تحقیق رایگان دبیران و معلمان - 4

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

معرفی تشکل های دانش آموزی

بازديد: 643
معرفی تشکل های دانش آموزی

تشكلهاي دانش آموزي   

تشكلهاي دانش آموزي: پرورش استعدادهاي نوجوان در دوره راهنمائي اهميت بسزايي دارد با ايجاد تشكلهاي دانش آموزي پيشتازان هلال احمر، شوراي دانش آموزي ، بسيج ، امران به معروف ، گروه تبليغات ومراسم و.. زمينه شكوفائي

 استعداد ها وبارور نمودن آن فراهم مي شود شما د راينجا به صورت مختصر با فعاليت برخي ا زاين تشكل ها آشنا مي شويد.

1- شوراي دانش آموزان: اعضاء شورا متشكل از آقايان نديميان مديريت آموزشگاه ۀ اعظمي معاونت پرورشي ۀ شيرواني رئيس شورا، محمدي منشي وسايراعضاء آقايان بشيري ، هاديان ، ناجي ، كارخاني و واعظي مي باشند.

جلسات شورا بصورت مستمربرگزار شده واعضاء نظرات دانش آموزان را به مسئولين آموزشگاه ونظرات مسئولين را به دانش آموزان انتقال مي دهند.

ازجمله مصوبات شورا ميتوان  به الف برگزاري كلاسهاي تقويتي وپيشرو

ب- مراسم افطاري ج بهبود سيستم گرياشي ونور د‌- تعيين سخنگوي شورا وتهيه تابلوي مخصوص شورا  ك- تشويق دانش اموزان براي حضور در نماز جماعت ل- تهيه نشريه شورا ن توزيع ميان وعده غذائي  و-  برگزاري اردوهاي يكروزه وچند روزه  ه- نصب حفاظ  ي برگزاري مراسم ويژه محرم ودهه فجر و.. اشاره نمود.

2- گروه پيشتازان : تشكيلات دانش آموزي پيشتازان باهدف تقويت روحيه تشكيلاتي وسازماني در راستاي ايجاد نظم ، انسجام ، اتحاد و وحدت رويه بين اعضاء بر طبق قول ، سوگند ، شعار ومنش هاي سازماني ، رفتارهاي جامعه پسند مانند هم دلي ،

هم فكري ، همياري ومشاركت تشكيل گرديده است.

گروه پيشتازان آموزشگاه متشكل از بهترني وبا استعداترين دانش آموزان مدرسه مي باشند كه در 5 گروه تقسيم شده وآموزشهاي لازم ابتدا به سرگروه ها ۀ معاون رسد ورهنمون وخبرنگار رسد داده شده وسپس سرگروها به سايراعضاء آموزش مي دهند.

بعضي ازعناوين آموزشهائي كه تاكنون گروه پيشتازان  فرا گرفته اند عبارتند از : الف اهداف تشكيلات پيشتازان    ب- سوگندو منش پيشتازان

 ج-آرم ، علامت وسلام  پ آموزش جهت يابي (1)  ت آموزش كمكهاي اوليه (2) يابي (2) د آموزش كمكهاي اوليه (1) ك آموزش كمكهاي اوليه (2)

گ آموزش كمكهاي اوليه (3) ن فرياد هاي شادي و- آموزش چادرزني (1)  ه‌- آموزش چادرزني (2)  ي- ساير آموزشهاي لازم ت پايان سال ارائه خواهد شد.

لازم به ذكر است كه برنامه هاي متنوع ورزشي ومسابقات بين گروه ها نيز انجام شده وهمچنين اردوهاي يكروزه وچند روزه نيز در حال اجرا وبرنامه ريزي مي باشد.

  3- تشكيلات بسيج : بسيج دانش اموزي در سازندگي دانش آموزان وجذب ايشان به آموزشهاي بسيج در مساجد واحياء ارزشهاي انقلابي اسلامي وملي نقش بسزائي دارد لذا دانش آموزان در آموزشگاه انسجام وسازمان يافته ودر امور مختلف مدرسه بعنوان يك نهاد خود جوش وداوطلب فعاليت مي كنند از جمله فعاليتهاي بسيج مشاركت وهمكاري در برگزاري ايام الله ، اداره آموزشگاه ومسابقات فرهنگي وورزشي را مي توان ذكرنمود.

 

4- هلال احمر :  يكي از بهترين گروههائي كه در آموزشگاه تشكيل شده واموزشهاي مفيد وپرفايده اي را فرا مي  گيرند گروه هلال احمر است زيرا دانش آموزان با كمكها ي اوليه براي مصدومين واقدامات اوليه براي مجروحين حوادث ، مارگزيدگي ، مسموميت ها ، خفگي ها شكستگي وخونريزي و.. آشنا شده وحتي مي توانند جان خود و ديگران را نجات دهند. لازم به ياد آوري است بعد از اتمام كلاسها به فارغ التحصيلان گواهي پايان دوره از طرف هلال احمر اعطاء خواهد شد.

5- تهيه ماهنامه داخلي : با توجه به علاقه دانش آموزان به فعاليتهاي فرهنگي ولزوم آشنائي وشكوفائي استعداد ايشان در زمينه روزنامه نگاري وخبرنگاري دو نشريه مجزا تحت عنوان نشريه پيشتازان وشوراي دانش اموزي منتشر ومطالب گوناگون ومتنوعي در آن ارائه مي گردد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 آبان 1397 ساعت: 16:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

نقش خانواده در تربيت دانش آموزان

بازديد: 898
نقش خانواده در تربيت دانش آموزان

نقش خانواده در تربيت دانش آموزان

 

موفقيت تحصيلي در گرو علل و عوامل متعددي است که نبود و يا نقصان هرکدام از اين عوامل موجبات افت تحصيلي را فراهم مي سازد . هوش و استعداد تحصيلي يادگيرنده ، عوامل محيطي( نظير ديدگاه هاي حاکم برجامعه در خصوص تحصيل ،امکانات ،وضعيت اقتصادي و حتي وضعيت فرهنگي محيط اجتماعي و...) و عوامل خانوادگي  از مهمترين عوامل تاثير گذار بر روند پيشرفت تحصيلي دانش آموزان بر شمرده مي شوند.

هرچند نمي توان ازنقش تاثيرگذار هوش و استعداد تحصيلي و عوامل محيط اجتماعي غافل شد اما دراين مقاله به بررسي نقش خانواده درتحصيل فرزندان پرداخته ايم .

تعليم و تربيت ومسائل مربوط به آموزش و پرورش فرزندان از اولويت ها ودل مشغولي هاي خانواده هائي است که فرزنداني در سنين مدرسه و حتي دانشگاه دارند. بي شک نقش خانواده در موفقيت تحصيلي فرزندان آن چنان حائز اهميت است که به هيچ بهانه قابل کتمان نيست .

خانواده با آن جايگاه برجسته و ممتاز در نظام تعليم و تربيت به دلايل متعددي مي تواند تاثيري شگرف در فعاليت هاي آموزشي داشته باشد .که مختصرا به آن اشاره مي شود.

اول اينکه نهاد خانواده در مقام اولين جايگاه تعليم و تربيت ، شکل دهنده بسياري از نگرش ها و ديدگاه هاي فرزندان خواهد بود. برخي از اين ديدگاه ها و نگرش ها در حوزه تحصيل نيز خواهد بود که با توجه به نوع نگرش (مثبت يا منفي بودن) مي تواند تاثيري باز دارنده يا ارتقاء دهنده در پيرشفت تحصيلي فرزندان داشته باشد. به تعبير ديگر منشاء بروز پديده افت تحصيلي دانش آموزان مي تواند باور هاي ذهني باشد که در محيط خانواده شکل گرفته است. نوع نگاه ونحوه برخورد خانواده ها با امر تحصيل و يا حتي ارزش بودن و يا نبودن تحصيل در خانواده اي مي تواند باور هاي سازنده و يا مخربي را در ذهن فرزندان شکل دهد. متاسفانه در بيشتر موارد در خانواده هائي افت تحصيلي مشاهده مي گردد که تحصيل علم نزد والدين و افراد خانواده ارزش چنداني ندارد. و حتي در برخي موارد نکوهش نيز مي شود .

دومين نکته اي که بايد به آن اشاره نمود نقش حمايتي خانواده است . خانواده به عنوان اولين حامي فرزندان را از بدو تولد تا سال هاي پاياني عمر به شکل هاي متفاوتي زير چتر حمايت خود مي گيرد. حمايت هاي منطقي و اصولي و سازنده خانواده از فرزندان جداي از ايجاد جو عاطفي و محبت در محيط خانواده . سبب ساز تقويت اعتماد به نفس در وجود فرزندان مي شودو آنان را به مرزهاي خود باوري وخود اتکائي رهنمون مي سازد . ها ،فضاهاي گرم و صميمي در محيط هاي عاطفي خانواده که معمولا با ابراز محبت هاي منطقي نيز همراه است موجبات افزايش شوق و ذوق فرزندان نسبت به تحصيل ،کاهش اضطراب و افزايش روحيه را فراهم مي سازد  .

دليل سومي که از اهميت بسياري نيز برخوردار است . نقش نظارتي خانواده بر فرزندان است .در ميان نقش هائي که والدين بر عهده دارند.نقش نظارتي آنها درکنترل ونظارت بر روند فعاليت هاي آموزشي فرزندان درتمامي مقاطع تحصيلي جايگاه ويژه اي دارد . بديهي است که اين نظارت و کنترل در سنين دبستان از اهميت فوق العاده بيشتري برخوردار است . هر چند که صاحبنظران تعليم و تربيت نظارت را در تمامي دوره هاي تحصيلي توصيه مي کنند نظارتي که براي تمامي سنين در هدف مشترک است و تنها در شيوه هاي اجرا و روش هاي کنترلي ممکن است قدري با هم متفاوت باشند.

ريشه بسياري از افت تحصيلي ها در خانواده

متاسفانه بايد اقرار کرد که ريشه و اساس بسياري از افت تحصيلي ها و بي انگيزگي هاي دانش آموزان به تحصيل در درون خانواده ها است. چه بسيارند      دانش آموزاني که از انگيزه هاي لازم و کافي براي درس خواندن و يادگيري برخوردار نيستند و در راس همه دلايلي که آنان را نسبت به تحصيل ، درس و کتاب بي انگيزه کرده است. نگرش ها و بارو هاي غلطي است که بعضا در محيط خانواده فراگرفته اند. برخي رفتارهاي غلط و نا آگاهي هاي والدين، انگيزه اين مهمترين و اصلي ترين عامل در پيشرفت تحصيلي را در درون فرزندان از ميان برده است. 

هنگامي که خانواده ها از نقش نظارتي خود در فعاليت هاي آموزشي و تربيتي فرزندان غافل مي شوند . وقتي در درون خانه نگرش هاو باور هاي غلطي درباره تحصيل و علم اموزي در ذهن فرزندان شکل مي گيرد . وقتي حمايت خانواده ها از فرزندان در دوره هاي مختلف تحصيل کمرنگ و يا از بين رفته است . وقتي محيط هاي خانوادگي بعضا به محيط هاي سرد و بي روح مبدل گشته اند و گاها والدين از وضعيت تحصيلي فرزندان خود بي خبرند و ارتباط والدين و فرزندان به دلايل متعددي همچون اشتغال تمام وقت والدين در بيرون از خانه  به حد اقل ممکن رسيده است ديگر چه انتظاري مي توان داشت که چرخ موفقيت تحصيلي فرزندان بدرستي و در جهت مثبت پيش رود .

ارتباط با مدرسه راهکاري مناسب

ار آنجا که نهادهاي خانه و مدرسه هر دو وظيفه تعليم و تربيت فرزندان را بر دوش دارند لذا ارتباط بين اين دو نهاد تربيتي لازم و ضروري به نظر مي رسد . چرا که نه مدرسه مي تواند بدون همکاري خانواده ها رسالت تعليم و تربيت خويش را به شکل صحيح اجرا نمايد و نه خانواده ها مي توانند بدون ارتباط مستمر با مدرسه در جهت تربيت صحيح ورفع مشکلات تحصيلي فرزندان خود اقدامي مناسب انجام دهند.

اصولا به دو دليل مهم ارتباط بين مدرسه و خانه توصيه مي شود. اول اينکه ارتباط بين اين دو نهاد باعث ايجاد يک نوع هماهنگي درهدف ها، روش ها و انتظارات تربيتي و آموزشي بين خانه و مدرسه مي شود. حسن اين هماهنگي اين خواهد بود که از بروز تضاد ها و دوگانگي ها و تعارض ها درامور تحصيلي وخصوصا تربيتي فرزندان که موجب بروزسرخوردگي ،دلزدگي وافسردگي در فرزندان مي شودو نتيجه اي جز سردرگمي فرزندان ندارد.جلوگيري مي شود.

ارتباط با مدرسه به اين دليل نيز که موجب مي کردد تا والدين از وضعيت تحصيلي و نياز ها ي فرزندانشان بهتر و بيشتر آگاه شوند و اطلاعاتي را بدست آورند که براي ارائه نقش تربيتي بهتر خانواده لازم و ضروري است توصيه مي گردد. . برخي والدين به دليل عدم آشنائي کافي با نياز هاي واقعي ويژگي هاي سني فرزندانشان در سنين مختلف و عدم اطلاع از وضعيت تحصيلي آنان   نمي توانند نقش هاي نظارتي و حمايتي خود را به طرز صحيحي اجرا نمايند و نه تنها موجب بروز افت تحصيلي در فرزندان خود مي شوند بلکه روز به روز از فرزندان خود نيز به دليل عدم شناخت کافي از آنان فاصله مي گيرند..ارتباط مستمر با مدرسه و شرکت منظم در جلسات انجمن اولياء و مربيان و شرکت در کلاس هاي آموزشي مناسب براي آشنائي با ويژگي ها و نياز هاي فرزندان در دوره هاي سني مختلف  راهکار مناسبي است براي تقويت بعد نظارتي و حمايتي خانواده ها در برابر فرزندان که اميدواريم مورد توجه خانواده ها قرار گيرد .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 01 آبان 1397 ساعت: 11:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

نقش مشاور درامورتحصیلی وتربیتی دانش آموزان

بازديد: 633
نقش مشاور درامورتحصیلی وتربیتی دانش آموزان

نقش مشاور درامورتحصیلی وتربیتی دانش آموزان  

 

مقدمه

انسان تنها موجودی استکه با همنوعان خودبدنبال نظر می پردازد وبرای شناخت وحل مشکلات خود با آنان مشورتوازراهنمایی آنان استفاده می کند .راهنمایی ومشورت درطول زندگی آدمیان مطرح بودهوآنان باکسانی که مورد قبول واعتمادشان بوده مشورت می کرده اند .باتوسعه علومانسانی ورشدعلوم رفتاری به راهنمایی ومشاوره به عنوان شاخه ای مستقل ازعلوم رفتاریتوجه شد. امروز راهنمایی ومشاوره به صورت حرفه ای یاورانه برای کمک به افرادی استکه دررشد،سازگاری ،تصمیم گیری،روابط خانوادگی،مهارتهای اجتماعی وشیوه زندگی مشکلاتیدارند ومشاوره به این افراد کمک می کند تاراه حل مناسبی برای مشکلات بیابند. تاریخچه راهنمایی ومشاوره: دربین ممالک صنعتی،امریکای شمالی نخستین کشوری است کهدرآن مراکز ویژه راهنمایی ومشاوره تأسیس شده وازمیان افرادی که نخستین بار به ایجادمرکز راهنمایی در آن سرزمین اقدام کرده اند باید از فرانک پاستور نام برد که درسال 1908 اولین مرکز راهنمایی راکه درحقیقت مرکز راهنمایی حرفه ای بود درشهر بوستنتأسیس گردید.سال 1332 را می توان مبدأ شروع راهنمایی به معنی خاص آن در کشور خودبدانیم درسال 1334 دراداره مطالعات وبرنامه ها دایره ای بنام دایره تحقیقاتروانشناسی بوجود آورد که به تهیه برخی تستهای هوش وسنجشهای روانی مبادرتکردوسرانجام کنگره های منعقده درتابستانهای 37 و38 راهنمایی درمدارس راامری ضروریتشخیص دادومرکزراهنمایی در اداره کل تعلیمات متوسطه بوجود آمد. درسال 1347 اداره کلآموزش راهنمایی تحصیلی دروزارت آموزش وپرورش تأسیس گردید ودرسال 59 طی بخشنامه ایبرنامه راهنمایی ومراکز مشاوره وراهنمایی تعطیل گردید. از ابتدای سال 67 ضروریتوجود مشاورین درمدارس احساس شد ومجدداً این رشته شروع به جذب دانشجو نمود. ضروریتفعالیتهای راهنمایی ومشاوره درمدارس: یکی از نهادهای اجتماعی نهاد آموزش وپرورش استکه مسئولیت مهمی درتربیت کودکان ،نوجوانان وجوانان بر عهده دارد .نگاه گسترده بهنقش آموزش وپرورش به عنوان عاملی مؤثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه وذاتیافراد انتقال اندوختهء تجارب گذشتگان ارائه ارزشهای مطلوب،افزایش معلومات وایجادمهارتهای لازم درافراد برای زندگی وبالاخره تسهیل مسیر حرکت وجودی آدمی به سویکمال،اهمیت این نهاد اجتماعی را بیش ازبیش نشان می دهد. گسترش کمی آموزش وپرورشنشانگر گرایش واستقبال همگان به اثر بخشی این نهاد وگسترش کیفی آن ناشی ازتوسعهمعارف ،علوم ورشد بی وقفه تکنولوژی است که این دو بر پیچیدگی وظرافت جریان آموزشوپرورش افزوده است.بنا براین برای تحقق اهداف تعلیم وتربیت ورشد شخصیت کودکانونوجوانان باید ازخدمات راهنمایی ومشاوره بخوبی استفاده کرد. نقش راهنمایی در آموزشوپرورش افراد به حدی است که عده ای ازصاحب نظران آن را به نوعی تعلیم وتربیت گفتهاند وبعضی راهنمایی راتسهیل کننده جریان تعلیم وتربیت میدانند. اگر تربیت را بهمعنی نشو ونمادادن،زیاد کردن ،برکشیدن وبه حداعتدال سوق دادن آدمی بدانیم واگرتعلیم رارشددادن آدمی درتسهیل کنندهء جریان رشد وکمال آدمی خواهیم یافت. مهمترینعواملی که درضرورت فکرراهنمایی ومشاوره وتوسعه آن درنظامهای آموزش وپرورش موءثربوده اند عبارتند از: 1- توجه به اصالت کودک وآموزش وپرورش وی 2- وجود تفاوتهایفردی دردانش آموزان وضرورت شناخت وتوجه به این تفاوتها درامرآموزش وپرورش 3- وجوداستعدادهای عمومی واختصاصی دردانش آموزان وضرورت شناخت وپرورش تدریجی وسنجش آنها 4- رشد جمعیت وافزایش گرایشهاوعلاقه مندی به تحصیل درسطوح مختلف وگسترش علوم وتکنولوزی 5- تراکم وتنوع واحدهای درسی دررشته های تحصیلی وضرورت انتخاب مناسب 6- توسعه مشاغلوحرفه وضرورت انتخاب شغل مناسب 7- تغییرنگرشها وارزشهانسبت به انتخاب رشته هایتحصیلی وانتخاب شغل 8-گسترش نیازهای جامعه به نیروی انسانی درسطوح مختلف مهارت 9- وجود مسائل ومشکلات جسمانی،عاطفی،اجتماعی،رفتاری،تحصیلی وخانوادگی دردانش آموزانراهنمایی درنظام آموزش وپرورش دونقش راایفا می کند: 1- کمک به فرد فرد دانش آموزانبه منظور سازگاری با محیط،حل مسائل ومشکلات شخصی ،بروز وظهور استعدادها ورشد وتکاملآنان 2- کمک به دانش آموزان درانتخاب مناسبترین راه ازنظر رشته های تحصیلی وانتخابمناسب شغلی وبرنامه ریزی وآمادگی برای زندگی خدمات راهنمایی: 1-خدماتاطلاعاتی:منظور از این خدمت عرضه اطلاعات نظام یافته ای است تا دانش آموزان بتوانندآگاهی کافی نسبت به برنامه های درسی،رشته های تحصیلی،مقررات وآئین نامه هایامتحانی،امکانات آموزشی،حرفه ای وشغلی بدست آورند.تاازروی بصیرت راهنمای مناسبراانتخاب کنند.عرضه اطلاعات لازم درزمینه روشهای صحیح مطالعه ویادگیری دروس درمدرسه،اهمیت وارزش علم آموزی،اهداف وانگیزه های تحصیلی،آداب وروشهای برخورد انسانیدرمحیط مدرسه،نوع مسایل مشترک دانش آموزان وچگونگی برخورد،مسایل وشیوه های تقویتاراده وراههای خودسازی درمدارس بسیاربجا وضروری خواهد بود. 2- خدمات مشاوره ای: هدفاز این خدمت درمدارس برقراری ارتباطی اساسی بین دانش آموزان ومشاوران است . خذماتمشاوره ای خودشناسی دانش آموزان راتسهیل می کند ودانش آموزان رایاری میدهد تاازطریقترکیب وتطبیق اطلاعات مربوط به خود ومحیط ،مشکلات خودرا باز یابندوحل کنندوبه تصمیمگیری مناسب بپردازند این امر مستلزم وجود مشاورانی است که برای این مهم تربیتوآماده شده اند تا دانش آموزان را درحل مشکلات واتخاذ تصمیم های معقول ومناسب یاریدهند. مشاوران رکن اصلی وپایه اساسی برنامه راهنمایی هستند.فرادی که براساس دانشهاینظری وتجارب علمی صلاحیتهای همه جانبه رابرای کمک به دانش آموزان ورفع مشکلاتمتعددومتنوع آنان باید داشته باشند مشاوران مدارس باید علاقه مند به دانش آموزانوآگاه به مراحل رشد وتربیت آنان،واقف به اصول ومبانی روانشناسی،تعلیم وتربیت وجامعهشناسی وقادربه بهره مندی ازاصول وفنون راهنمایی ومشاوره ودارای تجربه کاری باشند. مجموعه تلاش وکوششهایی که به شناخت استعدادها ورغبتهای دانش آموزان منجر میشودیاآنانرا درانتخاب رشته های تحصیلی ویا شغلی ورفع مشکلات شخصی وسازشی یاری می دهدجزووظایف مشاوران به حساب می آید. برنامه راهنمایی ومشاوره درمدارس متوسطه در سهبعد تحصیلی،شغلی وتربیتی انجام می گیرد. نقش مشاوردرمدارس: مشاوران باتسهیل جریانرشد همه جانبهء فرد،آموزش مهارتهای زندگی فردی ،اجتماعی ،کاهش وحذف موانعرشد،خودشناسی ومحیط شناسی وارائه سایر خدمات یاورانه ،روانشناختی درمدارس نقشبسیارحساسی دارند.عمده ترین اهدافی که می توان ازطریق خدمات راهنمایی ومشاوره بهآنها دست یافت عبارتند از: الف: رشد وتوسعه قوای فکری ومعنوی وعقلی دانش آموزان: 1- ایجاد پیشرفت درکسب مهارتهای مطالعه 2- راهنمایی دانش آموز برای انتخاب رشته هایتحصیلی 3- طرح ریزی برای انتخاب دروس،برای ادامه تحصیلات 4- ترغیب دانش آموز برایبهره برداری خویش بینانه وخلاقانه از نیروی خویش ب: رشد وتوسعه مهارتهای شغلی وحرفهای دانش آموز: 1- یاری کردن دانش آموزان تا ازتوانائیهاوعلائق حرفه ای خویش آگاهشوند. 2- یاری کردن دانش آموزان تا ازموقعیتها وفرصتهای استخدامی وشغلی جامعه مطلعشوند. 4- یاری کردن دانش آموزان تا بر اساس شناسایی خویشوفرصتهای حرفه ای به توسعهوپیشرفت در حرفه وشغل خود بپردازدوطرحها وتصمیمات خود را مؤثر سازد. ج: رشد وتوسعهشخصیت دانش آموز: 1- یاری کردن دانش آموز تابرای خود به عنوان عضوی از جامعه احترامقائل شود. 2- یاری کردن دانش آموز تادرایجاد روابط ومناسبات متقابل داری شایستگیشود. 3- همکاری با معلمان درتدارک محیط سالم ومساعد درکلاس تا به رشد روانی دانشآموزان کمک شود. 4- ارتباط با والدین به منظور ایجاد شناخت رفتارهای طبیعیونیازمندیهای روانی جوانان. نقش مشاور درامور تحصیلی: دانش آموزان درجریان تحصیل بامشکلات زیادی مواجه می شوند که مشاور می تواند دررفع این مشکلات کمکهای مؤثری بهدانش آموزان ارائه دهد که پاره ای ازاین مشکلات را می توان به شرح زیر شمرد. 1- ضعفپایهء تحصیلی: در مورد چنین دانش آموزانی مشاور باید برای فراگیری دروس پایه ازنقطه ای که ضعف دارد برنامه ریزی کند ویا کمک خانواده ضعف پایه اورا جبران کند. فشار آوردن ووادار کردن دانش آموز به زحمات شبانه روزی درسطح بالای تحصیلی بدونتوجه به پایه بی فایده است .آماده کردن دانش آموز واولیای وی برای چنین برنامه اینیاز به جلسات مشاوره ای دارد که متولی آن مشاور مدرسه است. 2- کمبود یانبود انگیزهتحصیلی:دانش آموزانی وجود دارند که ازنظر هوشی درحد طبیعی وظرفیت لازم برای یادگیریرا دارند،اما انگیزه ای برای درس خواندن ندارند. درمورد اینگونه دانش آموزان کهتعدادشان نیز کم نیست مشاورباید علت تنبلی راحستجو وبرای درس خواندن آنها ایجادانگیزه کند.تشویق کردن به انحای مختلف،ایجادزمینه های موفقیت برای دانش آموز،اورابه هنگام تائید کردن ودرمجموع به کار بردن انگیزه های طبیعی می تواند کارسازباشد. مشاوران با همکاری سایر عوامل آموزشی وپرورشی می توانند درسه سطح پیشگیری اولیهثانویه وثالث اقدام به فعالیت نمایند. مدرسه مکان مناسبی برای اجرای برنامه هایپیشگیری ازمشکلات روانی عاطفی است وبخش مهمی ازرسالت مدرسه به آموزش سازگاری عاطفیفرد درزندگی اختصاص دارد.لذا مدرسه بهترین فضا وفرصت برای آموزش ترویج شیوه هایسازگاری صحیح درزندگی فردی واجتماعی است .مشاوران دربعد پیگیری اولیه با آموزشمهارتهای زندگی وبا ارائه خدمات راهنمایی مشاوره واطلاع رسانی در زمینه هایتربیتی،تحصیلی وشغلی وتسهیل روند ارضای نیازهای اساسی دانش آموزان،ازجمله شکوفاییاستعدادهاوتوانمندیها،احساس خود ارزشمندی واعتماد به نفس، خود شناسی وارتقای سلامتروانی آنان نقش مؤثری را ایفا می کند .اینگونه خدمات ازطریق تدریس درس مهارتهایزندگی درقالب ساعت پرورشی،اجرای آزمونها وانجام فرایند هدایت تحصیلی واطلاع رسانیشغلی وآموزش فرایند برنامه ریزی تحصیلی وطرح ریزی شغلی درفرصتهای مناسب اجرا میشود. نقش مشاوران درتأمین بهداشت روانی دانش آموزان: دانش آموزانی از سلامت روانیبرخوردارهستند که اولاٌ خودرا فردی ارزشمند وقابل احترام بدانند وبه توانائیهای خوداطمینان داشته باشند.ثانیا بتوانند بدون دغدغه خاطر وناراحتی با واقعیات زندگیمواجه شوند وکل وجودشان را همانگونه که هست بشناسند وبپذیرند،ثالثاٌ با ارامش خاطرواحساس امنیت وبا شوق وامید زندگی کنند.دانش آموزی که با بحران ومشکل روانی مواجهاست توانایی ایستادگی دربرابر فشارهای وارده را ندارد ودرحل مشکلات به طور منطقیوسنجیده عاجز است وتعادل روانی بهم خورده ای دارد .چنین دانش آموزی جهت حل مشکلوبرقراری تعادل به مشاوره نیاز دارد. مشاورین ازعوامل مؤثر تأمین بهداشت روانی دانشآموزان درمدارس می باشند.استفاده ازخدمات راهنمایی مشاوره درآموزش وپرورش درنهایتتأمین بهداشت روانی دانش آموزان منجر می شود.وبهداشت روانی بهترزیستنٌ وسلامت فکروبهبود روابط اجتماعی ضرورت دارد.هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکر وروان وسالم سازی محیط فردی و اجتماعی است . مشاور بی آنکه کسی را به دوش بکشد یا به پیش وپس براند چشم انداز تازه ای را به ماجراهای ذهنی می گشاید چشم انداز و نگاهی که بهادمی مجال زیستن می دهد و فرصتب فراهم می کند تا فرد خودش را در ذهنش بازسازی کند وقدرتی را دراختیار فرد می گذارد تا با بهره گیری از آن نوع جدیدی از حضور را درپهنه روابط بین فردی تجربه کند . افزون بر این مشاور وظیفه نظارت بر خویش را نیز بردوش می کشد . بخشی از مهمترین فعالیتهای اجرایی که مشاوران می توانند در تامینبهداشت روانی دانش اموزان انجام دهند عبارتند از : 1- شناخت محدودیتهای روانی - فیزیکی دانش اموزان 2- ایجاد ارتباط صحیح و اصولی بین دانش اموزان و اولیای مدرسه 3- فراهم اوردن فرصت مناسب برای دانش اموزان به منظور خودشناسی و یادگیری روشهای حلمساله و تصمیم گیری 4- مصاحبه های فردی برای شناخت مشکلات دانش آموزان و راهنماییآنها 5- برگزاری جلسات مشاوره فردی و گروهی با دانش آموزانی که مشکلات تحصیلی وخانوادگی و شخصی دارند . 6- تشویق دانش آموزان به همکاریهای اجتماعی 7- ایحادهماهنگی بین فعالیتهای خانه و مدرسه به منظور بهبود وضعیت تحصیلی و رفتارهای دانشآموزان 8- برگزاری جلسات مستمر بحث و گفتگوبا دانش آموزان و تلاش در جهت حل مسائل ومشکلات آنان 9- تشکیل جلسات مشاوره با خانواده و یاری دادن والدین برای رفع مشکلاتدانش آموزان به شیوهای درست 10- ارزیابی نیازها و بررسی مشکلات دانش آموزان درزمینه مسائل شخصی -خانوادگی -اجتماعی -تحصیلی-اخلاقی و انضباطی 11- تنظیم و اجرایبرنامهای آموزشی در زمینه های رشد و پیشگیری و درمان مشکلات 12- همکاری با معلمان وکمک به آنان در حل و فصل مشکلات دانش آموزان و شرکت درشوراهای مدرسه 13- انطباقدانش آموزان با محیط مدرسه -معلم و دروس و ایجاد انگیزه های مناسب برای درس خواندنو عدم احساس ناتوانی درموارد شکست تحصیلی با نگاه جامع به اهداف و وظایف آموزش وپرورش- تفکیک و مرز بندی دقیق بین راهنمایی و مشاوره تحصیلی با سایر ابعادراهنماییو مشاوره ازجمله راهنمایی و مشاوره تربیتی - شغلی و حرفه ای اصولی و منطقینیست .مشکلات دانشآموزان زنجیره ای از عوامل فردی و اجتماعی است که نیازمند دیدیجامع نگرو نظام مند به استعدادها و توانائیهاو علائق- شخصیت - ساختار و وضعیتخانوادهو سایر متغیرهای محیطی است . مشاور مدرسه با آگاهی از ارتباط تنگاتنگ مشکلاتتحصیلی با زمینه های روانی -اجتماعی دانش آموزان , با استفاده از متون و روشهایراهنمایی و مشاوره از طریق- شیوه هایمختلف فردی گروهی و خانوادگی به دانش آموزانکمک می کند تا با بررسی های همه جانبه مشکل بتوانند راه حل یا راه حلهای مناسب راانتخاب و برای اجرای آنها برنامه ریزی نمایند و در نهایت عملکرد دانش آموزان درابعاد مختلف بهبود یابد .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 01 آبان 1397 ساعت: 11:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره هفته بسیج دانش آموزی

بازديد: 4029
تحقیق درباره هفته بسیج دانش آموزی

هفته بسيج دانش آموزي: بزرگداشت شهيد فهميده و شهيدان دانش آموز

 دانش آموزان شهيد يعنی ذخيره هاي عظيم انقلاب و اسلام

 

همه ساله با توجه به رويداد سيزدهم آبان کميته مشترکي متشکل از اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان وزارت آموزش و پرورش و بسيج دانش آموزي و برخي ديگر از سازمانها و نهادهاي کشور با عنوان کميته مرکزي دانش آموزي مراسم 13 آبان تشکيل شده که مهمترين برنامه هاي آن  در قالب برنامه هاي هفته تربيت، روز بزرگداشت  شهيد فهميده و سالگرد تأسيس اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان طراحي مي شود.

تجليل از دانش آموزان نمونه در زمينه هاي فرهنگي، سياسي و هنري حضوردر مزار شهداي دانش آموز و ديدار با خانواده هاي معظم آنان و برپائي نمايشگاه عکس و پوستر ازحضور سياسي جوانان در دوران انقلاب اسلامي به همراه يادبود شهداي دانش آموز درمدارس سراسر کشور ازجمله برنامه هاي پيش بيني شده به مناسبت روز 13 آبان است.

سلسله نشست ها و گفتگوهاي سياسي با دانش آموزان در خصوص شيوه هاي روياروئي با توطئه هاي فرهنگي و سياسي آمريکا و وابستگان استکبار در يکصد و ده شهرستان ديدار اعضاي کميته ها و انجمن هاي اسلامي دانش آموزان بسيج دانش آموزي و امورتربيتي با مقام معظم رهبري از ديگر برنامه هاي کميته مرکزي دانش آموزي مراسم سيزده آبان است.

 

بسيج دانش آموزي، يک نهاد آموزشي است که با برنامه هاي مدون و ايجاد پايگاه هاي علمي سعي دارد گام مؤثري در ارتقاي  توان علمي  دانش آموزان داشته باشد. بسيج، عبارت است از مجموعه اي که در آن، پاکترين انسانها، فداکارترين و آماده به کارترين جوانان کشور در راه اهداف عالي اين ملت و براي کمال رساندن و به خوشبختي رساندن اين کشور، جمع شده اند. بسيج عبارت است  از تشکيلاتي که در آن، افراد متفرق و تنها، به يک مجموعه عظيم و منسجم، به يک مجموعه آگاه، متعهد، بصير و بيناي به مسائل کشور و به نياز ملت، تبديل مي شوند؛ مجموعه اي که دشمن را بيمناک، و دوستان را اميدوار و خاطر جمع مي کند. معناي بسيج اين است.

 بسيجدر حقيقت، مظهر يک وحدت مقدس، ميان افراد ملت است. همه  ميدانهائي که بسيج در آن حضور پيدا کرده است، ميدانهائي ملي است؛ ميدانهاي مربوط به همه ملت است، هيج وقت کشور، از يک مجموعه عظيمي که از بهترين فرزندان کشور و با اين خصوصيات تشکيل شده است، بي نياز نيست. بسيج در واقع، مظهر عشق و ايمان و آگاهي و مجاهدت و آمادگي کامل، براي سربلندکردن کشور و ملت است. امروز سازماندهي بسيج در سراسر کشور، بسيار وسيع است؛ اما اين سازماندهي، يقيناً از اين گسترده تر خواهد شد، و با يک ديد وسيع که نگاه کنيم، همه انسانهائي که اين خصوصيات را دارند، در واقع جزء بسيجند. درحقيقت همه انسانهاي  مؤمن، آگاه، بصير، عاشق، متعهد، علاقه مند و آماده به کار، در هر ميداني از ميدانها هستند که براي ملت مفيد است،جزو بسيجند.

لذا بسيج، يک نام مقدس است. همه آحاد ملت، بخصوص اعضاي بسيج، بسيج دانش آموزي، دانشجوئي، کارگري،صنفي و عشايري، يگانهاي گوناگون بسيج و کساني که جزو سازمان بسيج نيستند و در واقع جزو بسيجند، همه و همه در پاي انجام تکليف، حاضر و آماده باشند، خودشان را براي دفاع از اسلام و انقلاب اسلامي آماده کنند. دفاع هم هميشه، با آلات قهريه نيست، با مشت نيست، با تفنگ  نيست، گاهي دفاع با فهميدن است. گاهي دفاع  از حقيقت، با حضور در جائي است. شايد يکي از بزرگترين خدماتي که انقلاب به ملت ايران کرد، اين بود که ذهنها را باز کرد، ذهنها را سياسي کرد، چشمها را باز کرد، و همه را با مسائل کشور آشنا کرد. اين آشنائي، اين بصيرت، بايد روز به روز بيشتر و زيادتر بشود. اگر اين بشود، دشمن هيچ کاري نمي تواند انجام بدهد.

 

مقام معظم رهبري سال گذشته طي ديداري با اعضاي ستاد يادواره هاي شهيد فهميده، ضمن تجليل از شهيد فهميده بعنوان يكي از اسطوره هاي به ياد ماندني در تاريخ ملت ايران فرمودند:

 "نوجواني دوره اي است كه براي رقم زدن آينده هر فرد نقش حساس و تعيين كننده اي دارد و كساني كه به اين رشد معنوي، علمي و فكري و كارآيي و قوت جسمي برسند، آينده درخشاني را براي خود تضمين خواهند كرد. بنابراين پرداختن به كار تعليم و تربيت اين قشر از جامعه و بالاخص مسئله بسيج كه يك امر همه جانبه مادي و معنوي محسوب مي شود حائز اهميت بسيار است و جوانان و نوجوانان ما در لباس بسيج از ارزش ها و شخصيت و جوهره وجودي خويش مردانه دفاع مي كنند ..."

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 28 مهر 1397 ساعت: 19:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

رابطه معلم و دانش آموز

بازديد: 243
رابطه معلم و دانش آموز

رابطه معلم و دانش آموز

سلامت روانی در مفهوم دقیق کلمه به معنای احساس رضایت و شادابی و نشاط و تعادل روانی، درک درست از واقعیتها و ارائه پاسخ سازگارانه و مؤثر در برخورد با آنها، تعامل سالم دنیای درونی فرد با دنیای پیرامون است.          

بیاموخت آدم ز پروردگار/ کلام و سخنهای بس استوار

که گردید باعث که یکتا خدا/ پذیرد از او توبه را از خطا

خدای رحیمست و توبه پذیر/ بسی مهربان است آن بی نظیر

در مورد مفهوم سلامت روانی، نگرش عموم روانشناسان آن است که ملامت روانی یکی از جنبه های سلامت عمومی یعنی برخورداری از رفاه کامل جسمی و روانی و اجتماعی و معنوی است. سلامت روانی در مفهوم دقیق کلمه به معنای احساس رضایت و شادابی و نشاط و تعادل روانی، درک درست از واقعیتها و ارائه پاسخ سازگارانه و مؤثر در برخورد با آنها، تعامل سالم دنیای درونی فرد با دنیای پیرامون است.

وجود ویژگیهای اضطرابی در دانش آموزان، متأثر از سبک رفتاری خانواده است. به این معنا که خانواده های آشفته، مستبد، غیرمنسجم و بی تفاوت، موجبات بروز روحیات اضطرابی را در فرزندان خود فراهم می کنند. ویژگی پرخاشگری در میان دانش آموزان، متأثر از دو سبک رفتاری فرزند پروری یعنی آشفتگی و غیرمنسجم بودن خانواده است.

وجود خصوصیات افسردگی در میان دانش آموزان نیز متأثر از سبک رفتاری خانواده است و به ترتیب خانواده های آشفته، غیرپاسخگو، نامنسجم، بی تفاوت و... باعث افسردگی در فرزندان می شوند. نگرش اجتماعی در میان دانش آموزان به ترتیب ناشی از سبکهای رفتاری بی تفاوتی، آشفتگی غیر پاسخگویی و استبدادی در خانواده است.

نگرش مثبت دانش آموزان به روابط انسانی در مدرسه بیش از همه در افرادی دیده می شود که خانواده های منسجم، صمیمی و پاسخگو دارند. خانواده هایی که آشفته، بی تفاوت و مستبد هستند، فرزندانی دارند که منفی ترین نگرش را نسبت به روابط انسانی در مدرسه ابراز می کنند.

آن دسته از دانش آموزان که به ترتیب دچار اضطراب، افسردگی، نگرش ضد اجتماعی، پرخاشگری و روحیه خلافکاری هستند، منفی ترین نگرش را نسبت به روابط انسانی در مدرسه از خود نشان می دهند.

سبک رفتاری خانواده هم در وضعیت روانی دانش آموزان و هم در نگرش آنان به چگونگی روابط انسانی در مدرسه تأثیر می گذارد. روشنترین پیشنهادی که می توان بر اساس یافته های پژوهشی ارائه کرد، این است که نهادهای مختلف اجتماعی، تربیتی، فرهنگی و دینی باید کوشش برنامه ریزی شده ای را در بهبود مناسبات درون خانواده و سبکهای رفتاری و شیوه های فرزند پروری به عمل آورند.

پرستید ای مردمان آن خدا/ که پیشینیان آفرید و شما

بود آنکه گردید پرهیزگار/ بیایید راهی به پروردگار

خدایی که افراشت نیلی سپهر/ زمین را بگسترد اینان ز مهر

"تورنس" در چند تحقیق که در موضوع تأثیر نوع رابطه معلمان و شاگردانشان در خلاقیت داشت، نتیجه گرفت که نگرش معلم، عامل تعیین کننده ای در فزونی گرفتن خلاقیت دانش آموزان به شمار می رود، نتایج تحقیقات انجام شده، بیانگر آن است که معلمان خلاق، شاگردان خلاقتری پرورش می دهند. همچنین معلمانی که از شخصیتی گرم، صمیمی و پذیرنده برخوردارند، امکان افزایش خلاقیت را فراهم می آورند.

بر اساس تحقیقات انجام شده معلمان گروه آزمایش موانع خلاقیت در کلاس را به این صورت برشمردند:

۱) حجم زیاد کتب درسی

۲) مقایسه دانش آموزان با یکدیگر

۳) آموزش کلیشه ای توسط معلمان

۴) ضوابط و قوانین انعطاف ناپذیر

۵) مزاحم تلقی شدن دانش آموزان خلاق

معلمان کلاس و معلمان راهنما معتقد بودند استفاده از روشهای خلاق تدریس توسط معلمان کلاس، یادگیری دانش آموزان را به سبب رغبت بیشتر آنان به کلاس، افزایش داده است و در مقایسه با سالهای قبل، جوی کاملاً متفاوت از گذشته در کلاس ایجاد نموده است. تأثیرات عمیق این دوره بر معلمان و روی دانش آموزان نیز کاملاً مشهود است.

بر اساس یافته های پژوهشی و با توجه به نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل آماری، دوره آموزش خلاقیت تأثیر مثبتی در افزایش دانش، تغییر نگرش و افزایش مهارتهای تدریس معلمان داشته است. علاوه بر این، بیش از ۹۰ درصد معلمان اعتقاد داشتند این دوره نه تنها بر دانش، نگرش و مهارت آنها تأثیر گذاشته، بلکه آنها را نسبت به زندگی عوض کرده و باعث تحولاتی در زندگی و کار آنها شده است.

تأثیرات عمیق این دوره بر معلمان، به نوبه خود بر روی دانش آموزان آنها نیز کاملاً مشهود بود. معلمان اظهار می داشتند که از آن پس دانش آموزان با انگیزه بسیار بالایی در کلاس و فعالیتهای کلاس شرکت می کردند، چنانکه ترجیح می دادند حتی ساعات تفریح را نیز در کلاس بمانند و به فعالیت خود ادامه دهند.

نقش رابطه معلم و دانش آموز در ایجاد انگیزه :

یکی از چالشهای مهم موجود در آموزش ریاضی  عدم برقراری ارتباط  عاطفی مثبت بین  معلمان این درس و دانش آموزان است . متأسفانه این امر باعث به وجود آمدن تفکرات و دیدگاه های منفی در اذهان دانش آموزان و والدین آنها نسبت به درس ریاضی شده است .و ادامه این روند یعنی ناسازگاری در ارتباط مؤثر منجر به بی -علاقگی و حتی تنفر و انزجار بسیاری از افراد نسبت به درس ریاضی شده است.    اولین هدف یک معلم ریاضی در جو حاکم بر این درس ،باید برقرار کردن رابطه ی مطلوب دوستانه و حمایت کننده با دانش آموزان باشد . چنین هدفی فقط با تعامل میان معلم و دانش آموز حاصل می آید .  چند روز اول مدرسه و اولین دیدارهای دانش آموزان با معلم از این نظر بسیار مهم است . بنا بر این به آن توجه خاص د اشت .معلمان تازه کار به طور معمول از معلمان قدیمی تر می شنوندکه تا هنگامی که دانش آموزان به او احترام نگذاشته اند در برابر آنها نخندد. زیرا ایشان بر این باورند که دانش آموزان برای احترام گذاشتن به معلم باید از وی بترسند. اما نظریه پردازان انگیزش می گویندکه به دانش آموزان نشان دهیدکه به آنها علاقه دارید و می توانند به شما اعتماد کنند و در صورت  نیاز برای هر کمکی به شما رجوع نمایند. 

معلمان بر خلاف خلبانها و معمارها یا جراحها ، آموزش فشرده ای در مهارتهای حرفه شان ندیده اند. به نوعی از آنان انتظار می رود که وقتی وارد کلاس می شونددر مورد مسائل  پیچیده روابط بشری تجربه و مهارت داشته باشند . از معلمها خواسته  می شود که در جریان فعالیت روزانه شان :

1)     انگیزه یادگیری ایجاد کنند .

2)     مشوق خود مختاری باشند و عزت نفس را تقویت کنند .

3)     از شدت اضطراب (anxiety ) بکاهند و ترس را از بین ببرند .

4)يأس و نومیدی ( frustration )   را کم کنند.

5)     سبب کاهش تعارضها و کشمکشها(conflict) شوند و خشم را فرو بنشانند .

 یکی از معلمها می گفت :« من از قبل می دانم که دانش آموز به چه چیزی نیاز دارد . من نیاز او را حس می کنم . او نیاز دارد قبولش داشته باشند . به او احترام بگذارند، دوستش داشته باشند. به او اعتماد کنند ، او نیاز دارد که تشویقش کنند ، پشتیبانی اش کنند،او را به فعالیت وا دارند و موجبات تفریح و خوشی اش را فراهم آورند تا بتوانند به کاوش و آزمایش بپردازند. و به نتایج موفقیت آمیزی برسد، عجب حکایتی است ! او این همه نیاز دارد . و من تنها چیزی کم دارم ،عقل و دانایی سلیمان است و بینش و فراست ابن سینا و علم و دانش خیام و ایثار و از خود گذشتگی فلو رانس نایتینگل»


روابط معلم و دانش‌آموز

معلم‌ها، مانند خلبان‌ها، معمارها، یا اطباء آموزش فشرده‌ای در حرفه‌شان دیده‌اند. بنابراین از آنان انتظار می‌رود وقتی که وارد کلاس می‌شوند در مورد مسائل پیچیده روابط بشری تجربه و مهارت داشته باشند.  

سازگاری در ارتباط بین معلم و دانش‌آموزان چگونه ایجاد می‌شود؟

سازگاری در ارتباط می‌تواند تعلیم و تربیت را تغییر دهد. این سازگاری نه تنها بر گرفتاری‌های تدریس اثر می‌کند، بلکه یادگیری را عمیقا تحت تاثیر قرار می‌دهد. کاری که در بسیاری از مدارس ما شکل گرفته است و تمام نیروی آن در اختیار کودکان قرار گرفته و شخصیت آنها را غنی و زندگی‌شان را عزت و اجر می‌بخشد.

معلم‌ها، مانند خلبان‌ها، معمارها، یا اطباء آموزش فشرده‌ای در حرفه‌شان دیده‌اند. بنابراین از آنان انتظار می‌رود وقتی که وارد کلاس می‌شوند در مورد مسائل پیچیده روابط بشری تجربه و مهارت داشته باشند. از معلم‌ها خواسته می‌شود که در جریان فعالیت روزانه‌شان:

انگیزه یادگیری ایجاد کنند، مشوق خودمختاری باشند

عزت‌نفس را تقویت کنند، اعتماد به نفس پدید آورند

از شدت اضطراب بکاهند، ترس را از بین ببرند و یاس را کم کنند

معلم‌ها، به مقدار زیادی کفایت و کاردانی در ارتباط محتاجند. معلمی که ذهن روشن و آگاه دارد نسبت به معنا و مفهوم واژه‌ها حساسیت نشان می‌دهد. او می‌داند موضوع درسی که دانش‌آموز یاد می‌گیرد اغلب به سبک کار معلم بستگی دارد. او از احساسات آگاه است و گفتار مناسبی دارد که از طریق آن درک و تفاهم را به دانش‌آموز انتقال می‌دهد. او نسبت به ارتباطی که دانش‌آموز را خراب می‌کند آلرژی دارد. او از سرزنش و شرمسار کردن دانش‌آموز پرهیز می‌کند و از اهانت و تشر زدن به او نفرت دارد. گفتار او خالی از هرگونه مکالمه مخرب و بیان غلط و اشتباه است.

سازگاری در ارتباط، نوعی موفقیت است و مستلزم یادگیری و تمرین و انضباط شخصی است. این امر متضمن تمرین بسیار است. این ادعا که در یک رابطه خوب، آدم می‌تواند هرچه دلش خواست بگوید بدون اینکه زیانی به کسی برسد، ادعایی تسلی‌بخش است، اما غلط است. به این باور می‌ماند که آدم وقتی سلامت و تندرست است می‌تواند هرچیزی را ببلعد بدون اینکه زیان ببیند حتی سم را.

رهیافتی موثر در تکالیف خانه

بیشتر وقت‌ معلم‌ها، صرف این می‌شود که تکلیف بدهند و تکلیف نگاه کنند. بسیاری از کمدی‌ها و تراژدی‌های کلاس ریشه در همین تکالیف دارد. دانش‌آموز یاد می‌گیرد که درباره تکالیف خانه‌اش دروغ سر هم کند، از روی دست دوستانش کپی کند، در راه مدرسه دفتر تکالیفش را گم کند، یا آن را در خانه جا بگذارد.

در یکی از مدارس، روندهای موثری برای حل مشکلات مربوط به تکالیف خانه دانش‌آموز ایجاد شد که در این مقاله ذکر می‌گردد: دانش‌آموزی که در انجام یا آوردن تکالیف خانه‌اش کوتاهی می‌کند، بایستی رسما یادداشتی بنویسد و در آن قید کند که چه کاری انجام نشده است و چه وقت انجام خواهد شد. به هیچ‌وجه، پرسیده نمی‌شود چرا؟

این‌گونه فرض می‌شود که دانش‌آموز دلایل خودش را داشته است.

او را در منگنه قرار نمی‌دهند تا بهانه‌های قابل قبول و دروغ‌های عقل‌پذیر اختراع کند. نامه او را ضمیمه پرونده‌اش می‌کنند و وقتی تکالیف انجام شد، نامه را به دانش‌آموز پس می‌دهند. بنابراین، هر دانش‌آموز، مسئول پرونده خویش است. مدرک تلاش یا کم‌کاری، دستخط خود اوست. به دانش‌آموز انگیزش و فرصت داده می‌شود تا پیشینه‌اش را بهبود بخشد.

والدین اغلب اطلاع ندارند که در مورد تکالیف خانه دانش‌آموز چه کمکی می‌توانند به او کنند؟ آنان وقتی یادداشت نامطلوبی از معلم به دستشان می‌رسد مقداری ناراحت می‌شوند و ممکن است که دانش‌آموز را تنبیه نمایند که روش اشتباهی است. لازم است که در این زمینه راهنمایی‌های لازم از طرف آموزگار دلسوز در جلسات مختلف اولیاء انجام شود.

وقتی والدین با علاقه شدید درگیر تکالیف خانه و نمرات فرزندانشان می‌شوند، دانش‌آموز ممکن است سر به تمردبگذارد و تنبل‌ترین دانش‌آموز کلاس بشود. والدین باید به دانش‌آموزان یاد بدهند که در خانواده هرکس مسئولیت خاصی را به عهده دارد و موظف است که آن کار را به نحو احسن انجام دهد و انجام دادن تکالیف خانه هم مسئولیتی است که متوجه خود دانش‌آموز است و باید آن را به نحو شایسته‌ای انجام دهد.

نقش معلم در رشد و تکامل دانش‌آموزان

معلمين در تکامل حس کوشش دانش‌آموزان از طريق واگذارى مسئوليت اداره کلاس، انگيزش فعاليت‌هاى جمعي، با شناخت و به‌کارگيرى زمينه‌هاى ذوقى ديگر مى‌توانند مؤثر باشند. هم‌چنين معلم مى‌تواند حس اعتماد به‌ نفس، استقلال وجودي، قريحه و ابتکار دانش‌آموزان خود را تقويت کرده و يا با تشويق خود، اين زمينه‌ها را پربارتر کند. به علاوه معلم مى‌تواند از نظر اخلاق، رفتار، صداقت و ساير صفات مطلوب انسانى براى دانش‌آموزان الگوئى مناسب شده و اثر وجودى و اخلاقى خود را در ذهن کودک گاهى تا سنين بالاى زندگى استوار کند.            

نقش معلم در سازندگى دانش‌آموز وقتى مؤثرتر و پربارتر مى‌شود که همکارى نزديک و مکرر با والدين دانش‌آموز را داشته باشد و به‌صورت يک ارتباط متقابل، معلم مطالبى را درباره رفتار و خصوصيات خلقى کودک از اولياء و آنها نکاتى را در زمينه مسائل آموزشى وى از معلم کسب کرده و در جهت رفع مشکلات او هم‌فکرى نمايند. چنين هماهنگى در سنين و جهات مختلف رشد و تکامل دانش‌آموز، مثل رعايت نظم و انضباط، رقابت سالم با خواهر يا برادر، آموزش مسائل بهداشتى و بلوغ‌جنسى و رفتارى وى مى‌تواند کارساز باشد.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 28 مهر 1397 ساعت: 19:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

تاثیر نماز بر تربیت و اخلاق

بازديد: 513
تاثیر نماز بر تربیت و اخلاق

تاثیر نماز بر تربیت و اخلاق


چکیده 

1.
روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خداست، همان «ذکر الله » است که در آيه فوق به عنوان برترين نتيجه بيان شده است . البته ذکري که مقدمه فکر، و فکري که انگيزه عمل بوده باشد، چنان که در حديثي از امام صادق(ع) آمده است که در تفسير جمله « وَ لَذِکرُاللهِ اَکبَر» فرمود: «ذِکرُاللهِ عِندَما اَحَلَّ وَ حَرَّمَ » «ياد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام» (يعني به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد ) .
2.
نماز وسيله شستشوي از گناهان و مغفرت و آمرزش الهي است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مي کند، لذا در حديثي مي خوانيم : پيامبر(ص) از ياران خود سئوال کرد : «اگر بر در خانه يکي از شما نهري از آب صاف و پاکيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آيا چيزي از آلودگي و کثافت در بدن او مي ماند؟ » در پاسخ عرض کردند : نه، فرمود : «نماز درست همانند اين آب جاري است، هر زمان که انسان نماز مي خواند گناهاني که در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مي رود » و به اين ترتيب جراحاتي که بر روح و جان انسان از گناه مي نشيند، با مرهم نماز التيام مي يابد و زنگارهايي که بر قلب مي نشيند زدوده مي شود .
3.
نماز سدي در برابر گناهان آينده است، چرا که روح ايمان را در انسان تقويت مي کند، و نهال تقوي را در دل پرورش مي دهد، و مي دانيم «ايمان» و «تقوي» نيرومندترين سد در برابر گناه است، و اين همان چيزي است که در آيه فوق به عنوان نهي از منکر بيان شده است و همان است که در احاديث متعددي مي خوانيم: افراد گناهکاري بودند که شرح حال آن ها را براي پيشوايان اسلام بيان کردند فرمودند : غم مخوريد، نماز آن ها را اصلاح مي کند و کرد .
4.
نماز، غفلت زداست، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است که هدف آفرينش خود را فراموش کنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند . اما نماز به حکم اين که در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مي شود، مرتباً به انسان اخطار مي کند، هشدار مي دهد، هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي کند و اين نعمت بزرگي است که انسان وسيله اي در اختيار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قوياً به او بيدار باش گويد .
5.
نماز خودبيني و کبر را در هم مي شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پيشاني بر خاک در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره کوچکي در برابر عظمت او مي بيند، بلکه صفري در برابر بي نهايت .پرده هاي غرور و خودخواهي را کنار مي زند، تکبر و برتري جويي را در هم مي کوبد . به همين دليل حضرت علي(ع) در آن حديث معروفي که فلسفه هاي عبادات اسلامي در آن منعکس شده است بعد از ايمان نخستين عبادت را که نماز است با همين هدف تبيين مي کند مي فرمايد : «خداوند ايمان را براي پاکسازي انسان ها از شرک واجب کرده است و نماز را براي پاکسازي از کبر».
6.
نماز وسيله پرورش، فضايل اخلاق و تکامل معنوي انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مي برد، به ملکوت آسمان ها دعوت مي کند، و با فرشتگان هم صدا و هم راز مي سازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مي بيند و با او به گفتگو بر مي خيزد . تکرار اين عمل د رشبانه روز آن هم با تکيه بر روي صفات خدا، رحمانيت و رحيميت و عظمت او مخصوصاً با کمک گرفتن از سوره هاي مختلف قرآن بعد از حمد که بهترين دعوت کننده به سوي نيکي ها است اثر قابل ملاحظه اي در پرورش فضائل اخلاقي در وجود انسان دارد . لذا در حديثي از امير مؤمنان علي(ع) مي خوانيم که در فلسفه نماز فرمود : «نماز وسيله تقرب هر پرهيزگاري به خداست ».
7.
نماز به ساير اعمال انسان ارزش و روح مي دهد- چراکه نماز روح اخلاص را زنده مي کند، زيرا نماز مجموعه اي است از نيت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيک را در جان انسان مي پاشد و روح اخلاص را تقويت مي کند . لذا در حديث معروفي مي خوانيم که امير مؤمنان علي(ع) در وصاياي خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشير ابن ملجم جنايتکار شکافته شد فرمود: «الله الله في الصَّلوﺓِ فَاِنَّها عَمُودُ دينِکُم» «خدا را، خدا را درباره نماز، چرا که ستون دين شماست » مي دانيم هنگامي که عمود خيمه درهم بشکند يا سقوط کند هر قدر طنابها و ميخ هاي اطراف محکم باشد اثري ندارد، همچنين هنگامي که ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهند داد . در حديثي ديگر از امام صادق(ع) مي خوانيم :«نخستين چيزي که در قيامت از بندگان حساب مي شود نماز است اگر مقبول افتاد ساير اعمالشان قبول مي شود، و اگر مردود شد ساير اعمال نيز مردود مي شود. » شايد دليل اين سخن اين باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسيله قبولي ساير اعمال است در او زنده مي شود، و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مي گردد و از درجه اعتبار ساقط مي شود .
8.
نماز قطع نظر از محتواي خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازي زندگي مي کند، چرا که مي دانيم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشي که بر آن نماز مي خواند، آبي که با آن وضو مي گيرد و غسل مي کند، محلي که در آن غسل و وضو انجام مي شود، بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاک باشد کسيکه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشي، رشوه خواري و کسب اموال حرام باشد چگونه مي تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراين تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتي است به رعايت حقوق ديگران .
9.
نماز علاوه بر شرايط صحت شرايط قبول، يا به تعبير ديگر شرايط کمال دارد که رعايت آن ها نيز يک عامل مؤثر ديگر براي ترک بسياري از گناهان است . در کتب فقهي و منابع حديث، امور زيادي به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مسئله شرب خمر است که در روايات آمده:« نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اين که توبه کند» و در روايات متعددي مي خوانيم : «از جمله کساني که نماز آن ها قبول نخواهد شد پيشواي ستمگر استو در بعضي از روايات ديگر تصريح شده است که نماز کسي که زکات نمي پردازد قبول نخواهد شد، و همچنين روايات ديگري که مي گويد : خوردن غذاي حرام يا عجب و خود بيني از موانع قبول نماز است، پيدا است که فراهم کردن اين شرايط قبولي تا چه حد سازنده است !
10.
نماز روح انضباط را در انسان تقويت مي کند، چراکه دقيقاً بايد در اوقات معيني انجام گيرد که تأخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است، همچنين آداب و احکام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعايت آن ها، پذيرش انضباط را در برنامه هاي زندگي کاملاً آسان مي سازد . همه اين ها فوايدي است که در نماز، قطع نظر از مسئله جماعت وجود دارد و اگر ويژگي جماعت را بر آن بيافزاييم که روح نماز همان جماعت است- برکات بي شمار ديگري دارد که اين جا جاي شرح آن نيست، به علاوه کم و بيش همه از آن آگاهيم

تاثیر نماز در تربیت

 نماز به عنوان مولفه اصلی تربیت دینی نقش اصلی را در ایجاد هویت دینی ایفا می نماید. واژه تربیت نیز از آنجایی اهمیت پیدا می کند که نماز نقشی تربیتی در زندگی فردی واجتماعی انسان دارد و تداوم این نقش تربیتی منجر به هویت یابی دینی می گردد.
اهمیت طرح مسئله
فریضه نماز به عنوان نماد و مشخصه اصلی اسلام سیاسی کانون توجه غرب بوده است. آنان در امپراتوری رسانه ای خود هرجا که می خواهند تصویری خشن از مسلمانان نشان دهند صف های طویل نماز جماعت آنان را در کنار صحنه های انفجار و ترور نشان می دهند. ارائه هویتی تمدن ستیز از مسلمان نمازگزار در فیلم های سینمایی و هالیوودی نیز دنبال می گردد. این همان تصویر تحقیر شده ای است که رودلف والنتیو در فیلم معروف “شیخ” ارائه می دهد واین تصور هنوز باقی است. در پس همه این تصاویر تهدید مربوط به جهاد )jihad( پنهان شده است. یعنی تصویری که روزی مسلمانان دنیا را تسخیر کنند.”(1)
ارائه چنین تصویری تحقیقا دارای زمینه های فرهنگی بوده است و دانش شرق شناسی که نگاه غربیان به شرق و مسلمانان است درخدمت این استراتژی بوده است.
انقلاب اسلامی ایران که انقلاب گل در مقابل گلوله بود و هویتی تمدن ساز از مسلمان نمازگزار ارائه داد ضربه ای کاری بر پیکر این گونه شرق شناسی زد. تلقی اسلام خشونت و تمدن ستیز را به اسلام هویت و تمدن ساز تبدیل نمود.
نماز به عنوان نماد عبودیت خدا و نفی سلطه هر موجود غیرالهی پیام اصلی انقلاب اسلامی ایران بود. نماز به عنوان نماد و پیام اصلی انقلاب بزرگ ملت ایران دارای پیام های سیاسی، فرهنگی واجتماعی نیز هست. اثرات اجتماعی و فرهنگی آن در نمازهای جمعه و جماعات بروز بیشتری می یابد. ارتباط متقابل، تعامل و گفتگو میان مسلمانان هم عقیده که به قصد قربه الی الله در صفی واحد گرد آمده اند در انجام این فریضه الهی است که جنبه عملی به خود می گیرد. عملکرد رسانه های ارتباطی در بازتاب فریضه نماز یک کنش فرهنگی هوشمندانه را می طلبد که بتواند مخاطبین و مخصوص نسل جوان را به وادی عمل به فریضه نماز ترغیب نماید. در اینجا نقش تربیتی و هدایتی رسانه های ارتباطی برجسته می گردد. رسانه ارتباط بین هویت و نماز را برجسته می کند و اینکه نماز چه نقشی رادر گفتمان هویت بازی می کند؟ چرا هویت دینی از مباحث عمده مربوط به هویت است؟!
1-
تبیین مفاهیم اصلی
1-1
چیستی هویت
هویت مجموعه ای از علائم آثار مادی، زیستی، جامعه ای، فرهنگی و روانی است که موجب شناسایی فرد از فرد، گروه از گروه یا اهلیتی از اهلیت دیگر (فرهنگی از فرهنگ دیگر) می شود. هویت را در مقیاس فردی بنا به تقدم تاریخی به هویت خونی، هویت خاکی و هویت فرهنگی تقسیم می کنند. هویت دینی بخشی از هویت فرهنگی است.(2)
هویت آگاهی از خود و ویژگی های مشترک در زمینه هایی مانند طبقات اجتماعی، مذهب، قومیت و جنسیت است. امروزه انواع مختلفی از هویت مانند هویت علمی، قومی، جنسی و منطقه ای وجوددارد. آخرین موج هویت سازی که در حال حاضر در جهان مطرح شده “هویت جهانی و بین المللی” است که به واسطه ارتباطات، تعاملات و مبادلات انسانی در سطح دنیا وجود دارد.
هویت و نیاز به آن پیامدهای دوگانه ای دارد: از طرفی خودآگاهی و توجه به هویت و آگاهی از مسائل مشترک دینی، ملی و... است و منجر به ارتباط با دیگران می شود و از سوی دیگر همین خودآگاهی و “این همانی” ایجاد شده احتمالا به جدا شدن با دیگران بینجامد. بر این پروسه نام غیریت سازی می شود نهاد یعنی شکل گیری هویتی از خود با برجسته نمودن بیگانه ای دیگر. ادوارد سعید نویسنده برجسته مسلمان و آمریکایی در کتاب مهم شرق شناسی نوع نگاه غرب به شرق (مسلمان) را در جهت ایجاد هویتی برای خویشتن به نحو مبسوط تبیین می نماید. غرب تصویری )Image( از شرق برای خود ایجاد می نماید. این تصویر منفی و مخدوش منجر به ایجاد تصویری منفی از غرب در نگاه شرقیان و در تقابل با آن )Image( می گردد. این تصویر )Image( در راستای هویت سازی به نحو مطلوب به کار می آید. از این رو غرب به نماد قدرت و سرکوب گری در نظر شرقیان جلوه می نماید. نکته مهم این است که تلاشها و جنبش هایی که در زمینه هویت خواهی صورت می گیرد، عمدتا ضد قدرتهای سرکوب گر ودر جهت اجرای عدالت و مبارزه با بی عدالتی است. اما به دلیل ایجاد خرده قدرت هایی در درون خود باعث به وجود آمدن مشکل در برقراری ارتباط و گفتگو با دیگران می شود. در گزارش کنفرانس جهانی یونسکو (مکزیکوسیتی 1982) در مورد سیاست های فرهنگی تعریف مناسبی از هویت به شرح زیر ارائه گردید؛
هویت هسته مرکزی شخصیت فردی و اجتماعی انسان است و می تواند به اعمال و تصمیمات فردی و جمعی شکل داده و روندی را به وجود می آورد که یک جامعه را در عین حفظ مشخصات خودش قادر به توسعه سازد.”(3)
امروزه بحث های مربوط به هویت، بحران هویت، هویت دینی و آگاهی دینی به دلایل تاریخی، روابط نامتناسب قدرت بین فرادستان و فرودستان در عرصه جهانی در کانون توجه قرار گرفته است. در جوامع انقلابی و در حال گذار که دارای هویت دینی هستند از هویت دینی در ساخت کلی اجتماع و تحکیم هویت در حال تحول جامعه استفاده می شود. در جامعه دینی ایران هویت دینی خط قرمز ارزشهاست و فریضه نماز اصلی ترین نماد هویت دینی است.
از این رو به تبیین مفهوم دین به عنوان یک امر قدسی و از طرف دیگر به عنوان یک عنصر بنیانی هویت ساز می پردازیم.
1-2-
دین
اگر به تاسی از دکارت در پی آن باشیم که برای تعریف یک مفهوم به دنبال وضوح و تمایز باشیم،باید گفت که در تعریف دین با مشکلاتی مواجه خواهیم بود. براین اساس تفکیک میان تمایز مفهوم دین و وضوح مفهوم دین ضروری است. در تعریف دین یک بخش سلبی و یک بخش ایجابی وجود دارد. بخش سلبی آن به تمایز مفهوم دین مرتبط است و بخش ایجابی به وضوح آن ارتباط پیدا می کند.
دین مفهومی متمایز از معنویت، زیستن اخلاقی، عرفانی نگری، تعبد، ایمان، خشکه مقدسی، خرافه پرستی است. این هفت مفهوم مفاهیم نزدیک به دین هستند ولی یقینا دین نیستند. لذا ثابت می شود که مثلا دین خشکه مقدسی و یا خرافه پرستی نیست.
در عرصه وضوح تعریف دین باید تعریفی از دین ارائه شود که نه مانع افراد باشد، نه جامع اغیار، نه خوشبینانه باشد ونه بدبینانه.(4)
دین به مجموعه پیچیده ای از وحی، آموزه، کلام، فلسفه، عرفان، فقه و بالاتر از همه اخلاق گفته می شود. به عبارتی دین به الگوهای اندیشه، رفتار و فرهنگ مبتنی بر وحی اطلاق می گردد که معتقد است زندگی در چارچوب و براساس وحی موجب آرامش دنیایی و رستگاری ابدی می شود.(5) دین همراز جوامع انسانی است، دین نظامی اعتقادی و عبادی است که انسان را در بعدی مقدس و استعلایی قرار می دهد. در هستی شناسی انسان دیندار نوع کیهان شناسی )cosmology( درباره منشاء جهان، مناسکی خاص، قواعدی اخلاقی، رابطه ای با امر قدس و خلاصه کلام تمام آنچه ستون های یک دین اصلی را می سازند وجود دارد.(6)
دین اصلی ترین نقش را در شکل گیری تمدن بشری داشته است. نام انسان با نام دین در تاریخ کهن بشری گره خورده است. ماکس وبر جامعه شناس شهیر آلمانی با نگارش کتاب “اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری” به ایضاح مبسوط نقش دین در شکل گیری تمدن صنعتی غرب پرداخت. لذا پرداختن به نقش دین در شکل گیری هویت فرهنگی ودینی یک ملت شایسته توجه است. نماز که در لسان رسول خاتم(ص) ستون دین است، الگوی رفتاری مبتنی بر وحی الهی می باشد. با لحاظ نمودن فریضه نماز، دین به مولفه ای هویت بخش تبدیل می گردد. لذا به تبیین مفهوم نماز نیز می پردازیم.
1-3-
نماز
نماز به عنوان یک فریضه الهی، کنشی هویت بخش است و در درجه اول به یک بنده مومن که فقط در مقابل خدا سر طاعت فرود می آورد، هویت دینی می بخشد. تسلیم و طاعت در برابر خدا مستلزم ایستادگی در مقابل هرگونه نظام سلطه است که آزادی انسان ها را هدف قرار می دهد. بنابراین سجده و طاعت در برابر ذات اقدس الهی مستلزم آزادی از هرگونه نظام سلطه ای است که انسانها را به بند می کشد. نماز به عنوان نماد بندگی انسان در مقابل خدا با نیت قربه الی الله آغاز می گردد و خداوند به بزرگی و عظمت یاد می شود (الله اکبر.) اوست که پدیده ها و انسان را هستی بخشیده و بازگشت همه به سوی اوست. عبارت الله اکبر 85 مرتبه در نمازهای یومیه تکرار می گردد و در آن ضمن یاد کردن خدا به عظمت و بزرگی خط بطلان کشیدن بر طاغوت و هرگونه ساختار سلطه گری است که انسانها را بر خلاف فطرتشان که آزادی از بندگی غیرخدا خلق شده اند، به بند می کشاند. آنجا که در سوره حمد “الحمدلله رب العالمین” می گوییم، بر پرورش و آفرینش هستی و جهان به دست مقتدر خداوند تاکید می نماییم و بر هویت بندگی خود در مقابل خدا تاکید می نماییم. خداوند سایه رحمتش را بر همگان گسترده و در توبه را بر روی غفلت کنندگان باز گذاشته. نماز گزار تنها چنین خدایی را پرستش می کند و تنها از وی کمک می خواهد.
فریضه نماز ضمن اینکه یک کنش فردی جهت ارتباط با ذات اقدس الهی است دارای سویه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی نیز می باشد. همگرایی این مولفه های متاثر از نماز منجر به ایجاد یک هویت مشترک برای تمام برپا دارندگان این فریضه الهی می گردد که برخی از آنان تبیین می گردد.
1-3-1-
تاثیرات اخلاقی نماز
دوری از گناه، تقویت نیروی تحمل مصائب و سختی ها، ادب آموزی، کبرزدایی، احترام به حقوق دیگران، دوری از غیبت و تکبر، معاشرت بری از خشونت با مردم و پایبندی به عدالت از پیامدهای مثبت اخلاقی نماز است.
همگرایی مولفه های فوق منجر به ایجاد هویتی با صفت دینی می گردد حال اگر صفات اخلاقی فوق به صورت فصل مشترک افراد یک جامعه درآید در این صورت آن جامعه دارای هویت دینی می گردد.
در تاثیرات مثبت نماز در پالایش اخلاق فردی ذکر مثالی از تاریخ صدر اسلام شایسته توجه است.
مسلم بن عقیل که در فراز و گریز از دست نیروهای عبیدالله بن زیاد در کوفه بود صاحب یک فرصت تاریخی جهت دفع شر این دشمن قسم خورده اسلام و اهلیت گردید ولی همان موقع به یاد حدیث نبوی “الایمان قید الفنک” ایمان اجازه نمی دهد که مسلمان ولو به کسی که بیرون مرز دینی خودش هست تجاوز کند” می افتد و از کشتن ابن زیاد منصرف می گردد.
رویکرد مسلم در اینجا رویکردی آرمان گرایانه، استعلایی و معطوف به اخلاق عملی در اسلام است، این رویکرد آرمانگرایانه مسلم تاثیرات و پیامدهای مهم سیاسی در تاریخ اسلام داشته است. در صورتی که رویکرد واقع گرا در عرصه سیاست معتقد به راه و روش دیگر است. از دیگر ویژگی های اخلاقی نمازگزاران که کنشی معطوف به جمع است رعایت امانت و وفای به عهد نسبت به دیگران است. (والذینهم لامانتهم و عدهم راعون(.)7)
البته امانت مفهوم وسیعی دارد. هر یک از نعمت های الهی امانتی از امانات او هستند. پست های اجتماعی و مخصوصا مقام حکومت از مهمترین امانات است خیانت در امانت جزء زشتی ها و بدی هاست که هرگز با روح نمازگزار سازگار نیست.
1-3-2-
تاثیرات اجتماعی نماز
یکی از جنبه های اجتماعی نماز که در ایجاد هویت مشترک برای مومنان موثر است نظم و انضباط در امور است. قرآن کریم در این باره می فرماید: “فاقیموا الصلاه ان الصلواه کانت علی المومنین کتابا موقوفا. نماز را برپا دارید که به راستی نماز وظیفه ثابت و معینی است برای مومنان.”(8)
برگزاری نماز به صورت جماعت و فرادا در ساعات معینی از شبانه روز و به سوی یک قبله مشترک، وحدتی در عین کثرت می باشد که شرط عملی شدن آن انضباط در امور و پیامد طبیعی آن، هم اجتماعی شدن و هم وحدت می باشد.
نمازگزاران در عمل معطوف به اجتماع خود حق معلومی از اموالشان را برای تقاضا کنندگان و محرومان در نظر می گیرند، (والذین فی اموالهم حق معلوم. للسائل و المحروم(.)9) مهمترین عامل این کنش اجتماعی نماز است. نماز به نمازگزار می گوید حقوق دیگران را استیفا کن. با خدا رابطه ایجاد نما و وقتی با خدا رابطه پیدا کردی رزق را از او می طلبی. مسلمان نمازگزار برخی از الفاظ ذکر را جمع بر زبان می آورد مثل “نعبد” یا “نستعین”. متکلم مع الغیر آوردن دعاها و خیر دیگران را خواستن و دیگران را در خیر خود سهیم دانستن، انسان را وا می دارد به اینکه در مسائل اقتصادی هم دیگران را فراموش نکند.
1-3-3-
تاثیرات سیاسی نماز
مسجد درصدر اسلام هم کانون عبادت و یاد خدا بود و هم مکان تجهیز سپاه برای جهاد، ساماندهی به امور جاریه شهروندان، محل جمع آوری وجوهات شرعی و مالیات بردارایی و هم تریبون سیاسی مذهبی جهت روشنگری شهروندان.
ادای نماز به جماعت ونمازهای جمعه که امام با تشریفات خاص به ادای نماز وایراد خطبه ها می پردازد و شهروندان را به رعایت تقوی وانضباط در امور فرا می خواند دارای سویه های دقیق سیاسی و فرهنگی است. در این گونه جماعات اجماعی بین مسلمین جهت پرداختن به معضلات گریبانگیر جامعه اسلامی شکل می گیرد. باتاثیرپذیری از فلسفه نماز و نمازهای جماعات و جمعه است که امام خمینی(ره) سیاست را علم هدایت انسانها به صراط مستقیم و در حقیقت راه و روش انبیا(ع) می داند.
نکته قابل توجه این است که صف های نماز جمعه و جماعات مسلمین نیز بیشترین پوشش خبری و رسانه ای دولت های غربی را به خود اختصاص داده است و هرجا که درصدد هجمه تبلیغاتی و سیاسی به مسلمین هستند نمازگزاران اهل جمعه و جماعت را به خشونت متهم می نمایند. برجسته نمودن نقش سیاسی نماز در جهان ارتباطات امروزه مسئله ای پیش روی کارشناسان و رسانه های ارتباطی یک دولت دینی است که درصدد تقویت هویت دینی جامعه دیندار است.
شبکه های وسیع مساجد در سراسر کشور تاثیری عظیم و شگفت آور، هم در پیروزی انقلاب اسلامی و هم در دفاع از آن در دوران هشت سال جنگ تحمیلی داشت. مسجد تجلی گاه اسلام سیاسی و در حقیقت نماز سیاسی و سلطه ستیز است.
مسجد عملا محل تجهیز و آماده سازی نیروهای مردمی در دفاع از انقلاب اسلامی بوده از این رو جمعی از امامان جمعه و جماعات در همین مساجد به دست دشمنان انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند.
تامل واندیشه در تک تک آیات و عبارات و انکار در نماز پیوسته یاد نمودن خداوند به یکتایی، عظمت وبزرگی و بخشندگی و مهربانی است. برای عملی نمودن این ذکرها در صحنه زندگی باید دست را بر سینه شیاطین درون و برون زد و در عرصه زندگی اجتماعی و فردی سلطه ستیزی نمود. تفسیر امام خمینی(ره) از نماز و هسته اصلی آن یعنی سوره حمد نیز تفسیری سیاسی است و در اینجا امام(ره) سیاست را علم پیامبران و علم هدایت انسانها می داند. نماز سیاسی کنشی صرفا فردی و منقطع از اجتماع نیست. این نماز روح بخش و حرکت آفرین است. به عبارتی کنش معطوف به جهاد و تلاش در راه خداست. از این رو پیامبر خاتم(ص) رهبانیت و عبادت بریده از اجتماع را مردود اعلام می کند و رهبانیت امت خود را جهاد و تلاش در راه خدا می داند.
اگر مطابق تعریف حضرت امام(ره) سیاست را علم هدایت انسان بنامیم، سوره حمد یکی از سیاسی ترین سوره های قرآن کریم است. اگر قدرت را هسته اصلی علم سیاست بدانیم، آیه دوم سوره حمد بر قدرت بی همتای ذات اقدس الهی تاکید می کند.
آیات سوم و چهارم ضمن تاکید بر بخشندگی و مهربانی خدای متعال بر بندگانش، عدالت الهی در روز جزا را تبیین می نمایند.
در سوره حمد اقتدار الهی ملازم با عدل الهی ذکر گردیده است، یعنی از منظر دینی قدرت سیاسی بدون عدالت نامشروع و حرکت در خط گمراهان است.
در آیه پنجم تمام مخلوقات عالم از جمله اشرف مخلوقات (انسان) از ذات اقدس الهی به عنوان تنها منبع قدرت طلب یاری می نمایند.
استمداد طلبی انسان از درگاه خدای متعال جهت هدایت به صراط مستقیم و راه نعمت یافتگان است نه راه گمراهان و مغضوبین درگاه الهی.
سوره مبارکه حمد در حقیقت درس نامه زندگی بشر است. زندگی بشر بنا به طبع انسانیش یک زندگی اجتماعی است. صورت بندی زندگی اجتماعی انسان نیز در علم سیاست می گنجد، اگر انسان را کانون زندگی اجتماعی بدانیم، این انسان در تمام مراحل زندگی خویش در حیطه اقتدار ذات اقدس الهی است.
2-
رابطه دین و هویت یابی انسان
جهت ایضاح مسئله واحد تحلیل خود را انسان و هویت یابی او از طریق دین قرار می دهیم.
نقطه عزیمت هویت یابی دینی فطرت انسان است. فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله. انسانها دارای فطرت خداشناسی و فطرت عبادت هستند، لیکن این احساس گاهی به صورت شعور ناآگاهانه و گاهی با کمک وحی به شعور آگاه تبدیل شده و به سوی کمال حرکت می کند. حرکت هدفمند انسانها در مسیر فطرت، فصل مشترکی را در بین آنان ایجاد می نماید که در عرصه زندگی اجتماعی نیز خود را بروز می دهد، دغدغه مشترک به هویت مشترک میل پیدا می کند که ما این هویت مشترک را هویت دینی می یابیم.
هویت دینی، خود مولفه ای از واحدی بزرگتر به نام هویت فرهنگی است. در تکاپوی هویت بخشی دین به نسل جوان نمی توان حرکت را با انقطاع شروع کرد و از گذشته تاریخی و فرهنگ کهن یک ملت برید. بنابراین در تکاپوی کمال به سوی آینده از منظر فرهنگی باید نگاهی به گذشته داشت.
بستر مهم رودخانه هویت ایرانی، دین است. ایرانیان همیشه ذهن مشغول و دل نگران دین بوده اند ومی کوشند که در زندگی شان خدا به وجهی حاضر و ناظر باشد.
هویت دینی اساس انسجام جامعه ایرانی در طول تاریخ بوده است. منجی عدالت گستر و دولت عدالت پیشه نیز آرمان ایرانیان خصوصا در شکل تشیع آن بوده است . با نگاهی به گذشته این امر مبرهن و آشکار است که هرگونه موج دین ستیز که در جدال با هویت دینی ایرانیان بوده با شکست مواجه گردیده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی، دین به کانون وحدت و هویت ملت ایران تبدیل گردید. شعارهای آن روز که از رسانه ملی و از زبان جوانان ایرانی شنیده می شد غالبا حول کانون دین است.
شهادت در راه دین و الگوپذیری از امام حسین(ع) که در کربلا و به دست دشمنان دین اسلام به شهادت رسید، گفتمان حاکم در هنگامه جنگ تحمیلی بود.
شهادت طلبی و آ رزوی لقاء الله فقط با داشتن مبانی دینی است که مفهوم پیدا می کند و ملتی در پی شهادت است که هویت دینی داشته باشد.
هویت دینی در هنگامه دیگر ازتاریخ ملت ایران خبرساز و تاریخ ساز گردید.
در آغاز دهه 40 خورشیدی که مکاتب لیبرالیسم، ناسیونالیسم و مارکسیسم در قالب جبهه ملی ایران و حزب توده باهمدستی استبداد داخلی واستعمار خارجی سرکوب گردید، هویت یابی دینی در قالب حرکت استعمار ستیزانه حضرت امام(ره) و همچنین روشنفکران بومی و دینی آغاز گردید.
در عرصه عمل سیاسی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با ارائه تعریفی از خود دینی و هویت دینی استبداد داخلی و استعمار خارجی را در قالب شاه - آمریکا و اسرائیل به مبارزه طلبید.
موج بازگشت به خویشتن و تاکید بر هویت دینی به روشنفکران جامعه ایران گسترش یافت.
در تبیین چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی ملت ایران تمامی اندیشمندان غربی بر هویت دینی و فرهنگی آن اشتراک نظر دارند. تا آنجا که میشل فوکو فیلسوف شهیر فرانسوی به گزارشگر بزرگ انقلاب ایران تبدیل شد و انقلاب اسلامی ملت ایران را دارای بعد معنویت گرا و در حقیقت روح یک جهان بی روح نامید.
لذا موج هویت یابی دینی که در آغاز دهه 40 خورشیدی با رهبری حضرت امام(ره) آغاز گردید به پیروزی یک انقلاب ضد استبدادی و ضداستعماری در سالهای پایانی دهه پنجاه انجامید.
شعار بنیانی “نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی” تاکید بر همین هویت دینی و ملی است که در مقابل “غیر” خارجی فریاد گردید.
فرجام سخن
در مقاله پژوهشی که از نظر گذشت در پی پاسخ به سوالات زیر بودیم:
نماز چه نقشی را در گفتمان هویت بازی می کند؟! و چرا هویت دین ارتباطی ناگسستنی با نماز دارد؟!
از آنجا که مطابق روایت معصوم(ص) نماز، ستون دین است و انقلاب ملت ایران انقلابی دینی بود، نماز به نماد هویت بخش حکومت جمهوری اسلامی ایران تبدیل گردید.
روایت فوق تاثیر نماز درعرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در ایران و انعکاس آن در جهان بود.
به لحاظ فرهنگی و تاریخی نیز ملت ایران همواره ملتی دیندار بوده است و هویت فرهنگی آن مشخصا هویتی دینی است. در نظر گاه ملت ایران دولت عدالت گستر همواره در قامت یک دولت دینی تجلی پیدا می کند. دولت دیندار وعدالت گستر نیز نمی تواند منقطع از فریضه نماز قائم گردد.
لذا نماز مولفه اصلی تربیت دینی انسان ایرانی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است و جامعه اخلاقی درسایه گفتمان هویت بخش نماز و دین شکل می گیرد.
اصولا هویت دینی با اقامه فریضه نماز شکل می گیرد. با هجوم امواج رسانه ای غرب و موجهای توفنده جهانی شدن داشتن هویت دینی و ملی نقش مهمی در جهت مقابله با این امواج ایفا می نماید. لذا اهمیت اقامه نماز سیاسی - عبادی و هویت بخش از مرز یک واجب شرعی در عرصه خصوصی زندگی عبور می نمایدو به ابزار و سلاح دفاع از هویت دینی و ملی در مقابل امواج تهاجم بیگانگان تبدیل می گردد.
از این رو گفتمان هویت بخش دین و باور به اقامه فریضه هویت بخش نماز پیوسته و سینه به سینه و نسل به نسل باید به باز تولید خود بپردازد.برهمگان نیز مبرهن است که نقش اصلی را در باز تولید گفتمان دینی و الهی برعهده اهالی فرهنگ و اندیشمندان است.
یکی از بهترین و بارزترین برنامه‌های تربیتی کار آمد و مطلوب عبادت است، چون عبادت نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد، سبب رشد و کمالات اخلاقی و تربیتی انسان می‌شود، زیرا عبادت و تقید و تعبّد به مبانی اعتقادی و تربیتی است که استحکام بخش پیوند همیشگی انسان با خدا است.
عبادت همان پیوند است که میان بنده و خدا وجود دارد و الزام آور است که همه فروع و شعبه‌های تربیت از آن سرچشمه می‌گیرد.

عبادت بدین معنا همه زندگی را شامل و پرتو می‌افکند، زیرا اسلام این حقیقت را بدرستی درک کرده و به این لحاظ عبادت را پایه اصلی قرار داده و آیین زندگی را بر شالودة آن پایه‌ریزی کرده است و در بسیاری از آیات قرآن، صفت (عبد) برای انبیاء و صالحان ذکر گردیده است و به عنوان برتری اوصاف معرفی شده است.
بالاتر از آن هر انسان مؤمن مکلّف در مقام خواندن تشهد نماز حداقل روزانه نه بار بهترین خلاق خدا را با وصف عبودیت یاد آوری کند و آن قدر اهمیت دارد که درود سلام بر صالحان را باید به رسالت بر زبان و دل جاری کند و این اهمیت بیانگر این واقعیت است که مراتب عبودیت مقدّم بر مراتب رسالت است.
مفهوم شناسی عبادت
«
عبادت در لغت به معنای اطاعت خاضعانه است که بنابراین هر نوع اطاعت و پیروی کردنی عبادت نیست، بلکه تنها طاعت و پیروی همراه با خضوع و تسلیم عبادت است». با توجه به این، هر کاری که به قصد اطاعت و پیروی همراه با خاضعانه از دستورات خداوند متعال انجام شود، عبادت است.
اما عبادت در معنای دیگری نیز به کار می‌رود؛ عبادت در این معنا به هر نوع کاری که به قصد اطاعت و پیروی از خدا انجام شود اطلاق نمی‌شود، بلکه تنها به کارهای اطلاق می‌شود که فی نفسه بیانگر عبودیت و بندگی هستند. به عبارت دیگر، عبادت به معنای دوم به کارهای اطلاق می‌شود که انسان از آن جهت که بنده خدا است آن‌ها را انجام می‌دهد. در واقع، این افغان: «به منظور اظهار عبودیت و بندگی و نهایت خضوع و تسلیم در برابر خداوند و به قصد تقرّب به او انجام می‌شود».  
جلوه‌های عبادت
عبادت اقسام مختلفی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
الف) نماز
نماز نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد، اگر ما به آیات قرآن مجید و سیره تربیتی معصومان (ع) به دقت مطالعه کنیم به خوبی می‌فهمیم که نماز آثار فراوان مادی و معنوی را به همراه دارد، در همین زمینه قرآن مجید می‌فرماید: «و اقم الصلاه ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر.... ؛ نماز را بر پادار، که نماز (انسان را) از زشتها و گناه باز می‌دارد».
و در آیه دیگر می‌فرماید: «اقم الصلاه لذکری ؛ نماز را برای یاد من به پادار
این آیه می‌فرماید: علت غایی برای همه عبادتها یاد خدا است، از نظر زبان و یا دل، کسی که به یاد خدا باشد مرتکب گناه نمی‌شود و این چنین نمازی انسان را از گناه و پلیدی نگه می‌دارد ولی عملی عبادی که تنها صورتی از نماز داشته باشد از چنین خاصیتی بی‌بهره است.
قرآن کریم در آیه دیگر می‌فرماید: «و استعنوا بالصبر و الصلاه و انها لکبیره الاّ علی الخاشئین ؛ از صبر و نماز یاری جویید (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجّه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار جز برای خاشعان گران است».
فخر رازی در تفسیر کبیر می‌گوید: «ولعصر ان الانسان لفی خصر... ؛ مراد از عصر، نماز عصر است» و در آنجا چند قولی دیگر را هم نقل می‌کند، ولی از نظر امام خمینی (ره) مراد از عصر، عصر ظهور امام زمان (عج) است زیرا عصر را به معنای عصاره می‌دانند یعنی عصاره امام زمان: اما نظر فخر رازی آنست که مراد از «ولعصر» نماز عصر است و یک روایت هم از پیامبر اکرم (ص) به عنوان دلیل می‌آورد و می‌گوید:
یک روز یک زن صیحه زنان آمد خدمت پیامبر اکرم (ص) و عرض کرد: یا رسول الله! همه اصحاب بیرون بروند من با شما کار دارم پیامبر اکرم (ص) به اصحاب فرمود: شما بیرون بروید و دنبال مطلب را چنین ادامه می‌دهد و می‌گوید: زن گفت یا رسول الله من زن شوهرداری بودم و زنا دادم و از این زنا آبستن شدم و بچه که از زنا به دنیا آمد و او را در خمیره سرکه خفه کردم و سرکه نجس شده بود او را هم به مردم فروختم. پیامبر اکرم (ص) در جواب آن زن فرمود: به گمانم نماز نمی‌خوانی: «انّی ظننت انک ترکت صلاه العصر» پیامبر اکرم (ص) فرمود: می‌دانی چرا در این چاه افتاده‌ای چون نماز نمی‌خوانی».  
آثار تربیتی نماز
از این آیات و روایات معصومان دو چیز را می‌توان برداشت کرد یکی جنبة منفی و دیگری جنبة مثبت، اما جنبة منفی این روایت می‌گوید آن زن که نماز نخواند و یا آن مرد که نماز نمی‌خواند در چاه می‌افتد و بعضی موقع انسان در چاه که نمی‌توان آن را از چاه بیرون آورد یعنی کاری می‌کند که آبروی پنجاه ساله‌اش را می‌برد اگر زن یا مرد در زنا یا لواط و به بعضی از گناهان کبیره دچار گردد نه تنها حیثیّت خودش را به باد داده بلکه شخصیت اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی خود را نیز برده است.
اما جنبة مثبت روایت این است که اگر یک مرد و یا یک زن نماز بخواند و به نماز اهمیت بدهد و نمازش را ترک نکند و این نماز او را از گرفتار شدن به لغزش‌های اخلاقی، فرهنگی و تربیتی نجات می‌دهد، قرآن مجید هم همین را می‌گوید: «و استعنوا با لصبر و الصلاه ؛ از صبر و نماز یاری جویید».
پیشوایان دینی ما درباره نماز بسیار سفارش کرده‌اند پیامبر اکرم (ص) موقع رحلتش مرتب می‌فرمود: «امتی الصلاه و ما ملکت ایمانکم؛ یعنی به دو چیز خیلی اهمیت بدهید: یکی به نماز، دیگری به زیر دست امت من». 
همچنین امام صادق (ع) نزدیک رحلتش تمام بستگانش را جمع کرد و فرمود: «کسی که نمازش را سبک بشمارد شفاعت ما اهل بیت شامل حال او نمی‌شود». 
همه ما می‌دانیم که راه نجات ما داخل شدن در بهشت در سایه شفاعت اهل بیت ممکن است ما باید با شفاعت اهل بین وارد بهشت شویم و امام صادق (ع) می‌فرماید کسی که نمازش را سبک شمارد شفاعت ما اهل بیت شامل حال او نمی‌شود، نه این که نماز نمی‌خواند بلکه نماز می‌خواند ولی نماز را سبک می‌شمارد و سهل انگاری در نماز می‌کند و اهمیت به نمازش نمی‌دهد.
به همین مضمون روایت از پیامبر اکرم (ص) داریم که می‌فرماید: «کسی که نمازش را سبک شمارد شفاعت ما شامل حال او نمی‌شود». 
ب) روزه
روزه یکی از عبادات مهم اسلامی است که در متون دینی ما تأکید فراوان بر آن شده است، چون روزه نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد و این مطلب را می‌توان از قرآن مجید و روایات معصومان (ع) به خوبی استفاده کرد، که روزه آثار فراوان جسمی، اجتماعی و معنوی را به همراه دارد، زیرا قرآن مجید در همین زمینه می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلّکم تتّقون ؛ این افراد که ایمان آورده‌اید، روزه بر شما نوشته شد همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شده تا پرهیزکار شوید».
آنچه که از این آیه مبارکه به خوبی استفاده می‌شود، روزه ابعاد گوناگونی دارد، و آثار فراوانی از نظر مادی و معنوی در وجود انسان می‌گذارد، که از همه مهمتر بعد اخلاقی و تربیتی آن است.

فلسفه روزه
یکی از فوائد مهم روزه این است، روح انسان را تلطیف، و اراده انسان را قوی و غرایز او را تعدیل می‌کند. روزه‌دار باید در حال روزه با وجود گرسنگی و تشنگی از غذا و آب و همچنین لذت جنس چشم بپوشد و عملاً ثابت کند که او همچون حیوان در بند اصطبل و علف نیست او می‌تواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد، بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.
در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانی و معنوی آن است، خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقی داده و به جهان فرشتگان صعود می‌دهد، جمله (لعلّکم تتّقون ؛ باشد که پرهیزکار شوید) اشاره به همه حقایق است.
حضرت علی (ع) درباره فلسفه روزه چنین می‌فرماید: «خداوند روزه را از این جهت تشریح فرموده که روح اخلاص در مردم پرورش یابد». 
همچنین رسول خدا (ص) می‌فرماید: «روزه سیری در برابری آتش دوزخ است» شاید این روایت اشاره به این موضوع باشد.
تو همچنین روایت از امام صادق (ع) داریم که می‌فرماید: «الصوم یسود وجهه...؛ روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند». 
و نیز در روایت دیگری از پیامبر (ص) می‌خوانیم که می‌فرماید: «بهشت دری دارد (سیراب شده) که تنها روزه داران از آن وارد می‌شوند». 
آنچه که از این روایات معصومان (ع) به خوبی استفاده می‌شود که روزه سبب رشد و تکامل اخلاقی و تربیتی انسان می‌شود.
1/3)
آثار تربیتی روزه
اثر اجتماعی روزه بر هیچ کس پوشیده نیست روزه یک درس مساوات و برابری در میان افراد جامعه می‌دهد، با انجام این گونه دستور مذهبی، افراد متمکن هم وضع گرسنگان و محرومان جامعه را به طور محسوب درک کنند و هم با صرفه جوئی در غذای شبانه روزی خود می‌توانند به کمک آن‌ها بشتابند
البته ممکن است با توصیف کردن حال گرسنگان و محرومان جامعه، ثروتمندان را متوجه حال گرسنگان ساخت، ولی اگر این مساله جنبه حس و عینی به خود بگیرد اثر دیگری دارد، روزه به این موضوع مهمی اجتماعی رنگ حس می‌دهد. در همین زمینه روایت از امام صادق (ع) داریم که هشام بن حکم از علت وجوب روزه پرسید، امام (ع) در پاسخ آن فرمود: «روزه به این دلیل واجب شده که میان فقیر و غنی مساوات قرار گردد، این به خاطر این است که غنی طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند، چرا که اغنیاء معمولا هر چه را بخواهند برای آن فراهم است، خدا می‌خواهد میان بندهای خود مساوات باشد، و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیاء بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند». 
از این فرمایش امام صادق (ع) استفاده می‌شود که روزه یک درس مساوات به جامعه می‌دهد تا این که ثروتمندان جامعه از حال فقیران و محرومان جامعه آگاه شوند و محرومان جامعه را فراموش نکنند و کمک و یاری آن بشتابند.
2/3)
اثر بهداشتی و درمانی روزه
«
در طب و همچنین در طب قدیم اثر معجره آسان امساک در درمان انواع بیمارها به ثبوت رسیده، زیرا می‌دانیم عالم بسیار از بیمارها، زیاده روی در خوردن غذاهای مختلف است، چون مواد اضافی، جذب نشده به صورت چربیهای مزاحم در نقاب مختلف بدن، یا چربی و قند اضافی، در خون باقی می‌ماند، این مواد اضافی در لابلای عضلات بدنی در واقع لجنزارها متعغّنی برای پرورش انواع میکروبهای بیماری‌های عفونی است و در این حال بهترین راه مبارزه با این بیماریها نابود کردن این لجنزار از طریق امساک و روزه است». 
همچنین روایت از پیامبر اکرم (ص) در همین زمینه داریم که می‌فرماید: «روزه بگیرید تا سالم شوید» و نیز در روایت دیگری می‌فرماید: لمعده خانة تمام دردها است و امساک بالاترین داروهای آن است». 
آنچه که از این روایت فهمیده می‌شود، که بسیار از مرضهای خارجی و داخلی به واسطة روزه گرفتن خوب می‌شود و این مطلب در نظام پزشکی امروزی ثابت شده است.
ج) دعا چیست؟
یکی از مهمترین برنامه‌های تربیتی مطلوب و کار آمد دعا است. اگر ما به آیات قرآن مجید و روایات معصومان (ع) نگاه کنیم می‌فهمیم که دعا آثر فراوان مادی و معنوی دارد، زیرا که قرآن مجید در درسور مزمل به پیامبر اکرم (ص) خطاب می‌کند که از این نیرو کمک بگیرد.
«
بسم الله الرحمن الرحیم؛ یا ایها الذین؛ قسم الیل الاقیلا، نصفه او نقصل منه قلیلا؛ اوزد علیه و رتل القران ترتیلا، انّا سنلقی علیک قولاً ثقیلا، انّ ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا؛ ان لک فی النهار سبحاً طویلا؛ و اذکر اسم ربکّ و تبتّل الیه تبتیلا؛ ای جامه به خود پیچیده!، شب راه جز کمی به پاخیز؛ یعنی از شب را، یا کمی از آن کم کن؛ یا بر نصف آن بیفزای و قرآن را با دقت و تأمل بخوان، چرا که ما به زودی سخن سنگین به تو القا خواهیم کرد؛ مسلمانان نماز و عبادت شبانه پا بر جا تر و با استقامت‌تر است؛ و تو در روزه تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت؛ و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند».
آنچه که از این آیات استفاده می‌شود این است که خداوند به پیامبر (ص) خطاب می‌کند که اگر می‌خواهی این بار سنگین را به منزل برسانی نیرو از خارج بگیر و بعد آن نیرو خارج را بیان می‌کند، اول نماز شب و دوم قرآن خواندن و سوم دعا و ذکر خداست خداوند متعال به حبیب و پیامبرش امر می‌کند که اگر بخواهی این بار سنگین را به منزل برسانی باید در زندگی تو دعا باشد راز و نیاز با خدا باشد. خداوند متعال در سوره دیگری می‌فرماید: «قل ما یعبأ بکم ربّی لولا دعاؤکم؛ بگو پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد».
دعا از نظر قرآن مجید فوق العاده اهمیت دارد و برعکس از دعا نکردن، با خدا رابطه نداشتن و راز و نیاز نکردن با خدا بسیار مذمت شده است.
قرآن مجید می‌فرماید: «ادعونی استجب لکم؛ پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیریم، و دنبال آیه می‌فرماید: «ان الذین یستکبرون عن عبادتی سید خلون جهنّم و اخرین؛ کسانی که از عبادت من تکبر ورزند، بزودی با ذلت وارد دوزخ می‌شوند
اگر ما روش تربیتی پیامبر (ص) و ائمّه طاهرین (ع) را مطالعه کنیم می‌بینیم که هیچ چیزی را به اندازه دعا و مناجات با پروردگار خود با ارزش ندانستند، همه خواهش‌ها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان می‌گذاشت و بیش از آن که به مطلوب‌های خود اهمیت بدهند به خود طلبی و راز و نیازها اهمیت می‌دادند و هیچ وقت احساس خستگی هم نمی‌کردند. نه تها خود خود آنان به نیایش علاقه‌مند بودند که با اصحاب و پیروان خودشان نیز بسیار سفارش به دعا می‌کردند و این روش را برای تربیت اخلاقی و فرهنگی کار آمد می‌دانستند.
امام صادق (ع) می‌فرماید: «دعا سلاح مومن و ستون دین و نور آسمان‌ها و زمین است» 
رسول خدا می‌فرماید: «دعا از نیزه آهنین نافذتر است و نیز می‌فرماید: دعا نافذتر است از نیزه آهنین». 

آثار تربیتی دعا
 
آنچه که از این آیات قرآن کریم و سیره معصومان (ع) استفاده می‌شود که دعا و ذکر خداوند غیر از آنکه اثار معنوی و پاداش آخرتی دارد اگر مورد اجابت قرار گیرد آثار مادی و معنوی نیز خواهد داشت. در همین زمینه، سیف تمار می‌گوید: «شنیدم امام صادق (ع) می‌فرماید: بر شما باد به دعا کردن، زیرا کارسازترین وسیله‌ای که شما را به خدا نزدیک می‌سازد دعا است....». 
و نیز علاء بن کامل از همان امام بزرگوار نقل می‌کند که به من فرمود: «برتو باد به دعا کردن، زیرا این عمل شفای هر دردی است». 
ما از تاکیدات پیشوایان دین و به خصوص امام صادق استفاده می‌کنیم که در دعا و ذکر خدا آثار فراوان نهفته است.
هم آثار جسمی و روانی و هم آثار معنوی، زیرا ذکر خداوند در میان بسیاری از بیماریها و اختلالات جسمی به گونه غیر مستقیم است زیرا: «در روان شناسی ثابت شده است که شمار زیادی از مرضهای خاص بدنی منشأ روانی دارد و با دستیابی به رفاء و سلامت روحی مشکلات این چنین از میان می‌رود». 
دعا و ذکر خدا به صورت‌های مختلف جلوه می‌کند، همچنان که آثار فردی و اجتماعی بسیار سازنده در تربیت انسان‌ها دارد و از سوی وسیله و ابزار بسیار کار آمد در اختیار پدران و مادران به ویژه مسئولان نظام آموزشی و تربیتی و با جدّی گرفتی دعاهای کمیل، ندبه و توسل و.... است که در بین اقشار جامعه در تمام سطوح مختلف و تشکیل مراسم دعاها و نیایش‌ها و با ایجاد زمینه‌های این گونه تربیتی مناسب فضای روانی و فکری، جامعه را به سوی کمالات معنوی پیش برده و بدین وسیله راه نفوذ در اخلاق، عقائد دینی و فرهنگی را بر مهاجمان شرور فرهنگی و دشمنان خدا و خلق او سد کنند همچنان که پیشوایان دین (ع) این روش را در زندگی اجتماعی و فرد خودشان داشته‌اند.
 
جمع بندی و نتیجه‌گیری
عبادت در فرهنگی تربیتی پیشوایان معصوم (ع) به ویژه پیامبر اکرم (ص) بالاترین درجات بندگی یک انسان است، عبادت پیمودن راه تقید، پرهیزکاری و گذر از مرتبه ساده عبودیت به مرحله کمال عبودیت است و با این تعبیر پس عبودیت یک وصف حقیقی است که حاصل و ثمر عبادت محسوب می‌شود.
عبادت همان پیوند حقیقی و اقرار قلب و با ارکان بدن به تکالیف دینی و عبادی و اطاعت از دستورات خدا و پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) می‌باشد این اقرار قلبی مداوم و تلقین مستمر به قلب، در عمل و زبان و اعضا ظهور می‌یابد رفته رفته نفس مختار را در سطریه خود در می‌یاورد قلب و دل او را پیوسته متوجه خویش می‌سازد و از بنده سرکشی عبد مطیع می‌سازد.
بنابراین عبادت انسان را از عبودیت ساده و عمومی به عبودیت تکامل یافته و خاص می‌رساند و وارد حوزه صالحان و پاکان می‌نماید و از بندگی فطری و جبری فراتر برده و او را به سوی بندگی از روی اراده و میل هدایت می‌کند.
عبادت الهی در انسان، همان بندگی فطری است که با ظهور و جریان آن در فکر و قلب و عمل افراد بشر، به عنوان موجود مختار در سطح کمال یافته و بسیار عالی تربیتی تحقق می‌یابد.
هیچ چیزی شریفتر، کامل‌تر و کارسازتر برای انسان، از مقام عبودیت حق نیست و حتی رسیدن به مقام رسالت ولایت نیز متوقف بر بندگی و عبودیت خالصانه می‌باشد.



 

http://www.tahoorkotob.com/images/im_7c.gif

 

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است : یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می کند و می گوید : نماز از کار بد و زشت باز می دارد. خداوند می فرمایداتْلُ مَا أُوحِىَ إِلَيْك مِنَ الْكِتَبِ وَ أَقِمِ الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ تَنهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكبرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصنَعُونَ(عنكبوت/45 )»: آنچه را از كتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت كن ، و نماز را بر پا دار كه نماز ( انسان را ) از زشتى ها و منكرات باز مى دارد و خداوند مى داند شما چه كارهائى انجام مى دهيد .در این آیه براى دلدارى و تسلى خاطر و تقويت روحيه و ارائه خط مشى كلى و جامع - به پيامبر كرده دو دستور به او مى دهد : نخست مى گويد آنچه را از كتاب آسمانى ( قرآن ) به تو وحى شده تلاوت كن .اين آيات را بخوان كه هر چه مى خواهى در آن است : علم و حكمت ، نصيحت و اندرز ، معيار شناخت حق و باطل ، وسيله نورانيت قلب و جان ، و مسير حركت هر گروه و هر جمعيت . بخوان و در زندگيت به كار بند ، بخوان و از آن الهام بگير ، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن كن . بعد از بيان اين دستور كه در حقيقت جنبه آموزش دارد ، به دستور دوم مى پردازد كه شاخه اصلى پرورش است ، مى گويد : و نماز را بر پا دار ( و اقم الصلوة) .


سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى گويد : زيرا نماز انسان را از زشتيها و منكرات باز مى دارد. طبيعت نماز از آنجا كه انسان را به ياد نيرومندترين عامل بازدارنده يعنى اعتقاد به مبدء و معاد مى اندازد داراى اثربازدارندگى از فحشاء و منكر است . انسانى كه به نماز مى ايستد ، تكبير مى گويد ، خدا را از همه چيز برتر و بالاتر مى شمرد ، به ياد نعمتهاى او مى افتد ، حمد و سپاس او مى گويد ، او را به رحمانيت و رحيميت مى ستايد ، به ياد روز جزاى او مى افتد ، اعتراف به بندگى او مى كند ، از او يارى مى جويد صراط مستقيم از او مى طلبد ، و از راه كسانى كه غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه مى برد ( مضمون سوره حمد ) . بدون شك در قلب و روح چنين انسانى جنبشى به سوى حق و حركتى به سوى پاكى و جهشى به سوى تقوا پيدا مى شود . براى خدا ركوع مى كند ، و در پيشگاه او پيشانى بر خاك مى نهد ، غرق در عظمت او مى شود و خودخواهى ها و خود برتربينى ها را فراموش مى كند .


شهادت به يگانگى او مى دهد گواهى به رسالت پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلّم مى دهد .بر پيامبرش درود مى فرستد و دست به درگاه خداى بر مى دارد كه در زمره بندگان صالح او قرار گيرد ( تشهد و سلام ) . همه اين امور موجى از معنويت در وجود او ايجاد مى كند ، موجى كه سد نيرومندى در برابر گناه محسوب مى شود . هنگامى كه آماده مقدمات نماز مى شود خود را شستشو مى دهد پاك مى كند ، حرام و غصب را از خود دور مى سازد و به بارگاه دوست مى رود همه اين امور تاثير بازدارنده در برابر خط فحشاء و منكرات دارد .منتها هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى كند ، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود . ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد ، البته اين گونه نماز تاثيرش كم است ، اين گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از اين هم آلوده تر بودند .بنابراین : نهى از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زيادى دارد و هر نمازى به نسبت رعايت شرايط داراى بعضى از اين درجات است . در دنباله آيه اضافه مى فرمايد ذكر خدا از آن هم برتر و بالاتر است ( و لذكر الله اكبر ) .


ظاهر جمله فوق اين است كه بيان فلسفه مهمترى براى نماز مى باشد ، يعنى يكى ديگر از آثار و بركات مهم نماز كه حتى از نهى از فحشاء و منكر نيز مهمتر است آنست كه انسان را به ياد خدا مى اندازد كه ريشه و مايه اصلى هر خير و سعادت است ، و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منكر نيز همين ذكر الله مى باشد ، در واقع برترى آن به خاطر آنست كه علت و ريشه محسوب مى شود .اصولا ياد خدا ، مايه حيات قلوب و آرامش دلها است ، و هيچ چيز به پايه آن نمى رسد : الا بذكر الله تطمئن القلوب: آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان دلها است ( سوره رعد آيه 28 ) . اصولا روح همه عبادات - چه نماز و چه غير آن - ذكر خدا است ، اقوال نماز ، افعال نماز ، مقدمات نماز ، تعقيبات نماز ، همه و همه در واقع ، ياد خدا را در دل انسان زنده مى كند . در آيه 14 سوره طه نیزاشاره به اين فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى مى گويداقم الصلوة لذكرى» : نماز را بر پا دار تا به ياد من باشى . به هر حال گر چه نماز چيزى نيست كه فلسفه اش بر كسى مخفى باشد ، ولى دقت در متون آيات و روايات اسلامى ما را به ريزه كاريهاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد :


1 -
روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خدا است ، همان ذكر الله است كه در آيه فوق بعنوان برترين نتيجه بيان شده است . البته ذكرى كه مقدمه فكر ، و فكرى كه انگيزه عمل بوده باشد ، چنانكه در حديثى از امام صادق (عليه السلام) آمده است كه در تفسير جمله«و لذكر الله اكبر» فرمود : «ذكر الله عند ما احل و حرم »: ياد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام ( يعنى به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد ) .


2 -
نماز وسيله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا كه خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى كند ، لذا در حديثى مى خوانيم : پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) از ياران خود سؤال كرد : «لو كان على باب دار احدكم نهر و اغتسل فى كل يوم منه خمس مرات ا كان يبقى فى جسده من الدرن شىء ؟ قلت لا ، قال : فان مثل الصلوة كمثل النهر الجارى كلما صلى كفرت ما بينهما من الذنوب» : اگر بر در خانه يكى از شما نهرى از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد ، آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مى ماند ؟ . در پاسخ عرض كردند : نه ، فرمود : نماز درست همانند اين آب جارى است ، هر زمان كه انسان نمازى مى خواند گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مى رود . و به اين ترتيب جراحاتى كه بر روح و جان انسان از گناه مى نشيند ، با مرهم نماز التيام مى يابد و زنگارهائى كه بر قلب مى نشيند زدوده مى شود .


3 -
نماز سدى در برابر گناهان آينده است ، چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت مى كند ، و نهال تقوى را در دل پرورش مى دهد ، و مى دانيم ايمان و تقوى نيرومندترين سد در برابر گناه است ، و اين همان چيزى است كه در آيه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منكر بيان شده است ، و همان است كه در احاديث متعددى مى خوانيم : افراد گناهكارى بودند كه شرح حال آنها را براى پيشوايان اسلام بيان كردند فرمودند : غم مخوريد ، نماز آنها را اصلاح مى كند و كرد .


4 -
نماز ، غفلت زدا است ، بزرگترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر كردند ، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف ، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود ، مرتبا به انسان اخطار مى كند ، هشدار مى دهد ، هدف آفرينش او را خاطر نشان مى سازد ، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مى كند و اين نعمت بزرگى است كه انسان وسيله اى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد .


5 -
نماز خود بينى و كبر را در هم مى شكند ، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشانى بر خاك در برابر خدا مى گذارد ، خود را ذره كوچكى در برابر عظمت او مى بيند ، بلكه صفرى در برابر بى نهايت . پرده هاى غرور و خود خواهى را كنار مى زند ، تكبر و برترى جوئى را در هم مى كوبد .
به همين دليل على (عليه السلام) در حديث معروفى كه فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ايمان ، نخستين عبادت را كه نماز است با همين هدف تبيين مى كند مى فرمايد : «فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك و الصلوة تنزيها عن الكبر ... »: خداوند ايمان را براى پاكسازى انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر .


6 -
نماز وسيله پرورش ، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است ، چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مى برد ، به ملكوت آسمانها دعوت مى كند ، و با فرشتگان همصدا و همراز مى سازد ، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مى بيند و با او به گفتگو برمى خيزد . تكرار اين عمل در شبانه روز آنهم با تكيه روى صفات خدا ، رحمانيت و رحيميت و عظمت او مخصوصا با كمك گرفتن از سوره هاى مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترين دعوت كننده به سوى نيكيها و پاكيها است اثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد . به همین خاطر در حديثى از امام على عليه السلام مى خوانيم كه در فلسفه نماز فرمودالصلوة قربان كلى تقى» : نماز وسيله تقرب هر پرهيزكارى به خدا است .


7 -
نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد - چرا كه نماز روح اخلاص را زنده مى كند ، زيرا نماز مجموعه اى است از نيت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه ، تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقويت مى كند .بنابراین در حديث معروفى مى خوانيم كه امير مؤمنان على (عليه السلام) در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود : «الله الله فى الصلوة فانها عمود دينكم» : خدا را خدا را در باره نماز ، چرا كه ستون دين شما است .


مى دانيم هنگامى كه عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند هر قدر طنابها و ميخهاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد ، همچنين هنگامى كه ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهد داد . در حديثى از امام صادق (عليه السلام) آمدهاول ما يحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله ، و ان ردت رد عليه سائر عمله» : نخستين چيزى كه در قيامت از بندگان حساب مى شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مى شود ، و اگر مردود شد سائر اعمال نيز مردود مى شود ! شايد دليل اين سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است ، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى شود ، و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مى گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود.

8 -
نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاكسازى زندگى مى كند ، چرا كه مى دانيم مكان نمازگزار ، لباس نمازگزار ، فرشى كه بر آن نماز مى خواند ، آبى كه با آن وضو مى گيرد و غسل مى كند ، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى شود بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم ، ربا ، غصب ، كم فروشى ، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد ؟ بنا براين تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعايت حقوق ديگران .

 
9 -
نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول ، يا به تعبير ديگر شرائط كمال دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل مؤثر ديگر براى ترك بسيارى از گناهان است . در كتب فقهى و منابع حديث ، امور زيادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مساله شرب خمر است كه در روايات آمده : «لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعين يوما الا ان يتوب» : نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اينكه توبه كند . و در روايات متعددى ذکر شده که : از جمله كسانى كه نماز آنها قبول نخواهد شد پيشواى ستمگر است . و در بعضى از روايات ديگر تصريح شده است كه نماز كسى كه زكات نمى پردازد قبول نخواهد شد ، و همچنين روايات ديگرى كه مى گويد : خوردن غذاى حرام يا عجب و خود بينى از موانع قبول نماز است ، پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است ؟


10 -
نماز روح انضباط را در انسان تقويت مى كند ، چرا كه دقيقا بايد در اوقات معينى انجام گيرد كه تاخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز ، است همچنين آداب و احكام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها ، پذيرش انضباط را در برنامه هاى زندگى كاملا آسان مى سازد .


در زمينه فلسفه و اسرار نماز حديث جامعى از امام رضا  (ع)  نقل شده که : امام در پاسخ نامه اى كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمود : علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است ، و مبارزه با شرك و بت پرستى ، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع ، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته ، و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار . و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر باشد ، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند ، مست و مغرور نشود ، خاشع و خاضع باشد ، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد . علاوه بر اينكه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مى گردد ، سبب مى شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند ، روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد . و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او ، انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگيرى مى كند .

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 مهر 1397 ساعت: 9:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

معرفی شورای دانش آموزی و اهداف آن

بازديد: 1565
معرفی شورای دانش آموزی و اهداف آن

شرح وظایف کلی شورای دانش آموزی مدارس

بررسی چگونگی  مشارکت دانش مشارکت دانش آموزان در فعالیت های آموزشی و پرورشی و اجرایی و ارائه پیشنهاد به شورای مدرسه

2)  همکاری با مسئولین مدرسه در فعال سازی تشکل های دانش آموزی از قبیل بسیج دانش آموزی – انجمن اسلامی و تشکل های دانش آموزی

3)      همکاری در برنامه ریزی و اجرای مناسبتهای گوناگون

4)     همکاری در برنامه ریزی و اداره نشریه مدرسه

5)     همکاری در برنامه ریزی و برگزاری مسابقات فرهنگی وهنری  علمی و ورزشی دانش آموزان

6)     همکاری در برنامه ریزی و برگزاری اردوی دانش آموزی و بازدید علمی

7)     همکاری در برنامه ریزی و برگزاری نماز جماعت و مراسم آغازین

8)     همکاری در برنامه ریزی برنامه امتحانات داخلی

9)     همکاری در برنامه ریزی برنامه در اداره کتابخانه و تعاونی و مسائل بهداشتی

10)انتخاب نماینده جهت شرکت در شورای مدرسه و انجمن اولیائ و مربیان

11 ) ارائه پیشنهاد به مدیر مدرسه جهت تشویوق دانش آموزانی که مشارکت فعال در امور اجرایی مدرسه داشته اند    

 

ادامه مطلب

شرح وظایف کلی کمیته های شورای دانش آموزی

    ((  کمیته فرهنگ و قرآن و معارف اسلامی))

      الف)   همکاری در برنامه ریزی و اجرایی برنامه های قرآنی  ( تشکل های قرآنی. محفل انسی با قرآن-  مراسم آغازین .و ایام الله . و مناسبت ها و مسابقات قر آنی و نهج البلاغه

      ب)  نماز  ( برگزاری نماز جماعت و توسعه و تجهیز نماز خانه و ترویج نماز  )

        ج)  ادبی (  برگزاری مسابقات شعر- داستان – مطا لعه و تحقیق – روزنامه دیواری )

       د  )   کتابخانه آموزشگاه و فعال سازی آن ( تجهیز کتابخانه. معرفی تازه های کتاب و برگزاری نمایشگاه 

((کمیته بهداشتی))

الف) نظارت بر بهداشت محیط آموزشگاه

ب‌)  نظارت  بر نحوه توزیع مواد غذایی در تعاونی آموزشگاه

ت‌)  همکاری در کنترل و نظارت بر بهداشت فردی دانش آموزان مدرسه

ث‌) آموزش فعالیت های بهداشتی شامل کمکهای اولیه و بیماری های نو پدید

ج‌)  شرکت در فعالیت های بهداشتی مدرسه

 ((کمیته علمی –آموزشی و پژوهشی))

الف) برنامه ریزی جهت تشکیل کلاسهای فوق برنامه مطالعه و پژوهشی

ب) مشارکت و برنامه ریزی جهت انجام فعا لیت های علمی و آموزشی شامل المپیاد – آزمونها – نشستهای علمی و برگزاری مسابقات فرهنگی و هنری

ج) همکاری در برگزاری نمایشگاه از دستاورد های دانش آموزان – تهیه فیام و cdو کتب و جزوات آموزشی و کمک درسی

((کمیته هنری))

1)  معرفی گرایش ها ی هنری  به دانش آموزان

2)  همکاری در برگزاری نمایشگاه از آثار هنری های دستی و تجسمی دانش آموزان

3)  شناسایی و جذب دانش آموزان مستعد جهت همکاری در گروه سرود و تئاتر

4)  معرفی هنر مندان بزرگ وایران و جهان به دانش آموزان با استفاده از فیلم cdو غیره

5)  تشکیل انجمنهای هنری ( سرود و موسیقی- نمایش و....)

6)  کمک و برگزاری مسابقات فرهنگی و هنری

 ((کمیته سیاسی و اجتماعی))

1)     مشارکت و برنامه ریزی در نشست های سیاسی و اجتماعی

2)     برنامه ریزی در تهیه نشریه مدرسه

3)     اطلاع رسانی پیرامون مسائل سیاسی و اجتمایی به دانش آموزان از طریق مطبوعات و جراید

4)     برنامه ریزی به منظور دیدار با شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و هنری و اجتمایی

  ((کمیته تعاون و فعالیت های گروهی))

1)     برنامه ریزی جهت اجری مصوبات و دستو ا لعمل های تعاونی های آموزشگا هی

2)     جذب کمک های ما لی جهت انجام فعالیت های سایر کمیته ها

3)       برنامه ریزی به منظور اجرایی دقیق دستو ا لعمل ها ی  اردویی و بازدیدها

4)     شناسایی و ایجاد زمینه کمک به دانش آموزان نیازمند ( با کمک و هماهنگی مدی مدرسه )

   ((کمیته ورزشی  ))     

1) همکاری با دبیر ورزش جهت برنامه ریزی و انجام مسابقات ورزشی

2) برنامه ریزی حهت جذب و آموزش دانش آموزان علاقه مند به رشته های ورزشی

3)  برنامه ریزی جهت توسعه ورزش همگانی

4) برنامه ریزی و مشارکت در برگزاری مسابقات و تشکل های ورزشی

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 23 مهر 1397 ساعت: 10:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

مدارس و استعداديابي‌ ورزشي

بازديد: 93
مدارس و استعداديابي‌ ورزشي

مدارس و استعداديابي‌ ورزشي

 

 مقدمه

در ورزش ، كشف افراد با استعداد و گزينش آنها در سنين پايين  وسپس هدايت ، كنترل وارزيابي آنها در صعود به بالاترين سطح از مهارت اهميت زيادي دارد. باتوجه به اين كه نسل پايه ما بيشتر اوقات خود را در مدارس هستند،آموزش و پرورش مي تواند با برنامه ريزي اصولي و دقيق ،زمينه هاي پرورش استعدادهاي ورزشي را فراهم كند.لذا فرايند كشف استعداد وهدايت آنها به سوي تيم هاي مختلف ورزشي ملي به منظور شركت در برنامه هاي تمريني سازمان يافته و تخصصي ، يكي از انتظارات جامعه از تربيت بدني آموزش و پرورش است. رسالت اصلي تربيت بدني آموزش وپرورش در مرحله اول ، كشف دانش آموزان مستعد از طريق فرايندهاي استعداديابي عمومي و ويژه ودر نهايت ، هدايت ومعرفي نخبگان ورزشي به باشگاه ها و فدراسيون ها ، به منظور ارتقاي قابليتها ومهارتهاي تخصصي است .در بسياري از كشورها واز جمله كشور ما ، شركت نوجوانان و جوانان در يك رشته ورزشي ، بيشتر بر پايه سنت ، آرزوها وعلايق فردي استوار است كه به محبوبيت آن ورزش ، فشار والدين ، تخصص معلمين مدارس وفراهم بودن امكانات ورزش مورد نظر بستگي دارد. براي اين منظور استعداديابي ورزشي به روش علمي كه از نظر دانشمندان علوم ورزشي ، راهي منطقي ، كوتاه و مقرون به صرفه ، براي حضور موفق ورزشكاران در صحنه هاي  بين المللي است ضروري به نظر مي رسد. لذا در ورزش به عنوان يک هنر ، کشف افراد بااستعداد و انتخاب آنها در سنين پايين ، سپس هدايت ، کنترل و ارزيابي آنها در صعود به بالاترين سطح از مهارت اهميت زيادي دارند . عوامل زیادی بر موفقیت در ورزش های مدرن امروزی وجود دارد. یکی از مهمترین آن ها استعداد ذاتی افراد است . شناسایی و کشف به موقع و زود هنگام استعداد برای هر کاری موثرترین و مهم ترین عامل در ورزش معاصر است .(بومپا[1]، 1990؛ هاره[2] ،1982).

 

تعريف  استعداد و استعداديابي

"استعداد" در فرهنگ هاي لغت به معناي "توانايي ويژه و طبيعي" و "ظرفيت دستيابي به موفقيت" تعريف شده است.

رينگر در تعريف کاربردي استعداديابي اعتقاد دارد : استعداديابي يعني پيش بيني اجرا» (عملکرد) از طريق سنجش ويژگي هاي جسماني ، رواني و اجتماعي و همچنين توانايي هاي تکنيکي.

 

 استعداديابي‌  ورزشی‌

به‌ عقيده‌ پلتولا (1992) استعداديابي‌ «فرآيندي‌ است‌ كه‌ به‌ وسيله‌ آن‌ نوجوانان‌، بر اساس‌ نتايج‌ آزمون‌هاي‌ مورد نظر به‌ شركت‌ در رشته‌ ورزشي‌ كه‌ احتمال‌ موفقيت‌شان‌ در آن‌ زيادتر است‌، تشويق‌ مي‌شوند». او استعداديابي‌ را اولين‌ قدم‌ پيشرفت‌ فرد مبتدي‌ به‌ سوي‌ قهرمان‌شدن‌ معرفي‌ مي‌كند و توسعه‌ استعدادها را مهم‌ترين‌ مرحله‌ بعدي‌ در روند نيل‌ به‌ موفقيت‌هاي‌ ورزشي‌ مي‌داند.

 

بورگس (2001) ،استعدادیابی ورزشی عبارت است از فرایندی که توسط آن خردسالان برپایه آزمونهای معین، به سمت ورزش هایی که بیشترین شانس موفقیت را در آن دارند راهنمایی می شوند.

 

روش هاي استعداديابي

 

1- روش علمی یا سیستماتیک :

 

در اين روش با انجام آزمون ها و آزمايش هاي علمي توسط متخصصان و کارشناسان علوم ورزشي ، افراد با استعداد به طور علمي شناسايي و به سمت رشته ورزشي مناسب راهنمايي مي شوند.

 

2- روش غیر علمی یا غیرسیستماتیک:

 

در این روش، از طریق مشاهده میدانی در مسابقات به عنوان یک فرد مستعد و دارای توانایی مورد نیاز ورزش در سطح بالا شناخته می‌شود.

 

مراحل‌ فرآيند استعداديابي‌ در ورزش‌

 

استعداديابي‌ فرآيندي‌ يكباره‌ نيست‌؛ بلكه‌، در طي‌ چندين‌ سال‌ و در سه‌ مرحله‌ اصلي‌ انجام‌ مي‌شود.

 

مقدماتي‌  ( 3-10سال)‌

شناسايي‌ استعدادهاي‌ ورزشي‌

تمرينات‌ و فعاليت‌هاي‌ ورزشي‌ عمومي‌ در مدارس‌

دوم‌  ( 11-16سال‌ )

گزينش‌ استعدادها وهدايت‌ برگزيدگان‌ به‌ سوي‌ ورزش‌هاي‌ مختلف‌

تمرينات‌ در تيم‌هاي‌ آموزشگاهي‌ و باشگاهي‌

نهايي‌  (بالاي‌ 16سال)‌

دستيابي‌ به‌ اوج‌ عملكرد ورزشي‌

تمرينات‌ تيم‌هاي‌ ملي

 

  الف- مرحله‌ مقدماتي‌ استعداديابي‌

در بسياري‌ از رشته‌هاي‌ ورزشي‌، مرحله‌ مقدماتي‌ استعداديابي‌ پيش‌ از بلوغ‌ يعني‌ در سنين‌ 3 تا10 رخ‌ مي‌ دهد. اين‌ مرحله‌ اغلب‌ شامل‌ آزمون‌هاي‌ پزشكي‌ مربوط‌ به‌ سلامتي‌، تعیین میزان رشد جسماني‌ ‌، کشف ویژگیهای برتر ژنتیکی و پيكرسنجي‌  و براي‌ كشف‌ هرگونه‌ اختلال‌ بدني‌ يا بيماري‌ طراحي‌ مي‌شود .بايد توجه‌ نمود در اين‌ مرحله‌ شناخت‌ نقايص‌، اختلالات‌ و بيماري‌ها مهم‌تر از شناخت‌ استعدادهاي‌ ورزشي‌ كودكان‌ است‌.

 

ب- مرحله‌ دوم‌ استعداديابي‌

مرحله‌ دوم‌ استعداديابي‌ پس‌ از بلوغ‌ البته‌ در شنا و ژيمناستيك‌ بين‌ 9 تا10 سالگي‌ و در ورزش‌هاي‌ ديگر بين‌ 10تا15 سالگي‌ براي‌ دختران‌ و 10تا17 سالگي‌ براي‌ پسران‌ اجرا مي‌شود. هدف‌ استعداديابي‌ در اين‌ مرحله‌ ابتدا شناسايي‌ و تعيين‌ انگيزه‌ افراد براي‌ شركت‌ در فعاليت‌هاي‌ انفرادي‌ و اجتماعي‌ است‌ و هدف‌ بعدي‌، تعيين‌ سطح‌ توانايي‌هاي‌ جسماني‌- حركتي‌ و اندازه‌هاي‌ پيكري‌ از طريق‌ آزمون‌هاي‌ مربوطه‌ مي‌باشد. اين‌ مرحله‌ مهم‌ترين‌ مرحله‌ گزينش‌ است‌.

ج-  مرحله‌ نهايي‌ استعداديابي‌

هدف‌ استعداديابي‌ در اين‌ مرحله‌ آن‌ است‌ كه‌ نوجوانان‌ و جواناني‌ كه‌ تمرين‌پذيري‌، علاقه‌مندي‌ و انگيزه‌هاي‌ ورزش‌ قهرماني‌ آنها مورد تاييد مربيان‌ متخصص‌ قرار گرفته‌ است‌ و كساني‌ كه‌ نيمرخ‌ پيكري‌، جسماني‌- حركتي‌ و رواني‌ آنها با نيمرخ‌ قهرمانان‌ همسان‌ باشد، جهت‌ شركت‌ در تمرينات‌ ويژه‌ رشته‌ ورزشي‌ مربوطه‌ در تيم‌هاي‌ ملي‌ انتخاب‌ شوند. عوامل‌ اصلي‌ مورد نياز در اين‌ مرحله‌ عبارتند از: وضعيت‌ سلامتي‌، سازگاري‌هاي‌ فيزيولوژيكي‌ نسبت‌ به‌ تمرين‌ و مسابقه‌، توانايي‌ غلبه‌ بر فشار رواني‌ و از همه‌ مهم‌تر داشتن‌ ظرفيت‌ براي‌ پيشرفت‌هاي‌ بعدي‌ در عملكرد ورزشي‌.

 

معيارهاي اندازه گیری استعدادیابی 

 

در روش سیستماتیک استعدادیابی، آزمون‌ها و آزمایش‌های علمی متفاوتی برای تشخیص استعداد در افراد وجود دارد گه این آزمون‌ها برای اندازه‌گیری معیارهای استعداد می ‌باشد.

 

در برخی از منابع معيارهاي‌ استعداديابي‌ به‌ چهار دسته‌ تقسيم‌ مي‌شوند.

 

الف - پیکر سنجی بررسی و مطالعه ابعاد، شکل، ترکیب، که شامل اندازه‌گیری‌های بدن مانند قد، نسبت‌ قد به‌ وزن‌، طول‌ دست‌ها، طول‌ پاها، عرض‌ شانه‌ها، نسبت‌ تنه‌ به‌ پاها، نسبت‌ قد به‌ تنه‌، درصد چربي‌ بدن‌، چگالي‌ بدن‌، شاخص‌ توده‌ بدن‌ و توده‌ بدون‌ چربي‌ و تیپ‌بدنی می‌باشد. نوع و ترکیب‌بدنی افراد عمدتا ژنتیکی است.

ب- قابليت‌هاي‌ فيزيولوژيكي‌ مانند توان‌ بي‌هوازي‌، ظرفيت‌ بي‌هوازي‌، ظرفيت‌ هوازي‌، حداكثر اكسيژن‌ مصرفي‌، تحمل‌ اسيدلاكتيك‌ در خون‌؛ تشخیص و نوع تارهای عضلانی، قدرت، توان، عکس‌العمل، سرعت، انعطاف‌پذیری،چابکی

ج - قابليت‌هاي‌روانی- حركتي‌(مهارتی) مانند حس حرکت، تیزبینی ،زمان‌ عكس‌العمل‌، هماهنگي‌ عصبي‌ عضلاني‌، قدرت‌، توان‌، استقامت‌، انعطاف‌پذيري‌، چابكي‌، تعادل‌ و هماهنگي‌ بينايي‌- حركتي‌ و هماهنگی،

د- ويژگي‌هاي‌ روان‌شناختي‌ مانند قدرت‌ تمركز، برانگيختگي‌، انگيزش‌، توانايي‌ غلبه‌ بر فشار رواني‌، جسارت‌، هوش‌ تاكتيكي‌، روحيه‌ همكاري‌ و تعادل‌ هيجاني‌. توانایی در مقابله با فشار عصبی، شجاعت، تعهد، توجه به هدف، تمایل به کار، شخصیت علاقه  شدید.

 

مراحل استعداد یابی ورزشی

 

1- تست پزشکی و آزمایش های پاراکیلینیکی

 

2- تست حرکات اصلاحی

 

3- تست پیکر سنجی

 

4- تست آمادگی جسمانی: قدرت، انعطاف، استقامت و...

 

5- تست روانشناسی

 

6- تست یادگیری حرکتی و مهارتی: سرعت، چابکی، توان، تعادل ، هماهنگی

 

7- تست تکنیکی و تاکتیکی

 

والدين و استعداديابي

مشخص است که والدين به عنوان حامي ورزشکار نقش مهمي در گرايش  يا عدم گرايش يک فرد به يک ورزش خاص دارند . ممکن است والدين عليرغم ميل باطني يک نوجوان تصميم بگيرند او را در ورزش دلخواهشان شرکت دهند . اين موضوع مي تواند علاوه براتلاف وقت، سبب سرخوردگي و کناره گيري فرد از آن رشته ورزشي شود و چه بسا او را نسبت به محيط ورزش بدبين کند.

 

 توصيه هاي ذيل مي تواند به عنوان راهنما براي والدين مفيد باشد :

1 .به کودک اجازه دهيد تا در فرآيند تصميم گيري شرکت کند .

2 .براي کودکان خود مربي انتخاب کنيد که از يک طرف قابليت هاي کودکانتان را بهبود بخشد و از طرف ديگر محيط سرگرم کننده اي را براي او ايجاد نمايد .

3 .بعضي از نوجوانان ممکن است در ابتداي ورود به برنامه ورزش پيشرفت قابل توجهي داشته باشند به گونه اي که کودک ، والدين و مربيان مايل به تسريع رشد در آن رشته ورزشي باشند . لازم است والدين و مربيان مشکلات مربوط به جهش سريع در آن رشته ورزشي را بشناسند .

4. محيط برنامه تمريني را کنترل کنيد . رفتارهاي مربي را مشاهده کنيد و به بازخورد ارائه شده از جانب مربي به ورزشکاران جوان گوش دهيد .

 

5 .مراقب توجه بيش از حد کودکان به تمرين ورزشي و آرزوهاي آنان باشيد. 

6.  به خاطر داشته باشيد ورزش بايد جنبه سرگرمي داشته باشد. به صحبت هاي کودک خود گوش دهيد!

7.  خود را به عنوان عضوي از تيم و گروه در نظر بگيريد .

8. مشوق و حامي مربيان و معلمان خود باشيد و در نتيجه از ايجاد تضاد و نازسازگاري بين والدين و مربيان در ذهن کودک خود جلوگيري کنيد .

9. توقعات و انتظارات منطقی از کودک تان داشته باشید.

10. کوشش کنيد تا خواسته او از ورزش را شناخته و درک کنيد . برنده شدن و کسب مقام هميشه نمي تواند انگيزه اصلي او براي شرکت در رشته ورزشي باشد .

11. رقابت ها و بازي او را دنبال کنيد . از کودک تان بپرسيد به او خوش گذشته است؟ چيز جديدي در مورد ورزش آموخته است و چه مهارت هايي را توسعه داده يا جديدا ياد گرفته است؟

12. هرگز فراموش نکنيد که خود نيز روزي کودک بوده ايد!!!

اهميت‌ ورزش‌ مدارس‌ در فرآيند شناسايي‌ و پرورش‌ استعدادهاي‌ ورزشي

اگر رشد و تكامل‌ يك‌ انسان‌ را در حقيقت‌ تامين‌ نيازهاي‌ او تلقي‌ كنيم‌ و تامين‌ نيازهاي‌ يك‌ انسان‌ را نيز زمينه‌ مساعد براي‌ شناخت‌ استعداد و باروركردن‌ و به‌ شكوفايي‌ رساندن‌ آنها بدانيم‌، به‌ اين‌ حقيقت‌ پي‌ مي‌بريم‌ كه‌ از نظر فلسفي‌، علمي‌ و تحقيقاتي‌، حركت‌، ورزش‌، بازي‌ و فعاليت‌هاي‌ جسماني‌ از عوامل‌ مهم‌ تاثيرگذار در رشد و تكامل‌ طبيعي‌ هر فرد مي‌باشند و در مسير رشد و تكامل‌ انسان‌ بايد استعدادهاي‌ نهفته‌ در درون‌ او را شناخت‌ و بارور كرد بنابراين‌، بهترين‌ محيط‌ براي‌ تحقق‌ اين‌ امر مدرسه‌ و بهترين‌ دوره‌ براي‌ باروركردن‌ آن‌ دوره‌ نوجواني‌ و جواني‌ و يكي‌ از بهترين‌ وسايل‌ براي‌ شكوفاكردن‌ آن‌ ورزش‌ و بازي‌ است‌.

ريوردان‌  (1980) بر ‌ نقش‌ مدارس‌ ويژه‌ ورزش‌ در شوروي‌ اشاره‌ كرده‌ است‌. وي‌ اظهار نمود كه‌ در شوروي‌ شش‌ گروه‌ مدرسه‌ از سطح‌ مقدماتي‌ تا عالي‌ وجود دارند كه‌ وظيفه‌ شناسايي‌، انتخاب‌ و ارتقاء قهرمان‌ را برعهده‌ دارند.

سايبرت‌ (1990) عامل‌ موفقيت‌ ورزش‌ آلمان‌ را مرهون‌ نظام‌ واحد و هماهنگ‌ استعداديابي‌ از طريق‌ عملكرد مدارس‌ ورزش‌ معرفي‌ مي‌كند .

 

پلتولا (1992) نيز اظهار كرد كه‌ پيچيده‌ترين‌ روش‌هاي‌ استعداديابي‌ كه‌ متعلق‌ به‌ كشورهاي‌ آلمان‌ شرقي‌ و شوروي‌ بوده‌ است‌، بيانگر وجود روشي‌ هماهنگ‌ بين‌ نظام‌ آموزش‌ و پرورش‌ و برنامه‌هاي‌ سازمان‌ تربيت‌بدني‌ است‌ كه‌ شامل‌ يك‌ سيستم‌ سه‌ مرحله‌اي‌ زير نظر گروه‌ تلفيقي‌ معلمين‌ مدارس‌ و مربيان‌ باشگاه‌ها مي‌باشد.

در اينجاست‌ كه‌ اهميت‌ ورزش‌ مدارس‌ در شناخت‌ و سپس‌ به‌ شكوفايي‌ رساندن‌ استعدادهاي‌ نوجوانان‌ و جوانان‌ روشن‌ مي‌گردد. بنابراين‌، بايد به‌ ورزش‌ مدارس‌ توجه‌ خاصي‌ مبذول‌ گردد و براي‌ اجراي‌ فعاليت‌هاي‌ ورزشي‌ در مدارس‌ برنامه‌ريزي‌ صحيح‌ و منطقي‌ تنظيم‌ شود؛ چرا كه‌ اگر دانش‌آموزي‌ در ورزش‌ خاصي‌ استعداد داشته‌ باشد و به‌ خوبي‌ از سوي‌ مربيان‌ و معلمين‌ ورزش‌ شناسايي‌ و پرورش‌ يابد، اهداف‌ زير تحقق‌ مي‌يابند.

1-  هدايت‌ صحيح‌ دانش‌آموزان‌ به‌ سمت‌ رشته‌هاي‌ ورزشي‌ كه‌ از لحاظ‌ جسماني‌، فيزيولوژيكي‌ و رواني‌ براي‌ آنها مناسب‌تر هستند؛

 

2- تضمين‌ حفظ‌ سلامت‌ جسماني‌ و رواني‌ دانش‌آموزان‌؛

3- جلوگيري‌ از بروز ناهنجاري‌هاي‌ ساختاري‌؛

4- بهبود عملكرد و آمادگي‌ بدني‌ مطلوب‌تر و سرعت‌ در يادگيري‌ مهارت‌هاي‌ ورزشي‌؛

 

5- صرفه‌جويي‌ در وقت‌ و هزينه‌؛

 

6-  بهبود كيفيت‌ عملكرد معلمان‌ و مربيان‌؛

 

7-  افزايش‌ اعتماد به‌ نفس‌ دانش‌آموزان‌ و مربيان‌؛

 

8- كمك‌ به‌ رشد جسماني‌ و رواني‌ دانش‌آموزان‌؛

 

9-  كوتاه‌كردن‌ فاصله‌ رسيدن‌ به‌ سطوح‌ قهرماني‌؛

 

10-  افزايش‌ عمر ورزش‌ قهرماني‌ و

 

11- جلوگيري‌ از بروز ناهنجاري‌هاي‌ عملكردي‌ و آسيب‌هاي‌ ورزشي‌.

 

 

 

استعداد یابی ورزشی (پیکر سنجی / ارزیابی روانشناختی ورزشی)

 

 

استعدادیابی ورزشی

استعدادیابی :انتخاب بهترینها، پیشبینی موفقیتها

با پیکرسنجی و استعدادیابی می‌توان از هدر رفت عمر ورزشی و هزینه‌های جاری فرد جلوگیری کرد.

استعدادیابی علمی نوین در عرصه جهان است، که در هر کشور و جامعه‌ای پایه و اساس خاص خود را داشته و به طبع در ایران نیز با توجه به اهمیت آن در حال توسعه و پیشرفت است. در استعداد یابی ورزشی استفاده از ابزارهای علمی دقیق و پیشرفته اهمیت بسزایی دارد. همچنین مقایسه نتایج با داده های بومی و توجه به ویژگی های قومیتی و جغرافیایی امری ضروری می باشد. در پکیج مرکز پارند ، از تکنولوژی روز دنیا در کنار داده های بومی استفاده می شود. بررسی و سنجش ویژگیهای جسمی و روانشناختی ورزشی در کنار یکدیگر، ویژگی منحصر به فرد پکیج استعداد یابی مرکز پارندمی باشد.

کشورهای موفق در رقابت های بزرگ ورزشی همچون المپیک از سنین پایه کار استعدادیابی را انجام می دهند.

در روش سیستماتیک استعدادیابی،آزمون‌ها و آزمایش‌های علمی متفاوتی برای تشخیص استعداد در افراد به کار می رود كه این آزمون‌ها برای اندازه‌گیری استعدادهای پایه در زمینه های گوناگون می ‌باشند. از این رو معیارهای استعدادیابی مختلفی همچون ویژگی های پیکر سنجی ،ویژگی های فیزیولوژیک ،ویژگی های روانشناختی ،ویژگی های حرکتی و ... برای یافتن استعداد ورزشی افراد لازم است.

پیکر سنجی ارزان‌ترین و علمی‌ترین راه استعدادیابی جسمانی در ورزش است، که در آن با شناسایی افراد مستعد در یک رشته خاص ورزشی می‌توان از آنها به عنوان سرمایه‌های ورزشی کشور یاد کرد.

مفهوم پیکرشناسی

پیکر سنجی بررسی و مطالعه ابعاد، شکل، ترکیب، تاثیرات بلوغ و عمل کرد بدن انسان برای استفاده، مقایسه و دسته‌بندی‌های انسان شناختی است که شامل اندازه‌گیری‌های بدن(قد، وزن، طول، پهناها، محیط‌ها، درصد چربی، تیپ‌بدنی) می‌باشد.دانش پیکرشناسی قدمتی بسیار طولانی دارد. چرا که در پیکرشناسی قد و وزن به عنوان دو متغیر بسیار ساده قرنهاست که اندازه گیری می شود. اماامروزه در پیکرشناسی نوین با استفاده از اندازه گیری های دقیق و امکانات نرم افزاری موجود کاربردهای فراوانی برای این دانش وجود دارد.

کاربردهای دانش پیکرشناسی

دانشمندان علوم ورزشی، پزشکان و متخصصین از فنون مختلف پیکرسنجی در امور مهمی چون کشف استعدادهای ورزشی، سنجش ترکیب‌بدن، سنجش نتیجه تمرینات و قابلیت‌های جسمانی سود می‌بردند.

یکی از مهم‌ترین کابردهای پیکرسنجی در ورزش، تعیین سوماتوتایپ یا نوع بدن و انتخاب افراد مناسب برای ورزش‌های اختصاصی است .سوماتوتایپ دارای 3 جزء اندرمرفی(چاقپیكری) ، مزومرفی (عضلات پیكری) ، اكتومرفی(لاغرپیكری)است.

تیپ‌ بدنی افراد مختلف تركبی از این 3 جزءبوده و به این ترتیب افراد مختلف،فرمول‌های تیپ‌بدنی متفاوتی خواهند داشت. نوع و تركیب ‌بدنی افراد یك ویژگی‌ عمدتا ژنتیكی است كه از والدین به فرزندان به ارث می‌رسد و با دانش‌ پیكرشناسی می‌توان فرمول بدنی افراد و میزان تطابق آنها را با ورزش‌های مختلف تعیین كرد.

 

استعدادیابی ورزشی

روش‌ پیكرسنجی استاندارد:

در پیكر سنجی استاندار از روش‌های معیار و استاندارد انجمن بین‌المللی پیكرسنجی ورزشی(ISAK) سود جسته می‌شود، در پیكرسنجی معیار كلیه اقدامات انجام شده برمبنای تعیین خطای فنی اندازه‌گیری(TEM) صورت‌ می‌پذیرد تا بدین وسیله نتایج سنجش و ارزیابی‌های بدست آمده براساس مراجع بین‌المللی (از جمله IAS,BASS,TSAK) استاندارد و دارای اعتبار لازم می‌باشد.

شرایط استعدادیابی ورزشی به روش پیكر سنجی:

1ـ سن افراد 8 سال به بالا

2ـ 44 رشته ورزشی برای پسران و 34 رشته ورزشی برای دختران مشخص می‌شود.

3ـ انتخاب رشته‌ی ورزشی زیرنظر سازمان جهانی پیكرسنجی ISAK در استرالیا می‌باشد.

ابزار استاندارد پیکرشناسی

وسایل، ابزار مخلفی در پیکرشناسی مورد استفاده قرار میگیرد. از ویژگی های مهم این وسایل آن است که همچون روش های اندازه گیری ، استاندارد و معیارهای خاصی در ساخت آنها به کارگرفته می شود تا دقت کار سنجش تضمین گردد. وسایل اصلی در پیکرشناسی عبارت است از:

کالیپر چین پوستی برای اندازه گیری ضخامت چین های پوستی

کالیپر استخوانی برای اندازه گیری پهناهای استخوانی

متر نواری پیکرشناسی برای اندازه گیری دورهای بدن

آنتروپومتر برای اندازه گیری قطرهای قدامی خلفی و عرضی بدن

جعبه آنتروپومتری برای اجرای صحیح تکنیک های اندازه گیری

ابزار استاندارد پیکرشناسی

روش های اندازه گیری متغیرهای نمونه پیکرشناسی

اندازه گیری قد

اندازه گیری قد کشیده عبارت از حداکثر طول عمودی از کف زمین نا بالاترین نقطه سر( ورتکس) می باشد. البته قبل از قرار دادن صفحه سنج بر روی این محل سر باید مطمئن شویم که سر ورزشکار در وضعیت مناسبی قرار دارد.

اندازه گیری وزن بدن

بهترین حالت این است که وزن بدن با یک ترازوی دقیق و کالیبره شده و با دقتی تا حد 100 گرم اندازه گیری و ثبت شود. فرد آزمودنی بهتر است با حداقل لباس ممکن بر روی ترازو بایستد.

چین پوستی سه سر

برای پیدا کردن محل چین پوستی سه سر باید ابتدا از محل انتهای زائده اکرومیون در انتهای حانبی شانه تا لبه خارجی استخوان زند زبرین در ساعد را اندازه گیری کرده و میانه آنرا پیدا کنید.

چین پوستی کتف

ابتدا زاویه تحتانی استخوان کتف را با لمس محل پیدا کرده و علامت میزنیم. سپس 2 سانتی متر رو به پایین و خارج ادامه داده ومحل را به شکل ضربدر نشان می گذاریم . بعد از تعیین محل چین لازم است محل چین پوستی را با کالیپر اندازه گیری شود.

خدمات و نتایج پیکر شناسی

- استعدادیابی ورزشی برای تمام سنین (6سال به بالا)

- امتیاز دهی در 44 رشته ورزشی برای پسران و 34 رشته ورزشی برای دختران (با توجه به وضعیت بدنی و سن فرد)

- تعیین شاخصه های بلوغ و تخمین دقیق قد نهایی با توجه به سن استخوانی

- تخمین استقامت قلبی و عروقی و دستگاه تنفسی

- تعیین تیپ دقیق بدنی یا سوماتوتایپ

- مشخص نمودن درصد چربی دقیق بدن

- مشخص نمودن ضریب بیماری های متابولیک

- مقایسه شاخصه های بدنی با نـٌرم جامعه

* دانستن فاكتورهایی مانند استقامت قلبی و عروقی ، تیپ دقیق بدنی و درصد چربی بدن كمك بسزایی به مربیان رشته های ورزشی جهت ارائه بهترین سیستم تمرین به ورزشكاران می كند.

* از نتایج پیكر شناسی می توان در برنامه ریزی سیستم های تغذیه اصولی برای ورزشكاران و افراد معمولی استفاده كرد.

استعدادیابی روانشناختی در ورزش

در استعداد یابی روانشناختی ورزشی ،افراد از لحاظ مهارت های پایه شناختی مثل هوش عمومی، توانایی توجه و تمرکز، توانایی پردازش اطلاعات و خصوصیات شخصیتی فردی مثل درونگرایی/برونگرایی، همکاری تیمی، توانایی کنترل خشم، مدیریت هیجانات و اضطراب بررسی میشوند تا مشخص گردد که آیا نقص و کمبودی در این زمینه ها موجود است یا خیر . همچنین به کمک نتایج این آزمونها،هر فرد با توجه به نقاط ضعف و قوت خود می تواند رشته ورزشی متناسب تری را انتخاب کند و یا در رشته ورزشی خود به موفقیت بیشتری دست پیدا کند.

در زمینه معیارهای روانشناختی به عوامل مختلفی توجه می شود که دسته ای از آنها به مهارت های ذهنی و شناختی مثل توجه، دقت، حافظه دیداری و شنیداری، سرعت پردازش و واکنش دهی مربوط می شوند و دسته ای دیگر به خصوصیات و صفات فردی مثل توانایی در مقابله با فشار عصبی، شجاعت، تعهد، توجه به هدف، تمایل به کار، اعتماد به نفس، رقابت جویی و ... مرتبط می باشند. در مرکز پارند تمامی خصوصیات ذکر شده با اجرای آزمون های دقیق و تخصصی به صورت کامپیوتری ارزیابی می شوند.

چگونه به استعداد ورزشی فرزند خود پی ببریم

 

من خیلی علاقمندم که پسرم یک ورزشکار خوب در حد المپیک شود. باید چیکار کنم؟ نمی دونم در کدام ورزش می تواند موفق شود؟ آیا تنها تمرین و تلاش می تواند باعث شود که پسرم قهرمان شود؟

البته تمرین و تلاش و پشتکار لازمه موفقیت در هر کاری می باشد. اما شرط رسیدن به قهرمانی در رشته های ورزشی در سطوح بالا مانند المپیک علاوه بر تلاش و تمرین نیاز به عوامل و شرایط دیگری نیز دارد. یکی از مهمترین این عوامل استعداد ورزشی می باشد.

 

 

 

راه های مختلفی برای فهمیدن اینکه فرد استعداد لازم را دارا می باشد، وجود دارد. اما هیچ کدام از آنها نمی توانند با صد در صد اطمینان بگویند که ورزشکار شما قهرمان خواهد شد، چون قهرمانی یک پروسه و فرایند پیچیده می باشد و عوامل زیادی در آن دخیل می باشد. اما روش های استعدادیابی می توانند با درصد بالایی از اطمینان مشخص کنند که ورزشکار شما می تواند در یک رشته ورزشی خاص پیشرفت کند یا نه؟

 

 

بهترین فرد برای سنجش استعداد فرزندتان مربی با تجربه  و دارای تحصیلات می باشد. تئوری های جدید به این نکته تاکید می کنند چشم مربی (مربیان با تجربه بالا) بهترین روش برای استعدادیابی می باشد حتی اگر آن مربی توضیح قانع کننده ای برای انتخابش نداشته باشد.اگر نمی دانید از کجا شروع کنید و فرزندتان را در کدام رشته ورزشی محک بزنید من چند توصیه برای شما دارم:

 

 

1-  اگر فرزندتان بین ۸تا ۱۴سال دارد بهترین گزینه برای شروع پروسه استعدادیابی رشته دوو میدانی می باشد. در این رشته فرد علاوه بر این که می تواند قابلیت های جسمانی (استعداد جسمانی) خود را از قبیل قدرت، سرعت، تعادل و غیره را بروز دهد، می تواند از لحاظ جسمانی نیز برای مراحل بعدی استعدادیابی آماده شود. بهتر است فرزندتان زیر نظر یک مربی دوومیدانی و با هدف شناسایی توانایی ها و آمادگی برای استعدادیابی به مدت ۲سال تمرین کند. در طی این دو سال چک لیستی از توانایی های جسمانی و روانشناختی او تهیه کنید.

 

 

2- با استفاده از توانایی های که در مرحله قبل شناسایی شده است می توانید لیستی از ورزش هایی که  می تواند در آنها پیشرفت کند را تهیه کنید. به عنوان مثال اگر ورزشکار شما دارای قابلیت جسمانی مانند سرعت بالا، چابکی و پرتاب خوب می باشد احتمالا می تواند در رشته های توپی مانند هندبال، بسکتبال و یا رشته های راکتی مانند تنیس موفق شود.

 

 

3- بر اساس علاقه ورزشکار و میزان امکانات بومی (مکان ورزشی و مربی مجرب و غیره) اولویت بندی کنید.

4- به دنبال مربیان مجرب و تحصیل کرده باشید و سعی کنید بهترین آن ها را انتخاب کنید. یادتان باشد که بهترین مربی اگر وقت یا تعهد کاری نداشته باشد نمی تواند زیاد به پرورش استعدادهای ورزشکارتان کمک کند.

 

 

5- به توصیه ها و نظرات مربی عمل کنید. اگر تشخیص داد که فرزندتان استعداد ندارد به تشخیص حرفه ای او احترام بگذارید (حتی اگر علاقه ورزشکارتان به آن رشته زیاد باشد) و به سراغ ورزش دیگری بروید.

6- اگر در هر یک از این مراحل خودتان یا مربیان به این نتیجه رسیدید که ورزشکارتان نمی تواند در هیچ کدام از رشته ها پیشرفت کند، اصرار نکنید او اگر نمی تواند ورزشکار موفقی شود شاید بتواند هنرمند یا دانشمند موفقی شود.

 

فاکتورهای اثرگذار بر موفقیت برنامه‌های استعدادیابی:

 

ü      توانایی تشخیص ورزشکاران مستعد در سنین پایین

 

ü      توانایی پیش‌بینی رشد و تکامل جسمانی ورزشکار

 

ü      تونایی کسب ضمانت جهت حمایتهای پس از فرآیند

 

استعدادیابی از والدین، مربیان، فدراسیون‌های ورزشی و سازمان ورزش کشور توانایی حفظ و ایجاد انگیزه جهت شرکت ورزشکار مستعد در رشته ورزشی موردنظر

 

توانایی گسترش و ارتقاء سطح علمی مربیان که با ورزشکاران مستعد تمرین می‌نمایند.

 

روش‌های استعدادیابی:

 

 

 

 

 

کلیه تحقیقات ومدارک در زمینه روشهای استعدادیابی نشان می‌دهند که استعدادیابی می‌تواند به دو روش زیر انجام شود.

 

1ـ روش سیستماتیک:

 

الف: روش مبتنی بر سیستم: در این روش، نهادی خصوصی یا ایالتی، با روش‌های سیستماتیک و سازماندهی شده به کشف افراد مستعد می‌پردازد. کشف افراد از طریق انجام آزمون و شیوه‌های رقابتی صورت می‌گیرد.

 

ب: روش مبتنی بر شخص: زیربنای این روش، ورزش همگانی است. در این روش، ساختارهای ورزش برای فرد ورزشکاری که در مسیر طبیعی پیشرفت ورزشی، مستعد شناخته می‌شود، وضعیت پرورش را فراهم می‌آورند. روش فوق، یک روش سنتی برای کشف افراد مستعد در بسیاری از کشورها است.

 

2ـ روش غیر سیستماتیک:

 

در این روش، از طریق مشاهده میدانی در مسابقات به عنوان یک فرد مستعد و دارای توانایی مورد نیاز ورزش در سطح بالا شناخته می‌شود. از این رو ساختارها و تشکیلات ورزشی، برای کمک به رشد افراد مستعد سهم چندانی ندارند. این روش در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و عقب افتاده در جریان است.

 

مراحل استعدادیابی:

 

شناسایی استعدادها در طول چندین ستال و در طی مراحل مختلف صورت می‌گیرد حال به اجمال به سه الگوی مختلف فرآیند استعدادیابی پرداخته می‌شود:

 

1ـالگوی اول: در این الگو، استعدادیابی در سه مرحله انجام می‌شود. مراحل فوق عبارتنداز:

 

الف: مرحله اول: در اکثر رشته‌های ورزشی در سنین 3 تا 8 سالگی انجام می‌شود. در این مرحله آزمایش‌های پزشکی در مورد سلامت و رشد عمومی جسمانی صورت می‌گیرد. مرحله فوق به منظور شناسایی هرگونه اختلال بدنی از لحاظ عملی یا امراض احتمالی است.

 

ب: مرحله دوم: در اکثر موارد در سنین 9 تا 15 سالگی برای دختران و 9 تا 17 سالگی برای پسران صورت می‌گیرد و بهترین مرحله برای انتخاب می‌باشد. این مرحله برای نوجوانانی کاربرد دارد

 

که تجربه تمرینات منسجم را داشته باشند، در مرحله فوق روان‌شناسان ورزشی نقش خود را ایفا می‌کنند.

 

ج: مرحله نهایی: برای بازیکنان تیم ملی استفاده می‌شود، از جمله‌ عواملی که باید ارزیابی شود عبارتنداز سلامتی ورزشکار، سازگاری فیزیولوژیکی او نسبت ب تمرین ومسابقه، تونایی او در مقابله با فشار و مهم‌تر از همه، قابلیت ورزشکار برای پیشرفت ورزشی در آینده می‌باشد.

 

نمودار انتخاب(1ـ1) این الگو را نشان می‌دهد.

 

مرحله مقدماتی: 3ـ8 سالگی

 

مرحله انتخاب: دختران 15ـ9 سالگی، پسران 17ـ9 سالگی

 

مرحله نهایی: دختران15 سالگی به بالا، پسران 17 سالگی به بالا

 

2ـ الگوی دوم: این الگوچهار مرحله مسیر ورزشی یک ورزشکار تصویر شده است. این 4 مراحل عبارتنداز:

 

الف: مرحله اول: سال‌های نمونه‌برداری است، این مرحله در اکثر رشته‌های ورزشی در بین سال‌های 6 تا 13 سالگی می‌باشد، در این مراحل بچه‌ها باید به قصد لذت و تفریح به ورزش بپردارند، تخصصی کردن رشته ورزشی در این مرحله تاییدات منفی را به جای خواهد گذاشت.

 

ب: مراحل دوم: سال‌های ویژه می‌باشد، این مرحله در اکثر رشته‌های ورزشی در بین سال‌های 13 تا 15 سالگی است. در این مرحله تمرکز برروی یک یا دو رشته ورزشی است. تخصصی کردن ورزش تا حدودی در این مرحله مشهود است.

 

ج: مرحله سوم: سال‌ها سرمایه‌گذاری است، این مرحله در اکثر رشته‌های ورزشی بین سال‌های 15 تا 18 سالگی، تخصصی کردن رشته ورزشی به طور کاملا تخصصی فعالیت می‌کند، در این مرحله هدف رسیدن به وضعیت نخبه در یک رشته ورزشی می‌باشد.

 

مرحله چهارم: مرحله تکامل می‌باشد و در سنین بالاتر از 18 سال است. این مرحله برای پرورش یا نگهداری از مهارت‌ها است. نمودار(2ـ 1) الگوی فوق را نشان داده است.

 

نمودار (1ـ2) فرآیند استعدادیابی الگوی دوم

 

مرحله نمونه‌بردای: 6 تا 13 سالگی

 

مرحله ویژه : 13 تا 15 سالگی

 

مرحله سرمایه‌گذاری: 15 تا 18 سالگی

 

مرحله تکامل: 18 سالگی به بالا

 

3ـ الگوی سوم: در این الگو نیز چهار مرحله به شرح زیر وجود دارد.

 

الف: مرحله آشناسازی: در این مرحله بچه‌ها در مراحل مقدماتی رشد، در برنامه‌های تمرین سبک و با شدت کم شرکت می‌کنند. برنامه‌های تمرین در این مرحله باید از تمرکز بر اجرای یک رشته ورزش خاص اجتناب کند و بر رشد وپیشرفت همه جانبه و کامل آنان متمرکز باشد.

 

ب: مرحله شکل‌گیری ورزشی: در مرحله فوق شدت تمرینات به طور ملایم و تدریجی افزایش می‌یابد. در این مرحله بر رشد و توسعه مهارت‌ها و تونایی‌های حرکتی تاکید می‌شود.

 

ج: مرحله تخصصی شدن: در این مرحله ورزشکار تنها در یک ورزشی به صورت تخصصی فعالیت می‌کند و هدف این مرحله توسعه عمل کرد و دست‌یابی به اوج عمل کرد است.

 

د: مرحله اوج عمل کرد: هدف اصلی در این مرحله، رسیدن به برترین و بهترین عمل کرد ممکن است.

 

نمودار (3ـ1) فرآیند استعدادیابی الگوی سوم

 

مرحله آشنایی: 6تا 13 سالگی

 

مرحله شکل‌گیرری ورزشی: 11 تا 15 سالگی

 

مرحله تخصصی شدن: 15 تا 18 سالگی

 

مرحله اوج عمل کرد: 18 سالگی به بالا

 

معیارهای استعدادیابی:

 

در روش سیستماتیک استعدادیابی، ازمون‌ها و آزمایش‌های علمی متفاوتی برای تشخیص استعداد در افراد به عمل می‌آید، این آزمون‌ها برای اندازه‌گیری معیارهای استعداد می ‌باشد. از این رو تشخیص معیارهای استعدادیابی صورت گرفته است.

 

در برخی از منابع این معیارها عبارتنداز:

 

1ـ ویژگی‌های سلامت جسمانی

 

2ـ پیکر سنجی

 

3ـ ویژگی‌های روانی ـ حرکتی (مهارتی)

 

4ـ ویژگی‌های فیزیولوژیکی و آمادگی جسمانی

 

5ـ ویژ‌گی‌های فیزیولوژیکی و آمادگی جسمانی

 

6ـ ویژ‌گی‌های تمرین‌پذیری

 

در برخی دیگر از منابع معیارها به چهار دسته تقسیم شده:ژ

 

1ـ ویژگی‌های پیکر سنجی

 

2ـ ویژگی‌های فیزیولوژیک

 

3ـ ویژگی‌های روان‌شناختی

 

4ـویژگی‌های روانی ـ حرکتی (مهارتی)

 

1ـ پیکر سنجی:

 

پیکر سنجی بررسی و مطالعه ابعاد، شکل، ترکیب، تاثیرات بلوغ و عمل کرد بدن انسان برای استفاده، مقایسه و دسته‌بندی‌های انسان شناختی است که شامل اندازه‌گیری‌های بدن(قد، وزن، طول، پهناها، محیط‌ها، درصد چربی، تیپ‌بدنی) می‌باشد.

 

دانشمندان علوم ورزشی، پزشکان و متخصصین از فنون مختلف پیکرسنجی در امور مهمی چون کشف استعدادهای ورزشی، سنجش ترکیب‌بدن، سنجش نتیجه تمرینات و قابلیت‌های جسمانی سود می‌بردند.

 

یکی از مهم‌ترین کابردهای پیکرسنجی در ورزش، تعیین سوماتوتایپ یا نوع بدن و انتخاب افراد مناسب برای ورزش‌های اختصاصی است.

 

سوماتوتایپ دارای 3 جزء اندرمرفی(چاق پیکری) مناسب برای کشتی سومو‌ ـ مزومرفی (عضلات پیکری) مناسب برای ورزش‌های درگیری ـ اکتومرفی(لاغر پیکری) مناسب برای ورزش‌های استقامتی است.

 

تیپ‌بدنی افراد مختلف ترکبی از این 3 جزء بوده و به این ترتیب افراد مختلف، فرمول‌های تیپ‌بدنی متفاوتی خواهند داشت. نوع و ترکیب‌بدنی افراد یک ویژگی‌ عمدتا ژنتیکی است که از والدین به فرزندان به ارث می‌رسد و با دانش‌پیکرشناسی می‌توان فرمول بدنی افراد و میزان تطابق آنها را با ورزش‌های مختلف تعیین کرد.

 

روش‌ پیکرسنجی استاندارد:

 

در پیکر سنجی استاندار از روش‌های معیار و استاندارد انجمن بین‌المللی پیپبرد پیکرسنجی ورزشی(ISAK) سود جسته می‌شود، در پیکرسنجی معیار کلیه اقدامات انجام شده برمبنای تعیین خطای فنی اندازه‌گیری(TEM) صورت‌ می‌پذیرد تا بدین وسیله نتایج سنجش و ارزیابی‌های بدست آمده براساس مراجع بین‌المللی (از جمله IAS,BASS,TSAK) استاندارد و دارای اعتبار لازم می‌باشد.

 

شرایط استعدادیابی ورزشی به روش پیکر سنجی:

 

1ـ سن افراد 8 سال به بالا

 

2ـ 44 رشته ورزشی برای پسران و 34 رشته ورزشی برای دختران مشخص می‌شود.

 

3ـ انتخاب رشته‌ی ورزشی زیرنظر سازمان جهانی پیکرسنجی ISAK در استرالیا می‌باشد.

 

2ـ معیارهای فیزیولوژیک و آمادگی جسمانی:

 

ظرفیت هوازی پیشینه، ظرفیت غیرهوازی پیشینه، تشخیص و نوع تارهای عضلانی(به روش تیوپسی)، قدرت، توان، عکس‌العمل، سرعت، انعطاف‌پذیری،چابکی

 

3ـ معیارهای روان شناختی:

 

توانایی در مقابله با فشار عصبی، شجاعت، تعهد، توجه به هدف، تمایل به کار، هوش، شخصیت علاقه شدید: میل به بازی که چشم‌پوشی از آن غیرممکن است.

 

انگیزه درونی: میل بیش از حد به موفقیت، انگیز پیشرفت

 

ثبات: توانایی کنترل استرس، آرامش

 

سرسختی: اعتماد به نفس، خودپنداری

 

نگرش مثبت: لذت از رقابت، اجتناب از تفکرات منفی

 

واقع گرایی: برطرف کردن محدودیت ها، یادگیری از تجارب گذشته

 

تمرکز: اجتناب از حواس پرتی، غرق بازی شدن

 

تلاش: استفاده از تمام وقت تمرین، توجه به پیشرفت

 

بردباری: کنترل امیال برای رسیدن به کمال، صبر در برابر عوامل خارجی

 

رقابت جویی: نپذیرفتن شکست، علاقه به رقابت با دیگران

 

4-معیارهای یادگیری حرکتی و ادراکی:

 

هماهنگی، تعادل ایستا و پویا، حس حرکت، تیزبینی

 

مراحل استعداد یابی ورزشی:

 

1-تست چکاپ پزشکی و آزمایش های پاراکیلینیکی

 

2-تست حرکات اصلاحی

 

3-تست پیکر سنجی

 

4-تست آمادگی جسمان: قدرت، انعطاف، استقامت قلبی و عروق، استقامت عضلانی

 

5-تست روانشناسی

 

6-تست یادگیری حرکتی و ادراکی (مهارتی): سرعت، عکس العمل، چابکی، توان، تعادل ایستا و پویا، هماهنگی

 

7- تست تکنیکی و تاکتیکی

پیکر سنجی ارزان ترین و علمی ترین راه استعدادیابی جسمانی در ورزش است که در آن با شناسایی افراد مستعد در یک رشته خاص ورزشی می توان از آنها به عنوان سرمایه های ورزشی کشور یاد کرد.

بدون تردید یکی از شاخص های اصلی برای استعدادیابی و معرفی یک رشته ورزشی متناسب با استعدادهای جسمانی هر فرد، انجام تست ها و آزمایش های پیکر شناسی است. بررسی ساختار عضلانی و اسکلت بندی به متخصصان آنتروپومتری کمک می کند تا مناسب ترین فعالیت های ورزشی را برای تضمین سلامت فرد تعیین کنند؛ علاوه بر این از ویژگیهای منحصر به فرد هر شخص در رشته های جدید ورزشی مختلف پرده بردارند اینها روش های جدید علم پیکرشناسی است که می تواند در شناسایی استعدادهای ورزشی به خدمت گرفته شود.

 

فرد مورد نظر باید با تست های آنتروپومتری سنجش شود و مورد معاینات پیکرسنجی با اندازه گیری میزان چربی زیر پوست، بررسی بافت عضلانی و هرم استخوانی، اعدادی را استخراج می کنند و با محاسبه بر طبق یک استاندارد علمی و بین المللی تعیین می کنند که نمره تیپ جسمانی این فرد برای کدام رشته ورزشی مناسب تر است. این معاینات با ابزار غیر تهاجمی انجام می شود و هیچ خطری برای فرد ندارد. حتی به تست خون هم نیازی نیست.

 

استعدادیابی ورزشی

 

استعداد یابی علمی نوین در عرصه جهان است که در هر کشور و جامعه ای پایه و اساس خاص خود را داشته و به طبع در ایران نیز با توجه به اهمیت آن در حال توسعه و پیشرفت است. در استعدادیابی ورزشی استفاده از ابزارهای علمی دقیق و پیشرفته اهمیت بسزایی دارد. همچنین مقایسه نتایج با داده های بومی و توجه به ویژگی های قومیتی و جغرافیایی امری ضروری می باشد. کشورهای موفق در رقابت های بزرگ ورزشی همچون المپیک از سنین پایه کار استعدادیابی را انجام می دهند. در روش سیستماتیک استعدادیابی آزمون ها و آزمایش های علمی متفاوتی برای تشخیص استعداد در افراد به کار می رود که این آزمون ها برای اندازه گیری استعدادهای پایه در زمینه های گوناگون می باشند. از این رو معیارهای استعدادیابی مختلفی همچون ویژگی های روانشناختی، ویژگی های فیزیولوژیک، ویژگی های روانشناختی، ویژگی های حرکتی و ... برای یافت استعداد ورزشی افراد لازم است.

 

مفهوم پیکرشناسی

 

پیکر سنجی بررسی و مطالعه ابعاد، شکل، ترکیب، تأثیرات بلوغ و عملکرد بدن انسان برای استفاده، مقایسه و دسته بندی های انسان شناختی است که شامل اندازه گیری های بدن (قد، وزن، طول، پهناها، محیط ها، درصد چربی، تیپ بدنی) می باشد. دانش پیکرشناسی قدمتی بسیار طولانی دارد. چرا که در پیکر شناسی قد و وزن به عنوان دو متغیر بسیار ساده قرنهاست که اندازه گیری می شود. اما امروزه در پیکرشناسی نوین با استفاده از اندازه گیری های دقیق و امکانات نرم افزاری موجود کاربردهای فراوانی برای این دانش وجود دارد.

 

کاربردهای دانش پیکرشناسی

 

دانشمندان علوم ورزشی، پزشکان و متخصصین از فنون مختلف پیکر سنجی در امور مهمی چون کشف استعدادهای ورزشی، سنجش ترکیب بدن، سنجش نتیجه تمرینات و قابلیت های جسمانی سود می بردند. یکی از مهمترین کاربردهای پیکرسنجی در ورزش تعیین سوماتوتایپ یا نوع بدن و انتخاب افراد مناسب برای ورزش های اختصاصی است. سوماتوتایپ دارای 3 جزء اندرمرفی (چاق پیکری)، مزومرفی (عضلات پیکری)، اکتومرفی (لاغر پیکری) است. تیپ بدنی افراد مختلف ترکیبی از این 3 جزء بوده و به این ترتیب افراد مختلف، فرمولهای تیپ بدنی متفاوتی خواهند داشت. نوع و ترکیب بدنی افراد یک ویژگی عمدتاً ژنتیکی است که از والدین به فرزندان به ارث می رسد و با دانش پیکر شناسی می توان فرمول بدنی افراد و میزان تطابق آنها را با ورزش های مختلف تعیین کرد.

 

شرایط استعدادیابی ورزشی به روش پیکر سنجی:

 

1-        سن افراد 8 سال به بالا

 

2-        44رشته ورزشی برای پسران و 34 رشته ورزشی برای دختران مشخص می شود.

 

3-        انتخاب رشته ورزشی زیر نظر سازمان جهانی پیکرسنجی ISAK در استرالیا می باشد.

 

ابزار استاندارد پیکر شناسی

 

وسایل، ابزار مختلفی در پیکرشناسی مورد استفاده قرار می گیرد. از ویژگی های مهم این وسایل اندازه گیری، استاندارد و معیارهای خاصی در ساخت آنها به کار گرفته می شود تا دقت کار سنجش تضمین گردد. وسایل اصلی در پیکرشناسی عبارت است از:

 

کالیپر چین پوستی: برای اندازه گیری ضخامت چین های پوستی

 

کالیپر استخوانی: برای اندازه گیری پهناهای استخوانی

 

متر نواری پیکرشناسی: برای اندازه گیری دورهای بدن

 

آنتروپومتر: برای اندازه گیری قطرهای قدامی خلفی و عرضی بدن

 

اندازه گیری قد: اندازه گیری قد کشیده عبارت از حداکثر طول عمودی از کف زمین تا بالاترین نقطه سر (ورتکس) می باشد. البته قبل از قرار دادن صفحه سنج بر روی این محل سر باید مطمئن شویم که سر ورزشکار در وضعیت مناسبی قرار دارد.

 

اندازه گیری وزن بدن: بهترین حالت این است که وزن بدن با یک ترازوی دقیق و کالیپر شده و با دقتی تا حد 100گرم اندازه گیری و ثبت شود. فرد آزمودنی بهتر است با حداقل لباس ممکن بر روی ترازو بایستد.

 

خدمات و نتایج پیکر شناسی

 

-                استعداد یابی ورزشی برای تمام سنین (6 سال به بالا)

 

-                امتیاز دهی در 44 رشته ورزشی برای پسران و 34 رشته ورزشی برای دختران (با توجه به وضعیت بدنی و سن فرد)

 

-                تعیین شاخصه های بلوغ و تخمین دقیق قد نهایی با توجه به سن استخوانی

 

-                تخمین استقامت قلبی و عروقی و دستگاه تنفسی

 

-                تعیین تیپ دقیق بدنی یا سوماتوتایپ

 

-                مشخص نمودن درصد چربی دقیق بدن

 

-                مشخص نمودن ضریب بیماری های متابولیک

 

-                مقایسه شاخصه های بدنی با فرم جامعه

 

دانستن فاکتورهایی مانند استقامت قلبی و عروقی، تیپ دقیق بدنی و درصد چربی بدن کمک بسزایی به مربیان رشته های ورزشی جهت ارائه بهترین سیستم تمرین به ورزشکاران می کند.

از نتایج پیکر شناسی می توان در برنامه ریزی سیستم های تغذیه اصولی برای ورزشکاران و افراد معمولی استفاده کرد.

 

گزینش و جستجوی افراد مستعد و نخبه برای یادگیری و انجام هر کار و یا مهارتی از دیرباز یکی از چالش-های بشر بوده است.

 

                                        

 

 

 

شیوع این اندیشه و راهبردهای آن در ورزش به ویژه ورزش قهرمانی از دهه های 1960 و 1970 میلادی و بعد از آن، ابتدا در کشورهای اروپای شرقی و سپس در سایر کشورهای صنعتی و با این هدف که از پیش بتوان با درجه ای از اطمینان افراد مستعد را برای قهرمانی در رشته های مختلف شناسایی و تربیت کرد، به طور گسترده ای رایج شد .

 

انسانها از جهات مختلف مانند ویژگیهای جسمانی، روانی و مهارتهای روان- حرکتی با یکدیگر تفاوت دارند. مباحث مربوط به تفاوتهای فردی تلاش دارد تا اختلافات بین افراد را شناسایی کرده و در این بررسیها تاثیرات وراثت و محیط را بر آن مشخص نماید . بنابراین مسئله مطالعه تفاوت های فردی از نظر استعداد برای بیان و توصیف انسانها مطرح میشود تا با خلاصه کردن و نظم دادن به پیچیدگیها، شباهت ها و تفاوت های انسان ها و در نهایت شناخت افراد مستعد و مناسب برای فعالیتهای مختلف، معیارهای نظام یافته ی را تدوین نمود. یکی از عوامل ایجاد اختلاف بین افراد، «استعداد» است. با فرایند کشف ورزشکاران مستعد، افراد با استعداد که از شرایط لازم جسمانی، مهارتی، رفتاری و ... برخوردار هستند شناسایی میشوند. استعداد موضوعی است که در دنیای ورزش اهمیت ویژه دارد. هر فردی میتواند نقاشی، خطاطی و یا آواز خواندن را یاد بگیرد، اما افراد کمی هستند که به خبرگی و استادی در آنها می رسند. در ورزش نیز مانند هنر، کشف با استعدادترین افراد و گزینش آنها در سالهای اول عمر و سپس کنترل نظارت پیوسته و کمک به آنها در رسیدن به بالاترین سطح از مهارت نکته بسیار مهمی است.

 

پلتولا استعداد ورزشی را برخورداری از مهارتهای ورزشی بالاتر از حد متوسط در مقایسه با سایر رقبای همان رده ی سنی و نیز ظرفیت موفقیت در یک سطح رقابتی بالاتر می داند. سازمانهای دخیل در امر استعدادیابی فاصله سنی 14-12 سالگی را به عنوان نقطه آغاز و بروز استعدادهای ورزشی در نظر می گیرند . معنی عینی استعدادیابی ورزشی، شناسایی و انتخاب افرادی است که در مقایسه با سایرین، توانایی زیادی برای یک ورزش خاص دارند.

 

تشخیص استعداد و تعیین میزان آن و تمیز تفاوتهای فردی در استعدادهای مختلف، از مهمترین کارهای متخصصین، مربیان و مشاوران ورزشی است.

 

استعدادیابی در ورزش، توسط ویژگیهایی که تا حدی به طور ژنتیکی تعیین شده اند و تحت تاثیر شرایط محیطی متعدد قرار گرفته اند تعیین میشود و در حال حاضر تشخیص دقیق آن دشوار است.

 

ادعا می شود که تفاوت بین افراد در درجه اول بر اثر وراثت و فطرت و در درجه بعد بر اثر محیط است. وراثت عامل ثابتی است که در اولین لحظه انعقاد نطفه برقرار می شود، ولی محیط دائم در تغییر است.

 

ورزشکاران بسیاری وجود دارند که در ورزش ویژه ای که برگزیده اند موفق نیستند، در حالی که برخی دیگر از آنها به درجه ای از موفقیت رسیده اند. از اینرو، پیش بینی موفقیت یک ورزشکار در یک ورزش خاص کار آسانی نیست و باید تلاش های جدی تری در این زمینه انجام گیرد.

 

بی تردید، با توجه به تفاوتهای زیادی که بین رشته های مختلف ورزشی از لحاظ نیازهای جسمانی، فیزیولوژیکی، آنتروپومتریکی، روانی و مهارتهای حرکتی وجود دارد، ضروری است تا استعدادیابی با دقت فراوان و لحاظ کردن شاخصهای بیشتر صورت پذیرد

 

 

اهمیت استعدادیابی:

 

از دیدگاه بلوم فیلد (1985) استعدادیابی از چهار جنبه اهمیت و ضرورت پیدا می کند:

 

1. هدایت کودکان به طرف ورزش های خاصی که آنها از نظر بدنی و روانی برای تمرین و تعلیم آن مناسب-ترین باشند.

 

2. سلامتی عمومی و سلامت فیزیکی آنها مورد توجه قرار می گیرد.

 

3. اغلب آنها تحت نظر مربیان حرفه ای، تیم پزشکی و روانشناسان ورزشی قرار میگیرد.

 

4. مدیران و گردانندگان این گونه برنامه ها با انگیزه ی قهرمانی ورزشکاران خود و کسب درآمد مالی تعلیمات و آموزش هایی حتی بیشتر از حد مورد نیاز در برنامه های علمی- فرهنگی خود منظور می کنند.

 

عوامل مؤثر در تشخیص افراد مستعد در ورزش

 

جدول (1-2) تقریبا به عوامل (معیارهای) اصلی و اثرگذار در گزینش استعداد های ورزشی اشاره می کند .

 

 

 

عوامل شناسایی استعداد ورزشی مورد اندازه گیری

 

عوامل پیکرسنجی و ترکیب بدنی قد، طول دست ها، عرض شانه ها، طول پاها، عرض لگن، نسبت تنه به پاها، نسبت تنه به قد، درصد چربی بدن، شاخص تودۀ بدنی و تودۀ بدون چربی بدن

 

قابلیت های فیزیولوژیکی میزان تحمل اسید لاکتیک، عملکرد قلبی تنفسی و مقاومت در برابر خستگی، توان هوازی، توان بی-هوازی ، ظرفیت هوازی، ظرفیت بی هوازی

 

توانایی های زیست حرکتی قدرت، سرعت، توان، استقامت، انعطاف پذیری، چابکی، تعادل، زمان عکس العمل، هماهنگی عصبی عضلانی و هماهنگی بینایی حرکتی

 

ویژگیهای روان شناختی قدرت تمرکز، برانگیختگی، انگیزش، توانایی غلبه بر فشار روانی، جسارت، هوش تاکتیکی، روحیه ی همکاری و تعادل هیجانی

 

اصول استعدادیابی

 

هاولی سک و همکاران (1982) اصول ده گانه ای را برای استعدادیابی پیشنهاد کرده اند که در زیر به آنها اشاره می¬شود:

 

1- روش ها و آزمون هایی که به کار گرفته می شوند باید اعتبار و پایایی لازم را در شناسایی افراد مستعد از غیرمستعد داشته باشد.

 

2- در انتخاب افراد بااستعداد لازم مراحل زیر رعایت شوند:

 

الف- انتخاب اولیه افراد بااستعداد در کلاس های معمولی تربیت بدنی مدارس،

 

ب- انجام تمرینات تخصصی فقط در یک گروه هم خانواده ورزشی، بر حسب توانایی ها و ویژگیهای بدنی و روانی افراد،

 

ج- هدایت ورزشکار به سمت فقط یک ورزش تخصصی،

 

د- تعیین و فراهم آوردن امکانات برای این که فرد به اوج عملکرد ورزشی خود برسد.

 

3- از تخصصی کردن زود هنگام خردسالان در فقط یک ورزش باید خودداری شود و فعالیت در یک گروه از ورزش های هم خانواده باید در ابتدای کار قرار گیرد.

 

4- استفاده از متغیرهای پایدارتر ارثی برای ورزشکاران مستعد پیشنهاد میشود ولی، چون افراد با بهبود وضعیت زندگی و استفاده از مربیان و تکنولوژی بهتر میتوانند با سرعت بیشتری پیشرفت کنند لذا، تأکید تنها بر ویژگیهای ارثی برای پیشگویی عملکرد ورزشی در آینده ناکافی خواهد بود.

 

5- از نظر این که رسیدن به اوج ترقی در ورزش نیاز به متغیرها و عوامل مختلف و متعدد دارد، لذا در امر استعدادیابی باید از علوم و متخصصین متنوع و متعدّد استفاده شود تا جامعیت استعدادیابی تأمین گردد.

 

6- در انتخاب و اولویت بندی متغیرها برای استعدادیابی لازم است در درجه نخست، عوامل پایدار غیرقابل جبران مانند قد، در درجه دوم، عوامل پایدار ولی قابل جبران مانند سرعت و در درجه بعدی، عوامل ناپایدار و قابل جبران مانند انگیزه توجّه شود.

 

7- افراد مستعد باید از بین بیشترین تعداد ممکن از افراد قابل انتخاب برگزیده شود.

 

8- در فرآیند استعدادیابی باید جنبه های دموکراسی و انسانی رعایت شود.

 

9- فرآیند استعدادیابی باید به طور بسیار دقیق برنامه ریزی شود و روشهای کنترل کیفی در همه مراحل و موارد آن به کار رود.

 

10- استعدادیابی را باید به عنوان بخشی از پرورش استعدادهای ورزشی در نظر گرفت و اجرا کرد.

 

 

 

روش های استعدادیابی

 

 

 

گزینش طبیعی:

 

گزینش طبیعی رویکردی عادی است و منظور همان روند طبیعی رشد ورزشکار در ورزش خاص است. بر پایه این روش، ورزشکاران تحت تاثیر عوامل محیطی مانند سنت، مدرسه، آرزوهای والدین، جامعه و دوستان در ورزش خاص به فعالیت می پردازد و تکامل عملکرد ورزشی آنان به واسطه گزینش طبیعی تعیین می شود. به این مفهوم که آنان به طور تصادفی در ورزش فعالیت می کنند که دوست دارند. در چنین شرایطی، تکامل عملکرد ورزشکار به کندی صورت می گیرد چرا که انتخاب ورزش مطلوب اغلب به درستی انجام نمی شود.

 

مسیرهای استعدادیابی طبیعی عمدتاً عبارتند از:

 

1- احساس لذت و نشاط از پرداختن به یک رشته معین و جذب شدن به آن.

 

2- علاقه والدین برای هدایت جوان به سمت یک ورزش ویژه.

 

3- سنت خانوادگی درباره رواج یک ورزش معین در فامیل.

 

4- مهیا بودن شرایط و لوازمی که تسهیلات لازم را برای پرداختن جوان به یک ورزش معین فراهم می آورد.

 

5- تشویق جامعه و دوستان برای هدایت جوان به سمت یک ورزش معین.

 

6- ارزش و مزایای اجتماعی- اقتصادی که رسیدن به قلّه افتخار در یک ورزش معین دربردارد.

 

7- درخشش استثنایی جوان در یک مسابقه ورزشی.

 

8- تشخیص معلم تربیت بدنی مدرسه.

 

Ø      گزینش علمی:

گزینش علمی رویکردی است که در آن مربی، آن دسته از کودکانی را انتخاب می کند که دارای توانایی های ثابت شده در ورزش خاص اند. بنابراین، در مقایسه با افراد شناسایی شده از طریق گزینش طبیعی، زمان موردنظر دستیابی به اوج عملکرد ورزشی، در افرادی که به روش علمی انتخاب شده اند، بسیار کوتاه تر است. پیامد گزینش علمی، انتخاب افراد بااستعدادتر و هدایت آنها به ورزشی مناسب است .

 

روش های استعدادیابی علمی، عمدتاً موارد زیر را در بردارد:

 

1- استفاده از آزمون های معتبر برای جنس، سن و سطح ورزشی افراد،

 

2- اندازه گیری های دقیق آزمایشگاهی،

 

3- استفاده از افراد مختلف با تخصص های متفاوت برای فرآیند استعدادیابی،

 

4- استفاده از مجموعه متنوع و متعدّدی از متغیرها برای تأمین جامعیت فرآیند استعدادیابی،

 

5- برنامه ریزی استعدادیابی در قالب یک طرح بزرگتر پرورش استعدادهای ورزشی،

 

6- تدوین برنامه های پیگیری بعد از مرحله استعدادیابی اولیه.

 

 

 

مراحل استعدادیابی

 

خلاصه نظرات متخصصین درباره مراحل استعدادیابی ورزشی را می توان در سه مرحله مقدماتی، میانی و پیشرفته به شرح زیر طبقه بندی کرد:

 

مرحله ی مقدماتی: بر حسب نوع ورزش، مرحله ی مقدماتی را سنین بین 3 تا 10 سالگی تشکیل می-دهد. در این مرحله، سلامت عمومی، رشد پیکری عمومی و توانایی های جسمانی- حرکتی نوجوان مورد ارزیابی قرار می گیرند.

 

در مرحله ی مقدماتی استعدادیابی، تمرینات تخصصی ورزشی وجود ندارند و حضور افراد در برنامه-های معمولی تربیت بدنی مدارس به صورت عمومی توصیه می شوند.

 

ب- مرحله ی میانی: مرحله ی میانی استعدادیابی، بین سنین 9 تا 15 سالگی برای دختران و 10 تا 17 سالگی برای پسران قرار دارد. در این مرحله، عوامل پیکری، فیزیولوژیکی، پزشکی، روانی و اجتماعی مورد توجّه و ارزشیابی واقع می شوند. تمرینات ورزشی در سطح آموزشگاهی و یا باشگاهی انجام می شوند و هنوز از تمرینات پیشرفته ی تخصصی به صورت شدید استفاده نمی شود.

 

ج- مرحله ی پیشرفته: مرحله ی پیشرفته استعدادیابی، بین سنین 16 سالگی به بعد قرار دارد. در این مرحله، عواملی از قبیل سلامتی کامل، سازگاری فیزیولوژیکی، ظرفیت برای پیشرفت، توانایی غلبه بر فشارهای بدنی و روانی، بلوغ ذهنی و اجتماعی و آستانه های خستگی جسمی و روانی مورد ارزشیابی قرار می گیرند. تمرینات در این مرحله در حد تیم های استانی و ملی صورت می گیرد.

 

برخی از الگوهای نظری (مدل ها) استعدادیابی

 

الگوی گیمبل : گیمبل، یک دانشمند آلمانی در سال 1976 اعلام کرد که استعداد ورزشی باید از سه زاویه، مورد بررسی قرارگیرد:

 

1- متغیرهای مربوط به فیزیولوژیکی و پیکرشناسی،

 

2- ظرفیت تورین پذیری،

 

انگیزه.

 

الگوی جِرون : براساس نظر جرون، نیمرخ هایی که از ورزشکاران مستعد تهیه می شود، جامعیت لازم را برای شناسایی استعدادهای ورزشی واقعی ندارند. روش پیشنهادی جرون مراحل زیر را شامل می شود:

 

 

 

تعیین نیمرخ یک ورزشکار برجسته در یک رشته ورزشی معین،

شناسایی متغیرهایی که همبستگی بالا با موفقیت در یک رشته ورزشی مورد نظر داشته و ارتباط بالایی با زمینه های ارثی دارند از طریق معادلات طولی.

 

شناسایی دورههای سنی که ابعاد ارثی موردنظر به حداکثر خود میرسند.

 

 

 

الگوی درک : این مدل شامل یک روش سه مرحله ای است که عبارتند از:

 

1. مرحله انتخاب اولیه شامل:

 

تعیین وضعیت سلامت عمومی،

 

وضعیت آموزش (تجارب آموزشی افراد)،

 

میزان اجتماعی بودن،

 

پیکرشناسی یا اندازه های ساختار بدن.

 

 

 

2. مرحله تعیین تیپ های مناسب هر ورزش و اجرای آزمون های آمادگی جسمانی عمومی (بدون توجه به ورزش خاص).

 

3. پیش بینی و سازگاری مهارتی نوجوانان در طول یک دوره برنامه تمرینی کوتاه مدت.

 

 

 

الگوی راسل : راسل در سال 1989، یک الگوی سه مرحله ای برای استعدادیابی را در کانادا به صورت زیر ارائه داد:

 

مرحله اول: کشف استعداد بر اساس آزمون های پایه در پنج حیطه جسمانی، پیکری، ادراکی- حرکتی، روانشناختی و جامعه شناختی،

 

مرحله دوم: گزینش استعداد بر اساس آزمون های ورزشی مقدماتی در سطح تیم های ملّی را شامل می-شود.

 

از ویژگی های الگوی راسل، توجّه به استعدادیابی و پرورش آن در شرایط واقعی تر مسابقه است.

 

چند اصل راهنما برای استعدادیابی ورزشی

 

پژوهشگران بعدی، مانند رنیه (1987) در الگوهای استعدادیابی ورزشی خود از این اصول استفاده نموده اند.

 

اصل یکم: فعالیت ها و فرآیند استعدادیابی را باید به عنوان بخشی از یک برنامه وسیع پرورش استعداد در کشورها دید و به اجرا گذارد. بدون این برنامه کلی، یافتن استعدادهای ورزشی، زحمتی بیهوده خواهد بود.

 

اصل دوم: فرآیند استعدادیابی باید آینده دور عملکرد ورزشی افراد را مورد توجّه قرار بدهد.

 

اصل سوم: فرآیند استعدادیابی باید ویژگی های اختصاصی هر رشته ورزشی را در نظر بگیرد.

 

اصل چهارم: از آنجا که عوامل متعدّدی در عملکرد ورزشی اثر میگذارند، لازم است که در فرآیند استعدادیابی از همه رشته¬های علمی مورد نیاز استفاده شود و تصمیم گیری نهایی جامعیت داشته باشد.

 

اصل پنجم: در فرآیند استعدادیابی باید نقش و سهم بزرگی را به متغیرهایی که مستقیماً عملکرد ورزشی را می سازند و دارای جنبه های ارثی هستند داده شود.

 

اصل ششم: فرآیند استعدادیابی باید جنبههای فعال عملکرد ورزشی مانند نسبت تأثیر هر متغیر بر عملکرد ورزشی و تغییر آن با افزایش سن، همچنین اثر تمرین و رشد بر این متغیرها را در نظر داشته باشد.

 

 

 

 تهیه وتنظیم : کارشناسی تربیت بدنی

چگونه به استعداد ورزشی فرزند خود پی ببریم

مجموعه: ورزش عمومی

 

 

 استعداد یابی ورزشی,راههای سنجش استعداد ورزشی,استعدادیابی ورزشی در کودکان

 

چگونه به استعداد ورزشی فرزند خود پی ببریم

من خیلی علاقمندم که پسرم یک ورزشکار خوب در حد المپیک شود. باید چیکار کنم؟ نمی دونم در کدام ورزش می تواند موفق شود؟ آیا تنها تمرین و تلاش می تواند باعث شود که پسرم قهرمان شود؟

البته تمرین و تلاش و پشتکار لازمه موفقیت در هر کاری می باشد. اما شرط رسیدن به قهرمانی در رشته های ورزشی در سطوح بالا مانند المپیک علاوه بر تلاش و تمرین نیاز به عوامل و شرایط دیگری نیز دارد. یکی از مهمترین این عوامل استعداد ورزشی می باشد.

 

راه های مختلفی برای فهمیدن اینکه فرد استعداد لازم را دارا می باشد، وجود دارد. اما هیچ کدام از آنها نمی توانند با صد در صد اطمینان بگویند که ورزشکار شما قهرمان خواهد شد، چون قهرمانی یک پروسه و فرایند پیچیده می باشد و عوامل زیادی در آن دخیل می باشد. اما روش های استعدادیابی می توانند با درصد بالایی از اطمینان مشخص کنند که ورزشکار شما می تواند در یک رشته ورزشی خاص پیشرفت کند یا نه؟

 

بهترین فرد برای سنجش استعداد فرزندتان مربی با تجربه  و دارای تحصیلات می باشد. تئوری های جدید به این نکته تاکید می کنند چشم مربی (مربیان با تجربه بالا) بهترین روش برای استعدادیابی می باشد حتی اگر آن مربی توضیح قانع کننده ای برای انتخابش نداشته باشد.اگر نمی دانید از کجا شروع کنید و فرزندتان را در کدام رشته ورزشی محک بزنید من چند توصیه برای شما دارم:

 

1-  اگر فرزندتان بین ۸تا ۱۴سال دارد بهترین گزینه برای شروع پروسه استعدادیابی رشته دوو میدانی می باشد. در این رشته فرد علاوه بر این که می تواند قابلیت های جسمانی (استعداد جسمانی) خود را از قبیل قدرت، سرعت، تعادل و غیره را بروز دهد، می تواند از لحاظ جسمانی نیز برای مراحل بعدی استعدادیابی آماده شود. بهتر است فرزندتان زیر نظر یک مربی دوومیدانی و با هدف شناسایی توانایی ها و آمادگی برای استعدادیابی به مدت ۲سال تمرین کند. در طی این دو سال چک لیستی از توانایی های جسمانی و روانشناختی او تهیه کنید.

 

2- با استفاده از توانایی های که در مرحله قبل شناسایی شده است می توانید لیستی از ورزش هایی که  می تواند در آنها پیشرفت کند را تهیه کنید. به عنوان مثال اگر ورزشکار شما دارای قابلیت جسمانی مانند سرعت بالا، چابکی و پرتاب خوب می باشد احتمالا می تواند در رشته های توپی مانند هندبال، بسکتبال و یا رشته های راکتی مانند تنیس موفق شود.

 

3- بر اساس علاقه ورزشکار و میزان امکانات بومی (مکان ورزشی و مربی مجرب و غیره) اولویت بندی کنید.

4- به دنبال مربیان مجرب و تحصیل کرده باشید و سعی کنید بهترین آن ها را انتخاب کنید. یادتان باشد که بهترین مربی اگر وقت یا تعهد کاری نداشته باشد نمی تواند زیاد به پرورش استعدادهای ورزشکارتان کمک کند.

 

5- به توصیه ها و نظرات مربی عمل کنید. اگر تشخیص داد که فرزندتان استعداد ندارد به تشخیص حرفه ای او احترام بگذارید (حتی اگر علاقه ورزشکارتان به آن رشته زیاد باشد) و به سراغ ورزش دیگری بروید.

6- اگر در هر یک از این مراحل خودتان یا مربیان به این نتیجه رسیدید که ورزشکارتان نمی تواند در هیچ کدام از رشته ها پیشرفت کند، اصرار نکنید او اگر نمی تواند ورزشکار موفقی شود شاید بتواند هنرمند یا دانشمند موفقی شود.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 18 مهر 1397 ساعت: 8:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره آموزش زيست شناسي در هزاره سوم

بازديد: 9
تحقیق درباره آموزش زيست شناسي در هزاره سوم

آموزش زيست شناسي در هزاره سوم

 

ترجمه و تاليف: علي قليان اول    انتشار ونقلبا ذكر نام مولف و اجازه رسمي آزاد است 

آموزش زيست شناسي :چالش قرن 21
مقدمه :
بطور كلي گفته مي شود ، آموزش و پرورش
  به منزله ميداني است كه در آن نوع بشر در سايه توسعه، انتقال وتركيب اطلاعات  به منظور غني سازي فرهنگ وتشكيل يك سيستم بهم بافته دانش در همه زمينه هاي علمي ، هنري ، ارزشي و ديني سود مي برد.
در گزارشي با عنوان" آموزش و پرورش گنج پنهان درون " كه در سال
  1996 توسط Jacques Delors   رئيس كميسيون اروپايي يونسكو وهمكارانش منتشر شد، اعلام گرديد كه آموزش و پرورش بايد به عنوان اولويت اول در دستور كار تمام ملل جهان قرار گيرد .  د رواقع اولويت دادن به آموزش و پرورش يعني مقدم دانستن  اينكه شهروندان چگونه بودن را بياموزند  ، فرايندي كه طي آن يادمي گيرند تا بدانند ، بكار گيرند وبه كمك آن با هم زندگي كنند . فعاليت هاي آموزشي اكنون  بخش بزرگي از مشاغل هر جامعه انساني را تشكيل مي دهد . آموزش هاي مدرسه اي ،اشتغال  تمام وقت ايجاد مي كند . اين مشاغل يعني دانش آموز بودن و معلم بودن بخش بزرگي از مشاغل جوامع را تشكيل داده است  (بيش از 1 ميليارد دانش آموز و 20 ميليون معلم در سال 1992)  و به طور متوسط  يك چهارم عمر هر انسان را در بر مي گيرد .
از طرفي به شكل فزاينده نوعي آموزش هاي برون مدرسه اي نيز در سرتاسر زندگي انسان امروز در حال تشكيل است
 .  از ديدگاه اقتصادي هزينه هاي جهاني  آموزش و پرورش مدرسه اي در سال 1996در مجموع و به طور تقريبي 1200000000000 دلار امريكا بوده است كه با 5.1 در صد در آمد ناخالص جهان برابري مي كند .( در كشور ما ايران برابر آماري كه در شهريور سال 1384منتشر شد نزديك به 9.2 درصد از درآمد ناخالص كشور صرف آموزش و پرورش مي شود . كه از متوسط جهان بالاتر است  .اين بودجه هنگفت  كه حجم عظيم سرمايه گذاري برخي كشور ها را در آموزش و پرورش جهان نشان مي دهد هنوزهم براي پوشش دادن نيازهاي واقعي جهان كافي نيست !
در خلال دهه 1990 و به موازات نزديك شدن به سال 2000گروهها و سازمانهاي متعددي از مليت ها و حكومت هاي مختلف
  با شركت در همايش هاي  بين المللي تلاش كردند تا  موفقيت ها و شكست هاي بدست آمده  در قرن بيستم  را در زمينه آموزش وپرورش انسان تجزيه وتحليل نموده وضمن جمع آوري روشهاي  سودمند تعليم وتربيت در قرن بيستم ، چالش هاي جدي و كليدي كه نوع بشر در شروع هزاره جديد با آنها مواجه خواهد بود را تعيين نمايند.
اولين نمونه از اين گردهمايي ها در سال 1992
  با عنوان: "همايش جهاني محيط زيست و توسعه" در ريو دوژانيروبرگزار شد و در سال 1994 با كنفرانس جهاني جمعيت در كاريو Cairo ادامه يافت .بعدا در 1998 كنفرانس جهاني  آموزش و پرورش برتر در پاريس و در1999كنفرانس جهاني علوم در بوداپست در همين راستا گشايش يافت .
نتيجه همه
  اين گردهمايي ها  اين شد كه يك وفاق جهاني بر سر نقش سه عنصر:1)  آموزش و پرورش ،2)  علوم و فن آوري  به عنوان محرك اوليه و3) فاكتور اساسي رشد وتوسعه  حاصل شود .تاريخچه اخير جوامع انساني نشان مي دهد كه چگونه پيشرفت هاي علمي و تكنولوژيك به طور جهشي به پيشرفت اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي كمك كرده است . در قرن نوزدهم  پيشرفتهاي فيزيك ، شيمي و مهندسي به انقلاب صنعتي منجر گرديد .
در قرن بيستم پيشرفت در زمينه علوم كشاورزي ، فيزيولوژي ، ژنتيك
  و پرورش گياهان  و حيوانات  زمينه را براي بروز انقلاب كشاورزي (انقلاب سبز)فراهم كرد .دانش جديد در زمينه علوم ميكروبيولوژي ، ايمونولوژي ، پزشكي و داروسازي  تلفات بيماري  را كاهش و اميد به زندگي در انسان را افزايش داد .
كشف ساخت و كار
DNA  آتش انقلاب بيولوژيك را بر افروخت كه همچنان در طول قرن بيست ويكم نيز ادامه و گسترش خواهد يافت . رمز گشايي كد ها يا الفباي ژنتيك  كه نشانگر گامي اساسي در تلاش انسان براي قرائت كتاب حيات است ، پيچيدگي سيستم هاي بيولوژيك (مولكولها ، سلولها ، موجودات زنده و اكوسيستم ها) را حل كرد و يكپارچگي و پيوستگي حيات را در عين تنوع اشكال زنده به ما نشان داد . پيشرفت در زمينه علوم زيستي نه تنها  موجبات درك روند هاي تكاملي وشناخت مسير هايي كه ما را به جهان كنوني رسانده فراهم مي سازد ، بلكه به نوع بشر قدرت مي بخشد تا به طور موثر اين دوره تكامل زيستي  واز جمله خود را اصلاح و تقويت كند .
همچون ساير رشته هاي علمي ديگر ، علوم زيستي
  نيز بخشي از فرهنگ كلي انسان  را مي سازد كه معرف ويژگي تكاملي خاص گونه همو ساپينس است و خط مرزي پررنگي با ديگر گونه هاي پريمات ترسيم مي كند.
به هر حال ، در حاليكه
  ويژگي هاي بيولوژيكي  در سير  نسلها  از طريق توليد مثل منتقل شده اند و از طريق فرايندهاي جهشي اصلاح گرديده و تغيير يافته اند ، ويژگي هاي فرهنگي ( اعم از ارزشها و دانش ها)هم  جنبه ارثي دارند و هم البته از طريق   آموزش و پرورش  يعني  اثرات يادگيري، تربيت و فرايندهاي پژوهشي(نوآوري هاي علمي و تكنيكي)   اصلاح شده اند .
در بين همه اين فرايندها ، آموزش زيست شناسي
  براي اصلاح و تقويت فرهنگي  يعني آموزش براي زندگي ، مرحله محوري را تشكيل مي دهد.
دانش جديد زيست شناسي
 
در خلال نيمه دوم قرن بيستم ، پيشرفتهاي بسيار مهم و با ارزشي در علوم كاربردي و پايه وابسته به زيست شناسي حاصل گرديد كه خود به طور ضمني
  همه جنبه هاي زندگي انسان و جامعه را تحت تاثير قرار داد .
در سطوح ميكروسكپي ،
  توسعه يافتگي و استفاده از تكنيك هاي پيچيده زيست شناسي مولكولي منجر به تحولي شگرف و   ظهور رشته هاي جديد همچون زيست شناسي مولكولي ، ژنتيك مولكولي ، تكامل مولكولي و ژنوميك گرديد . پيشرفت هاي عظيمي در فهم ما از توليد مثل جانوران و گياهان و رشد و نمو جنيني آنها  و به ديگر سخن از فرايند هاي تكاملي بدست آمد . در سطوح ماكروسكوپي ، گسترش مفاهيم جديد ، رويكردها و فن آوري هاي نو واستفاده از مدل سازي ، مشاهدات از راه دور و دانش انفور ماتيك (اطلاع رساني ) ، سبب بروز تحولات شگرفي در دانش بوم شناسي  ظهور زير رشته هايي از علم اكولوژي  همچون : اكولوژي عملكردي(  Functional Ecology) اكولوژي نمايه اي( Landscape Ecology)اكولوژي زيست كره ] Global (Biosphere) Ecology [وشبكه هاي اكولوژيك گرديد . همچنين ، علوم زيستي  شاهد ظهور برخي حوزه  هاي علمي بين رشته اي مثل تنوع زيستي (Bio-diversity)، پيچيدگي زيستي(bio-complexity) و زيست شناسي كل نگر (integrative biology)نيز بو د.
مسائل جديد
در فراخوان جهاني محيط و توسعه كه در شهر ريو دوژانيروي برزيل
  در سال  1992برگزار شد ،  مفهوم وفرمول بندي جديدي از مسائل جهاني ظهور كرد و ديد چند پاره و متكثر سنتي در خصوص مسائلي كه  جوامع انساني(فردي يا جمعي )  با آنها رودررو بود را تغيير داد . اكنون راجع به ارتباط و پيوستگي  بين مسايلي كه بر سلامت ، غذا و محيط انسان اثر دارند  بين مسائل مربوط به كشاورزي وخاك  ، ماهيگيري و آبزي پروري  ، صنايع داروسازي و بيو تكنولوژي ، مسائل مربوط به آلودگي محيط ( اعم از فيزيكي و شيميايي و بيولوژيكي)  و بعلاوه مسائل مربوط به حفاظت و مديريت منابع زيستي (شامل  قطع درختان جنگلي ، كوير زدايي، شور شدن خاكها و از دست رفتن تنوع زيستي  و غيره) درك بهتري وجود دارد .
مساله جديدي كه در خلال
 نشست ريودوژانيروي برزيل در 1992 ظهور كرد ، بر پايه سه  عامل شامل تــنوع زيستي ، تغييرات جهاني وتوسعه متوازن (sustainabledevelopment.) استواراست .
اگاهي از بيودايورسيتي يا تنوع زيستي در سه سطح از سازمان زيست شناختي
، يعني  سطح ژنتيكي ، سطح موجود زنده و سطح بوم شناختي  (di Castri & Younès, 1996),)fvhd فهم بهتر موضوعاتي  همچون  خاستگاه تنوع زيستي، حفاظت و تغييرات تنوع زيستي  در مقياس زمان ومكان، عملكرد اكوسيستم  تنوع زيستي و بسياري از سرويس هاي پنهان اكولوژيكي  كه به افراد بشر كمك مي نمايد   ، همچنين براي صيانت و مديريت تنوع زيستي سيستم آب هاي  سطحي درياي و زير زميني و  راهنما يي براي چگونگي بازگرداني اكوسيستم هاي ضعيف شده و در حال نابودي ضرورت دارد  و اين ضرورت خوشبختانه  د رحال رشد است ودر زندگي انسان امروز  تبديل به يك فرهنگ مي شود.
موضوع مهم دوم ، تغييرات جهاني
  و پديده هاي جهاني است ،  كه در سطوح  زيست محيطي ، اقتصادي و  ارتباطي-اطلاعاتي  بايد مورد توجه قرار گيرد  .  مسائل و مشكلات جمعيت مرزهاي سياسي بين كشورها را نمي شناسد به عنوان مثال گرم شدن هوا و سوراخ شدن لايه ازون بر تمام زيست كره تاثير مي گزارد .
براي مواجهه با اين مسايل بايد ائتلاف بزرگ جهاني
  بوجود آيد و تمام ملل دست در دست هم نهند  تا موفقيت حاصل شود .
سومين و آخرين موضوع ،
  رشد و توسعه متوازن است . اين  مفهوم جديد ، در حين همايش زمين  در ريودوژانيرو شكل گرفت وهدف آن بيان و  لزوم پيوستگي و يكپارچگي ملل در دو مقياس زماني و مكاني است  . درمقياس جغرافيايي( زميني) اين اصطلاح به معني پيوستگي بين  جنوب و شمال ، بين  كشورهاي توسعه يافته و مرفه و كشورهاي فقير و در حال توسعه جهان سوم است  ودر مقياس زماني  گوياي پيوستگي انسان امروز با نسل هاي آينده  است .
اگر مي خواهيم
  در كارامدي اقتصادي(economically efficient) عدالت اجتماعي(socially equitable) وتوسعه متوازن (sustainable development)  موفق باشيم، مواجهه با اين چالشها و پرداختن به پژوهش ، تربيت و آموزش علوم بويژه زيست شناسي ، پيش شرطهاي لازم  هستند.
مفاهيم جديد  آموزشي وپرورشي و رويكرد ها:
اهداف ، حيطه ها و محتواي آموزش زيست شناسي بسته به نوع جمعيت و گروههاي طراح ومجري متفاوت است . آموزش زيست شناسي بايد ثمرات مختلف  براي افراد مختلف به همراه داشته باشد  . 
1)براي پژوهشگران علم زيست شناسي
  معني آموزش يعني تحصيل دانش ، اطلاعات و تكنيك هاي علمي كه براي اجراي پروژه هاي پژوهشي لازمند .
2)براي مروجين ،
  مهندسين و متخصصين در بسياري از حيطه ها همچون  كشاورزي ، بهداشت ، صنعت ، بيوتكنولوژي و محيط زيست ، آموزش زيست شناسي بايد شالوده زيست شناختي لازم كه حيطه تخصصي مربوطه  بر آن بنا مي شود را فراهم نمايد .
3)براي مردم عامي و افرادي كه در رشته هاي غير مرتبط با زيست شناسي تحصيل مي كنند ، چه در مدارس ابتدايي و راهنمايي و چه در
 مدارس متوسطه هدف اصلي آموزش زيست شناسي  بايد تربيت شهرونداني  واجد سواد زيست شناسي باشد  . در جامعه اسلامي ايران كه محور اصلي تربيت، معرفت پروردگار و  خداشناسي است بايد مهمترين محور فرعي آموزش زيست شناسي باشد  تا بدان وسيله هم سوالاتي در ذهن  دانش آموزان جوانه زند و هم به مسير دريافت پاسخ و زندگي اجتماعي  درست هدايت شوند . اگر چه كه محور اصلي آموزش ما معرفت الهي  است اما  بدلايل روانشاختي  و ويژگيهاي ملموس حيات  و به منظور درك پيچيدگي آفرينش گاه بايد آموزش زيست شناسي بر خداشناسي نيز مقدم باشد در اين صورت آموزش زيست شناسي مقدمه اي بر خداشناسي خواهد بود . به شرط رعايت  تقدم ،زيست شناسي در آموزشهاي عمومي سبب مي شود  تا پس از نيل به اهداف مستقيم آموزشي ، فرد براي ورود مسئولانه به به  صحنه  مشاركت وزندگي اجتماعي  آماده شود .
تنوع
  اين اهداف براي آموزش زيست شناسي همانا رسالت اجتماعي اين ماده درسي كه عبارت است از بازتوليد دانش توسط پژوهشگران ، كاربست آن  بوسيله متخصصين و كمك به ساخت و بهبود فرهنگ جامعه را آشكار مي سازد. از اين رو ضروري است چالش هاي جدي آموزش زيست شناسي در قرن  حاضر  راشناسايي نماييم و با توجه  به نوع مسائل و مشكلات جديد  و دانش  نوين زيست شناسي و همچنين  با در نظر داشتن ابعاد اجتماعي علوم زيستي  ويافته هاي جديد پژوهشگران در باره جريانهاي آموزشي و نظريات يادگيري  چاره كار را فراهم آوريم .
زيست شناسي ، روانشناسي
  و علوم شناختي  دانشهاي  مولدي هستند  كه به ما نشان مي دهند، مغز انسان چگونه ياد مي گيرد  و نيز راهكار هايي براي تاثير گذاري بر جريان يادگيري انسانها   معرفي مي نمايند . در مطالعه كامل و فراگيرنظريه يادگيري كه در سال 1998 انجام شد ، گيوردانو (Giordano) توضيح مي دهد كه يادگيري  با گذر از يك روند سازه زدايي (deconstruction) بهتر وعمقي تر  است.
سه ديدگاه كلي در باره آموزش و يادگيري وجود دارد :
1) ديدگاه آموزش انفعالي كه يك جريان آموزشي قديمي است و در آن معلمين دانش خود را به شاگردان منتقل مي كنند . بر اساس اين ديدگاه معلم يك كوزه پر آب و شاگرد يك ليوان خالي است .
2) ديدگاههاي
 رفتار گرا (behaviorist) و ساخت گرا (constructivist) كه در آن معلمان به  شاگردان  كمك مي كنند تا دانش آنها  از ساده به مشكل  و از جزء به كل  شكل گيرد.
3) و بالاخره ظهور و طرح ديدگاه فعال تر و جديد ، كه به آن وسيله باز سازي دانش
  از يك مرحله ضروري  تخريب به نام سازه زدايي(deconstruction) عبور مي كند(يعني جرياني كه  بوسيله آن با زدايش تصورات قبلي فراگيران،  توليد دانش بوسيله خود فراگيران  صورت مي گيرد ) .  اين ديدگاه  به دانش آموزان به عنوان دانشمندان كوچك مي نگرد كه براي يادگيري همچون دانشمندان علوم را بايد كشف كنند اگر چه كه قبلا  بوسيله پيشتازان علم كشف شده است .
قبول اين مفهوم جديد
 در يادگيري ، نتيجه مهمي براي سازمانها و نهاد ها و آموزش و پرورش جامعه  ، تعريف و  طرز تلقي از نقش نسبي معلمان  در برابر يادگيرندگان ، و همچنين ارتباط بين كسب  دانش و نگرش  و رفتار و توانايي فراگيران براي سازگار كردن آنها با محيطهاي پيچيده و هميشه در حال تغيير  دارد .
 توسعه مفهوم سازه زدايي( deconstructivist )وديدگاه  سازه باز زايي (reconstructivist) بسياري از موسسات آموزشي را به قبول اين روش هدايت كرده است كه : " علوم بايدبه همان شيوه اي ياد گرفته شود كه دانشمندان  مي آموزند ".
دانش آموزان و دانشجويان بايد به مشاركت در پروژه هاي پژوهشي
  متناسب با آنان دعوت شوند  و نتايج كار آنها بايد در همايش هاي علمي مطرح شود ودر صورت لزوم چاپ و منتشر گردد . به عنوان مثال در كنگره AAAS كه در  آناهيم Anaheimامريكا در سال 1999 با حضور صد ها دانشمندان جوان و دانش آموز برگزار شد  نتايج كار هر يك به وسيله پوستر معرفي گرديد .
از ديگر نتايج
  مهم قبول ديدگاه  سازه باززايي(reconstructivist ) در  توان بالقوه عظيم آن  براي تقويت  اهميت اجتماعي  آموزش زيست شناسي است ، يعني  ارتباط بين آموزش علوم و نياز هاي اجتماع  كه گسترش  ابعاد اخلاقي   آموزش علوم  نيز خوانده مي شود .
ابزار هاي جديد آموزشي
بدون شك هنوز هيچ زيست شناسي
  از تمامي يافته هاي زيست شناسي تا به امروز آگاهي ندارد   . انفجار دانش علمي  و  توليد سريع  و انباشته شدن مقادير زيادي اطلاعات زيست شناختي كه در صحت  آنها هنوز ترديد وجود دارد ضرورت مديريت دانش (يعني دانش براي دانش  ) را گوشزد مي كند . در واقع نقطه اعمال  مديريت دانش ،همان يادگيري است .
براي سيستم هاي آموزشي مقدور نيست
 كه همه حيطه هاي دانش را پوشش بدهند .  بنا بر اين لازم است دوره هاي تحصيلي علمي  آموزشگاهي  شهروندان را با توجه به نيازهاي عمومي اجتماع و ضرورتهاي حداقلي  شهرونداني تربيت كنند كه ذهني خلاق ، پويا و طراح داشته باشند و د ركنار اعتقادات و وعلايق ديني  خود نوعي تربيت وبينش علمي براي زندگي در دنياي علمي كنوني وحل مسائل جديد وامروزي داشته باشند
علاوه بر اين انفجار دانش علمي و فن آوري ، مفاهيم جديد و
 همچنين ابزار هايي براي  آموزش از راه دور ودسترسي جديد به انباشته  بزرگ علوم جهان وتوانايي هاي جديد ارتباطي بين فردي و بين گروهي را مطرح مي كند.
بر اساس دو رويكرد فوق
  اين موارد نيز ضرورت دارد:
1)گسترش مكانيسم هايي براي " يادگيري در
  راستاي خواسته هاي امروزي " ، درون:
2) چارچوبي براي آموزش پيوسته و مداوم(
life-longeducation)
 وموفقيت در اين تلاش   راه را براي آموزش و پرورش يك جامعه آگاه در آينده  نشان خواهد داد . تربيت زيست شناختي بيشتر در محدوده مديريت دانش خواهد بود تا تدريس سنتي  وساده اطلاعات علمي . فن آوري ارتباطات  واطلاعات  مدرن  (Information and Communication Technology (ICT) بطور فزاينده ، توسعه يافته و براي آموزش در موقعيت هاي  مدرسه اي و خارج مدرسه اي مورد استفاده واقع مي گردد . در كشور هاي توسعه يافته ، مواد آموزشي بيشتر با روش ICT ، استفاده از CD  ويا ابزار هاي آموزش آن لاين  در دسترس فراگيران قرار داده مي شود . مدل سازي و بازيهاي شبيه سازي شده  در حال توسعه هستند . مزاياي باب كردن ICTمتعدد است،  اما به تعدادي از آنها اشاره مي شود :
1)
    افزايش تعامل و همكاري بين افراد از يك سو و بين گروهها از سوي ديگر  ،
2)
    دسترسي فوري به لينكهاي بسيار انبوه و ميليونها صفحه وب
3)
    دسترسي به كتابخانه عظيم وتقريبا نامحدود جهاني ،
4)
    دسترسي به بانكهاي اطلاعاتي  و آماري منابع انساني و پزشكي  به منظور تحقيقات اپيدميولوژيك
5)
    گروههاي كاري دلگرم كننده  ومشوق يكديگر ،
6)
    مهيا كردن ابزار هاي مناسب و خوب براي خود ارزشيابي . و دهها دستاورد ديگر
با اين حال
 توسعه فن آوري اطلاعات و ارتباطات  در آموزش  و بويژه در آموزش زيست شناسي در كشور ما  هنوز در مراحل اوليه قرار دارد .  با توجه به امكانات جديدي كه اين تكنولوژي  در اختيار بشر گذاشته است ، قلمرو عظيمي براي اصلاح ساختار و توسعه و پژوهش  به منظور تجديد نظر در عملكرد ونقش معلمين و فراگيران  و تجديد نظر  در ساختار مدارس  ، دانشكده ها و دانشگاهها وجود دارد .
مدعيان و شركاي جديد
به موازات انفجار دانش علمي
  ، بروز مسائل جديد و شكل گيري و توسعه مفاهيم ، ابزار ها و رويكردها جديد ، گروهي از داعيان جديد آموزش زيست شناسي همچون باغهاي گياه شناسي ، پاركهاي ملي  ،منابع طبيعي ، وموزه هاي تاريخ طبيعي  و مراكز علمي  نيز وجود دارند كه آرزو مي كنند، ايكاش نقش پر رنگ تري در آموزش زيست شناسي داشتند. بعلاوه تعداد زيادي از سازمانها  ، بنياد ها  وشركتهاي كشاورزي و صنعتي (صنايع دارو سازي وزيست فن آوري )  نيز نيازمند توسعه  برنامه ها وطرح هاي جديد و اصلاحي زيست شناختي مي باشند .
چشم انداز و نتيجه گيري
به ياد داشته باشيم كه موفقيت ما در عرصه حل چالش هاي آموزش زيست شناسي فراروي انسان امروز ،
 درگرو فداكاري ، تعهد و  يا الزام  وتلاش همه افرادي است كه شريك اين قافله اند نظير دانشمندان ، معلمان ، دانش آ موزان ، سياستمداران ، قانون گزاران  و آحاد  مردم.
مايلم وجه تشابه
  وتوازي موجود بين آموزش و پرورش جامعه با زايايي زيست شناختي را باز تر كنم .به علت رنج و زحمت و هزينه هاي بالاو زمان زيادي از عمر كه مصروف  داشتن فرزند مي شود، موفقيت زاد آوري گونه ما يعني همو ساپينس ، بدون وجود اين ابتكار شگفت حيات ، كه نامش را عشق مي گذاريم ناممكن خواهد بود . همين امر براي  آموزش و پرورش كه كليد  بقاي فرهنگ و تمدن انساني است  نيز مصداق دارد . عشق و محبت براي تامين بخشي از هزينه هاي مورد نياز سيستم آموزش و پرورش ضروري است .
 

عاشق باشيد


رفرانس:


Delors, J., (1996). Learning: The TreasureWithin, Report to UNESCO of the International Commission on Education for theTwenty-first Century, UNESCO Publishers, Paris, 266 pages.
Di Castri, F. & Younès, T. (1996) Biodiversity, the emergence of a new scientific field- its perspectives and constraints, in Biodiversity: Science and Development, Published by CABI, 646 pages.
Giordan, A., (1998). Apprendre. Published (inFrench) by Belin, Paris, France, 255 pages.
Solbrig, O. & Nicolis, G., (1991). Perspectives on Biological Complexity. IUBS Monograph Series N° 6, pages 228.
UNEP. 1992. Convention on Biological Diversity, June 1992. UnitedNations Environment

توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 14 مهر 1397 ساعت: 10:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره مهارتهای آموزش ومطالعه ریاضی

بازديد: 169
تحقیق درباره مهارتهای آموزش ومطالعه ریاضی

مهارتهای آموزش ومطالعه ریاضی

 

ایجاد انگیزه در کلاس درس ریاضی

 

نقش رابطه معلم و دانش آموز در ایجاد انگیزه :

 

یکی از چالشهای مهم موجود در آموزش ریاضی  عدم برقراری ارتباط  عاطفی مثبت بین  معلمان این درس و دانش آموزان است . متأسفانه این امر باعث به وجود آمدن تفکرات و دیدگاه های منفی در اذهان دانش آموزان و والدین آنها نسبت به درس ریاضی شده است .و ادامه این روند یعنی ناسازگاری در ارتباط مؤثر منجر به بی -علاقگی و حتی تنفر و انزجار بسیاری از افراد نسبت به درس ریاضی شده است.    اولین هدف یک معلم ریاضی در جو حاکم بر این درس ،باید برقرار کردن رابطه ی مطلوب دوستانه و حمایت کننده با دانش آموزان باشد . چنین هدفی فقط با تعامل میان معلم و دانش آموز حاصل می آید .  چند روز اول مدرسه و اولین دیدارهای دانش آموزان با معلم از این نظر بسیار مهم است . بنا بر این به آن توجه خاص د اشت .معلمان تازه کار به طور معمول از معلمان قدیمی تر می شنوندکه تا هنگامی که دانش آموزان به او احترام نگذاشته اند در برابر آنها نخندد. زیرا ایشان بر این باورند که دانش آموزان برای احترام گذاشتن به معلم باید از وی بترسند. اما نظریه پردازان انگیزش می گویندکه به دانش آموزان نشان دهیدکه به آنها علاقه دارید و می توانند به شما اعتماد کنند و در صورت  نیاز برای هر کمکی به شما رجوع نمایند. 

معلمان بر خلاف خلبانها و معمارها یا جراحها ، آموزش فشرده ای در مهارتهای حرفه شان ندیده اند. به نوعی از آنان انتظار می رود که وقتی وارد کلاس می شونددر مورد مسائل  پیچیده روابط بشری تجربه و مهارت داشته باشند . از معلمها خواسته  می شود که در جریان فعالیت روزانه شان :

1)     انگیزه یادگیری ایجاد کنند .

2)     مشوق خود مختاری باشند و عزت نفس را تقویت کنند .

3)     از شدت اضطراب (anxiety ) بکاهند و ترس را از بین ببرند .

4)      يأس و نومیدی ( frustration )   را کم کنند.

5)     سبب کاهش تعارضها و کشمکشها(conflict) شوند و خشم را فرو بنشانند .

یکی از معلمها می گفت من از قبل می دانم که دانش آموز به چه چیزی نیاز دارد . من نیاز او را حس می کنم . او نیاز دارد قبولش داشته باشند . به او احترام بگذارند، دوستش داشته باشند. به او اعتماد کنند ، او نیاز دارد که تشویقش کنند ، پشتیبانی اش کنند،او را به فعالیت وا دارند و موجبات تفریح و خوشی اش را فراهم آورند تا بتوانند به کاوش و آزمایش بپردازند. و به نتایج موفقیت آمیزی برسد، عجب حکایتی است ! او این همه نیاز دارد . و من بايداينگونه نيازش را برآورده  نمايم،عقل و دانایی سلیمان است و بینش و فراست ابن سینا و علم و دانش خیام و ایثار و از خود گذشتگی فلو رانس نایتینگل»

پرورش خلاقیت دانش‌آموزان با استفاده از آموزش مجازی

مانوئل سانتور - تریگو که از کشور مکزیک در هشتمین کنفرانس آموزش ریاضی ایران شرکت کرده بود گفت: استفاده از آموزش مجازی و نرم‌افزارهای ریاضی باعث تشویق کودکان و دانش‌آموزان به فراگرفتن ریاضی می‌شود و تقویت نیروی استدلال کردن آنها را در پی دارد.

 مانوئل سانتور - تریگو که از کشور مکزیک در هشتمین کنفرانس آموزش ریاضی ایران شرکت کرده بود گفت: استفاده از آموزش مجازی و نرم‌افزارهای ریاضی باعث تشویق کودکان و دانش‌آموزان به فراگرفتن ریاضی می‌شود و تقویت نیروی استدلال کردن آنها را در پی دارد.

به گزارش سرویس علمی پژوهشی ایسکانیوز، وی افزود: معلمان و آموزش دهندگان ریاضی با استفاده از مطالب ساده و ترسیم اشکال ساده نحوه شکل گیری یک قضیه ریاضی را نشان دهند تا به خود قضیه برسند نه اینکه قضیه را عنوان کرده و سپس آن را اثبات کنند.
این استاد دانشگاه در آموزش ریاضی در ادامه سخنانش گفت: در کشور مکزیک یک جریان اصلاحی آموزشی به وجود آمده که استفاده از تکنولوژی مدرن در آن نقش اصلی را دارد و این مساله باعث پیشرفت قابل توجه و مشهود در یاددهی و یادگیری ریاضیات در مکزیک شده است که می‌تواند به عنوان یک الگوی صحیح تعلیمی در دیگر کشورها و از جمله ایران نیز مورد استفاده واقع شود.

 

 

آموزش معقولانه در زمينه رياضيات:

 

ارتقاءاصلاحمنطقيآموزشرياضيات

اهدافآموزشرياضياثرجورجپوليا ( درحدود 1969)

هر بار كه رياضيدانان دانشگاه درباره برنامه آموزش رياضي مدرسه تصميم مهمي مي گيرند. شايد مناسب باشد كه از جانب پروفسور (استاد) جرج پوليا از اين تصميمات آگاهي بيابيم. پروفسور پوليا (1985 ـ 1887) رياضي دان مشهور و استاد دانشگاه استند فورد بود كه سهم بزرگي در نظريه احتمال. نظريه اعداد، نظريه توابغ و حساب تغييرات ( حساب جبري متغيرها) داشت، او نويسنده اثار برجسته «چگونه آن را حل كنيم» رياضيات و استدلال محتمل و معقول» و كشف رياضياتظ بود كه دانش آموزان را تشويق مي كرد تا افراد متفكر مشكل گشاي مستقلي شوند. او هم عضو افتخاري آكادمي هانگرين، انجمن رياضي لندن، و انجمن رياضي سوئيس و عضو آكادمي ملي علوم (امريكا)، آكادمي هنر و علوم امريكا، و انجمن رياضيات كاليفرنيا و هم عضو تراز آكادمي علوم در پاريس بود.

اين مقاله كه در ادامه مي آيد تا حدودي آماده چاپ مي باشد و نسخه منتشر نشده نوار ويدئوئي سخنراني است كه پروفسور پوليا به دانشجويان رشته رياضي در حين و قبل از خدمت من در اواخر دهه 1960 ارائه مي دهد.

 

بخش اول:

مايلم كه با شما درباره آموزش ( تدريس) رياضيات در دوره دبستان سخنراني كنم. در واقع سخنراني من شامل دو بخش خواهد بود. در بخش اول، در مورد اهداف تدريس يا آموزش رياضيات در تحصيلات ابتدايي سخنراني خواهم كرد.

و در بخش دوم، در مورد اينكه چگونه رياضيات را تدريس كنيم. صحبت مي كنم.

مي بايست اعتراف كنم كه در مورد اين موضوعات در مقام شخصي بيگانه با اين مسائل صحبت مي كنم. من هميشه علاقمند به تدريس و آموزش بودم ، بجز اوقات فراغتم، در حدود نيم قرن، در اين دانشگاه يا دانشگاههاي مختلف تدريس كردم. و در بالاتر ده سال اخير، عمدتاً به تدريس در سطح دبيرستان پرداختم. از اين رو با شما در مقام شخصي بيگانه سخنراني مي كنم. اما شما ممكن است يك يا دو نكته را در آنچه كه بيان مي كنم، بيابيد كه ممكن است براي شما در مورد حرفه و كارتان مفيد باشد.

هدف آموزش رياضي در مدرسه ابتدائي (دبستان) چيست؟ بهتر است اين سوال طي را در نظر بگيريد كه هدف از تحصيلات چيست؟ و سوال بهتر آن است كه : ايا آنچه كه مردم به طور كلي فكر مي كنند هدف تحصيلات مي باشد؟ در ابتدا نظرات والدين را جويا مي شويم.

همسايه شما آقاي اسميت پسري به نام جيمي دارد، او بر خلاف جيمي دانش آموز ترك تحصيلي مي باشد . او اظهار مي دارد كه اگر جيمي از مدرسه ترك تحصيل كند، هرگز شغل مناسبي بدست نخواهد آورد. بنابراين به گفته اقاي اسميت و همه اسميت هاي ديگر مردم هدف از تحصيل ، خود را براي شغل آماده كردن. آماده شدن بچه ها براي بدست آوردن وسيله امرار معاش مي باشد.

اما ديدگاه جامعه در اين مورد چيست؟

ديدگاه جامعه همانند نظرات والدين و همه مردم مي باشد. جامعه، كشور، دولت و شهر همه مي خواهند افراد وسيله امرار معاش بدست آورند و ماليات را بپردازند و به كمك جامعه متكي نباشند. به همين دليلي نيز جامعه تحصيل را به منظور آماده كردن جوانان براي داشتن شغل مي خواهد.

اگر والدين كمي بيشتر فكر كنند و جامعه نيز كمي بيشتر بررسي كند، تا حدي اين هدف را مي توان تغيير داد . والدين منطقي يعني اقاي اسميت معقول، مي خواهد كه پسرش جيمي شغلي داشته باشد كه كاملاً متناسب با او باشد . او درامد بيشتر خواهد داشت و احساس خرسندي بيشتري خواهد كرد. راستي، اين امر همچنين هدف جامعه مي باشد يعني اينكه شما از يك سو شغلي داريد و مردم از سوي ديگر شغلهايي دارند و شما مي بايست براي افراد چنين شغلهايي را تخصيص دهيد كه كاملاً و حتي الامكان با آنها تناسب داشته باشد كه‌انها بيشترين بازده و كارايي را به وجود آورند. يا حتي بهتر از آن كه در كل به مجموع اين شادي بايستي بيشترين باشد . آنچه كه تحصيل مي تواند براي اين هدف انجام دهد، چيست؟ نكته اين است كه زمانيكه بچه به سن تحصيل مي رسد ، شما هنوز نمي دانيد كه چه شغلي بعدها خواهد داشت. و شما نمي دانيد و براي چه شغلي كاملاً و دقيقاً مناسب باشد، يا تا حد امكان با او تناسب دارد. از اين رو چه كاري را مي بايست انجام دهيد؟ ما بايستي بچه ها را چنان آماده كنيم كه‌انها بتوانند شغلي را از ميان كلي شغلهاي ممكن انتخاب كنند. آنها بايد ديدگاه و نظري از كل دنياي پيرامون خود را داشته باشند تا تشخيص دهند كه براي كدام يك از اين شغلها كاملاً مناسب مي باشند. شما مي توانيد اين كار را با روش هاي زيادي بيان كنيد . من اين تعبير ذيل را دوست دارم:

تحصيلات مي بايست تمام قوه ابتكار دروني كودك را رشد دهد.

بنابراين دو نوع هدف از تحصيلات داريم. اهداف تنگ نظرانه و سودمند و خوب. تحصيلات مي بايست افراد قابل استخدام يعني افرادي كه بتوانند شغلي را اجرا كنند ، بيرون دهد. اما هدفي بالاتر رشد تمام قوه ابتكار رشد كودك مي باشد تا بتواند براي آن شغلي كه تا حد امكان با او تناسب دارد، انجام وظيفه كند . پس هدف عالي تر ، كه آن را اين چنين اظهار مي دارم رشد تمام قوه ابتكار دروني كودك مي باشد.

حال، پيشنهاد شما در مورد آموزش رياضيات چيست؟

رياضيات در دوره ابتدايي هدفي تنگ نظرانه و خوب دارد كه نسبتاً در تحصيلات ابتدايي باز و آشكار مي باشد. فردي كه كاملاً بي سواد باشد در جامعه اي مدرن مناسب استخدام نمي باشد . هر شخصي مي بايست بتواند بخواند و بنويسيد و كمي حساب يا شايد كمي بيشتر انجام دهد. در نتيجه، هدف تنگ نظرانه و مفيد تحصيلات ابتدايي هم آموزش مهارت حساب كردن يعني جمع، تفريق ، ضرب، تقسيم و شايد كمي بيشتر، هم آموزش كسرها ، درصدها ميزان و درجه بندي، شايد حتي كمي بيشتر مي باشد. هر كسي مي بايست از چگونگي اندازه گيري طول، مساحت ها ،‌حجم ها آمادگي داشته باشد.

هدف تنگ نظرانه و مفيد تحصيلات ابتدايي اين مهارت‌ها مي باشد ـ يعني اين دانش را انتقال دهيم و نبايد ان را فراموش كنيم.

با اين وجود ، ما هدفي  بالاتر داريم، ما مي خواهيم تمام قوه ابتكار رشد كودك را پرورش دهيم و نقشي كه رياضيات انجام مي دهد غالباً در مورد تفكر مي باشد . رياضيات آموزش عالي متفكر مي باشد اما تفكر چيست؟

تفكري كه شما مي توانيد از رياضيات ياد بگيريد ، براي مثال، در بكار بردن انتزاع مي باشد، رياضيات راجع به اعداد مي باشد. اعداد انتزاعي هستند . وقتيكه كه ما يك مسئله عملي را حل مي كنيم پس از حل اين مسئله عملي مي بايست ابتدا مسئله اي انتزاعي ايجاد كنيم. رياضيات به طور مستقيم براي انتزاعها بكار مي رود . حداقل بعضي از روش هاي رياضيات كودك را قادر مي سازد و تا انتزاعها را بكار ميرود يا ساختارهاي انتزاعي را بكار ببرد. ساختار در حال حاضر كلمه اي مد روز مي باشد . كلمه بدي نيست من در برابر آن سكوت مي كنم.

اما تصور مي كنم كه يك نكته در اينجا بايد ذكر كنم كه حتي مهمتر مي باشد.

مي دانيد كه رياضيات سرگرمي تماشاچي نمي باشد براي درك مفاهيم رياضي بايد بتوانيم رياضيات را انجام دهيم . و معني و مقصود انجام دادن رياضيات چيست؟

اولاً معني و مقصود از انجام دادن رياضيات توانايي حل مسائل رياضي مي باشد براي اهداف بالاتر كه در مورد آن اكنون سخنراني مي كنم چند فن حل مساله كلي و عمومي وجود دارد يعني داشتن روش درست در برابر مسائل و توانايي پرداختن به همه نوع مسئله، نه تنها مسائل بسيار ساده. كه مي توان با مهارت هاي تحصيلات ابتدايي آنها را حل كرد، بلكه مسائل پيچيده تر مهندسي ، فيزيك كه در دبيرستان بيشت توسعه مي يابند. اما  پايه و شالوده آن مي بايست در دوره ابتدايي شروع شود. و بنابراين فكر مي كنم نكته اساسي در دوره ابتدايي آشنا كردن بچه ها با فنون حل مساله مي باشد ، نه تنها حل اين يا آن نوع مسئله، نه تنها انجام فقط تقسيم هاي طولاني يا بعضي از اين چنين چيزها ، بلكه توسعه روش كلي حل مساله مي باشد.

بخش دوم:

آموزش علم نيست بلكه هنر است اگر آموزش يا تدريس علم باشند بهترين روش آموزش وجود خواهد داشت و هر كس مي بايست كه مانند آن تدريس كند. از آنجائيكه آموزش علم نيست، آزادي عمل زيادي و امكان بيشتري براي تفاوتهاي شخصي به وجود مي آيد . در كتاب راهنماي قديمي بريتانيايي جمله ذيل آمده بود، «چه درس و آن چيزي كه معلم واقعاً تدريس مي كند، خود او مي باشد» . پس بنابراين وقتيكه به شما مي گوييم چنين يا چنان تدريس كنيد، لطفاً آن را باذهنيت درست بگيريد. آن را به اندازه نصيحت هاي بسيار زياد بگيريد كه شخصاً متناسب با شما باشد. شما بايد به خودتان آموزش دهيد.

به اندازه روش هاي خوب آموزش معلمان خوب داريم، اما اجازه دهيد كه به شما بگوييم نظر من در مورد آموزش چيست؟

شايد اولين نكته‌اي كه به طور عمومي پذيرفته مي شود، اين باشد كه آموزش مي بايست فعال ، يا ترجيحاً / نسبتاً يادگيري فعالي باشد، تعبير بهتر اين است.

شما نمي توانيد فقط با خواندن ياد بگيريد، تنها با گوش كردن به درس نمي توانيد چيزي بياموزيد . شما نمي توانيد تنها با نگاه كردن در سينما ياد بگيريد. شما مي بايست عمل ذهن خودتان را براي يادگيري چيزها اضافه كنيد. شما مي توانيد اين شيوه را روش سقراطي بناميد زيرا سقراط آن را بسيار با دقت در هزار سال قبل بيان كرد.

او اظهار داشت كه اين عقيده بايد در ذهن داشن‌اموز متولد شود و معلم فقط بايد به عنوان يك ماما (قابله) عمل كند. اين عقيده بايد به طور طبيعي در ذهن دانش آموز متولد شود و ماما نبايد خيلي زياد و خيلي زود مداخله كند. اما اگر درد و زايمان تولد خيلي  طولاني بود، ماما بايد مداخله كند. اين يك اصل بسيار قديمي است و نام جديدي براي آن انتخاب شده است كه روش اكتشافي نام دارد. دانش آموز توسط عمل خودش ياد مي گيرد. مهمترين عمل يادگيري اين است كه توسط خودتان آن را كشف كنيد . اين كار مهمترين بخش در آموزش خواهد بود به طوريكه آنچه كه توسط خوتان كشف مي كنيد طولاني تر دوام خواهد داشت و بهتر درك خواهد شد.

اصول ديگري براي اموزش وجود دارند. اگر شما كلمه اصول را دوست نداريد، عبارت قاعده هاي تجربي ( راههاي تجربي) را بكار ببريد. يادگيري مي بايست فعال باشد. قاعده ديگر نيز اغلب توسط تمام معلمان ( مربيان / فرهنگيان) مشهور بيان شده است يعني توسط سقراط، افلاطون، كومينيوس، مونتسوري و يعني اينكه برتري را اولويت هاي شخصي دارند. براي مثال چيزهايي كه قبل از كلمات و از اين قبيل مي ايد.

اين قاعده بارها و در اشكال بسيار بيان شده است. اما به اين اجازه دهيد كه‌ان را از گفته كنت (kant) نقل قول كنيم كه اظهار داشت « شناخت و ادراك تمام انسانها با ادراك مستقيم يا كشف و شهود آغاز مي شود. پس به سوي استنباط پيش مي رود و با آگاهي پايان مي يابد» اجازه دهيد كه اين سخن را با عبارت ساده تر ترجمه كنيم. من خواهم گفت، يادگيري با عمل و استنباط شروع مي شود پس به سوي كلمات و ادراك پيش مي رود و مي بايست با عادت هاي يا روش هاي خوب ذهني پايان يابد. » هدف عمومي آموزش رياضيات اين است يعني در هر دانش آموز تا اندازه ممكن عادات خوب ذهني از عمده برآمدن هر نوع مسئله را پرورش و توسعه دهيم.

شما بايستي تمام شخصيت و خصوصيات برجسته دانش آموز را رشد و آموزش رياضي بايد به ويژه تفكر را توسعه و پرورش دهد. آموزش رياضيات همچنين مي تواند قدرت تميزي (روشني) و نيروي پايداري را پرورش دهد. همچنين مي تواند شخصيت تا حدي توسعه دهد ولي مهمترين آن. رشد تفكر مي باشد.

نظر من اين است كه مهمترين بخش تفكر كه بارياضيات توسعه و پرورش مي يابد روش و رفتار (طرزفكر) درست در از عهده برآمدن مشكلات و مسائل، در مشكلات رفتاري مي باشد ، مادر زندگي روزانه مشكلات مسائلي داريم. ما مسائلي در زمينه علم داريم، با مسائلي در زمينه سياست مواجه مي شويم، ما با مسائلي در هر جامعه روبه رو مي شويم ، طرز برخورد درست با تفكر كمي متفاوت از يك عملكرد تا قلمروهاي ديگر باشد، اما فقط يك سر داريم و بنابراين طبيعي است كه سرانجام فقط بايستي يك روش براي از عهده برآمدن تمام انواع مشكلات و مسائل داشته باشيم. عقيده شخصي من اين است كه نكته اصلي در آموزش رياضيات رشد متون حل مسئله مي باشد.

اما شايد بهترين كشور توسعه يافته در روزگار اخير كشور بريتانياي كبير مي باشد. موسسه اي دارد كه موسسه نيوفيلد ناميده مي شود كه عقيده يادگيري فعال و اولويت عمل و ادراك را در يادگيري مي گسترد ( منتشر مي كند) اولين كتاب انها شعار / پند خوبي دارد. آن منتسب به يك ضرب المثل چيني است كه مي گويد « مي شونم و فراموش مي كنم . مي‌بينم و بخاطر مي سپارم انجام مي دهم و درك مي كنم.»

بنابراين «مي شنوم و فراموش مي كنم» چيزي كه شما فقط مي شنويد به سرعت فراموش مي‌كنيد. بهترين توصيه ها به سرعت فراموش مي شوند. آنچه كه شما با چشمان خودتان مي بينيد آن را بهتر بخاطر مي سپاريد؛ اما واقعاً درك مي كنيد و كاملاً متوجه مي شويد وقتي كه شما آن را با دستان خودتان انجام دهيد. پس اين شعار و اندز اين است « مي شنوم و فراموش مي كنم، مي بينيم و به خاطر مي سپاريم و انجام مي دهم و درك مي كنم.»

بنابراين تحصيلات ، به ويژه تحصيلات ابتدايي، امروزه در تكامل تدريجي و تحول هستند. كسري بزرگ 10 تا 20 درصد ، تقريباً روش جديد آموزش دارد كه مي توان در روش ذيل در مقايسه با روش قديمي آموزش توصيف كرد، روش قديمي مقتدرانه و معلم محور مي باشد. روش جديد آسانگيرانه و دانش آموزانه محور مي باشد. در روش قديمي،‌ معلم در مركز كلاس يا در جلوي كلاس قرار دارد. هر دانش آموز به او به آنچه كه مي گويد نگاه مي كند. امروزه تك تك دانش آموزان مي بايست در مركز كلاس قرار بگيرند و مي بايست به آنها اين امكان را داد تا هر نظر خوبي كه به ذهن آنها مي رسد را به انجام برسانند به آنها بايستي اين امكان را داد تا آن عقيده را با روش خودشان، هر يك با خود يا درگروههاي كوچك دنبال كنند. اگر دانش آموزي نظر خوبي در بحث و گفتگوي كلاس دارد پس معلم طرحهاي خود را تغيير مي دهد و اين به نظر و فكر خو.ب مي پردازد و اكنون كلاس اين نظر را ادامه مي دهد.

لازم است به شما يك نام را بگويم. اين شخصي است كه مخصوصاً در اين مسير فعال، بسيار با هوش و خيلي خوب نام او دوشيزه اديت بيگز است . معلم به طرز خاص به او هديه مي دهد كسي كه به خاطر شور و اشتياق و استعداد فراوان براي اين آموزش دانش آموز محور و آسانگير در موقعيت خاص مورد توجهي قرار مي گيرد.

در چنين كلاس دانش آموز محور و آسانگير، هر گروه از بچه ها چيز ديگري انجام مي دهند. آنها بازي مي كنند(فقط اجازه دهيد كه بگويم كه‌انها فكر مي كنند كه بازي مي كنند، ولي آنها واقعاً ياد مي گيرند) معلم به آنها وسايل آموزشي گوناگوني مي دهد يك دوره كلاس متشكل از معلم است كه به بچه ها وسايل آموزشي گوناگون مي دهد. آنها بازي مي كنند و انديشه خودشان را در بازي رشد مي دهند، براي مثال ، يكي از اين وسايل آموزشي كاغذ مربع شكل مي باشد. و لوازم مناسبي به شكل مكعب، مكعب هاي نيم اينچي (برار با 54/2 سانتي متر) و چند جين از آنها،‌شايد حتي صدها.

بنابراين بچه ها با آن لوزام بازي مي كنند: اين روش يادگيري، آموزش فعاليت  مي باشد يعني آموزش توسط عمل و ادراك اجازه دهيد كه مثالي از اين فعاليت براي شما بزنم.

كلاس درباره مستطيل هاي كوچكي صحبت مي كند. نكته اصلي اين است كه بايستي اين كار نشأت گرفته از عمل و ادراك باشد . مي بايست نشأت گرفته از چيزهايي باشد كه بچه ها اغلب به اندازه كافي ديده اند و لمس كرده اند. بنابراين هر كس اتاق و ديوارهاي يك اتاق معمولي را كه مستطيل يا تقريباً مستطيل هستند را ديده است.

بنابراين شما ياد مي گيريد (كه يك مستطيل چيست؟ كف يك اتاق معمولي مستطيل است . و هر ديوار مستطيل مي باشد . سقف هم مستطيل است. پس يكي از اهداف خوب آموزش درك طول و مساحت مي باشد، پس طول مستطيل ها را اندازه مي گيريد و به درك محيط مستطيل‌ها مي رسد . سپس با مساحت مستطيل سر و كار داريد. شما مستطيل را از مربعهاي مساوي يعني از مربعهاي واحد مي سازيد و به ادارك مساحت مي رسيد . به هر جهت ما در حال حاضر در كلاسي هستيم كه تا حدي با مساحت و محيط مستطيل اشنا هستند . بر روي ورقه كاغذي يكسان، مستطيل‌هايي كه به بعدهاي آن روي هم قرار دارد را با محيطي يكسان يعني محيط بيست بكشيد. حاصل اين مي شود كه 9 مستطيل از اين دست داريم. آنها با عرض = 1 و ارتفاع = 9 و عرض = 2 و ارتفاع = 8 و به طرف پايين تا عرض = 9  و ارتفاع = 1 شروع مي كنند.

چيزهاي بسياري براي مشاهده يعني عمل و ادراك داريم. بعضي از بچه ها با مشاهده به خاطرشان خطور خواهد كرد كه همه گوشه هاي اين مستطيل ها روي خط راست هستند . سپس آنها مشاهده خواهند كرد كه يكي از اين مستطيل ها اضلاع برابر دارد و شما ممكن است سوالات زيادي در مورد آن بپرسيد . يكي از نكات جالب اين است كه معلم نبايد اين سوالات را بپرسد بلكه بچه ها بايد اين سوالات را بپرسند . آنها هم اولويت يكسان دارند. آيا مساحت يكسان دارند؟ كدام يك از آنها بيشترين مساحت را دارد؟

فعاليت ديگري را با مستطيل ها در اينجا ذكر مي كنيم. دوباره كاغذهاي مربع را برداريد و مستطيل هاي مختلفي را با مساحت هاي يكسان ببريد . اجازه دهيد كه مساحت 24 واحد مربع را بگويم بله آنها را روي كاغذ يكسان روي هم قرار دهيد اكنون گوشه هاي مقابل به يك گوشه را كه در آن لبه آنها روي هم قرار مي گيرند، روي يك خط راست نيستند . چند نوع خط منحني جالب تشكيل مي شود.

بچه ها با تخيل و ابتكار اينها را به هم متصل خواهند كرد تا  خطوط منحني را ايجاد كنند. پس آن مسئله ديگري مي باشد . اين مثالي از فعاليتي با مستطيل ها مي باشد كه بچه ها انتخاب خودشان را انجام مي دهند انها اظهارات خودشان را مي سازند و معلم هر چند وقت يكبار كمي با قدرتي اشاره تذكر به آنها كمك مي كند . اگر بچه ها اصلاً نظراتي نداشته باشند، سپس معلم خوب آموزش ديده كه به اين نوع اموزش دانش آموز محور عادت دارد ،‌مي تواند كمي از تذكرات و راهنمايي هاي خوب خود را ارائه دهد.

شايد. يك نكته كه دوشيزه بيگز و موسسه نيوفيلد به قدر كافي بر روي آن تاكيد نمي كنند، قانون حدس زدن باشد حدس زدن طبيعتاً به ما مي رسد. هر كس تلاش مي كند تا حدس بزند و حدس زدن را نبايد آموزش داد. آنچه كه لازم است تا آموزش داده شود حدس زدن منطقي مي باشد . به ويژه آنچه كه لازم است آموزش داده شود اين است كه حدس ها و خودتان را باور نكنيد مگر آينكه آنها را امتحان كنيد.

و فعاليت دانش آموز بهتر شروع مي شود اگر شما آنها را با حدس زدن آغاز كنيد.

مثالي مي زنم در يك فعاليتي قرار است طول و عرض كلاس را اندازه گيري كنيم. اكنون ، بعضي بچه ها ممكن است براي انجام اين كار خسته شوند اگر آنها تاكنون اين كار را با معلمي قديمي انجام مي‌دادند. شما مي توانيد قدري توجه بيشتري را به دست آوريد اگر شما با حدس زدن شروع كنيد شما مي توانيد بگوييد . به نظر من اين كلاس طول آن دو برابر عرض آن اسشت واقعاً؟ انتظار دارم كه بعضي از بچه ها بگويند«خير» بيشتر از دو برابر است. ديگران خواهند گفت خير، كوچكتر است. تعداد خيلي كمي خواهند گفت « بله كاملاً همينطور است بعد از اينكه حدس زدند ، آنها اندازه گيري با علاقه بسيار بيشتري انجام خواهند داد زيرا هر كس علاقه مند مي شود كه ايا حدس او درست خواهد بود يا خير.

اين روش نمونه خيلي ويژه اي در فنون حل مساله مي باشد . اگر شما فراتر رويد، مشاهده مي كنيم كه حدس زدن نقش مهمي را بازي مي كند و راه حل براي مسئله اي طبيعتاً هميشه با حدس البته نه هميشه با حدس خوب شروع مي شود. در مقابل ، معمولاً حدس زدن اصلاً كاملاً خوب نمي باشد . فقط كمي عاري از تمركز مي باشد و بخش اعظم هنر حل مسئله بستگي به اصلاح حدس هاي شما دارد.

من نظراتم را به شما در مورد اينكه چگونه رياضيات را بيستي تدريس كنيد، ارائه كردم. نظرات يادگيري فعال اولويت عمل و ادارك و آموزش به و.سيله فعاليت بچه ها كه امكان حدس زدن به آنها شروع مي شود ، ارائه شد.

اميدوارم كه يكي از اين نكات شنود همفكر و دلسوزانه اي توسط بعضي از شما پيدا خواهد كرد.

او نوشت اين سخنراني كه بر روي نوار ويدئوئي ضبط شده است توسط توماس مي. اُمبرين برداشته شده است، كه تنها با كار فني دقيق جان رويز و استيوبرك مير امكان پذير شد.

ابتدا در كاموفيكيتور ، مجله انجمن رياضيات كاليفرنيا منتشر شد. بخش اول در سپتامبر سال 2001 و بخش دوم در دسامبر سال 2001 منتشر شد.

 

www.kohshor.com/math.htm                                               :منبع

روشهاي حل مساله

۳م تیر ۱۳۸۴ نويسنده          : اسماعيلي فر

عمده ترین روشهای حل مساله عبارتند از:
۱- جستجو برای الگو
۲- رسم شکل
۳- صورتبندی مساله معادل
۴- تغییر مساله
۵- انتخاب نمادهای مناسب
۶استفاده از تقارن
۷- تجزیه به حالت های ساده تر
۸- کار عقب رونده
۹- بررسی نقیض
۱۰- زوجیت
۱۱- بررسی حالتهای حدی
۱۲- تعمیم

1)    جستجو برای الگو:
همواره کار حل مساله را با نوعی ادراک شهودی از مساله شروع می کنیم و با بررسی چند حالت خاص به سوی الگوسازی برای حل کامل آن جلو می رویم.
۲) رسم شکل:
در هر مساله ای که امکانپذیر باشد رسم یک شکل (اعم از هندسی یا یک نمودار و غیره) می تواند در یافتن حل مساله الهام بخش باشد و رابطه بین اجزا مساله را بهتر نمایان می سازد.
۳) صورتبندی مساله معادل:
در بخش قبل دیدیم که گام نخست در حل مساله عبارت است از جمع آوری داده - جستجو - فهمیدن مساله - برقراری ارتباط بین اجزا - حدس زدن و تجزیه تحلیل. ولی اگر همه این کارها به روش معقولی میسر نباشد چه کنیم؟ یعنی اینکه ممکن است کارهای محاسباتی خیلی پیچیده باشد و یا به سادگی نتوانیم حالتهای خاصی را مطرح کنیم تا به بینش لازم برسیم.آنچه در چنین شرایطی توصیه می شود این است که مساله را با مساله ای معادل ولی ساده تر جایگزین کنیم. راه کلی در این گونه معادل سازی به بینش و تجربه های عمومی باز می گردد ولی کارهایی از قبیل دستکاریهای جبری یا مثلثاتی و تفسیر مجدد مساله با زبانی دیگر می تواند موثر باشد.
۴) تغییر مساله:
در بعضی مسائل می توانیم مساله مورد نظر را به مساله دیگری تبدیل کنیم. این دو مساله لزوما معادل یکدیگر نیستند ولی حل مساله دوم حل مساله اول را نتیجه می دهد.
۵) انتخاب نمادهای مناسب:
از نخستین گامها در حل مساله های ریاضی تبدیل مساله به صورتی نمادین می باشد. در انتخاب نمادها باید هر ایده کلی را ملحوظ داشته و آن را با نمادی بیان کنیم. بی دقتی در انتخاب نمادها ممکن است به از بین رفتن یا مبهم شدن بعضی از روابط منجر شود.
۶) استفاده از تقارن:
وجود تقارن در یک مساله موجب می شود که با عملیات کمتری مساله را به جواب برسانیم.
۷) تجزیه به حالتهای ساده تر:
گاهی اوقات می توان یک مساله را به تعدادی مساله ساده تر و کوچکتر تبدیل کرد که هر کدام از این مسائل ساده تر را می توان جداگانه در نظر گرفت.
۸) کار عقب رونده:
کار عقب رونده یعنی اینکه نتیجه مورد نظر را مفروض گرفته شروع به استنتاج هایی از آن کنیم تا به یک مساله حل شده برسیم. در این صورت گامهای معکوسی را در نظر بگیریم تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنیم.
۹) بررسی نقیض:
استفاده از تناقض یعنی مفروض گرفتن نادرستی حکم و با استنتاج به نتیجه نادرست یا متناقضی رسیدن از روشهای آشنا در ریاضیات است.
۱۰) زوجیت:
ایده ساده زوج و فرد بودن یکی از ابزارهای بسیار قوی در حل مساله است که کاربردهای وسیعی دارد.
۱۱) بررسی حالتهای حدی:
در برخورد اولیه با مساله بعضی اوقات تغییردادن پارامترها بین حدهای پایین و بالای ممکن آنها ایده هایی برای حل مساله به همراه خواهد داشت.
۱۲) تعمیم:
معمولا ساده سازی یک مساله راهگشای حل آن است. اما در بعضی موارد حالت تعمیم یافته مساله سهل تر قابل حل است و حالت مورد نظر را می توان به عنوان یک حالت خاص نتیجه گرفت. در واقع ایده تعمیم و در کنار آن مجرد سازی ویژگی خاص ریاضیات نوین است.
در پایان اشاره می کنم که سعی کنید یک مساله را در صورت امکان به چند روش حل کنید. این کار باعث بهبود سرعت و خلاقیت شما در حل مسائل دیگر می شود. روشهای مختلف حل مساله بخشهایی از زوایای پنهان مساله را برای شما آشکار می کند.

 

منبع:www.riazilog.com

 

 

توضیحی کوتاه در مورد روش فرآیند پاسخ:

روشی منحصرد به فرد در پاسخگویی به تستها بوده که توسط مهندس امیر حسین دربندی از کتابهای روسی , آموزشهای دانشگاهی درسطح ریاضیات محض و خلاقیت و ابتکاردر ضمینه ریاضیات , ساخته و پرداخته شده است .

روش فرآیند پاسخ مبتنی بر مفاهیم بوده به گونه ای که تنها با تکیه بر مفهوم مباحث و حذف فرمولهای ارایه شده در کتب درسی و درپی آن محاسبات سنگین که بعضا خود باعث بروز اشتباه در پاسخگویی شده , به حل تستها می پردازد .

در واقع فرآیند پاسخ نیاز به فرمول و محاسبات سنگین و راه و روش های مختلف در ریاضیات را حذف کرده و با استفاده از مفاهیم و محاسبات ساده در حد دوره راهنمایی و اول دبیرستان به حل تستها می پردازد.

این روشها به جهت استفاده در پاسخ گویی به تستها کاملا کاربردی شده به گونه ای که توانایی اثبات علمی روشهای به کاربرده شده در هر مبحث ریاضیات و فیزیک را دارا باشد .

در هرمبحث ریاضیات یا فیزیک روشها کاملا ساده و کاربردی بوده و تنها یک روش برای پاسخ به تمامی تستهای مبحث ارائه می شود که اثبات علمی روش نیز ارائه شده است .

آیا در این روش بررسی بر روی گزینه ها انجام میگیرد یا اصطلاحا رد گزینه می کنید ؟

خیر در فرآیند پاسخ حل صورت تست انجام میگیرد اما با روشهای ساده و بدون استفاده از روشهای محاسباتی کلاسیک که بعضا بسیار سخت می باشد تا به جواب صحیح برسیم .در واقع حل وجود دارد اما با روشهای مبتنی بر مفاهیم و بسیار ساده

قابل ذکر اینکه فرآیند پاسخ روش تست زنی نیست بلکه روش حل تست است .

آیا در این روش  خود روش دارای فرمول و یا زمان جهت یادگیری و استفاده می باشد؟

 

در روش فرآیند پاسخ فرمول و یا روشی خاص گفته نمی شود که نیازی به صرف وقت جهت یادگیری و تمرین داشته باشد .بلکه با استفاده از تکیه برمفاهیم راه حل جامع برای آن مبحث ریاضی یا فیزیک آموزش داده می شود و داوطلب پس از یادگیری قادر خواهد بود به تمامی تستها به درستی پاسخ دهد.

 

منبع:  www.mohasebat.com

 سه روش آموزش ریاضیات : (ولادیمر آرنولد)

در اموزش ریاضیات روسی (هم در دبیرستان و هم در مقاطع بالاتر) ما پیرو نظام اموزشی اروپایی هستیم که بر اساس ((بورباکی ای سازی))ریاضیات بنا شده است (نیکلاس بورباکی نام مستعار گروهی از ریاضیدانان فرانسوی است که ازسال  1939  به انتشار مجموعه ای از کتابها دست زده اندکه در انها شاخه های اصلی ریاضیات جدید به طور اصولی_یعنی به روش اصل موضوعی براساس نظریه ی مجموعه ها_شرح داده شده است.)

اصولی کردن ریاضیات به نوعی تصنعی کردن آموزش آن منجر  می شود واین زیانی است که بورباکی ای سازی به آموزش ریاضیات وارد کرده است.نمونه ای شگرف مثال زیر است:

  از دانش آموز سال_دومی مدرسه ای در فرانسه پرسیده اند ((دو بعلاوه ی سه چقدر میشود؟)) پاسخ چنین بود ((چون جمع تعویض پذیر است می شود سه بعلاوه ی دو.))

پاسخی واقعا قابل تامل! کاملا درست است اما دانش آموزان حتی به جمع کردن ساده ی این دو عدد هم فکر نکرده اند زیرا در تعلیم انها تکیه بر ویژگی های عملها بوده است. در اروپا معلمان متوجه نارساییهای این روش شده اند و بورباکی ای سازی را کنار گذاشته اند.

طی چند سال گذشته آموزش ریاضیات روسی دستخوش تغییراتی به سبک آمریکایی شده است.اساس این سبک این اصل است: آنچه را که برای کاربردهای عملی لازم است آموزش بدهید.در نتیجه کسی که فکر می کند به ریاضیات احتیاجی نخواهد داشت اصلآ لازم نیست ان را بخواند.ریاضیات درسی اختیاری در دوره ی راهنمایی و دبیرستان است_مثلآ یک سوم دانش آموزان دبیرستانی جبر نمی خوانند.نتیجه ی این امر را در مثال زیر روشن کرده ایم:

در آزمونی برای دانش آموزان چهارده ساله ی آمریکایی از آنها خواسته شده بود که برآورد کنند (نه اینکه حساب کنند بلکه برآورد کنند) که اگر 80 درصد از عدد 120 رابرداریم این عدد چه تغییری می کند.سه نوع پاسخ را می توانستند انتخاب کنند: زیاد میشود،تغییری نمیکند،کمتر میشود.تقریبآ 30 درصد دانش آموزان سوال شونده پاسخ درست را برگزیده بودند.یعنی اینکه پاسخها را تصادفی انتخاب کرده بودند.نتیجه: هیچ کس هیچ چیز نمی داند.دومین ویژگی شاخص روش آموزش ریاضی آمریکایی،کامپیوتری کردن آن است.

جذابییت کار با کامپیوتر به خودی خود به گسترش تواناییهای فکری کمکی نمی کند.مثالی دیگر از یکی از آزمونهای آمریکا میاوریم:

کلاسی 26 دانش آموز دارد.این دانش آموزان می خواهند با اتومبیل به مسافرت بروند.در هر اتومبیل یک نفر از اولیا و چهار دانش آموزجا می شوند.چند نفر از اولیا را میتوانیم دعوت کنیم؟

جوابی که همه داده بودند 65 نفر بود جواب کامپیوتر :

                                                                           

است،ودانش آموزان می دانستند که اگر جواب باید عددی صحیح باشد،می توان بلایی سر ممیز آورد_مثلآ می توان اصلآ آن را برداشت.

نمونه ی دیگری از یکی از آزمونهای رسمی دانش آموزی در سال 1992 می آوریم:

رابطه ی کدام زوج شباهت بیشتری به رابطه ی میان زاویه و درجه دارد:

الف) زمان وساعت

ب) شیر وکوارت ((واحد اندازه گیری مایعات برابر با 44/1 لیتر))

ج) مساحت و اینچ مربع

پاسخ،مساحت و اینچ مربع است،زیرا درجه ی کوچکترین واحد اندازه گیری زاویه و اینچ مربع کوچکترین واحد اندازه گیری مساحت است،اما ساعت را می توان به دقیقه هم تقسیم کرد.

طراح این مسئله مسلمآ مطابق نظام امریکایی می اندیشیده است.می ترسم که طولی نکشد که ما هم به چنین سطح نازلی برسیم.( جو برمن،استاد ریاضی در نیویورک توضیح داده که( از نظر او که آمریکایی است) ،پاسخ درست این مسئله کاملآ روشن است.او گفت که ((اصل مطلب این است که من می توانم میزان حماقت طراح این مسئله را دقیقآ تصور کنم.))_) مایه ی شگفتی است که تعداد زیادی ریاضیدان و فیزیکدان برجسته در ایالات متحده وجود دارد.

امروزه آموزش ریاضیات ما آرام آرام از نظام اروپایی به نظام آمریکایی تبدیل می شود.مطابق معمول ،باز هم عقبیم،حدود سی سال از اروپا عقبتریم و بنابراین سی سال بعد زمان آن فرا میرسد که اوضاع را سروسامان بدهیم و از چاهی که با ظناب نظام آموزشی آمریکایی به آن رفته ایم بیرون بیاییم.

سطح آموزش ریاضی سنتی ما بسیار بالا و بر اساس آموزش مسئله های حساب بوده است.حتی تا همین بیست سال پیش هم خانواده هایی بودند که نسخه هایی از کتابهای قدیمی مربوط به مسئله های ((سود و زیان)) را داشتند.در حال حاضر، همه ی اینها از بین رفته است.در آخرین اصلاحات آموزش ریاضی،جبری سازی، دانش آموزان را به روبات تبدیل کرده است.

مساله های حساب است که ((بی محتوایی)) ریاضیاتی را که تدریس می کنیم نشان می دهند مثلآ این مسئله را در نظر بگیرید:

1.سه تا سیب داریم.یکی را برمی داریم.چند تا باقی مانده است؟

2.چند برش با اره لازم است تا تکه ای هیزم را به سه بخش تقسیم کنیم؟

3.تعداد خواهران بوریس از تعداد برادرانش بیشتر است.در خانواده ی او تعداد دختران چند تا بیشتر از تعداد پسران است؟

از منظر حساب اینها مساله های متفاوتی هستند،زیرا محتوایشان فرق می کند.همچنین،تلاش فکری لازم برای حل کردن مسئله ها هم کاملآ متفاوت است،هر چند که الگوی جبری هر یک از آنها یکی است:  2=1-3  جالب توجه ترین نکته در ریاضیات،فراگیر بودن شگفت آور الگوها و کارایی نامحدود انها در مساله های علمی است.

به قول ولادیمیر مایاکوفسکی،شاعر بزرگ روس: ((کسی که اولین بار دو بعلاوه ی دو می شود چهار را، مطرح کرده است حتی اگر با جمع کردن دو تا ته سیگار با دو تا ته سیگار دیگر به این حقیقت رسیده باشد،ریاضیدان بزرگی بوده است.هر کس پس از او به این نتیجه رسیده باشد،حتی اگر چیزهای بسیار بزرگتری،مثل لوکوموتیوها را با هم جمع کرده باشد،ریاضیدان نیست)) لوکوموتیو شماری،روش آمریکایی آموزش ریاضیات است.چنین چیزی مصیبت بار است.طرز پیشرفت فیزیک در ابتدای سال اخیر نمونه ای است که نشان می دهد ریاضیات لوکوموتیوی به مراتب از ریاضیات ته سیگاری به درد نخورتر است:ریاضیات کاربردی نتوانسته همگام با فیزیک پیشترفت کند،در حالی که ریاضیات نظری هر آنچه را که فیزیکدانان برای بسط بیشتر دانش خودشان نیاز داشته اند برایشان فراهم کرده است.ریاضیات لوکوموتیوی از روال معمول عقب می ماند: تا حساب کردن با چرتکه را آموزش بدهیم،سر و کله ی کامپیوترها پیدا می شود .باید شیوه ی فکر کردن را آموزش بدهیم،نه طرز فشار دادن دکمه ها را.

منبع: http://vahidy.mihanblog.com/

راه حل کدام است؟(روشهای نوین آموزش ریاضی)

 

دیدگاه های نوین آموزش ریاضی بر اهمیت تفكر و استدلال ، شناخت مفاهیم ریاضی و چگونگی پردازش آنها و تاكید بر فراگیران به مثابه آحاد انسانی تاكید دارد. محققان در عرصه آموزش ریاضی میكوشند تا از منظر درون و برون ریاضی مقوله یاد دهی یادگیری و حل مسئله را مورد مطالعه قرار دهند.
عدم آشنایی لازم با دانش ، آموزش ریاضی در كشور ، كمبود شدید نیروی متخصص با تحصیلات منظم در این رشته و ورود افراد غیر حرفه ای موجب شده است كه این دانش در جایگاه مناسب خود قرار نگیرد و سرفصلهای غیر استاندارد و سلیقه ای بر دروس آموزش ریاضی حاكم و به تدریس كتابهای دبیرستانی در كلاسهای آموزش ریاضی بسنده شود.
بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی دوره های كارشناسی و بالاتر رشته‌های ریاضی كه به رغم دانش نسبتا خوب ریاضی شان قادر به اداره كلاس درس و موفق در امر یاد دهی ریاضی نیستند و با آزمون و خطا تجربه لازم را بدست می آورند. در واقع باید اذعان كرد كه ریاضی دانستن و برخورداری از دانش ریاضی یك مقوله است ، در حالی كه تدریس ریاضیات مقوله ای دیگر. هرچند كه این دو با یكدیگر در تعاملند.
در مقاله حاظر با طرح چند پرسش ، سعی شده است ؛ پاسخی برای آنها بیابم ؛ ولی اینكه آیا آن پاسخها درستند و شدنی ، خود پاسخی برای آن ندارم.ولی همین بس كه ، با طرح این سؤالات ، پاره ای از مشكلات عمده ای كه از آن به عنوان مشكلات درسی دانش آموز نام برده میشود آشكار میشود. به نظر من با حل مشكلات مورد اشاره در این مقاله ، حل دیگر مشكلات امر آموزش ریاضی سهل خواهد بود.پیشنهادات ارئه شده در این مقاله مورد بررسی و نقد است. ادعا نمیكنم كه تمامی آنها شدنی و قابل اجرایند ولی مدعی قابل تامل بودن آنها هستم.
ریاضیات ؛ راه حل كدام است؟
ریاضیات نقش گسترده ای در زندگی آینده افراد داراست ، ریاضیات قادر است با اثر گذاری بر شخصیت انسان آنها را در برابر مشكلات آینده زندگی مقاوم تر كند. مطالعه ریاضیات و تفكر در مسائل ریاضی انسان را خلاق و پویا كرده و قادر است از او شخصیتی بسازد كه بهتر در مورد مسائل روزمره زندگی خود استلال و تفكر كند.
آیا ما به عنوان یك مدرس ریاضیـات تـوانسته ایم این بعد ریاضی را به دانش‌آموزان خود آموزش دهیم ؟
آیا توانسته ایم به او بفهمانیم كه میتواند فكر كند و او قادر است استدلال كند؟
گـویا تنهـا تـدریس ریـاضیات شده است ارائـه تعاریف ، مثالـهـا و حـل تمرینات‌ موجود ‌كتاب و ... .
در ریاضیات دبیرستانی دانش آموز مایل است بداند كه آنچه می خواند در كجای زندگی او كاربرد دارد ؟
آیا برای او پاسخی داریم؟ یا اینكه سؤال او و ما یكسان است !
چرا باید در كلاسهای خود به جبر ، ریاضی تدریس كنیم؟ چرا به جبر از آنها تمرین و پاسخ بخواهیم ؟
چرا او خود بدنبال یادگیری ریاضیات نیست و تنها این مائیم كه با ترفندهای گوناگون او را مجبور به یادگیری و شاید حفظ كردن مفاهیم میكنیم.
چرا نباید متعلم داوطلبانه در فرایند یادگیری شركت كند ؟
آیا راه كاری وجود دارد و یا راه كارها عملی هستند؟
در مقطع دبیرستان ، دانش آموز باید بر اهمیت ارتباط میان انتخابهای علمی و سایر انتخابهای دوران زندگی خود واقف شوند. این مسئله حیاتی است كه مربیان ریاضی بكوشند تا باور دانش آموزان را نسبت به ارزش دانش ریاضی و كارامدی آن در جامعه تقویت ؛ و آنان را متقاعد سازند كه توان و ظرفیت انجام فعالیتهای ریاضی را در حال و آینده دارند و به گونه ای پیوسته اطلاعات به روز و قابل اعتمادی را در عرصه مقولات زیر فراهم آورند.
۱ چگونگی مرتبط ساختن آنچه دانش آموزان در ریاضی می آموزند با انتخابهای تحصیلی و شغلی آنان.
۲ افـــزایش فرصتهایـی در زندگی دانش آموزان كه در نتیجه مطالعات آینده در ریاضی برای آنان فراهم خواهد شد.
به عبارتی ، دوران دبیرستان میتواند فرصتهایی را برای تقویت و تثبیت مفاهیم و مهارتهای ریاضی دانش آموزان فراهم آورد كه یادگیری های بعدی را در این عرصه ، به ویژه تحصیلات تخصصی دانشگاهی مرتبط با دانش و تجربه ، تسهیل سازد.
۳ چـگونگی اتكا فـزاینده سایـر عرصه هـای علم و زندگی غیر ریاضیات و علوم
فیزیكی بر دانش ریاضی.
۴ لازمه فارغ التحصیلی فراگیر از دبیرستان ، یادگیری موفقیت آمیز بخشهایی از
ریاضی است.
۵ مشكلات مربوط به مرتبط ساختن ریاضیات متوسطه و دوران قبلـی ، ریاضـی
آموزش عالی و دنیای واقعی كار و حرفه است.
بنابراین همه كسانی كه بگونه ای در امر تعلیم و تربیت ریاضی دخیل هستند، اعم از والدین ، مربیان و برنامه ریزان ، باید با یاری یكدیگر و هم اندیشی های سودمند بكوشند تا طرز تلقی ها ، ادراك و تصمیم سازی های فراگیران را در عرصه ریاضی شكل دهی و هدایت كنند. از مهمتریـن هدفهای آموزشی ریاضی ، آن گونه كه NCTM و سایـر پـژوهشگــران اعلام كــرده اند ، ایـن است كـه انجمن دبیران ریاضی ، جهت كسب اطلاع بیشتر به سایت اینترنتی www.nctm.org مراجعه نمایید..دانش اندوزان بیاموزندكه برای ریاضیات ارزش قائل شوند و به كارایی آن در جریان زندگی و پرورش نیروی تفكر و استدلال و تحلیل واقف شوند. به علاوه ، نسبت به قابلیتها و ظرفیتهای خویش در انجام تكلیفهای ریاضی و موقعیتهای مختلف حل مسئله اعتماد و اطمینان یابند تا جایی كه كار و تلاش در ریاضی برای آنان همچون عملی رضایت بخش و مسرت آفرین درآید ، نه عملی اضطراب زا و ملالت بار !
دیدگاه نوین آموزش ریاضی بر این مهم تاكید دارد كه انتقال منفعلانه مفاهیم و مهارتهای ریاضی توسط معلمان ، یادگیری معنادار را برای فراگیران به همراه ندارد و هرگز موجب رشد و پویایی تفكر ریاضی نخواهد شد ، بلكه این فراگیران هستند كه با مشاركت فعالشان در عرصه آموزش و یادگیری ریاضی بر مبنای دانش و تجربه‌های پیشین خود ، ریاضیات را امری قابل فهم و لذت بخش می سازد . تولید، تثبیت و تقویت تفكر ریاضی برای فراگیران هنگامی روی می دهد كه با هدایت معلم تلاش كنند خود در ساختن مفاهیم ، مهارتهای جدید ریاضی و نیل به آنها مشاركت موثر داشته باشند.

منبع:   www.aftab.ir

 

هنر و آموزش ریاضیات

 

انواع هنر همچون ابزار قدرتمندي هستند كه مي توانند به رويارو شدن با دشواري هاي رياضي به بهترين شكل ممكن كمك كنند. دشواريهايي كه هدف از تسهيل آنها بهبود ياددهي و يادگيري مي باشد. نقش آموزشي هنر نه تنها در بهبود كيفيت فهم مساله بسيار حياتي و اساسي است بلكه براي متحول كردن طرز تفكر به شيوه هاي گوناگون داراي قدرت و ظرافتي است كه در ساير موضوعات آموزشي چنين قدرتي را سراغ نداريم. مطالعات و بررسي ها نشان داده اند كه انواع هنر مهارتهاي تفكر انتقادي مربوط به طرح و حل مساله تجزيه و تحليل تركيب - ارزشيابي و تصميم گيري در مورد پارامترهاي مساله را تحريك و تقويت مي كنند. تربيت هنري موجب پرورش توانايي تعبير و فهم نمادهاي پيچيده مي شود كه نمونه بارز آن آشنايي با نمادهاي رياضي مي باشد. همچنين در پرورش خلاقيت نقش محوري را ايفا مي كند و موجب پرورش مهارت به تصوير كشيدن ذهني مساله مي شود و آموزنده را توانمند مي كند تا روشهاي حل غير متعارف و غير سنتي را به ذهن بياورد. لازم به يادآوري است كه مطالعه و توليد اثر هنري به خودي خود داراي اعتبار است . ازين جهت شكل گيري آموزش رياضيات به صورت هنري هويت فرهنگي را در چارچوب هدفمندي حفظ و نگهداري مي كند و بالعكس به كارگيري هنر به بهترين شكل در فهم و ادراك مطالب كمك شاياني مي كند.
با ذكر اين مطالب و روشن شدن ارزش آموزش رياضي مبتني بر هنر تنها اشاره به اين نكته كافيست كه آموزش هنري رياضيات امري بنيادي به خصوص در مقاطع اوليه تحصيلي ميباشد و بكارگيري آن نبايد امري تجملي تلقي گردد.

 

منبع:  khschool.ir www.

 

 

كمك به كودك خود در آموختن رياضيات:

 

بسياري از اوليا براي كمك به كودك خود در آموختن رياضيات ، سعي ميكنند به روشهاي  گوناگون متوصل شوند تا مفاهيم پيچيده ي  رياضي را به او بياموزند . براي اينكه كودك بهترين كمك را دريافت كند ، بايد هدف را ايجاد اشتياق هرچه بيشتر در نظر گرفت و سعي كرد تا آنجا كه ممكن است فشار را   كاهش  داد . انگيزه ي يادگيري را با نشان دادن كاربرد گسترده رياضي در زندگي روزمره و اينكه خود اوليا احساس منفي خود را از رياضي به كودك القا نكنند ،  مي توان  قوي تر ساخت .

 

·   سعي كنيد احساس شخصي شما نسبت به رياضي ، شناخت كودك را از دنياي اعداد و محاسبات تحت تاثير قرار ندهد. زمان روش هاي آزار دهنده اي براي آموزش  مفاهيم رياضي  سپري شده و نگاه جديد سعي در هر چه بيشتر كاربردي تر ساختن اين آموزش دارد تا آموخته هاي كودكان با جهان واقعيت سازگارتر باشد .

 

 

·      با كاربرد روزمره رياضي در زندگي ، كودك به اهميت  اين مهارت پي خواهد برد. مثلا به هنگام پرداخت صورت حساب خريد يا اندازه گيري متراژ منزل يا محاسبه وزن مواد غذايي در آشپزي ، مي توان كودك را به كمك طلبيد . با توضيح شغل هاي

مختلف مثل مهندسان ، دارو سازان  و  ستاره شناسان ، ديد گاه او به كاربرد رياضي گسترده تر خواهد شد .

 

·    با صداي بلند حساب كردن در منزل يا فروشگاه ، كه  روند محاسبه را به كودك نشان مي دهد  نيز روش موثري است . مثلا ، وقتي كودك از شما تقاضاي شيريني مي كند با گفتن اينكه " خوب ، اگر از اين پنج شيريني  يكي را  تو بخوري و يكي هم  خواهرت بخورد براي من و پدرت چند تا باقي مي ماند؟ " از او بخواهيد كه او هم با صداي بلند حسابش را به شما بگويد . مهمتر از جواب درست يا نادرست او ، روالي است  كه او براي رسيدن به جواب استفاده مي كند .

 

 

·      بسته به علاقه كودك و البته نظر معلم او ، گاهي و نه هميشه ، ماشين حساب و نرم افزار هاي رايانه اي براي ايجاد هيجان نسبت به مفاهيم رياضي و محاسبات مفيد خواهد بود .

 

 

·     يك ساعت عقربه اي براي كودك تهيه كنيد . گاهي از او سئوالاتي در مورد زمان  بپرسيد . مثلا : "  اگر برادرت ساعت 4 بيايد ، چند دقيقه ي ديگر بايد منتظر باشيم ؟"

 

 

    از كودك بخواهيد وزن اشيا ، لوازم منزل ، كتاب و ... را حدس بزند . خود شما هم حدس بزنيد و بعد با ترازو تعيين كنيد كه كدام يك  نزديكتر حدس زده است .    يك  روش ديگر جمع زدن اندازه ي  قد يا وزن اعضاي خانواده است تا معلوم شود در مجموع قد يا وزن خانواده  شما چقدر است .اين روش براي تمرين جمع اعداد سه  يا دو  رقمي مناسب است . 

 

 

·    بازي هاي خريد و فروش با مقدار هاي مختلف پول كودك را با مفهو م پول و محاسبه آن آشنا مي كند . بازي هايي مثل مونو پولي ،هنوز براي بسياري از اوليا و كودكان جالب است . يك بازي ديگر هم  پيشنهاد مي شود:  با كمك يك  تاس اعداد ، اعضاي خانواده  عددي را بين يك وشش بدست مي آورند و برابر آن سكه معيني -مثلا يك توماني - دريافت مي كنند  ، وقتي مجموع سكه ها به رقمي قابل تعويض رسيد ، آنرا با اسكناس يا  سكه ي پر ارزش تر ، معاوضه مي كنند . وقتي بودجه فرضي تمام شد ، كسي كه بيشترين ميزان پول را بدست آورده است ، برنده مي شود .  در مثالي ديگر، مي توان كودك را با بودجه اي معين براي خريد لوازم يك وعده غذا به حساب دعوت كرد و ديد كه چطور بودجه بندي را مي آموزد و آيا حدس هاي او قابل انجام است؟ و اگر چنين بود بر همان اساس خريد انجام بشود .

 

 

·     يك روش براي آشنايي وي با مفهوم حجم ، وزن و نسبت اين است كه با كمك ظروف اندازه گيري از او بخواهيد مقادير برنج ، حبوبات يا مايعات را براي تهيه ي غذا پيمانه كند .

 

گاهي اوليا نگران توان يادگيري فرزندشان هستند . در اين شرايط ، معلمان بهترين داوري را عرضه مي كنند زيرا امكان مقايسه كودك را در كنار  همكلاسان ديگر و شرايط مختلف مدرسه دارند .  علائمي مانند مشكل در ياد آوري ارقام ، اشتباه نوشتن اعداد مثلا 7 با 8 يا 3 با 2 ، كلافه شدن و بيقراري هنگام كار با ارقام ، ناتواني در دنبال كردن دستور العمل هاي ساده رياضي ، ناتواني در درك مفاهيم ذهني مثل بزرگتر و كوچكتر يا قبل و بعد يا كم سن تر و مسن تر و  اضطراب بالا در مورد تكاليف رياضي كه اگر همه يا اغلب شان در يك كودك ديده شود بايد با معلم كودك صحبت نمود . چون قبل از آنكه تشخيص اختلال يادگيري مطرح شود  بايد اين احتمال كه شايد كودك تحت فشار زياد تر از حد توان است يا نيازمند  تمرين هايي مانند آنچه در بالا ذكر شد است   ، رد شود . سرانجام ممكن است اوليا و معلم ، به اين نتيجه برسند كه كمك روانپزشكي براي كودك لازم است .

 

 

وسایل کمک آموزشی در ریاضیات:

۱۷م آبان ۱۳۸۵ نويسنده: عبدالحمید پهلوزاده

یکی از مهمترین ابزاری که برای درک بهتر و ساده تر مفاهیم مجرد ریاضی  به کار می رود، استفاده از نمودار یا تعبیر هندسی آنها (در صورت وجود) است .اما نمودارهایی که در کتاب های درسی یا در پای تابلو (هنگام تدریس رسم می شوند،به صورت ثابت هستند و نمی توان بعضی از خطوط آن را به صورت متحرک در آورد . استفاده از طلق شفاف و مقوا برای ساخت دست سازه های ریاضی ، علاوه بر ساخت آسان و ارزان قیمت بودن آنها ،این فرصت را به سازنده و کسانی که از آن استفاده می کنند ، می دهد تا به جای کشف ارتباط بین مفاهیم مجرد  و تئوری ریاضی،از آموخته های خود در شرایط عملی استفاده ی بهینه کنند .

بسیاری از دبیران ریاضی بخاطر نداشتن ایده و تجربه ی عملی مناسب برای ساخت و به کارگیری دست سازه ها ، از آنها چندان در طول تدریس خود استفاده نمی کنند و حتی بعضی از آنها استفاده از این وسایل را اتلاف وقت و بی نظمی در سر کلاس می دانند . از طرف دیگر متخصصان تکنولوژی آموزشی بخاطر عدم آشنایی با مطالب و ارتباط بین مفاهیم ریاضی ، نمی توانند ایده ی مناسبی برای ساخت دست سازه های ریاضی ارائه کنند .

 

تعریف تکنولوژی و مواد آموزشی   

از وقتی تکنولوژی آموزشی فعالیت رسمی خود را به منظور تسهیل آموزش شروع کرده ،هدف و محتوای آن دچار تغییرات فراوان شده است . در ابتدا تکنولوژی آموزشی به معنای «استفاده از وسایل سمعی و بصری مانند اورهد و اوپک بود » اما بعد معنای آن به صورت «فرایند طراحی ،اجرا و ارزشیابی وسایل کمک آموزشی »تغییر کرد . امروزه تکنولوژی آموزشی را به معنای«فرایند حل مسئله »در نظر می گیرند . یعنی هر وسیله و روشی که به حل ساده تر مسئله کمک کند ،در حیطه ی تکنولوژی آموزشی قرار دارد .

 

 رسانه آموزشی:وسیله یا کانال ارتباطی است که کل پیام را منتقل می کند . برای مثال کتاب هندسه ی سال اول یک رسانه ی آموزشی است .

 

مواد آموزشی (وسایل آموزشی ):وسیله یا کانال ارتباطی است که به انتقال بخشی از پیام کمک می کند . بنابر این دست سازه های آموزشی که برای مباحث مختلف ساخته می شوند ( مثل وسیله ایی برای درک بهتر قضیه ی فیثاغورث )به عنوان مواد آموزشی به حساب می آیند

 

.فایده استفاده از وسایل کمک آموزشی

۱- ایجاد انگیزه برای یادگیری بیشتر و اصلاح یادگیریهای نادرست .

۲- بالا بردن سرعت و عمق یادگیری

۳-ارائه مطالب تئوری و انتزاعی ریاضی به صورت ملموس و قابل درک

۴- آشنایی با خلاقیت های عملی و یافتن مهارت استفاده از خط کش ، گونیا ،نقاله و پرگار .

۵-تقویت توانایی حل مسائل عملی با تکیه بر آموخته های تئوری

۶-متحرک سازی خط ثابت نمودارها و تقویت قوه ی تخیل

 

مخروط تجربه ی آموزشی ادکاردیل

 

این مخروط سطح یادگیری را با روش های متفاوت نشان می دهد . بر اساس این مخروط هر چه به سمت پایین مخروط بیاییم ، سطح یادگیری بالاتر می رود ، زیرا نوع یادگیری عینی تر می شود و بالعکس هر چه به سمت بالای مخروط می رویم نوع یادگیری به سمت انتزاعی تر شدن پیش می رود                     

 

بنابر این استفاده از دست سازه ها در آموزش ، به جای آنکه مفاهیم مجرد ریاضی را فقط با خواندن کتاب یا حداکثر به کمک بعضی نمودارها یاد یگیریم ، می تواند سطح یادگیری را بالا ترببرد .

 

ویزگی های یک دست سازه ی مناسب ریاضی

 

۱-افزایش سرعت یادگیری : متوسط زمان لازم برای یادگیری را کاهش می دهد .

۲- افزایش عمق یادگیری : سبب یادگیری دقیق تر و صحیح تر شود .

۳- قابلیت دسترسی و کاربرد آسان : ساخت آن برای عموم امکان پذیر و به خصوص استفاده از آن آسان باشد .

۴- وسعت اطلاعات : بیشترین مقدار اطلاعات را به صورت منظم و طبقه بندی ظده در اختیار ما گذارد .

قابلیت رجوع مکرر : دست سازه نباید  یک بار مصرف باشد . یعنی آن را باید به گونه ای ساخت که بتوان دست کم چند مرتبه از آن استفاده کرد . توجه داشته باشیم که منظور این نیست که مواد به کار رفته در دست سازه باید خیلی محکم یا گران قیمت باشد . بلکه منظور آن است که در ساخت آن باید مواردی که سبب استحکام بیشتر دست سازه می شود را رعایت کنیم .

گاهی چسباندن یک تکه نوار چسب بر روی بعضی قسمت های مقوای دست سازه یا استفاده از برش ها یا تا زدن های مناسب یک مقوا به جای استفاده از چسب های شیشه ایی ، می تواند به استحکام وسیله کمک کند .

۶- درگیری بیشتر حواس در یادگیری : هر چه دست سازه بتواند حواس بینایی ، شنوایی و لامسه را درگیر کند، مناسب تر است .

صحت علمی : دست سازه باید هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ تئوری صحیح باشد . مثلا دست سازه ی مثال زیر با وجود آنکه بسیار ساده است ولی از لحاظ علمی  نادرست است .

مثال : نمودار تابع  x۲y =  را بازای ۰  x   و   x <  ۰ روی دو تکه طلق شفاف با مازیک رسم کرده و دکمه قابلمه مبدا آنها را به هم وصل می کنیم . اگر بخواهیم با چرخش شاخه های تابع y=x۲ حول مبدا و جمع کردن شاخه های آن ، نمودار توابع   y=x۴  و y=x۶  را نشان دهید آنگاه مرتکب اشتباه بزرگی شده ایم . زیرا در فاصله ی ( ۱ و ۰) نمودار x۴  در زیر نمودار x۲ قرار می گیرد در حالی که دست سازه ی ساخته شده عکس این مطلب را نشان می دهد .

 

 

 

برای چه مطالبی در ریاضی می توان دست سازه ساخت :

 

معمولا برای مطالب ریاضی ( چه از نوع قضیه ، تعریف ، مسئله یا خاصیت ) که دارای نمودار یا تعبیر هندسی مشخصی هستند می توان دست سازه ی مناسب ساخت . زیرا اگر مطالبی دارایتعبیر هندسی مشخصی یا نمودار باشد آنگاه طریقه ی نمایشی برای آن وجود دارد و بنابر این ، بهتر می توان در مورد ساخت یک وسیله برای آن فکر کرد . مطالب و مسائل ریاضی را بر حسب دارا بودن نمودار یا تعبیر هندسی می توان به سه دسته تقسیم بندی کرد .

۱-     مطالبی که تعبیر هندسی یا نمودار مشخصی دارند . مانند مشتق یا تابع .

۲-     مطالبی که تعبیر هندسی یا نمودار مشخصی ندارند ولی می توان برای آنها تعبیر هندسی ساختگی در نظر گرفت . مانند مجموعه ها یا دترمینان .

۳-     مطالبی که تعبیر هندسی ساختگی ندارند و پیدا کردن تعبیر هندسی یا فیزیکی برای آنها مشکل است . مانند اعداد اول و مرکب یا قاعده ی هوپیتال .

منبع:  www.mathgroup.ir

نقش مجله هاي رياضي در آموزش رياضى:


 نويسنده: آقاي ميرشهرام صدر

كاركردهاي آموزشي مجله‌هاي رياضي:

از ويژگي هاي آموزش از طريق مجله‌هاي آموزشي رياضي، در دسترس بودن و فاصله كوتاه زماني در چاپ آنهاست. بنابراين همواره با سرعت مي‌توان تازه‌ترين روش هاي آموزشي و مطالب رياضي را به مخاطبان منتقل كرد. و نيز مي‌توان مخاطبان را در جريان آخرين دست‌آوردها، كنفرانس ها و رويدادهاي مهم رياضي قرار داد.

در حال حاضر، معمولاً تيراژ كتاب هاي رياضي 5 الي 10 هزار نسخه است. در صورتي كه مجله‌هاي رياضي تيراژ بالاتري دارند و در نتيجه طيف وسيعتري از مخاطبان را پوشش مي‌دهند.

علاوه بر آن، اگر مسايل مربوط به هنر گرافيك در مجله‌ها رعايت شود، با بهره جستن از اين هنر مي‌توان تنوّعي جذّاب ايجاد كرد و مطالب رياضي را از يكنواختي و خشكي كتاب هاي رياضي نجات داد. در نتيجه، انگيزه و علاقه براي مطالعه رياضي فزوني خواهد يافت.

خواننده مجله با پرداخت مبلغي كه معمولاً مقدار آن از قيمت يك كتاب ـ حتي با همان قطع و تعداد صفحات مجله ـ كمتر است (بدليل تيراژ بالاي مجله) مي‌توانند از چندين مقاله در زمينه‌هاي مختلف و مسائل سرگرم كننده و متنوع برخوردار باشند.

از ويژگي هاي ديگر مجله‌هاي رياضي، تشويق خوانندگان و به كار گرفتن استعدادهاست. گردانندگان مجله مي توانند حتي با ذكر يك اسم ، چاپ يك مسأله يا چاپ يك مقاله، محركي مفيدي براي معلمان و حتي دانش آموزان باشند. اين امر بارها تجربه شده و در نامه‌هايي كه به دفتر مجله ارسال مي‌شود، اين‌گونه مطالب بسيار به چشم مي‌خورد.

گاهي اوقات كتاب هاي درسي به دليل محدوديت تعداد صفحات مطالب را به شكل خيلي فشرده عنوان مي‌كنند و در نتيجه كمبودهايي در كتاب هاي درسي به چشم مي‌خورد كه مجله‌هاي رياضي با چاپ مقالاتي مستقل يا دنباله‌دار، مي‌توانند آنها را پوشش دهند. بعضي از كاربردهاي رياضي مرتبط با رئوس مطالب درسي، بايد در مجله مطرح گردد، تا دانش‌آموز هم مفاهيم درس را عميق تر درك كند و هم بداند كه رياضي به چه دردي مي خورد.

مجله رياضي مي توانند شامل تاريخ و فلسفه رياضي و سرگرمي هاي رياضي باشد، تا خلأهاي موجود در كتاب هاي درسي را از اين طريق جبران كند.

كار ديگر مجله، آشنايي مخاطبان علاقه‌مند با نظريه‌ها و شاخه‌هاي جديد رياضي و آخرين دستاوردهاي جهاني است.

تعداد شيوه‌هاي آموزشي خوب، به تعداد معلمان كارآزموده است و هر كس مي تواند شيوه‌هاي آموزشي موفق خود را در اختيار ديگران قرار دهد، براي اين منظور، از معلمان موفق مي‌خواهيم كه يك موضوع درسي را در نظر بگيرند و عملكرد خود را سر كلاس با توضيحات، مثال ها، تكاليف و غيره گزارش كنند. اين كار در مجله براي معلم مي‌تواند انتقال يك تجربه باشد، بنابراين معلمان رياضي به ويژه معلمان جوان مي‌توانند با مطالعه اين تجربه‌ها، روش آموزشي ديگري را پيدا كنند ( غير از روش خودشان ولي سازگار با آن ) و آن را در كلاس خود به كار گيرند . همچنين از طريق مصاحبه‌ با پيشكسوتان آموزش رياضي كشور، مي‌توان تجربه‌هاي مفيد آموزشي را انتقال داد.

بيشتر مجله‌هاي رياضي مشكلات درسي دانش‌آموزان را مطرح مي‌كنند و كمتر التفاتي به معلمان دارند. يكي از هدف هاي آموزشي رياضي به طور قطع آموزش معلمان است، بنابراين اگر قسمتي از مجله را به معلمان اختصاص دهيم و براي آنان بنويسيم، در نتيجه از اين طريق به طور غير مستقيم، دانش‌آموزان را هم آموزش داده‌ايم.

آگاه كردن مخاطبان از فهرست موضوعي آخرين كنفرانسها و رويدادهاي رياضي در داخل و خارج از كشور.

ويژگي مقالات مجله آموزش رياضي :

اصولاً ارتباط آموزشي بين يك مجله آموزش رياضي با مخاطبان خود يك ارتباط غيركلامي و اصطلاحاً «مقاله‌اي» است و اين يكي از حساسترين جوانب كار است. زيرا مقالات بايد به گونه‌اي باشند كه مخاطب بدون واسطه بتواند به اهداف آموزشي مقاله برسد و حداكثر استفاده را ببرد. مقاله‌ها بايد به گونه‌اي باشند كه ارتباط بين يك مقاله آموزشي و مخاطب آن، ارتباطي مانند معلم و شاگرد در سر كلاس باشد. البته، معلم هنگام تدريس در كلاس مثال هايي ارائه مي‌كند كه آوردن آنها روي كاغذ كار مشكلي است. همچنين ممكن است با رفتارش، نوع حرف‌زدنش و مثال هايي كه مطرح مي‌كند، باعث جذب دانش‌آموزان شود، اما در يك مقاله، دانش‌آموز حروف و اعداد را مي‌بيند.

بنابراين، مقالات بايد با زباني گويا، مطالب را به مخاطب عرضه كنند و ابهامي نداشته باشند يا اگر در يك مقطع، مبهم باشند، در مقطعي ديگر به گونه‌اي كه نوعي آموزش در آن نهفته باشد، جواب وي آن ابهام باشند. به عنوان مثال اگر در مقاله‌اي عنوان كرديم كه " اگر تابعي مانند f داراي نقطه ماكزيمم نسبي باشد، آن گاه در آن نقطه مشتق تابع برابر صفر است ولي عكس آن برقرار نيست (ايجاد ابهام)" ، بايد در قسمت ديگر مقاله اين ابهام رفع شود و به مقاله‌هاي بعدي ارجاع داده نشود و با يك مثال نقض به صورت زير نشان مي‌دهيم كه عكس حكم بالا برقرار نيست:

در تابع 3 f(0)=0 ، f/ (x)=x اما در نقطه 0= f تابع ماكزيمم ندارد.

اين‌كه آيا مجله‌هاي رياضي تا چه حد رسالت خود، يعني نقش معلم‌گونه خود را توانسته‌اند ايفا كنند، سؤالي است كه مخاطبان مجله بهتر و دقيقتر مي‌توانند به آن پاسخ بدهند و در واقع بهترين الگوها و خط‌مشي‌ها از همين بازخوردها به دست مي‌آيند و همواره مجله‌هاي رياضي و دست‌اندركاران آنها را مجاب مي‌كند كه در معرض نظرخواهي و ارزشيابي قرار بگيرند.

به اعتقاد ما يكي از عامل هاي مؤثر در پيشرفت و پيشبرد اهداف آموزشي، رقابت سالم و سازنده است و اين امر در مورد مجله‌هاي رياضي و چاپ مقالات از طرف مؤلفان و مترجمين نيز صادق است. لذا اگر تعداد مجله‌هاي رياضي در مقاطع مختلف بيشتر باشد، اين رقابت بيشتر خواهد شد و بي‌ترديد كيفيت كار بالا خواهد رفت

منبع:  www.khschool.ir

یک درس ریاضی به سبک نوین:

اصلاحات تازه ای دبیرستان ها و دبستان های چین که از سال2001 شروع کرد موضوعات و روشهای تدریسی را مورد تعدیل وتنظیم به اندازه نسبتا زیادی قرار داده اند.
شاگردان کلاس پنجم دبستان دردروس ریاضی، چگونگی حساب مساحت را یاد گرفته اند. بمنظورآنکه شاگردان دانش های آموخته شده را بخوبی فراگیرند خانم چئه یاین معلم مدرسه آزمایش جن هوای بجینگ درسی بسته بندی را طرحریزی کرد : سر کلاس ، چئه یاین معلم به شاگردان خبر داد که روز تولد مارش بزودی فرا می رسد ، وی دونوار ضبط صوت ( کاست) را بعنوان هدیه روز تولد آماده کردهاست. بمنظورآنکه این تحفه قشنگ ترشود وی ازبیش از30 شاگرد این کلاس کمک خواست که با روش های متفاوت این کادو را بسته بندی کنند. سرکلاس ، معلم کاغذهائی را که بزرگی و کوچکی آن فرق دارد و شکل های آن گوناگون بنظرمیرسد به شاگردان توزیع کردتا آنها به بسته بندی بپردازند. شاگردان به گروههای چند نفره تقسیم شده وبلادرنگ به این کارمبادرت کردند. پس ازاندکی این معلم شاگردان را به جلوی سکوی کلاس فراخواند تا شیوه بسته بندی خود را جمع بندی کنند .
سپس این معلم بار دیگر سئوالاتی کرد اگر میخواهید 6 کاست را بسته بندی کنید چند شیوه وجود دارد؟ پس ازپراتیک، شاگردان 10 نوع روش بسته بندی 6 نوار ضبت صوت را پیدا کردند و هرنوع شیوه ویژگی خاصی خود دارد . ازطریق این درس شاگردان مهارت بسته بندی را یاد گرفته وآنکه با چه نوع کاغذ میتوان چه نوع چیزرا بسته بندی کرد این توانایی را که درزندگی بسیار بدرد میخورد تقریبا فرا گرفتند . خانم لیو که چین کارشناس گروه پژوهش درس ریاضی چین این درس را عالی ارزیابی کر د و گفت :" بنظر من این یک درس بسیار تازه و بدیع ریاضی بحساب میاید. معلم چئه بسته بندی -- موضوعی که بسیار مورد علاقه بچگان قرار میگیرد کودکان در زندگی خود با آن بخوبی آشنا میشوند انتخاب کرد .
اکنون کودکان رفت آمد های تشریفاتی زیاد دارند. با کاغذ های بسته بندی متفاوت کادو را بسته بندی کردن و چطور میتوان کاغذ را بیشتر صرفه جویی میکند این یک مسئله ریاضی برای بسته بندی بشمار میاید." جای تازه وبدیع این درس هم درشیوه تدریسی نشان داد. سرکلاس الگوی همییشگی گذشته یعنی معلم تدریس میکند و شاگردان به آن گوش میکنند تغییر کرد آنکه آموزش در گروه چند نفره ، همگان به حرکت بسیج داده شده و به تبادل نظر و معاملات تجربیات درس آموزی پرداخته و بعد جلوی سکوی کلاس ایستاده و نظریه خود را بیان میکنند جاینشین آن میشود. بدین ترتیب محیط آموزش راحت و آزاد و برابر دراختیار کودکان گذاشته شد و در نتیجه توانایی شان در جمع بندی ، خلاصه و گویندگی افزایش پیدا کرده وسلیقه وعلاقه شان درزیبایی شناسی نیز ارتقا یافته است .
درس بسته بندی علاقه شاگردان برای یادگرفتن ریاضی را بکار انداخته است و پس اززنگ زدن کلاس ، بسیاری از شاگردان از کلاس بیرون نرفته وبازی کردند بازهم در تفکر مسئله بسته بندی بودند. از طریق تشریحات ما درباره درس یاد شده ، ممکن است شما بعضی خصوصیات خاص اصلاحات تازه درسی که اکنون در چین انجام میشود پیدا کرده ائید ، این اصلاحات تازه درسی کیفیت شاگردان را بمثابه هدف خود تلقی کرده و موضوعات و روشهای تدریسی و سنجش وارزیابی شاگردان را مورد اصلاحات همه جانبه قرار داده است .
تان جین وی مقامی از وزارت آموزش و پرورش چین گفت : " آموزش کیفی و پرورش توانایی نوآوری شاگردان کار محور این اصلاحات محسوب میشود.معلمان نه مانند گذشته فقط تدریس کننده مسئول تدریس معلومات وجواب به مشکلات درسی بودند. برخلاف آن معلمان باید شورو شوق شاگردان و روحیه مبتکارانه درس خواندن را بکارانداخته و تفکر شاگردان را بیدار سازند." وزارت آموزش و پرورش چین ابراز امیدواری کرد که ازطریق این اصلاحات درسی وضع کنونی آموزش تغییر کرده و پرورش شاگردان در ایده نوآوری و تونایی عملی افزایش یابد تا شاگردان نه تنها قادرند مسایل ریاضی را حل کنند و بلدند امتحان دهند بلکه باید بتوانند به نیازمندیهای جامعه به مستعدان پاسخگون نند و به مستعدان مرکبی با توانایی نوآوری بدل شوند.

منبع:www.Persian.cir.cn

 

چگونه ریاضی را بخوانیم:

1-   نخست باید متن درس را مطالعه کنید. به خاطر داشته باشید که تقریبا هیچ کس نمی تواند همه ی
معانی و روابط یک مبحث رایکباره یاد بگیرد.این کار با کوشش وتمرین میسر است.
لازم است بخش های مربوط به یک مبحث را از کتاب بخوانید و مطالب را از طریق مثال ها ،گام به
 
گام دنبال کنید .سریع خواندن مطالب ریاضی بی فایده است .مطالعه و جست و جوی شما برای رسیدن
 
به اجزایی است که با روش منطقی و گام به گام انجام نمی شود . این نوع مطالعه که لازمه ی هر متن
 
با محتوای عمیق و فنی است ، نیاز به توجه ،تمرین و پشتکار دارد.
2-   
تمرین ها را انجام دهید و اصول زیر را به خاطر بسپارید.
الف)در صورت امکان برای مساله شکل ها را رسم کنید .
ب) راه حل هایتان را با یک روش منطقی گام به گام و مرتبط به گونه ای که می خواهید آن را برای شخص
 
دیگری توضیح دهید ،بنویسید.
پ) در مورد علت طرح هر تمرین فکر کنید چرا آنها را طرح کرده اند و رابطه ی آنها با سایر تمرین ها ی 
3-
تا آن جا که ممکن است ، ازماشین حساب و رایانه استفاده کنید .از سیستم های جبری رایانه (G.A.S)
استفاده کنید و نمودار ها را تا جایی که ممکن است تمرین کنید .حتی اگر به عنوان تمرین درسی تعیین نشده باشند.
نمودار ها از مفاهیم و روابط مهم ریاضی ، نمایش دیداری ایجاد، و بینش دیداری را تقویت می کنند و اعداد
 
مقیاس های مهمی را نشان می دهند . یک سیستم جبری رایانه ای در کشف مسائل به شما کمک می کند و  
مثال هایی که انجام آنها با دست مشکل و وقت گیر است را آسان می کند.
سعی کنید توضیحات را به طور خلاصه یادداشت کنید اگر موفق شدید ،احتمالا موضوع را فهمیده اید و اگر
 
موفق نشدید ، تشخیص دهید کجای مطلب برایتان مشکل بوده و نفهمیده باقی مانده است .
یادگیری ریاضی یک فرایند است ، یکباره به شما دست نمی دهد پس صبور باشید وپشتکار داشته باشید .
 
سوال های خود را با همکلاسی ها یتون در میان بگذاری و با آنها کار کنید و حتی از آنها کمک بگیرید.
یادگیری ریاضی چه از نظر ذهنی ، فکری و حرفه ای ارضا کننده خواهد بود.
 
            برگرفته از کتاب CALCULUS FOR ENGINEERS AND SCIENTISTS))

 

منبع:riazicenter.com

 

مباحثی پیرامون روشهای درست مطالعه ریاضیات:


(
الف) چگونه می توان کتب درسی ریاضی را به طور عمقی مطالعه کرد؟
(
ب) چگونه می توان در تست زدن موفق شد؟ آیا واقعاً راه میانبری - همانگونه که بسیاری از موسسات کنکور ادعا می کنند - وجود دارد؟

به هر یک از دو سوال بالا به شیوه ترتیبی و البته به صورت کاملا خلاصه پاسخ می دهیم.
پاسخ سوال (الف):

1-
برای خودتان برنامه هفتگی داشته باشید به گونه ای که اگر کسی از شما پرسید مثلاً روز دوشنبه ساعت 10 صبح یا پنجشنبه ساعت 5 بعد از ظهر قرار است چه کنید، برای آن پاسخ دقیقی داشته باشید. برنامه شما باید کاملا متعادل و به دور از هر گونه افراط و تفریط باشد. یک نوجوان دانش آموز و یا یک جوان دانشجو برای پیشرفت خود، غیر از فعالیتهای عمیق علمی متناسب با رشته خود، احتیاج به استراحت و خواب مناسب (حداقل 7 ساعت)، ورزش، دیدار دوستان و آشنایان، شرکت در فعالیتهای عبادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، دیدن برنامه های تلوزیونی، مطالعات غیر درسی مانند مطالعه روزنامه ها، مجلات، رمان و ... دارد. برنامه را به گونه ای طراحی کنید که اولا همه فعالیتهای لازم (حتی خواب و بیداری و غذا خوردن) شما را پوشش دهد و ثانیا شما را خسته نکند. توجه کنید که همه روشهای مطالعه که بعد از این توضیح خواهیم داد، باید تحت همین برنامه سازماندهی شود.

2-
متن درس را مانند کسی بخوانید که می خواهد آنرا تدریس کند. حال ببینیم یک معلم خوب قبل از تدریس چه می کند: او با استفاده از تجربیات قبلی خود، ابتدا درس را کاملا و به طور عمیق مطالعه و سپس از مطالب آن خلاصه برداری می کند. به مطالب و تمرینات کتاب بسنده نمی کند و به وسیله کتب معتبر ، مطالب و مسائل جدید و جالبی به طرح درس خود می افزاید. گاهی هم برای اینکه بهتر و راحت تر تدریس کند، جداولی تهیه می کند و یا وسایلی با دست خود می سازد.

بنابر این «اگر می خواهید خوب بخوانید، همانند یک معلم بخوانیداگر برایتان امکان دارد درس را برای دیگری تدریس کنید و به او اجازه دهید از شما سوالاتی درباره همان درس بپرسد. اگر چنین امکانی برایتان نیست، بعد از مطالعه و خلاصه برداری، کتاب را کنار بگذارید و همانند یک معلم همان درس را برای خودتان تدریس کنید. دقت کنید که میزان مهارت شما در تدریس یک درس معمولا برابر است با میزان فهم مطالب آن درس توسط شما.

3-
خودتان را به فکر کردن روی مساله های ریاضی عادت دهید. توجه کنید که بسیاری از مسائل خوب به راحتی حل نمی شوند بنابر این اگر در حل هر مساله ای موفق نشدید، ناامید نشوید. برای حل مسائل تلاش کنید هر چند اگر ساعتها و روزها وقت شما را بگیرد. از وقتهای اضافی (هنگام پیاده روی - ایستادن در صفهای مختلف اتوبوس، خرید نان و ...) برای حل مسائل و فکر کردن روی آنها استفاده کنید. روی مسائل کتابهای درسی خود خوب فکر کنید و برای حل آنها وقت بگذارید اما به آنها اکتفا نکنید. همیشه یک مساله جدید برای حل در ذهنتان داشته و به دنبال مسائل جدید باشید. از هیچ مساله ای نترسید. از مسائل مربوط به المپیادهای سالهای گذشته کشوری و بین المللی اطلاع داشته باشید و اگر فرصت کردید راه حل آنها را نیز پیدا کنید. در کل سعی کنید دایرة المعارف مسائل ریاضی ذهنتان را -یعنی مجموعه مسائلی که دیده اید نه مسائلی که حل کرده اید- دائماً توسعه دهید. اگر چند ماه خودتان را به این کارها عادت دهید، مسائل کتابهای درسی - و نتیجتاً تستهای کنکور- برایتان کاملا پیش پا افتاده خواهد شد. به امید خدا در همین تایپیک به بعضی از کتابهای معتبر مساله نیز اشاره خواهد شد.

4-
مسائل جدید طراحی کنید. متن بعضی از مسائل کتاب را (بعد از حل آنها) به گونه ای مناسب تغییر دهید و سپس آنرا حل کنید. مثلا صورت و مخرج مساله را با هم عوض کنید، مثبها را منفی و منفی ها را مثبت کنید، اعداد را تغییر دهید، به مساله یک رادیکال اضافه یا کم کنید، اگر مساله ای با یک فرض به شما داده شده است فرض را بردارید و بررسی کنید که آیا مساله بدون آن فرض نیز درست یا نه، اگر درست است آنرا بدون آن فرض حل کنید و اگر درست نیست برای آن، مثال نقض ارائه کنید. بررسی کنید که آیا عکس مسائلی که به صورت شرطی داده شده اند درست است یا نه و ...

5-
روی بعضی از مسائل گروهی کار کنید. می توانید چند مساله (از کتاب یا خارج آن) انتخاب و بین خود تقسیم و در فرصتی که معین می کنید روی آنها کار کنید و سپس راه حلها را با یکدیگر بررسی نمایید و اگر توانستید راه حل این مسائل را با معلمین خود نیز در میان بگذارید.

6-
از مطالعه مجلات ریاضی (همانند «مجله برهان» و یا «رشد ریاضی») غافل نشوید. این مجلات تاثیر بسیار خوبی روی خواننده خود می گذارند.

7-
اما آخرین پیشنهاد در این قسمت: در مسابقات علمی شرکتی فعال داشته باشید، چه در آنها برنده شوید، چه نشوید. اگر در شهر شما دانش آموزانی هستند که در مسابقات ریاضی موفق بوده اند، با آنها ارتباط علمی برقرار و از تجربیاتشان استفاده کنید. در حد توانتان در سمینارهای علمی مدرسه، شهر و ... شرکت کنید و اگر می توانید برای این سمینارها مقاله ای بنویسید و در آنها درباره کارتان سخنرانی کنید. گاهی هم به دانشگاههای شهرتان سری بزنید و اگر اجازه دادند از کتابخانه و فضای علمی آنجا استفاده کنید.

پاسخ سوال (ب):

به راستی آیا واقعاً راه میانبری در تست زنی- همانگونه که بسیاری از موسسات کنکور ادعا می کنند - وجود دارد؟ آیا واقعاً می توان دانش آموزی را که پایه علمی او بسیار ضعیف است با این به اصطلاح «روشهای من درآوردی» به رتبه های اول کنکور رساند و قبولی او را در دانشگاه تضمین کرد؟! مطمئن باشید که چنین راهی وجود ندارد! دلیل آن نیز -غیر از تجربه های این حقیر و سایر همکارانم- رتبه اولی های کنکور هستند. سالهاست که بسیاری از رتبه های اول کنکور در مصاحبه های خود بیان می کنند که حتی یک کلاس کنکور هم ندیده اند و عامل موفقیت خود را بعد از توکل بر خدا و زحمات پدر و مادر و معلمینشان، تلاش و کوشش خود می دانند و معمولا به این نکته هم اشاره می کنند که از اولین روزهای ورورد به دبیرستان درسها را خوب و عمیق خوانده اند و آنرا به روزهای نزدیک کنکور حواله نکرده اند. متاسفانه تبلیغات کاملاً حساب شده ای که سالهاست موسسات کذایی کنکور حتی در رادیو و تلوزیون به راه انداخته اند کار خود را کرده و باعث تغییر ذائقه علمی خانواده ها شده است به طوریکه با نهایت تاسف بسیاری از پدر و مادران عزیز ما قبولی فرزندانشان در کنکور را مساوی شرکت آنها در موسسات کنکور می دانند که البته این تغییر ذائقه به نفع جیب مبارک این موسسات هم تمام شده است و بد نیست بدانید که طبق آماری، مجموع پولی که موسسات کنکور کشور سالیانه به جیب می زنند تقریبا برابر است با پولی که از صنعت نفت عاید کشور می شود(!!!) بنابر این بهتر است نام بعضی از این موسسات را «کارخانجات صنایع کنکور» بگذاریم. این را به تجربه خدمتتان عرض می کنم - و با تحقیق کوچکی خودتان نیز به آن دست می یابید- که اکثریت کسانی که نامشان در بروشورهای تبلیغاتی یا در تبلیغات صدا و سیمای موسسات کنکور به عنوان قبولیهای رتبه های اول دانشگاه از آن موسسه آورده می شود از دانش آموزان باسواد و معدل بالای دبیرستان هستند که اگر در آن موسسه شرکت هم نمی کردند در دانشگاه قبول می شدند. فکر می کنید چند درصد از این دانش آموزان از آنهایی بوده اند که سطح معلومات علمیشان از متوسط به پایین است و با معجزه این آقایان به دانشگاه راه یافته اند؟! اگر هم چنین افرادی در میان قبولیها پیدا شود اولا درصدشان بسیار پایین است، ثانیاً خودشان هم بسیار تلاش کرده اند و اگر همین تلاش را بیرون از موسسه می کردند چه بسا رتبه بهتری می آوردند. حتی اگر چنین افرادی به طور کاملا تصادفی و به قول خودشان با کلکهای کنکوری- و یا علل دیگری که درست نیست در اینجا درباره آنها صحبت کنیم - در دانشگاه قبول شده اند تازه اول بدبختی آنهاست. اینها معمولا در دانشگاه دوام نمی آورند و یا با هزار بدبختی و فلاکت فارغ التحصیل می شوند. حال با این مقدمه طولانی سعی می کنیم به سوال قسمت (ب) پاسخ دهیم:

1-
مطمئن شوید که دروس ریاضی را به طور عمقی مطالعه کرده اید، روی مسائل ریاضی داخل و خارج کتاب به اندازه لازم فکر کرده اید و موفق به حل بسیاری از آنها شده اید. از لحاظ روانی خود را متقاعد کنید که قوت و قدرت علمی لازم را برای رقابت با دیگران در مسابقه ای به نام کنکور به دست آورده اید. به طور خلاصه مطمئن شوید که در حد توانتان به مراحل قسمت (الف) -که در بالا به آنها اشاره شد - عمل کرده اید. توجه کنید که این مرحله بسیار مهم است و بدون عبور از این مرحله به هیچ عنوان نباید وارد مراحل بعدی شوید.

2-
تستهای «خام» ریاضی ده سال اخیر کنکور سراسری را تهیه کنید. به عبارت «خام» توجه کنید. تستها دقیقا باید همانهایی باشند که در کنکور سراسری بدون هیچ گونه دخل و تصرفی به داوطلبان داده شده است. در بعضی از کتابها تستها به صورت طبقه بندی شده و موضوعی هستند. این گونه کتابها و جزوات برای این مرحله مناسب نیستند.

3-
بعد از تهیه این تستها، سوالات کنکور دو سال اخیر را کنار بگذارید به گونه ای که جلوی چشمان شما نباشد. به اصطلاح آنها را در قرنطینه بگذارید. سپس چند روزی با فرصت مناسبی که برای خود کنار می گذارید، تستهای هشت سال باقیمانده را موضوع بندی کنید. به طور مثال سوالات سال 75 کنکور را بردارید و از تست اول شروع کنید. با دقت تمام تعیین کنید که این تست مربوط به کدام کتاب درسی و کدام موضوع و فصل آن کتاب است و این موارد را یادداشت کنید. (در این مرحله لازم نیست که خود تست را حل کنید.) همین کار را تا تست آخر انجام دهید. بعد از اتمام این کار، تستهای هم موضوع را کنار یکدیگر در دفتری یادداشت کنید و سپس برای خود آماری از این موضوعات تهیه کنید که مثلا چند درصد از تستها در موضوع توابع، حد و پیوستگی، مشتق ، انتگرال ، خط و صفحه، ماتریسها، مثلثات، محاسبات لگاریتمی و ... هستند. همین کارها را برای سالهای دیگر نیز تکرار کنید و در آخر، درصد موضوعی تستهای این هشت سال را محاسبه کنید. حال با نگاهی کلی می توانید حدس بزنید که از کدام موضوع بیشتر سوال طرح شده است و باید روی کدام موضوعات بیشتر کار کنید و اگر ضعفی دارید برطرف نمایید.

4-
حالا شروع کنید و تستهای هم موضوعی که کمترین درصد آمار شما را دارند حل کنید. در حل تستها عجله نکنید. آنرا به عنوان یک مساله نگاه کنید نه به عنوان تست. مطمئن باشید که اگر درسها را به خوبی خوانده باشید و روی مسائل مختلف فکر کرده باشید، حل این تستها برایتان به هیچ عنوان سخت نخواهد بود. اگر موفق به حل تست شدید ، حل آنرا هم یاداشت کنید. اگر نتوانستید تست را حل کنید بلافاصله به جواب آن مراجعه نکنید و برای حل این تست تلاش کنید حتی اگر یکساعت هم وقت شما را بگیرد. اگر باز هم موفق نشدید به راه حل آن مراجعه کنید و اگر راه حلی در اختیارتان نبود وارد حل تست بعدی شوید و بعدا روش حل تستی که از عهده حل آن بر نیامده اید از معلمین یا دوستانتان بپرسید و روش آنرا هم در دفتر یاداشت کنید. به هیچ عنوان از اینکه نتوانسته اید تست را در چند ثانیه حل کنید مایوس نشوید. سرعت تست زنی شما با سماجت شما در حل تستهای اولیه افزایش خواهد یافت. همین کار را برای موضوعات دیگر نیز که درصد بالاتری دارند به ترتیب انجام دهید.
این روش شما را مجبور خواهد کرد که دائماً به کتاب و دفترتان مراجعه کنید و همین کار تجربه تست زنی شما را افزایش خواهد داد و در جلسه کنکور به دردتان خواهد خورد. شاید این مرحله روزها و هفته ها و شاید ماهها طول بکشد، اما بسیار کارساز است و ترس شما را از مواجهه با تستهای مشکل تقریبا از بین می برد.

5-
بعد از اینکه مرحله چهارم به اتمام رسید، این مرحله را یکبار دیگر تکرار کنید. این بار سرعت حل تستها باید بیشتر شده باشد زیرا قبلا آنها را حل کرده اید. مطمئن شوید که جواب همه تستها را می دانید و راه حلها را هم کاملا مرور کرده اید.

6-
حال شریط جلسه کنکور را برای خودتان در خانه یا کتابخانه های عمومی و یا جاهای دیگر مهیا کنید. مکان ساکتی که حواس شما را پرت نکند. یکی از تستهای کنار گذاشته شده را از قرنطینه خارج کنید و با توجه به زمانی که برای شما در کنکور تعیین می شود، تستها را حل کنید. در آخر ببینید چند درصد تستها را درست حل کرده اید و علت اینکه تستی را درست حل نکرده اید چیست. سپس با رعایت موضوع، روش حل تستها را در دفتر مربوطه بنویسید.

7-
تمام مرحله 6 را یکبار دیگر با تست کنار گذاشته شده دوم انجام دهید و بار دیگر خودتان را بسنجید. در این مرحله باید سرعت تست زنی شما و تعداد تستهای درست، افزایش یافته باشد.

8-
در این مرحله - البته در صورت داشتن وقت کافی- تستهای جدید طرح کنید و بعد از اینکه به تعداد مناسبی رسید، با این تستها از خودتان امتحان بگیرید و سرعت و مهارت خود را بسنجید.

9-
بعد از طی مراحل بالا مجازید که کتابهای معتبر تست را تهیه کنید و با تستهای بیشتری آشنا شوید. آموزش و پرورش کتابهای تست خوبی در موضوعات مختلف منتشر کرده است که می توانید از آنها استفاده کنید. البته کتابهای خوب تست منحصر به این کتابها نیست.

10-
در چند روز مانده به کنکور، مطالعه را متوقف و فقط خلاصه دروس و مطالبی که به طور موضوعی در دفتر حل تستها یادداشت کرده اید، مرور کنید و جداً از خسته کردن خود بپرهیزید که خستگی در جلسه امتحان بسیاری از تلاشها یتان را بر باد خواهد داد. برادرانه و خاضعانه به خواهران و برادران مومن خودم توصیه می کنم که با وضو و نیز با صلوات بر محمد و آل محمد و با توکل برخدا و توسل به اهلبیت عصمت و طهارت (صلوات الله علیهم اجمعین) در جلسه کنکور حاضر شوید و مطمئن باشید که نتیجه زحمات خود را خواهید دید و شهد شیرین موفقیت را خواهید چشید، انشاءالله.
منبع:

http://forum.p30world.com/showthread.php?p=576406#post576406

 

مهارتهايمطالعهرياضي:          

 

تقابلمطالعهفعالومطالعهانفعالي: درفراينديادگيريرياضيوزماناختصاصدادهشدهبهيادگيريفعالباشيد.

-هميشهدرحاليادگيريباشيد،بدانيدكهچهميكنيدوچهموضوعاتيرايادنميگيريد. ازمعلمكمكبخواهيدتاموضوعاتيراكهمشكلهستندبهشماياددهند.

-هرروزهوهرجلسهدركلاسشركتكنيدويادداشتبرداريكنيد. معلمهاسوالاتامتحانيرابراساسمطالبومثالهاييكهدركلاسوكتابآوردهشدهمطرحمي‌كنند.

-دركلاسفعالباشيد . ازقبلكتابرامطالعهكنيد. قبلازاينكهمباحثدركلاسمطرحشوند،رويآنهاكاركنيد. وسوالاتيكهدركلاسپاسخدادهميشوندراازقبلانجامدهيدوحلكنيد.

-دركلاسسوالبپرسيد. هميشهدانشآموزانيهستندكهميخواهندپاسخسواليراكهشماداريد،بدانند.

-بهدفتربرويدوسوالهايخودراازاستادبپرسيد. استادخوشحالميشودوقتيكهكهميبيندشمابهدرسعلاقه‌مندهستيدوبهخودكمكميكنيد.

-برنامهدرسيومطالعهمرتبدرطولترمدرسخواندنبرايامتحانپايانترمراسادهترميكند.

-مطالعهرياضيبامطالعهدروسديگرمتفاوتاست.

باانجامتمريناترياضيرايادميگيريد . تكاليفمنزلراانجامدهيد،حلسوالاتبهشماكمكميكندتافرمولهاوتكنيكهايحلتمرينرابايدبدانيد،بهتريادبگيريدوتواناييحلسوالاترادرشماتقويتميكند.

-هشدار: پيشنيازضروريهرجلسه. جلسهقبلاست،سعيكنيدبااستادپيشبرويد. دركلاسهاشركتكنيد،متندرسرابخوانيدوتكاليفراهرروزانجامدهيد. ازدستدادنيكروزيايكهفتهشمارابايكمشكلجديمواجهميكند.

-پيشنيازضروريهرجلسه. جلسهقبلاست،همانطوركهدرسجديدرايادميگيريد،دروسقبليرانيزمروركنيد. بسياريازمباحثبايكديگرمرتبطهستند. بايادگيرياساسيمباحثكليدي،نيازيبهحفظكردنبرخيمباحثنيست. رياضيدانشگاهيبارياضيدبيرستانيمتفاوتاست. جلساتكلاسيدرسرياضيدردانشگاهكمتراستواغلبهرجلسهدوبرابرمطالبيكهدردبيرستانمي‌آموختيد،تدريسخواهدشد. شمابايددروسجديدراخيليسريعتربياموزيد. فاصلهبينامتحاناتبيشتراستودروسكهبايدامتحانگرفتهشودبيشترخواهدبود،حتيممكناستاستادتكاليفشمارابررسينكند.

-خودرامسئولبدانيدكهتكاليفرامداومانجامدهيد. مطمئنشويدكهراهحلمسائلراميدانيد.

-شايدمجبورشويدزمانبيشتريراهرهفتهبهمطالعهرياضياختصاصدهيد. نسبتبهدبيرستان،بيشتريادگيريبيرونازكلاساتفاقميافتد .

-ممكناستامتحانتفقطبهدليلدروسامتحانيبيشترسختتربهنظربرسند.  

زمانمطالعه:

قانونيبرايخواندنرياضيوديگردروسوجوددارد: حداقل 2 ساعتمطالعهبهازايهرساعتكلاسبايدانجامشود. وحتيممكناستكافينباشد.

-زمانكافيبهانجامتكاليفاختصاصدهيدتامطالبراكاملاًيادبگيريد.

-يكگروهدرسيتشكيلدهيد،وهفتهاييكيادوبارباگروهدرسبخوانيدوتلفنياشكالاتخودراازيكديگربپرسيد. مسائليراكهبرايشمامشكلاست،چندينبارمروركنيد،حداقليكنفربهشمادريادگيريمسائلكمكخواهدكردوياحداقلميفهميدكهمشكلاصليشمادرچيست. سپسبهسراغمعلمبرويدواشكالخودرارفعكنيد.

-هرچهمسئلهسختترباشد،زمانبيشتريبهآناختصاصدهيد.

حلمسائل:

رياضيدرسطوحبالاتر ( مثلاًدانشگاه) مسائلمربوطمشكلتريرانيزدربرميگيرد. درابتداييادگيريرياضي،معمولاًمسائلباانجاميكمرحلهراهحل،بهراحتيحلميشوند. اماكمكممسائلپيچيدهترميشوندوراهحلهايپيچيدهتريدارند. اينگونهمسائلرابهچندينمسئلهكوچكترتبديلكنيدوسپسحلكنيد . چنديننوعمسئلهرياضيوجوددارد.

1)  مسائليكهحافظهراامتحانميكنندمثلتمرينات.

2)  مسائليكهمهارتهاييادگيريراامتحانميكنند ( تمرينات).

3)  مسائليكهاحتياجبهمهارتخاصدرآنموقعيتويژهدارند. بااينگونهمسائلقبلاًسروكارداشتهايدوباانجامراهحلمشابهاينمسئلههاحلميشوند.

4)  مسائليكهاحتياجبهمهارتخاصدارند. امااينمسائلجديدهستندوشمابايدازراهحلابتكاريخودبرايحلاستفادهكنيد.

5)  مسائليكهبرايحلآنهابايدمهارتهاوتئوري‌هاوفرمولهايقبليخودراگسترشدهيدتابتوانيداينمسائلجديدراحلكنيد. ممكناستبرايحلآنهابهفرمولهايجديدنيازباشد .

درابتداييادگيريرياضيبايدبتوانيدمسائل 1،2،3،راحلكنيد. دردانشكدهازشماانتظارميرودكهمسائلنوع 2 و 3 وبرخيمواقع 4 راانجامدهيد.

درمراحلبعديوپيشرفتهتربايدبتوانيدخيليبهترمسائلنوع 3 و 4 ودرنهايت 5 راحلكنيد . برايحلمسائلنوع 4 و 5 بايدازچندينروشتركيبيحلمسائلبهرهبگيريدوازتكنيكهاومهارتهايمتفاوتحلمسائلرياضياستفادهكنيد.

-وقتيكهتكاليفمنزلراانجامميدهيد،راهحلكاملرابنويسيدمثلاينكهدرحالامتحاندادنهستيد. هرگزبهحلمسائلآخركتابرجوعنكنيد (قبلازحلكاملمسئلهواطمينانازدرستيآن). اگرراهحلشمادرستنيست،دوبارهمسئلهراحلكنيد. سعينكنيدكهخودرامتقاعدكنيدكهبايدجوابدرستراسريعاًبدانموسپسبهحلمسائلرجوعكنيدبلكهازديگرانكمكبخواهيدتابهجوابصحيحبرسيد.

-انجامتكاليفوحلمسائلدرخانهبهشماكمكميكندكهسوالاتامتحانيراراحتترحلكنيد.

 

مراحلحلمسئله:

مراحلحلمسئلهعبارتنداز:

1)  اولينومهمترينمرحلهحلمسائلدرككاملمسئلهاست. ابتداسوالرابهطوركاملبخوانيدوبفهميدكهدرواقعچهكميتيموردسوالاست.

2)  سپسيكطرحبرايحلمسئلهدرنظربگيريدوتصميمبگيريدكهازكداممهارتوتكنيكوفرمولبايدبرايحلمسئلهاستفادهكنيد.

3)  براساسفرمولانتخابيمسئلهراحلكنيد.

4)  دوبارهجوابرامروركنيد. آياپاسخشمامنطقياست . دوبارهسوالوجوابرابهدقتبررسيكنيدتااززاهحلآنمطمئنشويد.

-برخيتكنيكهايحلمسئله: ازيكياچندينمتغيراستفادهكنيد،اعدادواطلاعاتدادهشدهرامجزابنويسيد. بهدنبالالگويحلباشيد،جوابراحدسزدهوآنراامتحانكنيد،يكجدوليانموداررسمكنيد،برايپاسخخوددليلكافي ( برايانتخابراهحل) ارائهكنيد. معادلهراحلكنيد. بهدنباليكفرمولباشيد. ( اينتكنيكهابهترتيبنميباشد)،مسائليكهبهزبانرياضيبياننميشونديامسائليكاربردي: ( مسائليكهدرقالبكلامبيانميشوند،نهدرقالباعدادورياضي): مسائلكاربرديجذابترينمسائلهستندوبرخيمواقعواقعبينانهومعقولبهنظرنميرسند،زيرامعادلسازيمسئلهكاربرديوحلآندرسطحشمامشكلوپيچيدهاست. اماحداقلاينامكانرابهشماميدهدكهبدانيدچگونهرياضيدرزندگيواقعيومسائلروزمرهكاربرددارد.

 

حلمسالهكاربردي:

درابتدامسئلهرابهيكمسئلهرياضيتبديلكنيد،اينمرحلهمعمولاًسختترينمرحلهحلاينگونهمسائلاست،

اگرممكناستيكتصويريانمودارنيزرسمكنيد. وكميتهاييراكهدرسمئلهبداناشارهشدهاستبررويآننشاندهيد. اگركميتباعددنشاندادهنشدهاست. نام «متغيررابرآنكميتبگذاريد،هدفمسئلهرامشخصكنيد. سپسمسئلهرابهطوركاملتبديلبهيكمسئلهرياضيكنيد،مثلاًازمعادلاتياستفادهكنيدحاكيازارتباطمتغيرهابايكديگرهستندوهدفمسئلهرابراساسرياضيتوضيحدهيد.

-سپسبااستفادهازمهارتهاوتكنيكهاييكهآموختهايد. مسئلهرياضيراكهخودبهوجودآوردهايد،حلكنيد.

-مرحلهپاياني،بازگرداندنجوابمسئلهرياضيبهزبانكلماتاست. ( حالتاوليه) اكنونشمامسئلهكاربردياصليراحلكردهايد.

 

 

 

مطالعهبرايامتحانرياضي:

مطالعهروزمرهشمارابرايامتحانآمادهميكند. يادگيريدرطولترم،مطالعهبرايامتحانراسادهترميكند.

-تكاليفروزمرهراانجامدهيد. نميتوانيدممطالبيراكه 3 يا 4 هفتهيادگرفتهميشوندرامحولبهيادگيريدوروزهكنيد.

-درامتحانبايدمسائليراحلكنيد. حلمسائلوانجامتكاليفتنهاراكسبآمادگيبرايامتحاناست. درحينانجامتكاليف،ليستيازفرمولهاوراهحلها ( تكنيكها) تهيهكنيدتازمانيكهبرايامتحاندرسميخوانيدازانهانيزبهرهببريد.

بهمحضيكهسواليبهذهنشماميرسد،ازاستادجوابآنرابپرسيدوآنرابهيكياددوروزماندهبهامتحانموكولنكنيد. جوابسوالاتيكهقبلازامتحانميپرسيد،دقيقاًوبااطلاعاتجزئيدرذهننميمانند .

 

مطالعهبرايامتحان:

هربخشرامطالعهكنيد. يادداشتهايخودرامروركنيدومطمئنشويدكهمسائليراكهقبلاًحلكردهايد،مجدداًحلكنيد. مثالهاييكهدركتابويادداشتهايشماهستندوراهحلآنهانيزارائهشدهاسترابادقتمطالعهكنيدوسعيكنيدخودتانمسئلهرامجدداًحلكنيد.

-دركتابسوالاتهربخشمرتبطباهمانبخشاست،اماسوالاتامتحانيازبخش‌هايمختلفآوردهشدهاند.

-ازخودبپرسيدكهحلچهمسائليرايادگرفتهايد،چهتكنيكهاييبرايحلمسائليادداريدوچگونهتشخيصميدهيدكهازكدامروشحلبرايمسائلاستفادهميكنيد.

-سعيكنيدكهبرايخودوبااستفادهازكلماتخودتوضيحدهيدكههرراهحليچگونهاستفادهميشود. (مثلاًچگونهيكمعادلهچهارمجهولهحلميشود؟)اگردرامتحانسرددرگموگيجشويد،ميتوانيدازذهنخودكمكگرفتهومراحليراكهبهطورشفاهيبرايخودتوضيحدادهايد،بهيادآوريد. توضيحاتخودرابراييكيازدوستانتاندرجلسههايكلاسيبيانكنيدتاازدرستيآنهامطمئنشويد. اينكارنيزجالباست.

-خودرادرموقعيتامتحان ( فرضي) قراردهيد. وتمريناتدورهايراحلكنيد. اگرميتوانيدسوالاتامتحاناتقبليراتهيهوحلكنيد . حلمسائلدرهنگاممطالعهضروريوهماست.

-چندينروزيابكهفتهماندهبهامتحانمطالعهخودراشروعكنيد. دربرنامهروزانهخودزمانيرابهمطالعهومروربرايامتحاناختصاصدهيد.

-شبقبلازامتحانبهاندازهكافيبخوانيد . وقتيازنظرروحيوذهنيآمادهباشيد،امتحانرياضيساده‌ترخواهدبود.

شركتدرامتحان:

استراتژيهايشركتدرجلسهامتحان: همانطوركهاختصاصدادنزمانبهيادگيريمهماست. انتخابروشواستراتژي  كهدرامتحانازآناستفادهخواهيدكردنيزمهماست . انتخابروشمناسبجهتامتحاندادن،تاثيرعمدهايدرنمراتشماخواهدداشت.

-ابتدابهكلسوالاتامتحانينگاهكنيدتابدانيدامتحانشاملچندسوالاست. سوالاتيراكهميتوانيدسريعاصجوابدهيدوسوالاتيراكهبايددرموردآنهافكركنيد. ازيكديگرمجزاكنيد.

-سوالاتراهمانطوركهدوستداريد. حلكنيد. ابتداسوالاتيراكهدرموردجوابآنهامطمئنهستيدحلكنيد،اينامرموجباعتمادبهنفسميشودواگروقتكمبياوريد،حداقلسوالاتيراكهيادداريد. جوابدادهايد. سپسسوالاتيراكهنسبتاًدرموردانمطمئنهستيد،حلكنيدوسپسسوالاتيراكهاعتمادكاملبهجوابآننداريدحلكنيد.

-زماننيزمهماست . درحينحلسريعسوالاتمطمئنشويدكهجوابراكاملوصحيحمينويسيد . اگررويسواليگيركرديد. سعيكنيدسوالبعديراحلكنيد. ميتوانيددربارهاينگونهسوالاتبعداًفكركنيد.

باساعتكاركنيد: دريكامتحان 100 نمرهايباوجود 50 دقيقهزمان،حدود 5 دقيقهبرايهر 10 نمرهسوالوقتداريد . شروعامتحانباسوالاتسادهكارشماراسريعترپيشميبرد . وقتيكهبامسئلهسختيروبروميشويد،ميتوانيدزماناضافهنيزبهآناختصاصدهيد ( مثلاً 5 دقيقه) هرگز 20 دقيقهرابرايحلمسائلكهبهجوابدرستنخواهيدرسيدونمره‌ايكسبنخواهيدكرد،اختصاصندهد. زيراهنوزسوالاتنمرهآورديگرينيزوجوددارند.

-سعيكنيدازطريقحلكاملودقيقمسائلبهاستادنشاندهيدكهچقدربرايامتحاندرسخواندهايدسعيكنيدپاسخهايصحيحومنطقيرابنويسيد . حتياگرجوابدرستنباشد،استادبهشمابخشيازنمرهرابراساستلاشيبرايمسائلكردهايدخواهدداد.

-هرگزبهپاككردنپاسخهاوقتخودراتلفنكنيد. فقطخطيبررويپاسخهابكشيدوامتحانراادامهدهيد. نهتنهاپاككردنوقتباارزششماراهدرميدهد،‌بلكهممكناستبعداًمتوجهشويدكهپاسخصحيحيراپاككردهايد. ( شايداگرنتوانستيدمسئلهرابهطوركاملحلكنيد. بهشمابخشيازنمرهدادهشود ) . حتماًنبايدپاسخرادرمحليكهبرايآندرنظرگرفتهشدهاست،بنويسيد. ميتوانيدپاسخهارادربرگهديگريبنويسيدوديگرنيازيبهپاككردننداريد،زيراجايكافيبراينوشتنحلمسائلداريد.

-درمسائليكهراهحلآنهاازچندينمرحلهتشكيلشدهاست،عنوانمراحلراقبلازحلمسائلبنويسيد.

-اگرنتوانستيديكيازمراحلحلراانجامدهيد،نااميدنشويدومراحلبعديرااجراكنيد.

-البتهاينكاربهشرطيممكناستكهحلاصليمسئلهبهمرحلهاولمرتبطنباشدوبتوانحلمسئلهراباحذفيكيازمراحلانجامداد.

-سوالاترابادقتبخوانيدوبههمهبخشهاييكسوالپاسخدهيد.

-ازصحتپاسخخودمطمئنشويدوببنيدكه‌آياراهحلوپاسخربطيبهسوالدارد؟

-اگرسريعترازوقتمشخصتمامكرديد،دوبارهسوالاتوحلآنهارامروركنيد.

كمكگرفتنازديگران:

بهمحضاينكهبامشكليمواجهشديد. سعيكنيدباكمكديگرانمسئلهراحلكنيدوآنرابهزمانامتحانموكولنكنيد. يادگيريمطالبجديدبستگيبهيادگيريمطالبقبليدارد،اگرمطلبيرانفهميدبايادگيريدرسجلسهآيندهمشكلخواهيدداشت. افرادومراجعيكهميتوانندبهشماكمككننيد:

1)  سوالاتخودرادركلاسمطرحكنيدودركلاسفعالباشيد.

2)  درزمانيكهمعلمدردفترودرحالاستراحتاست،بهسراغاوبرويدوسوالاتخودرابپرسيد. معلمازديدنشماوفعاليتجهتياديگريخوشحالميشود.

3)  ازدوستانخود،اعضايگروهيتشكيلدادهايدوياهركسيكهميتواندبهشمادرحلمسائلكمككند،كمكبخواهيد . اگرازيكهمكلاسيبخواهيدكهمطلبيرابرايشماتوضيحدهد،اينكاربراياونيزبهاندازهشمامفيداست. زيرااونيزبايدمطلبرابهسادگيبرايشماتوضيحدهدوبرايخوداونيزمفيداست.

4)  بهبخشرياضيدانشگاهخودبرويدوازآنهاكمكبخوهيد.

5)  اگرنميتوانيدازمواردذكرشدهكمكبگيريد،ازمعلمخصوصياستفادهكنيد.

-همهدانشآموزاندريادگيريبخشهاييمشكلدارند،پسازپرسيدنسوالامتناعنورزيد.

پرسيدنسوال:

ازپرسيدنسوالنترسيد . حداقلمعلممتوجهميشودكهشمادراينبخشمشكلداريد. سعيكنيدباپرسيدنسوالخوببهمعلمكمككنيدتاسريعاًمتوجهشودكهچيزيرايادنگرفتهايد.

-اگريكبخشرابهطوركاملمتوجهنشدهايد. بهترينكارايناستكهبخشيرامجدداًمروركنيدزيراممكناستمطالبيرايادنگرفتهايدرابهترمتوجهشويد.

-مننميفهممكهچراf(x)+f(h)  باf(x+h)مساويوبرابرنيست؟

اينيكسوالدقيقاستكهدرقبالآنپاسخدقيقيدريافتميكنيدومشكلحلميشود.

-سوالخوب : چگونهميتوانيدتفاوتبينمعادلهدايرهايومعادلهخطيراتوضيحدهيد؟

-سوالمناسب: چگونه  راحلميكنيد؟

-سو.البهتر : ميتوانيدبهمننشاندهيدكهچگونه  راحلكنم؟ ( ومعلمبهشمااجازهميدهدتامسئلهراخودتانحلكنيد) يابگوئيد،من  رااينگونهحلميكنم،اشتباهمندركجاست؟ ( دراينهنگاممعلمبهروششماگوشميكندونظرخودراميگويد)

-پسازاينكهحلمسئلهرابهطوركاملمتوجهشديد،سعيكنيدكهيكمثالمشابهراشخصاًحلكنيد. سعيكنيدكهكسيكهبهشماكمكميكند،فقطنقشراهنماداشتهباشدنهاينكهمسئلهراخودشكاملحلكند. آنهابايدشماراتشويقكنند،نكاتظريفيكهشمابهآنهادقتنميكرديدبهشماگوشزدكنندوبرخيمواقعبهشمانشاندهدكهچگونهمسئلهراحلكنيد . اماآنهاهرگزنبايدسوالاتيراكهشمابايدحلكنيدبرايتانحلكنند. آنهابايدبهشماكمككنندكهرياضيرابرايخودتانيادبگيريد.

-وقتيكهبهدفترميرويد،يابهگروهدرسيويامعلمخصوصيخودمراجعهكنيد،بايدليستدقيقيازمشكلاتوسوالاتخودازقبلتهيهكردهباشيد . تاآنجاكهميتوانيدفصلهايبيشتريرامطالعهكنيد.

-هرگزبهمعلمخصوصيوابستهنشويد،معلمخصوصيهيچگاهبهجايشماامتحاننخواهدداد. رابطهووابستگيخودبهمعلمراكنترلكنيدتابيشازحدازنظردرسيبهويوابستهنشويد.

-بايدبدانيدكهبرخيمواقعاحتياجبهكمك ( جهتحلمسائلرياضي ) داريدواينوظيفهشماستكهاينفردواينكمكراپيداكنيدوبهسراغشبرويد،آنهابهسراغشمانميآيند.

نوشتهدانشگاهسنتلوئيس . saint Louis

منبع:www.khschool.ir

 

 

 

 


منابع تحقیق:

 

www.madreseha .com

  www.kohshor.com/math.htm

www.riazilog.com

www.mohasebat.com

http://vahidy.mihanblog.com/

www.aftab.ir

www.khschool.ir

www.mathgroup.ir

www.Persian.cir.cn

riazicenter.com

http://forum.p30world.com/showthread.php?p=576406#post576406

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 14 مهر 1397 ساعت: 10:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ویژگی های مدرسه خوب

بازديد: 27721
ویژگی های مدرسه خوب

يک مدرسه خوب داراي چه ويژگي هايي است. مدرسه اي که مايليد فرزند شما در آنجا درس بخواند؟

    مدرسه خوب و مطلوب مدرسه اي است که داراي ويژگي هاي خاصي باشد شايد بتوانم فهرست وار اين طور خدمتتان عرض کنم که يک مدرسه خوب مدرسه اي است که:

    اول) مدير مدرسه يک رهبر آموزشي است و کارها را از طريق مشارکت جلو مي برد.

    دوم) معلم خود را وقف بچه ها مي کند.

    سوم) در اين مدرسه به توانمندي ها و علايق بچه ها توجه مي شود.

    چهارم) مدرسه داراي برنامه است و همه تلاش ها در جهت و همسو با همان برنامه است.

    پنجم) مدرسه اي شاد و بانشاط است.

    ششم) فضايي زيبا و آرام بخش و نظافت و تميزي قابل توجه دارد.

    هفتم) در اين مدرسه همه همديگر را دوست دارند و براي يکديگر احترام قائلند.

    هشتم) مدرسه اي که فرزندم را درگير يادگيري مي کند.

    نهم) مدرسه اي که معلم فرزندم شيفته کارش است.

    دهم) مدرسه خوب مدرسه اي است که کوشش و تلاش فراگيران در اين مدارس ناديده گرفته نمي شود و آنها موردتشويق و تحسين قرار مي گيرند.

    يازدهم) در چنين مدرسه اي آموزش معلمان به کارآيي فراگيران منجر مي شود.

    دوازدهم) ارتباط رضايت بخش بين معلم و والدين برقرار است.

    سيزدهم) در مدرسه مطلوب، فرآيند يادگيري ثمربخش است و همه عوامل مدرسه در خدمت فرآيند يادگيري هستند.

    چهاردهم) در اين مدرسه معلم صلاحيت لازم علمي، اعتقادي، عاطفي و اجتماعي لازم را دارد.

    پانزدهم) مدرسه براي دانش آموزان جاذبه دارد.

    شانزدهم) دانش آموزاني که از اين مدرسه فارغ التحصيل مي شوند مطالعه کنندگان خوب و شهرونداني مطلوب هستند.

    فکر مي کنم در اين مختصر به پاره اي از ويژگي هاي يک مدرسه مطلوب اشاره شد هرچند که ممکن است بتوان فاکتورهاي ديگري به آن افزود. به هرحال من اميدوارم که روزي فرا برسد که بتوانيم بگوييم همه مدارس کشور ما در زمره مدارس خوب و با ويژگي هاي مطلوب قرار دارند.

ویژگی های مدرسه هوشمند

          مدرسه هوشمند مدرسه ای است كه كنترل و مدیریت آن مبتنی بر فناوری رایانه ای و شبكه ای انجام می شود و محتوای اكثر دروس آن الكترونیكی و سیستم ارزشیابی و نظارت آن هوشمند است.       

 

در مدرسه هوشمند، برنامه درسی محدودكننده نیست و به دانش آموزان اجازه داده می شود از برنامه های درس خود فراتر گام بردارند. در این مدرسه، روش تدریس براساس دانش آموز محوری است.

تاكید بر مهارت های فكر كردن و فراهم ساختن محیط یاددهی ـ یادگیری، از راهبردها و خط مشی های مدرسه هوشمند است.

هفت اصل كلیدی در مدارس هوشمند عبارتند از:

۱- دانش خلاق،

۲- استعداد یادگیری،

۳- توجه به فهم مطالب،

۴- آموختن با هدف تسلط و انتقال آن،

۵- ارزیابی آموخته ها به شكل متمركز،

۶- غلبه بر مشكلات،

۷- مدرسه به عنوان یك سازمان آموزشی.

مدرسه هوشمند مدرسه ای است كه كنترل و مدیریت آن مبتنی بر فناوری رایانه ای و شبكه ای انجام می شود و محتوای اكثر دروس آن الكترونیكی و سیستم ارزشیابی و نظارت آن هوشمند است.

در مدارس هوشمند كامپیوتر جایگزین تخته سیاه و سی دی جای دفتر مشق را می گیرد. دانش آموزان می توانند از طریق اینترنت اطلاعات بسیاری درباره هر موضوع كه بخواهند بدست آورند. در این سیستم، معلم و شاگرد هر دو تولید محتوای الكترونیكی و درس را به صورت سی دی ارائه می كنند.

در مدارس هوشمند آموزش منحصر به معلم نیست بلكه یاددهی و یادگیری كاملاً تعاملی است و دانش آموزان نقش اساسی در آموختن مباحث علمی دارند.

در مدارس هوشمند، دبیران با استفاده از محتوای درسی الكترونیكی موجب تفهیم بهتر مطالب درس و صرفه جویی در وقت می شوند و دانش آموزان هم این فرصت را دارند كه توانایی و قابلیت های خود را آشكار و به تولید محتوا بپردازند.

در این گونه مدارس، كسب موفقیت دست یافتنی است و میزان آن به تلاش و پیگیری دانش آموزان و هدایت صحیح و جهت دار بستگی دارد. در این روش روح پژوهش و جستجوگری قطعاً جایگزین روحیه بی هدف دانش آموزان خواهد شد.

در این سیستم ركن اصلی برای هر گونه تغییر، تغییر در فكر است و ابزار و امكانات تنها وسیله ای برای جامه عمل پوشاندن به افكار هستند.

در مدارس هوشمند معلمان می توانند به جای اینكه تلاش كنند خودشان پاسخی برای پرسش های دانش آموزان پیدا كنند، از آنها بخواهند پاسخ پرسش هایشان را در رایانه پیدا كنند وبرای بقیه بازگو كنند.

مدرسه هوشمند، مدرسه ای است كه با كمك فناوری های نوین سیستم های آموزشی دیجیتالی هوشمند در سرعت بخشی به فرآیند یاددهی، یادگیری و بهبود مدیریت به صورت كاملاً نظام یافته باشد تا انسان عصر اطلاعات قادر به پردازش و دسته بندی و استفاده بهینه از منابع فنی دانش روز با توجه به طیف گسترده آن برای كشف استعداد خود و بروز خلاقیتها باشد.

مدارس هوشمند مدارسی هستند كه مبانی توسعه آنها استفاده از فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات می باشد.در این مدارس دانش آموزان باید حضور فیزیكی داشته باشند و تفاوت آن با مدارس مجازی این است كه معمولاً به مدارس از راه دور گفته می شوند مدرسه هوشمند با مدرسه مجازی فرق دارد، مدرسه هوشمند اگر بخواهد مطلوب باشد باید دانش آموزان در آن حضور فیزیكی داشته باشند اما در مدرسه مجازی، دانش آموز و معلم می توانند كیلومترها از هم فاصله داشته باشند.معلمین مدارس هوشمند الزامی به متخصص بودن در حوزه IT ندارند بلكه باید بتوانند از سیستم این مدرسه مطلع باشند و از امكانات آن خوب استفاده كنند. به عنوان مثال یك معلم این نوع مدارس باید خوب بداند كه منابع در كجاها وجود دارند كه وقتی دانش آموزان سوالی مطرح كردند آنان را به منابع مورد نظر راهنمایی كند.

مدرسه هوشمند مدرسه ای فیزیكی است كه كنترل و مدیریت آن، مبتنی بر فناوری رایانه و شبكه انجام می گیرد و محتوای اكثر درون آن الكترونیكی و سیستم ارزشیابی و نظارت آن هوشمند است.مدرسه هوشمند در واقع مرحله برتری در كاربرد فناوری اطلاعات در نظام آموزش كشور است. مدرسه هوشمند، مدرسه ای است كه مدیریت و كنترل آن مبتنی بر فناوری شبكه و رایانه است و محتوای بیشتر درس های آن الكترونیكی است و نظام ارزشیابی و نظارت آن نیز هوشمند (الكترونیكی) است.مدرسه هوشمند دانش آموز محور است و در آن معلم نقش هدایتگر را دارد. دانش آموز به منابع موجود در مدرسه یا شبكه های اطلاع رسانی بیرونی نیز دسترسی دارد و در استفاده از منابع برای درس های خود آزاد است.

او از ۲ نوع محتوا استفاده می كند:

۱- محتوای الكترونیك،

۲- محتوایی كه معلم تولید می كند.

ارتباط والدین با مدرسه، به خط (online) است و از طریق اتصال به وسیله تلفیق كننده یا مودم (modem) به رایانه مركزی مدرسه، این امكان را دارند كه با مدیر یا معلمان مدرسه ارتباط پیدا كنند و از وضعیت تحصیلی فرزندان خود آگاه شوند. بانك اطلاعاتی مدرسه باید با استانداردهای روز جهان مطابقت داشته باشد. كتابخانه این مدرسه، یك كتابخانه الكترونیكی است و دانش آموز می تواند به صورت «برخط» (online) از آن استفاده كند. محیط های گفت و گو، بحث و پرسش و پاسخ به صورت همزمان و ناهمزمان در این مدرسه فعال است.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 13 شهریور 1397 ساعت: 22:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

روش‌هاى مربيان در مدرسه به‌منظور ايجاد خلاقيت

بازديد: 91
روش‌هاى مربيان در مدرسه به‌منظور ايجاد خلاقيت

روش‌هاى مربيان در مدرسه به‌منظور ايجاد خلاقيت

          دیدگاه مربیان

          ساختار کلاس درس

          حقّ انتخاب

          محدودیت‌ها و استانداردها

          تجارب ویژه

          فلسفهٔ کلی آموزش

          استراتژی روزانهٔ تدریس

          برانگیختن استعدادهای برانگیخته نشده

          القاء تدریجی عادات خلاقیت

 

چنانچه اغلب پدران و مادران کودکان مدرسه تشخيص مى‌دهند، مربيان تأثير بسيار زيادى نه تنها بر موفقيت تحصيلى کودک که بر روش کودک در قبال مدرسه و به‌طور کلى بر يادگيرى دارند.       

به همين نحو، مربيان توانائى تضعيف حس کنجکاوى طبيعى کودکان را داشته و مى‌توانند انگيزهٔ آنان را از ميان ببرند، حس احترام به خود را در کودکان سرکوب کنند و مانع از خلاقيت آنان گردند. در بعضى جهات، مربيان خيلى خوب (يا خيلى بد) مى‌توانند نفوذى بسيار قوى‌تر از پدر و مادران بر روى کودکان داشته باشند.          

چرا مربيان چنين قدرتى دارند؟ زيرا آنان فرصت‌هائى بيش از پدران و مادران براى برانگيختن و يا تضعيف خلاقيت در اختيار دارند. اغلب کودکان در عرض هفته، زمان بيشترى را با مربيان خود مى‌گذرانند تا با پدران و مادران خود. مربيان بنابر ضرورت شغلى خود مستقيماً مى‌توانند کودکان را مورد ارزيابى قرار دهند و از آنجائى که کودکان مشتاقانه به پيشرفت خود علاقه‌مند هستند، مربيان مى‌توانند به نوعى صداى الهى تبديل شوند.       

آيا مربيان حقيقتاً مى‌توانند خلاقيت را آموزش دهند؟ مربيان مطمئناً قادر به آموزش قلمرو مهارت‌ها يعنى مهارت‌هاى علمى و فنى در قلمروهاى خاص مانند سخنوري، رياضيات و يا هنر مى‌باشند. در حقيقت اغلب مردم اين کار را جزئى از شغل مربيان مى‌دانند. مربيان تا حدى مى‌توانند مهارت‌هاى خلاقيت مانند روش‌هاى تفکر دربارهٔ مسائل و قوانين علمى براى تدبير راه‌هاى جديد نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنين مهارت‌هائى را مى‌توان مستقيماً آموزش داد اما بهترين روش انتقال، طرق نمونه بودن خود مربى است.

اما در مورد جزء ديگر خلاقيت يعنى انگيزهٔ درونى چطور؟ آموزش مستقيم انگيزهٔ دروني، غيرممکن است و نمى‌توان به کودکان گفت انگيزهٔ درونى داشته باشند. ولى مربيان مى‌توانند با بيان آزادانهٔ احساس خود از قبيل کنجکاوي، علاقه، شادى و احساس شخصى مبارزه‌طلبي، نمونه‌اى براى کودکان باشند. مهمترين راه براى ترغيب انگيزهٔ درونى در مدرسه، تشکيل کلاس درسى است که محيطى عارى از فشارهاى خارجى که مخرب چنين انگيزه‌اى است داشته باشد.          

پس در واقع، مربيان نمى‌توانند بيش از پدران و مادران خلاقيت را به کودکان بياموزند. اما مى‌توانند خلاقيت را رواج داده، پرورش دهند و موجب رشد آن گردند.  

ديدگاه مربيان

مهمترين راهى که مربيان از آن طريق قادر هستند خلاقيت را در کودکان ترغيب نمايند حمايت از انگيزهٔ درونى آنان است. همهٔ کودکان، قلمرو مهارت‌ها را در مدرسه فرا مى‌گيرند (بعضى بهتر از ديگران). اغلب آنان از طريق تماس با نمونه‌هاى تفکر خلاق مى‌توانند مهارت‌هاى خلاقيت را به‌دست آورند. اما تعداد کمى از کودکان مدرسه را در حالى ترک مى‌نمايند که انگيزهٔ درونى آنها دست‌نخورده باقى‌مانده است.  

انگيزهٔ درونى هنگامى رشد مى‌کند که مربيان معتقد به دادن استقلال نسبى به کودکان در کلاس درس باشند. اما اين سؤال مطرح است که چه نوع مربيانى بيشتر از ديگران قادر هستند کلاس درسى که در جهت استقلال عمل کند تشکيل دهند؟ پاسخ اين است که مربيانى موفق‌تر هستند که کامل نبودن خود را قبول داشته باشند و براى کودکان احترام عميق قائل باشند. با اين روش، حتى مربيان کودکان بسيار خردسال مى‌توانند به آنان کمک کنند در يادگيري، همکارى واقعى بنمايند.        

فلسفهٔ کلى آموزش

عناصر اصلى فلسفهٔ آموزش، که موجب ترغيب خلاقيت در کودکان مى‌گردد، عبارت است از:       

- يادگيري، بسيار مهم و تفريحى است.   

- کودکان به‌عنوان افراد منحصر به فرد قابل احترام و محبت هستند.        

- کودکان بايد يادگيرندهٔ فعال باشند. بايد آنان را ترغيب کرد که علايق، تجارب، ايده‌ها و وسايل خود را به کلاس درس بياورند. بايد به کودکان اجازه داده شود که دربارهٔ هدف‌هاى کار روزانهٔ خود با مربيان بحث نمايند و به آنان استقلال کارى داده شود تا تصميم بگيرند چگونه آن هدف‌ها را به انجام برسانند.     

- کودکان بايد در کلاس درس خود، احساس آسايش و تشويق کنند. همچنين تنش و فشار نبايد وجود داشته باشد.

- کودکان بايد داراى حس مالکيت و غرور دربارهٔ کلاس درس خود باشند. آنان بايد در سر و سامان دادن کلاس و نگهدارى آن دخالت داشته باشند. بايد تشويق شوند وسايلى را از منزل به کلاس بياورند (حتى ”آشغال“) و از آنها در فعاليت‌هاى آموزشى استفاده کنند. مربيان بايد بگويند ”اين کلاس درس من نيست. اين کلاس درس ماست!“   

- مربيان منبع اطلاعات و هدايت هستند نه افراد پليس يا گروهبان‌هاى مشق نظامى دهنده و يا خدا. کودکان بايد براى مربيان احترام قائل شوند اما در حضور آنان نيز، احساس راحتى نمايند.   

- مربيان باهوش هستند اما کامل نيستند.         

- کودکان بايد براى بحث بى‌پرده و دربارهٔ مسائل با مربى يا همکلاسى‌هاى خود، احساس آزادى نمايند. اين کلاس درس براى همه است و براى حفظ آرامش آن شريک هستند.         

- تجارب يادگيرى بايد حتى‌الامکان به تجارب دنياى واقعى کودکان نزديک باشد. کودکان بايد در کلاس قدرت و مسئوليت داشته باشند.

ساختار کلاس درس

بارزترين تفاوت ميان سبک‌هاى کلاس درس طى سى سال گذشته، تفاوت ميان کلاس درس ”باز“ و ”سنتي“ بوده است. اگرچه کلاس درس باز اشکال مختلفى به خود مى‌گيرد؛ اما به‌طور کلى داراى ساختار قابل انعطاف‌تر، محدوديت‌هاى کمتر بر عملکرد دانش‌آموز و توجه بيشتر به فرديت وى مى‌باشد.  

استراتژى روزانهٔ تدريس

استراتژى‌هاى خاصى وجود دارد که موجب بالا بردن خلاقيت در فعاليت‌هاى آموزشى روزانه مى‌گردد که شامل: ارزيابى و پاداش است.  

ارزيابى

ارزيابى مربى از کار دانش‌آموز بزرگترين کشندۀ خلاقيت در کلاس درس است.     

- مربى بايد به‌جاى ارزيابى مبهم و غيرملموس، از عکس‌العمل منطقى و سازنده استفاده کند.

- از دانش‌آموزان براى ارزيابى کار خود و درس گرفتن از اشتباهات خودشان استفاده نمائيد.

- به‌جاى تأکيد بر ”چگونه انجام داديد؟“ بر روى ”چه ياد گرفتيد؟“ تأکيد کند.      

 پاداش

نمره‌ها نه تنها به‌عنوان وسايل ارزيابى در کلاس درس بلکه به‌صورت پاداش (يا تنبيه) عمل مى‌کنند. ساير منابع پاداش که به‌طور معمول مورد استفاده قرار مى‌گيرد عبارت هستند از نشان‌هاى چسباندني، ستاره‌هاى طلائي، تقديرنامه‌ها، جوايز و امتيازهاى خاص.          

کودکان چنين پاداش‌هائى را دوست دارند و بعضى مواقع براى به‌دست آوردن آنها هر کارى را انجام مى‌دهند و مشکل همين است. تحقيق نشان داده است که وقتى فکر کودکان بر روى پاداش به‌عنوان دليلى براى انجام کار متمرکز شود، انگيزهٔ درونى و خلاقيت آنان تضعيف مى‌گردد.   

بهترين پاداش‌ها براى کارهاى خوب در کلاس، کارهاى غيرملموس است؛ يک لبخند يا تکان سر به نشانهٔ تأييد، زدن به پشت کودک، گفتن يک کلمهٔ تشويق‌آميز، فرصت براى نشان دادن و ارائهٔ کار دانش‌آموزان و کارهاى اضافي. اگر جوّ کلاس درس، کودکان را متوجه مى‌سازد که همه‌کس (از جمله مربي) معتقد هستند يادگيرى امرى هيجان‌انگيز و تفريحى است، کارهاى اضافى به‌عنوان پاداش محسوب مى‌گردد.

کار ”غيرملموس“ و فوق‌العادهٔ ديگر آن است که به کودکان اجازه داده شود غرور خود را نسبت به کار خود بيان کنند و آن را با ديگران در ميان بگذارند.          

وقتى که از پاداش‌هاى ملموس مانند نشان‌ها و امتيازات خاص استفاده مى‌شود بايد براى کودکان غيرمنتظره باشد. براى مثال يک هديهٔ اضافى به‌دليل آنکه کودکان، کار خوب خاصى را در موردى انجام داده‌اند و يا به اين دليل که آنان کار خيلى مشکلى را انجام داده‌اند و يا صرفاً به‌دليل آنکه مربى حوصله داشته است در کار خاصى کودکان را دخالت بدهد! ترفند کار در اين است که پاداش‌هاى ملموس به طريقى مورد استفاده قرار گيرد که دانش‌آموزان انتظار آن را نداشته بانشد و در نتيجه با صراحت در جهت آن کار نکنند.      

 

در نهايت وقتى پاداش داده مى‌شود بايد به‌خاطر خلاقيت و همچنين انجام کار صحيح باشد. به اين طريق، کودکان به وضوح، اين پيام را دريافت مى‌کنند که چون در کلاس درس، خلاقيت مجاز است، تشويق مى‌شوند و به آن بهاء داده مى‌شود

حقّ انتخاب

در هر جا که امکان دارد بايد به کودکان حق انتخاب داده شود. مثلاً يک درس علوم بايد حاوى تعداد مختلفى موضوع براى آزمايش باشد؛ يک فعاليت هنرى بايد تا حدّ امکان انواع بسيار متفاوتى از راه‌ها و امکانات را ارائه بدهد؛ براى نويسندگي، کودکان بايد موضوعات خود را انتخاب کنند و مسيرهاى متفاوتى را براى رسيدن به هدف يادآورى نمايند. اگر براى انجام کارى فقط يک راه مخصوص به کودکان ارائه شود آنان نيز مانند موشى که طبق عادت براى رسيدن به غذا و فرار از خطر فقط راه مستقيم، ساده و غير خلاق را انتخاب خواهد کرد، کودکان نيز همين راه را انتخاب مى‌کنند.         

کليد کار، داشتن نوعى فعاليت يادگيرى مى‌باشد که بى‌ساختار اما در درون يک ساختار باشد. لازم است کودکان به‌ويژه کودکان کوچکتر، احساس هدفمند بودن داشته باشند. آنان به محدوديت‌هائى نياز دارند و اغلب يک طرح کلى از طرز انجام آن کار مورد نياز آنها است. هرچه امکان انتخاب آنان در مورد طرز انجام و زمان انجام يک هدف بيشتر باشد، بهتر است.        

برانگيختن استعدادهاى برانگيخته نشده

توضيح را با يک مثال شروع مى‌کنيم: دو کودک که در کلاس، هيچ کارى انجام نمى‌دادند و اغلب اوقات خود را به خيره شدن به بيرون از پنجره، يا رسم تصاوير از بازيکنان فوتبال و يا دادن يادداشت به همکلاسى‌هاى خود دربارهٔ بازى شب گذشته مى‌گذراندند. مربى آنان متوجه شد که اين دو، فعاليت‌هاى معمول کلاس درس را انجام نمى‌دهند. جلسهٔ مشاوره‌اى با آنان تشکيل داد و معلوم شد آن دو شديداً به فوتبال علاقه‌مند هستند. طى يک برنامه آنان موظف شدند چند پاراگراف دربارهٔ بازيکنان محبوب خود و يا هيجان‌انگيزترين بازى‌ها بنويسند و براى دوستان خود بخوانند، همچنين مى‌بايست آمارهائى دربارهٔ تيم‌ها و بازيکنان تهيه و يک کتاب از نقاشى‌هائى که خود آنها از بازيکنان ترسيم کرده‌اند گردآورى کنند.         

هر دوى اين پسرها درگير فعاليت‌هاى جديد خود شدند. زيرا آن فعاليت‌ها به‌طور مستقيم به شور و هيجانى که دربارهٔ فوتبال داشتند، مربوط مى‌شد. در حالى که آنان قبلاً از کلاس درس خسته بودند و يا تکاليف درسى را از سر باز مى‌کردند، اکنون نوعى ارتباط ميان جهان واقعى با آنچه را که انجام مى‌دادند، مشاهده مى‌کردند و سطح چالش آنان با توانائى‌هاى هر يک، متناسب بوده و استعدادهاى موجود آنان به‌تدريج گسترش مى‌يافت.       

محدوديت‌ها و استانداردها

مشکل اجتماعى شدن“، يا به‌عبارتي، پاسخ اين سؤال که آيا بدون فشارهاى خارجى قوى مى‌توان قوانين اساسى رفتارى را به کودکان آموخت بسيار دشوار است.       

کودکان بايد در انجام وظيفه ”قانون‌گذاري“ در داخل کلاس درس همکارى کنند و همراه با مربى يک رشته قوانين که براى عملکرد معقول کلاس لازم است، مثل يورش فکرى (طوفان مغزي) همکارى نمايند. پس از بحث دربارهٔ قوانين (و شايد نتايج نقص آن) مى‌توان آنها را مانند يک قرارداد نوشت؛ روى تابلو اعلانات چسباند و امضاء کرد. احتمال زيادى وجود دارد که کودکان؛ قوانينى را که در نوشتن آن دست داشته‌اند اجراء نمايند و کمتر احساس مى‌کنند آن قوانين آنان را تحت کنترل برونى قرار داده است.

به‌علاوه اگر قوانين به‌صورت اطلاع و خبر ارائه گردد، احتمالاً کودکان احساس نمى‌کنند که تحت کنترل برونى هستند. بايد به کودکان يک محدوديت رفتارى همراه با دليل خوبى براى آن محدوديت ارائه شود و قبول کرد که ممکن است بدون عبارات کنترل‌کننده مانند ”اين کارى است که من مى‌خواهم انجام دهي“ مشتاقانه از آن محدوديت‌ها فرمانبردارى ننمايند.  

گاهى اجراء استانداردهاى آموزشى سبب مى‌شود تا مربيان احساس کنند که بايد ”موضع سخت‌گيرانه“ اتخاذ نمايند. به‌ويژه با توجه به محبوبيت اخير ”بازگشت به اصول“ و آزمون‌هاى شايستگى استاندارد شده، مربيان به‌شدت مى‌کوشند تا اطمينان حاصل کنند که دانش‌آموزان ”وضع را به درستى درک مى‌کنند“. به‌منظور حفظ خلاقيت در چنين جوي، شناساندن زمينه‌هائى که در آن پاسخ درست يا غلط وجود ندارد، و زمينه‌هائى که در آن ايده‌ها، سبک‌ها و روش‌هاى مختلف داراى ارزش مساوى هستند، بسيار مهم است.

القاء تدريجى عادات خلاقيت

مربيان حتى بيش از والدين فرصت‌هائى به‌دست مى‌آورند که به کودکان در زمينهٔ يادگيرى مهارت‌هاى خلاقيت، به‌وسيلهٔ الگو قرار دادن آن مهارت‌ها، کمک نمايند.     

هنگامى که به راه‌هاى مختلف انجام يک فعاليت توجه مى‌کنيد اجازه دهيد دانش‌آموزان صداى بلند فکر کردن شما را بشنوند. بعضى از مهارت‌هاى جديد خلاقيت از جمله نگاه‌ مجدد به مشکلات را به‌درستى بيازمائيد و دانش‌آموزان را در طى کردن مسير فرآيند تفکر هدايت کنيد. اگر دانش‌آموزان پيوسته از شما جملاتى اين چنين بشنوند: ”بيائيد يک راه خلاقانه براى اين کار بيابيم“؛ ”به چه طريق ديگرى مى‌توانيم از اين استفاده کنيم؟“ و ”بيائيد تا حد امکان هر تعداد ايدهٔ جديد مى‌توانيم تدبير کنيم“، به اين ترتيب، آنان نيز به‌تدريج و به شکل يک عادت، روش تفکر خلاق‌ترى را در پيش خواهند گرفت.      

تجارب ويژه

اگر در کلاس درس چيزهائى غيرمعمول اتفاق بيفتد کودکان متوجه مى‌شوند که خلاقيت داراى ارزش است. چند نمونه از ”تجارب ويژه“ که به‌طور مؤثر مى‌تواند مورد استفاده قرار گيرد، عبارتند از: مربى براى يک روز، مسافرت‌‌ها، بازديدکنندگان، کارهاى ويژه روز قبل از تعطيل هفتگي.  

مربى براى يک روز (يا يک ساعت)

اين تجربه تا حدى به منزلهٔ اجراء نقش معکوس است که در آن يک کودک براى مدتى به‌عنوان مربي، کلاس را اداره مى‌کند و مربى ”يکى از کودکان مى‌شود“. مثلاً در کودکستان مى‌تواند برنامهٔ روزمرهٔ صبح را دربارهٔ تقويم اجراء کند، در حالى که مربى به همراه گروه کودکان به سؤالاتى دربارهٔ آنکه امروز چه روزى از هفته است و يا چند روز ديگر از ماه جارى باقى‌مانده است و يا تا آن موقع چند روز از سال تحصيلى را گذرانده‌اند، پاسخ مى‌دهد. و يا در کلاس بالاتر، يک کودک مى‌تواند جلسهٔ بحث دربارهٔ کتابى را که همهٔ کلاس خوانده‌اند و يا فيلمى را که ديده‌اند، اداره کند.  

مسافرت‌ها

براى بالا بردن خلاقيت کودکان مى‌توان موضوع قديمى مورد علاقهٔ همگان يعنى مسافرت را با روش‌هاى مهم به‌صورت جديد درآورد. تا جائى که عملى باشد دانش‌آموزان بايد در هر مرحله از مراحل برنامه‌ريزى مسافرت شرکت داده شوند. آنان مى‌توانند در صورت لزوم ايده‌هائى براى تأمين بودجه تدبير نمايند و در واقع آن ايده‌ها را به اجراء درآورند. مى‌توان از کودکان خواسته شود چيزهائى دربارهٔ مسافرت که به آن علاقهٔ خاص دارند بيابند و سپس آن جنبه را به‌صورت انفرادى يا گروهى مورد تحقيق قرار دهند.  

بازديدکنندگان

پدران و مادران مى‌توانند با به خانه آوردن بازديدکنندگان بزرگسال که جالب و متفاوت باشند، خلاقيت کودکان خود را برانگيزند به همين ترتيب، مربيان مى‌توانند در کلاس درس، خلاقيت کودکان را برانگيزند. گاهى مربيان از يافتن بزرگسالان مشتاقى که به اندازهٔ کافى باشند درمى‌مانند، اگر اين مربيان، ديد خود را وسعت دهند با کمال تعجب متوجه خواهند شد که چه کسانى مى‌توانند براى اين منظور قابل قبول باشند. براى کودکان، بازديدکنندگان متفاوتى از جمله فرد مُسنى که پرورش‌دهندهٔ گل و گياه است و يا خانم خانه‌دارى که يک ستون طنز در هفته‌نامهٔ شهر در اختيار دارد، مى‌توانند برانگيزندهٔ خلاقيت باشند. هدف آن است که کودکان با راه‌هاى مختلف زندگى و کار، روش‌هاى مختلف تفکر و شيوه‌هاى متفاوت بيان آشنا شوند.      

کارهاى ويژهٔ روز قبل از تعطيل هفتگى (يا هر يک از روزهاى هفته)

مربى مبتکر اين ايده و در اصل اين کار را به‌عنوان راهى براى ”يافتن“ زمانى که بتواند به‌طور انفرادى با کودکان در کلاس درس کار کند انتخاب مى‌نمايد. ضمناً در جريان کار، ساعتى را تعيين مى‌کند که در آن تمام دانش‌آموزان، بالا بردن خلاقيت را تجربه کنند.          

فعاليت‌هاى ويژهٔ روز قبل از تعطيل هفتگي، نمايانگر مجموعه‌اى وسيع و پى‌درپى شامل عروسک‌سازي، کاغذسازي، زبان علائم، شيرينى‌سازي، خَلق يک نمايش ويديوئى و اختراع بازى با کلمات مى‌تواند باشد. براى بسيارى از کودکان، اين دوره را رويداد مهم هفته به‌شمار مى‌آورند. اين فعاليت‌ها موجب گسترش و تقويت قلمرو مهارت‌هاى آنان شده، و انگيزهٔ درونى آنان را برمى‌انگيزد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 13 شهریور 1397 ساعت: 22:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره ترس از مدرسه در دانش آموزان

بازديد: 119
تحقیق درباره ترس از مدرسه در دانش آموزان

ترس از مدرسه

وحید خسروشاهیان مهر ۱۳۸۲

اشاره: هنوز چند روزی به شروع فصل مدرسه باقی نمانده بود که فرید کوچولو، با مامان تو خیابون ها، کوچه و بازارها از این مغازه به آن مغازه به دنبال خرید لباس فرم مناسبی بودند، که مدرسه گفته بود. حتماً باید رنگش سرمه ای با خطهای سفید روی آستین باشد! برای خواهر بزرگش هم روپوشی کرم رنگ با مقنعه ای سرمه ای که مخصوص بچه های راهنمایی بود! مجید برادر بزرگترش هم باید کله اش را نمره چهار می‌زد! دل تو دلش نبود، نمی فهمید اینقدر التهاب مامان و خواهر بزرگش از چیه؟ او دائم تو خانه می‌گفت: باز هم شروع شد، باید و سختگیری های مدیر و ناظم و اخم و تخم معلم را تحمل کنیم! باز هم تنبیه! باز هم درس! تکلیف و جریمه! حیف، چقدر زود گذشت، کاش اصلاً مدرسه نمی رفتیم! طفلک فرید، اینها را که می‌شنید و صحبت های مامان رو که می‌گفت توی مدرسه مواظب باش این کار را نکنی . درس نخوانی، خانم معلم کتکت می‌زند و شنیده بود، بچه های شیطون را می‌اندازند تو اتاق های تاریک و... بابا می‌گفت آخر که چی لیسانس بگیرند، بیکار و بی عار، ویلون تو خیابونها. فرید کوچولو اینها را می‌شنود . پاک ترس ورش می‌دارد، یعنی مدرسه اینقدر بده! چقدر سختگیرن! چند روز مونده به شروع سال پاشو توی یک کفش می‌کنه که من مدرسه نمی روم، جیغ می‌کشید و گریه می‌کرد که مدرسه را دوست ندارم. دلیل اینکه بچه‌ها از مدرسه رفتن می‌ترسند چیست؟

ترس: Fear

روانشناسان معتقدند ترس یک حالت هیجانی است نسبت به خطر یا یک محرک مضر که شخص از آن آگاه است. عامل ترس می‌تواند یک شی ء باشد، یک انسان یا مسئله و موقعیت مشخص.

مدرسه هراسی یا ترس از مدرسه

ترس غیر منطقی از مدرسه در واقع معادل واژه School refusal به معنی امتناع از مدرسه رفتن است و یکی از نشانه های اضطراب جدائی از والدین، خانه، خانواده یا شرایطی است که به آن دلبسته و وابسته شده بود.

- امتناع از مدرسه رفتن در هر سنی دیده می‌شود، اما معمولاً در ابتدای هر مقطع به صورت واضح تر و عینی تر خود را نشان می‌دهد. تقریباً این مسئله در بین پسرها و دخترها در سنین آغاز مدرسه به طور یکسان دیده می‌شود، اما در سطوح بالاتر با اندکی تفاوت از یکدیگر سبقت می‌گیرند. در خانواده هایی که بچه‌ها با فاصله های زیاد از یکدیگر متولد می‌شوند شایعتر بوده و همانطور که گفته شد شایع ترین دلیل ترس از مدرسه در بین کودکان و در بدو ورود به مدرسه ناشی از اضطراب جدایی از والدین بخصوص مادر است.

- معمولاً مادران بچه هایی که دچار اضطراب جدایی هستند شخصیتی افراطی، مضطرب، بیش از اندازه حمایت کننده، مردد، غیرمنطقی، حساس و عاطفی (سمپاتیک) دارند که اضطراب خود را با بیان افکار منفی و اضطراب آلود و عمل خود به بچه‌ها منتقل می‌کنند.

- اغلب مادران کودکانی که ترس از مدرسه رفتن دارند، افرادی وسواسی، کم تحمل، نکته سنج و موشکاف هستند که احتمالاً خود یا یکی از نزدیکانشان در کودکی دچار همین مشکل بوده اند.

- ترس یا امتناع از مدرسه بیش از آنکه علت شخصیتی، عاطفی یا... داشته باشد، ناشی از یادگیری است. مادر یا پدری که در ارتباط خود با کودکان مفاهیم و نکته های منفی از محرکها و مکانهایی مثل مدرسه یا درس خواندن می‌دهند وقتی تجربه های منفی توأم با وحشت و ترس و اضطراب، خود را از دوران تحصیل و مدرسه، تنبیه و توبیخ‌ها به بچه‌ها انتقال می‌دهند و از آنها می‌خواهند مواظب رفتارهایشان باشند، خواه ناخواه، بذر امتناع و ترس از مدرسه را در افکار آنان می‌کارند.

یک تجربه

- علی کلانترزاده دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی می‌گوید:من هیچ وقت از مدرسه رفتن نترسیدم، یادم می‌آید هفته اول مهر بود، درست تا یک هفته هیچ تکلیف و مشق به ما ندادند، فقط خانم معلم می‌آمد در مورد کتابها و درسهایمان چیزهایی می‌گفت و می‌رفت، همیشه لبخند می‌زد، هیچ وقت ندیدم اخم کند یا کسی را کتک بزند.

یادم می‌آید بعضی از بچه‌ها با مامان هاشون اومده بودند مدرسه، چندتایی گریه می‌کردن، خانم معلم با خنده به بچه‌ها گفت، بگین مامانتون بره خونه، بچه‌ها هم رفتن به مامانها گفتند برن خونه.

خانم معلم با مهربانی توضیح می‌داد از هفته آینده دفترچه بیاریم و مشقهایمان را چطور بنویسیم. خیلی از او خوشم آمده بود.

از علی می‌پرسم چطور شد از مدرسه رفتن نترسیدی؟ می‌گوید: آخه مامان من معلم بود، قبل از شروع مدرسه من را با خودش آورد مدرسه و با ناظم و معلم‌ها بازی می‌کردیم، با بچه های کلاس پنجم دوست شده بودیم.

مامان همیشه تو خونه از معلم ها، مهربانی هاشون و دلسوزی هاشون تعریف می‌کرد. راستش هیچ ترسی نداشتم، اما یکی دو تا از بچه‌ها هی گریه می‌کردند. تا جایی که با چند تا از بچه‌ها دست‌ها و پاهاشون را گرفتیم، آوردیم کلاس، همین که خانم معلم چند تا شکلات به اونها داد ساکت شدند و یادشان رفت برای چی گریه می‌کردند.

- یعنی هیچ وقت نشده از مدرسه بترسی؟ راستش یادمه فقط یک بار کودکستان وقتی مادرم من رو تنها گذاشت و رفت تا ۵ دقیقه گریه می‌کردم! اما خانم معلم وقتی تشویقم کرد بازی کنم و نقاشی بکشم همه چیز را فراموش کردم.

ترس از مدرسه در مقاطع مختلف

تجربه نشان داده امتناع یا ترس از مدرسه در هر سنی دیده می‌شود. اما علت‌ها و دلایل متفاوتی دارد.

 

مقطع ابتدایی: نقش والدین و اضطراب جدایی این سن مصادف است با ساخت طرح واره هایی از محیط اطراف که توسط نزدیک ترین افراد به فرد انتقال داده می‌شود، کودک ۶یا ۷ ساله آمادگی بسیار زیادی برای دریافت، ذخیره و حفظ اطلاعاتی دارد که نزدیکان به خصوص پدر و مادر، خواهر و برادر، در مورد یک شیء، مسئله، مکان یا فرد به او می‌دهند. هر گونه برداشت منفی و انتقال آن به کودک، التهاب، دلواپسی، تشویش، اضطراب و ناراحتی یا آرامش، انگیزه مثبت، تلاش و کوشش، شادمانی و هیجانات مثبت می‌تواند در واکنش کودک یک مسئله مؤثر باشد.

 

آنچه والدین به صورت احساس، افکار، اعمال و گفتار به فرزندشان انتقال می‌دهند، بخصوص در این سن او را نسبت به حضور یا عدم حضور (مثلاً در مدرسه و کلاس) تهییج می‌کند. ایجاد باورهای غلط نسبت به معلم، ایجاد یأس و یا ناامیدی از آینده، بیان و ابراز تشویش و نگرانی از چگونگی حضور بچه‌ها در مدرسه و... حساسیت منفی و واکنش عاطفی او را در پی خواهد داشت و هر گونه تأکید و تحریک کودک در این شرایط به حضور در مدرسه شدت واکنشها را افزوده و نتیجه منفی به بار می‌آورد.

 

اضطراب جدایی

عامل دیگر، اضطراب کودک از جدا شدن و از دست دادن تکیه گاه، پناهگاه و وابستگی به مادر است. معمولاً مادران سعی در وابسته نمودن کودکان به خویش دارند و به واکنشهای عاطفی آنان نسبت به ترک پاسخ می‌دهند که در طولانی مدت و در هنگام وارد شدن به محلی ناآشنا یا تغییر مکان بدون حضور مادر، دچار نوعی حالات اضطراب به نام اضطراب جدایی Anxiet separation می‌شود که خصوصیات آن اضطراب شدید، موقع جدا شدن از افرادی است که کودک وابستگی مهمی نسبت به آنها دارد. این وابستگی می‌تواند به خانه یا محیط های آشنا هم باشد، گاهی در بچه‌ها هنگام جدا شدن از مادر حتی نشانه هایی از هراس هم دیده می‌شود، که فراتر از آنچه که از سطح رشد آنها انتظار می‌رود، است.

 

راهنمایی

در این سن اضطراب جدایی جای خود را به امتناع از مدرسه رفتن می‌دهد، در واقع در این مقطع امتناع از مدرسه رفتن مطرح می‌شود نه ترس و آن به دلیل کسب تجربه های عینی است از حضور در مدارس ابتدایی، مشاهده رفتارها، ارائه اطلاعات واقعی یا غیرواقعی از مقطع تازه، توسط همسالان، افراد خانواده و غیره، وابسته شدن و عادت به حضور یک معلم در تمامی دروس ، تعداد کم دانش آموزان کلاس و ترس از حضور در کلاسهای حجیم یا معلم های مرد (بیشتر برای پسرها) ، عدم آگاهی نسبت به مقطع، قوانین و مقررات مدرسه، سختگیری کادر اجرایی و دبیران و در صورتی که از نظر آموزشی ضعیف بوده باشند، ترس از ناتوانی و شکست تحصیلی.

این دوره از حساسترین دوران زندگی فرد است. تحولات مربوط به بلوغ، رشد فکری و روانی، تمایل به استقلال طلبی، تغییر در ارزشها و تحولات جسمانی از این سن آغاز می‌شود.

 

نوجوان در این سن بسیار حساس، زودباور و تأثیرپذیر است. تجربه های قبلی از نحوه رفتار معلم، محیط آموزشی، ناظم و مدیر و روابط با همسالان در چگونگی واکنش او نسبت به محیط تازه مؤثر است.

بی تردید در آغاز هر پایه به طور طبیعی مواجه با نوعی دلشوره اضطراب و نگرانی نوجوانان در برخورد با محیط تازه تحصیلی خواهیم بود.

اخلاق و رفتار معلم، طرز تفکر او، سطح فرهنگی، کیفیت و نحوه آموزش دروس، و برخوردش با مسایل و مشکلات بچه ها، روش کلاسداری و تدریسش و شیوه های انضباطی او، جاذبه و دافعه اش ، تشویق و تنبیه، نظم و ترتیب در دوره ابتدایی و آغاز دوره راهنمایی تأثیر سازنده یا مخرب در افکار و واکنشهای او به محیط تازه دارد.

 

متوسطه

این دوره همراه با تغییر در نگرشها! باورها، ارزشها، تغییرات بلوغ و تحول عمیق در لایه های مختلف شخصیت است. با ورود به مقطع نظری نوجوان دوره وابستگی به والدین، کودکی و مطیع بودن را کنار می‌گذارد. اما نه به طور کامل! والدین به علت تغییر در ظاهر فیزیکی و سعی در مستقل شدن نوجوان، او را رها می‌کنند. (در واقع استقلال می‌دهند) اما نوجوانانی که تا این سن چه از لحاظ درسی و چه تربیتی تحت تأثیر والدین بخصوص مادران، اتکا و حمایت او بودند، ناگهان خود را بدون حامی تنها در محیطی بسیار شلوغ افرادی سختگیر و (از دید خود) خشن می‌بیند. تجربه سختگیریها، شکستهای درسی، توبیخ، بدرفتاری مسئولان مدرسه، تندخویی و خشونت از طرف معلم و... او را نسبت به حضور در محیط مدرسه بیزار می‌کند. تغییر در حجم، کیفیت و موضوع کتب درسی و افزایش تعداد دروس و ناآشنایی با واحدهای درسی و... در نخستین روزهای حضور در مدرسه او را دچار حالات عصبی و عاطفی می‌کند، که در نهایت احتمال امتناع از مدرسه رفتن و نهایتاً در صورت برخورد واکنشهای جسمانی مثل سردرد، دل درد، حالات تهوع و بیماریهای ناگهانی از خود نشان می‌دهند (این مسئله در تمامی مقاطع دیده می‌شود.)

 

عامل پنهان

آنچه معمولاً مورد کم توجهی مسئولان و دست اندرکاران مدارس و آموزش و پرورش قرار می‌گیرد، توجه به فضا و محیط فیزیکی مدارس است! با یک نگاه به کودکستان‌ها و پیش دبستانها می‌بینیم از کوچکترین فضایی برای جلب توجه به ایجاد شوق در بچه‌ها استفاده می‌کنند. جذابیت، شادابی و طراوت محیط آموزشی نقش مهمی در جذب، ایجاد آرامش درونی و علاقه به حضور در مدرسه دارد. کمتر مدرسه ای را می‌بینید که دیوارهایش آجری نباشد! یکی از مسئولان آموزش و پرورش منطقه غرب تهران می‌گفت: وقتی دیواره‌ها و محیط دبستان کنار اداره را می‌بینیم با آن پرچم روی دیوار و صبحگاهی، به یاد پادگان های اطراف تهران می‌افتم! بچه های مثل سرباز توی صف ایستاده و به زور خود را کنترل می‌کنند!

در واقع در مقطع ابتدایی جذابیت و زیبایی فضای مدرسه و استفاده از رنگ های شاد و تصاویر جذاب و جالب به همراه وجود فضای سبز در مدرسه می‌تواند در تغییر نگرش و کاهش اضطراب بچه‌ها مفید باشد. کلاسهای کوچک و تاریک یا بسیار وسیع با تعداد زیاد دانش آموز، بچه‌ها را در نخستین تجربه حضور در مدرسه وحشت زده می‌کند! سال قبل در یک نظر سنجی که از بچه‌ها به عمل آوردم، اکثراً معتقد بودند مدرسه مثل زندان است!

بچه‌ها مثل سرباز باید مراقب هر نوع رفتاری باشند! همه چیز درس است! معلم‌ها اغلب کم حوصله، عصبانی و زودرنج می‌باشند. هر چند هستند معلم هایی بسیار پر نشاط، شاداب و خنده رو...

 

راهکار

والدین تجارب افکار بازخوردهای منفی خود را به کودکان و نوجوانان انتقال ندهند، با تأکید بر مراحل مختلف رشد کودکی و نوجوانی و تغییرات هر مرحله والدین رفتارهای خود را متناسب با این تغییرات، تغییر دهند. در سنین ابتدایی از ترساندن بچه ها، ایجاد رعب و ترس از معلم، تشبیهات (اگر بچه خوبی نباشی میگم معلم تو را تو کلاس حبس کند) خودداری کنند. خاطرات، یادواره‌ها و تجارب مثبت، شاد و جالب خود با معلم های دوره ابتدایی را با بچه‌ها در میان بگذارند، از معلم‌ها با القاب خوب (با لبخند) یاد کنند. آنها را مهربان و دلسوز بدانند و به بچه‌ها انتقال دهند، پیش از آغاز مدرسه آنها را با مسئولین، معلم‌ها و محیط مدرسه آشنا کنند، به هیچ وجه به خاطر ضعف در فهم یا انجام تکالیف، تنبیه یا توبیخ نکنند. بچه های دیگر را به رخشان نکشند، تفریحات آنها را محدود نکنند، و دلیلش را مدرسه رفتن قلمداد نکنند. بچه‌ها را در دوره ابتدایی به خود وابسته نکنند، سعی کنند روشها را به آنها بیاموزند و بگذارند خودشان با کمک و یاری والدین در حد اعتدال تکالیفشان را انجام دهند. برای جلوگیری از انزواطلبی و دوری گزینی سعی کنند از دبیران در منزل استفاده نکنند، آنها را تا می‌توانند در محیط های آموزشی و حضور در جمع قرار دهند.

 

نکاتی برای مسئولان

برای کاهش هر چه بیشتر مشکل امتناع از مدرسه سعی کنید در هر مقطع از وجود کارشناسان روان شناسی و مشاوره به صورت مستمر در مدرسه بخصوص ابتدایی و راهنمایی استفاده کنید. مشاور با ایجاد روابط عاطفی پایدار خواهد توانست بچه‌ها و نوجوانان را جهت ورود به مقاطع مختلف آماده و شیوه برخورد با مسایل و مشکلات عاطفی و آموزشی را به آنها بیاموزد.

"محیط آموزشی و فیزیکی مدرسه‌ها را شاد کنیم، جذابیت مهمترین عامل جذب بچه هاست."

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 13 شهریور 1397 ساعت: 22:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

نقش مدارس در استعداد یابی ورزشی

بازديد: 59
نقش مدارس در استعداد یابی ورزشی

ترس از مدرسه

وحید خسروشاهیان مهر ۱۳۸۲

اشاره: هنوز چند روزی به شروع فصل مدرسه باقی نمانده بود که فرید کوچولو، با مامان تو خیابون ها، کوچه و بازارها از این مغازه به آن مغازه به دنبال خرید لباس فرم مناسبی بودند، که مدرسه گفته بود. حتماً باید رنگش سرمه ای با خطهای سفید روی آستین باشد! برای خواهر بزرگش هم روپوشی کرم رنگ با مقنعه ای سرمه ای که مخصوص بچه های راهنمایی بود! مجید برادر بزرگترش هم باید کله اش را نمره چهار می‌زد! دل تو دلش نبود، نمی فهمید اینقدر التهاب مامان و خواهر بزرگش از چیه؟ او دائم تو خانه می‌گفت: باز هم شروع شد، باید و سختگیری های مدیر و ناظم و اخم و تخم معلم را تحمل کنیم! باز هم تنبیه! باز هم درس! تکلیف و جریمه! حیف، چقدر زود گذشت، کاش اصلاً مدرسه نمی رفتیم! طفلک فرید، اینها را که می‌شنید و صحبت های مامان رو که می‌گفت توی مدرسه مواظب باش این کار را نکنی . درس نخوانی، خانم معلم کتکت می‌زند و شنیده بود، بچه های شیطون را می‌اندازند تو اتاق های تاریک و... بابا می‌گفت آخر که چی لیسانس بگیرند، بیکار و بی عار، ویلون تو خیابونها. فرید کوچولو اینها را می‌شنود . پاک ترس ورش می‌دارد، یعنی مدرسه اینقدر بده! چقدر سختگیرن! چند روز مونده به شروع سال پاشو توی یک کفش می‌کنه که من مدرسه نمی روم، جیغ می‌کشید و گریه می‌کرد که مدرسه را دوست ندارم. دلیل اینکه بچه‌ها از مدرسه رفتن می‌ترسند چیست؟

ترس: Fear

روانشناسان معتقدند ترس یک حالت هیجانی است نسبت به خطر یا یک محرک مضر که شخص از آن آگاه است. عامل ترس می‌تواند یک شی ء باشد، یک انسان یا مسئله و موقعیت مشخص.

مدرسه هراسی یا ترس از مدرسه

ترس غیر منطقی از مدرسه در واقع معادل واژه School refusal به معنی امتناع از مدرسه رفتن است و یکی از نشانه های اضطراب جدائی از والدین، خانه، خانواده یا شرایطی است که به آن دلبسته و وابسته شده بود.

- امتناع از مدرسه رفتن در هر سنی دیده می‌شود، اما معمولاً در ابتدای هر مقطع به صورت واضح تر و عینی تر خود را نشان می‌دهد. تقریباً این مسئله در بین پسرها و دخترها در سنین آغاز مدرسه به طور یکسان دیده می‌شود، اما در سطوح بالاتر با اندکی تفاوت از یکدیگر سبقت می‌گیرند. در خانواده هایی که بچه‌ها با فاصله های زیاد از یکدیگر متولد می‌شوند شایعتر بوده و همانطور که گفته شد شایع ترین دلیل ترس از مدرسه در بین کودکان و در بدو ورود به مدرسه ناشی از اضطراب جدایی از والدین بخصوص مادر است.

- معمولاً مادران بچه هایی که دچار اضطراب جدایی هستند شخصیتی افراطی، مضطرب، بیش از اندازه حمایت کننده، مردد، غیرمنطقی، حساس و عاطفی (سمپاتیک) دارند که اضطراب خود را با بیان افکار منفی و اضطراب آلود و عمل خود به بچه‌ها منتقل می‌کنند.

- اغلب مادران کودکانی که ترس از مدرسه رفتن دارند، افرادی وسواسی، کم تحمل، نکته سنج و موشکاف هستند که احتمالاً خود یا یکی از نزدیکانشان در کودکی دچار همین مشکل بوده اند.

- ترس یا امتناع از مدرسه بیش از آنکه علت شخصیتی، عاطفی یا... داشته باشد، ناشی از یادگیری است. مادر یا پدری که در ارتباط خود با کودکان مفاهیم و نکته های منفی از محرکها و مکانهایی مثل مدرسه یا درس خواندن می‌دهند وقتی تجربه های منفی توأم با وحشت و ترس و اضطراب، خود را از دوران تحصیل و مدرسه، تنبیه و توبیخ‌ها به بچه‌ها انتقال می‌دهند و از آنها می‌خواهند مواظب رفتارهایشان باشند، خواه ناخواه، بذر امتناع و ترس از مدرسه را در افکار آنان می‌کارند.

یک تجربه

- علی کلانترزاده دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی می‌گوید:من هیچ وقت از مدرسه رفتن نترسیدم، یادم می‌آید هفته اول مهر بود، درست تا یک هفته هیچ تکلیف و مشق به ما ندادند، فقط خانم معلم می‌آمد در مورد کتابها و درسهایمان چیزهایی می‌گفت و می‌رفت، همیشه لبخند می‌زد، هیچ وقت ندیدم اخم کند یا کسی را کتک بزند.

یادم می‌آید بعضی از بچه‌ها با مامان هاشون اومده بودند مدرسه، چندتایی گریه می‌کردن، خانم معلم با خنده به بچه‌ها گفت، بگین مامانتون بره خونه، بچه‌ها هم رفتن به مامانها گفتند برن خونه.

خانم معلم با مهربانی توضیح می‌داد از هفته آینده دفترچه بیاریم و مشقهایمان را چطور بنویسیم. خیلی از او خوشم آمده بود.

از علی می‌پرسم چطور شد از مدرسه رفتن نترسیدی؟ می‌گوید: آخه مامان من معلم بود، قبل از شروع مدرسه من را با خودش آورد مدرسه و با ناظم و معلم‌ها بازی می‌کردیم، با بچه های کلاس پنجم دوست شده بودیم.

مامان همیشه تو خونه از معلم ها، مهربانی هاشون و دلسوزی هاشون تعریف می‌کرد. راستش هیچ ترسی نداشتم، اما یکی دو تا از بچه‌ها هی گریه می‌کردند. تا جایی که با چند تا از بچه‌ها دست‌ها و پاهاشون را گرفتیم، آوردیم کلاس، همین که خانم معلم چند تا شکلات به اونها داد ساکت شدند و یادشان رفت برای چی گریه می‌کردند.

- یعنی هیچ وقت نشده از مدرسه بترسی؟ راستش یادمه فقط یک بار کودکستان وقتی مادرم من رو تنها گذاشت و رفت تا ۵ دقیقه گریه می‌کردم! اما خانم معلم وقتی تشویقم کرد بازی کنم و نقاشی بکشم همه چیز را فراموش کردم.

ترس از مدرسه در مقاطع مختلف

تجربه نشان داده امتناع یا ترس از مدرسه در هر سنی دیده می‌شود. اما علت‌ها و دلایل متفاوتی دارد.

 

مقطع ابتدایی: نقش والدین و اضطراب جدایی این سن مصادف است با ساخت طرح واره هایی از محیط اطراف که توسط نزدیک ترین افراد به فرد انتقال داده می‌شود، کودک ۶یا ۷ ساله آمادگی بسیار زیادی برای دریافت، ذخیره و حفظ اطلاعاتی دارد که نزدیکان به خصوص پدر و مادر، خواهر و برادر، در مورد یک شیء، مسئله، مکان یا فرد به او می‌دهند. هر گونه برداشت منفی و انتقال آن به کودک، التهاب، دلواپسی، تشویش، اضطراب و ناراحتی یا آرامش، انگیزه مثبت، تلاش و کوشش، شادمانی و هیجانات مثبت می‌تواند در واکنش کودک یک مسئله مؤثر باشد.

 

آنچه والدین به صورت احساس، افکار، اعمال و گفتار به فرزندشان انتقال می‌دهند، بخصوص در این سن او را نسبت به حضور یا عدم حضور (مثلاً در مدرسه و کلاس) تهییج می‌کند. ایجاد باورهای غلط نسبت به معلم، ایجاد یأس و یا ناامیدی از آینده، بیان و ابراز تشویش و نگرانی از چگونگی حضور بچه‌ها در مدرسه و... حساسیت منفی و واکنش عاطفی او را در پی خواهد داشت و هر گونه تأکید و تحریک کودک در این شرایط به حضور در مدرسه شدت واکنشها را افزوده و نتیجه منفی به بار می‌آورد.

 

اضطراب جدایی

عامل دیگر، اضطراب کودک از جدا شدن و از دست دادن تکیه گاه، پناهگاه و وابستگی به مادر است. معمولاً مادران سعی در وابسته نمودن کودکان به خویش دارند و به واکنشهای عاطفی آنان نسبت به ترک پاسخ می‌دهند که در طولانی مدت و در هنگام وارد شدن به محلی ناآشنا یا تغییر مکان بدون حضور مادر، دچار نوعی حالات اضطراب به نام اضطراب جدایی Anxiet separation می‌شود که خصوصیات آن اضطراب شدید، موقع جدا شدن از افرادی است که کودک وابستگی مهمی نسبت به آنها دارد. این وابستگی می‌تواند به خانه یا محیط های آشنا هم باشد، گاهی در بچه‌ها هنگام جدا شدن از مادر حتی نشانه هایی از هراس هم دیده می‌شود، که فراتر از آنچه که از سطح رشد آنها انتظار می‌رود، است.

 

راهنمایی

در این سن اضطراب جدایی جای خود را به امتناع از مدرسه رفتن می‌دهد، در واقع در این مقطع امتناع از مدرسه رفتن مطرح می‌شود نه ترس و آن به دلیل کسب تجربه های عینی است از حضور در مدارس ابتدایی، مشاهده رفتارها، ارائه اطلاعات واقعی یا غیرواقعی از مقطع تازه، توسط همسالان، افراد خانواده و غیره، وابسته شدن و عادت به حضور یک معلم در تمامی دروس ، تعداد کم دانش آموزان کلاس و ترس از حضور در کلاسهای حجیم یا معلم های مرد (بیشتر برای پسرها) ، عدم آگاهی نسبت به مقطع، قوانین و مقررات مدرسه، سختگیری کادر اجرایی و دبیران و در صورتی که از نظر آموزشی ضعیف بوده باشند، ترس از ناتوانی و شکست تحصیلی.

این دوره از حساسترین دوران زندگی فرد است. تحولات مربوط به بلوغ، رشد فکری و روانی، تمایل به استقلال طلبی، تغییر در ارزشها و تحولات جسمانی از این سن آغاز می‌شود.

 

نوجوان در این سن بسیار حساس، زودباور و تأثیرپذیر است. تجربه های قبلی از نحوه رفتار معلم، محیط آموزشی، ناظم و مدیر و روابط با همسالان در چگونگی واکنش او نسبت به محیط تازه مؤثر است.

بی تردید در آغاز هر پایه به طور طبیعی مواجه با نوعی دلشوره اضطراب و نگرانی نوجوانان در برخورد با محیط تازه تحصیلی خواهیم بود.

اخلاق و رفتار معلم، طرز تفکر او، سطح فرهنگی، کیفیت و نحوه آموزش دروس، و برخوردش با مسایل و مشکلات بچه ها، روش کلاسداری و تدریسش و شیوه های انضباطی او، جاذبه و دافعه اش ، تشویق و تنبیه، نظم و ترتیب در دوره ابتدایی و آغاز دوره راهنمایی تأثیر سازنده یا مخرب در افکار و واکنشهای او به محیط تازه دارد.

 

متوسطه

این دوره همراه با تغییر در نگرشها! باورها، ارزشها، تغییرات بلوغ و تحول عمیق در لایه های مختلف شخصیت است. با ورود به مقطع نظری نوجوان دوره وابستگی به والدین، کودکی و مطیع بودن را کنار می‌گذارد. اما نه به طور کامل! والدین به علت تغییر در ظاهر فیزیکی و سعی در مستقل شدن نوجوان، او را رها می‌کنند. (در واقع استقلال می‌دهند) اما نوجوانانی که تا این سن چه از لحاظ درسی و چه تربیتی تحت تأثیر والدین بخصوص مادران، اتکا و حمایت او بودند، ناگهان خود را بدون حامی تنها در محیطی بسیار شلوغ افرادی سختگیر و (از دید خود) خشن می‌بیند. تجربه سختگیریها، شکستهای درسی، توبیخ، بدرفتاری مسئولان مدرسه، تندخویی و خشونت از طرف معلم و... او را نسبت به حضور در محیط مدرسه بیزار می‌کند. تغییر در حجم، کیفیت و موضوع کتب درسی و افزایش تعداد دروس و ناآشنایی با واحدهای درسی و... در نخستین روزهای حضور در مدرسه او را دچار حالات عصبی و عاطفی می‌کند، که در نهایت احتمال امتناع از مدرسه رفتن و نهایتاً در صورت برخورد واکنشهای جسمانی مثل سردرد، دل درد، حالات تهوع و بیماریهای ناگهانی از خود نشان می‌دهند (این مسئله در تمامی مقاطع دیده می‌شود.)

 

عامل پنهان

آنچه معمولاً مورد کم توجهی مسئولان و دست اندرکاران مدارس و آموزش و پرورش قرار می‌گیرد، توجه به فضا و محیط فیزیکی مدارس است! با یک نگاه به کودکستان‌ها و پیش دبستانها می‌بینیم از کوچکترین فضایی برای جلب توجه به ایجاد شوق در بچه‌ها استفاده می‌کنند. جذابیت، شادابی و طراوت محیط آموزشی نقش مهمی در جذب، ایجاد آرامش درونی و علاقه به حضور در مدرسه دارد. کمتر مدرسه ای را می‌بینید که دیوارهایش آجری نباشد! یکی از مسئولان آموزش و پرورش منطقه غرب تهران می‌گفت: وقتی دیواره‌ها و محیط دبستان کنار اداره را می‌بینیم با آن پرچم روی دیوار و صبحگاهی، به یاد پادگان های اطراف تهران می‌افتم! بچه های مثل سرباز توی صف ایستاده و به زور خود را کنترل می‌کنند!

در واقع در مقطع ابتدایی جذابیت و زیبایی فضای مدرسه و استفاده از رنگ های شاد و تصاویر جذاب و جالب به همراه وجود فضای سبز در مدرسه می‌تواند در تغییر نگرش و کاهش اضطراب بچه‌ها مفید باشد. کلاسهای کوچک و تاریک یا بسیار وسیع با تعداد زیاد دانش آموز، بچه‌ها را در نخستین تجربه حضور در مدرسه وحشت زده می‌کند! سال قبل در یک نظر سنجی که از بچه‌ها به عمل آوردم، اکثراً معتقد بودند مدرسه مثل زندان است!

بچه‌ها مثل سرباز باید مراقب هر نوع رفتاری باشند! همه چیز درس است! معلم‌ها اغلب کم حوصله، عصبانی و زودرنج می‌باشند. هر چند هستند معلم هایی بسیار پر نشاط، شاداب و خنده رو...

 

راهکار

والدین تجارب افکار بازخوردهای منفی خود را به کودکان و نوجوانان انتقال ندهند، با تأکید بر مراحل مختلف رشد کودکی و نوجوانی و تغییرات هر مرحله والدین رفتارهای خود را متناسب با این تغییرات، تغییر دهند. در سنین ابتدایی از ترساندن بچه ها، ایجاد رعب و ترس از معلم، تشبیهات (اگر بچه خوبی نباشی میگم معلم تو را تو کلاس حبس کند) خودداری کنند. خاطرات، یادواره‌ها و تجارب مثبت، شاد و جالب خود با معلم های دوره ابتدایی را با بچه‌ها در میان بگذارند، از معلم‌ها با القاب خوب (با لبخند) یاد کنند. آنها را مهربان و دلسوز بدانند و به بچه‌ها انتقال دهند، پیش از آغاز مدرسه آنها را با مسئولین، معلم‌ها و محیط مدرسه آشنا کنند، به هیچ وجه به خاطر ضعف در فهم یا انجام تکالیف، تنبیه یا توبیخ نکنند. بچه های دیگر را به رخشان نکشند، تفریحات آنها را محدود نکنند، و دلیلش را مدرسه رفتن قلمداد نکنند. بچه‌ها را در دوره ابتدایی به خود وابسته نکنند، سعی کنند روشها را به آنها بیاموزند و بگذارند خودشان با کمک و یاری والدین در حد اعتدال تکالیفشان را انجام دهند. برای جلوگیری از انزواطلبی و دوری گزینی سعی کنند از دبیران در منزل استفاده نکنند، آنها را تا می‌توانند در محیط های آموزشی و حضور در جمع قرار دهند.

 

نکاتی برای مسئولان

برای کاهش هر چه بیشتر مشکل امتناع از مدرسه سعی کنید در هر مقطع از وجود کارشناسان روان شناسی و مشاوره به صورت مستمر در مدرسه بخصوص ابتدایی و راهنمایی استفاده کنید. مشاور با ایجاد روابط عاطفی پایدار خواهد توانست بچه‌ها و نوجوانان را جهت ورود به مقاطع مختلف آماده و شیوه برخورد با مسایل و مشکلات عاطفی و آموزشی را به آنها بیاموزد.

"محیط آموزشی و فیزیکی مدرسه‌ها را شاد کنیم، جذابیت مهمترین عامل جذب بچه هاست."

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 خرداد 1397 ساعت: 19:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد اختلالات تفکر

بازديد: 117
تحقیق در مورد اختلالات تفکر

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان ، اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی

اختلالات تفکر

تفکر عبارتست از جریان معطوف به هدف عقاید، رمزها و تداعی ها که در مواجهه با یک مسئله آغاز و به نتیجه ای متکی به واقعیت منتهی می گردد. با توجه به این تعریف انتظار اینست که اختلالات تفکر شامل اختلال در یک یا همه موارد از ویژگی های تفکر باشد.

 

انواع اختلالات تفکر :

الف اختلال جریان فکر : منظور از جریان فکر سنجش سرعت و تداوم تفکر می باشد، مواردی از انواع اختلالات جریان فکر را می توان به شرح زیر نام برد:

1. تفکر سریع                 6. رفتار کلامی کلیشه ای                    11. تفکر سحرآمیز

2. پرش افکار                7.  تفکر بی ربط                                12. تفکر فلسفی

3. کندی فکر                 8. تداعی صوتی                                 13. واژه سازی

4. حاشیه پردازی             9. انسداد یا وقفه فکر                         14. تفکر مماسی

5. تکرار(درجازدن)          10. تفکر پارالوژیک

ب اختلال فرم فکر : این اختلال را اختلال تفکر انتزاعی یا تصوری نیز نامیده اند. در این قسمت ما از انتزاعی بودن یا غیر انتزاعی بودن فکر صحبت می کنیم. از ویژگی های تفکر انتزاعی اینست که شخص بتواند به طور اردی مسیر افکار خود را از یک وجه موقعیتی خاص به وجهی دیگر تغییر بدهد، هم چنین وجوه مختلف را همزمان در ذهن ظاهر نماید، نکات اساسی یک موضوع را با هم در نظر بگیرد و از نمادها استفاده کند.  اما در حالات غیر انتزاعی یا تفکر خشک فرد قادر به قدرت تعمیم نمی باشد و آن را تفکر ذاتی یا واقعی نیز می نامند.این اختلال بیشتر در بیماران اسکیزوفرنی دیده می شود.

اشنایدر برای اختلال فرم فکر پنج خصوصیت ذکر کرده است.

1.     خروج از خط: فکر اصلی به فکر معینی تبدیل می شود.

2.     جانشین سازی: فکر معین جانشین فکر اصلی می شود.

3.     ترکیب: ترکیب اجزای ناهمگون فکر.

4.     بی ربط گویی: ترکیب مختل اجزا تشکیل دهنده یک فکر مرکب.

5.     حذف: کنار گذاشتن بی معنی یک فکر یا قسمتی از آن.

بهترین و ساده ترین روش برای تشخیص اختلال فرم فکر، یعنی اینکه مشخص کنیم فکر بیمار انتزاعی یا غیر انتزاعی است پرسیدن معنای یک ضرب المثل است.

ج اختلال در مالکیت فکر: به طور طبیعی هر فردی تفکر خود را متعلق به خود می داند هم چنین خو را کنترل کننده تفکرش احساس می کند. اما در بعضی از بیماریهای روانی فرد احساس می کند فکرش مربوط به خودش نیست یا اینکه فکر او را کنترل می کنند مانند کنترل افزوده در مانیک.

یکی از شایع ترین موارد عدم کنترل در فکر شخص افکار وسواسی است. که بدون اختیار و با اجبار افکار در ذهن شخص تکرار می گردد . بیمار وسواس افکار وسواسی را بیگانه و خارج از خود نمی داند. اما در بعضی از بیماریها مثل اسکیزوفرن فرد احساس می کند که افکارش تحت کنترل یک عامل خارجی است یا اینکه دیگران در افکار وی سهیم هستند. چند مثال از هذیان های نفوذ بدین شرح می باشند :

1.     هذیان کاشته شدن فکر                                  8. توهمات جسمی

2.     هذیان انتشار فکر                                         9 . درک هذیانی

3.     هذیان پژواک فکر                                        10. خلق هذیانی

4.     هذیان دزدیده شدن فکر                               11. ساخته پنداری

5.     شنیدن افکار خود با صدای بلند

6.     جر و بحث راجع به بیمار به عنوان سوم شخص

7.     صداهای توهمی به صورت اشارات مستمر(خودت را بکش)

د: اختلال محتوای فکر: هدف از بررسی محتوای فکر سنجش عقاید بیمار است. انچه در زمینه محتوای فکر مورد توجه قرار می گیرد هذیانها می باشد، یعنی برای اینکه بدانیم بیمار از نظر محتوای فکر دچار اختلال است یا نه، در ذهن شخص به دنبال هذیان ها می گردیم. لذا باید در قسمت محتوای فکر مشخص کنیم که محتوای فکر بیمار هذیانی یا غیر هذیانی می باشد. هذیان باور غلط و ثابتی است که با قدرت های شناختی بیمار در زمان سلامتی و سایر اعضای جامعه هماهنگی نداشته و با منطق نیز قابل اصلاح نمی باشد. هذیانها انواع مختلفی دارند که در 3 گروه جای می گیرند :

1.     هذیان ظلم و ستم

2.     هذیان بزرگ منشی

3.     هذیان افسردگی

نکته ای که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد تفاوت بین هذیان و عقاید بیش بها داده شده است. اولا عقاید بیش بها داده شده هم در افراد سالم و هم در بیماران مشاهده می شود در صورتی که هذیان فقط در بیماران روان پریش مشاهده می گردد. دوما در عقاید بیش بها داده شده، اعتقاد فرد حتمی نیست بنابراین با منطق و استدلال قابل اصلاح و تغییر پذیر می باشد، در صورتی که در هذیان چنین نیست.

Thought disorder اختلال در تفکر                

 

دربررسی و ارزیابی وضعیت روانی بیماران اسکیزوفرنی گاهی تفکر انان شکل هذیان به خود  می گیردبه

عبارت دیگر در اسکیزوفرنی هذیان مربوط به اختلال  در تفکر بیمار محسوب می شود  که عبارت از یک

عقیده  باطلی است که با منطق قابل اصلاح  نبوده واعضاء  دیگر گروهی که  فرد  متعلق به ان است در ان

عقیده شریک نیستند برای شناسایی بیشتر اختلال در تفکربیماران اسکیزوفرنی چند نمونه از اختلالات فکر

در این بیماران را شرح میدهیم :

Incoherence  گسستگی یا بی ربط گویی:                                                                                                                                                                                                  

 این نوع گفتارغیر قابل درک است و فهم ان برای دیگران غیر ممکن است چون بین کلمات و جملات ارتباط

معنا داری وجود ندارد مثلا بیماریکه پرسیده شد چه احساسی داری ؟ گفت درخت پایین شهر اینجا نیست که

تاثیر زیادی داشته باشد.

  

 Loosening of associationواپاشی تداعیها                                                                          

 جریان افکاری که مبهم،نا متمرکز،وغیر منطقی است مثلا از بیماری پرسیده شد چه احساسی دارد ؟گفت

من امروز خیلی خوبمفهر چند که فکر نمی کنم به اندازه کافی خوبی در جهان باشد .

Illogical thinking                                                                                   تفکر غیر منطقی:

تفکری که با تضادها ونتیجه گیریها ی اشتباه مشخص میشود وکل سیستم شناختی فرد را توصیف می کند و

افرادی که غیر منطقی فکر می کنند معمولا نمی توانند درک کنند که دیگران انها را غیر منطقی بر داشت

می کنند مثلا بیماری که شیر دوست دارد فکر می کند باید تا اندازهای گربه باشد چون می داند که گربه ها

شیر زیاد دوست دارند.                

                                                                                                                                                             

 Neologismواژه تراشی:                                                                                                

بیمار کلمات جدیدی را ابداع می کند،یا کلماتی که بیمار معانی شخصی جدیدی به ان داده است را تحریف

کند مثلا زنی در خیالپردازی به ادم کشی می گوید :من نمی توانم این افکار تپانچه ای قتلانه  را تحمل  کنم

Poverty of contant of speechنارسایی محتوای گفتار:                                                        

گفتاری که اطلاعات خیلی کمی را انتقال می دهد زیراسخنگومبهم،بیش انتزاعی،بیش عینی،یا یکنواخت

است وقتی از بیمار می پرسند چه احساسی داری می گوید :میتوانم بگویم خوبم و خوب نیستم اما بهتر است

بگویم مثل سنجابی هستم که روی یک تکه اهن زنگ زده نشسته است.

 Blockingانسداد فکر:                                                                                                       

در این حالت در زمان صحبت کردن فکری را گم میکند ومدتی سکوت می کند چندثانیه تا چند دقیقه طول

می کشد.

 

Circumstantialityحاشیه پردازی :                                                                                    

 در این حالت بیمار با توضیح جزییات نامربوط و غیر ضروری که منجر به دور افتادن از موضوع اصلی

میگرددمشخص است مثلا اگر از بیمار در باره شغلش سوالی  پرسیده  شود  سابقه 15  سا له کار خود  را

توضیح می دهد که بسیار کسل کننده است حاشیه پردازی را تفکر لا بیرنتی هم می گویند.

Tangentialityتفکرانحرافی:                                                                                              

این حالت بیمار از اصل مطلب  منحرف می شود و به موضوع اصلی هم بر نمی گردد  مثلا زمانی که  از

زنی پرسیده شدچه مدت است که افسرده شده است او شروع کرد در  باره خلق غمگین و اندوهگینش و  در

اخر هم از اوضاع نا مناسب رسیدگی شکایت کرد.

Canfabulationافسانه بافی :                                                                                              

دراینجا بیمار به  ساختن واقعیتها و رویدادها  برای پر کردن جاهای خالی  در حافظه  می پردازد که  اینها

دروغهای هوشیار نیستند بلکه تلاشی هستند برای پاسخ دادن به سوالات  وجوابهایی که نزدیک  به واقعیت

است مثلا اگر از بیمار پرسیده شود صبحانه چه چیز خورده است او می گوید که  بلغور با جو با عسل ،در

اینجا بجای جواب اصلی صبحانه ای که در منزل می خورده را می گوید.

Echolaliaپژواک گویی:                                                                                                  

  دراینجا بیمار مدام با  تکرار و منعکس کردن کلمات یا عبارتها  ،بطوری که انگار فرد  ادا در می اورد

یا کنایه میزندمثلا وقتی دوستش از بیمار پرسید ساعت چند است  گفت ساعت ساعت ساعت ساعت .

Flight of ideasپرش افکار:                                                                                             

گفتار سریعی که اگر چه معمولا قابل فهم استاما با شتاب ،تغیرناگهانی موضوع،وبازی با کلمات  مشخص

میشود مثلا بیمار می گوید من باید سر کار بروم همین الان میروم باید کمی پول پیدا کنم بچه ها نیاز دارند

خیلی گران شده من نیاز دارم من به مقداری پول نیاز دارم.

 Pressure of speechفشار تکلم:                                                                                       

تکلم بیمار بقدری سریع وبر انگیخته استکه انگار فرد در درون خود  مجبور به بیان سیلی از تک  گویی

بدون توقف است  در واقع  انفجاری  صحبت  مکنند  مثلا بیمار  وسط  جمله مکثی می کند  ، نفس  بلندی

میکشد بعد باقی جمله را به جمله بعدی وصل می کند و مجال تداخل را از شنونده می گیرد.

 Perseverationدرجاماندگی:                                                                                            

به تکرار فکر،کلمه،یا صدایی یکسان می گویند مثلا زنی می گوید باید لباس بپوشم ،باید لباس بپوشم لباس

هایم،لباسهایم باید لباس بگوشم و....

  تفکر، جریان هدفدار عقاید، نمادها و تداعی­ها که در مقابل یک مساله یا کار شروع شده و به نتیجه­­ای واقع‌گرایانه منتج می­شود. توالی منطقی این جریان حاکی از طبیعی بودن تفکر است. انحراف‌­های گاه به گاه از منطق که لغزش‌های فرویدی نیز خوانده می‌شود، جزئی از تفکر نرمال خوانده می‌شود.[1] اختلال در تفکر به سه بخش تقسیم می­شود که عبارتند از:

 

یک. اختلال کلی در فرم یا فرآیند تفکر که شامل اختلالات زیر است:[2]

 

الف. اختلال روانی: سندرم رفتاری یا روانی با اهمیت بالینی، همراه با ناراحتی یا ناتوانی که واکنش قابل انتظار در مقابل حادثه­ای خاص نباشد.

ب. روان‌پریشی: ناتوانی برای تفکیک واقعیت از خیالات، اختلال سنجش واقعیت و خلق واقعیت جدید در مقایسه با نوروز[3].

ج. سنجش واقعیت[4]: قضاوت و ارزیابی عینی دنیای خارج از خود.

د. اختلال تفکر صوری[5]: اختلال در فرم تفکر تا محتوای آن. تفکری که با واژه‌سازی و ساختار غیرمنطقی همراه است و فرآیند تفکر مختل است.

ه. تفکر غیرمنطقی[6]: تفکر، حاوی نتیجه­گیری­های اشتباه یا تناقض­های درونی است. وقتی این طرز تفکر بروز کرده و ناشی از ارزش­های فرهنگی و نقص­های هوشی نباشد، بیمارگونه است.

و. تفکر کاذب[7]: فعالیت ذهنی ناهماهنگ با منطق و تجربه. به این نوع تفکر، واقع‌گریزی در تفکر می‌گویند.

ز. تفکر اوتیستیک[8]: تفکری که امیال درونی را اقناع کرده ولی با واقعیت هماهنگ نیست.

ح. تفکر سحرآمیز[9]: نوعی تفکر کاذب که در آن، افکار و کلمات دارای نیرو فرض می­شوند.

ط. تفکر فرآیند اولیه[10]: اصطلاح کلی برای تفکری که کاذب، غیرمنطقی و سحرآمیز است. به‌طور طبیعی در رویا و به صورت بیمارگونه در سایکوز مشاهده می­شود.

ی. بینش هیجانی[11]: سطح عمیق از فهم و آگاهی که ممکن است به تغییرات مثبت در شخصیت فرد منجر شود.

دو. اختلالات خاص در فرم تفکر که شامل اختلالات زیر است:

الف. واژه‌سازی[12]: ساختن واژه­های جدید توسط بیمار، معمولا با ترکیب سیلاب‌های سایر کلمات، اغلب در اسکیزوفرن مشاهده می­شود.

ب. سالاد کلمات[13]: ترکیب نامربوط کلمات و عبارات.

ج. حاشیه‌پردازی[14]: گفتار غیرمستقیمی که با تاخیر در ادای مطلب همراه است. شخص، بالاخره از مبداء به مقصد مورد نظر می­رسد و با اضافه کردن مفرط جزئیات و اشارات داخل پرانتز مشخص می­شود.

د. تفکر مماسی[15]: ناتوانی در داشتن تداعی­های هدفدار در تفکر که در آن سخنگو هرگز به مقصد نمی­رسد.

ه. بی‌ربطی[16]: افکاری که عموما قابل فهم نیست. در کنار هم بودن افکار و کلمات بدون هیچ ارتباط گرامری یا منطقی که منجر به آشفتگی می­شود.

و. درجازدن[17]: تداوم پاسخ به محرک قبلی، بعد از آنکه محرک جدید ارائه شده است.

ز. وراجی[18]: تکرار بی‌معنی کلمات یا عبارات خاص.

ح. پژواک کلام[19]: تکرار کلمات یا عبارات یک شخص توسط شخص دیگر.

ط. ادغام[20]: ترکیب مفاهیم متفاوت به شکل واحد.

ی. پاسخ نامربوط[21]: پاسخی که با سوال هماهنگی ندارد.

ک. خروج از خط[22]: انحراف تدریجی یا ناگهانی در رشته افکار بدون انسداد.

ل. شل شدن تداعی‌ها[23]: جریان افکار که در آن، فکر به طریقی کاملا نامربوط از موضوعی به موضوع دیگر منحرف می­شود.

م. پرش افکار[24]: ایراد سریع کلمات یا بازی با کلمات که موجب انحراف مکرر از موضوعی به موضوع دیگر می­شود.

نژ. تداعی صوتی[25]: تداعی کلماتی که صدای یکسان ولی معنای متفاوتی دارند؛ کلمات هیچ ارتباط منطقی با هم ندارند.

س. انسداد[26]: قطع ناگهانی در رشته افکار قبل از آنکه فکری به پایان برسد. بعد از یک وقفه کوتاه، شخص از آنچه مورد بحث بوده، چیزی به خاطر نمی­آورد.

ع. گلوسولالی[27]: ابراز پیامی مکاشفه‌ای از طریق کلماتی نامفهوم. سخن گفتن زیرزبانی[28] هم گفته می­شود. اگر در متن مذهب صورت بگیرد، اختلال تفکر شمرده نمی­شود. زبان کلامی خصوصی[29] هم گفته می­شود.

 

سه. اختلالات خاص در محتوای تفکر که شامل اختلالات زیر است:[30]

الف. فقر محتوای کلام[31]: کلامی که به علت ابهام، تکرارهای بی­معنی و عبارات نامفهوم اطلاعاتی به شنونده منتقل نمی­کند.

ب. عقیده بیش بها داده‌شده[32]: باور اشتباهی غیرمعقول ثابت، که ثبات آن کمتر از تفکر هذیانی است.

ج. هذیان[33]: عقیده باطلی که بر استنباط نادرست شخص از واقعیت بیرونی متکی است، هماهنگ با هوش و زمینه فرهنگی بیمار نیست و با منطق اصلاح نمی­گردد و شامل انواع گوناگونی است.

د. گرایش فکری یا اشتغال فکری[34]: تمرکز فکر روی عقیده­­ای به‌خصوص، همراه با یک مایه عاطفی قوی، مثل گرایش پارانوئید یا اشتغال ذهنی انتحاری.

ه. ایگومانی[35]: اشتغال ذهنی بیمارگونه با خود.

و. مونومانی[36]: اشتغال ذهنی با موضوعی واحد.

ز. خودبیمارانگاری[37]: نگرانی مبالغه­آمیز در مورد سلامت جسمی که مبنای عضوی ندارد، بلکه بر تعبیر غیرواقعی نشانه­ها یا غیرطبیعی بودن احساس­ها متکی است.

ح. وسواس فکری[38]: دوام بیمار­گونه یک فکر یا احساس غیرقابل مقاومت که با سعی منطقی قابل رفع از هشیاری نیست و با اضطراب همراه است.

ط. وسواس عملی[39]: نیاز بیمارگونه برای به انجام رساندن یک تکانه، که اگر مقاومت شود، ایجاد اضطراب می­کند. رفتار تکراری در واکنش به یک فکر وسواسی یا انجام آن طبق آدابی خاص که فی‌نفسه هدفی ندارد مگر جلوگیری از وقوع اتفاقی در آینده.

ی. بددهنی[40]: ادای جبری کلمات زشت.

ک. فوبی[41]: ترس بیمارگونه، مقاوم، غیرمنطقی و اغراق‌آمیز از محرک یا موقعیتی خاص که نتیجه آن میل شدید به اجتناب است و شامل انواع گوناگونی می‌باشد.

ل. نوسیز[42]: حالتی وحی‌گونه که در آن، نور شدیدی پدید می­آید و شخص این احساس را پیدا می­کند که برای هدایت و فرماندهی برگزیده شده است.

م. وحدت عرفانی[43]: احساسی نامحدود از اتحادی اسرارآمیز با قدرتی لایتناهی. اگر هماهنگ با مذهب و محیط فرهنگی بیمار باشد، اختلال محتوای فکر شمرده نمی­شود.

 

  اختلال تفکر، اغلب در آسیب­های مغزی و سایکوز­ها[44] مشاهده می­شود، اما ممکن است علائمی همچون پرش افکار در بیماران مانیک نیز مشاهده شود.[45] اختلال در تفکر، معمولا از طریق اختلالاتی که در تکلم یا نوشتن نمودار می‌شود، تشخیص داده می­شود.[46]

 

 روانپریشی چیست؟

کلمه ی روانپریشی یا سایکوز (psychosis ) برای توصیف شرایط  غیرطبیعی ذهن و وضعیت روانی به کار می رود که در طی آن ارتباط فرد با واقعیات قطع می شود.در این حالات ،علاوه بر قطع ارتباط با واقعیات ، اختلال در تفکر ، درک و قضاوت نیز بروز می کند. زمانی که کسی دچار حالت روانپریشی شود ، روانپریش یا سایکوتیک (psychotic ) نامیده میشود.

 روانپریشی ممکن است بدنبال بیماری های جسمی (مثلا به دنبال: ضربه های مغزی، عفونت های شدید، مصرف مواد)و یا در اثر بیماری های روانی (مثلا:اسکیزوفرنیا) حادث شود.اگرچه روانپریشی ممکن است در هر گروه سنی دیده شود اما بیشتر در افراد جوان اتفاق می افتد . حدود سه تا پنج نفر از هر صد نفر حالاتی از روانپریشی را تجربه می کنند که این میزان بیشتر از میزان شیوع دیابت (بیماری قند) است. غالب مردم از این دوره بیماری رهایی پیدا می کنند.

روانپریشی ممکن است برای هر کسی اتفاق بیافتد و مثل هرنوع  بیماری دیگری می تواند درمان شود.

روانپریشی انواع مختلفی دارد مانند اسکیزوفرنیا، افسردگی روانپریشانه ، اختلال خلق دو قطبی ،و اختلال هذیانی. اسکیزوفرنیا[1]  از موارد شایع بیماریهای روانپریشانه است که حدود 5/1-1 درصد افراد جامعه را در طول عمر مبتلا میسازد.

 

علایم روانپریشی چیست؟

روانپریشی ، موجب تغییرات خلق و تفکر(بروز عقاید غیرمعمول) ،قضاوت ، و ادرک می شود. مجموعه ی این عوامل باعث می شوند که گفتار، کردار ورفتار شخص آن چنان دچار آشفتگی شود که به راحتی نتوانیم احساسات شخص بیمار را درک کنیم. برای فهم تجربیات مربوط به روانپریشی بهتر است به چند علامت مشخص آن اشاره کنیم:

·تفکر گیج و مبهم (سردرگمی)

در این حالت افکار روزمره مبهم شده و ارتباط معمول و منطقی خود  با یکدیگر را از دست می دهند. صحبت های شخص نامشخص و یا نامفهوم و یا نامربوط می شوند. شخص ممکن است در تمرکز، دنبال کردن مکالمه و یا یادآوری مسائل مشکل داشته باشد و سرعت افکار ممکن است بسیار تند و یا کند شود.

·اعتقادات غلط (هذیان)

کسی که یک دوره ی روانپریشی را تجربه می کند، ممکن است دچار عقاید و باورهای غلط و نابجائی  شود که هذیان نامیده می‌شود . در این حالت شخص چنان به عقاید خود مطمئن است که بحث‌های منطقی نمی‌تواند تغییری در آنها ایجاد کنند. به عنوان مثال، «ممکن است شخصی از چگونگی توقف اتومبیل‌‌ها در بیرون منزلش، اظهار کند که پلیس او را تحت نظر دارد».

  • توهم

توهم به مفهوم درک بدون وجود محرک خارجی واقعی است.در این حالت شخص روانپریش ، چیزهایی را می بیند، می شنود، حس می کند، می چشد و یا بویی احساس می کند که وجود خارجی ندارند. به عنوان مثال چیزهایی می شنود که افراد دیگر حاضر در همان موقعیت زمانی و مکانی نمی شنوند و  یا چیزهایی می بیند که وجود خارجی ندارند.

علائم در ا فراد مختلف تفاوت هایی دارند که ممکن است در طی زمان تغییر کنند.

یک دوره روانپریشی در سه مرحله اتفاق می افتد، طول این دوره ها از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

·مرحله یک: مقدماتی

در این مرحله علائم گنگ و مبهم هستند و به سختی می توان متوجه آنها شد. ممکن است تغییراتی در چگونگی بیان احساس، ادراک و افکار ایجاد شود. مثلاً شخص کمی مشکوک و بدبین می شود. دیر بخواب می رود. مرتب دلشوره دارد. انگیزه قبلی خود برای کارکردن را از دست می دهد، و زود عصبانی می شود.

·مرحله دوم: حاد

در این مرحله علایم روانپریشی به وضوح تجربه می شوند. این  علائم شامل توهم، هذیان و یا تفکر مبهم است.

  • مرحله سوم: بهبودی

گروهی از حالات روانپریشانه قابل درمان هستند. الگوی رفع علایم از فردی به فرد دیگر فرق داشته و رفع علائم تدریجی می باشد.

گروهی از بیماران بعد از اولین دوره روانپریشی بهبود می یابند و هرگز دوره دیگری از روانپریشی را تجربه نمی کنند.

انواع مختلف روانپریشی کدامند؟   

روانپریش نامی است که به مجموعه ی علائم مشخص، بدون در نظر گرفتن علت بیماری ،اطلاق می گردد. تجربه هر فردی از روانپریشی متفاوت است و دادن یک نام خاص یا زدن برچسب بیماری روانپریشانه روی فرد، در مراحل اولیه همیشه مفید نمی باشد.

تشخیص به معنای شناختن یک بیماری از طریق تفسیر علائم و نشانه های موجود ،تعیین عامل بروز بیماری و طول مدت علائم می باشد. زمانی که فردی برای نخستین بار یک دورۀ روانپریشی را تجربه می کند، تشخیص دقیق نوع روانپریشی بسیار دشوار است .زیرا بسیاری از عوامل توصیف کننده هنوز واضح نیستند. با وجود این، برخی از انواع آن به شرح زیر است:

 

·روانپریشی ناشی از مواد

استفاده یا ترک موادی مانند الکل، حشیش، شیشه، قرص اکستازی و سایر مواد می توانند با ظهور علایم روانپریشی مرتبط باشند. گاهی این علایم پس از رفع اثر یک ماده از بین می روند. در موارد دیگر، بیماری ممکن است طولانی شود یا پس از ترک مواد تظاهر نماید.

·روانپریشی بعلت صدمات مغزی

برخی اوقات روانپریشی ممکن است ناشی از صدمات وارد شده به سر یا مربوط به بیماری های جسمی دیگری که عملکرد مغز را می سازند( نظیر انسفالیت یا التهاب مغز، ایدز یا سرطان) باشد. در این گونه موارد، غالباً علایم دیگری چون مشکلات حافظه یا اختلال جهت یابی و همچنین علائم جسمی (مثلاً تب، درد یا جراحت) نیز وجود دارند.

·روانپریشی واکنشی گذرا

علایم روانپریشی ممکن است به طور ناگهانی و به دنبال یک استرس (فشار روانی) در زندگی فرد مثل مرگ یکی از اعضای خانواده یا تغییر محیط زندگی بروز کنند.این علایم می توانند شدید باشند اما غالباً فرد به سرعت و تنها در عرض چند روز بهبود می یابد.

·اسکیزوفرنیا

اسکیزوفرنیا نوعی روانپریشی است که تغییرات رفتاری و علایم آن حداقل (شش) ماه طول بکشد. علایم و طول مدت بیماری از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

  • اختلال شبیه اسکیزوفرنی (اسکیزوفرنی فرم)

این بیماری بسیار شبیه اسکیزوفرنیا است به استثنای اینکه علایم آن کمتر از (شش) ماه طول می کشد.   

  • اختلالات خلقی

این گروه از اختلالات، اختلالات خلقی دو قطبی (مانیک- دپریسو)،مانیا( شیدایی)- وافسردگی را شامل می شوند.

در اختلال خلقی دو قطبی، شخص به طور متناوب دچار خلق بالا (شیدایی) و یا کاهش خلق (افسردگی) می شود. در صورت بروز نشانه های روانپریشی، این نشانه ها اغلب با خلق سازگار خواهند بود. به عنوان مثال بیماران افسرده ممکن است صداهایی را بشنوند( توهمات شنوایی) که آنها را بی کفایتی  و یا بی ارزش می نامند و یا او را گناهکار می خوانند.

بیمار مانیک ممکن است بیش از حد هیجان زده و یا خوشحال باشد. فکر کند که فرد بسیار مهمی است و به بذله گویی یا شیرین کاریهای افراطی  مبادرت ورزد.

  • اختلال اسکیزوفرنیا افکتیو

این تشخیص زمانی مطرح می شود که فرد هم علائم بیماری خلقی (نظیر افسردگی یا شیدایی) و هم علائم اسکیزوفرنیا را به صورت همزمان دارا باشد. به عبارت دیگر تابلوی بیماری، شبیه هیچ یک از اختلالات خلقی یا اسکیزوفرنیا (به تنهایی) نیست.

  • افسردگی روانپریشانه

این اختلال به صورت افسردگی شدید همراه با علایم روانپریشی مشخص می شود به صورتی که هیچ دوره‌ای از شیدایی یا خلق بالا حین بیماری اتفاق نیفتاده باشد. این نکته تفاوت این بیماری با اختلال دو قطبی می‌باشد.

اختلال شخصیت مرزی



افراد مبتلا به BPD ، اغلب الگوهای بسیار ناپایداری از روابط اجتماعی دارند.

در حالی که نگرش آنها ممکن است نسبت به خانواده ، دوستان و عزیزان به طور ناگهانی از idealization (تحسین بزرگ و عشق)  به کاهش ارزش (خشم شدید و دوست نداشتن) تغییر نماید.

بنابراین ، ممکن است آنها دلبستگی فوری و فرم صورت خیالی و شاعرانه نسبت به فرد دیگری داشته باشند، اما زمانی که جدایی جزئی یا تعارض رخ می دهد ، غیر منتظره و به طور افراطی شروع به عصبانیت به شخص دیگر می کنند و آنها را متهم می کنند که مراقبت نمی کنند.

به نظر می رسد این ترس از رها شدن به مشکلات احساس عاطفی به افراد مهمی که به آنها متصل هستند و زمانی که آنها از نظر فیزیکی غایب هستند مرتبط می شود ، فرد با  BPDاحساس  از دست دادن و شاید بی ارزشی می کند.

تهدید به خودکشی و تلاش ممکن است همراه با خشم در رها درک و نا امیدی ها رخ دهد.

افراد مبتلا به BPDنمایشهای رفتاری دیگر مثل ضربه ، خرج کردن بیش از حد ، خوردن شراب خواری و رابطه جنسی مخاطره آمیزدارند.

BPDاغلب همراه با دیگر مشکلات روانی ، به ویژه اختلال دو قطبی ، افسردگی ، اختلالات اضطراب ، سوء مصرف مواد و اختلالات شخصیتی دیگر رخ می دهد.

درمان

درمان برای BPD  در سالهای اخیر بهبود یافته است.

گروه روان درمانی فردی و حداقل تا حدودی برای بسیاری از بیماران موثر است.

در عرض 15 سال گذشته ، درمان جدید روانی بنام درمان رفتار دیالکتیکی (DBT) به طور خاص برای درمان BPDتوسعه داده شد ، و این روش نگاه امیدوار کننده ای در مطالعات درمان دارد .

درمان فارماکولوژیک اغلب بر اساس نشانه های خاص هدف نشان داده شده توسط هر فرد تجویز می شوند.

داروهای ضد افسردگی و تثبیت کننده های خلق ممکن است برای افسردگی و / یا حالت نا پایدار مفید باشد. هنگامی که اختلالات تفکری وجود دارد داروهای ضد جنون نیز ممکن است مورد استفاده قرار گیرند.

یافته های پژوهش های اخیر

اگر چه علت  BPt ناشناخته است ، هر دو عوامل محیطی و ژنتیکی نقش مؤثری در  علائم بیماران BPD و صفات آنان بازی میکنند.

مطالعات نشان می دهد که بسیاری ، اما نه همه افراد با BPDگزارش سابقه سوء استفاده ، غفلت ، یا جدایی به عنوان فرزندان جوان داشته اند.

گزارش شده است چهل تا 71 درصد از بیماران BPD، معمولا توسط یک سازمان غیر پرستار مورد آزارجنسی قرار گرفته اند .

محققان بر این باورند که BPDترکیبی از یک محیط زیست با آسیب پذیری فرد به استرس ، غفلت و یا سوء استفاده به عنوان کودکان کوچک ، ویا مجموعه ای از وقایع که باعث بروز اختلال به عنوان بزرگسالان جوان است.

بزرگسالان مبتلا به BPDنیز بطور قابل توجهی بیشتر به احتمال زیاد قربانی خشونت ، از جمله تجاوز بهعنف و جرایم دیگر هستند.

این کار ممکن است از هر دو محیط های مضر و همچنین تکانشگری و فقر قضاوت در انتخاب همکاران و شیوه زندگی منجر شود.

NIMHبودجه تحقیقات علوم اعصاب کارکردهای اساسی مغز را در BPDآشکار ساخت بطوریکه تکانشگری ، بی ثباتی خلقی ، پرخاشگری ، خشم و هیجان منفی دیده می شود.

مطالعات نشان می دهد که افراد مستعد به تجاوز در تنظیم مدارهای عصبی اشان مختل است که احساسات را زیر و بم می کند.

در ساختار عمیق در داخل مغز ، amygdala، کوچک بادامی شکل بخش مهمی از مدار است که مقررات مربوط به احساسات منفی است. در پاسخ به سیگنال های مغزی از مراکز دیگر تهدید درک شده ،  ترس و انگیختگی marshalsرا نشان می دهد.

این ممکن است بیشتر تحت تاثیر داروها مانند الکل ، یا استرس نمایان شود. در مناطق جلوی مغز (پیش پیشانی منطقه) اقدام به تعدیل فعالیت از این مدار است.

مطالعات تصویربرداری مغز اخیر نشان می دهد که تفاوت های فردی در توانایی برای فعال کردن مناطق واقع در جلو استخوان پیشانی قشر مغزی به فکر فعالیت در مهار و پیش بینی توانایی سرکوب احساسات منفی نقش داشته باشد.

سروتونین ، نوراپی نفرین و استیل کولین در میان رسان های شیمیایی در این مدار نقش مهمی در تنظیم احساسات از جمله غم ، خشم ، اضطراب ، تحریک پذیری دارند.

مواد مخدر که موجب افزایش عملکرد سروتونین مغز می شود ممکن است علائم عاطفی در BPDرا بهبود بخشد.

چنین آسیب پذیری های مبتنی بر مغز را می توان با کمک  مداخلات رفتاری و داروهای موفق ، شبیه بهافراد مستعد وابتلا به دیابت یا فشار خون بالامدیریت کرد.

اختلال اضطرابی منتشر

تعریف

احساس گاهگاهی نگرانی یا اضطراب طبیعی است. این حالت برای همه پیش می آید. در واقع میزان متوسطی از اضطراب می تواند خوب باشد . اضطراب کمک می کند که به خطرات واقعی پاسخ بدهید و می تواند برای شما انگیزه ای جهت پیشرفت در محل کار و خانه باشد.

اما اگر احساس اضطراب بدون دلیل می کنید و نگرانی های شما زندگی روزانه تان را مختل کرده است ، امکان دارد که اختلال اضطرابی منتشر داشته باشید. این وضعیت باعث اضطراب زیاده از حد  یا غیر واقعی درمورد شرایط زندگی معمولاً بدون یک علت مشخص می شود.

نام اضطراب دائمی که بر زندگی روزانه شما تأثیر کند اختلال اضطرابی است. اختلال اضطرابی منتشر در همراهی با فوبیا ( ترس ) حمل هول و اختلال وسواسی جبری یکی از شایعترین اختلالات اضطرابی است که حدود 4 میلیون نفر را هر ساله در ایالات متحده تحت تأثیر قرار می دهد. زنان بیش از مردان اختلال اضطراب منتشر را تجربه می کنند.

زندگی با اختلال اضطرابی منتشر می تواند مشکل باشد، اما این بیماری قابل درمان است. داروها و مشاوره و درمان کارشناسانه می توانند را در فائق آمدن بر اثر اختلال اضطراب منتشر یاری کنند.

علائم و نشانه ها

علائم و نشانه های اختلال اضطراب منتشر در شدت و ترکیب ( همراهی ) متفاوت هستند. آنها می توانند شامل موارد زیر می باشند :

- بی قراری

- احساس تحت فشار بودن

- احساس وجود یک توده در شکم

- مشکل در تمرکز گرفتن

      - خستگی

- تحریک پذیری

- بی صبری

-  کشش عضلانی

- ( بی خوابی ) مشکل در شروع خواب یا مشکل در خواب ماندن

- افزایش تعریق

- نفس تنگی

- درد معده

- اسهال

- سردرد

اگر مبتلا به اختلال اضطراب منتشر باشید امکان دارد زمانهائی را تجربه کرده باشید که نگرانی هایتان بر طرف شده اما شما هنوز احساس اضطراب کنید. ممکن است در مورد بیشتر
جنبه های زندگی تان یا همه آنها احساس فشار کنید. مثلاً ، ممکن است احساس نگرانی شدید در مورد امنیت خود یا افراد محبوبتان داشته باشید یا ممکن است احساس کنید اتفاق بدی برایتان در حال رخ دادن است، حتی اگر هیچ خطر فوری وجود نداشته باشد.

اختلال اضطراب منتشر غالباً در سنین پائین و علائم و نشانه های آن ممکن است خیلی آهسته تر از دیگر اختلالات اضطرابی بروز کند. بسیاری افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر به یاد
می آورند که آخرین بار چه زمانی احساس راحتی و آرامش کرده اند.

علتها

وقتی احساس می کنید بدنتان هورمونهایی را برای آماده کردن شما جهت مقابله با تهدید آزاد می کند. این را پاسخ جنگ و گریز می نامند. زمانی که اضطراب خارج از کنترل می شود، این پاسخ تقریباً  به صورت مداوم اتفاق می افتد حتی در زمانهایی که آرام به نظر می رسید. پزشکان و محققین کاملاً نمی دانند که این مسئله چرا اتفاق می افتد.

گر چه علل اختلال اضطراب منتشر ناشناخته است، بعضی عوامل ممکن است با این اختلال مربوط باشند .

وضعیتهای پزشکی خاص :  اختلالات خاصی مثل غدد تیروئید پر کار ( هیپرتیروئیدی ) می تواند باعث ایجاد اضطراب شود.

سازگاری با بیماری:  داشتن یک بیماری جسمی جدی، مانند سرطان می تواند شما را مضطرب کند. نگرانی در مورد تشخیص و درمان احتمالی می تواند زیاد خسته کننده باشد.

استرس : یک زندگی پر استرس می تواند به اضطراب زیاده از حد دامن بزند. مثلاً ابتلا به یک بیماری جسمی همراه با استرس از دست دادن شغل یا درآمد می توانند با هم ترکیب شده و یجاد اختلال اضطراب منتشر کند.

شخصیت : بعضی افراد با انواع خاصی از شخصیت بیشتر مستعد اضطراب هستند.  افرادی با نیازهای فیزیولوژیک برآورده نشده مانند داشتن یک رابطه نزدیک که ارضاء کننده نبوده است ممکن است احساس امنیت کمتری کنند و در خطر بیشتری برای اختلال اضطراب منتشر قرار گیرند علاوه بر این، اختلالات شخصیت مانند اختلال شخصیت حد واسط نیز می توانند دچار اختلال اضطراب منتشر شدند.

ارث : بعضی تحقیقات پیشنهاد می کنند که اختلال اضطرابی منتشر می تواند بصورت خانوادگی اتفاق بیفتد.

عوامل خطر

برخی عوامل می توانند، خطر اختلال اضطراب منتشر را افزایش دهد: اینها شامل موارد زیر هستند .:

- مجموعه ای از استرس ها

- یک بیماری جسمی طولانی مدت یا جدی

- یک نوع خاص شخصیت یا اختلال شخصیتی که بیشتر مستعد اضطراب است

- یک اختلال اضطرابی در خانواده شما

اختلال اضطرابی و سایر اختلالات اضطرابی به فراوانی در بین افرادی که بیماری طبی مزمن مانند دیابت و پرفشاری خون دارند دیده می شود.

چه زمانی باید به دنبال توصیه های پزشکی بود؟

اگر برای کنترل نگرانی های خود مشکل دارید، یا اگر اضطراب با زندگی روزانه شما تداخل دارد،  به پزشک خود مراجعه کنید.

 

غربالگری و تشخیص

اختلال اضطرابی منتشر با طول زمان تداومش و اینکه چه میزان بر زندگی روزمره تأثیر
می گذارد از نگرانی معمولی و سایر اختلالات اضطرابی تشخیص داده می شود. اگر اضطراب و نگرانی شدید را به طور مداوم برای مدت شش ماه یا بیشتر تجربه کرده اید، ممکن است اختلال اضطراب منتشر داشته باشید .

اضطراب مداومی که روزانه شما را گرفتار می کند یک مشکل طبی در نظر گرفته می شود.

پزشک شما احتمالاً معاینه بالینی و ارزیابی های فیزیولوژیکی را انجام خواهد داد که سایر اختلالات و مشکلات طبی را که ممکن است اختلال اضطراب منتشر را تقلید نمایند رد کند.

ارزیابی بالینی شامل یک پرسشنامه در مورد خودتان و مصاحبه با پزشک می باشد.  سایر آزمایشات مانند یک تست آزمایشگاهی برای اندازه گیری فعالیت تیروئید هم ممکن است انجام شود. بسته به علت و شدت وضعیت شما ممکن است به یک کارشناس بهداشت روان یا سایر متخصصین پزشکی ارجاع شوید.

عوارض

افرادی که اختلال اضطرابی مانند اختلال اضطراب منتشر دارند احتمال بیشتری برای ابتلا به سایر بیماریهای پزشکی دارند و داشتن یک اختلال اضطرابی می تواند دوره این بیماریها را طولانی کند.

اختلال اضطرابی منتشر معمولاً به طور همزمان با افسردگی و سایر اختلالات روانی مانند حملات هول و فوبیا ( ترس ) اتفاق بیفتد.

وابستگی به مواد یا سوء استفاده از آنها که اغلب به صورت خود درمانی غلط انجام می شود. ممکن است با اختلال اضطراب منتشر همراه شود.

اضطراب و فشار ناشی از اختلال اضطراب منتشر می تواند موجب کم خوابی ، سندرم روده تحریک پذیر، سردرد و دندان قرچه شود.

 

درمان

دوره درمان عمده برای اختلال اضطرابی منتشر درمان طبی و روان درمانی هستند که
می توانند به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر به کار بروند.

داروها

پزشکان از داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب برای درمان اختلال اضطراب منتشر و سایر انواع اختلالات اضطرابی استفاده می کنند. داروهایی که به طور عمده تجویز می شوند شامل موارد زیر است :

- داروهای ضد اضطراب

بنزودیازپین ها و داروهای آرامبخش غالباً بین 30 تا 60 دقیقه اضطراب را رفع می کنند اما اگر بیش از چند هفته از آنها استفاده کنید می توانند ایجاد عادت کنند. به این علت پزشکان ممکن است آنها را برای مدت کوتاهی برای کمک به شما جهت رهایی از یک دوره اضطرابی خاص تجویز کند. شایعترین آرامبخش هایی که تجویز می شوند شامل موارد زیر هستند :

آلپرازولام ( زاناکس )، کلرودیازپوکساید ( لیبریوم )، کلونازپام ( کلونوپین) ، دیازپام ( والیوم ) و لورازپام ( آتیوان )، این داروها می توانند باعث بی ثباتی ، خواب آلودگی، کاهش هماهنگی عضلات شده و مشکلاتی در تعادل ایجاد کنند. دوزهای بالاتر دارو و استفاده طولانی مدت از آن می تواند باعث مشکلات حافظه شود. زمانی که از این داروها استفاده می کنید رانندگی و کارهای سنگین ماشینی انجام ندهید.

داروی دیگری که برای اختلالات اضطرابی مانند اختلال اضطراب منتشر تجویز می شود بوسپیرون است( Buspar) اگر در گذشته از بنزودیازپین ها استفاده کرده باشید این دارو اثر
نمی کند. یک عارضه جانبی شایع بوسپیرون احساس موقتی ? سبکی سر ? بلافاصله پس از مصرف دارو است. عوارض جانبی ناشایعتر، سردرد ، تهوع، عصبیت و بی خوابی است.

 

 

- ضد افسردگی ها

این داروها بر فعالیت برخی مواد شیمیایی خاص مغز ( نوروترانسمیترها) که به سلولهای عصبی مغز شما کمک می کنند تا پیامها را دریافت کنند تأثیر می کنند.

مثالهائی از داروهای ضد افسردگی مورد استفاده در درمان اضطراب در زیر آورده شده است فلوکستین (Prozac)، پاروکستین ( پاکسیل) ، ایمی پرامین ( تروفانیل) و نلافاکسین ( رافکسور).

ضد افسردگی ها عموماً در 60 تا80 درصد موارد مؤثر هستند.اما چون پزشک شما نمی تواند پیش بینی کند که چه دارویی برای شما بهتر است، ممکن است لازم باشد بیش از یک دارو را امتحان کنید که ببینید کدام دارو برایتان بهتر است.

علاوه بر این ضد افسردگی ها معمولاً فوراً اثر نمی کنند.

ممکن است حدود 2 هفته طول بکشد تا اثر دارو شروع شود اما این مسئله ممکن است تا زمانی که شما متوجه اثر کامل دارو شوید حدود 8 هفته طول بکشد.

- رواندرمانی

این درمان که گفتگو ( حرف ) درمانی هم نامیده می شود. به دریافت کمک از یک کارشناس یهداشت روان از طریق ترکیبی از گفتن و شنیدن اطلاق می شود.

یک نوع از رواندرمانی درمان رفتار ? شناختی است که اختلالات تفکری را که موجب مشکلات روانی می شوند امتحان می کند. درمان رفتار ? شناختی در درمان بیماریهایی روانی بخصوص اختلالات اضطرابی مانند اختلال اضطراب منتشر بسیار مؤثر است. این درمان بر این اساس پایه گذاری شده است که شما چیزی هستید که فکر می کنید. در حین درمان رفتار ? شناختی، درمانگر به شما کمک می کند افکار و اعتقادات ناجوری که باعث استرسهای روانپزشکی ترس یا افسردگی می شود را تعیین کنید .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .83; .

شما یاد می گیرید که افکار منفی را با ادارک مثبت تر و واقعی تر جایگزین کنید. شما راههایی را یاد می گیرید که وقایع زندگی را درست تر ببینید و با آنها کنار بیایید. عموماً در یک درمان کوتاه مدت رفتار- شناختی بر یادگیری ایجاد حس ارزبابی و کنترل فکرها و احساساتتان تأکید می شود.

درمان اختلال اضطرابی منتشر یا هر بیماری روانی دیگر بسته به هر فرد تعیین می شود. هیچ رژیم درمانی واحدی برای همه یکسان کار نمی کند. بسیاری درمانها بر اساس درمان سرپائی هستند اما بعضی افراد امکان دارد نیاز به مراقبت در بیمارستان داشته باشند.

مراقبت از خود

این نکات می تواند به شما کمک کند که اضطراب خود را کم کنید:

- فعال باشید : تعیین کنید که چه چیزهایی شما را مضطرب می کند. مثلاً اگر مسایل مالی نگرانتان می کند. پس انداز کنید.

- Let it go : در نگرانی گذشته خود را غرق نکنید. آنچه را می توانید تغییر دهید و اجازه دهید بقیه چیزها مسیر خود را طی کند.

- چرخه را بشکنید:  زمانی که احساس اضطراب می کنید قدم بزنید یا مشغول سرگرمی خاصی که باعث تمرکز شما می گردد، بشوید.

- از خود مراقبت کنید: استراحت کافی داشته باشید. غذای متعادل مصرف کنید. ورزش کنید و زمانی را برای آرامش در نظر بگیرید. از کافئین و نیکوتین که باعث تشدید اضطراب می شوند پرهیز کنید. برای رهایی از اضطراب به الکل یا داروهای بدون نسخه پناه نبرید.

- با کسی صحبت کنید:  مشکلات خود را با یک دوست با مشاور کارشناس که می تواند به شما کمک کند همه جانبه نگاه کنید در میان بگذارید.

 

- مهارتهای سازگاری

زندگی با اختلال اضطراب منتشر می تواند مشکل باشد. به علاوه حین دست و پنچه نرم کردن با نگرانی ها ممکن است به سایر وضعیتها مثل افسردگی که غالباً با اختلال اضطراب منتشر همراهی می کند و می تواند باعث شود احساس اضطراب و نگرانی بیشتری کنید، دچار شوید. اضطراب می تواند به تقابل شما با دوستان و خانواده، توان تولید کنندگی شما در محیط کار و کیفیت کلی زندگی شما اثر بگذارد.

ممکن است پی ببرید که صحبت با یک مشاور یا درمانگر می تواند در سازگاری با اثرات اختلال اضطراب منتشر به شما کمک کند. یا امکان دارد در یک گروه حمایتی اضطراب احساس تشویق و درک متقابل پیدا کنید.

گرچه گروههای حمایتی به درد همه نمی خورند اما منابع اطلاعاتی خوبی هستند. اعضای گروه در مورد آخرین درمانها اطلاع دارند و تمایل دارند که تجربیات خود را با شما در میان بگذارند. اگر دوست داشته باشید پزشکتان ممکن است گروهی را به شما توصیه کند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 21 اردیبهشت 1397 ساعت: 18:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره مهارت تاب آوری و تحمل

بازديد: 431
تحقیق درباره مهارت تاب آوری و تحمل

مهارت تاب آوری و تحمل سختی

تاب  آوری ظرفیت گذشتن از دشواری پایدار و ترمیم خویشتن است. این ظرفیت می تواند به فرد کمک کند پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار زندگی بگذرد و با وجود قرار گرفتن در معرض تنش های شدید، شایستگی های اجتماعی، تحصیلی و شغلی خود را ارتقا ببخشد. حال ببینیم افراد تاب آور چه ویژگی هایی دارند که آن ها را از دیگران متمایز می کند؟

ویژگی های افراد تاب آور

پژوهش های متعدد شماری از ویژگی های مربوط به تاب آوری را گزارش کرده اند. مهم ترین این ویژگی ها عبارت است از:

۱ - احساس ارزشمندی:

پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند، احترام قائل شدن برای خود و توانایی ها، سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آن ها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف و کتمان نکردن آن ها از ویژگی های افراد تاب آور است.

۲ - مهارت در حل مسئله:

افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی - انتقادی نسبت به توانایی های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی در پیدا کردن راه حل های مختلف درباره یک موقعیت یا مسئله خاص دارند.

۳ - مهارت های اجتماعی:

افراد تاب آور مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند. آن ها می توانند در شرایط سخت هم شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهره  ببرند، ضمن این که می توانند سنگ صبور خوبی باشند.

۴ - خوش بینی:

اعتقاد راسخ به این که آینده می تواند بهتر باشد و احساس امید و هدفمندی، از ویژگی های دیگر افراد تاب آور است. این افراد باور دارند که می توانند زندگی و آینده خود را کنترل کنند.

۵ - همدلی:

افراد تاب آور توانایی برقراری رابطه توأم با احترام متقابل با دیگران را نیز دارند.

گام هایی برای افزایش تاب آوری

همه ما با تاب آوری ذاتی و با ظرفیت هایی برای بهبود ویژگی هایی که عمدتا در افراد تاب آور دیده می شود، متولد می شویم اما چطور می توانیم میزان تاب آوری خود را تقویت کنیم؟

گام نخست: پرورش مهارت حل مسئله

افراد تاب آور این جمله را خوب دریافته اند که «زهری که مرا نکشد، قوی ترم می کند

آن ها در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و تخیل شگفت انگیزی درباره راه حل های احتمالی دارند. دستیابی به این ویژگی ها نیز از طریق یادگیری و پرورش مهارت حل مسئله امکان پذیر است.

گام دوم: پرورش مهارت های اجتماعی

همان طور که گفته شد، افرادی که تاب آوری بالایی دارند، مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند و از آن ها بهره می جویند. برای افزایش تاب آوری خود لازم است این مهارت ها را فرا بگیرید و به نحو شایسته از آن ها استفاده کنید. مهم ترین این مهارت ها عبارت است از:

الف - شوخ طبعی

شوخ طبعی در بسیاری موقعیت ها، سبب می شود فشار روانی ناشی از موقعیت کاهش یابد و راحت تر بتوانید با آن کنار بیایید. البته افراد تاب آور می دانند همه سبک های شوخ طبعی مفید نیست. شوخ طبعی «پرخاشگرانه» (مثل مسخره کردن دیگران) و «خودشکنانه» (مثل دلقک بازی برای خنداندن دیگران) اوضاع را بدتر می کند.

ب- گوش دادن فعالانه

فردی که فعالانه گوش می دهد، ۴ویژگی دارد:

۱ - انگیزه گوش دادن دارد، یعنی مایل است حرف های دیگران را گوش دهد.

۲ - به حرف های دیگران توجه می کند و با همه وجود به آن ها گوش می دهد، مثلا به موقع تماس چشمی برقرار می کند.

۳ - همدلی می کند، یعنی دوست دارد دقیقا بداند طرف مقابل چه احساسی دارد تا در احساسش شریک شود.

۴ - انعطاف پذیر است، یعنی می داند در مقابل افراد گوناگون و در موقعیت های مختلف چطور برخورد کند.

ج- استفاده از حمایت اجتماعی

افراد تاب آور از حمایت دوستان و آشنایان خود، موقع رو به رو شدن با مشکلات، استفاده می کنند. اگر می خواهید مثل آن ها باشید، باید یاد بگیرید به موقع کمک بخواهید.

گام سوم: نگاه رو به آینده

افراد تاب آور اسیر گذشته خود نیستند. آن ها نگاه مثبتی به آینده دارند و برای رسیدن به آینده دلخواهشان هم انگیزه و هم انرژی دارند. برای تقویت مهارت آینده نگری باید چندین مهارت را در خودتان پرورش دهید.

الف- درست به هدف بزنید

هدف های خود را درست انتخاب کنید. هدف های خوب؛ هدف های کوچک، لقمه لقمه شده، کوتاه مدت، دقیق، واقع گرایانه و در عین حال چالش برانگیزند.

ب- با معنا باشید:

با خود خلوت کنید و ببینید واقعا معنای زندگی تان چیست؟!

ج- با انگیزه باشید:

سعی کنید به علت های بی انگیزه بودن خود پی ببرید، اگر افسرده هستید، افسردگی تان را درمان کنید. به هر حال سعی کنید ریشه بی انگیزگی را بخشکانید

 

برای حمایت از سایت ما بر روی صفحات زیر کلیک نمائید تا ما نیز با رغبت زیاد برای شما تحقیق بگذاریم :

 

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

 

 لیست گزارش تخصصی ها

 

لیست پروژه های آماری دبیرستان

 

به کانال ما در تلگرام بپوندید :

 

 

به کانال تلگرام سایت ما بپیوندید
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 08 اردیبهشت 1397 ساعت: 20:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

آشنایی با جدیدترین روش های تدریس

بازديد: 47
آشنایی با جدیدترین روش های تدریس

مهارت تاب آوری و تحمل سختی

تاب  آوری ظرفیت گذشتن از دشواری پایدار و ترمیم خویشتن است. این ظرفیت می تواند به فرد کمک کند پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار زندگی بگذرد و با وجود قرار گرفتن در معرض تنش های شدید، شایستگی های اجتماعی، تحصیلی و شغلی خود را ارتقا ببخشد. حال ببینیم افراد تاب آور چه ویژگی هایی دارند که آن ها را از دیگران متمایز می کند؟

ویژگی های افراد تاب آور

پژوهش های متعدد شماری از ویژگی های مربوط به تاب آوری را گزارش کرده اند. مهم ترین این ویژگی ها عبارت است از:

۱ - احساس ارزشمندی:

پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند، احترام قائل شدن برای خود و توانایی ها، سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آن ها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف و کتمان نکردن آن ها از ویژگی های افراد تاب آور است.

۲ - مهارت در حل مسئله:

افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی - انتقادی نسبت به توانایی های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی در پیدا کردن راه حل های مختلف درباره یک موقعیت یا مسئله خاص دارند.

۳ - مهارت های اجتماعی:

افراد تاب آور مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند. آن ها می توانند در شرایط سخت هم شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهره  ببرند، ضمن این که می توانند سنگ صبور خوبی باشند.

۴ - خوش بینی:

اعتقاد راسخ به این که آینده می تواند بهتر باشد و احساس امید و هدفمندی، از ویژگی های دیگر افراد تاب آور است. این افراد باور دارند که می توانند زندگی و آینده خود را کنترل کنند.

۵ - همدلی:

افراد تاب آور توانایی برقراری رابطه توأم با احترام متقابل با دیگران را نیز دارند.

گام هایی برای افزایش تاب آوری

همه ما با تاب آوری ذاتی و با ظرفیت هایی برای بهبود ویژگی هایی که عمدتا در افراد تاب آور دیده می شود، متولد می شویم اما چطور می توانیم میزان تاب آوری خود را تقویت کنیم؟

گام نخست: پرورش مهارت حل مسئله

افراد تاب آور این جمله را خوب دریافته اند که «زهری که مرا نکشد، قوی ترم می کند

آن ها در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و تخیل شگفت انگیزی درباره راه حل های احتمالی دارند. دستیابی به این ویژگی ها نیز از طریق یادگیری و پرورش مهارت حل مسئله امکان پذیر است.

گام دوم: پرورش مهارت های اجتماعی

همان طور که گفته شد، افرادی که تاب آوری بالایی دارند، مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند و از آن ها بهره می جویند. برای افزایش تاب آوری خود لازم است این مهارت ها را فرا بگیرید و به نحو شایسته از آن ها استفاده کنید. مهم ترین این مهارت ها عبارت است از:

الف - شوخ طبعی

شوخ طبعی در بسیاری موقعیت ها، سبب می شود فشار روانی ناشی از موقعیت کاهش یابد و راحت تر بتوانید با آن کنار بیایید. البته افراد تاب آور می دانند همه سبک های شوخ طبعی مفید نیست. شوخ طبعی «پرخاشگرانه» (مثل مسخره کردن دیگران) و «خودشکنانه» (مثل دلقک بازی برای خنداندن دیگران) اوضاع را بدتر می کند.

ب- گوش دادن فعالانه

فردی که فعالانه گوش می دهد، ۴ویژگی دارد:

۱ - انگیزه گوش دادن دارد، یعنی مایل است حرف های دیگران را گوش دهد.

۲ - به حرف های دیگران توجه می کند و با همه وجود به آن ها گوش می دهد، مثلا به موقع تماس چشمی برقرار می کند.

۳ - همدلی می کند، یعنی دوست دارد دقیقا بداند طرف مقابل چه احساسی دارد تا در احساسش شریک شود.

۴ - انعطاف پذیر است، یعنی می داند در مقابل افراد گوناگون و در موقعیت های مختلف چطور برخورد کند.

ج- استفاده از حمایت اجتماعی

افراد تاب آور از حمایت دوستان و آشنایان خود، موقع رو به رو شدن با مشکلات، استفاده می کنند. اگر می خواهید مثل آن ها باشید، باید یاد بگیرید به موقع کمک بخواهید.

گام سوم: نگاه رو به آینده

افراد تاب آور اسیر گذشته خود نیستند. آن ها نگاه مثبتی به آینده دارند و برای رسیدن به آینده دلخواهشان هم انگیزه و هم انرژی دارند. برای تقویت مهارت آینده نگری باید چندین مهارت را در خودتان پرورش دهید.

الف- درست به هدف بزنید

هدف های خود را درست انتخاب کنید. هدف های خوب؛ هدف های کوچک، لقمه لقمه شده، کوتاه مدت، دقیق، واقع گرایانه و در عین حال چالش برانگیزند.

ب- با معنا باشید:

با خود خلوت کنید و ببینید واقعا معنای زندگی تان چیست؟!

ج- با انگیزه باشید:

سعی کنید به علت های بی انگیزه بودن خود پی ببرید، اگر افسرده هستید، افسردگی تان را درمان کنید. به هر حال سعی کنید ریشه بی انگیزگی را بخشکانید

 

برای حمایت از سایت ما بر روی صفحات زیر کلیک نمائید تا ما نیز با رغبت زیاد برای شما تحقیق بگذاریم :

 

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

 

 لیست گزارش تخصصی ها

 

لیست پروژه های آماری دبیرستان

 

به کانال ما در تلگرام بپوندید :

 

 

به کانال تلگرام سایت ما بپیوندید
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 07 اردیبهشت 1397 ساعت: 10:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

راهنمای تدوین اقدام پژوهی

بازديد: 453
راهنمای تدوین اقدام پژوهی

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

اقدام پژوهی در آموزش و پرورش

 مقدمه

نزديك به يك دهه است كه توجه به كاربست اقدام پژوهشي در محيط هاي مدارسه اي و دورن كلاسي مورد توجه بسيار قرار گرفته است. در ايران نيز چنين توجهي به اقدام پژوهشي پا گرفته است.

به طوري كه از چند سال پيش، پيشبرد كلاسي تحقيق در عمل در چارچوب طرح كعلم پژوهنده به مورد اجرا در مي آيد. به هر روي، پويايي هم معلمي به ميزان سوال ها و كاوش هاي او بر مي گردد كه وي در ار،يند ياددهي يادگيري در نطر آورده است. اقدام پژوهشي مي تواند عامل بسيار محرك و سازنده اي در پويايي معلمان باشدو معلمان مي توانند تجارب خود از اقدام پژوهشي را به دانش آموزان نيز سرايت دهند. معلمان مي توانند در هر پايه اي كه تدريس مي كنند و در چارچوب موضوعات مختلف دانش آموزان به اقدام پژوهشي تشويق كنند.

اگر دانش آموزان پژوهنده اي داشته باشيم بي شك بايد آن را ثمرة كوشش هاي محققانه معلمان دانست.

به هر روي، در اين فصل دو نوشتار به طور مكمل ارائه مي گردد، يكي از آن ها اقدام پژوهشي و نحوه اجراي آن در كلاس درس و يادگيري راهنمايي برنامه ريزي پژوهش در عمل است.

اقدام پژوهشي و نحوة اجراي آن در كلاس

«تحقيق عملي»، «پژوهش در عمل»، «عمل پژوهشي» و « اقدام پژوهشي» اصطلاحاتي هستند كه در زبان فارسي به جاي واژة انگليسي "Action Research" به كار مي روند. اقدام پژوهشي در زمرة روش هاي تحقيق توصيفي است و هدف آن توصيف شرايط با پديده هاي مربوز به نظام آموزشي است.

تعريف هاي متفاوتي از اقدام پژوهشي، توسط متخصصان امر رائه شده است كه به اختصار به بعضي از آن ها اشاره مي‌شود:

اقدام پژوهشي فرآيندي است كه به وسيلة آن متخصصان (معلمان)، مسائل و مشكلات موجود در محيط كارشان را به صورت عملي و به منظور اصلاح و ارزيابي تصميمات و اعمالشان، بررسي مي كند (استفن كوري، 1953).

اقدام پژوهشي در آموزش و پرورش عبارت است از مطالعات منظم توسط معلمان يا دست اندكاران يك كلاس يا مدرسه، براي بهبود وضعيت آموزش و پرورش دانش آموزان (كارل گيليكمن).

در اقدام پژوهش تلاش مي‌شود، مسائل و مشكلات، اين جا، اكنون و در همين موقعيت محلي حل شوند. در اين دست از تحقيقات محقق بايد به استفاده علمي از يافته هايش درموقعيت و منطقه اي خاص نظر داشته باشد، نه استفاده از كاربردهاي عام آن ها (نادري و سيف نراقي، 1380).

اين نوع تفكر سعي دارد، فعاليت هاي تحقيق را با حرفة معلمي در هم بياميزد و عينيت گرايي ، عادت به تفكر علمي و توانايي همكاري و همفكري با ديگران را در معلمان افزايش دهد (همان). در ، هدف پي بردن به روابط بين پديده ها و يا به اصطلاح متغييرها نيست، بلكه بررسي مسائلي است كه فرد در محيط كار و در حيطه شغلش با آنها، درگير است و مي خواهد به صورت علمي و از راه پژوهش، پاسخ آن ها را بيابد. پس ايجاد تغيير و تعديل يا اصلاح در وضعيت موجود، هدف عمده در اين گونه پژوهش است.

به عبارت ديگر، هدف محقق در اين گونه تحقيقات، بهبود كارايي معلم در مدسه، كلاس درس و در موقعيت محلي است. يعني به وجود آوردن و ارائه مهارت ها يا ارائة روش هاي جديدي كه بتوانند ما را در مشكلاتي كه به طور مستقيم يا غير مستقيم به كلاس درس و مدرسه مربوط مي‌شوند، كمك كنند. همان پاسخي است كه به انتقادهايي كه از كاربردي نبودن اكثر پژژوهش هاي موسوم، به عمل مي آيد (مهر محمدي، 1379).

با اين كه اقدام پژوهشي و «پژوهش كاربردي » وجوه اشتراك زيادي دارند، ولي تفاوت هاي قابل ملاحظه اي نيز ميان آنها وجود دارد. لازم است معلمان پژوهنده به اين تفاوت ها توجه داشته باشند. در پژوهش هاي كاربردي، تعداد واحدهاي مورد مشاهده، با تعداد نمونه ها نسبتاً زيادند و فرآيند پژوهش در مرحلة نمونه گيري كنترل مي‌شود. نتايج بدست آمده نيز تعميم پذير هستند. اما در اقدام پژوهشي، در حالي كه اصول و مباني تحقيق علمي رعايت مي‌شود، كنترل فرآيند پژوهش، شدت كنترل در پژوهش هاي كاربردي را ندارد. يعني پژوهش گر درصدد تعميم دادن يافته ها و نتايج تحقيق خود نيست. به عبارت ديگر، تعميم پذير بودن يا نبودن نتايج پژوهش، چندان مورد توجه نيست. بلكه هدف حل يا كاهش مسادل و مشكلات در يك موقعيت محلي خاص است. براي مثال، مدرس يك درس مي تواند، با استفاده از اقدام پژوهشي، مشكلات يادگيري آن درس را در كلاس خود تشخيص دهد و آن ها را برطرف سازد. به اين منظور، وي با طي يك فرآيند جست و جوي منظم، پيشرفت تحصيلي يادگيرندگان را در مدت معيني به دقت زير نظر قرار مي دهد و با استفاده از شيوه هاي گوناگون گردآوري اطلاعات، كشاهدان لازم را براي رفع مشكلات يادگيري در آن درس فراهم مي سازد.

با استفاده از اقدام پژوهشي، مي توان موقعيت ها نامعين ملموس مربوط به اقدام ها و عمليات آموزشي را مشخص كرد و براي بهبود آن ها كوشيد (بازرگان، 1373). بنابراين هر يك از افرادي كه در نظام آموزشي، دست اندركار فعاليت هاي آموزشي هستند، به ويژه كساني كه با فرايند ياددهي يادگيري سر و كار دارند، مي توانند براي شناسايي مشكلات آموزشي و پي بردن به راه هاي كاهش اين مشكلات، به صورت انفرادي يا گروهي اقدام به پژوهش كنند .

اقدام پژوهشي بازخورد  لازم را براي بهبود واحدها، فعاليت ها، فرايندها و ارزشيابي آموخته فراهم مي آورد. در اين گونه پژوهش، پژوهشگر يا معلم پژوهنده قادر است براساس نتايج به دست آمده، تغيير، تعديل يا اطلاحات لازم را بلافاصله انجام دهد.

در اقدام پژوهشي، معلم خود پژوهشگر است و نقش اصلي را بر عهده دارد و از اين طريق مي تواند مسائل ملموسي را كه با آن ها روبروست حل كند و يا بهبود بخشد. اين امر كمك مي كند، معلمان به صورت عيني، دقيق و منظم نقش فعال تري در فرايند ياددهي يادگيري داشته باشند و نتايج تحقيق نيز كاربرد ملموس تري پيدا كند.

 

شرايط لازم براي اقدام پژوهشي

براي عملي شدن چنين پژوهشي، شرايطي به شرح زير لازم است:

1.    داشتن انگيزه براي انجام پژوهش؛

2.    آشنايي با اصول و مباني پژوهش؛

3.    داشتن اطلاعات كافي در مورد مساله مورد پژوهش؛

4.    اعتقاد واقعي مديريت واحد، به انجام چنين پژوهشي.

 

مراحل اقدام پژوهشي

در مورد مراحل اقدام پژوهشي، انديشمندان طبقه بندي هاي گوناگوني اراوه داده اند، اما با بررسي مجموع اين نظرات مي توان براي اقدام پژوهشي سه مرحله زير را در نظر گرفت:

1.    تشخيص

2.    تغيير، تعديل يا اصلاح

3.    ارزشيابي

البته برخي از صاحب نظران،‌اين نوع پژوهش را در شش مرحله و برخي ديگر در هشت يا نه مرحله طبقه بندي كرده اند (استرينگر، 1378، نقل از اعرابي وايزدي).

گام هايي كه در عمل بايد برداشت

الف) تعيين و تعريف عنوان پژوهش

در گام نخست، بايد موضوع تحقيق يا آنچه را كه قرار است پژوهش در مورد آن انجام شود تعيين و تعريف كرد. به قول جان ديويي: (كتاب چگونه ما فكر مي كنيم، به نقل از نادري و سيف نراقي،1375). يعني پژوهشگر در كار خويش با مانع يا مشكلي رو برو مي شود كه در حل آن ابهام يا ترديد دارد. اين كه گفته مي شود، تحقيق از برخورد با مساله آغاز مي شود، سخن دقيقي نيست؛ زيرا دلالت بر مشخص بودن مساله دارد. بايد توجه داشت كه صرف برخورد به موقعيت مساله اي، سبب نمي شود تحقيقي در آن زمينه صورت بگيرد. بسياري از دانشمندان و پژوهشگران به موقعيت مساله اي برخورد مي كنند، ولي علل گوناگون به تحقيق نمي پردازند.

پديده اي رخ مي دهد كه علاوه بر افراد عادي، بسياري از پژوهشگران نيز ناظر رخ دادن آن هستند، اما همه متوجه وجود مساله نمي شوند. برخورداري از حساسيت لازم در برخورد با مساله بسيار مهم است (شريعتمداري، 1379).

پس چنين حساسيتي از ملزومات اساسي براي انجام پژوهش و انتخاب موضوع است. در اين مرحله معلم پژوهنده بايد قادر باشد، به سوالات زير پاسخ دهد:

-    چه چيزي به تغيير، تعديل ، اصلاح و يا راه حل جديد نياز دارد؟

-    آيا موضوع انتخاب شده قابل بررسي و تحقيق است؟

پس از در نظر گرفتن موارد فوق، مساله و موضوع پژوهش انتخابي خود را به صورت واضح و روشن بيان كنيد، شما به عنوان معلم پژوهنده، سعي كنيد وضعيت كلاس يا مدرسة خود و مساله يا مشكلي را كه در آن احساس مي كنيد، بر اساس موارد زيد توصيف كنيد:

1.    مي خواهم چه چيزي، چه كسي يا چه كساني را مورد پژوهش قرار دهم؟

2.    چگونه و از چه طريقي اين كار را انجام خواهم داد؟

3.    كجا، كدام كلاس يا مدرسه را به عنوان محيط پژوهش خود انتخاب كنم؟

4.    از چه زماني شروع به تحقيق كنم؟

البته با توجه به ويژگي انعطاف پذيري اقدام پژوهشي، معلم پژوهنده مي تواند در صورت لزوم و طي كار، در موضوع پژوهش تغييراتي بدهد و يا كلاً موضوع و محور اساسي پژوهش را عوض كند .

اگر مي خواهيد به پژوهش بپردازيد، بايد در انتخاب موضوع نكات زير را در نظر بگيريد:

1.    موضوعي را كه انتخاب مي كنيد، ‌بايد مورد علاقة شما باشد.

2.    موضوع انتخابي قابل پژوهش باشد و با توجه به ويژگي ها اقدام پژوهي، بايد بتوانيد از عهدة انجام آن برآييد.

3.    موضوعي را انتخاب كنيد كه در زمينة آن توان عملي لازم را داشته باشيد و امكانات اجازة انجام چنين پژوهشي را به شما بدهد.

4.    به عنوان معلم پژوهنده، بايد اطلاعات جديد و به روز در اختيار داشته باشيد.

 

ب) بيان مساله

اقدام پژوهي، وضعيتي را مورد پژوهش و بررسي قرارمي دهد كه به اين جا، اكنون و اين موقعيت محلي خاص مربوط مي‌شود. بنابراين شما به عنوان پژوهنده، بايد پس از طرح موضوع، وضعيتي را كه در آن قرار داريد، به صورت دقيق و روشن توصيف كنيد و مساله مورد نظر را به طور واضح و روشن مشخص سازيد.

معمولاً در پژوهش عملي يا اقدام پژوهشي، مساله پژوهش به صورت يك جملة پرسشي مطرح مي‌شود. مثل اين پرسش كه:‌«چگونه مي توانم ... را بهبود بخشم؟» (قاسمي پويا، 1380).

 

ج) آگاهي پژوهنده از سابقه موضوع

شما به عنوان معلم پژوهنده،‌بايد از پيشينه يا سابقه موضوع مورد نظرتان آگاهي و اطلاع داشته باشيد و اين سوالات را مطرح سازيد كه آيا با انجام اين پژوهش،‌ راه حلي جديد براي مشكل موجود پيدا مي‌شود و يا تغيير و تعديلي در موضوع صورت مي گيرد؟

آگاهي معمل پژوهنده از موضوع مورد نظر، به وي كمك مي كند كه بداند، آيا قبلاً در اين زمينه يا زمينه هاي مشابه آن كاري انجام شده است يا نه و در صورت مثبت بودن جواب ، آيا مي‌شود از نتايج و يافته هاي موجود استفاده كرد؛ چون دوباره كاريِ چندان منطقي و قابل قبول نيست.

در اين مرحله، بايد به نكات زير توجه داشته باشيد:‌

1.    چه نيازي براي انجام پژوهش در زمينه موضوع انتخابي خود احساس مي كنيد؟

2.    مساله اين پژوهش تا چه اندازه اهميت دارد؟

3.    وجود اين مساله يا مشكل، ممكن است چه پيامدهايي داشته باشد؟

4.    انجام اين پژوهش، تا چه اندازه موجب تغيير، تعديل و يا اصلاح مشكل يا مساله خواهد شد؟

 

د) اهداف پژوهش

هدف پژوهش از مساله پژوهش مشتق مي‌شود. بنابراين به عنوان معلم پژوهنده، مشخص سازيد كه به دنبال چه چيزي هستيد؟

 

ه) روش هاي جمع آوري اطلاعات

روش هاي جمع آوري اطلاعات خود را شناسايي كنيد و انتخاب كنيد. ابزار گردآوري اطلاعات به شما كمك مي كنند، داده هاي لازم را جمع آوري و ثبت كنيد. رايج ترين راه هاي گردآوري اطلاعات در اقدام پژوهشي عبارتند از: مصاحبه،‌مشاهده، پرسشنامه و اسناد آمار.

معلمان پژوهنده، براي گردآوري اطلاعات، مي توانند از منابع زير استفاده كنند:

1.    همكاران و ديگر كاركنان مدرسه

2.    واليدن

3.    خود دانش آموزان

4.    افراد متخصص در زمينه مورد نظر

5.    كتاب ها، مجلات و روزنامه ها

6.    دايره المعارف ها

7.    كتاب ها اختصاصي مربوط به موضوع پژوهش

8.    پژوهش هاي انجام شده در زمينه مورد نظر

9.    بازديد از كلاس ها و مدارس

10. چكيدة تحقيقات و پايان نامه ها

11. سايت هاي اينترنتي در حوزة موضوع مورد نظر (قاسمي پويا، 1380).

 

و)تحقيق و تفسير داده ها

پس از جمع آوري اطلاعات، نوبت به تحليل و تفسير آنها مي رسد، يعني معلم پژوهنده بايد وضعيت موجود را بر اساس اطلاعات به دست آمده به طور روشن  و واضح بيان كند و با تحليل آن ها امكان ارائه راه حل هاي مناسب را فراهم سازد.

تفسير داده ها سبب مي‌شود كه فهم جامع و روشني از معاني و مفاهيم پيدا كنيم (قاسمي پويا، 1380).

به اين نكته بايد توجه داشت كه در اقدام پژوهشي، هم مي توان از داده هاي كمي استفاده كرد و هم از داده هاي كيفي. ولي اغلب از داده هاي كيفي استفاده مي‌شود.

 

ز) انتخاب راه جديد و به كارگيري آن

پس از تحليل داده ها، نوبت به انتخاب راه حل جديد مي رسد. پس از انتخاب راه حل جديد چگونگي اجراي آن را برنامه ريزي كنيد.

نظارت و ارزيابي

پس از اين كه راه جديد را برگزيديد و نحوه اجراي آن را مشخص كرديد،‌ تلاش كنيد از همان ابتدا پيشرفت كا را زير نظر بگيريد تا در صورت نياز، تغييرات لازم را در عمل به وجود آوريد. اگر راه حل جديد مشكل را حل نكرد، نبايد نا اميد شويد، بلكه به دنبال راه حل ديگر بگرديد.

پس از نظارت، درباره كارتان داوري و قضاوت كنيد. براي اين كه داوري شما از اعتبار لازم برخوردار باشند، بايد متكي بر شواهد و دلايل معتبر و كافي باشد.

اين داده ها و شواهد بايد معيارها و شاخص هايي باشند كه نغييرات و اصلاخات بوجود آمده در كار شما را نشان بدهند(قاسمي پويا، 1380).

در اقدام پژوهي، لازم نيست همه داده ها و شواهد، متكي بر اعداد و ارقام يا به عبارت ديگر، كمّي باشند. اظهار نظر همكاران، والدين، دانش آموزان و متخصصان امر مي تواند تأييدي بر اصلاح كار و تغييرات مطلوب در آن باشد.

تجديد نظر و ارائه گزارش نهايي

پس اط اين كه كارتان را ارزيابي كرديد، اگر نيازي بود،‌ اطلاحات ضروري را در آن اعمال كنيد و سپس از راه حل جديد استفاده كنيد. در اين مرحله بكوشيد به اين سوالات جواب دهيد:‌

1.    كارتان را به چه صورتي آغاز كرديد؟

2.    چگونه كارتان را ادامه داديد و چه مراحلي را طي كرديد؟

3.    سرانجام كارتان چه شد؟

4.    در جريان كارتان، چه رخدادهايي به وقوع پيوست؟

5.    در كار شما، ديگران چه نقشي داشتند؟

6.    از ديگران چه آموختيد؟

7.    موضوع پژوهش به چه چيزهاي جديدي دست يافتيد؟

در صورتي كه بخواهيد گزارشي را به مديريت مدرسه يا گروه پژوهش و يا هر فرد مورد نظر ديگري ارائه دهيد، مي توانيد آن را بر اساس مراحل انجام پژوهش تكميل كنيد و يا به صورت هاي ديگري كه فكر مي كنيد جالب، مفيد و اثرگذار است، دست به تهيه و تنظيم آن بزنيد.

خلاصه قسمتهای یک اقدام پژوهی

راهنمای تهیه ی گزارش اقدام پژوهی

1.        صفحه روی جلد عنوان سایر مشخصات مربوطه                             

2.       صفحه بسم الله الرحمن الرحیم

3.       فرم مخصوص ثبت مشخصات معلم پژوهنده

4.      صفحه ویژه نوشتن یک جمله علمی با تایپ درشت

5.      صفحه ویژه فهرست عناوین

6.       مقدمه آنچه در مقدمه باید درج شود:

  ·             اهمیت و ضرورت فعالیتهای تحقیقاتی وضرورت آن درآموزش وپرورش

  ·             اهمیت کارآموزش وپرورش واهمیت شغلی که دارید(اداری-مدیر-معلم-  مشاور)

  ·             سوابق شغلی به لحاظ ویژگیهای شخصی-کاری وبرخی علائق خود

  ·             سوابق تحقیقاتی خودتان وشرکت درآزمونهای علمی

 ·           بیان انگیزه شرکت درطرح اقدام پژوهی

·           بیان اهداف اجرای طرح فوق(موضوع کارتان)

·           بیان علل انتخاب موضوع کار خود

·           بیان موضوع طرح اقدام پژوهی خود(با کمی توصیف)

·           نقش خودرادرنوشتن طرح معین کنید مثلا بعنوان دبیرجغرافیا

 ·           بیان کنید که تصمیم گرفتید مساله خودرادر قالب اقدام پژوهی رفع نمایید.

شما می توانید اقدام پژوهی های سایت را استفاده نمائید

منابع :

سایت علمی و پژوهشی آسمان

http://www.asemankafinet.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 26 فروردین 1397 ساعت: 20:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق نقش مشارکت اولیا در امور مدرسه

بازديد: 495
تحقیق نقش مشارکت اولیا در امور مدرسه

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

نقش مشارکت اولیا در امور مدرسه

نقش مشارکت اولیا در امور مدرسه

گربخواهیم با رویکرد سیستمی به یک نظام آموزشی بنگریم، خواهیم دید که عوامل متعدی در یک نظام آموزشی به عنوان اجزای تشکیل دهندهاین سیستم دخالت داشته و با هم در تعامل خواهند بود از این رو می بایستطراحان آموزشی و برنامه ریزان آموزشی طوری برنامه ریزی نمایند که این تعاملباهماهنگی تمامی اجزا سیستم برای رسیدن به اهداف مورد نظر صورت پذیرد تابرون داد سیستم همان چیزی باشد که نظام آموزشی برای آن طراحی شده است.

برای ایجاد یک مدرسه ی استاندارد تمامی اجزا آموزشیاز جمله عوامل انسانی از قبیل مدیر، عوامل اجرایی، آموزگاران و اولیا،می بایست براساس یک برنامه ریزی منظم و از پیش تعیین شده و بانظارت و سرپرستی مدیریت آموزشگاهعمل نموده تا ضمن فراهم نمودن سایر امکانات مورد نیاز سیستم آموزشی بصورتمتحد و هماهنگ عمل نمایند از این رو شناخت اجزا و نحوه هماهنگی و آشنایی با شرح وظایف تمامی عوامل سیستم آموزشی می بایست مشخص و برنامه ریزی شده باشد.

تکنولوژیست های آموزشی برای طراحی یک نظام آموزشی،ابتدا اقدام به شناسایی سیستم موجود (وضعیت موجود) نموده آنگاه بعد ازبررسی وضعیت موجود و با مقایسه آن با نظام آموزشی برتر مورد نظر اقدام بهطراحی، اجرا و ارزشیابی از سیستم خود می نمایند.

آنچه که مسلم است مشخص نمودن وضع موجود و طراحی نظامآموزشی جدید برای رسیدن به وضع مطلوب (نیاز) مستلزم مقایسه سیستم فعلیبا یک سیستم برتر و فراهم نمودن امکانات و شرایط مطلوب و برنامه ریزی دقیقبرای رسیدن به آن می باشد.

یکی از اجزا سیستم آموزشی و به عبارتی دیگر موثرترینعامل در پیشرفت نظام آموزشی نقش اولیای دانش آموزان می باشد زیراخانواده بیشترین نقش را در تعلیم و تربیت کودک ایفا می نماید. از این رو توجه مسئولین نظام آموزشی به مشارکت اولیا و حضور آنان در انجمن اولیا ومربیان بسیار حائز اهمیت بوده ومی بایست اولیا را در جهت چگونگی ایفا نقشخود و وظایف محوله آگاه سازند.

از طرفی مدرسه جولانگاه تغییر رفتار است چرا که تعلیمیعنی تغییر رفتار، و پایه و اساس تغییر نیز عشق و محبت است، پس شرایط و جوحاکم بر مدرسه  یکی از عوامل غیر قابل انکار وموثر بر نظام آموزشی خواهدبود.

در این مقاله سعی برآن شده است تا راه های  مشارکتاولیا  و چگونگی فعالیت آنان در امور مدرسه، و شناسایی موانع و عدم مشارکتآنان را بیان گردد.

 

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزان درقلمرو آموزش و تدريس

همكاري در ايجاد هماهنگی بين فعاليت های آموزشی و پرورشی مدرسه و خانواده

شركت در جلسات مشترك با معلمان براي بهبود فعاليت هاي مدرسه

مساعدت در شناسايی مشاغل و هدايت تحصيلی و شغلي دانش آموزان

مساعدت در شناسايی نيازهاي آموزشی و پرورشی دانش آموزان

همكاری در برگزاري مسابقات گوناگون آموزشی و پرورشی مدرسه

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزاندر قلمرو مربوط به امور دانش آموزان

همكاري در تهيه هدايا و جوايز به منظور تشويق و ترغيب دانش آموزان

همكاري در ارائه خدمات رفاهي به دانش آموزان كم بضاعت

همكاري در برگزاري گردش هاي علمي، آموزشي، تفريحي وتربيتي دانش آموزان

مشاركت در برگزاري مراسم مذهبي و تشويق دانش آموزان به انجام فرايض ديني

همكاري در ارائه خدمات بهداشتي براي تامين بهداشت جسمي و رواني دانش آموزان

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزاندر قلمرو امور مربوط به كاركنان مدرسه

همكاري در برگزاري هرچه باشكوه تر مراسم بزرگداشت مقام معلم

تقدير و تشكر از فرهنگيان و معلمان فعال و دلسوز بازنشسته

همكاري و مساعدت در انجام سفرهاي زيارتي و سياحتي فرهنگيان

مساعدت در تاسيس صندوق قرض الحسنه مدرسه

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزاندر قلمرو ارتباط مدرسه و اجتماع

حضور فعال در انجمن اوليا و مربيان و مشاركت در فعاليت هاي مدرسه

همكاري در انعكاس نظرات و انتظارات مردم از مدرسه

مساعدت در برقراري ارتباط موثر مدرسه با اماكن مذهبي و ديني جامعه

همكاري در استفاده مدرسه از مراكز فرهنگي، تربيتي و آموزشي موجود در جامعه

مساعدت در انتقال صحيح مطالب و موضوعات فرهنگي، ديني و ملي به دانش آموزان

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزاندر قلمرو امور مالي و اداري

ارائه كمك هاي مالي و مادي به مدرسه

مساعدت فكري به مديريت مدرسه در اداره بهتر واحد آموزشي

همكاري در زمينه حسابداري و ثبت دفاتر مالي مدارس

همكاري در جذب و جلب كمك هاي مالي و مادي خيرين به مدرسه

همكاري در تامين هزينه هاي مصرفي مدارس از قبيل قبض هاي آب و برق، تلفن و گاز

مشاركت اقتصادي اوليا براي مساعدت مسئولان مدارس درزمينه ي رفع نيازهاي دانش آموزان و فراهم نمودن زمينه هاي رشد و اعتلايتعليم و تربيت در آنها

ايجاد بستر مناسب براي جلب مشاركت هاي مردمي و استمرار كمك هاي خير خواهانه آنان

بهره گيري از موقوفات،موقوفاتيوجود دارد كه از درآمد سرشار آنها مي توان براي گسترش آموزش و پرورش و كمكبه دانش آموزان بي بضاعت و رفع ساير نيازهاي آموزش و پرورش استفاده كرد.

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزاندر قلمرو تسهيلات و تجهيزات آموزشي و كمك آموزشي مدارس

همكاري در تامين امكانات بهداشتي و كمك هاي اوليه مدارس

مساعدت در تهيه وسايل آموزشي و كمك آموزشي مدارس

مشاركت در بهسازي و زيباسازي محيط و فضاهاي مدارس

همكاري در مرمت و تعمير وسايل و امكانات و تجهيزات مدارس

تهيه و تامين وسايل و امكانات و تجهيزات مورد نياز مدارس

موانع و علل عدم مشاركت اوليا در امور مدرسه

 موانع مشاركت اوليا در امور مدرسه، در قالب انجمن اوليا و مربيان را، مي توان از دو منظرمورد توجه قرار داد :

موانع مشاركت اوليا از سوي مدرسه

در هر مجموعه اي مدير به عنوان اثرگذار ترين عامل در موفقيت آن سیستم در دست يابي به اهداف سیستم قلمداد مي شود.ازاين رو نگاه مدير مدرسه به انجمن اوليا و مربيان و مشاركت اوليا در امور مدرسه (بعنوان یکی از اجزا تاثیر گذار بر سیستم آموزشی) نقش اساسي در نزديكييا دوري اوليا به مدرسه ايفا مي كند.نگاهمشاركت جويانه ي مديران موجب استفاده ي مطلوب از ظرفيت ها ي اوليا مي گرددو آ نها نيز با نگاه خدمت به فرزندان خويش بامدرسه ارتباط صميمي برقرارنمو ده، در رفع موانع و مشكلات آموزشي و پرورشي، از هر گونه اقدامي دريغنمي كنند.  برعكس، نگاه منفي مديران به مشاركت اوليا موجب فاصله گرفتن آ نها از مدرسه ميشود و عملأ حل مسائل و مشكلات آموزشي و پرورشي مدرسه به آساني صورت نميگيرد.

به طور خلاصه موانعي كه از سوي مدرسه بر سر راه مشاركت اوليا در امور ايجاد مي شود، به قرار زير است:

نگاه سنتي مدير به اداره ي مدرسه

آشنا نبودن مربيان به مزاياي مشاركت اوليا

احساس نا تواني در هدايت اوليا به سمت فعاليت هاي آموزشي و پرورشي

ترس از مداخله ي بي جاي اوليا در امور مدرسه

نگاه منفي مدير به حضور اوليا در مدرسه

ترس از كم شدن قدرت مدیر به عبارتي قدرت طلبي مدير

نگاه سنتي به انجمن اوليا و مربيان مدرسه

عدم انگيزه ي مدير در جلب مشاركت اوليا

موانع مشاركت از سوی اوليا

عدممشاركتاوليا در امور مدرسه به عوامل متعددي بستگي دارد كه از جمله ي مهم ترينآنها عوامل فرهنگي و اجتماعي و عدم آگاهي اوليا نسبت به حقوق خويش است.بسياري از اوليا معتقدند كه مسئولان مدرسه ارزشي براي عقايد و نظرات آموزشي وپرورشي آنها قائل نيستند.بسياري از اوليا نيز تعليم و تربيت را وظيفه ي دولت مي دانند و هر گونه مسئوليتي در اين زمينه را از خود سلب مي كنند.برخيبه تجربه دريافتند كه مسئولان مدرسه از طريق انجمن اوليا و مربيان مدرسهتنها نگاه اقتصادي به آنها دارند و در ديگر امور هيچ حقي برايشان قائلنيستند.عواملياز اين نوع و عدم آگاهي اوليا نسبت به حقوق خويش و فرزندخود موجب گرديدهاست كه ارتباط اوليا و مربيان از انسجام لازم برخوردار نباشد.در نتيجه ي اين امر، عدم موفقيت لازم درتعليم و نربيت كودكان، نوجوانان و جوانان بوده است.

به طور خلاصه، برخي موانع مشاركت از سوي اوليا عبارتند از:

عدم آگاهي از حقوق خويش در قبال مدرسه

ترس از درخواست كمك مالي به مدرسه

ترس از موضع گيري خشونت آميز مسئولين مدرسه در قبال ارائه ي عقايد و نظريات آموزشي و پرورشي

نداشتن فرصت مشاركت

عدم آگاهي نسبت به چگونگي مشاركت

باور داشتن به مسئوليت پذير بودن فرزند در دوره ي راهنمايي، به ويژه دبيرستان

احساس بي توجهي نسبت به عقايد و نظريات آنها توسط مسئولين مدرسه

عدمآگاهي از مزاياي مشارکت در امور مدرسه

بهجز موانعفوق كه در ارتباط اوليا با مدرسه مورد توجه قرار گرفتند، موانع ديگري نيزباعث عدم مشاركت اوليا در امور مدرسه مي گردد كه از جمله ي آنها فقدان مكانمناسب براي حضور اوليا در مدرسه و برقراري ارتباط با مربيان، فقدانقوانين ومقررات شفاف در زمينه ي حقوق اوليا، كم توجهي برخي مديران آموزش وپرورش در استان ها و مناطق به انجمن اوليا و مربيا ن، عدم استفاده ي مناسباز رسانه هاي ارتباط جمعي از جمله تلويزيون در جهت اطلاع رساني در اينزمينه كمبود منابع و امكانات انجمن اوليا و مربيان را مي توان ذكر كرد.

کاستی هاي جلب مشارکت مردمی:

كاستي هاي جلب مشاركت مردمي را در عوامل ذيل مي توان یافت:

 ضعف مدارس در برقراري ارتباط با اولياء و اطلاع رساني صحیح و به موقع

 ضعف در برنامه ريزي و عملكرد یا ناهماهنگي در نگرش ها و تصميم گيري هابا توجه به گوناگوني مدارس از نظر آموزشي، اجتماعي و فرهنگی

فعال نبودن دانش آموزان در امر مشاركت

 فعال نبودن معلمان در امر مشارکت

 نبود تبليغاتو آگاه سازي براي جلب مردم به مشارکت

همانطوری که در بحث قبلی نیز مطرح گردیدیکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر سیستم آموزشی نقش و چگونگی مشارکتاولیا دانش آموزان در امور مدرسه است از این رو برای رسیدن به یک نظام آموزشی مطلوب استفاده از نظرات و توانایی های بالقوه اولیا، به عنوان یکیاز مهمترین برنامه های اجرایی یک مدیر می تواند باشد.

مديران با شناخت ارزش و نقش خانواده در شكوفائي استعدادها، تربيت، آموزش و چگونگي ارتباط آنها با مدرسه زيربنايي ترين گام را در ايجاد رابطه حسنه با اوليا بر مي دارند.

روش ايجاد رابطه حسنه با اوليا

مديران باشناخت ويژگي ها وخصوصيات اجتماعي، سياسي، مذهبي، اخلاقي و فرهنگي جامعه و خانواده در جلب مشاركت اوليا، با شركت دادن آنان در وظايف، مسئوليت ها وعمليات، باید تلاش كند به طوري که در آنان احساس تعلق و مؤثر بودن  بوجودآورد و در اين مسير نيز بايد كليد اصلي ارتباط و حلقه اتصال خانه و مدرسهيعني دانش آموز را دريابد.مديران بايد بدانند كه اصل اساسي استحكام رابطه با اوليا بر پايه پيوند هاي رواني، عاطفي و فكري است. بياناحساسات مثبت و سازنده و دلسوزي نسبت به سر نوشت دانش آموزان و ايجاد نگرشمثبت در اوليا نسبت به مديريت و مدرسه راهي مؤثر در برقراري روابط انسانياست. همچنین مشاركت در صورتي تحقق مي يابد كه بهترين روابط، يعني حسن تفاهم، اعتماد، همدلي، همانديشي و صميميت ميان اولياء و مربيان برقرار باشد.

مشاركت هاي مردمي، تجلي عشق و درك مردم از تعليم و اهميت والاي آن در جهان معاصر و تمدن كنوني به شمار مي آيد. عشق وعلاقه به آموزش و پرورش كودكان، نوجوانان و جوانان زيباترين و بهترين زمينه هاي مشاركت مردم در امر تعليم و تربيت را فراهمآورده است.

راه هاي گسترش مشاركت اوليا و مربيان

الف: توجه به انتظارات اوليا

يكي از راهكارهاي گسترش مشاركت اوليا در فعاليت هاي متنوع مدرسه، توجه به انتظارات اولياست. در تحقيقات انجام شده تحت عنوانبررسي نگرش مديران مدارس، اولياي دانش آموزان و كارشناسان، انجمن اوليا و مربيان سراسر كشور درباره، طرح جامع مشاركت،انتظار متقابل اوليا و مربيان مورد توجه قرار گرفت.

مهم ترين انتظارات اوليا از مديران بر اساس نتايج بدست آمده عبارتند از:

حضور همه جانبه اوليا و مربيان در تصميم گيري هاي آموزشي، پرورشي و اداره مدرسه

اطلاع رساني دقيق و به موقع درباره ي وضعيت تحصيلي و تربيتي دانش آموزان، مسائل و مشكلات مدرسه

قدرداني از فعاليت ها و همكاري هاي مدرسه

ايجاد فضاي لازم براي رشد و شكوفايي استعداد هاي دانش آموزان

استفاده مناسب از تواناييهاي تخصصي و مهارتي اولیا

برگزاري جلسات مشترك اوليا و مربيان به طور مستمر

كيفيت بخشي به امر آموزش در مدارس

ب: برگزاری کلاس های آموزش خانواده

نقش كلاسهاي آموزش خانواده در جهت افزايش مشاركت هاي مردم در آموزش و پرورش بسيار اساسي است. وزارتآموزش و پرورش به عنوان بزرگترين نهاد تعليم و تربيت در كشور كه بيشترين فصل مشترك را با جامعه يعني خانواده دارد موثرترين رسالت خود را جلب مشاركتهاي پدران و مادران در امر فرهنگ سازي از طريق ارتباط بيشتر خانه و مدرسه وارتباط مستمر با خانواده هاو دانش افزايي آنان مي داند آموزش خانواده درجهت آشنا نمودن آنان با وظايف رفتاري خود براي انجام مشاركت هاي لازم درامرتعليم و تربيت فرزندانشان به حساب مي آيد.

اين كار بسيار مفيد باعث شفاف شدن رابطه معلم و دانش آموزان از يك سو و اوليا و مربيان از سوي ديگر مي شود. بسياري از اوليا راه و شيوه هاي راهنمايي كودكان خود را نمي دانند. آنها علاقه وافري در ياري دادن به فرزندان خود دارند.

 ديده شدهاست خانواده هايي كه مرتب در كلاس ها آموزش خانواده حضور مي يابند، افتتحصيلي دانش آموزانشان (مردود شدن و تكرار پايه، ترك زودرس تحصيل و ياتجديد شدن نمود مي يابد) بسيار كاهش يافته است و در مسايلجدي مربوط به فرزندانشان سهيم شده و با آگاهي و درايت براي حل مسايل آنان همكاري مي نمايند.

راه كارهاي افزايش مشاركت اوليا در مدرسه

براي مشاركت اوليا در امور مدرسه، تدوين راهبردي مبتني بر سازمان دهي و اتخاذ سياست ها و خط مشي هايي كه بتواندمشاركت حد اكثري اوليا را به دنبال داشته باشد، از اهميت و ضرورت خاص برخوردار است. البته سياست مشاركتي بايد باسياست هاي تغيير نگرش مديران و اوليا نسبت به برقراري ارتباط با هم، با افزايش انگيزه در آنها همراه باشد تا نتايج اثر بخشحاصل شود.در كنار اقدامات فوق برخي از راه هايي كه موجب افزايش مشاركت اوليا مي شود عبارتند از:

زمان كافي براي مشاركت اوليا وجود داشته.در اين جهت، دولت مي تواند با تصويب قانوني، حضور اوليا، به ويژهپدران را در زمان برگزاري انتخابات انجمن اوليا و مربيان مدرسه و نيز تشكيل جلسات عمومي انجمن در طي سال، به مدت۸ساعت قانون مند نموده و جزء زمان كار آنها به حساب آورد.

بازنگري در قوانين و مقررات موجود در زمينه ي ارتباط اوليا با مدارس و تدوين قوانين مرتبط با موضوع، در سطحيبالاتر از آموزش و پرورش، از جمله در هيأ ت محترم دولت يا مجلس محترم شوراي اسلامي و با توجه به نياز ها و الزامات فراروي جامعه صورت پذیرد.

هدايت قانون مندمديران آموزش و پرورش از جمله مديرا ن مدارس در جهت جلب مشاركت هاي اوليا و ارزيابي از عملكرد مدیران بعمل آید.

پخش برنامه هاي مناسب از طريق رسانه هاي ارتباط جمعي، به ويژه تلويزيون، براي تبيين مزاياي مشاركت اوليا در امور مدرسه صورت پذیرد.

افزايش منابع و امكانات انجمن اوليا و مربيان براي اجراي برنامه هاي مرتبط با جذب مشاركت هاي اوليا بعمل آید.

پيشنهادات

 استفاده از مهارت ها و توانايي هاي اوليا به شکل عملی

راه اندازي نشريه يا گاهنامه ي انجمن مدرسه براي ارتباط بيشتر با اولياي دانش آموزان

 بر پايي روز مشاركت در مدرسه

 آشنا نمودن والدين با وظايف رفتاري شان براي انجام مشاركت هاي لازم در امر تعليم و تربيت فرزندانشان از طريق آموزش خانواده

 نهادينه كردن اقدامات خيرين در برنامه ريزي هاي آموزشي و پرورشي

 سازماندهي خودياري اوليا در آموزش و پرورش

آگاه نمودن والدين از چگونگي مشاركت آنان در امر آموزش و پرورش به منظور فعال نمودن مشاركت آنان

اطمينان دادن به والدين دانش آموزان مبني بر اينكه ارايه مشاركت آنها مستمر و جدي است

استفاده از مهارت ها و تخصص والدين براي انجام خدمات مورد نياز مدرسه

ايجاد آمادگي براي مشاركت فكري اوليا در زمينه رفتار مناسب و هم سو با تربیت مدرسه

تدوين قانون انجمن هاي اوليا و مربيان براي جذب مشاركت هاي اوليا و تحقق آموزش و پرورش مطلوب

آموزش همگاني در زمينه هدف هاي قانون در تمامي سطوح جامعه و تعيين نقش احاد ملت در اجراي صحيح قانون

منابع :

سایت علمی و پژوهشی آسمان

http://www.asemankafinet.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 26 فروردین 1397 ساعت: 18:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

مدرسه هوشمند چیست

بازديد: 33
مدرسه هوشمند چیست

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

نقش مشارکت اولیا در امور مدرسه

نقش مشارکت اولیا در امور مدرسه

گربخواهیم با رویکرد سیستمی به یک نظام آموزشی بنگریم، خواهیم دید که عوامل متعدی در یک نظام آموزشی به عنوان اجزای تشکیل دهندهاین سیستم دخالت داشته و با هم در تعامل خواهند بود از این رو می بایستطراحان آموزشی و برنامه ریزان آموزشی طوری برنامه ریزی نمایند که این تعاملباهماهنگی تمامی اجزا سیستم برای رسیدن به اهداف مورد نظر صورت پذیرد تابرون داد سیستم همان چیزی باشد که نظام آموزشی برای آن طراحی شده است.

برای ایجاد یک مدرسه ی استاندارد تمامی اجزا آموزشیاز جمله عوامل انسانی از قبیل مدیر، عوامل اجرایی، آموزگاران و اولیا،می بایست براساس یک برنامه ریزی منظم و از پیش تعیین شده و بانظارت و سرپرستی مدیریت آموزشگاهعمل نموده تا ضمن فراهم نمودن سایر امکانات مورد نیاز سیستم آموزشی بصورتمتحد و هماهنگ عمل نمایند از این رو شناخت اجزا و نحوه هماهنگی و آشنایی با شرح وظایف تمامی عوامل سیستم آموزشی می بایست مشخص و برنامه ریزی شده باشد.

تکنولوژیست های آموزشی برای طراحی یک نظام آموزشی،ابتدا اقدام به شناسایی سیستم موجود (وضعیت موجود) نموده آنگاه بعد ازبررسی وضعیت موجود و با مقایسه آن با نظام آموزشی برتر مورد نظر اقدام بهطراحی، اجرا و ارزشیابی از سیستم خود می نمایند.

آنچه که مسلم است مشخص نمودن وضع موجود و طراحی نظامآموزشی جدید برای رسیدن به وضع مطلوب (نیاز) مستلزم مقایسه سیستم فعلیبا یک سیستم برتر و فراهم نمودن امکانات و شرایط مطلوب و برنامه ریزی دقیقبرای رسیدن به آن می باشد.

یکی از اجزا سیستم آموزشی و به عبارتی دیگر موثرترینعامل در پیشرفت نظام آموزشی نقش اولیای دانش آموزان می باشد زیراخانواده بیشترین نقش را در تعلیم و تربیت کودک ایفا می نماید. از این رو توجه مسئولین نظام آموزشی به مشارکت اولیا و حضور آنان در انجمن اولیا ومربیان بسیار حائز اهمیت بوده ومی بایست اولیا را در جهت چگونگی ایفا نقشخود و وظایف محوله آگاه سازند.

از طرفی مدرسه جولانگاه تغییر رفتار است چرا که تعلیمیعنی تغییر رفتار، و پایه و اساس تغییر نیز عشق و محبت است، پس شرایط و جوحاکم بر مدرسه  یکی از عوامل غیر قابل انکار وموثر بر نظام آموزشی خواهدبود.

در این مقاله سعی برآن شده است تا راه های  مشارکتاولیا  و چگونگی فعالیت آنان در امور مدرسه، و شناسایی موانع و عدم مشارکتآنان را بیان گردد.

 

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزان درقلمرو آموزش و تدريس

همكاري در ايجاد هماهنگی بين فعاليت های آموزشی و پرورشی مدرسه و خانواده

شركت در جلسات مشترك با معلمان براي بهبود فعاليت هاي مدرسه

مساعدت در شناسايی مشاغل و هدايت تحصيلی و شغلي دانش آموزان

مساعدت در شناسايی نيازهاي آموزشی و پرورشی دانش آموزان

همكاری در برگزاري مسابقات گوناگون آموزشی و پرورشی مدرسه

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزاندر قلمرو مربوط به امور دانش آموزان

همكاري در تهيه هدايا و جوايز به منظور تشويق و ترغيب دانش آموزان

همكاري در ارائه خدمات رفاهي به دانش آموزان كم بضاعت

همكاري در برگزاري گردش هاي علمي، آموزشي، تفريحي وتربيتي دانش آموزان

مشاركت در برگزاري مراسم مذهبي و تشويق دانش آموزان به انجام فرايض ديني

همكاري در ارائه خدمات بهداشتي براي تامين بهداشت جسمي و رواني دانش آموزان

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزاندر قلمرو امور مربوط به كاركنان مدرسه

همكاري در برگزاري هرچه باشكوه تر مراسم بزرگداشت مقام معلم

تقدير و تشكر از فرهنگيان و معلمان فعال و دلسوز بازنشسته

همكاري و مساعدت در انجام سفرهاي زيارتي و سياحتي فرهنگيان

مساعدت در تاسيس صندوق قرض الحسنه مدرسه

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزاندر قلمرو ارتباط مدرسه و اجتماع

حضور فعال در انجمن اوليا و مربيان و مشاركت در فعاليت هاي مدرسه

همكاري در انعكاس نظرات و انتظارات مردم از مدرسه

مساعدت در برقراري ارتباط موثر مدرسه با اماكن مذهبي و ديني جامعه

همكاري در استفاده مدرسه از مراكز فرهنگي، تربيتي و آموزشي موجود در جامعه

مساعدت در انتقال صحيح مطالب و موضوعات فرهنگي، ديني و ملي به دانش آموزان

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزاندر قلمرو امور مالي و اداري

ارائه كمك هاي مالي و مادي به مدرسه

مساعدت فكري به مديريت مدرسه در اداره بهتر واحد آموزشي

همكاري در زمينه حسابداري و ثبت دفاتر مالي مدارس

همكاري در جذب و جلب كمك هاي مالي و مادي خيرين به مدرسه

همكاري در تامين هزينه هاي مصرفي مدارس از قبيل قبض هاي آب و برق، تلفن و گاز

مشاركت اقتصادي اوليا براي مساعدت مسئولان مدارس درزمينه ي رفع نيازهاي دانش آموزان و فراهم نمودن زمينه هاي رشد و اعتلايتعليم و تربيت در آنها

ايجاد بستر مناسب براي جلب مشاركت هاي مردمي و استمرار كمك هاي خير خواهانه آنان

بهره گيري از موقوفات،موقوفاتيوجود دارد كه از درآمد سرشار آنها مي توان براي گسترش آموزش و پرورش و كمكبه دانش آموزان بي بضاعت و رفع ساير نيازهاي آموزش و پرورش استفاده كرد.

مهمترين راه هاي مشاركت اولياي دانش آموزاندر قلمرو تسهيلات و تجهيزات آموزشي و كمك آموزشي مدارس

همكاري در تامين امكانات بهداشتي و كمك هاي اوليه مدارس

مساعدت در تهيه وسايل آموزشي و كمك آموزشي مدارس

مشاركت در بهسازي و زيباسازي محيط و فضاهاي مدارس

همكاري در مرمت و تعمير وسايل و امكانات و تجهيزات مدارس

تهيه و تامين وسايل و امكانات و تجهيزات مورد نياز مدارس

موانع و علل عدم مشاركت اوليا در امور مدرسه

 موانع مشاركت اوليا در امور مدرسه، در قالب انجمن اوليا و مربيان را، مي توان از دو منظرمورد توجه قرار داد :

موانع مشاركت اوليا از سوي مدرسه

در هر مجموعه اي مدير به عنوان اثرگذار ترين عامل در موفقيت آن سیستم در دست يابي به اهداف سیستم قلمداد مي شود.ازاين رو نگاه مدير مدرسه به انجمن اوليا و مربيان و مشاركت اوليا در امور مدرسه (بعنوان یکی از اجزا تاثیر گذار بر سیستم آموزشی) نقش اساسي در نزديكييا دوري اوليا به مدرسه ايفا مي كند.نگاهمشاركت جويانه ي مديران موجب استفاده ي مطلوب از ظرفيت ها ي اوليا مي گرددو آ نها نيز با نگاه خدمت به فرزندان خويش بامدرسه ارتباط صميمي برقرارنمو ده، در رفع موانع و مشكلات آموزشي و پرورشي، از هر گونه اقدامي دريغنمي كنند.  برعكس، نگاه منفي مديران به مشاركت اوليا موجب فاصله گرفتن آ نها از مدرسه ميشود و عملأ حل مسائل و مشكلات آموزشي و پرورشي مدرسه به آساني صورت نميگيرد.

به طور خلاصه موانعي كه از سوي مدرسه بر سر راه مشاركت اوليا در امور ايجاد مي شود، به قرار زير است:

نگاه سنتي مدير به اداره ي مدرسه

آشنا نبودن مربيان به مزاياي مشاركت اوليا

احساس نا تواني در هدايت اوليا به سمت فعاليت هاي آموزشي و پرورشي

ترس از مداخله ي بي جاي اوليا در امور مدرسه

نگاه منفي مدير به حضور اوليا در مدرسه

ترس از كم شدن قدرت مدیر به عبارتي قدرت طلبي مدير

نگاه سنتي به انجمن اوليا و مربيان مدرسه

عدم انگيزه ي مدير در جلب مشاركت اوليا

موانع مشاركت از سوی اوليا

عدممشاركتاوليا در امور مدرسه به عوامل متعددي بستگي دارد كه از جمله ي مهم ترينآنها عوامل فرهنگي و اجتماعي و عدم آگاهي اوليا نسبت به حقوق خويش است.بسياري از اوليا معتقدند كه مسئولان مدرسه ارزشي براي عقايد و نظرات آموزشي وپرورشي آنها قائل نيستند.بسياري از اوليا نيز تعليم و تربيت را وظيفه ي دولت مي دانند و هر گونه مسئوليتي در اين زمينه را از خود سلب مي كنند.برخيبه تجربه دريافتند كه مسئولان مدرسه از طريق انجمن اوليا و مربيان مدرسهتنها نگاه اقتصادي به آنها دارند و در ديگر امور هيچ حقي برايشان قائلنيستند.عواملياز اين نوع و عدم آگاهي اوليا نسبت به حقوق خويش و فرزندخود موجب گرديدهاست كه ارتباط اوليا و مربيان از انسجام لازم برخوردار نباشد.در نتيجه ي اين امر، عدم موفقيت لازم درتعليم و نربيت كودكان، نوجوانان و جوانان بوده است.

به طور خلاصه، برخي موانع مشاركت از سوي اوليا عبارتند از:

عدم آگاهي از حقوق خويش در قبال مدرسه

ترس از درخواست كمك مالي به مدرسه

ترس از موضع گيري خشونت آميز مسئولين مدرسه در قبال ارائه ي عقايد و نظريات آموزشي و پرورشي

نداشتن فرصت مشاركت

عدم آگاهي نسبت به چگونگي مشاركت

باور داشتن به مسئوليت پذير بودن فرزند در دوره ي راهنمايي، به ويژه دبيرستان

احساس بي توجهي نسبت به عقايد و نظريات آنها توسط مسئولين مدرسه

عدمآگاهي از مزاياي مشارکت در امور مدرسه

بهجز موانعفوق كه در ارتباط اوليا با مدرسه مورد توجه قرار گرفتند، موانع ديگري نيزباعث عدم مشاركت اوليا در امور مدرسه مي گردد كه از جمله ي آنها فقدان مكانمناسب براي حضور اوليا در مدرسه و برقراري ارتباط با مربيان، فقدانقوانين ومقررات شفاف در زمينه ي حقوق اوليا، كم توجهي برخي مديران آموزش وپرورش در استان ها و مناطق به انجمن اوليا و مربيا ن، عدم استفاده ي مناسباز رسانه هاي ارتباط جمعي از جمله تلويزيون در جهت اطلاع رساني در اينزمينه كمبود منابع و امكانات انجمن اوليا و مربيان را مي توان ذكر كرد.

کاستی هاي جلب مشارکت مردمی:

كاستي هاي جلب مشاركت مردمي را در عوامل ذيل مي توان یافت:

 ضعف مدارس در برقراري ارتباط با اولياء و اطلاع رساني صحیح و به موقع

 ضعف در برنامه ريزي و عملكرد یا ناهماهنگي در نگرش ها و تصميم گيري هابا توجه به گوناگوني مدارس از نظر آموزشي، اجتماعي و فرهنگی

فعال نبودن دانش آموزان در امر مشاركت

 فعال نبودن معلمان در امر مشارکت

 نبود تبليغاتو آگاه سازي براي جلب مردم به مشارکت

همانطوری که در بحث قبلی نیز مطرح گردیدیکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر سیستم آموزشی نقش و چگونگی مشارکتاولیا دانش آموزان در امور مدرسه است از این رو برای رسیدن به یک نظام آموزشی مطلوب استفاده از نظرات و توانایی های بالقوه اولیا، به عنوان یکیاز مهمترین برنامه های اجرایی یک مدیر می تواند باشد.

مديران با شناخت ارزش و نقش خانواده در شكوفائي استعدادها، تربيت، آموزش و چگونگي ارتباط آنها با مدرسه زيربنايي ترين گام را در ايجاد رابطه حسنه با اوليا بر مي دارند.

روش ايجاد رابطه حسنه با اوليا

مديران باشناخت ويژگي ها وخصوصيات اجتماعي، سياسي، مذهبي، اخلاقي و فرهنگي جامعه و خانواده در جلب مشاركت اوليا، با شركت دادن آنان در وظايف، مسئوليت ها وعمليات، باید تلاش كند به طوري که در آنان احساس تعلق و مؤثر بودن  بوجودآورد و در اين مسير نيز بايد كليد اصلي ارتباط و حلقه اتصال خانه و مدرسهيعني دانش آموز را دريابد.مديران بايد بدانند كه اصل اساسي استحكام رابطه با اوليا بر پايه پيوند هاي رواني، عاطفي و فكري است. بياناحساسات مثبت و سازنده و دلسوزي نسبت به سر نوشت دانش آموزان و ايجاد نگرشمثبت در اوليا نسبت به مديريت و مدرسه راهي مؤثر در برقراري روابط انسانياست. همچنین مشاركت در صورتي تحقق مي يابد كه بهترين روابط، يعني حسن تفاهم، اعتماد، همدلي، همانديشي و صميميت ميان اولياء و مربيان برقرار باشد.

مشاركت هاي مردمي، تجلي عشق و درك مردم از تعليم و اهميت والاي آن در جهان معاصر و تمدن كنوني به شمار مي آيد. عشق وعلاقه به آموزش و پرورش كودكان، نوجوانان و جوانان زيباترين و بهترين زمينه هاي مشاركت مردم در امر تعليم و تربيت را فراهمآورده است.

راه هاي گسترش مشاركت اوليا و مربيان

الف: توجه به انتظارات اوليا

يكي از راهكارهاي گسترش مشاركت اوليا در فعاليت هاي متنوع مدرسه، توجه به انتظارات اولياست. در تحقيقات انجام شده تحت عنوانبررسي نگرش مديران مدارس، اولياي دانش آموزان و كارشناسان، انجمن اوليا و مربيان سراسر كشور درباره، طرح جامع مشاركت،انتظار متقابل اوليا و مربيان مورد توجه قرار گرفت.

مهم ترين انتظارات اوليا از مديران بر اساس نتايج بدست آمده عبارتند از:

حضور همه جانبه اوليا و مربيان در تصميم گيري هاي آموزشي، پرورشي و اداره مدرسه

اطلاع رساني دقيق و به موقع درباره ي وضعيت تحصيلي و تربيتي دانش آموزان، مسائل و مشكلات مدرسه

قدرداني از فعاليت ها و همكاري هاي مدرسه

ايجاد فضاي لازم براي رشد و شكوفايي استعداد هاي دانش آموزان

استفاده مناسب از تواناييهاي تخصصي و مهارتي اولیا

برگزاري جلسات مشترك اوليا و مربيان به طور مستمر

كيفيت بخشي به امر آموزش در مدارس

ب: برگزاری کلاس های آموزش خانواده

نقش كلاسهاي آموزش خانواده در جهت افزايش مشاركت هاي مردم در آموزش و پرورش بسيار اساسي است. وزارتآموزش و پرورش به عنوان بزرگترين نهاد تعليم و تربيت در كشور كه بيشترين فصل مشترك را با جامعه يعني خانواده دارد موثرترين رسالت خود را جلب مشاركتهاي پدران و مادران در امر فرهنگ سازي از طريق ارتباط بيشتر خانه و مدرسه وارتباط مستمر با خانواده هاو دانش افزايي آنان مي داند آموزش خانواده درجهت آشنا نمودن آنان با وظايف رفتاري خود براي انجام مشاركت هاي لازم درامرتعليم و تربيت فرزندانشان به حساب مي آيد.

اين كار بسيار مفيد باعث شفاف شدن رابطه معلم و دانش آموزان از يك سو و اوليا و مربيان از سوي ديگر مي شود. بسياري از اوليا راه و شيوه هاي راهنمايي كودكان خود را نمي دانند. آنها علاقه وافري در ياري دادن به فرزندان خود دارند.

 ديده شدهاست خانواده هايي كه مرتب در كلاس ها آموزش خانواده حضور مي يابند، افتتحصيلي دانش آموزانشان (مردود شدن و تكرار پايه، ترك زودرس تحصيل و ياتجديد شدن نمود مي يابد) بسيار كاهش يافته است و در مسايلجدي مربوط به فرزندانشان سهيم شده و با آگاهي و درايت براي حل مسايل آنان همكاري مي نمايند.

راه كارهاي افزايش مشاركت اوليا در مدرسه

براي مشاركت اوليا در امور مدرسه، تدوين راهبردي مبتني بر سازمان دهي و اتخاذ سياست ها و خط مشي هايي كه بتواندمشاركت حد اكثري اوليا را به دنبال داشته باشد، از اهميت و ضرورت خاص برخوردار است. البته سياست مشاركتي بايد باسياست هاي تغيير نگرش مديران و اوليا نسبت به برقراري ارتباط با هم، با افزايش انگيزه در آنها همراه باشد تا نتايج اثر بخشحاصل شود.در كنار اقدامات فوق برخي از راه هايي كه موجب افزايش مشاركت اوليا مي شود عبارتند از:

زمان كافي براي مشاركت اوليا وجود داشته.در اين جهت، دولت مي تواند با تصويب قانوني، حضور اوليا، به ويژهپدران را در زمان برگزاري انتخابات انجمن اوليا و مربيان مدرسه و نيز تشكيل جلسات عمومي انجمن در طي سال، به مدت۸ساعت قانون مند نموده و جزء زمان كار آنها به حساب آورد.

بازنگري در قوانين و مقررات موجود در زمينه ي ارتباط اوليا با مدارس و تدوين قوانين مرتبط با موضوع، در سطحيبالاتر از آموزش و پرورش، از جمله در هيأ ت محترم دولت يا مجلس محترم شوراي اسلامي و با توجه به نياز ها و الزامات فراروي جامعه صورت پذیرد.

هدايت قانون مندمديران آموزش و پرورش از جمله مديرا ن مدارس در جهت جلب مشاركت هاي اوليا و ارزيابي از عملكرد مدیران بعمل آید.

پخش برنامه هاي مناسب از طريق رسانه هاي ارتباط جمعي، به ويژه تلويزيون، براي تبيين مزاياي مشاركت اوليا در امور مدرسه صورت پذیرد.

افزايش منابع و امكانات انجمن اوليا و مربيان براي اجراي برنامه هاي مرتبط با جذب مشاركت هاي اوليا بعمل آید.

پيشنهادات

 استفاده از مهارت ها و توانايي هاي اوليا به شکل عملی

راه اندازي نشريه يا گاهنامه ي انجمن مدرسه براي ارتباط بيشتر با اولياي دانش آموزان

 بر پايي روز مشاركت در مدرسه

 آشنا نمودن والدين با وظايف رفتاري شان براي انجام مشاركت هاي لازم در امر تعليم و تربيت فرزندانشان از طريق آموزش خانواده

 نهادينه كردن اقدامات خيرين در برنامه ريزي هاي آموزشي و پرورشي

 سازماندهي خودياري اوليا در آموزش و پرورش

آگاه نمودن والدين از چگونگي مشاركت آنان در امر آموزش و پرورش به منظور فعال نمودن مشاركت آنان

اطمينان دادن به والدين دانش آموزان مبني بر اينكه ارايه مشاركت آنها مستمر و جدي است

استفاده از مهارت ها و تخصص والدين براي انجام خدمات مورد نياز مدرسه

ايجاد آمادگي براي مشاركت فكري اوليا در زمينه رفتار مناسب و هم سو با تربیت مدرسه

تدوين قانون انجمن هاي اوليا و مربيان براي جذب مشاركت هاي اوليا و تحقق آموزش و پرورش مطلوب

آموزش همگاني در زمينه هدف هاي قانون در تمامي سطوح جامعه و تعيين نقش احاد ملت در اجراي صحيح قانون

منابع :

سایت علمی و پژوهشی آسمان

http://www.asemankafinet.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 26 فروردین 1397 ساعت: 18:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

اقدام پژوهی چیست . سایت علمی و پژوهشی اسمان

بازديد: 1122
اقدام پژوهی چیست . سایت علمی و پژوهشی اسمان

تحقیق رایگان سایت علمی و پژوهشی آسمان , تحقیقات دانش آموزی ، فرهنگیان و دانشجویان اقدام پژوهی گزارش تخصصی

اقدام پژوهی در آموزش و پرورش

 مقدمه

نزديك به يك دهه است كه توجه به كاربست اقدام پژوهشي در محيط هاي مدارسه اي و دورن كلاسي مورد توجه بسيار قرار گرفته است. در ايران نيز چنين توجهي به اقدام پژوهشي پا گرفته است.

به طوري كه از چند سال پيش، پيشبرد كلاسي تحقيق در عمل در چارچوب طرح كعلم پژوهنده به مورد اجرا در مي آيد. به هر روي، پويايي هم معلمي به ميزان سوال ها و كاوش هاي او بر مي گردد كه وي در ار،يند ياددهي يادگيري در نطر آورده است. اقدام پژوهشي مي تواند عامل بسيار محرك و سازنده اي در پويايي معلمان باشدو معلمان مي توانند تجارب خود از اقدام پژوهشي را به دانش آموزان نيز سرايت دهند. معلمان مي توانند در هر پايه اي كه تدريس مي كنند و در چارچوب موضوعات مختلف دانش آموزان به اقدام پژوهشي تشويق كنند.

اگر دانش آموزان پژوهنده اي داشته باشيم بي شك بايد آن را ثمرة كوشش هاي محققانه معلمان دانست.

به هر روي، در اين فصل دو نوشتار به طور مكمل ارائه مي گردد، يكي از آن ها اقدام پژوهشي و نحوه اجراي آن در كلاس درس و يادگيري راهنمايي برنامه ريزي پژوهش در عمل است.

اقدام پژوهشي و نحوة اجراي آن در كلاس

«تحقيق عملي»، «پژوهش در عمل»، «عمل پژوهشي» و « اقدام پژوهشي» اصطلاحاتي هستند كه در زبان فارسي به جاي واژة انگليسي "Action Research" به كار مي روند. اقدام پژوهشي در زمرة روش هاي تحقيق توصيفي است و هدف آن توصيف شرايط با پديده هاي مربوز به نظام آموزشي است.

تعريف هاي متفاوتي از اقدام پژوهشي، توسط متخصصان امر رائه شده است كه به اختصار به بعضي از آن ها اشاره مي‌شود:

اقدام پژوهشي فرآيندي است كه به وسيلة آن متخصصان (معلمان)، مسائل و مشكلات موجود در محيط كارشان را به صورت عملي و به منظور اصلاح و ارزيابي تصميمات و اعمالشان، بررسي مي كند (استفن كوري، 1953).

اقدام پژوهشي در آموزش و پرورش عبارت است از مطالعات منظم توسط معلمان يا دست اندكاران يك كلاس يا مدرسه، براي بهبود وضعيت آموزش و پرورش دانش آموزان (كارل گيليكمن).

در اقدام پژوهش تلاش مي‌شود، مسائل و مشكلات، اين جا، اكنون و در همين موقعيت محلي حل شوند. در اين دست از تحقيقات محقق بايد به استفاده علمي از يافته هايش درموقعيت و منطقه اي خاص نظر داشته باشد، نه استفاده از كاربردهاي عام آن ها (نادري و سيف نراقي، 1380).

اين نوع تفكر سعي دارد، فعاليت هاي تحقيق را با حرفة معلمي در هم بياميزد و عينيت گرايي ، عادت به تفكر علمي و توانايي همكاري و همفكري با ديگران را در معلمان افزايش دهد (همان). در ، هدف پي بردن به روابط بين پديده ها و يا به اصطلاح متغييرها نيست، بلكه بررسي مسائلي است كه فرد در محيط كار و در حيطه شغلش با آنها، درگير است و مي خواهد به صورت علمي و از راه پژوهش، پاسخ آن ها را بيابد. پس ايجاد تغيير و تعديل يا اصلاح در وضعيت موجود، هدف عمده در اين گونه پژوهش است.

به عبارت ديگر، هدف محقق در اين گونه تحقيقات، بهبود كارايي معلم در مدسه، كلاس درس و در موقعيت محلي است. يعني به وجود آوردن و ارائه مهارت ها يا ارائة روش هاي جديدي كه بتوانند ما را در مشكلاتي كه به طور مستقيم يا غير مستقيم به كلاس درس و مدرسه مربوط مي‌شوند، كمك كنند. همان پاسخي است كه به انتقادهايي كه از كاربردي نبودن اكثر پژژوهش هاي موسوم، به عمل مي آيد (مهر محمدي، 1379).

با اين كه اقدام پژوهشي و «پژوهش كاربردي » وجوه اشتراك زيادي دارند، ولي تفاوت هاي قابل ملاحظه اي نيز ميان آنها وجود دارد. لازم است معلمان پژوهنده به اين تفاوت ها توجه داشته باشند. در پژوهش هاي كاربردي، تعداد واحدهاي مورد مشاهده، با تعداد نمونه ها نسبتاً زيادند و فرآيند پژوهش در مرحلة نمونه گيري كنترل مي‌شود. نتايج بدست آمده نيز تعميم پذير هستند. اما در اقدام پژوهشي، در حالي كه اصول و مباني تحقيق علمي رعايت مي‌شود، كنترل فرآيند پژوهش، شدت كنترل در پژوهش هاي كاربردي را ندارد. يعني پژوهش گر درصدد تعميم دادن يافته ها و نتايج تحقيق خود نيست. به عبارت ديگر، تعميم پذير بودن يا نبودن نتايج پژوهش، چندان مورد توجه نيست. بلكه هدف حل يا كاهش مسادل و مشكلات در يك موقعيت محلي خاص است. براي مثال، مدرس يك درس مي تواند، با استفاده از اقدام پژوهشي، مشكلات يادگيري آن درس را در كلاس خود تشخيص دهد و آن ها را برطرف سازد. به اين منظور، وي با طي يك فرآيند جست و جوي منظم، پيشرفت تحصيلي يادگيرندگان را در مدت معيني به دقت زير نظر قرار مي دهد و با استفاده از شيوه هاي گوناگون گردآوري اطلاعات، كشاهدان لازم را براي رفع مشكلات يادگيري در آن درس فراهم مي سازد.

با استفاده از اقدام پژوهشي، مي توان موقعيت ها نامعين ملموس مربوط به اقدام ها و عمليات آموزشي را مشخص كرد و براي بهبود آن ها كوشيد (بازرگان، 1373). بنابراين هر يك از افرادي كه در نظام آموزشي، دست اندركار فعاليت هاي آموزشي هستند، به ويژه كساني كه با فرايند ياددهي يادگيري سر و كار دارند، مي توانند براي شناسايي مشكلات آموزشي و پي بردن به راه هاي كاهش اين مشكلات، به صورت انفرادي يا گروهي اقدام به پژوهش كنند .

اقدام پژوهشي بازخورد  لازم را براي بهبود واحدها، فعاليت ها، فرايندها و ارزشيابي آموخته فراهم مي آورد. در اين گونه پژوهش، پژوهشگر يا معلم پژوهنده قادر است براساس نتايج به دست آمده، تغيير، تعديل يا اطلاحات لازم را بلافاصله انجام دهد.

در اقدام پژوهشي، معلم خود پژوهشگر است و نقش اصلي را بر عهده دارد و از اين طريق مي تواند مسائل ملموسي را كه با آن ها روبروست حل كند و يا بهبود بخشد. اين امر كمك مي كند، معلمان به صورت عيني، دقيق و منظم نقش فعال تري در فرايند ياددهي يادگيري داشته باشند و نتايج تحقيق نيز كاربرد ملموس تري پيدا كند.

 

شرايط لازم براي اقدام پژوهشي

براي عملي شدن چنين پژوهشي، شرايطي به شرح زير لازم است:

1.    داشتن انگيزه براي انجام پژوهش؛

2.    آشنايي با اصول و مباني پژوهش؛

3.    داشتن اطلاعات كافي در مورد مساله مورد پژوهش؛

4.    اعتقاد واقعي مديريت واحد، به انجام چنين پژوهشي.

 

مراحل اقدام پژوهشي

در مورد مراحل اقدام پژوهشي، انديشمندان طبقه بندي هاي گوناگوني اراوه داده اند، اما با بررسي مجموع اين نظرات مي توان براي اقدام پژوهشي سه مرحله زير را در نظر گرفت:

1.    تشخيص

2.    تغيير، تعديل يا اصلاح

3.    ارزشيابي

البته برخي از صاحب نظران،‌اين نوع پژوهش را در شش مرحله و برخي ديگر در هشت يا نه مرحله طبقه بندي كرده اند (استرينگر، 1378، نقل از اعرابي وايزدي).

گام هايي كه در عمل بايد برداشت

الف) تعيين و تعريف عنوان پژوهش

در گام نخست، بايد موضوع تحقيق يا آنچه را كه قرار است پژوهش در مورد آن انجام شود تعيين و تعريف كرد. به قول جان ديويي: (كتاب چگونه ما فكر مي كنيم، به نقل از نادري و سيف نراقي،1375). يعني پژوهشگر در كار خويش با مانع يا مشكلي رو برو مي شود كه در حل آن ابهام يا ترديد دارد. اين كه گفته مي شود، تحقيق از برخورد با مساله آغاز مي شود، سخن دقيقي نيست؛ زيرا دلالت بر مشخص بودن مساله دارد. بايد توجه داشت كه صرف برخورد به موقعيت مساله اي، سبب نمي شود تحقيقي در آن زمينه صورت بگيرد. بسياري از دانشمندان و پژوهشگران به موقعيت مساله اي برخورد مي كنند، ولي علل گوناگون به تحقيق نمي پردازند.

پديده اي رخ مي دهد كه علاوه بر افراد عادي، بسياري از پژوهشگران نيز ناظر رخ دادن آن هستند، اما همه متوجه وجود مساله نمي شوند. برخورداري از حساسيت لازم در برخورد با مساله بسيار مهم است (شريعتمداري، 1379).

پس چنين حساسيتي از ملزومات اساسي براي انجام پژوهش و انتخاب موضوع است. در اين مرحله معلم پژوهنده بايد قادر باشد، به سوالات زير پاسخ دهد:

-    چه چيزي به تغيير، تعديل ، اصلاح و يا راه حل جديد نياز دارد؟

-    آيا موضوع انتخاب شده قابل بررسي و تحقيق است؟

پس از در نظر گرفتن موارد فوق، مساله و موضوع پژوهش انتخابي خود را به صورت واضح و روشن بيان كنيد، شما به عنوان معلم پژوهنده، سعي كنيد وضعيت كلاس يا مدرسة خود و مساله يا مشكلي را كه در آن احساس مي كنيد، بر اساس موارد زيد توصيف كنيد:

1.    مي خواهم چه چيزي، چه كسي يا چه كساني را مورد پژوهش قرار دهم؟

2.    چگونه و از چه طريقي اين كار را انجام خواهم داد؟

3.    كجا، كدام كلاس يا مدرسه را به عنوان محيط پژوهش خود انتخاب كنم؟

4.    از چه زماني شروع به تحقيق كنم؟

البته با توجه به ويژگي انعطاف پذيري اقدام پژوهشي، معلم پژوهنده مي تواند در صورت لزوم و طي كار، در موضوع پژوهش تغييراتي بدهد و يا كلاً موضوع و محور اساسي پژوهش را عوض كند .

اگر مي خواهيد به پژوهش بپردازيد، بايد در انتخاب موضوع نكات زير را در نظر بگيريد:

1.    موضوعي را كه انتخاب مي كنيد، ‌بايد مورد علاقة شما باشد.

2.    موضوع انتخابي قابل پژوهش باشد و با توجه به ويژگي ها اقدام پژوهي، بايد بتوانيد از عهدة انجام آن برآييد.

3.    موضوعي را انتخاب كنيد كه در زمينة آن توان عملي لازم را داشته باشيد و امكانات اجازة انجام چنين پژوهشي را به شما بدهد.

4.    به عنوان معلم پژوهنده، بايد اطلاعات جديد و به روز در اختيار داشته باشيد.

 

ب) بيان مساله

اقدام پژوهي، وضعيتي را مورد پژوهش و بررسي قرارمي دهد كه به اين جا، اكنون و اين موقعيت محلي خاص مربوط مي‌شود. بنابراين شما به عنوان پژوهنده، بايد پس از طرح موضوع، وضعيتي را كه در آن قرار داريد، به صورت دقيق و روشن توصيف كنيد و مساله مورد نظر را به طور واضح و روشن مشخص سازيد.

معمولاً در پژوهش عملي يا اقدام پژوهشي، مساله پژوهش به صورت يك جملة پرسشي مطرح مي‌شود. مثل اين پرسش كه:‌«چگونه مي توانم ... را بهبود بخشم؟» (قاسمي پويا، 1380).

 

ج) آگاهي پژوهنده از سابقه موضوع

شما به عنوان معلم پژوهنده،‌بايد از پيشينه يا سابقه موضوع مورد نظرتان آگاهي و اطلاع داشته باشيد و اين سوالات را مطرح سازيد كه آيا با انجام اين پژوهش،‌ راه حلي جديد براي مشكل موجود پيدا مي‌شود و يا تغيير و تعديلي در موضوع صورت مي گيرد؟

آگاهي معمل پژوهنده از موضوع مورد نظر، به وي كمك مي كند كه بداند، آيا قبلاً در اين زمينه يا زمينه هاي مشابه آن كاري انجام شده است يا نه و در صورت مثبت بودن جواب ، آيا مي‌شود از نتايج و يافته هاي موجود استفاده كرد؛ چون دوباره كاريِ چندان منطقي و قابل قبول نيست.

در اين مرحله، بايد به نكات زير توجه داشته باشيد:‌

1.    چه نيازي براي انجام پژوهش در زمينه موضوع انتخابي خود احساس مي كنيد؟

2.    مساله اين پژوهش تا چه اندازه اهميت دارد؟

3.    وجود اين مساله يا مشكل، ممكن است چه پيامدهايي داشته باشد؟

4.    انجام اين پژوهش، تا چه اندازه موجب تغيير، تعديل و يا اصلاح مشكل يا مساله خواهد شد؟

 

د) اهداف پژوهش

هدف پژوهش از مساله پژوهش مشتق مي‌شود. بنابراين به عنوان معلم پژوهنده، مشخص سازيد كه به دنبال چه چيزي هستيد؟

 

ه) روش هاي جمع آوري اطلاعات

روش هاي جمع آوري اطلاعات خود را شناسايي كنيد و انتخاب كنيد. ابزار گردآوري اطلاعات به شما كمك مي كنند، داده هاي لازم را جمع آوري و ثبت كنيد. رايج ترين راه هاي گردآوري اطلاعات در اقدام پژوهشي عبارتند از: مصاحبه،‌مشاهده، پرسشنامه و اسناد آمار.

معلمان پژوهنده، براي گردآوري اطلاعات، مي توانند از منابع زير استفاده كنند:

1.    همكاران و ديگر كاركنان مدرسه

2.    واليدن

3.    خود دانش آموزان

4.    افراد متخصص در زمينه مورد نظر

5.    كتاب ها، مجلات و روزنامه ها

6.    دايره المعارف ها

7.    كتاب ها اختصاصي مربوط به موضوع پژوهش

8.    پژوهش هاي انجام شده در زمينه مورد نظر

9.    بازديد از كلاس ها و مدارس

10. چكيدة تحقيقات و پايان نامه ها

11. سايت هاي اينترنتي در حوزة موضوع مورد نظر (قاسمي پويا، 1380).

 

و)تحقيق و تفسير داده ها

پس از جمع آوري اطلاعات، نوبت به تحليل و تفسير آنها مي رسد، يعني معلم پژوهنده بايد وضعيت موجود را بر اساس اطلاعات به دست آمده به طور روشن  و واضح بيان كند و با تحليل آن ها امكان ارائه راه حل هاي مناسب را فراهم سازد.

تفسير داده ها سبب مي‌شود كه فهم جامع و روشني از معاني و مفاهيم پيدا كنيم (قاسمي پويا، 1380).

به اين نكته بايد توجه داشت كه در اقدام پژوهشي، هم مي توان از داده هاي كمي استفاده كرد و هم از داده هاي كيفي. ولي اغلب از داده هاي كيفي استفاده مي‌شود.

 

ز) انتخاب راه جديد و به كارگيري آن

پس از تحليل داده ها، نوبت به انتخاب راه حل جديد مي رسد. پس از انتخاب راه حل جديد چگونگي اجراي آن را برنامه ريزي كنيد.

نظارت و ارزيابي

پس از اين كه راه جديد را برگزيديد و نحوه اجراي آن را مشخص كرديد،‌ تلاش كنيد از همان ابتدا پيشرفت كا را زير نظر بگيريد تا در صورت نياز، تغييرات لازم را در عمل به وجود آوريد. اگر راه حل جديد مشكل را حل نكرد، نبايد نا اميد شويد، بلكه به دنبال راه حل ديگر بگرديد.

پس از نظارت، درباره كارتان داوري و قضاوت كنيد. براي اين كه داوري شما از اعتبار لازم برخوردار باشند، بايد متكي بر شواهد و دلايل معتبر و كافي باشد.

اين داده ها و شواهد بايد معيارها و شاخص هايي باشند كه نغييرات و اصلاخات بوجود آمده در كار شما را نشان بدهند(قاسمي پويا، 1380).

در اقدام پژوهي، لازم نيست همه داده ها و شواهد، متكي بر اعداد و ارقام يا به عبارت ديگر، كمّي باشند. اظهار نظر همكاران، والدين، دانش آموزان و متخصصان امر مي تواند تأييدي بر اصلاح كار و تغييرات مطلوب در آن باشد.

تجديد نظر و ارائه گزارش نهايي

پس اط اين كه كارتان را ارزيابي كرديد، اگر نيازي بود،‌ اطلاحات ضروري را در آن اعمال كنيد و سپس از راه حل جديد استفاده كنيد. در اين مرحله بكوشيد به اين سوالات جواب دهيد:‌

1.    كارتان را به چه صورتي آغاز كرديد؟

2.    چگونه كارتان را ادامه داديد و چه مراحلي را طي كرديد؟

3.    سرانجام كارتان چه شد؟

4.    در جريان كارتان، چه رخدادهايي به وقوع پيوست؟

5.    در كار شما، ديگران چه نقشي داشتند؟

6.    از ديگران چه آموختيد؟

7.    موضوع پژوهش به چه چيزهاي جديدي دست يافتيد؟

در صورتي كه بخواهيد گزارشي را به مديريت مدرسه يا گروه پژوهش و يا هر فرد مورد نظر ديگري ارائه دهيد، مي توانيد آن را بر اساس مراحل انجام پژوهش تكميل كنيد و يا به صورت هاي ديگري كه فكر مي كنيد جالب، مفيد و اثرگذار است، دست به تهيه و تنظيم آن بزنيد.

خلاصه قسمتهای یک اقدام پژوهی

راهنمای تهیه ی گزارش اقدام پژوهی

1.        صفحه روی جلد عنوان سایر مشخصات مربوطه                             

2.       صفحه بسم الله الرحمن الرحیم

3.       فرم مخصوص ثبت مشخصات معلم پژوهنده

4.      صفحه ویژه نوشتن یک جمله علمی با تایپ درشت

5.      صفحه ویژه فهرست عناوین

6.       مقدمه آنچه در مقدمه باید درج شود:

  ·             اهمیت و ضرورت فعالیتهای تحقیقاتی وضرورت آن درآموزش وپرورش

  ·             اهمیت کارآموزش وپرورش واهمیت شغلی که دارید(اداری-مدیر-معلم-  مشاور)

  ·             سوابق شغلی به لحاظ ویژگیهای شخصی-کاری وبرخی علائق خود

  ·             سوابق تحقیقاتی خودتان وشرکت درآزمونهای علمی

 ·           بیان انگیزه شرکت درطرح اقدام پژوهی

·           بیان اهداف اجرای طرح فوق(موضوع کارتان)

·           بیان علل انتخاب موضوع کار خود

·           بیان موضوع طرح اقدام پژوهی خود(با کمی توصیف)

·           نقش خودرادرنوشتن طرح معین کنید مثلا بعنوان دبیرجغرافیا

 ·           بیان کنید که تصمیم گرفتید مساله خودرادر قالب اقدام پژوهی رفع نمایید.

شما می توانید اقدام پژوهی های سایت را استفاده نمائید

منابع :

سایت علمی و پژوهشی آسمان

http://www.asemankafinet.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 17 فروردین 1397 ساعت: 17:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

ادبیات بومی استان فارس

بازديد: 595
ادبیات بومی استان فارس

ادبیات بومی استان فارس

مقدمه

با تکوین و رشد شهرنشینی، فرهنگ مردم دچار دگرگونی و تغییرات ساختاری شده است. بی‌شک، ویژگی‌های قومی‌و فرهنگی تعریف شده مشخص در میان اقوام و عشایر قابل رؤیت است. به دنبال رشد شتابان شهرنشینی، بسیاری از سنن و آداب و رسومی‌که در گذشته‌های نه چندان دور در میان اقوام رواج داشت، امروزه به فراموشی سپرده شده است. زندگی ساده عشایری هنوز ویژگی‌های سنتی را حفظ کرده است. استان فارس یکی از استان‌هایی است که بالاترین جمعیت عشایری کشور را دارد. ایلات قشقایی، کهگیلویه، خمسه و هنوز بخش قابل توجهی از جمعیت استان را تشکیل می‌دهند.

فضاهای ویژه عشایری

استان فارس حدود ده هزار خانوار غیرساکن دارد که بیشترین تعداد آنها را عشایر کوچنده منتسب به‌ایلات قشقایی، خمسه، کهگیلویه و ممسنی تشکیل می‌دهند. فضاهای کوچ و اطراق عشایر استان همراه با کنش‌های فرهنگی ویژه عشایری مشتمل بر نوع پوشش، مناسبات اجتماعی، نحوه کوچ، مسیرهای ایل‌رو و. جاذبه‌های متنوع و جالب توجهی را پدید می‌آورند که در نوع خود برای ایرانگردان و جهانگردان جالب توجه است. عمده‌ترین زیست بوم‌های عشایری استان را ایل راه‌های عشایر منطقه تشکیل می‌دهند که عبارتند از: کازرون، لار، ممسنی، سمیرم، خنج و داراب.

ییلاقات ایل قشقایی که در دامنه شمالی کوه‌های زاگرس در امتداد شمال غربی به جنوب شرقی ادامه دارد، از شمالی‌ترین منطقه کامفیروز یعنی از نواحی طویله بند و گرمه شروع می‌شود و با عرض متفاوت از نود تا سی کیلومتر در دامنه شمالی کوه‌های دنا که حد فاصل بین کهگیلویه و بویراحمد، فارس و اصفهان است تا منطقه بروجن امتداد می‌یابد.

این منطقه از جنوب و جنوب غربی به ناحیه جاوید و رستم ممسنی، دشت روم یاسوج و سی‌سخت در کهگیلویه و بویراحمد، از غرب به فلارد و خانمیرزا و بروجن در چهار محال و بختیاری، از شمال به بروجن و شهرضا در استان اصفهان و دشت سعادت‌آباد آباده در استان فارس و از شرق به‌ییلاقات ایل خمسه‌ باصری یعنی به نواحی قنقری و ابرج محدود می‌شود. این نواحی پنج بخش بزرگ جمعیتی کاکان، بن رود، چهار دانگه، پادنا و سمیرم علیا را به طور کامل و قسمت‌هایی از حومه آباده و کامفیروز را در بر می‌گیرند.

ییلاقات ایل خمسه در شرق ییلاقات ایل قشقایی قرار دارند و به ترتیب از جنوب به شمال نواحی مرودشت، رامجرد، بیضا، ابرج، مشهد مرغاب قنقری و بوانات را در برمی‌گیرند. این ناحیه از شمال به استان یزد، از شرق به سیرجان در استان کرمان، از جنوب به شهرستان شیراز و از غرب به‌ییلاقات قشقایی محدود می‌شود.

علاوه بر مناطق ییلاقی فوق‌الذکر که خارج از مرز سیاسی استان فارس قرار گرفته‌اند. ییلاقات داخلی استان فارس نیز از زیست‌بوم‌های جالب‌ توجه عشایری منطقه محسوب می‌شوند که‌ییلاقات کوهمره از مهمترین آنهاست. کوهمره به ترتیب از شرق به غرب در امتداد کوه‌های زاگرس در جنوب شهرستان شیراز در فاصله سیاخ و دشمن زیاری به سه قسمت کوهمره سرخی، کوهمره جروق و کوهمره نودان تقسیم می‌شود.

عشایر این ناحیه که به نام‌ محل‌های یاد شده شناخته می‌شوند، فاصله زیادی بین ییلاق و قشلاق خود ندارند.در اوایل فروردین از دامنه کوه‌ها بالا رفته و تابستان را در دشت‌های مرتفع و دامنه‌‌های شمالی رشته کوه زاگرس سکونت می‌گزینند و در اوایل شهریور ماه از این کوه‌ها پایین آمده و با طی مسافتی که از چهل تا هشتاد کیلومتر تجاوز نمی‌کند به مناطق قشلاقی خود در دامنه‌های جنوبی رشته‌کوه مذکور می‌رسند.

مناطق قشلاقی عشایر فارس عموماً دشت‌های جنوب شرقی، جنوب غربی و گاهی نیز دشت‌های مرکزی استان را شامل می‌شوند و عموماً ارتفاع کم و هوای ملایم در زمستان و بسیار گرم در تابستان دارند قشلاق ایل قشقایی در دامنه جنوبی رشته‌کوه‌های زاگرس قرار دارد و گاهی نیز از این کوه‌ها فاصله زیادی گرفته و به سوی دشت‌های کم ارتفاع ساحلی و تا زمین‌های دشتستان و استان بوشهر و نوار ساحلی جنوب پیش می‌رود.

مناطق قشلاقی قشقائیان به طور مشخص در جنوب شرقی از ناحیه هرم و خنج شروع می‌شود و نواحی قیر و کارزین، افزراربعه، سیمکان، میمند، فیروز‌آباد خواجه‌ای، فراشبند، بوشگان، قسمتی از جره و سپس در ناحیه جنوب غربی استان فارس نواحی شاپور ماهور در استان کهگیلویه و بویراحمد اطراف دو گنبدان و در استان بوشهر لیراوی را دربرمی‌گیرند.

موسیقی بومی

موسیقی بومی ایل قشقایی با نام « عاشیقها»، «چنگیان» و «ساربانان» درآمیخته و در این میان موسیقی عاشیقی از جایگاه والایی برخوردار است، موسیقی عاشیقی کهن و گسترده است و با شعر فولک درآمیخته است عاشیق‌ها برای رویدادهای غمناک و شاد نوایی در سینه دارند. در هنر عاشیقی حماسه جایگاه ارزنده‌ای دارد و در شعر آن نیز عرفان مقامی‌شایسته. حضور این هنرمندان را نه تنها در فارس، بلکه در آذربایجان و بیرون از مرزهای این سرزمین نیز می‌توان پی گرفت.از خلال روایات قومی‌می‌توان دریافت که عاشیق های قشقایی در اصل از مناطقی همانند قفقاز، شیروان و شکی به فارس مهاجرت کرده‌اند و وجوه اشتراک قابل توجهی بین عاشیق های قشقایی و آذربایجانی به ویژه در زمینه بیان شجاعت و مردانگی افسانه‌وار «کوراوغلو» وجود دارد، ولی از نظر شیوه اجرا تفاوت‌هایی نیز با همدیگر دارند. آهنگ‌هایی همچون «کرمی»، «معصوم»، «محمود» و را با کمی‌اختلاف عینا در اجرای عاشیقهای آذربایجانهم می‌توان ملاحظه کرد. سازی که عاشیق قشقایی می‌نوازد شبیه سه‌تار و دارای ۹ سیم است که عموما آن را با مضراب و یا پنجه می‌نوازند، ولی در دهه‌های اخیر کاربرد تار، کمانچه و دیگر آلات موسیقی نیز جایگاهی در میان موسیقی قشقایی یافته‌اند که عمدتا مورد استفاده هنرمندان جوان قرار می‌گیرد از آهنگ‌های قدیمی‌و امروزی عاشیق های قشقایی می‌توان از «سحرآوازی»، «جنگ‌نامه»، «محمدطاهر بیک»، «معصوم»، «صمصام»، «کوراوغلو»، «محمود و صنم»، «محمود و نگار»، «باش خسرو»، «هلیله خسرو»، «بیستون»، «حیدری، «گرایلی»، «باش گرایلی»، «باسماگرایلی»، «کرمی» و نام برد که برخی از آنها همراه با داستانی که عمدتا مایه مهر و محبت و دلدادگی دارند، خوانده می‌شود.

هر کدام از آهنگ‌های مذکور با پیشینه قومی‌و تاریخی قوم قشقایی و دیگر اقوام ترک زبان ارتباط جدایی‌ناپذیر یافته‌اند عاشیق های قشقایی معمولا همراه عشایر کوچ می‌کنند. از معروف‌ترین عاشیق های معاصر ایل قشقایی می‌توان به « عاشیق صیاد» و « عاشیق اسماعیل» اشاره کرد گذشته از عاشیق ها، در میان ایل قشقایی هنرمندان دیگری نیز هستند که به «چنگیان» معروفند. این هنرمندان «کرنا» و «نقاره» می‌نوازند و پیشه اصلی آنها نوازندگی است. اغلب مردم ایل، این گروه را چندان حرمت نمی‌نهند و آنها را گروهی پست می‌شمارند و حتی از وصلت‌ با آنها خودداری می‌کنند چنگیان که نمی‌توانند تنها از راه هنرمندی به زندگیشان ادامه دهند، به کارهایی مانند اصلاح سر و صورت، کشیدن دندان، ختنه کردن کودکان و می‌پردازند.

از هنرمندان منسوب به گروه چنگیان می‌توان از «گنجی» و «فرامرز» نام برد که بیشتر اوقات همراه ایل کوچ می‌کنند. فرامرز در اجرای کرنا شیوه و سبک خاص دارد ساربانان گروهی دیگر از خادمان موسیقی ایل قشقایی هستند که صرفا براساس ذوق و علاقه شخصی به کار موسیقی کشانده شده‌اند. آنان آهنگ‌های قومی‌ایل قشقایی را با «نی» می‌نوازند. نی در میان قشقایی‌ها سازی قدیمی‌ و شناخته شده است که هنوز از محبوبیت و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از آهنگ‌های مخصوص ساربانان «گدان دارغا» را می‌توان نام برد که در وصف شترهای در حال حرکت است ترانه‌های عاشیق‌ها و چنگیان به زبان ترکی قشقایی است، ولی ساربانان با زبانی غیر از ترکی قشقایی آواز می‌خوانند که در اصطلاح محلی به نام «کوروشی» مشهور است. جای شگفتی است که ساربانان با آنکه دارای فرهنگ ایل قشقایی هستند با زبانی شبیه زبان پهلوی سخن می‌گویند. در حال حاضر به دلیل تعداد اندک این قبیل افراد، زبان آنها نیز در حال از بین رفتن است، تا جایی که حتی فرزندان آنها نیز رغبتی به تکلم با این زبان ندارند.

ادبیات فولک ایلی

پیشینه مکتوب شعر و ادبیات در میان ایل قشقایی به بیش از ۲۵۰ سال پیش می‌رسد. اشعار شاعران گمنام سینه به سینه نقل می‌شود و به گنجینه فولکلوریک قشقایی‌ها غنا می‌بخشد. اشعار قشقایی ها مالامال از سوزوگداز زندگی، هجر و فراق است شعر عشایری از جدایی‌ها، از جور روزگار، از عشق و از عاطفه سخن می‌گوید. از ویژگی‌های عمده شهر قشقایی نقش بسیار پراهمیت طبیعت در لطافت بخشیدن به‌این گونه اشعار است. کمتر شعری از شاعران قشقایی می‌توان پیدا کرد که در آن یادی از کوه، جنگل، دشت، سبزه و آب نشده باشد از سوی دیگر شعر قشقایی تحت تاثیر کوچ صاحب مقام و مرتبه‌ای خالص است کوچ را به دلیل دل کندن از سرزمینی به سرزمین دیگر، جدا شدن از یارانی که درراه کوچ می‌میرند و یا آنانی که اسکان را می‌پذیرند سرزنش کرده اند.

شعر قشقایی را همه جا می‌خوانند در عروسی در عزا به هنگام شادی و غم. شعر عروسی‌ها همراه پایکوبی و شعر عزا همراه با حزن و اندوه خوانده می‌شود متاسفانه بیشتر سرایندگان شعر قشقایی ناشناخته اند اما به نام چند تن از شاعران معاصر ایل که با سروده‌های خویش در میان ایل زندگی کرده اند ازآن جمله به شاعر مشهور ایل قشقایی محزون و به عبارتی دیگر ماذون و همچنین یوسف علی بیک می‌توان اشاره کرد که نام و یادشان همیشه در نزد قشقایی‌ها زنده و جاوید خواهد ماند از شاعران تقریبا آشنای ایل قشقایی می‌باید به عیسی قاسم نیز اشاره شود وی همزمان با محزون زندگی می‌کرد و تنها یک قطعه شعر از او باقی مانده است که به مناظره او با محزون مربوط است بعد از وی باید به حسین صمصام اشاره کرد وی از نزدیکان خوانین قشقایی بود از اشعار این شاعر هم ادبیات بسیار اندکی باقی مانده است.

محزون(ماذون)

از شرح حال و روزگار محزون این شاعر بلندپایه‌ایل قشقایی چندان اطلاعات مستندی در دست نیست. آنچه درباره او بر سر زبان‌هاست حکایت از آن دارد که محزون درحدود ۲۵۰ سال پیش می‌زیسته و همزمان با سلطان محمودخان ایلخان قشقایی زندگی می‌کرده است. محزون شاید تنها شاعر ایل قشقایی است که نامش بی ذکر هیچ نمونه شعری در کتاب شرح احوال شاعران ایران آمده است وی در طول زندگی همواره با فقر و تنگدستی مواجه بوده که دراشعارش نیز منعکس شده است.

از ویژگی‌های دیگر زندگی محزون آوارگی و بی سامانی اوست، تا آنجا که هرگز ساکن در طایفه‌ای نشده است و هر روز جایی و هرزمان مکانی تازه می‌جسته است محزون مدتی را نیز برای کسب معلومات بیشتر در شهر شیراز گذرانده و دراین شهر موفق به دیدار بسیاری از شاعران و ادیبان شیرازی و کسب فیض از محضر آنان شده است. سال مرگ محزون و چگونگی مرگ آن مشخص نیست، قبر این شاعر دلسوخته قشقایی در جوار آرامگاه سعدی شیراز است.

جشن‌های ملی و مذهبی

در سراسر استان‌ فارس، مراسم و اعیاد ملی برگزار می‌شود. از میان این مراسم، جشن‌های ملی چهارشنبه سوری، عید نوروز، سیزده بدر، عید قربان، عید فطر، عید غدیر خم، نیمه شعبان، عید مبعث، روز تولد ائمه اطهار و با شور و شوقی زایدالوصف برگزار می‌شود. عید نوروز و مراسم مربوط به آن نیز، با شور و شعف وصف‌ناپذیر برگزار می‌شود و شیوه برگزاری این مراسم در استان فارس نیز مانند سایر نقاط ایران است.

جشن هنر شیراز

جشن هنر شیراز؛ شهبانو فرح پهلوی با جان کیج و مرس کانینگهام در جشن هنر ۱۳۵۱

شهر شیراز در بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ محل برگزاری جشن هنر شیراز بود. این جشنواره در زمان خود بزرگترین رویداد فرهنگی در نوع خود در سطح جهان بود. این رویداد با هدف تشویق هنرهای سنتی ایران و بالا بردن استانداردهای فرهنگی ایران تشکیل شده‌بود. همچنین این رویداد محلی بود برای گرد آمدن بزرگترین هنرمندان سنتی و مدرن ایران و سراسر دنیا در رشته‌های مختلف هنری.

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله

محمدرضا شاه پهلوی در حال ادای احترام به آرامگاه کورش بزرگ در جریان برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران به مناسبت دوهزار و پانصد سال تاریخ مدون شاهنشاهی ایران و در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی از تاریخ ۱۲ تا ۱۶ اکتبر ۱۹۷۱ (برابر با ۲۰ تا ۲۴ مهر ۱۳۵۰) در تخت جمشید برگزار شد. در این جشن‌ها، سران حکومتی و پادشاهان ۶۹ کشور جهان شرکت کردند و تمدن و تاریخ کهن ایران را ارج نهادند.

مراسم ویژه عشایری

در سطح استان فارس و به ویژه در میان ایل قشقایی و سایر ایلات کوچرو فارس مراسم ویژه‌ای برگزار می‌شود. یکی از مهمترین و جالب‌ترین این نوع مراسم در ایل قشقایی «کوساگلین» نام دارد و معمولا در مواقعی که باران نبارد به اجرا گذاشته می‌شود.

قالی بافی

قالی بافی، همواره‌یکی از صنایع مهم دستی ایرانیان بوده است در میان عشایر استان فارس هنوز زیباترین هنر دستی، قالی بافی است که آمیزه‌ای است از کار و تلاش و هنر که با دست های سخت کوش زنان عشایر بافته می‌شود در میان این بافته‌هانوعی فرش به نام گبه بافته می‌شود گبه تجلی زیبایی، طراوت و شادی زندگی عشایری است که مانند پیراهن های رنگ به رنگ زنان قشقایی موجی از رنگها ی شاد طبیعت را درخود جای داده است زمینه اصلی این فرش، دشتهای سرسبزی است که عشایر در آنها زندگی می‌کنند. انگار تمامی‌زیبایی‌های طبیعت در زمان کوچ به دست دختران و زنان هنرمند قشقایی بر این فرشها ی کوچک نقش بسته است.

پارچه بافی

در گذشته در شهرهای شیراز و کازرون پارچه‌های ابریشمی‌نخی و پشمی‌بافته می‌شد و شهرت بسیار زیادی را دارا بود.

حصیر بافی

بوریا بافی و سبدبافی در استان فارس رواج دارد و بهترین نوع بوریا متعلق به شهر کازرون است. سبد بافی قشقایی‌ها از منظر شکل و نقش بسیار جالب است.

سفالگری

در استان فارس انواع ظروف سفالی ساده و لعابدار و انواع کاشی‌های هنری تولید می‌شود بهترین ظروف کاشی در استهبان تولید می‌شود.

نقره کاری و مسگری

ظروف مسی و نقره کاری از جمله صنایع مهم استان فارس می‌باشد مسگری و نقره کاری شیراز نیز شهره خاص و عام می‌باشد.

خاتم کاری

مهمترین صنعت دستی استان فارس، خاتم کاری شیراز است و بهترین نوع خاتم نیز در این شهر تولید می‌شود. منبت کاری نیز در استان فارس رواج زیادی دارد. همچنین منبت کاری و کنده کاری آباده شهرتی بسزا دارد. در استان فارس صنایع دیگری مانند تلکلی دوزی، گیوه دوزی، نمدمالی، خراطی، چرم سازی، سنگ تراشی و شیشه گری نیز رایج است.

رقص‌های محلی

رقص‌های محلی و بومی‌ قشقایی‌ها عمدتا به صورت گروهی اجرا می‌شود. در این میان «رقص چوب» به لحاظ شیوه اجرا و حرکات ریتمیک و ماهرانه اجراکنندگان آن، از جذابیت خاصی برخوردار است. به ویژه آنکه‌این نوع رقص با آهنگ «جنگ‌نامه» توأم است و در مراسم جشن و سرور قشقایی‌ها اجرا می‌شود رقص چوب توسط دو نفر اجرا می‌شود.

غذاها

از غذاها و خوارکی‌ها استان فارس می توان به آش کارده، آش سبزی صبحانه، کلم پلوی شیرازی، کوفته هلو، دو پیازه آلو، کوفته سبزی، فالوده، دم‌پخت عدس و کلم چنگال اشاره نمود. همچنین شکر پلو، آش انار، یخنی نخود، بادام سوخته، قرمه به، رب پلو، یخنی عدس کلم، شکر پنیر، حلیم بادمجان، حاجی بادام، حلوای کاسه، دوای آرد و روغن، آش ماست، پاچه پلو، قنبرپلو، آب پیازک، رنگینک و شامی نیز از غذاهای مخصوص شهر شیراز هستند.

شعرا و ادیبان استان فارس

سعدى شیرازى

ابو عبدالله مشرف الدین مصلح شیرازى از شاعران بزرگ قرن هفتم هجرى و در سال ۶۰۶ ه .ق متولد شد.

سعدى در نظامیه بغداد تحصیل کرد و پس از اتمام تحصیل به سیر و سیاحت پرداخت.

به طورى که از آثار سعدى برمى‏آید و معاصرین او نوشته‏اند، در لغت، صرف و نحو، کلام، منطق، حکمت الهى و حکمت عملى (علم الاجتماع و سیاست مدن) مهارت داشت.

کتاب بوستان نه فقط حاوى مطالب اخلاقى و حکمت عملى است، بلکه استادى شیخ را در علم الاجتماع نشان مى‏دهد.

سعدى ابتدا سبک رایج زمان را در نویسندگى در پیش گرفت و بعد به سبک خواجه عبدالله انصارى گرائید ولى طولى نکشید که سبک خاصى ارائه داد که بعد از هشتصد سال کسى قادر به تقلید آن نبوده است.

شیخ نه تنها به نصیحت مردم مى‏پرداخت، بلکه از اندرز دادن به سلاطین هم مضایقه نداشت. شاهکار سعدى در نثر، گلستان اوست که در حقیقت نوعى مقامه نویسى است.

چهل و سه سال پس از فوت شیخ، یکى از فضلا و عرفا به نام على بن احمد بن ابى بکر معروف به بیستون اقدام به تنظیم اشعار سعدى به ترتیب تهجى کرد. سعدى در سیر و سلوک نیز مقام والا داشت. او به تمام قلمرو اسلامى و کشورهاى همسایه مسافرت کرد.

در یکى از همین سفرها بود که در زمان جنگهاى صلیبى در خندق طرابلس اسیر فرنگ گشت و با همه دانش و فضیلت به کار گِل واداشته شد اما یکى از رؤساى حلب به سابقه دوستى او را شناخته و به ده دینارش خرید و دختر بدخوى خود را به کابین صد دینار به نکاح وى درآورده است.

سعدى در حدود سال ۶۵۴ ه .ق پس از ۳۴ سال دورى از وطن به شیراز بازگشت و در سلک خواص سعد بن ابوبکر بن سعد زنگى درآمد و تخلص خود را از نام سعد بن ابى بکر بن سعد زنگى، ولیعهد مظفر الدین ابوبکر گرفت.

سعدى بار دیگر در حدود سال ۶۶۳ ه .ق با رنجیدگى خاطر شیراز را ترک کرد و پس از زیارت مکه از راه بغداد عازم تبریز شد و به خدمت خواجه عطا ملک جوینى و برادرش خواجه شمس‏الدین صاحب دیوان رسید و همراه آن دو به ملاقات اباقاخان ایلخان مغول نائل آمد و او را اندرزهاى مشفقانه داد و سپس به شیراز بازگشت و چندى معتکف مقبره شیخ ابو عبدالله بن خفیف شد تا اینکه خواجه شمس الدین صاحب دیوان مبلغى وجه نقد براى ساختن رباطى پیش او فرستاد.

سعدى در چهار کیلومترى شمال شرقى شیراز در زیر قلعه فهندژ در کنار جویبارى مصفا آن رباط را بنا کرد و تا آخر عمر در آن به سر برد.

در سال ۶۵۵ ه .ق کتاب بوستان و در سال ۶۵۶ ه .ق کتاب گلستان را به نام وى تصنیف و تدوین کرد.

سرانجام سعدى در سه شنبه شب ۲۷ ذى الحجه سال ۶۹۱ ه .ق درگذشت و در همان رباط و کنار آن جویبار رخ در نقاب خاک کشید.

خواجوى کرمانى

محمود ملقب به کمال الدین و متخلص به خواجو فرزند على بن محمود در ذیحجه سال ۶۸۹ ه .ق در کرمان به دنیا آمد. پس از تحصیل مقدمات علوم و ادبیات در جوانى به شیخ مرشد ابو اسحاق کازرونى (متوفى ۴۲۶ ه .ق) ارادت پیدا کرد و در تصوف به سلک سلسله مرشدیه درآمد از این رو به مرشدى معروف شد.

او براى نخستین بار به شیراز سفر کرد و از آنجا به کازرون رفت و به خدمت خواجه امین الدین بلیانى، پیشواى سلسله مرشدیه رسید و دست ارادت به او داد. پس از کسب اجازه از آن پیر مراد از طریق اصفهان رهسپار سفر حج گردید.

خواجو سال‏ها به مسافرت پرداخت به سلطانیه و تبریز و بغداد سفر کرد و در سال ۷۳۷ ه .ق به کرمان بازگشت و بار دیگر عازم شیراز شد و تا آخر عمر در شیراز باقى ماند.

خواجو از شاعران پر کار زمان خود بود که در انواع و اقسام شعر طبع آزمایى کرده قصاید محکم و غراء در مدح سلاطین و وزیران و امیران زمان خود سروده است.

مجموع اشعارى که در تصنیفات مختلف از او باقى مانده است بنا بر مقدمه دیوان او متجاوز از ۳۴۰۰۰ بیت مى‏باشد.

خواجو در سرودن غزل یکى از شاعران بزرگ زمان خود بود. با اینکه مضامین غزلیات سعدى در غزلیات خواجو زیاد به چشم مى‏خورد و حتى چندین غزل سعدى را از لحاظ وزن و قافیه استقبال کرده است ولى طرز بیان خاصى دارد که بعدا مورد توجه حافظ قرار گرفته است.

او در سال ۷۵۳ ه .ق در خانقاه خود واقع در تنگ الله اکبر درگذشت و در همان جا مدفون شد

تن خواجوى کرمانى به شیراز به تنگ افتاده است الله اکبر

از آثار خواجو مى‏توان به موارد زیر اشاره کرد: صنایع الکمال شامل قصاید و غزلیات مشتمل بر ۱۰۷۳۶ بیت. بدایع الجمال مشتمل بر قصاید، ترکیبات، غزلیات و رباعیات شامل ۴۳۴۰ بیت. مثنوى روضه الانوار بر وزن مخزن الاسرار نظامى شامل ۲۲۲۴ بیت و … .

حافظ شیرازى

خواجه شمس الدین محمد حافظ لسان الغیب در حدود ۷۲۶ ه .ق در محله شیادان شیراز (درب شاهزاده امروزى)، به دنیا آمد. پدر حافظ، بهاء الدین از اصفهان به شیراز مهاجرت کرد و به تجارت پرداخت و ثروتى اندوخت. حافظ خردسال بود که پدر را از دست داد و ناگزیر خیلى زود وارد زندگى شد و با عرق جبین و کد یمین امرار معاش نماید. گفته‏اند در نانوایى محله به خمیرگیرى مشغول شد تا آن که به مکتب خانه رفت و به کسب دانش پرداخت و قرآن مجید را به چهارده قرائت حفظ کرد و به همین جهت او را «حافظ» گفته‏اند.

او با شاه شیخ ابو اسحق بسیار محشور بود و علاقه سرشارى بدو داشت. چنان که پس از مرگش، با وجودى که شیراز به دست حریف شاه شیخ، یعنى امیر مبارز الدین افتاده بود، باز از دوست دانش پرور خود یاد مى‏کرد و در غزلى تأثر خود را از دورى او نشان مى‏دهد. حافظ به زادگاه خود عشق سرشارى داشت و از آن دور نمى‏شد. سفرى به یزد رفت. بنا به دعوت محمود شاه بهمنى رکنى نیز قصد هند کرد ولى به شیراز بازگشت.

سلطان احمد بن اویس جلایرى او را به بغداد دعوت کرد ولى او در جواب نوشت:

نمى‏دهند اجازت مرا به سیر و سفر نسیم خاک مصلى و آب رکن آباد

سرانجام این شاعر گرانمایه، در سال ۷۹۱ ه .ق در شیراز درگذشت و در گورستان مصلى به خاک سپرده شد.

از اشعار اوست:

در طریق عشقبازى امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمى

اهل کام و ناز را در کوى رندى راه نیست رهروى باید جهان سوزى، نه خامى بى‏غمى

آدمى در عالم خاکى نمى‏آید بدست عالمى دیگر بباید ساخت وز نو آدمى

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندى دهیم کز نسیمش بوى جوى مولیان آید همى

گریه حافظ چه سنجد پیش استغناى عشق کاندرین دریا نماید، هفت دریا شبنمى

بیدل شیرازى

حاجى میرزا رحیم شیرازى متخلص به «بیدل» طبیب، ادیب مشهور به حکیم باشى در زمان شاه قاجار، طبیب مخصوص خانم فخر الدوله دختر فتحعلى شاه گردید.

او هنگام غیبت میرزا عبدالوهاب معتمد الدوله منشى الممالک، نوشتن نامه‏ها و فرمانهاى دولتى را بر عهده داشت.

میرزا رحیم بیدل خوشنویسى توانا بود و در سال ۱۲۵۸ ه .ق در قم درگذشت و در همان شهر مدفون گردید.

از اشعار اوست:

چون سپهرم دشمن، از یاران چه آید جز فسوس چون طبیبم خصم از درمان چه خیزد غیر درد

درد خود را چون کند بیدل نهان از مردمان اشک سرخش آشکارا میرود بروى زرد

قا آنى

میرزا حبیب، متخلص به «قا آنى» فرزند میرزا محمد على گلشن در سال ۱۲۲۳ ه .ق در شیراز به دنیا آمد. در هفت سالگى به مکتب رفت و در یازده سالگى پدر خود را از دست داد.

او بعد از چندى به اصفهان رفت و در حوزه اصفهان به آموختن دانش پرداخت و در سال ۱۲۳۹ ه .ق به شیراز بازگشت و قصایدى در مدح شجاع السلطنه گفت و مورد عنایت شاهزاده قرار گرفت.

قا آنى سپس همدم شجاع السلطنه قرار گرفت و زمانى که حاکم کرمان شد همراه او به کرمان، مشهد و تهران رفت و با اشعارش مورد توجه فتحعلى شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه قرار گرفت و فتحعلى شاه او را به «مجتهد الشعراء» ملقب نمود.

حافظه قوى، نبوغ سرشار، زبان شیوا و غنى و تسلط او بر الفاظ و بدیهه گویى قاآنى را در ردیف یکى از بزرگترین شاعران دوره قاجاریه قرار داده است. تا آنجا که وى داراى سبک به نام خود «سبک قا آنى» در شعر فارسى مى‏باشد.

از او دیوانى با ۱۷۰۰۰ بیت در مدح پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، ائمه علیه‏السلام، شاهان و شاهزادگان و پریشان نامه در مقام معارضه با گلستان سعدى بر جاى مانده است.

قا آنى در سال ۱۲۷۰ ه .ق در تهران دار فانى را وداع گفت و در شهر رى در مقبره ابوالفتوح رازى مدفون گردید. از اشعار اوست: قا آنى ار ز پاى فتادست عیب نیست نیکو قویست دست توانا خداى او

قا آنى از گنه چه هراسد که روز حشر بى پرسشش به خلد برند از ولاى تو

میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل

میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل از آزادى خواهان و شاعران بزرگ در سال ۱۲۵۳ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. در کودکى پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستى عمه و جده خود در آمد.

او در سال ۱۲۷۲ به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون به کسب دانش پرداخت و پس از چندى به شیراز بازگشت. او همزمان با نهضت مشروطه خواهى به تأسیس روزنامه صوراسرافیل پرداخت و با همراهى دهخدا توانست اولین شماره آن را در سال ۱۲۸۵ منتشر کند.

میرزا جهانگیر خان پس از حمله محمد على شاه به مجلس شوراى ملى دستگیر و در باغ شاه زندانى شد و پس از شکنجه‏هاى فراوان در سال ۱۲۸۶ ه .ش به دار آویخته شد.

از اشعار اوست:

ما ز ازل باده خوار و باده پرستیم پیرو پیر مغان ز زور الستیم

سبحه و سجاده رهن باده نهادیم ز آنچه تعلق‏پذیر بود برستیم

تا شده پیوند تار مهر تو از جان رشته مهر جهانیان بگسستیم

مونس شیرازى

میرزا عبدالحسین شیرازى متخلص، به مونس ملقب به به ذوالریاستین در سال ۱۲۵۲ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. و مقدمات علوم و فنون در خدمت پدر و استادان معروف فرا گرفت.

او از جوانى در سلک طریقه نعمت اللهى در آمد و پس از در گذشت پدرش خود به ریاست سلسله نعمت اللهى رسید و به مونس علیشاه ملقب گردید. او سالهاى آخر عمر خود را در تهران اقامت گزید و در آنجا خانقاه بنا نمود و سرانجام در سال ۱۳۳۲ ه .ش دیده از جهان گشود و در خانقاه کرمانشاه مدفون گردید.

وى داراى تألیفات متعدد و همچنین دیوان شعر است. از اشعار اوست:

در حلقه ما غمزدگان شور و شرى هست وین شور و شراز جذبه شوریده سرى هست

بخشید اثر ناله مستانه‏ام آخر البته که در ناله مستان اثرى هست

جان چیست به تیغ غمش اى مرگ شتابى کو را به سر کشته‏اش آخر گذرى هست

لطفعلى صورتگر

دکتر لطفعلى صورتگر فرزند آقاخان در سال ۱۲۷۹ ه .ش ه .ش در شیراز به دنیا آمد. وى پس از گذران تحصیلات ابتدایى در ۱۸ سالگى به هندوستان رفت و پس از اتمام دوره متوسطه به شیراز بازگشت و مجله سپیده دم را منتشر ساخت.

او در سال ۱۳۰۵ به تهران رفت و در سال بعد جزء محصلین اعزامى به انگلستان فرستاده شد.

او در سال ۱۳۱۲ به تهران بازگشت و به تدریس و اشتغال ورزید و در سال ۱۳۱۶ بار دیگر به انگلستان رفت و در رشته ادبیات انگلیسى به درجه دکترا نائل شد.

او از سالهاى نخست تأسیس دانشگاه تهران با حفظ سمت استادى ریاست دانشکده ادبیات شیراز را بر عهده داشت. او شاعرى قصیده سرا و قصائدش به سبک شاعران خراسان مى‏باشد. بلاغت و فصاحت از سوى دیگر سادگى روانى و ترکیب هاى تازه، اشعار او را از اشعار استادان کهن متمایز مى‏سازد. دیوان اشعار او به نام «برگهاى پراکنده» در سال ۱۳۳۵ به چاپ رسیده است.

او همچنین داراى آثار متعدد دیگر از جمله ترجمه مقالات بایکن، تاریخ ادبیات انگلیس در (۲ جلد) و دیگر آثار مى‏باشد.

دکتر صورتگر در سال ۱۳۴۸ ه .ش دار فانى را وداع و در جوار آرامگاه حافظ به خاک سپرده شد.

از اشعار اوست:

به گوش من آید ز پیرى نهیب چو بینم که مویم سپیدى گرفت

هزار اختر آرزو پیش من فرو خفت یا ناپدیدى گرفت

شدم دوش بر دوش بدگوهران وز آن دامن من پلیدى گرفت

مهدى حمیدى

دکتر مهدى حمیدى از شاعران و محققان برجسته کشور در سال ۱۲۹۳ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. حمیدى پس از گذراندن دوران ابتدایى و متوسطه به تهران رفت و در سال ۱۳۱۶ از دانشکده ادبیات فارغ التحصیل شد و به شیراز بازگشت.

او در سال ۱۳۲۸ ه .ش موفق به اخذ دکتراى ادبیات از دانشگاه تهران شد و سال‏ها در کرسى ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. وى در سال ۱۳۶۵ دارفانى را وداع و در جوار آرامگاه حافظ به خاک سپرده شد.

وى داراى تألیفات متعدد و ترجمه‏هایى بسیار است از این شاعر نو آور معاصر اشعار زیادى به یادگار مانده است.

از اشعار اوست:

به پاس هر وجب خاکى از این مُلک چه بسیار است، آن سرها که رفته

زمستى بر سر هر قطعه زین خاک خدا داند چه افسرها که رفته

گویش‌های استان فارس

گویش‌های زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار می‌آید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد.

به طور کلی می‌توان گفت آمیختگی گویش‌ها و لهجه ها دراستان فارس موجب شده‌است که‌نوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و اگر بگوییم به ازای هرشهر یا روستای موجود در این استان، نوعی گویش و لهجه‌خاص وجوددارد که در برخی موارد شباهت‌ها و در پاره‌ای موارد اختلافاتی با هم دارد، سخنی به گزاف نگفته‌ایم.

اگراین تقسیم‌بندی را قدری کلی تر و بسته تر ببینیم باید گفت هر شهرستان استان فارس دارای نوعی گفتارخاص و گویشی از زبان فارسی است به طوری که مثلا اصطلاحاتی که‌درشهرستان جهرم‌وروستاهای آن در جنوب فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد با واژه‌ها و اصطلاحاتی که درشهرستان کازرون و روستاهای آن در غرب فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد، متفاوت است.

در برخی ازمناطق استان فارس گویش‌های خاص آنقدر توسعه یافته و غنی شده است که‌به‌اعتقاد اهالی این مناطق باید نوع گویش آنان را زبانی دیگر نامید، این موضوع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس به وضوح قابل رویت است طوری که بسیاری از صاحبنظران گویش لارستانی را زبانی مستقل از زبان فارسی می دانند که دارای دستور زبان ویژه است.

در عین حال کلمات و واژه‌های این نوع زبان‌ها که در شهرستان‌هایی مانند خنج و کازرون نیز در بین مردم رواج دارد بسیار شبیه به واژگان فارسی است و یک فردفارسی زبان اگر چه نتواند به این زبان گفت و گو کند اما در مقابل فردی که به آن سخن می‌گوید می‌تواند مفاهیم کلی را دریابد.

 

برخی ازاهالی مناطق استان فارس ازجمله شهرهاو روستاهایی در شهرستان‌های آباده، مرودشت و کازرون واژهایی در گفتار و نوشتارهای خودبه کار می‌برند که واژه‌های اصیل زبان پهلوی و زبان ایران باستان است و نیاکان ما افزون بر دو هزار و پانصد سال قبل این واژه‌ها را در گفت و گوهای خود به کار برده اند.

شهر سیوند در ۵۵کیلومتری شمال شیراز که در محدوده شهرستان مرودشت قرار دارد و روستای گاوکشک و برخی دیگر از روستاها در شهرستان کازرون از جمله مناطقی است که واژه‌هایی از زبان ایران باستان هنوز در آن متداول است.

شیراز به عنوان مرکز استان فارس نیز دارای نوع گفتار و گویش خاص از زبان فارسی است، تنوع گویش فارسی در این شهر به حدی است که می‌توان گفت گویش ساکنان شرق این شهر با گویش ساکنان شمال یا غرب این کلان شهر متفاوت است.

برخی ازمردم شیراز ازجمله‌ساکنان محله‌های سعدی،پودنک،قصردشت و گودعربان دارای مفاهیم بسیار عمیق در گویش‌های خود هستند که درعین حال که بر گرفته از زبان فارسی است اما به دلیل مخفف شدن کلمات به نوعی گویش متفاوت تبدیل شده است.

اگربخواهیم درتقسیم بندی گویش زبان فارسی در شیراز نوعی مرزبندی رعایت کنیم باید زبان و گویش‌های فارسی در این شهر را به سه قسمت شیرازی شرقی، شیرازی مرکزی و شیرازی شمال غرب تقسیم کرد.

بر اساس مستندات تاریخی از زمان آل بویه تا دوره قاجار فقط یک گونه گویش شیرازی در این شهر وجود داشته است این گویش که اکنون به عنوان گویش اصیل شیرازی شناخته می‌شود در میان ساکنان مناطقی از مرکز و شمال غرب شیراز رواج دارد و معمولا محلات بافت قدیم شیراز که ساکنان آن شهروندان قدیمی شیراز هستند به این نوع گویش سخن می‌گویند.

گویش‌های دیگر در شیراز به علت مهاجرت برخی از مردم از سایر مناطق به این شهر در شیراز رواج یافته است ، برخی از محلات مناطق شرق شیراز اکنون به این نوع گویش صحبت می‌کنند و اگر چه واژه‌های زبان فارسی در این نوع گویش باواژه‌های زبان فارسی درگویش شیرازی مرکزی مشابه است اما تفاوت‌هایی نیز در گفتار می‌توان دید.

شهروندانی که در مناطق شرق و شمال شرق شیراز زندگی می‌کنند برای ادای کلمات از نوعی گویش شیرازی که غلیظ تر از گویش شیرازی مرکزی است استفاده می کنند و در تخفیف کلمات سعی می‌کنند کلمات را بیشتر مخفف نمایند.

علت اصلی تفاوت در گویش شیرازی به ساختار جمعیتی شیراز ، تاثیرگذاری مشاغل ، تاثیر مهاجرت ، نزدیکی به روستاهای همجوار و مسایل اینچنین باز می گردد، در گویش شیرازی عامیانه به علت اینکه ارتباط با دیگر نقاط بیشتر بوده این نوع تاثیرگذاری ها نیز بیشتر است.

برخی از واژه‌هایی که در زبان و گویش عامیانه شیرازی از آن استفاده می شود احمال داده می‌شود،مخفف شده واژه‌هایی از زبان لاتین است ، مثلا واژه ” ببه ” به معنای عزیزم شاید مخفف شده واژه‌ی ‪ Babyدر زبان انگلیسی باشد که به معنای فرزندم و عزیزم بکار می‌رود.

منابع

·         ویکی پدیا

·         همشهری آنلاین

·         میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

·         ویکی اطلس فرهنگی ایران

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 04 فروردین 1397 ساعت: 19:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(1)

ويژگی‌های مقاله برای انتشار در نشريات علمی - پژوهشی

بازديد: 69

ادبیات بومی استان فارس

مقدمه

با تکوین و رشد شهرنشینی، فرهنگ مردم دچار دگرگونی و تغییرات ساختاری شده است. بی‌شک، ویژگی‌های قومی‌و فرهنگی تعریف شده مشخص در میان اقوام و عشایر قابل رؤیت است. به دنبال رشد شتابان شهرنشینی، بسیاری از سنن و آداب و رسومی‌که در گذشته‌های نه چندان دور در میان اقوام رواج داشت، امروزه به فراموشی سپرده شده است. زندگی ساده عشایری هنوز ویژگی‌های سنتی را حفظ کرده است. استان فارس یکی از استان‌هایی است که بالاترین جمعیت عشایری کشور را دارد. ایلات قشقایی، کهگیلویه، خمسه و هنوز بخش قابل توجهی از جمعیت استان را تشکیل می‌دهند.

فضاهای ویژه عشایری

استان فارس حدود ده هزار خانوار غیرساکن دارد که بیشترین تعداد آنها را عشایر کوچنده منتسب به‌ایلات قشقایی، خمسه، کهگیلویه و ممسنی تشکیل می‌دهند. فضاهای کوچ و اطراق عشایر استان همراه با کنش‌های فرهنگی ویژه عشایری مشتمل بر نوع پوشش، مناسبات اجتماعی، نحوه کوچ، مسیرهای ایل‌رو و. جاذبه‌های متنوع و جالب توجهی را پدید می‌آورند که در نوع خود برای ایرانگردان و جهانگردان جالب توجه است. عمده‌ترین زیست بوم‌های عشایری استان را ایل راه‌های عشایر منطقه تشکیل می‌دهند که عبارتند از: کازرون، لار، ممسنی، سمیرم، خنج و داراب.

ییلاقات ایل قشقایی که در دامنه شمالی کوه‌های زاگرس در امتداد شمال غربی به جنوب شرقی ادامه دارد، از شمالی‌ترین منطقه کامفیروز یعنی از نواحی طویله بند و گرمه شروع می‌شود و با عرض متفاوت از نود تا سی کیلومتر در دامنه شمالی کوه‌های دنا که حد فاصل بین کهگیلویه و بویراحمد، فارس و اصفهان است تا منطقه بروجن امتداد می‌یابد.

این منطقه از جنوب و جنوب غربی به ناحیه جاوید و رستم ممسنی، دشت روم یاسوج و سی‌سخت در کهگیلویه و بویراحمد، از غرب به فلارد و خانمیرزا و بروجن در چهار محال و بختیاری، از شمال به بروجن و شهرضا در استان اصفهان و دشت سعادت‌آباد آباده در استان فارس و از شرق به‌ییلاقات ایل خمسه‌ باصری یعنی به نواحی قنقری و ابرج محدود می‌شود. این نواحی پنج بخش بزرگ جمعیتی کاکان، بن رود، چهار دانگه، پادنا و سمیرم علیا را به طور کامل و قسمت‌هایی از حومه آباده و کامفیروز را در بر می‌گیرند.

ییلاقات ایل خمسه در شرق ییلاقات ایل قشقایی قرار دارند و به ترتیب از جنوب به شمال نواحی مرودشت، رامجرد، بیضا، ابرج، مشهد مرغاب قنقری و بوانات را در برمی‌گیرند. این ناحیه از شمال به استان یزد، از شرق به سیرجان در استان کرمان، از جنوب به شهرستان شیراز و از غرب به‌ییلاقات قشقایی محدود می‌شود.

علاوه بر مناطق ییلاقی فوق‌الذکر که خارج از مرز سیاسی استان فارس قرار گرفته‌اند. ییلاقات داخلی استان فارس نیز از زیست‌بوم‌های جالب‌ توجه عشایری منطقه محسوب می‌شوند که‌ییلاقات کوهمره از مهمترین آنهاست. کوهمره به ترتیب از شرق به غرب در امتداد کوه‌های زاگرس در جنوب شهرستان شیراز در فاصله سیاخ و دشمن زیاری به سه قسمت کوهمره سرخی، کوهمره جروق و کوهمره نودان تقسیم می‌شود.

عشایر این ناحیه که به نام‌ محل‌های یاد شده شناخته می‌شوند، فاصله زیادی بین ییلاق و قشلاق خود ندارند.در اوایل فروردین از دامنه کوه‌ها بالا رفته و تابستان را در دشت‌های مرتفع و دامنه‌‌های شمالی رشته کوه زاگرس سکونت می‌گزینند و در اوایل شهریور ماه از این کوه‌ها پایین آمده و با طی مسافتی که از چهل تا هشتاد کیلومتر تجاوز نمی‌کند به مناطق قشلاقی خود در دامنه‌های جنوبی رشته‌کوه مذکور می‌رسند.

مناطق قشلاقی عشایر فارس عموماً دشت‌های جنوب شرقی، جنوب غربی و گاهی نیز دشت‌های مرکزی استان را شامل می‌شوند و عموماً ارتفاع کم و هوای ملایم در زمستان و بسیار گرم در تابستان دارند قشلاق ایل قشقایی در دامنه جنوبی رشته‌کوه‌های زاگرس قرار دارد و گاهی نیز از این کوه‌ها فاصله زیادی گرفته و به سوی دشت‌های کم ارتفاع ساحلی و تا زمین‌های دشتستان و استان بوشهر و نوار ساحلی جنوب پیش می‌رود.

مناطق قشلاقی قشقائیان به طور مشخص در جنوب شرقی از ناحیه هرم و خنج شروع می‌شود و نواحی قیر و کارزین، افزراربعه، سیمکان، میمند، فیروز‌آباد خواجه‌ای، فراشبند، بوشگان، قسمتی از جره و سپس در ناحیه جنوب غربی استان فارس نواحی شاپور ماهور در استان کهگیلویه و بویراحمد اطراف دو گنبدان و در استان بوشهر لیراوی را دربرمی‌گیرند.

موسیقی بومی

موسیقی بومی ایل قشقایی با نام « عاشیقها»، «چنگیان» و «ساربانان» درآمیخته و در این میان موسیقی عاشیقی از جایگاه والایی برخوردار است، موسیقی عاشیقی کهن و گسترده است و با شعر فولک درآمیخته است عاشیق‌ها برای رویدادهای غمناک و شاد نوایی در سینه دارند. در هنر عاشیقی حماسه جایگاه ارزنده‌ای دارد و در شعر آن نیز عرفان مقامی‌شایسته. حضور این هنرمندان را نه تنها در فارس، بلکه در آذربایجان و بیرون از مرزهای این سرزمین نیز می‌توان پی گرفت.از خلال روایات قومی‌می‌توان دریافت که عاشیق های قشقایی در اصل از مناطقی همانند قفقاز، شیروان و شکی به فارس مهاجرت کرده‌اند و وجوه اشتراک قابل توجهی بین عاشیق های قشقایی و آذربایجانی به ویژه در زمینه بیان شجاعت و مردانگی افسانه‌وار «کوراوغلو» وجود دارد، ولی از نظر شیوه اجرا تفاوت‌هایی نیز با همدیگر دارند. آهنگ‌هایی همچون «کرمی»، «معصوم»، «محمود» و را با کمی‌اختلاف عینا در اجرای عاشیقهای آذربایجانهم می‌توان ملاحظه کرد. سازی که عاشیق قشقایی می‌نوازد شبیه سه‌تار و دارای ۹ سیم است که عموما آن را با مضراب و یا پنجه می‌نوازند، ولی در دهه‌های اخیر کاربرد تار، کمانچه و دیگر آلات موسیقی نیز جایگاهی در میان موسیقی قشقایی یافته‌اند که عمدتا مورد استفاده هنرمندان جوان قرار می‌گیرد از آهنگ‌های قدیمی‌و امروزی عاشیق های قشقایی می‌توان از «سحرآوازی»، «جنگ‌نامه»، «محمدطاهر بیک»، «معصوم»، «صمصام»، «کوراوغلو»، «محمود و صنم»، «محمود و نگار»، «باش خسرو»، «هلیله خسرو»، «بیستون»، «حیدری، «گرایلی»، «باش گرایلی»، «باسماگرایلی»، «کرمی» و نام برد که برخی از آنها همراه با داستانی که عمدتا مایه مهر و محبت و دلدادگی دارند، خوانده می‌شود.

هر کدام از آهنگ‌های مذکور با پیشینه قومی‌و تاریخی قوم قشقایی و دیگر اقوام ترک زبان ارتباط جدایی‌ناپذیر یافته‌اند عاشیق های قشقایی معمولا همراه عشایر کوچ می‌کنند. از معروف‌ترین عاشیق های معاصر ایل قشقایی می‌توان به « عاشیق صیاد» و « عاشیق اسماعیل» اشاره کرد گذشته از عاشیق ها، در میان ایل قشقایی هنرمندان دیگری نیز هستند که به «چنگیان» معروفند. این هنرمندان «کرنا» و «نقاره» می‌نوازند و پیشه اصلی آنها نوازندگی است. اغلب مردم ایل، این گروه را چندان حرمت نمی‌نهند و آنها را گروهی پست می‌شمارند و حتی از وصلت‌ با آنها خودداری می‌کنند چنگیان که نمی‌توانند تنها از راه هنرمندی به زندگیشان ادامه دهند، به کارهایی مانند اصلاح سر و صورت، کشیدن دندان، ختنه کردن کودکان و می‌پردازند.

از هنرمندان منسوب به گروه چنگیان می‌توان از «گنجی» و «فرامرز» نام برد که بیشتر اوقات همراه ایل کوچ می‌کنند. فرامرز در اجرای کرنا شیوه و سبک خاص دارد ساربانان گروهی دیگر از خادمان موسیقی ایل قشقایی هستند که صرفا براساس ذوق و علاقه شخصی به کار موسیقی کشانده شده‌اند. آنان آهنگ‌های قومی‌ایل قشقایی را با «نی» می‌نوازند. نی در میان قشقایی‌ها سازی قدیمی‌ و شناخته شده است که هنوز از محبوبیت و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از آهنگ‌های مخصوص ساربانان «گدان دارغا» را می‌توان نام برد که در وصف شترهای در حال حرکت است ترانه‌های عاشیق‌ها و چنگیان به زبان ترکی قشقایی است، ولی ساربانان با زبانی غیر از ترکی قشقایی آواز می‌خوانند که در اصطلاح محلی به نام «کوروشی» مشهور است. جای شگفتی است که ساربانان با آنکه دارای فرهنگ ایل قشقایی هستند با زبانی شبیه زبان پهلوی سخن می‌گویند. در حال حاضر به دلیل تعداد اندک این قبیل افراد، زبان آنها نیز در حال از بین رفتن است، تا جایی که حتی فرزندان آنها نیز رغبتی به تکلم با این زبان ندارند.

ادبیات فولک ایلی

پیشینه مکتوب شعر و ادبیات در میان ایل قشقایی به بیش از ۲۵۰ سال پیش می‌رسد. اشعار شاعران گمنام سینه به سینه نقل می‌شود و به گنجینه فولکلوریک قشقایی‌ها غنا می‌بخشد. اشعار قشقایی ها مالامال از سوزوگداز زندگی، هجر و فراق است شعر عشایری از جدایی‌ها، از جور روزگار، از عشق و از عاطفه سخن می‌گوید. از ویژگی‌های عمده شهر قشقایی نقش بسیار پراهمیت طبیعت در لطافت بخشیدن به‌این گونه اشعار است. کمتر شعری از شاعران قشقایی می‌توان پیدا کرد که در آن یادی از کوه، جنگل، دشت، سبزه و آب نشده باشد از سوی دیگر شعر قشقایی تحت تاثیر کوچ صاحب مقام و مرتبه‌ای خالص است کوچ را به دلیل دل کندن از سرزمینی به سرزمین دیگر، جدا شدن از یارانی که درراه کوچ می‌میرند و یا آنانی که اسکان را می‌پذیرند سرزنش کرده اند.

شعر قشقایی را همه جا می‌خوانند در عروسی در عزا به هنگام شادی و غم. شعر عروسی‌ها همراه پایکوبی و شعر عزا همراه با حزن و اندوه خوانده می‌شود متاسفانه بیشتر سرایندگان شعر قشقایی ناشناخته اند اما به نام چند تن از شاعران معاصر ایل که با سروده‌های خویش در میان ایل زندگی کرده اند ازآن جمله به شاعر مشهور ایل قشقایی محزون و به عبارتی دیگر ماذون و همچنین یوسف علی بیک می‌توان اشاره کرد که نام و یادشان همیشه در نزد قشقایی‌ها زنده و جاوید خواهد ماند از شاعران تقریبا آشنای ایل قشقایی می‌باید به عیسی قاسم نیز اشاره شود وی همزمان با محزون زندگی می‌کرد و تنها یک قطعه شعر از او باقی مانده است که به مناظره او با محزون مربوط است بعد از وی باید به حسین صمصام اشاره کرد وی از نزدیکان خوانین قشقایی بود از اشعار این شاعر هم ادبیات بسیار اندکی باقی مانده است.

محزون(ماذون)

از شرح حال و روزگار محزون این شاعر بلندپایه‌ایل قشقایی چندان اطلاعات مستندی در دست نیست. آنچه درباره او بر سر زبان‌هاست حکایت از آن دارد که محزون درحدود ۲۵۰ سال پیش می‌زیسته و همزمان با سلطان محمودخان ایلخان قشقایی زندگی می‌کرده است. محزون شاید تنها شاعر ایل قشقایی است که نامش بی ذکر هیچ نمونه شعری در کتاب شرح احوال شاعران ایران آمده است وی در طول زندگی همواره با فقر و تنگدستی مواجه بوده که دراشعارش نیز منعکس شده است.

از ویژگی‌های دیگر زندگی محزون آوارگی و بی سامانی اوست، تا آنجا که هرگز ساکن در طایفه‌ای نشده است و هر روز جایی و هرزمان مکانی تازه می‌جسته است محزون مدتی را نیز برای کسب معلومات بیشتر در شهر شیراز گذرانده و دراین شهر موفق به دیدار بسیاری از شاعران و ادیبان شیرازی و کسب فیض از محضر آنان شده است. سال مرگ محزون و چگونگی مرگ آن مشخص نیست، قبر این شاعر دلسوخته قشقایی در جوار آرامگاه سعدی شیراز است.

جشن‌های ملی و مذهبی

در سراسر استان‌ فارس، مراسم و اعیاد ملی برگزار می‌شود. از میان این مراسم، جشن‌های ملی چهارشنبه سوری، عید نوروز، سیزده بدر، عید قربان، عید فطر، عید غدیر خم، نیمه شعبان، عید مبعث، روز تولد ائمه اطهار و با شور و شوقی زایدالوصف برگزار می‌شود. عید نوروز و مراسم مربوط به آن نیز، با شور و شعف وصف‌ناپذیر برگزار می‌شود و شیوه برگزاری این مراسم در استان فارس نیز مانند سایر نقاط ایران است.

جشن هنر شیراز

جشن هنر شیراز؛ شهبانو فرح پهلوی با جان کیج و مرس کانینگهام در جشن هنر ۱۳۵۱

شهر شیراز در بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ محل برگزاری جشن هنر شیراز بود. این جشنواره در زمان خود بزرگترین رویداد فرهنگی در نوع خود در سطح جهان بود. این رویداد با هدف تشویق هنرهای سنتی ایران و بالا بردن استانداردهای فرهنگی ایران تشکیل شده‌بود. همچنین این رویداد محلی بود برای گرد آمدن بزرگترین هنرمندان سنتی و مدرن ایران و سراسر دنیا در رشته‌های مختلف هنری.

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله

محمدرضا شاه پهلوی در حال ادای احترام به آرامگاه کورش بزرگ در جریان برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران به مناسبت دوهزار و پانصد سال تاریخ مدون شاهنشاهی ایران و در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی از تاریخ ۱۲ تا ۱۶ اکتبر ۱۹۷۱ (برابر با ۲۰ تا ۲۴ مهر ۱۳۵۰) در تخت جمشید برگزار شد. در این جشن‌ها، سران حکومتی و پادشاهان ۶۹ کشور جهان شرکت کردند و تمدن و تاریخ کهن ایران را ارج نهادند.

مراسم ویژه عشایری

در سطح استان فارس و به ویژه در میان ایل قشقایی و سایر ایلات کوچرو فارس مراسم ویژه‌ای برگزار می‌شود. یکی از مهمترین و جالب‌ترین این نوع مراسم در ایل قشقایی «کوساگلین» نام دارد و معمولا در مواقعی که باران نبارد به اجرا گذاشته می‌شود.

قالی بافی

قالی بافی، همواره‌یکی از صنایع مهم دستی ایرانیان بوده است در میان عشایر استان فارس هنوز زیباترین هنر دستی، قالی بافی است که آمیزه‌ای است از کار و تلاش و هنر که با دست های سخت کوش زنان عشایر بافته می‌شود در میان این بافته‌هانوعی فرش به نام گبه بافته می‌شود گبه تجلی زیبایی، طراوت و شادی زندگی عشایری است که مانند پیراهن های رنگ به رنگ زنان قشقایی موجی از رنگها ی شاد طبیعت را درخود جای داده است زمینه اصلی این فرش، دشتهای سرسبزی است که عشایر در آنها زندگی می‌کنند. انگار تمامی‌زیبایی‌های طبیعت در زمان کوچ به دست دختران و زنان هنرمند قشقایی بر این فرشها ی کوچک نقش بسته است.

پارچه بافی

در گذشته در شهرهای شیراز و کازرون پارچه‌های ابریشمی‌نخی و پشمی‌بافته می‌شد و شهرت بسیار زیادی را دارا بود.

حصیر بافی

بوریا بافی و سبدبافی در استان فارس رواج دارد و بهترین نوع بوریا متعلق به شهر کازرون است. سبد بافی قشقایی‌ها از منظر شکل و نقش بسیار جالب است.

سفالگری

در استان فارس انواع ظروف سفالی ساده و لعابدار و انواع کاشی‌های هنری تولید می‌شود بهترین ظروف کاشی در استهبان تولید می‌شود.

نقره کاری و مسگری

ظروف مسی و نقره کاری از جمله صنایع مهم استان فارس می‌باشد مسگری و نقره کاری شیراز نیز شهره خاص و عام می‌باشد.

خاتم کاری

مهمترین صنعت دستی استان فارس، خاتم کاری شیراز است و بهترین نوع خاتم نیز در این شهر تولید می‌شود. منبت کاری نیز در استان فارس رواج زیادی دارد. همچنین منبت کاری و کنده کاری آباده شهرتی بسزا دارد. در استان فارس صنایع دیگری مانند تلکلی دوزی، گیوه دوزی، نمدمالی، خراطی، چرم سازی، سنگ تراشی و شیشه گری نیز رایج است.

رقص‌های محلی

رقص‌های محلی و بومی‌ قشقایی‌ها عمدتا به صورت گروهی اجرا می‌شود. در این میان «رقص چوب» به لحاظ شیوه اجرا و حرکات ریتمیک و ماهرانه اجراکنندگان آن، از جذابیت خاصی برخوردار است. به ویژه آنکه‌این نوع رقص با آهنگ «جنگ‌نامه» توأم است و در مراسم جشن و سرور قشقایی‌ها اجرا می‌شود رقص چوب توسط دو نفر اجرا می‌شود.

غذاها

از غذاها و خوارکی‌ها استان فارس می توان به آش کارده، آش سبزی صبحانه، کلم پلوی شیرازی، کوفته هلو، دو پیازه آلو، کوفته سبزی، فالوده، دم‌پخت عدس و کلم چنگال اشاره نمود. همچنین شکر پلو، آش انار، یخنی نخود، بادام سوخته، قرمه به، رب پلو، یخنی عدس کلم، شکر پنیر، حلیم بادمجان، حاجی بادام، حلوای کاسه، دوای آرد و روغن، آش ماست، پاچه پلو، قنبرپلو، آب پیازک، رنگینک و شامی نیز از غذاهای مخصوص شهر شیراز هستند.

شعرا و ادیبان استان فارس

سعدى شیرازى

ابو عبدالله مشرف الدین مصلح شیرازى از شاعران بزرگ قرن هفتم هجرى و در سال ۶۰۶ ه .ق متولد شد.

سعدى در نظامیه بغداد تحصیل کرد و پس از اتمام تحصیل به سیر و سیاحت پرداخت.

به طورى که از آثار سعدى برمى‏آید و معاصرین او نوشته‏اند، در لغت، صرف و نحو، کلام، منطق، حکمت الهى و حکمت عملى (علم الاجتماع و سیاست مدن) مهارت داشت.

کتاب بوستان نه فقط حاوى مطالب اخلاقى و حکمت عملى است، بلکه استادى شیخ را در علم الاجتماع نشان مى‏دهد.

سعدى ابتدا سبک رایج زمان را در نویسندگى در پیش گرفت و بعد به سبک خواجه عبدالله انصارى گرائید ولى طولى نکشید که سبک خاصى ارائه داد که بعد از هشتصد سال کسى قادر به تقلید آن نبوده است.

شیخ نه تنها به نصیحت مردم مى‏پرداخت، بلکه از اندرز دادن به سلاطین هم مضایقه نداشت. شاهکار سعدى در نثر، گلستان اوست که در حقیقت نوعى مقامه نویسى است.

چهل و سه سال پس از فوت شیخ، یکى از فضلا و عرفا به نام على بن احمد بن ابى بکر معروف به بیستون اقدام به تنظیم اشعار سعدى به ترتیب تهجى کرد. سعدى در سیر و سلوک نیز مقام والا داشت. او به تمام قلمرو اسلامى و کشورهاى همسایه مسافرت کرد.

در یکى از همین سفرها بود که در زمان جنگهاى صلیبى در خندق طرابلس اسیر فرنگ گشت و با همه دانش و فضیلت به کار گِل واداشته شد اما یکى از رؤساى حلب به سابقه دوستى او را شناخته و به ده دینارش خرید و دختر بدخوى خود را به کابین صد دینار به نکاح وى درآورده است.

سعدى در حدود سال ۶۵۴ ه .ق پس از ۳۴ سال دورى از وطن به شیراز بازگشت و در سلک خواص سعد بن ابوبکر بن سعد زنگى درآمد و تخلص خود را از نام سعد بن ابى بکر بن سعد زنگى، ولیعهد مظفر الدین ابوبکر گرفت.

سعدى بار دیگر در حدود سال ۶۶۳ ه .ق با رنجیدگى خاطر شیراز را ترک کرد و پس از زیارت مکه از راه بغداد عازم تبریز شد و به خدمت خواجه عطا ملک جوینى و برادرش خواجه شمس‏الدین صاحب دیوان رسید و همراه آن دو به ملاقات اباقاخان ایلخان مغول نائل آمد و او را اندرزهاى مشفقانه داد و سپس به شیراز بازگشت و چندى معتکف مقبره شیخ ابو عبدالله بن خفیف شد تا اینکه خواجه شمس الدین صاحب دیوان مبلغى وجه نقد براى ساختن رباطى پیش او فرستاد.

سعدى در چهار کیلومترى شمال شرقى شیراز در زیر قلعه فهندژ در کنار جویبارى مصفا آن رباط را بنا کرد و تا آخر عمر در آن به سر برد.

در سال ۶۵۵ ه .ق کتاب بوستان و در سال ۶۵۶ ه .ق کتاب گلستان را به نام وى تصنیف و تدوین کرد.

سرانجام سعدى در سه شنبه شب ۲۷ ذى الحجه سال ۶۹۱ ه .ق درگذشت و در همان رباط و کنار آن جویبار رخ در نقاب خاک کشید.

خواجوى کرمانى

محمود ملقب به کمال الدین و متخلص به خواجو فرزند على بن محمود در ذیحجه سال ۶۸۹ ه .ق در کرمان به دنیا آمد. پس از تحصیل مقدمات علوم و ادبیات در جوانى به شیخ مرشد ابو اسحاق کازرونى (متوفى ۴۲۶ ه .ق) ارادت پیدا کرد و در تصوف به سلک سلسله مرشدیه درآمد از این رو به مرشدى معروف شد.

او براى نخستین بار به شیراز سفر کرد و از آنجا به کازرون رفت و به خدمت خواجه امین الدین بلیانى، پیشواى سلسله مرشدیه رسید و دست ارادت به او داد. پس از کسب اجازه از آن پیر مراد از طریق اصفهان رهسپار سفر حج گردید.

خواجو سال‏ها به مسافرت پرداخت به سلطانیه و تبریز و بغداد سفر کرد و در سال ۷۳۷ ه .ق به کرمان بازگشت و بار دیگر عازم شیراز شد و تا آخر عمر در شیراز باقى ماند.

خواجو از شاعران پر کار زمان خود بود که در انواع و اقسام شعر طبع آزمایى کرده قصاید محکم و غراء در مدح سلاطین و وزیران و امیران زمان خود سروده است.

مجموع اشعارى که در تصنیفات مختلف از او باقى مانده است بنا بر مقدمه دیوان او متجاوز از ۳۴۰۰۰ بیت مى‏باشد.

خواجو در سرودن غزل یکى از شاعران بزرگ زمان خود بود. با اینکه مضامین غزلیات سعدى در غزلیات خواجو زیاد به چشم مى‏خورد و حتى چندین غزل سعدى را از لحاظ وزن و قافیه استقبال کرده است ولى طرز بیان خاصى دارد که بعدا مورد توجه حافظ قرار گرفته است.

او در سال ۷۵۳ ه .ق در خانقاه خود واقع در تنگ الله اکبر درگذشت و در همان جا مدفون شد

تن خواجوى کرمانى به شیراز به تنگ افتاده است الله اکبر

از آثار خواجو مى‏توان به موارد زیر اشاره کرد: صنایع الکمال شامل قصاید و غزلیات مشتمل بر ۱۰۷۳۶ بیت. بدایع الجمال مشتمل بر قصاید، ترکیبات، غزلیات و رباعیات شامل ۴۳۴۰ بیت. مثنوى روضه الانوار بر وزن مخزن الاسرار نظامى شامل ۲۲۲۴ بیت و … .

حافظ شیرازى

خواجه شمس الدین محمد حافظ لسان الغیب در حدود ۷۲۶ ه .ق در محله شیادان شیراز (درب شاهزاده امروزى)، به دنیا آمد. پدر حافظ، بهاء الدین از اصفهان به شیراز مهاجرت کرد و به تجارت پرداخت و ثروتى اندوخت. حافظ خردسال بود که پدر را از دست داد و ناگزیر خیلى زود وارد زندگى شد و با عرق جبین و کد یمین امرار معاش نماید. گفته‏اند در نانوایى محله به خمیرگیرى مشغول شد تا آن که به مکتب خانه رفت و به کسب دانش پرداخت و قرآن مجید را به چهارده قرائت حفظ کرد و به همین جهت او را «حافظ» گفته‏اند.

او با شاه شیخ ابو اسحق بسیار محشور بود و علاقه سرشارى بدو داشت. چنان که پس از مرگش، با وجودى که شیراز به دست حریف شاه شیخ، یعنى امیر مبارز الدین افتاده بود، باز از دوست دانش پرور خود یاد مى‏کرد و در غزلى تأثر خود را از دورى او نشان مى‏دهد. حافظ به زادگاه خود عشق سرشارى داشت و از آن دور نمى‏شد. سفرى به یزد رفت. بنا به دعوت محمود شاه بهمنى رکنى نیز قصد هند کرد ولى به شیراز بازگشت.

سلطان احمد بن اویس جلایرى او را به بغداد دعوت کرد ولى او در جواب نوشت:

نمى‏دهند اجازت مرا به سیر و سفر نسیم خاک مصلى و آب رکن آباد

سرانجام این شاعر گرانمایه، در سال ۷۹۱ ه .ق در شیراز درگذشت و در گورستان مصلى به خاک سپرده شد.

از اشعار اوست:

در طریق عشقبازى امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمى

اهل کام و ناز را در کوى رندى راه نیست رهروى باید جهان سوزى، نه خامى بى‏غمى

آدمى در عالم خاکى نمى‏آید بدست عالمى دیگر بباید ساخت وز نو آدمى

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندى دهیم کز نسیمش بوى جوى مولیان آید همى

گریه حافظ چه سنجد پیش استغناى عشق کاندرین دریا نماید، هفت دریا شبنمى

بیدل شیرازى

حاجى میرزا رحیم شیرازى متخلص به «بیدل» طبیب، ادیب مشهور به حکیم باشى در زمان شاه قاجار، طبیب مخصوص خانم فخر الدوله دختر فتحعلى شاه گردید.

او هنگام غیبت میرزا عبدالوهاب معتمد الدوله منشى الممالک، نوشتن نامه‏ها و فرمانهاى دولتى را بر عهده داشت.

میرزا رحیم بیدل خوشنویسى توانا بود و در سال ۱۲۵۸ ه .ق در قم درگذشت و در همان شهر مدفون گردید.

از اشعار اوست:

چون سپهرم دشمن، از یاران چه آید جز فسوس چون طبیبم خصم از درمان چه خیزد غیر درد

درد خود را چون کند بیدل نهان از مردمان اشک سرخش آشکارا میرود بروى زرد

قا آنى

میرزا حبیب، متخلص به «قا آنى» فرزند میرزا محمد على گلشن در سال ۱۲۲۳ ه .ق در شیراز به دنیا آمد. در هفت سالگى به مکتب رفت و در یازده سالگى پدر خود را از دست داد.

او بعد از چندى به اصفهان رفت و در حوزه اصفهان به آموختن دانش پرداخت و در سال ۱۲۳۹ ه .ق به شیراز بازگشت و قصایدى در مدح شجاع السلطنه گفت و مورد عنایت شاهزاده قرار گرفت.

قا آنى سپس همدم شجاع السلطنه قرار گرفت و زمانى که حاکم کرمان شد همراه او به کرمان، مشهد و تهران رفت و با اشعارش مورد توجه فتحعلى شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه قرار گرفت و فتحعلى شاه او را به «مجتهد الشعراء» ملقب نمود.

حافظه قوى، نبوغ سرشار، زبان شیوا و غنى و تسلط او بر الفاظ و بدیهه گویى قاآنى را در ردیف یکى از بزرگترین شاعران دوره قاجاریه قرار داده است. تا آنجا که وى داراى سبک به نام خود «سبک قا آنى» در شعر فارسى مى‏باشد.

از او دیوانى با ۱۷۰۰۰ بیت در مدح پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، ائمه علیه‏السلام، شاهان و شاهزادگان و پریشان نامه در مقام معارضه با گلستان سعدى بر جاى مانده است.

قا آنى در سال ۱۲۷۰ ه .ق در تهران دار فانى را وداع گفت و در شهر رى در مقبره ابوالفتوح رازى مدفون گردید. از اشعار اوست: قا آنى ار ز پاى فتادست عیب نیست نیکو قویست دست توانا خداى او

قا آنى از گنه چه هراسد که روز حشر بى پرسشش به خلد برند از ولاى تو

میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل

میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل از آزادى خواهان و شاعران بزرگ در سال ۱۲۵۳ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. در کودکى پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستى عمه و جده خود در آمد.

او در سال ۱۲۷۲ به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون به کسب دانش پرداخت و پس از چندى به شیراز بازگشت. او همزمان با نهضت مشروطه خواهى به تأسیس روزنامه صوراسرافیل پرداخت و با همراهى دهخدا توانست اولین شماره آن را در سال ۱۲۸۵ منتشر کند.

میرزا جهانگیر خان پس از حمله محمد على شاه به مجلس شوراى ملى دستگیر و در باغ شاه زندانى شد و پس از شکنجه‏هاى فراوان در سال ۱۲۸۶ ه .ش به دار آویخته شد.

از اشعار اوست:

ما ز ازل باده خوار و باده پرستیم پیرو پیر مغان ز زور الستیم

سبحه و سجاده رهن باده نهادیم ز آنچه تعلق‏پذیر بود برستیم

تا شده پیوند تار مهر تو از جان رشته مهر جهانیان بگسستیم

مونس شیرازى

میرزا عبدالحسین شیرازى متخلص، به مونس ملقب به به ذوالریاستین در سال ۱۲۵۲ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. و مقدمات علوم و فنون در خدمت پدر و استادان معروف فرا گرفت.

او از جوانى در سلک طریقه نعمت اللهى در آمد و پس از در گذشت پدرش خود به ریاست سلسله نعمت اللهى رسید و به مونس علیشاه ملقب گردید. او سالهاى آخر عمر خود را در تهران اقامت گزید و در آنجا خانقاه بنا نمود و سرانجام در سال ۱۳۳۲ ه .ش دیده از جهان گشود و در خانقاه کرمانشاه مدفون گردید.

وى داراى تألیفات متعدد و همچنین دیوان شعر است. از اشعار اوست:

در حلقه ما غمزدگان شور و شرى هست وین شور و شراز جذبه شوریده سرى هست

بخشید اثر ناله مستانه‏ام آخر البته که در ناله مستان اثرى هست

جان چیست به تیغ غمش اى مرگ شتابى کو را به سر کشته‏اش آخر گذرى هست

لطفعلى صورتگر

دکتر لطفعلى صورتگر فرزند آقاخان در سال ۱۲۷۹ ه .ش ه .ش در شیراز به دنیا آمد. وى پس از گذران تحصیلات ابتدایى در ۱۸ سالگى به هندوستان رفت و پس از اتمام دوره متوسطه به شیراز بازگشت و مجله سپیده دم را منتشر ساخت.

او در سال ۱۳۰۵ به تهران رفت و در سال بعد جزء محصلین اعزامى به انگلستان فرستاده شد.

او در سال ۱۳۱۲ به تهران بازگشت و به تدریس و اشتغال ورزید و در سال ۱۳۱۶ بار دیگر به انگلستان رفت و در رشته ادبیات انگلیسى به درجه دکترا نائل شد.

او از سالهاى نخست تأسیس دانشگاه تهران با حفظ سمت استادى ریاست دانشکده ادبیات شیراز را بر عهده داشت. او شاعرى قصیده سرا و قصائدش به سبک شاعران خراسان مى‏باشد. بلاغت و فصاحت از سوى دیگر سادگى روانى و ترکیب هاى تازه، اشعار او را از اشعار استادان کهن متمایز مى‏سازد. دیوان اشعار او به نام «برگهاى پراکنده» در سال ۱۳۳۵ به چاپ رسیده است.

او همچنین داراى آثار متعدد دیگر از جمله ترجمه مقالات بایکن، تاریخ ادبیات انگلیس در (۲ جلد) و دیگر آثار مى‏باشد.

دکتر صورتگر در سال ۱۳۴۸ ه .ش دار فانى را وداع و در جوار آرامگاه حافظ به خاک سپرده شد.

از اشعار اوست:

به گوش من آید ز پیرى نهیب چو بینم که مویم سپیدى گرفت

هزار اختر آرزو پیش من فرو خفت یا ناپدیدى گرفت

شدم دوش بر دوش بدگوهران وز آن دامن من پلیدى گرفت

مهدى حمیدى

دکتر مهدى حمیدى از شاعران و محققان برجسته کشور در سال ۱۲۹۳ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. حمیدى پس از گذراندن دوران ابتدایى و متوسطه به تهران رفت و در سال ۱۳۱۶ از دانشکده ادبیات فارغ التحصیل شد و به شیراز بازگشت.

او در سال ۱۳۲۸ ه .ش موفق به اخذ دکتراى ادبیات از دانشگاه تهران شد و سال‏ها در کرسى ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. وى در سال ۱۳۶۵ دارفانى را وداع و در جوار آرامگاه حافظ به خاک سپرده شد.

وى داراى تألیفات متعدد و ترجمه‏هایى بسیار است از این شاعر نو آور معاصر اشعار زیادى به یادگار مانده است.

از اشعار اوست:

به پاس هر وجب خاکى از این مُلک چه بسیار است، آن سرها که رفته

زمستى بر سر هر قطعه زین خاک خدا داند چه افسرها که رفته

گویش‌های استان فارس

گویش‌های زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار می‌آید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد.

به طور کلی می‌توان گفت آمیختگی گویش‌ها و لهجه ها دراستان فارس موجب شده‌است که‌نوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و اگر بگوییم به ازای هرشهر یا روستای موجود در این استان، نوعی گویش و لهجه‌خاص وجوددارد که در برخی موارد شباهت‌ها و در پاره‌ای موارد اختلافاتی با هم دارد، سخنی به گزاف نگفته‌ایم.

اگراین تقسیم‌بندی را قدری کلی تر و بسته تر ببینیم باید گفت هر شهرستان استان فارس دارای نوعی گفتارخاص و گویشی از زبان فارسی است به طوری که مثلا اصطلاحاتی که‌درشهرستان جهرم‌وروستاهای آن در جنوب فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد با واژه‌ها و اصطلاحاتی که درشهرستان کازرون و روستاهای آن در غرب فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد، متفاوت است.

در برخی ازمناطق استان فارس گویش‌های خاص آنقدر توسعه یافته و غنی شده است که‌به‌اعتقاد اهالی این مناطق باید نوع گویش آنان را زبانی دیگر نامید، این موضوع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس به وضوح قابل رویت است طوری که بسیاری از صاحبنظران گویش لارستانی را زبانی مستقل از زبان فارسی می دانند که دارای دستور زبان ویژه است.

در عین حال کلمات و واژه‌های این نوع زبان‌ها که در شهرستان‌هایی مانند خنج و کازرون نیز در بین مردم رواج دارد بسیار شبیه به واژگان فارسی است و یک فردفارسی زبان اگر چه نتواند به این زبان گفت و گو کند اما در مقابل فردی که به آن سخن می‌گوید می‌تواند مفاهیم کلی را دریابد.

 

برخی ازاهالی مناطق استان فارس ازجمله شهرهاو روستاهایی در شهرستان‌های آباده، مرودشت و کازرون واژهایی در گفتار و نوشتارهای خودبه کار می‌برند که واژه‌های اصیل زبان پهلوی و زبان ایران باستان است و نیاکان ما افزون بر دو هزار و پانصد سال قبل این واژه‌ها را در گفت و گوهای خود به کار برده اند.

شهر سیوند در ۵۵کیلومتری شمال شیراز که در محدوده شهرستان مرودشت قرار دارد و روستای گاوکشک و برخی دیگر از روستاها در شهرستان کازرون از جمله مناطقی است که واژه‌هایی از زبان ایران باستان هنوز در آن متداول است.

شیراز به عنوان مرکز استان فارس نیز دارای نوع گفتار و گویش خاص از زبان فارسی است، تنوع گویش فارسی در این شهر به حدی است که می‌توان گفت گویش ساکنان شرق این شهر با گویش ساکنان شمال یا غرب این کلان شهر متفاوت است.

برخی ازمردم شیراز ازجمله‌ساکنان محله‌های سعدی،پودنک،قصردشت و گودعربان دارای مفاهیم بسیار عمیق در گویش‌های خود هستند که درعین حال که بر گرفته از زبان فارسی است اما به دلیل مخفف شدن کلمات به نوعی گویش متفاوت تبدیل شده است.

اگربخواهیم درتقسیم بندی گویش زبان فارسی در شیراز نوعی مرزبندی رعایت کنیم باید زبان و گویش‌های فارسی در این شهر را به سه قسمت شیرازی شرقی، شیرازی مرکزی و شیرازی شمال غرب تقسیم کرد.

بر اساس مستندات تاریخی از زمان آل بویه تا دوره قاجار فقط یک گونه گویش شیرازی در این شهر وجود داشته است این گویش که اکنون به عنوان گویش اصیل شیرازی شناخته می‌شود در میان ساکنان مناطقی از مرکز و شمال غرب شیراز رواج دارد و معمولا محلات بافت قدیم شیراز که ساکنان آن شهروندان قدیمی شیراز هستند به این نوع گویش سخن می‌گویند.

گویش‌های دیگر در شیراز به علت مهاجرت برخی از مردم از سایر مناطق به این شهر در شیراز رواج یافته است ، برخی از محلات مناطق شرق شیراز اکنون به این نوع گویش صحبت می‌کنند و اگر چه واژه‌های زبان فارسی در این نوع گویش باواژه‌های زبان فارسی درگویش شیرازی مرکزی مشابه است اما تفاوت‌هایی نیز در گفتار می‌توان دید.

شهروندانی که در مناطق شرق و شمال شرق شیراز زندگی می‌کنند برای ادای کلمات از نوعی گویش شیرازی که غلیظ تر از گویش شیرازی مرکزی است استفاده می کنند و در تخفیف کلمات سعی می‌کنند کلمات را بیشتر مخفف نمایند.

علت اصلی تفاوت در گویش شیرازی به ساختار جمعیتی شیراز ، تاثیرگذاری مشاغل ، تاثیر مهاجرت ، نزدیکی به روستاهای همجوار و مسایل اینچنین باز می گردد، در گویش شیرازی عامیانه به علت اینکه ارتباط با دیگر نقاط بیشتر بوده این نوع تاثیرگذاری ها نیز بیشتر است.

برخی از واژه‌هایی که در زبان و گویش عامیانه شیرازی از آن استفاده می شود احمال داده می‌شود،مخفف شده واژه‌هایی از زبان لاتین است ، مثلا واژه ” ببه ” به معنای عزیزم شاید مخفف شده واژه‌ی ‪ Babyدر زبان انگلیسی باشد که به معنای فرزندم و عزیزم بکار می‌رود.

منابع

·         ویکی پدیا

·         همشهری آنلاین

·         میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

·         ویکی اطلس فرهنگی ایران

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 01 فروردین 1397 ساعت: 19:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحلیل محتوا چیست ؟

بازديد: 93

ادبیات بومی استان فارس

مقدمه

با تکوین و رشد شهرنشینی، فرهنگ مردم دچار دگرگونی و تغییرات ساختاری شده است. بی‌شک، ویژگی‌های قومی‌و فرهنگی تعریف شده مشخص در میان اقوام و عشایر قابل رؤیت است. به دنبال رشد شتابان شهرنشینی، بسیاری از سنن و آداب و رسومی‌که در گذشته‌های نه چندان دور در میان اقوام رواج داشت، امروزه به فراموشی سپرده شده است. زندگی ساده عشایری هنوز ویژگی‌های سنتی را حفظ کرده است. استان فارس یکی از استان‌هایی است که بالاترین جمعیت عشایری کشور را دارد. ایلات قشقایی، کهگیلویه، خمسه و هنوز بخش قابل توجهی از جمعیت استان را تشکیل می‌دهند.

فضاهای ویژه عشایری

استان فارس حدود ده هزار خانوار غیرساکن دارد که بیشترین تعداد آنها را عشایر کوچنده منتسب به‌ایلات قشقایی، خمسه، کهگیلویه و ممسنی تشکیل می‌دهند. فضاهای کوچ و اطراق عشایر استان همراه با کنش‌های فرهنگی ویژه عشایری مشتمل بر نوع پوشش، مناسبات اجتماعی، نحوه کوچ، مسیرهای ایل‌رو و. جاذبه‌های متنوع و جالب توجهی را پدید می‌آورند که در نوع خود برای ایرانگردان و جهانگردان جالب توجه است. عمده‌ترین زیست بوم‌های عشایری استان را ایل راه‌های عشایر منطقه تشکیل می‌دهند که عبارتند از: کازرون، لار، ممسنی، سمیرم، خنج و داراب.

ییلاقات ایل قشقایی که در دامنه شمالی کوه‌های زاگرس در امتداد شمال غربی به جنوب شرقی ادامه دارد، از شمالی‌ترین منطقه کامفیروز یعنی از نواحی طویله بند و گرمه شروع می‌شود و با عرض متفاوت از نود تا سی کیلومتر در دامنه شمالی کوه‌های دنا که حد فاصل بین کهگیلویه و بویراحمد، فارس و اصفهان است تا منطقه بروجن امتداد می‌یابد.

این منطقه از جنوب و جنوب غربی به ناحیه جاوید و رستم ممسنی، دشت روم یاسوج و سی‌سخت در کهگیلویه و بویراحمد، از غرب به فلارد و خانمیرزا و بروجن در چهار محال و بختیاری، از شمال به بروجن و شهرضا در استان اصفهان و دشت سعادت‌آباد آباده در استان فارس و از شرق به‌ییلاقات ایل خمسه‌ باصری یعنی به نواحی قنقری و ابرج محدود می‌شود. این نواحی پنج بخش بزرگ جمعیتی کاکان، بن رود، چهار دانگه، پادنا و سمیرم علیا را به طور کامل و قسمت‌هایی از حومه آباده و کامفیروز را در بر می‌گیرند.

ییلاقات ایل خمسه در شرق ییلاقات ایل قشقایی قرار دارند و به ترتیب از جنوب به شمال نواحی مرودشت، رامجرد، بیضا، ابرج، مشهد مرغاب قنقری و بوانات را در برمی‌گیرند. این ناحیه از شمال به استان یزد، از شرق به سیرجان در استان کرمان، از جنوب به شهرستان شیراز و از غرب به‌ییلاقات قشقایی محدود می‌شود.

علاوه بر مناطق ییلاقی فوق‌الذکر که خارج از مرز سیاسی استان فارس قرار گرفته‌اند. ییلاقات داخلی استان فارس نیز از زیست‌بوم‌های جالب‌ توجه عشایری منطقه محسوب می‌شوند که‌ییلاقات کوهمره از مهمترین آنهاست. کوهمره به ترتیب از شرق به غرب در امتداد کوه‌های زاگرس در جنوب شهرستان شیراز در فاصله سیاخ و دشمن زیاری به سه قسمت کوهمره سرخی، کوهمره جروق و کوهمره نودان تقسیم می‌شود.

عشایر این ناحیه که به نام‌ محل‌های یاد شده شناخته می‌شوند، فاصله زیادی بین ییلاق و قشلاق خود ندارند.در اوایل فروردین از دامنه کوه‌ها بالا رفته و تابستان را در دشت‌های مرتفع و دامنه‌‌های شمالی رشته کوه زاگرس سکونت می‌گزینند و در اوایل شهریور ماه از این کوه‌ها پایین آمده و با طی مسافتی که از چهل تا هشتاد کیلومتر تجاوز نمی‌کند به مناطق قشلاقی خود در دامنه‌های جنوبی رشته‌کوه مذکور می‌رسند.

مناطق قشلاقی عشایر فارس عموماً دشت‌های جنوب شرقی، جنوب غربی و گاهی نیز دشت‌های مرکزی استان را شامل می‌شوند و عموماً ارتفاع کم و هوای ملایم در زمستان و بسیار گرم در تابستان دارند قشلاق ایل قشقایی در دامنه جنوبی رشته‌کوه‌های زاگرس قرار دارد و گاهی نیز از این کوه‌ها فاصله زیادی گرفته و به سوی دشت‌های کم ارتفاع ساحلی و تا زمین‌های دشتستان و استان بوشهر و نوار ساحلی جنوب پیش می‌رود.

مناطق قشلاقی قشقائیان به طور مشخص در جنوب شرقی از ناحیه هرم و خنج شروع می‌شود و نواحی قیر و کارزین، افزراربعه، سیمکان، میمند، فیروز‌آباد خواجه‌ای، فراشبند، بوشگان، قسمتی از جره و سپس در ناحیه جنوب غربی استان فارس نواحی شاپور ماهور در استان کهگیلویه و بویراحمد اطراف دو گنبدان و در استان بوشهر لیراوی را دربرمی‌گیرند.

موسیقی بومی

موسیقی بومی ایل قشقایی با نام « عاشیقها»، «چنگیان» و «ساربانان» درآمیخته و در این میان موسیقی عاشیقی از جایگاه والایی برخوردار است، موسیقی عاشیقی کهن و گسترده است و با شعر فولک درآمیخته است عاشیق‌ها برای رویدادهای غمناک و شاد نوایی در سینه دارند. در هنر عاشیقی حماسه جایگاه ارزنده‌ای دارد و در شعر آن نیز عرفان مقامی‌شایسته. حضور این هنرمندان را نه تنها در فارس، بلکه در آذربایجان و بیرون از مرزهای این سرزمین نیز می‌توان پی گرفت.از خلال روایات قومی‌می‌توان دریافت که عاشیق های قشقایی در اصل از مناطقی همانند قفقاز، شیروان و شکی به فارس مهاجرت کرده‌اند و وجوه اشتراک قابل توجهی بین عاشیق های قشقایی و آذربایجانی به ویژه در زمینه بیان شجاعت و مردانگی افسانه‌وار «کوراوغلو» وجود دارد، ولی از نظر شیوه اجرا تفاوت‌هایی نیز با همدیگر دارند. آهنگ‌هایی همچون «کرمی»، «معصوم»، «محمود» و را با کمی‌اختلاف عینا در اجرای عاشیقهای آذربایجانهم می‌توان ملاحظه کرد. سازی که عاشیق قشقایی می‌نوازد شبیه سه‌تار و دارای ۹ سیم است که عموما آن را با مضراب و یا پنجه می‌نوازند، ولی در دهه‌های اخیر کاربرد تار، کمانچه و دیگر آلات موسیقی نیز جایگاهی در میان موسیقی قشقایی یافته‌اند که عمدتا مورد استفاده هنرمندان جوان قرار می‌گیرد از آهنگ‌های قدیمی‌و امروزی عاشیق های قشقایی می‌توان از «سحرآوازی»، «جنگ‌نامه»، «محمدطاهر بیک»، «معصوم»، «صمصام»، «کوراوغلو»، «محمود و صنم»، «محمود و نگار»، «باش خسرو»، «هلیله خسرو»، «بیستون»، «حیدری، «گرایلی»، «باش گرایلی»، «باسماگرایلی»، «کرمی» و نام برد که برخی از آنها همراه با داستانی که عمدتا مایه مهر و محبت و دلدادگی دارند، خوانده می‌شود.

هر کدام از آهنگ‌های مذکور با پیشینه قومی‌و تاریخی قوم قشقایی و دیگر اقوام ترک زبان ارتباط جدایی‌ناپذیر یافته‌اند عاشیق های قشقایی معمولا همراه عشایر کوچ می‌کنند. از معروف‌ترین عاشیق های معاصر ایل قشقایی می‌توان به « عاشیق صیاد» و « عاشیق اسماعیل» اشاره کرد گذشته از عاشیق ها، در میان ایل قشقایی هنرمندان دیگری نیز هستند که به «چنگیان» معروفند. این هنرمندان «کرنا» و «نقاره» می‌نوازند و پیشه اصلی آنها نوازندگی است. اغلب مردم ایل، این گروه را چندان حرمت نمی‌نهند و آنها را گروهی پست می‌شمارند و حتی از وصلت‌ با آنها خودداری می‌کنند چنگیان که نمی‌توانند تنها از راه هنرمندی به زندگیشان ادامه دهند، به کارهایی مانند اصلاح سر و صورت، کشیدن دندان، ختنه کردن کودکان و می‌پردازند.

از هنرمندان منسوب به گروه چنگیان می‌توان از «گنجی» و «فرامرز» نام برد که بیشتر اوقات همراه ایل کوچ می‌کنند. فرامرز در اجرای کرنا شیوه و سبک خاص دارد ساربانان گروهی دیگر از خادمان موسیقی ایل قشقایی هستند که صرفا براساس ذوق و علاقه شخصی به کار موسیقی کشانده شده‌اند. آنان آهنگ‌های قومی‌ایل قشقایی را با «نی» می‌نوازند. نی در میان قشقایی‌ها سازی قدیمی‌ و شناخته شده است که هنوز از محبوبیت و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از آهنگ‌های مخصوص ساربانان «گدان دارغا» را می‌توان نام برد که در وصف شترهای در حال حرکت است ترانه‌های عاشیق‌ها و چنگیان به زبان ترکی قشقایی است، ولی ساربانان با زبانی غیر از ترکی قشقایی آواز می‌خوانند که در اصطلاح محلی به نام «کوروشی» مشهور است. جای شگفتی است که ساربانان با آنکه دارای فرهنگ ایل قشقایی هستند با زبانی شبیه زبان پهلوی سخن می‌گویند. در حال حاضر به دلیل تعداد اندک این قبیل افراد، زبان آنها نیز در حال از بین رفتن است، تا جایی که حتی فرزندان آنها نیز رغبتی به تکلم با این زبان ندارند.

ادبیات فولک ایلی

پیشینه مکتوب شعر و ادبیات در میان ایل قشقایی به بیش از ۲۵۰ سال پیش می‌رسد. اشعار شاعران گمنام سینه به سینه نقل می‌شود و به گنجینه فولکلوریک قشقایی‌ها غنا می‌بخشد. اشعار قشقایی ها مالامال از سوزوگداز زندگی، هجر و فراق است شعر عشایری از جدایی‌ها، از جور روزگار، از عشق و از عاطفه سخن می‌گوید. از ویژگی‌های عمده شهر قشقایی نقش بسیار پراهمیت طبیعت در لطافت بخشیدن به‌این گونه اشعار است. کمتر شعری از شاعران قشقایی می‌توان پیدا کرد که در آن یادی از کوه، جنگل، دشت، سبزه و آب نشده باشد از سوی دیگر شعر قشقایی تحت تاثیر کوچ صاحب مقام و مرتبه‌ای خالص است کوچ را به دلیل دل کندن از سرزمینی به سرزمین دیگر، جدا شدن از یارانی که درراه کوچ می‌میرند و یا آنانی که اسکان را می‌پذیرند سرزنش کرده اند.

شعر قشقایی را همه جا می‌خوانند در عروسی در عزا به هنگام شادی و غم. شعر عروسی‌ها همراه پایکوبی و شعر عزا همراه با حزن و اندوه خوانده می‌شود متاسفانه بیشتر سرایندگان شعر قشقایی ناشناخته اند اما به نام چند تن از شاعران معاصر ایل که با سروده‌های خویش در میان ایل زندگی کرده اند ازآن جمله به شاعر مشهور ایل قشقایی محزون و به عبارتی دیگر ماذون و همچنین یوسف علی بیک می‌توان اشاره کرد که نام و یادشان همیشه در نزد قشقایی‌ها زنده و جاوید خواهد ماند از شاعران تقریبا آشنای ایل قشقایی می‌باید به عیسی قاسم نیز اشاره شود وی همزمان با محزون زندگی می‌کرد و تنها یک قطعه شعر از او باقی مانده است که به مناظره او با محزون مربوط است بعد از وی باید به حسین صمصام اشاره کرد وی از نزدیکان خوانین قشقایی بود از اشعار این شاعر هم ادبیات بسیار اندکی باقی مانده است.

محزون(ماذون)

از شرح حال و روزگار محزون این شاعر بلندپایه‌ایل قشقایی چندان اطلاعات مستندی در دست نیست. آنچه درباره او بر سر زبان‌هاست حکایت از آن دارد که محزون درحدود ۲۵۰ سال پیش می‌زیسته و همزمان با سلطان محمودخان ایلخان قشقایی زندگی می‌کرده است. محزون شاید تنها شاعر ایل قشقایی است که نامش بی ذکر هیچ نمونه شعری در کتاب شرح احوال شاعران ایران آمده است وی در طول زندگی همواره با فقر و تنگدستی مواجه بوده که دراشعارش نیز منعکس شده است.

از ویژگی‌های دیگر زندگی محزون آوارگی و بی سامانی اوست، تا آنجا که هرگز ساکن در طایفه‌ای نشده است و هر روز جایی و هرزمان مکانی تازه می‌جسته است محزون مدتی را نیز برای کسب معلومات بیشتر در شهر شیراز گذرانده و دراین شهر موفق به دیدار بسیاری از شاعران و ادیبان شیرازی و کسب فیض از محضر آنان شده است. سال مرگ محزون و چگونگی مرگ آن مشخص نیست، قبر این شاعر دلسوخته قشقایی در جوار آرامگاه سعدی شیراز است.

جشن‌های ملی و مذهبی

در سراسر استان‌ فارس، مراسم و اعیاد ملی برگزار می‌شود. از میان این مراسم، جشن‌های ملی چهارشنبه سوری، عید نوروز، سیزده بدر، عید قربان، عید فطر، عید غدیر خم، نیمه شعبان، عید مبعث، روز تولد ائمه اطهار و با شور و شوقی زایدالوصف برگزار می‌شود. عید نوروز و مراسم مربوط به آن نیز، با شور و شعف وصف‌ناپذیر برگزار می‌شود و شیوه برگزاری این مراسم در استان فارس نیز مانند سایر نقاط ایران است.

جشن هنر شیراز

جشن هنر شیراز؛ شهبانو فرح پهلوی با جان کیج و مرس کانینگهام در جشن هنر ۱۳۵۱

شهر شیراز در بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ محل برگزاری جشن هنر شیراز بود. این جشنواره در زمان خود بزرگترین رویداد فرهنگی در نوع خود در سطح جهان بود. این رویداد با هدف تشویق هنرهای سنتی ایران و بالا بردن استانداردهای فرهنگی ایران تشکیل شده‌بود. همچنین این رویداد محلی بود برای گرد آمدن بزرگترین هنرمندان سنتی و مدرن ایران و سراسر دنیا در رشته‌های مختلف هنری.

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله

محمدرضا شاه پهلوی در حال ادای احترام به آرامگاه کورش بزرگ در جریان برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران به مناسبت دوهزار و پانصد سال تاریخ مدون شاهنشاهی ایران و در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی از تاریخ ۱۲ تا ۱۶ اکتبر ۱۹۷۱ (برابر با ۲۰ تا ۲۴ مهر ۱۳۵۰) در تخت جمشید برگزار شد. در این جشن‌ها، سران حکومتی و پادشاهان ۶۹ کشور جهان شرکت کردند و تمدن و تاریخ کهن ایران را ارج نهادند.

مراسم ویژه عشایری

در سطح استان فارس و به ویژه در میان ایل قشقایی و سایر ایلات کوچرو فارس مراسم ویژه‌ای برگزار می‌شود. یکی از مهمترین و جالب‌ترین این نوع مراسم در ایل قشقایی «کوساگلین» نام دارد و معمولا در مواقعی که باران نبارد به اجرا گذاشته می‌شود.

قالی بافی

قالی بافی، همواره‌یکی از صنایع مهم دستی ایرانیان بوده است در میان عشایر استان فارس هنوز زیباترین هنر دستی، قالی بافی است که آمیزه‌ای است از کار و تلاش و هنر که با دست های سخت کوش زنان عشایر بافته می‌شود در میان این بافته‌هانوعی فرش به نام گبه بافته می‌شود گبه تجلی زیبایی، طراوت و شادی زندگی عشایری است که مانند پیراهن های رنگ به رنگ زنان قشقایی موجی از رنگها ی شاد طبیعت را درخود جای داده است زمینه اصلی این فرش، دشتهای سرسبزی است که عشایر در آنها زندگی می‌کنند. انگار تمامی‌زیبایی‌های طبیعت در زمان کوچ به دست دختران و زنان هنرمند قشقایی بر این فرشها ی کوچک نقش بسته است.

پارچه بافی

در گذشته در شهرهای شیراز و کازرون پارچه‌های ابریشمی‌نخی و پشمی‌بافته می‌شد و شهرت بسیار زیادی را دارا بود.

حصیر بافی

بوریا بافی و سبدبافی در استان فارس رواج دارد و بهترین نوع بوریا متعلق به شهر کازرون است. سبد بافی قشقایی‌ها از منظر شکل و نقش بسیار جالب است.

سفالگری

در استان فارس انواع ظروف سفالی ساده و لعابدار و انواع کاشی‌های هنری تولید می‌شود بهترین ظروف کاشی در استهبان تولید می‌شود.

نقره کاری و مسگری

ظروف مسی و نقره کاری از جمله صنایع مهم استان فارس می‌باشد مسگری و نقره کاری شیراز نیز شهره خاص و عام می‌باشد.

خاتم کاری

مهمترین صنعت دستی استان فارس، خاتم کاری شیراز است و بهترین نوع خاتم نیز در این شهر تولید می‌شود. منبت کاری نیز در استان فارس رواج زیادی دارد. همچنین منبت کاری و کنده کاری آباده شهرتی بسزا دارد. در استان فارس صنایع دیگری مانند تلکلی دوزی، گیوه دوزی، نمدمالی، خراطی، چرم سازی، سنگ تراشی و شیشه گری نیز رایج است.

رقص‌های محلی

رقص‌های محلی و بومی‌ قشقایی‌ها عمدتا به صورت گروهی اجرا می‌شود. در این میان «رقص چوب» به لحاظ شیوه اجرا و حرکات ریتمیک و ماهرانه اجراکنندگان آن، از جذابیت خاصی برخوردار است. به ویژه آنکه‌این نوع رقص با آهنگ «جنگ‌نامه» توأم است و در مراسم جشن و سرور قشقایی‌ها اجرا می‌شود رقص چوب توسط دو نفر اجرا می‌شود.

غذاها

از غذاها و خوارکی‌ها استان فارس می توان به آش کارده، آش سبزی صبحانه، کلم پلوی شیرازی، کوفته هلو، دو پیازه آلو، کوفته سبزی، فالوده، دم‌پخت عدس و کلم چنگال اشاره نمود. همچنین شکر پلو، آش انار، یخنی نخود، بادام سوخته، قرمه به، رب پلو، یخنی عدس کلم، شکر پنیر، حلیم بادمجان، حاجی بادام، حلوای کاسه، دوای آرد و روغن، آش ماست، پاچه پلو، قنبرپلو، آب پیازک، رنگینک و شامی نیز از غذاهای مخصوص شهر شیراز هستند.

شعرا و ادیبان استان فارس

سعدى شیرازى

ابو عبدالله مشرف الدین مصلح شیرازى از شاعران بزرگ قرن هفتم هجرى و در سال ۶۰۶ ه .ق متولد شد.

سعدى در نظامیه بغداد تحصیل کرد و پس از اتمام تحصیل به سیر و سیاحت پرداخت.

به طورى که از آثار سعدى برمى‏آید و معاصرین او نوشته‏اند، در لغت، صرف و نحو، کلام، منطق، حکمت الهى و حکمت عملى (علم الاجتماع و سیاست مدن) مهارت داشت.

کتاب بوستان نه فقط حاوى مطالب اخلاقى و حکمت عملى است، بلکه استادى شیخ را در علم الاجتماع نشان مى‏دهد.

سعدى ابتدا سبک رایج زمان را در نویسندگى در پیش گرفت و بعد به سبک خواجه عبدالله انصارى گرائید ولى طولى نکشید که سبک خاصى ارائه داد که بعد از هشتصد سال کسى قادر به تقلید آن نبوده است.

شیخ نه تنها به نصیحت مردم مى‏پرداخت، بلکه از اندرز دادن به سلاطین هم مضایقه نداشت. شاهکار سعدى در نثر، گلستان اوست که در حقیقت نوعى مقامه نویسى است.

چهل و سه سال پس از فوت شیخ، یکى از فضلا و عرفا به نام على بن احمد بن ابى بکر معروف به بیستون اقدام به تنظیم اشعار سعدى به ترتیب تهجى کرد. سعدى در سیر و سلوک نیز مقام والا داشت. او به تمام قلمرو اسلامى و کشورهاى همسایه مسافرت کرد.

در یکى از همین سفرها بود که در زمان جنگهاى صلیبى در خندق طرابلس اسیر فرنگ گشت و با همه دانش و فضیلت به کار گِل واداشته شد اما یکى از رؤساى حلب به سابقه دوستى او را شناخته و به ده دینارش خرید و دختر بدخوى خود را به کابین صد دینار به نکاح وى درآورده است.

سعدى در حدود سال ۶۵۴ ه .ق پس از ۳۴ سال دورى از وطن به شیراز بازگشت و در سلک خواص سعد بن ابوبکر بن سعد زنگى درآمد و تخلص خود را از نام سعد بن ابى بکر بن سعد زنگى، ولیعهد مظفر الدین ابوبکر گرفت.

سعدى بار دیگر در حدود سال ۶۶۳ ه .ق با رنجیدگى خاطر شیراز را ترک کرد و پس از زیارت مکه از راه بغداد عازم تبریز شد و به خدمت خواجه عطا ملک جوینى و برادرش خواجه شمس‏الدین صاحب دیوان رسید و همراه آن دو به ملاقات اباقاخان ایلخان مغول نائل آمد و او را اندرزهاى مشفقانه داد و سپس به شیراز بازگشت و چندى معتکف مقبره شیخ ابو عبدالله بن خفیف شد تا اینکه خواجه شمس الدین صاحب دیوان مبلغى وجه نقد براى ساختن رباطى پیش او فرستاد.

سعدى در چهار کیلومترى شمال شرقى شیراز در زیر قلعه فهندژ در کنار جویبارى مصفا آن رباط را بنا کرد و تا آخر عمر در آن به سر برد.

در سال ۶۵۵ ه .ق کتاب بوستان و در سال ۶۵۶ ه .ق کتاب گلستان را به نام وى تصنیف و تدوین کرد.

سرانجام سعدى در سه شنبه شب ۲۷ ذى الحجه سال ۶۹۱ ه .ق درگذشت و در همان رباط و کنار آن جویبار رخ در نقاب خاک کشید.

خواجوى کرمانى

محمود ملقب به کمال الدین و متخلص به خواجو فرزند على بن محمود در ذیحجه سال ۶۸۹ ه .ق در کرمان به دنیا آمد. پس از تحصیل مقدمات علوم و ادبیات در جوانى به شیخ مرشد ابو اسحاق کازرونى (متوفى ۴۲۶ ه .ق) ارادت پیدا کرد و در تصوف به سلک سلسله مرشدیه درآمد از این رو به مرشدى معروف شد.

او براى نخستین بار به شیراز سفر کرد و از آنجا به کازرون رفت و به خدمت خواجه امین الدین بلیانى، پیشواى سلسله مرشدیه رسید و دست ارادت به او داد. پس از کسب اجازه از آن پیر مراد از طریق اصفهان رهسپار سفر حج گردید.

خواجو سال‏ها به مسافرت پرداخت به سلطانیه و تبریز و بغداد سفر کرد و در سال ۷۳۷ ه .ق به کرمان بازگشت و بار دیگر عازم شیراز شد و تا آخر عمر در شیراز باقى ماند.

خواجو از شاعران پر کار زمان خود بود که در انواع و اقسام شعر طبع آزمایى کرده قصاید محکم و غراء در مدح سلاطین و وزیران و امیران زمان خود سروده است.

مجموع اشعارى که در تصنیفات مختلف از او باقى مانده است بنا بر مقدمه دیوان او متجاوز از ۳۴۰۰۰ بیت مى‏باشد.

خواجو در سرودن غزل یکى از شاعران بزرگ زمان خود بود. با اینکه مضامین غزلیات سعدى در غزلیات خواجو زیاد به چشم مى‏خورد و حتى چندین غزل سعدى را از لحاظ وزن و قافیه استقبال کرده است ولى طرز بیان خاصى دارد که بعدا مورد توجه حافظ قرار گرفته است.

او در سال ۷۵۳ ه .ق در خانقاه خود واقع در تنگ الله اکبر درگذشت و در همان جا مدفون شد

تن خواجوى کرمانى به شیراز به تنگ افتاده است الله اکبر

از آثار خواجو مى‏توان به موارد زیر اشاره کرد: صنایع الکمال شامل قصاید و غزلیات مشتمل بر ۱۰۷۳۶ بیت. بدایع الجمال مشتمل بر قصاید، ترکیبات، غزلیات و رباعیات شامل ۴۳۴۰ بیت. مثنوى روضه الانوار بر وزن مخزن الاسرار نظامى شامل ۲۲۲۴ بیت و … .

حافظ شیرازى

خواجه شمس الدین محمد حافظ لسان الغیب در حدود ۷۲۶ ه .ق در محله شیادان شیراز (درب شاهزاده امروزى)، به دنیا آمد. پدر حافظ، بهاء الدین از اصفهان به شیراز مهاجرت کرد و به تجارت پرداخت و ثروتى اندوخت. حافظ خردسال بود که پدر را از دست داد و ناگزیر خیلى زود وارد زندگى شد و با عرق جبین و کد یمین امرار معاش نماید. گفته‏اند در نانوایى محله به خمیرگیرى مشغول شد تا آن که به مکتب خانه رفت و به کسب دانش پرداخت و قرآن مجید را به چهارده قرائت حفظ کرد و به همین جهت او را «حافظ» گفته‏اند.

او با شاه شیخ ابو اسحق بسیار محشور بود و علاقه سرشارى بدو داشت. چنان که پس از مرگش، با وجودى که شیراز به دست حریف شاه شیخ، یعنى امیر مبارز الدین افتاده بود، باز از دوست دانش پرور خود یاد مى‏کرد و در غزلى تأثر خود را از دورى او نشان مى‏دهد. حافظ به زادگاه خود عشق سرشارى داشت و از آن دور نمى‏شد. سفرى به یزد رفت. بنا به دعوت محمود شاه بهمنى رکنى نیز قصد هند کرد ولى به شیراز بازگشت.

سلطان احمد بن اویس جلایرى او را به بغداد دعوت کرد ولى او در جواب نوشت:

نمى‏دهند اجازت مرا به سیر و سفر نسیم خاک مصلى و آب رکن آباد

سرانجام این شاعر گرانمایه، در سال ۷۹۱ ه .ق در شیراز درگذشت و در گورستان مصلى به خاک سپرده شد.

از اشعار اوست:

در طریق عشقبازى امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمى

اهل کام و ناز را در کوى رندى راه نیست رهروى باید جهان سوزى، نه خامى بى‏غمى

آدمى در عالم خاکى نمى‏آید بدست عالمى دیگر بباید ساخت وز نو آدمى

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندى دهیم کز نسیمش بوى جوى مولیان آید همى

گریه حافظ چه سنجد پیش استغناى عشق کاندرین دریا نماید، هفت دریا شبنمى

بیدل شیرازى

حاجى میرزا رحیم شیرازى متخلص به «بیدل» طبیب، ادیب مشهور به حکیم باشى در زمان شاه قاجار، طبیب مخصوص خانم فخر الدوله دختر فتحعلى شاه گردید.

او هنگام غیبت میرزا عبدالوهاب معتمد الدوله منشى الممالک، نوشتن نامه‏ها و فرمانهاى دولتى را بر عهده داشت.

میرزا رحیم بیدل خوشنویسى توانا بود و در سال ۱۲۵۸ ه .ق در قم درگذشت و در همان شهر مدفون گردید.

از اشعار اوست:

چون سپهرم دشمن، از یاران چه آید جز فسوس چون طبیبم خصم از درمان چه خیزد غیر درد

درد خود را چون کند بیدل نهان از مردمان اشک سرخش آشکارا میرود بروى زرد

قا آنى

میرزا حبیب، متخلص به «قا آنى» فرزند میرزا محمد على گلشن در سال ۱۲۲۳ ه .ق در شیراز به دنیا آمد. در هفت سالگى به مکتب رفت و در یازده سالگى پدر خود را از دست داد.

او بعد از چندى به اصفهان رفت و در حوزه اصفهان به آموختن دانش پرداخت و در سال ۱۲۳۹ ه .ق به شیراز بازگشت و قصایدى در مدح شجاع السلطنه گفت و مورد عنایت شاهزاده قرار گرفت.

قا آنى سپس همدم شجاع السلطنه قرار گرفت و زمانى که حاکم کرمان شد همراه او به کرمان، مشهد و تهران رفت و با اشعارش مورد توجه فتحعلى شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه قرار گرفت و فتحعلى شاه او را به «مجتهد الشعراء» ملقب نمود.

حافظه قوى، نبوغ سرشار، زبان شیوا و غنى و تسلط او بر الفاظ و بدیهه گویى قاآنى را در ردیف یکى از بزرگترین شاعران دوره قاجاریه قرار داده است. تا آنجا که وى داراى سبک به نام خود «سبک قا آنى» در شعر فارسى مى‏باشد.

از او دیوانى با ۱۷۰۰۰ بیت در مدح پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، ائمه علیه‏السلام، شاهان و شاهزادگان و پریشان نامه در مقام معارضه با گلستان سعدى بر جاى مانده است.

قا آنى در سال ۱۲۷۰ ه .ق در تهران دار فانى را وداع گفت و در شهر رى در مقبره ابوالفتوح رازى مدفون گردید. از اشعار اوست: قا آنى ار ز پاى فتادست عیب نیست نیکو قویست دست توانا خداى او

قا آنى از گنه چه هراسد که روز حشر بى پرسشش به خلد برند از ولاى تو

میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل

میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل از آزادى خواهان و شاعران بزرگ در سال ۱۲۵۳ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. در کودکى پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستى عمه و جده خود در آمد.

او در سال ۱۲۷۲ به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون به کسب دانش پرداخت و پس از چندى به شیراز بازگشت. او همزمان با نهضت مشروطه خواهى به تأسیس روزنامه صوراسرافیل پرداخت و با همراهى دهخدا توانست اولین شماره آن را در سال ۱۲۸۵ منتشر کند.

میرزا جهانگیر خان پس از حمله محمد على شاه به مجلس شوراى ملى دستگیر و در باغ شاه زندانى شد و پس از شکنجه‏هاى فراوان در سال ۱۲۸۶ ه .ش به دار آویخته شد.

از اشعار اوست:

ما ز ازل باده خوار و باده پرستیم پیرو پیر مغان ز زور الستیم

سبحه و سجاده رهن باده نهادیم ز آنچه تعلق‏پذیر بود برستیم

تا شده پیوند تار مهر تو از جان رشته مهر جهانیان بگسستیم

مونس شیرازى

میرزا عبدالحسین شیرازى متخلص، به مونس ملقب به به ذوالریاستین در سال ۱۲۵۲ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. و مقدمات علوم و فنون در خدمت پدر و استادان معروف فرا گرفت.

او از جوانى در سلک طریقه نعمت اللهى در آمد و پس از در گذشت پدرش خود به ریاست سلسله نعمت اللهى رسید و به مونس علیشاه ملقب گردید. او سالهاى آخر عمر خود را در تهران اقامت گزید و در آنجا خانقاه بنا نمود و سرانجام در سال ۱۳۳۲ ه .ش دیده از جهان گشود و در خانقاه کرمانشاه مدفون گردید.

وى داراى تألیفات متعدد و همچنین دیوان شعر است. از اشعار اوست:

در حلقه ما غمزدگان شور و شرى هست وین شور و شراز جذبه شوریده سرى هست

بخشید اثر ناله مستانه‏ام آخر البته که در ناله مستان اثرى هست

جان چیست به تیغ غمش اى مرگ شتابى کو را به سر کشته‏اش آخر گذرى هست

لطفعلى صورتگر

دکتر لطفعلى صورتگر فرزند آقاخان در سال ۱۲۷۹ ه .ش ه .ش در شیراز به دنیا آمد. وى پس از گذران تحصیلات ابتدایى در ۱۸ سالگى به هندوستان رفت و پس از اتمام دوره متوسطه به شیراز بازگشت و مجله سپیده دم را منتشر ساخت.

او در سال ۱۳۰۵ به تهران رفت و در سال بعد جزء محصلین اعزامى به انگلستان فرستاده شد.

او در سال ۱۳۱۲ به تهران بازگشت و به تدریس و اشتغال ورزید و در سال ۱۳۱۶ بار دیگر به انگلستان رفت و در رشته ادبیات انگلیسى به درجه دکترا نائل شد.

او از سالهاى نخست تأسیس دانشگاه تهران با حفظ سمت استادى ریاست دانشکده ادبیات شیراز را بر عهده داشت. او شاعرى قصیده سرا و قصائدش به سبک شاعران خراسان مى‏باشد. بلاغت و فصاحت از سوى دیگر سادگى روانى و ترکیب هاى تازه، اشعار او را از اشعار استادان کهن متمایز مى‏سازد. دیوان اشعار او به نام «برگهاى پراکنده» در سال ۱۳۳۵ به چاپ رسیده است.

او همچنین داراى آثار متعدد دیگر از جمله ترجمه مقالات بایکن، تاریخ ادبیات انگلیس در (۲ جلد) و دیگر آثار مى‏باشد.

دکتر صورتگر در سال ۱۳۴۸ ه .ش دار فانى را وداع و در جوار آرامگاه حافظ به خاک سپرده شد.

از اشعار اوست:

به گوش من آید ز پیرى نهیب چو بینم که مویم سپیدى گرفت

هزار اختر آرزو پیش من فرو خفت یا ناپدیدى گرفت

شدم دوش بر دوش بدگوهران وز آن دامن من پلیدى گرفت

مهدى حمیدى

دکتر مهدى حمیدى از شاعران و محققان برجسته کشور در سال ۱۲۹۳ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. حمیدى پس از گذراندن دوران ابتدایى و متوسطه به تهران رفت و در سال ۱۳۱۶ از دانشکده ادبیات فارغ التحصیل شد و به شیراز بازگشت.

او در سال ۱۳۲۸ ه .ش موفق به اخذ دکتراى ادبیات از دانشگاه تهران شد و سال‏ها در کرسى ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. وى در سال ۱۳۶۵ دارفانى را وداع و در جوار آرامگاه حافظ به خاک سپرده شد.

وى داراى تألیفات متعدد و ترجمه‏هایى بسیار است از این شاعر نو آور معاصر اشعار زیادى به یادگار مانده است.

از اشعار اوست:

به پاس هر وجب خاکى از این مُلک چه بسیار است، آن سرها که رفته

زمستى بر سر هر قطعه زین خاک خدا داند چه افسرها که رفته

گویش‌های استان فارس

گویش‌های زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار می‌آید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد.

به طور کلی می‌توان گفت آمیختگی گویش‌ها و لهجه ها دراستان فارس موجب شده‌است که‌نوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و اگر بگوییم به ازای هرشهر یا روستای موجود در این استان، نوعی گویش و لهجه‌خاص وجوددارد که در برخی موارد شباهت‌ها و در پاره‌ای موارد اختلافاتی با هم دارد، سخنی به گزاف نگفته‌ایم.

اگراین تقسیم‌بندی را قدری کلی تر و بسته تر ببینیم باید گفت هر شهرستان استان فارس دارای نوعی گفتارخاص و گویشی از زبان فارسی است به طوری که مثلا اصطلاحاتی که‌درشهرستان جهرم‌وروستاهای آن در جنوب فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد با واژه‌ها و اصطلاحاتی که درشهرستان کازرون و روستاهای آن در غرب فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد، متفاوت است.

در برخی ازمناطق استان فارس گویش‌های خاص آنقدر توسعه یافته و غنی شده است که‌به‌اعتقاد اهالی این مناطق باید نوع گویش آنان را زبانی دیگر نامید، این موضوع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس به وضوح قابل رویت است طوری که بسیاری از صاحبنظران گویش لارستانی را زبانی مستقل از زبان فارسی می دانند که دارای دستور زبان ویژه است.

در عین حال کلمات و واژه‌های این نوع زبان‌ها که در شهرستان‌هایی مانند خنج و کازرون نیز در بین مردم رواج دارد بسیار شبیه به واژگان فارسی است و یک فردفارسی زبان اگر چه نتواند به این زبان گفت و گو کند اما در مقابل فردی که به آن سخن می‌گوید می‌تواند مفاهیم کلی را دریابد.

 

برخی ازاهالی مناطق استان فارس ازجمله شهرهاو روستاهایی در شهرستان‌های آباده، مرودشت و کازرون واژهایی در گفتار و نوشتارهای خودبه کار می‌برند که واژه‌های اصیل زبان پهلوی و زبان ایران باستان است و نیاکان ما افزون بر دو هزار و پانصد سال قبل این واژه‌ها را در گفت و گوهای خود به کار برده اند.

شهر سیوند در ۵۵کیلومتری شمال شیراز که در محدوده شهرستان مرودشت قرار دارد و روستای گاوکشک و برخی دیگر از روستاها در شهرستان کازرون از جمله مناطقی است که واژه‌هایی از زبان ایران باستان هنوز در آن متداول است.

شیراز به عنوان مرکز استان فارس نیز دارای نوع گفتار و گویش خاص از زبان فارسی است، تنوع گویش فارسی در این شهر به حدی است که می‌توان گفت گویش ساکنان شرق این شهر با گویش ساکنان شمال یا غرب این کلان شهر متفاوت است.

برخی ازمردم شیراز ازجمله‌ساکنان محله‌های سعدی،پودنک،قصردشت و گودعربان دارای مفاهیم بسیار عمیق در گویش‌های خود هستند که درعین حال که بر گرفته از زبان فارسی است اما به دلیل مخفف شدن کلمات به نوعی گویش متفاوت تبدیل شده است.

اگربخواهیم درتقسیم بندی گویش زبان فارسی در شیراز نوعی مرزبندی رعایت کنیم باید زبان و گویش‌های فارسی در این شهر را به سه قسمت شیرازی شرقی، شیرازی مرکزی و شیرازی شمال غرب تقسیم کرد.

بر اساس مستندات تاریخی از زمان آل بویه تا دوره قاجار فقط یک گونه گویش شیرازی در این شهر وجود داشته است این گویش که اکنون به عنوان گویش اصیل شیرازی شناخته می‌شود در میان ساکنان مناطقی از مرکز و شمال غرب شیراز رواج دارد و معمولا محلات بافت قدیم شیراز که ساکنان آن شهروندان قدیمی شیراز هستند به این نوع گویش سخن می‌گویند.

گویش‌های دیگر در شیراز به علت مهاجرت برخی از مردم از سایر مناطق به این شهر در شیراز رواج یافته است ، برخی از محلات مناطق شرق شیراز اکنون به این نوع گویش صحبت می‌کنند و اگر چه واژه‌های زبان فارسی در این نوع گویش باواژه‌های زبان فارسی درگویش شیرازی مرکزی مشابه است اما تفاوت‌هایی نیز در گفتار می‌توان دید.

شهروندانی که در مناطق شرق و شمال شرق شیراز زندگی می‌کنند برای ادای کلمات از نوعی گویش شیرازی که غلیظ تر از گویش شیرازی مرکزی است استفاده می کنند و در تخفیف کلمات سعی می‌کنند کلمات را بیشتر مخفف نمایند.

علت اصلی تفاوت در گویش شیرازی به ساختار جمعیتی شیراز ، تاثیرگذاری مشاغل ، تاثیر مهاجرت ، نزدیکی به روستاهای همجوار و مسایل اینچنین باز می گردد، در گویش شیرازی عامیانه به علت اینکه ارتباط با دیگر نقاط بیشتر بوده این نوع تاثیرگذاری ها نیز بیشتر است.

برخی از واژه‌هایی که در زبان و گویش عامیانه شیرازی از آن استفاده می شود احمال داده می‌شود،مخفف شده واژه‌هایی از زبان لاتین است ، مثلا واژه ” ببه ” به معنای عزیزم شاید مخفف شده واژه‌ی ‪ Babyدر زبان انگلیسی باشد که به معنای فرزندم و عزیزم بکار می‌رود.

منابع

·         ویکی پدیا

·         همشهری آنلاین

·         میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

·         ویکی اطلس فرهنگی ایران

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 01 فروردین 1397 ساعت: 19:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

شیوه ی تصحیح دیکته ی (املای) فارسی در کلاس های دوم تا پنجم ابتدایی

بازديد: 107

ادبیات بومی استان فارس

مقدمه

با تکوین و رشد شهرنشینی، فرهنگ مردم دچار دگرگونی و تغییرات ساختاری شده است. بی‌شک، ویژگی‌های قومی‌و فرهنگی تعریف شده مشخص در میان اقوام و عشایر قابل رؤیت است. به دنبال رشد شتابان شهرنشینی، بسیاری از سنن و آداب و رسومی‌که در گذشته‌های نه چندان دور در میان اقوام رواج داشت، امروزه به فراموشی سپرده شده است. زندگی ساده عشایری هنوز ویژگی‌های سنتی را حفظ کرده است. استان فارس یکی از استان‌هایی است که بالاترین جمعیت عشایری کشور را دارد. ایلات قشقایی، کهگیلویه، خمسه و هنوز بخش قابل توجهی از جمعیت استان را تشکیل می‌دهند.

فضاهای ویژه عشایری

استان فارس حدود ده هزار خانوار غیرساکن دارد که بیشترین تعداد آنها را عشایر کوچنده منتسب به‌ایلات قشقایی، خمسه، کهگیلویه و ممسنی تشکیل می‌دهند. فضاهای کوچ و اطراق عشایر استان همراه با کنش‌های فرهنگی ویژه عشایری مشتمل بر نوع پوشش، مناسبات اجتماعی، نحوه کوچ، مسیرهای ایل‌رو و. جاذبه‌های متنوع و جالب توجهی را پدید می‌آورند که در نوع خود برای ایرانگردان و جهانگردان جالب توجه است. عمده‌ترین زیست بوم‌های عشایری استان را ایل راه‌های عشایر منطقه تشکیل می‌دهند که عبارتند از: کازرون، لار، ممسنی، سمیرم، خنج و داراب.

ییلاقات ایل قشقایی که در دامنه شمالی کوه‌های زاگرس در امتداد شمال غربی به جنوب شرقی ادامه دارد، از شمالی‌ترین منطقه کامفیروز یعنی از نواحی طویله بند و گرمه شروع می‌شود و با عرض متفاوت از نود تا سی کیلومتر در دامنه شمالی کوه‌های دنا که حد فاصل بین کهگیلویه و بویراحمد، فارس و اصفهان است تا منطقه بروجن امتداد می‌یابد.

این منطقه از جنوب و جنوب غربی به ناحیه جاوید و رستم ممسنی، دشت روم یاسوج و سی‌سخت در کهگیلویه و بویراحمد، از غرب به فلارد و خانمیرزا و بروجن در چهار محال و بختیاری، از شمال به بروجن و شهرضا در استان اصفهان و دشت سعادت‌آباد آباده در استان فارس و از شرق به‌ییلاقات ایل خمسه‌ باصری یعنی به نواحی قنقری و ابرج محدود می‌شود. این نواحی پنج بخش بزرگ جمعیتی کاکان، بن رود، چهار دانگه، پادنا و سمیرم علیا را به طور کامل و قسمت‌هایی از حومه آباده و کامفیروز را در بر می‌گیرند.

ییلاقات ایل خمسه در شرق ییلاقات ایل قشقایی قرار دارند و به ترتیب از جنوب به شمال نواحی مرودشت، رامجرد، بیضا، ابرج، مشهد مرغاب قنقری و بوانات را در برمی‌گیرند. این ناحیه از شمال به استان یزد، از شرق به سیرجان در استان کرمان، از جنوب به شهرستان شیراز و از غرب به‌ییلاقات قشقایی محدود می‌شود.

علاوه بر مناطق ییلاقی فوق‌الذکر که خارج از مرز سیاسی استان فارس قرار گرفته‌اند. ییلاقات داخلی استان فارس نیز از زیست‌بوم‌های جالب‌ توجه عشایری منطقه محسوب می‌شوند که‌ییلاقات کوهمره از مهمترین آنهاست. کوهمره به ترتیب از شرق به غرب در امتداد کوه‌های زاگرس در جنوب شهرستان شیراز در فاصله سیاخ و دشمن زیاری به سه قسمت کوهمره سرخی، کوهمره جروق و کوهمره نودان تقسیم می‌شود.

عشایر این ناحیه که به نام‌ محل‌های یاد شده شناخته می‌شوند، فاصله زیادی بین ییلاق و قشلاق خود ندارند.در اوایل فروردین از دامنه کوه‌ها بالا رفته و تابستان را در دشت‌های مرتفع و دامنه‌‌های شمالی رشته کوه زاگرس سکونت می‌گزینند و در اوایل شهریور ماه از این کوه‌ها پایین آمده و با طی مسافتی که از چهل تا هشتاد کیلومتر تجاوز نمی‌کند به مناطق قشلاقی خود در دامنه‌های جنوبی رشته‌کوه مذکور می‌رسند.

مناطق قشلاقی عشایر فارس عموماً دشت‌های جنوب شرقی، جنوب غربی و گاهی نیز دشت‌های مرکزی استان را شامل می‌شوند و عموماً ارتفاع کم و هوای ملایم در زمستان و بسیار گرم در تابستان دارند قشلاق ایل قشقایی در دامنه جنوبی رشته‌کوه‌های زاگرس قرار دارد و گاهی نیز از این کوه‌ها فاصله زیادی گرفته و به سوی دشت‌های کم ارتفاع ساحلی و تا زمین‌های دشتستان و استان بوشهر و نوار ساحلی جنوب پیش می‌رود.

مناطق قشلاقی قشقائیان به طور مشخص در جنوب شرقی از ناحیه هرم و خنج شروع می‌شود و نواحی قیر و کارزین، افزراربعه، سیمکان، میمند، فیروز‌آباد خواجه‌ای، فراشبند، بوشگان، قسمتی از جره و سپس در ناحیه جنوب غربی استان فارس نواحی شاپور ماهور در استان کهگیلویه و بویراحمد اطراف دو گنبدان و در استان بوشهر لیراوی را دربرمی‌گیرند.

موسیقی بومی

موسیقی بومی ایل قشقایی با نام « عاشیقها»، «چنگیان» و «ساربانان» درآمیخته و در این میان موسیقی عاشیقی از جایگاه والایی برخوردار است، موسیقی عاشیقی کهن و گسترده است و با شعر فولک درآمیخته است عاشیق‌ها برای رویدادهای غمناک و شاد نوایی در سینه دارند. در هنر عاشیقی حماسه جایگاه ارزنده‌ای دارد و در شعر آن نیز عرفان مقامی‌شایسته. حضور این هنرمندان را نه تنها در فارس، بلکه در آذربایجان و بیرون از مرزهای این سرزمین نیز می‌توان پی گرفت.از خلال روایات قومی‌می‌توان دریافت که عاشیق های قشقایی در اصل از مناطقی همانند قفقاز، شیروان و شکی به فارس مهاجرت کرده‌اند و وجوه اشتراک قابل توجهی بین عاشیق های قشقایی و آذربایجانی به ویژه در زمینه بیان شجاعت و مردانگی افسانه‌وار «کوراوغلو» وجود دارد، ولی از نظر شیوه اجرا تفاوت‌هایی نیز با همدیگر دارند. آهنگ‌هایی همچون «کرمی»، «معصوم»، «محمود» و را با کمی‌اختلاف عینا در اجرای عاشیقهای آذربایجانهم می‌توان ملاحظه کرد. سازی که عاشیق قشقایی می‌نوازد شبیه سه‌تار و دارای ۹ سیم است که عموما آن را با مضراب و یا پنجه می‌نوازند، ولی در دهه‌های اخیر کاربرد تار، کمانچه و دیگر آلات موسیقی نیز جایگاهی در میان موسیقی قشقایی یافته‌اند که عمدتا مورد استفاده هنرمندان جوان قرار می‌گیرد از آهنگ‌های قدیمی‌و امروزی عاشیق های قشقایی می‌توان از «سحرآوازی»، «جنگ‌نامه»، «محمدطاهر بیک»، «معصوم»، «صمصام»، «کوراوغلو»، «محمود و صنم»، «محمود و نگار»، «باش خسرو»، «هلیله خسرو»، «بیستون»، «حیدری، «گرایلی»، «باش گرایلی»، «باسماگرایلی»، «کرمی» و نام برد که برخی از آنها همراه با داستانی که عمدتا مایه مهر و محبت و دلدادگی دارند، خوانده می‌شود.

هر کدام از آهنگ‌های مذکور با پیشینه قومی‌و تاریخی قوم قشقایی و دیگر اقوام ترک زبان ارتباط جدایی‌ناپذیر یافته‌اند عاشیق های قشقایی معمولا همراه عشایر کوچ می‌کنند. از معروف‌ترین عاشیق های معاصر ایل قشقایی می‌توان به « عاشیق صیاد» و « عاشیق اسماعیل» اشاره کرد گذشته از عاشیق ها، در میان ایل قشقایی هنرمندان دیگری نیز هستند که به «چنگیان» معروفند. این هنرمندان «کرنا» و «نقاره» می‌نوازند و پیشه اصلی آنها نوازندگی است. اغلب مردم ایل، این گروه را چندان حرمت نمی‌نهند و آنها را گروهی پست می‌شمارند و حتی از وصلت‌ با آنها خودداری می‌کنند چنگیان که نمی‌توانند تنها از راه هنرمندی به زندگیشان ادامه دهند، به کارهایی مانند اصلاح سر و صورت، کشیدن دندان، ختنه کردن کودکان و می‌پردازند.

از هنرمندان منسوب به گروه چنگیان می‌توان از «گنجی» و «فرامرز» نام برد که بیشتر اوقات همراه ایل کوچ می‌کنند. فرامرز در اجرای کرنا شیوه و سبک خاص دارد ساربانان گروهی دیگر از خادمان موسیقی ایل قشقایی هستند که صرفا براساس ذوق و علاقه شخصی به کار موسیقی کشانده شده‌اند. آنان آهنگ‌های قومی‌ایل قشقایی را با «نی» می‌نوازند. نی در میان قشقایی‌ها سازی قدیمی‌ و شناخته شده است که هنوز از محبوبیت و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از آهنگ‌های مخصوص ساربانان «گدان دارغا» را می‌توان نام برد که در وصف شترهای در حال حرکت است ترانه‌های عاشیق‌ها و چنگیان به زبان ترکی قشقایی است، ولی ساربانان با زبانی غیر از ترکی قشقایی آواز می‌خوانند که در اصطلاح محلی به نام «کوروشی» مشهور است. جای شگفتی است که ساربانان با آنکه دارای فرهنگ ایل قشقایی هستند با زبانی شبیه زبان پهلوی سخن می‌گویند. در حال حاضر به دلیل تعداد اندک این قبیل افراد، زبان آنها نیز در حال از بین رفتن است، تا جایی که حتی فرزندان آنها نیز رغبتی به تکلم با این زبان ندارند.

ادبیات فولک ایلی

پیشینه مکتوب شعر و ادبیات در میان ایل قشقایی به بیش از ۲۵۰ سال پیش می‌رسد. اشعار شاعران گمنام سینه به سینه نقل می‌شود و به گنجینه فولکلوریک قشقایی‌ها غنا می‌بخشد. اشعار قشقایی ها مالامال از سوزوگداز زندگی، هجر و فراق است شعر عشایری از جدایی‌ها، از جور روزگار، از عشق و از عاطفه سخن می‌گوید. از ویژگی‌های عمده شهر قشقایی نقش بسیار پراهمیت طبیعت در لطافت بخشیدن به‌این گونه اشعار است. کمتر شعری از شاعران قشقایی می‌توان پیدا کرد که در آن یادی از کوه، جنگل، دشت، سبزه و آب نشده باشد از سوی دیگر شعر قشقایی تحت تاثیر کوچ صاحب مقام و مرتبه‌ای خالص است کوچ را به دلیل دل کندن از سرزمینی به سرزمین دیگر، جدا شدن از یارانی که درراه کوچ می‌میرند و یا آنانی که اسکان را می‌پذیرند سرزنش کرده اند.

شعر قشقایی را همه جا می‌خوانند در عروسی در عزا به هنگام شادی و غم. شعر عروسی‌ها همراه پایکوبی و شعر عزا همراه با حزن و اندوه خوانده می‌شود متاسفانه بیشتر سرایندگان شعر قشقایی ناشناخته اند اما به نام چند تن از شاعران معاصر ایل که با سروده‌های خویش در میان ایل زندگی کرده اند ازآن جمله به شاعر مشهور ایل قشقایی محزون و به عبارتی دیگر ماذون و همچنین یوسف علی بیک می‌توان اشاره کرد که نام و یادشان همیشه در نزد قشقایی‌ها زنده و جاوید خواهد ماند از شاعران تقریبا آشنای ایل قشقایی می‌باید به عیسی قاسم نیز اشاره شود وی همزمان با محزون زندگی می‌کرد و تنها یک قطعه شعر از او باقی مانده است که به مناظره او با محزون مربوط است بعد از وی باید به حسین صمصام اشاره کرد وی از نزدیکان خوانین قشقایی بود از اشعار این شاعر هم ادبیات بسیار اندکی باقی مانده است.

محزون(ماذون)

از شرح حال و روزگار محزون این شاعر بلندپایه‌ایل قشقایی چندان اطلاعات مستندی در دست نیست. آنچه درباره او بر سر زبان‌هاست حکایت از آن دارد که محزون درحدود ۲۵۰ سال پیش می‌زیسته و همزمان با سلطان محمودخان ایلخان قشقایی زندگی می‌کرده است. محزون شاید تنها شاعر ایل قشقایی است که نامش بی ذکر هیچ نمونه شعری در کتاب شرح احوال شاعران ایران آمده است وی در طول زندگی همواره با فقر و تنگدستی مواجه بوده که دراشعارش نیز منعکس شده است.

از ویژگی‌های دیگر زندگی محزون آوارگی و بی سامانی اوست، تا آنجا که هرگز ساکن در طایفه‌ای نشده است و هر روز جایی و هرزمان مکانی تازه می‌جسته است محزون مدتی را نیز برای کسب معلومات بیشتر در شهر شیراز گذرانده و دراین شهر موفق به دیدار بسیاری از شاعران و ادیبان شیرازی و کسب فیض از محضر آنان شده است. سال مرگ محزون و چگونگی مرگ آن مشخص نیست، قبر این شاعر دلسوخته قشقایی در جوار آرامگاه سعدی شیراز است.

جشن‌های ملی و مذهبی

در سراسر استان‌ فارس، مراسم و اعیاد ملی برگزار می‌شود. از میان این مراسم، جشن‌های ملی چهارشنبه سوری، عید نوروز، سیزده بدر، عید قربان، عید فطر، عید غدیر خم، نیمه شعبان، عید مبعث، روز تولد ائمه اطهار و با شور و شوقی زایدالوصف برگزار می‌شود. عید نوروز و مراسم مربوط به آن نیز، با شور و شعف وصف‌ناپذیر برگزار می‌شود و شیوه برگزاری این مراسم در استان فارس نیز مانند سایر نقاط ایران است.

جشن هنر شیراز

جشن هنر شیراز؛ شهبانو فرح پهلوی با جان کیج و مرس کانینگهام در جشن هنر ۱۳۵۱

شهر شیراز در بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ محل برگزاری جشن هنر شیراز بود. این جشنواره در زمان خود بزرگترین رویداد فرهنگی در نوع خود در سطح جهان بود. این رویداد با هدف تشویق هنرهای سنتی ایران و بالا بردن استانداردهای فرهنگی ایران تشکیل شده‌بود. همچنین این رویداد محلی بود برای گرد آمدن بزرگترین هنرمندان سنتی و مدرن ایران و سراسر دنیا در رشته‌های مختلف هنری.

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله

محمدرضا شاه پهلوی در حال ادای احترام به آرامگاه کورش بزرگ در جریان برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران به مناسبت دوهزار و پانصد سال تاریخ مدون شاهنشاهی ایران و در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی از تاریخ ۱۲ تا ۱۶ اکتبر ۱۹۷۱ (برابر با ۲۰ تا ۲۴ مهر ۱۳۵۰) در تخت جمشید برگزار شد. در این جشن‌ها، سران حکومتی و پادشاهان ۶۹ کشور جهان شرکت کردند و تمدن و تاریخ کهن ایران را ارج نهادند.

مراسم ویژه عشایری

در سطح استان فارس و به ویژه در میان ایل قشقایی و سایر ایلات کوچرو فارس مراسم ویژه‌ای برگزار می‌شود. یکی از مهمترین و جالب‌ترین این نوع مراسم در ایل قشقایی «کوساگلین» نام دارد و معمولا در مواقعی که باران نبارد به اجرا گذاشته می‌شود.

قالی بافی

قالی بافی، همواره‌یکی از صنایع مهم دستی ایرانیان بوده است در میان عشایر استان فارس هنوز زیباترین هنر دستی، قالی بافی است که آمیزه‌ای است از کار و تلاش و هنر که با دست های سخت کوش زنان عشایر بافته می‌شود در میان این بافته‌هانوعی فرش به نام گبه بافته می‌شود گبه تجلی زیبایی، طراوت و شادی زندگی عشایری است که مانند پیراهن های رنگ به رنگ زنان قشقایی موجی از رنگها ی شاد طبیعت را درخود جای داده است زمینه اصلی این فرش، دشتهای سرسبزی است که عشایر در آنها زندگی می‌کنند. انگار تمامی‌زیبایی‌های طبیعت در زمان کوچ به دست دختران و زنان هنرمند قشقایی بر این فرشها ی کوچک نقش بسته است.

پارچه بافی

در گذشته در شهرهای شیراز و کازرون پارچه‌های ابریشمی‌نخی و پشمی‌بافته می‌شد و شهرت بسیار زیادی را دارا بود.

حصیر بافی

بوریا بافی و سبدبافی در استان فارس رواج دارد و بهترین نوع بوریا متعلق به شهر کازرون است. سبد بافی قشقایی‌ها از منظر شکل و نقش بسیار جالب است.

سفالگری

در استان فارس انواع ظروف سفالی ساده و لعابدار و انواع کاشی‌های هنری تولید می‌شود بهترین ظروف کاشی در استهبان تولید می‌شود.

نقره کاری و مسگری

ظروف مسی و نقره کاری از جمله صنایع مهم استان فارس می‌باشد مسگری و نقره کاری شیراز نیز شهره خاص و عام می‌باشد.

خاتم کاری

مهمترین صنعت دستی استان فارس، خاتم کاری شیراز است و بهترین نوع خاتم نیز در این شهر تولید می‌شود. منبت کاری نیز در استان فارس رواج زیادی دارد. همچنین منبت کاری و کنده کاری آباده شهرتی بسزا دارد. در استان فارس صنایع دیگری مانند تلکلی دوزی، گیوه دوزی، نمدمالی، خراطی، چرم سازی، سنگ تراشی و شیشه گری نیز رایج است.

رقص‌های محلی

رقص‌های محلی و بومی‌ قشقایی‌ها عمدتا به صورت گروهی اجرا می‌شود. در این میان «رقص چوب» به لحاظ شیوه اجرا و حرکات ریتمیک و ماهرانه اجراکنندگان آن، از جذابیت خاصی برخوردار است. به ویژه آنکه‌این نوع رقص با آهنگ «جنگ‌نامه» توأم است و در مراسم جشن و سرور قشقایی‌ها اجرا می‌شود رقص چوب توسط دو نفر اجرا می‌شود.

غذاها

از غذاها و خوارکی‌ها استان فارس می توان به آش کارده، آش سبزی صبحانه، کلم پلوی شیرازی، کوفته هلو، دو پیازه آلو، کوفته سبزی، فالوده، دم‌پخت عدس و کلم چنگال اشاره نمود. همچنین شکر پلو، آش انار، یخنی نخود، بادام سوخته، قرمه به، رب پلو، یخنی عدس کلم، شکر پنیر، حلیم بادمجان، حاجی بادام، حلوای کاسه، دوای آرد و روغن، آش ماست، پاچه پلو، قنبرپلو، آب پیازک، رنگینک و شامی نیز از غذاهای مخصوص شهر شیراز هستند.

شعرا و ادیبان استان فارس

سعدى شیرازى

ابو عبدالله مشرف الدین مصلح شیرازى از شاعران بزرگ قرن هفتم هجرى و در سال ۶۰۶ ه .ق متولد شد.

سعدى در نظامیه بغداد تحصیل کرد و پس از اتمام تحصیل به سیر و سیاحت پرداخت.

به طورى که از آثار سعدى برمى‏آید و معاصرین او نوشته‏اند، در لغت، صرف و نحو، کلام، منطق، حکمت الهى و حکمت عملى (علم الاجتماع و سیاست مدن) مهارت داشت.

کتاب بوستان نه فقط حاوى مطالب اخلاقى و حکمت عملى است، بلکه استادى شیخ را در علم الاجتماع نشان مى‏دهد.

سعدى ابتدا سبک رایج زمان را در نویسندگى در پیش گرفت و بعد به سبک خواجه عبدالله انصارى گرائید ولى طولى نکشید که سبک خاصى ارائه داد که بعد از هشتصد سال کسى قادر به تقلید آن نبوده است.

شیخ نه تنها به نصیحت مردم مى‏پرداخت، بلکه از اندرز دادن به سلاطین هم مضایقه نداشت. شاهکار سعدى در نثر، گلستان اوست که در حقیقت نوعى مقامه نویسى است.

چهل و سه سال پس از فوت شیخ، یکى از فضلا و عرفا به نام على بن احمد بن ابى بکر معروف به بیستون اقدام به تنظیم اشعار سعدى به ترتیب تهجى کرد. سعدى در سیر و سلوک نیز مقام والا داشت. او به تمام قلمرو اسلامى و کشورهاى همسایه مسافرت کرد.

در یکى از همین سفرها بود که در زمان جنگهاى صلیبى در خندق طرابلس اسیر فرنگ گشت و با همه دانش و فضیلت به کار گِل واداشته شد اما یکى از رؤساى حلب به سابقه دوستى او را شناخته و به ده دینارش خرید و دختر بدخوى خود را به کابین صد دینار به نکاح وى درآورده است.

سعدى در حدود سال ۶۵۴ ه .ق پس از ۳۴ سال دورى از وطن به شیراز بازگشت و در سلک خواص سعد بن ابوبکر بن سعد زنگى درآمد و تخلص خود را از نام سعد بن ابى بکر بن سعد زنگى، ولیعهد مظفر الدین ابوبکر گرفت.

سعدى بار دیگر در حدود سال ۶۶۳ ه .ق با رنجیدگى خاطر شیراز را ترک کرد و پس از زیارت مکه از راه بغداد عازم تبریز شد و به خدمت خواجه عطا ملک جوینى و برادرش خواجه شمس‏الدین صاحب دیوان رسید و همراه آن دو به ملاقات اباقاخان ایلخان مغول نائل آمد و او را اندرزهاى مشفقانه داد و سپس به شیراز بازگشت و چندى معتکف مقبره شیخ ابو عبدالله بن خفیف شد تا اینکه خواجه شمس الدین صاحب دیوان مبلغى وجه نقد براى ساختن رباطى پیش او فرستاد.

سعدى در چهار کیلومترى شمال شرقى شیراز در زیر قلعه فهندژ در کنار جویبارى مصفا آن رباط را بنا کرد و تا آخر عمر در آن به سر برد.

در سال ۶۵۵ ه .ق کتاب بوستان و در سال ۶۵۶ ه .ق کتاب گلستان را به نام وى تصنیف و تدوین کرد.

سرانجام سعدى در سه شنبه شب ۲۷ ذى الحجه سال ۶۹۱ ه .ق درگذشت و در همان رباط و کنار آن جویبار رخ در نقاب خاک کشید.

خواجوى کرمانى

محمود ملقب به کمال الدین و متخلص به خواجو فرزند على بن محمود در ذیحجه سال ۶۸۹ ه .ق در کرمان به دنیا آمد. پس از تحصیل مقدمات علوم و ادبیات در جوانى به شیخ مرشد ابو اسحاق کازرونى (متوفى ۴۲۶ ه .ق) ارادت پیدا کرد و در تصوف به سلک سلسله مرشدیه درآمد از این رو به مرشدى معروف شد.

او براى نخستین بار به شیراز سفر کرد و از آنجا به کازرون رفت و به خدمت خواجه امین الدین بلیانى، پیشواى سلسله مرشدیه رسید و دست ارادت به او داد. پس از کسب اجازه از آن پیر مراد از طریق اصفهان رهسپار سفر حج گردید.

خواجو سال‏ها به مسافرت پرداخت به سلطانیه و تبریز و بغداد سفر کرد و در سال ۷۳۷ ه .ق به کرمان بازگشت و بار دیگر عازم شیراز شد و تا آخر عمر در شیراز باقى ماند.

خواجو از شاعران پر کار زمان خود بود که در انواع و اقسام شعر طبع آزمایى کرده قصاید محکم و غراء در مدح سلاطین و وزیران و امیران زمان خود سروده است.

مجموع اشعارى که در تصنیفات مختلف از او باقى مانده است بنا بر مقدمه دیوان او متجاوز از ۳۴۰۰۰ بیت مى‏باشد.

خواجو در سرودن غزل یکى از شاعران بزرگ زمان خود بود. با اینکه مضامین غزلیات سعدى در غزلیات خواجو زیاد به چشم مى‏خورد و حتى چندین غزل سعدى را از لحاظ وزن و قافیه استقبال کرده است ولى طرز بیان خاصى دارد که بعدا مورد توجه حافظ قرار گرفته است.

او در سال ۷۵۳ ه .ق در خانقاه خود واقع در تنگ الله اکبر درگذشت و در همان جا مدفون شد

تن خواجوى کرمانى به شیراز به تنگ افتاده است الله اکبر

از آثار خواجو مى‏توان به موارد زیر اشاره کرد: صنایع الکمال شامل قصاید و غزلیات مشتمل بر ۱۰۷۳۶ بیت. بدایع الجمال مشتمل بر قصاید، ترکیبات، غزلیات و رباعیات شامل ۴۳۴۰ بیت. مثنوى روضه الانوار بر وزن مخزن الاسرار نظامى شامل ۲۲۲۴ بیت و … .

حافظ شیرازى

خواجه شمس الدین محمد حافظ لسان الغیب در حدود ۷۲۶ ه .ق در محله شیادان شیراز (درب شاهزاده امروزى)، به دنیا آمد. پدر حافظ، بهاء الدین از اصفهان به شیراز مهاجرت کرد و به تجارت پرداخت و ثروتى اندوخت. حافظ خردسال بود که پدر را از دست داد و ناگزیر خیلى زود وارد زندگى شد و با عرق جبین و کد یمین امرار معاش نماید. گفته‏اند در نانوایى محله به خمیرگیرى مشغول شد تا آن که به مکتب خانه رفت و به کسب دانش پرداخت و قرآن مجید را به چهارده قرائت حفظ کرد و به همین جهت او را «حافظ» گفته‏اند.

او با شاه شیخ ابو اسحق بسیار محشور بود و علاقه سرشارى بدو داشت. چنان که پس از مرگش، با وجودى که شیراز به دست حریف شاه شیخ، یعنى امیر مبارز الدین افتاده بود، باز از دوست دانش پرور خود یاد مى‏کرد و در غزلى تأثر خود را از دورى او نشان مى‏دهد. حافظ به زادگاه خود عشق سرشارى داشت و از آن دور نمى‏شد. سفرى به یزد رفت. بنا به دعوت محمود شاه بهمنى رکنى نیز قصد هند کرد ولى به شیراز بازگشت.

سلطان احمد بن اویس جلایرى او را به بغداد دعوت کرد ولى او در جواب نوشت:

نمى‏دهند اجازت مرا به سیر و سفر نسیم خاک مصلى و آب رکن آباد

سرانجام این شاعر گرانمایه، در سال ۷۹۱ ه .ق در شیراز درگذشت و در گورستان مصلى به خاک سپرده شد.

از اشعار اوست:

در طریق عشقبازى امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمى

اهل کام و ناز را در کوى رندى راه نیست رهروى باید جهان سوزى، نه خامى بى‏غمى

آدمى در عالم خاکى نمى‏آید بدست عالمى دیگر بباید ساخت وز نو آدمى

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندى دهیم کز نسیمش بوى جوى مولیان آید همى

گریه حافظ چه سنجد پیش استغناى عشق کاندرین دریا نماید، هفت دریا شبنمى

بیدل شیرازى

حاجى میرزا رحیم شیرازى متخلص به «بیدل» طبیب، ادیب مشهور به حکیم باشى در زمان شاه قاجار، طبیب مخصوص خانم فخر الدوله دختر فتحعلى شاه گردید.

او هنگام غیبت میرزا عبدالوهاب معتمد الدوله منشى الممالک، نوشتن نامه‏ها و فرمانهاى دولتى را بر عهده داشت.

میرزا رحیم بیدل خوشنویسى توانا بود و در سال ۱۲۵۸ ه .ق در قم درگذشت و در همان شهر مدفون گردید.

از اشعار اوست:

چون سپهرم دشمن، از یاران چه آید جز فسوس چون طبیبم خصم از درمان چه خیزد غیر درد

درد خود را چون کند بیدل نهان از مردمان اشک سرخش آشکارا میرود بروى زرد

قا آنى

میرزا حبیب، متخلص به «قا آنى» فرزند میرزا محمد على گلشن در سال ۱۲۲۳ ه .ق در شیراز به دنیا آمد. در هفت سالگى به مکتب رفت و در یازده سالگى پدر خود را از دست داد.

او بعد از چندى به اصفهان رفت و در حوزه اصفهان به آموختن دانش پرداخت و در سال ۱۲۳۹ ه .ق به شیراز بازگشت و قصایدى در مدح شجاع السلطنه گفت و مورد عنایت شاهزاده قرار گرفت.

قا آنى سپس همدم شجاع السلطنه قرار گرفت و زمانى که حاکم کرمان شد همراه او به کرمان، مشهد و تهران رفت و با اشعارش مورد توجه فتحعلى شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه قرار گرفت و فتحعلى شاه او را به «مجتهد الشعراء» ملقب نمود.

حافظه قوى، نبوغ سرشار، زبان شیوا و غنى و تسلط او بر الفاظ و بدیهه گویى قاآنى را در ردیف یکى از بزرگترین شاعران دوره قاجاریه قرار داده است. تا آنجا که وى داراى سبک به نام خود «سبک قا آنى» در شعر فارسى مى‏باشد.

از او دیوانى با ۱۷۰۰۰ بیت در مدح پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، ائمه علیه‏السلام، شاهان و شاهزادگان و پریشان نامه در مقام معارضه با گلستان سعدى بر جاى مانده است.

قا آنى در سال ۱۲۷۰ ه .ق در تهران دار فانى را وداع گفت و در شهر رى در مقبره ابوالفتوح رازى مدفون گردید. از اشعار اوست: قا آنى ار ز پاى فتادست عیب نیست نیکو قویست دست توانا خداى او

قا آنى از گنه چه هراسد که روز حشر بى پرسشش به خلد برند از ولاى تو

میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل

میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل از آزادى خواهان و شاعران بزرگ در سال ۱۲۵۳ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. در کودکى پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستى عمه و جده خود در آمد.

او در سال ۱۲۷۲ به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون به کسب دانش پرداخت و پس از چندى به شیراز بازگشت. او همزمان با نهضت مشروطه خواهى به تأسیس روزنامه صوراسرافیل پرداخت و با همراهى دهخدا توانست اولین شماره آن را در سال ۱۲۸۵ منتشر کند.

میرزا جهانگیر خان پس از حمله محمد على شاه به مجلس شوراى ملى دستگیر و در باغ شاه زندانى شد و پس از شکنجه‏هاى فراوان در سال ۱۲۸۶ ه .ش به دار آویخته شد.

از اشعار اوست:

ما ز ازل باده خوار و باده پرستیم پیرو پیر مغان ز زور الستیم

سبحه و سجاده رهن باده نهادیم ز آنچه تعلق‏پذیر بود برستیم

تا شده پیوند تار مهر تو از جان رشته مهر جهانیان بگسستیم

مونس شیرازى

میرزا عبدالحسین شیرازى متخلص، به مونس ملقب به به ذوالریاستین در سال ۱۲۵۲ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. و مقدمات علوم و فنون در خدمت پدر و استادان معروف فرا گرفت.

او از جوانى در سلک طریقه نعمت اللهى در آمد و پس از در گذشت پدرش خود به ریاست سلسله نعمت اللهى رسید و به مونس علیشاه ملقب گردید. او سالهاى آخر عمر خود را در تهران اقامت گزید و در آنجا خانقاه بنا نمود و سرانجام در سال ۱۳۳۲ ه .ش دیده از جهان گشود و در خانقاه کرمانشاه مدفون گردید.

وى داراى تألیفات متعدد و همچنین دیوان شعر است. از اشعار اوست:

در حلقه ما غمزدگان شور و شرى هست وین شور و شراز جذبه شوریده سرى هست

بخشید اثر ناله مستانه‏ام آخر البته که در ناله مستان اثرى هست

جان چیست به تیغ غمش اى مرگ شتابى کو را به سر کشته‏اش آخر گذرى هست

لطفعلى صورتگر

دکتر لطفعلى صورتگر فرزند آقاخان در سال ۱۲۷۹ ه .ش ه .ش در شیراز به دنیا آمد. وى پس از گذران تحصیلات ابتدایى در ۱۸ سالگى به هندوستان رفت و پس از اتمام دوره متوسطه به شیراز بازگشت و مجله سپیده دم را منتشر ساخت.

او در سال ۱۳۰۵ به تهران رفت و در سال بعد جزء محصلین اعزامى به انگلستان فرستاده شد.

او در سال ۱۳۱۲ به تهران بازگشت و به تدریس و اشتغال ورزید و در سال ۱۳۱۶ بار دیگر به انگلستان رفت و در رشته ادبیات انگلیسى به درجه دکترا نائل شد.

او از سالهاى نخست تأسیس دانشگاه تهران با حفظ سمت استادى ریاست دانشکده ادبیات شیراز را بر عهده داشت. او شاعرى قصیده سرا و قصائدش به سبک شاعران خراسان مى‏باشد. بلاغت و فصاحت از سوى دیگر سادگى روانى و ترکیب هاى تازه، اشعار او را از اشعار استادان کهن متمایز مى‏سازد. دیوان اشعار او به نام «برگهاى پراکنده» در سال ۱۳۳۵ به چاپ رسیده است.

او همچنین داراى آثار متعدد دیگر از جمله ترجمه مقالات بایکن، تاریخ ادبیات انگلیس در (۲ جلد) و دیگر آثار مى‏باشد.

دکتر صورتگر در سال ۱۳۴۸ ه .ش دار فانى را وداع و در جوار آرامگاه حافظ به خاک سپرده شد.

از اشعار اوست:

به گوش من آید ز پیرى نهیب چو بینم که مویم سپیدى گرفت

هزار اختر آرزو پیش من فرو خفت یا ناپدیدى گرفت

شدم دوش بر دوش بدگوهران وز آن دامن من پلیدى گرفت

مهدى حمیدى

دکتر مهدى حمیدى از شاعران و محققان برجسته کشور در سال ۱۲۹۳ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. حمیدى پس از گذراندن دوران ابتدایى و متوسطه به تهران رفت و در سال ۱۳۱۶ از دانشکده ادبیات فارغ التحصیل شد و به شیراز بازگشت.

او در سال ۱۳۲۸ ه .ش موفق به اخذ دکتراى ادبیات از دانشگاه تهران شد و سال‏ها در کرسى ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. وى در سال ۱۳۶۵ دارفانى را وداع و در جوار آرامگاه حافظ به خاک سپرده شد.

وى داراى تألیفات متعدد و ترجمه‏هایى بسیار است از این شاعر نو آور معاصر اشعار زیادى به یادگار مانده است.

از اشعار اوست:

به پاس هر وجب خاکى از این مُلک چه بسیار است، آن سرها که رفته

زمستى بر سر هر قطعه زین خاک خدا داند چه افسرها که رفته

گویش‌های استان فارس

گویش‌های زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار می‌آید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد.

به طور کلی می‌توان گفت آمیختگی گویش‌ها و لهجه ها دراستان فارس موجب شده‌است که‌نوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و اگر بگوییم به ازای هرشهر یا روستای موجود در این استان، نوعی گویش و لهجه‌خاص وجوددارد که در برخی موارد شباهت‌ها و در پاره‌ای موارد اختلافاتی با هم دارد، سخنی به گزاف نگفته‌ایم.

اگراین تقسیم‌بندی را قدری کلی تر و بسته تر ببینیم باید گفت هر شهرستان استان فارس دارای نوعی گفتارخاص و گویشی از زبان فارسی است به طوری که مثلا اصطلاحاتی که‌درشهرستان جهرم‌وروستاهای آن در جنوب فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد با واژه‌ها و اصطلاحاتی که درشهرستان کازرون و روستاهای آن در غرب فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد، متفاوت است.

در برخی ازمناطق استان فارس گویش‌های خاص آنقدر توسعه یافته و غنی شده است که‌به‌اعتقاد اهالی این مناطق باید نوع گویش آنان را زبانی دیگر نامید، این موضوع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس به وضوح قابل رویت است طوری که بسیاری از صاحبنظران گویش لارستانی را زبانی مستقل از زبان فارسی می دانند که دارای دستور زبان ویژه است.

در عین حال کلمات و واژه‌های این نوع زبان‌ها که در شهرستان‌هایی مانند خنج و کازرون نیز در بین مردم رواج دارد بسیار شبیه به واژگان فارسی است و یک فردفارسی زبان اگر چه نتواند به این زبان گفت و گو کند اما در مقابل فردی که به آن سخن می‌گوید می‌تواند مفاهیم کلی را دریابد.

 

برخی ازاهالی مناطق استان فارس ازجمله شهرهاو روستاهایی در شهرستان‌های آباده، مرودشت و کازرون واژهایی در گفتار و نوشتارهای خودبه کار می‌برند که واژه‌های اصیل زبان پهلوی و زبان ایران باستان است و نیاکان ما افزون بر دو هزار و پانصد سال قبل این واژه‌ها را در گفت و گوهای خود به کار برده اند.

شهر سیوند در ۵۵کیلومتری شمال شیراز که در محدوده شهرستان مرودشت قرار دارد و روستای گاوکشک و برخی دیگر از روستاها در شهرستان کازرون از جمله مناطقی است که واژه‌هایی از زبان ایران باستان هنوز در آن متداول است.

شیراز به عنوان مرکز استان فارس نیز دارای نوع گفتار و گویش خاص از زبان فارسی است، تنوع گویش فارسی در این شهر به حدی است که می‌توان گفت گویش ساکنان شرق این شهر با گویش ساکنان شمال یا غرب این کلان شهر متفاوت است.

برخی ازمردم شیراز ازجمله‌ساکنان محله‌های سعدی،پودنک،قصردشت و گودعربان دارای مفاهیم بسیار عمیق در گویش‌های خود هستند که درعین حال که بر گرفته از زبان فارسی است اما به دلیل مخفف شدن کلمات به نوعی گویش متفاوت تبدیل شده است.

اگربخواهیم درتقسیم بندی گویش زبان فارسی در شیراز نوعی مرزبندی رعایت کنیم باید زبان و گویش‌های فارسی در این شهر را به سه قسمت شیرازی شرقی، شیرازی مرکزی و شیرازی شمال غرب تقسیم کرد.

بر اساس مستندات تاریخی از زمان آل بویه تا دوره قاجار فقط یک گونه گویش شیرازی در این شهر وجود داشته است این گویش که اکنون به عنوان گویش اصیل شیرازی شناخته می‌شود در میان ساکنان مناطقی از مرکز و شمال غرب شیراز رواج دارد و معمولا محلات بافت قدیم شیراز که ساکنان آن شهروندان قدیمی شیراز هستند به این نوع گویش سخن می‌گویند.

گویش‌های دیگر در شیراز به علت مهاجرت برخی از مردم از سایر مناطق به این شهر در شیراز رواج یافته است ، برخی از محلات مناطق شرق شیراز اکنون به این نوع گویش صحبت می‌کنند و اگر چه واژه‌های زبان فارسی در این نوع گویش باواژه‌های زبان فارسی درگویش شیرازی مرکزی مشابه است اما تفاوت‌هایی نیز در گفتار می‌توان دید.

شهروندانی که در مناطق شرق و شمال شرق شیراز زندگی می‌کنند برای ادای کلمات از نوعی گویش شیرازی که غلیظ تر از گویش شیرازی مرکزی است استفاده می کنند و در تخفیف کلمات سعی می‌کنند کلمات را بیشتر مخفف نمایند.

علت اصلی تفاوت در گویش شیرازی به ساختار جمعیتی شیراز ، تاثیرگذاری مشاغل ، تاثیر مهاجرت ، نزدیکی به روستاهای همجوار و مسایل اینچنین باز می گردد، در گویش شیرازی عامیانه به علت اینکه ارتباط با دیگر نقاط بیشتر بوده این نوع تاثیرگذاری ها نیز بیشتر است.

برخی از واژه‌هایی که در زبان و گویش عامیانه شیرازی از آن استفاده می شود احمال داده می‌شود،مخفف شده واژه‌هایی از زبان لاتین است ، مثلا واژه ” ببه ” به معنای عزیزم شاید مخفف شده واژه‌ی ‪ Babyدر زبان انگلیسی باشد که به معنای فرزندم و عزیزم بکار می‌رود.

منابع

·         ویکی پدیا

·         همشهری آنلاین

·         میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

·         ویکی اطلس فرهنگی ایران

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 25 اسفند 1396 ساعت: 20:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 26

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس