه مقابله با انواع خطراتي كه چنين شبكه هايي را تهديد مي كنند، مرور خواهد شد. لازم به ذكر است كه در اين متن هر جا از «شبكه بي سيم» نام برده شده است، مقصود «شبكه محلي بي سيم» بوده است.
فناوري شبكه هاي بي سيم
فناوري بي سيم در سال هاي اخير به نحو شگرفي رشد كرده است تا حدي كه امروزه به عنوان يكي از راه حل هاي مناسب جهت سازمان هاي بزرگ مطرح مي باشد. در واقع رشد تعداد رشد تعداد كاربران متحركي (mobile) كه بايستي با شبكه هاي محلي در ارتباط باشند، استفاده از شبكه هاي بي سيم را اجتناب ناپذير ساخته است. كاربراني كه در عين داشتن آزادي عمل در جابجايي و تحرك، نياز به ارتباط online با شبكه محل كار خود را دارند. اين كاربران عامل پديد آمدن شبكه هاي دسترسي از دور ، موبايل و بي سيم بودند. بنابراين پيش بيني ها تا سال 2005 ديگر همراه داشتن ادواتي كه قدرت پردازشي و ارتباطي آن ها بسيار بيشتر از كامپيوترهاي روميزي فعلي است ، تعجب آور نخواهد بود.
در اين ميان، شبكه محلي بي سيم كه به اختصار به آن WLAN ( به جاي Wireless Local Area Network) گفته مي شود از طيف گسترده راديويي جهت برقراري ارتباط بين سازمان و كاربران متحرك استفاده مي كند. باند فركانسي مورد استفاده در اين رده كاري برابر 4/2 گيگاهرتز مي باشد كه بي نياز از مجوز فركانسي است. اين باند فركانسي براي چنين ارتباطاتي اختصاص يافته و به صورت دو طرفه عمل مي كند.
البته برخي ادوات بي سيم ديگر از باند فركانسي GHz5 استفاده مي كنند. از آن جايي كه اين روش ارتباطي، شيوه اي بسيار مناسب و كارآمد است. موسسه مهندسان برق و الكترونيك آمريكا (IEEE) طي چندين استاندارد، مشخصه هاي چنين شبكه هايي را تبيين نمود و تحت عنوان خانواده 802.11 آن ها را معرفي كرد. اين مجموعه استاندارد داراي زيربخش هايي به شرح زير است:
IEEE 802.11b
دستگاه هايي كه اين استاندارد را رعايت مي كنند جهت كار در باند فركانسي 4/2 گيگاهرتز و سرعت انتقال 11 مگابيت در ثانيه در فواصل حدود 50 تا 100 متر طراحي شده اند. بسياري از سازندگان معتبر تجهيزات شبكه بي سيم از اين استاندارد پيروي مي كنند و در حالت حاضر اغلب سازمان ها از آن سود مي برند. از آن جايي كه مشخصه هايي كه در اين استاندارد تعريف شده اند بسيار كم اشكال و پايدار هستند ، توصيه مي شود كه در سازمان هاي بزرگ از آن استفاده شود.
البته به علت تعداد زياد استفاده كنندگاني كه در باند Ghz4/2 عمل مي كنند. امكان تداخل بين دستگاه هاي آن وجود دارد، ضمن آن كه 802.11b فقط از 3 كانال ارتباطي ( از مجموع 11 كانال) روي اين باند استفاده مي كند. شيوه ارتباطي نيز DSSS ( طيف گسترده رشته اي مستقيم) است.
IEEE 802.11g
اين مشخصه نيز مربوط به باند فركانسي Ghz4/2 است ولي جهت كار با سرعت 22 مگابيت بر ثانيه در مسافت هاي 30 الي 70 متري هر چند كه سرعت اين استاندارد در حد 22 مگابيت تعريف شده است. اما پياده سازي آن بسيار گران قيمت بوده و به همين علت در كاربردهاي محدودتر نظير بازار ادوات (Small Office/Home Office)SOHO مورد استفاده قرار مي گيرد.
شكل 1- دسترسي به اينترنت را مي توان براي كاربران بي سيم مهيا نمود، اما بهتر است اين كاربا استفاده از يك فايروال و سرور امنيتي صورت گيرد.
IEEE 802.11a
اين استاندارد جهت دستگاه هايي تعريف شده است كه در باند فركانسي Ghz5 عمل مي كنند و ميزان گذردهي 54 مگابيت بر ثانيه را در محدوده 10 تا 30 متري پوشش مي دهند. 802.11a استفاده از 13 كانال را مجاز شمرده است. سرعت بسيار بالاتر دستگاه هايي كه از اين استاندارد پشتيباني مي كنند، براي كاربراني كه به چنين سرعتي نياز دارند، مناسب است اما محدوديت فاصله آن نيز بايد در نظر گرفته شود، ضمن آن كه همچنان پياده سازي آن گران بوده و استفاده از آن در همه مكان ها مقرون به صرفه نيست. البته سازمان هايي هستند كه تمامي اين هزينه ها را تقبل مي كنند تا چنين شبكه اي را راه اندازي كنند و از مزاياي سرعت بالا، امكان فعال سازي سرويس هايي نظير QoS (كيفيت سرويس) و امنيت بالا بهره ببرند.
IEEE 802.11h
اين مشخصه نوع اروپايي استاندارد 802.11a است كه بعضي ويژگي ها به آن اضافه گرديده است از جمله رعايت TPC يا Transmit Power Control كه كارت هاي شبكه بي سيم را از انتشار بيش از اندازه سيگنال هاي راديويي منع مي كند و همچنين پشتيباني از DFS(Dynamci FrequencySelection) كه به كارت هاي شبكه اجازه مي دهد قبل از اشغال نمودن يك كانال، به رويدادهاي راديويي اطراف خود توجه كنند.
IEEE 802.11I
اين استاندارد هنوز در حال بررسي واعمال تغييرات است و قرار است در آن ويژگي هاي امنيتي تقويت گردد و شيوه هاي رمزنگاري 802.11 بهبود يابد. در ضمن سازمان IEEE سرگرم كار بر روي استانداردهاي ديگري نيز هست كه هر يك داراي ويژگي و كاربرد خاصي هستند. برخي از اين استانداردها عبارتند از:
802.11c : جهت بهبود ارتباط دستگاه ها با يكديگر
802.11d : جهت بهبود عمل گردش در شبكه (roaming)
802.11e: جهت اصلاح و بهبود كيفيت سرويس (Quality of Service)
802.11f: جهت تنظيم بهتر دسترسي Access Point ها
زير ساخت WLAN
به طور كلي ، شبكه هاي WLAN به عنوان ضميمه يا بخشي از يك شبكه بزرگ تر LAN برپا مي شوند و بدين طريق كاربران mobile اين امكان را مي يابند كه با شبكه اصلي در تماس باشند. اجزاي كلي كه در شبكه هاي WLAN به كار مي رود عبارتند از :
Wireless Access Point كه به آن نقطه دسترسي يا AP هم گفته مي شود. اين دستگاه عمل روتر را انجام مي دهد ( در حالت انفرادي عمل Switch يا hub را انجام مي دهد ) و فراهم كننده دسترسي دستگاه هاي بي سيم به شبكه بي سيم است. AP ها عموماً در پشت يك فايروال قرار مي گيرند تا حفاظت بهتري از شبكه به عمل آيد و معمولاً از اغلب استانداردهاي 802.11 پشتيباني مي كنند. بعضي از آن ها در 2 باند عمل مي كنند. (اصطلاحاً Dual band هستند) به اين معني كه يكي از باندها به مثلاً 802.11aو ديگري به 802.11b اختصاص يافته است.
Mobile Device كه همان واحد متحركي است كه بايد ارتباط آن با شبكه برقرار شود كامپيوترهاي كيفي، دستيارهاي ديجيتالي Tablet PC, (PDA) ها و دستگاه هايي نظير اين ها، مثال هايي كه از واحدهاي متحرك مي باشند.
Wireless Network Interface Card يا كارت هاي شبكه بي سيم كه دستگاه هاي سيار را قادر مي سازند با AP ارتباط برقرار كنند . هر كات كه همانند كارت شبكه معمولي عمل مي كند داراي يك آدرس MAC منحصر به فرد است، ضمن آن كه لازم است اين كارت با AP هماهنگي كامل داشته باشد: يعني به عنوان مثال هر دو گروه 802.11a باشند. مشابه AP ها، كارت هاي شبكه بي سيم نيز برخي Dual band هستند كه مزيت خوبي براي آن ها محسوب مي گردد.
Security Server يا سرور امنيتي : در اغلب شبكه هاي WLAN سروري وجود دارد كه مسوول مديريت كردن مسايل امنيتي است تا اطلاعات تبادلي روي شبكه آسيب نبينند. اين اجزا در شكل هاي يك و دو نمايش داده شده اند.
امنيت در WLAN
مشخصه هاي تعريف شده براي شبكه هاي محلي بي سيم به طور ذاتي نا امن هستند زيرا اساساً بنياد آن ها بر اين فرض استوار است كه همگان بايد بتوانند به شبكه دسترسي داشته باشند و از منابع آن استفاده كنند. در نتيجه ويژگيهاي امنيتي بايد به مجموعه تعاريف WLAN افزوده شود تا براي سازمان هاي بزرگ قابل استفاده باشد. اما اعمالي كه نفوذگران ممكن است طي حمله به شبكه هاي WLAN صورت دهند چگونه است؟ برخي از حملات متداول نفوذگران عبارتند از :
شكل 2- هر AP محدوده خاصي را تحت پوشش قرار مي دهد . كاربران شبكه بايد بتوانند به آساني بين محدوده AP هاي متفاوت حركت كنند. به اين عمل roaming گفته مي شود.
Sniffing
اين اصطلاح هنگامي به كار مي رود كه شخص مشغول نظارت بر ترافيك شبكه ( به طور قانوني يا غيرقانوني ) باشد. اغلب اطلاعات ارسالي توسط Access Point ها به راحتي قابل Sniff كردن است زيرا فقط شامل متون معمولي و رمز نشده است. پس خيلي آسان است كه نفوذگر با جعل هويت ديجيتالي يكي از كاربران شبكه به داده هاي ارسالي يا دريافتي AP دسترسي پيدا كند.
Spoofing
اين اصطلاح هنگامي استفاده مي شود كه شخصي با جعل هويت يكي از كاربران مجاز اقدام به سرقت داده هاي شبكه بنمايد. به عنوان مثال ،فرد نفوذگر ابتدا با Sniff كردن شبكه، يكي از آدرس هاي MAC مجاز شبكه را به دست مي آورد، سپس با استفاده از آن، خود را به عنوان يكي از كاربران معتبر به AP معرفي مي نمايد و اقدام به دريافت اطلاعات مي كند.
Jamming
اين اصطلاح به معناي ايجاد تداخل راديويي به جهت جلوگيري از فعاليت سالم و مطمئن AP است و. از اين طريق فعاليت AP مختل شده و امكان انجام هيچ گونه عملي روي شبكه ميسر نخواهد شد. به عنوان نمونه، دستگاه هاي منطبق بر 802.11b ( به جهت شلوغ بودن باند فركانسي كاري آن ها ) به سادگي مختل مي شوند.
Session Hijacking
در اين جا فرد نفوذگر خود را دستگاهي معرفي مي كند كه ارتباطش را با AP از دست داده و مجدداً تقاضاي ايجاد ارتباط دارد. اما در همين حين، نفوذگر همچنان با شبكه مرتبط بوده و مشغول جمع آوري اطلاعات است.
Denial Of Service
اين اصطلاح هنگامي به كار مي رود كه نفوذگر وارد شبكه شده است و ترافيك شبكه را با داده هاي بي ارزش بالا مي برد تا حدي كه شبكه به طور كلي از كار بيفتد يا اصطلاحاً Down شود. يكي از راه هاي ساده اين كار، ارسال درخواست اتصال به شبكه (Log on) به تعداد بي نهايت است.
Man in the Middle
در اين حالت، فرد نفوذگر اقدام به تغيير پيكربندي ادوات متحرك به همراه شبيه سازي وضعيت Access Point مي نمايد. در نتيجه ترافيك شبكه به محل ديگري كه در آن AP شبيه سازي شده انتقال مي يابد. در چنين وضعيتي ، نفوذگر مي تواند كليه اطلاعات را بدون نگراني و واسطه بخواند و جمع آوري كند، ضمن آن كه كاربران همگي فكر مي كنند كه مشغول كار در شبكه خودشان هستند. انجام اين كار چندان مشكل نيست زيرا تمامي شبكه هاي WLAN از احراز هويت در سمت سرويس گيرنده (Client-Side authentication) استفاده مي كنند و احراز هويتي در سمت AP صورت نمي گيرد. در نتيجه، كاربران از اتصال به AP مجازي يا غيرمجاز مطلع نمي شوند.
با توجه به آنچه توضيح داده شد وضعف هاي امنيتي فراواني كه مشخصه هاي بنيادين WLAN ها دارند، سازمان ها ونهادهايي همچون IEEE و WiFi ويژگي هاي امنيتي متعددي را براي WLAN پيشنهاد و استاندارد نموده اند.
Wired Equivalent Privacy –WEP
مشخصه 802.11b نوعي روش رمز نگاري اوليه به نام WEB دارد كه در حالت پيش فرض ، غيرفعال است. WEB از فرمول RC-4 و 40 بيت براي رمز نمودن اطلاعات استفاده مي كند كه با ابزارهاي قفل شكن امروزي، طي چند ثانيه رمز آن گشوده مي شود در نسخه هاي جديد WEB از رمزنگاري 128 بيتي استفاده مي گردد كه بسيار بهتر از حالت قبل است اما همچنان كافي نيست.
نقيصة امنيتي كه در اين جا ديده ميشود فقط در نحوه رمزنگاري نيست، بلكه در مورد كليدي (key) است كه از آن براي رمزگشايي استفاده مي گردد زيرا اين كليد حالت ايستا دارد، به اين معني كه كليد رمزگشا براي همه داده هاي تبادلي در طي زمان ثابت و يكسان باقي مي ماند و در نتيجه شرايط براي نفوذگر مهيا مي گردد. اغلب سرپرستان شبكه هاي WLAN هرچند ماه يك بار اقدام به تعويض كليد مي كنند زيرا ارسال كليد جديد روي شبكه كار آساني نيست و لازم است كه تنظيمات همه APها را به طور دستي تغيير دهند.
اگر در شبكه WLAN حالت رمزگشايي 40 بيتي برقرار باشد، يك نفوذگر به آساني با گرفتن چندين فريم از داده هاي ارسالي ميتواند طي چند ثانيه به كليد اصلي دست پيدا كند. حتي اگر از حالت 256 بيتي نيز استفاده گردد، باز هم نفوذگر قادر به رمزگشايي پيام ها ميباشد و ليكن به مدت زمان بيشتري براي جمع آوري تعداد زيادتري از فريم ها نياز خواهد داشت.
WEP همچنين داراي ويژگي هاي احراز هويت (از نوع ساده) نيز هست و كاربران جهت دسترسي به شبكه به يك Service Set Identifier: SSID نياز دارند كه عبارت است از يك رشته 32 كاراكتري منحصربه فرد كه به ابتداي بسته هاي داده اي WLAN الصاق مي گردد. اين كار بدين منظور صورت گرفته كه شبكه مطمئن شود فقط بسته هايي كه داراي اين مشخصه هستند مجاز به دسترسي مي باشند. البته به دست آوردن SSID نيز براي نفوذگران كار آساني نيست.
Access Point هاي شبكه در ضن، داراي جدولي از آدرس هاي MAC مجاز شبكه مي باشند كه به احراز هويت كارهاي شبكه كمك ميكند.
همان گونه كه گفته شد، در حالت پيش فرض، ويژگي هاي WEP غيرفعال است. نخستين كاري كه سرپرست شبكه WLAN بايد انجام دهد فعال كردن آن است تا حداقل راه ورود نفوذ گراني كه فقط به دنبال شبكه هاي فاقد ويژگي هاي امنيتي مي گردند را سد كند نكته ديگري كه بايد در اين مورد گفته شود نيز اين است كه اغلب AP ها براي اختصاص آدرس P از پروتكل (Dynamic Host Configuration Protocol) DHCP استفاده مي كنند و به طور پويا به دستگاه هاي بي سيم كه قصد اتصال به شبكه را دارند، آدرس هاي IP اختصاص مي دهند . اين مورد نيز از جمله راه هاي ورودي غيرمجاز نفوذگران به داخل شبكه است.
سازمان IEEE در كنار ويژگي هاي WEP، تعاريف و مشخصه هاي امنيتي ديگري را نيز براي شبكه هاي WLAN در نظر گرفته است كه در كنار رمزنگاري هاي 154 بيتي و 256 بيتي، كار احراز هويت كاربران را كارآمدتر مي نمايد.
IEEE 802.1X
براي بهينه كردن سيستم احراز هويت در شبكه هاي WLAN سازمان IEEE در حال تدوين استانداردهاي 802.1x از پروتكل EAP به اين منظور استفاده ميكند.
Extensible Authentication Protocol يكي از پروتكل هاي عمومي براي احراز هويت است كه از شيوه هايي نظير : كارت هاي token ، روش Kerberos، روش كليد عمومي، روش گواهينامه (Certificate) و روش One-time Password پشتيباني مي كند. 802.11xIEEE مشخص مي كند كه EAP چگونه بايد در فريم هاي شبكه LAN قرار گيرد.
3 عضو اصلي شبكه كه در 802.1x ملزم به انجام امور امنيتي هستند. عبارتند از : دستگاه هاي بي سيم، Authentication Server, Access Point
سرور احراز هويت شامل يك كامپيوتر سرور است كه مديريت امور امنيتي را برعهده دارد. شيوه كار آن نيز به اين شرح است:
1-يك كاربر تقاضاي اتصال به شبكه WLAN را از طريق Access Point اعلام مي نمايد.
2-Access Point درخواست كاربر را اعتبار سنجي نموده و آن را جهت تاييد به سرور احراز هويت كه از پروتكلي نظير RADIUS استفاده مي نمايد، ارسال مي كند.
3-سرور از AP دلايلي را جهت مجاز بودن كاربر درخواست مي كند. AP اين درخواست را باز كرده و آن را با فرمت (EAP encanpsulation over LAN) EAPOL به كاربر مي فرستد.
4-كاربر به محض دريافت چنين بسته اي ، دلايل معتبر بودن خود را از طريق AP به سرور باز مي فرستد.
5-سرور احراز هويت در صورت صحت داده ها، اجازه ورود كاربر را صادر مي كند. هر چند كه اين استاندارد ، انجام اموراضافه اي را بر كاربر و AP تحميل مي كند وليكن به جهت استفاده از شيوه هاي گوناگون رمزنگاري و استفاده از كليد پويا كه مرتبا در حال تغيير است، امنيت خوبي را در شبكه قرار مي نمايد.
IEEE 802.11i و دسترسي محافظت شده
يكي ديگر از استاندادرهايي كه IEEE در حال حاضر مشغول تكميل آن است نسخه 802.11I مي باشد در اين نسخه از پروتكل (Temporalkey Integrity Proctocol) TKIP استفاده مي شود كه مي تواند به طور پويا كليدهاي WEP را پس از ارسال 10 هزار Packet تغيير دهد نسخه فعلي از كد 4 رقمي استفاده مي كند كه قرار است در نسخه هاي بعدي از AES استفاده شود.
دسترسي محافظت شده به شبكه بي سيم كه با عنوان WAP(Wire less Protected Access) شناخته مي شود يكي از شيوه هاي مطلوب محافظت از شبكه است كه در اين استاندارد گنجانده شده و اغلب دستگاه هايي كه از استاندارد Wi-Fiپشتيباني مي كند آن را در خود جاي داده اند.
WPA از تعدادي الگوريتم رياضي براي احراز هويت كاربران استفاده مي كند. اگر كاربري 2 Packet غير مجاز را طي يك دوره زماني ( مثلاً يك ثانيه ) ارسال كند، سيستم فرض مي كند كه شبكه مورد حمله قرار گرفته است. در نتيجه ، به طور خودكار كليه راه هاي دسترسي را مسدود مي كند فعال سازي اين ويژگي فقط براي سازمان هايي كه از درجه امنيت بسيار بالايي برخوردارند، توصيه مي شود.
Access Point هاي تقلبي
يكي ديگر از شيوه هاي نفوذ به درون شبكه هاي WLAN استفاده از AP هاي غيرمجاز يا تقلبي است.
شكل 3- شبكه هاي WLAN را مي توان به صورت Point – to-multipiont هم راه اندازي نمود. به اين صورت مي توانچندين شبكه LAN فرعي كه ممكن است خودشان بي سيم باشند را به يك نقطه مركزي متصل نموده و شبكه محلي بي سيم بزرگتري تشكيل داد.
نفوذ گران مي توانند با اتصال يك AP كه مشخصاتي مشابه مشخصات AP هاي درون شبكه دارد، خود را وارد ترافيك شبكه نمود و همانند اعضاي معمولي به دريافت اطلاعات بپردازند. يكي از راه هاي مقابله با اين شيوه، استفاده از آشكارسازهاي امواج راديويي است. به اين منظور بايد اشخاصي به طور فيزيكي در اطراف ساختمان محل استقرار شبكه بي سيم حركت كرده و با استفاده از اين آشكارسازها، AP هاي احتمالي را كشف كنند. حتي ممكن است چنين AP هايي توسط كارمندان ناراضي در داخل همان ساختمان نصب شده باشند، لذا يافتن آن ها كاري حساس و دشوار است.
مبحث شيوه هاي نفوذ به شبكه هاي Wireless و نحوه مقابله با آن ها بسيار گسترده است و هر روز نيز بر اهميت و پيچيدگي آن افزوده مي گردد. توضيحات بيشتر درباره مطالب مطرح شده در اين مقاله را مي توانيد در كتاب هاي مربوط به اين رشته و سايت هايي كه در كادر سايت هاي مفيد آورده شده اند، مطالعه نماييد. همچنين درباره استاندارد 802.11g در مقاله ديگري به تفصيل سخن خواهيم گفت. اما سازمان ها براي حفظ امنيت شبكه هاي خود چه مي توانند بكنند؟
همان گونه كه قبلاً گفته شد، سازمان هاي بزرگ بهتر است از IEEE 802.11b و محصولاتي كه آن را پشتيباني مي كنند، استفاده نمايند. توصيه هايي ذيل شامل رعايت مباني مسايل امنيتي است و حداقل هاي لازم براي اين كار را بيان مي دارد :
1.ديدگاه خود را متناسب با اندازه سازمان تغيير دهيد؛ يعني هنگام توسعه و مديريت امنيت شبكه، نياز سازمان را مدنظر قرار دهيد.
2.هدف از ايجاد شبكه WLAN را به روشني مشخص كنيد. ضعف امنيتي ذاتي شبكه هاي WLAN نبايد شما را از استفاده از آن ها منصرف كند ولي به ياد داشته باشيد كه هرگز براي كارهاي بسيار حساس و حياتي از آن استفاده نكنيد. اين شبكه ها براي ساده كردن امور جاري سازمان مناسب هستند و بهتر است در همان حوزه ها مورد استفاده قرار گيرند.
3.كاربران شبكه را به دقت مشخص كنيد. واضح است كه اگر در تعيين هويت كاربران و مشخص نمودن آن ها كوتاهي كنيد، هيچ كدام از شيوه هاي امنيتي نمي توانند به سادگي جلوي خرابكاري كاربران غيرمجاز را بگيرند.
4.سرمايه گذاري مناسبي انجام دهيد.
در انتخاب سخت افزار و نرم افزارهاي مناسب شبكه با توجه به كاربردهاي مورد نياز سرمايه گذاري كنيد و از هزينه كردن نهراسيد.
5.از همه ويژگي هاي امنيتي WLAN استفاده كنيد. براي اين منظور اين ويژگي ها را در نظر داشته باشيد.
الف – مطمئن شويد كه WEP روي AP ها فعال شده است به خصوص هنگامي كه AP ها را reset مي كنيد.
ب – همواره فهرست روزآمدي از آدرس هاي MAC در اختيار داشته باشيد.
ج- از انتشار SSID جلوگيري كنيد و آن را فقط براي كاربران احراز هويت شده ارسال نماييد. در ضمن تعداد SSID را از تعداد پيش فرض آن كه براي كليه محصولات يك كارخانه يكسان است. تغيير دهيد.
د – حتي الامكان از DHCP روي AP ها استفاده نكنيد.
هـ از ويژگي هاي WPA روي كليدهاي WEP استفاده كنيد.
و – اگر مي توانيد براي ايجاد ارتباط امن از VPN استفاده كنيد. البته پياده سازي Virtual Private Netwroks يا VPN در حال حاضرگران قيمت است ولي تا امروز امن ترين حالت ارتباطي در شبكه هاي بي سيم محسوب مي شود. استفاده از فايروال نيز توصيه مي شود.
ز – تازه هاي فناوري WLAN را زير نظر داشته باشيد. تا از محصولات جديدي كه مي توانند در بهبود شبكه شما موثر باشند، غافل نشويد.
ح – به جاي هر فصل يك بار، هر ماه يك بار در حوزه فيزيكي شبكه قدم بزنيد و نسبت به كشف AP ها يا ساير ادوات غيرمجاز اقدام كنيد اين كار را به آساني مي توانيد با استفاده از يك كامپيوتر همراه ويندوز XP انجام دهيد.
ط – مشاوران خوبي انتخاب كنيد . بدون شك دارا بودن شبكه بي سيم و استفاده بهينه از آن نيازمند مشاوره با متخصصان اين فن است. آموزش مناسب كاربران را نيز از ياد نبريد.
داروش برگ پهن يكنوع گياه هميشه سبز درخت خشكان است كه در تعدادي از زمينهاي كاليفرنيا رشد ميكند. ميزبان داروش برگ پهن عبارتند از توسكا، اهر (زبان گنجشك)، برچ، شمشاد، درخت پنبه، اقاقيا، افرا، گردو (جوز).. گونة ديگري از داروش برگ پهن در كاليفرنيا يافت ميشود كه فقط به درخت بلوط و Viscum album سرايت مي كند و درختان توسكا وسيب، اقاقيا، پنبه و افرا در شهرستان سونوما(سونامي) را مورد حمله قرار ميدهد. كاجها كمتر در معرض اين آفت قرار ميگيرند اما صنوبر در جنوب مناطق كوهستاني ناودا- سريا آلوده ميشود. داروش كوتاه قد (كوچك) صنوبر، سرو و كاجها را در جنگلها آلوده ميكند و ميتواند براي زمينهاي كوهپايهاي ناوادا- سريا مشكل ايجاد كند.
تشخيص
داروش برگدار داراي ساقههايي با برگهاي نازك است كه تقريباً بيضي شكل است. گياهان اغلب دايره شكل هستند كه 2 فوت يا بيشتر ضخامت دارند. از اكتبر تا دسامبر دانههاي كوچك، چسبنده و نسبتاً سفيد رشد ميكنند. انبوهي از داروشهاي هميشه سبز در زمستان بر روي درختان كه برگهايشان در حال ريزش است مشاهده ميشود.
چرخة زندگي و زيست شناسي
گياهان داروش اغلب ماده( دانه توليد ميكنند) يا نر( گرده توليد ميكنند) هستند. دانههاي گياه ماده چسبنده، كوچك و نسبتاً سفيد است و براي پرندگاني مانند Cedar woxwing، سينه سرخ جالب به نظر ميرسد. پرندگان اين دانهها را ميخورند و مغز يا گوشت دانه را هضم كرده و قسمتهاي سفت آنرا دفع ميكنند و پاي درختاني ميريزند كه بر روي آن زندگي ميكنند. در بيشتر موارد آلودگي اوليه در درختان پيرتر و بزرگتر اتفاق ميافتد چرا كه پرندگان ترجيح ميدهند بر روي درختان بلندتر ساكن شوند. زياد شدن داروش اغلب با آلودگي درختان همراه است چرا كه پرندگان از اين دانهها لذت ميبرند و وقت زيادي صرف خوردن آنها ميكنند. بعلاوه دانهها ممكن است ازگياهان داروش به قسمت فوقاني درخت بيفتد و باعث آلوده شدن شاخههاي پايين تر شود. سرعتي كه داروش پراكنده ميشود با ميزان پيوستگي و سختي عفونت رابطه مستقيم دارد و درختان جوان( نورس) نيز اگر در كنار درختان پيري كه دچار اين آفت هستند رشد كنند ميتوانند خيلي زود آلوده شوند، بعد از اينكه دانه داروش ايجاد ميشود، در طول پوسته و آب درختان (بافتهاي هدايتگر) رشد ميكنند، كه اين ساختارهاي ريشهاي مكنده ناميده ميشوند. مكنده بتدريج در ميان شاخه مانند رشد كردن داروش گسترش مييابد. در آغاز گياه درخت خشكان به آرامي رشد ميكند، و ممكن است سالها قبل از اينكه گياه شكوفه بزند و دانه توليد كند اين عمل شروع شده باشد. داروش برگ پهن ريشههاي آبداري دارد كه بنا و پايهاش چوبي است. گياهان داروش بالغ و پير ممكن است در ضخامت خود پاهاي متعدد داشته باشند، و در گونههاي ميزبان، ناحيهاي متورم بزرگي در شاخههاي آلوده شده در جايي كه داروش نفوذ ميكند، گسترش مييابد. اگر قسمت قابل ديد از بين رود، گياهان جديد ازبخش مكنده اين گياه انگلي جوانه ميزند.
داروشهاي كوتاه قد از داروشهاي برگ پهن كوچكتر هستند، البته با ريشههاي بالغ كوتاهتر از 6 تا 8 اينچ. ريشههاي داروش كوتاه قد، غيرچوبي، قطعه قطعه و برگهايش فلس مانند است، دانههاي داروش برگ پهن توسط پرندگان منتشر ميشود، در صورتيكه دانة داروش كوتاهقد اغلب توسط ميوهها 30 تا 40 فوت به صورت افقي به بالاي درخت پراكنده ميشوند.
آسيب
داروش برگ پهن هم آب و هم مواد مغذي معدني را از درختهاي ميزبان جذب ميكند. درختان سالم ميتوانند تعداد كمي شاهد آلوده داروش را تحمل كند، اما شاخههاي تكي ضعيفند و گاهي از بين ميروند. درختاني كه به شدت آلوده هستند ممكن است كه توان، رشد خود را از دست دهند و حتي بميرند، مخصوصاً اگر با مشكلات ديگر نظير خشكسالي و بيماري نيز تحت فشار باشند.
كنترل
در مناطق توسعه يافته و يا در نواحي كه خيلي پيش تأسيس شده است و درختان جابجا ميشوند، روش ايده آل كنترل آفت يا جلوگيري از رشد داروش كاشتن درختاني است كه در برابر داروش پايدار و مقاومند. از كاشتن درختاني نظير درخت زبان گنجشك كه در برابر آلودگي داروش كاملاً ضعيف عمل ميكنند دوري كنيد. هنگامي كه درختان تازه كاشته ميشوند، كنترل داروش در اطراف درختان آلوده خطر مبتلا شدن درختان جديد را كاهش ميدهد. براي درمان درختان اين مسئله بسيار مهم است كه قبل از توليد دانه يا پراكنده شدن آن توسط داروش، اين گياه در از بين بردن داروش ميباشد. تعديل كنندههاي رشد درجة حرارت را براي ادارهكردن آماده ميسازد اما بايد مكرراً استفاده شود. گاهي درختان آلوده بايد از بين بروند و بايد با گونههايي كه كمتر حساس هستند. جابجا شوند تا بتوانند از درختان اطراف خود محافظت كنند.
كنترل مكانيكي
موثرترين راه براي كنترل داروش و جلوگيري از پراكنده شدنش هرس كردن شاخههاي آلوده است، اگر ممكن است، به محض اينكه انگل مشاهده شده، استفاده از هرس و بريدن شاخههاي آلوده از ريشه و يا كندن شاخههاي كناري موثر خواهد بود. از بين بردن قسمتهاي آلوده داروش ميتواند ساختمان درخت را نگهداري يا حتي تقويت كند. سرمحكم درختان نيز در از بين بردن آلودگي حائز اهميتند اگر چه بعضي هرسها نيز گاهي ساختمان درخت را ضعيف شكل طبيعي آنرا خراب ميكند. در بعضي موارد بهتر است كه شاخه كاملاً از بين برود چرا كه معمولاً منبع دانههاي داروش هستند.
داروش اكثر شاخهها را آلوده مي كند يا تنه درخت را كه قابل هرس كردن نيست دچار انگل ميكند كه البته ميتواند با بريدن شاخه يا تنه داروش اين مشكل را كنترل كند. سپس آن ناحيه را با چند لايه و پلي اتيلن سياه بپوشانيدش زيرا به شاخهها آسيب ميرسد. در بعضي از گونههاي درختان زيرپلاستيك بافتهايي ايجاد مي شود كه شاخه را ضعيف و سست ميكند. داروش برگ پهن به نور احتياج دارد و بدون آن پس از دو سال خواهد مرد.
ضروري است كه اين درمان دوباره تكرار شود، مخصوصاً اگر تنه درخت خدا شود يا داروش نمرده باشد. به راحتي ميتوان داروش را از درخت آلوده در زمستان جدا كرد، حتي بدون پوشاندن، اين عمل بهتر از اين است كه هيچ اقدامي نكنيد. حتي اگر احتمال رشد مجدد انگل وجود داشته باشد پراكنده شدن آن كاهش مييابد زيرا داروش برگ پهن هنگام رشد و توليد دانه بايد خيلي پير باشد.
كنترل شيميائي
تعديل كنندة گياه ( يك نوع اسپري) ممكن است به طور مستقيم در كنترل داروش استفاده شود. براي اينكه اين روش موثر باشد داروش بايد ساكن و اسپري نيز بايد داروش را كاملاً خيس كند. داروش قبل از بيشتر درختان از حالت ركود خارج ميشود، بنابراين زمان ايده آل براي درمان از اول نوامبر تا اواخر ژانويه است. هنگام درمان وقتي كه درختان ساكن هستند، درمان صورت نميپذيرد و داروشها بيشتر از زمانهايي كه برگ روي درختان است قابل مشاهده است. سم پاشي فقط كوتاه مدت موثر است. مخصوصاً زماني كه آلودگي پيشرفته باشد، كه باعث افتادن داروش ميشود داروش بزودي دوباره رشد مي كند و به درمان مجدد نياز دارد.
گونههاي مقاوم
بعضي از گونههاي درختان دربرابر داروش برگ پهن مقاوم به نظر ميرسد. شكوفه گلابي، پروانش سياه، اكاليپتوس، گينك گو، كهربا، اسكمور و كانيفرزها مانند درخت ماموت و سرو بندرت آلوده ميشوند. به اينها يا گونههاي مقاوم ديگر بايد زماني رسيدگي شوند كه در مناطق آلوده كاشته شود يا هنگامي كه درختان آلوده جايگزين شود.
مهارت كنترل آفت در اجتماع
داروش برنامه را در اجتماع كنترل ميكند به تركيب روشها و همكاري توسعه دهندهها، ملاكها، تاجران و اورژانس عمومي نياز دارند. مالكان ميتوانند اساساً آلودگي داروش را در درخت شان كاهش دهند، اما بدون همكاري اجتماع، آلودگيها دوباره عود ميكند. نواحي جنگلي عمومي، مانند پاركها وشاخههاي رودهاي نزديك منطقه شهري، ميتواند منبع دائمي دانهها آلودگي داروش باشد، به همين دليل، كاشتن گونههاي درختان براي آلودگي داروش كه بايد در قسمتي از شهر و پارك باشد. مستعد است. بهترين و موثرترين مقياس كنترل از بين بردن آلودگي درختان و جابجايي آنها با گونههاي حساس ميباشد. از لحاظ اقتصادي دفع درخت ميتواند روش عملي براي هم نمايندگيهاي عمومي و هم زمين داران باشد. به علاوه براي فراهم آوردن منبع هيزم نيز ميباشد. به علت حمايت كردن شهروندان در از بين بردن داروش از درختان آلوده املاك خود، بعضي شهرها ابزار رفع آلودگي را قرض مي كنند. در موارد ديگر ساكنان همسايه در كرايه كردن سرويسهاي ويژه براي از بين بردن داروش شركت مي كنند.
داروش
نوع رايج داروش بر ميگردد به تاريخ كهن و فرهنگهاي زيادي را در بر ميگيرد. كلاً، نشانة صلح و آرامش عشق و خوش نيتي است. در انگليس تا استرالياؤ، زلاندنو، سرتاسر اروپا و ايران اهميت دارد و حتي در كانادا و آمريكا نيز كم اهميت نيست. خيلي وقت پيش به گفته فالگير سنتي، داروش نشانه وعلامت صلح و خوش نيتي بود. جنگلهاي قبيله اي تغيير كردند و متوقف شدند. بعضي فرهنگها بر اين باورند كه داروش محافظ خوبي در برابر جادوگري است. ديگر فرهنگها از آن به عنوان درمان بيماريهاي مختلف استفاده ميكردند.
ارزش داروش در گذشته، سود، بها و استعمال وسيعي داشت، اما مهمترين عقيده رايج در مورد آن درجهان عشق و حاصلخيزي بود. نجيب زادگان، هشدار زيادي ابراز ميكنند. در بعضي فرهنگها، بيشتر در طبق سنتهاي رايج، زن جواني كه زير داروش بايستد و منتظر بوسة معشوقش است. بهشت به جوان شيك پوشي كه اشاره و ايما نميكند كمك خواهد كرد.
اه، يك فكر ديگر، درصورتيكه شما زمان خوشي زير داروش داشته باشيد، روش مناسب اين است كه در هنگام بوسيدن جوانهها را برداريد. هنگامي كه جوانه ها برده ميشوند پس بوسه ها نيز برده ميشوند بنابراين آنها بوسههاي آخر بودند.
مهم : برگهاي داروش سمي هستند. اگر بچه كوچكي در خانواده است، براي امنيت بيشتر از نوع مصنوعيش استفاده كنيد.
ميدانيد؟ اين سمبل و نشانه عشق عقيدة رايج و عميقي است اما ميدانيد كجا رشد كرده است. داروش انگل است. گياهي كه روي درختان زندگي ميكند. نازك استبا برگهاي چرخي ميتوان داروش را در بيشتر نقاط جهان يافت. انواع مختلفي از اين گياه وجود دارد. نوع آمريكاي شمالي و نوع اروپايي. اين گياه انگل است و در درختان و بوتهها يافت ميشود. داروش به ريشهها در زيردرختان ميزبان فرستاده ميشوند. پوست درخت كه به درخت وصل ميشود. درصورتيكه داروش انگل است، ميتواند مانند گياهي در خاك زندگي كند. دانههاي داروش توسط پرندگان پراكنده ميشود كه اين دانهها به منقار آنها ميچسبد. داروش بسيار پراكنده ميشود و باعث ضعيف شدن درخت و يا حتي از بين بردن آن ميشود. درو كردن داروش ميتواند ساده و يا مشكل ساز باشد. اگر شما آنقدر خوش شانس باشيد كه آنرا در وضعيتي پيدا كنيد كه هنوز خوب رشد نكرده است، ميتوانيد آنرا به راحتي بكنيد. اما بيشتر داروشها بالاي درختان هستند. شاخههايي كه نردبان به آن نميرسد مردم سعي ميكند آنها را بزند تا بيفتند.
گونههاي مقاوم
بعضي از گونه درختان در مقابل حمله داروش ها مقاوم هستند.
درخت سدر گلدار، پستة چيني، مورد سبز، آكاليپتوس، درخت چهل سكه (درخت معبد)، درخت باران طلايي، درخت انبر سائل امريكايي، انجير مصري (درخت آزاد) و درختان تيرة مخروطيان مانند درخت چوب قرمز (درخت غول يا ماموت) و درخت سدر از جملة گياهاني هستند كه به ندرت مورد حملة داروش ها قرار ميگيرند و بايستي اين درختان و ساير گونههاي مقاوم در هنگام كاشت (درختان) در مناطق آفات زده مورد توجه قرار بگيرند.
يك برنامة موثر در كنترل داروشها در يك جامعه نيازمند مجموعهاي از روش ها و همكاري بين پرورش دهندگان، زمينداران و مراكز عمومي ميباشد.
صاحبان املاك ميتوانند تا حد زيادي حملات داروشها را در ميان خود كاهش دهند اما بدون همكاري جامعه اين حملات دوباره باز خواهند گشت.
فضاهاي سبز عمومي مانند پاركها و حاشيه رودخانهها كه در مجاورت مناطق شهري قرار دارند ميتوانند منابع هميشگي دانهها و در نتيجه حملات داروشها باشند.
به همين دليل كاشت گونههايي از گياهان كه مستعد در پذيرش اين حملات نيستند بايستي بخشي از برنامة هر شهر و پارك باشد.
شايد موثرترين و بهترين راه كنترل ميزان اين حملات از بين بردن بنيادين درختان آفت زده و جايگزين كردن آنها با گونههائيست كه مستعد پذيرش اين حملات نيستند. از لحاظ اقتصادي نيز از بين بردن اين گياهان ميتوانند روشي عملي براي مركز عمومي وزمين داران باشد به علاوه اين گياهان قطع شده ميتوانند به عنوان منابع سوختي مورد استفاده قرار بگيرند.
درراستاي مشارك مردم در ريشهكنكردن داروشها در بعضي از شهرها وسايل مخصوص ريشهكني آنان به مردم قرض داده ميشود و گاهي همسايگان در يك شهر با مشاركت هم و با استخدام يك سرويس درختان اقدام به نابودي اين آفات ميكنند.
هشدار در بكاربردن مواد شيميايي
پس از اينكه دانههاي داروش جوانه زدند شروع به رشد از پوسته درخت به درون بافتهاي هدايت كنندة آب ميكنند. اين بافتهاي ريشه مانند هاستوريا ناميده ميشوند. (شاخههاي كوچكي از گياهان انگلي كه در بافتهاي ميزبان فرو ميروند و براي مكيدن غذا بكار ميروند.)
همانطور كه داروش رشد ميكند اين شاخههاي انگلي درون شاخههاي گياه رشد ميكنند (و گياه را در بر ميگيرند) در ابتدا رشد اين گياهان بسيار آهسته است وممكن است سالها طول بكشد تا گياه شكوفه بدهد و ميوه توليد كند.
داروشهاي پهن برگ داراي ساقههايي آبدار ميباشند كه در همان ابتدا تبديل به شاخههاي چوبي ميشوند.
گياهان داروش هاي بالغ و قديمي ممكن است تا ارتفاع چندين پا (در مقياس ديامتر) رشد كنند و در برخي گونههاي ميزبان ممكن است داروشها در مناطق وسيعي از شاخه نفوذ كرده و باعث ورم كردن از آن شوند.
و اگر بخشهاي قابل ديدن داروشها جدا شوند، معمولاً گياه از همان نقطه جوانه زده و رشد ميكند. داروشهاي قد كوتاه، كوتاهتر از داروشهاي پهنبرگ ميباشند و ساقههاي رشد كردة آنها كمتر از 6 تا 8 اينچ طول دارد.
شاخههاي فرعي داروش از جنس چوب نميباشند، آنها بند بند بوده و داراي برگهايي پولك مانند هستند در حاليكه دانههاي داروش هاي پهن برگ بوسيله پرندگان منتشر ميشوند دانههاي داروشهاي كوتاه قد بوسيله سيستم انتشار قوي انها بوسيله ميوهها منتشر ميشوند كه ميتواند ميوهها را به صورت حركتهاي افقي تا 30 الي 40 يا دورتر از محل درخت حركت دهد.
خسارت
داروشهاي پهن برگ هم آب و هم مواد غذايي گياه ميزبان را جذب ميكنند. درختهاي سالم و قوي ميتوانند در مقابل سرايت تعداد كمي از شاخههاي انگلي تاب بياورند اما شاخههاي منفرد ممكن است ضعيف شده و يا حتي كشته شوند.
درختاني كه به شدت مورد حملة اين آفات قرار گرفته باشند از ميزان انرژي و قدرتشان كاسته شده و رشدشان متوقف ميگردد و ياحتي كشته ميشوند. بويژه اگر خود دچار مشكلاتي مانند مجاورت با بادهاي تنش زا و يا مريضي باشند.
تدبيرات
در مناطق تازه تاسيس و يا مناطق قديمي كه درختان آنها جايگزين شده است شيوه مناسب كنترل و يا اجتناب از حملات داروش ها، استفاده از درختاني ميباشد كه در مقابل حملات اين گياه مقاوم و يا نسبتاً مقاوم باشند و همچنين اجتناب از كاشت درختاني مانند زبان گنجشكها كه بسيار مستعد براي حملات داروشها هستند. به منظور نجات درختان از دست اين آفات بايستي داروشها را قبل از توليد دانه و انتشار آنها به شاخههاي اصلي درخت نابود كرد.
كنترل مكانيكي از طريق هرس كردن موثرترين شيوه در نابود كردن اين گياهان است و بدليل اينكه اين شاخههاي هرس شده دوباره رشد خواهند كرد ما بايد در اين كار پشتكار داشته باشيم و بهتر اينست كه درختان آفت زده قطع شده و بوسيله گونههاي مقاوم جايگزين كردند.
منظور از صفات سلبی، نفی و سلب نقص ها و محدودیت ها از خداست. خداوند چون همه کمالات را دارد لذا هیچ نقص و محدودیتی در او راه ندارد. اکنون به بعضی از صفات سلبی اشاره می کنیم:
*خدا مرکّب نیست:
هر شیء مرکّب دارای اجزائی است که از اجتماع آنان تشکیل می شود و بدون آنها تحقّق نمی یابد. این مطلب نیز روشن است که کلّ و مرکب غیر از جزء است مثلاً انسان غیر از دست یا پا است و لذا می گوئیم: دستِ من. حال اگر خداوند مرکب از اجزای متعدد باشد در ذات و وجودش به آنها نیازمند خواهد بود در حالی که بیان شد واجب الوجود محتاج و نیازمند نیست. بعلاوه موجود مرکب ممکن است از بین برود زیرا نابودی جزء کل نیز نابود می شود. خدای مرکب نیز ممکن است زوال پیدا کند و نابود شود، در حالی که بیان شد که خدای واجب الوجود از بین نمی رود.
*خدا جسم نیست:
خداوند موجودی جسمانی نیست.اکثر قریب به اتفاق مسلمین این مطلب را قبول دارند و فقط گروه اندکی به نام «مجسمه» خدا را جسمانی می دانند. هر موجود جسمانی دارای طول و عرض و عمق است و قابل تقسیم شدن به قسمت های کوچکتر است، یعنی هر موجود جسمانی از اجزائی تشکیل شده و می توان او را به قسمت های مختلف تقسیم کرد. اگر خدا موجود جسمانی باشد باید دارای اجزا باشد در حالی که ثابت شد خدا، جزء ندارد، پس خدا یک موجود جسمانی نیست.
*خداوند دیدنی نیست:
هر موجودی که با چشم بتوان او را دید حتماً دارای جسم است، و از انعکاس نور با او، چشم می تواند او را ببیند، و چون خدا جسم ندارد پس با چشم دیده نمی شود.
در قرآن کریم خداوند در رابطه با حضرت موسی علیه السلام و قوم او می فرماید: «لَن تَرانی. هرگز مرا نمی بینی» کلمه و حرف «لن» برای نفی ابد است یعنی هرگز و ابداً من را نمی بینی و اگر در جایی سخن از رؤیت خدا و لقای او شده و مثلاً حضرت علی علیه السلام می فرماید: من خدایی را که نمی بینم عبادت نمی کنم، منظور دیدن با چشم دل و قلب است و لذا حضرت علی علیه السلام به همین مطلب اشاره کردند.
*خدا مکان ندارد:
هر موجودی که مکان و جهت داشته باشد حتماً جسمانی خواهد بود و چون خدا جسم ندارد پس مکان نیز نخواهد داشت.
تا اینجا روشن شد که خداوند از بعضی صفات منزّه و دور است. او حقیقتی است که نیاز به هیچ چیز ندارد. ممکن است کسی بگوید: خدایی که جسم نیست، مکان ندارد، دیده نمی شود، پس چیست؟ چگونه می توان گفت: او وجود دارد؟
آیا این «نیست ها» با وجود و هستی محبت، عقل و الکتریسته منافات دارد؟ آیا می توان گفت که اینها چون جامد، مایع و گاز نیستند پس وجود ندارد؟ خیر بلکه اینها وجود دارند هر چند جامد یا مایع یا گاز نباشند. در مورد خدا هم چنین است، خدا جسم و مرکب نیست، مکان ندارد و دیده نمی شود ولی حقیقتی است که وجود دارد.
تحقیق درباره آزمايش تامسون ( محاسبه نسبت بار به جرم الكترون )
در آزمايش تامسون از اثر ميدان الكتريكي و ميدان مغناطيسي استفاده شده است. دستگاهي كه در اين آزمايش مورد استفاده قرار گرفته است از قسمتهاي زير تشكيل شده است:
الف ) اطاق يونش كه در حقيقت چشمه تهيه الكترون با سرعت معين مي باشد بين كاتد و آند قرار گرفته است. در اين قسمت در اثر تخليه الكتريكي درون گاز ذرات كاتدي ( الكترون ) بوجود آمده بطرف قطب مثبت حركت مي كنند و با سرعت معيني از منفذي كه روي آند تعبيه شده گذشته وارد قسمت دوم مي شود. اگر بار الكتريكي qتحت تاثير يك ميدان الكتريكي بشدت Eقرار گيرد، نيروييكه از طرف ميدان بر اين بار الكتريكي وارد مي شود برابر است با:
F= q.E
در آزمايش تامسون چون ذرات الكترون مي باشند q = -e بنابراين:
F= -eE
از طرف ديگر چون شدت ميدانE در جهت پتانسيلهاي نزولي يعني از قطب مثبت بطرف قطب منفي است بنابراين جهت نيرويFدر خلاف جهت يعني از قطب منفي بطرف قطب مثبت مي باشد. اگرx فاصله بين آند و كاتد باشد كار نيرويFدر اين فاصله برابر است با تغييرات انرژي جنبشي ذرات . از آنجاييكه كار انجام شده در اين فاصله برابراست با مقدار بار ذره در اختلاف پتانسيل موجود بين كاتد وآند بنابراين خواهيم داشت
ev0 =½m0v2
كه در آن v0اختلاف پتانسيل بين كاتد و آند eبار الكترون vسرعت الكترون و m0جرم آن مي باشد. بديهي است اگر v0زياد نباشد يعني تا حدود هزار ولت رابطه فوق صدق مي كند يعني سرعت الكترون مقداري خواهد بود كه مي توان از تغييرات جرم آن صرفنظ نمود . بنابراين سرعت الكترون در لحظه عبور از آند بسمت قسمت دوم دستگاه برابر است با:
v = √(2e v0/ m0)
ب) قسمت دوم دستگاه كه پرتو الكتروني با سرعت v وارد آن مي شود شامل قسمتهاي زير است :
1- يك خازن مسطح كه از دو جوشن AوBتشكيل شده است اختلاف پتانسيل بين دو جوشن حدود دويست تا سيصد ولت مي باشد اگر پتانسيل بين دو جوشن را به v1و فاصله دو جوشن را بهdنمايش دهيم شدت ميدان الكتريكي درون اين خازن E = v1/dخواهد بود كه در جهت پتانسيلهاي نزولي است.
2- يك آهنربا كه در دو طرف حباب شيشه اي قرار گرفته و در داخل دو جوشن خازن:يك ميدان مغناطيسي با شدت Bايجاد مي نمايد . آهنربا را طوري قرار دهيد كه ميدان مغناطيسي حاصل بر امتداد ox امتداد سرعت - و امتداد oyامتداد ميدان الكتريكي - عمود باشد.
پ) قسمت سوم دستگاه سطح دروني آن به روي سولفيد آغشته شده كه محل برخورد الكترونها را مشخص مي كند.
وقتي الكترو از آند گذشت و وارد قسمت دوم شد اگر دو ميدان الكتريكي و مغناطيسي تاثير ننمايند نيرويي بر آنها وارد نمي شود لذا مسير ذرات يعني پرتو الكتروني مستقيم و در امتداد ox امتداد سرعت ) خواهد بود و در مركز پرده حساس pيعني نقطه p0اثر نوراني ظاهر مي سازد.
اگر بين دو جوشن خازن اختلاف پتانسيلv1را برقرار كنيم شدت ميدان الكتريكي داراي مقدار معين Eخواهد بود و نيروي وارد از طرف چنين ميداني بر الكترون برابر است با FE = e Eاين نيرو در امتداد oyو در خلاف جهت ميدان يعني از بالا به پايين است.
ميدان مغناطيسي Bرا طوري قرار مي دهند كه برسرعتvعمود باشد . الكترون در عين حال در ميدان مغناطيسي هم قرار مي گيرد و نيرويي از طرف اين ميدان بر آن وارد مي شود كه عمود بر سرعت و بر ميدان خواهد بود . اگر اين نيرو را بصورت حاصلضرب برداري نشان دهيم برابر است با:
FM = q.(VXB(
در اينجاq = eپس:
FM = q.(VXB)
و مقدار عددي اين نيرو مساوي است باF = e v Bزيرا ميدان Bبر سرعت vعموداست يعني زاويه بين آنها 90 درجه و سينوس آن برابر واحد است. اگر ميدان Bعمود بر صفحه تصوير و جهت آن بجلوي صفحه تصوير باشد امتداد و جهت نيروي FMدر جهتoyيعني در خلاف جهت FEخواهد بود. حال ميدان مغناطيسي Bرا طوريتنظيم مي نمايند كهFE = FM گردد و اين دو نيرو همديگر را خنثي نمايند. اين حالت وقتي دست مي دهد كه اثر پرتو الكتروني روي پرده بي تغيير بماند پس در اين صورت خواهيم داشت:
FM = FE
e.v.B = e E
v = E/ B
چون مقدار E و Bمعلوم است لذا از اين رابطه مقدار سرعت الكترون در لحظه ورودي به خازن بدست مي ايد . حال كه سرعت الكترون بدست آمد ميدان مغناطيسي Bرا حذف مي كنيم تا ميدان الكتريكي به تنهاي بر الكترون تاثير نمايد . از آنجاييكه در جهت oxنيرويي بر الكترون وارد نمي شود و فقط نيروي FEبطور دائم آنرا بطرف پايين مي كشد لذا حركت الكترون در داخل خازن مشابه حركت پرتابي يك گلوله در امتداد افقي مي باشد و چون سرعت الكترون را نسبتا كوچك در نظر مي گيريم معادلات حركت الكترون ( پرتو الكتروني ) در دو جهت ox و oyمعادلات ديفرانسيل بوده و عبارت خواهد بود از
m0(d2x /dt2)/span>=0 در امتداox
m0d2y /dt2)=e. E در امتداoy
با توجه به اينكه مبدا حركت را نقطه ورود به خازن فرض مي كنيم اگر از معادلات فوق انتگرال بگيريم خواهيم داشت:
y=(1/2)(e.E)t2/m0
x=v.t
معادلات فوق نشان مي دهد كه مسير حركت يك سهمي است و مقدار انحراف پرتو الكتروني از امتداد اوليه (ox) در نقطه خروج از خازن مقدار yدر اين لحظه خواهد بود . اگرطول خازن را به Lنمايش دهيم x = L زمان لازم براي سيدن به انتهاي خازن عبارت خواهد بود از t = L / v اگر اين مقدار tرا در معادله yقرار دهيم مقدار انحراف در لحظه خروج از خازن به دست مي آيد:
Y = ½ e( E/m0) ( L/ v )2
e/ m0 = ( 2y/ E ) ( v/ L )2
كه در آن v سرعت الكترون كه قبلا بدست آمده است. L و Eبترتيب طول خازن و شدت ميدان الكتريكي كه هر دو معلوم است پس اگر مقدار y را اندازه بگيريم بار ويژه يا e/m0محاسبه مي شود.
پس از خروج الكترون از خازن ديگر هيچ نيرويي بر آن وارد نمي شود بنابراين از آن لحظه به بعد حركت ذره مستقيم الخط خواهد بود و مسير آن مماس بر سهمي در نقطه خروج از خازن است . اگر aفاصله پرده از خازن يعني D P0باشد مي توانيم بنويسيم:
P0P1 = y + DP0tgθ
tgθعبارتست از ضريب زاويه مماس بر منحني مسير در نقطه خروج از خازن و بنابراين مقدار يست معلوم پس بايد با اندازه گرفتن فاصله اثر روي پرده( P0P1)به مقدار y رسيد و در نتيجه مي توانيم e/ m0 را محاسبه نماييم.
مقداري كه در آزمايشات اوليه بدست آمده بود 108×7/1كولن بر گرم بود مقداريكه امروزه مورد قبول است و دقيقتر از مقدار قبلي است برابر 108×7589/1كولن بر گرم است.
علاوه بر تامسون، ميليكان نيز از سال 1906 تا 1913 به مدت هفت سال با روشي متفاوت به اندازه گيري بار الكترون پرداخت .
60 سال پس از ميلاد مسيح به خواص و راحتی گرمايش از کف پي برده بودند. در آن زمان روميان با ايجاد کانال های هو اي گرم در زير زمين و يا با گرم کردن زمين حمام ها با آتش از زير سطح , محيط خود را به شيوه اي بسيار مطلوب گرم مي نمودند.
دو هزار سال بعد (طي 30 سال گذشته) با اختراع سيستمهای هيدرونيک (Hydraunic systems) و پمپ های انتقال سيالات در اروپا، سيستم گرمايش از کف (به خصوص با لوله های PE-X) به يکی از رايج ترين شيوه های مدرن گرمايشي تبديل شد.
آشنايي با سيستمهاي گرمايش از كف با افزايش روز افزون جمعيت و همچنين كاهش منابع انرژي، مصرف بهينه انرژي امري بديهي مي باشد. در اين راستا نقش سيستم هاي گرمايشي بهينه ساختمان ها و مجتمع هاي مسكوني در كنترل و بهينه سازي مصرف انرژي مهم وقابل تامل مي باشد. سيستم حرارتي گرمايش از كف كه انتقال حرارت به صورت تشعشعي (تابشي) سهم زيادي در فرآيند گرمايشي آن دارد، درمقايسه با ساير سيستمهاي حرارتي نه تنها در صرفه جويي و بهينه سازي مصرف انرژي بلكه در مقوله رفاه و آسايش ساكنان ساختمان ها داراي نقاط قوت بسياري مي باشد. در سالهاي اخير، سيستم گرمايشي از كف در كشورهاي اروپائي و آمريكا بسيار متداول شده است و دليل اين گسترش روزافزون بهينه بودن مصرف انرژي، توزيع يكسان گرما در تمامي سطح و فضا و دوري از مشكلات موجود در ساير روش ها ، به عنوان مثال سياه شدن ديوارها، گرفتگي و پوسيدگي لوله ها و… مي باشد. استفاده از روش گرمايش از كف جهت گرمايش محل سكونت از ديرباز به طرق مختلف انجام مي گرفته است. بطوريكه رومي ها زير كف را كانال كشي كرده و هواي گرم را از آن عبور مي دادند و كره اي ها دود حاصل از سوخت را قبل از اينكه از دودكش عبور كند از زير كف انتقال مي دادند. در سال 1940 نيز فردي بنام سام لويت براي اين منظور لوله هاي آب گرم را در زير كف قرار داد. دركشور ايران نيز درمناطق كوهستاني و سردسير ازجمله آذربايجان اين روش مورد استفاده قرار مي گرفته، كه بيشترين مورد استفاده آن درحمام ها بود. به طور كلي سه نوع روش گرمايش از كف موجود است: 1-گرمايش با هواي گرم 2-گرمايش با جريان الكتريسيته 3-گرمايش با آب گرم به دليل اينكه هوا نمي تواند گرماي زيادي را درخود نگاه دارد روش هواي گرم در موارد مسكوني چندان به صرفه نيست و روش الكتريكي نيز فقط زماني مقرون به صرفه است كه قيمت انرژي الكتريكي كم باشد.درمقايسه با دو روش ذكر شده، سيستم گرمايش با آب گرم ( هيدروليك) مقرون به صرفه تر و خوشايندتر مي باشد. بدين خاطر سالهاي متوالي در سراسر دنيا مورد استفاده قرار گرفته است. روش گرمايش از كف به عنوان راحت ترين، سالم ترين وطبيعي ترين روش براي گرمايش شناخته شده است. همانطور كه افراد دريك روز سرد زمستاني توسط تشعشع خورشيد احساس گرما مي نمايند دراين روش نيز گرما را بوسيله انتقال حرارت تشعشعي(تابشي) از كف دريافت مي كنند و يقيناً احساس آسايش بيشتري خواهند نمود. در اين سيستم گرمايشي معمولاً دماي آب گرم موجود در لوله هاي كف خواب بين 30 تا60 درجه سانتي گراد مي باشد كه درمقايسه با ساير روشهاي موجود، كه دماي آب بين 54 تا 71 درجه سانتي گراد است، 20 تا40 درصد در مصرف انرژي صرفه جوئي مي شود. در ساختمان هائي كه داراي سقف بلند مي باشند استفاده از سيستم گرمايش از كف باعث كاهش مصرف انرژي و صرفه جوئي در مصرف سوخت مي شود، به اين خاطر كه در ساير روشها (مانند رادياتور و بخاري) هواي گرم در اثر كاهش چگالي سبك شده و به سمت سقف مي رود و اولين جائي را كه گرم مي كند سقف مي باشد (اين موضوع به طور واضح درسمت چپ شكل زير مشخص مي باشد). به علت بالا بودن دماي هوا در كنار سقف ميزان انتقال حرارت آن به سقف از هرجاي ديگر بيشتر است و اين عامل باعث اتلاف مقدار زيادي انرژي مي شود. درروش گرمايش از كف ابتدا قسمت پائين كه مورد نياز ساكنين است گرم مي شود وهوا با دماي كمتري به سقف مي رسد، كه اين يكي از مزاياي اصلي اين سيستم مي باشد. يكي ديگر از مزاياي استفاده از روش گرمايش از كف كه امروزه بسيار مورد توجه واقع مي شود آسايش و راحتي افراد مي باشد، به طوريكه آسايش و راحتي فرد در محل سكونتش بدون اينكه از هر بابت داراي محدوديت باشد فراهم مي شود. در نظر بگيريد كه بدن شما در يك اتاق بگونه اي گرم شود كه شما در هنگام استراحت هيچگونه هواي گرمي را استنشاق نكنيد وتنفس شما بسيار ملايم صورت گيرد، اين بهترين روش گرم كردن در يك آپارتمان و يا يك منطقه صنعتي است. همه اعضاي بدن شما بخصوص پا كه بيشترين فاصله را با قلب دارد هميشه گرم خواهد ماند و اين براي انسان بسيار مطلوب خواهد بود. همانگونه كه قبلاً اشاره شد در گرمايش بوسيله رادياتور يا بخاري دماي قسمت پائين اتاق سردتر از بالاي آن مي باشد كه اين حالت براي كودكان كه داراي اندام كوچكي هستند ناخوشايند است، بطوريكه افزايش البسه آنها براي جلوگيري ازبيماري، آزادي كودكانه آنها را محدود مي كند. سيستم گرمايش از كف برخلاف رادياتور كه هواي محل سكونت را به دليل گرماي بيش ازحد خشك مي كند،رطوبت را درحد متعادل نگه مي دارد. همانطور كه مي دانيد بيشتر افراد از كثيف شدن ديوارها و محيط زندگي در اثر استفاده ازمنابع گرمايي همچون بخاري و رادياتور احساس نارضايتي مي كنند. از آنجا كه درسيستم گرمايش از كف جريان هوا به آرامي از پايين به بالا مي باشد بنابراين ديوار ها پاكيزه مي مانند. همين امر در مورد افرادي كه داراي آلرژي (حساسيت) هستند بسيار مورد اهميت است زيرا كه محيط زندگي عاري ازهرگونه محرك خواهد شد. استفاده از اين سيستم در مكانهايي همچون آشپزخانه و حمام كه كف آنها معمولاً خيس و مرطوب است مناسب بوده و باعث خشك شدن كف مي شود. مسئله مهم ديگر اينكه در اين روش رطوبت زمين كه دربعضي ازمنازل منجر به بروز بيماريهاي مفصلي مي شود از بين رفته و باعث كاهش درد بيماران مبتلا به ناراحتي هايي از قبيل رماتيسم خواهد شد. همچنين از رطوبت ديوارها و كپك زدن آن كه شكل خوشايندي ندارد جلوگيري مي شود و ديگر اينكه در اين سيستم جايي براي رشد و تكثير حشرات موزي وجود ندارد. يكي ديگر از فوايد سيستم گرمايش از كف اين است كه ديگر فضاي منزل يا محل كار توسط دستگاههاي رادياتور و بخاري اشغال نمي شود و به همين منظور آزادي بيشتري در تغيير دكوراسيون محل زندگي خواهيد داشت. شايد به نظر آيد كه به هنگام نصب سيستم كف خواب ديگر نمي توانيد پوشش مورد علاقه تان را براي كف انتخاب كنيد! ولي اين طور نيست. مطمئن باشيد كه شما مي توانيد براي پوشش كف منزل خود از هر نوع مصالحي ازجمله سنگ، سراميك، كاشي پاركت چوب وفرش نيز استفاده كنيد بدون اينكه تأثيري درگرماي مطلوب محيط شما بگذارد. يكي ديگر از مزاياي استفاده از سيستم گرمايش از كف در روشهاي ذوب برف مي باشد بطوريكه از اين روش براي ذوب يخ يا برف موجود در پياده روها، لنگرگاههاي بارگيري، جاده ها، ورودي ساختمانها و بيمارستانها، باند فرود هواپيما و زمينهاي ورزشي از جمله زمين فوتبال وغيره كه دسترسي آسان و سريع به محل الزامي است مي توان استفاده كرد. بطوريكه اين روش علاوه بركاهش هزينه هاي برف روبي و نمك پاشي، در حفظ ساختار موارد گفته شده بسيار موثر خواهد بود .
سیستم گرمایش از کف چیست؟
این مثل تمام سیستمهای گرمایشی دیگر جهت گرمایش و ایجاد دمای مناسب جهت انسانها استفاده می شود و مثل تمام آنها احتیاج به بررسی پروژه و طراحی و اجرا با نظارت مهندس تاسیسات دارد.
فکر نکنید این سیستم از تاریخ هشتم اسفند ماه هشتادو پنج وارد صنعت تاسیسات شده بلکه این سیستم از زمان رومیان قدیم و حتی در ایران خودمان رواج داشته و به صورتهای مختلف استفاده می شده ولی به علت نبود تجهیزاتی که در حال حاضر وجود دارد بیشتر برای گرمایش حمام ها استفاده می شده پس این یه سیستم قدیمی که جواب خود را پس داده است البته به علت ناشناس بودنش هم می رسیم .
بعد از پیشرفت علم تاسیسات و سیتمهای مختلف تهویه مطبوع و ساخت مواد و لوله های مقاوم تر در اوایل قرن ۲۰ میلادی در آمریکا و اروپا این سیستم با لوله های فولادی و مسی گسترش پیدا کرد اما طولی نکشید که کار متوقف شد چرا؟
بعلت اینکه این سیستم زیر کف کار می شه (در مورد کار شدن زیر کف حرف دارم) و به وسیله سیمان یا پارکت یا هر پوشش دیگری روی لوله ها پوشیده می شه و دسترسی به لوله ها سخت است احتیاج به یک لوله مقاوم داریم که خیالمون از بابت تعمیرونگهداری راحت باشه خب لوله های آهنی که زنگ می زنه پس بدرد نمی خورن اما لوله های مسی بسیار خوب هستن بجز دو مورد که مورد اول برای پولدارا اشکالی نداره چون جون کارفرما میار بالا اما مورد دوم بعدن بهش می رسیم پس چه لوله ای خوب ؟ تو پست بعدی توضیح می دم.
خب به اینجا رسیدیم که لوله های مسی و فولادی بدرد گرمایش از کف نمی خورد پس چه لوله ای استفاده کنیم در اواخر دهه ۶۰ میلادی دانشمندان غربی به طلای دست پیدا کردن به نام پلیمر پکس یا طلای پلیمر و از اون لوله ساختن این جنس بعلت مقاوت دمای تا حدود ۹۵ درجه سانتیگراد و تحمل فشار خوب و عمر بالا بعلت خورده نشدن و زنگ نزدن کم کم جای خود در میان لوله های بکار رفته در تاسیسات باز کرد.
شاید بشه گفت این لوله مخصوص گرمایش از کف است . اما بازم یه مشکلاتی داره :
۱. کلا پلی اتیلن و شاخه های آن مولوکولهای هوا را از خودش عبور می ده و اکسیژن هوا باعث خوردگی تاسیسات فولادی می شه.
شاید بگین که خوب باشه زیر زمین که مشکلی پیش نمیاد و سیمان اطراف لوله جلوی لوله رو سد می کنه. اما اینطور نیست یکی از مشکلات لوله های پلیمری ضربه پذیر بودن است.و لوله با انبساط زیاد در اصل به خودش صدمه می زنه.
اما چاره چیه؟
کاری که دانشمندان انجام دادن این بود که لوله های فلزی و پلیمری را با هم تلفیق کردن
یعنی چی ؟ لوله ای درست کردن به نام لوله پنج لایه تلفیقی شامل یک لایه پکس یک لایه چسب مخصوص یک لایه آلومینیوم یک لایه چسب مخصوص و دوباره یک لایه پکس.
لایه آلومینیوم باعث شد که اکسیژن از لوله عبور نکند و با کمک چسب جلولی انبساط بیش از حد لوله گرفته بشه. .( m/mk 0.000018)
پس بهترین لوله ,لوله های PEX/AL/PEX برای سیستم گرمایش از کف
انواع سیستم گرمایش از کف :
خیلی خلاصه بگم که سه نوع سیستم گرمایش از کف داریم
۱.سیستم گرمایش از کف با هوای گرم
۲.سیستم گرمایش از کف با برق
۳.سیستم گرمایش از کف با آب گرم
یکی یکی بررسی می کنیم . هر تاسیسات کاری می دونه که سیستم های هوائی با اینکه تعمیرات و نگهداری کمتری دارن و اطمینان بالای در استفاده از آنها است ( مسائلی مثل نشتی آب رو ندارن) اما بعلت بازده پائین و حمل کم دما توسط هوا پس مجبور به صرف هزینه زیاد زیر منزل هستیم تا کانالهای بزرگی در کف ساخته بشه که از نظرمعماری هم دچار مشکل می شویم پس این یکی را رد می کنیم و به همین دلایل این روش منسوخ شده
گرمایش از کف به وسیله برق بسیار عالی است از هر نظر نصب آسان و ضخامت کم و تعمیر نگهداری بسیار کم و تمیز بودن سیستم اما هرکس تو ایران کار کرد بر شکست میشه بخاطر مصرف بالای این سیستم . پس با این سیستم هم کاری نداریم
اما گرمایش با آب در هر جای دنیا رواج داره چون میشه بازدهی آن را با تعمیرو نگهداری آن از هم کم و زیاد کنیم و این سیستم رو قبول کنیم
بیشتر از اون سرتونو درد نمی آورم در پست بعدی میگم چرا سیستم گرمایش از کف یک سیستم برتر گرمائی است.
چرا سیستم گرمایش از کف بهترین سیستم است؟
این مورد رو می توانیم از دو منظر بررسی کنیم
یکی از نظر بهینه سازی مصرف سوخت و دیگری از نظر دمای آسایش که باید انسان از اطراف جذب کند مورد اول را بعدا در طراحی این سیستم توضیح می دهم ولی مورد دوم احتیاج به مقدمه دارد.
اگر بدن انسان را مثل یک شیء گرماساز در نظر بگیریم پس مانند هر شیئ گرماساز دیگه انرژی از خودش را آزاد می کنه که در تابستان سعی ما اینست که این انرژی را از بدن دفع کنیم و در زمستان این انرژی را در اطراف بدن حبس کنیم و حتی به بدن انرژی گرمائی لازم را برسانیم.
اما دفع و جذب انرژی از بدن از چهار راه اصلی صورت می گیرد:
۱. انتقال حرارت از طریق جابجائی هوای اطراف که تقریبا طبق نظر علما ۳۰٪ از انتقال انرژی بدن از این طریق صورت می گیره
۲. انتقال حرارت از طریق هدایت و تماس دست با اجسام اطراف که بعلت اینکه این نوع انتقال حرارت برای هر روز و برای اجسام مختلف متفاوت است نمی توان درصد درستی ارائه داد ولی شاید بشه گفت حدود ۵٪
۳. انتقال حرارت از طریق تبخیر که می تونه تبخیر داخلی یا خارجی باشه یعنی از طریق تنفس که بعلت اینکه ما دائم در حال تنفس هستیم(البته امیدوارم باشید) و سطح پوست ما با هوای اطراف در حال تماس است حدود ۲۵٪ از انرژی به این صورت از بدن انتقال پیدا می کنه
۴. انتقال حرارت از طریق تابش . دیدین تو زمستان وقتی منتظر اتوبوس هستین می روید و توی آفتاب قرار می گیرید این یعنی جذب حرارت از طریق تابش که بدن حدود ۵۰٪ از دمای لازم رو از این طریق جذب می کنه.
اگه این اعدادرا جمع کردین نگین که اینا می شه ۱۱۰٪ یعنی چه؟
این اعداد تقریبی بوده مثلا ممکن جذب حرارت در یک روز خاص بخاطر تغییر شرایط گرمایش اطراف ما به ۲۰٪ برسه و همینطور بقیه اما برای اینکه بهتر بشه مطالب را درک کرد این اعداد رو که از علما گرفته بودم اینجا آوردم.
خوب حالا اگه ما بتوانیم سیستمی را انتخاب کنیم که انتقال حرارت آن به میزان داده شده و به روشهای گفته شده باشه دیگه هیچکس از سیستم گرمایشی خودش شکایت نخواهد داشت
ولی فکر کنم در حال حاضر غیر ممکن باشه ولی می توانیم یک سیستم گرمایشی نزدیک به این سیستم ایده آل طراحی کنیم
سیستم گرمایشی با رادیاتور اساسش بر جابجائی هواست و این یعنی وجود دماهای مختلف در فضائی که در حال گرم شدن است و مطمئنا هوای گرم در سطوح بالای اتاق قرار می گیرد اما رادیاتور رو به این صورت بررسی می کنیم که ما ۳۰٪ جابجائی از رادیاتور می خواهیم خوب مطئنا به ما این ۳۰٪ را خواهد داد . چه خوب! اما ۵۰٪ تابش هم از ش می خواهیم
می دونید هر جسمی که سطح بیشتری دارد پس تابش بیشتری هم خواهد داشت اما در رادیاتور به علت سطح کمش نمی تواند ۵۰٪ انرژی لازم را به ما بدهد شاید شاید شاید بتواند ۵٪ به ما انرژی بده که جمعا میشه ۳۵٪ .
خوب این یعنی اینکه ما به نصف دمای آسایش هم نرسیدیم پس رادیاتور نمی تواند در دنیای پیشرفته امروز یک سیستم گرمائی مناسب و به صرفه باشه.با این حرفا می توانیم سیستم های دیگر مثل فن کوئل و کانال هوای گرم را هم رد کنیم
سیستم گرمایش از کف بیش از ۵۰ ٪ از حرارت خود را از طریق تابش انتقال می دهد.
حالا میگین چه سریع این حرف را زدید خوب یک چیز بدیهی است در این سیستم به علت اینکه از تمام سطح کف استفاده می کنیم پس یک سطح انتقال حرارت زیادی داریم که بخش عمده از انتقال انرژی را بر عهده می گیره ولی ما ۵۰٪ بیشتر از این انرژی را لازم نداریم بقیه این انرژی به مقدار خیلی کم توسط اجسام دیگر جذب میشه و یا به جابجائی خیلی کمی تبدیل میشه شاید قابل محاسبه نباشه اما به محاسبه احتیاج نداره ما توانستیم بالای ۵۰٪ از انرژی بدنمون را تامین کنیم به نظر شما بهتر از ۳۵٪ نیست. تازه جریان جابجای و هدایت را حساب نکردیم با این کار ما به دمای آسایش نزدیک شدیم بدانید این سیستم تنها سیستم دنیا می باشد که انسان را تا این اندازه به دمای آسایش نزدیک کرده پس بدانید گرمای که تا بحال از رادیاتور می گرفتید یک دمای استاندارد نبوده و اگر این دما را بهترین دما می دانستید بخاطر این که دمای بهتر از این را تجربه نکردید .
تا حالا شده در زمستان در منزل پاهاتون یخ بزنه فکر کنم با سیستم گرمایش ازکف این مشکل حل بشه حالا فکر شو بکونید بچه ای که دارد چهار دست و پا در منزل حرکت می کند مطمئنا دمای سردتری نسبت به افراد بزرگسال تجربه می کند ولی در سیستم گرمایش ازکف نوزاد دچار سرما نمی شود .
این موضوع را فهمیدیم که در سیستم رادیاتوری جابجایی هوا بسیار زیاد است .شاید بدانید که این موضوع چه مضراتی را دارد اول اینکه رطوبت هوا کاهش پیدا می کند و به همین دلیل بودکه سالهای اخیربخاری های به بازار آمد که مخزن آب داشت دوم اینکه جابجایی هوا باعث می شود که گردو غبار باعث چرخش در هوا شده و این دو مشکل را دارد اول اینکه دیوارها در طول زمان تیره تر شده که بیشتر بالای رادیاتور یا بخاری صورت می گیرد این موضوعی است که بیشتر خانمهای خانه از آن می نالند و همچنین گرد و غبار در هوا برای تنفس مخصوصا افرادی که نسبت به این مورد آلرژی دارند مضر است .
حرارتی که در کف منزل توسط سیستم گرمایش از کف ایجاد می شود باعث از بین رفتن رطوبت کف و دیوارها خواهد شد و دیگر کف و دیوارها دراثر تبلور دچار ترکیدگی نمی شوند . همچنین افرادی که نسبت به رطوبت فضای اطراف حساسیت دارند از این مورد رهایی پیدا می کنند.
از بین رفتن رطوبت در کف باعث می شود که فضای مناسب برای رشد و تکثیر حشرات از بین برود این قابل افرادی است که ادعا می کنند سیستم گرمایش از کف باعث می شود فرشها ی منزل بید بزند.
مزیت دیگر که بیشتر به درد خانومهای خانه می خورد اشغال نشدن هیچ فضای از منزل توسط دستگاههای سیستم گرمایی است به این صورت می توانند چیدمان مبلمان منزل را هر طوری که خواستند آرایش بدهند .
مقایسه سیستم گرمایش کف با سایر شیوه های گرمايشی
سيستم گرمايش کفی دارای راندمان حرارتی بالاتری نسبت به ساير سيستمهای حرارتی مي باشد. علت اين امر توزيع يکنواخت حرارت از کف به جهت بالا مي باشد. جاييکه بيشترين نياز به حرارت احساس مي شود.
در سيستم گرمايش از کف برای کنترل محيطهای مختلف حرارتی، از يک جعبه مرکزی انشعابات هر محيط گرفته شده و با توجه به نيازهای طراحی، بخشهای حرارتی (Thermal Zones) از اين جعبه مرکزی به تفکيک قابليت کنترل مجزای هر محيط را ايجاد مي کنند.
روشهای کنترل دما در سيستم گرمايش کفی:
1. سیستم کنترل دمای بصورت دست
در این سیستم با استفاده از شیرآلات قطع و وصل متصل شده به خروجی های هر کلکتور،در جعبه مربوطه، امکان کنترل منطقه های حرارتی به صورت دستی امکان پذیر می گردد.از مزایای این سیستم، اقتصادی بودن و ساده بودن سیستم کنترلی، میتوان اشاره نمود.
2. سیستم کنترل دمای اتوماتیک بصورت مکانیک
در این سیستم با استفاده از نصب شیرآلات گرمایش کفی در داخل دیوار هر فضایگرمایشی، از طریق تنظیم ترموستات حرارتی نصب شده بر روی شیر گرمایش کفی داخل دیوار، دمای محیط مریوطه به صورت مکانیکی و اتوماتیک کنترل می گردد.در این روش داخل جعبه شیر گرمایشی، شیر تخلیه هوا نیز پیش بینی شده است.
3. سیستم کنترل دمای اتوماتیک بصورت برقی
در این سیستم شیرهای برقی که به حس گرهای الکتریکی در هرمحیط به طورجداگانه وصل شده اند، فرمان قطع و وصل هرمدار حرارتی را دریافت نموده و عملیات تنظیم خودکار هر محیط را انجام می دهند.امکان دیگری همانند، دبی سنج و یا دماسنج نصب شده بر روی هر خروجی وورودی کلکتور امکان کنترل های مختلف و متنوعی را برای کاربر ممکن می سازد.سیستم اتوماتیک برقی پایپکس کاملترین روش کنترلی دمائی فضای گرمایش کفی می باشد.
مزايای سيستم گرمايش از کف
مانند سيستم رادياتور دوده نمي گيرد.
فضايي بابت وسايل انتقال انرژی(شوفاژ) اشغال نمي شود .
تا 50% درصد صرفه جويي در مصرف سوخت دارد به طوريکه هزينه خود را طي چند سال مستهلک مي نمايد.
حجم تاسيسات مکانيکی "به علت راندمان بالای حرارتی" پايين می آيد.
تنفس در آن "به علت عدم حرکت ذرات معلق در هوا" بسيار بهداشتی و لذت بخش مي باشد.
موارد مصرف:
های اداری، سالنهای صنعتی، سالنهای ورزشي، گلخانه ها و بسياری از مصارف ديگر مي باشد.
موارد اجرای گرمایش کفی ایزوپایپ
سيستم گرمايش از کف ایزوپایپ مناسب جهت گرمايش منازل مسکوني، محيط های اداری، سالنهای صنعتی، سالنهای ورزشي ، گلخانه ها و مرغداری ها و مراکز پرورش شترمرغ ، مدارس ، سالن های سمینار ، مساجد و بسياری از مصارف ديگر مي باشد.
تاريخچه ي ميكروسكوپي (1632-1723) Anton van Leeuwenhoek
كه در Delft-Holland زندگي مي كرد احتمال قريب به يقين اولين شخصي بود كه توانست يك ميكروارگانيسم را به طور واحد ببيند. او يك ميكروسكوپ ساده ساخت كه قابليت بزرگنمايي حدود 100 تا 300 برابر را دارا بود. اين ابزار به آنچه ما امروزه به نام ميكروسكوپ مي شناسيم شباهتي نداشت. اين ابزار كه از لنزهاي باريكي تشكيل شده بود در اصل عينكي بود كه داراي قدرت بزرگنمايي بسيار بالايي بود. (شكل 1-3) متمركز شدن توسط اين ابزار آنقدر سخت بود كه Anton يك ميكروسكوپ جديد براي هر نمونه ساخت و ميكروسكوپ قبلي را با آن نمونه رها مي كرد. هنگامي كه خارجي ها به لابراتوار Anton براي ديدن نمونه ها آمدند، او از آنها خواست كه دستهايشان را به پشت شان بزنند تا از لمس شدن ابزار تمركز كردن توسط آنها جلوگيري به عمل آيد.
در نامه اي به جامعه سلطنتي لندن در سال 1676، Anton اولين مشاهده اش از باكتري ها و تك ياخته اي ها در آب را توصيف كرد. اما به هر حال او تكنيك مشاهده اش را به عنوان يك سر نگه داشت. حتي امروز ما در مورد روش روشن سازي او مطمئن نيستيم، اگرچه احتمال اين را مي دهيم كه از نوردهي غيرمستقيم استفاده مي كرده است با دادن نور از كناره هاي نمونه، به جاي گذراندن نور از ميان نمونه ها. Anton همچنين دوست نداشت كه هيچ از 419 ميكروسكوپي را كه ساخته بود از خود جدا كند. تقريباً نزديك فرارسيدن مرگش بود كه دخترش با راهنمايي او 100 تا از آن ميكروسكوپ ها را به جامعه ي سلطنتي فرستاد.
پس از مرگ Anton درسال 1973، هيچ كس در صدد تكميل اين طرح و ساختن ميكروسكوپ هاي بهتر برنيامد و پيشرفت ميكروبيولوژي متوقف شد. تا آن زمان او هنوز اولين گام ها را برداشته بود. از طريق نامه هاي Anton به جامعه ي سلطنتي در اواسط دهه ي 70، وجود ميكروب ها براي جامعه ي علمي قطعي شد و در سال 1683 او باكتري هاي گرفته شده از دهان خودش را توصيف كرد. به هر حال Anton مي توانست جزئيات بسيار كمي از آنها را ببيند. همان گونه كه خواهيم ديد مطالعات بيشتري لازم بود تا ميكروسكوپ هاي پيشرفته تر به وجود آيند.
اصول ميكروسكوپي (ذره بيني) واحد هاي متريك ميكروسكوپي يعني تكنولوژي قابل ديد كردن اشياءِ خيلي ريز براي چشم انسان. به علت اينكه ميكروارگانيسم ها بسيار بسيار كوچك هستند، واحدهاي به كار رفته براي اندازه گيري آنها به نظر مي رسد براي دانش آموزان مبتدي ناآشنا با جهان ميكروسكوپي نامأنوس باشد. (جدول 1. 3)
شكل b10-2 نشان مي دهد كه چگونه يك مولكول گلوكز در محلول مجدداً چيد ه مي شود و به خود مي پيوندد تا يك حلقه ي بسته را تشكيل دهد. طرح سه بعدي نشان داده شده در شكل c10-2 به شكل دقيق تري شكل واقعي مولكول را نشان مي دهد. در مطالعه ي فرمول هاي ساختاري تجسم هر مولكول به عنوان يك شيءِ سه بعدي از اهميت خاصي برخوردار است.
مونوساكاريدها مي توانند به شكل شكرهاي دي اكسي و الكل هاي قندي تنزل پيدا كنند. (شكل 11. 2) قند دي اكسي deoxyribose كه به جاي يك گروه –OH در يكي از كربن هايش يك اتم هيدروژن دارد جزئي از DNA است. الكل هاي قندي معين، كه به جاي يك گروه آلوئيد يا Ketone داراي يك گروه الكلي اضافي هستند قابل متابوليسم توسط ميكروارگانيسم هاي خاص هستند Mannitol و ديگر الكل هاي قندي براي تشخيص بعضي از ميكروارگانيسم هاي در آزمايش هاي تشخيصي استفاده مي شوند.
دي ساكاريدها هنگامي كه دو مونوساكاريد توسط از دست دادن آب و تشكيل يك زنجيره ي glycosidic، يك الكل قندي پيوند قندي (شكل a12-2) به هم مي پيوندند بوجود مي آيند. ساكاروز، همين قند معمول مورد استفاده يك دي ساكاريد است كه از گلوكز و فروكتوز تشكيل شده است. (شكل b12-2) پلي ساكاريدها مانند starch، گلي كوژن، cellulose پلي مرهاي گلوكز- زنجيره ي طويلي از واحدهاي تكراري- هستند. به هر حال زنجيره هاي glycosidic در هر پلي مر به طور متفاوتي چيده شده اند. گياهان و بيشتر جلبك ها نشاسته و سلولز توليد مي كنند. نشاسته به عنوان راهي براي ذخيره ي انرژي عمل مي كند و سلولز يكي از اجزاي ساختاري ديواره ي سلولها مي باشد. حيوانات گلي كوژن توليد و ذخيره مي كنند كه مي توانند آن را به گلوكز شكسته و در هنگام نياز از انرژي آن استفاده كنند.
ميكروارگانيسم ها حاوي چندين پلي ساكاريد مهم ديگر نيز هستند به طوري كه در فصل هاي بعدي خواهيم ديد جدول 4. 2 انواع كربوهيدرات ها را خلاصه كرده است.
جستجو در دنياي ميكروب ها
آيا به واقع ممكن است يك گاو بتركد؟
گاوها مي توانند مواد مغذي تقريباً خوبي را از علف، علوفه و ديگر مواد سبز فيبري كه براي انسان غيرقابل خوردن هستند بدست آورند. نمي توانيم سلولز را هضم كنيم كه جزءِ اصلي تركيب گياهان مي باشد. اگر انسان مجبور شود كه با علف زندگي كند مطمئناً تا حد مرگ گرسنگي خواهد كشيد. پس چطور گاوها و ديگر حيوانات با چنين جيره ي غذايي موفق به زندگي مي شوند. با كمال تعجب بايد بگوييم كه گاوها نيز نمي توانند اين كار را انجام دهند. اما آنها نياز به چنين كاري هم ندارند چرا كه اين كار برايشان انجام مي شود. گاوها و ديگر حيوانات مانند آنها در معده هايشان ميزان جمعيت فراواني از ميكروارگانيسم ها هستند. اين ميكروارگانيسم ها سلولز را به قندهايي كه حيوانات مي توانند از آن ها استفاده كنند تجزيه مي نمايند. در مورد موريانه هم اين امر صدق مي كند اگر ميكروارگانيسم ها در جهاز هاضمه ي موريانه نبودند آنها نمي توانستند در سقف چوبي منزل شما ناهار يا شام ميل كنند. سلولز بسيار زياد به نشاسته شبيه است. هر دوي آها از زنجيره هاي طويل مولكول هاي گلوكز تشكيل شده اند. به هر حال زنجيره بين اين مولكول ها از لحاظ شكل هندسي كمي متفاوت است. در نتيجه، آنزيمي كه حيوانات براي تجزيه ي يك مولكول نشاسته به اجزايش به كار مي برند هيچ تأثيري بر سلولز ندارد. در حقيقت ارگانيسم هاي خيلي معدودي هستند كه مي توانند آنزيم هايي توليد كنند كه بتواند به سلولز حمله ور شود. حتي تك ياخته هايي كه در معده ي گاوها و موريانه ها زندگي مي كنند هميشه نمي توانند اين كار را به تنهايي انجام دهند. دقيقاً همان گونه كه گاوها و موريانه هايي كه در معده ي گاوها و موريانه ها زندگي مي كنند هميشه نمي توانند اين كار را به تنهايي انجام دهند. دقيقاً همان گونه كه گاوها و موريانه ها براي ادامه ي حياتشان به تك ياخته هاي موجود در معده شان نياز دارند، حيات اين تك ياخته گان هم به باكتري هاي خاصي كه در بين آن ها زندگي مي كند وابسته است. در واقع اين باكتري ها هستند كه آنزيم هاي هضمي ضروري را توليد مي كنند. فعاليت اين ميكروارگانيسم هاي روده اي كه اين خدمات هضمي را انجام مي دهند هم براي گاوها و هم براي انسان هايي كه از آنها نگهداري مي كند يك موهبت است. اين باكتري ها هم چنين گاز متان توليد مي كند. CH4 به ميزان فراوان بين 190 تا 380 ليتر در روز براي هر يك عدد گاو. توليد اين گاز آنقدر سريع است كه چنانچه گاو نتواند آروغ بزند ممكن است بتركد. البته راه هايي اختراع شده است كه بتوان بدون آسيب رساندن به گاو، اين گاز را مستقيماً از بدن گاو خارج كرد. هنگامي كه اين گاز به ناچار و با هر روشي از بدن گاو خارج مي شود به اتمسفر وارد مي شود. گمان مي رود كه اين فرآيند در توليد گازهاي گلخانه اي و گرم شدن هواي زمين تأثير داشته باشد. (فصل25). دانشمندان تخمين زده اند كه گاوهاي جهان سالانه 50 ميليون تن گاز متان وارد جو مي كنند كه هنوز اين تخمين گوسفندان، بزها، بزهاي كوهي و ديگر حيوانات علف خوار را در نظر نگرفته است.
ليپيدها ليپيدها گروه شيميايي متمايزي از مواد تشكيل مي دهند كه شامل چربي ها، فسفوليپيدها و استروئيدها مي شوند. آنها نسبتاً در آب قابل حل نيستند اما در حلال هاي غيرقطبي مانند اتر و بنزن قابل حل هستند. ليپيدها بخشي از ساختار سلول ها خصوصاً ساختار غشايي آنها را تشكيل مي دهد و ممكن است براي انرژي مورد استفاده قرار گيرند. عموماً ليپيدها حاوي ميزان بيشتري هيدروژن و ميزان كمتري اكسيژن نسبت به كربوهيدرات ها هستند و به همين دليل حاوي انرژي بيشتري نسبت به آنها مي باشند.
چربي ها حاوي سه- كربن الكل glycerol و يك يا بيشتر اسيد چرب مي باشند. يك اسيد چرب از يك زنجيره ي طويل از اتم هاي كربن با اتم هاي مرتبط هيدروژن و يك گروه carboxyl در يك انتهاي زنجيره مي باشند. تركيب يك چربي از glycerol و اسيدهاي چرب شامل از دست دادن آب و تشكيل يك زنجيره ي ester بين گروه carboxyl اسيدهاي چرب و يك گروه الكلي glycerol مي شود. (شكل a13-2) triacylglycerolكه سابقاً triglyceride ناميده مي شد عبارت است از يك چربي كه هنگامي كه سه اسيد چرب به glycerol مي پيوندند تشكيل مي شود. Diacylglycerols , Monacylglycerols به ترتيب حاوي يك و دو اسيد چرب هستند و معمولاً از گوارش triacylglycerols تشكيل مي شوند.
اسيدهاي چرب مي تواند اشباع شده و يا غيراشباع باشند. يك اسيد چرب اشباع شده حاوي همه ي هيدروژن هاي ممكن مي باشد، بدين معني كه از هيدروژن اشباع شده است. (شكل b13-2) يك اسيد چرب غيراشباع حداقل دو اتم هيدروژن را از دست داده و حاوي يك زنجيره دوبله بين دو كربن است كه هيدروژن از دست داده است. (شكل c 13. 2). بنابراين غيراشباع بدين معني است كه آن اسيد به طور كامل از هيدروژن اشباع نشده است. اسيد اولئيك يك اسيد چرب غيراشباع مي باشد. چربي هاي polyunsaturated، كه تعداد زيادي از آنها روغن هاي گياهي هستند كه در دماي معمولي مايع هستند، حاوي اسيدهاي چرب غيراشباع فراواني هستند.
بعضي از ليپيدها حاوي يك يا چند مولكول علاوه بر اسيدهاي چرب glycerol هستند. به عنوان مثال فسفوليپيدها، كه در همه ي غشاهاي سلول ها موجود هستند، از چربي ها توسط جايگزيني اسيد فسفريك H3PO4 به جاي يكي از اسيدهاي چرب متمايز مي شوند. (شكل a14. 2) گروه فسفات نوعاً به يك گروه ديگر مي پيوندد. هر دو مي توانند با آب مخلوط شوند اما آني كه داراي انتهايي با اسيد چرب مي باشد نمي تواند (شكل b 14. 2) ويژگي هاي اين چنيني فسفوليپيدها در تعيين خصوصيات غشاهاي سلولي داراي اهميت هستند. (فصل 4). استروئيدها يك ساختار چهار حلقه اي دارند و از ديگر ليپيدها كاملاً متمايز مي باشند. آنها شامل كلسترول، هورمون هاي استروئيد و ويتامين D مي شوند. كلسترول (شكل b 15-2) در آب حل نمي شود و در غشاي سلولي حيوانات و گروهي از باكتري ها كه ميكوپلاسماس ناميده مي شوند يافت مي شود. هورمون هاي استروئيد و ويتامين D در حيوانات زيادي داراي اهميت مي باشد. «راهبردي به سلامتي»
آنقدر ظرف شسته ايد كه بدانيد صابونها مواد روغني را از ظرف ها پاك كرده و همراه آب از ظرف ها مي زدايند. اگرچه شما ممكن است هرگز فكر نكرده باشيد كه اين كار چگونه انجام مي شود. موضوعات شيميايي مربوط به صابون يكي از كاربردهايي است كه شما در فصل 2 در مورد آن مطالعه كرديد. به خاطر اينكه آب يك مولكول قطبي است، يك كشش سطحي بلند دارد و به صورت دانه هايي بر روي سطح هاي تميز قرار مي گيرد. براي اينكه آب را "مرطوب تر" نمود لازم است كه كشش سطح آب با اضافه كردن surfactant كاهش يابد. صابون ها تركيباتي يوني هستند كه از چربي ها و روغن ها ساخته شده و توسط آلكالي عمل آوري مي شود. اين فرآيند يك مولكول پيچيده با يك گروه carboxyl شارژ شده در يك انتها و يك هيدروكربن غيريوني اشباع شده در ديگر انتها توليد مي نمايد. واكنش شيميايي بين گريس، صابون و آب ذره هاي غذايي چسبيده به ظروف را شل كرده و آنها را با آب به پايين مي فرستد.
پروتئين ها ويژگي هاي پروتئين ها و آمينواسيدها
در ميان مولكول هاي پيدا شده در موجودات زنده، پروتئين ها داراي بيشترين تنوع از نظر ساختار و عملكرد مي باشند. پروتئين ها از توده هاي ساختماني كه آمينواسيدها ناميده مي شوند ساخته شده اند، كه حداقل داراي يك گروه آمينو (-NHz) و يك كربوكسيل اسيدي (-COOH) مي باشد. ساختار عمومي يك آمينواسيد و تعدادي حدود 20 آمينواسيد ديگر كه در پروتئين ها يافت مي شوند در شكل 16-2 نشان داده شده است. هر آمينواسيد به وسيله يك گروه شيميايي متفاوت كه گروه R ناميده مي شود و به اتم كربن مركزي آن متصل شده است از بقيه متمايز مي شود. به علت اينكه همه ي آمينواسيدها حاوي كربن، هيدروژن، اكسيژن، و نيتروژن مي شوند و بعضي از آنها هم حاوي سولفور مي باشد. پروتئين ها هم حاوي اين فاكتورها مي باشند.
يك پروتئين يك پلي مر آمينواسيد مي باشد كه به وسيله زنجيره هاي peptid به هم متصل شده اند. به اين معني كه زنجيره هاي هم ظرفيت يك گروه آمينو از يك آمينو اسيد را به يك گروه كربوكسيل يك آمينواسيد ديگر پيوند مي دهد. (شكل 17-2) دو آمينواسيدي كه به هم پيوسته اند يك دي پپتيد تشكيل مي دهند، سه آمينواسيد تري پپتيد و چند آمينواسيد يكي پلي پپتيد را به وجود مي آورند. علاوه بر گروه هاي آمينو و كربوكسيل، بعضي از آمينواسيدها يك گروه R دارند كه گروه sulfhdryl(-SH) ناميده مي شود.
اين گروه زنجيره ي مجاور آمينواسيدها مي توانند هيدروژن آزاد كرده و زنجيره هاي دي سولفيد (-S-S-) از يك زنجيره به زنجيره بعدي را تشكيل دهند.
ساختار پروتئين ها
پروتئين ها چندين سطح ساختاري دارند. ساختار پايه اي پروتئين ها از يك توالي خاص آمينواسيدها در يك زنجيره پلي پپتيد تشكيل مي شود. (شكل a 18-2) ساختار ثانويه پروتئين ها از داخل شدن يا قرار گرفتن مارپيچي شكل آمينواسيدها در داخل يك الگوي خاص تشكيل مي شود مانند صفحات داراي چين و يا حلزوني شكل. (شكل b18-2). زنجيره هاي هيدروژن مسئول چنين الگويي هستند. خم شدن و پيچيدگي بيشتر مولكول هاي پروتئين به شكل دايره هاي نامنظم ساختار tertiary را شكل مي دهد. بعضي از پروتئين هاي بزرگ مانند هموگلوبين داراي ساختار 4-4 هستند كه از طريق ارتباط چندين ساختار 3-3 اي تشكيل مي شوند. اين دو ساختار اخير از طريق پيوستگي دي سولفيد، زنجيره هاي هيدروژن، و ديگر نيروهاي بين گروه هاي R آمينواسيد ابقا و نگه داري مي شوند. شكل سه بعدي مولكول هاي پروتئين و حالتي از سايت ها كه ديگر مولكول ها مي توانند به آن بپيوندند در تعيين چگونگي عملكرد پروتئين در ارگانيسم هاي زنده بسيار مهم هستند.
شرايط فراواني مي توانند زنجيره هاي هيدروژن و ديگر نيروهاي ضعيفي كه ساختار پروتئين ها را حفظ مي كنند را از هم جدا نمايد. اين شرايط، شامل محيط هاي خيلي اسيدي يا شرايط پايه اي و درجه حرارت بالاي پنجاه درجه ي C مي باشد. چنين از هم گسيختگي ساختارهاي 2دويي، 3سه اي، و چهارچهاري تقليب (denaturation) ناميده مي شود. استريلزاسيون و ضدعفوني سازي اغلب از گرما و مواد شيميايي استفاده مي كنند كه از طريق تقليب پروتئين ها ميكروارگانيسم ها را از بين مي برد همچنين در آشپزي هم براي نازك كردن گوشت ها از تقليب پروتئين ها استفاده مي شود. بنابراين، ميكروب ها و سلول هاي ميكروارگانيسم ها بايستي در يك درجه حرارت و PH خاص قرار گيرند تا پروتئين هاي از تقليب در امان بماند.
«دسته بندي پروتئين ها»
بيشتر پروتئين ها را به وسيله ي كار كردهاي آن به عنوان پروتئين هاي ساختاري و يا آنزيم ها مي توان دسته بندي كرد. پروتئين هاي ساختاري همانگونه كه از اسم شان استنباط مي شود در ساختار سه بعدي سلول ها، اجزاي سلول ها، و غشاهاي سلولي شركت دارند. پروتئين هاي خاصي كه motile ناميده مي شوند هم در ساختار و هم در جابجايي مشاركت دارند. آنها مسئول انقباض سلول هاي ماهيچه اي حيوانات و مسئول بعضي جابجايي ها در ميكروب ها مي باشند. آنزيم ها كاتاليست هاي پروتئين هستند- موادي كه ميزان واكنش هاي شيميايي در سلول را كنترل مي كنند.
آنزيم ها
آنزيم ها سرعت واكنش هاي شيميايي صورت گرفته در داخل ميكروارگانيسم هاي زنده را در دماي سازگار با حيات آنان افزايش مي دهد. ما آنزيم ها را به تفصيل در بخش 5 مورد مطالعه قرار خواهيم داد. اما ويژگي هاي آنها را به طور خلاصه در اين بخش ذكر مي كنيم. به طور كلي، آنزيم ها سرعت واكنش ها را از طريق كاهش انرژي لازم براي شروع واكنش افزايش مي دهند. آنها همچنين مولكول هاي واكنش گر را در يك جهت صحيح كه در آن واكنش حاصل مي شود نزديك هم نگه مي دارند. آنزيم ها يك مكان فعال دارند، كه محلي است كه در آن با شكل فرعي اش تركيب مي شود. آنزيم ها ويژگي هاي خاصي دارند، يعني هر آنزيم به يك شكل فرعي خاص عمل مي كند و يا فقط بر يك زنجيره ي شيميايي خاص.
مانند كاتاليست ها در واكنش هاي شيميايي غيرارگانيك، آنزيم ها در واكنشي كه ايجاد مي كنند مشاركت نكرده و تحت تأثير قرار نمي گيرند. مولكول هاي آنزيم اين قابليت را دارند كه بارها و بارها به عنوان كاتاليست يك واكنش عمل كنند اگرچه اين تعداد نامحدود نيست. به علت اين كه آنزيم ها هم پروتئين هستند آنها هم در اثر حرارت زياد و شرايط PH تقليب مي گردند.
Nucleotides & Nucleic Acids
خصوصيات شيميايي اين ها به اين مواد مركب اجازه مي دهد كه چندين كاركرد ضروري داشته باشند. يكي از كاركردهاي كليدي ذخيره ي انرژي در زنجيره هاي با انرژي بالاست. زنجيره هايي كه هنگامي كه مي شكنند انرژي بيشتري از آنچه زنجيره هاي هم ظرفيت توليد مي كنند، توليد مي كنند. نئوكلوئيدهايي كه براي تشكيل nucleicacid ها به هم مي پيوندند. شايد قابل توجه ترين مواد بيوشيميايي باشند. آنها اطلاعاتي را ذخيره مي كنند كه ساخت پروتئين ها را راهبري مي كند و قابل انتقال از والدين به فرزندان مي باشند. يك نئوكلوئيد از سه بخش تشكيل مي شود. 1- يك بنيان نيتروژني، به اين دليل به اين نام ناميده شده است كه حاوي نيتروژن است و خصوصيات آلكالين دارد. 2- يك قند پنج كربني و 3- يك يا چند گروه فسفات. به طوري كه شكل a20-2 براي نئوكلوئيد adenosine triphosphate نشان مي دهد. بنيان و قند به تنهايي يك nucleoside بوجود مي آورد. (شكل b 20-2).
Nucleotide ATP منبع مهم انرژي در سلول است زيرا آن انرژي شيميايي را به گونه اي ذخيره مي كند كه سلول مي تواند از آن استفاده كند. زنجيره ي بين فسفات ها در ATP كه زنجيره هاي داراي انرژي فراوان مي باشند به وسيله خطوط مواج مشخص شده اند. (شكل C 20-2) آنها انرژي بيشتري نسبت به زنجيره هاي هم ظرفيت مي باشند، كه در آن هنگام شكستن انرژي بيشتري آزاد مي شود. آنزيم ها شكل گيري و تجزيه شدن زنجيره هاي با انرژي بالا را كنترل مي كنند به طوري كه به ميزاني كه انرژي لازم است، در بين سلول ها انرژي آزاد مي شود. گرفتن، ذخيره كردن و استفاده از انرژي يك جزءِ مهم از متابوليسم سلولي است. (فصل 5)
Nucleicacids از پلي مري هاي طويل nucleotide كه polynucleotides ناميده مي شوند تشكيل شده اند. آنها حاوي اطلاعات ژنتيكي هستند كه تمام خصوصيات ارثي يك ارگانيسم زنده را معين مي كند. چه آن موجود يك ميكروب باشد چه يك انسان. اين اطلاعات از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شوند و ساخت پروتئين در هر موجود زنده را راهبري مي كند. با راهبري ساخت پروتئين nucleicacids تعيين مي كند كه يك ارگانيسم كدام پروتئين هاي ساختاري و آنزيم ها را خواهد داشت.
آنزيم ها تعيين مي كنند كه ارگانيسم ها چه موادي ديگري را مي توانند توليد كنند و چه واكنش هايي از آن طريق قابل انجام است.
RNA يك زنجيره ي polynucleotide واحد است و DNA هم يك زنجيره ي دوبله از polynucleotide مي باشد كه به صورت يك حلزون دوبله چيده شده است. در هر دو اسيد نئوكلوئيك مولكول هاي قند و فسفات يك ستون محكم ولي ناكارآمد را شكل مي دهند كه از آن زنجيره هاي هيدروژني جلو مي آيند. در DNA هر زنجيره به وسيله ي زنجيره هاي هيدروژن بين بنيان ها به هم متصل مي شوند. به طوري كه همه ي مولكول شبيه يك نردبان با تعداد زيادي پله مي شود.
RNA , DNA تا حدودي داراي بلوك هاي ساختاري متفاوت هستند. RNA حاوي ribose قند مي باشد، در حالي كه DNA حاوي دي اكسي ريبوز مي باشد كه يك اتم هيدروژن از ribose كمتر دارد. سه بنيان نيتروژني يعني guanine, cytosine, adenine هم در DNA و هم RNA يافت مي شود. علاوه بر اين DNA حاوي بنيان thymine و RNA هم حاوي بنيان urasil مي باشد. از بين اين بنيان ها (bases)purines, guanine , adenine هستند بنيان هاي نيتروژني كه حاوي ساختارهاي دو حلقه اي هستند و pyrimidines , uracil , thymine , cytosine هستند يعني بنيان هاي نيتروژني كه حاوي يك ساختار تك حلقه اي هستند (شكل 22-2). همه ي ارگانيسم هاي بافت سلولي داراي RNA , DNA هستند. ويروس ها يا DNA دارند و يا RNA و هر دو را ندارند.
دو زنجيره ي DNA nucleotide توسط زنجيره هاي هيدروژن بين بنيان ها و ديگر نيروها در كنار هم نگه داشته مي شوند. زنجيره هاي هيدروژن هميشه adenine را به thymine و cytosine را به guanine پيوند مي دهد همانگونه كه در شكل b21-2 نشان داده شده است اين به هم پيوستن بنيان هاي خاص را جفت شدگي تكاملي بنيان ها مي نامند. اين امر از طريق اندازه ها و شكل هاي بنيان ها تعيين مي شود. همچنين جفت شدگي تكاملي هنگامي كه اطلاعات در اول ساخت پروتئين از DNA به RNA منتقل مي شود نيز به وقوع مي پيوندد. (فصل 7) در چنين موقعيتي adinine موجود در بنيان DNA با uracil موجود در RNA جفت مي شود.
زنجيره هاي RNA , DNA حاوي صدها و يا هزاران nucleotide هستند كه بنيان هاي آنان با يك توالي خاص مرتب شده اند. اين توالي nucleotide، مانند توالي حروف در لغات و جمله ها، حاوي اطلاعاتي است كه مشخص مي كند يك ارگانيسم چه پروتئين هايي مي تواند داشته باشد. همان گونه كه قبلاً مورد توجه قرار گرفت، آنزيم ها و پروتئين هاي ساختاري يك ارگانيسم، به نوبت، تعيين مي كنند كه يك ارگانيسم چه هست و چه كاري مي تواند انجام دهد. مانند تغيير يك حرف در يك كلمه، تغيير يك nucleotide در يك توالي مي تواند اطلاعاتي را كه در آن حمل مي كند را تغيير دهد. تعداد توالي هاي محتمل ممكن است تقريباً نامتناهي است. بنابراين RNA , DNA مي توانند حاوي اطلاعات فوق العاده متفاوت و فراواني باشند.
كاركردهاي RNA , DNA بستگي به توانايي شان در حمل اطلاعات دارد. DNA از يك نسل به نسل ديگر منتقل مي شود و خصوصيات قابل انتقالي را شخص جديد را از طريق فراهم آوردن اطلاعات براي پروتئين هايي كه سلول اش خواهد داشت در مقابل .............. ميكروسكوپي و زنگ زدگي (staining) (؟)
به يك سنجاق خانگي تميز نزديك تر شو. چه چيزي مي بيني. احتمالاً چيزي بيشتر از همان چيزي كه از دورتر مي ديدي نخواهي ديد. اگر شما از نگاه معمولي لذت مي بري شما خواهيد توانست ذرات گرد و غبار به كوچكي 20 ميكرومتر (1 ميكرومتر = ميلي متر) كه در يك پرتو درخشان آفتاب ببنيد. اما آنچه كه تعجب برانگيز است آن مقدار چيزي است كه شما نمي توانيد ببينيد. بيشتر باكتري ها فقط تا 2 ميكرومتر درازا دارند. بنابراين بدون كمك ميكروسكوپ هرگز نمي توان آنها را ديد. فقط با يك افزايش ده برابري در ميزان ديد، شما مي توانيد ديد زدن دنياي شلوغ و پرپيچ و خم ميكروبي را شروع كنيد. اين ديد افزايش يافته چقدر مي تواند بر استفادة شما از آن چنگال "تميز" كه در دهانتان فرو مي بريد يا استفاده از آن سبزي هاي شسته شده تأثير بگذارد؟ چند باكتري مي توانند معادل آن ذره ي كوچك باشند؟ به اين تصويرهاي بزرگنمايي شده ي متوالي نگاه كنيد و شروع به شمارش كنيد و ميله ي طلايي يك باكتري است كه به طور مصنوعي رنگ شده است. اگر شما يك سنجاق را لمس كنيد چند تا باكتري ممكن است در دست شما باقي بماند. چند تا از اين باكتري ها لازم است تا بتواند يك عفونت ايجاد كند. گاهي اوقات حتي 10 باكتري كافي است. سئوالاتي كه به آنها خواهيم پرداخت؟ چگونه تكامل ميكروسكوپي به تكامل ميكروبيولوژي مرتبط مي شود 2- كدام واحدهاي متريك براي اندازه گيري ميكروبها مناسب تر است؟ 3- رابطه بين طول موج، تجزيه و روزنه شمارشي چيست؟ 4- چطور ويژگي هايي از نور كه در زير مي آيد به ميكروبيولوژي مربوط مي شود. انتشار، جذب، فلورانس، لومينسِ نس، و... 5- كاربردها و اقتباس هاي خاص bright field و darkfield– تداخل هاي تمايزي و ميكروبهاي فلورانس چيست؟ 6- اصول انتشار و اسكن الكترون ميكروسكوپي چيست؟ 7- چه تكنيك هايي براي آماده كردن و بالا بردن كنترات در نمونه ها در ميكروسكوپ نوري استفاده مي شود. 8- استفاده ي لكه دار كردن رايج ميكروبي چيست؟ 9- كاركردها و نتايج هر يك از مراحل در روش لكه دار كردن Gram چيست؟
در اين پروژه يك مطالعه غير خطي براي بررسي و پيش بيني جريان عبوري از يك فيلتر كارتريج انجام شده است. به اين منظور نرم افزار FLUENT مورد استفاده قرار گرفته است. شبيه سازي براي دو شبكه با تعداد گره هاي متفاوت انجام شده است تا نتايج از لحاظ وابستگي و يا عدم وابستگي به شبكه مورد بررسي قرار گيرد. براي انجام محاسبات توسط نرم افزار از دو مدل توربولنسي Standard k-epsilon و RNG k-epsilon استفاده شده و نتايج با هم مقايسه شده است.
1- مقدمه
صاف كردن يعني خارج كردن ذرات جامد از يك سيال با عبور دادن سيال از يك محيط صاف كننده يا غشاء به طوري كه جامدات بر روي آن بمانند.
صاف كردن در صنعت از عبور دادن ساده از صافي تا جداسازي بسيار پيچيده را شامل مي شود. سيال ممكن است گاز يا مايع باشد. اما جريان با ارزش حاصل از صافي ممكن است سيال يا جامد يا هر دو باشد.
سيال به خاطر وجود اختلاف فشار در محيط صافي، در آن جريان مي يابد. بنابراين صافي ها دو گونه اند؛ صافي هايي كه با فشار بيش از فشار جو در وجه بالايي صافي عمل مي كنند و آن هايي كه با فشار در وجه بالايي و خلأ در وجه پايين عمل مي كنند.
صافي ها به سه گروه عمده تقسيم مي شوند: صافي كيكي يا قالبي، صافي شفاف كننده و صافي با جريان متقاطع
اصول صاف كردن قالب
تصفيه يك مورد خاص از جريان در محيط هاي مختلف متخلخل است. در تصفيه مقاومت ها در برابر جريان با گذشت زمان افزايش مي يابد، چون محيط صافي مسدود مي گردد يا قالب صافي افزايش مي يابد. كميت هاي عمده موردنظر، افت فشار در واحد تصفيه و جريان عبوري از صافي است.
1-1 افت فشار در قالب صافي
مقاومت محيط صافي تنها مقاومت موجود در صافي هاي شفاف كننده است ولي در تصفيه قالب، مايع از دو مقاومت به صورت سري عبور مي كند:
مقاومت قالب و مقاومت محيط صافي كه مقاومت محيط صافي معمولاً فقط در مراحل اوليه تصفيه قالب اهميت دارد.
به عنوان نقطه آغاز در بررسي افت فشار در قالب از معادله هايي به شكل معادله (1) مي توان استفاده كرد:
(1)
كه گراديان فشار در ضخامت ها
= گران روي محصول تصفيه
U = سرعت خطي محصول تصفيه، بر اساس مساحت صافي
Sp= مساحت هر ذره
Vp= حجم هر ذره
= تخلخل قالب
ضريب تناسب در قانون نيوتن
در بسترهايي از ذرات تراكم پذير يا بسترهاي داراي سهم خلأ بسيار كم، ضريب معادله (1) خيلي بزرگتر از عدد 17/4 است. حجم جامدات در لايه است و اگر چگالي ذرات باشد، جرم dm جامدات در لايه برابر است با:
(2)
از حذف d1 در معادلات (1) و (2) نتيجه زير به دست مي آيد:
(3)
كه K1 به جاي ضريب 17/4 در معادله (1) به كار رفته است.
قالب هاي صافي تراكم پذير و تراكم ناپذير- در تصفيه دوغاب هاي داراي ذرات سخت يكنواخت تحت افت فشارهاي كم همه ضرايب سمت راست معادله (3) به جز m مستقل از L مي باشد و از اين معادله مي توان مستقيماً روي ضخامت قالب انتگرال گرفت. نتيجه به صورت زير است:
(4)
اين نوع قالب هاي صافي را تراكم ناپذير گويند.
مقاومت ويژه قالب، ، براي استفاده در معادله (4) با معادله زير تعريف مي شود.
اكثر قالب هايي كه در صنعت با آن ها سروكار داريم از ذرات سخت جداگانه ساخته نشده اند. در اين قالب ها، با افزايش فاصله از دريچه غشايي تغيير مي كند و مقدار موضعي نيز ممكن است با گذشت زمان تغيير كند. چنين قالب صاف كننده را تراكم پذير مي نامند. در عمل از تغييرات نسبت به زمان و مكان صرف نظر مي شود و مقدار آزمايشگاهي ميانگين براي ماده اي كه تصفيه مي شود در محاسبه، به دست مي آيد.
مقاومت محيط صافي- مقاومت محيط صافي Rm را مي توان در مقايسه با مقاومت قالب تعريف كرد. معادله حاصل به صورت زير است.
(5)
بعد Rm، 1-L است.
مقاومت محيط صافي Rm ممكن است متناسب با افت فشار تغيير كند همچنين متناسب با عمر و تميز بودن محيط صافي نيز تغيير مي كند اما چون فقط در مراحل اوليه تصفيه حائز اهميت است در اكثر قريب به اتفاق موارد ثابت فرض كردن آن در هر تصفيه و تخمين مقدار از روي معلومات آزمايشگاهي اشكالي ندارد.
بر اساس معادلات (4) و (5) داريم:
معادلات تجربي مربوط به مقاومت قالب- با انجام آزمايش هايي تحت فشار ثابت در افت فشارهاي متفاوت، تغييرات نسبت به را مي توان پيدا كرد. معادلات تجربي را مي توان با معلومات مشاهده شده مربوط به نسبت به تطبيق داد كه رايج ترين آن ها رابطه زير است:
كه و S ثابت هاي تجربي هستند. ثابت S ضريب قالب مي باشد. اين ثابت در قالب هاي تراك ناپذير، صفر و در قالب هاي تراكم پذير مثبت است. مقدار بين 2/0 و 8/0 مي باشد.
1-2 توزيع جريان
از آن جا كه تصفيه يك مورد خاص از جريان در محيط هاي متخلخل است، نتيجه آزمايشات انجام شده بر روي بسترهاي اكنده مي تواند براي عمليات تصفيه نيز به كار رود. در درون محيط هاي متخلخل، سرعت سيال پيوسته نسبت به تغييرات تخلخل تغيير مي كند. بنابراين اندازه و جهت سرعت در نقاط مختلف بستر با توجه به تغييرات تخلخل متغير است. طبيعت پيچ در پيچ محيط هاي متخلخل و تغيير شكل جريان عبوري، سبب تغيير در مقاومت در مقابل جريان در نواحي مختلف محيط در جهت شعاع مي شود پس تغييرات سرعت ايجاد مي شود.
مدل دارسي- نخستين كارهاي آزمايشي بر روي اين موضوع توسط دارسي در سال 1830 انجام شد. وي سرعت جريان آب چشمه هاي محلي را از درون بسترهاي شني به ضخامت مختلف بررسي نمود و نشان داد كه سرعت ميانگين جريان اندازه گيري شده در سراسر مساحت بستر با فشار رانش تناسب مستقيم و با ضخامت بستر وارونه دارد. اين رابطه كه به قانون دارسي معروف است توسط بسياري از پژوهشگران تأييد شده است و به صورت زير نوشته مي شود:
در اين رابطه داريم:
افت فشار در دو سر بستر
L= ضخامت بستر
U= سرعت ميانگين جريان سيال به صورت
A= مساحت سطح مقطع بستر
V= حجم سيال جريان يافته در زمان t
K مقداري است كه به خواص فيزيكي بستر و سيال بستگي دارد.
مدل برينكمن و فورچايمر- در اين مدل از ديناميك سيالات محاسباتي (CFD) جهت بررسي و مطالعه جريان در برج هاي اكنده استفاده گرديده است. در اين تحقيق از نرم افزار FIDAP كه با روش المان محدود كار مي كند كمك گرفته شده است كه در آن معادله جريان برينكمن و فورچايمر (BFF) به صورت زير مي باشد:
در تحقيق صورت گرفته اثر ويسكوزيته مؤثر و ضريب اينرسي براي شرايط مختلف بررسي و رابطه زير براي ويسكوزيته مؤثر ارائه گرديده است.
2- تشريح مدل CFD
در اين كار به منظور شبيه سازي جريان عبوري از يك فيلتر كارتريج، نرم افزار FLUENT 6.0 به كار رفته است. در FLUENT ، روش حجم كنترل- گاهي اين روش حجم محدود خوانده مي شود- براي بيان معادلات حركت به كار مي رود.
1-2 هندسه مسئله و مشخصات شبكه
هندسه مسئله در شكل 1-2 نشان داده شده است. براي شبيه سازي اين هندسه از يك سيستم دو بعدي استفاده شده است و به منظور بررسي عدم وابستگي نتايج به شبكه، از دو شبكه كه يكي 235 گره و ديگري 1903 گره دارد استفاده شده است. شبكه هاي به كار رفته براي به دست آوردن نتايج غير خطي در اين كار، شامل حجم هاي كنترل يكنواخت 4 ضلعي هستند.
2-2 مدل فيزيكي و تنظيمات شبكه
در اين كار براي به دست آوردن مقادير سرعت و فشار از مدل RNG k-epsilon و مدل Standard k-epsilon استفاده شده است و نتايج با هم مقايسه مي شود.
سيال ورودي به فيلتر كارتريج هواست و داراي مشخصات زير است.
L=5%
مشخصات محيط متخلخل نيز به قرار زير است:
Permeability
Loss coeff B=1000 m-1
3- نتايج و بحث
مقادير سرعت و فشار براي دو شبكه با 235 و 1903 گره و با دو مدل توربولنسي RNG k-epsilon و Standard k-epsilon در شكل هاي 1-3 تا 8-3 نشان داده شده است. به منظور بررسي تأثير تعداد گره ها و همچنين مدل توربولنسي انتخاب شده بر نتايج، مقادير سرعت در دو مقطع عرضي متفاوت از محيط متخلخل در شكل 9-3 رسم شده است.
مقايسه نتايج حاصل از دو شبكه با تعداد گره هاي متفاوت و مدل توربولنسي يكسان بيانگر تأثير تعداد گره ها بر نتايج است. تفاوت ميان مقادير سرعت در اين حالت مي تواند نشانگر دقت بالاتر شبكه با 1903 گره باشد اما اختلاف ميان اعداد در آن حد نيست كه نتايج وابسته به شبكه تلقي شود. بررسي ها نشان مي دهد كه در رابطه با شبكه اي كه 235 گره دارد هر دو مدل RNG , Standard سبب به دست آمدن مقادير كاملاً يكسان سرعت مي شود ولي براي شبكه با 1903 گره، نتايج تفاوت اندكي دارد و مقادير سرعت در محيط فيلتر با استفاده از مدل RNG كمي بزرگتر است. اما از آن جا كه اختلاف ميان اعداد بسيار كوچك است مي توان اين چنين نتيجه گيري كرد كه انتخاب مدل توربولنسي متفاوت، بر نتايج حاصله تأثير چنداني نخواهد داشت.
4- مراجع
Mccabe, smith, HARRIOTT, 1993.unit operations of chenuical Engineering.
رحيمي اصل، روح الله، سلطاني، مجيد، 1382. ديناميك سيالات محاسباتي به كمك نرم افزار FLUENT.
اخیراً دانشمندان علت ایجاد حفره در لایه اوزون را گرداب های سنگین ، كه در قطب جنوب جریان دارند می دانند . در زمستان در طول شبهای قطبی، نور خورشید درتمام سطح قطب جنوب در دسترس نیست به همین دلیل در این قطب در لایه استراتوسفر طوفان های سنگینی گسترش می یابند كه به آن ها "گرداب قطبی"(polar vortex) می گویند . گرداب قطبی می تواند ذرات سازنده هوا را تجزیه كند .
این گرداب ها باعث ایجاد ابرهای سردی می شوند كه بر فراز قطب جنوب جریان می یابند. كه به این ابرها "ابر استراتوسفر قطبی" (polar stratosphere cloud) می گویند.اختصار آن psc است. Pscها بسیار سرد هستند و دمای آن ها حدود ۸۰- سیلسیوس است. Psc از نیتریك اسید تری هیدرات (nitric acid trihydrate) تشكیل شده است و با ابرهایی كه ما آن ها را در آسمان می بینیم كاملاً متفاوتند. پس این ابرهای اسیدی می توانند لایه اوزون را تخریب كنند.
موارد زیر از عوامل موثر در تخریب لایه اوزون مي باشند:
۱) محور زمین به گونه ای می باشد كه نور خورشید به قطب شمال بیشتر از قطب جنوب می تابد به همین دلیل ضخامت لایه اوزون در قطب شمال بیشتراز ضخامت آن در قطب جنوب می باشد { زیرا ما گفتیم كه پیوند میان مولكول اكسیژن و اتم اكسیژن در مولكول اوزون بسیار ضعیف می باشد و ممكن است با كوچكترین برخورد از هم جدا ویا با دریافت كوچكترین انرژی(مانند انرژی تابشی خورشید ) به حالت اولیه خود برگردند}
۲)از مورد دوم نتیجه می گیریم كه هوای قطب جنوب سردتر از هوای قطب شمال می باشد ، بنابراین هوای گرم هنگامی كه بر اثر جریان هایی به قطب جنوب می روند ، چون سبك می باشند ،به سمت بالا می روند و موجب نابودی لایه های اوزون برفراز قطب جنوب میشوند.
۳) در زمستان نور خورشید كاملاً در تمام سطح قطب جنوب در دسترس نمی باشد، واین امر باعث كاهش دما و تشكیل ابرهای psc می شود .
۴) ابرهای psc اسیدی هستند و به همین دلیل آن ها به لایه اوزون آسیب می رسانند.
کوره آفتابی وسیلهای است برای تولید گرما بوسیله تجمع و تمرکز نورخورشید در یک نقطه خاص و استفاده از حرارت آن نقطه برای تولید آب گرم و بخار آبگرم. کوره آفتابی به شکل بشقاب کاو (مقعر) وآینهایو صیقلی (که نورهای تابیده شده بهطرف خود را بازتاب میکند) است. نورهای تابیده شده از بی نهایت دور موازی هستند،بنابراین همه آنها بعد از بازتابش نقطه خاصی به نام کانون میگذرند. برای ورود بهبحث با چند اصطلاح آشنا میشویم.
1.مرکز آینه (C): نقطهای استکه فاصله تمام نقاط سطح از آن نقطه ثابت است.
2.کانون (F): نصف فاصله سطح تامرکز را کانون مینامند و فاصله و سطح بشقاب (رأس آینه) تا کانون فاصله کانونی (f) نامیده میشود.
3.محور اصلی: خطی فرضی که وسط (رأس)بشقاب را به مرکز وصل کرده و کانون روی آن نیز کانون اصلی نامیده میشود.
پرتو نورهای تابیده شده نسبت به محور اصلی در بازتاب تقارن آینهای دارند. پرتونورهایی که موازی محور اصلی بتابد حتما بازتاب آنها از کانون میگذرد (کانون اصلی) ، پس در آن نقطه حرارت و گرما بسیار بالاتر از اطراف است. پس اگر منبع آب در آننقطه قرار داده شود آب در اثر انرژی دریافتی از خورشید بسیار گرم خواهد شد و ایناساس یک کوره آفتابی است.
نمونه کوچک و قدیمی کوره آفتابیذرهبیناست که از شیشه محدب یا حتی یختراشیده شفاف ساخته میشد. امروزه از اجسام آینهای با توجه به ویژگی ساختمانی گفتهشده برای تولید آب گرم منازل در ابعاد محدود در پشت بامها و در ابعاد بزرگترساختمان بلند که نمای بیرونی آن به شکل کاو طراحی شده و در نمای جلویی آن ازشیشههای رفلکس و آینهای برای بازتاب نور استفاده میشود، بطوری که بازتابها در یکنقطه در مقابل یعنی کانون جمع میشوند.
در کانون یک منبع آب قرار میدهند وبا لوله کشیهایی به توربین تولید برق وصل میکنند، با توجه به ابعاد ساختمان انرژیگرمایی دریافتی فوق العاده بالاست و بخار آب تولید شده با جریان شدید در لولهها بهتوربین رسیده و باعث چرخش آن و تولید برق ارزان قیمت در چنین مجموعه نیروگاهی برق - آبی میگردد. با توجه به پیشرفت صنعتی ، نیاز روز افزون به انرژی ، گرانی ،محدودیت منابع ، ناوگان حمل و نقل ،آلودگیهایزیست محیطیبرخی منابع انرژی مثلسوختهای فسیلی، پسماندها و ... . استفادهاز انرژی خورشید به عنوان منبع سالم و تجدید پذیر انرژی در زمین راه کار مناسبیبرای منازل در جهت کاهش هزینه و آلودگی و ... باشد، بویژه که برخی مناطق به دلیلصعب العبور بودن و هزینه انتقال و تلفات انرژی بالایی دارند.
برای افزایش بهرهوری در استفاده از بشقابها و نیروگاهها میتوان موارد زیر را درنظر گرفت. موقعیت جغرافیایی ، اقلیمی ، ویژگیهای آب و هوا با توجه به آفتابی بودن ،طول روز مسیر ظاهری حرکت خورشید در آسمان از طلوع تا غروب و با استفاده از منابعاطلاعاتی در این مورد میتوان اطلاعات لازم را بدست آورد.
استفاده از موادمناسب و طراحی آنها در جهت افزایش نسبت بازتاب به نور تابشی و همچنین برنامهرایانهای و یک موتور برای چرخاندن دستگاه و مجموعه برای افزایش کارایی توصیهمیشود، طوری که بشقاب و مجموعه همواره مسیر حرکت خورشید را تعقیب کرده و متناسب باآن بچرخد. در برنامه رایانهای استفاده از روش و نمودار رویدات و سلرز - مدار میلخورشید بر حسب عرض جغرافیایی ، انرژی رسیده به سطح و توان جذب و بازتاب سطح در منبعفوق سودمند است.
برای تبدیل حرارتی میتوان یا ازجمع کنندههای تختو یا ازآینههایمتمرکز کنندهاستفاده کرد. از نظر ترمودینامیکی از جمع کنندههای تخت ، دماینسبتا کمتری گرفته میشود در صورتی که باآینههای سهمویدمای بالاتر و حتی در بعضیشرایط دمای بیشتر از تحمل مواد مورد استفاده بدست میآید. روش تبدیلانرژی خورشیدیبهانرژیالکتریکییا تبدیل انرژی حرارتی به ترموالکتریکی توسط ماشین حرارتی خورشیدی کهبه مولد الکتریکی ترمو - یونی جفت شده ، انجام میپذیرید (هنوز در مرحله آزمایشاست). با جریان هوای گرم که توسط انرژی خورشیدی تولید میشود، میتوان یکدستگاه ماشین بادیرا بکار انداخت، ولی هنوزمثال عملی در این مورد وجود ندارد.
مولدهای ترموالکتریکی خورشیدی
یک مدار بسته متشکل از دو فلز هادی مختلف کهتوسط جوش به هم متصل میشود، میتواند محل یک جریان پیوستهای است، به شرط آنکه بیندو محل اتصال جوش ، اختلاف دما وجود داشته باشد. با استفاده ازمواد نیم رسانامیتوان بازده تبدیل قابلملاحظهای بدست آورد. یک مولد ترموالکتریکی از تعدادی کوپلها (جفتها) تشکیل شده کههر کدام از آنها از دو عنصر حرارتی تشکیل یافته است: یکی از نوع P و دیگری نوع N توسط پل فلزی که با منبع گرم در تماس است، به هم مربوطند. انتهای دیگر هر دو به یکمقاومت بسته شده و در دمای منبع سرد نگهداری میشوند.
منبع گرمای مورداستفاده میتواند یک شعله یا انرژی حرارتی یک سیال باشد که به انرژی خورشیدی نیزاندیشیدهاند. در این مورد میتوان از یک جمع کننده تخت را که شامل یک یا چند صفحهشیشهای جهت جلوگیری از اتلافهای حرارتی تهیه میشود، و یا یک آینه متمرکز کننده رانیز مورد استفاده قرار داد. بهتر است دمای منبع سرد نزدیک به دمای محیط باشد، یاحداقل از آن خیلی دور نباشد؛ مثلا از جریان آب استفاده کرد و برای تأسیسات بزرگ آبگرم بدست آمده برای مصارف خانگی پیشنهاد شده است. توان ترموالکتریکی یکترموکوپلبا رابطه زیر معین میشود:
(e = E/(T2 - T1
که E نیروی الکتروموتوری ترموکوپل در مدار بازبر حسب ولت ، T1و T2دماهای منبعهای سرد و گرم بر حسب درجهمطلق هستند. اگر n ترموکوپل با همان منبعهای گرم و سرد باشند، نیروی الکتروموتوریدستگاه مساوی با(ne(T2 - T1است.
ترموکوپلهای تجارتی
ترموکوپلهای تجارتی معمولا توان ترموالکتریکی ضعیف وحدود 63 میکرو ولت بر درجه سانتیگراد هستند، به شرط آنکه اختلاف دما از 180 درجهسانتیگراد بیشتر نباشد. ترموکوپلی با یک آلیاژ مثبت متشکل از 35 درصد روی و 65 درصدآلومینیوم (شامل 2 درصدقلع، 0.1 درصد نقره و 6 درصدبیسموت) و یک آلیاژ منفی 91 درصد بیسموت و 9 درصدآنتیموانتوان ترموالکتریکی برای اختلاف دمای 80 درجه سانتیگراد به 280 میکرو ولت بر درجهسانتیگراد میرسد. متأسفانه به علت ذوب این آلیاژها در دمای 260 درجه سانتیگرادنمیتوان آن را برای دماهای بالا بکار برد.
برای اصلاح بازده باید موادی باتوان ترموالکتریکی بالا را بکار برد و لازم است موادی که مورد استفاده قرارمیگیرند قابلیت هدایت گرمایی (K) ضعیف و مقاومت مخصوص (r) کمتری داشته باشند. تابه حال بازده 10 درصد با موادی که در اختیار دارند، برای دمای 500 درجه منبع گرم و 20 درجه منبع سرد بدست آمده است و با تکنیک خاصی بازده را به 12 درصد نیز بالابردهاند. اولین نمونه مولدهایی با جمع کننده تخت با یک یا دو صفحه شیشهای و بدونمتمرکز کردن تشعشع خورشیدی بوده است. بازده حاصل از این نوع تبدیل انرژی خورشیدی بهانرژی الکتریکی حدود 0.5 درصد با جمع کنندههای تخت بوده است. ترموکوپلهایی با نیمههادیها تهیه شده و توان ترموالکتریکی آنها بیشتر بوده است.
چگونه میتوانیم از گرمایخورشیدبرای تولیدانرژیاستفاده کنیم. آیا از نور خورشید نیز میتوان انرژی بدست آورد. برای اینکار ازباتریخورشیدیاستفاده میشود که نور خورشید را میگیرد وبرقتولید میکند. باتریهای خورشیدی از مادهای بنامسیلیسیومساخته میشود. هر باتری خورشیدیبرق بسیار ناچیزی تولید میکند. برای همین معمولا باید از تعداد زیادی باتری کنارهم استفاده شود تا مقدار برقی که بدست میآید، مفید و مناسب باشد.
این باتریهای خورشیدی براحتیتعمیر میشوند و نگهداری آنها ساده است و محیط را نیز آلوده نمیکنند. با استفادهاز باتریهای خورشیدی میتوان دستگاههایی چونتلویزیون،تلفنوپمپ آبرا بکار انداخت. در جاهایی که روزهایطولانی و آفتاب درخشان دارند، حتی میتوان تمام برق مورد نیاز را از باتریهایخورشیدی گرفت. باتریهای خورشیدی خیلی سبک هستند و به راحتی میتوان آنها را بهدهکدههای دور افتاده برد. مردمی که همیشه در حرکت هستند نیز میتوانند این باتریهارا همراه داشته باشند و هر کجا که میروند از برق آنها استفاده کنند. مثلا گروههایپزشکی که برای درمان مردم به صحراها و جاهای دور افتاده میروند، باتریهای خورشیدیرا برای روشن نگه داشتن یخچالهایشان بکار میگیرند تا داروها سالم و خنکبمانند.
با ساختننیروگاههای خورشیدی بزرگمیتوان مقدارزیادی برق تولید کرد. البته این نیروگاهها در جاهایی مفید هستند که روزهای طولانی وآفتابی دارند. نیروگاه خورشیدی محیط را آلوده نمیکند، چون انرژی لازم را از خورشیدمیگیرد و نیازی به سوزاندنسوختهای فسیلیندارد. با استفاده از یکنیروگاه خورشیدی بزرگ ، برق مورد نیاز تمام خانه های یک شهر کوچک تولید میشود.
نیروی خورشیدی – برای امروز و همیشه
در نیروگاه خورشیدی ، با استفاده ازنیروی بخار ، برق تولید میشود. تعداد زیادیآینهرا بکار میگیرند تا نور خورشید را بر روی یک دیگ بخار بتابانند که در لولههایدرون آن مایعی مثل روغن جریان دارد. روغن حرارت خورشید را میگیرد و آنقدر گرممیشود که میتواند آب دیگ را به بخار تبدیل کند. بخارتوربینرا به چرخش در میآورد. توربین همژنراتوررا میچرخاند و برق تولیدمیشود.
سولارواننام نیروگاه خورشیدی بزرگی است که در کالیفرنیایآمریکا ساخته شده است. این نیروگاه برج بسیار بلندی دارد. در بالای برج یک دیگ بخارقرار گرفته است. تعداد زیادی آینه اطراف برج روی زمین چیده شدهاند و نور خورشید رابر دیگ میتابانند. به این ترتیب ، آب دیگ به بخار تبدیل میشود و بخار هم برایتولید برق مورد استفاده قرار میگیرد.
روی دیوار یک ساختمان بزرگ 10طبقه تعداد زیادی آینه قرار دادهاند که یک آینه بشقابی بزرگ بوجود آمده است. اینآینهانرژیخورشیدرا از منطقهای وسیع جمع آوری میکند و بر برجی میتاباند کهکورهدورن آن قرار دارد. آینههایی که روی تپه مقابل قرار گرفتهاند، خورشید را دنبالمیکنند و پرتوهایی آن را بر آینه بشقابی بزرگ میتابانند. جالب است بدانید کهتعداد این آینهها حدود 11000 عدد است. نیروی خورشید وقتی مفیدتر خواهد بود کهبتوانیم آن را ذخیره کنیم. استخر خورشیدیمیتواند گرمای خورشید را تاساعتها پس از غروب آن ذخیره و نگهداری کند. این استخر سرپوشیده پوشش سیاه رنگی داردکه گرمای خورشید را میگیرد. آب استخر دارای نمک است که مقدار آن در عمق استخربیشتر میشود.
لایههای بالایی آب نمک کمتری دارند از خروج گرمای لایهپایینی که گرم و داغ شده است جلوگیری میکنند. ساختن این استخرها و استفاده از آنهاساده است. راههای زیادی برای استفاده از انرژی و نیروی خورشید وجود دارد. نیرویخورشید پاکیزه است و میتوانیم انرژی مورد نیازمان را از آن بگیریم. ذغال سنگ،نفتوگازهوا را آلوده میکنند و سرانجام یک روز تمام میشوند.اما خورشید به درخشش خود ادامهمیدهد و نیروی آن همیشگی و ماندنی است.
باتری خورشیدی
وسیله یا دستگاهی است که نور خورشید را مستقیما بهالکتریسیتهیا برق تبدیل می کند. ماهوارههایی که بهفضافرستاده میشوند، انرژی مورد نیازشان را از تعداد زیادی از همین باتریها میگیرند. بعضی ماشین حسابها با باتری خورشیدی هم کار میکنند. در نقاط دور افتاده که برقندارند، با استفاده باتری خورشیدی میتوان دستگاههایی مثل تلویزیون یا یخچال رابکار انداخت و امروزه دانشمندان ماشینها و حتی هواپیماهایی ساختهاند که نیروی خودرا از باتری خورشیدی میگیرند.
توربین
دستگاهی که شبیه چرخ آب است و وقتی آب یا بخار با فشار به پرههایآن برخورد میکند، به چرخش در میآید. این دستگاه انرژی جنبشی آب را میگیرد و بهحرکت چرخشی تبدیل میکند.
ژنراتور
دستگاهی است کهانرژیمکانیکی(حرکت چرخشی) را میگیرد و بهانرژیالکتریکییا برق تبدیل میکند. معمولا این حرکت چرخشی از یک توربین به ژنراتورمنتقل میشود.
سوخت فسیلی
فسیل کلمهای خارجی (لاتین) و به معنی چیزی است که از زمینبیرون آورده میشود. غال سنگ ، نفت و گاز را سوخت فسیلی نامیدهاند، چون از دل زمینبیرون آورده میشوند. سوختهای فسیلی در طول میلیونها سال بوجود آمدهاند. جانوران وگیاهان ، پس از مرگ ، در زیر لایههای سنگ و خاک قرار گرفتهاند و سالهای زیادی زیرفشار ماندهاند تا به این سوختها تبدیل شدهاند. بنابراین ، اگر سوختها به همینترتیب مصرف شوند، سرانجام روزی تمام خواهند شد و در این مدت ، ذخیره جدیدی جای آنرا پر نخواهد کرد.
عایق
مادهای که از عبور گرما یا الکتریسیته جلوگیری میکند. عایقهای خوبگرمایی عبارتند از چوب پنبه و پشم شیشه. لاستیک ، پلاستیک و شیشه هم عایقهای خوبیبرای الکتریسیته هستند. هوا هم تا حدودی عایق گرماست و به همین دلیل در بعضی ازساختمانها پنجرهها را دو لایه یا دو جداره میسازند تا هوای بین آنها از ورود وخروج گرما جلوگیری کند. عایقهایگرماییمعمولا جلوی ورود و خروج صدا را هم میگیرند.
کوره آفتابی
کوره آفتابی با استفاده از انرژی خورشید گرم می شود (درکورههای دیگر ، نوعی سوخت را میسوزاند تا گرمایش به کوره منتقل شود.) معمولا بااستفاده از تعداد زیادی آینه ، پرتوهای نور خورشید را جمع آوری و پرقدرت میکنند ومجموعه آنها را بر روی کوره میتابانند تا دمایش خیلی بالا رود. ذرهبینوسیلهای است که همین کار را انجام میدهد. شاید دیده باشید که وقتی ذرهبین را مقابل خورشید میگیریم و مجموعه پرتوهای آنرا به صورت یک نقطه مثلا روی پوستیا کاغذ میتابیم، آن قدر حرارت ایجاد میشود که پوست میسوزد و یا کاغذ آتشمیگیرد.
نیروگاه خورشیدی
نیروگاه مخصوصی که برای تولید برق از انرژی گرمایی خورشیداستفاده می کند. از این انرژی برای گرم کردن یک کوره آفتابی استفاده میشود که بخارلازم را تولید میکند. از این مرحله به بعد ، کار همانند نیروگاههای دیگر انجاممیشود: بخار ، توربینها را میچرخاند و توربین هم ژنراتورها را بکار میاندازد تابرق تولید شود
گردش جوی بر روی کره زمین در حال دوران (اثر کوریولیس)
مفهوم کوریولیس بهاین معناست که چگونه در نبود اصطکاک به جای اینکه هوا خطوط هم فشار را در مسیر شیبفشار قطع کند مانند بادهای زمین گرد موازی با خطوط هم فشار میوزد. در گردش اثرکوریولیس هوایی را که به سمت قطب حرکت میکند، به سمت شرق منحرف مینماید. بنابراینبادهای غربی بوجود میآیند. هوایی که به استوا میوزد به سمت غرب منحرف شده وبادهای شرقی را بوجود میآورد. بنابراین بدون اثر اصطکاک سطحنیروی کوریولیسهمراه با بودجه حرارتی جهانی، نهایتا بادهای غربی در سطوح فوقانی جو برای تمام عرضها و بادهای شرقی را در سطوحتحتانی جو بوجود میآورد. هر چند اصطکاک سطحی اجازه نمیدهد چنین تعادل کاملی بهانتها برسد. به علت اصطکاک ، جریان نزدیک به سطح زمین با زاویهای نسبت بهاستوا شیبهای فشار را قطع خواهد کرد. هوایی که گرم شده و صعود کرده در بالای زمیننیروی شیب فشاری کمی بزرگتر از نیروی کوریولیس شده و سپس به سمت قطب رانده میشود. در عرضهای بالاتر این جریان هوا سرد خواهد شد و منجر به این میشود که نشست کرده وبه این وسیله جریان نصف النهاری کامل میگردد. بنابراین با وجود تمایل نیرویکوریولیس برای تشکیل یک جریان کامل مداری ، یک گردش نصف النهاری یا تبادل هوا درمسیر شمال - جنوب هنوز برقرار خواهد بود.
گردش نصف النهاری از این نوع در حقیقیت در فاصلهحدود 15 درجه تا 20 درجه از دو سمت استوا وجود دارد و اجزای آن در هر نیمکره بهافتخار جرج هادلی (Gerge Hadley) ،سلول هالدینامیده میشود. وی در سال 1735 بادهای تجارتی شرق در عرضهای پایین را ، ناشی از گرم شدن نابرابر سطح زمین وترکیب آن با چرخش زمین ، تشریح نمود. او در مطالعاتش حدس زد که لازم است یک حرکتجهت برقراری تعادل از غرب به شرق وجود داشته باشد. این بدان معنا است که وجودبادهای غربی یا مخالف تجارتی برای حصول اطمینان از این است که توزیع جرم زمین)سطح + جو( بطور متوسط در اطراف محور زمین ثابتمانده و حفظ شود. در غیر این صورت چرخش زمین به دور محورش غیر یکنواخت و شبیه لنگزدن فرفرهای که بد میچرخد خواهد بود.
حدود 100 سال پيش براي اولين بار مسئله استفاده از انرژي عظيم هسته اي مطرح شد. بشر همواره نمي توانست درك تجربي و صحيحي نسبت به اين موضوع داشته باشد، ولي ديري نپاييد كه دانش و تكنولوژي اين انرژي در اختيار بشر قرار گرفت و توانست استفاده از اين انرژي فوق العاده را تجربه نمايد.
ديرزماني، اگر كسي مسئله پرواز در آسمان و يا سفر به خارج از اين كره خاكي و گردش به دور آن را مطرح مي كرد، ديگران حتماً او را خيال پرداز و مجنون قلمداد مي كردند و يا به خاطر اظهار بعضي حقايق فرد را به توبه در كليسا وا مي داشتند! زماني روبات ها و ابركامپيوترها كه چندين محاسبه رياضي را در چند ثانيه انجام مي دهند، فقط در داستانهاي تخيلي نويسندگان پيدا مي شد و اكنون ...
هميشه و در تمامي اعصار، وقتي مطلبي فوق دانش و درك مردم آن زمان مطرح مي شد، در برابر مخالفت ها و انتقادات شديدي قرار مي گرفت ولي بعد از طي روزگار، همگان با پيشرفت هاي فوق العاده در آن زمينه مواجه مي شدند و حتي اين پيشرفت را موجبات فراهم آمدن آسايش بيشتر خود مي ديدند و حالا در عصر ما بحث نانو تكنولوژي مطرح شده است، موضوعي كه در تمامي ابعاد زندگي بشر و رشته هاي مختلف علمي ارتباط مستقيم و مؤثر خواهد داشت.
نانو تكنولوژي چنان رويكرد و نگرش، به تكنولوژي را متحول ساخته كه در صورت تحقق و رسيدن به مقصدي كه ترسيم شده است، شايد بزرگترين جهش انسان براي صعود به قله هاي رفيع علم باشد. اكنون جهان متوجه اين رويكرد متحول كننده شده و متخصصين و دانشمندان در نقاط مختلف اين كره خاكي دست به پژوهش و مطالعات وسيعي در اين زمينه زده اند و طبق گفته برخي از آنان پيشرفت هاي صورت گرفته و روند رو به رشد نانو، بيش از حد انتظار و پيش بيني شده است.
مطمئناً با بودجه هاي كلان تخصيص داده شده و تحقيقات گسترده در آينده اي كاملاً نزديك، انسان خواهد توانست در چيدمان اتم به اتم مواد به دلخواه دخالت كند و وسايل و تجهيزات مورد نياز خود را با هر اندازه و كيفيت و شكلي توليد كند. همان طوري كه بسياري از مباحث علمي از درون فعاليت ها و پژوهش هاي نظامي به دنياي علم راه پيدا كرده است و يا مانند دانش هسته اي سرانجام در مبحث نظامي مورد سوء استفاده قرار گرفته است، دانش نانو نيز از اين مستثني نخواهد بود و سرانجام در زمينه هاي نظامي به پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي خواهد رسيد كه در آن وقت دانش هسته اي يكي از زيرشاخه هاي نانو به شمار خواهد آمد با توجه به اهميت اين مسئله مسلم خواهد بود كه از دانش نانو به مراتب استفاده هاي سوء بسيار هولناكتر و تهديد آميزتر صورت خواهد گرفت.
در پي انقلاب ميكروالكترونيك، اكنون جهان در آستانه ورود به انقلاب نانو تكنولوژي با فن آوري ذره اي قرار دارد كه آغازيست براي نوآوري هاي بيشمار در آينده، به گفته كارشناسان، اين تكنولوژي نوين در آينده اي نزديك با تأثير و بسياري از بخش هاي اقتصادي، وضع موجود را به كلي دگرگون خواهد كرد با كمك اين تكنولوژي توليد اشياء با خصوصيات جديد از جمله قدرت درك و گويش توسط ذره هايي كه اندازه هركدام از آنها يك ميليون از ميليمتر بيشتر نيست امكان پذير مي شود با كمك اين تكنولوژي آنچه در گذشته اي نزديك غيرممكن بود، تحقق پيدا خواهد كرد.
بدون ترديد اندازه هر چيزي اهميت خاصي دارد، ولي نبايد تصور كرد كه حجم بزرگتر به معناي بهتر است چرا كه حتي ستارگاني كه شب هنگام در آسمان خداوندي مي درخشند انرژي نوري خويش را از ذرات بسيار ريزي به نام اتم ها كه ساختار تمام هستي از آنهاست مي گيرند. جهان اتم ها و مولكولها امكانات نامحدودي را در اختيار دانشمندان و مهندسين قرار داده كه بتوانند به تحقيقات جامع تر و گسترده تر دست پيدا كنند. يكي از اهداف آنها به زبان ساده عبارت است از ايجاد و ساخت سيستم هاي كاملاً مستقيم از اتم ها مولكول ها تا حداكثر مينياتوري كردن را بتوانند به دست آورند. هدف ديگر ايجاد ويژگي و خصوصيات و ويژگي هايي كاملاً غيرمعمول در مواد با استفاده از افزودن اتم هاي مختلف به آنهاست؛ نانو واژه اي است كه كارشناسان با استفاده از آن مي توانند به اهدافي كه ذكر شد دست پيدا كنند. اين چيزي است كه سي سال پيش حتي روياي دست يافتن بدان در تصور بشر نمي آمد؛ بنابراين امپراطوري ريزترين ذرات به وسيله نانومتر بايك ميلياردم متر اندازه گيري مي شود. اميدواري بسيار نسبت به نانو به وجود آمده چرا كه با كمك آن مي توان ماشين هاي هرچه كوچكتر ساخت كه به وسيله تراشه هاي هرچه كوچكتر و همين طور ترانزيستورهاي خيلي كوچك كنترل شوند. در انتهاي زنجيره سازي در تكنولوژي نانو چيزي كه به وجود مي آيد روباتهاي بسيار كوچكي هستند كه قادرند از مويرگهاي بدن انسان نيز عبور كنند و با از ميان برداشتن رسوبات چربي اقدام به ترميم سلول هاي آسيب ديده بنمايند.
سال 1959 نخستين رجوع به دنياي نانو بود؛ در اين سال فيزيكدان بسيار معروف آمريكايي يعني ريچارد فيليپس فينمن كه برنده جايزه نوبل نيز شده بود در انيستيتوي تكنولوژي كاليفرنيا اصول اوليه نانو را پايه گذاري كرد و او اولين فردي بود كه ديدگاه هايي در خصوص امكانات دنياي نانو پيدا كرد و همان طوري كه معمول نوابغ بوده است ديدگاه خود را با كلامي ساده و بدون اين كه از قبل مطلبي را در اين خصوص تهيه كرده باشد اين چنين بيان كرد:
«آن پايين فضاي بسيار بزرگي وجود دارد.»
فينمن اولين كسي بود كه نموداري از يك مسير را در دنياي نانو ترسيم كرد و اين راهي بود مستقيم به داخل دنياي اتم ها و مولكول ها. همانگونه كه به نظر او رسيد، اين موضوع امكان پذير بود كه بتوان در اطراف اتم ها به طور معلق و شناور درآمد و آنها را به گونه اي آرايش داد كه سازه اي كه از اين آرايش به وجود مي آيد اندازه اي كمتر از ده هزارم ميليمتر داشته باشد. نظرات او تا اواسط دهه هفتاد ميلادي به همان صورت اوليه معتبر باقي مانده بود ولي در آن تاريخ زيست شناسان كشف كردند كه چگونه مي توان مولكولهاي «دي ان اي» را از يكديگر تفكيك كرد و اين از اهميت زيادي برخوردار بود، چون تمامي اطلاعات اجدادي موجودات زنده بر روي مولكولهاي «دي ان اي» ذخيره شده است.
با عنايت به موفقيت هاي به دست آمده در قدم هاي اول در آزمايشگاه ژنتيك، هدف فينمن در خصوص ساخت ماشين هاي غيرآلي از اتمها مجدداً در دستور كار قرار گرفت. اما تا قبل از سال 1980 ميلادي حتي قويترين و مجهزترين ميكروسكوپ هاي الكتروني نيز تصويري گنگ و نامشخص از اتمها را نشان مي دادند و بنابراين لمس آنها و احياناً اعمال هرگونه تغييري بر روي آنها غيرممكن بود. اما در آن سال ميكروسكوپ هاي اتمي كشف شدند، در اين ميكروسكوپها از نوكهاي فوق العاده ظريف و كوچك با عرض حدود يك ميلياردم متر استفاده مي شد كه بتواند راه خود را به سمت سطوح مختلف پيدا كند و در همان از حسگرهاي پيشرفته اي استفاده كرد و اين اجازه به اتم ها داده شود كه اطراف آنها به ميل خود بچرخند. نخستين باري كه محققين موفق شدند چنين مجموعه اي را انجام دهند سال 1989 بود و آن هم تفكيك 15 اتم «زنون» بود.
البته اخيراً خبري از سوي محققين آمريكايي منتشر شد كه حكايت از حك كردن كلمات انجيل بر روي يك تار موي انسان داشت و نيز توسط آنها اذعان شد كه اولين بار بحث بر روي ذرات توسط ارسطو و سقراط انجام گرفته است؛ به هر حال جاي بسي خوشحالي است كه نانو تكنولوژي را به ماركوپلو نسبت نداده اند!
پژوهشگران در مطالعات سلولي از نانو كريستال هاي نيمه رسانا به عنوان ابزار «فلورسنت ساز» براي تشخيص سلول هاي سرطاني استفاده مي كنند. پيتر باركر، رهبر پروژه اي در آزمايشگاه هاي مختص مطالعه سرطان مي گويد: «نانو كريستال ها نويد پيشرفت هاي قابل توجهي در رنگ هاي ارگانيك را مي دهند» او مي گويد: «ذرات نانو امكان تشخيص سرطان سينه را به طور دقيق تر، مطمئن تر، و سريع تر فراهم مي كنند. اما تحقيقات پزشكي بيش از هر نوع كاربرد علمي ديگر نياز به امنيت و نظارت اخلاقي دارد. بعضي عناصر احتمالاً سمي هستند، پس بنابراين آزمايش بر روي انسان خيلي زود است. دانشمنداني كه روي تكنولوژي نانو كار مي كنند به كشف جالب ديگري نيز نائل آمده اند. آنها دريافته اند كه اتم ها سر و صدا ايجاد مي كنند. اتم ها توسط يك جريان الكتريكي خاصي كه به جريان «تونلينگ» معروف است از موقعيتي به موقعيت ديگر جابه جا مي شوند. كنترل صداي اين جابه جايي نوعي سروصدا شبيه «صداي اعتراض اتم ها» را نشان مي دهد.
جهش به جلو و عقب بين محل استقرار اتم و جايي كه ما مي خواهيم آن را قرار بدهيم چنين سروصدايي ايجاد مي كند. يكي از اهداف محققين ساخت موادي با هزاران اتم است، بدين صورت كه ساختار مورد نظر به ميكروسكوپ داده شود و ميكروسكوپ خود، كار را تكميل نمايد.
هدف تحقيقات ايجاد فرمول هايي كارآمد و عملي است كه همه، از توليد كنندگان گرفته تا مصرف كنندگان بتوانند از آنها براي اهداف و توليدات خاص خود استفاده كنند. نانو تكنولوژي زمينه اي ارزشمند است كه در آن مي توان پديده هاي كوانتومي و بسيار كوچك را بررسي كرد، در اصل يك ميز كار بسيار كوچك است. انتظار مي رود 5 الي 10 سال طول بكشد تا بتوان از قطعات نانو در صنعت الكترونيك استفاده كرد و در علم پزشكي نيز اين كاربرد احتمالاً 8 الي 12 سال طول خواهد كشيد. اين تأخير به خاطر جاماندن كسي از كار يا عدم موفقيت كسي نيست، بلكه به علت پيچيدگي و نيز رمزآلود بودن زياد اين مقوله است نانو تكنولوژي توليد كارآمد مواد و دستگاه ها و سيستم ها با كنترل ماده در مقياس طولي نانومتر و بهره برداري از خواص و پديده هاي نوظهوري است كه در مقياس نانو توسعه يافته اند. امروزه بسياري از تكنولوژي هاي موجود، به فرآيندهايي در مقياس نانو وابسته اند. فتوگرافي و كاتاليزور دو نمونه از تكنولوژي هاي قديمي هستند؛ كه به صورت تجربي، در مقياس نانو تكنولوژي هاي قديمي هستند كه به صورت تجربي، در مقياس نانو پيشرفت داشته اند. مفهوم جديد نانو تكنولوژي، آنقدر گسترده و ناشناخته است كه ممكن است روي علم و تكنولوژي در مسيرهاي غير قابل پيش بيني تأثير گذارد. محصولات موجود نانوتكنولوژي عبارتند از: لاستيك هاي مقاوم در برابر سايش، مواد دارويي كه در مقياس نانو توليد شده اند، ديسك هاي ليزري و مغناطيسي كه با كنترل دقيق ضخامت لايه ها از كيفيت بالاتري برخوردارند، چاپگرهاي عالي با استفاده از نانو ذرات با بهترين خواص جوهر و رنگ دانه. بيشتر ساختارها نيز هم اكنون در مرحله تحقيق و يا توسعه هستند كه ليست برخي از آنها در ذيل آمده است:
صنايع اتومبيل سازي و هوانوردي، مواد جديد كه از نانو ساخته شده، لاستيك هايي با مقاومت بيشتر، رنگ كاري هايي كه احتياج به شستشو ندارند، پلاستيك هاي ارزان غير قابل اشتعال، صنايع الكتروني براي كنترل، پوشش هاي خود ترميم و منسوجات، ضبط كامل صدا توسط نانو لايه ها و نقطه چين كردن، صفحه هاي نمايش صاف، تكنولوژي بي سيم ابزار و فرآيندهاي جديد در زمينه ارتباطات، هزاران اصلاح و پيشرفت درباره ظرفيت ذخيره داده ها و سرعت پردازش در سطح پايين، سلاح هاي بسيار كشنده و سبك، لباس هاي منعطف ضد گلوله، روبات هاي ميليمتري و هزاران، هزار مورد ديگر.
بنابر گزارش بانك تعاون آلمان، حجم معاملات براي اجناس ذره اي در بازارهاي جهان از مرز 54 ميليارد دلار گذشته است و تا سال 2010 ميلادي با 220 ميليارد دلار چهار برابر خواهد شد. طبق اطلاعات اتحاديه صنايع ذره اي آمريكا حجم معاملات ذره اي اين اجناس و خدمات مربوط به آن تا سال 2015 ميلادي حتيي به 1/1 ميليارد دلار خواهد رسيد، با توجه به اين بازار قابل توجه، كشورهاي پيشرفته صنعتي در پيشرفت بخش فناوري ذره اي با يكديگر در حال مسابقه هستند.
دولت آمريكا براي سال جاري ميلادي بودجه اي در حدود 850 ميليون دلار براي تحقيقات و فعاليت هاي علمي و فني در اين رشته اختصاص داده است؛ اين بودجه نسبت به سال گذشته ده درصد و نسبت به سال 2001 ميلادي بيش از پنجاه درصد افزايش داشته است.
اما اتحاديه اروپا هم در اين زمينه كوتاهي نكرده و از سال 1994 ميلادي با برنامه هاي متعدد براي پژوهش هاي علمي و كاربردهاي فني تا سال 2006 ميلادي يك ميليارد و سيصد هزار يورو در نظر گرفته است. در اين راستا آلمان با هزينه يك ميليارد يورو بزرگترين سهم را عهده دار است. آلمان در زمينه پژوهش هاي علمي و انتشار آنها بين سال هاي 2000-1996 ميلادي پيش از ايالات متحده آمريكا و ژاپن قرار دارد. بنابر بررسي كميسيون اتحاديه اروپا، آلمان در بخش تكنولوژي ذره اي با 10/7 درصد تحقيقات علمي منتشر شده بين سال هاي 97، 99 در ميان 50 كشور جهان مقام سوم را پس از آمريكا و ژاپن كسب كرده است، طبق تحقيقات به دست آمده سابقه تحقيقات در زمينه نانو تكنولوژي در آلمان به دوره هيتلر و نازيسم برمي گردد كه البته اين تحقيقات با عنوان نانو نبوده است. ژاپن در سال 2004 ميلادي با هزينه اي بالغ بر 800 ميليون يورو در تكاپوي داشتن سهم بيشتري در اين تكنولوژي است.
انقلاب جهاني تكنولوژي با تغييرات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فردي در سراسر جهان همراه است. همچون انقلاب هاي كشاورزي و صنعتي در گذشته، اين انقلاب تكنولوژي نيز از پتانسيل دگرگون سازي كيفيت زندگي و طول عمر، متحول سازي كار و صنعت، تغيير و تبديل ثروت، جابه جايي قدرت در سطح ملت ها و در درون ملتها و افزايش تنش و تعارض برخوردار است. پيامدهاي انقلاب يادشده بر سلامتي بشر شگفت آورترين آنها است، چرا كه خط شكني هاي علمي كيفيت و طول زندگي انسان را به مراتب بهتر خواهند كرد. بيوتكنولوژي ما را قادر خواهد ساخت ارگانيزم هاي زنده از جمله خودمان را شناسايي نموده و چگونگي فعاليت شان را درك نماييم. آنها را دستكاري كرده، بهبود بخشيده و تحت كنترل درآوريم. تكنولوژي اطلاعات امروزه به ويژه در كشورهاي توسعه يافته، تحولات انقلابي براي زندگي ما به ارمغان آورده و خود عامل توان آفرين عمده اي براي ساير روندها به شمار مي رود. تكنولوژي مواد، تولد محصولات، قطعات و سيستم هاي ارزانتر، هوشمندتر، سبكتر، سازگار با محيط زيست، ماندگارتر و سفارشي تر را ميسر خواهند ساخت. علاوه بر اين مواد هوشمند، ساخت و توليد چالاك و نانوتكنولوژي شيوه توليد وسايل را متحول ساخته و توانمنديهاي آنها را بهبود مي بخشد.
1. مواد نو
بعيد نيست كه تحقيقات در حوزه مواد تا سال 2015 متضمن بهبودهايي در خواص بعضي از حوزه هاي اضافي بوده و اثرات چشم گيري در پي داشته باشد. نيمه هاديهايي كه از شكاف باند وسيع برخوردارند به عنوان قطعات قابل مصرف در الكترونيك، با قدرت بالا مورد بررسي هاي تحقيقاتي هستند. مواد با عملكرد تدريجي مي توانند براي ساخت لايه هاي مياني كه اجزاي گوناگون مكانيكي، حرارتي يا الكتريكي را به هم پيوند دهند، بسيار مفيد باشند. هم اينك آندها و كاتدها و الكتروليت هاي پرظرفيت و با عمر طولاني تر براي بهبود باطري ها و سلول هاي سوختي در دست توسعه اند. به جاي دماي هليوم مايع در دماي نيتروژن مايع عمل مي كنند. همچنين وسايلي از قبيل كابل هاي انتقال الكتريكي، ترانسفورماتورها، خازنها، موتورها و محدودكننده هاي جريان ناقص در سطح نمونه ساخته شده و به نمايش گذاشته شده اند مواد نوري غيرخطي هم اكنون براي ساخت ليزرهاي فوق بنفش تحت بررسي هستند، همچنين كوشش هايي براي افزايش آستانه تخريب و بازدهي تبديل، كمينه كردن واگرايي و متناسب سازي مرز جذبي ليزرها در دست اقدام است.
در حوزه اي ديگر، مواد سختي چون پوشش ها و الماس هاي نانو كريستالي به ترتيب براي استفاده در درايوهاي ديسك كامپيوتر و مته هاي حفاري نفت و گاز در دست توسعه اند و سرانجام، مواد با دماي بالا، همچون كامپوزيت هاي با زمينه سراميكي و كامپوزيت هاي بين فلزي چكش خوار براي كاربردهاي هوافضايي و سيستم هاي تبديل پتروشيمي و سيستم هاي انرژي پربازده، موضوع توسعه هاي جدي هستند.
2. نانو مواد
اين حوزه تحقيقاتي، نانو تكنولوژي را با بسياري از كاربردهاي مواد نانوساختاري تلفيق مي كند. يك حوزه بسيار مهم، تزريق نيمه هادي هاي نقطه كوانتومي است، كه از طريق تزريق مواد ابتدايي به طور متعارف از آنها براي قراردادن بخار شيميايي درون سرباره داغ مايع استفاده مي شود، صورت مي گيرد. اين «نقطه كوانتومي» در واقع يك ماكر مولكول است، زيرا با تك لايه اي از سرباره پوشش داده مي شود تا تجمع توده اي گون ايجاد نشود. اين مواد، بسته به اندازه خود، در فركانس ها يا رنگ هاي مختلف نورافشاني كرده و بدين ترتيب امكان چندگانگي نوري در برچسب زني بيولوژيك را فراهم مي سازند. كلاس ديگر مهم نانو مواد، نانو لوله ها هستند. كاربردهاي ممكن نانو لوله ها عبارتند از: نمايشگرهاي انتشار ميداني، سيستم هايي در مقياس نانو براي بارتي ها و مديريت حرارتي. از نانو لوله ها مي توان به عنوان مسلح كننده مواد كامپوزيتي هم بهره برد. موادي كه از نانولوله ها درست مي شوند، احتمالاً به دليل پديده باندينگ يا چفت شدن، 50 تا 100 بار مقاوم تر از فولاد بوده و در عين حال يك ششم آن وزن خواهد داشت، البته به شرطي كه موانع عملي فعلي برطرف شوند.
همچنين از طريق فرآوري مي توان نانوساختارهايي با خواص مكانيكي يا غيرمكانيكي مطلوب درست كرد. مثالها از اين قرار است: تقويت آلياژها يا ساختار دانه اي در مقياس نانو، افزايش چكش خواري فلزات با ميكروساختارهاي چندفلزي در مقياس نانو و افزايش كندي شعله نانو كامپوزيت هاي پلاستيكي.
3. نانو تكنولوژي
تا امروز اقدامات زيادي براي توليد وسايلي با ابعاد بسيار كوچك صورت گرفته است. بسياري معتقدند كه وسايل مقياس نانو اين روند را تا رسيدن به سطوح بي سابقه اي ادامه خواهند داد. اين روند نه تنها ابعاد قطعات ميكروالكترونيك بلكه محاسبه براساس سوئيچ كوانتمي را هم در كوتاه مدت كوچكتر خواهد ساخت. پتانسيل اين پيشرفت ها به حدي است كه در آينده ما را به متحول سازي شيوه مهندسي محيط پيرامون، ساخت و كنترل سيستم ها تعامل در جامعه سوق مي دهند.
1-3 وسايل محاسباتي نانو
الف) تراشه هاي نانو: كنسرسيوم صنعتي پيشرو در بخش توليد نيمه هاديها در آخرين كار راهه بين المللي نيمه هاديها، خواستار توسعه هرچه بيشتر نيمه هاديهاي نانو شده است. بر اساس آينده اي كه اين كار راهه ترسيم كرده است، در سال 2015 طول دروازه نيمه هاديها «35 نانومتر» و تعداد كل عمليات در ريزپردازنده هاي توليد انبوه «4/3 ميليارد» خواهد بود و در پردازنده هايي با عملكرد بالا كه با حجم كمتري توليد مي شوند، اين رقم شايد به «20 ميليارد» برسد. براي تراشه هاي حافظه اي مربوط به اين نيز هدفي در حدود «64 گيگابايت» تعيين شده است. اهداف ترسيمي اين كار راهه، روند نمايي در قدرت پردازش را تداوم بخشيده و تكنولوژي اطلاعات را نيز قوياً تكان خواهد داد. اگرچه هنوز شماري از چالشهاي مهندسي در پيش است اما مشكلات دستيابي به اين سطوح عملكردي چندان لاينحل به نظر نمي رسد. اگر كاستي هاي پيش بيني نشده در توليد اقتصادي اين تراشه ها را در نظر بگيريم راهكارهاي متعدد ديگري امكان پذير خواهد بود. ساختارهاي كامپيوتري داراي تلرانس ضايعات، مانند نمونه هاي كوچك مقياسي كه «هيولت بكارد» ساخت يكي از گزينه هاست. اين روشها، قدرتي اضافي به اهداف عملكرد مي دهند. البته در سال هاي پس از 2015، شايد مشكلات ديگري آشكار شوند كه بعضي از آنها چالش هاي مهمي را برابر تكنيك هاي سنتي توليد نيمه هاديها ايجاد خواهند كرد. به ويژه محدوديت هاي ابعادي براي اتصالات يا سيستم هاي بين ترانزيستورها مي تواند كارآمدي محاسباتي در وسايل را محدود نمايد، زيرا به رغم پيشرفت هاي تدريجي فعلي در حوزه مواد، هنوز ضعف هايي در خواص و سازگاري پذيري مواد وجود دارد. انتقال حرارت در تراشه هاي فوق العاده فشرده چالش هاي مهم ديگري است. اين امر از لحاظ محدوديت هاي فني آن چنان اساسي نيست و بيشتر يك چالش اقتصادي محسوب مي شود، زيرا مقابله با اين حرارت مستلزم طراحي ساز و كارها و تكنولوژي خنك كننده اي است كه هزينه كل سيستم را افزايش مي دهد و در نتيجه بر هزينه حاشيه اي به ازاي هر عملكرد محاسباتي اين دستگاه ها اثر معكوس مي گذارد.
ب) محاسبه بر پايه سوئيچ هاي كوانتمي: يكي از راهكارهاي بالقوه درازمدت براي غلبه بر موانع افزايش قدرت محاسباتي كامپيوترها، توسعه دستگاه هايي است كه از مزيت هاي متنوع پديده هاي كوانتومي بهره مي برند، نوآوري اصلي در اين حوزه، به كارگيري پديده هاي كوانتومي، مثل قطبي سازي اسپيني الكترونها براي تعيين وضعيت سوئيچ هاي منفرد است، اين روش برعكس ميكروالكترونيك سنتي است كه برپايه خواص ماكروسكوپيك تعداد زيادي از الكترون ها استوار است و از خواص مواد نيمه هادي استفاده مي كند. بسياري از مفاهيم كامپيوترهاي كوانتومي، به دليل قدرت فوق العاده، محاسبات موازيشان، جذاب به نظر مي رسند ولي پيش بيني نمي شود كه تا سال 2015 نمود چشمگيري داشته باشند. اين مفاهيم به لحاظ كيفي با آنچه در كامپيوترهاي سنتي به كار مي روند، متفاوت اند و بنابراين نيازمند ساختارهاي كامپيوتري نو خواهند بود. انواع محاسبات كه با استفاده از اين نوع كامپيوترها مي تواند با سرعت شكل بگيرد همان هايي نيستند كه كامپيوترهاي ديجيتالي امروزي از پس آنها برمي آيند. چند تن از دانشمندان اين رشته الگوريتم هايي براي بعضي از مسائل كه محاسبات فوق العاده زياد مي خواهند در كامپيوترهاي ديجيتالي كنوني طراحي كرده اند كه در صورت به كارگيري فيزيك كامپيوترهاي كوانتومي بسيار سريعتر حل خواهند شد. نمونه هايي از اين مسائل عبارتند از: فاكتوريل گيري از اعداد بزرگ؛ جستجو در پايگاه هاي داده هاي بزرگ؛ يافتن تناسب الگو و شبيه سازي پديده هاي مولكولي و كوانتومي.
يك بررسي مقدماتي حاكي از آن است كه سوئيچ هاي كوانتومي احتمالاً ظرف 15 سال آينده نخواهند توانست بر موانع فني عمده همچون تصحيح خطا، همدوسي زدائي و ورودي/خروجي سيگنال غلبه كنند. اگر اوضاع بر همين منوال ادامه يابد بعيد است كه محاسبه بر پايه سوئيچ كوانتومي بتوانند در افق زماني 2015 رقيبي جدي براي كامپيوترهاي ديجيتال باشد.
2-3 وسايل بيومولكولي و الكترونيك مولكولي
بسياري از چالش هاي ساخت و توليد و معماري كه پيرامون كامپيوترهاي كوانتمي مطرح شد، در الكترونيك مولكولي هم صادق است. وسايل الكترونيك مولكولي از طريق ابزارهاي شيميايي و كاربرد تركيب هاي ارگانيك سنتز شده به عنوان سوئيچ هاي منطقي عمل مي كنند. چنين وسايلي را مي توان در تعداد انبوه و به طريقه شيميايي مونتاژ كرده و به شكل يك كامپيوتر سازماندهي نمود. مزيت عمده اين رويكرد صرفه جويي در مصرف انرژي، قابل توجه سوئيچي در آنها را تأييد كرده است. گروه هاي تحقيقاتي پيشنهاد كرده اند از نانو لوله هاي كربني براي اتصالات بينابيني اين وسايل استفاده شود؛ زيرا رشته هاي مولكولي منفرد كربن رسانايي بسيار بالايي ايجاد مي كنند. پيشرفت هاي زيادي نيز در جهت افزايش دماي عملياتي اين سوئيچ ها تا دماي حدود اتاق صورت گرفته است؛ اين پيشرفت ها فرايند سوئيچينگ در معكوس پذير و كل جرياني را كه مي توان با اين وسايل سوئيچ كرد افزايش مي دهد.
بايد خاطرنشان كرد كه هنوز مسائل و مشكلات بسيار بزرگي در راه توسعه الكترونيك مولكولي وجود دارد. يكي از آنها، حافظه هاي مولكولي هستند كه بايد بتوانند وضعيت خود را درست مانند كامپيوترهاي الكترونيك ديجيتال حفظ كنند. از آن گذشته چون فرآيندهاي وسايل الكترونيك مولكولي قطعاً با نقايصي همراه خواهند بود، لازم است يك معماري كامپيوتري با تلرانس نقص، توسعه يابد. ساخت اتصالات بينابيني قابل اطمينان از نانو لوله هاي كربني نيز چالش ديگري است. هم اكنون پژوهش ها و كارهاي بسيار زيادي در هر يك از حوزه ها انجام مي شود و تاكنون پيشرفت هاي پايداري در الكترونيك مولكولي به دست آمده، اما بعيد است كه كامپيوترهاي مولكولي در ظرف 15 سال آينده به حدي پيشرفت كنند كه در مقايسه با كامپيوترهاي الكترونيكي متعارف جذابيت نسبي داشته باشند.
3-3 مسائل و پيامدهاي گسترده تر
بررسي امكان توسعه كامپيوترهايي با كيفيت متفاوت برپايه تكنولوژي متمايز نانو، در نوع خود كاري چالش برانگيز است. تاريخچه 50 سال گذشته كامپيوترها يك تغيير اساسي در مبناي تكنولوژيك كامپيوترها است. اين تغيير نه تنها قدرت محاسباتي كامپيوترها را دگرگون ساخت، بلكه طرز فكر مردم درباره ارزش كامپيوترها را نيز تغيير داد. زماني كامپيوترها را ماشين هاي ساده صرفاً محاسبه گر مي پنداشتند، اما با ظهور ريزپردازنده ها، كامپيوترها به ابزاري در خدمت افزايش بهره وري فردي تبديل شده؛ و حال با افزايش سرسام آور قدرت ريزپردازنده ها، كامپيوتر را ابزاري براي پيدايش رسانه ها و اجتماعات بشري نو هم مي دانند. پيامدهاي بسيار گسترده تر تكنولوژي هاي محاسباتي آينده اصولاً بر پايه دو عامل ذيل بررسي مي شوند:
مفهوم سازي و توانايي تكنولوژي براي جوابگويي به اين تقاضاها. همه پيش بيني ماهيت كاربردهاي نو دشوار است. اما ارزيابي احتمالي انتشار تكنولوژي هاي نو نسبتاً آسان است. تجارب گذشته حول كامپيوترهاي شخصي و ارتباطات حاكي از آن است كه اين گونه تكنولوژي ها در كشورهاي توسعه يافته سريعتر از كشورهاي رو به توسعه انتشار مي يابند. با توجه به پرسش ها و ترديدهاي باقي مانده حول پيشرفتهاي نانو تكنولوژي ظرف 15 سال آينده كامپيوترهاي سنتي ديجيتال كه از تكنولوژي نيمه هادي ها سود مي جويند، محتمل ترين كامپيوترهاي سنتي ديجيتال كه از تكنولوژي نيمه هاديها سود مي جويند، محتمل ترين كامپيوترهاي مورد علاقه مردم خواهند بود. حتي به فرض اطمينان خاطر نسبي از پيشرفت مستمر در اين حوزه، تصور سناريويي كه در ***** تكنولوژي رقابت جو بتواند مزيت عملكردي با قيمتي رقابت را به ارمغان آورد، بسيار دور از انتظار مي نمايد.
شايد تا سال هاي پيش از 2015 همه پيشرفت هاي احتمالي نانو تكنولوژي تحقق يابد، اما قبل از آن كه جهانگير شوند، نانو تكنولوژي بايد بر چالش هاي رقابتي ياد شده غلبه كند.
4. توليد مولكولي و نانو روبات ها
1-4 تكنولوژي
بعضي از كارشناسان مفهوم ساخت و توليد مولكولي را كه در آن اشياء اتم به اتم ساخته مي شوند، ابداع كرده اند. تفاوت رويكرد هاي مرسوم مثل ميكروتكنولوژي و سيستم هاي ميكروالكترومكانيكي با رويكرد توليد مولكولي در اين است كه آنها رويكردهاي «كل به جزء» هستند كه از فنون توليد ماكروسكوپيك و مواد حجيم استفاده مي كنند.
تحقق توليد مولكولي نيازمند پيشرفت فني متعدد است، نخست اين كه بايد «بلوكهاي سازنده» مناسبي پيدا شوند كه مولكولي باشند. اين بلوك هاي سازنده بايد از لحاظ فيزيكي بادوام، از لحاظ شيميايي بادوام، به آساني قابل دستكاري، و از لحاظ عملكرد چندمنظوره باشد. برخي از دانشمندان اين حوزه، ساختارهاي الماس گون بر پايه كربن را به عنوان بلوك هاي سازنده در وسايل نانومكانيكي مانند: دنده، محور و پروانه پيشنهاد كرده اند. از ساير مولكول ها نيز مي توان براي ساختارها و تأمين قابليت هاي يكپارچه ديگر همچون ساختارهاي واكنش شيميايي استفاده كرد. كارهاي بسيار زيادي نيز بايد در حوزه مدل سازي و سنتز ساختارهاي مولكولي مناسب انجام گيرد كه گروه هاي متعددي روي اين زمينه كار مي كنند. «درسل هاوس» و ديگران هم اكنون بلوك هاي مولكولي مناسبي براي اين ساختارها توليد مي كنند.
دومين حوزه عمده اي كه بايد توسعه يابد، توانايي اسمبل ساختارهاي پيچيده بر اساس طراحي ويژه است. چندين پژوهشگر رويكردهاي مختلف به اين مسئله را مطرح كرده اند. تكنيك هاي مختلفي نيز براي جايگذاري هاي فيزيكي در حال توسعه هستند. در رويكرد پيشنهادي كوايت، مك دونالد وايگلر، ميكروسكوپ هاي مولكولي و اتمي همراه با نانوكاوشگرهاي بسيار ريز، اتم ها و مولكول را به كمك نيروهاي فيزيكي يا شيميايي حركت مي دهند. رويكرد پرنتيس نيز ليزر را براي قراردادن مولكول ها در موقعيت مطلوب به كار مي گيرند. تكنيك هاي اسمبل شيميايي را بسياري گروه ها به كار مي برند؛ مثلاً رويكرد «وايت سايد» هربار يك لايه مولكولي و نهايتاً كل ساختار را مي سازد.
سومين حوزه مهم در ساخت و توليد مولكولي، طراحي و مهندسي سيستم هاست؛ سيستم هاي مولكولي به شدت پيچيده در مقياس ماكرو، درست مانند سيستم هاي پيچيده امروزي، نيازمند طراحي قابل توجه زير سيستم ها، طراحي كل سيستم و يكپارچه سازي سيستم ها هستند. هرچند مسائل طراحي در سطح زيرسيستم ها را احتمالاً مي توان از هم تفكيك كرد، اما حجم محاسبات براي طراحي و **** آن فوق العاده بالا خواهد بود. همچنين محدوديت هاي مهندسي همچون تلرانس خطا، يكپارچگي فيزيكي و پايداري شيميايي نيز بايد مميزي شوند. برخي پژوهشگران اين حوزه راهي براي تكامل توانمندي ساخت و توليد مولكولي پيش بيني كرده اند كه شامل اندازه كلي سيستم، نوع تكنولوژي توليد، پيچيدگي سيستم، مواد مصرفي و غيره مي شود. در بعضي نسخه هاي اين مفهوم جديد، نانوروبات ها يا نانو كاوشگرهاي بيشماري به صورت موازي ديده شده اند كه ساختارها را به طور فيزيكي (با 100 الي 100000 قطعه مولكولي) اسمبل مي كنند.
در يكي از مفاهيم پيشرفته ديگر، اصول شيميايي و استفاده از تغذيه هاي ساده را تركيب مي كنند تا وسايل بسيار بزرگتري بسازند. حسب ظاهر هرچه اين تكنيك ها پخته تر شوند و پيش از آنكه كاربردهايي در مقياس قابل توجه بيابند، بايستي كار بيشتري در سطح سيستم ها و مهندسي انجام پذيرد. با آنكه ساخت و توليد مولكولي نويد بخش تحولات جهاني تعيين كننده اي است، اما در ميان تكنولوژي هايي كه در اين جا توصيف شده اند كمتر از همه تحقق خواهد يافت. البته در زمينه توسعه تكنولوژي هاي اجزا كه در نخستين رژيم ساخت و توليد مولكولي جاي دارند، پيشرفت هايي صورت گرفته است. در اين روش اشياء از مولكول هايي ساده ساخته مي شوند و از طريق ميكروسكوپ هاي اتميك در زماني كوتاه به توليد مي رسند. هرچند ساخت اين سيستم ها تا امروز موردي و بيشتر پژوهشي بوده است، انتظار توسعه تجهيزات ساخت و توليدي يكپارچه ظرف 15 سال آينده منطقي است. چنين سيستمي قادر به اسمبل ساختارهايي با 100 الي 100000 جزء و ابعاد كلي ده ها ميكرون خواهد بود، مطمئناً زنجيره خط شكني هاي مهم، پيشرفت هايي را براي توسعه هرچه بيشتر اين حوزه به همراه خواهد داشت، اما ساخت اشياء بزرگ مقياس به شيوه مولكولي تا سال 2015 بسيار بعيد به نظر مي رسد.
2-4 مسائل و پيامدهاي گسترده تر
تحقيقات در زمينه ساخت و توليد مولكولي «نانو» در دوره زماني كنوني به دليل فراواني بسيار هيجان انگيز است. نخست اين كه، بسياري از پژوهشگران توانمندي هاي ابتدائي هريك از حوزه هاي اصلي ياد شده را به صورت تجربي به نمايش گذاشته اند. دوم اينكه، پيشرفت مستمر و چالش هاي كنوني در حوزه ساخت و توليد كل به جزء، توانمندي هاي موجود مولكولي را به سمت مقياس هاي رژيم نانو سوق مي دهد و سرانجام اين كه توانايي ساخت اجسام بسيار ريز آزمايشي، تحليل تجربي ساختارهاي نو از طريق كاربرد قابليت هاي نو و فهم بنيادي تر ساختارهاي مذكور را به كمك مدل هاي كامپيوتري بسيار پيشرفته، و نيز درك ويژگي هاي بنيادي زير ساختارها را به شدت ارتقا داده است. در عين حال، بعضي از افراد منظر ساز كاربردهاي بالقوه اي براي ساخت و توليد مولكولي ابداع كرده اند. اما چون توانمندي هاي تجربي هنوز در مراحل بسيار ابتدائي هستند، پيش بيني بسياري از مسائل دشوار است. رقابت بين المللي براي پيشگامي بلامنازع يا حتي دستيابي صرف به توانمندي هاي پيشرو نانو تكنولوژي همچنان به قوت خود باقي خواهد ماند، اما سرمايه گذاري ها و سمت و سوهاي كنوني حاكي از آن است كه آمريكا و اروپا در بيشتر حوزه هاي ياد شده پيشگامي دارند. شايان يادآوري است كه پيشرفت نانوتكنولوژي رابطه تنگاتنگي با سرمايه گذاري هاي تحقيق و توسعه اي دارد. مثلاً كشورهايي كه از امروز به سرمايه گذاري در نانو تكنولوژي بپردازند شايد در سال 2015 رهبري اين حوزه را از آن خود كنند.
براي آشنايي بيشتر با حجم سرمايه گذاري ها در زمينه نانوتكنولوژي به ارقام سرمايه گذاري در سال 1997 دقت كنيد:
1- ژاپن 120 ميليون دلار
2- آمريكا 116 ميليون دلار
3- اروپاي غربي 128 ميليون دلار
4- همه كشورهاي ديگر اعم از روسيه، چين، كانادا، استراليا، كره، تايوان،و سنگاپور جمعاً 70 ميليون دلار.
قابل ذكر است كه در همان سال پژوهشگران ايراني تقريباً از هزينه شخصي خود جهت تحقيقات استفاده مي كرده اند.
اين بدان معنا نيست كه ساير كشورها از تحصيل توانمندي هاي نانوتكنولوژي يا كاربرد آنها براي غافلگيري هاي تكنولوژيك كم دامنه يا مقاصد نظامي چشم پوشي خواهند كرد. البته اگر دشواري پيش بيني اينگونه نتايج و تخمين احتمال بروز آنها را در نظر بگيريم، برآورد تهديدها يا ريسكهاي ويژه بر اساس روندهاي كنوني دشوار خواهد بود.
5- بحث و نتيجه گيري
1-5 گستره احتمالات تا سال 2015
هرچند پيشگويي آينده محال است؛ اما روندهاي تكنولوژي قادرند بر اساس پويش ها و پيشرفت هاي جاري، نشانه هايي را از آنچه كه ممكن است در آينده روي دهد در اختيارمان بگذارند. به طوري كه كه بحث آن گذشت، تكنولوژي هاي توانزا و موانع چندي وجود دارند كه پيشرفت و تأثير اين روندها را تعديل خواهند كرد. روندهاي مورد بحث همچنين آثار و پيامدهاي گوناگوني در ابعاد جهاني دارند.
سرمايه گذاري بسيار شفاف جاري و خط شكني هاي تكنولوژيك، لازمه تحقق پتانسيل كامل نانوتكنولوژي خواهد بود، اما هزينه هاي تحقيقاتي، مشكلات كاربردي كردن دستاوردهاي تحقيقاتي، پيچيدگي، قابليت دسترسي و حتي استقبال اجتماعي مي تواند از آهنگ اين رشد بكاهد. در بهترين چشم انداز خوش بينانه اي مي توان از آينده نانوتكنولوژي ترسيم كرد، اين تكنولوژي آنچنان توسعه مي يابد كه ساخت و توليد مولكولي بسياري از نانوسيستمها با توانمنديهاي انقلابي عملي مي شود، در مجموع ساخت و توليد نانو، جنبه جهاني به خود مي گيرد، به گونه اي كه كشورهاي رو به توسعه نيز فرصت سرمايه گذاري و مشاركت در اين انقلاب تكنولوژيك را پيدا مي كنند. از ديدگاهي عمل گراتر، شايد تأثير خط شكني تكنولوژيك تا سال 2015 پيشرفتهاي يادشده را در يك مسير تكاملي محدود سازد. در اين مسير، روند جاري متمايل به سيستمهاي ريزتر، سريعتر و ارزانتر از طريق پيشرفت هاي سطح نانو در توليد نيمه هاديها است و در نتيجه قانون مور ادامه مي يابد.
2-5 كلان روندهاي پيشرفت نانوتكنولوژي
با نگاهي دوباره به روندهاي تكنولوژيك ياد شده و مطالعه ساير منابع مي توان چندين كلان روند را تشخيص داد كه با تأثير گرفتن از نانو صورت هاي جديدي به خود مي گيرند كه عبارتند از:
- اثرات رقابت بين المللي بر سر رهبري توسعه تكنولوژي
كه در ذيل به بررسي مختصر هريك از موارد بالا اكتفا مي كنيم و بحث و نتيجه گيري كلي را به عهده خواننده محترم وامي گذاريم.
الف) تشديد ماهيت چند رشته اي تكنولوژي
بسياري از روندهاي تكنولوژيك به دليل حضور دو يا چند متقاطع پديد آمده اند. نمونه آن، تشخيص پزشكي مولكولي بر پايه سيستم هاي ميكروالكترومكانيك، بيومواد، كامپيوترهاي بيولوژيك، و روبات هاي بيومتريك، و روبات هاي بيومتريك است.
در گذشته تكنولوژي هاي گوناگوني براي كاربردهاي توانزا با يكديگر تركيب شده اند، اما امروزه گرايش روز افزوني به شكل دهي «تيم هاي چند رشته اي» براي پرداختن به چالش هاي سيستم و دورنماسازي از رويكردها مشهود است، كه جاي روابط سلسله مراتبي سنتي تيم ها را گرفته است، به عنوان مثال اكنون ديده مي شود كه دانشمندان علم مواد و كامپيوتر و مهندسان كاربرد سطح همكاري خود را به شدت افزايش مي دهند تا مواد بيوپزشكي براي بافت هاي مصنوعي بسازند يا براي تسهيل سطوح فعال كنترل سيستم، مواد واكنشي را توسعه دهند، همچنين مواد حاوي حسگرها و تحريك كننده ها براي سازه هاي هوشمندانه به همين ترتيب توسعه مي يابند. شكل (1) نشان مي دهد كه چگونه نانوتكنولوژي، تكنولوژي اطلاعات، مواد و ارگانيزم هاي زنده با يكديگر رابطه متقابل ايجاد كرده و سيستم ها و مفاهيم نويني ايجاد مي كنند. مواد كاركرد را تعيين مي كنند، و ظهور نانوتكنولوژي، ساخت و ابعادي كه بتوان كاركرد را آسان نمود ميسر مي سازد. به موازات آن، تركيب تكنولوژي مواد يا بيولوژي و علوم زيستي، سبب كسب دانش و موادي از ارگانيزم هاي زنده شده است، كه ثمره آن انسجام بيشتر يا پديده هاي فراگير از مرحله طراحي تا محصول نهايي است. هر حوزه نه تنها تكنولوژي و مصنوعات خود را به ارمغان مي آورد، بلكه نگرش ها و رويكردهاي ويژه خود به جهان نيز توليد مي كند! تركيب اين تكنولوژي ها متضمن غناي ابزارهاي علمي براي حل مسائل نيز هست و از اين راه پيشرفت هايي به ابر مي آيد كه آميزه اي از بهترين هاي هر حوزه است و كاربردهايي را ممكن مي سازد كه پيش از اين ناممكن مي نمود. مثلاً مهندسان به طور فزاينده اي به بيولوژيست ها روي مي آورند تا دريابند كه موجودات زنده در مواجهه با محيط هاي طبيعي، مشكلاتشان را چگونه حل مي كنند. اين رويكردها كه مبتني بر «تقليد از حيات» است، بهترين رهيافتهاي ابداعي طبيعي را با راهكارهاي طراحي شده و مصنوعي تركيب كرده و ارگانيزم هايي پديد مي آورند كه عملكردشان از ارگانيزم هاي كنوني براي محيط هاي خاص بهتر است. بسياري از روندهاي برجسته، بر تكنولوژي ها در حوزه هاي مختلف اعمال نفوذ مي كنند. شكل (1) مواردي از تعامل بين بيوتكنولوژي، نانو تكنولوژي مواد و تكنولوژي اطلاعات نشان مي دهد. مواد هوشمند داراي توانمندي هاي كاركردي و فرآوري هستند. اين شكل نشان مي دهد كه پيشرفت در توانمندي هاي مواد و تكنولوژي اطلاعات در تركيب با روندهاي ميكروسيستم ها چگونه ظهور سيستم هاي هوشمند را ممكن مي سازد. از سويي ديگر، مي توان سيستم هاي هوشمند را به گونه اي طراحي كرد كه فراهم كننده توانمندي هاي بيونيك براي ارگانيزم هاي زنده باشد. ارگانيزم هاي زنده شيوه هاي بديعي براي ساخت سيستم ها را ارائه مي دهند، سيستم هايي كه خود متكفل ساخت و توليد اجزايشان هستند.
ب) آهنگ شتابدار تغيير
به نظر مي رسد كه پيشرفت و تغيير تكنولوژي آهنگي پرشتاب دارد. در سايه رشد اقتصادي، به ويژه در آمريكا، سرمايه گذاري در تحقيقات كاربردي افزايش يافته، كه اين خود نوآوري در محصولات و ابداع رويكردهاي نو را به ارمغان مي آورد. تكنولوژي كامپيوتر آنچنان به پيش مي رود كه به زودي محصولات آن در عرض 2 تا 3 سال منسوخ خواهد شد. در برخي حوزه هاي مهندسي بيوپزشكي، آهنگ تغيير از اين هم سريعتر است؛ به طوري كه برخي وسايل پزشكي درست زماني كه نمونه اوليه بعدي توسعه مي يابد، منسوخ مي شود. اين پيشرفت شتابان، فاصله بين وضع قوانين و ملاحظه اخلاقي و تكنولوژي را روز به روز عميق تر مي كند، به گونه اي كه پر كردن آن با گذشت زمان دشوارتر مي شود.
پ) افزايش دغدغه هاي اجتماعي و اخلاقي
به رغم دستاوردهاي ارزنده تكنولوژي هاي نو و افزايش قدرت دستكاري محيط و موجودات زنده، بحث بر سر پاره اي مسائل و دغدغه هاي اجتماعي و اخلاقي همچنان گرم خواهد بود. مسائلي همچون حريم خصوصي، مالكيت معنوي، پايداري محيط زيست، همگي به محض ظهور قابليت هاي نوين نانوتكنولوژي مطرح خواهند شد.
ت) ضرورت گسترش و تعميق روز افزون آموزش
همراه با تغييرات پرشتاب تكنولوژي، نياز به يادگيري و آموزش مداوم روز به روز افزايش مي يابد. همان طور كه امروزه مهارت هاي كامپيوتري اهميت مضاعف يافته اند، كاركنان يقه سفيد و يقه آبي احتمالاً ناچار به بهبود مهارت هاي خود در ساير حوزه ها خواهند شد تا در عرصه پوياي تكنولوژي به هنگام باشند و از خطر منسوخ شدگي در امان بمانند. ماهيت چند رشته اي تكنولوژي، مهارت هاي اجتناب ناپذير نيروي كار و تكنولوژيستهايي را كه در حوزه «تحقيق و توسعه» كار مي كنند، دگرگون مي سازد.
«توسعه گران» به طور فزاينده اي نيازمند اين خواهند بود كه پيشرفت ها و مفاهيم بنيادي ساير حوزه ها را بفهمند تا كارشان در گروه هاي چند رشته اي اثربخش شود؛ كه خود برپايي دوره هاي آموزشي گسترده تر را ايجاب مي كنند. اين روند مي تواند تا جايي ادامه يابد كه اعطاي مدارك دانشگاهي چند رشته اي به ويژه براي منظر سازان و پژوهشگراني كه مفاهيم را به يكديگر پيوند مي دهند، ضروري گردد. اين نيز هست كه توده مردم احتمالاً نيازمند درك گسترده تري از علم و تكنولوژي خواهند بود تا هم سياستگذاران و هم مصرف كنندگان بتوانند تصميم هاي بهتري بگيرند. مثلاً مناقشات كنوني پيرامون مواد غذايي اصلاح شده به روش ژنتيك را در نظر بگيريد؛ در اين جا بايد ذهني باز و پرسشگر وجود داشته باشد كه مسئوليت خطير تعديل بحث هاي پيچيده اي را كه از جانب طرف هاي مختلف مطرح مي شود، بپذيرد. به همين ترتيب، فهم پيامدهاي محدود شدن «حريم خصوصي افراد» و عوايد بالقوه و «خانه هايي كه از انواع حسگرها لبريزند و به شدت ردگيري مي شوند» براي افزايش سطح آگاهي رأي دهندگان و مصرف كنندگان بسيار ضروري مي نمايد.
ح) افزايش طول عمر
بشارت هاي اميدبخش مسائل بهداشتي، روند افزايش طول عمر را در كشورهاي توسعه يافته كماكان تداوم خواهد بخشيد. اما به نوبه خود مسائل مربوط به افزايش جمعيت، مراقبت از سالخوردگان و حمايت مالي از بازنشستگان را به همان اندازه برجسته خواهد ساخت. پيشرفت هاي پزشكي نه تنها كيفيت زندگي را بهبود مي بخشد، بلكه طول عمر و حتي دوره بهره برداري افراد را نيز افزايش مي دهد.
خ) محدود شدن حريم خصوصي افراد
عوامل گوناگون تهديد كننده حريم خصوصي افراد عبارتند از:
- انگشت نگاري «دي ان اي»
- نقشه هاي ژنتيك كه استعداد ابتلا به بيماري را نشان مي دهد.
- پايگاه داده هاي اطلاعات شخصي قابل دسترسي از طريق اينترنت
- ساير تهديدهاي تكنولوژي اطلاعات
مسائل مربوط به حريم خصوصي احتمالاً قانون گذاران را به سمت مبحث پيرامون تمهيدات حفاظتي يا حفاظت هاي قانوني و ضوابط سوق خواهد داد و بحث هاي اجتماعي و اخلاقي پيرامون كابردهاي تكنولوژي، ايجاد نيازمنديها و بازارهاي خصوصي و تكنولوژي هاي حامي حريم خصوصي افراد كماكان تداوم خواهد يافت. موقع شناسي، جامعيت و عقلانيت چنين دغدغه هايي نقش تعيين كننده اي در پرداختن به مسئله خصوصي افراد به گونه اي واپس گرا آينده گرا و مترقي ايفا مي كند. البته در سال هاي اخير حريم خصوصي و امنيت اشخاص نسبت به كاركرد و عملكرد در درجه دوم اهميت قرار داشته است. بعيد به نظر مي رسد كه اين گونه دغدغه ها بتوانند سد راه روندهاي تكنولوژي شوند؛ بنابراين بسته به ميزان وفور تكنولوژي در هر منطقه، حريم خصوصي افراد در سطح جهان محدودتر خواهد شد. البته موشكافي مربوط به حريم خصوصي افراد احتمالاً نگرش و رفتار عامه مردم را در قبال چگونگي به كار گيري تكنولوژي متحول مي سازد؛ و در يك كلام، برجسته شدن مسئله حريم خصوصي به عنوان يكي از مطالبات مهم اجتماعي، توسعه تكنولوژيك را متأثر خواهد ساخت.
اگر اين احتمال را بدهيم كه در آينده كمونيسم بار ديگر ظهور كرده و نانو تكنولوژي را در خدمت خود بگيرد بايد اين احتمال را نيز بدهيم كه عواقب وحشتناكي در انتظار ملل خواهد بود و اين احتمال به هيچ وجه دور از انتظار نيست و ما مطمئناً در آينده شاهد ظهور لنينها و استالينها با قدرتي مصمم تر خواهيم بود.
ج) استمرار جهانگرايي
علاوه بر نقش تسهيل كنندگي پيشرفت هاي تكنولوژي اطلاعات، اينترنت، ارتباطات و حمل و نقل بهبود يافته روندهايي همچون «ساخت و توليد چالاك» كه با سرمايه گذاري هاي بومي در زيرساخت، بازيگران جديدي را به عرصه توليد جهاني مي كشانند، همچنان نيروي پيشران جهان گرايي خواهند بود.
د) رقابت بين المللي
با توجه به رقابت بين المللي بر سر توسعه تكنولوژي خط شكن، در هر حوزه طيفي از رويدادهاي محتمل به چشم مي خورد. اين طيف از سيستم رقابت جويي ملي، كه معطوف به سرمايه گذاري هاي تكنولوژيك و توسعه و توليد محصولات تكنولوژي در چارچوب مرزهاي ملي است، تا جريان به شدت آزاد سرمايه و تكنولوژي بين مرزهاي ملي و منطقه اي را در بر مي گيرد. سمت و سوي واقعي روندها به عواملي چند بستگي دارد كه از جمله مي توان به مناسبات اقتصادي هر منطقه در آينده حمايت ها و حقوق بين المللي، مالكيت معنوي، ماهيت شركت هاي فرامليتي، و نقش و ميزان سرمايه گذاري بخش دولتي در تحقيق و توسعه اشاره كرد. اينك سمت و سوي حركت عبارت است از رقابت در سطح ائتلاف هاي اقتصادي منطقه اي، حمايت بيشتر از رژيم جهاني حفظ مالكيت معنوي، گسترش جهانگرايي، و تقسيم مسئوليت ها و وظايف در زمينه اعتبارات تحقيق و توسعه. طبيعتاً اين كلان روندها از عواملي كه در قسمت هاي قبلي اشاره شد، تأثير پذيرفته و تغيير مي كند.
... و ختم كلام
پس از انقلاب هاي كشاورزي و صنعتي، اينك انقلاب تكنولوژي كه سرشتي چند رشته اي دارد، در حال تغيير سيماي جهان است. هم اكنون نيز تكنولوژي اطلاعات زندگي مردم را به ويژه در كشورهاي توسعه يافته دگرگون كرده است و خط شكني هايي كه در تكنولوژي مواد و نانو تكنولوژي روي مي دهد، پيش از پيش بر اين دگرگوني خواهد افزود.
بيوتكنولوژي حيات موجودات زنده را دگرگون خواهد كرد و تكنولوژي مواد و نانوتكنولوژي نيز امكان توسعه دستگاه هايي با توانمندي هاي غير منتظره را فراهم خواهد ساخت. اين تكنولوژي ها نه تنها تأثيرات ژرفي بر زندگي انسان دارند، بلكه چنان در هم تنيده اند كه انقلاب تكنولوژي را به انقلابي چند رشته اي تبديل كرده اند. از اين رو، شتاب پيشرفت در هر زمينه اي مضاعف شده است. به نظر مي رسد كه تأثيرات نانوتكنولوژي از ساير تكنولوژي ها تكان دهنده تر باشد. انباشت خط شكني ها در اين حوزه موجب ارتقاي كيفيت زندگي و تأثيرات فراواني در زندگي بشر خواهد شد. ممكن است ساير روند تكنولوژي در چشم عامه مردم كم اهميت تر به نظر برسد، ليكن با ژرف نگري و بازبيني آنها درمي يابيم كه بسيار انقلابي هستند. تغييرات بنيادي در آنچه كه توليد مي شود و نيز در شيوه توليد آنها، نويدبخش محصولات و توانمندي هاي كاملاً جديد است.
به رغم عدم قطعيت هرگونه آينده نگري پيرامون روندهايي كه محتملاً آينده را شكل مي دهد، مي توان شماري از احتمالات و نتايج تكنولوژي را پيش بيني كرد كه تحقق آنها البته در گرو مجموعه اي از امكانات و عوامل خواهد بود.
ظهور تأثيرات اين تحولات، مسائلي را در پي خواهد داشت. همراه با افزايش درك توده مردم از تأثيرات بالقوه اين روندها بر فرهنگ و زندگي، لازم است تصميم هايي در مورد مسائل گوناگون اخلاقي، اقتصادي، قانوني، محيطي، ايمني، و ديگر دغدغه هاي اجتماعي اتخاذ شود. احتمالاً مهم ترين اين مسائل عبارتند از:
حريم خصوصي افراد، شكافهاي كلان اقتصادي، تهديدها و اخلاقيات بيولوژيك، بويژه مسائلي همچون به نژادي، شبيه سازي انسان، اصلاح ژنتيك، شديدترين واكنش هاي اخلاقي و معنوي را در پي خواهد داشت. اين مسائل ماهيتي بسيار پيچيده دارند، زيرا از يك سو بر راستاي پيشرفت تكنولوژي و از سوي ديگر بر يكديگر تأثير مي گذارند. شهروندان و سياست گذاران نيازمند آنند كه درباره تكنولوژي، اطلاعات كاملي كسب كنند تا با شناسايي و تحليل اين تعامل هاي پيچيده بتوانند مناقشاتي را كه پيرامون تكنولوژي وجود دارد، به درستي بفهمند. تلاشهايي از اين دست، مانع از اخذ تصميم هاي ساده انگارانه مي شوند؛ منافع تكنولوژي را با ملاحظه ارزش هاي فردي بيشينه مي سازند و نقاط عطفي را در فرايند تصميم گيري مشخص مي كنند كه در آنها تصميم گيري ها مي تواند نتايج مطلوبي به بار آورند بي آنكه مسائل ناديده و تحليل نشده بتوانند خدشه اي به اين تصميمات وارد آورند.
بشارتهاي اميدبخش تكنولوژي مربوط به همين جا و اكنون است و فردا نيز ادامه خواهد داشت و سراسر جهان را با تأثيرات گسترده خود در خواهد نورديد، با اين همه، تاثيرات انقلاب تكنولوژي در گوشه و كنار جهان يكسان نخواهد بود و بسته به آمادگي پذيرش ملت ها، ميزان سرمايه گذاري ها و تصميم هايي كه اتخاذ مي شوند، صورت هاي مختلفي خواهند يافت. خوب يا بد راه بازگشتي وجود ندارد زيرا پارهاي از جوامع در مسير اين انقلاب قرار گرفته اند و براي بهره برداري حداكثر از نتايج و منافع آن آماده شده اند. روند جهان گرايي نيز محيط زندگي همه جوامع را تغيير خواهد داد. نقش آفريني اين پيشرفت ها در صحنه جهاني، سيماي دنيا را به كلي متفاوت خواهد كرد.
مواد نانوساختار، مواد توده اي پلي كريستالي هستند كه اندازة دانه آن ها بين 1 تا 100 نانومتر است. به نوعي مي توان گفت نانوذرات، اجزاي تشكيل دهندة برخي از مواد نانوساختار هستند. همانطور كه اشاره شد، به علت نسبت سطح به حجم زياد نانوذرات، تمايل اين مواد به آگلومره يا كلوخه شدن و واكنش با محيط اطراف بسيار زياد است. بسياري از خواص منحصر به فرد مواد نانو كه در ادامه بحث خواهد شد، بخاطر نسبت سطح به حجم زياد نانوذرات و يا مقدار زياد مرز دانه ها در مواد نانوساختار نسبت به مواد معمولي است. در يك ماده نانوساختار تعداد زيادي از اتم ها (بيش از 49% اتم ها)، در مرز دانه ها قرار دارند.
همانگونه كه در شكل (1) ملاحظه مي شود، اتم هاي درون دانه هاي ماده، آرايش ساختاري و منظمي دارند حال آنكه اتم هاي موجود در مرز دانه ها داراي فواصل اتمي متفاوتي بوده و بي نظم هستند. بنابراين در مواد نانوساختار درصد حجمي مرز دانة بالايي وجود دارد كه ساختار غير تعادلي و ناپايدار دارند. در اين جا به بررسي خواص، توليد و كاربرد فلزات و سراميك هاي نانوساختار پرداخته شده است، منظور از مواد نانوساختار در اين فصل همان فلزات و آلياژها و سراميك هاي نانوساختار مي باشد.
خواص مواد نانوساختار چیست
در بررسي خواص مواد نانوساختار مشكلات زيادي از جمله عدم امكان تهيه نمونة مطلوب، وجود تخلخل و ميكروترك، تنش هاي داخلي شديد، وجود ناخالصي ها و گازهاي حبس شده و نيز عدم امكان ارزيابي برخي كميت ها نظير اندازه گيري كرنش به دليل كوچك بودن نمونه ها وجود دارد. وجود چنين مشكلاتي باعث شده تا داده هاي آزمايشگاهي براي اين گروه از مواد محدود باشد.
نفوذ در مواد نانوساختار
همانگونه كه ذكر شد، مواد نانوساختار داراي درصد حجمي بالائي از مرز دانه هستند. اين امر باعث مي شود كه انتقال اتمي و نفوذ در مواد نانوساختار از آنچه در مواد تك كريستال و يا مواد با دانه هاي بزرگ تر اتفاق مي افتد، سريع تر باشد چرا كه در جامدات نانوساختار، فصل مشترك دانه ها مسيرهاي بيشتري براي نفوذ اتم ها فراهم مي كنند. به عبارت ديگر وجود اين فصل مشترك هاي بين دانه اي باعث مي شود كه تقريباً در همة دماها نفوذ از طريق مرز دانه ها، مكانيزم غالب باشد. اين در حالي است كه در مواد پلي كريستال معمولي در دماهاي بيش از نصف نقطه ذوب، نفوذ از داخل دانه ها (نفوذ حجمي)، مكانيزم غالب در نفوذ است.
افزايش ضريب نفوذ در مواد نانوساختار سبب تغيير برخي خواص مواد به شرح زير مي شود:
افزايش حد حلاليت در حالت جامد؛ به عنوان مثال حد حلاليت بيسموت در مس معممولي حدود 4-10 درصد اتمي است، در حالي كه اين مقدار براي مس نانوساختار حدود 4 درصد اتمي است.
تشكيل تركيبات بين فلزي در دماهاي بسيار كمتر. د واقع چون سرعت نفوذ عناصر درهم افزايش يافته، تشكيل چنين تركيبات بين فلزي سريع تر و در دماهاي كمتري نسبت به حالت معمولي رخ خواهد داد.
افزايش قابليت سينتر شدن پودرهاي نانو. به دليل افزايش نسبت سطح به حجم ذرات، قابليت نفوذ و سينتر شدن پودرها افزايش مي يابد.
لازم به ذكر است اگر مواد نانوساختار از طريق سينترينگ يا تف جوشي نانوذرات توليد شده باشند، داراي تخلخل هايي با ابعاد نانومتر نيز هستند. بنابراين در اين دسته از مواد، تخلخل و حركت مرز دانه ها از ديگر پديده هاي مهم نفوذي هستند. در واقع تخلخل هاي احتمالي موجود در مواد نانوساختار اندازه اي در حد نانومتر دارند. بنابراين حضور اين عوامل در مواد نانوساختار باعث افزايش فصل مشترك ساختارها شده و در نهايت منجر به افزايش ميزان نفوذ در اين مواد خواهد شد.
الف- نفوذ در فصل مشترك ساختارها در مواد نانو
معمولاً بررسي رفتار نفوذي مواد نانوساختار در دماهاي پايين انجام مي گيرد. در اين دماها نفوذ درون داده ها بسيار كند صورت مي گيرد و عمدتاً نفوذ در حضور تخلخل هاي نانومتري به همراه مهاجرت فصل مشترك ساختارها اتفاق مي افتد. در واقع به علت درصد حجمي بالاي مرز دانه ها، انرژي داخلي اين مواد بالاست كه اين امر منجر به رشد دانه ها در اين مواد خواهد شد. اين پديده به وسيله مهاجرت فصل مشترك دانه ها اتفاق مي افتد. در اثر مهاجرت فصل مشترك دانه ها، اتم هاي نفوذ كننده در فصل مشترك، از مسيرهاي نفوذ خارج شده و درون دانه ها ثابت نگه داشته مي شوند (نفوذ در حجم دانه ها ناچيز است). بنابراين معادلات نفوذي در مواد نانوساختار (معادله 2) با معادلات مشابه در مواد معمولي (معادله 1) متفاوت خواهد بود.
(1)
در اين معادله C ميزان غلظت است كه معمولاً برحسب تعداد اتم ها در واحد حجم بيان مي شود. t , xعمق و زمان نفوذ هستند و DB ضريب نفوذ در فصل مشترك ساختارهاست.
(2)
در اين معادله V سرعت حركت فصل مشترك ساختارهاست كه ثابت فرض مي شود و زمان نفوذ است.
ب- نفوذ در فلزات نانوساختار
در اين قسمت نفوذ در فلزات نانوساختار با متراكم (بدون حضور تخلخل) مورد بحث قرار مي گيرد. تحقيقات انجام گرفته در مورد پالاديم نانوساختار نشان مي دهد كه چگالي تئوري به وسيله فشردن نانوذرات پالاديم با فشاري معادل 4 گيگاپاسكال و در دماي 380 درجة سانتيگراد تحت شرايط خلأ به دست مي آيد. در اين ماده تقريباً تخلخلي وجود ندارد.
براي مطالعة نفوذ در پالاديم نانوساختار بدون تخلخل، از آهن به عنوان عنصر ردياب استفاده شده است. نتايج بررسي ها نشان مي دهد كه در دماهاي كمي بالاتر از دماي اتاق، آهن خيلي سريع در پالاديم نفوذ مي كند. بنابراين انتقال اتمي و نفوذ آهن بيشتر در فصل مشترك دانه هاي پالاديم رخ مي دهد.
ادامه فرايند نفوذ و رشد دانه ها باعث مهاجرت و حركت فصل مشترك دانه ها شده كه با گذشت زمان از ميزان فعل و انفعالات فصل مشترك كاسته شده و در نهايت منجر به كاهش سرعت نفوذ عنصر ردياب مي شود. علت مهاجرت فصل مشترك دانه ها در پالاديم نانوساختار به خاطر اين است كه طي اين عمل فصل مشترك هاي با ساختار غيرتعادلي به ساختار تعادلي نزديك مي شوند. به بيان ديگر، همانگونه كه قبلاً ذكر شد، فصل مشترك دانه ها با مهاجرت خودشان باعث رشد دانه ها و كاهش مساحت مرز دانه ها در ماده و نهايتاً كاهش انرژي داخلي آن مي شوند. بنابراين در اثر مهاجرت فصل مشترك دانه ها، ميزان فضاهاي خالي موجود در مرز دانه ها و همچنين كرنش داخلي مادة نانوساختار كاهش خواهد يافت. البته لازم به ذكر است كه نفوذ شيميايي و تشكيل تركيبات بين فلزي و همچنين تشكيل اكسيدهاي فلزي در مرز دانه ها مي تواند عمل نفوذ را مختل نمايد. به عنوان نمونه، رفتار نفوذي بيسموت در مس بسيار جالب است. بيسموت در مس نانوساختار نامحلول است. بنابراين تمايل زيادي به تجمع در فصل مشترك دانه ها دارد. بنابراين افزايش مقدار بيسموت در مس نانوساختار مي تواند منجر به كاهش انرژي مرز دانه هاي مس نانوساختار شود. با كمي دقت در اين مثال در مي يابيم كه مي توان با اضافه كردن برخي عناصر، جلوي رشد ساختاري مواد نانوساختار را گرفت، و اين مواد را به حالت پايدار رساند. چنين پايدارسازي در مورد سرب حاوي زيركنيم نيز قابل مشاهده است.
نفوذ در سراميك هاي نانوساختار
در مورد سراميك هاي نانوساختار نفوذ بين فازي بسيار مهم است چرا كه اين امر در افزايش نرخ سينترينگ و بهبود خواص شكل پذيري سراميك ها اثرات چشم گيري دارد. به عبارت ديگر با افزايش ميزان نفوذ فازهاي موجود در سراميك هاي نانوساختار، سرعت تف جوشي اين مواد افزايش يافته و همچنين با افزايش ضريب نفوذ در اين مواد، تبديل فازها به يكديگر تسهيل يافته و بنابراين شكل پذيري آن ها بهبود خواهد يافت چرا كه شكل پذيري سراميك ها به ميزان تبديل فازهاي درون سراميك ها وابسته است. بيشتر مطالعات نفوذي در مورد سراميك هاي نانوساختار، روي اكسيدهاي فلزات انتقالي ZrO2 و TiO2 انجام گرفته است.
سراميك هاي داراي تركيب استوكيومتري، انرژي فعال سازي زيادي براي نفوذ درهم دارند كه ناشي از پيوند قوي بين اجزاي تشكيل دهنده آن هاست. انحراف از تركيب استوكيومتري باعث افزايش انرژي داخلي ماده و كاهش ميزان انرژي فعال سازي مورد نياز براي نفوذ در اين مواد مي گردد. بنابراين استوكيومتري نقش بسيار مهمي در رفتار نفوذي سراميك هاي نانوساختار دارد.
براي درك بيشتر نقش فصل مشترك ساختارها در رفتار نفوذي مثالي را مرور مي كنيم. در اين مثال از اكسيژن به عنوان ردياب استفاده شده و طيف سنجي جرم يوني ثانويه براي اندازه گيري خواص نفوذي مورد استفاده قرار گرفته است. اكسيد زيركونيم نانوساختار داراي چگالي نسبي حود 97% و متوسط اندازه دانه 80 نانومتر است كه توسط فشردن نانوذرات اكسيد زيركنيم در دماي سينترينگ 950 تا 970 درجه سانتيگراد به مدت 2 تا 3 ساعت به دست آمده است. نمودار نفوذ اكسيژن (شكل 2) دو فرايند نفوذي همزمان را نشان مي دهد؛ نفوذ حجمي در دانه ها (Dv) و نفوذ در فصل مشترك دانه ها (DB) . آناليز نمودارها و داده هاي نفوذ اين ماده نشان مي دهد كه نفوذ در گسترة دمايي 450 تا 950 درجة سانتيگراد در فصل مشترك يا مرز دانه ها، 3 تا 4 برابر بيشتر از نفوذ حجمي است. افزايش عمق نفوذ اكسيژن (شكل 2) منتج از افزايش دماي آنيل نفوذي است.
در مقايسه با نتايج به دست آمده براي اكسيد زير كنيم، اكسيد تيتانيم نيز مورد بررسي قرار گرفته است. اكسيد تيتانيم مورد بررسي داراي چگالي نسبي 95% و اندازه دانه حدود 30 نانومتر است كه با سينترينگ نانوپودر اكسيد تيتانيوم در دماي 750 درجه سانتيگراد در فشار ** گيگاپاسكال ************ اكسيد تيتانيم نانوساختار، نفوذ اكسيژن بسيار سريع تر از اكسيد تيتانيم معمولي است و انرژي فعال سازي نفوذ بسيار كمتري از اكسيد تيتانيم معمولي دارد. نفوذ اكسيژن از فصل مشترك در اكسيد تيتانيم بسيار سريع تر از اكسيد زير كنيم است.
بنابراين به طور كلي مي توان گفت مكانيزم غالب نفوذ در مواد نانوساختار به خاطر درصد حجمي بالاي مرز دانه ها در اين مواد، نفوذ از طريق مرز دانه هاست و بسيار سريع تر و بيشتر از مواد معمولي و مرسوم است.
خواص مكانيكي مواد نانوساختار
توليد فلزات و آلياژهاي با اندازه دانه در حد 50 تا 100 نانومتر باعث دستيابي به موادي با استحكام فوق العاده زياد خواهد شد. در واقع كوچك كردن دانه ها در مواد، ابزار قدرتمندي براي توليد ميكروساختارهاي با خواص مكانيكي عالي شناخته شده است.
نكته مهم اين است كه مكانيزم تغيير شكل و خواص مكانيكي مواد نانوساختار فقط به متوسط اندازة دانه ها بستگي ندارد، بلكه شديداً به توزيع اندازه دانه ها و ساختار مرز دانه ها وابسته است.
در رابطه با استحكام و سختي مواد، رابطه تجربي هال- پچ (معادله 3) نشان مي دهد كه با كاهش اندازه دانه ها، استحكام و سختي ماده افزايش مي يابد.
(3)
در اين معادله استحكام تسليم ماده، تنش اصطكاكي لازم براي به حركت درآوردن نابجايي ها، K ثابت معادله و d اندازه دانه است. رابطه متشابهي نيز براي سختي مواد بر اساس رابطه هال- پچ به صورت معادله (4) وجود دارد:
(4)
در اين معادله H سختي ماده، Kh ثابت هال- پچ، ثابت معادله و d اندازه دانه است.
اما همان طور كه از شكل (3) هم قابل مشاهده است، استحكام مواد با ريز شدن دانه ها تا يك اندازة دانه بحراني (dc)، افزايش مي يابد. اين اندازة بحراني براي اكثر مواد، بين 10 تا 15 نانومتر گزارش شده است. با ريزتر شدن اندازة دانه، به اصطلاح شيب نمودار هال- پچ منفي شده و استحكام ماده كاهش مي يابد.
به عبارت ديگر با كوچكتر شدن اندازة دانه، زير 10 نانومتر، استحكام كاهش مي يابد. در واقع بيشترين استحكام و سختي ماده زماني است كه اندازة دانه اي حدود 10 تا 15 نانومتر داشته باشد. علت اين رفتار هنور مورد بحث جوامع علمي است. اما مي توان گفت در مواد نانوساختار با اندازه دانة كمتر از اندازه دانة بحراني، منابع توليد نابجايي عمل نمي كنند، بنابراين مكانيزم حركت نابجايي ها و تغيير شكل ماده مختل مي شود. به علاوه در گزارشاتي اعلام شده كه در موادي با اين اندازه دانه، تجمع نابجايي ها ديده نمي شود|v| . در برخي موارد گفته مي شود كه وقتي اندازة دانه از اندازه دانة بحراني كمتر شود، مكانيزم خزشي كوبل و يا لغزش مرز دانه ها در تغيير شكل ماده نقش مؤثري دارند.
كاترل، تنش رديف جلوي نابجايي ها را كه در مرز دانه تجمع يافته بودند، محاسبه نمود (شكل 4). وي دريافت طول نابجايي هاي تجمع يافته، وابسته به اندازة دانه d است وقتي كه تنش توليد شده در اثر تجمع نابجايي ها در دانه مجاور به ميزان كافي براي فعال كردن منابع فرانك- ريد برسد، تسليم در مرز دانه اتفاق مي افتد و اين تسليم در كل ماده رخ مي دهد.
با توجه به تئوري كاترل، در اندازه دانه هاي بسيار ريز (كمي بيشتر از اندازه دانة بحراني) براي رسيدن به استحكام تئوري ماده، نياز به تجمع تعداد زيادي نابجايي در مرز دانه هاست تا بتوان منابع فرانك ريد را در دانة مجاور فعال نمود.
نيه و وادس ورث، استحكام تسليم تعداد زيادي فلز نانوساختار را اندازه گيري كردند تا بدين وسيله بتوانند كوچكترين اندازه دانة لازم براي قرارگيري دو نابجايي را محاسبه كنند (حداقل تعداد نابجايي براي ايجاد يك تودة نابجايي دو عدد است)./ مقدار استحكام در موادي با اندازة دانة زير اين مقدار بحراني، با كاهش بيشتر اندازة دانه، ثابت باقي مي ماند و يا حتي كاهش مي يابد. اين همان اندازه دانة بحراني است كه به آن اشاره شد. مدل هاي ديگري نيز براي توضيح رفتار هال- پچ در مواد گوناگون ارائه شده اند كه از اعتبار كمتري برخوردارند.
اثر توزيع اندازة دانه در استحكام فلزات نانوساختار در مقالات زيادي اشاره شده است. در تمامي اين مقالات فرض شده كه براي يك تنش اعمالي مشخص، همة دانه هايي كه از اندازة بحراني بزگتر هستند. متحمل تغيير شكل پلاستيك مي شوند در حاليكه دانه هاي كوچكتر در محدوده الاستيك باقي مي مانند. شكل (5) نشان دهندة منحني هاي تنش كرنش براي يك متوسط اندازه دانة ثابت، با توزيع اندازه دانة متفاوت است. مشاهده مي شود كه با كمي تغيير در ميزان توزيع و پراكندگي اندازة دانه ها، استحكام تسليم به اندازة 2/0% تغيير مي كند.
قبل از اين كه بتوان مقايسه اي بين اندازه گيري خواص مكانيكي فلزات نانوساختار و پيش بيني هاي مدل هاي مختلف داشت، لازم است اطمينان نمود كه داده هاي آزمايشگاهي به علت حضور معايب موجود در نمونه، مخدوش نشده باشند. همانطور كه در ابتداي فصل اشاره شد، بيشتر روش هاي توليد نمونه هاي نانوساختار منجر به ايجاد معايب ساختاري در اين مواد مي شود و همان گونه كه قبلاً ملاحظه شد ميزان توزيع و پراكندگي اندازة دانه ها در خواص مكانيكي ماده اثر گذار است و بايد در محاسبات آزمايش منظور گردد. فاكتور ديگري كه آزمايش هاي مكانيكي را ممكن است مخدوش كند، اندازة كوچك بيشتر نمونه هاي نانوساختار است.
در مقالات مختلف راجع به مواد نانوساختار، چگالي نسبي نمونه بين 70 تا 90% است. تخلخل هم تأثير زيادي روي مدول الاستيك و ديگر خواص مكانيكي دارد. بنابراين دانستن چگالي و تعداد حفره ها در آزمايش هاي خواص مكانيكي نمونه ها مهم است.
در مواد نانوساختار معمولاً 3 نوع تخلخل از نظر اندازه وجود دارد:
1- نرخ رساندن اتم ها به منطقه فوق اشباع كه كندانس شدن در آن جا صورت مي گيرد.
2- حفرات با اندازه متوسط در محل تلاقي 3 دانه مجاور هم. اندازه اين حفرات به اندازه ده ها جاي خالي شبكه است.
3- حفرات بزرگتر كه مربوط به عدم وجود دانه ها در مواد نانوساختار است.
با توجه به اين دسته بندي، تخلخل هاي نوع دو و سه نقش اصلي را در كاهش چگالي مواد نانوساختار دارند. ميزان اين دو نوع تخلخل وابستگي شديدي به دماي فشرده سازي و سينترينگ مواد نانوساختار دارد. همانطور كه در شكل (6) مشاهده مي شود با افزايش دماي فشرده سازي، درصد تخلخل هاي موجود در ماده كاهش يافته و بنابراين چگالي افزايش مي يابد. ساختار مرز دانه در مواد نانوساختار به خاطر حضور حفرات و تخلخل ها، معمولاً در حالت غير تعادلي و ناپايدار است. اگر ماده نانوساختا با استفاده از روش هاي تغيير شكل پلاستيكي شديد توليد شده باشد، حاوي تعداد زيادي نابجايي در نزديكي مرز دانه هاست. شبيه سازي هاي انجام شده در تغيير شكل نيكل نانوساختار نشان مي دهد كه بازيابي مرز دانه به وسيله عملياتي مثل آنين، منجر به كاهش پلاستيسيته و افزايش استحكام ماده نانوساختار مي شود. اين در حالي است كه در مواد با اندازه دانة بزرگتر عكس اين مطلب اتفاق مي افتد چون دانه ها در اين نوع مواد به حالت تعادلي نزديك تر هستند.
الف- خستگي مواد نانوساختار
همانگونه كه ملاحظه شد با كاهش اندازة دانه ها به طور كلي استحكام ماده افزايش مي يابد. اين امر مي تواند باعث افزايش حد تحمل خستگي ماده نيز شود. عمر خستگي مواد در بيشتر موارد توسط جوانه زني ترك در سطح آزاد ماده تعيين مي شود. كوچك شدن اندازه دانه ها سبب كاهش ميزان پستي و بلندي هاي اتمي روي سطح ماده شده و سبب تشكيل سطح آزاد صاف تري در ماده مي گردد. بنابراين انتظار مي رود با كوچكتر شدن اندازة دانه ها عمر خستگي و حد تحمل ماده بهبود يابد. البته اين امر بيشتر در مورد خستگي با سيكل زياد صادق است. هرچه اندازة دانه كوچكتر شود، رشد ترك درون ماده كندتر خواهد بود چرا كه با كوچك شدن اندازه دانه ها، مرز دانه ها افزايش يافته و مسيرهاي منحرف كننده ترك درون ماده افزايش يافته و رشد طولي ترك به تأخير مي افتد.
ب- خواص الاستيك فلزات نانوساختار
مطالعات نشان مي دهد كه مدول الاستيك يا مدول يانگ فلزات نانوساختار *** كوچكي از مدول الاستيك مواد با اندازه دانه بزرگتر است (شكل 7) محققين *** داده اند كه مدول يانگ نمونه سربي با اندازه دانة 8 نانومتر حدود 88 گيگا پاسكال است (اين مقدار براي اندازه دانة بزرگ حدود 123 گيگا پاسكال است). البته در برخي مقالات نيز اشاره شده است كه خواص الاستيك با كوچك شدن اندازه دانه مواد تغيير زيادي نمي كند. نتايج مطالعات مختلف روي مدول يانگ مواد نانوساختار نشان مي دهد كه تخلخل هاي با ابعاد نانومتري فاكتوري مهم در كاهش مقادير مدول است. بحث درم ورد علت اين امر بسيار زياد است اما گفته مي شود كه اين تخلخل ها همانند ترك هايي درون ماده عمل كرده و مدول الاستيك را كاهش مي دهند. شكل (8) نشان دهنده برون *** مدول يانگ براي ميزان تخلخل صفر است كه تطابق خوبي با مقادير متداول دارد.
در انتهاي اين بخش و به منظور مقايسه، برخي از خواص مكانيكي نيكل نانوساختار و نيكل معمولي در جدول (1) خلاصه شده است.
خواص مغناطيسي مواد نانوساختار
خواص مغناطيسي مواد نانوساختار يكي از پيچيده ترين خواص اين مواد است و اطلاعات در اين مورد محدود است. خواص فرومغناطيسي تمام مواد با تغيير فاصلة بين اتم ها تغيير مي كند. به همين دليل ضريب مغناطيس اشباع و دماي انتقال فرومغناطيس مواد نانوساختار در مقايسه با مواد معمولي به مقدار قابل توجهي كمتر است.
به عنوان نمونه، از طريق متبلور ساختن فاز آمورف در آلياژهاي نانوساختار پايه آهن كه در حين انجماد سريع تشكيل شده اند، مي توان به خواص مغناطيسي جالبي دست يافت. با توجه به اين موضوع فعاليت هاي زيادي به منظور ارتقاء خواص مغناطيس نرم آلياژهاي نانوساختار انجام گرفته است. از آنجايي كه اين مواد داراي دانه هاي بسيار ريز آهن آلفا در يك زمينه آمورف مي باشند به آن ها Finement مي گويند. روش هاي توليد ديگر غير از متبورسازي، نظير آلياژسازي مكانيكي (به دليل اين كه باعث ايجاد كرنش هاي داخلي در ماده مي گردند) روش هاي مناسبي براي توليد آلياژهاي مغناطيسي نرم نيستند.
ريزساختار مغناطيسي آهن نانوساختار با آهن آمورف يا پلي كريستال متفاوت مي باشد. در مواد پلي كريستال و آلياژهاي آمورف حوزه هاي فرومغناطيسي توسط ديواره اين حوزه ها از هم جدا شده اند در حالي كه در آهن نانوساختار، ساختار حوزه اي وجود ندارد. به عبارت ديگر هر دانه در آهن نانوساختار خود يك حوزه فرومغناطيس مجزاست.
مشخصة ديگري كه مواد نانوساختار از خود نشان مي دهند اثر مگنتوكالوريك ناميده مي شود. اگر يك ماده كه داراي ذرات با خاصيت مغناطيسي كم در يك زمينة غير مغناطيسي يا مغناطيسي بسيار ضعيف است، در يك ميدان مغناطيسي قرار گيرد اسپين هاي مغناطيسي ذرات در جهت ميدان قرار مي گيرند. اين افزايش در نظم مغناطيسي با كاهش در ميزان آنتروپي ماده همراه خواهد بود. اگر اين فرايند به صورت آدياباتيك انجام شود (يعني تبادل حرارتي با محيط اطراف نداشته باشد) كاهش در آنتروپي اسپيني با افزايش آنتروپي شبكه جبران مي شود و بنابراين دماي نمونه افزايش مي يابد. اين افزايش دما اصطلاحاً اثر مگنتوكالوريك ناميده مي شود و يك فرايند برگشت پذير است، به اين صورت كه با حذف ميدان مغناطيسي دماي نمونه كاهش مي يابد.
توليد جامدات نانوساختار با استفاده از نانوذرات و جامدات ديگر
براي توليد جامدات نانوساختار روش هاي مختلفي وجود دارد در اين روش ها هم مي توان پودرهاي نانومتري را فشرده كرد و جامدات نانوساختار را توليد نمود و هم مي توان ماده معمولي با اندازه دانه بيش از 100 نانومتر را به يك جامد نانوساختار تبديل نمود.
تلاش براي توليد و فشرده سازي نانوذرات از سال 1968 شروع شد. اين تلاش ها با سينترينگ Mg( ) براي رسيدن به رفتار سوپر پلاستيك ادامه يافت. در دهه 80 ميلادي وقتي كه توليد نانوپودرها در مقياس بزرگ شروع شد، توجه اذهان به سمت سنتز و پردازش اين نانوپودرها رفت. فشرده سازي معمولاً همراه با درشت شدن دانه ها همراه است. قطعات توليدي نيز كوچك هستند. اين امر، تخمين خواص مواد نانو مخصوصاً خواص مكانيكي را شديداً محدود مي كند. براي نمونه مدول يانگ پايين تر و مقادير داكتيليته كمتر ناشي از حفره هاي باقيمانده، اكسيدها، يا پيوند ناكافي ذرات است. اوايل دهه 90 ميلادي بر اين امر تأكيد شد كه توسعه روش هاي توليد پودرهاي نانو و در ادامه توليد مواد نانو، شديداً مورد نياز است. در نيمه دوم دهه 90 پيشرفت هاي خوبي در زمينه سينترينگ نانوپودرها به وجود آمد و در نتيجه منجر به توليد مواد كاملاً فشرده با اندازه دانه در مقياس نانو شد.
فشرده سازي نانوپودرها نسبت به مواد معمولي كمي متفاوت است. آگلومره شدن نانوذرات، فعاليت زياد و بنابراين آلودگي، رشد دانه ها و نهايتاً از دست دادن خواص نانومتري، همچنين غيرقابل توليد بودن قطعات بزرگ با اين روش ها از مشكلات موجود در فشرده سازي نانوپودرهاست. دماي كمتر براي جلوگيري از رشد دانه ها ممكن است مانع از ايجاد پيوندهاي مناسب بين نانو ذرات شود و بنابراين باعث كاهش شديد استحكام مكانيكي و داكتيليته مي شود.
نانوذرات از نظر ترموديناميكي به شدت ناپايدار هستند. نيروي متحركه عمليات سينترينگ كاهش سطح زياد نانوذرات بر واحد حجم است. با توجه به روابط پيچيده اي كه در مورد سينترينگ وجود دارد، ملاحظه شده است كه كاهش در اندازة دانه، مثلاً از ميكرومتر به نانومتر سرعت سينترينگ را 12 برابر مي كند. در نتيج سينترينگ نانوذرات مي تواند در دماهاي پايين تر و زمان كوتاه تر نسبت به پودرهاي معمولي صورت گيرد.
************************. به عنوان مثال سينترينگ نانوذرات اكسيد تيتانيم (اندازه 12 تا 14 نانومتر) در دماي حدود 1100 درجة سانتيگراد به پايان مي رسد در حاليكه اين دما براي ذرات اكسيد تيتانيم با اندازة 3/1 ميكرومتر حدود 1400 درجة سانتيگراد است.
مزاياي زيادي براي دماي پايين سينترينگ نانوذرات وجود دارد كه از آن جمله مي توان به جلوگيري از تغيير تركيب شيميايي فازها و نيز جلوگيري از انجام استحالة فازهاي ناخواسته اشاره كرد. به عنوان مثال دماي پائين سينترينگ در مورد نانوذرات اكسيد **** از استحاله فاز مونوكلينيك به تتراگونال كه منجر به ايجاد ترك مي شود جلوگيري مي كند.
با توجه به اينكه فشرده سازي نانوذرات و تبديل آن ها به ماده كاملاً چگال نبايد باعث تغيير در نانوساختار شود تا همان خواص منحصر به فرد ذرات حفظ شود، برخي روش هاي فشرده سازي نانوذرات با زمان گرايش كوتاه نظير Shock Wave توسعه يافته اند. البته اين روش ها هنوز در مراحل اوليه براي توليد در مقياس صنعتي هستند. به جز Shock Wave، روش تغييرشكل پلاستيكي شديد نيز مي تواند باعث تغيير شكل ساختارهاي دانه درشت به محصولات با اندازه دانه زير ميكرون (حدود 100 نانومتر) شود. ساختارهاي توليدي توسط اين روش، نيمه پايدار بوده و مستعد به رشد دانه در دماهاي بالا هستند. امروزه نشان داده شده است كه رسوب الكتريكي يك روش مؤثر براي توليد وربه هاي نانوساختاري با چگالي بالاست. در ادامه توضيحات مختصري راجع به روش هاي مذكور ارائه مي گردد.
Shock Wave
روش Shock Wave يك روش مناسب براي اتحاد يا يكپارچه كردن ذرات است كه باعث توليد مواد چگال بدون هيچ تغيير و دگرگوني ساختاري و تركيب شيميايي مي شود. مشخصه اصلي اين روش، تغيير شكل در فشار بالاتر از 5 گيگاپاسكال در دماي كنترل شونده است كه باعث ايجاد تغييرشكل در زمان بسيار كوتاهي (1 تا 10 ميكرو ثانيه) مي شود. بنابراين فشرده سازي توسط شوك مي تواند باعث توليد تنش هاي فشاري در زمان هاي متوالي كوتاهي شود و در نتيجه به شدت باعث تغيير شكل ذرات مي شود. لذا در زمان كوتاهي مواد كاملاً چگال بدون رشد دانه توليد مي شوند.
با استفاده از اين روش مي توان مادة معمولي با اندازه دانة بزرگتر از نانومتر را تغيير شكل داده و در نهايت ماده اي با اندازه دانه هاي در حد نانومتر به دست آورد. به بيان ديگر به جاي استفاده از نانوذرات در اين روش مي توان از يك ماده توده اي معمولي استفاده نمود و در نهايت به يك ماده نانوساختار رسيد.
تغيير شكل پلاستيكي شديد
دو روش عمده براي فرايند تغيير شكل پلاستيكي وجود دارد؛ يكي تنش بالاي پيچشي (HPT) و ديگري پرس زاويه اي با كانال هاي برابر (ECAP).
در روش HPT، نمونه اي به شكل ديسك تحت تنش هاي شديد برشي پيچشي، (در حد چندين گيگا پاسكال) در دماي محيط قرار مي گيرد. يكي از نگهدارنده هاي نمونه مي چرخد و اصطكاك سطحي باعث تغيير شكل ماده از طريق برش مي شود. اين تغيير شكل شديد و لحظه اي باعث ايجاد معايب كريستالي زياد درون دانه ها و همچنين باعث كاهش شديد اندازة دانه ها مي شود.
***********
روش ECAP بيشتر از HTP مورد توجه است چرا كه توانايي ساخت شمش هاي با اندازه دانه زير ميكرون براي مصارف صنعتي با اين روش امكان پذير مي شود. نتايج تحقيقات نشان داده كه هر دو روش باعث ايجاد چگالي نابجايي بالايي در قطعه مي شود كه به طور پيوسته در ساختار توزيع مي شوند.
رسوب الكتريكي
در مقايسه با روش SPD و فشرده سازي ذرات، مزاياي رسوب الكتريكي براي توليد مواد نانوساختار چگال به شرح زير است:
الف) هزينه پايين و كاربرد صنعتي، چون تجهيزات آبكاري كمي احتياج دارند.
ب) سهولت كار، چون پارامترهاي رسوب الكتريكي به راحتي براي دست يابي به اندازه دانه مورد نظر، قابل كنترل هستند.
ج) تطبيق پذيري، چون اين روش براي توليد مواد عاري از تخلخل و پوشش ها به كار مي رود.
د) سرعت بالا،
با تنظيم دقيق پارامترهاي رسوب الكتريكي (مثل تركيب شيميايي حلال، دما، PH و ...)، رسوب نانوساختار روي سطح كاتد به وجود مي آيد. در صنعت به اين روش شكل دهي رسوب الكتريكي نيز مي گويند. جريان الكتريكي مورد استفاده در اين روش براي كنترل بيشتر اندازه دانه ها، جريان پالسي است.
ارب و ال- شريك روي توليد نانوساختارهاي نيكل با اندازه دانه 10 تا 40 نانومتر توسط اين روش مطالعاتي را انجام دادند. محلول شامل سولفات نيكل، كلريد نيكل و اسيد بوريك و بازدارنده ساخارين (C7H4NO3S) است. براي رسيدن به اندازه دانه ريزتر بايد زمان خاموشي پالس بيشتر از زمان روشني باشد. حضور بازدارنده ساخارين به خاطر جلوگيري از رشد دانه هاست.
برخي از كاربردهاي نانوساختارها
با توجه به خواص ذكر شده از مواد نانوساختار، كاربردهاي بسيار زيادي از اين مواد قابل تصور است. خواص مكانيكي عالي مواد نانوساختار منجر به آن شده كه يكي از صنايع توليد كننده عمده ژنراتورهاي بخار نيروگاه هاي اتمي در آمريكا، توليدات خود را به استفاده از اين مواد سوق دهد. در اين مورد خاص، نيكل نانوساختار (با اندازه دانه 100 نانومتر) روي سطح داخلي لوله هاي ژنراتور بخار به وسيله رسوب الكتريكي پوشش داده شده و خواص خوردگي، شكست و استحكام آن را به شدت افزايش داده است. استحكام بالا و داكتيليته بسيار عالي دانه هاي 100 نانومتري نيكل باعث شده كه از پوشش هايي به ضخامت 5/0 تا 1 ميليمتري اين مواد درون لوله هاي بخار استفاده كنند و بدين ترتيب نقش مخرب جريان سيال و انتقال حرارت در ژنراتور بخار و شوك ها و تنش هاي وارده به لوله را به حداقل رسانند.
تحقيقات *********** مواد نانوساختار مي توانند نسبت به ترك خوردگي بين دانه اي و ******** مقاومت بالايي از خود نشان دهند. كاربردهاي مختلف مواد نانوساختار كه از مقاومت به ترك خوردگي آن ها ناشي مي شود عبارتند از باتري هاي اسيدي و كليه كاربردهايي كه نسبت به ترك خوردن بين دانه اي حساس هستند. به عنوان مثال اخيراً روي نوك مته هاي حفاري چاه هاي نفت را از نيكل نانوساختار پوشش داده اند و عمر اين قطعات را 10 برابر كرده اند.
پوشش هاي نانوساختار به دليل دارا بودن سختي بالا، مقاومت عالي در برابر سايش و نيز مقاومت در برابر خوردگي، كانديدي مناسب براي پوشش هاي محافظ در برابر خوردگي و سايش محسوب مي شوند.
اخيراً از مواد نانوساختار در توليد پروب هاي نانومكانيكي استفاده شده است. اين ابزارها قابليت اندازه گيري نيروهايي با دقت پيكونيوتن و جابجايي هايي با دقت 1/0 نانومتر را دارند. در فصل هاي آتي در رابطه با استفاده از اين ابزارها براي مشخصه يابي خواص مكانيكي مواد نانو بحث مي شود. از طرف ديگر استحكام بالاي اين مواد سبب شده كه مقاومت اين ابزارها در برابر سطوح و مواد بسيار سخت بالا رود.
مشكلات خواندن مهم ترين عامل عدم موفقيت در مدرسه دانسته شده است و در واقع ساده ترين نشانه اي است كه با كمك آن مي توان شكست كودك را در بسياري از زمينه هاي تحصيلي پيش بيني كرد. خواندن پايه مشترك موفقيت در تمام زمينه هاي تحصيلي است و بايد اهميت خاصي براي آن قائل شويم.
در ارتباط با مشكل خواندن كودك، برخوردهاي مختلفي از سوي والدين و معلمان صورت مي گيرد. برخي والدين با اظهار به اينكه اين گونه كودكان در روابط اجتماعي، بازي با همسالان و صحبت كردن هيچگونه مشكلي ندارند و تنها در خواندن و نوشتن رفتار متفاوت و چشمگيري دارند. دليل آن را بي رغبتي به مدرسه و درس و بي دقتي.
حواس پرتي ناشي از شيطنت و... مي دانند و كودك را تحت فشار قرار داده و با تمرينات اجباري به ظاهر مشكل وي را حل نموده ولي در واقع مشكل همچنان باقي مي ماند و بي رغبتي دانش آموز را به درس بيشتر مي كند. برخي ديگر كه به مشكل آگهي دارند با كمك گرفتن از مشاورين و معلمين خصوصي، روان شناسي و گفتار درمان مشكل واقعي را مي شناسد و براي برطرف كردن آن مي كوشند.
نارساخواني در طول تاريخ به نامهاي استرنوسمبولي (اورتون 1937) و يا الگز يا به معني كوري كلمه و نقص و جزئي در كار مغز، ديس لكسي؛ براي اولين بار برلين در سال 1872 اين كلمه را كه معادل كوري كلمه بود براي كودكان با مشكلات خواندن به كار برد.
ديدگاه هاي نارساخواني
دو ديدگاه مطرح شده توسط صاحب نظراني چون راتر، واتيمور در مورد نارساخواني عبارتند از:
1- نارساخواني ساده؛ تأخير در رشد تكامل بسياري از جنبه هاي مختلف از جمله راه رفتن. انجام حركات ريز و درشت. در تكاليف ساختماني مانند كپي كردن و...
2- نارساخواني ويژه كه تأخير كلي و عمومي در اين نوع وجود ندارد ولي از لحاظ گفتار و زبان تأخير دارند.
در تقسيم بندي ديگر ديس لكسي به دو گروه عمده تقسيم شده است:
1- نوع شنيداري avdijovy 2- نوع بينايي: visal
در ديس كلسي شنيداري اختلالاتي در تشخيص شنيداري، صداهاي گفتاري و تركيب آنها، نام بردن آنها و توالي شنيداري يا حافظه مسلسل نيز مشكل خواهند داشت.
در كودكان مبتلا به ديس لكسي بينائي: كودك در تشخيص بينايي، درك بينايي، جهت يابي و رعايت توالي و ترتيب مشكلاتي دارند در صورت اجراي برنامه درماني مناسب مي توانند از طريق شنيداري بياموزند.
علائم و تظاهرات باليني كودكان مبتلا به ديس كلسي:
1- اشتباه در رعايت كردن جهات
2- اختلال در نوشتن و هجي كردن ديكته و تأخير زباني
3- اختلال در تمايز انگشتان
4- ضعف در انبار حافظه
5- ناهنجاري مربوط به برتري طرفي و غالبيت مغز
6- عوامل مربوط به مادر و زمان تولد
7- اختلال در عملكرد حركتي و سيستم عصبي
8- ناتواني خانوادگي يا ارثي
ويژگي اختلال در خود كودك
او در خواندن كند و ناروان است حركات برگشتي چشم وجود دارد. از وسط كلمات مي خواند. حروف را مي شناسد، برخي كلمات را به صورت آئينه وار يا معكوس مي خواند.
مثل در ß رد غم ß من
عوض كردن جاي وا كه ها يا قاطي شدن صداها. تركيب كردن چند صدا.
اختلال در ديكته، هجي كردن و نوشتن و رياضيات، عدم توانايي نوشتن عقايد خود را قالب بيان نوشتاري كودكان مبتلا به ديس كلسي در حافظه كوتاه مدت مشكل دارند، در صورتيكه حافظه درازمدت خوبي دارند.
روش هاي آموزشي براي افراد نارساخوان
1- از آنجا كه هر انساني در نوع خود موجودي يگانه و منحصر به فرد است. روشهاي آموزش نيز بر مبناي ويژگي ها و نيازهاي حاصل هر فرد بايد متفاوت باشد. مانند شنيدن و يا ديدن... كه هركدام يك مسير ادراكي هستند. ولي مجموعاً مي توان در هر فردي يك سير ادراكي بهينه يافت كه بيشترين و بهترين يادگيري از آن طريق صورت گيرد.
2- شيوه هاي آموزشي كه به اصلاح و تقويت مسير يا مسيرهاي ادراكي معيوب مي پردازند.
3- تركيبي از دو شيوه فوق: يعني در آموزش در بدو امر از طريق مسيرهاي حسي سالم و قوي در طي زمان به طور جداگانه براي ترميم و اصلاح مسير ادراكي معيوب برنامه ريزي مي شود. در هنگام آموزش بايد دقت كرد كه بي جهت بر روي مسيري خاص تاكيد نشود.
داشتن يك ارزيابي دقيق از نوع مشكلات كودك و چگونگي مسيرهاي ادراك وي نقش بسيار اساسي در چگونگي روند آموزشي و اصلاح نارساخواني خواهد داشت. در آخر با بررسي دقيق يادگيري از مسيرهايي كه كودك مي تواند ياد بگيرد، مي تواند مسيرهاي ادراكي معيوب و بهترين روشهاي آموزشي خاص هر كودك را پيدا كند.
تمرينات شنيداري
1- تمرينات در رابطه با قضاوت تشابه يا تفاوت واج يا واژه مثلاً واجي كه در موقعيت هاي اول، وسط و آخر عوض مي شود. (بار- تار) (شير- شير) (اسب- است) (باد- ناز)
2- تكرار قافيه در كلماتي كه درمانگر تلفظ مي كند (بار- مكار- دار- خار- زار و كودك بايد قافيه را تشخيص دهد.
3- از بين تصاوير مختلف تصاويري كه با صداي مورد نظر درمانگر شروع مي شود پيدا كند.
4- تكرار كلمات و يا صداهايي كه درمانگر تلفظ مي كند با همان توالي و نظم
5- درمانگر كلماتي را تلفظ مي كند و كودك كلماتي را كه با صداي يكسان شروع و يا تمام مي شوند تشخيص مي دهد. مي توان از 2 واژه شروع و رفته رفته افزايش داد.
مثل (ماه- راه- متكا) (گوش، ديشب، آتش)
6- كودك كلماتي را بسازد كه صداي مورد نظر درمانگر در اول يا آخر كلمه باشد.
7- درمانگر ليستي از كلمات را مي خواند و از كودك مي خواهد به محض شنيدن هر كلمه، همان كلمه را با حذف واج اول بگويد (مثل مادر ß آدر) و يا حذف واج آخر (موتور ß موتو)
8- درمانگر كلمات مركب را براي كودك بخواند كودك كلمات تشكيل دهند كلمه مركب را جدا كند نظير كارخانه ß كار و ß خانه
تمرينات بينايي:
بسياري از تمرينات شنيداري را مي توان به صورت نوشتاري درآورد و براي تقويت ادراك بينائي استفاده كرد. به هنگام تقويت ادراك بينايي كودك در مورد حروف بايد به نقاط توجه خاصي مبذول داشت. نقطه نقش بسيار مهمي در تمايز حروف زبان فارسي دارد. با جلب توجه كودك به تعداد نقاط، موقعيت مكاني نقاط مي توان گام موثري در پيشرفت خواندن و نوشتن برداشت.
* براي جلب نظر كودك به تعداد وضعيت نقاط مي توان از آموزشهاي زير استفاده كرد:
1- درمانگرتعدادي كارت به كودك مي دهد. كودك بايد سريعاً اين كارت ها را به گروه هاي 1-2-3، نقطه اي تقسيم بندي كند. (رفته رفته از بزرگي نقاط كاسته و نقاط به يكديگر نزديك مي شوند)
2- تشخيث تعداد نقاط در يك كارت.
3- تشخيص موقعيت مكاني نقاط در يك كارت
4- به خاطر سپردن حروف روي كارت و تشخيص كارت حرف از بين كارتهاي ديگر (در اين تمرين مي توان بجاي حرف از كلمه استفاده كرد)
5- روش بنيائي- حركتي- درمانگر كلمه اي را روي كارت نوشته. به كودك نشان مي دهد و مي خواند با دقت آن را ديده و به خاطر بسپارد و سپس به صورت ذهني بيان كند.
6- كودك بايد بتواند در يك مستطيل 4 كادره حرفي را كه متفاوت از بقيه حروف است تشخيص دهد. تمرينات اوليه حروف بايد تمايز بيشتري با يكديگر داشته باشند و رفته رفته اين تمايز كمتر شود با كلمات هم اين تمرين انجام شود (شير- زير- شير- شير)
7- تشخيص كلمه اي كه با حروف متفاوتي با كلمات ديگر شروع مي شود و آن را پيدا كند نظير (رگ- رد- وام- روز)
8- درمانگر فرم نوشتاري صحيح كلمه را به همراه فرم نوشتاري اشتباه همان كلمه به كودك نشان مي دهد و از كودك مي خواهد تشخيص دهد كدام كلمه درست است. نظير (صابون- سابون) تكرار زياد اين تمرين زياد مناسب نيست و بيشتر توجه كودك را به خطاهايي كه ممكن است از لحاظ نوشتاري در كلمات پيش آيد جلب كرد و به خصوص تمركز او را نسبت به حروفي كه صداي يكسان دارند افزايش دهد و به نقش حافظه بنيايي در يادگيري فرم نوشتاري كلمات جلب كند.
9- استفاده از واژه هاي كليدي به همراه تصوير
تمرينات مربوط به حواس ديگر
- لمس حروف برجسته و تشخيص و نام بردن آنها
- ردگيري حروف بسيار بزرگ نوشته شده با انگشت و تلفظ صداي حروف (روش جسمي- حركتي)
- استفاده از حواس بنيائي و شنوايي- حركتي و لامسه در يادگيري حروف و كلمات با استفاده از وسايلي همچون كاغذ سمباده- خاك رس و يا غيره (روش چند حسي)
در آموزش كودكان نارساخوان به موارد ذيل بايد توجه شود.
الف: رشد مهارتهاي زباني (در زمينه نحو و معنا)
1- تصحيح خطا در جملات كه مي تواند نحوي با معنايي باشد. نحوي؛ مثل حسن و محمد آمد معنايي؛ روزها ستارگان در آسمان مي درخشند.
2- تكميل جملات و كلمه حذف شده كه ممكن است. فعل، فاعل، مفعول، ضمير و قيد و صفت و يا... باشد.
3- پاسخ دهي كودك به سئوالات درمانگر بعد از خواندن متن
ب: گسترش واژه گان: مفهوم كلماتي كه براي كودك مشخص نيست متناسب با سن كودك
ج: تحقيق كلمه
د: توضيح مفاهيم مربوط به كتاب –مفهوم جمله- پاراگراف
ح: تحليل كلمه -1-تحليل آوايي (صوت املائي)
2- تحليل ساختاري –پيشوندها و پسوندها. ريشه كلمه ها و ضمائم حروفي
3- پيكربندي با كمك طول و شكل و شناسايي كلمه
4- نشانه هاي تصويري
5- تحليل بافتي
6- بايد از تحليلهاي متنوع همزمان با هم و با توجه به شرايط استفاده نمود.
هـ - ارتباط حرف و نام و صدا
و- رشد مهارتهاي رويارويي با لغات
س- تسلط روي ساختهاي مختلف هجايي
ر- رواني و شيوايي در امر خواندن
ظ- افزايش سرعت خواندن
ي- ايجاد علاقه و انگيزه در امر خواندن
ك- عدم آموزش فشرده و تشويق به موقع كودك
- درمانگر در طول يكي دو روز بعد از يادگيري هر مطلبي مجدداً آن را مرور كند و از ساده ترين اطلاعات كه فهم آن ها ساده است و كودك با آن ها آشناست استفاده كند.
- درمانگر بايد به والدين و معلمان كودك بياموزد كه تا حد امكان اجازه ندهند مشكلات زبان نوشتاري كودك، وي را از پيشرفت بازدارد. بسياري از نارساخوانها علي رغم اين مشكلات به رتبه هاي بالاي تحصيلي در دانشگاه نائل آمده اند.
نارساخواني يك ناتواني در خواندن است كه با مشكلاتي در زبان نوشتاري عليرغم آموزش قراردادي و هوش مناسب، فرصتهاي اجتماعي و فرهنگي مناسب مشخص مي شود. مشكلات ممكن است در خواندن، ديكته و نوشتن آشكار شود.
ويژگيهاي كودكان داراي اختلال خواندن
1- بيشتر اين كودكان پسر هستند تعداد پسران چهار برابر تعداد دختران است.
2- دركلاسهاي درس غالباً مشكلات رفتاري دارند.
3- دامنه توجهشان كوتاه است.
4- در تمركز مشكل دارند.
5- اغلب مسايل هيجاني دارند.
6- كلمه به كلمه مي خوانند.
7- حافظه ديداري و شنيداريشان ضعيف است.
8- فاقد تميز و تشخيص كافي شنيداري هستند.
9- در مدرسه سازگاري شخصي مناسب ندارند.
10- رشد اجتماعي كافي ندارد.
سنجش و تشخيص
متن هاي انتخابي توسط دانش آموز خوانده شود و درصد ميزان بازشناسي لغات در متن و همچنين درك و فهم متن مشخص شود مي توان قرار گذاشت كه در يك متن صدكلمه اي تعداد خطاها را جمع كنيم عدد به دست آمده درصد مشكل را مشخص خواهد كرد. خطاهاي خواندن را به نسبت تعداد كل كلمه ها درصديابي مي كنيم به عنوان مثال ناتواني در بازشناسي كلمه، ناتواني در ارزش بياني كلمه، ناتواني در ارزش بياني كلمه، ناتواني در عدم فهم معناي جمله و ناتواني در ادراك شنيداري و امثال آن.
روش اجرا
دانش آموز متن را حضور درمانگر با صداي بلندي مي خواند درمانگر ضمن مشاهدات باليني صداي دانش آموز را ضبط مي كند تا در فرصتي ديگر درصد و نوع ناتواني ها را مشخص كند. اين بخش دقيقترين بخش مربوط به كار درمان است زيرا طراحي برنامه درمان بر اساس اين تشخيص صورت مي گيرد.
پس گاهي لازم است كه درمانگر براي تشخيص دقيق نوع مشكل از دانش آموز بخواهد تا برخي از كلمات متن را دوباره بخواند تا بهتر علت ناتواني او را تجزيه و تحليل كند. بنابراين درمانگر فعالانه بايد برخورد كند تا به نتايج قابل اطمينان برسد. گاهي لازم است كودك بدون صدا بخواند و سرانجام به پرسشهاي مربوط به متن جواب دهد تا ميزان درك او سنجيده شود.
مثال:
طبق انجام آزمونهاي خواندن مشخص شد كه دانش آموز مشكلات زير را داراست:
1- اشكال در تلفظ حروف
2- حذف برخي از صداها. كردند ß كدند.
3- اشكال در تشخيص تلفظ نسبتاً نزديك برخي حروف تلفظ م با ن
4- اشكال در بخش كردن كلمه ها
5- اشكال در صداكشي كلمه هاي يك بخشي و چندبخشي
6- اشكال در تركيب صداها و ساختن كلمه: م ر د ß مرد.
درك درست و تلفظ درست صداها
براي اينكه كودك صداها را درست درك و تلفظ كند بايد تمرينهاي مختلفي را انجام داد ابتدا آزموني كوتاه كه از تمام صداها در ابتداي كلمه –انتهاي كلمه و ميان به عمل مي آوريم و بعد ميزان مشكلات مربوط به صداها را يادداشت مي كنيم:
- صداهايي كه براي تلفظ آن در ابتداي كلمه مشكل دارد.
- صداهايي كه براي تلفظ آن در وسط كلمه مشكل دارد.
- صداهايي كه به شنيدن آنها حساس نيست.
-گنجايش حافظه شنيداري: (اگر نتوانست كلماتي را كه گفته ايم بيان كند علامت – مي گذاريم و اگر توانست علامت + مي گذاريم.)
- گنجايش توالي شنيداري: (كلمات را به ترتيبي كه ما گفته ايم بيان كنند) اگر بيان كرد + در غير اين صورت – مي گذاريم.
- تمرينهاي مربوط به درك درست صداها و تلفظ درست صداها: براي اينكه كودك صداها را درست درك و تلفظ كند تمرينهايي براي ترميم حساسيت شنوايي مي توان انجام داد.
- استفاده از وسايل صداساز
- صداي حيوانات را براي او پخش مي كنيم و به آنها گوش دهد و صداي هر كدام را تشخيص دهد نام ببريد.
- صداهاي مختلف مثل گريه، خنده، سرفه، باران، برخورد توپ به زمين و... را در يك نوار ضبط كرده و از دانش آموز مي خواهيم به آنها گوش داده و صداي هركدام را تشخيص دهد.
- استفاده از قوطيهاي پلاستيكي و ريختن حبوبات در هر كدام و تشخيص آنها با توجه به صدايي كه ايجاد مي كنند.
- توصيه به خانواده كه با او آهسته سخني بگويند و موقع گفتن ديكته فقط يكبار جمله را بگويند.
بعد از انجام اين تمرينات صداهايي را كه دانش آموز در درك يا تلفظ آن اشكال دارد شناسايي كرده و تعدادي واژه انتخاب مي كنيم كه دربرگيرنده همان صداها باشد اين واژه ها بايد سه گروه باشند، گروهي كه صدا در اول كلمه و گروهي صدا در و گروهي صدا در آخر كلمه قرار گيرد.
اين واژه ها را در نوار ضبط كرده از كودك مي خواهيم به آنها گوش دهد و واژه ها را تكرار كند و يا خودمان واژه ها را تلفظ كنيم و از كودك بخواهيم كه آنها را تكرار كند. براي نمونه واژه هاي مربوط به صداي چ ارائه مي شود.
چاي پرچم پچ پچ
چنار مورچه سويچ
چانه بيچاره ماچ
... ... ...
1- صدايي كه مي خواهيم به كودك آموزش بدهيم صداي چ است. ابتدا به كودك مي گوييم كه من كلماتي را براي تو مي خوانم خوب گوش كن و هرگاه به واژه ي برخورد كردي كه حرف چ داشت به من علامت بده (در مورد علامت خودمان با كودك قراردادي مي بنديم. مثلاً در اين جا به او مي گويم كه هر موقع به اين حرف حرف رسيدي دست راستت را بالا ببر).
2- كلمات بي معني را تلفظ مي كنيم. هر موقع به صداي مورد نظر رسيدي علامت بده.
مو- پو- زو- چو- دا- مر- چر
3- وسيله ي در دستمان مي گيريم و نام آن را غلط تلفظ مي كنيم و از كودك مي خواهيم اشتباه ما را تصحيح كند. مثلاً چسب را دست مي گيريم و مي گويم اسب و يا چادُر را مي گوييم مادُر.
4- كلماتي را حفظ مي كنيم و از كودك مي خواهيم تكرار كند.
5- كلماتي را ناقص تلفظ مي كنيم و از كودك مي خواهيم بقيه اش را بگويد مثلاً مي گوئيم (چا) او بايد بگويد نه، در، قو.
6- صداهاي يك كلمه را با فاصله مي گوييم آنگاه كودك آن را كامل كند. مثلاً: آ- لو- چه او بگويد آلوچه.
7- از كودك مي خواهيم كه او صداهاي كلمه را با فاصله بگويد و ما كلمه كامل را بگوييم.
8- تصاويري تهيه مي كنيم كه صداهاي آخر آنها يكسان باشد از كودك مي خواهيم پس از نام بردن هر كلمه صداي آخر را تكرار كند. مثل: برنج- گنج- كاج، مچ- پارچ- كوچ
9- تصاويري تهيه مي كنيم كه صداي اول نام آنها يكسان باشد از كودك مي خواهيم ضمن نام بردن كلمات صداي اول آنها را تكرار كند. مثل: گوش- گوسفند- گندم، چنار- چمدان- چادر
10- چند تصوير به كودك نشان مي دهيم كه در تلفظ نام آنها دو كلمه وجود داشته باشد كه صداي اولشان مشابه است و از كودك مي خواهيم آن دو كلمه را پيدا كند.
نهنگ- چنگال- گل- چوب- قندان
11- چند تصوير به كودك نشان مي دهيم كه در اين گروه از كلمات دو كلمه وجود داشته باشد كه صداي آخرشان مشابه است و از كودك مي خواهيم آن دو كلمه را پيدا كند.
سويچ- ارگ- گچ- سطل
12- بعد از تمرينات تصاوير، تمرينهاي شفاهي را شروع مي كنيم از تصوير استفاده نمي كنيم فقط به طور شفاهي كلمات را بيان مي كنيم تمام تمرينات بالا را به صورت شفاهي انجام مي دهيم.
13- تعدادي تصوير به كودك نشان مي دهيم و از او مي خواهيم داستانش را براي ما نقل كند. دانش آموز را تشويق مي كنيم كه در نقل داستان واژه ها را درست تلفظ كند.
14- حروف الفبا را به او نشان مي دهيم و او بايد آنها را تلفظ كند اين كار تا جايي ادامه يابد كه مطمئن شويم حروف را به خوبي مي شناسد.
15- حروف الفبا را روي كاغذ يا تابلو نوشته و به شكل نامنظم حروف را تلفظ مي كنيم و دانش آموز آنها را نشان دهد.
16- هر كدام از حروف را روي كارت مقوايي نوشته و هربار از بين آنها چند حرف را به كودك مي دهيم و او بايد با حروف كلمه بسازد. مثلاً حروف ر-ا-ز. كه مي تواند واژه هاي زار-راز را بسازد.
17- درمانگر چند صدا را تلفظ مي كند و دانش آموز بايد با تركيب آنها يك كلمه بسازد. مثلاً: ش ا د ß شاد
18- تقليد صداي حيوانات مختلف توسط دانش آموزان مي تواند براي فهم صداها بسيار مفيد باشد.
19- تقليد راه رفتن حيوانات، مثل اردك، خرگوش، گربه و... مي تواند تعادل حركتي ايجاد كند.
20- چند كلمه را درمانگر با صداي رسا مي خواند. دانش آموز بايد پس از شنيدن هر كلمه آن را تكرار كند و سپس بگويد كه با كدام صدا شروع مي شود: جارو- تور- پدر- گچ- كار- صندوق- لامپ.
21- چند كلمه را درمانگر با صداي رسا مي خواند. دانش آموز پس از شنيدن هر كلمه بايد صداي آخر كلمه را بگويد: مربا- حميد- برق- پوچ- رازي- برنج
22- درمانگر چند كلمه را مي خواند. دانش آموز بايد صداي وسط كلمه را بگويد.
ميخ- زير- كلم- آجر- نقد
23- دانش آموز در يك نقطه مي ايستد و چشمانش را با دستمال مي بندد آنگاه مربي به طور دايره وار دور او حركت مي كند و كلمه اي را تلفظ مي كند. دانش آموز بايد جهت صدا را تشخيص دهد.
24- پس از موفقيت در تمرينهاي قبلي، بخش كردن و صداكشي بايد انجام گيرد.
راهنمايي هاي به خانواده ها در جهت بهبود مشكلات كودكان نارساخوان:
- كودك خود را با كودكان ديگر مقايسه نكرده و او را مورد سرزنش قرار ندهيد.
- به كودك با توانايي هاي ديگري كه دارد اعتماد به نفس بخشيد تا احساس ارزشمندي كند.
- زماني را براي آموزش انتخاب كنيد كه فرزند احساس آرامش كند.
- هرگاه يك جلسة آموزشي با فرزندانتان داشتيد سعي كنيد آن را با فعاليتي به اتمام برسانيد كه فرزند شما در آن مهارت دارد و از آن لذت مي برد.
- به كودك در تصحيح اشتباهات و خطاهايش كمك كنيد.
- بايد آگاه باشيد كه بسياري از كودكان معاني لغات را در داستان نمي دانند لذا بايد مكث كنيد و معاني را براي كودك بگوييد.
- كودكتان را به كتابخانه ببريد و آنها را تشويق كنيد كه كتابهاي مورد علاقه شان را انتخاب كنند.
- با هم تلويزيون تماشا كنيد و درباره آنچه كرديد، بحث كنيد.
- تلاش كودك را تحسين كنيد به خاطر داشته باشيد كه چقدر سخت است كه او مجبور است سعي كند كه در خواندن و نوشتن موفق شود.
راهنمايي هايي به آموزگاران در جهت كمك به دانش آموزان نارساخوان:
- از تصاوير و كتابهاي حافظه استفاده كنيد.
- از الفباي چوبي براي آموزش استفاده كنيد (از كودك بخواهيد چشمهايش را ببندد تا شكل آنها را احساس كند)
- درباره حروف صحبت كنيد و داستانهايي در مورد حروف بسازيد.
- او را در جلوي كلاس بنشانيد تا بتوانيد به او كمك كنيد.
- او را با دانش آموزان ديگر مقايسه نكنيد.
- به نحوه مداد دست گرفتن كودك توجه كنيد و او را در صحيح گرفتن مداد ياري كنيد.
نگاه کردن متفاوت به مساله و رسیدن به یک راه حل جدید، همان چیزی است که عموماً از آن به خلاقیت تعبیر میشود. اما خلاقیت مفهومی نیست که بتوان آن را در یک جمله و حتی یک کتاب مفصل هم توضیح داد. خلاقیت در حقیقت، فرآیندی است که در ذهن فرد خلاق اتفاق میافتد و حاصل آن شکل گرفتن یک ایدهی جدید با یک راه حل ابتکاری است.
این که خلاقیت ذاتی است یا اکتسابی، موضوعی نیست که این روزها ضرورت بحث بر سر آن در میان باشد. دنیای امروز تلاش میکند خلاقیت و مباحث مرتبط با آن را، چه در زمینههای روان شناسی و علوم تربیتی و چه در زمینههای مدیریت و کسب و کار، به درستی بشناسد و ابعاد مختلف آن را توسعه دهد. کتابهای فراوانی که دربارهی تکنیکهای افزایش خلاقیت در افراد و در سازمانها نوشته شدهاند، گویای این حقیقت میباشند که توجه به خلاقیت و توسعهی ان در سازمان، نه تنها باعث میشود که افراد از کار خود احساس رضایت بیشتری کنند، بلکه در پیش برد سازمان و افزایش بهرهوری و رسیدن به موفقیتهای بزرگ سهم عمدهای دارد.
برای آن که بتوانیم خلاق باشیم، باید ابتدا معنی و مفهوم خلاقیت را به درستی بشناسیم و بتوانیم بین خلاقیت، هوش، دانش و مهارت تفاوت قائل شویم. دانستن این که ساختار ذهن چیست و چگونه در فرآیند شکل گیری تفکر خلاق تاثیر میگذارد، با این که ممکن است مستقیماً روی افزایش خلاقیت فرد اثر نگذارد، بدون تردید باعث میشود که نگاه فرد به روشها و تکنیکهایی که برای افزایش خلاقیت مطرح میشوند تغییر کند.
بعد از اینها وقت آن است که این روشها را امتحان کنیم؛ روشهای فردی. میتوانیم ذهن را درگیر حل یک مسالهی جدید کنیم، یا اینکه سعی کنیم مسائل دور و برمان را به روشهایی که متخصصان این رشته پیش نهاد دادهاند حل کنیم.
الف - تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت
پرورش عنصر انگیزشی خلاقیت باید اساساً در بستر خانواده صورت گیرد، زیرا مستعدترین محیط برای شکل دهی آن محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. کودک و نوجوان اوقات زیادی را در خانواده سپری میکنند، بنابراین این طبیعی است که بیشترین تاثیر را نیز از آن بپذیرد. بیان این نکته از آن روست که بگوییم هر چند می توان در محیطی غیر از خانواده (آموزشگاه یا جایی دیگر) به تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت مبادرت ورزید، اما تاثیر این عوامل با اندازه و اهمیت عامل نخستین نیست. پس بهتر است که هدایتها و روشهای اتخاذ شده محیط دوم یعنی «محیط یادگیری» به محیط نخستین یعنی خانواده نیز انتقال یابد و در آنجا هم مورد تمرین و تقویت قرار گیرد؛ این انتقال زمینههای تثبیت و تحکیم انگیزش خلاقه را بیش از پیش فراهم آورد.
آمابیلی (1988) معتقد است، برای رسیدن به خلاقیت بهتر است که انگیزه و به ویژه انگیزه درونی پرورش پیدا کند و در جایی دیگر به نقش اهمیت انگیزش بیرونی اشاره میکند. ما ضمن احترام به این نظر توصیههایی در قالب انگیزه درونی و بیرونی ارایه میکنیم.
چون فعالیت انگیزشی خلاق عمدتاً ماهیتی کلامی دارد، یعنی باید به وسیله کلام و روابط کلامی وارد آن شد شاید درست نباشد که آن را محدود به فضای خاص کرد. در کودکان انگیزه معمولاً حالتی کلی و عمومی دارد. گاهی درونی میشود و گاهی بیرونی. برای آن که کودکان موفق شوند به انگیزه خود سازمان دهند و جهت ان را مشخص کنند (درونی سازند یا بیرونی) طوری که برجستگی با یکی باشد برخورد کلامی ما یا به عبارت سادهتر برخورد شفاهی ما نقشی اساسی دارد. آنچه هسته و محور برخورد را میسازد گرایش و جهتی است که در خود پاسخ یا کلام نهفته است؛ آیا کلام مشوق انگیزه درونی است یا بیرونی. بنابراین، در اولین گام آموزش « انگیزه» باید به جهت پاسخها و هدایتهای کلامی فرد توجه کافی داشته باشیم. برای مثال وقتی از کودک میپرسیم چرا بازی نمیکنی و او میگوید حوصله ندارم و پاسخ ما را در جهت دادن به رفتار کودک ممکن است این چنین باشد:
- اگر به او بگوییم خوب است که تو هم مثل بقیه بچهها بازی کنی به رفتار او جهتی بیرونی میدهیم
- اگر بازی را به میل، تصمیم و انتخاب او واگذاریم رفتارش را جهتی درونی میبخشیم.
اکنون که اطمینان حاصل کردیم باید مراقب سوالها و پاسخهای خود باشیم. به سراغ روشهایی میرویم که به انگیزه درونی کودکان دامن میزند. نوع برخوردهای کلامی مثبت که در این رابطه میتوان داشت عبارتند از:
مثال: شرکت در بازی کاردستی
برخوردها: - آیا این بازی را دوست داری؟
- دوست داری این بازی چگونه برگزار شود؟
- چه احساسی نسبت به ساختن کاردستی داری؟
- دوست داری چه چیزی را درست کنی؟
- دوست داری چه وسایلی در اختیار شما باشد؟
- دوست داری ...
در این مثال، خود کودک و احساسات و علاقمندیهای او محور فعالیت است. به او امکان داده میشود هر طور دوست دارد عمل کند نه آن طور که ما دوست داریم. ممکن است ما به ساختن گل علاقمند باشیم و او به ساختن خورشید؛ چنانچه در این فعالیت نظر و گرایش ما غالب باشد جهت انگیزه کودک بیرونی خواهد شد. یعنی او یاد میگیرد که به چیزی غیر از احساسات و علاقمندیهای خود بیندیشد. چیزی که دیگران و محیط به او میدهند. بنابراین در این نوع از فعالیت هدایت انگیزه به خود کودک واگذار میشود. اما در عین حال ممکن است این سوال پیش بیاید که شاید کودکان توقع زیادی داشته باشند و ما به دلیل محدودیت نتوانیم ابزار یا امکانات دلخواه آنها را تامین کنیم، در این مواقع توصیه نمیشود که به تمام خواستههای کودک بپردازیم بلکه میتوان رفتاری مشابه روش زیر داشت:
- نباید با تحکم به کودک فهماند که امکانات محدود است.
- باید کودک را ترغیب کرد که امکانات را ببیند و بدون اظهار نظری اضافی در مورد کمبود وسایل و ... به او گفت ما اینها را در اختیار داریم تو دوست داری کدام را انتخاب کنی؟
- حتی اگر کودک دست به انتخاب نزد، با ارتباطی متمایل به سوی انگیزه درونی میتوان از او خواست یا وسایل دلخواه را از منزل بیاورد یا به فعالیت دلخواه دیگری بپردازد.
- در هر حال مهم این است که کودک با هدایت ما خود به تصمیمی دلخواه و درست (از این نظر که شکایتی نداشته و آن را دوست داشته باشد) برسد و مسئولیت آن را قبول کند.
گام دوم انگیزه درونی و بیرونی را هم زمان استمرار میبخشد، جدی گرفتن و بها دادن به آنها است. اگر ما به هدایت کودک به این هدف که خود تصمیم بگیرد، انتخاب کند، و بسازد میپردازیم. باید به مسئولیتها، تصمیمها، انتخاب و آثار او نیز عمیقاً توجه کنیم. در این رابطه توصیه میشود، رفتارهای ابتکاری و سازنده کودک ولو کوچک و ناچیز مورد تشویق قرار گیرد. در این مواقع بهتر است از تشویقها و دلگرمیهایی که انگیزه درونی را قوت میبخشد استفاده شود. عموم این تشویقها ماهیتی کلامی دارند، نمونههایی نظیر آنچه در زیر پیشنهاد میشود از این قبیلاند:
- تصمیم جالبی گرفتی، موفق باشی.
- خانه قشنگی ساختی معلوم است برایش زحمت زیادی کشیدی.
- پشتکارت قابل تحسین است.
- فکرهای خیلی خوبی داری، باید آنها را جدی بگیری.
- بالاخره آنچه را دوست داشتی، ساختی.
- انتخاب شما هم خوب است.
برای تداوم انگیزه درونی هم زمان میتوان از مشوقهای غیر کلامی نیز استفاده کرد. نسبت بین این که آیا باید همیشه تشویقها کلامی باشد یا چیز دیگر این است که گرایش غالب، معمولاً به طرف تشویقهای کلامی (و با جهتی درونی) است، اما در پارهای موارد شکلهای دیگری از تشویق موثرتر است. باید به رفتارهای ابتکاری، خلاقه و سازنده کودک جایزه نیز داد و کودک را مستحق دریافت هدیهای خوشحال کننده دانست. در چنین شرایطی دامنه تشویق و هدیه میتواند از شرکت دادن اثر کودک در یک نمایشگاه کوچک تا دریافت وسیله مورد آرزو نوسان پیدا کند.
به طور کلی، اگر چه نظام تشویق و ترغیب در افراد خلاق «درونی» است اما آنها نیز گاهی به محبت و دلگرمی که از قاعده و روشی عادلانه پیروی کند و بدون چشم داشت در اختیار آنها قرار گیرد.
ب – تقویت عناصر شخصیتی خلاقیت
در بین مولفههای شخصیتی خلاقیت چند عنصر را به سادگی نمیتوان پرورش داد. به عبارت دقیقتر، این گونه عناصر بیش از همه نیازمند تقویت در بستر خانواده و به ویژه مدرسه هستند. علت نیز این است که چند ساعت آموزش تاثیر شگرف و محسوسی بر آنها نمیگذارد: اعتماد به نفس، اراده مستقل و پذیرش خطر نمونههایی این گروه به شمار میروند. این عناصر معمولاً در طول زمان و تحت تعلیمات ساده و پیچیده والدین، معلمان و مربیان شکل میگیرند. بنابراین این ساده انگاری است اگر تصور کنیم در مدت کوتاهی میتوانیم این ویژگیهای مهم را در افراد پرورش دهیم. ما با رعایت این ملاحظات به شیوههای پرورش عناصر شخصیتی خلاقیت اشاره میکنیم که قادر به زمینه سازی تقویت این عناصر هستند:
1- اعتماد به نفس و اراده مستقل
هر چند اعتماد به نفس و اراده مستقل از نظر مفهومی جدا از یکدیگر فرض میشوند ولی دو روی یک سکهاند. اراده مستقل در کنار اعتماد به نفس تحقق مییابد و اعتماد به نفس نیز با یاری اراده مستقل بروز و ظهور پیدا میکند. به این دلیل ما آنها را در ارتباط با هم مطرح میکنیم.
فعالیت اعتماد - اراده : برای پرورش این دو عنصر مهم در کودکان سه گام در قالب راههایی که به ایجاد اتماد به نفس و اراده منتهی میشوند پیشنهاد میشوند.
گام اول – شناخت تواناییها و قابلیت خویش
اولین گام در پرورش اعتماد به نفس و اراده مستقل این است که کودک بداند چه تواناییها، قابلیتها و مهارتهایی دارد. چنانچه این تصور بریا کودک فراهم اید که به چه چیزهایی علاقمند است و چگونه باید به آنها بپردازد قدم مهمی در راه کشف خویشتن برداشته است.
یکی از فعالیتهای پیشنهادی میتواند این باشد که به کودک کمک کنیم به برداشت و تصویر درستی از تواناییها و علاقمندیهای خود برسد؛ یعنی کشف چیزهایی که بیشترین رغبت و تمایل را برای آنها دارد. این کشف از طریق مکالمه با کودک، بازی با او، نظر خواهی از والدین، گرایشهایی که به اسباب بازیها یا فعالیتها نشان میدهد، چیزهایی که میسازد یا درست میکند و ... محقق میشود. معمولاً کودکان (خلاق) به یک یا چند موضوع علاقه زیادی دارند. این وظیفه مربی یا دوستداران کودک است که علاقمندی او را کشف و برای پرورش آنها برنامه ریزی کند. اگر کودک به موقعیتهای کوچک و بزرگی در این زمینه دست یابد قطعاً در باور و اعتماد به خوشتن به پیشرفتهای زیادی نایل خواهد شد. در دوران کودکی بهتر است کودک را با چنین اقدامهایی به خودباوری رساند و در دوران نوجوانی سطحی وسیعتر را مدنظر قرارداد. در این رابطه ضرورت دارد بدون آن که به مجموعه اوقات فراغت کودکان لطمهای وارد شود، هر کودک برنامهای ویژه شناخت قابلیتهای خود داشته باشد. در این برنامه نیز تاکید میشود کودک باید به سوی انگیزه درونی هدایت شود، طوری که خود کودک بتواند نقش یک ارزیابی کننده و کاشف را برای خویشتن بازی کند.
گام دوم – راههای مقابله با مسائل
گام دوم که از مهمترین گامهای محسوب میشود این است که کودک را تمرین دهیم تا بهتر به حل مسائلش بپردازد و به دنبال راه حل بگردد. کودک باید یاد بگیرد که هر مسأله و مشکلی راه حلی دارد؛ حتی چیزهایی که خیلی سخت و مشکل به نظر میرسند.
گام سوم – حق انتخاب و تصمیم گیری
حق انتخاب از جمله رفتارهایی است بیش از همه به اراده مستقل نیاز دارد. اما برای آن که انتخابی صحیح داشت باید به باوری درست از محدوده تواناییها و قدرت تصمیمگیری رسید؛ این اعتماد به نفس. در تکمیل گامهای پیشین برای تقویت اراده و اعتماد به نفس باید گام سوم یعنی «حق انتخاب و تصمیمگیری» را برداشت. به عبارتی دیگر، کودک باید به سمت و سویی هدایت شود که بتواند دست به انتخاب بزند و تصمیم بگیرد.
فعالیت انتخاب و تصمیمگیری: در این فعالیت نیازی نیست گروه خاصی را تدارک ببنیم. بلکه پیشنهاد میشود این فعالیت در عملکردهای گوناگون کودک نظیر فکر کردن، بازی، خرید، فعالیتهای آموزشگاهی و ... به کار گرفته شود. مفهوم بنیانی این فعالیت را ارتباط کلامی تشکیل میدهد؛ یعنی از طریق صحبت و گفتگو زمینههای انتخاب برای کودک فراهم میآید و ذهن او با کلمات به سوی تصمیمگیری مناسب هدایت میشود. بنابراین، مکالمه با کودک یک تمرین مهم محسوب میشود و بهتر است به نحوی باشد که حق انتخاب را به او بسپارد و مداخله گرانه نباشد. برای پیگیری این فعالیت پیشنهادهایی زیر توصیه میشود:
1- در فعالیتهایی که کودک در آن مشارکت فعالی دارد نظیر بازی، کاردستی، تئاتر، نقاشی، انجام تکالیف و طوری پیش برویم که کودک هم آزادی اظهار نظر داشته باشد و احساس خویش را بیان کند، هم بتواند در صورت دلخواه از کار جدا شده فعالیت دیگری را دنبال کند.
2- در آغاز یک فعالیت، کودک را برای انتخاب بازی و سرگرمی آزاد بگذارید. یعنی شرایطی را فراهم آورید که با طیب خاطر فعالیت دلخواهش را انتخاب کند.
3- موقعیتهایی فراهم کنید که کودک بتواند از بین چند حالت یکی را انتخاب کند. بهتر است عناصر اصلی این موقعیتها را بازی، سرگرمی، معما، داستان، و نظایر اینها تشکیل دهد تا کودک با علاقه هم آنها را ببیند و گوش دهد و هم وادار به تصمیم گیری شود.
4- سوالهای ذهنی را در قالب داستان برای کودک مطرح سازید و از او برای انتخاب و تصمیمگیری مناسب دعوت کنید.
5- به انتخاب و تصمیم کودک هر چند غلط و نادرست احترام بگذارید و به گونهای مناسب توجه کودک را به معایب انتخاب و تصمیمش معطوف سازید. از او دعوت کنید که سایر تصمیمات (راجع به آن موضوع) را بشنود و سعی کند کاستیهای نظراتش را خود بیان کند. بر عکس، انتخاب و تصمیمات درست کودک را تشویق و مورد تکریم قرار دهید و مزیتهای آن را برای کودک برشمرید تا بیش از پیش آگاه شود.
6- به رفتارهای آزاد و مستقل کودک که از جمع پیروی نمیکند، یعنی مانند رفتارهای سایر کودکان نیست بی توجه نباشید. سعی نکنید آنها را با فشارهای کلامی (تهدید و فشار) یا رفتارهای انضباطی به پیروی از جمع دعوت کنیدو رفتار مستقل برای کودک یک جور انتخاب است که باید به آن احترام گذاشت ولی برای پرهیز از هرز رفتن باید آن را در مسیر مناسب هدایت کرد. این رفتار گاهی میتواند یک اندیشه یا نظر آزاد باشد و گاهی یک تصمیمگیری برای انجام یک عمل.
2- پذیرش خطر و کسب تجربه
هدف از ورود به این فعالیت آن نیست که کودک را مجبور به پذیرش خطر کنیم یا به انجام خطر واداریم، بلکه تلاش میشود کودک توانایی جسارت پیدا کند و از خجالت و کمرویی فاصله بگیرد. با این توضیح هدف از این فعالیت اطمینان بخشی به کودک است تا او برخورد شجاعانهای با تجربیات، تکالیف، سوالها و مسابقهها و ... داشته باشد و قدرت و توان خود را محک بزند. کودک به وسیله این مهارتها شهامت پیدا میکند که با نادیده گرفتن ترس از دیگران با موقعیتها، علایق، نظرات و احساسات خود را شجاعت تمام بیان کند. پذیرش خطر به این معنا با پذیرا بودن تجربه نسبت مستقیمی دارد. زیرا گاهی کسب تجربههای جدید و رویاروی با آنها مستلزم شهامت و جسارت برای ورود به آنهاست. بنابراین بین پذیرش خطر و کسب تجربه میتوان قرابتی فرض کرد.
فعالیت پذیرش خطر و کسب تجربه : برای پرورش پذیرش خطر و کسب تجربه بهتر است به فکر تدارک بازی گروههای چند نفره (هر گروه سه نفر) یا تنها یک گروه که اعضاء در آن شرکت کنند در نظر گرفت. موضوع بازی نیز بسیار مهم است زیرا باید بتواند حالتهای زیر را در کودکان تقویت کند:
1- قدرت جسارت و ابراز وجود
2- میل ریسک کردن
3- میل به تجربه موقعیتها و شرایط
با ملاحظه این شرایط باید به سراغ بازیهایی برویم که حالات فوق را دامن زده و تقویت کند. در صورتی که توانستیم بازی مورد نظر را شناسایی کنیم میتوان به سبک زیر عمل کرد:
پیشنهاد میشود بازی به صورت چند گروه مجزا برگزار شود. چون هم موجب حس همبستگی در کودکان میشود هم آنها را وارد به تحرک و میل به ریسک میکند. وقتی گروه بازی تشکیل شد میتوان گروهها را به رقابت با یکدیگر وا داشت یا بین افراد گروه رقابت و علاقمندی ایجاد کرد. بازیهای زیادی را برای این فعالیت میتوان در نظر گرفت:
1- هر نوع بازی ورزشی غیر معمول(یعنی بازیهای غیر از فوتبال، والیبال و نظایر اینها).
2- هر نوع بازی فکری غیر معمول. یعنی بازیهای غیر از پازلها، مکعبها، هزار سازهها، چیستانها و نظایر اینها.
3- هر نوع ساختنهای غیر معمول. یعنی کاردستیهای غیر از ساختن ماشین، خانه و نظایر اینها.
4- هر نوع کنجکاوی غیر معمول. یعنی کنجکاویهایی که به جاها یا مکانهای کمتر شناخته شده سرک میکشید یا به دنبال هیجان است.
اکنون ما از بازیهای ورزشی غیر معمول یک بازی را انتخاب و کودکان را برای بازی دعوت میکنیم. بازی مورد نظر ما «قلاب شانس» نام دارد. در این بازی میتوان فضای کوچکی را برای چیدن وسایل پیش بینی کرد. بعد میتوان کف آن را با وسایل رنگی دلخواه پوشانید. سپس مکانهای خاصی از این فضا را برای پنهان کردن شمارههایی که هر کدام میتواند جوایز یا پیامدهای خاصی را به دنبال داشته باشد در نظر گرفت. مثلاً میتوان به یک شماره «تجربه کردن آب» را اختصاص داد و به یک شماره جایزه گرفتن یک بادکنک و به همین ترتیب. نقش قلاب شانس آن است که کودک را به شمارههایی که زیر پوششها قرار دارد میرساند. در این حالت کودک به وسیله قلاب، شانس خود را برای انتخاب عددها آزمایش میکند ( دست به ریسک میزند) و سپس خود را برای جوایز یا پیامدها (تجربه کردن) آماده میسازد.
در واقع هدف از این نوع بازی به وجود آوردن موقعیتی است که کودک بتواند بر اساس رفتارهای خود پیامد رفتارهایش را تجربه کند. اگر او شماره «تجربه آب» را به دست آورد. باید بپذیرد که بر سر او یک لیوان آب ریخته شود و از آن نهراسد و به همین ترتیب. این نوع بازیها را میتوان بنا به ذوق، سلیقه و امکانات در حد قابل توجهی طراحی کرد و کودکان را به بازی با آنها مشغول ساخت.
سایر روشهای پرورش خلاقیت
در حقیقت پس از پرورش شخصیت خلاق باید فرد را به سوی آمادگی برای پذیرش نقشهای تخصصی در قالبهای گوناگون نظیر نقاشی، طراحی، نویسندگی، شاعری، موسیقی، کارگردانی و ... هدایت کرد. آنچه تحت عنوان سایر روشها نام میبریم فعالیتهاییاند که به پرورش خلاقیت تصویری، خلاقیت کلامی، خلاقیت حرکتی و خلاقیت مکانیکی یاری رسانند.
الف – خلاقیت تجسمی
مفهوم بنیادی در خلاقیت تجسمی توانایی ابراز خلاقیت در قالب اشکال و نمادهای تجسمی و تصویری است. در این نوع خلاقیت فکر یا ایده خلاق به صورت یک طرح یا تصویر نشان داده میشود. در اشکال عالی خلاقیت تجسمی ایدههای بسیار نو آورانه و حتی عجیب و پیچیده نمودار میشود. افرادی که در این نوع از خلاقیت تبحر دارند، توانایی تجسم فضایی قوی را از خود نشان میدهند. آنان قادرند ایدهها و افکار خلاق خود را در قالب طرحهای تصویری و تجسمی نشان دهند. بسیاری از طراحان، مجسمهسازان، نقاشان، کارگردانان و معلمان بزرگ و برجسته از چنین خلاقیتی برخوردارند. در اینجا برای پرورش خلاقیت تصویری به مهمترین فعالیت آن یعنی «نقاشی» اشاره میکنیم.
1- نقاشی
در ذهن اکثر کودکان نقاشی ضمن مفرح، جالب و لذت آور بودن کمی سخت و دشوار است. شاید به دو دلیل؛ 1- ایدهیابی یا پیدا کردن موضوع نقاشی گاهی وقت گیر و حوصله بر است 2- معمولاً کشیدن و ترسیم کردن به نظر سخت میآید. به هر حال، کیفیت نقاشی تا حدودی به مهارت ترسیم افراد بستگی دارد. این دو دلیل در اکثر موارد کودکان را وارد میکند که از فعالیت مفید و خلاقه نقاشی دور شوند.
ب - خلاقیت کلامی
تقریباً بخش بزرگی از خلاقیت بشری را خلاقیتهای کلامی تشکیل میدهد. هسته اصلی این نوع خلاقیت را ایدههایی با ماهیت کلامی، نوشتاری و نمادهای زبانی میسازد. در این رابطه فعالیتهای متعددی نظیر سخنوری، نویسندگی، شاعری، نظریه پردازی علمی، موسیقی و ... وجود دارد که فرهیختگان آنها قابلیت فوق العادهای را در خلاقیت کلامی از خود نشان میدهند. ما در این بخش از پرورش خلاقیت به فعالیتهای اشاره میکنیم که به تقویت خلاقیت کلامی میانجامد؛ از جمله این فعالیتها میتوان به نویسندگی، قصهگویی، شعر و سرود اشاره کرد.
1- نویسندگی
نویسندگی از جمله فعالیتهای است که زمینه مناسبی برای پرورش خلاقیت فراهم میکند. با این حال، توانایی نویسندگی در دوران کودکی با دوران بزرگسالی قابل قیاس نیست و درست هم نیست که همانند فرض بشود. یقیناً، توانایی نویسندگی در دوران بزرگسالی مبتنی بر سالها تجربه و دانشاندوزی است، چیزی که کودکان باید برای آن سالها زحمت بکشند. به طور ویژه نویسندگی با چند مولفه اساسی در خلاقیت قرابتی دوستانه دارد. 1- سیالی، 2- انعطافپذیری، 3- ابتکار، 4- هوش، 5- تخیل. بنابراین، نوشتن وابستگی زیادی به تفکر و قدرت تخیل دارد، در صورت مهارت و ورزیدگی آنها میتوان نظارهگر نوشتارهای بسیار خلاقه بود.
2- قصه گویی
اگر نویسندگی به تقویت خلاقیت نوشتاری کمک میکند، قصه گویی مستقیماً به پرورش خلاقیت کلامی (سخنوری) یاری میرساند. از دیرباز قصه مورد توجه کودکان بوده است. بنابراین کمتر کودکی را میتوان سراغ گرفت که به شنیدن قصه علاقمند نباشد. به ویژه آن که قصه توسط فردی مهربان و خوش سخن گفته شود. ویژگی عمده قصهگویی خلاق یکی این است که ذهن کودک را به تخیل و تصویرسازی میکشاند؛ کودک هنگام شنیدن قصه خود را در زمانها، مکانها و حالات مختلف تجربه میکند. و ویژگی دیگر قصهگویی این است که به وسیله طرح تجربیات مختلف برای کودکان، ذهن آنها به سوی تحلیل، تفکر، ابتکار و چگونگی سوق داده میشود.
3- شعرخوانی و سرود خوانی
یکی دیگر از روشهای پرورش خلاقیت کلامی توجه کردن به شعر و سرود در فعالیتهای کودکان است. شعرخوانی از جمله فعالیتهایی هستند که تقریباً در اکثر محیطهای آموزشی کودکان مورد استفاده قرار میگیرند. زیرا کودکان به حفظ کردن اشعار و سرودهای کودکانه علاقه وافری نشان میدهند. شعر و سرود به دلیل ریتم و آهنگی که دارند توجه کودکان را به خود جلب میکند. آنچه باعث میشود از این دو فعالیت برای پرورش خلاقیت استفاده شود نقشی است که آنها در تقویت عنصر اعتماد به نفس، سیالسازی کلامی و تخیل دارند.
ج – خلاقیت موسیقیایی
موسیقی از جمله فعالیتهایی است که شاید به طور مستقیم توانایی کلامی در آن دخالتی نداشته باشد، اما به دلیل آن که به نمادهای زبانی وابسته است با خلاقیت کلامی ارتباط پیدا میکند. با این توصیف، موسیقی نیز دارای زبان خاصی است که رتیم و آهنگ بر اساس آن تولید و ابداع میشود. در دنیای خلاقیت این قابلیت کاملاً به ذهن خلاق وابسته است؛ اگر ذهن از قابلیت تولید و ترکیب خلاقی برخوردار نباشد قادر به تولید ریتم، ملودی و هارمونی در موسیقی نخواهد بود. پس همانند نقاشی، نویسندگی و شعر، موسیقی را باید محصول خلاقه ذهن به شمار آورد.
د- خلاقیت حرکتی
هر چند پرورش خلاقیت حرکتی نسبت به دو نوع دیگر یعنی تصویری و کلامی کمتر مورد توجه قرار گرفته، با این حال آن را به عنوان یکی از انواع مهم خلاقیت باید مورد توجه قرار داد. مفهوم اساسی خلاقیت حرکتی را تنوع و ابتکار در حرکات و نرمشهای بندی و فیزیکی تشکیل میدهد. همانطور که اندیشه، زبان و تخیل خلاق میشوند و نشانههایی دال بر خلاقیت را از خود نشان میدهند، حرکات و واکنشهای فیزیکی بدن نیز میتواند خلاق شود و نشانههایی دال بر خلاقیت از خود نشان دهد.
1- بازی
بازی از سرگرمیهای کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان است. در یک تعریف ساده از بازی باید آن را فرصتی برای تجربه کردن موقعیتها، کلنجار رفتن و سرگرم شدن با آنها، کسب موفقیت، اندیشه کردن درباره پدیدههای، یادگیریای جدید، رفع موانع و مشکلات، آشنا شدن با دیگران، رقابت و حتی زورآزمایی فکری و جسمی با انسانها و محیط دانست. در مباحث مربوط به پرورش خلاقیت، بازی همواره به عنوان یکی از راهبردهای کاملاً موثر مطرح بوده است. زیرا بازی فضا و شرایطی را خلق میکند که فرصتهای زیادی برای رشد و تحول خلاقیت افراد به وجود میآید. این فضا و شرایط از سالهای نخستین کودکی آغاز میشود و کودکان در این دوران تجربیات زیادی را اعم از آشنایی با اشیاء، بازی و دستکاری آنها، کشف خود و بدن خویش، انجام حرکات بدنی، کشف محیط، آشنایی با طبیعت و موجودات زنده و نظایر اینها را به کمک بازی کسب میکنند. ماهیت بازیهای دوران کودکی معمولاً آزاد، شخصی و فارغ از قواعد است به خلاقتر شدن کودک کمک زیادی میکند.
2- نمایش و تائتر
نمایش و تئاتر را از زمره هنرهایی میدانند که ریشههای کهن و باستانی دارند. در اعصار گذشته نمایش و تئاتر هم فرصتی برای کسب خرسندی بود و هم فرصتی برای بیان ایدهها و پیامهای اجتماعی که شاید اظهار صریح آنها ممکن نبود. در واقع عرصه نمایش به هنرمندانی نیاز داشت که با چیرگی و تبحر خاص خویش به طرح شادی و نیاز بپردازند.
ه – خلاقیت مکانیکی
خلاقیت مکانیکی از تفکرات و مهارتهای عالی بشر به شمار میرود که در آفرینش و خلق اشیاء تغییر محیط و ابداع وسایل و فنآوریها تبلور مییابد. در دنیای بشری ردپای این نوع خلاقیت مشهود است. اختراع اتومبیل، کامپیوتر، موبایل و ... نمونههایی هستند که خلاقیت مکانیکی در آنها نقش اساسی دارد. در انواع قبلی خلاقیت محور ابتکار و نوآوری تجسم، زبان و حرکات بود در حالی که در این نوع، محور ابتکار اشیاء و دنیای فیزیکی است.
1- کاردستی
کاردستی از فعالیتهای مورد علاقه و دوست داشتنی کودکان است. به همین علت، خیلی از مکانها یا موسسههایی که با کودکان سر و کار دارند در برنامههای خود این فعالیت مفید و خلاقه را پیش بینی میکنند. آنها ممکن است وسایل را به صورت خام در اختیار کودکان قرار دهند یا به صورت مدل یا الگو (یعنی تقریباً آماده).
منابع:
1- پیرخائفی، علیرضا (1376-4 شهریور) آیا خلاقیت را میتوان آموزش داد؟ روزنامه همشهری
2- پیرخائفی، علیرضا (1377، 15 اردیبهشت) چه عواملی خلاقیت را کاهش میدهد؟ (تألیف هنسی و آمابیلی)، روزنامه همشهری
3- پیرخائفی، علیرضا (1377) مدیریت خلاقیت و هنر، مجموعه مقالات گردهمایی پژوهشی مدیریت و هنر، مرکز مطالعات و تحقیقات هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن