سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط nevisandeh

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درمورد امام جعفرصادق (ع)

بازديد: 195

السلام عليک يا جعفر بن محمد الصادق، يابن رسول الله

ميلاد امام جعفر صادق عليه السلام، مؤسس فقه جعفری

را به ساحت مقدس ولي عصر و الزمان حجة بن الحسن العسگري تبريك و تهنيت عرض مي نمائيم.

 نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفايده)

كنيه: ابو عبداللّه
لقب: صادق
 پدر: حضرت محمد بن على (ع )
مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر
تاريخ ولادت: يكشنبه 17 ربيع الاول ، سال 83 هجرى
مكان ولادت: مدينه
مدت عمر مبارک : 65 سال
علت شهادت: مسموميت
قاتل ملعون: منصور دوانيقى (خليفه عباسى )
زمان شهادت: يكشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى
مدفن مطهر:  قـبـر شريفش در قبرستان بقيع (واقع در مدينه منوره) در كنار قبر پدر و جدّ و عمويش امام حسن مجتبى (عليه السلام) مى باشد.

 

 

 

  زندگينامه امام جعفر صادق(ع)

امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه يا دوشنبه هفدهم ربيع الاول

سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدينه ديده به جهان گشود.

اما بنا به گفته شيخ مفيد و كلينى، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى

اتفاق افتاده است. لكن ابن طلحه روايت نخست را صحيح ‏تر مى‏داند

و ابن خشاب نيز در اين باره گويد: چنان كه ذراع براى ما نقل كرده، روايت نخست، سال 80 هجرى، صحيح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روايتى نيمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با اين حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 يا 65 سال گفت كه از اين مقدار 12 سال و چند روزى و يا 15 سال با جدش امام زين العابدين (ع) معاصر بوده و 19 سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زيسته است كه همين مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار مى‏آيد و نيز بقيه مدتى است كه سلطنت هشام بن عبد الملك، و خلافت وليد بن يزيد بن عبد الملك و يزيد بن وليد عبد الملك، ملقب به ناقص، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد ادامه داشته است.

كنيه مادر امام (ع) را ام فروه گفته ‏اند. برخى نيز كنيه او را ام القاسم نوشته و اسم او را قريبه يا فاطمه ذكر كرده‏اند. كنيه آن حضرت ابو عبد الله بوده است و اين كنيه از ديگر كنيه ‏هاى وى معروف‏تر و مشهورتر است. محمد بن طلحه گويد: برخى كنيه آن حضرت را ابو اسماعيل دانسته ‏اند. ابن شهر آشوب نيز در كتاب مناقب مى‏گويد: آن حضرت مكنى به ابو عبد الله و ابو اسماعيل و كنيه خاص وى ابو موسى بوده است.

  لقب امام صادق (ع)

 آن حضرت القاب چندى داشت كه مشهورترين آنها صادق، صابر، فاضل و طاهر بود. از آنجا كه وى در بيان و گفتار راستگو بود، او را صادق خواندند. 

  فضايل امام جعفر صادق (ع)

مناقب آن حضرت بسيار است كه به اقتصار از آنها ياد مى‏كنيم. فضايل امام صادق بيش از آن است كه بتوان ذكر كرد. جمله اي از مالك بن انس امام مشهور اهل سنت است كه: «بهتر از جعفر بن محمد، هيچ چشمي نديده، هيچ گوشي نشنيده و در هيچ قلبي خطور نكرده است.» از ابوحنيفه نيز اين جمله مشهور است كه گفت: «ما رأيت افقه من جعفر بن محمد» يعني: «از جعفر بن محمد، فقيه تر نديدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنويم ضريس مي گويد: امام صادق در اين آية شريفة: كل شيء هالك الا وجهه، يعني: «هر چيز فاني است جز وجه خداي متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذي يوتي الله منهم» يعني «ماييم آيينه اي كه خداوند از آن آيينه شناخته مي شود.» بنابراين امام صادق (ع) فرموده است او آيينه ذات حق تعالي است.

شيخ مفيد در ارشاد مى‏نويسد: علومى كه از آن حضرت نقل كرده‏ اند به اندازه ‏اى است كه ره توشه كاروانيان شد و نامش در همه جا انتشار يافت. دانشمندان در بين ائمه (ع) بيشترين نقل ها را از امام صادق روايت كرده ‏اند. هيچ يك از اهل آثار و راويان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره برده ‏اند از ديگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راويان موثق آن حضرت را جمع كرده ‏اند كه شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقيده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

بيشترين حجم روايات، احاديثي است كه از امام صادق (ع) نقل شده است، اهميت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به ميزاني است كه شيعه به ايشان منسوب شده است: “شيعه جعفري”. كمتر مسئله ديني (اْعم از اعتقادي، اخلاقي و فقهي) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. كثرت روايات منقول از امام صادق (ع) به دو دليل است:

يكي اينكه از ديگر ائمه عمر بيشتري نصيب ايشان شد و ايشان با شصت و پنج سال عمر شيخ الائمه محسوب مي شود (148 83 هجري) ، و ديگري كه به مراتب مهمتر از اولي است، شرائط زماني خاص حيات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امويان، انتقال قدرت از امويان به عباسيان و آغاز خلافت عباسيان است. امام با حسن استفاده از اين فترت و ضعف قدرت سياسي به بسط و اشاعه معارف ديني همت مي گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمين اسلامي و مواجهه اسلام و تشيع با افكار، اديان، مذاهب و عقايد گوناگون اقتضاي جهادي فرهنگي داشت و امام صادق (ع) به بهترين وجهي به تبيين، تقويت و تعميق “هويت مذهبي تشيع” پرداخت. از عصر جعفري است كه شيعه در عرصه هاي گوناگون كلام، اخلاق، فقه، تفسير و صاحب هويت مستقل مي شود. عظمت علمي امام صادق (ع) در حدي است كه ائمه مذاهب ديگر اسلامي از قبيل ابوحنيفه و مالك خود را نيازمند به استفاده از جلسه درس او مي يابند. مناظرات عالمانه او با ارباب ديگر اديان و عقايد نشاني از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهميت اين جهاد فرهنگي امام صادق (ع) كمتر از قيام خونين سيد الشهداء (ع) نيست.

 

امام و فقه اسلامی

ـ فقه شيعه اماميه كه به فقه جعفري مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زيرا قسمت عمده احكام فقه اسلامي بر طبق مذهب شيعه اماميه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هيچ يك از (ائمه) اهل بيت عليهم السلام نقل نگرديده است. اصحاب حديث اسامي راويان ثقه كه از او روايت كرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.

ـ در نيمه اول قرن دوم هجري فقهاي طراز اولي مانند ابوحنيفه و امام مالك بن انس و اوزاعي و محدثان بزرگي مانند سفيان شوري و شعبه بن الحجاج و سليمان بن مهران اعمش ظهور كردند. در اين دوره است كه فقه اسلامي به معني امروزي آن تولد يافته و روبه رشد نهاده است. و نيز آن دوره عصر شكوفايي حديث و ظهور مسائل و مباحث كلامي مهم در بصره و كوفه بوده است.

 ـ حضرت صادق (ع) در اين دوره در محيط مدينه كه محل ظهور تابعين ومحدثان و راويان و فقهاي بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعيان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ي آن عصر بودند بلكه او تنها از يك طريق كه اعلاء و اوثق طرق بود نقل مي كرد و آن همان از طريق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علي بن الحسين (ع) و او از پدرش حسين بن علي (ع) و او از پدرش علي بن ابيطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و اين ائمه بزرگوار در مواردي كه روايتي از آباء طاهرين خود نداشته باشند خود منبع فياض مستقيم احكام الهي هستند.


آثار امام صادق (ع)

 

غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، كتابت مستقيم خود ايشان نيست و غالبا املاي امام (ع) يا بازنوشت بعدي مجالس ايشان است. بعضي از آثار نيز منصوب است و قطعي الصدور نيست.

      1-   از آثار مكتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشي (غير از نجاشي رجالي) است. نجاشي صاحب رجال معتقد است  كه تنها تصنيفي كه امام به دست خود نوشته اند همين اثر است.

        2- رساله اي كه شيخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روايت كرده است شامل مباحث فقه و كلام .

       3- كتاب معروف به توحيد مفضل، در مباحث خداشناسي و رد دهريه كه املاء امام (ع) و كتاب مفضل بن عمر جعفي است.

      4- كتاب الاهليلجه كه آن نيز روايت مفضل بن عمر است و همانند توحيد مفضل در خداشناسي و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

      5- مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه كه منسوب به امام صادق (ع) و بعضي از محققان شيعه از جمله مجلسي،‌ صاحب وسايل (حرعاملي) و صاحب رياض العلما، صدور آن را از ناحيه حضرت رد كرده اند.

       6- رساله اي از امام (ع) خطاب به اصحاب كه كليني در اول روضه كافي به سندش از اسماعيل بن جابر ابي عبدالله نقل كرده است.

      7-  رساله اي در باب غنائم و وجوب خمس كه در تحف العقول مندرج است.

      8-  بعضي رسائل كه جابربن حيان كوفي از امام (ع) نقل كرده است.

      9- كلمات القصار كه بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند كه تماما در تحف العقول آمده است.

     10-  چندين فقره از وصاياي حضرت خطاب به فرزندش امام موسي كاظم (ع) سفيان شوري،‌ عبدالله بن جندب، ابي جعفر نعمان احول، عنوان بصري،‌  که در حليه الاولياء و تحف العقول ثبت گرديده است.

# همچنين ادعيه امام صادق (عليه السلام) (الصحيفة الصادقية و الصادصية الجامعة) : مجموعه ادعيه معتبره اي است که از دو امام بزرگوار پنجم و ششم (عليهماالسلام)  در کتب روايي شيعه وارد شده و دانشگاه امام صادق (ع) آن را به مناسبت بيستمين سالگرد تاسيس دانشگاه همزمان با ميلاد مسعود نبي اکرم اسلام(ص) و امام جعفر صادق(ع) منتشر کرده است.

 

مأخذ اطلاعات فوق: دايره المعارف تشيع/ جلد دو

 

 

ديگر پايگاهها:

 

http://www.imam-sadiq.net/

شبکه امام صادق (ع) بزبان فارسی شامل مطالبی چون:

مشخصات حضرت - گوشه اي از حيات امام صادق ( عليه السلام ) عصر امام صادق ( عليه السلام ) شخصيت علمي امام صادق ( عليه السلام ) - ويژگى هاى عصر آن حضرت اولويت ها در نهضت علمى تربيت راويان تربيت مبلغان و مناظره كنندگان برخورد با انحرافات ويژه  و ...

 

http://www.imamalinet.net

سايت فوق شامل اطلاعاتی درمورد نگاهى به سيره امام صادق عليه السلام - قرآن در نگاه امام صادق(ع) - پيامبر اكرم(ص) از نگاه امام صادق(ع) - مذهب شيعه چرا مذهب جعفرى ناميده شد؟ - پيشواى صادق عليه السلام در انديشه مقام معظم رهبرى - شاگردان مكتب امام صادق (ع) - گزيده‏اى از احاديث اخلاقى امام صادق (عليه السلام) - حضرت امام صادق (عليه السلام) در آئينه شعرا و ...

 

http://www.almodarresi.com//

سايت فوق اطلاعاتی مفيدی چون: نژادى پاك و بزرگوار - جشن ولادت - رشد و پرورش امام‏ -  سفر آن ‏حضرت به شام -  روزگار امامت حضرت صادق (ع) -  دانشگاه بزرگ‏ - اخلاق پسنديده‏ و دانش ژرف و گسترده امام‏ و ... نوشته حضرت آية الله حاج سيد محمد تقى مدرسى.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 01 اسفند 1393 ساعت: 15:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق خانواده از دیدگاه پیامبر

بازديد: 121

مقدمه                                              

تعلیم و تربیت اسلامی در بین مسلمان به دست فراموشی سپرده شده و دستورهای تربیتی این دین آسمانی در لابلای کتب مدفون و متروک مانده و غبار فراموشی و غفلت برآنها فرو نشسته است. از طرف دیگر ، غربیان با سعی و تلاش خود به اصول و نکات تربیتی و روانی دقیق برخورد می‌کنند، و بر ملل دنیا عرضه می‌دارند و چون مطابق منطق و برهان است مردم آنها را می‌پذیرند و خود را رهین خدمات علمی ایشان می‌دانند پس از آنکه چیست‌ و حسن شهرت ایشان در سراسر جهان گسترش می‌یابد ما از خواب بیدار می‌شویم و می‌گوییم این اصول و نکات در اسلام هم وجود دارد مثلا وقتی که غریبان درباره شعور باطن یا ضمیر مخفی مطالبی را بیان می‌دارند و آن را مدلل می‌سازند می‌گوییم این مطلب از آیات و روایات استفاده می‌شود یا هنگامی که درباره شخصیت و چگونگی تشکیل آن با استدلال به بحث می‌پردازند می‌گوییم که اینها دربیانات ائمه اطهار (ع) آمده است و .... از خود بپرسیم که چرا این طور نباشد که ما خودمان مستقلا در آیات و روایات به غور و بررسی بپردازیم و پیش از آنکه که دنباله رو دیگران باشیم با فکر و رای خود و با الهام از منابع اسلامی مطالبی را بر دنیا عرضه بداریم و نکات علمی و تربیتی اسلام را در دسترس پژوهندگان قرار دهیم و عظمت اسلام را به دیگران نشان دهیم .

جاذبه تربیتی اسلام به قدری قوی است که پیامبر اسلام(ص)  توانست مردم شبه جزیره عربستان را در مدتی اندک به بالاترین درجه کمال و فضیلت سوق داده و جمعیتی را که هیچگونه برجستگی و نقطه مثبتی نداشته و از خصایص انسانی برخوردار نبودند به اوج سعادت و برازندگی برساند در زمان بعثت پیامبر اکرم (ص)‌ به فرمودة امیرمومنان علی (ع) ساکنان حجاز پیرو بدترین کیش – که شرک و بت پرستی است بودند و در بدترین جایی که قحطی و فلاکت آنجا را فراگرفته بود، در سرزمینهای سنگلاخ و در میان مارهای زهر‌اگینی که از صداها نمی‌رمیدند ، اقامت داشتند آب لجن سیاه می‌آشامیدند و غذاهای خشن مانند نانی که از آرد هستة خرما درست می شد می‌خوردند صله‌ی رحم نمی‌کردند، خون یکدیگر را می‌ریختند ....

به برکت تربیت اسلام و قرآن و استقامت پیامبر (ص) کار همین مردم به جایی رسید که در بین مردم دنیا نمونه شدند و بزرگترین قدرتهای ستمگر را در هم شکستند و آن قدر برتری فکری پیدا کردند که زمامداران جور و طاغوتان زمان را به عدل و دادگری و وسعت نظر فرا می‌خواندند و آنان را از غرور و تجمل پرستی بر حذر می‌داشتند در سال چهاردهم هجری وقتی که مسلمین برای جهاد و برافراشتن پرچم تقوا و فضیلت با جمعی از بزرگان ایران که یزدگرد جزو آنان بود روبرو شدند نعمان بن مقرن به نمایندگی از طرف جمعیتی که همراه او بودند آغاز سخن کرد و بر ایرانیان چنین گفت : همانا خداوند به ما رحم کرد و پیامبری برای ما فرستاد که ما را به خوبی دستور می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و به ما وعده کرده است که اگر دعوتش را اجابت کنیم از خیر دنیا و آخرت بهره‌مند می‌شویم.... راستی مردمی که پیش از اسلام در عبودیت ابرقدرتهای زمان بودند و نمی‌توانستند حق خود را از ستمگران بگیرند چه شد که پس از طلوع فجر اسلام این گونه رشد فکری پیدا کردند و توانستند در برابر پادشاهی همچون یزدگرد بدین سان اظهار وجود کنند وعقیدة خود را بیان دارند؟ این مزایا حاصل نشد مگر بر اثر تعلیم و تربیت قرآن که دلهای مردم را زنده کرد و مردمی را که با نیکوییها و برتریها فرسنگها فاصله داشتند به اوج عظمت و سروری رسانید. اما چه شده که امروزه جوامع اسلامی عظمت دیرین خود را از دست داده‌اند. ؟ پاسخ این است که تعلیم و تربیت اسلامی از بین مسلمین رخت بربسته و عمل به آن متروک شده است ، اینک برآنیم که به اندازة فرصت و استطاعت و فهم خویش دربارة‌این موضوع بسیار مهم که ترقی و تعالی مسلمین به آن بستگی دارد بحث و گفتگو کنیم تا وسیله‌ای باشد که محققان و پژوهندگان در این زمینه به طور کافی مطالبی را ارائه دهند، باشد پویندگان راه حق را سودمند افتد [1]


چکیده

فراهم آوردن زمینه برای پرورش استعدادهای درونی هر موجود و به ظهور و فعلیت رسانیدن امکانات بالقوه موجود در درون او را تربیت نامند. هسته سیبی را در نظر بگیرید این هسته استعداد تبدیل شدن به سیب را در درون خود دارد و در صورت فراهم بودن شرایط این استعداد درونی به فعلیت می‌رسد و دانه مزبور به درخت سیب و سپس به میوه‌های سیب تبدیل خواهد شد دانه مذکور اگرچه بالفعل دانه‌ای بیش نیست. اما چون امکان تبدیل شدن به سیب را داراست بالقوه سیب است تربیت این دانه فراهم آوردن شرایط لازم جهت پرورانیدن همین استعداد درونی و به فعلیت درآوردن خصوصیات بالقوه آن است در مورد انسان نیز فراهم آوردن برای شکوفایی همه استعدادهای درونی در جهت رسیدن به هدف مطلوب «با برنامه‌های حساب شده» تربیت نامیده می‌شود.


موضوع تعلیم و تربیت

چنان که می‌دانیم هر علمی موضوعی دارد که تمام مطالب آن علم بر محور موضوع دور می‌زند، مثلا موضوع علم صرف کلمه است که در آن علم، از کلمه از لحاظ تغییراتی که بر آن وارد می‌گردد بحث می‌شود یا موضوع علم حساب عدد است که عوارض عدد در آن علم مورد بررسی قرار می‌گیرد و یا موضوع علم فقه افعال مکلفین است که در آن علم از لحاظ عروض احکام خمسه بر آن افعال ، گفتگو می‌شود .و....

می‌توان گفت که موضوع علم تعلیم و تربیت وجود آدمی است از لحاظ این که استعداد و نیروهایش در جهت کمال پرورش یابد و در خور توانایی‌اش معلوماتی به وی انتقال داده شود لذا دانشمندان علوم تربیتی از دیرباز دربارة انسان از لحاظ پرورش استعدادها و راههای تعلیم و تربیت وی به تحقیق و گفتگو پرداخته، در نظر داشته‌اند که او را به عالیترین مقامی که مورد توجهشان بوده است، برسانند. [2]


ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت

در ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت همین بس که اگر به کسی بگویند تو بی‌تربیت و نادانی ، بدش می‌آید و از اینکه چنین نسبتی به وی داده‌اند ناراحت می‌شود. پس دربارة اهمیت چنین امری سخن گفتن و توضیح دادن مانند این است که کسی در وسط روز در وقتی که اشعة تابناک خورشید سراسر فضا را فرا گرفته ، برای وجود خورشید و نتایج آن دلیل بیاورد.

برای اینکه به  اهمیت و ضرورت تعلیم و تربیت پی ببریم باید موقعیتی را در نظر بگیریم که در آن زمینه تربیت، یعنی تأثیر دیگران ، در انسان وجود نداشته باشد یعنی چنین فرض کنیم که تمام ساکنان کره زمین به جز کودکان متولد شده ، به طور معجزه آسا به کرة دیگر مسافرت کنند و نیز این کودکان به طریق غیر عادی تا بیست سال زنده بمانند و آنچه در نهاد آنهاست طبیعتا بتدریج رشد نماید بدون اینکه تحت تأثیر مربی و معلمی قرار بگیرند . بدیهی است که پس از آن مدت انسانهای کرة زمین شباهت تمام به حیوانات خواهند داشت: زیرا آنان تنها در دامان طبیعت پرورش یافته و کسی آنها را تربیت نکرده است علم ، هنر ، ادب، معنویت ،‌فضیلت ، انسانیت و رسوم اجتماعی در بین ایشان وجود نخواهد داشت آنچه از تمدن و وسایل و اسباب آن از قبیل کتاب و ماشین آلات و غیره روی کره زمین باقی مانده برای آنان نامفهوم است ایا کسی حاضر است که بشر تحت تعلیم و تربیت قرار نگیرد و نسل آینده‌اش چنین حالتی پیدا کند.  [3]

ملل متمدن امروز برای تعلیم و تربیت اهمیت بسزایی قائلند آن را در صدر اولویتهای برنامة خود قرار می‌دهند و از امور زیربنایی و حیاتی به حساب می‌آورند.

رفاه و عظمت هر جامعه با تعلیم و تربیت نسبت مستقیم دارد بدین معنی که هر اندازه سطح آموزش و پرورش مردم بالاتر باشد به همان اندازه آسایش و رفاه و سعادت بیشتری بر آن جامعه حکمفرماست.

در دنیای کنونی مردم به این واقعیت پی برده‌اند که امکانات رشد به طبقة معینی اختصاص ندارد و از راه تعلیم و تعلم می‌توانند آنچه را که در زمانهای گذشته به طبقه خاصی از جامعه تعلق داشت برای خودشان تامین کنند. [4]

اهمیت دادن اسلام به تعلیم و تربیت

پیامبر اسلام که آخرین برنامة کمال و سعادت بشر را در متجاوز از چهارده قرن قبل بر انسان عرضه داشت، هنگامی که مردم در تاریکی جهل راه خود را گم کرده بودند و از تعلیم و تربیت به کل بی‌خبر بودند مردم را به فراگیری علم و دانش و کسب فضایل و آداب نیکو فرا خواند [5] و فراگرفتن دانش را بر هر مسلمانی واجب دانست [6] از نظر اسلام کسی که از تعلیم و تربیت بی‌بهره است همچون کسی است که در بیابان خشکی سرگردان و متحیر است و نمی‌داند از کدام راه برود تا به سرمنزل مقصود برسد و سرانجام چنین فردی هلاکت و بدبختی است.

خداوند در قرآن کریم فرموده است : پیامبران برای تزکیه و تعلیم بشر برانگیخته شده‌اند که آیات خدا و کتاب و حکمت را به  آنان تعلیم دهند. [7]

امام سجاد (ع) در دعای خود از خدا می‌خواهد که او را کمک نماید تا فرزندانش را تربیت و تأدیب کند و نسبت به آنان نیکی نماید. [8]

تعلیم و تربیت گام به گام در مهد خانواده

همه مکاتب و ادیان ، درباره‌ی تعلیم و تربیت کودکان به خانواده‌ها توصیه‌هایی کرده‌اند اما کمتر دین و مکتبی پیدا می‌شود که درباره مسایل جزئی تعلیم و تربیت اظهار نظر کرده باشد و اگر هم احیانا به مسائل جزئی پرداخته باشد مسلما به جامعیت اسلام نیست . اسلام به مسائل جزئی تعلیم و تربیت توجه کرده و دارای تز خاصی است. [9]

از نظر اسلام ، تعلیم و تربیت کودک ، گام به گام انجام می‌گیرد و اگرچه معلم و مدرسه و امکانات دیگر به کمک خانواده‌ها می‌شتابند. لیکن اولین گام را خانواده‌ها بر می‌دارند و تا آخرین گام نیز به همراه کودکان و نوجوانان خواهند بود.

خانواده، مأمن و مأوا و مهد کودکان است و تنها نهادی است که تا روزی که به مرحله‌ی استقلال می‌رسند و به تشکیل خانوادة جدید می‌پردازند با آنهاست. بعد نیز این پناهگاه همچنان موقعیت خود را از لحاظ عاطفی و ارشادی و حمایتهای مادی و معنوی حفظ می‌کند و خانواده جدید را با چندین خانواده، ارتباط می‌دهد[10].

نکته مهمی که تذکر آن را به همه خانواده‌های مسلمان و علاقمند به رهنمودهای تربیتی این دین مبین لازم می‌بیند این است که روش‌های جدید تعلیم و تربیت موجود، خانواده را از لحاظ تربیتی در حاشیه قرار می‌دهد و وظیفه اصلی را به دست مهدهای کودک و کودکستان و پانسیون‌ها می‌سپارد اما در روش تربیتی اسلام ، خانواده در متن است و در حقیقت، مسئول اصلی خانواده است و در عین حال،‌ هیچ مانعی نیست که اشخاص یا موسسات در ادای این وظیفه بزرگ، پشتیبان و مالی خانواده‌ها باشند کودکان هرچه به خانواده نزدیکتر باشند بر استحکام پیوند والدین خود می‌افزایند و چه بسیار رنجش‌ها و گلایه‌ها را که آنها به لبخند نشاط بخش ثمرة هستی خویش، از جان و دل می‌زدایند[11].

اهمیت تشکیل خانواده در اسلام

ازدواج و تشکیل خانواده، روشی است که خداوند برای تنظیم زندگی انسان به آن دستور داده است. این دستور، از آن رو صادر شده است تا نیازهای طبیعی انسان به طور مشروع و با روشی سالم تامین گردد. و از بحرانهای روحی و گسترش بیماریهای جنسی و درگیریهای اجتماعی و اخلاقی پرهیز شود[12].

در اهمیت تشکیل خانواده همین بس که خداوند متعال این وظیفه را از سنت پیامبران آسمانی دانسته و فرموده است ما پیش از تو پیامبرانی گسیل داشتیم و بر ایشان همسران و فرزندانی قرار دادیم . (تا نسل هدایتگران برقرار بماند.)[13]

همچنین خداوند تشکیل خانواده را وسیله‌ای برای بقای نوع انسانی و افزایش جمعیت و عامل وحدت و مساوات بشریت قرار داده است. «ای مردم پروا کنید از پروردگارتان که شما را از یک جان آفرید و جفت او را همجان آفرید و از این رو ،‌مردان بسیار و زنان بر پهنه‌ی گیتی پراکند. [14]

پاک و پاکیزه ماندن یک جوان ، چه پسر و چه دختر ، چه مرد و چه زن . در صورتی که ازدواج نکند از فساد و افساد، امری غیر ممکن به نظر می‌رسد. اگر جوانی را در پاکی و پاکیزگی ظاهر و باطن یافتیم ، در حالی که ازدواج نکرده باشد ، باید بگوییم او از اولیای الهی است . بنای یک خانه در جامعه در صورتی با سلامت و آرامش قرین می‌شود که مرد و زنی با تحقق دادن ازدواج و رعایت حقوق یکدیگر در آن زندگی کنند.

تنهایی انسان را در دریایی از خیالات ،‌اوهام ، افکار غیر منطقی، و بیماریهای اخلاقی و روانی فرو می‌برد و امواجی از مشکلات گوناگون را برای انسان به ارمغان می‌آورد . [15]

انسان با ازدواج ، غرایز جنسی خود را مهار و آرامش روحی و روانی و خوشبختی خود را تامین می‌کند و برخوردهای سالم اجتماعی در سایة تشکیل خانواده حاصل می‌گردد. زیرا آدمی با ازدواج و فرزند دار شدن ، به ارزش زحمات پدر و مادر پی می‌برد و لذت و زینت بچه دار شدن و پدر مادر شدن را کسب می‌کند . پیداست که چنین اموری بدون تشکیل خانواده به دست نمی‌آید و جامعه از ارزشهای معنوی آن برخوردار نمی‌گردد. [16]

رسول خدا (ص) فرمود: اکثر اهل آتش در قیامت ، آنانی هستند که از ازدواج و تشکیل خانواده امتناع کردند. و نیز فرمودند: فرومایه‌ترین مردگان شما عزب‌ها هستند. و در سختی حکیمانه فرموند: شرترین شما عزبهایند و عزبها برادران شیطانند. و در کلامی عرشی و بیانی ملکوتی فرمود: بهترین امت من زن داران و بدترین آنها عزبها هستند و در حدیثی  فرمود: خداوند مردی که از زن گرفتن خودداری کند ، لعنت نموده است. [17]

تعبیر رسول با کرامت اسلام از آنان که از ازدواج امتناع می‌کنند به اهل آتش ، فرومایگان ، برادران شیطان، اشرار و لعنت شدگان به خاطر این است که روی گردانان از ازدواج به ناچار در فساد و افساد، شیطنت و گناه و معصیت خواهند افتاد و برای جامعه و خانواده ایجاد مزاحمت نموده و باعث مشکلات فراوانی در تمام زوایای زندگی خواهند شد. با توجه به آیات و روایات و تجربه حیات ، ازدواج انسان را کرامت و شرافت می‌دهد. از علل استحقاق عذاب الهی می‌رهاند . از پستی و فرومایگی حفظ می‌کند ، از افتادن در بند شیطان مصون می‌دارد و از اینکه آدمی منبع شرو فساد گردد و مورد لعنت حق قرار گیرد، در امان می‌دارد و این همه موجب راحتی و استراحت آرامش و امنیت،‌پاکی و تقوا و آسان شدن موارد زندگی و سبک شدن بار حیات می‌گردد ، به همین خاطر در قرآن مجید بدینگونه به علت تشریع ازدواج اشاره فرمود :  یرید الله ان یخفف عنکم : خداوند اراده فرموده : برنامه زندگی را برای شما سهل و آسان نماید.  [18]

دلیل تشکیل خانواده

در یک نگاه ظاهری متوجه می‌شویم که عناصر اصلی تشکیل خانواده، یک زن و یک مرد است که مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یکدیگر پیوند زناشویی بسته‌اند و بعد فرزند یا فرزندانی بر جمع آنها افزوده شده است .

خانواده را با همین نگاه ظاهری می‌شود تعریف کرد ولی این اندازه کافی نیست . عمده این است که ببینیم چرا زن و مرد، به دنبال تشکیل زندگی مشترک می‌روند و آیا این یک نیاز فطری و طبیعی است یا به قول مارکسیست‌ها که همه چیز را رو بنای اقتصاد می‌دانند یک نیاز غیر طبیعی و طبقاتی است.[19]

در اینجا نمی‌خواهیم درباره‌ی نظریه‌ی مارکسیسم بحثی داشته باشیم شاید کسانی باشند و هستند که زناشویی آنان انگیزه‌ی اقتصادی دارد و در مجموع،‌برای کسانی که به خاطر مال یا جمال یا قدرت ، تشکیل خانواده می‌دهند، خانواده کانون بهره‌گیری مرد یا زن از ثروت یا قدرت یا زیبایی دیگری است و چون فلسفه‌ی تشکیل خانواده را همین امور می‌دانند، دوام و استحکام خانواده نیز در نظر آنان به همین امور بستگی دارد و هیچ مانعی نیست که با از بین رفتن آنها ، زندگی خانوادگی نیز همچون سایه‌ای به دنبال آنها محو و زایل گردد. البته اسلام مخالف این نیست که زن و شوهر از مال و مقام و قدرت و جمال یکدیگر بهره‌مند شوند اما به طور حتم مخالف این است که اساس تشکیل خانواده این امور مادی و غیر قابل داوم باشد.

می‌توان علت تشکیل خانواده را رفع نیاز جنسی دانست، اما پر واضح است که نیاز نمی‌تواند علت تامه‌ی تشکیل خانواده باشد. چون در اینصورت زندگی خانوادگی باید تابع آن بوده، همچون خود آن نیاز در معرض تغییر باشد.

برخی داشتن فرزند را اصل قرار داده‌اند و گفته‌اند مردان و زنانی که توانسته‌اند فرزندانی سالم و صالح تحویل جامعه دهند، احساس سرافرازی می‌کنند شاید به جا باشد که گفته شود: تشکیل خانواده به خاطر توالد وتناسل است و لیکن با همه‌ی اهمیتی که برای این جنبه قائلیم، نمی‌توانیم این را نیز اصل و پایه یگانه و منحصر به فرد قرار دهیم [20]

تشکیل خانواده فایده‌ی دیگری نیز دارد که ممکن است گفته شود : علت این که زنان و مردان به تشکیل خانواده می‌پردازند، همان است. انسان یک موجود اجتماعی است و نیاز به تعاون و معاضدت دارد. در محیط خانواده، برنامه‌ تعاون و معاضدت به طور بسیار مطلوبی اجرا می‌شود اگر یکی بیمار شود دیگری از او پرستاری می‌کند و اگر یکی دچار فتور و ضعف گردد دیگری نیز بازوی او را می‌گیرد و اگر یکی از نظر مالی ناتوان شود دیگری به او کمک می‌کند و حتی گاهی عواطف خانوادگی آنچنان قدرت پیدا می‌کند که اعضای خانواده،‌در قبال یکدیگر احساس مالکیت شخصی نمی‌کند.[21]

معلوم می‌شود که در مساله‌ی تشکیل خانواده یک راز دیگری نهفته است که اگر شناخته شود و مورد توجه قرار گیرد ، انسان به واسطة‌ آن به همه چیز می‌رسد : هم نیاز جنسی‌اش رفع می‌شود هم به فرزند می‌رسد هم ازنعمت بسیار پرارزش تعاون و تعاضد بهره‌مند می‌شود و هم به فواید دیگر می‌رسد.[22]

کلید گشایش این معما در قرآن است . از نظر این کتاب آسمانی ، انسان‌‌ها طوری آفریده شده‌اند که جفت خواهی به سرشت و آفرینش آنها بر می‌گردد. از دیدگاه قرآن،‌اصولا خلقت انسان‌ها جفت جفت است . هیچ مردی و هیچ زنی نیست که برای او جفتی خلق نشده باشد . اینها به حسب فطرت خود،‌ در پی یافتن جفت خود کوشش و تلاش می‌کنند و هر کدام با تاکتیک مخصوص خود این وظیفه فطری را انجام می‌دهند. مرد با تاکتیک خود و زن با تاکتیک زنانه‌ی خود و سرانجام همدیگر را می‌جویند و کامل می‌کنند. [23] منطق قرآن در این باره چنین است:

و خلقناکم ازواجا : ما شما را جفت آفریده‌ایم [24]

- و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه

یکی از آیات قدرت خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسر آفریده تا وسیلة سکون و آرامش شما باشد و در میان شما دوستی و رحمت قرار داده است. [25]

انسان ، سکون و آرامش می‌خواهد در کل نظام هستی این سکون و آرامش را خدا به انسان می‌دهد و هنگامی انسان به این سکون و آرامش نایل می‌شود که به آن قدرت لایزالی که نظام بخش هستی است، ایمان، داشته باشد. در این صورت، انسان در برابر حوادث و مصایب و فراز و نشیب‌ها نمی‌لرزد و محکم و استوار می‌ایستد . اما همسران نیز وسیلة سکون و آرامش یکدیگرند و این ، حتی به ایمان آنها هم بستگی ندارد، گرچه ایمان همچنان که در جاهای دیگر نقش موثری دارد در این جا نیز نقش دارد. [26]

عوامل رکود فکر تشکیل خانواده

بررسی تمام عوامل و اسبابی که موجب رکود فکر تشکیل خانواده در میان جوانان شده از حوصلة بحث در این گفتار خارج است و لی به طور اجمال می‌توان چند عامل زیر را در اینجا نام برد.

1-   در دسترس بودن وسایل عیاشی و خوشگذرانی و اشباع غریزة جنسی به طرق نامشروع و در عین حال آسان . از قبیل مجالس رقص و تشکیل عیش و نوش و شب‌نشینیها و ازادی بی‌حساب جوانان و معاشرتهای زیاد پسران و دختران با یکدیگر.

2-   سنگین بودن مهر و سایر تشریفات ازدواج و زیاد بودن جهیزیه دختران و ... موانعی در سر راه زناشویی ایجاد نموده‌اند که جوانان جرات نمی‌کنند کانون خانوادگی تشکیل دهند.

3-   بعضی از جوانان دختر و پسر به قدری در انتخاب همسر مشکل پسندند و به قدری قیود و مشخصات و شرایط اقتصادی از قبیل ثروتمند بودن دختر و پسر و یا مشخصات جسمی برای دختر و پسر تعیین می‌کنند که در خارج از عالم خیال کمتر پیدا می‌شود و از اینرو به آسانی نمی‌توانند تن به ازدواج دهند و به این ترتیب اصل مهم اجتماعی قربانی یک سلسله از مطامع و توقعات نابجای عده‌ای می‌گردد.

ارزش و اهمیت ازدواج از نظر پیامبر اکرم (ص)

از پیامبر خدا (ص) است که فرمود: در چهار موقع عنایت و رحمت حق متوجه انسان می‌شود : به وقت باریدن باران ، به هنگام نظر کردن فرزند به صورت پدر از باب محبت ، در آن زمان که در خانه کعبه باز می‌شود و آن وقت که عقد و پیمان ازدواج بسته شده و دو نفر با یکدیگر جهت زندگی جدید، وارد عرصه‌ی نکاح می‌شوند.

رسول خدا فرمود: ازدواج کنید و پسران و دختران مجرد را همسر دهید نشانه‌ی نیک بختی مسلمان این است که مخارج شوهر کردن زنی را به عهده بگیرد . چیزی نزد حق محبوبتر از خانه‌ای که در اسلام به سبب نکاح آباد شود نیست.

و باز فرمودند : مردان مجرد و عزب خود را زن دهید تا حضرت حق اخلاقشان را نیکو و روزیشان را فراخ و گشاده و جوانمردی هایشان را زیاد کند.

رسول خدا (ص) ازدواج روش من است ، هر کس از راه و روش من رو بگرداند از من نیست.

رسول خدا (ص) : هر کس ازدواج کند نیمی از دینش را باز یافته نسبت به نیم دیگری تقوای الهی را رعایت کند.

رسول خدا (ص) همسر انتخاب کنید که باعث وسعت رزق است.

رسول خدا فرمود: جوانها هر کدام از شما را قدرت است ازدواج کنید تا دیدگانتان کمتر زنان را دنبال کند و دامنتان پاک بماند.

و نیز فرموند: هیچ بنایی در اسلام نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست.

و نیز رسول خدا فرمود: هر کس ازدواج کند نیمی از سعادت را بدست آورده است.

و نیز فرمودند: هر کس که در اوائل جوانی ازدواج کند ،‌شیطان فریاد زند ، فریاد از او ، فریاد از او ، دو سوم دینش را از دستبرد من نگاه داشت. پس باید عبد خدا در  نگهداری یک سوم دیگرش ، جانب تقوا را رعایت کند.

راستی در ازدواج چه ارزشهای والایی قرار دارد وچه منافع بزرگی نصیب مرد و زن می‌نماید و اسلام برای ازدواج چه عظمت و اهمیت قایل شده است. ای کاش خانواده ها را ه را برای تسهیل این امر مهم الهی و انسانی باز می‌کردند و دست از سخت‌گیری و زمینه‌سازی برای تحقق شرایط طاقت‌فرسا برمی‌داشتند و در حد شئون خود به انجام این مراسم اقدام می‌کردند و در این مسئله طریق قناعت به آنچه که حاضر بود و از دست می‌آمد می‌پیمودند تا دختران و پسران به امیال طبیعی خود برسند و آرزوهایشان برآورده شود و غرایز و شهوات آنان که نعمتهای حق است تبدیل به کفران نعمت نگردد و دامن پاک آنان به گناه و معصیت آلوده نشود [27]

مهم‌ترین اصول انتخاب همسر

1- انتخاب همسر بر اساس‌ تدین:

در اینجا منظور از تدین آن است که فردی که انتخاب می‌شود، دارای فهم عمیقی از اسلام بوده ، فضائل اخلاقی و والای دینی و اداب بلند پایة آنرا عملا بر زندگی خود تطبیق داده باشد و به عبارت دیگر همیشه به قوانین و قواعد شریعت اسلامی و اصول جاودان آن پایبند باشد . وجود این اوصاف، دلالت بر تدین دختر یا پسر دارد. چنانچه هر کدام از آنان فاقد خصائل فوق الذکر بودند، از عقیده‌ی اسلامی فاصله گرفته‌اند و از راه راست منحرف شده‌اند و اخلاقی ناسالم دارند هرچند مردم ظاهرا آنرا نیکوکار و شایسته و متدین بدانند. [28]

2- انتخاب بر اساس نجابت و اصالت خانوادگی:

یکی دیگر از ضوابطی که اسلام برای انتخاب شریک زندگی وضع نموده است انتخاب همسر بر اساس نجابت و اصالت خانوادگی است، به این معنا که شخصی که برگزیده می‌شود از خانواده‌ای ریشه دار و اصیل باشد که در بین مردم به شرافت و پاکی و شایستگی اخلاقی معروف باشند در واقع می‌توان مردم را به معادن خصایل اخلاقی و معنوی تشبیه کرد که از لحاظ حقارت و شرافت و فساد و سلامت اخلاقی با هم تفاوت دارند. [29]

3- انتخاب غیر خویشاوند برای ازدواج

از دستوران حکیمانه و بسیار ارزشمند اسلام در انتخاب زوج آینده در نظر داشتن رابطة نسبی و خویشاوندی است . در تشریع اسلامی زن بیگانه (از لحاظ رابطه نسبی) برای ازدواج از زنی که رابطه‌ی خویشاوندی دارد بهتر است، زیرا ازدواج با اقارب و اقوام نسبی، احتمال بروز بیماریهای مختلف و نقص بدنی و بطور کلی ضایعات ارثی را در طفل بیشتر خواهد کرد . [30]

4- برتری ازدواج با دختران باکره:

یکی دیگر از دستورات روشنگر و مفید اسلام در انتخاب همسر ، برگزیدن دختر باکره و برتردانستن آن نسبت به زن بیوه است فواید قابل توجه و حکمت عمیقی در این رهنمود وجود دارد. دختر اصولا در برخورد با اولین مرد زندگیش مهر و محبت خود را نثار او می‌کند ، زیرا شوهرش اولین انسانی است که به دایره عصمت او پای گذاشته است، بنابراین وجودش با وجود همسرش در می‌آمیزد و جوی از آرامش و محبت ایجاد می‌کند این صفای قلبی نظام خانواده را از تیرگی روابط و افتادن در دام جدال و خصومت حفظ خواهد کرد و با گذشت زمان عاملی در استحکام رشته‌های ارتباط زن و شوهر خواهد بود، اما زن بیوه در ازدواج دوم حلاوت و الفت ازدواج اول را نخواهد داشت و تعلق خاطر و تمایل پیشین باقی نمانده است، زیرا اخلاق اول با برخورد دوم تفاوت دارد.

رسول اکرم (ص) در این خصوص فرموده‌اند : با دختران باکره ازدواج کنید که شیرین سخن‌ترند ، رحمی با رورتر و مستعد‌تر دارند ، مکر و حیله‌ی آنان کمتر است و با شوهر سازگاری بیشتر دارند. [31]

5- ازدواج با زن زایا بهتر است:

از دیگر رهنمودهای دین اسلام در گزینش همسر انتخاب زنی است که قادر به آوردن فرزند باشد از جهت طبی زنی که توانایی و استعداد باروری دارد از لحاظ سلامتی وضعیت مطلوبی دارد و از توانایی جسمی خوبی برخوردار است و علامت این توانایی قدرت به انجام رساندن کارهای منزل و رسیدگی به امور تربیت بچه‌ها و ادای وظایف زناشویی به وجه احسن می‌باشد.

اما لازم به تذکر است که این موضوع را نباید یک جانبه نگریست ، زیرا کسی که زنی با این خصوصیات برای زندگی خود می‌خواهد باید توانایی ادای مسئولیت در قبال او را نیز داشته باشد. چه مسئولیت تامین اقتصادی و چه وظیفه‌ی تعلیم وتربیت فرزندانی که به دنیا می‌آورد و چه مسئولیت سلامت و صحت همسرش، در غیر اینصورت در نزد خدا مقصر خواهد بود.

6- تقارن سنی در ازدواج

یکی دیگر از شرایطی که در امر ازدواج باید مورد توجه دختر و پسر قرار می‌گیرد تقارن سنی است . بدیهی است منظور این نیست که زن و مرد هر دو سنشان یکی باشد چه به اعتقاد ما اختلاف سن بین زن و مرد اگر زیاد نباشد مشکلی بوجود نخواهد آمد، بلکه منظور اساسی ما از ذکر این شرط نفی ازدواجهائی است که اختلاف فاحشی بین سن زن و مرد وجود دارد به عنوان مثال گاه داماد چهل ساله و عروس 16 ساله است بدیهی است این مقدار اختلاف اگرچه در آغاز ازدواج مورد رضایت طرفین است ولی بعدها ایجاد اشکال کرده عوارض ناشی از آن به صورتهای گوناگونی در رفتار و کردار طرفین ظهور و بروز خواهد کرد. به عقیده‌ی ما چنین ازدواجی بین دو نفر انجام نشده بلکه یک نفر ازدواج کرده است. [32]

حقوق زن و شوهر از دیدگاه پیامبر اکرم (ص)

رسول خدا (ص) فرمودند : چندان امین وحی نسبت به زن سفارش کرد که گمان کردم طلاق او جز با ارتکاب زنا جایز نیست.

و نیز آن حضرت فرمود : رحمت خدا بر کسی که تمام برنامه‌های بین خود و همسرش را نیکو انجام دهد ، چه خداوند اختیار زن را به مرد داده و شوهر را سرپرست او نموده است.

رسول خدا (ص) فرمود: کسی که حقوق عائله‌ی خود را ضایع کند از رحمت خدا دوراست.

و باز فرموده‌اند: بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش بهتر باشد ، و من برای خانواده‌ام از تمام شما بهترم .

و نیز فرموده‌اند : عائله‌ی شخص در قیداویند ، محبوبترین بندگان نزد خدای عزوجل کسی است که با افراد در قیدش بهتر رفتار کند.

در مورد تهیه لوازم زندگی فرموده‌اند:

-       خوراک و پوشاک زنان به نحو معروف بر شما واجب است.

-   وارد شدن به بازار و خرید یک درهم گوشت برای عائله‌ام که آن را هوس کرده‌اند برای من محبوبتر از بنده آزاد کردن است.

-       سرپرستی زن و بچه و رسیدگی به امور آنان از خوشبختی مرد است

در مورد گشایش در زندگی فرموده‌اند:

کسی که به بازار می‌رود و برای عیالش تحفه می‌خرد، مانند کسی است که در خانه مستمندان صدقه می‌برد، او باید تحفه خریده شده را وقتی به خانه برد ابتدا به دخترانش بدهد، زیرا هر کس دخترش را خوشحال کند چنان است که بنده‌ای از نسل اسماعیل آزاد کرده و هرکس دیده‌ی پسر را با بردن تحفه روشن کند ، گویا از ترس خدا اشک ریخته،‌و کسی که از ترس خدا گریه کند حضرت حق او را وارد بهشت‌های پرنعمت کند.

آنچه را مسلمانان به خاطر خدا برای همسرش می‌خرد ثواب صدقه دارد. [33]

در مورد احترام به زن :

-       هر کس همسرش را بیش از سه مشت بزند، خداوند در قیمات در برابر اولین و آخرین رسوایش کند.

-   آنان را دلخوش دارید تا به شما بسازند ، از آنان اظهار کرامت و ملال نکنید در آنچه به عنوان مهر به آنان داده‌اید طمع نورزید ، و چیزی از آنان را به زور استرداد ننمایید. [34]

در مورد آراسته و پاکیزه بودن

همانطور که مرد ، زن خود را دوست دارد زیبا، پاکیزه ، خوش لباس ، معطرببیند ، زن هم از مرد خود همین توقع را دارد .نظافت ، پاکی ، حمام ، مسواک ،‌سرشستن ، شانه‌زدن ، ناخن گرفتن ‌، عطر زدن ، لباس منظم و پاکیزه پوشیدن و سایر زینت‌های حلال بر اندام مرد ، زن را خوشدل و راضی می‌کند و به عفت و پاکدامنی او می‌افزاید و از چشم دوختن به دیگران و در خیال گرفتن غیر شوهر حفظ می‌کند.

خوش زبانی و مدارا

درشت گویی، بدزبانی، تندی، سخت‌گیری  طرف مقابل انسان را هر که باشد وادار به عکس‌العمل می‌کند . حال و قال وقتی خارج از حدود باشد، زن را دلگیر و روحیه او را کسل و در نتیجه فضای زندگی به تلخی و سردی می‌گراید.

امیر المومنین (ع) در این زمینه به مردان ، چنین دستور می‌دهد : با آنان در همه حال مدارا کنید ، خوش زبان و نرمخو باشید و در تمام امور نیکی نمایید که عکس العمل آنان با شما به همین صورت باشد. [35]

حقوق شوهر بر زن :

اطاعت :

رسول حق فرمود: به هنگامی که زن نماز واجب پنج وقت را بخواند و روزه‌ی رمضان را بگیرد و حج خود را انجام دهد و از شوهرش فرمان ببرد و حق امام علی (ع) را که امام واجب الاطاعه است بشناسد ، از هر دری از هشت در بهشت که می‌خواهد به بهشت دراید.

به زنی به نام حولا فرمود: به آن خدایی که مرا به راستی مقام نبوت داده مرد بر زن حق دارد چون شوهر او را طلب کند اجابت نماید، اگر دستوری دهد سرنپیچد و با او ستیزه و مخالفت نکند. [36]


احترام به شوهر و خوشرفتاری از او

-       جهاد زن ،‌ نیکو شوهر داری است.

گروهی خدمت رسول اسلام آمدند ، عرضه داشتند مردمی را دیدیم که برای بزرگانشان سجده می‌کردند شما هم به ما چنین اجازه‌ای می‌دهید ، فرمود: نه اگر بنا بود چنین دستوری بدهم می‌گفتم زن برای شوهر سجده کند.

برای غیر شوهر خود را نیاراید:

رسول حق (ص) به حولا فرمود:

زروزیور خود را در منظر و دیدگاه غیر شوهر مگذار، در غیاب شوهر خود را خوشبو مکن ، روسری خود را که جلب نظر می‌کند : و مچ دست را نشان مده اگر چنین کنید دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده‌اید. [37]

حدود نفقه در اسلام

از نظر فقه اسلام روشن است که مخارج زن با در نظر گرفتن وضع مالی شوهر باید تامین شود ولو اینکه زن از خانواده‌ی ثروتمندی باشد. مثلا اگر شوهر کارگر باشد لازمست مخارج زن خود را در حدود وضع کارگری تامین کند و بیش از این نمی‌توان انتظار داشت ولی اگر وضع مالی مرد خوب باشد و زن از نظر خانواده خود در وضعی قرار گرفته باشد که حفظ شخصیت و حیثیت خانوادگی او اقتضای داشتن خدمتکار بکند بر مرد لازمست که این احتیاج او را نیز برطرف کند.

حتی اسلام زنی را که از شوهر خود جدا شده و از او وی حامله باشد تا مادمی که وضع حمل ننموده است مخارج وی را به قدر کفایت بر عهده مرد گذارده است زیرا بدیهی است که زن با وجود حامله بودن نمی‌تواند شوهر دیگری اختیار کند تا بدینوسیله احتیاجات زندگی خود را بطرف سازد و حتی اگر جدائی بین زن و شوهر به نحوی باشد که تا مدت معینی از لحاظ قانون اسلام ،‌امکان رجوع به زن و شوهری میسر باشد (طلاق رجعی) باز تمام مخارج ضروری زن از مسکن و خوراک و پوشاک و .... در این مدت بر عهده‌مرد است.[38]

 کمک به همسر

برای بدست آوردن موفقیت در زندگی ، یکی از امور لازم همان احساس مسئولیت است احساس مسئولیت نه تنها در شغل آدمی مهمی است بلکه در زندگی داخلی و خانوادگی نیز بسیار حائز اهمیت است. مسئولیت ادارة امور داخلی خانه به عهده‌ی زنها و اداره‌ی امور خارج از منزل از قبیل تهیه‌ی وسایل راحتی همسر و سایر افراد خانواده همگی بعهده‌ی مردها واگذار شده است ولی با وجود این اسلام طی دستوراتی مردها را تشویق می‌کند که داوطلبانه در امر مربوط به همسر خود نیز کمک کرده او را یاری دهند . به این ترتیب شرکت داوطلبانه در کارهای خانه نشانه‌ی توجه اسلام به پدید آوردن صمیمیت و وحدت در میان اعضای خانواده است. [39]

مرد نه تنها باید به همسر خود کمک  نماید بلکه باید از سخت گیری و اعمال خشونت جز در موارد لازم در مورد همسر بپرهیزد و در ایجاد محبت و جلب رضایت و حفظ روابط حسنه بین خود و همسر خویش همواره بکوشد زیرا ممکن است در برخی از مواقع زن به هر جهتی خواه به علت کم حوصلگی کوتاهی و یا نرسیدن و غفلت و یا آمدن مهمان و مشکلات بچه‌داری به انجام پاره‌ای از امور خانه نرسد لازم است مرد در این صورت بردباری به خرج دهد بی تابی نکند و طریق مدارا پیش گیرد حتی همت کرده کارهای انجام نیافته را خود انجام دهد. [40]

مردی که بیش از حد توانایی خود کار می‌کند و روحا و جسما خسته است نباید در همین حال مورد بازخواست همسرش واقع شود.

مرد ، روح پذیرش انتقاد  را اگرچه بجا و صحیح باشد در این صورت کمتر دارد . به عکس همسر عاقل و فهمیده سعی می‌کند از راههای گوناگون وسایل تقویت روحیه‌ی شوهر خود را فراهم کند تا مرد بتواند در مقابل مشکلات بیشمار زندگی و امور اجتماعی مقاومت و سرسختی بیشتری نشان دهد از جمله این وسایل ، تشویق شوهر خویش از طریق به یادآوردن کارهای برجسته و به اصطلاح شاهکارهای دوران زندگی‌اش می‌باشد. این تذکر و یادآوری به شدت توانایی مرد را در انجام کارهای سخت بالا می‌برد و در وجود مرد معجزه می‌کند [41]

از جمله رفتارهای موثر خانمها که در روحیه‌ی شوهرها اثر شگفت‌انگیز و معجزه‌ آسایی دارد ، اینست که هنگام ورود مرد به منزل از او استقبال به عمل آورند و هنگام خروج از منزل ، او را تا دم در بدرقه کنند. در ارتباط با همین مطلب روایت کرده‌اند که : روزی مردی خدمت رسول اکرم (ص) شرفیاب شد و عرض کرد من همسری دارم ، هنگام داخل شدن من به منزل به استقبال من می‌شتابد و وقت خارج شدن از منزل مرا بدرقه می‌کند و هنگامی که مرا غمگین می‌بیند پیش آمده می‌گوید چرا اندوهناک هستی ؟ اگر اندوه تو برای کمی رزق و روزی است هیچ غصه نخور، خداوند روزی تو را متکفل می‌باشد و خواهد رسانید و اگر به جهت آخرت کوشش می‌کنی، خداوند اهتمام تو را زیاد گرداند. رسول اکرم (ص)‌در مقابل کلمات مرد نسبت به همسر خود فرمود خداوند را کارگزاران مخصوصی است و همسر تو از جمله آنها می‌باشد و پروردگار برای او ثواب اجرا شهید را می‌دهد.  [42]

مهریه

از جمله تکالیف مرد به هنگام پیوند ازدواج ، پرداخت مهر است . مهر یا مهریه از حقوق مسلم زن است. مهر یا صداق چیزی که زن بر اثر ازدواج مالک آن می‌گردد و مرد ملزم به ادای آن به زن می‌شود.

نهاد مهر در حقوق ایران مبتنی بر سنت و مذهب است و نظیر آن را نمی‌توان در حقوق غرب یافت. مهریة زن یک امر حقوقی است و با بعضی از مسائل دیگر مثل شیر بهاء یا با شلق که در برخی از خانواده ها متداول است ،‌تفاوت اساسی دارد مهر مال یا امکانی است که صرفا از آن زن است. در واقع مهریه هدیه‌ای است که شوهر به زن تقدیم می‌کند و والدین و خویشان زن را حقی بر آن نیست . قرآن کریم با لطافت و ظرافت خاص چنین بیان می‌دارد وآتواالنسا صدقا تهن نحله . یعنی مهر زنان را به طور کامل و به عنوان یک عطیه به خود آنان بدهید.

مهریه ممکن است که کاملا مشخص و معین باشد مانند خانه اتومبیل ، سکه‌طلا  ،‌سفر مکه و غیره و یا درآمد حاصل از یک امر اقتصادی به عنوان مهر تعیین گردد و یا اینکه مرد انجام یک کار یا پذیرش تعهد خاصی را به عنوان مهر پیشنهاد نماید،‌ مثل آموزش زبان ، تعلیم قرآن، تدریس دروس علمی و یاد دادن یک هنر یا مهارت و یا ساختن یک خانه و یا فراهم نمودن یک چیز معین .

در هر صورت،‌پرداخت مهر از تکالیف اساسی شوهر و حقوق ویژه زن است و مهر باید حسب تمایل و ارادة زن و یا به گونه‌ای که توافق گردیده ، هنگام مطالبه قابل حصول باشد.

متاسفانه امروزه در غالب موارد، مهر زنان در ذمه و دین مردان می‌ماند و زنها معمولا آن را مطالبه نمی‌کنند مگر وقتی که اختلاف و مشاجره‌ای پدید آید. در حالی که توصیه‌ی اسلام این است که مهر به هنگام وصلت زن و مرد تقدیم گردد و در صدر اسلام و در عصر حضرت محمد (ص) معمول این بود که مرد هرچه به عنوان مهر متعهد می‌شد،‌ به هنگام وصلت نقدا تقدیم می‌نمود.

و فلسفه‌ی مهر یا صداق از نظر اسلام این نیست که مهر به عنوان وثیقه در اختیار زن قرار گیرد. مهر فقط مهر است و بهترین آن هدیه‌ای است که نشانی از صداقت و علاقه‌مندی و محبت مرد نسبت به آرامشگر حیاتش باشد. [43]


نقش موقعیت شناسی زن و مرد در استحکام خانواده

یکی از اصولی را که هر انسانی باید به آن توجه داشته باشد موقعیت شناسی است . به نظر می‌رسد برای اینکه الفت و صمیمیت خانواده لطمه‌ای نبیند ، پیشنهاد می نمائیم که زن و مرد سعی کنند در مواردی که از یکدیگر تقاضاهایی را دارند قبلا موقعیت و وضعیت طرف را برآورد نمایند. اگر دیدند که طرف در شرایط مناسب و آماده قرار دارد در این هنگام پیشنهاد و طرح خود را ارائه دهند.

موقعیت شناسی موجب می‌گردد علاوه بر اینکه درخواست و تقاضای زن و مرد انجام می‌گیرد به جای نقار و درگیری میزان صمیمیت آنان نیز افزایش می‌یابد. [44]

در موارد زیادی از خانواده‌ها این واقعیت کمتر به چشم میخورد زیرا زنان بدون در نظر گرفتن موقعیت‌های مالی و شغلی و درآمدی همسران خود بطور خام و نپخته از آنان تقاضاهائی را می‌نمایند در حالی که اگر موقعیت شناس می‌بودند هرگز به چنین تقاضاهائی اقدام نمی‌کردند.

در برخی از موارد مردان نیز بیش از طاقت و توانایی همسران خود از آنها تقاضاهائی را می‌نمایند ، پرواضح است که هر انسانی از حد و حدود خاصی از امکانات برخوردار است و هرگز نباید بیش از آن مقدار از آنان انتظاراتی داشت.

به نظر ما یکی از اموری که استحکام خانواده را مورد تهدید قرار داده و صفا و صمیمیت خانوادگی را نیز متزلزل می‌سازد ،‌توقعات فوق العاده‌ای است که زن و مرد از یکدیگر دارند و حال آنکه اگر زن و مرد موقعیت شناس بودند هرگز از یکدیگر چنین تقاضاهائی را نمی‌نمودند. [45]

به طور خلاصه ارتباط پیدا کردن هنر است و تا انسان هنرمند نباشد نمی‌تواند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار سازد روی این اصل اعتقاد ما اینست که برای حفظ تعادل و استحکام خانواده زن و مرد در درجه اول باید موقعیت

نقش خانواده در بزهکاری فرزندان

اهمیت زندگی خانوادگی برای کودکان به مراتب از افراد بالغ بیشتر است چرا که در اینجا است که کودک اولین تجربیات خود را در زیستن با دیگران می‌آموزد . در محیط خانواده است که پایه رشد و فعالیت‌های آینده کودک گذاشته می‌شود اینکه در روابط ما با سایرین عشق و محبت حکمفرما است یا خصومت و نفرت تا حد بسیار زیادی به تربیت خانوادگی بستگی دارد.

اصولا کلیه رفتارهای نوجوانی ، جوانی و بالاتر چه اجتماعی باشد و یا ضد اجتماعی در نتیجه تجربیات گذشته به وجود می‌آید و با توجه به این تجربیات است که می‌توان این حالات و رفتارها را توجیه کرد.

بزهکاری در کودکان و نوجوانان هر چند می‌تواند به عوامل بسیار از جمله مشکلات فرهنگی ، اجتماعی اقتصادی و ... وابسته باشد اما در گام نخست این خانواده است که کودک را به مسیر صحیح هدایت می‌کند یا بستر گناه و جرم و انحراف را برای او مهیا می‌سازد. انسان به دلیل ویژگی اجتماعی بودن خود از بدو تولد تحت تأثیر افکار ، عقاید و رفتار اطرافیان قرار می‌گیرد و بعدها به تقلید از این رفتارها و گفتارها الگوهایی را که به نحوی در ارتباط با او هستند سرمشق رفتاری خود قرار خواهد داد.

خمیر مایه مولفه‌های اصلی شخصیت متعادل و پویا یا متزلزل و آسیب پذیر کودکان و نوجوانان در کانون خانواده و در سایه تعامل مطلوب با والدین به ویژه مادر شکل می‌گیرد.

پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) در تاکید بر اهمیت دوره‌های مختلف رشد فرزندان به ویژه هفت سال اول زندگی ، فرموده‌اند فرزند در هفت سال اول زندگی محبت پذیر است در هفت سال دوم آموزش پذیرا است و در هفت سال سوم حیات خود مشورت پذیر است.

ویژگیهای زیستی و روانی – اجتماعی کودکان در سالهای اولیه رشد (هفت سال حیات) به گونه‌ای است که بیشترین تعلق خاطر را به پدر و مادر دارند و می‌خواهند همواره همه وجود پدر و مادر خود را در قبضه مهر خود داشته باشند. از همین رو زیباترین و موثرترین روش پروش فرزند در این دوران حاکمیت مهر و محبت و سیطره عاطفی کودک بر پیکره شخصیت پدر و مادر است.

بنابراین محرومیت‌های عاطفی ، تنبیه ، اعمال رفتارهای خشونت‌آمیز با کودک و تحمیل آزردگی‌ها و ناکامی‌های مکرر بر احساس فرزندی با شاکله محبت‌پذیر، می‌تواند آسیب‌های اجتماعی همراه داشته باشد.

گزل ، پدر روانشناسی کودک می‌گوید شخصیت کودک در پنج ، شش سالگی نسخه کوچکی از جوانی است که بعدا خواهد شد . کودکانی که از مهر و محبت پدری و مادری محروم مانده و عموما در عین برخورداری از نعمت پدر و مادر دچار بدسرپرستی شده‌اند و به گونه‌ای که انتظار می‌رود از تعامل عاطفی خوشایند و دوست داشتنی با والدین بهره‌مند نمی‌شوند با دنیایی از نگرانی و ناکامی ، بی انگیزه و شکننده وارد مدرسه می‌شوند.[46]


هدفهای تربیتی در خصوص ارتباط با والدین

سیر وجود آدمی  و تداوم نسل او در نظام خلقت، به واسطه‌ی وجود خود اوست و نقش آدمی در بقا و رشد و هدایت نسل خود ریشه در اعماق وجود انسان و ماهیت او دارد حکمیت الهی بر این تعلق گرفته است که والدین واسطه‌ی فیض الهی قرار گرفته نقش اساسی در تداوم حیات ایفا کنند و اهیمت این نقش در مجموعة آفرینش سبب عنایت خاص باری تعالی بدان شده است.

وقتی بحث از اهداف تربیتی در خصوص ارتباط فرزند با والدین مطرح میشود ناظر بر یک نوع ارتباط جدید نیست خداوند در انسان به طور تکوینی محبت و علاقه به والدین را قرار داده است عطوفت فرزند به والدین امری اعتباری و قانونی نیست و واسطه قرار گرفتن آنها در خلقت فرزند و نگهداری از او زمینه عطوفت و محبت فرزند را نسبت به والدین فراهم می‌آورد. عملکرد دین در خصوص ارتباط فرزند و والدین ناظر بر تعدیل علائق آنهاست. به طور مشخص می‌توان پرهیز از زیاده‌روی در اطاعت از والدین و اصرار بر متابعت از آبا و اجداد را در صورتی که مقابله با حق قلمداد شود به عنوان نمونه‌هایی از تعدیل در نوع ارتباط مطرح کرد. چنانکه در قرآن پیروی از گذشتگان و موضوع باطل آنها در خصوص بت پرستی و رویگردانی از خدا تقبیح شده است. [47]

الف: احترام به والدین

مساله احترام در خصوص ارتباط با والدین در مرتبه‌ای بعد از مقوله ارتباط با خدا قرار دارد در خصوص احترام به والدین به سختی می‌توان ماهیت حق شناسی را از احترام جدا کرد به سخن دیگر با توجه به اینکه حق شناسی و سپاسگذاری به منزله نوعی پاسخگویی به کسی است که به نحوی گره‌ای از مشکل ما باز کرده است متضمن نوعی یاری رسانی و کمک متقابل به اوست اما احترام از دیدگاهی دیگر به معنای حرمت و ارزش فرد مقابل و رعایت شأن اوست . احترام به معنای حریم قایل شدن برای اشخاص هم جنبه‌ی ایجابی دارد و هم جنبه‌ی سلبی . گاهی با رعایت حق دیگران احترام آنها را حفظ می‌کنیم و گاهی با پرهیز و اجتناب از اموری که خدشه‌ای به منزلت و شأن آنها وارد می‌کند. در منطق قرآن حفظ حریم والدین در طول حفظ حریم خدا و در مرتبه بعد از آن قرار گرفته است.

درباره‌ی اینکه ما با چه ابزاری می‌توانیم به این امر جامه‌ی عمل بپوشانیم باید گفت از نظر اسلام همان طور که در آیات قرانی گذشت نیکی و احسان به پدر و مادر جزء لاینفک مقوله‌ی احترام به آنهاست نیکی و احسان از چنان اهمیتی برخوردار است که سبب علو مقام انسان و نیل به ارزشهای والا می‌شود به طوری که خداوند یکی از علل دستیابی یحیی را به نبوت ، نیکی به والدین ذکر کرده است. [48]

ب- حق شناسی در مقابل والدین

یکی از ارکان اهداف تربیتی در ارتباط متقابل ، حق شناسی و سپاسگزاری در برابر نعمت و مساعدتی است که به نحوی نیازها و مشکلات انسان را حل می‌کند اگر ملاک در حق شناسی و سپاسگزاری میزان دخالت عامل مقابل در رفع احتیاج باشد ، باید گفت سپاسگزاری در برابر والدین بعد از حق شناسی در برابر خداوند تعالی است و نسبت به آن در درجه دوم اهمیت قرار دارد. ارج نهادن زحمات و تلاش والدین برای پرورش و رشد فرزند صرفا از طریق سپاسگزاری و حق شناسی خاص میسر است. بنابراین همان طور که کفران نعمت و اجتناب از توجه به حق منعم ، عقوبت ابدی را به دنبال دارد رویگردانی از والدین و کوتاهی در حق آنها موجب دوری از مسیر قرب الهی می‌گردد. یکی از تعالیم تربیتی اسلام که از بارزترین مصادیق حق شناسی درباره‌ی والدین است ، طلب خیر و برکت برای آنها در قالب دعاست که نوعی اتحاد با آنها به شمار می‌رود و در قرآن به صورت طلب غفران و بخشایش به آن اشاره شده است . مساله حق شناسی از والدین از چنان اهمیتی برخوردار است که ضلالت و گمراهی آنها مانع از طلب هدایت و غفران و خیر و احسان الهی برای آنها نمی‌شود چنانکه حضرت ابراهیم برای هدایت عموی بت‌پرست خود که سرپرستی او را به عهده داشت از هیچ کوششی دریغ نورزید و برای او طلب آمرزش کرد. [49]

هدفهای تربیتی در خصوص رابطه با فرزند

پرهیز از افراط و تفریط در پرورش فرزند:

انسان به فرزند خود علاقه و تمایل خاص دارد به نحوی که حاضر است برای سلامت و حفظ امنیت او، خود را به خطر اندازد. احساس یگانگی با فرزند ریشه در اعماق روح و روان دارد. آنچه مورد خطاب دین در گزاره‌های تربیتی است توجه به همین جنبه است که همواره در معرض افراط یا تفریط قرار می‌گیرد. زیاده‌روی در توجه به فرزند یا فروگذاری حق او دارای آثار منفی زیادی است و پرهیز از آن در گزاره‌های دینی مورد تاکید قرار گرفته است. در برخی از آیات تسامح در حق فرزندان و بی‌تفاوتی نسبت به آنها و کوتاهی در برآوردن نیازهایشان تقبیح شده است. همچنین از بین بردن فرزند به دلیل جنسیت او یا مشکلات مالی و بی‌توجهی به عواملی که منجر به استحکام ارتباط بین والدین و فرزندان می‌شود مورد نکوهش دین قرار گرفته است برخی از روایات مساله‌ی تفریط و فروگذاری حق فرزندان را نوعی عقوق دانسته‌اند که از جانب فرزند بر پدر و مادر وارد می‌شود به عبارت دیگر، همانطور که حق شناسی از والدین از جانب فرزند لازم است حق شناسی از فرزندان نیز برای والدین ضروری است از نظر اسلام کوتاهی در برآورده کردن نیازهای اساسی (مادی و روانی) فرزندان و تباه کردن شخصیت و سرنوشت آنها، والدین را دچار نفرت الهی و مستوجب عقوق فرزندان می‌گرداند.[50]

وظایف والدین در برابر فرزند

1- قرائت اذان و اقامه در گوش کودک:

رسول خدا (ص) فرمود: پس از ولادت فرزند مستحب است در گوش راست و در گوش چپش اقامه بگویند که این امر باعث حفاظت و حراست او از شیطان خواهد بود.

2- پذیرش کودک

از مسائل مهم حقوق کودکان ، مساله‌ی پذیرش کودک است . کودک به هر وضع و به هر صورتی که هست باید پدر و مادر پذیرای او باشند ، دختر یا پسر ،‌ زشت یا زیبا ، سالم یا ناقص . زیرا والدین حکم باغبانی را دارند که فرزندانشان میوه‌های باغ خود آنان است و باید در طریق به ثمر رساندن آنان بکوشند. [51]

3- نامگذاری کودک

نامگذاری از مسائل مهم حقوق کودکان است و والدین موظفند نام خوبی را برای کودک انتخاب نمایند نامی که اولا رضای خدا در آن باشد ثانیا فرزند در آینده به هر شغل و یا هر پست و مقامی که رسید آن نام متناسب باشد . بهترین نامها نام ائمه معصومین (ع) و اولیای الهی و اهل بیت ایشان می‌باشند.[52]

4- احترام به کودک

یکی از حقوق کودک احترام به اوست این سخن از رسول خداست که فرمود به فرزندانتان احترام و محبت کنید و با آداب و روش پسندیده با آنها معاشرت نمایید.

5- تغذیه کودک:

نخستین غذای کودک شیر مادر است و این سفارش رسول خداست که پستان مادر در اختیار کودک باشد و مرد موظف است درایام شیردادن ، زن را از غذای حلال و پاک تغذیه کند و زن نیز باید مراقب غذای خود باشد ، زیرا غذای حرام و نجس و خبیث در شیر و شیر در فرزند اثر مستقیم دارد. و پس از فراغت از ایام شیردادن باز والدین باید همت به خرج داده ، فرزند معصومشان را با غذای حرام و ناپاک آلوده نکنند. [53]

6- تامین نیازهای فرزند:

تامین نیازهای اولیه از قیبل خوراک،‌ پوشاک ، امنیت و همچنین ایجاد زمینه‌ی مناسب برای پرورش و رشد آنهاست کوتاهی در برآورده نمودن نیازهای اولیه‌ی فرزند مانعی بر سر راه رشد و ترقی او در مراحل بالاتر به وجود می‌آورد. بنابراین ایجاد فضای مناسب برای ترقی و تعالی فرزند از ابتدایی ترین وظایف والدین است.  [54]

7- محبت :

یکی از ارکان تربیت فرزند برقراری روابطی مناسب با او بر اساس محبت است زیرا محبت به عنوان مهمترین واسطه در برقراری رابطه باید مورد توجه و عنایت ویژه قرار گیرد آنچه از محبت در این بحث مورد نظر است ایجاد شرایطی است که در آن محبت واقعی و معمولی نثار فرزند گردد و بدین ترتیب معضل بی‌تفاوتی نسبت به او و سهل‌انگاری در تربیت حل شود. روایات بسیاری وجود دارد که در برگیرنده لزوم محبت و ارزش عشق و علاقه به فرزندان است و با توجه به دیگر گزاره‌های تربیتی اسلام، دلالت بر این امر به عنوان واسطه‌ای برای ایجاد ارتباط تربیتی و پرورشی با آنها دارد. [55]

8- آموزش :

از جمله وظایف والدین ارائه آموزشهای اساسی به کودکان است آموزشی که موجب سازندگی و خیر و رفاه حال و اینده فرزند باشد اما اینکه به فرزندانمان در سنین کودکی چه علومی را بیاموزیم با مراجعه به روایات اهل بیت (ع) روشن می‌شود امام صادق (ص) فرمود: سزاوارترین چیزی که باید به کودکان آموخته شود چیزی است که چون بزرگ شدند بدان نیاز داشته باشند.

از جمله چیزهایی که ائمه دستور دادند که ما از سن هفت سالگی به بعد به فرزندانمان بیاموزیم قرآن و سواد خواندن و نوشتن و احکام حلال و حرام و نماز است. [56]

و بالاخره والدین موظفند فرزندانشان را به امور دین آشنا ساخته و مودب به آداب الهی و متخلق به اخلاق انبیاء نمایند صفات خوب و بد را به آنها بشناسانند و آنها را از صفات بد بر حذر داشته و به صفات نیکو ترغیب نمایند. و به آنها راه و رسم زندگی بیاموزند والدین به کودکانشان درس عواطف و انسانیت دهند و به فنون دفاعی آشنا سازد تا در مواقع خطر بتوانند از خود و کیان خود دفاع نمایند[57].

9- پرورش کودک

تربیت فرزندان تنها در آموزش خلاصه نمی‌شود بلکه مهمتر از آموزش پرورش است که باید به آن توجه کافی شود، متاسفانه در دنیای کنونی مردم در بعد پرورش عمده نظر خود را به پرورش جسم اطفالشان معطوف داشته به غذا،‌لباس ، اسباب بازی، سلامت و بهداشت ، وزن ، زیبایی ، ورزش، شستشوی بدن و امثال این امور می‌پردازند ولی هیچ توجهی به پرورش روح فرزند ندارند، در حالی که در اسلام جسم و سلامت تن همراه با سلامت روح و روان مطرح است. لباس زیبا و غذای خوب همراه با اخلاق نیکو و ادب صحیح مورد توجه است هم باید کودکان را به ورزش و بازی واداشت و هم به عبادات و اموردینی ، مراسم مذهبی و ایثار و فداکاری تمرین وتشویق شود. هم باید وزن کودک را در نظر داشت و هم باید میزان اخلاق و رفتار نیکو و شایسته را در نظر گرفت هم لباس زیبا برای کودک لازم است و هم نام نیکو.


رسول خدا فرمود: اکرموا اولادکم و احسنوا آدابکم:

به کودکان خود اکرام نموده و به آنان ادب صحیح و لازم را بیاموزید.

علی (ع) فرمود: بهترین ارثی که پدران و مادران می‌توانند به فرزندان خویش بدهند ادب و تربیت صحیح است. [58]


سخن آخر

بحث درباره حقوق خانواده و گستره‌ی وظایف و مسئولیت‌های همسران ، بیش از آنکه صرفا در قلمرو موازین حقوقی و قانونی مطرح باشد اساسا متاثر از پیوندهای عاطفی و روانی و آمیخته با مبانی دینی ، معیارهای اخلاقی ، نگرش‌های اجتماعی و نظام ارزشی حاکم بر جامعه است.

به طور کلی اهمیت و ارزشمندی حقوق خانواده ناشی از ارج و منزلت والای این کانون مقدس است جامعه‌ای که در آن کانونهای خانواده از بالاترین قوام و استحکام برخوردارند مناسب‌ترین بستر رشد و شکوفایی استعدادها ، حاکمیت ارزشها و تبلور رفتارهای متعالی فردی و گروهی است و بیشترین مسئولیت پذیری اجتماعی و برقراری عالی‌ترین روابط بین فردی و پیوندهای عمیق عاطفی در آن به چشم می‌خورد.

خانواده اولین و اصیل‌ترین نهاد اجتماعی است و سلامت جوامع در گرو تعادل کانون مقدس خانواده‌هاست، همچنین از بارزترین شاخص‌های موفقیت و پیشرفت هر کشور و نظام حکومتی، تدوین و ارائه متعالی‌ترین، ارزشمند‌ترین و کارآمدترین قوانین و مقررات حمایتی از نظام خانواده است.

از این رو انتظار به حق و شایسته از کارگزاران جامعه‌ی اسلامی ایران این است که با الهام از ارزشهای والای قرآنی و تعالیم اسلامی، جامع‌ترین و فراگیرترین قوانین حمایتی را که مبانی نظری آن مبتنی بر ویژگیهای فطری ، احیای حقوق طبیعی و تامین نیازهای روانی همسران و فرزندان باشد برای قوام و پویایی نظام مقدس خانواده ارائه نمایند.


فهرست منابع مورد استفاده

1-     قران کریم

2-      صحیفه‌ی سجادیه

3-     ابن سینا و تدبیر منزل – مترجم : نجمی زنجانی – مجمع ناشر کتاب – تهران – 1319

4-     اسلام و تنظیم خانواده – سید محمد علی ایازی – دفتر نشر فرهنگ اسلامی – تهران 1377

5-     بحار الانوار – علامه مجلسی – طبع جدید – بیروت – جلد اول

6-  پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی – سید مهدی صانعی – موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه فردوسی – مشهد 1375

7-     تعادل و استحکام خانواده – مجید رشید پور – انتشارات اطلاعات – تهران 1373

8-  چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم ؟ (ج1) عبدالله ناصح علوای – مترجم : عبدالله احمدی – نشر احسان – تهران 1377

9-     حقوق خانواده در اسلام – حسین حقانی زنجانی – دارالتبلیغ اسلامی – قم – بی‌تا

10- خانواده در قران – احمد بهشتی – دفتر تبلیغات اسلامی – حوزة‌علمیه قم – قم – 1377

11- درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی (2) اهداف تربیت از دیدگاه اسلام – هیئت مولفین – انتشارات سمت – تهران – 1376

12-   روانشناسی خانواده (همسران برتر) غلامعلی افروز – تهران – انتشارات انجمن اولیا و مربیان 1378

13-   سایت : google

14-   سیری در مسائل خانواده – حبیب الله طاهری – شرکت چاپ و نشر بین المللی – تهران 1381

15-  موازنه‌ی حقوق و اخلاق در خانواده – مریم احمدیه – تهران – شورای فرهنگی اجتماعی زنان ، روابط عمومی – 1382

16- نظام خانواده در اسلام – سخنرانیهای استاد حسین انصاریان – انتشارات ام ابیها – قم 1375

 


فهرست مطالب

عنوان                                                                               صفحه

مقدمه......................................................................................... 3-1

چکیده......................................................................................... 3

موضوع تعلیم و تربیت..................................................................... 5

ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت........................................................ 6

اهمیت دادن اسلام به تعلیم و تربیت................................................. 7

تعلیم و تربیت گام به گام در مهد خانواده............................................ 8

اهمیت تشکیل خانواده در اسلام...................................................... 10

دلیل تشکیل خانواده...................................................................... 13

عوامل رکود فکر تشکیل خانواده....................................................... 17

ارزش و اهمیت ازدواج از نظر پیامبر اکرم (ص)...................................... 18

مهم‌ترین اصول انتخاب همسر.......................................................... 20

حقوق زن و شوهر از دیدگاه پیامبر اکرم (ص)...................................... 24

حدود نفقه در اسلام...................................................................... 28

کمک به همسر............................................................................. 29

مهریه.......................................................................................... 32

نقش موقعیت شناسی زن و مرد در استحکام خانواده........................... 34

نقش خانواده در بزهکاری فرزندان..................................................... 35

هدفهای تربیتی در خصوص ارتباط با والدین ........................................ 38

الف- احترام به والدین..................................................................... 39

ب- حق شناسی در مقابل والدین..................................................... 40

هدفهای تربیتی در خصوص رابطه با فرزند........................................... 41

وظایف والدین در برابر فرزند............................................................. 42

سخن آخر.................................................................................... 48

فهرست منابع مورد استفاده ........................................................... 49



1-    [1] پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی – سید مهدی صانعی – موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد – 1375 ص 11-9

[2] - پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی – سید مهدی صانعی – موسسه چاپ و انتشارات  دانشگاه فردوسی مشهد – 1375 – ص 25-24

[3] - همان منبع – ص 27-25

[4] - همان منبع ص 30-29

[5] - همان منبع – ص 31

[6]- بحار الانوار- طبع جدید ، بیروت – ص 172/1

[7] - سوره جمعه – آیه 2

[8] - صحیفه سجادیه – دعای 25

[9] - خانواده در قرآن – احمد بهشتی – دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیه قم

[10] - همان منبع – همان صفحه

[11] - همان – ص 243-242

[12] - اسلام و تنظیم خانواده – سید محمد علی ایازی – دفتر نشر فرهنگ اسلامی – تهران – 1373 – ص 24

[13] - سوره رعد – آیه 38

[14] - سوره نسا – آیه 1

[15] - رک به : نظام خانواده در اسلام – سخنرانیهای استاد حسین انصاریان – انتشارات ام ابیها – قم – 1375 – ص 66-63

[16] - اسلام و تنظیم خانواده – سید محمد علی ایازی – ص : 24

[17] - نظام خانواده در اسلام – ص 66-65

[18] - همان – ص : 67

[19] - خانواده در قران – احمد بهشتی ص 34

[20] - رک : همان – ص 26-25

[21] - همان ص 38-37

[22] - خانواده در قران – ص : 38

[23] - رک همان : 39-38

[24] - سورة بنا – آیه 8

[25] - سوره رم – آیه 21

[26] - خانواده در قرآن – ص 41-40

[27] - نظام خانواده در اسلام – ص 41-40

[28] - چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم – ج 1 – عبدالله ناصح علوان – مترجم : عبدالله احمدی – نشر احسان – تهران – 1377 – ص 36-35

[29] - همان منبع – ص 38

[30] - همان منبع – ص 41

[31] - همان منبع – ص 43-42

[32] - تعادل و استحکام خانواده – مجید رشید پور – ص 39-38

[33] - نظام خانواده در اسلام – ص 371-366

[34] - همان – ص 371

[35] - نظام خانواده در اسلام – ص 372-371

[36] - همان منبع – ص : 377-376

[37] -  همان منبع – ص : 384-378

[38] - حقوق خانواده در اسلام – حسین حقانی زنجانی

[39] - همان منبع ص 402-401

[40] - همان منبع – ص 402-401

[41] - حقوق خانواده در اسلام – ص 407- 406

[42] - همان منبع – ص 408

[43] -  روانشناسی خانواده (همسران برتر) غلامعلی افروز – انتشارات انجمن اولیا و مربیان تهران – 1378 – ص : 187-185

[44] - تعادل و استحکام خانواده – مجید رشید پور – انتشارات اطلاعات – تهران – 1373 –
ص 160- 157

[45] - همان منبع – ص 160

[46] -google

[47] - درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی اهداف تربیت از دیدگاه اسلام – هیئت مولفین – انتشارات سمت – تهران 1376- ص 175

[48] -  همان منبع – ص 178

[49] - درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی – ص 179-178

[50] - همان منبع – ص 183- 182

[51] - سیری در مسائل خانواده – حبیب الله طاهری – شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر – تهران – 1381 – ص 78- 77

[52] - همان منبع و نیزرک : ابن سینا و تبدیر منزل – مترجم :‌نجمی زنجانی – مجمع ناشر کتاب – تهران 1319- ص 43-42

[53] - سیری درمسائل خانواده – ص 79-78

[54] - درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی – ص 184

[55] - همان منبع – ص 185

[56] - سیری در مسائل خانواده – حبیب الله طاهری – ص 81

[57] - همان منبع – ص 82

[58] - همان منبع – ص 83

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 01 اسفند 1393 ساعت: 15:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد خانواده

بازديد: 5615

خانواده

 

اهميت خانواده

نگاه اجمالي

خانواده به عنوان اولين کانوني که فرد در آن قرار مي‌گيرد داراي اهميت شايان توجهي است. اولين تأثيرات محيطي که فرد دريافت مي‌کند از محيط خانواده است و حتي تأثيرپذيري فرد از ساير محيطها مي‌تواند نشأت گرفته از همين محيط خانواده باشد. خانواده پايه گذار بخش مهمي از سرنوشت انسان است و در تعيين سبک و خط مشي زندگي آينده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آينده نقش بزرگي بر عهده دارد.

عواملي چون شخصيت والدين ، سلامت رواني و جسماني آنها ، شيوه‌هاي تربيتي اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصيلات والدين به وضعيت اقتصادي و فرهنگي خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعيت خانواده ، روابط اجتماعي خانواده و بي‌نهايت متغير ديگر در خانواده وجود دارند، شخصيت فرزند ، سلامت رواني و جسماني او ، آينده شغلي ، تحصيلي ، اقتصادي ، سازگاري اجتماعي و فرهنگي ، تشکيل خانواده او و غيره را تحت تاثير قرار مي‌دهند.

خانواده و اهميت آن در دوره کودکي

نوزاد در خانواده به دنيا مي‌آيد و اولين تعاملات خود را با محيط آغاز مي‌کند. در اين کانون اوليه اولين تأثير و تأثرات متقابل آغاز مي‌شود و کودک کم کم در فرآيند رشد و اجتماعي قرار مي‌گيرد. همانطور که روان شناسان معتقدند سالهاي اوليه کودکي نقش بسزايي در رشد شخصيت و آينده او دارد. بيشتر طرحواره‌ها و شناختهاي کودک از خود ، اطرافيان و محيط در اين دوران شکل مي‌گيرد. ميزان سلامت جسماني و رواني کودک بسته به ارتباطي است که خانواده با وي دارد و تا چه حد تلاش مي‌کند نيازهاي او را برآورده سازد.



کودکاني که در اين سنين از لحاظ عاطفي و امنيتي در خانواده تأمين نمي‌شوند به انواع مشکلات مبتلا مي‌شوند. مشکلات اين کودکان اغلب با شيطنتها ، دروغگوييها و حرف نشنيدنهاي ساده شروع مي‌شود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاريها و جنايات بزرگسالي منتهي مي‌شود. سخت گيري زياد والدين يا بي‌توجهي آنها ، يا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کليه نيازهاي منطقي و غير منطقي او ، شخصيت سالمي را به بار نخواهد آورد. سلامت خود خانواده ، تعادل شخصيتي والدين و آشنايي آنها به اصولي که مي‌تواند محيط خانواده را سالمتر سازد، بسيار حائز اهميت است.

اهميت خانواده در دوران نوجواني

 

نيازهاي مرحله نوجواني دوران حساس است. بطوري که در کنار ساير تحولات و تغييراتي که از جنبه‌هاي جسماني و رواني در فرد اتفاق مي‌افتد، ويژگي مشترک و مهم ديگر آن دوران ، استقلال طلبي نوجوان در خانواده است. نوجوان مي‌خواهد به طريقي رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر اين اساس شروع به ايجاد فاصله بين خود و خانواده مي‌کند و به گروه همسالان نزديک مي‌شود.


در صورتي که خانواده در اين دوران به کارکردهاي اساسي خود آشنايي نداشته باشد و همچنين با ويژگيهاي دوران نوجواني آشنا نباشد، نخواهد توانست عملکرد تربيتي خود را به نحو احسن ايفا نمايد. و چه بسا که اقدامات نادرست از سوي خانواده ، فضاي نامناسب موجود در خانواده و غيره ، بيشتر و بيشتر نوجوان را از محيط خانواده دور ساخته و در صورتي که خانواده در گذشته نيز کارکرد تربيتي خود را به شيوه درست اعمال نکرده باشد و فرد از پختگي فکري کاملي برخوردار نباشد با گرايش به زمينه‌هاي ناسازگارانه مثل عضويت در گروههاي افراطي و ساير زمينه‌ها مشکلات فردي و اجتماعي زيادي را به بار خواهد آورد.

سخت گيري زياد والدين و خانواده در اين دوران و همچنين سهل‌ گيري و آزاد گذاري آنها فرزند را موجودي سرکش ، طغيانگر و متزلزل بار خواهند آورد. از اين گذشته اين دوران ، دوران الگو گيري و همانند سازي و لازم است خانواده الگوهاي مناسبي را براي نوجوان خود فراهم سازند. ميزان حضور خانواده در اجتماع نيز در اين اهميت بسزايي دارد. هابز معتقد است که بسياري از نوجوانان پريشان حال و آشفته به خانواده‌هايي تعلق دارند که از زندگي اجتماعي مجزا و بيگانه‌اند. خانواده در عين حال که کوچکترين واحد اجتماعي است، مبنا و پايه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم جامعه ، افراد موفق و افراد فعال اجتماعي از داخل خانواده‌هاي سالم بيرون آمده‌اند و افراد ناسالم پرورش يافته خانواده‌هاي ناسالم هستند.

 

اهميت خانواده = سلامت خانواده

 

انحرافات خانواده ، عدم سلامت رواني خانواده ، مشکلات اقتصادي و اجتماعي خانواده از لحاظ تأثيري که روي اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثير قرار مي‌دهد. افراد پيوند ميان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش يافته در خانواده وارد اجتماع مي‌شوند و ويژگيهاي سالم يا ناسالم خود را که در خانواده دريافت کرده وارد اجتماع مي‌کنند. از اين لحاظ سلامت يک جامعه به سلامت خانواده‌هاي آن وابسته است.

لامارک و لوپله و ديگران ، خانواده را مهمترين کانوني مي‌دانند که جامعه از آن تغذيه مي‌کنند. به اين ترتيب فرد در کنار تأثيري که از اجتماع خود مي‌پذيرد با توشه‌اي که از خانواده خود دريافت کرده است محيط پيرامون خود را تحت تأثير قرار مي‌دهد. چنين تأثيراتي علاوه بر مسائل پيراموني جزئي بلکه بر مسائل کلان اقتصادي - اجتماعي و سياسي يک جامعه نيز نقش دارند. به اين ترتيب به نظر مي‌رسد که اصلاح يک جامعه ، پيشرفت و ترقي آن از جنبه‌هاي مختلف تأثير اصلاح خانواده ، توجه افراد به اهميت خانواده و آموزش آنهاست.

 

خانواده درماني

تاريخچه خانواده درماني

تخصص و حرفه خانواده درماني نسبتا جديد است و ظهور رسمي آن به دهه‌هاي 1940 ، 1950 و 1960 برمي‌گردد. در سال 1938 شوراي ملي روابط خانوادگي شروع بکار کرد. در سال 1948 اولين اثر درباره زناشوئي درماني توسط « بلامتيل من » منتشر شد و مطالعه خانواده‌هاي اسکيزوفرنيک توسط « لايمن » صورت گرفت.


در خلال سالهاي 1950 تا 1959 « ناتان آکرمن » رويکرد روان تحليلي را براي کار کردن با خانواده‌ها مطرح کرد و « بيتسون » مطالعه الگوهاي ارتباط را در خانواده آغاز کرد و « کارل ويته » اولين کنفرانس را درباره خانواده درماني در سي ايسلند ايالت جورجيا برگزار کرد. اولين نشريه در خانواده درماني در سال 1961 منتشر شد و شبکه ساز خانواده درماني در سال 1976 و انجمن خانواده درماني (AFTA) در سال 1977 شروع به کار کرد.


در خلال سالهاي 1980 تا 1989 شيوه‌هاي تحقيق در خانواده درماني متداول شد و رهبران جديدي در خانواده درماني ظهور کردند که بسياري از آنان زن بودند. از سال 1990 به بعد رشد عضويت متخصصان در انجمنهاي خانواده درماني چشمگير شد. خانواده درماني‌هاي متمرکز بر راه حل فراگير شدند و بطور کلي جايگاه عميق‌تري بين فنون درماني حوزه روان شناسي پيدا کرد.

 

انواع نظريه‌هاي خانواده درماني

رويکردهاي نظري اصلي در حيطه خانواده درماني عبارتند از: خانواده درماني روان تحليلي ، خانواده درماني تجربياتي ، خانواده درماني شناختي رفتاري ، خانواده درماني ساختي ، خانواده درماني استراتژيک و خانواده درماني متمرکز بر راه حل.

 

خانواده درماني مبتني بر روان تحليلي

صاحبنظران اصلي آن ناتان آکرمن ، ويليامسون ، لايمن واين و تئودور کيدز هستند که شيوه درمان آنها ريشه در نظريه فرويد دارد. در اين شيوه فرايندهاي ناهشيار اعضاي خانواده به يکديگر مرتبط دانسته مي‌شوند و اعتقاد بر اين است که بايستي روي نيروهاي ناهشيار که آسيب را بوجود آورده‌اند، کار کرد. نقش درمانگر يک معلم يا والد يا مفسر تجربه است. فنون درماني عبارتند از: تحليل رويا ، انتقال ، رويارويي ، تاريخچه زندگي ، تمرکز بر نقاط قوت.

خانواده درماني تجربياتي

 

نظريه پردازان عمده آن ويرجينيا سيتر ، کارل ويته کر ، فرد دوهل و ... هستند که معتقدند مشکلات خانواده از سرکوب احساسات ، خشکي و انعطاف ناپديري ، فقدان آگاهي ، مرگ عاطفي و استفاده بيش از حد از مکانيزمهاي دفاعي ريشه مي‌گيرد.

در اين رويکرد خانواده درمانگر تلاش مي‌کند انعطاف پذيري ، صميميت ، عزت نفس ، پتانسيل براي تجربه را در خانواده افزايش دهد و از فنون مجسمه سازي ، صحنه آرايي خانوادگي ، شوخي ، مصاحبه با عروسکهاي خانواده ، هنردرماني خانواده ، بازي نقش ، بازسازي خانواده و ... استفاده مي‌شود.

 

خانواده درماني‌هاي رفتاري و شناختي _ رفتاري

نظريه پردازان عمده آن ويليام مسترز ، ويرجنيا جانسون ، جوزف ولپه ، بندورا و ... هستند. اين شيوه درماني بر اساس نظريه‌هاي رفتاري و شناختي معتقد است، رفتار از طريق پيامدها ابقا يا حذف مي‌شود. رفتارهاي نامناسب را مي‌توان اصلاح کرد. همينطور شناختهاي غير منطقي را مي‌توان اصلاح کرده و در نتيجه در تعامدات و رفتارهاي زوجي يا خانوادگي تغيير ايجاد کرد.

درمانگر نقش يک معلم و متخصص تقويت کننده رفتارهاي مناسب را بازي مي‌کند. در اين رويکرد از فنون درماني تقويت منفي ، تعميم ، خاموش سازي ، اقتصاد پته‌اي ، گريز ذهني ، عبارات مقابله‌اي منطقي ، سرمشق دهي و ... استفاده مي‌شود.

خانواده درماني ساختي

 

سالوادور مينوچين ، مونتالوو ، فيشمن ، روزمن و ... نظريه پردازان اصلي اين شيوه از خانواده درماني هستند که کارکرد خانواده را متضمن ساخت خانواده ، زير منظومه‌ها و مرزها مي‌دانند. درمانگران نقشه خانواده را بطور ذهني ترسيم مي‌کنند و در پياده کردن ساخت مناسب خانواده تلاش مي‌کنند و در واقع همچون کارگردان تئاتر عمل مي‌کنند. فنون درماني عبارتند از: بازسازي ، الحاق ، تشديد پيامها ، مرزسازي و ... .

 

خانواده درماني‌هاي استراتژيک ، سيستمي و متمرکز بر راه حل

 

اين سه رويکرد روش‌مدار و کوتاه مدت هستند که هر سه مرهون کار ميلتون اريکسون مي‌باشند و از ميراث مشترکي برخوردارند. هدف ، شيوه کار و فنون مورد استفاده در اين سه رويکرد مشابه يکديگر است و از فنوني چون باز تعبير ، کمرنگ کردن تعبير و تفسير ، تعيين تکاليف شاق ، تکيه بر فرايند سوالات حلقوي ، تمرکز روي راه حلهاي فرضي ، تعيين کردن تشريفات و ... استفاده مي‌شود.

از نظريه پردازان استراتژيک جي هي لي ، ريچارد فيش و از نظريه پردازان سيستمي بوسکلو ، کارل تام و از نظريه پردازان متمرکز بر راه حل ايمسوبرگ و ديويس را مي‌توان نام برد.

خانواده‌هاي نيازمند خانواده درماني

خانواده‌هايي که از فرايند خانواده درماني بهره مي‌برند، عبارتند از: خانواده‌هاي داراي عضو معتاد يا بيمار رواني و همچنين خانواده‌هاي داراي عضو مبتلا به اختلالات جسمي که به نحوي روي کارکرد خانواده تاثير گذاشته است ، خانواده‌هاي طلاق گرفته ، ازدواج مجدد کرده ، فوت يکي از اعضا ، خانواده‌هاي داراي مشکلات اقتصادي ، فرهنگي و ... .

خانواده‌هاي داراي مشکل اغلب به صورت غير مستقيم مثلا مشکلات تربيتي کودکان ، ناراحتي‌هاي روحي يکي از اعضا و يا تصميم گيريها و کمک براي حل مشکلات سطحي‌تر به متخصصان مشاوره و روان شناسي مراجعه مي‌کنند و در طول مشاوره‌هاي فردي نياز به توجه به نقش خانواده در بروز مشکل شکل مي‌گيرد و برحسب رويکرد درمانگر ، روند درمان تداوم مي‌يابد.

 

 کارکردهاي خانواده

مقدمه

خانواده با وجود اينکه به عنوان اولين واحد اجتماعي شناخته مي‌شود، ولي داراي پيچيدگيهاي فراواني است. بطوري که شناخت آن ، اهميت آن و تأثيرات و کارکردهاي آن بسيار مورد توجه صاحب‌نظران مختلف بوده است. بر اين اساس همچنان که تعاريف متعددي از آن ارائه شده است و به اهميت آن در زمينه‌هاي مختلف فردي ، اجتماعي و غيره تأکيد شده است، کارکردهاي متفاوتي نيز براي آن ارائه شده است. بطوري که بسيار ساده انگارانه خواهد بود، تنها يک يا دو کارکرد براي آن معرفي مي‌شود.

 

کارکرد زيستي و توليد مثل خانواده

وجود فرزندان در خانواده موجب استحکام خانواده مي‌شود. شايد اين کارکرد از جمله کارکردهايي است که تمام افراد چه صاحب‌نظر و غيره با آن آشنايي دارند. زن و شوهري که ازدواج مي‌کنند، دير يا زود منتظر تولد فرزند خواهند بود. هر چند ممکن است تفاوتهايي بين افراد مختلف ، فرهنگها و جوامع مختلف از لحاظ زمان بچه‌دار شدن و تعداد فرزندان و فاصله سني آنها تفاوتهايي وجود داشته باشد. اما تولد فرزند بطور مشترک در تمامي فرهنگها ، جوامع ، طبقات مختلف اقتصادي و اجتماعي مورد توجه است.

امروزه در برخي جوامع به دلايل متعدد از جمله تعليم و تربيت ، اقتصاد ، بهداشت و ... محدود کردن تعداد افراد خانواده را مورد تأکيد قرار مي‌دهند. در جامعه ما موضوع کنترل مواليد و تنظيم خانواده مورد توجه قرار گرفته و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي به کمک وزارتخانه‌ها و سازمانهاي مختلف به تهيه و اجراي طرحهاي مناسب در اين راستا اقدام کرده‌اند.

 

کارکردهاي تربيتي و آموزشي خانواده

 

يکي از وظايف اساسي خانواده علاوه بر دنيا آوردن فرزندان ، توجه به مسائل تربيتي آنهاست. خانواده با فراهم کردن محيط مساعد ، امکانات و شرايط مناسب و نظارت بر تربيت و آموزش فرزندان چنين کارکردي را مهيا مي‌سازد. در گذشته و قبل از تأسيس مکاتب و مدارس تمام وظايف تعليمي و تربيتي و ايجاد مهارتهاي شغلي بر عهده خانواده بوده است. و کودکان و نوجوانان از طريق آموزشهاي غير رسمي و نزد پدران و مادران و افراد بزرگسال خانواده با آداب اخلاقي اجتماعي و همچنين حرف و مشاغل مختلف جامعه ، آشنا مي‌شدند.


با توجه به شرايط فعلي زندگي بخصوص در جوامع پيشرفته و پيچيده مقداري از اين کارکرد بر عهده مهد کودکها ، مدارس و ديگر مؤسسات آموزشي و تربيتي گذاشته شده است. با اينحال توجه به اين نکته ضروريست که هيچ يک از اين مؤسسات قادر نخواهند بود تأثيرات خانواده را به صورتي کامل داشته باشند. بر اين اساس ضروريست خانواده‌ها سهم خود را در اين وظيفه بخوبي رعايت نموده و بر اهميت آن ازعان داشته باشند.

ارضاء و اقناع نيازهاي جنسي به عنوان کارکرد خانواده

در هر جامعه‌اي تلاش مي‌شود که مسائل و احتياجات جنسي به علت نيروي کششي زيادي که دارند به صورتي تحت نظارت قرار گيرند، هر چند شيوه‌هاي متفاوتي را مي‌توان از بين جوامع مختلف براي چنين کنترلي مي‌توان مشاهده کرد. در هر حال در تمامي جوامع نقش اساسي و عميق تشکيل خانواده در تأمين نيازهاي جنسي به شيوه‌اي سالم مورد تأييد است. خانواده با تأمين محيط سالم و مساعد و روابط مناسب ، چنين نقشي را ايفا مي‌کند و از بروز مشکلات مرتبط با نياز طبيعي جنسي جلوگيري مي‌نمايد.

 

کارکرد خانواده به عنوان تأمين کننده سلامت جسمي و رواني اعضاء

از وظايف مهم خانواده تأمين امنيت جسمي و روحي براي هر يک از اعضاء خانواده است. تا از اين طريق سلامت و روحي آنها تضمين کند. تأمين غذا ، بهداشت و جو مناسب عاطفي و رواني شرايط را بر رشد و شکوفايي افراد فراهم مي‌سازد. بديهي است در خانوادهايي که اين کارکرد با مشکل روبروست، عدم تأمين نيازهاي تغذيه‌اي ، عدم رسيدگي به وضعيت بهداشتي و جسمي ، زمينه را براي ابتلا به انواع بيماريها فراهم مي‌سازد.


از سوي ديگر عدم توجه به مسائل عاطفي افراد خانواده ، از جمله تأمين نيازهاي رواني آنها ، اعمال شيوه‌هاي ارتباطي مناسب ، آموزش شيوه‌هاي مواجهه با مشکلات افرادي که از لحاظ رواني در وضع نامناسبي قرار گرفته‌اند، تحويل جامعه خواهد داد. به اين جهت لازم است تک تک افراد ابتدا در زمان تشکيل خانواده و بعد از آن در طول زندگي مشترک به نيازهاي عاطفي رواني خود و بقيه افراد خانواده توجه داشته و به آموزش و کسب اطلاعات لازم در اين زمينه‌ها رغبت نشان دهند.


تحقيقات نشان مي‌دهد زوجهايي که سلامت رواني کافي ندارند، اغلب فرزنداني ناسازگار و ناسالم پرورش مي‌دهند. مادران افسرده اغلب فرزندان افسرده دارند و افراد افسرده چه از لحاظ فردي و چه از لحاظ اجتماعي مواجه با مشکلات زيادي هستند. اين مسأله تنها به افسردگي ختم نمي‌شود، کليه ناراحتيهاي روحي چه ضعيف و چه خفيف در جو عاطفي خانواده انعکاس نامطلوبي دارد. خانواده مشکل‌دار در علت شناسي آسيبهاي اجتماعي بسيار حائز اهميت است.

 

کارکردهاي اقتصادي و اجتماعي خانواده

در اجتماعات سنتي خانواده اين کارکرد خود را با کار و فعاليت اقتصادي مستقيم و آموزش و انتقال مستقيم مشاغل از والدين به فرزندان انجام مي‌داد. امروزه با صنعتي شدن جوامع ، وضع به گونه‌اي تغيير يافته است و عمدتا چنين کارکردي به صورت غير مستقيم اعمال مي‌شود.


امروزه ديگر کمتر به چشم مي‌خورد که مشاغل به صورت موروثي منتقل شوند، اما خانواده از لحاظ تأمين شرايط و امکانات لازم براي جوانان خود به شيوه فعاليت اقتصادي آنها و گزينش شغل آنها را تحت تأثير قرار مي‌دهد. همچنين خانواده با آموزشهاي مستقيم و غير مستقيم فرآيند اجتماعي شدن فرزندان را فراهم ساخته ، ميزان موفقيت در امور اجتماعي را تحت تأثير قرار مي‌دهد. خانواده‌هاي سالم معمولا فرزنداني دارند که روابط اجتماعي مناسب‌تري دارند، فعاليتهاي مختلف اجتماعي دارند.

 

 

 قانون حمايت خانواده

ماده 1 :

به كليه اختلافات مدني ناشي از امر زناشويي و دعاوي خانوادگي و امور مربوط به صغار از قبيل نصب و عزل قيم و ضم و امين در دادگاههاي شهرستان و در نقاطي كه دادگاه شهرستان نباشد در دادگاه بخش رسيدگي مي شود رسيدگي به امور مذكور در تمام مراحل دادرسي بدون رعايت تشريفات آيين دادرسي مدني خواهد بود.

ماده 2 :

 منظور از دعاوي خانوادگي دعاوي مدني بين هر يك از زن و شوهر و فرزندان وجد پدري و وصي و قيم است كه از حقوق و تكاليف مقرر در كتاب هفتم در نكاح و طلاق (منجمله دعاوي مربوط به جهيزيه و مهر زن ) و كتاب هشتم در اولاد و كتاب نهم در خانواده و كتاب دهم در حجر و قيمومت قانوني مدني همچنين از مواد 1005 و 1006 و 1028 و 1029 و 1030 قانون مذكور و مواد مربوط در قانون امور حسبي ناشي شده باشد.

ماده 3 :

 دادگاه مي تواند هر نوع تحقيق و اقدامي را كه براي روشن شدن استمداد از مددكاران اجتماعي و غيره به هر طريق كه مقتضي باشد انجام دهد.

ماده 4 :

دادگاه هر يك از طرفين را كه بي بضاعت تشخيص دهد از پرداخت هزينه دادرسي و حق كارشناسي و حق داوري و ساير هزينه ها معاف مي نمايد همچنين در صورت لزوم راسا وكيل معاضدتي براي او تعيين خواهد كرد. در صورتي كه طرف بي بضاعت محكوم له شود محكوم عليه اگر بضاعت داشته باشد به موجب راي دادگاه ملزم به پرداخت هزينه هاي مذكور و حق الوكاله وكيل معاضدتي خواهد گرديد. وكلا و كارشناسان مذكور مكلف به انجام دستور دادگاه مي باشند.

ماده 5 :

 دادگاه در صورت تقاضاي هر يك از طرفين مكلف است موضوع دعوي را به استناد رسيدگي به اصل نكاح و طلاق به يك تا سه داور ارجاع نمايد همچنين دادگاه در صورتي كه مقتضي بداند راسا نيز دعوي را به داور ارجاع خواهد كرد. داوري در اين قانون تابع شرايط داوري مندرج در قانون آيين نامه دادرسي نمي باشد. مدت اعلام نظر داوران از طرف دادگاه تعيين خواهد شد.

در صورت عدم وصول نظر مذكور تا پايان مدت مقرر دادگاه راسا رسيدگي خواهد كرد مگر اين كه طرفين به تمديد مدت تراضي نمايند يا دادگاه تمديد مدت را مقتضي تشخيص دهد.

تبصره : در صورتي كه طرفين به تعيين داور تراضي نكرده يا داور خود را معرفي ننمايند دادگاه داور يا داوران را به ترتيب از اقربا يا دوستان يا آشنايان آنان انتخاب خواهد كرد هرگاه اشخاص مذكور از قبول داوري امتناع كرده يا انتخاب آنان از جهت عدم حضور در محل يا جهات ديگر ميسر نباشد افراد ديگري به داوري انتخاب مي شوند.

ماده 6 :

 داور يا داوران سعي در سازش بين طرفين خواهند كرد و در صورتي كه موفق به اصلاح نشوند نظر خود را در ماهيت دعوي ظرف مدت مقرر كتبا به دادگاه اعلام مي نمايند. اين نظر به طرفين ابلاغ مي شود تا ظرف مدت ده روز نظر خود را به دادگاه اعلام نمايند در صورتي كه طرفين با نظر داور موافق باشند دادگاه دستور اجراي نظر داور را صادر مي نمايد مگر اين كه راي داور مغاير قوانين موجد حق باشد كه در اين صورت ملغي الاثر مي شود.

هرگاه يكي از طرفين به نظر داور معترض بوده يا در موعد مقرر جوابي ندهد يا راي داور مغاير قوانين موجد حق باشد دادگاه به موضوع رسيدگي نموده حسب مورد راي مقتضي يا گواهي عدم امكان سازش صادر خواهد كرد.

ماده 7 :

 هرگاه زن و شوهر دعاوي ناشي از اختلاف خانوادگي را عليه يكديگر طرح نمايند دادگاهي كه دادخواست مقدم به آن داده شده صلاحيت رسيدگي خواهد داشت و هرگاه دو يا چند دادخواست در يك روز به دادگاه تسليم شده باشد دادگاه حوزه محل اقامت زن صالح به رسيدگي خواهد بود.

در صورتي كه يكي از زوجين مقيم خارج از كشور باشد دادگاه محل اقامت طرفي كه در ايران مقيم خارج از كشور باشد دادگاه محل اقامت طرفي را كه در ايران است صلاحيت رسيدگي دارد و اگر طرفين مقيم خارج باشند دادگاه شهرستان تهران صلاحيت رسيدگي خواهد داشت .

تبصره : در مورد مذكور در اين قانون اگر طرفين اختلاف ، مقيم خارج از كشور باشند مي توانند به دادگاه يا مرجع صلاحيتدار محل اقامت خود نيز مراجعه نمايند. در اين مورد هرگاه ذينفع نسبت به احكام و تصميمات دادگاهها و مراجع خارجي معترض و مدعي عدم رعايت مقررات و قوانين ايران باشد مي تواند ظرف يك ماه از تاريخ ابلاغ حكم يا تصميم قطعي اعتراض خود را با ذكر دلايل و پيوست نمودن مدارك و مستندات آن از طريق كنسولگري ايران در كشور محل توقف به دادگاه شهرستان تهران ارسال نمايد دادگاه به موضوع رسيدگي كرده و راي مقتضي صادر مي كند و به دستور دادگاه رونوشت راي براي اقدام قانوني به كنسولگري مربوط ارسال مي گردد.

ثبت احكام و تصميمات دادگاهها و مراجع خارجي در مواردي كه قانونا بايد در اسناد سهلي يا دفتر كنسولگري ثبت شود و در صورت توافق طرفين يا در صورت عدم وصول اعتراض در مهلت مقرر بلااشكال است والا موكول به اعلام راي قطعي دادگاه شهرستان تهران خواهد بود.

ماده 8 :

 در موارد زير زن يا شوهر حسب مورد مي تواند از دادگاه تقاضاي صدور گواهي عدم امكان سازش نمايد و دادگاه در صورت احراز آن موارد گواهي عدم امكان سازش صادر خواهد كرد.

1 - توافق زوجين براي طلاق .

2 - استنكاف شوهر از دادن نفقه زن و عدم امكان الزام او به تاديه نفقه همچنين در موردي كه شوهر ساير حقوق واجبه زن را وفا نكند و اجبار او به ايفا هم ممكن نباشد.

3 - عدم تمكين زن از شوهر.

4 - سو رفتار و يا سو معاشرت هر يك از زوجين به حدي كه ادامه زندگي را براي طرف ديگر غير قابل تحمل نمايد.

5 - ابتلا هر يك از زوجين به امراض صعب العلاج به نحوي كه دوام زناشويي براي طرف ديگر در مخاطره باشد.

6 - جنون هر يك از زوجين در مواردي كه فسخ نكاح ممكن نباشد.

7 - عدم رعايت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال به كار يا حرفه اي كه منافي با مصالح خانوادگي يا حيثيات شوهر يا زن باشد.

8 - محكوميت زن يا شوهر به حكم قطعي به مجازات پنج سال حبس يا بيشتر يا به جزاي نقدي كه بر اثر عجز از پرداخت منجر به پنج سال بازداشت شود يا به حبس و جزاي نقدي كه مجموعا منتهي به پنج سال يا بيشتر و بازداشت شود و حكم مجازات در حال اجرا باشد.

 9 - ابتلا به هر گونه اعتياد مضري كه به تشخيص دادگاه به اساس زندگي خانوادگي خلل وارد آورد و ادامه زندگي زناشويي را غير ممكن سازد.

10 - هرگاه زوج همسر ديگري اختيار كند يا تشخيص دادگاه نسبت به همسران خود اجراي عدالت ننمايد.

11 - هر يك از زوجين زندگي خانوادگي را ترك كند. تشخيص ترك زندگي با دادگاه است .

12 - محكوميت قطعي هر يك از زوجين در اثر ارتكاب جرمي كه مغاير با حيثيت خانوادگي و شئون طرف ديگر باشد.

تشخيص اين كه جرمي مغاير با حيثيت و شئون خانوادگي است با توجه به وضع و موقع طرفين و عرف و موازين ديگر با دادگاه است .

13 - در صورت عقيم بودن يكي از زوجين به تقاضاي طرف ديگر همچنين در صورتي كه زوجين از جهت عوارض و خصوصيات جسمي نتوانند از يكديگر صاحب اولاد شوند.

14 - در مورد غايب مفقودالاثر با رعايت مقررات ماده 1029 قانون مدني .

تبصره : طلاقي كه به موجب اين قانون و بر اساس گواهي عدم امكان سازش واقع مي شود فقط در صورت توافق كتبي طرفين در زمان عده قابل رجوع است .

ماده 9 :

 در مورد ماده 4 قانون ازدواج هرگاه يكي از طرفين عقد بخواهد از وكالت خود در طلاق استفاده نمايد بايد طبق ماده قبل به دادگاه مراجعه كند و دادگاه در صورت احراز تخلف از شرط گواهي عدم امكان سازش صادر خواهد كرد.

ماده 10 :

 اجراي صيغه طلاق و ثبت آن پس از رسيدگي دادگاه و صدور گواهي عدم امكان سازش صورت خواهد گرفت .

متقاضي گواهي عدم امكان سازش بايد تقاضانامه اي به دادگاه تسليم نمايد كه در آن علل تقاضا به طور موجه قيد گردد. پس از وصول تقاضانامه دادگاه راسا يا به وسيله داور يا داوران سعي در اصلاح بين زن و شوهر و جلوگيري از وقوع طلاق خواهد كرد. هرگاه مساعي دادگاه براي حصول سازش نتيجه نرسد با توجه به ماده 8 اين قانون گواهي عدم امكان سازش صادر خواهد كرد. دفتر طلاق پس از دريافت گواهي مذكور به اجراي صيغه طلاق و ثبت آن اقدام خواهد نمود.

هر يك از طرفين عقد بدون تحصيل گواهي عدم امكان سازش مبادرت به طلاق نمايد به حبس جنحه اي از شش ماه تا يك سال محكوم خواهد شد. همين مجازات مقرر است براي سردفتري كه طلاق را ثبت نمايد.

ماده 11 :

 دادگاه مي تواند به تقاضاي هر يك از طرفين در صورتي كه صدور گواهي عدم امكان سازش مستند به سو رفتار و قصور طرف ديگر باشد او را با توجه به وضع و سن طرفين و مدت زناشويي به پرداخت مقرري ماهانه متناسبي در حق طرف ديگر محكوم نمايد مشروط به اين كه عدم بضاعت متقاضي و استطاعت طرف ديگر محرز باشد. پرداخت مقرري مذكور در صورت ازدواج مجدد محكوم له يا ايجاد درآمد كافي براي او كاهش درآمد يا عسرت محكوم عليه يا فوت محكوم له به حكم همان دادگاه حسب مورد تقليل يافته يا قطع خواهد شد.

در موردي كه گواهي عدم امكان سازش به جهات مندرج در بندهاي 5 و 6 ماده 8 صادر شده باشد مقرري ماهانه با رعايت شرايط مذكور به مريض يا مجنون نيز تعلق خواهد گرفت مشروط به اين كه مرض يا جنون بعد از عقد ازدواج حادث شده باشد و در صورت اعاده سلامت به حكم دادگاه قطع خواهد شد.

 

 

ماده 12 :

 در كليه مواردي كه گواهي عدم امكان سازش صادر مي شود دادگاه ترتيب نگاهداري اطفال و ميزان نفقه ايام عده را با توجه به وضع اخلاقي و مالي طرفين و مصلحت اطفال و معين مي كند و اگر قرار شود فرزندان نزد مادر يا شخص ديگري بمانند ترتيب نگاهداري و ميزان هزينه آنان را مشخص مي نمايد و نفقه زوجه از عوايد و دارايي مرد و نفقه اولاد و مبلغ ماهانه مقرر در ماده 11 از نفقه زوجه از عوايد و دارايي مرد يا زن يا هر دو و حتي از حقوق بازنشستگي استيفا خواهد گرديد. دادگاه مبلغي را كه بايد از عوايد يا دارايي مرد يا زن يا هر دو براي هر فرزند استيفا گردد تعيين وطريقه اطمينان بخشي براي پرداخت آن مقررمي كنددادگاه همچنين ترتيب ملاقات اطفال را براي طرفين معين مي كند حق ملاقات با طفل در صورت غيبت يا فوت پدر يا مادر به تشخيص دادگاه با ساير اقربا خواهد بود.

تبصره 1 : اطفالي كه والدين آنان قبل از تصويب اين قانون از يكديگر جدا شده اند در صورتي كه به طريق اطمينان بخشي ترتيب هزينه و نگاهداري و حضانت آنان داده نشده باشد مشمول مقررات اين قانون خواهند بود.

تبصره 2 : پرداخت نفقه قانوني زوجه و اولاد بر ساير ديون مقدم است .

 

 

ماده 13 :

 در هر مورد حسب اعلام يكي از والدين يا اقرباي طفل يا دادستان يا اشخاص ديگر تشخيص شود كه تغيير در وضع حضانت طفل ضرورت دارد (اعم از اين كه قبلا تصميمي در اين مورد اتخاذ شده يا نشده باشد) و يا به طريق اطمينان بخشي ترتيب نگاهداري و حضانت طفل داده نشده باشد دادگاه پس از رسيدگي حضانت طفل به هر كسي كه مقتضي بداند محول مي كند و هزينه حضانت به عهده كسي است كه به موجب تصميم دادگاه به پرداخت آن مي شود.

ماده 14 :

 هرگاه دادگاه خانواده تشخيص دهد كسي كه حضانت طفل به او محول شده از انجام تكاليف مربوط به حضانت خودداري كرده يا مانع ملاقات طفل با اشخاص ذيحق شود او را براي هر بار تخلف به پرداخت مبلغي از هزار ريال تا ده هزار ريال و در صورت تكرار به حداكثر مبلغ مذكور محكوم خواهد كرد.

دادگاه در صورت اقتضا مي تواند علاوه بر محكوميت مزبور حضانت طفل را به شخص ديگري واگذار نمايد. در هر صورت حكم اين ماده مانع از تعقيب متهم چنانچه عمل او طبق قوانين جزايي جرم شناخته شده باشد نخواهد بود.

تبصره 1 : پدر يا مادر يا كساني كه حضانت طفل به آنها واگذار شده نمي توانند طفل را به شهرستاني غير از محل اقامت مقرر در بين طرفين و يا غير از محل اقامت قبل از وقوع طلاق و يا به خارج از كشور بدون رضايت والدين به فرستند مگر در صورت ضرورت با كسب اجازه از دادگاه .

تبصره 2 : وجوه موضوع اين ماده و ماده 11 به صندوق حمايت خانواده كه از طرح دولت تاسيس مي شود پرداخت خواهد شد. نحوه پرداخت وجوه مذكور به اشخاص ذينفع طبق آيين نامه اي است كه به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.

ماده 15 :

 طفل صغير تحت ولايت قهري پدر خود مي باشد در صورت ثبوت حجر يا خيانت يا عدم و لياقت او در اداره امور صغير يا فوت پدر به تقاضاي دادستان و تصويب دادگاه شهرستان حق ولايت به هر يك از جد پدري يا مادر تعلق مي گيرد مگر اين كه عدم صلاحيت آنان احراز شود كه در اين صورت حسب مقررات اقدام به نصب قيم يا ضم امين خواهد شد.

دادگاه در صورت اقتضا اداره امور صغير را از طرف جد پدري يا مادر تحت نظارت دادستان قرار خواهد داد.

در صورتي كه مادر صغير شوهر اختيار كند حق ولايت او ساقط خواهد شد در اين صورت اگر صغير جد پدري نداشته يا جد پدري صالح براي اداره امور صغير نباشد دادگاه به پيشنهاد دادستان حسب مورد مادر صغير يا شخص صالح ديگري را به عنوان امين يا قيم تعيين خواهد كرد. امين به تشخيص دادگاه مستقلا يا تحت نظر دادستان امور صغير را اداره خواهد كرد.

ماده 16 :

 مرد نمي تواند با داشتن زن همسر دوم اختيار كند مگر در موارد زير :

1 - رضايت همسر اول.

2 - عدم قدرت همسر اول به ايفاي وظايف زناشويي.

3 - عدم تمكين زن از شوهر.

4 - ابتلا زن به جنون يا امراض صعب العلاج موضوع بندهاي 5 و 6 ماده 8.

5 - محكوميت زن وفق بند 8 ماده 8.

6 - ابتلا زن به هر گونه اعتياد مضر برابر بند 9 ماده 8.

7 - ترك زندگي خانوادگي از طرف زن.

8 - عقيم بودن زن.

9 - غايب مفقودالاثر شدن زن برابر بند 14 ماده 8.

ماده 17 :

 متقاضي بايد تقاضانامه اي در دو نسخه به دادگاه تسليم و علل و دلايل تقاضاي خود را در آن قيد نمايد. يك نسخه از تقاضانامه ضمن تعيين وقت رسيدگي به همسر او ابلاغ خواهد شد. دادگاه با انجام اقدامات ضروري و در صورت امكان تحقيق از زن فعلي و احراز توانايي مالي مرد و اجراي عدالت در مورد بند يك ماده 16 اجازه اختيار همسر جديد خواهد داد.

به هر حال در تمام موارد مذكور اين حق براي همسر اول باقي است كه اگر به خواهد گواهي عدم امكان سازش از دادگاه به نمايد.

هرگاه مردي با داشتن همسر بدون تحصيل اجازه از دادگاه مبادرت به ازدواج نمايد به حبس جنحه اي از شش ماه تا يك سال محكوم خواهد شد همين مجازات مقرر است براي عاقد و سردفتر ازدواج و زن جديد كه عالم به ازدواج سابق مرد باشند.

در صورت گذشت همسر اولي تعقيب كيفري يا اجراي مجازات فقط درباره مرد و زن جديد موقوف خواهد شد.

ماده 18 :

 شوهر مي تواند با تاييد دادگاه زن خود را از اشتغال به هر شغلي كه منافي مصالح خانوادگي يا حيثيت خود با زن باشد منع كند. زن نيز مي تواند از دادگاه چنين تقاضايي را به نمايد. دادگاه در صورتي كه اختلالي در امر معيشت خانواده ايجاد نشود مرد را از اشتغال به شغل مذكور منع مي كند.

ماده 19 :

تصميم دادگاه در موارد زير قطعي است و در ساير موارد فقط پژوهش پذير مي باشد.

1 - صدور گواهي عدم امكان سازش .

2 - تعيين نفقه ايام عده و هزينه نگاهداري اطفال .

3 - حضانت اطفال .

4 - حق ملاقات با اطفال .

5 - اجازه مقرر در ماده 16 .

تبصره : در مورد بندهاي 2 و 3 و 4 اين ماده هرگاه در وضع طفل يا والدين يا سرپرستي كه از طرف دادگاه معين شده تغييري حاصل شود كه تجديد نظر در ميزان نفقه يا هزينه نگاهداري يا حضانت يا حق ملاقات با اطفال را ايجاب كند دادگاه مي تواند در تصميم قبلي خود تجديد نظر نمايد.

ماده 20 :

 طرفين دعوي يا هر يك از آنها مي توانند از دادگاه تقاضا كنند قبل از ورود به ماهيت دعوي مسئله حضانت و هزينه نگاهداري اطفال يا نفقه زن را مورد رسيدگي فوري قرار دهد و قراري در اين باره صادر كند دستور موقت دادگاه فورا به مورد اجرا گذاشته مي شود.

ماده 21 :

 مدت اعتبار گواهي عدم امكان سازش سه ماه از تاريخ صدور است در صورتي كه ظرف مدت گواهي مذكور به دفتر طلاق تسليم نشود از درجه اعتبار ساقط مي گردد.

دفاتر طلاق پس از ارائه گواهي عدم امكان سازش از ناحيه هر يك از زوجين به طرف ديگر اخطار مي نمايد ظرف مهلتي كه از يك ماه تجاوز ننمايد براي اجراي صيغه طلاق و ثبت آن حاضر شود. در صورتي كه ظرف مهلت مقرر حاضر نشود دفتر طلاق مكلف است حسب تقاضاي يكي از طرفين طلاق را جاري و ثبت نمايد.

ماده 22 :

 هر كس با داشتن استطاعت نفقه زن خود را در صورت تمكين او ندهد يا از تاديه نفقه ساير اشخاص واجب النفقه امتناع نمايد به حبس جنحه اي از سه ماه تا يك سال محكوم خواهد شد.

تعقيب كيفري منوط به شكايت شاكي خصوصي است و در صورت استرداد شكايت يا وقوع طلاق در مورد زوجه تعقيب جزايي يا اجراي مجازات موقوف خواهد شد.

ماده 23 :

 ازدواج زن قبل از رسيدن به سن 18 سال تمام و مرد قبل از رسيدن به سن 20 سال تمام ممنوع است معذلك در مواردي كه مصالحي اقتضا كند استثنائا در مورد زني كه سن او از 15 سال تمام كمتر نباشد و براي زندگي زناشويي استعداد جسمي و رواني داشته باشد به پيشنهاد دادستان و تصويب دادگاه شهرستان ممكن است معافيت از شرط سن اعطا شود. زن يا مردي كه بر خلاف مقررات اين ماده با كسي كه هنوز به سن قانوني براي ازدواج نرسيده مزاوجت كند حسب مورد به مجازاتهاي مقرر در ماده 3 قانون ازدواج مصوب 1316 محكوم خواهد شد.

تبصره : در نقاطي كه وزارت دادگستري اعلام مي كند دفاتر ازدواج مكلفند علاوه بر مطالبه گواهينامه مذكور در ماده 2 قانون گواهينامه ازدواج مصوب سال 1317 گواهي صحت مزاج نسبت به عوامل يا بيماريهاي ديگري كه موجب بروز بيماري يا عوارض سو در اولاد و يا زوجين خواهد شد نيز مطالبه نمايد. نوع عوامل و بيماري هاي مذكور را وزارت بهداري و وزارت دادگستري تعيين خواهند نمود.

ماده 24 :

 رسيدگي به امور خانوادگي در دادگاه بدون حضور تماشاچي انجام خواهد گرفت .

 

ماده 25 :

اجراي احكام دادگاه به موجب آيين نامه اي است كه از طرف وزارت دادگستري تهيه خواهد شد.

تبصره : در مورد وجوهي كه به موجب حكم دادگاه بايد ماهانه و مستمرا از محكوميت عليه وصول شود يك بار تقاضاي صدور اجراييه كافي است و مامورين اجرا مكلفند عمليات اجرايي را مادام كه دستور ديگري از دادگاه صادر نشده است ادامه دهند.

ماده 26 :

 مقررات اين ماده در مورد پرونده هايي كه تا كنون منتهي به صدور حكم نهايي نشده است قابل اجرا خواهد بود.

ماده 27 :

 آيين نامه اجرايي اين قانون را وزارت دادگستري تهيه و پس از تصويب هيات وزيران به مورد اجرا خواهد گذاشت .

ماده 28 :

 قانون حمايت خانواده مصوب سال 1346 و ساير مقرراتي كه مغاير با اين قانون است همچنين ماده 214 قانون مجازات عمومي از تاريخ اجرا اين قانون ملغي است .

 

 

چگونه در خانواده احساسات خود را ابراز كنيم

 

انسان هاي زيادي در اين دنيا وجود دارند كه مشتاق آن هستند كه به شما عشق بورزند و عشق شما را نيز به نوبه خود دريافت كنند. چرا كسي را انتخاب كنيم كه به سادگي نمي تواند عواطف خود را بروز دهد و چرا وقتمان را روي كسي تلف كنيم كه مدام مجبور باشيم به زور قلب او را باز كنيم و احساسات و عواطفش را از زير زبانش بيرون بكشيم؟
غيرقابل دسترس بودن از لحاظ روحي، درجات متفاوتي دارد. همهٌ ما ديوارهايي دور خود بنا كرده ايم كه ازنشان دادن قسمت هايي از وجودمان جلوگيري مي كند. بخشي از ماموريت و هدف يك رابطه سالم نيز اين است كه بياموزيم چگونه هر چه بيشتر از نظر روحي و احساسي باز و گشاده باشيم و بيشتر نيز اعتماد كنيم؛ اما واقعيتي كه وجود دارد، اين است كه برخي از مردم آمادگي اين را كه با كسي ارتباط داشته باشند ندارند؛ زيرا از لحاظ روحي بيش از حد بسته اند. اين دسته از مردم مي بايستي به طورجدي التيام يابند؛ قبل از آن كه توانايي و قابليت آن را داشته باشند كه عشق بورزند و عشق نيز دريافت كنند.

اين نشانه هاي هشدار را در شناسايي فردي كه از لحاظ روحي غيرقابل دسترس است، مدنظر داشته باشيد.

1. نامزد يا همسرتان نمي تواند احساسات و عواطف خود رانشان دهد.
فايده رابطه با كسي كه اصولاً نمي تواند احساسات خود را نشان دهد، چيست؟ چرا اصلاً آدم تنها نماند؟ اصولاً بر طبق تعريف، رابطه به معناي تاثير و رفتار متقابلي است كه بين دو انسان وجود دارد نه سعي و تلاش ازجانب يك فرد به منظور كنش متقابل با ديگري و كم كاري يا بي تفاوتي و عدم همكاري از جانب فرد ديگر. اگر نامزد يا همسرتان نمي تواند احساساتش را با شما در ميان بگذارد، رابطه تان سطحي و در نهايت مايوس كننده خواهد بود و شما ناگزير يك كنسروبازكن انسان خواهيد شد كه همواره سعي درباز كردن احساسات نامزد يا همسر خود داريد! اين كار، وظيفه شما نيست بلكه وظيفه خود اوست. اين حق مسلم شماست كه از نامزد يا همسر خود توقع داشته باشيد كه بتواند احساسات و عواطف پايه اي و زيربنايي نظير: خوشحالي، غم، ياس، هيجان و عشق را از خود بروزدهد. چنان چه او اين قابليت را نداشته باشد، بنابراين آمادگي برقراري رابطه با هيچ كس را ندارد.

به خاطر داشته باشيد كه: چيزي به نام فرد غيراحساسي وجود ندارد. همگي ما روزي كودكاني احساسي بوديم. آيا تا به حال كودكي را ديده ايد كه نتواند احساسات خود را بروزدهد؟ اين امكان وجود دارد كه فردي در كودكي از لحاظ احساسي تخريب شده باشد و قابليت حس كردن و بروز عواطفش را از دست داده باشد؛ اما فرد غيرعاطفي اصولاً وجود ندارد.

2. نامزد يا همسرتان نمي تواند يا نمي خواهد كه درباره احساساتش صحبت كند.
منظور از يك رابطه، فقط مجاورت با يك فرد نيست، بلكه مصاحبت و برقراري ارتباط نيز هست و اين به معناي در ميان گذاشتن احساسات، نظرات و نگرش هاي مختلف با نامزد يا همسرتان است و براي اين مهم بايد بتوانيد با يكديگر صحبت كنيد. هيچ چيز برايم غم انگيزتر از اين نيست كه از كسي بشنوم: شوهرم نمي تواند احساسات خود را بيان كند. معمولاً دوست دارم در پاسخ به چنين افرادي بگويم كه: پس چرا وانمود مي كني كه رابطه اي دركار است. تنها واقعيتي كه وجود دارد، اين است كه شما در يك خانه مشترك زندگي مي كنيد. اما هيچگونه ارتباطي با يكديگر نداريد.
وقتي نامزد يا همسرتان از احساساتش با شما گفتگو نمي كند، به اين معنا است كه هيچ رابطه اي بين شما وجودندارد. تنها واقعيتي كه وجود دارد، اين است كه شما فقط يك قرارداد زندگي مشترك داريد نه يك ارتباط.

همگي بارها شاهد بوده ايم كه براي بسياري ازمردم صحبت از احساسات، امري مشكل است. به خصوص اگر در كودكي به آنان آموزش داده شده باشد كه احساسات خود را بروز ندهند؛ اما اگر نامزد يا همسرتان از اين كه حتي بياموزد چگونه احساسات خود رابيان كند، امتناع مي ورزد و يا اصولاً بسته است، رابطه تان دردناك خواهد بود. تنها با گفتگو و ارتباط است كه زن و شوهر مي توانند رابطه خود را به راستي متحول كنند. كتاب خواندن، كلاس رفتن، دوره ديدن ومشاوره ازدواج همه و همه روش هاي موثري هستند جهت آموختن اين كه چگونه با يكديگر گفتگو كنيم. نكته اي كه در اين جا حايز اهميت است، اين است كه مي بايستي زن و شوهر هر دو روي اين مشكل كار كنند.
3. نامزد يا همسرتان نمي تواند خود را رها كرده و به راحتي اعتماد كند.
برخي از مردم آمادگي و قابليت داشتن يك رابطه سالم را ندارند، زيرا احساسات و عواطفشان كرخت است. اين دسته از افراد ممكن است حتي سعي كنند تا اين حالتشان را كنار بگذارند، اما نمي دانند چطور بايد اين كار را بكنند، ممكن است اين قبيل افراد قبل از آن كه شما را به درونشان راه دهند، لازم باشد كه عميقاً التيام يابند. هنگامي كه صحبت از رابطه اي پردوام مي رود، حسن نيت به تنهايي كاري از پيش خواهد برد. به اين معني كه شما مي بايست كسي را پيدا كنيد كه آمادگي و از همه مهم تر، تمايل همكاري جهت فروريختن ديوارها و حصارهاي دفاعي خود را داشته باشد. در غير اين صورت، به يك مسابقه طناب كشي روحي كشيده خواهيد شد كه درآن همواره نامزد يا همسرتان را به سمت خود مي كشيد و او نيز شما را مدام پس مي زند
 

 

 

پارادوکسهاي سنت ومدرنيزم :         

۲. ازديدگاه اچتماعي نهاد خانواده ، سازوکار عيني پايش وزايش مرد سالاري وهژموني مرد بر زن مي باشد .تنفيذ وراهبري کارکردهاي مردخواهانه اي همچون شوهرداري ، کودک آوري وکودک پروري ، وخانه داري از مهمترين وجوه تقسيم کارسه گانه خانوادگي است که همواره از سوي مردان مسلط بر جامعه وخانواده دنبال شده است .الگوهاي مرد خواهانه اي نظير تعداد وجنسيت فرزند خواهي، نوع پوشش کامل سر وروي زنان، نوع آموزش زنان وفرزندان، نحوه انتخاب همسر براي قرزندان دختر وپسر ، نحوه صرف اوقات فراغت ، احترام به بزرگان وشيوخ خانواده وعشيره .جامعه وانتخاب طرز تفکر ديني وشدت وحدت رعايت سلوک ديني و... از زمره خدماتي بود که تقدس خانواده را دوچندان ميساخت .

   3 . از ديدگاه اقتصادي نيز کميت وتعداد خانواده از يکسو وکيفيت يا پسرزايي آنم از سوي ديگر دراقتصاد معيشتي وبسته داراي کارکردهاي مطلوبي بود .ميل به ازدواج زودهنگام وهمزمان با ورود به سن بلوغ اولين زمينه تشکيل خانواده وبهره گيري از حداکثر توان باروري وقرزند زايي است که موجبات قوام نسل واصل عشيره، افزايش نيروي کارجديد وتقويت قدرت اقتصادي واجتماعي در زيست بوم هاي کوچک عشيره اي وروستايي را فراهم مي آورد .بر همين اساس مردان يا زنان نازا يا باصطلاح اجاق کورفاقد ارج وقرب لازم بوده وبر خلاف آن افراد داراي فرزند بويژه پسرزا  ازقرب و اقتدارو تقدس بيشتري برخورداربودند .

  4. از منظر ديني نيز خانواده علاوه بر اهميت کمي در ايجاد فرصت افزايش تعداد لشکر مسلمين درمقابل کفار فرضي دردفاع از کيان وبيضه اسلام ، داراي اهميت کيفي درافرايش فرصت براي تکثير وگسترش انديشه اسلامي نيز بود .به عبارت ديگرتضمين نمايش اقتدار ديني روحانيت ومتوليان ديني موکول به حفظ وگسترش خانواده بوده و در عين حال وجود آن زمينه عيني لازم براي پيشبرد هژموني ديني وضرورت وجودي صاحبان دين واقتدار ديني بوده است .

 

خانواده نيمه مدرن: خانواده پاردوکسيکال!

   با ظهور پديده مدرنيزم وارداتي درکشور که از سالهاي واپسين حکومت قاجار ودر دوران زايمان خود درعصر مشروطه ودر اوج آن با روي کار آمدن پهلوي اول رو به توسعه گذارد، بسياري از نهادها ونماد هاي مدرنيزم بتدريج با نهادهاي سنتي وديني جامعه به چالش نشست ويکي ،ديگري را بر نمي تابيد . با شکل گيري تاسيسات مدني نويني همچون مدارس ( که در تعقيب نخستين الگوي مدرسه نوين رشديه بود) ، دانشگاهها ، دادگاههاي مدني و تصويب قوانين کيفري وجزايي نوين، سازمان هاي اداري وبروکراسي ، شناسنايي هويت هاي فردي با صدور شناسنامه ها وثبت ازدواج وطلاق بيرون از يد اقتدار سنتي دين و متوليان ديني، نهاد خانواده نيز دستخوش تغييرات اساسي گرديد. بطوريکه وظايفي همچون آموزش، اشتغال ، تربيت ، همسر گزيني، هويت يابي و جامعه پذيري افراد خانواده از زير سيطره پدر خارج وبه ساير نهاد هاي اجتماعي واگذار شد .در اين شرايط به دليل مقاومت متوليان سنت ودين از يکسو وناتواني متوليان نوگرايي در پيشبرد موفق اين فرايند ودرنتيجه فرسايشي شدن اين روند ،يسياري از نهادها وکارکردهاي آن با شرايط پارادوکسيکالي روبرو گرديد که بيشترين ناهنجاري هارا ميتوان در نهاد خانواده رديابي کرد .

  1. الگوي ازدواج بعنوان خاستگاه اصلي تشکيل خانواده دستخوش تغييرات مهمي شده است .اولين تغيير مربوط به الگوي همسر گزيني است. امروزه ميان ارزشهاي والدين وفرزندان براي انتخاب همسر تفاوت وگاه تضاد هاي آشتي ناپذيري بروز کرده است .بطوريکه جوانان ديگر تن به ازدواج هاي فاميلي نمي دهند واز درون همسري يا ازدواج با خويشاوندان وعشيره مشترک سرباز ميزنند . متغيير سن نيز اشکال متفاوتي بخود گرفته است .از طرفي جوانان در سنين جواني (از نظر روانشناختي تا 24) به ازدواج روي نمي آورندومتوسط سن ازدواج به حدود 27 سال رسيده است واز طرف ديگر با افرادي ازدواج مي کنند که کمترين فاصله سني را با او دارند .عامل سن وفزوني سن شوهر نسبت به زن در ساختار سنتي مبين ومقوم اطاعت پذيري زنان واستحکام نسبي خانواده بوده است . علاوه بر اين هويت فردي نيز در انتخاب همسر نقش تعيين کننده اي بدست آورده است چنانکه همسر گزيني به اقتداي هويت خانوادگي افراد صورت نمي گيرد .عواملي نظير تحصيل، شغل، ثروت ودارايي، زيبايي وقابليتهاي فردي نسبت به عواملي چون آبروي خانوادگي، اسم ورسم ، تبار ومنزلت اجتماعي، تدين واخلاق ديني وسنتي از اهميت بيشتري برخوردار گرديده است . امروزه بخصوص در اجتماعات نيمه سنتي- مدرن وشهرهاي بزرگ، موضوع تعيين مهريه وچگونگي احقاق حقوق زن درصورت جدايي از شوهر از مهمترين مراحل فرايند همسر گزيني بشمار ميرود .شکل افراطي ومرض گونه اين فاکتور چنان است که همچون الگوي کليدي اقتصاد سياسي نظام سرمايه داري " پول- کالا- پول " زن همچنان بعنوان کالا در معادله" جهيزيه- دختر- مهريه " قرار گرفته وسنجيده ميشود.

  2. همسرگزيني سنتي با همه محدوديت هايش، در ساختار بسته مناسبات دختروپسر داراي کارکردي بود که درشکل نيمه مدرن آن ، فاقداين کارکرد شده وبه دليل عدم شناخت کافي ولازم دختر وپسر از يکديگر از يکسو واهميت عوامل اقتصادي در سنجش وگزينش همسر از سوي ديگر نرخ طلاق وگسيختگي پيمان ازدواج بطورروزافزونيزياد شده است . شناخت سطحي وبسنده کردن بسياري از الگوهاي ازدواج به زيبايي، پول وامکانات رفاهي همسر وهمچنين نبود امکان همنشيني هنجارمند وفارغ از انگها وتهمت هاي اجتماعي در ايجاد رابطه آشنايي ومراوده آزاد ميان دختروپسر به صورتي آشکار وقانونمند به دليل مقاومت ساختارهاي ديني وسنتي در اين نوع از مناسبات انساني، منجر به تشکيل خانواده هايي مي گردد که تنها تضمين پايداري آن گاه مهريه سنگين و ترس از عواقب اجتماعي واقتصادي براي زن ويا فرزندان حاصل طلاق ميباشد .

  3. همسرگزيني از عروسي تا گور با شکل نمادين لباس سفيد عروسي در شروع وتن پوش سفيد مرگ در پايان که بازمانده از ساختار کهنه وسنتي خانواده ايراني است ، با مذموم شمردن واحتراز فراگير از طلاق، چنان به انسداد وبن بست هاي خانواده اي به عنوان يک سيستم باز منجر شده است که ديگر کمتر خانواده اي در ايران امروز ميتوان يافت که درمعرض نابساماني، تشتت وستيز وستيزه جويي نباشد .شواهد مربوط به نرخ بالاي طلاق در بين مهاجران ايراني در ساير کشورها که زمينه هاي امنيت اقتصادي واجتماعي زنان را قراهم مي آورند، گوياي اين مهم است که درصورتيکه امنيت اقتصادي واجتماعي زنان متاهل افزايش يابد، ميل به جدايي در بين زنان وحتي مردان متاهل نيزبيشتر ميشود .

  4. ناهمساني هاي ببار آمده در ميان زن وشوهر در ساختار سنتي، راه بديلي نيز پيش بيني کرده بود تادر صورت وقوع هر اشکالي در کارآمدي زن در خانواده براي حفظ منزلت وتقدس آن بجاي طلاق ، همزمان با حفظ خانواده نخست ، باازدواج مجدد مرد وبه اصطلاح آوردن "هوو" کارکردهاي خانواده قبلي زمينه تحقق مي يافت . در اينجا اصل حفظ کيان وتقدس خانواده است که مجري آن مردان بوده اند. اين الگوي جايگزين باوجوديکه ديگر امکان بروز ندارد وبه دلايل اقتصادي وفرهنگي بسياري از مردان توان بهره گيري از آن را ندارند، در عين حال زمينه ذهني وعيني حل بحرانهاي دامنگير وچاره ناپذير خانواده هاي امروزين را نيز بدست نياورده وبه دليل اينکه هنوز به لحاظ فرهنگي، اقتصادي واجتماعي امکان طلاق براي همه خانواده هاي بحران زده وجود ندارد، امروزه خانواده ايراني با مسايل عديده اي روبرو است .

4.1. تقاضاي روسپيگران در ميان مردان متاهل رو به تزايد استوحداکثر مجازات اين کار براي آنان انگ هاي اجتماعي نه چندان پر رنگ ولعابي است که بسياري آنرا تجورز هم ميکنند!

4.2. برخي از زنان ناراضي از شوهرانشان به اشکال مختلف به تامين نيازهاي جنسي خود روي آورده واغلب به دليل حکم سنگين مجازات آن بصورت سنگسار،به شکل پنهاني چنين مي کنند .

4.3. فضاي نامساعد تعامل وارتباط انساني وعاطفي ضعيف ميان اين قسم ازهمسران، منجر به گسيخته شدن اهرم نظارتي خانواده ووالدين بر فرزندان شده وبسياري از پديده ها وآسيب هاي اجتماعي از قبيل  فرارازخانواده، افت تحصيلي، کارکودکان، استعمال دخانيات در سنين نوجواني، افسردگي هاي مزمن مادران ونوجوانان وجوانان اين دست از خانواده هاو.. محصول عدم تناسب  کارکردهاي نوين مورد نياز جامعه در ساختارهاي سنتي خانواده ايراني است .

   5. خانواده امروزين ايران ديگر به الگوهاي نسل پيش از خود وفادار نبوده وفرايند جامعه پذيري راعمدتا درميان همسالان خود، رسانه هاي نويني چون ماهواره ، اينترنت والگوهاي زيست جوان امروزي در گستره جهاني جستجو کرده وبي تدبير مسوولان امور آموزشي وتربيتي با نگاه گذشته گرا، با نگاهي به آينده بدنبال فروپاشي ساختارهاي کهن اجتماعي، فرهنگي،فکري وسياسي هستند .    

  بي سبب نيست که امروزه ميتوان چنين ادعا کرد که نهاد خانواده ديگر نمي تواند کارکرد پاسداري از ساختارهاي کهنه را ايفا کرده وياريگر وفاداري براي متوليان دين وسنت باشد . از همين روست که بسياري از صاحبنظران امور اجتماعي نيز که درصد د توجيه وحفظ ساختارهاي سنتي هستند  به دنبال احياي ساختار کهن وکارکردهاي مالوف خانواده بوده وخانواده امروزين جامعه ايران را " مقدس" نمي شمارند . والبته به همين دليل نيز بايد اذعان کرد که "خانواده مقدس" مورد نظر متوليان دين وسنت در ايران در کوران گذار از سنت به مدرنيزم به يکي از بحراني ترين نهاد هاي اجتماعي مبدل شده است .! 

  از اينرو به نظر ميرسد تاتشکيل يک دولت مدرن با دو خصيصه مهم دولت رفاه وسکولار براي تضمين مناسبات آزادانه پسران ودختران وتامين حقوق انساني برابر فارغ ازارزشگذاري هاي ديني وسنتي ازيکسووتضمين امنيت فردي؛ اجتماعي واقتصادي با ايجاد نظام تامين اجتماعي فراگير ازسوي ديگر خانواده مقدس ايراني درصدر مهمترين چالشهاي سنت گرايان ونو گرايان کشور قرار گيرد .

خانواده ايراني،

 

               خانواده مقدس!؟

                                                                                   

    خانواده سنتي:از ضرورت تا تقدس!

 به روايت تاريخ اجتماعي انسان نهاد خانواده اولين نهاد اجتماعي است که برخي از جامعه شناسان ريشه پيدايش آن را همزمان با ظهورمالکيت فردي مي دانند (مورگان ومارکس) .درجامعه ايران نيز ازديربازنهاد خانواده اولين ومهمترين بستراجتماعي شدن فرد و فراگيري آموزه ها ، ارزشها و هنجارهاي اجتماعي بوده  وهست . اين ساختار بازمانده از سده هاي گذشته همواره داراي کارکردهاي بسياري بوده که منجربه قوام ودوام آن درايران نيز گرديده وبه آن سيماو کارکردي " مقدس " داده است . بطوريکه مي توان اززواياي مختلفي به اين کارکردها پرداخت .

   1. ازديدگاه سياسي ،نهاد خانواده مهمترين ابزار نگهداشت وتوسعه ساختار پاتريمونياليزم يا سلطه موروثي سلطان در جامعه و حفظ دولت مطلقه مردسالار و پدرسالارانه است . بطوريکه "ولي" کوچک درسطح خانواده (پدر) داراي همان اقتدار بي حد وحصري است  که" ولي" کبير درسطح جامعه با عناويني همچون والي ده يا شهر، سلطان و ولي فقيه داراست . ازاينرو خانواده براي نه تنها مردان مسلط برزنان ، بلکه براي مردان سياسي ود يني مسلط بر جامعه نيز داراي تقد س وارزش ويژه اي است که بدون آن ضمانتي بر پايداري ساختارهاي پيش گفته وجود نخواهد داشت . اطاعت وتسليم پذيري ، ترس وتقليد ازرهبران سياسي وديني وتبعيت وفرمانپرستي کورکورانه از صاحبان حوزه قدرت وسياست از گذشته تا کنون همواره آويز گردن ودستاويز بردگي مردم بوده است .بن مايه اين زور آشکاروپنهان چنان با سياست يگانه شده است که در ادبيات ايراني سياسيت به معناي تنبيه وادب کردن مردمان نااهل تعبير شده است .

http://daneshnameh.roshd.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 01 اسفند 1393 ساعت: 15:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق تربيت ديني فرزندان

بازديد: 191

فهرست

عنوان -------------------------------------------------------------------- صفحه

مقدمه------------------------------------------------------------------- 1

واقعيت ها و بايسته ها-------------------------------------------------- 1

برنامه هاي تربيتي ------------------------------------------------------ 1

آمادگي بسيار كودكان براي تربيت پذيري--------------------------------- 6

نياز به محبت و دوستي-------------------------------------------------- 8

توجه به ويژگيهاي فرزندان----------------------------------------------- 10

برنامه مناسب تربيت ديني ---------------------------------------------- 10

حقوق فرزندان و مسئوليتهاي والدين ------------------------------------ 11

نام نيكو------------------------------------------------------------------ 13

مهر و محبت------------------------------------------------------------- 14

محيط سالم-------------------------------------------------------------- 14

آموزش قرآن------------------------------------------------------------- 16

آشنا سازي با مفاهيم معارف اسلامي----------------------------------- 17

محبت به پيامبر واهل بيت------------------------------------------------ 18

آموزش احكام شرعي--------------------------------------------------- 18

ازدواج به موقع----------------------------------------------------------- 19

منابع--------------------------------------------------------------------- 20

مقدمه

مطالبي كه پيش رو داريد، گزارشي اجمالي از فرايند تربيت ديني فرزندان است كه پس از اشاره به ابعاد مختلف دوران كودكي و نوجواني، به بيان حقوق فرزندان، مسئوليت هاي والدين و عوامل دين گريزي جوانان مي پردازد.

واقعيت ها و بايسته ها

يكي از شاخصه هاي نظام هاي ديني توجه به واقعيت پيش از بيان مسئوليت ها است. اساساً در ميان نظامهاي تربيتي، آن سيستمي موفق تر است كه پيش از بيان «بايدها و نبايدها» به «هست ها و نيست ها» توجه نمايد. بنابراين بر ما لازم است كه با غرايز، روحيات، عواطف، احساسات، نيازها و ابعاد مختلف فرزندان خود آشنا شويم و در همان قالبها به برنامه ريزي براي تربيت ديني آنها بپردازيم.

الف) سن مناسب براي آغاز برنامه هاي تربيتي

از آنجا كه بنابر مطالعات روان شناختي و آموزه هاي ديني، عوامل مختلف وراثتي و ژنتيكي و حتي محيطي از آغاز شكل گيري نطفه بر انسان تأثير به سزايي دارند، بايد از دوران انتخاب همسر و حتي پيش از آن براي برخوداري فرزندان آينده مان از تربيتي سالم و مناسب، زمينه سازي نماييم. بر همين اساس، پيامبر اكرم (ص) از ازدواج با همسران ناشايست نهي فرموده و فرزندان به دنيا آمده از آنها را تباه شده و از دست رفته مي شمارد. امير مؤمنان (ع) نيز خصلت هاي زشت و زيبا در روح و روان انسانها را متأثر از شير مادران شان مي داند.

آزمايشهاي تجربي در اين زمينه نيز اين واقعيت را تأييد مي كند كه انسان از دوران جنيني نسبت به محيط و صداهاي مختلف اطراف خود حساس بوده و به خصوص از مادر و سخنان و روحيات وي تأثير مي پذيرد. به همين دليل، در اسلام به پدران سفارش شده است كه از روزي حرام اجتناب ورزند و آداب ويژه اي را به هنگام انعقاد نطفه رعايت كنند. به مادران توصيه شده كه در دوران بارداري، مراقب انديشه ها و رفتارهاي خويش بوده، همواره در طهارت جان و پاكيزگي تن و روان تلاش كنند؛ چرا كه از كوزه همان برون تراود كه در او است. پس از ولادت نيز فرزندان به طور مستقيم در معرض برخي آداب و مراسم مذهبي قرار مي گيرند؛ آدابي مانند خواندن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ كه در روايات به عنوان پناهي در برابر وسوسه هاي شيطاني شمرده شده است؛ كام گرفتن كودك با تربت امام حسين (ع)؛ انجام غسل ولادت؛ ختنه كردن؛ عقيقه كردن؛ صدقه دادن به وزن موي سر كودك از طلا يا نقره و به وزن بدنش از خرما و ..... امروزه از نظر علمي نيز تأثير بسياري از اين اعمال برآينده كودك غيرقابل انكار است. با اين حال، بديهي است كه فرزندان را نمي توان از آغاز تولد به طور مستقيم مورد تعليم و تربيت قرار داد و ناچار بايد منتظر پيدايش زمينه هاي يادگيري و تربيت پذيري در آنها بود. در اين باره كه آموزش و پرورش ديني فرزندان را از چه سني بايد آغاز كرد، ميان دانشمندان و كارشناسان امور تربيتي اختلاف نظر است.

برخي با هر گونه تعليم و تربيت مذهبي تا پيش از بلوغ مخالفند، ولي عده اي ديگر با تأكيد بر آمادگي و استعداد اطفال براي تربيت پذيري، بر اين باورند كه مي توان برخي معلومات ديني را به طور ساده و قابل فهم به آنها عرضه نمود و با تلقين، آنها را در اين فضاي مقدس قرار داد. جان لاك از انديشمندان غربي نيز معتقد است كه تربيت ديني را بايد از كودكي آغاز كرد. وي مي گويد: « انديشه خدا را از همان آغاز كودكي مي توان در نهاد فرزندانمان جاي داده، عشق و احترام به خدا را در روانشان بدميم.

به نظر مي رسد براي يافتن سن مناسب براي آغاز برنامه هاي تربيتي بايد سن طبيعي گرايش فرزندان به دين و مذهب را شناخت. بررسي هاي روان كاوان نشان مي دهد كه آغاز پيدايش حس مذهبي در كودكان به ماههاي قبل از چهارسالگي باز مي گردد و حتي گاه در حدود 2 تا 3 سالگي ظاهر مي شود. كودكان از سه سالگي، علاقه بسيار به دعا و سرودهاي مذهبي داشته، از تكرار و خواندن دعاهاي دسته جمعي، لذت بسيار مي برند. از حدود 4 سالگي، كنجكاوي سراسر وجود كودك را فرا مي گيرد و درباره حقايق مختلف جهان و از همه مهم تر آفريدگار جهان مي پرسد. اين مرحله، سن طبيعي كودك براي پذيرش مفهوم خداوند است. كودك چهار ساله، پدر خود را به بزرگي و اهميت خدا مي داند و تلقي او از خدا همچون پدر، ولي بزرگ تر است. او حتي گاه خدا را همچو عضوي از خانواده به حساب مي آورد. احساس مذهبي با رشد و افزايش سن كودك آشكارتر مي شود و در شش سالگي به روشني مي توان تظاهر به رفتارهاي مذهبي را در كودكان مشاهده كرد. يك كودك شش ساله با علاقه تمام درباره خدا پرستش نموده، خواستار آشنايي و صحبت با او است و درخواستهاي غالباً مادي خويش همچون اسباب بازي، خوراك و پوشاك را با او در ميان مي گذارد، به تدريج در سن هفت سالگي، خدا را مقامي قدرتمند و بالاتر از والدين مي شناسد.

بر همين اساس، امام باقر (ع) در حديثي مفصل به تشريح وظايف اوليا در تربيت ايماني فرزندان از سن سه سالگي مي پردازد:

در سه سالگي كلمه توحيد « لا اله الا الله » را به كودك بياموزيد و در چهارسالگي با نبوت پيامبر اسلام آشنايش سازيد و در پنج سالگي رويش را به قبله كنيد و سجده بر زمين را يادش دهيد. در شش سالگي ركوع و سجود را به شيوه صحيح به او بياموزيد و در هفت سالگي وضو و نماز را به طور كامل آموزش دهيد.

براساس اين حديث شريف، كودك را بايد در سه سالگي با خداوند، در چهار سالگي با نبوت و در پنج و شش سالگي با پرستش به شيوه هاي مختلف آشنا ساخت، تا آن كه در هفت سالگي بتوان مجموعه نماز را به عنوان نمادي از كل دين و به تعبير روايات ستون دين به او القاء نمود.

نكته مهم ديگر در اين ميان توجه به پرسشهاي ديني كودكان است. آنها بر مبناي سير پيش گفته به پرسش درباره مذهب و موضوعات ديني پرداخته، بركسب درك و فهم خود، سوالات متفاوتي از اطرافيان مي پرسند. در شش سال اول درباره منشأ و علت اشياء سؤال مي كنند: من از كجا آمده ام؟ آسمان را كه درست كرده است؟ و .... در سن 7 تا 10 سالگي سوالهايي عميق تر ميپرسند و خواهان پاسخ هايي مستدل تر هستند: چرا خدا ديده نمي شود؟ چگونه خداوند در همه جا حضور دارد؟ خدا چيست؟ انسانها چطور در قيامت دوباره زنده مي شوند؟ در سنين نوجواني به دليل افزايش آگاهي ها و معلومات بر دامنه و عمق سوالات افزوده مي شود. اگر مباني اعتقادي در سالهاي پيش در ذهن شان جاي گرفته باشد، پاسخ به سوالات بعدي آسانتر خواهد بود؛ زيرا پاسخهايي كه در سنين قبل شنيده اند، فضايي اعتقادي در ذهن شان ترسيم نموده و در آن فضا به انديشه و پرسش مي پردازند.

در اين سنين سه گونه احساس در رابطه با مذهب براي فرزندانمان پديد
 مي آيد:

1ـ رشد و گسترش و تقويت حس مذهبي و علاقه مندي به دين؛

2ـ پيدايش ترديد در آموخته هاي پيشين؛

3ـ پيدايش سوالات متعدد و برخاسته از آن ترديدها.

نكته در خور توجه در اين زمينه آن است كه فرزندان در اين سنين، به علت غرور نوجواني، گاه از طرح همه سوالات خويش پرهيز دارند و همچنين به دليل رشد عقلانيت و قوه استدلال شان به هر پاسخي راضي نمي شوند؛ لذا بر ما است كه مستقيم و غير مستقيم، آنان را به سخن آورده و سپس پرسشهاي شان را مستدل و منطقي و در حد فهم و دركشان پاسخ دهيم.

ب) آمادگي بسيار كودكان براي تربيت پذيري

كودكان همگي با فطرت الهي و همراه با روحياتي پاك و زمينه هايي آراسته زاده مي شوند و حس مذهبي به طور طبيعي در آنها پديد آمد، سپس رشد يا افت مي يابد. در واقع، اين محيط اطراف است كه با تأثير مستقيم و غير مستقيم خود، زمينه هدايت يا گمراهي آنها را فراهم مي آورد؛ گرچه اراده آزاد انسان هيچگاه از ميان نمي رود و حق اختيار و انتخاب در هر حال باقي است. بر همين اساس، پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد:

هر نوزادي بر فطرت سالم الهي زاده مي شود؛ ليكن اين پدر و مادر هستند كه گاه او را با تربيتهاي ناشايست خويش از صراط مستقيم منحرف مي سازند.

بنابراين، رسالت پدر و مادر آن است كه با انجام فرايض ديني و بيان آنها براي كودكان و تجسم بخشيدن به روحيات زيباي ايمان و تعهد ديني، استعدادهاي آنها را در مسيري درست به فعليت رسانند؛ در غير اين صورت، فطرت پاك كودكان به تدريج رو به خاموشي مي گرايد و به محيط آلوده خو مي گيرد. كودكان و نوجوانان از اخلاق همه اطرافيان خود كم و بيش تأثير مي پذيرند. پدر و مادر، بستگان، همكلاسيها، معلمان، قهرمانان ورزشي و هنري، شخصيتهاي سياسي و اجتماعي و ....... همگي بر فرزندان ما تأثير گذاشته، الگوهاي مثبت يا منفي آنها را شكل ميدهند كه البته در اين ميان والدين از نقش مهمتري برخوردارند. از اين رو رواست كه امير مؤمنان، علي (ع) در سفارش نامه اي به فرزندش امام حسن (ع) مي نويسد:

« همانا جان و روان خردسالان همچون زمين بايري است كه در آن هر نوع دانه و تخمی افشاني، آن را مي پذيرد و رشد و نمو مي دهد. »

بنابراين، همان قدر كه زمينه هدايت و دينداري براي آنها فراهم است زمينه انحراف و فساد نيز مهيا است. كودكان و نوجوانان به دليل كم تجربگي و نا آگاهي در آستانه لغزش قرار دارند و لذا بر پدران و مادران است كه موانع زندگي سالم را از پيش پاي آنها بردارند و فطرتهاي پاك فرزندانشان را از آلايش به رذايل اخلاقي و مفاسد اجتماعي مصون نگه دارند. با اين حال، به نظر مي رسد طبيعت و فطرت انسانها، و به ويژه كودكان و نوجوانان، به خير و سعادت تمايل بيشتري دارد و لذا پيامبر اكرم (ص) درباره آنان مي فرمايد:

آنها قلبي فضيلت پذير و دلي رقيق و حساس دارند........ خداوند مرا به پيامبري برانگيخت تا مردم را به رحمت الهي بشارت و از عذابش بيم دهم؛ جوانان و نوجوانان سخنانم را پذيرفتند و با من پيمان محبت بستند، ولي پيران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند.

امام صادق (ع) نيز به يكي از ياران خويش كه به تبليغ دين و نشر تعاليم اهل بيت اشتغال داشت، چنين توصيه مي فرمايد: « برنامه هاي تبليغي خويش را متوجه نسل جوان كن؛ زيرا آنان براي پذيرش خوبيها آمادگي بيشتري دارند و بيش از ديگران حق را مي پذيرند. »

ج) نياز به محبت و دوستي:

نياز به محبت از نيازهاي اساسي انسان به شمار مي رود؛ همانگونه كه انسان به آب و غذا نياز دارد؛ به محبت نيز نيازمند است و بود و نبود آن، در تعادل روحي و رواني وي تأثير فراوان دارد. روان شناسان بر همين اساس به ترسيم هرم نيازهاي انسان پرداخته اند.

كودكي كه در محيط گرم و محبت آميز رشد كند، رواني شاد و دلي آرام و با نشاط و به تبع آن، جسمي سالم خواهد داشت. چنين فردي به زندگي اميدوار و دلگرم بوده، خود را در جهاني پرآشوب، تنها و بي ياور نمي بيند. از سوي ديگر، اظهار محبت به كودك از ابتلاي وي به عقده حقارت جلوگيري مي كند. كودكي كه از محبت هاي گرم پدر و مادر محروم بوده، يا نيازش به محبتهاي آنان به حد كافي اشباع نشده است، نسبت به اطرافيان خويش و حتي پدر و مادر عقده نفساني مي يابد و در نتيجه، زمينه هرگونه فساد و انحرافي برايشان مهيا مي شود. به اعتقاد كارشناسان امور تربيتي، تندخويي، خشونت، اعتياد، افسردگي، نا اميدي و ........... غالباً معلول عقده حقارتي است كه در اثر كمبود محبت پديد آمده است. گاه فشارهاي رواني تا بدانجا اين اشخاص را آزار مي دهد كه دست به خودكشي مي زنند. بسياري از فرزنداني كه از منزل فرار كرده اند، انگيزه خود را از فرار، بي توجهي و كم مهري پدر و مادر دانسته اند.

همانگونه كه محبوب بودن از نيازهاي اوليه انسان است، محبت نمودن از نيازهاي اساسي او است. دوست يابي و برقراري روابط اجتماعي كه به خصوص در سنين نوجواني و جواني شدت مي گيرد، براساس همين رابطه متقابل ميان نياز به محبت و نياز به مهر ورزيدن شكل مي گيرد. بنابراين، رفيق خوب و مناسب گرچه براي همگان مهم است، ولي براي نسل جوان اهميت بيشتري دارد؛ زيرا در اين دوره از يك سو عواطف نوجوان، نسبت به دوران كودكي، عمق بيشتري مي يابد و دوستي هاي سطحي او به دوستي هاي صميمي بدل مي شود. از سوي ديگر، نوجوان در اين سن به دنبال كسب استقلال است و لذا به طور طبيعي به دوستان جديد گرايش پيدا ميكند. بررسي هاي علمي نشان مي دهد كه اثر پذيري نوجوانان از گروه همسالان بيش از هر گروه ديگري همچون خانواده و معلمان است. حال اگر دوستاني شايسته و مناسب گرداگرد نوجوان باشند، موجب تكامل تربيتي و معنوي او مي گشودند و اگر افرادي فاسد با او طرح دوستي بريزند، سبب سقوط وي در گرداب لغزشها و انحرافها مي گردند. بنابراين، بر والدين است كه از يك سو به تقويت دوستي خود با فرزندان در سنين نوجواني بپردازند و از سوي ديگر، بر معاشرتهاي آنان نظارت كرده، آنها را در انتخاب دوستاني مناسب ياري رسانند.

د) توجه به ويژگيهاي فرزندان

هر انساني از شخصيتي مستقل و هويتي مخصوص به خود برخوردار است؛ بر اين اساس، بايد همواره ويژگيهاي ثابت و متغير، علايق، انگيزه ها و هيجانات فرزندان خويش را مورد مطالعه قرار دهيم و بر مبناي آن به برنامه ريزي تربيتي بپردازيم. اين انتظار برخي از والدين كه مي خواهند فرزندانشان همچون خودشان و نسخه اي كپي شده از آنها باشند صحيح و به جا نيست. در حديث شريف آمده است كه «راه هاي وصول به خداوند به عدد جان هاي آدميان است.» بنابراين، نمي توانيم برنامه اي ثابت و غيرقابل تغيير براي تربيت ديني فرزندان مان در نظر گرفته، بر همگان به طور يكسان پياده كنيم؛ بلكه بايد با توجه به متغيرها و در پرتو ثوابت به روشي مناسب براي تربيت ديني فرزندمان نايل آييم:

برنامه مناسب تربيت ديني = متغيرهاي شخصي فرزندمان + مفاهيم و الگوهاي ثابت ديني

بر همين اساس، در حل مشكلات و ناهنجاري هاي كودكان و نوجوان بايد ابتدا كليد شخصيت آنها را شناسايي كرده، به نقاط ضعف و قوت آنها پي ببريم و سپس با بررسي علل انحرافشان، به درمان مناسب بپردازيم. در اين ميان طبيعي است كه گاه به خطا مي رويم؛ از اين رو، چه نيكو است كه با ثبت تجربيات خويش اطلاعات دقيق تري از شخصيت و روحيات فرزندمان به دست آوريم. فرزند يكي از انديشمندان مذهبي نقل مي كرد كه پس از مرگ پدر در لوازم شخصي او به مجموعه اي از دفترها و يادداشت ها برخوردم كه نكات دقيق و جالب توجهي از روحيات، عواطف و ابعاد مختلف (مثبت و منفي) من و ديگر خواهران و برادرانم در آن ثبت شده بود و تجربيات مختلفي را كه پدرم در خلال تربيت ما به دست آورده بود ـ چه موفق و چه نا موفق ـ در آن دفترها نگاشته بود. آنچه در اين ميان مهم است، پيگيري مستمر و پرهيز از خستگي و بي تفاوتي در شناخت فرزندمان و برنامه ريزي مداوم در تربيت وي است.

حقوق فرزندان و مسئوليت هاي والدين

خداوند سبحان در برابر اعطاي ولايت فرزندان به والدين، مسئوليت هايي ويژه بر دوش آنها نهاده است كه از آنها به حقوق فرزندان تعبير مي شود. امام سجاد (ع) در رساله حقوق كه به تبيين وظايف و مسئوليتهاي مختلف انسانها مي پردازد، بخش خاصي را به حقوق فرزند اختصاص داده، در عباراتي كوتاه و بسيار پربار چنين مي فرمايد:

اما حقي كه فرزندت بر تو دارد، آن است كه بداني او از تو و وابسته به تو است؛ خوب و بدش در اين دنيا به تو باز مي گردد و به يقين تو در مقابل ولايتي كه بر او داري مسئول هستي به تربيت نيكوي او بپردازي و به سوي خداوند راهنمايي اش كني. و در انجام وظايف الهي و حقوق خود بر او ياري اش رساني، كه تو در مقابل اين تكليف از پاداش و مجازات برخودار خواهي بود. پس درباره فرزندت چنان رفتار كن و تلاش نما كه اثري نيكو پس از خود بر جاي گذاري و در مقابل پروردگارت توان پاسخگويي را داشته باشي.

شگفت آن است كه برخي از خانواده ها نسبت به غذا و پوشاك و سلامتي جسماني فرزندان خويش اهتمام فراوان مي ورزند، ولي به تربيت و دينداري و بيماريهاي روحي و رواني آنها توجهي نمي كنند و به تعبير امام حسن مجتبي (ع): «شگفتا از كسي كه در غذاي جسم خويش انديشه مي كند ولي به غذاي روح خود نمي پردازد».

پيامبر اكرم (ص) حقوق اساسي فرزندان را در وصيتي به امام علي (ع) چنين بر
مي شمارد:

اي علي، حق فرزندان بر والدينشان آن است كه نام نيكو بر آنها نهاده و آنان را به حسن ادب مزين سازند و در محيطي سالم پرورش شان دهند. اي علي، نفرين خداوند بر پدر و مادري كه زمينه نافرماني فرزندان و بي احترامي آنها نسبت به خودشان را فراهم سازند و رحمت الهي بر پدر و مادري كه فرزندان خويش را بر نيكوكاري به والدين ياري رسانند.

والدين با عمل به چهار توصيه پيامبر اكرم (ص) مي توانند زمينه صلاح فرزندانشان را فراهم آورده، از نافرماني آنها و گستاخي شان جلوگيري نمايند:

1ـ آنچه را كودك در حد توان خود انجام داده است، از او بپذيرند.

2ـ آنچه انجام آن براي كودك، سنگين و طاقت فرسا است از او نخواهند.

3ـ او را به گناه و سركشي وادار نكنند.

4ـ به او دروغ نگويند و در برابر او به اعمال سبك و احمقانه دست نزنند.

با بررسي آيات و روايات، مي توان اهم حقوق فرزندان يا مسئوليت هاي والدين را در موارد ذيل بر شمرد:

1ـ نام نيكو

نخستين حق و يكي از مهمترين حقوق فرزند آن است كه براي او نام نيكو، با معنا و زيبا انتخاب كنيم؛ چرا كه نام انسان در روح و روان وي تأثير مي گذارد و مي تواند او را به جانب محتوا و مضمون آن نام سوق دهد. بر همين اساس، آدمي از نام زيبا مسرور گشته، به آن افتخار مي ورزد و از نام بد رنج برده، از آن شرمشار مي گردد. حال چه خوب است از ميان نامهاي نيكو، نامي را برگزينيم كه همواره الگويي والا و عيني را در مقابل ما قرار دهد. نامهاي امامان و پيامبران و انسانهاي نيك در پيوند فرزندانمان با آن قهرمانان تاريخ تأثيري فراوان دارد. بر همين اساس، امام حسين بن علي (ع) براي تمام فرزندان خويش نام مبارك فاطمه و علي را برگزيده بود تا يادآوري مكرر آنها در عصر غربت آن دو شخصيت بزرگ، زمينه باز توليد آن قهرمانان را فراهم آورد و افراد و جوامع را از شعاعهاي وجوديشان بهره مند سازد.

2ـ مهر و محبت

 والدين بايد محبت خويش را به فرزندانشان اظهار نموده و تنها به دوستي قلبي بسنده نكنند؛ زيرا براي كودكان فقط آنچه قابل مشاهده و لمس است معنا و مفهوم مي يابد. محبت هاي والدين بايد در نوازش ها، بوسه ها، آغوش گرفتن ها، تبسم ها و حتي نوع نگاه ها و آهنگ سخنانشان نمود و ظهور داشته باشد. بر همين اساس پيامبر گرامي اسلام (ص) مي فرمايد: « نگاه محبت آميز پدر به فرزند عبادت محسوب مي شود. » و « هر كس فرزند خويش را ببوسد خداوند براي او ثوابي در نظر مي گيرد و هر كس فرزندش را شاد گرداند، خداوند او را در قيامت شاد مي سازد. » امام صادق (ع) نيزمي فرمايد: « خداوند بنده اي را به دليل محبت بسيار به فرزندش مورد رحمت خويش قرار مي دهد. » همچنين در روايتي ديگر از موسي (ع) نقل مي فرمايد كه او از خدا پرسيد:

«پروردگارا چه عملي نزد تو نيكوتر است؟» خداوند در پاسخش فرمود: « محبت به كودكان؛ چرا كه من فطرت آنها را بر يگانگي خويش قرار داده ام و لذا اگر آنها را بميرانم از روي رحمتم به بهشت جايشان دهم

3ـ محيط سالم

 يكي از نكاتي كه در روايات به آن سفارش بسيار شده، انتخاب محيطي سالم براي رشد كودكان و به حداقل رساندن عوامل منفي تأثير گذار بر آنها است. انتخاب محله مناسب، مدرسه خوب، اطرافيان و دوستان شايسته و ...... همگي تأثير به سزايي در تربيت فرزندان داشته و از مسئوليتهاي مهم والدين به شمار مي روند. چرا كه محيط گناه آلود، روان را فاسد و مسموم ساخته، خانه دل را تاريك مي نمايد. شايد به همين دليل است كه مسلمان حق ندارد و در محيط آلوده اي كه قادر به حفظ دين و عقيده خود در آن نيست، زندگي نمايد و كمترين وظيفه او مهاجرت از آن محيط مسموم است.

يكي از اموري كه در سالم سازي محيط رشد فرزندان مان تأثير فراوان دارد، آموزش محرم و نامحرم، كنترل معاشرتها با جنس مخالف و جدا سازي بستر خواب فرزندان است. معاشرت مختلط دختران و پسران در مجالس عروسي، ميهماني ها و ...... تأثير فراواني بر تغيير روحيه ديني و بينش معنوي آنها خواهد گذاشت. اين مسأله در مورد دختران اهميت بيشتري دارد؛ زيرا آنها زودتر از پسران به بلوغ مي رسند. بستر كودكان نيز بايد در شش سالگي از هم جدا شود. رعايت اين اصول به تدريج سبب مي شود هر يك از پسران و دختران، نقش مردانه و زنانه مناسب را يافته و براي دوران بحران زاي بلوغ آماده گردند. نوه امام خميني (رحمت الله) عاطفه اشراقي در اين باره خاطره اي شنيدني دارد:

از مسائلي كه امام زياد به آن توجه داشتند، محدود بودن روابط زنان و مردان بود. يادم است كه ده سال بيش نداشتم و با برادرها و پسرخاله هايم بازي مي كردم و در عين حال حجاب نيز به سر داشتم. امام يك روز مرا صدا زد و فرمود: « شما هيچ تفاوتي با خواهرتان نداريد، مگر او با پسرها بازي مي كند كه شما اين كار را مي كنيد. » از آن روز به بعد ديگر من در بازي پسرها شركت نمي كردم.

محيط دروني خانه نيز بايد از هر گونه عوامل منفي در تربيت فرزندان تهي باشد؛ روابط جنسي والدين به هيچ وجه نبايد در معرض ديد فرزندان قرار گيرد. به تدريج بايد به كودك آموزش داد كه در اطاق خاص خود بخوابد و براي رفتن به اطاق والدين اجازه بگيرد. قرآن كريم نيز در آيه 58 و 59 سوره نور به اين امر تصريح نموده است. در روايات حتي از هم بستري در مكاني نزديك به محل خواب نوزادان نيز نهي شده و انجام اين عمل، موجب پيدايش انحراف جنسي در بزرگسالي آنها شمرده شده است.

4ـ آموزش قرآن

 در روايات از آموزش قرائت قرآن به عنوان يكي از وظايف والدين در تربيت فرزندانشان ياد شده است. بر همين اساس، امام علي (ع) به معلمي كه «بسم الله الرحمن الرحيم» را به فرزندان خردسالش آموخته بود، به گنجايش دهان استاد، طلا و جواهر و هديه داد. امام حسن عسكري (ع) نيز در روايتي ثواب آموزش قرآن به فرزندان را تشكيل دهنده بخش بزرگي از نامه اعمال والدين مي شمارد. اين سفارشها همگي از آن رو است كه قرائت قرآن در جواني موجب آميختگي مفاهيم آسماني آن با روح و روان كودك گشته و ذهن و انديشه وي را قرآني و الهي مي گرداند و در نتيجه، ضمانتي دروني در مقابل انحرافات اخلاقي و اجتماعي بدو مي بخشد.

5ـ آشناسازي با مفاهيم و معارف اسلامي

 افزون بر قرائت قرآن، بايد معاني، مفاهيم، داستانها و مثل هاي قرآن را به كودكان مان بياموزيم و در كنار آن با روايات و احاديث معصومين (ع) آشنايشان سازيم و براي لحظه لحظه زندگي الگويي عملي در مقابل چشمانشان قرار دهيم. امام علي (ع) در اين باره چنين توصيه مي كند: « از دانش ما به كودكان تان بياموزيد كه خداوند بدين وسيله منافعي به ايشان رساند. » امام صادق (ع) نيز به شيعيان خويش سفارش مي كند كه نو نهالان خود را پيش از آنكه افكار و انديشه هاي انحرافي، گمراهشان سازد، با احاديث اهل بيت آشنا سازند.

چه نيكو است كه پدران و مادران هر شب و يا دست كم هر هفته در جمع خانواده چند آيه يا حديث و يا برخي اشعار سازنده و داستانهاي مفيد را بخوانند و درباره آن به صحبت بنشينند. مهمترين موضوعاتي را كه فرزندانمان بايد با آنها آشنا باشند، مي توان بدين ترتيب فهرست كرد:

ـ خداشناسي: معرفي خدا و صفات او، عدالت و حكمت الهي در آفرينش جهان و توضيح درباره بلاها و امتحانات.

ـ راهنماشناسي: شناخت پيامبران و فلسفه نبوت و آشنايي با امامان و كاركردهاي آنان.

ـ معادشناسي: رستاخيز، حسابرسي، برزخ، قبر، كيفر و پاداش.

انسان شناسي: رابطه انسان با خدا و جهان هستي، نظارت خدا برا انسان، خلافت انسان در زمين.

6ـ محبت به پيامبر و اهل بيت

 وظايف والدين تنها به آموزش برخي مفاهيم و ايجاد پاره اي از نگرشها محدود نمي شود، بلكه بر آنها است كه برخي گرايشهاي مثبت را به فرزندان خود القا كنند و در جانهايشان رسوخ دهند. محبت به خوبها و خوبي ها و نفرت از بدها و بديها ايمن سازي قوي و مؤثري در مقابل هر گونه زشتي و گناه بوده، محركي به سوي كمال و ترقي معنوي به شمار مي رود. محبت به معصومين (ع) آنان را به حقايقي عيني و الگوهايي عملي مبدل ساخته، امكان همانند سازي با آنها را فراهم مي آورد. پيامبر اكرم (ص) در روايتي مي فرمايد: « فرزندان خود را بر دوست داشتن پيامبرتان و محبت به اهل بيت او تربيت نماييد. »

7ـ آموزش احكام شرعي

 آشنا ساختن كودكان با وظايف و تكاليف شرعي آنها نيز يكي از مسئوليت هاي مهم والدين است كه با نزديك شدن آنها به سن بلوغ، ضرورت بيشتري مي يابد. فرزندان ما بايد پيش از بلوغ به تدريج با احكام مورد نياز همچون طهارت و نجاست، وضو، غسل، نماز، روزه و ........ آشنا شوند و روش مراجعه به توضيح المسائل را فرا بگيرند. همچنين، از خجالت هاي بي مورد در پرسش از مسائل شرعي بپرهيزند.

8ـ ازدواج به موقع

 يكي از وظايف مهمي كه در روايات بر دوش والدين نهاده شده، پيشگيري از انحرافات جنسي فرزندان است. پيامبر اكرم (ص) حقوق فرزندان بر والدين را اينگونه مي شمارد: نام نيكو، آموزشهاي لازم و ازدواج به موقع. چه نيكو است كه پدران و مادران از يك سو با مراعات نكات تربيتي از بلوغ زودرس فرزندان ـ كه در اثر عوامل مختلفي مانند معاشرت با جنس مخالف، مشاهده فيلمهاي نامناسب، دوستي هاي ناشايست و ....... پديد مي آيد ـ جلوگيري كنند و از سوي ديگر، با آموزش هاي لازم، سن بلوغ عقلي آنها را پايين آورند و به حد واقعي خويش كه مقارن با بلوغ جنسي است، برسانند. سپس زمينه ازدواجي ساده و پاكيزه را براي آنها فراهم آورند.

 

 

 


 

 

منبع:

رواق انديشه جلد 14/ مركز پژوهشهاي اسلامي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران

دين و جوان نوشته ابراهيم تقوائي

 



 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 01 اسفند 1393 ساعت: 15:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق ازدواج در اسلام

بازديد: 211

مقدمه

زمان و با رشد فيزيكى جسم, نيرومندتر مى شود و سرانجام به صورت ميل و غريزه جنسى, ظهور و بروز پيدا مى كند. به همراه بلوغ جنسى, ساير غرايز خفته نيز در وجود جوان بيدار مى شود. بلوغ, عواطف و احساسات جوان را شكوفا مى كند, او را با دنياى جديدى آشنا مى سازد و جوان در خود احساس تازه اى را مى بينيد.

غريزه جنسى, يك خواسته طبيعى است كه بايد به درستى و به طور صحيح به آن پاسخ داده شود, زيرا در غير اين صورت, اثرات نامطلوبى را در پى خواهد داشت. همان طور كه نمى توان اين خواسته طبيعى و خدادادى را ناديده انگاشت و يا آن را سركوب كرد, چرا كه باعث بروز بحران هاى روحى و اخلاقى در فرد مى شود, همان گونه نيز نمى توان آن را بى قيد و شرط و آزاد گذاشت, زيرا آدمى را به منجلاب فساد اخلاقى مى كشاند و از راه صحيح زندگى خارج مى كند.

منطقى نيست كه بگوييم اين ميل, تنها براى لذت جويى و هوس رانى است, چرا كه غرض خداوند از ايجاد اين كشش و جاذبه جنسى, علاوه بر لذت جويى زن و مرد از يك ديگر, توليد و بقاى نسل, ايجاد مهر و محبت و آرامش و سكون روح و روان هريك از آنان است كه با ازدواج ميسر است.

فلسفه ازدواج

شايد بعضى افراد هنگام ازدواج اين سؤال در ذهنشان نقش ببندد كه چرا انسان ازدواج مى كند و به عبارت ديگر, فلسفه ازدواج چيست؟

خداوند سبحان در قرآن مجيد فلسفه ازدواج را آرامش روح و روان و ايجاد پيوند دوستى و محبت بيان مى كند و اين را از نشانه هاى خود مى خواند: (ومن آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها وجعل بينكم مودة ورحمة;3 از نشانه هاى او اين است كه براى شما همسر آفريد تا با او آرام بگيريد و ميان شما مهر و محبت قرار داد.)

انتخاب همسر

اسلام انتخاب همسر را به عهده هريك از پسر و دختر گذاشته تا با واقع بينى, مآل انديشى,تفكر و مشورت با والدين و افراد مطمئن, همسر خود را انتخاب كنند. جوانى كه هنوز فراز و نشيب هاى زندگى و سختى ها و مشكلات فرا روى آن را به طور كامل تجربه نكرده, نبايد خود را بى نياز از مشورت با خانواده و بزرگ ترها بداند. ضمن اين كه بزرگان خانواده نيز نبايد به حقوق فرزندان خود بى اعتنا و بى تفاوت باشند. البته پدر و مادر و بزرگان بايد راهنماى آنان باشند, اما تصميم گيرى نهايى را بايد خود پسر و يا دختر بگيرند.عن ابن ابى يعفور عن ابى عبدالله(ع) قال: (قلت له: انى اريد ان اتزوج امراةً و اِنّ ابويّ ارادا غيرها قال تزوّج التى هويت ودع التى يهوي ابواك;4 ابن ابى يعفور مى گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: من مى خواهم با زنى ازدواج كنم, ولى پدرم و مادرم زن ديگرى را مى خواهند به همسرى من درآورند. امام(ع) فرمود: زن دل خواه خود را بگير و آن زنى را كه پدر و مادرت مى خواهند, ترك كن.)

آثار ازدواج

ازدواج آثار فردى, اجتماعى و اقتصادى فراوانى دارد. از نظر فردى, انسان متأهل, احساس مسئوليت مى كند و چشمش از نگاه به نامحرم پاك مى شود و قلب سليم پيدا مى كند. پيامبر(ص) فرمود: (هركدام از شما توانايى داريد همسر اختيار كنيد, زيرا ازدواج, چشم را از نامحرم بهتر مى پوشاند و پاك دامنى نيكوترى مى بخشده  . 

از نظر اجتماعى نيز ازدواج پيامدهاى مثبتى دارد. كاهش فسادهاى اخلاقى و جنسى, تضمين سلامت روانى افراد, ايجاد محيطى امن و آرام براى يكايك اشخاص و… از جمله آثار و فوايد مثبت ازدواج است.

معيارهاى گزينش همسر

يكى از معيارهاى مهم در گزينش همسر, مسئله هم شأن بودن دختر و پسر است. اسلام به هم شأن بودن دختر و پسر در امر ازدواج تأكيد كرده و با واژه (هم كفو) از آن ياد كرده است; يعنى دختر و پسر بايد از نظر دين, اخلاق, فرهنگ و اصالت خانوادگى هم سنگ و همانند هم باشند. متأسفانه بعضى خانواده ها به معيارهاى غير صحيح و ساختگى از جمله: ثروت, مقام و شغل, ماشين, خانه و غيره اهميت بيشترى مى دهند و معيارهاى صحيح و اصولى را فرع بر آن ها مى دانند. طبيعى است كه با چنين نگرشى, زندگى استحكام و دوام طولانى نخواهد داشت. دين, اصول زندگى و اخلاق, ركن بهزيستى است. دختر و پسر دين دار و با اخلاق, شايسته يك ديگرند و در صورت ازدواج, سعادت مند خواهند شد. ازدواج خوب و شايسته هماره مايه آرامش روح و روان و آسايش جسم و جان است و اساس خوش بختى و سعادت دختران و پسران را بنيان مى نهد و زندگى آنان را پايدار مى سازد. اگر دختر و پسر هم شأن نباشند و تن به ازدواج دهند, نگرانى ها و ناراحتى هاى فراوانى را به وجود مى آورند. مگر اين كه يكى هم رنگ ديگرى شود و با بى اعتنايى به معيارهاى اصولى, بنيان خانواده را بنا كنند, كه البته چنين زندگى اى همانند ساختمانى است كه پايه آن را كج بنا نهاده اند و هر لحظه احتمال ريزش دارد.

ازدواج در اسلام

اسلام با در نظر گرفتن نيازهاى واقعى و طبيعى انسان از يك سو و با عنايت به مصالح فرد و اجتماع از ديگرسو, ازدواج را به عنوان بهترين راه و مناسب ترين شيوه برگزيد. اسلام, آدمى را از تنهايى و تجرد نهى مى كند و براى تأمين و ارضاى غريزه جنسى او, ازدواج را راه كار عملى مى داند و حتى در مواردى كه خطر انحراف و فساد وجود دارد, ازدواج را بر او واجب و ضرورى مى داند.

در اهميت ازدواج كه پيامبر اسلام(ص) فرمود: (من تزوّج احرز نصف دينه; كسى كه ازدواج كند نيمى از دين خود را حفظ كرده است).1 و نيز فرمود: (النكاح سنتى فمن رغب عن سنتى فليس منى;2 ازدواج سنت من است, پس هركس از سنت من روى گردان شود از من نيست.)
وقتى كه غريزه جنسى از راه صحيح و شرعى ارضا شود و روح پر اضطراب انسان اعتدال و آرامش يابد, حقايق زندگى را بهتر درك مى كند و به سوى دين و سعادت خود, گام هاى بزرگ ترى برمى دارد.

اهداف والاى ازدواج در اسلام

 خانه پاك

پاك و پاكيزه ماندن يك جوان چه پسر و چه دختر، چه مرد و چه زن، در صورتى كه ازدواج نكنند، از فساد و افساد، امر غير ممكن به نظر مى رسد.

در چند مليون مرد و زن، يافتن جوانى پاك، و انسانى باعفت و خوددار از گناه، بشرطى كه ازدواج نكرده باشند، مسئله اى مشكل به نظر مى آيد.

اگر جوانى را در پاكى و پاكيزگى ظاهر و باطن يافتيم، در حالى كه ازدواج نكرده باشد، بايد بگوئيم او از اولياء الهى است.

خوددارى از گناه، و مصون ماندن از آلودگى، و در امان رفتن از عصيان و طغيان، در صورت عدم ازدواج كارى است يوسفى.

خانه اى كه مرد و زن آن بدون صورت گرفتن ازدواج در آن زندگى مى كنند، خالى از فساد نيست.

مرد بدون همسر، و زن بدون شوهر، در صورتى كه غرائز و شهوات آنان زنده است، و فشار غريزه و شهوت بر آنان سنگين است، جداى از فساد هر چند اندك، و بريده از مشكلات گوناگون روحى و خانوادگى و اجتماعى نيستند.

ازدواج، اين حقيقت الهى و طبيعى، آسان كننده پاره اى از مشكلات و عاملى براى تداوم پاكى جوانان، و حفظ عفت و تقواى آنان است.

بناى يك خانه در جامعه در صورتى با سلامت و آرامش قرين مى شود، كه مرد و زنى با تحقق دادن ازدواج و رعايت حقوق يكديگر در آن زندگى كنند.

خانه مسلمان در هر سرزمينى كه هست بايد پرتوى از وحى، و جلوه اى از ياد خدا، و محصولى از رفعت و بلندى و عظمت، و ميوه اى از تسبيح حق در شب و روز باشد.

فى بُيُوت اَذِنَ الله اَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ، يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الاْصالِ.[24]

در خانه هائى كه خداوند اذن داده، كه بزرگ داشته شوند، و نام او در آنها ياد شود، و او را در آن خانه ها بامدادان و شبانگاهان به پاكى ستايند.

چنين خانه اى با چنان اوصافى خانه مؤمنى است، كه طاعت و عبادت حق در آن رونق دارد، و به امر الهى مسئله ازدواج در آن صورت گرفته، و مرد و زن آن خانه به تمام حقوق الهى و انسانى پاى بند هستند.

آرى قرآن مجيد به ازدواج امر مى كند، تا مشكلات مرد و زن با تحقّق اين سنت تخفيف يابد، و دامن هر دو كه دامن رحمت و تربيت است از آسودگى و فساد سالم بماند، و مرد و زن با تشكيل زندگى، و همسوئى با يكديگر خانه را محل ذكر خدا، و تسبيح حضرت حق كنند.

اهداف والاى ازدواج در اسلام

در جوّ چنين خانه اى مرد و زن بنده واقعى حق، و فرزندانشان ميوه و ثمره فضيلت، و اعمال و رفتار و اخلاق و كردارشان جلوه اى از آداب الهى و سنن و روش انبياء گرام حق است.

زن مؤمنه هنگامى كه با مرد مؤمن ازدواج مى كند، و هر دوى آنها خود را موظّف به رعايت مسائل الهى مى دانند، به عنوان دو يار مددكار، دو رفيق شفيق، دو دوست همدم، دو همراه و همراز و دو منبع ايمان، و دو استوانه عشق و محبت، فضاى زندگى را از ورود مشكلات حفظ مى كنند، و چون مشكلى پيش آيد، به آسانى و سادگى آن را حلّ و فصل مى نمايند، و با اسلحه صبر و حلم، و بردبارى و حوصله به علاج درد برمى خيزند

بدترين مردم

تنهائى و تنها زيستن، عزلت و كناره گيرى از يار گرفتن موجب بسيارى از مشكلات، و باعث افسردگى و دل مردگى، و علت هيجانات روحى و عصبى، و مورث انواع بيماريهاى روانى و بدنى است.

تنهائى انسان را در دريائى از خيالات، اوهام، افكار غيرمنطقى، و بيماريهاى اخلاقى و روانى فرو مى برد، و امواجى از مشكلات گوناگون را براى انسان به ارمغان مى آورد.

قالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله وسلم): أَكْثَرُ أَهْلِ النّارِ الْعُزّابُ.[25]

رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: اكثر اهل آتش در قيامت آنانى هستند كه از ازدواج و تشكيل خانواده امتناع كردند.

و نيز آن حضرت فرمود:

شِرارُ مَوْتاكُمُ الْعُزّابُ.[26]

بدترين اموات شما عزبها هستند.

و در روايتى فرمود:

رُذالُ مَوْتاكُمُ الْعُزّابُ.[27]

فرومايه ترين مردگان شما عزب ها هستند.

و در سخنى حكيمانه بيان فرمود:

شِرارُكُمْ عُزّابُكُمْ وَ الْعُزّابُ إِخْوانُ الشَّياطينِ.[28]

شريرترين شما عزبهايند، و عزبها برادران شيطانند.

و در كلامى عرشى و بيانى ملكوتى فرمود:

خِيارُ أُمَّتِىَ الْمُتَأَهِّلُونَ وَ شِرارُ أُمَّتِىَ الْعُزّابُ.[29]

بهترين امّت من زن داران و بدترين آنان عزبها هستند.

و نيز آن حضرت فرمود:

لَوْ خَرَجَ الْعُزّابُ مِنْ مَوْتاكُمْ إِلِى الدُّنْيا لَتَزَوَّجُوا.[30]

اگر آنان كه عزب مردند به دنيا برگردند، حتماً ازدواج خواهند كرد.

و در حديثى فرمود: خداوند مردى كه از زن گرفتن خوددارى كند لعنت نموده.[31]

تعبير رسول باكرامت اسلام از آنان كه از ازدواج امتناع مى كنند به اهل آتش، فرومايگان، برادران شيطان، اشرار، و لعنت شدگان، به خاطر اين است كه روى گردانان از ازدواج به ناچار در فساد و افساد، و شيطنت، و گناه و معصيت، خواهند افتاد، و براى جامعه و خانواده ايجاد مزاحمت نموده، و باعث مشكلات فراوانى در تمام زواياى زندگى خواهند شد.

با توجه به آيات و روايات، و تجربه حيات، ازدواج انسان را كرامت و شرافت مى دهد، از علل استحقاق عذاب الهى مى رهاند، از پستى و فرومايگى حفظ مى كند، از افتادن در بند شيطان مصون مى دارد، و از اينكه آدمى منبع شرّ و فساد شود، و مورد لعنت حق قرار گيرد در امان مى دارد، و اين همه موجب راحتى و استراحت، آرامش و امنيت، پاكى و تقوا، و آسان شدن موارد زندگى و سبك شدن بار حيات مى گردد، به همين خاطر در قرآن مجيد بدينگونه به علّت تشريع ازدواج اشاره فرمود:

يُريدُ الله اَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ.[32]

خداوند اراده فرموده برنامه زندگى را براى شما سهل و آسان نمايد.

شكوفائى استعداد

دختر و پسر هنگامى كه بر اساس فطرت و طبيعت، و به پيروى از دستور حق و روش انبياء الهى ازدواج كردند، و از پرتگاه عذاب الهى، و شرارت باطن، و بند خطرناك شيطان، و دچار شدن به لعنت خدا، كه همه و همه از اوصاف مرد و زن عزب است نجات پيدا كردند، و در سايه ازدواج به آرامش فكرى، و امنيت باطنى دست يافتند، و بر مشكلات ناشى از عزب بودن فائق آمدند، و از درد سر تنها زيستن شفا گرفتند، و به محيطى الهى و ملكوتى رسـيدند، و زمينه تفكر صـحيح و آينده نگرى براى آنان فراهم شد، و طغيان شهوات و غرائز فرو نشست، بدون ترديد راه براى شكوفائى استعدادهاى نهفته در باطن باز مى شود، و بر درخت زندگى محصولات و ثمرات و نتائج عالى مى نشيند.

بسيارى از رجال دانش، و مردان بزرگ، و دانشـمندان و علماى اسلامى را، صفحات تاريخ نشان مى دهد كه پس از ازدواج راه صد ساله را يك شبه طى كردند، و در سايه ازدواج كه موجب آرامش و امنيّت خاطر آنان گرديد به مقامات بلند و بزرگى از علم و دانش رسيدند، و در علم و تقوا، وپاكى و كرامت و خدمت و عبادت زبانزد خاص و عام شدند.

در كتاب زندگانى آيت اللّه بروجردى در صفحه 95 مى خوانيم: در سال 1314 كه بيست و دو بهار عمر را پشت سر مى گذاشت، پدرش نامه اى به وى نوشت، و او را به بروجرد احضار كرد، او گمان مى كرد پدرش مى خواهد او را براى ادامه تحصيل به نجف اشرف كه بزرگترين حوزه علميه شيعه بود بفرستد، ولى پس از ورود و ديدار پدر و بستگان، مشاهده مى كند كه به عكس انتظار وى، مقدمات ازدواج و تأهلش را فراهم كرده اند.

از اين پيش آمد اندوهگين مى شود، و چون پدرش متوجه مى گردد و علت اندوه و تأثّر او را مى پرسد مى گويد: من با خاطر آسوده و جديت بسيار سرگرم كسب علم بودم، ولى اكنون بيم آن دارم كه تأهل ميان من و مقصودم حائل گردد، و مرا از تعقيب مقصود و نيل به هدف باز دارد.

پدر به وى مى گويد: فرزند اين را بدان كه اگر به دستور پدرت رفتار كنى اميد است كه خداوند به تو توفيق دهد تا بتوانى به ترقّيات مهمّى كه در نظر دارى نائل شوى، احتمال اين را هم بده كه اگر ترتيب اثر به اين آرزوى پدر ندهى، با همه جديّتى كه در تحصيل دارى بجائى نرسى!!

گفته پدر تأثير بسزائى در وى مى بخشد و او را از هر گونه ترديد بيرون مى آورد و سرانجام پس از ازدواج و اندكى توقف مجدداً به اصفهان برگشته پنج سال ديگر به تحصيل و تدريس علوم فنون مختلفه اهتمام مىورزد.

همسر وفادار و هم كفو او در اصفهان آنچنان وسائل راحت و آرامش و امنيت آن مرد بزرگ را فراهم مى آورد، و به عنوان يارى مهربان، معاونى شفيق، خدمتگزارى متين، دلسوزى مهربان، زمينه انواع ترقيات شوهر گرانمايه اش را تحقق مى دهد، كه در آن پنج سالى كه در اصفهان با آن زن باكرامت مى زيست از علوم و فنون متداول بهره ها گرفت، و چنان با نشاط و پشتكار مشغول تحصيل بوده كه بعضى شبها تا سپيده دم سرگرم مطالعه بوده است، بطورى كه خود آن بزرگ مرد بارها مى فرمود، در مواقع بيكارى به حفظ قرآن مجيد همت مى گماشت و در نتيجه توانست در عرض مدتى كه در اصفهان بود از اوّل تا آخر سوره برائت راحفظ كند، و تا آخر عمر نيز آن را از حفظ داشت و پيوسته به حفظ و قرائت و مداومت آن اهتمام مىورزيد!

مرحوم علامه طباطبائى صاحب تفسير قّيم الميزان، قسمتى از كمالات و ترقيات علمى و معنوى خود را مرهون همسر باكرامت خويش مى دانستند.

آرى ازدواج علت آرامش و امنيت، و زمينه تحقّق كمالات، و شكوفائى استعدادهاست.

كوشش براى خانه و خانواده عبادت است

ازدواج و همسردارى و توجه به امور فرزندان علاوه بر آثار مثبت دنيائى، ثمرات عجيب معنوى براى انسان دارد.

كار و كوشش مادى در جهت تأمين زن و فرزند، در فرهنگ پاك اسلام عبادتى بزرگ و مساوى با جهاد در راه خدا شمرده شده، تا جائى كه از معصوم روايت شده:

وَالْكادُّ عَلى عِيالِهِ مِنْ حِلّ كَالْمُجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ.[33]

آنكه براى تأمين خانواده اش زحمت مى كشد، تا از حلال خدا نفقه آنان را فراهم كند، مانند مجاهد در راه خداست.

از آنجا كه رعايت حق زن و فرزند، و توجه به امور معنوى آنان و رعايت حق شوهر از جانب زن، و حق فرزند از طرف مادر كارى دشوار و سنگين است، و در حقيقت اجراى دستور حضرت حق است، همانند كوشش براى تأمين امور مادى آنان عبادت، و موجب  اجر و ثواب اخروى است.

پرورش نسل صالح، و تحويل دادن فرزندان شايسته و نيكوكار، امرى مهم و باعث جلب رضايت حضرت حق است.

خانه و اهل خانه را از فساد و افساد دور داشتن، و فراهم كردن زمينه رشد و تربيت و تكامل زن و فرزند از اهمّ امور، و از بهترين نوع عبادت و بندگى خداست.

امام چهارم(عليه السلام) در گفتار حكيمانه اى فرموده اند، هر كس نسبت به زن و فرزند سفره مادى و معنوى را كامل و تمام بيندازد، به خوشنودى حق از ديگران نزديكتر است.[34]

در هر صورت جامعه ميوه و ثمره خانه است، و وكيل و وزير و رئيس جمهور و كارگزاران يك ملت ريشه در خانه و خانواده دارند، و منبع اصلى تربيت و شكل گيرى آنان خانه و كارگردانان خانه هستند، خانه به مَثَل به مانند يك زمين است، اگر زمين جداى از حق و حقيقت باشد كويرى نمك زار است كه سنبل و گل نخواهد داد، و اگر زمين متصل به حق و حقيقت باشد، توقع سنبل و گل از آن توقعى معقول و منطقى است.

سعادت و شقاوت انسان در درجه اول از پدر و مادر به انسان منتقل مى شود، اگر پدر و مادر در تحقق سعادت فرزند بكوشند دست به عبادتى بزرگ زده و از منافع ابدى ازدواج بهره گرفته اند، و اگر عامل شقاوت شوند از شجره طيّبه ازدواج منفعت نبرده بلكه با دست خود سفره خسارت خويش را پهن كرده اند.

به همين خاطر در روايات عالى اسلامى از رسول حق نقل شده:

الشَّقِىُّ مَنْ شَقِىَ فى بَطْنِ أُمِّهِ، وَالسَّعيدُ مَنْ سَعِدَ فى بَطْنِ أُمِّهِ.[35]

ريشه شقاوت هركس شقى است در سرزمين وجود مادر، و سعادت سعيد از باطن مادر است.

و به قول شاعر بزرگ كليم كاشانى:

از كوزه همان برون تراود كه در اوست

تا در كوزه وجود فرزند، پدر و مادر چه ريخته باشند و مغز و اعصاب و مشاعر و قلب فرزند را با چه مسائلى شكل داده، و به سوى چه برنامه هائى سوق داده باشند.

در مسئله ازدواج والاترين هدف را منظور داشته باشيد

هدف انسان از ازدواج بايد هدفى معنوى و مقدس و پاك باشد، ازدواج بايد براى اطاعت از دستور حق، و پيروى از روش انبياء، و براى تأمين سعادت همسر، و تربيت الهى و ملكوتى فرزندان صورت بگيرد.

زن و مرد در مسئله ازدواج بايد خود را آماده ورود در يك عبادت بزرگ كنند.

زن و مرد بايد در ازدواج خوشنودى حق را منظور نظر بدارند، و بدانند كه هر دوى آنان از طريق صلب و رحم امانتدار حضرت حقند.

بايد بدانند كه فرزند آنان كه امانت حق است در مّدتى كوتاه مهمان صلب پدر، و بين شش تا نه ماه مهمان رحم مادر است، و در اين دو مدت با گيرندگى  دقيقى كه حضرت حق به وى عنايت فرموده از تمام وجود پدر و مادر تمام حالات و مشخصات را بدون اختيار به خود منتقل مى نمايد.

نقل مى كنند رسول حق به زنان باردار اجازه مى دادند گاهى به تماشاى جبهه حق عليه باطل بيايند، تا مناظر زيباى جهاد و شمشير زدن در راه حق ر اببينند، و به شعارهاى الهى و ملكوتى رزمندگان گوش جان بسپارند، تا از طريق ديده و شنيده خود فرزند در رحم را تغذيه كنند، براى اينكه طفل، در رحم مادر موجودى ورزيده شود، و شجاع و باهمت و همراه با آواى ملكوتى رشد كند.

مگر نشنيده ايد قبل از تكّون وجود فاطمه در صلب رسول حق، از جانب خداوند به پيامبر دستور چهل روز روزه داده شد، و افطار شب آخر از غذاى بهشتى تناول فرمود، آنگاه نطفه آن دختر والا به رحم مادر منتقل شد!!

واسطه بين شما و ازدواج چشم نباشد، دلال ازدواج شهوت نباشد، هدف از ازدواج رسيدن به مال و ثروت و مقام و جاه از جانب خانواده طرف مقابل نباشد، رسيدن به چهره زيبا و ظاهر فريبنده هدف اين برنامه نباشد، كه اين امور تاكنون نشان داده عاقبت خوشى نداشته، و ثمره و ميوه آن اندك بوده است.

بيائيد خدا و معنويت و عبادت، و كوشش براى رعايت حق همسر، و تربيت اولاد صالح و خلاصه جلب رضاى حق را در مسئله ازدواج هدف قرار بدهيد، تا ثمره اين ازدواج منافع ابدى و دائمى باشد.

لذت و تمتع و شهوت حلال را تابع اين اهداف والا و آسمانى قرار دهيد، تا لذت و تمتع كامل گردد و از همان لذت و شهوت هم اجر اخروى نصيب خود كنيد.

ازدواج اگر الهى باشد راه به طلاق پيدا نمى كند، پيوند الهى و ملكوتى دائمى و هميشگى است.

آنكه براى خدا ازدواج مى كند، حق همسر را با تمام وجود رعايت مى نمايد، و كمترين آزارى از ناحيه او به همسر وارد نمى شود.

حفظ آبروى همسر در برابر فرزندان و بستگان واجب شرعى است، و تحقير زن از جانب شوهر و شوهر از جانب زن حرام الهى است.

مردان و زنان مسلمان بايد ازدواج اميرالمؤمنين و حضرت زهرا(عليهما السلام) را اسوه و سرمشق خود قرار دهند، آن ازدواج والائى كه براى خدا صورت گرفت، و اهداف الهى و عرشى در آن منظور شد، و ثمره آن فرزندانى پاك، الهى، و ملكوتى شد.

روايات شيعه آيات زير را به اين ازدواج پاك تأويل كرده اند:

مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ، يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ.

دو دريا را به هم درآميخت و ميان آن دو دريا فاصله اى است كه تجاوز به حدود يكديگر نمى كنند، از آن دو دريا لؤلؤ و مرجان بيرون مى آيد.

منظور از دو دريا، وجود اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا است، كه دو درياى معرفت، بينش، حلم، صبر، ايمان و بصيرت اند، و مقصود از برزخ و فاصله رسول باكرامت اسلام، و معناى لؤلؤ و مرجان حضرت حسن و حسين(عليهما السلام) است.[36]

نظام خانواده بايد يك نظام صد در صد اسلامى و الهى باشد، تا رحمت و لطف حضرت حق را به سوى خود جلب و جذب كند.

اگر در ازدواج از سنن ناپسند، و عادات غيرالهى، و شرايط شيطانى و خلاصه از فرهنگ جاهلى فرهنگى كه ميراندن آن را رسول خدا در يك فرمان قاطع  دستور داده:

اَمِتْ أَمْرَ الْجاهِلِيِّةِ إِلاّ ما سَنَّهُ الاِْسْلامُ.[37]

پرهيز نشود، زشتى ها چهره نشان مى دهند، وميوه اين درخت آلوده تلخ خواهدشد.

نظام خانواده در مغرب زمين

نظام خانواده در اروپا و آمريكا نظامى غلط است، بى پايه و بدون محتواست.

تقليد از نظام خانوادگى مغرب زمين تقليدى نابجا، و هموار كردن راه حيات براى افتادن در چاه بدبختى است.

آنان از ازدواج هدفـى مقدس و پاك ندارند، واسطه ازدواج زن و مرد آنجـا فقـط و فقط شهوت و ارضاء غريزه است، آنجا زن و مرد شايسته و صالح بسيار كم است، به همين خاطر فساد و افساد از سر و روى اروپا و آمريكا مانند باران بهاران مى ريزد.

مردان در مغرب زمين به طور اكثر، و زنان بطور اغلب پس از گذراندن دوران فساد، و رفاقت هاى نامشروع با يكديگر ازدواج مى كنند، و ثمره خود را پس از ولادت به شيرخوارگاه سپرده، و سپس بدون اينكه مهر پدرى و محبت مادرى را چشيده باشد، و منبعى از عواطف و احساسات پاك گشته او را تحويل مى گيرند، و سر هر سفره فسادى مى نشانند، آنگاه وى را به مدرسه مى سپارند تا آهنگى از تربيت ظاهر را طى كند، و به اصطلاحاتى چند آشنا گردد، آنگاه در سن هيجده سالگى وى را از خود مى رانند و به اميد محيط و جامعه رهايش مى نمايند!

آنان اگر اخلاق به فرزندان خانه و مدرسه بياموزند، اخلاق ژنتلمنى است، اخلاق اقتصادى و جلب مادّيت است، به ريشه هاى باطن و حقايق درون توجه ندارند، و از تربيت انسان قابل قبول عاجزند.

مگر نمى بينيد وقتى تشكيل جامعه و دولت مى دهند، جامعه منبع فساد و دولت منبع استعمار و استثمار مستضعفان روى زمين است.

جناياتى كه فارغ التحصيلان خانه و مدرسه و دانشگاه هاى مغرب زمين كرده اند تا قيامت قابل جبران نيست.

اگر اوقاتى باوقار و آرام و متين باشند، و خود را مؤدب و آراسته نشان دهند، به خاطر اين است كه طعمه نيافته، و لقمه چرب و لذيذ نديده اند، داستان آنان شبيه به اين داستان است كه مردى به دوستش گفت گربه اى را به مبادى آداب آراسته ام، و آن حيوان را تربيت كرده تا جائى كه بر سر سفره اى كه انواع غذاها قرار دارد شمعى به دست او مى دهم تا مهمانان در پرتو آن شمع از آن سفره بهره مند شوند، رفيقش گفت به اين ويژگى و به اين آراستگى گربه نمى توان اطمينان كرد، مرا دعوت كن تا بر سر آن سفره اين مسئله را به تو ثابت كنم، از وى دعوت كرد، گربه را بر سر سفره ديد كه چشم طمع و پاى حمله از غذاهاى سفره بريده، و شمعى براى روشنائى اطاق و ديد مهمانان به سفره بدست دارد، در گرمى اوضاع موشى را از جيب خود درآورد و به وسط سفره گذاشت، موش مى خواست فرار كند، گربه شمع رابه يك طرف انداخت و همچون شير ژيان به وسط سفره پريد، نظام سفره را براى گرفتن موش به هم زد، و اوقات خوش صاحبخانه و مهمانان را تلخ نمود!

آرى تربيت اروپا و مغرب زمين تربيت گربه اى است، تا غذاى خاص خود را به خيال خود نبيند، آرام و مؤدب هستند، چون چشمشان به طلا و نفت و ساير معادن ملل ضعيف بيفتد، براى بلعيدن حق ديگران، چراغ تربيت را به زمين انداخته و همچون حيوان درنده اى، به تمام حيثيات مادى و معنوى ملل ضعيف حمله مى كنند، و براى امور مادى از ميان جوى خون بى گناهان عبور مى كنند.

كثرت فساد و افساد، غلبه شهوات حرام، اخلاق زشت، قتل و غارت، فحشا و منكرات، در ملل مغرب زمين محصول خرابى نظام خانه و خانواده است.

اگر بيوت اروپا و آمريكا بيوت بارفعت، و بيوت غرق ذكر حق، و بيوت تسبيح حضرت معبود بود، محصولات آن بيوت انسانهائى والا و باكرامت و رشيد و باعاطفه و متخلّق به اخلاق حق بود، ولى چون بيوت مغرب زمين از حق و حقيقت دور است، ثمرات آن تلخ و بدبو و بدمزه است، و چنين نظام از هم پاشيده اى قابل سرمشق قرار دادن نيست، كسانى كه از آنان پيروى مى كنند بدتر از آنان خواهند شد.

 

( قـال الصـادق (عليه السلام) : اكثـر الخيـر فـى النّسـاءِ )

« وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص 11 »

 

 


منابع
1. اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب, استاد شهيد آيةاللّه مطهرى.
2. نظام حقوق زن در اسلام, استاد شهيد آيةاللّه مطهرى.
3. جوان از نظر عقل و احساسات, مرحوم محمدتقى فلسفى.
4. بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات, مرحوم محمدتقى فلسفى.
5. ازدواج در اسلام, آيةاللّه مشكينى.
6. آيين همسردارى, آيةاللّه امينى.

پاورقيها:

1ـ اصول كافى, ج5, ص328, حديث2.
2ـ بحارالانوار, ج103, ص220.
3ـ روم(30) آيه 21.
4ـ اصول كافى, همان, ص401, حديث1.
5 ـ مستدرك الوسائل, ج2, ص531, حديث21.

http://www.erfan.ir/farsi/book/nezam/1/2.htm#link19

http://www.al-shia.com/html/far/books/maqalat/javan-ezdevaj.htm

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 01 اسفند 1393 ساعت: 15:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 158

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس