سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
هر بازی سالم و باروری که کودک به آن مشغول می گردد دارای ارزش های بس مهمی می باشد که با کمی تأمل نسبت به آنها،
می توان به درستی به نقش و اهمیت بازی در حیات کودک پی برد.
ارزش جسمانی:
بازی های توأم با فعالیت در جهت تکامل و رشد عضلانی کودک و ورزش دادن قسمت های مختلف بدن، از اهمیت و ارزش زیادی برخوردار است.
این نوع بازی ها برای صرف انرژی اضافی کودک نیز می توانند مفید واقع شوند.
انرژی اضافی اگر از طریق صحیح مصرف نگردد و به حالت سرکوب در جسم کودک ذخیره شود او را ناآرام، عصبی و بدخلق می کند
ارزش درمانی:
بازی به کودک فرصت می دهد که احساسات خود را تخلیه نماید. او می تواند از طریق بازی، انرژی تحت فشار خود را بیرون بریزد.
کودک می تواند احساساتی از قبیل ترس، رنجش، نگرانی، شادی و …
خود را آن طور که دوست دارد در قالب شخصیت های دلخواهش بیان نماید و کدورت درونی خود را نیز از بین ببرد.
ارزش تربیتی:
شخصیت واقعی کودکان ضمن بازی کردن شکل می گیرد و دگرگونی های قابل توجهی در روحیات وی روی می دهد.
که همه اینها گذر به مرحله عالی تر رشد و پیشرفت را برای کودک تدارک می بیند و از اینجاست که امکانات تربیتی بازی آشکار و مسلم می گردد.
ارزش اجتماعی:
کودک در بازی یاد می گیرد که چطور با فرد بیگانه و خارج از واحد خانواده روابط اجتماعی برقرار کند و چطور مشکلات و مسائل ناشی از این نوع روابط را حل کند و تطابق اجتماعی را فراگیرد.
ارزش آموزشی:
کودک از طریق بازی با انواع مختلف اسباب بازی، موفق به آموزش و شناخت رنگ ها، شکل ها، اندازه ها، اجناس و اشیا ء و اهمیت آنها می شود. بازی به کودک کمک می کند تا دنیایی را که در آن زندگی می کند؛
بشناسد، بفهمد، لمس و حس کند و بالاخره کنترل کند و میان واقعیت و خیال تفاوت قائل شود
توجه
همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.
همچنین برای حمایت از سایت ما و گذاشتن تحقیقات بیشتر در سایت بر روی لینک های زیر کلیک کنید تا مانیز برای شما با اشتیاق فراوان تری تحقیق رایگان در سایت بگذاریم .
فهوم بدن و زیبایی در حوزهی علوم اجتماعی و انسانی، از دهههای پایانی قرن بیستم، توجه ویژهی بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است؛ از جمله جامعهشناسان، انسانشناسان، پژوهشگران مطالعات فرهنگی، ارتباطات، اقتصاد و بازاریابی از زوایای گوناگون به مطالعه، کنکاش و بررسی پرداختهاند
رابرت مک کنزی، استاد ارتباطات دانشگاه «ایلینویس» مـیگوید: «روزنامـهنگار حرفهای، عمـیقاً بر منابع رسمـی اطلاعاتی اتکا دارد. خبرنگاران آنـها حتما با سخنگویـان رسمـی نخستوزیران، مدیر فعالیتهای رسانـهای کاخ سفید، مدیران شرکتهای تجاری و فرماندهان عالی رتبه ارتش گفتوگو نمایند و اخبار این رسانـهها درون حقیقت، گفتههای آنـهاست. لذا دورنمای عملکرد آنـها هم بـه صورت خودکار با دیدگاههای رسمـی پیوند مـیخورد و در یک راستا خواهد بود.»
وی درون ادامـه خاطرنشان مـیکند کـه «اگر شما با زندانیـان، تظاهرکنندگان، بیخانمانها و یـا اعتصاب کنندگان گفتوگو نمایید، احتمالاً بـه منابعی غیرقابل اتکا وابسته شدهاید. درون حقیقت، شما حتما در روزنامـه نگاری حرفهای، واژه بیطرفی و استقلال را حذف کنید.»
چنین اتکایی بر منابع رسمـی اطلاعاتی و خبری، رسانـههای ما را عمـیقاً بـه سوی محافظهکاری کشانده و در حقیقت، تعریف یک رویداد بهعنوان یک خبر و یـا خودداری از انتشار آن، درون دستان صاحبان قدرت مـیافتد. آقای مک کینزی کـه کتاب ارزشمند «رسانـههای ثروتمند، دموکراسی فقیر» را نگاشته است، چنین هشدار مـیدهد: «شرایط کنونی ما، دقیقاً درون جهت متضاد با عملکردی هست که حتما در یک نظام دموکراسی روی دهد، یعنی پاسخگویی صریح و شفاف صاحبان قدرت درون برابر افکار عمومـی.»
چهارمـین مطرح شده درون این مدل، انتقاد هست که بـه معنای پاسخ و عکسالعمل منفی نسبت بـه یک خبر و یـا گزارش انتشار یـافته درون رسانـهها مـیباشد. این انتقادها مـیتواند درون قالب نامـهها، تلگرافها، تماسهای تلفنی، طومارها، شکایتهای قضایی، سخنرانی و یـا طرحهای دولتی، شکایت، تهدید و یـا اقدامات تعی و تنبیـهی باشد. سازمانهای تجاری معمولاً بـه صورتی ساختار یـافته گردهم مـیآیند که تا ماشین انتقادگری خود را سروسامان دهند. شاید یکی از معروفترین انجمنهای فعال درون این زمـینـه را حتما « ائتلاف آمریکایی تغییر آب و هوا» (GCC) دانست کـه در آن، تعدادی از شرکتهای نفتی و خودروسازی نظیر «کسون»، «تگزاکو» و «فورد» حضور دارند. بـه هر حال، سنگ بنای این ائتلاف قدرتمند از سوی مؤسسه «برسون – مارستلر» بنیـان نـهاده شد کـه بزرگترین شرکت روابط عمومـی دنیـا بـه شمار مـیرود. هدف اصلی آنـها، زیر سؤال بردن نتایج تحقیقات و پژوهشهای دانمشندان علوم آب و هوا و هشدارهای انتشار یـافته درون مورد روند فزاینده گرمایش جهانی مـیباشد.
شارون بیدر درون کتاب خود با عنوان «دایره بسته جهانی»، بـه افشای اقدامات گسترده این ابر شرکتهای صنعتی و تجاری و شرکتهای روابط عمومـی اجارهای آنـها درون زمـینـه بیاثر یـافتهها و هشدارهای دانشمندان و کارشناسان حامـی محیطزیست مـیپردازد. مثلاً آنان بـه جای تلاش درون جهت تصویب قوانین کنترل دولتها، خواهان مسئولیتپذیری زیستمحیطی افراد درون شیوه زندگی خود هستند و با هرگونـه تصویب مقررات جدیدی به منظور صنایع، بـه شدت مخالفند. یکی از نویسندگان برجسته انگلیسی کـه آثار متعددی درون حوزه محیط زیست و حیـاتوحش دارد نیز اخیراً اعلام نموده کـه صاحبان صنایع انگلستان بـه شدت از انتشار گزارشهای نگران کننده درون رسانـهها جلوگیری مـینمایند.
توجه
همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.
همچنین برای حمایت از سایت ما و گذاشتن تحقیقات بیشتر در سایت بر روی لینک های زیر کلیک کنید تا مانیز برای شما با اشتیاق فراوان تری تحقیق رایگان در سایت بگذاریم .
تصویر دیوید بکهام به عنوان یک نمونه منفی از منظر نقش ستارهها در ترویج کلیشه بدن در این درس مورد نقد قرار میگیرد. این فرد که در مدل مو، شکل بدن، خالکوبیهای مستهجن و پوشش مظهر کلیشه برای پسرها به شمار میآید یا افرادی مشابه برای دخترها، به عنوان نمونه منفی معرفی شده و مهمترین سؤالی که در رابطه با آنها مطرح میشود این است که کسانی با استفاده از این افراد کلیشه بدن را ترویج میدهند؛ چه کسانی از ترویج کلیشه بدن نفع میبرند و چه کسانی ضرر میکنند؟ در پاسخ سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی همچنین آمده است: در این درس توجه دانشآموزان را به این نکته جلب میکنیم که کلیشه بدن یا تصور بدن توسط صنایعی ترویج داده میشود. استفاده از ستارهها مانند فوتبالیستها، هنرپیشهها و خوانندگان در این کلیشهسازی و نقش الگویی آنها در این درس مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
کلیشه ها به قدری اهمیت دارند که به نظر می رسد یکی از مهم ترین واقعیت های زندگی اجتماعی است به گونه ای که برخی متفکران معتقدند «کلیشه سازی پدیده اصلی زندگی اجتماعی است و به خوبی ثابت شده که کلیشه ها می توانند
قضاوت های اعضای گروه ها را تحت تاثیر قرار دهند.» (فیسک و همکاران، ۱۹۹۱ ؛ کاندا و تاگارد، ۱۹۹۶به نقل از معینی فر) به طور مثال «زمانی که سفید پوستی که دارای طرز فکر کلیشه ای است با سیاه پوستی روبرو می شود، سعی نمی کند رفتار خاص او را مورد قضاوت قرار دهد، بلکه بر مبنای همین
القای کلیشه ای او را دارای صفات منفی و غیر قابل تغییر می داند. (دی فلور و دنیس، به نقل از معینی فر)
با این توصیف دنیای بیرون ما مملو از کلیشه هاست: کلیشه های نژادپرستانه، قوم گرایانه، جنسیتی، سن گرایانه، اسطوره گرایانه و غیره که ها توسط نهادهای جمعی مانند گروه های همالان، رسانه ها، خانواده، نهادهای آموزشی و غیره بازتولید شده و بدین ترتیب طول عمر زیادی خواهند داشت
انسان شناسی شناختی با تاکید بر زبان به عنوان شاهراه ورود به دنیای ذهنی انسان ها، سعی در شناخت هر چه بیشتر بعد انتزاعی و مفهومی فرهنگ دارد. اما از آن جا که روش های انسان شناسی بر عدم تعمیم مفاهیم در بعد کلان تاکید دارند، و از سوی دیگر نیز کلیشه های فکری از مفاهیمی است که در این گرایش می تواند مورد بررسی قرار گیرد، پس می توان گفت که کلیشه های جنسیتی مورد ذکرنیز در سطح کلیشه های فکری است و قابلیت تعمیم به کلیه ی افراد یک جامعه را ندارد. بلکه با توجه به ویژگی های فردی، جسمی، نژادی، روانی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی افراد است که چنین کلیشه هایی می تواند واقعی به نظر برسد و حکم کلی صادر کردن برای کلیشه های بدنی زنان و مردان از نظر این علم مطرود است.
توجه
همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.
همچنین برای حمایت از سایت ما و گذاشتن تحقیقات بیشتر در سایت بر روی لینک های زیر کلیک کنید تا مانیز برای شما با اشتیاق فراوان تری تحقیق رایگان در سایت بگذاریم .
بخش عمده ای از سود صنایع پوشاک (مد)، ورزشی، آرایشی و دیگر صنایع با تصمیم افراد برای بهتر نشان دادن بدن تامین میشود. به همین دلیل با تغذیه رسانهها، چهره و اندام ایدهآل را در ذهن مخاطبان به شکلی ترسیم مینمایند که مصرف کالای تولیدی آنها بیشتر و بیشتر گردد.
یکی از نمونههای مثبت انگارهسازی، بازنمایی اعتیاد در رسانهها است. معمولاً از معتادان، انگارهای به صورت افرادی کثیف، بیمار، لاغر، در حال افتادن در جوی آب یا کنار خیابان، با فقر مالی و خانوادهای نابسامان، در رسانهها بازنمایی میشود. در حالی که در بخش مرفه جامعه و افراد به ظاهر تمیز و ثروتمند نیز با شیوع پدیده سیاه اعتیاد مواجه هستیم. ولی از آن جا که بخش مهمی از رسانهها، احساس مسئولیت اجتماعی میکنند، در بازنمایی معتادان میکوشند جاذبهای حتّی حاشیهای و اندک نیز برای نسل جدید و جامعه، ایجاد نکنند.
مواجهه انتقادی با کلیشهها و پرسشگری از صحت و دقت آنها توسط دانش آموزان، ضمن آنکه مهارت تفکر انتقادی و سواد رسانهای را تقویت میکند؛ مقدمه ی خوبی برای گفتگوهای سازنده در کلاس های درسی است
تمرکز تبلیغات تجاری بر بدن
با نگاهی به کالاهایی که از بسیاری از شبکههای تلویزیونی جهان تبلیغ میشود، بهراحتی میتوان دریافت که عمدتا زنان، بهویژه زنان خانهدار و دختران به عنوان بازار هدف کالاهای گوناگون مربوط به مدیریت بدن در نظر گرفته شدهاند و بازاریابی این کالاها معطوف به دو قشر یاد شده است. تبلیغ انواع وسایل آرایش و داروها و دستگاههای لاغری، به وضوح نشان میدهد که عمده تلاش این شبکهها در تبلیغ این کالاها ترغیب زنان و دختران به مصرف آنهاست. این موضوع در شبکههای تلویزیونی ماهوارهای فارسی زبان، بسیار رایجتر و بارزتر است و به گونهای ارگانیک با محتوا و برنامههای شبکههای ماهوارهای گره خورده است؛ به عبارت دقیقتر چون شبکههای ماهوارهای فارسیزبان عمدتا برنامههایی مانند سریالهای عامهپسند۳ (خانوادگی) پخش میکنند و عمدهی مخاطبان این سریالها را زنان و دختران تشکیل میدهند، در نتیجه در تبلیغات تجاری هم بر این دسته از مخاطبان متمرکز هستند.
توجه
همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.
همچنین برای حمایت از سایت ما و گذاشتن تحقیقات بیشتر در سایت بر روی لینک های زیر کلیک کنید تا مانیز برای شما با اشتیاق فراوان تری تحقیق رایگان در سایت بگذاریم .
بدن سالم و نیرومند به داشتن یک زندگی آرام و سالم و بدون داروهای شیمیایی کمک می کند. بدن سالم و نیرومند با خوردن غذای سالم امکان پذیر می باشد. برای اینکه بدن سالم و نیرومند باشد باید غذاهای سالمی به اعضای بدن برسد، پس باید اطلاعات کافی را داشته باشیم که هرکدام از اعضای بدنمان برای سلامت خود به چه غذایی نیاز دارند
مواد غذایی: ویتامینC
این ویتامین باعث می شود که جریان گردش اکسیژن در زیر پوست تسریع پیدا کند، به تولید کلاژن کمک می کند و محل زخم ها، بریدگی ها و کوفتگی ها را زودتر بهبود میبخشد. در برخی موارد ثابت شده است که از عفونت ها و سرطان های پوستی (و حتی اندام های دیگر) نیز جلوگیری می کند.
مواد غذایی: بُر
برای سالیان دراز اعتقاد بر این بود که این ماده معدنی هیچ نقش مفیدی در حفظ سلامت بدن انسان ها ندارد. در حالی که تحقیقات اخیر ثابت کردند که این ماده معدنی در کمک به جذب کلسیم و سایر هورمون هایی که در واکنش های استخوانی فعال هستند کمک می کند.
چه چیز مصرف کنید: بروکلی، نخود فرنگی، انگور، گلابی و سیب. منابع مناسب دیگر نیز شامل: پنیر، ماهی ساردین و قزل آلا می باشند.
مواد غذایی: مس
مس یکی از مواد غذایی مفید است که خواص آن به قسمت های مختلف بدن کمک می کند. به عبارت دیگر بر روی تمام آنزیم هایی که به استخوان ها و مفاصل مربوط می شوند تاثیر می گذارد.
مواد غذایی: روی
متابولیسم هورمون های مردان، ایجاد اسپرم و جنبندگی آن همه جزء مواردی هستند که با میزان روی در ارتباط می باشند. در برخی مطالعات اثبات شده که روی می تواند برای ناباروری و نازایی نیز مفید باشد.
انسان بزرگسال باید ۲-۳ لیتر (یا حدود ۸ لیوان) آب در روز بنوشد در حالی که کودکان باید ۱-۲ لیتر (یا تقریبا پنج لیوان ) مصرف کنند. این میزان علاوه بر چیزهایی مانند چای و قهوه است. آب بدن را در دمای مناسب نگه می دارد و سموم را دفع می کند که درنتیجه ناگزیر متابولیسم و زندگی صنعتی حاصل می شود. شما به طور اتوماتیک سالم هستید.
توجه
همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.
همچنین برای حمایت از سایت ما و گذاشتن تحقیقات بیشتر در سایت بر روی لینک های زیر کلیک کنید تا مانیز برای شما با اشتیاق فراوان تری تحقیق رایگان در سایت بگذاریم .
چگونه از مخاطب منفعل به فعال تبدیل شویم؟ سواد رسانه ای صفحه ۱۱۲
«مخاطب منفعل» از خود اختیاری در مقابل پیامهای رسانه ای نداشته، سهمی در شکل گیری پیام ندارد و آغوش خود را به روی هر پیام و رسانه ای گشوده است و همه پیام در ناخودآگاهش شکل می گیرد. اما «مخاطب فعال» در مقابل پیامهای رسانه ای از خود واکنش نشان می دهد و خودآگاهش را در شکل گیری پیام مشارکت می دهد.
«مخاطب فعال» کسی است که می داند، می خواهد و می تواند که به شکل مناسب و میزان متناسب از رسانه ها بهره برداری کند، در حالی که «مخاطب منفعل» بی برنامه، بی قاعده و بیش از حد، همیشه و همه جا حاضر و ناظر است، او امیر رسانه ها نیست بلکه اسر دست. آنهاست.
دیدهبانی یا رصد آینده به عنوان دیگر رویکرد آیندهپژوهی گفت: با استفاده از رصد کردن آینده، نقشههای تغییرات در آینده به عنوان خروجی اصلی آیندهپژوهی به دست میآیند.
آیندهپژوهی فرد را از حالت منفعل و رکود خارج کرده و به یک عنصر فعال تبدیل میکند و انسان به عنوان خلیفهالله نباید دستبسته و منفعل باشد.
فرد هوشیار و خلاق از علایم و سیگنالهای ضعیف در جهت پیشبینی و شناخت مشکلات در آینده بهرهمند میشود و آینده را بر اساس سه محور تنظیم میکند که شامل آینده ممکن، آینده احتمالی و آینده ترجیحی است . دو مورد اول بدون هیچ دخالتی و با حفظ هنجارها آینده پیشبینی میشود؛ ولی مورد سوم آیندهای است که خود ما در ساخت آن نقش داریم و بر اساس ترجیحات ما شکل گرفته است.
خلاقیت، پشتیبانی، جلوگیری از چالشها و استفاده از روشهای مدیریتی مالتی دیسیپلینی از ارکان اصلی این علم به شمار میروند.
آیندهپژوهی به عنوان یک علم هالستیک و کلنگر، همکاری و مشارکت تمامی رشتهها اعم از رشتههای فنی، پزشکی و علوم انسانی را میطلبد.
برنامهریزی راهبردی بسیار کوتاهمدتتر از آیندهپژوهی است و در طول سه تا پنج سال انجام میشود و این در حالی است که مطالعات و پیشبینیهای آیندهپژوهی گاها تا پنجاه سال نیز صورت میگیرد.
پیمان کیهانور، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز نیز در این مراسم بر ضرورت جایگزینی برنامهریزی سنتی با سناریو نویسی تاکید کرد.
منظور از سناریونویسی در نظر گرفتن یکسری مراحل برای به انجام رساندن یک طرح است که از صفر تا صد آن نوشته شده و به تدریج اجرا میشود و یک ذهن پویا و فعال همواره در حال سناریو نویسی است.
در مواجهه با آینده دو دیدگاه وجود دارد، اولی آینده را پرتوی از گذشته میداند که در آینه آینده بازتاب و نمود پیدا میکند و دومین دیدگاه نیز آینده را غیرقابل پیشبینی میداند.
جهان در هر لحظه در حال تغییر است و آیندهپژوهی است که ما را در مقابله با این سونامی تغییر یاری میرساند.
نگاه حاکم بر آیندهپژوهی، نگاهی سیستمیک است و این سیستم علاوه بر بررسی تکتک اجزا، روابط بین اجزا را نیز پیشبینی کرده و در راستای همافزایی و به صورت سینرژیکی عمل میکنند.
حال و آینده نزدیک، آینده قریبالوقوع، آینده میانمدت، آینده بلند مدت و آینده دور از جمله این تقسیمبندیها هستند.
آیندهپژوهی همه عرصهها اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و صنعتی را نیز تحتالشعاع قرار میدهد و همچنین طراحی و مهندسی آینده باید در این طرح در راس اهداف قرار بگیرد.
این علم به سخن گفتن از آنچه که از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل نشده است، اشاره دارد و طبق قواعد هستی و سنتهای الهی صورت میگیرد.
توجه
همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.
همچنین برای حمایت از سایت ما و گذاشتن تحقیقات بیشتر در سایت بر روی لینک های زیر کلیک کنید تا مانیز برای شما با اشتیاق فراوان تری تحقیق رایگان در سایت بگذاریم .
وقتی به عنوان یک مصرف کننده معمولی زندگی می کنید، خیلی سخت است که بتوانید خلاقانه بیندیشید! کلمه ی مصرف کننده در اینجا برای توصیف افرادی استفاده شده که مصرف کننده های برنامه های رسانه های جمعی هستند.
البته این یک تئوری خیانت آمیز درباره ی تلاش های عظیم شرکت های رسانه ای نیست که قصد داشته باشند ما را تبدیل به زامبی کنند. ما در این پست سعی داریم به تاثیرات آن در افکار شما (که دقیقاً در معرض همان تأثیری که برای هر کسی دیگر قرار دارد) خصوصاً زمانی که سعی دارید خلاقانه و مستقل فکر کنید، نگاهی بیندازیم.
رسانه های جمعی
Jim Connolly مشاور و بازاریاب بسیاری از کسب وکارهای موفق، می گوید از سال ۱۹۸۰ میلادی تاکنون در حوزه بازاریابی فعالیت داشته است. در طی این سال ها، از دیگر مسئولیت های جیم این بوده که باعث شود بازدیدکننده ها، شنونده ها و خواننده ها، درباره ی محصولات و برندهای مختلف بطور خاص فکر کرده و احساس متفاوتی را تجربه کنند.
خب چرا این موضوع اهمیت دارد: وقتی به ۲۴ ساعت یک شبانه روز فکر می کنیم، ۹ ساعت آن را برای خواب، دوش و صبحانه کم کرده و ۱۰ ساعت را برای کار و رفت و آمد به محل کار درنظر می گیریم و حدود یک ساعت برای صرف شام و سپری کردن با خانواده، اکثر ساعت های خالی ست که مردم دارند و این زمان تحت تاثیر تلویزیون و رادیو سپری می شود. البته این ساعات از کشور به کشوری دیگر متغیر است. اما در آمریکا بطور متوسط مردم ۳ الی ۴ ساعت در روز را به تماشای تلویزیون می پردازند.
برنامه های تلویزیون
اکثریت جمعیت مردم، ساعات بسیار زیاد از شب های خود را به تماشای تلویزیون مشغول می شوند. (یعنی به مصرف کارِ مردم خلاق می پردازند.)
آگهی های بازرگانی، تبلیغات خلاقانه و حرفه ای برنامه ریزی شده اند تا احساس خوبی را درباره ی محصولات مصرف کننده خاص ایجاد کنند.
در طول نمایش های تلویزیونی، برنامه ریزهای خلاق با استفاده از همه چیز (از موزیک های لایت گرفته تا خنده های مصنوعی) برای خنداندن و یا گریستن مردم برنامه ریزی می کنند.
با کانال های زیادی که مسئول تولید نمایش های تلویزیونی هستند، به سادگی غرق در همان خط فکری می شوید که بخش کثیری از مردم درگیر شده اند. اما شما به ایده های خاص و افکار معناداری نیاز دارید تا با دیگران متفاوت باشید.
تماشای بیش از حد تلویزیون نتایج یک پژوهش نشان داد که تماشای بیش از حد تلویزیون در دهه دوم زندگی انسان می تواند در ادامه زندگی به مغز آسیب برساند. در این مطالعه که طی یک بازه زمانی ۲۳ ساله انجام شد، پژوهشگران به بررسی این مساله پرداختند که چگونه تلویزیون و فعالیت جسمانی بر سلامت مغز ۳,۲۰۰ شرکت کننده مرد و زن تاثیرگذار هستند. این افراد از میانگین سن ۲۵ سال در زمان آغاز مطالعه برخوردار بودند.
پس از پایان مدت زمان مطالعه، پژوهشگران دریافتند افرادی که بیش از حد تلویزیون تماشا می کردند (بیش از سه ساعت در روز) در مقایسه با آنهایی که کمتر این کار را انجام می دادند، احتمال بیشتری داشت در آزمون های عملکرد ذهنی نتایج ضعیفتری کسب کنند.
بدن یک انسان سالم بین ۶۲ تا ۶۸ هرتز فرکانس دارد. بدن بیماران مبتلا به سرطان را که در مراحل آخر بیماری بودند با اندازه ۲۴ هرتز به دست آورد.
فرکانس بدن بیماران مبتلا به باکتری کاندیدای دستگاه گوارش عدد ۵۰ هرتز را نشان می داد. افراد مبتلا به ویروس Epstein-Barr هم بدن شان فرکانسی بین ۵۰ تا ۵۲ هرتز داشت.
سال ها است علم ثابت کرده است انرژی از حالتی به حالتی دیگر در می آید و از بین نمی رود.
فیزیک کوانتوم هم ثابت کرده است اگر دو ماده با فرکانس متفاوت در کنار یک دیگر قرار گیرند ماده ای که دارای فرکانسبیشتر است بر ماده ای که فرکانس کمتر دارد تاثیر گذاشته فرکانس آن را بیشتر می کند.
توجه
همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.
همچنین برای حمایت از سایت ما و گذاشتن تحقیقات بیشتر در سایت بر روی لینک های زیر کلیک کنید تا مانیز برای شما با اشتیاق فراوان تری تحقیق رایگان در سایت بگذاریم .
فردی که دچار معلولیت می شود، به طور طبیعی ابتدا احساس افسردگی و اضطراب دارد و معمولا از آینده خود احساس ناامیدی می کند.
اگرچه معلولیت توانایی های جسمی فردی را محدود می کند، اما تاثیر روانی که بر فرد می گذارد، بسیار بیشتر خواهد بود و اگر درمان نشود، به روحیه فرد لطمه بزرگی وارد می کند و او را به گوشهگیری می کشاند.
اغلب افرادی که به تازگی دچار معلولیت شده اند، تمایل ندارند که در اجتماع حضور پیدا کنند و از مواجهه با افراد خجالت می کشند.
به اطرافیان فرد معلول توصیه می شود که محیط عاطفی خانواده را حفظ کنند تجهیزات لازم را در اختیار فرد معلول قرار دهند و در صورت نیاز برای رفع نیازهای روزانه فرد معلول مانند نظافت شخصی و دستشویی و حمام رفتن، برای او پرستار بگیرند.
اطرافیان افراد معلول باید بسیار هوشمندانه عمل کنند و متناسب با مشکلات روانی به وجود آمده، راه حل مناسبی را برای آن بیاندیشند و حتی المقدور با روانشناس ماهر در این خصوص مشورت کرده و سعی کنند در درجه اول بهداشت روانی فرد را حفظ کنند تا معلولیت به چالشی بزرگ در زندگی او تبدیل نشود.
هیچکس دوست نداره که باهاش مثل یه بچه حرف بزنن و تشویقش کنن. وقتی با یه معلول حرف می زنید، از واژگان کودکانه، اسم کوتاه شده و یا با صدایی بلندتر از حد معمول صحبت نکنید. کارها و ژست های محبت آمیزی مثل نوازش کردن سر فرد معلول رو انجام ندید. این کارها این طور نشون می ده که شما فکر می کنید درک و شعور فرد معلول به اندازه شما نیست و شما اون رو مثل یه بچه می بینید. بنابراین از کلمات عادی و صدای معمولی استفاده کنید و طوری باهاش صحبت کنید که اگر معلولیت نداشت صحبت می کردید.
*بهتره با کسی که کم شنواست و یا معلولیت شناختی داره آهسته تر صحبت کنید. ممکنه بهتر باشه که با کسی که شنواییش کمتره، بلندتر از حد معمولا صحبت کنید تا بتونه چیزی که می گید رو بشنوه. معمولا وقتی خیلی آروم صحبت می کنید، خود فرد این نکته رو بهتون یادآوری می کنه. شاید لازم باشه ازش بپرسید که آیا خیلی سریع صحبت می کنید، یا ازش بخواید که بهتون بگه آیا لازمه آهسته تر و یا واضح تر صحبت کنید.
توجه
همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.
همچنین برای حمایت از سایت ما و گذاشتن تحقیقات بیشتر در سایت بر روی لینک های زیر کلیک کنید تا مانیز برای شما با اشتیاق فراوان تری تحقیق رایگان در سایت بگذاریم .
شما هم مثل خیلیها فکر میکنید همه افراد معلول روی ویلچر مینشینند یا فکر میکنید معلول کسی است که قادر به انجام هیچ کدام از کارهای روزمره و عادی نیست. بهتر است به مناسبت روز جهانی معلول، ما هم اطلاعات و آگاهی مان را نسبت به معلول و معلولیت بیشتر کنیم و حداقل بخشی از وظیفه مان را نسبت به این افراد انجام دهیم.
طبق تعریف، معلول کسی است که دچار یک نقص جسمییا ذهنی است و این نقص در انجام فعالیتهای عادی روزانهاش اخلال ایجاد کرده است. در کشور ما، علاوه بر افرادی که در دوران دفاع مقدس دچار معلولیت شدهاند و افرادی که با نقص مادرزادی متولد میشوند، بسیاری از افراد در پی یک حادثه یا بیماری دچار معلولیت میشوند.
دوازدهم آذر، سوم دسامبر ۲۰۰۶ روز جهانی معلولین بود. این روز هر سال برگزار میشود تا بهانهای باشد برای شناخت معلولیت و بهبود وضعیت سلامت و رفاه معلولان در سراسر جهان است. سازمان بهداشت جهانی امسال این روز را با شعار <معلولین، دسترسی و ارتباطات> برگزار کرده است. افراد معلول به اندازه افراد دیگر از تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی لذت نمیبرند و معمولاً اطلاعات به شکلی ارائه میشود که امکان دسترسی و استفاده از سوی افراد معلول وجود ندارد . متاسفانه این مشکل در اینترنت و دنیای مجازی هم وجود دارد.
سالانه ۲ هزار نفر در کشور بر اثر تصادفات رانندگی دچار ضایعه نخاعی میشوند. دکتر ابوالحسن فقیه با اعلام مطلب فوق، تعداد معلولان جامعه را ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر ذکر کرده و با اعلام اینکه تنها ۲۰ هزار نفر از این معلولان تحصیل کرده اند و قانون سه درصد مربوط به استخدام معلولان با تحصیلات دانشگاهی است، افزوده است: <به همین دلیل این قانون هم نتوانسته مشکل اشتغال معلولان را حل کند.>
مدیر کل دفتر آمار و محاسبات اقتصادی و سازمان تامین اجتماعی نیز اعلام کرده است: <طبق آمار به دست آمده ، در سه ماهه نخست سال جاری ۴۸۱۸ نفر از بیمه شدگان سازمان تامین اجتماعی دچار حادثه ناشی از کار شده اند.>
بخشهایی از قوانین کار و تامین اجتماعی هم به حقوق معلولان اختصاص یافته است. به عنوان مثال، ماده ۱۱۹ قانون کار به حمایت از اشتغال معلولان اشاره دارد. در شرایطی که گاه اشتغال افراد عادی و دارای سلامت کامل با مشکل مواجه است، مشکلات معلولان به مراتب بیشتر خواهد بود و رفع این مشکل جز با تلاش همه افراد و سازمانها ممکن نخواهد بود.
توجه
همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.
همچنین برای حمایت از سایت ما و گذاشتن تحقیقات بیشتر در سایت بر روی لینک های زیر کلیک کنید تا مانیز برای شما با اشتیاق فراوان تری تحقیق رایگان در سایت بگذاریم .
شما چه راهکارهای دیگری برای تولید محصول غذایی سالم در مزرعه پیشنهاد می کنید؟
با توجه به شرایط امروزی کره زمین کشاورزی ارگانیک را پیشنهاد می کنم.
رشد جمعیت از یک سو و محدودیت رو به رشد عوامل و منابع محصولات کشاورزی مانند زمین،آب و غیره از سوی دیگر و نیز تلاش افراد به منظور تولید محصولی سالم و دستیابی به توسعه پایدار، مقوله تولید محصولات ارگانیک را مطرح ساخته است. کشاورزی ارگانیک یک سیستم مدیریتی جامع گراست که موجب بهبود سلامت کشت بوم ها(تنوع زیستی،چرخه های زیستی و فعالیت زیستی خاک) می شود.
در کشاورزی ارگانیک به جای کاربرد نهاده های برون مزرعه ای(کود ها و سموم شیمیایی)با استفاده از عملیات مدیریتی(مدیریت تولید محصولات ایمن ارگانیک) که باعث تقویت و توسعه سلامت اکوسیستم های زیستی، چرخه های زیستی و فعالیت بیولوژیکی خاک می شود تاکید می کند که این عملیات مدیریتی براساس زیست بوم زراعی،حاصل خیزی خاک، سلامت گیاه،عدم مصرف موادشیمیایی مصنوعی و انطباق با ساختارهای اقتصادی،زیست محیطی،فنی،بهداشتی و اجتماعی در هر منطقه تاکید دارد.
چهار اصل کشاورزی ارگانیک
–اصل سلامت:کشاورزی ارگانیک باید سلامت انسان،جانوران،گیاهان، خاک و در مجموع کره زمین را به صورت یکپارچه و بعنوان یک کلیت غیرقابل تفکیک مد نظر قرار داده و در راستای حفاظت از آن بکوشد.
-اصل مراقبت: کشاورزی ارگانیک باید سلامت و رفاه نسل حاضر را با احساس مسئولیت و رعایت احتیاط های لازم در راستای حفظ محیط زیست و اکوسیستم برای نسل های آینده، تامین کند به عبارت دیگر آینده کره زمین را فدای نسل امروز نکند.
-اصل اکولوژی:کشاورزی ارگانیک باید براساس اکوسیستم های طبیعی و منطبق با کارکرد چرخه های آن طراحی شود.به طوری که موجب تقویت اکوسیستم های طبیعی گشته، با ایجاد زیستگاه ها و تقویت تنوع زیستی به تعادل اکولوژیکی کمک کند.
-اصل انصاف: تاکیدات این اصل بر این است که آنهایی که درگیر کشاورزی ارگانیک شده اند باید روابط انسانی را به طریقی هدایت نمایند که در تمام سطوح از رعایت عدالت و انصاف برای تمام اعضا دست اندر کار، کشاورزان،کارگرها،فراوری کنندگان،تجاری مصرف کنندگان اطمینان حاصل نمایند.
مقررات پایه تولید ارگانیک در محصولات زراعی
-باید از بذر و مواد گیاهی ارگانیک استفاده شود.
-اگر بذر و مواد گیاهی ارگانیک در دسترس نباشد باید از بذر رایج که در کشاورزی ارگانیک ممنوع نیست استفاده کرد.
-از کودها باید به شکلی استفاده شود که از خاک، آب و تنوع زیستی حفاظت کنند.
-مصرف کودهای آلی دارای فضولات انسانی در محصولاتی حرارتی در کشاورزی ارگانیک مجاز است.
-کشاورزی باید برای جلوگیری از آلودگی های مزرعه ارگانیک از موانع فیزیکی و مناطق محافظ(با حصار کشی محوطه کشاورزی از ورود حیوانات مزرعه به محل کشاورزی جلوگیری شود)استفاده کند.
-کلیه تجهیزات و ماشین آلات فرایندهای کشاورزی ارگانیک پیش از استفاده در مزارع ارگانیک باید از کلیه موادی که احتمال آلودگی دارند پاک شوند.
توجه
همچنین می توانید جواب پاسخ های کتاب های پایه های مختلف را از لینک های زیر ببینید.
همچنین برای حمایت از سایت ما و گذاشتن تحقیقات بیشتر در سایت بر روی لینک های زیر کلیک کنید تا مانیز برای شما با اشتیاق فراوان تری تحقیق رایگان در سایت بگذاریم .
انشایی که امروز می شنوید در مورد زندگی یک مورچه کوچک در دل شهری بزرگ و کشوری پهناور است، این مورچه برای زنده بودن و زندگی کردن روزانه تلاش های زیادی می کند و مسیر طولانی را می پیماید و شاید از نظر شما هم جالب باشد.
آیا تاکنون به پشتکار مورچه ها اندیشیده اید؟ آن ها ممکن است در طول روز بار ها سعی کنند از یک مسیر بالا بروند و برای این کار دست از هیچ تلاشی بر نمی دارند، حتی ممکن است چندین بار برای بدست اوردن آذوغه با شکست مواجه شوند. اما تلاش خود را تکرار می کنند.
تا جایی که نتیجه حاصل شود آن ها می توانند ساعت ها منتظر بمانند. احتمالا می دانید که مورچه ها قدرت زیادی دارند و می توانند اجسامی با وزن چند برابر خود را حمل کنند، ساختار بدنی آن ها در برابر این وزن مقاومت بالایی دارد. همواره مورچه ها برای دانشمندان بسیار جالب هستند.
آن ها زیستگاه خاصی ندارند و ممکن است در هر منطقه ایی دیده شوند، البته باید بدانید که هر منطقه ای ممکن است گونه ای خاص از مورچه را در خود جای داده باشد. به هر حال دانستنی های جالب زیادی در مورد مورچه ها در سطح اینترنت وجود دارد که می توانید آن ها را بخوانید و با توانایی های آن ها بیشتر آشنا شوید.
مورچه ها برای انسان می توانند درس های جالبی داشه باشند، البته این درس ها را باید از سبک زندگی مورچه ها گرفت.
نتیجه گیری:
مورچه به صورت مداوم و شکست ناپذیر یک کار را تکرار می کنند، وقتی قرار است آذوغه را به مقصد برسانند برای این کار دست از تلاش نمی کشند و سرانجام نتیجه می گیرند.
مقدمه:زندگی سرشار از سختی ها است و همواره آدمی در تکاپوست تا این مسیر سخت را برای گذراندن معاش زندگی طی کند. حیوانات نیز این سختی ها را طی می کنند یکی از این حیوانات مورچه است.
تنه: مورچه حشره ای اجتماعی است که در اعماق زمین به صورت گروهی زندگی می کند. آن ها همواره غذای خود را با سختی بسیاری پیدا می کنند در فصل گرم در حال جمع آوری غذا برای فصل سرد هستند. مورچه ها همواره باری بیش از اندازه ظرفیت خود را حمل می کنند. هر گاه مورچه ای را با بار زیاد می بینیم یاد این سخن زیبا می افتم که می گوید: میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
مورچه ها در تمام طول زندگی خود سختی می کشند، بارها غذایشان می افتد و دوباره تلاش می کنند. انگار از این مسیر زندگی خسته نمی شوند. آن ها همیشه امیدوارند هر چند راهی که برای رسیدن به لانه یا غذا طی می کنند سخت باشد باز هم باتلاش بسیار ادامه می دهند و به آسانی دست نمی کشند. مورچه ها همواره با کمک شاخک های خود با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند آن ها به صورت اجتماعی زندگی می کنند و در بین آن ها تقسیم کار وجود دارد. مورچه ها همواره از لانه ی خود، از غذای خود و از هم دیگر مراقبت و محافظت می کنند. مورچه ها یکی از شگفت انگیزترین موجودات هستند که درس های بزرگی می دهند. هرگاه مورچه ای را می بینم اوج عظمت خلقت خداوند به یادم می آید که چه نظم و قدرتی در مورچه نهاده است. این موجود علاوه بر تلاش برای بقای خود، برای بقای دیگر هم نوعانش نیز تلاش می کند. در قرآن به مورچه با نام نمل اشاره شده است. بعضی از مورچه ها گوشت خوار و بعضی گیاه خوار هستند. مورچه ها بینی ندارند، ولی حس بویایی قوی دارند. بیاییم همواره به این حیوان زیبا و کوشا احترام بگذاریم و در صدد آزار او برنیاییم.
نتیجه گیری: مورچه ها با باری که می کشند به ما درس تلاش و پیشکار را گوش زد می کنند. آن ها در همه لحظات زندگی کار می کنند و از تلاش دست نمی کشند، آن ها درس های بزرگی به انسان ها می دهند.
انشا سوم :
آن چرا که مشاهده میکنیم از قدرت بی کران خداوند است . مورچه ای را میبینیم که باری به سختی حمل میکند، تعجب اینجاست که چگونه این بار که از جثه خود بزرگتر است را حمل میکند! وقتی به زحمت و تلاش مورچه نگاه میکنیم در فکر فرو میرویم که مورچه به فکر اندوخته کردن طعامی برای زمستان خود است . توان و قدرت مورچه به ما درس زندگی میدهد که خواستن،توانستن است . درست است که باری که مورچه حمل میکند با جثه اش همخوانی ندارد اما چون اراده میکند به هدفش میرسد . خداوند نسبت به مورچه توانایی های بیشتری به ما داده است که ما باید با الگو قرار دادن اراده و زحمت مورچه به بهترین شکل از این نعمت ها استفاده کنیم
انشا چهارم :
دیدن مورچه ای که باری را میکشد می تواند موضوع یک انشا جالب در مورد حیوانات باشد خصوصا مورچه که دنیایی پر رمز و راز دارد و تلاش بسیاری برای زندگی خود می کند که می تواند به عناون یک نمونه و ی الگو برای کودکان باشد که برای دست یافتن به چیزی باید زحمت بکشند.
اسم مورچه را که میشنویم ناخوداگاه به یاد تلاش های خستگی ناپذیر این موجود کوچک میفتیم. با وجود چثه ای کوچک ، بارهایی چند برابر وزنش را حمل میکند. مثل این که یک انسان 60 کیلویی بخواهد یک وزنه 200 – 300 کیلویی را بلند کند ، همه میدانیم اینکار نشدنی است.
در اینجا متوجه قدرت و عظمت خالق هستی میشویم و جا دارد که بگوییم “الله اکبر”.
اینارو گفتم که برسم به اینجا : قبلا که کمی بچه تر بودم وقتی میدیدم یک مورچه در حال بارکشی است شیطون میرفت توجلدم و مورچه را اذیت میکردم ، مورچه هم بارشو رها میکرد و هراسان با قدم های ریزش به این طرف و انطرف میرفت و من هم از این کار لذت میبردم. نمیدونم چه مرضی داشتم که اینکارو میکردم ولی خدایا منو ببخش.
الان دیگه مثل قبلا بیشعور نیستم و زمانی که یک مورچه را میبینم در حال بارکشی است حواسمو جمع میکنم که باعث نشم بارشو رها کنه و حتی بعضی وقت ها بهش دقت میکنم که بارشو چطوری و با چه زحمتی جا به جا میکنه. البته بعضی وقتا دوستاش میان به کمکش و با هم چند نفری این بارو جا به جا میکنند تا به مقصد برسند.
صحنه بارکشی مورچه را همه ما دیده ایم ولی خیلی کم هستند افرادی که از زحمت بی وقفه مورچه درس میگیرند. هر یک از ما اگر یک هزارم مورچه در زندگی تلاش کنیم و درس بخوانیم به جایگاهی خواهیم رسید که باعث سر افرازی کشورمان خواهد شد.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
چرا انسان ها موجودات باهوشی هستند؟ در مورد انشایی که امروز می نویسم بسیار فکر کرده ام و برایم جالب است، اگر ترجیح می دهید این وضعیت را که به عنوان یک انسان توضیح دهید احتمالا همه به یک جواب می رسید.
بله ذهن و قدرت تفکری که تنها در اختیار انسان ها است، در واقع تعقل توسط انسان ها انجام می شود و این موجود زنده می تواند بیش از هر کاری اندیشیده و ذهن خود را فعال سازد. بسیاری از مشکلات خود را نیز حل می کند و دغدغه های بزرگ را برطرف می سازد.
او تاکنون توانسته اختراعات مهمی را انجام دهد و این اختراعات روز به روز بیشتر پیشرفت می کنند. شما می توانید با یک ارتباط ساده با آن سوی دنیا تماس حاصل کنید، در حال حاضر این تماس به صورت تصویری نیز قابل انجام است.
می تواند با یک جسم سنگین که چندین تن است به هوا رفته و پرواز های بلندی را انجام دهد، فضا پیما ها را اختراع کرده و توانسته از جو زمین خارج شود. همه و همه اتفافاتی است که انسان به آن ها جامه عمل پوشانده است. چیزی که شاید کم تر به آن بیاندیشیم این است که چگونه انسان به این قدرت رسیده است؟
قطعا در پاسخش می توانیم بگوییم که این لطف و رحمت خدای بزرگ و مهربان است که چنین ویژگی را در اختیار ما قرار داده است.
نتیجه گیری:
باید برای هر نعمتی که خدای بزرگ در اختیار ما قرار داده او را شاکر باشیم و بدانیم که همواره هر چه داریم از اوست.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
آیا تاکنون به این مسئله فکر کرده اید که چرا وطن را درست مانند مادر می دانند؟ در واقع مسئله این است که ما همواره با اعضای خانواده اهمیت ویژه ای می دهیم و آن ها را به عنوان بزرگ ترین بت اطمینان در میان انسان ها می شناسیم. در نتیجه امنیت حسی است که در میان ارتباط آن ها در معنا وجود دارد.
هیچ گاه مانند وطن و هیچ حسی مانند بودن در کنار مادر نمی شود، شاید این مسئله نیز بعد دیگری است که باعث انتقال این حس خوب می شود. اگر ترجیح می دهید از سخت ترین مشکلات و تلخی های بزرگ زندگی عبور کنید و در این عبور حس منفی به شما نزدیک نشود، از مادر خود کمک می خواهید و همواره با او درد و دل می کنید.
اگر در کشوری باشید که درگیر اتفاقات تلخ و سختی های بزرگ و کوچک است و شما ثروتمند ترین انسان آن شهر هستید اما، وضعیت و شرایط کشورتان خوب نباشد و حس امنیت را نداشته باشید قطعا فایده ای را حس نمی کنید.
اگر خدایی نکرده مادری در شرایط جسمانی و روحی خوبی نباشد، قطعا فرزند آسیب های بزرگی می بیند، این آسیب ها باز هم می تواند برای فرزند هم روحی و هم جسمی باشد. ما باید همواره بودن با مادر را جایگزین بسیاری از حس های مثبت کنیم. در نتیجه وطن نیز چنین حسی را می طلبد و به ما چنین حس مسئولیتی را می دهد.
نتیجه گیری:
عشق و محبتی که مادر به ما دارد را در میهن خود می بینیم و این نکات مثبت و ویژگی های خوب می توانند امید انسان را به زندگی چند برابر کنند.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
احتمالا شنیده اید که می گویند باد آورده را باد می برد، تصور کنید چیزی را ناگهانی و بدون هیچ تلاشی بدست آورده و این باعث می شود که نسبت به آن حس خوبی نداشته باشید و هر لحظه در ذهن این مسئله را مرور کنید که آن را از دست می دهید، در چنین وضعیتی از ضرب المثل باد آورده را باد می برد استفاده می شود.
اما مسئله مهم این است که دلیل چنین وضعیتی چیست؟ باید بگوییم که عموما وقتی در مورد چیزی تلاش نکرده ایم خیلی در حفظ آن نیز نمی کوشیم و این باعث می شود که گاهی حتی نسبت به آن بی تفاوت باشیم.
مسئله کلیدی و مهم دیگری که کم تر رعایت می شود این است که شاید چیزی را که بدست آورده ایم سهم دیگری باشد. در نتیجه بهتر است که موضوع و ضرب المثل باد آورده را باد می برد به کار برده شود.
انسان ها برای رسیدن به هرآنچه که می خواهند باید تلاش کرده و سختی های زیادی را تحمل کنند، در مورد همه این مسئله صدق نمی کند و بسیاری چیز هایی را بدست می آورند که حق آن ها نیست.
در این موارد از این ضرب المثل استفاده می کنیم که به آن ها گوشزد کنیم خیلی زود آن چیز را از دست می دهند و اتفاقات بدی رخ می دهد.
نتیجه گیری:
در نتیجه نباید از یاد برد که انسان ها با تلاش می توانند وجدان خود را در قبال چیزی که بدست می آورند راحت تر کنند و حس خوبی نسبت به داشته های خود پیدا کنند و زندگی خوبی را شکل داده و به تصور بکشند.
توجه :
برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :
اگر علاقه مند به رشته های مهندسی هستید احتمالا بار ها نام رشته مهندسی برق را شنیده اید و می دانید که چه اهمیتی دارد، در واقع فرا تر از هر چیزی باید بدانید که مهندسی برق پر از محاسبات، مدارات و همین طور ساختار های فیزیکی است که البته در رشته های دیگر مهندسی نظیرش دیده نمی شود.
وقتی وارد رشته برق می شوید اصول به شما آموزش داده خواهد شد، می دانید که چگونه باید یک مدار ساده را ترسیم کنید و همین طور در بخش مهمی از آن وارد کارگاه های برق می شوید، این کار در رشته های تحصیلی هنرستان و همین طور پس از ریاضی فیزیک و ورود به دانشگاه نیز امکانپذیر است.
علم شما باید در رشته های برق بالا باشد، رشته برق در بسیاری از رشته های مهندسی کاربرد داشته او اهمیت ویژه ای دارد. نباید فراموش کنید که تحصیل در رشته برق نیازمند هوش بالا است و وقتی می خواهید هر مفهومی را بیاموزید بهتر است که این کار را ریشه ای انجام دهید تا موفق تر باشید.
رشه محبوب و البته به نسبت سخت برق چهار گرایش دارد، در مورد هر گرایش بازار کار فرق دارد. شما اگر قدرت باشید بهترین جا برای شما وزارت نیرو میشود. وزارت نیرو و شرکتهای اقماری. شرکتهایی که در کار تولید برق هستند، ژنراتور و ترانسفورماتور بازارش محدود است و وقتی می خواهید به درآمد بالا برسید باید بیاموزید که همواره اولین و بهترین در مورد هر چیزی باشید.
نتیجه گیری:
وقتی می خواهید علوم برق را بیاموزد می فهمید که این نعمت خدا تا چه حد می تواند در زندگی ما اهمیت داشته باشد و لحظه ای نبودن برق مشکلات زیادی به وجود می آورد.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
مقدمه: چشم به جهان که می گشائیم در می یابیم که باید الگویی را راه و روش خود قرار دهیم و دنباله ی آن مسیر زندگی خود را پیش بگیریم.
تنه انشاء: الگو و پیش رو قرار دادن، یکی از ویژگی های انسان است که راغب است همواره از رفتار و کردار او پیروی کند اما الگوی درست انتخاب کردن یکی از چالش های بزرگ او است. اگر در پی کبوتر پرواز کند به سمت احرام می کشد و اگر در پی کلاغ رود در خرابه منزل می کند. در این جا کلاغ اشاره به چه کسی دارد؟!
کلاغ به علت سیاه رویی اصولا خبردهنده ی مرگ و نشان شوم یا اتفاق بد بوده است و اینجا منظور افراد نادرست یا کسانی که تو را به اعماق دره ها می کشاند اشاره دارد. به طور مثال دزد تو را به سوی دزدی هدایت خواهد کرد یا دروغگو تو را به سمت فریب و حیله می کشاند، درست به مانند کلاغ که همیشه در خانه های خراب و عاری از سکنه لانه می سازد و مسکن می گزیند.
اگر تو نیز به دنبال او روی تو را نیز همراه خود می کشاند اما کبوترها اصولا در کنار مردم و همراه آنها در خیابان یا امامزاده ها زندگی می کنند. به طور مثال کبوترهای حرم آقا امام رضا(ع) که همه ی کبوترها بالای گنبد طلایی آن بزرگوار پرواز می کنند و به اطواف آن مشغول اند. تو اگر در پی آنها می روی تو را نیز همانگونه که خود زندگی می کنند، همراه می سازند.
بنابراین باید با شناخت خود و راهور خود مسیر درست را برگزینیم تا مبادا اسیر کلاغ های زندگی شویم و خانه هایمان خرابه باشد و زندگیمان خراب شود.
نتیجه گیری: قبل از هر کار و یا تصمیمی باید همه ی جوانب را در نظر گرفته و با پرسش و سنجش و سبک و سنگین کردن افراد درست، الگویی را برای خود انتخاب کنیم تا مبادا راهمان کج شود و به ویرانه ختم شود.
توجه :
برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :
شامل چندین انشا و داستان می باشد تا اخر نگاه کنید :
موضوع :
انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید
متن :
پمقدمه: انسان در ابتدای زندگی همچون نهالی کوچک و بی برگ و شاخه است. اما رفته رفته همراه با پیرامون خود رشد می کند تا در نهایت به آنچه در سر می پروراند دست یابد.
تنه انشاء: انسان همچون نهالی است که با فراگیری علم و دانش، روز به روز به دانسته و تجربیاتش افزوده می شود و این تجربیات همچون برگ ها و شاخه ها به گسترده شدن طول و عرض آن کمک می کند در کنار تجربیات، علم و دانش او را همچون درخت پر بار و پر منفعت می کند. همان درختی که میوه هایش با ارزش، سایه اش کارآمد و چوبش سودمند است. ولی هر چه انسان دامنه ی علم خود را بیشتر کند همانند همان درخت است که بارش سنگین تر است و از سر سنگینی و پر باری شاخه اش خمیده می شود و سرش فرو می آید.
تاکنون افراد خردمند و باهوش اطرافت را دیده ایی؟! که کمتر از دیگران سخن می گویند و گفته هایشان سنجیده و پر مفهوم است. انسان ها با رسیدن به درجات بالاتر و کسب مهارت ها در می یابند که کمتر سخن گفتن ولی گزیده سخن گفتن بهتر است از زیاده گویی و بی فکر سخن گفتن. درست مثل درختی که نه بار دارد و نه سنگین است و با هر وزش باد با آن همراه می شود اما درختی که بارش بیشتر باشد سنگین تر است
و با هر وزش باد از سویی به سوی دیگر نمی رود. در این میان در می یابیم که هر چه به دانسته هایمان بیافزائیم دریچه ی ذهنمان رو به حقایق و جهان هستی بیشتر بازکنیم، تنها خودمان از آن سود خواهیم برد و متوجه خواهیم شد که اشرف مخلوقات بودن چه قابلیت ها و توانایی ها را می تواند داشته باشد.
نتیجه گیری: از همین امروز شروع کن، درخت پر بار از میوه را الگو قرار بده و همانند او راه و روش زندگی را پشت سر بگذار. آن موقع متوجه خواهی شد دانش و علم تنها چیزی است که علاوه بر افزودن بار بر تو، ریشه هایت را نیز محکم تر خواهد کرد.
انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می آید
مقدمه : درخت هر چه پر بارتر باشد سرش پایین تر است بنام خدایی که انسان را آفرید و تنها ملاک برتر ی انسانها را به یکدیگر تقوا دانست بارها ضرب المثلهایی را شنیدهایم که مثلا میگویند درخت هر چه پر بارتر باشد سر ش پایین تر است و یا هرگز نخورد آب زمینی که بلند است .ما در زندگی روزمر ه خود با چنین افراد ی بارها و بارها برخورد کرده ایم و میزان محبوبیت این افرا را در نزد مردم دیده و شنیده ایم .
بدنه : دو دوست بودند که از بچه گی با هم در یک محله زندگی میکردند دریک مدرسه درس می خواندند و دریک دانشگاه و در یک رشته تصیلی پذیرفته شدند یعنی در رشته پزشکی در اینجا کم کم اختلاف فکری این دو مشخص شد یکی از انا ن دچار غرورو خود خواهی شد و درس را تنها برای پول درآوردن وکسب مال و ثروت و خرید خانه وماشین شیک میخواست ولی دیگری میخواست از علمش در راه خدمت به مردم استفاده کند و همینطور برای امرار معاش زندگی کم کم اختلاف فکر ی باعث جدایی این دو از یکدیگر شد. بعدا ز پایان در س و گرفتن مدرک وتخصص آنها مشغول به کار شدند یکی برای گذراندن طرح عازم مناطق محروم شدودیگری به یک شهر شلوغ رفت آن کس که برای طرحش به مناطق محروم رفته بود بعد از مدتی محبوبیت بسیاری به دست آورد زیرا برای بیماران احترام ویژه ای قائل می شد ، به افرا نیازمند کمک میکرد و برای عیادت بیمارانی که توانایی راه رفتن نداشت به منزل آنان می رفت ،مشکلات دانش آموزان را در درسهایشان اگر فرصت میکرد حل میکرد و در همه زمینه ها یار و مددکار مردم آن محل بود . مردم نیز برای سلامتی و موفقیت او دعا میکردند .
آن یک نفر که برای طرحش به شهر شلوغ رفته بود همه بیماران در حد یک دکتر به او مراجعه میکردند وهرگز سراغی از او نمی گرفتند مگر در مواقعی که لازم بود به پزشک مراجعه کنند . وی دچار غرور و خود خواهی شده بود و خود را عالم همه علوم میدانست به همین خاطر دوستان زیادی نداشت و بیشتر او قات تنها بود ودر کارش هم بیشتر از یک پزشک معمولی نبود و بالا خره به همان مطب شخصی بسنده کرد و کسی از او دیگر سراغی نگرفت وی علیرغم اینکه پزشک موفقی بود ولی از علمش در جهت خدمت به خلق خدا استفاده نکرد ،و کارش تنها جهت رضایت خودش بود نه در راه رضای خدا، ولی دوست وی که بسیار متواضع بود و هیچ غروری در وی را ه پیدا نکرد به سمینارهای مختلف دعوت می شد و مقاله های علمی بسیاری نوشت که همه در راه رضای خدا بود . او شاگردان زیادی را تعلیم داد که همگی موفقیتهایشان را مدیون او می دانند و بیمارانی که به مدد او شفا یافتند همیشه و در همه حال دعا گوی وی بودند.
نتیجه گیری : این گونه افراد در جامعه ما زیاد هستند و اینان مثال و نمونه کاملی از در ختان پر باری هستند که با وجود آنکه میوه علمشان بسیار زیاد و فراگیر است همیشه فروتنی و مهربانی راپیشه خود کرده اند و از خود نام نیک به جای گذاشته اند وهیچگاه از یاد مردم نخواهند رفت زیرا معتقدند که نام نیکو گر بماند زآدمی به کز او ماند سرای زرنگار آری کسی که دچار غرور و خود خواهی شد سرانجام خودش می ماند وبس ، ولی کسی که فروتنی را پیشه کرد خود می ماند و یک دنیا .
داستان ضرب المثل درخت هر چه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می آید
مقدمه : طبیعتا درخت هرچه پر میوه تر باشد، در اثر سنگینی آنها خمیده تر و افتاده تر میشود. این ضرب المثل را بیشتر در مواقعی به کار می برند که بخواهند بر لزوم فروتنی و افتادگی آدمی اشاره کنند.
بند بدنه : همانطور که درخت به میزانی که میوه ببار می آورد شاخه هایش سنگین ترمی شود و بطرف زمین خم و پربارتر می شوند، انسانها نیز هر چه به لحاظ علمی، ادبی و معنوی غنی تر و بی نیاز می گردند، تمایل به مطرح کردن خویش در آنان کمتر شده و نیاز به جلب توجه و فخر فروشی به دیگران در آنان کاهش می یابد.
در واقع پیام این ضرب المثل این است که این انسانهای فروتن و متواضع هستند که از روی دانایی و خردمندی که در زندگی کسب کردند، همواره در تقابل با دیگران فروتنی و تواضع پیشه می کنند و در طرف مقابل کسانی که سرشان را از روی غرور بالا میگیرند و فروتنی تو تواضع ندارند، اتفاقاً از روی بی باری و بی مغزی شان است.
نتیجه گیری : این ضرب المثل با کمی دگرگونی به شکل های دیگری نیز شنیده می شود. مثلاً: “درخت هر چه پر بارتر،خمیده تر” و یا “درخت هر چه پربارتر، افتاده تر”.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
مهدی : این ضرب المثل با بسیاری از ضرب المثلهای فارسی مترادف میباشدمانند افتادگی آموز اگر طالب فیضی و….واین نشان از این دارد که علم خداوند بیکران است و موضوعاتی که برای جستن دانش دراختیار انسان قرار داده است بی نهایت و انسان واقعی زمانیکه در مسیری قرار میگیرد که میتواند علمی ،ورزشی ، عرفانی،مادی و…..باشد باید به اصل مطلب توجه داشته باشد که در مقابل خداوند چیزی نیست و از مردمان دیگر هم چیزی بیشتر ندارد که باعث شود فخر فروشی کند . در اطراف ما و در طول تاریخ ودر مکانهای مختلف افرادی پیدا میشوند که برای مثال در ورزش رزمی به مدارج بالایی رسیدهاند ولی هیچگاه زور گو نبوده اند وبسیار هم متواضع بوده اند وبر خلاف آنها افراد ضعیف و زبون وترسویی بوده اند که مدام به دیگران زور میگفته اند واین امر نشان از عدم دانش واقعی آنهاست که هنوز نفهمیده ان که ما انسانها در مقابل ذات مقدس خداوند هیچ نیستیم وما هر آنچه داریم از اوست پس باید همواره متواضع و فروتن باشیم وهر آنچه میدانیم به دیگران هم یاد بدهیم زیرا علم ما مانند امانتی است که خداوند در اختیار ما قرار داده است وباید این امانت دست به دست شود تا به نسلهای بعدی هم برسد ویادمان باشد که درخت هر چه پر بارتر باشد باید بیشتر سرش را خم کند تا مردم از میوه و علم آ ن استفاده مفید کنند.
پایه دهم صفحه۸۳ مثل نویسی هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید
ضرب المثل نویسی در مورد هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید
بارها و بارها از کنار درختان و باغ های میوه گذر کرده ایم و با چشمانمان دیده ایم که درختان میوه دارند. گاهی خیلی زیاد و گاهی خیلی کم که آن دسته از درختانی که میوه ی کمتر دارند شاخ و برگ های ایستاده تری دارند ولی برخلاف آن درختانی که میوه زیاد دارند به علت بار زیاد و سنگین وزن بیشتر خمیده تر هستند و به قول معروف سر به زیر ترند. این موضوع را می توان مانند داستانی درآورد:
اهالی ده در روز عید نوروز دور هم جمع شده بودند و با شادی آجیل می خوردند و می خندیدن در میان آن جمع حکیمی نشسته بود که به مردی بذله گو و پر حرف نگاه می کرد و حرکاتش را زیر نظر گرفته بود و می شنید که هر آنچه که به فکرش می رسد بر زبان می آورد بدون آنکه فکری کرده باشد. به حرف های خود می خندید و دیگران را مسخره می کرد و مشت مشت آجیل را بر می داشت و می خورد این بار مرد حکیم که مرد دنیا دیده و با تجربه ایی بود را مورد خطاب قرار داد و گفت تو چرا این گونه ساکت می باشی و مانند پادشاهان غرور داری و نمی خندی و سر به زیر داری! حکیم که از سخنان جاهلانه ی مرد خسته شده بود با خود گفت باید به این مرد جوابی درست دهم تا برای همیشه آن را آویزه ی گوش خود کند. کمی تامل کرد و سپس گفت در حیاط خانه ی من دو درخت وجود داشت یکی هر سال پر میوه بود و دیگری بودن میوه. آن درخت پر میوه با اینکه پر از بار بود و پرخاصیت همیشه از سر فروتنی سرش به پایین بود و اما درختی که بدون میوه بود به راحتی سر به بالا برده بود و روز به روز شاخ و برگش بیشتر می شد بدون آنکه هیچ سود و فایده ایی داشته باشد. من نیز امسال تصمیم گرفتم که درخت بدون میوه را قطع کنم زیرا تنها جایی را اشغال کرده بود و از نعمت آب و خاک و آفتاب استفاده می کرد و ضرر آن بیشتر از سودش بود ولی درختی که پر از میوه بود را نگه دارم زیرا که هم بار داشت و هم فروتن بود با آنکه پرخاصیت بود اما سر به زیر بود. انسان ها نیز همان گونه می باشند انسان های بدون عقل به علت سبکی، سر به بالا دارند و انسان های عاقل به علت سنگینی، سر به پایین دارند. مرد بذله گو بسیار شرمنده شد و نادم و پشیمان جمع را ترک کرد و سایر اهالی به حکیم به علت داستان زیبایش درود فرستادن و تشکر کردند که این مرد آزار دهنده را جوابی دندان شکن داد و سایرین را از شر حرف های بی خود و بی معنی نجات داد.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
انسان در پستی و بلندی های روزگار هزاران بار مورد سنجش و آزمون قرار می گیرد . بارها زمین می خورد و یا گاهی از سر غفلت به خواب می رود. مهم این است که اگر زمین خورد، برخیزد و یا اگر خوابید بیدار شود اما آیا امکان دارد کسی را که از غفلت خوابیده بتوان بیدار کرد؟
حال در میان انبوه آدم هایی که در حال گذراندن زندگی و پیمودن این مسیر پر تلاطم هستند، دو گونه افراد به چشم می خورند عده ایی که منتظر تلنگری هستند تا در مسیر درست قرار بگیرند و ریسمان نامرئی زندگی را در دست بگیرند و از آن برای پیشرفت و ترقی بالا روند اما عده ایی دیگر آنچنان در خواب فرو رفته اند
که هر چه تقلا کنی بیدار نمی شوند، بلکه بیش از پیش به خواب می روند. درست به مانند کسانی که جهل و نادانی را برگزیده اند و هر چه در گوششان بانگ هوشیاری را بخوانند به راه خود ادامه خواهند داد و حرف کسی را گوش نمی دهد.،
مگر آنکه خود بخواهد و برای رسیدن به آگاهی و هوشیاری تلاش کند در غیر اینصورت هر چه به جلو بروی به مقصد نخواهی رسید بلکه به نقطه ی اول بازخواهی گشت! بیدار کردن کسی را که خود را به خواب زده است، کار هر کسی نیست.
نیازمند دستان توانمند و عقلی هوشیار و کوله باری تجربه است تا بتواند با ایجاد انگیزه و شوق و ذوق برای ادامه ی زندگی و برگزیدن هدف او را راغب و امیدوار برای برخاستن و بیدار شدن کند، در غیر اینصورت هر چه تلاش کنی درست به مانند آب در هاونگ کوبیدن است و تنها وقت و انرژی ات را تلف کرده ایی زیرا کسی نمی تواند خفته ایی را که قصد بیدار شدن ندارد بیدار کند یا غافلی نمی تواند غافل دیگر را یاری رساند زیرا بیشتر خود را در اعماق ناآگاهی فرو می برند.
نتیجه گیری انشاء:
خواستن توانستن است. تنها کافی است بخواهی در آن صورت تمام درها به رویت گشوده می شود و تو با اراده ی خود از خواب غفلت بر می خیزی و خواهی دید که مسیر زندگی با خواستن و آگاهی چه شیرین می شود.
پایه دهم صفحه۸۳ مثل نویسی خفته را خفته کی کند بیدار!
بازپروری ضرب المثل در مورد خفته را خفته کی کند بیدار
مقدمه:کسی که آگاهی ندارد را می توان اگاه کرد اما آیا می شود کسی را که خودش را با ناآگاهی زده آگاه کرد
تنه انشا:در یکی از روستاهای کشور عزیزمان مردی خداپرست و دین دار زندگی می کرد. اما در این میان مردی بود که نه نماز می خواند و نه روزه می گرفت و نه خمس و ذکات پرداخت می کرد. اهالی مسجد همگی از این ماجرا ناراحت بودند و هر یک به فکر چاره ایی بودند. هریک به نوبه ی خود به پیش مرد می رفت او را نصیحت می کرد تا شاید به راه درست هدایت شود اما مرد هر بار حرف های مردم را پشت گوش می انداخت و به آن ها بی توجه بود. مردم که دیگر خسته شده بودند به فکر چاره ایی برای این ماجرا افدادند زیرا از عاقبت مرد می ترسیدند و نگران او بودند. یک روز که دوباره دور هم جمع شده بودند تا دوباره دنبال راه چاره ایی باشند، امام جمعه مسجد گفت:خفته را خفته کی کند بیدار؟ ما همه ی سعی و تلاش خود را انجام داده ایم و وظیفه ی خود را به عنوان مسلمان ایفا کرده ایم ولی او نمی خواهد که آگاه شود و خود را به خواب و غفلت زده است. از ما دیگر هیچ کاری برنمی آید. خودش باید بخواهد تا ما نیز بتوانیم به او کمک کنیم.
نتیجه گیری: هرگز.هرگز نمی توان کسی را که خودش را به غفلت و بی خیالی زده آگاه کرد زیرا نمی خواهد آگاه شود.
انشا با موضوع خفته را خفته کی کند بیدار مقدمه نتیجه
مقدمه : امامن و معصومین دین الگوهایی هستند که اگرچه در میان ما نیستند اما از ایشان می توان درس های بسیار زیادی آموخت
بدنه : روزی زنی نزد پیامبر رفت و به ایشان گفت: ای رسول خدا خرما برای پسر من ضرر دارد لطفا به او بگویید خرما نخورد. پیامبر فرمودند: بروید و فردابیایید. زن رفت و فردا آمد و پیامبر پسرش را نصیحت کردند. یاران رسول خدا پرسیدند که چرا همان دیروز پسر زن را نصیحت نکردید؟ پیامبر پاسخ دادند: چون دیروز خودم هم خرما خورده بودم و نمی توانستم به پسر بگویم خرما نخور!
پیامبر فقط الگو نبودند بلکه یک الگوی کامل بودند. فرق ایشان با الگوهای زمان حال در این است که امروزه اغلب تنها فتوا می دهند و از مردم می خواهند که این گونه و آن گونه رفتار کنید اما کمتر کسی خود درست و کامل به چیزهایی که می گوید عمل می کند.
نتیجه : نصیحت ها و پندها تنها زمانی عملی می شوند که خود شخص هم به نصیحت هایی که بیان می کند عمل کند نه اینکه تنها یک گوینده باشد. اگر یاد بگیریم ابتدا اصلاح و تغییر را از خودمان شروع کنیم بسیار مفیدتر از آن خواهد بود که تنها به دیگران پنددهیم و اشتراکات زندگی آرمانی و حقیقی مان افزایش خواهد یافت.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
ذات آدمی به مرور زمان بر چهره او تاثیر می گذارد، اگر راستین است او را زیبا نشان می دهد و اگر دروغین باشد او را زشت در این بین این آینه است که هر چه را که می بیند عینا نشان می دهد.
آینه همچون آبی زلال است. همانقدر شفاف و همانقدر زیبا که نتیجه ی انعکاس چهره است. آینه یکی از وسیله هایی است که روزانه، بارها به سراغش می رویم و خود را در آن نگاه می کنیم. زیرا اطمینان داریم هر چه را که آینه نشان دهد،تصویر حقیقی است و در آن هیچ پنهان کاری وجود ندارد. درست مثل انسانی صاف و ساده که هر چه که درونش است
به نمایش می گذارد. اما آدم دروغگو همیشه نقابی به صورت دارد. آن چیزی که نشان می دهد نیست و دائما در حال دروغ گفتن است و هر لحظه در حال رنگ عوض کردن است. نه از کارهایش سر در می آوریم و نه حرف هایش با اعمالش مطابقت دارد. او هر روز نسبت به روز قبل، رویش سیاه و کدرتر می شود.
در حالی که آینه برای همیشه روشن و صاف و زلال است. نه رنگ می بازد و نه تغییر می کند.آینه تجلی گر خوبی ها و نیکی هاست، در حالی که آدم دروغگو تنها نمایانگر بدی ها و زشتی هاست! این دو، دو قطب ناهماهنگ اند. و قیاس مقایسه ایشان راستین و دروغین است.
نتیجه گیری:
بعضی از آدم ها ظاهرشان با باطنشان مطابقت دارد و هر چه در صورتشان دیده می شود در سیرتشان هم وجود دارد مثل آینه! اما عده ایی دیگر رنگ باخته اند و در هر لحظه تغییر جهت می دهند. به دنبال آن تبدیل به چهره ی منفور و سیاه گشته اند. همچون آینه ای شدن سخت است اما آینه ایی ماندن از آن سخت تر است. به امید روزی که همه همچون آینه روشن باشند.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
ظرفیت انسان ها به اندازه ی لباسی است که به تن می کنند، غذایی است که میل می کنند و یا کفشی است که می پوشند. عده ایی هستند که یا از سر زیاده خواهی یا طمع، چیزی را که متناسب و اندازه ی آن ها نیست، اصرار به پوشیدن یا داشتننش می کنند .
تاکنون افرادی را که لباس گشاد به تن دارند یا کفش تنگ می پوشیده اند را دیده اید؟! قیافه ی مضحکی پیدا خواهند کرد و توان راه رفتن را از خود سلب می کنند. آنقدر سخت می گذرد که در میانه ی راه می ایستد و ترجیح می دهند کفش از پا بیرون آورند و تهی پا به ادامه مسیر ادامه دهند.
گاهی نداشتن بعضی چیزها بیشتر مایه عذاب است تا رفاه و آسایش زیرا کفش تنگ تنها موجب زخم شدن پاها می شود به طوری که دیگر توان پیمودن ادامه ی راه را ندارید اما ممکن است با پای پیاده تنها پاهایت خاکی شود. بنابراین نداشتن بعضی چیزها که تنها موجب آزار رساندن به ما می شود، بهتر است از داشتنش
در زندگی حقیقی ما نیز گاهی حسرت نداشتن چیزهایی را می خوریم اما همین که به آن دست پیدا کنیم با خود نداشتن را آرزو می کنیم. تصور کنید در حسرت کفش گران قیمت و زینتی، پشت ویترین مغازه ایی هستید
کلی برای داشتنش تلاش می کنید و پول هفتگی را خرج می کنید اما همین که می خرید دائما نگران خراب شدن یا خاکی شدن یا زخم پاهایتان می شوید، نه لذتی و نه سودی از داشتنش می برید بلکه تنها چیزی که عایدتان می شود حسرت است.
نتیجه گیری:
نداشتن گاهی بهتر است از چیزهایی که نه تنها چیزی عایدت نمی کنند بلکه به جان و مالتان ضربه وارد می کند و آنگاه است که ترجیح می دهید که تهی پای بهتر است از کفش تنگ.
توجه :
برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :
هندوانه را دیده اید که تا آن را نشکانید پی به درون آن نخواهید برد. شاید بزرگ و قیافه ایی غلط انداز داشته باشد اما با اولین قاچ متوجه ی سفیدی رنگ آن و بدمزگی آن خواهید شد یا برخلاف آن هندوانه ایی کوچک را که اشکال ناموزونی دارد را در ذهن به بی مزگی و سفیدی تجسم کنید
اما خلاف آن ثابت شود. درست مثل بعضی افرادی که در جهان ما و در همین کره ی خاکی زندگی می کنند که در نگاه اول دارای چشمانی ریز با قدی نسبتا کوتاه باشند اما با اولین برخورد و گفتگو با آن متوجه خواهید شد دارای بار علم زیاد و یا دانشمندی بزرگ است.
ظاهر هیچکس نشان دهنده ی باطن او نیست و با تصورات از پیش تعیین شده تنها دامنه ی دید خود را کوچک تر خواهید کرد در حالی که با در نظر گرفتن تمام جوانب می توان خود را برای هر گونه حادثه ایی آماده نمود. چه کسی در انتظار آن است که فلفلی کوچک، زبان را به آتش کشاند و اشک از چشم جاری سازد؟! خود ما برای خوردن فلفل، کوچک ترین آن را انتخاب خواهیم کرد
زیرا فکر می کنیم شیرین تر است یا کمتر می سوزاند در حالی که بنابر فیزیولوژیست فلفل، آن گیاهی که کمتر آب دریافت کرده باشد کوچک تر است و تندتر خواهد بود. بنابراین تصورات غلط را کنار گذاشته و از قضاوت بیجا و خودسرانه دوری کنید تا درهای رو به پیشرفت بیشتری به رویتان باز شود.
نتیجه گیری:
بعضی ها دارای ظاهر خوبی و غلط اندازی هستند که در نگاه اول در ذهن برای خود از او تصوراتی شیرین را می سازیم در حالی که از باطن آن بی خبر هستیم و ممکن است پشت آن نقاب، تصوری تند و تیز وجود داشته باشد. آنجاست که می گویند. فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.
انشا ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه
امروز برای دانش آموزان عزیز می خواهیم انشا درباره در مورد ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه را در این پست برای آنها قرار بدهیم ضرب المثل نویسی و نوشتن ضرب المثل به صورت ساده می باشد و به زبان ساده امروزی بازگردانی می شود به زودی مطالب کاملی را راجع به این موضوع قرار خواهیم داد این پست موقتی می باشد و تکمیل خواهد شد پس از چند روز به این پشت سر بزنید.
در دنیای امروز با وجود پیشرفت چشم گیر تکنولوژی و به فراموشی سپردن سبک زندگی گذشته همچنان استفاده از ضرب المثل ها برای مردم لذت بخش است و به ندرت ضرب المثلی از یاد رفته است. یکی از ضرب المثل های پرکاربرد فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه ریزه می باشد
بدنه
اگر بخواهیم خود جمله را معنا کنیم به این صورت که فلفل بااینکه بسیار ریز است اما بسیار تند و آتشین است. این ضرب المثل حکایت از این دارد که خداوند بزرگ همه موجودات زنده را و حتی جهان هستی را بر پایه نظم و دقت و عدالت استوار ساخته و همه موجودات از کوچک ترین ذره تا بزرگترین وظیفه خاصی را بر عهده دارند و بدین معنی که ممکن است یک موجود بسیار کوچک کاری انجام دهد که موجودات بزرگ ترو قوی تر قادر به انجام آن نیستند اگر بخواهیم این ضرب المثل را درمورد انسان ها و زندگی روزمره به کار ببریم باید توجه داشته باشیم که ما نباید هیچ انسانی را کوچک و ضعیف بشماریم چون ممکن است همان انسان به ظاهر کوچک توانایی هایی داشته باشد که ما نداریم یا اگر بخواهیم درمورد موجوداتی غیر از انسان این ضرب المثل را به کار ببریم میتوانیم از کوچک ترین ذره یعنی اتم نام ببریم که یکگرم اتم درصورت آزاد شدن انرژی اش قادراست جسمی به جرم یک تن را تا ارتفاع یککیلومتر بالا ببرد امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را ادا کنم
نتیجه گیری
ازاین متن نتیجه میگیریم که هر موجودی بهر کاری ساخته شده و برای هدفی پا به جهان گذاشته و به سوی مقصدی حکیمانه در حرکت است و توانایی موجودات ارتباطی به جثهٔ آنها ندارد
گسترش ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه با طرح کردن یک داستان
روزی روزگاری در مزرعه ای پر از صیفی جات گاومغروری زندگیمی کرد. هر روز این گاو با راه رفتن روی صیفی جات باعث خرد شدن و از بین رفتن آنها می شد، تا اینکه روزی صیفی جات مزرعه از دست گاو به تنگ آمدند و تصمیم گرفتند راه حلی برای فراری دادن گاو پیدا کنند. هندوانه، کدوتنبل، کلم، بادمجان و فلفل داوطلب مبارزه با گاو شدند و پنج تایی منتظر ماندند تا گاو به مزرعه بیاید؛ وقتی گاو رسید، همگی با هم به سمت گاو حمله ور شدند؛ هندوانه که جثه بزرگ و سنگینی داشت اول از همه مبارزه با گاو را شروع کرد.
هندوانه با سرعت روی سر گاو پرید تا او را فراری بدهد اما گاو ناقلا با شاخ های خود هندوانه را سوراخ سوراخ کرد و شروع کرد به خوردن هندوانه …
کدو تنبل از فرصت استفاده کرد تا دم گاو را بگیرد اما گاو با پای عقبش ضربه محکمی به آن زد و دانه های کدو پخش زمین شد …
بعد کلم به سمت گاو حمله ور شد و گاو با ضربه ای او را پرپر کرد …
با دیدن این حوادث بادمجان از ترس به خود لرزید، قصد داشت فرار کند ولی گاو او را زیر پای خود لِه کرد …
فلفل کوچولوی قرمز که تنها مانده بود رو به گاو کرد و گفت: ای گاو ترسو بیا با هم مبارزه کنیم
گاو خندید و با تمسخر گفت: ای فلفل کوچک تو با جثه کوچک و نحیفت میخواهی با من مبارزه کنی!؟ هاهاها
فلفل خنده ای کرد و گفت: تو با هیکل بزرگت، عُرضه ای نداری …
گاو به سمت فلفل حمله ور شد و هی شاخ زد ولی چون فلفل کوچک بود، هیچ صدمه ای نخورد تا اینکه گاو خسته شد و تصمیم گرفت فلفل را زنده، زنده بخورد؛ یکدفعه گاو فلفل را بلعید و بعد از چند لحظه رنگش قرمز شد و فریاد می زد سوختم سوختم و هر چه خورده بود بالا آورد و فلفل از دهان گاو بیرون افتاد گفت: فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه…
گاو هم ترسید وپا به فرار گذاشت و برای همیشه پا به مزرعه نگذاشت.
داستان
موشی به نام فلفلی در دشت برای خودش لانه ای درست کرد و خیالش راحت بود که زمستان را به خوبی سپری می کند .
یک روز گاوی برای علف خوردن به دشت آمد و روی لانه آقا موشه نشست و مشغول استراحت شد .
موش آمد و از آقای گاو خواهش کرد که از روی لانه اش بلند شود تا خراب نشود . ولی گاو هیچ توجهی به موش نکرد و گفت : ” تو نیم وجبی به من دستور می دهی که از اینجا بلند شوم . می دانی من کی هستم؟ می دانی من چقدر قوی و پر زورم؟ حالا برو پی کارت و بگذار استراحت کنم . “
موش دوباره خواهش و التماس کرد ولی فایده ای نداشت و گوش آقا گاوه به این حرف ها بدهکار نبود . موش پیش خودش فکر کرد حالا که با خواهش کردن مشکلش حل نشده باید کار دیگری بکند .
بعد یک دفعه روی آقا گاوه پرید . گاو از خواب بیدار شد و خودش را تکان داد . موش روی گوش گاو پرید و یک گاز محکم از گوش او گرفت . گاو از جایش بلند شد و شروع به تکان دادن سرش کرد . ولی موش روی زمین پرید و در یک سوراخ پنهان شد و گاو نتوانست کاری کند.
وقتی گاو دوباره خوابش برد، موش دم گاو را گاز گرفت و روی درخت پرید . گاو از درد بیدار شد . خیلی عصبانی بود، سعی کرد که بالا بپرد و موش را بگیرد تا ادبش کند ولی دستش به او نمی رسید .
موش گفت : ” اگه بازهم روی لانه من بخوابی، گازت می گیرم . “
گاو دید چاره ای ندارد جز اینکه از آنجا برود و جای دیگری بخوابد. پس پیش خودش گفت: ” فلفل نبین چه ریزه ، بشکن ببین چه تیزه . با این قد و قواره فسقلی اش چه جوری حریف من شد .
داستان دوم درباره فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه :
در زمان های دور ، پادشاهی بر سرزمینی حکومت میکرد.
این پادشاه به شدت به فلفل علاقه مند بود و همراه تمام وعده های غذایش فلفل میبود.
پادشاه عاشق فلفل شیرین بود و دستور داده بود که تمام سرزمین که تحت قلمرو خودش است را فلفل کاشت کنند.
فصل زمستان امده بود و فلفل ها دیگه ته کشیده بودند چون نوکرانش خیلی کم فلفل کاشت کرده بودند.
فلفل نبود و مجبور شدن از کشورهای همسایه برای پادشاه فلفل وارد کنند.
فلفل ها برخلاف فلفلهای دیگر، به شدت تند بود.
یک روز پادشاه بسیار عصبانی شد و آشپز که برایش غذا آورده بود برایش فلفل آورده بود.
آشپز خواست حرفی بزند اما پادشاه چون عصبانی بود اجازه حرف زدن به هیچکسی را نمیداد.
آشپز گفت عالیجناب موضوعی خدمتتان عرض کنم. پادشاه گفت کسی حق حرف زدن ندارد.
آشپز طبق معمول اول چند تا فلفل خورد ، هنوز مزه ی فلفل به دهانش خوب مزه نکرده بود
فردوسی، نویسنده ی بزرگ ایرانی که برای به گوش رساندن زبان فارسی تلاش بسیاری کرد خالق شاهنامه است که در آن حوادث بزرگ و کوچک که سرشار است از پندها و گفتار نیک برای آیندگان. اما چه شد که گفتند شاهنامه که سرتاسرش پر بود از خاطرات و افسانه ها تلخ و شیرین، پایانش خوش است؟
در کتاب های درسی و از گوشه و کنار و بزرگان جمع و فامیل، افسانه ها و داستان ها شاهنامه به گوش ما آشنا هستند. گاهی از اندوه اش اشک جاری شده اند و گاهی از شیرینی اش لب ها خندان گشته اند. اما چرا می گویند شاهنامه آخرش خوش است؟
در اواخر کتاب شاهنامه داستان به آنجا می رسد که اعراب به ایران حمله کرده و به ایران حکومت کرده و اسلام را با ایران آشنا کردند و از همین جهت به جای زبان فارسی، زبان عربی در میان مردم رواج پیدا کرد. اما ابوالقاسم فردوسی که یکی از دهقان های آن زمان بود
از سر عشق و علاقه ایی که به زبان فارسی و همگانی کردن آن داشت تلاش کرد و همچون آتشی که در زیر خاکستر پنهان شده است را شعله ور کرد. او سال های عدیدی را برای نوشتن و ویراستاری این کتاب صرف کرد تا در نهایت باری دیگر زبان اصلی ایران فارسی شناخته شد و فردوسی در این عمل بی تاثیر نبود.
شاید پایان شاهنامه جنگ و خونریزی بود اما اسلام وارد شد به ایرانی که تمدنش هزار ساله بود. از این رو آن را خوش خطاب می کنند. شاید در تلاطم سختی ها و دنباله روی جنگ و خونریزی صلحی شیرین و پایانی خوش در انتظار باشد.
کافی است صبر و استقامت نشان داده و در انتظار آن تلاش کنیم.
نتیجه گیری:
چه می دانیم پایان داستانی بلند که تعداد صفحاتش از هزار هم می گذرد چگونه به اتمام می رسد! کمی صبر می خواهد آنوقت در می یابیم که آیا پایانش خوش است یا خیر! شما چه فکر می کنید؟ پایان شاهنامه را خوش می دانید یا خیر؟
توجه :
برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :
مقایسه و بررسی اجزای گوناگون هستی این امکان را به انسان می دهد تا با فکری بازتر و دیدگاهی نو و تازه به جهان پیرامون خود نگاه کند تا اینگونه کمی ها و کاستی ها یا نعمات و برکات را بهتر ببیند و قدرش را بیشتر بداند.
خورشید همیشه نمایانگر آفتاب است و ابرهای سیاه نشانگر باران است. چرخه ی طبیعت اصولا به گونه ایی است که آفتاب را همیشه بعد از باران یا باران را بعد از آفتاب پدیدار می سازد و تصادف این دو واقعه همزمان شگفتی زیبایی را خلق می کند که رنگین کمان نام دارد. هنگام آفتاب.
آسمان آبی سرتاسر جهان را می پوشاند و نور طلایی خورشید همه ی نباتات و حیوانات را به وجد آورده، گویی همه ی مخلوقات از این واقعه شادند و گل ها و صدای پرندگان زینت بخش طبیعت می شوند به طوری که زمین بر اثر این ذوق و شوق،پرجنب و جوش می شوند.
اما به هنگام باران، ابرهای سیاه غرش می کنند و جای آسمان آبی را می گیرند هوا کمی دلگیر می شود و خورشید پشت ابرها پناه می گیرد تا از غرش رعد و برق در امان بماند.
بعد از آن همه جا را سکوت فرامی گیرد، گل ها زیر برگ ها پنهان می شوند و پرندگان و حیوانات از ترس خیس شدن، در گوشه و کنارها کمین می کنند. به طوری که جای آن هرج و مرج را آرامشی وصف ناشدنی در بر می گیرد و باران نم نم که هر کدام از قطره ها به درخشش الماس اند پایین می چکند و رخت و لباس تازه ایی به تن تمام طبیعت می پوشاند.
نتیجه گیری:
باران و آفتاب، هر کدام به نوبه ی خود زیبایی خاص خود را دارند. یکی جلا دهنده ی روح است و دیگری صفا دهنده ی دل و این دو در کنار هم منجر به خلق زیباترین و پر برکت ترین نعمات خداوند شده اند که اگر یکی از آن ها نباشد زندگی غیرممکن می شود.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
زبان این امکان را به انسان می دهد که با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار کند و نظرات و پیشنهادات خود را با دیگران در میان بگذارد. اما آیا زبان و سخن گفتن همیشه برای انسان همراه با منفعت بوده است؟
در جواب سوال پیش آمده باید خیر را برگزید. زیرا آنهایی که همیشه از پر حرفی و زیاده گویی زبانشان سرخ است یعنی دائما زبانشلن در جنب و جوش و حرکت بوده است، گاهی حرف هایی را بدون فکر با اندیشه به زبان می آورند که اصلا برایشان سومند نبوده بلکه به ضررشان نیز می باشد.
اینگونه افراد هرگز به جایگاه و مقام بالایی دست نخواهند یافت بلکه به مانند کسی هستند که در منجلاب افتاده و با هر دست و پایی که می زنند بیشتر در آن فرو می روند. اینها اگر با تلاش به نقطه ی معطوف زندگی خود رسیده باشند با حرف ها و زبان سرخ ممکن است
هر چه را که کسب کردند نابود سازند یا اگر به سرسبزی در این راه دست یافتند آن را بر باد دهند. به خصوص زمانی که در محفلی قرار دارند با زیاده گویی و یا نادانسته سخن گفتن و ارائه ی نظراتی را که در مورد آن هیچ اطلاعی ندارند مورد تمسخر دیگران قرار می گیرند.
با این شرایط اگر در لابه لای سخن هایشان حرف درستی وجود داشته باشد کسی به آن توجه ایی نخواهد کرد.
بعضی اوقات اینگونه افراد حرف ها و اسراری را فاش خواهند کرد که ممکن است به مذاق عده ایی خوش نیاید و به فکر زمین زدن یا سر به زیر آب بردن او بیوافتند. اینجاست که می گویند زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.
نتیجه گیری:
قبل از هر حرفی و قبل از هر تصمیمی باید فکر کرد و آن را سبک و سنگین کرد که آیا گفتن این حرف در این موقعیت و مکان جایز است یا خیر! با فکر می توان بسیاری از کارهای خود را پیش برد و قبل از افتادن در چاه جلوی آن را گرفت. بنابراین کم گویی اما گزیده گویی تا سر سبزت را ندهی بر باد.
فارسی یا پارسی یکی از زبانهای هندواروپایی در شاخهٔ زبانهای ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان،تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن میگویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود.
زبان فارسی را پارسی نیز میگویند. زبان فارسی در افغانستان بهطور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شدهاست.
در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در برلین، زبانهای یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک بهشمار میآید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات پرباری داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.
انشای پایه ی دهم مثل نویسی صفحه ۸۳زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد
انشاء غیر تکراری درباره زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد
مقدمه انشاء:
خدا برای انسان اسبابی را مهیا کرد که بتواند به آسانی از آنها استفاده کند برایش چشم آفرید تا ببیند، گوش آفرید تا شنود، زبان آفرید تا حرف بزند و اراده را آفرید تا با کمک آن دریابد که چه موقع ببیند، گوش دهید یا حرف زند!
تنه انشاء:
آنهایی که از سر جهل و نادانی دائما در حال سخن وری و سخن چینی هستند انتهای راهشان سیاهی است. آن ها نادانسته خود را در مسیری قرار می دهند که مشکلات عدیده ایی را با خود مواجه خواهند ساخت. مشکلاتی که تنها از روی زیاده گویی و زبان سرخی است که از جنب و جوش فراوان دائما در حال حرکت است و برای لحظه ایی آرام نمی گیرد. تاکنون بارها شنیده ایم زبان سرخ، سر سبز را می دهد بر باد؟! این سر سبز که می گوید یعنی چه؟! سر سبز همان سری است که روی تن انسان قرار دارد.
مثل گلی که تا زمانی روی شاخه اش قرار دارد زیباست و سبز می ماند. همین که جدا شود پژمرده می شود و می میرد. انسان هم همینگونه است. تا زمانی سرش روی تنش باشد سبز می ماند. بنابراین انسان قبل از سخن باید فکر کند و سنجیده حرفی را از زبان خود خارج کند. اصولا آدم های فرهیخته و دانا علاوه بر افزودن دانش به دانسته های خود در می یابد که چه موقع و در چه مکانی، چگونه صحبت کند. بنابراین بهترین گزینه برای درست زندگی کردن، فراگیری علم و دانش است تا بتواند چه برای خود و چه برای اطراف خود زندگی را آسان سازد، تا خدایی نکرده زبان سرخش، سر سبزش را ندهد بر باد.
نتیجه گیری انشاء:
اگر قبل از هر حرفی درست فکر کنیم خیلی زود در می یابیم که چقدر روانمان و خیالمان بابت حرف هایی که زده اید راحت می شود و اینگونه حسرت حرف هایی را که زده اید و با خود می گوئید ای کاش آن حرف را نمی زدید نمی خوردید…
توجه :
برای دیدن سایر ضرب المثل ها و حکایت ها بر روی لینک های زیر کلیک کنید :
روزی روزگاری در روزگاران قدیم مردمانی در گوشه ایی از دنیا زندگی می کردند، هر کس فنی را پیشه گرفته و به کاری مشغول بود. عده ایی در قصر کار می کردند و عده ایی در روستا و همگی برای به دست آوردن پول و روزی خود با تلاش کار می کردند اما در گوشه ایی از همین روستا در قصر مردی بود که ظروف و دیگ های آشپزخانه ی قصر را می شست و جابه جا می کرد و برای این کار زحمت زیادی می کشید اما در گوشه ایی دیگر، پیرمردی زندگی می کرد که غروب ها کارش رفتن به قله ی کوه بود و روی زمین خدا می نشست و رو به ماه تابان مشغول راز و نیاز با خداوند می شد. مرد دیگ شور که پیرمرد را این چنین آسوده می دید همیشه نق می زد و از زندگی گله می کرد. همیشه می گفت این پیرمرد مگر مریض است که شب هایش را به جای خوابیدن در تخت خواب راحت خود به ماه نشینی می رود و تا سپیده دم با ماه هم نشین می شود؟ اما پیرمرد که روز به روز خود را به خدایش نزدیک تر می دید و درخشش و زیبایی ماه را نظاره می کرد همیشه برای این مرد دلسوزی می کرد و برای کار سختش دل می سوزاند و هر بار که او را می دید با روی خوش و لبی خندان از حال و احوالاتش می پرسید، اما مرد دیگ شور همیشه با اخم و رفتاری تند با او برخورد می کرد، شاید پیرمرد آنقدر با ماه نشست و برخواست کرده بود و با خدا راز و نیاز می کرد دنیا برایش رنگ دیگری گرفته بود و دلش صاف و مهتابی بود و مرد دیگ شور از بس که دیگ های سیاه و بزرگ را شسته بود و هیچ تفریحی نداشت و همیشه خدا سر و صورتش از سیاهی دیگ ها پوشیده شده بود همچون دیگ دلش هم از سیاهی روز و روزگارش سیاه شده بود. انسان ها از هم نشینی با دیگران بیشترین تاثیر را می گیرند و با هر چه و با هر که نشست و برخاست داشته باشند همچون او می شوند اگر با ماه نشینند ماه شوند و اگر با دیگ نشینند سیاه شوند.
مقدمه: انسان ها سیرت درونیشان نشان دهنده ی صورت ظاهریشان است هر چه که در باطن است در طی گذر زمان ظاهر و باطن یکی می شود و هر چه در ظاهر است در طولانی مدت چهره ی اصلی خود را نشان می دهد.
تنه انشاء: انسان ها در گذر زمان همرنگ جماعت می شوند و در طی گذر زمان هر چه که در ظاهر و باطن او وجود دارد با سیرت و صورت او سازگار می شود و به زودی پرده از چهره ی خود بر می دارد. یکی از خصوصیات بارز انسان ها این است که خیلی زود با دنیای اطراف خود سازگار می شوند به گونه ایی که اگر با انسان های شریف و درستکار نشست و برخاست داشته باشند و با آن ها ارتباط برقرار کنند به مرور زمان از آن ها تاثیر مثبت گرفته و آن ها نیز همان روش را در ادامه ی زندگی خود پیش می گیرند و هم رنگ جماعت می شوند و اما برعکس اگر با انسان های ناخلف و نادرست ارتباط داشته باشند و در جمع آن ها حضور یابند و با آن ها دوستی برقرار کنند، اندک اندک زندگی آن ها به رویشان تاثیر منفی گذاشته و خیلی زود آن ها نیز تاثیرات منفی گرفته شده ی خود را در دنیای اطراف بازتاب می کنند و به دنبال آن ضرب المثل شیرین و قدیمی که در پشت خود داستان ها و حکایت های جالبی را پنهان کرده عنوان می شود که اگر انسان با ماه نشیند همچون او ماه می شود و اگر با دیگ همراه شود همچون او سیاه می شود. بنابراین زندگی آیینه ی رفتار یکدیگرند. اگر اشتباه قدم برداریم خیلی از اطرافیان خود را نیز به همراه خود می کشانیم و یا اگر درست گام برداریم خیلی ها را به سعادت و خوشبختی می رسانیم.
نتیجه گیری: زندگی در چرخه ایی گسترده و پیچیده ایی قرار دارد که به همدیگر وصل و گره خورده است. شاید به نظر ساده باشد اما رفتار امروز ما دقیقا رفتاری را در آینده ایی نه چندان دور برای فرزندان ما به دنبال دارد. بنابراین همیشه تلاش کنیم که به دنبال ماه زندگی خود باشیم و از سیاهی و دیگ های زندگی فاصله بگیریم تا در نهایت به سعادت و خوشبختی دست یابیم.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن